هر ملتی به جای ملت ایران بود فریب میخورد | در دروغ بافتن انصافاً حرفهای عمل میکنند | در خصوص آب و برق دروغ منتشر میکنند
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل گفت: هنر بزرگ ملت ایران این است که در جنگ روانی زمین نخورده است، هجمه آن قدر سنگین است و دروغها آنقدر حساب شده است که هر ملتی به جای ملت ایران بود فریب میخورد.

به گزارش همشهری آنلاین، آیت الله سید حسن عاملی ۲۴ مرداد در خطبههای نماز جمعه که در محل مصلای اردبیل و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد اظهار کرد: دشمن در جنگ دوازدهروزه کاملاً فهمید که قبل از تسخیر خاک ایران باید اول ذهن ایرانیان را تسخیر کند و لذا با تمام شدن جنگ، یک هجمه بسیار شدید روانی شروع شده و روزانه سیل دروغ به فضای کشور ما در کانالها و سایتها وارد میشود.
وی ادامه داد: قانون جنگ روانی این است که هر ملتی از هرجا ناراحت است دروغ را باید در آن قسمت ساخت، در دروغ بافتن انصافاً حرفهای عمل میکنند و اگر فردی آشنایی به مبدأ و ماهیت این سخنان نداشته باشد واقعاً عواطف او را با این سخنان استخدام میکنند.
امام جمعه اردبیل افزود: هزاران درود بر ملت ما، خیلی از ملتها با یک دروغ دشمن بدترین ضربه را خورده اند. مسجد بابری در هندوستان ۴۰۰ سال پیش توسط معماران هنرمند ایرانی ساخته شده بود و از جهت زیبایی در دنیا بینظیر بود، انگلستان به دروغ گفت خدای قوم خاصی در زمین این مسجد به دنیا آمده است! آن قوم ریختند مسجد را با خاک یکسان کردند و هیچ اثری از مسجد نماند و به خاک آن بعنوان محل تولد خدای آن قوم تبرک جستند.
وی ادامه داد: علت اینکه ما به این بحث وارد شدیم این است که این روزها سیل آسا در خصوص آب و برق دروغ منتشر میکنند مخصوصاً سلطنت طلبها و منافقین خوشحالند که سوژه پیدا کردهاند.
نماینده ولی فقیه در استان اردبیل در ادامه سخنان خود با اشاره به گزافه گوییهای اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی اظهار کرد: نتانیاهو بیحیایی را به اوج رسانده و گفته شاهکارهایی که من میکنم باید در دانشگاههای دنیا تدریس شود! آنچه باید در دانشگاهها تدریس شود این است که چگونه میشود یک انسان آنقدر سقوط میکند صد هزار زن ، مرد، کودک و بیگناهان را میکشد اما باز دلش به رحم نمیآید و باز از خونخواری سیر نمیشود! آیا اشکال از عقیده است؟ آیا اشکال از طغیان نفس است؟ خونخواری نتانیاهو باید توسط روانشناسان و علماء تربیت در دانشگاه ها تدریس شود که بخاطر اینکه استیضاح نشود و دولت او سقوط نکند افسار خود را به بنگویر و اسموتریچ داده و حاضر است بخاطر ریاست دو میلیون اهل غزه همه را بکشد.
آیت الله عاملی گفت: آنچه در دانشگاهها باید تدریس شود این است که بیحیایی حدی دارد ولی چگونه میشود که یک رژیمی بیحیایی را به نقطه حیرت آور میرساند تمام قوانین بین المللی را زیر پا میگذارد حیا نمیکند، بهترین انسانهای روی زمین را ترور میکند حیا نمیکند.
وی گفت: آنچه باید در دانشگاهها تدریس شود مخصوصاً این است که چگونه یک ملتی دو سال تحت سنگینترین شکنجه، کشتار، فشار، قتل، غارت و نسل کشی قرار میگیرد و تمام قوای شر دنیا علیه او هجمه میکند اما اراده آنها شکسته نمیشود اظهار ضعف و عجز نمیکنند تسلیم نمیشوند اما باز مثل کوه ایستاده است و وطن خود را که دیگر چیزی از آن نمانده ترک نمیکند و مهم تر این است که خداوند از این ملت بزرگ چگونه پذیرایی خواهد کرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: حماقت بالاتر از این نمیشود که اسرائیل اصلیترین ثروت ملت ایران یعنی دانشمندان نخبه و مبتکر را از ملت ایران گرفته و حالا میگوید میخواهم برای شما آب تهیه کنم آب ثروت است ولی ثروت بزرگتر مغزهای متفکر یک کشور است
وی افزود: حماقت بالاتر از این نمیشود که در هر بار که برای ایرانیان کلیپ درست میکند ایرانیها به او میگویند گرگ در لباس میش! ولی باز حیا نمیکند.
آیت الله عاملی در پایان گفت: حماقت دیگر این است که ترامپ میگوید از فردو و نطنز چیزی نمانده است از آن طرف میگوید ایران باید با نظارت آژانس بر نطنز و فردو موافقت کند!
- نتانیاهو ۵ هدف اصلی اش را اعلام کرد
- دبیر کل حزب الله به تصمیم دولت لبنان واکنش نشان داد | اگر اسرائیل را از لبنان بیرون کنید...
- تعلل کنیم، بساط اسرائیل تا اردن و مصر پهن میشود! | در برابر نتانیاهو درنگ نکنید
- ما برای مقابله با پروژه اسرائیلی-آمریکایی، نبردی کربلاییگونه خواهیم داشت
- انتقاد نرم ترامپ از اسرائیل!
- واکنش به یورش بنگویر به سلول انفرادی مروان برغوثی
- جسد یک جسد صهیونیستی نظامی دیگر پیدا شد + ویدئو | رواج موج خودکشی نظامیان صهیونیست
نقشهای که اسرائیل برای ایران کشیده / آیا حمله قریبالوقوعی در راه است؟
- · هر ملتی به جای ملت ایران بود فریب میخورد | در دروغ بافتن انصافاً حرفهای عمل میکنند | در خصوص آب و برق دروغ منتشر میکنند
- · اعضای رژیم صهیونیستی بیحیا هستند | نمیتوان در مقابل آنها اسلحه را زمین گذاشت | مکانیسم ماشه در مقابل آن تحریمها چیزی نیست
- · دریچهای که در پایگاه زیرزمینی جلسه شعام بود، براثر موشک ایجاد شد
- · علمالهدی: فشارها و تحریمهای آمریکا مانع پیشرفت ایران نشد
- · هر سخن و کلامی که اقتدار ملی را مخدوش کند بدون تردید حرام است
- · آیا حمله قریبالوقوعی در راه است؟
- · دبیر کل حزب الله به تصمیم دولت لبنان واکنش نشان داد | اگر اسرائیل را از لبنان بیرون کنید...
- · تعلل کنیم، بساط اسرائیل تا اردن و مصر پهن میشود! | در برابر نتانیاهو درنگ نکنید
- · ما برای مقابله با پروژه اسرائیلی-آمریکایی، نبردی کربلاییگونه خواهیم داشت
- · انتقاد نرم ترامپ از اسرائیل!
- · واکنش به یورش بنگویر به سلول انفرادی مروان برغوثی
- · جسد یک جسد صهیونیستی نظامی دیگر پیدا شد + ویدئو | رواج موج خودکشی نظامیان صهیونیست
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۵۰۶ | قدمهای تمدنساز
پانصد و ششمین شماره نشریه الکترونیکی خط حزبالله با عنوان «قدمهای تمدّنساز» منتشر شد.
سرمقاله خط حزبالله، در آستانه اربعین حسینی به این سؤال پاسخ داده است که راهپیمایی جهانی اربعین چرا و چگونه ظرفیت تمدّنسازی دارد؟
«روایت» این شماره، به توصیف نقش بیبدیل علما در احیاء سنت راهپیمایی اربعین در سال ١٣۵۵هجری شمسی پرداخته است.
نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور میتوانند در چاپ و توزیع این نشریه در مساجد و هیئتهای مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
این شماره خط حزبالله به روح مطهر طلبه شهید مدافع حرم میرزا محمود تقیپور که در روز اربعین به شهادت رسید، تقدیم شده و فرازی از وصیتنامه این شهید را مرور کرده است.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
نگاهی به کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه»
شرافتمان را به این سلاح مدیونیم!
جنگ ۳۳ روزه که در سال ۲۰۰۶ بین حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاد نقطه عطفی بر تثبیت حزبالله به عنوان مدافعین مرز لبنان بود. این نبرد جانانه که در شراطی نابرابر بین یک نیروی مقاومت مردمی و ارتشی مجهز و تحت حمایت قدرتهای جهانی رخ داد زوایای پنهان زیادی دارد که معمولاً به آنها پرداخته نمیشود. کتاب ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه یکی از بهترین منابع برای بازخوانی اتفاقاتی است که طی این یک ماه و سه روز پیش آمد.
مقدمه
روایتها در بستر جنگ، تنها بازگویی خاطرات نیستند؛ آنها ابزارهایی حیاتی برای شکلدادن به حافظه جمعی، فهم سیاسی و هویت ملّی به شمار میآیند. هر جنگ مجموعهای پیچیده از رخدادهای میدانی، تصمیمهای سیاسی، فشارهای اجتماعی و تعاملات بینالمللی است که بدون ثبت و روایت دقیق، در گذر زمان یا فراموش میشوند یا دستخوش تحریف و بازخوانی گزینشی قرار میگیرند. روایتهای دستاول، بهویژه از سوی افرادی که در مرکز تصمیمگیری یا میدان نبرد قرار داشتهاند، امکان بازسازی واقعیتر تصویر رویداد را فراهم میکنند و به پژوهشگران، سیاستگذاران و نسلهای بعد این فرصت را میدهند که از تجربههای گذشته درس بگیرند.
در زمان حاضر، چنین روایتهایی نقش مرجع برای تحلیل بحرانهای مشابه را ایفا کرده و میتوانند به شفافیت در مسئولیتپذیری و اصلاح ساختارهای تصمیمگیری کمک کنند. در آینده نیز، این روایتها میراثی مکتوب خواهند بود که مسیر فهم تاریخی را هدایت کرده، از تحریف حقیقت جلوگیری میکنند و الهامبخش نسلهایی خواهند شد که هنوز جنگ را تجربه نکردهاند اما باید برای مواجهه با بحرانهای احتمالی آماده باشند. به این ترتیب، روایت جنگ پلی است میان گذشته و آینده؛ پلی که بدون آن، تاریخ نه تنها ناقص، بلکه آسیبپذیر در برابر فراموشی و تحریف خواهد بود. به همین علت و بر همین اساس نگاهی انداختهایم به کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» نوشته «علی حسن خلیل» و ترجمه «صفاالدین تبرائیان» که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
علی حسن خلیل کیست و چرا روایت او از جنگ ۳۳ روزه مهم است؟
علی حسن خلیل (متولد ۱۹۶۴ در منطقه حبوش، لبنان) از سیاستمداران شناختهشده جنبش اَمَل و عضو برجسته ساختار سیاسی لبنان است. او دارای مدرک حقوق از دانشگاه لبنان بوده و در طول سالهای گذشته در سمتهای کلیدی متعددی خدمت کرده، از جمله وزیر کشاورزی، وزیر بهداشت و وزیر دارایی، که این تجربهها تصویری از تجارب مدیریتی او در سطوح مختلف سیاسی و اداری ارائه میدهد. اهمیت روایت خلیل در کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» از آنجا ناشی میشود که او در مقام معاون سیاسی رئیس مجلس نبیه بری در زمان جنگ ۳۳روزه ۲۰۰۶ قرار داشت و بهصورت دستاول در جریان رایزنیها، مذاکرات و تصمیمسازیها مشارکت مستقیم و مستمر داشت؛ این جایگاه او را قادر ساخت که درک دقیق و لحظهبهلحظهای از تماسها و گفتمانها با بازیگران داخلی نظیر دولت فؤاد سنیوره، جریانهای سیاسی داخلی و همچنین میانجیگران منطقهای و بینالمللی استخراج کند.
او در گزارشی با ساختاری روزشمار و جزئینگر، روند چانهزنیها بر سر قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت و مواضع مختلف کنشگران سیاسی را بازنمایی میکند و تعاملات پشتپردهای که معمولاً در گزارشهای رسانهای یا رسمی بازنشر نمیشوند را بهصورت مستند ثبت کرده است. چنین روایت دستاول و مستندی باعث میشود که این اثر بهعنوان یک منبع منحصر بهفرد در بررسی ساختارهای بحران و مدیریت سیاسی جنگ ۲۰۰۶ مورد توجه قرار گیرد. در شرایطی که نبض روایتهای نرم از مسائل سختی همچون جنگ در دست طرفهای غربی و جهان اولیها قرار دارد، تلاش برای ایجاد روایتهای نو بر اساس یافتههای و حقایق مستند، راهی است صحیح برای پس گرفتن نقش آفرینی در میدان روایتها. کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» از مهمترین تلاشهای یک جنبش شیعی برای روایتسازی و مستند کردن تلاشهایی است که علیه جنگ افروزی رژیم صهیونیستی انجام شده است.
نگاهی گذرا به فصول و محتوای کتاب
«ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» ساختاری روایی دارد که بر پایه چند فصل اصلی سامان یافته و هر فصل بازتابدهنده مرحلهای از جنگ ۳۳روزه و پیامدهای آن است. فصل نخست به بستر سیاسی، اجتماعی و امنیتی پیش از آغاز جنگ میپردازد و فضای پرتنش لبنان را در آستانه تابستان ۲۰۰۶ ترسیم میکند. نویسنده در این بخش به شرح روابط نیروهای داخلی، اختلافات جناحی و پیامدهای حوادث پیشین بر وضعیت کشور میپردازد. فصل دوم و سوم به آغاز درگیریها و واکنشهای فوری دولت، حزبالله، ریاست مجلس و سایر بازیگران داخلی اختصاص دارد. این دو فصل در قالب روایت روزبهروز، تغییر صحنهها و تصمیمات را همراه با تماسهای اولیه با میانجیها ثبت میکنند. بخش میانی کتاب که حجیمترین قسمت آن است، به جلسات محرمانه، تماسهای مستمر با سازمان ملل و گفتوگوهای پشتپرده با کشورهای عربی و غربی میپردازد.
خلیل با ذکر جزئیات، روند پیچیده مذاکرات منتهی به پیشنویس و تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت را بازگو میکند و مواضع متفاوت طرفهای داخلی و خارجی را روشن میسازد. در این بخش، نقش محوری نبیه بری بهعنوان واسط میان جناحها و هماهنگکننده مذاکرات بینالمللی برجسته شده است. فصل پایانی به ارزیابی پیامدهای جنگ در سطوح سیاسی و امنیتی میپردازد و درسهایی را که از این بحران استخراج شد، مرور میکند. نویسنده بر ضرورت ثبت رویدادها برای جلوگیری از تحریف تاریخ تأکید میکند و تجربه جنگ ۲۰۰۶ را بهعنوان نمونهای از تعامل پیچیده میان مقاومت، سیاست داخلی و فشارهای خارجی معرفی مینماید. این ساختار فصلی به خواننده امکان میدهد تا خط سیر وقایع را بهصورت همزمان در دو بُعد زمانی و محتوایی دنبال کرده و با پشتصحنه تصمیمگیریها و فضای پرتنش آن روزها آشنا شود. بدین ترتیب، کتاب نه تنها گزارشی از گذشته، بلکه منبعی تحلیلی برای فهم بحرانهای مشابه در آینده بهشمار میآید.
قطعنامه ۱۷۰۱ و خلع سلاح حزبالله
«علی حسن خلیل» بخش مهمی از کتاب خود را به قطعنامه ۱۷۰۱، شیوه تصویب و اجرای آن، حواشی آن و علیالخصوص فشاری که توسط جریانهای و قدرتهای مختلف برای خلع سلاح حزبالله براساس تصویب این قطعنامه وارد میشد اختصاص داده است. خلیل در این بخشها مخاطبان را با مشکلات بسیار بزرگی که بر سر راه مقاومت، حفظ سلاح آنها و شیوه و متن نهایی قطعنامه ۱۷۰۱ ایجاد شده بود آشنا میکند. لبنان کشوری است که بیشتر قومی و قبیلهای اداره میشود و فرقهها و نحلهها بیش از موجودیت واحدی به نام لبنان اهمیت دارند. بر همین اساس، حتی در دولت یک دیدگاه واحد بر سر هیچ موضوع مهمی وجود ندارد و خود این باعث ایجاد فضایی بسیار مناسب برای سواستفاده منفعت طلبان و همچنین قدرتهای جهانی فراهم کرده است.
روایت خلیل به مخاطب نشان میدهد که آمریکاییها و در کنار آنها فرانسویها چه خواب و خیال خامی برای خلع سلاح مقاومت و بردن قطعنامه ۱۷۰۱ ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد در سر داشتهاند. آنها که در ابتدا خواستار تسلیم بی قید و شرط حزبالله و آزادی فوری اسرای صهیونیست شده بودند، بعد از عملکرد افتخار آمیز مقاومت اسلامی و اجبار به مذاکره و مصالحه، تلاشهای خود را به وادار کردن حزبالله به خلع سلاح ذیل قطعنامه ۱۷۰۱ معطوف کردند. این البته قابل درک است، ابرقدرتهای جهانی هشتاد سال است که تمام تلاش خود را میکنند تا در تمام مواردی که به رژیم صهیونیستی مرتبط است بیشترین منافع ممکن را برای او به دست بیاورند. تأسفآور اینجاست که در اوج مقاومت و جانفشانی جوانان غیور حزبالله، سیاستمداران نزدیک به غرب در لبنان به نیت آنکه حزبالله را تضعیف و کار آن را یکسره کنند، به جای حمایت از مقاومت، آن را تحت فشار گذاشتند تا هرچه را که طرف غربی دیکته کرده است انجام دهد.

خلیل در این کتاب از ساعتها بحث و جدل بین نبیه بری، وزرای امل و وزاری حزبالله در برابر نخست وزیر فواد سنیوره، سعد حریری و دیگر مخالفان پرده برمیدارد که در آن سیاستمداران غربگرا به شدت تمایل دارند که لبنان پیش نویس ابتدایی قطعنامه را همانطور که هست بپذیرد و هیچ نکتهای به آن اضافه نکند. این موضع عجیب در حالی از برخی طرفهای لبنانی اتخاذ شد که حتی کشوری مثل قطر هم نکاتی در برابر این قطعنامه داشت و آن را برای لبنان قطعنامه منصفانهای نمیدانست. هرچه که بود مقاومت و بازوهای سیاسیاش توانستند از زیر این فشارها به سلامت عبور کنند و خلع سلاح حزبالله در آن مقطع تبدیل به خواب آشفتهای شد که تلخیاش به دهان مخالفان مقاومت باقی ماند.
سخن پایانی
شرایط مقاومت امروز، با دوران جنگ ۳۳ روزه شباهتهای زیادی دارد. در روزهای منتهی به تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در اوت ۲۰۰۶، حزبالله با فشاری چندجانبه مواجه بود: از یک سو، بمباران و قساوتهای رژیم صهیونیستی در جبهه میدانی و از سوی دیگر، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک داخلی و خارجی برای پذیرش شرایطی که عملاً به محدودسازی یا خلع سلاح آن منجر میشد. در آن زمان، گفتوگوها حول محور «پایان فوری جنگ» و «استقرار ارتش لبنان و نیروهای یونیفل در جنوب» متمرکز بود، اما لحن و محتوای بسیاری از طرحها، با هدف مهار قدرت نظامی حزبالله تنظیم شده بود.
امروز نیز، با وجود تفاوت در بستر و شکل بحران، شباهتهای قابلتوجهی دیده میشود: فشارهای بینالمللی و منطقهای برای وادار کردن حزبالله به عقبنشینی از موقعیتهای استراتژیک و پذیرش ترتیبات امنیتی جدید، همراه با افزایش گفتمان خلع سلاح در محافل دیپلماتیک و رسانهای. همانگونه که در سال ۲۰۰۶، حزبالله با مقاومت علیه این فشارها و مدیریت مذاکرات نقشی حیاتی در تعیین نتیجه نهایی داشت، اکنون نیز توانایی حزبالله در ایجاد موازنه بین میدان و سیاست، و در جلوگیری از تحمیل شروط یکجانبه، میتواند سرنوشت مرحله کنونی را رقم بزند. این الگوی تکراری نشان دهنده آن است که دشمنان مقاومت از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به آن نخواهند گذشت و تمام تلاش خود را برای تسلیم حزبالله، که برای آنان منفعتی کوتاه مدت خواهد داشت اما در بلند مدت موجودیت آنان را تحت خطر قرار خواهد داد، میکنند. «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» این روزها کتابی است که باید هرچه بیشتر و بیشتر خوانده شود تا مردم به خوبی با شرایطی که مقاومت با آن درگیر است، آشنا شوند.
شرافتمان را به این سلاح مدیونیم!
- قدمهای تمدنساز
- استاندار صدام، سیبیلش را گرو گذاشت اما...
- ۶۴۱۰ روز تنهایی، ۱۸ سال صبر؛ روایت زنی که جنگ را در دلش نگاه داشت
- فراز و فرود یک رابطه استاد و شاگردی
- از تهدید جنگ اخیر، فرصت میسازیم و مشکلات اقتصادمان را حل میکنیم
- تصمیم انقلابی، تبیین جهادی
- چندروایت بدونبزک از «هویدا»
سالگرد ایجاد یک نقطه عطف تاریخی مقاومت؛ روز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دبیرکل حزبالله لبنان: مقاومت سلاحش را تحویل نخواهد داد؛ کربلایی خواهیم جنگید
دبیر کل حزب الله لبنان در سخنانی به مناسبت اربعین گفت: مادامی که تجاوزات و حملات دشمن اسرائیلی ادامه دارد، مقاومت سلاحش را تحویل نخواهد داد و در صورت لزوم، کربلایی خواهیم جنگید.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه
شیخ نعیم قاسم دبیر کل حزب الله در مراسم اربعین امام حسین (ع) در بعلبک گفت: امروز آزادی و آینده و نسلهایمان را بر اساس اصل هر زمین و هر زمان پیروزی و جانفشانی و رسیدن به اهداف بزرگ است، بنا میکنیم.
وی افزود: امام حسین (ع) بستر مناسب را برای ظهور امام مهدی فراهم کرد. حضور پرشور عزاداران حسینی از همه روستاهای بعلبک الهرمل را ارج می نهم که آمدهاند تا پرچم بیعت با امام حسین را برافراشته کنند.
وی افزود: ما با مقاومت و با فلسطین و علیه یزید زمان شامل آمریکا و اسرائیل و حامی حق هستیم. مقاومت نتیجه مکتب کربلا و حیات امت اسلامی است.
نعیم قاسم تاکید کرد: پیروزی در جنگ ۳۳ روزه به مثابه پیروزی اراده و مقاومت و شکست اسرائیل و ممانعت از اشغالگری و شهرک سازی آن بود. پیروزی ما در سال ۲۰۰۶ بازدارندگی در برابر اسرائیل به مدت هفده سال ایجاد کرد.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: از جمهوری اسلامی ایران که حمایت مالی و تسلیحاتی و سیاسی از ما به عمل آورد و شهیدانی در این راه داد، کمال تشکر را داریم.
وی ضمن تاکید بر مساله فلسطین گفت: نسل کشی ملت فلسطین را از تداوم مقاومت بازنخواهد داشت. حامی فلسطین هستیم زیرا آنها صاحب زمین و اراده هستند.
شیخ نعیم قاسم گفت: شهادت نیروهای ارتش لبنان در زبقین را تسلیت عرض میکنیم. آنها شهدای وظیفه و حق و شهدای مقاومت و ارتش و کشور هستند. سخن گفتن از حاکمیت لبنان بدون مقاومت میسر نیست.
وی افزود: مقاومت، دولت را در کنترل اوضاع در جنوب لبنان یاری کرد. هشت ماه است که مقاومت هدف قرار گرفته است و باوجود آن ما صبور بودهایم. بیشتر لبنانی حامی مقاومت و ادامه آن هستند. تصمیم دولت لبنان در پنجم آگوست، لبنان را از سلاح دفاعی اش را در برابر دشمن میگیرد و زمینه را برای کشتن مبارزان و خانواده آنها فراهم میکند. این دولت در راستای خدمت به پروژه اسرائیلی، خواسته یا ناخواسته حرکت میکند.
دبیر کل حزب الله لبنان تاکید کرد: بارها گفتهایم که حملات را متوقف کنید و اسرائیل را از لبنان بیرون کنید، آنگاه ما در بحث امنیت ملی و راهبردی همکاری میکنیم. چگونه در دولت از بین بردن شرکایتان در کشور را قبول میکنید؟ شما به دنبال حمایت از لبنان نیستید بلکه به دنبال حمایت از حیات خود به زیان زندگی و حیات شرکایتان در کشور هستید. آیا کشور با حمله گروهی بر دیگری به ثبات میرسد؟
وی افزود: اگر احساس ناتوانی میکنید، دشمن را رها کنید تا با ما مقابله کند. همانطور که جنگهای متوالی اسرائیل شکست خورده است این بار نیز شکست خواهد خورد. دولت وظیفه اش ساختن کشور است نه تحویل دادن آن به اسرائیل و آمریکا.
شیخ نعیم قاسم تاکید کرد: آنانی که دم از انحصار سلاح میزنند آیا ندیدند که رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در سرزمین ما به نظامیانش به خاطر این اشغالگری تبریک میگوید؟ آیا سخنان نتانیاهو درباره اسرائیل بزرگ را نشنیدهاید؟ دولت تصمیم خطرناکی اتخاذ کرد و کشور را در معرض بحران بسیار بزرگی قرار داده است.
وی تصریح کرد: مشروعیت را مقاومت با خون شهدا به دست آورده است و به شما نیازی ندارد و به شما می گویم که ارتش لبنان را وارد فتنه داخلی نکنید. دولت لبنان، تصمیم آمریکا و اسرائیل برای نابودی مقاومت را پیاده میکند حتی اگر این روند به جنگ داخلی و فتنه داخلی بیانجامد.
شیخ نعیم قاسم بار دیگر گفت: مادامی که تجاوزات و حملات دشمن اسرائیلی ادامه دارد، مقاومت سلاحش را تحویل نخواهد داد. مقاومت سلاحهای خود را تحویل نخواهد داد و در صورت لزوم، کربلایی خواهیم جنگید و اطمینان داریم که پیروز خواهیم شد.
وی گفت: برخی می گویند که چرا پس از تصمیم دولت [لبنان] به خیابان نیامدید و حتی سفارت آمریکا نیز از این موضوع تعجب کرد. حزب الله و جنبش امل توافق کردند که آمدن به خیابان را به تعویق بیاندازند تا فرصتی به رایزنی و اصلاح تصمیم داده شود.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: «اما اگر رویارویی بر ما تحمیل شود، ما آماده هستیم و در زمان آن به خیابان می آییم یا به سمت سفارت آمریکا خواهیم رفت و یا اقدامات لازم دیگری را انجام خواهیم داد. [تاکنون] تصمیم گرفتیم در دولت بمانیم تا اوضاع به مسیر درست برگردد.»
شیخ نعیم قاسم تاکید کرد: مقاومت لبنان، شرف، عزت، میهن پرستی و حاکمیت است. مقاومت در سال ۲۰۰۰ جنوب لبنان را و در سال ۲۰۱۷ با کمک ارتش این کشور شرق لبنان را آزاد کرده است.»
وی تصریح کرد: دولت لبنان مسئولیت کامل هر فتنه داخلی و کوتاهی در وظیفه خود در قبال دفاع از سرزمین لبنان است. باید با یکدیگر کشور را بسازیم و کشور با همه طیفهایش ساخته میشود نه گروهی بدون دیگری.
پیش از آنکه نوبت سرزمینهای بعدی برسد به یاری فلسطین بشتابید
رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی نوشت: غزه آخرین خاکریز است؛ پیش از آنکه نوبت سرزمینهای بعدی برسد به یاری فلسطین بشتابید.
باید مراقب فضاسازی دشمنان درخصوص جنگ باشیم
وزیر امور خارجه گفت: باید مراقب فضاسازی دشمنان برای جنگ بود و اجازه ندهیم با افکار عمومی ما بازی کنند.
دروغهای نتانیاهو؛ وعده آب، ریختن خون
ادعای نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره «تخصص اسرائیل در مقابله با خشکسالی» با هدف تهییج مردم ایران در بحبوحه بحران فصلی آب در این...
معنای «مسیر ترامپ» بر حضور ایران و روسیه در قفقاز جنوبی
یک تحلیلگر سیاسی اوکراینی معتقد است که واشنگتن برای حفاظت از جاده موسوم به مسیر ترامپ ممکن است از یک شرکت نظامی خصوصی استفاده...
چگونه سپر رخنه ناپذیر اسرائیل توسط ایران افسانه شد؟!
- نتانیاهو ۵ هدف اصلی اش را اعلام کرد
- انتقاد شدید از عربها؛ برده اسرائیل شدهاید | اسرائیلیها شیوههای بسیاری را برای شکنجه و جنایت ابداع کردهاند
- دبیر کل حزب الله به تصمیم دولت لبنان واکنش نشان داد | اگر اسرائیل را از لبنان بیرون کنید...
- تعلل کنیم، بساط اسرائیل تا اردن و مصر پهن میشود! | در برابر نتانیاهو درنگ نکنید
- ما برای مقابله با پروژه اسرائیلی-آمریکایی، نبردی کربلاییگونه خواهیم داشت
- انتقاد نرم ترامپ از اسرائیل!
- واکنش به یورش بنگویر به سلول انفرادی مروان برغوثی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
نخستین زائری که دوستدار اهل بیت(ع) بود
در تاریخ تشیع، انسانهای بزرگ کم نیستند که شاید بهطوردقیق آنها را نشناسیم ولی بهخاطر میراثی که برای ما بهجا گذاشتهاند تا همیشه مدیون آنها خواهیم بود.

ریحانه عامل نیک
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
افرادی که در زمان مناسب با آگاهی خود، حق را شناختند و به یاریاش شتافتند. جابر بن عبدالله یکی از این شخصیتهاست. در بسیاری از کتب تاریخی در مورد اینکه او در روز اربعین به زیارت امام حسین(ع) رفته اتفاق نظر وجود دارد. سنتی که کماکان در عصر ما ادامه دارد. کما اینکه از او زیارتنامهای هم برای ما به یادگار مانده است. «جابربن عبدالله» مفتخر به ملاقات هفت معصوم(ع) بود و از محضر رسولخدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه زهرا(س)، امام حسن(ع)،امام حسین(ع)، امام زینالعابدین(ع) و امام باقر(ع) بهره برده است. در ادامه به این شخصیت و سؤالهایی که درباره نخستین زیارت اربعین وجود دارد خواهیم پرداخت.
زیارتی از دل برآمده
اینکه بخواهیم با امام حسین(ع) و یارانشان همراه باشیم و دلمان بتپد که ای کاش در رکاب ایشان میبودیم آرزویی است که از دل بسیاری از ما شیعیان گذشته است؛ حتی برای عطیه که در همراهی جابر بود. نقل شده عطیه از جابر میپرسد: ای جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم] با آنکه ما نه به درهای فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیری زدیم، در حالی که اینان سرهایشان از پیکر جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟جابر گفت: ای عطیه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا(ص) فرمود: «هر کس گروهی را دوست داشته باشد با آنان محشور شده و هر کسی کارِ کسانی را دوست داشته باشد، در کارشان شریک میشود» و سوگند به آن که محمد(ص) را به حق به پیامبری برانگیخت نیت من و همراهانم همان است که حسین(ع) و یارانش بر آن رفتهاند.
زیارتنامه اربعین با این فراز آغاز میشود: «السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ... سلام بر ولی خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها...».
به همین دلیل سیرهنگاران و تاریخنویسان نام او را در شمار نخستین کسانی معرفی میکنند که به دفاع از حقانیت و جایگاه والای امیرالمؤمنین(ع) و اهلبیت(ع) اقدام کرد و نقش مؤثری در بیان فضائل و معرفی ایشان بهعنوان امام برحق در زمان امامتشان در قالب نقل روایات مهم از قبیل حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث ثقلین و... داشته است. شخصیت علمی و اخلاقی جابر طوری است که بیشتر مورخان و محدثان فرقههای مختلف اسلام، او را مکثر در حدیث و حافظ سنت نبوی میدانند و او را فردی مورد وثوق معرفی میکنند.
علما به شبهات پاسخ میدهند
شیخ طوسی در تهذیبالاحکام در این باره مینویسد: نخستین زائر شناختهشده قبر امام حسین(ع) بر پایه روایات، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر(ص) است. شخصی که در روز اربعین سال ۶۱ هجری به زیارت قبر امام حسین(ع) آمد. او با عطیه عوفی همراه بود. (شیخ طوسی، تهذیبالاحکام، ج ۶، ص ۵۲)
سیدبن طاووس در «لهوف» نقل میکند: «راوی گفت: چون زنان و اهل بیت حسین(ع) از شام بازگشتند و به کشور عراق رسیدند به راهنمای قافله گفتند ما را از راه کربلا ببر. پس آمدند تا به قتلگاه رسیدند، دیدند جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنیهاشم و مردانی از اولاد پیغمبر(ص) آمدهاند برای زیارت قبر حسین(ع)؛ پس همگی به یک هنگام در آن سرزمین گرد آمدند و با گریه و اندوه و سینهزنی با هم ملاقات کردند و مجلس عزایی که دلها را جریحهدار میکرد، برپا کرده و زنانی که در آن نواحی بودند، جمع شدند و چند روز به همین منوال گذشت». (سیدبن طاووس، لهوف، انتشارات جهان، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، ص ۱۹۶) علامه مجلسی در «بحارالانوار» به زیارت جابر بن عبدالله انصاری از مرقد امام حسین(ع) اشاره کرده است. (علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۹۸، ص ۳۲۹)
با وجود این موارد ذکر شده توسط نویسنده در کتاب او، برخی تاریخنویسان در مورد جزئیات این واقعه اظهار تردید کردهاند. آنها معتقدند برخی گزارشها درباره ملاقات جابر با اهل بیت امام حسین(ع) در کربلا ممکن است با واقعیت تطابق کامل نداشته باشد. با این حال، این واقعه به عنوان یکی از رویدادهای مهم در تاریخ شیعه باقی مانده و زیارت اربعین به عنوان سنتی دیرینه در میان شیعیان ادامه یافته است. (رسالة فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۳۶)
در جبهه حق تا همیشه
در زمانهای که جابر زندگی میکرد، دسیسهها و خدعههای فراوانی در برابر مسلمانان قرار داشت، اما او نه تنها در واقعه عاشورا که پیش از آن نیز در جبهه حق حضور داشت. مانند زمانی که معاویه به عنوان سردمدار دسیسهچینی و مکر از هیچ راهی برای مقابله با خاندان اهل بیت(ع) فروگذار نمیکرد. جابر بن عبدلله انصاری بهخوبی از ذات شوم معاویه آگاه بود. در کتاب «وقعة صفین» که از کتابهای کهن است، از جابر بن عبدالله نقل شده پیامبر خدا(ص) فرمود: «معاویه در حالی میمیرد که از امت من نیست»، واضح است که جابر با این سخن پیامبر اسلام(ص)، هرگز تحت تأثیر شرایط دوران معاویه قرار نگرفت و موضعی محکم در مقابل آن اتخاذ کرد. او پس از آنکه از تصمیم معاویه مبنی بر انتقال منبر رسول خدا(ص) از مدینه به دمشق آگاهی یافت، بهشدت با این اتفاق مخالفت کرد و نزد معاویه رفت و سرانجام توانست جلو این اتفاق را بگیرد.
علی(ع) بهترین انسانهاست
همچنین جابر بن عبدالله انصاری پس از وفات پیامبر اسلام(ص) به یاری علی(ع) پرداخت و در بسیاری از جنگها در سپاه امام علی(ع) حضور داشت و جنگید. او که درک عمیقی از اسلام داشت، درباره علی بن ابیطالب(ع) اینگونه گفته است: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله؛ کسی که در حقانیت جنگهای امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگهای پیامبر(ص) تردید کرده است». در نگاه جابر، علی(ع) چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) میزان حق تلقی میشد و منافقان را با بغضی که به حضرتش داشتند، میشناختند. سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علی خیر البشر، علی بهترینِ انسانهاست»، الهامبخش مؤلف شیعی، جعفر بن احمد قمی شد تا در کتابش به نام «نوادر الاثر فی علی خیر البشر» یک سوم روایات خود را از جابر نقل کند. علاقه و اعتقاد جابر به امام علی(ع) بهگونهای بود که در بحارالانوار از او اینگونه آمده است: «در جنگ احزاب که علی(ع) دشمن را درهم کوبید و متلاشی کرد، ملائکه خوشحال شدند؛ پس هر کس از دیدن علی شادمان نشود، لعنت خدا بر او باد».
روایتکننده حدیث «امامان دوازدهگانه»
اما دیگر راهی که جابر با آن به دفاع از حق برخاست، روایت حدیث و حفظ سخن اهلبیت(ع) بود. یکی از احادیث مشهور و معتبری که از جابر نقل شده، حدیث ائمه دوازدهگانه است. مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمالالدین (ج۱، ص۳۸) با سندی از جابربن عبدالله انصاری روایت نقل کرده هنگامی که آیه «أطیعوالله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم» نازل شد، از رسول خدا(ص) پرسیدیم: یا رسول الله! خدا و رسولش را شناختیم اما «اولیالأمر» چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: «آنها خلفا و ائمه مسلمین هستند که اولین آنها علی بن ابیطالب(ع) و پس از او امام حسن(ع) و...» آن حضرت نام همه ائمه دوازدهگانه(ع) را تا امام دوازدهم(عج) ذکر کردند.
پیام من را به فرزندم برسان
ماجرای ملاقات جابر بن عبدالله با امام باقر(ع) در بسیاری از منابع گزارش شده است. جابر از پیامبر اکرم(ص) شنیده بود تو چندان عمر میکنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات میکنی، او شکافنده علم «یبْقَرُالعلم بَقْراً» است، پس سلام مرا به او برسان. جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا میکرد: «یا باقَرالعلم». سرانجام روزی محمد بن علی(ع) که در آن زمان در سنین نوجوانی یا جوانی بود را یافت و سخن پیامبر(ص) را به محضر ایشان رساند.
تأثیر واقعه بر تاریخ شیعه
ورود جابر بن عبدالله انصاری به کربلا در اربعین امام حسین(ع) نه تنها به عنوان نخستین زیارت رسمی از مرقد سیدالشهدا(ع) ثبت شده، بلکه به تقویت فرهنگ عزاداری و زیارت در میان شیعیان کمک کرد. این واقعه نشاندهنده وفاداری جابر به امام حسین(ع) و آرمانهای او بود و به عنوان الگویی برای شیعیان در ادای احترام به امام حسین(ع) و یادآوری قیام عاشورا باقی ماند. زیارت اربعین نیز به عنوان یکی از مهمترین مناسبتهای مذهبی شیعیان، هر سال با حضور میلیونها زائر در کربلا برگزار میشود. (وقایع الأیام، جلد ۱، صفحه ۲۹۱)
منبع:
شخصیتشناسی جابر بن عبدالله انصاری؛ مقاله، نویسنده: موری، دکتر مهدی؛ مطالعات قرآن و حدیث سفینه، پاییز ۱۴۰۱ - شماره ۷۶
روایت عاشقی | حضور بی مزد و منت مردم در راهپیمایی اربعین
متفاوتترین اربعین حسینی به نقطه پایان رسید | خرده روایتهایی از بزرگترین پیاده روی شیعیان
مرز مورد علاقه زائران اربعین کجاست؟ | تردد روزانه ۳۶۵ هزار خودرو از این شهر
عشق، گرما نمیشناسد
میزبانی از بانوان در عمود ۱۴۰۳ + تصاویر
اربعین فریاد پیروزی حسین (ع) در استقبال از ظهور است
در مسیر محبت
اربعین راهی است که تاریخ را تغییر میدهد
کربلا تنها مقصد نیست، آغاز یک تحول درونی است / قدمهایی برای عشق در رزمایش جهانی اربعین
تنها راه نهادینهسازی ارزشها، گفتمانسازی است / از عاشورا تا اربعین؛ رمز ماندگاری یک مفهوم در گذر زمان
اربعین؛ فریاد رهایی در برابر صهیونیسم و استکبار
قطبنمای ایمان از کربلا تا قلب هر مؤمن
اربعین حسینی؛ فرصتی بینظیر برای نمایش وحدت و برادری امت اسلامی
اربعین و معمای حضور؛ آیا اهل بیت (ع) در اربعین اول به کربلا بازگشتند؟
ابعاد پنهان یک حماسه جهانی
خدمت بیمرز به عاشقان اهلبیت(ع)
پیادهروی اربعین؛ خورشید امید در افق سبک زندگی مسلمانان
از کربلا تا امروز؛ اربعین، میعادگاه مبارزه با استکبار
لوای حسین(ع)؛ پرچم وحدت امت اسلامی در اربعین
اربعین فریاد پیروزی حسین (ع) در استقبال از ظهور است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
زیارت اربعین در روایات
در حدیث امام حسن عسکری (علیهالسلام) زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مومن شمرده شده است: «عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ (علیهالسّلام) اَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْاِحْدَی وَالْخَمْسِینَ وَزِیَارَةُ الْاَرْبَعِینَ وَالتَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَتَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَالْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛ «از ابیمحمد، حسن بن علی عسکری (علیهماالسلام) روایت است که فرمودند: علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز خواندن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، نهادن پیشانی بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».
عن مفضّل بن عمر: کان الامام جعفر بن محمّد الصادق (علیهالسّلام) جالساً... فقام الیه ابو نصیر وصفوان الجمّال، فقالا: جعلنا الله فداک، دلّنا علی شیعتکم. فقال (علیهالسّلام): «یعرف شیعتنا بخصال شتّی». فقلت: جعلت فداک، بماذا یُعرفون؟ قال: «بالسخاء... وزیارة الاربعین...».العقد النضید والدر الفرید فی فضائل امیرالمؤمنین واهل بیت النبی علیهمالسّلام، ص۴۶) مفضل بن عمر میگوید: امام صادق (سلاماللهعلیه) نشسته بودند... ابو نصیر و صفوان جمال به نزد ایشان آمدند و عرضه داشتند: فدایت شویم، ما را به (نشانه) شیعیانتان راهنمائی بفرما. آن حضرت پاسخ دادند: شیعیان ما نشانههای مختلفی دارند. به حضرت عرضه کرد: فدایت شوم به چه نشانهای شناختهای میشوند؟ (حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به سخاوت... و زیارت اربعین».
درباره زیارت اربعین، دو روایت مهم در دست است: یکی تعلیم زیارت اربعین بـه صفوان بن مهران جمال توسـط امام صادق علیه السّلام [۱] و دیگری روایـت امام عسکری علیه السّلام [۲] است که زیارت اربعین را، یکی از نشانههای مؤمن بیان میکند. روایت امام عسکری : در حدیث امام حسن عسکری علیه السلام زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مومن شمرده شده است: عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ علیه السّلام اَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْاِحْدَی وَالْخَمْسِینَ وَزِیَارَةُ الْاَرْبَعِینَ وَالتَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَتَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَالْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ [۳] [۴] [۵] از ابیمحمد، حسن بن علی عسکری (علیهماالسلام) روایت است که فرمودند: علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز خواندن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، نهادن پیشانی بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. روایت امام صادق : زیارت اربعین که از طریق صفوان جمال از امام صادق علیه السّلام روایت شده چنین است: عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ سلام اللهعلیه فِی زِیَارَةِ الْاَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَتَقُولُ: السَّلَامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَحَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَی ی خَلِیلِ اللَّهِ وَنَجِیبِهِ. السَّلَامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّه... ؛ [۶] [۷] . مولایم امام صادق (سلام اللهعلیه) پیرامون زیارت اربعین چنین فرموند: هنگامی که وسط روز شد، بگو : سلام بر حبیب و ولی خدا، سلام بر دوست و برگزیده خدا، سلام بر منتخب خدا و فرزند منتخب. این حدیث را سید بن طاووس با سند خویش از صفوان روایت میکند. متن زیارت، در اقبال الاعمال سید بن طاووس، المزار الکبیر محمد بن جعفر مشهدی، المصباح کفعمی و مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده است. علامه مجلسی هم در بحارالانوار، [۸] . به نقل از تهذیب شیخ طوسی آن را نقل کرده است. گرچه در بعضی کلمات، تفاوتهای جزئی میان نقلها دیده میشود، ولی کلیت آن ثابت و یکسان و معتبر میباشد. امام صادق سلام الله علیه همچنین در روایت فرمودند: کان الامام جعفر بن محمّد الصادق (علیه السّلام) جالساً... فقام الیه ابو نصیر وصفوان الجمّال، فقالا: جعلنا الله فداک، دلّنا علی شیعتکم. فقال علیه السّلام : یعرف شیعتنا بخصال شتّی . فقلت: جعلت فداک، بماذا یُعرفون؟ قال: بالسخاء... وزیارة الاربعین... ؛ مفضل بن عمر میگوید: امام صادق (سلام اللهعلیه) نشسته بودند... ابونصیر و صفوان جمال به نزد ایشان آمدند و عرضه داشتند: فدایت شویم، ما را به (نشانه) شیعیانتان راهنمائی بفرما. آن حضرت پاسخ دادند: شیعیان ما نشانه های مختلفی دارند. به حضرت عرضه کرد: فدایت شوم به چه نشانهای شناخته ای میشوند؟ (حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به سخاوت... و زیارت اربعین.
شیخ طوسی از امام حسن عسکری ع نقل کرده نشانه های مؤمن پنج چیز است و یکی از آنها زیارت اربعین است.[۲][یادداشت ۱] . علامه مجلسی در وجه استحباب زیارت اربعین آورده است که مشهور این است که سبب استحباب، بازگشت اسیران کربلا به کربلا و ملحق کردن سرهای شهدا به بدنهایشان توسط امام سجاد ع است.[۳] و شاید وجه استحباب زیارت اربعین، زیارت جابر بن عبدالله انصاری باشد. از آنجا که او اولین زائر قبر امام حسین(ع) بود، بخاطر پیروی و تأسی از او زیارت در روز اربعین مستحب شمرده شد. از نظر او، ممکن است سبب استحباب، آزادی اسیران کربلا از اسارت و زندانی در این روز باشد.[۴] . علامه مجلسی از کفعمی نقل کرده که وجه نامگذاری زیارت اربعین، زمان آن است که بیستم صفر و مصادف با چهلم شهادت امام حسین(ع) است.[۵]
زیارت اربعین متن، ترجمه و صوت
اربعین وجابربن عبدالله انصاری واهلبیت بازگشته ازشام
https://hedayat.blogfa.com/post/14945
به یاد کربلا دلها غمین است
به یادکربلادلها غمین است - دلاخون گریه کن چون اربعین است
پیام خو ن ، خطا ب آ تشین ا ست - بقای دین ، رهین اربعین است
که تا ر یخ پر ا ز خو ن و شهادت - سراسر اربعین در اربعین است
بسوز ای دل که امروزاربعین است - عزای پور ختم المرسلین است
مرام شیعه در خون ریشه دارد - نگهبانی ز خط خون چنین است
چهل روز است که گلگون گشته صحرا
چهل روز است که گلگون گشته صحرا - ز خون پاک فرزندان زهرا
چهل روز است خــاموش است خاموش - چراغ کاروان آل طاها
چهل روز است گشته ورد زینب - حسینم وا حسینم وا حسینم
چهل روز است کز قتل حُسینش - پریده رنگ از رخسار زهرا
چهل روز است می سوزد سکینه - دلش بشکسته است از داغ بابا
چهل روز است کز خون نقش بسته - به لوح عشق هفتاد و دو امضا
چهل روز است از هجران ا کبر - خورد خون جگر ، پیوسته لیلا
چهل روز است گلها ی ر سا لت - خزان گشته است از بیداد اعدا
چهل روز است بیا د ا صغر م من - به یا د ر و ی ما ه ا کبرم من
چهل روز است قدم از غم خمیده - بیا د قا سم د ر خون طپیده
چهل روز است دلم دریای خون است - ز هجرانت غمم ازحد فزون است
چهل روز است که چو ن نی د ر نو ا یم - بیا د لا له ها ی کربلایم
چهل روز است که رفتم زین بیابان - برون همراه این جمع پریشان
کنون ای خفته در خاک ای برادر - ز جا برخیز به استقبال خواهر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهلبیت ازشام تامدینه
ادامه مطلب را ببينيد

سلام ما به حسین و به کربلای حسین
سلام ما به حسین و به کربلای حسین - سلام ما به علمدار با وفای حسین... سلام ما به حبیب مظاهر و علی اکبر - سلام ما به قاسم و عبدالله و علی اصغر... سلام ما به ابالفضل و سه برادر او - سلام ما به دو طفلان و زینب و به خواهر او... سلام ما به رقیه، سکینه و به رباب ... سلام ما به جگرهای تشنه در لب آب - سلام ما به سلامی که عصر عاشورا - نموده بر بدن غوطه ور به خون، زهرا... سلام ما به جبین شکسته زینب - سلام ما به نماز نشسته ي زینب... سلام ما به بدن های مانده در صحرا - سلام ما به ملاقات زینب و زهرا... سلام ما به لب چوب خیزران خورده - سلام ما به رقیه، که نیمه شب مرده... سلام ما به تنوری که اشک زهرا ریخت - سلام ما به اشک یتیمان که در سحرها ریخت... سلام ما به فرات و به موج سوزانش - سلام ما به ابوالفضل و چشم گریانش... سلام ما به شهیدان کربلای حسین - سلام بر همه انصار با وفای حسین... سلام باقری و جمله این عزاداران - رسد به سبط نبی و به جمله یاران .
مرغ دلم پر مي زند ، اندر هوايت يا حسين
مرغ دلم پر مي زند ، اندر هوايت يا حسين - دارد دل بشگسته ام ، شوق لقايت ياحسين... من عاشق دل خسته ام ، بر مهر تو دل بسته ام - از قيد دنيا رسته ام ، گريم برايت يا حسين... طي شد بهار عمر من ، در آرزوي کوي تو - خواهم زحق گيرم مکان ، در کربلايت ياحسين... هر گه کنم ياد غمت ، گريم براي ماتمت - دارم به سر شور نوا ، در ماجرايت ياحسين... زان حالت جانسوز تو ، آتش زده بر جان من - آه و فغان زان تشنگي ، جانم فدايت يا حسين... اکنون زپا افتاده ام ، بيمار و زار و خسته ام - يک دم قدم نه بر سرم ، دارم هوايت يا حسين .
حسين جان بر سرم باشد هوايت
حسين جان بر سرم باشد هوايت - عزيز فاطمه جانم فدايت... خوش آنروزي که زوار تو گردم - ببندم بار سوي کربلايت... حسينجان گر بر آيد آرزويم - نشينم روز و شب در نينوايت... خوش آن ساعت که بينم مرقدت را - حريم و بارگاه با صفايت... به ياد غربتت شيون نمايم - فغان از دل کشم در ماجرايت... به ياد آن مصيبتهای جانسوز - حسين جان مي کنم بر پا عزايت... شود گر قسمتم آب فراتت - زديده اشکها ريزم برايت... ببوسم مرقدت را از دل و جان - ببوسم تربت دار الشفايت... گذارم روي خود بر قبر اکبر - بنالم از براي ناله هايت... به وقت مرگ من در انتظارم - که آيي بر سرم بينم لقايت .
مرغ دلم می زند پر به هوای حسین
مرغ دلم می زند پر به هوای حسین - می بردم کو به کو شور و نوای حسین... جاذبه ی عشق او داده مرا آبرو - سرخوش و سرمستم از جام ولای حسین... عاشق و دلخسته ام دل به حسین بسته ام - کعبه ی آمال من کرب و بلای حسین... هر که به دربار او دست گدایی برد - شامل حالش شود لطف و عطای حسین... زمزمه ی یا حسین می رسد از هر کران - گشته به هر جا بلند باز لوای حسین... سوز دل خسته را جام حسینی دواست - مرهم زخم دل است اشک عزای حسین... در همه ی کائنات ولوله برپا شده - ملک و ملک نیل پوش گشته برای حسین... رایحه ی عدل و داد روح صلات و جهاد - تا ابدیت دمد از دم نای حسین... گر چه حسین شد شهید در ره دین و نماز - جان جهان می شد ای کاش فدای حسین... روز قیامت شود آتش دوزخ خموش - گر به به محشر فتد بند ردای حسین... در سفر کربلا سر ز تنش شد جدا - اکبر فرخ فر و ماه لقای حسین... یاور و همسنگرش ساقی و آب آورش - دست و سر و جان خویش کرد فدای حسین... قاسم گلگون کفن نوگل باغ حسن - خون مطهر نثار کرد به پای حسین... خون گلوی علی بر فلک افشاند و گفت - صغحه ی هفت آسمان گشته منای حسین... گلپر خون خدا ریخته در کربلا - تا به ثریا رسید صوت رسای حسین... معلمی کن به گوش حلقه ی این بندگی - سرمه ی چشمان نما خاک سرای حسین... هر چه در ایام عمر شعر سرودی بدان - نیست برابر به یک قطعه رثای حسین... شاعر : حاج حبیب الله معلمی
مرغ دلم میزند پر به هوای حسین - جان و دلم می رود تا به منای حسین... خاک سر کوی او سرمه چشمان من - اشک دو چشمان من بهر عزای حسین... هر طرفی رو کنم روی دلم سوی اوست - این دل غم مبتلا محو ولای حسین... جان به عزاخانه اش گشته چو پروانه اش - ساز دل ما بود نام و نوای حسین... نور (ضیاء)م بود روح و روانم بود - کعبه مقصود من کرببلای حسین .
وظیفه کسانی که نمی توانند کربلا بروند
وظیفه کسانی که در روز اربعین، نمی توانند امام حسین را در کربلا و در کنار مرقد شریف ایشان، زیارت کنند، چیست؟ امام صادق، دراین باره می فرمایند: یا سَدیرُ، تَزورُ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام فی كُلِّ یومٍ؟ قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ لا، قالَ: فَما أجفاكُم قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ جُمعَةٍ؟ قُلتُ: لا. قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ شَهرٍ؟ قُلتُ: لا. قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ سَنَةٍ؟ قُلتُ: قَد یكونُ ذلِكَ. قالَ: یا سَدیرُ، ما أجفاكُم لِلحُسَینِ علیه السلام أما عَلِمتَ أنَّ للّهِ عَزَّ وجَلَّ ألفَی ألفِ مَلَكٍ شُعثٍ غُبرٍ یبكونَ ویزورونَ لا یفتُرونَ، وما عَلَیكَ یا سَدیرُ أن تَزورَ قَبرَ الحُسَینِ علیه السلام فی كُلِّ جُمعَةٍ خَمسَ مَرّاتٍ وفی كُلِّ یومٍ مَرَّةً؟ قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ! إنَّ بَینَنا وبَینَهُ فَراسِخَ كَثیرَةً. فَقالَ لی: اصعَد فَوقَ سَطحِكَ، ثُمَّ تَلتَفِتُ یمنَةً ویسرَةً، ثُمَّ تَرفَعُ رَأسَكَ إلَى السَّماءِ، ثُمَّ انحو نَحوَ القَبرِ، وتَقولُ: السَّلامُ عَلَیكَ یا أبا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیكَ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ، تُكتَبُ لَكَ زَورَةٌ، وَالزَّورَةُ حُجَّةٌ وعُمرَةٌ. قالَ سَدیرٌ: فَرُبَّما فَعَلتُ فِی الشَّهرِ أكثَرَ مِن عِشرینَ مَرَّةً. (کلینی، الکافی، ج 4، ص 589) . الكافى کلینی: «اى سَدیر! قبر حسین علیه السلام را در هر روز، زیارت مىكنى؟». گفتم: فدایت شوم، نه، فرمود: «چه قدر جفاكارید». فرمود: «او را هفته اى یك بار، زیارت مىكنید؟». گفتم: نه. فرمود: «در هر ماه، چه طور؟». گفتم: نه. فرمود: «در هر سال، چه؟». گفتم: گاه، چنین مىشود. فرمود: «اى سَدیر چه قدر به حسین علیه السلام جفا مىكنید آیا نمىدانى كه خداى عزوجل، دو هزار هزار فرشته پریشان غبارآلود دارد كه مىگِریند و زیارت مىكنند و خسته نمىشوند. چه مىشود اى سَدیر كه قبر حسین علیه السلام را در هر هفته، پنج بار و در هر روز، یك بار، زیارت كنى؟». گفتم: فدایت شوم میان ما و او فرسنگها راه است. امام علیه السلام به من فرمود: «به بالاى بام خانه ات برو. سپس به راست و چپ، توجّه كن و آن گاه، سرت را به سوى آسمان، بالا ببر و به سوى قبر حسین علیه السلام رو كن و بگو:" السَّلامُ عَلَیكَ یا أبا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیكَ و رَحمَةُ اللّهِ و بَرَكاتُهُ : سلام بر تو، اى اباعبداللّه، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد". برایت، یك زیارت نوشته مىشود و زیارت، [معادل] یك حج و عمره است». [سدیر گوید: پس از آن،] گاه در یك ماه، بیش از بیست بار، آن را به انجام مىرساندم.
وظیفه جاماندگان از زیارت امام حسین(ع)
همانطور که واجبات الهی برای کسانی که معذورند، جایگزین هایی دارد، زیارت سید الشهدا نیز به دلیل اهمیت و جایگاهی که دارد، از سوی خداوند جایگزین هایی بر آن قرار داده شده که هر کسی امکان حضور درکربلای حسین(ع) برایش مقدور نباشد در هر جایی بتواند از این نعمت بزرگ بهره مند گردد. جایگزین داشتن زیارت امام حسین علیه السلام لطفی از سوی خداست تا همگان فضیلت زیارتش را به دست آورند.
این جایگزین ها چند گونه هستند:
* نایب گرفتن برای زیارت آن حضرت، چه از راه دور باشد و یا نزدیک. هرچند اگر خود انسان، گام در سفر زیارت آن حضرت نهد پاداشی بیشتر و بزرگتر به دست می آورد (تهذیب الاحکام 6: 45).
* فراهم کردن توشه سفر برای زیارتگر آن حضرت؛ هرچند کسی را نایب قرار ندهد، ولی بنابر روایات، فراهم کردن نیازها و توشه سفر زیارتگر آن حضرت، چنان پرفضیلت است که گویی خود آن شخص به زیارت حسین علیه السلام رفته است (کامل الزیارات: 123).
* زیارت از دور - کسی که نمی تواند خودش به کربلا برود، می تواند زیارت نمودن از دور را جایگزین زیارت نمودن از نزدیک کند و پاداش هر دو یکسان است و با چنین زیارتی، دیگر در شمار ترک کنندگان زیارت حسین علیه السلام قرار نمی گیریم و از جفا کنندگان بر آن حضرت به شمار نمی آییم. اما کسی که می تواند به سوی زیارتگاه آن حضرت رود، اگر از دور آن حضرت را زیارت کند، از شدت ستمش بر حسین علیه السلام کاسته می شود.
زیارت نمودن حسین علیه السلام از دور
راوی از امام باقر (ع) نقل میکند که اگر کسی به دلیل دوری مکانی از کربلا نتوانست به زیارت اباعبدالله (ع) برود چه کند؟ امام باقر (ع) فرمودند شخص جا مانده از کربلا به یک بلندی برود؛ رو به قبله اشاره کند و به اباعبدالله (س) سلام بدهد. در روایت آمده است این شخص برای امام حسین (ع) روضه بخواند. اهل خانه اش را جمع کند و به آنها بگوید، شما هم برای اربابتان گریه کنید.
* زیارت نمودن حسین علیه السلام از دور به چند شیوه انجام می شود
* شخصی زیارتگر، بر بالای بام خانه اش رود و به سوی راست و چپش نگاهی اندازد و سرش را به سوی آسمان بلند کند و سپس به سوی قبر حسین علیه السلام بایستد و بگوید: «السلام علیک یا اباعبد الله السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک و رحمه الله و برکاته».
* بر بالای بام خانه اش رود و به نیت زیارت آن حضرت، دو رکعت نماز گزارد و به سوی حرم حسین علیه السلام اشاره نموده و به آن حضرت سلام دهد.
* حالت دیگر آن است که به نیت زیارت آن حضرت، غسل کند، آراسته ترین و پاک ترین لباس خویش را بپوشد و به مکانی بلند و به صحرا رود و رو به قبله یا رو به حرم حسین علیه السلام بایستد و یا اینکه ابتدا رو به قبله بایستد و پس از آن به حرم امام حسین علیه السلام رو کند و چنین بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَایَ، وَ سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ، یَا قَتِیلَ بْنَ الْقَتِیلِ الشَّهِیدَ بْنَ الشَّهِیدِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، أَنَا زَائِرُکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِقَلْبِی وَ لِسَانِی وَ جَوَارِحِی، وَ إِنْ لَمْ أَزُرْکَ بِنَفْسِی وَ الْمُشَاهَدَهِ، فَعَلَیْکَ السَّلَامُ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، وَ وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ، وَ وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ وَ کَلِمَتِهِ، وَ وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ وَ نَبِیِّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ وَارِثَ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَلِیفَتِهِ، وَ وَارِثَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، أَنَا یَا سَیِّدِی مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، وَ إِلَى جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ، وَ إِلَى أَبِیکَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ إِلَى أَخِیکَ الْحَسَنِ، وَ إِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ، فَعَلَیْکَ سَلَامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ بِزِیَارَتِی لَکَ بِقَلْبِی وَ لِسَانِی وَ جَمِیعِ جَوَارِحِی، فَکُنْ یَا سَیِّدِی شَفِیعِی لِقَبُولِ ذَلِکَ مِنِّی، وَ أَنَا بِالْبَرَاءَهِ مِنْ أَعْدَائِکَ وَ اللَّعْنَهِ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ أَجْمَعِینَ، فَعَلَیْکَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ رِضْوَانُهُ وَ رَحْمَتُهُ» (کامل الزیارات: 388).
آنگاه اندکی به جانب چپ تمایل پیدا کند و رو به سوی قبر علی بن الحسین علیه االسلام (و او نزد پای پدر بزرگوارش میباشد) نماید و به همین گونه بر او سلام کند. (به جای إِلَى أَخِیکَ الْحَسَنِ، بگویی: إِلَى عَمِّکَ الْحَسَنِ)
سپس برای هر امری از امور دین و دنیا که دوست داری دعا نماید، در ادامه چهار رکعت نماز بخواند (که نماز زیارت، هشت رکعت، یا شش رکعت، یا چهار رکعت، یا دو رکعت است، و افضل آن هشت رکعت است) و سپس رو به قبله به جانب قبر ابیعبدالله علیهالسلام چنین بگوید: «أَنَا مُوَدِّعُکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَایَ وَ سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی، وَ مُوَدِّعُکَ یَا سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مُوَدِّعُکُمْ یَا سَادَتِی یَا مَعْشَرَ
الشُّهَدَاءِ، فَعَلَیْکُمْ سَلَامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ».
* بنابر روایات، استقبال نمودن از زائری که از کربلا بازگشته است و به دیدار او شتافتن، پاداش زیارت نمودن قبر حسین علیه السلام را دارد. منبع: شرح خصائص الحسینیه
هشدار امام صادق(ع) به کسانی که در رفتن به کربلا کوتاهی میکنند
قالَ الصادِقُ(علیه السلام) : «یَا عَلِیُّ! بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا یَمُرُّ بِأَحَدِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ لَا یَزُورُونَ الْحُسَیْنَ؟ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَعْرِفُ أُنَاساً کَثِیرَةً بِهَذِهِ الصِّفَةِ، قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ ص تَبَاعَدُوا... أَمَا إِنَّهُ مَا لَهُ عِنْدَاللَّهِ مِنْ عُذْرٍ وَ لَا عِنْدَ رَسُولِهِ مِنْ عُذْرٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ (أَمَّا الْقَرِیبُ فَلَا أَقَلَ مِنْ شَهْرٍ وَ أَمَّا بَعِیدُ الدَّارِ فَفِی کُلِّ ثَلَاثِ سِنِینَ فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِینَ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَطَعَ رَحِمَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّة»؛ امام صادق(ع) به یکی از دوستانشان(علی) فرمود: شنیده ام برخی از شیعیان ما هستند که دو سه سال بر آنها گذشته اما به زیارت مرقد حسین(ع) نرفته اند. آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خیلیها هستند که اینگونهاند. حضرت با تعجب فرمود: مگر میشود؟! این افراد در روز قیامت چگونه میخواهند جواب پیامبر(ص) را بدهند؟
در حدیث دیگری، اصحاب پرسیدند: هر چند وقت یکبار باید به زیارت حسین(ع) برویم؟ امام صادق(ع) فرمود: غیبت از زیارت قبر حسین(ع) نباید بیش از سه سال طول بکشد؛ در غیر این صورت مورد عاق و شکایت رسول خدا(ص) قرار میگیرید. (کامل الزیارت/ ص296 و 297)
عزاداری برای امام حسین علیه السلام
راوی از امام باقر (ع) نقل میکند که اگر کسی به دلیل دوری مکانی از کربلا نتوانست به زیارت اباعبدالله (ع) برود چه کند؟ امام باقر (ع) فرمودند شخص جا مانده از کربلا به یک بلندی برود؛ رو به قبله اشاره کند و به اباعبدالله (س) سلام بدهد. در روایت آمده است این شخص برای امام حسین (ع) روضه بخواند. اهل خانه اش را جمع کند و به آنها بگوید، شما هم برای اربابتان گریه کنید.
در جلد اول کامل الزیارات، صفحه ۱۱۲ آمده است، محمّد بن جعفر، از محمّد بن الحسین، از ابن ابیعمیر، از عبداللّه بن حسّان، از ابن ابی شعبه، از عبداللّه بن غالب نقل کرده که وی گفت: بر حضرت ابیعبداللَّه (ع) داخل شده پس شعری در مرثیه حضرت امام حسین (ع) خواندم و وقتی به این بیت منتهی شدم: لبلیّة تسقو حسینا بمسقاة الثّری غیر التّراب. به خدا قسم مصیبتی بود که آن مصیبت حسین (ع) را در آبخورگاه زمینی مرطوب نه خشک سیراب کرد، پس مخدّره ای که در پشت پرده میگریست با صدای بلند فریاد زد: وا ابتاه!
در جلد اول کتاب رجال الکشی صفحه ۲۸۹ آمده است: زید شحام نقل میکند که گفت: ما و گروهی از کوفیها در حضور امام جعفر صادق (ع) نشسته بودیم که جعفر بن عفان به حضور امام صادق(ع) مشرف شد. حضرت صادق(ع) وی را نزدیک خود جای داد و به او فرمود: به من اینطور رسیده که تو خیلی خوب درباره امام حسین (ع) شعر میگویی؟ گفت: آری فدای تو شوم. فرمود: پس شعر بگو! وقتی وی شعر گفت: امام صادق (ع) بهقدری گریه کرد که اشکهای آن حضرت به گونههای صورت و ریش مبارکش فرو ریخت و افرادی هم که حضور داشتند، گریان شدند. سپس حضرت صادق (ع) فرمود: ای جعفر! بخدا قسم ملائکه مقرب خدا، شعر تو را که در اینجا برای امام حسین(ع) گفتی شنیدند و بیشتر از ما گریه کردند. ای جعفر! خدا الساعه بهشت را بر تو واجب کرد و تو را آمرزید. آنگاه فرمود: ای جعفر! آیا زیادتر از این برای تو بگویم؟ گفت: آری ای مولای من. فرمود: احدی نیست که درباره مصیبت امام حسین(ع) شعر بگوید و گریه کند و دیگران را گریان کند، مگر اینکه خدا بهشت را بر او واجب میکند و او را میآمرزد.
امام صادق (ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا میکرد و میفرمود: خدایا…آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم وعاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحار الانوار، ج ۹۸)
امام صادق علیه السلام روزی به ابوهارون مکفوف فرمود: برایم شعری در رثاء حسین علیه السلام بخوان. ابوهارون شعر را به صورت ساده و دکلمه وار خواند. حضرت فرمود: همانطور که در مجالستان با سوز و گداز میخوانید، بخوان! ابوهارون برای حضرت روضه خواند. حضرت گریست سپس فرمود: دوباره بخوان! شاعر این بار که روضه خواند دید از پشت پرده صدای شیون زنان نیز شینده میشود. (وسائل الشیعة ۱۰/۴۶۵)
ابیعُماره شاعر نبود، مُنشِد (مداح) بود. به خانه امام صادق علیه السلام میرفت و برای ایشان روضه میخواند. یک روز امام صادق به او فرمود:یکی از شعر های سفیان عبدی در رثای حسین علیه السلام را برایم بخوان. اباعماره خواند و امام گریست. دوباره خواند و دوباره امام گریست. بارها خواند و بارها امام گریست. آنقدر خواند که صدای شیون از همه جای خانه بلند شد! (وسائل الشیعة ۱۰/۴۶۶)
امام صادق علیه السلام یک بار به جعفر بن عفاء طائی فرمود: جعفر، شنیده ام درباره حسین علیه السلام شعرهای خوبی میگویی! جعفر گفت: آری و یکی از شعرهای خودش را خواند و امام گریست و همه اطرافیان امام گریستند. سپس به ایشان فرمود: جعفر به خدا قسم فرشتگان مقرّب خدا در اینجا حاضر شدند، تو را نگریستند و روضه ات را شنیدند و با ما گریستند و در همین لحظه بهشت بر تو واجب شد! (وسائل الشیعة ۱۰/۴۶۴)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همگام بازائرین پیاده
ادامه مطلب را ببينيد
زائرین پیاده کربلای امام حسین علیه السلام
جابر بن عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال 61 هجری است. این سنت حسنه در سالهای حضور ائمه معصومین(ع) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است. او برای اولین بار با پای پیاده از مدینه به کربلا آمد و به زیارت امام حسین(ع) توفیق یافت. (بحارالانوار، ج 98، ص 334)
زیارت کربلا با پای پیاده در زمان شیخ انصاری (متوفی سال 1281 قمری) رسم بوده است، اما در برهه ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده میشود که در نهایت توسط شیخ میرزا حسین نوری دوباره احیا میشود. این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی میکردند، نیز با وی بودند، محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین میگوید: به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامتهای مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ گفتن در نمازها.(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85)
آیتالله مکارم شیرازی که در سالهای 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بود دو بار توفیق پیادهروی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانیتر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول میانجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.
ایشان میگویند: وقتی به یکی از این مُضیفها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفتهایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید. اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت وارزش داشت... البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم
شیخ مرتضی انصاری از جمله احیاکنندگان سنت پیاده روی برای زیارت امام حسین(ع) بود و خود ایشان نیز پیاده از نجف به کربلا می آمد.
میرزا حسین نوری، صاحب موسوعه حدیثی مستدرک الوسائل در عید قربان هر سال به صورت پیاده به کربلا می آمد.
سیدمهدی بحرالعلوم در دسته عزای طوریج که پیاده به کربلا می آمدند، حضوری پررنگ داشت.
شیخ جعفر کاشف الغطاء در یکی از پیاده روی هایش به کربلا، به حضور حضرت ولی عصر(ع) شرفیاب شد و حضرت ایشان را به سینه خویش چسبانده و فرموده است: خوش آمدی ای زنده کننده شریعت ما.
آیت الله مرعشی نجفی بیست بار پیاده به همراه تعدادی از طلاب که همه از مراجع و بزرگان شدند، به کربلا مشرف شد.
همچنین بزرگانی مانند: سیدمحمدحسین طهرانی، سید احمد مستنبط، شیخ عباس قوچانی، شیخ حسن نجابت شیرازی و سید عبدالحسین دستغیب و شهید صدر اول و شهید صدر دوم در این پیاده روی شرکت می کردند. شهید صدر دوم (سیدمحمد صدر) حتی فتوا به وجوب پیاده روی به سوی حرم های أمیرمؤمنان و سیدالشهداء(ع) را صادر کرد و با این فتوا به مبارزه با سیاست ضددینی حزب بعث رفت و در برخی از خطبه های جمعه اش در نجف اشرف بر این موضوع تأکید می کرد. (برگرفته از کتاب بیعت عاشقان نوشته علی ساعدی در مجلد دوم)
ازکتاب همگام با زائرین پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور
https://hedayat.blogfa.com/category/501
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همگام بازائرین پیاده
ادامه مطلب را ببينيد
باز گشت اهلبیت به مدینه و پایان سفر کربلا و کوفه و شام
با دل خونين و چشم پربكاء اي اهلِ شام - مي رویم امروز از شهرِ شما اي اهلِ شام
خانه آبادان كه بنموديد خوب از دوستي - ميهمانداري بر آل مصطفي اي اهل شام
غير اشگ ديده و خوناب دل ديگر چه بود - در شب و روز از براي ما غذا اي اهل شام
اهل بیت مصطفی بودیم و اندر روزگار - غیرظلم و کین ندیدیم از شما ای اهل شام
ز آتش غم سوخت در جنّت روان مصطفی - ریختید آتش ز بس بر فرق ما ای اهل شام
فرق ما مجروح شد اندر سر بازارها - بس زدید از کین بما سنگ جفا ای اهل شام
بي وفائي شما اين بس پس از قتل حسين (ع) - دست و پا رنگين نموديد از حنا اي اهل شام
بانواني را كه دربان بود جبريل امين - از جفا داديد در ويرانه جا اي اهل شام
اندر اين مدت كه ما را در خرابه جاي بود - خاك بستر خشت بودي متكا اي اهل شام
مي رويم اينك بچشم اشگبار امّا بود - يك وصيّت آوريد او را بجاي اي اهل شام
بر سر قبر صغير ما كه در غربت بمرد - گاه بگذاريد شمعي از وفا اي اهل شام
نی همین جودی سراپا سوخت از ماتم چو شمع - جان عالم سوخت از این ماجرا ای اهل شام
+++
از دست من گرفته خرابه رقیه را - من بی رقیه سوی عزیزان نمی روم
دارم خجارت از پدر تاجدار او - بی طوطی عزیز غزلخان نمی روم
همره نباشدم من دلخون رقیه را - بی همسفر رقیه گریان نمی روم
جان داد در خرابه ز بس ریخت اشگ غم - با دست خالی سوی شهیدان نمی روم
+++
رفتيم و ماند نزد شما يادگار ما - جان شما و دخترك گلعذار ما
رفتيم و ماند خاطره اى سخت جانگداز - ز اين شهر پر بلا، به دل داغدار ما
ما با رقيه آمده اكنون كه مى رويم - ديگر رقيه اى نبود در كنار ما
https://hedayat.blogfa.com/post/9940
شمیم جان فزای کوی بابم - مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک - که بوی مشک و ناب و عنبر آید
بگوشم عمه از گهواره گور - در این صحرا صدای اصغر آید
حسین را ای صبا برگو که از شام - بکویت زینب غم پرور آید
ولی ای عمه دارم التماسی - قبول خاطر زارت گر آید
که چون اندر سر قبر شهیدان - تو را از گریه کام دل برآید
در این صحرا مکن منزل که ترسم - دوباره شمر دون با خنجر آید
مهار ناقه را یکدم نگهدار - که استقبال لیلا، اکبر آید
مران ای ساربان یکدم که داماد - سر راه عروس مضطر آید
کند جودی به محشر، محشر از نو - اگر در حشر ما این دفتر آید
کلیات جودی خراسانی
رسیدن اهل بیت به کربلا در بازگشت از شام
در میان شیعیان مشهور است که کاروان اهل بیت حضرت سید الشهدا علیه السّلام در راه بازگشت از شام در روز بیستم صفر به کربلا رسیدند و در آنجا جابر بن عبدالله انصاری را که به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام رفته بود؛ ملاقات کردند. همچنین در این روز سر امام حسین علیه السّلام به بدن ملحق، و همان جا دفن شد. البته در این که آیا اسرای کربلا، مستقیما از شام به مدینه رفته اند یا از کربلا عبور کرده اند؛ اختلاف است.
دربازگشت اهلبیت از شام به کربلا بعضی میگویند از شام به کربلا اربعین اول بوده ، بعضی از شام به کربلا را میگویند ولی میگویند اربعین نبوده ، و بعضی کلا میگویند به کربلا نرفته اند، بعضی میگویند در اربعین اول به کربلا نرفته اند بلکه در اربعین سال بعد بوده ، و اربعین سال بعد را بعضی از شام به کربلا میدانند و بعضی از مدینه . ولی قول اصح آنست که اربعین سال اول چهل روزبعدازعاشورا ازشام بازگشته وقبل ازرفتن به مدینه به کربلارفته اند ،
]توضیح اینکه وقتی نوزدهم محرم از کوفه حرکت کرده و بیست و هفتم یا بیست و هشتم رسیده اند به شام یعنی ظرف نه روز یا ده روز آنهم با طی مسیری نا متعارف یعنی ازکوفه به طرف شمال عراق"موصل و..." . "حاشیه دجله یافرات یا مسیری بین آن دو" و سپس به طرف غرب وجنوب "تقریبا از حاشیه مرز ترکیه فعلی و سپس ورود به شامات" و نگهداشتن در بعضی از منزلها و آبادیها جهت تماشای مردم ، قهرا در بازگشت ازشام که آن مشکلات رفتن به شام نبوده ظرف 10 یا 11 یا 12 روز راحت تر بوده است[
اهل بیت علیهم السلام بعد از حرکت از شام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهی جاده عراق و مدینه رسیدند، چون به این مکان رسیدند، از امیر کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد و او آنان را به سوی کربلا حرکت داد، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه را دیدند که برای زیارت حسین علیه السلام آمده بودند، هم زمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند و بر صورت خود سیلی زده و ناله های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند، [الملهوف 82] .
زینب علیها السلام در میان جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتی حزین که دل ها را جریحه دار می کرد می گفت: «وا اخاه! واحسیناه! واحبیب رسول الله و ابن مکة و منی! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علی المرتضی! آه ثم آه!» پس بی هوش شد . آن گاه ام کلثوم لطمه به صورت زد و با صدایی بلند می گفت: امروز محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا از دنیا رفته اند و دیگر زنان نیز سیلی به صورت زده و گریه و شیون می کردند . سکینه چون چنین دید، فریاد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بیت تو کرده اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان کردند![الدمعة الساکبة 5/ 162] .
خاندان داغدیده رسالت پس از ورود به کربلا برای شهیدان خود به عزاداری پرداختند، چون هنگام حرکت به سوی کوفه اجازه عزاداری به آنان نداده بودند و همان گونه که سید ابن طاووس در «الملهوف» نقل کرده است که «و اقاموا المآتم المقرحة للاکباد»[الملهوف 82] ماتم های جگرخراش به پا داشتند و تا سه روز امر به این منوال سپری شد.[ذریعة النجاة 271]
ماجرای ملاقات اهل بیت امام حسین (علیه السّلام) با جابر نیز در گزارشات متعددی ذکر شده است. سید بن طاووس ضمن اشاره به رسیدن اهلبیت (علیهم السّلام) در اولین اربعین، تفصیل قضیه را چنین بیان میکند : «وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند به راهنماي كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. بنابراين آن ها به محل شهادت امام حسين (علیه السلام) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گريه و زاري براي اباعبدالله (علیه السلام) پرداختند …»
چون به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبداللّه انصاری و جمعی از بنیهاشم و مردانی از آنها را یافتند که برای زیارت قبر حسین (علیهالسّلام) فرا رسیده بودند، همگان در یک زمان به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند و سوگواری جگرسوزی بر پا نمودند، و زنان آن آبادی نیز با ایشان به عزاداری پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند.
سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زماني که اهل بيت حضرت سيدالشهداء عليهم السلام از شام به مدينه برمي گشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آن ها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسين عليه السلام رسيدند، جابر بن عبداللّه را با گروهي از طايفه بني هاشم و مرداني از آل پيغمبر صلي الله عليه و آله ديدند که به زيارت حضرت آمده اند. آنان شروع به عزاداري و نوحه سرايي کردند، زنان قبائل عرب نيز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداري کردند. کاروانيان سپس از آن جا به سوي مدينه کوچ کردند.
https://kowsarblog.ir/media/blogs/fanoos/quick-uploads/535507_982.jpg
هنگامی که حضرت زینب عليهاالسلام و همراهان در روز اربعین، به کربلا آمدند، حضرت زینب در کنار قبر برادر، درد دلها کرد، و گفتار جانسوزی گفت؛ از جمله به یاد رقيّه عليهاالسلام افتاد و زبان حالش این بود : «برادر جان! همه کودکانی را که به من سپرده بودی، به همراه خود آوردم، مگر رقيّه ات را که او را در شهر شام با دل غمبار به خاک سپردم!»[ شیخ علی، فلسفی، زندگانی حضرت رقیه سلام الله علیها: ص47]
هیچکس نمی داند نهایت شرمندگی حضرت زینب سلام الله علیها را آن هنگام که کنار مزار برادر...
من ز شام و کوفه با چشم گهربار آمدم - دیده گریان بر مـزار شـاه ابـرار آمدم... مدّتی از هم جواری تو بــودم نا امید - حالیا اندر جـوارت بهر دیـدار آمدم... از سفر آورده ام جمــع یتیـمان تو را - جز رقيّه آنکه از داغش کمانوار آمدم... تا بماند یادگاری از تو در شـام خراب - نوگلت بنهادم و تنها به گـلزار آمدم... من سفیری از تو در شـام بلا بگذاشتم - از سفارتــخانه اینک به درگاه آمدم .
پس از تو جان برادر، چه رنج ها که کشیدم - چه شهرها که نگشتم، چه کوچه ها که ندیدم ... به سختجانی خود آن قدَر نبود گمانم - که بی تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم ... برون نمود در آن دم که خصم، پیرهنت را - به تن ز پنجه ی غم، جامه هر زمان بدریدم ... چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی - هلال وار ز بار مصیبت تو، خمیدم ... زدم به چوبه ی محمل سر، آن زمان که سر نی - به نوک نیزه ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ... ز تازیانه و طعن سنان و طعنه ی دشمن - دگر ز زندگی خویش گشت قطع امیدم ... میان کوچه و بازار شام، پای پیاده - سر از خجالت نامحرمان به جیب کشیدم ... شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته - هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم ... هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست - ز راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ... ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان - که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ... از این حکایت جانسوز، (جودیا) صف محشر - به نزد شاه شهیدان، شریک همچو شهیدم .
آه از آن ساعت که با صد شور و شین - زینب آمد بر سر نعش حسین ... بر سر قبر برادر چون رسید - ناله و آه و فغان از دل کشید ... با زبانِ حال، آن دور از وطن - گفت با قبر برادر این سخن ... السلام ای کشته راه خدا - السلام ای نور چشم مصطفی ... السلام ای شاه بیغسل و کفن - السلام ای کشته ی دور از وطن ... السلام ای تشنه ی آب فرات - السلام ای کشتی بحر نجات ... السلام ای سید و سالار ما - السلام ای مونس و غمخوار ما ... بهر تو امروز مهمان آمده - خواهرت از شام ویران آمده ... سربر آر از خاک و بنگر حال ما - خیز از جا بهر استقبال ما ... شرح حال خود حکایت میکنم - وز فراق تو شکایت میکنم ... تا تو بودی شأن و شوکت داشتم - خیمه و خرگاه و عزّت داشتم ... آتش کین کوفیان افروختند - خیمه ی ما را به آتش سوختند ... الغرض از کوفه تا شام خراب - گرچه ما دیدیم ظلم بیحساب ... لیک دارم شکوه ها از اهل شام - کز سر دیوار و از بالای بام ... چون تو رفتی بیکس و یاور شدم - دستگیر فرقه ی کافر شدم ... از پس قتل تو ای شاه شهید - از سرم شمر لعین معجر کشید ... بعد قتل و غارت اموال تو - تاخت دشمن بر سر اطفال تو ... بسکه سیلی شمر زد بر رویشان - گشت نیلی صورت نیکویشان ... آنقدَر سنگ جفا بر ما زدند - کز غم آتش بر دل زهرا زدند ... از جفای شامیان خون شد دلم - گشت در ویرانه آخر منزلم ... پس از آن ویرانه با چشم پر آب - برده ما را شمر در بزم شراب ... آه از آن ساعت که از روی غضب - زاده ی سفیان یزید بی ادب ... در حضور خواهر گریان تو - چوب می زد بر لب و دندان تو ... بگذر ای ذاکر زر شرح این مقال - تا توانی اندر این ماتم بنال .
اهلبیت سیدالشهدا علیه السلام در بالای مزار شهدای کربلا نشسته بودند و مشغول نوحه سرایی بودند و عقیله بنی هاشم زینب کبری علیها السلام اینگونه نوحه سرایی میکرد : *فَقَدنا هاهُنا قَمَراً مُضِیئاً*بِنُورِ هُداهُ یُهدَی التّائهِینا* همین جا بود که ما ماه درخشنده (امام حسین علیه السلام) را از دست دادیم که گمراهان با نور وجود او هدایت میشوند و تاریکیها روشن میگردند *فَقَدنا هاهُنا رُوحاً وَ رَوحاً*وَ رَیحاناً وَ زَیتُوناً وَ طِینا* در همین جا بود که ما جان و نسیم دل انگیز خود را از دست دادیم او که برگ سبز خوشبو و (معنی) زیتون و انجیر (در قرآن) بود. *هُنا ذُبِحَ الحُسَینُ بِسَیفِ شِمرٍ*هُنا قَد تَرَّبُوا مِنهُ الجَبِینا* در همین جا سر حسین علیه السلام با شمشیر شمر بریده شد در همین جا بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند. *هُنا العَبّاسُ فی یَومٍ عَبُوسٍ*حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِیناً* همین جا بود که: حضرت عباس علیه السلام در روز سخت (عاشورا) کنار فرات نگه داشته شد و نگذاشتند زنده به خیمهها بازگردد. *هُنا ذَبَحوا الرَّضِیعَ بِسَهم حِقدٍ*فَما رَحِمُوا الصِّغارَ المُرضَعِینا* همین جا بود که: با تیر کینه سر (علی اصغر) شیرخوار را بریدندو به کودکان شیرخوار رحم نکردند. *هُنا صَبغَت نَواصِیناً دِماءٌ*بِذِبحِ بَنیِ اَمِیرِ المُومِنینا* همین جا بود که: با خون فرزندان امیرمومنان علی علیه السلام فرق سر ما را به خون رنگین کردند. *هُنا شالَت رُووسَ بَنِی عَلِیٍّ*رُووُسَ بَنِی عَقِیلِ العاقِلِینا* همین جا بود که: سرهای بریده فرزندان علی علیه السلام و فرزندان عقیل را بر بالای نیزهها کردند. *هُنا مَزَقُوا الخِیامَ وَ حَرَّقُوها*وَ قُسِّمَ فَیئُنا فِی الخائِنِینا* همین جا بود که: خیمهها را دریدند و آتش زدند و اموال ما را بین خائنان تقسیم نمودند. *هُنا قَد طَیَّرَت اَسیافُ جَورٍ*اَکُفَّ القانِتِینَ المُنفِقِینا* همین جا بود که شمشیرهای ظلم و ستم دستهائی را جدا کرد (و به سوی بهشت به پرواز درآورد) که آن دستها در برابر خدا خاضع بودند و به مستمندان کمک وانفاق مینمودند. ]تذکره الشهداء ص۴٣٩ ، معالی السبطین ج۲ ص۱۹۹[ . و همچنین نوشته اند : وقتی که مخدرات آل الله بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام رسیدند، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام خود را روی قبر پدر انداخت، گریه شدیدی نمود تا غش کرد. دختران علی مرتضی و یتیمهای فاطمه ی زهرا به نزدیک قتلگاه آمدند، همگی چون برگ خزان از شترها بر روی خاک ریختند و هر یک قبر شهیدی را در بغل گرفتند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. زینب کبری علیها السلام ، جامه را چاک زده و خود را بر روی قبر مبارک امام مظلوم انداخت و به آواز حزین فریاد کشید : *«وا أخاه، وا حسیناه، وا حبیب رسول الله، یابن مکة و منی، یابن فاطمة الزهراء، یابن علی المرتضی*». آنقدر گریست و خاک قبر منور برادر را بر سر ریخت که بی هوش شد . چون به هوش آمد، عرض کرد : ای برادر، در راه شام آنقدر تازیانه بر پشت من زدند که پشتم مجروح شده است و هنوز جراحت آن باقی است، و اگر در این صحرا نامحرم نبود پیراهن خود را بالا میزدم تا جراحت پشت مرا مشاهده نمائی. سکینه ی مظلومه گفت: ای پدر، وقتی که ما را در مجلس یزید میبردند کعب نیزه و تازیانه بر سر و صورت ما میزدند، و چون و عصا بر سر ما یتیمان میکوبیدند. مرا و خواهرم فاطمه را میخواستند به کنیزی ببرند. حضرتام کلثوم علیهاالسلام خود را روی قبر برادر بزرگوارش انداخت و عرض کرد: *جُعِلتُ فداک، قتلوک فما عرفوک، و ترکوک عریانا، و ذبحوک عطشانا، و لم یوجد أحد أن یرحمک و یرحم عیالک* به فدایت شوم ای برادر، تو را کشتند در حالی که به مقام و منزلت تو معرفت نداشتند، و تو را برهنه ترک کردند، و تو را شهید کردند در حالی که تشنه بودی، و هیچ کس از این قوم جفاکار پیدا نشد که بر تو و بر عیالت رحم نماید. ]معالی السبطین:ج٢ص١١٧ ، انوار الشهادة:ص ۲۵۲ ، بحر المصائب: ج۴.ص۴١٣[
آمدم اینجا دوباره، لشگرت یادش بخیر - قاسم وعون وزهیروجعفرت یادش بخیر ... اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟ - شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر ... اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام - با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر ... حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل - قامت مانند سرو خواهرت یــادش بخیر ... از امانتداری ام دارم خجالت مـی کشم - بچه های من فدای دخترت یادش بخیر ... روضۀ دیروزمان این بود با بی بی رباب - ای عروس مادرمن اصغرت یادش بخیر ... من خودم اینجابه جسمت پیرهن پوشانده ام - دستباف یادگار مادرت یادش بخیر ... رفتی وبا اشک هایم بدرقه کردم تورا - ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر ... مثل جدم میشدی در پیش چشمان همه - وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر ... خون دل، اشک دیده آوردم - جان بـرلب رسیده آوردم ... این گلابی که ریزد از چشمم - بهر گل های چیده آوردم ... بربدن های چاک چاک، خبر - از سران بریده آوردم ... خیز ای باغبان به استقبال - لالۀ داغدیده آوردم ... دسته گل های گلستانت را - جامه بر تن دریده آوردم ... نازنین نازدانههایت را - رنگ از رخ پریده آوردم ... بار هجرت بدوش خود بردم - سرو قدّ خمیده آوردم ... دست خالی نیامدم ز سفر - داغ طفل شهـیده آوردم ... این سیه جامه را که میبینی - ز آن به خاک آرمیده آوردم ... "میثم" رو سیاه را بِدَرَت - اشک بر رخ چکیده آوردم .
ای آشـنای زینب ای مقتدای زینب - بشنو نوای زینب هــیهات مناالذله ... بازآمد ازاسارت زینب حدیث غربت - اما نه با حقارت هیهات مناالذله ... آرامش و وقارم گردید افتخارم - این ذکر شد شعارم هیهات مناالذله ... گرچه زغم خمیدم هرمنزلی رسیدم - فریاد می کشیدم هـیهات مناالذله ... عشق توسرنوشتم در کوفه ای بهشتم - با خون سر نوشتم هیهات مناالذله ... دربندکوفی دون گفتم به قلب پرخون - ابن زیاد ملعون هیهات مناالذله ... گل بود و دست گلچین گفتم به فرقۀ کین ... ای ابن سعد بی دین هیهات مناالذله ... گفتم به جسم نیلی باروی خورده سیلی - ای خصم حـق ذلیلی هیهات مناالذله ... این قوم نامسلمان گردسرتو رقصان - گفتم به قلب سوزان هیهـات مناالذله ... اشک رباب وزینب قلب کباب وزینب - بزم شراب و زینب هیهات مناالذله ... هرچندمن اسیرم این داغ کرده پیرم - اما مبین حقیرم هیهات مناالذله ... ایوب کربلایم دلخسته از جفایم - من دخت مرتضایم هـیهات مناالذله ... گردست بسته بودم محزون وخسته بودم - از پا نشسته بودم هیهات مناالذله ... بس خصم چنگمان زد ازخون که رنگمان زد - از بام سنگمان زد هـیهات مناالذله ... بین چهره ها تکیده رخسارها دریده - گوید سرشک دیده هیهات مناالذله ... گل هـای اغوانی طـفلان استخوانی - کردند جانفشانی هیهات مناالذله ... کینه برون زحد شد درشام بی عدد شد - گل های تو لگد شد هیهات مناالذله ... ایـن دختران عشقند نیلوفران عشقند - پیغمبران عشقند هیهات منــاالذله ... ای وای ازحرامی ازظلم وبدمرامی - از ناسزای شامـی هیهات مناالذله ... ای که تویی حبیبم آوارۀ غـریـبم - داغ تـو شد نصیبم هیهات مناالذله .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهلبیت ازشام تامدینه
ادامه مطلب را ببينيد

