رویدادهای مهم روز 15 بهمن

گذاشتن سنگ بناي دانشگاه تهران (1313ش)
طرح تأسيس دانشگاه تهران در سال 1313 شمسي به صورت لايحه قانوني به مجلس شوراي ملي ارائه شد و پس از تصويب به مرحله اجرا در آمد. دانشگاه تهران از مدارس عالي آن زمان مانند مدرسه عالي طب و مدرسه حقوق و علوم تشكيل مي‏شد. اين دانشگاه در بدو تأسيس شامل شش دانشكده به نام‏هاي: علوم طبي، انساني، ...

ترور ناكام "محمدرضا پهلوي" در جريان مراسم سالگرد تأسيس دانشگاه تهران (1327ش)
در روز پانزدهم بهمن 1327 ش، طبق معمول سال‏هاي گذشته، محمدرضا پهلوي در مراسم جشن سالگرد تأسيس دانشگاه تهران شركت كرد كه با سوء قصد يكي از عكاسان مواجه گرديد ولي آسيبي به وي وارد نشد. پس از اين حادثه، حكومت نظامي در شهر اعلام گرديد و تحقيقات درباره ضارب آغاز شد و نتيجه تحقيقات به اين ...

رحلت عالم، فقيه و اديب بزرگوار، آيت اللَّه "ملا محمد جواد صافي گلپايگاني" (1337 ش)
آيت‏اللَّه آخوند ملامحمد جواد صافي گلپايگاني در سال 1294 ش (1287 ق) در بيت علم و تقوا در گلپايگان به دنيا آمد. وي به اقتضاي شوق فطري و سيره خانوادگي، از همان آغاز نوجواني، به تحصيل علوم ديني روي آورد و پس از اتمام مقدمات و سطح، در محضر حضرات آيات: سيد محمد باقردرچه‏اي، ميرزا جهانگير ...

پيام "امام خميني"(ره) مبني بر ادامه مبارزه و اعتصابات تا پيروزي نهايي (1357ش)

مخالفت بختيار با تشكيل دولت موقت انقلاب (1357 ش)
در حالي كه پس از ورود امام به ايران، مبارزات مردم با رژيم شاه با سرعت بيشتري به هدف خود نزديك مي‏شد، شاپور بختيار، آخرين نخست‏وزير اين رژيم در مصاحبه‏اي تلاش كرد تا مردم را آرام كند. وي كه با تظاهر به دموكراسي و آزادي‏خواهي مي‏كوشيد مردم را از ادامه انقلاب منصرف كند، در اين مصاحبه ...

روحانیون خواستار آزادی همافران زندانی شدند(1357ش)

محمد فضائلی از عوامل رژیم در روزنامه کیهان متذکر شد:(1357ش)
تشکیل مجلس مؤسسان اول و تغییر سلطنت قاجار به خاندان پهلوی طبق قانون اساسی صورت نگرفت حتی خلع احمدشاه و حکومت موقّت جانشین او در مجلس عادی به تصویب رسید

به دنبال استعفای جواد شهرستانی شهردار تهران به امام خمینی، یک مقام دولتی گفت: (1357ش)
جواد شهرستانی، شهردار تهران که هم اکنون در پرونده های مربوط به سوء استفاده از خرید کامیون و تریلر برای وزارت راه مورد اتهام و تعقیب است، بدنبال اطلاع از این نکته چون در کابینه های گذشته مشارکت داشته است مورد تعقیب قرار خواهد گرفت. وی از امروز ممنوع الخروج گردید.

کریم سنجابی طی نطقی در سازمان برنامه اعلام کرد: که باید پرونده ها و قراردادهای 25 سال اخیر را مطالعه و بررسی کرد تا خیانت ها و چپاولگری ها فاش شود(1357ش)

دیوان کیفر کارکنان دولت، میرتقی سیرنگ معاون وزارت بازرگانی را بازداشت کرد. (1357ش)
همچنین دیوان کیفر قرار مجرمیت معاون وزارت راه و تنی چند از مدیران کل آن وزارتخانه را صادر نمود.

خبرگزاری فرانسه از قول آیت الله شریعتمداری اظهار داشت(1357ش)
که اختلاف نظرهای بین آیات عظام وجود ندارد و نکات جزئی که بین ما وجود دارد در مذاکراتی که در آتیه نزدیک خواهیم داشت مرتفع خواهد شد.

آیت الله طالقانی اعلام کرد: تصرف اراضی عمومی خلاف شرع است(1357ش)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ورویدادهای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 23:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

انقلاب زنده

دكتر حسن رحيم پور ازغدي

رهبر انقلاب اسلامي در جمع مردم تبريز در سخنان مهمي به پايداري انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابهاي بزرگ جهان پرداختند و بر زنده بودن شعارهاي انقلاب در آستانه سي سالگي تأكيد كردند.
گفتار زير از دكتر حسن رحيم پور ازغدي كه در جمع اعضاء شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي ايراد شده است، به تشريح زواياي دقيقي از واقعيت مورد اشاره رهبري اختصاص دارد. در اين گفتار مطالب مهمي درباره ويژگيها و ضروريات تبليغ از حيث سلبي و ايجابي بيان شده است.
او در يك تقسيم بندي نمادين از نيروهاي پس از دوره جنگ به سياه پوست، سرخ پوست و سفيد پوست و ذكر ويژگيهاي هريك، معتقد است سرنوشت انقلاب و زمامداري امور نبايد به دست سفيدپوستها بيفتد. متن كامل اين سخنراني در ادامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه اي عرض مي كنم در مورد نحوه تبليغاتي كه از رسانه هاي رسمي به نام حكومت به عنوان اتحاد ملي- اسلامي يا تضعيف و فروپاشي اين وحدت و انسجام پخش مي شود. در واقع اسم اين كار را مي شود تعظيم شعائر انقلاب و مديريت مناسك آن گذاشت كه جزئي از تعظيم شعائر اسلامي محسوب مي شود.
اين كار، بركاتي دارد و صدماتي. بركات آن روشن است اما وقتي ستادهاي رسمي براي تبليغات تشكيل مي شود، هميشه يك خطر محتوايي و يك آفت جدي وجود دارد. درست است كه بعد از يك انقلاب از لحاظ لجستيكي و هماهنگي اوضاع منطقي تر مي شود، منتهي نمي شود براي تبليغات مفاهيم انقلابي و در دوره آرامش بعد از جنگ و جامعه سازي، با ادبيات ديگري با مردم حرف زد...

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماهيت انقلاب اسلامي

وقايع و حوادث اجتماعي و تاريخي همانند پديده هاي طبيعي احيانا از نظر ماهيت با يكديگر اختلاف دارند. همه نهضتهاي تاريخي را نمي توان از نظر ماهيت يكسان دانست . هرگز ماهيت انقلاب اسلامي صدر اسلام با ماهيت انقلاب كبير فرانسه و يا انقلاب اكتبر روسيه يكي نيست .

تشخيص ماهيت يك نهضت از راههاي مختلف ممكن است صورت گيرد : از راه افراد و گروههائي كه بار نهضت را به دوش ميكشند از راه علل و ريشه هائي كه زمينه نهضت را فراهم كرده است از راه هدفهائي كه آن نهضت تعقيب مي كند از راه شعارهائي كه به آن نهضت قدرت و حيات و حركت مي بخشد....

نهضت كنوني ايران به صنف و طبقه خاصي از مردم ايران اختصاص ندارد نه كارگري است نه كشاورزي نه دانشجوئي نه فرهنگي و نه بورژوازي . در اين نهضت غني و فقير مرد و زن شهري و روستائي طلبه و دانشجو پيله ور و صنعتگر كاسب و كشاورز روحاني و آموزگار باسواد و بي سواد يكسان شركت دارند. يك اعلاميه كه از طرف مراجع بزرگ عاليقدري كه نهضت را رهبري مي كنند صادر مي شود در سراسر كشور و در ميان عموم طبقات طنين يكسان مي افكند طنينش در شهر همان قدر است كه در روستا در اقصي نقاط خراسان و آذربايجان همان آهنگ را دارد كه در جو دانشجويان ايراني دورترين شهرهاي اروپا يا آمريكا مظلوم و محروم را همان اندازه به هيجان مي آورد كه بركنار مانده را استثمار نشده در همان حد احساس ضد استثمار پيدا مي كند كه استثمار شده .
اين نهضت يكي از صدها واقعيتهاي عيني تاريخي است كه بي پايگي نظريه مفسران مادي تاريخ و طرفداران ماترياليسم تاريخي را كه اقتصاد را زيربناي جامعه معرفي مي كنند و هر جنبش اجتماعي را انعكاسي از تضادهاي طبقاتي مي دانند و همواره دست توسلشان به سوي دامن كشدار درگيريهاي مادي و تضادهاي طبقاتي دراز است و همه راهها را به « شكم » منتهي مي فرمايند برملا مي كند.
اين نهضت نهضتي است از تيپ نهضت پيامبران يعني برخاسته از « خودآگاهي الهي » يا « خدا آگاهي » . اين خودآگاهي ريشه اش در اعماق فطرت بشر است از ضمير باطن سرچشمه مي گيرد. هرگاه تذكري پيامبرانه شعور فطري بشر را به خالق و آفريدگارش به اصل و ريشه اش به شهر و دياري كه از آنجا آمده و يك آشنائي مرموز نسبت به آنجا در خود احساس مي كند بيدار سازد. اين بيداري خود به خود به دلبستگي به ذات جميل علي الاطلاق منتهي ميگردد. دلبستگي به خدا كه سرسلسله ارزشها است به دنبال خود دلبستگي به كمال و زيبائي و عدل و برابري و گذشت و فداكاري و افاضه و خيررساني در او به وجود مي آورد.
آن احساسي كه پيامبران در انسان بيدار مي كنند يعني احساس خداجوئي و خداپرستي كه در فطرت هر فرد نهفته است و او را جوياي تعالي و متنفر از كاستي و پستي در هر شكل و هر مظهر مي نمايد به انسان ايده مي دهد او را طرفدار حق و حقيقت از آن جهت كه حق و حقيقت است نه از آن جهت كه پيوندي با منافعش دارد مي نمايد و دشمن باطل و پوچي مي كند از آن جهت كه باطل باطل است و پوچي پوچي است فارغ از هر منفعت يا زياني . عدالت و برابري و راستي و درستي از آن جهت كه ارزشهاي خدائي هستند خود به صورت « هدف » و « مطلوب » درمي آيند نه صرفا وسيله اي براي پيروزي در تنازع زندگي .
انساني كه بيداري خدائي پيدا مي كند و ارزشهاي متعالي انساني برايش به صورت « هدف » درمي آيند از اينكه طرفدار يك فرد به عنوان يك فرد و يا دشمن يك شخص به عنوان يك شخص بشود آزاد مي شود او ديگر طرفدار عدل است نه عادل دشمن ظلم است نه ظالم طرفداريش از عادل و دشمنيش با ظالم از عقده هاي رواني و شخصي ناشي نمي شود اصولي و مسلكي است .
وجدان اسلامي بيدار شده جامعه ما او را در جستجوي ارزشهاي اسلامي برانگيخته است و اين وجدان مشترك و روح جمعي جوشان جامعه است كه طبقات مختلف و احيانا متضاد را در يك حركت هماهنگ براه انداخته است .
و اما از نظر ريشه : ريشه اين نهضت را در جريانهاي نيم قرن اخير كشور از نظر تصادم آن جريانها با روح اسلامي اين جامعه بايد جستجو كرد. در نيم قرن اخير جريانهائي رخ داده كه بر ضد اهداف عاليه اسلامي و در جهت مخالف آرمانهاي مصلحان صد ساله اخير بوده و هست و طبعا نمي توانست براي هميشه از طرف جامعه ما بدون عكس العمل بماند.
آنچه در اين نيم قرن در جامعه اسلامي ايران رخ داد عبارت است از :
استبدادي خشن و وحشي و سلب هر نوع آزادي
نفوذ استعمار نو يعني شكل نامرئي و خطرناك استعمار چه از جنبه سياسي و چه از جنبه اقتصادي و چه از جنبه فرهنگي .
دور نگهداشتن دين از سياست بلكه بيرون كردن دين از ميدان سياست
كوشش براي بازگرداندن ايران به جاهليت قبل از اسلام و احيا شعارهاي مجوسي و ميراندن شعارهاي اصيل اسلامي .
تغيير تاريخ هجري محمدي به تاريخ مجوسي يك نمونه آن است .
قلب و تحريف در ميراث گرانقدر فرهنگ اسلامي و صادر كردن شناسنامه جعلي براي اين فرهنگ به نام فرهنگ موهوم ايراني .
تبليغ و اشاعه ماركسيسم دولتي يعني جنبه هاي الحادي ماركسيسم منهاي جنبه هاي سياسي و اجتماعي آن .
چنانكه مي دانيم عناصر خود فروخته ماركسيست به يك توافق با دستگاه حكومت نائل گرديدند و آن تبليغ جنبه هاي الحادي و ماترياليستي و ضد مذهبي ماركسيسم و سكوت از جنبه هاي سياسي و اجتماعي آن است . ما در دانشگاه از نزديك شاهد اينگونه فعاليتهاي عناصر ماركسيست كه در زير چتر حمايت بيدريغ دستگاه خوشبخت مي زيستند بوديم .
كشتارهاي بي رحمانه و ارزش قائل نشدن براي خون مسلمانان ايراني و همچنين زندانها و شكنجه ها براي متهمان سياسي .
تبعيض و ازدياد روزافزون شكاف طبقاتي علي رغم اصلاحات ظاهري ادعائي .
تسلط عناصر غيرمسلمان بر مسلمانان در دولت و ساير دستگاهها
نقض آشكار قوانين و مقررات اسلامي چه به صورت مستقيم و چه به صورت ترويج و اشاعه فساد در همه زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي .
مبارزه با ادبيات فارسي اسلامي كه حافظ و نگهبان روح اسلامي ايران است به نام مبارزه با واژه هاي بيگانه .
بريدن پيوند از كشورهاي اسلامي و پيوند با كشورهاي غيراسلامي و احيانا ضد اسلامي كه اسرائيل نمونه آن است .
اين امور و امثال اينها در طول نيم قرن وجدان مذهبي جامعه ما را جريحه دار ساخت و به صورت عقده هاي مستعد انفجار درآورد.
از طرف ديگر جريانهائي در جهان رخ داد كه چهره دروغين تبليغات سياسي ليبرال غربي و دنياي سوسياليست شرقي را آشكار ساخت و اميدي كه طبقات روشنفكر به اين دو قطب بسته بودند تبديل به ياس شد.
و از جانب سوم در طول سي و اند سال گذشته يعني از شهريور ۲۰ تاكنون محققين و گويندگان و نويسندگان اسلامي توفيق يافتند كه تا حدودي چهره زيبا و جذاب اسلام واقعي را به نسل معاصر بنمايانند.
روحانيت آگاه و شجاع و مبارز ايران كه از ناهنجاريهاي گذشته رنج مي برد و در پي فرصت مناسبي براي بپاخاستن بود در اين شرائط به پا خاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاريهاي پنجاه ساله و سر خورده از غرب مابي و شرق گرائي و آشنا به تعاليم نجات بخش اسلام به تمام وجود و هستي خود نداي روحانيت را لبيك گفت و از چنين ريشه هائي بود كه نهضت اسلامي ايران مايه گرفت .
شعارهاي اسلامي نهضت سراسر كشور را از مركز تا دورترين دهات مرزي گرفته است كسي به اين مردم ديكته نكرده و براي شان شعار انتخاب نكرده است اين شعارها را مردم از اعماق ضمير اسلامي خود الهام مي گيرند. آيا در همه شعارهائي كه اين مردم از پيش خود ابتكار مي كنند شعاري غيراسلامي ديده مي شود
اين نهضت نهضتي است از نوع نهضت پيامبران يعني برخاسته از « خودآگاهي الهي » يا « خداآگاهي » . اين خودآگاهي ريشه اش در اعماق فطرت بشر است و از ضمير باطن سرچشمه مي گيرد
روحانيت آگاه و شجاع و مبارز ايران كه از ناهنجاري هاي گذشته رنج مي برد و در پي فرصت مناسبي براي به پا خاستن بود در اين شرايط به پاخاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاري هاي پنجاه ساله و سرخورده از غرب مآبي و شرق گرايي و آشنا به تعاليم نجات بخش اسلام با تمام وجود و هستي خود نداي روحانيت را لبيك گفت و از چنين ريشه هايي بود كه نهضت اسلامي ايران مايه گرفت .
منبع:متفكر شهيد آيت الله مرتضي مطهري،به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت؛
روزنامه جمهوري اسلامي


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مردمي ترين انقلاب جهان

اين مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزر گترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جديتر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.
1ـ موقعيت اقتصادي رژيم ها
در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظ وجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحران هاي مالي و اقتصادي فراواني بود كه روز به روز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.
شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بيستم وضع مطلوبي نداشت. دو جنگ خارجي كه در اين دوره اتفاق افتاد برشدت نابساماني هاي اقتصادي افزود، ركود اقتصادي كه تا سال 1909 دوام داشت شرايط ناگواري را براي كاركنان و دهقانان ايجاد كرده بود، از يك سو بيكاري را سخت دامن ميزد و از سوي ديگر شرايط كار و ميزان درآمد اين دو طبقه را طاق تفرسا وغير قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتي كه در اين دوران كارگران راه مي انداختند عمدتاً ماهيت اقتصادي داشت و مرتباً بر تعداد اعتصابات و شمار شركت كنندگان در اعتصابات افزوده مي گشت.
حال آنكه در ايران، در اواخر حكومت شاه رژيم، ايران در مطلوبترين سطح از قدرت اقتصادي كه در تمام سلطنت 57 ساله رژيم پهلوي بي سابقه بود به سر مي برد با افزايش سريع و غيرقابل پيش بيني درآمد نفت، رژيم ايران نه تنها تبديل به يكي از دولتهاي ثروتمند شده بود بلكه جامعه ايراني را به يك جامعه كاملاً مصرفي تبديل كرده بود.بدين ترتيب ملاحظه مي گردد در حالي كه دولت هاي فرانسه و روسيه از نظر اقتصادي در بدترين شرايط بودند و در حقيقت در مرحله ورشكستگي نهايي قرار داشتند دولت ايران با توجه به افزايش ناگهاني و غيرقابل پيش بيني قيمت نفت از نظر ذخاير ارزي و توانائي هاي مالي در مطل بترين و مناسب ترين شرايط اقتصادي درتاريخ خود بوده است.
2. اقتدار نظامي رژيم ها
3 ـ پيچيدگي و استحكام رژيم ها
1 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه رهبران انقلاب از طبقات متوسط و بالاي جامعه بوده اند در حالي كه در انقلاب اسلامي ايران رهبران انقلاب وابسته و متعلق به طبقات محروم و فقير جامعه بوده اند.
2 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه به ويژه در انقلاب روسيه رهبران مدافع و نماينده طبقه اي بودند كه خود متعلق به آن طبقه نبودند در حالي كه در انقلاب اسلامي رهبران انقلاب دقيقاً مدافع طبقه اي بودند كه از آن طبقه برخاسته بودند.
3 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه طبقه روشنفكر و تحصيل كرده رهبري انقلاب را بر عهده داشته و اشراف و روحانيون نقش ضد انقلاب را داشتند در حالي كه در انقلاب اسلامي رهبري ضد انقلاب را روشنفكران وابسته به چپ و راست بر عهده داشتند.
4 ـ در انقلاب فرانسه و روسيه ما به چهره شاخصي كه همه ويژگي هاي سه گانه رهبري را در خود جمع داشته و از نظر ارائه ايدئولوژي، فرماندهي انقلاب و سازندگي بعد از انقلاب داراي استعداد، نبوغ و قدرتي همچون رهبري در انقلاب اسلامي باشد برخورد نمي كنيم. در انقلاب فرانسه چهره هايي مانند لافايت، روبسپير، دوك د. اورلئان مطرح هستند كه هيچكدام رهبري انقلاب را در تمام دوران شكل گيري و پيروزي آن به طور جامع در دست نداشتند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
«نامه آیت‌الله خامنه‌ای (به جوانان اروپا و آمریکا) را خوانده‌ام. دقیقا به همین دلیل ایران هستم و می‌خواهم همه مؤمنان مسیحی جهان را متوجه کشوری کنم که چهره‌ای صلح‌جو و خیرخواهانه دارد. معتقدم در جایی که ذهن‌ و تفکرِ قدرتمندان جهان نتوانسته است کاری کند، قلب‌ها و پاهای زائران حتما می‌تواند صلح را توسعه دهد.»
کد خبر: ۵۶۵۳۷۶
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۶ - 03 February 2016
نامه مقام معظم رهبری که حدود دو ماه پیش پس از حوادث تروریستی فرانسه، انتشار تصاویر توهین‌آمیز به مقدسات اسلامی در یک نشریه فرانسوی و تشدید جریان اسلام هراسی از سوی مقامات و رسانه‌های غربی منتشر شد و پس از آن، سفر رییس‌جمهور ایران به واتیکان و دیدارش با رهبر کاتولیک‌های جهان برای تاکید بر ترویج صلح و پرهیز از خشونت و افراطی‌گری، هیأتی را از واتیکان و ایتالیا روانه‌ی ایران کرد تا این‌بار فراتر از گفتمان، برای ایجاد جهانی عاری از خشونت، گام برداشته شود. واتیکان و ایران به این باور رسیده‌اند که پیوند ادیان و صلح‌جویی را از طریق "توریست" در جهان اشاعه دهند.

اسقف «مونسینیور آندره آتا»، رییس سازمان زیارت و گردشگری واتیکان در گفت‌وگو با ایسنا که در میانه گشت و گذر ادیان پایتخت ایران (سی تیر) ‌انجام شد، مؤمنان مسیحی را که قرار است به ایران سفر کنند "شاهدان صلح" خواند و گفت: زائران ما، مؤمنانی هستند که اوقات زیادی از شبانه‌روز را به دعا و نیایش می‌گذرانند، آن‌ها در سفر شاهدانی برای صلح هستند و من این تعبیر را دارم، در جایی که ذهن و تفکرِ قدرتمندان جهان نتوانسته است کاری کند، این قلب‌ها و پاهای زائران است که می‌تواند صلح را توسعه دهد.

ماموریت فرستادگان واتیکان و رم، تحکیم دوستی، صمیمت، صلح و نزدیک شدن دین اسلام و مسیحیت و در وهله بَعد برقراری سفر کاروان‌های زیارتی و سیاحتی کاتولیک‌های جهان بویژه ایتالیا و واتیکان به ایران است.

اسقف آتا معتقد است؛ سطح روابط و تعاملات ایران و واتیکان درحال حاضر، بهترین وضعیت خود را در کل تاریخ تجربه می‌کند.

او به گفتمانی که سال‌هاست بین ایران و واتیکان جریان دارد اشاره کرد و افزود: امروز شاهد به میوه نشستنِ آن گفتمان هستیم. هدف ما از سرگیری تورهای گردشگران مذهبی از اروپا و بویژه ایتالیا با مدیریت و برنامه‌ریزی واتیکان در ایران است، اتفاقی که در گذشته شاهد آن بودیم و برای مدتی متوقف شده بود.

اسلامی که آیت‌الله خامنه‌ای نشان داد


رییس سازمان زیارت و گردشگری واتیکان در پاسخ به این سوال که با توجه به تشدید تحرکات تروریستی و به دنبال آن اسلام‌هراسی که جهان را در برگرفته، چقدر قائل به این موضوع است که برقراری جریان گردشگری بین دو قطب اسلام و مسیحیت، می‌تواند مانع از گسترش این تفکر شود و جهانی عاری از خشونت را پدید آورد؟ گفت: در مطبوعات و رسانه‌های ایتالیا و اروپا خیلی درباره اسلام، کلی‌گویی می‌شود و این واژه آن‌قدر در کنار خشونت و تروریسم به کار رفته که متاسفانه اسلام به استعاره‌ای از خشونت و تروریسم تبدیل شده است. ما دقیقا به همین منظور می‌خواهیم، این سفرها از اروپا و ایتالیا به ایران برقرار شود تا مردم از نزدیک چهره‌ی متفاوت اسلام را در کشوری مثل ایران ببینند، چهره‌ای صلح‌جویانه و خیرخواهانه و مردمی از ادیان مختلف که در آرامش و ثبات، کنارهم در چنین کشوری زندگی می‌کنند.

«آتا» سپس به نامه‌ی مقام معظم رهبری خطاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی و همچنین دیدار اخیر حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی و پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان، اشاره کرد و گفت: دقیقا به این دلیل در ایران هستیم. نخست به خاطر نامه آیت‌الله خامنه‌ای که از طریق مقامات ایرانی در ایتالیا به دست ما رسید. من این نامه را خوانده‌ام و آن را از طریق واتیکان به تمام دانشگاه‌ها و سازمان‌های جوانان مسیحی ایتالیا فرستادیم تا همه بخوانند و متوجه شوند اسلامی هم وجود دارد که در این قالب صحبت می‌کند. انگیزه دیگر این سفر، دیدار تازه‌ی پاپ فرانسیس و آقای روحانی بود که هر دو طرف خواستار شدند با جنگ، خشونت و شر مبارزه شود.

تصور نمی‌کردم ایران تا این حد باز باشد


رییس سازمان زیارت و گردشگری واتیکان و همراهانش که سه فرستاده از سازمان زیارتی رُم هستند و برای نخستین‌بار به ایران سفر کرده‌اند، از برخورد مردم، معاشرت اجتماعی زن‌ها و مردها، معماری شهری، آثار تاریخی و زندگی آزادانه ادیان مختلف در کنارهم، به هیجان آمدند و به این غافلگیری‌شان در طول مصاحبه، اشاره کردند.

«آتا» گفت: درست است که قبلا درباره ایران خیلی مطالعه کرده بودم و می‌دانستم ایران، آن کشوری نیست که رسانه‌های ما معرفی کرده‌اند، اما با این حال وقتی به ایران رسیدم، دیدم که اثر مطبوعات ما چقدر زیاد بوده است.

وی اظهار کرد: با وجود آن همه اطلاعات از ایران، این مواجهه‌ی از نزدیک بود که من را به شدت تحت تاثیر قرار داد. اصلا تصور نمی‌کردم ایران تا این حد کشوری باز و آماده‌ی گفت‌وگو و تعامل با جهان باشد. بویژه در مردم می‌بینم که به تعامل با جهان معتقدند و متوجه هستند توریسم کمک بزرگی به اقتصاد کشورشان می‌کند، این‌ها حاکی از آمادگی ذهنی و آگاهی مردم این کشور است و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و فکر نمی‌کردم ایران چنین کشوری باشد.

خبرنگاران مشهور ایتالیا برای ایران قلم می‌زنند


اسقف «آتا» سپس برنامه‌ای را که برای تعامل گردشگری با ایران درنظر گرفته است، تشریح کرد و افزود: پس از بازگشت به واتیکان، گروه کاری مشترکی با مقامات وزارت فرهنگ و ارتباطات، سازمان‌های حج و زیارت و گردشگری ایران تشکیل می‌دهیم تا برای سفر تعدادی از خبرنگاران مشهور ایتالیا که قلم شناخته شده‌ای دارند و مدیران آژانس‌های قوی این کشور که سفرهای زیارتی از ایتالیا در اماکن مقدس جهان اجرا می‌کنند، برنامه‌ریزی کنیم تا منظره‌ها و جاذبه‌های ایران را مشاهده کنند. هریک از آن‌ها می‌توانند تعداد زیادی گروه را از ایتالیا و سایر کشورهای اروپا به ایران، هدایت کنند و برای آن‌ها برنامه‌ریزی سفر داشته باشند.

طبق آماری که رییس سازمان زیارت و گردشگری واتیکان به ایسنا ارائه کرد، سالانه حدود 50 هزار زائر از این کشور به اقصی نقاط جهان سفر می‌کنند. تعداد زائرانی که تحت تاثیر برنامه‌ریزی واتیکان از خارج این کشور، به سفر می‌روند گاه تا 100 هزار نفر می‌رسد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مـطالـب،اخبار و مـقالات گوناگون

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
ارتش سوریه و حزب‌الله و گروه‌های متحد آنان موفق شدند بعد از ساعات‌ها درگیری محاصره چهار ساله نبل و الزهراء را از محور شرقی نبل بشکنند اما درگیری بشدت ادامه دارد.
کد خبر: ۵۶۵۵۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۴ - 03 February 2016
ارتش سوریه و حزب‌الله و گروه‌های متحد آنان موفق شدند بعد از ساعات‌ها درگیری محاصره چهار ساله نبل و الزهراء را از محور شرقی نبل بشکنند اما درگیری بشدت ادامه دارد.

به گزارش فارس، نیروهای ارتش سوریه و مقاومت، در ادامه عملیات شکست محاصره دو شهرک موفق شدند روستای معرسة الخان را تصرف و آن را از وجود تروریست‌ها پاکسازی کنند تا کمر مقاومت سه روزه آنان در این منطقه بشکند.

این اتفاق بعد از آن رخ داد که همزمان ارتش سوریه از محور شرقی روستا و نیروهای مردمی نبل و الزهراء از محور غربی روستا پیشروی کنند تا سرانجام به یکدیگر برسند.

درگیری‌ها در اطراف روستا بین نیروهای سوری و مقاومت با تروریست‌ها بشدت ادامه دارد و یگان موشکی و توپخانه‌ای حزب الله و جنگنده‌های روس مناطق غربی روستا را بشدت مورد هدف قرار می دهند.

پس از متصل شدن نیروهای ارتش و مقاومت به نیروهای مردمی، شمار قابل توجهی از نیروهای ارتش سوریه و مقاومت موفق شدند خود را از معرسة مستقیما به شرق شهرک «نبل» برسانند و عملا حصر شهرک‌ها را بشکنند اما درگیری‌ها به پایان نرسیده و همچنان بشدت ادامه دارد.

شهرک مایر در حدفاصل معرسة الخان و شهرک نبل که در شمال خط ارتباطی «معرسه - نبل» قرار دارد، هنوز در اختیار تروریست‌هاست.

محاصره نبل و الزهراء شکسته شد

آغاز جشن مردمی در زینبیه

با انتشار خبر شکسته شدن محاصره چهارساله از شهرک‌های نبل و الزهراء که شهرک‌های شیعه‌نشین هستند، مردم در زینبیه در جنوب دمشق از شادی به خیابان ریختند.

شماری از مردم که مسلح هستند، به نشانه شادی به شلیک هوایی اقدام کردند.

عملیات منحصر به فرد و مرگ 55 تروریست

ساعاتی پیش منابع میدانی گروه بین‌الملل فارس خبر دادند که که رزمندگان مقاومت در جنوب حردتنین، عملیاتی موفق انجام داده‌اند که طی آن دهها تروریست کشته شده‌اند.

گروهی متشکل از نیروهای حزب‌الله لبنان با کمک نیروهای مقاومت عراقی دقایقی قبل موفق شدند از فرصت به دست آمده از درگیری ها در شمال حلب استفاده کنند و با انجام عملیات ویژه به سمت مواضع تروریست‌ها در روستای رتیان واقع در جنوب حردتنین حمله کنند

در این حمله بیش از 55 تن از تروریست‌ها از پای در آمدند و هفت خودروی نظامی آنان منهدم شد. این نیروها پس از عملیات به اطراف منطقه باشکوی بازگشتند. بزرگترین محاصره تاریخ در سوریه شکسته شد

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: تــــحــــوّلات ســـوریــــه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
همه‌چیز از قبل حساب‌شده و بر اساس طراحی است؛ حتی جایگاه تماشاچیان و محل پارک خودروهایشان.
زمان برگزاری مسابقات هم مشخص است و حتی حاضران می‌دانند که چرا این هفته فلان مبارز غایب است و هفته آینده قرار است کدام مبارز به میدان بیاید و برایش حریف بطلبند.
 

 
همه‌چیز از قبل حساب‌شده و بر اساس طراحی است؛ حتی جایگاه تماشاچیان و محل پارک خودروهایشان. زمان برگزاری مسابقات هم مشخص است و حتی حاضران می‌دانند که چرا این هفته فلان مبارز غایب است و هفته آینده قرار است کدام مبارز به میدان بیاید و برایش حریف بطلبند. ظاهراً همه‌چیز سر جای خودش قرار دارد اما...
 
پس از این مقدمه، می‌نویسد: از سال 1348 که قانونی به تصویب رسید تا مانع از وارونه نگه داشتن مرغ و خروس شده و در آن برای خاطیان جریمه تعیین شد، تا به امروز، قانونی در حمایت از حیوانات در کشورمان به تصویب نرسیده است، الا قوانینی که جریمه شکار غیر مجاز را مشخص می‌کند و کاری به حیوانات زنده ندارد.
 
شاید تاکنون درباره این موضوع چیزی نشنیده باشید و با خواندن این جملات تازه متوجه چرایی بی‌توجهی عمومی به حقوق حیوانات در کشورمان شده باشید اما ظاهراً شمار افرادی که از این موضوع آگاهند، کم نیست! این را می‌شود از میدان‌های مبارزه حیوانات در کشورمان فهمید که در حال گسترش هستند و روزبه‌روز بر شمارشان افزوده می‌شود.
 

 
اگر تا چند دهه پیش جنگ خروس‌ها یا همان خروس‌بازی در برخی نقاط کشورمان رایج بود و می‌شد نمونه‌هایی از جنگ دیگر حیوانات (مثل جنگ گاوها که با نام «جونکا جنگی» در بعضی نقاط مازندران و «ورزا جنگ» در برخی نقاط گیلان) را در برخی شهرهای کشورمان دید، مدتی است که نوعی مبارزه جدید میان حیوانات در کشورمان باب شده که ظاهراً گردش مالی چشمگیری در پشت پرده آن جریان دارد.
 
آن گونه که تصاویر منتشر شده در برخی خبرگزاری‌ها و گزارش‌های دریافتی نشان می‌دهد، جنگ سگ‌ها طرفداران پر و پا قرص زیادی در کشورمان یافته است. اینقدر که جمعه به جمعه خودشان را به محل‌های برگزاری این مبارزات خونین می‌رسانند، با هر جست و حمله سگ‌ها به هم، همهمه را به سوت و کف گره می‌زنند و با کمال تعجب به تماشای دریدن سگ‌ها به دست یکدیگر می‌نشینند و حواسشان هست که روی کدام سگ برای ادامه مبارزات یا مبارزه‌های هفته آینده سرمایه‌گذاری کنند تا سود بیشتری عایدشان شود.
 
یکی از این میدان‌های مبارزه، در استان زنجان دایر شده است؛ جایی حوالی فرودگاه زنجان، در نزدیکی «شهرک سبز» در ابتدای «دشت سهرین» که جمعه‌های هر هفته چند صد نفر در آنجا گرد هم می‌آیند تا شاهد مبارزه خونین سگ‌های مبارزِ تربیت‌شده(!) با یکدیگر باشند و از دریده شدن این حیوانات توسط هم، لذت برده و سوت و کف بزنند.
 

 
اینجا همه چیز روی حساب و کتاب است؛ هم قوانین مشخص است، هم مبارزات داوری می‌شوند، هم بساط داد و ستد سگ‌های مبارز و ارزش افزوده (بخوانید شرط بندی!) به راه است و هم سطح مبارزات آنقدر بالاست که برخی از شهرهای دیگر برای تماشای آن حضور پیدا می‌کنند و عده‌ای حاضرند رنج راه را به جان خریده و سگ خود را از شهرهای دیگر به این میدان آورده و در میدان خونین سهرین، برای خودشان اسم و رسمی دست و پا کنند!
 
«شیر»، «جو»، «آلا»، «طوفان»، «چیل»، «صدام»، «بویکا» و ... مبارزان جمعه گذشته در این میدان بودند و گفته می‌شود در جمعه آتی، جز این سگ‌ها، «پَله» از خرمدره هم در گود رقابت حضور خواهد داشت. خبری که موجب می‌شود عده‌ای از هم‌اکنون برنامه جمعه بعدی خود را تنظیم کنند تا بلکه بتوانند با شرط‌بندی روی رقابت‌های داغی که در پیش است، اوضاع جیبشان را بهبود دهند.
 
البته این میدان تنها یکی از میدان‌های مبارزه سگ‌ها در کشورمان است؛ چراکه گزارش‌های رسیده حکایت از آن دارد که رسم مردمان چین، افغانستان، قرقیزستان و برخی کشورهای دیگر، در کشورمان هم مرسوم شده و جز زنجان، در برخی شهرهای دیگر نیز مبارزات آن به صورت منظم یا دوره‌ای برگزار می‌شود و در پشت پرده تمامی‌شان، پول‌های زیادی در قالب شرط‌بندی رد و بدل می‌شود.
 
اتفاقی که یا مسئولان محیط زیست از وجودش ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند، یا کمبود امکانات و محیط‌بان را علت تداومش می‌خوانند. مثل پاسخی که امجد باقری، مدیر روابط عمومی محیط زیست استان زنجان در پیگیری این خبر به یکی از رسانه های استان زنجان گفته است:
 
«برگزاری هر نوع مسابقه برای حیوانات که منجر به حیوان‌آزاری شود از سوی محیط زیست محکوم است و این سازمان وظیفه خود می‌داند وارد موضوع شده و اجازه ندهد چنین مسابقاتی برگزار شود.
 

 
 بازدیدهای مکرری از مناطقی که احتمال برگزاری مسابقه سگ‌ها وجود دارد از سوی محیط زیست صورت گرفته و تذکرات لازم به این افراد داده شده است ولی به دلیل کمبود نیروی انسانی این سازمان، ممکن است برگزاری این نوع مسابقات از دید این سازمان پنهان بماند.»
 
پاسخی دردناک که نه تنها برای مقابله با یکی از سازمان‌یافته‌ترین جلوه‌های توحش در کشورمان و تجارت پر رونق ضمیمه شده به آن کافی نیست، بلکه سنگ محکی جدی برای ارزیابی عملکرد سازمان محیط زیست در حفاظت از گونه‌های مختلف حیات وحش کشور به شمار آمده و نگرانی‌های دیگری را سبب می‌شود.
 
 آنقدر که یادمان می‌رود تا حیوانی کشته نشود، قانونی اختصاصی برای بررسی ماجرا وجود ندارد، الا جرایم عمومی که ساز و کار رسیدگی به آنها متفاوت است و نیاز به طرح شکایت دارد.
منبع: ایسنا
 

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مـطالـب،اخبار و مـقالات گوناگون

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ایران یکی از آماده ترین ارتش های جهان را دارد

شناسهٔ خبر: 3041725 - پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۳:۲۴
روزنامه اکسپرس در گزارشی از آماده ترین ارتش های جهان نوشت: ایران هشتمین قدرت نظامی در جهان محسوب می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه انگلیس اکسپرس در گزارشی ایران را یکی از قدرت های اصلی نظامی در جهان معرفی کرد. این مطلب در گزارشی ارائه شده که در آن آماده ترین ارتشهای جهان که نباید با آنها درگیر شد معرفی شده اند.

روزنامه اکسپرس در این گزارش ایران را هشتمین قدرت و ارتش آماده در جهان معرفی کرد و نوشت: ایران در حال حاضر بیشتر تجهیزات نظامی خود را به روز کرده است.

در گزارش اکسپرس از ارتش کشورهای چین، آمریکا، هند، کره شمالی، روسیه، پاکستان، کره جنوبی، ایران، ترکیه و ویتنام به عنوان قدرت های برتر جهان نام برده شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر ، روزنامه انگلیس اکسپرس در گزارشی ایران را یکی از قدرت های اصلی نظامی در جهان معرفی کرد. این مطلب در گزارشی ارائه شده که در آن آماده ترین ارتشهای جهان که نباید با آنها درگیر شد معرفی شده اند.
روزنامه اکسپرس در این گزارش ایران را هشتمین قدرت و ارتش آماده در جهان معرفی کرد و نوشت: ایران در حال حاضر بیشتر تجهیزات نظامی خود را به روز کرده است.
در گزارش اکسپرس از ارتش کشورهای چین، آمریکا، هند، کره شمالی، روسیه، پاکستان، کره جنوبی، ایران، ترکیه و ویتنام به عنوان قدرت های برتر جهان نام برده شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر ، روزنامه انگلیس اکسپرس در گزارشی ایران را یکی از قدرت های اصلی نظامی در جهان معرفی کرد. این مطلب در گزارشی ارائه شده که در آن آماده ترین ارتشهای جهان که نباید با آنها درگیر شد معرفی شده اند.
روزنامه اکسپرس در این گزارش ایران را هشتمین قدرت و ارتش آماده در جهان معرفی کرد و نوشت: ایران در حال حاضر بیشتر تجهیزات نظامی خود را به روز کرده است.
در گزارش اکسپرس از ارتش کشورهای چین، آمریکا، هند، کره شمالی، روسیه، پاکستان، کره جنوبی، ایران، ترکیه و ویتنام ...
[ مشاهده متن کامل خبر در خبرگزاری مهر ]

ایران یکی از آماده ترین ارتش های جهان را دارد

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

لحظه دستگیری رئیس ساواک توسط مردم را عکاسی کردم

دبیر سرویس عکس اطلاعات، این اقبال را داشته است که در برخی از عرصه‌های تاریخی انقلاب که دیگران حضور نداشتند و یا به دلایلی نتوانستند از تمام لحظات مهم عکس بگیرند.

به گزارش افکارخبر، دبیر سرویس عکس اطلاعات، این اقبال را داشته است که در برخی از عرصه‌های تاریخی انقلاب که دیگران حضور نداشتند و یا به دلایلی نتوانستند از تمام لحظات مهم عکس بگیرند، از جمله روز سیزده آبان، راهپیمائی تاریخی تاسوعا ـ عاشورا ، ورود حضرت امام و نیز تسخیر کمیته مشترک ضد خرابکاری! توسط مردم، حضور چشمگیر داشته باشد.

امید آنکه خدمات بسیار ارزنده وی و یارانش در ثبت تاریخ معاصر ایران به درستی شناخته و ارج نهاده شود و آثار تکرار ناشدنی آنان به شکلی شایسته در اختیار پژوهندگان قرار گیرند.

*کمی از خودتان، شروع عکاسی به صورت حرفه‌ای و نکاتی از این قبیل صحبت کنید.

متولد سال 1326 در شهرستان  اراک هستم. عکاسی را از اوان کودکی به دلیل ارتباط پدرم با یک دوست عکاس شروع کردم و از طریق او با عکس و عکاسی آشنا شدم و ضمن تحصیل، کار عکاسی هم می کردم. در سیزده سالگی، اولین عکس خبری را از اتفاقی که در شهر اراک افتاده بود و پسری، دختری را با گلوله کشت، برای روزنامه گرفتم و این مشوق من شد.

*چه شد که به مطبوعات رفتید‌؟

بعد از اتمام دوره سربازی در سال پنجاه، توسط یکی از دوستانم، آقای مهدی اخوان که برای تهران ژورنال کار می‌کرد و خبرنگار آنجا بود، رفتم روزنامه اطلاعات و ایشان مرا به هیئت تحریریه آنجا که سردبیرش آقای حاج سید جوادی بود، معرفی کرد. آن زمان جوان و علاقمند به این کار بودم و با کارهایی که برای روزنامه انجام دادم ، علاقمند شدند که برایشان کار کنم و خوشبختانه از همان سال، کار در سرویس علمی روزنامه اطلاعات را شروع کردم.

*اولین عکسی را که از انقلاب گرفتید ، به یاد دارید ؟

من در اواخر سال پنجاه و شش و اوایل سال پنجاه و هفت، مخصوصا در شبها که در چهار مردان قم تظاهرات می شد، عکاسی می‌کردم، ولی عکسی که گرفتم و در روزنامه های خارجی هم چاپ شد، عکس راهپیمائی میدان آزادی بود.

*در روز تاسوعا؟

خیر، راهپیمایی خیلی عظیمی بود که نزدیک به وقایع انقلاب هم شد و من یک عکس پانوراما گرفتم که دقیقا یک جمعیت میلیونی را نشان می داد . این عکس از طریق روزنامه تهران جورنال و تهران دو ژورنال و روزنامه اطلاعات به جهان مخابره شد و اولین عکس رسمی راهپیمایی ایرانیها بود با تجمع زیاد.

*در کنار برج آزادی؟

عکسی بود که در آن، جمعیت، تمام میدان آزادی را پر کرده بود.

*همانی نیست که صفحه اول اطلاعات هم چاپ شد؟

همان است. هم صفحه اول اطلاعات چاپ شد و هم روزنامه های تهران جورنال و تهران دو ژورنال این را به جهان مخابره کردند. این اولین عکس مستند از راهپیماییهای اوایل انقلاب بود که چاپ شد .در ادامه هم از راهپیماییها و درگیریهایی که بودند ، عکاسی کردیم.از ماجرای درگیری سیزده آبان جلوی دانشگاه هم عکس گرفتم.   

از خاطرات آن روز می‌گویید؟

من چون خانه‌ام اول خیابان ابوریحان از طرف انقلاب بود ،شده بود پاتوق بچه‌هائی که از دست مامورها فرار می‌کردند. هم از نظر کاری برایم خوب بود و هم از نظر عرق انقلابی  که همه به هم کمک می کردند. در آن اعتصاب شصت و دو روزه مطبوعات، من دیدم که این روزنامه به هر حال باز خواهد شد و  این اتفاقات هم برای ما عکاسها که تشنه عکاسی بودیم، بهترین موقعیت بود، برای همین همگی، پیگیر به کارمان ادامه دادیم. تظاهراتها و زد و خوردها را شرکت و عکاسی می‌کردیم. آن روز هم یکی از آن روزها بود و من چون همیشه حول و حوش آنجا بودم، یادم هست که آتش نشانی آمد و مامورین آمدند و بچه‌ها از داخل دانشگاه داشتند در را می‌کندند و با تیر و کمان به طرف ما سنگ می‌انداختند ،چون من هم طرف مامورها بودم.

*دچار مشکلی هم شدید؟

بله در جریان انقلاب بارها پیش آمد که ما را به عنوان ساواکی  گرفتند و زدند.

*بیشتر در قالب خاطرات بفرمائید.

این را دیگر شما با قلم شیوای خودتان درست کنید، چون ما با این فشارهایی که به ما آمده و با بالارفتن سن، حافظه مان دارد ضعیف می‌شود.

*شما دقیق و خوب تعریف می‌کنید.

شاید هم این آخرین مصاحبه من باشد. هیچ نمی‌شود حسابش را کرد شاید هم رفتیم ....

*انشاء الله که با همین نشاط و روحیه خوب، سالهای سال زنده می‌مانید.  

ممنونم. روزی که نیروهای نظامی در کامیونهایشان نشسته بودند و عکس امام را زده بودند، با توجه به اینکه آنها به نیروهای انقلابی پیوسته بودند، من با خیال راحت مشغول عکاسی بودم. بعضیها شیطنت می‌کردند. یکمرتبه یکی گفت،«این ساواکی است.» وقتی این را گفت، دیگر کسی توجه نکرد که این راست می‌گوید یا دروغ می گوید. گفتم، « بیایید جلو  کارت مرا ببینید.» ما کارت به سینه نمی زدیم، می‌گذاشتیم جیبمان. خلاصه یک کتک حسابی خوردم  و داد زدم که ،« والله !بالله! عکاس روزنامه هستم. این کارتم.» و به زور کارتم را به آنها نشان دادم. با این همه ، فیلم مرا از دوربین بیرون آوردند و به من ندادند. این اتفاقات می افتاد و طبیعی هم بود ، چون خیلیها می خواستند چهره شان شناخته نشود ،حالا به هر دلیلی که بود و ما این اتفاقات را جزو حرفه خودمان حساب می‌کردیم.

*آیا از کسانی که شاه به شکل صوری به زندان می انداخت، عکس گرفتید؟

یادم هست که هویدا و نصیری و نیک‌پی بودند. من عکسشان را نینداختم. فکر می‌کنم مرحوم کاشیان عکسشان را انداخت. دقیق نمی‌دانم.

*آیا از راهپیمایی تاسوعا خاطره دارید؟

راهپیماییها را کلا به صورت مجموعه کار می‌کردیم. پنج تا عکاس بودیم با پنج تا ماشین می‌رفتیم داخل راهپیماییها. با توجه به اینکه راهپیماییها بسیار سنگین بودند، مردم، ما را همراه با ماشین خاموش هل می‌دادند. ما وقتی در خیابان انقلاب به طرف میدان آزادی می رفتیم، ماشین خاموش بود و جمعیت ماشین را حرکت می‌داد. این خیلی شکل قشنگی داشت. امکان نداشت ما بتوانیم با ماشین روشن حرکت کنیم  به این دلیل از ماشینی استفاده می کردیم که بتوانیم بالای آن قرار بگیریم و برای عکاسی امکان مانور داشته باشیم  و راهپیماها زحمت این کار را می کشیدند و خودشان ماشین را هل می دادند وما را تا جایی که باید می رفتیم ، می بردند. راهپیماییها را می شود گفت که صد درصدشان را عکاسی کردیم .

*از رویدادهای پس از رفتن شاه و شادیهای مردم، عکس انداخته‌اید ؟

بله، آن روزی که شاه رفت از خانه آمدم بیرون، در خیابان انقلاب، دقیقا سمت چپم بانک ملی بود که مردم ریختند آنجا و همه چیز را به هم ریختند. کافه‌ای سر خیابان ابوریحان بود که مشروب فروشی بود، آنجا را به هم ریختند. عکس شاه را از اسکناسها درآورده و به جای آن، عبارت « شاه رفت » را زده بودند. واقعا «ابتکار به خرج داده بودند. به برف پاک‌کن‌های ماشینها گل زده و روبان بسته بودند. این کارها در همه جای شهر بود، ولی چون اغلب، تجمع راهپیمایان و تظاهرات حول و حوش دانشگاه بود ، من بیشتر در کوران کار قرار داشتم .

*از همه اینها عکاسی کردید‌؟

اینها را کلا عکاسی کردم و عکسهای خیلی قشنگی از رفتن شاه دارم.

*تا آمدن حضرت امام، آیا از چهره‌های انقلابی و از آن سو از چهره‌های رژیم عکس گرفتید؟

بله، تمام آنها را گرفتیم. آقای طالقانی که از زندان آمدند بیرون، در منزلشان عکاسی کردم.

*آنها را دارید‌؟

نه، چون برای روزنامه کار می‌کردم. من اگر یک میلیون عکس گرفته باشم، فقط دویست، سیصد تا پیش خودم هست.

*از مسئولین رژیم گذشته، در شلوغی‌های قبل از انقلاب، از کدامشان عکس گرفتید؟

از شریف امامی زمانی که در مجلس شورا صحبت می‌کرد، عکاسی کردم. آن روزی که حرفش این بود که من شریف امامی سابق نیستم. از نصیری هم موقعی که او را از پادگان جمشیدیه آوردند، عکس گرفتم.

*بعد از دستگیری؟

بله. موقعی که ریختند پادگان جمشیدیه را گرفتند، من آنجا بودم.

*چه روزی؟

همان روزبیست و دو بهمن.

*خاطره آن روز را ذکر کنید.

اعتصاب بود و ما گاهی به دفتر روزنامه می‌رفتیم.

*در روز بیست‌و‌دو بهمن که روزنامه‌ها چاپ می‌شدند.

پس باید یکی دو روز قبلش باشد. روزی بود که به کمیته مشترک ساواک حمله شد. چند نفری در اداره بودیم که من از پنجره طبقه چهارم اطلاعات که هیئت تحریریه بود، دیدم یک نفربر زرهی از خیابان سپه، از جلوی پستخانه دارد جلو می‌آید. چند لحظه قبل شنیده بودم که از داخل اداره صدای تیراندازی می‌آید. از مسیر شهربانی و آگاهی تیراندازی می شد. دیدم چند نفر از ماموران از نردبامی می‌روند روی پشت بام بالایی‌. در طبقه چهارم به آنها اشراف ندا‌شتم. رفتم طبقه پنجم یا ششم. آن موقع چون روزنامه تعطیل بود و کسی نبود، پرده‌ها  کشیده شده بودند. من تله گذاشتم لای پرده و از آن ماموران عکاسی کردم. دیدم دو سه نفرشان به طرف خیابان فردوسی نشسته بودند و تیر‌اندازی می‌کردند، دو سه نفرشان هم به طرف خیابان سپه. چهار پنج نفر بودند که موضعگیری و از مقر خودشان دفاع می کردند.

*از کمیته مشترک دفاع می کردند؟

آن موقع ما می دانستیم کمیته مشترکی وجود دارد، ولی دقیقا نمی دانستیم که آنها روی پشت بام کمیته مشترک هستند. فکر می کردیم روی پشت بام آگاهی هستند. البته بعدا فهمیدیم که این دو تا ساختمان به هم ربط داشتند. تله‌ای که داشتم قوی و بزرگ بود و از بین دو تا پرده عکس می‌گرفتم که نوک تله به پرده گیر کرد و پرده تکان خورد. من چشمم به ویزور دوربین بود و دقیقا دیدم که یکی از سربازها اسلحه‌اش را گرفت به طرف پنجره و رگبار بست.

گلوله‌ها دقیقا نشستند روی شیشه پنجره و شیشه هیئت تحریریه روزنامه را سوراخ کردند. یک نفر هم از خارج ساختمان قصد داشت داخل بیاید و چون در بسته بود، سعی کرد از دیوار بیاید که نیروها، او را زدند و همان جا افتاد و مرد. فکر می‌کنم عکس صحنه تیراندازی آنها به شیشه‌های ساختمان را داشته باشم، چون به محض اینکه دیدم نشانه رفت، عکس گرفتم . اینها تصور کرده بودند از طرف ساختمان  اطلاعات به آنها تیراندازی می شود، به همین دلیل رگبار را بستند.من خودم را روی زمین پرت کردم و از آن دو سه نفری که آمدند و کسی را که کشته بودند،می خواستند با طناب بکشند و بیاورند، عکاسی کردم  و دیدم دیگر در داخل ساختمان نمی شود کاری کرد.

آمدم بیرون و چشمم افتاد به آن چند نفری که روی نفربر زرهی بودند.تا به حال چنین چیزی را ندیده بودم. آمدم جلوی آن دری که سمت چپ آن، وزات امور خارجه وشهربانی و سمت راستش ، اداره آگاهی بود. آنجا ایستادم. از دو طرف به هم تیراندازی می کردند و من هم عکس  می گرفتم. بالاخره مردم هجوم بردند به طرف کمیته مشترک.

*همانی که الان شده موزه عبرت؟

بله همان. آنجا در آهنی بزرگی بود.

*مردم زیادبودند ؟

بیست، سی نفری جوان‌ها بودند که هفت، هشت، ده نفرشان مسلح بودند و بقیه دست خالی بودند. جلوی در با ماشین زدند به در. از داخل تیراندازی می‌شد. ظاهرا پشت در، یک ماشین ریو گذاشته بودند. من رفتم بالای تانک که عکس بگیرم و ببینم از داخل، چه کسانی تیراندازی می‌کنند، مردم با تانک، محکم زدند و در باز شد و رفتند جلو.

*آنجا محافظ چندانی نداشت‌؟

نه، رها کرده و رفته بودند. چون مردم، داخل که رفتند ، دو سه نفر را بیشتر نگرفتند.

*شما هم داخل رفتید؟

بله.

*بسیار خوب. پس از چیزهایی بگوئید که کسی ندیده بود.

وقتی با نفربر زدند به در، ماشین ریو کاملا رفت جلو و در باز شد و از روبرو رگبار بستند به طرف ما و کسی که جلوی من بود، به جفت پاهایش تیر خورد. بقیه پریدند پایین و کل وسایل من روی زمین ریخت. همه پراکنده شدیم که در تیررس آن شخص نباشیم. نهایتا  چهارپنج نفر رفتند روی پشت بام آنجا و دستشان را به علامت پیروزی بالا بردند و من از پایین، از آنها عکاسی کردم که آرم شهربانی هم افتاده.

*شما نرفتید؟

آن روز نه متاسفانه، ولی قبلا که رژیم، مخالفان خود را می‌گرفت و به آنها می گفت تروریستهای اسلامی‌، اسلحه‌ها و مهماتی را به شکل نمایشی می‌گذاشتند و از ما می خواستند عکس بگیریم. آن موقع داخل کمیته را دیده بودم. البته ما را در داخل یک اتاقی می‌بردند و بقیه جاها را تازه امسال که رفتم موزه عبرت دیدم. وقتی آن قفس را دیدم، حیرت کردم که چنین ساختمانی هر روز در معرض دید ما بود و ما تصورش را هم  نمی کردیم که داخل آن ، چنین چیزهایی باشد.  مستندی برای موزه عبرت می ساختیم و دیدن این چیزها برایم عجیب و جالب بود. به هر حال ،آن زمان ،اسلحه هایی را که گرفته بودند می گذاشتند روی میز و ما عکاسی می کردیم .یادم هست در میان مدارک و کتابهایی که از مبارزین می گرفتند ،حتی نهج البلاغه سند جرم محسوب می شد.  

*گفتید که به طرف شهربانی رفتید؟

بله، مردم ریختند داخل شهربانی و دو سه نفری را گرفتند و دست بسته آوردند بیرون و بقیه هم تقریبا مسلح شدند. من آن موقع چون وسیله نداشتم، به اتفاق مردم ، قبل از پادگان جمشیدیه ، رفتیم مهندسی ارتش در امیر آباد، ضلع غربی خیابان فاطمی و مردم ،آنجا را به هم ریختند. از آنجا حرکت کردیم به طرف پادگان جمشیدیه و تقریبا هوا تاریک و کار عکاسی برایم مشکل شد . تنها عکسی که توانستم از نصیری بگیرم ،جلوی در پادگان جمشیدیه بود که یکی ازبچه ها با مشت یا اسلحه زد توی صورتش.

*که سرش شکست؟

بله، من از آن صحنه عکاسی کردم. بعد هم که به تدریج آمدیم خیابان نیرو هوایی.

*از ورود امام چه خاطراتی دارید؟

شب قبل ، غروب بود که در دفتر روزنامه، برنامه ریزی و مسیرها را برایمان مشخص کردند که مثلا من از فرودگاه عکس بگیرم و مسیرها را بگیرم و بروم خیابان ایران. یکی فرودگاه را بگیرد و برود بهشت زهرا. دو نفر پراکنده عمل کنند و مسیرها را بگیرند. یک نفر پای پله هواپیما باشد. جای من دقیقا بالای تراس فرودگاه و مشرف به باند بود و قرار شد از آن بالا عکاسی کنم. شب که رفتیم خانه، نمی‌دانستیم فردا چه اتفاقی برایمان پیش می‌آید.

راستش من با خانم و بچه ها خداحافظی کردم و گفتم ممکن است اتفاقی پیش بیاید. هیچ معلوم نبود. صبح که بلند شدیم، دیدیم مسیری که شب پیش همه جای آن آتش سوزی شده بود، پاک و پاکیزه و تمیز شده است.

خیابان قرق شده بود. صبح زود رفتیم فرودگاه. من رفتم روی تراس. آن موقع من فیلمبرداری هم می کردم. فیلم سوپر هشت می گرفتم. هواپیمای حضرت امام که آمد، لحظه به لحظه با سوپر هشت گرفته ام. یعنی روی پله‌ها و بعد که می آیند به سالن و سخنرانی می‌کنند. هم عکس گرفتم و هم فیلم.

*آن عکسی که صفحه اول روزنامه چاپ شد که حضرت امام دارند از پله پایین می آیند ،شما گرفتید؟

خیر.

*اولین عکسی که شما از آن روز گرفتید و چاپ شد کدام بود؟

آن عکس موقع سخنرانی که خدا بیامرز حاج احمد آقا هم کنار دستشان بود. در سالن فرودگاه عکس گرفتم که چاپ شد. من عکس گرفتم تا میدان آزادی که مسیر عوض شد و امام به بهشت زهرا رفتند و من در مسیر رفتم و از شور و شعف مردم ، عکاسی کردم.

*همراه بلیزر رفتید جلو؟

ما داخل جیپ بودیم و امام داخل بلیزر بودند.

*پشت سرشان بودید یا جلو؟

تا مسیری جلو بودیم بعد پشت سرشان بودیم. در فیلمها، ماشین روزنامه اطلاعات معلوم است .من رفتم دفتر روزنامه که فیلمها را تحویل بدهم و بروم خیابان ایران.

*بهشت زهرا هم رفتید ؟

خیر. آنجا را باید کس دیگری می‌رفت. اگر قرار بود هر جایی برویم، فیلمها به موقع نمی رسیدند و ممکن بود بسیاری از اتفاقات را هم نتوانیم بگیریم. کارها را تقسیم کرده بودیم که هم عکس داشته  باشیم، هم برنامه‌ها را از دست ندهیم. ما پنج نفر بودیم که این کارها را انجام دادیم. من فیلمها را تحویل دادم  و رفتم خیابان ایران تا منتظر امام بمانم. در آنجا غوغایی بود. در عکس مشخص است، ولی من سوپر هشت هم گرفته ام. موج جمعیت به شکل دریا بود.

*لحظه‌ای را که حضرت آمدند،دیدید؟

بله. آن لحظه من در همان اتاقی بودم که ایشان آمدند و عکس گرفتم. بعد بیرون آمدند که از ایشان و جمعیت عکس گرفتم.

*این عکسها را دارید‌؟

نه، همه را دادم روزنامه. هم ملاقاتها و مسئولین از کشورهای خارج و هم ملاقات‌های هر روزه امام را عکاسی می کردم.

*عکسهای شاخص شما کدامند؟

کمیته مشترک و مسلح شدن مردم، پادگان جمشیدیه، برپا کردن سنگرهای خیابانی. یکیشان همان سر خیابان ابوریحان بود که با میز و صندلی و کیسه شن راه را بسته بودند و با کوکتل مولوتف می جنگیدند. خیلی از شیشه‌های نوشابه شان را از خودمان گرفته و کوکتل مولوتف درست می کرده بودند.

*عکسهای شما تا به حال در کجا چاپ شده‌اند؟ خودتان نمی خواهید مجموعه عکس درست کنید؟

والله من مجموعه عکسی را اگر بخواهم درست کنم ،یک مشکل دارم. نگاتیوهای من در روزنامه است. نمی دانم روزنامه به من می دهد یا نه، چون فقط خاطرات زندگی من نیست ، خاطرات تاریخ ایران است. این عکسها مربوط به قبل از انقلاب هم هستند، بعضی از عکسها چشمگیر بودند، مثلاعکس معاهده ایران و عراق در الجزایر یا اولین جلسه سران اوپک. من عکسی از هویدا  گرفتم که دارد سیبی را به هوا پرتاب می کند و این سیب در حال چرخیدن است و دقیقا حالا وقت چاپ این عکس است. بسیار عکس زیبای و معنی داری است .خیلی دلم می خواست این عکس را داشته باشم. اوایل  انقلاب تا جایی که در توان داشتم، عکاسی کردم. کردستان را از اول تا آخرین لحظه که به جنگهای کرکوک منتهی شد، با شهید چمران و فکوری و فلاحی بودم. جنگ را از ابتدایی که جنازه عراقیها درخرمشهر افتاده و روی صورتشان ماسک بود،عکاسی کردم . خدا رحمت کند سید جواد هاشمی رهبر جنگهای نامنظم را. ما با او زندگی می کردیم و تمام مدت در خرمشهر با او بودم .در تهران، خانه شان خیابان شاپور بود. گزارشی از او تهیه کردم. یک آدم استثنایی بود. خدا رحمتش کند. کل برنامه های عملیاتهای مهم جبهه ها را عکاسی کرده ام. با  شهید شیرودی از کردستان آشنا بودم. یک روز برای رفتن به جبهه بازی دراز ،سرپل ذهاب ، پادگان ابوذر با هم قرار گذاشتیم. بعد از ظهرش با هم والیبال بازی کردیم و قرار بود فردا صبح برویم .منطقه، کوهستانی بود. من چون دیسک داشتم، توی ماشین دراز می کشیدم و عکاسی می کردم. عشق داشتم و هر جور بود می رفتم جبهه. با این که دبیر سرویس عکس بودم و نباید می رفتم، ولی عشق داشتم. بعد از ظهر با هم بازدید می کردیم و شب هم توی پادگان می خوابیدیم. سرهنگ عطاری یا عطاریان نامی هم فرمانده اش بود. صبح آمدم  توی پادگان و منتظرش بودم که دیدم جنازه اش را آوردند.رفته بود عملیات و هلیکوپترش گلوله خورده بود که لحظه به لحظه اش را عکاسی کردم. کسی غیر از من این عکسها را ندارد . اینها را که گرفتم ، یک ربع بعد، دو تا هواپیما آمدند و پادگان را بمباران کردند. همان وسط مانده بودم و فرصت این که لنز دوربینم را عوض کنم، نداشتم . از جفت هواپیماها عکس گرفته ام که بمب انداخته اند روی مواضع ما وهواپیماها بالای سرمان هستند و نیروهای خودی ،آنها را می زدند. بمب افتاد چهار متری من و عمل نکرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 17:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دیدار دبیر و کارشناسان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با رهبر انقلاب

پیوندهای مرتبطعکسعکسفيلمفيلم

۱۳۹۴/۱۱/۱۴

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار امیر دریابان شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و معاونان و کارشناسان دبیرخانه‌ی شورا، با اشاره به پیچیدگی و ابعاد مختلف مقوله‌ی «امنیت» در دنیای امروز، وظیفه‌ی شورای عالی امنیت ملی را تصمیم‌گیری در چارچوب نگاه کلان و چند بُعدی به مقوله‌ی امنیت، و وظیفه‌ی مهم دبیرخانه را «تصمیم‌سازی» برای ایجاد مسیر صحیح «تصمیم‌گیری» در شورای عالی امنیت ملی خواندند و تأکید کردند: برای آنکه دبیرخانه نقش بسیار مهم تصمیم‌سازی را به‌درستی و به‌خوبی انجام دهد، باید فضای حاکم بر دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی و جهت‌گیری‌های آن، کاملاً منطبق بر «تفکر صحیح و خالص انقلابی و حزب‌اللهی» باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امنیت یکی از حیاتی‌ترین نیازهای جامعه است و بر همین اساس در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است، افزودند: امروز مقوله‌ی امنیت از یک موضوع نظامی و امنیتی صرف خارج شده و دارای ابعاد اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، روانی و اخلاقی است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای وظیفه‌ی اصلی شورای عالی امنیت ملی را نگاه جامع به مقوله‌ی امنیت و با در نظر گرفتن همه‌ی ابعاد آن، خواندند و گفتند: دبیرخانه‌ی شورا باید وظیفه‌ی مهم تصمیم‌سازی را به‌گونه‌ای انجام دهد که تصمیم‌گیری‌های شورای عالی امنیت ملی در چارچوب نگاه صحیح و چندبُعدی به مقوله‌ی امنیت باشد.
ایشان با اشاره به فعالیت‌های مختلف دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی، خاطرنشان کردند: انجام صحیح نقش تصمیم‌سازی دبیرخانه منوط به حاکم بودن «فضای صددرصد انقلابی» در این نهاد است زیرا اگر جهت‌گیری‌های زاویه‌دار با انقلاب اسلامی در دبیرخانه‌ی شورای عالی امنیت ملی تأثیرگذار شود، نتیجه‌ی مطلوب بدست نخواهد آمد.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه «جهت‌گیری و گرایش‌های انقلابی»، توهمات و کلیات محض نیستند، افزودند: گرایش‌ها و جهت‌گیری‌های انقلابی، واقعی و کاملاً روشن و واضح و مبتنی بر بیانات امام رحمه‌الله است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش برخی برای جابجایی خطوط اصلی و روشن انقلاب تأکید کردند: امام رحمه‌الله «مظهر انقلاب اسلامی» است و بر همین اساس، بیانات ایشان که در ده‌ها جلد کتاب مدون شده، «مبانی انقلاب» است.
ایشان موارد تکرارشونده در بیانات امام رحمه‌الله را «خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی» خواندند و گفتند: براساس سخنان امام رحمه‌الله ، موضوع «مردم»، «استقلال کشور»، «تدین و پایبندی به مبانی اسلامی»، «مبارزه با استکبار و زورگویی»، «مسأله‌ی فلسطین»، «موضوع معیشت مردم»، «توجه به مستضعفین و رفع فقر»، خطوط اصلی انقلاب هستند که از ترکیب آنها «هندسه‌ی انقلاب» به‌دست می‌آید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه تصمیم‌های شورای عالی امنیت ملی باید در چارچوب خطوط اصلی انقلاب باشد، خاطرنشان کردند: باید در شورای عالی امنیت ملی و دبیرخانه‌ی این شورا، «تفکر انقلابی صحیح و خالص حزب‌اللهی» حاکم باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در ۳۷سال گذشته، همواره مبارزه وجود داشته است، گفتند: البته امروز به‌واسطه‌ی شیوه‌های جدید و پیچیده‌ی دشمن، همچون موضوع فضای سایبری و تأثیرات فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و ضدامنیتی آن، این مبارزه سخت‌تر و حساس‌تر شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با اشاره به تأثیر آرام و بی‌سروصدای شیوه‌های جدید در «امنیت زیرپوستی جامعه» خاطرنشان کردند: شورای عالی امنیت ملی باید به همه‌ی این مسائل در بخش‌های مختلف رسیدگی و تصمیم‌گیری کند و بر همین اساس دبیرخانه‌ی شورا نیز باید با اندیشه‌ی کارآمد و تلاش خستگی‌ناپذیر و کار کارشناسی مبتنی بر تفکر انقلابی، تصمیم‌سازی صحیح را برای مقابله با شیوه‌های پیچیده و جدید ضدامنیتی انجام دهد.
ایشان در پایان سخنان خود، امیر دریابان شمخانی را در ردیف یادگاران بسیار خوب دوران دفاع مقدس خواندند و از زحمات و تلاش‌های دبیرخانه‌ی شورا در تهیه‌ی گزارش‌های کاربردی و به‌هنگام در موضوعات مختلف قدردانی کردند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/32166/smpf.jpg
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، با بیان گزارشی از فعالیت‌های دبیرخانه، «سیاست‌گذاری»، «هماهنگی» و «نظارت» را سه مأموریت اصلی شورای عالی امنیت ملی دانست و گفت: دبیرخانه‌ی شورا، حمایت و پشتیبانی تخصصی از تصمیمات شورای عالی امنیت ملی را برعهده دارد و این ظرفیت همواره باید در خدمت سیاست‌های کلان نظام و رهبری باشد و ارتقا یابد.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 17:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
 
دكتر منوچهر محمد ي

اشاره:

اين مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزر گترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جديتر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.


1ـ موقعيت اقتصادي رژيم ها

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظ وجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحران هاي مالي و اقتصادي فراواني بود كه روز به روز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.
شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب،...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
وجوه تمايز انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلاب هاي بزرگ جهان

بررسي ويژگي هاي منحصر به فرد انقلاب اسلامي ، وجوه تمايز انقلاب اسلامي با ساير انقلاب هاي بزرگ جهان ، نظير انقلابهاي فرانسه و روسيه

نويسندگان ، تحليلگران و کارشناسان جهان ، طي سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ، اين انقلاب را با انقلاب 1789 فرانسه وانقلاب 1917 روسيه مقايسه کردند. حقيقت نيز اين است که در ميان رويدادهاي بزرگ اجتماعي و سياسي کشورهاي جهان ، انقلابهاي فرانسه ، روسيه و ايران ، شاخص ترين آنها محسوب مي شوند. انقلابهاي فرانسه و روسيه ، جايگاه خود را در تاريخ يافته اند و ارزشهاي بالقوه اين دو رويداد بزرگ ، هرگز انکار نشده است . مردم فرانسه در سال 1789 وروسها در سال 1917 شاهد جا به جايي قدرت در کشورشان بودند . اما آنچه در اين دو کشور روي داد ، از نظر گستردگي دامنه مبارزات انقلابي و حضورتوده هاي مردم در آنها ، هرگز با انقلاب اسلامي و حضور ميليوني مردم ايران در روند پيروزي انقلاب ، قابل مقايسه نيست . اما در حال حاضر ضروري است که به مهمترين و منحصر به فرد ترين ويژگي انقلاب 1979 مردم ايران ، يعني ماهيت اسلامي آن ، بپردازيم .
اکنون که سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مي گذرد ، روشن شده است که درونمايه اسلامي انقلاب و حمايت هاي مردم از آن ، دليل اصلي ماندگاري و بالندگي انقلاب در سي سال اخير بوده است . اما در زمان اوجگيري مبارزات مردم ايران عليه نظام وابسته سلطنتي و حتي در سالهاي اول پيروزي انقلاب ، تحليلگران شرق و غرب ، هويت اسلامي انقلاب را " پاشنه آشيل " انقلاب مي دانستند و به همين دليل ادعا مي کردند که نظام انقلابي ايران در صورت پافشاري بر حفظ ماهيت اسلامي خود ، يا فرو خواهد پاشيد يا از درون ، دچار استحاله خواهد شد تا به پندار غربي ها ، تحت جبر زمان ، روح اسلامي خود را کنار بگذارد و جامه ي ليبرال دموکراسي غرب را بر قامت انقلاب بپوشاند.
بر مبناي همين تصور باطل ، تلاشهاي تبليغاتي و تهاجم سياسي درغرب جغرافيائي و شرق ايدیولوژيک آغاز شد تا از همان اوان پيروزي انقلاب ، اين دروغ بزرگ را القا کنند که اسلام و جمهوري ، دو مقوله متفاوت هستند و نمي توان آنها را ، توامان ، در يک ساختار حکومتي ارائه کرد .
ماهيت اسلامي انقلاب مردم ايران ، که بيگانگان مي کوشيدند آن را نقطه ضعف انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران جلوه دهند ، در عمل به نقطه قوت انقلاب و نظام و راز ماندگاري آن تبديل شد . انقلاب نه تنها از ايدیولوژي اسلامي خود فاصله نگرفت ، بلکه با رهبري امام خميني ( ره ) ، اسلام به عنوان ستون و پايه اصلي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران ، راه پيشرفت و انکشاف کشور و جبران عقب ماندگي هاي تاريخي گذشته را فراهم کرد . بر اين اساس ، ايدیولوژي اسلامي انقلاب مردم ايران ، آن را از ساير انقلاب هاي بزرگ جهان متمايز مي سازد . وجه تمايز بارز ديگر انقلاب اسلامي ، آشکار ساختن ظرفيتهاي بي کران ايدیولوژي اسلامي ، براي استقرار نظام مردمسالاري ديني در ايران است .
تلاش غرب براي تلقين ادعاي ناممکن بودن تلفيق دين و دموکراسي ، قدمتي همتاي تاريخ حيات انقلاب اسلامي دارد . درمقطع پيروزي انقلاب اسلامي ايران به ويژه در ماههاي اپریل و مارچ سال 1979 ، روشن بود که مردم ايران خواهان استقرار نظام جمهوري بر مبناي اصول و قوانين الهي اسلام هستند . اما در جهان دو قطبي 30 سال پيش ، بعضي از گروهها و محافل سياسي داخلي ايران ، تحت تاثير گرايشهاي چپ و راست ، با برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران مخالف بودند .
حتي گروههايي که منکر هويت اسلامي مبارزات و انقلاب پيروزمند مردم ايران نبودند ، از برپائي " جمهوري دموکراتيک اسلامي " سخن مي گفتند . اما امام خميني ( ره ) با دور انديشي شگرف خود ، مي دانستند که افزودن هرگونه پسوند يا پيشوندي بر جمهوري اسلامي ايران ، به منزله کارگذاردن خشت کجي است که مبناي نظام را به اعوجاج خواهد کشيد و انقلاب اسلامي را ، از رشد و بالندگي دربستر " نه شرقي و نه غربي " منحرف خواهد ساخت.
از ديدگاه امام خميني ( ره ) ، شعارهاي اصلي انقلاب ، خط قرمزي بود که هرگز نبايد نقض مي شد .
يکي ديگر از اين خطوط قرمز ، حق حاکميت مردم ايران بر سرنوشتشان بود که از جمله وجوه تمايز انقلاب اسلامي با ساير انقلابهاي بزرگ جهان نيز به شمار مي رود . نقش بارز مردم ايران در سرنوشت کشور ، در دوران بعد از پيروزي انقلاب بسيار زود آشکار شد و برگزاري همه پرسي مارچ 1979 براي تعيين نوع حکومت دلخواه مردم ايران ، نشان داد که انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلابهاي جهان ، به طور کلي ، از جنس متفاوتي است .
برگزاري همه پرسي مارچ سال 1979 نه تنها در تاريخ ايران ، بلکه در تاريخ ساير انقلاب هاي جهان نيز ، رويدادي يگانه و بي نظير است . هدف ما مقايسه تطبيقي انقلابهاي بزرگ جهان با انقلاب اسلامي نيست ، زيرا ويژگي هاي منحصر به فرد و جايگاه جهاني انقلاب اسلامي ، پس از سه دهه ، براي آزاد انديشان و ناظران مستقل ، واقعيتي روشن واثبات شده است.
هدف ما بازگوئي اين واقعيت تاريخي است که همه پرسي سال 1979 کمتر از دو ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران برگزار شد و اکثريت مردم ايران ، يعني 2/98 درصد از شرکت کنندگان درهمه پرسي ، خواستار برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران شدند .
حال آنکه در تاريخ ، هيچ حاکميت برآمده از يک انقلاب فراگير و مردمي را نمي توان يافت که پس از پيروزي و سرنگون کردن نظم کهن ، خواستار نظر ملت در مورد شکل و ساختار نظام جديد شده باشد . تجربه ي انقلابها ، به ويژه انقلابهاي فرانسه و روسيه ، نشان مي دهد که انقلاب ها معمولا با اتکا به ياري مردم ، البته در سطوح مختلف ، به پيروزي رسيده اند .
زماني که سکانداران انقلاب ، يا حاکمان جديد کشور ، از شانه هاي مردم به زير آمده و در قصرهای دولتي مستقر شده اند ، دلنگراني و دغدغه اصلي آنان ، حفظ قدرت و اريکه ي حکومت بوده است . هرگز در تاريخ هيچ انقلابي ، به استثناي انقلاب اسلامي مردم ايران ، مشاهده نشده است که انقلابيون سابق و صاحبان کنوني قدرت ، ديدگاههاي توده ي مردم را در تعيين نوع حکومت در نظرگرفته باشند . اما انقلاب اسلامي و جايگاه والاي مردم از ديدگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، واجد چنين خصيصه اي بود و همين ويژگي ، يکي از وجوه تمايز بارز انقلاب اسلامي با انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسيه است .
حرکت توده هاي مردم براي براندازي نظم کهنه و پي افکندن نظم نوين ، که انقلاب خوانده مي شود ، از دو جنبه ي ميزان حضور مردم در عرصه ي مبارزات انقلابي و قدرت و استحکام حاکميتي که هدف خشم انقلابي ملت قرار گرفته ، قابل ارزيابي است . بررسي اوضاع سياسي اجتماعي فرانسه در سال 1789 ، روسيه در سال 1917 و ايران در سال 1979 ، تفاوت ها يا تمايزات ديگر انقلاب اسلامي با انقلابهاي يادشده را آشکار مي سازد . دولت هاي فرانسه و روسيه در آستانه وقوع انقلاب در اين دو کشور ، از نظر اقتصادي در مرحله ي ورشکستگي کامل قرار داشتند . حکومت هاي پاريس و مسکو ، به دليل شکستهاي پياپي در جنگ هاي متعدد ، از نظر توان نظامي نيز در وضعيتي بسيار ضعيف و متزلزل به سر مي بردند . در فرانسه سال 1789 حکومت حتي قادر به تامين نان مصرف مردم نبود . در روسيه نيز حکومت " رومانف " ها در ورطه ي جنگ جهاني اول گرفتار شده بود و دوران بي ثباتي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي را پشت سر مي گذاشت .
اين هر دو حکومت ، از کمترين حمايت خارجي برخوردار نبودند و به همين دليل آسيب پذيرتر از هرزمان ديگر به نظر مي رسيدند . با توجه به اين مسائل ، سرنگوني امپراطوري هاي فرانسه و روسيه در جريان انقلابهاي اين دو کشور ، به دشواري اوجگيري انقلاب اسلامي و سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران نبود . زيرا در ايران سال 1979 ، اوضاع به کلي با وضعيت فرانسه و روسيه درآستانه انقلاب ، متفاوت بود . نظام سلطنتي ايران در دهه 1970 به دليل افزايش سريع و غيرمنتظره نفت ، از نظر ذخاير ارزي و توانايي مالي ، در مطلوب ترين شرايط اقتصادي تاريخ حکومت پهلوي قرار داشت . علاوه بر اين ايران در دوران رژيم پادشاهي ، يکي از دو پايه ي اصلي ديپلماسي امريکا درخليج فارس و خاورميانه بود و به همين دليل ، دولت وقت امريکا و متحدان اروپائي قصر سفيد ، با تمام توان خود از رژيم شاه حمايت مي کردند.
اقتدار ظاهري رژيم شاه به درجه اي رسيده بود که غرب از ايران با عبارت " جزيره ثبات " ياد مي کرد . طبعا مبارزه براي براندازي حکومتي وابسته که در اوج قدرت قرار داشت و از حمايت همه جانبه ي دولتهاي غربي هم برخوردار بود ، بسيار دشوارتر از آن بود که فرانسويان و روسها ، دهها سال پيش ، تجربه کرده بودند . اما حضور ميليوني مردم ايران در مبارزات انقلابي در سراسر کشور ، پيروزي انقلاب ، يعني اين واقعه بزرگ به ظاهر ناممکن را ، ممکن ساخت و رژيم قدرتمند شاه را سرنگون کرد که اين نيز ، يکي از وجوه تمايز انقلاب اسلامي با انقلابهای دیگر است.
منبع: دستاوردهای انقلاب


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مقايسه انقلاب اسلامي با انقلاب هاي بزرگ جهان

اشاره

دكتر منوچهر محمدي - فصلنامه كتاب نقد، ش13

مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزرگترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان مي دهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جدي تر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.

در اين مقاله سعي شده كه انقلاب اسلامي با انقلابهاي فرانسه و روسيه كه از بزرگترين و معروفترين انقلابهاي جهان مي باشند در وجوه اقتصادي، سياسي و اجتماعي مقايسه شود.

1. موقعيت اقتصادي رژيم هاي پيش از انقلاب

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظوجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحرانهاي مالي و اقتصادي فراواني بودكه روزبروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.[1]

شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بيستم وضع مطلوبي نداشت. دو جنگ خارجي كه در اين دوره اتفاق افتاد بر شدت نابسامانيهاي اقتصادي افزود، ركود اقتصادي كه تا سال 1909دوام داشت شرايط ناگواري را براي كاركنان و دهقانان ايجاد كرده بود، از يك سو بيكاري را سخت دامن مي زد واز سوي ديگر شرايط كار و ميزان درآمد اين دو طبقه را طاقت فرسا و غير قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتي كه در اين دوران كارگران راه مي انداختند عمدتا ماهيت اقتصادي داشت و مرتبا بر تعداد اعتصابات و شماره شركت كنندگان در اعتصابات افزوده مي گشت.[2]

حال آنكه در ايران، در اواخر حكومت شاه رژيم، ايران در مطلوبترين سطح از قدرت اقتصادي كه در تمام سلطنت 57 ساله رژيم پهلوي بي سابقه بود به سر مي برد. با افزايش سريع و غير قابل پيش بيني درآمد نفت، رژيم ايران نه تنها تبديل به يكي از دولتهاي ثروتمند شده بود بلكه جامعه ايراني را به يك جامعه كاملامصرفي تبديل كرده بود.[3] بدين ترتيب ملاحظه مي گردد در حالي كه دولتهاي فرانسه و روسيه از نظراقتصادي در بدترين شرايط بودند و در حقيقت در مرحله ورشكستگي نهايي قرار داشتند دولت ايران با توجه به افزايش ناگهاني و غير قابل پيش بيني قيمت نفت از نظر ذخائر ارزي و توانائيهاي مالي در مطلوبترين ومناسبترين شرايط اقتصادي در تاريخ خود بوده است.

2. اقتدار نظامي رژيمهاي پيش از انقلاب

از مهمترين و در عين حال محسوس ترين ابزار قدرت و اعمال حاكميت هر رژيم سياسي به ويژه نظامهايي كه با بحرانها و فشارهاي داخلي مواجه مي باشند و نياز به تهديد و ارعاب و احيانا سركوب حركتهاي معارض ومخالف خود را دارند قدرت نظامي آنها مي باشد. هر گاه در يك نظام سياسي، قدرت نظامي از انسجام لازم برخوردار نباشند و روحيه خود را در اثر شكستيهاي پي در پي از دست بدهد و همچنين دولت بخاطرمشكلات اقتصادي امكان تامين تداركات و خواسته هاي آنها را نداشته باشد و در نهايت قدرت نظامي اعتقاد وايمان خود را به رژيم سياسي از دست بدهد نه تها قدرت سياسي قادر به بهره برداري از چنين نيروي نظامي براي سركوب قدرت اجتماعي معارض نخواهد بود، بلكه خود بصورت يك مدعي خطرناك درآمده و احيانا به گروههاي اجتماعي مخالف خواهد پيوست و احتمال سقوط قدرت سياسي را شديدا افزايش خواهد داد.

فرانسه در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال در جنگ و منازعات مهم بين المللي بوده است ودر اين منازعات جز يك ايالت، نه تنها چيزي بدست نياورده، بلكه شكستها و خسارتهاي عظيم مالي، جاني وارضي به همراه داشته و قابل پيش بيني بود كه افسران ارتش نسبت به سركوب مقاومت در دوره اي كه بحران برعليه مقامات دولتي افزايش يافته بود بي علاقه باشند و اين امر موجب اختلاف و تضاد سياسي و اجتماعي شد به طوري كه نهايتا هر حركت محدودي را براي سركوب مخالفين پادشاه و طبقات محافظه كار مسلط غيرممكن مي ساخت و زمينه را براي پيروزي انقلاب فرانسه مهيا كرد.

موقعيت نظامي روسيه نيز در اروپا بدليل جنگهاي كريمه و جنگ 1905 تغيير كرده بود. كشوري كه در1815 تنها قدرت قوي قاره اروپا بود و بعد از 1848 به نظر مي رسيد كه هنوز فاصله زيادي با ساير قدرتهاي اروپايي داشت بعد از جنگ كريمه به حد يكي از چند قدرت مساوي، تنزل يافت و تا زماني كه تزار در سن پطرزبورگ حاكم بود هرگز موقعيت 1815 را پيدا نكرد. جنگ جهاني اول از نظر وسعت و مدت و نزديكي به مرزهاي روسيه از جنگ روس و ژاپن به مراتب مهمتر بود و تاثير بيشتري در داخل كشور بر جاي گذاشت بطوريكه قواي نظامي اين كشور را كاملا به تحليل برده و سربازان كست خورده و بازگشته از جبهه را بصورت مدعياني براي قدرت سياسي حاكم درآورد و به همين علت بود كه انقلاب روسيه در اوج اشتعال جنگ جهاني اول بوجود آمد.

با اين ترتيب ملاحظه مي گردد كه نظام سياسي حاكم بر روسيه قبل از انقلاب نه تنها نيروي نظامي و قواي مسلح نيرومند و وفادار به قدرت سياسي با خود نداشتند بلكه ارتشي شكست خورده، روحيه از دست داده وعاصي شده از نظام با پيوستن به كارگران اعتصابي نقشي مهم در پيروزي انقلاب بازي كردند.

اما ارتش شاهنشاهي ايران بر خلاف فرانسه و روسيه در طول حداقل 57 سال قبل از پيروزي انقلاب درهيچ جنگ خارجي مهمي شركت نكرده بود. بيش از هر پادشاهي در ايران محمدرضا شاه به نيروهاي مسلح توجه داشت. او بعنوان فرمانده نيروهاي مسلح، احساس مي كرد كه يك ارتش قوي و نيرومند و در عين حال وفادار به پادشاه، نه تنها مي تواند نظام سياسي او را در قبال مخالفين داخلي حفظ كند بلكه با توجه به جاه طلبي هايش مي تواند ابزار و اهرم لازم را براي دخالت در امور منطقه و همسايگانش و پيشبرد اهداف بين المللي او فراهم نمايد.

مي توان با قاطعيت ادعا كرد در فرانسه و روسيه از نظر نظامي با توجه به شكستهاي پي در پي در جنگهاي متعدد ضعيف ترين و نامطمئن ترين وضعيت بوده و ارتشهاي آنها نه تنها حمايت لازم را از نظام سياسي حاكم نمي كردند بلكه نسبت به انقلابيون گرايش نشان داده و بعضا به آنها مي پيوستند، در حاليكه ارتش ايران دربهترين شرايط از نظر نيرو و تجهيزات بوده و جز در موارد استثنايي و آن هم به صورت پراكنده، تا آخرين لحظات عمر رژيم شاه نسبت به نظام وفادار باقي مانده و اكثرا در سركوب انقلابيون نيز كوتاهي نكردند.[4]

كشورهاي مورد بررسي ما هر سه از جمله كشورهايي هستند كه نه تنها داراي موقعيت استراتژيكي مهم وحساس مي باشند بلكه بعنوان قدرتهاي بالفعل يا بالقوه بزرگ محسوب مي شوند و در طول تاريخ نقش فعالي در روابط بين الملل جهاني و منطقه اي بازي كرده و مي كنند. بديهي است كه در قبال تحولات انقلابي اين كشورها چه قبل از پيروزي و چه بعد از پيروزي كشورهاي ديگر بويژه كشورهاي همسايه و ذينفع عكس العمل نشان داده و به نفع قدرت سياسي حاكم و يا بالعكس در جهت حمايت ازگروههاي اجتماعي معارض فعال مي گردند. در نتيجه مسئله واكنش بين المللي از جمله عوامل مهمي است كه در بررسي قدرت و توانائيهاي رژيم سياسي حاكم قبل از انقلاب ضرورت دارد كه مورد توجه و دقت كافي قرار گيرد.

در فرانسه قرن 18 با توجه به جنگهاي طولاني كه لويي پانزدهم وشانزدهم با كشورهاي همسايه خود منجله اترش، روسيه، انگليس واسپانيا داشت نه تنها در شرايط بحراني دوران انقلاب از حمايت آنهابرخوردار نبود بلكه همه اين دول همسايه در جهت تضعيف لويي شانزدهم تلاش كرده و متقابلا به حمايت از گروههاي معارض و مخالف برخواستند.

روسيه نيز از اين نظر تفاوت چنداني با فرانسه نداشت بدين معنا كه جنگ جهاني اول و درگيري مستقيم روسيه تزاري در جنگ با آلمان، عثماني و ژاپن دشمني اين دولتها بويژه دولت قدرتمند و نوپاي آلمان رابرعليه خود داشت به طوريكه لنين با حمايت و امكانات فراهم شده اين دولت توانست به انقلابيون روسيه ملحق شده، و پايه انقلاب بلشويكي اكتبر 1917 را بريزد. از طرف ديگر با توجه به اينكه دولتهاي روسيه تزاري يعني فرانسه و انگليس خود مستقيما با آلمان و متحدينش درگير بودندامكان هيچ نوع حمايتي از تزار روسيه در شرايط بحراني نداشتند.

اما دولت ايران و رژيم شاه از حداقل يك دهه قبل ازسقوط خود عليرغم وجود شرايط دو قطبي با توجه به پايان جنگ سرد و آغاز دوره آرامش[5] و همزيستي مسالمت آميز از حمايت كامل دو ابرقدرت، و قدرتهاي بزرگ و منطقه اي، تا آخرين روزهاي حكومتش برخورداربود و متقابلا انقلابيون ايران از هيچگونه حمايت بين المللي برخوردار نبودند.

با اين ترتيب در حاليكه دولتين فرانسه و روسيه ازنظر حمايت بين المللي در شرايط نامناسب به سرمي بردند و دول اروپايي اغلب نسبت به رژيمهاي اين دوكشور در شرايط قبل از انقلاب نظر مساعدي نداشته وبعضا تخاصم بودند و نه تنها هيچگونه حمايتي ازنظامهاي سياسي در آن شرايط نكردند بلكه در مواردي به حمايت از انقلابيون پرداختند دولت ايران از اين نظر درشرايط مطلوبي به سر مي برد.

3. پيچيدگي و استحكام رژيم هاي قبل از انقلاب

در هر نظام و سيستم سياسي وجود ابزارهاي قدرت از جمله قدرتهاي اقتصادي، نظامي و حمايت بين المللي بالقوه و في نفسه نمي تواند در جهت تحكيم و تثبيت قدرت سياسي حاكم كارساز و مفيد باشد بلكه توانايي، مهارت و مديريت مطلوب در نظام سياسي است كه مي تواند در مواقع بحراني ابزارهاي قدرت را از قوه به فعل درآورده و به بهترين وجه و در مناسبترين زمان و مكان مورد استفاده قرار دهد در نبردهاي نظامي اغلب اين امر به اثبات رسيده است كه فرماندهي لايق و كارآمد مي تواند با كمترين امكانات، تجهيزات و نيرو برفرماندهي نالايق و ناتوان و در عين حال با امكانات وسيع پيروز شود.

[1] . از جمله انقلابهاي موفق مي‏توان از انقلاب 1789 فرانسه، 1917 روسيه، 1949 چين، 1959 كوبا و 1979 و ايران نام برد.

[2] . دوك داورلئان (نايب‏السلطنه) در 1715 در اين زمينه مي‏گويد "ديناري وجه نقد در خزاين سلطنتي و صندوقهاي عايدات‏نداريم كه لازمترين مصارف را بتوان پرداخت چون به امور مالي رسيدگي مي‏كنم، مي‏بينم خالصجات دولتي فروخته شده،عوايد دولتي تقريبا معدوم گرديده و عايدات عادي نيز بعنوان مساعده به مصرف رسيده و انواع و اقسام اسناد تعهدآور مالي‏دولتي در دست مردم است كه به مبالغ هنگفت‏بالغ شده و حتي محاسبه و تعيين ميزان آن نيز از امكان خارج است."(آلبرماله و ژوال ايزاك، "تاريخ قرن هيجدهم و انقلاب فرانسه"، جلداول، انتشارات ابن‏سينا، ص 9)

[3] . براي مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب انقلاب ناتمام روسيه نوشته ايزاك دويچر همچنين كتاب تاريخ روسيه شوروي،انتشارات بيگوند، جلد اول مراجعه كنيد.

[4] . براي مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب مقايسه سه انقلاب فرانسه، روسيه و ايران نوشته نگارنده مراجعه كنيد.

[5] . كاترين چورلي در سال 1943 با يقين ادعا مي‎كند زماني كه ارتشي همه قدرتهاي خود را در مقابل خيزش يا شورش به كار گيرد، هيچ انقلابي به پيروزي نخواهد رسيد به نقل از: Theda Skicpol، "Rentior State and Shia Ialam in the Iranian Revelution" Theory & Society. USA، 1982 Voi، 11 No3، 284.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
انقلاب یا واگَشت به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می‌رفت. فلاسفه انقلاب را این گونه بیان می‌نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده می‌شود. انقلاب‌های بزرگ به آن دسته از انقلاب‌ها گفته می‌شود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 14 بهمن

تشريح مواضع آينده نظام اسلامي توسط حضرت امام خميني(ره) (1357 ش)
در حالي كه جشن و سرور مردم به مناسبت ورود حضرت امام خميني(ره) به ايران، همچنان در سراسر كشور ادامه داشت، آن حضرت در يك مصاحبه مطبوعاتي كه نزديك به سيصد خبرنگار ايراني و خارجي از كشورهاي آمريكاي لاتين، آفريقا، اروپا و كشورهاي عربي و آسيا حضور داشتند، به تشريح مواضع آينده نظام اسلامي ...

اوج گرفتن تظاهرات مردم عليه "بختيار" در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي ايران (1357ش)

آیت الله العظمی خمینی طی مصاحبه ای با خبرنگاران خارجی و داخلی نقطه نظرهای خودشان را بیان کردند و فرمودند: (1357ش)
بسم الله الرحمن الرحیم. من سلطنت شاه را قانونی نمی دانم. رژیم سلطنتی از اول غیرقانونی بود. مجلس مؤسسان به زور تأسیس شد و به این ترتیب رژیم شاه از اول جنبه قانونی نداشت. ما این دولت را نمی توانیم بپذیریم. ملت ایران رأی بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول داریم و نه ...

اولین کتاب درباره بحران ایران تحت عنوان (ایران بر ضد شاه) در پاریس منتشر شد. (1357ش)
نویسنده این کتاب احمد ناروقی از نویسندگان روزنامه لوموند است و از طرفی نوه سلطان احمد شاه قاجار می باشد

خانواده های گروهی از همافران دستگیر شده مجدداً در کاخ دادگستری تحصن کردند(1357ش)

کمیته اعتصابات به کارکنان گمرک بازرگان اعلام کرد که باید هرچه زودتر هزار کامیون مواد غذایی و احتیاجات ضروری مردم را تخلیه کنند(1357ش)

در لیبی بازگشت امام خمینی به ایران ضمن یک راهپیمائی جشن گرفته شد(1357ش)

شاپور بختیار اعلام کرد: حاضر به همکاری با طرفداران آیت الله خمینی است(1357ش)
او روشن ساخت که او نه تنها وزرای طرفدار خمینی را در رابطه با حل و فصل مسائل خواهد پذیرفت بلکه نقش آیت الله را در رابطه با حل و فصل مسائل اجتماعی و مذهبی نیز می پذیرد. بختیار گفت در 50 سال گذشته ارتش هرگز تا این حد از یک نخست وزیر اطاعت نداشته است. ولی من نمی خواهم از ارتش علیه مردم ...

رسانه های گروهی اعلام کردند دولت آمریکا تماس را با شاه قطع کرده است و حتی اردشیر زاهدی سفیر او را که خود را به آمریکا نزدیک می دانست نپذیرفته اند(1357ش)

یاسر عرفات طی پیامی که برای امام ارسال داشت گفت: نتایج پیروزی ملت ایران در مرزهای آن کشور متوقف نخواهد شد(1357ش)

بنابر گزارش ساواک در ساعت 19، یکی از طلاب شهر قم به نام مرتضی عظیمی سخنانی علیه رژیم شاه در کتابخانه امام حسین (ع) شهرضا بیان کرد.(1356ش)

 

رحلت عالم نستوه آيت اللَّه "شيخ عبدالرسول قائمي" (1372 ش)
آيت‏اللَّه شيخ عبدالرسول قائمي در سال 1275 ش (1316 ق) در يكي از روستاهاي توابع اصفهان ديده به جهان گشود. پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكي و نوجواني، به عشق تحصيل علوم ديني، به حوزه علميه اصفهان شتافت و پس از سالياني راهي حوزه نجف شد. آيت‏اللَّه قائمي در نجف از محضر آيت اللَّه سيد ...

شهادت شهید علی‌ بابا بهرامی (1359ش)
شهید علی‌بابا بهرامی، دهم دی‌ماه سال ۱۳۳۳ش در خانواده‌ای روستائی چشم به جهان هستی گشود. علی‌بابا در روستای بیرگان از توابع شهرکرد از طریق کشاورزی روزگار می‌گذراند تا این‌که به‌دنبال اجرای طرح به‌اصطلاح «تقسیم اراضی»، آن مقدار زمینی که وسیله تأمین معاش خانواده‌اش بود توسط سرسپرده‌ای ...

شهادت شهید سیدحسن رضوی (1364ش9
شهید سیدحسن رضوی در سال ۱۳۴۳ش در شهرستان بیرجند از استان خراسان چشم به جهان هستی گشود. سیدحسن دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده‌ سپری کرد. او مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در مدارس شهرستان زادگاهش به اتمام رساند. تحصیلات راهنمایی سید، مصادف با اوج‌گیری مبارزات انقلابی مردم علیه ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ورویدادهای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 23 ربیع الثانی

مرگ "سلطان محمود غزنوي" بزرگ ‏ترين پادشاه سلسله‏ ي غزنويان(421 ق)
سلطان محمود غزنوي، سومين شاه سلسله‏ي غزنويان از سال 387 ق پس از شكست دادن برادرش اسماعيل، حكومت را به دست گرفت و با غلبه بر اميران صفاري، ساماني، آل بويه، آل زيار و خوارزمشاهيان بر شمال و شرق ايرانِ آن روز استيلا يافت. سلطان محمود غزنوي به تدريج سرزمين‏هاي بيشتري را ضميمه‏ي قلمرو ...

تولد "ابوشامه" فقيه، محدث و مورخ(599 ق)
عبدالرحمن بن اسماعيل بن ابراهيم ملقب به شهاب‏الدين و معروف به ابوشامه از مشاهير علماي قرن هفتم هجري است كه در فقه، حديث، تاريخ، نحو، ادبيات و قرائات متنوعه‏ي قرآني، يگانه‏ي دوران خود بود. وي در ابتدا در دمشق درسن شانزده سالگي قرآن را با تمامي قرائت‏هاي متداول فرا گرفت و در اسكندريه ...

درگذشت فقيه رباني ملااحمد نراقي(1245 ق)
حاج ملااحمد بن ملامهدي نراقي، از بزرگان علماي دين و مجتهدان عالي قدر شيعه مي‏باشد. وي فقيه اصولي، محدث رجالي و شاعر حاذق و زاهد متقي بوده است. ملااحمد پس از كسب مدارج بالاي علمي نزد پدر دانشمندش، حاج ملامهدي نراقي، مشغول تدريس و تاليف شد و شاگرداني همچون شيخ مرتضي انصاري و سيد محمد ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ورویدادهای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 3 فوریه

روز استقلال "يونان" از امپراتوري عثماني (1830م)
يونان كشوري در جنوب شرقي اروپا و بر كرانه شمالي درياي مديترانه واقع شده است. مساحت آن 131/957 كيلومتر مربع و جمعيت آن قريب به 11 ميليون نفر مي‏باشد. پايتخت يونان شهر آتن و شهرهاي مهم آن تسالونيكي،پيرايوس و پاتراي است. بيش از 95% مردم يونان مسيحي ارتدوكس و 1/3 درصد مسلمانند. نظام سياسي ...

آغاز اولين شورش سياهان امريكا براي احقاق حقوق سياسي و اجتماعي خود (1859م)

آغاز استفاده از فلز مس به عنوان بهترين رساناي جريان برق (1882م)
مس یکی از عناصر جدول تناوبی است که نشان آن Cu و عدد اتمی آن ۲۹ می‌باشد. مس فلز نسبتاً قرمز رنگی است که از خاصیت هدایت الکتریکی و حرارتی بسیار بالایی برخوردار است.(در بین فلزات خالص، تنها خاصیت هدایت الکتریکی نقره در حرارت اتاق از مس بیشتر است) چون قدمت مصنوعات مسی کشف شده به ۸۷۰۰ ...

حمله قواي آلمان وعثماني به كانال سوئز در جريان جنگ جهاني اول (1915م)
در جريان جنگ جهاني اول، كانال سوئز كه تحت تصرف انگليس بود، مورد حمله نيروهاي مشترك آلمان و امپراتوري عثماني قرار گرفت. از آن جا كه كانال سوئز، درياي مديترانه را به درياي سرخ متصل مي‏كند تسلط بر اين نقطه براي هر دو طرف جنگ، بسيار حائز اهميت بود. اگر انگليس اين كانال را از دست مي‏داد، ...

مرگ "وودرو ويلسون" بيست و هشتمين رئيس جمهور امريكا (1924م)
وودرو ويلسون بيست و هشتمين رئيس جمهور امريكا در 28 دسامبر 1856م در ايالت ويرجينيا متولد شد. وي پس از طي تحصيلات خود، وارد فعاليت‏هاي سياسي شد. ويلسون در سال 1912 فرماندار ايالت نيوجرسي گرديد و در 1913م در 57 سالگي به رياست جمهوري امريكا دست يافت. ويلسون به مراتب بيش از رؤساي جمهور ...

انتخاب "ياسر عرفات" به رهبري سازمان آزادي‏بخش فلسطين (1968م)
محمد عبدالرئوف ياسر معروف به ياسر عرفات مبارز فلسطيني و رئيس سازمان آزادي‏بخش فلسطين در چهارم اوت سال 1929م در بيت‏المقدس به دنيا آمد. او پس از تحصيل در دانشگاه قاهره به جامعه دانشجويان مبارز فلسطيني پيوست و در سال 1956م جنبش فتح را بنيان نهاد. عرفات در جريان جنگ 6 روزه در كنار ارتش‏هاي ...

كودتا در پاراگوئه و سرنگوني "اِسْتِروسْنِر" ديكتاتور اين كشور (1989م)
آلفرد اِستروسْنِر، رئيس جمهور سابق پاراگوئه و ديكتاتور اين كشور، در سال 1954م با يك كودتا به رياست جمهوري پاراگوئه دست يافت. وي از اين سال تا سال 1988م، طي هفت بار انتخابات رياست جمهوري پاراگوئه، خود را منتخب مردم خواند و به مدت 34 سال تمام بر اين كشور كوچك امريكاي جنوبي حكومت كرد. ...

درگذشت "يوهان گوتِنْبِرگ" دانشمند آلماني و مخترع ماشين چاپ (1468م)
يوهان گوتنبرگْ مبتكر آلماني و مخترع ماشين حساب در 1398م در آلمان متولد شد، اما پس از چندي به استراسْبورگ در فرانسه رفت و به كارهاي فني و صنعتي پرداخت. تا عصر گوتنبرگ، كتاب‏ها با صرف وقت فراوان و زحمت بسيار، با دست نوشته و نسخه برداري مي‏شد و در نتيجه، كتاب، هم كم بود و هم گران قيمت. ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

این مقاله به مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب فرانسه و روسیه که بزرگ ترین انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان لیبرالیستی و سوسیالیستی در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان می دهد که چگونه انقلاب اسلامی ایران، از جهات متعدد،عمیق تر، جدی تر و مردمی تر از آن دو بوده و گفتمان سومی را به بشریت معاصر عرضه کرده است.

در این مقاله سعی شده که انقلاب اسلامی با انقلاب های فرانسه و روسیه که از بزرگ ترین و معروف ترین انقلاب های جهان می باشند در وجوه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مقایسه شود.

1. موقعیت اقتصادی رژیم های پیش از انقلاب

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه های روشنی دال بر وخامت موقعیت اقتصادی از هر لحاظوجود داشته و این کشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشکلات و بحرانهای مالی و اقتصادی فراوانی بودکه روزبروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده می گشت.

شرایط اقتصادی در روسیه نیز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بیستم وضع مطلوبی نداشت. دو جنگ خارجی که در این دوره اتفاق افتاد بر شدت نابسامانیهای اقتصادی افزود، رکود اقتصادی که تا سال 1909دوام داشت شرایط ناگواری را برای کارکنان و دهقانان ایجاد کرده بود، از یک سو بیکاری را سخت دامن می زد واز سوی دیگر شرایط کار و میزان درآمد این دو طبقه را طاقت فرسا و غیر قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتی که در این دوران کارگران راه می انداختند عمدتا ماهیت اقتصادی داشت و مرتبا بر تعداد اعتصابات و شماره شرکت کنندگان در اعتصابات افزوده می گشت.

حال آنکه در ایران، در اواخر حکومت شاه رژیم، ایران در مطلوب ترین سطح از قدرت اقتصادی که در تمام سلطنت 57 ساله رژیم پهلوی بی سابقه بود به سر می برد. با افزایش سریع و غیر قابل پیش بینی درآمد نفت، رژیم ایران نه تنها تبدیل به یکی از دولت های ثروتمند شده بود بلکه جامعه ایرانی را به یک جامعه کاملا مصرفی تبدیل کرده بود. بدین ترتیب ملاحظه می گردد در حالی که دولت های فرانسه و روسیه از نظراقتصادی در بدترین شرایط بودند و در حقیقت در مرحله ورشکستگی نهایی قرار داشتند دولت ایران با توجه به افزایش ناگهانی و غیر قابل پیش بینی قیمت نفت از نظر ذخائر ارزی و توانائیهای مالی در مطلوب ترین و مناسب ترین شرایط اقتصادی در تاریخ خود بوده است.

2. اقتدار نظامی رژیمهای پیش از انقلاب

از مهم ترین و در عین حال محسوس ترین ابزار قدرت و اعمال حاکمیت هر رژیم سیاسی به ویژه نظام هایی که با بحران ها و فشارهای داخلی مواجه می باشند و نیاز به تهدید و ارعاب و احیانا سرکوب حرکت های معارض و مخالف خود را دارند قدرت نظامی آنها می باشد. هر گاه در یک نظام سیاسی، قدرت نظامی از انسجام لازم برخوردار نباشند و روحیه خود را در اثر شکستی های پی در پی از دست بدهد و همچنین دولت به خاطر مشکلات اقتصادی امکان تامین تدارکات و خواسته های آنها را نداشته باشد و در نهایت قدرت نظامی اعتقاد و ایمان خود را به رژیم سیاسی از دست بدهد نه تها قدرت سیاسی قادر به بهره برداری از چنین نیروی نظامی برای سرکوب قدرت اجتماعی معارض نخواهد بود، بلکه خود به صورت یک مدعی خطرناک درآمده و احیانا به گروه های اجتماعی مخالف خواهد پیوست و احتمال سقوط قدرت سیاسی را شدیدا افزایش خواهد داد.

فرانسه در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال در جنگ و منازعات مهم بین المللی بوده است و در این منازعات جز یک ایالت، نه تنها چیزی بدست نیاورده، بلکه شکست ها و خسارت های عظیم مالی، جانی و ارضی به همراه داشته و قابل پیش بینی بود که افسران ارتش نسبت به سرکوب مقاومت در دوره ای که بحران برعلیه مقامات دولتی افزایش یافته بود بی علاقه باشند و این امر موجب اختلاف و تضاد سیاسی و اجتماعی شد به طوری که نهایتا هر حرکت محدودی را برای سرکوب مخالفین پادشاه و طبقات محافظه کار مسلط غیرممکن می ساخت و زمینه را برای پیروزی انقلاب فرانسه مهیا کرد.

موقعیت نظامی روسیه نیز در اروپا به دلیل جنگهای کریمه و جنگ 1905 تغییر کرده بود. کشوری که در1815 تنها قدرت قوی قاره اروپا بود و بعد از 1848 به نظر می رسید که هنوز فاصله زیادی با سایر قدرت های اروپایی داشت بعد از جنگ کریمه به حد یکی از چند قدرت مساوی، تنزل یافت و تا زمانی که تزار در سن پطرزبورگ حاکم بود هرگز موقعیت 1815 را پیدا نکرد. جنگ جهانی اول از نظر وسعت و مدت و نزدیکی به مرزهای روسیه از جنگ روس و ژاپن به مراتب مهمتر بود و تاثیر بیشتری در داخل کشور بر جای گذاشت به طوری که قوای نظامی این کشور را کاملا به تحلیل برده و سربازان کست خورده و بازگشته از جبهه را به صورت مدعیانی برای قدرت سیاسی حاکم درآورد و به همین علت بود که انقلاب روسیه در اوج اشتعال جنگ جهانی اول بوجود آمد.

با این ترتیب ملاحظه می گردد که نظام سیاسی حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروی نظامی و قوای مسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسی با خود نداشتند بلکه ارتشی شکست خورده، روحیه از دست داده و عاصی شده از نظام با پیوستن به کارگران اعتصابی نقشی مهم در پیروزی انقلاب بازی کردند.

اما ارتش شاهنشاهی ایران بر خلاف فرانسه و روسیه در طول حداقل 57 سال قبل از پیروزی انقلاب درهیچ جنگ خارجی مهمی شرکت نکرده بود. بیش از هر پادشاهی در ایران محمدرضا شاه به نیروهای مسلح توجه داشت. او بعنوان فرمانده نیروهای مسلح، احساس می کرد که یک ارتش قوی و نیرومند و در عین حال وفادار به پادشاه، نه تنها می تواند نظام سیاسی او را در قبال مخالفین داخلی حفظ کند بلکه با توجه به جاه طلبی هایش می تواند ابزار و اهرم لازم را برای دخالت در امور منطقه و همسایگانش و پیشبرد اهداف بین المللی او فراهم نماید.

می توان با قاطعیت ادعا کرد در فرانسه و روسیه از نظر نظامی با توجه به شکست های پی در پی در جنگ های متعدد ضعیف ترین و نامطمئن ترین وضعیت بوده و ارتشهای آنها نه تنها حمایت لازم را از نظام سیاسی حاکم نمی کردند بلکه نسبت به انقلابیون گرایش نشان داده و بعضا به آنها می پیوستند، در حالی که ارتش ایران در بهترین شرایط از نظر نیرو و تجهیزات بوده و جز در موارد استثنایی و آن هم به صورت پراکنده، تا آخرین لحظات عمر رژیم شاه نسبت به نظام وفادار باقی مانده و اکثرا در سرکوب انقلابیون نیز کوتاهی نکردند.

کشورهای مورد بررسی ما هر سه از جمله کشورهایی هستند که نه تنها دارای موقعیت استراتژیکی مهم و حساس می باشند بلکه بعنوان قدرت های بالفعل یا بالقوه بزرگ محسوب می شوند و در طول تاریخ نقش فعالی در روابط بین الملل جهانی و منطقه ای بازی کرده و می کنند. بدیهی است که در قبال تحولات انقلابی این کشورها چه قبل از پیروزی و چه بعد از پیروزی کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه و ذی نفع عکس العمل نشان داده و به نفع قدرت سیاسی حاکم و یا بالعکس در جهت حمایت ازگروه های اجتماعی معارض فعال می گردند. در نتیجه مسئله واکنش بین المللی از جمله عوامل مهمی است که در بررسی قدرت و توانائی های رژیم سیاسی حاکم قبل از انقلاب ضرورت دارد که مورد توجه و دقت کافی قرار گیرد.

در فرانسه قرن 18 با توجه به جنگ های طولانی که لویی پانزدهم و شانزدهم با کشورهای همسایه خود منجله اترش، روسیه، انگلیس و اسپانیا داشت نه تنها در شرایط بحرانی دوران انقلاب از حمایت آنهابرخوردار نبود بلکه همه این دول همسایه در جهت تضعیف لویی شانزدهم تلاش کرده و متقابلا به حمایت از گروه های معارض و مخالف برخواستند.

روسیه نیز از این نظر تفاوت چندانی با فرانسه نداشت بدین معنا که جنگ جهانی اول و درگیری مستقیم روسیه تزاری در جنگ با آلمان،عثمانی و ژاپن دشمنی این دولت ها بویژه دولت قدرتمند و نوپای آلمان رابرعلیه خود داشت به طوری که لنین با حمایت و امکانات فراهم شده این دولت توانست به انقلابیون روسیه ملحق شده، و پایه انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 را بریزد. از طرف دیگر با توجه به اینکه دولتهای روسیه تزاری یعنی فرانسه و انگلیس خود مستقیما با آلمان و متحدینش درگیر بودندامکان هیچ نوع حمایتی از تزار روسیه در شرایط بحرانی نداشتند.

اما دولت ایران و رژیم شاه از حداقل یک دهه قبل ازسقوط خود علیرغم وجود شرایط دو قطبی با توجه به پایان جنگ سرد و آغاز دوره آرامش و همزیستی مسالمت آمیز از حمایت کامل دو ابرقدرت، و قدرت های بزرگ و منطقه ای، تا آخرین روزهای حکومتش برخورداربود و متقابلا انقلابیون ایران از هیچگونه حمایت بین المللی برخوردار نبودند.

با این ترتیب در حالیکه دولتین فرانسه و روسیه از نظر حمایت بین المللی در شرایط نامناسب به سرمی بردند و دول اروپایی اغلب نسبت به رژیمهای این دوکشور در شرایط قبل از انقلاب نظر مساعدی نداشته وبعضا تخاصم بودند و نه تنها هیچ گونه حمایتی ازنظامهای سیاسی در آن شرایط نکردند بلکه در مواردی به حمایت از انقلابیون پرداختند دولت ایران از این نظر درشرایط مطلوبی به سر می برد.

3. پیچیدگی و استحکام رژیم های قبل از انقلاب...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
1391/11/19نسخه قابل چاپ
بخش نخست گفت‌وگو با دکتر مصطفی ملکوتیان

مقایسه چهار انقلاب بزرگ دنیا

متن زیر، بخش نخست گفت‌وگو با دکتر مصطفی ملکوتیان، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران است که چهار انقلاب بزرگ دنیا -ایران، فرانسه، روسیه و الجزاریر- را مورد بررسی و مقایسه قرار داده است.
* در میان انقلاب‌های بزرگ دنیا  به غیر از انقلاب اسلامی ایران، انقلاب ۱۷۸۹م فرانسه به عنوان یک انقلاب لیبرال، انقلاب ۱۹۱۷م روسیه به عنوان یک انقلاب چپ و انقلاب ۱۹۶۲م الجزایر  به عنوان انقلابی با انگیزه‌های اسلامی از دیگر انقلاب‌های مهم جهان بوده‌اند. اگر ما بخواهیم به مقایسه‌ی این انقلاب‌ها با یکدیگر بپردازیم از چه شاخص‌هایی باید استفاده کنیم؟
طبعاً برای مقایسه‌ی این انقلاب‌ها باید به ویژگی‌های مشترک آنها بپردازیم. مهم‌ترین این ویژگی‌ها به یک تعبیر چهار مورد است: ۱. آرمان‌ها، اهداف و شعارها، ۲. ایدئولوژی حاکم بر انقلاب، ۳. چگونگی رهبری و هدایت، ۴. چگونگی حضور مردم. البته ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد که به نوعی می‌تواند در مجموعه‌ی این ویژگی‌ها قرار بگیرد که به آنها نیزخواهیم پرداخت.
 
* اگر موافق باشید، از انقلاب اکتبر روسیه شروع کنیم؛ انقلابی که دایره‌ی تأثیرش نیمی از جهان را گرفت و قطب قدرتمندی را تشکیل داد.
برای بررسی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه لازم است حتماً به شرایط تاریخی این کشور و نیروهای سیاسی فعال در آن زمان توجه کنیم. مهم‌ترین نیروی سیاسی فعال برای انقلاب، حزب سوسیال‌دموکرات روسیه بود که مارکسیست‌ها در آن حضور داشتند. البته پس از مدتی بین آنها اختلاف افتاد و گروهی به رهبری «مارتوف» از حزب جدا شدند که به «منشویک» یا اقلیت شهرت یافتند. گروه دیگر به رهبری «لنین» نیز «بلشویک» یا همان اکثریت نام گرفتند. البته واقعاً بلشویک‌ها در میان کمونیست‌های روسیه در اکثریت نبودند، اما در ۱۹۰۳ میلادی به دلیل تحریم منشویک‌ها و عدم حضور آنها در جلسه‌ای که این دو از هم جدا شدند، بلشویک‌ها را اکثریت نامیدند.

عامل ویژه‌ای که در انقلاب روسیه نقش مهمی ایفا کرد، جنگ جهانی اول بود. ولیعهد اتریش در سارایو صربستان ترور ‌شد و اتریش به صربستان اعلان جنگ ‌داد. روس‌ها گفتند ما اسلاو هستیم و صرب‌ها هم اسلاو هستند. به همین خاطر روسیه هم به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ که گسترش یافت، روسیه ابتدا موفقیت‌هایی را به دست آورد، اما سرمای زیر ۲۰ درجه و کشته‌ها و زخمی‌های فراوان، به‌علاوه‌ی تعداد فراوان فراریان از ارتش، اوضاع جنگ را برای روسیه فرسایشی کرد. در ادامه‌ نیز آلمان‌ها پیروز شدند.
رهبر انقلاب: هرچه من نگاه کردم موردی را پیدا نکردم که مثل انقلاب اسلامی، تحولی که در دوره‌ی اول پدید آمد، در دوره‌های بعد یا دهه‌های بعد، با همان شکل، با همان هدفها، به سوی همان آرمانها و با همان جهتگیری‌ها ادامه پیدا کند. یا اصلاً ادامه پیدا نکرده، مثل انقلاب شوروی؛ یا ادامه پیدا کرده، منتها با یک فترتی... مثل انقلاب کبیر فرانسه. (۹۰/۵/۱۹)

رواج شایعات بسیار درباره‌ی فساد اخلاقی و سیاسی دربار روسیه که با وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی روسیه همراه شده بود، چهره‌ی امپراطوری را خدشه‌دار کرد. این مسئله دولت روسیه را تضعیف کرد و سبب شد که انقلاب روسیه در دو مرحله اتفاق بیفتد. مرحله‌ی اول انقلاب روسیه در فوریه‌ی ۱۹۱۷ بود. در این مرحله لنین هنوز رهبر نبود و نیروهای انقلابی توانستند جلوی قطار حامل «الکساندر نیکولای دوم» را در حالی که از جبهه‌های جنگ برمی‌گشت بگیرند و دولت او را ساقط کنند و دولت موقت را به ریاست «کرنسکی» تشکیل دهند.

لنین در این هنگام در زوریخ سوئیس بود و هیچ سمتی در دولت موقت نداشت. آلمان‌ها می‌خواستند روسیه را هر چه زودتر از جبهه‌های جنگ خارج کنند. بنابراین با لنین یک قرارداد صلح امضا کردند. بیشتر اعضای دولت موقت از سوسیالیست‌های انقلابی بودند و مارکسیست‌ها در آن کم بودند. از این‌جا به بعد لنین وارد صحنه شد. لنینی‌ها شروع به تبلیغات ‌کردند و طرح «شورایی شدن» همه‌ی امور را ارائه ‌دادند. حتی ارتش را شورایی ‌کردند که به اذعان بسیاری از نویسندگان، این طرح ارتش روسیه را به تلّی از خاکستر تبدیل ‌کرد.

نکته‌ی قابل توجه آن است که این تحولات با پشتیبانی همه‌ی مردم صورت نگرفت، بلکه تنها بخشی از کارگران و بخشی از سربازان با انقلاب همراه ‌شدند. لنین ‌توانست عده‌ای از ملوانان را با خود همراه کند. ملوانان بلشویک حرکت کودتامانندی را علیه دولت موقت اجرا کردند و حکومت را به دست ‌گرفتند و این مرحله‌ی دوم انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ بود.
 
* بنابراین انقلاب روسیه از یک پشتیبانی گسترده‌ی مردمی در بدو شکل‌گیری برخوردار نبوده است، اما در ادامه چه اتفاقی رخ داد و مشخصاً رابطه‌ی این انقلاب و رهبری آن با مردم چگونه شد؟
رهبری روسیه در دوره‌ی اول انقلاب بسیار ضعیف، اما در دوره‌ی دوم بسیار قاطع شد. پس از دوران لنین، نوبت به استالین ‌رسید. استالین دست به خشونت ‌زد و درگیری‌های داخلی در روسیه بالا ‌گرفت. غرب از مخالفان استالین حمایت ‌کرد. طبق آمارها بین ۹ تا ۲۰ میلیون نفر در کوره‌های آدم‌سوزی استالین کشته ‌شدند و تمام این قضایا به مسائلی انجامید که منجر به فروپاشی شوروی شد.
 
* یعنی آیا به نظر شما عامل فروپاشی شوروی معیوب بودن حلقه‌ی اتصال مردم به انقلاب بود ؟
دولت شوروی در انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های بعدی ناتوان بود. در نتیجه مردم از دولت حمایت نکردند و دولتی هم که دشمن خارجی زیادی دارد، تنها در صورتی می‌تواند کار خود را پیش ببرد که به ملتش متکی باشد. مردم در پیشبرد کار انقلاب‌ها همواره نقش اصلی را بازی می‌کنند. البته علت اصلی این گسست نسلی در انقلاب روسیه را باید در اصیل نبودن و صحیح نبودن آرمان‌های انقلاب از یک طرف و نقش‌آفرینی ضعیف مردم در شکل‌گیری و تداوم انقلاب از طرف دیگر جست‌وجو کنیم. آرمان‌ها هر قدر که به فرهنگ کشور نزدیک‌تر باشد، میزان موفقیت و تحقق آن بیشتر است. در حقیقت باید یک سنخیتی بین آرمان‌ها و فرهنگ کشور وجود داشته باشد، اما آرمان انقلاب روسیه از گفته‌های مارکس آلمانی برخاسته بود و این در حالی بود که فضای فرهنگی و تاریخی مارکس با فضای فرهنگی و آرمانی و تاریخی روسیه تفاوت داشت. همین مسئله باعث ‌شد که حکومت شوروی نتواند توده‌های مردم و نخبگان را با خود همراه کند و ناچار توده‌ی مردم که باید بار این انقلاب را به دوش می‌کشیدند، به دلیل عدم صحت آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب از آن فاصله گرفتند.
 
«الکسی توکویل» در کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» نوشته است: «ما فرانسوی‌ها هر وقت قرار باشد بین عدالت و آزادی یکی را انتخاب کنیم، عدالت را انتخاب می‌کنیم، چون از لحاظ تاریخی با ما عجین است و از آزادی بهتر است»، اما واقعیت آن است که انقلاب فرانسه به آزادی بیشتر تمایل پیدا کرد تا عدالت.

* ایدئولوژی انقلاب روسیه معطوف به چه مواردی بود که مردم روسیه نتوانستند خود را با آن هماهنگ کنند؟
ایدئولوژی انقلاب روسیه برگرفته از آموزه‌های مارکس و البته با لحاظ نمودن مسائل داخلی روسیه در آن و کم و زیاد کردن برخی موارد آن، حول محور «اقتصاد» و «تضاد طبقاتی» و با «گستره‌ای جهانی» شکل گرفت. ایدئولوژی انقلاب روسیه -با توجه به نقدی که بر مبانی «کاپیتالیسم» وارد است- اساساً طرفدار آزادی نیست، اما این وجه اشتراک را با نظام کاپیتالیستی دارد که هر دو از «عقل اومانیستی» نشأت ‌گرفته‌اند. عدالت در اندیشه‌ی انقلابیون روسیه مترادف بود با دولتی کردن. یعنی وسایل تولید و توزیع باید در اختیار دولت قرار می‌گرفت و تنها یک نان بخور و نمیری به مردم می‌رسید.

از این زاویه مهم‌ترین تفاوت انقلاب روسیه با انقلاب اسلامی ایران در «اصالت» و «صحت» آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب است. آرمان‌های انقلاب اسلامی برخاسته از «فطرت» و برخوردار از «جامعیت» است. بنابراین هیچ‌گاه با طبع بشر بیگانه نیست و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود. آرمان‌های انقلاب روسیه اما متکی بر عقل ناقص بشری بود که پس از مدتی اشتباه بودن آن محرز و در نتیجه دچار عدم حمایت نسل‌های بعدی شد. از طرف دیگر بین رهبری انقلاب روسیه و مردم و نیز رهبری انقلاب با فرهنگ جامعه سنخیتی وجود نداشت. به همین دلیل مردم -چه در بدو انقلاب و چه پس از پیروزی- نقش برجسته‌ای در انقلاب روسیه ایفا نکردند. در حالی که مردم در انقلاب اسلامی با شناختی که از آرمان‌های انقلاب داشته‌اند و نیز از آن‌جا که این آرمان‌ها را در سنخیت با فرهنگ خود می‌دیدند و با اعتماد مردم به رهبری انقلاب، کار را به‌خوبی پیش بردند و امروز هم پس از گذشت بیش از ۳۰ سال همچنان به راه خود ادامه می‌دهند.
 
* اگر موافق باشید، به بررسی انقلاب فرانسه بپردازیم؛ انقلابی که سرسلسله‌ی انقلاب‌های آزادی‌خواهانه در اروپا و در دیگر نقاط جهان تلقی می‌شود. این انقلاب در چه بستری شکل گرفت؟
در بررسی انقلاب فرانسه، این نکته را درمی‌یابیم که پراکندگی‌های بسیاری در آرمان‌ها و خواسته‌های ملت فرانسه در قرن هجدهم به چشم می‌خورد. یعنی «وحدت هدف و شعار» وجود ندارد؛ گاهی «مشروطه‌خواهی» برجسته است و گاهی «جمهوری‌خواهی» و زمانی هم دوباره «امپراطوری» به صحنه‌ی سیاسی بازمی‌گردد. یک زمان «عدالت‌خواهی» برجسته است و یک زمان «آزادی‌خواهی». یعنی به طور کلی فرانسه از حدود سال ۱۷۸۹ تا ده‌ها سال بعد روی آرامش را ندید و دائماً دچار دگرگونی حکومت‌ها، شعارها، اهداف، رهبران و نیروهای سیاسی بود. یعنی عدم ثبات در ایدئولوژی، آرمان‌ها و رهبران سیاسی فرانسه‌ی پس از انقلاب کاملاً آشکار است. این مسئله یکی از نقاط ضعف انقلاب فرانسه بود.

در حالی که شما در انقلاب اسلامی می‌بینید که قاطبه‌ی نیروهای سیاسی و مردم به یک هدف مشترک ذهنی باور داشته‌اند. وقتی صحبت از «جمهوری اسلامی» شد، همه از آن یک تصور داشتند و بنا بر اعتمادی که به رهبری انقلاب داشتند، اکثریت قاطع مردم به آن رأی آری ‌دادند.
 
اگر بخواهیم انقلاب فرانسه را با انقلاب اسلامی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که انقلاب اسلامی برخلاف انقلاب فرانسه از ایدئولوژی و آرمان واحد و مورد تأیید مردم و نخبگان برخوردار بوده است. مردم نیز به رهبران نهضت اعتماد داشته‌اند. بنابراین کار انقلاب به‌سرعت پیش رفته است.

اما اوضاع در فرانسه جور دیگری بود: نیروهای سیاسی در سال ۱۷۹۱ خواستار حکومت مشروطه شدند که «لویی شانزدهم» این خواسته را پذیرفت. یک سال بعد گفتند ما جمهوری می‌خواهیم و جمهوری ایجاد شد. در ۱۷۹۳ «روسپیر»، «جمهوری مساوات» را آورد. ۱۰ ماه بعد یک گروه چند نفره به نام «هیئت مدیره یا دایرکتوار» قدرت را به دست گرفت. در سال ۱۷۹۹ «ناپلئون» از بین این چند نفر آمد و امپراطوری اول را ایجاد کرد. در سال ۱۸۳۰ دوباره در فرانسه انقلاب شد و حکومت مشروطه شد و دوباره روز از نو و روزی از نو! در سال ۱۸۴۸ موج دیگری از انقلاب‌ها اروپا را فراگرفت که فرانسه نیز از آن در امان نماند. این بار فرانسه به دست جمهوری‌خواهان افتاد. در ۱۸۵۲ امپراطوری دوم در فرانسه ایجاد شد. در ۱۸۷۰ «کمون» به پاریس آمد و برای ۷۱ روز حکومت را در دست گرفت. اینها به دنبال یک حکومت شبه‌کمونیستی بودند و جالب است بدانید که در بسیاری از موارد، رهبران گروه‌های سیاسی به دست رهبران دیگر به قتل می‌رسیدند.
 
* علت اصلی این همه دگرگونی چه می‌تواند باشد؟
اگر ایدئولوژی یک انقلاب اصالت داشته باشد و رهبران انقلاب به این ایدئولوژی اصیل پایبند باشند و مردم هم به این ایدئولوژی و به رهبران، اعتماد فرهنگی و تاریخی داشته باشند، یک وحدتی ایجاد خواهد شد که کار انقلاب را بدون اینکه دچار بی‌ثباتی‌های طولانی شود پیش می‌برد. این همان اتفاقی است که در انقلاب اسلامی ایران افتاد. در انقلاب فرانسه اما نه از ایدئولوژی و آرمان‌های صحیح و اصیل خبری بود و نه مردم به آرمان‌ها و رهبران سیاسی اعتماد داشتند. بنابراین وحدتی شکل نگرفت و فرانسه ناچار سال‌ها بی‌ثباتی را تجربه کرد.

تحلیلی وجود دارد از خانم هانا آرنت مبنی بر اینکه آنچه باعث تغییر مسیر تاریخ جهان شد و دنیا را به آتش کشید، همین جریانات انقلاب فرانسه بود. او می‌گوید تحولات مداوم سبب شد که متفکران آن عصر دچار انحراف فکری شوند و در نتیجه تاریخ را منحرف کنند. مثلاً می‌گوید: هگل یکی از این منحرفان بود که تحت تأثیر این تحولات، نظریه‌ی «تکرارپذیری تاریخ» و «جبر تاریخ» را مطرح کرد. بعد مارکس آمد و بحث «دیالکتیک» خود را از هگل گرفت، منتها هگل دیالکتیک ذهنی را مطرح کرد و مارکس دیالکتیک ماده را. یعنی مارکس هر ‌چه را هگل گفته بود، تبدیل به مادیت کرد. بعد هم مفاهیم تز و آنتی‌تز و سنتز را مطرح نمود. سپس افرادی مثل لنین و مائو این مفاهیم را از مارکس گرفتند و به ایدئولوژی تبدیل کردند و از آن نظام سیاسی بیرون کشیدند. در نتیجه زمانی رسید که مارکسیست‌ها نیمی از جمعیت جهان را اداره می‌کردند.
 
* مشخصاً چه نزاعی بر سر ایدئولوژی انقلاب در فرانسه وجود داشت؟
در قرن هجدهم به دلیل شرایط سخت موجود، افراد اعلام می‌کردند که آزادی می‌خواهند و گاه گفته می‌شد که خواستار عدالت و آزادی هستند. شرایط به گونه‌ای شد که وقتی از فرانسوی‌ها می‌پرسیدید شما به دنبال تحقق چه هدفی هستید؟ پاسخ می‌دادند که ما می‌خواهیم به آزادی و عدالت برسیم، اما تصور هر کدامشان از عقل، آزادی و عدالت متفاوت با دیگری بود و حاضر نبودند نظرات هم را بپذیرند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8417/H/malakutian-2.jpg
هرچند که در انقلاب فرانسه گاهی تأکید بر عدالت نیز برجسته‌تر می‌شد تا آنجا که برخی نویسندگانشان مانند «الکسی توکویل» در کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» نوشته است: «ما فرانسوی‌ها هر وقت قرار باشد بین عدالت و آزادی یکی را انتخاب کنیم، عدالت را انتخاب می‌کنیم، چون از لحاظ تاریخی با ما عجین است و از آزادی بهتر است»، اما واقعیت آن است که انقلاب فرانسه به آزادی بیشتر تمایل پیدا کرد تا عدالت. اگرچه منظور آنان از عدالت هم «ثروت»، «رفاه» و «امور مادی» بود، اما باز به آزادی بهای بیشتری دادند.
 
* با این حال به نظر می‌رسد بر خلاف انقلاب روسیه که در انتقال دستاوردهای خود به نسل‌های بعدی دچار مشکل شد، انقلاب فرانسه در انتقال آرمان آزادی به نسل‌های بعدی تا امروز موفق بوده است.
اشتراک انقلاب فرانسه با انقلاب روسیه در این بود که هر دو اومانیسم را قبول داشتند و هر دو از ایدئولوژی جهانی برخوردار بودند. درست است که انقلاب فرانسه توانست با بهره‌گیری از «سیستم آموزشی خاص خود»، «نظام رسانه‌ای و تبلیغاتی» و «سیطره‌ی بنگاه‌های اقتصادی» آرمان خود را به آن شکلی که خودش می‌خواست تا امروز و نه‌تنها در فرانسه، به همه‌ی شهروندان ساکن در غرب منتقل کند و کاری کند که آزادی در اذهان آنها اگر نگوییم مقدس، که از احترام بسیار بالایی برخوردار باشد، اما این پرسش جدی نیز وجود دارد که آیا این آرمان صحیح و اصیل و جامع بوده است؟
 
فضای فرهنگی و تاریخی مارکس با فضای فرهنگی و آرمانی و تاریخی روسیه تفاوت داشت. همین مسئله باعث ‌شد که حکومت شوروی نتواند توده‌های مردم و نخبگان را با خود همراه کند و ناچار توده‌ی مردم که باید بار این انقلاب را به دوش می‌کشیدند، به دلیل عدم صحت آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب از آن فاصله گرفتند.

تا دوره‌ی مدرنیته آرمان آزادی را هم صحیح و هم جامع می‌دانستند، اما الان دیگر این‌گونه نیست. امروزه ما در دوران «فرامدرنیته» هستیم؛ دورانی که انتقاد به آرمان‌های مدرنیته حتی در غرب نیز به‌شدت بالا گرفته است. می‌گویند این آزادی با این وضع دردی را از ما دوا نمی‌کند و باید تغییر کند. یعنی یک تزلزلی در بین نخبگان غرب در مورد تمام مبانی فرهنگ و تمدن و دانش و انسان‌شناسی غربی در حال وقوع است. این است که شما می‌بینید در هر یک از کشورهای بزرگ اروپایی مانند آلمان، انگلستان و فرانسه سالانه حدود چهار هزار نفر مسلمان می‌شوند که بیشتر آنها از نخبگان هستند. بنابراین الان یک ترس شدیدی برای سران جبهه‌ی غرب نسبت به انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های بعدی به وجود آمده است.
 
* دلیل این گردش فکری نخبگان در غرب را چه می‌دانید؟
انسان‌محوری یا اومانیسم یک نقص بنیادین دارد و آن عدم توجه به ابعاد معنوی وجود انسان است. این عقلانیت، گستره‌ی خود را در اقتصاد و قدرت خلاصه کرده است. بنابراین جامعیتی در آن وجود ندارد. «هابز» جمله‌ی معروفی دارد که «انسان گرگ انسان است.» به قول خانم «اوریانا فالاچی»، «زندگی؛ جنگ و دیگر هیچ.» البته این جنگی که فالاچی می‌گوید، جنگ اعتقادی نیست؛ جنگ بر سر منافع مادی است. جنگی که اگر اقتضا کند، حاضرند به خاطر آن انسان‌ها را بکشند و کشورها را غارت کنند.
 
بنابراین اگر الان توانسته‌اند شهروندانشان را اقناع کنند، به زور دستگاه‌های تبلیغاتی و نظام آموزشی و سیطره‌‌ی بنگاه‌های اقتصادی بوده است. کاری کرده‌اند که اگر کسی از این دایره بیرون برود، حق حیات سیاسی نداشته باشد. اگر کسی در این زمین بازی نکند، نمی‌تواند وارد عرصه‌ی انتخابات در این کشورها شود؛ اگرچه بحران‌هایی که امروز در غرب سربرآورده است، قصد مبارزه‌ی جدی با این قواعد نظام غربی را دارد و ترس امروز غربی‌ها هم از همین جهت است.
 
پس به طور کلی اگر بخواهیم انقلاب فرانسه را با انقلاب اسلامی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که انقلاب اسلامی برخلاف انقلاب فرانسه از ایدئولوژی و آرمان واحد و مورد تأیید مردم و نخبگان برخوردار بوده است. مردم نیز به رهبران نهضت اعتماد داشته‌اند. بنابراین کار انقلاب به‌سرعت پیش رفته و شما می‌بینید که ظرف چند ماه یک رژیم سلطنتی قدرتمند در برابر اراده‌ی مردم به زمین ‌خورده و رژیم بعدی بلافاصله مستقر شده و با ثبات بسیار قابل اعتمادی استمرار یافته است؛ اتفاقی که نه در انقلاب روسیه و نه در انقلاب فرانسه رخ نداده است.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif بخش دوم این گفت‌وگو را از این‌جا بخوانید.
در اين رابطه بخوانید :

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
حاشیه های کمتر شنیده شده از ورود امام؛
محمد رضا شاه پهلوی در اولین اظهارات خود پس از ورود امام به تهران جهت جلب نظر نیروهای مذهبی اظهار داشت که من از جوانی عمیقا مذهبی بودم!
12 بهمن 1357 را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست، روزی که امام خمینی (ره) پس از 15 سال تبعید به وطن بازگشته و با پشتیبانی ملت موفق به ساقط کردن رژیم منحوس پهلوی در طول ده روز می گردند.
 
هم زمان با ورود امام راحل به تهران، موجی از اخبار پیرامون رویدادهای ایران در تمامی رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب ایران و جهان قابل مشاهده بود، با این حال برخی حواشی و موضع گیری ها در همان ابتدای ورود ایشان به کشور کمتر شنیده شده و بدان پرداخته شده است. در این نوشتار کوتاه برآنیم به برخی رویدادهای خواندنی روزهای ابتدایی ورود حضرت امام خمینی بپردازیم.
 
شاه: از جوانی عمیقا مذهبی بودم/ پدرم دنبال جمهوری بود، نگذاشتند!
 
محمد رضا شاه پهلوی، دیکتاتور ایران که چندی پیش (26 دی 1357) با ده ها میلیارد دلار سرمایه ایران، از کشور گریخته و منتظر تلطیف فضا جهت بازگشت مجدد به کشور بود، در اولین اظهار نظر در رابطه با ورود امام خمینی به کشور به گفتگو با نشریه فیگارو فرانسه پرداخت. شاه در این مصاحبه می گوید: «در تهران یک شورای سلطنت که به موجب قانون اساسی تشکیل شده و یک ارتش وجود دارد، که مراقب حفظ نظم است، بیش از این چه چیز می توانم انتظار داشته باشم.»
 
شاه ضمن بحث پیرامون مذهب می گوید: «من عمیقا پایبند به مذهب هستم و از جوانی یک فرد مذهبی بوده ام.
 
شاه در پاسخ انتقاد کسانی که او را متهم می کنند که به مذهب علاقه زیادی ندارد، تصریح کرده است که این ها دروغ است، آن ها به خاطر این که من سازمان ها و نهادهای یک ملت را دگرگون ساخته ام، مرا سرزش می کنند. هنوز هم ماجراجویان و کسانی که آرزوهای دوران های گذشته مالکیت بزرگ، اسارت زنان، بیسوادی قشرها و... را دارند وجود دارد.
 
شاه اضافه کرده است که در میان رهبران مذهبی نیز مانند ملت یک اکثریت ساکت وجود دارد که خواهان او هستند.
 
شاه سپس اظهار داشته که پدرم می خواست یک جمهوری مدرن در ایران به وجود بیاورد ولی آیت الله ها مخالفت کردند و از او خواستند که خود را شاه اعلام کند.
 
جمهوری اسلامی را نادیده می گیرم
 
شاپور بختیار نخست وزیر منصوب محمد رضا شاه پهلوی در مصاحبه ای با رادیو ملی فرانسه گفت موجودیت و وحدت کشور بر همه ی مسائل از جمله حضرت آیت الله خمینی و قانون اساسی مقدم است.
 
بختیار گفت ممکن است دولت در برخی زمینه ها مانند مذهب و امور اجتماعی با آیت الله مشورت کند.
 
نخست وزیر درباره شورش و بی نظمی های کنونی گفت این شورش ها پیامد 25 سال دیکتاتوری شاه است که در این مدت کشور را به سمت بی نظمی سوق داده است.
 
بختیار در پاسخ به این سوال که اگر رهبر مذهبی ایران «جمهوری اسلامی» اعلام کند، چه کار خواهد کرد گفت: « من آن را نادیده خواهم گرفت».
 
بختیار به سوال مربوط به احتمال  تشکیل دولت وحدت ملی پاسخ مساعد داد و تصریح کرد که با شخصیت هایی هم چون مهدی بازرگان رهبر جنبش آزادی ایران تماس گرفته، اما حاضر نشد بگوید این شخصیت ها چه عکس العملی نشان داده اند.
 
بختیار در مصاحبه ای با رادیو مونت کارلو نیز می گوید: «من وقوع یک کودتا را بعید می دانم اما ممکن است یک چنین حادثه ای روی دهد. اگر مردم به یک ستاد و یا یک تانک حمله کنند، یا اقدام به تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتف بکنند به آن ها پاسخ داده خواهد شد.»
 
بانک ها باید ملی شود
 
روزنامه لیبراسیون فرانسه پیش از پرواز امام با ابوالحسن بنی صدر گفتگو کرده است. به نوشته ی این روزنامه نخستین اقدام بنی صدر مشاور اقتصادی آیت الله خمینی، عبارت خواهد بود از ملی کردن واقعی صنایع نفت ایران.
 
بنی صدر اظهار داشته که ملی کردن باید با ملی کردن بانک ها و نظام اعتباری همراه باشد و بدهی های خارجی ایران باید تسویه شود. او گفت با شناسایی تمام قراردادهای فروش نفت موافق است.
 
تهدید به ترور رهبران انقلاب
 
بخش فارسی رادیو مسکو در پخش دیشب خود خبر تظاهرات جدیدی را داد که در آن ده ها هزار تن از برابر اقامت گاه آیت الله خمینی گذشتند و خواستار لغو رژیم سلطنتی شدند.
 
رادیو مسکو افزود پس از ورود آیت الله خمینی به ایران طرفداران رژیم سلطنتی به فعالیت خود افزوده اند.
 
رادیو مسکو به نقل از یک خبرگزاری آمریکایی گفت: «افسران ارشد ارتش هشدار داده اند که نمی گذارند قانون اساسی نقض شود، این هشدار به منزله ی کوشش برای قطع فعالیت مربوط به تشکیل دولت مخالفان رژیم تلقی شده است.» در اظهاریه یک گروه راست گرای مخفی، همه ی کسانی که در دولت خمینی عضویت یابند، تهدید به مرگ شده اند.
 
دعوت به جنگ مسلحانه
 
علی رغم عدم تمایل امام راحل به اعمال نبرد مسلحانه بر علیه رژیم حاکم، شماری از جریان های چپ مدام در راستای آغاز نبردهای مسلحانه و چریکی کوشش می نمودند.
 
کمیته اجرایی حزب کمونیست توده در آخرین بیانیه خود از بختیار به عنوان خائن نام برد و اعلام کرد که رهبران جنبش دموکراتیک نباید در برابر مانورهای مختلف دشمن حتی یک لحظه درنگ کنند و باید ملت را به تدارک و سازمان دادن مقاومت و نبرد مسلحانه فرا خوانند.
 
حزب توده در بیانیه ی خود آورده است که امپریالیست ها و نوکران آن ها می کوشند ملت را با هیولای کمونیسم و با خطری که متوجه تمامیت ارضی کشور است و دروغ های دیگر بترسانند و به این ترتیب جبهه واحد ملت را تضعیف کنند و بین مبارزان مذهبی و نیروهای دموکراتیک تفرقه بیاندازند.
 

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهداى ورزش کشور

پیوندهای مرتبطخبرخبرعکسعکسفيلمفيلمفيلمفيلمصوتصوت
۱۳۹۴/۱۰/۲۱

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)

 اوّلا خیلی تشکّر میکنیم از اینکه برادران و خواهران عزیز ورزشی، به این فکر افتادید که شهدای ورزشکار را از خیل عظیم شهدای کشور بیرون بکشید و معرّفی کنید تا جامعه بفهمد که فداکاری در راه خدا و در راه دین و در راه انقلاب با دادن جان و یا معلول شدن، مخصوص یک قشر خاصّی نیست؛ همه‌ی قشرهای کشور در این مسابقه‌ی عظیم و معنوی که «سابِقوا الی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم»(۲) [است‌]، شرکت داشته؛ به نظر من این خیلی کار جالب و ابتکار جالبی است که شهدای ورزشکار را معرّفی کنید. و شاید بنده هم مثل دیگران نمیدانستم که ما پنج‌هزار شهید ورزشکار داریم، یا در بین همین شهدای اخیرِ دفاع از ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و دفاع از حرم اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) ورزشکارانی هستند، قهرمانانی هستند؛ اینها خیلی باارزش است. شما با این کارتان روحیّه‌ی انقلابی را در کشور تقویت میکنید، فکر انقلابی را اعتلاء میبخشید؛ بله، شما(۳) درست گفتید که جوان ورزشکار، درواقع به‌طور طبیعی یک الگو است برای بخش مهمّی از جوانها و اخلاق او، رفتار او، کیفیّات زندگی او، سبک زندگی او میتواند اثر بگذارد. چقدر مهم است که جوان ورزشکار با حوزه‌ی تأثیر و نفوذی که شخصیّت او دارد، بتواند انسانها را به‌سوی دین، اخلاق، معنویّت سوق بدهد.

 من همیشه در دل تحسین کرده‌ام و تمجید کرده‌ام این فرمایش امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) را که همان اوایل انقلاب از ورزشکار با یک بیان کاملاً قابل فهم و کاملاً بومی تمجید کردند و تکریم کردند و فرمودند «پهلوان».(۴) پهلوانی به‌اصطلاح یک لقب دارای امتیاز است در نظر ملّت ما و در ادبیّات بومی ما و ملّی ما؛ [ایشان‌] تعبیر پهلوان را به‌کار بردند؛ خیلی حرف خوبی است.

 خب، خوشبختانه، در طول این سالها ورزشکارهای ما در محیط ورزشی کارهای خوب و برجسته‌ای هم انجام داده‌اند؛ نمیخواهم بگویم همه‌ی ورزشکارها این‌جوری بوده‌اند امّا بوده‌اند در بین ورزشکارها کسانی که مایه‌ی افتخار شده‌اند. خب، افتخار فقط این نیست که سرود ملّی‌مان را بخوانند؛ البتّه این افتخار است، خوب است و چیز برجسته‌ای است امّا بالاتر از این افتخار، این است که مثلاً فرض کنید کشتی‌گیر ما با آن حریف صهیونیست کشتی نگیرد؛ این خیلی کار بزرگی است؛ یا آن قهرمان خانم بیاید روی سکّوی قهرمانی با چادر بِایستد،(۵) این خیلی مهم است. ببینید چه‌کسی طاقت می‌آورد در مقابل چشمهای ملامتگر و پرسشگر دنیای مادّی که افتخار زن به این است که حتماً لخت بیاید [این کار را بکند]؟ مردها سرتاپایشان پوشیده است، زن حتماً بایستی لخت بیاید؛ یعنی حتماً بایستی یک قسمتی از بدنش برهنه باشد و دیده بشود؛ یعنی کار غلط، کار عوضی، کارِ کاملاً موذیانه و سیاست‌بازی‌شده؛ در یک چنین دنیایی یک خانمی با چادر یا با یک حجاب کامل اسلامی میرود روی آن سکّو می‌ایستد و جایزه‌ی قهرمانی‌اش را میگیرد؛ این خیلی مهم است؛ این از آن پرچم که میرود بالا مهم‌تر است؛ این نشان‌دهنده‌ی روحیّه‌ی قوی ایرانی مسلمان است؛ این نشان میدهد که در مقابل موج توهّمات و احساسات توهّم‌آمیز، این [فرد] شکست نمیخورد و مغلوب نمیشود. هویّت یک ملّت و استحکام عنصر و فلز یک ملّت را که فلز محکم و مقاومی دارد، این‌جوری میشود فهمید؛ اینها خیلی باارزش است. خب الحمدلله ما داشته‌ایم؛ حالا من کشتی را مثال زدم؛ در والیبال و در جاهای دیگر [هم‌] داشتیم که حاضر نشدند در مقابل دشمن بازی کنند و موجب این شده که اینها عقب بمانند در مسابقه؛ قبول کردند؛ امّا دنیا اینها را تحسین کرد. این مثل همان رفتن به میدان جنگ است؛ یعنی همان روحیّه، همان استحکام شخصیّت و هویّت را که آنجا انسان مشاهده میکند، اینجا هم مشاهده میکند؛ اینها خیلی با ارزش است. ان‌شاءالله باید شما کاری بکنید که محیط ورزش این‌جور محیطی بشود. عکس این را هم داشته‌ایم؛ ما در محیطهای ورزشی، جور دیگرش را هم داشته‌ایم، دیده‌ایم، شنیده‌ایم، اطّلاع پیدا کرده‌ایم. کاری کنید که ان‌شاءالله محیط ورزش به این سمت حرکت کند. البتّه این کار شما، ابتکار «بزرگداشت شهدای ورزشکار» یک قدم خیلی خوبی است؛ این بسیار قدم خوبی است و همین چند موردی که ذکر کردید مهم است.

 این چیزی هم که بنده عرض کردم، یعنی تجلیل از آن ورزشکاری که در میدان قهرمانی و به‌طور علنی، در مقابل دوربین میلیاردها انسان، از ارزشها پاسداری میکند؛ چون تماشاچی آن میلیاردی است؛ اینها خیلی با ارزش است. از اینها هم تجلیل کنید؛ یکی از کارها تجلیل از این اشخاصی باشد که این کار را میکنند، یا آن ورزشکاری که اسم خدا را می‌آورد، یا آن ورزشکاری که بعد از آنکه در کشتی پشت حریف را به خاک میرساند سجده میکند؛ اینها خیلی مهم است، اینها نشان‌دهنده‌ی یک نماد است؛ از نمادهای هویّت و شخصیّت ایران اسلامی است؛ از این آدمها تجلیل کنید، اینها را تقویت کنید. این کجا و آن ورزشکار کجا که حالا فرض کنید -حالا نمیگویم از کشور ما، از این قبیل در کشورهای دیگر هم هستند- که وقتی میروند مثلاً در یک مسابقات جهانی؛ روزشان مسابقه است یا تمرین است، شبشان یک جور دیگر است و شکل نامطلوبی دارد؛ این‌جوری نباشد، یعنی تقویت کنید این کسانی را که آن ارزشهای اسلامی را رعایت میکنند و پیش میروند.

 بسیار خوب، من خوشحال شدم از اینکه بحمدالله این کار را دارید انجام میدهید و ان‌شاءالله روزبه‌روز محیط ورزش را پاکیزه‌تر و روشن‌تر بکنید.

۱) این کنگره در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ در تهران گشایش می‌یابد.
۲) سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی ۲۱؛ «[برای رسیدن‌] به آمرزشی از پروردگارتان بر یکدیگر سبقت جویید ...»
۳) دبیر کنگره‌
۴) صحیفه‌ی امام، ج ۷، ص ۵۴۱؛ سخنرانی در جمع ورزشکاران ورزش باستانی (۱۳۵۸/۳/۸)
۵) خانم سمیّه حیدری (نایب قهرمان جودو در بازی‌های آسیایی)

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
حدود ۱۲۰ خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی و ۳۰ نفر از همراهان و علاقه‌مندان امام که برای دیدار او به نوفل لوشاتو رفته بودند، در این پرواز حضور داشتند

بدون شک پرواز امام خمینی از پاریس به تهران مهم‌ترین پرواز تاریخ ایران است. ورود امام خمینی به تهران بعد از رفتن شاه گام بزرگی برای پیروزی انقلاب مردم ایران بود. امام خمینی بعد از ورود به تهران توانست به صورت مستقیم رهبری انقلاب را به عهده بگیرد.

به گزارش عصر ایران، یکی از نکاتی که در این پرواز کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اطلاعات کمی در مورد آن وجود دارد همراهان رهبر انقلاب در پرواز انقلاب است. حبیب الله عسگراولادی از همراهان امام در این پرواز در خاطرات خود در مورد این پرواز می‌نویسد:« وارد هواپیما که شدیم امام در صندلی جلوی هواپیما نشستند و بنده هم صندلی سوم پشت سر امام. هیچ کاری هم نداشتم و فقط حالات امام را نگاه می­ کردم ولی شهید عراقی و حاج سید احمد آقا دو یار و مددکار و دو بازوی امام بودند. شهید عراقی با اینکه جایش کنار من بود، از اول پرواز تا آخر پرواز ننشست و پیوسته مشغول خدمت بود.»

 
 

 

شهید مهدی عراقی نیز در خاطرات خود آورده است که در طول مسیر امام ابتدا از پذیرفتن جلیقه ضد گلوله پرهیز داشتند، ولی به دلیل تأکید اطرافیان جلیقه را زیر عبا پوشیدند، اما به دلیل سنگینی آن ساعاتی در داخل هواپیما آن را از تن درآوردند.

محمدعلی صدوقی فرزند سومین شهید محراب و سال‌ها امام جمعه یزد بود. او در یکی از خاطرات خود از آن روز آورده است:" 28 سال پیش وقتی قرار شد در پرواز بازگشت امام به ایران همه به طرف هواپیما برویم، امام زودتر و از درب دیگری به داخل هواپیما رفته بودند. ورودی‌های خرطومی هنوز کم بود. این‌ها هم اولین باری بوده که در فرودگاه پاریس خرطومی می‌دیدند. می‌گفت با یکی دو تا از دوستان مسیری را که نشان داده بودند رفتیم و داشتیم بلند بلند می‌خندیدیم و حرف می‌زدیم؛ به گمان این که باید سوار ماشین بشویم و برویم نزدیک پلکان. یک مرتبه دیدیم امام آن جا روی صندلی نشسته و ما نفهمیده بودیم که وارد هواپیما شدیم! کلی از امام خجالت کشیدیم."

 

 

سید احمد خمینی نیز در مورد خاطرات خود از این پرواز و رسیدن به تهران می‌گوید: "وقتی که هواپیما در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، حضرت آیت‌الله پسندیده (برادر امام خمینی) وارد هواپیما شد و پس از سال‌ها دوری، با امام خمینی دیدار کرد و لحظاتی در کنار او به گفت‌وگو نشست. لحظه رفتن که فرا رسید، حضرت امام فرمودند ( آقا، آیت‌الله پسندیده) باید جلو بروند و من پشت سر ایشان می‌روم. عرض کردم مردم چهارده سال است که انتظار این لحظه را می‌کشند، خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی منتظرند تا این لحظه تاریخی را به تصویر بکشند. هرچه اصرار کردم فایده‌ای نداشت، سرانجام راهی به ذهنم رسید. به عموی بزرگوارم پیشنهاد دادم که ایشان با جمعی از همراهان امام که از پاریس آمده بودند از هواپیما پیاده شوند و به جمعیت حاضر در سالن استقبال بپیوندند و بعداً امام پیاده شوند. به همین ترتیب عمل شد و بالاخره امام حاضر نشد یکی از آداب معاشرت اسلامی را نادیده بگیرد و از برادر بزرگ خویش جلو بیفتد، ولو آنکه در چنین شرایطی استثنایی که میلیون‌ها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشد.»

 

این هواپیما ۴۰۰ صندلی داشت که بیش از ۲۵۰ صندلی آن عمداً خالی ماند. حدود۱۲۰  خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی و ۳۰ نفر از همراهان و علاقه‌مندان امام که برای دیدار او به نوفل لوشاتو رفته بودند، در این پرواز حضور داشتند.

در جدول زیر به برخی از کسانی که در این پرواز حضور داشتند اشاره می‌کنیم

 

اسامی

 

سید احمد خمینی

فرزند امام خمینی بود که در طول انقلاب و پس از آن همواره در کنار امام بود و اواخر اسفند ۱۳۷۳ درگذشت

آیت‌الله حسن لاهوتی

از روحانیون مبارز و اهل گیلان و نخستین فرمانده کل سپاه که پادگان باغشاه نیز مدتی به نام او بود.

وی در سال 61 درگذشت.

محمدعلی صدوقی

فرزند سومین شهید محراب و سال‌ها امام جمعه یزد بود.

سیدمحمود دعایی

بعد از انقلاب به عنوان اولین سفیر ایران در عراق منصوب شد و هم اکنون مدیر روزنامه اطلاعات است.

محمد منتظری

فرزند آیت‌الله حسینعلی منتظری و از شاگردان حوزوی امام خمینی بود که در سال‌های ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت امام فعالیت‌های مبارزاتی خود را آغاز کرد. او در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد.

سیدمحمد موسوی خوئینی‌

در سال‌های اولیه پس از انقلاب مسئولیت‌های مهمی از جمله دادستان کل کشور را برعهده داشت. وی هم اکنون عضو مجمع روحانیون مبارز است.

حسن ابراهیم حبیبی

در دوران دانشجویی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و بعد از انقلاب، مسئولیت‌های زیادی از جمله معاون اول رئیس جمهور را در دولت‌های مختلف داشت. او سال ۹۱ پس از طی یک دوره بیماری درگذشت.

محمد مهدی عراقی

پایه‌گذار حزب مؤتلفه بود و سال ۱۳۵۸ توسط گروهک تروریستی فرقان ترور شد

ابوالحسن بنی صدر

بعد از پیروزی انقلاب اولین رئیس‌جمهور ایران شد و در نهایت با رأی عدم کفایت سیاسی توسط مجلس عزل شد و از ایران گریخت.

صادق طباطبایی

از دانشجویان مبارز انقلابی که بعد از انقلاب سخنگوی دولت مهندس بازرگان شد.
وی برای سال های زیادی، از سمت های اداری و فعالیت های سیاسی کناره گیری کرد. صادق طباطبایی در سال جاری به دلیل بیماری درگذشت.

صادق قطب زاده

در فرانسه همراه امام بود و بعد از انقلاب، سمت های وزیر خارجه و رئیس سازمان صداوسیما را برعهده گرفت. وی در سال ۶۱ به جرم طرح کودتا علیه انقلاب اعدام شد.

ابراهیم یزدی

از مبارزان ملی – مذهبی بود که پس از انقلاب وزیر خارجه دولت بازرگان شد و بعد از استعفای بازرگان از این سمت کناره‌گیری کرد

حبیب الله عسگراولادی

از اعضای حزب موتلفه اسلامی که بعد از انقلاب در سمت‌های مختلف از جمله نمایندگی مجلس و وزیر بازرگانی حضور داشت.

شاهرخ حاتمی

از عکاسان ایرانی در اروپا بود در این پرواز حضور داشتند و عکس‌هایی از آنها به ثبت رسیده است

رسول صدرعاملی

او هم اکنون از کارگردانان مشهور سینمای ایران است که در زمان انقلاب عکاس بود.

 

هادی غفاری

 

فرزند آیت‌الله شهید غفاری که بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی شد.

محمد محسن سازگارا

از دانشجویان ضد رژیم شاه که بعد از انقلاب به نخست وزیری رفت و رییس سازمان گسترش هم شد و هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد.

احمد غضنفرپور

در پاریس آپارتمان خود را در اختیار امام قرار داد ولی امام ترجیح داد به مکان دیگری منتقل شود. غضنفرپور در مجلس اول نماینده بود و بعد از عزل بنی صدر و خروج از مجلس زندانی شد. وی در حال حاضر در اصفهان زندگی می‌کند و به طبابت مشغول است.

 

اسماعیل فردوسی‌پور

از روحانیون همراه امام در تبعید نجف.

هماهنگ کننده ملاقات‌ها در پاریس. بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان شد وی در 26 بهمن سال 85 در گذشت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دیدار دست‌اندرکاران کنگره «شهدای ورزش کشور» با رهبر انقلاب

پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکسعکسفيلمفيلمفيلمفيلمصوتصوت
۱۳۹۴/۱۱/۱۳

 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‌ در دیدار دست‌اندرکاران برگزارى کنگره‌ى شهداى ورزش کشور که در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۴ برگزار شده بود، صبح امروز (سه‌شنبه) در همایشی که به همین منظور در سالن ۱۲ هزار نفری ورزشگاه آزادی برگزار شد منتشر شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با تقدیر از ابتکار جالب بزرگداشت شهدای ورزشکار کشور، تأکید کردند: لازم است جامعه بداند که فداکارى در راه دین و انقلاب، مخصوص یک قشر خاص نیست و همه‌ى اقشار در این مسابقه‌ى عظیم و معنوى شرکت دارند.
ایشان بزرگداشت شهدای ورزشکار کشور را تقویت روحیه و اعتلای فکر انقلابی خواندند و افزودند: جوان ورزشکار، به ‌طور طبیعى براى بخش مهمّى از جوان‌ها الگو است و اخلاق، رفتار و کیفیّت و سبک زندگى او می‌تواند تأثیرگذار باشد و جامعه را به‌ سوى دین، اخلاق و معنویّت سوق بدهد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی واژه‌ی «پهلوان» را لقبی داراى امتیاز در ادبیّات بومى و ملّى برشمردند و با تجلیل از ورزشکارانی که در محیط‌های ورزشی رفتار شایسته انجام می‌دهند، تأکید کردند: افتخارِ بالاتر از خواندن سرود ملّى‌ و یا بالا رفتن پرچم در سکوی قهرمانی، اقدام آن ورزشکاری است که حاضر نمی‌شود با حریف صهیونیست کشتی بگیرد و یا بانوی ورزشکاری که با چادر و یا حجاب کامل اسلامی روی سکوی قهرمانی می‌ایستد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این قبیل رفتارها را همانند رفتن به میدان جنگ و جلوه‌ای از روحیه‌ى قوى ایرانى مسلمان خواندند و افزودند: این نشان‌دهنده‌ی هویّت یک ملّت و استحکام عنصر و فلز مقاوم آنان است که در مقابل موج توهّمات و احساسات توهّم‌آمیز شکست نمی‌خورند و مغلوب نمی‌شوند و باید کارى کرد که محیط ورزش به این سمت حرکت کند.
رهبر انقلاب، تجلیل از ورزشکارانی را که به‌طور علنى در میدان قهرمانى از ارزش‌ها پاسدارى می‌کنند، با ارزش خواندند و گفتند: یکى از کارهای لازم، تجلیل از ورزشکارانی است که اسم خدا را مى‌آورند و یا بعد از آنکه در رقابت پشت حریف را به خاک می‌رسانند سجده می‌کنند.
ایشان این رویکرد را نمادی از هویّت و شخصیّت ایران اسلامى دانستند و با تأکید بر ضرورت تقویت آن اظهار امیدوراری کردند که روزبه‌روز محیط ورزش پاکیزه‌تر و روشن‌تر شود.

برچسب‌ها: شهید؛ ورزش؛ ورزش قهرمانی؛ ورزش‌کاران؛ مسئولان ورزشی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

 

 

غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم

عنوان: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
تاریخ: ۱۳۵۷/۱۱/۱۲
محل: تهران، بهشت زهرا
موضوع: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
مناسبت:  
حضار: میلیونها نفراز مردم تهران و شهرهای مختلف ایران
 

اعوذ باللّه‌ من الشیطان الرجیم

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

تشکر و تسلیت

ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبت‌های بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت‌های زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی‌توانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمی‌توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می‌کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می‌کنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده‌اند تسلیت عرض می‌کنم.

رژیم سلطنتی مغایر عقل و قانون

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت‌ها برای چه به این ملت وارد شد. مگر این ملت چه می‌گفت و چه می‌گوید که از آن وقتی که صدای ملت درآمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همۀ اینها ادامه دارد. ملت ما چه می‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه‌گذاری شد برخلاف قوانین
بود. آنهایی که در سن من هستند می‌دانند و دیده‌اند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضا شاه رأی سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند ـ ولو تمامشان ـ به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی
[است؟]ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها می‌آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.

رژیم پهلوی، تحمیلی و غیر قانونی

ملت در صد سال پیش از این، صد و پنجاه سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد ما فرض می‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این می‌شود که ـ بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان ـ بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها ـ ادراک آن وقت را نکرده‌اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیرقانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می‌گوید که ما نمی‌خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رأی دادند به اینکه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمی‌خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.

 

دولت‌های دست نشانده و مجالس فرمایشی

حالا می‌آییم سراغ دولت‌هایی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس‌هایی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت ـ الاّ بعض از زمان‌ها آن هم نسبت به بعض از وکلا ـ مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا! شما الآن اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست ـ چه مجلس شورا و چه مجلس سنا ـ و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سؤال می‌کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ـ چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا ـ شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم می‌شناسند این افرادی را که به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسِ غیرقانونی است. بنابراین اینهایی که در مجلس نشسته‌اند و مال ملت را گرفته‌اند به عنوان اینکه حقوق هر ... وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهایی هم که در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند.

و اما دولتی که ناشی می‌شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیرقانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضا خان می‌گفتند که این سلطنت را ما نمی‌خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم می‌گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می‌دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می‌دانیم، این دولت را غیرقانونی می‌دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیۀ مجلس، از ناحیۀ مجلس سنا، از ناحیۀ شاه منصوب است، و همۀ آنها غیرقانونی هستند، می‌شود که قانونی باشد؟ ما می‌گوییم که شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام می‌کنیم که الآن دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می‌کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است! خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که می‌گوید من قانونی هستم؟! این مجلس غیرقانونی است؛ از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می‌دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزۀ انتخابیه‌اش، در حوزۀ انتخابیه از مردم سؤال می‌کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است. بنابراین آیا ملتی که فریاد می‌کند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان برخلاف قوانین است، و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟

فساد و ویرانی به نام اصلاح و ترقی

من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث ... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را می‌تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می‌توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی‌توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما می‌خواهیم زراعت را، دهقان‌ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می‌خواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضی‌شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را. تخم‌مرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشاندۀ امریکاست بیاوریم.

بنابراین کارهایی که این آدم کرده به عنوان «اصلاح»، این کارها خودش اِفساد بوده است! قضیۀ «اصلاحات ارضی» یک لطمه‌ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همۀ ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سالهایی بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این[شاه]عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم با این[فشار]ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

این آدم به واسطۀ نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده. تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیوش ـ بسیاری‌اش ـ فحشاست. مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست. اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتاب فروشی است، مراکز فساد دیگر اِلی ماشاءاللّه‌ است. برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کیْ مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت ـ خصوصاً در ایران ـ مرکز[عظیمی]که باید از آن استفادۀ تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده‌اند. و همین طور سایر این[مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همۀ معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما.

 

فریاد از دست شاه و امریکا

و اما نفت ما. تمام نفت ما را به غیر دادند! به امریکا و غیر از امریکا دادند. آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، یک اسلحه‌هایی برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا! ما هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم! امریکا با این حیله، که این مرد[۱]هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما[ربود]و برای خودش در عوض، پایگاه درست کرد. یعنی اسلحه‌هایی آورده اینجا که ارتش ما نمی‌تواند این اسلحه را استعمال بکند؛ باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند. این هم از ناحیۀ نفت، که این نفت ما را اگر چند سال دیگر ـ خدای نخواسته ـ این[شخص]
عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعتمان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می‌کنیم از دست این، برای این است. خون‌های جوان‌های ما برای این جهات ریخته شده؛ برای اینکه آزادی می‌خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب می‌توانست حرف بزند، نه اهل منبر می‌توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می‌توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می‌توانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود. و الآن هم باز نیمۀ حشاشۀ[۲]او که باقی است، نیمۀ حشاشۀ این اختناق هم باقی است. ما می‌گوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم ـ تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند، اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند، و ما آنها را محاکمه می‌کنیم.

 

تعیین دولت با پشتیبانی ملت

من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد[۳]... این آقا[۴]که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می‌آورند توی خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می‌کنند، از این حرفها هم می‌زنند. لکن ملت این است، این[۵]ملت است.

می‌گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی‌شود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما می‌گوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته‌ای از اشرار، این ملت را قتل‌عام کند.

هشدار به ملت ایران

ما تا هستیم نمی‌گذاریم اینها سلطه پیدا کنند. ما نمی‌گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم‌های سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد. اینها می‌خواهند او را برگردانند. بیدار باشید! ای مردم، بیدار باشید! نقشه دارند می‌کشند. ستاد درست کرده مردکه[۶]در آن جایی که هستش؛ روابط دارند درست می‌کنند. می‌خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد، و همۀ هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت؛ تا جان داریم نخواهیم گذاشت.

و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را خواستار هستم. و من عرض می‌کنم بر همۀ ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط بشوند؛ و ما به واسطۀ آرای مردم، مجلس سنا[۷]درست بکنیم؛ و دولت اول را ـ دولت دائمی را ـ تعیین بکنیم.

اندرز و اتمام حجت به ارتش

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که می‌کنم این است که ما می‌خواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می‌کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‌خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ شما می‌خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‌گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید ـ ما برای خاطر شما این حرف را می‌زنیم ـ شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می‌خواهیم مستقل باشیم، ما نمی‌خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می‌زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا می‌گویید من باید مستقل باشم! ما می‌خواهیم تو آقا باشی.

قدرشناسی از نظامیان پیوسته به ملت

و اما تشکر می‌کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت. اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را، اینها حفظ کردند. این درجه‌دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی ـ اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند؛ و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت کردند. ما از آنها تشکر می‌کنیم و به اینهایی که متصل نشدند می‌گوییم که متصل بشوید به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است؛ ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می‌گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را. خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می‌آییم شما را به دار می‌زنیم! این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده‌اند؛ و الاّ این همافرها و این درجه‌دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می‌کنیم. و ما می‌خواهیم که مملکتْ مملکت قوی باشد. ما می‌خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمی‌خواهیم نظام را به هم بزنیم. ما می‌خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظامِ ناشی از ملت در خدمت ملت؛ نه نظامی که دیگران سرپرستی‌اش بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.

مقصود من از مجلس «سنا» مجلس «مؤسسان» بود نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است! همیشه بوده!

والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته

 
۱ ـ شاه. 
۲ ـ پَرِکاه؛ بقیه روح در شخص بیمار.در اینجا منظور دولت بختیار است.
۳ ـ ابراز احساسات شدید مردم موجب شد که سخنان امام قطع شود.
۴ ـ بختیار. 
۵ ـ اشاره به حضار.
۶ ـ شاه.
۷ ـ به توضیح امام در پایان همین سخنرانی توجه کنید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکس پوستریعکس پوستری
۱۳۹۴/۱۰/۱۶

«جنجال برای نفوذ»

برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:
 
برای استفاده این صوت در سایت یا وبلاگ خود می توانید از این کد استفاده کنید:



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور با تأکید بر مسئله‌ی «حق‌الناس در انتخابات» به تبیین وجوه مختلف این مسئله پرداختند. ایشان معتقدند: «بخشی از این حق‌الناس، همین حق رأی شورای نگهبان است؛ همین حق نظارت استصوابی و مؤثر شورای نگهبان است؛ این جزو حق‌الناس است، این را باید رعایت کرد، این را باید حفظ کرد.» رهبر انقلاب، هدف از فشارها و جنجال‌آفرینی‌ها پیرامون «نظارت استصوابی شورای نگهبان» را «نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام و امام و نظام جمهوری اسلامی در ارکان» کشور می‌دانند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «جنجال برای نفوذ» را منتشر می‌کند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1394/139410162138f0d81.jpg

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این صوت می‌شنوید:
* رأی مردم حقّ‌النّاس است. ما بیخود این اعتمادی را که مردم به نظام دارند، با حرفهای بی‌منطق مخدوش نکنیم. گاهی به وزارت کشور ایراد میگیرند، گاهی به شورای نگهبان ایراد میگیرند. شورای نگهبان، چشم بینای نظام برای انتخابات است. ۱۳۹۴/۶/۱۸

* این بحث «نظارت استصوابی» و این چیزهایی که باز هم رویش جنجال میکنند، از آن جنجالهای بسیار بی‌مبنا و بی‌ریشه‌ای است که هدفش تضعیف شورای نگهبان و در واقع نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام و مخالف با امام و مخالف با نظام جمهوری اسلامی در ارکان قانونگذاری است. مانعشان شورای نگهبان است. ۱۳۷۸/۲/۲۸

* نمیشود به هر کسی با هر کیفیتی در رفتار و اخلاق و عقاید و سلائق و ممشا و معلومات و معرفت و اینها، اجازه داد که برای اداره‌ی یک کشورِ هفتاد میلیونی، با این عظمت، با این تاریخ، بیاید قانون بنویسد؛ او را الزام کند که باید تو اینطور بکنی، اینطور نکنی؛ این شرائطی دارد... آن کسی که بناست رهبر را انتخاب کند، شرائطی دارد، صلاحیتهائی دارد... یا آن کسانی که بناست برای این کشور قانون بنویسند... یا آن کسی که بناست رئیس قوه‌ی مجریه‌ی کشور بشود؛ صلاحیتهائی لازم است. این صلاحیتها را کی باید تشخیص بدهد؟ آیا جائی لازم نیست که تشخیص بدهد این صلاحیتها در این شخص یا در این اشخاص هست یا نیست؟ بدیهی است و واضح است که دستگاهی لازم است؛ این دستگاه، همین دستگاه شورای نگهبان و واسطه‌های نظارتی‌ای است که این دستگاه دارد. ۱۳۸۶/۴/۲۰

* اگر دیدند که کوتاهی شده است و آدمی که صلاحیّت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند؛ این حقّ آنها است، حقّ قانونی آنها است، حقّ عقلی و منطقی آنها است؛ بعضی بیخود ایراد میکنند. بخشی از این حقّ‌النّاس، همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است؛ این جزو حق‌النّاس است؛ ۱۳۹۴/۶/۱۸

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif
سخنان حضرت امام خمینی (رضوان‌الله‌علیه) که در این صوت می‌شنوید:

* مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ نه هر کس از هر جا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسی را قبول ندارم، ۱۳۶۰/۳/۶

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
پیوندهای مرتبطبياناتبيانات
۱۳۹۴/۱۱/۱۳
جایگاه و نقش بی‌بدیل «مجلس خبرگان رهبری» در اندیشه‌ی رهبر انقلاب

چرا انتخابات خبرگان مهم است؟

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مجلس خبرگان رهبری را به‌عنوان «مهم‌ترین رکنِ نظام اسلامی» معرفی کرده و بر جایگاه اثرگذار و بی‌بدیل آن تأکید کرده‌اند. ایشان در دیدار مردم قم با اشاره به اهمیت جایگاه مجلس خبرگان فرمودند: «مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ [این] شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمهی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ ... یا کسی را انتخاب میکنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما میخواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است.» به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی از بیانات رهبر انقلاب به تبیین جایگاه مجلس خبرگان در نظام جمهوری اسلامی، وظیفه‌ی این مجلس و ویژگی‌های افراد لایق برای عضویت در آن پرداخته است.
 
نکاتِ مهم پیرامون مجلس خبرگان رهبری و انتخاباتِ آن
۱ جایگاه مجلس خبرگان رهبری  * تعیین‌کننده‌ترین و مهمترین رکن از ارکانِ نظام اسلامی
 * نقطه‌ی تمایز نظام جمهوری اسلامی، مظهر حضور مردم و مردم‌سالاری اسلامی
 * پایه‌ی اسلامی جامعه و نظام اسلامی
 * پشتوانه‌ و ذخیره‌ی معنویِ نظام
۲ وظیفه اصلی مجلس خبرگان  * حفظ و استمرار بخشیدن رهبری دینی و انقلابی از طریق: «تعیین رهبری» و «مراقبت نسبت به حفظ شرایط رهبری»
۳ ثمرات عملکرد
مجلس خبرگان رهبری
 * «حاکمیّت ارزشهای اسلامی» و «تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی»
 * هدایتِ مردم توسط علما در مقیاس اجتماعی و حکومتی
 * سَرازیر شدن «سکینه‌ی الهی» به جامعه
۴ اهمیت انتخابات خبرگان رهبری  * مهم‌ترین و حساس‌ترین انتخابات در کشور
۵ معیار انتخابِ مردم در
انتخابات مجلس خبرگان رهبری
 * عمل براساس بصیرت
۶ ویژگی‌های افراد لایق
برای عضویت در خبرگان رهبری
 * صالح
 * مؤمن
 * دارای قدرت تشخیص
 * باتقوا
 * عالم
 * انقلابی
 
* خبرگان مهم‌ترین رکنِ نظام است
«اجتماع خبرگان رهبری در نظام جمهوری اسلامی، تعیین‌کننده‌ترین و مهم‌ترین رکن از ارکان این نظام است. هیچ‌کدام از ارکان نظام جمهوری اسلامی -چه آنچه به تقنین و چه آنچه به اجرا و غیر آنها ارتباط پیدا میکند- از لحاظ تعیین‌کننده بودن و آثار ماندگاری باقی گذاشتن، به اهمیت این اجتماع نیست. این معنا موجب میشود که مسؤولیت این جمع و آحاد تشکیل‌دهنده‌ی آن، عظمت پیدا کند.»[۱]
این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی مجلس خبرگان رهبری نمایانگر جایگاه بی‌بدیل و تعیین‌کننده‌ی این مجلس در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی است. نهادی که با هیچ‌ یک از ارکان حکومتی قابل مقایسه نبوده و در سطحی بالاتر به نقش‌آفرینی می‌پردازد. اما دلیل این تأکید ویژه بر جایگاه مهم خبرگان رهبری نسبت به سایر ارکان نظام اسلامی چیست؟
با نگاهی به بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان به این پرسش پاسخی روشن داد.

* متمایزکننده الگوی جمهوری اسلامی از دیگر الگوهای سیاسی
به تعبیر رهبر انقلاب، مجلس خبرگان یکی از تمایزات نظام جمهوری اسلامی با سایر نظام‌های سیاسی است:
«مسئله‌ی خبرگان و مجلس خبرگان یک مسئله‌ی بسیار مهم و استثنائی است؛ یکی از تمایزات نظام جمهوری اسلامی این است.»[۲]

برای فهمِ جایگاه خاص و متمایزکننده‌ی مجلس خبرگان در ساختار نظام اسلامی و چرایی آن باید به مسئولیت‌های مهم و ویژگی‌های خاص این نهاد نگاهی دقیق داشت. انتخاب‌هایی که در این مجلس توسط مردم و معتمدین آنان صورت می‌پذیرد جایگاهی ویژه به این مجلس بخشیده و آن را به «مظهر حضور مردم» و «مردم‌سالاری اسلامی» تبدیل می‌کند:
«دو انتخابات مهم در این مجلس انجام میگیرد: یکی انتخاب به‌وسیله‌ی مردم که معتمدین خودشان را معیّن میکنند و انتخاب میکنند که این معتمدین عمده‌ی کارشان هم انتخابی است که بعداً آنها خواهند کرد؛ انتخاب دوّم، [یعنی‌] انتخاب رهبری. دو انتخاب در اینجا وجود دارد؛ یعنی مجلس خبرگان مظهر حضور مردم و مظهر مردمی بودن و دخالت آراء مردم و سلایق مردم است؛ هیچ نهاد دیگری را ما به این شکل نداریم که دو انتخاب در دل آن وجود داشته باشد که نشان‌دهنده‌ی اراده‌ها و نیّتهای مستقل باشد. انتخاب دوّم هم انتخاب رهبری است... مظهر مردم‌سالاری اسلامی به‌طور کامل و تام و تمام در واقع این مجلس است.»[۳]
بر این اساس مجلس خبرگان «پایه‌ی اسلامی جامعه و نظام» و «پشتوانه‌ و ذخیره‌ی معنویِ عظیمِ نظام» است:
«تشکیل مجلس خبرگان، یکی از مظاهر حرکت اسلامی و پایه‌ی اسلامی جامعه و نظام ماست.»[۴] «مجلس خبرگان در حقیقت یک پشتوانه‌ی عظیمی برای نظام است؛ مثل صندوق ذخیره‌ی ارزىِ معنوىِ نظام. یک پشتوانه و یک ذخیره‌ی معنوی است.»[۵]

* تضمین‌کننده تحقق اسلام در واقعیت زندگی
دو وظیفه‌ی مهمِ «تعیین رهبری» و «مراقبت نسبت به حفظ شرایط رهبری» برعهده‌ی خبرگان رهبری است که با انجام درست آن، رهبری دینی و انقلابی در جامعه‌ی اسلامی «حفظ و استمرار» می‌یابد:
«کار مجلس خبرگان بسیار مهم است. یک روز به کسی احتیاج است که رهبری و زعامت این کشور را به دست گیرد؛ این مجلس بایستی حاضر باشد. بعد هم بایستی مراقبت کند که شرایط در کسی که علم و عمل و تدبیر و وجود شرایط در او را تشخیص داده است، حفظ شود. خبرگان، هم ابتدائاً و هم استدامتاً مسوولند که مراقبت کنند، مراقب باشند و بفهمند. اینها وظایف بسیار مهمی است.»[۶] «وظیفه‌ی حساس مجلس خبرگان عبارت از حفظ و استمرار بخشیدن رهبری دینی و انقلابی است.»[۷]
«ملت در انتخاب خبرگان، باید با بصیرت عمل کند. چشمهایتان را باز کنید، از خدا مدد بخواهید و ببینید که چه کسانی را انتخاب می‌کنید. افراد صالح، مؤمن، لایق، افرادی که می‌توانند مصلحت دین و دنیای مردم را تشخیص بدهند، افرادی که دارای تقوای کافی هستند و آنها را از لغزش باز می‌دارد، افراد عالم، انقلابی و کسانی را که تجربه‌ی سالهای گذشته نشان داده است که در خط درست حرکت کرده‌اند و راه درست را شناخته‌اند، انتخاب کنید. این، چیز خیلی مهمی است.»

توجه به نتایج و ثمرات عملی شدن وظایف خبرگان رهبری، زوایای جدیدی از اثرگذاری‌های کلان این نهاد در حاکمیتِ جامعه‌ی اسلامی را نشان می‌دهد. معیار قرار دادن «فقه و ارزش‌های اسلامی» در «تعیین رهبریِ نظام» توسط خبرگان به «حاکمیّت ارزشهای اسلامی» و «تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی» منجر می‌شود:
«[انتخاب رهبری] تفاوتش با سایر انتخابهای جمعی این است که اینجا ملاک و معیار عبارت است از فقه؛ یعنی ارزشهای اسلامی. بنابراین انتخاب آنها انتخابی است برای حاکمیّت ارزشهای اسلامی، برای اجرای احکام اسلامی، برای تحقّق اسلام در واقعیّت زندگی. ادیان الهی نیامده‌اند که فقط در اذهان باقی بمانند؛ باید در واقعیّت زندگی تحقّق پیدا کنند. خب، این ابزار و وسایلی لازم دارد؛ اینجا این ابزار، مجلس خبرگان است که از این طریق تضمین میکند حاکمیّت ارزشهای الهی را و اجرای احکام الهی را و حاکمیّت دین خدا را و حاکمیّت اسلام را.»[۸]

نگاه به مجلس خبرگان از این منظر آن را به جایگاهی برای «هدایتِ مردم توسط علما در مقیاس اجتماعی و حکومتی» و دارای «تأثیری ماندگار بر سرنوشت جامعه» تبدیل کرده است:
«مجموعه‌ی خبرگان، مجموعه‌ی علمای صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ی قضایا، بخصوص در قضیه‌ی بسیار مهم رهبری و انتخاب رهبری و قضایای مربوط به آن محسوب میشود... نقش علمای دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعی و مسائل شخصی و اینها. مهمتر از همه‌ی اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ی عظیم اجتماعی و مسئله‌ی حکومت و مسئله‌ی نظام اسلامی و وظائفی که مترتب بر این هست در مقابله‌ی با حوادث جهانی... بنابراین علمای دین -که از جمله‌ی برترین آنها، مجموعه‌ی خبرگان هستند- تأثیر ماندگار و مستمری در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند.»[۹]

بر این اساس است که تشکیل این مجلس و آمادگی و «استقلال فکری» آن موجب سَرازیر شدن «سکینه‌ی الهی» به جامعه می‌شود:
«وقتی این مجلس تشکیل میشود و آمادگی خود و استقلال فکری خود و آگاهی خود را نشان میدهد، این موجب سکینه و آرامش در دلهای مؤمنین میشود؛ در واقع این سکینه‌ی الهی، سَرریز میشود از این مجلس به داخل جامعه.»[۱۰]
* افراد باتقوا، عالم و انقلابی را انتخاب کنید
با درکِ نقش‌آفرینی مجلس خبرگان رهبری به‌عنوان مهم‌ترین رکنِ نظام می‌توان به اهمیت و حساسیت‌ِ خاص انتخابات آن نیز پی برد تا آنجا که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آن به‌عنوان «مهم‌ترین و حساس‌ترین انتخابات کشور» تعبیر می‌کنند. اهمیت این انتخابات آنجا روشن‌تر می‌شود که به نقشِ رهبری به‌عنوان «کلیددارِ حرکت انقلاب» توجه کرده و این نکته به‌درستی درک شود که «آینده‌ی انقلاب اسلامی» و «ماندگاریِ» آن در گرو تشخیص و انتخاب درست و به‌موقع خبرگان است:
«اهمیت انتخابات خبرگان -که شاید هیچ کدام از انتخاباتهای کشور به این درجه‌ی از اهمیت و حساسیت نباشد- در این است که با این انتخابات، مردم افراد خبره‌ی مورد اعتماد خودشان را انتخاب می‌کنند تا اینها آماده‌ی به کار باشند برای لحظه‌ی حساس فقدان رهبری در کشور.»[۱۱] «آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه‌ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ آیا چنین کسی را انتخاب میکنند یا کسی را انتخاب میکنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما میخواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است؛ این خیلی اهمّیّت دارد.»[۱۲]
حقیقت این است که «ماندگاری انقلاب» و ادامه‌ی حرکتِ انقلابی ملت ایران بر اساس «مکتب و خط امام خمینی(ره)» در گرو عملکرد صحیح و زمان‌شناسانه‌ی خبرگان ملت است. چنانچه خبرگانی عالم و انقلابی به نمایندگی از مردم در مجلس خبرگان رهبری حضور داشته و عملکردی درست و به‌موقع داشته باشند، این حرکت ادامه خواهد یافت.
در این چارجوب و با فهم‌ِ دقیق این حساسیت‌ها است که رهبری، مردم را در این انتخابات به عمل کردن براساسِ «بصیرت» و انتخاب افرادِ «صالح، مؤمن، دارای قدرت تشخیص، باتقوا، عالم و انقلابی» سفارش می‌کنند:
«نکته‌یی که مهم است، این است که ملت در انتخاب خبرگان، باید با بصیرت عمل کند. چشمهایتان را باز کنید، از خدا مدد بخواهید و ببینید که چه کسانی را انتخاب می‌کنید. افراد صالح، مؤمن، لایق، افرادی که می‌توانند مصلحت دین و دنیای مردم را تشخیص بدهند، افرادی که دارای تقوای کافی هستند و آنها را از لغزش باز می‌دارد، افراد عالم، انقلابی و کسانی را که تجربه‌ی سالهای گذشته نشان داده است که در خط درست حرکت کرده‌اند و راه درست را شناخته‌اند، انتخاب کنید. این، چیز خیلی مهمی است.»[۱۳]

* بستن درِ امید به روی دشمن؛ علت مخالفت‌ها با مجلس خبرگان
حقیقت این است که «ماندگاری انقلاب» و ادامه‌ی حرکتِ انقلابی ملت ایران بر اساس «مکتب و خط امام خمینی(ره)» در گرو عملکرد صحیح و زمان‌شناسانه‌ی خبرگان ملت است. چنانچه خبرگانی عالم و انقلابی به نمایندگی از مردم در مجلس خبرگان رهبری حضور داشته و عملکردی درست و به‌موقع داشته باشند، این حرکت انقلابی ادامه یافته و درهای امید بر روی دشمنان بسته می‌شود:
«همه‌ی چشمها به ایران دوخته شده بود که امام بزرگوار ما، کی از دست این مردم گرفته شود. برای آن روز نقشه‌ها کشیده و امیدها بسته بودند! ده سال منتظر آن روز نشسته بودند که فرا برسد. روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ از نظر دشمنان این ملت و دشمنان انقلاب، یک روز بسیار مهم و تعیین‌کننده بود. مجلس خبرگان نگذاشت این خلا به وجود آید. البته آنها شخص حقیری مثل این ناچیز را برای کشیدن این بار سنگین انتخاب کردند. این هم قضای الهی بود؛ مایه‌ی شرمندگی این بنده‌ی حقیر بود؛ اما با قطع نظر از این‌که تعیین خبرگان متوجه چه کسی و چه شخصی بود، این مطلب از نظر دشمن و دوست و در سطح عالم، بسیار اهمیت داشت که امام بزرگوار در شب چهاردهم خرداد، ملت ایران را به فراق خودشان مبتلا کردند و به جوار الهی رفتند. روز چهاردهم غروب نشده بود، که مجلس خبرگان کار خودش را انجام داد و همه‌ی درهای امید را بر روی دشمنان بست. دشمن این را دیده است. علت مخالفت دشمنان مستکبر جهانی با مجلس خبرگان این است.»[۱۴]
 
[۱] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان‌ ۱۳۶۹/۴/۲۵
[۲] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۸/۱۲/۶
[۳] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۴] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۷۰/۱۲/۱۲
[۵] - بیانات‌ در دیدار اعضای مجلس خبرگان ۱۳۸۵/۶/۹
[۶] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۷/۸/۸
[۷] - پیام به مناسبت اولین اجلاس دوره‌ی سوم مجلس خبرگان‌ ۱۳۷۷/۱۲/۳
[۸] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۹] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۸/۱۲/۶
[۱۰] - بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۴/۶/۱۲
[۱۱] - بیانات در خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر ۱۳۸۵/۸/۲
[۱۲] - بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
[۱۳] - بیانات در دیدار جمعی از فرزندان ممتاز شاهد و جانبازان مشهد و تهران و استان کردستان ۱۳۶۹/۶/۲۱
[۱۴] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۷۷/۷/۲۹

برچسب‌ها: انتخابات؛ انتخابات مجلس خبرگان؛ مجلس خبرگان؛ خبرگان رهبری


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 13 بهمن

رحلت فقيه كبير و عالم مجاهد "حاج ميرزا جواد مجتهد تبريزي" (1274 ش)
حاج ميرزا جواد بن احمد مجتهد تبريزي در اواسط قرن سيزدهم هجري قمري در تبريز به دنيا آمد. وي پس از طي دروس مقدماتي و سطوح، در محضر درس عالماني همچون: سيد حسين كوه كمره‏اي و ملامحمد فاضل ايرواني حاضر شد و به مدارج عالي علمي و فقهي دست يافت. ميرزا جواد مجتهد تبريزي از آن پس به امور ديني ...

رحلت دانشمند و محقق بزرگوار "ميرزا محمدحسين فاضل توني" دانشمند مسلمان (1339 ش)
ميرزا محمدحسين فاضل توني، دانشمند و عالم بزرگ مسلمان در سال 1257 ش در شهرستان فردوس در استان خراسان متولد شد. او در دوران تحصيل از محضر عالمان برجسته‏اي همچون اديب نيشابوري كسب فيض كرد و به مدارج عالي علمي و معنوي دست يافت. فاضل توني در فقه، اصول فقه، حكمت، عرفان، رياضي، نجوم و ادبيات ...

اقامت حضرت امام خميني(ره) در مدرسه علوي (1357ش)

واكنش‏هاي داخلي و خارجي در قبال سخنان حضرت امام در بهشت زهرا (1357 ش)
وزارت امور خارجه دولت آمريكا كه از حاميان اصلي رژيم شاه بود، پس از سخنان پرشور امام خميني در روز 12 بهمن 57 در بهشت زهرا و مواضع صريح معظّمٌ لَه در مقابل سياست مداخله جويانه آمريكا در ايران، اين سخنان را ضدآمريكايي خواند. رژيم صهيونيستي نيز از بازگشت حضرت امام به ايران ابراز نگراني ...

رحلت عارف زاهد آيت ‏اللَّه "مجدالدين قاضي" امام جمعه موقت دزفول (1364ش)
آيت‏اللَّه سيدمجدالدين قاضي در سال 1279 ش (1318 ق) در يك خانواده روحاني در دزفول متولد شد. وي پس از كسب معارف ديني از محضر علماي بزرگ، ضمن پرداختن به تربيت طلاب و هدايت مردم، مبارزه با طاغوت را نيز پيوسته پي‏گيري مي‏كرد و در نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره) يكي از روحانيون پيشتاز ...

درگذشت عالم رباني آيت‏اللَّه "حاج محمد روحاني كرماني" (1373ش)
آيت‏اللَّه حاج شيخ محمد روحاني كرماني در سال 1304 ش (1344 ق) در كرمان به دنيا آمد. علي رغم داشتن مشكلات مالي، شوق و علاقه وافر ايشان به تحصيل دانش، باعث گرايش به كسب معارف اسلامي و طي مدارج علمي در وي گرديد. پس از طي مقدمات و سطوح در كرمان، مدتي در درس خارج مراجع عظام شركت كرده و ...

شهادت شهید سیدامیرحسین چترنور (1364ش)
شهید سیدامیرحسین چترنور، هشتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۷ش در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان آستانه اشرفیه چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات خود را تا سال دوم راهنمایی ادامه داد. سیدامیرحسین در ایام تحصیل، دانش‌آموز ممتازی بود. نماز خواندن و روزه گرفتن را ضمن فراگیری کلام‌الله مجید از سنین کودکی ...

شهادت شهید بهنام خرم‌‌بخت (1365ش)
شهید بهنام خرم‌‌بخت، هشتم خردادماه ۱۳۴۳ش در شهرستان شهریار از استان تهران چشم به جهان هستی گشود. بهنام پس از اخذ مدرک دیپلم، وارد دانشکده‌ تربیت معلم شد. وی به سهم خود، فعالیت‌های‌ چشمگیری در تمامی عرصه‌های جبهه و جنگ و انقلاب اسلامی انجام داد و برای تربیت روحی دانش‌آموزانش، مشاوری ...

زادروز استاد شهید، آیت ‌الله مطهری (1298ش)
استاد شهید، آیت‌الله العظمی مرتضی مطهری در تاریخ سیزدهم بهمن‌ماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در شهر فریمان قدم به عرصه حیات گذارد. معظم‌له پس از تحصیل مقدمات، راهی حوزه علمیه قم شد و از محضر بزرگانی هم‌چون آیت‌الله العظمی بروجردی، علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی (ره) بهره برد و در همه این ...

شهادت شهید ناصر اسدی (1359ش)
شهید ناصر اسدی، سال ۱۳۳۵ش در روستای کوچک‌بیشه‌محله از توابع شهرستان فریدونکنار در استان مازندران چشم به جهان هستی گشود... ناصر، علاقه خاصی به حضرت امام خمینی (ره) داشت، به‌طوری‌که حاضر بود جانش را برای امام (ره) بدهد. قرار بود که برای ادامه تحصیل به فیلیپین برود، رفت، ۴ یا ۵ روز ماند ...

همزمان با ورود شاه و فرح به دهلی نو، عده زیادی دانشجوی ایرانی و هندی در حالی که نقاب های سرخ به سر کشیده بودند(1356ش)
هنگام برگزاری تظاهرات پر سر و صدای خود علیه شاه ایران با پلیس چماق بدست هند درگیر شدند. دانشجویان شعارهایی نظیر (مرگ بر شاه) می دادند

دکتر سنجابی رهبر جبهه ملی خواستار جدی استعفا کابینه بختیار شد(1357ش)

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد:(1357ش)
اظهارات ضد آمریکائی امام خمینی به هنگام ورود به تهران، هیچ تغییری در مواضع آمریکا نسبت به ایران نداده است. وی افزود علاقه ما بازگشت نظم و ثبات به ایران است به شکلی که ملت ایران بتواند در مورد آینده خود تصمیمی بگیرد

خبرگزاری رویتر اعلام کرد: دولت اسرائیل از بازگشت آیت الله خمینی به ایران ابراز نگرانی شدید کرد.(1357ش)
و گفت ممکن است ورود آیت الله به ایران باعث بروز تندروی های خشن گردد و کوشش های صلح خاورمیانه را به خطر بیندازد.

خبرگزاری فرانسه خبر داد: مقامات ایران به دولت انگلیس اطلاع داده اند که قرارداد 500 میلیون لیره خرید اسلحه به ویژه تانکهای چیفتن لغو می گردد(1357ش)

ـ اعلامیه ای در مورد برگزاری مجلس ختم در مسجد اعظم قم و به مناسبت یادبود شهدای 19 دی، در مدارس حجتیه و نجفی شهر قم توزیع گردید. در پایان این اعلامیه اشعاری علیه چند نفر از سران شهربانی قم سروده شده بود.(1356ش)

روزنامه کیهان در خبری اعلام کرد که برای 18 تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت به جرم برپایی تظاهرات در خیابان نارمک تهران ـ مقابل مسجد احمدیه ـ و شکستن شیشه های بانک ها، قرار مجرمیت صادر شد ؛(1356ش)
همچنین 37 نفر از دیگر دانشجویان که در دو روز گذشته به صدور قرار نهایی آنها از طرف بازپرس اقدام شده است، از سوی دادستان تقاضای مجازات خواهد شد و پرونده آنها به دادگاه های جنایی فرستاده می شود.

آیت الله مرتضی حائری یزدی برای برگزاری نماز جماعت در مسجد حاضر نشد.(1356ش)
و از ساعت 18/30 الی 19/20، جمعیتی حدود 3500 نفر ضمن اجتماع در مسجد اعظم قم، اقدام به سر دادن شعار درود بر خمینی و فرستادن صلوات کردند و در نهایت با آرامش متفرق شدند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ورویدادهای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 22 ربیع الثانی

رحلت حكيم عارف و محدث مفسر ملامحمد محسن فيض كاشاني(1091 ق)
محمد بن شاه مرتضي، ملقب به محسن معروف به ملامحسن فيض كاشاني، در چهاردهم صفر سال 1007 هجري قمري در كاشان به دنيا آمد. وي مقدمات را در زادگاه خود فرا گرفت و در جواني راهي اصفهان گرديد. ملامحسن در محضر علماي نامور زمان از قبيل علامه محمدتقي مجلسي، شيخ بهايى، ميرداماد، ميرفندرسكي و ملاصدراي ...

تولد عالم شيعه "محمدتقي رازي" معروف به "آقانجفي" از مبارزان جنبش تنباكو(1262 ق)
شيخ محمدتقي بن شيخ محمد باقر تهراني رازي معروف به آقانجفي از علماي بزرگ شيعه در قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجري مي‏باشد. وي مرجع خاص و عام و جامع معقول و منقول و حاوي فروع و اصول و تاليفات فراوان بوده است. آداب الصلوة، آداب العارفين، اسرارالاحكام و انيس الزائرين از جمله آنها مي‏باشد. ...

درگذشت فقيه جليل آيت‏ اللَّه حائري قمي(1358 ق)
حاج شيخ محمد علی حائری قمی، یکی از مدرسين و علمای بزرگ قم در قرن اخير است، فقيهی محقق و مجتهدی اصولی، دانشمندی زاهد و متقی با معاصر با مرحوم حاج شيخ بود. مرحوم حائری قمی در سال 1299 در شهرستان قم متولد شد و پس از پيمودن مقدمات علوم وارد تهران شد و مدتها از محضر آيت الله آشتيانی بزرگ ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ورویدادهای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:52 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
رویدادهای مهم روز 2 فوریه

امضاي معاهده تاريخي برلَن براي سركوبي انقلابيون فرانسه (1793م)
در دوم فوريه 1793م، معاهده تاريخي برلين ميان امپراتور اتريش و پادشاه پروس به امضا رسيد. اين معاهده، نتيجه توافقي بود كه ميان اين دو زمام‏دار اروپايى در اوت 1791م براي مقابله با انقلاب فرانسه حاصل شده بود. زيرا كه سلاطين اروپايي از برخي نظرات آزادي‏خواهانه انقلاب فرانسه به وحشت افتاده ...

تولد "جِيمز جويْزْ" اديب و نويسنده معروف ايرلندي (1882م) (ر.ك: 13 اوت)
جیمز آگوستین جویز، نویسنده ایرلندی در تاریخ دوم فوریه سال ۱۸۸۲ میلادی در روستایى در نزدیکی دوبلین پایتخت ایرلند به‌دنیا آمد و از کودکی در بهترین مدرسه منطقه به تحصیل پرداخت. وی در سن ۹ سالگی مقاله‏ای نگاشت که پدرش آن را به چاپ رساند. وی طی سال‏های بعد به دانشگاه رفت و توانست با موفقیت ...

درگذشت "ديميتري مَنَدليُف" مكتشف نامي روسي و مبتكر جدول تناوبي عناصر (1907م)
ديميتري ايوانوويچ مَندَلْيُف شيمي‏دان روسي در هفتم فوريه 1834م درنواحي شرقي سيبري در روسيه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي در زادگاهش راهي دانشگاه مسكو شد اما در امتحان ورودي موفق نشد. با اين حال تحصيلات خود را در مؤسسه تربيت معلم ادامه داد و به رياضيات، فيزيك و شيمي علاقه ...

مرگ "بِرْترانْد راسل" نويسنده و فيلسوف شهير انگليسي (1970م)
برتراند آرتور ويليام راسل فيلسوف معروف انگليسي در 18 مه 1872م در انگلستان به دنيا آمد و زبان‏هاي فرانسه و آلماني را در خانه فرا گرفت. وي در 18 سالگي وارد دانشگاه كمبريج شد و با درجه ممتاز در رشته فلسفه فارغ التحصيل گرديد. اين در حالي بود كه وي به كلي از اعتقاد به مسيحيت دست كشيده ...

روز جهانی تالاب‌ها
روز جهانی تالابها (به انگلیسی: World Wetlands Day) سالیانه در تاریخ ۲ فوریه برگزار میشود. این روز در ۲ فوریه ۱۹۷۱ در شهر رامسر، ایران در کنوانسیون رامسر به امضا رسید. روز جهانی تالابها برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ جشن گرفته شد. روز جهانی تالابها در فوریه ۲۰۱۰ با حمایت رامسر در ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |