درويشي را ضرورتي پيش آمد، گليمى را از خانه يکى از پاک مردان دزديد. قاضى فرمود تا دستش بدر کنند.
چهارشنبه 26 آبان 1389 - 12:49:53 PM
پادشاهي را شنيدم به کشتن اسيري اشارت کرد.
چهارشنبه 26 آبان 1389 - 12:45:42 PM
دزدي وارد کلبه فقيرانه عارفي شد اين کلبه درخارج شهر واقع شده بود عارف بيدار بود او جز يک پتو چيزي نداشت
چهارشنبه 26 آبان 1389 - 9:17:46 AM
حجي در كودكي شاگرد خياطي بود. روزي استادش كاسه عسل به دكان برد، خواست كه به كاري رود.
سه شنبه 18 آبان 1389 - 10:03:18 AM
آورده اند که: در داستانها از روزگاري ياد مي شود که به " روزگار خر بگيري " مشهور است
دوشنبه 17 آبان 1389 - 9:52:06 AM
آورده اند که : روزي تيري به بازي شکاري اصابت کرد و باز نزديک يک مرغ ، روي زمين افتاد
دوشنبه 17 آبان 1389 - 9:45:12 AM
گويند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت
شنبه 15 آبان 1389 - 8:46:44 AM
نوجواني باهوش تمام کتاب‌هاي استادش را آموخته و چشم بسته آنها را براي ديگر شاگردان مي‌خواند.
شنبه 15 آبان 1389 - 8:22:46 AM
پادشاهي پس از اين كه بيمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهي ام را به کسي مي دهم که بتواند مرا معالجه کند».
پنجشنبه 13 آبان 1389 - 8:57:12 AM
آورده اند که: پادشاهي بود که همه چيز داشت، ولي بچه نداشت.
سه شنبه 11 آبان 1389 - 8:04:26 AM

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حــــــکــــــــایـــــــــتـــــهـــا

تاريخ : دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ | 0:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |