داستان حضرت اسحاق علیه ‌السلام

یکی از فضایل حضرت ابراهیم سخاوت و مهمان‌داری بود. چند روزی بدون مهمان بود و از این جهت بسیار غمگین و ناراحت بود. روزی چند مهمان نجیب و مؤدب و زیبا اندام و با اخلاق به منزل حضرت ابراهیم روی آوردند. حضرت ابراهیم بسیار خوشحال گردید.

وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِیذٍ. (هود/۶۹)

حضرت ابراهیم گوساله‌ بریانی را برای مهمانان آورد.

ادامه مطلب »

داستان حضرت اسماعیل علیه السلام

حضرت ابراهیم؛ هیچ فرزندی از سارا خاتون نداشت و تمایل داشت که از او فرزند صالحی داشته باشد.

رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِی. (الصافات/۱۰۰)
ـ یعنی حضرت ابراهیم فرمود: ـ خدایا فرزند صالحی را به من بده.
روزی سارا خاتون به حضرت ابراهیم فرمود از این جهت که قیم بودن من نمایان است و به خاطر اینکه تو نیز بی‌فرزند نباشی من به شما رضایت می‌دهم که هاجره‌ خاتون را به عقد خود درآوری تا از او فرزندی داشته باشی.

ادامه مطلب »

داستان حضرت ابراهیم علیه ‌السلام

حضرت ابراهیم؛ بعد از نه پشت به حضرت نوح می‌رسد یا به عبارت دیگر حضرت نوح؛ جد دهم حضرت؛ ابراهیم است، حضرت ابراهیم؛ بعد از گذشت ۲۱ قرن از طوفان حضرت نوح؛ در شهر «فدارام» که در کردستان عراق است متولد شده است. در آن موقع شخصی به نام «نمرود» پادشاه آن مملکت بود و ادعای معبودیت می‌کرد و مردم آن زمان بیشتر بت‌پرست بودند. روزی نمرود بر تخت پادشاهی خود نشسته بود و راهبان و ستاره‌شناسان دور و جمع شده بودند و او را کرنش می‌کردند ولی بسیار غمگین و اندوهناک بودند. نمرود از آنها پرسید که چرا امروز ناراحت و غمناک هستید؟ ستاره‌شناسان گفتند:

ادامه مطلب »

داستان حضرت صالح علیه السلام

حضرت صالح؛ یکی از طوایف قوم ثمود و از نوادگان «سام» پسر حضرت نوح؛ است. خداوند او را به پیامبری برای هدایت قوم ثمود برگزید. این قوم میان شهر مقدس مدینه و شام سکونت داشتند و گویا اکنون هم آثار و علائم ساختمان‌های آنها در آنجا به جای مانده است و به محل سکونت ایشان «فج الناقه» گفته می‌شود.

قوم ثمود بسیار متمول و ثروتمند بوده‌اند و دارای باغ و زمین و دام‌های زیادی بوده‌اند و بسیار علاقمند به زندگی دنیا بوده‌اند و بسیار خوشگذران و عیاش بوده‌اند و از حیث مذهب بت‌پرست بوده‌اند و در نتیجه خداوند پیامبری را به نام صالح؛ که از فامیل و طایفه خودشان بود برای هدایت ایشان برانگیخت.

ادامه مطلب »

داستان حضرت ادریس علیه السلام

حضرت ادریس؛ پیامبری است که بعد از حضرت آدم؛ به پیامبری مبعوث گردیده است و نام او در قرآن ذکر شده است و اولین پیامبری است که خداوند به وسیله حضرت جبرئیل برای هدایت نسل «قابیل» در حدود تعداد ۳۰ صحیفه به قلب پیامبر عظیم‌الشأن وحی فرمود. حضرت ادریس؛ بعد از شش پشت به حضرت آدم؛ می‌رسد و در حالی که جد بزرگش «حضرت شیث» وفات فرمود، در سن بیست سالگی بود.

قرآن چگونگی زندگی و آداب دینی او را به طور مفصل بیان نکرده است، ولی در ۳۰ آیه قرآن از او بحث کرده است و بیان کرده است که بسیار صادق و صابر بوده است و نزد خداوند مقام بالا و والایی داشته است.

ادامه مطلب »

داستان حضرت هود علیه السلام

قوم عاد در سرزمین احقاف بین یمن و عمان مدت زمانی طولانی را در خوشی و آرامش به‌سر می‌بردند؛ خداوند نعمت‌های زیبادی را به آنان عطا کرده بود؛ آنان رودهای زیادی بر روی زمین به جریان انداخته و به زراعت بر روی زمین روی آورده و باغ و بوستان‌های زیادی را پدید آورده و کاخ‌ها بنا نهاده بودند. علاوه بر این نعمت‌ها، خداوند به آنان نیروی بدنی زیاد و اجسامی تنومند بخشیده بود و آن‌چه را که به هیچ‌ یک از جهانیان عطا نکرده است به آنان داده بود.

اما آنان در مبدأ این آفرینش تفکر ننمودند و برای شناختن مصدر همه‌ی این نعمت‌ها نکوشیدند و تمام آن‌چه به ذهن و عقل آن‌ها رسیده بود و به آن دل خوش‌ کرده بودند این بود که بت‌هایی را به خدایی گرفته بودند که در مقابل آن‌ها پیشانی بر خاک می‌مالیدند و گونه‌هایشان را به خاک و غبار آنان می‌آلودند، در هنگام خوشی و نعمت‌، آن‌ها را شکر نموده‌، می‌ستودند و هنگام ضرر و زیان برای طلب یاری به آن‌ها متوسل می‌شدند.

ادامه مطلب

داستان حضرت نوح (ع)

قوم  نوح  مدت  زمانی  طولانی  به  پرستش  بت‌ها  مشغول  بودند  و بت‌ها  را  به  عنوان  خدایانی  گرفته  بودند که  از  آن‌ها  امید  جلب  خیر  و  دفع  شر  از  خود  را  داشتند  و  در  زندگی  هر  چیزی  را  به  بت‌ها  ارجاع  می‌دادند  و  برحسب  جهالت  خویش  و  پیروی‌شان  از  هوای  نفس‌،  آن‌ها  را  با  نام‌های ‌گوناکون  می‌خواندند؛  گاهی  آن‌ها  را  ود،  سـواع‌،  یغوث  و گاهی  نیز  یعوق  و  نسر  می‌نامیدند[۱]. خداوند  نوح‌ علیه‌السلا‌م  را  برای  هدایت  قوم  خود  فرستاد  او  مردی  فصیح  و گویا،  عاقل  و  فرزانه  و  دارای  اندیشه‌ای  استوار  بود.  خداوند  به  او  شکیبایی  به  هنگام  مجادله‌،  توانایی  استفا‌ده  از  دلایل  مختلف  و  بینشی‌ کامل  نسبت  به  روش‌های  قانع  نمودن  افراد  عطا کرده  بود.

ادامه مطلب »

داستان حضرت آدم (ع)

خداوند زمین را در دو روز (‌دوره‌) بیافرید و بر آن ‌کوه‌هایی استوار ساخت و در آن برکت انداخت و رزق و روزی‌های (‌اهل‌) آن را به صورت مساوی برای درخواست‌کنندکان در چهار روز (‌دوره‌) در آن مهیا نمود، سپس رو به سوی آسمان آورد در حالی‌که دود بود «‌و به آسمان و زمین ‌گفت‌: به میل خود و یا به اکراه به سوی من بیایید، آن دو گفتند: ما فرمانبردارانه به میل خود می‌اییـم»‌؛ سپـس بر عرش مستولی شد و خورشید و ماه را مسخر نمود تا هر یک تا زمانی معلوم به جریان خود ادامه دهند و آن‌گاه فرشتگانی را آفریدکه به ستایش او تسبیح گویند و نامش را مقدس بدارند و او را خالصانه پرستش نمایند.

سپس اراده‌ی خداوند بر این استوار گردید و حکمتش چنین اقتضا نمود کـه آدم و فرزندانش را بیافریند تا در زمین ساکن شوند و در عمران و آبادانی آن بکوشند و از این‌رو به فرشتگانش خبر داد که او آفرینشی دیگر ایجاد خواهد کرد که در زمین به سعی و تلاش بپردازند و در گوشه و کنار آن حرکت و تکاپو نمایند و نسلشان در همه جای آن پراکنده شود و از روییدنی‌های آن بخورند و گنج‌ها و خیرات درون آن را استخراج نمایند و همواره عده‌ای از آنان جانشین عده‌ای دیگر شوند.

ادامه مطلب »


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: داســـــتــــان پــیــامــبــران

تاريخ : سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ | 16:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |