قیامهای پس ازقیام عاشورا
قیامهایی که به خونخواهی سیدالشهدا بر پا شد عبارتند از: قیام مردم سیستان -- واقعه حره -- قيام مردم مكّه -- قیام توابین -- قیام مختار -- قیام عباسیان -- قیام زید بن علی -- قیام یحیی بن زید -- حسین شهید فخ -- قیام شهید فخ -- قیام یحیی بن عبدالله برادر "نفس زکیه" -- قیام ادریس بن عبدالله برادر دیگر محمد نفس زکیه -- قیام ابن طباطبا محمد بن ابراهیم علوی معروف به "ابن طباطبا" -- قیام محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن حسین بارزترین انقلاب علویان پس از شهادت امام رضا علیه السّلام است -- قیام نفس زکیه -- مقتول باخمری -- قیام محمد دیباج فرزند امام صادق علیه السّلام در حجاز -- قیام داعی کبیر "حسن بن زید" بود وی که عالمی بزرگ و فقیهی دیندار و ساکن ری بود ... قبوربکوفان واخری بطیبة - واخری بفخ نالها صلواتی ... واخری بأرض الجوزجان محلها - و قبر بباخمری لدی الغربات ... و قبر ببغداد لنفس زکیة - تضمنها الرحمن فی الغرفات .
قیامهای بعد از عاشورا -- چه قیام هایی برای خون خواهی امام حسین(ع) صورت گرفت؟ -- چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (ع ) انجام گرفت ؟ -- پس از شهادت امام حسین(ع) چه گروهی و با چه شعاری جهت انتقام جویی از کفار قیام کردند؟ -- قیامهای خونخواهی امام حسین -- خونخواهان امام حسین -- یالثارات الحسین -- يالثارات الحسين -- قیام عبدالله بن عفیف- قیام های بعد از حادثه کربلا -- قيام عبدالله بن عفيف- قيام هاي بعد از حادثه كربلا
قیامهای پس عاشورا، قیامهایی بوده که متأثر از شهادت امام حسین علیه السلام و برای انتقام و خونخواهی، و براندازی حکومت بنیامیه واقع گشت. توابین، اولین کسانی بودند که پس از عاشورا در سال ۶۵ق قیام نمودند. پس از آن، قیام مختار بود که از قاتلان امام حسین(ع) انتقام گرفت و بر حکومت عراق مسلط شد. قیام زید بن علی، فرزند امام چهارم شیعیان، یکی از بزرگترین قیامها علیه حکومت اموی بود که در سال ۱۲۱_۱۲۲ هجری، به منظور امر به معروف و نهی از منکر، و نیز گرفتن انتقام شهدای کربلا در کوفه به وقوع پیوست. پس از او، فرزندش یحیی یکی از مهمترین قیامهای خونین در دوره پایانی حکومت امویان را در خراسان رقم زد. عباسیان نیز برای قیام و برپایی حکومت، یکی از اهداف خود را انتقام از حادثه کربلا اعلام کردند. تأثیر عاشورا بر قیامهای پس از خود : اساس و ریشه بسیاری از نهضتهای حق طلبانه پس از عاشورا، همانند قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی(ع)، قیام یحیی بن زید، قیام امام حسین(ع) بوده است.[۱] شهادت امام حسین(ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت.[۲] برخی گفتهاند نهضتهای مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشه دار در میان مسلمین پس از حادثه عاشورا مطرح شد.[۳] . انتشار اخبار کربلا تأثیر زیادی در میان مسلمانان گذاشت. شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندانش، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد.[۴] پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قیام بر ضد دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنیامیه، رخ داد. بخشی از آن، سازمان نیافته و حرکت فردی و جسورانه بود و برخی قیامهای فراگیر.[۵]
قیامهای بعد از عاشورا، از مباحث مرتبط با پیامدهای سیاسی اجتماعی واقعه کربلا است.
قیام امام حسین علیه السّلام، که به شهادت مظلومانه ایشان و یارانش در کربلا و اسارت اهل بیت ایشان انجامید، پیامدهای سیاسی مهمی جهان اسلام داشت و موجب بروز نهضتها و قیامهای متعددی در اقصی نقاط مرزهای اسلامی شد و در نهایت به سقوط حکومت اموی منجر گردید. قیام مردم سیستان، واقعه حره، قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی و انقلاب عباسیان مهمترین قیامهایی هستند که تحت تاثیر واقعه کربلا و قیام امام حسین (علیه السّلام) به وقوع پیوستند.
نخستین قیامی که پس از حادثه عاشورا، برای خـونخـواهی امام حسین (علیه السّلام) به وقوع پیوست، قیام مردم سیستان بر ضد حاکمان اموی بود. گرچه باید اذعان کرد که ما نمیدانیم خبر واقعه جانسوز کربلا و اسارت اهل بیت پیامبر، چه وقت به سیستان و دیگر شهرهای ایران رسید؛ اما به گواهی تاریخ، نخستین قیام مردمی بر ضـد بنی امیه، کمتر از چنـد مـاه پس از واقعه کربلا، به دست مردم سیستان برپا شد. مؤلف کتاب تاریخ سیستان مینویسد که پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین و اسارت اهل بیت رسـول خـدا و امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) از کوفه به شام، و انعکاس آن در سراسر دنیای اسلام، مـردم سیستان بـا شـنیدنایـن خبـر بـه خـونخـواهی اباعبـدالله الحسین بر ضد یزید بن معاویه و حکمران او در سیستان، عباد بن زیاد برادر عبید الله بن زیاد عامل جنایت کربلا قیام کردند. با اینکه در آن موقع، حکمران سیستان، هـم سـپاه و هم نیروی انتظامی (شرطه) و هم محکمه قضا در اختیار داشته، و کاملاً بر اوضاع مسلط بوده است، ولی همین که عدهای از مردم آغازگر قیام شدند، عباد بـن زیـاد درنگ را جایز ندانست و با برداشتن بیست میلیون درهم موجودی بیت المال، از سیستان فـرار کرد؛ به طوری که سیستان ماهها بدون والی ماند. پیداست که اگر عباد نمیگریخت و در سیستان مانده بود، جان خود را از دست میداد. بعد از چند ماه، عبیدالله بن زیاد به جـای والی سابق، دو برادر دیگرش، یزید بن زیاد و ابوعبیدة بن زیاد را باهم به سیستان فرستاد. طبعاً آنها نیز با مدارا با مردم سیستان رفتار کردند تا توانستند اوضاع را آرام کنند و به حکومت خود ادامه دهند. [۱]
قیام مردم سیستان : نخستین قیام که پس از حادثه عاشورا، برای خونخواهی امام حسین به وقوع پیوست، قیام مردم سیستان بر ضد حاکمان اموی بود. پیش از پرداختن به ماهیت این قیام، باید نگاهی به تاریخ ورود اسلام به آن دیار دلیرپرور، و افتخارات اهالی سیستان بعد از پذیرش اسلام در دفاع از ولایت و حقانیت امیر مؤمنان علی بیندازیم تا به شناخت بهتری از قیام آنان دست یابیم. در سال 30 قمری، عثمانبنعفان شخصی به نام رَبیع بن زیاد حارثی را با سپاهی نزد عبدالله بنعامر فرستاد تا برای فتح سیستان به آن دیار برود. هنگامی که سپاه ربیعبنزیاد با سپاه سیستان روبه رو شد، بسیاری از دو طرف کشته شدند؛ ولی تلفات مسلمانان بیشتر بود. شاه سیستان «ایران پسر رُستم پسر آزادخُو پسر بَختیار» پس از مشورت با موبد موبدان، شخصی را نزد ربیع بن زیاد فرستاد و اعلام کرد: «ما از نبرد عاجز نیستیم؛ زیرا شهر ما، شهر مردان و پهلوانان است؛ اما با خدای بلند مرتبه نمیتوان جنگید؛ چه ما در کتابها خوانده ایم که شما سپاهیان خدایید و به سوی ما خواهید آمد و محمد فرستاده خداست. بنابراین صلح کردن از جنگ و خونریزی بهتر است». به دنبال این پیشنهاد، ربیعبنزیاد دستور داد مسلمانان سلاح خود را بر زمین بگذارند،- و سرانجام کار آنان به صلح انجامید. مردم سیستان پس از پذیرش اسلام، در راه خدا و ولایت امیر مؤمنان علی بسیار کوشیدند و در تاریخ افتخارات مهمی به نام خود ثبت کردند. مؤلف تاریخ سیستان مینویسد: در زمان خلافت عثمان، «عبد الرحمن بنسَمُرة بن حَبیب» والی سیستان بود. با شروع خلافت علی وی با اموالی که از بیت المال سیستان در اختیارش بود، به معاویه پیوست و نزد او ماند. پس علی، عبدالرحمن بنجَرْوِ الطایی را والی سیستان کرد. با شروع جنگ صفین، عبدالرحمن طایی برای یاری علی نزد وی بازگشت. معاویه نیز از فرصت بهره برد و باز عبدالرحمن بن سمره را به سیستان اعزام کرد؛ اما مردم از پذیرش و همراهی او امتناع کردند و بزرگان و علمای شهر گفتند ما پیشوایی میخواهیم که پیرو سنت محمد مصطفی و علی بن ابی طالب باشد. به دنبال آن امیر مؤمنان علی به نوبت، والیانی به سیستان فرستاد تا بر آنجا حکم برانند. این موضع گیری مردم در مقابل اقدام معاویه، نشان میدهد که مردم سیستان از آغاز از موالیان علی و اهل بیت پیامبر بوده اند. از دیگر افتخارات مردم سیستان این است که وقتی در سال 41 قمری معاویه همه خطیبان و امامان جمعه را در سراسر دنیای اسلام، مکلف کرد که در خطبههایشان امیر مؤمنان علی را لعن کنند، مردم سیستان زیر بار این ننگ نرفتند و حتی این امتناع را در قرارداد صلح با حاکمان اموی گنجاندند. با اینکه در همان زمان خاندان زیادبنابیه ازطرف معاویه بر سیستان حکم میراندند، مردم سیستان از ارتکاب آن عمل ننگین سر باز زدند و حکام وقت، ناچار آنها را آزاد گذاشتند. زکریابنمحمد قزوینی (م 682ق) مینویسد: اهل سجستان (سیستان) و مردمان آن نیکاعتقاد میباشند... . بهترین وصف ایشان آن است که در زمان غلبه بنی امیه، که حکم به لعن امیر مؤمنان علی نمودند، اهل سجستان امتناع بلیغ در قبول این حکم نمودند و هرگز مرتکب این عمل شنیع نشدند. درباره قیام آنان برای خونخواهی امام حسین باید اذعان کرد که ما نمیدانیم خبر واقعه جان سوز کربلا و اسارت اهلبیت پیامبر، چه وقت به سیستان و دیگر شهرهای ایران رسید؛ اما به گواهی تاریخ، نخستین قیام مردمی بر ضد بنیامیه، کمتر از چند ماه پس از واقعه کربلا، به دست مردم سیستان برپا شد. مؤلف کتاب تاریخ سیستان مینویسد: پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین و اسارت اهلبیت رسول خدا و امیر مؤمنان علی از کوفه به شام، و انعکاس آن در سراسر دنیای اسلام، مردم سیستان با شنیدن این خبر به خونخواهی اباعبدالله الحسین بر ضد یزید بن معاویه و حکمران او در سیستان، عَبّاد بن زیاد (برادر عُبَیْدالله بن زیاد عامل جنایت کربلا) قیام کردند. با اینکه در آن موقع، حکمران سیستان، هم سپاه و هم نیروی انتظامی (شُرطه) و هم محکمه قضا در اختیار داشته، و کاملاً بر اوضاع مسلط بوده است، ولی همینکه عده ای از مردم آغازگر قیام شدند، عَبّاد بن زیاد درنگ را جایز ندانست و با برداشتن بیست میلیون درهم موجودی بیت المال، از سیستان فرار کرد؛ به طوری که سیستان ماهها بدون والی ماند. پیداست که اگر عَبّاد نمیگریخت و در سیستان مانده بود، جان خود را از دست میداد. بعد از چند ماه، عُبَیْدالله بن زیاد به جای والی سابق، دو برادر دیگرش، یزیدبن زیاد و ابوعبیدة بن زیاد را باهم به سیستان فرستاد. طبعاً که آنها نیز با مدارا با مردم سیستان رفتار کردند تا توانستند اوضاع را آرام کنند و به حکومت خود ادامه دهند. (تاریخ سیستان، ص81 و ص84ـ85 و ص100ـ101. بلاذری، فتوح البلدان، ج3، ص215. آثار البلاد و اخبار العباد، ص202(
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قیامهای بعد از عاشورا