دیرراهب درمسیرِشام بود

دیرراهب درمسیرِشام بود - كاندرآن یك راهبی خوشنام بود

یك شب آنجااهلبیت مصطفی - باگروه شامیان بی حیا

دركناردیرراهب ماندگار - جملگی تن خسته وحال فكار

راس شاه دین حسین بن علی - روی نیزه همچنان خورمنجلی

دركنارصومعه بنهاده شد - حاملِ سربهرخواب آماده شد

نیمه شب نوری زِسرساطع شده - آنچنان گوئی كه خورطالع شده

راهب ازآن نوردرآن نیمه شب - درتحیرگشته واندرعجب

سربرون كردازدرون دیرخویش - دیدجمعی خسته باحال پریش

یك سری برنیزه دیداما چه سر - بودزیباهمچنان قرص قمر

میرودنوری بسوی آسمان - گشته ازنورش منوركهكشان

گِرداوباشدملائك درطواف - آنچنان كه حاجیان گِردِ مَطاف

یك نهیبی زدشمایان كیستید - دركناردیرمن ازچیستید

این سرِبالای نی ازآنِ كیست - باچنین شوكت به نی ازآنِ چیست

یك نفرگفتاكه ماموریم ما - چونكه ماموریم معذوریم ما

این سرِبالای نی باشد حسین - بوده ازبهرنبی نوردوعین

لیك چون گشته مخالف بایزید - كشته شدباخنجروتیغ وحدید

میبریم اینك سرش راسوی شام - تاكه برگیریم انعامی تمام

گفت راهب امشب این قرص قمر - میدهیدش برمنِ خونین جگر

بدره زردارم آن مال شما - باشداین ازبخت واقبال شما

زربدادودرعوض آن سرگرفت - زنده بودوزندگی ازسرگرفت

بردسررادردرون صومعه - كردبااوگفتگوبی واهمه

توكه باشی ایسرِدورازبدن - كه شدی دورازعزیزان ووطن

كی ترا ای سرزتن كرده جدا - باچه جرمی اینچنین گشتی فدا

جدتوباشدكه وبابت چه كس - كاینچنین باشی توبی فریادرس

گفت آن سربهرِراهب درجواب - مادرم زهرا علی ام هست باب

من كه باشم مصطفی رانورعین - نام من ای راهباباشدحسین

جدّمن پیغمبرآخرزمان - آن شفیع این جهان وآن جهان

من كه بی تقصیروبی جرم وگناه - كشته ی شمرلعین تبت یداه

درلبِ آب فرات وتشنه لب - شدسرم ازتن جدایاللعجب

جسم من مانده بدشت كربلا - راس من بینی بروی نیزه ها

اهلبیت من اسیرشامیان - اززنان وخواهران وكودكان

جمله همراه سرم دراین دیار - معرض دیدصغاروهم كبار

میبرندم شام درنزدیزید - اینچنین ظلمی دراین عالم كه دید؟

آن سرِپاك حسین شدروضه خوان - گشت راهب بهرِ اوگریه كنان

ناگهان راهب صداهائی شنید - گریه هائی ونواهائی شنید

دركنارِسرتمام حوریان - حضرت زهرا،علی،پیغمبران

آن یكی میگفت فرزندم حسین - آن یكی فرزنددلبندم حسین

آن یكی میگفت نوردیده ام - ای حسین نوردلِ غمدیده ام

جان مادرازچه روافسرده ای - ازچه روهمچون گلِ پژمرده ای

نورچشمم حق تونشناختند - برتوشمشیرجفاراآختند

ازچه رولب تشنه كردند شهید = اینچنین ظلمی دراین عالم كه دید؟

ازچه رواهل وعیالت شداسیر - اززن ومردوصغیروهم كبیر

ازچه رو راس توبرروی سنان - روی دست كوفیان وشامیان

راهب ازخودبی خودوبی اختیار - گشت گریان بهرآن سرزارزار

شدمسلمان راهب نیكوسرشت - آن دل شب رفت درراه بهشت

باقری این راهب واحوال او - لعنت حق بریزیدوآل او

ازکتاب مجموعه اشعارباقری حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، خـــــــــط حـــــــــــزب الله

تاريخ : پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ | 9:20 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |