اطاعت خدا ورسول در زیارات : وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ

لغت‌نامه دهخدا : اطاعت . [اِ ع َ ] (ع مص ) مأخوذ از تازی ، فرمانبرداری . (ناظم الاطباء). فرمانبرداری کردن . (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14). فرمان بردن . (آنندراج ). طاعت . فرمان کردن . فرمانبری . طوع . امتثال . انقیاد. || فروتنی و تواضع و تسلیم شدگی . || تفویض کردگی . || متابعت . || وفاداری . || تعظیم و کرنش و اظهارکوچکی و بندگی . (ناظم الاطباء). رجوع به اطاعة و اطاعه شود. || در تداول متدینان ، بجا آوردن امر و ترک مطالب منهیه . اعلی درجه ٔ تکالیف بنی نوع بشرنسبت به خدای تعالی اطاعت است . (قاموس کتاب مقدس ) . فرهنگ فارسی معین : (اِ عَ) [ ع . اطاعة ] (مص م .) 1 - فرمان بردن ، گردن نهادن . 2 - (اِمص .) فرمان بری . فرهنگ فارسی عمید : (اسم مصدر) [عربی: اطاعة] 'etā'at دستور یا خواهش کسی را اطاعت کردن؛ فرمان‌برداری کردن؛ فرمان بردن؛ فرمان‌برداری؛ فرمان‌بری. امام حسین علیه السلام خدا ورسول را اطاعت کرد "خدا ورسول را فرمان برداری کرد و در مقابل فرمان خدا ورسول تسلیم شد"

قرآن کریم، در آیات متعدّدى به مسئله اطاعت خدا و رسول اشاره کرده و در برخى آیات، با مخاطب قرار دادن همه انسان ها، آنان را به اطاعت از پیامبر اسلام(ص) فرمان داده است : قُل اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ...؛(سوره نور، آیه 54 و 56 ؛ سوره آل عمران، آیه 32 ؛ سوره مائده، آیه 92) اى پیامبر(ص) بگو: از خدا و رسول او اطاعت کنید . و در جاى دیگر، خصوص مؤمنان را به این موضوع دعوت مى نماید : یاایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ‏ واَطیعُوا الرَّسولَ..؛ (سوره نساء، آیه 59 ؛ سوره انفال، آیه 20 ؛ سوره محمد،آیه 33) اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا و رسولش را اطاعت کنید...

...وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ . و هر کس از خدا و پیامبر او اطاعت کند وی را به باغهایی درآورد که از زیر (درختان) آن نهرها روان است در آن جاودانه ‌اند. [نساء آیه۱۳] . وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا . و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته (یعنی) با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند. [نساء آیه۶۹] . همانطور که در سوره حمد ، بیان شده است کسانی که مشمول این نعمت اطاعت خدا ورسول اند همواره در جاده مستقیم گام برمیدارند و کوچکترین انحراف و گمراهی ندارند. در این آیه به کسانی که خداوند نعمت خویش را بر آنها اتمام کرده است اشاره به چهار طایفه می‌کند : ۱- "انبیاء" و فرستادگان مخصوص پروردگار که نخستین گام را برای هدایت و رهبری مردم و دعوت به صراط مستقیم برمیدارند (من النبیین) . ۲- "راستگویان"، کسانی که هم در سخن راست می‌گویند و هم با عمل و کردار صدق گفتار خود را اثبات می‌کنند و نشان می‌دهند که مدعی ایمان نیستند بلکه براستی به فرمانهای الهی ایمان دارند (و الصدیقین) . از این تعبیر روشن می‌شود که بعد از مقام نبوت ، مقامی بالاتر از مقام صدق و راستی نیست، نه تنها راستی در گفتار بلکه راستی در عمل و کردار که شامل امانت و اخلاص نیز می‌گردد . ۳- "شهداء" و کشته شدگان در راه هدف و عقیده پاک الهی و یا افراد برجسته‌ای که روز قیامت شاهد و گواه اعمال انسانها هستند (و الشهداء) . ۴- "صالحان" و افراد شایسته و برجسته ‌ای که با انجام کارهای مثبت و سازنده و مفید و پیروی از اوامر انبیاء به مقامات برجسته ‌ای نائل شده ‌اند (و الصالحین). و به همین جهت در روایات ما "صالحین" تفسیر به یاران برگزیده ائمه شده است و این نیز همانند آنچه در باره "صدیقین" گذشت از قبیل بیان فرد شاخص است. [تفسیر نمونه ج۳، ص۵۰۹] .

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ . و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند... و از خدا و پیامبرش فرمان می‌برند آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد... خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی وعده داده است که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه خواهند بود و (نیز) سراهایی پاکیزه در بهشت‌های جاودان (به آنان وعده داده است) [توبه آیه۷۱ و آیه۷۲] . مؤمنان "اطاعت فرمان خدا و پیامبر او می‌کنند" (و یطیعون الله و رسوله).در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده، می‌گوید: "خداوند آنها را به زودی مشمول رحمت خویش می‌گرداند" (اولئک سیرحمهم الله). کلمه "رحمت" که در اینجا ذکر شده مفهومی بسیار وسیع دارد که هر گونه خیر و برکت و سعادتی را در این جهان و جهان دیگر، در برمی گیرد و این جمله در حقیقت نقطه مقابل حال منافقان است که خداوند آنها را لعنت کرده و از رحمت خود دور ساخته است. شک نیست که وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعی و اطمینان بخش است، "زیرا او هم قدرت دارد و هم حکیم است"؛ آیه بعد قسمتی از این رحمت واسعه الهی را که شامل حال افراد با ایمان می‌شود و در دو جنبه "مادی" و "معنوی" شرح می‌دهد. نخست می‌فرماید: "خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی از بهشت وعده داده است که از زیر درختهای آن نهرها جریان دارد" (وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهار). از ویژگیهای این نعمت بزرگ این است که زوال و فنا و جدایی در آن راه ندارد، و "آنان جاودانه در آن می‌مانند" (خالدین فیها). دیگر از مواهب الهی به آنها این است که خداوند "مسکن‌های پاکیزه و منزلگاه‌های مرفه در قلب بهشت"عدن "در اختیار آنها می‌گذارد" (و مساکن طیبة فی جنات عدن). "عدن" در لغت به معنی اقامت و بقاء در یک مکان است و لذا به "معدن" که جایگاه بقای مواد خاصی است این کلمه اطلاق می‌شود، بنا بر این مفهوم "عدن" با خلود شباهت دارد، ولی از آنجا که در جمله قبل به مساله خلود اشاره شده، چنین استفاده می‌شود که جنات عدن محل خاصی از بهشت پروردگار است که بر سایر باغهای بهشت امتیاز دارد. [تفسیر نمونه ج۸، ص۳۶] . "و یطیعون الله و رسوله"، در این جمله تمامی احکام شرعی را در یک جمله کوتاه " اطاعت خدا" و تمامی احکام ولایتی که پیغمبر در اداره امور امت و اصلاح شؤون ایشان دارد، از قبیل فرامین جنگی و احکام قضایی و اجرای حدود و امثال آن را در یک جمله کوتاه " اطاعت رسول" جمع کرده است. هر چند می‌توان گفت که اطاعت احکام خدا که از آسمان نازل شده از یک نظر دیگر اطاعت رسول است، زیرا این رسول است که برای دعوت به اصول و فروع دین قیام نموده، پس اطاعت احکام خدا اطاعت او نیز هست. "اولئک سیرحمهم الله" در این جمله از این معنا خبر می‌دهد که قضای الهی شامل حال این گونه افراد شده و رحمت او اشخاص متصف به این صفات را در برخواهد گرفت. و گویا این جمله را آورد تا مقابل آن جمله‌ ای قرار گیرد که در باره منافقین فرموده بود: "نسوا الله فنسیهم". [توبه آیه۶۷] و نیز ظاهرا جمله "ان الله عزیز حکیم" را آورد تا رحمت خود را تعلیل کرده، بفرماید رحمت من هیچ منافاتی با عزت و سلطنتم ندارد و به هیچ وجه حکمتم را نیز دچار اختلال و وهن و آمیخته با جزاف نمی‌سازد. [المیزان ج۹، ۴۵۵]

وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ... و هر کس خدا و پیامبر او را فرمان برد وی را در باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرهایی روان است درمی آورد... [فتح آیه۱۷] در اینجا نیز مانند آیه قبلی کلام را با وعده و وعید خاتمه می‌دهد. در وعده اش می‌فرماید: و هر کس خدا و رسول او را اطاعت کند خدا در بهشتی داخلش می‌سازد که نهرها از دامنه آن جاری است. [ترجمه تفسیر المیزان ج۱۸، ص۴۲۱]

اطاعت بر دو گونه است تکوینی و تشریعی

اطاعت تکوینی نیز خود در دو ‌بخش قابل بررسی است : الف - اطاعت از فرمان الهی : موجودات عالم دو نحوه وجود دارند: یکی وجود علمی که جایگاه آن صُقع ربوبی است و دیگری وجود عینی که ظرف آن مرتبه فعل خداوند و عالَم خارج است. وجود علمی اشیا سایه‌ها و مرتبه نازله اسما و صفات در مرتبه واحدیت است و از لوازم ذات، بلکه به اعتباری عین ذات حق است. [شرح فصوص الحکم، ص‌۶۲] . ازاین‌رو اطاعت در آن قابل تصور نیست؛ امّا وجود عینی اشیا مسبوق به اراده خداست: «اِذا اَرادَ شیــًا اَن یَقولَ لَهُ کُن فَیَکون»؛ [یس آیه۸۲] . خطاب «کُنْ» به مرتبه شیئیت اشیا که همان وجود علمی آنهاست، تعلق دارد و بر اثر آن اشیا با طوع و رغبت (بدون تجافی) از مرحله علم به مرحله عین درآمده و به‌صورت وجود خارجی ظاهر‌ می‌شوند. این همان چیزی است که از آن به «اطاعت تکوینی» اشیا تعبیر شده و همه موجودات، اعم از جاندار و بی‌جان و عاقل و غیر‌عاقل را در بر می‌گیرد. بدیهی است که امتثال و فرمانبرداری یاد شده از روی میل و رغبت است؛ نه کره و اضطرار، ازاین‌رو می‌توان آن را اطاعت نامید؛ ولی باید خاطرنشان کرد که موجودات عالم ماده را دو وجهه است: ملکوتی و مُلْکی. با توجه به وجهه ملکوتی آنها که سراسر علم و شعور و حیات و اراده و قدرت و حضور است، فرمانبرداری از روی میل و رغبت به وضوح قابل تصور است؛ ولی با توجه به وجهه مُلْکی اشیا و مراعات خصوصیات عالم ماده که عالم احتجاب و تزاحم و تضاد است، فرمانبرداری موجودات به نحو کره و اجبار رخ می‌نماید و چنانچه هر دو وجهه پیشگفته مورد نظر قرار گیرد از اطاعت به «اسلام» تعبیر می‌شود که اعم از طوع و کره است: «ولَهُ اَسلَمَ مَن فی السَّماواتِ والاَرضِ طَوعـًا وکَرهـًا...»؛ [آل عمران آیه۸۳] افزون بر اطاعت تکوینی، اشیا در اصل تحقق وجود آنها، در پذیرش هرگونه تغییر و تحولی در اوصاف و کمالات وجود (ذاتی و عرضی) نیز مطیع فرمان پروردگارند و آیاتی که از عبودیّت [مریم آیه۹۳] سجده [رعد آیه۱۵] تسبیح [جمعه آیه۱] و قنوتِ [روم آیه۲۶. بقره آیه۱۱۶] . همه موجودات پرده برمی‌دارد، هریک حکایت از اطاعت اشیا در اوصاف وجود دارد؛ همچنین در آیاتی به اطاعت تکوینی برخی از موجودات در اوصاف وجود اشاره شده است؛ مانند: زمین که در داستان نوح(علیه السلام) آب خود را فرو برد: «یا اَرضُ ابلَعی ماءَکِ»؛ [هود آیه۴۴] آسمان که در همان واقعه از باران باز ایستاد: «یاسَماءُ اَقلِعی»؛ [هود آیه۴۴] ، چشم و گوش و پوست مجرمان که به زیان آنان شهادت می‌دهند: «حَتّی اِذا ما‌جاءوها شَهِدَ عَلَیهِم سَمعُهُم واَبصارُهُم وجُلودُهُم بِما کانوا یَعمَلون‌ و قالوا... اَنطَقَنَا اللّهُ الَّذی‌...»؛ [فصلت آیه۲۰-۲۱] ، اصحاب سبت که به بوزینه تبدیل شدند: «فَقُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خاسِئین»؛ [بقره آیه۶۵] ، آتش نمرود که بر ابراهیم(علیه السلام)سرد و سلامت شد:«یانارُ کونی بَردًا و سَلامـًا...»؛ [انبیاآیه۶۹] ، زمین که به فرمان خدا رام انسان است: «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الاَرضَ ذَلُولاً‌...»؛ [ملک آیه۱۶] ، بلد طیّب که به اذن خدا گیاه خود را می‌رویاند:«والبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخرُجُ نَباتُهُ بِاِذنِ رَبِّه»؛ [اعراف آیه۵۸] ، حجاره ‌سجّیل (سنگِ گِل) که اصحاب ابرهه را هدف قرار داد: «تَرمیهِم بِحِجارَة مِن سِجّیل»؛ [فیل آیه۴] ، آسمان که به فرمان خدا شکافته می‌شود:«اِذَا السَّماءُ انشَقَّت واَذِنَت لِرَبِّها وحُقَّت»؛ [انشقاق آیه۱-۲] ، زمین که به اذن حق اخبار خویش را باز می‌گوید: «یَومَئِذ تُحَدِّثُ اَخبارَها»؛ [زلزله آیه۴] ، بادها که درختان را بارور‌می‌سازند:«واَرسَلنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ»؛ [حجر آیه۲۲] ، و زنبور عسل که از کوهها خانه اختیار می‌کند و از شهد همه میوه‌ها عسل می‌سازد: «و اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتـًا... ثُمَّ کُلی مِن کُلِّ الثَّمَراتِ‌...»؛ [نحل آیه۶۸-۶۹] . ب - اطاعت از غیر خداوند : اطاعت تکوینی موجودات ـ‌ در اصلِ وجود و کمالات و اوصاف‌ ـ بالاصاله در برابر فرمان الهی است؛ ولی با مشیّت الهی، ممکن است موجودات از فرمان انسانهایی همچون پیامبران نیز در هر دو بعد یاد شده اطاعت تکوینی داشته باشند؛ چنان که کوه‌ها و پرندگان در تسخیر داود (علیه السلام) بوده و از او اطاعت می‌کردند و به هر جا که اراده وی بود، باز می‌گشتند: «اِنّا سَخَّرنَا الجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحنَ بِالعَشیِّ والاِشراق والطَّیرَ مَحشورَةً کُلٌّ لَهُ اَوّاب»؛ [سوره ص آیه۱۸-۱۹. مجمع‌ البیان، ج‌۸، ص‌۳۴۹] . و جریان باد و شیطان‌های بنّا و غوّاص و شیطانهای در غل و زنجیر که مطیع و فرمانبر سلیمان (علیه السلام) بودند: «فَسَخَّرنا لَهُ الرّیحَ تَجری بِاَمرِهِ... الشَّیاطینَ کُلَّ بَنّاء وغَوّاص‌...»؛ [سوره ص آیه۳۶-۳۷ ، تفسیر مجمع‌ البیان، ج‌۸، ص‌۳۶۱-۳۶۲] . و آفریدن پرنده از گل و زنده ساختن مردگان و شفادادن کور مادرزاد که به اذن خداوند، به دست عیسی (علیه السلام) صورت گرفت: «...‌اِذ تَخلُقُ مِنَ الطّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ بِاِذنی‌...»؛ [مائده آیه۱۱۰] . و افتادن خرما از درخت خشکیده که برای مریم واقع شد: «...‌تُساقِط عَلَیکَ رُطَباً جَنیّاً»؛ [مریم آیه۲۵] . و اطاعت اجزای به هم آمیخته ۴ مرغ در پی فراخواندن ابراهیم (علیه السلام): «...‌فَخُذ اَربَعَةً مِنَ الطَّیرِ... ثُمَّ ادعُهُنَّ یَأتینَکَ سَعیـًا»؛ [بقره آیه۲۶۰]

اطاعت تشریعی : اطاعت تشریعی فرمان‌بری ارادی از حکم و قانونی است که از ناحیه شخصِ برخوردار از حق تشریع و آمریت، اعتبار شده باشد. بدیهی است که این اطاعت در حوزه رفتار ارادی موجوداتی مختار، مانند انسان معنا می‌یابد و پذیرش آن در گرو نفی مسلک جبر و بر مبنای ارادی بودن اطاعت است که اطاعت و عصیان، ارزش یا ضد ارزش محسوب می‌شود. به حکم عقل و تصریح قرآن کریم، [انفال آیه۲۰. آل عمران آیه۱۳۲. نساء آیه۵۹. نساء آیه۸۰] اطاعت خداوند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السّلام بر همۀ مردم، واجب است.

موارد اطاعت تشریعی به تفصیل به شرح زیر است:

اطاعت از خداوند : براساس نگرش توحیدی در ربوبیت تشریعی، حق اطاعت بالاصاله، ویژه ذات ربوبی است و اطاعت از حکم و فرمان غیر خداوند اگر به فرمان و اذن الهی نباشد، به شرک در اطاعت منتهی می‌شود. شماری از آیات قرآن به اطاعت از خدا اشاره کرده و آن را لازم شمرده است: «قُل اَطیعوا اللّهَ...»؛ [آل عمران آیه۳۲. آل عمران آیه۱۳۲. نساء آیه۵۹. مائده آیه۹۲] . امر به اطاعت از خداوند، در آیات یاد شده ارشادی است؛ نه مولوی و گرنه موجب تسلسل می‌شود، چون این عقل انسان است که او را به اطاعت از پروردگار وا می‌دارد و آیات «اَطیعُوا اللّهَ» وی را به آن حکم عقلی ارشاد می‌کند [دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴] یا می‌تواند تأکید حکم عقل‌ باشد. [التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹]

اطاعت از پیامبر اسلام : در آیات فراوانی، اطاعت از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)در ردیف اطاعت از خدا، مطرح شده است؛ مانند: «قُل اَطیعوا اللّهَ والرَّسولَ»؛ [آل عمران آیه۳۲] . «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ...»؛ [نساء آیه۵۹] . با توجه به اینکه اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه وآله) به دستور خدا لازم شده است، اطاعت از وی اطاعت از خدا محسوب می‌شود. [جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲] . «مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد اَطاعَ اللّهَ»؛ [نساء آیه۸۰] . نه تنها در زمین که در آسمانها نیز پیامبر واجب الاطاعه است و فرمانش را فرشتگان اطاعت می‌کنند، ازاین‌رو در شب معراج، فرشتگان به فرمان پیامبر درهای بهشت را گشودند. [جزایری کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۹۸] . «مُطاع ثَمَّ اَمین»؛ [تکویر آیه۲۱] . و چون شریعت محمدی (صلی الله علیه وآله) تا قیامت پابرجاست، اطاعت از فرمانهای آن حضرت پس از وفات ایشان نیز واجب است. [مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۱۴]

اطاعت از اولی الامر : گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولی‌ الامر هستند: «...اَطیعُوا اللّهَ واَطیعُوا الرَّسولَ واُولِی الاَمرِ مِنکُم...»؛ [نساء آیه۵۹] . مفسّران عامه اولی‌الامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حل‌ و‌عقد تطبیق کرده‌ اند [جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸ ، التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵] . امّا بیشتر مفسران شیعه، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به اطاعت از اولی‌الامر، لزوم عصمت اولی‌الامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازده‌گانه (علیهم السلام) تطبیق داده‌اند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت (علیه السلام) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز به‌کار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمی‌توان یافت، بنابراین، اولی‌الامر به امامان دوازده‌گانه اختصاص خواهد داشت. [مجمع‌ البیان، ج‌۳، ص‌۱۱۴. نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌‌۵۰۵ ، المیزان ج‌۴، ص‌۳۸۸‌‌۳۹۸ و ص۴۰۸‌‌۴۱۲] . البته کسانی هم که اولی‌الامر را خصوص معصوم نمی‌دانند، بر این معنا تأکید میورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد. [جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸] . در روایات‌ نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به‌معصیت روا نیست. [صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴. صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶] . از امیرمؤمنان (علیه السلام) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند. [التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳. التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶] . پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و می‌تواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد. [تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷ و ج‌۸، ص‌۳۰۸] . «لا‌دین لمن دان بطاعة المخلوق فی معصیة الخالق»؛ «کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد». [بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲] . «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق» يعني هيچگونه اطاعت وفرمانبرداري از مخلوق آنجا که مصادف با معصيت خالق است جايز نيست. گفته مي‌شود اگر فرمان و دستور ولي امر با بعضي احکام شرعيه منافات داشته باشد طبق اين حديث نافذ نيست و نبايد از آن پيروي شود. این حديث در نهج البلاغه آمده است و در کتب عامه از رسول اکرم(ص) نقل شده و روايات مشابهي نيز در کتب حديثي شيعه وارد شده از قبيل«لا دين لمن دان بطاعة المخلوق في معصية الخالق» اين روايت از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است . (بحارالانوار ـ ج 70 ص 393). يعني کسي که به اطاعت از مخلوق در معصيت خالق تن در دهد متدين نيست . عن الرّضا علیه السّلام، عن آبائه، عن علیّ علیه السّلام قال: لا دین لمن دان بطاعة مخلوق فی معصیة الخالق. از حضرت رضا علیه السّلام از پدران بزرگوارانش از حضرت علی علیه السّلام روایت شده که فرمود: کسی که برای پیروی از مردم داخل در نافرمانی خدا گردد دینی برایش نباشد. [طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز جلد یک میرزا احمد آشتیانی- شاگردان‏] . القميان عن صفوان عن العلاء عن محمد قال قال أبو جعفر عليه السّلام : لا دين لمن دان بطاعة من عصى اللّٰه تعالى و لا دين لمن دان بفرية باطل على اللّٰه و لا دين لمن دان بجحود شيء من آيات اللّٰه تعالى. [الوافي , جلد 5 , صفحه 994] ... اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اَللَّهَ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اَللَّهِ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ شَيْءٍ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ . حضرت باقر عليه السلام فرمود دين ندارد ان كس كه فرمانبرداري كسي را كه نافرماني خدا كند دين خود قرار دهد و دين ندارد كسي كه افتراء باطلي را بر خدا دين خود كند و دين ندارد كسيكه انكاريكي ازآيات خدا رادين خودكند [الکافي جلد2 صفحه 373] .

اطاعت از پیامبران : خداوند به اطاعت از همه پیامبران فرمان داده است: «وما اَرسَلنا مِن رَسول اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذنِ اللّهِ»؛ [نساء آیه۶۴] . و قرآن از پیامبرانی چون عیسی، نوح، هود، صالح، لوط و شعیب نقل می‌کند که پیام مشترک آنان برای قوم خود، امر به تقوای الهی و اطاعت از خویش بوده است: «فَاتَّقوا اللّهَ واَطیعون» [آل عمران آیه۵۰. شعراء آیه، ۱۰۸ و آیه، ۱۱۰ و آیه، ۱۲۶ و آیه، ۱۳۱ و آیه، ۱۴۴ و آیه، ۱۵۰ و آیه، ۱۶۳ و آیه، ۱۷۹] . در پاره ‌ای از موارد، پیش از بیان پیام بالا، جمله «اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین»؛ [شعراء ۱۰۷ و ۱۲۵ و آیه، ۱۴۳ و آیه، ۱۶۲ و آیه، ۱۷۸] ذکر شده و نشان می‌دهد که پیامبران، چون رسول الهی بوده و برای بر دوش‌ گرفتن بار سنگین رسالت، امین هستند، همین امانتداری علت لزوم اطاعت از ایشان است. [المیزان ج‌۱۵، ص‌۲۹۶] . و تکرار این پیام از سوی پیامبران اولوا العزم و غیر اولواالعزم گویای جوهره و فلسفه بعثت است؛ یعنی دعوت به اطاعت از کارهایی که مقرب ثواب و مبعّد عقاب می‌شود و سعادت بشریت را تأمین می‌کند. پیامبران، هرچند در برخی فروع جزئی شریعت، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگون‌اند؛ ولی در پیام اطاعت هم آوا بودند. [المیزان ج‌۱۵، ص‌۳۰۰]

اطاعت از فقیه جامع الشرائط : فرمانبری از فقیه جامع الشرایط به عنوان نایب امام معصوم در قلمرو ولایت ثابت برای وی نیز واجب است. نیز اطاعت از کارگزاران حکومت و فرماندهان نظامی منصوب از جانب او نیز واجب می‌باشد. [عوائد الایام، ص۵۴۰. جواهر الکلام ج۱۵، ص۴۲۱-۴۲۲]

اطاعت زن از شوهر : فرمانبری زن از همسر خود در مسائل زناشویی، از مواردی است که خداوند بدان فرمان داده است. از رسول ‌خدا (صلی الله علیه وآله) نقل است که «بهترین زنان، کسی است که وقتی به او فرمان دادی، از تو اطاعت کند». زنی که مخالفت کند و ناشزه شود، از پاره ‌ای حقوق از جمله حق هم‌خوابی محروم می‌گردد. [جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۸۲‌ـ‌۹۹] و چنانچه از سرپیچی دست برداشت و مطیع گردید، شوهر حق ستم و آزار وی را ندارد: «...‌فَاِن اَطَعنَکُم فَلا تَبغوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً»؛ [نساء آیه۳۴]

اطاعت فرزند از پدر و مادر : فرمان بردن فرزند از پدر و مادر هم واجب می‌باشد الّا فی معصیة الله .

قلمرو اطاعت

وجوب اطاعت در اطاعت زن از شوهر و اطاعت فرزند از پدر و مادر به عدم معصیت مقیّد است. بنابراین، اطاعت از آنان در گناه جایز نیست؛ [جواهر الکلام ج۳۱، ص۱۰۳. مستمسک العروة ج۳، ص۳۰۵ و ص۵۷۱ . العروة الوثقی ج۲، ص۴۲۵] . همان‌گونه که به نظر برخی، قدر متیقّن از وجوب اطاعت پدر و مادر، جایی است که نافرمانی فرزند موجب آزار و عقوق آنان گردد. موارد دیگر محل تأمّل و اشکال واقع شده است. [جواهر الکلام ج۲۱، ص۲۳. مستمسک العروة ج۷، ص۱۶۹]

اطاعت‌های نامشروع

اطاعت‌های نامشروع، دو دسته است: دسته نخست مواردی است که پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و یاران وی یا همه مؤمنان صریحاً از اطاعت نهی شده‌ اند (شماره‌های ۱‌ـ‌۸) و دسته دوم مواردی که پیامدهای سوء برخی اطاعت‌های نادرست، به پیامبر یا مؤمنان گوشزد شده است (شماره‌های ۹‌ـ‌۱۳).

اطاعت از کافران ممنوع : «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ»؛ [سوره فرقان آیه۵۲ و سوره احزاب آیه۴۸] . از کافران اطاعت نکن .

اطاعت از منافقان ممنوع : «ولا تُطِعِ الکافِرینَ والمُنافِقینَ». [احزاب آیه۱،۴۸] . از کافران و منافقان اطاعت نکن . طبق اطلاق این آیه، اطاعت از کافران و منافقان، هرچند دعوت به حق کنند، جایز نیست و انجام دادن کار حق باید برای خود حق باشد؛ نه برای دعوت کافران و منافقان. [التبیان، ج‌۸، ص‌۳۱۳]

اطاعت از تکذیب‌کنندگان ممنوع : «فَلا ‌تُطِعِ المُکَذِّبین»؛ [قلم آیه۸] . از تکذیب کنندگان آیات الهی اطاعت نکن . که هرگونه موافقت گفتاری و رفتاری با آنان حرام است. [المیزان ج‌۱۹، ص‌۳۷۲]

اطاعت از بسیار سوگند خورنده پست ممنوع : که‌ اهل عیب‌جویی و سخن‌چینی است و از کار خیر، بسیار منع می‌کند و متجاوز، گنهکار، کینه‌توز، پر‌خور، خشن و بی‌ریشه است: «ولا تُطِع کُلَّ حَلاّف مَهین هَمّاز مَشّاء بِنَمیم مَنّاع لِلخَیرِ مُعتَد اَثیم ‌عُتُلّ بَعدَ ذلِکَ زَنیم»؛ و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند و پست است اطاعت مکن، کسی که بسیار عیب جوست و به سخن چینی آمد و شد می‌کند، و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است؛ علاوه بر اینها کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است! [قلم آیه۱۰-۱۳] . خداوند در آیات یادشده به نُه صفت زشت اشاره فرموده و پیامبر صلی الله علیه وآله را از اطاعت صاحبان چنین اوصافی بازداشته است. درحقیقت خداوند با این نهی خواسته افراد مزبور را به حاشیه اجتماع براند تا دیگران ـ‌ با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسان‌ها‌ ـ تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. [المیزان ج‌۱۹، ص‌۳۷۱‌‌۳۷۲]

اطاعت از غافلان از یاد خدا ممنوع : اطاعت از غافلان از یاد خدا و پیروان هوای نفس: «ولا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَواهُ»؛ و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! . [کهف آیه۲۸]

اطاعت از گناه‌کاران ممنوع : «ولا تُطِع مِنهُم ءاثِمـًا...». و از هیچ گنهکار یا کافری از آنان اطاعت مکن! (انسان/۲۴) تعلیق نهی از اطاعت بر صفت گناهکاری و کفر، مفید علیّت این دو ویژگی برای حرمت مطلق اطاعت از کافران و فاسقان است، و حرمت اختصاص به جایی ندارد که آنها دعوت به گناه یا کفر می‌کنند. [المیزان ج‌۲۰، ص‌۱۴۱]

اطاعت از مسرفان ممنوع : «ولا تُطیعوا اَمرَ المُسرِفین»؛ [جامع البیان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۱۲۵]

اطاعت کورکورانه از پدر و مادر ممنوع : «و اِن جاهَداکَ لِتُشرِکَ بی ما‌لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُما»؛ و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای من همتایی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنها پیروی مکن! [عنکبوت آیه۸.لقمان آیه۱۵]

اطاعت از اکثریت ممنوع : «واِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ اللّهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلاَّالظَّنَّ واِن هُم اِلاّ یَخرُصون »؛ اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ [انعام آیه۱۱۶] . مهم‌ترین ویژگی اطاعت از اکثریت که باعث گمراهی است پیروی از حدس و گمان است. انسان در امور جزئی زندگی دنیا معمولا چاره ‌ای جز پیروی از حدس و گمان ندارد؛ ولی در امور اساسی زندگی و سعادت و شقاوت ابدی نمی‌تواند از کسانی که مبنای نظرشان گمان است و به عالم واقع و کشف یقینی راهی ندارند پیروی کند، ازاین‌رو قرآن هم پیامبر را از اطاعت اکثریت باز‌می‌دارد و هم به مردم هشدار می‌دهد که فراموش نکنید، پیامبر خدا در میان شماست و خیر و رشد جامعه در گرو اطاعت مردم از اوست؛ نه‌اینکه وی پیرو مردم باشد و طبق هوای آنها ـ‌که بیشتر ریشه در گمان داشته و مبنای عقلانی ندارد‌ـ حرکت کند: «لَو یُطیعُکُم فی کَثیر مِنَ الاَمرِ لَعَنِتُّم‌...»؛ [حجرات آیه۷]

اطاعت از همسران و فرزندان ممنوع : «... اِنَّ مِن اَزواجِکُم واَولادِکُم عَدُوًّا لَکُم فَاحذَروهُم»؛ بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ [تغابن آیه۱۴] چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن انسان‌اند و انسان را از اطاعت الهی باز می‌دارند. [جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۱۵۸ ، ۱۵۳. تفسیر مجمع‌ البیان، ج‌۱۰، ص‌۳۳]

رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله : إنّهُ لا يُدرَكُ ما عِندَ اللَّهِ إلّا بطاعَتِهِ . (منتخب ميزان الحكمه و ميزان الحكمه ج5ص564به بعد)

الإمامُ علي عليه السلام : طاعَةُ اللَّهِ مِفتاحُ كُلِّ سَدادٍ ، وصَلاحُ كُلِّ فَسادٍ . (منتخب ميزان الحكمه و ميزان الحكمه ج5ص564به بعد)

امام على‏ عليه السلام: أجدَرُ الناسِ برَحمَةِ اللَّه ِ‏أقوَمُهُم بالطّاعَةِ . (منتخب ميزان الحكمه و ميزان الحكمه ج5ص564به بعد)

الإمامُ علي عليه السلام : ألا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَةِ ساداتِكم وكُبَرائكم الذينَ تَكَبَّرُوا عن حَسَبِهِم ، وتَرَفَّعُوا فَوقَ نَسَبِهِم ... ولا تُطِيعُوا الأدعِياءَ الذينَ شَرِبتُم بِصَفوِكُم كَدَرَهُم ، وخَلَطتُم بِصِحَّتِكُم مَرَضَهُم ، وأدخَلتُم في حَقِّكُم باطِلَهُم ، وهُم أساسُ الفُسوقِ . (منتخب ميزان الحكمه و ميزان الحكمه ج5ص564به بعد)

امام رضا عليه‏ السلام: مَنِ اتَّقَى اللّهَ يُتَّقى وَ مَنْ اَطاعَ اللّهَ يُطاعُ؛ (كافى، ج 1، ص 137، ح 3)

پيامبر اعظم (ص)‏ مَن خَرجَ مِن ذُلِّ المعصيةِ الى عِزِّ الطّاعةِ آنسَهُ اللَّهُ عزّوجل بغَيرِ أنيسٍ، وأعانَهُ بغيرِ مالٍ.(422/1؛بحار: 359/75)

پيامبر اعظم (ص) انّهُ لا يُدرَكُ ما عِندَ اللَّهِ الّا بطاعَتِهِ.(3328/7؛ وسايل الشيعه: 184/11)

کتاب اهداف قیام امام حسین در زیارات : نوشته حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: کتاب نوشته های باقری ، اهداف قیام امام حسین در زیارات

تاريخ : چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | 22:19 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |