مردمان هزاره - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

هزاره‌ها یکی از باشندگان افغانستان و کشورهای همجوار می‌باشند و بیشتر شیعه مذهب هستند. در افغانستان آنان سومین گروه قومی عمده را تشکیل می‌دهند.[۶][۷] بر پایه برخی منابع جمعیت آن‌ها تقریباً ۲۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند[۸] برخی ۱۸٪ بیان می‌کنند.[۹][۶][۷][۱۰]

مناطق هزاره نشین در افغانستان به هزاره‌جات و هزارستان معروف است.

زبان

هزارها به زبان فارسی دری با گویش هزارگی صحبت می‌کنند[۱۱][۱۲] و فرهنگی مشابه با دیگر اقوام ایران و افغانستان دارند. تعدادی واژه های عربی و ترکی و مغولی به این گویش وارد شده‌است.[۱۳][۶][۱۴][۱۵] گویش هزارگی برخی از ویژگی‌های دستوری دری سدهٔ چهارم و پنجم هجری را در خود حفظ کرده‌است.[۱۶] در لهجهٔ هزارگی دو حرف د غلیظ و ت غلیظ نیز وجود دارد که تلفظشان نزدیک به تلفظ آن حروف در پشتو و اردو است. میزان تفاوت لهجه با فارسی معیار در لهجه [غزنی](مالستان،جاغوری،قرباغ و ناهور..) هزاره بسیار زیاد و در لهجه دایزنگی، بهسودی و دایمیردادی کم است.[۱۷] همچنین بسیاری از واژه‌های اوستایی نیز در این لهجه موجود است که به گفته برخی محقیقان و زبان شناسان، بیش از ۲۵٪از واژه گان این لهجه ریشه اوستایی دارند. مثلاً:هزارگی آبست-اوستایی آبستا که هردو به معنی خیشاوند است ویا واژه های دیگری مثل:ابسو،اِنگهَ،اوته،اوثه،جُنگه،کوور،خسور،تفت،خیرتو،پیتَو،اسپی،گیرو و...زبان شناسان که واژه های ترکی،مغولی و عربی را در گویش هزارگی زیاد اشاره می کنه،متأسفانه خیلی از واژه های این لهجه را ریشه یابی نه کرده و فقط با نظریه پردازی این واژگان را غیرپارسی(ترکی،مغولی،وعربی)می دانند[۱۸]

دین

هزاره‌ها عمدتاً شیعه دوازده امامی[۱۹] و برخی اسماعیلی هستند.تعداقابل توجه ی هزاره های سنی نیز وجود دارد که بیشتر در مرکز ولایت بادغیس در شهر قلعه نو سکونت دارند.[۲۰] [۲۱] امکان دارد هزاره‌ها در اوایل قرن شانزده میلادی در دوره ایلخانیان و محمد خدابنده الجایتو از اسلام سنی به شیعه گرویده باشند.[۲۲]

عده ای معتقدند هزاره‌ها در زمان حکومت شاه عباس صفوی به دین اسلام شیعی گرویدند ولی بیشتر افراد نیز موافق نیستند، مثلًا علی اکبر تشدید دربارهٔ قدمت تشیع در کوهستان غور می‌نویسد: «مرکز شیعیان غیور یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بوده‌است. زیرا بین سال‌های ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شده‌اند و در زمان خلافت علی بن ابیطالب، جعده بن خبیره المخزومی که خواهرزاده علی بن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی بن ابیطالب محبت می‌ورزیدند. امرای غور که وضع را کاملاً انسانی می‌یابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی بن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی بن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان ((شنسب)) که امرای قبلی آن سامان بودند صادر کرد و این فرمان‌نامه قرن‌ها در آن خانواده محفوظ بود و مایهٔ افتخار و مباهات آن دودمان به شمار می‌آمد.»[۲۳]

نژاد

از نظر ژنتیکی مردم هزاره آمیخته‌ای از ژن‌های اوراسیای شرقی و اوراسیای غربی را در خود دارند.[۲۴] و مشخص شده که کروموزم ایگرگ (نسب پدری) یک سوم تا نیمی از آن‌ها به آسیای شرقی می‌رسد.[۲۵]

تحقیقات ژنتیکی نشان می‌دهد که هزاره‌ها شباهت زیادی به ازبک‌های افغانستان دارند و هر دو گروه تفاوت قابل توجهی را با تاجیک‌ها و پشتون‌ها نشان می‌دهند. مدارکی هم وجود دارد که از ارتباط آنها با مغول‌های مغولستان هم در تبار پدری و هم در تبار مادری حکایت می‌کند. این تحقیقان با استفاده از یک کروموزوم ایگرگ مخصوص مردم مغول‌تبار انجام می‌شود که شیوع آن در بین هزاره‌ها بیشتر از هر جای دیگری است. همچنین میتوکندری دی‌ان‌ای مخصوص اوراسیای شرقی (که از طریق مادر منتقل می‌شود) شیوع بسیار بالایی (در حد ۳۵ درصد) در میان هزاره‌ها دارد در حالیکه در اقوام همسایه هزاره‌ها تقریبا ناموجود است.[۲۶]

پیشینه

مورخین عرب و خراسان هزاره‌جات را به نام‌های غرجستان – غرج الشار – گرستان یاد کرده‌اند و حدود چهارگانه آن را از جانب غرب به هرات و بادغیس و از طرف شرق به کابل – از سمت شمال به جوزجان و از سوی جنوب به غزنی پیوست دانسته‌اند. به قول ابن حوقل تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بوده‌است که موسوم به مملکت غرجه یاد شده‌است. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزاره‌جات به نام غرجستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود و شامل غوربامیان و غزنی می‌شد.

عبدالاحمد جاوید استاد دانشگاه در یکی از مقاله‌هایش تحت عنوان بحثی پیرامون اقوام و طوایف افغانستان می‌نویسد:

طوری که دیدیم سرزمین خلج نزدیک کابل و غزنی بوده‌است و خلج‌ها درهمین حدود می‌زیستند و هنوز در زمین داور علاقه‌ای به نام خلج معروف است. اما در اینکه تلفظ صحیح به فتح دوم است یا سکون آن اختلاف است. این کلمه هنوز در هند و افغانستان با سکون دوم و و در ایران به فتح دوم تلفظ می‌گردد. اصطخری, ابن حوقل و یاقوت حموی چنان‌که دیدیم حرف دوم را ساکن ضبط کرده‌اند و اما منینی حرف اول و دوم را به فتحه نوشته و به گمان اغلب به سکون دوم درست‌تر می‌نماید. خاصه اگر بپذیریم که کلمه غلجی همان خلجی است و ریشه آن را از غرچ بدانیم. اما بنابر عقیده بعضی اگر آن را از شکل ترکی قلچ تصور کنیم تلفظ آن با فتح دوم خواهد بود. (۲۳) عقیده بر این است که این کلمه ترکی نبوده خاصه با قلج ترکی ارتباطی ندارد و غالباً کلمه خلج شکل دیگر غرچ است. کلمه غرچه در ادبیات فارسی دری بمعنای کوهی مقابل روستایی آمده و از لحاظ اتساع معنی بمعنای ساده و ابله نیز به کار رفته‌است. چنانچه درین دو بیت:

صد و اند ساله یکی مرد غرچه   چرا شصت و سه زیست این مرد تازی
بفریبد دلت بهر سخنی   روستایی و غرچه را مانی

ناصر خسرو در یکجا گوید:

استاده بدی به بامیان شیری   بنشسته به عز، در بشین، شاری

در توضیح شیر بامیان نوشته‌اند:

«شیر ملک آنجاست چنان‌که ملک ختلان را نیز شیر ختلان یا ختلان خدا یا
ختلان شاه گفتندی و شار عنوان ملک غوریا غرش یا غرستان یا: غرستان به تلفظ اوستایی غرستانه و فردوسی غرچکان.

چنان‌که گوید:

یا غرجیستان ویا غرچستان.

فرخی گوید:

سپهبد سپه شاه شرق ابو منصور   فراتکین دوانی امیر غرجستان
سیاسی است مراو را که در ولایت آن   پلنگ رفت نیارد مگر گشاده دهان
درین دیار بهنگام شار چندین بار   پلنگ‌وار نمودند غرچکان عصیان

فردوسی در یک مصراع از شاهنامه می‌سراید:

شه غرچکان بود بر سان شیر   کجا ژنده پیل، آوریدی به زیر

قرن بیستم

در قرن بیستم میلادی هزاره‌ها به عنوان شهروندان درجه دوم کشور در افغانستان به حساب می‌امدند و گاهی حتی به عنوان برده با انها از طرف دولت مرکزی رفتار می‌شد. بعد از کودتای سال ۱۹۷۸که درپی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کم‌کم هزاره‌ها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کارهای سیاسی کردند و رهبران هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری حزب‌های سیاسی خود را بنیان‌گذاری کردند. بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان وپایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیب الله افغانستان وارد جنگ داخلی شد. هزاره‌ها با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست جدید حزب، دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده می‌شد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد.[۲۷]

قرن بیست ویکم

با ورود نیروهای اثتلاف به افغانستان در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان سقوط کرد. قانون اساسی جدید ورود همه شهروندان افغانستان را به نظام حکومت اجازه می‌دهد؛ از همین رو هزاره‌ها توانستند ۲۰ درصد از کرسی‌های پارلمان افغانستان را در انتخابات ۲۰۱۱ از آن خود کنند.[۲۸] با گفته السنادرو مونسوتی استاد دانشگاه حقوق بین‌الملل در ژنو؛ این حرکت سیاسی مورد انتقاد سیاست مداران پشتون شده‌است.[۲۹] با وجود قوانین جدید که بر اساس آن حقوق همه شهروندان را یکسان می‌داند؛ اما هنوز هم حرکات نژاد پرستانه‌ای علیه این مردم در افغانستان و پاکستان صورت می‌گیرد. در سال ۲۰۰۷ قبایل کوچی، با حمله به روستاهای هزارگی باعث آوره شدن هزاران تن از هزاره‌ها شده و ده‌ها نفر هر ساله در پی حملات انان کشته می‌شوند. سازمان‌های غیر دولتی (NGO) با گزارشی بر بدتر شدن وضعیت حقوق شهروندی هزاره‌ها و حملات نژاد پرستانه علیه آن‌ها هشدار داده‌اند.[۳۰]

نویسندگان معروف

چهره‌های سرشناس افراد زنده

ورزشکاران

جستارهای وابسته


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شیـعـیـان افـغـانـسـتـان

تاريخ : جمعه ۲۶ تیر ۱۳۹۴ | 15:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |