سلیمان بن صُرَد بن جون خُزاعی(شهادت ۶۵ق) رهبر قیام توابین و از بزرگان کوفه، صحابی حضرت محمد(ص) و از شیعیان امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود. سلیمان بن صرد در برخی جنگها در رکاب امیرمؤمنان(ع) جنگید. وی در دوران امام حسن(ع) با صلح امام حسن با معاویه مخالف بود. نخستین نامههای کوفیان به امام حسین(ع) به رهبری او نوشته شد، با این حال خود او در نبرد کربلا حضور نداشت. مورخان، دلایل مختلفی برای عدم حضور سلیمان در واقعه کربلا برشمردهاند. پس از شهادت حسین بن علی(ع)، رهبری قیام توابین را در سال ۶۵ق بر عهده داشت. این قیام به خونخواهی امام حسین(ع) شکل گرفت و سلیمان در آن به شهادت رسید. شیعه و اهل سنت او را ستودهاند. وی پیرمردی نیک، عابد، فاضل و دارای مکانت و مقام ویژه در میان قوم خویش بود و قبیله خزاعه از او اطاعت میکرد.[۴] [۵] . پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم، سلیمان بن صرد جزو اولین کسانی بود که در این شهر ساکن شد و در محله خُزاعه سکنی گزید.[۸] سلیمان، با خلافت امام علی(ع) به همراه بسیاری از بزرگانشیعه با او بیعت کرد.[۹] بنا بر نامهای که از سوی امیرمؤمنان(ع) برای او نوشته شده، وی نماینده امام(ع) در منطقه جبل بوده است.[۱۰] او در جنگهای امام علی(ع) شرکت کرد و در جنگ صفین در رکاب امام(ع) جنگید و فرماندهی میمنه سپاه را بر عهده گرفت.[۱۱] در این جنگ، «حوشَب» سرور یمانیان در سپاه معاویه با شمشیر او از پای درآمد.[۱۲] . برخی گفتهاند سلیمان در جنگ جمل شرکت نکرد و علی(ع) او را نکوهش کرد.[۱۳] هر چند این مطلب در کتب تاریخی دچار تردید شده، اما خویی احتمال داده است که عدم شرکت وی یا به خاطر دستور امیر المومنین بوده و یا عذری موجه داشته است.[۱۴] . گزارش مورّخان، حکایت از دیدار سلیمان با امام حسن(ع) پس از جریان صلح با معاویه دارد که وی با انکار این بیعت، به امام(ع) اعتراض میکند. امام حسن(ع) در جواب وی میگوید: شما شیعه و دوستدار ما میباشید... خدا گواه است آن چه من انجام دادم در جهت حفظ خونهاست. پس راضی به قضای خدا باشید.[۱۵] وی در دیداری با امام حسین(ع) نیز، این مسأله را عرضه میدارد و امام(ع) بر پایبندی به صلح تا مرگ معاویه تأکید میکند.[۱۶] . در پی مرگ معاویه و عدم بیعت حسین بن علی(ع) با یزید، شیعیان در منزل سلیمان بن صرد اجتماع کردند و برای بیعت با امام حسین(ع) به وی دو نامه نوشتند.[۱۷] سلیمان در این دیدار گفت: معاویه به هلاکت رسیده و حسین به سوی مکه رهسپار گردیده است؛ شما شیعیان او و پیرو پدر او هستید؛ پس او را یاری رسانید و با دشمنانش بجنگید.[۱۸] . سلیمان در واقعه عاشورا حضور نداشت. درباره علت حاضر نشدن او در کربلا گزارشهای صریحی در منابع تاریخی وجود ندارد و گمانههای متفاوتی از سوی نویسندگان و پژوهشگران مطرح شده است. برخی بر آنند که سلیمان همراه با عده دیگری از بزرگان شیعه به دستور عبیدالله بن زیاد زندانی شده بود، اما در منابع تاریخی گزارشی در این باب وجود ندارد.[۱۹] . برخی دیگر از پژوهشگران با اشاره به کنترل و نظارت شدیدی که ابن زیاد بر کوفیان و نیز بر راههای خروج از کوفه اعمال کرده بود، امکان حضور سلیمان بن صرد و دیگر شیعیان کوفه را در کربلا ناممکن دانستهاند[۲۰] با این حال برخی دیگر با اشاره به تعداد اندکی از شیعیان که خود را به کربلا رسانده و به امام پیوستند، این دلیل را قانعکننده نمیدانند.[۲۱] [۲۲] . گروه دیگری از پژوهشگران، سستی کوفیان از جمله سلیمان بن صرد، را عامل اصلی نپیوستن آنان به امام حسین در کربلا دانستهاند. اعتراف سلیمان و سایر کوفیان به گناهشان در یاری نکردن امام و راهاندازی قیام توابین از دلایل تقویت این نظر است.[۲۳] [۲۴] . بر این اساس برخی نویسندگان، سلیمان بن صرد و سایر کوفیان را شیعیانی متزلزل و با رفتاری دوگانه دانستهاند.[۲۵] همچنین این نظر را با مطرح کردن سابقه مخالفت سلیمان بن صرد با امام علی(ع) و امام حسن(ع) تقویت میکنند.[۲۶] برخی از منابع کهن نیز به روحیه شکاک و تردیدهای سلیمان بن صرد در ماجرای عاشورا اشاره کردهاند.[۲۷] . وی پس از حادثه عاشورا، رهبری گروهی موسوم به توابین را پذیرفت که در سال ۶۵ق بر علیه سپاه عمر بن سعد و خونخواهی سیدالشهدا قیام کردند.[۲۸] بهگفته ابن نما حلی اولین کسی که در کوفه قیام کرد، سلیمان بن صرد خزاعی بود.[۲۹] . او در قیام توابین و در جنگ با لشکر شام در منطقه «عین الوَرده» با نیزه یزید بن حصین به شهادت رسید. گویند که هنگام مرگ گفت: به خدای کعبه رستگار شدم.[۳۰] وی هنگام شهادت ۹۳ سال داشت.[۳۱] امام علی(ع) در نبرد صفین به سلیمان فرموده بود: تو از کسانی هستی که در انتظار شهادت به سر میبرند و هرگز در عهد و پیمان خویش تغییری نمیدهند.[۳۲] . نقل شده که سلیمان در عالم رؤیا، خدیجه کبری، فاطمه زهرا(س) ، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را میبیند و خدیجه به او میگوید:ای سلیمان! خداوند قدردان تو و برادرانت است و همه شما در روز قیامت با ما هستید.[۳۳] . بررسی علت عدم حضور سلیمان بن صرد در کربلا - قیام توّابین، به رهبرى سلیمان بن صرد خزاعى
يکي از لغزش هايي که در تاريخ به سليمان بن صرد نسبت داده شده است عدم همراهي او با علي(عليه السلام) در جنگ جمل است، برخي نوشتهاند: سليمان بن صرد در جنگ جمل شرکت نداشت از اين رو اميرمؤمنان(عليه السلام) بعد از جنگ جمل و بازگشت از بصره وي را سرزنش کرد، و به او فرمود: «ارتبت و تربصت و راوغت و قد كنت من أوثق الناس في نفسي و أسرعهم فيما أظن إلى نصرتي فما قعد بك عن أهل بيت نبيك و ما زهدك في نصرهم» ؛ (تو دچار ترديد شدهاي و منتظر ماندی و نيرنگ به کار بردي در حالي که نزد من از مورد اطمينان ترين افراد بوده اي؛ چه چيز تو را واداشت تا از اهلبيت پيامبرت دست برداري؟!). سليمان گفت: «اى اميرمؤمنان، گذشته را رها کن و مرا بدانچه گذشته است ملامت مفرما و دوستى مرا مانند گذشته بپذیر، تا خيرخواهى مخلصانه ام نصیبت گردد، هنوز كارهایی در پيش است كه ضمن آنها دوستت را از دشمنت بازخواهى شناخت.» . امام پاسخش را نداد. سليمان لختى نشست، سپس برخاست و نزد امام حسن بن على (عليهما السلام) كه در مسجد نشسته بود رفت و گفت: آيا از امير مؤمنان و تنبيه و توبيخى كه بر من روا داشت تعجب نمىكنى؟ امام حسن فرمود: «إنما يعاتب من ترجى مودته و نصيحته»؛ «به راستى، (معمولًا) كسى توبيخ مىشود كه به دوستى و خيرخواهيش اميد باشد.» . سليمان گفت: «بىگمان كارها در پيش است كه در آنها نيزهها به انبوهى گرد آيد و شمشيرها كشيده شود و در آنها به چون منى نياز باشد، پس بر من بدگمان نباشيد و در خير خواهيم شك نكنيد.» امام حسن(عليه السلام) به او فرمود: «رحمك الله ما أنت عندنا بالظنين»؛ (خدايت رحمت فرمايد، ما بر تو بدگمان نيستيم).
زمينه لغزشها : شواهد تاریخی حاکی است سليمان از کساني بود که در تصميمگيري مشکل داشت يعني نمي توانست در کارها زود مسير صحيح و درست را تشيخص بدهد و به موقع تصميم بگيرد، وي از افرادي بود که در کارها شک ميکرد و دير تصميم ميگرفت و دست به اقدام ميزد؛ چنانکه ابن سعد درباره سليمان بن صرد مينويسد: «کان کثير الشک و الوقوف» يعني شخصيتش به گونهاي بود که خيلي در کارها ترديد به دل راه ميداد و توقف ميکرد. و اميرمؤمنان(عليه السلام) در تحليل راز عدم شرکتش در جنگ جمل فرمود:«ارتبت و تربصت» يعني تو دچار ترديد شدهاي و منتظر ماندي تا چه شود. شاهد ديگر صدق اين تحليل عدم حضور او در نهضت عاشورا است؛ وي به رغم اينکه به اتفاق حبيب بن مظاهر از امام حسين(عليه السلام) دعوت نمود تا به کوفه بيايد و قيام کند بعد از حرکت امام به سوي کوفه در سپاه سيدالشهداء (عليه السلام) حاضر نشد و آن حضرت را ياري نکرد، گرچه نيامدن او در کربلا به علت نفاق يا خبث باطنش نبوده؛ ولي از سخناني که از او بعد از شهادت امام حسين(عليه السلام) مطرح گرديده به دست ميآيد، وي خود را در عدم همکاري با امام مقصر و گناه کار ميدانسته، در حدّي که جز با شهادت نميتواند نهاد ناآرام و وجدان گناه کارش را آرام کند، از اين رو طي سخنراني در جمع شيعيان کوفه گفت: «ما در انتظار آمدن خاندان پيامبرمان بوديم و به آنها وعده ياري ميداديم و به آمدن ترغيبشان ميکرديم، ولی وقتی آمدند در یاری شان سستي کرده، دورويي کرديم و تماشاچی شدیم و منتظر مانديم ببينيم چه ميشود؛ تا اینکه فرزند پيامبرمان و باقيمانده و شيره جان و گوشت و خون پیامبر(ص) نزد ما کشته شد؛ در حالي که کمک ميخواست مدد نشد و انصاف ميطلبيد ولي به وي عطا نشد، فاسقان وي را هدف تير و آماج نيزهها کردند و کشتند؛ آنگاه بر او تاختند و جامه اش ببردند. به پا خيزيد که خدايتان خشمگين است. نزد همسرانتان و فرزندانتان بازنگرديد تا خدا از شما راضي شود و گمان نميکنم خدا راضي شود مگر اينکه قاتلانش را بکشيد يا کشته شويد؛ از مرگ نترسيد و الله اگر از مرگ بهراسد ذليل ميشود.» . از سخنان سليمان پيداست مشکل او و همگنانش در عدم ياري سيد الشهداء(ع) اموري چون خبث باطن، ترس نبوده بلکه سستي در انجام به موقع تکليف، و شناسايي زمان مناسب براي قيام و جهاد و ترديد کردن در اقدام و دير تصميم گرفتن در ياري امام بوده و اين امر از يک سوي در عدم شناخت کافي نسبت به امام و عدم اعتماد به تشخيص آن حضرت و منزلت ولايت ريشه داشت و از سوي ديگر از تنبلي، کاهلي، ترديد بیجا، دست روي دست گذاردن و نظاره گر شدن سرچشمه ميگرفت که يک ضعف شخصيتي محسوب ميشود و در ميان مؤمنان به شدت رواج دارد از اين رو انقلابي بودن، اقدام به موقع و سرد و سست نبودن اصل بسيار مهمي است که اگر مؤمنان به آن اهميت ندهند سرنوشتي چون بني اسرائيل برايشان رقم خواهد خورد کما اينکه سليمان بن صرد بعد از شهادت ابي عبدالله چنين احساسي داشت و وضع خود و همگنانش را به بنی اسرائیل تشبیه میکرد که بعد از یکتاپرستی به گوساله پرستی روی آوردند؛ و توصیه حضرت موسی(ع) به گوساله پرستان را خطاب به کوفیان بیان میکرد؛ همچنان که حضرت موسی به گوساله پرستان فرمود: توبه شما در گرو کشته شدنتان است سلیمان نیز به کوفیان گفت: «مانند بني اسرائيل باشيد؛ هنگامي که پيامبرشان به آنان گفت: (ای قوم من، شما با پرستش گوساله، برخود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید، و [خطاکاران] خودتان را به قتل برسانید، که این [کار] نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است.)، [آنها نیز] گردنهاي شان را جلو آوردند و به قضاي الهي رضايت دادند و آن زماني بود که فهميدند چيزي جز صبر بر قتل آنها را از اين گناه بزرگ نجات نخواهد داد.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
بعد از هشت سال...
در «پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظهای حضرت آیتالله خامنهای بر کتابهای «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم» در اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» در مسجد مقدس جمکران، خانم فاطمه صدرزاده دختر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده دلنوشتهای قرائت کرد که بخش «ریحانه؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی» رسانه KHAMENEI.IR متن و فیلم این دلنوشته را منتشر میکند.
بسم الله قاصم الجبارین
سلام همه زندگی فاطمه
اینک بعد از ۸ سال هنوز آغوشم بوی تو را میدهد و تو آنی که مرا پیشتر از این بردی به خیال و غم و اندوه و فراقت جانا و منم آنکه گرفتار تو شد و کجایی که ببینی عطش این دل طوفانی را.
حال دخترت وصف ناشدنی است. وجود آرام بخش تو در همه لحظات پر پیچ و خم زندگی به مانند مرهمی تسکین دهنده است. به راستی که فراق آدمی را از پای در می آورد و قلبهای آرام را در هم میفشارد و بیتاب میکند. اما من دوری از تو را فراق نمیخوانم. چگونه میتوانم نبودنت را فراق خطاب کنم که نداشتن جسمت را هزار بار به حضور پروردگارم که خود گفته است در زمان نبودنت جای خالی تو را برایمان پر میکند ترجیح دهم و چه زیباست لحظات دلتنگی که به جای آغوش پدرانهات او که همه هست و نیست عالم وجود است مرا به آغوش بکشد.
دلنوشتهای از دختر شهید مصطفی صدرزاده(در پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت)
دلنوشتهای از دختر شهید مصطفی صدرزاده(در پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت)
بابای من! منم دخترت. دختری که در کودکیهایش پدرش او را در رؤیای بچگانهاش جا گذاشته و رفته است تا از حرم نوامیس آل الله علیهم السلام پاسداری کند. دختری که از وجودت افتخاری برایش مانده و غمی بیپایان که بهانهای شده است تا اشکهایم را در سطور زیارت عاشورا خرج کنم و بدان احساس تقرب و تعالی کنم. انی اتقرب الیالله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الیک بموالاتک. و با تمام وجود بگویم بابی انت و امی.
تمام من چگونه در کربلا ذوب شدهای که هر بار با تو صحبت میکنم به ناگاه سر از زیارت عاشورا در میآورم مهربانترینم میخواهم برایت بگویم و بگویم... برایت چه بگویم، بگویم از دنیای بعد از تو، از دلتنگیهای پسری ۶ ماهه که حالا مردی ۸ ساله شده و از بهانهگیریهایش که گاهی کسی جز تو آرامش نمیکند و دلش فقط بهانهی تو را میگیرد و مادری که پس از شهادتت در هر لحظهاش صبر زینبی را تداعی میکند و بهانهگیریهایمان را به جان میخرد و صبر را در کلاس تقوایش مشق میکند. مادری که هر روز به ما فرزندان مصطفی درس مثل مصطفی شدن را اینگونه میآموزد که ولایتمداری از رهبری باید خط قرمزتان باشد. مبادا آن حکیم فرزانه را تنها بگذارید و پشتش را خالی کنید که این اول گمراهی خود و جامعه است.
جامعهای که با رشادتهای شما و همسنگران ولایتمدارتان به نقطهای رسید تا مستکبران زمانه فهمیدند مثل مصطفی در فتنه ۸۸ مصطفیها در ۹۶ مصطفیها در ۹۸ و ۱۴۰۱ و بعد از آن هم هستند تا فدایی و جاننثار ولی زمانه شوند.
عزیزترینم میدانم که میبینی زندگی کردن در دورانی که گرگ صفتانی به هر بهانهای میخواهند به حجاب و چادر که ارثیه مادرمان حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است اهانت کنند سخت است. مبارزه همان است که میگفتی. حمله کردند به مقدساتمان یک روز حرم، یک روز چادر، یک روز قرآن همه دست به دست هم دادند و به جنگ اعتقاداتمان آمدهاند. اما نگران نباش جوانانی چون علیوردیها و عجمیانها و الداغیها هستند که اجازه ندهند تا کسی حتی یک نگاه چپ به دختران و خواهران این خیمه پهناور حسینیمان بیندازد.
حال که برایت مینویسم در برههای از تاریخ هستیم که نزدیک قلهایم. رسیدن به این قله را مدیون سربازان ولایتی هستیم که فتح الفتوح چهل و چند ساله را همچون سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم عزیز به ما آموختند تا به جایی رسیم که امروز هیچ ابر قدرت، فتنهانگیز و اغتشاشگری حتی تصور گزینه نظامی را در خیالش هم نیاورد. حالا که ناکام ماندهاند دنبال جدایی امت اسلام با حربه نفاق هستند که این هم به برکت هدایتها و بصیرت افزاییهای ولی امر مسلمین جهان به فرصتی تبدیل خواهد شد تا دختران و مادرانی که از سر غفلت و اشتباهات محاسباتی در جنگ ترکیبی و شناختی ناجوانمردانه به اسارت اِلقائات پیچیده دشمن در آمدند نیز به افسران جنگ نرم تبدیل شوند.
حقیقت آشکار خواهد شد و یکاد البرق و یختف و اَبصارهُم. امروز روز میدانداری ما دهه هشتادیها و نودیها در گام دوم انقلاب است که همه هستیم تا لحظهی رهایی جان به عشق اماممان و رسیدن آن یار سفر کرده.
باید بگویم امروز و فردا و تمام لحظات عمرم را به عشق مسیری طی میکنم که جای قدمهای شما به آن نشسته است. که چقدر خوب است جان دادن برای خمینی کبیر و چه زیباست خون دل خوردن برای خامنهای عزیز. حال باید به امید رسیدن به لحظاتی که در کنار خانه کعبه ندای أنا بقیةالله و أنا منتقم به گوش میرسد تلاش نماییم. کاش در روزگار ظهور ما نیز در زمرهی سربازان واقعی باشیم که لشکری زینبی را با خود همراه کرده و با تو و همرزمان شهیدت همسنگر شویم.
بابای عزیزم همه اینها را گفتم که بدانی من در همه شئون دختر تو هستم، مثل تو میاندیشم مثل تو گام بر میدارم و مثل تو جهاد میکنم. خیالت راحت راحت، مگر ما مرده باشیم کسی بتواند سر سوزنی به راه انقلاب اسلامی خدشه وارد کند مگر ما مرده باشیم کسی بانیت سوء جرأت نزدیک شدن به حرم جمهوری اسلامی کند.
عزیز دلم این روزها در سراسر جهان روضههای شام را میخوانند و من با خود فکر میکنم داغ ما کجا و داغ مخدرات اهل بیت علیهم السلام کجا. کاش بودید... کاش بودید در آن روزگار اگر شما و دوستانتان بودید کسی جرأت جسارت نمیکرد. اما نگران نباش ما هر کجا میرویم با احترام و محبت مردم مواجهیم نگاه کن به دخترت چه احترامی میگذارند ما تا به حال حتی یک شب در خرابه نخوابیدهایم من هنوز از هیچکس تازیانه و سیلی نخوردهام. آن روز که رقیه سلامالله علیها بهانه میگرفت و زینب سلام الله علیها در عصر روز یازدهم از غربت نبود محرم گریست گذشته اما امروز به برکت حسین زمانه دیگر دختران و خواهران به اسارت نمیروند که احدی به خود اجازه جسارت دهد و یا حرف از کنیزی به زبان آورد. روزگار گام دوم انقلاب روزگاری است که میگوییم در دفاع از قرآن و اسلام عزیزمان.
ایل ما ایل عجمهاست
که یک کودک ما
جگری با جگر شیر برابر دارد
و شما کمتر از آنید
که حسین تیغ کشد
و علمدار علم بردارد
ما جوانان بنی فاطمه اربابیم
بیحیا کشور ما مالک اشتر دارد
این که دست به شمشیر و زره ایستادیم
سبب این است که این قافله رهبر دارد
وای اگر گرد و غباری ز حرم بنشیند
تیغ ما شوق به انداختن سر دارد
و در آخر بابای من شما برایمان دعا کنید که ما نیز در بیعت نایب امام زمان بمانیم و تا هنگامهی ظهور در زمره سربازان واقعی آن حضرت باشیم و پا به رکاب آن وجود مبارک که لشکری زینبی را با خود همراه کرده ثابت قدم بمانیم تا با حضور خودت و همرزمان شهیدت در مسیر تحقق وعده الهی گام برداریم که این بشارت خدای متعال است: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
کسانی که میگویند دینداری ضعیف شده، اربعین را چگونه تحلیل میکنند؟
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با کارکنان و خانوادههای ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همچنین دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای استان اردبیل تصریح کردند «امسال دشمن چه تلاشی کرد تا شاید بتواند رونق محرّم را کم کند؛ نتوانست و بهعکس شد، عکس آنچه او میخواست اتّفاق افتاد. امسال محرّم و دههی عاشورا گرمتر، پُرشورتر، پُرمعناتر، معرفتبرانگیزتر از همهی سالهای قبل بود.» رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت و آستانه رویداد عظیم اربعین حسینی، در گفتگو با دکتر علی انتظاری رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی عمق دینداری ایرانیان و تبیین چرایی برگزاری باشکوهتر مناسک مذهبی پرداخته است.
رهبر انقلاب در بیاناتشان در دیدار با ناوگروه ۸۶ و همچنین کنگرهی شهدای اردبیل تأکید کردند امسال محرم پرشوری داشتیم و دشمنان سعی کردند محرم را کمرونق کنند اما مردم مقابل آنها عمل کردند. برخی تلاش دارند تصریح کنند که مردم ایران به مرور زمان نسبت به مقولات دینی بیتوجهتر شدهاند و مشکلات اقتصادی چه بسا آنها را از دین گریزان کرده است. این مقوله چقدر صحیح است؟
مردم ایران یک مجموعه به هم پیوستهاند و کلیتی را به وجود میآورند و درعینحال از تنوع هم برخوردارند؛ بنابراین باید به آنها هم بهعنوان یک کلیت توجه کرد و هم بهعنوان واحدی که دارای تنوع و تکثر است؛ یعنی بعضی از موارد درباره مردم ایران را میتوان بهصورت کلی بیان کرد و بعضی در گروههای اجتماعی و در شرایط و پارامترهای مختلف قابل مشاهده هستند.
درباره دینداری مردم ایران میتوان گفت دینداری در مردم ایران هم نسبت به گذشته بیشتر شده است؛ یعنی مردم ایران دیندارتر از گذشته هستند؛ مثلاً اگر با قبل از انقلاب مقایسه کنیم هم نسبت به جوامع مجاور خود دیندارترند؛ یعنی این گذشته و حال را باید با توجه به جوامع مجاور مورد ارزیابی قرار داد. این نکتهای است که باید به آن توجه کرد و مقایسهها را حتماً مورد حساسیت و مداقه قرار داد.
نکتهای که این اشتباه را به وجود میآورد تغییر در حساسیتهاست. حساسیتهای ما تغییر کرده است که راجع به دینداری اینگونه نظر میدهیم. بعضیها تصور میکنند دینداری کمتر شده که این ناشی از تغییر در حساسیتها و اهمیتهایی است که در جامعه نسبت به دینداری به وجود میآید. اساساً وقتی دیندارتر میشویم، بیشتر نگران کاهش دینداری هستیم. جامعهشناسان قبل از انقلاب هیچگاه درباره این موضوع صحبت نمیکردند که مردم ایران دچار ضعف دینداری شدهاند؛ ولی اکنون چنین بحثهایی مطرح میشود که به این دلیل است که در سنجش دینداری به سراغ شاخصهای عینی نمیرویم و ممکن است به نظرسنجیها اکتفا کنیم؛ درحالیکه بسیاری از این نظرسنجیها نمیتوانند وضعیت دینداری را بهخوبی نشان دهند و ممکن است مردم به سبب حساسیتها و ناراحتیهایی که پیدا میکنند یا مشکلات اقتصادی و مسائل مختلف نسبت به موضوع دینداری واکنشی نشان دهند، چون دولت یک دولت دینی است، مردم حساسیتهایی را که به دولت دارند به دین هم تسری میدهند و این در اظهارات و بیانات مردم وجود دارد و نباید آن را به حساب نگرشهایشان گذاشت و نمیتوان از این نظرات به نگرش آنها دست پیدا کرد. اگر بخواهیم نگرششان را بهخوبی درک کنیم، باید بنگریم که مثلاً در محرم چه کار میکنند.
مردم در محرم امسال باشکوه و با حضور بسیار گسترده شرکت کردند و هر چه جلوتر میرویم میبینیم محرم مرتباً بزرگتر و باشکوهتر میشود؛ مخصوصاً در اجتماعات طبیعیتر و بومی بهویژه در روستاها و شهرستانها بهوضوح میتوان دید که چقدر مردم نسبت به برگزاری محرم التزام بیشتری دارند. قبل از انقلاب، در طبقات متوسط جامعه محرم در مناطق شهری با اینکه تکایا از اول محرم شکل میگرفتند اما رونق آن شب تاسوعا و عاشورا بود و دیگر خبری از محرم نبود؛ ولی الان از شب اول محرم تا شب هفتم امام برنامه برگزار میکنند، خرج میدهند و هزینه میکنند. از اینجا میتوانیم بفهمیم که چه چیزی برای مردم مهم است که ببینیم مردم چقدر حاضرند برای آن هزینه کنند و وقت صرف کنند و درباره آن فکر میکنند. این شاخصها یعنی وقت، فکر و پول شاخصهایی هستند که نشان میدهند چه چیزی برای مردم ارزشمندتر یا کمارزشتر شده است.
در مورد برگزاری ایام عزاداری اباعبدالله و شهدای کربلا بهوضوح میتوانیم مشاهده کنیم که نسبت به گذشته پررنگتر و باعظمتتر شده و نباید این مسئله را نادیده گرفت؛ ولی چون حساسیتها تغییر میکند ممکن است چنین ارزیابیای را از طرف بعضی از افراد بشنویم که این به دلیل حساسیت است؛ مثل کسی که دستش در آب داغ است و اگر دستش را در آب ولرم بگذارید میگوید سرد است و اگر دستش در آب سرد باشد، میگوید آب گرم است؛ همان آب است اما برای او دمای متفاوتی دارد که این امر به دلیل حساسیتی است که پیدا کرده است. شاخصهای عینی به ما کمک میکنند که یک ارزیابی متفاوت داشته باشیم. آیا در خصوص وضعیت دینداری جامعه، افکارسنجی و نظرسنجیهای دقیقتری هم صورت میگیرد؟
بله؛ نتیجه تحقیقاتی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهصورت دورهای انجام میشود نشان میدهد که دینداری معرفتی بیش از دینداری مناسکی شده است؛ یعنی گرایشهای دینداری جوانان بیشتر به دینداری معرفتی معطوف است تا دینداری مناسکی؛ یعنی ممکن است گاهی گرایش به برخی اعمال دینی دچار فراز و نشیب شود و این مساوی نیست با اینکه بگوییم دینداری جامعه افول کرده است.
شاید ببینید در بین مردم نسبت به دینداری حقوقی چالشهایی وجود داشته باشد؛ یعنی این نوع دینداری که بیشتر دینداری توضیحالمسائلی است و بر حلال و حرام و مکروه و مستحب تأکید دارد و امروز بیشتر از گذشته این چالشها وجود دارد که نشاندهنده این است که مردم در حال بازاندیشی دینی هستند؛ این بازاندیشی دینی لزوماً به معنای افول دینداری نیست بلکه یک بازاندیشی دینی است و ممکن است مردم به نوع خاصی از دینداری واکنش نشان دهند و بگویند این دینداری اولویت کمتری دارد. مساجد امروز بیشتر از مساجد گذشته فعالترند و در بسیاری از مساجد نماز صبح برگزار میشود که قبلاً برگزار نمیشد. با اینکه گاهی به دلیل بافتی که هیئت امنای مساجد دارند شرایطی را فراهم میکنند که عمدتاً افراد جوان را از مسجد میرانند و اجازه مشارکت جوانترها را نمیدهند که این مسئله موجب میشود بعضی مساجد چندان جوانپذیر نباشد؛ اما مساجد عموماً نسبت به گذشته فعالترند؛ هر چند باید بپذیریم تحتتأثیر جهانیسازی هستند و جریان جهانیسازی ضددین عمل میکنند و جهانیسازی اساساً ضدمعنویت و علیه باطنگرایی است؛ البته وضعیت ما بیشتر متأثر از قطبیسازی غرب علیه فرهنگ و سبک زندگی است. درباره نحوه این قطبیسازی جریان غرب توضیح بیشتری برای ما بدهید.
در دنیا یک قطب است که چون منازعی نداشته خود را به عنوان کل جهان معرفی کرده که در مقالهای که در سال ۱۳۸۹ داشتم آن را بهعنوان قطب جهاننما معرفی کردم که باید آن را بهعنوان قطب غرب بشناسیم. چون عملکردش قطبی است، قطب مقابل خود را به وجود میآورد، مخصوصاً در قالبهای فرهنگی که از پایگاه و زمینههای تمدنی برخوردار باشند که همین اتفاق در جوامعی مثل جوامع ما افتاده که قطب مقابل به وجود آمده و این قطب مقابل، قطب جهان اسلام است که در حال شکلگیری بوده و تجلیات بارز و برجستهای دارد.
در این تقابلی که به وجود میآید قطب جهاننما فشاری دارد که این فشار موجب تغییراتی در سبک زندگی مردم در سطح جهان میشود؛ یعنی تلاش میکند مردم جهان را نسبت به هژمونی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منفعل سازد و سبک زندگیای که میخواهد تحمیل کند. اقتضای این هژمونی غربی این است که دینگریزی رخ دهد، دینها جنبه دنیایی پیدا کرده، معنویت و باطنگرایی از دینها زدوده شود و دینها بیشتر جنبه فردی پیدا کنند که این اتفاق در کل جهان در حال رخ دادن است و انواع عرفانهای کاذب دنیاگرا در اثر این نوع خاص از جهانیسازی بروز و ظهور پیدا کردند؛ اما همزمان با این فشار جهانیسازی برای قطبی شدن شاهد مقاومت نسبت به آن هستیم و مقاومت نسبت به آن سبب میشود نوع جدیدی از دینداری که دینداری انقلابی است، بروز و ظهور پیدا کند که در آستانه شکلگیری قطب جهان اسلام هستیم که مبتنی بر دینداری انقلابی و معنویتگراست که نسبت به این جهانیسازی مقاوم است و این در همه جهان بروز و ظهور دارد؛ یعنی اتفاقی که در اربعین افتاده تصادفی رخ نداده که ۲۵ میلیون نفر در پیادهروی اربعین شرکت کنند و اینقدر باشکوه برگزار شد که یک امر فوقالعاده است که در جهان رخ داده که این طلیعه شکلگیری قطب اسلام است که در تمام جهان انعکاس پیدا کرده و هر روز که میگذرد پرفروغتر و پربازتابتر میشود و جاذبههای بیشتری پیدا میکند که این نتیجه جریان قطبی شدن است که اتفاق میافتد و از آن بهعنوان جنین اندام ظهور قطب جهان اسلام یاد میکنم.
کسانی که میگویند دینداری ضعیف شده، اربعین را چگونه تحلیل میکنند؟ اربعین با این عظمت اتفاق میافتد و باید به آن توجه خاص کرد. این نیست که بگوییم برای گردشگری میروند و با خاک و تشنگی و هزار سختی خود را به آنجا میرسانند، بلکه یک مسیر مهرورزی و عشقورزی است و در جهان استثنایی است. در جهان امروز نمیتوان نمونه آن را یافت. بسیاری از جاهای دنیا از نظر ظاهری زیباتر است و میتوانند به آنجا بروند و از آن استفاده کنند ولی به این علت به اینجا میآیند که عشق امام حسین علیهالسلام در قالب مناسبات مختلف اجتماعی که در آنجا رخ میدهد و دنیایی از معرفت در حال رخداد است جاری و ساری است و مناسبات بسیار عاشقانهای در آنجا وجود دارد.
این هسته مرکزی دین است که با دینداری حقوقی تفاوت اساسی دارد. به نظر میرسد علیرغم جهانیسازی که اهتمامش در جهت گسترش التذاذهای جسمانی در برابر معنویت و گسترش زهدگرایی در مقابل باطنگرایی بوده؛ شاهد شکلگیری مقاومتهایی در باطنگرایی هستیم که عشق و مهر دینی را گسترش میدهد و یکی از تجلیاتش اربعین و محرم است. یکی از ادعاهای برخی جریانات جامعه شناسان و حوزه مطالعات فرهنگی این است که دینداری مردم ایران در دهههای اخیر تا حدود زیادی احساسی و مناسکی شده است و افعال جمعگرایانه و ظاهری بر حرکتهای فردگرایانه دینی ارجحیت دارد. چقدر این تحلیل صحیح است؟
در محرم جنبه جمعی بسیار قویتر است و این طبیعت تعظیم شعائر است؛ ولی نمیتوان گفت اربعین صرفاً یکی از مناسک جمعی است. مراسم اربعین نقض دوگانگی فرد و جمع است. در عزاداری محرم همنوایی وجود دارد. یک مراسم است که همه با هم یک فعالیت را انجام میدهند. برخی از نکاتی که بعضی از جامعهشناسان و اصحاب مطالعات فرهنگی درباره جمعیشدن فعالیتهای دینی گفتند درست است؛ اما در مورد اربعین شما هم فردید و هم جمعید؛ یعنی در آنجا افراد مستقل از دیگران، ولی با توجه به دیگران در این مسیر پیادهروی میکنند و حضور دارند و در اینجا هر کدام از افراد با سلیقه و ذائقه خودشان با این جمع ارتباط برقرار میکنند. درست است در کل هارمونی و هماهنگی میبینید اما در جزء و بهصورت فردی همه استقلال و سلیقه خاص خود را دارند و هر کاری که بخواهند بکنند بر اساس یک برنامه جمعی نیست، هرچند همه در یک مسیر حرکت میکنند؛ البته برای پیادهروی چند مسیر وجود دارد و از این مسیرها به سمت حرم امام حسین علیهالسلام و حضرت عباس علیهالسلام حرکت میکنند که نشان از این دارد که در آن هم فردیت و هم جمعبودگی هست. در سالهای اخیر با رشد پدیدههای مثل اعتکاف، پیاده روی اربعین، مراسم شبهای قدر و... مواجه بودیم. در تحلیل سبک دینداری مردم این موارد کجا قرار میگیرند؟
اعتکاف در گذشته وجود داشت اما بیشتر فردی بود؛ یعنی یک یا دو نفر در مسجد اعتکاف میکردند ولی الان بیشتر جنبه جمعی پیدا کرده است. این جنبه جمعی پیدا کردن به این معناست که تعداد بیشتری از جوانان شرکت میکنند؛ چون در گذشته کسانی که به اعتکاف میرفتند معمولاً افراد سن و سالدار بودند یا تکی به مسجدی میرفتند و معتکف میشدند اما الان جوانان بیشتر حضور دارند که این امر نشان میدهد این نوع دینداری که در آن اعتکاف هم وجود دارد در میان جوانان گسترده شده و اهتمام جوانان نسبت به دینداری بیشتر شده است. درعینحال جنبه جمعی هم پیدا کرده و همان آسیبی که در پاسخ به پرسش قبلی گفتم، در این بخش هم قابل انعکاس است که در برخی از مجالس اعتکاف میتوان دید که برنامههای جمعی دارند. با اینکه میتوان در اعتکاف برنامهها جمعی هم باشند مثلاً یک نفر سخنرانی کند؛ اما بیشتر باید آدمها به اختیار خودشان باشند، دعا کنند، قرآن بخوانند و با خدا راز و نیاز کنند؛ درحالیکه همدیگر را میبینند و برای یکدیگر دلگرمی و پشتگرمی دارند.
پیادهروی اربعین هم بعد جمعی و هم بعد فردی دارد. پیادهروی اربعین حرکت فعال ایمانی مسلمانان در جهان سکولاریزه کنونی است. جهان سکولاریزه کنونی همه را به زمینی بودن، ناسوتی شدن، التذاذهای جسمانی و دینزدایی به معنای معنوی و باطنیاش دعوت میکند. پیادهروی اربعین یک حرکت انقلابی و مبتنی بر مقاومت در مقابل چنین جریانی است که بر جهان امروز حاکم است و به ایرانیان اختصاص ندارد. با توجه به تاریخی که اربعین دارد برخیها شبهه میاندازند که ایران این را به وجود آورده؛ درصورتیکه اگر ایران نباشد، پیادهروی اربعین همچنان برقرار است؛ البته حتماً تحت تأثیر گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هست و اگر انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده بود، چه بسا به فراموشی سپرده میشد؛ اما گفتمان انقلاب اسلامی و نه لزوماً ایرانیان. به نظر شما گسترش شبکههای اجتماعی و تنوع رسانهها برای دینداری در جامعه ما فرصت تلقی میشود یا تهدید؟ اگر بخواهید آینده جامعه ایرانی در حوزه دینداری تحلیل کنید با توجه به توسعه شبکههای اجتماعی و تنوع رسانهها این آینده چگونه خواهد بود؟
شبکهها یا رسانههای اجتماعی تهدیدی هستند که قابلیت تبدیل به فرصت را دارند. پلتفرم این شبکهها به گونهای طراحی شده میخواهند سبک زندگی قطب جهاننما را در میان مردم مسلط کند؛ مخصوصاً با اتکا به مشارکت خود مردمی که مخاطب هستند. در شبکههای اجتماعی کاربر فکر میکند خودش پیامها را تولید میکند؛ درحالیکه این یک تصور واقعی نیست و او در این پلتفرم تولید میکند و با توجه به نوع ضوابطی که وجود دارد و نوع هدایت و حاکمیتی که بر این رسانهها هست که اگر پیامی بگذارید که گروههایی آن را ریپورت و گزارش کنند، شما را حذف میکنند یا اگر این پیامها را بگذارید بیشتر هوادار پیدا میکنید و فلان پیامها را بگذارید کمتر هوادار پیدا میکنید و اگر هوادار پیدا کنید میتوانید تبلیغات بگذارید و با تبلیغات برای خود درآمد داشته باشید. عملاً سازوکاری طراحی شده که در آن افراد به سمتوسوی پیامهایی میروند که جهتگیری خاصی دارند.
تمام اهتمام صاحبان این رسانهها این است کسانی که گرایشهای انقلابی دارند در این چارچوب حل شوند. لشکرهای سایبری که نمونههایش در آلبانی، فرانسه و جاهای مختلف کار میکنند و مزدورند، ریپورت میکنند و کاری میکنند که کاربری که پیامهای انقلابی میگذارد دچار تعلیق شود و تلاش میکنند کاربران انقلابی را با این فضا سازگار کنند و پیامهایی بگذارند که بیخاصیت باشد یا اگر پیام مناسبی بگذارند از آن مجموعه حذف میشوند.
نباید دینداریمان طوری باشد که به فضاهای اختصاصی خودمان برویم؛ این بدترین حرکت است. دینداران انقلابی باید در تمام قضایا حضور داشته باشند و نه اینکه فقط در یک فضای خاص متمرکز شوند؛ مثلاً اینکه بگویند همه مؤمنین جمع شوند و فقط در یک محل زندگی کنند، درست نیست. مؤمنین باید در سطح شهر و در میان همه گروههای اجتماعی زندگی کنند. اولین ساحت امربهمعروف و نهیازمنکر حضور خود مؤمن در جامعه است که اگر نباشد امربهمعروف و نهیازمنکر اتفاق نمیافتد. در مورد رسانه اجتماعی هم همینطور است و باید در رسانه اجتماعی حضور داشته باشیم و به مردم آموزش دهیم مراقب خودشان باشند. آیا مذهبی بودن و مدرنیته با هم در تضاد است؟ نسبت مدرنیته با دینداری چگونه است؟
مذهبی بودن با تجدد در تضاد نیست ولی با مدرن شدن در تضاد است؛ یعنی نوع خاصی از مذهبی بودن با مدرن شدن در تقابل است؛ چون اقتضای مدرنیته سکولار شدن است؛ یعنی ناسوتی شدن و دینزدایی. «ماکس وبر» میگوید یکی از ویژگیهای مدرنیته افسونزدایی است که افسونزدایی شامل دینزدایی و نفی ماوراءالطبیعه است؛ یعنی آسمانزدایی از زمین است و این در تقابل نگاه زمین و آسمان است که ما به آن قائل نیستیم و در نگاه اسلامی، زمین و آسمان در تقابل با هم نیستند. آنچه در بالاست صورتی در زمین دارد و دنیا مزرعه آخرت است.
تجددی که بر اساس این نگاه است با مدرنیته هماهنگ نیست. مدرنیته تعریفی دارد. لزوماً هر نوشدنی مدرنیته نیست. نو شدن غربی بر اساس فلسفهها و تفکرات غربی اینطور تعریف شده که در ساحت آسمانی قرار دارد و کار، تلاش، علم و اقتصاد در ساحت زمینی قرار دارد و ساحت آسمان از ساحت زمین جداست، این نو شدن در تقابل با دینداری است که ما داریم؛ اما این دینداری که ما داریم در تقابل با تجدد نیست، بلکه با آن نوع تجدد تقابل دارد و ما تجدد خاص خود را اقتضا میکنیم.
جهانی شدن هم همینطور است و همانطور که هابرماس، گیدنز و اولریش بک جهانی شدن را یکجور مدرنیته دوم معرفی میکنند و درست هم میگویند چون در امتداد همان مدرنیته است و در واقع جهانیکردن همان مدرنیته است و آن با این نوع دینداری که ما به دنبال معنویتگرایی و برداشتن تقابل دین و دنیا هستیم، فرق دارد و باید ساحت زمین و آسمان در تعامل باشد.
عقلانیت مدرن عقلانیت ابزاری است. عقلانیتی که وبر و هابرماس مطرح میکنند، بهعنوان عقلانیت ارتباطی مطرح میکنند که در مفاهمه به دست میآید، با این نوع عقلانیت که ما بر مبنای ایرانیت و اسلامیت خود داریم، متفاوت و مغایر است. این هم داستان دارد که این تفاوتها چه آثاری در سازمان اجتماعی دارد که به آن پرداخته نشده؛ مثل بوروکراسی که آوردیم و این بوروکراسی کاربرد آن نوع عقلانیت در سازمان اجتماعی است که آن را به جامعهای با عقلانیت متفاوتی آوردیم و میگوییم چرا کارآمد نیست!؟ بنابراین مذهبی بودن و مدرن شدن با هم در تضاد است؛ ولی مذهبی بودنی که جنبه فردی دارد و افراد در کلیسا از ناملایمات روزگار مینالند و برای رفع و رجوع کردن گناهانشان شفاعت میخواهند و در ساحت فردی برای سازگار شدن با برنامههای توسعهای از دین استفاده میکنند، مغایرت ندارد و برای همین امام رضواناللهعلیه فرمودند اسلام ناب و اسلام آمریکایی. اسلام آمریکایی همان اسلامی است که با مدرنیته هیچ مشکلی ندارد و کاملاً با آن سازگار است؛ ولی اسلام انقلابی و اسلام ناب محمدی اساساً یک نوع تجدد متفاوت را اقتضا میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دینداری ایرانیان ریشه عمیق در فرهنگ ایرانی دارد
رهبر انقلاب در دیدار کارکنان و خانوادههای ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تصریح کردند که «امسال به برکت توجّهات حضرت بقیّةالله ارواحنا فداه محرّم پُرشوری بود. دشمنها سعی کردند، تلاش کردند که محرّم را بیرونق کنند، امّا درست نقطهی مقابل آنچه آنها میخواستند اتّفاق افتاد. دههی عاشورای امسال از دهههای عاشورای سالهای قبل پُرشورتر، پُرحرکتتر، پُررونقتر و پُرفایدهتر بود. کار خدا اینجوری است؛ کاری که برای خدا انجام بگیرد و در خطّ اهداف الهی باشد، خدای متعال به آن کمک میکند.» ۱۴۰۲/۰۵/۱۵
همین نکته توسط ایشان در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای استان اردبیل نیز مورد تأکید قرار گرفت. در همین راستا به سراغ حجتالاسلام و المسلمین دکتر سعید مهدوی کنی استاد فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام رفتیم تا با توجه به مطالعات تخصصی وی مسئله و مقوله دینداری ایرانیان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در دنیای امروز که عصر انفجار اطلاعات و گسترش شبکههای اجتماعی است، آیا اقبال به دین در جوامع بشری بهطورکلی در حال رشد یا رو به افول است؟
دو پاسخ به این سؤال میشود داد؛ یک پاسخ ایدئولوژیک و براساس تحلیل دینی است که باید گفت در بلند مدت، این مسیر به سمت دینداری پیش خواهد رفت و مبنایش هم روشن است و یک شعار نیست و بحث فطری بودن دین است. دورههایی داریم که این دورهها هم چندان منظم نیستند و یک نوع گرایشهایی به فضای دینی در کلیت جوامع و تمدنها اتفاق میافتد و در دورههایی از آن گریز و فرار ایجاد میشود که در هر تمدنی دلایلی دارد و غرب به شکلی بوده و جهان اسلام به شکل دیگری بوده است. اگر کسی بخواهد در این دقت کند بایستی به درون هر جامعه و فرهنگی برود و آن را به خوبی مطالعه کند تا بتواند پیشبینی کند این سیر در هر مقطع زمانی به کدام سمت است.
پس یک بحث فلسفه تاریخی داریم که برآیند همه نوسانات دینداری در انتها به یک نوع ارتقای دینداری در کل و فهم عمیقتر از دین میرسد؛ چون موضوع دینداری فقط بروز و ظهورهای خارجی آن نیست. مجموعاً فهم دین در دنیا دارد بالا میرود و مردم معنویت را بهتر درک میکنند؛ اگرچه ممکن است بعضی از ظواهر دینی کاهش یابد، ولی میتوان ثابت کرد فهم عمومی از دین بسیار بالاتر رفته است. در بررسی سندهای تاریخی دو سه هزار سال اخیر که در اختیار ما است میتوان دید این فهم عمیقتر است و ادیانی که آمدند ادیان عمیقتری هستند؛ مثلاً مسیحیت دوره تکاملی یهودیت است یا اسلام اوجی نسبت به ادیان گذشته است که این موارد حاکی از پذیرش و فهم بهتر است که رخ داده.
اگر با یک نگاه جامعهشناسانه تاریخی بنگریم، معمولاً با یک حرکت سینوسی ارتقا یابنده، روبهرو هستیم و گردشها با توجه به جوامع و زمانها با هم متفاوتی دارند. بعضیها میگویند صد سال است که اینطور نیست و نمیتوان روی زمان حساب کرد و دائم چرخشهایی داریم که دورههای بروز و ظهور با آمدن برخی از چهرهها و با حل بعضی از معضلات یک نوع گرایش عمومی میبینیم ولی دوباره بهتدریج یک نوع دنیاخواهی و انحراف پدید میآید؛ یعنی ظهور دینداری یا کمبود ظهور دینداری را میتوان در همه جوامع مورد مطالعه قرار داد. علیرغم تلاش و سرمایهگذاری دشمن چرا شعایر دینی هر سال توسط مردم پرشورتر و پررونقتر برگزار میشود؟ با در نظر گرفتن این نکته که بسیاری اصرار دارند تا روند و میزان گرایش مردم به مناسک دینداری را مخدوش و غیرقابل دفاع ارائه دهند؟
دینداری یک اصل فطری است. اگر رفتارهای غیر دینی از بسیاری سر میزند به این دلیل است که زندگی و روزمرگی پوششی روی این فطرت قرار میدهد و انسان را از این فطرت کمی دور میکند و به هر میزان که این پوشش افزایش پیدا کند، انسان کمتر به این کشش درونی خود توجه میکند. این یک بحث انسانشناسی است. در نگاه تاریخی و فرهنگی، مسئله دینداری در جامعه ایران ریشه بسیار عمیق دارد و مردم ایران از نظر تاریخی مردمی مقید به دین خود بودهاند؛ یعنی به دلیل وجود آگاهی، سواد و دانش در کشور، مسئله فرهنگ دینی ریشه بسیار عمیقی در فرهنگ و جامعه ایرانی دارد. این با جوامع وحشی و غیر متمدن که در زمین یا روی درخت زندگی میکردند بسیار متفاوت است. وضعی که بخش میانی و شمالی اروپا تا چند سده پیش داشتهاند و دینداری در این دو فضا بسیار فرق میکند؛ یعنی مردمی که ریشه دینداری توحیدیشان چند هزارساله است با مردمی که ریشه دینداری توحیدیشان ۳۰۰- ۴۰۰ساله است فرق دارند.
بحث بعدی در ایران مسئله مکتب اهلبیت علیهمالسلام است. یک مسئله دینداری الهی، که در رأس آنها اسلام است که عرض شد، مسئله دیگر مکتب اهلبیت علیهمالسلام است که شاکله اصلی دینداری در ایران را در این ۴۰۰ سال و ایبسا ۱۴۰۰ سال شکل میدهد و یک دینداری کاملاً استوار است به دلیل همین منطبق بودن با فطرت، عقل و عقلانیت و تطابقی هم که فرهنگ ایرانی با آن داشته و بعداً هم بیشتر پیدا کرده است. رهبر انقلاب کراراً اشاره کردند در فرهنگ ایرانی ویژگیهایی وجود دارد که این ویژگیها، جذب فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام را در ایران بسیار تسهیل کرده است. ویژگیهایی که باعث شد به صورت غالب غیر از محبت و مکتب اهلبیت علیهمالسلام در این فضا امکان رشد پیدا نکند؛ گرچه در یک مقطع طولانی غلبه با اهلسنت بودند ولی در همان دوره هم ایرانیان محب اهلبیت علیهمالسلام بودند؛ در همان قرون اولیه اسلام کاملاً این فضا روشن است؛ این سر و دست شکستن مردم برای دیدار و زیارت اهلبیت(ع) در شرایطی است که مذهب رسمیشان شیعه نبود. اینکه در برخی برههها گاها جریانات غیردینی و ضددینی نمودی پیدا میکنند را چطور تحلیل میکنید؟
البته در حوادث روزگار، بروز و ظهورهایی بعضاً متفاوت دیدهایم که برخی اوقات نمودهای ضد دینی یا غیردینی بروز و ظهورشان در فضای اجتماعی غلبه کرده اما حتی کسانی که گرایشهایی داشتند، مثلاً در دورهای گرایش مارکسیستی در ایران در دهه ۳۰ و ۴۰ در میان روشنفکران بروز و ظهور پیدا کرد ولی همان روشنفکران بیشتر سیاسی، مارکسیست بودند تا مبنایی و نمونه بارز آن چهرهای مثل جلال آلاحمد که بهتدریج دگردیسی پیدا میکند و بسیاری از بزرگان و نخبگان ما چهرههای سکولار غیردینی داشتند، اما در نهایت وقتی شخصیتشان را تحلیل میکنیم، میبینیم یا در زندگی خود بهتدریج بروز و ظهور دینی پیدا میکنند یا در لایههای زیرین فکری و رفتار فرهنگیشان موضوع دینداری سر جای خودش هست؛ اگرچه بروز و ظهورهای غیردینی از خود نشان میدادند.
ما یک فرهنگ عمیق دینی داریم که با نوساناتی که حوادث اجتماعی سیاسی پدید میآورد، ممکن است نمودهای غیردینی یا ضد دینی در فضای اجتماعی ما بروز کند، ولی دینداری عمیق است؛ یعنی عشق به اهلبیت علیهمالسلام و مکتب امری نیست که یکشبه آمده و یکشبه برود. این همان نکتهای است که حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه به آن واقف بود و در شرایط سال ۱۳۵۵ در اوج بروز فرهنگ سکولار و غربزده در ایران که اصلاً کسی باور نمیکرد، حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه پیامی حیاتبخش فرستاد و بسیاری از کسانی که به فضای انقلاب آمدند از یک فضای سکولار و غربزده آمدند و به بنیادهای فطری و فرهنگیشان رجوع کردند و صدای حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه در همه لایههای اجتماعی انعکاس پیدا کرد. علت آن این عمق بود و کسی میبایست این پوششها را کنار میزد و آن عمق را نشان میداد.
الان هم همین مسئله است و با تمام پیچیدگیها و مشکلاتی که پدید آمده و نوعی تنفرهای سیاسی که به وجود آمده به دلیل تنشهایی که در درون جامعه داریم یا برایمان پدید آوردند، در این فضا لایه دینی و عمیق کار خود را میکند و به این سادگیها کسی نمیتواند این را از مردم بگیرد. معنای آن این نیست که خیالمان راحت باشد و همانطور که رهبر انقلاب بهکرات فرمودند قضیه اندلس و هند را فراموش نمیکنیم؛ ولی در جامعهای مثل ترکیه بعد از یک دوره غلبه هفتاد ساله تفکر کمال آتاتورک و لاییسیته مردم رأی دادند که یک حکومت با ظاهر نسبتاً دینی برگردد. همین اتفاق در بازگشت مردم به باورهای مسیحیت و اسلام در شوروی سابق افتاد. این همان لایه فطری درون انسان و بخشی از ارزشهای درون فرهنگ است که کار خود را میکند. این مسئله در ایران بسیار ریشهدار و عمیقتر از بسیاری از کشورهای دیگر دنیاست. اشاره کردید که اقتصاد میتواند کمی این گرایش فطری و فرهنگی را تغییر دهد و درعینحال برخی تلاش میکنند تأکید کنند کنند که مردم ایران به مرور زمان نسبت به مقولات دینی بیتوجه شدند و مشکلات اقتصادی هم چه بسا آنها را دینگریز کرده است. اساساً چنین گزارهای قابل طرح است و میتواند صحیح باشد؟
مانند وضعیتی که در درون دستگاه حیاتی بدن ماست، عوارض بیرونی میتوانند ما را از تعادل خارج سازند و دچار تب، عفونت و بیماری کنند؛ اما یک سیستم ژنتیکی درون ما وجود دارد که بدن را به سیستم تعادلی برمیگرداند. این سیستم در درون جامعه جوهره یا هسته سخت فرهنگ است؛ بهخصوص برای جوامعی که یک فرهنگ عمیق دارند که جوهرهاش همان دینداری است. این دینداری نوساناتی مثل عفونت، تب و امثالهم را که حاصل بعضی از عوامل بیرونی است، میپذیرد و بروز و ظهورهای اینچنینی هم دارد و نمیتوان نفی کرد که در مقاطعی از تاریخمان دچار برخی از معضلات بودیم، ولی این فرایند مجموعاً در انتها نوعی بازگشت به حرکت دینی انجام میدهد.
دلیل توفیقات روحانیت در طول تاریخ ۲۰۰- ۳۰۰ سال اخیر در آوردن مردم به پای مباحث ارزشی و دینی همین مسئله امر ذاتی است که هم درون جانهای همه انسانها و هم درون این فرهنگ وجود دارد. این ویژگی پیامی است که همیشه بعد از یک دوره تب و لرز و ناراحتی مخاطب دارد و مردم جذب آن میشوند. این هنر ماست که سعی کنیم فرصت آسیب به این ویژگی فطرتی و ذاتی فرهنگی خودمان را فراهم نکنیم و روی آن پوشش به وجود نیاوریم و با بعضی از عوارض بیرونی برای بروز و ظهورش مانع ایجاد نکرده، بلکه اجازه شکوفایی به آن بدهیم. باید قبول کرد در عین دسیسههای بزرگ دشمنان، ضعفهایی داریم که خاص یک نفر هم نیست و همه ما کمتجربگیهایی طی سالها داشتهایم و عوارضی هم داشته و نمیتوان یک نفر یا یک گروه را عامل این مسئله دانست، بلکه امری است که برحسب تجربهها و تلاشها بهتدریج باید روشهایی برای کنار آمدن با بخشی از عوارض بیرونی و مشکلاتی که هر روز شکل نوی پیدا میکند، پیدا کرد. با توجه به این که دینداری یک امر درونی و انتزاعی است راهکار درست و کامل سنجش دینداری مردم چه میتواند باشد و چقدر با معیارها و سنجشهای کمی قابل داوری و کیفیتسنجی است؟
روشها، مؤلفهها و شاخصههایی که تا به حال طراحی شده عموماً نوعی ترجمه روشهای غربی است. معنایش این نیست که میخواهم بگویم مثلاً کلیسا را به مسجد ترجمه کردند؛ البته در دهه ۶۰ و ۷۰ مطالعاتی از این جنس هم بود یعنی یک نوع ترجمه مستقیم داشتیم اما در مرحله بعدی پیشرفت کرد و قدری عمیقتر شاخصسازی شد؛ ولی این که شبکه مفهومی، نظریهها، مسائل و شاخصها برآمده از فرهنگ و دینداری بومی مردم خودمان باشد، در بسیاری از حوزهها اتفاق نیفتاده البته در بعضی قسمتها بهتر شده است. بایستی ابزار سنجش را بیش از پیش بومی کرد. زحمت زیادی کشیدند که این کار انجام شود، بهویژه در ۱۵ -۲۰ سال اخیر بزرگانی زحمت کشیدند و کارهای خوبی انجام شد اما هنوز از آنچه باید باشد فاصله داریم.
نکته دوم، باید دینداری را طبقهبندی کنیم. انواع دینداریها وجود دارد. مشکل این است که بسیاری اوقات شاخصهسازی بر اساس یک نوع از دینداری انجام میشود و حاصل این است که به جای این که بگویند این نوع دینداری ما مثلاً ۱۰درصد است، میگویند مطلق دینداری ۱۰درصد است؛ برای توضیح مطلبم مثالی بزنم. درحالیکه بهطور تاریخی در فرهنگ شیعه مسئله تقید به اجرای احکام عبادی ضعفهایی وجود داشته، احکامی مثل نماز یا نماز جماعت که دلایلی هم دارد: در اقلیت بودن شیعه او را مجبور کرده که از هویتش دفاع کند و بعد بروز و ظهورهایش در فضای علنی غالباً سنی، هم محدود بوده و نمیتوانسته نمادهای مستقل داشته باشد. در عین این که به جهت دینی نماز یک شاخص بسیار مهم است ولی معنای این مسئله این نیست که اگر تعدادی نماز نخواندند پس دین ندارند. در تحلیل دینداری، جدای از شاخصههایی که باید دقیق ساخته شود، بایستی به این توجه کنیم که دینداری لایهها، طبقات و انواع متفاوتی دارد. گرچه معنایش این نیست که بپذیریم و بگوییم چون جامعه این چنین است، اسلام هم همین را خواسته است. اسلام برای خودش آرمانها و ایدهآلهایی دارد ولی معنای بررسی واقعی این نیست که اگر آرمانی به دست نیامد، پس اینها دیندار نیستند. تحلیلها نباید صفر و یکی باشد. آنچه گفتم نکته جدیدی نیست. ۲۰ -۳۰ سال است که در میان اهل فنش صورت میگیرند ولی مهم این است که چقدر توانسته کاربردی شود؛ یعنی نقد میکنیم اما در مقام مطالعات گروههایی که سنجش میکنند باز هم این اشکال ۲۰- ۳۰ساله وجود دارد و هنوز اصلاح نشده؛ مثلاً اگر قبلاً ضریب این اشکالات ۷۰درصد بود الان ۵۰درصد است. نسبت مردم با مقوله عزاداری محرم چگونه قابل تعریف و تحلیل است و از نظر جامعهشناسی چه عنصری باعث میشود تا این فرایند و اتفاق هر سال پرشورتر و عمیقتر برگزار شود؟
به جهت مواضع سیاسی گفتوگوهایی داریم و رهبر انقلاب بیانی داشتند که دقیق بود. امسال با استقبال زیادی همراه بود. اینکه بگویم هر سال نسبت به سالهای قبل پرشورتر است، قدری به مطالعه نیاز دارد. امسال نسبت به سال قبل میشود این اتفاق رخ داد و بروز و ظهورش بسیار روشن بود. در یک نگاه بلند مدت با توجه به فهم بهتری که نسبت به مقاصد دینی بهویژه مکتب اهلبیت علیهمالسلام پدید آمده که بخشی از آن مدیون فرهنگی است که انقلاب اسلامی به وجود آورده و اثرش هم در درون جامعه ایرانی، هم در جوامع شیعی دیگر و هم در کل دنیا هست و یک نوع فهم بهتر از فضای دینی ایجاد کرده که نتیجتاً حضور و بروز افراد در فضای عاشورایی یا آنچه مربوط به اهلبیت علیهمالسلام است در این نگاه کلان، با فهم بهتری رخ میدهد؛ یعنی موضوع آن فقط این شور نیست و هر میزان که دشمنی دشمنان در موضوعاتی اضافه شده، خودآگاهی مجموعه نیز نسبت به این حساسیت دشمن افزوده شده و درنتیجه بسیاری متوجه این قضیه هستند که دشمن میخواهد داشتههایشان را از آنها بگیرند و وقتی افراد به چنین نتیجهای برسند دست به اقدام میزنند و نمیگذارند این اتفاق بیفتد.
البته بعضی اوقات ما هم اشتباه میکنیم و میخواهیم بهزور چیزهایی را به عدهای بقبولانیم و موجب میشود لجبازی کنند و حتی حرفهایی که ته دلشان هم نیست بزنند و جسارتهایی میکنند و پا روی وجدان و اعتقاداتشان میگذارند؛ در مقابل وقتی مردم چنین فهمی دارند که دیگران بهزور میخواهند دین را از دستشان بگیرند باعث میشود محکمتر بایستند تا دین از دستشان گرفته نشود؛ لذا بخشی از مسئله جدای از فهمی که گفتم در جنبه ایجابی آن و فهم بهتر مکتب اهلبیت علیهمالسلام یک جنبه دارد که آن هم مربوط به نوعی غیرت، دشمنشناسی و عکسالعمل در مقابل دشمن است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۴۰۷ | قلّه پاسداری
چهارصد و هفتمین شماره هفتهنامه خط حزبالله، با عنوان «قلّه پاسداری» منتشر شد.
سخنهفته این شماره خط حزبالله نگاهی به جایگاه تقوا و مراقبت از خود در مسیر رسیدن به اهداف انقلاب براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای داشته است.
خط حزبالله در آستانه هشتم شهریور، سالروز ترور شهیدان رجایی و باهنر، در گزیده بیاناتی با عنوان «درماندگی گروهک آدمکش» جنایات سازمان منافقین و اهمیت شناخت ماهیت نفاق را مرور کرده است.
شماره این هفته خط حزبالله به روح مطهر روحانی مبارز، شهید سیدعلی اندرزگو تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 8 صفر 1445 )
• وفات "سلمان فارسي" صحابي بزرگوار پيامبر اسلام (35 ق)
روزبه معروف به سلمان فارسي از اهالي منطقهي جِي در اصفهان بود كه در ابتدا آيين زرتشتي و آتشپرستي داشت. وي بر اثر برخورد با دين مسيح به آن گرايش پيدا كرد و در راه عزيمت براي يافتن كيش برتر، راهي شام و سپس حجاز گرديد. او را در اين زمان به عنوان بردهاي خريد و فروش كردند و سالها قبل ...
• خلع "محمد بن عبدالملك زيات" از وزارت به دستور متوكل عباسي (223 ق)
محمد بن عبدالملك زِيات در دورهي خلافت معتصم و واثق عباسي، وزارت را بر عهده داشت. وي تنوري ساخته بود كه در آن ميخهاي آهني وجود داشت و او مخالفين را در آن تنور شكنجه ميداد. پس از واثق، متوكل عباسي به خلافت رسيد. او پس از مدتي ابن زيات را از وزارت بركنار كرد و او را در داخل همان تنور ...
• حمله ي آقامحمدخان قاجار به گرجستان (1209 ق)
او پس از قتح کامل جنوب ایران در واقع مقر حکم رانی خویش را در تهران نهاد (آن را دارالخلافه نامید) در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ والی گرجستان به پشتوانه هم کیشی با روسها اعلام استقلال نمود بنابراین آقا محمد خان در آپریل ۱۷۹۵ (فروردین ۱۱۷۴) برای آراگلی خان نامهای ارسال و اشتباهات ...
• رحلت فقيه نامدار شيعه آيت اللَّه العظمي "سيدابوالقاسمخوئي" (1413 ق)
آيتاللَّه العظمي سيدابوالقاسم خويى فرزند حاج سيدعلي اكبر در شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 ق در خانوادهاي اهل علم و دانش و تقوي در شهرستان خوي ديده به جهان گشود و در 13 سالگي براي تحصيل علوم اسلامي عازم نجف شد. ايشان از كودكي و نوجواني به هوش و ذكاوت و استعداد معروف بود. آيتاللَّه ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 3 شهریور 1402 )
افتتاح ورزشگاه شهيد شيرودي "امجديه" در تهران (1318 ش)
ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه) یک ورزشگاه دو و میدانی در تهران است که تا پیش از سال ۱۳۸۸ خورشیدی از ورزشگاههای معروف فوتبال در ایران بود و از آن سال دیگر مسابقات فوتبال در آن برگزار نمیشود. این ورزشگاه در مجموعه ورزشی شهید شیرودی قرار دارد. ورزشگاه امجدیه در سال ۱۳۰۶ خورشیدی، ده ...
اشغال ايران توسط متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1320ش)
از اواخر سال 1309 ش رضاخان روابط نزديكي را با آلمان پايهگذاري كرد تا بتواند تهديدات انگلستان و روسيه را خنثي كند. اين روابط با شروع جنگ جهاني دوم گرمتر شد. رضاشاه صدها آلماني را دعوت كرد تا به عنوان مستشار و متخصص در سازمانهاي دولتي و به ويژه در ارتش خدمت كنند. در سال 1320 ش و ...
فوران نفت از چاه نفت شماره 5 البرز قم در عمق 2700 متری (1335 ش)
عمليات اورامانات در شرق اورامانات توسط سپاه (1360ش)
آغاز نخستين دوره مذاكرات صلح بين ايران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد (1367ش)
با خاموش شدن صداي توپ و تفنگ در جبههها و پايان جنگ تحميلي عراق عليه ايران، مبارزه در صحنه سياسي متوقف نگرديد، بلكه ابعاد وسيعتري گرفت و دور جديدي از تلاشهاي ديپلماتيك با هدف اجراي كامل قطعنامه 598 آغاز گرديد. در راستاي اين امر، در عصر روز سوم شهريور 24 ( 1367 اوت 1988 م) اولين ...
ارتحال علامه محقق "محمد جواد نجفی" صاحب تفسير آسان (1377ش)
آيتاللَّه شيخ محمد جواد نجفي، از نويسندگان و عالمان معاصر، در سال 1302 ش (1342 ق) در يكي از روستاهاي توابع خمين در استان مركزي به دنيا آمد. وي پس از فراگيري علوم مقدماتي، در بيست سالگي جهت ادامه تحصيل به اراك و تهران رفت و در فقه، اصول، تفسير و علوم عقلي به تبحر رسيد. آيتاللَّه ...
شهادت شهيد سيدمحمدرضا طيبی تفرشی (1361ش)
شهيد سيدمحمدرضا طيبي تفرشي در سال ۱۳۳۷ش چشم به جهان گشود. وي از دوران کودکي به مسجد و محافل مذهبي علاقه پيدا کرد و در همان دوران بهواسطه انس با کلامالله مجيد، براي بچهها قرآن تدريس مينمود. سيدمحمدرضا پس از اخذ مدرک ديپلم، به دلايلي از سربازي معاف شد و بهعنوان معلم قرآن در آموزش ...
شهادت شهيد غلامحسين خليلی (1366ش)
شهيد غلامحسين خليلي در سال 1343ش در روستاي نوغاب خور از توابع شهر خوسف شهرستان بيرجند در شب دهم محرم ديده به جهان گشود و بههمين مناسبت او را غلامحسين نام نهادند. غلامحسين، دوران كودكي را در زادگاهش سپري نمود و از آنجايي كه خانوادهاي مذهبي داشت، قبل از دبستان به مكتبخانه رفت ...
بین ایران و مصر پس از ده سال قطع رابطه مجدداً روابط سیاسی برقرار شد و طرفین با یکدیگر سفیر مبادله نمودند.(1349ش)
در فیروزکوه سیل مهیبی جاری شد و خسارات جانی و مالی زیادی وارد کرد.(1349ش)
دکتر علینقی کنی دبیر کل حزب مردم در یک میتینگ به شدت دولت هویدا را مورد انتقاد قرار داد(1350ش)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 25 آگوست 2023 )
• تولد "ژرژ ژاك دانتون" يكي از رهبران انقلاب فرانسه (1759م) (ر.ك: 5 آوريل)
انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرال - بورژوایی بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال از مزایای ویژهای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایهداران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیازها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری ...
• درگذشت "ويليام هِرْشِل" رياضيدان و منجم برجسته آلماني (1822م)
سر ويليام هِرْشِلْ، ستارهشناس آلماني در 25 نوامبر 1738م در هانوفر از شهرهاي آلمان به دنيا آمد. او تا نوجواني به كار چوپاني مشغول بود و سپس مدتي به فراگيري موسيقي پرداخت. هرشل روزي كتابي درباره نجوم به دستش رسيد و چون مطالعه كرد دريافت كه براي فهم مطالب آن، محتاج دانستن پارهاي از ...
• روز ملي و استقلال "اروگوئه" از استعمار اسپانيا (1825م)
كشور اروگوئه با 176/215 كيلومتر مربع وسعت در جنوب شرقي امريكاي جنوبي، در غرب اقيانوس اطلس و در همسايگي كشورهاي برزيل و آرژانتين واقع شده است. جمعيت اروگوئه بيش از 3 ميليون نفر است كه اكثراً مسيحي هستند. پايتخت اين كشور شهر مونته ويدئو و واحد پولش پزو ميباشد. نژاد مردم اروگوئه سفيد ...
• درگذشت "مايْكِل فارادِي" دانشمند بزرگ انگليسي (1867م)
مايكل فارادِي، شيميدان برجسته انگليسي در 22 سپتامبر 1791م در خانوادهاي فقير در لندن به دنيا آمد. وي به دليل فقر موفق به تحصيل نشد و در يك صحافي مشغول به كار گرديد. او در طول هفت سالي كه در صحافي كار ميكرد، كتب زيادي مطالعه نمود و اندوختههاي علمي خود را وسعت داد. فارادِي در 21 ...
• مرگ "هانري بِكْرِل" فيزيكدان فرانسوی و كاشف راديو اكتيويته (1908م) (ر.ك: 15 دسامبر)
آنری آنتوان بکرل (۱۸۵۲-۱۹۰۸) فیزیکدان فرانسوی و یکی از کاشفان پدیده پرتوزایی بود. آنری بکرل در پاریس و در خانوادهای اهل علم زاده شد. تحصیلات خود را در پلیتکنیک پاریس و مدرسه پلها و راهها (پونز-اِ-شوسه) بهپایان رساند . در ۱۸۹۲ به کرسی استادی در موزه ملی تاریخ طبیعی پاریس انتخاب ...
• حمله نيروهای شوروی و انگليس به ايران در جريان جنگ جهاني دوم (1941م)
پس از امضاي قرارداد دوستي و اتحاد بين انگليس و شوروي در 13 ژوئيه 1941م و به دنبال ارسال تجهيزات نظامي امريكا براي شوروي، جهت مقابله با تهاجم نيروهاي آلمان نازي، اين وسايل و تجهيزات در ابتدا از طريق يكي از بنادر اروپايى به شوروي ارسال ميشد، اما در روز 25 اوت 1941م، نيروهاي شوروي و ...
• تسليم روماني به متفقين و اعلان جنگ به آلمان در جريان جنگ جهاني دوم (1944م)
• درگذشت "سينكْلِر لوئيز" رمان نويس معروف امريكايي (1951م)
سينْكْلِر لوئيز، نويسنده و داستانسراي معروف امريكايى در هفتم فوريه 1885م در يكي از شهرهاي كوچك ايالت مينهسوتاي امريكا به دنيا آمد. وي پس از طي دروس متوسطه وارد دانشگاه ييل شد و از همان زمان به سبب عقايد تازه و فعاليتهاي ادبي، توجه ديگران را به خود جلب كرد. لوئيس پس از اتمام دانشگاه ...
• روز استقلال "روسيه سفيد"(بلاروس)از اتحاد جماهير شوروی سابق (1991م)
روسيه سفيد از قرن چهاردهم ميلادي تحت كنترل ليتواني و از سال 1569م در تسلط لهستان بود. با تجزيه لهستان در اواخر قرن هجدهم، روسيه سفيد به اشغال روسيه تزاري درآمد. پس از جنگ جهاني اول، روسيه سفيد بين لهستان و شوروي تقسيم شد، اما پس از پيروزي شوروي در جنگ جهاني دوم، اين كشور، تمامي خاك ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
شعر-ایکه شُدی شهید ظلم وجفا یا امام حسن
ایکه شُدی شهید ظلم وجفا یا امام حسن
ایکه شُدی شهیدِ ظلم وجفا یا امام حسن - دیدی بسی سِتم بِه راه خدا یا امام حسن
گر کشته شد حسین تشنه کنارِ دو نهر آب - در آن زمینِ کرب و بلا یا امام حسن
لیکن تو گشته ای شهید با آبِ زهر آلود - مسموم ز آب رفته ای ز دارِ فنا یا امام حسن
بعد از تمامِ زخمِ زبانها که دیدی از دشمن - کشتند عاقبت تو را به زهر جفا یا امام حسن
تنها نه در زمان زندگی یِ خود ستم دیدی - بعد از شهادتت زدند تیرِ جفا یا امام حسن
مروانیان زدند بسی تیرها به تابوتت - پر خون جنازه ات بِشُد به رنج و عنا یا امام حسن
نَبوَد کسی به مِثلِ تو اینسان غریبِ وطن - دیدی ستم بسی تو از آن آشنا یا امام حسن
الآن هم از غریبیِ تو در بقیع حیرانم - کردند در حصار آن مزارِ تو را یا امام حسن
نی جراتی است که بگریم کنارِ تربتِ تو - نی رخصتی است که بگیرم عزا یا امام حسن
چون شمعِ سوخته گریند بی صدا زوّار - بینند در بقیع چون مزارِ تو را یا امام حسن
جَنبِ مزارِ تو بسی طعنه بشنود شیعه - از شرطه ها شنوند بس ناسزا یا امام حسن
ای باقری برسد صاحب الزّمان به نزدیکی - آنروز دشمنان شود به فنا یا امام حسن
سروده شده آخر ماه صفر سال 1399
ای غریب اندر مدینه
ازاشعارسروده شده درمدینه ومكه
ای غریب اندر مدینه - ازجفا وطلم وكینه
دوستانِ توهمیشه - زین مصیبت دل غمینه
تو امامِ مجتبایی - تو صبوراندربلایی
مصطفی را نورِ عینی - توگلِ باغِ ولایی
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گشته ای بازهرِ كینه - تو شهیداندرمدینه
جعده كرده كارِ خودرا - شیوهِ دشمن همینه
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گفتی ای خواهربیاور - طشتی اكنون دربرِمن
خونِ دلهایی كه خوردم - ریزداینك ازسرِمن
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
ای حسین جانِ برادر - ای ابا الفضلِ دلاور
میروم ازدارِدنیا – دركنارِجد ومادر
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
دربقیع اكنون غریبم - با غم و رنج عجیبم
من ندارم سایبانی - ازعدوی نا نجیبم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
هركسی ازراهِ دوری - دربقیع آید سراغم
زیرِ نورِ مَه ببیند - قبرِ بی شمع وچراغم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
زینتِ دوشِ نبی و - این همه ظلم وستمها
توبنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
سروده شده 7/4/91درمدینه منوره
من امام مجتبایم
من غریبم در مدینه - از جفا و ظلم و كینه
دوستان من همیشه - زین مصیبت دل غمینه
من امام مجتبایم - من صبور اندر بلایم
مصطفی را نور عینم - من گل باغ ولایم
گشته ام با زهر كینه - من شهید اندر مدینه
جعده كرده كار خود را - شیوه یِ دشمن همینه
تو بیاور خواهر من - طشتی اكنون در بر من
خون دلهایی كه خوردم - ریزد اینك از سر من
ای حسین جان ای برادر - ای اباالفضل دلاور
میروم از دار دنیا - در كنار جد و مادر
در بقیع اكنون غریبم - گشته است غربت نصیبم
من ندارم سایبانی - از عدوی نانجیبم
هر كسی از راه دوری - در بقیع آید سراغم
زیر نور مه ببیند - قبر بی شمع و چراغم
زینت دوش نبی و - اینچنین ظلم و ستمها
تو بنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها
غبار غم بر چهره عالم
غبار غم بر چهره عالم نشسته - سبط نبی از این جهان چون دیده بسته
علی خورد خون جگر - زهرا كند پسرپسر
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
حسن ز جور آشنا خون در دلش شد***تا همسر نامهربانش قاتلش شد
از لب و لعل گهرش - برون بریزد جگرش
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
تا زنده بود از آل سفیان ظلمها دید - بعد شهادت زال مروان هم جفا دید
كنار قبر مادرش - شد تیر باران پیكرش
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن با دیدۀ تر
بودی تو یار و یاورم - بعد از علی و مادرم
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل، آن دیو و آن در
با قلب پر خون از جفا - رفتی تو از دارِ فنا
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
دیگر نگردی خونجگر از جورِ عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی از حزن و غم - دیگر نمی بینی ستم
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - عطرم زنم، شانه كنم، زیبا جمالم
باشد سرِ تو روی خاك - پر خاك و خون آن جسمِ پاك
ا لله ا كبر ا لله ا كبر - ا لله ا كبر ا لله ا كبر
من از غمِ تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعذارم
گرید برایت مؤمنین - هم باقری دلغمین
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن بادیده تر
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی تو از غصه و غم - دنیا برایت شد غرق ماتم
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل آن دیو و آن در
با قلب پر خون رفتی ز دنیا - راحت شدی از رنج و المها
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - یا كه زنم عطر و كنم زیبا جمالم
راس تو باشد بر خاك و خونین - ای یادگار طه و یاسین
من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعزارم
گرید برایت هر با سعادت - گریان نگردد روز قیامت
دنیا پس ازتوای برادرشا م تا راست - ازهجرتواین خواهرانت بی قراراست
هم نوحه گرشداین شیعیا نت - هم با قری پورهم دوستا نت
ازکتاب مجموعه اشعارباقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت امام حسن علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام پس از دسیسههای مکرر از سوی معاویه بن ابی سفیان برای ترور امام، در نهایت در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری با توطئه و تحریک معاویه و به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد و مظلومانه به شهادت رسید. دشمنی بر ضد امام حتی پس از شهادت ایشان نیز پایان نیافت چنانکه بنی امیه از دفن بدن مطهر امام علیه السلام در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کردند؛ در این موضوع عایشه بنت ابی بکر و مروان بن حکم نقش اصلی را به عهده داشتند. در نهایت جنازه مطهر آن حضرت در بقیع مدفون شد. امام حسن علیه السلام پس از عقد قرارداد صلح با معاویه، به مدینه بازگشت و در حدود ۱۰ سال در مدینه به اقامه دین و احیای سنت پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخت. در این دوران که از سختترین سالهای حیات امام علیه السلام بود، معاویه که از جایگاه والای امام علیه السلام نزد مردم و محبت آنها به ایشان خبر داشت، سعی داشت شخصیت اجتماعی امام علیه السلام را مخدوش کند و از آنجا که وجود آنحضرت را مانعی بر سر اهداف خود میدید، در نهایت تصمیم بر حذف فیزیکی آن حضرت گرفت. منابع فریقین تقریبا اتفاق دارند که قاتل امام علیه السلام، جعده دختر اشعث بن قیس کندی، همسر امام بود.[۱] اما محرک اصلی و عامل غیر مستقیم شهادت امام علیه السلام، معاویه بود. بنا بر نقل تقریبا همه منابع شیعی و دستهای از منابع اهل سنت، معاویه هنگامی که قصد کرد برای جانشینی فرزندش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که اگر امام علیه السلام را مسموم کند او را به ازدواج یزید در میآورد. [۲] برخی گفتهاند که معاویه حتی زهر را نیز برای جعده فرستاد[۳] و دستهای از منابع صرفا تطمیع مالی را بیان کردند.[۴] . برخی منابع دیگر معتقدند که علت قتل امام علیه السلام از سوی جعده، کینهای بود که او نسبت به آن حضرت داشت.[۵] به نظر میرسد این دو مطلب منافاتی با یکدیگر ندارد. از یک سو کینه و عداوت جعده نسبت به امام علیه السلام موجب این امر بود، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که اشعث بن قیس در قتل امام علی علیه السلام شریک بود؛ دخترش جعده، امام حسن علیه السلام را مسموم کرد و پسرش محمد در قتل امام حسین علیه السلام مشارکت داشت.[۶] از سوی دیگر نیز معاویه که صریحا مفاد صلحنامه را زیر پا گذاشته بود[۷] و دشمنی با اهل بیت علیهم السّلام را به وضوح اظهار میکرد، برای عملی کردن ولایتعهدی یزید و بیعت ستاندن برای او راه چاره را در قتل امام علیه السلام جستجو میکرد و لذا به تحریک جعده که سابقه دشمنی خانوادگی با اهل بیت علیهم السّلام را نیز داشت پرداخت. در این میان نقش مروان بن حکم که ملعون پیامبر صلی الله علیه و آله بود[۸] نیز قابل توجه است. ابن اعثم مینویسد زمانی که معاویه تصمیم به قتل امام علیه السلام گرفت، مروان را به مدینه فرستاد و دستمال زهرآلودی به او داد تا آن را به جعده رسانده و او را به قتل امام تحریک کند و مروان نیز تمام تلاش خود را در این امر به کار بست.[۹] . در منابع مختلف نقل شده که امام علیه السلام عامل قتل خود را میشناخت، اما چون امام حسین علیه السلام از آن پرسید، امام علیه السلام از بیان آن خودداری کرد و فرمود: اگر او همان باشد، عذاب خداوند شدیدتر است و اگر نباشد، نمیخواهم بیگناهی در مقابل من قصاص شود.[۱۰] . در بسیاری منابع فریقین نقل شده که امام حسن علیه السلام خود، پس از مسمومیت در اثر سم فرمودند: پیش از این چندین بار به من سم دادند؛ اما هیچ کدام مانند این سم اثر نکرد.[۱۱] و هر بار امام علیه السلام جان سالم به در برده بود؛ اما سمی که در آخرین بار به آن حضرت داده شد به قدری قوی بود که جگر آن حضرت را پاره پاره کرد[۱۲] و چندین تشت پر از خون از مقابل آن حضرت بر داشتند.[۱۳] ابن خلکان که وفات امام علیه السلام را دو ماه بعد از خوراندن زهر به ایشان میداند، میگوید که در هر روز تشتی از خون از مقابل ایشان بر میداشتند.[۱۴] . در بیشتر منابع سبب مستقیم شهادت امام علیه السلام شربت زهر آلود[۱۵] و در برخی منابع دستمالی زهر آلود[۱۶] مطرح شده است. پس از خوراندن زهر به امام علیه السلام، آن حضرت در بستر بیماری افتاد. چون آثار موت بر امام ظاهر شد، امام حسین علیه السلام را طلب کرد و فرمود: ای برادر من به پروردگارم ملحق خواهم شد و من میدانم چه کسی به من سم داد و از کجا دچار بلا شدم و نزد خداوند با او مخاصمه میکنم. اما بحقی که بر تو دارم سوگند در این باره با کسی سخن مگو و منتظر تقدیر خداوند بمان.[۱۷] . بنا بر نقلهای مختلف، ۳ روز[۱۸] یا ۴۰ روز[۱۹] یا دو ماه[۲۰] پس از خوردن زهر، امام علیه السلام به لقاء الله پیوست. در منابع مختلف، تاریخ شهادت امام حسن علیه السلام در سالهای ۴۹ یا ۵۰ یا ۵۱ هجری بیان شده است.[۲۱] که در این میان، منابع شیعی عمدتا ماه صفر و منابع اهل سنت ماه ربیع الاول را زمان وقوع شهادت امام علیه السلام ذکر کردهاند. برخی پژوهشگران با استناد به قرائنی سال ۵۰ هجری را صحیح دانستهاند.[۲۲] . بیشتر علمای شیعه روز ۲۸ صفر را روز شهادت امام علیه السلام معرفی کردهاند[۲۳]؛ اما برخی نیز روز ۷ صفر[۲۴] و معدودی نیز آخر ماه صفر بیان کردهاند.[۲۵] در این خصوص بر اساس تحقیق برخی پژوهشگران، روز ۲۸ صفر استوارترین نظر است.[۲۶] . برخی منابع بیان کردهاند که امام حسن علیه السلام به برادرشان امام حسین علیه السلام وصیت نمودند که بدن آن حضرت را در کنار مرقد جد بزرگوارشان پیامبر صلی الله علیه و آله دفن کنند. [۲۷] حتی در نقل دیگری بیان شده که امام علیه السلام قبلا درخواست خود برای دفن شدن در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را با عایشه نیز مطرح کرده بود و عایشه موافقت کرده بود[۲۸] اما نقلهای شیعی بیشتر حاکی از آن است که امام علیه السلام وصیت فرمود که تابوت ایشان را جهت تجدید عهد نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ببرند و سپس در کنار قبره جدهشان جناب فاطمه بنت اسد دفن کنند.[۲۹] همچنین امام علیه السلام به برادرشان وصیت نمودند هنگام تشییع و دفن ایشان از هرگونه درگیری و خونریزی اجتناب شود به گونهای که حتی به اندازه حجامتی هم خون از کسی ریخته نشود.[۳۰] . در هر صورت بر اساس هر دو نقل، تابوت و بدن مطهر امام به سمت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله تشییع شد. مروان بن حکم با مشاهده تشییع تابوت امام علیه السلام همراه با گروهی از بنی امیه سلاح به دست گرفته و مانع از دفن بدن امام علیه السلام در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله شدند.[۳۱] او گفت چرا باید عثمان در بیرون شهر دفن شود ولی حسن بن علی در کنار پیامبر دفن شود.[۳۲] در نقل دیگر است که مروان پس از اطلاع از وصیت امام، این موضوع را به معاویه گزارش داد و معاویه از او خواست به شدت از این کار جلوگیری کند.[۳۳] . اما در برخی نقلهای دیگر عامل اصلی ممانعت از دفن امام در حرم نبوی، عایشه دانسته شده است. قرطبی مینویسد هنگامی که حسن علیه السلام از دنیا رفت، خواستند که او را در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنند. پس عایشه از این کار جلوگیری کرد؛ سوار بر قاطری شد و مردم را جمع کرد. ابن عباس به او گفت میخواهی همان کاری را انجام دهی که روز جمل انجام دادی؟ تا مردم بگویند یوم البغله همانگونه که گفتند یوم الجمل.[۳۴] اما بیشتر منابع گفتهاند که عایشه بعدا به بنی امیه و مروان ملحق شد و گفت: مرا با شما چه کار؟ آیا میخواهید کسی را که دوست نمیدارم در خانه من داخل کنید.[۳۵] و یا این که با مشاهده مخاصمه میان دو گروه گفت: خانه خانه من است و اجازه نمیدهم کسی در آن دفن شود.[۳۶] . بر اساس این دو نقل، صرفنظر از این که چه کسی شروعکننده مخالفت بود، مروان بن حکم که بغض و کینه امام علیه السلام را داشت با حمایت عایشه عوامل اصلی ممانعت از دفن پیکر مطهر امام علیه السلام در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. بعد از مخالفت با دفن امام در حرم نبوی، نزدیک بود میان بنی هاشم و بنی امیه درگیری رخ دهد[۳۷] اما امام حسین علیه السلام بنا بر وصیت برادر، به واسطه ابن عباس، از درگیری و خونریزی جلوگیری فرمود و پیکر مقدس برادر را در قبرستان بقیع در کنار قبر فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.[۳۸] . ابن شهر آشوب نقل میکند که بنی امیه به سمت جنازه امام علیه السلام تیر پرتاب کردند تا جایی که ۷۰ چوبه تیر به تابوت آویخته شد.[۳۹] . برخی منابع تاریخی گزارش کردهاند که بعد از تشییع امام علیه السلام به سمت بقیع، سعید بن عاص حاکم مدینه به درخواست امام حسین علیه السلام بر بدن امام حسن علیه السلام نماز خواند.[۴۰] اما با توجه به روایاتی که وارد شده که تجهیز بدن امام فقط از سوی امام ممکن است،[۴۱] صحت این خبر مورد خدشه است و یا این که باید آن را حمل بر تقیه کرد. هنگام تدفین امام، قبرستان بقیع آکنده از جمعیت شد[۴۲] و مردم تا یک هفته شبانه روز بر امام علیه السلام گریستند و بازارها تعطیل بود.[۴۳] . وقتی که خبر شهادت امام علیه السلام به معاویه رسید، با وجود این که تلاش میکرد نقش خود در قتل امام را پوشیده بدارد، اما آنچنان خوشحال شد که نتوانست جلوی شادمانی خود را بگیرد و سجده شکر به جا آورد.[۴۴] در نقل دیگر است که چون معاویه خبر شهادت امام را شنید صدای تکبیرش از کاخ خضراء شنیده شد و اهل شام نیز به تبعیت از او تکبیر گفتند. فاخته ھمسر معاویه به او گفت: چشمت روشن ای امیر المومنین، چه باعث شد تا تکبیر بگویی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. فاخته گفت: آیا به خاطر فوت پسر فاطمه تکبیر میگویی؟ معاویه گفت: به خدا سوگند به خاطر شادمانی از مرگ او تکبیر نگفتم اما خیالم راحت شد.[۴۵] . بعد از شهادت امام علیه السلام معاویه مبلغی را که به جعده وعده داد بود به او پرداخت کرد؛ اما از ازدواج با یزید ممانعت کرد و گفت زنی که نسبت به حسن بن علی شایسته نبود، برای فرزندم یزید نیز شایسته نیست.[۴۶] امام علیه السلام پس از این که جعده به آن حضرت زهر داد، او را نفرین نموده و فرموده بود: به خدا قسم همسری بهتر از من به دست نخواهی آورد.[۴۷] . حاکم نیشابورى به سندش از ام بکر دختر مسور نقل کرده که گفت: «کان الحسن بن علىّ سمّ مراراً، کل ذلک یفلت حتى کانت المرّة الأخیرة الّتی مات فیها، فإنّه کان یختلف کبده»؛ (مستدرک حاکم، ج 3، ص 173) (حسن بن على چندین بار سمّ داده شد، ولى با آن ها مقابله کرد و از آن ها رهایى یافت تا آن که در مرتبه آخر که به توسط آن از دنیا رحلت نمود سمّى بود که به جگرش اصابت نمود) . ابن عساکر به سندش از یعقوب و او از امّ موسى نقل کرده که گفت: جعده دختر اشعث بن قیس به حسن(علیه السلام) سم داد... .(ترجمه امام حسن(علیه السلام) از تاریخ ابن عساکر، ص 210، رقم 340) . ابن کثیر مى گوید: «هنگامى که مرگ او فرا رسید، طبیبى که به نزد او رفت و آمد مى کرد، گفت: سمّ اندرونش را پاره پاره کرده است».(البدایة و النهایة، ج 8، ص 43) . ابن عساکر به سندش از محمّد بن سلام جمحى نقل کرده که گفت: «کانت جعدة بنت الأشعث بن قیس تحت الحسن بن علىّ، فدسّ إلیها یزید: أن سمّى حسناً انّى مزوّجک، ففعلت، فلمّا مات الحسن بعثت إلیه جعدة تسأل یزید الوفاء بما وعدها، فقال: أنا والله لم نرضک للحسن فنرضک لأنفسنا؟»؛(ترجمه امام حسن(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 211، رقم 341) (جعده دختر اشعث بن قیس همسر حسن بن على بود. یزید او را تحریک کرده، گفت: اگر حسن(علیه السلام) را سم دهى من تو را به ازدواج خودم در خواهم آورد. او چنین کرد. و بعد از وفات حسن(علیه السلام) جعده کسى را به نزد یزید فرستاد که به وعده اش وفا کند. یزید گفت: به خدا سوگند! من راضى نبودم که همسر حسن باشى چگونه راضى شوم که همسر ما باشى؟!» . او همچنین به سندش از ابى حازم نقل کرده که گفت: هنگامى که زمان رحلت حسن(علیه السلام) رسید، به برادرش حسین(علیه السلام) فرمود: «ادفنونى عند ابى یعنى النبىّ(صلى الله علیه وآله) الاّ أن تخافوا الدماء، فان خفتم الدماء فلا تهریقوا فىّ دماً، ادفنونى عند مقابر المسلمین»؛(ترجمه امام حسن(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 217، رقم 351) (مرا در کنار قبر پدرم؛ یعنى پیامبر(صلى الله علیه وآله) دفن کنید مگر آن که از خونریزى بترسید، در این صورت مواظب باشید که به خاطر من خونى بر زمین ریخته نشود، و لذا مرا کنار مقابر مسلمانان دفن کنید).(گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385 ه.ش، ص 31) . متن روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "امام حسن مجتبي(ع)" (50 ق) ( 7 صفر 50ق )
معاويه كه وجود امام حسن(ع) را براي بيعت گرفتن يزيد مانع ميديد، به جَعده دختر اشعث خوارجي و همسر امام نوشت: اگر شوهرت را مسموم كني، تو را به عقد پسرم يزيد در خواهم آورد و صد هزار درهم نيز به همراه نامه براي جعده فرستاد. اين وعده كار خودش را كرد و اين زن به هواي ازدواج با يزيد، ...
هفتم صفر؛ روز ماتم یا سرور شیعیان؟ + فتاوای مراجع
در منابع تاریخی برای هفتم صفر دو مناسبت مهم نقل شده است: نخست ولادت امام کاظم(ع) و دیگری روایتی غیرمشهور مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع)؛ حال شیعیان چه باید بکنند؟ مسرور باشند یا ماتم بگیرند؟
گرچه به پا کردن مراسم عزاداری برای حضرات معصومین(ع)، از جهت مظلومیت آنان و فضیلت این آیینها در تمام اعصار پسندیده است، اما حقیقت آن است که درباره تاریخ دقیق ولادت و شهادت برخی معصومین(ع) به دلایل مختلف، اختلافات بسیاری در نقلها به چشم میخورد.
درباره هفتم ماه صفر دو قول مشهور وجود دارد: قول مشهورتر حاکی از ولادت امام موسی کاظم(ع) در چنین روزی است که به دلیل آنکه در تقویم رسمی کشور ثبت شده و رسانهایتر است، نسبت به قول دیگر یعنی شهادت امام حسن مجتبی(ع)، بیشتر توجه مردم را به خود جلب میکند؛ برخی از منابع برخلاف قول مشهور 28 صفر، روز هفتم این ماه را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) برشمردهاند.
واقعیت آن است که از هیچیک از این دو مناسبت نمیتوان گذشت. در شهر قم که اکنون قطب حوزههای علمی جهان تشیع محسوب میشود، از سالها پیش رسم بوده که در هفتم صفر، گذشته از گرامیداشت روز ولادت امام موسی کاظم(ع)، برای شهادت امام حسن مجتبی(ع) نیز مراسم سوک و ماتم برگزار میشود، برخی از اماکن و معابر سیاهپوش شده و هیئاتی برای عزاداری به راه میافتد.
گفته میشود، معمول شیعیان غیر ایرانی و بهویژه شیعیان عراق هفتم صفر را شهادت امام حسن(ع) دانسته و در این مناسبت عزاداری میکنند. ظاهراً پیش از روی کار آمدن دولت صفوی، سایر شیعیان و عمدتاً شیعیان عراق، بر خلاف منابع مستند و موثق تاریخی، روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) اعلام و در آن روز عزاداری میکردند.
همچنین نقل است که مرحوم آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی که در کربلا و نجف درس خوانده بود، بعد از هجرت از نجف به ایران، این روش را از علمای نجف و کربلا به ایران و قم انتقال داد و از آن زمان به بعد، علما در این روز برای امام حسن مجتبی(ع) عزاداری میکنند.
منشأ اختلاف اقوال در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) چیست؟
برخی معتقدند که منبع شیعیان غیر ایرانی و بهویژه اهل عراق در اینکه روز هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) میدانند، کتاب «مصباح بلد الامین» اثر شیخ تقیالدین ابراهیم کفعمی، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن نهم و دهم هجری است.
حجتالاسلام و المسلمین یدالله مقدسی، پژوهشگر پژوهشکده تاریخ و سیره پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مقالهای با عنوان «بررسی و نقد گزارشهای شهادت امام حسن مجتبی(ع)» که در شماره 49 فصلنامه تاریخ اسلام منتشر کرده، بر آن است که مشهورترین قول درباره شهادت امام حسن مجتبی(ع) 28 صفر است؛ گرچه در برههای از تاریخ، هفتم صفر نیز به عنوان روز شهادت مطرح شده است.
به باور حجتالاسلام مقدسی قول مبنی بر شهادت امام حسن(ع) در روز هفتم صفر، پیشتر از کفعمی و از زمان شهید اول به بعد، مطرح شده و پیش از آن در هیچ یک از منابع تاریخی به چشم نمیخورد.
مرحوم شیخ کلینی در «کافی»، مرحوم شیخ مفید در «الارشاد» و«مسارالشیعه»، نوبختی در «فرقالشیعه»، سعد بن عبدالله اشعری در «المقالات و الفرق»، شیخ طوسی در «مصباحالمتجهد»، مرحوم طبرسی در «اعلامالوراء» و «تاجالموالید»، فتاح نیشابوری در «روضة الواعظین»، اربلی در «کشفالغمه» و...همگی مستندات مربوط به دوران پیش از شهید اول هستند که روز 28 صفر را به عنوان تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) نقل کردهاند.
این پژوهشگر در توضیح این نکته که شهید اول با استناد به چه منبعی هفتم صفر را سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) دانسته، معتقد است که این نکته برای اولین بار در مستندات تاریخی، در کتابی به نام «تثبیتالامامة» اثر قاسم بن ابراهیم رسّی، متوفای 246 هجری و از نوادگان امام مجتبی(ع) به چشم میخورد که بعدها در طی زمان، صفحات غیرمعتبری از سوی نسخهنویسان بدان افزوده شده است.
عزا و ماتم یا جشن و سرور؟!
بنابراین مستند تمامی کسانی که روز هفتم صفر را به عنوان تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) ذکر کردهاند، (از جمله شیخ بهایی و دیگران)، قول شهید اول بوده است و از آنجا که شهید، متأخرتر از بزرگان دیگر بوده و آن بزرگان متقدم به منابع شیعه دسترسی داشتهاند، قول آنان قویتر است.
هرچند که قول شهادت امام حسن مجتبی(ع) در روز هفتم صفر نسبت به قول مشهور 28 صفر بسیار ضعیف است و از سوی دیگر این روز (7 صفر) در میان تواریخ ذکر شده برای تولد حضرت امام موسی کاظم(ع) قول قویتری است، با این حال برپایی مراسم عزاداری و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) در چنین روزی اصلاً محل اشکال نیست.
بنابراین ضرورتی ندارد در روزی که بسیاری از علمای جهان تشیع به سوک امام حسن مجتبی(ع) نشستهاند، مراسم جشن و سرور برپا شود و هیچکس نمیتواند با استناد به منابع تاریخی نشان بدهد که شیعه از همان ابتدا بنا را بر جشن گرفتن تمام موالید معصومین(ع) داشته است و از همین روی به طریق اولی نباید جشن و سروری در زمان سیاهپوشی جامعه دینی برای عزای امام حسین(ع) صورت گیرد.
عزاداری برای امام حسن(ع) در روز هفتم صفر، علاوه بر اینکه نشانه احترام به شیعیان غیر ایرانی و بهویژه عراق و برخی از علماست، اما هرچند همچنان که گفته شد از مرحوم شیخ کفعمی، شهادت امام حسن(ع) در چنین روزی نقل شده و این نقل هرچند نسبت به 28 صفر ضعیفتر است، اما قابل اعتناست و علما اصطلاحاً عمل را اقوی از سند میدانند.
فتاوای برخی از مراجع درباره این مسئله
در پایان فتاوی برخی از مراجع عظام تقلید را درباره تکلیف مؤمنین در روز هفتم صفر و مبنی بر برپایی مجالس عزا یا جشن و سرور مرور میکنیم:
آیتالله صافی گلپایگانی: برپائی مجلس میلاد ائمه علیهم السلام بسیار خوب و مناسب است اما چون هفتم صفر بنا بر بعضی اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام میباشد و از طرفی تمام ماه محرم و صفر ماههای حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت زده حضرت سیدالشهداء علیه السلام است، سزاوار است در این دوماه مجلس روضه و عزا برپا نموده و از مجالس جشن و سرور جدا اجتناب نمود.
آیتالله میرزا جواد تبریزی: محرم و صفر ماههای حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت علیهم السلام میباشد و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد، والله العالم.
آیتالله فاضل لنکرانی: در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی علیه السلام داشته باشد، تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز 28 صفر روز رحلت خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر علیه السلام تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که (( مشهور )) هم همین است.
آیتالله بهجت: مناسب است در جمع بین دو قول (مشهور) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر امام مجتبی (علیه الاف التحیة والثناء) و تولد امام موسی کاظم علیه السلام ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار داده شود؛ به این صورت که مصائب امام دوم (علیه السلام) و مناقب امام هفتم (علیه السلام) را متذکر و یادآور باشند و همین احتیاط حاصل میشود؛ والسلام.
آیتالله شبیری زنجانی: عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (علیه السلام) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است که باید محفوظ بماند و با ذکر مناقب امام هفتم (علیه السلام) منافات ندارد.
آیتالله مکارم شیرازی: البته نظر مشهور طبق آنچه مرحوم کلینی در کافی آورده این است که شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر است، ولی با توجه به روایت دیگری که مربوط به هفتم ماه صفر است، سزاوار است نسبت به آن روز نیز احترام رعایت شود.
آیتالله عزالدین زنجانی: ترک شادی و سرور در روز میلاد حضرت امام موسی بن جعفر(ع) ـ بر فرض صحت روایت ـ به احترام روز شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) یا به احترام ایام عزای حسینی اشکالی ندارد؛ چرا که بدل دارد و مؤمنین میتوانند در روز دیگری مجلس سرور و شادی بر پا کنند و بهتر این است که در این ایام و در روز هفتم صفر مجلس سرور بر پا نشود؛ اما در مدح فضائل حضرت امام موسی بن جعفر(ع) اشعاری قرائت شود و وعاظ محترم سخنرانی کنند.
آیتالله وحید خراسانی: به آنچه فقیه محقق، مؤسس حوزه علمیه فرمودهاند، باید عمل شود.
آیتالله سیستانی: بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است؛ «و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب». منبع: تسنیم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 7 صفر 1445 )
• شهادت "امام حسن مجتبي(ع)" (50 ق)
معاويه كه وجود امام حسن(ع) را براي بيعت گرفتن يزيد مانع ميديد، به جَعده دختر اشعث خوارجي و همسر امام نوشت: اگر شوهرت را مسموم كني، تو را به عقد پسرم يزيد در خواهم آورد و صد هزار درهم نيز به همراه نامه براي جعده فرستاد. اين وعده كار خودش را كرد و اين زن به هواي ازدواج با يزيد، پسر رسول خدا(ص) را مسموم نمود. هرچند هيچ گاه به آرزوي پليد خود نرسيد. سن شريف امام حسن مجتبي(ع) به هنگام شهادت 47 سال و مدت امامت آن حضرت 10 سال بوده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 2 شهریور 1402 )
درگذشت محقق و مترجم معاصر استاد "محمد پروين گنابادی" (1357 ش)
استاد محمد پروين گنابادي در سال 1282 ش به دنيا آمد و از كودكي فراگيري علم را آغاز كرد. وي پس از استفاده از محضر اديب نيشابوري در مشهد، به معلمي روي آورد و مدتي نيز به فعاليتهاي سياسي پرداخت. استاد گنابادي از سال 1328 از طرف وزارت فرهنگ، مأمور بررسي كتابهاي درسي شد و همزمان، پس از ...
آغاز هفته دولت
به مناسبت انفجار دفتر نخست وزيری در هشتم شهريور سال 1360 و شهادت دو يار ديرين امام و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهيد محمدعلي رجايي، رييس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزير كه نمونهاي از دولتمردان مردمي بودند و نيز به منظور آشنايي مردم با فعاليتها و بيان اهداف و برنامههاي آينده ...
شهادت مبارز انقلابي سيد علي اندرزگو (1357ش)
سيدعلي اندرزگو از فعالان مبارزه مسلحانه عليه حكومت پهلوي، در 1318 ش. ـ ماه مبارك رمضان ـ متولد شد. در 12 سالگي در بازار تهران و در يك نجاري مشغول به كار شد. او روزها كار ميكرد و شبها به تحصيل ميپرداخت. اندرزگو در سنين نوجواني به عضويت جمعيت مؤتلفه اسلامي درآمد و در 1341 ـ در 23 ...
تولداحمد رائض هنرمند گرانقدر ميناكاری، مينياتور و تذهيب (1298ش)
استاد حاج احمد رائض هنرمند گرانقدر ميناكاري، مينياتور و تذهيب در شهر هنرپروراصفهان به دنيا آمد. احمد رائض عاشق هنربود و در12سالگي به شوق آموختن نقاشي به شاگردي استاداني چون حاج منصورُ المُلك درآمد. بدين ترتيب ايشان رموزنقاشي و تذهيب كاري را فراگرفت. استاد احمد رائض موضوع كارهاي مينياتور ...
شهادت شهيد قاسم علی ياری (1361ش)
شهيد قاسمعلي ياري در سال ۱۳۴۲ش در منطقه رهنان اصفهان متولد شد. سالهاي پرنشاط کودکي را در دامان پرمهر مادري مؤمن و زير سايه لطف پدري مهربان گذراند. تحصيلات خود را از سن هفت سالگي آغاز کرد و ضمن آموختن علم، پدر را در کار کشاورزي ياري نمود اما تحصيل را تا دوم دبستان بيشتر ادامه نداد ...
شهادت شهيد سيدكاظم كاظمی(1364ش)
در سال ۱۳۳۶ در بخش آرادان شهرستان گرمسار كودكي از سلاله پاك نبياكرم (ص) پا به عرصه هستي نهاد: شهيد سيدكاظم كاظمي. پدرش مردي كشاورز و زحمتكش بود كه شش سال بعد مجبور شد به شهر گرگان مهاجرت نمايد. سيدكاظم از همان دوران كودكي همدوش پدر به كار و فعاليت پرداخت. در اوج جواني، كتابخانه ...
شرکت واحد اتوبوسرانی خطوط سریع السیر و (شب رو) تأسیس و به کار انداخت.(1349ش)
سازمان غله اعلام کرد تا پایان مرداد ماه 1356 مجموعاً 520 هزار تن گندم از کشاورزان خریداری شده است(1356ش)
خاموشی های برق تهران و شهرستانها افزایش یافت و روزانه به طور متوسط سه ساعت برق ها خاموش خواهد شد(1356ش)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 24 آگوست 2023 )
• درگذشت "شارْلْ سِنْت بوو" اديب و منتقد برجسته فرانسوي (1869م)
شارْلْ آگوستين سَنْت بوو، منتقد، شاعر و رماننويس فرانسوي در 15 فوريه 1804م در يكي از خانوادههاي قديم شمال فرانسه به دنيا آمد و در نوجواني به پاريس رفت. وي تحصيلات پزشكي خود را رها كرد و به راه ادبيات كشيده شد و با آنكه بعدها عقيده ضد مذهبي يافت، زندگي فكري و معنويش به طور عميقي ...
• مرگ "لئو پولْدْ بيسْمارْكْ" صدراعظم پروس معروف به "صدر اعظم آهنين" (1898م)
پرنس اوتوفون ادوارد لئوپولْدْ بيسْماركْ، در اول آوريل 1815م در خانوادهاي قديمي در پروس (آلمان) به دنيا آمد و پس از پايان تحصيلات خود، در 32 سالگي در پارلمان پروس به عنوان يك نماينده ضد سلطنتي شناخته شد. وي در سال 1859 به عنوان سفير كبير پروس به سنپترزبورگ در روسيه و سپس پاريس رفت ...
• روز ملي و استقلال "اوكراين" از اتحاد جماهير شوروی سابق (1991م)
روسيه از اواسط قرن هفدهم ميلادي، اشغال اوكراين كه تحت تصرف لهستان بود را آغاز كرد و تا پايانِ قرن هجدهم، بخش اعظم خاك اين كشور را تحت سلطه خود درآورد. پس از انقلاب كمونيستي شوروي، اوكراين استقلال يافت، اما در سال 1922م به عنوان يكي از جمهوريهاي شوروي به اين كشور ملحق شد. البته اوكراين ...
• مرگ "فردريك نيچه" فيلسوف شهير آلماني و واضع نظريه ابرمرد (1900م)
فردريك ويلْهِلْمْ نيچه، فيلسوف معروف آلماني در 16 اكتبر 1844م در لايْپْزيك آلمان به دنيا آمد و از چهار سالگي به خواندن و نوشتن پرداخت. خانواده نيچه همه از كشيشان پروتستان بودند. با اين حال، او از الهيات و مسيحيت رويگردان شد و وارد دانشگاه گرديد. نيچه پس از چندي با فلسفه يوناني آشنايى ...
• آغاز قيام "ديوار ندبه" در بيت المقدس (1929م)
ديوار نُدبه، در غرب مسجد الاقصي، محل عروج حضرت محمد(ص) در شب معراج، ميباشد و به همين دليل براي مسلمانان از اهميتي ديني و تاريخي برخوردار است. با اين حال صهيونسيتهاي افراطي كه بعد از صدور اعلاميه بالفور در 1917 زمينه را براي اشغال بيتالمقدس و فلسطين، مساعد ميديدند، به فراهم آوردن ...
• لاك و مهر شدن ساختمان حزب كمونيست در مسكو در پي تحولات شوروی (1991م)
• تولد پي ير كوری دانشمند و فيزيكدان فرانسوی (1859م)
پي ير كوری دانشمند و فيزيكدان فرانسوي درپاريس به دنيا آمد. او از كودكي استعداد شگرف خود را درعلوم رياضي آشكارساخت. ازاين رو با جدّيت بسياربه رياضي و فيزيك پرداخت. پي يركوري درمدتي كوتاه ازمكتشفان بزرگ دنياي فيزيك و شيمي شد. پي يركوري درسال1898ميلادي به اتفاق همسرش مادام كوری فيزيكدان ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
از ورود اهلبیت به شام تا خروج از شام چه گذشت؟
ورود اهلبیت به شام - احتجاج امام سجاد با پیرمرد شامی - ورود اهل بیت به دربار یزید - تشت طلا در مقابل یزید - خطبهخوانی اسرا - سخنرانی زینب کبری در دربار یزید - سخنرانی امام سجاد در دربار یزید - اعتراض هنده زن یزید - ماجرای درگذشت رقیه در خرابه - دیدار منهال با امام سجاد - عزای حسینی در کاخ یزید - تغییر رفتار یزید با اسرا بخاطر ترس - سه خواسته امام سجاد - عرایض یزید خدمت امام سجاد
ورود اهلبیت به شام : ورود سرهای شهیدان به شام در روز اول صفر بوده است.[۲۹] در این روز اسیران را از دروازه «توما» یا «ساعات» وارد شهر کرده و بنا به نقل سهل بن سعد، شهر را به دستور یزید، آذینبندی کرده بودند.[۳۰] پس از ورود اسیران به شهر، آنها را در ورودی مسجد جامع، بر سکویی جای دادند.[۳۱] امروزه در مسجد اموی، در مقابل محراب و منبر اصلی مسجد، محلی از سنگ و با نردههای چوبی وجود دارد که معروف به محل استقرار اسیران کربلا است. [۳۲]. نقل شده که پس از ورود اسرا به شام، یزید دستور داد تا آنان را در خانهای که متصل به کاخ یزید بود، جای دادند. این خانه در شرف ویران شدن بود و اهل بیت (علیهمالسّلام) میگفتند: «ما را در این خانه جای داد تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم.» اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) در این خانه که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما، به نقل از برخی از منابع چند روز و به نقل دیگر منابع یک ماه و نیم و به نقل برخی دیگر بیش از چهل روز به سر بردند. با رسیدن کاروان اسرا به شام، دمشق غرق در شادی و سرور شد. ساکنان شهر به مانند اعیاد بر در و دیوار شهر پردههای دیبا آویخته بودند و به یکدیگر تبریک میگفتند و زنانشان دف میزدند و بر طبل میکوبیدند.[۱۱]
احتجاج امام سجاد با پیرمرد شامی : پس از ورود اسرا به دمشق، آنان را وارد مسجد جامع شهر کردند و در کنار پلکان مسجد - جایی که اسرا را برای دیدن مردم نگه میداشتند- نگه داشتند و منتظر ماندند تا یزید به آنان اجازه ورود به مجلس بدهد. در این هنگام پیرمردی به آنان نزدیک شد و گفت: «خدای را سپاس که شما را هلاک کرد و مردم را از ستم شما آسوده ساخت و امیرمؤمنان را بر شما چیره ساخت.» امام سجاد (علیهالسّلام) به آن مرد فرمود: «ای پیرمرد آیا قرآن خواندهای؟» گفت: «بله خواندهام» امام (علیهالسّلام) فرمود: «آیا این آیه قرآن را خواندهای؟ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛ بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم در خواست نمیکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم).»[۱۵] . پیرمرد گفت: «آری آن را خواندهام.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «خویشان و نزدیکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ماییم که خداوند دوستی ما را مزد رسالت خویش قرار داده است.» حضرت (علیهالسّلام) فرمود: «آیا آیه «و ءات ذوی القربی حقه؛ و حق نزدیکان را بپرداز.»[۱۶] . را در قرآن خواندهای؟» پیرمرد گفت: «آری آن را نیز خواندهام.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «ای پیرمرد خویشان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ماییم.» بار دیگر امام (علیهالسّلام) پرسید: «ای پیرمرد آیا این آیه از قرآن را خواندهای؟ «واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی و الیتمی و المسکین وابن السبیل.... بدانید هر گونه غنیمتی که به دست آوردید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است...» »[۱۷] . گفت: «این آیه را هم خواندهام.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «بدان که منظور از ذوی القربی در این آیه ما هستیم.» باز امام (علیهالسّلام) پرسیدند: «آیا این آیه از قرآن را هم خواندهای که «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (علیهمالسّلام) دور کند و کاملا شما را پاک سازد.» »[۱۸] . پیرمرد گفت: «این آیه را هم خواندهام.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «منظور از اهل بیتی که خداوند آنان را از رجس و پلیدی پاک کرد ماییم.» در این هنگام پیرمرد اندکی خاموش شد و در حالی که از گفته هایش پشیمان شده بود، سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا من به پیشگاه تو از آن چه گفتهام و از دشمنی با آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توبه میکنم و از دشمنان خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از انس و جن بیزاری میجویم.»[۱۹]. [۲۰]. [۲۱]. [۲۲] . نقل شده که جاسوسان جریان این واقعه را به اطلاع یزید رساندند و او دستور قتل آن پیرمرد را صادر کرد.[۲۳]
ورود اهل بیت به دربار یزید : با ورود اسرا به شام یزید بار عام داد.[۲۴] .[۲۵] . به دستور او شامیان مجلس بزرگی که در آن بسیاری از اشراف و اعیان و شخصیتهای برجسته شام حضور داشتند ترتیب دادند، آن گاه یزید در این مجلس نشست و همه بزرگان شام را فرا خواند و پیرامون خود نشاند.[۲۶] . [۲۷] . [۲۸] . سپس دستور داد تا اسرا را وارد کنند. چون اسرا به در قصر رسیدند، محفر بن ثعلبه -که از سوی عبیدالله بن زیاد مامور انتقال اسرا از کوفه به شام بود-[۲۹] . [۳۰] . [۳۱] . [۳۲] . با صدای بلند گفت: «این محفر بن ثعلبه است که مردمان پست نابکار را نزد امیرالمؤمنین آورده است!! » امام سجاد (علیهالسّلام) فرمود: «آن کس که مادر محفر زائیده پست تر و بد نهادتر است.»[۳۳] . [۳۴] . نقل شده که امام سجاد (علیهالسّلام) اولین نفر از اسرا بود که بر یزید بن معاویه وارد شد، عمال یزید در حالی که دستانش را به گردنش بسته بودند، ایشان را وارد قصر کردند. سپس سایر اسرا و زنان اهل بیت (علیهمالسّلام) را در حالی که با ریسمان به هم بسته بودند، وارد مجلس کردند.[۳۵] . [۳۶] . [۳۷] . [۳۸] . پس از ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) به مجلس یزید، امام (علیهالسّلام) خطاب به او فرمود: «ای یزید تو را به خدا قسم چه گمان میبری اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را چنین به بند میدید.»[۳۹] . [۴۰] . [۴۱] . [۴۲] . نقل شده که فاطمه -دختر امام حسین (علیهالسّلام) - نیز فریاد زد: «ای یزید آیا دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید چنین به اسیری بروند؟»[۴۳] . [۴۴] . [۴۵] . [۴۶] . [۴۷] . [۴۸] . پس یزید به ناچار فرمان داد ریسمان را از گردن آنان برداشتند.
تشت طلا در مقابل یزید : در این هنگام خدمتگزاران یزید سر امام حسین (علیهالسّلام) را در تشتی از طلا قرار دادند،[۴۹] . [۵۰] . و رو به روی یزید نهادند یزید با دیدن سر گفت: «یفلقن هاما من رجال اعزه علینا و هم کانوا اعق و اظلما: سرهایی را شکافتیم از کسانی که عزیز بودند و آنها آزار دهنده تر و ستمکارتر بودند.»[۵۱] . [۵۲] . [۵۳] . [۵۴] . [۵۵] . یحیی بن حکم برادر مروان بن حکم که نزد یزید نشسته بود گفت: «لهام بجنب الطف ادنی قرابه من ابن زیاد العبد ذی النسب الوغل امیه(برخی از منابع به جای نام "امیه"، نام "سمیه" را عنوان کردهاند.[۵۶] . [۵۷] . [۵۸] . امسی نسلها عدد الحصی و بنت رسول الله لیست بذی نسل به درستی که سرهایی که در کنار طف (از بدن جدا شدند) در خویشاوندی از پسر زیاد - بندهای که دارای نژاد پستی است- به ما نزدیکتر بودند. امیه، دودمانش به شماره ریگها است، اما از دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسلی باقی نمانده است.» . یزید بر سینه یحیی کوبید و گفت: «خاموش باش (در چنین وقتی بر کمی فرزندان فاطمه دریغ و افسوس میخوری؟)»[۵۹] . [۶۰] . [۶۱] . [۶۲] .
خطبهخوانی اسرا : پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)[۴۹]، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کردهاند.[۵۰] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبههایی را در کوفه دشوار دانسته است.[۵۱] خطبههایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع)[۵۲] و ام کلثوم دختر حضرت علی(ع) نسبت داده شده است.[۵۳] امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، در شام نیز به خطبهخوانی پرداختند. محتوای این خطبهها، سرزنش یزید درباره ستم بر اهل بیت امام حسین(ع) و گرداندن آنها در شهرها،[۵۴] و همچنین بیان فضائل اهل بیت پیامبر(ع) و علی(ع) گزارش شده است.[۵۵] این سخنان، به خطبه امام سجاد(ع) و خطبه حضرت زینب در شام معروف است.[۵۶]
سخنرانی زینب کبری در دربار یزید : پس از جسارت یزید نسبت به سر مقدس سیدالشهداء (علیهالسّلام) و امتثال او به ابیات ابن زبعری، زینب کبری (سلاماللهعلیها) به پا خاست و فرمود: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی رسوله و آله اجمعین صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوای ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزءون».... ایشان پس از حمد و ثنای الهی و فرستادن درود و تحیت بر محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آلش، فرمودند: خدای بزرگ به راستی میفرماید: «ثم کان عقبة الذین اساءوا السوای ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزءون؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.»[۱۰۷] . «ای یزید آیا گمان بردهای که با بستن راههای زمینی و تار کردن افقهای آسمان بر ما و چونان اسیران ما را از این سو به آن سو کشاندن، ما در نزد خداوند خوار گشتهایم و تو عزیز؟ آیا گمان میبری با این کار بر قدر و منزلت تو در نزد خداوند افزوده میشود؟ آیا این که دنیا را به کام و کارها را سامان یافته میبینی چنین بر خود میبالی و با خودپسندی تمام شادی میکنی؟ اگر امروز ملک و اقتدار ما به تو داده شده است، اندکی درنگ کن و این سخن خدای را به یاد آور که میفرماید: «ولا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین، آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم به سودشان است ما به آنها مهلت میدهیم، فقط برای این که بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوار کنندهای (آماده شده) است.»[۱۰۸] . ای پسر آزاد شده؛ آیا این عدالت است که زنان و دختران و کنیزان تو در پس پرده عزت بنشینند و دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را چونان اسیران در کوچه و بازار بگردانی؟ و آنان را با سر برهنه و چهره باز از این شهر به آن شهر ببری تا مردم در آبشخورها و منزلگاهها به تماشایشان بنشینند و دور و نزدیک و شریف و پست دیده بر چهره هایشان اندازند و مردی که سرپرستی یا حمایت شان کند نداشته باشند. آن کس که سینه اش از بغض ما -اهل بیت (علیهمالسّلام) - آکنده است چرا باید در دشمنی با ما کوتاهی کند؟ آن گاه بی هیچ احساس گناهی و بی آنکه گناهت را بزرگ بشماری با چوبدستی بر لب و دندان ابا عبدالله (علیهالسّلام) میزنی و میگویی: «ای کاش بزرگانم در بدر حاضر بودند؟» چرا نباید این را بگویی و پدرانت را فرا نخوانی که با ریختن خون اهل بیت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ستارگان زمین از آل ابوطالب انتقام گرفتی و زخم هایت التیام یافت. بدان که به زودی به آنان خواهی پیوست و آرزو خواهی کرد کهای کاش شل و لال بودی و نمیگفتی که «شادی میکردند و از شادمانی هلهله سر میدادند» خداوندا! حق ما را بستان و انتقام ما را از کسانی که بر ما ستم کردند بگیر. ای یزید تو با این خونهایی که از فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ریختهای و حرمتی را که از آنان شکستهای نزد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حاضر خواهی شد و این سخن خدای تبارک و تعالی است که میفرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون؛ (ای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.»[۱۰۹] . اما آن کس که تو را چنین بر گرده مسلمانان سوار کرد و زمام امور آنان را به دست تو سپرد در آن روز که خداوند حاکم و دادخواه محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد و دست و پای تو گواه جنایت تو در آن محکمه باشد خواهد دانست کدام یک از شما بدبخت تر و بی پناه تر هستید. ای یزید، ای دشمن خدا وای پسر دشمن خدا؛ سوگند به خدا تو در دیده من ارزش آن را نداری که سرزنشت کنم و کوچکتر از آن هستی که تحقیرت نمایم؛ اما چه کنم که دیدهها اشک بار و سینهها سوزان است و این کار نه ما را بس است و نه بی نیازمان میکند. پس از آن که حسین (علیهالسّلام) کشته شد و حزب شیطان ما را از کوفه به بارگاه بی خردان آورد تا به خاطر شکستن حرمت خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پاداش خود را از بیت المال مسلمانان بگیرد، پس از آن که دست این دژخیمان به خون ما رنگین و دهانشان از پاره گوشتهای ما آکنده شده است، پس از آن که گرگهای درنده بر کنار آن بدنهای پاک جولان میدهند توبیخ و سرزنش تو چه دردی را دوا میکند؟ اگر ما را غنیمت انگاشتهای بدان در آن روزی که به کیفر کردار خود میرسی ما را از دست رفته خواهی یافت و در آن هنگام که جز آن چه از پیش فرستادهای نیابی خویش را زیانکار خواهی دید؛ تو از پسر مرجانه کمک بخواهی و او از تو و در کنار میزان تو و پیروان تو به روی یکدیگر عوعو کنید و خواهی دید بدترین توشهای که معاویه با تو همراه کرده است این بود که فرزندان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشتهای. به خدا سوگند من جز از خدا نترسیدهام و جز نزد او شکایت نمیبرم هر مکری خواهی بیندیش و هر چه از دستت بر میآید انجام بده و هر چه میتوانی دشمنی کن به خدا ننگ این رفتاری که با ما کردهای پاک نخواهد شد خدای را سپاس که سرانجام سروران جوانان بهشت را به سعادت و مغفرت ختم کرد و بهشت را بر ایشان واجب ساخت از خدا میخواهم که بر درجات آنان بیفزاید و آنان را از بسیاری فضلش بهره مند گرداند که او ولی و تواناست.»[۱۱۰] . [۱۱۱] . [۱۱۲] . [۱۱۳] . پس از این خطبه، یزید چنان در جواب ایشان عاجز و مستاصل گردید که چارهای ندید جز این که بر این گفته از شاعر تمثل جوید که میگفت: «یا صیحة تحمد من صوائح ما اهون الموت علی النوائح: چه صیحه خوبی میان صیحه هاست! و چه زود، مرگ، بر نوحه گران، آسان میشود.»[۱۱۴] . [۱۱۵] . [۱۱۶] . [۱۱۷] .
سخنرانی امام سجاد در دربار یزید : نقل شده که در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از امام حسین (علیهالسّلام) و پدر بزرگوارش بپردازد. خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از امام علی (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) به بدی یاد کرد و تا میتوانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. در این هنگام علی بن الحسین (علیهالسّلام) برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر توای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.»[۱۳۰] . [۱۳۱] . [۱۳۲] . آن گاه فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوبها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این جا نشستهاند، پاداش و ثواب ببرند.» . یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیر مؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم.» یزید نپذیرفت اما سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام (علیهالسّلام) به ایراد سخن بپردازد. پس حضرت (علیهالسّلام) بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «ایها الناس اعطینا ستا و فضلنا بسبع اعطینا العلم، الحلم، السماحه، الفصاحه، الشجاعه و المحبة فی قلوب المؤمنین.....» «ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافتهایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دلهای مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) -محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - از ماست. صدیق و راستگوی این امت (علی (علیهالسّلام)) از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ماست. سرور زنان عالم، بتول (سلاماللهعلیها)، از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا میشناسد که میشناسد و برای کسانی که مرا نمیشناسند حسب و نسب خویش را باز میگویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آن که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن را در جایش قرار داد)، منم فرزند بهترین کسی که پیراهن و ردا پوشید. منم فرزند بهترین کسی که نعلین و کفش به پا کرد. منم فرزند بهترین کسی که طواف و سعی به جای آورد. منم فرزند بهترین کسی که حج گزارد و لبیک گفت. منم فرزند کسی که با براق به آسمان برده شد. منم فرزند کسی که از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برده شد. منم فرزند کسی که جبرئیل او را به سدرة المنتهی رساند. منم فرزند کسی که نزدیک و نزدیکتر شد تا به قاب قوسین یا نزدیکتر رسید. منم فرزند کسی که با فرشتگان آسمان نماز گزارد. منم فرزند کسی که خدای بزرگ بر او وحی کرد. منم فرزند محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، منم فرزند علی مرتضی (علیهالسّلام)، منم فرزند کسی که با مشرکان جنگید تا آن که لا اله الا الله را بر زبان جاری ساختند. منم فرزند کسی که روبروی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با دو شمشیر ضربت زد و با دو نیزه جنگید و دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت نمود و به دو قبله نماز گزارد، در بدر و حنین جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند کفر نورزید. منم فرزند شایستهترین مؤمنان، وارث پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در هم کوبنده ی ملحدان، فرمانروای مسلمانان، نور مجاهدان، زینت عبادتگران، امیر گریه کنندگان، شکیباترین شکیبایان و برترین شب زنده داران آل یاسین و خاندان رسول رب العالمین. منم فرزند تایید شده توسط جبرئیل و یاری شده توسط میکائیل . منم فرزند حمایت کننده از حریم مسلمانان و کسی که با پیمان شکنان و ستمگران و خوارج پیکار کرد و با دشمنان ناصبی اش جنگید؛ و پر افتخارترین فرد قریش و نخستین کس از مؤمنان که خدا را لبیک گفت. پیشگامترین پیشگامان، در هم کوبنده ی تجاوزگران، بنیان کن مشرکان و تیری از تیرهای خدا بر ضد منافقان، زبان حکمت عابدان، یاور دین خدا، ولی امر خدا، باغ حکمت خدا و ظرف علم خدا، جوانمرد و بخشنده؛ بزرگوار و پاکیزهای از سرزمین بطحا، راضی به حکم خدا و مورد رضای پروردگار. پیش آهنگ، رادمرد، شکیبا و بسیار روزه دار، پاکیزه و استوار، دلاور و پربخشش. برکننده ریشه ستمگران؛ پراکنده ساز احزاب . از همه مهربانتر، بخشنده تر و زبان آورتر، مصمم و سرسخت تر. شیر ژیان، ابر پرباران که هر گاه در میدان جنگ شرکت میکرد دشمنان را درهم میشکست و آنان را چونان آسیاب خرد میکرد و چون تند باد، دشمنان را به سان خار و خاشاک پراکنده میساخت. شیر حجاز، صاحب اعجاز، سپهسالار عراق، امام (علیهالسّلام) به نص و استحقاق، مکی، مدنی، ابطحی، تهامی، خیفی، عقبی، بدری، احدی، شجری، مهاجری، سرور مردم عرب و شیر میدان کارزار؛ وارث مشعر و منی؛ پدر دو سبط - حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) - مظهر عجایب، پراکنده ساز سپاههای زبده؛ برق جهنده، نور شتابنده؛ شیر پیروز خدا، خواسته ی هر جوینده و بر هر پیروزی پیروز. این جد من علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) است. منم فرزند فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، منم فرزند سرور زنان، منم فرزند پاکیزه بتول (سلاماللهعلیها)، منم فرزند پاره تن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).» گوید: او پیوسته «منم منم» گفت و خود را معرفی میکرد. تا آن که صدای گریه و زاری مردم بلند شد و یزید از بیم برخاستن فتنه، به مؤذن دستور داد که برخیزد و اذان بگوید. پس سخن امام (علیهالسّلام) قطع شد و حضرت (علیهالسّلام) خاموش گشت.[۱۳۳] . [۱۳۴] . [۱۳۵] . [۱۳۶] . چون مؤذن گفت: «الله اکبر» علی بن الحسین (علیهالسّلام) گفت: «بزرگی را بزرگ شمردی که هیچ کس را با او قیاس نتوان کرد و با حواس درک نگردد. هیچ چیز از خداوند بزرگتر نیست.» مؤذن گفت: «اشهد ان لا اله الا الله» علی بن الحسین (علیهالسّلام) گفت: «مویم و پوستم و گوشتم و خونم و مغزم و استخوانم به آن گواهی میدهد.» هنگامی که گفت: «اشهد ان محمدا رسول الله» علی بن الحسین (علیهالسّلام) از بالای منبر رو به یزید کرد و گفت: «ای یزید آیا این جد توست یا جد من؟ اگر بگویی که جد توست، دروغ گفتهای و اگر بگویی که جد من است، پس چرا خاندانش را کشتی؟» راوی میگوید: چون مؤذن از اذان و اقامه فراغت یافت، یزید پیش رفت و نماز ظهر را به جای آورد.[۱۳۷] . [۱۳۸]
اعتراض هنده زن یزید : در پی سخنرانیها و افشاگریهای اهل بیت (علیهمالسّلام)، نشانههای شکست در یزید و برنامه هایش روز به روز آشکارتر میگردید. با روشن شدن حقایق، اعتراض به عمل زشت یزید در به شهادت رساندن اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) در سرتاسر دمشق بالا گرفت و حتی دامنه این اعتراضات به دربار و خاندان یزید نیز کشیده شد. به گونهای که نقل شده روزی یزید فرمان داد تا سر مقدس سید و سالار شهیدان را بر در قصرش آویزان کنند.[۱۴۴] . هند دختر عبدالله بن عامر بن کریز -همسر یزید- بیرون آمد و در حالی که سرش را برهنه کرده بود پرده را به کنار زد و سپس به یزید پرخاش کرد و گفت: «آیا سر پسر فاطمه (سلاماللهعلیها) بر در خانه من آویزان است؟» یزید او را پوشاند و گفت: «بله؛ برای او شیون کن و بر پسر دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و قریش گریه کن ابن زیاد شتاب کرد و او را کشت خدا او را بکشد.»[۱۴۵] . [۱۴۶] . [۱۴۷]
ماجرای درگذشت رقیه در خرابه : گفته شده است دختری سه یا چهار ساله همراه اسیران کربلا در شام بوده است. او شبی پدر را در خواب دید هنگامی که از خواب بیدار شد، بسیار گریه و بیتابی میکرد و پدرش را میخواست. یزید با شنیدن صدای گریه او، دستور داد سر امام حسین را نزد او ببرند. این دختر با دیدن این منظره ناراحتیاش بیشتر شد و به سبب همین ناراحتی درگذشت.[۱۰] . روضهخوانان معمولا عباراتی را که شیخ عباس قمی در نفس المهموم از زبان او خطاب به پدرش نقل کرده در سوگش میخوانند: ای پدر چه کسی تو را به خونت خضاب کرده است؟ ای پدر چه کسی رگ گردنت را بریده است؟ ای پدر چه کسی مرا در این سنِ کم یتیم کرده است؟ ای پدر پس از تو به چه کسی امیدوار باشیم؟ ای پدر این دختر یتیم را چه کسی بزرگ کند؟[۲۳][یادداشت ۴]
دیدار منهال با امام سجاد : در برخی از منابع نقل شده که روزی امام سجاد (علیهالسّلام) در بازارهای دمشق راه میرفتند یکی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به نام منهال بن عمرو امام (علیهالسّلام) را دید و به استقبال ایشان آمد و گفت: «ای فرزند پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چگونه صبح را به شب رساندی؟» فرمود: «مانند بنی اسرائیل در میان فرعونیان که پسران آنها را سر میبریدند و زنانشان را زنده میگذاشتند. ای منهال عرب بر عجم افتخار میکند که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، عرب است و قریش بر عرب مباهات میکند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آنهاست؛ ولی ما خاندان او، روز را در حالی به شب رساندیم که حقمان غصب شده است و ما را کشتند و از خانه هایمان رانده و آواره نمودند. پس ـای منهال ـ بر این مصیبت پیش آمده استرجاع میکنیم و میگوییم انا لله و انا الیه راجعون.»[۱۹۶] . [۱۹۷] . [۱۹۸] . [۱۹۹]
عزای حسینی در کاخ یزید : یزید دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به خانه اش ببرند. پس از ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) به کاخ، آنان مورد استقبال گرم زنان خاندان بنی امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست[۱۴۸] . [۱۴۹] . [۱۵۰] . [۱۵۱] . و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.[۱۵۲] . [۱۵۳] . [۱۵۴] . [۱۵۵] . کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیهالسّلام) گریه میکرد و مردم نیز هم صدا با او میگریستند.[۱۵۶]
تغییر رفتار یزید با اسرا بخاطر ترس : بیم از فتنه و شورش، یزید را وادار کرده بود تا رفتار خود با اسیران را تغییر دهد. به دستور یزید، اسرا را به حمام بردند و برای شان سایه بان قرار دادند. سپس یزید به خوراک و پوشاکشان رسیدگی کرد و برای آنان هدایایی را در نظر گرفت.[۱۵۷] . [۱۵۸] . [۱۵۹] . حتی نقل شده یزید تا زمانی که اسرا در شام به سر میبردند بدون حضور امام سجاد (علیهالسّلام) بر سر سفره ی غذا نمینشست.[۱۶۰] . [۱۶۱] . [۱۶۲] . [۱۶۳] . یزید گاه اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به کاخ خود فرا میخواند و به آنان ملاطفت مینمود.
سه خواسته امام سجاد : روایت شده که یزید در یکی از جلسات به امام (علیهالسّلام) وعده داده بود که سه خواسته امام (علیهالسّلام) را برآورده سازد.[۱۹۱] . [۱۹۲] . از این رو وقتی یزید تصمیم گرفت اهل بیت (علیهمالسّلام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به مدینه باز گرداند بنابر وعدهای که یزید به حضرت (علیهالسّلام) داده بود که تا سه خواسته ایشان را برآورده سازد، امام (علیهالسّلام) از یزید خواست تا اولا سر امام (علیهالسّلام) را به ایشان بازگرداند. ثانیا آن چه را که از اهل بیت (علیهمالسّلام) گرفته شده است به آنان باز گرداند و ثالثا این که اگر آهنگ کشتن حضرت (علیهالسّلام) را دارد کسی را با این زنان همراه کند تا آنها را به حرم جدشان باز گرداند. یزید به امام (علیهالسّلام) گفت: «اما چهره پدرت را نخواهی دید و از کشتن تو چشم پوشیدم و زنان را جز تو کسی به مدینه باز نمیگرداند. اما اموالی که از شما گرفته شده است من چندین برابر قیمتش را به شما میپردازم.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «ما را به مال تو نیازی نیست آن چه از ما گرفتهاند به ما باز گردانند.»[۱۹۳] . [۱۹۴] . [۱۹۵]
عرایض یزید خدمت امام سجاد : قبل از حرکت، یزید امام سجاد (علیهالسّلام) را پیش خواند و در خلوت به ایشان عرض کرد: «خدا پسر مرجانه را لعنت کند، بدان به خدا قسم اگر من با پدرت برخورد کرده بودم هر آن چه که او از من طلب میکرد به او میدادم و به هر شکلی مانع از قتل او میشدم؛ ولی خدا چنین مقدر کرده بود که دیدی. پس هر گاه به مدینه رسیدی از آن جا برای من نامه بنویس و هر حاجتی که داشتی به من گوشزد کن که من حتما آن را برآورده خواهم کرد.» آن گاه لباسهای او و خاندانش (که در کربلا به غارت برده بودند، یا لباس هائی که خود برای ایشان آماده کرده بود) پیش آنان نهاد و آنان را رهسپار مدینه کرد.[۱۷۸] . [۱۷۹] . [۱8۰] . [۱۸۱] . [۱۸۲] : یزید به همراه نعمان بن بشیر، افرادی را فرستاد و به آنان دستور داد تا شبها حرکت کنند و به آنان تاکید کرد که «همیشه کاروان اهل بیت (علیهمالسّلام) را مقدم داشته خود در پشت سر آنان حرکت کنند به گونهای که چشمانشان به زنان اهل بیت (علیهمالسّلام) نیفتد.» یزید هم چنین به نعمان بن بشیر و همراهانش دستور داد «هر جا که کاروان اهل بیت (علیهمالسّلام) فرود آمدند آنان از ایشان دور شوند و خود و همراهانش مانند نگهبانانی در اطراف آنان پراکنده شوند، و جای خود را چنان قرار دهند که اگر یکی از آنان خواست وضو بگیرد یا قضای حاجت کند از آنان شرم نکند.»[۱۸۳] . [۱۸۴] . [۱۸۵] . [۱۸۶] . فرستادگان یزید به همراه نعمان بن بشیر حرکت کردند و چنان چه یزید سفارش کرده بود با آنان مدارا کرده و مراعاتشان را نمودند تا اینکه به مدینه رسیدند.[۱۸۷] . [۱۸۸] . [۱۸۹] . [۱۹۰]
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 6 صفر 1445 )
• تولد "قطب الدين شيرازي" فيلسوف ايراني (634 ق)
قطب الدين محمود شيرازي، فيلسوف، منجم و پزشك مشهور ايراني، در شيراز زاده شد. وي ابتدا به تحصيل طب پرداخت و بعد از مرگ پدر به جاي وي در يكي از بيمارستانهاي شيراز به طبابت مشغول شد. قطب الدين شيرازي پس از تاسيس رصدخانهي مراغه، ساليان زيادي در محضر خواجه نصيرالدين طوسي به سر بُرد و ...
• قتل "ميرزا آقاخان كرماني" از همكاران سيدجمال الدين اسدآبادي (1314 ق)
ميرزا عبدالحسين خان معروف به ميرزا آقاخان كرماني فرزند ميرزا عبدالرحيم بردسيري در سال 1270 ق در كرمان متولد شد. در ابتدا علوم رياضي و طبيعي و حكمت الهي را فرا گرفت سپس از كرمان به اصفهان رفت و پس از مدتي راهي تهران شد. از آنجا به استانبول عزيمت كرد و در روزنامهي اختر به خدمت مشغول ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 1 شهریور 1402 )
رحلت فقيه جليل آيت اللَّه "علی شاهرودی" (1311ش)
آيت اللَّه شيخ علی شاهرودی در حدود سال 1250ش (1288ق) در شاهرود به دنيا آمد. وي در ابتدا براي فراگيري علوم اسلامي راهي تهران شد و در آنجا به مدت پنج سال به كسب علم مشغول بود. آيتاللَّه شاهرودي سپس براي ادامه تحصيلات خود عازم نجف اشرف گرديد و در حلقه درس آخوند ملامحمد كاظم خراساني ...
درگذشت دكتر "پرويز ناتل خانلری" استاد دانشگاه و روزنامه نگار (1369 ش)
پرويز ناتل خانلري، يكي از چهرههاي برجسته ادب فارسي، در سال 1292ش ديده به جهان گشود و در سال 1322 پس از اخذ درجه دكترا در رشته ادبيات فارسي، به سمت استادي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران منصوب گرديد. استاد خانلري علاوه بر تحقيق و تأليف و انتشار مجله علمي و ادبي "سخن" كه خود راهگشاي فرهنگ ...
شهادت مبارز انقلابي "سيد اسداللَّه لاجوردی" توسط منافقين (1377 ش)
سيداسداللَّه لاجوردي در سال 1314 ش در تهران به دنيا آمد. وي در نوجواني دروس دبيرستان را نيمه كاره رها كرد و همراه پدر به كار و فعاليت پرداخت. بعدها به دروس حوزوي روي آورد و تا حد كفايه پيش رفت. با آغاز نهضت اسلامي مردم به رهبري امام خميني، شهيد لاجوردي نيز به اين جريان پيوست و در ...
روز بزرگداشت "حسين بن عبداللَّه" معروف به "ابوعلي سينا" و روز پزشك
ابوعلي حسين بن عبداللَّه بن حسين بن علي بن سينا ملقَّب به حجة الحق، معروف به شيخ الرييس، از حكماي بزرگ و علماي نامدار جهان و پزشكان اسلام است. وي در سوم ماه صفر سال 370 ق در بلخ به دنيا آمد و از خردسالي به فراگيري علوم زمان پرداخت تا اينكه در جواني، علامه دهر گرديد. او چنان در علم ...
شهادت شهيد سيد مجيد شوشتری (1364ش)
در سالروز ولادت اميرالمؤمنين (ع) در سال ۱۳۴۵ش در ميان خانوادهاي متدين از روستاي قاسمآباد از توابع استان خراسان، کودکي از تبار خاندان پاک زهراي اطهر (س) قدم بر خاک نهاد: شهيد سيدمجيد شوشتري. مادر که مدتها در انتظار فرزندي بود، عهد کرد او را سالها بعد به پيشگاه احديت تقديم نمايد... سيدمجيد، ...
شهادت شهيد سيدصادق شفيعی (1365ش)
روز دوازدهم ديماه سال ۱۳۳۹ش بود، محله نوچه در شهرستان رودبار در استان گيلان را به شادي سالروز ولادت اميرمؤمنان حضرت علي (ع) تزئين نموده بودند که در همين روز، نوزادي پاک از تبار فرزندان زهراي اطهر (س) پا به عرصه گيتي نهاد: شهيد سيدصادق شفيعي. سيدصادق، دوران کودکي و نوجواني را در ...
شهادت شهيد لطف الله نامداری (1367ش)
شهيد لطفالله نامداري در دوم شهريورماه سال ۱۳۳۶ش در خانوادهاي مذهبي در اشتهارد از توابع تهران قدم به عرصه دنياي فاني نهاد. لطفالله بعد از گذراندن تحصيلات دورههاي ابتدايي و راهنمايي خود بهواسطه مشکلات مالي خانوادهاش نتوانست ادامه تحصيل بدهد و سرانجام مجبور به ترک تحصيل شد. نامداري ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 23 آگوست 2023 )
• تولد "آندره شِنْيه" مبارز انقلابي و شاعر برجسته فرانسوي (1762م)
آندره شِنْيه، شاعر فرانسوي در 23 اوت 1763م در قُسطنطنيه (استانبول فعلي در تركيه)، به هنگامي كه پدرش كنسول فرانسه در اين شهر بود، زاده شد. وي با كمك مادر يوناني الاصلش، در ادبيات يونان باستان معلومات فراواني كسب كرد و پس از بازگشت به فرانسه و مدتي خدمت در نظام، با ادب دوستان به رفت ...
• امضاي معاهده تاريخي "پراگ" ميان دو كشور پروس و اتريش (1866م)
قسمت اعظم سرزميني كه امروزه آلمان ناميده ميشود در اواسط قرن نوزدهم از كشورهاي كوچكي تشكيل ميشد كه در هر كدام يك پادشاه يا شاهزاده حكومت ميكرد. با به قدرت رسيدن بيسمارك و در اختيار گرفتن مقام صدراعظمي پروس وي كه در آرزوي وحدت ايالات و اميرنشينهاي آلمان در زير يك پرچم و تشكيل يك ...
• تولد "دِنْگْ شيائو پينْگْ" رهبر پيشين چين كمونيست (1904م) (ر.ك: 19 فوريه)
دنگ شيائو پينگ سياستمدار برجسته و رهبر پيشين چين در روز بيست و سوم اوت سال ۱۹۰۴ ميلادي در اين كشور بهدنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، در سن ۱۶ سالگي براي ادامه تحصيل راهي فرانسه شد و با گرايش به افكار كمونيستي، به حزب كمونيست فرانسه پيوست. پينگ پس از پنج سال به مسكو رفت و ...
• اعلان جنگ ژاپن به آلمان در جريان جنگ جهاني اول (1914م)
با فروزان شدن آتش ويرانگر و خانمانسوز جنگ جهاني اول، جنگ اوليه اتريش و صربستان به يك جنگ عمومي در اروپا مبدل شد و كشورهاي مختلف هر يك به بهانهاي وارد اين معركه ميشدند. در طول ماه اوت 1914م، اين جنگ ابعاد وسيعتري به خود گرفت چرا كه در روزهاي دوازدهم و سيزدهم اين ماه، انگلستان و ...
• انعقاد قرارداد "عدم تجاوز" ميان دولتهای آلمان نای و شوروی (1939م)
پس از تصرف چكسلواكي و الحاق آن به آلمان، هيتلر درصدد انضمام لهستان به خاك كشورش بود. اما هيتلر ميدانست كه در مسئله لهستان نه فقط انگليس و فرانسه، بلكه شوروي هم در مقابل او خواهد ايستاد و ممكن است حمله حساب نشده او به لهستان، به اتحاد سه جانبهاي در برابر آلمان منجر شود. به همين جهت ...
• آزادی پاريس از اشغال آلمان توسط قوای متفقين (1944م) (ر.ك: 14 ژوئن)
پانزده ماه پس از فروزان شدن آتش جنگ جهاني دوم و در ادامه توسعهطلبيهاي هيتلر، نيروهاي آلمان نازي به قصد تصرف فرانسه، خود را براي هجوم به اين كشور آماده ميكردند. در روز پنجم ژوئن ۱۹۴۰م، هيتلر فرمان انهدام كامل نيروهاي فرانسه را صادر كرد و سه روز بعد، نيروهاي زرهي آلمان، خطوط دفاعي ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
دستاوردهای دولت در معرض دید مردم
عکس: میثم دهقانی
گروه اقتصاد/ ظهر دیروز ۳۱ مردادماه نمایشگاه دستاوردهای دولت سیزدهم با حضور یعقوبعلی نظری استاندار خراسان رضوی و جمعی از مدیران کل استان در ساختمان شمس در عرصه میدان شهدای مشهد گشایش یافت. در این نمایشگاه که با شعار #باهم_ساختیم تا پایان امروز اول شهریورماه برقرار است، ادارات کل استان و برخی نهادهای عمومی دیگر مثل شهرداری مشهد، در غرفههای مختلف این ساختمان، به ارائه گزارش عملکرد دستگاههای اجرایی طی ۲ سال گذشته از دولت سیزدهم برای شهروندان میپردازند. گزارش پیش رو، روایتی است از متن و حاشیه ساعات نخست گشایش نمایشگاه «با هم ساختیم» و حضور مدیران استان در آن که با دیدارهای مردمی و ایراد دستوراتی برای حل مشکلات مراجعان مردمی همراه شد.
شروع نمایشگاه با دیدار مردمی شهردار مشهد
در حالی که ساعت ۱۰ صبح ۳۱ مردادماه به عنوان زمان گشایش نمایشگاه تعیین شده و جمع کثیری از مدیران دستگاههای اجرایی استان در ساختمان شمس جمعاند و در انتظار ورود استاندار برای افتتاح نمایشگاه به سر میبرند، تا حدود ساعت ۱۱، هنوز خبری از حضور یعقوبعلی نظری نیست. محمدرضا قلندر شریف شهردار مشهد که از دقایقی پیش به محل نمایشگاه آمده، مستقیم به غرفه شهرداری میرود و با حاضران در این غرفه خوشوبش میکند. در همین حال مجید طهوریان عسکری رئیس هیئت دوچرخهسواری خراسان رضوی در گفتوگو با شهردار، از قهرمانی دیشب تیم استان در چهارمین المپیاد استعدادهای برتر دوچرخهسواری کشور میگوید. در میانه احوال پرسیها، پیرمردی که وارد غرفه شهرداری شده، فریاد میزند «فرمهای بنیاد شهید رو باید به کی بدم؟» اغلب حاضران برمیگردند و دیدارهای مردمی شهردار مشهد به شکل غیررسمی آغاز میشود. مردی که از دقایقی قبل در غرفه حاضر است و به نظر به دنبال یک جفت گوش شنوا میگردد، شهردار را میشناسد و به سراغ او میرود. او کلاه نقابدارش را حائل میکند تا صدایش به جز قلندر، به گوش کسی دیگر نرسد. پشت کلاه، ارباب رجوع درخواستش را به شهردار میگوید و سپس، شهردار پشت میز کوچکی که با تابلوی «شهردار منطقه» مشخص شده، مینشیند تا شنونده سخنان ارباب رجوع باشد.
حضور استاندار و گشایش رسمی
حدود 11:15 یعقوبعلی نظری استاندار خراسان رضوی وارد نمایشگاه میشود. او پس از گپوگفتی کوتاه و سرپایی با شهردار مشهد، بازدید را از غرفههای طبقه همکف ساختمان شمس آغاز میکند. استاندار ابتدا به سراغ غرفه ادارهکل آموزش و پرورش خراسان رضوی و ادارهکل نوسازی مدارس خراسان رضوی میرود و مسئولان این دو دستگاه به ارائه توضیحات درباره بازسازی و نوسازی مدارس استان به او میپردازند. آمار 1100 کلاس که تنها در دو مناسبت اخیر ازجمله هفته دولت، نوسازی شده، توجه سردار را جلب میکند و او پس از دقایقی استماع گزارش مدیرکل نوسازی، از او میخواهد تا گزارش این اعداد و ارقام برای وی ارسال شود. غرفه دوم، غرفه شرکت آب و فاضلاب خراسان رضوی است که در آن، حسین اسماعیلیان مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب مشهد درباره سال آبی رو به پایان 02-1401 و خشکسالی شدید در استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد توضیح میدهد. ضمن ارائه گزارشی کوتاه از چاههای حفرشده، استاندار تأکید میکند این چاهها تنها برای زمان اضطراری است تا نشان دهد دغدغه آب دارد و در این حوزه، از برخی جزئیات مسائل مهم استان آگاه است. در هر غرفه، یکی، دو ارباب رجوع حضور مییابند و میخواهند با استاندار سخن بگویند؛ افرادی که اغلب وعده نیروهای روابط عمومی و اجرایی نمایشگاه را مبنی بر حضور استاندار در جلسه با مردم و شنیدن مطالبات و درخواستهای آنان نمیپذیرند و اصرار دارند به محض آن که استاندار را دیدند، درد دلشان را با او بگویند. به همین شکل، بانویی که برای حل مشکل یکی از مساجد مشهد آمده، در غرفه آبفا حضور می یابد و خلاصه حرفش را برای استاندار میگوید، اما فرصت به پاسخ نمیرسد و میرود تا در پایان بازدید، به دیدار مردمی استاندار بیاید. غرفه بعد، مربوط به ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی است که در آن، مدیرکل آمارهایی از افتتاح پروژههای هفته دولت، رشد اشتغالزایی در حوزه اقتصاد زیارت، جذب سرمایهگذاری خارجی، افزایش پروازهای خارجی به استان و... ارائه میکند.
دیدار صمیمانه استاندار و مردم
حین خروج استاندار از غرفه میراث فرهنگی، صدای اذان به گوش میرسد و سردار نظری همراه با حجتالاسلام محمدهاشم زروندی مسئول نمایشگاه و یکی، دو نفر از همراهان، برای اقامه نماز، بازدید از غرفهها را متوقف میکنند. دقایقی بعد و وقتی استاندار از اقامه نماز ظهر و عصر برمیگردد، با وجودی که مسئولان نمایشگاه او را به سمت باقی غرفهها هدایت میکنند، اما استاندار اصرار میکند که دیدار مردمی را انجام دهد: «ادارهها همیشه هستند. برویم مردم را ببینیم.» یعقوبعلی نظری به غرفه روابط عمومی میرود و از مسئولان نمایشگاه میخواهد که مدیران برخی دستگاهها را که بیشترین درخواستهای مردمی را دارند، دعوت کنند. مقرر میشود مدیران بهزیستی و یکی، دو دستگاه دیگر حاضر شوند که لحظاتی بعد سر میرسند. حال دیگر نوبت دیدار با مراجعان است. استاندار که از همراهی محسن نجات مدیرکل مدیریت عملکرد، بازرسی و امور حقوقی بهره میبرد، با دقت به سخنان ارباب رجوع گوش میدهد و درخواستهای ایشان را با مشورت نجات پاراف میکند. مردم بیرون از غرفه در صف ایستادهاند و یکییکی وارد میشوند. از کادر اجرایی میپرسم افراد با چه ترتیبی به دیدار استاندار میآیند که پاسخ میدهد صبح با ۱۰ نفر از کسانی که قبلا به دفتر بازرسی آمده بودند و درخواست ملاقات با استاندار داشتند، تماس گرفته شده و مابقی افراد در همین محل اضافه شدند. حین دیدار صمیمانه استاندار و مردم، یکی از مراجعین که ظاهرا خارج از فهرست ملاقات بوده، میگوید فکر میکردم این جا با وجود محافظان، نتوانم شما را ببینم. استاندار به مدیران استانی که سر میز نشستهاند، اشاره میکند و با خنده میگوید: «اینها همه بادیگارد ما هستند دیگر!» بازدید یعقوبعلی نظری استاندار خراسان رضوی از نمایشگاه تا حدود ساعت 14 به طول میانجامد و استاندار سپس برای بازدید از باقی غرفهها، به طبقه پایین نمایشگاه میرود. نمایشگاه «با هم ساختیم» ویژه دستاوردهای دولت که به مناسبت هفته دولت در ساختمان مجتمع تجاری اداری شمس در عرصه میدان شهدای مشهد برگزار میشود، تا پایان امروز اول شهریورماه برقرار است و میزبان علاقه مندان خواهد بود.
تجدید میثاق هیئت دولت با آرمان های امام (ره)
ردیابی پولهای مشکوک به روایت وزیر اقتصاد
مشهورترین خادم قرآن در تاریخ مشهد
مهاجر 10؛ پهپادی برای دوردستها
آماده برقراری روابط تجاری با ایران
دنیای سفرآمیز کمپرها
پیام تمدنی اربعین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
سیب زمینی تنوری را در فر به روش رستورانی درست کنید
حتماً این روزها سیب زمینیهای تنوری خوشمزه را در رستورانها، بهخصوص فستفودها دیدهاید و شاید هم هوس کردهاید مشابهش را در منزل تهیه کنید. یک نکته مهم درباره سیب زمینی تنوری این است که بدون روغن سرخ کردنی پخته میشود و به همین دلیل روش سالمتری محسوب میشود.
این سیب زمینی تنوری حالت برشتگی و تردی دارد و استفاده از ادویههای مختلف طعم خوبی به آن میدهد. سیب زمینی تنوری با انواع سس کچاپ، آلفردو، مایونز، خردل و... قابل سرو است.
چی لازم داریم؟
برای تهیه این سیب زمینی تنوری به 2 عدد سیبزمینی متوسط، دو قاشق چایخوری نمک، 2 قاشق چایخوری فلفل سیاه، 2 قاشق چایخوری پاپریکا، 2 قاشق غذاخوری روغن زیتون، 2 قاشق غذاخوری سس خردل، حریره سیر و 100 گرم جعفری تازه نیاز داریم.
اما قلقهای کار چیه؟
1. پوست سیب زمینیها را با اسکاچ کاملا تمیز میشوییم. هر سیب زمینی را به 8 قسمت خرد میکنیم.
2. قطعههای سیب زمینی را درون یک ظرف نسبتا بزرگ میریزیم و به آن نمک، فلفل سیاه نیم کوب و پاپریکا اضافه و مخلوط میکنیم تا سیب زمینیها طعم بگیرند.
3. روغن زیتون را به سیب زمینیها اضافه و مجدد مخلوط میکنیم.
4. کف سینی فر را با کاغذ روغنی میپوشانیم و تکههای سیب زمینی را روی آن میچینیم. سپس درون فر با دمای 180 درجه سانتی گراد به مدت 30 تا 40 دقیقه قرار میدهیم تا بپزد.
5. پس از پختن سیب زمینیها آنها را از فر خارج میکنیم، درون ظرفی میریزیم و سس خردل را به آن اضافه میکنیم.
6. حریره سیر را به ظرف سیب زمینی و سس خردل اضافه میکنیم.
7. جعفری تازه ساطوری شده را به سیب زمینی اضافه و سپس همه مواد را با هم ترکیب میکنیم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام
ادامه مطلب را ببينيد
دکتر رئیسی در جلسه هیئت دولت:
تمرکز بر بهبود وضع معیشتی مردم از اولویتهای اصلی مجموعه اقدامات دولت است/ ضرورت ارائه گزارشهای مستدل وزرا و مسئولان دستگاههای اجرائی از اقدامات و عملکرد حوزه کاری خود به مردم در هفته دولت
شناسه خبر : 146232 چهارشنبه 1 شهريور 1402 - 11:46
رئیس جمهور گزارشهای مستدل وزرا و مسئولان دستگاههای اجرائی از اقدامات و عملکرد حوزه کاری خود به مردم را در ایجاد امید در جامعه موثر دانست و از بخش رسانهای دولت و دیگر رسانهها خواست، نسبت به تببین اقدامات و فعالیتهای دولت اهتمام بیشتری داشته باشند.
در جلسه امروز چهارشنبه هیئت دولت که به ریاست دکتر سید ابراهیم رئیسی برگزار شد، وزرا و اعضای کابینه با ارائه گزارشهایی به تشریح عملکرد و اقدامات صورت گرفته در حوزه کاری خود پرداختند.
در این جلسه وزیر جهادکشاورزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه با تقدیر از اهتمام رئیس جمهور نسبت به پرداخت مطالبات گندمکاران از روند پیگیری پرداخت این مطالبات از جمله تخصیص اعتبار 50 هزارمیلیارد تومانی گزارشهایی ارائه کردند.
وزیرنفت نیز از رکوردشکنی حجم گازرسانی به نیروگاهها و خنثیسازی اثرات تحریم و همچنین افزایش تولید نفت خبر داد. مهندس اوجی در گزارش خود از اقدامات وزارت نفت برای مقابله با شایعهپراکنی و التهابآفرینی درباره افزایش قیمت بنزین حضور دکتر مخبر در جایگاههای بنزین را موجب آرامش افکار عمومی و کاهش التهاب ناشی از شایعات مطرح شده عنوان کرد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم ضمن ارائه گزارشی از بازدید خود از معادن ذغال سنگ استان کرمان و نیز رونق و رشد کیفی و کمی تولید در صنایع مس، نظرات و درخواستهای کارگران را به اطلاع اعضای جلسه رساند.
دکتر سید صولت مرتضوی همچنین واردات بیرویه را موجب زیان دیدن کارخانجات کشور دانست.
معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیس جمهور نیز در این جلسه از امضای توافقنامه برای ساخت 50 دستگاه ایکسری بومی کانتینری میان این معاونت و سازمان گمرکات کشور کمتر از 10 روز پس از جلسه رئیس جمهور با تعدادی از تولید کنندگان خبر داد.
در ادامه این جلسه رئیس جمهور ضمن گرامیداشت هفته دولت و یاد و خاطره شهیدان رجائی و باهنر و همه شهدای دولت، تمرکز بر بهبود وضع معیشتی مردم را از اولویتهای اصلی مجموعه اقدامات و فعالیتهای دولت دانست و با تاکید بر ضرورت پرهیز از تعلل کارها به بهانه نظرات کارشناسی گفت: نظرات کارشناسی پشتوانه تصمیمسازی و تصمیمگیریها در دستگاههای اجرائی است، اما باید مراقبت کرد که نظر اولیه یا غیرجامع یک کارشناس بهانهای برای تاخیر و توقف انجام و اجرای طرحهای دولت نشود.
دکتر رئیسی گزارشهای مستدل وزرا و مسئولان دستگاههای اجرائی از اقدامات و عملکرد حوزه کاری خود به مردم را در ایجاد امید در جامعه موثر دانست و از بخش رسانهای دولت و دیگر رسانهها خواست، نسبت به تببین اقدامات و فعالیتهای دولت اهتمام بیشتری داشته باشند.
مشاهده همه اخبار
دیدار وزیر خارجه مالزی با رئیس جمهور؛ دکتر رئیسی: با تدوین برنامه راهبردی بلندمدت، میتوانیم راههای طی نشده، بهویژه در افزایش مناسبات اقتصادی را تجربه کنیم/ وزیر خارجه مالزی: ایران شریک بسیار مهم مالزی در منطقه و جهان اسلام است
سه شنبه 31 مرداد 1402
در جلسه شورایعالی فضای مجازی صورت گرفت؛ بررسی وضع کسب و کارهای اینترنتی و اتخاذ تصمیماتی برای توسعه و پایداری خدمات آنها
سه شنبه 31 مرداد 1402
دیدار رئیس مجلس الجزایر با رئیس جمهور؛ دکتر رئیسی: تهیه نقشه راه و فعال شدن کمیسیون مشترک نقش موثری در تسهیل فرآیند گسترش تعاملات ایران و الجزایر دارد/ دو کشور میتوانند همکاریهای بینالمللی مفیدی به نفع ملتهای خود و جهان اسلام داشته باشند/ رئیس مجلس الجزایر: ایران قدرتی محوری است که قدرتمندتر شدن آن، تقویت بیشتر امت اسلامی را در پی دارد/ تاکید بر ضرورت انسجام بیشتر کشورهای اسلامی برای جلوگیری از تکرار اهانتها به ارزشهای مسلمانان
سه شنبه 31 مرداد 1402
دکتر رئیسی در دیدار مدیران ارشد و نخبگان وزارت دفاع: صنایع دفاعی، پشتیبان نیروهای مسلح در تأمین و ارتقای امنیت، اقتدار و بازدارندگی کشور هستند/ نیروی انسانی متخصص کشور از مهمترین سرمایههای صنایع دفاعی است/ تاکید بر ایجاد یک خط ارتباطی برای سرریز پیشرفتها و دستاوردهای دفاعی به صنایع
سه شنبه 31 مرداد 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد