سفره مردم گروگان مافیا
سودجویان از انحصار واردات برنج، 72هزار میلیارد تومان در 5ماهه اول امسال به جیب زدند
مسعود سلطانی - ملیحه فلاح
واردات برنج در تاریک خانه هایی مدیریت می شود که هیچ کس به آن راه ندارد. مافیای واردات برنج در حال چپاول مردم است. با یک حساب و کتاب سرانگشتی می توان ابعاد فاجعه را فهمید. در پنج ماهه امسال 836هزار تن برنج وارد کشور شده است. برای واردات این میزان برنج از ارز با نرخ ترجیحی 29هزارو 431تومان استفاده شده و میانگین قیمتی هر کیلوگرم برنج وارداتی نیز 31هزار و 805 تومان است. برنج پاکستانی باید در بازار به قیمت مصوب 63هزار تومان به فروش برسد اما اکنون کمترین نرخ برنج وارداتی پاکستانی 150هزار تومان به ازای هر کیلوگرم است. حالا با چند ضرب و تقسیم ساده متوجه چپاول بزرگ در حق مردم ایران می شویم. اختلاف قیمت نرخ مصوب برنج با نرخ برنج در بازار هم اکنون 87هزار تومان به ازای هرکیلوگرم است و این یعنی بیش از 72هزار میلیارد تومان از پول مردم ایران به جیب مافیای برنج سرازیر شده است.
واردات برنج انحصاری است؟
صحبت های استاندار خراسان رضوی به قدری شفاف است که تا عمق فاجعه را بفهمیم اما گویا بحرانی که مافیای برنج ایجاد کرده بسیار عمیق تر است و اکنون فقط نوک کوه یخ این بحران بیرون زده است. چراکه این موضوع حتی صدای اعتراض رئیس سازمان بازرسی کل کشور را هم درآورده است. ذبیح ا... خداییان در نخستین روز این هفته، گفت: برای واردات کالاهای اساسی نباید به افراد خاص بدون ضابطه و شفافیت مجوز داد، زیرا این وضعیت موجب انحصار و برهم خوردن تعادل بازار می شود.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور به انحصاری که در حوزه واردات برنج ایجاد شده، اعتراض کرده و این در حالی است که طبق قانون اجرای سیاست های کلی اصل44 قانون اساسی «انحصار، تبانی، محدود کردن دسترسی رقبا، قیمت گذاری دستوری و ایجاد مانع برای ورود دیگران به بازار، همگی مصداق رفتار ضد رقابتی محسوب می شود و ممنوع است.» علاوه براین هر تصمیمی که به ایجاد انحصار ارزی یا محدودیت بی دلیل برای دیگر واردکنندگان منجر شود، توسط سازمان بازرسی کل کشور قابل پیگیری است.
آیا میزان واردات برنج کاهش پیدا کرده است؟
شاید این گمانه زنی وجود داشته باشد که امسال میزان واردات برنج کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل شاهد افزایش قیمت برنج هستیم. گمرک جمهوری اسلامی ایران آمار واردات پنج ماهه1404 را منتشر کرده است و بررسی آمارها نشان می دهد که از ابتدای سال تاکنون 836هزار و 248تن برنج وارد کشور شده است.
این در حالی است که در سال1403 در مدت مشابه یعنی پنج ماهه نخست سال، 491هزار تن برنج وارد کشور شده بود. این یعنی در پنج ماه نخست امسال 70درصد بیشتر از مدت مشابه در سال گذشته برنج وارد کشور شده! اما قیمت برنج در مردادماه امسال نسبت به مرداد ماه سال گذشته بیش از سه برابر شده است.
طبق آمارهای رسمی منتشرشده از سوی گمرک، میانگین قیمت هر کیلوگرم برنج وارداتی امسال 31هزار و 805 تومان و در سال گذشته 27هزار تومان بوده است.
با این حال، قیمت برنج پاکستانی از مردادماه تاکنون در بازار حداقل 150هزار تومان است. این درحالی است که در مردادماه سال گذشته قیمت هر کیلوگرم برنج پاکستانی در بازار 45هزار تومان بوده است، البته شیب افزایش قیمت برنج پاکستانی از نیمه دوم سال گذشته شروع شد و در اسفندماه سال قبل به 100هزار تومان به ازای هرکیلوگرم رسید.
جالب است که در پنج ماهه نخست امسال 13هزار و 323تن برنج از گمرکات خراسان رضوی ترخیص شده است، این میزان برنج نیز با ارز 28 هزار و ۵۰۰ تومان وارد کشور شده است، اما در بازار مشهد هیچ خبری از برنج با قیمت مصوب 63هزار تومان نیست!
چه کسی مسئول است؟
اینکه برنج های وارد شده با ارز ترجیحی کجاست و در کدام انبار است و چرا به قیمت مصوب در بازار وجود ندارد را با مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی در میان گذاشتیم. امیررضا رجبی در پاسخ به ما گفت: از آذر ماه سال1400 قانون انتزاع و تمرکز وظایف در جهاد کشاورزی اجرا شده و مدیریت کالای اساسی به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شده است. البته ما در کنارشان برای کمک هستیم و در حوزه ثبت سفارش یا بحث های نظارت همکاری داریم، اما چون موضوع مدیریت کالای اساسی از جمله برنج، روغن، شکر و گوشت با جهاد کشاورزی است، من در این موضوع ورود نمی کنم چراکه حوزه تخصصی آن هاست.
بعد از دریافت این پاسخ سراغ مجید جعفری، رئیس سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی، رفتیم. او طی پاسخی مکتوب به ما گفت: برنج وارداتی به استان با دو نوع برنج هندی و برنج پاکستانی بوده و سهمیه بندی خاصی برای استان در نظر گرفته نشده است که البته وجود سهمیه مشخص (با توجه به پیک زائر) همیشه از تقاضاهای استان بوده است. روند واردات برنج به کشور کاملا سیستمی بوده و بدین صورت است که توسط واردکنندگان در فرایند ثبت سفارش کالا خریداری و با تأیید ثبت سفارش سیستمی به کشور وارد شده و طی فرایندهای موجود در گمرک ترخیص و در شبکه توزیع قرار می گیرد.
جعفری ادامه داد: برنج وارداتی توسط بخش خصوصی خریداری و به استان حمل می شود. از ۱۵شهریور تمام برنج وارداتی که اظهار می شود، در سامانه بازارگاه توزیع می گردد و شبکه توزیع برنج موظف است برنج را با قیمت مصوب توزیع کند. درضمن نظارت بر بازار توسط جهاد کشاورزی و سایر دستگاه های مرتبط به طور مستمر در حال انجام است که درصورت محرزشدن تخلف گران فروشی واردکننده یا تأمین کننده عمده برنج به بنکداران استان برای حلقه قبل از بنکدار این استان، پرونده تعزیری تشکیل و به استان مبدأ ارسال می شود.
به وزیر اطلاعات گزارش دادم
این موضوع، صدای اعتراض مقامات عالی رتبه دولتی را هم درآورده است. جایی که استاندار خراسان رضوی در جلسه شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی در حضور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه این موضوع را مطرح کرد. صحبت های غلامحسین مظفری را در ادامه به طور کامل بخوانید.
«همه چیز را متمرکز کرده ایم. تخصیص ارز و واردات را متمرکز کرده ایم. در جنگ دوازدهروزه پیش بینی ما این بود که باید نیازهای کشور را از شرق تأمین کنیم. بنادر ما کامل تحت تأثیر بودند. ما اینجا ظرفیت های بسیار خوبی داریم. ما رفتیم پاکستان، قیمت برنج پاکستانی به صورت جهانی هر کیلوگرم یک دلار است. فرمول خیلی ساده است. نرخ ارز برای واردات کالاهای اساسی 28هزار و 500تومان است. یعنی قیمت خرید هر کیلوگرم برنج پاکستانی 28 هزار و ۵۰۰ تومان است. قیمت مصوب برنج پاکستانی را 63هزار تومان گذاشته ایم اما در بازار کمتر از 150هزار تومان نیست و به دست مردم هم نمی رسد.
خدمت رئیس جمهور گفتم ما در خراسان رضوی، جنوبی و شمالی 10درصد از جمعیت کشور هستیم. 10درصد از سهمیه ارز را به ما بدهید. به اندازه کافی آدم توانمند و صاحب صلاحیت داریم که برنج را بیاورند. ما برنج 63هزار تومانی اصلا نداریم.
مکاتبه کردیم با وزیر جهاد کشاورزی و این موضوعات را خدمت وزیر محترم اطلاعات هم مطرح کردیم. من به عنوان استاندار جمعیت 8درصدی کشور میگویم با این همه امکاناتی که داریم چرا امکان واردات و صادرات در این مملکت را نداریم. حتی گفتیم به ما اجازه بدهید بدون ارز ترجیحی و با ارز آزاد برنج وارد کشور کنیم. باز هم امکانش وجود ندارد.
محرمانه نیست و همه می دانند که انحصاری است!
نایب رئیس کمیسیون مدیریت واردات و بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی خراسان رضوی در همین رابطه به ما گفت: تعیین سهمیه واردات برنج در دست مرکز است. این موضوع خیلی محرمانه نیست و بخش عمده واردات برنج در دست سه یا چهار شرکت است. باقی مانده سهمیه واردات برنج بین تاجران شهرهای مختلف توزیع می شود که عددی نیست. مرتضی قندچی ادامه داد: حال اینکه چه کسانی ارز دولتی گرفتند و برنج وارد کردند و کجا توزیع کردند، موضوعاتی است که دست حاکمیت است و حاکمیت باید پیگیری کند. شما به عنوان رسانه که نمی توانید رد برنج وارداتی را بزنید. شما درنهایت می توانید سؤال کنید که این ارز را چه کسانی گرفته اند. عمده واردات برنج در دست چند نفر است و آن اعداد بزرگ است که بازار را تکان می دهد. این باید مشخص شود. تقریبا هیچ شفافیتی وجود ندارد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا آمادگی واردات برنج از سوی تاجران خراسانی وجود دارد، گفت: همین الان تعاونی های مرزنشین در خراسان رضوی این کار را انجام می دهند و حتی حاضرند با نرخ ارز آزاد، واردات برنج را انجام دهند. سایر تاجران خراسانی نیز این توانایی را دارند.
- تقویت انسجام و معیشت، جایگزین خروج از NPT
- ایستادگی برابر زورگویان؛ تعامل با همسایگان
- بررسی راههای افزایش تابآوری ملی
- شبکه پولشویی متهمان پرونده چای دبش شناسایی شد
- روند توا فق شکل گرفته بود ترامپ آن را پاره کرد
- ابزار داخلی مقابله با تحریم ها
- پایان عصر جریمههای مالیاتی
- ارکان نظامی آماده رزم دفاعی
- نیازمند دکترین جدید هستیم
- طراحی سیاستهای ارزی برای شرایط ویژه «اسنپبک»
- بررسی راههای افزایش تابآوری ملی
- روند توا فق شکل گرفته بود، ترامپ آن را پاره کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
مقام معظم رهبری در جنگ ۱۲ روزه همچون دوران دفاع مقدس در اتاق جنگ فرماندهی کرد
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: رهبری همانند دوران دفاع مقدس که در اتاق جنگ حاضر بود، در این جنگ ۱۲ روزه و در این سن و سال نیز همچنان محکم و استوار فرماندهی کردند.
جوان آنلاین: محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در آیین اختتامیه دومین کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید استان سمنان ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس که یادآور شهادتها، رشادتها و شجاعتهای این ملت بود، گفت: توفیق دارم در جمع خانوادههای شهدا، آزادگان، جانبازان، ایثارگران و مردم مؤمن، با اخلاق و ولایتمدار استان سمنان باشم. به طور ویژه از تمامی دست اندرکاران و مسئولان برگزار کننده این کنگره ملی با شکوه قدردانی میکنم که کاری با سلیقه ارائه کردند و برای آنها عزت دنیوی و اجر اخروی خواهد داشت که نام شهدا را زنده نگاه میدارند.
قالیباف با بیان اینکه این مراسم، مراسم ذکر و یادآوری نام، یاد و خاطره شهداست، گفت: این مجلس تذکری برای من و امثال من و همه ماست تا بدانیم حق غفلت از راه شهدا و امام شهدا را نداریم. این مردم، انقلاب، کشور و این خانوادهها پارههای تن و عزیزان خود را بیمنت و با افتخار برای انقلاب، ایران، اسلام، برای آرامش من و شما و برای برخورداری ما از امکانات مادی و معنوی فدا کردند و تا زمانی که در قید حیات هستیم، در همه ابعاد مدیون آنها هستیم. فارغ از هر نگاه و سلیقهای، کافی است اندکی انصاف داشته باشیم تا بدانیم مدیون خانواده عزیز شهدا بوده و نسبت به آنها دین داریم.
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: ما باید از خود بپرسیم چه کیمیایی باعث شده از کوچه و پسکوچههای روستاها و شهرهای این کویر و اقصی نقاط کشور، جوانان و نوجوانانی که شناخته شده نبودند و پرورش یافته در یک نقطه عمومی بودند به جایی میرسند که افتخارات بزرگی را رقم زده و به یک قهرمان تبدیل شوند. آنها نامآور و اسطورهای فرامکانی شدند. این چیزی جز ایمان آگاهانه و عشق خالصانه نیست. شهدا اینگونه گام برداشتند و اینگونه باور داشتند که در این مسیر حرکت کردند.
شهدا، وجدان بیدار جامعه ما هستند
وی همچنین با اشاره به اینکه شهیدان حافظه تاریخی ما نیستند بلکه آنها وجدان بیدار جامعه ما هستند و هر انسان باوجدانی میداند در مقابل این عزیزان چه مسئولیتی دارد، گفت: همه ما میدانیم شهدا با خدا معامله کردهاند. انسانهایی که با ایمان، آگاهانه و خالصانه گام بر میدارند، تنها مشتری خود را خدا میدانند. آنها با خداوند معامله کردند، از این رو همه ما مدیون آنها هستیم. شهدا در نزد خدا روزی میخورند و بیشک در محفل امشب ما نیز حضور دارند.
قالیباف در ادامه با بیان اینکه میراث شهدا برای ما صرفا یک پیروزی نظامی نبود، عنوان کرد: رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس با آن همه مظلومیت و بدون هیچ امکاناتی در مقابل شرق و غرب جنگیدند و ایستادند، اما صرفا این میراث شهدا نیست بلکه میراث شهدا، خلق یک فرهنگ و منطق بود؛ تجلی فرهنگ و منطق ایثار بود.
رئیس قوه مقننه در ادامه با بیان اینکه اگر امروز اسنپبک رخ میدهد باز هم مردم حاضر هستند همه فشار ناشی از آن را تحمل کنند، اما روی عزت خود پا نگذارند، یادآور شد: ما شاهد غیرت ایرانی و عزت اسلامی مردم در شبی بودیم که علیرغم مذاکره با آمریکای مستکبر که میدانستیم هرگز صادق نیستند و همواره صداقت آمریکایی را نماد خیانت میدانستیم، به ما حمله کردند. هسته سخت ایران اسلامی، ۹۰ میلیون نفر بودند که علیرغم همه مشکلات آنها را نادیده گرفته و در مقابل دشمن ایستادند؛ این اتفاق که یک شبه رخ داد به برکت خون شهیدان و میراث شهداست.
وی در ادامه با بیان اینکه ما باید میراثدار شهدا باشیم، نه میراثخوار شهدا، عنوان کرد: میراث داران شهدا لحظهای در برابر دشمن در خود احساس تردید نمیکنند و سُست نمیشوند. این وظیفه ماست. فرهنگ شهادت و ایثار و منطق عزت متعلق به عصر، نسل و قشر خاصی نیست بلکه برای همه نسلها، همه عصرها و همه اقشار است.
متولدین دههای ۶۰ و ۷۰ شجاعانهتر از تخریبچیهای دفاع مقدس پای قبضههای موشک در جنگ ۱۲ روزه جنگیدند
قالیباف با اشاره به صحبتهایی که در مراسم چهلم شهدای جنگ ۱۲ روزه در هوافضا کرده بود، گفت: در سالهای گذشته و اوایل حمله داعش و دوران دفاع از حرم بارها شده بود که با شهید سلیمانی، شهید کاظمی، شهید حاجیزاده و شهید باقری صحبت میکردیم که آیا امروز نیز جوانان پای کار خواهند ایستاد؟ آن زمان نیز مدافعان حرم عمدتا از قشر محروم بودند، همان کسانی که امام (ره) درباره آنها فرمودند کسانی که طعم فقر، محرومیت و مظلومیت را چشیدهاند تا پایان خط پای این نظام هستند و آن روز نیز همان افراد بودند که به میدان آمدند و شهید شدند و پیکرشان نیز مظلومانه و آرام در شهرها تشییع میشد و تبلیغاتی هم برایشان نمیشد.
رئیس نهاد قانونگذاری کشورمان ادامه داد: آن زمان ما از خود میپرسیدیم آیا جوانان امروز مانند رزمندگان متولد دهه ۳۰ و ۴۰، پای کار میآیند؟ و تصور میکردیم افراد معدودی پای کار میآیند. در آن مراسم (چهلم شهدای جنگ ۱۲ روزه) به روح حاضر و ناظر شهدا، شهادت دادم که به ویژه در جنگ ۱۲ روزه، رزمندگان متولد دهههای ۶۰ و ۷۰ شجاعانهتر و محکمتر از تخریبچیهای زمان جنگ پای قبضههای موشک جنگیدند. این رزمندگان با غسل شهادت زیر آتش و با احتمال بالای ۸۰ درصد شهادت و مجروحیت ایستادند و پای دشمن را که به قصد قطع آتش ما آمده بود، قطع کردند.
وی در ادامه این اتفاقات را حاصل و میراث شهدا و امام (ره) دانست و افزود: امام (ره) مرد الهی بود که کلامی جز برای خدا نگفت و گامی جز در راه خدا برنداشت. امام (ره) به خود، به مردم و به خدا ایمان داشت و امروز تحت ولایت مقام معظم رهبری این راه را ادامه میدهیم، رهبری که همانند دوران دفاع مقدس که در اتاق جنگ حاضر بود، در این جنگ ۱۲ روزه و در این سن و سال نیز همچنان محکم و استوار فرماندهی کرد و این افتخار برای ایران، انقلاب و اسلام ما باقی ماند.
قالیباف با بیان اینکه در اولین سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله هستیم، عنوان کرد: امروز حزب الله و جبهه مقاومت و همه آنهایی که در اقصی نقاط دنیا شرف و انسانیت دارند، در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادهاند. اساتید و دانشجویانی از دانشگاههایی در قلب آمریکا در برابر جنایات آنها فریاد میزنند که آثار صبر و دلدادگی شهدا و خانوادههای آنهاست و میراث شهیدان است. ما سر تعظیم در برابر خانواده شهدا که اسوه صبر، مقاومت و استقامت هستند فرود میآوریم. خانواده شهدا فراق عزیزان خود را به دوش کشیدند و ما عمیقا در برابر آنها سر تعظیم فرود میآوریم.
رئیس مجلس در ادامه با بیان اینکه حرکت خالصانه و آگاهانه و توجه به سنتهای الهی صرفا در عرصه نظامی نیست بلکه در عرصه اقتصادی نیز باید باشد، عنوان کرد: بیتردید چالشهای اقتصادی و فرهنگی امروز کشور به خاطر فاصله گرفتن ما از فرهنگ شهادت و باور به سنت الهی است؛ اگر ما در مسیر خدا گام برداریم و عاشقانه و خالصانه حرکت کنیم، گره از مسائل اقتصادی و فرهنگی باز میشود.
وی در ادامه خطاب به دولت گفت: امروز مردم در شرایط معیشتی سختی قرار دارند. در قانون برنامه هفتم پیش بینیهای لازم صورت گرفته است و البته اراده و خواست رئیسجمهور نیز هست. اخیرا رهبری در ملاقات دولت و رئیسجمهور با ایشان بر مسأله معیشت به ویژه اجرای طرح کالابرگ الکترونیک و مسکن تأکید داشتند. در این زمینه حتی یک هفته را نیز نباید از دست بدهیم و باید بدون فوت وقت گام برداریم.
قالیباف در ادامه با تأکید بر اینکه دولت بر اساس نیاز جامعه و مطالبه رهبری باید پا به میدان بگذارد و ما نیز در مجلس و در همه بخشها دست به دست یکدیگر میدهیم تا این دو معضل جدی را حل و فصل کنیم، خاطرنشان کرد: مردم بدانند ما با همه توان در این مسیر گام برداشتیم. همچنین باید توجه کنیم ثمره جنگ ۱۲ روزه (انسجام ملی) که لطف یک شبه خداوند به کشور ماست نتیجه یک خودآگاهی و عطیه الهی است. ما با هر نگاه و سلیقهای که داریم حق نداریم به این انسجام، خدشه وارد کنیم و این وظیفه ماست و امیدواریم با دعای خیر شما خانواده معظم شهدا پیش برویم.
رئیس دستگاه تقنینی کشور در پایان با بیان اینکه یاد شهدا صرفا این نیست که در حافظه تاریخ بمانند بلکه باید در عمل ما نمود داشته باشند، عنوان کرد: براساس وجدان نباید کاری کنیم که به اقتصاد و انسجام ما لطمه بزند. تلاش مجاهدانه همه ما مسئولان و یکایک ملت، به ویژه فعالان اقتصادی که بیشک مجاهدان واقعی این عرصه هستند، در این زمینه به ما کمک میکند و ما باید دست به دست یکدیگر بدهیم تا شاهد موفقیت و حل مشکلات باشیم.
توطئه خلع سلاح حزبالله لبنان، پیشینه و چشمانداز/ «تیغی در نیام» به مثابه عامل صیانت از لبنان
حزبالله «ثروت باقی» نصرالله
عراقچی: نه ایران تحریمهای سازمان ملل را قبول دارد نه چین و روسیه متعهدند
«سیانان» اعتراف کرد: اسرائیل منزوی شده و نفرت از آن در حال گسترش است
سخنگوی نظامی جنبش نجباء: شهید سید حسن نصرالله کابوس غرب بود
ترامپ یک تصمیم خطرناک را درباره اوکراین بررسی میکند
شیخ اکرم الکعبی: خون شهید سید حسن نصرالله آغاز عصری نو است
چراغ سبز ترامپ به اوکراین برای حمله دوربرد به عمق خاک روسیه!
سید حسن نصرالله کابوس صهیونیستها بود، هست و خواهد بود
لااقل به این پیشنهاد عمل کنید!(یادداشت روز)
اخبار ویژه
تصویب طرح اعدام اُسرای فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی
رمزارز؛ مرز باریک سرمایهگذاری و هدررفت پول
مدعیان دفاع از دانشِ آزاد برای ترور دانشمندان جنگنده میفرستند
مدعیان اصلاحات از اروپا شکست عشقی خوردند یقه جلیلی را گرفتهاند!
ماشه عملیات روانی است دولت تحریمهای داخلی را برطرف کند
کنترل آثار روانی اسنپبک در جلسه غیر علنی مجلس بررسی شد
ترور در برابر منطق مناظره
آمریکاییها غلط میکنند که میگویند برد موشکهایتان را کوتاه کنید
مسائل دفاعی به هیچ عنوان قابل مذاکره نیست
دوام برگزاری ازدواجهای دانشجویی مدیون عنایت ویژه رهبر انقلاب است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
سردسته باند انتقال گوشی های سرقتی به خارج ازکشور دستگیر شد
با دستگیری یک تبعه افغانستانی درمنطقه گلشهر مشهد، بیش از ۱۰۰ دستگاه گوشی بسته بندی شده و اوراقی از پاتوق وی کشف شد.
به گزارش روزنامه خراسان، ماموران کلانتری گلشهر مشهد با بهره گیری از منابع و مخبران محلی به اطلاعاتی از انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان دست یافتند و به این ترتیب تحقیقات گسترده ای را دراین باره آغازکردند . ادامه بررسی های آنان نشان داد فرد۴۳ساله معروف به «افغان» اقدام به خرید گوشی های سرقتی می کند و در برخی موارد نیز از قطعات آن ها،روی گوشی های دیگر نصب و به فروش می رساند.
با کسب این اطلاعات،بی درنگ گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرگرد ولی نیا(جانشین کلانتری گلشهر)وارد عمل شدند و در اولین مرحله از اقدامات پلیسی موضوع را به قاضی فخارزاده(جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)اطلاع دادند. طولی نکشید که با دستورهای ویژه قضایی رصدهای اطلاعاتی پلیس،به منطقه گلشهر کشید و منزل فرد مظنون به محاصره درآمد. در ادامه این عملیات نیروهای انتظامی به بازرسی پاتوق تبعه خارجی پرداختند و او را درحالی به دام انداختند که مشغول استعمال موادمخدرصنعتی بود.
در نتیجه این بازرسی ،بیش از۱۰۰دستگاه گوشی تلفن همراه سرقتی با نشان ها و انواع مختلف کشف شد. بررسی های بیشتر بیانگرآن بود که شماره سریال تعدادی ازگوشی ها مخدوش شده است و مالخر افغانستانی با اوراق کردن گوشی ها ،از قطعات آن ها برای گوشی های دیگر استفاده می کرد. از سوی دیگر تعدادی گارد و قاب گوشی های مختلف درحالی کشف شد که نوع بسته بندی گوشی ها و جاسازآن ها درون جعبه های خاص،از انتقال گوشی های سرقتی به خارج از کشور حکایت داشت.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، هنوز بازرسی های عوامل انتظامی با کشف ۳ دستگاه دوربین فیلم برداری و عکاسی ادامه داشت که فرد سابقه دار دیگری وارد پاتوق «افغان» شد و بلافاصله حلقه های فولادین قانون را بر دستان خود دید.در بازرسی از این متهم نیز مقادیری موادمخدر صنعتی از نوع شیشه کشف شد و دو متهم با دستور سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر)به مقر انتظامی انتقال یافتند. همزمان با آغاز بازجویی های تخصصی از مالخر تبعه خارجی،مشخص شد که وی انواع گوشی های سرقتی را از باندهای سرقت و گوشی قاپی خریداری می کرد و آن هایی را که ارزش بیشتری داشتند، درون قاب های چوبی و بسته بندی های خاص به آن سوی مرز انتقال می داد . وی همچنین ادعا کرد که از حدود ۵ ماه قبل به خرید گوشی های سرقتی روی آورده است اما اسناد و مدارک پلیس نشان می دهد که این مالخر یکی از سردسته های انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان است و از سوی دیگر با مهارتی که در زمینه تعمیر گوشی دارد از قطعات گوشی های سرقتی نیز برای دوتایکی کردن آن ها بهره می برد .
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است:با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستورهای محرمانه ای از سوی قاضی اسماعیل عندلیب(معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)تحقیقات پلیس برای ریشه یابی این ماجرا و شناسایی گوشی قاپ ها نیز ادامه یافت و افسران دایره تجسس موفق شدند یکی از سارقان حرفه ای معروف به «سوخته»را رد زنی و دستگیر کنند. از سوی دیگر با این دستور قضایی،بررسی های پلیس درحالی وارد مرحله جدیدی شده است که متهمان بازداشت شده، با صدور قرار قاطع قانونی روانه زندان شدند تا تحقیقات اطلاعاتی و عملیاتی پلیس به نتیجه برسد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جهش ایران، با آمادگی در چهار جبهه!

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیده سروین حمیدیان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و هفت
سرمقاله
جهش ایران، با آمادگی در چهار جبهه!
ملّت ایران در میانهی تحولات پرشتاب منطقهای و جهانی، بیش از هر زمان دیگر به آمادگی فراگیر نیاز دارد. تجربهی جنگهای ترکیبی و فشارهای چندلایه علیه کشور نشان داده است که موفقّیت جمهوری اسلامی تنها در سایهی ارتقای همهجانبهی توان ملی امکانپذیر است. امروز چهار میدان اصلی پیش روی ماست که هر یک به اندازهی یک جبههی واقعی تعیینکنندهاند: دفاعی، دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی–اجتماعی.
نخست، میدان دفاعی است؛ میدانی که امنیت و بقا را تضمین میکند. پیروزی ایران در جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونی نشان داد در کنار نقاط قوت چشمگیر، هنوز ضعفهایی وجود دارد که باید با سرعت در فناوری، تاکتیکها و راهبردها جبران شود. قدرت بازدارندگی، محصول آمادگی پیوسته است؛ هر تأخیر در این عرصه به معنای دادن امتیاز به دشمن است.
دوم، میدان دیپلماسی است؛ جایی که معادلات به ظاهر حقوقی، در واقع ادامهی جنگ با ابزارهای سیاسی است. اقدام اخیر سه کشور اروپایی در نقض آشکار تعهدات برجامی یادآور میشود که دیپلماسی دیگر صرفاً مذاکره برای رفع تحریم نیست، بلکه بخشی از نبردی است که باید با حضور فعال و ابتکار عمل همراه باشد. هنر دیپلماسی امروز، خلع سلاح حقوقی دشمن و اثبات مشروعیت ایران در افکار عمومی جهان است.
سوم، میدان اقتصاد است؛ جبههای که هر پیروزی سیاسی و نظامی را بیپشتوانه یا پایدار میکند. رهبر انقلاب سالهاست تأکید میکنند که رونق تولید داخلی محور اصلی حل اساسی مشکلات اقتصادی است و مهار تورم، تثبیت ارزش پول ملی و تقویت همبستگی دولت و مردم در سختیها، شرط اصلی تابآوری در برابر فشارهای خارجی است. همان همدلی که در روزهای جنگ جلوهگر شد، اکنون باید در سیاستگذاریهای اقتصادی و اجرای قوی و فوری و دقیق آن استمرار یابد.
چهارم، میدان فرهنگی و اجتماعی است؛ عرصهای که نبرد ادراکی و جنگ روانی دشمن در آن جریان دارد. شفافیت، اطلاعرسانی دقیق، و تولید روایتهای قدرتمند رسانهای، سپر اصلی جامعه در برابر عملیات ادراکی است. بیتوجهی به این حوزه، دشمن را در تخریب روحیهی عمومی یاری میکند. دشمن باید در این عرصه خلع سلاح شود. رسانهها بایستی بدانند مانند یک یگان در مقابل ارتش رژیم صهیونی صف کشیدهاند و عملکرد خود را بر این مبنا طراحی و ارزیابی کنند و ببینند چطور برای ایران نقش ایفا میکنند.
تداوم همبستگی طلایی ملت ایران و ظرفیتهای بالقوه ایران پهناور و نیروی جوانی ملت، ایران امروز را در آستانهی یک دوران جهش قرار داده است. تقویت همزمان این چهار میدان «دفاعی، دیپلماسی، اقتصادی و فرهنگی–اجتماعی»، نهتنها توان کشور را ارتقا میدهد، بلکه ترفندهای دشمن را در هر سطحی خنثی میکند. آیندهی جمهوری اسلامی در گرو این آمادگی چهار جبهه است؛ آمادگیای که میتواند ملت را به قلههای تازهی اقتدار و پیشرفت برساند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
چکاندن ماشه با خشاب خالی

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و نهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر خواهران شهیده فاطمهسادات و ریحانهسادات ساداتی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و نه
سرمقاله
چکاندن ماشه با خشاب خالی
دولتهای اروپایی در بزنگاههای راهبردی، هویتی مستقل از آمریکا ندارند. «اروپای واقعی» همان بود که به جای اجرای تعهدات، ایران را با وعدههایی مثل اینستکس و کانالهای پوشالی، سالها معطل گذاشت. امروز هم همان اروپا، همصدا با واشنگتن، مکانیسم ماشه را علیه ملت ایران چکاند!
البته که مکانیسم ماشه، بیش از آنکه آثار حقوقی یا اقتصادی تازهای داشته باشد – چراکه عمده تحریمها پیشتر بازگشتهاند – یک جنگ روانی برای القای بنبست و ایجاد فشار روحی بر ملت ایران است. هدف اصلی دشمن، تغییر محاسبات جامعه و القای گزاره تسلیم است اما تجربه جنگ و تحریم به ما آموخته است که هر جا مقاومت کردهایم، بنبست شکسته و درهای تازهای گشوده شده است.
بیتردید، مقصر اصلی وضعیت موجود دشمنیِ جبههی غربی است. نباید اجازه داد پیکان مقصرتراشی این موضوع به سمت داخل برود و حاشیهسازیهای جدید در کشور درست شود. انرژی و انگیزه مردم باید به سمت شناخت دقیق دشمن و طراحی پاسخ متناسب هدایت شود.
در چنین شرایطی، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، شکلگیری «اتحاد مقدس» در داخل کشور است. باید همه جریانهای سیاسی و اجتماعی ـ با وجود اختلافنظرهای طبیعی ـ در برابر تهدید مشترک دشمن در یک صف قرار گیرند.
تجربهی دفاع مقدس و همین جنگ اخیر نشان داد که وقتی ملت و حاکمیت در کنار هم ایستادند، دشمن از دستیابی به اهداف خود بازماند. اتحاد مقدس به معنای چشمپوشی از نقد یا مطالبهگری نیست، بلکه یعنی ترجیح دادن امنیت ملی و استقلال کشور بر رقابتهای جناحی و مقطعی. امروز هم هیچ سرمایهای بالاتر از این همبستگی ملی برای بیاثر کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی و روانی دشمن وجود ندارد.
همچنین باید از تجربه گذشته عبرت گرفت. لبخند اروپا، همزمان با خنجر آمریکا بود. آنچه رهبر انقلاب بارها هشدار دادند، امروز عینیت یافته است: اعتماد به وعدههای غرب، ما را متوقف و دشمن را جسور میکند. در مقابل، تکیه بر توان داخلی و گسترش همکاری با شرکای واقعی مانند همسایگان، کشورهای جنوب جهان و نگاه به شرق میتواند ظرفیتهای بزرگی را فعال سازد.
اکنون وظیفه دولت و مسئولان اقتصادی، مدیریت درست بازار و جلوگیری از تلاطمهای مصنوعی است. رسانهها نیز باید به جای تکرار روایتهای غربگرا و پمپاژ بحران ساختگی، آرامش و امید را تقویت کنند. اگر جنگ اصلی در میدان افکار عمومی است، پس جبهه رسانهای نیز باید همانقدر فعال و هوشیار باشد.
مکانیسم ماشه، اگرچه در ظاهر تهدیدی جدید است، اما در حقیقت اعتراف دوبارهای است به ناتوانی دشمن در برابر ملتی که تصمیم خود را برای استقلال و پیشرفت گرفته است. راه آینده، روشن است: مقاومت هوشمندانه، انسجام داخلی و گسترش پیوندهای واقعی با ملتها و کشورها و قدرتهایی که صادقانه آماده همکاری با ایران هستند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
عصر نصراللّه

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
نود و هشتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر خواهران شهیده آیما و هیدا زینلی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره نود و هشت
سرمقاله
عصر نصرالله
او هیچگاه اینقدر زنده نبوده است؛ یک سال از شهادت سیدحسن نصرالله گذشته، اما حقانیت او هر روز درخشانتر از پیش جلوه میکند. دشمنان گمان میکردند با حذف یک رهبر و یک فرمانده میتوانند شریان مقاومت را قطع کنند؛ اما تجربه یکسال گذشته نشان داد که خون او راه را نورانیتر کرده است و میراث فکری و سازمانیاش میدان را پررمقتر.
اول: راهِ نصرالله، قبل از هر چیز مکتب مقاومت است. سیدحسن این مکتب را نه به شعار که به عمل و بالاتر از آن به یک سازمان کارآمد اجتماعی و محبوب بدل کرد؛ این مکتبِ اعتقادی، ریشه در اندیشهی امام بزرگوار(ره) دارد؛ آنجا که ایستادگی و عدم تسلیم را بهمثابه سرفصل یک حرکت تاریخساز معرفی کردند.
دوم: میراث میدانی او «حزبالله» است؛ شجرهی طیّبهای که در سه دهه سختی، به برکت شجاعت و سیاستورزی او، از نهال به درختی تنومند بدل شد. حزبالله امروز تنها یک ساختار نظامی نیست بلکه تجسمی از مکتب مقاومت، سازماندهی مردمی و ظرفیت ملی برای دفاع و بازدارندگی دربرابر دشمن است. دشمن بارها آزمود و فهمید که مقابلهی صرف نظامی با این ارکان، نتیجهای جز تضعیف خودِ دشمن ندارد.
سوم: آرمانِ آزادیِ قدس محورِ غاییِ این راه بود و هست. برای سید و برای هزاران جوانی که راه او را ادامه میدهند، آزادیِ قدس یک مقصد سیاسی نیست بلکه عهدی الهی و هویتی است که استمرار مقاومت را توجیه میکند. همین آرمان است که در روزهای سخت منطقه، رشتههای اتحادِ امت را استوارتر میسازد.
چهارم: اثر زندگی مردان بزرگی چون سیدحسن از محدوده عمر دنیوی عبور میکند زیرا اندیشه و ساختارهایی بنیان میگذارند که بدون حضور جسمانیشان نیز ادامه دارد. آنچه آنان بنا نهادهاند، خودِ حیاتِ مقاومت است: نهادها، گفتمانها، و ارادهای جمعی که هر حملهی دشمن را به فرصتی برای رشد تبدیل میکند.
جوان غیور فلسطینی یا لبنانی وسوری میبیند که فرقی ندارد؛ چه در میدان باشد، چه در خانه - خطر هست: مرگ، بمباران، تهدید. پزشک باشد، پرستار، کارگر یا کاسب، تهدید همه را دربرمیگیرد. پس برای او جز یک گزینه نمیماند: یا مقاومت کند یا در کنارهگیری از مقاومت، زندگی زیر سایه تهدید را بپذیرد؛ این مگر همان چیزی نیست که سید در سخنرانیهایش میخواست به امت اسلامی بیاموزد؟ اتفاقات امروز آن جوان عربی که شاید روزی قرار بود بین دوراهی سازش و مقاومت تصمیم بگیرد وادار به نبرد میکند و موضع حق و انگیزه جبهه مقاومت را تشدید میکند. باید سخن رهبر انقلاب را یادآوری کرد که اینها: «به دست خودشان جبههی مقاومت را دارند توسعه میدهند و تشدید میکنند؛ این یک الزام قطعی است و تخلّفناپذیر است. و امروز جبههی مقاومت هر اندازه گسترش دارد، فردا این گسترش چند برابر خواهد شد.»

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
کلام نصرالله
هیچ کس نمیتوانست بهتر از سیّد، به فصاحت سیّد و دقیقتر از سیّد، از سیّدحسن نصرالله بگوید. بیش از ۱۷۰ ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.

صدوهفتاد ساعت سخنرانی و مصاحبه سیدحسن نصرالله در «روح الامین» گردآوری شده تا صدای او بدون هیچ تغییری به فارسیزبانان برسد. کتابی که چهرهای متفاوت از تاریخ و سیاست لبنان را به نمایش میگذارد. رهبر مقاومت با صداقت و صدای خودش، زندگی و مقاومتش را بیان میکند. خواندن این اثر یعنی شنیدن مستقیم از زبان کسی که خود مظهر مقاومت است. به مناسبت اولین سالگرد شهادت مجاهد کبیر سیدحسن نصرالله بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به مرور و معرفی این کتاب میپردازد.
شاید نوشتن از کسی مثل سیدحسن نصرالله یکی از سختترین کارهای دنیا باشد. شاید که نه، حتماً. نمیشود دریا را با لیوان پیمانه کرد. احتمالاً هیچکس تواناتر، آگاهتر و مناسبتر از سیّد مقاومت برای معرفی سیّد مقاومت نیست. کسی که میتوانست با کلمات معجزه کند و با تعابیرش دنیا را تکان بدهد. کلام سیّدحسن نصرالله نه نظم بود و نه نثر. سیّد با کلمات و جملات، با همین حروف معمولی الفبایی که میشناسیم، حماسه و عزت را در هم میآمیخت و سرود مقاومت و آزادگی سر میداد. دوست و دشمن مبهوت کلامش میشدند و به صدق کلام و وعدههایش بیشتر از چشمانشان ایمان داشتند. اغراق نیست اگر بگوییم سخنرانیهای سیدحسن نصرالله مهمترین رسانه مقاومت در دهههای اخیر بود.
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب آورده است: «هیچ کس نمیتوانست بهتر از سیّد، به فصاحت سیّد و دقیقتر از سیّد، از سیّدحسن نصرالله بگوید. بیش از ۱۷۰ ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفتوگوهای ایشان را دیدم و شنیدم و از میان دریای عمیق و اعجابانگیز کلمات ایشان، بنا بر موضوع و محتوای هر فصل بخشهایی از سخنرانیها، مصاحبهها و گفتوگوها را بدون هیچ تغییری روی کاغذ آوردم.»
جملات و عبارت سیّد مقاومت بدون هیچ دخل و تصرفی در کتاب آمده است و تنها از زبان عربی به فارسی ترجمه شده است. تنها برای پرداخت جامع و کامل به یک مبحث، برای نگارش هر فصل به یک مصاحبه، سخنرانی و یا گفتوگو بسنده نشده و جمعی از آنها را در کنار هم قرار گرفته است. در بعضی موارد برای حفظ یکپارچگی مطلب ترتیب پاراگرافهای یک سخنرانی تغییر داده شده و یا حتی جملهای از یک سخنرانی یا مصاحبه در دل یک سخنرانی یا مصاحبه دیگر آورده شده، با این حال خط به خط کتاب ترجمهای از صحبتهای سیّد مقاومت است و به جز کلمات و عبارات محدود ذکر شده در کروشهها، چیزی به کلام ایشان افزوده و یا از آن کم نشده است.
در پایان هر فصل فهرست مصاحبهها، سخنرانیها و گفتوگوهایی که شامل مطالب آن فصل میشود را با ذکر اسم و سال به صورت پاورقی آورده شده تا مخاطب در صورت نیاز بتواند راحتتر به فایل تصویری محتوا دسترسی پیدا کند. همچنین در جایی که سیّد مقاومت به دلیل تواضع و پرهیز از خود بزرگبینی و منیّت از ذکر جزئیات خودداری کرده بودند و یا افراد دیگری از جمله اعضای خانواده و همرزمان ایشان نکاتی داشتند که میتوانست تکمله مناسبی باشد برای مسئلهای که سیّد مقاومت درباره آن صحبت میکرد، آن مطالب هم با ذکر منبع، به صورت پاورقی به متن اصلی ضمیمه شده است.
روایتها به صورت اول شخص و همانطور که بیان شده، از زبان خود سیّدحسین نصرالله و کاملاً براساس سبک و سیاق بیان ایشان نوشته شده است. این ویژگی باعث میشود تا خواننده کتاب خود را مخاطب اختصاصی کلام سیّد تصور کند و از همان فصل نخست صدای گرم و شیرین سیّد را با گوش جانش بشنود.
«طبقه اول مخصوص پذیرایی از مهمانها بود و طبقه دوم حکم کتابخانه ساده و کوچک سیّد محمدباقر صدر را داشت. وارد اتاق شدیم و برای اولین بار سیّد محمدباقر صدر را دیدم. جوان بود و تازه در دهه چهلم زندگیاش به سر میبرد، با این حال مسنتر به نظر میرسید و پنجاه یا حتی شصت ساله نشان میداد. مقابل ایشان نشستیم. خجالت میکشیدم. من طلبهای گمنام و کوچک بودم و او سیّد محمدباقر صدر!»
این کتاب در قالب هفده فصل شهید بزرگوار، سیّدحسن نصرالله را از کودکی تا چند هفته پیش از شهادت روایت میکند و دریچهای تازهای به زندگی شخصی، اعتقادی، سیاسی، نظامی و خانوادگی ایشان باز میکند. به طوری که خواننده بعد از خواندن «روح الامین» تا حد زیادی با چهرههای تأثیرگذار زندگی سیّد مقاومت، از حضرت امام گرفته تا رهبر معظم انقلاب، شهید محمدباقر صدر، امام موسی صدر، شهید سیّدعباس موسوی و مرحوم آیتالله بهجت و کم و کیف رابطه ایشان با افرادی همانند حاج عماد مغنیه و شهید حاج قاسم سلیمانی آشنا میشود.
در این کتاب گاه خاطره کمتر شنیده شدهای از سیّدحسن نصرالله بیان شده که از مفاصل تاریخی به حساب میآید: «روز موعود به دیدار امام رفتم. هیچ کس آنجا نبود. هیچ کدام از مسئولان از جمله مسئولان وزارت امور خارجه و سپاه پاسداران که معمولاً در ملاقاتها همراه ما حاضر میشدند، در آنجا نبودند. حتی سیداحمد هم آنجا نبود. شیخ رحیمیان هم پس از همراهی با من تا اتاق امام، رفت و من تنها ماندم. تحت تأثیر هیبت امام که در اتاق حضور داشت قرار گرفتم. امام روی یک کاناپه نشسته بودند. من هم روی زمین نشستم. جوری تحت تأثیر وجود ایشان قرار گرفته بودم که صدایم در نمیآمد. امام به من گفتند:«نزدیکتر بیا.» نزدیکتر شدم و کنار ایشان نشستم. شروع به صحبت کردم و نامهای که به همراه داشتم را به ایشان دادم. امام پاسخ مسائلی که در خصوص تحولات آن زمان لبنان با ایشان در میان گذاشتم را دادند و سپس با لبخند فرمودند:«به تمامی برادرانمان بگو که نگران نباشند. من و برادرانم در جمهوری اسلامی ایران همگی با شما هستیم و همیشه در کنار شما باقی خواهیم ماند.» این آخرین دیدار من با حضرت امام رحمهالله بود.»

و گاه شیوه خاطرهگویی خواننده را با ابعاد کمتر شناخته شده شخصیت خود از جمله لطافت طبع و شوخطبعیاش آشنا میکند: «همین که برادران بلند شدند تا قرآن بیاورند، سیدعباس مخالفت کرد و گفت: «نه! من استخاره میکنم، نه شما.» بلند شد و به خانه رفت. در خانه وضو گرفت، نماز خواند، با هر دعایی که در نظر داشت توسل کرد و استخاره گرفت. نیم ساعت طول کشید تا با اخم برگردد. خندیدم و آرام به برادرها گفتم: «خوب آمده، اگر خوب نیومده بود سیّدعباس داشت میخندید!» سیّد عباس با اخم به من نگاه کرد و گفت: «همین را میخواستی؟» خندیدم و جواب دادم:«ما سرباز شما هستیم سیّد!»»
با این تفاصیل «روح الامین» فرصت مناسبی است تا چند ساعتی پای حرفهای شنیدنی سیّد مقاومت نشست، او را بیواسطه شناخت و مثل همیشه از او آموخت.
- داستان نصرالله
- همسفرش بودم در آتش و برف
- زندگی در سایه انقلاب
- زبور مقاومت
- قدرت نصرالله
- سیدی که عزیز هم بود
- «زبان فارسی باید در سازمان ملل طنینانداز شود»
- دستورالعمل دیپلماسی در میانه جنگ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد

محلات قدیمی مشهد
هسته اولیه شهر مشهد به تدریج از به هم پیوستن سه کانون یعنی شهرک نوغان ، قریه سناباد و مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) به وجود آمده است . حرم مطهر در میانه دو کانون دیگر با فاصله تقریبی یک و نیم کیلومتر قرار داشته ، شهرک نوغان در ابتدای شکل گیری هسته اولیه شهر نسبت به دو کانون دیگر از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و در شمال حرم قرار داشته ، حرم مطهر ابتدا در باغی که مقر کاخ با شکوه والی خراسان به نام حمید بن قحطبه الطائی بوده ، قرار داشته که اکنون عمارت آستانه مقدسه است . کانونهای عمده سکونتی قریه سناباد دو شهرک نوقان بودند و در مراحل اولیه شکل گیری شهر به تدریج مسیر این کانونهای جمعیتی تا حرم به شکل طولی به کاربری مسکونی تبدیل شدند به ویژه مسیر سناباد به حرم که علاوه بر راه زیارتی ، کانال آبیاری اراضی پیرامون نیز بود . همزمان با رشد تدریجی شهر مسیر راههای کاروانی منتهی به حرم به ویژه دروازه قوچان در شمال غربی و پایین خیابان در شرق نیز اشغال شد . و در نتیجه پتانسیل کانونهای نوغان و سناباد در مقایسه با هسته زیارتی کاهش و رشد فیزیکی شهر تحت تاثیر کانون مذهبی و راههای کاروان رو قرار گرفت .
در واقع محورهای ارتباطی همزمان نقش های اقتصادی و عبوری را ایفا می کردند این وضعیت در دوره شاه عباس کبیر به منتهی درجه رسید و خیابان بالا خیابان ( حرم تا دروازه قوچان ) و پایین خیابان ( حرم تا پنج راه ته خیابان ) تعریض گردیدند و به تدریج محلات شهر در پیرامون کانونهای اولیه ( نوغان و سناباد ) ، دروازه های شهر و مسیرهای ارتباطی شکل گرفت . که علاوه بر عوامل مذکور مسایل قومی ، زبانی ، منشاء سکونت اولیه و مذهب در شکل دهی محلات شهر نقش عمده ای را ایفا کردند .
علی رغم برخی اختلافات بین مفسران بر سر تعداد محلات مشهد به طوری که فریزر تا جر انگلیسی در سال ۱۸۲۱ میلادی تعداد محلات شهر مشهد را ۳۲ و صنیع الدوله در مطلع الشمس ۱۳۰۲ تعداد محلات بزرگ را ۹ و کوچک را ۱۰ مورد ذکر می کند . زین العابدین ابن محمد ولی میرزا که در زمان ناصر الدین شاه قاجار و حکمرانی رکن الدوله به مشهد آمده و سکنه رضوی را سر شماری کرده از ۶ محله یه اسم سراب سرشور ، عیدگاه ، پایین خیابان ، نوغان ، بالا خیابان نام برده است .
محلات بزرگ : خیابان علیا (بالا خیابان) ، خیابان سفلی (پایین خیابان) ، سراب ، چهار باغ ، عیدگاه و نوغان
محلات کوچک : پاچنار ، ارگ ، سرسوق«سرشور» ، سرحوضان ، جدیدها ، سرویها ، تپ المحله . غیرشمارها (سیاهان) ، کشمیریها ، چاه نو
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
وجه تسمیه ميدان «آب» و «برق» و «ضد» و ديگر محلات قديمي شهر مشهد
ساختار شهرهای قدیمی متشکل از چند محله برگیرنده کوچه ها و مراکز تجاری متعدد بوده است که به مرور ایام با گسترش شهرها این محلات مضمحل میشوند. نفوذ مدرنیسم و گذر از سنت گرایی بسیاری از تغییرات ناخواسته را به بافت قدیمی شهرها تحمیل کرده و ساختاری که نشان از هویت یک شهر بوده است به سرعت تغییر یافته است. از این رو در حال حاضر بسیاری از اماکن، اسامی و اصطلاحات شهری که در برگیرنده هویت شهر بوده اند روبه فراموشی رفته و باید تاریخ جدیدی برای آنها قائل شد. دگرگونی درنحوه ساخت و ساز و حتی دکوراسیون شهری بیننده یا شهروندان را با موضوعی جدید آشنا میکند
شهر مشهد از جمله نقاطی است که ساختار شهری آن بر اساس محله بوده است. این محلات برگرد حرم مطهر شکل گرفته بوده اند. وجود مرقد مطهر امام رضا ع موجب شده سبک زندگی و طراحی شهری از اماکن زیارتی الهام گرفته شده باشد، ولی با گسترش شهرنشینی محلات قدیمی دیگر جوابگوی خیل مهاجرین و انبوه مردم نبوده اند و شهرک های جدید در حاشیه شهر تاسیس شدند که هیچ سنخیت فرهنگی – اجتماعی با بافت اصلی شهر نداشتند. به دیگر سخن این شهرکها زمینه ایجاد فرهنگهای متفاوت در یک شهر را به وجود آوردند.
حصار مشهد رضوی
اصلی ترین دیوار شهر مشهد که تا یک قرن پیش دوام آورد و سد مقاومت این شهر در برابر هجوم اقوامی چون ازبکان و ترکمانان بود، بارویی است که به فرمان شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته 981ق) بنا شد. این بنا، براساس برخی گزارشهای تاریخی، حدود 6کیلومتر بود و بیش از 141 بُرج دیده بانی داشت که در آن قلعه بانانی مشغول حراست از حصار و حریم شهر بودند. صدرالمتألهین لاهیجی (نویسنده کتابی درباره تاریخ و جغرافیای شهر مشهد قدیم) در این باره مینویسد: «باروی شهر مشهد را گویند اصلاً از بناهای شاه تهماسب بن شاه اسماعیل صفوی است. این حصار طوری بنا شده که از هر برجی، برج دیگر را میتوانند زد و قلعه شهر که محیط آن تقریباً یک فرسخ میشود، صد و چهل و یک برج دارد». این بارو، تا حد زیادی از هجمه های پیاپی ازبکان و خسارات ناشی از این حملههای جنونآمیز به شهر کاست و سبب برقراری امنیت نسبی مشهد شد. حصار یاد شده تا اوایل دوره پهلوی، کمابیش دوام آورد و در دوران برقراری اش، مرمتهای متعددی را به خود دید. برخلاف بسیاری از شهرهای شرقی ایران که به دلیل خشکسالی یا ناامنی، حیات و فعالیت پشت حصار و باروهای آنها محدود میشد، در مورد مشهد رضوی چنین نبود؛ براساس گزارش های تاریخی و آنچه جهانگردان روایت کرده اند، حیات در دو سوی باروی مشهد جریان داشت و بسیاری از کارگاه های صنعتی، بیرون از محدوده مشهد و نزدیک به مزارع پهناور موقوفه آن فعال بودند. آنچه در تصویر امروز میبینید، نمایی است که هانری رنه دالمانی، 125 سال پیش، از بیرون حصار مشهد دید و ثبت کرد؛ جایی پشت دروازه و دیوارهای محله پایین خیابان در مجاورت نهر نادری که برای آبیاری مزارع پایین دست دشت مشهد جریان داشت. این منطقه، جایی بود که در آن، سفالگران به تولید فراورده های سفالی گوناگون مشغول بودند؛ از ساخت ظروف سفالی مانند «تاقار» که در «ماست بندی» و «خمیرگیری» استفاده فراوانی داشت تا ساخت «کَوَل» که از آن برای حفاظت دیواره چاه و قنات استفاده میکردند و شاید «تنبوشه»های ظریفی که حکم لوله های آب امروزی را داشت و سبب میشد معماران مشهدی بتوانند در بنای اماکن متبرکه یا خانه های شخصی و معابر عمومی، با ساخت یک آب نمای جذاب، دلبری کنند. همه اینها، بیرون از شهر و جایی پشت دروازه پایین خیابان تولید میشد و هنگامی که در سال 1277ش، دالمانی تصمیم گرفت تصویری از این کارگاه ها تهیه کند، بیاختیار دیوار باشکوه مشهد نیز در عکس جای گرفت و برای ما، نسلی که هیچ تصوری از باروی شهر نداریم، یادگاری ارزشمند برجا گذاشت. امروزه از آن باروی باشکوه، رد و نشانی جز چند نام ناشناخته وجود ندارد؛ کوچه هایی که فقط قدیمیها نام اصلیشان را به یاد دارند و آنها را با کلماتی مانند «پِیبَره» یا «پِیبَهره» میشناسند، «بَرَه» یا «بَهره» تغییر یافته واژه «بارو» است.
نخستین برج و باروی مشهد
حدود ۸۰۰ سال از تاریخ ایجاد نخستین برج و باروی مشهد گذشته است. براساس آنچه در اسناد مکتوب باقی مانده نخستین بار در قرن ۶ هجری قمری حصار و دیواری دورتادور شهر کشیده و چهار دروازه در چهار طرف این بارو برای رفت وآمد مردم تعبیه شده بود. در طرفین هر کدام از این دروازهها دو برج وجود داشته که در آن تعدادی نگهبان به صورت شبانه روزی برای حفاظت از دروازه ها و کنترل نحوه ورود و خروج افراد حضور داشته اند. البته در حد فاصل هر دو دروازه تعدادی برج نگهبانی هم وجود داشته است که تعدادی نگهبان دیگر هم در آنها مشغول نگهبانی بوده اند. به دلیل نحوه نگارش خاص آن زمان مسائل جغرافیایی و نظامی آمار دقیقی از تعداد برجهای نگهبانی موجود در باروی نخستین شهر مشهد وجود ندارد. نخستین برج و باروی مشهد در طول تاریخ دچار تغییرات بسیار و به دلیل نبود حکام لایق در بسیاری نقاط تخریب شده بود تا اینکه در عهد شاه طهماسب صفوی بار دیگر در دورتادور مشهد دیواری تعبیه و در فواصل مختلف آن تعدادی برج نگهبانی هم ایجاد شد تا از این سازه محافظت کامل شود. تنها تغییر عمده برج و باروی شاه طهماسبی نسبت به خلف قرن ششمی خود ایجاد دروازه پنجم شهر در محدوده پایین خیابان امروزین است که درست در پایان سازه جدید شهری این دوره یعنی خیابان ایجاد شده بود. حصار شهر مشهد که در نزد مردم شهر به «بَحره» مشهور بوده در سالهای پس از حکومت صفویان تا دوران مشروطه هم برخلاف حملات متعددی که به این شهر شده از ثبات نسبتا خوبی برخوردار بوده است تا جایی که در تمام این دورانها شهر تنها وقتی برخی مدافعان اقدام به تخلیه برجهای اطراف شهر یا گشودن دروازهها کرده اند، سقوط کرده است. مهمترین دلیل این استقامت خوب نحوه جانمایی برجهای متعدد شهر بوده است. اسناد موجود بازگو کننده این موضوع مهم است که نه تنها در حد فاصل برجهای دفاعی شهر مشهد تعداد زیادی روزنه تیر یا همان تیرکش قرار داشته که از شکاف آنها مدافعان شهر مهاجمان را به تیر می بسته اند. برجهای نگهبانی شهر هم از ساختار ویژه ای برخوردار بوده اند. این برج ها به نحوی ساخته شده بودند که هر کدام از برج ها به دو برج ساخته شده قبل و بعد از خود احاطه داشته است و نگهبانان حاضر در هر برج میتوانسته اند افراد حاضر در دو برج دیگر را تیرباران کنند. بدین گونه اگر برجی به هر دلیل در اختیار نیروهای دشمن قرار میگرفته مدافعان شهر از طریق دو برج مجاور آن امکان نابود کردن دشمنان را داشته اند. این حقیقت خاص نظامی، درست همان اصلی است که باعث شده برج و باروی شهر مشهد برخلاف نمونه هایی، چون ارگ بم از یک نظم هندسی خاص تبعیت نکرده و محدوده محصور در آن به عنوان شهر مشهد یک چندصدضلعی غیرمتقارن باشد.
از کوچه «پشت بهره» تا کوچه نهضت
کوچه شهید هاشمی نژاد ۱۰ در طول تاریخ، اسامی رسمی و غیررسمی بسیاری داشته است؛ نخستین نام شناخته شده برای این کوچه عنوان کوچه پشت بهره است. این نام تا زمان ایجاد خیابان فوزیه در نیمه نخست دهه۳۰ قرن ۱۴ خورشیدی، معرف این مسیر بوده است. پس از آن، اما دو عنوان فوزیه۱۴ و عشرت آباد۱۴ هم برای معرفی این مسیر مورداستفاده قرار گرفت. خیریه مرتضوی نام بعدی این کوچه بود که از دهه۴۰ قرن ۱۴ خورشیدی، برای معرفی غیررسمی آن استفاده میشد. البته به فهرست این نامها باید نام تالارفرید را هم اضافه کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر نام خیابان عشرت آباد به شهیدهاشمینژاد هم نام رسمی این کوچه به شهیدهاشمینژاد۱۴ تغییر یافت ولی در سالهای اخیر و بر اثر اجرای طرح بزرگ نوسازی میدان شهدا، تعدادی از کوچه های ابتدای این خیابان حذف شدند و کوچه شهیدهاشمینژاد۱۴ به عدد ۱۰ تغییرشماره داد؛ همچنین در میانه دهه۷۰خورشیدی نام شهیدعلیرضانوروزی هم بر تابلو ورودی این کوچه ثبت شد. عنوانهای خواجه ربیع ۱۳، آیت الله عبادی۱۳، کوچه دبستان بهار، شهید کاشانی۳۸ و شهیدمهدی مؤمنیان از دیگر نامهای رسمی و غیررسمی این کوچه هستند. بر اساس گفته قدیمی هایی، چون علی ظریفیان، معلم کهنه کار، جغرافیای شهر با تخریب تکه کوچک دیوار کاهگلی موجود در محدوده خیابان کاشانی حد فاصل دو چهارراه عشرت آباد و زرینه کنونی یعنی جایی در مقابل هنرستان جلیل نصیرزاده این روزها در سال ۱۳۴۸ آخرین بقایای دیوار دور شهر مشهد هم نابود شد. به روایت قدیمیهای شهر برخی از این برجهای نگهبانی در محدوده شمالی شهر و حدفاصل راه آهن و دروازه پایین خیابان به عنوان یک سازه مسکونی موقت در بین فضاهای کشاورزی تا سالهای منتهی به انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت و در سالهای نخست پس از انقلاب و با تبدیل شدن این باغ ها و زمینهای کشاورزی به زمین مسکونی تخریب شد و جای آن را خانه های امروزین گرفت.
شهر و ۳۷ برج دیده بانی آن
مشهد از همان ابتدای شکل گرفتنش در هزار و ۲۰۰ سال قبل، هویتی زیارتی داشت و مقصد زائرانی بود که از همه جای دنیا به پابوس حضرت رضا ع میآمدند. شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» روایت هایی از زائران مصری و حتی افرادی از اندلس نقل میکند که به مشهد آمدند، زیارت کردند و برخی، ماندند برای خدمت. بنابراین، وقتی از مشهد ۱۵۰ سال قبل حرف میزنیم، زائران و مسافران، بخش دایمی و همیشگی آن را تشکیل میدهند و اصلاً، هویت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شهر، حول همین مقوله دور میزند. مشهد ۱۵۰ سال قبل، هفت دروازه داشت که غیر از یکی، بقیه باز بودند و میشد از طریق آنها وارد شهر شد؛ دروازه های «بالاخیابان»، «پایینخیابان»، «عیدگاه»، «ارگ،» «نوغان»، «سراب» و «میرعلی آمو». دروازه میرعلی آمو را بسته بودند؛ چون مشهدیها اعتقاد داشتند اگر باز شود، بلایی بزرگ بر شهر نازل خواهد شد؛ حق هم داشتند، آخر در دوره صفوی هر وقت ازبکها هوس غارتگری به سرشان میزد، از سمت همین دروازه به شهر هجوم میآوردند! مشهد ۱۵۰ سال قبل، یعنی دوره ای که ناصرالدین شاه سلطنت میکرد، بارویی به طول بیش از هفت کیلومتر داشت و طبق گزارش برخی جهانگردان خارجی، به جز برجهای دو طرف دروازه ها، ۳۷ برج دیده بانی روی باروی شهر ساخته بودند؛ یعنی تقریباً هر ۱۸۰ متر، یک برج دیده بانی. دیوار شهر، یادآور خاطرات دوره شاه تهماسب یکم صفوی (درگذشته ۹۵۵ خورشیدی) بود. دروازه ها را از چوب ساخته بودند و آن طور که هانری دالمانی، جهانگرد فرانسوی، مینویسد، باروی شهر نیز، با کاهگل پوشانده شده بود و نمای خانههای شهر هم، اعم از کوچک و بزرگ، تفاوتی با نمای باروها نداشت. بنابراین، در مشهد ۱۵۰ سال قبل، شما با شهری مواجه میشدید که رنگ آن از تناسب و هارمونی بسیار جذابی برخوردار و البته بسیار چشم نواز بود.
بالاخیابان و پایین خیابان : ۱۵۰ سال قبل، بستگی داشت که بخواهید از کدام طرف شهر وارد آن شوید. معمولاً مسافران از دو دروازه بالاخیابان و پایین خیابان که در دو سوی خیابان مشهد، به طول بیش از دو کیلومتر قرار داشت، وارد شهر میشدند. تراکم جمعیت شهر، طبق گزارش زینالعابدین میرزای قاجار در کتاب «نفوس ارض اقدس»، در محله پایین خیابان بیشتر بود؛ پس اگر شما در سفرتان، برای ورود به مشهد، از دروازه این بخش عبور میکردید، با غلغله جمعیت، کوچه های تو در تو و دست فروشهای متعددی روبه رو میشدید که در کنار کاروانسراها و تیمچه های پایین خیابان، دربه در به دنبال مشتری میگشتند. دروازه پایینخیابان، ورودی شرقی شهر مشهد بود. اما اگر میخواستید از ورودی غربی وارد شهر شوید، منظره ای که میدیدید، کاملاً فرق میکرد. دروازه بالاخیابان، در کنار باغهای بزرگ شهری قرار داشت و نمایی که مسافر میدید، به ویژه در بهار و تابستان، نمایی سبزرنگ و جذاب بود. در کنار نهر نادری که از وسط خیابان مشهد میگذشت و آب چشمه گیلاس و چند قنات مهم را به سوی حرم رضوی میبرد، تعدادی آسیاب آبی وجود داشت که به آنها در ادبیات قدیمی «طاحونه» میگفتند. علاوه بر اینها، در آن منطقه، میشد ده ها یخچال سنتی را دید که یخ مورد نیاز شهر در تابستان، به وسیله آنها تأمین میشد. آب نهر نادری، در مسیر بالاخیابان، بسیار تمیزتر بود؛ چون قرار بود آب نهر از حرم رضوی بگذرد، زائران و مجاوران، به احترام آن مکان مقدس، از آلوده کردن آب، خودداری میکردند؛ این وضعیت، در پایین خیابان و بعد از عبور آب از صحن عتیق حرم رضوی، دیگر وجود نداشت و استفاده از آب نهر نادری، به هر شکلی مجاز میشد!
حرم و جذابیتهای ۱۵۰ سال قبل آن : اما برگردیم به مهم ترین بنای شهر مشهدِ ۱۵۰ سال قبل که در دوره ما و البته در دوره فرزندان و نوادگان ما، همچنان مهم ترین بنای شهر و بلکه دلیل شکل گرفتن مشهد است؛ یعنی حرم مطهر امام رضا (ع). خیابان مشهد، از دو سو، به حرم رضوی میرسید و این مکان مقدس، توسط محلات شش گانه مشهد، یعنی نوغان، «بالاخیابان»، «سراب»، «سرشور»، «عیدگاه» و «پایینخیابان» احاطه میشد. هر کدام از این محلات، از نعمت مجاورت حرم رضوی برخوردار بود. ۱۵۰ سال قبل، هر کدام از محلات مشهد، برای خودش قبرستان مجزا داشت، اما مهم ترین قبرستان شهر، یعنی قبرستان «قتلگاه» در شمال حرم رضوی، جنبه عمومی به خود گرفته بود و حتی مردم دیگر مناطق ایران و کشورهای همجوار نیز، اموات خود را برای دفن به آنجا منتقل میکردند. قتلگاهِ ۱۵۰ سال قبل که نام خود را از واقعه سال ۵۱۲ ق و حمله مردم تابران به مشهد گرفته بود، وسعت بسیار داشت و شاید هزاران قبر را در بر میگرفت. در داخل حرم رضوی ۱۵۰ سال قبل، افزون بر صحن عتیق که یادگار امیرعلیشیر نوایی درگذشته ۸۷۹ خورشیدی و دوران حکومت سلطانحسین بایقرای تیموری بود و در دوره شاهعباس یکم صفوی درگذشته ۱۰۰۷ خورشیدی به چهار برابر اندازه اولیه گسترش یافت، صحن نو هم، در دوره فتحعلیشاه قاجار (درگذشته ۱۲۱۳ خورشیدی) بر زمینی موسوم به باغ ایلخانی پا گرفت و در دوره ناصرالدینشاه، یعنی همین عهدی که داریم دربارهاش صحبت میکنیم، کارهای مربوط به معرق کاری و طلاکاری ایوان آن، رو به پایان بود. ایوان طلای این صحن، بعدها به «ایوان ناصری» معروف شد. در همین دوره، کتیبه های بسیار زیبای این صحن، توسط محمدحسین شهیدی مشهدی به رشته تحریر درآمد و در زمره آثار هنری نفیس و ارزنده جهان اسلام قرار گرفت. آثاری که همچنان بر اطراف ایوانهای صحن نو، خودنمایی میکند.
حکایت بازارهای مشهد : بازارهای مشهدِ ۱۵۰ سال قبل، مانند امروز، خیلی شلوغ بود. به غیر از کاروانسراهای پایین خیابان و چند کاروانسرای بیرون شهر که محل اتراق کاروانهای مسافرتی و تجاری محسوب میشد، اصلی ترین بازار مشهد، در امتداد محله سرشور، از جنوب شهر، تا ضلع غربی حرم رضوی قرار داشت. این بازار، بعد از طی کردن محله سرشور و رسیدن به نزدیکی حرم، به میدان «سرسنگ» و محدوده حمام «مهدیقلیبیگ» میرسید و از آنجا، تا ضلع غربی صحن عتیق امتداد داشت و بعد از صحن نیز، تا ابتدای قبرستان قتلگاه، ادامه پیدا میکرد. این بازار، شامل تیمچه های مختلفی بود که اصناف گوناگون، مانند کفش دوزها، زرگرها، سنگ تراشها، پوستین دوزها و ... در آن مستقر بودند و صدالبته، در فصل های زیارتی، جای سوزن انداختن نبود. ناصرالدین شاه در سفر سال ۱۲۶۲ خورشیدی به مشهد، در این بازار به تفرج پرداخت و دستورهایی برای زیبا سازی آن صادر کرد. با این حال، آتشسوزی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، آثار آن زیبایی زایدالوصف را از میان برد و امروزه، تنها آب انبار «حوض چهل پایه» در بازار فرش مشهد، خبر از روزهای پررونق این بازار باشکوه میدهد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
اولین بارو و دروازه های قدیم مشهد
شهر مشهد در ابتدای دهه 1300 ش دارای برج و بارو و دروازه بود. که برای ورود و خروج مردم و بارو بنه و دواب بارکش و اسب و استر و گاری یا کالسگه آنان در دروازه شهر عوارض میگرفتند.... اولین بارو و دروازه های قدیم مشهد شهر مشهد در ابتدای دهه 1300 ش دارای برج و بارو و دروازه بود. که برای ورود و خروج مردم و بارو بنه و دواب بارکش و اسب و استر و گاری یا کالسگه آنان در دروازه شهر عوارض میگرفتند.دروازههای مشهد عبارت بودند از دروازه نوغان در انتهای راسته نوغان نزدیک به باغات دریادل دروازه بالا خیابان در حدود کوچه سرآسیاب نزدیک به دروازه قوچان ، دروازه سراب در خیابان سعدی ،دروازه ارک بین فلکه ده دی و بیمارستان سینا ، دروازه عیدگاه در اواسط کوچه عیدگاه و دروازه پایین خیابان نزدیک به پنج راه و دروازه میرعلی در انتهای کوچه گنبدخشتی در محل کوچه جوادیه محدوده شهری نیز در همین مسیر قرار داشت ولی بافت مسکونی و جمعیتی شهر بسیار کوچکتر از این بود زیرا کمی مانده به باروی شهر کاروانسراها باغات میوه و مزارع تربار شهر بود و مشهد غیر از بالاخیابان و پایین خیابان هیچ خیابان دیگری نداشت .
بنای دیوار مشهد خراسان به دست امیر علی کاکویه
در سال 505 هجری قمری، امیر علی کاکویه اقدام به بنای دیوار شهر مشهد در خراسان کرد. این رویداد تاریخی که در دوران حکومت او رخ داد، نقش مهمی در تحکیم و امنیت این شهر ایفا کرد. مشهد که به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای خراسان شناخته میشد، با این اقدام به مکانی امن تر و مستحکم تر تبدیل شد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) خراسان در آن دوران به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت مذهبی، همواره مورد توجه حکومتهای مختلف بود. مشهد به عنوان مرکز زیارتی شیعیان و محل دفن امام رضا، از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. امیر علی کاکویه که از حاکمان محلی خراسان بود، با درک این اهمیت، اقدام به ساخت دیوار شهر کرد تا از آن در برابر حملات احتمالی محافظت کند. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) . ساخت دیوار مشهد به مباشرت امیر علی کاکویه انجام شد. این دیوار نه تنها به عنوان یک سازه دفاعی، بلکه به عنوان نمادی از قدرت و اقتدار او نیز شناخته میشد. با تکمیل این پروژه، شهر مشهد به یکی از مستحکم ترین شهرهای منطقه تبدیل شد و امنیت ساکنان آن تا حد زیادی افزایش یافت. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) . بنای دیوار مشهد نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به عنوان یکی از اقدامات مهم امیر علی کاکویه در تاریخ خراسان ثبت شد. این دیوار به عنوان بخشی از میراث تاریخی مشهد، تا سالها پس از آن نیز مورد استفاده قرار گرفت و نقش مهمی در حفظ و نگهداری شهر ایفا کرد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97) بنای دیوار مشهد به دست امیر علی کاکویه در سال 505 هجری قمری، یکی از رویدادهای مهم تاریخی در خراسان بود. این اقدام نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به عنوان نمادی از قدرت و اقتدار او نیز شناخته شد. این دیوار به عنوان بخشی از میراث تاریخی مشهد، تا سالها پس از آن نیز مورد استفاده قرار گرفت و نقش مهمی در حفظ و نگهداری شهر ایفا کرد. )ترجمه تقویم التواریخ، جلد 1، صفحه 97)
ساخت دیوار دفاعی مشهد توسط عضدالدین فرامرز بن علی در سال ۵۱۵ قمری
در سال ۵۱۵ هجری قمری، عضدالدین فرامرز بن علی، حاکم وقت مشهد، دستور ساخت دیواری مستحکم و دفاعی را در اطراف شهر مشهد صادر کرد. این اقدام با هدف محافظت از شهر و ساکنان آن در برابر تهدیدات خارجی و حملات احتمالی انجام شد. مشهد در آن دوران به عنوان یکی از شهرهای مهم مذهبی و سیاسی ایران شناخته میشد و وجود چنین دیواری امنیت شهر را افزایش میداد. این دیوار نه تنها بهعنوان یک سازه دفاعی، بلکه بهعنوان نمادی از قدرت و اقتدار حاکمیت عضدالدین فرامرز نیز محسوب میشد. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523) . دیوار ساخته شده توسط عضدالدین فرامرز بن علی از استحکام بالایی برخوردار بود و بهگونهای طراحی شده بود که بتواند در برابر حملات دشمنان مقاومت کند. این دیوار بهعنوان یک مانع دفاعی، شهر را از هرگونه تهاجم احتمالی محافظت میکرد. ساخت چنین دیواری در آن زمان نشان دهنده توجه حاکمان به امنیت شهروندان و اهمیت استراتژیک مشهد بود. این اقدام همچنین باعث افزایش اعتماد مردم به حاکمیت و تقویت جایگاه سیاسی عضدالدین فرامرز شد. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523) . ساخت دیوار دفاعی مشهد نه تنها امنیت شهر را افزایش داد، بلکه به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی آن نیز کمک کرد. با وجود این دیوار، تجار و بازرگانان با اطمینان بیشتری به فعالیتهای اقتصادی خود ادامه دادند و این امر باعث رونق تجارت در منطقه شد. علاوه بر این، مشهد بهعنوان یک شهر مذهبی، با وجود این دیوار، به مکانی امنتر برای زائران تبدیل شد و این موضوع بر اهمیت مذهبی و فرهنگی شهر افزود. این اقدام عضدالدین فرامرز بن علی به عنوان یکی از اقدامات مهم در تاریخ مشهد ثبت شده است. (الكامل في التاريخ جلد : 10 صفحه : 523)
مروری بر تاریخچه «بالاخیابان» و «پایین خیابان» که نخستین خیابان مشهد است
نخستین خیابان مشهد
محلات قدیم مشهد با بوی ادویه های زیر بازارچه، هرم آفتاب پهن شده روی صدای «حیعلیصلاه» ظهر، اشک حلقه زده در تماشای حرم و لخلخ دمپایی زائرانی که راه سمت خانه دوست پیش گرفته اند، محلات قدیم مشهد با سایه سار درختهای توتش که هر خُلق گرفته ای را شیرین و عطرِ سرخی پیچ انارهای لم داده روی لبه دیوارهایش، دِماغ جان را تازه میکند، محلات قدیم مشهد با خانه ها، مغازه ها، مردها، زنها و بچه هایش همه و همه حلقه نگین انگشتری حضرت رضا (ع) هستند، زیرا به یمن حضور او، مشهد شهر قلبهای مسلمان شده است. حالا این را که مشهد با کوچه های خاکی و خانه های کاهگلی اش، کی رنگوروی شهر به خود گرفته است، باید در تاریخ نخستین خیابانکشیِ آن جست وجو کرد. طبق منابع تاریخی، طول عمر این خیابان به عهد شاه عباس صفوی میرسد. درواقع یکی از اقدامات عمرانی صفویان در دوران زمامداریشان، خیابانکشی در مشهد بوده است که بعدها آن خیابان به دو قسمت «پایینخیابان» و «بالاخیابان» معروف میشود. جالب است بدانید که تا زمان شاه عباس اول صفوی در همه ایران، تنها دو خیابان ساخته شده بود که یکی در هرات و دیگری در قزوین قرار داشت. خیابان «هرات» که دست کم از هزار سال پیش از آن به نام «دشت خدایان» معروف بود، در زمان تیموریان تبدیل به محله خیابان شد و پس از آن هم شاه تهماسب صفوی در قزوین خیابانی احداث کرد، اما همزمان با انتقال مرکز حکومت صفویه از قزوین به اصفهان و احداث میدان چهارباغ در آن شهر توسط شاه عباس، وی سومین خیابان ایران را هم به طول تقریبی سه کیلومتر از شمالغرب مشهد به جنوب شرق آن احداث میکند. بعدها و در سده یازدهم هجری قسمت علیای این خیابان که حدود دو کیلومتر طول دارد و در شمالغرب واقع است، به «بالاخیابان» و قسمت سفلای آن که در جنوب شرق قرار دارد، به «پایین خیابان» مشهور میشود. درواقع این خیابان سراسری، شهر را به دو بخش شمالی یا پشت به حضرت و همچنین بخش جنوبی یا رو به حضرت تقسیم میکرد که بخش نخست (پایین خیابان) شامل محلات قبر میر، نوغان، قتلگاه و تپل محله میشد و قسمت دوم (بالاخیابان) محلات باغ عنبر، سراب، چهارباغ، سرشور، عیدگاه و جدیدها را دربر میگرفت. خلاصه اش اینکه آبادانی شهر مشهد تا قبل از توسعه و خیابانکشیهای جدید، بر محور و امتداد همین خیابان بوده است.
بافت جغرافیایی محله پایین خیابان
طول این محله حدود یک کیلومتر است که از حرم مطهر تا دروازه پایین خیابان امتداد دارد. در گذشته محله پایین خیابان که دارای بیشترین واحد مسکونی و کمترین تعداد باغ بوده، فقیرترین محله شهر محسوب میشده است. قرار داشتن این محله در قسمت شرق و پایین دست شهر، سبب میشده است که آب خیابان و آبهای فصلی و فاضلاب شهر در نهایت کثیفی به این محله برسد. علاوهبر این قرار داشتن پایین خیابان در حد فاصل محله سوداگر و جهودنشین عیدگاه و محله قدیمی و روستایی طبع نوغان و همچنین واقع بودن این محله بر سرِ شاهراه های تجاری و سیاسی و نظامی سرخس و مرو و هرات (محل حملات ترکمانها، ازبکها و افغانها) این محله را تبدیل به محله ای پرمخاطره و آسیب پذیر کرده بود.
مشاغل مردم محله پایین خیابان
بر طبق آنچه شاهزاده زین العابدین میرزای قاجار در کتاب نفوس ارض اقدس نوشته، جمعیت عموم محله پایین خیابان را پیشه وران خرده پا و صاحبان مشاغل فقیرانه تشکیل میداده است. در آماری که او گرفته است، اعیان و دولتمردان کمتر در این محله سکونت داشته اند و شغل مردم این محله نیز باجگیر، بقال، حمال، خرکار، خرده فروش، درویش، دستفروش، دلال، زارع، ساربان، سبزی کار، سقا، شالباف، علاف، قصاب، کاه فروش، کهنه دوز، کلاه دوز، مقنی، نعل بند، هیمه کش و کارکنان و نوکران دولت و آستان قدس، ثبت شده است.
بافت جمعیتی محله پایینخیابان
محله کوچک غیرشمارها یا (غریب زادهها) در همین محله و محله نوغان (ظاهرا در کوچه سیاه آب یا سیاوون) واقع بوده است. درنتیجه ۲۳ خانوار از ۳۵ خانوار غریب زاده شهر در پایین خیابان می زیسته اند که بیشترشان خراط و مطرب بوده اند. همچنین وجود اراضی وسیع و حاصل خیز و موقوفه آب خیابان مشهد (متعلق به آستان قدس) در بیرون دروازه پایین خیابان، سبب شده بود که تعداد زارعان این محله نیز درخورتوجه باشد و داروغه مزارع آستان قدس به همراه یک داروغه دیگر در همین محله ساکن شوند. بیشترین کارخانه های شعربافی و کاروانسراها و تیمچه های شهر نیز در این محله قرار داشته است. طبق نخستین سرشماری مشهد در سال ۱۲۷۵ هجریشمسی، تعداد خانوارهای این محله ۱۲۵۷خانوار ذکر شده است. همچنین بناهای محله در آن سال، ۲ مدرسه، ۱۴مسجد، ۱۴تکیه، ۵کاروانسرا و تیمچه، ۱۵حمام، ۱۰ آبانبار، ۱۲کارخانه و ۲۱باغ بوده است.
بافت جمعیتی محله پایین خیابان
بالاخیابان با اینکه ظاهرا بیشترین وسعت را درمیان محلات شهر داشته و در بلند آب و بالادست هم واقع بوده، تعداد منازل و جمعیت اهالی آن کمتر از دیگر محلات بوده است؛ چراکه آب خیابان و بیشترین قنات های مشهد از این محله وارد شهر میشده که باغ ها و باغچه های اعیان نشینها را آبیاری میکرده است. باغهای هشت آباد، عنبر، سنگی، منبع و باغ های سرده، سعد آباد و نکاح که در بالاخیابان یا در جوار آن قرار داشته اند، برای مردم مشهد آشنا هستند. این بافت اعیان نشین سبب شده است در کتاب نفوس ارضاقدس، نام نقیب سادات رضوی، داروغه آب خیابان، شیخ الرئیس (رئیس دارالشفای آستان قدس) و تعداد دیگری از صاحب منصبان بلندپایه در فهرست ساکنان آن دیده شود. طبق سرشماری صورت گرفته در سال۱۲۷۵ هجریشمسی، تعداد خانوارهای این محله ۲۴۷۲خانوار برآورد شده است. همچنین بناهای محله در آن سال به این شرح است: ۲ مدرسه، ۳۸مسجد، ۱۲تکیه، ۱۷کاروانسرا و تیمچه، ۱۰حمام، ۱۵آبانبار، ۵۹کارخانه و ۳۷باغ.
مزار پیر پالان دوز
این مقبره متعلق به محمدعارف عباسی، از عرفای بزرگ قرن دهم هجری و قطب سلسله ذهبیه است. بنای این مزار، چهارضلعی است و دارای گنبدی پیازیشکل و یک ایوان آجری زیباست. در داخل بقعه بر سقفها بقایای نقاشیهایی از دوران صفویه وجود دارد. همچنین بنا با کاشیهای ساده فیروزهایرنگ تزیین شده است و تاریخ ساخت آن به سال۹۸۵ (ه. ق) پهلو میزند.
مدرسه عباسقلیخان
مدرسه عباسقلیخان یکی از مدارس بزرگ مشهد است که در زمان زمامداری صفویان ساخته شده است. بانی اصلی این بنا فردی به نام عباسقلیخان شاملو بوده که حاکم هرات بوده است. بر روی کتیبه ای که در سردر مدرسه وجود دارد، نام عباسقلیخان ذکر شده است و تاریخ ساخت بنا را نیز سال ۱۰۷۷ هجری قمری ذکر کرده اند. این مدرسه، یکی از شاهکارهای معماری در ایران محسوب میشود.
مصلای پایینخیابان
این بنا در گذشته در بیرون از حصار شهر واقع بود و نظر کاروانیان را به سوی خود جلب میکرد. مصلای پایین خیابان در سال ۱۰۸۷ قمری، اوایل عهد صفوی مقارن با زمامداری شاه سلیمان صفوی، به سعی و اهتمام حاجملک و معماری حاجیشجاعه، بنای اصفهانی، به امر نواب عالی مقام (ابوصالح)، از نقبای سادات رضوی مشهد (بانی مدرسه نواب) بنیان شده و در تاریخ ۱۵دی۱۳۱۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران با شماره ۱۴۱ به ثبت رسیده است.
شکلگیری محلات اطراف نخستین خیابان
به مرور هسته های جمعیتی در اطراف این خیابانها سکنا میگزینند و محلات را تشکیل میدهند؛ درواقع در مراحل اولیه شکل گیری شهر، به تدریج مسیر سه کانون اصلی سناباد، نوغان و مجموعه حرم به شکل طولی به کاربری مسکونی تبدیل میشوند؛ بهویژه مسیر سناباد به حرم که علاوه بر راه زیارتی، کانال آبیاری اراضی اطراف نیز بوده است. هم زمان با رشد تدریجی شهر، مسیر راه های کاروانی منتهی به حرم به ویژه مسیر دروازه قوچان در شمال غرب و پایین خیابان در شرق نیز اشغال میشود و محلاتی ازقبیل سراب، چهارباغ و... به وجود می آیند. درنتیجه ظرفیت کانونهای نوغان و سناباد در مقایسه با هسته زیارتی، کاهش مییابد و رشد فیزیکی شهر تحت تاثیر کانون مذهبی و راه های کاروانرو قرار میگیرد و این محورهای ارتباطی همزمان نقشهای اقتصادی را نیز ایفا میکنند.
وجه تسمیه بالاخیابان و پایینخیابان
محله پایین خیابان که شامل دو حاشیه بخش سفلای خیابان مشهد است، میان محلات عیدگاه و نوغان قرار دارد، لذا عمر و قدمت آن کمتر از محله عیدگاه نیست، اما تا پیش از احداث خیابان توسط شاه عباس صفوی، محله مزبور قطعا به این نام خوانده نمیشده است.
طبق منابع تاریخی، شاه عباس در آغاز و پایان این خیابان دو دروازه جدید به نامهای «بالاخیابان» و «پایین خیابان» نیز احداث میکند و پس از آن بوده است که حدود دروازه پایین تا حرم به «پایین خیابان» و از دروازه بالا تا حرم به «بالاخیابان» معروف میشود.
بافت جغرافیایی محله بالاخیابان
محله بالاخیابان که شامل دو حاشیه قسمت علیای خیابان مشهد بوده، در شمالغرب شهر و میان دو محله قدیمی سراب و نوغان قرار داشته است. درنتیجه قدمت آن به صدهاسال پیش میرسد، اما مانند محله پایین خیابان از آغاز سده ۱۱ هجری به این نام خوانده شده است. طول این محله یا قسمت علیای این خیابان، تقریبا دو کیلومتر بوده و از دروازه بالاخیابان (دروازه قوچان سابق و میدان توحید فعلی) تا حرم مطهر امتداد داشته است. این محله گرچه از وسعت زیادی برخوردار بوده، چون آب شهر در این بخش قرار داشته، بیشتر مساحت آن را باغ ها و باغچه ها دربر می گرفته است. وجود این باغ ها سبب شده بود فضای مسکونی و درنتیجه جمعیت این محله، کم باشد.
مشاغل مردم محله بالاخیابان
ازآنجاکه روستاهای فراوانی حدفاصل دروازه بالاخیابان تا چناران واقع بوده اند، بیشترین آذوقه، علف، هیزم، هیمه، سبزی و میوه شهر از طریق دروازه بالاخیابان وارد شهر میشده است و در بافت مشاغل مردم این محله، میتوان علاوه بر طبقه مرفهان و صاحب منصبان، مشاغلی، چون گاودار، مقنی، هیزم شکن، علف کش، عمله، باغدار، باغبان، باغتره کار، چوپان، دشتبان، زارع، زغال فروش، میراب، سبزیکار و سالار را هم دید. طبق منابع تاریخی، کاروانسراها و کارخانه های شعربافی این محله، کم و باغ ها و آب انبارهای آن زیاد بوده است. در قرن حاضر نیز بیشتر علافیها، تره بارفروشیها و میادین بار شهر مشهد در این محله و در جوار آن بودهاست.
باغ و نهر نادری
باغ نادری نیاز به معرفی ندارد اما، معروف ترین نهر مشهد که هنوز هم خنکای خیالش، خاطر موسپیدکرده های شهر راتر میکند، نهر نادری بوده که از این خیابان میگذشته است. این نهر از کوچه «باغ عنبر» به سمت غرب، در امتداد بالاخیابان تا دروازه قوچان فعلی، عبور میکرد و در اطراف آن کاروانسراهای بزرگ، محل نگهداری دواب اسب و شتر، کارگاههای دباغی و صباغی (آشگری و رنگرزی)، انبارهای غله و بوجاری قرار داشت. طبق اسناد تاریخی، با روی کار آمدن صفویه، به دلیل توجه آنان به شهر مشهد، افزایش جمعیت این شهر و تشدید بحرانِ کمی آب، به دستور شاه عباس کار انتقال آب از چشمه گیلاس به مشهد که با کار علیشیر آغاز شده بود، تکمیل شد. وی پس از خرید آب از صاحبان اصلی، آن را در ۱۰۲۳ هجری قمری وقف آستان قدس رضوی کرد. او خیابان مشهد (بالا و پایین خیابان) را از شرق به غرب احداث کرد. بعد از آن هم نهری با نام «نهر شاهی» در آن جاری ساخت و دستور داد در دو طرف جوی، درخت کاری کنند. طبق وقفنامه، تمامی آب چشمهگیلاس باید به صحن آستانه متبرکه آورده شود تا عامه مسلمین از آن بهره برند. دیگر آنکه احدی حق احداث نهر جدید چه در بالا و چه در پایین آستانه را ندارد که آب را به زراعت، باغات، خانهها، برکه ها و حمام های خود ببرد و فقط مردم اجازه دارند به قدر احتیاج از این آب استفاده کنند. حتی اجازه داده نشده است املاک آستانه که در مسیر این نهر قرار دارند، از این آب استفاده کنند. در این وقفنامه تأکید شده است: «پس از آنکه آب از شهر خارج شد، صرف زراعت املاک آستانه و آشپزخانه حضرت بشود.»، لذا چنین شد که نهر شاهی با گذشتن از میان خیابان به حرم میرسید. این نهر در دوره نادرشاه تغییراتی کرد، اما بعدها با افزایش جمعیت شهر، به محل شستوشوی ظروف و رختهای چرک، تبدیل و آب آن رفته رفته کثیف شد، تاآنجاکه محل انواع امراض و بیماریهای پوستی گردید؛ به همین سبب از سال ۱۳۰۰ که موضوع پوشاندن نهر مطرح شد، اتفاقی نیفتاد تا اینکه در سال ۱۳۴۴ شمسی مرحوم شهرستانی، شهردار وقت مشهد، با موافقت تیمسار سپهبد، نادر باتمانقلیچ، نایب التولیه آستان قدس رضوی که استاندار خراسان هم بود، تمام درختهای کهن چنار و... را که از زمان صفویه تا آن زمان در طول چهار کیلومتر خیابان علیا و سفلی بود، قطع کردند و روی نهر را با بتون آرمه پوشاندند. اینگونه شد که این نهر از نظرها محو شد تا این روزها محل انتقال آبهای خاکستری و سطحی مشهد باشد.
مسجد کرامت
یکی از مساجد قدیمی و معروف شهر مشهد است که در چهارراه شهدا (چهارراه نادری) واقع شدهاست. این مسجد بزرگ از گذشته بهدلیل قرابت با حرم علیبنموسیالرضا (ع)، محل رفتوآمد جمع کثیری از زوار بوده است. مسجد کرامت در دوران انقلاب، مرکز و ستاد عملیاتی راهپیماییها بود. در واقعه ۱۰دی۱۳۵۷ نیروهای نظامی شاه به مسجد و مردم اطراف حمله کردند که این واقعه به کشته و زخمی شدن عده ای از معترضان انجامید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: آشنایی بامشهد و اطراف آن
ادامه مطلب را ببينيد
