ولادت باسعادت حضرت امام حسن عسکری(ع) 8 ربیع الثانی232 ق
ولادت باسعادت حضرت امام حسن عسکری(ع)(232 ق) دوران امامت امام حسن عسکری(ع) دورانی حساس و متفاوت بود. امام از جوانی تحت نظر خلفای جورِ عباسی قرار داشت تا جایى که از پانزده سالگی و در زمان حیات پدر بزرگوار خویش نیز به زندان برده شد. آن امام همام، به مقتضای زمان، رسالت خویش را به انجام میرساند و کار امامت را به پیش میبرد. همچنین وظیفهی سنگینِ آماده ساختن شیعیان برای امامت و غیبَت امام زمان، نیز بر عهدهی آن حضرت بود. یکی از مهمترین کارهای امام حسن عسکری، همانند پدر و اجداد طاهرینَش، تربیت شاگرد و حفظ فقه تشیُّع و اندیشه ی ناب اسلام در برابر دشمنان و مخالفان بود تا آن جا که بیش از 260 نفر را از شاگردان آن امام نام برده اند. امام حسن عسکری(ع) در کنار کارهای علمی، مجموعه ای از تفسیر، روایات، معارف اسلامی و عقاید را نیز تألیف نمود که تفسیر و مواعظِ قصار از آن جمله اند.
امام حسن عسکری علیه السلام، به گفته غالب منابع، در ربیع الثانی سال ۲۳۲ قمری در مدینه متولد شده اند،[۱] اما در روز آن اختلاف دارند؛ روز دهم[۲] یا هشتم[۳] یا چهارم[۴] ربیع الثانی، تاریخهایی است که ذکر شده است.[۵] ابن خلّکان تولد ایشان را روز پنجشنبه یکی از ماههای سال ۲۳۱ دانسته و قول دیگری را نیز که ششم ربیع الآخر سال ۲۳۲ میباشد، نقل کرده است.[۶] . احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت عسکری را چنین توصیف می کند: او فردی گندمگون، درشت چشم، نیکو قامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت .[۷] . برای مادر آن حضرت نیز نامهای متعددی در منابع بیان شده، از جمله: سُوسَن، حُدَیْثه[۸] و سَلیل[۹]، که ممکن است از القاب او باشد. در ستایش این بانوی گرامی در روایتی از قول امام علی النقی علیه السلام آمده است: «سلیل مسلولة من الآفات و العاهات و الأرجاس و الأنجاس [۱۰] سلیل از آفتها، گزندها، پلیدیها و ناپاکیها محفوظ است . امام ابومحمد، حسنبنعلی(ع) ملقب به خالص،[۱] صامت، زکی، نقی و هادی[۲] از ائمه اهل بیت ع در رمضان[۳] یا ربیعالاول[۴] یا ربیعالاخر سال ۲۳۲ق[۵] در مدینه به دنیا آمد. به نقلی دیگر، تولد آن حضرت در سال ۲۳۱ق بوده است.[۶] پدر ایشان امامعلیبنمحمد الهادی ع است و نام مادر ایشان سوسن یا حدیث،[۷] یا سلیل،[۸] معروف به امالحسن[۹] و از بانوان صالح و عارف[۱۰] بود. ایشان از آنجا که همراه پدر در محل عسکر "لشکرگاه" سامرا زندگی میکرد، همانند پدر خود به «عسکری» معروف شد[۱۱] و چون نواده امامرضا ع بود، مانند پدر خود امامهادی(ع) «ابنالرضا» نیز خوانده میشد.[۱۲] ایشان همراه پدر از مدینه به سامرا رفت[۱۳] و مدت بیست سال و نه ماه در این شهر زندگی کرد.[۱۴]
کنیه و القاب
کنیه امام حسن عسکری علیه السلام «ابو محمد» است و این کنیه را امام هادی علیه السلام بر ایشان نهاده اند،[۱۱] که اشاره به این دارد که فرزند ایشان، همان امام منتظر است که روایات ائمه پیشین ایشان را همنام پیامبر صلی الله علیه وآله معرفی نموده بودند. القاب آن حضرت که هر کدام آینه ی صفات برجسته و والای ایشان است، عبارتند از: عسکری : سامرا یک منطقه نظامی به شمار می رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (یا محله ای از آنجا) «عسکری» لقب دادند. لازم به ذکر است ، اگر در جایی لقب عسکری به تنهایی بکار رود مراد امام حسن عسکری است نه پدرشان امام هادی علیه السلام .[۱۲] . خالص: ایشان از هر آلایش و پلیدی پاک بودند.[۱۳] . هادی: ایشان نماد هدایت و نشانه راهیابی و حرکت در صراط مستقیم برای عالمیان بودند.[۱۴] . زکی: ایشان شریف ترین و پاک نهادترین انسان روزگار خود بودند، جان و دل خود را پاک کرده در راه اعمال نیک پرورش داده بودند.[۱۵] . خاص: خداوند ایشان را با فضائل و اجابت دعا، ویژه و خاص خود گردانیده بود.[۱۶] . صامت: ایشان غالبا خاموش بودند و جز به یاد خدا، تعلیم و حکمت گویی، لب نمی گشودند.[۱۷] . سراج: ایشان چراغی بودند در تیرگی ها و مردم را به صلاح و تقوا راهنمایی می کردند.[۱۸] . تقی: ایشان پرهیزگارترین انسان زمان خود بودند و بیش از هر کس پاسدار احکام دین و متکی به پروردگار به شمار می رفتند.[۱۹] . ابن الرضا: عنوانی است که امام جواد و امام عسکری علیهما السّلام هر دو به آن شهرت یافته اند.[۲۰]
دانش امام امام حسن عسکری
از احادیث نقل شده از امام حسن عسکری علیه السلام آشکار می گردد که ایشان همچون امامان دیگر به مدد ارتباط با عالم غیب، از آگاهی و دانشی غیبی برخوردار بوده است و به نظر می رسد آن حضرت بیش از امامان دیگر، از این آگاهی به صورت «ابزار هدایت» استفاده میکردند.[۲۱] چنانچه در بسیاری از روایات نقل شده از آن حضرت راوی ابراز داشته است که من فلان مطلب به ذهنم رسید، یا فلان تقاضا را در ذهن داشتم و امام بدون آنکه من کلامی بگویم در آن مورد چنین گفت یا تقاضای مالی و غیره مرا همانگونه که در ذهن داشتم پاسخ داد.[۲۲] . در مواردی علم آن حضرت در زمینه های مختلف برای دیگران از غیر اصحاب آن حضرت نیز ثابت شده بود. به عنوان نمونه «بطریق» شاگرد «بختیشوع» پزشک مسیحی از استاد خود نقل نموده است که به او درباره آن حضرت گفت: «بدان که او داناترین فرد روزگار ماست که بر زمین زندگی می کند».[۲۳]
عبادت و تهجد امام امام حسن عسکری
امام حسن عسکری علیه السلام عابدترین فرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهی می پرداخت؛ شبها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود برای خدا تا بامداد سرمی کرد. محمد شاکری می گوید: امام در محراب می نشست و به سجده می رفت و من می خوابیدم و بیدار می شدم، لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند .[۲۴]
جود و بخشش امام امام حسن عسکری
یکی دیگر از صفات بارز امام علیه السلام، سخاوت و بخشش ایشان بود؛ ایشان بخشنده ترین مردم بود و وکلایی در بیشتر مناطق اسلامی تعیین فرموده بود تا حقوق شرعیه را از مردم وصول کرده به فقیران، تهیدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد کرده بود که این اموال را در راه خیر و حل اختلافات میان مسلمین و دیگر موارد مفید صرف کنند. یکی از موارد بخشندگی امام را مورخان چنین نقل کرده اند: محمد بن علی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر می گوید: دستانمان خالی و روزگارمان سخت شده بود، پدرم به من گفت: ما را نزد این مرد (امام عسکری) که وصف بخشش و سخاوت او را شنیده ایم ببر. به او گفتم: آیا او را می شناسی؟ گفت: او را نمی شناسم و تاکنون او را هرگز ندیده ام. ما نیز به قصد دیدار امام راه افتادیم. در میانه راه پدرم گفت: چقدر خوب است که ایشان به ما پانصد درهم عطا کند؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک و یکصد درهم برای مخارج. من هم با خود گفتم: ای کاش! به من نیز سیصد درهم ببخشد؛ با صد درهم الاغی بخرم و با صد درهم مخارج خود را تأمین کنم و صد درهم دیگر را خرج پوشاک کنم و به سوی منطقه «جبل» بروم. هنگامی که به خانه حضرت رسیدیم، غلام ایشان به سوی ما خارج شد و گفت: علی بن ابراهیم و فرزندش محمد داخل شوند، همینکه وارد شدیم و بر حضرت سلام کردیم، ایشان به پدرم گفتند: یا علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟ آقای من از اینکه شما را با این حال دیدار کنم خجالت می کشیدم. اندکی درنگ کردیم و سپس خارج شدیم. غلام حضرت به دنبال ما آمد و به پدرم کیسه ای پول داد و گفت: این پانصد درهم است؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک و صد درهم برای مخارج. سپس کیسه ی دیگری به من داد و گفت این سیصد درهم است، صد درهم را برای الاغ خریدن خرج کن و صد درهم برای پوشاک و صد درهم برای مخارج. به سوی «جبل» نیز مرو بلکه به "سوراء"[۲۵] روانه شو. محمد نیز راه سوراء را پیش گرفت و در آنجا وضع مالی او خوب شده و از توانگران علوی گشت .[۲۶] .
جایگاه و ویژگیهای امام امام حسن عسکری
امامحسن عسکری(ع) همانند دیگر امامان معصوم ع دارای مقامات و کمالات معنوی بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر ص و دارای مقام عصمت است . ایشان از سوی خداوند و با نص پیامبر ص [۱۵] و معرفی پدر خود امامهادی ع [۱۶] به امامت رسید. امامهادی(ع) افزون بر معرفی امام پس از خود به مردم به شیوه انفرادی و مکاتبه،[۱۷] در مجلسی در حضور ۱۵۰ تن از بزرگان بنیهاشم و بنیعباس و دیگر مردم قریش، به امامت فرزند خود تصریح کرد و از وی خواست شکر این نعمت را به جای آورد و امامحسن عسکری(ع) خداوند را بر این نعمت سپاس گفت.[۱۸] . امامحسن عسکری(ع) جامع فضایل و در همه خصایص سرآمد دیگران بود. ایشان عصمت، خرد، دانش، زهد، شجاعت، سخاوت و دیگر صفاتی را که انسان را به خدا نزدیک میکند، در خود گرد آورده بود.[۱۹] ایشان بسیار خداترس،[۲۰] بزرگوار و با سخاوت[۲۱] و با هیبت و جلال[۲۲] بود. گفتار ایشان استوار و کردار ایشان مورد ستایش مردم بود و دوست و دشمن به برتری حضرت در علم، حلم، جود، زهد، پارسایی، گشادهدستی و دیگر ارزشهای اخلاقی ایشان اذعان داشتند.[۲۳] فراوانی عبادت ایشان دشمنان را نیز به شگفت درآورده بود.[۲۴] . حاکمان عباسی به جایگاه معنوی و تقوای امامعسکری(ع) معترف بودند.[۲۵] عبیدالله بنخاقان وزیر، امامعسکری(ع) را به جهت ویژگیهای شخصیتی، شایسته خلافت میشمرد[۲۶] و نیز فرزندش احمدبنعبیدالله کارگزار قم، با وجود دشمنی با امام(ع)، ایشان را از جهت سیره و عفاف و هیبت و عقل و جایگاه اجتماعی در نزد بنیهاشم و کارگزاران دولتی از دیگران مقدم میدانست.[۲۷] توده مردم به حضرت بسیار علاقه مند بودند[۲۸] و برای دیدار با ایشان گرد میآمدند؛ چنانکه گذرگاه حرکت امام(ع) از جمعیت پر میشد.[۲۹] افزون بر مسلمانان، پیروان دیگر ادیان آسمانی نیز که در سامرا زندگی میکردند، به حضرت احترام میگذاشتند.[۳۰] . امامخمینی که همه ائمه(ع) را انسانهای کامل میدانست،[۳۱] مستحب شمرده است از امامعسکری(ع) و دیگر امامان به عنوان «ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ» و حجتهای خداوند بر همه مردم و امامان هدایت یاد شود[۳۲] و نیز به استناد روایات،[۳۳] مراد از لیالی عشر در وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ [۳۴] را ده تن از ائمه، امامحسن مجتبی ع تا امام حسن عسکری(ع) شمرده است[۳۵] (ببینید: لیلةالقدر . ایشان به پیروی برخی روایات اهل بیت ع ،[۳۶] روز پنجشنبه را متعلق به امام حسن عسکری(ع) شمرده و سزاوار دانسته است که مؤمنان در تعقیب نماز صبح برای در امانماندن از شیطان و نفس اماره و برای تکمیل اعمال ناقص و طاعات ناقابل به آن حضرت(ع) متوسل شوند.[۳۷] ایشان در اشعار خود در وصف امام زمان عج، آن حضرت را دربردارنده صفات همه ائمه پیشین ازجمله دارنده شمایل پدر خود امامعسکری(ع) دانسته است.[۳۸] .
دوران امامت امام حسن عسکری(ع)
با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال ۲۵۴ ق، امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. روایاتی که در وصیت امام هادی علیه السّلام درباره امامت فرزندش وارد شده، در بسیاری از کتب حدیث و تاریخ شیعه، به چشم می خورد.[۲۷] امام هادی در وصف فرزند خویش می فرمایند: فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهرهی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد .[۲۸]
امامحسن عسکری(ع) پس از شهادت امامهادی ع در سال ۲۵۴ق[۳۹] (در ۲۲ یا ۲۳سالگی امامت و هدایت مردم را بر عهده گرفت.[۴۰] به روایت مسعودی دوران امامت حضرت شش سال (۲۵۶) و به نقل اشعری قمی پنج سال و هشت ماه (۱۰۲) بوده است. شیعیان آن روز در مناطق گوناگون جهان اسلام ازجمله مدینه،[۴۱] یمن،[۴۲] بیهق،[۴۳] نیشابور،[۴۴] ری،[۴۵] آوه،[۴۶] کوفه، قم، بغداد، مدائن،[۴۷] گرگان،[۴۸] سمرقند،[۴۹] زندگی میکردند و حضرت عسکری(ع) با وجود آنکه در لشکرگاه سامرا زیر نظر بود، با ارتباط حضوری در خانه و در میان راه[۵۰] یا پنهانی،[۵۱] از راه نامه نگاری،[۵۲] یا به کمک وکلا[۵۳] با شیعیان در ارتباط بود. شیخ طوسی تعداد راویان از امامحسن عسکری(ع) را بیش از صد تن ذکر کرده است.[۵۴] برخی نیز راویان آن حضرت را به ۱۴۹ تن رساندهاند.[۵۵] عثمانبنسعید عمری "بوّاب" و مسئول کارها و ارتباطات حضرت بود.[۵۶] امامخمینی با استناد به روایات،[۵۷] یادآور شده است امامعسکری(ع) در پاسخ عبدالله بنجعفر حمیری از راویان حدیث، مبنی بر تعیین مرجعی علمی برای حل مشکلات دینی، عثمان بنسعید و محمدبنعثمان را ثقه و مورد اطمینان و گفتار و رفتار آنان را گفتار و رفتار خود شمرد.[۵۸] ایشان به نقل از شیخ طوسی و وی از استادش شیخ مفید یادآور شده است اصحاب ائمه(ع) از زمان امیرالمؤمنین علی ع تا زمان امامحسن عسکری(ع) چهارصد کتاب موسوم به «اصول اربعماة» تألیف کردند و افزوده است همه مصنفات امامیه در این مدت بیش از این است.[۵۹] ایشان در شمار راویان امامحسن عسکری(ع)، از محمدبنحسن صفار،[۶۰] محمدبنحسین،[۶۱] فضلبنشاذان نیشابوری،[۶۲] خیران خادم،[۶۳] احمد بن ابی عبدالله،[۶۴] حسینبنروح نوبختی،[۶۵] ابراهیمبنمهزیار اهوازی،[۶۶] احمدبناسحاق اشعری قمی[۶۷] و نیز از حسنبنموسی خشاب به عنوان اصحاب صاحب اثر و اصل [۶۸] یاد کرده و یادآور شده است علی بن حسین، ابنبابویه، پدر شیخ صدوق از بزرگان و فقهای موثق قم ازجمله نزدیکان امامعسکری(ع) است که حضرت در توقیعی از وی به عنوان شیخ و معتمد خود یاد کرده است.[۶۹]
فعالیتهای امامعسکری(ع)
ازجمله فعالیتهای امامعسکری(ع)، صیانت از قرآن بود. یعقوببناسحاق کندی از فیلسوفان بنام عرب که در حال نگارش کتابی با عنوان تناقضات قرآن بود، با راهنمایی امامعسکری(ع) و یافتن پاسخهای خود، به اشتباه خود آگاه شد و نوشتههای خود را از میان برد.[۷۰] در میان متون روایی، شرح و تفسیر بخشی از آیات و سورههای قرآن از امامعسکری(ع) به جای مانده است.[۷۱] دفاع از اسلام و نبوت پیامبر اکرم(ص) در برابر هجمه و تزویر برخی مسیحیان علیه رسول خدا ص و تردیدافکنی در باورهای مسلمانان، از دیگر فعالیتهای امامعسکری(ع) بود.[۷۲] موضوع امامت و ضرورت وجود حجت خداوند در زمین از موضوعات مطرح در سخنان امامعسکری(ع) است. در نامهها و توقیعهایی که از ایشان خطاب به شیعیان و در مقام پاسخگویی به شبهات رسیده است، بر موضوع اهمیت اماممعصوم ع و خالی نماندن زمین از حجت خدا تأکید شده است.[۷۳] ایشان با تکیه بر قرآن، موضوع ولایت و امامت اهل بیت(ع) را به مردم نشان داده است.[۷۴] . مبارزه با جریانهای انحرافی ازجمله مبارزه با صوفیه و مدعیان دروغین، خودسازی و ساده زیستی[۷۵] و نیز مقابله با مدعیان نبوت و امامت[۷۶] و مقابله با واقفیه از دیگر فعالیتهای امام عسکری(ع) بود.[۷۷] برخی از یاران امامعسکری(ع) مانند حسن بن موسی خشاب نیز ردی بر واقفیه نوشته اند.[۷۸] به گفته حسین بن روح نوبختی امامعسکری(ع) استفاده از روایتهای بنی فضال از پیروان عبد الله بن افطح[۷۹] را تجویزکرد؛ ولی مردم را از پیروی از نظریات و فتاوی آنان بازداشت.[۸۰] امامخمینی این نهی را مرتبط به آرای اجتهادی آنان در احکام فقهی دانسته و شرط دانسته است که مفتی پیرو مذهب حق و عدالت باشد.[۸۱] . اندیشههای افراطی و انحرافی غالیان از معضلات فکری و اجتماعی آن دوره بود. امامعسکری(ع) تلاش میکرد با مدارا و روشنگری، جایگاه درست ائمه(ع) در اسلام را برای افراد غالی و هوادار غالیان بیان کند[۸۲] و در مواردی که غالیان اصرار بر خطا و فتنه گری خود میکردند با آنان بهشدت برخورد میکرد و به شیعیان توصیه میکرد با لعن و تبری، زمینه طرد افراد منحرف را از جامعه اسلامی و شیعی فراهم کنند. برخورد حضرت با ابنحسکه، از افراد غالی، نمونه آن است.[۸۳] نیز فارسبنحاتم قزوینی از غالیانی بود که در زمان امامهادی ع در میان شیعیان به فتنه گری مشغول بود و امامعسکری(ع) او را طرد کرد.[۸۴] امام خمینی یادآور شده است یاران امامعسکری(ع) به شدت با طرفداران فارس بن حاتم برخورد کردند.[۸۵] امامعسکری(ع) با همه تأکید بر موضوع امامت و ولایت اهل بیت(ع) شیعیان را به مدارا و ارتباط با دیگر مسلمانان دعوت میکرد و از آنان میخواست در مساجد آنان شرکت و از بیمارانشان آنان عیادت کنند و به تشییع جنازه مردگان آنان بروند و حقوق آنان را ادا کنند،[۸۶] موضوعی که امام خمینی در باب تقیه مداراتی بر آن تأکید کرده است.[۸۷] . از کارهای امامعسکری(ع) شناساندن حضرت مهدی، امام دوازدهم(ع) به مردم و آماده کردن شیعیان برای دوره غیبت آن حضرت بود.[۸۸] شرایط برای معرفی آشکار امامدوازدهم(ع) بسیار دشوار بود.[۸۹] امامعسکری(ع) به شیعیان دربارهٔ امام پس از خود سخن میگفت و نیز جانشین خود را به شیعیان خاص میشناساند و آنان را از نزدیک با وی آشنا میساخت.[۹۰] افزون بر این ایشان مردم را برای دریافت مسائل دینی به فقهای پارسا و دیندار ارجاع میداد.[۹۱] . امامخمینی در شرح این گفته امامعسکری(ع) به علما و روحانیان اندرز داده است که حجت بر علمای دین، تمام تر از دیگران است و علما در صورتی که بر شاهراه رسالت و ولایت استوار باشند و از دنیا طلبی و تقرب به پادشاهان و اشراف به دور باشند و به همنشینی با فقرا تمایل داشته باشند، نام عالِم زیبنده آنان است و در شمار حجتهای خداوند بر مردم بهشمار خواهند آمد؛ ولی در صورت وابستگی روحانیان به دنیا و اشراف و پادشاهان، در زمره علمای سوء و منافقان خواهند بود و جایگاه آنان از دیگر طایفهها بدتر و کردارشان زشتتر و سرنوشت آنان از دیگران تباه تر خواهد بود.[۹۲] . تبیین و ترویج ارزشهای اخلاقی و معنوی از دیگرکارهای امامعسکری(ع) بود.[۹۳] ایشان به رهروان راه خدا (و طالبان خودسازی) سفارش کرده است که در کسب معارف و عبادت، میانهروی را از دست ندهند.[۹۴] نیز بخشی از روایات ایشان به بیان احکام و تعالیم دینی و پاسخ به شبهههای مردم در حوزه احکام الهی اختصاص دارد[۹۵] و امامخمینی در موارد متعددی برای بیان احکام دین ازجمله موضوع تقلید از فقیه،[۹۶] حرمت غیبت و حدود آن[۹۷] و موارد دیگر به روایات امامعسکری(ع) استدلال کرده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سیزدهم امام عسکری ع