بیانات حضرت امام ره و مقام معظم رهبری مدظله العالی دررابطه با انتخابات
بیانات حضرت امام
- راهبردها و تصیه های انتخاباتی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری( مدظله العالی)
- رهنمودهاي امام خميني درباره ضرورت تداوم حماسه حضور مردم در صحنه و معيارهاي انتخابات برتر
- ديدگاه هاي حضرت امام خميني درباره آزادي مردم در انتخابات تبليغات سالم و رعايت اخلاق انتخاباتي
- شرکت در انتخابات نه یک وظیفه اجتماعی و ملی ، بلکه یک وظیفه شرعی است
- « بايدها » و « نبايد » هاي انتخابات در كلام امام خميني (ره )
- همه قوا را صرف کنیم در انتخاب اشخاص صحیح
- پیام امام راحل به مردم درباره انتخابات مجلس؛ دنیا منتظر حماسه حضور مردم در انتخابات باشد
- گلچيني از بيانات امام خميني (ره) درباره انتخابات : مركز همه قانونها و قدرتها مجلس است
- اگر در یک ملت اختلاف سلیقه نباشد این ناقص است
بیانات مقام معظم رهبری
- بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی- ۶-۳-۱۴۰۰
- بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل _های دانشجویی – ۲۱-۲-۱۴۰۰
- سخنرانی تلویزیونی مقام معظم رهبری خطاب به ملت ایران در نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان- ۱۲-۲-۱۴۰۰
- ۸ خصوصیت رئیس جمهور مطلوب
- بیانات در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۰
- بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی - ۱۳۹۹/۱۱/۲۹
- بیانات در گفت_وگو با خبرنگار صداوسیما پس از شرکت در انتخابات ۱۳۹۸/۱۳/۰۲
- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۹۸-۱۱-۱۶
- بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران ۲۷-۱۰-۱۳۹۸
- بیانات در ابتدای جلسه درس خارج فقه درباره ثبت نام افراد در انتخابات مجلس ۹۸/۹/۱۰
- راهبردها و توصیه های انتخاباتی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری( مدظله العالی)
- نکاتی درباره انتخابات- - ۱۹-۱۰-۹۴
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره انتخابات رقابتی
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره امنیت انتخابات
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره مردم سالاری دینی
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره سلامت انتخابات
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره حضور به وقت در انتخابات
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره حضور پر شور و حداکثری در انتخابات
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره مشارکت مردم
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره مشارکت گسترده در انتخابات
- گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری درباره انتخابات سالم
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره ریاست جمهوری و سند چشمانداز ۲۰ ساله
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره وظایف شورای نگهبان در انتخابات
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره تاکتیکهای دشمن برای انتخابات
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره تجربیات انتخابات ۸۸
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره اصول رقابت سیاسی در انتخابات
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت شورای نگهبان
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره بایدها و نبایدهای رسانهها در انتخابات
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره وظیفه مردم در انتخابات
- گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت انتخابات ریاست جمهوری
- گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت شوراهای اسلامی شهر و روستا
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و کارکنان ارتش(۳۰-۱-۹۶)
- نگاهی به رویکرد و رفتار رهبر انقلاب در عرصه انتخابات/ «بنده در انتخابات دخالت نمیکنم؛ مگر...»
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۵-۲-۹۶)
- مروری بر هشدارهای رهبر انقلاب درباره رقابتهای انتخاباتی
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگران (۱۰-۲-۹۶)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیهالسلام
بهمناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای را درباره حیات نورانی این امام معصوم که ۳۳ سال پیش در ۱۳۵۸/۳/۲۱ انجام شده است، منتشر میکند. نقشهی امام صادق علیهالسلام
وقتی امام باقر علیهالسلام از دنیا میرود بر اثر فعالیتهای بسیاری که در طول این مدت خود امام باقر علیهالسلام و امام سجاد علیهالسلامانجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بسیار تغییر کرد؛ نقشهی امام صادق علیهالسلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیهالسلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنیامیه را -که هر روزی یک دولتی عوض میشد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنیامیه بود- واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همهی مناطق مسلماننشین که در همهی این مناطق شبکهی حزبی امام صادق علیهالسلام -یعنی شیعه، شیعه یعنی شبکهی حزبی امام صادقعلیهالسلام- شبکهی امام صادق علیهالسلام همه جا گسترده بود، از همهی آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله را به راه بیندازد؛ این نقشهی امام صادق بود. لذا وقتی که در خدمت امام باقر علیهالسلام در روزهای آخر عمرش صحبت میشود و سؤال میشود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهی میکنند به امام صادق علیهالسلام میگویند که گویا میبینم که قائم آل محمد این است. البته میدانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولیعصر صلواتاللَّهعلیه نیست. حضرت ولیعصر صلواتاللَّهعلیه قائم نهایی آل محمد است، اما همهی کسانی که از آل محمد صلیاللهعلیهوآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که میگوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را میکند، این کارها را میکند، این رفاه را ایجاد میکند، این عدل را میگستراند، منظور حضرت ولیعصر عجاللهتعالیفرجهالشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.
کار پنهانی و تشکیلاتی بهطور معمول در صورتیکه با اصول درست پنهانکاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی میماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمیگذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزهکاریها و حتی فرمانهای خصوصی و تماسهای محرمانهی سران بنیعباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.
بیگمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر میرسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیدهی آنان در میآمد، ما امروز از همهی رازهای سربهمهر دعوت علوی و تشکیلات همهجاگسترده و بسیار محرمانهی آن مطلع میبودیم.
تنها راهی که میتواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابهلای این ابهامها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت میشناسیم، خطوط اصلی زندگینامهی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکندهی تاریخی و نیز قرائنی بهجز تاریخ بمانیم.
نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیهالسلام بدین شرح است:
1. تبیین وتبلیغ مسألهی امامت.
2. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوهی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
3. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی. تبیین وتبلیغ مسألهی امامت
امام صادق علیهالسلام نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجستهی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل میداده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق علیهالسلام به روشنی و با صراحت تمام نقل میکند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحلهای از مبارزه میدیده است که میبایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت میگیرد که همهی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگیهای بالقوه در همهجا احساس شده، زمینههای ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزهای نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بیفایده خواهد بود.
نکتهی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمیکند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد میکند و در حقیقت سلسلهی امامت اهلبیت علیهمالسلام را متصل و جداییناپذیر مطرح میسازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همهی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» بهشمار میآورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان بهزمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق علیهالسلام با این بیان، امامت خود را یک نتیجهی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، میشمارد و آن را از حالت بیسابقه و بیریشه و پایه بودن؛ بیرون میآورد و سلسلهی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار صلیاللهعلیهوآله متصل میکند.
روایت «عمروبنابیالمقدام» منظرهی شگفتآوری را ترسیم میکند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمدهاند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلماننشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شدهاند. یک کلمه حرف بهجا در اینجا میتواند کار گستردهترین شبکهی وسایل ارتباطجمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. میگوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر – با فریادی که باید در همهجا و در همهی گوشها طنین بیافکند و بهوسیلهی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا میشد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »1
حدیث دیگر از ابیالصباحکنانی است که در آن، امام صادق علیهالسلام خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف میکند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».
صفوالمال، اموال گزیدهای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دستهای مستحق را از آن بریده بودند و هنگامیکه این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج میشود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمیشود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده میشود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده میکند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال - که آن نیز مربوط به امام است - معرفی میکند و با این بیان، به روشنی میرساند که امروز حاکم جامعهی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.
امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یکیک نام میبرد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت میدهد و چون به نام خود میرسد، سکوت میکند. شنوندگان سخن امام به خوبی میدانند که پس از امام باقر علیهالسلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیهالسلام است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح میسازد و هم با لحن استدلالگونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علیبنابیطالب علیهالسلام بیان میکند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان میتوان یافت.
مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکهی گستردهی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد میکند و بودن چنین شبکهای را مسلم میسازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمیداشت، خدشهای بر حتمیت موضوع وارد نمیآمد. مطالعهگر زندگینامهی مدون ائمه علیهمالسلام از خود میپرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنیامیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانههای این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده میشود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همهجاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آلعلی علیهالسلام در بخشهای مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبهخودی را عامل این پدیدههای متناسب و مرتبط به هم دانست؟
با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بیاستثناء در همهجا انجام میگرفت و حتی نام علیبنابیطالب علیهالسلام به عنوان محکومترین چهرهی اسلام، در منابر و خطابهها یاد میشد، آیا بدون وجود یک شبکهی تبلیغاتی قوی ممکن است آلعلی علیهالسلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیدهی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بیصبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهمالسلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی میتوانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر بهراستی چنین شبکهی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ بهطور خلاصه آن است که دلیل این بینشانی را نخست در پایبندی وسواسآمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانهای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع میشد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنیعباس نیز به قدرت نمیرسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینهها میماند و کسی از آن خبر نمییافت و در تاریخ نیز ثبت نمیشد. تبلیغ و بیان احکام دین و نیز تفسیر قرآن به شیوهی فقه و بینش شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیهالسلام است. به شکلی متمایزتر و صریحتر و صحیحتر از آنچه در زندگی دیگر امامان میتوان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همهی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفتهاند، بر این سخن همداستان هستند که امام صادق علیهالسلام وسیعترین- یا یکی از وسیعترین- حوزههای علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همهی دستگاههای دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهندهی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلواتاللَّهعلیه است و پیامبر صلواتاللَّهعلیه، آورندهی یک دین و آموزندهی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، بهجز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
با این آگاهی، بهوضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیهالسلام فقط یک اختلاف عقیدهی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل میکرد: نخست و مهمتر، اثبات بینصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از ادارهی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحتاندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظهکاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
امام صادق علیهالسلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوهای غیر شیوهی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضهی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه میکرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبیاش تهیدست میساخت.
نخستین حکمرانان بنیعباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سالها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آلعلی علیهالسلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخمهای کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانهی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک میکردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیریهای رذالتآمیزش با امام صادق علیهالسلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفتوآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضلبنعمر» - چهرهی درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسألهای در باب زناشویی و طلاق و امثال اینها برای کسی پیش میآمد، به آسانی نمیتوانست به پاسخ آن حضرت دست یابد. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
امام صادق علیهالسلام در اواخر دوران بنیامیه، شبکهی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعهی امامت آلعلی علیهالسلام و تبیین درست مسألهی امامت بود، رهبری میکرد؛ شبکهای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسألهی امامت عهدهدار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیهالسلام و نیز دیگر ائمه علیهمالسلام، از جمله مهمترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهولترین و ابهامآمیزترین فصول این زندگینامهی پرماجراست.
برای اثبات وجود چنین سازمانی نمیتوان و نمیباید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او بهکلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً سادهای بود که اگرچه نظر بینندهی عادی را جلب نمیکند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریانهای پنهانی بسیاری میدهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهمالسلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهمالسلام تقریباً مسلم میگردد.
برچسبها: حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام)؛ زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام)؛
در این رابطه بخوانید :
ديگران - يادداشت / معرفت دینی لازمه قیام برای تشکیل حکومت اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(25شوال148 ق)
شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(148 ق) حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان، در اين روز به دست خليفهي عباسي، منصور دوانيقي مسموم و در مدينه به شهادت رسيد. امام صادق(ع) به شيخ الائمه نيز معروف است زيرا عمر ايشان از تمامي ائمه اطهار(ع) طولاني تر است. حضرت را در قبرستان بقيع در كنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبي(ع) دفن كردند. آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سي و چهار سال از امامت حضرتش ميگذشت. در ميان امامان معصوم(ع)، براي هيچ كدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع به انقلاب فرهنگي بپردازند و با تشريح فرهنگ غني و پُرمايهي اسلام، بر گسترش اين دين آسماني بيفزايند. ولي براي امام صادق(ع) اين فرصت، در گير و دار كشمكشها و رودرويى بنياميه و بنيعباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از اين فرصت استفادهي كامل كرد و اسلام و فقهِ آن را از ديدگاه ائمهي اهلبيت(ع) معرفي نمود و با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازهاي به اسلام و مسلمين بخشيد و فرهنگ ناب تشيّع را كه از متن اسلام محمدي و علوي نشأت گرفته بود به جهانيان عرصه كرد. امام صادق(ع) به عنوان رييس مذهب جعفري حوزهي علميهي اسلامي در سطح عميق و وسيع تشكيل داده و علوم اسلامي را تدريس مينمود. در اين حوزه، چهار هزار نفر به فراگيري علوم آل محمد(ص) ميپرداخته و حضرت در اين زمان، اسلام اصيل را از زير حجاب تيره و تار اسلام بنياميه و بني عباس آشكار ساخت.
سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد - پرتال امام خمینی
شهادت امام جعفر صادق(ع) بر عاشقان امامت و ولايت تسليت باد. : ...
شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(148 ق)
سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد - دانشگاه ...
گذری بر زندگی امام جعفر صادق (ع) به مناسبت سالگرد شهادت ...
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام - دانشنامه رشد
سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد! - آوا
زندگی نامه امام جعفر صادق(ع) از ولادت تا شهادت
ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
امام جعفر صادق - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
امام جعفرصادق علیهالسلام - ویکی فقه
شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
امام صادق علیهالسلام - ويکی شيعه
شهادت امام صادق عليه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
وبژه نامه امام صادق علیه السلام
زندگینامه امام صادق علیه السلام
ویژه نامه ولادت امام صادق علیه السلام
ویژه نامه شهادت امام صادق علیه السلام
اشعار مدح ومولودی امام صادق علیه السلام
اشعار شهادت امام صادق علیه السلام
صوتی وتصویری امام صادق علیه السلام
اصحاب ویاران امام صادق علیه اسلام
مادر،همسروفرزندان امام صادق علیه السلام
کرامات و معجزات حضرت امام جعفر صادق علیه
اخلاق و صفات امام صادق علیه السلام
داستان های عبرت آموز از زندگی و سیره امام صادق(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
ادامه مطلب را ببينيد
یا مُفَضَّلُ لَا يُفْلِحُ مَنْ لَا يَعْقِلُ وَ لَا يَعْقِلُ مَنْ لَا يَعْلَمُ وَ سَوْفَ يَنْجُبُ مَنْ يَفْهَمُ وَ يَظْفَرُ مَنْ يَحْلُمُ وَ الْعِلْمُ جُنَّةٌ وَ الصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلٌّ وَ الْفَهْمُ مَجْدٌ وَ الْجُودُنُجْحٌ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ مَجْلَبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ وَ الْحَزْمُ مَسَاءَةُ الظَّنِّ وَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ الْحِكْمَةِ نِعْمَةُ الْعَالِمِ وَ الْجَاهِلُ شَقِيٌّ بَيْنَهُمَا وَ اللَّهُ وَلِيُّ مَنْ عَرَفَهُ وَ عَدُوُّ مَنْ تَكَلَّفَهُ وَ الْعَاقِلُ غَفُورٌ وَ الْجَاهِلُ خَتُورٌ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ وَ مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ لَانَ قَلْبُهُ وَ مَنْ خَشُنَ عُنْصُرُهُ غَلُظَ كَبِدُهُ وَ مَنْ فَرَّطَ تَوَرَّطَ وَ مَنْ خَافَ الْعَاقِبَةَ تَثَبَّتَ عَنِ التَّوَغُّلِ فِيمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ هَجَمَ عَلَى أَمْرٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْلَمْ لَمْ يَفْهَمْ وَ مَنْ لَمْ يَفْهَمْ لَمْ يَسْلَمْ وَ مَنْ لَمْ يَسْلَمْ لَمْ يُكْرَمْ وَ مَنْ لَمْ يُكْرَمْ يُهْضَمْ وَ مَنْ يُهْضَمْ كَانَ أَلْوَمَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ أَحْرَى أَنْ يَنْدَمَ
اى مفضل كسى كه تعقل نكند رستگار نگردد و كسى كه نداند نمی تواند تععقل وفكر نماید و كسى كه بداند گرامی مىشود، و كسى كه بردباری كند پيروز شود، دانش سپر [بدبختى] است و راستى عزت است و نادانى ذلت، دانایی بزرگوارى و سخاوت كاميابى و خوش خلقى عامل دوست یابی است و كسى كه به اوضاع زمانش آگاه باشد شبهات بر او هجوم نيارد، دورانديشى گمان [های بد] را از بین می برد و بين انسان و [رسیدن به]حكمت نعمت وجود عالم است و نادان در اين ميان بدبخت است، خدا دوست كسى است كه او را شناخت و دشمن آنكه خود سرانه خويش را در زحمت [شناسائيش] انداخت و خردمند عيبپوش است و نادان بدسرشت است و اگر خواهى بزرگوار شوى پس نرم خو باش و اگر خواهى خوار شوى درشتى كن. و هر آن كس كه سرشتش نیك باشد نرم دل است و كسی كه طینتش زشت باشد نیرنگ او زننده است و كسى كه كوتاهى كند به پرتگاه افتد و كسى كه به خاطر آنچه نمی داند از سرانجام كار هراسان باشد سالم ماند، كسى كه ندانسته و ناآگاه به كارى در آيد بينى خود را بريده است (خود را بنهايت سختی و مشقت انداخته است). هر كه نداند آگاه نشود و هر كه آگاه نشود سالم نماند و آنكه سالم نماند عزيز نگردد و هر كه عزيز نگردد خرد شود و آنكه خرد شود سرزنش شود و هر كس چنين باشد سزاوار است كه پشيمان شود.
الكافی،ثقه السلام كلینی ج1ص26 ؛ تحف العقول ،حسن بن شعبه حرانی،ص 356 ؛ بحارالانوار ، مجلسی ،ج68ص307 ؛
علامت بهشتیان در بیان امام صادق(ع)/ توحید مفضل در حوزههای ...
کتابی که دانشمندان مقابلش زانو میزنند +دانلود - مشرق نیوز
کتاب توحید مفضل: شگفتی های آفرینش از زبان امام صادق ...
امام صادق ـ عليه السلام ـ در کتاب توحيد مفضل در بخش ...
بیان «توحید مفضل» برای کودکان و نوجوانان با ویراست نو ...
«دنیای دیدنی»: بیان «توحید مفضل» برای کودکان و نوجوانان
«دنیای دیدنی»؛ بیان «توحید مفضل» برای کودکان و نوجوانان
توحید مفضل، مباحث اعتقادی امام صادق علیه السلام
مفضل کوفى، امین امام - پرتال جامع علوم انسانی
توحید المفضل - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی
توحید مفضل؛اعجازی از امام صادق! - تبیان
توحید مفضل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شرح ها و ترجمه های توحید مفضّل
توحید مفضل (کتاب) - ويکی شيعه
توحید المفضل (کتاب) - ویکی فقه
پیشوایان چهارگانه اهل سنت جزو شاگردان دانشگاه امام صادق(ع) ...
آيا امامان اهل سنت شاگردان امام صادق سلام الله عليه بوده اند؟
بزرگان اهل سنت در جمع شاگردان حضرت صادق علیه السلام
شاگردان معروف امام جعفر صادق (ع) چه کسانی بودند؟
شاگردان امام صادق علیه السلام - دانشنامهی اسلامی
بزرگان اهل سنّت در جمع شاگردان حضرت صادق(ع)
شاگردان امام صادق علیه السلام. – الشیعه
شاگردان و یاران امام صادق (علیه السلام)
رده:شاگردان امام صادق - ويکی شيعه
شاگردان ممتاز امام صادق(ع)
تعداد شاگردان امام صادق
معاصرین امام صادق
یاران امام صادق
امام صادق
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
ادامه مطلب را ببينيد
بازداشت امام خميني(ره) توسط رژيم طاغوت و قيام خونين مردم مسلمان ايران (15خرداد1342 ش)
بازداشت امام خميني(ره) توسط رژيم طاغوت و قيام خونين مردم مسلمان ايران (1342 ش) در پي طرح لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در مجلس شوراي ملي در سال 1341 شمسي، امام خميني(ره) با دستگاه جبّار پهلوي به مبارزه پرداخت. اوج اين مرحله از نهضت، يورش ناجوانمردانه ايادي رژيم به مدرسه فيضيه و ضرب و شتم و كشتار طلاب و فضلاي حوزه علميه قم در دوم فروردين سال 1342 شمسي بود. در واكنش به اعمال ننگين رژيم پهلوي، حضرت امام در عاشوراي سال 42، سخنراني كوبندهاي عليه نظام شاهنشاهي ايراد نموده و از شاه و اسرائيل به شدت انتقاد كردند. به دنبال اين سخنراني افشاگرانه، آن حضرت دستگير و زنداني گرديد. خبر دستگيري مرجع تقليد مردم، به سرعت در قم و سپس در تهران و ساير شهرها انتشار يافت. مردم قم به خيابانها ريختند و با تقبيح عمل دولت در دستگيري امام به راهپيمايي اعتراضآميز پرداختند. شاه كه در برابر قيام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود و سلطه آمريكا را در حالِ زوال و سقوط ميديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد و توسط نيروهاي جهنمي و خون آشام خود تظاهرات كنندگان را با وضع فجيعي قتل عام كرد و تهران را در پانزده خرداد 1342، به كشتارگاه مخوف و حمام خون مبدل ساخت. همزمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، كشتارهاي فجيعي در قم، شيراز، مشهد، تبريز و ديگر شهرستانها توسط دژخيمان رژيم به وقوع پيوست. از تعداد مقتولين 15 خرداد آمار صحيحي در دست نيست ولي تعداد شهدا را بين 5 تا 15 هزار نفر تخمين زده اند. در اين ميان عليرغم سانسور شديد خبري، اخبار مربوط به دستگيري رهبر نهضت اسلامي ايران و قيام پانزدهم خرداد و كشتارهاي آن، در مدت كوتاهي در سراسر كشور پخش شد و موجي از نفرت و خشم عليه شاه به راه افتاد. سرانجام حضرت امام پس از ده ماه بازداشت، در هجدهم فروردين 1343 از زندان آزاد شدند و پس از آزادي نيز همان مسير قبلي را ادامه دادند. قيام 15 خرداد، نقطه عطفي بود در تاريخ مبارزات ملت قهرمان ايران كه حضرت امام، آفريننده و شكل دهنده آن قيام الهي بود. روحانيان انقلابي در تداوم اين حركت عظيم و پرخروش امت مسلمان ايران، طي يك دوره پانزده ساله، نقشي اساسي داشتند و در اين مدت، سالروز قيام 15 خرداد، هيچگاه در سكوت و خاموشي سپري نشد؛ زيرا كه 15 خرداد، براي امت قهرمان و شهيدپرور ايران از اهميت و اعتبار ويژهاي برخوردار بوده و همواره خواهد بود.
۱۵ خرداد ۴۲؛ نقطهى عطف انقلاب اسلامی/ روایتی از قیام ۵۵ سال قبل
شهداي قيام 15 خرداد سال 42 ورامين چه كساني بودند - شفق - تبیان
مروری بر قیام پانزده خرداد 1342 به عنوان زمینه ساز انقلاب اسلامی
مقدمات قیام خونین 15 خرداد 1342 از کجا آغاز شد؟/ قیام خونین از ...
قیام خونین 15 خرداد سال 1342 جرقه پیروزی انقلاب اسلامی را ...
از ماجرای دستگیری امام خمینی(ره) در 15 خرداد 42 تا قیامی که ...
قیام 15 خرداد کفن پوشان ورامین؛ طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی ...
مروری بر قیام پانزده خرداد 1342 به عنوان زمینه ساز ... - پرتال ...
واكاوی جزییات و علل قیام 15 خرداد سال 42 مردم ورامین - ایرنا
تصاویر تاریخی از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - روزنامه دنیای ...
مردم دشت ورامین زودتر از نقاط دیگرکشور پیام امام را دریافت ...
قیام 15 خرداد و دستگیری امام خمینی: - پرتال امام خمینی
چرایی و چگونگی قیام 15 خرداد 42 - خبرگزاری صدا و سیما
۱۵خرداد | مردم تهران، قم و ورامین قیام کردند - پارسینه
تصاویر تاریخی از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - خبرآنلاین
تظاهرات ۱۵ خرداد - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قیام خونین(سالروز قیام پانزدهم خرداد 1342)
قیام خونین 15 خرداد 1342 - ایرنا
قیام 15 خرداد - دانشنامه - رشد
قیام خونین پانزده خرداد - تبیان
قیام خونین پانزده خرداد 1342
قیام ۱۵ خرداد - ويکی شيعه
قیام 15 خرداد مردم ورامین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۲۹۱ | رهبر بیهمتا
شمارهی دویست و نود و یکم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «رهبر بیهمتا» منتشر شد.
گزارش این هفتهی خط حزبالله به مناسبت سی و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، نگاهی به چگونگی هدایت انقلاب اسلامی توسط امام خمینی(ره) و تشکیل نظام جمهوری اسلامی اختصاص یافته است.
این شمارهی خط حزبالله به مناسبت ایام برگزاری سیزدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، مروری بر جایگاه، اختیارات و مسئولیتهای رئیسجمهور در بیانات رهبر انقلاب داشته است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطگزيده بيانات
[نمایش تمام تصاوير]|[دریافت تمام تصاویر (Zip)]|تصویر1
به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام (رحمهالله)؛
اطلاعنگاشت | محورهای اصلی بیانات رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام در ۳۱ سال اخیر
بیانات سالیانه حضرت آیتالله خامنهای در مراسم سالگرد رحلت امام(ره) شامل مهمترین نظرات ایشان درباره شناخت امام خمینی رحمهالله و راه و هدف اوست. با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده در این مجموعه بیانات، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR موضوعات محوری و جملات منتخب بیانات ۳۱ سال اخیر رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام(ره) را در این اطلاعنگاشت مرور میکند.
برچسبها: امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)؛ وصیتنامه امام خمینی؛ شعارهای امام خمینی؛ باورهای امام خمینی؛ رحلت امام خمینی؛ راه امام خمینی؛ یاد امام خمینی؛ ارتباط آیت الله خامنهای با امام خمینی؛
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
احسان الله خان و رفقاي قفقازي او و گروهي از بلشويك ها و ميرزا كوچك خان اداره امور شهر را به دست گرفتند. (15خرداد1299ش)
احسان الله خان و رفقاي قفقازي او و گروهي از بلشويك ها و ميرزا كوچك خان و جنگلي ها وارد رشد شدند و اداره امور شهر را به دست گرفتند. (1299ش) سعدالله درويش از طرف ميرزا كوچك خان به حكومت نظامي منصوب شد
تشكيل دولت موقت جمهوري توسط "ميرزا كوچك خان جنگلي" در گيلان (16خرداد1299 ش)
تشكيل دولت موقت جمهوري توسط "ميرزا كوچك خان جنگلي" در گيلان (1299 ش) در جريان نهضت جنگل به رهبري ميرزا كوچكخان، نيروهاي ارتش سرخ روسيه به بندر انزلي وارد شدند و در آنجا اردو زدند. در اين ميان، جنگليها به دعوت ميرزا احمدخان اشتري، حاكم رشت، راهي اين شهر شدند. ميرزا احمدخان، خود نزد ميرزا كوچك رفت و وي را براي به دست گرفتن زمام امور، به رشت فراخواند. ميرزا نيز پذيرفت و در 14 خرداد 1299ش، وارد اين شهر شد. چند روز پس از ورود ميرزا به رشت، وي حكومت موقت انقلابي و شوراي نظامي انقلاب را در گيلان تشكيل داد و حكومت جمهوري را اعلام كرد. در اعلاميه اي كه جمهوري را مطرح ساخت اصول انقلاب سرخ گيلان بيان شده بود: "جمعيت انقلاب سرخ ايران، اصول سلطنت را مُلغي كرده، جمهوري را رسماً اعلان مينمايد؛ حكومت موقت جمهوري، حفاظت جان و مالِ عموم اهالي را به عهده ميگيرد؛ هر نوع معاهده و قراردادي كه به ضرر ايران، قديماً و جديداً با هر دولتي شده، لغو و باطل ميشناسد؛ حكومت موقت جمهوري، همه اقوام بشر را يكي دانسته، تساوي حقوق درباره آنان قائل و حفظ شعائر اسلامي را از فرايض ميداند." اين جمهوري بر اثر درگيريهاي شديد و مداوم با حكومت مركزي ديري نپاييد و با شهادت ميرزا در 11 آذر 1300، فروپاشيد.
تشكيل دولت موقت جمهوري توسط "ميرزا كوچك خان جنگلي" در گيلان (1299 ش)
قیام میرزا کوچک خان جنگلی - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
میرزا کوچک خان جنگلی، نخستین پایه گذار جمهوری مردمی در ایران
میرزا کوچک خان جنگلی،سردار مبارز غوغای نهضتهای مارکسیتی...
تشکیل دولت موقت جمهوری توسط "میرزا کوچک خان جنگلی" در ...
خوب است مدعیان، دستاوردهای دولت جنگل را با دولت مرکزی ...
میرزا کوچک خان جنگلی؛ شیعه شوریده و مساواتطلب - رویداد۲۴
نهضت جنگل قيام ميرزا كوچك خان جنگلي - پایگاه اطلاع رسانی ...
جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
روزی که میرزا کوچک خان حکومت جمهوری اعلام کرد - خبرآنلاین
روزنامه ایران (1387/10/01): میرزا کوچک خان و نهضت جنگل - ...
روزی که میرزا کوچک خان اولین جمهوری آسیا را در رشت پایه ...
شهیدی که عوامل رضاخان سر از تنش جدا کردند - مشرق نیوز
گزارش تاریخی| آیا «میرزا کوچکخان جنگلی» بهدنبال تجزیه ...
درباره میرزا کوچکخان | فداییان جنگل فریادگران آزادی - ایرنا
سرخ ها و نهضت سبز جنگل - پرتال جامع علوم انسانی
ميرزا کوچک خان، پيشتاز مشروطيت و نهضت جنگل
روزی که میرزاکوچکخان اعلام جمهوری کرد - ایسنا
میرزا کوچک خان جنگلی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نگاهي به روند شکل گيري نهضت جنگل (1)
جنبش جنگل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
یونس کوچک خان جنگلی - ویکی فقه
میرزا کوچکخان جنگلی - ويکی شيعه
قيام ميرزا كوچك خان جنگلي
نهضت جنگل - ویکی فقه
میرزا کوچک خان جنگلی
سرنوشت یاران جنگلی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
تصرف آمل توسط "داعي كبير" از نوادگان حضرت علي(ع)(23شوال250ق)
تصرف آمل توسط "داعي كبير" از نوادگان حضرت علي(ع)(250ق) در سال 250 حسن بن ریدی علوی معروف به داعی کبیر در مازندران خروج کرد . وهسودان پسر جستان نیز که پادشاه دیلمان بود ، بیعت او را پذیرفت . ولی سال دیگر وهسودان معلوم نیست به چه سببی از داعی برگشت و در همان سال وهسودان وفات یافت . معروفترین پادشاه جستانی پسروهسودان ، جستان است ( جستان سوم ) و نزدیک پنجاه سال فرمانروایی کرد و باداعی کبیر جانشین او بیعت داشت. جستان با کمک علویان ری را تاراج نمود. مردم ری ناگزیربر دو هزار درهم به علویان و جستانیان داده صلح کردند. جستان احمد بن عیسی را در آنجا گذارده خویشتن با کوکبی آهنگ قزوین کردند. چنانچه مشاهده می کنید علویان این مخالفان سرسخت خلافت عباسی ، مناطق کوهستانی طالقان و اطراف آن و بطور کلی دیلمان را مامن مناسبی برای مخالفت یافته بودند و با تبعیت با آل جستان به حملات خود به ری و قزوین اسباب خشم عباسیان را فراهم نموده بودند . طبری در سال 259 هجوم دیگر جستان بر قزوین و جنگ او با محمد بن فضل قزوینی و شکست جستان را می نگارد. در سال 260 هجری قمری طبری جنگ داعی را با یعقوب لیث صفاری به رشته تحریر در آورده و می گوید :جستان از یاران داعی به شمار می رفت و پیداست که او در تبعیت خود با داعی تا آخر پایدار و استوار بوده است. در سال 270 هجری قمری داعی کبیر بدرود گفته برادرش محمدبه نام داعی صغیر جانشین او شد. جستان بیعت محمد را نیز نپذیرفت. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان ، رویان و مازندران در ذکر حکومت داعی صغیر ( در سال سال 276 هجری قمری ) مطالب سودمندی راجع به طالقان نوشته و راجع به فتح قلعه گیله کیا طالقان می نویسد : " آنکه داعی محمد با اصفهبد قارن بد بود. اصفهبد رستم به امیر خراسان پیوست . امیر خراسان " رافع بن هرثمه " ب.د. او را با لشکر خراسان به مازندران می آورد و داعی مقاومت نتوانست نمود. آمل را بگذاشت و به کچور رفت و کچور را حصاری قوی کرد. رافع در عقب او به کچور آمد. داعی بگریخت و به دیلمستان رفت. رافع چهار ماه در کجور بماند. و کار مردم رویان سخت شد و اصفهبد رستم با رافع بود و داعی لشکر دیلمستان را جمع کرد و مردم کلار را دعوت نمود ، اجابت کردند و به چالوس آمد و نایب رافع را بگرفت . رافع اصفهبد پادوسیان را به ساحل دریای بنفشه گون بداشت و خود به اهلم رفت . چون کار به اصفهبدان تنگ شد ، رافع از اهلم بازگشت به دهی که خراج می خوانند به چهار فرسخي چالوس فرود آمد. داعی بگریخت به وازه کوه . رافع به لنکا فرود آمد و اموال بسیار از مردم آن دیار به مصادره بستاند . از آنجا به طالقان رفت و آن ملک را خراب کرد و غله بسوزاند و مدتی در طالقان مکث نمود و قلعه گیله کیا را به قهر و غلبه بستاند. تاجستان بن هسودان که حاکم دیلمان بود با او عهد گرفت که داعی را مدد نکند. بر این قرار کردند و رافع به قزوین رفت ." شاید رافع از معدود دشمنان بود که با دیلمان درون خانه آنان جنگید با جنگ از این سوی تا آن سوی آن را در نوردید پس از آنکه محمدبن زی د داعی (270-287 هجری قمری ) در جنگ با امیر سامانی کشته شد و سرانجام سر او را به بخارا پیش امیر اسماعیل سامانی فرستاندند ، مدت 13 سال طبرستان در دست فرمانبرداران سامانیان بود .سپس داعی حسن بن علی ، معروف به ناصر کبیر، ( از نوادگان امام زین العابدین ) سامانیان را در طبرستان مغلوب ساخت . جستان که با ناصر بیعت نمود و به یاری او شتافته به خون خواهی محمدبن زید ، سامانیان را شکست داد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز سومين جنگ اعراب و اسرائيل معروف به جنگ شش روزه (5ژوئن1967م1346ش)
آغاز سومين جنگ اعراب و اسرائيل معروف به جنگ شش روزه (1967م) سومين جنگ اعراب و اسرائيل، روز پنجم ژوئن سال 1967م با حمله غافلگيرانه رژيم صهيونيستي به فرودگاهها و تاسيسات نظامي مصر و سوريه و اردن آغاز شد. جنگهاي غافلگير كننده معمولاً در نخستين ساعات بامداد و در تاريكي شب آغاز ميشود ولي اسرائيليها حملات هوايى خود را در حدود ساعت 8/5 صبح روز پنجم ژوئن كه هوا كاملاً روشن بود آغاز كردند. انتخاب اين ساعت براي حمله، خود يك عامل غافلگير كننده بود زيرا مصريها و متحدين آنها انتظار آغاز حملهاي را از طرف صهيونيستها نداشتند. به علاوه اسرائيليها ميخواستند در روشنايى روز كاملاً هدفهاي خود را در روي زمين ببينند و دقيقاً آنها را منهدم كنند. هدف رژيم صهيونيستي از اين حمله، انهدام نيروي هوايى سه كشور عربي، قبل از آغاز عمليات زميني آنان عليه اين رژيم بود. در نتيجه، در اين روز، 340 هواپيماي جنگي مصر، سوريه و اردن در روي زمين منهدم شدند و مجموعه اين انهدامها در پايان روز دوم به 416 فروند رسيد. قبل از شروع سومين جنگ اعراب و اسرائيل، جمال عبدالناصر، رئيس جمهور مصر با بستن خليج عقبه بر روي كشتيهاي اسرائيلي و نيز انعقاد پيمان اتحاد نظامي با سوريه و اردن بهانه لازم را براي شروع جنگ به دست رژيم صهيونيستي داده بود. ناصر همچنين از نيروي ناظر سازمان ملل متحد كه پس از جنگ سوئز در سال 1956م بين نيروهاي مصر و اسرائيلي و صحراي سينا حايل شده بودند خواست كه از اين منطقه خارج شوند و رژيم صهيونيستي، اين اقدام را به عنوان تدارك آغاز حملهاي عليه خود تعبير نمود. رژيم صهيونيستي بعدها ادعا كرد كه ناصر پس از امضاي پيمان اتحاد نظامي با سوريه و اردن، آغاز حمله غافلگيرانهاي را عليه اين رژيم تدارك ميديد. آنان همچنين عمليات نظامي خود را عليه كشورهاي عربي، تدافعي و براي پيشگيري از حمله آنان توجيه نمودند. پيشروي نيروهاي اسرائيل در صحراي سينا ساعتي پس از شروع عمليات نيروي هوايى اين رژيم آغاز شد و نيروهاي مصر كه از پشتيباني هوايى محروم مانده بودند با تلفات سنگيني عقبنشيني اختيار كردند. نيروهاي اسرائيلي همزمان با عمليات سينا با نيروهاي اردن و سوريه نيز درگير شدند. در اين زمان، الجزاير، عراق، سودان، كويت و يمن هم به رژيم صهيونيستي اعلان جنگ دادند ولي عملاً در جنگ شركت نكردند. جنگ ژوئن 1967 اعراب و اسرائيل را ميتوان يكي از سريعترين جنگهاي تاريخ به شمار آورد؛ زيرا رژيم صهيونيستي در پايان دومين روز جنگ در جبهه غرب، صحراي سينا را پشت سر گذاشت و به كانال سوئز رسيد. همچنين آنان توانستند در جبهه شرق، نيروهاي سوريه و اردن را به عقب برانند و ارتفاعات جولان، شهر بيت المقدس و قسمت اعظم اراضي غرب رودخانه اردن را به تصرف خود درآوردند. در روز سوم جنگ كه رژيم صهيونيستي به اهداف عمده خود در عمليات نظامي دست يافته بود، شوراي امنيت سازمان ملل به صدور قطعنامه اي درباره آتشبس بين نيروهاي متخاصم مبادرت نمود، ولي اسرائيل بياعتنا به اين قطعنامه، جنگ را تا روز دهم ژوئن 1967م ادامه داد و پيش از صدور فرمان آتشبس، تمام ساحل شرقي كانال سوئز، ساحل غربي رود اردن، ارتفاعات جولان و قسمتي از خاك سوريه را به تصرف خود درآورد. در نتيجه سومين جنگ اعراب و اسرائيل كه به جنگ شش روزه معروف شده است، تمام شهر بيت المقدس به تصرف رژيم صهيونيستي درآمد و پايتخت اسرائيل از تل آويو به اين شهر كه صهيونيستها آن را اورشليم ميخواندند، انتقال يافت. اين جنگ و عواقب ناگوار آن براي اعراب به موقعيت داخلي و خارجي جمال عبدالناصر لطمه شديدي وارد ساخت و ناصر با اينكه تا زمان مرگ ناگهاني خود در سال 1970م در مقام رياست جمهوري مصر باقي ماند، اما ديگر موقعيت و اعتبار گذشته خود را باز نيافت.
پايان سومين جنگ اعراب و اسرائيل معروف به جنگ شش روزه (1967م)
پیشگویی خاخام یهودی از روی تورات / نابودی اسرائیل توسط ایران در سال2020...
پیشگویی خاخام یهودی از روی تورات: ایران امسال حمله و اسرائیل را نابود...
پیش بینی نابودی اسرائیل در تورات ، آرماگدون آخرین حربه ... - رایحه ظهور
خاطرهای از ملاقات سیدحسن نصرالله با رهبر انقلاب درباره زمان نابودی ...
اسرائیل: ۷۲ سال نکبت/ وجب به وجب این خاک «فلسطین» است ...
جنگ سال 1948؛ نخستین رویارویی اعراب و اسرائیل/1 - مدار شرقی...
چرا ایران رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسد؟ +عکس و ...
چرا اسراييل از بين تمام كشورهاي اسلامي فلسطين را براي آغاز ...
۴۰ سال پس از کمپ دیوید؛ روزی روزگاری جنگ اعراب و اسرائيل ...
آیا فلسطین سرزمین اصلی اسرائیل است؟ - گنجینه پاسخ ها ...
حکومت اسرائیل و یهود قبل از ظهور امام عصر نابود میشود ...
پیش بینی سیا از نابودی اسرائیل تا 20 سال آینده - مشرق نیوز
دلایل قرآنی و تاریخی «اشغال فلسطین» و «بیتالمقدس» ...
چرا اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید؟/ چالشهای رژیم ...
نقش کرهشمالی در جنگ ۱۹۷۳ اعراب علیه اسرائیل - ایسنا
تدارک جنگ بزرگ براساس پیشگوئی انبیای بنی اسرائیل ...
روایتی تازه از علت شکست اعراب از اسرائیل در اکتبر 1973
نابودی اسرائیل قبل یا بعد از ظهور؟ / انتقام نسلکشی ...
ماجرای اشغال سرزمین فلسطین به دست صهیونیستها
جنگ عربها و اسرائیل (۱۹۴۸) - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخچه فلسطین و اشغال آن توسط اسرائیل - پیام آفتاب
چرا صهیونیستها فلسطین را برای اشغال انتخاب کردند؟
پیشبینی کیسینجر: تا 10 سال آینده اسرائیل وجود ندارد
بازخوانی تاریخی نبردهای میان اعراب و اسراییل - Iqna
نگاهی به جنگ ننگین شش روزه اعراب و رژیم جعلی ...
تاریخچه فلسطین و چگونگی تسلط اسرائیل بر آن - آوا
پیشبینی سردار سلیمانی از آینده اسرائیل - خبرآنلاین
برگى از خاطرات جنگ اعراب و اسرائيل در ژوئن ۱۹۶۷
منازعه فلسطین-اسرائیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
چرا يهوديان فلسطين را سرزمين موعود مي دانند؟
لایههای پیدا و پنهان جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل
اصل ماجرای فلسطین چیست؟ - خبرگزاری قدس
ستیز اسرائیل و اعراب - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنگ شش روزه 1967 به روایت تصویر - تابناک
جنگ سال 1967 اعراب و اسرائیل - جنگاوران
نابودی اسرائیل در ۲۵ سال آینده - پرسمان
جنگ ششروزه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنگ یوم کیپور - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخ اسرائیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بنیاسرائیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسرائیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
قابل توجه رئیس جمهور فعلی وفعال و رئیس جمهور منتخب آینده
امام علی که خود مدتی حاکم وفرمانروای جامعه اسلامی بود در باره مقتدایش پیامبرگرامی «که درود براو باد و او نیز چندسالی را در مدینه علاوه بر پیامبری حاکمیت جامعه اسلامی را نیز بر عهده داشت» میفرماید : پیامبر چنین نبود که در خانه بنشیند و فرمان براند بلکه راه میافتاد در متن و بطن جامعه مشکلات را بر رسی میکرد و فرمان در خور هریک را بجا و بموقع صادر و اجرا وعملی میکرد. «قابل توجه آقای حاکم و رئیس جمهورفعلی و منتخب آینده» طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ ...[نهج البلاغه، خ 108] او (پیامبر) پزشکى هست «یا بود»که با طبّ خویش پیوسته در گردش است، داروها و مرهمهاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مىکند، همان هایى که از فروغ حکمت بهره نگرفته و اندیشه خود را به انوار دانش هایى که اعماق جان را روشنى بخشد، تابان و فروزان نکرده اند،... سپس میفرماید : فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ، فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ؛... [نهج البلاغه، خ160] به پيامبر خود (صلى اللّه عليه و آله)، آن نيكوترين و پاكيزه ترين مردم اقتدا كن كه او بهترين مقتداست براى هر كس كه به او تأسّى جويد و شايسته ترين انتساب، انتساب به اوست. نيكوترين بندگان در نزد خدا، بنده اى است كه به پيامبرش اقتدا كند و از پى او رود. فلذا حاکم و رئیس جمهور جامعه باید شب و روز در تکاپو باشد و بصورت آشکار و گاهی پنهان ، بصورت شناخته شده وگاهی نا شناس در این استان و آن استان و این شهر و آن شهر و سپس محله های محروم و دور افتاده هر شهر از نزدیک دردها را لمس کند و با مشکلات آشنا شود و یا باز رسان صادق و مورد اعتماد«نه متملق وچاپلوس و دروغ گو که همه چیز و همه جارا گل و بلبل نشان دهد» بفرستد که همه چیز را آنطور که هست و باید«نه گنجشک را رنگ کند و قناری نشان دهد» گزارش کند آنوقت در تصمیم گیریهای فردی وجمعی«مصوبات هیات دولت» تصمیم در خور هریک وهرجا بگیرد و دستورالعمل و بخشنامه صادر کند آنوقت ردگیری و پیگیری کند که آیا اجراشد یا نشد و اگر نشد گیرش کجاست و گره را باز کند [و قصه گلوله برف رضاخان و سرباز معترض را مد نظر داشته باشد] و [قصه افسانه گشت زدن شبانه شاه عباس را مدنظر داشته باشد] و [قصه واقعی مولا ومقتدای ما امیرمؤمنان و پیرزن را مد نظر داشته باشد] و این همان چیزی وهمان کاری است که اسوه و الگو و مقتدای ما و آقایان رئیسان جمهور یعنی امام علی و امام سجاد و امام صادق و... انجام میدادند . آنوقت اگر گفته شد این آقا ««مرد میدان عمل و رزم»» نه ««مرد منزل و مجلس و محفل و حرف و بزم»» است . صحیح است صحیح است صحیح است . الله اکبر خمینی وخامنه ای رهبر . ای کاش؟!!!
ترجمه و شرح خطبه 108 نهج البلاغه؛ بخش دوم: هدایتگری پیامبر اکرم
متن نهج البلاغه
وَ مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه وآله):
اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ.
وَ مِنْهَا: طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ؛ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ.
او را از شجره نبوت برگزيد و از آنجا كه خاستگاه نور است. از خاندانى بلند پايه، از ناف بطحاء، از چراغهاى ظلمت شكن و از چشمه هاى حكمت.
طبيبى است كه در ميان بيماران مى گردد، تا دردشان را درمان كند. داروها و مرهم هاى خود را مهيا كرده است و ابزار جراحى خويش گداخته است. تا هر زمان كه نياز افتد آن را بر دلهاى نابينا و گوشهاى ناشنوا و زبانهاى ناگويا برنهد. با داروهاى خود در پى يافتن غفلت زدگان است يا سرگشتگان وادى ضلالت، مردمى كه از انوار حكمت پرتوى نمى گيرند و از آتش زنه دانش شراره اى نمى ستانند. در اين حال، همانند ستورانى هستند كه جز چريدن هدفى نشناسند يا همچون صخره هاى سخت كوهستان، در قساوت به سر برند.
ترجمه و شرح خطبه 160 نهج البلاغه؛ بخش پنجم: الگو قرار دادن پیامبر اکرم
متن نهج البلاغه
الرسول الأعظم (صلی الله علیه وآله):
فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ، فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ؛ قَضَمَ الدُّنْيَا قَضْماً وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً، أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً. عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا، فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا؛ وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ، وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ؛ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّهِ.
پس به پيامبر پاكيزه و پاكت اقتدا كن، كه راه و رسم او الگويى است براى الگو طلبان، و مايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند، و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر، و شكمش از همه خالى تر بود، دنيا را به او نشان دادند اما نپذيرفت، و چون دانست خدا چيزى را دشمن مى دارد آن را دشمن داشت، و چيزى را كه خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چيزى را كه خدا كوچك شمرده كوچك و ناچيز مى دانست.
اگر در ما نباشد جز آن كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش كوچك شمارند، بزرگ بداريم، براى نشان دادن دشمنى ما با خدا، و سر پيچى از فرمان هاى او كافى بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وظایف حاکمان در نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
فیلمنوشت | انتخاب درست، کار درست
فیلمنوشت | عدهای برای مچگیری از نظام جمهوری اسلامی کمین کردهاند(KHAMENEI.IR)
فیلمنوشت | عدهای برای مچگیری از نظام جمهوری اسلامی کمین کردهاند(KHAMENEI.IR)
فیلمنوشت | به رقیبتان تهمت نزنید از رقیبتان غیبت هم نکنید(KHAMENEI.IR)
فیلمنوشت | همه در انتخابات شرکت کنند(KHAMENEI.IR)
فیلمنوشت | ملت ایران در انتخابات برنده است(KHAMENEI.IR)
فیلمنوشت | از وعدههای غیر عملی و خلاف قانون پرهیز کنید(KHAMENEI.IR)
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ایام برگزاری سیزدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، گزیدههایی از بیانات رهبر انقلاب دربارهی انتخابات را در مجموعه فیلمنوشت «انتخاب درست، کار درست» مرور میکند.
گزیده دیدار: فیلمنوشت | عدهای برای مچگیری از نظام جمهوری اسلامی کمین کردهاند
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
از شروط رییسجمهور، «رجل سیاسی و مذهبی بودن» و «حفظ تقوا و امانت» است
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی بهمناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره):
راه جبران ناکارآمدی و ضعفهای مدیریتی انتخاب درست است نه شرکت نکردن در انتخابات
رهبر انقلاب با اشاره به قانون اساسی که در آن هم جمهوریت و هم اسلامیت درنظر گرفته شده است، گفتند: در قانون اساسی، از شروط رییسجمهور، «رجل سیاسی و مذهبی بودن» و «حفظ تقوا و امانت» است و این بدین معناست که رییس قوه اجرایی با اقدامات خردمندانه، در سیاست مصلحت مردم را در نظر بگیرد و در میدان اعتقادات نیز دین مردم را هدایت و حفظ کند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به گرمتر شدن محیط انتخابات گفتند: دعوت مردم به حضور نیافتن در انتخابات با بهانههای واهی، عمل به خواست دشمنان است و اگر هر یک از دو رکن مردمسالاری و دین تضعیف شود، اسلام و ایران ضربه و سیلی خواهند خورد.
رهبر انقلاب افزودند: گفته میشود برخی بهعلت فشارهای معیشتی که همه ما آن را لمس میکنیم، برای شرکت در انتخابات مردد هستند یا برخی میگویند در دورههای قبل با شوق به فردی رأی دادیم اما در آخر دوره، منجر به دلخوری شد، بنابراین در انتخابات شرکت نمیکنیم. این موارد استدلالهای درستی نیستند و نباید ما را از مشارکت در انتخابات دلسرد کنند.
ایشان تأکید کردند: اگر نابسامانی، ناکارآمدی و ضعف در مدیریتها وجود دارد، باید آن را با انتخاب درست و خوب و روی کارآوردن مدیریت مردمی و اسلامی جبران کرد نه با شرکت نکردن در انتخابات.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر دقت در انتخاب و توجه به عملکرد کاندیداها افزودند: صرفاً به وعدهها و حرفها نمیتوان اکتفا کرد همچنانکه در قضیه مذاکرات هستهای هم که در جریان است، همواره به مسئولان گفتهایم به عمل کار برآید و به حرفها و وعدهها نمیتوان اعتماد کرد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد، بنابراین باید نگاه کرد که آیا گذشته و عملکرد کاندیداها، وعدههای آنها را تأیید و تصدیق میکند یا نه؟
ایشان در ادامه چند توصیه مهم به نامزدهای محترم داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی با توصیه مؤکد به کاندیداها به پرهیز از بیان وعدههایی که از انجام آنها مطمئن نیستند، گفتند: دادن وعدههای بدون پشتوانه عملی جایز نیست و اینگونه وعده ها، گناه و به ضرر کشور است چون با محقق نشدن آنها مردم از انتخابات و نظام دلسرد میشوند بنابراین فقط وعدههایی بدهید که اهل فن آنها را تأیید میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، توقع دیگر از کاندیداها را صداقت با مردم و بیان شعارهایی دانستند که در دل خود به آنها کاملاً اعتقاد دارند و افزودند: کاندیداها با مردم صادق باشند و شعارهایی ندهند که به آنها اعتقاد ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی، تشویق به مشارکت در انتخابات را وظیفه تک تک مردم دانستند و گفتند: تک تک مردم خود را موظف بدانند که همه آحاد مردم اعم از خانواده، دوستان و آشنایان را به مشارکت در انتخابات دعوت کنند و این، مصداق «تواصی به حق» است.
ایشان افزودند: توقع دیگر از کاندیداها این است که در صورت پیروزی، خود را به «عدالت اجتماعی»، «کاهش فاصله فقیر و غنی»، «مبارزه بدون ملاحظه با فساد»، «تقویت تولید داخلی و مبارزه با قاچاق و واردات بیرویه و افرادی که با پر کردن جیب خود از طریق واردات کمر تولید داخلی را میشکنند» متعهد بدانند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: کاندیداها صراحتاً درباره این موضعات موضع بگیرند تا اگر بعد از انتخاب، عمل نکردند، دستگاههای نظارتی بتوانند از آنها سؤال و مؤاخذه کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان یک تذکر ضروریِ دینی و انسانی درباره مسائل پیشآمده در جریان عدم احراز صلاحیت برخی ثبتنام کنندگان در انتخابات بیان کردند.
ایشان خاطرنشان کردند: به بعضی از افرادی که صلاحیتشان احراز نشد، ظلم وجفا شد و به آنها یا خانوادههایشان که خانوادههای محترم و عفیفی بودند، نسبتهای خلاف واقع داده شد که بعداً ثابت شد آن گزارشها غلط و خلاف است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به انتشار این موارد در بین مردم و در فضای مجازیِ رها و بدون قید و بند، تأکید کردند: حفظ آبرو جزو بالاترین حقوق انسانها است بنابراین خواهش و مطالبه من از دستگاههای مسئول این است که مواردی را که گزارش خلاف واقع راجع به فرزند یا خانواده کسی داده شده، جبران کنند.
ایشان افزوند: خداوند متعال ما را از ظلم، هتک حرمت مؤمن و تخلف از وظایفمان محفوظ بدارد. امام بزرگوار را با اولیاء بزرگ خود محشور و او و شهیدان را از ما راضی کند و با تقدیر خیر برای ملت ایران، این انتخابات را جزو انتخابات دشمنشکن قرار دهد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبط
۱۴۰۰/۰۳/۱۴
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز (جمعه) در سالروز عروج ملکوتی امام خمینی(ره) در سخنانی تلویزیونی، ابداع و تحقق نظریه جمهوری اسلامی یعنی تشکیل حکومتی بر مبنای اسلام ناب و متکی بر مردمسالاری برخاسته از عمق اسلام را مهمترین ابتکار امام راحلِ عظیمالشأن خواندند و تأکید کردند: راز پرشکوه ماندگاری جمهوری اسلامی و نظام امام خمینی، با وجود همه پیشبینیهای دشمنان درباره زوال این نظام، همراهی دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی حاکمیت توأمان اسلام و مردم است و از این پس نیز همراهی همین دو کلمه تضمین پیشرفت مستمر خواهد بود.
رهبر انقلاب همچنین با اشاره به تأکید همیشگی امام خمینی درباره ضرورت شرکت آحاد مردم در انتخابات، انتخاب فردی شایسته را راهحل نابسامانیها و مشکلات خواندند و با بیان نکاتی مهم درباره لزوم پایبندی رییسجمهور آینده به ایجاد عدالت اجتماعی، مبارزه صریح و بدون ملاحظه با فساد و تقویت تولید داخلی افزودند: آحاد مردم خود را به شرکت در انتخابات و تشویق دیگران به این کار ملزم بدانند.
رهبر انقلاب با اشاره به جاری شدن دوباره یاد و خاطره امام در ایام رحلت آن بزرگوار افزودند: ملت و کشور همیشه به نگاهبانی از یاد و رهنمودهای «آن شخصیت عظیم، آن رهبر بیجایگزین و آن خردمند حکیم و برخوردار از اراده پولادین، دل عطوف و ایمان عمیق» نیازمند است.
رهبر انقلاب با اشاره به اول انقلاب و حجم بیسابقه پیشبینیهای مکرر زیادهخواهان جهانی مبنی بر نابودی دوماهه، ششماهه و یا حداکثر یکساله جمهوری اسلامی افزودند: صلابت و قاطعیت امام و پیروزیهای درخشان ملت در جنگ و مسائل دیگر، این همهمه را کمرنگ کرد اما بعد از رحلت امام خمینی، دشمنان و بدخواهان بار دیگر به تکرار آرزوی خود مبنی بر زوال جمهوری اسلامی پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای، اعلام رسمی یک حزب فرسوده و پرمدعا در سال ۶۹، نامه چند سال بعد گروهی از نمایندگان مجلس مبنی بر رو به پایان بودن مهلت جمهوری اسلامی و اعلام علنی برخی مقامات آمریکایی مبنی بر نرسیدن جمهوری اسلامی به چهلسالگی را از نمونههای پیشگوییهای غلط برای زوال جمهوری اسلامی بر شمردند و گفتند: این افراد و گروهها در پیشگوییهای خود، علاوه بر بیان آرزوهایشان، به شکست و نابودی انقلابهای جهان نیز استناد میکردند.
رهبر انقلاب افزودند: حتی در داخل کشور نیز دو نهضت مشروطیت و نهضت ملی چند سال بعد از شکلگیری با روی کار آمدن دیکتاتوری کاملاً سیاه رضاخان و استبداد کودتایی، پیچیده و عمیق محمدرضا شکست خوردند؛ بنابراین پیشبینیها درباره نابودی جمهوری اسلامی به این مسائل تاریخی نیز متکی بود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شکست کامل پیشگوییهای دشمنان و اقتدار و پیشرفت و توسعه مستمر جمهوری اسلامی افزودند: راز پرشکوه و افتخارآمیز ماندگاری نظامِ امام خمینی، همراهی دو کلمه جمهوری و اسلامی است.
ایشان، ابداع نظریه جمهوری اسلامی را کار بزرگ امام خمینی خواندند و افزودند: امام بزرگوار این نظریه را در عرصه نظریات سیاسی بینالمللی وارد کرد و با قدرت مردم و معرفت بسیار عمیق خود آن را عینیت بخشید و محقق کرد.
رهبر انقلاب، شناخت و تسلط جامع امام خمینی بر معارف اسلامی را پشتوانه ایجاد و تحقق نظریه جمهوری اسلامی برشمردند و گفتند: امام لزوم حاکمیت اسلام و اعتقاد به مردم را از دل اسلام ناب به دست آورده بود و به آنها عمیقاً ایمان داشت.
ایشان با اشاره به مخالفان سرسخت دو وجه اسلامی و مردمی بودن جمهوری اسلامی افزودند: بخشی از مخالفان حاکمیت اسلام، «سکولارهای غیرمذهبی» بوده و معتقدند دین شأنیت تشکیل نظام سیاسی و مدیریت کشور را ندارد و محصور به مسائل فردی و عبادات است، البته عدهای از سکولارها هم معتقد بودند دین اصولاً مضر و افیون جامعه است.
رهبر انقلاب افزودند: دسته دیگری از مخالفان حاکمیت اسلام، به دین اعتقاد دارند اما میگویند اسلام نباید به سیاست آلوده شود، این افراد در واقع «سکولارهای مذهبی» هستند و به دخالت و حاکمیت دین در شئون زندگی سیاسی، اجتماعی، اعتقادی ندارند.
حضرت آیتالله خامنهای، مخالفان مردمی بودن جمهوری اسلامی را نیز دو دسته دانستند و گفتند: جمعی از این مخالفان، «لیبرالهای سکولار» هستند که میگویند دموکراسی و مردمسالاری را باید لیبرالها و تکنوکراتها ایجاد کنند و این مسئله ربطی به دین ندارد.
ایشان خاطرنشان کردند: دسته دوم مخالفان مردمسالاری دینی، به دین اعتقاد دارند اما میگویند مردم در حاکمیت دینی هیچ کارهاند و دین باید بدون اتکا و نقشآفرینی مردم حکومت تشکیل دهد که شکل افراطی این نظر، در سالهای اخیر در شکلگیری گروه داعش ظاهر شد.
حضرت آیتالله خامنهای حاکمیت دین با اتکا به مردم را یک استنباط و نظریه عالمانه و نه احساسی خواندند و گفتند: مردمسالاری دینی از متن اسلام برخاسته است و هر کس انکار کند، در قرآن مطالعه و تدبر نکرده است.
ایشان،، با استناد به آیات مکرر قرآن مبنی بر لزوم اطاعت مردم از رسول اکرم افزودند: در صدها آیه قرآن زمینههای اطاعت مردم از نبی مکرم تشریح شده است که آیات جهاد، اقامه قسط و عدل، اجرای حدود، معاملات اجتماعی - اقتصادی، قراردادهای بینالمللی و دهها عرصه دیگر از جمله این زمینهها هستند که مجموعه همین زمینهها، به معنای تشکیل حکومت است.
رهبر انقلاب با استناد به احادیث فراوان و سنت رسول اکرم مبنی بر تشکیل حکومت افزودند: بعد از رحلت پیامبر با وجود اختلاف درباره جانشینی ایشان، احدی از مسلمانان شک نداشت که باید حکومت بر اساس دین و قرآن ادامه یابد.
رهبر انقلاب در جمعبندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: بر اساس آیات قرآن مجید و احادیث و سنت پیامبر، اگر کسی به اسلام اعتقاد داشته باشد باید به حاکمیت اسلام هم معتقد باشد.
رهبر انقلاب بعد از تبیین موضوع حاکمیت اسلام، به موضوع جمهوریت و مردمسالاری پرداختند و با تأکید بر اینکه اعتبار رأی مردم مسئله بسیار مهمی است، گفتند: به این موضوع از دو منظر میتوان نگریست: ۱- از منظر دینی و اعتقادی و در چهارچوب مسئولیت و حق ۲- از این منظر که تحقق عملی حاکمیت دین بدون مردم امکانپذیر نیست.
ایشان در خصوص رأی مردم از منظر دینی و اعتقادی افزودند: در آیات و روایات، آحاد مردم و خواص در قبال سرنوشت جامعه و همچنین جلوگیری از انحراف و بروز شکاف طبقاتی مسئول دانسته شدهاند و امر به معروف نیز یک وظیفه عمومی شمرده شده که یکی از مهمترین معروفها برپایی حکومت دینی است. همچنین انسانها دارای اراده و حق تعیین سرنوشت هستند که حاکمیت مردم یکی از نمودهای حق تعیین سرنوشت است.
رهبر انقلاب به موضوع مردمسالاری دینی از منظر نیاز حکومتها به پشتوانه مردمی نیز اشاره کردند و گفتند: حکومتها بدون پشتوانه مردمی چارهای جز روی آوردن به زور و ظلم نخواهند داشت و از آنجا که در حکومت اسلامی ظلم جایز نیست، تحقق حکومت اسلامی و ادامه آن فقط با پشتوانه مردمی امکانپذیر است.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: بنابراین مردمسالاری دینی و جمهوری اسلامی یک طرح ناب و خالص دینی است و اینکه برخی میگویند امام مردمسالاری را از غربیها گرفت، سخنی بیمبنا است؛ زیرا امام کسی نبود که بخاطر رودربایستی از حکم خدا منصرف شود.
ایشان افزودند: روزی که امام موضوع الزام حجاب در اجتماع را مطرح کردند برخیها از جمله بعضی نزدیکان امام مخالف بودند اما ایشان بطور قاطع، دستور دین را مطرح کردند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: امام بزرگوار با انجام این نواندیشی دینی که مبتنی بر معرفت عمیق دینی بود، ملت ایران را که قرنها با استبداد خو گرفته بود، به میدان آورد تا با باور به تواناییهای خود، کارهای بزرگی همچون ساقط کردن سلطنت چند هزارساله و ایستادگی در مقابل جنگ هشت ساله و متکی به پشتیبانی همه قدرتهای بزرگ دنیا را انجام دهند.
ایشان با تاکید بر اینکه امام دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی «حاکمیت اسلام» و «حاکمیت مردم» را گرهگشای همه مشکلات میدانستند، افزودند: هر زمان که مردم به کار گرفته شدند و معیارهای اسلام رعایت شد، پیش رفتیم و هرجا که یکی از این دو رعایت نشد، پیش نرفتیم.
رهبر انقلاب به یک نمونه اشاره کردند و گفتند: اگر در اقتصاد، رشد کارگاههای کوچک و متوسط یعنی زمینه ورود مردم را به حوزه تولید فراهم کرده بودیم اکنون وضع اقتصادی بهتر بود.
ایشان افزودند: بنابراین اگر مسئولان حدود و موازین اسلامی را در مسائل داخلی و خارجی رعایت، و ساز و کار حضور مردم در صحنه را نیز فراهم کنند، مشکلات حل خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه با اشاره به برخی بیانات امام(ره) درباره اسلام و مردمسالاری افزودند: از دیدگاه امام(ره)، اسلام از یک طرف «ضد تحجر و التقاط»، «ضد ظلم، استکبار، فساد و ویژهخواری»، «ضد سلطه آمریکا و دخالت بیگانگان»، «ضد اشرافیگری و اختلاف طبقاتی»، و از طرف دیگر «طرفدار محرومان و عدالتخواه» است.
ایشان همچنین در خصوص دیدگاه امام درباره مردمسالاری و انتخابات خاطرنشان کردند: امام انتخابات را «فریضه دینی» میدانستند و در وصیتنامه خود میگویند «عدم حضور در انتخابات در برخی مقاطع چه بسا گناهی در رأس گناهان کبیره باشد» و «کوتاهی در مشارکت، پیامدهای دنیوی و حتی تا نسلهای بعد داشته باشد که مستلزم بازخواست الهی است».
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: به لطف خداوند بعد از رحلت امام، ملت ایران عطیه الهیِ مردمسالاری دینی را حفظ کرده و در مقابل توطئه دشمنان برای جدایی مردم از نظام و بیاعتقاد کردن آنها به اسلام و مردمسالاری دینی، محکم ایستادهاند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: متأسفانه برخی با ادبیات مختلف، حرف دشمنان را تکرار میکنند. گاهی از لزوم ایدئولوژیزدایی و حرکت به سمت لیبرال دموکراسی میگویند، گاهی از موضع دلسوزی برای قداست دین وارد میشوند و حتی برخی هم میگویند ضوابط اسلامی با مردمسالاری قابل جمع نیست.
ایشان تأکید کردند: کسانی که این سخنان را تکرار میکنند، دلسوز ملت ایران نیستند و به دنبال زدن ریشه اسلام هستند.
رهبر انقلاب با اشاره به قانون اساسی که در آن، هم جمهوریت و هم اسلامیت در نظر گرفته شده است، گفتند: در قانون اساسی، از شروط رییسجمهور، «رجل سیاسی و مذهبی بودن» و «حفظ تقوا و امانت» است و این بدین معناست که رییس قوه اجرایی با اقدامات خردمندانه، در سیاست مصلحت مردم را در نظر بگیرد و در میدان اعتقادات نیز دین مردم را هدایت و حفظ کند.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به گرمتر شدن محیط انتخابات گفتند: دعوت مردم به حضور نیافتن در انتخابات با بهانههای واهی، عمل به خواست دشمنان است و اگر هر یک از دو رکن مردمسالاری و دین تضعیف شود، اسلام و ایران ضربه و سیلی خواهند خورد.
رهبر انقلاب افزودند: گفته میشود برخی به علت فشارهای معیشتی که همه ما آن را لمس میکنیم، برای شرکت در انتخابات مردد هستند یا برخی میگویند در دورههای قبل با شوق به فردی رأی دادیم اما در آخر دوره، منجر به دلخوری شد، بنابراین در انتخابات شرکت نمیکنیم. این موارد استدلالهای درستی نیستند و نباید ما را از مشارکت در انتخابات دلسرد کنند.
ایشان تأکید کردند: اگر نابسامانی، ناکارآمدی و ضعف در مدیریتها وجود دارد، باید آن را با انتخاب درست و خوب و روی کار آوردن مدیریت مردمی و اسلامی جبران کرد نه با شرکت نکردن در انتخابات.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر دقت در انتخاب و توجه به عملکرد کاندیداها افزودند: صرفاً به وعدهها و حرفها نمیتوان اکتفا کرد همچنانکه در قضیه مذاکرات هستهای هم که در جریان است، همواره به مسئولان گفتهایم به عمل کار برآید و به حرفها و وعدهها نمیتوان اعتماد کرد.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد، بنابراین باید نگاه کرد که آیا گذشته و عملکرد کاندیداها، وعدههای آنها را تأیید و تصدیق میکند یا نه؟
ایشان در ادامه چند توصیه مهم به نامزدهای محترم داشتند.
رهبر انقلاب اسلامی با توصیه مؤکد به کاندیداها به پرهیز از بیان وعدههایی که از انجام آنها مطمئن نیستند، گفتند: دادن وعدههای بدون پشتوانه عملی جایز نیست و اینگونه وعدهها، گناه و به ضرر کشور است چون با محقق نشدن آنها مردم از انتخابات و نظام دلسرد میشوند بنابراین فقط وعدههایی بدهید که اهل فن آنها را تأیید میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، توقع دیگر از کاندیداها را صداقت با مردم و بیان شعارهایی دانستند که در دل خود به آنها کاملاً اعتقاد دارند و افزودند: کاندیداها با مردم صادق باشند و شعارهایی ندهند که به آنها اعتقاد ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی، تشویق به مشارکت در انتخابات را وظیفه تک تک مردم دانستند و گفتند: تک تک مردم خود را موظف بدانند که همه آحاد مردم اعم از خانواده، دوستان و آشنایان را به مشارکت در انتخابات دعوت کنند و این، مصداق «تواصی به حق» است.
ایشان افزودند: توقع دیگر از کاندیداها این است که در صورت پیروزی، خود را به «عدالت اجتماعی»، «کاهش فاصله فقیر و غنی»، «مبارزه بدون ملاحظه با فساد»، «تقویت تولید داخلی و مبارزه با قاچاق و واردات بیرویه و افرادی که با پر کردن جیب خود از طریق واردات کمر تولید داخلی را میشکنند» متعهد بدانند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: کاندیداها صراحتاً درباره این موضوعات موضع بگیرند تا اگر بعد از انتخاب، عمل نکردند، دستگاههای نظارتی بتوانند از آنها سؤال و مؤاخذه کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان یک تذکر ضروریِ دینی و انسانی درباره مسائل پیشآمده در جریان عدم احراز صلاحیت برخی ثبتنام کنندگان در انتخابات بیان کردند.
ایشان خاطرنشان کردند: به بعضی از افرادی که صلاحیتشان احراز نشد، ظلم و جفا شد و به آنها یا خانوادههایشان که خانوادههای محترم و عفیفی بودند، نسبتهای خلاف واقع داده شد که بعداً ثابت شد آن گزارشها غلط و خلاف است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به انتشار این موارد در بین مردم و در فضای مجازیِ رها و بدون قید و بند، تأکید کردند: حفظ آبرو جزو بالاترین حقوق انسانها است بنابراین خواهش و مطالبه من از دستگاههای مسئول این است که مواردی را که گزارش خلاف واقع راجع به فرزند یا خانواده کسی داده شده، جبران کنند.
ایشان افزوند: خداوند متعال ما را از ظلم، هتک حرمت مؤمن و تخلف از وظایفمان محفوظ بدارد. امام بزرگوار را با اولیاء بزرگ خود محشور و او و شهیدان را از ما راضی کند و با تقدیر خیر برای ملت ایران، این انتخابات را جزو انتخابات دشمنشکن قرار دهد.
متن سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
انتخاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به رهبري انقلاب اسلامي توسط مجلس خبرگان (14خرداد1368ش)
انتخاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به رهبري انقلاب اسلامي توسط مجلس خبرگان (1368ش) پس از ارتحال جانسوز رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره)، خبرگان ملت، طي اجلاس ويژهاي، تصميم تاريخي و تعيين كننده خود را درباره جانشيني حضرت امام و انتخاب رهبر جديد اتخاذ كردند و حضرت آيتاللَّه خامنهاي را به اين سمت خطير برگزيدند. بينش روشن درباره اسلام و علوم اسلامي، قدرت استنباط در فقه و حقوق اسلامي، آگاهي و شناخت وسيع در مورد مسائل زمان و مقتضيات عصر حاضر و نيز شجاعت، تدبير و مديريت قوي در حضرت آيتاللَّه خامنهاي، موجب اين انتخاب مجلس خبرگان بود. ايشان از مبارزان نخستين انقلاب از سال 42 و عضو شوراي انقلاب بوده و پس از پيروزي نهضت در شوراي عالي دفاع، حزب جمهوري اسلامي، امامت جمعه تهران، نمايندگي مجلس خبرگان و رياست جمهوري و... مسؤوليت داشتند. با اعلام خبر رهبري معظم له، دلهاي مسلمانان شاد و دشمنان اسلام و انقلاب مأيوس شدند.
روایت عصر روز چهاردهم - انتخاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به رهبري انقلاب اسلامي توسط مجلس خبرگان (1368ش) - امام سیدعلی حسینی خامنه ای مدظله العالی - انتصاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به امامت جمعه تهران توسط "امام خميني ... - انتصاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به امامت جمعه تهران توسط "امام خميني" (1358ش) - انتخاب دوباره حضرت آيت اللَّه "سيدعلي خامنه ای" به رياست جمهوري ايران (1364 ش) - نماهنگ | روایتی از چهل سال سیره انقلابی آیتالله خامنهای در عهد با انقلاب و ملت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
ارتحال جانسوز حضرت "امام خميني(ره)" بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران (14خرداد1368ش)
ارتحال جانسوز حضرت "امام خميني(ره)" بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران (1368ش) حضرت امام خميني(ره) در زادروز حضرت زهرا(س) در 20 جماديالثاني 1320 ق برابر با اول مهر 1281 ش در خمين به دنيا آمدند. هنوز پنج ماه از تولد اين عزيز نگذشته بود كه پدرشان، سيدمصطفي، از علماي آن ديار به دست خوانين منطقه به شهادت رسيد. آن حضرت تحت تكفُّل مادر، عمه و برادر بزرگ خود، پس از تحصيل مقدمات در خمين راهي اراك گرديد و از محضر حاج شيخ عبدالكريم حائري استفاده برد. با مهاجرت استاد به قم، حضرت امام نيز به قم رفتند و به تكميل تحصيلات خود پرداختند. پس از ارتحال آيتاللَّه بروجردي، زندگي سياسي امام، وارد مرحله جديدي شده و حوادث آينده، ايشان را به دشمن شماره يك رژيم پهلوي تبديل كرد. سخنرانيهاي پرشور و افشاگريهاي كوبنده ايشان، رژيم را رسوا مينمود تا اين كه در اعتراض به تصويب لايحه كاپيتولاسيون، سخنراني شديداللحني عليه رژيم ايراد فرمود و چند روز بعد از آن در آبان 1343 به تركيه و سپس عراق تبعيد شدند. اين تبعيد بيش از 14 سال به طول انجاميد. امام كه از خارج از كشور حوادث ايران را تعقيب مينمودند و انقلاب را هدايت ميكردند، بر اثر پايداري مردم، سرانجام در 12 بهمن سال 57 وارد ايران شده و پس از چند روز، به رهبري ايشان، نظام شاهنشاهي ساقط شد. حوادث سالهاي پس از انقلاب اسلامي تا رحلت معظمله، فصل پرشوري در تاريخ حماسي جمهوري اسلامي ايران را تشكيل ميدهد. سرانجام رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، پس از سالها مبارزه در راه حق و متجلي ساختن اسلام حقيقي در ميان جوامع اسلامي و بشري و ستيز دائم با كفر و استكبار جهاني، در شامگاه روز سيزدهم خرداد سال 1368ش به ملكوت اعلي پيوست و جهان اسلام در ماتم بزرگترين، شجاعترين و آگاهترين مرجع و رهبر اسلامي، به سوگ نشست. خبر رحلت اين قائد عظيم الشأن در بامداد روز 14 خردادماه 1368 اعلام شد و قلب مالامال از عشق مردم به آن حضرت را به ماتمي جانكاه فرو برد.
سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم (13خرداد1342 ش)
هفت اصل از مهمترین اصول اندیشه امام خمینی رحمهالله
خط حزبالله ۲۳۹ | همان خطِ خمینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
وفات فقيه بزرگوار و مجتهد عاليقدر آيت اللَّه شيخ "محمدباقر كمره اي"(14خرداد1374ش)
وفات فقيه بزرگوار و مجتهد عاليقدر آيت اللَّه شيخ "محمدباقر كمر ه اي"(1374ش) آيت اللَّه شيخ محمدباقر كمرهاي خميني در سال 1281 ش (1320 ق) در كمره خمين متولد گرديد. وي پس از خواندن مقدمات نزد پدر، راهي اراك شد و پس از تاسيس حوزه علميه قم وارد اين شهر گرديد. ايشان از پرورش يافتگان حوزه درس آيات عظام شيخ عبدالكريم حائري يزدي در قم و سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزاي ناييني، شيخ محمد حسين غروي اصفهاني، سيدعلي شهرستاني، شيخ مهدي خالصي و آقا ضياء عراقي در نجف بود و پس از سالياني، از استادان خود اجازه اجتهاد و روايت گرفت. آيتاللَّه محمدباقر كمرهاي علاوه بر تدريس و تأليف و ترجمه، به راهنمايي مردم پرداخته و در زندگي، بسيار زاهد و قانع بود و به نوافل يوميه، تهجد و شب زندهداري، رعايت مستحبات و بياعتنايي به زخارف دنيا جديت مينمود و دوبار پياده به زيارت خانه خدا شتافت. از ايشان بيش از پنجاه كتاب ارزشمند برجاي مانده است كه: ترجمه جلد چهاردهم بحارالانوار در ده جلد، تقريرات فقه و اصول استادان خود، الدين في طَورِ الاجتماع، مرواريد حكمت، حكمت قرآن و... از آن جملهاند. سالهاي پاياني عمر آيت اللَّه كمرهاي در شهر ري گذشت تا سرانجام اين عالم فرزانه در چهاردهم خرداد 1374 ش برابر با5 محرمالحرام 1416 ق در 93 سالگي بدرود حيات گفت و در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) به خاك سپرده شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
مرگ "شيخ خزعل" فرمانرواي خوزستان در زمان رضاخان پهلوي (14خرداد1315 ش)
مرگ "شيخ خزعل" فرمانرواي خوزستان در زمان رضاخان پهلوي (1315 ش) شيخ خزعل خان ملقب به مُعِزُّ السَّلطَنه و سردار اقدس در حدود سال 1240 ش به دنيا آمد. وي در 1280 ش به جاي برادرش كه گويا به دست او از بين رفته بود، از طرف مظفرالدين شاه به حكمراني خرمشهر (مُحَمَّرِه) و نواحي اطراف تعيين گرديد. وي بر خلاف برادرش، مردي باهوش و سياستمدار بود و با ازدواجهاي متعددِ مصلحتي، توانست به صاحبان قدرت و مقامات درجه اول كشور در دربار نزديك شود. شيخ خزعل، كم كم نفوذ فراواني در منطقه خوزستان به دست آورد و مدتها، فرمانروايي آن جا را به عهده داشت. او با برانداختن ساير رقيبان و مطيع ساختن آنها، چنان قدرت و امكاناتي به چنگ آورد كه خود را اميرِ عربستان ناميد و پس از صدور فرمان مشروطه كه اوضاع ايران آشفته بود، داعيه سلطنتِ خوزستان پيدا كرد. وي با برقراري روابط بسيار نزديك با انگليسيها، موقعيت خود را در برابر دولت ايران تضمين شده ميديد و در رديف شيوخ درجه اول خليج فارس به شمار ميرفت. اما با روي كار آمدن رضاخان ميرپنج و حمايت پنهاني انگليس از او، انگلستان از خزعل روي بر تافت و او را تنها گذاشت. خزعل كه وضعيت جديد را ديد، خوزستان را بدون كمترين مقاومت به سردار سپه واگذار كرد و از رضاخان عذرخواهي نمود. او خود را ناتوانتر از آن ميديد كه بدون ياري انگليس از عهده رضاميرپنج برآيد، بنابراين پس از يكبار نافرماني، خود را تسليم نمود. در نهايت او و خاندان و سران قبيله او را به تهران فرستادند تا اين كه شيخ خزعل در چهاردهم خرداد 1315 ش در حدود 75 سالگي توسط عدهاي ناشناس كه ظاهراً از مأموران امنيتي بودند خفه شد و درگذشت. شيخ خزعل مردي فوق العاده عياش و خوشگذران بود و تعداد همسرانش در حرمسرا از يكصد نفر تجاوز ميكرد. او در مكر و حيله نظير نداشت و در جاهطلبي از هيچ كاري فروگذار نميكرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
ارتحال آيت اللَّه "سيدجعفر شاهرودي" عالم و فقيه جليل (14خرداد1352 ش)
ارتحال آيت اللَّه "سيدجعفر شاهرودي" عالم و فقيه جليل (1352 ش) آيت اللَّه سيد جعفر شاهرودي در سال 1294ش (1333ق) در خاندان فضل و دانش به دنيا آمد. وي پس از فراگيري مقدمات، براي ادامه تحصيل راهي مشهد و قم شد و از محضر حضرات آيات ميرزا جواد ملكي تبريزي و شيخ عبدالكريم حائري يزدي و ديگر استادان بهره جست. ايشان همچنين در نجف در درس آيات عظام: ميرزاي نائيني، آقا ضياءالدين عراقي و سيدابوالحسن اصفهاني استفاده نمود و به مقام اجتهاد رسيد. وي در سال 1324 ش به ايران بازگشت و ابتدا در شهر ري و سپس در تهران رحل اقامت افكند و به اقامه جماعت و خدمات ديني و نشر معارف اسلامي پرداخت. اين عالم سترگ سرانجام در چهاردهم خرداد 1352ش برابر با دوم جماديالاول 1393 ق در 58 سالگي دعوت حق را اجابت كرد و جنازهاش را با تجليل به قم حمل كرده و در قبرستان شيخان مدفون گرديد. آيت اللَّه سيدجعفر شاهرودي از جمله عالماني بود كه به زيور علم و حلم آراسته و داراي معنويت و صفاي قلب و تزكيه نفس و بر كنار از هواهاي نفساني بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
تولد "كسايي مروزی" شاعر معروف ايراني(22شوال341 ق)
تولد "كسايي مروزی" شاعر معروف ايراني(341 ق) دوران زندگي ابواسحاق كسايى مروزي، شاعر شيعي مذهب معروف ايراني، مقارن با اواخر عهد ساماني و اوايل دورهي غزنوي در ايران بود. او در آغاز، شاعري مديحه سرا بود، اما پس از چندي در پي دگرگوني روحي كه موجب تحول فكري و عقيدتي او شد، زهد و عبادت پيشه كرد و تنها به مدح پيامبر اسلام وخاندان ايشان و وعظ پرداخت. كسايي در ابداع مضامين، بيان معاني و توصيف و تشبيه، قدرت بسيار داشت. او موعظه و حكمت رادر شعر فارسي به كمال رسانيد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت عالم بزرگ شيعه "سيدنعمت اللَّه جزايری" فقيه و دانشمند نامي(22شوال1112 ق)
رحلت عالم بزرگ شيعه "سيدنعمت اللَّه جزايری" فقيه و دانشمند نامي(1112 ق) سيد نعمت اللَّه جزايري فرزند سيدعبداللَّه كه از نوادگان امام موسي كاظم(ع) به شمار ميآيد، در حدود سال 1050 ق در (صباغيه) يكي از مناطق اطراف بصره به دنيا آمد. پس از تحصيل مقدمات در زادگاه خود، عازم شيراز شد و با جديت به ادامهي تحصيل و تدريس همت گماشت. در ادامهي راه به اصفهان رفت و از محضر درس محقق سبزواري، شيخ حرعاملي، ملامحسن فيض كاشاني و علامه محمد باقر مجلسي و... بهره برد و به سوي قلههاي كمال پيش رفت. وي چنان مورد توجهي علامهي مجلسي قرار گرفت كه به مدت چهار سال استاد را در انجام رسالت بزرگش كه تأليف كتاب شريف بحارالانوار بود، ياري كرد و بعدها خود يكي از مدرسان بزرگ اصفهان گرديد. نقل است كه بر اثر شدت مطالعه دچار چشم درد شد و داروي پزشكان فايده نبخشيد. او به همراه برادر راهي عتبات عاليات گرديد و خاك مقدس آن سامان را سرمهي چشمان خويش نمود و شفا يافت. سيد جزايري در اواخر عمر به دعوت حاكم خوزستان راهي شوشتر گرديد و در آن ديار، مساجد و مدارس ديني فراواني پي افكند و به تربيت مشتاقان علوم اهل بيت(ع) پرداخت. همچنين از او كتب فراواني به جاي مانده است. سرانجام اين عالم رباني در راه بازگشت از مشهد رضوي بيمار شد و در جايدر - منزلگاهي نزديك پل دختر - دعوت حق را لبيك گفت و در همان جا به خاك سپرده شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
مروری بر نقش و جایگاه شورای نگهبان در صیانت از قانون اساسی و حقوق مردم
پاسدارِ قانون
«غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد.» ایام فتنه ۸۸ بود که این جمله امام خمینی را بار دیگر بر سر زبانها انداخت. عبارتی که پاسخ هر اظهارنظر و اقدام غیرقانونی بود. قضیه به خرداد ۱۳۶۰ بر میگردد. تعدادی از نمایندگان مجلس رفته بودند دیدار امام(ره). جملات صریحتر از آنند که نیاز به تفسیر داشته باشد: «من اول سال به آقایان عرض کردم که این سال خوب است سال اجرای قانون باشد... نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد! نباید از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمیتوانی قبول نداشته باشی... همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید و لو بر خلاف رای شما باشد.»
کلیدواژه اصلی این جملات قانون است. در راس همه قوانین هم قانون اساسی قرار گرفته است. همین ضرورت هم باعث شده که در بسیاری از کشورها و حاکمیتهای سیاسی با مکاتب مختلف فکری از ایالات متحده گرفته تا مدلهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه و کشورهای دیگری مانند مصر، یک جایگاه فراقوهای پاسداری از ارزشهای این هسته سخت را بر عهده داشته باشد. این جایگاه معمولا با عنوان «دادگاه قانون اساسی»، «دیوان عالی» یا عباراتی نظیر آن شناخته میشود و در اختلافات حرف آخر را میزند. همه هم ملزم به اطاعت از آن هستند. به نحو ی که حتی در انتخابات سال ۲۰۰۰ آمریکا دو نامزد اصلی اختلافات شدیدی داشتند و در نهایت رای دیوان عالی دعوا را خاتمه داد. یک تاریخ ۱۱۵ ساله
در جامعه ایران که مردم اصل مشروعیت حکومت را متعلق به خداوند میدانند، جایگاه فوق علاوه بر پاسداری از قانون اساسی، وظیفه پاسداری از اصول شرع را هم بر عهده دارد تا قانونی برخلاف احکام الهی و معارف اسلامی، وضع نشود. این موضوع، محدود به دوره جمهوری اسلامی هم نیست و سابقه آن به ۱۱۵ سال قبل بر میگردد. دورانی که نطفه حکومت مشروطه در ایران بسته شد و طبق قانون اساسی مشروطه، پنج نفر از علما و فقها وظیفه نظارت بر مصوبات مجلس را بر عهده داشتند. پس از استقرار جمهوری اسلامی هم این ساختار تکمیل شد و وظایف آن ذیل نهادی به نام شورای نگهبان قرار گرفت.
وجه صیانت از اصول شرع هم برای نظام اسلامی ضرورتی انکارناپذیر است. پاسخ امام(ره) به نامه وزیرکشور در سال ۶۶ و اظهارنظر درباره ماهیت یکی از جریانهای سیاسی وقت به نام نهضت آزادی در همین راستا قابل تحلیل است. ایشان به همین دلیل اعضای این جریان را فاقد صلاحیت برای هر مسئولیتی در نظام اسلامی توصیف کردند. رد صلاحیت نامزدهای این جریان در انتخابات سومین دوره مجلس هم ناظر به اختیارات قانونی شورای نگهبان بر پاسداری از قانون اساسی و شرع مقدس بود.
در بند نهم اصل ۱۱۰ قانون اساسی به صراحت به این موضوع اشاره شده است: «صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون می آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان برسد.» از این جهت فصلالخطاب بودن شورای نگهبان در تایید صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از موارد مصرّح در قانون اساسی است. هشدار امام
اصول قانون اساسی و روح اسلامی حاکم بر آن از نگاه امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب اهمیت انکارناپذیر دارند. امام راحل(ره) در مقاطع مختلف رهبری ۱۰ سالهشان به کرات این موضوع را گوشزد کردهاند. بهطور مثال در اردیبهشت ماه ۱۳۶۳ امام خمینی(ره) در پیامی خطاب به ملت ایران چنین نوشتهاند: «... افرادی که نظریه شورای محترم نگهبان در ابطال یا تایید بعضی حوزهها موافق میلشان نبوده است، دست به شایعه افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین مینمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زدهاند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازیها چه خواهد بود... من به این آقایان هشدار میدهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است.» تخریب ممنوع!
حضرت آیتالله خامنهای هم مانند امام راحل(ره) همواره در طول سالهای زعامت و رهبری چنین سیرهای داشتهاند و در مقاطع مختلفی آن را به صراحت اعلام کردهاند: «بعضی وقتی در شورای نگهبان رد شدند ناراحت میشوند... بنده هم ممکن است اگرچنانچه در یک موردی بگویند «شما صلاحیّت نداری» ناراحت بشوم امّا آیا وقتی ناراحت شدیم بایستی جنجال بکنیم؟... اگرچنانچه شورای نگهبان اشتباه کرده باشد، شما بایستی به آنها مراجعه کنید و آنها هم طبق قانون، همان وظیفهای که دارند باید انجام بدهند؛ اگر نشد، نمیشود شورای نگهبان را تخریب کرد.»
۲۰/۱۲/۹۴ تخریبکنندگان توبه کنند
ایشان همواره در مقاطع مختلف بهخصوص در انتخابات دورههای متعدد محلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری پشتیبان این نهاد قانونی بوده و حمله و تخریب آن را یکی از غلطترین کارها و أن را همراستا با اهداف دشمن میدانند: «یکی از غلطترین کارها در این زمینه، حملهی به شورای نگهبان است؛ شورای نگهبان یک مجموعهی مورد اعتماد است؛ در قانون اساسی شأنی برای شورای نگهبان معیّن شده است… چطور آسان متّهم بکنند شورای نگهبان را که مثلاً از روی غرض فلان کس را رد کردهاند، یا فلان کس را قبول کردهاند؟ خب این تهمت زدن است. تهمت گناه کبیره است... باید توبه کنند.»۱۶/۱۱/۹۸ در خدمت استبداد رضاخانی نباشید
شورای نگهبان از نگاه رهبر انقلاب از دستگاههای امین و معتمد نظام جمهوری اسلامی توصیف شده به حدی که فعالیت آن نه فقط موجبات سلامت انتخابات بلکه سلامت نظام را هم تضمین میکند. نکته قابل توجه آنکه ایشان پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی چهارم که علیه نقش شورای نگهبان زمزمههایی شده بود، این گونه موضع گرفتند: «هرکس که این موقعیت را برای شورای نگهبان نپسندد و با آن معارضه و مقابله بکند، آگاهانه و یا ناآگاهانه در همان خطی قرار گرفته که یک روز در زمان رضاخان... انجام گرفت.».۴/۱۲/۱۳۷۰ شورای قاطع نگهبان
از نگاه رهبر انقلاب، یکی از ضمانتهای اسلامی ماندن انقلاب، قاطعیت شورا در انجام وظیفه قانونیاش است: «هیچ ملاحظهای نباید مانع از اعمال مقررات شود... اگر شورابه یک نتیجه منطبق بر قانون رسید، باید با قاطعیت اقدام کند. هیچ چیز نباید مانع از اقدام قاطع قانونی شود. بخصوص در چنین اموری ... قاطعیت لازم است.» و این وظیفه حساس شورای نگهبان در جلوگیری از انحراف نظام از خط اسلام و قانون اساسی است که موجب شده، بیاحترامی به شورای نگهبان در دورههای مختلف، غالبا با حمایت و پاسخ قاطع از سوی رهبران انقلاب مواجه شود: «آنهایی که قلمی بهدستشان هست، تریبونی در اختیارشان هست، بفهمند که اعتراض کردن، بیاحترامی کردن و هتک حرمت شورای نگهبان، خطای کوچکی نیست. قابل قبول و قابل تحمّل نیست.» ۱۴/۱۱/۱۳۷۴
برچسبها: انتخابات؛ انتخابات ریاست جمهوری؛ شورای نگهبان؛ انتخابات سالم؛ آفتهای انتخابات؛ تخریب وجهه کشور؛ نامزدهای انتخاباتی؛ انتخابات ۱۴۰۰؛
در اين رابطه بخوانید :
خط حزب الله / خط حزبالله ۲۸۹ | پاسدار قانون
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطبيانات
[نمایش تمام تصاوير]|[دریافت تمام تصاویر (Zip)]
باور امام به خدا
حضرت آیتالله خامنهای: «باور به خدا، باور به مردم و باور به خود، محور همهی تصمیمگیریهای امام، همهی اقدامهای او و همهی سیاستهای او شد.» ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت ۱۴ خردادماه، سالگرد رحلت امام خمینی رحمهالله، لوح «باور امام به خدا» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
ارتحال جانسوز حضرت "امام خميني(ره)" بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران (14خرداد1368ش)
ارتحال جانسوز حضرت "امام خميني(ره)" بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران (1368ش) حضرت امام خميني(ره) در زادروز حضرت زهرا(س) در 20 جماديالثاني 1320 ق برابر با اول مهر 1281 ش در خمين به دنيا آمدند. هنوز پنج ماه از تولد اين عزيز نگذشته بود كه پدرشان، سيدمصطفي، از علماي آن ديار به دست خوانين منطقه به شهادت رسيد. آن حضرت تحت تكفُّل مادر، عمه و برادر بزرگ خود، پس از تحصيل مقدمات در خمين راهي اراك گرديد و از محضر حاج شيخ عبدالكريم حائري استفاده برد. با مهاجرت استاد به قم، حضرت امام نيز به قم رفتند و به تكميل تحصيلات خود پرداختند. پس از ارتحال آيت اللَّه بروجردي، زندگي سياسي امام، وارد مرحله جديدي شده و حوادث آينده، ايشان را به دشمن شماره يك رژيم پهلوي تبديل كرد. سخنرانيهاي پرشور و افشاگريهاي كوبنده ايشان، رژيم را رسوا مينمود تا اين كه در اعتراض به تصويب لايحه كاپيتولاسيون، سخنراني شديداللحني عليه رژيم ايراد فرمود و چند روز بعد از آن در آبان 1343 به تركيه و سپس عراق تبعيد شدند. اين تبعيد بيش از 14 سال به طول انجاميد. امام كه از خارج از كشور حوادث ايران را تعقيب مينمودند و انقلاب را هدايت ميكردند، بر اثر پايداري مردم، سرانجام در 12 بهمن سال 57 وارد ايران شده و پس از چند روز، به رهبري ايشان، نظام شاهنشاهي ساقط شد. حوادث سالهاي پس از انقلاب اسلامي تا رحلت معظمله، فصل پرشوري در تاريخ حماسي جمهوري اسلامي ايران را تشكيل ميدهد. سرانجام رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، پس از سالها مبارزه در راه حق و متجلي ساختن اسلام حقيقي در ميان جوامع اسلامي و بشري و ستيز دائم با كفر و استكبار جهاني، در شامگاه روز سيزدهم خرداد سال 1368ش به ملكوت اعلي پيوست و جهان اسلام در ماتم بزرگترين، شجاعترين و آگاهترين مرجع و رهبر اسلامي، به سوگ نشست. خبر رحلت اين قائد عظيم الشأن در بامداد روز 14 خردادماه 1368 اعلام شد و قلب مالامال از عشق مردم به آن حضرت را به ماتمي جانكاه فرو برد.
امام خمینی (س) از نگاه سیاستمداران و اندیشمندان جهان + جدول | ...
امام روحالله از دید 22 چهره سرشناس جهان/ «خمینی» ابرمردی که در ...
نظر اندیشمندان و سیاستمداران جهان در مورد انقلاب اسلامی و امام ...
انقلاب امام خمینی(س) و نقش آن در بیداری جهان اسلام - پرتال امام ...
نظر سیاستمداران درباره ي امام خمینی (قدسسرهالشریف) > شمیم ...
نظریه انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی - پرتال جامع علوم انسانی
نظر اندیشمندان؛نویسندگان و...«درباره امام خمینی وانقلاب اسلامی»
آسیبشناسی انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه امام خمینی (ره) - ...
انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) در نگاه اندیشمندان جهان - کیهان
"ارتحال امام خمینی" | سامانه اطلاع رسانی پرتال امام خمینی (س)
پنج خاطره شنیدنی رهبر انقلاب از امام خمینی (ره) - روزنامه جوان
امام خمینی(ره) و گفتمان انقلاب اسلامی - ديگران - khamenei.ir
پنج هنر بزرگ امام خمینی(ره) به روایت رهبر انقلاب اسلامی - ...
شخصیتهای جهانی در مورد امام خمینی(ره) چه گفتند+ تصاویر
نظر اندیشمندان و صاحب نظران خارجی درباره بنیانگذار انقلاب ...
امام خمینی(ره) از دید چهرههای سرشناس جهان - مشرق نیوز
لحظهای که محمدرضا حیاتی خبر فوت امام خمینی را اعلام کرد
زندگینامه وبیوگرافی امام خمینی(ره)-سایت جامع امام خمینی
دستنوشته شهید صدر درباره امام خمینی و انقلاب اسلامی
مرگ و تشییع سید روحالله خمینی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
لحظه ارتحال ملکوتی امام خمینی (ره) در بیمارستان + فیلم
لحظه ارتحال ملکوتی امام خمینی (ره) در بیمارستان + فیلم
دیدگاه امام خمینی(ره) درباره انقلاب اسلامی ایران - فرارو
امام خمینی - همه چیز درباره ی انقلاب اسلامی ایران
آمریکایی ها درباره امام چه گفتند - پرتال امام خمینی
انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و اصل ولایت فقیه
نظر امام (ره) درباره حضرت آیتالله خامنهای - ایسنا
امام خمینی و انقلاب اسلامی - دانشنامه رشد
سید روحالله خمینی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سالگرد ارتحال امام خمینی - دانشنامه - رشد
سید روحالله موسوی خمینی - ويکی شيعه
امام خمینی (ره) از منظر دانشمندان جهان
مبدأ انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی
خاندان امام خمینی - پرتال امام خمینی
امام خمینی از نگاه اندیشمندان خارجی
رحلت امام خمینی - khamenei.ir
امام خمینی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم (13خرداد1342 ش)
سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره) در مدرسه فيضيه قم (1342 ش) در آغاز محرم سال 1383 ق برابر با خرداد 1342 ش، قم به صورت پايگاه ضد رژيم درآمده و شور خاصي در آن برپا بود. در عصر عاشوراي آن سال برابر با سيزدهم خرداد 1342 ش حضرت امام خميني(ره) با حضور در مدرسه فيضيه، طي سخنان كوبندهاي، ضمن انتقاد شديد از رژيم پهلوي و اربابان آمريكايي و اسرائيلي شاهِ ايران، پرده از جنايات طاغوت برداشتند. حضور مردم در سخنراني به اندازهاي بود كه تمام صحن فيضيه و دارالشفاء، صحن حرم حضرت معصومه، ميدان آستانه و اطراف، مملو از جمعيت بود. در پي سخنراني افشاگرانه حضرت امام، در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهي به خانه ساده و بيآلايش امام در قم يورش برده و امام را دستگير و دور از چشم مردم به زنداني در تهران منتقل كردند. هنوز چند ساعتي از اين حادثه نگذشته بود كه فرياد مردم معترض و انقلابي، عليه حكومت ديكتاتوري شاه بلند شد و خواستار برقراري حكومت اسلامي و پايان دادن به رژيم ستمشاهي شدند. به همين جرم بود كه گلوله هاي برخاسته از خشم و كينه حكومت ننگين شاه، قلب هزاران مسلمان انقلابي بپاخاسته را در اين روز نشانه رفت و با به خاك و خون كشيدن آنان، قيام خونبار و جاويد پانزدهم خرداد 42 شكل گرفت.
سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام (ره) در مدرسهي فيضيهي قم ...
سخنرانی حضرت امام(ره) در عصر عاشورای 13 خرداد 1342 - امام ...
سخنرانی تاریخی عصر عاشورای امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیه ...
سخنراني تاريخي عصر عاشوراي امام خميني(ره)(13خرداد1342 ش)
15 خرداد آغازي براي پايان استبداد و تزلزل در پايگاه اجتماعي ...
بازخوانی سخنرانی تاریخی امام در عصر عاشورای 42 - ایسنا
نطق تاریخی امام در فیضیه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
فتح آندلس به دست مسلمانان(21شوال92 ق)
فتح آندلس به دست مسلمانان(92 ق) اندلس سرزميني است در جنوب غربي اروپا كه شامل كشورهاي اسپانيا، پرتغال و منطقهي اشغالي (انگليس) جبل الطارق ميباشد. اندلس از سوي سپاهيان اسلام به فرماندهي طارق بن زياد در سال 92 قمري فتح گرديد و قسمت اعظم مردم اين منطقه تا سال 95 قمري با طيب خاطر، دين اسلام را پذيرفتند. حكومت اسلامي تا سال 422 قمري در اين منطقه ادامه يافت وليكن دراين تاريخ به خاطر بيكفايتي حاكمان مسلمان و دسيسههاي مسيحيان و حكومتهاي استعماري اروپا، اين كشور بزرگ به دست مسيحيان افتاد و ميان 23 پادشاه اروپايى تقسيم و تجزيه گرديد. مسلمانان اين كشور از اميرالمسلمين مغرب (يوسف بن تاشفين مرابطي) ياري خواستند و در سال 749 قمري در نبردي معروف به "زلاقه"، مسيحيان متحمل شكست شده و اين كشور به مغرب، ضميمه گشت. اما پس از مدتي حكومت مرابطين نيز به ضعف و سستي گراييد و مجدداً اندلس در تصرف مسيحيان درآمد و تجزيه گرديد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
درگذشت محمد علی کلی ، اسطوره بوکس سنگین وزن جهان (3ژوئن2016 م)
درگذشت محمد علی کلی ، اسطوره بوکس سنگین وزن جهان (2016 م) محمد علی کلی با نام قبلی کَسیوس مارسلوس کلی جونیور ((به انگلیسی: Cassius Marcellus Clay, Jr.)) (زاده ۱۷ ژانویه ۱۹۴۲ – درگذشتۀ۳ ژوئن ۲۰۱۶) یکی از مشهورترین بوکسرهای سنگین وزن جهان بود. او پس از گرویدن به اسلام در فعالیتهای سیاسی نیز نقش داشت و به همین دلیل بیش از سایر قهرمانان ورزشی در جهان مطرح شد. وی همچنین در قرن بیستم عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان ورزشی را نیز از آن خود کرد.
در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۰ در لوییس ویل، کاسیوس کلی در اولین مسابقه حرفهای خود در ۶ راند توانست بر تونی هونساکر که رئیس پلیس فایتویل ویرجینیای شرقی بود پیروز شود.
از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۳ این مبارزه گر جوان در ۱۵ مسابقه نفسگیر دیگر حریفانش را ناک اوت کرد. کسانی مثل تونی اسپرتی، جیم رابینسون، دانی فلیمن، داک سابدانگ، آلونزو جانسون، جرج لوگان، ویلی بسمانف و لامار کلارک که در دوره اوج خود بیش از ۴۰ پیروزی قاطعانه داشت.
شاید هیجان انگیزترین و پر افتخارترین موفقیت کلی را در آن دوران پیروزی برابر سانی بنکس، آلخاندرو لاورانته و آرچی مور که سابقه ۲۰۰ پیروزی چشمگیر داشتند، باشد. اگرچه بنکس و لاورانته هر دو پس از این در مسابقات دیگر روی رینگ کشته شدند و کلی تنها مدعی عنوان قهرمانی برابر سانی لیستون شد. رویارویی با سانی لیستون رقابتی بود که همه بوکسورها با هراس از آن حرف میزدند و بوکسوری به سن و سال کم کلی نتوانسته بود او را تاکنون شکست دهد و این عنوان را کسب کند.
محمد علی قهرمان و اسطوره سنگین وزن سابق بوکس جهان در روز سوم ژوئن ۲۰۱۶ پس از ۳۲ سال تحمل بیماری پارکینسون بر اثر مشکلات تنفسی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان از دنیا رفت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
زندگينامه امام سيد روحالله خميني
سيّد روحالله مصطفوي موسوي خميني معروف به آيتالله خميني و در ميان طرفدارانش و به توصيه آنها در ايران مشهور به امام خميني (۱ مهر ۱۲۸۱ – ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) فقيه و مرجع تقليد شيعه و اولين رهبر ايران در نظام جمهوري اسلامي بود.
ادامه مطلب را ببينيد
انتخاب آيت اللَّه "سيدعلي خامنه اي" به رهبري انقلاب اسلامي توسط مجلس خبرگان (1368ش)
در جلسه مجلس خبرگان رهبری در سال ۶۸ چه گذشت؟
روایت عصر روز چهاردهم
در سال های اخیر برخی دشمنان جمهوری اسلامی با موجسازی رسانهای، موجب بهوجود آمدن برخی شبهات نسبت به جلسهی تعیین رهبری مجلس خبرگان در سال ۶۸ شدند. از این رو، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در گفتوگویی با آقای مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، به بررسی بیشتر جوانب این موضوع میپردازد. در این گفتوگو که پس از مشاهده فیلم کامل جلسه خبرگان انجام شده، مسئلهی قائممقامی مرحوم آیتالله منتظری، جلسهی ۱۴ خرداد ۶۸ خبرگان رهبری و نیز جلسه فوقالعادهی ۱۵ مرداد ۶۸ خبرگان رهبری مورد بررسی قرار گرفته است.
میخواهیم به قبل از سال ۶۸ برگردیم و به بررسی چگونگی شکلگیری بحث انتخاب قائممقام رهبری بپردازیم. این بحث به چه دلیل و از چه زمانی در محافل سیاسی و حکومتی کشور و علیالخصوص در مجلس خبرگان رهبری شکل گرفت؟
این مصوبه و تعیین مصداق، مخالفی نداشت؟
آیا جریانهای سیاسی کشور نیز دنبال رهبری فرد خاصی بودند که مثلاً یک سناریو را برای رسیدن به هدف خود طراحی و اجرا کنند؟
حضرت آیتالله خامنهای و مرحوم آقای هاشمی چقدر با قائممقامی آیتالله منتظری موافق بودند؟
اما ظاهراً حضرت امام مخالف بودند؟
مخالفت ایشان ناظر به انتخاب قائممقام بود یا مصداق آن؟
وارد بحث جلسه خبرگان در روز ۱۴ خرداد ۶۸ شویم. دستور جلسه به چه شکل بود؟ جلسه صبح که شروع شد، قرار بود بر چه منوالی جلو برود؟
در جلسهی صبح روز ۱۴ خرداد مجلس خبرگان، هم اعضای خبرگان هستند و هم سران مملکتی و امرای ارتشی و سپاهی و در واقع یک جمع عمومی از سران و مسئولان ردهبالای کشور در این جلسه حضور دارند و وصیتنامهی حضرت امام توسط آیتالله خامنهای قرائت میشود که بیش از دو ساعت به طول میانجامد. این جلسه صبح است.
پس قاعدتاً در جلسهی صبح، اصلاً بحثی راجع به انتخاب رهبر جدید مطرح نمیشود؟
اصلاً. چون آن کار خاص مجلس خبرگان است. جلسهی بعدازظهر مجلس خبرگان صرفاً با حضور اعضای این مجلس و برای تعیین رهبر جدید تشکیل میشود. در ابتدای این جلسه، آقای مشکینی با اعلام حضور ۶۱ نفر در مجلس، رسمیت جلسه را اعلام میکنند که البته ممکن است در خلال جلسه، چند نفری به این اعضا افزوده شده باشند. سپس آقای هاشمی رفسنجانی، نایبرئیس مجلس، دستور جلسه را اینگونه مطرح میکنند: بررسی مسئلهی رهبری و تعیین جانشین رهبری. این عین عبارتی است که بهعنوان دستور جلسه مطرح میشود.
اولین سخنران این جلسه خود آیتالله مشکینی هستند که ضمن تسلیت رحلت حضرت امام، دربارهی لزوم تعیین رهبر جدید و شرایط آن صحبت میکنند. بحث ایشان روی این نکته متمرکز است که در اصل ۱۰۷ قانون اساسی سال ۵۸، «صلاحیت مرجعیت» بهعنوان شرط لازم برای کاندیداهای رهبری اعلام شده است و نه «مرجعیت بالفعل» و لذا خبرگان میتوانند از میان کسانی که از چنین صلاحیتی برخوردارند، یک نفر را بهعنوان رهبر یا چند نفر را بهعنوان شورای رهبری انتخاب نمایند. در واقع اصل بحث ایشان این است که حتی اگر اصلاحات انجامشده در مورد اصول مربوط به رهبری در شورای بازنگری را هم نادیده بگیریم، طبق مفاد خود قانون اساسی سال ۵۸ نیز ضرورتی به مرجع بالفعل بودن فرد منتخب برای رهبری نیست.
پس از سخنان رئیس مجلس خبرگان، در مورد تصویب برکناری آیتالله منتظری یا به تعبیری که در آنجا به کار برده میشود، قبول استعفای آیتالله منتظری از رهبری آینده، رأیگیری به عمل میآید. این کار بسیار هوشمندانه و سنجیدهای بود که انجام شد، چون بالأخره آیتالله منتظری منتخب مجلس خبرگان در سال ۶۴ بود و درست است که نامههایی بین حضرت امام و ایشان ردوبدل شده بود و خود ایشان هم در نامهای که به تاریخ ۷ فروردین ۶۸ مینویسند، اعلام میکنند که من هم علاقهای به این قضیه ندارم و کنارهگیری میکنم، ولی ممکن بود بعدها کسانی این را مطرح کنند که حضرت امام مثلاً از جایگاه قانونی رسمی در قانون اساسی برای برکناری آقای منتظری برخوردار نبودند. یا حتی مثلاً خود آقای منتظری اگر اعلام کردهاند من کنار میروم، اینهم حتی نافذ نبوده است. بنابراین مجلس خبرگان در اولین اقدام خودش، اعلام میکند کسانی که نسبتبه پذیرش استعفای آیتالله منتظری از رهبری آیندهی نظام موافقاند، قیام کنند. اکثریت قریببهاتفاق، بهجز یکی دو نفر، قیام میکنند. با چنین اکثریتی مسئله تصویب میشود.
بعد مجلس وارد شور میشود. اولین سخنرانی که پشت تریبون میآید، آیتالله احمد آذری قمی است. اصل بحث ایشان آن است که با توجه به رحلت حضرت امام و با توجه به مفاد قانون اساسی سال ۵۸، بهترین کسی که میتواند جانشین ایشان شود، آیتاللهالعظمی گلپایگانی است.
من برای اینکه باز از روی سند خوانده باشم، بعضی از قسمتهای صحبت ایشان در مجلس خبرگان را میخوانم. ایشان میفرمایند: «انصافش این است که مخصوصاً با همین وضعی که عرض کردم، ولو صلاحیت تارّهی مرجعیت هم باشد، الآن ما غیر از حضرت آیتالله گلپایگانی کسی را نداریم که مرجعیت فعلی داشته باشند یا صلاحیت مرجعیت هم ولو مرجع فعلی هم نباشند.» بعد ایشان میفرمایند: «الآن مشروعیت را بهوسیلهی ایشان، مشروعیت نظام را مخصوصاً مسائل نمایندگیها هست که خب این را توجه داریم. ما که ولایتفقیه را از راه حسبه نمیدانیم. آنهایی را که آن مرحوم و بزرگوار نصب نکردند، اینها به قوت خودش باقی است، اما نمایندگیها، وکالتها، آنها از بین رفته. یعنی با رحلت حضرت امام، آن نمایندگیها و وکالتهایی که ایشان داده بودند، اینها از بین رفته؛ یعنی به مجرد فوت، از بین میرود. بنابراین در این برهه از زمان و شرایط حساس، خب ایشان [منظور آیتالله گلپایگانی] مخصوصاً در این اعلامیهای که امروز داده، مردم را دعوت کرده به همکاری با مسئولین و امضا کرده و روی این زمینه ما به ایشان پیشنهاد کردیم.» چه پیشنهادی به ایشان کرده بودند؟
اینکه چه پیشنهاد کردند را در ادامه عرض خواهم کرد، اما در اینجا روی این کلمهی «ما» یک مقدار بحث دارم. آقای آذری قمی خودشان عضو جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم بودند. وقتی میفرمایند که ما، معلوم نیست این ما چند نفر است: دو نفر، پنج نفر یا چهارده نفر؟
اما مرحوم آقای هاشمی میگویند چهارده نفر.
ببینید، آقای هاشمی در خاطرات خود میگوید: «به پیشنهاد اعضای جامعهی مدرسین، که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود چهارده نفر به ایشان رأی دادند.» اولاً در فیلم موجود از این جلسه، چیزی بهعنوان رأیگیری برای رهبری آیتالله گلپایگانی وجود ندارد و سیر مباحث هم حاکی از آن است که چنین رأیگیریای رخ نداده است. ثانیاً این عددی که آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خودشان میآورند، این را واقعاً معلوم نیست از کجا میگویند چهارده نفر. چون آقای آذری قمی نگفت که مثلاً ما چهارده نفر یا ما پنج نفر یا چند نفر رفتیم، گفت ما. حالا این ما چند نفر بوده، نمیدانیم.
و اما اینکه آن پیشنهاد آقای آذری قمی چه بوده است، بازهم برای حفظ سندیت آنچه میگویم، اظهارات ایشان را از روی متن میخوانم: «ایشان گفت خب من که نمیتوانم. فرق بین من و حضرت آیتاللهالعظمی خمینی خیلی تفاوت و فاصله است و من هم قدرتش را ندارم. ما گفتیم که شما بهعنوان اینکه پشتوانهای بهاصطلاح باشید و هنوز ذهنیتهایی هست که اینها مسئلهی مرجعیت را به آن بها میدهند، مخصوصاً جنبهی قانونی هم دارد، شما این مسئله را فقط به همین عنوان قبول کنید. ما چیزی که از شما میخواهیم، قبول کردن این مسئله است و تأیید و امضای وضع کنونی است. مسئولین، نمایندگیها، همهی اینها را برای اینکه جنبهی مشروعیت به او داده بشود و در این شرایط حساس، وضع تغییری پیدا نکند، شما این را قبول بکنید و این کار را بکنید. هیچچیز دیگر از شما نمیخواهیم. حالا پیشنهاد خود بنده این است که، یعنی مفصلش این است که ایشان را بهعنوان رهبر انتخاب بکنیم، چون مرجع هم هست، صلاحیت مرجعیت هم دارد. همهچیزش درست است و تقریباً تنها مرجعی است که الآن در ایران وجود دارد که میتواند رهبر بشود. بعد پیشنهاد من این است که حالا یا خبرگان یا خود ایشان که حاضر است و بهترش همان خبرگان است که جناب آقای خامنهای، ریاست محترم جمهوری اسلامی، آنطوری هم که شنیدم برای ما نقل کردند، البته آن جملهی اخیر وصیتنامه تقریباً جلوی ما را میگیرد، ولی خب حالا این مقدار بهعنوان یک نقلی که ایشان فرمودهاند، خب مثلاً آقای خامنهای چطور است مگر؟ ایشان را بهعنوان قائممقام رهبری منصوب، از قِبَل آقای گلپایگانی، که ایشان هم حرفی ندارند، ایشان را معرفی بکنند و خبرگان هم به این جهت رأی بدهند که دیگر اشکالی باقی نماند.»
پس اینجا اولینبار در اولین دقایق مجلس خبرگان، آقای آذری قمی اسم آیتالله خامنهای را میآورند بهعنوان اینکه ایشان بهاصطلاح قائممقام رهبری باشند. از این صحبتهای آقای آذری اینگونه برمیآید که مرحوم آقای گلپایگانی این مدل را پذیرفتهاند. بله؟
بله، همینطور است و به همین خاطر هم آقای آذری قمی آن را در مجلس خبرگان مطرح میکند، اما بلافاصله بعد از ایشان، آیتالله یوسف صانعی میآیند پشت تریبون قرار میگیرند و فحوا و خلاصهی کلام ایشان این است که آیتالله گلپایگانی از نظر مرجعیت و از لحاظ حوزوی، فردی بسیار بالا و بسیار قابل احترام و بسیار مقبول، ولی ایشان در امور رهبری نمیتوانند این مسئولیت را بپذیرند و ما هم نمیتوانیم این مسئولیت را برعهدهی ایشان قرار بدهیم، چون اصلاً جامعه و بهخصوص قشر جوان پذیرای ایشان نیست.
بهخاطر نگاه فقهیشان؟
نه، بهخاطر اینکه آیتالله گلپایگانی اصلاً از مسائل سیاسی و جاری کشور بهدور بودهاند و نمیشد ناگهان کشور را به دست کسی سپرد که علیرغم مرتبت و شأن والای حوزوی، اشراف و احاطهای بر امور نداشت. بهاینترتیب آنچه آقای آذری قمی مطرح میکند، بلافاصله با مخالفت جدی مواجه میشود.
در زمانی که آقای آذری قمی پیشنهاد رهبری آیتالله گلپایگانی و قائممقامی آیتالله خامنهای را دادند، حضرت آقا خودشان هیچ عکسالعمل و واکنشی نسبتبه این پیشنهاد نداشتند؟
خیر، ایشان صحبتی نمیکنند. بعد از آیتالله صانعی، تعدادی دیگر از خبرگان به ارائهی نظرات موافق و مخالف خود در مورد لازم بودن یا نبودن شرط مرجعیت برای رهبری میپردازند تا نوبت میرسد به آیتالله ابراهیم امینی. همانطور که قبلاً هم گفتم، ایشان مخبر کمیسیون شمارهی یک شورای بازنگری قانون اساسی بود و در این کمیسیون، موضوع حذف مرجعیت بهعنوان شرط رهبری تصویب شده بود.
ایشان در صحبت خودش میگوید من به اعتبار اینکه عضو کمیسیون رهبری در این شورای بازنگری هستم، مطالبی را عرض میکنم که شاید مفید واقع شود برای کارمان. وقتی که دستور امام صادر شد و جلسه تشکیل شد، صحبت شد که آیا حضرت امام رهنمود خاصی در این جهت ندارند؟ پیغام داده شد که اگر نظر خاصی دارید، بفرمایید. منظور همان نامهای است که آیتالله مشکینی مینویسند به امام. حضرت امام نامهای نوشتند که من این نامه را میخوانم. شاید این نامه مفید باشد. من متن این نامه را پیش از این در اینجا خواندم و منظور همان نامهای است که حضرت امام میفرمایند شرط مرجعیت برای رهبری لازم نیست و من از ابتدا هم با این شرط موافق نبودهام.
نکتهی خیلی مهم هست که آیتالله امینی میگوید و من خدمتتان عرض میکنم و این نشان میدهد که حضرت امام تا چهحد تأکید داشتند روی اینکه شرط مرجعیت اصلاً و ابداً در قانون اساسی جدیدی که نوشته میشود، نیاید. ایشان میگوید بعد از اینکه حضرت امام آن نامه را نوشتند که شرط مرجعیت لازم نیست، ما خودمان در کمیسیون تصمیم گرفتیم که لفظ مرجعیت را بهعنوان اولویت ذکر کنیم؛ یعنی بهعنوان شرط نگوییم، بلکه فقط بگوییم یک اولویت است. ایشان میگوید: «نوشتیم اصل ولیفقیه عبارت از همان مجتهد مطلق آن که آمادهی استنباط باشد و بعد برای اولویتها، یکیاش را ذکر کردیم مرجعیت. اما چون امام این نوشته را نوشته بود، ما شک کردیم که امام شاید منظورش این باشد که اصلاً این را نیاوریم در قانون، حتی بهعنوان مُرجّح. خدمتشان رسیدیم. من در خدمت حضرت آیتالله اردبیلی در خدمت امام رسیدیم و به ایشان عرض کردیم که ما یک همچین تصمیمی گرفتیم که مرجعیت را شرط حتمی قرار ندادیم، اما بهعنوان یک اولویت قرار دادیم. ایشان یک تأملی فرمودند. فرمودند نه، نمیخواهد. یکقدری ما اصرار کردیم که بههرحال یک مرجحی که هست. ایشان قدری تأمل کردند، فرمودند که اصلاً این را در قانون نیاورید، برای اینکه خب یک چیزی نیست که شرط شرعی باشد. در قانون این را نیاورید و ما هم از فرمایش ایشان این را استفاده کردیم که ایشان منظورش این است که لفظش در قانون نیاید.»
در واقع آقای امینی میفرمایند ما که در کمیسیون شمارهی یک داریم اصول مربوط به رهبری را تنظیم میکنیم، شما نمایندگان خبرگان مطمئن باشید طبق نظر قطعی حضرت امام، ما شرط مرجعیت را از رهبری برداشتهایم و وقتی هم که این مصوبهی کمیسیون به صحن شورای بازنگری بیاید، همین تصویب خواهد شد و دیگر این شرط نخواهد بود و شما هم در مباحث جاری، روی این شرط اصراری نداشته باشید.
بعد از ایشان، آقای خلخالی صحبت میکنند که ایشان هم نسبتبه کنار گذاشته شدن شرط مرجعیت نظر مثبتی دارند و ضمناً در مورد مطرح شدن نام آیتالله گلپایگانی هم نظرشان این است که ما نمیتوانیم رهبری کشور را به آیتالله گلپایگانی بسپاریم که اگرچه از لحاظ فقهی شأن و مرتبت بالایی دارند، ولی بهلحاظ سیاسی و اجرایی و مدیریتی، از عهدهی این کار برنمیآیند. بعد از ایشان، آقای جنتی صحبت میکنند و بههرحال این بحثها ادامه دارد تاآنجاکه دیگر به نظر میرسد خبرگان بهخصوص با آن تأکیدی که امام بهعنوان ولیفقیه و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و رهبر نظام بر حذف شرط مرجعیت داشتند، به این نظر قطعی میرسند که این شرط برای رهبری لازم نیست و همان اجتهاد کفایت میکند. بهاینترتیب مباحث مربوط به مرجع بودن یا نبودن رهبر آینده تمام میشود و موضوع فردی یا شورایی بودن رهبری بعد از امام مورد بحث قرار میگیرد. آیا در مورد حذف شرط مرجعیت رأیگیری میشود یا اجماعی در بین نمایندگان صورت میگیرد؟
نخیر، رأیگیری نمیشود، ولی اینطور به نظر میرسد که دیگر بحث در اینباره بهاندازهی کافی صورت گرفته و موافقین و مخالفین مطالب خود را گفتهاند.
یعنی همه قانع میشوند؟
ببینید، این را نمیشود بهقطعیت گفت. بههرحال ممکن است هنوز چند نفری باشند که در این زمینه نظرات خاص خود را داشته باشند. مثلاً از جملهی کسانی که این ماجرا را نمیپذیرند، آقای سید محمد حسینی کاشانی بودند که فارغ از همهی بحثها در این زمینه و نیز علیرغم اینکه در ابتدای جلسه هم استعفای آیتالله منتظری مورد تصویب نمایندگان قرار گرفته بود، میآیند و نظر خودشان را در مورد اینکه بهتر است آیتالله منتظری را بهعنوان رهبر آینده انتخاب کنیم، مطرح میکنند. این خودش نشان میدهد که فضای این جلسه چقدر فضای آزاد است؛ یعنی هرکسی هر عقیدهای دارد، میتواند عنوان کند. البته ایشان در ادامه این پیشنهاد را هم مطرح میکنند که با توجه به مسائلی که حولوحوش بیت آیتالله منتظری مطرح است، ایشان از آنجا بیرون بیایند و در بیت آیتالله مشکینی مستقر شوند تا دیگر آن مسائل هم تمام شود.
بیان آقای حسینی کاشانی نشان میدهد حتی کسی هم که معتقد بوده است آقای منتظری باید رهبر شود، آن بخش نامناسب بودن بیت ایشان را پذیرفته است.
بله. میگوید که حالا از آنجا بیایند بیرون، بروند بیت آقای مشکینی. البته مسلم بود که آیتالله منتظری با توجه به روحیاتی که از ایشان سراغ داشتیم، هرگز چنین طرحی را نمیپذیرفت.
اما بحث آقای منتظری که در ابتدای جلسه بسته شده بود؟
بله. میخواهم بگویم این فضای مجلس خبرگان را ببینید که چه فضای آزادی است؛ یعنی هرکس واقعاً هرچه در ذهن دارد، بدون هیچ نگرانی مطرح میکند. البته طبیعی است که به این دیدگاه و پیشنهاد ایشان توجهی از سوی دیگر نمایندگان خبرگان نمیشود.
بههرحال بعد از آنکه تقریباً یک اجماع نسبی صورت میگیرد روی این موضوع که مرجعیت شرط لازم نیست برای رهبری، بحث میآید روی موضوع دوم؛ یعنی رهبری فردی یا شورایی. در این زمینه هم تعدادی از خبرگان نظراتشان را مطرح میکنند. آن کسانی که موافق رهبری فردی صحبت میکنند، نام کسی را بهعنوان مصداق نمیبرند، ولی آنها که معتقد به رهبری شورایی هستند، ترکیبهایی را پیشنهاد میکنند که نقطهی مشترک تمام این ترکیبها، آیتالله خامنهای است. مثلاً آقای خلخالی یک شورای سهنفره مرکب از آقایان مشکینی، خامنهای و موسوی اردبیلی را پیشنهاد میکند. آقای مروارید، آقایان مشکینی، خامنهای، هاشمی رفسنجانی و حاج احمدآقا را بهعنوان اعضای شورای رهبری نام میبرد. آقای محمد هاشمیان ترکیب شورای رهبری مورد نظر خود را چنین بیان میدارد: آقایان خامنهای، حاج احمدآقا، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی. آقای سید علیمحمد دستغیب این ترکیب را برای شورای رهبری پیشنهاد میدهد: آقایان مشکینی، صانعی، هاشمی رفسنجانی، خامنهای و موسوی اردبیلی. آقای دشتی، یکی دیگر از اعضای خبرگان، از آقایان خامنهای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، مشکینی و حاج احمدآقا بهعنوان اعضای شورای رهبری پیشنهادی خود نام میبرد و همچنین ترکیبهای دیگری نیز پیشنهاد میشود که همانطور که عرض کردم، نام آیتالله خامنهای در تمامی آنها وجود دارد. بههرحال این صحبتها ادامه دارد تاجاییکه آقای طاهری خرمآبادی، منشی هیئترئیسه، پیشنهاد کفایت مذاکرات در این مورد را ارائه میدهد. چند نفر دربارهی رهبری فردی صحبت کردند و چند نفر شورایی؟
طرفداران رهبری شورایی و فردی که پشت تریبون صحبت میکنند، تقریباً برابر هستند و هریک از آنها هم برای اثبات درستی دیدگاه خود، استدلال میکنند و بعضاً به نقد نظرات یکدیگر هم میپردازند. مثلاً یکی از آقایان شورایی بودن رهبری را موجب این میداند که اعضای شورا، نقصهای یکدیگر را جبران میکنند و این موضوع را موجب برتری داشتن شورایی بر فردی قلمداد میکند. اما در مقابل، یکی دیگر از آقایان این دیدگاه را زیر سؤال میبرد و میگوید اصلاً اینجور نیست که اگر یکی از اعضای شورا مثلاً بهلحاظ فقهی در مرتبیت بالایی است، اما اشکال یا نقصی در تفکر سیاسیاش وجود دارد، شما فرد دیگری را بگذارید کنار او و آن نقصِ را جبران کند.
آقایان دیگری هم هستند که با توجه به تجربیات ناموفق دهسالهی گذشته در مسائل شورایی مانند شورایعالی قضایی، تأکید میکنند که مدیریت شورایی نمیتواند از کارآمدی لازم برای رهبری و هدایت کشور برخوردار باشد. این بحثها وجود دارد تا اینکه کفایت مذاکرات اعلام میشود و رأیگیری به عمل میآید و تصویب میشود. چند نفر رأی دادند به کفایت مذاکرات؟
طبق آییننامهی مجلس خبرگان، رأیگیری به این ترتیب بود که برای تصویب تمامی مسائل، نصف بهعلاوهی یک لازم بود، مثل موضوع کفایت مذاکرات یا هر موضوع دیگری. ولی برای تعیین شخص رهبر یا اعضای شورای رهبری، بهدلیل اهمیت ویژهی این موضوع، دوسوم آرا مورد نیاز بود. لذا در این زمینه، اکثریت نسبی به آن رأی دادند و تصویب شد.
در بحثهای کمیسیون یک شورای بازنگری، بحثی دربارهی مدل شورایی هم شده بود؟
اتفاقاً آیتالله امینی موقعی که بحث شورایی و فردی بودن هم مطرح میشود، نکتهای میفرمایند که خوب است اینجا به آنهم اشاره کنم. ایشان درست قبل از رأیگیری برای کفایت مذاکرات در مورد فردی یا شورایی بودن رهبری، خاطرنشان میسازد که کمیسیون بررسی مسائل مربوط به رهبری، شورایی بودن رهبری را رد کرده است و بنابراین اگر این مسئله به تصویب نهایی شورای بازنگری و مردم برسد، آنگاه درصورتیکه خبرگان به شورای رهبری رأی داده باشد، با قانون اساسی جدید مشکل خواهد داشت.
البته بلافاصله آقای هاشمی رفسنجانی این نکته را متذکر میشود که هرگونه تصمیم و انتخابی که در مجلس خبرگان صورت گیرد، محدود به اصلاحات صورتگرفته در قانون اساسی است و چنانچه در تعارض با آنها قرار گیرد، در مراحل بعدی منطبق با قانون اساسی مصوب خواهد شد. میرسیم به رأیگیری بر سر شورایی یا فردی بودن رهبری.
بله، بعد از کفایت مذاکرات، نوبت به تصمیمگیری نمایندگان خبرگان در مورد فردی یا شورایی بودن رهبری میرسد. در اینجا بحث میشود که اول راجع به فردی بودن رأی بگیریم یا شورایی بودن و قرار میشود ابتدا راجع به فردی بودن رهبری رأیگیری به عمل آید. اما قبل از رأیگیری، آیتالله مشکینی یک نکتهی خیلی مهم را تذکر میدهند. در واقع ایشان در طول این جلسه، دو بار این نکته را تذکر میدهند. یک بار در دقایق نخست جلسه که عرض کردم ایشان بهعنوان رئیس مجلس صحبت میکنند و یک بار هم در اینجا. آن نکتهی مهم چه بود؟ آیتالله مشکینی میگویند: «آقایانی که میخواهند رأی به فردی بدهند، این را هم در نظر بگیرند که اگر تصویب شد، آن فرد را پیدا میکنند یا نه.» این تذکر بسیار مهمی است. ببینید، اگر شورایی تصویب میشد، بالأخره حالا یا سه نفر یا پنج نفر، همین افرادی را که عموماً نام آورده بودند، مطرح میکردند و رأی میدادند. اما اگر فردی شد، چهکسی؟ چون یک نفر است. بههرحال فردی بودن رهبری به رأی گذاشته میشود و جالب اینجاست که رأی میآورد. آقای هاشمی رفسنجانی اینطور میگویند: «چهلوچهارپنج نفر ایستادند. فردی تصویب شد. حالا باید روی فرد رأی بگیریم.»
آیتالله خامنهای به فردی رأی دادند یا به شورایی؟
زمانی که رأیگیری میشود آیتالله خامنهای از جایشان بلند نمیشوند؛ یعنی به فردی بودن رهبری رأی نمیدهند. در هیئترئیسه هم آقای مؤمن و آقای امینی از جایشان بلند میشوند و رأی مثبت میدهند به فردی بودن. آقای مشکینی، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای طاهری خرمآبادی هم که جزء هیئترئیسه بودند، از جایشان بلند نمیشوند و رأی نمیدهند به فردی بودن رهبری. بنابراین اینجا نشان میدهد که آیتالله خامنهای خودشان در این زمان بههرحال بهنوعی موافق شورایی بودن رهبری هستند.
با توجه به تذکر مرحوم آقای مشکینی، رأی آوردن فردی بودن رهبری، به این معنا بود که اعضا فرد خاصی را هم مدنظر داشتند؟
حتماً اینطور است؛ یعنی هم منطقاً و هم با توجه به آن تذکری که آقای مشکینی دادند، لابد نگاهشان به سمتی است که به فردی بودن رهبری رأی میدهند. البته این نگاه و آن مصداقی که در ذهن این افراد وجود دارد، حاصل بهاصطلاح یک تصمیمات مثلاً گروهی و جمعی و جناحی نیست، بلکه هرکسی در ذهن خودش آن فرد مورد نظرش را دارد. حالا ما چطور میتوانیم سمتوسوی این نگاه را بفهمیم؟ اول، ازآنجاییکه آیتالله آذری قمی در ابتدا میگویند آیتالله گلپایگانی رهبر باشند، ولی قائممقامشان و کسی که در واقع عملاً مسئولیتهای رهبری را برعهده دارد، آیتالله خامنهای باشد. دوم اینکه در تمام شوراهایی که اسم آورده میشود، بلااستثناء نام آیتالله خامنهای وجود دارد. بلافاصله بعد از اینکه فردی بودن رأی میآورد، همهمهای در مجلس درمیگیرد و اسم آیتالله خامنهای به گوش میخورد؛ یعنی کسانی در صحن مجلس میگویند کاندیدای ما آقای خامنهای است. آقای هاشمی هم میگوید که کاندیدای شما آقای خامنهای است، کاندیدای ما هم آقای خامنهای است. پس قبل از اینکه اصلاً آقای هاشمی خاطرهی خودشان را از امام در مورد آیتالله خامنهای بگویند، در همان همهمه و پیشنهادهای اولی که در مجلس خبرگان به گوش میرسد، تنها اسمی که مطرح میشود، اسم آیتالله خامنهای است.
اسم فرد یا افراد دیگری برده نمیشود؟
تاآنجاییکه شنیده میشود، اسم دیگری نیست.
نقل خاطره از حضرت امام توسط مرحوم آقای هاشمی در چهزمانی صورت گرفت؟
پس از آنکه نام آیتالله خامنهای در صحن مجلس به گوش میرسد، آقای مجتهد شبستری نکتهای میگوید که توجه آقای هاشمی بهسمت ایشان جلب میشود. در همین حال، آیتالله خامنهای که میشنوند کسانی نام ایشان را برای رهبری جدید کشور مطرح کردهاند، آماده میشوند برای مخالفت با این مسئله به پشت تریبون بروند، اما قبل از اینکه به آن سمت حرکت کنند، آقای هاشمی شروع به صحبت میکنند و لذا آقا در محل خود باقی میمانند.
آقای هاشمی میگوید آقای مجتهد شبستری ظاهراً از آقای طاهری خرمآبادی مطلبی شنیدهاند به نقل از من که امام چیزی راجع به آیتالله خامنهای گفتهاند. موافقید من این را بگویم؟ این حرف آقای هاشمی، حرف بسیار سنجیده و عاقلانهای است؛ یعنی ایشان در واقع بهنوعی رأیگیری میکند از مجلس خبرگان که اگر موافقید، من بگویم. بعد از اعلام موافقت نمایندگان، آقای هاشمی توضیح میدهند: «ما از حضرت امام، البته امام در این صحبتشان، این سندی که امروز خواندیم، یعنی وصیتنامهی خودشان، گفتند چیزهایی را قبول کنید از من که یا نوشته باشد یا در رادیو گفته باشم. این آن نیست که در رادیو ایشان نگفتند اولاً، منتها ما شاهد چهار تا پنج تا داریم اینجا. میتوانیم، ما شاهد هم داریم.» در همین هنگام که ایشان میگویند ما شاهد داریم، آقای موسوی اردبیلی که پایین نشسته بودند و جزء سران بودند و در آن جلسهای که این مسئله مطرح شده بود، ایشان هم حضور داشتند، بهعنوان شاهد، حرف آقای هاشمی را تأیید میکنند. آقای هاشمی میفرمایند که شما شاهدید و ایشان هم تأیید میکنند. بعد آقای هاشمی رفسنجانی خاطرهی خودشان را از این ماجرا میگویند: «ما یک جلسه با رؤسای قوا و نخستوزیر و احمدآقا خدمت امام بودیم. همان موقعی که مسئلهی آقای منتظری داغ شده بود و ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید، ما در رهبری دچار مشکل میشویم. شورایی را، امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند هیچوقت. فرد هم ما میگفتیم ما فردی را نداریم الآن که مطرح بکنیم در جامعه، چون ما فرضمان بر مرجعیت بود و با همان مسائل بود. امام فرمودند چرا ندارید؟ آقای خامنهای. البته ما میتوانستیم آن روز حمل کنیم این را در اینکه امام خب برای اینکه ما را قانع بکنند، بگویند در بنبست نیستید. ما هم در این مقدار، البته قرار هم گذاشتیم به کسی نگوییم و ما هم نگفتیم واقعاً. ما بعداً شنیدیم درز کرده. نفهمیدیم از کجا درز کرده، اما ما نگفتیم. خود آقای خامنهای اصرار داشتند این را مطرح نکنید. ایشان به من فرمودند مبادا بگویید. من هم نمیگفتم. یک بار دیگر من خصوصی خدمت امام رفتم. باز روی همین مسئله، من چون در جلسهی عمومی شرمم میآمد خیلی بحث، مثلاً یکدندگی با امام بکنم، خب تنها که میرفتم، خیلی آزادتر حرف میزدم. خیلی با ایشان یکدنده وررفتم روی مسئله. باز ایشان به من در همان جلسه فرمودند که شما وقتی مثل آقای خامنهای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟ بار سوم این را احمدآقا دیروز به من گفت. در جمع چند نفریمان گفت. گفت وقتی که آقای خامنهای کره بودند و فیلمشان با آقای کیم ایل سونگ داشت نمایش داده میشد، منظرهی خوبی بود آنجا. من گفتم که آقای احمدآقا گفتند که من گفتم آقای خامنهای خوب جا افتادند در این، واقعاً خوب آبرویی هستند برای نظام. ایشان فرمودند که واقعاً شایستهی رهبری هستند. اینهم حرف سومی هست که البته این را من از احمدآقا نقل میکنم باواسطه. آن را که عرض میکنم، آقای اردبیلی و من و آقای احمدآقا و آقای نخستوزیر در جلسه بودیم، باهم شنیدیم. این مسموعات ماست.» آیتالله خامنهای پس از این صحبتهای مرحوم آقای هاشمی به پشت تریبون میروند؟
بله. صحبت آقای هاشمی که تمام میشود، آیتالله خامنهای با یک جد و جهدی بلند میشوند و بهسمت تریبون میروند تا مخالفت خود را با این مسئله عنوان کنند. صحبتهای ایشان واقعاً از روی کمال تواضع و فروتنی است و با بیان عباراتی تلاش میکنند تا به دیگران بگویند من شایستهی این مقام نیستم و به هر نحو شده آنها را راضی کنند تا این مسئولیت را روی دوش ایشان نگذارند. البته آنجا هم عنوان میکنند که من زمانی هم که بحث شورایی و فردی مطرح بود، میخواستم در تأیید شورایی بودن صحبت بکنم و فکر نمیکردم که فردی بودن رأی بیاورد و این را اعلام میکنند که من خودم موافق شورایی بودن رهبری بودم. بعد از این ماجراست که دیگران شروع میکنند به استدلال و احتجاج با ایشان که هم شایستگی فقهی و سیاسی این مسئولیت را دارید و هم اصلاً باید این مسئولیت را بپذیرید. بهاینترتیب بحثهای دوبهدویی با ایشان و همچنین مقداری همهمه در صحن مجلس شکل میگیرد؛ یعنی صحبتهای نمایندگان به این صورت بود که شما اصلاً نباید خودتان را از این ماجرا کنار بکشید و ما شما را قبول داریم، هم بهعنوان مجتهد و هم بهعنوان کسی که میتواند رهبری نظام را برعهده داشته باشد. در این حال، آیتالله خامنهای که خودش را واقعاً تحت فشار خبرگان رهبری میبیند، به اعتقاد من، به نظرشان میرسد که نکتهای مطرح کنند بلکه فضایی باز شود تا ایشان در واقع بتوانند خودشان را از این ماجرا کنار بکشند. ایشان اشاره میکنند به آقای آذری قمی و میگویند همین آقای آذری که اسم بنده را اولبار آوردند در این جلسه، بنده اگر حکم بکنم، ایشان قبول خواهند کرد؟ توجه داشته باشید که آیتالله آذری قمی یک فرد بسیار صریحاللهجه بود و فردی بود که خودش را مجتهد برجستهای میدانست و حتی بعضیجاها اگر حضرت امام هم نظر فقهی میدادند، ایشان نظر فقهی خودش را داشت. بههرحال آدمی بود که از صراحت لهجه و استقلال رأی خیلی بالایی برخوردار بود. نمیدانم، شاید آیتالله خامنهای با توجه به این ویژگیهای آیتالله آذری قمی بود که به ایشان گفتند اگر حکم بکنم، ایشان قبول میکند. بعد از طرح این سؤال، آقای آذری قمی بلافاصله تأیید میکنند که بله، تبعیت میکنم. در واقع عین پاسخی که میدهند، این بود: «من اعتقادم این است که همانطور که امام در آن نامه تصریح کردهاند، هرکس را خبرگان انتخاب کنند، حالا بهعنوان مجتهد باشد، بهعنوان عدولالمؤمنین باشد، حتی بالاتر برود، هم ولایت مطلقه دارد، عقیدهی من این است و هم اطاعتش واجب است.»
با ارائهی این پاسخ از سوی آقای آذری قمی، تعبیر بنده اینطور است که بدینترتیب آخرین تیر آیتالله خامنهای هم برای اینکه این مسئولیت را از خودشان دور کنند، به هدف ننشست. در مورد اجتهاد ایشان چه بحثهایی صورت گرفت؟
ببینید، موضوع اجتهاد آیتالله خامنهای برای نمایندگان خبرگان، یک امر مسلم و محرز بود، به این دلیل که برخی از اعضای خبرگان از سالیان دور و از نزدیک با مراتب علمی ایشان آشنا بودند، مثل آیتالله فاضل لنکرانی و بسیاری دیگر. بهعلاوه اینکه ایشان عضو مجلس خبرگان بودند و شرط عضویت در این مجلس، اجتهاد بود و دیگر اینکه وقتی حضرت امام ایشان را بهعنوان شخصیت شایسته برای رهبری آیندهی نظام معرفی کرده بودند، پیششرط این مسئله آن بود که امام ایشان را مجتهد مسلم میدانستهاند و اینهم برای خبرگان دلیل و حجت محکم دیگری بر اجتهاد آقا بهشمار میرفت. به همین دلیل هم است که در طول مذاکرات مجلس خبرگان در آن روز، از ابتدا تا انتها، هیچ کلامی که حاکی از کوچکترین شکوشبههای در مورد اجتهاد ایشان باشد، به گوش نمیخورد. آنچه دربارهی اجتهاد آیتالله خامنهای در انتهای این جلسه از سوی برخی نمایندگان مطرح میشود، همگی در جهت تأیید این موضوع و تأکید بر شایستگی ایشان برای رهبری است.
ظاهراً بعد از آن نکتهای که آقای امامی کاشانی میگویند، دیگر آقا میروند مینشینند.
بله. بعد از اینکه آیتالله آذری قمی آن پاسخ را به آقا میدهد، آقای امامی کاشانی شروع به احتجاج با آیتالله خامنهای میکند و خلاصه ایشان میبینند اصرارشان بر عدم پذیرش رهبری فایدهای ندارد. مجلس خبرگان بهصورت یکپارچهای نظرش روی ایشان است و دیگر احساس میکنند که این یک واجب تعینی است بر ایشان و بنابراین دیگر میروند مینشینند و منتظر رأیگیری میشوند. جالب این است که هنگام ترک جایگاه، بازهم برای آخرینبار با گفتن اینکه «بههرحال من مخالفم»، با انتخاب خود بهعنوان رهبر مخالفت میکنند.
در این جلسه، با توجه به اینکه هنوز بازنگری در قانون اساسی به رفراندوم گذاشته نشده بود، موقتی بودن این انتخاب در چهزمانی اعلام شد؟
ببینید، از ابتدای جلسه تا زمان رأیگیری، شاید دو سه بار این مسئله مطرح میشود که آنچه در این مجلس تصویب میشود، موقت است. چرا موقت؟ به این دلیل که کار بازنگری قانون اساسی در نیمهی راه قرار داشت و باید این کار به پایان میرسید و بعد هم مصوبات این شورا در رفراندوم به تأیید مردم میرسید و آنوقت مجدداً برمبنای اصول جدید قانون اساسی، رأیگیری به عمل میآمد. مثلاً فرض کنید که در این جلسه، شورایی بودن رهبری رأی میآورد و بعد هم یک شورای رهبری توسط خبرگان انتخاب میشد، اما در قانون اساسی فقط رهبری فردی به رسمیت شناخته میشد. بدیهی است که مجدداً میبایست مجلس خبرگان برای انتخاب یک فرد بهعنوان رهبر تشکیل جلسه میداد.
بعد از اینکه آیتالله خامنهای پایین میآیند، دیگر کسی پشت تریبون نمیرود؟
خیر، کسی پشت تریبون نمیرود، اما ازآنجاکه آقا از روی فروتنی و تواضع مطالبی را در مورد خود بیان کرده و در واقع شکستهنفسی کرده بودند، آقای هاشمی رفسنجانی، نایبرئیس مجلس، که در جایگاه هیئترئیسه قرار داشت، با اشاره به سابقهی طولانی خود با آقا از دوران جوانی در مدارس علمیه، توضیحاتی را در مورد مراتب علمی و حوزوی آقا بیان میکند و میگوید: «من واقعاً آقای خامنهای را صاحبنظر میدانم. صاحبنظر جدی در مسائل فقهی. اما نهاینکه ایشان الآن رفتند مسائل را استنباط کردهاند. یعنی الآن اگر یک مسئلهی اجتماعی برای کشور مطرح بشود و ایشان بخواهد نظر فقهی پیدا بکند، با همان روش سنتی، نه مشکل، با یک مقدار کار کردن، با یک مقدار کمک گرفتن از کسانی که منابع را، چون وقت ممکن است نداشته باشد، کمک کنند برای پیدا کردن مصادر، ایشان میتوان به نظر برسد.»
بعد از این سخنان، نوبت به رأیگیری برای انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری میرسد. در اینجا بازهم آقای هاشمی به همان دلیلی که عرض کردم، تذکر میدهد که این رأیگیری و انتخاب بهصورت موقت است تا اینکه بعد از تأیید نهایی قانون اساسی توسط مردم، اقدام به رأیگیری بهصورت دائمی و برمبنای اصول قانون اساسی جدید کنیم. بنابراین به نظر من، تمام ریزهکاریهای قانونی برای اینکه کسی نتواند هیچ مشکلی در این ماجرا بهلحاظ قانونی عنوان کند، رعایت میشود و همهچیز طبق روال قانون پیش میرود. کیفیت رأیگیری چگونه بود و در این رأیگیری چند نفر به رهبری آیتالله خامنهای رأی دادند؟
رأیگیری بهصورت نشستوبرخاست بود؛ یعنی کسانی که موافق بودند، میبایست قیام میکردند. وقتی اعلام رأیگیری میشود، تعداد زیادی از نمایندگان از جای برمیخیزند که در همان نگاه اجمالی اول، کاملاً معلوم است که آیتالله خامنهای رأی آوردهاند. لذا بعضیها به خیال اینکه موضوع کاملاً معلوم و مشخص است، میخواهند بلافاصله بنشینند که آقای هاشمی اعلام میکند لطفاً کسانی که رأی دادهاند بایستند، برای اینکه ما باید بشمریم و تعداد دقیق مشخص شود. بعد از شمارش، آقای هاشمی نتیجهی رأیگیری را به این صورت اعلام میکند: «۵۶ نفر هم ایستادهاند. با خودمان. رأی آوردند. یک مقداری هم بیشتر از دوسوم است.»
بعد از اینکه رهبری آیتالله خامنهای رأی میآورد، صدای تکبیر نمایندگان در مجلس میپیچد و آیتالله مشکینی نیز با این جمله، جلسه را ختم میکند: «جلسه را ختم میکنیم. انشاءالله این خبر خوش را به امتتان برسانید.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد