علمای نجف و سیاستهای رضاخان
در دوره سلطنت پهلوی اول، از سوی مراجع و علمای نجف برای مشارکت در امورسیاسی ایران تمایل چندانی دیده نمیشود. نائینی در برابر سیاستهای رضاشاه پهلوی به نوشتن نامه نصیحت گرانه بسنده کرد[۸۱] و سید ابوالحسن اصفهانی از حمایت رسمی از علمای معترض داخل خودداری کرد.[۸۲] به نظر میرسد شکستهای پی درپی در عرصه سیاست و فشار دولت عراق بر علمای نجف، در انتخاب سیاستِ خویشتنداری در مقابل حکومت ایران بیتأثیر نبوده است.[۸۳]
قیام پانزده خرداد
واپسین نقشهای سیاسی حوزه نجف در امور ایران به قیام پانزده خرداد تا وقوع انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، پیوند خورده است. پس از دستگیری امام خمینی و دو مرجع دیگر ایران (شیخ بهاءالدین محلاتی و حاج آقا حسن قمی) در ماجرای پانزدهم خرداد، مراجع نجف (سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی و...) همراه با علما و مراجع ایران (قم و مشهد و اهواز و همدان و...) با صدور اعلامیههایی ضمن محکوم کردن اقدام دولت، خواستار آزادی سریع این سه مرجع تقلید و توجه به اعتراضات علما شدند.
حضور امام خمینی در حوزه نجف
امام خمینی پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، بار دیگر در اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون در آذر ۱۳۴۳ دستگیر و به ترکیه تبعید شد و با مساعی مراجع ایران و نجف، پس از چند ماه به نجف انتقال یافت. ظاهراً دولت ایران امیدوار بود با حضور امام خمینی در نجف، عملا مرجعیت او تحت الشعاع قرارگیرد و جایگاه و نفوذ اجتماعی وی به تدریج به فراموشی سپرده شود، اما امام خمینی در عین پیگیری مبارزه با رژیم پهلوی و ارتباط با مبارزان داخل و خارج، همچنان در جایگاه مرجعیت به تدریس و تألیف و تصنیف ادامه داد و عملا شمار زیادی از فضلای ایرانی و غیرایرانی را به مبارزه با رژیم پهلوی سوق داد. وی تا مهر ۱۳۵۷ که به اجبارِ حکومت بعثی، در پی هماهنگیهای آن حکومت با دولت ایران، از عراق خارج شد، در نجف به فعالیتهای علمی و سیاسی اشتغال داشت.
حمله انگلیس و فتوای جهاد
حوزه علمیه نجف پیوسته در تحولات سیاسی و اجتماعی عراق نیز نقش فعال وگاه محوری داشته است. انگلیس پس از آغاز جنگ اول جهانی در ۱۹۱۴ از جنوب به عراق حمله برد و بصره را به تصرف درآورد. مردم عراق و دولت عثمانی از علما یاری طلبیدند[۸۴] و گروهی بزرگ در محرّم ۱۳۳۳ از نجف به رهبری علمای عظام مانند سیدمصطفی کاشانی، شریعتِ اصفهانی، سید علی داماد (متوفی ۱۳۳۶) و سید محمدسعید حبوبی به سوی بغداد به راه افتادند و سیدمحمدکاظم یزدی، مرجعِ وقت، نیز با اعزام فرزند خویش به جبهه، با سایر علما همراهی کرد.[۸۵] شمار بسیاری از این مجاهدان طلاب عرب و ایرانی بودند[۸۶] و فرماندهی هر یک از گروههای مسلح با یک یا دو تن از علمای نجف بود.[۸۷] طلاب نجف همچنین وظیفه داشتند با عزیمت میان عشایر، آنان را به دفاع در برابر متجاوزان فراخوانند.[۸۸] سپاه مجاهدین در ۱۳۳۴/۱۹۱۶، در کوت العماره شکست سنگینی به نیروهای انگلیسی وارد آورد.[۸۹] اما بغداد و شمال عراق و نیز دیگر مناطق در سالهای بعد تسلیم انگلیسیها شدند.[۹۰]
اعتراض به اشغال عراق
نارضایی از سلطه بیگانگان موجب شد انجمنهایی در شهر نجف توسط عدهای از رجال دین و خانوادههای مشهور علمی تشکیل شود.[۹۱] مهمترین این انجمنها، جمعیت نهضت اسلامی (جمعیة النهضة الاسلامیة) بود و شاخه سیاسی آن را عمدتاً علما و مجتهدان بزرگ حوزه همانند سیدمحمدعلی بحرالعلوم و شیخ محمدجواد جزایری تشکیل میدادند.[۹۲] با ترور حاکم سیاسی نجف، ویلیام مارشال در ۱۹۱۸ توسط کمیته سرّی جمعیت، قیام نجف علیه اشغالگران آغاز شد.[۹۳] انگلیسیها به شدت آن را سرکوب کردند،[۹۴] ولی این قیام مقدمهای شد برای نقش مهمی که نجف در انقلاب سال ۱۹۲۰ ایفا کرد. انگلیسیها در پی آن بودند از طریق همه پرسی قیمومیت خویش را بر عراق محقق سازند، ولی در غالب شهرها با مخالفت مردم و علما مواجه شدند.[۹۵] میرزامحمدتقی شیرازی طی فتوایی ممنوعیت حکومت غیرمسلمانان را بر مسلمانان اعلام کرد،[۹۶] و همو طی نامهای به حاکم مکه، خواهان تأسیس یک حکومت عربی در عراق شد.[۹۷]
پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و تصدی مرجعیت عام شیعیان توسط میرزامحمدتقی شیرازی، جنبشِ استقلال شتاب بیشتری گرفت.[۹۸] پس از اعلام تحت الحمایگی عراق، شیرازی مجلس مشورتی از علمای بزرگ برگزید که تعدادی از آنان از عالمان حوزه نجف بودند و از میان ایشان سیدابوالقاسم کاشانی از همه فعالتر بود.[۹۹] پس از وفات میرزای شیرازی، مرجعیت اعلای شیعه به شریعت اصفهانی انتقال یافت و به این ترتیب، نجف همچنان پایگاه رهبری کننده انقلاب ماند.[۱۰۰]
حوزه نجف پس از انقلاب
نجف پس از انقلاب به طور مستقل اداره میشد و «الهیئة العلمیة الدینیة العلیا» سومین تشکیلات مؤثر در نجف بود و نقش رهبری محلی را داشت و علمای برجستهای چون عبدالکریم جزایری، شیخ محمدجواد جزایری و سیدمحمدعلی بحرالعلوم از اعضای آن بودند.[۱۰۱] رهبران انقلاب در نجف و کربلا اهداف استقلال طلبانه انقلاب را به اطلاع مجامع بین المللی میرساندند، ولی منابع مالی نهضت تنها از داخل و با تکیه بر کمکهای مراجع تقلید وگاه تجار و رؤسای عشایر تأمین میشد.[۱۰۲] در پایان انقلاب، پیشنهاد گفتگوی انگلیسیها موجب بروز شکاف میان انقلابیون شد. اکثریت اعضای الهیئةالعلمیة الدینیةالعلیا و در رأس آنان شیخ الشریعه جزء مخالفان بودند.[۱۰۳] انگلیس با حملات گسترده انقلابیون را به تسلیم واداشت و در نجف و کربلا تعدادی از علمای مبارز دستگیر شدند و برخی از جمله سیدابوالقاسم کاشانی گریختند.[۱۰۴] پس از این، برای مدتی نسبتاً طولانی علمای نجف از دخالت در مسائل سیاسی خودداری میکردند، مخصوصاً آنکه شیعیان مورد بیمهری قرار گرفته بودند.[۱۰۵]
موضع حوزه نجف در اشغال فلسطین
حوزه نجف در قضیه اشغال فلسطین و استقرار رژیم اسرائیل و به ویژه پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ (۱۳۴۶ش) مواجهاتی ایجابی داشت و مراجع نجف هم در محکوم کردن اشغال و هم در دفاع از مردم فلسطین و توصیه مسلمانان به مقابله با اشغالگران بیانیههایی صادر کردند.[۱۰۶]
حوزه نجف و طرفداران کمونیسم
در روی کار آمدن جریانهای طرفدار کمونیسم و سپس حاکمیت رژیم بعث نیز حوزه نجف بدون واکنشِ نماند و مقاومتها و مخالفتهای آشکار و مخفی حوزه نجف و متعاقب آن دستگیری و تعقیب و زندان و اعدام شمار زیادی از طلاب و استادانِ آن را در پی داشت.[۱۰۷]
تأسیس حزب الدعوةالاسلامیة
تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة نقطه عطفی در کارکرد سیاسی حوزه علمیه نجف در چند دهه اخیر به شمار میرود. این حزب توسط گروهی از علمای جوان و اصلاح طلب حوزه نجف نظیر سیدمحمدباقر صدر و سید مرتضی عسکری در ۱۳۳۶ش/ ۱۹۵۷ بنا نهاده شد. دغدغه اصلی حزب مسائل اعتقادی و مقابله با شبهات و زدودن انحرافات بود، ولی دیری نپایید که ناگزیر به سیاست کشیده شد. رهبران حزب الدعوة و اخوان المسلمین عراق در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰ بر سر تأسیس یک دولت اسلامی با همکاری مردم شیعه و سنّی به توافق رسیده بودند.[۱۰۸] با فعالیتهای گسترده این حزب در عراق، شمار بسیاری از جوانان جذب حزب شدند، موضوعی که مخالفت کمونیستها و ناسیونالیستها را به دنبال داشت و سیدمحمدباقر صدر خود بارها مورد حمله ناسیونالیستهای نجف قرار گرفت.[۱۰۹] سیدمحسن حکیم از معدود مراجع بزرگ نجف بود که در خروج این حوزه از انزوای سیاسی نقش فوق العاده مؤثری داشت.
فعالیتهای سید محمدباقر صدر
از دهه ۱۳۵۰ش فعالیتهای سیاسی سید محمد باقر صدر، که در آن زمان یکی از استادان برجسته حوزه نجف بود، بیش از پیش در محافل سیاسی شیعه عراق مورد توجه قرار گرفت.[۱۱۰] با افزایش اعتراضات مذهبی که غالباً توسط علمای حوزه نجف سازماندهی میشد، سرکوب حزب حاکم بعث نیز شدت مییافت. انتفاضه صفر ۱۳۹۷/ بهمن ۱۳۵۵ دولت عراق را متوجه نقش رهبری علما در نهضت اسلامی کرد و به همین جهت محدودیتهایی را برای ایشان اعمال داشت[۱۱۱] حامیان آیت اللّه صدر در خرداد ۱۳۵۹ انتفاضه رجب را در منزل او آغاز کردند ولی این حرکت نیز فرجامی چون اقدامات پیشین یافت[۱۱۲] و در پی آن، صدر و خواهرش بنت الهدی دستگیر و اعدام شدند.[۱۱۳] آیت الله خویی در اعتراض به این عمل، درخواست کرد به وی اجازه دهند از عراق خارج شود، ولی دولت علاوه بر رد این درخواست، حسابهای او را مسدود و برخی از شاگردانش را دستگیر و عدهای از آنان را اعدام کرد.[۱۱۴] به طور کلی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت عراق مشکلات بیشتری برای علما و طلاب علوم دینی حوزه نجف ایجاد کرد و در نتیجه برخی از علمای مبارز حوزه به علت تنگناهای شدید در عراق، ناگزیر از مهاجرت به دیگر کشورها شدند و فعالیت سیاسی خود را در آنجا پی گرفتند.[۱۱۵]
ضوابط و نظامات تدریس
برای تدریس در حوزه علمیه شروط خاصی چون مدرک یا سن مطرح نیست و طلاب آزادانه مدرّسان و استادان خود را برمیگزینند. بنابراین، استاد باید از توانایی علمی و قدرت بیان و پیشینه درسی درخور ذکر برخوردار باشد. در برابر تدریس، حقوقی به استادان پرداخت نمیشود و نیازهای ضروری زندگی آنان را مراجع تقلید تأمین میکنند.[۱۱۶] طلاب رکن دیگر حوزه علمیه نجفاند که با داشتن برخی شرایط به تحصیل مشغول میشوند.[۱۱۷] معیشت طلاب از طریق شهریه مدرسه، کمکهای مالی مراجع نجف یا مراجع دیگر کشورها، خانوادههای طلاب، اشخاص حقیقی یا مراکز خیریه یا از محل موقوفات مدارس تأمین میشود.[۱۱۸] بعضاً نیز کمکهای غیرنقدی و تسهیلاتی چون لوازم التحریر در اختیار طلاب قرار داده میشد[۱۱۹] و هر از گاهی در برخی مدارس (نظیر مدرسه قوام) غذا توزیع میشد.[۱۲۰] برخی هم در حوزه نجف ترجیح میدادند معاش خویش را از دسترنج خود تأمین کنند.[۱۲۱]
ملیت طلاب
اغلب طلاب نجف غیر بومی بوده و ملیتهای گوناگونی داشتند؛ پاکستانی، هندی، تبتی، سوری، لبنانی، بحرینی، ترک، ایرانی و غیره؛ و از همه پرشمارتر ایرانیان بودند.[۱۲۲] علاوه بر ایرانیان، که همواره یکی از مراکز علمی خود را نجف قرار داده بودند، طلاب علوم دینی جبل عامل نیز از روزگار شهید اول (نیمه دوم قرن هشتم) از لبنان به نجف مهاجرت میکردند و در روزگار سید جواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶ق) بر تعداد آنان در این شهر افزوده شد.[۱۲۳] مدارس، معمولا ملیت طلبه را ملاک پذیرش قرار نمیدادند، ولی برخی از مدارس را بانیان آنها برای ملیت خاصی بنا میکردند، مثلا مدرسه عاملیین خاص لبنانیها، مدرسه هندی از آنِ هندیان، و مدرسه ایروانی ویژه ترکان بود.[۱۲۴] گاهی نیز اختلافاتی پیش میآمد.[۱۲۵] در سالهای اخیر، پس از سقوط رژیم بعثی، به تدریج طلاب از کشورهای مختلف برای تحصیل به نجف میروند.
تعداد اساتید و طلاب
تعداد استادان و طلاب حوزه نجف به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عراق و نجف بستگی داشت.[۱۲۶] مثلا قبل از اشغال کامل عراق در ۱۳۳۵ توسط انگلیسیها، شمار طلاب نجف را بیش از ده هزار و در حدود ۱۳۷۶ق/ ۱۳۳۶ش نزدیک به دو هزار نفر برآورد کردهاند.[۱۲۷] در اوضاع بحرانی، تعداد آنان رو به کاهش مینهاد و بعضی روانه حوزههای علمیه دیگر شهرها میشدند، چنانکه بارها طاعون عامل این نوع مهاجرتها شد[۱۲۸] یا پس از تنگناهایی که رژیم عراق در ۱۳۴۹ش/ ۱۹۷۰ ایجاد کرد، حوزه علمیه قم پذیرای بسیاری از طلاب و استادان حوزه نجف شد.[۱۲۹]
مراحل تحصیل
نظام درسی حوزه علمیه نجف بسان حوزههای مشابه شیعی دارای سه مرحله اصلی مقدمات، سطح و خارج است.[۱۳۰] مقدمات که سه تا پنج سال به درازا میکشد[۱۳۱] با ادبیات عرب آغاز میشود. طلاب عرب معمولا کتابهای أجرومیة، قَطرالنّدی و بَلّ الصّدی و شرح ابن عقیل را میخوانند و طلاب غیرعرب کتاب جامع المقدمات را (شامل امثله، شرح امثله، صرف میر، تصریف، عوامل النحو، هدایه، شرح أنموذج و صمدیه). سپس، برای تکمیل ادبیات عرب، النهجة المرضیة (شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک، معروف به سیوطی) و مغنی اللبیب خوانده میشود.[۱۳۲] مطول و مختصر تفتازانی در بلاغت و معانی و بیان و حاشیه ملاعبداللّه، شرح الشمسیه قطب الدین رازی و منطق مظفر[۱۳۳] و کتبی چون تبصرة المتعلمین علامه حلّی یا برخی رسالههای عملیه در فقه خوانده میشود،[۱۳۴] بسیاری از طلاب از همین مرحله، در کنار درس و در روزهای تعطیل به تمرین عملی خطابه میپردازند.[۱۳۵] دروس اصلی در مرحله میانی یعنی سطح، فقه و اصول فقه است و به همین منظور کتابهایی همانند الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (معروف به شرح لمعه) تألیف شهیدثانی (متوفی ۹۶۶) و مکاسب شیخ مرتضی انصاری در فقه و بخش اصول فقه معالم الدین حسن بن زین الدین جبعی عاملی (متوفی ۱۰۱۱)، رسائل شیخ مرتضی انصاری و کفایة الاصول آخوند خراسانی در اصول فقه تدریس میشود.[۱۳۶] همچنین طلاب میتوانند به آموختن کتابهایی چون درایة الحدیث شهید ثانی یا کتابهای مشابه در مباحث علوم حدیث، منظومه حاج ملا هادی سبزواری و الأسفار الاربعه ملاصدرا در فلسفه و شرح الباب الحادی عشر علامه حلّی و نیز شرح او بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی در کلام، یا دیگر دانشها همانند تفسیر قرآن و حساب بپردازند.[۱۳۷] به طور معمول، طلاب این مرحله را چهار ساله طی میکنند.[۱۳۸]
درس خارج
مرحله پایانی و عالی دروس حوزه نجف اشرف، مرحله خارج فقه و اصول است. برخی از طلاب علوم دینی پس از اتمام مرحله سطح، تحصیلات خود را پایان میبخشند، ولی کسانی که به دنبال فراگیری سطح بالاتری از دانش و نیل به مرتبه اجتهاد باشند، وارد مرحله خارج میشوند.[۱۳۹]از دروس تعلیم داده شده در حوزه نجف امتحان نمیگیرند و هیچ نوع مدرک علمی نیز برای فارغ التحصیلان صادر نمیشود.[۱۴۰] البته طلابی که به مرتبه علمی معینی یا درجه اجتهاد نایل میشوند، حسب معمول از استادان خویش یادداشتی به نام «اجازه» دریافت میکنند که در آن به تحصیلات و فضل و تواناییهای علمی صاحب اجازه اشاره میشود.
مکانهای تدریس
تدریس در مکانهای مختلفی انجام میگیرد: صحن علوی، مساجد، مقابر علما مثل مقبره شیخ طوسی، خانههای استادان و مدارس دینی.[۱۴۱]
- صحن علوی، مرکز اصلی گردهمایی استادان و طلاب است[۱۴۲] و علمای مشهور معمولا مسجدی دارند که همانجا تدریس میکنند.[۱۴۳]
- مدارس دینی حوزه نجف هم به اهتمام عالمان، بازرگانان یا صاحب منصبانِ خیر پاگرفته است. از حدود ۵۴ مدرسه در نجف نام برده شده[۱۴۴] و قدیمترین مدرسه که تنها نام آن به ما رسیده، مدرسه مرتضویه است که در ۷۸۶ سید حیدر آملی در آن سکونت داشت و شاه عباس اول آن را بازسازی کرد.[۱۴۵] مدرسهای که مقداد سیوری (متوفی ۸۲۸) در نجف تأسیس کرده، از دیگر مراکز تعلیمی کهن است که شخصی به نام سلیم خان آن را بازسازی کرده و نامِ سلیمیه یافته است.[۱۴۶] مدارسی چون قوام، قزوینی، بادکوبه ای و هندی را صاحب منصبانِ دولتی یا بازرگانان ثروتمند ساختهاند و مدرسههای ایروانی، شربیانی، آخوند خراسانی، سیدطباطبائی و بروجردی را مراجع و عالمان ساخته یا به نام ایشان بنیاد نهادهاند.[۱۴۷]
کتابخانه ها
کتابخانههای بسیاری در شهر نجف برای تأمین منابع مطالعاتی استادان و طلاب حوزه علمیه شکل گرفتهاند. به همین دلیل، نجف همواره یکی از معتبرترین و مهمترین مراکز کتابخانهای دنیا بوده است.
- برخی از این کتابخانهها همچون کتابخانه حیدریه (نام دیگر آن: الخزانةالغرویة) که پیشینه آن به قرن چهارم و شاید قبلتر میرسد و شاهد نظارت فقهای بزرگی چون علامه حلّی بوده است، در دوران حاکمیت رژیم بعثی آسیب بسیار دید، اما پس از سقوط صدام حسین بازسازی شد و زیر نظر مرجعیت شیعه در عراق فعالیت میکند. این کتابخانه در مجموعه حرم امیرمؤمنان علیهالسلام واقع است.
- کتابخانه حسینیه شوشتریها از معتبرترین کتابخانههای نجف بود که به تدریج از بین رفت.
- کتابخانه شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء از مشهورترین کتابخانههای نجف و مورد استفاده اهل علم بوده و هنوز نیز دایر است.[۱۴۸]
- برخی از کتابخانههای مدارس نجف، دستخوش زوال شدهاند، نظیر کتابخانههای مدارس قوام، خلیلی و آخوند خراسانی؛ ولی برخی همچون کتابخانه مدرسه سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی اهمیت خود را همچنان حفظ کردهاند.[۱۴۹]
- کتابخانه عمومی امیرمؤمنان علیهالسلام، به دست شیخ عبدالحسین امینی، مؤلف کتاب الغدیر، در بیش از پنجاه سال پیش در نجف تأسیس شد و یکی از غنیترین کتابخانههای این شهر است.
- همچنین کتابخانه عمومی آیت الله سیدمحسن حکیم در مجموعه مسجد هندی قرار دارد. این کتابخانهها، علاوه بر فراهم آوردن منابع مطالعات حوزهای، مورد استفاده سایر دانش پژوهان نیز هستند.
تاسیس مدارس به سبک جدید
- مؤسسه کاشف الغطاء در دوره اخیر اقداماتی اصلاحی در سبک و سیاق دروس و نظام آموزشی حوزه نجف صورت داده است. این کار در واقع واکنشی بود به تأسیس مدارس نوین به سبک اروپایی که در عراق پس از ظهور استعمار رو به افزایش بود. آغازگر این حرکت شیخ محمدرضا مظفر بود که با تأسیس «جمعیت مُنْتَدَی النشر» در بغداد دست به اصلاحات جدّی در این حوزه زد. در روش و سازمان از الگوی مدارس جدید پیروی شد، ولی محتوای دروس با اصلاحاتی با تعلیمات حوزوی انطباق داشت. این جمعیت از ۱۳۵۷ق نخستین کلاس به روش نو را راهاندازی کرد که در سالهای بعد گسترش چشمگیری در نجف و سایر شهرهای عراق پیدا کرد.[۱۵۰]
- مدرسه علامه عزالدین جزایری که در ۱۳۶۲ در نجف تأسیس شد، از نمونه مدارس موفق حوزوی به سبک جدید است. تدریس و تعطیلات دارای زمان بندی مشخص شدند و امتحانات برای نیل به مدرک برگزار میشد. استادان به صورت روشمند تدریس میکردند و بر عربی فصیح تأکید میشد. وزارت معارف عراق بر رسمیت این مدرسه صحه گذاشت و وزارت دفاع، طلاب را از خدمت سربازی معاف داشت.[۱۵۱]
- مظفر در ۱۳۷۶ق دانشکده فقه را نیز در نجف تأسیس کرد که وزارت معارف مدرک آن را برابر با مدارک آموزش عالی دانست.[۱۵۲]
- جامعة النجف الدینیة نیز از مدارس جدیدالتأسیس حوزه نجف است که سید محمد کلانتر (متوفی ۱۳۷۹ش) در سال ۱۳۳۵ش تأسیس کرد. در عین انجام این اصلاحات، هنوز بخش عمدهای از حوزه علمیه نجف به همان شیوه سنّتی به راه خود ادامه میدهد.
مدارس علمیه نجف
پیوند به بیرون
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...