پرونده «ما و غرب»

مرجعیت در برابر استعمار کهنه و نو ایستاده است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالهای اخیر با اشاره به وضعیت کنونی جهان غرب، تمدّن مادّی و غربی را در مسیر زوال و فرسایش دانسته و تأکید کردند که نشانه‌های این انحطاط به‌تدریج آشکار می‌شود؛ موضوعی که حتی اندیشمندان غربی نیز آن را تصدیق کرده‌اند. ایشان این روند را یکی از عوامل امیدبخش برای آینده تمدّن اسلامی توصیف می‌کنند: «امروز دنیای غرب در بن‌بست فکری و بن‌بست تئوریک است؛ خیلی از مسائل دنیا برایشان غیر قابل توجیه است، غیر قابل فهم است؛ با آن نگاه لیبرال‌ ـ دموکراسی که اینها داشتند نمیسازد خیلی از این چیزهایی که امروز در دنیا هست. امّا برای ما نه، برای ما همه چیز قابل حل است. نقش انسان، نقش اراده‌ی انسان، نقش توکّل به خدا، نقش حرکت تاریخ، مسئله‌ی مهدویّت و آینده‌ی قطعی اسلام، یک چیزهایی است که برای ما روشن است، برای آنها [نه]؛ ندارند، فاقدند، دستشان خالی است.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

* همایش «ما و غرب؛ در آراء و اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای» آبانماه سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرد و دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ نشست پایانی آن با حضور اساتید، پژوهشگران و نخبگان علمی و سیاسی در مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد.

محورهای اصلی که در طول یکسال گذشته این همایش در نشست‌های مختلف داخلی و خارجی به آن پرداخته شد عبارتند از «چیستی تمدّن غرب و بایسته‌های شناخت آن، ماهیت استعماری غرب و سیر تطور تاریخی و انواع آن، راهبردها، راهکارها، روشها و عوامل غرب در سلطه بر جهان، کشورهای استعمارگر و پیشینه استعماری آنها و مناطق تحت استعمار و سلطه آنان، انقلابهای ضد استعماری در جهان، ظرفیتهای تمدّنی ایران در مواجهه با سلطه و استعمار غرب، راهبردها، راهکارها، روشها و عوامل سلطه و استعمار غرب در ایران، دکترین مقاومت و نهضتهای دینی ضد سلطه و استعماری در ایران، شخصیت‌های ضد سلطه و استعماری در ایران، انقلاب اسلامی، مبانی و راهبردهای استعمارزدایی و الگوی مقابله با نظام سلطه، ماهیت سلطه‌گری و استعماری رژیم صهیونیستی اسرائیل، ماهیت سلطه‌گری و استعماری آمریکا».
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در پرونده «ما و غرب» در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی منذر، پژوهشگر حوزه تاریخ نقش روحانیت شیعه در مبارزه با استعمار و نظام سلطه را بررسی کرده است.

* یکی از مهمترین موضوعات در روند تاریخ استعمار و استکبار علیه ملّت ایران مقوله‌ی پیشقراولی و حضور جدّی روحانیت و مرجعیت بوده است. پیرامون این موضوع برای ما توضیح دهید و اینکه دشمن برای تحت الشعاع قرار دادن فعالیت‌های این بخش از جامعه چه اقدامات و دسیسه هایی مدنظر قرار داده است؟

* فقهای شیعه، پرچمداران مبارزه با استعمار و استبداد در تاریخ درخشان معاصر ایران هستند. اساساً در اندیشه سیاسی فقهای شیعه و در فقه سیاسی تشیع، سه موضوعِ نبوت، امامت در عصر غیبت و فقاهت و مرجعیت، سه موضوعِ بسته و دنباله‌داری است که در تشیع، کانون مبارزه با طاغوت محسوب می‌شود. مسئله ولایت فقیه نیز در ذیل همین موضوع، یعنی بحث ولایت، فقاهت و مرجعیت شیعه قابل بحث است. عمده نهضت‌های مهم تاریخی ما در ذیل این مسئله شکل گرفته است و امروز هم در رأس محور مقاومت، نه‌تنها در ایران و پهنه مشرق‌زمین، نه‌تنها در جهان اسلام، بلکه در کل دنیا، رأس هرم آن ولایت و رهبر معظم انقلاب قرار دارد.

من در ابتدای گفت‌وگو عرض کنم که عموم مردم و به‌خصوص نخبگان، تاریخ‌پژوهان، اندیشه‌وران، ارباب قلم و اندیشه و کسانی که رسانه را در دست دارند باید وظیفه اصلی خود را در این زمینه بهتر بشناسیم. اجازه بدهید ماجرای عرایضم را با یک ماجرای جالب تاریخی آغاز کنم.

در بحبوحه نهضت تحریم تنباکو، واقعه‌ای رخ می‌دهد که مرحوم شهید مدرّس نقل می‌کند. ببینید، مرحوم آیت‌الله شهید مدرس اساساً یک نماینده ساده نبود؛ او یک فقیه تراز اول بود که مرحوم آیت‌الله آخوند خراسانی او را فرستاد تا مصوبات مجلس را به عنوان فقیه تراز، مورد نظارت قرار دهد. ایشان کتابی دارد به نام کتاب زرد؛ کتاب مهمی است. متأسفانه در آن وقتی که عناصر رضاخان به خانه ایشان ریختند تا او را برای تبعید به خواف بفرستند، منابع تاریخی نوشته‌اند که این کتاب مهم، حاوی نکات تاریخی و برداشت‌های سیاسی ایشان بود. آن را برداشتند و با خود بردند و بخش زیادی از این کتاب اکنون مفقود است.

اما برش‌هایی از آن توسط نواده ایشان، جناب آقای مدرسی، منتشر شده که بسیار سودمند و عبرت‌آموز است. در یکی از بخش‌های برجای‌مانده از کتاب زرد، شهید مدرس اشاره می‌کند به ایام پیروزی نهضت تحریم تنباکو و مرجعیت و مدیریت میرزای شیرازی. می‌دانیم که شهید مدرس به عتبات رفت و یکی از جاهای مهمی که رفت، سامرا بود. شهید مدرس در کتاب زرد می‌نویسد: «وقتی به نجف رفتم و در سرّ من رأی (یعنی سامرا) خدمت میرزا که عظمتی فوق تصور داشت رسیدم، داستان پیروزی واقعه دخانیه را برایش تعریف نمودم. چون این داستان عمدتاً در ایران رخ داده بود و حوادثی که از نزدیک مرحوم مدرس دیده بود، مانند وقایع اصفهان، برای میرزا شیرازی نقل کردم. میرزا، آن مرد بزرگ، آثار تفکر و نگرانی در چهره‌اش پیدا شد و دیده‌اش پر از اشک گردید. علت را پرسیدم؛ زیرا انتظار داشتم مسرور و خوشحال باشد. فرمود: حالا حکومت‌های قاهره فهمیدند قدرت اصلی یک ملّت و نقطه تحرک شیعیان کجاست؛ حالا تصمیم می‌گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند؛ یعنی تشیع و فقهای شیعه، پرچمداران مبارزه با طاغوت.»

سپس فرمود: «نگرانی من از آینده جامعه اسلامی است؛ برنامه‌های مرموز و پیچیده‌ای که دشمنان این مرز و بوم و مذهب تشیع از این به بعد برنامه‌ریزی خواهند کرد.» مدرس در ادامه اضافه می‌کند: میرزا به من گفت: «سید، تو نگذار!» خیلی عجیب است؛ آن موقع سید یک طلبه جوان بود، کسی نمی‌دانست چه موقعیتی بعداً پیدا می‌کند، در کانون مجلس شورای ملّی می‌آید و با دیکتاتوری و استعمار انگلیس پنجه در پنجه می‌اندازد. میرزا آن روز به او گفت: «سید، تو نگذار چنین اتفاقی بیفتد.» به تعبیر من، گویا میرزا شیرازی می‌دانست که نخستین قربانی جدی روحانیت به دست استعمار، شاگرد برجسته او، شیخ فضل‌الله نوری است؛ همان‌که خود میرزا پیش‌تر او را فرستاده بود. و پس از او، شهید مدرس از شاگردان جدی اوست که در مقابله با دیکتاتوری رضاخان و استعمار انگلیس، در این مسیر ضد استبدادی و ضد استعماری به شهادت می‌رسد.

من می‌خواهم بگویم: هشدار من برای همه ملّت ایران است؛ برای تمام کسانی که قلبشان برای این آب و خاک می‌تپد، برای کسانی که به مذهب تشیع به‌مثابه مایه وحدت ملّی و بنیه اساسی در وحدت ایران می‌اندیشند. اگر استعمارگران از نهضت تحریم تنباکو، کانون مرجعیت و ولایت فقیه را شناختند و نگرانی میرزای شیرازی درست بود و تمام برنامه‌هایشان را در عرض ده‌ها سال، بلکه فراتر از یک قرن، علیه شیعه و ایران پایه‌ریزی کردند، من معتقدم دومین مقطع مهمی که استعمارگران در این دو قرن اخیر برنامه عمیقی علیه روحانیت و تشیع چیدند، همین قضایای بعد از طوفان الاقصی و مخصوصاً پس از جنگ دوازده‌روزه است.

علی‌رغم همه برنامه‌ریزی‌هایی که تا حالا بوده، در جنگ دوازده‌روزه، مدیریت و ولایت فقیه چنان به نمایش گذاشته شد که محور مقاومت به رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و در یمن، عراق، لبنان، ایران و حتی فلسطین، تحت تأثیر جمهوری اسلامی، چنان ضرباتی به صهیونیست و آمریکا و محور سلطه وارد کرد که هم به لحاظ ایدئولوژیک چهره کریه استعمار را افشا کرد و هم در میدان، رشادت‌های بی‌نظیری نشان داد. من احساس می‌کنم علی‌رغم همه دشمنی‌ها و برنامه‌ریزی‌های پیچیده، استعمارگران غرب، در رأسشان آمریکا و صهیونیسم، این بار برنامه‌ای ویژه‌‌تری علیه فرهنگ عاشورایی تشیّع و علیه فرهنگ مقاومت پیش خواهند گرفت.

* مهمترین اقدامات ما در این عرصه چه باید باشد؟
* در این کارزار، به بصیرت تاریخی و فهم عمیق سیاسی نیازمندیم تا بتوانیم در این عرصه، راهکاری عمیق و مؤثر ارائه کنیم. همه مسئولان، اندیشمندان و صاحبان قلم باید به بازخوانی جایگاه مرجعیت، فقاهت و ولایت فقیه در تاریخ معاصر ایران بپردازند؛ چه آنان که در مباحث فقهی به این جایگاه تصریح کرده‌اند و چه آنان که در عمل آن را به منصه ظهور رسانده‌اند، باید ببینیم که مرجعیت شیعه، فقاهت شیعه و فقهای سلطه‌ستیز ما — یعنی فقهایی که مقابل نظام سلطه ایستادند — در حفظ اسلام، تشیع و تمامیت ارضی ایران نقش اساسی داشته‌اند. بازخوانی پرونده تاریخی فقهای شیعه می‌تواند به ما یادآوری کند که اکنون باید در کدام سوی تاریخ بایستیم. رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید کرده‌اند که باید تاریخ معاصر ایران و خط حرکت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فقهای شیعه، به عنوان پرچمداران مبارزه با استعمار و استبداد، بازخوانی شود. در تاریخ دویست‌ساله اخیر ایران، شواهد بسیاری از خدمات راهبردی فقها و روحانیت شیعه به فرهنگ، سیاست و حتی اقتصاد ایران وجود دارد. اگر بخواهیم فهرستی از نهضت‌های مهم و راهبردیِ ریشه‌ساز انقلاب اسلامی ارائه دهیم، پنج خط اصلی داریم که بدون شناخت آن‌ها، به عمق تحلیل و فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی ایران نخواهیم رسید.

انقلاب اسلامی ایران در عمق تاریخ، ریشه در پنج قیام و خیزش دارد:
* ۱. مقابله آیت‌الله حاج ملاعلی کنی و سید صالح عرب (نیای مادری سید عبدالله بهبهانی) با قرارداد استعماری امتیازات رویتر در دهه ۱۲۸۰ قمری.
* ۲. نهضت تحریم تنباکو و مقابله میرزای شیرازی و علمای ایران با قرارداد رژی و کمپانی انگلیسی تالبوت در دهه ۱۳۰۰ قمری. این جرقه مهمی بود که پیش‌درآمدی برای انقلاب مشروطه شد.
* ۳. جنبش مشروطه و مقابله علمای ایران و عراق، از جمله شیخ فضل‌الله نوری، سیدین طباطبایی و بهبهانی و آخوند خراسانی، با استبداد عین‌الدوله.
* ۴. نهضت ملّی نفت و نقش آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در مبارزه با امپراتوری بریتانیا و کمپانی نفتی انگلیس در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ شمسی.
* ۵. قیام پانزده خرداد به رهبری امام خمینی رحمه‌الله‌علیه که حسن ختام همه نهضت‌های پیشین و آغازگر خط انقلاب اسلامی ایران بود.

این پنج خط، شاکله تاریخی و فلسفی انقلاب اسلامی‌اند و رهبر انقلاب اسلامی بارها بر بازخوانی و واکاوی آن‌ها و سیره سیاسی رهبرانشان -که همگی از فقهای شیعه بودند- تأکید فرموده‌اند تا بینش عمیق‌تری از ریشه‌های انقلاب اسلامی و پیوند آن با فرهنگ و تمدن اسلامی به دست آید.

* بازخوانی کارنامه سیاسی فقهای شیعه و رهبران نهضت‌های اسلامی در بستر تاریخ معاصر ایران چه فواید و ویژگی‌هایی دارد؟
* یک ویژگی مهم دارد و آن اینکه پاسخ و پادزهر این شبهه است که مخالفان جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌کنند؛ این‌که اساساً مواجهه رهبر معظم انقلاب و مواجهه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا، با محور سلطه، با صهیونیسم، در واقع یک مواجهه ایدئولوژیک و صرفاً سیاست‌زده است و پیش از انقلاب اسلامی علما و فقهای شیعه اصلاً متعرض نظام سلطه نبودند. خود این بازخوانی تاریخی، سیاسی، و واکاوی و کالبدشکافی خیزش علمایی مانند حاج ملاعلی کنی، میرزای شیرازی، شیخ فضل‌الله نوری، شهید مدرس و آیت‌الله کاشانی، خودِ این، شبهات را خنثی می‌کند؛ شبهاتی که در صدد منکوب کردن فرهنگ مقاومت هستند و می‌کوشند مبنای اندیشه سیاسی فقها را تضعیف کنند.

بر اساس تحقیقات من، چیزی حدود ۲۵ اصل و قاعده فقهی پشت این حرکت‌های سیاسی و نهضت‌های اسلامی وجود دارد که در فقه سیاسی و اندیشه سیاسی علمای شیعه مطرح بوده است؛ از قاعده نفی سلطه، از قاعده نفی سبیل، از قاعده مقابله‌به‌مثل، از قاعده تولی و تبری، که همه از قواعد مهم فقهی ما هستند، تا قاعده حفظ نظام و قاعده حرمت اعانت کفار و محاربین علیه اسلام و مسائل دیگری که در تاریخ معاصر نیز حضور داشته‌اند. این‌ها مبنا و پایه قرآنی و روایی و فقهی کنش فقهای شیعه بوده‌اند.

در کنار این مبانی، فرهنگ عاشورایی تشیع نیز عامل ممتازکننده‌ای برای مکتب شیعه بوده است؛ فرهنگی که همواره تشیع را به عنوان کانون اصلی و محور مقاومت قرار می‌داد و با پرچم‌داری فقهای شیعه ـ و امروز با محوریت ولایت فقیه ـ پیش می‌برد. در همین چارچوب است که مشاهده می‌کنید ابتکار عمل و محوریت جبهه مقاومت امروز از آنِ ایران اسلامی و از آنِ ولایت فقیه است؛ هرچند در جهان اسلام کنشگران دیگری نیز حضور دارند اما محور اصلی، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ایران است که موج خاصی را در جهان ایجاد کرده است.

به همین دلیل است که خود تحلیل‌گران غربی و تحلیل‌گران جهان عرب و جهان اسلام و حتی پژوهشگران صهیونیست در آکادمی‌هایی که به ایران‌شناسی و شیعه‌شناسی می‌پردازند، اعتراف کرده‌اند که فقه سیاسی شیعه بالاترین پتانسیل را در مواجهه با محور نظام سلطه، محور صهیونیسم و محور استعمار ـ که امروزه به شکل «استعمار فرانو» جلوه‌گر شده است ـ داراست. این فقه ظرفیت بالایی دارد و این ظرفیت‌ها به شیوه‌های گوناگون در حال بروز و ظهور در جهان معاصر است.

از منظر رهبر انقلاب اسلامی، پایه مهم نهضت‌های اسلامی معاصر ایران، یک پایه بسیار برجسته دارد و آن، مسئله ضد استعماری بودن این نهضت‌هاست. در این زمینه، هم علمای برجسته‌ای در برابر استعمارگران خارجی ایستادند و هم در برابر عوامل داخلی آنان مقاومت کردند.

مثلاً در قیام مرحوم حاج ملاعلی کنی، هدف اصلی او مقابله با فراماسونری و شخص میرزا ملکم‌خان، مؤسس فراموش‌خانه (فراماسونری) در ایران بود. از سوی دیگر، او در برابر میرزا حسین‌خان سپهسالار نیز ایستاد؛ فردی آنگلوفیل (طرفدار انگلستان) و از عوامل نفوذی استعمار در ساختار سیاسی ایران که در زمان صدارت خود، قرارداد رویتر را زمینه‌سازی کرد؛ قراردادی که در واقع ایران را در برابر انگلیس به تسلیم واداشت.

در ماجرای میرزای شیرازی نیز، از یک سو مرحوم میرزای شیرازی با دربار انگلستان و شخص لُرد سالیس‌بری -یکی از طراحان اصلی نفوذ سیاسی انگلیس- مقابله کرد. از سوی دیگر، در برابر سر هنری وُلف، وزیرمختار یهودی‌تبار انگلستان در ایران ایستاد؛ کسی که طراح و مجری طرح کمپانی رژی و نفوذ اقتصادی و سیاسی بریتانیا در ایران بود. میرزای شیرازی با فتوای تاریخی تحریم تنباکو، نه تنها توطئه خارجیان را خنثی کرد، بلکه عامل داخلی آنان، امین‌السلطان –که همدست انگلیسی‌ها بود– را نیز ناکام گذاشت.

در ادامه تاریخ، رهبر انقلاب تأکید دارند که ما باید این هوشمندی تاریخی و جریان‌شناسی دقیق را حفظ کنیم؛ به‌ویژه در بازخوانی شخصیت‌هایی مانند حاج شیخ فضل‌الله نوری. ایشان مشروطه مشروعه شیخ فضل‌الله را به‌خوبی تبیین کرده‌اند و مرزبندی او را با مشروطه انگلیسی روشن می‌سازند؛ همان مشروطه‌ای که پس از تحصن در سفارت انگلیس توسط چهره‌هایی مانند تقی‌زاده، حسین‌قلی‌خان نواب و دیگر عناصر وابسته به استعمار، مصادره شد و از دل آن، نهضت اصیل عدالت‌خانه به مشروطه‌ای سکولار و وابسته بدل گشت. نتیجه این روند، آن بود که از اعدام حاج شیخ فضل‌الله نوری (۱۲۸۸) تا کودتای رضاخانی (۱۲۹۹)، تنها یازده سال فاصله بود و از دل همین مشروطه سکولار و مصادره‌شده، کودتای پهلوی بیرون آمد.

* در واقع تاریخ معاصر ایران بستری است که امام خمینی رحمه‌الله‌علیه با تمسک به آموزه‌ها و فراز و فرود آن انقلاب شکوهمند اسلامی را رقم زد و رهبر معظم انقلاب تا امروز آن را ادامه دادند.
* دقیقاً. رهبر معظم انقلاب خودشان تأکید دارند امام خمینی رحمه‌الله‌علیه از این تاریخ پرفراز و نشیب، درس و عبرت گرفت و در پیروزی انقلاب اسلامی، با بصیرت و مرزبندی شفاف خود با استبداد و استعمار، مانع از مصادره انقلاب شد. ایشان همچنین بر نقش مردم تأکید فراوان دارند و در عین حال، جاهایی را که کوتاهی صورت گرفته، آسیب‌شناسی می‌کنند.

به‌ویژه اشاره می‌کنند که مردمی که دیدند حاج شیخ فضل‌الله نوری در پایتخت، به‌سبب ایستادگی در برابر عوامل نفوذی استعمار، به دار آویخته شد و سکوت کردند، در نهایت چوب این سکوت را خوردند؛ چراکه نتیجه آن، کودتای انگلیسی و آمدن رضاخان بود که با ۲۰ سال دیکتاتوری خشن و سپس ادامه‌اش در عصر محمدرضا شاه همراه شد.

بنابراین، رهبر انقلاب هم ریشه‌های نهضت‌های اسلامی معاصر ایران را تبیین می‌کنند، هم نقش علما را در این مسیر برجسته می‌سازند، و هم در نسبت با غرب و سیاست قدرت‌های استعماری، توطئه‌های بیگانگان و عوامل داخلی نفوذ را آشکار می‌سازند. ایشان همچنین نشان می‌دهند که کدام رجال آزادی‌خواه و علمای بصیر در برابر استعمار ایستادند و استعمارگران چگونه با ترور فیزیکی یا شخصیتی به میدان آمدند. در نهایت، رهبر انقلاب بیان می‌کنند که هرجا مردم با بصیرت و حضور به‌موقع وارد صحنه شدند، نتایج مثبت به بار آمد؛ اما هرجا غفلت و تأخیر در ایفای نقش وجود داشت، آسیب‌های سنگینی دامنگیر جامعه ایران شد.

به‌این‌ترتیب، ایشان مواجهه تاریخی ملّت ایران با غرب و صف‌آرایی جبهه هویت‌گرای اسلامی و استقلال‌طلب در برابر جریان غرب‌زده و نفوذی را به‌روشنی تفسیر می‌کنند؛ بیانی که خود می‌تواند یک مسیر مطالعاتی عمیق برای نسل جوان فراهم آورد.

مرجعیت در برابر استعمار کهنه و نو ایستاده است

تحلیل‌گران غربی و تحلیل‌گران جهان عرب و جهان اسلام و حتی پژوهشگران صهیونیست در آکادمی‌هایی که به ایران‌شناسی و شیعه‌شناسی می‌پردازند، اعتراف کرده‌اند که فقه سیاسی شیعه بالاترین پتانسیل را در مواجهه با محور نظام سلطه، محور صهیونیسم و محور استعمار ـ که امروزه به شکل «استعمار فرانو» جلوه‌گر شده است ـ داراست. این فقه ظرفیت بالایی دارد و این ظرفیت‌ها به شیوه‌های گوناگون در حال بروز و ظهور در جهان معاصر است.

[متن کامل]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

تاريخ : سه شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴ | 17:57 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |