محتویات
وزن کمّی یا عروضی
وزن شعر سنتی فارسی، که به آن وزن عروضی نیز گفته میشود، براساس طول مصراعها و چیدمان هجاهای هر مصراعِ آن است و جزو اوزان کمّی طبقهبندی میشود. تقابل هجاهای ضعیف و قوی در این نوع وزن مبتنی بر تقابل میان هجاهای سبک (تکمورایی) و سنگین (دومورایی) است.[۱] در فارسی سه نوع هجای کوتاه، بلند و کشیده وجود دارد که ترکیبات خاصی از کنار هم قرار گرفتن این هجاها وزنهای مختلف شعر سنتی فارسی را تشکیل میدهند. در شعر نوِ فارسی، گاهی همان اوزان عروضیِ سنتی با کوتاه و بلند کردن نامنظم طول مصراعها درون یک شعر بهکار میروند (مانند اشعار مهدی اخوان ثالث و فریدون مشیری). گاهی نیز این کار همراه با ایجاد تغییرات کم و زیاد در بهکارگیری قواعد عروض است (مانند اشعار نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و قیصر امینپور).
وزن شعر عامیانۀ فارسی
نوعی وزن شعر عامیانه نیز در فارسی وجود دارد که براساس کشیدگی و کوتاهی واکهها نیست، و همۀ واکهها در آن کمّیت یکسانی دارند. اساس این وزن، تکیهبَر یا بیتکیه بودن هجاهاست.[۱]
پژوهشهای عروضی
از زمان شمسِ قیسِ رازی تاکنون، تلاشهای زیادی برای توصیف علمی و تدوین نظریه درزمینۀ وزن شعر فارسی صورت گرفتهاست، اما بسیاری از آنها درجهت حکواصلاح یا ترجمه و فارسیسازی اصطلاحاتِ بهکاررفته است و تلاشی برای یافتن راه دیگری که انطباق بیشتری با ویژگیهای زبان فارسی ــ که از خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی است و هیچ نسبتی با زبان عربی، که از خانوادهٔ زبانهای سامی است، ندارد ــ داشتهباشد، صورت نگرفتهاست.
پژوهشهای سنتی
خلیلبن احمدِ فَراهیدی (قرن دوم ه.ق) برای نخستین بار وزن کمّی را، که قرنها پیش از او در زبانهای سانسکریت و هندواروپایی تدوین شدهبود، بر زبان عربی منطبق کرد. قواعد او برای زبان عربی بسیار خوب است، اما شمسِ قیسِ رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، و نیز محققانِ پیش از او، عیناً براساس قواعد عربی و بدون توجه به مسائل خاص زبان فارسی، اقدام به تهیهٔ قواعد عروض فارسی کردند و حتی برای نامگذاری وزنها، از همان نامهای عربی استفاده کردند. خواجه نصیر طوسی هم، هرچند در معیارالاشعار سعی کرد بخشهایی را که نمیشود بر فارسی منطبق یا تحمیل کرد، نشان دهد، اما برخورد مستقل و جدیدی برای تدوین قواعد وزنشناسی فارسی انجام نداد.
پژوهشهای معاصر
ازجمله کسانی که در دورۀ معاصر به وزن شعر فارسی پرداخته و دست به پژوهشهایی با شیوههای نوین و مستقل زدهاند، میتوان به این افراد اشاره کرد: پرویز ناتل خانلری، مسعود فرزاد، مهدی حمیدی شیرازی، ابوالحسن نجفی، تقی وحیدیان کامیار، لارنس پل اِلوِل ساتنِ بریتانیایی، سیروس شمیسا، حسین آهی، یدالله ثمره، علیاشرف صادقی، ژاله آموزگار، فین تیسنِ دانمارکی، امید طبیبزاده، حمید حسنی، علیاصغر قهرمانی مقبل، محسن ذاکرالحسینی، و نگار بوبان اشاره کرد.
پرویز ناتل خانلری
خانلری، در کتاب وزن شعر فارسی، با روشی نو به نامگذاری عناصر وزن شعر فارسی پرداختهاست. او پیشنهاد میکند بهجای بیستوچهار «رکن» یا «پایه» یا «جزوِ» عروضی، ده پایه بهکار رَوَد. این ده پایه عبارتند از: نوا، چامه، آوا، همه، خُشاوا، بِنَوا، نیکاوا، خُشنوا، ترانه، زمزمه.
مسعود فرزاد
مسعود فرزاد، در فصل چهارم کتاب Persian Poetic Metres (اوزان شعر فارسی) (لیدن، ۱۹۴۲) و در کتاب کمحجم مبنای ریاضی عروض فارسی (شیراز، ۱۳۵۵)، با بررسی تعداد هجاهای ارکان عروضی، جدولهای مختلفی را طراحی کردهاست. در این جداول، رکنهای یکهجایی تا ششهجایی آمدهاست. فرزاد، در فصل ششم کتاب Persian Poetic Metres، به تعریف «سکته» (caesura) در شعر فارسی پرداخته و آن را به دو نوع تقسیم کردهاست. این فصل از کتاب او، با عنوان «اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، با ترجمه و تحشیۀ حمید حسنی، در مجلۀ کیان، اردیبهشت ۱۳۷۲، چاپ شدهاست.
مهدی حمیدی شیرازی
حمیدی شیرازی، ضمن نقد شیوۀ شمس قیس، تلاش کرد روش تازهای در وزنشناسی نظم فارسی ابداع کند که البته پا فراتر ننهاد. او تصور میکرد چهار بحر جدید کشف کردهاست و نام آنها را «کبیر»، «صغیر»، «اخرس» و «بدیل» نهادهبود، اما منتقدان بعدی نشان دادند که این وزنها درواقع جدید نیستند و در گذشته هم بهکار میرفتهاند.∗
ابوالحسن نجفی
ابوالحسن نجفی یکی از دقیقترین نظامها برای طبقهبندی وزنهای شعر فارسی را تدوین کردهاست.[۲] براساس نظامی که نجفی برای وزن شعر فارسی طراحی کردهاست، حدود ۴۰۰ وزن را میتوان طبقهبندی کرد. تقریباً ۲۲۰ مورد از این اوزان، برمبنای تکرار ارکان هستند. ۱۸۰ وزن دیگر را، که برمبنای تکرار ارکان مشابه نیستند، براساس یک «دایره»، که نجفی آن را طراحی کردهاست، میتوان طبقهبندی کرد.[۳]
جمال صدری
در سال ۱۳۶۶، کتاب آهنگشناسی، تألیف جمال صدری درزمینۀ نامگذاری اوزان شعر فارسی برمبنای «نواها»، و نه اَفاعیلِ عروض عرب، انتشار یافت. این کتاب، از سال ۱۳۶۷ بهبعد، در مجلات رشد ادب فارسی، نشر دانش، و ماهنامهٔ ادبیات و فلسفه معرفی شد و در سال ۱۳۷۰ نام آن در فرهنگ عروضیِ سیروس شمیسا ذکر گردید. کتاب او در سال ۱۳۷۸، با اصلاحاتی تجدیدچاپ شد، و در سال ۱۳۸۷، با افزودن یک پیوست، با نام آهنگشناسی شعر فارسی چاپ و منتشر شد.
در صفحۀ ۲۳۳ کتاب مزبور چنین آمدهاست: «و چون شمس قیس رازی، عجم را تابع میداند نه واضع، از همان آغاز، اَفاعیلِ عروض عرب را برای شناخت و نامگذاری شعر فارسی بهکار میگیرد و بر آن تحمیل مینماید، غافل از اینکه دو زبان عربی و فارسی به دو خانوادۀ زبانیِ کاملاً متفاوت تعلق دارند. واژهسازی در زبان عربی قالبی است، و در زبان فارسی پیوندی. بنابراین، اگر خلیل برای ساختن اَفاعیلِ عرب از شیوهٔ واژهسازی عربی پیروی نموده، لازم بود شمس قیس، یا هر عروضیِ دیگری، برای ساختن معادلهای وزنی در عروض فارسی، روش واژهسازی فارسی را درنظر می گرفت.» بنابر همین ضرورت در آهنگشناسی پنج واژه یا واژهواره (نوا، آوا، بِنَوا، خُشنوا، خُشبِنَوا) برگزیده شده، که با همخانوادههای آنها جمعاً بیست معادل وزنی پدید آمده و بهوسیلهٔ آنها تمام اوزان اشعار فارسی، با نظمی علمی و منطقی، بهدست میآید.
این معادلهای وزنی یا واژهوارهها، که بهشیوۀ واژهسازی فارسی (ساخت پیوندی) پدید آمده، چنین است:
نوا (U-) ← نوایِ (U-U)، نواها (U--)، نواهایِ (U--U)، نواهایم (U---)، نوایِ نی (U-U-)، نوا همه (UU-U)
آوا (--) ← آوایِ (--U)، آواها (---)، آواهایِ (---U)، آواهایم (----)، آوایِ نی (--U-)، آوا همه (--UU)
بِنَوا (UU-) ← بِنَوایِ (U-UU)، بِنَواها (UU--)
خُشنَوا (-U-) ← خُشنَوایِ (-U-U)، خُشنَواها (-U--)
خُشبِنَوا (-UU-)
تذکر: به پایهها (معادلهای وزنیِ) پنجهجایی نیازی نیست.
اکنون بیتی از سیمین بهبهانی بهشیوهٔ جدید هجابندی و نامگذاری میشود تا تفاوتِ کار معلوم گردد:
دوباره میسازمت وطن | اگرچه با خشتِ جانِ خویش | |
U / - U - / - U - U - | نوایِ نی، خُشنَوا، نوا |
این آهنگ به «دستگاه ناهمپایه» (نوا خُشنَوا) مربوط میشود و نام آن «آهنگِ نوایِ نی، خُشنَوا سه پایه ناقص» است. پایهٔ سوم، تکرارِ پایهٔ نخست با دو هجا کمتر است؛ به همین دلیل «ناقص» نامیده شدهاست.
ایرج کابلی
کابلی، در کتاب وزنشناسی و عروض، که در سال ۱۳۷۶ منتشر شدهاست، با نقد شمس قیس و عروض سنتی و بررسی و نقد معاصران، روش تازهای را ابداع میکند. در این روش، وزنهای فارسی با شمارهگذاری بیان میشوند و نحوهٔ شناساییِ وزنها هم بسیار ساده است. برای نمونه، همان بیت سیمین بهبهانی:
دوباره میسازمت وطن! | اگرچه با خشتِ جانِ خویش | |
ستون به سقفِ تو میزنم | اگرچه با استخوانِ خویش |
در عروض سنتی و شمسقیسی اینگونه نامیده میشود: بحرِ مُضارعِ مسدّسِ مقبوضِ مکفوفِ ابترِ محذوف یا بحرِ مُجتَثّ مسدّسِ مخبونِ مکفوفِ مرفوعِ اَحَذّ.
در روش کابلی نوشته میشود: ۵:۳، ۱، ۹ و خوانده میشود: رشتهٔ ۹بندیِ اولآغاز از سومین ۵بندیها
اوزان عروضی
شعر و اوزان عروضیِ شعر فارسی متأثر از اوزان عربی بوده، اما درعینحال از تمایزِ شناختهشده برخوردار است. امروزه برای مطالعه و آموزش اوزان شعر فارسی معمولاً تعدیلی از اوزان سنتی درنظر گرفته میشود که بعضی آن را «عروض علمی» مینامند. برای فعالیتهای تحقیقی و تطبیقی، روشهای جدیدی نیز ارائه شدهاست. اوزان شعر فارسی، در یک تقسیمبندی کلی، به چندین «بحر» تقسیم میشوند که سادهترین آنها چهار بحر، شامل بحرهای زیر هستند:
که در شکل ساده و یکنواختِ آن فقط بهترتیب با تکرار ارکان: «مفاعیلن، فاعلاتن، مستفعلن و فعولن» شکل میگیرند. سه بحر نخست، در شکلِ ساده و یکنواخت اما شکستۀ آن، با تکرار ارکان: «مفاعلن، فعلاتن و مفتعلن» است. به شکل شکستۀ این بحرها، بهترتیب، «هزجِ مقبوض، رملِ مخبون و رجزِ مَطوی» میگویند. اما همین بحرهای چهارگانه، مانند دیگر بحرها، در اَشکال متناوب و مرکب از ترکیب همین ارکان یا شکل تغییریافته و زحافات همین ارکان و اوزان با ارکانی دیگر و از ترکیب و قواعد نسبتاً پیچیدهتری پیروی میکنند.
بحرهای متناوب و مرکب
ازجمله بحرهایی که متناوب و مرکبند میتوان به بحرهای زیر اشاره کرد:
- بحر هزج اخرب
- بحر مضارع [اخرب]
- بحر رمل مشکول
- بحر رجز مطوی مخبون
- بحر مجتث
- بحر سریع
- بحر منسرح
- بحر خفیف
- بحر قریب
هر بحر ممکن است از چند گروه، و هر گروه از چند شکل منفرد یا اصطلاحاً «وزن» تشکیل شود. اوزان شعر فارسی متجاوز از ۲۵۰ وزن است، اما ۲۹ وزنِ آن بسیار پرکاربردند.[۴]
یافتن خودکارِ وزن عروضی
در وبگاه عروض میتوانید یک بیت شعر را وارد کنید تا سیستم وزن عروضیِ بیت را به شما نشان دهد. برازندگی اعلامشده نشاندهندۀ درجۀ اطمینان به جوابِ دادهشده است. هرچه با برازندگی بالاتری وزن عروضی تشخیص داده شود، احتمال آنکه وزن عروضیِ تشخیصدادهشده صحیح باشد، بالاتر میرود.
درضمن، برخی اختیارات شاعریِ استفادهشده در بیت واردشده، بهتفکیکِ هر مصراع، نمایش داده میشود.
پانویسها
- «دو نوع وزن در زبان فارسی»، امید طبیبزاده، مجموعه مقالات نخستین هماندیشی شعر فارسی و زبانشناسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
- مجموعه مقالات نخستین مجموعه سخنرانیهای مشترک بنیاد ایرانشناسی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۶
- سخنرانی نجفی در اولین هماندیشی شعر فارسی و زبانشناسی
- قافیه و عروض، سال چهارم آموزش متوسطۀ عمومی، رشتهٔ فرهنگ و ادب، تقی وحیدیان کامیار، شرکت چاپ و نشر ایران، سال ۱۳۷۰.
منابع
- «تحلیل وزن شعر عامیانۀ فارسی»، امید طبیبزاده، تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۲.
- «وزن و قافیۀ شعر فارسی»، تقی وحیدیان کامیار، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۷.
- «وزن شعر فارسی از دیروز تا امروز» (مجموعه مقالات)، به کوشش امید طبیبزاده، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۱.
- کتابهایی درزمینهٔ وزن شعر فارسی
- همایش آواشناسی و واجشناسی
- «اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، (فصل ششم کتاب Persian Poetic Metres)، نوشتۀ مسعود فرزاد، ترجمه و تحشیۀ حمید حسنی، مجلۀ کیان، اردیبهشت ۱۳۷۲.
- آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۶.
- فرهنگ عروضی، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس.
|
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زبـــان و ادبـــیـــات فـــارســـی