
« مقولهی دیگر، مربوط به حرفهی زیبای ظریفِ مؤثر مداحی است؛ که حالا از جمع حاضر اگر همه هم نباشند، لابد جمع کثیری از جمع حاضر را مداحان محترم تشکیل میدهند. من در طول سالهای متمادی، در همین مناسبت و در مناسبتهای دیگر، در این باره خیلی صحبت کردم؛ ولی باز هم تأکید میکنم.
شعری که شما با صدای خوش و با آهنگِ زیبا میخوانید، تأثیر آن در بسیاری از موارد از یک گفتار علمىِ منطقىِ فلسفی یا غیر فلسفی بیشتر است؛ اگر آنچه که خوانده میشود، بدرستی انتخاب شده باشد و جهات صوری و معنوی در آن لحاظ شده باشد.
جهات صوری، زیبائی شعر است؛ شعر را بایستی درست و خوب انتخاب کرد. شعر یکی از نمادهای برجستهی هنر است. هر بافتهی نظمی، شعر نیست؛ شعر خصوصیات خودش را دارد؛ باید شعر انتخاب کرد. خوشبختانه شعرای خوبی هم داریم؛ شعرائی که دربارهی اهلبیت (علیهمالسّلام) با زبانهای مختلف میسرایند و زیبا و شیوا و خوب میسرایند؛ و وقتی شما مشتریاش باشید، این تقاضا، عرضه را هم به دنبال خودش میآورد.
پس شعر خوب، آهنگ خوب و صوت خوب مهم است. البته آهنگ خوب به معنای تقلید از آهنگ موسیقیهای لهوىِ مضلّ عن سبیل اللَّه نیست؛ این را توجه داشته باشید. بعضی از آهنگها، آهنگهای بدی است، آهنگهای غلطی است، آهنگهای لهوی است؛ این را نباید به وادی حرفهی مداحی و خواندن مداحی کشاند. عیبی ندارد که شکلهای جدیدی را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگسازیهای گوناگون ابتکار کنید؛ اما از این تشابه و تداخل بپرهیزید.
البته آهنگهای لهوىِ مضلّ عن سبیل اللَّه را میگویم، نه حالا هر آهنگی که یک وقتی در یک مضمون دیگری خوانده شده، آن را بخواهیم منع کنیم؛ نه، آهنگهائی که لهوی است و مضلّ عن سبیل اللَّه است؛ اینها را نیاورید. »
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در 29 مهر 71 بیان کردند: « امر به معروف و نهی از منکر یک واجب است که رودربایستی و خجالت بر نمیدارد.
ما گفتیم: اگر دیدید کسی مرتکب خلافی میشود، امر کنید به معروف و نهی کنید از منکر. یعنی به زبان بگویید. نگفتیم مشت و سلاح و قوت به کار ببرید. اینها لازم نیست.
خدای متعال که این واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش میداند مصلحت چگونه است. ما هم تا حدودی حکم و مصالح الهی را درک میکنیم.
بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. اینکه یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمیشود. اگر یکی دچار ضعف نفس بشود، یکی خجالت بکشد و یکی بترسد، اینکه نهی از منکر نخواهد شد.
گناهکار هم فقط بدحجاب نیست که بعضی فقط به مسألهی بدحجابی چسبیدهاند. این، یکی از گناهان است و از خیلی از گناهان کوچکتر است.
خلافهای فراوانی از طرف آدمهای لاابالی در جامعه وجود دارد: خلافهای سیاسی، خلافهای اقتصادی، خلاف در کسب و کار، خلاف در کار اداری، خلافهای فرهنگی. اینها همه خلاف است. کسی غیبت میکند، کسی دروغ میگوید، کسی توطئه میکند، کسی مسخره میکند، کسی کمکاری میکند، کسی ناراضی تراشی میکند، کسی مال مردم را میدزدد، کسی آبروی مردم را بر باد میدهد. اینها همه منکر است. در مقابل این منکرات، عامل باز دارنده، نهی است؛ نهی از منکر. بگویید: «آقا، نکن.» این تکرار «نکن»، برای طرف مقابل، شکننده است. این نکتهی اول؛ که نهی از منکر، اراده و تصمیم و قدرت و شجاعت لازم دارد، که بحمداللَّه، در قشرهای مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. باید آن را به کار بگیرید. منتظر نباشید که دستگاهها بیایند و کاری بکنند.
بعضی از مردم به اینجا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش کردند که «آقا! شما گفتید نهی از منکر. سیل پشتیبانیها هم انجام گرفت. اما عملاً کاری نشد!» عملاً چه کار میخواستید بشود؟ مگر لازم است که اینجا هم دولت وارد شود یا دستگاه قضایی مستقیماً وارد شود؟ خودمردم باید وارد شوند. خود مردم باید نهی کنند. البته دولت، مجلس شورای اسلامی، دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، موظفند که ناهی از منکر را پشتیبانی کنند. این، وظیفهی آنهاست. مباشر کار، خود مردم میتوانند باشند و باید باشند.
بخش عمدهی قضیه، اینجاست. جوان رزمنده، خانوادهی شهید داده، خانوادهی ایثارگر، خانوادهی اهل انفاق، مؤمنین نمازخوان و روزه بگیر و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشنفکران علاقهمند به مفاهیم اسلامی و انقلابی؛ همهی اینها باید در صحنه باشند.
تذکر دوم این است که مواظب باشید کسانی از این واجب الهی، سوء استفاده نکنند. حساب صاف کردنها، به خرده حسابهای گذشته رسیدن، پردهدری، آبروریزی، تعرضبه نوامیس و عرض و مال این و آن به بهانهی این واجب الهی، اینها نباید باشد. مردم باید هوشیار باشند. مردم همواره و در همهی قضایا تیزهوشند. تیزهوشی مردم است که خیلی از اوقات دستگاهها را متوجه قضایای گوناگون میکند.
در همین قضایای رذالتها و موذیگریهای ضد انقلاب و گروهکها از روز اول تا امروز، غالباً مردم بودند که کمک کردند، مباشرت کردند، تیزبینی کردند، دقت به خرج دادند، چیزی را دیدند و اقدامی را انجام دادند و مسؤولین را هم هدایت کردند. اینجا نیز همانطور است. خود مردم، با تیزهوشی نباید بگذارند این واجب الهی و این فریضهی بزرگ زمین بماند، یا خدای ناکرده مورد سوء استفاده قرار گیرد. »
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از پرستاران در 22 آبان سال 70 بیان کردند:
«آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپاییها اینطورند؛ آنها میگویند هرچه را که ما فهمیدهایم، دنیا باید از ما تقلید کند! مایلند که جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها میخواهند زن به سبک اروپایی را در جامعه رواج بدهند؛ که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی بین دو جنس؛ میخواهند این چیزها را به وسیلهی زنان رواج بدهند. هرجا با این هدفگیری غربیها مخالفت بشود، فریادشان بلند میشود! اینها کمطاقت هم هستند! همین مدعیان غربی، کمترین مخالفتی را با مبانی پذیرفتهی خودشان تحمل نمیکنند.
همه جای دنیا را هم توانستهاند تحت تأثیر قرار بدهند؛ مگر محیطهای اسلامی واقعی را. شما اگر به دنیای فقیر آفریقا و امریکای لاتین و شرق آسیا و هرجا که جوامعی هستند، مراجعه کنید، خواهید دید که آنجا هم توانستهاند همان الگوهای خودشان - همانطور آرایش کردن، همانطور مصرف کردن و همانطور ملعبه شدن زن - را رواج بدهند. تنها جایی که تیر آنها به نشان نخورد، محیطهای اسلامی است، و مظهر آنها جامعهی بزرگ جمهوری اسلامی است؛ لذا بشدت با این مبارزه میکنند.
امروز شما زنان، سنگربان ارزشهای اسلامی در مقابل وضع جاهلی دنیای غرب هستید. شما هستید که دارید از این حصار مستحکم فرهنگ اسلامی محافظت میکنید. در علم، در فرهنگ، در سیاست و در همه چیز، زن باید پرورش اسلامی پیدا کند؛ در میدانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و همه جا برود و پیشتاز باشد؛ اما در مسائل شهوانی و جنسی، ملعبهی دست این و آن نشود؛ این حرف ماست.»
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ 6 اردیبهشت 94 بیان کردند:
« یک مسئلهی مهم این است که امنیت اجتماعی و امنیت فردی که میگوییم، صرفاً این نیست که شما از خانه که بیرون میآیید تا اداره یا دکّان و محلّ کسب یا مدرسه، فرض کنید کسی در خیابان به شما چاقو نزند.
خب بله، این یکی از شُعب امنیت است که تعرّض جسمی به انسان نشود - بلاشک این هست - امّا در کنار این، امنیتهای رقیقتر از لحاظ رؤیت و مشاهده امّا گاهی بمراتب خطرناکتر وجود دارد.
فرض کنید ناامنیای که ناشی است از ترویج موادّ مخدّر؛ اگر چنانچه محیط گردشگاه ما، محیط بوستان ما، محیط خیابان ما، محیط مدرسهی ما جوری باشد که آن کسی که وارد آنجا میشود - بخصوص جوانها؛ عمدتاً جوانها - در مقابل ترویج موادّ مخدّر ایمنی نداشته باشند، این ناامنی ناامنی خیلی خطرناکی است. اگر فرض بفرمایید جوانهای ما در مقابل کشاندن به سمت فحشا و منکرات، ایمنی نداشته باشند، این ناامنی بزرگی است.
شما لابد اطّلاع دارید، ما هم گزارشهایی داریم که افرادی با خرج پول و با الهام از مراکز دستوردهنده، سعیشان این است که جوانهای ما را در محافل شبانه در جاهای گوناگون به سمت فحشا و به سمت منکرات بکشانند! این غیر از این است که حالا یک جوانی یک حرکت غلط غیر شرعی انجام میدهد؛ نه، این کشاندن جوانها به سمت منکرات ناامنی است؛ شما باید نگذارید؛ باید مانع بشوید.
اینکه مثلاً فرض بفرمایید خیابان ما از لحاظ ایجاد حوادث گوناگون جسمانی ایمن باشد امّا جوان ما ایمن نباشد که او را با وسوسهها از داخل مدرسه، از داخل دانشگاه، از داخل پارک، از داخل فروشگاه، از داخل رفاقتهای خیابانی بکشانند به یک محفل شبانهای و او را با فحشا و منکرات و مانند اینها آشنا کنند یا غرق در این چیزها بکنند؛ یا تجاوزهای ناموسی؛ اینها چیزهایی است که جزو مسائل مهمّ امنیت است. یعنی اگر ما امنیتی داشته باشیم که این چیزها در آن ملاحظه نشود، این در واقع امنیت نیست. بالاخره موادّ مخدّر، دزدی ناموسی، کشاندن به فحشا و مانند اینها مسائل بسیار مهمّی است.
یک مسئله هم این است که من شنیدهام که گاهی اوقات در بعضی از خیابانها این جوانهایی که مست ثروتند - مست غرور ثروت - سوار ماشینهای آنچنانی میشوند و در خیابان بنا میکنند به جَوَلان دادن و رفتوآمد کردن و محیط خیابان را ناامن [کردن]؛ اینها هم ناامنی است. بایستی در قبال هر نوع ناامنی برنامه داشت و حرکت کرد و کار کرد. اینها چیزهایی است که جوانب گوناگون امنیت است.»
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان در تاریخ 17 تیر سال 83 بیان کردند:
« بنده زمان ریاستجمهوری در شورای عالی انقلاب فرهنگی قضیهی طرح لباس ملی را مطرح کردم و گفتم بیایید یک لباس ملی درست کنیم؛ بالاخره لباس ملی ما که این کت و شلوار نیست. البته من با کت و شلوار مخالف نیستم؛ خود من هم گاهی اوقات در ارتفاعات یا جاهای دیگر ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ ایرادی هم ندارد؛ اما بالاخره این لباس ملی ما نیست. عربها لباس ملی خودشان را دارند، هندیها لباس ملی خودشان را دارند، اندونزییاییها لباس ملی خودشان را دارند، کشورهای گوناگون شرقی لباسهای ملی خودشان را دارند، آفریقاییها لباسهای ملی خودشان را دارند و در مجامع جهانی هر کس لباس ملی خود را دارد؛ افتخار هم میکنند.
ما در جایی رئیسجمهوری را دیدیم که لباس ملیاش عبارت بود از دامن! مرد بزرگ، دامن پوشیده بود! پاهای او هم لخت بود! یک دامن تقریباً تا حدود زانو، و هیچ احساس حقارت هم نمیکرد. با افتخارِ تمام در آن جلسه شرکت میکرد؛ میآمد و میرفت و مینشست. این، لباس ملی اوست؛ ایرادی هم ندارد. عربها با تفاخر، لباس ملی خودشان را میپوشند - پیراهن بلند و چفیه و عقال - و ممکن است به نظر من و شما هیچ منطقی هم نداشته باشد؛ اما لباسِ آنهاست و آن را دوست دارند. من و شما که ایرانی هستیم، لباسمان چیست؟ شما نمیدانید لباس ما چیست. البته من نمیگویم طرح این لباس حتماً باید برگردد به لباس پانصد سال قبل؛ ابداً. من میگویم بنشینید برای خودتان یک لباس طراحی کنید.
البته الان این را از شما نمیخواهم؛ این را من در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم. آن روز ما یک بخش دولتی را مأمور کردیم و گفتیم دنبال این کار بروید. یک کارِ مقدماتی هم کردند، اما آن را به جایی نرساندند؛ دورهی ریاستجمهوری ما هم تمام شد!
من میخواهم بگویم اگر شما موی سرتان را میخواهید آرایش کنید، اگر میخواهید لباس بپوشید، اگر میخواهید سبک راه رفتن را تغییر دهید، بکنید؛ اما خودتان انجام دهید؛ از دیگران یاد نگیرید.»
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام در 20 آبان سال 92 بیان کردند:
« هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است.
اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.
البتّه معنای این حرف این نیست که هر حادثهی سیاسی در کشور اتّفاق میافتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعهها و مانند اینها حضور داشته باشد.»
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما در 11 آذر سال 83 بیان کردند:
« به فضای همدردی با فقیران دامن بزنید. خوشبختانه صدا و سیما در چند سال گذشته برنامههای بسیار خوبی در این زمینه داشته، که درخور تقدیر است. دغدغهی عدالت را در ذهنها و دلهای مردم دامن بزنید؛ این کار بسیار خوب است.
البته سعی شود به جماعت فقیر و تهیدست اهانت نشود و کرامت انسانىِ آنها از بین نرود. من میبینم در بعضی از کارهایی که در این زمینه صورت میگیرد، بهطور دقیق این معنا رعایت میشود. آن پسربچه یا دختربچهیی که میآید هدیهیی به فلان صندوق میدهد، حرفی از او پخش میشود که خیلی خوب و شیرین و لطیف است و در آن اهانت نیست؛ منتها در کنار دامن زدن به دغدغهی عدالت اجتماعی و رسیدگی به فقرا، زندگی اشرافی و تجملاتىِ پوچ و بیهوده را هم تخریب کنید؛ این زندگی واقعاً در خور تخریب است.
زندگی تجملاتی نباید بههیچوجه ترویج شود؛ بلکه باید تخریب شود و نقطهی منفی بهحساب بیاید. چرا بیخود تجملگرایی رواج پیدا کند؟ اگر یک نفر دلش میخواهد متجمل باشد، ما چرا باید آن را ترویج کنیم؟ توجه کنید که ما به فقیر باید عزتنفس و حس مناعت بدهیم و به غنی باید کمک به فقیر را بیاموزیم.
بههرحال در کل زندگی جامعه، باید از زندگی اشرافی و تجملاتی الگوسازی نکنیم.
دادن پیامهای گوناگون باید جریانی انجام بگیرد و به شکل یک روند دربیاید؛ مقطعی و موردی فایدهیی ندارد.
همهی برنامههای ما باید یکدیگر را کمک کنند تا این فکر و این اندیشه در جامعه مطرح شود. ممکن است گاهی ما پیامهای متناقض بدهیم. مثلاً از یک طرف دربارهی عدالت اجتماعی برنامهی خیلی خوبی تولید میکنید؛ اما از آن طرف در خلال یک برنامهی دیگر، عملاً عدالت اجتماعی را نقض میکنید! این درست نیست؛ باید آهنگ کلی برنامهها یکی باشد و در بین آنها تناقض دیده نشود.
در مقولهی عدالت اجتماعی فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که غالباً خانههای مورد استفادهی شخصیتهای این فیلمها اعیانی و اشرافی است! واقعاً وضع زندگی مردم ما اینطوری است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانههایی زندگی میکنند!؟ این کار چه لزومی دارد؟ سالها قبل بعضی از سریالهایی که از سیما پخش میشد، هرچند کیفیت آنها مثل سریالهای الان نبود - عقبتر بود - لیکن فضای زندگی در آنها، متواضعانه و در یک خانهی معمولی بود؛ آنطوری خوب است. زندگی را لزوماً نباید اعیانی و اشرافی و متجملانه معرفی کرد.
فضای تبلیغی صدا و سیما اینطوری باشد. البته گاهی در این خصوص هم به ما تذکر میدهند و مطالبی میگویند. تبلیغات رسانهیی و گاهی تبلیغهای خیلی پُررنگ که مردم را به طرف مصرفگرایی سوق میدهد، با برنامهیی که فرضاً شما ساختهاید تا مصرفگرایی را تقبیح کنید، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست.
نکتهی سوم، نظارت کیفی است. من میدانم یکی از کارهای اجرایی شما نظارت کیفی بر برنامههاست؛ منتها نظارت کیفی را فقط به ملاحظات فقهی و شرعی محدود نکنید؛ مثلاً مراقبت کنیم دو هنرپیشهی پسر و دختر در خلال بازی دستشان به هم نخورد؛ یا وقتی روی صندلی مینشینند، فاصلهیی بینشان باشد؛ اینها حتماً لازم است و به شکل هوشمندانهتر و دقیقتری هم لازم است؛ اما فقط اینها نیست؛ باید بر محتوا هم نظارت کیفی باشد. فیلمی که به تهیهکننده دادهاید تا برای شما بسازد و بیاورد، نظارت کنید چقدر از محتوا برخوردار است. »
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام در تاریخ 2 تیر 94 بیان کردند:
« یکی از چالشهای ما راههای موازی و آسان ولی مهلک [است]؛ این یکی از چالشهای ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاستجمهوری خودم - صحبتِ ۲۵ سال [قبل] است - برای واردات یک کالای مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپاییها میگرفتیم، آفریقاییها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دستاندرکار آماده نبودند.
توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسانتر بود.
راه موازیِ آسان امّا درعینحال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوی میکند و زمام اختیارِ امری را در داخل کشور به دستِ کسانی که در دل با ما دشمنند قرار میدهد. »
خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از کارگران و معلمان در تاریخ 13 اردیبهشت سال 74 بیان کردند:
« باور کنید روزی که این مردک ساده دلِ بیتجربه خام اعلام کرده است که میخواهد روابط اقتصادی امریکا را با ایران ممنوع کند (بعد هم که رفت در جلسه صهیونیستها، بیچاره در واقع بازی خورد. حال چه کسی پوست خربزه زیر پای این آدم انداخت، من نمیدانم) بنده به چند جهت، از ته دل خوشحال شدم. اینها تا به حال گاهی با ریا چیزهایی میگفتند که بعضی، در گوشه و کنار عنوان میکردند: «آقا؛ اینها آن قدرها هم با ما دشمن نیستند. آخر شما میگویید مرگ بر امریکا، مردم میگویند مرگ بر امریکا، بد است! عیب است! زشت است!»
بعضی از آدمهای کم مسؤولیت یا بیمسؤولیت، میخواستند این فریاد مرگ بر امریکا را که مردم ما از ته دلشان کنده میشود، در گلوها خفه کنند و نگهدارند. حالا مردم وقتی که در مقابل چنین صراحتی قرار گرفتند، در هر جای کشور هستند، راحت فریاد میزنند: «مرگ بر امریکا.»
امّا مهمتر اینکه، ما در دوران جنگ، از جهات گوناگون، محدودّیتهای زیادی از قبیل سلاح، مهمّات و ابزارهای جنگی داشتیم. حال هم این آقایان میخواهند زحمت بکشند و برای ما محدودیّت ایجاد کنند. مگر ما در هشت سال دوره جنگ، محدودیّت نداشتیم؟! آنجا چه کار کردیم؟ من شاید یک وقت دیگر هم این را گفته باشم: برادران و خواهران! تعجّب میکنید اگر بدانید که مسؤولین ما، سیمخاردار خریده بودند؛ میخواستند از کشور شوروی عبور دهند و بیاورند؛ اما شوروی نمیگذاشت! سیم خاردار دیگر چیست؟! چه وسیلهای، دفاعیتر از سیمخاردار؟! از خودش هم نخریده بودند که مثلاً بگوید «نمیفروشم.» بلکه از جای دیگر خریده بودند.
شما ببینید با جمهوری اسلامی چه کردند! گلوله آر.پی.جىِ. دم دستىِ کم اهمیّت را به ما نمیفروختند. اصلاً کسی باور میکند؟! خوب؛ این جمهوری اسلامی، همان کشوری است که در آن وقت این محدودیّتها را داشت. میدانید نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که به فضل پروردگار و به حول و قوّه الهی، جوانان مؤمن این مملکت، به گوشه انبارها و کارگاهها رفتند؛ درها را روی خودشان بستند و مشغول کار شدند. ما امروز برخی از پیچیدهترین ابزارهای جنگی را که دشمن به عقلش هم خطور نخواهد کرد، خودمان در داخل تهیّه میکنیم. البته ما را به ساختن بمب اتمی و شیمیایی متّهم میکنند که اینها دروغ است. خودشان هم میدانند که دروغ است. آنچه را که واقعیت دارد، آنها نمیدانند و به عقلشان هم نمیرسد.
چطور ما توانستیم؟ در این مملکت، خلبان با هواپیمای آمریکایی پرواز میکرد؛ همافر و افسر فنّی کارهای تعمیراتیاش را انجام میدادند؛ امّا هیچ کدام جرأت نداشتند قطعات این هواپیما را باز کنند، ببینند چه شکلی است. اسمشان هم تعمیرکار بود! قطعات هواپیما وقتی خراب میشد، باید میبردند امریکا، آنجا تعمیر میکردند. اجازه تعمیر قطعات هواپیمای امریکایی، به تعمیر کار ما که با آن هواپیما سروکار داشت، داده نمیشد. همین نیروهای مسلّح و مردم این کشور، توانستند پیشرفتی عظیم در این زمینه ایجاد کنند. چرا؟ به برکت همان تحریمها و جلوگیریها. حال تهدید میکنند که «ما رابطه تجاریمان را با ایران قطع میکنیم.» خوب؛ به درک، قطع کنید! مگر ما بدمان میآید؟! ما خوشحال میشویم که شما رابطهتان را با ما قطع کنید. اما دنیا از شما تبعیّت نمیکند. مگر امریکا کدخدای یک ده است که همه مجبور باشند از او تبعیّت کنند؟! خوب؛ شما برای خودتان هر کار میخواهید، بکنید. بعضی از آدمهای ضعیف، در بعضی از کشورهای اسلامی، تا این چیزها را میشنوند، تنشان بنا میکند به لرزیدن! مگر چه خبر است؟! الحمدللَّه در داخل کشور ما، روحیههای مسؤولان کشور - از رئیس جمهور تا رئیس مجلس، رئیس قوّه قضایّیه و نمایندگان مجلس - و آحاد مردم در همه جای این کشور، قوی است. مشتها گره شده است. احساس نشاط میکنند. هر کس که در مقابلشان بایستد، با قدرت و قاطعیّت با او مواجه میشوند. از این جهات، مشکلی نداریم. خداوند شما را حفظ کند. از این جهت، نگرانی نداریم. »
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری