حدیث پرمعنای نقش بسته در دیدار امروز رهبرانقلاب +عکس
به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه شخصی خود در توییتر درباره حدیثی که در دیدار امروز رهبر انقلاب با دانش آموزان نصب شده بود، نوشت:
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ. وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ، فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا، فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً.
اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم و آن بهترين چيزى است كه بندگان خدا بايد يكديگر را به آن سفارش كنند. بهترين كارها در نزد خدا آن است كه با پرهيزكارى انجام پذيرد.
جنگ ميان شما و اهل قبله آغاز شده است و اين پرچم را حمل نتواند كرد، مگر كسى كه بينا و شكيبا باشد و جاى حق را بشناسد. به هر چه به آن مأمور شده ايد، عمل كنيد و از هر چه شما را نهى كرده اند، دست بداريد. در كارى شتاب مكنيد، مگر آن گاه، كه به حقيقت آن آگاه گرديد. بسا شما كارى را ناخوش داريد و رأى ما در آن چيز ديگر باشد.
- شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )(لبه فعال)
- شرح علامه جعفری
- شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )
- منهاج البراعه (خوئی)
پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج6، ص: 513-509
دستوراتى درباره نبرد با فتنه جويان:
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، اصحاب خود را براى پيکار با ظالمان و طاغيان امت آماده مى کند. در ابتدا آن ها را به تقوا سفارش مى فرمايد و مى گويد: «اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى (و ترس از عذاب خدا) توصيه مى کنم; چرا که تقوا بهترين چيزى است که بندگان، يکديگر را به آن سفارش مى کنند و بهترين پايان کار در پيشگاه خداست» (أُوصِيکُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَى اللهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ، وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الاُْمُورِ عِنْدَاللهِ).
قرآن مجيد نيز بر اين معنا تأکيد مى کند که تنها کسانى گرفتار خسران نمى شوند که يکديگر را به حق و شکيبايى سفارش کنند که نتيجه آن تقواست (وَالْعَصْرِ إِنَّ الاِْنسَانَ لَفِى خُسْر إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ).
و نيز مى فرمايد: «(وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى)(1) ; فرجام نيک از آن تقواست» و درجاى ديگر فرموده: «(وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ)(2) ; فرجام نيک از آنِ پرهيزکاران است».
امام(عليه السلام) سپس در ادامه اين سخن مى فرمايد: «هم اکنون درهاى نبرد ميان شما و (فتنه جويان از) اهل قبله گشوده شده است و اين پرچم (جهاد با مسلمانان منحرف) را جز افراد بينا، با استقامت و آگاه به موارد حق بر دوش نمى کشند» (وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ، وَ لاَ يَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ).
آن گاه در ادامه مى فرمايد: «آن چه را به شما فرمان داده شده انجام دهيد و در برابر آن چه نهى شده، توقّف نماييد و در هيچ کارى عجله نکنيد تا به اندازه کافى درباره آن تحقيق کنيد ; زيرا ما در برابر آن چه نمى پسنديد راه هاى تغيير داريم» (فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ، وَقِفُوا عِنْدَ مَا تَنْهَوْنَ عَنْهُ ; وَ لاَ تَعْجَلُوا فِي أَمْر حَتَّى تَتَبَيَّنُوا، فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْر تُنْکِرُونَهُ غِيَراً(3)).
جمله «وَ لاَ يَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ» اشاره به اين است که ما نخستين بار دراسلام، مجبور شده ايم که با افرادى که مدعى اسلام و اهل قبله اند به دليل بغى و طغيانشان پيکار کنيم و اين امر براى ظاهربينان و کوته فکران، بسيار مشقت بار است ; لذا اين پرچم را جز آگاهان با استقامت و کسانى که حق را از باطل به خوبى مى شناسند، کسى ديگر نمى تواند بر دوش کشد.
و جمله هاى «فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ...» اشاره به اين است که اين راهِ پرمسئوليتى است ; با دقّت در آن راه، گام بر داريد و کاملا گوش به فرمان باشيد و نظم و انضباط را به دقّت رعايت کنيد.
و جمله «فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْر تُنْکِرُونَهُ غِيَراً» اشاره به اين است که در مسائل اجرايى جنگ و جزئيات کارها گاه امام و فرمانده دستوراتى مى دهد که مطابق ميل اکثريت مردم نيست ; مثلا دستور مى دهد که از طرف شمال به بصره حمله کنيد ; ولى اکثريت آن را مشکل مى پندارند و ترجيح مى دهند از طرف جنوب حمله کنند. امام(عليه السلام) مى فرمايد: «در اين گونه موارد; عجله نکنيد در آن جا که خلاف شرع و مصلحت نيست، ما تغييراتى مى دهيم و خواست شما را تأمين مى کنيم; همچنين اگر مردم شکايتى مثلا از بعضى فرمانداران داشته باشند من همچون عثمان اصرارى بر ابقاى آن ها ندارم و نظر مردم را در آن جا موافق شرع و مصلحت است مى پذيرم و اين همان موضوع انعطاف است».
يکى از ويژگى هاى مدير و فرمانده لايق آن است که به افکار مردم احترام بگذارد و در آن جا که اصول محفوظ مى ماند با آن ها آهنگ باشد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه، تفسيرهاى ديگرى براى اين جمله گفته اند که مناسب به نظر نمى رسد; مثل اين که «غير» به معناى مصالح باشد ; يعنى امورى را که شما انکار مى کنيد، مصالحى دارد که نمى دانيد; در حالى که تفسير «غير» به مصالح، با مفهوم اين واژه سازگار نيست. احتمالات ديگرى نيز در کلمات بعضى از شارحان نقل شده که چون با ظاهر کلمات امام هماهنگ نبود، از آن صرف نظر کرديم.
* * *
نکته:
گفتگويى با عمار ياسر در جنگ صفين:
شک نيست که اگر اهل قبله و گروهى از مسلمين اقدام به امورى کنند که پايه هاى اسلام را متزلزل کند و يا قيام بر ضدّ حکومت اسلامى باشد، بايد ارشاد شوند و از طرق مسالمت آميز آن ها را به راه حق بازگردانند ; ولى اگر به خلاف کارى خود ادامه دادند چاره اى جز اين نيست که آن ها را با زور بر سرجاى خود بنشانند و اين کار براى افراد سطحى نگر و کوتاه فکر خوش آيند نيست ; لذا امام(عليه السلام) مى فرمايد: اين پرچم را تنها افراد بينا و شکيبا و عالم و آگاه بر دوش مى کشند.
در حوادث جنگ صفين چنين نقل شده است: «يکى از ياران عمار ياسر مى گويد: ما در جنگ صفين، همراه على(عليه السلام) تحت فرماندهى عمار بوديم. ناگاه مردى صف را شکافت و به ما رسيد و گفت: عمار کدام است؟
عمار صدا زد: منم.
آن مرد گفت: سخنى دارم آشکارا بگويم يا پنهان؟
عمار گفت: اختيار با توست.
آن مرد گفت: آشکارا مى گويم. من در مبارزه با معاويه و پيروانش از ساعتى که از خانه بيرون آمدم ترديدى نداشتم و مى دانستم آن ها گمراهند و اين وضع تا ديشب ادامه داشت ; ولى خوابى ديدم که مرا مردّد ساخته است. در خواب ديدم منادى ما اذان گفت و به يگانگى خدا و رسالت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) شهادت داد. منادى آن ها همين طور. نماز بر پا شد. همه مانند هم نماز خوانديم. همه يکنواخت تلاوت قرآن مى کرديم (از خواب بيدار شدم) شک و ترديد مرا فرا گرفت با خود گفتم: اگر آن ها بر باطلند، پس چرا همه چيز آن ها مثل ماست؟ خدا مى داند آن شب بر من چه گذشت!
عمار گفت: صاحب آن پرچم سياه را که در برابر ماست مى شناسى؟ او عمرو عاص است. من همراه با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در برابر همين پرچم، سه بار جهاد کرده ام و اين دفعه چهارم است و او از آن سه نوبت بهتر نشده ; بلکه بدتر و فاجرتر هم شده است. آيا تو در غزوه بدر و احد و حنين شرکت داشتى؟ يا پدرت شاهد آن ها بوده است که براى تو خبرآورد؟ او گفت: نه.
عمار گفت: موقعيت امروز ما در خدمت على(عليه السلام) همان موقعيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روز بدر و احد و حنين است و مرکز پرچم آن ها همان مرکز پرچم هاى مشرکان و احزاب است.
آيا آن لشکر و کسانى را که در آن هستند مى بينى؟ به خدا سوگند! من دوست داشتم که تمام آن هايى که همراه با معاويه براى مبارزه با ما آمده اند و از اهداف ما جدايند همگى يک انسان بودند و من آن انسان را از بين مى بردم... آيا حقيقت را براى تو روشن ساختم؟
آن مرد گفت: آرى، بر من روشن شد.
عمار گفت: حالا هر يک از دو گروه را که مى خواهى انتخاب کن».(4)
اين واقعه و مانند آن نشان مى دهد که ظاهر اسلامى اين گروه هاى مخالف که پوششى براى نيّات شوم آن ها بود، افراد ساده دل را فريب مى داد و امام(عليه السلام) با سخنان ياد شده به اين گونه افراد هشدار مى داد.
****
پی نوشت:
1. طه، آيه 132.
2. اعراف، آيه 128.
3. «غير» به معناى حوادث و تغييراتى است که در زندگى انسان ها رخ مى دهد و در خطبه ياد شده به معناى هرگونه تغيير است.
4. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 5، صفحه 256 (با کمى تلخيص) ـ اين داستان را «نصر بن مزاحم» در صفحه 321 کتاب صفين نيز نقل کرده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات