معیارهای ارزیابی کارنامه اندیشه وحدت اسلامی

حامیان وحدت اسلامی از روش های مختلفی جهت تحقق بخشیدن به آن بهره گرفته اند شناخت این روشها اهمیت دارد،زیرا آنچه از کلیت وحدت طلبی مهمتر و در جهت دهی عقیدتی کارآمد تر است نحوه پیاده نمودن آن در رفتار و عمل است.

در تلاش های فکری احیاگران،2 ضابطه اساسی باید رعایت شودو احیاگر ملزم به رعایت و به کارگیری آن است:

1)توانمندی و پویایی                  2)اصالت و خلوص

چون این 2 ضابطه کلی هستند در معیارهای تحقق آن اختلاف نظر پیدا می شود و روند نقد مشکل! هر متفکر دینی علاقمند است که اندیشه دینی ناب و مستند به تعالیم اصیل دین و پیراسته از درآمیختگی با اندیشه های غیر دینی باشد و از سوی دیگر توانا بوده وبتواند به گونه ای به مسائل و مشکلات پاسخ دهد که دیانت قامتی سرافراز در میان سائر مکاتب بیابد.

آنچه طبق نظر شیعیا معیار سنجش میزان اصالت به کار می رود مطابقت و سازگاری اندیشه های احیا گرانه در زمینه وحدت اسلامی با تعالیم قرآن و عترت (علیهم السلام) است چرا که براساس تعالیم نبوی معتقدیم هر که خواستار دستیابی به معارف دینی است بایستی پس از پیغمبر (ص) فقط به اهل بیت (ع) رجوع کندو اگر اندیشه ای مستند به تعالیم اهل البیت (ع) نباشد سرانجامش انحراف از حق و ضلالت و گمراهی است!!وقوع کوچکترین لغزش در مطابقت اندیشه های وحدت طلبانه با مبنی فکری تشیع جعفری اثنی عشری،موجبات نقض ضابطه اصالت و خلوص را فراهم آورده و اندیشه را غیر مستند به اسلام نسبت میدهد،چه رسد به تحریف و تغییر و تخطی از مبانی این مکتب !!
ادامه مطلب

ما معتقدیم که حق از آن ما نیست که در جهت مصلحت اندیشی ذره ای از انرا کسر نماییم یابتوانیم قدری از انرا به دیگران ببخشیم تا به توافقی دست یابیم.

حقانیت محض از آن مکتب اهل البیت علیهم السلام است وپذیرفتن هر نوع اندیشه ای تحت عنوان تفکر دینی ،اگر ذره ای با مبانی این مکتب نخواند،زیر پا نهادن  حقی است که صاحبان اصلی آن عترت (علیهم السلام) مباشند. از انجا که شیعیان تنها به تواناییی نمی اندیشند بلکه به خلوص اندیشه دینی نیز توجه دارند؛همواره نگرانند که مبادا شیفتگی بیش از حد به ابراز و اثبات توانایی که از طرف نو اندیشان مطرح می شود ؛از دغدغه خلوص و نابی ان بکاهد و به تحریف مبانی  اعتقادی بپردازد.

 

آشنایی با قرائتهای اندیشه وحدت اسلامی

متاسفانه علی رغم تنوع و تکثری که در بین افکار  طرفداران نظریه"وحدت اسلامی" وجود دارد کمتر به تقسیم بندی علمی آنها پرداخته شده واین امر نقد وبررسی مبانی نظری این دیدگاه را با مشکل مواجه می کند و سبب می شود افراد به اشتباه تصور کند که منتقد،خواهان زیر سوال بردن اجرای معنای صحیح آن است. اگر وجه مشترک "غالب" در تمامی رویکرد های مطرح شده در این موضوع را استخراج کرده ،2 خط سیر کلی در جهت  تحقق آرمان " وحدت اسلامی" می رسیم که عبارتند از:

1-حرکت سیاسی- اجتماعی

2- حرکت فکری- عقیدتی

هر دو حرکت از یکسری مبانی نظری منحصر به خود هستند که سعی داریم براساس این دسته بندی،درباره انواع و جزئیات مبانی وحدت اسلامی در شاخه فکری- عقیدتی سخن بگوییم.

 

آشنایی با مبانی حرکت فکری - تحقیقی جهت ایجاد وحدت اسلامی

نقطه آغاز این حرکت را در سالهای اخیر می توان تاسیس « دارالتقریب » به اهتمام شیخ محمد تقی قمی در مصر دانست .

که با بررسی حرکتهای فکری ، علمی و تحقیقی از آن زمان به بعد نه تنها به دیدگاه هایی کاملاً ناهمگون و متضاد می رسیم بلکه از حیث میزان رعایت اصالت و خصوص در اندیشه دینی به 2 گرایش و بخش کلی قابل تقسیم اند .

گرایش اول : گرایشهایی که به شوق ایجاد و توانمندی و نیل به وحدت اسلامی از رعایت ضابطه اصالت و خلوص غفلت ورزیده و معتقدند که :

" تقریب مطلوبیتی ذاتی دارد ... یعنی همواره باید این شاخص را در مقابل خود قرار دهند تا مبادا از کسی فتوایی صادر شود که با این رکن مخالف باشد...و در همه فعالیت های فرهنگی و علمی و در کلام و فسلفه و حدیث رجال باید این شاخص بر همه حاکم باشد."

اساس تفکر پیشگامان این گرایش بر این پایه استوار است که :

حقیقت قربانی همیشگی وحدت است !

گرایش دوم : دیدگاههایی که در عین ایجاد توانمندی و اعتقاد بر لزوم وحدت اسلامی ، به رعایت ضابطه اصالت و خلوص و رعایت اصل حق طلبی و حقیقت جویی نیز کمال توجه را نموده اند .

با توجه به این 2 گرایش می توان گفت " وحدت اسلامی " ازدو معنای درست و غلط برخوردار است . " وحدت اسلامی "  در معنای صحیح آن به معنای ایجاد یک اتحاد سیاسی در مقابل دشمن مشترک و پرهیز از نزاع و جنگ به بهانه اختلاف در عقاید مذهبی میان مسلمانان است . این گونه از وحدت که نام صحیح آن « اتحاد اسلامی » است با مباحث عقیدتی شیعه تعارضی ندارد و لذا  نه تنها مرز حق و باطل برای تحقق آن بهم نمی ریزد ، بلکه شایسته است قبل از ایجاد آن ، مرز حق و باطل کاملا مشخص گردد . چرا که این مرز بندی 2 فایده عمده دارد :

اولاً : اتحاد از مرز سیاست و مصلحت می گذرد و واقعی می گردد .

ثانیاً : در آینده ، مصلحت اندیشی جهت حفظ این اتحاد سیاسی ، موجب فراموشی حق و باطل و تحریف عقاید حقه شیعه نگردیده و وحدت صحیح اسلامی ( اتحاد ) تبدیل به معنای غلط آن یعنی ذوب شدن در عقاید اهل سنت نخواهد شد

 

آشنایی با مصادیق این دو گرایش به شیوه نقل و نقد

در ادامه به قرائتهایی اشاره می کنیم که هر چند با هدف ایجاد وحدت اسلامی مطرح شده اند . اما با توجه به معیارهای ارزیابی کارنامه احیا گری ، با انتقادات جدی مواجهند . به گونه ای که نمی توان برای آنها منشا دینی قایل شد و نام اندیشه دینی بر آنها نهاد ، هر چند که شاید در مقطعی خاص توانمندی خوبی نیز درجهت ایجاد وحدت اسلامی از خود نشان داده اند .

بدنبال معرفی هر قرائت، به نقل تحلیلهای ارائه شد از سوی اندیشمندان مذهبی متعلق به گرایش دوم خواهیم پرداخت که این تحلیلها به منظور نقد و بررسی قرائت های نا خالص و ارائه دیدگاههای صحیح گرد آوری شده است .

گفتار یکم : سکوت نمودن و نهی از کاوشهای علمی اختلاف بر انگیز

یکی از ساده ترین و در عین حال ناخالصترین شیوه ها جهت ایجاد وحدت اسلامی که کاملا مبتنی بر نقلهای مطرح شده در گرایش اول می باشد ، دعوت به پرهیز از تحلیلهای اختلاف بر انگیز و التزام به سکوت و در مرحله جدید تر توصیه به نگفتن اسرار می باشد !

چنانچه اظهار شده :

" حال اگر همانطور که می گویند ، اینها اسرار آل محمد است پس باید آنها را مکتوم نگهداشت و فاش نکرد »(محمد و اعظ زاده خراسانی ،مقاله مندرج در کتاب " مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام علی (ع) . چاپ اول 1381 ، ج ص 29 .)

بدیهی است وحدتی که براساس تسامح علمی حاصل شود وحدت خیالی است چه رسد. رسد به اینکه سعی داشته باشیم تا با اظهاراتی از قبیل موارد زیر ، در مسیر وحدت اسلامی قدم هم بر داریم .

برخی نمونه ها عبارتند از :

"  در مجالسی که بعنوان وحدت تشکیل می گردد یا مقالاتی که به این نمونه عنوان نوشته می شود ، نباید مسائل اختلافی زیاد باز شود و تشریح گردد "( محمد واعظ زاده خراسانی وحدت در نهج البلاغه ، ص 138 . )

" ما مسلمانان مجاز نیستیم برای حمایت از یک موقعیت یا یک مذهب ، ولو مذهب اهل بیت ، به گونه ای عمل کنیم که وحدت است را مخروش سازد " (واعظ زاده خراسانی، مصاحبه با فصلنامه هفت آسمان ،شمارگان 9 و 10 ، ص 11 .)

" از لحاظ وظیفه شرعی هر امری که به وحدت اسلامی صدمه می زند و وسیله ضعف اسلام و قوت کفر است حرام است و مسلم است که با این قبیل سخنان ، وحدتی در جبهه اسلامی باقی نخواهد ماند و این جبهه در برابر جبهه کفر ناتوان خواهد شد . " (محمد واعظ زاده خراسانی،پیام وحدت ، ص 274.) 

 

نقد و بررسی :

به حکم عقل و قرآن هر انسانی وظیفه دارد قبل از اینکه دست اتحاد به کسی یا جمعیتی بدهد موضوع را بررسی کند ، اگر حق است ، همکاری و اگر باطل است ، جدایی نماید...

پس اتحاد و یگانگی لازم و صحیح است ، ولی باید قبل از صورت گرفتن اتحاد هدف روشن ، باشد تا اتحاد زیر سایه حق و حقیقت قرار گیرد و به دست آوردن حق ، جز با بحث و کنجکاوی البته در محیط دوستانه انحام پذیر نیست.

" اما باید بدانیم چه حوادث یا چه افرادی بعد از پیغمبر ( ص) علت اختلاف شده و با بدست آوردن آنها و جدا کرد نشان از اسلام ، حقیقت اسلام را دریافت نماییم و بعد برای حفظ این حقیقت متحد شویم . نا گفته پیداست که عامل اختلاف مسئله امامت و زمامداری بود و عده ای بعد از پیغمبر (ص) مدعی این مقام شدند و اختلاف پدیده آمد .

قبل از اتحاد لازمست در این موضوع بحث کنیم و حق را بدست آوریم تا اتحاد متکی بر حق گردد در غیر اینصورت اتحاد نه ممکن است و نه مفید . " (علی عراقچی همدانی ، صد درس از بحث امامت ص 12- 13- 14 )

" حالا این شبهه پیش می آید که آیا گفتن حق در هر مورد زمانی خوب و صلاح است یا نه؟ ، ممکن است گفته شود در موردی که گفتن حق دارای مفسده زیادی باشد ، عقلا باید سکوت کرد تا از بروز مفاسد جلوگیری شود و شرعاً هم ائمه اطهار ( علیهم اسلام ) تقیه را در مواردی که اظهار حق مفسده ای داشته باشد واجب فرموده اند ..

پس بهتر است برای حفظ حق راهی طی کنیم که حق را فدا نکنیم و موجودیت مسلمین را به باد فنا ندهیم و به جای اینگونه مباحث ، بکوشیم هر چه بیشتر صفوف مسلمین را فشرده تر کنیم و از این حقیقت برای حفظ حقیقت بزرگتر صرفنظر نماییم . (علی عراقچی همدانی ، صد درس از بحث امامت ص 1)

 

در پاسخ به این شبهه می گوییم :

" باید موضوعات را بررسی کرد در هر موردی که حق گویی مفید باشد صلاح و اگر مضر باشد صلاح نیست ( باید سکوت کرد ) اما باید توجه داشت از آنجا که در بحث هدف روشن شدن حق است و مرجع بحث و دلیل و برهان اگر این بحث در محیط خالی از غرض و فحش و اهانت و تعصب های کودکانه باشد هیچگونه ضرر  و مفسده ای بر آن مترتب نیست بلکه مفید و به صلاح است " (با اقتباس از علی عراقچی همدانی ، صد درس از بحث امامت ص 2)

" بعضی کوته فکران تصور می کنند اگر شیعه اسمی از خلافت به حق علی ( ع) نبرد و نسبت به خلفای ثلاثه اظهار عقیده و محبت کند ، اختلاف ریشه کن خواهد شد و ملت اسلام همه دست در دست هم ، قدرت بزرگی به دست می آورند ! اینها نمی دانند اگر فرضا شیعه این کار را انجام دهد ، دشمنان از راههای دیگر آتش اختلاف را روشن می کنند .

شاهد بر این معنا اینکه اگر جمعیت شیعه را از مسلمین جدا کنیم آیا سایه فرق مسلمین که از نظر عقیده به خلاف مثل هم هستند اتحاد و اتفاقی دارند و دولتهای آنها برادر و متحد یکدیگرند و ملتهای آنان زیر پرچم اسلام صف واحدی دارند ؟ خواهید دید،نه . "(با اقتباس از علی عراقچی همدانی ، صد درس از بحث امامت ص 3)

آری پیروی از آن سیاست است که می گوید در علم و تحقیق را ببندید ، اما دین اقتضا می کند که در علم و تحقیق باز باشد .

بحث نکنید ! آیا این جمله برابر با در پی علم نباشید ، نیست ! آیا با ترک بررسی و تحقیق آنهمه اختلافات بین مسلمانان در آرا و احکام و افکار برطرف می شود یا به جا می ماند ؟ آن همه اختلافاتی که ناشی از انتشار احادیث محعوله و تاریخ مجهول است . آیا باید بحث را ترک کرد و در علم را بست ؟ یا آنکه با نرمی و ملایمت به قصد فهمیدن و فهمانیدن عقاید اسلام ، احکام و قرآن در سیره و حدیث پیغمبر ( ص) و تاریخ اسلام بحث نمود ؟( سید مرتضی عسگری ، حماسه غدیر  ( مجموعه مقالات ) ص 506 و 507 .)

دعوت به سکوت به بهانه های مختلفی صورت گرفته است که چند مورد آن عبارتند از :

1- دعوت به سکوت در قالب روشنفکری

2- دعوت به سکوت در قالب دلسوزی

3- دعوت به سکوت در قالب سر نگهداری

 

دعوت به سکوت در قالب روشنفکری

این نوع اظهار نظر بر گرفته از نوعی نگاه انحرافی به امامت است که ولایت را به حکومت تاویل کرده و تمام مباحث مرتبط با امامت را در این فضا تفسیر می کند .

همچون این بیان :

" پس اختلاف شیعه و سنی بر سر چیست ؟ مسائل تاریخی و انتخاباتی که در 1380 سال پیش انجام گرفته است ، آنرا چنان بررسی می کنند که به کار دنیای من و تونمی خورد به درد آخر تمان می خورد . یعنی اگر ما حب علی را که در سقیفه حقش پایمال شده را در دل داشته باشیم بعد مرگ به بهشت می رویم ! ... یکباره تشیع را به صورت حب و بغضهای تاریخی در آوردند ... بی آنکه برای زندگی امروز و فردایمان ارزشی یا بر بینشمان تاثیری داشته باشد ... » ( دکتر علی شریعتی ؛ تاریخ و شناخت ادیان ج 2. ص 26-27 )

پاسخ استاد جعفری سبحانی :

 اگر بحث پیرامون امامت در همین حد باشد که بدانیم چه شخصی منصب اجتماعی و سیاسی اسلام را پس از پیامبر اداره نموده بحث صرفا تاریخی است و بحث درباره آن برای نسل حاضر چندان آموزنده و سازنده نخواهد بود اما پیامبر علاوه بر این منصب ، منصب مرجمعیت در اصول و فروغ " داشت و سخن در اینست که پیش از ایشان چه کسی عهده دار این رهبری است ؟ در این شکل بحث امام و امامت در متن زندگی هر مسلمان قرار گرفته و هیچ کس بی نیاز از شناسایی آن نخواهد بود .(استاد جعفر سبحانی ، رهبری است ص7-8 )

 

دعوت به سکوت در قالب دلسوزی

یکی دیگر از شبهات که نتیجه ای جز التزام به سکوت ندارد عبارتند از این بیان که ، « همین اشتغال به اختلافات ، جوانان را از رسیدن به حقایق و اصول اساسی اسلام باز داشته ، و روح ایمان را از مردم سلب کرده ، تنها اسمی و رسمی از دین و دیانت در مردم بجای مانده است » ( عبدالکریم بی آزار شیرازی ، اسلام آئین همبستگی ص 13)

یا گفته می شود : بحث در خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تکرار زیاد آن جریانهای نامطلوب مخصوصا در عصر حاضر که نسل جدید از نظر دینی دچار بحران روحی است از ایمان و علاقه آنها به اسلام می کاهد .

چرا دیگران همواره در صدد کتمان زشتیهای تاریخ خویش می باشند و ما مسلمانان مسلمین بر آینکه آنها را باز گوکنیم و احیاناً بزرگتر از آنچه بوده جلوه دهیم .

استاد مطهری در شرح و نقد اینگونه دیدگاهها می نویسند :

ما با نظر بالا نمی توانیم موافق باشیم تصدیق می کنیم اگر نقد تاریخ تنها به صورت بازگو کردن حوادث نامطلوب باشد ، اثرش همان است که گفته شد . اگر هم تنها به ترسیم حوادث غرور آمیز قناعت شود . دیگر نقد تاریخ نیست تحریف آن است .

فرضا هم در موارد عادی چشم پوشی از زشتی های تاریخ روا باشد اما در مورد اساسی ترین مسأله اسلام که رهبری و سرنوشت جامعه است نمی توان چشم پوشی کرد ؟ بخصوص اگر صاحبان حقوق با فضیلت ترین افراد امت باشند . اینکار ستم است "(رجوع شود به مرتضی مطهری: امامت و رهبری، ص13-16)

 

دعوت به سکوت در قالب سرنگهداری

وحدت طلبان در این قالب با تغییر موضع ظریف دعوت به عدم طرح مسائل مورد اختلاف بویژه در زمینه واقعه سقیفه و هجوم به بیت وحی و غضب فدک و شهادت حضرت زهرا (س) تحت عنوان فریبنده در عدم افشای اسرار  می کنند که در نهایت به تحریف و اینکار حقایق آنهم به منظور طرح نشدن ابدی آن می انجامد !

دکتر محمد اسدی گرما رودی در پاسخ به این شبه می نویسند :

" اسرار آل محمد (ع) 2 گونه بوده است :

اول اسراری که خود بزرگواران اصرار بر پنهان کردن آنها داشتند و برای ا صحاب سر خود بیان می نمودند که عموم مردم تحمل و ظرفیت آنرا نداشتند .

اما دیگری اسراری بوده که به جهت تقیه و یا شرایط خاص زمانی و مکانی باید پنهان می مانده نه برای همیشه تاریخ . پس نا آگاهی از گروه دوم که زمان پنهان کردنش گذشته باعث محروم شدن از مواهب دین حق خواهد بود چنانکه حضرت زهرا ( س) نیز خودشان در خطبه فدک خطاب به سران مهاجر و انصار فرمودند شما موظف به رساندن این حقایق به آیندگان هستید (نقد مقالاتی دربارۀ وحدت اسلامی از محمد جواد حجّتی کرمانی)ص63-64) .

 

منبع:  پدر مهربان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وحدت و اتحاد جهان اسلام

تاريخ : جمعه ۴ دی ۱۳۹۴ | 9:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |