ناسیونالیسم در جهان اسلام 

ناسیونالیسم و یا ملی گرایی در جهان امروز و در چشم و عمل سیاست مداران قرون اخیر به عنوان نوعی خود خواهی ملی تصویر شده است یعنی اگر برای رسیدن به سود بیشتر یک ملت ، ملل و تمدن های دیگر به طور کلی نابود شوند این مجاز و عین وطن پرستی است و اف بر این ناسیونالیسم.

این یک شعار یا توهم جهان سومی از ناسیونالیسم نیست بلکه با تدبر و سیر در تاریخ قرون اخیر ما نمونه های زیادی از اینگونه رفتارها را ازجامعه غربی می بینیم مانند: نابودی تمدنهای عثمانی ، ایرانی ، گورکانی هند ، مالایی ، چینی و غیره در آسیا که امروزه به صورت تضعیف شده فقط نامی از گذشته با شکوه آنها مانده است و تمدنهای مایا ، اینکا و غیره در قاره آمریکای جنوبی و قصه دردناک سرخ پوستان بومیان آمریکای شمالی که همه شما خوانندگان عزیز از آن آگاه هستید و تمدنهای بزرگ آفریقایی مانند نیجریه ، مصر و غیره که با کمی مطالعه می توانید ببینید که چگونه تمدن کنونی اروپا و آمریکا با اسم ناسیونالیسم تیشه به ریشه این تمدنها زدند و بر خرابه های این تمدن های بزرگ ستون های تمدن خود را با ظلم و بیداد و قتل و غارت بنا نمودند و اگر نیز کسی در این خصوص صحبت کند مزدوران قلم به دست استکبار در دانشگاهای علوم انسانی غرب آنها را به توهم دشمنی و وجود استکبار متهم کرده و بعد برای تبرئه خود از این جنایات علل افسانه گونه ای برای عقب ماندگی این ملل مطرح می کنند مانند : عوامل جغرافیایی ، نژادی، فقر منابع معدنی، فقدان استعداد کار فرمایی ، کمبود سرمایه ، جمعیت اضافی و غیره
ادامه مطلب

پدیدآورنده:    رحمت الله سخا

 ناسیونالیسم در جهان اسلام 

ناسیونالیسم و یا ملی گرایی در جهان امروز و در چشم و عمل سیاست مداران قرون اخیر به عنوان نوعی خود خواهی ملی تصویر شده است یعنی اگر برای رسیدن به سود بیشتر یک ملت ، ملل و تمدن های دیگر به طور کلی نابود شوند این مجاز و عین وطن پرستی است و اف بر این ناسیونالیسم.

این یک شعار یا توهم جهان سومی از ناسیونالیسم نیست بلکه با تدبر و سیر در تاریخ قرون اخیر ما نمونه های زیادی از اینگونه رفتارها را ازجامعه غربی می بینیم مانند: نابودی تمدنهای عثمانی ، ایرانی ، گورکانی هند ، مالایی ، چینی و غیره در آسیا که امروزه به صورت تضعیف شده فقط نامی از گذشته با شکوه آنها مانده است و تمدنهای مایا ، اینکا و غیره در قاره آمریکای جنوبی و قصه دردناک سرخ پوستان بومیان آمریکای شمالی که همه شما خوانندگان عزیز از آن آگاه هستید و تمدنهای بزرگ آفریقایی مانند نیجریه ، مصر[1] و غیره که با کمی مطالعه می توانید ببینید که چگونه تمدن کنونی اروپا و آمریکا با اسم ناسیونالیسم تیشه به ریشه این تمدنها زدند و بر خرابه های این تمدن های بزرگ ستون های تمدن خود را با ظلم و بیداد و قتل و غارت بنا نمودند و اگر نیز کسی در این خصوص صحبت کند مزدوران قلم به دست استکبار در دانشگاهای علوم انسانی غرب آنها را به توهم دشمنی و وجود استکبار متهم کرده و بعد برای تبرئه خود از این جنایات علل افسانه گونه ای برای عقب ماندگی این ملل مطرح می کنند مانند : عوامل جغرافیایی ، نژادی، فقر منابع معدنی، فقدان استعداد کار فرمایی ، کمبود سرمایه ، جمعیت اضافی [2]و غیره .

اما همین ناسیونالیسم وارداتی وقتی وارد جهان اسلام گردیدی مانند سمی مهلک عمل کرد و باعث پاره پاره شدن جهان اسلام گردید و هر طایفه و نژادی خود را برتر از دیگری دید و مبانی اصیل اسلامی را به فراموشی سپرد که تنها دلیل برتری در نزد خداوند تقوا است و ما را یک بار دیگر به دوره جاهلیت بازگرداند و افتخار به گذشته نا معلوم باعث غرور ملی گردید حتی کار به جایی رسید که محدودی بی خرد و روشن فکرنما به دوران شرک ،کفر و الحاد را برای خود افتخار می دانستند در این زمان ودر این فقر فکری بود که استعمار غرب تیر خلاص را به جامعه اسلامی زد و باعث تجزیه تمدنهای عثمانی ، ایران و هند گورکانی شد وما این شدیم که الان هستیم.

اما  قصد من از ذکر این مطالب هشیاری ما مسلمین بود که ما نباید گرفتار ناسیونالیسم بشویم. اصلاً ناسیونالیسم چیزی است که در غرب به وجود آمده و آنرا برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان در جهان سوم آوردند آن هم وقتی که مسلمانان را آنقدر ضعیف کرده بودند که مطمئن بودند این ملی گرایی باعث وابستگی بیشتر آنها به غرب و ایجاد اختلاف بین مسلمین می شود و این ناسیونالیسم وارداتی هیچ خطری برای غرب ندارد و به دلیل ضعف آنها حتی فکر برتری بر غرب را به ذهن راه نمیدهند و اگر هم یک وقتی همچنین بلاهتی را انجام دهند با فاصله قدرت بین شرق و غرب به راحتی آن کشور را سر جایش بنشانند و این طرح را با ایجاد بحث هایی مانند پان ترکیسم ،پان عربیسم ، پان ایرانیسم ، پان کردیسم و هرچیز دیگر در جهان اسلام با پان شروع می شود  آنها را رد جهان اسلام رواج دادند و از آن به عنوان دامی از جانب استکبار غرب برای مسلمین استفاده می شود و برای ایجاد تفرقه و کاشتن تخم منحوس آن در میان مسلمین شیوع دادند البته برخی از روشنفکر نماها نیز در رواج دادن آن نقش بسزایی داشتند.

برای مقابله با این توطئه  اول باید با این تهاجم فرهنگی و عقیدتی آشنا شویم و آن را ریشه یابی کنیم بعد آن را به کل جامعه معرفی کنیم و در انتها راه مقابله با آن را بیابیم و یا آن مبارزه کنیم .

همان صورت که در آیات و روایات آمده ما همه انسانها با هم برابریم و هیچ نژادی بر دیگری برتری ندارد در این خصوص قرآن می فرماید :

 

يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثَى‏ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

اي مردم ما همه شما را نخست از مرد و زني آفريديم و آنگاه شعبه هاي بسيارو فرق مختلف گردانيديم تا قرب و بعد نژاد و نسب يكديگر را بشناسيد نه آنكه به واسطه نسب بر هم فخر و مباهات كنيد و دل يكديگر را بشكنيد و بدانيد كه اصل و نسب نژادي مايه افتخار نيست بلكه بزرگوار و با افتخارترين شما نزدخدا باتقواترين مردمند و خدا هم بر نيك و بد مردم و ظاهر و باطن خلق كاملآ آگاه است{آيه13  سوره الحجرات}

 

آری طبق آیه شریفه همۀ ما یکسان هستیم مگر آن کسی که متقی تر  و مومن تر به خدا باشد که آن نیز ما نیستیم که باید آن را در یابیم بلکه تنها خدا هست که به باطن و ظاهر خلق کاملاً آگاه است و ما حتی حق قضاوت نداریم جز در خصوص کسانی که از قول و فعل او مشخص شود که بر خلاف مصالح اسلام و آیات الهی قدم بر می دارد که در آن وقت ما نیز باید هشیار باشیم چنین کسی را بر خود مسلط نکنیم.

امروز  ما طبق آن حدیث نبوی که امت اسلام را به 72 فرقه تشبیه کردند رسیدیم و واقعاً به علت بعضی از انحراف های سحوی و عمدی فرقه فرقه شده ایم و بنا به فرموده رسول گرامی اسلام تنها یک فرقه بر حق است ولی نشان دادن بر حقی فرق بر عهده کیست البته با خدا می باشد که اوتنها از ضمیر ما و حقایق زمین و آسمان آگاه است و ما حق نداریم به علت عقاید و نظرات دیگران که خلاف سلایق ما هست آنها را از دایره ایمان خارج کنیم که حتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) که عالم به غیب بودند نیز هیچ وقت ای کار را نکردند، بلکه ما باید بر سر اشتراکات مذهبی و دینی تاکید کنیم و متحد شویم و دشمنان اسلام و صهیونیسم جهانی  را از ممالک اسلامی بیرون کنیم و با تفرقه اندازان مبارزه کنیم و اینکه کدام فرقه بر حق است را به خداوند عز وجل و روز قیامت و قضاوت الهی واگذاریم  البته این بدان معنی نیست که باید از اعتقادات خود دفاع نکنیم بلکه همه مذاهب حرف و ادله خود را بیان می کنند و وظیفه عوام و خواص نیز تحقیق است ولی نباید این مباحث به سطح جامعه کشیده شود و باعث اختلاف بین عوام الناس شود بلکه این مباحث باید در سطوح علمی حوزه های دینی بدون توهین به هم و حفظ اعتدال بمطرح گردد و از هر گونه اختلاف افکنی بین مردم جلوگیری شود.

   در مقابل ما باید عزم خود را برای اتحاد جهان اسلام در مقابل مستکبرین حفظ کنیم و توان خود را برای رسیدن به اولین و ابتدایی ترین هدف خود که همانا باز پس گیری فلسطین مظلوم و بیرون کردن رژیم جعلی اسرائیل از این سرزمین مقدس و اولین قبله مسلمین جزم کنیم و بعد از آن تازه ابتدای راه قرار می گیریم که همان مبارزه با توطئه های جهان استکبار و حمایت از حقوق مسلمین و مستضعفین جهان و زمینه سازی برای ظهور منجی بشریت حضرت مهدی(عج) می باشد قرار می گیریم  و تمام سعی خود را در این راه  انجام دهیم و این موضوع انجام نمی شود مگر با بصیرت بالای نخبگان جهان اسلام و آگاهی عموم مسلمین و گذاشتن معیارهایی برای راهی که می خواهیم بپیماییم.

هر کس از آن معیارها تخطی کند کنار گذاشته می شود و ما افراد را بتوانیم  با این معیارها بسنجیم و معیار سنجش افراد حق و حقیقت باشد نه اینکه خدای نکرده معیار افراد باشند که در این صورت منافقین و بریده ها از مبارزه می توانند راه عدالت اسلامی را منحرف کنند و همان طور که بارها اتفاق افتاده خود را در موضع قدرت قرار دهند و فرصت طلبان با سوء استفاده از برخی موقعیتها جامعه اسلامی را به انحراف بکشند ، ولی اگر معیار برای ما حق و حقیقت باشد و ما افراد را با آن بسنجیم نه حق را با افراد و اگر مردم ما به این بلوغ برسند هیچ وقت این اتحاد از مسیر اصلی منحرف نمی شود پس جهل عوام مهمترین خطری است که این اتحاد  را تهدید می کند.

البته کسانی که با معیار جامعه اسلامی هماهنگی ندارند باید از رسیدن به قدرت سیاسی و فرهنگی بازداشته شوند ولی نباید این امر باعث ایجاد خفقان در جامعه اسلامی شود بلکه مخالفین حق اظهار نظر را دارند و می توانند عقایدشان را که بر خلاف قوانین اسلام نیست را اظهار کنند ولی نباید اجازه داد که آنان جامعه را به دام فتنه گرفتار کنند و باید به طوری عموم امت اسلامی را آگاه کنیم که راه نفوذ کج اندیشان و منافقین به داخل نظام سد شود و اگر هم نفوذ کردند قادر به ایجاد خسارت زیاد نباشند و خود مردم آنان را ترد کنند.

این معیارهای حق می تواند مانند یک ضربه گیر و آنتی ویروس برای مقابله با منافقین و فرصت طلبان عمل کند و هر کس با این معیارها مطابقت نداشته باشد در جمع مسئولین نظام اسلامی نباید قرار گیرد ولی باید دقت شود این معیارها نه آنقدر تنگ نظرانه باشد که عده کمی بتوانند دارای آن شرایط شوند و نه آنقدر باز طراحی شود که هر کسی واجد شرایط شود بلکه اعتدال باید رعایت شود به طوری که مورد تائید تمام مذاهب رسمی و اصلی جهان اسلام قرار گیرد و تا حد زیادی جلوی نفوذ عوامل دشمنان اسلام را بگیرد. 


[1] دکتر همایون الهی، شناخت ماهیت و عملکرد امپریالیسم، صفحات101و102و103

[2]دکتر همایون الهی، شناخت ماهیت و عملکرد امپریالیسم،صفحه98


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وحدت و اتحاد جهان اسلام

تاريخ : دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴ | 4:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |