قیام نفس زکیه
قیام محمد نفس زکیه ۱۴۵ هجری ، محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن ۱۰۰-۱۴۵ق ملقب به نفس زکیه از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام و نخستین قیامکننده علوی علیه خلافت بنی عباس است.او برادر ادریس بن عبدالله مؤسس حکومت ادریسیان است. پدر وی عبدالله محض با نسبت دادن لقب مهدی به او، مردم را به بیعت با وی دعوت کرد. بنی عباس در ابتدا با وی بیعت کردند؛ اما پس از سقوط امویان، قدرت را به دست گرفته، با نفس زکیه مخالفت کردند. نفس زکیه علیه منصور عباسی قیام کرد ولی بههمراه بسیاری از طرفدارانش کشته شد. امام صادق علیه السلام با بیعت با نفس زکیه بهعنوان اینکه او مهدی است، مخالف بود. مالک بن انس و ابوحنیفه معتقد بودند او برای امامت سزاوارتر از منصور عباسی است. ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن ملقب به نفس زکیه، در سال ۱۰۰ قمری به دنیا آمد. پدرش عبدالله فرزند حسن مثنی و نوه امام حسن مجتبی علیه السلام است. مادرش هند، دختر ابی عبیدة بن عبدالله بن زمعه است. او برادر ادریس بن عبدالله، بنیان گذار دودمان ادریسیان است[۱] به دلیل آنکه در تمام سلسله والدینش کنیز وجود نداشت و سلسله مادران وی همه از قریش بودند به او لقب صریح قریش دادند.[۲] . دلیل ملقب شدن او به نفس زکیه را به دلیل زهد و ورع او دانسته اند.[۳] . پس از قیام یحیی بن زید و شهادت وی، طرفداران تفکر قیام به سیف و به طورکلی علویان و غیر آنها به سوی محمد بن عبدالله نفس زکیه شتافتند. عبدالله بن حسن، پدر نفس زکیه معروف به عبدالله محض در حدود سال ۱۲۶ق در منطقه ابواء نزدیک مدینه از خویشان و پیروان خود دعوت کرد تا با پسرش بهعنوان مهدی اهل بیت بیعت کنند و بسیاری بیعت او را پذیرفتند.[۴] برخی از محققان معتقدند دلایلی چون تطبیق نام و نسب و شباهت ظاهری محمد بن عبدالله با روایات مهدوی پیامبر(ص) در مهدیانگاری نفس زکیه نقش داشت؛[۵] چنانکه همسانسازی حوادث رخ داده در آن عصر با روایات نشانههای ظهور، توسط طرفداران محمد، نیز بیتأثیر نبود.[۶] . طبق تنها منصور عباسی با نفس زکیه بیعت کردند.[۸] گفته شده مالک بن انس و ابوحنیفه امامت محمد نفس زکیه را به دلیل تَقُدّم بیعت با او از امامت منصور عباسی صحیحتر میدانستند.[۹] . موضع امام صادق علیه السلام : تنها مخالفتی که در واقعه بیعت ابواء صورت گرفت، از سوی امام صادق علیه السلام بود. بر اساس برخی گزارشها مخالفت امام صادق(ع) به دلیل نسبت دادن لقب مهدی اهل بیت(ع) به محمد بن عبدالله بود؛ چراکه ایشان معتقد بود اکنون وقت ظهور مهدی نیست و محمد بن عبدالله بههیچ عنوان مهدی که پیامبرصلی الله علیه وآله بشارت آن را داده، نیست.[۱۰] . دلیل دیگر مخالفت امام صادق(ع) آن بود که ایشان میدانست بنی العباس که برای بیعت با محمد بن عبدالله نفس زکیه آمده بودند، بیعت خود را با وی خواهند شکست و هدف آنها از نزدیک شدن به علویان، فراهم کردن زمینه برای رسیدن خود به قدرت بود.[۱۱] . عده ای از نویسندگان علاوه بر دلیل نخست معتقدند امام صادق(ع) همچون پدر خود، امام محمد باقرعلیه السلام، با هر نوع قیام و خروج مخالف بوده و رویکرد تشیع فرهنگی را دنبال میکرده است[۱۲] برخلاف زیدیان و دیگر علویان که بر اساس دیدگاه تشیع سیاسی رفتار میکردند. البته برخی گزارشها بیعت نکردن امام صادق(ع) را فقط به سبب معرفی محمد بن عبدالله بهعنوان مهدی امت دانستهاند و ایشان با قیام محمد بن عبدالله به عنوانی اقدامی علیه ظلم و ستم و در راستای امر به معروف و نهی از منکر مخالف نبوده است.[۱۳] به هر روی با مخالفت امام صادق(ع) برخورد شایسته ای صورت نگرفت و ایشان از سوی عبدالله محض؛ پدر محمد، متهم به حسد شد.[۱۴] . محمد بن عبدالله نفس زکیه در سال ۱۴۵ق در مدینه بر ضد منصور عباسی قیام کرد.[۱۵] فقها و محدثان مدینه با اینکه برخی از آنها شیعه نبودند، اما به سبب برتر دانستن محمد بن عبدالله بر منصور، تخلف از نفس زکیه را جایز ندانسته، بیعت با منصور از روی اکراه را باطل شمردند.[۱۶] . با لشکرکشی عباسیان به مدینه و محاصره این شهر، بسیاری از مردم به سبب ترس از ادامه محاصره و قحطی از دور محمد بن عبدالله پراکنده شدند.[۱۷] .
قیام محمد نفس زکیه در سال ۱۴۵ هجری (۷۶۲–۷۶۳ میلادی) علیه منصور دوانیقی خلیفه عباسی رخ داد و در همان سال نیز سرکوب شد و محمد فرزند عبدالله بن حسن مثنی ملقب به نفس زکیه کشته شد. این قیام توسط بنوحسن از خاندان علی شکل گرفت. محمد در مدینه و برادرش ابراهیم در بصره بپاخاستند. محمد تنها دو هفته پس از قیام توسط منصور سرکوب و کشته شد. ابراهیم هم سه ماه پس از آن در باخمرا شکست خورد و کشته شد. سرکوب این قیام به تثبیت موقعیت عباسیان کمک کرد. در اواخر خلافت امویان، بنی هاشم از جمله ابراهیم بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، منصور دوانیقی، صالح بن علی، عبدالله بن حسن مثنی، پسران او محمد و ابراهیم و نیز محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان برای تعیین رهبری به منظور قیام علیه بنی امیه گرد آمدند. عبدالله بن حسن مثنی، فرزندش محمد ملقب به نفس زکیه را که به تقوا شهره بود پیش انداخت و از حاضران خواست تا به عنوان مهدی با وی بیعت کنند. حاضران از جمله بنی عباس شامل منصور دوانیقی نیز با بیعت کردند. جعفر بن محمد صادق، امام ششم شیعه امامیه، با این کار مخالفت کرد و گفت وی مهدی نیست. به نوشته بلاذری و برخی دیگر جعفر صادق پیش گویی کرد که خلافت به بنی عباس میرسد و بنا بر برخی روایات گفت که منصور دو پسر عبدالله بن حسن را خواهد کشت. اما عبدالله نپذیرفت و گفت که جعفر به خاطر حسادت بر فرزند وی چنین میگوید. در زمان خلافت مروان دوم، وقتی که داعیان عباسی در خراسان بزرگ برای ابراهیم امام از مردم بیعت گرفتند، بنی عباس از علویان جدا شدند.[۱] . محمد به کثرت زهد و عبادت و فقه و دانایی معروف بود. او نامزد جمعی از بنیهاشم برای خلافت پس از امویان بود ولی با پیشیگرفتن بنیعباس به چنین مقامی نرسید. اما با آغاز حکومت عباسیان، حمایت عمومی در میان مردم و حتی دانشمندان و اهل حدیث برای او به وجود آمد.[۲] محمد در سال ۱۴۵ هـ. ق خروج کرد و با دویست و پنجاه نفر وارد مدینه شد و مردم به فتوای مالک بن انس با وی بیعت کردند. منصور او را ابتدا دعوت به صلح کرد، اما محمد نپذیرفت و با عده ای کمی از یارانش که هنوز بر بیعت خود پایدار بودند به نبرد سپاه خلیفه رفت و شکست خورد و مقتول شد. امام صادق (ع) و قیام محمد نفس زکیه ، زندگانی امام صادق، نوشته سید جعفر شهیدی .
سرانجام با ورود عباسیان به داخل شهر، جنگ تن به تن درگرفت و محمد بن عبدالله به دست حمید بن قُحطبه در منطقه «احجار الزیت» مدینه کشته شد.[۱۸] بعد از کشته شدن، سرش را از بدنش جدا کرده و در شهرهای مختلف گرداندند و بدن وی را در بقیع دفن کردند.[۱۹] . در آخرین لحظات، از صدهزار نفر که با او بیعت کرده بودند، فقط ۳۱۶ نفر به عدد اصحاب بدر بودند. آن وقت محمد با اصحاب خود غسل کرده و حنوط بر پای خود کشیدند و بر عیسی و لشگرش حمله کردند. لشگر عیسی هم به یکباره حمله کرد و در جنگ تن به تن، محمد بن عبدالله به دست حمید بن قُحطبه کشته شد.[۱۷] سر نفس زکیه را نزد منصور بردند و او دستور داد که آن را در شهرها بگردانند و در کوفه نصب کنند. سپس زینب خواهر محمد و فاطمه دخترش، جسد او را به قبرستان بقیع برده و دفن کردند.[۱۸] . سال ۱۴۵ هـ.ق مدت ظاهر بودن محمد نفس زکیه تا موقع شهادتش، دو ماه و هفده روز بود و عمرش ۴۵ سال. مقتل او در «احجار الزیت» مدینه بود؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام در اخبار غیبیه خود به آن اشاره فرموده بود، بقوله: «و انّه یُقتل عند احجار الزیت». بدین سبب از القاب او «قتیل احجار الزیت» است.
روايت راجع به نفس زکيه ازکتاب کافي شريف است، چون محوريت بحث ما کتب اربعه:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7يَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ[قيامهاي زيادي در زمان حضرت امام صادق عليه السلام انجام ميشد وحضرت ميفرمودند هرکس قيام کند مخارج اهل وعيالش با من است چون حکومت عباسيين بايد متزلزل شود.] قَالَ لَا فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ الْآيَةَ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ[شعراء/4] فَقُلْتُ لَهُ أَ هِيَ الصَّيْحَةُ فَقَالَ أَمَا لَوْ كَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ[کافي، ج8 ص310، ح483، حديث الفقهاء و العلماء.[ اثبات الهداة[ج3 ص582] به نقل از بحارالانوار: وَبِالْإِسْنَادِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ إِلَى أَنْ قَالَ يَقُولُ الْقَائِمُ7لِأَصْحَابِهِ يَا قَوْمِ إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَا يُرِيدُونَنِي وَ لَكِنِّي مُرْسِلٌ إِلَيْهِمْ لِأَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِي أَنْ يَحْتَجَّ عَلَيْهِمْ فَيَدْعُو رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ[در کتاب سروراهل ايمان بجاي اين کلمه، منهم دارد.] فَيَقُولُ لَهُ امْضِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَقُلْ يَا أَهْلَ مَكَّةَ أَنَا رَسُولُ فُلَانٍ إِلَيْكُمْ وَ هُوَ يَقُولُ لَكُمْ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ الْخِلَافَةِ وَ نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَ سُلَالَةُ النَّبِيِّينَ وَ إِنَّا قَدْ ظُلِمْنَا وَ اضْطُهِدْنَا وَ قُهِرْنَا وَ ابْتُزَّ مِنَّا حَقُّنَا مُنْذُ قُبِضَ نَبِيُّنَا إِلَى يَوْمِنَا هَذَا فَنَحْنُ نَسْتَنْصِرُكُمْ فَانْصُرُونَا فَإِذَا تَكَلَّمَ هَذَا الْفَتَى بِهَذَا الْكَلَامِ أَتَوْا إِلَيْهِ فَذَبَحُوهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ هِيَ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ فَإِذَا بَلَغَ ذَلِكَ الْإِمَامَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَلَا أَخْبَرْتُكُمْ[درکتاب سرور اهل ايمان به جاي آن، الا اخبرکم دارد.] أَنَّ أَهْلَ مَكَّةَ لَا يُرِيدُونَنَا فَلَا يَدْعُونَهُ حَتَّى يَخْرُجَ[ادامه روايت بحار الانوار: فيَهْبِطُ مِنْ عَقَبَةِ طُوًى فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةِ أَهْلِ بَدْرٍ حَتَّى يَأْتِيَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَيُصَلِّي فِيهِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ وَ يُسْنِدُ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ ثُمَّ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ النَّبِيَّ ص وَ يُصَلِّي عَلَيْهِ وَ يَتَكَلَّمُ بِكَلَامٍ لَمْ يَتَكَلَّمْ بِهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ فَيَكُونُ أَوَّلُ مَنْ يَضْرِبُ عَلَى يَدِهِ وَ يُبَايِعُهُ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ يَقُومُ مَعَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَيَدْفَعَانِ إِلَيْهِ كِتَاباً جَدِيداً هُوَ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ بِخَاتَمٍ رَطْبٍ فَيَقُولُونَ لَهُ اعْمَلْ بِمَا فِيهِ وَ يُبَايِعُهُ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ قَلِيلٌ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَكُونَ فِي مِثْلِ الْحَلْقَةِ قُلْتُ وَ مَا الْحَلْقَةُ قَالَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ شِمَالِهِ ثُمَّ يَهُزُّ الرَّايَةَ الْجَلِيَّةَ وَ يَنْشُرُهَا وَ هِيَ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص السَّحَابَةُ وَ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ ص السَّابِغَةُ وَ يَتَقَلَّدُ بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ ص ذِي الْفَقَارِ، وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ مَا مِنْ بَلْدَةٍ إِلَّا يَخْرُجُ مَعَهُ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ إِلَّا أَهْلَ الْبَصْرَةِ فَإِنَّهُ لَا يَخْرُجُ مَعَهُ مِنْهَا أَحَد. بحارالانوار، ج52 ص 307[ . براي توضيح بيشتراين قسمت روايت ديگري را از امام باقرعلیه السلام به نقل ازابو خالد کابلي بيان ميکنيم: وَ بِالْإِسْنَادِ إِلَى الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ يُبَايَعُ الْقَائِمُ بِمَكَّةَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِهِ وَ يَسْتَعْمِلُ عَلَى مَكَّةَ ثُمَّ يَسِيرُ نَحْوَ الْمَدِينَةِ فَيَبْلُغُهُ أَنَّ عَامِلَهُ قُتِلَ [از اين فراز روايت معلوم ميشود اين جريان مربوط به بعد از ظهور حضرت است.]فَيَرْجِعُ إِلَيْهِمْ[به سوي اهل مکه.[ فَيَقْتُلُ الْمُقَاتِلَةَ وَ لَا يَزِيدُ عَلَى ذَلِكَ[بحارالانوار، ج52 ص 309. [
غفلت محمد از عباسیان و دشمنان درون مدینه
محمد از عباسیان و حامیان آنها در مدینه غفلت کرده بود. آنها در شهر آزاد بودند و این خود یکی از عوامل شکست محمد در جنگ بود. اسماء دختر حسن بن عبد الله بنعبید الله بن عباس دستور داد روسری سیاهی بر منارة مسجد برافراشتند. این کار باعث شد سپاهیان محمد گمان کنند، عباسیان وارد شهر شده اند. ازاینرو، جنگ را رهاکردند وگریختند. (یعقوبی، 1371، ج2، ص368/ ابناثیر، بیتا، ج1، ص117) یعقوبی مینویسد: «اسماء در مدینه بود و با محمدبنعبدالله دشمنی داشت». (یعقوبی، 1371، ج2، ص368)
قیام محمد آثار و نتایجی به دنبال داشت.
الف- تلاش عباسیان برای مشروعیت بخشی سیاسی به خود . عباسیان پس از روی کارآمدن، بهدنبال مشروعیت برای حکومت خود بودند. آنان از علویان مقبولیت و مشروعیت کمتری داشتند. علویان از سالها پیش مدعی جانشینی پیامبر بودند و خلافت را حق خود میدانستند. حال، عباسیان پس از به قدرت رسیدن باید در برابر ادعای آنان، دلایل و استناداتی برای مشروعیت بخشی به حکومت خود بیابند. ازاینرو آنان نظریه «وراثت اعمام» را که منصور مبتدع و مطرح کننده آن بود، مطرح کرند. در سنت جاهلی عرب، وراثت عم بر وراثت بنت ارجحیت داشت. عباسیان از این نظریه استفاده کردند و خود را جانشین پیامبر دانستند؛ اما تلاشهای منصور در جهت جلب نظر فقها و استفاده از آرا و نظرات آنها در این زمینه، نشاندهنده عدم موفقیت نظریه «وراثت اعمام» است.
ب - رشد مرثیه سرایی در ادب شیعه . شعر، آیینه تمام نمای اوضاع سیاسی و اجتماعی هر جامعه، و بازگوکننده مسائل و حوادثی است که در یک جامعه اتفاق میافتد. با توجه به سختیها و مصیبتهایی که در زمان منصور بر بنی حسن گذشت، به ویژه ماجرای قیام محمد و به شهادت رسیدن او، شاهد رشد مرثیه سرایی در این دوره هستیم. مرثیه هایی که درباره محمد سروده شده است، در کتاب مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، و دیوان شعرای قرن دوم هجری یافت میشود.
ج - سختگیری و فشار بر علویان . پس از سرکوبی قیام محمد، گذشته از دستگیری بزرگان بنی حسن و کشته شدن یا درگذشت بسیاری از آنها در زندان منصور که میتواند پیامد قیام محمد نفس زکیه باشد منصور تلاشهای همه جانبه ای در جهت کنترل فعالیت علویان آغاز کرد تا از اقدامات احتمالی علویان ضد حکومت خود جلوگیری کند. در این راستا، او اموال و املاک بنی حسن ودیگر علویان، از جمله امام صادق علیه السلام را ضبط کرد] طبری، بیتا، ج11، ص4853/ ابناثیر، بیتا، ج9، ص194[
د - تاثیرگذاریبر مدینه . پس از پایان قیام محمد، منصور سیاستهای تنبیهی برای مردم مدینه درپیش گرفت. کسانی را که به محمد پیوسته و از او حمایت کرده بودند، بازخواست و تنبیه کرد. از سوی دیگر، دستور داد مدینه را محاصره اقتصادی کنند، که تا پایان حکومت منصور پابرجا بود. این امر باعث شد مدینه در قحطی به سر برد و مردم در سختی باشند. و دیگر از قیامها و فعالیتهای سیاسی دیگر بر علیه عباسیان حمایت نکنند.[ درباره سیاستهای تنبیهی منصور، ر. ک: طبری، بیتا، ج11، ص4861 - 4867/ ابن اثیر، بیتا، ج9، ص196.[
ه - تأثیرگذاری بر قیامهای دیگر . قیام محمد، آغاز فعالیتهای سیاسی بر ضد عباسیان بود. محمد با حرکت خود در برابر منصور، آغازگر جنبش ضد عباسی شد که چندین سال ادامه یافت. پس از او چند تن دیگر از حسنیان نیز راه او را ادامه دادند و در برابر عباسیان قیام کردند. پس از نفس زکیه، ابراهیم در بصره، حسین بن علی (صاحب فخ) در مدینه، یحیی بن عبدالله در طبرستان، و ادریسبنعبدالله در مغرب قیام کردند. در این میان، ادریس توانست در مغرب حکومتی تشکیل دهد. بنابراین، وی نخستین حکومت حسنی را پس از چندین قیام تأسیس کرد.
پس از محمد بن عبدالله، برادرش یعنی ابراهیم بن عبدالله، در ماه رمضان سال ۱۴۵ قمری در بصره قیامش را آشکار کرد و با هوادارانش این شهر را از سیطره عباسیان بیرون آورد. اما بعدا با سپاه منصور دوانیقی در مکانی به نام "باخمری" واقع در ۱۶ فرسنگی کوفه مواجه شد و پس از نبردی بزرگ، سرانجام قیام ابراهیم بن عبدالله نیز به شکست منتهی شد.[۱۰].
ظهور فرقه محمدیه : برخی نویسندگان ملل و نحل نوشته اند: پس از کشته شدن نفس زکیه، مغیرة بن سعید عجلی موسس فرقه غالی مغیریه [۲۰] و طرفدارانش مدعی شدند، نفس زکیه نمرده است؛ بلکه در کوه حاجر در منطقه نجد در غیبت به سرمی برد و ظهور خواهد کرد. این گروه به محمدیه مشهور بوده و معتقد بودند نفس زکیه مهدی موعود است.[۲۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قیامهای بعد از عاشورا