ولایت اولی الامر
سزاوارتر بودن برای سرپرستی مسلمانان را ولایت می گویند که در علم کلام بررسی میشود.که در مباحثی همچون مباحث امامت، غدیر خم؛ امام مطرح است.
سیره مسلمانان پس از رحلت پیامبر)صلی الله علیه و آله)، استمرار ولایت ایشان بود.
از آنجا که صاحب منصب امامت کبری از علم لدنی نصیب برده، از خطا و اشتباه مصون است و توان آن دارد که جامعه را به گونه احسن اداره کند، در حضور او نوبت به دیگران نمیرسد.[۴۵] از این روی، بزرگان مهاجران و انصار بر آن رفتند که خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) است؛ زیرا از همه برتر بود و همه فضایل و کمالات در او گرد آمده بود. در ایمان، سرآمد همه و در دانش و آگاهی به احکام از همه برتر و از دیگران به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیکتر بود.[۴۶] [۴۷] این ولایت نیز بر نصب و نصّ الهی پایه داشت؛ زیرا خداوند اطاعت از اولوالامر را در طول ولایت خویش و پیامبر اسلام)صلی الله علیه و آله) نهاده است.[۴۸] آیات الهی و سنت نبوی در این موضوع آشکارا از ضرورت نصب و نصّ الهی سخن گفتهاند و از نظر عقلی نمیتوان اطاعت مطلق از مدّعیان ولایت را بی نصب و نص پذیرفت. با وجود نصب الهی - که ولایت حقیقی از آنِ او است- دیگر نوبت به غیر آن نمیرسد و بدین روی، جز انتخاب و انتصاب الهی، دیگر انتخابها و انتصابها مشروعیت ندارند و غصب حق الهی به شمار میآیند؛ حقّی که به امامان معصوم(علیه السلام) واگذار شده است. [۴۹] [۵۰]
تعریف لغوی ، تعریف اصطلاحی ، معنای ولایت ، ولایت خدا ، ولایت پیامبر و امامان ، ولایت تشریعی امامان ، ولایت تکوینی امامان ، جایگاه ولایت در دین اسلام ، ولایت غیر معصوم، ولایت فقیه ، ولایت پدر و جدّ پدری
آیه ولایت(مائده: ۵۵( إِنّما وَلیُّکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والَّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ و یُؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ ، ولیّ شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا میدارند و در رکوع، زکات میدهند. بیانگر ولایت و رهبری خدا، پیامبر(ص) و مؤمنانی است که در رکوعِ نماز انفاق میکنند. از نظر مفسران شیعه و اهلسنت، شأن نزول این آیه، انفاق حضرت علی(ع( در رکوع نماز بوده است. بر همین اساس، شیعیان برای اثبات ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) به این آیه استناد میکنند.
عالمان اهلسنت واژه «ولیّ» را به معنای «دوست» میدانند و استدلال شیعه به این آیه برای اثبات ولایت حضرت علی(ع) را نمیپذیرند. در مقابل، عالمان شیعه میگویند از شأن نزول و انحصار مصداق «ولیّ» برمیآید که در اینجا «ولیّ» نمیتواند به معنای «دوستی» باشد؛ بلکه معنای آن ولایت و سرپرستی است.
از این آیه در کتابهای تفسیری، کلامی و فقهی بحث میشود. فقیهان از این آیه، احکامی را استنباط کردهاند. از جمله آنها این است که حرکات اضافیِ جزئی، نماز را باطل نمیکند.
آیه ولایت از دلایل شیعه بر اثبات ولایت امام علی(ع) و جانشینی او برای پیامبر اسلام(ص) است.[۱] برخی آن را قویترین دلیل بر امامت آن امام برشمردهاند.[۲]
مفسران شیعه[۳] سبب نزول این آیه را اِنفاق حضرت علی(ع) به فقیر در حال نماز میدانند. مفسران سنی نیز از امام باقر(ع)، مجاهد بن جبر، سدی و عتبة بن حکیم، همین دیدگاه را نقل کردهاند.[۴] ازاینرو این آیه و همچنین ماجرای خاتمبخشی از فضایل امام علی(ع) به شمار میآید که در قرآن به آن اشاره شده است. شیخ طوسی[۵]، شیخطبرسی[۶]، محمد بن جریر طبری شیعی[۷] و تعدادی دیگر از علمای شیعه نقل کردهاند که امام علی(ع) در شورای ششنفره، برای اثبات حقانیت خود، به شأننزول این آیه درباره خود استناد کرده است.
از این آیه در کتابهای کلامی،[۸] تفسیری [۹] و فقهی[۱۰] بحث شده است. اختلافنظر شیعه و سنی درباره معنای «ولیّ» منجر به بحثهای زیادی در تفسیر این آیه شده است.
بنابر آنچه در روایات نقل شده، روزی فقیری وارد مسجد پیامبر(ص) شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا، شاهد باش که من در مسجد رسول تو، تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد.» در همین حال، امام علی(ع) که در حال رکوع بود، به انگشتری که در دستش بود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست او بیرون آورد و این آیه نازل شد.[۱۱] ، شیخ مفید تاریخ این ماجرا و نزول آیه ولایت را ۲۴ ذیالحجه دانسته است.[۱۲]
عالمان شیعه این آیه را دلیلی بر ولایت و خلافت امام علی(ع) میدانند. از نظر آنان، این آیه با واژه «اِنّما» (به معنای فقط) آغاز شده و در ادبیات عرب، وقتی جملهای با «اِنّما» آغاز شود، مفهوم جمله را منحصر میکند؛[۳۷] یعنی در این آیه، ولایت منحصر شده است در خدا، پیامبر(ص) و کسانی که در رکوع انفاق میکنند.[۳۸] بر اساس شأن نزول این آیه، مصداقِ کسی که در رکوع انفاق میکند امام علی(ع) است.[۳۹]
استدلال امامان شیعه برای اثبات امامت
امامان شیعه همواره به این روایت برای اثبات امامت و واجب بودن اطاعت از اوصیای الهی استدلال کردهاند. از جمله: امام علی(ع)، [۴۰] امام حسن مجتبی(ع)،[۴۱] امام سجاد(ع)،[۴۲] امام باقر(ع)،[۴۳] امام صادق(ع)،[۴۴] امام رضا(ع)،[۴۵] امام هادی(ع)، و امام حسن عسکری(ع)،[۴۶]
تفاوت معنای ولیّ در دیدگاه شیعه و سنی
بسیاری از علمای اهلسنت نزول این آیه را در شأن حضرت علی(ع) میدانند؛ اما از نظر آنان، واژه «ولیّ» به معنای «دوست» و «یاور» است، نه «سرپرست».[۴۷] اما علمای شیعه کلمه «ولیّ» را بهمعنای «سرپرست» و «صاحبْاختیار» میدانند.[۴۸] به گفته مکارم شیرازی، دوستیْ مخصوص كسانى نیست كه در ركوع، زکات میدهند؛ بلكه حكمی عمومى است و همه مسلمانان بايد يكديگر را دوست داشته باشند و یازی کنند. در حالی که مطابق شأن نزول آیه، مصداق «ولیّ» در این آیه، تنها حضرت علی است. پس «ولیّ» در آیه بهمعنای ولایت و سرپرستی است؛ بهخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پیامبر(ص) و خدا قرار گرفته است.[۴۹]
حدیث ولایت حدیثی از پیامبر(ص) و یکی از دلایل شیعیان برای اثبات امامت علی بن ابیطالب(ع) است. این حدیث با عبارتهای مختلفی در منابع شیعه و سنی نقل شده که عبارت «هُوَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدی؛ او [علی] ولیّ هر مؤمنی پس از من است» از مشهورترین آنهاست.
شیعیان کلمه ولی در این حدیث را به معنای امام و سرپرست میدانند و به وسیله آن امامت و ولایت امام علی(ع) را اثبات میکنند و بر این باورند که «ولیّ» در لغت به همین معناست و در موارد متعددی از سوی شیخین، صحابه، تابعین و برخی از علمای اهل سنت نیز در همین معنا به کار رفته است؛ اما اهلسنت مدعیاند این کلمه به معنای دوست و سرپرست است و ارتباطی با مسأله ولایت و امامت حضرت علی ندارد.
جعفر بن سلیمان از عمران بن حصین نقل کرده است که رسول خدا(ص) گروهی را به جنگی اعزام کرد و فرماندهی آنها را به علی بن ابیطالب سپرد. آنان غنائمی را به دست آوردند حضرت علی در تقسیم غنائم به گونه ای عمل کرد که آنان دوست نداشتند. چهار نفر از آنان با هم قرار گذاشتند وقتی پیامبر را دیدند این عمل علی را به او گزارش کنند، هنگامی که خدمت پیامبر رسیدند یکی پس از دیگری گفتند: یا رسول الله آیا میدانید علی چنین کرد؟ رسول خدا در حالی که خشم بر چهره اش نمایان شد، فرمود از علی چه میخواهید؟ از علی چه میخواهید؟ علی از من و من از علیام و علی بعد از من، ولیّ هر مؤمنی است.[۱]
نقلهای متفاوت
علی ولیّ کل مؤمن بعدی؛[۲] ، هو ولی کل مؤمن بعدی؛[۳] ، انت ولی کل مؤمن بعدی؛[۴] ، أنت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه؛[۵] ، نت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛[۶] ، فانه ولیکم بعدی؛[۷]، ان علیا ولیکم بعدی؛[۸] ، هذا ولیکم بعدی؛[۹] ، انک ولی المؤمنین من بعدی؛[۱۰] ، انت ولیی فی کل مؤمن بعدی؛[۱۱] ، و انت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی؛[۱۲] ، و فهو اولی الناس بکم بعدی.[۱۳]
به باور شیعیان محتوای حدیث ولایت، مسأله امامت و ولایت امام علی(ع) است.[۱۴] آنان واژه ولی را به معنای سرپرست، امام، رهبر و خلیفه میدانند.[۱۵] اما اهلسنت بر این باورند که این حدیث دلالتی بر مسأله جانشینی علی بن ابیطالب ندارد زیرا مدعیاند واژه ولی در لغت به معنای دوستی و یاری دادن است.[۱۶] شیعیان برای اثبات مدعای خود میگویند: واژه ولی در لغت به معنای سرپرست، رهبر، خلیفه، صاحب اختیار و امام است و در صدر اسلام و پس از آن نیز این واژه به معنای خلیفه و سرپرست به کار میرفته است. آنان همچنین به کاربرد واژه ولی توسط خلیفه اول،[۱۷] خلیفه دوم،[۱۸] صحابه،[۱۹] تابعین[۲۰] و برخی از علمای اهلسنت[۲۱] در معنای خلیفه و سرپرست استناد میکنند.[یادداشت ۱]
ولایت فقیه
در قانون اساسی، ولایت فقیه به عنوان یکی از اصول نظام جمهوری اسلامی است که قوای سه گانه تحت نظر آن به انجام امور میپردازند.
امامان معصوم(ع) مانند امامصادق(ع) از سالها پیش طرح عظیم حکومت اسلامی را برای مذهب تشیع پیریزی کردند؛ هرچند برای خودشان چنین امری امکان نداشت[۱۵]؛ چنانکه در برخی روایات، فقها جانشینان معصومان(ع) معرفی شدهاند که در حوادث پیشآمده باید به آنان مراجعه کرد.[۱۶]
ولایت فقیه اصطلاحی است برای نظام حکومت اسلامی در دوره غیبت حضرت حجت سلام الله علیه. ولایت فقیه به معنای زمام داری جامعه ی اسلامی از سوی کسی است که به مقام اجتهاد در فقه رسیده و حائز شرایط رهبری جامعه ی اسلامی میباشد.
ولایت فقیه اصطلاحی است برای نظام حکومت اسلامی پس از ائمه ی طاهرین علیهالسّلام . ولایت در این اصطلاح به معنای حکومت و زمام داری امور جامعه است و ولایت فقیه به مفهوم زمام داری جامعه ی اسلامی از سوی کسی است که به مقام اجتهاد در فقه رسیده و حائز شرایط رهبری جامعه ی اسلامی میباشد. سؤال اصلی بحث ولایت فقیه این است که در زمان غیبت امام معصوم علیهالسّلام چه باید کرد؟ آیا امت اسلامی باید بدون رهبر باشد؟ یا باید به رهبری طاغوت تن دهد یا باید بهترین کسی را که از نظر علم و زهد و تقوا و مدیریت سیاسی، کمترین فاصله را با معصوم دارد به رهبری امت اسلامی بپذیرد؟ در واقع ولایت فقیه به همین معناست که با وجود معصوم علیهالسّلام باید او رهبری کند و در عصر غیبت به نیابت از امام زمان ولی فقیه رهبری و زمام امور جامعه را بر عهده دارد تا امت گرفتار هرج و مرج و آنارشیسم (آنارشیستها معتقدند بشر میتواند زندگی خود را با اصول اخلاقی اداره کند و احتیاجی به دستگاه حکومت ندارد.) و تعبد به حاکمیت طاغوت نشود و احکام و ارزشهای الهی در جامعه عملی گردد.
هر چند مساله ی ولایت فقیه، بحثی کلامی است، ولی جنبه ی فقهی آن سبب شده است فقیهان از همان آغاز در ابواب گوناگون فقهی، درباره ی آن بحث کنند. موضوع ولایت فقیه در هر یک از مسایل اجتماعی مانند: جهاد، تقسیم غنایم ، خمس ، زکات ، سرپرستی اطفال، اموال محجور، شخص غایب، امر به معروف و نهی از منکر ، حدود ، قصاص ، تعزیرات و مطلق اجرای احکام انتظامی اسلامی، بحث میشود.[۱]
امام خمینی در کتاب ولایت فقیه، به بررسی موضوع و شرح دیدگاه خویش درباره عناوینی نظیر لزوم تشکیل حکومت و ولایت فقیه به استناد اخبار پرداخته و در فرازی از آن مینویسند: اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارکوتعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا اینکه اسلام تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود، و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند. و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم، رد نمیکنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا اینکه حکومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیهالسّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد، در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، میتوانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند. [۶] امامخمینی، ولایت فقیه را به معنای حکومت، اداره کشور و اجرای قوانین شرع میداند. امامخمینی برای اثبات ولایت فقیه، ادله عقلی و نقلی ارائه کردهاست. دلیل عقلی: احکام اسلامی همیشگی است؛ بنابراین نیاز به حکومت، نیازی همیشگی است و محدود به زمان حضور پیامبر(ص( و امام(ع) نیست. و آنچه دلیل نیاز به امامت است، دلیل بر ضرورت حکومت در دوران غیبت نیز است. امامخمینی بیان میکند حاکم باید دارای دو جهت علم (علم اجتهادی) به قانون و عدالت باشد؛ بنابراین ولی امر مسلمانان فقیه عادل است. امامخمینی، درباره انتصابی یا انتخابی بودن ولیفقیه قائل است فقیه در همه صور ولایت دارد؛ اما تولّی حکومت و تشکیل آن، به آرای اکثریت مسلمانان بستگی دارد که در صدر اسلام از آن به بیعت تعبیر میشد. و اختیارات حکومتی و ولایت ولی فقیه را بسیار گسترده میداند که محدود به رعایت چارچوب احکام فرعی شرعی نیست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بنی الاسلام علی خمس