
پرسش: فرزند ارشد خانواده، اصل وصیتنامه متوفی را مخفی کرده است و در اختیار دیگر وراث قرار نمیدهد. یک کپی از وصیتنامه در اختیار وارثان دیگر هست، آیا میتوانند بر اساس آن اقدام کنند؟
پاسخ: اگر وصیت به صورت رسمی یعنی نزد یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم شده باشد، گم شدن اصل وصیتنامه مشکلی ایجاد نخواهد کرد. وارثان متوفی میتوانند رونوشت وصیتنامه را از دفتر اسناد رسمی که وصیتنامه در آن تنظیم شده است، دریافت کنند. ولی وصیتنامهای که به شکل دیگری تنظیم و اصل آن مفقود شده است، صرفاً پس از تنفیذ وصیت به موجب حکم دادگاه یا فقط نسبت به وارثانی لازمالاجرا خواهد بود که آن را بپذیرند. بنابراین، میتوانید علیه وارثانی که منکر وصیتنامه هستند، دادخواست تنفیذ وصیتنامه به دادگاه تقدیم کنید. کپی وصیتنامه را پیوست دادخواست کنید و با اعلام این که اصل وصیتنامه نزد خوانده دعواست، درخواست کنید آن را ارائه کند. علاوه بر این، میتوانید برای اثبات ادعای خود به شهادت شهود نیز استناد کنید. در این صورت لازم است با ذکر نام و نشانی شهود در دادخواست، آن ها را به دادگاه معرفی کنید. ماده 209 قانون آیین دادرسی مدنی بیان میکند:«هرگاه سند معینی که مدرک ادعا یا اظهار یکی از طرفین است نزد طرف دیگر باشد، به درخواست طرف، باید آن سند ابراز شود. هرگاه طرف مقابل به وجود سند نزد خود اعتراف کند ولی از ابراز آن امتناع نماید، دادگاه میتواند آن را ازجمله قرائن مثبته بداند.» بنابراین، اگر خوانده دعوا به کلی وجود وصیت نزد خود را انکار کند، دعوای شما رد خواهد شد؛ اما اگر بپذیرد که وصیتنامه نزد او بوده یا هست، ممکن است دادگاه با توجه به دیگر دلایل، از جمله شهادت شهود، حکم تنفیذ و اعتبار وصیتنامه صادر کند. به طور کلی وصیتنامه به چند شکل قابل تنظیم است: وصیت نامه رسمی، وصیتنامه خودنوشت، وصیتنامه سری و سایر وصیتنامهها. ماده 276 قانون امور حسبی بیان میکند: «وصیت نامه اعم از این که راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی، منقول یا غیر منقول، ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری تنظیم شود.» «وصیتنامه رسمی» وصیتی است که در دفاتر اسناد رسمی تنظیم شود. (ماده 277 قانون امورحسبی) «وصیتنامه خودنوشت» وصیتی است که تمام آن به خط وصیتکننده نوشته شده و دارای تاریخ، روز، ماه و سال به خط موصی باشد. وصیت خودنوشت باید به امضای وصیتکننده رسیده باشد.(ماده 278) «وصیتنامه سری» وصیتی است که ممکن است به خط موصی (یعنی وصیتکننده) یا شخص دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضای موصی رسیده و پس از تنظیم به عنوان امانت در اداره ثبت اسناد یا دفترخانه رسمی که نمایندگان آن ها محسوب میشوند، سپرده شده باشد.(ماده 279) در این صورت، موصی میتواند هر زمان که بخواهد به ترتیبی که در مورد استرداد امانت مقرر است، وصیتنامه را پس بگیرد. وصیتنامهای که به شکل دیگری تنظیم شده باشد، تنها در صورتی پذیرفته خواهد شد که وارثان به صحت وصیتنامه اقرار کنند.
پاسخ: میتوانید در جلسه اول رسیدگی، موضوع اقامت خود در مشهد را کتباً و با ارائه دلیل به دادگاه اعلام کنید. به این ترتیب، دادگاه از رسیدگی به دعوا خودداری و پرونده را برای رسیدگی به دادگاه خانواده مشهد ارسال خواهد کرد. مواد 10 تا 30 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، مقررات مربوط به صلاحیت دادگاهها را تبیین میکند: «دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده، در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد، درصورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد، در دادگاه همان محل باید اقامه شود و هرگاه درایران اقامتگاه یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال غیر منقول داشته باشد، دعوا در دادگاهی اقامه میشود که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیر منقول هم نداشته باشد، خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود، اقامه دعوا خواهد کرد. تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمروی یک بخش یا شهرستان که دادگاه در آن واقع است. تقسیمبندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیل مجتمع یا ناحیه، تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمیدهد.» (ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی) بنابراین، دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی خانوادگی را دارد، دادگاه محل اقامت خوانده است. ماده 12 قانون حمایت خانواده استثنائاً به زنان اجازه داده است که بنا به صلاحدید خود، دعاوی خانوادگی را در محل اقامت خود یا در محل اقامت شوهر مطرح کنند: «در دعاوی و امور خانوادگی مربوط به زوجین، زوجه می تواند در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامه دعوی کند مگر در موردی که خواسته، مطالبه مهریه غیرمنقول باشد.»
اگر خواهان دادخواست خود را به دادگاهی غیر از دادگاه صالح (با توجه به ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی و ماده 12 قانون حمایت خانواده) تقدیم کرده باشد، خوانده میتواند با اعلام محل اقامت خود از دادگاه درخواست کند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را برای رسیدگی به دادگاه صالح، یعنی دادگاه محل اقامت خوانده ارسال کند. ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی بیان میکند: «در موارد زیر خوانده میتواند ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا ایراد کند: 1- دادگاه صلاحیت نداشته باشد ...» ماده 89 قانون آیین دادرسی مدنی، تکلیف دادگاه را در صورت طرح ایراد عدم صلاحیت مشخص کرده است: «درمورد بند (1) ماده (84)، هرگاه دادگاه، خود را صالح نداند، مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت مینماید و طبق ماده (27) عملمیکند ...» ماده 27 هم بیان میکند:«در صورتی که دادگاه رسیدگی کننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه صلاحیتدار ارسال مینماید. دادگاه مرجوعٌالیه مکلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد، پرونده را جهت حل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میکند. رأی دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازمالاتباع خواهد بود. تبصره - درصورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دوحوزه قضایی از دو استان باشد، مرجع حل اختلاف بهترتیب یادشده، دیوان عالیکشور میباشد.» رأیی که بدون توجه به ایراد عدم صلاحیت صادر شده باشد، در دادگاه تجدید نظر یا دیوان عالی کشور قابل نقض است. خراسان
پرسش: آیا برای تقسیم ارث، باید همه وراث به سن قانونی رسیده باشند؟ در صورت منفی بودن پاسخ، اگر وارثی به سن قانونی نرسیده باشد، تکلیف چیست؟
پاسخ: این که برخی از وارثان به سن قانونی نرسیدهاند (اصطلاحاً «رشید» نیستند) مانع تقسیم ماتَرَک نیست. در صورتی که وارثان درباره تقسیم تَرَکه با یکدیگر توافق نکنند یا برخی از آنان حاضر نباشند یا به سن رشد نرسیده باشند، دادگاه با درخواست هر یک از وارثان و با توجه به مقررات تقسیم اموال در قانون مدنی و قانون امور حسبی، به موضوع رسیدگی و ترکه را بین وارثان تقسیم خواهد کرد. در صورتی که همه وارثان حاضر و رشید باشند، میتوانند به هر شکلی که صلاح میدانند با یکدیگر توافق کنند. ماده 313 قانون امور حسبی مقرر میکند:«در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید باشند به هر نحوی که بخواهند میتوانند ترکه را مابین خود تقسیم نمایند، لیکن اگر مابین آن ها محجور یا غایب باشد، تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آن ها در دادگاه به عمل میآید.» به عبارت دیگر، اگر یک یا چند نفر از وارثان غایب باشند یا هنوز به سن رشد نرسیده باشند، تقسیم ترکه با توافق ممکن نیست. در این فرض، دادگاه به موضوع رسیدگی خواهد کرد. سن رشد در رویه جاری دادگاهها 18 سال تمام شمسی در نظر گرفته میشود. اگر شخصی پیش از 18 سالگی رشید شده باشد، یعنی بتواند امور مالی خود را مستقلاً اداره کند، میتواند از دادگاه خانواده درخواست رسیدگی و صدور حکم رشد کند. پس از فوت شخص، وارثان وی در ماترک مالکیت مشاعی دارند. به عبارت دیگر، در ماترک شریک هستند. اگر درباره شیوه اداره یا فروش اموال مشاع، بین شریکان اتفاق نظر نباشد، هر یک از آن ها میتواند برای حل اختلاف و تعیین تکلیف، به دادگاه مراجعه کند. بنابراین، ابتدا باید گواهی انحصار وراثت را از شورای حل اختلاف دریافت کنید. سپس از دادگاه حقوقی بخواهید اموال را بین وارثان تقسیم کند یا آن ها را به فروش برساند و حاصل فروش را بین وارثان به نسبت سهم الارث تقسیم کند. همچنین، در صورتی که اموال در تصرف سایر وارثان است و شما موافق تصرف آن ها نیستید، میتوانید دادخواست «خلع ید» (یعنی رفع تصرف) و «الزام به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف» (یعنی اجاره بهای مدتی که سایر وارثان اموال را در اختیار داشته اند) را به دادگاه تقدیم کنید. خراسان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مشاوره حقوقی