مُعَلِّم، زِ مِهرِ تو جان روشن است

مُعَلِّم، زِ مِهرِ تو جان روشن است - جهان از وجودِ تو چون گلشن است

پدر داده گر قالِبِ تَن به ما - تو دادی یکی جانِ روشن به ما

به دانش چوعشق و وداد از تو شُد - سُوَیدایِ عِلم و سواد از تو شد

چگونه توان کرد، تَوصیفِ تو - زبان هست اَلکن، زِ تعریفِ تو

تویی مُنجِیِ این تَن و روحِ ما - به طوفانِ بی دانشی، نوحِ ما

تویی چونکه آگه به عِلم و کتاب - نشان دِه به تلمیذ، راهِ صَواب

رَهان از جهالت، که دیوانگی ست - بیاموز حِکمت، که فرزانگی ‌ست

مُعَلِّم، تویی بَهرِ ما، چون پِدَر - که در سایه ات، ما شَویم با ثَمَر

مَرا آشنا با خدا کرده ای - زِجهل و جهالت رها کرده ای

مَرا آشنا کرده ای با نماز - به اَللّه، آن خالقِ بی نیاز

تو قرآن و دین، بَر مَن آموختی - زِ ایمان، قَبا بَهرِ مَن دوختی

هِدایت نمودی مرا راهِ راست - زِ اِرشادِ تو دینِ مَن پا بجاست

شدی گر که تو عالِم، ای باقری - مُعَلِّم نموده، تو را سَروَری

اَگَر طالبی عِزَّت و آبروی - زِگهواره تا گور، دانش بجوی

سروده روز معلم اردیبهشت 1404

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

تاريخ : جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 10:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |