صد وزن پرکاربرد شعر فارسی
کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
شعر(که پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده : إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً ؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج 4 ، ص 379 برخى از شعرها حكمت است . امام صادق عليه السلام فرموده است : ما قالَ فِينا قائلٌ بَيتا مِن الشِّعرِ حتّى يُؤَيَّدَ بِرُوحِ القُدُسِ . هيچ سراينده اى درباره ما بيت شعرى نگفت ، جز آن كه روح القدس كمكش كرد [عيون أخبار الرِّضا : 1/7/ 2]. هر کس درباره ما بیت شعری بسراید، روح القدس او را یاری می کند ]عیون الاخبار الرضا، شیخ صدوق 7/1،ح1 [. و نیز فرموده است : من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه ، هر کس درباره ما بیت شعری بسراید خداوند خانه ای برایش در بهشت می سازد . ]عیون الاخبار الرضا،شیخ صدوق 7/1،ح2 [. امام رضا علیه السلام فرمودند: مَا قَالَ فِینَا مُؤْمِنٌ شِعْراً یَمْدَحُنَا بِهِ إِلاَّ بَنَى اَللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَدِینَةً فِی اَلْجَنَّةِ أَوْسَعَ مِنَ اَلدُّنْیَا سَبْعَ مَرَّاتٍ یَزُورُهُ فِیهَا کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ کُلُّ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ (عیون أخبار الرضا علیه السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۷)) یکی ازصناعات خمس است (صناعات خمس عبارت اند از : صناعت برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر) که درکتابهای منطق (الحاشیة علی تهذیب المنطق معروف به «حاشیه ملا عبدالله یکی از کتابهای درسی حوزه»، المنطق مظفر یکی از کتابهای درسی حوزه ، النجاة ابن سینا ، شرح منظومه ملاهادی سبزواری یکی از کتابهای درسی حوزه ، التحصیل بهمنیار بن مرزبان ، جوهر النضید حلی از آن بحث میشود. و انواع شعر پارسی عبارتند از قصیده: شعری است بر یک وزن و قافیه که هر دو مصرع بیت اول آن هم قافیه هستند. مثنوی: اشعاری است طولانی دارای یک وزن که هر بیت قافیه خاص خود را دارد. رباعی: شعری است دارای چهار مصراع با یک مفهوم که وزن آن لاحول ولا قوة الا بالله است. غزل: اشعاری است بر یک وزن و قافیه که دو مصرع بیت اول آن هم قافیه اند. فرق آن با قصیده در وحدت موضوع کل غزل است. مسمط: مجموعه اشعاری است مرکب از بخشهای کوچک با مصراعهای مساوی و هم وزن اما با قافیه های مختلف. قطعه: مجموعه شعری است دارای یک وزن که فقط مصراعهای دوم آن دارای قافیه است و بیتها مصرّع نیستند. ترجیح بند و ترکیب بند: اشعاری هستند متشکل از چند قسمت مجزی به نام «بند»، بندها از لحاظ وزن و تعداد بیت با هم برابرند اما دارای قافیه مستقل. در ترجیح بند در پایان هر بند یک بیت واحد تکرار میشود اما در ترکیب بند در پایان هر بند تک بیتهای مختلف با قافیههای متفاوت میآید. مستزاد: شعری است که پس از هر مصراع آن جمله ای کوتاه و موزون بیاید که اگر حذف شود به وزن اصلی شعر لطمه ای نمیخورد. دوبیتی: مانند رباعی است که دارای وزن «مفاعیلُن، مفاعیلُن، مفاعیل» میباشد.[۱] [۲] [۳] [۴] .
اشعاری که در مجالس ... خوانده میشود ازقبیل سرود و مدح و موسیقی و ترانه و تصنیف و مصیبت و مرثیه و نوحه و ... ، هرکدام که باشد مُقَفّی است و یک ضرب آهنگی دارد و دارای قافیه است و با یکی از قالبها و وزنهای شعری مطابقت دارد ، و اشعار اکثر شعرا و نوحه سرایان و مرثیه سرایان اینچنین است ، و چنین اشعار «مدح و غزل و مرثیه و نوحه و ...» را هر مدّاحی با اندکی تمرین میتواند بخواند ، ولی بعضی از مدح ها و مرثیه ها و نوحه ها را فقط خود سراینده آن میتواند بخواند ، چرا؟ چون دارای قافیه نیست، و با هیچ یک از قالبها و وزنهای شعری مطابقت ندارد! خُب چگونه سراینده آن میخواند؟ سراینده با صدا و آهنگ خودش آن را تنظیم میکند! نه از باب اینکه شعر و دارای وزن و قافیه است! لذاست که هر سراینده مدح، غزل، مرثیه، نوحه، و ... باید شعرش را با یکی از قالبها و وزنهای شعری مطابقت دهد که همگان بتوانند از آن استفاده کنند ، و ...
منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصراع ها و نظام قافیه آرایی آن است - در قالبهای کهن، شعر از تعدادی مصراع هم وزن تشکیل می شود. موسیقی کناری نیز همواره وجود دارد و تابع نظم خاصی است. هر قالب، فقط به وسیله نظام قافیه آرایی خویش مشخص می شود و وزن در این میان نقش چندانی ندارد. از میان بی نهایت شکلی که می توان برای قافیه آرایی داشت، فقط حدود چهارده شکل باب طبع شاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است
انواع شعر در قالبهای مختلف : قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، ترجیع بند، ترکیب بند، مسمط، مستزاد، رباعی، دوبیتی، تصنیف، چهارپاره، مفرد، تضمین. قصیده ، مثنوی ، غزل ، قطعه ، ترجیع بند ، ترکیب بند ، مسمط ، مستزاد ، رباعی ، دو بیتی ، تصنیف ، چهارپاره ، مفرد ، تضمین ، رباعی ، دوبیتی ، غزل ، قافیه ، ترانه ، تصنیف .
وزن و قافیه شعری هم اجزائی دارد که هر سراینده باید با اجزای آن آشنا باشد .
اگر بخواهیم اجزاء قافیه را بطور خلاصه مرور کنیم شاید بتوانیم جدول زیر را ترسیم کنیم : 1- حرف متحرک که به آن حرف دخیل گویند مثل : ذاکر، ناظر، طاهر، آخر، محکم، منعم، مرهم، محکم، منعم، مرهم . 2- یکی از صداهای کشیده باشد که به آن رِدْف اصلی گویند مثل : خواب، تاب، ناب، دریاب، خویش، پیش، نیش ، ریش، شین، روی ، جوی، خوی، بوی . 3ـ ساکن بعد ازصداهای کشیده که به آن رِدْف زاید گویند وباید حرف عیناً تکرارشود مثل : شناخت، انداخت، نتاخت، پرداخت، آمیخت، ریخت، انگیخت، افروخت، دوخت، سوخت، اندوخت . 4ـ حرف ساکن به تنهائی که قید است و باید حرف عیناً تکرار شود مثل : دست، مست، بست، رخت، تخت، سخت، رشت،
هر کدام ازکلمات داخل پرانتز ها (غَم، سَم، خَم) (خُم، دُم، سُم) (دَشت، هَشت، رَشت) (کِشت، خِشت، زِشت) (جوان ، زبان، کمان) رِدف و با یکدیگر هم قافیه هستند.
ردیف : آخرین کلمه ای ست که در پایان هر مصرع یا بیت (بعد از کلمه قافیه) می آید وعیناً تکرار می شود. مثلاً در شعر زیر کلمه اهل بیت ردیف است : چشمی که هست محو تماشای اهل بیت - بیند جـمال دوست به سیمای اهل بیت - نور خدا که موسیِ عمران طلب کند - شد جلوه گر به سینۀ سینای اهل بیت . نکته : بیت یا شعری را که دارای ردیف باشد را مردّف گویند. شعر با ردیف دو کلمه ای که کلمات «روی نیزه ها» ردیف است : کربلا را می سرود این بار، روی نیزه ها - با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزه ها - نینوایی شعر او از نای هـفـتاد و دو نی - مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه ها - چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده ست – لاله ها را سر به سر بشمار، روی نیزه ها - زخمی داغند این گلهای پرپر، ای نسیم! - پـای خود آرام تر بگـذار روی نیـزه ها - یا بر این نیزار خون امشب متاب ای ماهتاب - یا قـدم آهـسـته تر بـردار روی نیـزه ها - قافله در رجعت سرخ است و جاده فتنه جوش - چـشم میر کاروان، بیدار روی نیزه ها - زنگیان آئینه میبندند بر نی، یا خـدا - پرده بر می دارد از رخسار روی نیزه ها؟ - صوت قرآن است این؟ یا با خدا در گفت و گوست - رو به رو، بیپرده، در انظار روی نیزهها - یاد داری آسمان؟ با اختران، خورشید گفت: - وعدۀ دیدارمان: این بار روی نیزه ها؟! - با برادر گفت زینب: راه دین هموار شد - گر چه راه توست ناهموار روی نیزه ها - ای دلیل کاروان! لختی بران از کوچه ها - بلکه افـتـد سـایـۀ دیـوار روی نـیزه ها - صحنۀ اوج و عروج است و طلوع روشنی - سیر کن سیـر تجـلّی زار روی نیزه ها - چشم ما آئینه آسا غرق حیرت شد چو دید - آن همه خورشید اختربار روی نیزه ها . محمد علی مجاهدی . شعر با ردیف سه کلمه ای که کلمات چرا قران نمی خوانی ردیف هستند : برادر تو مسلمانی، چرا قرآن نمی خوانی؟ - همانا اهل قرآنی، چرا قرآن نمی خوانی؟ - خدا “یا ایّها الانسان” خطابت کرده درقرآن - عزیز من! تو انسانی، چرا قرآن نمی خوانی؟ ...
شعر با ردیف دو کلمه ای که کلمات زینب است ردیف هستند : زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است - آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است - ایثار و پـاکـدامنی و عزم واقتدار - این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است ...
شعر با ردیف سه کلمه ای که کلمات اگر زینب نبود ردیف هستند : کعبه بی نام و نشان می ماند اگرزینب نبود - بی امان دار الأمان می ماند اگر زینب نبود - گرچه دادند انبـیاء هریک نشان از کربلا - کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود ...
ای کاروان آهسته ران کارام جانم میرود وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود (سعدی) : ای کاروان = مستفعلن، آهسته ران = مستعفلن *** کارام جا = مستفعلن، نم میرود= مستفعلن *** وان دل که با= مستفعلن، خود داشتم= مستفعلن *** با دل ستا = مستفعلن، نم میرود= مستفعلن .
ای داده شرف زینب تو کرببلا را *** مظلوم حسینم (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
رفتی و بردی ز دل تاب و توانم علی *** داغ فراق تو زد شعله به جانم علی *** تازه جوانم علی سرو روانم علی (مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
ای عمو بر سر قاسم ز وفا کن گذری *** تا به روی تو کنم در دم آخر نظری *** آمده جان عمو جان شیرین به گلو (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
جان بابا تشنگی زد شعله بر جان العطش *** ای پدر جان العطش (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
ای صبا برگو به خاتون جنان اندر جنان با غم و آه و فغان *** کی به جنت سرور و سر خیل خیرات حسان از جفای آسمان (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
ای اهل حرم علی اصغر *** سیر آب شده ز آب آمد (مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
امروز عاشوراست یا عید قربان است *** کرب و بلا یکسر از خون گلستان است (مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن (بسیط مخبون)
چون شد به دشت کربلا آواره زینب *** وقت اسیری با دل صد پاره زینب (مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع)
ای خسرو بیسر ای باب گرامم *** بردند ز کویت آخر سوی شامم (قالب شعری: چند بندی)
کوفیان آخر من لب تشنه مهمان شمایم *** شهریار ملک یثرب تشنه کام کربلایم (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
رفتی ای جان پدر سوی سفر از بر صغرا *** سوختی از شرر دوری خود پیکر صغرا (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
ای نام تو زینت زبانها *** احوال تو زیب داستانها (مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
مرو ای جان برادر سوی میدان ز بر من *** منما تیره چو شب روز بمد نظر من (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
چون دید زینب شمر را به میدان *** بر سینه شاهنشه شهیدان (مفعول مفاعیل مفاعیل فعل وزن چندبندی)
ای کشته غلتان به خون ای علمدارم *** بردی ز دل صبر و سکون ای علمدارم (چند بندی)
ای داده شرف زینب تو کرببلا را *** مظلوم حسینم (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
زد قاصد بزم عزا با قامت خم *** از نو به عالم بیرق ماه محرم (مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع)
چون به صف کرب و بلا بخت وهب یار شد *** آمد و یار پسر احمد مختار شد (مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
جان به قربان وفایت یا حبیببن مظاهر *** با سر از تن جدایت یا حبیببن مظاهر (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
چون آل طاها از جور ایام *** گشتند وارد در کشور شام (مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
نیست ممکن که شود از دلی شاد فلک *** بشنود چون ز غم قاسم داماد فلک (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
ای شمر دون بهر خدا صوابی *** تر کن لب خشکم ز جرعه آبی (مستفعلن مستفعلن فعولن)
داد که از رخ حسین شمر حیا نمیکند *** تا نکشد دست ز دامنش رها نمیکند (مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
آمد مه غم بهر عزاداری زینب *** شد موسم غمخواری بییاری زینب (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
گفت شه تشنه لبان زیر تیغ *** آب ز شمشیر مرا آرزوست (مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
ای به محراب عبادت کشته از شمشیر کین یا امیرالمومنین *** شد سیه پوش از غم داغ تو جبریل امین یا امیرالمومنین (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فعولن فاعلن)
زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست *** خیز کاین جای تو نیست (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
آه که صد پاره جگر شد حسن *** داد ز زن داد ز بیداد زن (مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
ای مسیب ز جهان سوی جنان در سفرم *** شده پرخون جگرم (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
هر شب جمعه به خروش و نوا *** فاطمه طاهره خیرالنسا (مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
امروز بود وقت عزای علیاکبر *** سوزد دل عالم ز برای علیاکبر (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
الظلیمه الظلیمه امت بیدادگر *** سر بریدند از تن نوباوه خیرالبشر (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
لم یا قوم تریدون ببغی و فساد *** لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدوزن پرکاربرد شعرفارسی
