بازخوانی یکی از خاطرات انقلاب/ تاثیر مهربانی بر دژخیمان شاه در خرمشهر

تهران- ایرنا - در چند ماهی پس از پیروزی انقلاب که در زندان خرمشهر مشغول بکار شدم و با افرادی از جمله یک آخوند روبرو شدم که در مدح شاه سخن می گفت.

'عادل خاطری' از جانبازان 70 درصد دفاع مقدس که متولد خرمشهر است خاطراتی فراوان از سه دوره پیش و پس از انقلاب و دفاع مقدس دارد.
وی که در زمره جوانان انقلابی خرمشهر در دوران پیش از انقلاب اسلامی قرار دارد در نقل خاطره ای از دوران پس از پیروزی انقلاب به خبرنگار اجتماعی ایرنا می گوید:
وقتی 'صاحب عبود زاده ' مسئولیت زندان شهر را عهده دار شد، از من خواست تا در حفاظت از زندان با او همکاری کنم. من نیز برای مدتی برای این همکاری اعلام آمادگی کردم.
افرادی که در آن زمان در زندان نگهداری می شدند، تعدادی از نظامیان ارتشی بودند که در کشتار مردم خرمشهر دست داشتند.
از جمله این افراد سرگرد اشراقی فرمانده نظامی خرمشهر و آبادان، سرهنگ احمدی رئیس شهربانی خرمشهر، یک آخوندنما که مداحی شاه را می کرد، ستوان ساعت پور فردی که دستور شلیک به سوی مردم را صادر می کرد و تعدادی از نیروهای شهربانی بودند.
طی مدتی که این زندانیان در اختیار ما بودند با دقت و مراقبت تمام از آنها نگهداری می شد، برخی از آنها از کار خود پشیمان بوده و اظهار ندامت می کردند.
اما وقتی پای صحبت سرگرد اشراقی می نشستیم همواره و با تاکید می گفت: من طوری بار آمده ام که فرمانبردار باشم.
طی مدتی که در زندان خدمت می کردیم، سعی داشتیم جز مهربانی و برخورد شایسته، رفتاری از ما سر نزند بطوری که سرگرد اشراقی در کتابچه خاطرات خود که توسط یکی از سربازان نیروی دریایی که در حراست از زندان با ما همکاری داشت به دست خانواده اش رساند به این مساله اشاره کرده بود.
بقیه زندانی ها از اعدام بسیار هراس داشتند و خود را باخته بودند، از جمله این افراد گروهبانی بود که به سمت یک کودک در آغوش مادرش تیر شلیک کرده بود.
زیاد پای صحبت زندانیان می نشستم و آنها را نصیحت می کردم و کتاب های دکتر شریعتی را جهت مطالعه به آنها می دادم.
همه زندانیان بدون استثنا نماز می خواندند. یک روز سرهنگ احمدی به من گفت، این ها از ترس و به خاطر ریا نماز می خوانند اما من چون اعتقادی ندارم نماز نمی خوانم.
این در حالیست که وی پیش از شروع محاکمه نماز خواند و من متوجه شدم، او نیز سرانجام به این باور رسید که نماز خود را بجا آورد.
اجتمام**1880**1436/ 6037

انتهای پیام /*

خاطره از انقلاب

نفیسه ارباب: در دوران مبارزات انقلابی ملت ایران افراد و گروه‌های بسیاری حضور داشتند و یکی از آنها دکتر شهید محمدعلی فیاض‌بخش بود.

شاگرد استاد شهید مطهری و دانشجوی ممتاز رشته پزشکی که به زبان‌های آلمانی و عربی مسلط بود.

دکتر نفیسه فیاض‌بخش خواهر شهید دکتر محمدعلی فیاض‌بخش در معرفی مبارزات برادرش می‌گوید، شهید فیاض‌بخش هر سال به‌دلیل آشنایی به احکام و تسلط به زبان عربی به حج مشرف می‌شد، در یکی از سفرهای خانه خدا یک حاجی ایرانی را می‌بینند که نمازش را صحیح نمی‌خواند و به اعمال حج آشنا نیست.

با برقراری ارتباط دوستانه او را آموزش می‌دهد با گذشت 2 ماه از بازگشت از سفر حج شهید فیاض‌بخش ضمن تماس با منزل دوستش مطلع می‌شود که وی مرحوم شده است.

پس از مراجعه به منزل او علت مرگ همسفر خود را از همسرش می‌پرسد و او در پاسخ می‌گوید، شوهرش یکی از مسئولان ویژه ساواک بوده که پس از بازگشت از حج توبه می‌کند و استعفایش را می‌دهد، اما با آن موافقت نمی‌کنند و بعد از مدت کوتاهی از او می‌خواهند برای مأموریتی که فقط او می‌تواند انجامش بدهد به محل کارش مراجعه کند.

او از خداوند می‌خواهد شرایطی را فراهم کند که توبه را نشکند، در همان شب درخواستش مورد لطف الهی قرار گرفته و او فوت می‌کند.

دکتر نفیسه فیاض‌بخش، بنیانگذاری آموزش کمک‌های اولیه را در دوران مبارزات مردم، دیگر شیوه مبارزاتی برادرش می‌داند و  می‌گوید در زمانی که وسایل کمک‌های اولیه در شهر کمیاب شده بود او با لوازم خیاطی موجود آموزش می‌داد و مجروحینی را در حیاط منازل درمان می‌کرد.

شهید فیاض‌بخش در دوره محرومیت جامعه دینی از شناخت و مطالعه مذهبی، براساس نهج‌البلاغه و جلسات آشنایی با اسلام برای اهل فامیل و دوستان تشکیل می‌داد به تفسیر مفاهیم این کتاب می‌پرداخت.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی دولت شهید رجایی بود و در 48 سالگی در هفتم تیر ماه سال 60 در دفتر حزب جمهوری اسلامی به درجه رفیع شهادت نایل شد.

محمدکاظم موسوی بجنوردی
حزب ملل اسلامی با هدف افزایش شناخت مردم از ظلم رژیم وابسته شاه و شکسته شدن رعب و وحشتی که ساواک در جامعه حاکم کرده بود، سال 1340 توسط جوان 19 ساله‌ای با اعتقادات و اندیشه‌های اسلامی تأسیس شد.

بجنوردی می‌گوید تا قبل از شناسایی فعالیت‌های حزب توسط ساواک و انحلال آن در سال 44 (در سن 22 سالگی) در دفتر صدبرگی اسم، آدرس، مسیر رفت و آمد و فعالیت بلندپایگان رژیم از محمدرضا پهلوی، اشرف تا وزرا، نمایندگان مجلس، کارمندان ویژه ساواک و امرای ارتش را جمع‌آوری کرده بودیم تا با پایان عضوگیری، آموزش، استعدادیابی و آمادگی حزب برای اجرای عملیات نظامی، همزمان همه مسئولان حکومتی را در سحرگاه انقلاب کشته و از طریق اعلامیه اعلام موجودیت کنیم.

دستگیری ما در دنیا انعکاس خوبی داشت، روزنامه لوموند، اخبار مربوط به وجود و انحلال حزب ملل اسلامی را به‌طور مفصلی پوشش داد و این موفقیتی بزرگ برای من و همرزمانم محسوب می‌شد.

محمدکاظم موسوی بجنوردی در حال حاضر مسئول دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است.

محمدحسین خوشنویسان
او از اعضای کمیته استقبال، حضرت امام(ره) و مسئول انتظامات ورودی غربی تا میدان آزادی در 12 بهمن سال 1357 بوده است، می‌گوید یکی از ویژگی‌های ارزشمند شخصیت حضرت امام(ره) تأکید ایشان به حفظ وحدت بود.

امام(ره) هنگامی که به ایران آمدند اول رفتند مدرسه رفاه و بعد از مدتی با این‌که اطرافیان به ایشان اصرار می‌کردند که در مدرسه رفاه بمانند برای حفظ وحدت به مدرسه علوی رفتند.

در اعتصابات 20روزه دی ماه سال 57 یکی از کسبه‌های ارمنی که وضعیت اقتصادی ضعیفی داشت در همسایگی آقای خوشنویسان بود.

وقتی او می‌گوید برای احوال‌پرسی و کمک مالی به منزل همسایه‌ام مراجعه کردم، پول را نپذیرفت، اشک در صورتش نقش بست و گفت می‌خواهی بگویی خمینی مال شماست، خمینی ما من هم هست.

حمید سبزواری
سراینده اشعار انقلابی، مذهبی و ملی می‌گوید از نمودهای اصالت اسلامی انقلاب ما این است که رهبر کبیر انقلاب وقتی به ایران آمد به همه امکانات کاخ‌ها و آثار برجامانده از حکومت طاغوت پشت کرده و به منزل قدیمی‌شان در جماران رفتند.

سبزواری شرح خاطرات خود از انقلاب را چنین ادامه می‌دهد: برای ضبط اشعار انقلابی که برای ورود حضرت امام سروده شده بود به دنبال به‌دست آوردن یک فضای امن و یک ضبط صوت بودیم یکی از دوستان موفق شد یک ضبط صوت کامل که تازه وارد ایران شده بود را در اختیار ما قرار دهد.

شب‌ها به‌دلیل مسائل امنیتی، در منزل یکی دیگر از دوستان که در شمیران بود با قرار دادن کاغذ و استتار فضای بیرون پنجره و کشیدن پرده از داخل امکان ضبط آهنگ‌ها را فراهم کردیم، صبح آخرین شبی که آهنگ‌ها را ضبط کرده بودیم یکی از دوستان که برای تهیه نان خارج شده بود در بازگشت به ما گفت صدای شما تا نانوایی می‌آمده و این درحالی بود که منزل دوستم در همسایگی کاخ سعدآباد قرار داشت.

 وی در ادامه می‌گوید روز ورود حضرت امام همراه دوستان که در ضبط آهنگ‌های انقلابی همراهم بودند تا نزدیکی‌های فرودگاه رفتیم که با شنیدن شعر خمینی ای امام در موج پرشوق مردم متوقف شدیم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در چهل شالگی انقلاب اسلامی

تاريخ : چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ | 17:20 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |