دانشهای حوزه نجف
فقه و اصول
به طور کلی، زعامت علمی در دو حوزه فقه و اصول، پس از شیخ انصاری بر محور آثار و آرای خراسانی شکل گرفته و به ویژه نظام مرجعیت شیعه از آن زمان تا عصر حاضر در اختیار شاگردان این مکتب قرار دارد. از آن گذشته، پس از استقرار مجدد روش اصولی در استنباط، در پی تلاش وحید بهبهانی و ارتقای آن با ظهور شیخ انصاری، حوزه نجف کانون اصلی نظام تعلیمی شیعه شد؛ از یک سو درس آموختگان و استادان حوزههای دیگر، مثل اصفهان، تهران، مشهد و سایر شهرهای ایران و شهرهای عراق و لبنان و شهرهای شیعه نشین هند، پاکستان و افغانستان، برای تکمیل مدارج بالاتر راهی نجف شدند و از سوی دیگر مجتهدان و دانش آموختگان حوزه نجف پس از بازگشت به موطن خود یا اقامت در شهرهای دیگر امکان تقویت بنیه علمی حوزههای موجود یا برپایی حوزههای دیگر را به دست آوردند.[۴۴]
کتابهای فقهی تالیف شده در حوزه نجف
دانش فقه نیز در این دوره از تاریخ حوزه نجف، بازگشتِ روشهای اصول استنباط به عرصه مباحث فقهی را آزمود.
- مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة از آثار فقهی این دوره، تألیف محمد جواد عاملی (متوفی ۱۲۲۶) از شاگردان وحید بهبهانی است که مجمع آرای فقهای شیعی به شمار میرود و آرای آنان در هر موضوع را به اختصار و با ترتیبی خوش و متنی روان آورده است.
- مستند الشیعة فی احکام الشریعه ملا احمد نراقی (متوفی ۱۲۴۵ق) دانش آموخته حلقههای درسی علامه بحرالعلوم و کاشف الغطاء در نجف، از کتب کم نظیر فقهی است که با شمّ استدلالی و بیان جنبههای گوناگون هر مسئله و آرای مختلف درباره آن تصنیف شده است.[۴۵]
- جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام در میان مجموعههای بزرگ فقهی این دوره چشمگیر و بینظیر است و آرا و استدلالهای فقهای گذشته را با تتبعی درخور و نقادی علمی فراروی پژوهشگران دانش فقه قرار میدهد. مؤلف این اثر سترگ شیخ محمدحسن نجفی، مشهور به صاحب جواهر (متوفی ۱۲۶۶) از شاگردان سیدمحمدجواد عاملی و شیخ جعفر کاشف الغطاء است.
- کتاب فقهی دیگر صاحب جواهر، نجاةالعباد فی یوم المعاد رساله عملیه اوست که تا زمان تألیفِ عروةالوثقی جزء متون تحقیقی فقیهان به شمار میآمد و اینان با نوشتن شرح درصدد توضیح مطالب و گشودن پیچیدگیهای آن بودند. [۴۶] هم اکنون نیز برخی مراجع استفتائات خود را در قالب حاشیه بر این کتاب عرضه میکنند.
- از جدّیترین و ارزشمندترین نوشتههای فقهی این دوره حوزه نجف کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری است که تا به امروز متن درسی سطوح عالی، و معیاری است برای سنجش فهم فقهی و اجتهادی طلاب. موضوع کتابْ دادوستد و مباحث پیرامونی آن است و با روش استدلالی وجوه گوناگون هر مسئله بررسی شده و نویسنده کاربرد و اثر قواعد اصولی و فقهی را در فقه به خوبی نمایانده است. شروح و حواشی بسیاری که بر این متن فقهی نوشته شده از اهمیت آن در میان محققان حوزوی حکایت میکند.
- دیگر اینکه در این دوره، نوشتن تقریر، حاشیه، شرح و تعلیقه که خود مجالی بوده است برای تحقیق و ارائه آرای جدید، شیوع فراوان یافته و برای نمونه از بسیاری از شاگردان مستقیم و غیرمستقیم شیخ انصاری در حوزه نجف شرح و تقریری از دروس و آثار او در دست است.[۴۷]
- عروةالوثقی مشهورترین اثر فتوایی سید محمد کاظم طباطبائی یزدی است که به جامعیت، روانی، ترتیب مناسب، و داشتن فروع بسیار، به ویژه در باب مسائل مستحدثه تا زمان مؤلف، ممتاز و مشهور است. این کتاب به سرعت با استقبال فقها مواجه و جایگزین نجاة العبادِ صاحب جواهر شد. در دورههای اخیر، این جایگاه برای کتاب وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی و بیش از آن برای منهاج الصالحین سیدمحسن حکیم پدید آمده است.
علم رجال
علم رجال، به عنوان یکی از شاخههای مطالعات حدیثی، نیز در حوزه نجف محل توجه بوده است و چند اثر جامع و تک نگاری رجالی نیز از دستاوردهای این دوره نجف است. از جمله: رساله عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر تألیف سید ابوتراب خوانساری، استاد برجسته رجال. تنقیح المقال تألیف مولی عبداللّه مامقانی و معجم رجال الحدیث تألیف آیت الله خویی.
علوم عقلی
شهرت و اعتبار علمی حوزه علمیه نجف به علوم نقلی، به ویژه فقه و اصول، اجتهاد پویا و پرورش اندیشمندان در قلمرو این دو دانش بود و عالمانی که در افق علوم معقول ظاهر شدهاند و نیز آثار ایشان، به هیچ روی قابل مقایسه با اصحاب علوم نقلی و نوشته هایشان نیست؛ حتی بر پایه برخی اطلاعات، در حوزه نجف، در دوره جدید، با خواندن فلسفه مخالفت میشده است.[۴۸] در عین حال، تلاشهایی برای تحقیق و تدریس این علوم صورت میگرفته است. مثلا شیخ محمدتقی گلپایگانی نجفی (متوفی ۱۲۹۲) علوم عقلی تدریس میکرد[۴۹] تا آنکه آخوند ملاحسین قلی همدانی (متوفی ۱۳۱۱)، شاگرد حاج ملاهادی سبزواری، در نجف رحل اقامت افکند و شاگردان خویش را با حکمت متعالیه ملاصدرا آشنا ساخت[۵۰] هر چند شهرت او بیشتر ناشی از ترویج مکتب سلوکی عرفانی در این حوزه است. در این میان، سید حسین بادکوبهای (متوفی ۱۳۵۸) مهمترین شخصیت اثرگذار در تعلیم و نشر علوم عقلی در حوزه نجف بود. وی در حوزه فلسفی تهران درس آموخت و پس از مهاجرت به نجف، نزد استادان آن حوزه فقه و اصول آن را فراگرفت؛ سپس به تدریس متون فلسفی همت گماشت. از جمله شاگردان معروف او، فیلسوف معاصر، علامه طباطبائی بود.
به این نکته نیز باید توجه کرد که شمارِ نه چندان اندکی از استادان و دانش آموختگان حوزه نجف، پیش از انتقال به این شهر یا پس از بازگشت به موطن خود، در حوزههای تهران و اصفهان، به درس و بحث فلسفه اشتغال داشتهاند و این ورود و وقوف، در مباحث اصولی آنان نیز تأثیر گذاشته بوده است :
- آخوند خراسانی نزد حاج ملاهادی سبزواری و میرزا ابوالحسن جلوه فلسفه خوانده بود و برخی نگرشهای فلسفی را در مهمترین اثرش، کفایة الاصول، مطرح ساخت؛
- شیخ محمدحسین اصفهانی نیز همین روش را در مباحث اصولِ خود ادامه داد؛
- مولی مهدی نراقی و فرزندش مولی احمد نراقی آثار متعددی در شرح متون فلسفی داشتهاند؛
- میرزا احمد آشتیانی و شیخ محمدتقی آملی، دو مجتهد برجسته نیمه دوم قرن چهاردهم تهران، که مراتب عالی اجتهاد را در نجف طی کرده بودند، فلسفه نیز درس دادهاند و شروحی بر متون فلسفی داشتهاند.
علوم نقلی در دهههای اخیر
در دهههای اخیر، ورود اندیشههای فلسفی غرب، حوزه علمیه نجف را به تکاپو واداشت تا پاسخهای مناسبی به نظریات، فرضیات و مسائل مطرح شده توسط دانشمندان غربی، به ویژه درباره فلسفه مادیگری، ارائه کند.[۵۱] کتاب نقدُ فلسفةِ داروِن، تألیف عالم بزرگ اصفهانی، آقامحمدرضا مسجدشاهی (متوفی ۱۳۶۲) که آن را در ۱۳۳۱ در نجف نوشت و کتاب انوارالهدی از محمد جواد بلاغی (متوفی ۱۳۵۲ق) هر دو در رد مادیگری و طبیعت گرایان نوشته شده است؛ به ویژه از آن جهت که فرضیه تکامل دستاویزی برای طرفداران فلسفه مادیگری شده بود، مؤلفان این کتابها به نقد این فرضیه پرداختهاند. در تفسیر مواهب الرحمن سید عبدالاعلی سبزواری از مراجع معاصر (متوفی ۱۳۷۲ش) نیز نقد همین فرضیه مورد توجه بوده است.[۵۲]
نقش محمد جواد بلاغی
محمد جواد بلاغی در موضوع پاسداری از حریم فکری اسلام و شیعه بیش از همه فعال بود. در کنار جریانات فکری پیش گفته و رقبای سنّتی شیعه اجتهادی، یعنی مذهب تسنن و مکتب اخباری، فرقههایی انحرافی در قرن اخیر در دنیای اسلام همچون قادیانیه، وهابیه، و بابیه و بهائیت پدید آمدند. از ناحیه دیگر، گروههای تبشیری مسیحی تحت حمایت استعمارگران اروپایی آزادانه در جوامع اسلامی تبلیغ میکردند. بلاغی برای مقابله با فعالیت تبشیری و تبلیغات ضداسلامی آنان، زبان انگلیسی و عِبری آموخت و کتابهای بسیاری، نظیر المدرسة السیارة یا الرحلة المدرسیة، را در رد یهود و نصارا تألیف کرد.[۵۳] مصابیح الهدی در نقد قادیانیه و نصائح الهدی در ردّ بابیان و بهائیان نیز توسط او نگاشته شده است.[۵۴]
ابوالحسن اصفهانی
سید ابوالحسن اصفهانی نیز شماری از فضلای حوزه را به نواحی مختلف عراق گسیل میکرد تا با جریان تبشیری انگلیسیها به مقابله فرهنگی برخیزند. حبیب بن محمد مهاجر از نمایندگان وی در جنوب عراق، تلاشی جدّی در این راه به خرج داد، از جمله تأسیس بیمارستان، چاپخانه، نشر مجلهای به نام الهدی و بنیاد چند مدرسه.[۵۵] جریان شیخیه نیز موجب بروز واکنشهایی در حوزه علمیه نجف گردید. همچنین نوشتههای متعددی از علمای نجف در رد وهابیت در دست است که منهج الرشاد لمن أراد السداد شیخ جعفر کاشف الغطاء نخستین نوشته شیعی در رد این فرقه به شمار میرود.[۵۶]
افکار کمونیستی در عراق و عکس العمل حوزه نجف
در سالهایی که رشد و تبلیغ افکار کمونیستی در میان جوانان عراقی چندان بود که حتی دامن طلاب و فرزندان علما را نیز گرفته بود، این امر باعث نگرانی بزرگان حوزه علمیه نجف شد و مقابله با این تبلیغات در کانون توجه آنان قرار گرفت. تأسیس مؤسسات علمی و تربیتی در سطوح مختلف در شهرهای عراق به توصیه و امر آیت اللّه سیدمحسن حکیم از جمله اقدامات فرهنگی در برابر این جریان بود.[۵۷] آیت اللّه شهید سید محمدباقر صدر نیز با تألیف کتابهایی چون فلسفتُنا و اقتصادُنا و البنک اللّارَبَوی همین رسالت را ادامه داد.
اقدامات سیاسی
فعالیت حوزه علمیه نجف به عرصه علم و دانش محدود نماند و به ویژه از دوره قاجار، به طور جدّی به صحنه سیاست کشیده شد. در آن دوران، دنیای اسلام با دو پدیده استعمار و استبداد مواجه بود و حوزه علمیه نجف به عنوان بزرگترین مرکز علمی تشیع، با رویکردی دینی، به آنها واکنش نشان داد. این واکنشها بیش از همه به تحولات ایران و عراق بود.
جنگهای ایران و روس
جنگهای ایران و روس از سرنوشت سازترین رخدادهای دوره قاجار در زمان فتحعلی شاه (حک : ۱۲۱۲ـ۱۲۵۰ق) بود و مقامات دربار ایران در بحبوحه دوره نخست جنگ برای مقابله با روسیه به علما متوسل شدند که به صدور حکم جهاد توسط شیخ جعفر کاشف الغطاء و سایر علمای نجف و کربلا انجامید.[۵۸] وی حتی در توجیه جهاد طی نوشتهای اقدام مجتهدان به جهاد دفاعی را واجب شمرد و به عنوان نایب ائمه معصومین(ع) به فتحعلی شاه اذن داد از وجوه شرعیه برای تأمین مخارج جنگ استفاده کند. کتاب غایة المراد فی أحکام الجهاد او هم برای ترغیب مردم به دفاع از سرزمین خود و به خواهش عباس میرزا قاجار نوشته شد.[۵۹] علمای حوزه نجف همگام با علمای سایر حوزهها در سوق دادن مردم به جهاد با روسها و آغاز جنگ دوم برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی فعال بودند و حتی حکم جهاد نیز صادر کردند؛[۶۰] هرچند این مرحله از جنگ نیز سرنوشتی جز شکست برابر روسها نیافت.[۶۱]
تحریم تنباکو
ماجرای تحریم تنباکو نیز نمونهای دیگر از حضور حوزه نجف در قضایای سیاسی ایران بود؛ هرچند رهبری این اقدام مهم را مرجع علی الاطلاق آن زمان، میرزا حسن شیرازی ـ که در آن زمان در سامرا مقیم بودـ برعهده داشت.
نهضت مشروطه
اوج حضور سیاسی حوزه نجف در نهضت مشروطه است. محور فعالیتهای سیاسی نجف در این زمینه، سه تن از مراجع بزرگ بودند: حاج میرزاحسین خلیلی تهرانی، ملا عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی[۶۲] نوشتههای اینان به صورت اعلامیه، فتوا، نامه، تلگرام و رسالههای کوچک و بزرگ در دسترس مردم قرار میگرفت.[۶۳] این سه، نخستین بار همگام با سایر معترضان به حکومت قاجار برضد سیاستهای سوء امین السلطان، صدراعظم مظفرالدین شاه، اعلامیه مشترک دادند[۶۴] و به دنبال مهاجرت کبرای علمای تهران و تحصن عدهای از مردم در سفارت انگلیس، طی نامهای به شاه خواستار بازگرداندن علما به تهران شدند[۶۵] و در مراحل بعد نیز از نهضت مشروطه حمایت کردند. پس از جلوس محمدعلی شاه بر تخت سلطنت و بروز اختلاف مشهور مشروعه و مشروطه، مواضع این سه فقیه و مرجع حوزه نجف کاملا در تأیید مشروطه بود و مخالفت با آن را کاری ناصواب میشمردند.[۶۶]
موضع علمای نجف بعد از بمباران مجلس
پیش از بمباران مجلس، اقدامات علمای نجف چندان جدّی و نافذ نبود؛ ولی مسئله مجلس سبب اصلی خیزش جدّی ایشان برای مبارزه بااستبداد شد.[۶۷] سرکوب آزادیخواهان و تبعید رهبران روحانی داخل، عملا مسئولیت دفاع از مشروطه را بر دوش علمای نجف گذاشت، مخصوصاً آنکه مستبدین، بر تعارض مشروطه با دین پای میفشردند.[۶۸] ضمن آنکه مبنای حمایت علمای نجف از مشروطه، مبارزه با ستم، استبداد و سلطه بیگانگان، فراهم کردن رفاه عمومی و اجرای قوانین اسلامی بود.[۶۹] نظر این علما در تنبیه الامة و تنزیةالملة میرزای نائینی به عنوان جدیترین متن نظری در دفاع از مشروطه ـکه از حوزه نجف منتشر شدـ نیز منعکس است.
به رغم کوششی که علمای حوزه نجف برای مبارزه با استبداد به خرج دادند، عملکرد برخی سران مشروطه پس از فتح تهران و پایان استبداد صغیر موجب ناخشنودی آنان شد و نفوذ ایشان به دلیل کمتوجهی حکومت مشروطه کاهش یافت و سران مشروطه فقط در مواردی که ضروری میدانستند به آنان رجوع میکردند؛ نظیر موضع گیری علیه ملاقربان علی زنجانی[۷۰] و شیخ فضل اللّه نوری[۷۱] که اظهارنظر ایشان در هموارسازی برخورد مشروطه گران تندرو با آن دو مفید افتاد.[۷۲] اما در مسائلی چون اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی و ضدیت آشکار با برخی احکام اسلامی به خواست آنان عنایت کمتری میشد.[۷۳] به همین سبب، علمای نجف مجبور میشدند در مواردی مانند چاپ مقاله انتقادآمیز حبل المتین از روحانیان و برخی رفتارهای تقی زاده از سران حزب دموکرات، واکنشهای تندی بروز دهند.[۷۴]
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که در واقعه مشروطه، همه علمای حوزه نجف نظر یکسان نداشتند و به ویژه پس از رخدادهایی چون اعدام شیخ فضل اللّه نوری، کشته شدن سیدعبداللّه بهبهانی و تبعید ملا قربان علی زنجانی عملا جریان حامی مشروطه از آن فاصله گرفت و جریان معارض با مشروطه قوت یافت.
اولتیماتوم دولت روس در ۱۳۲۹
بحرانی که بر اثر اولتیماتوم دولت روس در ۱۳۲۹ق، در پی اقدامات اصلاحی مورگان شوستر، خزانه دار کل ایران رخ داد، مردم و نخبگان سیاسی را دوباره متوجه حوزه نجف کرد. علمای نجف مردم را به ایستادگی تشویق کردند؛ دستور تحریم کالاهای روسی را دادند؛ جهاد اقتصادی را همپای جهاد و شهادت در رکاب امام زمان علیهالسلام شمردند؛ و با دولتهای روس و انگلیس برای رفع خطر، از طریق مکاتبه، تماسهایی برقرار کردند.[۷۵] علمای حوزه تصمیم داشتند استادان، طلاب و عشایر عراق عرب و مردم ایران را به رویارویی با تجاوز روسیه بکشانند، ولی هنگامی که مردم بیشماری برای حرکت به سمت ایران گرد علما جمع شده بودند و آخوند خراسانی عزم حرکت به سمت ایران داشت، شب پیش از حرکت، ناگهان جان سپرد.[۷۶] این پیش آمد که برخی آن را مشکوک و در اصل، قتل مرحوم آخوند تلقی کردهاند، پایان بخش این مرحله از جنبش علمای نجف بود.[۷۷]
دخالتهای استعماری
پایمال شدن استقلال ایران توسط روسیه و انگلستان و مداخلات استعماری این دو قدرت بزرگ در بسیاری از کشورهای اسلامی با انزجار عمومی علیه آن دو دولت همراه بود. از سوی دیگر، شروع جنگ اول جهانی با محوریت روسیه و انگلستان، عملا دولت عثمانی را وارد جنگ کرد که به صدور فتاوی جهادی مراجع نجف و قیام مردم عراق بر ضد انگلیس انجامید. دلیل مداخله علما و صدور فتوای جهاد، به طور عمده، حفظ سرزمین اسلام در برابر تجاوز کفار بود. هر چند پس از این جنگ، توجه علمای حوزه نجف به مسائل ایران و عراق منعطف شد، ولی شرایط خاصی که در عراق به علت دخالت انگلیسیها پیش آمده بود، ایجاب میکرد با مسئله عراق بیشتر درگیر باشند تا ایران. به همین جهت در ماجرای قیام شیخ حسین چاه کوتاهی و سید عبدالحسین لاری در جنوب ایران، میرزا کوچک خوان جنگلی در شمال و شیخ محمد خیابانی در آذربایجان واکنش صریحی از خود نشان ندادند.
اعتراض به تبعید شیخ مهدی خالصی
پس از تبعید شیخ مهدی خالصی به دستور انگلیسیها به حجاز و اعتراض علمای نجف به این تبعید و در پی آن، خروج اعتراض آمیز میرزای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی از عراق به قصد ایران،[۷۸] رضاخان سردار سپه کوشید از این واقعه برای مقاصد خود در تغییر سلطنت بهره برد. او با تظاهر به تبعیت از علما، نظر آنان را به سوی خود جلب کرد و هدایای ارسالی ایشان را پس از بازگشت به عراق، برای نشان دادن حمایت علما از او، به نمایش همگانی گذاشت.[۷۹] در واقع، او برای تغییر سلطنت به سود خود، از نفوذ مراجع حوزه نجف بهره برد و در دیدار با علمای بزرگی چون نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی در قم و در قبال تعهدی که به حرکت در مسیر مورد تأیید علما، پذیرش نظارت مراجع بر مجلس و رسمیت بخشیدن به مذهب جعفری سپرد، رضایت ایشان را برای سلطنت خویش به دست آورد.[۸۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حوزه علمیه قم ، مشهد ، اصفهان ، تهران ، ری ،نجف...