به پاسِ زحمتهایِ مادر
سروده ای از باقری پور
تقدیم به مادر امامان و عمه سادات علیهما السلام
مادرم مادرِ خوبم – تو که رفتی از کنارم
بعد از این مادرِ خوبم – سرم و کجا بذارم
مادرم مادرِ خوبم – سرِ من رو دومنت بود
صبح و شب نگاه بردر – فکر من اومدنت بود
مادرم مادرِ خوبم – بعدِ تو قرارندارم
بعد مرگ و مردنِ تو – من به هیچکی کار ندارم
مادرم مادرِ خوبم – تو بُدی پشت و پناهم
بتو بود مادرِ خوبم – صبح و ظهرو شب نگاهم
تو که از شیره یِ جونت – نصفِ شب به من میدادی
توکه لقمه یِ غذا را - تو دهانِ من نهادی
تو که دستم و گرفتی – آروم ازبرایِ رفتن
توکه یادِ من میدادی – ایسِتادن و نشستن
تو که کوچه و خیابون – من و پا بپای بردی
تو که لحظه یِ فرارم – دستام و همی فشردی
تو که یادِ من میدادی – سخن و کلام گفتن
تو که بهرِ من میخوندی – لالا ئی برایِ خفتن
تو شبا بیدار بودی – تا که من راحت بخوابم
تو بودی که تب میکردی – نیمه شب از تب و تابم
تو که از خوشحالی یِ من – شاد میگشتی و خوشحال
تو بَرا راحتی یِ من – میشدی غمین و بدحال
تو بودی که هی میگفتی – بره خار توی چشای من
ولی خار به پایِ بچّم – نرسه زدوست و دشمن
خلاصه مادرِ خوبم – تو بودی تمامِ هستم
حیف شد مادرِ خوبم – که تو رفته ای زدستم
قربونِ اون خاکِ پاهات – که بهشتِ من همانجاست
این و گفته است محمّد«ص» - که بهشتم اون قدمهاست
بشنو نوایِ مادر – تو زنایِ باقری پور
بنما ادایِ حقّش – همه عمر تا لبِ گور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری