چهل منزل بروي نيزه ميبردند قرآن را
وقایع ماه محرم اتفاقات مهم ماه محرم 1
وقایع ماه محرم اتفاقات مهم ماه محرم 2
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را1
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را2
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را3
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را4
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را5
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را6
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را7
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را8
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را9
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام1
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام2
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام3
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
شعر- اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
روضه ورود اهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
حبس ۳ روزه کاروان اسرا پشت دروازه شام
شعر- نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع دهه سوم محرم
ادامه مطلب را ببينيد
چرا آیتالله نوری همدانی حکم به محارب بودن تهدیدکنندگان مقام معظم رهبری دادند؟
نشست تبیینی ابعاد حقوقی فتوای تاریخی آیتالله نوری همدانی در مورد «محارب بودن تهدیدکنندگان رهبر معظم انقلاب اسلامی» در قم برگزار شد.

فوری؛ جزئیات جدید از حمله اسرائیل برای ترور پزشکیان، قالیباف و اژه ای؛ رئیس جمهور مجروح شد | حمله به جلسه شورای عالی امنیت مشابه ترور شهید نصرالله
پس از اقدام آشکار تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله به جلسه شورای عالی امنیت ملی، حالا خبرنگار فارس به جزئیات جدیدی از این اقدام تروریستی دست یافته است.

ترامپ واقعیت تلخ و بیپردهای را درباره ایران برملا ساخت | ترامپ در برابر یک دوراهی تاریخی | ایران در جنگ اخیر شکست نخورد بلکه تهاجمیتر شد
یک نشریه آمریکایی در روایت جنگ ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی تاکید کرد: با وجود حملات آمریکا و اسرائیل، ایران به غنیسازی ادامه داد. حملات قرار بود ایران را فلج و وادار به عقبنشینی کند اما موفق نشد. ایران نهتنها تسلیم فشار نشد، بلکه لحن سیاسیاش تهاجمیتر شد

- فوری؛ جزئیات جدید از حمله اسرائیل برای ترور پزشکیان، قالیباف و اژه ای؛ رئیس جمهور مجروح شد | حمله به جلسه شورای عالی امنیت مشابه ترور شهید نصرالله
- پیام علمالهدی به زنان بیحجابی که در برابر تهاجم نظامی اسرائیل مقاومت کردند
- راههایی برای مقابله با فعالشدن مکانیزم ماشه داریم | باید اعتراف کنم که در بخش نفوذهای داخل کشور غافلگیر شدیم اما ...
- واکنش تند به بیانیه میرحسین موسوی بعد از جنگ ۱۲ روزه ؛ بیانیه است یا دیکته اسرائیل و آمریکا؟!
- رضا پهلوی؛ از شعارهای وطنپرستانه تا خیانت به خاک و خون
- خطری بزرگ تر از اسرائیل در کمین ایران | نقشه راه پیش رو چیست؟
- ماجرای عدم کفایت سیاسی پزشکیان از کجا کلید خورد؟ | 5 مصداق وحدت شکنی چه بود؟
نتانیاهو: ترامپ دوستی بینظیر برای اسرائیل است و شوخطبعی خاصی دارد + ویدو
- جزئیات آرایش نظامی آمریکا در خاورمیانه + نقشه و آمار | ترامپ کشتیهای ناوشکن را افزایش داد
- آرامش قبل از طوفان ترامپی؟ | خوشخیالی خطرناک در والاستریت: آیا ترامپ بازارهای جهان را غافلگیر میکند؟
- احتمال تحویل پولهای بلوکه شده روسیه در آمریکا به اوکراین!
- وزیر دفاع آمریکا دستور تسریع تولید پهپاد را صادر کرد | جنگ پهپادی تشدید می یابد
- دم خروس ترامپ بیرون زد!
- هشدار ترور ترامپ ۱۰ روز قبل مخفی ماند! | مقامات سرویس مخفی اطلاعات محرمانه تهدید ترامپ را به محافظان نداده بودند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گزیده خبرها و نشـریات
ادامه مطلب را ببينيد
«ای ایران»؛ سرود بزنگاههای تاریخی بعد از ۸۰ سال + صوت
در روزگاری که سایه اشغال متفقین بر آسمان ایران عزیزمان افتاده بود و حال دل مردم در بحبوحه جنگ جهانی دوم ملتهب بود، سرودی از عمق وجودِ رنج مردم و عشق آنها به وطن برخاست.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
به گزارش قدس آنلاین، «ای ایران»، اثری است که با موسیقی روحالله خالقی و شعر حسین گلگلاب، نهتنها نوای میهندوستی مردم شد، بلکه تا امروز، در بزنگاههای حساس تاریخ، همچون صدایی ماندگار برای وطن طنینانداز است.
در بحبوحهی اشغال ایران در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم، و در دورانی که احساس ناامنی و بیپناهی در میان مردم ایران موج میزد، قطعهای خلق شد که نهتنها تسکینی بر زخمهای آن روزگار شد، بلکه به نماد همبستگی و عشق به وطن در حافظهی تاریخی ملت ایران بدل گشت.
سرود «ای ایران» در سال ۱۳۲۳ خورشیدی با آهنگسازی روحالله خالقی و شعری از حسین گلگلاب در تالار مدرسه نظام، و با صدای زندهیاد غلامحسین بنان اجرا شد. در حقیقت گلگلاب که خود شاهد تحقیر و توهین به خاک وطن بود، درباره خلق این اثر چنین گفته است: «در سال ۱۹۴۴، در شرایطی که چکمههای نیروهای اشغالگر هر وطنپرستی را میلرزاند، من ایده این شعر به ذهنم رسید. سپس پروفسور خالقی موسیقی آن را نوشت و در برابر همه مقاومتهای سیاسی، این ترانه راه خود را به دل و روح مردم پیدا کرد.»
گلگلاب این اثر را برآمده از دل و «برای ایران» تلقی میکرد و همین شد که در کمتر از یک روز با همکاری خالقی برای آن آهنگ ساخت.
خود خالقی نیز درباره ساخت این اثر ملی چنین بیان داشته است: «آهنگساز و گوینده اشعار، آن را تحت تأثیر اوضاع زمان ساخته بودند. در آنوقت کشور ما را قوای انگلیس و روس و آمریکا اشغال کرده بودند و جنگ بینالملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمیشد زیرا وضع آماده نبود ولی آهنگ و شعر این سرود احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصاً در مقابل خارجیان که در آن مجلس (نخستین اجرای سرود) هم بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربهای بود که بهطور غیرمستقیم بر پیکر ارتش خارجی که ناخوانده مهمان ما بودند زده شد.»
در نهایت، حاصل کار، سرودی شد که خیلی زود وِرد زبان مردم کوچه و بازار شد و تا به امروز هم، همانقدر زنده و موثر است.
«ای ایران» در آن سالها، فراتر از یک قطعه موسیقی بود؛ بلکه آوایی از اراده، مقاومت، و دلبستگی ملتی بود که وطن را همه چیز خود میانگاشت. همین است که در سالهای بعد و پس از انقلاب، خصوصا در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، باز هم این قطعه شنیده شد و نقش پررنگی در تحریک احساسات میهندوستانه مردم و همراهی با رزمندگان ایفا کرد. اثر این قطعه چنان قدرتمند بوده است که پس از گذشت بیش از ۸۰ سال، همچنان در بزنگاههای تاریخی و تهدیدهای ملی، از جمله جنگ اخیر با اسرائیل، بهعنوان نوایی امیدبخش، در بین مردم طنینانداز میشود.
در سالهایی که آثار جدید موسیقی با محتوای ملی و میهنی، کمتر شنیده و در حافظه جمعی ثبت میشوند، «ای ایران» همچنان مانند صدای ملی مردم ایران به حیات خود ادامه میدهد. شاید راز ماندگاری آن، نه فقط در نبوغ موسیقی خالقی یا قدرت کلمات گلگلاب، بلکه در عمق عشق و صداقتیست که در دل خالقانش به این سرزمین موج میزد.
این سرود، که امروز بهعنوان سرود ملی غیررسمی ایران شناخته میشود و در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است، تاکنون توسط هنرمندانی چون اسفندیار قرهباغی، حسین سرشار و رشید وطندوست و گروههای کر و ارکستر مختلف بازخوانی شده و هر بار با همان شور نخستین شنیده شده است.
شاید در این دوران، بیش از هر زمان دیگر، نیاز به بازآفرینی و تولید آثاری از این جنس با همان عشق به وطن احساس میشود؛ آثاری که بهدنبال شعار یا هیجان لحظهای نیستند، بلکه پیامی صادقانه و برآمده از دل را روایت میکنند.
فیلم | عصبانیت اینترنشنال از حضور رهبر معظم انقلاب در مراسم شب عاشورا
فیلم | گروه هکری حنظله فایل مرتبطان با اینترنشنال را منتشر کرد
واکنشهای اهالی هنر به حضور رهبر معظم انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
پس از انتشار اولین تصاویر از حضور رهبر انقلاب در شب عاشورای حسینیه امام خمینی(ره)، تعدادی از اهالی رسانه نسبت به این حضور واکنش نشان دادند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گزیده خبرها و نشـریات
ادامه مطلب را ببينيد
نتانیاهو: J۱۰ را به ایران نفروشید؛ بالاخره جنگندههای چینی به ایران میرسد؟

وبسایت Defense Security Asia گزارش داد که اسرائیل از چین خواسته تا جنگنده پیشرفته J-۱۰C را به ایران نفروشد.
روزنامه هممیهن نوشت: وزارت دفاع چین اعلام کرد که این کشور در حال مذاکره با چند کشور دوست برای صادرات تسلیحات از جمله جنگندههای j-۱۰ است. این نهاد دولتی پکن مشخص نکرد که منظور از کشورهای دوست کدام کشورهاست و از ایران هم نامی نبرد. اما با توجه به اخبار پیشین، توجهها به سمت تهران جلب شد. چراکه گمانهزنیها حاکی از آن بود که ایران به دنبال نوسازی بخشی از ناوگان رزمی هوایی خود با خرید جتهای چندمنظوره از چین است.
بر اساس گزارش نیوزویک، جیانگ بین، سخنگوی وزارت دفاع چین اعلام کرد که این کشور تمایل دارد دستاوردهای توسعه تجهیزات خود را با کشورهای دوست به اشتراک بگذارد. اینکه ایران تمایلی به خرید جنگنده جی – ۱۰ از چین دارد یا نه، یک موضوع و اینکه آیا سیاستهای پکن در قبال خاورمیانه چنین اجازهای به آنها میدهد، موضوعی دیگر است. با توجه به اینکه جنگندههای عملیاتی ایران با اورهال یا بازآماد کردن همچنان فعال هستند، روزآمد کردن ناوگان نیروی هوایی کمک زیادی به ارتقاء توانمندی نظامی کشور در این حوزه میکند. ایران همچنان در پی خرید جنگندههای برتری هوایی سوخو – ۳۵ از روسیه نیز هست اما این پرونده هنوز به نتیجهای نرسیده است.
واکنش سفارت چین در اسرائیل
اخیراً سایت میدلایستآی مدعی شده بود که چین تحویل سامانه پدافندی HQ-۹ و همچنین تجهیزات ساخت موشک به ایران را آغاز کرده است. HQ-۹ سامانهای بر پایه سیستم اس – ۳۰۰ روسی است که آنها ادعا کردند ایران میخواهد پول آن را با نفت تهاتر کند. سفارت چین در اسرائیل، روز سهشنبه به این خبر واکنش نشان داد و آن را تکذیب کرد. اما تکذیب نمایندگی دیپلماتیک چین، محدود به این موضوع نبود. آنها به نحوی واکنش نشان دادند که موضوع خرید جنگنده را هم تحت تاثیر قرار میداد.
روزنامه اسرائیلهیوم در این باره نوشت: سفارت چین در اسرائیل تاکید کرد که قویاً مخالف اشاعه تسلیحات کشتار جمعی است و هرگز به کشورهای درگیر جنگ سلاح صادر نمیکند. سفارت محتوای این گزارش [میدلایستآی] را نادرست میداند. چین اساساً با اشاعه تسلیحات کشتار جمعی و تحویل سامانههای پرتاب آنها مخالف بوده و مدام در حال تقویت توانمندیهای اجرایی خود در زمینه منع اشاعه است. چین هرگز به کشورهای درگیر جنگ سلاح صادر نمیکند و کنترل سختگیرانهای بر صادرات کالاهای دومنظوره خود اعمال میکند. چین به عنوان یک عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل رویکرد محتاطانه و مسئولانهای نسبت به صادرات کالاهای نظامی دارد.
با توجه به این اظهارات، اگرچه در حال حاضر آتشبس میان ایران، اسرائیل و آمریکا جریان دارد اما جنگ به صورت رسمی و مشخص پایان نیافته. این اظهارنظر دیپلماتیک نیز یک روز پیش از اظهارات سخنگوی وزارت دفاع چین مطرح شده. بنابراین مشخص نیست که اگر موضوع جنگندههای جی – ۱۰ صحت داشته باشد، ذیل کدام نظر قرار میگیرد.
با توجه به اینکه در حال حاضر درگیری میان ایران، آمریکا و اسرائیل است، بهطور طبیعی میتوان از چینیها انتظار احتیاط در فروش سلاح به ایران را داشت. چراکه آنها با انجام این معامله، در عمل خود را به این درگیری وارد میکنند و نمیتوانند انتظار داشته باشند که آمریکاییها اقدام متقابل نکنند و جنگافزارهای جدید در اختیار تایوان نگذارند. تایوان در حال حاضر از جنگندههای اف – ۱۶ برخوردار است که آمریکا قابلیت ارتقاء آن را دارد. بنابراین، با توجه به طرفهای مقابل این درگیری، چینیها با احتیاط حرکت میکنند. با توجه به اینکه نفروختن اسلحه به طرفهای درگیر جنگ، معمولاً یک سیاست اعلامی است و کشورها در چنین شرایطی منافع خود را در نظر میگیرند، اگر منافعشان اقتضاء کند، از فروش سلاح نیز دریغ نخواهند کرد.
موضوع اسرائیل را نیز باید در نظر گرفت. المانیتور به نقل از منابع دیپلماتیک اسرائیلی مدعی شد که نتانیاهو قرار بود در دیدار با ترامپ، نگرانی خود را نسبت به تلاشهای چین برای بازسازی پدافند هوایی و ظرفیتهای موشکی ایران ابراز کند. هفته گذشته، وبسایت Defense Security Asia گزارش داد که اسرائیل از چین خواسته تا جنگنده پیشرفته J-۱۰ را به ایران نفروشد.
جنگنده نسل ۴/۵
چنگدو جی – ۱۰ جنگنده نسل ۴/۵ ساخت چین است که از سال ۲۰۰۷ خدمت خود در ارتش این کشور را آغاز کرد. به غیر از چین، پاکستان هم از این جنگنده در نیروی هوایی خود استفاده میکند. گفته میشود که اندونزی نیز خواهان به خدمت گرفتن این هواپیمای جنگنده است. جی – ۱۰ در دسته جتهای جنگنده چندمنظوره قرار میگیرد که برای درگیری هوایی و همچنین حمله به اهداف زمینی ساخته شدهاند. این جنگنده قابلیت عملیات در شرایط آب و هوایی مختلف را دارد. میتواند ۵۶۰۰ کیلوگرم مهمات از موشکهای هدایتشونده تا بمب را حمل کند.
از دیگر جنگندههای شاخص نسل ۴/۵، میتوان به یوروفایتر تایفون، داسو رافال، سوخو ۳۰، ۳۴، ۳۵، میگ ۳۵، اف/ای-۱۸ سوپر هورنت، اف-۱۵ئی استرایک ایگل، اف-۱۶ فایتینگ فالکن اشاره کرد. این جنگنده به نسبت سوخو – ۳۵ روسی که ایران به دنبال خرید آن نیز هست، قیمت کمتری دارد. گزارشها حاکی از آن است که هر فروند جنگنده جی – ۱۰ بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون دلار قیمت دارد. درحالیکه قیمت سوخو – ۳۵ بین ۸۰ تا ۱۰۴ میلیون دلار گزارش شده است. البته سوخو – ۳۵ در میان جنگندههای برتری هوایی دستهبندی میشود که جی – ۱۰ فاقد این طراحی و امتیاز است.
نتانیاهو: J۱۰ را به ایران نفروشید؛ بالاخره جنگندههای چینی به ایران میرسد؟

وبسایت Defense Security Asia گزارش داد که اسرائیل از چین خواسته تا جنگنده پیشرفته J-۱۰C را به ایران نفروشد.
روزنامه هممیهن نوشت: وزارت دفاع چین اعلام کرد که این کشور در حال مذاکره با چند کشور دوست برای صادرات تسلیحات از جمله جنگندههای j-۱۰ است. این نهاد دولتی پکن مشخص نکرد که منظور از کشورهای دوست کدام کشورهاست و از ایران هم نامی نبرد. اما با توجه به اخبار پیشین، توجهها به سمت تهران جلب شد. چراکه گمانهزنیها حاکی از آن بود که ایران به دنبال نوسازی بخشی از ناوگان رزمی هوایی خود با خرید جتهای چندمنظوره از چین است.
بر اساس گزارش نیوزویک، جیانگ بین، سخنگوی وزارت دفاع چین اعلام کرد که این کشور تمایل دارد «دستاوردهای توسعه تجهیزات خود را با کشورهای دوست به اشتراک بگذارد». اینکه ایران تمایلی به خرید جنگنده جی – ۱۰ از چین دارد یا نه، یک موضوع و اینکه آیا سیاستهای پکن در قبال خاورمیانه چنین اجازهای به آنها میدهد، موضوعی دیگر است. با توجه به اینکه جنگندههای عملیاتی ایران با اورهال یا بازآماد کردن همچنان فعال هستند، روزآمد کردن ناوگان نیروی هوایی کمک زیادی به ارتقاء توانمندی نظامی کشور در این حوزه میکند. ایران همچنان در پی خرید جنگندههای برتری هوایی سوخو – ۳۵ از روسیه نیز هست اما این پرونده هنوز به نتیجهای نرسیده است.
وبسایت Defense Security Asia گزارش داد که اسرائیل از چین خواسته تا جنگنده پیشرفته J-۱۰C را به ایران نفروشد. (مشروح این خبر را اینجا بخوانید)
واکنش سفارت چین در اسرائیل
اخیراً سایت میدلایستآی مدعی شده بود که چین تحویل سامانه پدافندی HQ-۹ و همچنین تجهیزات ساخت موشک به ایران را آغاز کرده است. HQ-۹ سامانهای بر پایه سیستم اس – ۳۰۰ روسی است که آنها ادعا کردند ایران میخواهد پول آن را با نفت تهاتر کند. سفارت چین در اسرائیل، روز سهشنبه به این خبر واکنش نشان داد و آن را تکذیب کرد. اما تکذیب نمایندگی دیپلماتیک چین، محدود به این موضوع نبود. آنها به نحوی واکنش نشان دادند که موضوع خرید جنگنده را هم تحت تاثیر قرار میداد.
روزنامه اسرائیلهیوم در این باره نوشت: «سفارت چین در اسرائیل تاکید کرد که قویاً مخالف اشاعه تسلیحات کشتار جمعی است و هرگز به کشورهای درگیر جنگ سلاح صادر نمیکند. سفارت محتوای این گزارش [میدلایستآی] را نادرست میداند. چین اساساً با اشاعه تسلیحات کشتار جمعی و تحویل سامانههای پرتاب آنها مخالف بوده و مدام در حال تقویت توانمندیهای اجرایی خود در زمینه منع اشاعه است. چین هرگز به کشورهای درگیر جنگ سلاح صادر نمیکند و کنترل سختگیرانهای بر صادرات کالاهای دومنظوره خود اعمال میکند. چین به عنوان یک عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل رویکرد محتاطانه و مسئولانهای نسبت به صادرات کالاهای نظامی دارد.»
با توجه به این اظهارات، اگرچه در حال حاضر آتشبس میان ایران، اسرائیل و آمریکا جریان دارد اما جنگ به صورت رسمی و مشخص پایان نیافته. این اظهارنظر دیپلماتیک نیز یک روز پیش از اظهارات سخنگوی وزارت دفاع چین مطرح شده. بنابراین مشخص نیست که اگر موضوع جنگندههای جی – ۱۰ صحت داشته باشد، ذیل کدام نظر قرار میگیرد.
با توجه به اینکه در حال حاضر درگیری میان ایران، آمریکا و اسرائیل است، بهطور طبیعی میتوان از چینیها انتظار احتیاط در فروش سلاح به ایران را داشت. چراکه آنها با انجام این معامله، در عمل خود را به این درگیری وارد میکنند و نمیتوانند انتظار داشته باشند که آمریکاییها اقدام متقابل نکنند و جنگافزارهای جدید در اختیار تایوان نگذارند. تایوان در حال حاضر از جنگندههای اف – ۱۶ برخوردار است که آمریکا قابلیت ارتقاء آن را دارد. بنابراین، با توجه به طرفهای مقابل این درگیری، چینیها با احتیاط حرکت میکنند. با توجه به اینکه نفروختن اسلحه به طرفهای درگیر جنگ، معمولاً یک سیاست اعلامی است و کشورها در چنین شرایطی منافع خود را در نظر میگیرند، اگر منافعشان اقتضاء کند، از فروش سلاح نیز دریغ نخواهند کرد.
موضوع اسرائیل را نیز باید در نظر گرفت. المانیتور به نقل از منابع دیپلماتیک اسرائیلی مدعی شد که نتانیاهو قرار بود در دیدار با ترامپ، نگرانی خود را نسبت به تلاشهای چین برای بازسازی پدافند هوایی و ظرفیتهای موشکی ایران ابراز کند. هفته گذشته، وبسایت Defense Security Asia گزارش داد که اسرائیل از چین خواسته تا جنگنده پیشرفته J-۱۰ را به ایران نفروشد.
جنگنده نسل ۴/۵
چنگدو جی – ۱۰ جنگنده نسل ۴/۵ ساخت چین است که از سال ۲۰۰۷ خدمت خود در ارتش این کشور را آغاز کرد. به غیر از چین، پاکستان هم از این جنگنده در نیروی هوایی خود استفاده میکند. گفته میشود که اندونزی نیز خواهان به خدمت گرفتن این هواپیمای جنگنده است. جی – ۱۰ در دسته جتهای جنگنده چندمنظوره قرار میگیرد که برای درگیری هوایی و همچنین حمله به اهداف زمینی ساخته شدهاند. این جنگنده قابلیت عملیات در شرایط آب و هوایی مختلف را دارد. میتواند ۵۶۰۰ کیلوگرم مهمات از موشکهای هدایتشونده تا بمب را حمل کند.
از دیگر جنگندههای شاخص نسل ۴/۵، میتوان به یوروفایتر تایفون، داسو رافال، سوخو ۳۰، ۳۴، ۳۵، میگ ۳۵، اف/ای-۱۸ سوپر هورنت، اف-۱۵ئی استرایک ایگل، اف-۱۶ فایتینگ فالکن اشاره کرد. این جنگنده به نسبت سوخو – ۳۵ روسی که ایران به دنبال خرید آن نیز هست، قیمت کمتری دارد. گزارشها حاکی از آن است که هر فروند جنگنده جی – ۱۰ بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون دلار قیمت دارد. درحالیکه قیمت سوخو – ۳۵ بین ۸۰ تا ۱۰۴ میلیون دلار گزارش شده است. البته سوخو – ۳۵ در میان جنگندههای برتری هوایی دستهبندی میشود که جی – ۱۰ فاقد این طراحی و امتیاز است.
• ترامپ واقعيت تلخ و بيپردهاي را درباره ايران برملا ساخت افکار نیوز
• نشريه آمريکايي: ايران در جنگ اخير شکست نخورد بلکه تهاجميتر شد مشرق نیوز
• جايگزين هاي جي پي اس در ايران مشخص شد / خبر مهم به رانندگان خودرویک
• نامه وزيردفاع سابق اسرائيل به رهبر انقلاب؛ محتواي نامه چيست؟ | خواستي خوار کني، اما ستودي! همشهری آنلاین
• کاترين شکدم، جاسوس اسراييلي چگونه با رئيسي مصاحبه کرد؟ اقتصاد نیوز
• مجلس شمشير را براي اسرائيل از رو بست! طرح تقويت نيروهاي مسلح روي ميز نامه نیوز
• اولين فيلم از دستگيري جاسوس بيگانه در سواحل شمال + جزئيات مثلث آنلاین
• سخنگوي قوه قضائيه: جاسوسان اسرائيل شناسايي شدهاند / هيچ اغماضي در کار نيست اکوایران
• فرار برخي زندانيان از اوين بعد از حمله رژيم صهيونيستي همشهری آنلاین
• مخبر: طرح موضوع عدم کفايت سياسي رئيسجمهور، حرف غلطي است فرارو
• درخواست تعليق فوري همکاري اتحاديه اروپا با اسرائيل اقتصاد نیوز
• چراغ سبز ترامپ براي حمله مجدد اسرائيل به ايران / ادعاي جديد والاستريت ژورنال! نامه نیوز
• جانشين ترابي در تراکتور کيست؟ افکار نیوز
• عکسي از بوسه سردار قاآني بر پيشاني مشاور رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح دنیای اقتصاد
• شهادت پليس راهور در حمله بي رحمانه سارق خودرو+ تصاوير | ماشينت را دزديدهام و ميخواهم با آن به مأموران پليس حمله کنم! همشهری آنلاین
• اتباع قانوني داراي مدرک همچنان ميتوانند در کشور حضور داشته باشند خبرگزاری تسنیم
• فرمانده کل ارتش به خلبانان پايگاه يکم شکاري چه گفت؟ اطلاعات
• روسها تنها ناو هواپيمابر خود را متلاشي ميکنند؟ + عکس اطلاعات
• شرط ايران براي ورود اتباع افغانستان به ايران مثلث آنلاین
• علي طائب درگذشت؛ مروري بر سوابق و بيوگرافي او فرارو
• چه کسي جاسوس زن اسرائيل را به ملاقات رئيسي برد؟ اطلاعات
• زنان علوي به دست تروريستهاي «الجولاني» ربوده ميشوند مشرق نیوز
• اولين تصاوير از ۳ مامور پليس که در سيستان و بلوچستان به شهادت رسيدند تازه نیوز
• مراسم بزرگداشت شهيد سرلشکر اميرعلي حاجي زاده خبرگزاری تسنیم
• وطنفروشي به سبک منافقين؛ مزدوري ميداني و اطلاعاتي براي اسرائيل خبرگزاری تسنیم
• ويديو/ توليدِ پهپاد در پايتخت/ ابعادِ نگرانکنندهيِ کشفِ اين کارگاهِ مخفي صد آنلاین
• تاکيد بر حق غنيسازي اورانيوم براي ايران/ بر سر آن مذاکره نميکنيم اقتصاد نیوز
• درخواست تمديد آتشبس بين ايران و اسرائيل | انتقاد شديد لاوروف از حمله آمريکا به تأسيسات هستهاي ايران همشهری آنلاین
• سرپرست سفارت ايران در کابل: اتباع افغانستان مي توانند به يک شرط به ايران برگردند | خود افغان ها هم مي دانند مردم ايران چقدر دوست شان دارند همشهری آنلاین
• سفارت افغانستان در تهران اطلاعيه داد اقتصاد نیوز
• سپاه سيدالشهدا(ع) اطلاعيه صادر کرد اقتصاد نیوز
• ريابکوف پرده برداشت/ طرح مسکو براي انتقال اورانيوم ايران کليد خورد! اطلاعات
• اتباع قانوني داراي مدرک همچنان ميتوانند در کشور حضور داشته باشند خبرگزاری تسنیم
• خبر مهم عراقچي درباره مذاکره با آمريکا/ شرط تهران براي واشنگتن چيست؟ دنیای اقتصاد
• فشار تلآويو به واشنگتن براي جنگ در اين منطقه اقتصاد نیوز
• خبر جديد نتانياهو درباره آتش بس نامه نیوز
• پرواز فوري يسرائيل کاتس وزير جنگ صهيوني به آمريکا مثلث آنلاین
• پيام تسليت دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در پي ارتحال حجتالاسلام والمسلمين دکتر سيد محمدباقر حجتي خبرثریا
• رئيس عمليات دريايي ارتش آمريکا: ذخاير موشکي را بخاطر ايران از دست داديم! مشرق نیوز
• اظهارات جديد گروسي در خصوص سياستهاي هستهاي ايران اقتصاد نیوز
• توئيت تشکرآميز گروسي از ايتاليا در زمينه سلاح هاي هسته اي اقتصاد نیوز
• سرزمين موعود جديد؛ نگراني مردم قبرس از حضور گسترده يهوديان خبرگزاری تسنیم
• هلاکت فرمانده يگان شناساييِ تيپ گولاني اسرائيل افکار نیوز
• کشف اجساد مسافران ربودهشده در کوههاي بلوچستان پاکستان مشرق نیوز
• لاريجاني براي اسرائيل خطونشان کشيد اطلاعات
• پيشروي ارتش اسرائيل تا ۸۰۰ متري داخل خاک لبنان اکوایران
• ادعاي عجيب فرانسه: مي توانيم مشکل ايران را در عرض ۲ روز حل کنيم/ شايد تهران درحال آمادهسازي يک غافلگيري باشد دنیای اقتصاد
• رونمايي از خودروي ام جي ۵ مدل ۲۰۲۶؛ ارزانتر از دنا فرارو
• تحليلگران اسرائيلي چه تحليلي از حمله به ايران دارند؟ افکار نیوز
• شعري زيبا/ميشود من هم برايت شعر «اي ايران» بخوانم؟ خبرثریا
• شرط ايران براي ورود اتباع افغانستان به ايران مثلث آنلاین
• کاتس با پرونده ايران به آمريکا ميرود مشرق نیوز
• شرط پزشکيان براي ادامه همکاري با آژانس بين المللي اتمي افکار نیوز
• نتانياهو: J۱۰ را به ايران نفروشيد؛ بالاخره چنگندههاي چيني به ايران ميرسد؟ اطلاعات
• حمله شديد ايلان ماسک به ترامپ بر سر جنگنده F-۴۷ مثلث آنلاین
• اسرائيل به دنبال چراغ سبز آمريکا براي حمله به ايران/ بمبافکنهاي B۲ تهران را زمينگير نکرد اطلاعات
• هشدار موديز به اسرائيل درباره جنگ دوباره با ايران همشهری آنلاین
• تلفن همراه چهره نزديک به نتانياهو هک شد/ تصاوير شخصي منتشر شد دنیای اقتصاد
• بيانيه ارتش يمن درباره حمله به تلآويو/ فرودگاه بنگوريون را با موشک ذوالفقار هدف قرار داديم اقتصاد نیوز
• پاسخ ترامپ به لاريجاني ! پارس نیوز
• سفارت روسيه در تهران يک بيانيه داد اقتصاد نیوز
• برنامه جديد ايران و روسيه مشخص شد / يک تماس تلفني مهم خودرویک
• چراغ سبز چين به فروش جنگندههاي پيشرفته به ايران؟ اقتصاد نیوز
• تاجيکستان به افغانها: ۱۵ روز فرصت داريد کشور را ترک کنيد! نامه نیوز
• نامه مهم ترامپ به همسايه ايران خودرویک
• سرقت اعضاي بدن شهداي فلسطيني توسط اسرائيل! + ويدئوي هولناک نامه نیوز
• شرايط پرداخت وام ازدواج و فرزندآوري تغيير کرد فرارو
• لو رفتن ابر پايگاه نظامي چين براي جنگ جهاني سوم | اين شهر زيرزميني ۱۰ برابر بزرگتر از پنتاگون است + عکس همشهری آنلاین
• همسايه ايران رسما دست سوريه را گرفت سرانه
• سرزمين موعود جديد؛ نگراني مردم قبرس از حضور گسترده يهوديان خبرگزاری تسنیم
• شعري زيبا/ميشود من هم برايت شعر «اي ايران» بخوانم؟ خبرثریا
• گروسي: اين کشور در عرض چند ماه ميتواند بمب اتم بسازد | آنها مواد هستهاي لازم براي انجام دادن اين کار را دارند همشهری آنلاین
• چالش جديد صهيونيستها در مقابله با يمن/ غافلگيريهاي صنعا در سطح پدافندي خبرگزاری تسنیم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گزیده خبرها و نشـریات
ادامه مطلب را ببينيد
مروری بر تاریکترین روز حکومت رضاخانی در مسجد گوهرشاد؛ روزی که حرمت حریم رضوی شکسته شد
در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانهای صورت گرفت. داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر و آسیبهایی نیز به مسجد وارد شد. حرمت حرم رضوی شکسته شد. بسیاری از کشتهشدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده شده بود، انداختند.

واقعه مسجد گوهرشاد، یکی از رویدادهای تلخ تاریخ ابران معاصر است. واقعه ای که در پی اصلاحات رضاخانی و مقاومت مردمی در برابر آن، روی داد. در ماجرای قتل و عام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد افراد بسیاری جان خود را از دست دادند.

ماجرای متحدالشکل کردن پوشش مردم چه بود؟
قانون متحدالشکل کردن لباس در دوره حکومت رضاشاه رخ داد. به موجب این قانون که با هدف یکدستسازی پوشش مردان ایرانی در ۶ دی سال ۱۳۰۷ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید، فقط روحانیانِ دارای مجوز تلبس به لباس روحانیت معاف از پوشیدن لباس متحدالشکل بودند. با این وجود آنان نیز از اعمال قانون مأموران پهلوی در امان نبوده و با دستگیری و آزار و اذیت مواجه شدند. این رفتار که با هدف ایجاد محدودیت برای روحانیون و تضعیف حوزه های علمیه انجام می شد، سبب گردید تا روحانیون دست به اعتراض بزنند. این اعتراضات موجب دستگیری، تبعید و حصر برخی از آنان شد. این درحالی بود که برخی از علما و مراجع تقلید تلاش کرده بودند با صدور اجازه اجتهاد و همچنین مکاتبه با دولت از خلع لباس اجباری روحانیون جلوگیری کنند.
محدودیت کردن فعالیت های مذهبی از جمله ممنوعیت آموزش شرعیات و قرآن در مدارس، اخراج بسیاری از روحانیان از قوۀ قضائیه، اجازه تلبس به روحانیون با امتحان در وزارت معارف و عدم خدمات دهی به روحانیون در ادارات دولتی در کنار قانون متحدالشکل کردن لباس مردان را نیز باید در منظومه رفتارهای رضاخانی در نظر گرفت که منجر به اعتراضات مردم شد. طبق گزارشها، پس از تصویب این قانون در ادارۀ نظمیه برخی از شهرها، دایرهای به نام «دایرۀ تَلبُّس» تشکیل شد و مأموران حکومت با خشونت و توهین به روحانیون در صدد اجرای این قانون برآمدند. در مواردی مأموران حکومت با ورود به مدارس علمیه عمامۀ طلبهها را برمی داشتند، آنها را به شهربانی میبردند و از آنان تعهد میگرفتند که لباس متحدالشکل بپوشند. در پی فضای به وجود آمده، گروهی از روحانیون مجبور شدند لباس روحانیت را کنار بگذارند.
اعتراض عالمان

واقعه مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ش یکی از مهمترین پیامدهای تصویب این قانون بوده است. ماجرا از این قرار است که در ۱۳ فروردین سال ۱۳۱۴ش سید حسامالدین فالی، از فقیهان شیراز، علیه قانون متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب سخنرانی کرد و دستگیر شد. در پی این واقعه، حاج آقا حسین قمی از روحانیون نامدار مشهد به تهران رفت تا با رضاشاه دربارۀ پیامدهای این قانون مذاکره کند؛ اما دولت وقت ایران او را دستگیر کرد. ۱۳۱۴ش روحانیون و جمعی از مردم مشهد، در اعتراض به این اتفاقات در مسجد گوهرشاد تحصن کردند. در پی این تحصن، مأموران حکومت پهلوی وارد صحن گوهرشاد شدند و مردم را به گلوله بستند.
در مشهد چه گذشت؟

اما این همه ماجرا نیست، باید دید در مشهد چه گذشت؟ علمای مشهد جلساتی برای بحث و گفت وگو درباره این بخشنامه برگزار کردند. در یکی از این جلسات که در منزل سید یونس اردبیلی تشکیل شد، پیشنهاد شد که آیتالله سید حسین قمی به تهران برود و با رضاخان درباره توقف اجرای بخشنامه تغییر لباس مذاکره کند. وی در هشتم یا نهم تیرماه وارد تهران شد و پس از ورود به باغ سراجالملک، باغ توسط نیروهای دولتی محاصره شد و تحت کنترل مأمورین درآمد. در نتیجه، آیتالله قمی ممنوعالملاقات شد. روحانیون مشهد در اطلاعیههایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاستهای مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتهای اعمالشده علیه آیتالله قمی، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند. همچنین، روحانیون مشهد تصمیم گرفتند که در مسجد گوهرشاد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آنان درباره اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند. علاوه براین نامهای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشته شد که در آن، خواستار آزادی آیتالله قمی شدند. اما مسؤول تلگرافخانه مشهد، محتوای نامه را به اطلاع فتحالله پاکروان (استاندار خراسان) رساند. پاکروان دستور تعقیب تمامی امضاکنندگان را صادر کردکه منجر به دستگیری برخی از افراد شد. عده ای دیگر نیز مجبور به ترک دیار خود شدند.
روز واقعه
با ورود شیخ محمد تقی بهلول به مشهد، شرایط شهر تغییر کرد. او که پیش از آن تحت تعقیب بود، با ورود به حرم رضوی اتفاقات دیگری را رقم زد. مأمورین انتظامی، ساعاتی پس از ورود او به حرم، وی را دستگیر کرده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. چند ساعت پس از بازداشت بهلول، مردم بهتدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کردند. در نهایت، مردم موفق شدند او را آزاد کنند. شیخ محمدتقی بهلول در خاطرات خود درباره هدف ورودش به مشهد و اعتراضات مسجد گوهرشاد میگوید که قصد داشت هیئت حاکمه را دچار وحشت کند. او توضیح میدهد که این برنامه را پیشتر در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بود و در موارد مختلف، دولت مجبور به عقبنشینی شده بود. بهلول درباره اتفاقات مشهد میگوید که انتظار داشت دولت عقبنشینی کند، اما شرایط بهگونهای دیگر رقم خورد. او توضیح میدهد که پس از درگیریها، رئیس شهربانی و مأموران پلیس مورد حمله قرار گرفتند و او گیج شده بود و نمیدانست چه باید بکند. وی صحنه های اعتراضات را اینگونه توصیف میکند: در تمام محوطه مسجد و صحنها، صدای مرگ بر شاه، لعنت بر شاه، مرده باد شاه، زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما بلند بود. بهلول در ادامه میگوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود. در یک سخنرانی خطاب به مردم گفتم: کاری که نباید میشد، شد. ما نباید نرمی نشان دهیم، بلکه باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.
با ورود نظامیان در بامداد جمعه همزمان با اذان صبح، گرچه با هدف کشتار مردم نبود، و سربازان با تهدید شیخ بهلول قصد ترک اطراف حرم را داشتند، اما با افزایش تحصن کنندگان و قصد ورود مردم بیرون حرم به داخل صحن مسجد گوهرشاد، بین سربازان و مردم درگیری بوجود آمد که در این درگیری، عدهای کشته و زخمی شدند و برخی از سلاحهای سربازان به دست مردم افتاد. طبق گفته محمدتقی بهلول در روز جمعه، ۲۲ نفر کشته و عدهای زخمی شدند. با افزایش جمعیت تجمعکنندگان در روز شنبه و پیوستن بازاریان و مردم روستاهای اطراف به تحصن کنندگان، ایراد سخنرانی علیه قوانین مصوب رضاخانی، تبعید و حصر علما و ... در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش (۱۱ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق)، تشکیلات کل نظمیه مملکتی دستور سرکوب متحصنین را به نظمیه مشهد ابلاغ کرد. در دستور صادره آمده بود که عملیات باید کاملا محرمانه باشد. تصور مقامات این بود که بیشتر متحصنین، مانند شب قبل، مسجد را ترک خواهند کرد، اما چنین نشد. لحظهبهلحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور، تأکید شده بود که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نشود. با فرارسیدن نیمهشب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد.
در این شرایط، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها کردند تا بتوانند از مسجد خارج شوند. در این لحظه، دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند. در روایتها و اسناد تاریخی آمده است در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و گستردهای صورت گرفت. داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد گردید. حرمت حرم رضوی شکسته شد و پیش از دمیدن سپیدهدم روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش، مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشتهشدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده شده بود، انداختند. در برخی منابع به نقل از شاهدان عینی، تعداد کشتهشدگان را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده و البته احمد بهار در روزنامه بهار، به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۲۱ش، تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده است.
همچنین یک روز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، روحانیون و علمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. میرزا محمد کفائی خراسانی (معروف به آقازاده، دومین پسر آخوند خراسانی) یکی از آن افراد بود که در یکی از زندانهای تهران بهطور مشکوکی درگذشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: واقعه مسجدگوهرشادمشهد
ادامه مطلب را ببينيد
مراسم هفت امام حسين(ع)دركوفه

پس ازمبادله سخنا ن بين ابن زياد واهلبيت امام حسين(ع)ابن زيا د دستورداد آنا ن را درمحلّي كنا ر مسجد جا مع زنداني كرد ند تا كسب تكليف ازيزيد درزندا ن ما ندند وظاهرًا شب وروز هفتم امام حسين(ع) آنا ن درزندا ن كوفه بوده اند ومراسم هفتم اما م حسين(ع) درزندا ن برگذارشده است .
اهلبیت امام حسین علیه السلام در زندان کوفه
سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه
اهل بیت(ع) به زندان کوفه رفتند
اهل بيت امام حسین (ع) در زندان ابن زياد
هفتم شهادت امام حسین علیه السلام اهلبیت امام در زندان کوفه
هفتم شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در زندان کوفه
هفتم شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در زندان کوفه
اشعار هفتم شهدای کربلا
اشعار هفتم شهدای کربلا سروده باقری پور
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام
اشعار هفتم شهدای کربلا سروده باقری پور
شنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدتی مهمان کوفه
چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی
بوَد امروز روزِِ هفتِ دلدار - دراين هفت روز خوردم غصّه بسيار
دراين هفت روزديدم بس مصيبت - دراين هفت روز ديدم رنج وزحمت
دراين هفت روز من ظلمِ فراوان - بديدم تا كنون ازقومِ عدوان
دراين هفت روز ديدم تازيانه - زشمروزجردون با هر بهانه
دراين هفت روزديدم گريه وآه - نديدم آب ونان زين قوم گمراه
دراين هفت روز بوده گريه كارم - بجزگريه دگرراهي ندارم
دراين هفت روزدربازارِكوفه - بديدم طعنه ازاغياركوفه
دراين هفت روزبسكه گريه كردم - نشانش مانده دررخسارزردم
سرِهركوچه وبازاررفتم - به هرجمعي كه بُد اغياررفتم
عبيدالله دون درمجلسِ خويش - نموده قلبِ مارا ازستم ريش
بسي زخم زبان كرده نثارم - رسيده تاكجا اين روزگارم
به قلب خسته وحال پريشان - نموده جمع مارا كنجِ زندان
سكينه،فاطمه،كلثوم وسجاد - ستمها ديد ازاين قومِ زنازاد
چگويم من ازاين حال پريشان - حسين جانم حسين جانم حسين جان
نما اي باقري كوتاه مطلب - كه نتواني بيانِ حال زينب
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 92
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان
در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان
آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم
وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم
وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان
من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان
آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر
وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر
آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر
وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر
هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران
گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان
مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر
ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر
مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان
در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان
باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر
بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 93
امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است
کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است
حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر
در کربلا امشب زند بر سینه و سر
هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا
هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا
امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند
بهر حسین و آن شهیدان در نوایند
امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است
بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است
زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد
بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد
ختم رسل بهر حسین خود عزادار
هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار
درکربلا بنگر چسان شورونوائیست
درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست
این هـفـتمين شامِ جد ا يي ازحسین است
اندر عزا زین العبا و زینبین است
دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند
هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند
اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار
باشند از بهرِ حسین امشب عزادار
آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب
اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب
نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان
اندر دلِ زندان همه در آه و افغان
دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر
اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر
از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند
از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند
گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر
از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر
زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزا ن
شدذکرشان جانم حسين جا نم حسين جا ن
ای باقری آلِ نبی باشد عزادار
هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار
سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 94
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع دهه دوم محرم
ادامه مطلب را ببينيد

جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد، 20 و 21 تیرماه 1314
جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 1 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 2 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 3 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 4 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 5 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 6 - جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد 7
تصویرمسجدگوهرشاد - عکسهای شخصیتهای دخیل در واقعه - قيام خونين مسجد گوهرشاد مشهد عليه كشف حجاب 21تیر1314 ش - هفده دی خاطره ای بد از رضاشاه و کشف حجاب - ریشه های کشف حجاب در ایران ریشه های کشف حجاب در ایران - رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب - ۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران - ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد - رضاشاه و کشف حجاب قسمت اول - رضاشاه و کشف حجاب قسمت دوم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت سوم - پدیده کشف حجاب - کشف حجاب در ایران
واقعه مسجد گوهرشاد : رضاشاه و کشف حجاب قسمت چهارم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت پنجم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت ششم
واقعه مسجد گوهرشاد
محمدتقی بهلول از شخصیتهایی بود که در واقعه مسجد گوهرشاد در آگاه سازی مردم نقش مهمی ایفا کرد.
واقعه مسجد گوهرشاد تجمع اعتراضی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد علیه قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این واقعه در تیرماه سال ۱۳۱۴ش، در زمان حکومت پهلوی اول رخ داد. علت اصلی این تحصن، اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس بود. همچنین، حصر آیت الله سید حسین قمی که از مخالفان این سیاستها بود، موجب افزایش اعتراضات شد. در این تجمع، محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در همین حین، بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن بهشدت سرکوب شد و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: واقعه مسجدگوهرشادمشهد
ادامه مطلب را ببينيد
جنایات رضاشاه در مسجد گوهرشاد، 20 و 21 تیرماه 1314
تصویرمسجدگوهرشاد - عکسهای شخصیتهای دخیل در واقعه - قيام خونين مسجد گوهرشاد مشهد عليه كشف حجاب 21تیر1314 ش - هفده دی خاطره ای بد از رضاشاه و کشف حجاب - ریشه های کشف حجاب در ایران ریشه های کشف حجاب در ایران - رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب - ۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران - ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد - رضاشاه و کشف حجاب قسمت اول - رضاشاه و کشف حجاب قسمت دوم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت سوم - پدیده کشف حجاب - کشف حجاب در ایران
واقعه مسجد گوهرشاد : رضاشاه و کشف حجاب قسمت چهارم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت پنجم - رضاشاه و کشف حجاب قسمت ششم
واقعه مسجد گوهرشاد
محمدتقی بهلول از شخصیتهایی بود که در واقعه مسجد گوهرشاد در آگاه سازی مردم نقش مهمی ایفا کرد.
واقعه مسجد گوهرشاد تجمع اعتراضی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد علیه قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این واقعه در تیرماه سال ۱۳۱۴ش، در زمان حکومت پهلوی اول رخ داد. علت اصلی این تحصن، اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس بود. همچنین، حصر آیت الله سید حسین قمی که از مخالفان این سیاستها بود، موجب افزایش اعتراضات شد. در این تجمع، محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در همین حین، بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن بهشدت سرکوب شد و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
سیاست تغییر لباس
یکی از سیاستهای فرهنگی رضاخان، تغییر لباس بود که پس از تثبیت قدرت او، بهتدریج و طی چند سال اجرا شد. قانون متحدالشکل کردن لباس در ۱۰ دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملی تصویب شد. بر اساس این مصوبه، بهجز برخی روحانیان، تمامی اتباع ذکور ایران در داخل کشور ملزم به پوشیدن لباس متحدالشکل شدند.[۱] . در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش، جشنی با حضور علیاصغر حکمت، وزیر معارف، در شیراز برگزار شد. در بخشی از این جشن، گروهی از دختران روی صحنه رفتند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و با آهنگ ارکستر به رقص و پایکوبی پرداختند. این اقدام موجب اعتراض برخی از مردم شیراز شد و عدهای مجلس را ترک کردند. روز بعد، گروهی از مردم در مسجد وکیل گرد هم آمدند و سید حسامالدین فالی، از علما و فقهای شیراز، برای آنان سخنرانی کرد و اعمال جشن را محکوم کرد. پس از این ماجرا، فالی دستگیر و زندانی شد.[۲]
دستور تغییر کلاه پهلوی به کلاه شاپو
دستور تغییر لباس و تبدیل «کلاه پهلوی» به «کلاه بینالمللی» موسوم به «شاپو» به فتحالله پاکروان، استاندار خراسان، ابلاغ شد. او نیز بدون کمترین تأمل، دستور رضاخان را اجرا کرد و در این زمینه، دستورات اکیدی به شهربانی خراسان و دیگر ادارات و عوامل تابعه صادر نمود. محمدعلی شوشتری، خفیه نویس (گزارشنویس مخفیانه حکومت) عصر رضاشاه که در آن زمان در مشهد مأموریت داشت، درباره اجرای این دستور مینویسد: «اجرای حکم در مشهد تا حدی مشکل بود؛ زیرا عوامل مخفیه، متدینین و مجاورین به جنب وجوش افتاده، عنوان «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم» را پیش گرفته و سِرّاً و عَلَناً بنای اعتراض را گذاردند.»[۳]
واکنش علما
علمای مشهد جلساتی برای بحث و گفتوگو درباره این بخشنامه برگزار کردند. در یکی از این جلسات که در منزل سید یونس اردبیلی تشکیل شد، پیشنهاد شد که آیت الله سید حسین قمی به تهران برود و با رضاخان درباره توقف اجرای بخشنامه تغییر لباس مذاکره کند. وی در هشتم یا نهم تیرماه وارد تهران شد و پس از ورود به باغ سراج الملک، باغ توسط نیروهای دولتی محاصره شد و تحت کنترل مأمورین درآمد. در نتیجه، آیت الله قمی ممنوع الملاقات شد.[۴] . روحانیون مشهد در اطلاعیه هایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاستهای مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیت های اعمالشده علیه آیت الله قمی، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند. همچنین، روحانیون مشهد تصمیم گرفتند که در مسجد گوهرشاد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آنان درباره اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند.[۵]
تجمع در مسجد گوهرشاد
مردم مشهد با پیگیری علت توقیف آیت الله قمی، خواستار آزادی وی شدند. همچنین، نامه ای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشته شد که در آن، آزادی آیت الله قمی درخواست گردید. اما مسؤول تلگرافخانه مشهد، پیش از ارسال تلگراف، آن را به اطلاع فتح الله پاکروان، استاندار خراسان، رساند. پاکروان نیز بدون درنگ، دستور تعقیب تمامی امضاکنندگان تلگراف را صادر کرد. در نتیجه، عده ای دستگیر شدند و برخی نیز مجبور به ترک مشهد گردیدند. با این پیشامد، اوضاع مشهد بیش از پیش به وخامت گرایید.[۶] .
ورود شیخ بهلول به مشهد
محمدتقی بهلول که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر میرفت، پس از اطلاع از گرفتاری آیت الله قمی، در چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت. اما مأمورین انتظامی، ساعاتی پس از ورود او به حرم، وی را دستگیر کرده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. چند ساعت پس از بازداشت بهلول، مردم به تدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کردند. در نهایت، مردم موفق شدند او را آزاد کنند.[۷] . شیخ محمدتقی بهلول در خاطرات خود درباره هدف ورودش به مشهد و اعتراضات مسجد گوهرشاد میگوید که قصد داشت هیئت حاکمه را دچار وحشت کند. او توضیح میدهد که این برنامه را پیشتر در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بود و در موارد مختلف، دولت مجبور به عقب نشینی شده بود. بهلول درباره اتفاقات مشهد میگوید که انتظار داشت دولت عقب نشینی کند، اما شرایط به گونه ای دیگر رقم خورد. او توضیح میدهد که پس از درگیریها، رئیس شهربانی و مأموران پلیس مورد حمله قرار گرفتند و او گیج شده بود و نمیدانست چه باید بکند. وی صحنههای اعتراضات را اینگونه توصیف میکند: "در تمام محوطه مسجد و صحنها، صدای مرگ بر شاه، لعنت بر شاه، مرده باد شاه، زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما بلند بود." بهلول در ادامه میگوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود. بنابراین، در یک سخنرانی خطاب به مردم اعلام کرد: "کاری که نباید میشد، شد. ما نباید نرمی نشان دهیم، بلکه باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم."[۸]
کشتار محدود اولیه
در بامداد جمعه، همزمان با اذان صبح، نظامیان بهتدریج بر مواضع حساس اطراف حرم مسلط شدند. در این مرحله، هدف اصلی نیروهای نظامی کشتار مردم نبود، بلکه تلاش داشتند ورود مردم خارج از حرم را به داخل حرم و مسجد گوهرشاد متوقف کنند. نظامیان به افراد متحصن در داخل مسجد گوهرشاد اعلام کردند که متفرق شوند و عرایض خود را تسلیم استاندار کنند تا به آن رسیدگی شود. شیخ محمدتقی بهلول در پاسخ به مأموری که این درخواست را مطرح کرده بود، گفت: "ما جمع نشده ایم برای اینکه به حرف استاندار متفرق شویم. زود از اینجا برو که نمیخواهیم به تو صدمه برسد." پس از این پاسخ، مأمور محل را ترک کرد، اما بین سربازان و کسانی که قصد ورود به صحن و مسجد را داشتند، درگیری رخ داد.[۹] در این درگیری، عده ای کشته و زخمی شدند و برخی از سلاحهای سربازان به دست مردم افتاد. محمدتقی بهلول گزارش میدهد که در روز جمعه، ۲۲ نفر کشته و عده ای زخمی شدند.[۱۰]
افزایش جمعیت تجمع کنندگان
بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد لحظهبه لحظه افزایش مییافت. در روز شنبه، معترضان کسبه را وادار به تعطیلی مغازههایشان کردند.[۱۲] . در روز شنبه، عدهای از روستاهای اطراف نیز به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحنهای حرم مملو از جمعیت شد. سخنرانان درباره موضوعات مختلف، به ویژه آیتالله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب، برای مردم صحبت میکردند. از سوی دیگر، قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، همراه با شهربانی و آگاهی، نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ میکردند. شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان میگوید که رضاشاه دستور داد: "اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذاشت. امر میکنم و فرمان میدهم که امشب [نیمه شب شنبه] باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آنها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر و مردم متفرقه را آزاد سازید."[۱۳]
ترفند تولیت برای خروج علما از تحصن
محمدولی خان اسدی، تولیت حرم امام رضا ع, با توسل به حیله ای، روحانیون ارشد و مراجع خراسان را از مسجد گوهرشاد بیرون کشید. او ادعا کرد که رضاخان درخواست متحصنین را پذیرفته است و به این ترتیب، روحانیون را متقاعد به ترک مسجد کرد. برخی معتقدند که حکومت رضاشاه از کشته شدن مراجع و پیامدهای خطرناک آن، که ممکن بود در سراسر کشور آشوب به پا کند، وحشت داشت.
کشتار تحصنکنندگان
در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش (۱۱ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق)، تشکیلات کل نظمیه مملکتی دستور سرکوب متحصنین را به نظمیه مشهد ابلاغ کرد. در این دستور تأکید شده بود که:
"اگرچه اوامر شاهنشاهی برای دستگیری کلیه اشخاص مفسدهجو، از هر طبقهای که باشند، صادر شده است، اما عامل اصلی عملیات، شما و مأمورین شما هستید. امشب، در زمانی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین کاهش یافته است، باید غافلگیرانه با عده کافی از نیروهای پیاده، آژان، صاحبمنصب، وکیل، مأمورین سویل، افسر و سرباز وارد مسجد شده و کلیه محرکین، اعم از علما، تجار و کسبه را فوراً دستگیر کنید. سپس، بدون درنگ، آنان را از مسجد یا صحن خارج کرده و به سرعت به مناطق دوردست تحتالحفظ اعزام کنید. همچنین، هر فردی که خارج از آستانه و مسجد در این اعتراضات نقش داشته، باید دستگیر و همین اقدام درباره او اجرا شود. عملیات باید کاملاً محرمانه باشد تا متحصنین از آن آگاهی پیدا نکنند."[۱۴] . تصور مقامات این بود که بیشتر متحصنین، مانند شب قبل، مسجد را ترک خواهند کرد، اما چنین نشد. لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور، تأکید شده بود که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نشود و در مواقع نیاز از سرنیزه و امثال آن استفاده شود.[۱۵] . با فرارسیدن نیمه شب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این شرایط، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها کردند تا بتوانند از مسجد خارج شوند. در این لحظه، دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند.[۱۶] . در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و گستردهای صورت گرفت. داخل و بیرون مسجد از اجساد کشته شدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد گردید. حرمت حرم رضوی شکسته شد و پیش از دمیدن سپیده دم روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش، مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشته شدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده شده بود، انداختند.[۱۷]
تعداد کشتهها
محمدعلی شوشتری، به نقل از شاهدان عینی، تعداد کشتهشدگان را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است. او در خاطرات خود مینویسد: "عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند."[۱۸] . احمد بهار در روزنامه بهار، به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۲۱ش، تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده است. علیرضا بایگان، که از شاهدان واقعه بوده، عدد ۱۶۷۰ نفر را تأیید کرده است. او در شرح این واقعه میگوید: 'تعداد آنها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار میگشتند، به دست مأمورین افتاده و جزو کشته شدگان در کامیون ریخته شدند. سپس، در گودالهایی انداخته شدند و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، توجهی نکردند و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند."[۱۹] .
دستگیری و تبعید روحانیون
یک روز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، روحانیون و علمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. میرزا محمد کفائی خراسانی معروف به آقازاده، دومین پسر آخوند خراسانی که درشامگاه ۱۳۵۶ق / ۱۳۱۶ش، در یکی از زندان های تهران به طورمشکوکی در گذ شت.[۲۰] . سید عبدالله شیرازی، سید یونس اردبیلی، محمدولی نجات، بحرالعلوم، محقق، شیخ هاشم قزوینیف آقابزرگ شاهرودی، نواب احتشام رضوی و برخی دیگر از روحانیون از معرکه گریختند، از کشور خارج شدند یا مخفی گردیدند. عده ای از روحانیون بعداً آزاد شدند و به شهرهای خود بازگشتند.[۲۱] . شیخ محمدتقی بهلول از معرکه جان سالم بهدر برد و با کمک افراد طایفه بربری هزارههای شیعه افغانستان که خود نیز در واقعه مسجد گوهرشاد شرکت داشتند، با تغییر لباس از ایران خارج شد و به افغانستان رفت.[۲۲] . پس از پایان واقعه گوهرشاد، به دستور رضاخان، تغییراتی در سطح رؤسای ادارات مشهد و آستان قدس رضوی صورت گرفت. محمدولی خان اسدی، با اینکه مغضوب بود، تا مدتی در مقام تولیت آستان قدس رضوی باقی ماند؛ اما در ۲۸ آذر ۱۳۱۴ش اعدام شد. ۱۸ نفر از افراد فعال در واقعه گوهرشاد، که همگی روحانی یا طلاب علوم دینی بودند، به سمنان، یزد و شهرهای دیگر تبعید شدند. با توجه به اینکه مدرک متقنی علیه این افراد پیدا نشد، مدتی بعد تبعیدشان پایان یافت و به شهرهای خود بازگشتند.[۲۳] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: واقعه مسجدگوهرشادمشهد
ادامه مطلب را ببينيد
مخالفت علما با کشف حجاب
پس از واقعه کشف حجاب در جشن شیراز و دستگیری و حبس آیت الله فال اسیری و بیحرمتی به وی، موجی از اعتراضات در کشور، بهویژه در حوزه علمیه قم، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه تبریز به راه افتاد. در تبریز، دو مرجع عالیقدر، سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادق آقا به تغییر لباس و کلاه شاپو، اعتراض کردند و به سمنان تبعید شدند. «در مشهد هم که دستور تغییر لباس رسیده بود و خبر جشن شیراز و گرفتاری فال اسیری و تبعید دو نفر از عالمان تبریز منعکس شده بود، غوغایی برپا شد و مراجع روحانی سخت ناراحت شدند و برای بحث و گفتوگو درباره تغییر لباس و سختگیری هایی که درباره معممین شده بود، جلساتی تشکیل دادند. در این جلسات که آیت الله حاجآقا حسین قمی و آیت الله سیدیونس اردبیلی و فرزند آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و جمعی دیگر از عالمان و مدرسان درجه اول مشهد شرکت داشتند، مسئله تغییر لباس مطرح شد و بیان شد که این تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید به شدت از آن جلوگیری شود. تا اینزمان، برخی از عالمان معتقد بودند که کارهای صورت گرفته، بدون اطلاع شاه بوده، وی مخالف این اعمال ضددینی است؛ اما علیاصغر حکمت طی نطقی در میدان جلالیه تهران، با حضور رئیسالوزراء (ذکاء الملک)، به طور آشکار اعلام کرد که گمان مردم مبنی بر عدم آگاهی رضاشاه از جشن شیراز و خودسرانه بودن این حادثه، اشتباه محض است. در این نطق، حکمت گفت که وقوع این حادثه، مستقیماً به دستور شخص رضاشاه بوده است. این اظهارت و وقوع این حوادث در کشور، پس از درج در مطبوعات، در سطح شهر مشهد هم انتشار یافت. آیت الله سیدعبدالله شیرازی که در این زمان در مشهد حضور داشت و از نزدیک شاهد این وقایع بود، میگوید: چون روزنامه حاوی درج اینمطالب برای آیتالله قمی ارسال شد. ایشان پس از مطالعه این اخبار و جریانات، گریه کرد و گفت: "خلاصه، اسلام فدایی میخواهد و من حاضرم فدا شوم" . مهمترین مخالفت علما و مراجع قم با رژیم رضاشاه، در ماجرای کشف حجاب بروز یافت. مرحوم آیت الله حائری ضمن رعایت تمام جوانب قضایا و بدون اینکه بهانه ای به دست رژیم طاغوت بدهد، از مسئله کشف حجاب اظهار نفرت نمود و چون احساس کرد این نقشه شوم، جدّی است و کارگزاران رژیم بهشدّت پیگیر عملی ساختن آن، حتّی در شهر مذهبی قم هستند، بهعنوان اعتراض، جلسات درس و بحث و نماز جماعت خود را تعطیل کرد و تنفّر خویش را از حوادث پیش آمده، اعلان کرد و چون عدّه ای از روحانیون و بازاریان نزد وی آمدند و در خصوص کشف حجاب و عوارض ناگوار آن مطالبی به عرض رسانیدند، آن مرجع عالیقدر به رگهای گلویش اشاره کرد و گفت: باید تا پای جان مقاومت نمود. من ایستاده ام؛ زیرا مسئله حجاب، از ضروریات دین است و بنا به نص قرآن، واجب شمرده میشود. [۱] [۲] . آیت الله حاجآقا حسین قمی برای مذاکره با رضاخان پیرامون مسائلی که به واسطه کشف حجاب پیش آمده بود، بهتهران رفت. قبل از حرکت، از وی درباره نحوه عملکرد و اینکه در ملاقات با شاه چه خواهد کرد، سؤال شد و وی در پاسخ گفت: «اول اصرار و التماس میکنم که از برنامههای ضددینی و اسلامی خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد، دست او را میبوسم و اگر باز هم موافقت نکرد، خفه اش میکنم». وی در تصمیم خود قاطع بود؛ بهطوری که قبل از عزیمت به تهران گفت: اگر جلوگیری از این عمل خلاف مذهب، منجر به کشته شدن ده هزار نفر و خودم هم بشود، باز هم ارزش دارد.
نقش بهلول در قیام گوهرشاد
پس از ورود مرحوم شیخ محمدتقی بهلول از فردوس به مشهد و اطلاع از هجرت و زندانی شدن آیتالله قمی، وی در اعتراض بهشرایط پیش آمده، سخنرانی کوتاهی کرده و به واسطه این سخنرانی، دستگیر شد و پس از آزادی، وی در سخنرانی دیگری، پیشنهاد تحصن در مسجد گوهرشاد را مطرح کرد و گفت: "... کار از کار گذشته و ما نباید نرمی نشان دهیم. باید پایمردی کرده، مقاومت کنیم یا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلامی را جاری کنیم یا همه کشته شویم" . یکی از نکات در خور تامل درباره قیام مسجد گوهرشاد ۱۸ الی ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴ مبارزات علمای غیربومی است که از آن میان میتوان به بهلول واعظ اشاره کرد. بهلول از اهالی گناباد بود که در شهرها و روستاهای کشور منبر میرفت و از اینراه گذران زندگی میکرد. همچنین خاستگاه علمای مشهور دخیل در این قیام نظیر آیات عظام حسین قمی، آقازاده (فرزند ارشد آخوند خراسانی)، یونس اردبیلی، سیدعبدالله شیرازی، مرتضی آشتیانی، سیدعلیاکبر خوئی والد آیت الله سیدابوالقاسم خوئی مرجع تقلید به ترتیب عبارت بود از شهرهای قم، نجف، اردبیل، شیراز، تهران و خوی. نکته جالب این است که وقتی علمای طراز اول مشهد را پس از قیام دستگیر و بعد از بازجویی و محاکمه در تهران (قریب سه ماه) آزاد کردند، مقرر نمودند که همگی آنان باید به شهرهای محل تولد و خاستگاه اولیه خود عزیمت نمایند. به درستی معلوم نیست هدف دستگاه قضائی از این اقدام چه بود، ولی گویا هدفی سیاسی در آن وجود داشت و آن این است که صرفنظر از تمرکز نداشتن جمعی از علمای مشهور دارای پرونده سیاسی در یک مکان، تضعیف جایگاه حوزه علمیه خراسان در کشور بود. بههرحال حتی اگر عده ای از علمای یادشده هم دارای سابقه چندساله سکونت در مشهد بودند، بهلول در این میان استثنا بود؛ زیرا فقط پنج روز در این شهر رحل اقامت افکند و در همین پنج روز هم در مقام سرسلسله جنبان قیام مسجد گوهرشاد فعالیت کرد. همچنین او از این بخت بزرگ نیز برخوردار شد که در همان بدو سرکوب قیام، با جمع انگشت شماری از یارانش، از مسجد گوهرشاد بگریزد و پس از طی اندکی از مسیر، به تنهایی عازم افغانستان گردد. خوشاقبالی بزرگ تر او این بود که حتی پس از قریب سه دهه و نیم زندگی طولانی در کشورهای افغانستان، مصر و عراق، که فقط یک مورد آن ۳۱ سال زندان در افغانستان بود، در پی اخراج ایرانیان از سوی دولت عراق، به ایران بازگشت و قریب چهار دهه به حیات خود ادامه داد.
دعوت مردم به تحصن
همانطورکه گفته شد، شغل بهلول وعظ و خطابه بود. تاحدودی نیز در شهرهای خراسان به وعظ شهرت یافته بود. در یکی از روزهای اوایل تابستان ۱۳۱۴، هنگامی که در شهر قائن به وعظ مشغول بود، از طریق زائرانی که از مشهد مراجعت میکردند، خبر عزیمت آیتالله العظمی قمی از مشهد به تهران را برای گفت وگو با رضاشاه درباره قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه شنید؛ ازاینرو بلافاصله عزم خود را برای پیوستن به آن مرجع دینی جزم کرد و در گام اول برای اطمینان یافتن از سفر وی، عازم مشهد شد. او نقل کرده است: «از مدتها دنبال چنین مناسبتی میگشتم که به یک مرجع از طرف دولت حمله بشود تا من به یاری او بشتابم». بههرحال وی، در بدو ورود به مشهد، به منزل آیت الله قمی مراجعه و از خبر عزیمت او به تهران اطمینان حاصل کرد. سپس به حرم امام رضا علیه السّلام رفت تا پس از زیارت به دیدار قمی در تهران بشتابد و از او کسب تکلیف کند. اما به محض ورود به حرم، فضای آنجا را به گونه ای غیرمنتظره بر وفق مراد خود یافت. در هر گوشه ای از حرم و مسجد گوهرشاد (که در جوار آن است) جمعیتی را مشاهده کرد که در پای منابر وعاظ، از حصر آیت الله قمی در تهران سخن میگویند. کنجکاوانه از مردم پرسوجو کرد و جویا شد که از چند شب قبل جمعی در مسجد تحصن اختیار کرده اند و وعاظ نیز برای آنان به صورت جسته و گریخته از تغییر کلاه و حتی قرار کشف حجاب سخن میگویند و مردم را تحریک میکنند؛ از همینرو وی به شوق آمد و بر فراز منبر ایوان مقصوره رفت و با فریادهایی توجه همگان را جلب کرد. پس از تجمع مردم، به حاضران وعده داد که قصد دارد فردا شب مطالب مهمی به سمع و نظر آنها برساند. گفتنی است که در آن روز جمعیت بیشتری نسبت به روزهای قبل در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند. علت این امر دستگیری جمعی از بازاریان در اعتراض به حصر آیت الله قمی و اعلام حمایت از مطالبات او بود. برای این منظور آنها حتی تلگرافی به دربار مخابره کرده بودند. بههرحال بهلول در چنین فضایی وارد مسجد شد و چون با استقبال شدید مردم حاضر در آنجا مواجه گردید تصمیم گرفت سخنرانی کند.[۳] . نکته در خور توجه این است که بهلول در خاطرات خود اصلاً به این سخنرانی و فراخوان اشاره نکرده، بلکه در بعضی از خاطرات موجود از وقایع آن روزها، به این سخنرانی اشاره و مطالب پراکنده ای از آن نقل شده که فراخوان برای حضور در سخنرانی شب جمعه سخن اصلی آن است. شیخ محمد علمی اردبیلی، از دستگیرشدگان قیام گوهرشاد، درباره آن سخنرانی در خاطراتش چنین نقل کرده است که بهلول در پایان سخنرانی "تند و انقلابی با یک بیان وافی" گفت: ای جماعت فردا شب زن [به مجلس و پای سخنرانی او] نیاید. منظورش این بود که فردا کسانی بیایند که از نظر دل و جرات مرد و مردانه باشند.[۴] . در منبعی دیگر خاطرنشان گردید: "بهلول گفت: حاضرین به غایبین بگویند. فردا شب که شب پنجشنبه است در اینجا و در همین مسجد و روی همین منبر مطالب مهمی را برای شما خواهم گفت. هرکس نیاید از کیسه اش رفته البته میدانم که فراموش نمیکنید"[۵] [۶] . بعد از این سخنرانی جمعیت پراکنده شدند و بهلول نیز آن شب را در منزل یکی از دوستانش به صبح رساند.[۷]
بازداشت و آزادی بهلول
چنین به نظر میرسد که در پی فراخوان شب قبل، جمعیت بسیاری در حرم و مسجد گوهرشاد تجمع نمودند. گفتنی است که ۱۹ تیرماه در مشهد، به مناسبت سالروز حمله روسهای تزاری به حرم مطهر و توپ بسته شدن صحن، مشهور است و این امر هم در تجمع مردم مؤثر بود. بههرحال بهلول، که در آن زمان نیروهای امنیتی او را شناسایی کرده بودند، به منظور گریز از تعقیب یا احیاناً بازداشت از سوی آنان، خود را به داخل حرم رساند و در مسجد گوهرشاد رحل اقامت افکند. او قصد داشت هرچه زودتر سخنرانی افشاگرانه خود را ایراد، و مشهد را ترک کند و با عزیمت به تهران، به دیدار آیت الله قمی بشتابد، ولی این سفر به روز شنبه موکول شد؛ زیرا بهلول اعتقاد داشت هر وقت روز پنجشنبه ای در یکی از شهرهای مقدس باشد، باید شب و روز جمعه را نیز آنجا سر کند تا آداب زیارت مخصوصه را به جا آورد، سپس آن شهر را ترک کند. در نتیجه او موقتاً در مشهد ماند. اما در ظهر پنجشنبه، وقوع حادثه ای تمام برنامههای او را برهم زد. همانطورکه پیشبینی میشد، ماموران شهربانی که در تعقیب او بودند در پی آگاهی از محل استقرار او، به سراغش آمدند و در صحن حرم امام رضا علیه السّلام دستگیرش کردند، اما همین که درصدد برآمدند او را از حرم خارج کنند با مقاومت جمعی از حاضران و زائران مواجه شدند. در این هنگام چند تن از خادمان حرم آمدند و واسطه شدند که او را موقتاً در کشیکخانه حرم نگاه دارند و در فرصت مقتضی از حرم خارج نمایند. حسین بهلول نیز به ماموران تعهد داد که صبح روز شنبه خود را به شهربانی معرفی کند. بدین ترتیب غائله خاتمه یافت و بهلول در کشیکخانه صحن بزرگ حرم زندانی گردید، اما هنوز ساعاتی از بازداشت او نگذشته بود که زائرانی که از مقابل بازداشتگاه او عبور میکردند از درب شیشه ای کشیکخانه بهلول را شناسایی کردند و درصدد برآمدند او را آزاد کنند. بهلول نیز که اوضاع را بر وفق مراد دید برای جلب توجه رهگذران "خود را به حالت گریه به مردم نشان داد" . در همین هنگام فردی با کت و شلوار و کلاه شاپو و کراوات، که براساس قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه، لباس پوشیده بود، یعنی نواب احتشام رضوی، از خادمان مشهور حرم که دو ماه پیش از آن ملبس به لباس روحانی بود، در آنجا ظاهر شد و پس از ورود به کشیکخانه، با بهلول گفت وگو کرد. لحظاتی بعد که از بهلول شنید آیت الله قمی نیز در تهران بازداشت شده است، به میان مردم و تجمع کنندگان در مقابل کشیکخانه مراجعه کرد و با صدای بلند فریاد زد: «ای مردم بیغیرت نزدیک پنج هزار نفر از چهارتا پلیس محافظ بهلول میترسید. بریزید و عالِم خود را آزاد کنید. لعنت برکسی که این کلاه را بر سر ما گذاشت»، سپس کلاهش را از سر برداشت و زیر پاانداخت و با ندای یاحسین یاحسین به کشیک خانه حمله کرد. حاضران نیز که تا این لحظه با حیرت این صحنه ها را مشاهده میکردند، به هیجان آمدند و به تبعیت از او به طرف کشیکخانه هجوم آوردند و بهلول را آزاد کردند. جمعیتی که تحت رهبری نواب احتشام رضوی، بهلول را در چنین شرایطی نجات دادند، او را برفراز منبر صاحبالزمان مسجد گوهرشاد نشاندند.[۸] . بهلول در خاطراتش احساس خود را در آن وضعیت چنین بیان کرده است: "وقتی من روی منبر جای گرفتم، دست و پای خود را گم کردم، چرا؟ چون پیشبینی چنین منظره ای را نداشتم و نمیخواستم که شورش بشود" اما جمعیتی که پای منبر او گرد آمده بودند و شعار مرگ بر شاه زنده باد اسلام، زنده باد علما سر میدادند از او میخواستند سخنرانی کند؛ ازهمینرو بهلول زبان به سخن گشود و خطاب به حاضران گفت: «مردم خوب کاری نکردید که مرا اینطوری آزاد کردید. اما اکنون عملی که شده و ما نباید نرمی نشان دهیم یا حاج آقاحسین قمی را آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کرده و یا همه کشته شویم». سپس در پایان از مردم خواست که بروند خانه هایشان و آذوقه یک هفته خانواده را تهیه، و با سلاح مراجعت کنند.[۹] . پس از این سخنان، جمع کثیری از حاضران برای اجرای این دستور به سوی منازلشان عزیمت کردند، اما بهلول با باقیمانده افراد (زائران) مکان تجمع را از مسجد گوهرشاد به صحن نو تغییر دادند؛ زیرا وقت خواب بهتدریج فرا میرسید و خوابیدن در مسجد مکروه بود، ولی در صحن اشکالی نداشت. پس از استقرار در مکان جدید، جمعیت تحصنکننده آن شب را (شب جمعه) با دعا و نیایش و مناجات با حق تعالی سپری کردند. عدهای نیز استراحت نمودند. در اینشب هیچیک از مقامات امنیتی به سراغ آنها نیامد.
حمله اول به تحصن کنندگان
چنین به نظر میرسد که ماموران امنیتی به صورت محرمانه در داخل جمعیت تحصنکننده حضور داشتند و لحظه به لحظه وقایع را گزارش میدادند؛ زیرا به یکباره در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی بهصدا درآمد و این صدا معمولاً نشانه عملیات نظامی بود. البته قبل از حمله، فردی از طرف استانداری به جمع تحصن کنندگان آمد و به آنان هشدار داد که بهتر است هرچه زودتر متفرق شوند، ولی در آن فضای هیجانی و شور انقلابی گوشی برای شنیدن این نصایح نبود. آن فرد به ناچار با ناکامی در ماموریتش مراجعت کرد. در این موقع تمام اطراف صحن و حرم را نیروهای انتظامی محاصره کردند. از همان لحظات حضور ماموران، جمعی از اهالی مشهد که منازلشان در نزدیکی حرم بود و از صدای شیپور نظامی، هیجانزده از خواب برخاسته بودند، در اطراف حرم تجمع کردند. به اینصورت ماموران انتظامی اطراف حرم، خود در محاصره این افراد قرار گرفتند. این اشخاص نیز درصدد بودند از صف نظامیان عبور کنند و به جمع تحصن کنندگان بپیوندند، اما ماموران امنیتی مانع میشدند. در همین لحظات فرمان حمله صادر شد و ناگهان با شلیک گلوله ای عملیات آغاز گردید. نیروهایی که در مواضع خود سنگر گرفته بودند، سلاحهای خود را به طرف تحصن کنندگان نشانه رفتند و از همان آغاز تعدادی از مردم به خاک و خون غلتیدند. جمعیتی که خارج از محاصره بودند با مشاهده این صحنه ها، به طرف ماموران هجوم آوردند. بدین ترتیب به نیروهای انتظامی از دو سو حمله شد و تعدادی از آنها زخمی و کشته شدند. در چنین وضعیت بحرانی، فرمانده آنان دستور عقبنشینی صادر کرد. عدهای از سربازان نیز که انتظار چنین کشتاری را نداشتند (آن هم در صحن حرم مطهر امام رضا (علیهالسّلام)) تاب و تحمل خود را از دست دادند، و به مردم پیوستند. این نکته نیز در عقبنشینی نیروهای امنیتی بیتاثیر نبود. بدین ترتیب حمله اول در سحرگاهان روز جمعه ناتمام باقی ماند، متحصنان با دهها کشته و زخمی، همچنان در موضع خود با عزمی راسخ باقی مانده بودند. و آن روز را به معالجه زخمیها و دفن شهدا گذراندند. عده ای از زخمیها را به منازلشان و عده ای دیگر را به بیمارستان بردند. اولین کسی که از طرف دولت از آزادی و حضور بهلول بر منبر مسجد گوهرشاد و به ویژه فراخوان تجمع او در شب پنجشنبه آگاهی یافت، مولوی، نایب التولیه مسجد گوهرشاد، بود که در پی اطلاع از سخنان بهلول، خود را به پای منبر رساند و درصدد برآمد وی را از منبر پایین آورد، اما مستمعان پای منبر به وی حمله ور شدند و کتک زدند، به طوری که وی را در بیمارستان بستری نمودند. رئیس شهربانی، به محض اطلاع از این حادثه و پیش بینی گسترش قیام، پاسبان بیات، رئیس پلیس مشهد، را نزد استاندار (پاکروان) و فرمانده لشکر خراسان (سرلشکر مطبوعی) فرستاد تا آنها را از قضیه آگاه سازد. در پی کسب اطلاعات پی درپی از وقایع داخل حرم و مسجد گوهرشاد، نامبردگان طی رایزنیهایی در نیمهشب جمعه تصمیم گرفتند که غائله را به وسیله ماموران مستقر در کلانتری ۲، که در جوار مسجد گوهرشاد واقع بود، بخوابانند. برای این منظور، استاندار بهاتفاق فرمانده لشکر به کلانتری یادشده عزیمت نمود تا ضمن بررسی اوضاع بر حمله قریب الوقوع (حمله اول) به متحصنان نظارت کند. در بدو امر افرادی در کتاب «واقعه خراسان» اسامی دو فرد یاد شده به ترتیب: سرگرد محسن اداری و سروان اداری ذکر شده است [۱۰] . را به جمع تحصنکنندگان فرستادند تا با نصایح و اندرز، آنان را قانع سازند و پراکنده نمایند، ولی متحصنان و بهویژه بهلول، که رهبری آنها را برعهده گرفته بود، تقاضاهای خود را در سه بند مطرح و اعلام کردند تا زمانی که این خواستهها برآورده نشود به تحصن خود ادامه خواهند داد.
مطالبات سه گانه آنها عبارت بود از: تغییر ندادن کلاه، جلوگیری از رفع حجاب، و بازگشت فوری آیت الله قمی به مشهد. اما مقامات امنیتی مشهد که نمیتوانستند در این موارد تعهدی بدهند، طی مذاکراتی تصمیم گرفتند متحصنان را قلع و قمع کنند. اجرای این تصمیم نیز به صبحگاهان، که عده تحصنکنندگان به حداقل ممکن کاهش مییافت، موکول شد. تعداد آنان را در این مقطع بین دویست تا ۱۵۰ نفر ذکر کرده اند. گفتنی است که در بدو امر، فرمانده لشکر و رئیس شهربانی به علت اخذ نکردن فرمانی از مرکز، حاضر نبودند این عملیات را اجرا کنند، ولی با اصرار استاندار و به ویژه اتهام وی به شهربانی و تولیت مبنی بر اینکه از گزارش به موقع این واقعه خودداری کرده اند، تصمیم گرفته شد با کمک لشکر (یک اسواران سواره و یک گروهان پیاده)، شهربانی در سحرگاهان منطقه را تحت کنترل بگیرد و با استقرار یک گردان پیاده از نیروهای خود، به غائله خاتمه بخشد، اما در پی هیاهو و سروصداها، عده بسیاری از مردم به اطراف حرم ریختند و ابتکار عمل را از نیروهای امنیتی گرفتند. آنان در حالت بلاتکلیفی و سرگردانی، در حالیکه در اجرای عملیات خود ناکام مانده بودند، طی دستوری عقب نشینی کردند و بدینصورت بحران نه تنها پایان نیافت، بلکه دامنه آن گسترش یافت. در پی این ناکامی، استاندار به اتفاق فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و (اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی) به تلگرافخانه رفت و مراتب را به مرکز (شاه) گزارش داد. در پی آن از مرکز دستور رسید که فوراً به غائله خاتمه بخشند.[۱۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: واقعه مسجدگوهرشادمشهد
ادامه مطلب را ببينيد
مذاکره با تحصن کنندگان
چنین به نظر میرسد که در این روز برنامه متحصنان بر دو محور اصلی متمرکز گردید: یکی مذاکره با اولیای امور شهر و مقامات مذهبی و دیگری عزیمت به منازل علما و آوردن اجباری آنها به جمع تحصنکنندگان. در یکی از گزارشهای «تشکیلات نظمیه ــ عطف ۷۵۶۱ به مرکز"فضای حاکم بر شهر مشهد در آن روز را چنین ترسیم میکند:" در مسجد گوهرشاد قریب به ده دوازده هزار جمعیت موجود، بهلول و واعظی از رفقایش مردم را تهییج میکنند. بیشتر دکاکین بسته است عدهای از طلاب امروز صبح کسبه بازار را تشویق میکردند که دکاکین خود را باز نکنند. در سایر نقاط شهر خبر تازه نیست و امنیت برقرار است. اقدامات دیروز همان بود که عرض شد به این معنی که پس از زد و خورد دیروز صبح اقدامات روی نصایح بوده؛ زیرا اقدامات جدّی باید در صحن و مسجد به عمل آید و آن هم منوط به استعمال قوای نظامی و اسلحه و وارد آوردن تلفات زیاد و هر قدر هم زودتر این غائله خاتمه پیدا کند بهتر خواهد بود. بسته به صدور امر مرکز است"[۱۲] . نکته درخور توجه در این گزارش، ضمن اعتراف به درگیری در روز قبل (صبح جمعه ۲۰ تیرماه)، این است که «اقدامات روز شنبه ۲۱ تیرماه روی نصایح بوده» و به تعبیر دیگر در پی دستورالعمل شاه مبنی بر پایان دادن فوری غائله، گویا گروه هایی از دو طرف درگیری و همچنین عده ای از مقامات مذهبی و اولیای امور در صدد برآمدند ضمن مذاکره با تحصن کنندگان، آنها را از ادامه تحصن و عواقب احتمالی آن بازدارند. این گروه به نیکی از لاقیدی هیئت حاکمه و شخص رضاشاه آگاهی داشتند و میدانستند که او حتی به بهای سرکوب خونین قیام و شکستن حرمت مسجد و حرم امام رضا (علیه السّلام)، هم قصد و نیّت خود را عملی خواهد کرد. تقریباً تمامی دو طرف مناقشه، اعم از بهلول، نواب احتشام رضوی، آیت الله آشتیانی، آیت الله آقازاده، اولیای امور شهر نظیر: پاکروان، مطبوعی، بیات، اسدی، در مذاکره سهمی داشتند. هر یک از این افراد میکوشیدند به طور مصالحه آمیز تحصن خاتمه یابد. خاطرات نواب احتشام رضوی حاکی از این موضوع است که در این روز درباره اتخاذ مواضع لازم در قبال وقایع و پیشامدهای احتمالی، میان تحصنکنندگان دودستگی پیش آمد. نواب نقل کرده است: «به شیخ بهلول گفتم: مردم بدبخت نباید بیجهت کشته شوند، این مسامحه فعلی دولت نظیر حمله دیروز و عقبنشینی قشون عملی مرموز است فعلاً مقصر اصلی جز من و تو کسی نیست. دولت هم به ما دو نفر نظر دارد. الساعه تکلیف دینی و وجدانی ما این است که عملاً فداکاری نماییم ... اول این مردم باایمان مظلوم را زنده به خانههایشان بفرستیم. من و تو هم رسماً تسلیم شویم ... دیگر نمیتوانند آستانه و مسجد را منهدم نمایند یا مزاحم مردم شوند». نامبرده افزوده است: نه تنها بهلول این پیشنهاد را نپذیرفت، بلکه عدهای را تحریک کرد که شبانه او را بکشند. بر اساس این خاطرات همچنین علمایی که در آن روز به جمع تحصنکنندگان بهطوع یا اجبار پیوستند جلسات مذاکره ای تشکیل دادند و تصمیم گرفتند: اولاً منبر محدود شود و غیر از عقلا و بزرگان کسی منبر نرود و آنها هم حرف تحریکآمیز نزنند؛ ثانیاً جلوی ماجراجویان و عوامل پشت پرده در تحریک عوام گرفته شود؛ ثالثاً طی مخابره تلگرافی به رضاشاه، مظالم دیروز قشون گوشزد گردد و تا رسیدن جواب آن منتظر باقی بمانند.[۱۳]
مذاکره احتشام رضوی
بهلول در خاطراتش از تماس فرصت طلبانه احتشام رضوی با عوامل حکومتی و مذاکرات بین آنان سخن به میان آورده و نقل کرده است که این مذاکرات بدون آگاهی او انجام شد و اولیای حکومتی در این گفتوگو به نواب پیشنهاد ریاست حرم امام رضا (علیه السّلام) (تولیت) را دادند.[۱۴] . اما خود نواب در خاطراتش ذکر کرده است که این ملاقات به درخواست سرلشکر مطبوعی و به واسطه پدرش (نواب رضوی) و شخصی به نام فرخ (رئیس کابینه آستانه) انجام شد. محل آن نیز عمارت تولیت در آستانه بود. از جزئیات مذاکرات چنین برمیآید که فرمانده لشکر شرق، نواب احتشام رضوی را نسبت به بهلول ملایم تر و انعطاف پذیرتر میدید و ازاینرو به مذاکره با وی تمایل پیدا کرد. در این گفت وگو، هر یک از دو طرف از موضع خود دفاع کردند. در پایان مطبوعی متن تلگراف رضاشاه را مبنی بر سرکوب کردن قیام به احتشام رضوی نشان داد و اظهار نمود: "آقای نواب این دستور تلگرافی که با تمام تشریفات نظامی از طرف اعلیحضرت به نام ریاست عالیه قوا دستور داده شده ... تا سه ساعت به غروب اگر تحصنکنندگان متفرق نشدند آستانه و مسجد را به شدت بمباران و منهدم سازیم و ساکنین این دو بقعه را نیز بدون استثنا بکشیم" و سپس خاطرنشان نمود که "نواب احتشام، شخص تو قادری امروز این دو مسجد بزرگ را نجات دهی ... بیا و این فتنه را بخوابان". وی ادامه داده است که این مذاکرات بدون هیچ گونه نتیجه ای خاتمه یافت و وی پس از مراجعت بهسراغ بهلول رفت و قضیه را برای او شرح داد، ولی بهلول، ضمن مخالفت با این پیشنهادات، به او تاکید کرد: "اگر کلمه ای از آنچه گفتی با مردم حرف بزنی تو را تکذیب و تکفیر میکنیم. این انقلاب به هر قیمتی هست ... باید توسعه یابد". [۱۵] [۱۶]
مذاکره بهلول
در ادامه این ماجرا به نقل از بهلول آمده است که چون این عمل نواب، موضع تحصنکنندگان را تضعیف کرد، خودش تصمیم گرفت ابتکار مذاکرات را بهدست گیرد. وی خاطرنشان ساخته است: «در همین موقع کسی پیش من آمد و گفت: هیئتی مرکب از هشت نفر از جانب حکومت به اینجا آمده، میخواهند با تو مذاکره کنند». اعضای این هیئت عبارت بودند از: آیت الله آقازاده، آیت الله شیخ مرتضی آشتیانی، دو تن از علمای تهران و چهار نفر از اولیای شهر مشهد، یعنی پاکروان استاندار، مطبوعی (فرمانده لشکر شرق)، سرهنگ نوایی یا همان سرهنگ بیات رئیس شهربانی خراسان و محمدولی اسدی، (نایب التولیه آستانه). در آغاز این مذاکرات، آیت الله آقازاده رشته کلام را به دست گرفت و با خشم خطاب به بهلول چنین گفت:
"ای نادان، این چه فسادی است که تو برای ما ایجاد کرده ای؟ تو به فکر خدمت به اسلام هستی، در حالیکه به کفر خدمت کرده ای، اگر کوچک ترین ضعف و شکستی در دولت ایجاد شود، ایران مورد هجوم روسیه و انگلستان از مرزهای سرخس و زاهدان قرار خواهد گرفت. آنها تمام ایران را اشغال خواهند کرد. شکر خدای را که شاه ما مسلمان هست و عملی در جهت مخالفت با دین انجام نمیدهد. جلوگیری از حجاب و پاره ای دیگر از کارهای بد به دستور شاه نیست ... شاه قسم یاد کرد، که عملی خلاف شریعت اسلامی و بدون اجازه مراجع دینی انجام ندهد. آیت الله سیدحسین قمی بازداشت نشده است و حال او خوب است. ایشان به زودی به مشهد خواهد آمد" بهلول در ادامه افزوده است: "آقازاده سپس لحن خود را تغییر داد و گفت: اما اکنون بیا گذشته را فراموش کرده و از آینده بگوییم. رضاشاه وعده داده که عفو عمومی اعلام کند. هیچکس بهخاطر اعمالی که شتابزده انجام داده است، مورد پیگرد قرار نخواهد گرفت. تو نیز در امان هستی و میتوانی با آزادی کامل به فعالیتهای دینی بپردازی. اما در حالحاضر بایستی این جمعیتی را که پیرامون تو جمع شدهاند متفرق کنی و سلاحهایی را که از سربازان گرفتهاید تحویل مسئولین بدهید. امشب را میتوانی پیش من میهمان باشی و فردا هر کجا میخواهی برو" . بهلول نقل کرده است: «من در پاسخ گفتم: تا هنگامیکه آیت الله قمی به مشهد نرسد، مردم متفرق نشده و سلاح را تحویل نخواهیم داد. اگر به خاطر احترام شما علما نبود به پادگانها حمله میکردیم و از توپ و آتشبار نمیترسیدیم؛ زیرا ما در راه خدا میجنگیم». او سپس تصریح کرده است که در پایان به آنان اولتیماتوم داد و گفت: «اگر تا یکشنبه آیت الله قمی آمد و صداقت شما بر ما معلوم شد، در اینصورت تصمیمگیری را به ایشان وامیگذاریم، اگر تا روز یکشنبه آیت الله قمی نیامد، جنگ را آغاز خواهیم کرد». آنان با این پیشنهاد موافقت کردند و قراردادی به شرح ذیل نوشته شد: ۱. مسجد و اطراف آن در اختیار ما باشد و هیچ یک از عوامل رژیم بدون اجازه ما وارد این محوطه نشوند؛ ۲. ما در امور شهر دخالت نکنیم. آنها نیز کسی از طرفداران ما را بازداشت نکنند؛ ۳. نیروهای ما بتوانند برای انجام امور شخصی با آزادی کامل البته بدون سلاح تردد نمایند؛ ۴. نیروهای ما به ادارات دولتی وارد نشوند؛ ۵. اجازه دهند کشتهها را دفن و مجروحین را پانسمان کنیم.[۱۷] . البته چنانکه بهلول نیز خاطرنشان ساخته است، مقامات امنیتی مشهد دستور سرکوب قیام را پیش از آن گرفته بودند و این مذاکرات فقط برای وقتکشی و به دست آوردن فرصت لازم به منظور اجرای آن دستور بود؛ ازاینرو نمیتوان آنان را در انعقاد این قرارداد صادق دانست. در این میان علمای مشهور مشهد نیز برای جلوگیری از خونریزی به تکاپوهایی دست زدند که از آن میان آیت الله آشتیانی به سراغ تحصن کنندگان رفت. در یکی از اسناد مربوط به دستورالعمل صادر شده از سوی ریاست کل شهربانی کشور به رئیس شهربانی خراسان درباره اتخاذ تمهیدات لازم برای حمله نهایی به تحصنکنندگان، با اشاره به صدور فرمان شاه، تاکید شده است: "اگرچه آشتیانی بهعنوان خدمتگزاری داخل آنها شده است، ولی احتیاط را نباید از دست بدهید و اگر آن شب از مسجد خارج نشده و جزو متحصنین قرار گرفت، مشارالیه هم باید جزو دستگیرشدگان باشد .... عدم خروج او نباید مانع اقدامات شما باشد ... جواز مسافرت به خارج هم فعلاً به مسافرین ندهید و از نزدیکترین نظمیهها کمک بخواهید".[۱۸]
سرکوب خونین قیام
هرچند گروههای مختلف، طی یکی دو روز قبل از سرکوبی قیام، مذاکرات متعددی برای حل مسالمت آمیز ماجرا انجام دادند، ولی از یکسو با کوتاه نیامدن عده ای از قیام کنندگان و از آنجمله بهلول برای پایان یافتن تحصن و از سوی دیگر صدور دستور رضاشاه مبنی بر لزوم فوری سرکوب کردن قیام کنندگان، همه شواهد و قرائن از قریب الوقوع بودن حادثه ای خونین خبر میداد؛ به ویژه اینکه از عصر روز شنبه فرماندهان انتظامی سلاحها و تجهیزات سنگین و سبک نظامی را در بعضی از نقاط شهر مستقر کردند، از آن جمله در چهار سردر مسجد گوهرشاد چهار قبضه مسلسل سنگین کار گذاشتند، ولی مردم باور نمیکردند این سلاحها به قصد کشتار آنها کار گذاشته شده باشد. تصور آنان این بود که دولت با اینکار درصدد است آنها را تهدید کند و در مذاکرات در جایگاه برتری قرار گیرد. عده ای نیز این اقدامات را برای جلوگیری از ناامنی در سطح شهر و غارت و دزدی افراد نابکار تلقی میکردند، ولی آگاهان عرصه سیاست به فراست دریافتند که در پشت پرده این ظواهر، تصمیمات سنگینی اتخاذ شده است. برای همین منظور آیت الله آشتیانی که به ندرت در چنین مسائلی مداخله میکرد وارد عرصه شد و با اسدی و بهلول مذاکره کرد. همچنین آیات عظام میرزا حسن سبزواری و شیخ علیاکبری نهاوندی نیز در همین خصوص، اقداماتی انجام دادند، [۱۹] ولی هیچ یک از این تکاپوها نتیجهای دربر نداشت. مهم ترین اقدام علمای مشهور در این روز، مخابره تلگراف هشت امضایی به رضاشاه بود که در آستانه حمله صبح یکشنبه، اسدی به بهانه اینکه جواب تلگراف آنها آمده است، یکی یکی آنها را به دارالتولیه فراخواند تا در صورت حمله، جان آنان از این تهاجم در امان بماند. از آن جمله آیتالله شیرازی، که چهارمین نفر امضاکننده آن تلگراف بود، در خاطراتش نقل کرده است: «علما در آن شب در کشیکخانه مسجد بودند که اسدی ماموری فرستاد پیش آقایان که تشریف بیاورید در دارالتولیه که جواب تلگراف به اعلیحضرت آمده است»، اما وقتی اسامی آن علما را میخواندند، سیدعبدالله ملایری نامی، که از امضای تلگراف هم خودداری کرده بود، اشتباهی به جای او به درالتولیه احضار شد. شیرازی علت این اتفاق را مشهور نبودن وی در مشهد ذکر کرده است. در نتیجه وی در کشیکخانه مسجد گوهرشاد باقی ماند و حتی به او ماموریت داده شد که مجلس را نگاه دارد. وی نقل کرده است: در همین فاصله چند ساعت حضور در کشیکخانه:"متصلاً از کمیسری و نظمیه تلفن میشد که چقدر اشخاص در مسجد هستند؟ چقدر در کشیکخانه هستند؟ اینها هم جواب میدادند جمعیت خیلی است" . [۲۰] . در دستورالعمل ریاست شهربانی (که قبلاً به آن اشاره شد) به رئیس نظمیه خراسان درباره لزوم فرماندهی عملیات تحت امر شهربانی، و زمان اجرای آن خاطرنشان شده است: "امشب شب ۲۲ تیرماه و نیمه شب یکشنبه در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است غفلتاً عده کافی، هرچه بیشتر بهتر، با فرم و لباس سویل از قوای دربانان، آژان، صاحب منصب گسیل و ماموری سویل همراه افسر و سرباز غفلتاً به مسجد وارد و کلیه متحرّکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آناً دستگیر و بدون درنگ از مسجد یا ضمن خارج و سرعت طرق یکی از روستاهای اطراف مشهد هرچه دورتر بهتر تحت الحفظ اعزام و همچنین هرکس را در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص داده اید در این امر مداخله دارد آنها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آنها اجرا دارید. در ادامه درباره مخفیانه بودن عملیات آمده است: باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوقالعاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند و در اجرای امر نهایت فداکاری از طرف شما و مامورین باید به عمل آید. در پایان نیز تصریح گردیده است: «بعد از دستگیری اشخاص فوق عوامل شناخته شده قیام جمعیت را هم فوراً از صحن و مسجد و نقاط دیگری که تجمع کرده اند خارج نموده و بعد هم هیچکس را نگذارید داخل شود. و در نهایت برای جلوگیری از تجمع مجدد مردم تاکید شده است: «هر اقدام شدیدی که لازم است بکنید که غائله تجدید نشود». پاسخ رئیس شهربانی مشهد حاکی است: "الساعه پنج عصر بر حسب امر فرمانده محترم لشکر، اطراف صحن و مسجد بهوسیله قوای نظامی و انتظامی و پلیس محصور گردید. بیات"[۲۱] . فرمانده بخشی از نظامیان مهاجم به حرم گزارش داده است: "نزدیک ساعت ۱۶ بعدازظهر از طرف خیابان تهران امام رضا (علیهالسّلام) فعلی دو هنگ پیاده و هنگ سوار بدون اسب و توپخانه با تفنگ و گردان مهندسی و خلاصه هرچه سرباز در مشهد بود به مرور وارد خیابان تهران شده و در دو طرف خیابان در کنار جوی نشسته و افسران آنها هم نزدیک عده ابوابجمعی خود ایستاده بودند. از ورود نظامیان حدس خوشی زده نمیشد و معلوم گردید اقدام شدیدی میخواهند بنمایند".[۲۲] . اما نواب احتشام رضوی نقل کرده است: "سه ساعت از شب گذشت از دارالتولیه و آقایان علما که بهمنظور دریافت جوابیه رضاشاه به تلگراف هشتامضایی علما از سوی اسدی احضار شده بودند، خبری نشد، تحصنکنندگان همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند. دربها و رواقها و صحنین بسته شد. جمعی اطراف بهلول را گرفته و میخواهند او را با لباس مبدل فراری دهند. قسمت اعظم محصورین خفتهاند، تمام چراغهای برق مسجد خاموش شده. ناگهان درب حرم و برخی صحنین باز شد و نظامیها آهسته و آرام در بامهای مسجد گوهرشاد، گلدسته ها و نقاره خانه حرم موضع گرفتند. کامیونهای زیادی برای حمل مقتولین و مجروحین در فلکهها و خیابانها مهیا کرده اند" . برحسب فرمان فرماندهان، سربازان دفعتاً از اطراف، دربهای مسجد را شکستند. بر اثر صدای مهیب آن، همه از خواب برخاستند و تمام فضای مسجد گوهرشاد را پر از نظامی مسلح دیدند آنان «تا از جای خود بلند شدند باران فلز و آتش را دیدند که بر سر آنان میبارید». بیش از هفت ساعت از شب گذشته، متجاوز از ۲۵۰۰ نفر نظامی در فضای مسجد دیده میشد. فرمان شلیک صادر شده و مسلسلهای سبک و سنگین از گلدستهها و بامها مردم را هدف قرار دادند.[۲۳] . حجتالاسلام مرعشی قزوینی، یکی از دستگیرشدگان، در بازجویی خود، کیفیت تهاجم را چنین شرح داده است: "شش ساعت از شب که گذشت، صدای کلنگ از دو طرف با هیاهوی نظامی بلند شد. در عرض چند دقیقه درهای مسجد را خرد کرده و به داخل مسجد ریختند. مردم از هر طرف فرار کردند، اما از عقب درها آماج گلوله قرار گرفتند، بقیه هم درمسجد ودچار تیرباران بودند... چیزی که دیده شد زمین مسجد مالامال خون بود'.[۲۴]
خاطرات بهلول از روز حمله
اما خاطرات بهلول ابعاد دیگری از این واقعه را بیان کرده است: «به هنگام عصر روز شنبه گروهی از اهالی روستاهای بادیه نشین که با خود میلههای آهنی، چاقو، شمشیر، ساطور و تفنگ همراه داشتند به ما پیوستند، آنها خبر دادند که فردا اول صبح گروههای دیگری نیز میآیند، همچنین خبردار شدیم از شهرهای قوچان، تربت حیدریه و نیشابور مردم آماده میشوند که به ما بپیوندند. این اخبار، عوامل رژیم را به وحشت انداخت و لذا تصمیم گرفتند قبل از رسیدن نیروهای مردمی به بحران خاتمه دهند». بهلول در ادامه افزوده است: "اینجانب چون به کمک نیروهای مردمی اطمینان داشتم تصمیم گرفتم عقب نشینی نکنم، لذا به آماده سازی نیروها پرداختم، پس در هر در ورودی نیروهای مسلحی را گذاشتم. مهمترین درب را به نواب احتشام رضوی سپردم" . براساس خاطرات بهلول «ماموران رژیم قبل از اذان صبح دست به عملیات زدند و مواضع ما را متلاشی کردند. نیروهای ما مقاومت سختی از خود نشان دادند، اما ناگهان خیانت از نواب احتشام رضوی که فرماندهی در اصلی ورودی مسجد را بهعهده داشت، رخ داد. او و افراد تحت دستورش در را رها کرده و فرار نمودند که این در از کنترل ما خارج شد و راه هجوم دشمن به مسجد هموار گردید. در این هنگام یقین کردم باقیماندن در مسجد غیرممکن است. تصمیم گرفتم از مسجد خارج شده و به نیروهای مردمی که از روستاها میآمدند ملحق شوم. من به اتفاق ۲۵ نفر حلقه محاصره را شکسته و به طرف جنوب شهر فرار کردیم. ماموران برای دستگیری ما تیر هوایی شلیک میکردند. بعد از مدتی همراهان را متفرق کرده و فقط چهار نفر ماندند». ادامه خاطرات بهلول حاکی از این است که وی سپس به منزل زنی پناه برد و به محض اطلاع از بازرسی خانه به خانه برای یافتن او، به تنهایی از شهر خارج شد و راه افغانستان را در پیش گرفت.[۲۵] . اما نیروهای رژیم وقت عوامل دیگر این قیام را دستگیر کردند و بعضی از آنها را اعدام و عدهای دیگر را تبعید نمودند که از جمله این تبعیدشدگان نواب احتشام رضوی بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: واقعه مسجدگوهرشادمشهد
ادامه مطلب را ببينيد
