نماز استسقاء «طلب باران» ضرورت امروزما

یکی از دستورات دینی این است که هنگام خشکسالی و قحطی مردم نماز استسقاء (طلب باران) بخوانند و دعا کنند تا خداوند با باران رحمتش خشکسالی را خاتمه دهد، در طول تاریخ هم بارها مردم همراه بزرگان دینی با برگزاری نماز طلب باران از حضرت حق طلب باران داشته اند. آموزه ای که این روزها مهجور واقع شده است؛ اما به تازگی تصاویری از برگزاری نماز طلب باران در بیرجند و زابل منتشر شده است. به این بهانه سراغ شرایط و کیفیت این نماز و مصادیق اش در سیره اهل بیت (ع) رفتیم.
خواندنی هایی درباره نماز باران
از خطبه امام علی(ع) تا نماز باران امام رضا(ع) در خراسان
در تاریخ، مواقع فراوانى پیش آمده است که مردم به خشکسالى دچار شدند و بزرگان مذهبى بدین وسیله از خداوند درخواست‏ باران کردند. از جمله در جاهلیت مردم به قحطى مبتلا شدند و از عبدالمطلب‏ خواستند که از خدا درخواست‏ باران کند. او حضرت محمد(ص) را که کودکى بود به دوش گرفت و از خداوند طلب باران کرد و دعاى او مستجاب شد.
 
شرایط اقامه نماز باران
یکى از دستورات اسلام این است که هنگام خشکسالى و قحطى دعا کنند تا خداوند به آن ها باران دهد یا نماز «استسقاء»(طلب باران) بخوانند. این نماز دو رکعت است و همانند نماز عید در بیابان انجام مى‏ شود. شرکت کنندگان این نماز در قنوت آن از خداوند باران مى‏ خواهند. البته توصیه اکید شده است که پیش از نماز، همه شرکت کنندگان سه روز، روزه بگیرند، توبه کنند و هر فرد حق دیگرى به گردن دارد، بپردازد. شرکت کنندگان این نماز با پای برهنه و با لباس هاى ساده همراه کودکان، پیرمردان و حتى حیوانات به‏ صحرا مى‏ روند تا بیشتر شامل رحمت‏ خداوند قرار بگیرند.
فرازهایی از خطبه امام علی(ع) برای طلب باران
خطبه صد و پانزده نهج البلاغه، دعایی است که امام علی(ع) برای طلب باران بر زبان آورده است: «خداوندا! کوه هاى ما از بى آبى از هم شکافته و زمین ما به صورت غبار درآمده است. چهار پایان ما در عطش اند و در خوابگاه خویش متحیرند همچون زنان بچه مرده،‏ ناله سر داده‏ و از زیادى رفت و آمد به سوى چراگاه ها و آبگاه ها و نیافتن آب و علف خسته شده‏ اند... الها! هنگامى بیرون آمده‏ ایم که خشکسالى پى در پى به ما هجوم آورده و ابرهاى به‏ ظاهر پر باران به ما پشت کرده‏ اند. تو مایه امید هر بیچاره و حل کننده‏ مشکلات هر طلب کننده، در این هنگام که یاس و نومیدى بر مردم چیره و ابرها از باریدن بازداشته شده و حیوانات بیابانى رو به هلاکت گذارده‏ اند، تو را مى‏ خوانیم‏ و تقاضا داریم که ما را با اعمال مان مؤاخذه نکنى! و ما را به گناهان مان مگیرى. رحمت ات‏ را به وسیله ابرهاى پرباران و بهاران پُرگیاه و گیاهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده‏ دار! باران دانه درشت‏ خود را آن چنان بر ما ببار که زمین هاى مرده زنده شوند و آن چه از دست رفته است‏ بازگردد.»
ماجرای نماز باران امام رضا(ع)
در ایامی که امام رضا(ع) در خراسان به سر می برد، مدتی خشکسالی شد و باران نیامد. عده ای از منافقان و حاشیه نشینان مجلس مأمون از این حادثه سوء استفاده و شایعه کردند که چون مأمون، علی بن موسی(ع) را ولیعهد خود کرده است و این امر را خداوند دوست ندارد، به همین خاطر باران قطع شده و برکات الهی نازل نمی شود. مأمون در روز جمعه ای از امام(ع) تقاضا کرد که برای نزول باران و رحمت الهی دعا کند اما امام رضا(ع) فرمود: «روز دوشنبه برای اقامه نماز استسقاء بیرون خواهم آمد زیرا جدم رسول ا...(ص) را به همراه امیرمؤمنان علی(ع) در عالم رؤیا زیارت کردم و پیامبر(ص) به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبه صبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را می فرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پیشگاه خداوند پی می برند و به بزرگی مقامت واقف می گردند.» روز دوشنبه فرا رسید. مردم از خانه ها بیرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نیز گرد آمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت(ع) دوختند. امام(ع) دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آن گاه بالای منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «خدایا! ای پروردگار من! تو حق ما اهل بیت(ع) را بزرگ شمرده ای. این مردم به ما متوسل شده اند همچنان که خودت فرموده ای و به فضل و رحمت تو امیدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند. این ها را از باران سودمند و فراوان و بی ضرر و زیان خود، سیراب گردان و این باران را پس از بازگشت آنان به خانه هایشان نازل فرما.» یکی از حاضران در آن اجتماع می گوید: «به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پدید آمد. مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نیامده به خانه های خود برگردند. حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشید! این ابر برای این منطقه نخواهد بارید به ناحیه دیگری می رود، آن ابر رفت و ابر دیگری به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: «این ابر نیز به فلان قسمت خواهد رفت.» در حدود 10 ابر به همین ترتیب آمد و از فضای منطقه عبور کرد و هر بار امام(ع) فرمود: «این ابر برای شما نیست. یازدهمین ابر از راه رسید.» امام رضا(ع) فرمود: «این ابر را خداوند متعال برای شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند شکر کنید و به سوی منازل خویش بازگردید تا شما به خانه نرسیده اید باران نخواهد بارید.» آن گاه امام رضا(ع) از فراز منبر پایین آمدند و مردم نیز به خانه هایشان رفتند. در همین هنگام بود که باران شدیدی نازل شد و تمام حوض ها، گودال ها و نهرها را پر کرد. بعد از نزول باران و سیراب شدن زمین از برکات الهی و خوشحالی مردم، حضرت رضا(ع) به میان جمعیت آمد و آنان را موعظه و به شکرگزاری از نعمت های الهی به درگاه پروردگار منان دعوت کرد.

درتهیه این پرونده از خبرگزاری مهر، پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی و سایت makarem.ir استفاده شده است.

نماز باران آیت ا... خوانساری در شهریور 1320
محمد لطفی- «ویژگی آیت ا... خوانساری نمازهای ایشان بود و علمای بزرگ آن زمان که خود از مجتهدان و مراجع تقلید بودند به ایشان اقتدا می کردند؛ گویا حال ایشان در نماز قابل وصف نبوده است...در شهریور 1320 که متفقین در قم مستقر شده بودند با این که دو ماه از بهار گذشته بود باران نیامد و زمین های کشاورزی که بیشتر به صورت دیم بود هنوز تشنه و وضع بحرانی پیش آمده بود. مردم چاره را در این دیدند که به آقایان مراجع پناه ببرند تا با خواندن نماز باران برکت برگردد و خشکسالی پایان یابد بنابراین عده ای راهی خانه‎های آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند.
 ظاهرا آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه‎های شرعی خود را به جا آورید، آسمان و زمین دست هایشان را بر شما خواهند گشود اما آقای خوانساری پاسخی ندادند و فقط به سخنان مردم و گلایه هایشان را گوش دادند و مجلس را ترک کردند. نمایندگان مردم این سکوت را حمل بر موافقت و اعلامیه هایی مبنی بر اقامه نماز باران توسط آیت ا... محمدتقی خوانساری در شهر نصب کردند. گروهی ایشان را ترسانده بودند که اگر باران نیاید آبروی شما و مرجعیت می رود و چنین و چنان می شود. ایشان وقتی این سخنان را شنیده بودند گفتند «حالا که این طور شد وظیفه من است نماز بخوانم، خواندن این نماز بر من تکلیف است» روز موعود، مردم از گوشه و کنار شهر به سمت مصلای قم به راه افتادند. گویا جمعیتی حدود 20هزار نفر جمع شده بودند. آیت ا... خوانساری در حالی که پابرهنه بود و تحت الحنک انداخته بود با طمأنینه و آرامش مخصوص خود، در جلوی جمعیت به مصلی رسیدند.
آن روز نماز خوانده شد اما اثری از اجابت دیده نشد. برخی ایشان را با کنایه نواختند که ما گفتیم اگر این چنین شود آبروی مرجعیت می رود و ... آقای خوانساری به نزدیکانشان فرمودند من رفتم و نماز خواندم و اصلا منتظر باران نبودم؛ درحقیقت مدتی است نفسم چموش شده، رفتم نماز خواندم تا باران نیاید و نفسم سیلی بخورد.
روز بعد آیت ا... خوانساری بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او دوباره بیایند ونماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو قم به پا شد. اما هنوز خبری نبود. بهایی های قم و دین ناباوران مسخره می کردند. تا این که پس از نماز مغرب و عشا که طبق معمول پشت سر آقای خوانساری اقامه شد در اوج ناباوری، باران شروع شد و هرلحظه بر شدت آن افزوده شد. همین رودخانه قم که از کنار حرم می گذرد مملو از آب بود و صدای مهیبی می داد. این باران چنان گسترده و بی‎امان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت تا آن جا که به ظاهر خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقام های رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نـمــاز و دعــا و مـنــاجــات

تاريخ : سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ | 10:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |