رحلت علامه سيد مرتضي عسگری (25شهریور1386 ش)
رحلت علامه سيد مرتضي عسگری (1386 ش) علامه سید مرتضی عسکری در سال 1293 شمسی در سامراء در خاندان علم و دانش پرور عریقی متولد شد. پدر بزرگوار ایشان، آیت الله سید محمد حسینی معروف به شیخ الاسلام فرزند آیت الله سید اسماعیل شیخ الاسلام و داماد آیت الله میر محمد شریف عسکری تهرانی معروف به خاتمةالمحدثین بود. ایشان از ده سالگی به حوزه های علوم دینی پای گذاشت، مقدمات و بخش هایی از سطوح را در همان شهر تحصیل کرد و در سال 1310 شمسی در عصر مرجعیت آیت الله العظمی حائری به حوزه علمیه قم مشرف و ادامه دروس سطوح را در محضر بزرگانی همچون آیت الله شیخ محمدحسین شریعتمدار ساوجی و آیت الله سید شهاب الدین مرعشی در فقه و اصول و لمعه و قوانین و رسایل و مکاسب و بخشی از کفایه را تعلم کرد. وي سپس از آنجا به سامراء بازگشت و ادامه کفایه و فقه اجتهادی و اصول خارج را از اساتید بزرگ آن شهر از جمله آیتالله آقا میرزا حبیب الله اشتهاردی و آیتالله سید محمدرضا شوشتری تحصیل کرد. از بزرگترین کارهای علامه تحقیقات نوینی است که شهرت ایشان بیشتر مرهون آن است. این تحقیقات کارهای نو و روشهای نوینی در تحقیقات اسلامی پدید آورد و در واقع راه نوینی در تبیین اسلام شیعی و دفاع از آن بود. اولین نمونه از این گونه تحقیقات در سال 1375ه.ق به نام "عبدالله بن سبا و اساطیر اخری" نشر یافت که در عالم اسلام شهرت یافت و تاثیرگذار شد و در مجله الازهر، دو مقاله و نقد در مورد آن نوشته شد.این کتاب تا حدود 4 جلد ادامه یافت. بعد از ان "خمسون ومئة صحابی مختلق"(يكصد و پنجاه صحابى ساختگى) در سه جلد و "معالم المدرستین" در 3 جلد و "القران الکریم و روایات مدرستین"در 3 جلد و سر انجام محموعه بزرگی از رساله های کوچک به نام بر گستره کتاب و سنت، بخشی از تالیفات ایشان میباشد. این کتابها به زبانهای انگلیسی، فارسی ، ترکی و اردو و بخشی از آنها به زبانهای ایتالیائی، روسی و ... ترجمه و نشر شده اند.
مدافع بیدار (درنگی در زندگی و آثار علامه سید مرتضی ... - امام ...
با علامه سید مرتضی عسکری بیشتر آشنا شویم - خبرگزاری ...
علامه سید مرتضی عسگری - معاونت پژوهش حوزه های علمیه
نگاهی به فهرست کتاب علامه سيد مرتضي عسکری
فیش های سید مرتضی عسکری - Khamenei.ir
سید مرتضی عسکری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید مرتضی عسکری - ويکی شيعه
نگاهی به زندگينامه علامه عسگری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
برگزاری انتخابات اولين دوره مجلس شورای ملي در ايران (25شهریور1285 ش)
برگزاری انتخابات اولين دوره مجلس شورای ملي در ايران (1285 ش) پس از صدور فرمان مشروطيت و تصميمگيري درباره تأسيس مجلس شوراي ملي، در روز 25 شهريور 1285ش، دوره نخست انتخابات مجلس در تهران و سراسر كشور برگزار شد. انتخاب چنين روزي كه با 27 رجب 1324 ق، سالروز مبعث پيامبر اسلام(ص) همزمان بود، در جلسه روزهاي گذشته اشراف و اعيان به تصويب رسيده بود. نمايندگان دروه اول بر اساس ماده نخست نظامنامه تدوين شده، نه بر اساس رأي مردم، كه با رأي اصناف، شاهزادگان، علما، تجار و ملاّكين انتخاب ميشدند. با اين تصور كه هر صنف و طبقه، بهتر از سايرين، نسبت به مشكلات خود، آگاه است. همچنين از تهران سي و دو نفر و از ساير شهرستانها، به ميزان جمعيت بين شش تا دوازده تن برگزيده شدند. حداكثر نمايندگان مجلس نيز برابر نظامنامه، دويست نفر بود.
آنچه مشخص و به اثبات رسیدهاست اینکه اولین مجلس شناخته شده در تاریخ ایران زمین به زمان اشکانیان باز میگردد. در این دوران مجلس مهستان از میان بزرگان و اشراف ایرانی تشکیل میشدهاست. پس از حمله اعراب به ایران بساط مجلس در حکومتهای ایران برای بیش از هزار سال برچیده شد . اولین مجلس شناخته شده در تاریخ ایران به زمان اشکانیان بازمیگردد. در این دوران مجلس مهستان از میان بزرگان و اشراف ایرانی به دو دسته بزرگان و شاهی تقسیم میشدهاست. پس از حمله اعراب به ایران بساط مجلس در حکومتهای ایران برای بیش از ۱۲ قرن برچیده شد. در زمان ناصرالدین شاه وی در چند مورد مجوز تشکیل مجالسی را صادر کرد. از جمله مجلس ۲۵ نفره «مصلحت خانه» یا به اختصار «مجلس مشورت»[۱] و مجلس وکلای تجار[۲].
در زمان ناصرالدین شاه وی در چند مورد مجوز تشکیل مجالسی را صادر کرد. در ۲۳ محرم ۱۲۷۵ هجری قمری در روزنامه وقایع اتفاقیه فرمانی از ناصرالدین شاه منتشر شد که وظایف حکومت را میان وزارت خانههای امورخارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فواید عامه تقسیم نمود و در این میان میرزا جعفرخان مشیرالدوله (دیپلمات تحصیل کرده بریتانیا) نیز به عنوان رئیس مجلس ۲۵ نفره «مصلحت خانه» یا به اختصار «مجلس مشورت» معرفی شده بود.[۱] . هرچند این مجلس مشورتی همانگونه که از نامش پیدا بود بیشتر جنبه تشریفاتی داشت، اما به هر حال پس از چندین قرن میتوان آن را بارقهای از اصلاح ساختار سیاسی ایران دانست. پس از آن و در شوال ۱۳۰۱ قمری، جمعی از تجار و بازرگانان نیز توانستند اجازه تأسیس مجلس وکلای تجار ایران را از ناصرالدین شاه بگیرند که مرامنامه آن بسیار مترقی و برخوردار از جنبه پررنگ اصلاحطلبانه بود.[۲]
اما تشکیل اولین مجلس ملی کشور به انقلاب مشروطه باز میگردد که فرمان تشکیل آن در روز ۱۶ مرداد سال ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین شاه به امضا رسید.[۳] نظامنامه مجلس شورای ملی نیز در روز ۱۷ شهریور ۱۲۸۵ به امضای مظفرالدین شاه رسید.[۳]
تهیه طرح کامل قانون اساسی ایران[۴] و همزمان تصحیح، تکمیل و تنقیح،[۵] اساسنامه مجلس مقدس شورای ملی توسط شیخ فضلالله نوری صورت گرفت
ایرانِ قبل از انقلاب مشروطیت، از پایه و اساسی حقوقی، که طبق آن کشور اداره و روابط بین سازمانهای دولتی و میان دولت و ملت معین شود، بیبهره بود. در چنین نظامی به علت نبود ساختارهای قانونی، قانون اساسی و مجلس شورای ملی، مشارکت سیاسی مردم جایگاهی نداشت و به تبع آن موضوعیتِ قانون انتخابات نیز منتفی بود. به دنبال صدور فرمان اول و دوم مشروطیت، مجلس شورای ملی تأسیس شد و مقدمه شکلگیری مجلس شورا، تدوین قانون انتخابات بود که در 10 شهریور 1285ش انجام شد و به تاریخ 17 شهریور 1285ش به توشیح مظفرالدینشاه رسید و رسمیت قانونی یافت1 این نظامنامه در حقیقت ترجمه و اقتباسی از قوانین انتخاباتی برخی از کشورهای اروپایی بود که در دو فصل و 23 ماده تنظیم شد. باید توجه داشت که در بازه زمانی مذکور، هنوز اولین مجلس شورای ملی گشایش نیافته و متمم قانون اساسی مشروطه نیز تصویب نشده بود. بر اساس این نظامنامه، انتخابات در سراسر کشور طبقاتی و صنفی تعیین شد و مطابق ماده اول آن طبقات ششگانه زیر مجاز به شرکت در انتخابات شدند: «شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار و ملاکین، فلاحین و اصناف».پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه در مرداد ۱۲۸۵ ش یک مجلس موقت (که از آن با عنوان اولین مجلس مؤسسان نیز نام برده شده) برای تدوین نظامنامه انتخابات مجلس ملی در تهران گشایش یافت. مجلس شورای ملی پارلمان ایران بود که در جریان جنبش مشروطه و بر پایه اولین قانون اساسی ایران تشکیل شد. در دورانهای آغازین مجلس، به احترام فرمان مشروطیت مظفرالدینشاه به مجلس شورای ملی ایران «دارالظفر» یا «عدل مظفر» نیز میگفتند.[۱] . مجلس اول پس از حمله قوای قزاق به مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ تعطیل شد. دوره نخست مجلس شورای ملی ایران از ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) تا به توپ بسته شدنش در ۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) دایر بود. این تعطیلی تا زمان فتح تهران و تشکیل مجلس عالی ادامه یافت . مجلس دوم در آبان ۱۲۸۸ گشایش یافت . دوره سوم مجلس شورای ملی در ۱۷ محرم ۱۳۳۳ برابر با ۱۴ آذر ۱۲۹۳) . دوره چهارم مجلس شواری ملی در اول تیرماه ۱۳۰۰ خورشیدی مطابق با ۱۵ شوال ۱۳۳۹ . پنجمین مجلس در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ خورشیدی مطابق با ۵ رجب ۱۳۴۲، مجالس ششم تا دوازدهم در دوره پادشاهی پهلوی اول برگزار شدند . . دوره سیزدهم مجلس روز ۲۲ آبان ۱۳۲۰ شروع به کار کرد .
مجلس اول نقش اول را در اداره کشور داشت/ چه کسانی با نخستین ...
اولین دوره مجلس شورای ملی در آیینه تصاویر - موسسه مطالعات ...
اولین مجلس شورا در تاریخ ایران - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای ...
۸ دی ۱۲۸۵ | نخستین قانون اساسی ایران امضا شد - تاریخ ایرانی
روسای مجلس شورای ملی؛ از صنیعالدوله تا جواد سعید - تاریخ ...
قبض و بسطهای یک انتخاب - موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
دوره نخست مجلس شورای ملی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نخستین انتخابات ایران؛ سرآغاز نظام پارلمانتاریسم - ایرنا
برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در ایران
تغییرات قانون اساسی در دوره پهلوی - ویکی فقه
پیشینه مجلس در ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مجلس شورای ملی - پرتال جامع علوم انسانی
تصمیم های مجلس شورای ملی ۱۲۸۵-۱۳۵۷
مجلس شورای ملی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مجلس سنای ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
انتخابات در ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عصر پهلوی - پرتال جامع علوم انسانی
دوره نخست مجلس شورای اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(4)
موصل
صبحگاه از راهی دیگر، قصد «کحیل» (کحیل: شهری بزرگی بوده در کنار دجله و بالاتر از تکریت و در سمت غربی آن واقع شده است، ولی اکنون اثری از این شهر نیست. (معجم البلدان 4/439)) کرده جانب «جهینه» (جهینه، به ضم جیم: منطقه ای است از نواحی موصل که در کنار دجله قرار گرفته و تا موصل یک منزل راه است. (مراصد الاطلاع 1/363)) را در پیش گرفتند و والی «موصل» (موصل: شهر مشهور و قدیمی است که در کنار دجله قرار گرفته و در وسط آن شهر، قبر جرجیس پیامبر است. (مراصد الاطلاع 3/1333) را از ورود خود باخبر ساختند، وی دستور داد شهر را زینت کرده و گروهی را به بیرون از شهر فرستاد! مردم گفتند: بدون تردید، این سر حسین بن علی علیهالسلام است که او را خارجی گویند! چهار هزار کس، آماده جنگ شدند تا سر مطهر را از آنان بستانند و زیارتگاهی برپا کنند و والی خود را از دم شمشیر بگذرانند؛ به روایتی گفتند: «تبا" لقوم کفروا بعد ایمانهم اضلالة بعد هدی؟ ام شک بعد یقین ؟» (وای بر گروهی که بعد از ایمان کافر شدند، آیا گمراهی بعد از هدایت و شک پس از یقین ؟!») ، مأموران چون از قصد مردم باخبر شدند مسیر خود را تغییر داده و به قصد «تل اعفر» (یتل اعفر، بعضی آن را تل یعفر میگویند، و آن قلعه ای است بین سنجار و موصل، و در آن رودخانه ای جاری است. (مراصد الاطلاع 1/268)) و «جبل سنجار» (سنجار: شهر مشهوری است از نواحی جزیره، که در کنار کوهی واقع است و از آنجا تا موصل سه روز راه است و تا نصیبین نیز همین اندازه. (قمقام زخار 551)) حرکت کردند تا در «نصیبین» منزل گزیدند (قمقام زخار 548) . [موصل / مشهد رأسالحسین (ع) : شهرآشوب و هروی از این زیارتگاه یاد کرده اند (مناقب آل ابیطالب ج۴، ص۹۰؛ الاشارات الی معرفة الزیارات ص۷۰) و هروی آن را به عنوان «محل گذاشتن سر امام حسین (ع) در زمان عبور اسرا» معرفی کرده است] . بَلَد / مقام عمر بن امام حسین (ع) : بلد شهر کوچکی در شمال موصل بوده که امروزه به نام اسکی موصل شناخته میشود. هروی به وجود زیارتگاهی به نام «عمر بن الحسین» (ع) در این شهر اشاره کرده که با استناد به کتیبه موجود در آن، این زیارتگاه، مقام عمر بن امام حسین (ع) در زمان اسارت وی در سال ۶۱ قمری بوده و ساختمان زیارتگاه را شخصی به نام ابراهیم بن قاسم مدائنی در سال ۱۰۳ (؟) ساخته و خان القطن (سرای پنبه) در بازار کهنه شهر بلد را وقف آن کرده است (مناقب آل ابیطالب ج۴، ص۹۰؛ الاشارات الی معرفة الزیارات ص68)
مشهد النقطه واقعه منزل موصل
چون لشگر ابن زياد در اثناى راه خود به نزديك موصل رسيدند كس به امير موصل فرستادند و پيغام دادند كه شهر را بياراى و به استقبال ما بيرون آى و طبقهاى زر و سيم مهيا ساز تا بر ما نثار كنى به آمدن ما در منزل تو و نيز افتخار بر تمام حكام ديار كن زيرا كه سر حسين بن على (عليه السلام) و برادران و ياران او همراه است و اهل بيت او را نيز از خانم و كنيز با ديدههاى اشگ ريز مىآوريم والسلام عمادالدوله كه حاكم موصل بود اهل شهر را جمع كرد و صورت حال را با ايشان در ميان آورد گفت اى قوم زنهار باين سخن تن ندهيد و بدين نصيحت همداستان نباشيد اصلا نه استقبال كنيد و نه اين جماعت را به شهر خود راه بدهيد زيرا اين كار براى شما عار و شكست است. رعايا گفتند: اى امير خدا تو را خير دهد، تو هميشه به رعايا مهربان بوده و هستى آنچه فرمائى اطاعت مىكنيم، پس موصليان آب و آذوقه فرستادند و پيغام دادند آمدن شما به شهر ما مصلحت نيست اين آذوقه را بگيريد و هر كجا كه مىخواهيد برويد، آن جماعت از اين جواب در خشم شدند از پشت شهر انداختند جائى كه در يك فرسخى شهر واقع بود فرود آمدند سر مطهر منور امام (عليه السلام) را از نيزه فرود آوردند و در آنجا سنگ بزرگى بود روى آن سنگ نهادند قطره خونى از سر مبارك بر آن سنگ چكيد و آن خون در ميان سنگ نهان شد هر سال روز عاشوراء از آن سنگ خون تازه مىجوشيد، مردمان از اطراف و اكناف و نواحى مىآمدند و دور آن سنگ حلقه ماتم مىزدند و به مراسم عزادارى مشغول مىشدند و به همين منوال بود تا زمان عبدالملك مروان عليه اللعنة و العذاب كه آن سنگ را از آن مقام برداشتند و ديگر كسى از آن سنگ نشانى پيدا نكرد وليكن اهل موصل در آن موضع قبه و بارگاهى ساختند و او را مشهد النقطه نام نهادند هر سال كه ماه محرم مىشود مردم در آنجا آمده و مراسم عزاء بجاى مىآورند. صاحب روضة الشهداء مىنويسد: چون اهل موصل لشگر ابن زياد را به شهر خود راه ندادند شمر لعين با تابعان خود در بيرون شهر شب را منزل كردند صبح رو به شهر نصيبين نهادند.
نصیبین
(نصیبین: شهر آبادی است از بلاد جزیره، که در مسیر قافلههایی که از موصل به شام میروند قرار گرفته، و از موصل تا بدانجا شش روز راه است. (معجم البلدان 5/288)) . و چون به «نصیبین» رسیدند، منصور بن الیاس به آراستن شهر دستور داد! و آینهها را در کار آرایش بکار بردند! و کسی که سر مقدس امام علیهالسلام با او بود، خواست که وارد شهر شود، ولی اسب او فرمان او را نبرد، اسب دیگر آوردند، آن اسب نیز اطاعت نکرد! تا چند اسب عوض کردند، ناگاه سر مطهر را دیدند که بر روی زمین است! ابراهیم موصلی، آن سر مقدس را برداشت و نیک در آن نگریست تا اینکه آن را شناخت و آنها را ملامت کرد، اهل شهر چون این صحنه را مشاهده کردند، آن سر مقدس را از وی گرفته و او را کشتند و سر مطهر را در بیرون شهر گذاردند و به درون شهر نبردند! و گویا بعدها همانجا که سر شریف افتاده بود زیارتگاه شد (نفس المهموم 426) . و در قمقام زخار آمده است: در اینجا سر امام را به مردم نشان دادند! زینب کبری علیها السلام از مشاهده آن صحنه جانخراش، طاقت از دست داد و این ابیات را زمزمه کرد: انشهر مابین البریة عنوة و والدنا اوحی الیه جلیل کفرتم برب العرش ثم نبیه کان لم یجئکم فی الزمان رسول لحاکم اله العرش یا شر امة لکم فی لظی یوم المعاد عویل (به ستم، ما شهره بین خلائق شویم در حالی که پرودگار جلیل وحی بر جد ما میفرستاد؛ شما به خدای عرش و پیامبر او کافر شدید گویا که پیامبری در این زمان نیامده است؛ ای بدترین امت! شما را خدای عرش لعنت کند که شما را در زبانه آتش روز معاد فغان و فریادی است»)(قمقام زخار 548)". مسجد امام زینالعابدین(ع) و مقام رأسالحسین(ع) در نصیبین که شهری است در ترکیه. گفته میشود اثر خون سر امام حسین(ع) در این مکان مانده است. هروی این زیارتگاه را به نام مشهد النقطه ثبت کرده است. [نصیبین / مسجد امام زینالعابدین (ع)؛ مشهدالرأس و مشهدالنقطه: بن شهرآشوب به وجود «مشهدالرأس» (زیارتگاه رأس الحسین) در نصیبین اشاره کرده است (مناقب آل ابیطالب ج۴، ص۹۰). هروی نیز به وجود سه زیارتگاه در این شهر اشاره کرده که عبارت بوده اند از: مسجد امام زینالعابدین (ع)، مشهد الرأس که درباره آن گفته شده: «در زمان بردن اسرا به شام، سر امام حسین (ع) را در این محل آویختهاند»، و مشهد النقطه که درباره آن گفته اند: «از سر امام حسین (ع) خونی در آنجا چکیده است» (مناقب آل ابیطالب ص۶۵-۶۶)]
عین الورده
(عین الورده: شهر مشهوری است از شهرهای جزیره، که بین حران و نصیبین واقع شده است و تا نصیبین 15 فرسخ فاصله دارد، و واقعه عین الورد که بین توابین و شامیان رخ داد، در این منطقه اتفاق افتاده است. (نفس المهموم 566 ؛ معجم البلدان 4/180)) . [امروزه منطقه عین الورد به نام رأس العین شناخته می شود. نام دیگر عین الورد، «جزیره» است»] . کاروان، بامدادان به «عین الورده» رسید و والی آنجا را خبر کردند، او و اهل آن شهر پذیرفتند که آن سرها در شهر بگردانند، و مقرر شد که از باب اربعین داخل گردند، سر منور را در میدان شهر بر نیزه کردند، و از نیمروز تا عصر در معرض تماشای مردم قرار دادند، گروهی شادمانی میکردند که سر خارجی است، و جمعی گریان بودند.
واقعه منزل نصيبين
چون اهل بيت رسالت را آن قوم ضلالت آئين به نزديكى شهر نصيبين آوردند سرها را از صندوقها بدر آوردند و بر نيزههاى بلندى زدند و در نظر اهل بيت جلوه دادند فلما رات زينب راس اخيها بكت و انشات تقول همينكه چشم عليا مكرمه زينب خاتون بسر برادر افتاد با چشم گريان اين ابيات را انشاء نمود زبانحال آن مخدره : اتشهرونا فى البرية عنوةكفرتم برب العرش ثم نبيهلحاكم اله العرش يا شر امة و والدنا اوحى اليه جليل كان لم يجئكم فى الزمان رسول لكم فى لظى يوم المعاد عويل . معين صاحب روضه مىنويسد كه لشگر كس بنزد حاكم نصيبين فرستادند كه نام او مقصود بن الياس بود كه شهر را بيارائيد و به استقبال بدر آئيد. يامرونه بتزئين البلد و القرى و تحسين الضيافة و القرى دخلوها فى كبكبة عظيمة. بعد از آراستن شهر و آوردن اسيران به در دروازه و ديدن تماشائيان . فمالبثوا الا ان برقت سحابة عليهم ببرق من القهر الالهى. ناگاه به قدرت الهى از ابر قهر و غضب پادشاهى برقى پديد آمد كه يك نيمه شهر را سوخت غوغا در شهر پديدار شد مردمان بهم بر آمده لشگريان خجالت زده از آن شهر به در آمدند قصد مرحله ديگر كردند به شهرى رسيدند كه رئيس آنجا سليمان بن يوسف بود.
واقعه بعد از شهر نصيبين (دروازه سلیمان)
سليمان را دو برادر بود يكى از آنها در جنگ صفين بدست اميرالمومنين (عليه السلام) كشته شده بود و يكى با اين برادر در حكومت شهر شريك بود و شهر ايشان دو دروازه داشت يكى به سليمان تعلق داشت ديگرى به برادرش چون خبر آمدن لشگر را به شهر شنيدند تهيه و تدارك ديدند و تشريفات چيدند اما در باب ورود به شهر با هم مخاصمه كردند او مىگفت بايد از دروازه من وارد شوند ديگرى مىگفت از دروازه من ميان دو ناصبى ملعون جنگ در افتاد. فقامت الفتنة و هاجت الفساد فاخذ السيوف من الجانبين فاخذها و نفذت السهام من الطرفين منافذها و انقطع الأمن و الأمان فقتل سليمان. در ميان آن گير و دار. سليمان وارد نيران شد كه لشگر شمر عليه اللعنة از آنجا نيز سراسيمه شده روى به حلب نهادند. فانقلبوا من شر المنقلب فانحدروا الى حلب. در كامل السقيفه مىنويسد: عبور لشگر كفرآئين پسر زياد پليد به ميا فارقين(به فتح ميم و تشديد ياء اسم شهرى است كه زنى آنرا ساخت و نامش ميار فارقين بود) افتاد در اين منزل كه لشگر عبور كرده اند از جاده سلطانى و اصلى نرفتند بلكه از ترس محبان اهل بيت عليهم السلام از بيراهه حركت كردند لهذا ترتيبى از حركت ايشان در كتب مقاتل نيست فقط نامى از منازلى كه به آن گذشته اند برده شده و آنها عبارتند از: اندرين چنانچه در كامل السقيفه آمده و ديگر شهر ايمد چنانچه صاحب روضه نام آن را برده. در مقتل ابو مخنف است كه از نصيبين به عين الورده و از آنجا به ناصر جمان و از آنجا به دوغان عبور كردند. در نسخه ديگر ابو مخنف آمده كه از عين الورده به دعوات رفتند و از والى آنجا درخواست استقبال نمودند والى با طبل و نقاره به استقبال آن كفر كيشان آمد و سپاه را از دروازه اربعين به شهر وارد نمود سپس از آنجا به حلب رفتند.
رقه
(رقه اسم شهری است مشهور در کنار شط فرات، و از بلاد جزیره محسوب میشود و تا حران سه روز راه است. (مراصد الاطلاع 2/626)) . آنگاه مأموران ابن زیاد، سر امام حسین علیهالسلام و سایر شهدا را از «عین الورده» حرکت دادند و طی طریق کردند تا به «رقه» رسیدند. [در جنوب رقّه کوه و منطقه صفین واقع شده که محل درگیری معروف صفین در سال 37 قمری بود] . [بالِس / مشهد الحَجَر : بالِس شهر تاریخی کهنی در شمال شام بر ساحل رود فرات است که در قرون اولیه اسلامی، بندرگاه کشتیهایی که در این رود حرکت میکردند، شناخته میشده است. بخشی از ویرانههای این شهر امروزه در ساحل دریاچه عظیم اسد که پس از تأسیس سد بزرگ فرات در غرب رقّه به وجود آمده، هنوز قابل رؤیت است و در چند کیلومتری آن، شهر نسبتاً جدیدی به نام «مسکنه» قرار دارد. هروی از زیارتگاهی به نام «مشهد الحَجَر» در بالس یاد کرده که به گفته وی، محل گذاشتن سر امام حسین (ع) در زمان عبور اسرا بوده است (الاشارات الی معرفة الزیارات ص۶۱). امروزه درون قبرستانی قدیمی مشرف به ویرانههای شهر بالس، محلی وجود دارد که اهالی منطقه، آن را مقام رأس الحسین (ع) میدانند (تحقیق میدانی نگارنده) و ممکن است بقایای زیارتگاه مورد اشاره هروی باشد]
جوسق
(جوسق، به مکانهای بسیاری اطلاق میشود، قریه بزرگی از توابع بغداد و قریه ای از قریه های نهروان و به قریه ای از نواحی مصر و به قریه ای از قریههای ری و به قلعه ای در ری نیز اطلاق میشود. (مراصد الاطلاع 1/358)) . هنگامی که کاروان از «رقه» عبور کردند، بر مکانی به نام «جوسق» وارد شدند و از آنجا نیز حرکت کرده و بسوی فرات ره سپردند تا به نزدیکیهای «بسر» (بسر - بضم باء و سکون سین - قریه است در شام از اراضی دمشق محسوب میشود و در آنجا مزاری است که گفته شده قبر یسع است. (مراصد الاطلاع 1/196)) رسیدند و از این مکان به والی «حلب» نامه ای نوشتند و آنان را از جریان کار خود آگاه ساختند و شب را در «دعوات» و یا در «حلب» بسر بردند!
دعوات
(در معاجم، موضعی را به این عنوان یعنی «دعوات» نیافتم، ولی در کتب، مقتل از آن نام برده شده است) . مأموران چون به نزدیک «دعوات» رسیدند، نامه ای به والی آنجا نوشته که: ما سر حسین را با خود آورده ایم. او چون بر مضمون نامه آگاه شد، دستور داد تا در بوقها و کرناها بدمند و خود نیز برای استقبال از شهر بیرون آمد، سپس سر مقدس امام را بر نیزه زده و از دروازهای که آن را اربعین مینامیدند وارد نموده و در یکی از میدانهای شهر آن سر مطهر را از ظهر تا عصر در معرض تماشای مردم قرار دادند، در این شهر نیز گروهی گریان بودند و جماعتی شادی میکردند و میگفتند: این سر خارجی است که بر یزید خروج کرده است! پس شب در آنجا ماندند، و صبح به طرف «حلب» حرکت کردند. علی بن الحسین علیهالسلام در آن هنگام گریست و این شعر را خواند: لیت شعری هل عاقل فی الدیاجی - بات من فجعة الزمان یناجی - انا نجل الامام ما بال حقی - ضائع بین عصبة الاعلاج (ای کاش میدانستم که شخص خردمندی هست که در ظلمتها بیتوته کند و از سختیهای زمان زمزمه نماید؛ من فرزند امام هستم، چه شده است که حق من ضایع شود بین این گروه کفار») (الدمعة الساکبة 5/65)
متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm
شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
روضه ورود اهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
متن کامل چهل منزل را اینجا مشاهده فرمائید
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(9)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(8)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(7)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(6)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(5)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(4)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(3)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(2)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(1)
چهل منزل بروي نيزه ميبردند قرآن را
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
وقوع زلزله شديد در طبس (25شهریور1357 ش)
وقوع زلزله شديد در طبس (1357 ش) در غروب روز 25 شهريور 1357، زلزله شديدي شهرستانهاي جنوب استان خراسان را به لرزه درآورد. اين زمين لرزه بيش از 20000 كشته و مجروح بر جاي گذاشت. همچنين غير از شهر طبس كه با خاك يكسان شد، نزديك به يكصد روستاي بزرگ و كوچك به كلي از بين رفت و 90 درصد ساكنان آن مجروح يا كشته شدند.
از مشاهده نور قبل از زلزله سال ۵۷ "طبس" تا مشاهده عقرب در زلزله ...
فعالیتهای امدادی روحانیون مبارز بعد از زلزله طبس/ بیتوجهی ...
زلزله طبس در 25 شهریور 1357 و بیکفایتی رژیم پهلوی/ نقش ...
گزارشی از 49 سال حضور رهبر انقلاب در کنار آسیب دیدگان ...
رفتار خاندان پهلوی با مردم زلزله زده طبس چگونه بود؟- اخبار ...
زمین لرزه طبس 1357 - پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی
نگاهی به پسلرزههای سیاسی زلزله طبس - تاریخ ایرانی
عکس / تصاویری از خدمترسانی روحانیون در زلزله طبس
فیلم دیده نشده از زلزله سال ۱۳۵۷ طبس - مشرق نیوز
روزنامه شرق (1392/06/25): درس هایی از زلزله طبس
وقتی طبس زلزله آمد اشرف از شاه مژدگانی خواست!
زمینلرزه ۱۳۵۷ طبس - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زلزله طبس - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نسبت میان زلزله طبس و سقوط پهلوی
کاملترین اطلاعات مربوط زلزله طبس
زلزله طبس
زمینلرزه ۱۳۶۹ رودبار - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زمینلرزه ۱۳۶۹ رودبار و منجیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
روایتهای ناگفته ۸ شاهد عینی از زلزله رودبار و منجیل - ایسنا
تصاویری از زلزله بوئین زهرا در سال ۱۳۴۱ +عکس - خبرگزاری ...
زمینلرزه 10 شهریور 1341 (1 سپتامبر 1962) بوئین زهرا ...
زمینلرزه ۱۳۴۱ بوئینزهرا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زمینلرزه ۱۳۸۱ بوئینزهرا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زلزله بم یکی از پرتلفاتترین حوادث طبیعی تاریخ 15 ساله ...
روزنامه شرق (1389/10/21): درس های نیاموخته از زلزله بم - ...
زلزله بم؛ فاجعه مکرر - روزنامه دنیای اقتصاد
زمینلرزه بم - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تفاوتهای زلزله بم و کرمانشاه - الف
در مورد زلزله بم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
محاصره ي مكّه و سنگ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيدبن معاويه (26محرم64 ق)
محاصره ي مكّه و سنگ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيدبن معاويه (64 ق) يزيدبن معاويه پس از شهادت اباعبداللّه الحسين(ع) و يارانش در كربلا و اسير نمودن اهلبيت و بازماندگان آنان، خود را در نزد مسلمانان، بيمقدار و بياعتبار كرد. از سوي ديگر، افشاگريهاي خاندان عصمت و طهارت و طرفداران اهلبيت(ع)، مردم را بر ضد حكومت يزيد وادار به قيام نمود. به همين جهت در سال 63 ق شورشها و جنبشهايى بر ضد يزيد در حجاز به وجود آمد. سرانجام اهالي مكه و مدينه اقدام به مخالفتهاي علني و درگيري مسلحانه با سپاهيان و عاملان يزيد نمودند. در مكه، عبدالله بن زبير با پرداختن به عبادت و مخالفت با يزيدبن معاويه، مردم را به گرد خود جمع كرد وبه تدريج قوت يافته بود و توانست شهر مكه را از دست عامل يزيد بيرون آورد و خود بر آن استيلا يابد. سپاهيان شام به مكه هجوم آورده و آن را در محاصره خويش قرار دادند و بر اهالي آن بسيار سخت گرفتند. آنان بر بلنديهاي اطراف مكه، منجنيقها و سنگاندازهاي بزرگي نصب كرده و به وسيلهي آنها شهر را سنگباران كردند. عبدالله بن زبير و بسياري از مردم به مسجدالحرام پناه آورده تا از شدت سنگباران دشمن در امان باشند، ولي حصين بن نمير دستور داد كه مسجدالحرام و كعبه را نيز نشانه گرفته و زير ضربات خويش قرار دهند.سپاهيان يزيد با اين اعمال ننگين خودكاري از پيش نبرده و متقابلاً موجب تقويت عبدالله بن زبير و قيام او گرديدند. سرانجام يزيد در 14 ربيع الاول همان سال به هلاكت رسيد و نيروهاي شامي به شام بازگشت نمودند و عبدالله بن زبير، زمام امور حجاز را به دست گرفت.از آغاز اسلام تاکنون کعبه و مسجد الحرام حوادثی را با خود دیده اند که به مقداری از آن در این نوشتار اشاره می شود. در سال ۶۴ هجری، عبدالله بن زبیر شورش کرد و شهر مکه را به عنوان مرکز حکومت خود برگزید. سپاهیان شام که در پی براندازی حکومت زبیریان بودند، برای تصرف آن، ابتدا به مدینه رفتند و سپس با سرکوبی قیام آن شهر، به سوی مکه آمدند. آنها بر فراز کوه های اطراف رفتند و شهر مکه را در حصار خود گرفتند و با نصب منجنیق ، شهر را با آتش و سنگ مورد حمله قرار دادند. در این درگیری ها، پرده کعبه آتش گرفت و پس از آن کعبه نیز ویران شد. در همین حال، خبر مرگ یزید به سپاهیان شام رسید و آنان بازگشتند. چند سال بعد (۷۳ هجری قمری) شهر مکه به دست حجّاج بن یوسف ثقفی افتاد و عبدالله بن زبیر به قتل رسید.
محاصره و سنگ باران مکه از سوی سپاهیان یزید - دانشنامهی اسلامی
ماجرای حمله به خانه کعبه از کجا شروع شد؟/ وقتی خانه امن و مدفن ...
حمله شیمیایی و خمپارهای رژیم آل سعود به مسجدالحرام/ چگونه ...
رخدادهای خانه خدا: 3 بار سیل، 3 حمله و سرقت حجرالاسود - ...
روز بيست و ششم محرم- سال شصت و چهارم هجري قمري ...
آتش زدن کعبه با منجنیق در سال ۶۴ هجری به دستور یزید - ...
وقتی که یزید لشکریانش را به آتش زدن کعبه دستور داد اگر ...
ناگفتههایی از حادثه نوامبر 1979 در مسجدالحرام و افشای ...
از قیام امام(ع) تا سنگ باران خانه کعبه - مشرق نیوز
26 محرم : سنگ باران کعبه از سوی سپاهیان یزید
دلیل و انگیزه یزید از حمله به خانه کعبه چه بود؟
ماجرای به آتش کشیدن کعبه توسط یزید
تعرض به کعبه، نعرض به اسلام! - تبیان
کعبه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کعبه - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
پايان جنگهاي 24 ساله بين امپراتوري ايران و روم (13سپتامبر627م)
پايان جنگهاي 24 ساله بين امپراتوري ايران و روم (627م) خسروپرويز پادشاه ساساني در چند لشكركشي متوالي، بينالنهرين، سوريه، فلسطين، مصر و آسياي صغير را تسخير كرد و فتوحات خود را تا استانبول فعلي گسترش داد. در سال 591 م، طي قراردادي بين خسرو پرويز و امپراتوري روم، صلح برقرار شد اما خلع و قتل امپراتور حامي خسرو، دست او را در يورش به قلمرو روم باز كرد. بدين ترتيب از پنجم ژانويه سال 603 م جنگهاي 24 ساله ميان دو كشور آغاز شد. سپاه ايران در سرزمين روم فتوحات قابل توجهي كردند تا آنجا كه بيزانس يا روم شرقي، تقريباً تمامي متصرفات خود را از دست داد. بدين ترتيب قلمرو خسرو پرويز به حدود قلمرو هخامنشيان رسيد، اما جنگ، طولاني شد و لجاجت خسرو براي ادامه آن، بيزانس را آماده تلافي كرد و از سال 627 حملات تعرضي بيزانس آغاز شد. در اين جنگ، آذربايجان ويران و غارت گرديد و سپاه بيزانس بين النهرين را گرفت. خسرو پرويز به تيسفون گريخت، اما پيشنهاد صلح را رد كرد. در اين ميان خسروپرويز (كه به علت پاره كردن نامه پيامبر اكرم(ص) مورد نفرين آن حضرت قرار گرفته و از هم گسستن حكومتش توسط آن حضرت خبر داده شده بود) پيدرپي از روم شكست خورد. پس از مدتي با شورش مردم و ارتش ايران، خسروپرويز از قدرت خلع و محبوس و سپس كشته شد.
آغاز جنگ های 24 ساله بین ایران و روم (603م) - پايان جنگهاي 24 ساله بين امپراتوري ايران و روم (627م)
آغاز جنگ هاي 24 ساله بين امپراتوري ايران و روم (603م) - راسخون
ساسانیان از آغاز تا پایان - مهارت ها (تاریخچه حکومت ساسانیان ...
تقویم تاریخ/ پایان جنگ های 24 ساله بین امپراتوری ایران و روم
تاریخ ساسانیان در ایران باستان (224 پیش از میلاد تا 642 ...
جنگهای ایران وبیزانس وتاثیر آن در تغییر مسیرهای تجاری
(سلسله) ساسانیان چه کسانی بودند؟ - تاریخ پارسی
پایتخت حکومت ساسانیان کجا بوده است؟ - تاریخ ما
شاهنشاهی ساسانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنگ هاي ۷۰۰ سال ايران و روم - تاریخ ایران
تاریخ ساسانیان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
افول ساسانیان با جنگ 24 ساله! - تبیان
جنگهای ایران و روم
علت فروپاشی ساسانیان چه بود - تبیان
حمله اعراب به ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخ ایران پس از اسلام - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بررسی ورود اسلام به ایران - پرتال جامع علوم انسانی
پنج دلیل بزرگ شکست ساسانیان از اعراب - تاریخ پارسی
فیشهای تاریخ سلسله ساسانیان و ورود اسلام به ایران - ...
عوامل درونی فروپاشی ساسانیان بهدست اعراب - ویکیپدیا ...
نقد و بررسى سیر سقوط ساسانیان - پرتال جامع علوم انسانی
پایتخت حکومت ساسانیان کجا بوده است؟ - تاریخ ما
اردشیر خوره، پایتخت مذهبی ساسانیان
پایتخت ساسانیان - پایتخت ساسانیان
پایتخت ساسانیان - دانشنامه رشد
پایتخت و شهرهای دوره ساسانی
تیسفون - اطلس تاریخ ایران
ساسانیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
معرفی آرامگاه حضرت معصومه (ع)
در دل ایران، کشور عزیزمان، دو عزیز مهم و گرانقدر آرمیدهاند! بعد از حرم مطهر امام رضا (ع) که در مشهد مقدس قرار دارد، حرم حضرت فاطمه معصومه، خواهر گرانقدر ایشان است که در شهر قم قرار گرفته است. در بخش ایرانگردی امروز قصد داریم سری به این بارگاه ملکوتی بزنیم، پس شما هم همراهمان باشید!
تاریخچه آرامگاه حضرت معصومه (ع)
آرامگاه حضرت فاطمه معصومه در طول دورههای مختلف تاریخی بسیار تغییر کرده است. بزرگ خاندان آل مظفر یعنی امیر مظفر احمد بن اسماعیل در سال ۶۰۵ هجری، محمد بن ابی طاهر کاشی قمی را به کار ساخت کاشیهای متنوع مرقد گمارد. درسال ۱۳۰۱ شمسی، آرامگاه برای اولین بار مجهز به برق رسانی شد، اما در سال ۱۳۷۷ آرامگاه حضرت معصومه (ع) به شکل جدیدی که آمیختهای از کاشی و سنگ بود، تزئیین شد و دیوارههای داخلی آن نیز با سنگ مرمر سبز مزئین گردید.
فراموش نکنیم که فعلا به دلیل وجود بحران بیماری همهگیر کووید - 19، بهتر است از حضور در اماکن دربسته و مسقف جدا خودداری کنیم.
مطالب مرتبط
مسجد جامع اردستان،حکایت تاریخی اسلام در اردستان
معبد عشاق گروک، شهری عجیب در بندر سیرک!
آب انبار کیش، معجزه معاصر هرمزگان که سرشار از زیبایی است!
قلعه مهر پادین، محافظ افسانه ای در مهریز را بهتر بشناسیم!
با کشیت، قلعه تاریخی 6 هزار ساله در کرمان آشنا شوید!
حرم مطهر حضرت معصومه، طلای معنوی قم که همیشه می درخشد!
قلعه حمزه خانی، معروف به قلعه سیاه، یادگاری در استان فارس!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سیــاحت و ایــران گــردی
ادامه مطلب را ببينيد
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(3)
تکریت
(تکریت بلده ای است بین بغداد و موصل، به بغداد نزدیکتر است و فاصله آن تا بغداد 30 فرسخ میباشد و در غرب دجله واقع شده است. (مراصد الاطلاع 1/268)) . [تکریت 165 کیلومتری بغداد است] . در کامل بهائی آمده است: چون سر امام حسین علیهالسلام را از کوفه بیرون آوردند، مأموران ابن زیاد از قبایل عرب بیمناک بودند که شاید هنوز قدری از غیرت دینی که در ایشان باقی مانده، آنان را وادارد که سر امام علیهالسلام را از دست ایشان بگیرند، از این روی، دور از جاده اصلی، و از بیراهه حرکت میکردند! ابومخنف نقل کرده است که: سر مقدس را از شرق «حصاصه»(حصاصه قریه ای است نزدیک قصر ابن هبیره و از نواحی کوفه است. (معجم البلدان 2/263)) برده و از «تکریت» گذشتند و والی آنجا را از ورود خود آگاه کردند، او افراد بسیاری را با پرچم به استقبال آنان روانه کرد! و اگر کسی از صاحب سر سؤال میکرد، میگفتند: خارجی است! (از این نقل چنین بر میآید که حاملان سر از معرفی سر مقدس امام علیهالسلام بیم داشتند، لذا امام علیهالسلام را خارجی یعنی کسی که بر یزید خروج کرده معرفی میکردند) . مردی نصرانی که آن سر را دیده و آن پاسخ را شنیده بود، با خود گفت: این چنین نیست که میگویند، این سر حسین بن علی فرزند فاطمه است و من خود در کوفه بودم که او را شهید کردند؛ سایر نصرانیان از این واقعه آگاه شدند و به تعظیم و اجلال آن حضرت ناقوسها را شکستند و گفتند: خداوندا! از شومی و عصیان این قوم که فرزند پیغمبر خود را کشته اند، به تو پناه میبریم. کوفیان چون این حال را مشاهده کردند راه بیابان را در پیش گرفته و از آنجا کوچ کردند! (قمقام زخار 2/547)
واقعه منزل كحيله
چون سپاه ابن زياد ملعون به كحيله رسيدند به اهل آن بلد پيغام دادند كه ما را بايد شما ملاقات كنيد با آذوقه و علوفه فان معنا راس الحسين (عليه السلام) زيرا كه حامل سر امام مىباشيم و به شام مىرويم فرمان ابن زياد را فرستادند كه بايد عمال و حكام بلاد و امصار به استقبال لشگر ما بدر آيند شهر را آئين ببندند آب و آذوقه را دريغ ندارند. لهذا والى كحيله لشگر را سيورسات فرستاد علمهاى بشارت به جلوه در آورد. و امر بالاعلام فبشرت والمدينة فزينت فتداعت الناس من كل جانب و مكان . شهر را زينت كردند مردم از هر جانب بيرون آمدند والى ملعون با خواص خود تا سه ميل به استقبال رفت مردم از يكديگر مىپرسيدند چه خبر است ديگرى مىگفت سرها و اسراى خارجى را به شام مىبرند كه ابن زياد در ارض عراق آنها را كشته است يكى در ميان اين جمعيت كه از واقعه مخبر بود گفت واى بر شما لال شويد و خارجى نگوئيد. والله هذا راس الحسين (عليه السلام). چون آن جماعت اين سخن را شنيدند به گريه و ناله در آمدند چهار هزار سوار هم عهد شدند و نيز سوگندهاى غلاظ و شداد خوردند كه سپاه ابن زياد را به قتل برسانند و سرها را ببرند و به بدنها ملحق كنند و اسرا را نجات بدهند تا اين فخر از براى ايشان الى يوم القيمه بماند اما جاسوسان خبر از براى لشگر ابن زياد بردند كه جماعت اوس و خزرج كه چهار هزار سوار مكمل يراقند عازم حمله اند دانسته باشيد كوفيان بى آزرم از ترس وارد به كحيله نشدند بلكه از راه منحرف شدند و راه تل اعقر را پيش گرفتند و به تعجيل هر چه تمامتر خود را به منزل جهنيه رسانيدند.
وادی النخله
(وادی النخله، مکانی را به این نام در معجم البلدان و دیگر کتب نیافتم، ولی در مراصد الاطلاع موضعی به نام نخلا ذکر کرده است که از نواحی موصل شرقیه نزدیک خازر است و شاید مراد از وادی النخله آن باشد. (مراصد اطلاع 3/1363)) . شب را در «وادی النخله» فرود آمدند و در طول شب صدای نوحه جنیان را میشنیدند (قمقار زخار 2/548): نساء الجن یبکین من الحزن شجیات - و اسعدن بنوح للنساء الهاشمیات - و یندبن حسینا عظمت تلک الرزیات - و یلطمن خدودا" کالدنانیر نقیات - و یلبسن ثیاب السود بعد القصبیات . (زنان جن از غصه و حزن میگریند، و برای زنان هاشمی نوحه مینمایند؛ بر حسین و بزرگی این مصیبتها ندبه میکنند و بر چهره خود لطمه میزنند؛ و جامههای سیاه بعد از لباسهای کتانی در بر میکنند»)(بحار الانوار 45/236)
لینا(لبا)
احتمالا با طلوع آفتاب به منزل لینا رسیدند. لینا منطقه ای سرسبز و آباد بود و جمعیت قابل توجهی داشت. پیر و جوان، زن و مرد به تماشا آمدند و همین که سر امام را بر نیزه دیدند و دریافتند که فرزند پیامبر(ص) را کشته اند، قاتلان و حاملان را لعنت کردند و بر پیامبر(ص) و خانواده اش درود فرستادند و خطاب به حاملان و فرماندهان گفتند: ای قاتلان فرزند پیامبر، از شهر ما دور شوید.
واقعه منزل جهنيه
عامل وى را خبر دادند كه سر حسين بن على (عليه السلام) با ما است و از جانب ابن زياد بسوى يزيد مىرويم بايد به استقبال ما بيائى و آذوقه و علوفه حاضر كنى شهر را زينت كردند علمها به جلوه آوردند مردم به استقبال در آمدند چون دانستند كه ايشان سر امام عالم امكان (عليه السلام) را همراه دارند سى هزار جمعيت شوريدند بناى مخاصمت گذاشتند خيال آن داشتند كه سرها و اسيران را بگيرند كه لشگر از آن شهر فرار كردند.
متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm
شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
روضه ورود اهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
متن کامل چهل منزل را اینجا مشاهده فرمائید
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(9)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(8)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(7)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(6)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(5)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(4)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(3)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(2)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(1)
چهل منزل بروي نيزه ميبردند قرآن را
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 355 نهج البلاغه: نکوهش تجمل گرایی
وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً، فَقَالَ (عليه السلام): أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا، إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَكَ الْغِنَى.
- شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )(لبه فعال)
- شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )
- منهاج البراعه (خوئی)
- جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
درهم و دينار تو از قصرت سر برآورده!
امام عليه السلام هنگامى كه مردى از عاملان (فرمانداران) خود را ديد كه بناى باشكوهى ساخته به او فرمود: «درهمها (و دينارِ) تو از اين بنا سر برآورده وچنين بنايى به يقين نشانه غنا و ثروت توست»؛ (وَبَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقال عليه السلام: أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُؤوسَهَا! إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَکَ الْغِنَى).
مكرر در نهج البلاغه ديده ايم كه اميرمومنان على عليه السلام درباره وضع خانه هاى مختلف سخن گفته و انگشت روى جزئيات گذاشته است و رهبرى و هدايت خود را از اين طريق كامل كرده است. در داستان خانه شريح قاضى كه ظاهرآ خانه مجللى بود و نمى بايست يك قاضى كشور اسلامى چنان خانه اى براى خود تهيه كند، امام عليه السلام با لحنى ملامت آميز مطالب مهمى را به او تذكر داد وسندى براى آن خانه درست كرد، سندى عجيب و بى سابقه، نه مانند اسناد معمولى خانه ها؛ سندى بسيار آموزنده و عبرت انگيز كه ناپايدارى و بى اعتبارى دنيا را برملا مى سازد و نشان مى دهد كه آنها كه در بند خانه هاى مجلل و بسيار مستحكم هستند تا چه حد گرفتار غفلت و غرورند و از واقعيات مربوط به دنيا بى خبر. به تعبير امام عليه السلام اگر «شريح»، اين سند اخلاقى را پيش از اين مشاهده مى كرد از خريد آن خانه منصرف مى شد. (شرح كامل اين نامه و اين سند را در جلد نهم از همين كتاب ذيل نامه سوم مطالعه فرماييد).
در خطبه 209 نيز خوانديم كه «علاء بن زياد همدانى» يكى از ياران امام عليه السلام در بصره بيمار شده بود. حضرت به عيادت او رفت و هنگامى كه چشمش به خانه وسيع او افتاد به صورت استفهام انكارى فرمود: «با اين خانه وسيع در اين دنيا چه مى خواهى بكنى، در حالى كه در سراى آخرت به آن نيازمندترى؟» سپس راهى به او نشان داد كه اين خانه وسيع مايه ناراحتى او در آخرت نشود. فرمود: آرى اگر بخواهى مى توانى با همين خانه وسيع به آخرت خود برسى وسعادتمند شوى؛ اينگونه كه از ميهمانها (ى نيازمند) در آن پذيرايى كنى و صله رحم در آن به جا آورى و حقوق شرعى آن را بپردازى. اگر چنين كنى به وسيله اين خانه، خانه آخرت تو آباد مى شود. اينگونه حوادث نشان مى دهد كه تا چه اندازه پيشوايان اسلام به مسائل تربيتى و اخلاقى اهميت مى دادند و به اصطلاح از هر سوژه اى براى طرح يكى از مسائل اخلاقى بهره مى گرفتند، با موشكافى به اطراف خود مى نگريستند و هر انحرافى را تذكر مى دادند.
بازمى گرديم به تفسير كلام حكيمانه امام عليه السلام. جمله «إِنَّ الْبِنَاءَ يصِفُ لَکَ الْغِنَى». اشاره به اين است كه اين خانه نشان مى دهد تو مرد ثروتمندى هستى وهمين سبب مى شود كه علامات سوال، اطراف تو به وجود آورد كه يك كارگزار حكومت اسلامى اين همه ثروت را از كجا به دست آورده است و مردم به غيبت تو خواهند نشست و حسودان نيز بر تو حسد خواهند برد. آيا بهتر نبود خانه متوسطى تهيه مى كردى تا از همه اين آزارها در امان بمانى؟ تعبير به «أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا؛ دِرهمهاى نقره (و دينارهاى طلا) سر و كله خود را از بالاى اين بنا آشكار ساخته است» نشان مى دهد كه او ثروتهايى اندوخته بود؛ ولى سعى داشت مردم از آن باخبر نشوند، زندگى به ظاهر ساده وبى آلايشى داشت. امام عليه السلام به او هشدار مى دهد كه اين ساختمان تو باطن تو را آشكار ساخته و آنچه را پنهان مى داشتى برملا نموده است. مردم به ثروتمند بودن تو پى برده اند و طبعآ سيل اعتراضاتشان به سوى تو سرازير خواهد شد.
*****
نكته:
خانه مناسب و در حدّ شأن:
در بعضى از روايات اسلامى، داشتن خانه وسيع يكى از نشانه هاى سعادت شمرده شده است. در كتاب وسائل الشيعه در ابواب «احكام المساكن» به تناسب احكام مساجد، بابى تحت عنوان «اسْتِحْبَابِ سَعَةِ الْمَنْزِلِ» وجود دارد و در آن احاديث فراوانى از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه هدى درباره تشويق به وسعت منزل ذكر شده است؛ از جمله در حديثى از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مى خوانيم: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْكَنُ الْوَاسِعُ؛ از جمله سعادتهاى انسان مسلمان اين است كه مسكن وسيعى داشته باشد».
در حديث ديگرى مى خوانيم كه از امام ابوالحسن (امام كاظم) عليه السلام پرسيدند: فضيلت زندگى دنيا در چيست؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «سَعَةُ الْمَنْزِلِ وَكَثْرَةُ الْمُحِبِّين؛ وسعت منزل و فزونى دوستان و محبان».
احاديث متعدد ديگرى به همين مضمون در همان باب آمده است. آيا اينگونه احاديث با آنچه در بالا از كلمات اميرمومنان على عليه السلام آمد مخالف است؟ به يقين تعارضى ندارد، زيرا منظور، خانه وسيعى است در حد متعادل نه آنچنان افراط گونه كه اسباب غيبت و حسادت و يا ناراحتى مستمندان گردد و نه آنچنان تنگ و تاريك كه روح انسان را آزار دهد. اسلام در هرجا طرفدار اعتدال و ميانه روى است و همه پيروان خود را از افراط و تفريط برحذر مى دارد؛ افراط و تفريطى كه هر دو مايه مشكلات وبدبختى هاست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
روایت فرمانده تکاوران دریایی از نیروهایش در خرمشهر
شهید ابوالفضل عباسی از تکاوران نیروی دریایی ارتش است که پس از گذراندن دوره فرماندهی رسته تکاوری دریایی به خارج از کشور اعزام شد و در خرمشهر حماسه آفرید. امیر دریادار دوم تکاور شهید ابوالفضل عباسی در ۱۱ اسفند ۱۳۲۵در شهرستان ساوه متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش طی کرد و به اتمام رساند. با توجه به علاقه وافر به تکاوران دریایی در ۱۸ مهر ۱۳۳۵به صف تکاوران دریادل نیروی دریایی پیوست و دوران آموزش تخصصی را در مرکز آموزش تکاوران دریایی منجیل با نمرات ممتاز به […]
آزادسازی خرمشهر یکی از مهم ترین اهداف عملیات «الی بیتالمقدس» در دوره جنگ ایران و عراق بود که پس از ۵۷۸روز اشغال در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱خورشیدی انجام گرفت. این پیروزی به لحاظ نظامی، نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق شناخته می شود و از این روز به عنوان نمادی از پیروزی، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن یاد می شود. فرارسیدن سالگرد این روز بزرگ، بهانه ای شد تا به بازخوانی نقطه نظرات مسئولان در آن دوران بپردازیم. مرحوم حجتالاسلام جمی نماینده امام و امام […]شهید اقارب پرست فرمانده بی بدیل جنگ کلاسیک
اشاره: ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران، شهدای بیشماری را تقدیم آرمان های مقدس نظام اسلامی کرده است که در این میان می توان به شهید سرلشکر «حسن اقارب پرست» اشاره کرد، او که فرمانده بی بدیل جنگ های کلاسیک در مقابل دشمن بعثی و امیر دلهای رزمندگان اسلام بود. شهید سرلشکر حسن اقارب پرست صبح روز بیست و پنجم مهر ۱۳۶۳ هنگامی که به همراه عده ای از فرماندهان، از جزایر مجنون بازدید می کرد، آخرین گام هایش را در طی طریق حق، بر خاک های سرخ جبهه جنوب […]قهرمانان عملیات هوایی « شبح ۳»
در اوایل جنگ تحمیلی، نیروی هوایی ارتش کشورمان به منظور تسریع در هماهنگیهای مورد نیاز و پشتیبانی هوایی از عملیاتها، ستاد ویژه عملیات جنوب را در دزفول تشکیل داد. این نیرو برای پشتیبانی هوایی از عملیات «الی بیت المقدس» طرح موسوم به «شبح ۳» را تهیه کرد که براساس آن برای عملیاتهای آفندی ۲۰سورتی و برای وضعیتهای پدافندی هشت سورتی پرواز پشتیبانی نزدیک هوایی پیش بینی شده بود. نیروی هوایی ارتش همواره آمادگی داشت تا در مواقع بحرانی با تعداد پرواز بیشتری به تجاوز یکانهای دشمن پاسخ قاطع بدهد. […]نگاهی به عملیات بزرگ بیت المقدس
هویزه آزاد شد ؛۲ گام تا آزادی خرمشهر
18اردیبهشت ماه، یکی از روزهای موفق عملیات بیتالمقدس است که اتفاقا شاهد آزاد سازی منطقه هویزه هم بوده است. منطقه هویزه، یکی از مناطق استراتژیک و تاثیر گذار برای ایران بود که پیش از این عملیات هم، تلاشهایی برای آزادسازی آن بارها توسط رزمندگان کشورمان انجام گرفت تا این که هنگام اجرای عملیات بیت المقدس از چنگال اشغالگران خارج شد. این عملیات در ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات “بسم الله الرحمن الرحیم . بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب” از سوی […]امیر سرتیپ نوذر نعمتی جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش تاکید کرد
آمادگی واحدهای واکنش سریع نزاجا برای مقابله با تهدیدات
29 فروردین یادآور صدور پیام تاریخی بنیانگذار انقلاب اسلامی ، روز ارتش و بزرگداشت حماسه آفرینی های نیروی زمینی قهرمان است که فرماندهان و کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران این روز را «روز تولد ارتش انقلابی »می نامند . به بهانه روز نیروی زمینی ارتش با حضور در ستاد نیروی زمینی ارتش گفتگویی را با امیر سرتیپ نوذر نعمتی جانشین فرمانده این نیرو انجام دادیم.متن این پرسش و پاسخ را می خوانیم. * توان و قدرت دفاعی نیروی زمینی را در چه سطحی می بینید؟ رهبر معظم انقلاب چندی […]قرنی، نخستین شهید ترور انقلاب اسلامی
سرلشکر محمدولی قرنی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان عضو شورای انقلاب بود. او سال ۱۲۹۲در تهران به دنیا آمد و پدرش را که یکی از مدیران مخابرات تهران بوده ، در ۱۰سالگی از دست داد. از آن پس در کنار مادرش زندگی سختی را آغاز کرد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «گلبهار» اصفهان به پایان رساند و پس از یک سال، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان «دارالفنون» تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام (دبیرستان ارتش) خاتمه داد. […]گفتگوی اختصاصی «اطلاعات» با معاون هماهنگ کننده ارتش
۲۹ فروردین ؛ زادروز اقتدار بی پایان…
پیام تاریخی امام(ره) بسم اللَّه الرحمن الرحیم ۲۶ فروردین ۵۸ر ۱۷ جمادى الاولى ۹۹ ملت شریف و مبارز ایران- وفقهم اللَّه تعالى با اهداى سلام و سپاس از مجاهدات خستگى ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزى رساندید و دست خیانتگران داخلى و خارجى را با خواست خداى بزرگ قطع کردید، لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید: ۱- روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام مى شود. ارتش محترم در این روز در شهرستان هاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند […]سفرنامه مناطق عملیاتی دفاع مقدس در جنوب کشور
اشاره: درک و شناخت واقعی دلاورمردی رزمندگان کشورمان در طول دفاع مقدس علاوه بر مطالعه آثار مکتوب به جا مانده از شهدا و جانبازان ، نیازمند حضور در مناطق عملیاتی است و سبب می شود انسان هر چه بیشتر در حال و هوای آن دوران قرار گیرد و با روحیات رزمندگان دفاع مقدس آشنا شود. تحقق این هدف مهم و ارزشمند طی سال های گذشته در قالب کاروان راهیان نور امکانپذیر شده است به نحوی که سالانه شمار زیادی از هموطنانمان به ویژه در ایام تعطیلات نوروز با عزیمت […]
https://www.ettelaat.com/?cat=14&paged=23
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حماسه پايداری
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریک-کلاهبرداری از مردان هوسران!
خیلی خوب می دانستم مردان هوسرانی که به دنبال دوستیهای خیابانی هستند و در شبکه های غیراخلاقی فضای مجازی پرسه می زنند، به راحتی نیز فریب می خورند! به همین دلیل تصمیم گرفتم تا در پوشش «خاله ویدا» آن ها را سر کار بگذارم و به این ترتیب از این افراد کلاهبرداری کنم چرا که ترس از رسوایی و آبروریزی موجب می شود مردان هوسران ماجرا را پیگیری نکنند... این ها بخشی از اظهارات جوان 20سالهای است که به اتهام کلاهبرداری از طریق فضای مجازی در یکی از شهرهای مرزی شمالی خراسان رضوی دستگیر شده بود. این پسر جوان که مدعی بود دانشجوی یکی از دانشگاه های غیردولتی است، درباره سرگذشت خود و چگونگی به دام انداختن طعمه هایش در فضای مجازی گفت: هیچ تصویری از پدر و مادرم در ذهن ندارم چرا که فقط مادرم را چند بار در دوران خردسالی دیده ام و دیگر خبری از آن ها ندارم. پدر و مادرم قاچاقچی موادمخدر بودند و با یکدیگر برای حمل و خرید و فروش مواد افیونی فعالیت می کردند تا این که آن ها هنگام انتقال محموله سنگین موادمخدر از شهر مرزی محل سکونتمان به مشهد دستگیر و روانه زندان شدند. آن زمان مادرم مرا باردار بود تا این که در مرخصی از زندان مرا به دنیا آورد و تحویل مادربزرگم داد. پدرم حکم بسیار سنگینی داشت اما مادرم بعد از تحمل چند سال زندان آزاد شد و از پدرم طلاق گرفت. او زمانی که زندان بود، گاهی به دیدارم می آمد و مرا در آغوش می گرفت اما پس از آزادی از زندان با مرد جوانی ازدواج کرد و به مکان نامعلومی رفت. من هم نزد مادربزرگم ماندم و به تحصیلاتم ادامه دادم. در این میان به خاطر چهره زیبا و تیپ و قیافه ظاهری ام با دختران زیادی ارتباط برقرار کردم. هر کدام از آن ها هم به امید ازدواج با من، برایم هدیه های گران قیمت میخریدند و بسیاری از هزینه هایم را می پرداختند. وقتی دیدم در فضای مجازی هم بسیاری از دختران به راحتی فریب می خورند، تصویر زنی را در پروفایلم گذاشتم و خودم را «خاله ویدا» معرفی کردم، به طوری که مدعی شدم دوستانی را در شهرهای مختلف دارم که حاضرند با پسران جوان دوست شوند. خیلی زود به پرسه زنی در شبکه های غیراخلاقی پرداختم و دیدم مردان هوسران برایم پیام می گذارند و حاضرند برای این دوستی های خیالی هزینههای زیادی بپردازند. وقتی اوضاع را این گونه دیدم، با آن ها در شبکههای اجتماعی قرار می گذاشتم و در هر شهری که بودند آدرس اداره پست را می دادم که بعد از واریز وجه این آشنایی، مقابل اداره پست منتظر دختر یا زنی بمانند که تصاویر دروغین و فتوشاپی او را دیده بودند اما نمی دانستم پلیس این گونه شبکه ها را کنترل می کند و من زمانی به خود آمدم که دستبندهای آهنین بر دستانم گره خورده بود.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20472 - ۱۳۹۹ شنبه ۲۲ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق)
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (94 يا 95 ق) تاريخ دقيق شهادت امام سجاد(ع) مشخص نيست ولي روايت 25 محرمِ سال 94 هجري سندّيت بيشتري دارد. مدت عمر آن حضرت پنجاه و هفت سال و طول امامت آن بزرگوار سي و چهار سال و اندي ميباشد. آن حضرت به دست هِشام بن عبدُالمَلِك در زمان خلافت وليدبن عبدالملك مسموم گرديدند و در كنار مرقد مطهر عموي بزرگوارش، حضرت امام حسن مجتبي(ع) در قبرستان بقيع به خاك سپرده شدند. حضرت امام زين العابدين(ع) پس از واقعهي پرشور كربلا، به همراه ديگر افراد خاندان اهلبيت(ع) به كوفه و شام برده ميشوند. ايشان به همراه عمّهي بزرگوار خود، حضرت زينب كبري(س) رسالت حسيني را با افشاي ماهيت دستگاه فاسد اموي و معرفي راه پاك ثاراللَّه به عنوان مسير صحيح به سوي نجات، كامل ميكنند. آن امام بزرگوار پس از رسوا ساختن حكام جور در مجلس عبيداللَّه بن زياد و يزيد بن معاويه، به مدينه باز ميگردند و لحظه اي از زنده نگاه داشتن واقعهي عاشورا باز نايستادند.
شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)" به روايتي (12محرم95 ق) بوده است که قبلا در 12محرم توضیح داده شده است
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است - حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین (علیهالسلام) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهمالسلام) شد.[۱۳] [۱۴] . و دیگری واقعه حرّه در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . امام سجاد و زین العابدین : (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،ابولقاسم و ابوعبداللّه گزارش شده[۹] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۱۰] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و «علیالعابد» شهرت داشته است.[۱۱] امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفتهاند.[۲۴] . امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۵] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۶] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانستهاند.[۲۷] . پس از مراجعت از اسارت، مواریث امامت را از امسلمه تحویل گرفت، چنان که در روایات آمده که امام حسین (علیهالسلام) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به امسلمه سپرد،[۱۲۷] . مواریث امامت به دست امام زینالعابدین (علیهالسلام) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.[۱۲۸] [۱۲۹] . امامت حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری میدانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. آن حضرت بعدازشهادت در قبرستان بقيع در كنار قبر مطهر عمويش امام حسنمجتبي علیهالسلام به خاك سپرده شد.[۲۱] . تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۲] و برخی دیگر ۹۴ق دانستهاند.[۱۳] درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۴] ۱۲ محرم،[۱۵] و ۲۵ محرم.[۱۶] گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸،[۱۷] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.[۱۸] . سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۱] .
سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت...
نحوه شهادت امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا
شهادت امام زین العابدین علیه السلام
امام سجاد علیهالسلام - ويکی شيعه
شعر-حضرت سجّاد زین العابدین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
قتل "محمد امين" به دستور برادرش "مأمون" در جنگ بين سپاهيان دو طرف (25محرم198ق)
قتل "محمد امين" به دستور برادرش "مأمون" در جنگ بين سپاهيان دو طرف (198ق) هارون در زمان حيات خود، پسر خويش محمد، ملقب به امين را كه مادرش زبيده بود،جانشين خود قرار داد و پسر ديگرش عبداللَّه مامون را كه بزرگتر از امين و از مادري كنيز و ايراني بود وليعهد امين قرار داد. پس از مرگ هارون، امين به خلافت رسيد و پنج سال خلافت كرد و برادرش را از ولايتعهدي خلع نمود. مأمون كه درخراسان امارت داشت به كمك ايرانيان عليه برادرش قيام كرد و سرانجام طاهربن حسين ذواليمينين را به بغداد فرستاد و طاهر، امين را كشت و سرش را به مرو منتقل كرد. از آن زمان خلافت عباسي به مامون منتقل شد.
امین، ششمین خلیفه عباسی پسر هارون الرشید و مادرشام جعفر زبیده، دختر جعفر بن منصور، است. او در شوال سال ۱۷۰ق. در بغداد زاده شد.[۱] و در حکومت پدر عهده دار اداره عراق و شام و مغرب شد و برادرانش مامون و مؤتمن نیز بر قسمتهای مرکزی و شرقی قلمرو گسترده پدرشان حکومت میکردند.[۶] [۷] به رغم درایت و کاردانی بیشتر مامون نسبت به امین و اعتراف پدرش به این نکته، امین با نفوذ مادرش و دیگر بزرگان خاندان عباسی[۸] [۹] و به دلیل آن که مادر مامون کنیزی ایرانی بود، به عنوان ولیعهد اول هارون برگزیده و برای او از مردم بیعت گرفته شد.[۱۰] [۱۱]
جنگ بین امین و مأمون معروف به فتنهٔ چهارم، به مجموعه حوادث و اتفاقاتی گفته میشود که بین سالهای ۱۹۵ تا ۱۹۸ ه. ق، بر سر جانشینی هارونالرشید، خلیفهٔ عباسی، میان مدعیان اصلی خلافت، امین و مأمون، دو فرزند ارشد هارون، روی داد و در نتیجهٔ آن برای مدتی قسمت غربی و شرقی خلافت عباسی، در ستیز و کشمکش پنهان و سرانجام آشکار با یکدیگر قرار گرفتند. در این سلسله درگیریها، مأمون تحت حمایت خراسانیان، در قلمرو خویش به مرکزیت مرو به برپایی و حفظ استقلال سیاسی اقدام کرد و امین نیز با حمایت مردم عرب و بهخصوص خاندان بنیهاشم و ابناء دولت عباسی در مرکز و غرب خلافت، به پایتختی بغداد، به مقابله با برادر خویش پرداخت.
امین (خلیفه عباسی) - دانشنامهی اسلامی
جنگ امین و مأمون - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
امین (خلیفه) - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
امین عباسی - ویکی فقه
مأمون
مأمون - ويکی شيعه
مأمون - دانشنامهی اسلامی
مأمون - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
حکایت فرزند گمنام هارون الرشید
قاسم بن هارون - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آقازادهای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
قاسم بن هارون الرشید عباسی - ویکی فقه
هارون الرشید - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
هارون الرشید - دانشنامهی اسلامی
هارون الرشید - دانشنامه رشد
هارون عباسی - ويکی شيعه
هارون الرشید - ویکی فقه
هارون الرشید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(2)
از قادسیه تا كحيله
چون اهل بيت گرام و حرم امام (عليه السلام) را با سرهاى شهدا به شام غم انجام بردند در هر منزلى از منازل و مرحله اى از مراحل كرامتى ظاهر و برهانى باهر گشت كه اسباب تنبه بعضى و باعث هدايت جمعى گشت ليكن بر شقاوت اشقياء مىافزود چنانچه خداوند در قرآن فرموده : ولا يزيد الظالمين الاخسارا بل لم يزدهم الاطغيانا و غرورا. روزى كه از كوفه بيرون آمدند منزل اول قادسيه بود از آنجا اهل بيت را حركت دادند. قال ابو مخنف: و ساروا بالروس الى شرقى الجصاصة ثم عبروا تكريت از طرف شرقى جصاصه با اسراء و سرها روان شدند تا عبور به كنار شهر تكريت نمودند به عامل تكريت نوشتند كه بايد به استقبال ما بيائى و زاد و توشه از براى لشگر و علوفه از براى چهارپايان سپاه بياورى ما جمعيت زياديم و مامور از جانب ابن زياديم و با ما است سر بريده حسين بن على (عليه السلام) كه در كربلا كشته ايم و سر او را براى يزيد مىبريم حاكم تكريت چون نامه مطالعه نمود حكم كرد تدارك سيورسات و آذوقه نمايند و جمعيت به استقبال بروند، جمعيت زيادى بيرون شهر رفته و علمهاى سرخ و زرد به جلوه در آوردند بوق و نقاره زدند شهر را آئين بستند مردم بى دين از هر جانب و مكان رو به استقبال آوردند چون فريقين به يكديگر برخوردند بشارت و مباركباد گفتند و تماشائيان از سر نورانى امام (عليه السلام) مىپرسيدند و جواب هذا رأس الخارجى مىشنيدند اتفاقا در ميان آن جمعيت مردى بود نصرانى كه كيش ترسا و آئين مسيحا داشت و از كوفه آمده بود و گفت ويلكم انى كنت فى الكوفة من در كوفه بودم نام صاحب اين سر خارجى نبود مىگفتند سر حسين بن على بن ابيطالب عليهما السلام است همان على كه مدتى در كوفه سلطنت داشت و بر ما امير بود و مادرش فاطمه زهرا عليها السلام و جدش محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم) است اين سر پسر اوست مردم بفكر فرو رفتند نصرانيها چون اين خبر را شنيدند رفتند ناقوسهاى خود را برگرفتند بنا كردند به ناقوس زدن رهبانان در كنيسههاى خود را بستند و لعنت و نفرين در حق قاتلان حضرت مىكردند و مىگفتند الها معبودا انا برئنا من قوم قتلوا ابن بنت نبيهم . اى خداى ما و اى سيد ما ما بيزاريم از قومى كه پسر فاطمه دختر پيغمبر خود را مىكشند. خبر به لشگر رسيد كه نصارى شورش كرده اند و نزديك است مردم ديگر را به شورش در آورند سپاه ترسيدند فلم يدخلوها و رحلوها عن تكريت داخل شهر تكريت نشدند از همانجا رو به راه نهادند تا رسيدند به اعسا از آنجا نيز گذشتند به دير نصرانى عروه رسيدند از آنجا هم عبور كردند رسيدند به صليتاء و از آنجا هم گذشتند تا آنكه رسيدند به وادى النخله شب را در وادى النخله بسر بردند. ابو مخنف مىنويسد: سپاه كفرآئين پسر اسراء را از آن منزل كوچ دادند و طى منازل و قطع طريق كردند تا رسيدند به ارمينا و در آنجا توقف ننمودند و ساروا حتى وصلوا الى بلد يقال لبنا عبور كردند تا آنكه رسيدند به بلد لبنا آن بلد معموره بود پرجمعيت مقابل است با مدينه مرشاد شيخ طريحى عليه الرحمه مىنويسد اهل بيت را به مرشاد بردند و نيز ابو مخنف مىنويسد به لبنا على اى نحو كان چون اسيران خونين دل را بدان منزل رسانيدند خبر به شهر لبنا دادند جمعيت آن شهر بيرون آمدند فخرجت المخدرات من خدورهن و الكهول و الشبان ينظرون الى رأس الحسين (عليه السلام) و يصلون عليه و على جده و ابيه و يلعنون من قتله الخ مرد و زن از صغير و كبير و پير و جوان حتى مخدرات پشت پرده بيرون آمدند و نظر بر سر مطهر نورانى امام حسين (عليه السلام) مىكردند و صلوات بر او و پدر و جدش مىفرستادند و لعنت بر قاتلان حضرت مىنمودند و نيز لشگر را فحش و دشنام مىدادند و مىگفتند يا قتلة اولاد الأنبياء اخرجوا من بلدنا اى كشندگان اولاد انبياء از شهر ما بيرون رويد اينجا نمانيد آن سپاه روسياه چون اين واقعه بشنيدند فرستادند آن شهر را خراب كردند و رحلوا من لبنا از آنجا كوچ كردند و ساروا حتى و صلوا الى الكحيلة.
دستی ازدیوارباقلم آهنین
در اولین منزلی که در آن مأموران ابنزیاد که حامل سر مبارک امام حسین علیهالسلام بودند، از مرکبهای خود فرود آمدند، مشغول میگساری و عشرت شدند، ناگهان دستی از دیوار پدیدار شد و با قلمی از آهن این چند بیتی را با خون بر دیوار نوشت: اترجو امة قتلت حسینا شفاعة جده یوم الحساب. (آیا امتی که حسین را کشتند امید شفاعت جد او را دارند در روز حساب ؟!») با مشاهده این صحنه عجیب، آنان برخاسته و آن سر مقدس را ترک کرده و پا به فرار گذاشتند، و سپس بازگشتند (بحار الانوار 45/305). و ابن حجر در صواعق به همین کیفیت مطلب فوق را نقل کرده است (صواعق المحرقه 192) و باز میگوید که: این شعر را 300 سال قبل از بعثت خاتم النبیین (ص) بر سنگی نوشته یافتند، و نیز در یکی از کنیسههای رومیان این اشعار نوشته شده بود و کس ندانست در چه زمانی نوشته شده است ؟! [أترجو امة قتلت حسينا - شفاعة جده يوم الحساب . آيا آن رژيم و آن گروه زشت كردار و خودكامه اي كه حسين عليه السلام را كشته اند، اميد شفاعت نياي گرانقدرش را در روز رستاخيز و روز حسابرسي دارند؟! . فلا والله ليس لهم شفيع - و هم يوم القيامة في العذاب . نه، به خداي سوگند كه براي چنين مردم تاريك انديش و شقاوت پيشه اي شفاعتگري نخواهد بود؛ و آنان در روز رستاخيز در عذاب سهمگين خدا گرفتار خواهند بود. و قد قتلوا الحسين بحكم جور - و خالف حكمهم حكم الكتاب . آن تبهكاران روزگار، حسين عليه السلام را به فرمان ستم و ستمكاران كشتند و فرمان و كارشان مخالف فرمان قرآن و آورنده ي قرآن بود. «معالي السبطين، ج 2، ص 126» . و نيز از بزرگان قبيله ي «بني سليم» آورده اند كه: آنان براي پيكاري با روميان به سرزمين آنان تاختند و در آن جنگ به عبادتگاهي وارد شدند و ديدند كه بر سينه ي ديوار آن، همين شعر نگاشته شده است! أترجو امة قتلت حسينا... آيا جامعه و مردمي كه حسين را كشته اند، باز هم اميد شفاعت نياي گرانقدر او را دارند؟ نه، به خداي سوگند براي آنان شفاعتگري نخواهد بود؛ و آنان در روز رستاخيز در عذاب خواهند بود! جهادگران با خواندن اين شعر غرق در حيرت شدند و از راهبان دير پرسيدند كه اين شعر را چه زماني، و چه كسي نوشته است؟ آنان گفتند: سيصد سال پيش از بعثت پيامبر شما، اين شعر بر اين ديوار نوشته شده بود! «عبدالرحمن بن مسلم» از پدرش آورده است كه گفت: ما در پيكاري با روميان به برخي از شهرهاي آنان وارد شديم و در نزديكي فلسطين بر عبادتگاهي از عبادتگاه هاي مسيحيان گذرمان افتاد. بر ديوار آن عبادتگاه نوشته اي را ديدم و از مردمي كه به زبان رومي آشنا بودند، خواستيم تا آن نوشته را براي ما بخوانند و ترجمه كنند. هنگامي كه آنان خواندند و ترجمه كردند، ديديم اين گونه است: أترجو امة قتلت حسينا... و نيز در كتاب «ياقوت» از «عبدالله صفار» آورده است كه: ما در يكي از جنگ ها به جنگاوران دشمن حمله برديم و ضمن درهم كوبيدن و تار و مار ساختن آنان، گروهي را به اسارت گرفتيم كه در ميان اسيران، پيري از خردمندان مسيحيان بود. ما آن پير خردمند را بسيار گرامي داشتيم و با او رفتاري شايسته و نيكو پيشه ساختيم. او ضمن سخنانش به ما گفت: پدرم از پدرانش نقل مي كرد كه آنان حدود سيصد سال پيش از بعثت پيامبر اسلام در نقطه اي از سرزمين هاي روم به حفاري مشغول بوده اند كه با تخته سنگي بزرگ روبرو مي گردند. هنگامي كه خاك ها را از روي آن كنار مي زنند، مي بينند بر روي آن به زبان فرزندان «شيث» نوشته شده است: أترجو أمة قتلت حسينا... «بحار، ج 44، ص 224»] . قمقام زخار 544. و مجلسی رحمه الله در بحار 45/236 از طبری نقل کرده است که حاملان سر مقدس امام، در اولین منزل که به شام میرفتند صدای نوحه فرشتگان را شنیدند: "ای کسانی که به نادانی خود، حسین را کشتید! بشارت باد شما را عذاب و شکنجه؛ همه اهل آسمان شما را نفرین کنند از پیامبر و فرشته و دیگر طوایف؛ شما بر زبان سلیمان و موسی و عیسی صاحب انجیل لعنت شده اید") . و سلیمان بن یسار گفته است: سنگی را یافتند که بر آن نوشته شده بود: "لا بد ان ترد القیامة فاطمه و قمیصها بدم الحسین ملطخ ویل لمن شفعاؤه خصمائه و الصور فی یوم القیامة ینقخ (بی گمان فاطمه علیها السلام در روز محشر خواهد آمد در حالی که پیراهن او به خون حسین آغشته است؛ وای بر کسی که شفیعان او دشمنانش باشند، هنگامی که روز قیامت در صور دمیده شود»)".
خرابه و دیر نزدیک فرات
نیاز به آب و تراکم شهرها و روستا ها در حاشیه فرات، باعث شد تا کاروان مسیر خویش را از کنار فرات انتخاب کند. گزارش آن است که به دیری از نصاری که احتمالا مخروبه بود، رسیدند. فرماندهان و سربازان برای استراحت و صرف غذا متوقف شدند و به خوردن و آشامیدن شراب و شادی پرداختند. سرها را از صندوق بیرون آوردند و دست به دست گرداندند. سلیمان بن مهران اعمش می گوید: در طواف کعبه بودم، دیدم مردی می گرید و می گوید اللهم اغفرلی و انا اعلم انک لا تغفر. گفتم چرا چنین می گویی؟ پاسخ داد: من یکی از چهل نفری بودم که سر حسین(ع) را به شام می بردند. وقتی به اولین منزل بر دیر نصارا رسیدیم، سر را بر نیزه کردیم و به طعام نشستیم. ناگهان دستی پیدا شد و با قلمی آهنین بر دیوار نوشت: اترجوا امة قتلت حسینا شفاعة جده یوم الحساب . بسیار ترسیدیم. یکی از ما تصمیم گرفت دست را بگیرد اما دست ناپدید شد. در برخی روایات، وقتی از راهب پرسیدند گفت: 500 سال قبل از بعثت پیامبر شما، این جمله نگاشته شده است. (در برخی اقوال 300 سال) این ابیات را به خط سریانی نیز نقل کرده اند.
نزدیک قادسیه
منزلگاه قادسیه همان سرزمین مشهور عراق است که جنگ میان سپاهیان اسلام و یزدگرد سوم ساسانی رخ داد. قادسیه در 15 فرسنگی کوفه است. در این منزل ام کلثوم با آه و اندوه این اشعار را زمزمه کرد: «در کتابهای معتبر تاریخی از بانوی بزرگوار ما حضرت زینب (س)، در طول این راه سخنی و یا خطبه ای نقل نشده است. البته در پاره ای از نقلهای غیر معتبر آمده است که آن مکرمه در قادسیه چند شعر به صورت مرثیه خوانده است مانند: ماتَتْ رِجالی وَ أَفْنَی الدَّهْرُ ساداتی - وَزادَنی حَسَراتٍ بَعْدَ لَوْعاتی - یسَیروُنا عَلَی الاقْتابِ عارِیهً - کَأنَّنا بَینَهُم بَعْضَ الغْنَیماتِ - عَزَّ عَلَیکَ رَسُولَ اللَّهِ ماصَنَعُوا - بِأَهْلِ بَیتِکَ یا نُورَالبَرِیّاتِ . مردانم كشته شدند و روزگار، بزرگانم را به كام مرگ كشيد و پيوسته حسرتها و اندوههاي مرا افزونتر ميگرداند. ما را بر شتران بيمحمل سوار كردند چنان كه گويا ما در ميان آنها غنيمت جنگي هستيم. اي رسول خدا(ص) بر تو دشوار است كه ميبيني با ما اين گونه رفتار ميكنند. [زندگاني حضرت فاطمه زهرا(س) و دختران آن حضرت ، زینب عقیله بنی هاشم، ص: ۹۲]. در این منزل ام کلثوم با آه و اندوه این اشعار را زمزمه کرد: ماتت رجالی و افنی الدهر ساداتی - و زادنی حسرات بعد لو عاتی - یسیرونا علی الاقتاب عاریة - کاءننا بینهم بعض الغنیمات - عزّ علیک رسول الله ما صنعوا - باهل بیتک یا نور البریات . مردان ما را کشتند و روزگار، بزرگان را از ما گرفت و اندوه و سوزش ما را افزود. مردان پستی که می دانستند ما دختران رسول خدا هستیم بر ما هجوم آوردند و ما را بر شتران برهنه سوار کردند. گویی ما غنایم برای آنان بودیم.
ای رسول خدا، بر تو سخت و سنگین است کاری که کردند. ای گروه، شما کافر به رسول خدا شدید. وای بر شما ای گمراهان کافر.». آیا این سروده از ام کلثوم است یا نوعی زبان حال که شاعری سروده و بعدها به ام کلثوم منسوب شده است، جای تامل دارد.
نُخَیْله
اولین منزل اسرای کربلا، نُخیله بود؛ منطقه ای که امیرمؤمنان علی(ع) بارها در آن جا بودند؛ از جمله هنگام حرکت به سوی صفین ونهروان که درآن فرودآمده ونمازگزاردند.[معجم البلدان،ج 5، ص 278]
متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm
شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
روضه ورود اهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
متن کامل چهل منزل را اینجا مشاهده فرمائید
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(9)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(8)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(7)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(6)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(5)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(4)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(3)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(2)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(1)
چهل منزل بروي نيزه ميبردند قرآن را
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
پیام تسلیت در پی درگذشت آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت مرحوم مغفور آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت مرحوم مغفور آیتالله آقای حاج شیخ یوسف صانعی رضواناللهعلیه را به فرزندان و خاندان مکرّم و به برادر معززّ و محترم ایشان و نیز به شاگردان و علاقمندان و دوستان آن عالم بزرگوار تسلیت عرض میکنم. آن مرحوم از شاگردان پر تلاش درسهای فقه و اصول و از نزدیکان حضرت امام خمینی اعلیاللهمقامه بودند و پساز پیروزی انقلاب در مسئولیتهای مهمّ قضائی و غیره به خدمت اشتغال داشتند و امید است این همه مقبول درگاه احدیّت و موجب اعتلای مقامات اخروی ایشان باشد. رحمت و مغفرت حضرت حق را برای آن مرحوم مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای . ۲۲ شهریور ۱۳۹۹
یوسف صانعی که ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ به دلیل شکستگی استخوان لگن در بیمارستان بستری شده بود، صبح روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ در بیمارستان نکویی شهر قم و به دلیل نارسایی کلیه درگذشت.[۱۴][۱۵] یوسف صانعی، در سال ۱۳۱۶ش در روستای نیکآباد (ینگآباد)[۱] از توابع «جرقویه» در استان اصفهان به دنیا آمد.[۲] پدربزرگ او ملایوسف از روحانیون مشهور بود که در فلسفه شاگرد جهانگیرخان و در فقه از شاگردان میرزا حبیبالله رشتی به شمار میرفت.[۳] پدر او محمدعلی نیز روحانی بود.[۳] شهربانو نام مادر اوست[۲] که در ده سالگی یوسف صانعی فوت کرد.[۴] یوسف صانعی در مهرماه ۱۳۴۳ش در سن ۲۷ سالگی ازدواج کرد.[۵] شروع زندگی متأهلی او با فقر همراه بود از اینرو همسرش با بافتن وسائل سنتی، اجاره ماهیانه خانهشان را پرداخت میکرد.[۶] همسرش در سال ۱۳۹۰ش فوت کرد.[۵] او یک دختر و دو پسر دارد.[۵] آیتالله صانعی در صبح ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ش درگذشت.[۷]
پیام های تسلیت مراجع معظم تقلید در پی ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله العظمی صانعی (ره)
پیام های تسلیت مراجع معظم تقلید حضرات آیات: صافی گلپایگانی، جوادی آملی، نوری همدانی، علوی گرگانی، مظاهری، بیات زنجانی و دستغیب
آیت الله محقق داماد: آیت الله صانعی یکی از نمونههای تربیت یافتگان مکتب اجتهادی قم بود
زندگینامه حضرت آیه الله يوسف صانعي - جامعه مدرسین حوزه ...
آیتالله صانعی در سن 83 سالگی دعوت حق را لبیک گفت + ...
گزارش تصویری ۶: حضور علما و روحانیون در بیت حضرت آیت الله صانعی
فارسی - پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی ...
زندگی نامه آیت الله صانعی | خبرگزاری بین المللی شفقنا
زندگینامه آیت ا... یوسف صانعی - خبرگزاری برنا
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی
مروری بر زندگینامه آیتالله یوسف صانعی
یوسف صانعی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آیت الله یوسف صانعی - ویکی فقه
گفت وگو - آیت الله العظمی صانعی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
دکتر طوبی کرمانی درگذشت
حوزه/ خانم طوبی کرمانی، دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان و مشاور دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در امور بانوان، دارفانی را وداع گفت.
به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، خانم دکتر طوبی کرمانی، دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان و مشاور دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در امور بانوان، پس از طی دوره بیماری نارسایی کبد، سحرگاه امروز شنبه ۲۲ شهریور ۹۹ در سن ۷۳ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
مشاور دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، عضو کمیسیون بانوان و جوانان مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای خیرین سلامت کشور، عضو شورای مرکزی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، اولین زن رایزن علمی و فرهنگی در یونان، مدیر مسئول کتاب علمی پژوهشی «زنان»، مولف و مترجم برتر بین الملل دانشگاه تهران، مدیر کل سابق امور اجتماعی و ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای سیاستگذاری زنان اهل بیت(ع) و ... از جمله مسئولیت های دکتر کرمانی بوده است.
تألیف بیش از ۶۰ مقاله، تألیف و تصنیف ۱۲ کتاب علمی و اجتماعی و شرکت در بیش از ۸۰ کنگره ملی و بین المللی در داخل و خارج کشور از جمله آثار علمی و فرهنگی وی است.
دکتر کرمانی استاد فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و اولین زن فوق دکترای فلسفه در ایران و فارغ التحصیل فلسفه تطبیقی و کلام است.
تشییع نخستین بانوی فیلسوف ایران
برگزاری مراسم تشییع دکتر طوبی کرمانی
درگذشت نخستين بانوی فیلسوف ایرانی
دکتر کرمانی، فیلسوف و محقق برجسته جهان اسلام + فیلم
درگذشت خانم طوبی کرمانی استاد فلسفه و کلام
برگزاری کمیسیون اتحادیه جهانی زنان مسلمان
برنامهریزی برای همایش «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام»
همایش بینالمللی فاطمی با محوریت زن و خانواده مسلمان
رئیس دفتر مقام معظم رهبری در قم درگذشت خانم کرمانی را تسلیت گفت
درگذشت نخستین زن فیلسوف ایرانی خانم طوبی کرمانی استاد فلسفه و کلام
پیام تسلیت دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در پی ...
درگذشت خانم طوبی کرمانی استاد فلسفه و کلام | خبرگزاری ...
پیام تسلیتی برای درگذشت طوبی کرمانی - ایسنا
دکتر طوبی کرمانی درگذشت - خبرگزاری حوزه
درگذشت نخستین زن فیلسوف ایرانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
پیوندهای مرتبطعکس پوستری
۱۳۹۹/۰۶/۱۸
بیانیه رهبر انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم
حضرت آیتاللهخامنهای در بیانیهای، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را محکوم کردند.
متن بیانیهی رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است: بسمهتعالی : گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّهی فرانسوی در اهانت به چهرهی نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینهی شرارتبار دستگاههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعهی مسلمانان را آشکار ساخت. بهانهی آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوامفریبانه است. سیاستهای عمیقاً ضدّ اسلامیِ صهیونیستها و دولتهای استکباری عامل اینگونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز مییابد. این حرکت در این برههی زمانی میتواند، نیز به انگیزهی منصرف کردن ذهن ملّتها و دولتهای غرب آسیا از نقشههای شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّتهای مسلمان بویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقهی حسّاس، باید هرگز دشمنیهای سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند. والله غالب علی امره . سیّدعلی خامنهای . ۹۹/۶/۱۸
پیام امام خامنهای در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس ...
آیا فرانسه آزاد تشکیک در هولوکاست را اجازه می دهد؟|جهان اسلام -...
محکومیت اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) ...
جامعه هنری ایران اقدام اهانت آمیز نشریه «شارل ابدو» را محکوم کردند
رهبر انقلاب اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم ...
ایران اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) را ...
بیانیه در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر ...
بیانیه رهبر انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت ...
اهانت نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» به ساحت مقدس پیامبر ...
عکس / سخننگاشت|بیانیه در پی اهانت یک نشریه فرانسوی ...
توهین به ساحت پیامبر و قرآن نشانه کینه و عناد دنیای غرب با ...
پیام رهبر انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت ...
ارتش اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت پیامبر اسلام را ...
محکومیت اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر(ص)
بیانیه دانشگاهیان دانشگاه آزاد د ر محکومیت اهانت نشریه ...
با کاریکاتورها نمی توان جلوی نفوذ اسلام را گرفت/همیشه ....
نمایندگان مجلس اقدام نشریه شارلی ابدو را محکوم کردند - ...
حمایت سلمان رشدی ازنشریه فرانسوی موهن به پیامبر(ص...
سلمان رشدی: در کنار نشریه ابدو خواهم ایستاد - جام ...
اراک| توهین "شارلی ابدو" به پیامبر اعظم(ص) پروژهای ...
اهانت نشریه شارلی ابدو؛ خنجری به قلب مسلمانان ...
نقش لابی صهیونیستی در تاسیس نشریه شارلی ابدو
اعتراض روسیه به اقدام توهینآمیز نشریه شارلی ابدو
اهانت نشریه شارلی ابدو؛ خنجری به قلب مسلمانان
شارلی ابدو بار دیگر كاریكاتورهای موهن منتشر كرد
توهین مجله فرانسوی بهدانشجوی محجبه - کیهان
با کاریکاتورها نمی توان جلوی نفوذ اسلام را گرفت
آزادی بیان فرانسوی-صهیونیستی - قدس آنلاین
ماکرون اقدام موهن «شارلی ابدو»را توجیه کرد
حمایت سلمان رشدی از نشریه موهن
اسلام هراسی به شیوه" شارلی ابدو"
شارلی ابدو - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
ترامپ واقعیت سازش را به جهان نشان داد
خط حزبالله ۲۵۳ | ته خط مذاکره
شمارهی دویستوپنجاهودوم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «ته خط مذاکره» منتشر شد.
به گزارش خط حزبالله، در هفتهای که گذشت عکسی قابل تأمل از دیدار ترامپ و ووچیچ رئیسجمهور صربستان در رسانههای جهان به سرعت منتشر شد که حاکی از اوج حقارت مقام ارشد یک کشور در مقابل رئیسجمهور ایالات متحدهی آمریکا را نشان میداد. با توجه به این تصویر و تفکرات غربگرایانه و موضعگیریهای گاه و بیگاه از غربگرایان برای مذاکره مجدد در داخل کشور و عاقبت مذاکره با آمریکاییها، خط حزبالله در سخنهفتهی این شمارهی خود به موضوع سیاست آمریکا در قبال کشورهای مختلف و مذاکره پرداخته است.
همچنین به مناسبت تذکر مجدد رهبر انقلاب دربارهی توقف اجرای سند آموزش ۲۰۳۰ در کشور، نشریهی خط حزبالله روند بحثها و تصمیمگیریها پیرامون سند ۲۰۳۰ در چهار سال گذشته را در قالب اطلاع نگاشت مرور کرده است.
دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله به شرح زیر است:
کدام افتخار بالاتر از این.../ کلام امام
جوان مؤمن انقلابی! این کار شما خلاف است/ درس اخلاق
من خانوادههای بسیاری را دیدم که احساس زینب کبری در آنها هم بود/ خانواده ایرانی
آقاى شیخ محمد خیابانى شوهر عمهى ماست / خاطرات رهبری
سبک زندگی اسلامی اینگونه است/ اصول عدالتخواهی
قرآن میفرماید قوی شوید/ عکسنوشت
انسان طراز اسلامی / حزبالله این است طبق رسم هفتگی خط حزبالله، شمارهی این هفته به برکت خون شهدا روح بلند شهید نادر مهدوی تقدیم میشود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(1)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام
منازلى كه كاروان اهلبیت امام حسین علیه السلام بين كوفه و شام سير نمودند با سه احتمال
احتمال نخست: راه بادیه
کوفه، در عرض جغرافیایىِ حدود 32 درجه و دمشق، در عرض جغرافیایىِ حدود 33 واقع است. این، بدان معناست که مسیر طبیعى میان این دو شهر، تقریبا بر روى یک مدار، قرار دارد و نیازى به بالا رفتن و پایین آمدن بر روى زمین، جز در حدّ کسرى از یک درجه نیست. بر روى این مدار، راهى واقع بوده که به «راه بادیه» مشهور بوده است. این مسیر، کوتاه ترین راه بین این دو شهر است و حدود 923 کیلومتر [خط مستقیم 867 کیلومتر] مسافت داشته است. مشکل اصلى این راه کوتاه، گذشتن آن از صحراى بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن، به «بادیة الشام» مشهور بوده است. این مسیر، براى افرادى قابل استفاده بوده که امکانات کافى (بویژه آب) براى پیمودن مسافت هاى طولانى میان منزل هاى دور از همِ صحرا را داشته اند، هر چند، گاهى شتاب مسافر، او را وادار به پیمودن این مسیر مى کرده است. گفتنى است در صحراها، شهرهاى بزرگ، وجود ندارند؛ امّا این به معناى نبودن راه یا چند آبادى کوچک نیست.
احتمال دوم: راه کناره فرات
فرات، یکى از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه مى گیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق، به خلیج فارس مى پیوندد. کوفیان، براى مسافرت به شمال عراق و شام، از کناره این رود، حرکت مى کردند تا هم به آب، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهاى ساخته شده در کناره فرات، استفاده کنند. گفتنى است لشکرهاى انبوه و کاروان هاى بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند. [لشکر امیر مؤمنان علیه السلام هم براى نبرد صفّین، همین مسیر را پیمود] . این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادى به سوى شمال غرب مى رود و سپس از آن جا به سوى جنوب، بر مى گردد و با گذر از بسیارى از شهرهاى شام، به دمشق مى رسد. این راه، انشعاب هاى متعدّد داشته و با طول تقریبى 1190 تا 1333 کیلومتر، جاى گزین مناسبى براى راه کوتاه، امّا سختِ بادیه بوده است. مجموع این راه و راه بادیه را مى توان به یک مثلّث، تشبیه کرد که قاعده آن، راه بادیه است.
احتمال سوم: راه کناره دجله
دجله، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه مى گیرد؛ امّا از شام نمى گذرد و درگذشته، براى رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره آن، استفاده مى کرده اند. این راه، مسیر اصلى میان کوفه و دمشق، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهى از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طىّ مسیر نه چندان کوتاهى، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را مى توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولىِ آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که بازگشت به بخشى از مسیر پیموده شده قبلى است ـ، تشکیل مى دهند. از این رو، از همه راه هاى دیگر، طولانى تر است و طول آن، حدود 1545 کیلومتر است. این راه را «راه سلطانى» نامیده اند.
سید بن طاووس میگوید: چون یزید بن معاویه نامه عبیدالله را دریافت کرد و بر مضمون آن اطلاع یافت، پاسخ آن نامه را فرستاد و به عبیدالله بن زیاد فرمان داد که سر امام حسین علیهالسلام و سرهای یاران آن حضرت را به همراه زنان و کودکان به شام بفرستد. ابن زیاد محفر بن ثعلبه را خواند و آن سرهای پاک و اهل بیت آن حضرت را به او سپرد، و او آنان را همانند اسیران کفار در حالی که اهالی شهرها به تماشای ایشان و سرهای مبارک میپرداختند، به شام برد(مشهور بر سر زبانها، زجر بن قیس(با جیم) است ولی صحیح، زحر بن قیس میباشد). امام محمد باقر(ع) فرموده است: از پدرم علیبنالحسین علیهالسلام پرسیدم که چگونه او را از کوفه به شام حرکت دادند؟! فرمود: مرا بر شتری که عریان بود و جهاز نداشت سوار کردند و سر مقدس پدرم حسین علیهالسلام را بر نیزهای نصب کرده بودند و زنان ما را پشت سر من بر قاطرهائی که زیراندازی نداشت سوار کردند، و اطراف و پشت سر ما را گروهی با نیزه احاطه کرده بودند، و چون یکی از ما میگریست با نیزه به سر او میزدند! تا آنکه وارد دمشق شدیم(بحار الانوار 45/145).
عبيدالله بن زياد مخذول سر مطهر حضرت امام (عليه السلام) را به زحر بن قيس داده به شام فرستاد و بدنبال آنها حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) را زير غل جامعه قرار داده و دست به گردن بسته با مخدرات مانند اسيران كفار بر شتران برهنه سوار كرده روانه داشت به قولى عبدالله بن ربيعه الحميرى يا عمرو بن ربيعه يا ربيعة بن عمر و الحميرى و به قول ابن عبد ربه الغاز بن ربيعة الجرشى گويد: من نزد يزيد بن معاويه نشسته بودم ناگاه زحر در آمد يزيد هراسان گفت: ماورائك يا زحر؟ گفت: اميرالمومنين را به فتح و نصرت بشارت باد، ورد علينا الحسين بن على فى ثمانية عشر من اهل بيته و ستين رجلا من شيعته، فبرزنا اليهم فسئلناهم ان لوينزلوا على حكم الامير عبيدالله او القتل فاختاروا القتال فغدونا عليهم مع شروق الشمس، فاحطنا بهم من كل ناحية حتى اذا اخذت السيوف مأخذها من هام القوم، جعلوا يلوذون بالاكام و الحفر كمالا ذالحمام من صقر، فوالله ما كان الاجزر جزور اونومة قائل، حتى اتينا آخرهم فهاتيك اجسادهم مجردة و ثيابهم مرملة و خدودهم معفره، تصهرهم الشمس و تسفى عليهم الريح، زوارهم العقبان و الرخم بقاع سبسب. امام با هيجده نفر از اهل بيت و شصت كس از اصحاب خود بيامدند و ما نيز جانب آنها شتافته نخست گفتيم كه حكم ابن زياد را اطاعت كنيد يا جنگ را آماده باشيد، البته تن به ذلت نداده مهياى قتال شدند دو ساعت كه از روز بر آمد از هر طرف بتاختيم و تيغها به كار برديم، چندان كه كسى خواب نيمروز كند يا قصابى شترى بكشد همه را از دم شمشير گذرانيديم، اكنون بدنها در آن بيابان برهنه و بر خاك افتاده و روىها به خون آغشته، از تابش آفتاب همى گدازد و بادها خاك خون آلود بر آنها همى پراكند، كس به زيارتشان جز مرغان نرود. يزيد اندكى سر بزير افكنده آگاه سر برداشت و گفت: قد كنت ارضى من طاعتكم بدون قتل الحسين، اما لوانى صاحبه لعفوت عنه از اطاعت شما بدون كشتن امام خشنود بودم و اگر به جاى ابن زياد بودم البته از او در مىگذشتم. مرحوم مفيد در ارشاد مىنويسد: پس از آنكه عبيدالله بن زياد مخذول سر مطهر امام (عليه السلام) را به شام فرستاد فرمان داد بانوان و كودكان را مهياى سفر به شام كرده و دستور ويژهاى راجع به حضرت امام سجاد (عليه السلام) داد مبنى بر اينكه روى غلى كه بر گردن آن امام همام بود غل ديگرى قرار دادند و سپس جملگى را به دنبال رؤس مطهره همراه با محفر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن روانه نمود كاروان بانوان و اطفال همه جا طى طريق نموده تا به جماعتى كه حامل رؤس مطهره بودند ملحق شدند.
مأمورین عمر سعد مطابق نقشه های امروزی، از سرزمین چهار دولت «عراق، سوریه، لبنان و ترکیه» عبور کرده اند و این مسیر طولانی را هم مستقیم طی نکرده اند؛ بلکه با حرکتی مارپیچ، رنج این سفر اجباری را بر اهل بیت رسول الله| بیشتر نموده اند؛ به گونه ای که بارها به خاک ترکیه امروزین وارد و از آن خارج شدند.. [تهیه کننده : حجة السلام سیدمحمد باقری پور 20محرم سال 1398] متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm
شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
روضه ورود اهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
متن کامل چهل منزل را اینجا مشاهده فرمائید
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(9)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(8)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(7)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(6)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(5)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(4)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(3)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(2)
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را(1)
چهل منزل بروي نيزه ميبردند قرآن را
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
توّابین انقلابیهای بی بصیرت
سلیمان بن صُرَد بن جون خُزاعی(شهادت ۶۵ق) رهبر قیام توابین و از بزرگان کوفه، صحابی حضرت محمد(ص) و از شیعیان امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود. سلیمان بن صرد در برخی جنگها در رکاب امیرمؤمنان(ع) جنگید. وی در دوران امام حسن(ع) با صلح امام حسن با معاویه مخالف بود. نخستین نامههای کوفیان به امام حسین(ع) به رهبری او نوشته شد، با این حال خود او در نبرد کربلا حضور نداشت. مورخان، دلایل مختلفی برای عدم حضور سلیمان در واقعه کربلا برشمردهاند. پس از شهادت حسین بن علی(ع)، رهبری قیام توابین را در سال ۶۵ق بر عهده داشت. این قیام به خونخواهی امام حسین(ع) شکل گرفت و سلیمان در آن به شهادت رسید. شیعه و اهل سنت او را ستودهاند. وی پیرمردی نیک، عابد، فاضل و دارای مکانت و مقام ویژه در میان قوم خویش بود و قبیله خزاعه از او اطاعت میکرد.[۴] [۵] . پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم، سلیمان بن صرد جزو اولین کسانی بود که در این شهر ساکن شد و در محله خُزاعه سکنی گزید.[۸] سلیمان، با خلافت امام علی(ع) به همراه بسیاری از بزرگانشیعه با او بیعت کرد.[۹] بنا بر نامهای که از سوی امیرمؤمنان(ع) برای او نوشته شده، وی نماینده امام(ع) در منطقه جبل بوده است.[۱۰] او در جنگهای امام علی(ع) شرکت کرد و در جنگ صفین در رکاب امام(ع) جنگید و فرماندهی میمنه سپاه را بر عهده گرفت.[۱۱] در این جنگ، «حوشَب» سرور یمانیان در سپاه معاویه با شمشیر او از پای درآمد.[۱۲] . برخی گفتهاند سلیمان در جنگ جمل شرکت نکرد و علی(ع) او را نکوهش کرد.[۱۳] هر چند این مطلب در کتب تاریخی دچار تردید شده، اما خویی احتمال داده است که عدم شرکت وی یا به خاطر دستور امیر المومنین بوده و یا عذری موجه داشته است.[۱۴] . گزارش مورّخان، حکایت از دیدار سلیمان با امام حسن(ع) پس از جریان صلح با معاویه دارد که وی با انکار این بیعت، به امام(ع) اعتراض میکند. امام حسن(ع) در جواب وی میگوید: شما شیعه و دوستدار ما میباشید... خدا گواه است آن چه من انجام دادم در جهت حفظ خونهاست. پس راضی به قضای خدا باشید.[۱۵] وی در دیداری با امام حسین(ع) نیز، این مسأله را عرضه میدارد و امام(ع) بر پایبندی به صلح تا مرگ معاویه تأکید میکند.[۱۶] . در پی مرگ معاویه و عدم بیعت حسین بن علی(ع) با یزید، شیعیان در منزل سلیمان بن صرد اجتماع کردند و برای بیعت با امام حسین(ع) به وی دو نامه نوشتند.[۱۷] سلیمان در این دیدار گفت: معاویه به هلاکت رسیده و حسین به سوی مکه رهسپار گردیده است؛ شما شیعیان او و پیرو پدر او هستید؛ پس او را یاری رسانید و با دشمنانش بجنگید.[۱۸] . سلیمان در واقعه عاشورا حضور نداشت. درباره علت حاضر نشدن او در کربلا گزارشهای صریحی در منابع تاریخی وجود ندارد و گمانههای متفاوتی از سوی نویسندگان و پژوهشگران مطرح شده است. برخی بر آنند که سلیمان همراه با عده دیگری از بزرگان شیعه به دستور عبیدالله بن زیاد زندانی شده بود، اما در منابع تاریخی گزارشی در این باب وجود ندارد.[۱۹] . برخی دیگر از پژوهشگران با اشاره به کنترل و نظارت شدیدی که ابن زیاد بر کوفیان و نیز بر راههای خروج از کوفه اعمال کرده بود، امکان حضور سلیمان بن صرد و دیگر شیعیان کوفه را در کربلا ناممکن دانستهاند[۲۰] با این حال برخی دیگر با اشاره به تعداد اندکی از شیعیان که خود را به کربلا رسانده و به امام پیوستند، این دلیل را قانعکننده نمیدانند.[۲۱] [۲۲] . گروه دیگری از پژوهشگران، سستی کوفیان از جمله سلیمان بن صرد، را عامل اصلی نپیوستن آنان به امام حسین در کربلا دانستهاند. اعتراف سلیمان و سایر کوفیان به گناهشان در یاری نکردن امام و راهاندازی قیام توابین از دلایل تقویت این نظر است.[۲۳] [۲۴] . بر این اساس برخی نویسندگان، سلیمان بن صرد و سایر کوفیان را شیعیانی متزلزل و با رفتاری دوگانه دانستهاند.[۲۵] همچنین این نظر را با مطرح کردن سابقه مخالفت سلیمان بن صرد با امام علی(ع) و امام حسن(ع) تقویت میکنند.[۲۶] برخی از منابع کهن نیز به روحیه شکاک و تردیدهای سلیمان بن صرد در ماجرای عاشورا اشاره کردهاند.[۲۷] . وی پس از حادثه عاشورا، رهبری گروهی موسوم به توابین را پذیرفت که در سال ۶۵ق بر علیه سپاه عمر بن سعد و خونخواهی سیدالشهدا قیام کردند.[۲۸] بهگفته ابن نما حلی اولین کسی که در کوفه قیام کرد، سلیمان بن صرد خزاعی بود.[۲۹] . او در قیام توابین و در جنگ با لشکر شام در منطقه «عین الوَرده» با نیزه یزید بن حصین به شهادت رسید. گویند که هنگام مرگ گفت: به خدای کعبه رستگار شدم.[۳۰] وی هنگام شهادت ۹۳ سال داشت.[۳۱] امام علی(ع) در نبرد صفین به سلیمان فرموده بود: تو از کسانی هستی که در انتظار شهادت به سر میبرند و هرگز در عهد و پیمان خویش تغییری نمیدهند.[۳۲] . نقل شده که سلیمان در عالم رؤیا، خدیجه کبری، فاطمه زهرا(س) ، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را میبیند و خدیجه به او میگوید:ای سلیمان! خداوند قدردان تو و برادرانت است و همه شما در روز قیامت با ما هستید.[۳۳] . بررسی علت عدم حضور سلیمان بن صرد در کربلا - قیام توّابین، به رهبرى سلیمان بن صرد خزاعى
يکي از لغزش هايي که در تاريخ به سليمان بن صرد نسبت داده شده است عدم همراهي او با علي(عليه السلام) در جنگ جمل است، برخي نوشتهاند: سليمان بن صرد در جنگ جمل شرکت نداشت از اين رو اميرمؤمنان(عليه السلام) بعد از جنگ جمل و بازگشت از بصره وي را سرزنش کرد، و به او فرمود: «ارتبت و تربصت و راوغت و قد كنت من أوثق الناس في نفسي و أسرعهم فيما أظن إلى نصرتي فما قعد بك عن أهل بيت نبيك و ما زهدك في نصرهم» ؛ (تو دچار ترديد شدهاي و منتظر ماندی و نيرنگ به کار بردي در حالي که نزد من از مورد اطمينان ترين افراد بوده اي؛ چه چيز تو را واداشت تا از اهلبيت پيامبرت دست برداري؟!). سليمان گفت: «اى اميرمؤمنان، گذشته را رها کن و مرا بدانچه گذشته است ملامت مفرما و دوستى مرا مانند گذشته بپذیر، تا خيرخواهى مخلصانه ام نصیبت گردد، هنوز كارهایی در پيش است كه ضمن آنها دوستت را از دشمنت بازخواهى شناخت.» . امام پاسخش را نداد. سليمان لختى نشست، سپس برخاست و نزد امام حسن بن على (عليهما السلام) كه در مسجد نشسته بود رفت و گفت: آيا از امير مؤمنان و تنبيه و توبيخى كه بر من روا داشت تعجب نمىكنى؟ امام حسن فرمود: «إنما يعاتب من ترجى مودته و نصيحته»؛ «به راستى، (معمولًا) كسى توبيخ مىشود كه به دوستى و خيرخواهيش اميد باشد.» . سليمان گفت: «بىگمان كارها در پيش است كه در آنها نيزهها به انبوهى گرد آيد و شمشيرها كشيده شود و در آنها به چون منى نياز باشد، پس بر من بدگمان نباشيد و در خير خواهيم شك نكنيد.» امام حسن(عليه السلام) به او فرمود: «رحمك الله ما أنت عندنا بالظنين»؛ (خدايت رحمت فرمايد، ما بر تو بدگمان نيستيم).
زمينه لغزشها : شواهد تاریخی حاکی است سليمان از کساني بود که در تصميمگيري مشکل داشت يعني نمي توانست در کارها زود مسير صحيح و درست را تشيخص بدهد و به موقع تصميم بگيرد، وي از افرادي بود که در کارها شک ميکرد و دير تصميم ميگرفت و دست به اقدام ميزد؛ چنانکه ابن سعد درباره سليمان بن صرد مينويسد: «کان کثير الشک و الوقوف» يعني شخصيتش به گونهاي بود که خيلي در کارها ترديد به دل راه ميداد و توقف ميکرد. و اميرمؤمنان(عليه السلام) در تحليل راز عدم شرکتش در جنگ جمل فرمود:«ارتبت و تربصت» يعني تو دچار ترديد شدهاي و منتظر ماندي تا چه شود. شاهد ديگر صدق اين تحليل عدم حضور او در نهضت عاشورا است؛ وي به رغم اينکه به اتفاق حبيب بن مظاهر از امام حسين(عليه السلام) دعوت نمود تا به کوفه بيايد و قيام کند بعد از حرکت امام به سوي کوفه در سپاه سيدالشهداء (عليه السلام) حاضر نشد و آن حضرت را ياري نکرد، گرچه نيامدن او در کربلا به علت نفاق يا خبث باطنش نبوده؛ ولي از سخناني که از او بعد از شهادت امام حسين(عليه السلام) مطرح گرديده به دست ميآيد، وي خود را در عدم همکاري با امام مقصر و گناه کار ميدانسته، در حدّي که جز با شهادت نميتواند نهاد ناآرام و وجدان گناه کارش را آرام کند، از اين رو طي سخنراني در جمع شيعيان کوفه گفت: «ما در انتظار آمدن خاندان پيامبرمان بوديم و به آنها وعده ياري ميداديم و به آمدن ترغيبشان ميکرديم، ولی وقتی آمدند در یاری شان سستي کرده، دورويي کرديم و تماشاچی شدیم و منتظر مانديم ببينيم چه ميشود؛ تا اینکه فرزند پيامبرمان و باقيمانده و شيره جان و گوشت و خون پیامبر(ص) نزد ما کشته شد؛ در حالي که کمک ميخواست مدد نشد و انصاف ميطلبيد ولي به وي عطا نشد، فاسقان وي را هدف تير و آماج نيزهها کردند و کشتند؛ آنگاه بر او تاختند و جامه اش ببردند. به پا خيزيد که خدايتان خشمگين است. نزد همسرانتان و فرزندانتان بازنگرديد تا خدا از شما راضي شود و گمان نميکنم خدا راضي شود مگر اينکه قاتلانش را بکشيد يا کشته شويد؛ از مرگ نترسيد و الله اگر از مرگ بهراسد ذليل ميشود.» . از سخنان سليمان پيداست مشکل او و همگنانش در عدم ياري سيد الشهداء(ع) اموري چون خبث باطن، ترس نبوده بلکه سستي در انجام به موقع تکليف، و شناسايي زمان مناسب براي قيام و جهاد و ترديد کردن در اقدام و دير تصميم گرفتن در ياري امام بوده و اين امر از يک سوي در عدم شناخت کافي نسبت به امام و عدم اعتماد به تشخيص آن حضرت و منزلت ولايت ريشه داشت و از سوي ديگر از تنبلي، کاهلي، ترديد بیجا، دست روي دست گذاردن و نظاره گر شدن سرچشمه ميگرفت که يک ضعف شخصيتي محسوب ميشود و در ميان مؤمنان به شدت رواج دارد از اين رو انقلابي بودن، اقدام به موقع و سرد و سست نبودن اصل بسيار مهمي است که اگر مؤمنان به آن اهميت ندهند سرنوشتي چون بني اسرائيل برايشان رقم خواهد خورد کما اينکه سليمان بن صرد بعد از شهادت ابي عبدالله چنين احساسي داشت و وضع خود و همگنانش را به بنی اسرائیل تشبیه میکرد که بعد از یکتاپرستی به گوساله پرستی روی آوردند؛ و توصیه حضرت موسی(ع) به گوساله پرستان را خطاب به کوفیان بیان میکرد؛ همچنان که حضرت موسی به گوساله پرستان فرمود: توبه شما در گرو کشته شدنتان است سلیمان نیز به کوفیان گفت: «مانند بني اسرائيل باشيد؛ هنگامي که پيامبرشان به آنان گفت: (ای قوم من، شما با پرستش گوساله، برخود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید، و [خطاکاران] خودتان را به قتل برسانید، که این [کار] نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است.)، [آنها نیز] گردنهاي شان را جلو آوردند و به قضاي الهي رضايت دادند و آن زماني بود که فهميدند چيزي جز صبر بر قتل آنها را از اين گناه بزرگ نجات نخواهد داد.»
سخنان تفرقه افکنِ خواصِ بی بصیرت - ایجاد ترس با بزرگ جلوه دادن دشمن - خواص در ورطة تجملگرایی و بی بصیرتی - عاقبت شوم پناه بردن به دشمن - خواص فتنهگر بازیچة دست دشمنان - زراندوزی،عامل هلاکت خواص دنیا طلب - سرانجام اعتماد به دشمن در مذاکره - اعتزال از ولایت در کورانِ فتنه - مصلحت جویی خواص با محوریت منافع شخصی - خواص ساکت در بزنگاهها - عاقبت همراه نشدن با ولایت - نفوذ اجتماعی به پشتوانة خانوادگی و سوابق - سرایت لغزش خواص به فرزندان و جامعه - خواص عافیت طلب - خواص مُتَلوِّن - خواص طلبکار - معاشرت با منافقان، اشرافیگری و فرزند ناخلف - برپایی فتنۀ جمل - بیعت طلحه و زبیر با امیرالمومنین(ع) - صدارت طلبان فتنهگر - صدارت طلبان فتنهگر - رفاه طلبی خواص - لغزش خواص - نقش منافقان در فتنه افروزی - دنیازدگی نخبگان و خواص - سهم خواص در تضعیف حکومت علوی - تقوی، زهد و پرهیزگاری ویژگی یاران برجسته پیامبر (ص) - جهاد با ایمان به امدادهای غیبی - پایمردی در محاصره اقتصادی - رویش خواص در صدر اسلام - ویژگیهای خواص از دیدگاه امام علی(ع) - انواع خواص - اهمیت خواص از دیدگاه جامعهشناسی - ماهیت خواص - "بصیرت" به افق کربلا - علت عدم حضور سلیمان بن صرد در کربلا - چه شدکه سلیمان بن صرد به یاری امام نرفت؟ - لحظهشناسیها و لحظهنشناسیها - توابين چه كساني بودند؟ چرا مختار با آنها همراه نشد؟ - بررسی علت عدم حضور سلیمان بن صرد در کربلا - عدم حضور بعضی از اصحاب پیامبر (ص) در کربلا - صحابی که از کربلا جا ماند و توابین را بهراه انداخت - کسی که امام به او گفت نه به خود، نه اسبش و نه ضمانتش احتیاجی ندارد - نگاهی به «ریزش» و «رویش» نیروها در صدر اسلام - مرد هزار چهرۀ واقعۀ کربلا که بود؟/ ریختشناسیِ کنشگران - دلایل شکست نهضت توابین/ چرا توابین شجاعتشان را در قیام اباعبدالله (ع) به کار نگرفتند؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
توجیه المسائل کربلا: بهانه هایی برای با امام حسین نبودن
توجیه ها و بهانه هایی برای باحسین(علیه السلام) نبودن
این مجموعه به همراه تصاویر فیلم مختار ترکیب شد و در اینجا قابل مشاهده است.
• توجیهات کسانی که با امام همراه نشدند.
• توجیهات کسانی که امام را ترک کردند.
• توجیهات کسانی که مقابل امام ایستادند.
«توجیه گناه» بدتر از «گناه» است . «توجیه گناه» یعنی نه فقط «گناه کردن» بلکه «گناه» را «نیک جلوه دادن» که «گناهی دیگر» است. «توجیه گناه» نوعی «گمراه کردن دیگران» نیز هست. اگر بعد از «گناه» شجاعت «قبول گناهکار بودن» را داشته باشیم، لا اقل ممکن است به مقام «توبه» برسیم. ولی اگر اهل «توجیه گناه» باشیم، توفیق «توبه» را هم معمولا از دست میدهیم.
*توجیه المسائل: مسألة ۱
خداوند متعال ما را از اهل بهانه جویی قرار ندهد.
لا اقل اگر اشتباه میکنیم، پشیمان شویم و نه اینکه آن را توجیه کنیم.
اهل بهانه راه توبه را بر خود میبندند.
بهانههای با «حسین»(علیه السلام) نبودن، یکدست نبود.
برخی با حسین آمدند ولی برای نماندن خودن توجیه داشتند.
برخی برای نیامدن خود توجیه داشتند.
از ابتداء همراه حسین نشدند. او آنها را دعوت کرد ولی نپذیرفتند.
برخی برای رفتن در سپاه مقابل حسین بهانههایی داشتند. گفتند میرویم ولی نمیجنگیم.
برخی برای مبارزه با او بهانههایی داشتند.
برخی برای …
جالب اینکه برخی برای خودِ امام حسین علیه السلام هم توجیه میآوردند.
میگفتند: چرا میروی؟ مگر یزید جنایتکار نیست؟
به تو رحم نخواهد کرد.
میگفتند: مردم کوفه اهل وفا نیستند، پس با یزید بیعت کن.
ما هم در مسیر زندگی خود، تک تک این مراحل را داریم.
اگر اشتباه کنیم، معمولا برای اشتباهاتمان توجیهاتی داریم.
بالاتر اینکه اگر بخواهیم درست برویم، اطرافیانمان از زن و والدین و برادر و خواهر تا دوست و فامیل و آشنا و … آن قدر توجیه برایمان میتراشند که به گونهای ما را از حق منصرف کنند.
اما امام حسین و یارانش دو کار نکردند.
نه برای اشتباه کردنشان توجیه کردند و نه توجیهات دیگران را پذیرفتند.
وقتی راه حق را یافتند، با استقامت تمام به سوی آن حرکت کردند.
*توجیه المسائل : مساله ۲
خداوند متعال ما را از تلبیس های ابلیس حفظ کند.
بیاییم از بهانه کسانی سخن بگوییم که با حسین جنگیدند!
شاید با خود بگویید که این قسمت برای ما کاربردی نیست.
ما هر چه باشیم با حسین نخواهیم جنگید.
مگر میشود که ما در روبروی پسر رسول خدا بایستیم.
ولی من طور دیگری فکر میکنم.
فکر میکنم اگر کمی از بهانه های کسانی را که در مقابل حسین ایستادند، بشنوید نظر شما هم عوض شود.
در برخی از مقاتل نوشتهاند که شخصی در روز عاشورا در حالی که گریه میکرد، قصد گرفتن گوشواره از یکی ازافراد کاروان ابی عبد الله را داشت.
آن دختر که از دیدن این صحنه تعجب کرده بود، گفت چرا گریه میکنی؟
او پاسخ داد: از دیدن مصیبتهایی که به شما خاندان رسالت وارد شده است!
دختر بیشتر تعجب کرد و گفت: اگر چنین است، پس چرا میخواهی گوشواره مرا بگیری؟
گفت: اگر من نگیرم، دیگران میبرند!
خوب دقت کنید!
این بهانه و توجیهی که این شخص کرده است، دقیقا همان چیزی است که ما امروز با این ادبیات میگوییم:
در میان گرگان گرگ باید بود! اگر گرگ نباشی، تو را میخورند!
کی گفته اگر گرگ نباشیم، ما را میخورند؟ بر فرض بخورند! ما باید انسان باشیم.
قرآن میفرماید: جزای سیئه و بدی را با خوبی بده و بعد دشمن مسلم تو، دوستی میشود که گویا دوست صمیمی تو بوده است.(فصلت آیه ۳۴)
بارها از این و آن شنیدهام که وقتی به آنها میگوییم:
برادر عزیز! چرا در فلان مسأله بی دقتی میکنید. مثلا حساس نبودن به بیت المال خوب نیست.
سریعا در پاسخ میشنویم! آقا!
شما آن کسانی که فلان میلیارد اختلاس میکنند را رها کردی به من گیر میدهی!؟
اینها حق من از بیت المال است! حق من بیش از اینهاست!
*توجیه المسائل: مسأله ۳
خداوند متعال به همه ما توفیق رو راست بودن در مسیر خودش عنایت بفرماید.
یکی از عواملی که سبب شد برخی رو به روی امام حسین بایستند، رشوه بود.
نوشته اند به برخی از افراد برای اینکه در سپاه حضور داشته باشند، تا صد هزار درهم و بیش از اینها رشوه دادند.
میدانید صد هزار درهم یعنی چه قدر؟
دیه کامل، ۱۰ هزار درهم است. صد هزار درهم یعنی ۱۰ دیه کامل!
به پول زمان ما چند میلیارد میشود؟ حدود ۲و نیم میلیارد تومان.
اگر به ما بگویند که شما این مبلغ را بگیر و فقط در سپاه مقابل باش!
نمیخواهد شمشیر بزنی! به اندازه کافی نیرو داریم! فقط این سمت حضور داشته باش!
برخی این چنین خود را در این سپاه جای دادند! بهانه خوبی بود!
میگفتند: ما که نجنگیدیم! ما صرفا حضور داشتیم!
ما هم گاهی چنین عمل میکنیم.
با اینکه میتوانیم مقابله کنیم، سکوت میکنیم! چرا؟
چون با منافعمان در تعارض است. گاهی سخن گفتن، هزینه دارد.
خداوند متعال به همه ما توفیق تحمل سختی در راه حق عنایت کند.
*توجيه المسائل: مسأله 4
بهانه دیگری که خیلیها، خصوصا افرادی که دیروز گفتیم را حفظ کرد، بهانه «يك دست صدا ندارد» بود.
میگفتند، اگر من یک نفر از این سپاه بروم و به آن افراد محدود اضافه شوم، یاری خاصی نمیتوانم انجام دهم!
صرفا جانم از دست میرود! اینجا هم که هستم، کاری بر علیه او انجام نمیدهم!
این چنین شد که عده زیادی از این سپاه، در همینجا ماندند و حسین فاطمه را تنها گذاشتند.
ما هم در زندگی خود گاهی اینگونه ایم. من یک نفر درست باشم، جامعه اصلاح نمیشود!
صرفا به من آسیب میرسد. من که زورم به مفسدین نمیرسد! من هم که فساد نمیکنم! پس سکوت میکنم!
در مسائل خانوادگی! شخصی مظلوم را گیر میآورند و تا میتوانند تخریبش میکنند!
کسی میگوید! از دست من که کاری ساخته نیست! لذا سکوت میکنم!
اگر هر کسی میگفت: یک دست صدا ندارد، هیچ گاه این دست بزرگ تولید نميشد.
در دستگاه توحیدی، یک دست اگر خدایی باشد، اثری به بلندی تاریخ دارد.
این است امام حسین ما.
امیدوارم خداوند به همه ما توفیق تحمل سختی های راه حق از جمله مخالفت های دیگران را بدهد.
*توجیه المسائل: مسأله 5
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش!
این بهانه برخی از افرادی بود که در لشکر مقابل حسین بودند.
گفتند: فلانی و فلانی و فلانی خروج حسین را خروج از طاعت ولی امر دانسته اند!
اگر من خلافش را بگویم رسوا میشوم!
آری! شعار یاران حسین این بود:
خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت باش!
آری! عار و بی آبرویی ساده تر از آتش جهنم است.
حر حاضر به بی آبرویی شد! گفتند بروی میگویند حر ترسو بود! اما او عار را بر آتش ترجیح داد.
*توجیه المسائل: مسأله 6
ترس هم بهانه خوبيست! بسياري ترس را بهانه كردند! ما میترسیم با حسین باشیم!
میترسیم از خودمان! میترسیم از خانوادمان!
اگر با امام حسین باشیم، فلانی خانواده ما را نابود خواهد کرد!
اگر با حسین باشیم، اموالمان غارت خواهد رفت! اگر با حسین باشیم آبرویمان را خواهند ریخت.
بسیاری از کوفیان به بهانه ترس، در لشکر حضور داشتند.
به بهانه ترس مسلم را رها کردند. به بهانه ترس به او پناه ندادند.
مسلم میگفت: من نماینده حسینم. میگفتند: میترسیم پناهت دهیم.
امروز هم همین طور است. چرا امر به معروف نمیکنی؟
چرا نهی از منکر نمیکنی؟ پاسخ بسیاری چنین است:
میترسم آبرویم را بریزند. میترسم به من آسیب بزنند.
میترسم سر فلان کس فلان بلا را در بیاورند.
آری!
از واقعه عاشورا ۱۴۰۰ سال گذشته است ولی هر لحظه زندگی ما، میتواند مصداق حسینی بودن یا یزیدی بودن باشد.
حسینی هستیم یا یزیدی؟
بیاندیشیم…
*توجيه المسائل: مسأله 7
بی خدایی سخت است. منشأ تمام این بیتدبیریها بیخداییست.
اگر خدا در این دنیا مالک همه چیز است و حاکم همه چیز است، دیگر چه معنا دارد من از کسی غیر او بترسم .
دیگر چه معنا دارد که دل به تطمیع دیگری ببندم؟
مگر نبود آن کسی که به فکر حکومت ری بود و در نهایت به جو آن نیز راضی شد ولی در آخر کار، بعد از بزرگترین جنایتها و تحمل بیشترین هزینه ها، به همان جرم کشته شد؟!
آری! تاریخ همواره در حال تکرار شدن است.
عده ای به تطمیع عده ای ، دست به اشتباهاتی میزنند و آنها را توجیه میکنند.
عده ای از ترس عده ای، خدا را فراموش میکنند و دست به بزرگترین اشتباهات میزنند.
حتی خود دستور دهندگان، بهانه های اینها را قبول ندارند!(سوره سبأ، آیه ۳۲)
آری! این بهانه ها آن قدر قوی هستند که حتی شخص را به قتل حسین وادار میکنند.
تاكنون سخن از بهانه های کسانی بود که با حسین جنگیدند.
اما عده ای با حسین نجنگیدند بلکه او را تنها گذاشتند. اینها هم بهانه هایی داشتند.
بهانه هايي كه به عمري حسرت و پشیمانی منجر شد.
از اینجا بهانههای با حسین نیامدن….
آیا تا به حال شده است بهانه ای برای با امام زمان نبودن داشته باشیم؟ بیاندیشیم…
امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق تحمل هزینه های راهش را عنایت بفرماید.
*توجیه المسائل: مسأله 8
یکی از دوستانم نماز قضای بسیاری داشت.
روزی به او گفتم: شما که این همه نماز قضا دارید، چرا نمیخوانید!
با لحنی غرور آمیز گفت: من مقید هستم که بعد از هر نمازی تسبیحات حضرت زهراء سلام الله علیها را بخوانم!
به همین دلیل نماز خواندن وقت بیشتری از من میگیرد! به همین جهت، نماز قضایم را نمیخوانم!
گفتم: ترک واجب به خاطر تقید به مستحب! عجب تقدسی!
آری! بهانه برخی از عدم همراهی با امام حسین اموری بود که به خودی خود، خوب هستند ولی در میان انتخاب حسین و او، دیگر حسنی ندارند.
برخی درس و بحث داشتند! برخی خانواده! برخی هم مشغله و کار!
همه اینها مهم هستند ولی تا جایی که ما را از همراهی حسین بازندارند.
مشغله و کاری که ما را از با خدا بودن بازدارد، دنیایی است. محک خوبیست.
هر وقت خواستید ببینید که مشغله خدایی است و در آخرت هم ماندنی است و ثوابی برای آخرت هم دارد یا اینکه صرفا در همین دنیا، دارای آثار است به همین سؤال پاسخ دهید.
آیا مشغله ام، من را از خدا دور میکند؟ آیا به او نزدیک میکند؟ یا هیچ کدام!؟
خداوند متعال به همه ما توفیق هزینه کردن از عمر، وقتی،مال،سلامتی و…برای ابی عبدالله علیهم السلام را عنایت کند.
*توجیه المسائل: مسأله 9
نوشته اند که برخی در واقعه کربلاء تا مبلغ ۱۰۰ هزار درهم رشوه گرفتند، تا سکوت کنند.
برخی برای جنگیدن رشوه گرفتند.
اما برخی برای سکوت. برخی معترض بودند، اما اعتراضشان قیمت داشت.
وقتی به قیمتشان میرسیدند سکوت میکردند.
قیمت ما چه قدر است.
الآن در خانواده ما، در جامعه ما، در محیط کار ما، اشتباهی صورت میگیرد.
یک وقت به ما میگویند این قدر به شما میدهیم، اشتباه کن! شاید اهل این معاملات نباشیم.
اما گاهی به ما میگویند: این قدر میدهیم، ساکت باش. حرف نزن! نه دفاع کن و نه تخریب!
اینجا چی؟ یک میلیون! دو میلیون! صد میلیون! ده هزار درهم!(=۲۵۰ میلیون= دیه کامل)
برخی با صد هزار راضی شدند!(=۲٫۵ میلیارد تومان= تقریبا ده دیه کامل)
ما با چه قدر راضی میشویم؟ قیمت ما چه قدر است؟
خدایا به جای ذهن بهانه جو، ذهنی حقیقت جو به ما عنایت کن.
*توجیه المسائل: مسأله 10
امام حسین علیه السلام به شخصی فرمودند: مرا یاری کن و با ما همراه شو
او گفت: من نمیتوانم تو را یاری کنم! در عوض شمشیر خیلی تیزی دارم و اسبی بسیار چابک!
آن دو را به تو میدهم!
امام علیه السلام فرمودند: ما به اسب و شمشیرت نیازی نداریم! خودت را میخواستیم!
آری! یکی از بهانه های بسیار رایج در متدینین از این نوع است.
میدانیم وظیفه مان چیز دیگری است. اما نمیخواهیم آن را انجام دهیم!
راهکاری که پیش میگیریم این است که آن کار را انجام ندهیم ولی برای راضی شدن دل خودمان(!!) ، جای آن کار، کار دیگری انجام دهیم!
حج واجب است! میگوید حج نمیروم و در عوض صدقه میدهم!
عزیز دل! آن جای خود، این جای خود! هر دو اهمیت خود را دارد!
خمس لازم است! میگوید آن را نمیدهم، در عوض نماز میخوانم! مهمانی میدهم! فلان کار میکنم!
باید عملا بر علیه «عمل خطایی»، کاری کند!
اما! به جای کار و مقابله عملی، سخن میگوید! با یک سخنرانی خیال خود را راحت میکند!
به اینها میگویند کلاههای بسیار بزرگی که گاهی سر خود میگذاریم به گونه ای که کلاه تا کف پایمان کشیده میشود!
کشتی نجات او در این ایام غوغا میکند. کافیست دست رد به او نزنیم تا از هلاکت در دریای مواج گمراهی نجات بیابیم.
*توجيه المسائل: مسأله 11
مأمورم و معذور!
آری! برخی چنین عمل میکردند.
حر زمانی که با لشکر سید الشهداء مواجه شد، جلوی ایشان را گرفت!
حتی پشت سر حضرت نماز خواند و به ایشان اقتداء کرد!
اما وقتی حضرت خواستند که راه ایشان را باز کند گفت: مأمورم و معذور!
آری! مأمورم معصیت خداوند متعال را کنم!
هیچ طاعتی برای مخلوق در معصیت خالق نیست.(محاسن برقی، ج۱، ص۲۴۶)
اینها عذر درست کن نیست! اینها بهانه هاییست برای راضی کردن دل خود!
بهانه هایی برای نیامدن با حسین! بلکه بهانه هایی برای با حسین جنگیدن!
میبینی که ظلمی میکند! میگویی چرا؟ میگوید رئیس دستور داده است!
میگوید قانون دستور داده است! اگر قانون دستور ظلم داد، حلال میشود؟
آیا اگر ربا قانونی شد، حلال است! هیچ قانونی و دستوری بر قانون الهی غلبه ندارد.
حر یعنی در عرض چند دقیقه از قعر جهنم به اوج بهشت رسیدن. با یک انتخاب مصمم حر امام زمانمان باشیم.
خدایا عزاداریهای همه ما را توشه و سرمایه معنوی تمام عمرمان قرار بده به گونه ای که هر گاه در مقابل دو راهی بهشت و جهنم قرار گرفتیم، حسینی بودن را برگزینیم.
*توجيه المسائل: مسأله 12
مجبورم!
من اگر فلان مال حرام را نگیرم، زندگی ام نمیچرخد! اگر فلان کار ناشایست را نکنم، بدبخت میشوم!
آری! بهانه برخی از با حسین نیامدن و تنها گذاشتن او چنین بود! جبرهایی خود ساخته که از بی خدایی آنها ناشی میشد!
میگفت اگر من بیایم شما را یاری کنم، خانواده ام هلاک میشوند! از گرسنگی میمیرند!
مگر این جهان خدا ندارد و تو روزی رسان خانواده ات هستی!
اینکه چند صباحی وسیله روزی رسیدن به خانواده ات بودی، خیال بر تو غلبه کرد و فکر کردی که تو هستی که روزی میرسانی!
وقتی حجت خدا به تو میگوید بیا با من همراهی کن، تو سخن از روزی رسیدن به خانواده ات میگویی؟!
اگر واضح شد که وظیفه ما در این لحظه کار دیگریست، دیگر سخن از چه میگوییم؟
مجبور بودم، گناه کنم! این چه جبری است!
بله! در فقه هم بحثی داریم که اگر مجبور به گناهی شدم، گناه حلال میشود!
ولی آن مجبور شدن بحثی است و جبرهای ما بحثی دیگر!
مثلا اگر تهدید به مرگ شدیم، چون جان مهم تر است، میتوانیم حرامی کوچکتر انجام دهیم.
ولی حتی در تهدید به مرگ هم حق نداریم کسی را بکشیم. چون دیگر مهمتر بودنی در کار نیست.
اما ترس از مشکلات که جبر نیست!
آری! سخن حقی میگوییم که از آن اراده باطلی شده است.
امیدوارم که خداوند همه ما را از وعده های دروغین نفس و شیطان برهاند.
*توجیه المسائل: مسأله 13
وعده های دروغین!
شخصی به حسین گفت: کاری دارم!
میروم انجام میدهم و به سرعت باز میگردم تا تو را یاری کنم!
شخصی دیگر گفت: فلان کارم که تمام شوم به تو میپوندم!
شخصی دیگر گفت: فلان جا که رسیدی بگو تا به تو بپیوندم!
اما همه اینها دیر رسیدند! زمانی رسیدند که کار از کار گذشته بود!
دیگر حسینی نبود که او را یاری کنند!
ما هم در زندگی چنین هستیم.
میگویند فلان جا کاری خیری روی زمین مانده است! مالی دارید که کمک کنید!
میگوییم، الآن نمیشود!(در حالی که الآن هم میتوانیم و مشکل چندانی پیش نمیآید. نهایتا باید کمی صرفه جویی کنیم.) سر برج ان شاء الله!
اما افسوس که دیگر هیچ وقت سر برجی نمیرسد!
به جایی میرسیم. کاری روی زمین مانده است. میگوییم، میروم وقتی بر میگشتم کمک میکنم!
اما وقتی بر میگردیم دیگرانی کار را از روی زمین برداشته اند و سکوی پرش ما به سوی بهشت، از دست رفته است.
برخی از کارها هستند که فوری باید انجام شوند.
یک لحظه تأخیر هم در آنها درست نیست.
وعده امروز و فردا، یکی از وسوسه های شیطان و نفس است که ما را از خیرات زیادی باز میدارد.
امیدوارم همه ما توانسته باشیم توشه کافی از عزاداریهای سید و سالار شهيدان برداشته باشیم.
آری، امام حسين، همان کسیيست که حر را در چند لحظه از فرش به عرش میبرد.
ای کاش ما هم مانند حر آزاده باشیم تا بتوانیم در کشتی نجات او سوار شویم.
*توجیه المسائل: مسأله 14
شتر دیدی، ندیدی!
زهیر در نهایت موفق شد، اما در ابتدا چنین نبود.
با اینکه میدانست، پسر رسول خدا، نیاز به کمک او دارد، برای اینکه با ایشان مواجه نشود، در مسیری دیگر حرکت میکرد و جایی اقامت میگزید که حضرت اقامت نگزینند.
آری! شاید توجیه او این بود که در این صورت، کار بدی نکرده است!
خب! حضرت به او که نگفته بودند! حضرت از دیگران یاری خواسته بودند و نه از او!
ما هم در زندگی خود، گاهی چنین بهانه می آوریم!
میدانیم کسی از اطرافیانمان مشکلی دارد که قادر بر حل آن هستیم!
اما میگوییم از ما که نخواست! از دیگران خواست! هر موقع از ما خواست، یاری اش میکنیم!
آری! مؤمن به فکر فرصت خیر میگردد و نه تحمیل خیر و توفیق اجباری!
در روایتی فرمودند:
اینکه بعد از درخواست برادر مؤمنت یاری اش کنی، هنر نیست!
آن زمان او رو زده است و آبرویش را به خطر انداخته است و اگر بتوانی و یاری نکنی، به او جفا کرده ای!
اگر دانستی و بدون رو زدن ، او را یاری کردی، هنر کردهای!
پایان دهه محرم، پایان نیست، شروع زندگی جدیدی است که این بار ابی عبد الله در آن حضوری پر رنگ دارد.
*توجیه المسائل: مسأله 15
ندانستن!
روزی به شخصی گفتم: این کار شما احتمالا اشکال دارد!
چون دقیقا نمیدانستم، چه میکند به صورت احتمالی گفتم!
از او خواستم که به من توضیح بدهد تا اگر کارش اشتباه بود برایش تبیین کنم!
در پاسخ گفت: حاج آقا! ما را رها کن!
اگر بگویم و معلوم شود که اشتباه است، مجبور میشوم این کار را ترک کنم. بگذار ندانم تا لا اقل عذری داشته باشم!
در روز قیامت کسی که میدانسته و انجام نداده، یک خطا دارد! عمل نکردن به علم!
ولی کسی که نمیدانسته و انجام داده، دو خطا دارد! خطای نپرسیدن و خطای و عمل اشتباه!
آن جهلی که میگویند عذر است، جهل بدون تقصیر است!
جهلی که ناشی از اشتباه ما نبوده است! سرا دانستن نرفتن، از اشتباهات بزرگ است.
برخی با خود گفتند آن قدر از حسین دور میشویم که صدای یاری اش را نشنویم تا مسئولیتی نداشته باشیم!
آری! سر را در برف کنیم تا مشکلی پیش نیاید!
عذری که برخی برای خود درست کردند و بهانه ای که آوردند تا با حسین نیایند!
آن قدر دور شویم که صدایی نشنویم!
وجوب طلب علم، نه مختص به زمان خاصی است و نه مکانی خاص و نه شرایطی خاص.
طلب علم همواره واجب است، هر کس به شکل خاصی.
خدایا!
این آخرین بهانه ایست که از بهانههای یزیدیان یا رهاکنندگان امام حسین باقی مانده است.
اما بهانههای ما در راه رسیدن به تو بسیار بیش از اینهاست.
خدایا! ما را در داشتن فکری وظیفه طلب و نه بهانه طلب یاری فرما!
*توجیه المسائل: مسأله 16
اما خیلی با حسین همراه شدند، اما با او نماندند.
یعنی میدانستند او حق میگویند و میدانستند او مظلوم است و میدانستند نیاز به یاری دارد.
حتی خیلی اهل بهانه تراشی هم نبودند، زیرا از بهانههای با حسین همراه شدن، با موفقیت گذشته بودند.
اما به راستی چرا با او نماندند؟
رکن تقریبا همه بهانهها یک چیز بود! تنها یک چیز!
«راحت طلبی و رفاه گرایی»
آری! راحت طلبی درجاتی دارد. آنها از برخی از مراحل گذشته بودند ولی تحمل از دست دادن برخی از راحتیها مشکل است.
یاران حسین آنهایی هستند که هیچگاه بین حق و راحتی، سراغ راحتی نمیروند حتی اگر به قیمت جان تمام شود.
اگر حق میگوییم تا زمانی که به ضرر ما یا نزدیکانمان نباشد،
اگر حق عمل میکنیم تا زمانی که به فلان درجه از سختی نرسد،
یعنی ما اهل ماندن با حسین نیستیم.
یعنی ما هم رفیق نیمه راهیم…
تا کجا حاضریم با حسین باشیم؟
با امام حسین تا کجا؟!
نسل راحت طلب، نسلی ناتوان است که از عهده امور خود نیز بر نمی آید.
ریشه اصلی بسیاری از بیکاریها، ضعف و ناتوانی و کم تحمل نسبت به سختیهای راه موفقیت است.
*توجیه المسائل: مسأله 17 و...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
بزرگترین دشمن بشر و حقوق بشر، شیطان بزرگ است
۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «حقوقبشر آمریکایی»
دولت آمریکا علیرغم همهی ظلمها و جنایتها در عرصهی داخلی و بینالمللی همواره در زمینهی مسئلهی حقوقبشر مدعی بوده و است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گزیده بیانات زیر ۲۰ جمله برگزیده از رهبر انقلاب دربارهی «حقوقبشر آمریکایی» را بازخوانی میکند: بزرگترین دشمن بشر و حقوق بشر، شیطان بزرگ است. ۱۳۷۰/۰۷/۱۷
دفاع امثال آمریکا از حقوق بشر، برای ملتها و مظلومان دنیا، گریهآور است. برای بشریت، مصیبتی از این بالاتر نیست که مفاهیم و ارزشهای انسانی، اینطور در دستوپای این سیاستبازان خبیث بیفتد. ۱۳۶۹/۰۹/۰۷
هیچ ریشخندی نسبت به ارزشهای اسلامی تلختر و بالاتر از این نیست که آمریکاییها ادعا کنند طرفدار حقوق بشرند! ۱۳۷۰/۰۷/۱۷
آمریکاییها میگویند «ما طرفدار حقوق بشریم»! ما میگوییم: اصلاً شما حقوق بشر را قبول ندارید. شما معتقد به حقوق کمپانیها و سرمایهداران بزرگ آمریکایی هستید. شما معتقد به منافع نامشروع رژیم آمریکا در سراسر دنیا هستید! ۱۳۷۱/۰۲/۱۶
طرح مسألهی حقوق بشر توسط آمریکا برای فریب و وسیلهی فشار است. ۱۳۶۹/۰۱/۰۲
برای رژیم آمریکا، اسم حقوق بشر، یک دکان و حربه است. هرجا که با دولتی مخالف باشند و بخواهند او را زیر فشار قرار بدهند، مسألهی حقوق بشر را عَلَم میکنند. ۱۳۷۰/۱۰/۱۹
آمریکایی ها ناقضین حقوق بشرند. منتها وقیحند؛ پررو هستند. بلندگوها هم دست آنهاست. هر کس را بخواهند، متّهم میکنند. مثل اینکه یک انسان فاسقِ فاجرِ بدکاره منحرف، در کناری بایستد و انسانهای پاکدامن را متّهم به فسق و فجور و بدرفتاری و ناپاکدامنی کند! ۱۳۷۱/۰۸/۱۳
آمریکاییها خجالت نمیکشند اسم حقوق بشر را میآورند؟! هرکس دیگری در دنیا ادعا بکند طرفداری از حقوق بشر را، دولتمردان آمریکا دیگر نباید این ادعا را بکنند، با این همه فضاحتی که در کارنامهی آنها نسبت به حقوقبشر هست. ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
سیاهان آمریکا همچنان تحت فشار و مورد ظلم و ستم و تبعیضاند. بیش از هشتاد نفر از فرقه ی داوودیان را که در یک خانه اجتماع کرده بودند، جلوی چشمان مرد و زن و کودک، زنده زنده در آتش سوزاندند؛ رعایت حقوق بشر آنها این است! ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
آمریکا پرچم حقوق بشر را بلند میکند، ادّعای طرفداری از حقوق بشر میکند امّا هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بیگناهی، یک بیسلاحی به دست پلیس آمریکا به خاکوخون میغلتد؛ غیر از بقیّهی جنایات و فجایعشان. ۱۳۹۴/۰۶/۱۸
بچّهی پنجساله را دستبند میزنند! حقوق بشر آمریکاییها این است. ۱۳۹۵/۱۱/۱۹
آن کسانی دم از حقوق بشر میزنند که اوّلیترین حقوق انسانها را، هم در زندانهایشان، هم در سرتاسر دنیا، هم در تعاملشان با ملتها و حتّی با ملت خودشان زیر پا لگدکوب میکنند! اینها میگویند حقوق بشر! شکنجه را قانونی میکنند! ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
رژیم آمریکا در حالی از حقوق بشر دم میزند که زشتترین تصویر از نقض حقوق بشر را در رفتار مستکبرانهاش با ملتهای ضعیف جهان از خود بر جای میگذارد. ۱۳۷۷/۱۲/۲۸
هدفهای آمریکا کاملاً استعماری، استکباری، زیادهطلبانه، ضدّ حقوق بشر و ضدّ حقوق ملتهاست. ۱۳۸۱/۰۹/۰۱
سربازان و نیروهای امنیتی آمریکا بدترین جنایتها را مرتکب می شوند، به انسانها اهانت می کنند، حقوق انسانها را لگدمال میکنند؛ آنگاه دیگران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند. ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
به کمک سعودی میروند، مردم را در یمن آن جور در بازار و در مسجد و در مجلس عزا و در مجلس شادی و در بیمارستان و مانند اینها بمباران میکنند، ادّعای حقوق بشر هم میکنند. ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
مردم دنیا که همیشه در قضایای مختلف، شعار طرفداری از حقوق بشر را از زبان آمریکاییها شنیدهاند باید در آینه فلسطین، چهره زشت واقعىِ سیاستهای آمریکایی را مشاهده کنند. ۱۳۷۹/۰۹/۲۵
ما حکومت سیاه دیکتاتوری پهلوی را که از پنجههایش خون میریخت و از سر و پایش فساد میتراوید و در زیر سایه آمریکا و با کمک آمریکا و با تکیه به آن کشور، همه این جنایتها را میکرد، از نزدیک لمس کردهایم. حقوق بشر آمریکایی را اینجا دیدهایم. ۱۳۸۱/۰۶/۲۴
ارزشهای انسانی در آمریکا لگدمال شده است؛ تبعیض، اختلاف، نژادپرستی، لگدمال کردن حقوق بشر. ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
ما مدّعی نظام ایالات متّحدهی آمریکا و بسیاری از دولتهای غربی هستیم، بهخاطر نقض حقوق بشری که آنها انجام میدهند. ما مدّعی هستیم، ما از آنها سؤال میکنیم. ۱۳۹۲/۱۰/۱۹
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نگاهی به 20 منزلی که سر مبارک امام حسین(ع) در آنها توقف کرد
چهل منزل بروی نیزه میبردند قرآن را
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(8)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(7)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(6)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(5)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(4)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(3)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(2)
مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(1)
متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
شعر-نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرّم اهل و عیالِ حسین
نوزدهم محرّم، اهل و عیالِ حسین - روانه شد سویِ شام، زکوفه با شوروشین
بارِ دگر جملگی، سوارِ محمل شدند - محملِ بی پرده و روپوش و حائل شدند
امامِ سجّاد را در غل و زنجیر بین - جن و ملک را تو با ناله یِ شبگیر بین
زشهرِ کوفه روان، به سویِ شامِ بلا - ازغمشان شد روان سرشکِ اهلِ ولا
زِنوزدهِ محرّم، تا شبِ ماهِ صفر - طی شده راهِ دراز، هرشب و روز این سَفَر
ظلم و ستم را ببین، از آن ستم پیشگان - برایِ آلِ نبی، نه آب بود و نه نان
نه خواب و آسایشی، برایِ آلِ نبی - نه چشمشان خواب دید، دراین سفریک شبی
باقری این ده شب و روز چنان سال بود - برایِ آلِ نبی، بد ترین احوال بود
سروده شده شب نوزدهم ماه محرم باقری پور سال 1398
كاروانِ آل طاها سویِ شامِ غم روان شد
كاروانِ آلِ طاها سویِ شام غم روان شد - وه چه ظلمی برحسین واهلبیت ازشامیان شد
كشته شدمردان زیاران حسین درروز عاشور - كودكان وبانوان گشتنداسیروازوطن ازدور
سوی شام غم روان ازكوفه با قلب پرازخون - طیّ منزل مینمایند داغدیده زارومحزون
هریكی كه جابماند میزنندش تازیانه - زجرملعون میكندزجرآن یتیمان بابهانه
درچهل منزل پیاده میشودطی مراحل - كودكان پابرهنه ره درازوسخت ومشكل
نی غذایی بهرآنان ونه آبی نه مكانی - نی بودآسایشی ازبهرشان نی آشیانی
روی آن خارمغیلان پابرهنه میدوانند - كودكان آل طاهاراگرسنه میدوانند
خاطرات بین راه شام وكوفه بس گران است - خاطرات اززینب وسجّادوآن آه وفغان است
زجرملعون،تازیانه،كعب نی،خارمغیلان - گشته صورتهاكبود وآبله پاهای طفلان
كودكی ازقافله مانده عقب دریك شبِ تار - رفته اوازترس ووحشت درپناهِ بوتۀ خار
زجرملعون سررسیده میز ند باتازیانه - آل طاها وبیابان وای ازاین ظلم زمانه
باقری با آلِ طاها اینقدرظلم عیان شد - باغم و رنج ومصیبت سوی شام غم روان شد
یاحسین جان یا حسین جان - یا حسین جان یاحسین جان
ازکتاب مجموعه اشعارباقری حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
پس از رسیدن نامهی یزید مبنی بر اینکه سر مبارک سید الشهدا علیه السلام و کسانی که با او کشته شدهاند و آنچه از آنها غارت شده و اهل و عیال او را نزد او بفرستند، عبیدالله بن زیاد دستور داد اسیران کربلا آماده شوند و امر کرد امام سجاد علیه السلام را با زنجیر ببندند.
يزيد ملعون در جواب نامة عبيدالله بن زياد به او دستور داد تا كاروان اُسراي كربلا را به همراه سرهاي مطهر شهدا به شام بفرستد.از اين رو در روز نوزدهم محرم سال 61 هـ .ق. اين كاروان از كوفه به طرف شام حركت كرد. البته برخي نقل كردهانـد كه ابن زياد زن هاي غير هاشميه در كاروان اُسرا را با شفاعت اقوامشان آزاد کرد و فقط زنهاي هاشميه براي اسارت به شام برده شدند
حركت كاروان اسيران كربلا از كوفه به طرف شام (61 ق) پس از قضایاى دلخراش كربلا، بنى اُمیه جنایتكار اُسراى اهل بیت را به عجلة تمام به طرف كوفه حركت دادند. پس از توقّف اسرا در كوفه و گزارش ابن زیاد به یزید و صدور فرمان وى مبنى بر حركت دادن اسرا به سوى شام ، اسباب سفر شام را تهیه دیدند و اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام از راه موصل به طرف شام حركت دادند. ابن زیاد زجر بن قیس ، محض بن ابى ثعلبه و شمربن ذى الجوشن را مامور نمود كه همراه پنج هزار سوار، اسرا و سرها را به شام برند. روز اول ماه صفر بود كه اسرا به شام وارد شدند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: از پدرم، علی بن الحسین علیه السلام، پرسیدم او را چگونه از کوفه به شام بردند. فرمود:« مرا بر شتری عریان و بیجهاز سوار کردند. سر مقدس پدرم امام حسین علیه السلام را بر نیزهای زده بودند. زنان کاروان را پشت سر من سوار قاطرها کردند و سربازانی نیزه به دست، ما را احاطه کردند. هرگاه یکی از ما میگریست، آنها با نیزه به سر او می کوبیدند. و بدین گونه وارد دمشق شدیم.»
نوزدهم محرم، سالروز حرکت اسرای کربلا از کوفه به سمت شام است. اسرای کربلا که در میان آنان چهرههای تابناکی مانند امام سجاد(ع)، زینب کبری(س)، امام محمد باقر(ع) که طفل چهار سالهای بودند و شماری از فرزندان و خانواده سیدالشهدا(ع) و امام حسن(ع) و دیگر وابستگان حضور داشتند، بنا بر اقوال موجود، شامگاه عاشورا و پس از آنکه حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران و فرزندانشان به شهادت رسیدند و خیمههای آنها غارت و سوزانده شد، در آن سرزمین غمبار نگه داشته شدند و عصر روز بعد یعنی یازدهم محرم به سمت کوفه حرکت داده شدند. ابن زیاد، ماندن اسرا در کوفه را صلاح نمیبیند. از سویی فرمان یزید از شام به او میرسد که هر چه زودتر کاروان اسرای کربلا و اموال غارت شده را به همراه سرهای شهیدان کربلا، به دربار شام بفرستد. پس از رسیدن نامهی یزید مبنی بر اینکه سر مبارک سید الشهدا علیه السلام و کسانی که با او کشته شدهاند و آنچه از آنها غارت شده و اهل و عیال او را نزد او بفرستند، عبیدالله بن زیاد دستور داد اسیران کربلا آماده شوند و امر کرد امام سجاد علیه السلام را با زنجیر ببندند. سربازان نیز دستهای او را به گردنش زنجیر کردند و سپس او و سایر اسرا را در پشت سرهای شهدا روانه کردند. مخفّر بن تعلبه عایزی و شمر بن ذی الجوشن همراهشان به راه افتادند و رفتند تا به گروهی که سر حضرت امام حسین علیه السلام نزدشان بود، و سپس به شام رسیدند. امام سجاد علیه السلام در طول راه به حمد خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و حتی یک کلمه با سربازان عبیدالله سخن نگفت تا کاروان به شام رسید. عبیدالله بن زیاد پس از این که سر امام حسین علیه السلام را به شام فرستاد، دستور داد زنان و کودکان را آماده سفر به شام کنند و به گردن امام سجاد علیه السلام غل و زنجیر بنهند، آنگاه آنها را به دنبال سر ها با محضر بن ثعلبه عائذی و شمر بن ذی الجوشن روانه کرد. حضرت صادق علیه السلام از پدرش از امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده است که فرمود:« مرا بر شتری لنگ سوار کردند، بدون روپوشی و جهازی، و سر سید الشهداء علیه السلام بر نیزهی بلندی بود و زنان بر اشتران پالان دار پشت سر من بودند و جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند، با نیزهها در جلو و عقب و اطراف ما بودند. هر گاه یکی از ما میگریست، سرش را به نیزه میکوبیدند تا آنگاه که وارد دمشق شدیم و کسی فریاد زد:« ای اهل شام، اینها اسیران اهل بیت ملعون هستند.» . مورخّین مسیر طیشده بین کوفه و شام را در تواریخ آوردهاند و به وقایع متعددی در طول راه اشاره کردهاند که بخشی از آن را میتوانید در وقایع مربوط به امام سجاد علیه السلام در مسیر کوفه و شام بخوانید. امام محمد باقر علیه السلام فرمود: از پدرم، علی بن الحسین علیه السلام، پرسیدم او را چگونه او را از کوفه به شام بردند. فرمود:« مرا بر شتری عریان و بیجهاز سوار کردند. سر مقدس پدرم امام حسین علیه السلام را بر نیزهای زده بودند. زنان کاروان را پشت سر من سوار قاطرها کردند و سربازانی نیزه به دست، ما را احاطه کردند. هرگاه یکی از ما میگریست، آنها با نیزه به سر او می کوبیدند. و بدین گونه وارد دمشق شدیم.» . مورخّین مسیر طیشده بین کوفه و شام را در تواریخ آوردهاند و به وقایع متعددی در طول راه اشاره کردهاند که بخشی از آن را میتوانید در وقایع مربوط به امام سجاد علیه السلام در مسیر کوفه و شام بخوانید. تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نکرده است که حاملان سرها چند منزل، استراحت کردند و چه بر آنها گذشت. مهمترین واقعهای که ثبت شده داستان تسبیح گفتن شبهنگام سر مقدس سیدالشهدا(ع) در اولین منزل است و حکایت عجیب راهب مسیحی که سر مقدس را در برابر پرداخت ۱۰ هزار درهم برای یک شب از «خولی» به امانت گرفت و با سر مقدس حضرت امام حسین(ع) تا صبح نجواها کرد و رازها گفت و اشکها ریخت. ابن شهر آشوب میگوید: یکی از کرامات امام، زیارتگاههایی است که از سر ایشان به جای مانده است. در کربلا و در شهرهای دیگر در مسیر عراق به شام از جمله عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکانها چنین آثاری بر جای مانده است. سر مقدس امام(ع) در این مکانها، زیارتگاههای معروفی دارد و کرامتهای فراوانی هم از سر مقدس سیدالشهدا(ع) در این مسیر نقل شده و آثاری نیز بر جای مانده است.
حاملان سر نزدیک هر شهری میرسیدند جرئت نداشتند که وارد شوند، زیرا میترسیدند قبایل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند؛ بنابراین از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستادند و میگفتند این سرِ یک «خارجی» (خارج شده از دین و خروج کننده بر خلیفه) است! مسیر دقیق حرکت اسیران از کوفه تا شام مشخص نیست اما برخی بر این عقیدهاند که با توجه به اماکن منسوب به امام حسین(ع)، میتوان مسیر حرکت اسیران کربلا را مشخص کرد؛ از جمله مقام رأس الحسین(ع) و امام زینالعابدین(ع) در دمشق، مقامهای حِمص، حماء، بعلبک، حَجَر و طُرح. برخی از این اماکن که از شهرت بیشتری برخوردارند، عبارتند از: مقام رأسالحسین(ع) در موصل که به گفته هروی این مقام تا قرن هفتم وجود داشته است. مسجد امام زینالعابدین(ع) و مقام رأسالحسین(ع) در نصیبین که شهری است در ترکیه. گفته میشود اثر خون سر امام حسین(ع) در این مکان مانده است. هروی این زیارتگاه را به نام مشهد النقطه ثبت کردهاست.
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام | حوزه نمایندگی ولی ...
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام - خبرگزاری صدا و سیما
حرکت کاروان به طرف سرزمین شام/ گرداندن سرهای بریده در ...
حرکت اسرای کربلا از کوفه به سوی شام - دانشنامه رشد
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق)
چهل منزل به روی نیزه میبردند قرآن را
اسیران کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روز شهدا (يادواره شهداي به خون خفته هفدهم شهريور 1357 در تهران)
روز شهدا (يادواره شهداي به خون خفته هفدهم شهريور 1357 در تهران) دولت جمشيد آموزگار كه از نخستين روز هاي زمامداري ، سياست تحميق مردم را بكار گرفته بود نتوانست در برابر امواج گسترده انقلاب اسلامي پايداري كند . در اين دوره در سال 1357 ه ش هر روز بر دامنه اعتراضات مردمي افزوده مي شد و چنين شد كه پس از يكسال جمشيد آموزگار در چهارم شهريور سال 1357 ه ش مجبور به استعفا شد و محمد رضا شاه ، جعفر شريف امامي را مامور تشكيل كابينه كرد . شريف امامي ، اما برنامه دولت خود را آشتي ملي نام نهاد و به نشانه همراهي با مردم تعدادي از مراكز فساد را در كشور بست و تصميم گرفت كه به روحانيان احترام بگذارد . اما اينگونه عوام فريبي ها در تحميق مردم موثر نيفتاد و در سيزدهم شهريور همان سال راهپيمايي بزرگي پس از نماز عيد سعيد فطر در تهران بر گزار شد و همين راهپيمايي مقددمه اي شد بر قيام هفدهم شهريور . به منظور احترام نهادن به خون كشته شدگان روز هاي پيشين ، روز شانزدهم از سوي قاطبه مردم تعطيل عمومي اعلام شد و مردم تهران در چنين روزي راهپيمايي عظيمي بر گزار كردند . ماموران رژيم از شب قبل هفدهم شهريور، در ميادين مهم شهر مستقر شده بودند و با هرگونه حركت مقابله مي كردند . در نخستين ساعات روز هفدهم شهريور ارتشبد اويسي از راديو تهران اعلام حكومت نظامي كرد و بر اساس آن اجتماع بيش از دو نفر در تهران ممنوع شد . مردم تهران اما بدون توجه به اين اخطارها سيل آسا به خيابانها روي آوردند و در ميدان ژاله (شهداي فعلي ) اجتماع كردند . ماموران مسلح چندين بار به مردم اخطار كردند و آنگاه ناجوانمردانه مردم بي سلاح را هدف رگبار مسلح خود قرار دادند . رژيم در حال اضمحلال تعداد كل شهداي هفده شهريور را 58 نفر اعلام كرد اما شمار دقيق قربانيان آن روز هيچگاه مشخص نشد . به گفته بر خي از شاهدان رقم شهداي اين روز بالغ بر چهار هزار نفر مي شد .امام خميني ره در هجدهم شهريور همان سال با صدور بيانيه اي ضمن محكوم كردن كشتار وحشيانه مردم ، دولت شريف امامي را دولتي غير قانوني و تحميلي خواند ند . به مناسبت همين واقعه عظيم ، چنين روزي در تاريخ ايران زمين به عنوان روز جمعه سياه نام گرفت .
آمار دقیق شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ چند نفر است؟/ جمعه سیاه به روایت ...
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ | تظاهرات مردم در میدان ژاله سرکوب شد - تاریخ ...
مجموعه آلبوم های شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس - آوینی
فیلم/ خاطره تنها عکاس میدان ژاله از کشتار ۱۷ شهریور - مشرق ...
چند نفر در واقعه 17 شهریور 1357 شهید شدند؟ - انقلاب اسلامی
بررسی ابعاد قیام خونین 17 شهریور | خبرگزاری صدا و سیما
آمار کشتهشدگان انقلاب ۵۷ ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
در مورد شهدای انقلاب در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
برچسب ها - شهدای انقلاب اسلامی - نوید شاهد
معرفی چند تن از شهدای قیام خونین 17 شهریور
پاسداشت حرمت خون شهیدان 17 شهریور
جمعه سیاه - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
بررسی تحلیلی رویداد 17 شهریور 1357
۱۷ شهریور، روایت خون و آتش - ایرنا
سال روز 17 شهریور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
وقوع جمعه سياه و كشتار بيرحمانه مردم در ميدان شهداي تهران (17شهریور1357 ش)
وقوع جمعه سياه و كشتار بيرحمانه مردم در ميدان شهداي تهران (1357 ش) در اولين ساعات جمعه، 17 شهريور سال 1357، ارتشبد غلامعلي اويسي، فرماندار نظامي تهران، از راديوي تهران و حومه، حكومت نظامي را اعلام كرد. مردم كه از حكومت نظامي اطلاع نداشتند، پيش از ساعت شش صبح براي چهارمين روز متوالي، از خانهها بيرون آمده و سيلآسا، روي به خيابانها آوردند. مركز تجمع آنان، ميدان ژاله (شهداي كنوني) بود. همين كه مردم به خيابانها رسيدند، ناگهان با ديدن تانكها و زرهپوشهاي نظامي و مأموران مسلسل به دستِ حكومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار، از زمين و هوا، جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اطراف ميدان، جنازه شهيداني بود كه در صحنه نبرد نابرابر، همچنان باقي مانده و خونهايي كه هر گوشهاي از ميدان را گلگون كرده بود. در آن روز مزدوران رژيم شاه حتي كساني را كه به خانههاي ديگران پناه ميبردند تعقيب كرده و به شهادت ميرساندند. رژيم پهلوي، تعداد كل شهداي اين روز را 58 نفر و اين تجمع را نقشه خارجي اعلام كرد. هر چند شمار دقيق قربانيان اين حادثه، هيچ گاه مشخص نگرديد ولي آن چه قطعي است، اين رقم از چهار هزار نفر افزون بود. از آن روز، هفدهم شهريور 1357، به جمعه خونين تهران معروف گرديد.
وقوع جمعه سياه و كشتار بيرحمانه مردم در ميدان شهداي تهران (1357 ش)
آمار دقیق شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ چند نفر است؟/ جمعه سیاه به روایت ...
روز شهدا (يادواره شهداي به خون خفته هفدهم شهريور 1357 در تهران)
هفده شهریور روزننگ شاه/هفده شهریور افتخار ماست - ولایت = ...
۱۷شهریور نقطه عطفی در تاریخ حرکت توفنده انقلاب اسلامی ...
۱۷ شهریور روز افتخار ملت ایران اسلامی است/ ضرورت ... - ...
روزنامه جام جم (1394/06/17): 17 شهریور افتخار ماست
همه چیز درباره قیام ۱۷ شهریور ۵۷ + آمار قربانیان - ایمنا
روایتی دردناک از جمعه سیاه سال ۱۳۵۷ - مشرق نیوز
17شهریور 57، جمعه سیاه | خبرگزاری صدا و سیما
شعر و سرود حماسی در پیروزی انقلاب اسلامی
۱۷ شهریور روز افتخار ملت ایران اسلامی است
تظاهرات ۱۷ شهریور - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سرود انقلابی/ درود، درود، درود - راسخون
جمعه سیاه - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
جمعه سیاه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
17 شهریور افتخار ماست - جام جم
17 شهریور، جمعه سیاه + فیلم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
اعلان جنگ ايران به آلمان و الحاق ايران به اعلاميه ملل متحد (17شهریور1322 ش)
اعلان جنگ ايران به آلمان و الحاق ايران به اعلاميه ملل متحد (1322 ش) با آغاز جنگ جهاني دوم، ايران بي طرفي خود را اعلام كرد و وارد جنگ نشد. اين عمل ايران با واكنش تند دولتهاي متفق مواجه گرديد و به سرنگوني رضاخان و تبعيد او انجاميد. پس از روي كار آمدن محمدرضا پهلوي، متفقين، ايران را تحت فشار قرار داده كه عليه آلمان اعلان جنگ دهد. بنابراين، كشور اشغال شده ايران، طبق نظر و خواست متفقين بايد وارد جنگ ميشد و به دول متفق ملحق ميگشت. از اين رو در بامداد هفدهم شهريور 1322 ش (9 سپتامبر 1943 م) فرمان اعلام حالت مخاصمه بين دولت ايران و دولت آلمان صادر گرديد. با اعلان جنگ ايران عليه آلمان، دولت ايران به اعلاميه ملل متحد ملحق گرديد. براساس اين اعلاميه دولتهاي متحد متعهد شدند كه با استفاده از همه وسايل و منابع اقتصادي و نظامي خود، جنگ را تا پيروزي نهايي ادامه دهند. ايران تا پايان جنگ و مدتي پس از آن نيز در اشغال قواي روس و انگليس بود و در طول مدت حضور استعماري آنان در كشور، خسارات و صدمات فراواني به ايران وارد شد.
پس از جنگ جهانی دوم بر ایران چه گذشت؟/از روایت مخبرالسلطنه ...
اشغال ایران در جنگ جهاني دوم ؛ آلمان ها یا منافع نفتی؟ - موزه و ...
همه چیز درباره جنگ جهانی دوم + آمار قربانیان و اشغال ایران - ایمنا
پیامدهای جنگ جهانی دوم در ایران - بخش پایانی - روزنامه دنیای ...
حقایقی عجیب و تکاندهنده از جنگ جهانی دوم که شاید تاکنون ...
آیا واقعا نیمی از جمعیت ایران در قحطی جنگ جهانی اول از بین ...
پیامدهای جنگ جهانی دوم بر سیاست صنعتیسازی در ایران | ...
زمانی که ایران حیاطخلوت غرب بود/پای آمریکا چگونه به ایران ...
پیامدهای جنگ جهانی دوم بر سیاست صنعتی سازی در ایران
افشای حقایقی درباره اقتصاد ایران در جنگ جهانی دوم | ایبنا
اعلان جنگ ایران به آلمان و الحاق ایران به اعلامیه ملل متحد
جنگ جهانی دوم؛ روایتهایی از ایران، آلمان و رومانی - ایرنا
اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ایران در جنگ جهانی دوم: تقاطع طمع قدرت های جهانی
پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - پارسینه
ایران و جنگ جهانی دوم - پرتال جامع علوم انسانی
پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - ایسنا
نگاهی به پیامدهای جنگ جهانی دوم برای ایران
اقتصاد ایران در جنگ جهانی دوم - ویکی فقه
جنگ جهانی دوم - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
الحاق ایران به اعلامیه ملل متحد - ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
نزول عذاب بر اصحاب فیل (17محرم عام الفیل)
نزول عذاب بر اصحاب فیل : ابرهه با لشکرى روز اول محرم وارد مکه شد و دستور داد تمام احشام اهل مکه را که در چراگاه بودند، جمع نموده و به لشکرگاه ابرهه آوردند. لشکر ابرهه به نزدیک خانه خدا رسید در حالى که فیل عظیم الجثهاى که در جلوى لشکر بود، از حرکت ایستاد. لشکریان او را کنار زدند و لشکر به حرکت خود ادامه داد. مرغان از درگاه خداى متعال مأموریت یافتند تا همه لشکر را نابود کنند لذا هر یک سه عدد گل پخته برداشته که یکى را در منقارشان و دو تاى دیگر را با پاهایشان گرفتند و با هدفگیرىاى دقیق هر گل را بر سر یک نفر از لشکریان ابرهه فرود آوردند تا این که همه لشکر نابود شدند و ابرهه فرار کرد و نزد نجاشى رفت و قضیه را تعریف کرد، سپس سرش را بلند کرد یکى از همان مرغها را در بالاى سر خود دید و آن را به نجاشى نشان داد. هنوز سخنش تمام نشده بود که هدف گل آن مرغ قرار گرفت و هلاک شد. منبع: حوادث الایام، سید مهدى مرعشى نجفى، صفحه 47.
عامُ الفیل (سال فیل)، سال حملۀ ابرهه، پادشاه یمن، با لشکری معروف به اصحاب فیل به سمت مکه برای تخریب کعبه. به دلیل اینکه لشکر ابرهه در این حمله با خود فیل به همراه داشت، به این سال، عام الفیل گفتهاند. قرآن کریم درسورۀ فیل به این واقعه اشاره کرده است. تاریخنگاران عام الفیل را سال ۵۷۰ میلادی حدس زدهاند. بنا بر قول مشهور، سال ولادت پیامبر اسلام همین سال است. وقتی ابرهه در یمن قدرت گرفت، متوجه تقدس و مرکزیت مکه و احترام مردم از نقاط دور و نزدیک نسبت به این شهر و نقش اقتصادی آن شد و او علت آن را خانۀ کعبه دانست، لذا کلیسایی در منطقه صنعاء به نام قلیس ساخت و در نامهای به پادشاه حبشه چنین نوشت: «کلیسایی بنا نهادهام که تاکنون مانند آن دیده نشده است. پس از اتمام بنای آن، زائران کعبه را به سوی آن خواهم کشید».[۱] . سال 570 میلادی به «عام الفیل» (سال فیل) معروف است. سالی است که در این سال ابرهه، پادشاه یمن، اصحاب فیل با لشگری انبوه همراه با تعدادی فیل، برای تخریب کعبه به سمت مکه حرکت کرد . در این سال ابرهه، پادشاه یمن، با لشگری انبوه همراه با تعدادی فیل، برای تخریب کعبه به سمت مکه حرکت کرد. علت لشگرکشی او این بود که وی پس از تسلط کامل بر یمن، کلیسایی در منطقه صنعاء به نام قلیس ساخت و در نامهای به پادشاه حبشه چنین نوشت:«کلیسایی بنا نهادهام که تاکنون مانند آن دیده نشده است. پس از اتمام بنای آن، زائران کعبه را به سوی آن خواهم کشید.» با انتشار مضمون این نامه در بین اعراب، مردی از قبیله بنی فقیم برای ابراز انزجار خود، کلیسای ابرهه را با مدفوع خود آلوده کرد. ابرهه که به دنبال فرصت مناسبی برای تخریب کعبه بود، در پی این اقدام تحقیر آمیز، با لشگری انبوه و همراه با 14 فیل به سمت مکه حرکت کرد. دو تن از بزرگان یمن به نامهای ذونفر و نفیل بن حبیب خثعمی در برابر او ایستادگی کردند اما شکست خوردند و به اسارت ابرهه در آمدند. بعد از آنکه لشکر او به حوالی مکه رسیدند، ابرهه پیکی فرستاد، تا با بزرگ اهل مکه گفتگو کند و خبر تخریب مکه را به او بدهد. او برای رئیس قریش، عبدالمطلب، پیام فرستاد که «من برای کشتار مردم نیامدم، بلکه تنها برای انهدام کعبه لشکرکشی کردهام».[۴] . عبدالمطلب به دیدار ابرهه رفت و از او درخواست کرد دویست شتری را که توسط لشگریان او غارت شده بود، بازگرداند. ابرهه با تعجب به او گفت:«با این همه بزرگی که در تو می بینم چگونه به این خواسته کوچک اکتفا میکنی؟ در حالی که من برای تخریب کعبه که دین تو و اجدادت است آمده ام.» عبدالمطلب در پاسخ او گفت:«انا ربّ الابل و للبیت ربّ یمنعه» (من صاحب شترها هستم. کعبه هم صاحبی دارد که خودش از آن نگهداری میکند.» ابرهه با غرور گفت:«کسی نمیتواند مرا از هدفم باز دارد.» سپس دستور داد شتران او را باز پس دهند. عبدالمطلب قریش را بر آن داشت تا از مکه خارج شوند و به کوهها پناه ببرند. همین که لشگر ابرهه به سمت کعبه حرکت کرد خداوند دستههایی از پرندگان آسمانی به نام ابابیل را مأمور کرد با سنگریزههایی که به منقار داشتند به لشگر ابرهه هجوم ببرند و آنان را هلاک کنند. قرآن این ماجرا را در سوره فیل بازگو کرده است. پس از «عام الفیل»، قریش نزد اعراب از منزلت و مقامی بسیار ارجمند برخوردار شدند. [منبع : الکامل، ج 11، ص 283، السیره النبویه، ج 1، ص 45؛ فروغ ابدیت، ج 10، ص 125 و ص 151]
پژوهشى تاریخى در ماجراى اصحاب فیل - پرتال جامع علوم انسانی
سورهای در جهت غلبه بر دشمن/ازآثاروبرکات سوره فیل چه می ...
متن و ترجمه سوره فیل + عکس | شبکه قرآن
فیل (سوره) - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قصه اصحاب فیل (قرآن) - ویکی فقه
عاقبت اصحاب فیل چه شد؟ - ایسنا
اصحاب فیل - دانشنامهی اسلامی
عامالفیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عام الفیل - دانشنامهی اسلامی
عام الفیل سال تولد پیامبر(ص)
عام الفيل سال تولد پيامبر(ص)
عام الفیل سال تولد پیامبر(ص)
سرگذشت اصحاب فيل - تبیان
عام الفیل - دانشنامه رشد
اصحاب فیل - ويکی شيعه
تفسیر نمونه - سوره فيل
اصحاب فیل - و یکی فقه
سوره فیل - ويکی شيعه
عام الفیل - ويکی شيعه
عامالفیل - ویکی فقه
داستان أصحاب فیل
داستان اصحاب فیل
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۲۵۲ | بار دیگر «مخاطب بایدها»
شمارهی دویستوپنجاهودوم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «بار دیگر«مخاطب بایدها»» منتشر شد.
به گزارش خط حزبالله، رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش روز سهشنبه هفتهی جاری با اشارهی دوباره به موضوع سند ۲۰۳۰ و خطرات ناشی از اجرای آن در برخی مراکز آموزشی کشور به مسئولین امر هشدار دادند. به همین منظور خط حزبالله در سخن هفتهی این شمارهی خود به بازخوانی هشدارهای مکرر رهبر انقلاب دربارهی این سند پرداخته است.
درست بعد از واقعهی عاشورا و شهادت سیدالشهدا(علیهالسلام) فرزند بزرگوار آن حضرت امام سجاد(علیهالسلام) با آن تن بیمار و حال رنجور امامت خود را آغاز نمودند. خط حزبالله در اطلاعنگاشت این شمارهی خود به اقدامات و و رفتارشناسی آن امام عزیز در دوران اسارت در بیانات رهبر انقلاب پرداخته است که نقش بزرگ و محوری این امام را نشان میدهد.
دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله به شرح زیر است:
دولت امارات به ملتهای مسلمان خیانت کرد/ برش دیدار
اولین درس دبستان حسینبن علی(ع)/ شعر عاشورایی
ارزش خطبههای حضرت زینب و امام سجاد در نهضت حسینی/ کلام امام
#کمک_مؤمنانه/ کلیدواژه
برای کار بیرون از خانه، فرزندتان را از دامان مادر محروم نکنید/ خانواده ایرانی
ملت ایران در میدان دین و دینداری حاضرند/ حزبالله این است
بهعنوان مرید عاشورا از همه متشکرم/ عکسنوشت
اولین دیدار آیتالله خامنهای و مرحوم طالقانی در دادگاه/ خاطرات رهبری
مدارس دولتی باید اعتماد مردم را جلب کنند/ اصول عدالتخواهی طبق رسم هفتگی خط حزبالله، شمارهی این هفته به برکت خون شهدا و بهمناسبت روز ملی مبارزه با استعمار انگلستان به روح بلند شهید رئیسعلی دلواری تقدیم میشود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد