درامتداد تاریکی-تیراندازی که از گرگان آمد!
دوستانم از وضعیت آشفته زندگی من خبر داشتند به همین دلیل هم مرا با ترفند کار در «پرورشگاه سگ های معروف به «اتم»» به نصرآباد کشاندند. آن ها از قبل می دانستند که من سری نترس دارم و از هیچ چیزی واهمه ندارم اما وقتی به پرورشگاه سگ های خیابانی آمدم ناگهان نقشه سرقت از طلافروشی را مطرح کردند و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات تبعه خارجی تیراندازی است که از گرگان آمده بود و با شلیک به سوی جوان طلافروش او را راهی بیمارستان کرد. این جوان 28 ساله که به «محمد پشتو» معروف است، پس از آنکه به سوالات فنی رسول مهربان (افسر پرونده) پاسخ داد در گفت وگو با خبرنگار روزنامه خراسان نیز به تشریح گذشته خود پرداخت و گفت: پدر و مادرم به طور غیرمجاز از افغانستان به ایران آمدند اما من در علی آباد گرگان متولد شدم و تا کلاس چهارم درس خواندم ولی حافظه ضعیفی داشتم و چیزی یاد نگرفتم. از همان دوران کودکی در کوره های آجرپزی کار می کردم و در فصل زمستان هم به کارگری در ساخت و ساز مسکن مشغول می شدم. چون شناسنامه نداشتم هیچ وقت نتوانستم ازدواج کنم و اکنون نیز مجرد هستم. بسیاری از دوستانم مرا «محمد پشتو» صدا می زنند و معتقد هستند که من «نترس» هستم. خلاصه در یکی از روستاهای گرگان مشغول کار بودم که یکی از دوستانم مرا برای نگهداری و مراقبت از سگ ها به نصرآباد دعوت کرد. من هم که مادر بیماری داشتم و اوضاع زندگی ام آشفته بود لوازم شخصی ام را برداشتم و به پرورشگاه سگ های معروف به «اتم» آمدم اما وقتی این جا رسیدم جوانی به نام «مانی» را دیدم که از مشهد خودروی سرقتی آورده بود و این گونه دوستانم نقشه دستبرد به طلافروشی را مطرح کردند و مدعی بودند که هیچ گونه موارد ایمنی ندارد و خیلی راحت می شود به آن دستبرد زد. من هم که به خاطر پول وسوسه شده بودم با آن ها همراه شدم. اسلحه کلاشینکف را به دست گرفتم و به همراه مانی وارد طلافروشی شدیم. بعد هم برای آن که زودتر سرقت را انجام بدهیم و فرار کنیم به پای طلافروش شلیک کردم اما از طلاها چیزی برنداشتم. آن ها فقط یک توله سگ «اتم» به من دادند که وقتی بزرگ شد آن را برای جفت گیری به نصرآباد بیاورم و توله هایش را به قیمت بالایی بفروشم! البته قرار گذاشتیم طلاها نزد همدستانم باشد تا وقتی که آب ها از آسیاب افتاد و دستگیر نشدیم طلاها را تقسیم کنیم اما کارآگاهان پلیس آگاهی فرصت هیچ کاری را به ما ندادند ومن هم پنج شنبه گذشته در یکی از روستاهای گرگان دستگیر شدم و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس آگاهی خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21287 - ۱۴۰۲ شنبه ۲۸ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مشاوره حقوقی
ادامه مطلب را ببينيد
معیشت مردم، محور گفت وگوهای رئیس جمهور با مراجع در قم بود. آیت ا... مکارم شیرازی گفت: مردم می خواهند آثار فعالیت های دولت را در سفره شان ببینند
گروه سیاسی- دیدار صریح و صمیمی رئیس جمهور با مراجع عظام تقلید در حالی انجام شد که مشکلات اقتصادی مردم، محور اصلی این گفت و گوها بود و حضرات آیات سبحانی، نوری همدانی و مکارم شیرازی در دیدارهای جداگانه با سیدابراهیم رئیسی، درباره
گرانی ها، معیشت، معضلات فرهنگی و نحوه تعامل با کشورهای همسایه و دنیا سخن گفتند. رئیس جمهور نیز در این دیدارها به تشریح مهمترین اقدامات و دستاوردهای دولت در سیاست داخلی و خارجی پرداخت.
آیت ا...نوری همدانی: اقدامات دولت قابل تقدیر است اما ...
رئیس جمهور در بخشی از سفر خود به قم با حضرت آیت ا...نوری همدانی نیز دیدار کرد. این مرجع عالیقدر جهان تشیع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم را محور سخنان خود قرار داد و خطاب به رئیس جمهور خاطر نشان کرد: از شما درخواست داریم که توجه بیشتری به وضع معیشت مردم شود به ویژه موضوع ارزش پول ملی که نیازمند پیگیری ویژه است. ریشه کن کردن فقر، جهل و تبعیض از وظایف مسئولان است. ما در جریان تلاش شبانه روزی شما هستیم؛ مسافرت به استانها و دیدار از نزدیک با مردم و گوش کردن به مشکلات آنها از مزایای دولت است که باید ادامه پیدا کند و در این مدت هم خدماتی صورت گرفته است و جای تقدیر دارد. آیت ا.. نوری همدانی همچنین افزود: اقدامات قابل تقدیر است اما باید توجه داشت که طبق سفارش حضرت امیرالمؤمنین(ع) اصل رضایت مردم است؛ اکنون مشکلات معیشتی مردم را آزار میدهد که دولت باید این موضوع را حل کند. کاهش ارزش پول ملی نگران کننده است. با وجود همه مشکلات نباید درباره اقدامات انجام شده و دستاوردها سیاهنمایی و مردم را از انقلاب ناامید کرد. امروز دشمنان ما تمام سعی شان ناامید کردن ملت است. رئیس جمهور نیز در این دیدار به تشریح مهمترین اقدامات و دستاوردهای دولت پرداخت و در بخشی از گفته های خود اظهار کرد: دولت از فردای شروع به کار، با عزم جدی و تکیه بر باور عمیق ما میتوانیم به صورت شبانهروزی بهدنبال حل مشکلات رفت و توانست در ۶ ماه اول بر بسیاری از این مشکلات فائق آید. سیاست خارجی متوازن، چند جانبهگرایی، ارتباط با کشورهای همسایه بهویژه کشورهای اسلامی و رشد چشمگیر تجارت خارجی از دیگر اقدام ها و دستاوردهای حائز اهمیت دولت است.
آیت ا...مکارم شیرازی: دولت باید به وعده ای که در زمینۀ ساخت مسکن داده، عمل کند
رئیس جمهور همچنین با حضور در بیت حضرت آیتا...مکارم شیرازی، با این مرجع عالیقدر دیدار و گفتوگو کرد. آیت ا...مکارم شیرازی ضمن تقدیر از خدمات و زحمات دولت و تشکر از اهتمام ویژه رئیس جمهور به مسائل فرهنگی و مقوله عفاف و حجاب، بر ضرورت صیانت از ارزشهای دینی در بخشهای مختلف جامعه بهویژه ادارات و مراکز و موسسات دولتی تاکید کرد. آیت ا...مکارم شیرازی در بخش دیگری از سخنان خود به سراغ مسائل اقتصادی رفت و با تاکید برکنترل تورم و ثبات بازار و بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی بهویژه بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی، خطاب به رئیس جمهور خاطر نشان کرد: تورم و معیشت از دغدغه های اصلی مردم است. مردم می خواهند آثار
فعالیت های دولت را در سفرهشان ببینند. قیمتهای ناپایدار کالاها، وابستگی به دلار و بی انصافی برخی کسبه از جمله عوامل گرانی است. باید وابستگی قیمت ها به دلار را از بین برد و هر چه اتکا به دلار کمتر شود، آثار آن بر سفره مردم نمایان و سبب رضایت می شود. این مرجع عالیقدر جهان تشیع، گریزی هم به موضوع مسکن زد و گفت: مسئلۀ قیمت مسکن و اجاره بهای آن به مشکل بغرنجی تبدیل شده و افزایش چند برابری پیدا کرده است که دولت باید برای آن تدبیری بیندیشد. دولت باید به وعده ای که در زمینۀ ساخت مسکن داده، عمل کند که اگر این وعده ها به سرانجام برسد، بسیاری از مشکلات حوزۀ مسکن حل خواهد شد. رئیسی نیز در این دیدار با تاکید بر این که دولت سیزدهم در شرایط خاصی زمام امور را به دست گرفته است، اظهار کرد: در ابتدای شروع به کار دولت، کشور با مشکلات عدیدهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر بود، اما از همان ابتدا با توکل بر خدا و اعتماد به داشتهها کار را آغاز و مانند همیشه عنایات خدای متعال را مشاهده کردیم. اگر دولت با کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، کمبود شدید کالاهای اساسی، ناترازی در بخش گاز و برق، عقب ماندگیهای شدید در زیرساختهای کشور مواجه نبود، آثار گشایشهای انجام شده، خیلی زودتر به سفرههای مردم میرسید، لکن دولت مجبور به رفع این نیازهای اساسی کشور بود.
آیت ا...سبحانی: بهرهگیری از بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی ضرورت دارد
دیدارهای رئیس جمهور با علما و مراجع تقلید قم به همین جا ختم نشد و دکتر رئیسی با آیتا... سبحانی دیدار و گفت وگو کرد. این مرجع عالیقدر جهان تشیع، خدمات و فعالیتهای شبانهروزی دولت برای رفع مشکلات کشور را شایسته تقدیر دانست و بر هدفگذاری اقدامات دولت برای ثبات بیشتر در بازار تاکید کرد و گفت: از اهتمام ویژه رئیس جمهور به مسائل فرهنگی و مقوله عفاف و حجاب، تشکر می کنم. صیانت از ارزشهای دینی در بخشهای مختلف جامعه بهویژه ادارات و مراکز و موسسات دولتی ضرورت دارد. کنترل تورم و ثبات بازار و بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی بهویژه بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی ضرورت دارد. رئیس جمهور نیز در این دیدار گزارشی از عملکرد دولت ارائه کرد و گفت: دولت هرگز معیشت مردم را به اخم و لبخند دیگران گره نزده و نخواهد زد. رشد اقتصادی ۴ درصدی، رشد ۶ درصدی تولید و رکوردشکنی تجارت خارجی ۵۳ میلیارد دلاری با توسعه روابط با کشورهای منطقه از جمله اقدامات دولت در مسیر پیشرفت کشور بوده است. گفتنی است، دیدار با اعضای جامعه مدرسین بخش دیگری از برنامههای رئیس جمهور در سفر به قم را به خود اختصاص داد. منابع: خبرگزاری دولت و خبرآنلاین
رئیسجمهور در دیدار نخبگان وزارت دفاع: ایران به دنبال تعامل با همه کشورهاست/ نیروهای مسلح دست تعدی به ایران را قطع خواهند کرد
رئیسجمهور: دستی که برای تعرض به سوی ایران دراز شود، قطع خواهد شد
رئیس جمهور: خستگی و ناامیدی در دولت سیزدهم ممنوع است
فیلم/ مداحی جانسوز حاج محمود کریمی برای دردانه امام حسین(ع)
رهبر انقلاب: به قلهها نزدیک شدیم، نباید خسته شویم
آغاز الحاق موشکهای خرمشهر و حاج قاسم به سپاه
تقریظ حضرت آیتا...خامنهای بر کتاب اسم تو مصطفاست
داراییهای ایران از کره جنوبی به سوئیس منتقل شد
دستگاه قضا از آمران به معروف حمایت میکند
رئیسی: مساجد پایگاه انسان ساز هستند
ایران قوی، رمز گذر از دوقطبی ها
بازگشت پول نفت ۳ برابر سال ۱۴۰۰
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار رئیس مجلس الجزایر با رئیس جمهور؛
دکتر رئیسی: تهیه نقشه راه و فعال شدن کمیسیون مشترک نقش موثری در تسهیل فرآیند گسترش تعاملات ایران و الجزایر دارد/ دو کشور میتوانند همکاریهای بینالمللی مفیدی به نفع ملتهای خود و جهان اسلام داشته باشند/ رئیس مجلس الجزایر: ایران قدرتی محوری است که قدرتمندتر شدن آن، تقویت بیشتر امت اسلامی را در پی دارد/ تاکید بر ضرورت انسجام بیشتر کشورهای اسلامی برای جلوگیری از تکرار اهانتها به ارزشهای مسلمانان
شناسه خبر : 146205 سه شنبه 31 مرداد 1402 - 16:18
رئیس جمهور سفر رئیس مجلس الجزایر به تهران را نقطه عطفی در روند رو به گسترش روابط دو کشور دانست و گفت: فعال شدن کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و الجزایر و تهیه نقشه راه روابط، میتواند نقش موثری در تسریع و تسهیل گسترش تعاملات فیمابین داشته باشد.
دکتر سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز سهشنبه در دیدار آقای «ابراهیم بوغالی» رئیس مجلس الجزایر، سفر وی را نقطه عطفی در روند رو به گسترش روابط دو کشور دانست و گفت: فعال شدن کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و الجزایر و تهیه نقشه راه روابط، میتواند نقش موثری در تسریع و تسهیل گسترش تعاملات فیمابین در حوزههای مختلف داشته باشد.
رئیس جمهور با بیان اینکه ایران امروز کشوری فناور است که توانسته تحریمها و فشارها علیه خود را به فرصتهایی برای پیشرفت تبدیل کند، آمادگی ایران را برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و دستاوردهای خود با کشور دوست و برادر الجزایر اعلام کرد.
دکتر رئیسی با قدردانی از مواضع صریح الجزایر در قبال مصالح جهان اسلام و روشنگری نسبت به ماهیت و سیاستهای رژیم صهیونیستی، به مخالفت کشورهای سلطهگر و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی با گسترش روابط بین کشورهای مستقل اشاره کرد و اظهار داشت: ایران و الجزایر با توجه به دیدگاههای مشترک در مسائل منطقهای و بینالمللی میتوانند، همکاریهای سازنده و مفیدی به نفع ملتهای خود و جهان اسلام داشته باشند.
«ابراهیم بوغالی» رئیس مجلس الجزایر نیز در این دیدار با ابلاغ سلامهای گرم آقای «عبدالمجید تبون» رئیس جمهور کشورش به دکتر رئیسی، تصریح کرد: ایران قدرتی محوری و متکی به سابقه تمدنی و فرهنگی کهن است که قدرتمندتر شدن آن، تقویت بیشتر امت اسلامی را در پی دارد.
رئیس مجلس الجزایر ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت ایران به خاطر حمله تروریستی اخیر به حرم شاهچراغ خاطرنشان کرد: از روند رو به گسترش مراودات دیپلماتیک میان دو کشور خوشحالیم و با توجه به روابط سیاسی دوستانه و فراهم بودن همه لوازم، علاقمند به گسترش روابط اقتصادی فیمابین نیز هستیم.
بوغالی با اشاره به برخی رخدادها نظیر اهانتهای مکرر به ارزشهای مسلمانان و نیز تشدید اقدامات ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، تقویت انسجام میان کشورهای اسلامی و اتخاذ مواضع مستحکم برای جلوگیری از تکرار چنین مسائلی را ضروری دانست.
دکتر رئیسی در مراسم روز پزشک و داروساز: جامعه پزشکی از امتحانات و ابتلائات خود سربلند بیرون آمده است/ زمینه برای مهاجرت معکوس پزشکان ایرانی فراهم شده است/ تاکید بر ضرورت حفظ احترام، شأن و جایگاه جامعه پزشکی در رسانهها
سه شنبه 31 مرداد 1402
به مناسبت روز «صنعت دفاعی» صورت گرفت؛ بازدید یک و نیم ساعته دکتر رئیسی از نمایشگاه آخرین دستاوردهای فناورانه وزارت دفاع
سه شنبه 31 مرداد 1402
با حضور و دستور دکتر رئیسی صورت گرفت؛ آغاز الحاق موشکهای راهبردی «خرمشهر» و «حاج قاسم» به نیروهای مسلح
سه شنبه 31 مرداد 1402
با حضور دکتر رئیسی صورت گرفت؛ رونمایی از پهپاد مهاجر 10 با قابلیت 24 ساعت پرواز مداوم و شعاع عملیاتی 2 هزار کیلومتری
سه شنبه 31 مرداد 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 31 مرداد 1402 )
وقوع جنگ چالدران بين ايران و عثمانی (893 ش)
در اوايل سلطنت شاه اسماعيل اول و تشكيل سلسله صفوي، او توانست كردستان و شهرهاي مقدس عراق را فتح كند و با تكيه بر تشيع اثني عشري، به زودي جمع كثيري از مردم شيعه ساكن در سرزمينهاي عثماني را به سوي خود جلب كند. اين اقدام جسورانه شاه اسماعيل، اگرچه خطرات فراواني را در پي داشت اما سبب ...
تأسيس دانشگاه تربيت معلم (1342 ش)
دارالمعلمين عالي نام مدرسهاي عالي بود كه در سال 1307 ش براي تربيت معلم مدارس متوسطه تاسيس شد و در سال 1312 ش به دانشسراي عالي تغيير نام يافت. اين دانشسرا داراي دو قسمت علمي شامل رشتههاي رياضيات، طبيعيات، فيزيك و شيمي و قسمت ادبي با رشتههاي ادبيات، فلسفه، تاريخ و جغرافي بود. دانشسراي ...
پيام "امام خميني(ره)" در پی جنايت عوامل رژيم در فاجعه آتش سوزی سينما ركس آبادان (1357ش)
پس از وقوع جنايت هولناك آتشسوزي سينما ركس آبادان، حضرت امام خميني(ره) در پيامي از نجف اشرف خطاب به اهالي آبادان، ضمن اعلام خطر به اينكه ممكن است رژيم پهلوي، اعمال وحشيانه مشابهي در شهرهاي ايران انجام دهد، از گويندگان خواستند وظيفه آگاهي بخشي به مردم را دنبال كنند. در بخشي از پيام ...
رحلت حجت الاسلام "ميرزا حسن غفاری تبريزی" مدرس حوزه علميه قم (1379ش)
حجتالاسلام و المسلمين حاج ميرزا حسن غفاري تبريزي در سال 1305ش (1345ق) در تبريز به دنيا آمد و پس از تحصيلات جديد به فراگيري علوم ديني روي آورد. وي پس از پشت سر نهادن مقدمات و سطوح، در بيست سالگي راهي حوزه علميه قم شد و در درس خارج حضرات آيات سيد حسين بروجردي، سيد شهابالدين مرعشي ...
درگذشت حسین عرب از پیشکسوتان ورزش کشتی آزاد (1391ش)
'حسین عرب' که جزو نخستین کشتی گیران ملی پوش کشتی آزاد ایران به حساب می آید، روز سه شنبه 31 مرداد 91در کشور کانادا درگذشت. حسین عرب در دهه 40 میلادی عضو تیم ملی کشتی آزاد کشورمان بود و از جمله بنیانگذاران کشتی مدرن در ایران به شمار می رود که در کنار بزرگانی چون 'حسن سعدیان'، مرحوم ...
قتل سپهبد تیمور بختیار (1349ش)
سپهبد تیمور بختیار که از چندی پیش در عراق می زیست و فعالیت بزرگی را علیه رژیم شاه اجرا می کرد در شکارگاه اطراف بغداد توسط یک عضو امنیتی ایران که خود را از نزدیکان او قرار داده بود به ضرب پنج گلوله به قتل رسید. قاتل چهل و هشت ساعت بعد در مرز ایران و عراق در میان باتلاق دستگیر شد و ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 22 آگوست 2023 )
• تولد "دني پاپن" فيزيكدان فرانسوي و مخترع ديگ بخار (1647م)
دني پاپن، يكي از مخترعان برجسته فرانسوي، در 22 آگوست 1647م در اين كشور به دنيا آمد. وي از نوجواني به امور صنعتي و فني علاقه داشت. از اينرو پس از طي تحصيلات خود در پاريس، راهي لندن شد و با يكي از دانشمندان آن سامان، درباره تكميل ماشين فشار هوا همكاري نمود. پس از چندي، پاپن براي اولين ...
• مرگ "وارِن هستينْگِز" سياستمدار انگليسي (1818م)
وارن هسْتينگِزْ، سياستمدار انگليسي در ششم دسامبر 1732 متولد گرديد و با حمايت عمويش توانست به تحصيلات خود ادامه دهد. علاقه وي به ادبيات، او را به سوي ادبيات و تمدن كهن و ريشهدار هند سوق داد. همين مسئله در سال 1750م زمينه شروع به كار وي به عنوان منشي در شركت هند شرقي انگليس شد و از ...
• امضاي قرارداد "ژنو" در مورد عدم تعرض به مجروحين و اسيران جنگ (1864م)
پس از پيشنهاد شخصي به نام هنري دونان مبني بر اين كه خدمت به رنجوران و زخميهاي نظامي، فعاليتي بيطرف محسوب شود، انجمن خيريه ژنو، از اين پيشنهاد استقبال كرد. در نتيجه يك كنفرانس بينالمللي با شركت نمايندگان 16 كشور آسيايى، افريقايى، امريكايى و اروپايى در ژنو تشكيل يافت و موافقتنامه ...
• انتخاب "هنري كيسينْجِر" به وزرات امور خارجه امريكا (1973م)
هنري آلفرد كيسينجر، سياستمدار يهودي و برجسته امريكايي در 27 ماه مه 1923 در آلمان متولد گرديد و در 15 سالگي همزمان با اوجگيري فشارهاي نازيها به اتفاق خانواده به امريكا مهاجرت نمود. وي تحصيلات خود را تا مقطع دكتراي علوم سياسي در اين كشور ادامه داد. كيسينجر آنگاه به همكاري با شوراي ...
• تولد "پاول نيپكو" مبتكر آلماني و يكي از مخترعين تلويزيون (1860م)
اول نيپْكو، مخترع آلماني در 22 آگوست 1860م در خانوادهاي فقير و پرجمعيت در آلمان به دنيا آمد. آمد. وي با اراده و پشتكار راسخ خود، تحصيلاتش را تا پايان دوره دانشگاه در رشته فيزيك ادامه داد. او براي اختراع وسيلهاي جهت متحرك كردن تصوير، تحقيقات و مطالعات بسياري انجام داد. ...
• مرگ "روژه مارتين دوگار" نويسنده شهير فرانسوي (1958م)
روژه مارتين دوگار، نويسنده و رمان نويس معروف فرانسوي در 28 فوريه 1881م در نزديكي پاريس به دنيا آمد. وي در دوران تحصيل به تدريج به ادبيات علاقهمند شد و به فراگيري اصول نويسندگي پرداخت. مارتين دوگار پس از چندي رمان زندگي مرد مقدس و سپس داستان صورت پذيرفتن را منتشر كرد كه آثار خوبي ...
• زادروز دنی پاپن، مخترع دیگ بخار(1647م)
دنی پاپن یکی از مخترعان برجسته فرانسوی در تاريخ 22 اوت سال 1647 میلادی در این کشور بهدنیا آمد. وی از نوجوانی به امور صنعتی و فنی علاقه داشت. از اینرو، پس از طی تحصیلات خود در پاریس، راهی لندن شد و با یکی از دانشمندان آن سامان، درباره تکمیل ماشین فشار هوا همکاری ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانَم فدات رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه، جانَم فدات رُقَیّه - گریه و ناله دارم، مَن در عزات رُقَیّه
توئی سه ساله دختر، در آن خرابه یِ شام - تویی اسیرِ ظُلمِ یزید و قومِ لئام
تو دختری شهیدی، تویی ستاره شام - زیارتت نصیبم، تو بنما رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانم فدات رُقَیّه
توئی عزیزِ حیدر، آیینۀ زهرائی - تو یادگارِ زهرا، تفسیر اَعطینائی
تودخترِ حسینی، تو نورِ چشمِ مائی - تو روح و جانِ ما و، روانِ ما رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانم فدات رُقَیّه
روزِ شهادتِ تو، داریم این زمزمه - که تو رُقَیّه ای وَ، یادگارِ فاطمه
وقت گرفتاریها، رو بتو آریم همه - با دل و جان و زبان، صدات کنیم رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانم فدات رُقَیّه
طفلِ سه ساله کجا، سیلی و کَعبِ سنان - طفلِ سه ساله کجا، طعنه و زخمِ زبان
کوچه و بازار شام، شَماتتِ دشمنان - کنج خرابه شده، جایِ شما رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانم فدات رُقَیّه
اَز کوفی و زِ شامی ظُلم و جَفا دیده ای - زِ زَجر، در راهِ شام چه ظُلمها دیده ای
باقری از آن جفا کمی تو بشنیده ای - بِرویِ خار از جفا دویده ای رُقَیّه
رُقَیّه جان رُقَیّه ، جانم فدات رُقَیّه
سروده شده شهادت حضرت رقیه مرداد 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhora-sanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
بابا كجايي*اين نيمه ي شب
بابا كجايي*اين نيمه يِ شب*بر دخترِ خود*يكدم نظر كن
در اين خرابه*اي جانِ بابا*بر ديدنِ من*يكدم گذر كن
تاکه ببینم*این نیمه یِ شب*ای جانِ بابا*رویِ تورا من
یکدم بیا تو*اندر کنارم*در این خرابه*بنشین تو با من
در اين سه هفته*رفتي كجا تو*من را نديدي*اي جانِ بابا
كه من چه ديدم*از يك پليدي*زجر و شكنجه*در دشت و صحرا
يا ديده اي تو*اين دخترت را*امّا نديدم*من روي ماهت
حالا بيا تو*اي جانِ بابا*بنما تو شادم*با يك نگاهت
حالا بيا تو*يك لحظه بنشين*بنشان مرا تو*بر زانوانت
حالا بيا تو*در اين خرابه*بينم پدر جان*نام و نشانت
يكبارِ ديگر*خود را نشان دِه*تا كه شَوَم من*قربانِ رويت
تا كه بدانند*اطفال شامي*اي جانِ بابا*نامِ نكويت
تا كه بدانند*اطفال شامي*ما هم در اینجا*داریم بابا
تا كه بدانند*اطفال شامي*ما در مدینه*داریم ماوا
تا كه بدانند*اطفالِ شامي*بابايِ خوبم*نامش حسين است
فرزندِ حيدر*سبطِ پيمبر*از بهرِ زهرا*نورِ دو عين است
تا که نگویند*اطفالِ شامی*این دختر اینجا*باشد یتیمه
تا که ندانند*اطفالِ شامی*از هجرِ بابا*قلبم دو نیمه
او دید ناگه*آن نيمه يِ شب*در آن خرابه*آخر پدر را
امّا چگونه؟*در يك طبق ديد*اندر خرابه*نورِ بصر را
یک ساعتی را*در نیمه یِ شب*با راسِ بابا*او دردِ دل کرد
ناگاه خاموش*آمد صدایش*طفلِ سه ساله*جان را بَحِل کرد
غسّاله آمد*از بهرِ غسلش*امّا ببیند*جسمش کبود است
گفتا چرا این*طفل اینچنین است؟*اینسان کبودی*بهرِچه بود است؟
اندر جوابش*گفت عمّه زینب*اینها که بینی*از تازیانه است
آثارِ زجرِ*آن زجرِ بی دین*اینسان که بینی*برکتف و شانه است
ای باقری شد*در نیمه یِ شب*آخر شهید آن*طفلِ سه ساله
در روزِ پنج از*ماهِ صفر شد*روزِ عزایش*با آه و ناله
سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پورماه صفر سال 1399
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام سوم یا پنجم صفر سال ۶۱ ه ق
حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) در روز سوم یا پنجم صفر سال ۶۱ ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. طبق نقلی رقیه (سلاماللهعلیها) در روز سوم صفر سال ۶۱ ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. بعضی هم با اندكى تفاوت. تاريخ وفات حضرت رقيه(سلاماللهعلیها) را پنجم صفر سال ۶۱ ه. ق ذكر كردهاند.[۲۴]. شاید نامگذاری روز سوم محرم یا پنجم محرم به نام این دختر کوچک و با کرامت به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. اگر طبق گفتۀ مورخان، ورود اسرا به شام را، اول ماه صفر بدانیم و شهادت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) را در پنجم صفر، نتیجه میگیریم که حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) چهار روز در آن خرابه به سر برده است.[۱۸۲] . حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی میتوان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. برخی منابع از رقیه با نام فاطمه کوچک اسم بردهاند و چنین گزارش کردهاند: «هنگامی که چشم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در کوفه به سر نازنین برادر که بر روی نیزه بود افتاد، فرمود: ای برادرم! با این فاطمه کوچک سخن بگو، زیرا نزدیک است دلش از شدّت اندوه آب شود.»[۱۷۰] این فاطمه، همان رقیّه (سلاماللهعلیها) است که به علّت نداشتن مادر، امام حسین (علیهالسلام) بسیار به او علاقه داشت و به زینب (سلاماللهعلیها) نیز توصیه میکرد که او را نگهداری کند.[۱۷۱] محلّ اقامت حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) و سایر اسیران در شام، خرابهای بود که یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل بیت (علیهمالسّلام)، آنان را در آن، جای داده است.[۱۷۲] . رقیه یکی از دختران امام حسین (علیهالسلام) و از مادری به نام شاه زنان ـ دختر یزجرد ساسانی ـ متولد شد؛ ازاینرو او خواهر تنی امام سجاد (علیهالسلام) به شمار میرفت.[۱۵] در منابع، عمر شریف ایشان هنگام وفات، سه،[۱۷] چهار،[۱۸] پنج[۱۹] و هفت سال[۲۰] عنوان شده است. . خرابه شام در ادبیات عاشورایی به ویژه مرثیهسرایی، نوحهخوانی و روضهخوانی مورد توجه است. معمولاً روضه حضرت رقیه و ذکر اقامت کاروان اسیران در شام با نام خرابه شام همراه است. در این روضهها به خرابه بودن محل اقامت اسیران و تابیدن آفتاب بر آنان اشاره میشود. صبا به پیر خرابات از خرابه شام - ببر ز کودک زار این جگر گداز پیام - ای پدر ز من زار هیچ آگاهی - که روز من شب تار است و صبح روشن شام[۲۲] . خرابه شام مکانی در دمشق که یزید بن معاویه اسیران کربلا را در آن جای داد. در منابع روایی این مکان بدون سقف و دیوارهای آن سست توصیف شده است. بنابر برخی نقلها شهادت حضرت رقیه از وقایعی است که در این مکان رخ داده است. بر طبق برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.[۱۶] برخی از منابع بعدی نام این دختر را رقیه گفتهاند.[۱۷] مشهور است حرم منسوب به حضرت رقیه در همین مکان ساخته شده است. در كامل بهايى آمده است: «در ميان اسيران، دختركى بود چهار ساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين (علیهالسلام) كجاست؟ در اين ساعت او را به خواب ديدم. سخت پريشان بود زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود. از خواب بيدار شد و تفحّص كرد. خبر بردند كه حال (اوضاع)، چنين است. آن لعين، گفت كه: بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين، سر را بياوردند و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسليم كرد.»[۲۲] [۲۳] در برخى از كتابها، نقل شده كه دختر چهار سالهى امام حسين (علیهالسلام) با سر بريدهى پدر عزيزش چنين سخن مىگفت: پدر جان! چه كسى تو را با خونت خضاب كرده است؟ پدر جان! چه كسى رگهاى گردنت را بريده؟ پدر جان! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرده است؟ اى پدر! چه كسى از يتيم نگهدارى كند تا بزرگ شود؟ اى پدر جان! چه كسى به فرياد اين زنان بدون پوشش مىرسد؟ اى پدر! چه كسى دادرسى اين زنان اسير را مىكند؟ پدر جان! چه كسى نظر مرحمتى به سوى اين چشمهاى گريان ما مىكند؟ اى پدر! كى به اين زنان بىصاحب و غریب توجه خواهد كرد؟ پدر جان! ما پس از تو كسى را نداريم. داد از غريبى و بىكسى؟ اى پدر! كاش من فداى تو شده و عوض تو مرا كشته بودند. پدر جان! كاش پيش از اين كور شده و تو را به اين حال مشاهده نكرده بودم. اى پدر جان! كاش مرا در زير خاک پنهان كرده بودند و نمىديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده باشد.[۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] . در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران، دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین (علیهالسلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع)، چنین است. آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند.[۱۷۶] [۱۷۷]
وقتی که آن دختر کوچک سر پدر را شناخت، آن را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟. ..؛ پدر چه کسی تو را با خونت رنگین کرد؟ بابا چه کسی رگهای گردنت را قطع کرد؟ بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ بابا دختر یتیم را چه کسی پرستاری میکند تا بزرگ شود؟ بابا چه کسی بر بانوان غارت شده ترحم میکند؟ پدر جان! چه کسی نظر مرحمتی به سوی این چشمهای گریان ما میکند؟ ای پدر! چه کسی به این زنان بیصاحب و غریب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسی را نداریم. داد از غریبی و بیکسی؟ ای پدر! کاش من فدای تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پیش از این کور شده و تو را به این حال مشاهده نکرده بودم. ای پدر جان! کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمیدیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد.[۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱] در همان موقع لبهای کوچک خود را بر لبهای بابای شهیدش نهاد و آنچنان گریه کرد که غش کرد و به شهادت رسید. زن غسّاله ، مشغول غسل دادن كودك امام حسين (علیهالسلام) بود. ولى ناگهان دست از كار كشيد. رو به زینب (سلاماللهعلیها) كرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال اين كودک آگاهى. او بر اثر كدام بيمارى از دنيا رفته است؟ زينب (سلاماللهعلیها) فرمود: چرا چنين سؤالى را مىپرسى؟ مگر در بدن او جراحتى ديده مىشود؟ گفت: تمام اندام اين دختر كبود است. اين كبودى، علامت كسالت مخصوصى مىباشد. زينب (سلاماللهعلیها) با چشمان گريان فرمود: اى زن غسّاله! اين كودک هيچ گونه مريضى نداشت. اين لكّههاى كبود و پوست نيلگون، اثر تازيانهى دشمن است كه در راه کوفه و شام به او مىزدند.[۲۹] . هنگامی که غسّاله، مشغول غسل دختر امام حسین (علیهالسلام) بود، ناگهان دست از کار کشید. رو به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) کرد و گفت: ای بانوی بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهی. او بر اثر کدام بیماری از دنیا رفته است؟ زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: چرا چنین سؤالی را میپرسی؟ مگر در بدن او جراحتی دیده میشود؟ گفت: تمام اندام این دختر کبود است. شاید این کبودی، علامت کسالت مخصوصی باشد. زینب (سلاماللهعلیها) با چشمان گریان فرمود: ای زن غسّاله! این کودک هیچگونه مریضی نداشت. این لکّههای کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانه دشمن است که در راه کوفه و شام به او میزدند.[۱۸۳] هنگامی که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با همراهان به مدینه بازگشتند، زنهای مدینه برای عرض تسلیت به حضور زینب (سلاماللهعلیها) آمدند. زینب (سلاماللهعلیها) حوادث جانسوز کربلا، کوفه و شام را برای آنها بیان میکرد و آنها میگریستند؛ تا اینکه به یاد رقیه (سلاماللهعلیها) افتاد و فرمود: اما مصیبت وفات رقیه (سلاماللهعلیها) در خرابه شام کمرم را خم و مویم را سفید کرد. زنها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقّیه (سلاماللهعلیها) بسیار گریستند.[۱۸۴] . در شب دفن دختر كوچک امام حسين (علیهالسلام)، ام کلثوم آرام و قرار نداشت. با ناله و ندبه به دور خرابه مىگرديد. هرچه او را تسلّى مىدادند آرام نمىشد. از علّت اين بىقرارى پرسيدند. گفت: شب گذشته، اين مظلومه، در سينهى من بود. چون بيدار شدم ديدم كه به شدّت گريه مىكند و آرام نمىگيرد. از سببش پرسيدم. گفت: عمّه جان! آيا در شهر مانند من كسى يتيم و اسير مىباشد؟ عمّه جان! مگر اينها ما را مسلمان نمىدانند.به چه جهت به ما آب و نان نمىدهند و از آن مضايقه مىكنند؟ اين مصيبت مرا به گريه آورده و طاقت خوابيدن را ندارم.[۳۰] . «در میان فرزندان امام حسین (علیهالسلام) دختری چهار ساله وجود داشت که همراه کاروان اسرا به شام رفت. اهل بیت حسین (علیهالسلام) در حال اسارت، از کودکانی که پدرشان در کربلا به شهادت رسیده بودند، خبر شهادت پدر را پنهان میداشتند. دخترکی چهارساله از حسین (علیهالسلام) شبی از خواب بیدار شد و با گریه سراغ پدر را گرفت. اهل بیت (علیهالسلام) نیز با او هم ناله شدند و صدای گریهشان به گوش یزید رسید. او از علت این گریه پرسید. قصه را برایش گفتند. یزید دستور داد سر مقدس امام حسین (علیهالسلام) را برای آن دختر ببرند. هنگامی که سر مقدس را در مقابل او قرار دادند، او که تازه متوجه شهادت پدر خود شده بود، سر پدر را برداشت و بغل نمود و شروع به سخن گفتن با سر پدر کرد. او لبان خود را بر لبان پدر نهاد و به شدت میگریست تا اینکه از شدت گریه بیهوش بر زمین افتاد. بانوان حرم کنار آن دختر آمدند؛ اما هنگامی که او را حرکت دادند، دیدند که او از دنیا رفته است. اهل بیت (علیهالسلام) با دیدن این واقعه به شدت متأثر شده و ناله سر دادند. گویند در این روز تمام اهل دمشق نیز گریان بودند».[۲۲] . در سرزمین شام قبری وجود دارد که امروزه به نام مرقد رقیه معروف و مشهور است و گفته میشود این قبر مربوط به یکی از دختران امام حسین (علیهالسلام) است. حرم ملكوتى حضرت رقيه (سلاماللهعلیها)، در محلّهى عمارهى دمشق و در شمال شرقى مسجد اموى، روحانيت خاصّى به اين شهر بخشيده است. نخستين عمارت آستانهى وى خانهاى است كه در آن به شهادت رسيد و در آنجا مدفون شد. عمارتهاى بعدى، به ترتيب در قرن هشتم، يازهم، سيزدهم و چهاردهم و آخرين توسعهى اطراف آستانه با كمک دولت جمهوری اسلامی ایران و با همّت شیعیان در سال يكهزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى انجام شد.[۳۲] [۳۳] . مرحوم حاج شیخ هاشم خراسانی در کتابش نقل کرده که یکی از علمای نجف به نام محمدعلی شامی برایم نقل کرده که «جد او مرحوم سید ابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی میرسید، سه دختر داشت. شبی دختر بزرگش رقیه بنت الحسین (علیهالسلام) را در خواب میبیند که به او فرمود: «به پدرت بگو به والی بگوید که قبرم را آب فرا گرفته و در اذیتم، بیاید قبر مرا تعمیر نماید». دختر خواب خود را برای پدر بازگو کرد؛ اما سید از ترس آنکه خواب صحیح نباشد و اهل سنت آنان را مسخره نمایند، به این خواب ترتیب اثر نداد. شب دوم، دختر وسطی ابراهیم همین خواب را دید و به پدر آن خواب را بازگو کرد. سید ابراهیم باز هم اعتنا نکرد. شب سوم، دختر کوچک و شب چهارم، سید شخصاً خواب دید که آن بانو ایشان را با عتاب خطاب کردند و فرمودند: «چرا والی را خبردار نکردی؟» سید بیدار شد و صبح به سراغ والی شهر رفت و داستان را بازگو کرد. والی فرمان داد علما و صلحای شهر ـ اعم از شیعه و سنی ـ غسل کرده، لباس تمیز بپوشند و در حرم حاضر شوند. پس درب حرم شریف به دست هر کس که باز شد، همان شخص، قبر را نبش کرده و تعمیر نماید. همه غسل کردند و نظافت نمودند و در حرم حاضر شدند؛ اما قفل جز به دست سید ابراهیم به دست هیچیک از آنان باز نشد؛ پس کلنگ به دست گرفتند و بر زمین قبر زدند؛ اما هیچیک از ضربات آنان بر زمین اثر نکرد؛ مگر ضربه سید ابراهیم. حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند؛ بدن و کفن آن بانو را صحیح و سالم یافتند؛ اما لحد را آب فرا گرفته بود سید بدن شریف را روی زانوی خود گذاشت و سه روز نگه داشت و مرتب گریه میکرد تا آنکه لحد آن بانو را از پایه تعمیر نمودند. سید در اوقات نماز بدن را روی چیز تمیزی میگذاشت و بعد از نماز، آن را برمیداشت و بر زانوی خود قرار میداد. پس از سه روز لحد آماده شد و او بدن شریف را سر جای خود قرار داد. در این مدت به لطف عنایت آن بانوی خردسال، سید نه محتاج به آب و غذا شد و نیازمند تجدید وضو. مرحوم سید ابراهیم پسر نداشت؛ پس در این هنگام دعا کرد تا خداوند به او فرزند پسر عطا کند، با آنکه سن او از نود سال تجاوز کرده بود دعایش مستجاب شد و خداوند پسری به او عنایت نمود که او را سید مصطفی نام نهادند».[۲۴] . هنگامى كه حضرت زينب (سلاماللهعلیها) با همراهان به مدینه بازگشتند؛ زنهاى مدينه براى عرض تسليت، به حضور زينب (سلاماللهعلیها) آمدند. زينب (سلاماللهعلیها) حوادث جانسوز کربلا ، كوفه و شام را براى آنها بيان مىكرد و آنها مىگريستند؛ تا اينكه به ياد رقيه (سلاماللهعلیها) افتاد و فرمود: اما مصيبت وفات رقيه (سلاماللهعلیها) در خرابهی شام كمرم را خم و مويم را سفيد كرد. زنها وقتى اين سخن را شنيدند، صدايشان به گريه بلند شد؛ و آن روز به ياد رنجهاى جانگداز رقّيه (سلاماللهعلیها) بسيار گريستند.[۳۱]
بابا كجايي*اين نيمه يِ شب*بر دخترِ خود*يكدم نظر كن*در اين خرابه*اي جانِ بابا*بر ديدنِ من*يكدم گذر كن
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 5 صفر 1445 )
• شهادت "حضرت رقيه(س)" دختر كوچك امام حسين(ع) در شام (61 ق)
رقيّهخاتون يا فاطمه بنت الحسين(ع) معروف به فاطمهي صغيره، دختر آخر امام حسين(ع) از مادري به نام اماسحاق بنت طلحه يا شاهزنان بود. سن مبارك او را 5 4- -3 يا 7 سال دانستهاند. امام حسين(ع) بسيار به او مهر ميورزيد و وي نيز به پدر، علاقهي فراواني داشت. رقيّه به همراه پدر، برادران، ...
• تولد "ابن يونس" فقيه و طبيب مسلمان (551 ق)
كمالالدين ابوعمران مشهور به ابن يونس، فقيه، طبيب، و رياضيدان مسلمان در موصل در شمال عراق متولد شد. او پس از پايان تحصيلاتِ مقدماتيِ معارف ديني، به فراگيري رياضيات، فقه و ادبيات پرداخت و پس از كسب مهارت در اين علوم، به تدريس روي آورد. ابن يونس از جمله دانشمندان برجستهي عصر خود به ...
• رحلت آيت اللَّه "محمدعلي معصومي" عالم و فقيه بزرگوار اسلام (1372 ق)
آيت اللَّه محمدعلي معصومي، عالم و فقيه مسلمان در سال 1288 ق به دنيا آمد و از نوجواني، فراگيري علوم ديني را آغازكرد. وي پس از ساليان متمادي تحصيل در حوزهي علميهي نجف، به درجات بالاي علمي دست يافت. آيت اللَّه معصومي همچنين از مبارزين عصر خود به شمار ميرفت و در دفاع از آرمان اسلام ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
خطبه امام سجادعلیه السلام درمسجدشام
یزید امر كرد جار زدند و مردم را خبردار كردند در مسجد جامع خطیبى اشدق و زبان آور را گفت تا به منبر رود و خطبه كه مشتمل بر ذم شاه اولیاء باشد بخواند، فصعد الخطیب المنبر خطیب از سعادت بى نصیب از جاى برخاست اول حمد و ثناى الهى نمود، ثم اكثر الوقیعة فى على و الحسین (علیه السلام) پس در حق شاه اولیاء و سیدالشهداء زبان وقیعت آخت و لسان قباحت پرداخت و در تعریف معاویه و توصیف یزید فصلى چند ذكر كرد صفات جمیله از براى ایشان ثابت كرد و اولویت یزید و معاویه را بر خلافت و سلطنت نقل كرد امام زین العابدین (علیه السلام) بى طاقت شده فرمود: ویلك ایّها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق. واى بر تو اى خطیب رضاى مخلوق را به سخط خالق خریدى چه بد خطیبى بودى. پس آن حضرت از جاى برخاست و در نزد سجاده یزید ملعون بنشست و فرمود: اى یزید اءذن لى حتى اصعد هذه الاعواد. اذن بده تا بر این چوبها بروم و خطبه اى كه رضاى خدا و رسول در آن باشد بخوانم و كلماتى كه مستمعان از او مأجور و مثاب شوند باز گویم؟ یزید پلید گفت رفتن تو به منبر حاجت نیست! اركان و امراء شام گفتند یا امیرالمومنین چه شود كه اذن دهى این جوان هاشمى نسب حجازى زبان منبر رود شاید سخنى از او بشنویم و الفاظ و عبارات او را بسنجیم تا فصاحت و بلاغت حجاز با شام تا چه مرتبه است؟ یزید علیه اللعنه گفت اى شامیان این طایفه افصح قبایلند بخدا منبر نمىرود و به زیر نمى آید الّا آنكه مرا و تمام آل ابو سفیان را مفتضح و رسوا سازد و بنى امیه را ناسزا گوید. فانّه من اهل بیت زقّوا العلم زقّا. اركان دولت گفتند اى امیر اصلحك الله این جوان خردسال كجا تواند در همچو مجلسى كه مشحون به صنوف خلایق است سخن گوید؟ هوس ما آنست كه ازجدخود پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) حدیثى نقل كند كه در آن ما را موعظه و تسكین باشد! یزید نتوانست التماس بزرگان را ردكند ناچار اجازت داد پس امام چهارم (علیه السلام) مانند روح پاك از روى زمین برخاست و قامت طوبى مثال را به سمت منبر روانه ساخت.
مكبر گر ببیند قد و قامت - به قد قامت بماند تا قیامت
پا به پله اول و دویم منبر نهاد و چون لمعه نورى بر عرشه قرار گرفت مردم از دور و نزدیك آمدند ببینند كه این شخص غریب كیست كه با روى انور بر منبر رفته! به به.
اندر فراز منبر هر كس بدید گفتا - به به طلوع كرده بر منبر آفتابى
پس درج درر و گنج گوهر گشود:
فحمدالله و اثنى علیه. حمد الهى و نعت جدش حضرت رسالت پناهى بیان فرمود حمدى كه تا آنروز احدى چنین حمدى نشنیده بود.
حمدى كه به دل خلعت جان پوشاند - شكر كه بجان جام طرف نوشاند
حمدى كه ره وصال جانان داند - تا كام دل مراد جان بستاند
ثم خطب خطبة بكى منها العیون و اوجل منها القلوب. پس خطبه اى خواند كه همه چشمها را گریان و دلها را لرزان نمود و بعد فرمود:
أَیهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ، ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است،
أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَالسَّمَاحَةَ وَالْفَصَاحَةَ وَالشَّجَاعَةَ وَالْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را،
وَفُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِی الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَمِنَّا الصِّدِّیقُ وَمِنَّا الطَّیارُ وَمِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا [صلی الله علیه و آله] [حمزه]، و امام حسن وامام حسین علیه السلام دوفرزندبزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد.
مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَمَنْ لَمْ یعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَنَسَبِی،[با این معرفی کوتاه] هرکس مرا شناخت که شناخت ، و برای آنان که مرانشناختند بامعرفی پدران وخاندانم خودرا به آنان میشناسانم.
أَیهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَمِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَالصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا، ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که رکن«حجر الاسود» را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،
أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ انْتَعَلَ وَاحْتَفَی، أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ طَافَ وَسَعَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ حَجَّ وَلَبَّی، من فرزند بهترين انسانى هستم كه بر كره خاك جامه وجود پوشيده است.من فرزند برترين موحدى هستم كه برگرد كعبه طواف كرده و گام در مسير صفا و مروه نهاده و حج به جا آورده و خداى را لبيك گفته است.
أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِی بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،
أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَی، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم،
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ بِسَیفَینِ وَطَعَنَ بِرُمْحَینِ وَهَاجَرَ الْهِجْرَتَینِ وَبَایعَ الْبَیعَتَینِ وَقَاتَلَ بِبَدْرٍ وَحُنَینٍ وَلَمْ یکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَینٍ، من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید،
أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَوَارِثِ النَّبِیینَ وَقَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَیعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَنُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَزَینِ الْعَابِدِینَ وَتَاجِ الْبَکَّائِینَ وَأَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَأَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگان و بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم،
أَنَا ابْنُ الْمُؤَیدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد،
أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَقَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَالنَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد،
وَأَفْخَرِ مَنْ مَشَی مِنْ قُرَیشٍ أَجْمَعِینَ وَأَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَاسْتَجَابَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت،
وَأَوَّلِ السَّابِقِینَ وَقَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَمُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَسَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَی الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَةِ الْعَابِدِینَ، من پسراول سبقت گیرنده ای درایمان وشکننده کمرمتجاوزان و ازمیان برنده مشرکانم،من فرزندآنم که به مثابه تیری ازتیرهای خدابرای منافقان،وزبان حکمت عباد خداوند،
وَنَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِی أَمْرِ اللَّهِ وَبُسْتَانِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَعَیبَةِ عِلْمِهِ، و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
سَمِحٌ سَخِی بَهِی بُهْلُولٌ زَکِی أَبْطَحِی رَضِی مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ، جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی ، بسیار نمازگزار بود.
قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَمُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ، او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید.
أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَأَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَأَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً، او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود
أَسَدٌ بَاسِلٌ یطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَیذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ، وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت.
لَیثُ الْحِجَازِ وَکَبْشُ الْعِرَاقِ، او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است،
مَکِّی مَدَنِی خَیفِی عَقَبِی بَدْرِی أُحُدِی شَجَرِی مُهَاجِرِی، مکی ، مدنی ، خیفی ، عقبی ، بدری ، احدی ، شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت
مِنَ الْعَرَبِ سَیدُهَا وَمِنَ الْوَغَی لَیثُهَا، او سید عرب است و شیر میدان نبرد.
وَارِثُ الْمَشْعَرَینِ وَأَبُو السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ،وارث دومشعر،وپدردو فرزند: حسن و حسین.
ذَاکَ جَدِّی عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است.
ثُمَّ قَالَ: أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیدَةِ النِّسَاءِ... آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. عصمتش سر به آسمان برده - سایه بر آفتاب گسترده - روز محشر پناه خلق جهان - دوستان را مقام امن و امان.
فلم یزل یقول انا انا حتى ضج الناس بالبكاء والنحیب، لا ینقطع معرفى خود مىكرد و متصل اشگ مردم جارى و ضجهها بگریه و ناله بلند بود.
حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد.
یزیدترسیدمبادافتنه بپاشودلذادستورداد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.
وقتی مؤذن گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست.
هنگامی که مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.
موقعی که گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر گوئی جد من است«که هست!» پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند. (کتاب بحارالانوار جلد 45؛ کتاب نفس المهموم)
جهانیان همه با پای جان به شام روید
جهانیان همه با پا ی جا ن به شا م روید - به مسجد اموی نغمه ی خدا شنوید
نهاد مسجدیان سخت آمده به خروش - صدای حضرت سجّاد می رسد بر گوش
درون سینه ی پاکش خروش خون خداست - تمام،گوش!که فریادسیّدالشّهداست
به ا هل شا م ، شد ه شا م ، تیره تر ا ز شام - فتاده طشت یزید و یزیدیان از بام
پس از ثنا ی خد ا و ند و نعت پیغمبر - به خلق د ا د ند ا آ ن ا ما م جنّ و بشر
که ای تمام خلایق بزرگ و کوچک شام - خدای داده به ما شش جلال وهفت مقام
هر آنچه داده به ما ذات قادرمتعال - کمال و علم وفصاحت،شجاعت است وجمال
هماره سینه ی پاکان به نور ما رخشیده - خدا محبّت ما را به مؤمنین بخشید
محمّد (ص) عربی ختم الانبیا ا ز ماست - علی و لیّ خد ا شاه اولیا از ماست
زما ست جعفر طیّار و حمز ه شیر خدا - که گشته بو د ملقّب به سیّد الشّهدا
حسن، حسین دو سبط پیامبر از ماست - امید عترت مهدیِّ منتظَر از ماست
مرا اگر نشنا سید با شما گو یم - که کیست جدّ و پد ر، چیست نا م نیکویم
عزیز مکّه و دُ رد ا نه ی منا یم من - سلا له ی حرم و ز مز م و صفایم من
منم سلاله ی آن سروری کز امرخدا - بلند کردحجر را زجا به دست و ردا
منم عزیز گرامی ترین طواف کنان - که گفت تلبیه حجّ کرد بهتر ا ز همگان
منم سلاله ی آ ن رهبر بلند و قا ر - که شد ز ا مر خد ا و ند بر بر ا ق سوار
به سوی مسجداقصی زمکّه یا فت خروج - وزآن مقام به اوج فلک گرفت عروج
منم سلاله ی آنکس که برد جبراییل - به اوج سدره اش از امر ذات ربّ جلیل
منم سلا له ی آن پیشو ا ی ا هل نیا ز - که با ملا ئکه ی آسمان گذارد نماز
منم سلاله ی آن شهریار کشور دل - که وحی گشته زسوی خدا بر او نازل
مرا سلا له ی پا ک محمّد ی خوانند - مرا عز یز د ل مرتضی علی خوانند
منم سلاله ی آنکس که بین هر دو سپاه - رساند بینی اشرار را به خاک سیاه
همان کسی که به ا ثبا ت خا لق د ا د ا ر - گرفت با د م تیغش ز کافران اقرار
منم سلاله ی آن شیر قادر متعال - که با دو نیزه دو شمشیر کرده است قتال
منم سلاله ی آنکو دو بار هجرت کرد - دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت کرد
منم عزیز کسی کو به تیغ شعله فروز - به جنگ بدر و به جنگ حُنین شد پیروز
همان و لیِّ خد ا و ند قا د ر دادار - نگشت یک مژه بر هم زدن به شرک دچار
منم که و ا ر ث پیغمبران بو د جدّ م - منم که ر ا هبر مؤ منا ن بو د جدّ م
به تیغ ، ریشه کن خیل مشرکین گردید - امیر کشو ر اسلام و مسلمین گردید
چراغ د ید ه ی ا هل جها د بو د علی - هما ره ز ینت کلِّ عبا د بو د علی
منم عز یز د ل ا فتخا ر بَکّا یین - ز صا بر ین جها ن بو د بر د با ر تر ین
به پیشگا ه خد ا و ند گا ر عزّ و جل - ز ا هل بیت نبی بود در نماز افضل
منم سلا له ی پاک مؤّ ید جبریل - که بو د یا و ر ا و د ر نبرد میکا ییل
منم عز یز د ل حا می مسلمانان - که بو د د ر همه ا حو ا ل یا و ر آنان
به تیغ عدلش باخیل مارقین جنگید - به ناکثین زدوباخیل قاسطین جنگید
منم سلا له ی نیکو تر ین ا ما م قریش - که بود برتر و بالاتر از تمام قریش
منم سلا له ی ا وّ ل کسی که مؤ من بود - ره خد ا به کنا ر پیامبر پیمود
زمسلمین همه سبقت گرفت درایمان - ستمگران رابرداشت تیغ اوزمیان
منم سلاله ی مردی که تیر داور بود - همیشه حامل علم خدای اکبر بود
سخی، بزرگ، جوانمرد، ابطحی، زیبا - صبور و سیّد و صّوام بود و پاک و رضا
دریدریشه ی اصلاب کفررا ازهم - گسیخت یک سره شیرازه های ظلم وستم
به سان شیر ژیان با اراده ای محکم - درآن میانه که میخورد نیزه ها برهم
به دشمنان خداوند حمله ور گردید - چو دانه در وسط آسیابشان کوبید
به رزمگاه عراق و حجا ز شیر نبی - که مکّی و مد نی بو د خیفی و عقبی
نمود ماه جمالش هماره جلوه گری – مهاجری،احدی بود وبدری وشجری
به دودمان عرب مقتداورهبر بود - که از جلال وشرف وارث د و مشعربود
یگا نه شیر ا لهی به فتح بد ر و حنین - ابو ا لا ئمّه و لیِّ خد ا ا بو ا لحسنین
کسی که این همه داردجلال وفضل،علی است - امام خلق وولیِّ خدای لم یزلی است
منم سلا له ی ز هر ا شفیعه ی د و سرا – امینه ، فاطمه ، ا مّ ا لا ئمّة ا لنّجبا
زگریه کر ب و بلا ی د و با ره بر پا شد - دوباره مشت یزید و یزیدیان واشد
که ناگه از دل پُر درد ناله زد مولا - منم سلاله ی پاک شهید کرب و بلا
منم سلاله ی آنکس که شد به نی سراو - گلوی تشنه بریدند سر زپیکراو
منم سلاله ی آنکس که با دلی پردرد - وداع بازن وفرزندوخاندانش کرد
منم سلاله ی آنکس که شدبرهنه تنش - زدندزخم،بسی روی زخم،بربدنش
منم سلاله ی آنکو به خو نش آ غشتند - به قتل صبر نه یکبار با ر ها کشتند
منم سلاله ی آنکس که قلبش آزردند - سر بر ید ه ی او را به شهرها بردند
منم سلاله ی آنکواسیرشدحرمش - ستم شد ازهمه بر اهل بیت محترمش
اسیر کوفه و شا م بلا شد یم همه - به ا بتلا ی نکو مبتلا شد یم همه
الاحقیقت اسلام ز ند ه ا ز سخنت - سرپدر زده ا ز د و ر بوسه بردهنت
پیام آ و ر فر یا د ها ی خو ن خدا - خطا به ا ت سند فتح سیّد الشّهدا
تو ا ز تما م شهید ا ن پیا م آوردی - قیام کرب و بلا ر ا به شا م آوردی
هزار«میثم»از عهده برنمی آید - که لب به وصف تووخطبه ی توبگشاید
استاد سازگار
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
خطبه حضرت زینب علیه سلام در کاخ یزید
قَالَ الرّاوى : فَقامَتْ زَینَبُ ابْنَةُ عَلِی وَ قالَتْ: راوى گوید: در آن هنگام زینب كبرى علیه السّلام بر پا خاست و این خطبه را كه دقایق نكاتش موسس دقایق ایمان و لطایف بیانش مزین كاخ ایقان است ، ادا فرمود:
اءلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اءَجْمَعینَ، سپاس بى قیاس ذات مقدس الهى را سزاست كه ذرات ماسوى را به قبول اشه انوار وجود، پرورش داد و درود نامحدود بر احمد محمود رسول پروردگار و درود بر آل اطهار او باد.
صَدَقَ اللّهُ كَذلِكَ یقُولُ: (ثُمَّ كانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ اءَساؤُا السُّواى اءَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنَ). خداوند راست گفتار در كتاب معجز آثارش چنین تذكار فرمود: سپس سرانجام كسانى كه اعمال د مرتكب شدند به جایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند و آن را به مسخره گرفتند!
اءَظَنَنْتَ یا یزیدُ حَیثُ اءَخَذْتَ عَلَینا اءَقْطَارَ الارْضِ وَ آفاقَ السَّماءِ فَاءَصْبَحْنا نُساقُ كَما تُساقُ الاماءِ. اى یزید! آیا چنین گمان بردى كه چون اقطار زمین و آفاق آسمان را بر ما سخت تنگ گرفتى و راه چاره را بر رویمان محكم بسته داشتى به نحوى كه سر انجام آن به اینجا رسید كه مانند اسیران كفار ما را دیار به دیار كشاندى ،
اءَنَّ بِنا عَلَى اللّهِ هَوانا، وَبِكَ عَلَیهِ كَرامَةً!! در نزد خدا موجب خوارى و مذلت ما و عزت و كرامت تو خواهد بود؟!
وَ اءَنَّ ذلِكَ لِعَظیمَ خَطَرِكَ عِنْدَهُ!! و تصور کردی این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟
فَشَمَخْتَ بِاءَنْفِكَ وَنَظَرْتَ فى عَطْفِكَ، با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداخته ای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود مینگری،
جَذْلانَ مَسْرورا، حینَ رَاءَیتَ الدُّنْیا لَكَ مُسْتَوْسِقَةً، وَالامُورَ مُتَّسِقَةً، وَحینَ صَفا لَكَ مُلْكُنا وَ سُلْطانُنا، فَمَهْلا مَهْلا، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است. اگر چنین خیال باطلی در تو پیدا شده، لحظه ای بیندیش
اءَنَسیتَ قَوْلَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا اءَنَّما نُمْلِى لَهُمْ خَیرٌ لِاءَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِى لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْما وَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ). مگر تو فراموش کرده ای کلام خدا را که میفرماید:« آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است. نه تنها به نفعشان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.
اءَمِنَ الْعَدْلِ یابْنَ الطُّلَقاءِ تَخْدیرُكَ حَرائِرَكَ وَامائَكَ وَسُوقَكَ بَناتِ رَسُولِ اللّهِ سَبایا؟! آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده (رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزکان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟
قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَاءَبْدَیتَ وُجُوهَهُنَّ، پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی،
تَحْدو بِهِنَّ الاعْداءُ مِنْ بَلَدٍ الى بَلَدٍ، وَ یسْتَشْرِفُهُنَّ اءَهْلُ الْمَنازِلِ وَ الْمَناقِلِ، وَ یتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَریبُ وَالْبَعیدُ، وَالدَّنِی وَالشَّریفُ، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهره آنان را بنگرند
لَیسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجالِهِنَّ وَلِىٍّ، وَلا مِنْ حَماتِهِنَّ حَمِی. در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده
وَكَیفَ تُرْتَجى مُراقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ اءَكْبادَ الازْكِیاءِ، وَنَبَتَ لَحْمُهُ بِدِماءِ الشُّهَداءِ؟! و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. «کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت»
وَكَیفَ لایسْتَبْطاءُ فى بُغْضِنا اءَهْلَ الْبَیتِ مَنْ نَظَرَ الَینا بِالشَّنَفِ وَالشَّنآنِ وَالاحَنِ وَالاضْغانِ؟!
چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیده بغض و عداوت در ما می نگرد.
ثُمَّ تَقُولُ غَیرَ مُتَاءَثِّمٍ وَ لا مَسْتَعْظِمٍ:لَاهلّوا وَسْتَهَلُّوا فَرحَا//ثُمَّ قالُوا: یا یزیدُ لا تُشَلْ. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی: فاهلوا و استهلوا فرحاً - ثم قالوا یا یزید لا تشل. «ای کاش اجداد من بودند و این صحنهها را میدیدند و از شادی و سرور فریاد میزدند و میگفتند:ای یزید! دست مریزاد».
مُنْتَحِیا عَلى ثَنایا اءَبى عَبْدِ اللّهِ سَیدِ شَبابِ اءَهْلِ الْجَنَّةِ تَنْكُتُها بِمِحْصَرَتِكَ. این شعر را در حالی میگویی که با چوب بر لب و دندان ابا عبدالله(ع)، سید جوانان اهل بهشت، میزنی!
وَكَیفَ لا تَقُولُ ذلِكَ، وَقَدْ نَكَاءْتَ الْقَرْحَةَ، وَاسْتَاءْصَلْتَ الشَّافَةَ بِاراقَتِكَ دِماءَ ذُرِّیةِ مُحَمَّدٍ ص وَنُجُومِ الارْضِ مِنْ آلِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ؟!
چرا این شعر نخوانی حال آنکه دلهای ما را مجروح و زخمناک نموده ای و اصل و ریشه ما را با ریختن خون ذریه رسول خدا(ص)وستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریده ای؟
وَتَهْتِفُ بِاءَشْیاخِكَ، زَعَمْتَ اءَنَّكَ تُنادیهِمْ! آنگاه پدران و نیاکان خود را ندا میدهی و گمان داری که ندای تو را میشنوند.
فَلَتَرِدَنَّ وَشیكا مَوْرِدَهُمْ، وَلَتَوَدَّنَّ اءَنَّكَ شُلِلْتَ وَبُكِمْتَ وَلَمْ تَكُنْ قُلْتَ ماقُلْتَ وَفَعَلْتَ ما فَعَلْتَ. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را کردی.
اءللّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنا، وَانْتَقِمْ مِمَّنْ ظَلَمْنا، وَاحْلُلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دَمائِنا وَقَتَلَ حُماتَنا. بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت.
فَوَاللّهِ ما فَرَیتَ الا جِلْدَكَ، ولا حَزَزْتَ الاّ لَحْمَكْ. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست
خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را.
وَلَتَرِدَنَّ عَلى رَسُولِ اللّهِ ص بِما تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِماءِ ذُرِّیتِهِ، وَانْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فى عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ، و زود باشد که بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریه او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را،
وَحَیثُ یجْمَعُ اللّهُ شَمْلَهُمْ وَیلُمُّ شَعْثَهُمْ وَیاءْخُذُ بِحَقِّهِمْ: (وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبِیلِ اللّهِ اءَمْواتا بَلْ اءَحْیاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرِزَقُونَ). در هنگامی که خداوند جمع میکند پراکندگی ایشان را، و به صلاح میآورد كار ایشان را و میگیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی میخورند.»
وَ حَسْبُكَ بِاللّهِ حاكِما، وَ بِمُحَمَّدٍ ص خَصیما وَ بِجَبْرَئیلَ ظَهیرا. و کافی است تو را خداوند از جهت داوری وکافی است محمد(صلی الله علیه و آله) تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت.
وَ سَیعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمینَ بِئْسَ لِلظّالِمینَ بَدَلا وَ اءَیّكُمُ شَرُّ مَكانا وَ اءَضْعَفُ جُنْدا. و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیف تر است.
وَلَئِنْ جَرَّتْ عَلَىَّ الدَّواهى مُخاطَبَتَكَ، اءنّى لاسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ، وَاءَسْتَعْظِمُ تَقْریعَكَ، وَاءَسْتَكْثِرُ تَوْبیخَكَ، وگرچه مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم، ولی بدان قدر تو را کم میکنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار میشمارم،
لكِنِ الْعُیونُ عُبْرى ، وَالصُّدُورُ حَرّى . «این جزع و بیتابی که میبینی نه از ترس قدرت و هیبت توست»، لکن چشمها گریان و سینهها سوزان است.
اءَلا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللّهِ النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّیطَانِ الطُّلَقاءِ. شگفتا و بس شگفتا
که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند
فَهذِهِ الایدى تَنْطِفُ مِنْ دِمائِنا، وَالافْواهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنا. و از آن دستهایشان خون ما بریزد، و دهانشان از گوشت ما بدوشد.
وَتِلْكَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّواكى تَنْتابُهَا الْعَواسِلُ وَ تَعْفِرُها اءُمَّهاتُ الْفَراعِلِ. و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگهای درنده روبروست، و آثارشان را کفتارها محو میکند،
وَلَئِنِ اتَّخَذْتَنا مَغْنَما لِتَجِدُنا وَشیكا مُغْرَما، حینَ لا تَجِدُ الاّ ما قَدَّمَتْ یداكَ، وَما ربُّكَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ. فَالَى اللّهِ الْمُشْتَكى ، وَ عَلَیهِ الْمُعَوَّلُ. و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دستهایت از پیش فرستاده نیابی، و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایتها به سوی خداست.
فَكِدْكَیدَكَ، وَاسْعَ سَعْیكَ، وَناصِبْ جَهْدَكْ، هر کید و مکر، و هر سعی و تلاش که داری به کار بند،
فَوَاللّهِ لا تَمْحُوَنَّ ذِكْرَنا، وَلا تُمیتُ وَحْینا،سوگند به خدای که هرگز نمیتوانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی،
وَلا تُدْرِكُ اءَمَدَنا، وَلا تَرْحَضُ عَنْكَ عارَها. چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نگردد.
وَهَلْ رَاءْیكَ الاّ فَنَدا، وَاءَیامُكَ الاّ عَدَدا، وَجَمْعُكَ الاّ بَدَدا، یوْمَ ینادِى الْمُنادِ: اءلاّ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ. آیا جز این است که رأی تو باطل، و روزگارتو محدود و اندک، و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.
فَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَتَمَ لاوَّلِنا بِالسَّعادَةِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَ لاخِرِنا بِالشَّهادَةِ وَالرَّحْمَةِ. پس حمد مر خدای راست که برای اوّل ما سعادت و مغفرت، و برای آخر ما شهادت و رحمت مقرر فرمود.
وَ نَسْاءَلُ اللّهَ اءَنْ یكْمِلَ لَهُمُ الثَّوابَ، وَ یوجِبَ لَهُمْ الْمَزیدَ، وَ یحْسِنَ عَلَینا الْخِلافَةَ، از خدا مسئلت میکنیم ثواب آنان را تکمیل فرموده و موجبات فزونی آن را فراهم آورد، و خلافت را بر ما نیکو گرداند،
انَّهُ رَحیمُ وَدُودُ، وَ حَسْبُنا اللّهُ وَ نِعَمَ الْوَكیل . چه او رحیم و ودود است، خدای ما را بس است چه نیکو وکیلی است.
فَقالَ یزیدُ - لَعَنَهُ اللّهُ: یا صَیحَةً تُحْمَدُ مِنْ صَوائِحِ - ما اءَهْوَنَ الْمَوْتَ عَلَى النَّوائِحِ.
یزید (در پاسخ زینب علیها السلام) این شعر را خواند:
یا صَیحَةً تُحْمَدُ مِنْ صَوَائِحِ، این فریادى است كه از زنان نوحهگر شایسته است، - مَا أَهْوَنَ النَّوْحَ عَلَى النَّوَائِحِ، و چقدر مرگ براى زنان دلسوخته و نوحهگر آسان است!»
قَالَ الرّاوى : ثُمَّ اسْتَشارَ اءَهْلَ الشّامِ فیما یصْنَعُ بِهِمْ. راوى گوید: سپس یزید عنید با اهل شام مشورت در میان آورد كه نسبت به اسیران چسان سلوك دارد و با ایشان چگونه رفتار نماید؟
فَقالُوا: لا تَتَّخِذْ مِنْ كَلْبِ سُوءٍ جَرْوا. «آن سگهاى ناسپاس سخن به زشتى گفتند و در مشورت خیانت كردند» پس اشاره به قتل اهل بیت نمودند به سخنى كه ذكر آن نشاید،
فَقالَ لَهُ النُّعْمانُ بْنُ بَشیرٍ: اءُنْظُرْ ما كانَ الرَّسُولُ یصْنَعُ بِهِمْ فَاصْنَعْهُ بِهِمْ. ولى نعمان بن بشیر به صدق سخن راند گفت : اى یزید! اندیشه كن كه اگر احمد مختار در این روزگار مى بود چه قسم با ایشان رفتار مى نمود، اكنون تو همان رفتار را نما.
(منابع: منتهی الامال شیخ عباس قمی - تاریخ الرسل و الملوك طبری - نفس المهموم، شیخ عباس قمی - ابن طاووس، علی بن موسی بن جعفر، الملهوف علی قتلی الطفوف - ابومخنف، مقتل الحسین (اولین مقتل سالار شهیدان)، مترجم سید علی محمد موسوی جزایری)
ترجمه شعری خطبه زینب كبری' در مسجد شام
زینب آن خواهر غمین وپریش - كه كنون مانده است با دلِ ریش
زین مصیبت چقدر نالان است - تكیهگاه همه اسیران است
در میا نه بد و ن یا و ر و یا ر - شده او نیز، كاروان سالار
بسكه د ر بز م آ ن یز ید پلید - از یز ید دَ نی جسارت دید
وقت را تا كه او مناسب دید - ذوالفقار زبان خویش، كشید
او كه با درد وغم شده دمساز - بِنِمود این چنین سخن، آغاز
مینمایم خدای خویش، سپاس - این ستایش بُوَد ز روی قیاس
چون خدای بزرگ من فرمود - هر كسی را كه كار زشت نمود
یا كه آیات من كند تكذیب - شود اندر حضور من تأدیب
و درود خد ا به پیغمبر - بر همه خا ند ا ن آ ن سَرور
بعد، رو بر یزید دون بنمود - با كلام رسا چنین فرمود
ای یزیدی كه خائن وپستی - راهها را به روی ما بستی
از رهِ مكر، با ر یا و فر یب - همه آ یا ت ر ا كنی تكذیب
فكر كردی كه د ر حضو ر خدا - ما ذلیل رهیم و تو والا
ای كه هستی ز آدمیت دور - میخرامی كنون به كبروغرور
از رهِ عُجب و كبر و خو د بینی - بر چنین بارگاه، بنشینی
آنْقَدَر زین پدیده سرمستی - باب فكرت به خویشتن بستی
تو فراموش كر د ی ا مر خدا - چشم داری به لذت دنیا
همه آنان كه د ر خطا رفتند - در ره نا حق شما رفتند
همگی در عذاب وجدانند - دور از مهر ولطف یزدانند
غافل از آن كه زینت دنیا - مهلت امتحان بُوَد بر ما
ای یزید پلید وبی بنیاد - پدرت شد به دست ما آزاد
حا لیا تو ا میر د و ر ا نی - شا هد حا ل ما اسیرانی
ما كه از عترت پیامبریم - باید از بین دشمنان گذریم
پرده آ بر و یما ن بِدَ ر ی - به ا سیر ی به هر كجا ببری
درحقیقت تو یك ستمكاری - چون كه فرزندآن جگرخواری
به خدا ، ا ی یز ید بد كردار - تو ندانی چه هست آ خر كار
بار سنگین به دوش خود داری - كه به هر كیفری سزاواری
در قیامت ، حضو ر پیغمبر - با چه رویی كنی یزید ، نظر
بر سر ما ببین چه آوردی - چه خیانت به ما زنان كردی
ما زنان را زشهر خود راندی - پیش چشم عموم، بنشادی
تو بدان ای یزید اگر بر ما - روزگار این چنین نمود، جفا
كه دمی با تو من سخن گویم - سخنی با تو اهرمن گویم
سرزنش ها ی تو بُوَ د نیكو - چون نباشیم تا ا بد ، همخو
چه كنم،دیدهها چوگریان است - همه دلها زداغ سوزان است
میندانم كه از چه حزب خدا - شد شهید خدا به دست شما
آری آری ، چه حزب شیطانید - در حقیقت ز نسل سُفیانید
هر كدامین چو گله ننگید - صاحِبِ قلبهای چون سنگید
وحی و قرآن بُوَد زپیغمبر - او كه خود هست شافع محشر
ما همه پیر و رهِ ا و ییم - مد ح پیغمبر خد ا گوییم
اقدس كاظمی(مژگان)
من زینبم ز کرب وبلا آمدم به شام
من زینبم ز کرب وبلا آمدم به شام - تا روز روشن تو زشب تیره تر کنم
من زینبم ستمکش وبیچاره نیستم - خاک ستم به فرق توای خیره سرکنم
من زینبم که کرده خدا نطقم آتشین - هرجا که روکنم همه فتح وظفرکنم
من آ مد م یز ید و بز ید ی مر ا م را - روشن هو یتش به جهان بشر کنم
بر آن لبها چو میزد چوب خزران
بر آن لبها چومیزدچوب خزران - توگفتی عرش داوربود لرزان
تبسم بر لبا نش نقش بسته - ز پیروزی خو د گردیده شادان
در این هنگام بانوئی بپا خواست - بزیر آستین رخ کرده پنهان
نفسها حبس اندر سینه ها شد - همه اطرافیان گشتند حیران
همه بایکدیگرکردندنجوا - که این زن کیست کاینسان شدخروشان
چو لب از یکدیگر و ا کرد گفتی - سخن گوید علی آن شاه مردان
اشاره بر یز ید بی حیا کرد - بر آن روباه شد چون شیر غران
بگفتا با بیا ن آ تشینش - یز ید ا ای جنا یتکا ر د و ر ا ن
حیاکن چوب خزران راتوبردار - ز لبهای کبود و خشک و عطشان
سزای خواندن قرآن چنین است - خصوص این قاری و این لعل رخشان
غضبنا کی ا ز آ نر و ا ی ستمگر - که میخو ا ند سر ببر ید ه قر آ ن
بلی قر آ ن بخو ا ند تا که با آ ن - کند کا خ تر ا ا ز ر یشه ویران
انسانی
اندر سریر ناز تو خوش آرمیده ای
اندر سر یر نا ز تو خو ش آرمیده ای - شادی ا ز آ نکه رأس حسین را بریده ای
مسروروشادوخرم وخندان بروی تخت - بنشین کنون که خوب بمطلب رسیده ای
جا د ا د ه ا ی به پرده زنان خود ای لعین - خرم دلی که پرده ما را دریده ای
من ا یستا د ه بر سر پا و کسی نگفت - بنشین که روی خار مغیلان دویده ای
گه بر فر و ش حکم کنی که بقتل ما - ظا لم مگر تو آ ل علی ر ا خریده ایی
با عترت نبی ز چه بنمودی این ستم - با آنکه ز و سفارش ما ر ا شنیده ای
زینب کجا و تا ب ا سیر ی کی ا ین ستم - باشد روا به یکزن ماتم رسیده ای
شادی ز دیدن رخ اکبر بلی خوش است - بینی دمی که سبزه از نو دمیده ای
جودی اگرکه روز توزین غم نگشته شب - چون صبح ازچه سینه بناخن دریده ای
چوب ستم بر این سر انور مزن یزید
چوب ستم بر ا ین سر ا نو ر مزن یزید - تیر ا لم بجا ن پیمبر مزن یزید
این سر که نیست از زدنش بر تو واهمه - بودی مدام زینت آغوش فاطمه
باشد هنوز لعل لب ا و چو کهربا - از بس کشید ه تشنگی ا ین سر به کربلا
تنها همین نه ازتو به این سرعتاب شد - از هرسری به این سربیکس عذاب شد
از ضرب سنگ کینه این قوم پرزکین - این سر بسی ز نیزه فتاده است برزمین
این سر که آ فتا ب ا ز ا و کرده کسب نور - خولی نهاده است بخاکستر تنور
این سر که داده بو سه بر ا و سید انام - آویختند بر د ر دروازه ها ی شام
این سرکه دیده این همه جورمعاندین - او رارواست چوب زدن درکدام دین؟
بنما ز کر د گا ر تو آ ز ر م ا ی یز ید - از ر و ی جد ا و بنما شرم ا ی یزید
زینب چو دیدکشت امیدش ثمرنکرد - آهش به آن ستمگردل سخت اثرنکرد
آخر بطعنه گفت بز ن خوب میزنی - ظا لم ببو سه گا ه نبی چو ب میزنی
یزید ای بی حیا کردی خراب ارکان ایمانرا
یزید ای بی حیا کردی خراب ارکان ایمانرا - فکندی آتش از ظلمت تمام کون و امکان را
سر ببریده ایظالم بدوران چیست تقصیرش - کنی آزرده از چوب جفا این لعل عطشان را
مزن ظالم که این سر را به ده ضربت جدا کردند - ببین ای بی مروت فرق او زخم فراوان را
مزن ظالم که این سر دیده کنج مطبخ خولی - چهل منزل سر نی کرده طی راه بیابان را
مزن ظالم که این سر را بدار آویختند اعدا - زدند سنگ و کلوخ و خشت خام این ماه تابان را
مزن ظالم که بر شاخ شجر آویختند این سر - زدند سنگ فراوان کودکان این شاه خوبان را
مزن ظالم که این سر دیر راهب رفته مهمانی - ندارد هیچکس خاطر کشند اینگونه مهمان را
مزن ظالم سکینه ایستاده بین، بود گریان - حیا کن از خدا بردار ازین لب چوب خزران را
مزن ظالم بود ا ین سر سر فرزند پیغمبر - اذیت بیش ا ز ا ین منما ز کین ختم رسولان را
بود نامش حسین با بش علی خیرالنساء مامش - تو ای بیداد گر کشتی امام انس والجان را
چنین سر را بصد جور و جفا کردی بخون غلطان - به مردم خارجی گوئی ولی حی سبحان را
اسیر و د ر بد ر کر د ی عیا ل داغدارش را - بزنجیر جفا بستی ز کین با ز و ی ا یشا ن را
زنانی را که جبرئیل امین محرم نمی باشد - میان خاص و عام آورده ای این غم نصیبان را
به کرسیها تو ا ی ملعون نشا نید ی فرنگی را - بپا و ا د ا شتی ز ین ا لعبا د ز ا ر نا لا ن را
منم زینب که داغ شش برادردوپسردیدم - ندیده هیچکس چون من جفاوظلم وعدوان را
این رأس نورانی که چون مهر درخشان است
این رأس نورانی که چون مهر درخشان است - مظلوم ومهمان است
از لعل لبهایش مکرر صوت قرآن است - مظلوم ومهمان است
آخر چه کرده ای یزید این رأس نورانی - محبوب یزدانی
گاهی بنوک نیزه،گاهی بر درختان است - مظلوم و مهمان است
گه در تنور خولی و گه دیر نصرانی - از بهر مهمانی
گاهی ز بیداد تو زیر چوب خزران است - مظلوم و مهمان است
آخر مزن چوب جفا بر این لب و دندان - پیش رخ طفلان
زینب بیارب یارب و زهرا پریشان است - مظلوم و مهمان است
رأسش گرفتار تو و چوب جفای تو است - از کینه های تو است
جسم شریفش بی کفن اندر بیابان است - مظلوم و مهمان است
چوب جفا بردار از این لب پیش چشمانش - چشم یتیمانش
طاقت نمانده بر عزیزان این چه احسان است - مظلوم ومهمان است
کشتی بدشت کربلا از کین جوانانش - انصار و اعوانش
پیر از فراق اکبر این سلطان خوبان است - مظلوم و مهمان است
بستی به زنجیر جفا بیمار تبدارش - دلخون ببازارش
بروی که این سر از غمش از دیده گریان است - مظلوم و مهمان است
در پرده جادادی حریمت رسم اعداست این - این در کدام آئین
بی پرده اندر بزمت این انوار تابان است - مظلوم و مهمان است
مزن ظالم - چون خزران بر - لعل لبهای - سید بطحا
مزن ظالم - چون خزران بر - لعل لبهای - سید بطحا
نما شرمی - از رخ حیدر - روی پیغمبر - مادرش زهرا
نه آخر این - رأس نورانی - پر ز خاکستر - بر تو مهمان است
نه آخر این - شاه لب تشنه - از لبش جاری - صوت قرآنست
نه آخر او - بهر طفلانش - دل پر از خون و - دیده گریانست
مزن دیگر - چون خزرانش - شرم و بنما از - خسرو بطحا
یزید آخر - چوب بردار از - لعل لبها و - درد دندانش
یزید آخر - رحم و بنما بر - چشم و گریان - این یتیمانش
یزید آخر - بین بر احوال - زینب زار و - چشم گریانش
مزن آتش - بیش از این دیگر - قلب طفلان - موی پریشانرا
عجب بردی - بر سر بازار - آل طه را - با دو صد خواری
عجب بستی - بر غل و زنجیر - عابد بیمار - چشم خونباری
عجب کردی - از حسین و از - اهلبیت او - میهما نداری
خدا داند - حال زینب در - کوچه و بازار - رنج و محنتها
سری کو بود - روز و شب روی - دامن زهرا - سر یزدانی
ز ظلم تو - گاه و بر نوک - نیزه و گاهی - دیر نصرانی
گهی اندر - خانه خولی - روی خاکستر - شد به مهمانی
گهی باشد - زیب دروازه - گه کنند او را - سنگ و بارانها
حریم خود - د ر پس پرده - لیک و بی معجر - آل پیغمبر
مجوس وگبر - روی کرسیها - لیک وپای تخت - عابدومضطر
ره د و ر و - ر نج بسیا ر و - چشم خو نبا رو - قلب پر آ ذ ر
بس است آخر - ظلم بی پایان - ای ستمگستر - آل طه را. خاشع
یزید ای جفا جوی شوم لعین
یزید ای جفا جوی شوم لعین - بیا خوف بنما تو از واپسین
بکن شرمی از سید المرسلین - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
که این سرستمها زظلمت کشید - به ده ضربتش شمرازتن برید
بزد بر سنانش سنان عنید - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
ببین اشک ریزدزچشم ترش - ز داغ علی اکبر و اصغرش
نه آخر منم ای لعین خواهرش - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
بود این سر نور چشم رسول - که پرورده او را بدامن بتول
ز قتلش نمودی نزد ما را ملول - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
ببین از غمش زار طفلان او - نظاره کنند این یتیمان او
مرنجان تو طفلان ویلان او - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
کجا آله طه و بزم شراب - کجا زینب و بزم چنگ و رباب
زدی بر دلم زین الم التهاب - ترحم نما بر من دلغمین
مزن چوب کین بر لب شاه دین
ببستی بزنجیر ظلم و عناد - تن زار بیمار زین العباد
کندشوقی ازظلم وجورتوداد - ترحم نما برمن دلغمین
مزن چوب کین بر لب شه دین
ایچرخ کجمدار الهی شوی خراب
ایچرخ کجمدار الهی شوی خراب - کردی د ل محمد و آ لش ز غم کباب
زینب کجا وشام کجا کعب نی کجا - دادی هزارگونه به آن خون جگرعذاب
آه از دمی که حکم یز ید پلید شد - بستی د و ا ز د ه تن ا یشا ن بیک طناب
شرمت زروی حضرت خیرالنسا نشد - بردی کشان کشان زجفامجلس شراب
ناگه فتا د چشم یز ید ا ند ر آ ن میان - بر د ختر حز ینه شا ه ملک رقاب
گفتا به آن حزینه ز روی شفقت او - گو کیستی ستاده چنین اندر اضطراب
شمع کدام انجمنی سروکیستی - باری سر شک بهرچه ازدیده چون سحاب
گر زاریت ز قید غل و ریسمان بود - گویم کنند با ز ز گردن تو ر ا طناب
هستی اگر گرسنه بگویم دهند نان - گر تشنه ای بگو بدهندت ز مهر آب
آن قمری حدیقه سلطان کربلا - بی خوف و بیم داد بر آن بی حیا جواب
گفتا منم که از ستمت بی پدر شدم - گشتم اسیر ظلم تو ای شوم ناصواب
نامم سکینه دختر آن رأس انورم - جا داده ای بطشت طلا همچه ماهتاب
کشتی برادران و عموها یم ا ز جفا - جنب فر ا ت تشنه بصد کینه و عتاب
بستی بریسمان ستم عمه های من - آورده ای به مجلس خودجمله بی نقاب
مجروح کر د ه ا ی تن تبد ا ر عابدین - از قید و جو ر جا معه و سو ز آفتاب
ظالم بگو چگونه نگویم من حزین - کردم دو دست خویش ز بی هجری حجاب
چوب جفا ز نی بلب تشنه حسین - آرم چگو نه تا ب من ا ین ظلم بی حساب
این شرح غم چه سید بیچاره زد رقم - از آب دیده نشست همه صفحه کتاب
ببزم عام یزید پلید بد بنیاد
ببزم عا م یز ید پلید بد بنیاد - چو چشم ا و بسکینه ز ر و ی تخت فتاد
یزید گفت که باشی تو ای یتیمه زار - سکینه گفت منم دختر رسول کبار
یزید گفت چرا دیدگان تر داری - سکینه گفت تو خود از دلم خبر داری
یزید گفت چراخاطرتو غمگین است - سکینه گفت که حال دل یتیم اینست
یزید گفت مکن اینقدرتوشیون وشین - سکینه گفت امان ازفراق روی حسین
یزید گفت چر ا میز نی به سینه و سر - سکینه گفت ز د ا غ غم علی ا کبر
یزید گفت سکینه کم آه و افغان کن - سکینه گفت ستم کم بما اسیران کن
یزید گفت سزد آ نچه ر ا حکیم کند - سکینه گفت خد ا د ختر ت یتیم کند
یزید خواست زند بردل سکینه شرر - سکینه خواست کندخویش رانهان زنظر
که نا گها ن سر شه خو ا ند آ یه قر آ ن - فتا د غلغله ا ند ر تما م مجلسیان
سکینه دید که آمد صدای باب بگوش - بروی دامن زینب فتادورفت از هوش
چه دیددخترشه تا که شد زهوش آندم - مگررسیدبگوشش صدای چوب ستم
ز دیده اشک بریز ای حسامی از این غم - فغان ز مجلس شوم یزید و آن ماتم
یزیدا ما دگر یاور نداریم
یز ید ا ما د گر یا و ر ند ا ر یم - یتیمم و کسی بر سر نداریم
مرنجان بیش ازاین ظالم توما را - که دیگرروح درپیکرنداریم
مزن چوب جفا بر ا ین سر آ خر - که تاب دیدنش دیگر نداریم
در این مجلس بیاوردی توما را - ببین ما چادرو معجر نداریم
ببین ا ز جو ر ظلمت ما غریبان - بجز افغان و چشم تر نداریم
بیا رحمی بما کن بهر داور - که ما غمخو ار و هم یاور نداریم
بیا ا ز ما د می زنجیر برد ا ر - که دیگر قوّ ت ا ند ر بر نداریم
بکن برما هرآن ظلمی که خواهی - که ما جز خالق اکبر نداریم
بریز اشک عزاشوقی زچشمان - که بهترزاشک وچشم تر نداریم
این سر که بطشت ز عیانست
این سر که بطشت ز عیانست - رخشنده چو ماه آسمانست
باشد سر با ب من کز ا ینسا ن - آزرده چوب خیزران است
این سر که ز تیغ ا بر و ا نش - خم قد فلک هلا ل سانست
با شد سر عم نا مد ا ر م - کش مهر چر ا غ آ سما ن است
این سر که خطش بگرد عارض - چون هاله بماه آسمانست
آر ا م د ل فکا ر لیلا - نا مش علی ا کبر جو ا نست
این سر که گلوی نازک او - سوراخ ز تیر جان شانست
باشد سر اصغر آنکه بهرش - هر لحظه رباب در فغانست
این سر که بچهره اشک حسرت - از گوشه چشم او روانست
باشد سر قاسم آنکه جودی - بهرش شب و روز نوحه خوانست
ای ظالم جفا جو من دختر حسینم
ای ظالم جفا جو من دختر حسینم - من کودک یتیم غم پرور حسینم
آخر یز ید تا کی آ ئین بی و فا ئی - ا ی مر تد ستمگر تا چند بی حیائی
بیگا نه ا ی ز حق و با کفر آشنائی - شرم از خدای بنما آن داور حسینم
این سر سر حسین است نور دل پیمبر - تاب و توان زهرا فرزند پاک حیدر
تاج شفا عت ایزد بنهاده بر همین سر - رحمی بعابدین کن آن گوهر حسینم
بردارچوب کین را ازاین لبان پرخون - زین ماجرابجنت خیرالنسا است محزون
بنگرکه عارض او ازخون بودشفق گون - ازدیده اشک ریزان بین خواهر حسینم
از قتل با ب ز ا ر م تو شا د کا می الأن - اما ز غم پیمبر د ر سو ز و آ ه و افغان
پرسیدت اربه محشرای شوم گبرنادان - خواهی جواب چون داددرمحضرحسینم
در کر بلا ی پر غم کشتی ا یا ستمکار - لب تشنه با ب ز ا ر م با جمله یا ر و انصار
ما ر ا ا سیر کر د ی بر د و ر شهر و بازار - بر نیزه از ره کین کردی سر حسینم
نه معجر و نه سا تر تا ر و ی خو د بپوشم - از ظلم و کینه تو در ناله و خروشم
با غم بگفت نا د ب من د ر عز ا بکوشم - تا روز حشر گو یم من ذاکر حسینم
جای یزید ای عمه جان بنگر سریر ناز را
جای یزید ا ی عمه جان بنگر سریر ناز را - با صوت مطرب در برش دمساز بین آواز را
عمه یزید بی حیا از بعد کشتن از جفا - چوب از چه بر لب می زند شاه مسیح اعجاز را
بازوی ما بر ریسمان بستند از چه کوفیان - هرگز نمی بندد کسی پر مرغ بی پرواز را
زین ظالمان زشتخو بس گر یه دارد د ر گلو - فریاد کز جور عدو نتوان کشید آواز را
در پای تخت ا ین لعین برپاستاده عابدین - عمه با ین خواری ببین ا ین شاه با اعزاز را
زنجیر قو م بد سیر د ر گر د ن عا بد نگر- پر بسته نزد صعوه بین این خسرو شهباز را
جودی زشاه انس وجان دیدی دراین معجزعیان - آگه مکن زین داستان نامحرمان رازرا
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
شعر-زينب چو در خرابه، در شهر شام ويران
زينب چو در خرابه، در شهر شام ويران
زينب چو در خرابه، در شهرِ شامِ ويران - از مردمانِ شامي، ديده ستم فراوان
نی ناني و نه آبي، نی فرش و متّكايي - اندر كنارِ كاخِ، بيدادِ آلِ سفيان
ني درب و ني بنايي, ني سقف بود و ديوار - ني ميزبان و خادم, بر آن يگانه مهمان
اينسان كنند خدمت، آن مردمانِ شامي - بر اهلبيتِ عصمت، در آن ديارِ ويران
آن مردمانِ شامي، آرند بر تصدّق - نان و لباس و هديه، از بهرِ آن اسيران
چونکه نمیشناسند، این میهمان که باشد؟ - کردند با ترحُّم، رحمی به آن عزیزان
بهرِ کمک به آنان، از بینِ مردمِ شام - امّ حبیبه آمد، در بینِ آن اسیران
هنده زنی دگر بود، کامد برایِ یاری - از کاخ در خرابه، آن جایگاهِ ویران
هنده به نوجوانی، خدمتگذارِ زینب - بوده است درمدینه، اینک شده است حیران
باشد چرا عزیزش، اینک در این خرابه- از ظلم بِن زیاد و یزید و آلِ سفیان
در بینِ آن اسیران، یک کودکی سه ساله - دائم به یادِ بابا، افسرده بود و پژمان
در آن خرابه جان داد، آن كودكِ سه ساله - اين بود ميزباني، زان مردمانِ نادان
خوابید در خرابه، آن کودکِ سه ساله - تا ریشه کن نماید، ظالم زِ بیخ و بنیان
اي باقري خرابه، شد همچو باغِ جنّت - ليكن شده کنارش، كاخ يزيد ويران
سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور صفر سال 1399
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
اهلبیت امام حسین علیه السلام و خرابه شام
زینب چه در خرابۀ ویران نزول کرد - میگفت با نسیم سحرگه بیان حال
کی باد اگر بسوی شهیدان گذر کنی - بر گوی با حسین شهیدم که کیف حال
بر گو خرابه منزل اهل و عیال شد - یا مونسی تعال الی الاهل و العیال
خرما و نان بر سم تصدق بما دهند - بر ما کجا بود صدقات خسان حلال
خرابه شام مکانی در دمشق که یزید بن معاویه اسیران کربلا را در آن جای داد. در منابع روایی این مکان بدون سقف و دیوارهای آن سست توصیف شده است. بنابر برخی نقلها شهادت حضرت رقیه از وقایعی است که در این مکان رخ داده است. یزید بن معاویه، اسیران کربلا را در دمشق در خرابهای بی سقف جای داد.[۱] . در ادبیات عاشورایی از آن به خرابه شام یاد میشود. بنا به نقل شیخ مفید محل اقامت اسیران، خانهای متصل به کاخ یزید بوده است.[۲] . در برخی روایات[۳] توصیفاتی برای خرابه شام آمده است.[یادداشت ۱] از جمله اینکه خانهای که سقف نداشته و دیوارهایش سست بوده است.[۴] همچنین برپایه گفتگویی که سید نعمت الله جزایری از منهال بن عمرو با امام سجاد(ع) نقل کرده خانه سایبان نداشته و آفتاب به داخلش میتابیده[۵] و اسیران را از سرما و گرما حفظ نمیکرده است.[۶] برخی از اسیران میگفتند یزید ما را در این خرابه فرستاده تا بر سر ما خراب شود[۷] و ما کشته شویم.[۸] . از برخی روایات برمیآید که اسیران کربلا در خرابه وضعیت مناسبی نداشتهاند؛ آفتاب آنها را اذیت میکرده[۹] و بر اثر آن، صورتهایشان پوست انداخته بود.[۱۰] آنان در خرابه برای امام حسین(ع) نوحهسرایی و گریه میکردند.[۱۱] همچنین در برخی از روایات آمده است یزید بر خرابه نگهبانانی گمارده بود که زبان عربی نمیدانستند.[۱۲] . خرابهای بود که یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل بیت (علیهمالسّلام)، آنان را در آن، جای داده است.[۱۷۲] . شیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) میگوید: این بازداشتگاه، زندانی بود که اسیران، در آن از نظر سرما و گرما آزار میدیدند. به طوری که صورتهایشان پوستانداخته بود.[۱۷۳] . سید نعمت الله جزائری در کتاب انوار نعمانیه مینویسد: «منهال امام سجاد (علیهالسّلام) را دید در حالتی که تکیه بر عصا کرده بود و ساقهای پای او مانند دو نی بود و خون از آنها جاری بود و رنگ شریفش زرد بود، و چون حال او را پرسیدم فرمود: چگونه است حال کسی که اسیر یزید بن معاویه است، و زنهای ما تا به حال شکمهایشان از طعام سیر نگشته، ... و شب و روز به نوحه و گریه میگذرانند، ... منهال گفت: عرضه داشتم اکنون کجا میروید؟ فرمود: آن جایی که ما را منزل دادهاند، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوای خوبی در آنجا نمیبینیم، ...»[۱۷۴] . [۱۷۵] . در برخی منابع آمده است که یزید در منزل خود مجلس عزا به پا کرد اسیران را به آنجا آوردند و در قصر جای دادند.[۲۱] . حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) با تشکیل مجلس عزا در خرابه شام، آنچنان تحولی در مرکز حکومت یزید بپا کرد که زنان شامی و دیگران دستهدسته و گروهگروه برای عرض تسلیت به زینب کبری و بازماندگان دیگر امام (علیهالسّلام) به نزد آن حضرت میآمدند و دختر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز جزئیات شهادت امام (علیهالسّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آنها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح میکرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هنده ، همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیهالسّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میبوسیدند و گریه و زاری میکردند. این برنامه بنابر نقلی ۷ و به نقلی ۳ روز ادامه داشت.[۱۸۵] [۱۸۶] [۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] . پس از رسوائی یزید در میان مردم یزید دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به خانه اش ببرند. پس از ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) به کاخ، آنان مورد استقبال گرم زنان خاندان بنی امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست[۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.[۱۵۲] [۱۵۳] [۱۵۴] [۱۵۵] . کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیهالسّلام) گریه میکرد و مردم نیز هم صدا با او میگریستند.[۱۵۶] . بیم از فتنه و شورش، یزید را وادار کرده بود تا رفتار خود با اسیران را تغییر دهد. به دستور یزید، اسرا را به حمام بردند و برای شان سایه بان قرار دادند. سپس یزید به خوراک و پوشاکشان رسیدگی کرد و برای آنان هدایایی را در نظر گرفت.[۱۵۷] [۱۵۸] [۱۵۹] . حتی نقل شده یزید تا زمانی که اسرا در شام به سر میبردند بدون حضور امام سجاد (علیهالسّلام) بر سر سفره ی غذا نمینشست.[۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] . یزید گاه اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به کاخ خود فرا میخواند و به آنان ملاطفت مینمود. روایت شده در یکی از این مجالس که امام سجاد (علیهالسّلام) به همراه کودکان اهل بیت (علیهمالسّلام) در کاخ یزید حضور یافته بودند یزید در حالی که به پسرش خالد اشاره میکرد خطاب به یکی از این کودکان به نام عمرو بن حسن (علیهالسّلام) (برخی از منابع او را عمر بن حسین معرفی کردهاند.[۱۶۴] )[۱۶۵] [۱۶۶] [۱۶۷] . گفت: «با این جوان کشتی میگیری؟»(در برخی از منابع آمده «با این جوان جنگ میکنی؟»[۱۶۸] )[۱۶۹] [۱۷۰] . عمرو بن حسن (علیهالسّلام) گفت: «نه، اما شمشیری (کاردی) به من بده و شمشیری (کاردی) نیز به او بده تا با هم بجنگیم.» یزید نپذیرفت و گفت: شنشنة اعرفها من اخزم هل تلد الحیه الا حیه «این روش را از اخزم میشناسم آیا از مار، جز مار متولد میشود.» (ضرب المثلی است عربی و به معنای آن است که هر کس خوی پدر میگیرد.)[۱۷۱] [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴] . یزید که در پی یافتن راهی برای گریز از حادثهای بود که ارکان حکومتش را به لرزه در آورده بود درباره اسرا از اهل شام نظر خواست و گفت: «درباره ی اینان چه نظری دارید؟» یکی از شامیان گفت: «آنان را بکش» یزید ساکت شد و چیزی نگفت. نعمان بن بشیر گفت: «ببین اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را در این حالت میدید چه میکرد تو نیز همان را انجام بده.»[۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] . سرانجام یزید تصمیم گرفت اسرا را به مدینه بازگرداند. پس نعمان بن بشیر را به حضور طلبید و از او خواست تا آماده حرکت شود و زنان اهل بیت (علیهمالسّلام) را به مدینه ببرد. یکی از وقایع خرابه داستان اُمّ حبیبه و حضرت زینب(ع) است که در مدینه به مرضى دچار شده بود كه اطبا از معالجه آن عاجز آمده بودند و بادعای امام حسین شفایافته بود .
درباره مدت اقامت اسیران کربلا در خرابه شام، اختلاف است. در برخی منابع آمده است آنان را در آنجا نگه داشتند تا اینکه صورتهایشان پوست انداخته بود.[۱۳] برخی از نویسندگان، توقف کاروان اسرا در خرابۀ شام، را حدود یک هفته تخمین زدهاند.[۱۴] برخی از تاریخپژوهان برپایه روایتی از امام سجاد(ع)، مدت اقامت در خرابه را دو روز ذکر کردهاند.[۱۵] . هنگامی که اسیران کربلا در خرابه شام به سر میبردند اتفاقاتی رخ داد از جمله: بر طبق برخی از منابع، دختر خردسالی از امام حسین(ع) در خرابه شام از دنیا رفته است. به گزارش منابع، این دختر بهانه پدرش را گرفت. یزید دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند او سر پدر را در دامن گرفت و آن قدر گریه کرد تا از دنیا رفت.[۱۶] برخی از منابع بعدی نام این دختر را رقیه گفتهاند.[۱۷] مشهور است حرم منسوب به حضرت رقیه در همین مکان ساخته شده است. برخی منابع، خوابی از حضرت سکینه در روز چهارمی که در دمشق بوده نقل کردهاند.[۱۸] به گفته ابن نما حلی، سکینه خواب دیده بود که پیامبر اسلام، حضرت آدم، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی برای زیارت امام حسین به کربلا میروند در حالیکه پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین میافتاد و گاهی از زمین بلند میشد. همچنین حضرت فاطمه، حوا، آسیه، مریم و خدیجه نیز آمده بودند در حالیکه حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین میافتاد و گاهی برمیخیزید. او خود را به حضرت زهرا رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که نالهات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که آن را از خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات کنم.[۱۹]
الشام الشام - امان ازشام - زينب چو در خرابه، در شهر شام ويران - خرابه شام - ويکی شيعه - خرابه شام - ویکی فقه - اسیران کربلا - ويکی شيعه - ماجرای سه روزه شام - تبیان - در خرابه ی شام چه گذشت؟ - مدت اسرات در شام - پرسمان - در مقاتل آمده است؛ اسرای کربلا را در شام در خرابهای جای دادند که ... - در گزند سوگ نگاهی به دردها و رنج های اسیران کربلا در شام(به ... - در شام بر اهل بیت چه گذشت؟ / بی حرمتی های یزیدیان و مقاومت ... - خرابه شام و چگونگی شهادت حضرت رقیه - اسرای اهل بیت در شام - ویکی فقه - داستان اُمّ حبیبه حضرت زینب(ع) - داستان ام حبیبه و اسرای شام - "هند" زنی که همسرش را به دلیل ظلم به خاندان امام حسین(ع) ترک کرد - "هنده" کنیزه حضرت زینب (س) و همسر یزید ملعون - روستای ... - هنده در خرابه ی شام - هنده همسر یزید و خرابه شام - مرحوم کافی و روضه هنده - عوامل پشیمانی یزید از کشتن امام حسین(ع) - علت اظهار پشیمانی یزید از کشتن امام حسین(ع) - اظهار پشيماني يزيد و لعنت ابن زياد
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 4 صفر 1445 )
• تصرف شهر بغداد پايتخت خلفاي عباسي توسط "هلاكوخان مغول" (656 ق)
پس از حملهي سپاهيان مغول و تسخير شهر بغداد، پايتخت خلافت عباسيان، در چهارم صفر سال 656 ق، خليفه ي عباسي، المستعصم باللَّه، با سه پسر خود و سه هزار تن از سادات، بزرگان، قضات و اعيان بغداد از شهر خارج شد و به خدمت هلاكو رسيد و تسليم وي گرديد. هلاكو امر كرد كه مردم بغداد را به بهانهي ...
• رحلت استاد بزرگ اخلاق ميرزا "محمد علي شاه آبادي" (1369 ق)
آقا ميرزا محمد علي شاهآبادي فرزند شيخ محمدجواد اصفهاني در سال 1292 قمري در اصفهان متولد گرديد و مقدمات علوم را از محضر پدر بزرگورارش كه خود از فقها و شاگردان صاحب جواهر بود، فرا گرفت. سپس از محضر برادرش آقا شيخ احمد بيدآبادي و ميرزا محمدهاشم خوانساري بهرهمند شد. سپس در تهران، فقه ...
• تصرف بغداد پایتخت خلفای عباسی توسط "هلاکوخان مغول" (656 ق)
پس از حمله ی سپاهیان مغول و تسخیر شهر بغداد، پایتخت خلافت عباسیان، در چهارم صفر سال 656 ق، خلیفه ی عباسی، المستعصم باللَّه، با سه پسر خود و سه هزار تن از سادات، بزرگان، قضات و اعیان بغداد از شهر خارج شد. هلاکو امر کرد که مردم بغداد را به بهانه ی سرشماری به خارج از شهر کوچ دهند. ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 30 مرداد 1402 )
اجباری شدن نام خانوادگي برای افراد در ايران (1313 ش)
در ایران انتخاب نام خانوادگی از سالهای انقلاب مشروطه در میان قشر روشنفكر جامعه رواج یافته بود، اما با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در سال 1304، واحد زیرمجموعه بلدیه به «اداره» ارتقا یافت و عنوان «احصائیه» برای آن انتخاب شد. پس از آن و در زمان سلطنت رضاشاه، در سال 1313 با تصویب قانون ...
آتشسوزي "مسجدالاقصي" قبله اوّل مسلمانان توسط رژيم صهيونيستی اسراييل (1348 ش)
در سيام مرداد 1348ش، مسجدالاقصي، اولين قبله مسلمين و يكي از مقدسترين معابد مورد احترام اديان آسماني، توسط اشغالگران صهيونيست به آتش كشيده شد. ستونهاي آتش و دود تا ارتفاع صدها متري به آسمان برخاست. در قسمت جنوب شرقي در حدود دويست متر مربع از سقف مسجد كاملاً منهدم گرديد و گنبد مسجد ...
روز بزرگداشت دانشمند شهير "علامه محمدباقر مجلسي" صاحب كتاب عظيم "بحارالانوار"
علامه محمدباقر مجلسي در سال 1037 ق در اصفهان به دنيا آمد. پدرش مولا محمدتقي مجلسي از شاگردان بزرگ شيخ بهايي بود و در علوم اسلامي از سرآمدان روزگار خود به شمار ميرفت. علامه محمدباقر مجلسي درس و بحث را از چهار سالگي نزد پدر آغاز كرد و نبوغ سرشار او به حدي بود كه در چهارده سالگي از ...
آغاز هفته جهاني مسجد (تصويب در سال 1382 ش)
به پيشنهاد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و با تصويب وزراي امور خارجه كشورهاي اسلامي در اجلاس تهران، هفته جهاني مسجد از سيام مرداد ماه برابر با 21 اوت همزمان با سالگرد آتش زدن مسجدالاقصي توسط رژيم صهيونيستي اسرائيل، برگزار ميشود. در اين اجلاس از كشورهاي عضو خواسته شد با هدف ارج ...
سرهنگ قزافی رهبر لیبی در کنفرانس غیرمتعهدها در کلمبو شدیداً به شاه ایران حمله کرد (1355ش)
و گفت جمهوری عربی لیبی تجاوز نیروهای ایران به جمهوری دموکراتیک خلق یمن را که عضو گروه ما غیرمتعهدها است محکوم می کند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 21 آگوست 2023 )
• تولد "وايْتْسْ برينْگْ" دريانورد و كاشف دانماركي (1681م)
وايْتْسْ برينْگْ دريانورد معروف دانماركي در 21 آگوست 1681م در شهر هوسن دانمارك به دنيا آمد. وي در سال 1704م وارد نيروي دريايى روسيه شد و در جنگ عليه سوئديها شهرتي به دست آورد. برينگ در پايان خدمتش در نيروي دريايى، به مسافرتهاي اكتشافي براي روسيه دست زد و در جستجوي حدود شرقي سواحل ...
• تولد "كاردينال ريشليوْ" سياستمدار برجسته و صدر اعظم فرانسه (1585م)
آرمان ژان دوپلس معروف به كاردينال ريشليوْ، سياستمدار برجسته و صدراعظم معروف فرانسه، در 21 آگوست 1585م در پاريس به دنيا آمد. وي در جواني به تحصيل فنون سربازي پرداخت، ولي در 21 سالگي به جرگه روحانيان كاتوليك پيوست و به مقام اسقفي دست يافت. ريشليو در سال 1614م به عضويت مجلس عوام فرانسه ...
• تولد "آگوستين كوشي" رياضيدان معروف فرانسوي (1789م)
آگوستين لويى بارون كوشي، رياضيدان فرانسوي در 21 اوت 1789م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد. او زماني به دنيا آمد كه فرانسه درگير انقلاب بود به همين دليل خانواده كوشي به روستايى در توابع پاريس رفتند و آگوستين تحت تعليم پدر، تحصيلات خود را فرا گرفت. وي از كودكي داراي استعدادي خارقالعاده ...
• مرگ "ژوليوس اُوپرْتْ" محقق و خاورشناس معروف آلماني (1905م)
ژولْيوس اُوپِرْتْ، خاورشناس معروف آلماني و بنيانگذار علم آسورشناسي، در نهم ژوئيه 1825م در هامبورگ آلمان به دنيا آمد. او تحصيلات مقدماتي و تكميلي خود را در آلمان، سوئيس و فرانسه گذراند و در رشته زبانشناسي و باستانشناسي به تحقيق و مطالعه پرداخت. اوپرت همچنين زبانهاي فارسي، عربي، ...
• قتل "لئون تروتِسكي" يار و همرزم لنين و سياستمدار مشهور شوروی سابق (1940م)
لئون تروتِسْكي عامل اصلي پيروزي انقلاب بلشويكي روسيه، در نهم آوريل 1879م در اوكراين در جنوب غربي روسيه به دنيا آمد. وي در سال 1902م در لندن با لنين آشنا شد و پس از گرايش به ماركْسيسم، در ساير مراحل اقدامات لنين، يار و همرزم او بود. تروتسكي پس از پيروزي انقلاب كمونيستي به مدارج بالايى ...
• تشكيل كنفرانس "دِمْبارْتِنْ اوكْسْ"، زمينه ساز تشكيل سازمان ملل متحد (1944م)
با آشكار شدن نشانههاي پيروزي متفقين و شكست متحدين در جريان جنگ جهاني دوم، كنفرانسهاي متعددي با حضور سران كشورهاي پيروز براي بررسي اوضاع نظامي و آينده سياسي جهان برگزار گرديد كه يكي از اين نشستها، كنفرانس دمْبارتن اوكْسْ بود كه در 21 اوت 1944م با حضور سران امريكا، شوروي، چين و انگلستان ...
• تظاهرات سياهپوستان "آلاباما" براي اجراي قانون حق رأی (1965م)
جنبش حقوق مدنی بخشی از حرکت کلی تر اجتماعی تحت عنوان جدایی نژادی در ایالات متحده آمریکا است که از سال ۱۹۵۵ با هدف کسب برابری میان سیاهپوستان و سفید پوستان در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و در سال ۱۹۶۸ با تصویب قانون مدنی به سرانجام رسید. در این دوره، مبارزات بدون خشونت و نافرمانیهای ...
• ترور "بنينيو اكينو" سياستمدار معروف و رهبر مخالفان دولت فيليپين (1983م)
بتينو اكينو سياستمدار نامي فيليپين و رهبر مبارزان سياسي ضد ديكتاتوري اين كشور، در سال 1934م در فيليپين به دنيا آمد. پدر بتينو، سياستمدار و سناتور مجلس بود و پدربزرگش نيز از انقلابيوني بود كه با نيروهاي استعماري اسپانيا و بعدها با قواي اشغالگر امريكايى در اواخرقرن نوزدهم جنگيد. ...
• روز استقلال كشور "لتوني" از اتحاد جماهير شوروی سابق (1991م)
لاتويا كه به نام فرانسوي آن، در ايران، لتوني خوانده ميشد، يكي از سه جمهوري ساحلي درياي بالتيك است كه بين دو كشور ليتواني و استوني و در مشرق اروپا قرار گرفته است. مساحت اين كشور 64/610 كيلومتر مربع و جمعيت آن نزديك به 2/5 ميليون نفر ميباشد. پايتخت لتوني ريگا و از شهرهاي مهم آن دائوگاوپيلس، ...
• درگذشت چارلز گوردن فولرتون،خلبان سابق شاتلهای فضایی (2013م)
«چارلز گوردن فولرتون» چهل و هفتمین فضانورد ناسا و صد و ششمین فضانورد جهان که سابقه خلبانی و فرماندهی شاتل در دو پرواز فضایی را در کارنامه خود داشت، درگذشت. سیروس برزو، روزنامه نگار علمی و کارشناس تاریخ کیهان نوردی در گفتوگو با خبرنگار فناوری ایسنا توضیحاتی در خصوص سوابق این ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت شهدای اردبیل:
راه مقابله با جنگ دشمنان انقلاب مجاهدت و مقاومت است
متن بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل که ۲۲مرداد برگزار شده بود، صبح دیروز در محل برگزاری همایش در اردبیل منتشر شد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، حفظ و تثبیت راه شهدا و انتقال سیره عملی آنان به نسل جوان را وظیفهای مهم خواندندو گفتند: ما با شهدا معاصر بودیم و جهاد و ایثار و شهادت و گره گشاییها و ایستادگی آنان در مقابل قدرتها را دیدیم، اما نسل جوان، این موضوع را با وضوح وبِداهتی که ما متوجه شدیم، نمیبیند؛ بنابراین هریک از علما، روشنفکران، دانشگاهیان و صاحبان مناصب دولتی، باید به تناسب جایگاه خود نقشآفرینی کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نقشی که مجاهدت شهدا در گشودن گرهها و برطرف کردن موانع بهویژه در هشت سال دفاع مقدس داشت، تاکید کردند: راه مقابله با جنگ شناختی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی جبهه دشمنان انقلاب اسلامی، استمرار راه شهدا و عمل به درس آنان یعنی مجاهدت، ایستادگی و مقاومت است.
ایشان با استناد به آیات قرآن، به مقام رفیع شهدا و جایگاه آنان در حریم ربوبیت و بهرهمندی از رزق خاص الهی اشاره کردند و گفتند: خداوند به خون شهدا برکت میدهد و والاترین و بارزترین نمونه آن خون حضرت اباعبداللهعلیهالسلام است که موجب شده حادثه کربلا در تاریخ زنده بماند و روز به روز بر اشتعال و حرارت عشق به آن حضرت در میان مسلمانان و حتی غیرمسلمانان افزوده شود.
رهبر انقلاب اسلامی برگزاری پرشور مراسم دهه اول محرم امسال بهرغم تلاش دشمنان برای کم رونق کردن آن و همچنین راهپیمایی پرشکوه اربعین را نمونههایی از ارزش گذاری خداوند متعال بر خون شهیدان کربلا برشمردند و بر لزوم حفظ و تثبیت راه و خون شهدا تاکید کردند.
حضرت آیتالله خامنهای استفاده از شیوههای تاثیرگذار برای حفظ نام وراه شهیدان را ضروری دانستند و خاطرنشان کردند:بهترین و لازم ترین شیوه استفاده از شیوه های هنری است.
ایشان مردم اردبیل را جزو صفوف مقدمِ حاضران در میدانهای مجاهدت خواندند و افزودند: اعزام حدود ۳۵هزار رزمنده به جبههها در دوران دفاع مقدس و تقدیم ۳۴۰۰شهید، گواه ایثارگری و مجاهدت مردم اردبیل است و باید این ویژگیها به نسل جوان این منطقه معرفی شوند.
رهبر انقلاب اسلامی سابقه علمی اردبیل و ظهور علمای بزرگی همچون محقق اردبیلی از این منطقه را نیز مورد اشاره قرار دادند و تاکید کردند: شناسنامه واقعی هر منطقه فراتر از حدود جغرافیایی و اقلیم است و برهمین اساس ،سابقه علمی و جهاد و شهادت مردم اردبیل و همچنین حضور در میدانهایی که زمینهساز تجدید حیات ملی شده است، شناسنامه واقعی اردبیل به شمار می رود.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: اردبیل از دو جنبه ملی و اسلامی، حق بزرگی بر ملت ایران دارد، زیرا «یکپارچگی و وحدت» ایران و همچنین ترویج «مذهب اهل بیتعلیهمالسلام» در ایران، از اردبیل و در دوره صفویه آغاز شد .
آسیب های اجتماعی رو به افزایش است
ایران حیاط خلوت زورگویان عالم نمی شود
تغییرات اقلیمی و تخلیه خانه ها در مناطقی از ۴ کشور
علت بازداشت مولوی فتحی محمد نقشبندی
اجرای برنامه هفتم توسعه از سال آینده
رصد ناوبالگردبر آمریکا در تنگه هرمز
دهکبندیهای خانوارهای یارانه بگیر بازنگری می شود
۴۴ هزار میلیارد تومان طرح های مشارکت مردمی در بخش تعاون رونمایی می شود
غفلت از جانمایی ایران در نظام بینالملل جدید نابخشودنی است
سلطهگران حامیان اصلی تجارت مواد مخدرند
۷۷سال حبس ، مجازات متهمان پرونده گروه رستمی صفا
عراقچی:آمریکا دسترسی ایرانیان به تجهیزات پزشکی رابا مشکلات جدی روبروکرده است
وزیراطلاعات: جاسوسانی از فرانسه سوئدو انگلیس دراختیار داریم
طلاق های صوری واشتغال غیررسمی، چالش نظام مستمری بازماندگان است
دستگاهها باید برای جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی بسیج شوند
خرید ۹/۹ میلیون تن گندم از کشاورزان
آمریکا: اسرائیل و عربستان از توافق دور هستند
مسکو، دونتسک و روستوف آماج حملات پهپادی اوکراین قرار گرفتند
رقابت آمریکا و چین در استفاده نظامی از هوش مصنوعی
شکست مذاکرات برای بازگشت «بازوم» به قدرت
ارتش با پهپاد به شبه نظامیان حمله کرد
استقرار گسترده الحشدالشعبی عراق در مرز سوریه
وزیر خارجه سابق پاکستان نیز بازداشت شد
نیویورک تایمز: جنگ اوکراین ۲۰۰ هزار کشته داشت
مهمترین وظیفه مسئولان، حفظ حقوق مردم است
مشاور سابق پوتین، جاسوس از آب درآمد
صدراعظم پیشین اتریش محاکمه می شود
نصرالله به موشکهای دقیق خود اطمینان دارد
علیه ایران وارد هیچ عملیاتی نمیشویم
استقرار ۴۰ هزار نیروی عراقی در «دیاله»
برکناری معاون نیروی دریایی رژیم صهیونیستی
امید به زندگی در ایران ۱۵ تا ۲۰ سال افزایش یافته است
۵ پروژه بزرگ در قیامدشت افتتاح میشود
جزیره «فارور» به اینترنت پرسرعت مجهز شد
با جدیت به دنبال واردات گوشت قرمز هستیم
۱۰۰ کیلومتر از مسیر بجنورد ـ تهران کاهش مییابد
منطقه ویژه اقتصادی سامن اجرایی میشود
توزیع برجستهنگارهوشمند درمناطق محروم
کاشان، شهر جهانی نساجی سنتی شد
هیچ طرح صنعتی بدون مجوز محیط زیستی بهره برداری نمیشود
میانگین سن سکته به ۵۰ سال رسید
ریه تنفسی کرج در انتظار تدبیر دستگاه قضا
آغاز ساخت پتروشیمی ابن سینا در همدان
مدرسه خیرساز در دشتستان احداث میشود
تبدیل اراضی زراعی و باغی به مسکونی ممنوع است
آیین کشتی باچوخه خراسان شمالی ثبت شد
هتک قرآن ، سناریو صهیونیستی است
کودکان فلسطین؛ قربانیان جنایات اسرائیل
کرانه باختری «مرکز ثقل» تحولات فلسطین اشغالی
عواقب قطع کمک ها به نیامی چیست؟
آیا واشنگتن باید با منافع خود در آفریقا خداحافظی کند؟
پشت پرده توافق طالبان و آمریکا در دوحه چه بود؟
تلاش خلیلزاد برای فرار از مسئولیت شکستهای آمریکا
بهترین جایگزین محمود عباس کیست؟
خوش رقصی تشکیلات خودگردان برای تلآویو
بازگشت ترکیه به آغوش غرب خیال خام است
چند آمریکایی در جنگ با روسیه کشته شدهاند؟
آیا روسیه پشت پرده کودتای نیجر قرار دارد؟
واگنر در غیاب آمریکا کنترل «کریدور کودتا» را به دست گرفته است
افغانستان، میتواند نقطه اتصال چین و ایران باشد
چرایی مشکلات فزاینده افغانستان
اهداف آمریکا برای تمدید حضور در سوریه
اهمیت خروج نظامی ترکیه از سوریه چیست؟
روسیه ژئوپلیتیک اروپا را دگرگون کرده است
آیا جنگ سرد مسکو و غرب شروع شده است؟
کاهش شاخص کل بورس دیروز هم تداوم یافت
ثبت نام برای سهام عدالت وجود ندارد
افزایش ۱۸ برابری سرمایهگذاری مردم در بازار سرمایه
جزئیات تشکیل بازار سرمایه گذاری حرفهای اعلام شد
کاهش بیش از ۱۶ هزار واحدی شاخص کل بورس
تداوم کاهش شاخص بورس، دولت را متضرر خواهد کرد
فرصت یکساله برای حضور ایران خودرو و سایپا در بورس
بازار سرمایهگذاری حرفهای دربورس راه اندازی می شود
گواهی سپرده نفت خام ابزار مصونیت در برابر نوسانات نرخ ارز
شاخص بورس ۱۸ هزار واحد کاهش یافت
رفع ریشهای مشکلات بورس با کمک دولت
بازار سرمایه موتور پیشران تامین مالی بخش مسکن می شود
آغاز اولین عرضه الکترونیک اوراق صکوک در بورس
صنعت هستهای وارد بازارسرمایه می شود
دسترسی صنایع به قیمت رقابتی برق در بورس انرژی ایران
شاخص کل بورس بیش از ۱۷۰۰ واحد کاهش یافت
برخورد با فعالیت های مجرمانه در بستر فضای مجازی تشدید می شود
تصمیمات خلقالساعه، اعتماد مردم به بورس را کاهش می دهد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
تصاویری از آخرین رصد ناوگروه آمریکایی در تنگه هرمز منتشر شد. با هشدار تکاوران دریایی سپاه، بالگردهای آمریکا که در خلیج فارس بلند شده بودند نیز مجبور به نشستن روی ناوشان شدند
انتقال سیره عملی شهدا به نسل جوان، وظیفه ای مهم است
استفاده از شیوه های تاثیرگذار برای حفظ نام و راه شهیدان ضروری است
متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل که یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ برگزار شده بود، صبح دیروز(29 مرداد) در محل برگزاری همایش در اردبیل منتشر شد. حضرت آیتا... خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، حفظ و تثبیت راه شهدا و انتقال سیره عملی آنان به نسل جوان را وظیفهای مهم خواندند. به گزارشkhamenei.ir، رهبر انقلاب اسلامی گفتند: ما با شهدا معاصر بودیم و جهاد و ایثار و شهادت و گرهگشاییها و ایستادگی آنان در مقابل قدرت ها را دیدیم، اما نسل جوان، این موضوع را با وضوح و بداهتی که ما متوجه شدیم، نمیبیند؛ بنابراین هریک از علما، روشنفکران، دانشگاهیان و صاحبان مناصب دولتی باید به تناسب جایگاه خود نقشآفرینی کنند. حضرت آیتا... خامنهای با اشاره به نقشی که مجاهدت شهدا در گشودن گرهها و برطرف کردن موانع بهویژه در هشت سال دفاع مقدس داشت، تاکید کردند: راه مقابله با جنگ شناختی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی جبهه دشمنان انقلاب اسلامی، استمرار راه شهدا و عمل به درس آنان یعنی مجاهدت، ایستادگی و مقاومت است. ایشان با استناد به آیات قرآن، به مقام رفیع شهدا و جایگاه آنان در حریم ربوبیت و بهرهمندی از رزق خاص الهی اشاره کردند و گفتند: خداوند به خون شهدا برکت میدهد و والاترین و بارزترین نمونه آن خون حضرت اباعبدا...(ع) است که موجب شده حادثه کربلا در تاریخ زنده بماند و روز به روز بر اشتعال و حرارت عشق به آن حضرت در میان مسلمانان و حتی غیرمسلمانان افزوده شود. رهبر انقلاب اسلامی برگزاری پرشور مراسم دهه اول محرم امسال بهرغم تلاش دشمنان برای کم رونق کردن آن و همچنین راهپیمایی پرشکوه اربعین را نمونههایی از ارزش گذاری خداوند متعال بر خون شهیدان کربلا برشمردند و بر لزوم حفظ و تثبیت راه و خون شهدا تاکید کردند. حضرت آیتا... خامنهای استفاده از شیوههای تاثیرگذار برای حفظ نام و راه شهیدان را ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: بهترین و لازمترین شیوه، استفاده از شیوههای هنری است. ایشان مردم اردبیل را جزو صفوف مقدمِ حاضران در میدانهای مجاهدت خواندند و افزودند: اعزام حدود ۳۵ هزار رزمنده به جبههها در دوران دفاع مقدس و تقدیم ۳۴۰۰ شهید، گواه ایثارگری و مجاهدت مردم اردبیل است و باید این ویژگیها به نسل جوان این منطقه معرفی شود. رهبر انقلاب اسلامی به سابقه علمی اردبیل و ظهور علمای بزرگی همچون محقق اردبیلی از این منطقه نیز اشاره و تاکید کردند: شناسنامه واقعی هر منطقه فراتر از حدود جغرافیایی و اقلیم است و بر همین اساس، سابقه علمی و جهاد و شهادت مردم اردبیل و همچنین حضور در میدانهایی که زمینهساز تجدید حیات ملی شده است، شناسنامه واقعی اردبیل به شمار می رود. حضرت آیتا... خامنهای گفتند: اردبیل از دو جنبه ملی و اسلامی، حق بزرگی بر ملت ایران دارد؛ زیرا «یکپارچگی و وحدت» ایران و همچنین ترویج «مذهب اهل بیت(ع)» در ایران، از اردبیل و در دوره صفویه آغاز شد.
صبح نو - قطعا روابط تهران - ریاض با آثار مثبتی (که به همراه دارد) بدخواهانی خواهد داشت که تلاش خواهند کرد این رابطه عمیق نشود؛ چراکه افتادن سرنوشت منطقه به دست اعضای آن، منافع آمریکا بهویژه رژیم صهیونیستی را به خطر میاندازد؛ بنابراین لازم است ایران و عربستان مراقبت کنند در دام تفرقهافکنی نیفتند.
تابناک خبر داد: روابط عمومی دادگستری استان سیستان و بلوچستان اعلام کرد: مولوی فتحی محمد نقشبندی به اتهام تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی های کذب، تهمت و افترا به نظام جمهوری اسلامی ایران و اقدام علیه امنیت ملی و تصرف غیر قانونی اراضی ملی بازداشت و برای وی پرونده قضایی تشکیل شد.
تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتابهای «اسم تو مصفاست» و «سرباز روز نهم» رونمایی شد / چهره برجسته شهید صدرزاده الگوی جوانان امروز و فرداست
استانهارئیسی: جمهوری اسلامی امروز از همه زمانها قویتر است
پشت پرده ضربه به شبکه مفسدان اقتصادی/ بزرگترین بدهکار غیردولتی نظام بانکی چه کسی است؟
قرن آمریکایی به سر رسیده است مانند پایان خفتبار امپراتوری بریتانیا
وزیر اطلاعات: جاسوسهایی از فرانسه، سوئد و انگلیس در اختیار داریم
به قلّهها نزدیک شدهایم... (یادداشت روز)
درس هایی از پرونده های فساد بانکی
حکم قطعی ابربدهکار بانکی صادر شد
آغازی بر پایان لشکر سایبری منافقین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
مسجدی که قرارگاه گرهگشایی است
در روز جهانی مسجد با رئیس هیئتامنای مسجد فاطمهمعصومه(س) اصفهان درباره خدمات 24 ساعته این مسجد به اهالی اشتغالآفرینی برای 400 نفر، درمان رایگان بیماران نیازمند، ترکدادن معتادان، اهدای خانه رایگان و ... گفتوگو کردیم
نویسنده : مجید حسین زاده | روزنامهنگار
اهالی شهر بهارستان در اصفهان از مسجدی بهرهمند هستند که برای هر گرهای که در زندگیشان میافتد، میتوانند روی کمکهایش حساب کنند. شهر جدید بهارستان یا همان مسکن مهر اصفهان در ۲۰ کیلومتری جنوبشرقی اصفهان و در مسیر جاده اصفهان به شیراز قرار گرفتهاست. مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س)، سالهاست که در کنار اهالی به خدمترسانی و انجام کارهای نیکوکارانه شناخته میشود. مسجد در فرهنگ دینی و عبادی مردم، محلی برای اقامه نماز و راز و نیاز با خداوند و البته کانون فعالیت های مسلمانان است. این روزها کارکردهای متنوع در برخی از مساجد کمتر دیده میشود اما مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س)، همان رویه صدر اسلام را درپیش گرفته است و در هر زمینهای به ویژه کارهای خیرخواهانه برای خدمت به محل و جذب نوجوانان، جوانان، بانوان و ... بال خود را گشوده و مقدماتش را فراهم کرده است. در پرونده امروز زندگیسلام و بهبهانه روز جهانی مسجد با حجتالاسلام «محمد زمانی» رئیس هیئتامنای مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س) گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
8 سال است که مسجدمان را مقر خدمترسانی کردیم
رئیس هیئتامنای مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س) درباره اینکه از چند سال پیش تصمیم گرفتند که در مسجد برای خدمترسانی به مردم برنامهریزی کنند، میگوید: «من نزدیک 25 سال است که مبلغ هستم و نزدیک 8 سال است که در این مسجد مشغول به کار شدم. من علاوه بر حضور در هیئت امنای مسجد، امام جماعت و مسئول پایگاه فرهنگی و اجتماعی مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س) هم هستم. تقریبا از 8 سال پیش، مسجدمان را علاوه بر برگزاری نماز و امور دینی، مقر و قرارگاهی برای گرهگشایی از مشکلات مردم قرار دادیم.»
در قدم اول مشکلات محله را شناسایی کردیم
او درباره اینکه برای خدمترسانی به مردم در مسجد، کارشان را چطور شروع کردند، بیان می کند: «از همان ابتدا، مهمترین و اصلیترین هدف ما در این مسجد، حل مشکلات و معضلات مردم محله و همسایگان مسجد بود و الان هم هست یعنی محله را رصد کردیم تا ببینیم چه مشکلاتی دارد تا برای مدیریت و حل آنها برنامهریزی کنیم. بهطور کلی، مبارزه با آسیبهای اجتماعی یکی از موضوعات اولویتدار برای ما بود. سال گذشته با کمک اهالی، شناسنامهای جامع از 1500 خانوار محله تنظیم کردیم تا بتوانیم خدمترسانی دقیقتری به آنها داشته باشیم».
به 450 نیازمند محله بسته غذایی میدهیم
یکی از برنامههای این مسجد، کمک به نیازمندان است. رئیس هیئتامنای مسجد حضرت فاطمهمعصومه(س) در این باره میافزاید: «بعد از بررسیهای متعدد مشخص شد که محله ما 450 نیازمند دارد که خودمان هر ماه با کمک نیکوکارهای محله برای آنها بسته غذایی آماده و به مشکلات آنها رسیدگی میکنیم. به عبارت دیگر، ما با کمک مسجدیها کاری کردیم که دیگر کمیته امداد به آنها کمکی نمیکند. همچنین ما هر دو هفته یک بار، بحث نذر ظهور داریم. بسته نذر ظهور برای سلامتی امام زمان(عج) آماده میشود. این بستهها توسط جوانان و نوجوانان محله بستهبندی و سپس بین نیازمندهای شهر توزیع میشود، بنابراین به جز نیازمندهای محله که هر روز به ما مراجعه میکنند، این کار خیر را گسترش دادیم و برنامهمان این است که نیازمندهای شهر را رصد کنیم تا بتوانیم به آنها هم خدمتی کرده باشیم».
20 میلیارد وام اشتغالزایی را تامین اعتبار کردیم
او درباره ماجرای وامهایی که برای اشتغالزایی با پیگیریهای مسجد به کارآفرینان محله پرداخت شده است، میگوید: «سال گذشته ما نزدیک 20 میلیارد تومان وام اشتغال به اهالی دادیم که کار بسیار بزرگی بود و باعث خوشحالی همه شد. با پیگیریهای زیادی توانستیم معاون وزیر را راضی کنیم که این اعتبار را به ما اختصاص بدهد و 20 میلیارد وام اشتغال را بین 400 نفر تقسیم کردیم تا بتوانند کارآفرینی راه بیندازند و چندین خانواده دیگر را هم زیر پر و بال خودشان بگیرند».
شعارمان، اشتغال، اشتغال و اشتغال است
این مسجد برای کمک به نیازمندان، سختگیریها و ملاحظاتی دارد که «حجتالاسلام زمانی» در این باره میگوید: «من یک فرمول ثابت دارم که تمام سعیام را میکنم برای اهالی اشتغال درست کنم. کلا در بحث نیازمندان خیلی سفت هستم و الکی کمک ثابت به کسی نمیکنم، مگر کسی که واقعا بیماری سخت داشته یا از کارافتاده باشد. بیشتر نیازمندان را به سمت اشتغال میبرم و این برایم مهم است،مثلا در چند وقت اخیر با قالی سلیمان صحبت کردیم و گفتیم اگر نیرو خواستید از ما بگیرید، گفتند هرچقدر نیرو بخواهیم از شما می گیریم چون میدانند که آموزشهای لازم را به افراد در مسجد دادهایم. با نساجی صحبت کردیم، گفته باشد. اسنوا گفته از شما نیرو میگیریم. سیتیسنتر اصفهان هم مذاکره کردیم و قول همکاری دادهاست. به خدمات شهری شهرداری گفتیم اگر نیرو خواستید، ما در خدمتیم، بنابراین شعار من، اشتغال، اشتغال و اشتغال است. من اگر بخواهم در ماه کمک کنم، درنهایت یک بسته 500 هزار تومانی به یک خانواده نیازمند بدهم اما اگر اشتغال ایجاد کنم، خیالم درباره آنها راحت است که مشکلشان مادام العمر حل شدهاست».
سهشنبهها در مسجد محصولاتخانگی میفروشیم
فراهمکردن بستری برای یادگیری و کسب درآمد از شغلهای خانگی هم توسط هیئت امنای این مسجد مورد توجه بوده است. آقای «زمانی» میگوید: «مثلا الان داریم کلاسهای خیاطی برگزار میکنیم و بعد از این که شرکتکنندگان کار را یاد گرفتند، خودمان هم کمکشان میکنیم تا شغلی راه بیندازند و از آن کسب درآمد کنند. یک برنامه دیگر هم در مسجد راه انداختیم که با استقبال اهالی مواجه شد. جالب است که بدانید علاوه بر اهالی از بقیه نقاط شهر هم برای خرید محصولات خانگی به مسجد ما میآیند. روزهای سهشنبه را به این کار یعنی فروش محصولات خانگی با قیمت مناسب در مسجد اختصاص دادیم. چندین شغل خانگی دیگر هم با کمک مسجدیها ایجاد کردیم مثل فروش اسباببازی تا یک سری وسیله را به هم برای فروش مونتاژ کنند و آماده ارسال به بازار شود. کارهای دیگر مانند بستهبندی را هم سفارش میگیریم».
بیماران نیازمند محله نگران هزینهها نیستند
«یکی از چیزهایی که در محله نیاز بود و مردم گلایههای زیادی درباره نبود آن داشتند، خانه بهداشت بود. پیگیریهای زیادی کردیم و به امید خانه، امسال اولین خانه بهداشت در این منطقه شروع به کار خواهد کرد». او با این مقدمه میافزاید: «بهطور کلی، در بحث بیماران هم برنامههای زیادی داریم. با یک سری بیمارستانها و درمانگاهها صحبت کردیم و اهالی محله که بیماری دارند و بیمه نیستند یا بیمه هستند اما هزینههای بیماری برایشان زیاد است، اینها را با مراکز درمانی هماهنگ کردیم تا با کمک خیریهای که در مسجد تشکیل دادیم، هزینههایشان بهطور کامل یا با تخفیف پرداخت شود و تنها دغدغه خانواده بیمارهای نیازمند، رسیدگی به عزیزان باشد. همچنین در زمینه درمان ناباروری و فرزندآوری مسجد به کسانی که نیازمند باشند، کمک میکند و تاکنون برای ۳ خانواده تأمین هزینه شده است».
ماهی 40 میلیون از اجاره نیازمندان را میدهیم
«در بحث تسهیل ازدواج برای زوجهای جوان نیازمند، شرایطی را فراهم کردیم که تا 2 یا 3 سال برایشان خانه اجاره میکنیم و سپس زوج بعدی جایگزین آنها خواهند شد. تأمین جهیزیه برای دختران دمبخت که توانایی مالی مناسبی ندارند هم از دیگر برنامههای ماست.» او میافزاید: «هم اکنون، ماهی 38 تا 40 میلیون تومان اجاره برای نیازمندان پرداخت میکنیم. شاید باورتان نشود که همین الان علاوه بر اهالی، مورد داریم در سیستانوبلوچستان که اجارهاش را پرداخت میکنیم، در یاسوج، شهرکرد، اهواز، کرمان، گیلان و ...».
کلاس ترک اعتیاد در مسجد داریم
«در شهر ما که پذیرای مهاجران زیادی است، افراد بسیاری درگیر اعتیاد هستند که در این زمینه هم پیگیر رفع مسائل و مشکلات مربوط هستیم». آقای «زمانی» ادامه میدهد: «با همراهی اهالی، تا امروز چندین مرتبه اقدام به برگزاری کلاسهای ترک اعتیاد در مسجد کردهایم و تنها در یک دوره، ۴۰ نفر به مدت ۴ ماه در این کلاسها شرکت کردند و برخی به کمپهای انتظامی برای ترک معرفی شدند که تعدادی از آنها به طور کامل ترک کردند و الان به زندگی عادی برگشتند».
مسئولان این مسجد 24 ساعته آمادهباش هستند
«درِمسجد حضرت معصومه(س) از صبح تا شب به روی مردم باز است و بسته نمیشود؛ علاوه بر آن، مسئولان مسجد 24 ساعته در حالت آمادهباش هستند تا اگر کسی کمک خواست، هرکاری از دستمان برمیآید، در اسرع وقت برایش انجام دهیم». حجت الاسلام «زمانی» با این مقدمه میافزاید: «مسجد ما از صبح برنامههای فرهنگی برای کودکان، نوجوانان، جوانان و بانوان دارد. از ۵ سال پیش با مجوز آموزشوپرورش، اقدام به راه اندازی مرکز پیشدبستانی و مهدکودک در مسجد برای افراد بیبضاعت کردیم که با هزینه بسیار اندک فرزندان خود را به این پیشدبستانی میآورند. بعد از نماز ظهر به مدت 2 ساعت، زمانی را در نظر گرفتیم که خادم مسجد استراحت کند. بعد دوباره برنامههایمان بهخصوص برای حل معضلات محله و کمک به نیازمندان شروع میشود. بعد از نماز مغرب و عشا، الان که محرم و صفر است، سخنرانی و عزاداری داریم. به عبارت دیگر، مسجد ما از صبح زود تا آخر شب باز است و هر زمان که فردی مشکل داشته باشد، میتواند بدون وقت قبلی و هماهنگی به ما مراجعه کند. در غیر از این ساعتها هم، مردم شماره من و مسئولان مسجد را دارند و اگر مشکلی پیش بیاید، تماس میگیرند».
مسئولیت امور این مسجد با نوجوانان و جوانان است
از او درباره حضور پررنگ نوجوانان و جوانان در این مسجد میپرسم که میگوید: «ما در این مسجد، علاوه بر کارهای فرهنگی، کلاسهای ورزشی، اردوهای تفریحی، کلاسهای تقویتی درسی و ... مسئولیت بسیاری از کارهای نیکوکارانه را هم به نوجوانان و جوانان سپردیم. مثلا بستهبندی اقلام را بیشتر دختران نوجوان و جوان با یک شوق و ذوقی انجام میدهند و بعدش پسرهای نوجوان و جوان ما در محله و شهر، آنها را توزیع میکنند. همین دلایل است که باعث شده تا نوجوانان و جوانان علاقه زیادی به حضور در مسجد داشته باشند. بهتازگی برای پسرهای محله یک زمین چمن هماهنگ کردیم که هر هفته دو بار در آن جا فوتبال بازی کنند».
نیکوکارهای ما از همین محله هستند
همسر «حجتالاسلام زمانی» برای انجام فعالیتهای اجتماعی در کنار شوهرش نقش بسیاری دارد. تأسیس صندوق قرضالحسنه و اعطای وام و همچنین مددکاری خانوادههای تحت پوشش مرکز خیریه از فعالیتهای اوست. از آقای «زمانی» درباره خیریهشان میپرسم که هزینه این امور را چطور جمعآوری میکند که میگوید: «بسیاری از نیکوکارهایی که با ما کار میکنند، از اهالی منطقه هستند. یکی از حقهای همسایه بر گردن همسایهاش همین است که از او بی خبر نباشد و با فرهنگسازی و اطلاعرسانی، موفق شدیم که خود اهالی را پای کار بیاوریم. بارها هم پیش آمده که فردی به ما مراجعه کرده که متوجه فلان کار خیر شما شدم و میخواهم من هم از این به بعد به شما برای حل معضلات منطقه و کمک به نیازمندان کمک مادی یا معنوی داشته باشم».
رمز موفقیت مسجد ما پای کار بودن همه اهالی است
از او میپرسم که چطور توانستند در مسجد و با کمک مسجدیها، این همه فعالیت نیکوکارانه را در دستور کار قرار دهند که بیان میکند: «بارها پیش میآید که یک نیازمند را فردی از اهالی یا حتی مسئولان شهر به ما معرفی میکنند و میگویند او را میشناسند که در فلان منطقه زندگی میکند و مشکل دارد یا بیمار است. ما با گروهی از بچههای مسجد به آنجا میرویم تا گرفتاریاش را بررسی و آن را حل کنیم. محله خودمان یک طرف، بچههای مسجد ما به دنبال کار فرهنگی و نیکوکارانه در سراسر شهر هستند. علاوه بر من و خانمم، یک سری از دوستان روحانی من هم پای کار هستند. البته این را به شما بگویم که یکی از رموز موفقیت مسجد ما این است که همه اهالی پای کار آن هستند. شما هیچوقت نمیتوانید تاثیرگذاری کار گروهی و جمعی را با فردی یکی کنید».
آرزویم این است در محله ما هیچ نیازمندی نباشد
رئیس هیئت امنای این مسجد درباره آرزوها و برنامههایشان برای آینده هم میگوید: «آرزوی ما این است که در منطقه بهارستان هیچ همسایه نیازمندی نباشد که شب را گرسنه بخوابد اما مشکلاتی در زمینه تحقق این آرمان پیش روی ماست که امیدوار به رفع آنها هستیم. شهر بهارستان یک شهر مهاجرپذیر است یعنی ساکن بومی زیادی ندارد. بنابراین امروز یک نیازمند میآید و در اینجا زندگی میکند، سال بعد به منطقه دیگری میرود. ما هر روز نیازمند جدید در منطقه داریم. بارها به من مراجعه میشود که من 10 روز، 20 روز است که به این محله آمدم، فلان مشکل را دارم، گفتند به مسجد مراجعه کنید. همچنین ما همیشه پیگیر حالواحوال افرادی که به مسجد میآیند، هستیم. بعضی روزها از بچهها میپرسم که فلانی چرا نیست؟ فلانی هم که نیامده؟ میگویند او از این محله رفت، فلانی هم رفت، دیگری هم رفت. مشکل اصلی ما در منطقه این است».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مسجد واهمیت آن از منظر اسلام
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار دکتر رئیسی با آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛
آیتالله العظمی مکارم شیرازی: خدمات و فعالیتهای شبانهروزی دولت برای رفع مشکلات کشور شایسته تقدیر است/ تاکید بر تبیین دقیق و بههنگام دستاوردهای دولت برای آگاهی مردم و ایجاد امید در جامعه/ دکتر رئیسی: اگر مشکلات آغاز فعالیت دولت نبود، اثرات گشایشهای انجام شده زودتر به سفره مردم میرسید/ به دنبال اداره کمهزینه دولت و تخصیص منابع مالی به پروژهها و طرحهای اولویتدار هستیم
شناسه خبر : 146152 دوشنبه 30 مرداد 1402 - 13:36
رئیس جمهور اظهار داشت: اگر دولت با کسری بودجه 480 هزار میلیاردی، کمبود شدید کالاهای اساسی، ناترازی در بخش گاز و برق، عقب ماندگیهای شدید در زیر ساختهای کشور مواجه نبود، اثرات گشایشهای انجام شده، خیلی زودتر به سفرههای مردم میرسید، لکن دولت مجبور به رفع این نیازهای اساسی کشور بود.
دکتر سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر امروز دوشنبه، با حضور در بیت حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی، با این مرجع عالیقدر دیدار و گفتگو کرد.
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی، در این دیدار خدمات و فعالیتهای شبانهروزی دولت برای رفع مشکلات کشور را شایسته تقدیر دانست و بر هدفگذاری اقدامات دولت برای ثبات بیشتر در بازار تاکید کرد.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی در ادامه موضوع عفاف و حجاب و مسکن در جامعه را از دیگر انتظارات به حق مردم دانست.
این مرجع عالیقدر در ادامه با بیان اینکه امید لازمه پیشرفت کشور است، تبیین دقیق، درست و بههنگام اقدامات و دستاوردهای دولت برای اطلاع و آگاهی مردم را ضروری دانست و تاکید کرد: مردم ما بارها اثبات کردهاند که به ارزشهای اسلام و انقلاب پایبند هستند و شایسته این مردم است که همه دستگاهها و مسئولان برای رفع خواستههایشان تلاش کنند.
رئیس جمهور نیز در این دیدار دغدغهمندی این مرجع عالیقدر نسبت به مسائل فکری و فرهنگی جامعه قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین معیشت مردم را ستود و با تاکید بر اینکه دولت با اتکا به همه داشتهها و ظرفیتهای کشور بهدنبال ایجاد امید در جامعه است، به مرور شرایط کشور در زمان آغاز به کار دولت پرداخت و گفت: در ابتدای شروع به کار، دولت کشور با مشکلات عدیدهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر بود، اما از همان ابتدا با توکل بر خدا و اعتماد به داشتهها کار را آغاز و مانند همیشه عنایات خدای متعال را مشاهده کردیم.
دکتر رئیسی در ادامه افزود: اگر دولت با کسری بودجه 480 هزار میلیاردی، کمبود شدید کالاهای اساسی، ناترازی در بخش گاز و برق، عقب ماندگیهای شدید در زیر ساختهای کشور مواجه نبود، اثرات گشایشهای انجام شده، خیلی زودتر به سفرههای مردم میرسید، لکن دولت مجبور به رفع این نیازهای اساسی کشور بود.
رئیس جمهور با بیان اینکه دولت با اتخاذ رویکرد عزتمندانه در سیاست خارجی و دیپلماسی متوازن، به جای محدود کردن جامعه جهانی به چند کشور، توسعه روابط با همه کشورها را در دستور کار قرار داد، رشد تجارت تا 5 برابر با کشورهای همسایه، اسلامی و همسو، عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای و احیای بیش از 5 هزار کارخانه نیمه تعطیل و تعطیل را از دستاوردهای دولت در دو سال گذشته برشمرد.
دکتر رئیسی همچنین رساندن نرخ بیکاری به پایینترین رقم در چند دهه گذشته، حل مشکل آب و فاضلاب برخی استانها و 3500 روستای کشور و کاهش چشمگیر ناترازی در بخش گاز و برق با بهرهگیری از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان و نیروگاهسازی در کشور را بخش دیگری از دستاوردهای دولت در طی این مدت عنوان کرد.
رئیس جمهور با تاکید بر سیاست اداره کمهزینه دولت، با هدف توزیع و تخصیص منابع مالی به پروژهها و طرحهای اولویتدار کشور گفت: بحمدالله با رشد تولید بهویژه در بخش صنعت و کشاورزی، افقهای روشنی در پیشروی اقتصاد کشور است.
مشاهده همه اخبار
دکتر رئیسی در اولین آیین ملی تکریم فعالان مساجد: مسجد محل کادرسازی و ساختن انسانهای معتقد است/ امروز بسیاری تلاش میکنند از اصلاحگری امت اسلامی و معتقدین به مهدویت جلوگیری کنند/ اختلافافکنی بین امت اسلامی راهبرد اصلی جریان سلطه است
دوشنبه 30 مرداد 1402
در دیدار دکتر رئیسی با آیتالله العظمی سبحانی مطرح شد؛ قدردانی آیتالله العظمی سبحانی از خدمات و زحمات دولت و تشکر از اهتمام ویژه رئیس جمهور نسبت به مسائل فرهنگی/ دکتر رئیسی: تلاش دولت در دو سال گذشته اهتمام داشتن به دغدغههای علما و مراجع بوده است / تحقق رشد چشمگیر تولید و صادرات کشور در آینده نزدیک وضعیت را بهتر خواهد کرد
دوشنبه 30 مرداد 1402
دیدار دکتر رئیسی با آیتالله العظمی نوری همدانی؛ آیتالله العظمی نوری همدانی: سوابق دکتر رئیسی درخشان و خدمات خستگیناپذیرشان در دولت قابل تقدیر است/ دکتر رئیسی: دولت با تکیه بر باور عمیق «ما میتوانیم»، در شش ماهه اول فعالیت بر بسیاری از مشکلات فائق آمد/ امروز جمهوری اسلامی از همه زمانها قویتر و دشمنان از همیشه ضعیفتر هستند
دوشنبه 30 مرداد 1402
پیام تبریک دکتر رئیسی به مناسبت قهرمانی تیم کشتی فرنگی جوانان در رقابتهای جهانی
دوشنبه 30 مرداد 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 3 صفر 1445 )
• ولادت حضرت امام "محمد باقر(ع)" (57 ق)
حضرت امام محمد باقر(ع) امام پنجم شيعيان در مدينه به دنيا آمد. مادرش، فاطمه معروف به ام عبداللَّه، دختر امام حسن(ع) ميباشد و اين امام از پدر و مادر علوي و هاشمي است. ابوجعفر كنيهي ايشان و باقر و باقرالعلوم نيز از القاب آن حضرت ميباشند. وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، عمر بن ...
• تولد "شيخ الرئيس ابوعلي سينا" فيلسوف و دانشمند شهير ايراني در بخارا (370 ق)
فيلسوف و پزشك نابغهي مسلمان ايراني ابوعلي سينا ملقب به شيخ الرئيس، حجة الحق و استاد استادان در بلخ به دنيا آمد. وي با كمك هوش سرشار خود، به سرعت، تعليمات مقدماتي را آموخت و در ده سالگي كل قرآن را حفظ نمود. ابن سينا پس از فراگيري منطق، هندسه و نجوم، به فلسفه روي آورد و در علوم زمان ...
• درگذشت "محمد بن عبداللَّه" معروف به حاكم نيشابوري محدث و فقيه مسلمان (405 ق)
محمد بن عبداللَّه مشهور به حاكم نيشابوري از بزرگان محدثين و فقها و مورخين اسلام است. معروف است كه وي با دو هزارتن از مشايخ در بلاد مختلف ديدار و مباحثه كرده و از آنان حديث شنيده است. ابوعبداللَّه در سال 359 ق قاضي نيشابور شد و در نزد شاهان آلبويه و ساماني حرمت و تقرب داشت. كتاب معروف ...
• وفات "سيده نفيسه" عالمه ي اسلامي (208 ق)
سيده نفيسه، دختر حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابيطالب همسر اسحاق مُؤْتَمَن و از زنان محدّثه ميباشد. او در سال 145 ق درمكه متولد شد و در مصر اقامت گزيد. پس از وفات شافعي، عالم بزرگ مسلمان، جنازهاش را به خانهي آن بانوي مجلّله برده و در آنجا نماز خواندند. سيده نفيسه در مصر دار فاني ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 29 مرداد 1402 )
آغاز دوره پنجم مشروطه و دوران سياه ديكتاتوري شاه و سلطه آمريكا (1332 ق)
به دنبال كودتاي آمريكايي 28 مرداد 1332 و متلاشي شدن نهضت ملي و حضور بلامنازع آمريكا در ايران، دوره پنجم مشروطه همراه با دوران سياه ديكتاتوري محمدرضا شاه و سلطه آمريكا در ايران آغاز شد. رژيم شاه و استعمار آمريكا در پي رسيدن به آرامش داخلي و امنيت مورد نظر در سطح منطقه، آخرين نفسهاي ...
تغيير نام پيمان بغداد به سازمان پيمان مركزي، موسوم به "سنتو" (1338ش)
سازمان پيمان مركزي موسوم به سنتو كه با شركت ايران، تركيه، پاكستان و انگليس تشكيل شده بود، در اين روز، جايگزين پيمان بغداد گرديد. اگرچه آمريكا رسماً عضو پيمان سنتو نبود و به عنوان ناظر در جلساتِ آن شركت ميكرد، اما عملاً در تمامي تصميماتِ اين پيمان دخالت و نقش مؤثر داشت. در واقع، پيمان ...
اعلام آمريكا مبني بر اشتباه در حمله به هواپيمای مسافربری ايران (1367)
پس از گذشت حدود 45 روز از سرنگوني هواپيماي مسافربري ايران توسط نظاميان متجاوز آمريكايي در خليج فارس و كشته شدن 298 نفر از سرنشينان آن، دولت آمريكا در حالي اين حمله را اشتباه خواند كه پيش از آن به فرمانده ناو مهاجم آمريكايي مدال شجاعت و لياقت اعطا كرده بود.
اعلام دبيركل سازمان ملل متحد مبني بر آغاز آتش بس ميان ايران و عراق (1367 ش)
رژيم عراق كه تصور نميكرد، جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 شوراي امنيت را بپذيرد، در قبال پذيرش ايران، به فكر به راه انداختن جنگي دوباره بود. بنابراين با حمله گسترده به مناطق مرزي، قصد پيشروي به خاك ايران را داشت كه با مقاومت نيروهاي ايراني، اين حملات خنثي گشت. از آن پس مذاكرات طولاني ...
افتتاح شبكه استانی سيما در اصفهان (1375 ش)
رحلت محمدحسين بهجتی؛ شاعر و روحانی فرزانه (1386ش)
حاج شيخ محمدحسين بهجتي اردکاني (شفق) در سال ۱۳۱۴ش چشم به جهان گشود. وي از سن هفت سالگي، فراگيري علم و دانش را در مکتبهاي آن زمان شروع کرد و در سال ۱۳۳۱ش به تشويق ملامحمد حائري به قم رفت و در مدرسه خان - آيتالله العظمي بروجردي - و فيضيه و حجتيه سکني گزيد. شيخ محمدحسين بهجتي همزمان ...
شهادت شهيد غلامرضا ابراهيمی (1363ش)
شهيد غلامرضا ابراهيمي در سال ۱۳۴۰ش در روستاي عليآباد سربيشه متولد شد. غلامرضا در کودکي مادرش را از دست داد و يتيم شد؛ اين امر در روحيه او تأثير فراوان گذاشت. وي همراه پدر به کار دامداري و کشاورزي روي آورد و همواره به ديگران کمک ميکرد و از اينرو مورد احترام همه بود. غلامرضا قبل ...
شهادت شهيد حسن شوكت پور (1368ش)
شهيد حسن شوكتپور در دوازدهم آذرماه سال ۱۳۳۱ش در شهر سمنان و در شب شهادت امام حسن مجتبي (ع) در خانوادهاي مذهبي و متدين ديده به جهان گشود. او تحصيلات ابتدايي را در سمنان گذراند و پس از آن بههمراه خانواده به روستاي درجزين از توابع سمنان مهاجرت كرد. او با وجود سن کم، به مجالس مذهبي ...
درگذشت ميرزا رضا كلهر ،نامدارترين خوشنويس دوره قاجاريه (1271ش)
ميرزا رضا كلهر فرزند رحيم بيك ، در سال 1245 هجري قمري ، در منطقه كلهر كرمانشاه به دنيا آمد . در آغازجواني به مقتضاي ايلي به سواري و تيراندازي متمايل گشت ، اما بعد ها به خوشنويسي روي آوردو به تهران رهسپار شد و نزد « ميرزا محمد خوانساري » تعليم خط گرفت . كلهر به سرعت از استادش پيشي ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 20 آگوست 2023 )
• درگذشت "خورشيد جي كاما" ايران شناس هندی (1909م)
خورشيدجي رستم جي كاما، از ايرانشناسان معروف پارسيِ هند و متخصص در زبان و ادبيات پهلوي و خطشناسي ميخي، در 11 نوامبر سال 1829م در شهر بمبئي هند به دنيا آمد. وي پس از تكميل تحصيلات مقدماتي خود در هند، به اروپا سفر كرد و زبانهاي فرانسوي، آلماني، پهلوي و اوستايى و خط ميخي را فرا گرفت. ...
• مرگ "ويلْفِردو پارِتو" فيلسوف برجسته ايتاليايي (1923م)
ويلفردو پارِتو، فيلسوف اروپايى در 15 ژوئيه 1848م در پاريس به دنيا آمد. وي در ابتدا در رشته مهندسي تحصيل كرد و سپس به عنوان استاد اقتصاد سياسي در دانشگاه لوزان سوئيس به تدريس پرداخت. پارِتو رياضيات را در فرضيههاي اقتصادي وارد كرد و كوشيد تا در مقولات اجتماعي بين عوامل معقول و غيرمعقول ...
• تهاجم ارتش پيمان ورشو به چكسلواكي و اشغال اين كشور (1968م)
در سالهاي اوليه زمامداري لئونيد بِرِژْنِف بر اتحاد جماهير شوروي، تغيير و تحولاتي در كشور چكسلواكي تحت رهبري الكساندر دوبچك ايجاد شد. شتاب تحولات در چكسلواكي و فاصله گرفتن اين كشورِ بلوك شرق از ساير كشورهاي كمونيستي، باعث نگراني سران كِرِمْلين از اوضاع چكسلواكي گرديد. از اين رو طي ...
• روز استقلال "استوني" از اتحاد جماهير شوروی سابق (1991م)
كشور استوني براي اولين بار، پس از انقلاب كمونيستي شوروي و پايان جنگ جهاني اول استقلال يافت، اما بر اساس قرارداد محرمانهاي كه در سال 1939م توسط هيتلر و استالين امضا شد، استوني در حوزه نفوذ شوروي قرار گرفت. يك سال بعد، پس از برگزاري انتخاباتي فرمايشي و روي كار آمدنِ يك دولت دست نشانده ...
• روز ملي "مجارستان"
كشور مجارستان با بيش از 93 هزار كيلومتر مربع مساحت در شرق اروپا و در همسايگي كشورهاي اسلواكي، اتريش و روماني واقع شده است. جمعيت آن در حدود 10 ميليون نفر ميباشد كه اكثريت آنها مليت مجاري داشته و پيرو آيين كاتوليك ميباشند. زبان رسمي مجارها، مجاري و واحد پول آن، فورينت ميباشد. كه ...
• درگذشت اریک نویچ از نویسندگان بزرگ آلمانی (2013م)
او که خالق آثاری چون «ردپای سنگها» بود، در دوره سوسیالیسم زندگی کرد و مشکلات و تغییرات در جوامع موضوع اصلی آثار او را تشکیل میداد. اریک نویچ نویسنده کتابهایی چون «صلح در شرق» در ۸۲ سالگی پس از یک دوره طولانی بیماری درگذشت. او خالق آثار متعددی از رمان گرفته تا داستان کوتاه ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
شعر-اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد - بهراولادپیمبر حزن واندوهی بترشد
اول ماه صفربوداهلبیت بشام رسیدند - پشت دروازه ساعات چه ستمهاكه ندیدند
سه شب وروزدرآنجا همه بال و پرشكسته - برای وروددرشام همه منتظرنشسته
نه غذایی ونه آبی همه اطفال جگرخون - نه پناهی نه مكانی همگی مضطرومحزون
یكطرف گرمی روزا یكطرف سردی شبها - یكطرف بی پدری و یكطرف ظلم وستمها
پشت دروازه نشسته همه اطفال ویتیمان - چونكه دروازه رابستندآن لئیمان ولعینان
چرادروازه رابستند؟ برای جشن وچراغان - زچه روجشن گرفتند؟ برای كشتن مهمان
شهرشام آینه بندان همه رخت نوپوشیدند - همه كردند حنابندان زهرماری سركشیدند
نوۀ هندجگرخوار روی تخت زرنشسته - برای تبریك آن ... میرونددسته بدسته
اما اولادپیمبر همگی روخاك وخاشاك - همه باحالت محزون همه باحالت غمناك
پشت دروازه نشستند همگی بالب تشنه - همه بی لباس وروپوش باشكمهای گرسنه
همگی گردیتیمی زستم به چهره دارند - همگی از غم وغصّه هزاران خاطره دارند
چونكه شدشام مهیا دردروازه گشودند - همه یِ مردم شامی سوی دروازه دویدند
پی فرمان یزیدی دردروازه چوواشد - اوّل ماه صفربود ماتم آل عباشد
مردم شام چودیدند زن وبچه همه دل خون - همه باچهرۀ خاكی همه با حالت محزون
یكی گریان یكی خندان یكی دیگه مات وحیران - همگی زهم میپرسندزكجاینداین اسیران
دردروازه ساعات شده یك غلغله برپا - برای دیدن اینان همگی شدندمهیا
درودیواروخیابان همگی مردم شامی - همه درحال تماشا چه خواصی چه عوامی
زینب وكلثوم سجاد قصّه بستن وكشتن - برای مردم شامی میكنن واضح وروشن
اهلبیت رسول اللّه قصّه كرببلارا - میخوا نند برای مردم به بیان آشكارا
میگن آی مردم شامی ما همه آل عبائیم - ما همه اهل مدینه اهلبیت مصطفائیم
آن علی بن حسین است این یكی زینب كبرا - این زن وبچه مظلوم همگی زادۀ زهرا
آن سری كه روی نیزه به لبش آیه یِ قرآن – بود اوزادۀ زهرا كه چنان ماه درخشان
بوداوزادۀ حیدر بوداوسبط پیمبر - شده مقتول جفاوستم شمرستمگر
لب تشنه به لب آب سراوراببریدند - كلمات مصطفی را زلب او نشنیدند
میهمان را كس ندیده بكشندبالب تشنه - اما این مردم شامی بكشند باتیغ ودشنه
خیمه های ما بغارت رفته است مردم شامی - هریكی یك چیزی برده همچنان دزدوحرامی
ماكه آل مصطفائیم مارا بردند به اسارت - كربلا و كوفه وشام به ما گشته بس اهانت
زخدانكرده شرمی زرسول هم حیایی - به كجاببین رسیده زشما چه بی حیایی
كه زدین خود گذشته بخدا وهم پیمبر - بنموده بس اهانت به بتول وهم به حیدر
باقری ازاین سخنها شده شامیان پشیمان - كه چراشدند اینسان همگی دچارعصیان
اوّل ماه صفرآل رسول واردشام شده زاروملول
اوّل ماه صفرآل رسول – واردشام شده زاروملول
شهرشام است چراغان امروز – همه جا آینه بندان امروز
شادی وهلهله برپاست بشام – آنچنانك هیچ ندیده ایام
بانگ تكبیربلندازهمه جا – طبل وشیپورچو روز هیجا
مردمان هلهله برپاكرده – دل سجّاد بودآزرده
كف زنان جملگی ازپیروجوان – زینب وآل علی نوحه كنان
مردم شام همه خرّم وشاد – غل وزنجیر به گردن سجّاد
امّ كلثوم دلش تنگ آمد – كزجفابرسراوسنگ آمد
به تماشاهمگی ازدروبام – چقدرسخت بوداین ایّام
زینب آن دخت علی افسرده – فاطمه همچوگلی پژمرده
راس پاك شهدانوك سنان – قارئی نیزبخواندقرآن
ناگهان دخترزهرازینب – روزراكردبرآنها چون شب
بانگ برزد كه ایامردم شام – دائمًانیست بكام این ایّام
این همه هلهله برپانكنید – شادی وخنده بیجانكنید
بهرمااینهمه غوغانكنید – ظلم برزادهِ زهرانكنید
این سری كه شده برنوك سنان – بفدایش همه یِ خلق جهان
به لبش آیه ای ازقرآن است – به جبینش اثرِ یزدان است
این سرِ زاده زهراوعلی است – نورِ اونورِخداوندجلی است
كه درخشدچومهی دردلِ شب – هست ماهِ شب تارزینب
ماهم اولادپیمبرهستیم – زاده ای پاك زحیدرهستیم
که امیریم وهمه زاده امیر – كاینچنین دست شماگشته اسیر
گفت سجّاد امام ابن امام - باقری آه زشام آه زشام
پس ازچهل تامنزل شدندواردبشام
اهل وعیال حسین اسیرِقوم لئام - پس ازچهل تا منزل شدندواردبشام
قصریزیدوشام وزینب وآل طاها - اهل وعیال حسین دچاراین بلاها
كوچه وبازارشام آینه بندان شده - به اهلبیت حسین ظلم فراوان شده
سه روزوشب پشت در وازۀ شام خراب - آل نبی منتظرخونجگرودل كباب
چونكه شدندواردشام چهادیده اند - جشن وچراغان شهروكوچه ها دیده اند
مردوزن شیخ وشاب همه بحال طرب - این طرب ازبهرچیست درعجب آمدعجب
جشن وچراغان شام زبهرقتل حسین - كشتن سبط نبی تاج سرِعالَمین
آیه قرآن بلب راس حسین روی نی - كوچه وبازارشام اهل وعیالش زپی
قصّه اصحاب كهف كندتلاوت حسین - ازآن تلاوت شده غلغله وشوروشین
آل نبی جملگی بسته به یك ریسمان – واردقصریزید شدند امان الامان
سرِحسین مظلوم میان طشت زرین - میان قصرباشدنزدیزیدبی دین
باسرِسبط نبی میان طشت طلا - میكنداواهانت نكرده شرم ازخدا
میزنداوچوب كین برلب ودندان او - مقابل دیدۀ خواهرگریان او
گبرونصاری مجوس،گفت یزیدامزن - این سرِسبط نبی است فخرزمین وزمن
زینب كبری چنین دیدچوآن صحنه را - گفت یزیدعبرتی بگیرازاین ماجرا
خطبه غرّا بخواند بنت علی درمقام - كه شدهدایت ازآن خطبه همه خاص وعام
یزیدرسواازآن خطبه زینب شده - چناكه روزیزیدتارچنان شب شده
زینبِ ظاهراسیرشده كنون قهرمان - سیه نموده روزِ روشنِ آن شامیان
ای باقری شده شام ازسخنان زینب - آن روزهای روشن گشته كنون چنان شب
سروده حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور در کتاب مجموعه اشعارباقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری
ادامه مطلب را ببينيد
وروداهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
باز اسم کوفه آمد درمیان و نام شام - آه آه از صبح کوفه! وای وای از شام شام!
روزِ اندر پیش چشمم، تیره تر آید ز شب - بشنود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام
ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را - محو کرد از لوح هستی، محنت و آلام شام
بی حیایی بین که با یک دیگر از قتل حسین - می نمایندی مبارک باد، خاص و عام شام
آن یکی نان از تصدّق داد، آن خرما؛ ببین - اهل بیت مصطفی را این بُوَد اکرامِ شام
آه از آن ساعت! که زینب بر سر بازار دید - می زنندش سنگ بر سر، از در و از بام شام
چون نسوزم ز آتش این غم؟ که از کین ریختند - آـش اندر فرق عابد، خلق خون آشام شام
«جودیا» ! شام است ز ان رو تیره تا صبح ابد - کامد اندر دهر از صبح آن چنان تا شام شام
مرحوم جودى
مرحوم جودى ورود اهل بیت علیهم السلام را به شام تار اینگونه توصیف مىفرماید:
روایت است كه چون اهل بیت شاه شهید - شدند داخل شام از جفا و جور یزید
از آن طرف همه را دست از حناء رنگین - از این طرف همه پاها ز خار ره رنگین
از آن طرف به فلك بانگ طبل و بربط و ناى - از این طرف همه در ناله حسینم واى
از آن طرف همه طفلان سنگ در دامن - از این طرف همه فرق شكسته در شیون
از آن طرف به كف جمله جامهاى شراب - از این طرف دل طفلان ز قحط آب كباب
از آن طرف به هیاهو ز پیر تا برنا - از این طرف سر اكبر مقابل لیلا
از آن طرف همه در عشرت و مباركباد - از این طرف به سنان رأس قاسم داماد
از آن طرف همه را در بدن لباس حریر - از این طرف همگى بسته غل و زنجیر
از آن طرف همه طفلان به روى دوش پدر - از این طرف به سر نى سر على اصغر
از آن طرف همه در غرفهها لب خندان - از این طرف به فغان روى ناقه عریان
از آن طرف به پس پرده اهل بیت یزید - از این طرف سر زینب برهنه چون خورشید
از آن طرف همه بنشسته روى كرسى زر - از این طرف همه استاده فرق بى معجر
از آن طرف سر شوم یزید را افسر - از این طرف سر شه پر ز خاك و خاكستر
از آن طرف ز جفا چوب كین به دست یزید - از این طرف لب و دندان خشك شاه شهید
جهان به دیده جودى سیاه چون شب شد - چو در خرابه بى سقف جاى زینب شد
هنگامى كه آل الله سلام الله علیهم اجمعین را از انظار و مقابل اهل شام عبور دادند آن نادانان بنا كردند به دشنام دادن و ناسزا گفتن اهل بیت علیهم السلام سر بزیر انداخته جواب آنها را ندادند، بعضى موهاى پریشان خود را حجاب صورت ساخته و برخى با معجر و تعدادى دیگر از آن محترمات كه معجر نداشتند با آستین و ساعد صورت خود را ستر مىكردند. در برخى از مقاتل نوشته اند كه علیا مخدره زینب خاتون سلام الله علیها فرمودند: بین كوفه تا شام كه سر برادرم بر نیزه بود چشمهاى آن حضرت پیوسته باز و گشاده بود و به اطفال و اهل و عیال خویش مىنگریست اما در شهر تار شام من نگاه به سر برادرم كردم دیدم چشمهاى مباركش بسته شده یعنى خداوندا دیگر طاقت ندارم كه این همه رقاص و سازنده و شارب الخمر را دور اهل بیت خود ببینم. حضرت امام باقر (علیه السلام) از پدر بزرگوارش زین العابدین (سلام الله علیه) روایت نموده كه آن حضرت فرمودند:
مرا بر یك شتر لنگ و لاغرى نشانده و سر پدرم را بر علمى نصب كرده، و بانوان را بر قاطرها نشانده و اراذل و اوباش اطراف ما را گرفته بودند اگر كسى از ما مىخواست گریه كند نیزه بر فرقش مىزدند پیوسته بدین منوال بودیم تا به دمشق رسیدیم در آنجا جارچى جار مىزد یا اهل الشام هولاء سبایا اهل البیت الملعون. مرحوم سید در لهوف مىنویسد: همینكه اهل بیت رسالت سلام الله علیهم آن همه جمعیت و ازدحام از اهل شام دیدند علیا مكرمه ام كلثوم علیها السلام شمر پلید را طلبید و به او فرمود: اى شمر من امروز یك حاجت به تو دارم. شمر گفت: چه حاجت دارى؟ فرمود: ما را از دروازهاى ببر كه جمعیت كمتر باشد و نیز دستور بده این سرها را از میان ما زنها دورتر برده مردم به تماشاى آنها مشغول شوند و از ما منصرف گردند. آن حرامزاده خبیث مخصوصا گفت سرها را از میان محملهاى زنان عبور بدهند كه مردم بیشتر به تماشا آیند.
وَ یكَبِّرُونَ بِاءَنْ قُتِلْتَ وَ اءِنَّما
وَ رُوِىَ اءَنَّ بَعْضَ التّابِعینَ لَمّا شاهدَ رَاءْسَ الْحُسَینِ ع بِالشّامِ اءَخْفى نَفْسَهُ شَهْرا مِنْ جَمیعِ اءَصْحابِهِ، فَلَمّا وَجَدُوهُ بَعْدَ اذْ فَقَدُوهُ سَاءَلُوهُ عَنْ سَبَبِ ذلِكَ، فَقالَ: اءَلا تَرَوْنَ ما نَزَلَ بِنا، ثُمَّ اءَنْشَاءَ یقُولُ:
جاؤُا بِرَاءْسِكَ یابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ - مُتَرَمِّلا بِدِمائِهِ تَرْمیلا
وَ كَاءَنَّما بِكَ یابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ - قَتَلُوا جِهارا عامِدینَ رَسولا
قَتَلُوكَ عَطْشانا وَ لَمّا یتَرَقَّبُوا - فى قَتْلِكَ التَّنْزیلَ وَ التَّاءْویلا
وَ یكَبِّرُونَ بِاءَنْ قُتِلْتَ وَ اءِنَّما - قَتَلُوا بِكَ التَّكْبیرَ وَالتَّهْلیلا
سربریده ات ای میوه دل زهرا - بخون خویش خضاب است وآورندبشام
بكشتن تونمودندآشكاروبه عمد - بقتل ختم رسل این گروه دین قیام
لبان تشنه شهیدت نمودوخصم نگفت - كزآیه آیه قرآن توئی مرادومرام
توراكه معنی تكبیربودی وتهلیل - كشندوبانگ به تكبیراین گروه لئام
روایت شده است كه یكى از فضلاى تابعین اصحاب رسول صلى الله علیه و آله چون سر مطهر حضرت سید الشهداء علیه السّلام را در میان آن جمع مشاهده كرد، مدت یك ماه از اهل و اولاد و اصحاب خود متوارى گشته و پنهان شد؛ چون او را یافتند و علت اختفایش را پرسیدند، گفت : آیا نمى بینید كه چه خاك بر سر ما ریخته شد و چه مصیبت بزرگى بر ما نازل گردید! بعد از آن اشعارى را آشناء نمود كه معنى اش چنین است : اى دختر زاده رسول خدا! مردم سر نازنین به خون آغشته ات را آوردند و این عمل چنان است كه آشكارا و از روى عمد، رسول خدا را كشته باشند؛ تو را با لب تشنه شهید نمودند كه نه ظاهر قرآن را در حق تو رعایت كردند و نه باطن آن را. اینك مردم براى اظهار شادى در كشتن تو، الله اكبر مى گویند در حالى كه با كشتن تو، قول الله اكبر والا اله الا الله را كشته اند و اثرى از آن باقى نگذاشته اند.
ابومخنف میگوید : یزیدامركرد صدوبیست پرچم به پیشواز سرمبارك حسین علیه السّلام بروند پس پرچمها كه باهرپرچمی صنفی بودند به پیشوازرفتند واززیرپرچمهاصدای تكبیروتهلیل بلندبود كه ناگهان صدائی ازغیب بلندشدواین شعرراخواند : جائوابراسك یابن بنت محمد - مترمّلًا یدمائه ترمیلًا - لایوم اعظم حسرةً من یومه - واراه رهنًا للمنون قتیلًا - فگانّما بك یابن بنت محمد - قتلوا جهارًا عامدین رسولًا - ویكبّرون اذا قتلت وانّما - قتلوا بك التّكبیر والتّهلیلًا .
وامام سجّادعلیه السّلام هنگام حركت به طرف شام این شعررامیخواند : اقادذلیلًا فی دمشق كانّنی - من الزّنج عبد غاب عنه نصیر - وجدّی رسول الله فی كلّ مشهد - وشیخی امیر المؤمنین امیر - فیالیت لم انظردمشق ولم اكن - یرانی یزدفی البلاد اسیر . یعنى در شهر شام با خوارى كشیده مى شوم ، چندانكه گویى من برده اى از زنگبار هستم كه مولایش از او غایب شده است . و حال آنكه ، جدّ من رسول خدا صلى الله علیه و آله بر خلق جهان ، و بزرگ فامیل من امیرمؤ منان على وزیر رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
اهلبیت سه شبانه روزبردردروازه
شیخ عباس قمى (ره ) به نقل از شیخ بهایى (ره) درباره ورود اسیران به دمشق گفت : بر در شهر سه روز ایشان را بازگرفتند تا شهر را بیارایند و هر حُلّى و زیورى و زینتى كه در آن بود به آیینه ها بستند به صفتى كه كسى چنان ندیده بود. قریب پانصدهزار مرد و زن با دف ها، و امیران ایشان با طبل ها، بوق ها و دُهل ها بیرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان ، رقص كنان با دف و چنگ و رباب زنان استقبال كردند.
از كامل بهایى نقل شده است كه : خاندان پیغمبر را سه روز در خارج شهر شام نگه داشتند تا شهر را چراغان و زینت كنند. در این سه روز شام را به نحوى بى سابقه تزیین كردند. آن گاه گروه بسیارى حدود پانصد هزار نفر زن و مرد براى تماشا به استقبال كاروان اسیران از شهر خارج شدند و سركردگان و امیران نیز دف زنان و رقص كنان و پایكوبان حركت كردند...
این راوى پس از تشریح وضع مردم و جشن و سرور آنها مى نویسد: در آن روز جمعیت در بیرون شهر به قدرى زیاد بود كه روز محضر را در یادها زنده مى كرد. براى یزید بن معاویه سراپرده وسیع و تختى نصب و حاشیه آن را به انواع جوهر مرصع كرده و در اطراف آن كرسیهاى زرین و سیمین نهاده بودند...
به هر صورت از مجموع این نقل ها معلوم مى شود چه تدارك عظیمى براى این جشن شوم دیده و چه مراسمى بر پا كرده بودند معلوم است كه در چنین شرایطى بر خاندان مظلوم و داغدیده اهل بیت پیغمبر، با دیدن آن مناظره و احوال چه گذشته است !
مكالمه یكی ازشیعیان باعمه سادات
زمانى كه اهل بیت (ع ) را با آن وضع ناراحت كننده و بدون پوشش مناسب ، سوار شتران برهنه وارد شام نمودند و مردم به آنها مى نگریستند و برخى آنان را مورد اذیت و آزار قرار مى دادند، یكى از شیعیان از دیدن این منظره بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت خود را به امام سجاد (ع ) برساند، ولى موفق نشد. خود را خدمت حضرت زینب (س ) رسانید و عرض كرد: اى پاره تن زهرا! شما از كسانى هستید كه جهان به خاطر و وجود شما آفریده شده ، متحیرم كه چرا شما را به این صورت مى بینم . حضرت زینب (س ) با دست مبارك اشاره به آسمان نمود و فرمود: آن جا را بنگر تا عظمت ما را درك نمایى . آن شخص نگاه مى كند، ناگاه لشكریان زیادى را میان زمین و آسمان مشاهده مى نماید كه از كثرت به شماره نمى آید و همچنین مشاهده مى كند كه جلو اهل بیت (ع ) كسى ندا مى دهد كه چشمهاى خود را از اهل بیتى كه ملایكه به آنها نامحرم هستند، بپوشانید.
حكایت سهل بن سعدساعدی
از سهل بن سعدساعدى نقل شده است كه مى گوید: آن روز من از شام مى گذشتم و مى خواستم به بیت المقدس بروم . با مشاهده آن منظره متحیر شدم و هر چه فكر كردم كه این چه عیدى است كه مردم این گونه شادى مى كنند و من از آن بى اطلاعم متوجه نشدم تا آنكه با جمعى روبه رو شدم كه با هم گفت و گو مى كردند. از آنها پرسیدم : آیا شما عیدى دارید كه من نمى دانم ؟! گفتند:اى پیرمرد! مثل اینكه در این شهر غریب هستى ؟ گفتم : من سهل بن سعد هستم كه افتخار درك محضر رسول خدا (ص ) را داشته و آن حضرت را دیده ام . گفتند: اى سهل ! عجب این است كه از آسمان خون نمى بارد و زمین اهل خود را فرو نمى برد! پرسیدم : براى چه ؟ مگر چه شده است ؟
گفتند: این سر حسین بن على (ع ) است كه براى یزید مى آورند... تا آخر حدیث .
گشته سرتاسر چراغانی تمام شهر شام
گشته سرتاسر چراغانی تمام شهر شام - من ندانم عید قربان است یا عید صیام
مرد و زن، پیر و جوان، در وجد و شادی و طرب - عترتی را اشک غم در چشم و خون دل به کام
اهل بیت مصطفی را جامه ی ماتم به بر - دختران شام را برتن لباس نو تمام
هرکه را بینم گرفته قطعه ی سنگی به دست - تا که از مهمان خود با سنگ گیرد احترام
یوسف زهراست روی ناقه ی عریان سوار - جای گل ریزد به فرقش آتش از بالای بام
نیزه ی عباس خم گردیده در حال رکوع - نیزه ی فرزند زهرا مانده در حال قیام
زینب کبرا به محمل، فاطمه در دامنش - راس عباسش به پیش رو، کنارش دو امام
یک امامش در غل و زنجیر، بسته پا و دست - یک امامش بر فراز نیزه ها دارد مقام
آتش و خاکستر و سنگ است در دست یهود - تا به یاد روز خیبر باز گیرند انتقام
بود کی باور که روزی با سر پاک حسین - دختر زهرا اسیر آید به سوی شهر شام
از فراز بام هر سنگی که می آید فرود - بر سر فرزند زهرا آوَرَد عرض سلام
گریه ی میثم نثار راس عباس و حسین - شعله ی فریاد او تقدیم قلب خاص و عام
فتنه و بیداد و بلا بود شام
فتنه و بیداد و بلا بود شام - سخت تر از کرب و بلا بود شام
شام بلا تیره تر از شام بود - عصمت حق در ملأ عام بود
ساز و نی و نغمه و آهنگ بود - دسته گل سنگدلان سنگ بود
خلق به دور اسرا صف زدند - کوچه به کوچه همگی کف زدند
فاطمه های حرم فاطمه - زخم زبان مرهم زخم همه
هرکه به آن خسته دلان رو نهاد - زخم زبانی زد و دشنام داد
خنده به رأس شهدا می زدند - سنگ به ناموس خدا می زدند
قافله تا وارد دروازه شد - داغ جگر سوختگان تازه شد
پای سر رهبر آزادگان - عید گرفتند زنازادگان
آل ابوسفیان در هلهله - آل رسول الله در سلسله
وای ندانم که چه تقدیر بود - دست خدا در غل و زنجیر بود
ماه سر نیزه پدیدار بود - یا سر عباس علمدار بود
چهره چو خورشید بر افروخته - از عطشِ تشنه لبان سوخته
دوخته چشم از سر نی بر حسین - محو شده، غرق شده در حسین
دیده ی اطفال به سیمای او - چشم سکینه شده سقای او
مانده سر نیزه به حال سجود - مهر جبینش شده محو از عمود
دیده ی اکبر سر نی نیم باز - مانده به لب هاش اذان نماز
هرکه به خورشید رخش چشم بست - گفت که این سر، سر پیغمبر است
رأس امام شهدا نوک نی - کرده چهل مرحله معراج، طی
زلفِ غباریش پر از بوی مُشک - لعل لبش خشک تر از چوب خشک
ماه خجل از رخ نورانیش - سنگ زده بوسه به پیشانیش
هیچ شنیدید که از گَرد راه - پرده کشد باد به رخسار ماه
هیچ شنیدید که در موج خون - صورت خورشید شود لاله گون
رخ زگل زخم، بهاران شده - وجه خدا ستاره باران شده
اشک همه سیل شد از سرگذشت - خون، دل میثم شد از این سرگذشت
شامیان خون به دل خون شده ما نکنید
شامیان خون به دل خون شده ما نکنید - این قدر ظلم به ذریه زهرا نکنید
بگذارید بگرییم به مظلومی خویش - به سرشک غم ما خنده بیجا نکنید
دین ندارید اگر، غیرتتان رفته کجا - اسرا را ، سر بازار تماشا نکنید
هر چه خواهید به ما زخم رسانید ولی - دیگر از زخم زبان ، خون به دل ما نکنید
پیش چشم اسرا سنگ به سر ها نزنید - پای راس شهدا هلهله بر پا نکنید
داغ دل چاره به خندیدن دشمن نشود - زخم را با زدن سنگ مداوا نکنید
محمل دختر معصوم مصیبت زده را - رو به رو با سر ببریده بابا نکنید
این سرزاده زهراست که برنیزه بود - پای این نیزه دگراین همه غوغانکنید
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید - خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید
کف زدن پای سر فرزند زهرا خوب نیست - نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید
با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم می زنید؟ - نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید
گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب - جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید
میهمانم، زاده ی پیغمبرم، آیا رواست - جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟
این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی - از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید
کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست - تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید
زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز - شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید
فاطمه با ماست ای نامرد مردم! کِی رواست - رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید؟
شیعیان با شعر میثم در غم ما اهل بیت - دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید
شام یعنی وادی دشنام ها
شام یعنی وادی دشنام ها - سنگ باران سری از بام ها
سنگ در دستان نامردان شام - بوسه میزد بر سر زخم امام
شام تفسیر نگاهی مضطراست - شهر داغ لاله های حیدر است
شام هم مانند کوفه بیوفاست - صفحه ای از دفتر کرب و بلاست
بی وفاییمانده از این طایفه - شام دارد مردم بیعاطفه
شام یعنی محملی از داغ و درد - موسم پژمردن گلهای زرد
پای محمل رقص و کف آزاد شد - کوچه هایش هلهله آباد شد
شام شهر بازی چوب و لب است - نیشتر بر زخم بغض زینب است
بر دل زهرائیان آتش زدند - هرکه را می سوخت از آهش زدند
یک زن شامی چو دید اشک رباب - اشک او را داد با خنده جواب
در میان ازدحامی از نگاه - می کشید از دل عقیله آه آه
اشک شد آنجا نقاب روی او - شد پریشان قلب او چون موی او
یک نفر شرمی نکرد از معجرش - ریخت خاکستر یهودی بر سرش
علی ناظمی
روضه ورودبشام
چشم امید همه سوی خداست - فاطمه شافع روز جزاست
هر مکانی که شود ذکر حسین - با خبر باش که زهرا آنجاست
دلها را ببریم همراه آن قافله ای که وارد شهر شام شد ، سه روز پشت دروازه ساعات نگه شان داشتند ، شهر را آذین کردند ، چراغانی کردند ، مردم را خبر کردند یک عده خارجی وارد شهر می شوند
وقتی اهل بیت همراه سرهای بریده وارد شهر شام شدند . سنگشان زدند ، خاکستر بر سرشان ریختند ، شماتت کردند ، ناسزا گفتند :
شامیان هلهله در شام زدند - سنگ بر ما ز سر بام زدند
ما کجا گوشه ویرانه کجا - ما کجا مجلس بیگانه کجا
اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد - اینجا شرار ناله آتش بر فلک زد
از مدخل این شهر تا کنج خرابه - دشمن میان کوچه زینب را کتک زد
اینجا لباس عید پوشیدند زنها - پای سر ببریده رقصیدند زنها
عزیزان فاطمه را وارد مجلس یزید کردند عجب پذیرایی کردند شامیان خاندان پیغمبر را ،
یک سر ریسمان به بازوی امام چهارم ، سر دیگر به بازوی عمه اش زینب ، بچه ها را میان ما قرار دادند آنقدر با تازیانه .... همه صدا بزنید حسین . (منبع : احمد صادقی اردستانی . زینب قهرمان دختر علی)
شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید
شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید - خنده براشک یتیمان پریشان نزنید
گرکه مرهم به روی زخم دل ماننهید - نمک ازکینه به زخم دل طفلان نزنید
خار و خا شا ک نر یز ید به روی سرما - اینقد ر آ تش غم برد ل سوزان نزنید
ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد بدست - سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید
سوره نو ر کند جلوه گری بر سر نی - شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید
سوی ناموس خداوند تماشا نکنید - زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید
از شما ر یخته شیر ا ز ه قر آ ن ا ز هم - دم بیهوده ز قرآن و زایمان نزنید
شامیان روز شما باد سیه تر از شام - که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید
بی «وفائی» شما شهره عالم شده است - لکه ننگ دگربر روی دامان نزنید
حکایت سهل ساعدی ازشام
سهل ساعدی، می گوید:عازم بیت المقدس بودم كه در مسیر راه خود، به دمشق وارد و دیدم رودخانه هایش پرآب و درختانش انبوه است و بر در و دیوارهای آنجا پرده های دیبا آویخته اند. مردان شادمانی می كردند و زنان بر دف و طبل می نواختند. با تعجب به اهالی شام گفتم كه این شادمانی از چه روست؟ آنگاه ماجرای این جشن را از گروهی كه در گوشه ای انزوا اختیار كرده بودند پرسیدم. گفتند:ای پیر مرد گویا تو مردی بیابانگردی؟ گفتم:من سهل بن ساعد، صحابی رسول خدا (ص) هستم.
گفتند: ای سهل نمی گویی چرا آسمان خون نمی گرید؟ و زمین ساكنان خود را نمی بلعد؟ گفتم: مگر چه روی داده؟
گفتند: این سر بر نیزه، سر حسین ابن علی (علیه السلام) فرزند پیامبر(ص) است كه از عراق سوغاتی آورده اند. گفتم: واحسرتا! سر حسین را آورده اند و مردم پایكوبی می كنند؟! از كدام دروازه آنها را وارد می كنند؟ گفتند ازدروازه ساعات. به مقابل دروازه ساعات رفتم، دیدم كه پرچم ها یكی از پس دیگری نمایان شد. از دور سری نورانی و زیبا را بر نیزه دیدم كه احساس كردم لبخند می زند.آن سر عباس ابن علی (ع) بود سپس سواری را دیدم كه بر نیزه اش سر مبارك امام حسین (ع) را قرار داده بود. آن سر شبیه ترین چهره به رسول خدا (ص) بود عظمتی پر شكوه داشت، نور از آن ساطع بود محاسنش رنگین شده بود چشمانش درشت و ابروانی باریك و به هم پیوسته داشت و تبسمی زیبا بر لبانش نقش بسته بود. دیدگانش به سوی مشرق دوخته شده بود، باد محاسن شریف او را حركت می داد گویی امیر المومنین (ع) بود. ام كلثوم را دیدم كه چادری كهنه بر سر كشیده و روی خود را گرفته بود. به حضرت زین العابدین (ع) سلام كردم و خود را معرفی نمودم. امام پاسخ مرا داد و فرمود: اگر می توانی چیزی به نیزه دار بپرداز تا سر امام (ع) را كمی جلوتر ببرد كه ما از تماشاچیان در زحمت هستیم. رفتم و یكصد درهم به نیزه دار پرداخت كردم تا از بانوان دور شود. كار بدین منوال بود تا سرها را نزد یزید بردند.
روضه ورودامام سجاد علیه السلام بشام
در جسم جهان فیض بهارانم من - عالم چو زمین تشنه بارانم من
در زهد دلیل پارسایان جهان - درعشق امام جان نثارانم من
فرزند حسین و زینت عبّادم - شایسته ترین سجده گذارانم من
با این همه منزلت ز سوز دل و جان - روشنگر بزم سوگوارانم من
چون لاله همیشه از جگر می سوزم - چون شمع همیشه اشکبارانم من
دردا که چه آورد قضا بر سر من - ای کاش نمی زاد مرا مادر من
سهل ساعدی گفت: دیدم مردم شام کف می زنند به یکدیگر می رسند تبریک می گویند ، شهر زینت کردند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند اسیران خارجی می آورند . از کدام دروازه ؟ از دروازه ی ساعات . سهل ساعدی می گوید : وقتی طرف دروازه ساعات، دیدم جمعیت زیادی شادی می کنند ، کف می زنند تا نگاه کردم دیدم چند سر بریده روی نیزه ها ست یکی از سرها دارد قرآن می خواند ، سر ها که گذشت دیدم آقای بزرگواری را سوار بر شتر برهنه کردند آثار بزرگی از صورتش نمایان است ، جلو رفتم سلام کردم ، آقا فرمودند : خدا رحمتت کند کی هستی که مرا در این شهر سلام می کنی؟ (یعنی اینجا به ما سنگ میزنند زخم زبان می زنند) . گفتم : آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه جدت رسول خدایم ، من از سفر بیت الله بر می گردم ، دارم بیت المقدس می روم . آقا این چه حالی است می بینم . فرمود : سهل ساعدی بابایم را کشتند ، عمویم را شهید کردند به حالش گریه کردم . آقا چه کنم ؟ فرمود سهل ، پارچه ای برایم بیاورزیر زنجیر گردنم بگذار . سهل گفت : تا زنجیر را از گردن آقا بلند کردم دیدم خون تازه از زیر حلقه های زنجیر جاری شد .
بیمار چنین عاشق و دلداده که دیده - در تاب و تب از عشق رخ یارکه دیده
گه روی شتر گه به روی خار مغیلان - گه مجلس بیگانه و اغیار که دیده
در سلسله از کرب و بلا در سفر شام - بر روی شتر پیکر تب دار که دیده
گریه امام سجاد بعدازواقعه کربلا
روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند - در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند
آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا - دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند
من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم - هم نعش و هم عزدار هر دو به خون نشستند
امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود : عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند . هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ (آقا شرح می داد) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه که نیست، چرا اینطور ؟ فرمود : ما را سر هر کوچه و بازار نگه می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند. تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد .
سید بن طاوس در لهوف خود مینویسد: وقتی مزدوران یزید اهل بیت را نزدیک شام آوردند، امّ کلثوم شمر را خواست. فرمود: مطلبی با تو دارم. شمر ملعون گفت: چیست؟ فرمود: این جا شهر دمشق است، ما را از دروازه ای وارد کنید که مردمان کمتری در رفت و آمد باشند و کمتر به تماشای ما برخیزند و سرهای بریده شهیدان ما را جلوتر از ما حرکت بدهید که مردم با تماشای آن سرهای نورانی، به تماشای ما نپردازند. ولی شمر برخلاف خواسته دختر امیرالمؤمنین (ع)، فرمان داد اهل بیت را از دروازه ساعات که پرجمعیت ترین جمعیت را همیشه در کنار خودش داشت، عبور دهند و سرهای بریده را لا به لای کجاوه ها ببرند. اهل بیت را به این صورت حرکت دادند، تا در میان شهر کنار مسجد جامع که محل بازداشت اسرا بود، قرار بدهند.
ببرای شمرتومارا زرهی نزدیزید - که به ما مردم این شهر تماشانکنند
این سر زاده ی زهراست که بر نیزه بود - پای این نیزه بگو این همه غوغا نکنند
ما دل خون شده و دیده ی گریان داریم - خلق را گو که به ما خنده ی بیجا نکنند
ورود اهلبیت به شام
در مقتل ابو مخنف آمده كه سرهاى شهداء را از دروازه خیزران وارد كردند سهل مىگوید: من از جمله مردم بودم كه دیدم نود و نه علم از دروازه وارد شد پس از سرها اسرا وارد شدند سر آقا حسین (علیه السلام) را بر رمح بلندى زده بودند و خولى آن رمح را مىكشید و به آواز بلند مىگفت انا صاحب الرمح الطویل انا صاحب المجد الاصیل منم آن كسى كه دشمنان یزید را كشتم و بخون آغشتم علیا مكرمه ام كلثوم با چشم گریان فرمود اى دشمن خدا فخر مىكنى به كشتن كسى كه جبرئیل گهواره جنبان او بوده و میكائیل ذكر خواب گوینده و اسرافیل بدوش كشنده و اسمش در عرش خدا نوشته جدش خاتم الانبیاء بوده و مادرش فاطمه زهراء است و پدرش قاتل مشركین است خولى گفت اى ام كلثوم حقا كه دختر شجاع و خودت شجاعه مىباشى. و فى نسخه اخرى سهل گوید سرهاى جوانان را شماره كردم هیجده سر بود بعد از سر امام حسین (علیه السلام) سر على اكبر (علیه السلام) را آوردند پس از او سر عباس بن على (علیه السلام) بر نیزه بود و حامل آن سر قشعم جعفى بود بعد از او سر عون بود نیزه دار سنان بن انس نخعى بود همین نحو سرها را پشت سر هم مىكشیدند و مىبردند. سهل مىگوید: پشت سرها اسیران آمدند پیشاپیش آنها زین العابدین (علیه السلام) با تن خسته بر شتر بغیر وطاء نشسته و پشت او مخدره بر ناقه سوار كه برقع از خزادكن داشت و هى ناله مىكرد و ابتاه وا محمداه وا علیاه وا حسناه وا حسیناه وا عباساه وا حمزتاه از روز سیاه خود مىنالید من نگاه مىكردم ناگاه دیدم صیحه بر من زد چنانچه بند دلم گسیخت پیش رفتم گفتم بى بى براى چه بر من صیحه زدى فرمود آخر حیا نمىكنى اینقدر به حرم پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نظر مىنمائى من عرض كردم خاتون من چشمم بركنده باد اگر نگاه بریبه به صورت شما كرده باشم. فرمود كیستى؟ عرض كردم: سهل بن سعد شهرزورى از جمله غلامان شما و دوستان شمایم. رو كردم به امام بیمار (علیه السلام) عرض كردم آقا من یكى از موالى و شیعیانم چكنم كاش در كربلا بودم و جان فدا مىكردم اكنون فرمایشى دارید بفرمائید تا اطاعت كنم؟ فرمود آیا پول همراه دارى؟ عرض كردم بلى هزار درهم موجود است. فرمود قدرى از آنها را به آن حامل سر بده و بگو قدرى از پیش حرم دورتر ببرد تا مردمان اینقدر بما تماشا نكنند عرض كردم بچشم رفتم پول را دادم و برگشتم امام بیمار دعاى خیر درباره من كرد و این اشعار را با سوز و گداز مىفرمود.
اقاد ذلیلا فى دمشق كاننى - من الزنج عبد غاب عنه نصیره
و جدى رسول الله فى كل مشهد - و شیخى امیرالمؤمنین وزیره
فیالیت امى لم تلدنى ولم اكن - یرانى یزید فى البلاد اسیره
ما حصل این كلمات این است كه اى كاش مرده بودم و روى یزید را نمىدیدم و او مرا اسیر خود نمىدید.
شامیان من در مدینه سید والا مقامم
شامیان من در مدینه سید والا مقامم - ظالمان من بسط پیغمبر امام ابن امامم
زادهِ شاه حجازم كاینچنین از جور عدوان - در بدر در كوچه های كوفه و بازار شامم
گه زنندم بر سر این نامرد مردم تازیانه - گه زنان ریزند بر سر سنگ از بالای بامم
چون غلام زنگبارم در غل و زنجیر بستند - منكه حورانم كنیزند و بود غلمان غلامم
كعب نی بر من زنند از كینه این بی رحم مردم - با وجود آنكه پیغمبر بود جد گرامم
بر سر بازار عامم بادف و نی باز دارند - با وجود آنكه من خود پیشوای خاص و عامم
یكطرف بر ناقه ها آل پیمبر گرم افغان - یكطرف بر نی هویدا راس باب تشنه كامم
تا نمیدیدم یزید ایشان اسیر هر دیاری - كاش در این عالم فانی نمی زائید مامم
اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد
اول ماه صفرشد نوبت حزن دگرشد - بهراولادپیمبر حزن واندوهی بترشد
اول ماه صفربوداهلبیت بشام رسیدند - پشت دروازه ساعات چه ستمهاكه ندیدند
سه شب وروزدرآنجا همه بال و پرشكسته - برای وروددرشام همه منتظرنشسته
نه غذایی ونه آبی همه اطفال جگرخون - نه پناهی نه مكانی همگی مضطرومحزون
یكطرف گرمی روزا یكطرف سردی شبها - یكطرف بی پدری یكطرف ظلم وستمها
پشت دروازه نشسته همه اطفال ویتیمان - چونكه دروازه رابستندآن لئیمان ولعینان
چرادروازه رابستندبرای جشن وچراغان - زچه روجشن گرفتند برای كشتن مهمان
شهرشام آینه بندان همه رخت نوپوشیدند - همه كردند حنابندان زهرماری سركشیدند
نوه هندجگرخوار روی تخت زرنشسته - برای تبریك آن ... میرونددسته بدسته
اما اولاد پیمبر همگی روخاك وخاشاك - همه باحالت محزون همه باحالت غمناك
پشت دروازه نشستند همگی بالب تشنه - همه بی لباس وروپوش باشكمهای گرسنه
همگی گردیتیمی زستم به چهره دارند - همگی از غم وغصه هزاران خاطره دارند
چونكه شدشام مهیا دردروازه گشودند - همه مردم شامی سوی دروازه دویدند
پی فرمان یزیدی دردروازه چوواشد - اول ماه صفربود ماتم آل عباشد
مردم شام چودیدند زن وبچه همه دل خون - همه باچهره خاكی همه با حالت محزون
یكی گریان یكی خندان یكی دیگه مات وحیران - همگی زهم میپرسندزكجاینداین اسیران
دردروازه ساعات شده یك غلغله برپا - برای دیدن اینان همگی شدندمهیا
درودیواروخیابان همگی مردم شامی - همه درحال تماشا چه خواصی چه عوامی
زینب وكلثوم سجاد قصّه بستن وكشتن - برای مردم شامی میكنن واضح وروشن
اهلبیت رسول الله قصه كرببلارا - میخوا نند برای مردم به بیان آشكارا
میگن آی مردم شامی ما همه آل عبائیم - ما همه اهل مدینه اهلبیت مصطفائیم
آن علی بن حسین است این یكی زینب كبرا - این زن وبچه مظلوم همگی زاده زهرا
آن سری كه روی نیزه به لبش آیه قرآن - بوداوزاده زهرا كه چنان ماه درخشان
بوداوزاده حیدر بوداوسبط پیمبر - شده مقتول جفاوستم شمرستمگر
لب تشنه بلب آب سراوراببریدند - كلمات مصطفی را زلب او نشنیدند
میهمان را كس ندیده بكشندبالب تشنه - اما این مردم شامی بكشند باتیغ ودشنه
خیمه های ما بغارت رفته است مردم شامی - هریكی یك چیزی برده همچنان دزدوحرامی
ماكه آل مصطفائیم مارا بردند به اسارت - كربلا و كوفه وشام به ما گشته بس اهانت
زخدانكرده شرمی زرسول هم حیایی - به كجاببین رسیده زشما چه بی حیایی
كه زدین خود گذشته بخدا وهم پیمبر - بنموده بس اهانت به بتول وهم به حیدر
باقری ازاین سخنها شده شامیان پشیمان - كه چراشدند اینسان همگی دچارعصیان
اوّل ماه صفرآل رسول
اوّل ماه صفرآل رسول – واردشام شده زاروملول
شهرشام است چراغان امروز – همه جا آینه بندان امروز
شادی وهلهله برپاست بشام – آنچنانك هیچ ندیده ایام
بانگ تكبیربلندازهمه جا – طبل وشیپورچو روز هیجا
مردمان هلهله برپاكرده – دل سجّاد بودآزرده
كف زنان جملگی ازپیروجوان – زینب وآل علی نوحه كنان
مردم شام همه خرّم وشاد – غل وزنجیربگردن سجّاد
ام كلثوم دلش تنگ آمد – كزجفابرسراوسنگ آمد
به تماشاهمگی ازدروبام – چقدرسخت بوداین ایام
زینب آن دخت علی افسرده – فاطمه همچوگلی پژمرده
راس پاك شهدانوك سنان – قارئی نیزبخواندقرآن
ناگهان دخترزهرازینب – روزراكردبرآنها چون شب
بانگ برزد كه ایامردم شام – دائمًانیست بكام این ایام
این همه هلهله برپانكنید – شادی وخنده بیجانكنید
بهرمااینهمه غوغانكنید – ظلم برزادهِ زهرانكنید
این سری كه شده برنوك سنان – بفدایش همه خلق جهان
به لبش آیه ای ازقرآن است – به جبینش اثریزدان است
این سرزاده زهراوعلی است – نوراونورخداوندجلی است
كه درخشدچومهی دردل شب – هست ماه شب تارزینب
ماهم اولادپیمبرهستیم – زاده ای پاك زحیدرهستیم
ما امیریم وهمه زاده امیر – كاینچنین دست شماگشته اسیر
گفت سجّاد امام ابن امام - باقری آه زشام آه زشام
اهل وعیال حسین اسیرقوم لئام
اهل وعیال حسین اسیرقوم لئام - پس ازچهل تا منزل شدندواردبشام
قصریزیدوشام وزینب وآل طاها - اهل وعیال حسین دچاراین بلاها
كوچه وبازارشام آینه بندان شده - به اهلبیت حسین ظلم فراوان شده
سه روزوشب پشت دروازه شام خراب - آل نبی منتظرخونجگرودل كباب
چونكه شدندواردشام چهادیده اند - جشن وچراغان شهروكوچه ها دیده اند
مردوزن شیخ وشاب همه بحال طرب - این طرب ازبهرچیست درعجب آمدعجب
جشن وچراغان شام زبهرقتل حسین - كشتن سبط نبی تاج سرِعالمین
آیه قرآن بلب راس حسین روی نی - كوچه وبازارشام اهل وعیالش زپی
قصه اصحاب كهف كندتلاوت حسین - زآن تلاوت شده غلغله وشوروشین
آل نبی جملگی بسته به یك ریسمان - واردقصریزیدشدندامان الامان
سرِحسین مظلوم میان طشت زرین - میان قصرباشدنزدیزیدبی دین
باسرِسبط نبی میان طشت طلا - میكنداواهانت نكرده شرم ازخدا
میزنداوچوب كین برلب ودندان او - مقابل دیده خواهرگریان او
گبرونصاری مجوس گفت یزیدامزن - این سرِسبط نبی است فخرزمین وزمن
زینب كبری چنین دیدچوآن صحنه را - گفت یزیدعبرتی بگیرازاین ماجرا
خطبه غرّا بخواند بنت علی درمقام - كه شدهدایت ازآن خطبه همه خاص وعام
یزیدرسواازآن خطبه زینب شده - چناكه روزیزیدتارچنان شب شده
زینبِ ظاهراسیرشده كنون قهرمان - سیه نموده روزروشنِ آن شامیان
ای باقری شده شام ازسخنان زینب - آن روزهای روشن گشته كنون چنان شب
اَلشّامُ، اَلشّامُ، اَلشّام
در روایت آمده از امام سجّاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر كربلا كجا بود؟ در پاسخ ، فرمود: (اَلشّامُ، اَلشّامُ، اَلشّامُ)، یا سه بار فرمود: (امان از شام، امان از شام، امان از شام)
ذکر مصیبت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
ذکر مصیبت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ - تا یاد غربت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را - یک جا روایت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
موی سپید و چهره ای در هم شکسته - از چه حکایت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی - یاد اسارت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی - عرض ارادت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری - ابراز غیرت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید - تجدید بیعت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را - هر دم تلاوت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش - بی صبر و طاقت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه - خود را فدایت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
جان می دهی وقتی به لبهایی مقدس - چوبی جسارت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
کنج تنوری حنجری آتش گرفته - ذکر مصیبت میکند: اَلشّامُ، اَلشّامُ
از كتاب "یك ماه خون گرفته،هفتاد و دو ستاره" غلامرضا سازگار
آه ، یاران روزگارم شام شد
آه ، یاران روزگارم شام شد - نوبت شرح ورودشام شد
شام شهرمحنت ورنج وبلا - شام،یعنی سخت ترازکربلا
شام یعنی مرکزآزارها - آل عصمت راسربازارها
شام یعنی ازجهنم شوم تر - اهل بیت ازکربلامظلوم تر
شام یعنی ظلم وجوربی حساب - اهل بیت عصمت وبزم شراب
درورودشام،ازشمرلعین - کردخواهش ام کلثوم حزین
کای ستمگربرتودارم حاجتی - حاجتی برکافردون همتی
مااسیران،عترت پیغمبریم - پرده پوشان حریم داوریم
خواهی ارمارابری درشهرشام - ازمسیری برکه نبودازدحام
بلکه کمترگردعترت صف زنند - خنده وزخم زبان وکف زنند
آن جنایت پیشه آن خصم رسول - برخلاف گفته ی دخت بتول
دادخبث طینت خودرانشان - بردازدروازه ی ساعاتشان
پشت آن دروازه خلقی بی شمار - رخت نوپوشیده،دست وپانگار
بهراستقبال،باسازودهل - سنگشان دردست،جای دسته گل
ریختندازهرطرف زن های شام - آتش وخاکسترازبالای بام
زینب مظلومه بودوگِرد وی - هیجده خورشید،بربالای نی
هیجده آئینه ی حق الیقین - هیجده صورت زصورت آفرین
هیجده ماه به خون آراسته - باسرببریده برپاخواسته
رأس ثارالله زخون بسته نقاب - سایبان زینب اندرآفتاب
آن سوی محمل سرعباس بود - روبروبارأس خیرالناس بود
یک طرف برنی سرطفل رباب - برسرنی داشت ذکرآب آب
ماه لیلاجلوه گربرنوک نی - گه به عمه گه به خواهرچشم وی
بس که برآل علی بیدادرفت - داستان کربلاازیادرفت
خصم بدآئین به جای احترام - کرداعلان بریهودی های شام
کاین اسیران عترت پیغمبرند - وین زنان ازخاندان حیدرند
این سرفرزندپاک حیدراست - روز،روزانتقام خیبراست
طبق فرمان امیرشهرشام - جمله آزادید بهرانتقام
این سخن تابریهوداعلام شد - شام ویران شام ترازشام شد
آن قدرآل پیمبررازدند - دختران نازپروررازدند
خنده های فتح برلب می زدند - زخم هابرقلب زینب می زدند
آن یکی برنیزه دارانعام داد - این به زین العابدین دشنام داد
پیرزالی دیددرشام خراب - برفرازنیزه قرص آفتاب
آفتابی نه سری درابرخون - لب کبود امارخ اولاله گون
برلبش ذکرخداجاری مدام - سنگ هاازبام گویندش سلام
ازیکی پرسیداین سرزآن کیست - گفت این رأس حسین بن علیست
این بودمهرسپهرعالمین - نجل احمدیوسف زهراحسین
وای من ای وای من ای وای من - کاش می مردم نمی گفتم سخن
آن جنایت پیشه باخشم تمام - زد برآن سرسنگی ازبالای بام
آن سرآن آئینه ی حق الیقین - اوفتاد ازنیزه برروی زمین
ریخت زین غم برسرخورشیدخاک - گشت قلب آسمان هاچاک چاک
حاج غلامرضاسازگار(میثم)
امان از خنده دشمن - امان از طعنه و دشنام
امان از خنده دشمن - امان از طعنه و دشنام
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
امان از ضرب کعب نی امان از غربت زینب - ز اشک دیده بنویسید به روی تربت زینب
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
امـان از نیـزهداران و مبارکبادِ قاتلها - امان از رقص شادی زنان بر گرد محملها
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
به نوک نیـزه میبینم تمـام هست زینب را - الهی بشکند دستی که بسته دست زینب را
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
بنال ای دل بشوی از اشک دیده دشت و صحرا را - زیـارت کـن سـر نیـزه سـر فرزنـد زهـرا را
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
امان از مجلس شـام و یزید و چوب خزرانش - یزید و چوب خزران و حسین و صوت قرآنش
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
بنال ای دل به هم شمع و گل و پروانه را بستند - که بـر یک سلسلـه ده گوهـر یکدانه را بستند
امان از شام امان از شام - امان از شام امان از شام
یک ماه خون گرفته 5 – استاد سازگار
امان از شام
در روایت آمده از امام سجّاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر كربلا كجا بود؟ در پاسخ ، فرمود: (الشّامُ الشّامُ الشّامُ)، یا سه بار فرمود: (امان از شام) به روایت دیگر، امام سجّاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنى فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند كه از آغاز اسیرى تا آخر، چنین مصیبتى بر ما وارد نشده بود:
1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهاى برهنه و نیزه هاى استوار احاطه كرده بر ما حمله مى كردندوكعب نیزه به ما مىزدند. آنان مارادرمیان جمعیت بسیارنگهداشتند و ساز و طبل مى زدند.
2- سرهاى شهدا را میان هودجهاى زنهاى ما قرار دادن و سر عمویم عبّاس علیه السلام را در برابر چشم عمه هایم زینب و امّكلثوم علیه السلام نگهداشتند، و سر برادرم على اكبر و پسر عمویم قاسم علیه السلام را در برابر چشم سكینه و فاطمه (خواهرم ) مى آوردند و با سرها بازى مى كردند، و گاهى سرها به زمین مى افتاد و زیر سم ستوران قرار مى گرفت .
3- زنهاى شامى از بالاى بامها، آب و آتش بر سر ما مى ریختند. آتش به عمّامه ام افتاد، ولى چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش كنم . در نتیجه عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
4- از طلوع خورشید تا نزدیك غروب ما را همراه ساز و آواز، در برابر تماشاى مردم در كوچه و بازار گردش دادند و مى گفتند: اى مردم ، بكشید اینها را كه در اسلام هیچگونه احترامى ندارند.
5- ما را به یك ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه یهودى و نصارى عبور دادند، و به آنها مى گفتند: اینها همان افرادى هستند كه پدرانشان ، پدران شما را (در خیبر و...) كشتند و خانه هاى آنها را ویران كردند، امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید. یا نُعمانُ فَما بقى اءحد منهم الا وَقَدْ اَلقى عَلَینا مِنْ التُرابِ وَالا حجارِ وَالا خشاب ما اءرادَ. اى نعمان هیچ كس از آنها نماند مگر اینكه هرچقدر مى خواست از خاك و سنگ و چوب به سوى ما افكند.
6- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جاى غلام و كنیز بفروشند ولى خداوند این موضوع را براى آنها مقدور نساخت .
7- ما را در مكانى جاى دادند كه سقف نداشت ؛ روزها از گرما و ترس كشته شدن ، همواره در وحشت و اضطراب به سر مى بردیم .
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورجلددوم]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
متنبه شدن پیر مرد شامى و توبه او از كردار زشتش
پیر مردى از اهل شام كه از شیوخ بود بنزد شتر امام بیمار (علیه السلام) آمده بلند گفت: الحمدلله الذى قتلكم و اهلككم و قطع قرن الفتنه. شكر خداى را كه شما را كشت و هلاك كرد و شاخ فتنه را برید جهان را آسایش داد آنچه خواست از دشنام و ناسزا گفت و چیزى فرو گذار نكرد همینكه آرام گرفت بیمار كربلا فرمود: اى شیخ آنچه تو گفتى من شنیدم دل خود را خالى كردى و آسوده شدى اكنون تو ساكت باش و دو كلمه حرف مرا بشنو. شیخ گفت بگو: امام فرمود: قرآن مىخوانى؟ عرض كرد: بلى. امام فرمود: این آیه را خوانده اى؟ قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فى القربى. خداوند مىفرماید به پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) كه اى حبیب من بگو به امت كه من اجر و مزد رسالت از شما نمىخواهم مگر مهر و محبت در حق ذى القربى و خویشان من. پیر گفت: بلى آن را خوانده ام. امام (علیه السلام) فرمود: این آیه را خوانده اى كه خدا مىفرماید: و آت ذاالقربى حقه. پیر گفت: آرى آن را خوانده ام. فرمود: این آیه را خوانده اى كه خدا مىفرماید: و اعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى. پیر مرد شامى گفت: بلى خوانده ام. حضرت فرمودند: این را خوانده اى كه مىفرماید: انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا. پیر مرد گفت: خوانده ام اما این آیات به شما چه ارتباطى دارد، زیرا همه این آیات در حق اولاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و ذریه فاطمه بتول سلام الله علیها مىباشد. امام (علیه السلام) گریست و فرمود: «ارتباطش اینست که»والله عترت و اولاد رسول و ذریه فاطمه بتول ما هستیم. پیر مرد وقتى فهمید ایشان خارجى نیستند بلكه جملگى ذریه پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بوده و شخصى كه با او سخن مىگوید امام و پیشوایش مىباشد سر در پیش افكند سخت گریه كرد، سپس بعد از ساعتى عرضه داشت: بالله انتم، هم؟ تو را بخدا شما از آن خانواده و از اهل بیت پیغمبرید؟ حضرت فرمودند: بالله نحن هم؟ مائیم اهل بیت طهارت و عصمت. پیر مرد عرضه داشت: فدایت شوم، مرا معذور دارید، بخدا قسم شما را نشناختم، از شما پوزش طلبیده و طلب عفو و آمرزش مىكنم سپس پیر مرد سه مرتبه گفت: اللهم انى اتوب الیك، خدایا توبه كردم و از دشمنان آل محمد بیزارم. پس از آن عمامه از سر برداشت و بر زمین زد و به روایت روضة الشهداء خود را زیر دست و پاى شتر امام سجاد (علیه السلام) انداخت و در خاك مىغلطید و صیغه توبه را اداء مىنمود. امام (علیه السلام) فرمودند: اى شیخ توبه تو قبول است برخیز. عرض كرد: اگر توبه من قبول شده باشد باید زیر دست و پاى شتر شما جان بدهم در همین اثناء شهق شهقة و فارق روحه من البدن، فریادى زد و روح از كالبد بدنش خارج گشت و به روایت لهوف مامورین خبر براى یزید پلید بردند و او جلادان را امر به قتل او نمود و بدین ترتیب آن پیر مرد را شهید نمودند.
وروداهلبیت به خرابه
صاحب روضة الشهداء مىنویسد: هر چه خواستند اهل بیت علیهم السلام را از دروازه ساعات داخل كنند انبوه جمعیت مانع شد و این امر ممكن نگردید لذا بالاجبار ایشان را از دروازه نودِر وارد كردند، بارى وقت ظهر بود كه اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را به مسجد جامع شهر رساندند و از آنجا به طرف دارالاماره یزید پلید انتقال دادند. مرحوم طریحى مىنویسد: مقدار سه ساعت اهل بیت علیهم السلام را درب دارالاماره نگاهداشتند و بخاطر همین جهت آنجا را به باب الساعات نامیدند و همان طوریكه برخى از اهل تحقیق فرمودهاند همان روز اهل بیت را به مجلس یزید پلید وارد نكرده اند بلكه ایشان را در خرابه اى اسكان دادند و روز بعد آن وجودات محترمه را به بارگاه نحوست بار آن پلید داخل كردند.
مرحوم علامه مجلسى مىنویسد: حلبى از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت مىكند چون حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) را با اهل بیت علیهم السلام به شام بردند جعلوهم فى بیت، اسراء به یكدیگر مىگفتند ما را بدین منزل ویرانه جاى داده اند كه خانه بر سر ما فرود آید، پاسبانان كه رفت و آمد به آن خانه مىكردند به یكدیگر مىگفتند: اینها از سقف شكسته مىترسند مبادا بر سرشان خراب شود و خبر ندارند كه فردا چون به حضور امیر رسند حكم بقتل ایشان مىنماید. بارى آن شب را اهل بیت علیهم السلام در آن خرابه بسر بردند ولى فقط ذات اقدس احدیت از حال آن یادگاران پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) باخبر بود و دانست چه به ایشان گذشت.
ز جوش ناله سقفش كنده از فرش - بسان دود بى جان رفته تا عرش
مكینش را مكان بود آن چنان تنگ - كه در زندان دل زندانیان تنگ
نه مهمان نوازى و نه میزبانى - نه فرشى نه ظرفى نه آبى نه نانى
خرابه شام ، زندان اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام
در روایت مرحوم صدوق (ره) از آن خرابه ، تعبیر به محبس (زندان و بازداشتگاه ) شده است ، زیرا آنها در آنجا محصور بودند و اجازه نداشتند به جاى دیگر بروند. عن فاطمة بنت علیّ علیه السلام: إنَّ یَزیدَ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَینِ علیه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام فی مَحبِسٍ، لا یُکِنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم…(أمالی شیخ صدوق: ص ٢٣١ ح ٢۴٣ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری: ص ٢١٢، بحار الأنوار علامه مجلسی، ج ۴۵ ص ١۴٠) همانا یزید دستور داد كه اهل بیت امام حسین علیه السلام را همراه امام سجاد علیه السلام در محلى حبس كردند. آنها در آنجا نه از گرما در امان بودند و نه از سرما، تا آنكه بر اثر آن صورتهایشان پوست انداخت . (زینب علیه السلام فروغ تابان كوثر، نوشته فاضل دانشمند حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد محمدى اشتهاردى ، ص 265 به نقل از امالى صدوق ، مجلس 21)
هلاك پنج زن به نفرین امام سجادعلیه السلام
سهل گوید آن زمان كه اسیران را درب دارالأماره نگاهداشته بودند پنج زن در غرفه خانه یزید نشسته بودند تماشا مىكردند میان آن زنان عجوزه و فرتوته اى بود مجدوبة الظهر آن عجوزه قدى خمیده داشت هشتاد سال از سن نحسش گذشته بود دید سر پر نور امام (علیه السلام) بر نیزه پاى غرفه اوست. فوثبت و اخذت حجرا فضربت به راس الحسین. آن سلیطه جست و سنگى برداشت و آن را بطرف سر مطهر امام (علیه السلام) پرتاب كرد، سنگ آمد و به سر بریده امام (علیه السلام) خورد.
در نسخه دیگر آمده: آن پیره زال سنگى برداشت و به دندانهاى امام (علیه السلام) زد. سهل گوید امام زین العابدین (علیه السلام) طاقت این مصیبت نیاورد سر بلند كرد عرض كرد: اللهم عجل بهلاكها و هلاك من معها. خدایا این عجوزه را با همراهان او هلاك كن سهل گوید بخدا قسم هنوز كلام امام (علیه السلام) تمام نشده بود كه تمام غرفه بزیر آمد آن پنج زن و مافیها به درك رفتند.
از پشت بام بر سرمان سنگ می زنند
از پشت بام بر سرمان سنگ می زنند - بر زخم كهنه پرمان سنگ می زنند
وقت نزولِ سوره ی توحید بر لبت - ابلیس ها به باورمان سنگ می زنند
وقتی كه سنگشان به سر نی نمی رسد - سمت سكینه خواهرمان سنگ می زنند
از پای نیزه فاطمه را دور كن پدر! - این كورها به مادرمان سنگ می زنند
بغض علی بهانه خوبی برایشان - حتی به سوی اصغرمان سنگ می زنند
آن دختری كه با پدرش رفت و دور شد...در كربلا جهیزیه اش جفت و جور شد
گفتم: كه كاخ مستی تان پایدار نیست - مردم لباس خاكی ما خنده دار نیست
مردان ما به نیزه و در كوچه های شهر - گرداندن زنان حرم افتخار نیست
ای بزدلان! ز بام به ما سنگ می زنید - در دست های بسته ی ما ذوالفقار نیست
در سختی و بلا به خدا تكیه می كنیم - سر می دهیم در ره او، این شعار نیست
خونش به جوش آمده عباس؛ بس كنید - پای سر بریده كه جای قمار نیست
وحید قاسمی
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
وروداهلبیت امام حسین علیه السلام بشام
باز اسم کوفه آمد درمیان و نام شام - آه آه از صبح کوفه! وای وای از شام شام!
روزِ اندر پیش چشمم، تیره تر آید ز شب - بشنود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام
ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را - محو کرد از لوح هستی، محنت و آلام شام
بی حیایی بین که با یک دیگر از قتل حسین - می نمایندی مبارک باد، خاص و عام شام
آن یکی نان از تصدّق داد، آن خرما؛ ببین - اهل بیت مصطفی را این بُوَد اکرامِ شام
آه از آن ساعت! که زینب بر سر بازار دید - می زنندش سنگ بر سر، از در و از بام شام
چون نسوزم ز آتش این غم؟ که از کین ریختند - آـش اندر فرق عابد، خلق خون آشام شام
«جودیا» ! شام است ز ان رو تیره تا صبح ابد - کامد اندر دهر از صبح آن چنان تا شام شام
مرحوم جودى
مرحوم جودى ورود اهل بیت علیهم السلام را به شام تار اینگونه توصیف مىفرماید:
روایت است كه چون اهل بیت شاه شهید - شدند داخل شام از جفا و جور یزید
از آن طرف همه را دست از حناء رنگین - از این طرف همه پاها ز خار ره رنگین
از آن طرف به فلك بانگ طبل و بربط و ناى - از این طرف همه در ناله حسینم واى
از آن طرف همه طفلان سنگ در دامن - از این طرف همه فرق شكسته در شیون
از آن طرف به كف جمله جامهاى شراب - از این طرف دل طفلان ز قحط آب كباب
از آن طرف به هیاهو ز پیر تا برنا - از این طرف سر اكبر مقابل لیلا
از آن طرف همه در عشرت و مباركباد - از این طرف به سنان رأس قاسم داماد
از آن طرف همه را در بدن لباس حریر - از این طرف همگى بسته غل و زنجیر
از آن طرف همه طفلان به روى دوش پدر - از این طرف به سر نى سر على اصغر
از آن طرف همه در غرفهها لب خندان - از این طرف به فغان روى ناقه عریان
از آن طرف به پس پرده اهل بیت یزید - از این طرف سر زینب برهنه چون خورشید
از آن طرف همه بنشسته روى كرسى زر - از این طرف همه استاده فرق بى معجر
از آن طرف سر شوم یزید را افسر - از این طرف سر شه پر ز خاك و خاكستر
از آن طرف ز جفا چوب كین به دست یزید - از این طرف لب و دندان خشك شاه شهید
جهان به دیده جودى سیاه چون شب شد - چو در خرابه بى سقف جاى زینب شد
هنگامى كه آل الله سلام الله علیهم اجمعین را از انظار و مقابل اهل شام عبور دادند آن نادانان بنا كردند به دشنام دادن و ناسزا گفتن اهل بیت علیهم السلام سر بزیر انداخته جواب آنها را ندادند، بعضى موهاى پریشان خود را حجاب صورت ساخته و برخى با معجر و تعدادى دیگر از آن محترمات كه معجر نداشتند با آستین و ساعد صورت خود را ستر مىكردند. در برخى از مقاتل نوشته اند كه علیا مخدره زینب خاتون سلام الله علیها فرمودند: بین كوفه تا شام كه سر برادرم بر نیزه بود چشمهاى آن حضرت پیوسته باز و گشاده بود و به اطفال و اهل و عیال خویش مىنگریست اما در شهر تار شام من نگاه به سر برادرم كردم دیدم چشمهاى مباركش بسته شده یعنى خداوندا دیگر طاقت ندارم كه این همه رقاص و سازنده و شارب الخمر را دور اهل بیت خود ببینم. حضرت امام باقر (علیه السلام) از پدر بزرگوارش زین العابدین (سلام الله علیه) روایت نموده كه آن حضرت فرمودند:
مرا بر یك شتر لنگ و لاغرى نشانده و سر پدرم را بر علمى نصب كرده، و بانوان را بر قاطرها نشانده و اراذل و اوباش اطراف ما را گرفته بودند اگر كسى از ما مىخواست گریه كند نیزه بر فرقش مىزدند پیوسته بدین منوال بودیم تا به دمشق رسیدیم در آنجا جارچى جار مىزد یا اهل الشام هولاء سبایا اهل البیت الملعون. مرحوم سید در لهوف مىنویسد: همینكه اهل بیت رسالت سلام الله علیهم آن همه جمعیت و ازدحام از اهل شام دیدند علیا مكرمه ام كلثوم علیها السلام شمر پلید را طلبید و به او فرمود: اى شمر من امروز یك حاجت به تو دارم. شمر گفت: چه حاجت دارى؟ فرمود: ما را از دروازهاى ببر كه جمعیت كمتر باشد و نیز دستور بده این سرها را از میان ما زنها دورتر برده مردم به تماشاى آنها مشغول شوند و از ما منصرف گردند. آن حرامزاده خبیث مخصوصا گفت سرها را از میان محملهاى زنان عبور بدهند كه مردم بیشتر به تماشا آیند.
وَ یكَبِّرُونَ بِاءَنْ قُتِلْتَ وَ اءِنَّما
وَ رُوِىَ اءَنَّ بَعْضَ التّابِعینَ لَمّا شاهدَ رَاءْسَ الْحُسَینِ ع بِالشّامِ اءَخْفى نَفْسَهُ شَهْرا مِنْ جَمیعِ اءَصْحابِهِ، فَلَمّا وَجَدُوهُ بَعْدَ اذْ فَقَدُوهُ سَاءَلُوهُ عَنْ سَبَبِ ذلِكَ، فَقالَ: اءَلا تَرَوْنَ ما نَزَلَ بِنا، ثُمَّ اءَنْشَاءَ یقُولُ:
جاؤُا بِرَاءْسِكَ یابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ - مُتَرَمِّلا بِدِمائِهِ تَرْمیلا
وَ كَاءَنَّما بِكَ یابْنَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ - قَتَلُوا جِهارا عامِدینَ رَسولا
قَتَلُوكَ عَطْشانا وَ لَمّا یتَرَقَّبُوا - فى قَتْلِكَ التَّنْزیلَ وَ التَّاءْویلا
وَ یكَبِّرُونَ بِاءَنْ قُتِلْتَ وَ اءِنَّما - قَتَلُوا بِكَ التَّكْبیرَ وَالتَّهْلیلا
سربریده ات ای میوه دل زهرا - بخون خویش خضاب است وآورندبشام
بكشتن تونمودندآشكاروبه عمد - بقتل ختم رسل این گروه دین قیام
لبان تشنه شهیدت نمودوخصم نگفت - كزآیه آیه قرآن توئی مرادومرام
توراكه معنی تكبیربودی وتهلیل - كشندوبانگ به تكبیراین گروه لئام
روایت شده است كه یكى از فضلاى تابعین اصحاب رسول صلى الله علیه و آله چون سر مطهر حضرت سید الشهداء علیه السّلام را در میان آن جمع مشاهده كرد، مدت یك ماه از اهل و اولاد و اصحاب خود متوارى گشته و پنهان شد؛ چون او را یافتند و علت اختفایش را پرسیدند، گفت : آیا نمى بینید كه چه خاك بر سر ما ریخته شد و چه مصیبت بزرگى بر ما نازل گردید! بعد از آن اشعارى را آشناء نمود كه معنى اش چنین است : اى دختر زاده رسول خدا! مردم سر نازنین به خون آغشته ات را آوردند و این عمل چنان است كه آشكارا و از روى عمد، رسول خدا را كشته باشند؛ تو را با لب تشنه شهید نمودند كه نه ظاهر قرآن را در حق تو رعایت كردند و نه باطن آن را. اینك مردم براى اظهار شادى در كشتن تو، الله اكبر مى گویند در حالى كه با كشتن تو، قول الله اكبر والا اله الا الله را كشته اند و اثرى از آن باقى نگذاشته اند.
ابومخنف میگوید : یزیدامركرد صدوبیست پرچم به پیشواز سرمبارك حسین علیه السّلام بروند پس پرچمها كه باهرپرچمی صنفی بودند به پیشوازرفتند واززیرپرچمهاصدای تكبیروتهلیل بلندبود كه ناگهان صدائی ازغیب بلندشدواین شعرراخواند : جائوابراسك یابن بنت محمد - مترمّلًا یدمائه ترمیلًا - لایوم اعظم حسرةً من یومه - واراه رهنًا للمنون قتیلًا - فگانّما بك یابن بنت محمد - قتلوا جهارًا عامدین رسولًا - ویكبّرون اذا قتلت وانّما - قتلوا بك التّكبیر والتّهلیلًا .
وامام سجّادعلیه السّلام هنگام حركت به طرف شام این شعررامیخواند : اقادذلیلًا فی دمشق كانّنی - من الزّنج عبد غاب عنه نصیر - وجدّی رسول الله فی كلّ مشهد - وشیخی امیر المؤمنین امیر - فیالیت لم انظردمشق ولم اكن - یرانی یزدفی البلاد اسیر . یعنى در شهر شام با خوارى كشیده مى شوم ، چندانكه گویى من برده اى از زنگبار هستم كه مولایش از او غایب شده است . و حال آنكه ، جدّ من رسول خدا صلى الله علیه و آله بر خلق جهان ، و بزرگ فامیل من امیرمؤ منان على وزیر رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
اهلبیت سه شبانه روزبردردروازه
شیخ عباس قمى (ره ) به نقل از شیخ بهایى (ره) درباره ورود اسیران به دمشق گفت : بر در شهر سه روز ایشان را بازگرفتند تا شهر را بیارایند و هر حُلّى و زیورى و زینتى كه در آن بود به آیینه ها بستند به صفتى كه كسى چنان ندیده بود. قریب پانصدهزار مرد و زن با دف ها، و امیران ایشان با طبل ها، بوق ها و دُهل ها بیرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان ، رقص كنان با دف و چنگ و رباب زنان استقبال كردند.
از كامل بهایى نقل شده است كه : خاندان پیغمبر را سه روز در خارج شهر شام نگه داشتند تا شهر را چراغان و زینت كنند. در این سه روز شام را به نحوى بى سابقه تزیین كردند. آن گاه گروه بسیارى حدود پانصد هزار نفر زن و مرد براى تماشا به استقبال كاروان اسیران از شهر خارج شدند و سركردگان و امیران نیز دف زنان و رقص كنان و پایكوبان حركت كردند...
این راوى پس از تشریح وضع مردم و جشن و سرور آنها مى نویسد: در آن روز جمعیت در بیرون شهر به قدرى زیاد بود كه روز محضر را در یادها زنده مى كرد. براى یزید بن معاویه سراپرده وسیع و تختى نصب و حاشیه آن را به انواع جوهر مرصع كرده و در اطراف آن كرسیهاى زرین و سیمین نهاده بودند...
به هر صورت از مجموع این نقل ها معلوم مى شود چه تدارك عظیمى براى این جشن شوم دیده و چه مراسمى بر پا كرده بودند معلوم است كه در چنین شرایطى بر خاندان مظلوم و داغدیده اهل بیت پیغمبر، با دیدن آن مناظره و احوال چه گذشته است !...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-زورگیری با تبرزین!
سجادپور – دزدی که با چاقوی ضامن دار و تبرزین از شهروندان زورگیری می کرد، اعضای باند خود را به پلیس لو داد و به 5 فقره سرقت گوشی تلفن اعتراف کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل دزد موتورسواری که در خیابان شیخ صدوق مشهد در کمین طعمه ای برای سرقت بود، ناگهان به طرف مردی هجوم برد و پس از قاپیدن گوشی وی متواری شد. در این هنگام شهروندان با مشاهده این صحنه، بلافاصله به تعقیب دزد موتورسوار پرداختند و حدود 200 متر بعد او را به محاصره درآوردند و نگذاشتند به فرار خود ادامه دهد. در همین حال نیروهای گشت کلانتری رسالت مشهد که مشغول انجام وظیفه در حوزه استحفاظی بودند، خود را به محل دستگیری سارق موتورسوار رساندند و در حالی حلقه های قانون را بر دستان وی گره زدند که در بازرسی بدنی از این سارق 22 ساله، تبرزین، چاقوی ضامن دار و پنجه بوکس به همراه گوشی سرقتی کشف شد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با انتقال این متهم خشن به مقر انتظامی، بازجویی های فنی از وی در دایره تجسس آغاز شد. وی که هنگام ارتکاب جرم دستگیر شده بود، دیگر چاره ای جز بیان حقیقت زورگیری های خود نداشت و به همین دلیل به زورگیری از شهروندان با تبرزین و چاقوی ضامن دار اعتراف کرد و گفت: خرداد گذشته خدمت سربازی ام به پایان رسید و سپس به همراه دوستانم زورگیری و سرقت گوشی را شروع کردیم. وی در حالی که دیگر اعضای مرتبط با زورگیری ها را به نیروهای انتظامی لو می داد، افزود: من و یکی از دوستانم سوار بر موتورسیکلت گوشی مردم را می قاپیدیم و اگر کسی مقاومت می کرد با تهدید تبرزین رو به رو می شد. بنابر گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات ویژه ماموران تجسس با دستورات سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) برای کشف سرقت های دیگر این زورگیر معتاد و سابقه دار با هماهنگی های قضایی ادامه دارد. خراسان : شماره : 21286 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۶ مرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
رهبرمعظم انقلاب دردیدار فرماندهان سپاه:
انتقاد کنید اما به مسئولان اعتماد داشته باشید
رهبرمعظم انقلاب صبح پنجشنبه دردیدار شرکتکنندگان دربیستوچهارمین مجمع عالی فرماندهان ومسئولان سپاه پاسداران انقلاب ، پیدایش،رشدوبالندگی وبحرانشکنی وعملکردسپاه را درابعاد نظامی،مردمی،خدماتی وسازندگی، منحصربهفردوافتخارآمیزخواندندوبا اشاره به ادامه سیاست دشمن برای بحرانآفرینی،خدشه به امنیت کشوروایجاد اختلال درزندگی مردم، تأکید کردند: در پرتو«وحدت ملی»،«مشارکت دادن مردم»،«کمک به مردم به خصوص طبقات ضعیف»، «کار شبانهروزی و جهادی مسئولان» و «ادامه حرکت، امید و شوق به تحقق اهداف انقلاب» شکست دشمن و پیروزی ملت قطعی است.
***
حضرت آیتالله خامنهای، «فراموش شدن واقعیات و حقایق انقلاب دراذهان ملت ایران» را از اهداف شیاطین جهان دانستندوبا منحصربهفردخواندن تشکیل مجموعهای با ویژگیهای سپاه درمیان انقلابهای بزرگ تاریخ، گفتند:نقص وضعف در همه مجموعههای انسانی وجوددارداما درتاریخ کشورهیچ مجموعه نظامی با این اندازه ازسلامت معنوی،سیاسی،اخلاقی وانسانی وجود نداشته است.
فرمانده کل قوا،رشدوزایش درونی سپاه راهم بینظیربرشمردندوبا تشریح گسترش سازمانی این نهاددرفاصله کوتاهی ازتشکیل،افزودند: سپاه پاسداران باهمراهی وهمکاری ارتش فداکار، حدود دو سال بعد از شکلگیری، درچند عملیات بزرگ از جمله فتحالمبین و آزادی خرمشهر، نقش تعیینکنندهای ایفا کرد و توانست قدرت عظیم دفاع نظامی انقلاب را به رخ دشمن بکشد.
ایشان با اشاره به استمرار رشد و زایش و استحکام درونی سپاه،گفتند:این مجموعه اکنون به کانونی عظیم و کاملاً مجهز و بزرگترین سازمان ضدتروریستی جهان تبدیل شده که بسیاری از ارتشهای بزرگ جهان از انجام دادن اقداماتی شبیه فعالیتهای آن، ناتوان هستند.
رهبر انقلاب، عملکرد سپاه را هم جذاب و چندوجهی خواندند و مواجهه پیروز با بحرانها را یکی از وجوه مستمر عملکردی این نهاد دانستند.
راهبرد غرب برای بحرانسازی
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تشکیل کنفرانس سران آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در جزیزه گوادلوپ فرانسه، افزودند: آنها نجات رژیم دست نشانده را ناممکن دانستند ،اما با طراحی راهبرد «بحرانهای پیاپی»، امیدوار بودند که این بحرانها، هر دولتی را در حکومت جدید ایران از پای دربیاورد.
رهبر انقلاب با یادآوری بحرانها، اغتشاشات، ناامنیها و فعالیتهای گسترده گروههای تروریستی در مناطق مختلف کشور در اوایل انقلاب، افزودند: اسناد لانه جاسوسی امریکا در ایران هم نشان داد که این حوادث در چارچوب همان راهبرد غرب مبنی بر بحرانسازی پیاپی در ایران رخ داده است.
ایشان، سپاه پاسداران را عامل شکست آن بحرانها و نجات مردم استانهای درگیر خواندند و تأکید کردند: دشمنان درصدد بودند با ایجاد بحرانهای مستمر، انقلاب را زمینگیر و بیرمق کنند و بعد با یک اقدامی شبیه کودتای ۲۸مرداد، کار انقلاب را تمام کنند اما سپاه جلوی تکرار کودتای ۲۸مرداد را گرفت و نگذاشت ایران از مسیر صحیح آغازشده منحرف شود و به همین علت است که دشمنان تا این حد به سپاه بغض و کینه دارند.
دفاع مقدس وقدرت بازدارندگی سپاه
فرمانده کل قوا عملکرد سپاه در دفاع مقدس را فصلی درخشان و بسیار مهم خواندند و افزودند: افزایش روزافزون تواناییها، بُعد دیگری از عملکرد سپاه پاسداران است که برای ایران، امنیت و بازدارندگی ایجاد کرده است.
رهبر انقلاب، کاهش و عدم تکرار جمله «گزینه نظامی روی میز است» را ناشی از قدرت بازدارندگی و توانمندیهای سپاه دانستند و گفتند: همه میدانند این جمله، دیگر سبک، بیمعنا و بیارزش شده است.
حضرت آیتالله خامنهای عملکرد سپاه در مسأله سازندگی و امورزیربنایی را هم افتخارآفرین، درخشان و در ابعادی بینظیر ارزیابی کردند و افزودند: پاسداران انقلاب در خدمات عمومی، رفع محرومیتها، بلایای طبیعی و حوادثی نظیر کرونا با همه توان در خدمت مردم بودهاند.
اثرگذاری سپاه در فضای عمومی کشور و جذب جوانان، بُعد دیگری از عملکرد سپاه بود که رهبر انقلاب دراینباره گفتند: عنصر جوان وقتی علم و عمل، آرمانگرایی و واقعبینی و قدرت سخت و تجهیزاتی با قدرت نرم یعنی ارتباط با مردم را در سپاه درهمتنیده میبیند، الگو میگیرد و جذب میشود که جوانان و شهیدان سرافراز دفاع از حرم و امنیت، نتیجه این گونه جذابیتهای سپاه و عناصر سربلند سپاهی نظیر حاج قاسم، حججی و ابراهیم هادی بهشمار میروند .
ایشان تأثیرات فرا مرزی سپاه پاسداران را هم عمیق و بسیار مهم دانستند و گفتند: عملکردها و جذابیتهای سپاه در ابعاد مختلف، دشمن را نگران و ناچار کرده است با دروغ و شایعه و هیاهوی پوچ به تخریب سپاه بپردازد.
مراقبت و پاسداری از خود
سرفصل بعدی که فرمانده کل قوا در این دیدار به پاسداران انقلاب اسلامی گوشزد کردند، لزوم پاسداری از خود بود.
ایشان با اشاره به لغزشهایی همچون غفلت از یاد خدا، غرور، گمراهی، بیتوجهی به نعمتها و کمکهای پروردگار و ناامیدی و تردید، پاسداری از خویش یعنی تقوای الهی را وظیفه همه مجموعهها و یکایک افراد خواندند و گفتند: ضعفهای شخصیتی موجب زمین خوردن انسان در بزنگاههای حساس میشود؛ بنابراین پیش از پاسداری از انقلاب، باید دائماً از خود مراقبت و پاسداری کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای، مسئولان سپاه را به حساسیت و مراقبت از حفظ ارزشها و برجستگیهای مهم سپاه توصیه کردند و با اشاره به آیه شریفهای از قرآن که عذاب و پاداش زنان والامقام و محترم پیامبر اکرم را دو برابر میخواند، گفتند: ما مُعمّمین و شما سپاهیان نیز این گونه هستیم؛ چرا که کار خوب یا خطای ما آثار بیرونی مضاعفی دارد و اهمیت مراقبت از خود را دو چندان میکند.
رهبر انقلاب با اشاره به فداکاری نسلهای قبلی سپاه، به نسل جوان و افتخارآفرین امروز سپاه توصیه کردند: سعی کنید آراستگی علمی، عملی و معنوی خود را حتی از آن نسلهای خوب گذشته بالاتر ببرید.
دلایل دشمنی ها با انقلاب
سرفصل بعدی سخنان حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار پاسخ به این سئوال مهم بود که انقلاب اسلامی چه خصوصیتی دارد که موجب برانگیختن دشمنیها میشود و در مقابل آنها پاسداری از انقلاب، ضرورت پیدا میکند؟
ایشان «حاکمیت سیاسی اسلام» در ایران را پاسخی روشن به این سئوال خواندند و در تشریح خصوصیات و ویژگیهای اسلام سیاسی گفتند: «مخالفت با ظلم و ظالم و یاری مظلوم» خصوصیت برجسته و حساسیتبرانگیز اسلام سیاسی است که قهراً رژیمی همچون رژیم صهیونیستی را که بنا و اساسش بر اشغال و ظلم و زور و شکنجه است با نظامی همچون جمهوری اسلامی به عناد و دشمنی وامیدارد.
مخالفت نظام اسلامی با دستدرازی به منافع و منابع ملتها، خصوصیت دیگری بود که رهبر انقلاب آن را موجب معارضه استعمارگران با نظام اسلامی دانستند و افزودند: در مقابل رویکرد استعماری، قرآن به ما دستور داده که در مواجهه با ملتها حتی با ملت های دارای عقیده و رفتار ناهمسان، با دادگری و عدالت رفتار کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای، ثروتاندوزی و پیشرفت کشورهایی چون انگلیس و فرانسه را در طول قرنها حاصل اشغال، استعمار و استثمار سایر کشورها خواندند و گفتند: فلان تحلیلگر سیاسی سئوال میکند جمهوری اسلامی چه کرده که فلان کشور با آن مخالف است، در حالی که پاسخ این سئوال روشن است و دستگاه اهریمنی استعمار با آن سابقه اساساً نمیتواند با نظام اسلامی خوب باشد.
«اعتقاد به کرامت همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد و منطقه» دستوردیگر قرآنی بود که رهبرانقلاب با اشاره به آن خاطرنشان کردند: انسان سیاهپوست هم طبق منطق قرآن هیچ فرقی با دیگر انسانها ندارد، بنابراین غربیها که منطق تبعیض نژادی را به شکل فضاحتباری گسترش داده و میدهند، آیا میتوانند با نظام اسلامی مهربان باشند؟
ایشان با برشمردن عامل دیگر کینهتوزی بدخواهان به اسلام سیاسی، به دستور قرآن مبنی بر صلح و رفتار مسالمتآمیز با هر کشور و دولتی که بنای مخاصمه ندارد، اشاره کردند و افزودند: نظام اسلامی حرف هر کشوری ولو غیرهمفکر را که بگوید قصد معارضه ندارد، قبول میکند اما اگر متوجه حیلهگری و دروغگویی و آمادگی طرف مقابل برای خنجر از پشت زدن شد، هرگز قبول نمیکند و در مقابل پیمانشکنی نیز مقابله به مثل میکند.
حضرت آیتالله خامنهای یک علت مهم دیگر خصومتها با نظام اسلامی را الگو شدن و پیشگامی و پیشرانی جمهوری اسلامی برای حرکتهای مقاومتی در منطقه حساس غرب آسیا خواندند و گفتند: اگر جمهوری اسلامی الگو نمیشد، این دشمنیها کمتر بود.
ایشان با مقایسه زمینگیر شدن ارتشهای مجهز سه کشور عربی در مقابل رژیم حقیر صهیونیستی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب یعنی در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷و همچنین جنگ ۱۹۷۳، خاطرنشان کردند: بعد از انقلاب اسلامی کار به جایی رسید که همین رژیم، ۳۳روز تلاش کرد حزبالله لبنان را شکست دهد اما نتوانست و با فضاحت مجبور به فرار شد.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه فاصله انقلاب و قبل از انقلاب، فاصله جنگ ۶روزه ۱۹۶۷و جنگ ۳۳روزه است، افزودند: امروز کار به جایی رسیده است که در سرزمینهای اشغالی فلسطین و در منطقه غرب رود اردن، جوانها بهگونهای حرکت و حمله میکنند که رژیم صهیونیستی را عاجز کردهاند.
خصوصیات اسلام سیاسی
ایشان خصوصیات اسلام سیاسی را در مقابله با اهریمنانِ خبیث، کینهورز، عهدشکن و دروغگو قهراً دشمنساز دانستند و گفتند: با شناخت دشمن، هم انگیزه پاسداری عمیقتر میشود هم در شناخت طرف مقابل دچار اشتباه نمیشویم؛ چرا که یکی از گرفتاریهایی که گاهی قبلاً دچار آن شدهایم و نباید آن را تکرار کنیم، اشتباه در شناخت دشمن است؛ بنابراین همچنان که امام بزرگوار با آن بصیرت نافذ میفرمود، باید هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا بزنیم.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان به بیان چند توصیه مهم و عمومی پرداختند.
ایشان با اشاره به پیشرفتهای فراوان و تواناییها و کارهای خوب بعد از انقلاب، تأکید کردند: قدر و اهمیت پیشرفتها را بدانیم اما مغرور نشویم.
ایشان سیاست راهبردی غرب مبنی بر ایجاد بحرانهای پیاپی در ایران را سیاستی ادامهدار خواندند و افزودند: آنها همچنان به دنبال بحرانسازی دائم در داخل کشور هستند؛ یک روز به بهانه انتخابات، یک روز به بهانه بنزین و یک روز به بهانه زن. البته ابزارهای تولید بحران هم امروز پیشرفتهتر شده است.
تلاش دشمن علیه امنیت کشور
رهبر انقلاب هدف اصلی دشمن از ایجاد بحران را ضربه به امنیت کشور خواندند و گفتند: بدون امنیت، «اقتصاد، اشتغال، کارهای زیربنایی، راهاندازی کارخانهها و علم و دانشگاه و مراکز تحقیقاتی» هم وجود ندارد؛ بنابراین هدف اصلی آنها از مخدوش کردن امنیت کشور، ایجاد اختلال در زندگی مردم است.
ایشان عامل اصلی طراحی و بحرانسازی را دستگاههای جاسوسی سیا، موساد و امآی۶انگلیس دانستند و افزودند: البته آنها پادوهای داخلی و خارجی و عناصر غربگرا و بیتوجه را هم به کار میگیرند، اما اصل و سر قضیه، سرویسهای جاسوسی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه باید وظایف خود را در قبال طراحیهای دشمن درک کنیم، گفتند: وظیفه امروز ما مراقبت دائم از انقلاب است. وظیفه مهم امروز ما وحدت ملی، مشارکت دادن مردم و کمک به آحاد مردم به خصوص طبقات ضعیف است. وظیفه امروز، کار جهادی شبانهروزی و خستگیناپذیر مسئولان است.
ایشان با اشاره به عبور کشور از گردنهها و مسیرهای سخت در حرکت به سمت قلهها، گفتند: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب تند عبور کرده و به قلهها نزدیک شدهایم، بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست، بلکه روز شوق و امید وحرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند.
رهبر انقلاب همچنین درباره انتقاد از مسئولان گفتند: نمیگوییم انتقاد نباشد اما بیان انتقاد همراه با اعتماد به مسئولان باشد، چرا که مسئولان با شوق، توانمندی، توکل به خدا و با همه توان در حال کار هستند.
ایشان در پایان تأکید کردند: راه پیموده شده تا به امروز را اگر با قوت دنبال کنیم، پیروزی بر دشمن قطعی است. در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین حاج صادقی نماینده
ولی فقیه در سپاه با بیان این که پاسداری، تمام عرصههای انقلاب اسلامی را دربرمیگیرد، تصریح کرد که این نهاد انقلابی مقابل تمامی توطئهها و هرگونه تهاجم دشمنان علیه ملت ایران، ایستاده و خواهد ایستاد.
فرمانده کل سپاه پاسداران نیز با یادآوری آخرین دیدار فرماندهان با رهبر انقلاب که در سال ۹۸و با حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی همراه بود، شکست تمامی راهبردهای دشمنان در جغرافیای جهان اسلام را مدیون مجاهدتهای این شهید والامقام و یارانش برشمرد و خطاب به دشمنان تأکید کرد: سپاه، انتقام خون شهیدانش را خواهد گرفت و قطعا امریکا را از منطقه اخراج خواهد کرد.
سردار سرلشکر سلامی همچنین به تشریح ابعاد توانمندیها و عملکرد سپاه پاسداران در عرصههای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، علمی، اقتصادی، سازندگی، سلامت، خدمترسانی، تبلیغاتی و امیدآفرینی پرداخت.
اسلامی: تجاری سازی صنعت اتمی از اهداف اصلی سازمان است
نگاه ریاض به تهران راهبردی است
قالیباف: دولتها نباید درامور مردم دخالت کنند
سپاه باید ازاندوختههای معنوی و اجتماعی خود پاسداری کند
برخورد با برخی ناهنجاریها به «بگیر و ببند» نیاز ندارد
افزایش تولید انواع موشک در ایران
مخبر: قیمت و سهمیه بنزین هیچ تغییری نمیکند
اتصال ۲۰ میلیون خانوار به اینترنت پرسرعت تا ۲ سال آینده
اگر نقد سازندهای درعملکرد دولت وجود دارد باید گفته شود
تعامل سازنده ای بین دولت و نمایندگان حاکم است
تشییع باشکوه پیکرهای شهدای حمله تروریستی شاهچراغ
شمار تلفات آتشسوزیهای هاوایی به ۱۰۶نفر رسید
شکست رکورد ۱۰ ساله صادرات نفت ایران به چین
ایران یک گام با خودکفایی گندم فاصله دارد
رونمایی از خودروهای برقی ایران برای تولید انبوه
علیه ایران وارد هیچ عملیاتی نمیشویم
استقرار ۴۰ هزار نیروی عراقی در «دیاله»
برکناری معاون نیروی دریایی رژیم صهیونیستی
محکومیت حمله به کلیساها در پاکستان
آمادگی بایدن برای دیدار با «کیم جونگ اون»
حزبالله لبنان برای جنگ کاملا آماده است
همه نیروهای غیرقانونی خارجی از سوریه خارج شوند
شکاف و دودستگی در جامعه اسرائیل
اوکراین در ازای عضویت در ناتو، بخشی از خاکش را به روسیه بدهد
عذرخواهی دانمارک به خاطر هتک حرمت قرآن
چین، ایمیل قانونگذار آمریکایی را هک کرد
سیا در ترور «جان اف. کندی» دست داشت
تکرار اهانت به ساحت قرآن در سوئد
انفجار دیگری منطقه صنعتی تلآویو را لرزاند
روسیه سایت شناورهای بدون سرنشین اوکراین را منهدم کرد
اهمیت بیشتر رسیدگی به پروندههای مُسن
تولید یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن محصولات پتروشیمی
زمینههای اشتغال بیماران تالاسمی فراهم شود
۴۱ طرح نوسازی مدارس همدان افتتاح میشود
خدمات درمانی در مناطق محروم را ارتقاء می دهیم
ریشه مفاسد با آگاهی بخشی رسانه ها خشکانده میشود
نرخ بیکاری در اصفهان ۲/۹ درصد است
بهره مندی۸۱۶ خانوار روستایی مازندران از آب شرب
ضربالاجل استاندار برای تکمیل اطلس سرمایهگذاری
پوشش کامل آنتن دهی تلفن همراه در مرز مهران
۳۶۰۰ واحد تولیدی پروانه بهرهبرداری دارند
عوارض سنگین در انتظار خانه های خالی
۳۱۱ پروژه در یزد افتتاح میشود
۲۰ درصد مدارس کرمان باید نوسازی یا مقاوم شود
معادن طلای ایران در اختیار سرمایه گذاران خارجی نیست
خبرنگاران مشکلات جامعه را دلسوزانه احصا میکنند
عواقب قطع کمک ها به نیامی چیست؟
آیا واشنگتن باید با منافع خود در آفریقا خداحافظی کند؟
پشت پرده توافق طالبان و آمریکا در دوحه چه بود؟
تلاش خلیلزاد برای فرار از مسئولیت شکستهای آمریکا
بهترین جایگزین محمود عباس کیست؟
خوش رقصی تشکیلات خودگردان برای تلآویو
بازگشت ترکیه به آغوش غرب خیال خام است
چند آمریکایی در جنگ با روسیه کشته شدهاند؟
آیا روسیه پشت پرده کودتای نیجر قرار دارد؟
واگنر در غیاب آمریکا کنترل «کریدور کودتا» را به دست گرفته است
افغانستان، میتواند نقطه اتصال چین و ایران باشد
چرایی مشکلات فزاینده افغانستان
اهداف آمریکا برای تمدید حضور در سوریه
اهمیت خروج نظامی ترکیه از سوریه چیست؟
روسیه ژئوپلیتیک اروپا را دگرگون کرده است
آیا جنگ سرد مسکو و غرب شروع شده است؟
تقاطع سیاستهای راستگرایانه اجتماعی و اقتصادی
چه طرفی در جنگ اوکراین پیروز میشود؟
فرصت یکساله برای حضور ایران خودرو و سایپا در بورس
بازار سرمایهگذاری حرفهای دربورس راه اندازی می شود
گواهی سپرده نفت خام ابزار مصونیت در برابر نوسانات نرخ ارز
شاخص بورس ۱۸ هزار واحد کاهش یافت
رفع ریشهای مشکلات بورس با کمک دولت
بازار سرمایه موتور پیشران تامین مالی بخش مسکن می شود
آغاز اولین عرضه الکترونیک اوراق صکوک در بورس
صنعت هستهای وارد بازارسرمایه می شود
دسترسی صنایع به قیمت رقابتی برق در بورس انرژی ایران
شاخص کل بورس بیش از ۱۷۰۰ واحد کاهش یافت
برخورد با فعالیت های مجرمانه در بستر فضای مجازی تشدید می شود
تصمیمات خلقالساعه، اعتماد مردم به بورس را کاهش می دهد
افزایش ۲/۹ درصدی تولید صنایع بورسی در تیر
تلاش دوباره برای بازگشت خودرو به بورس کالا
کارگزاریهای بورس انرژی به ۹۲ عدد رسید
ضعف دانش مالی؛ گره عدم انتفاع مردم از بازار سرمایه
مصوبه افزایش نرخ خوراک پتروشیمی ها اصلاح می شود
مجلس مصوبه افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها را باطل کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
چرا دیدار امیرعبداللهیان با بن سلمان یکی از مهمترین دیدارهای مقامات 2 کشور در دهه اخیر ارزیابی می شود؟
روابط ایران و عربستان تاثیرات بسیاری در مسائل منطقه و محدود کردن نفوذ آمریکا رقم زد
جنگ ترکیبی انگلیس علیه ایران در کودتای 28 مرداد
چرایی طفره رفتن انگلیس از پذیرش نقش خود در این کودتا
نویسنده : جواد نوائیان رودسری j.navaean@khorasannews.com
برخی از پژوهشگران معاصر معتقدند که اعتماد دکتر محمد مصدق به آمریکاییها، اشتباه راهبردی او بود؛ اشتباهی که زمینههای شکلگیری کودتای 28 مرداد و سقوط دولت ملی را تسریع کرد. با این حال، فرایندی که در نهایت به حوادث 28 مرداد 1332 انجامید، آنقدر در هم پیچیده و به یکدیگر مرتبط است که شناخت آن، به سادگی و در شرایطی که هنوز انگلیس به عنوان یکی از دو دولت خارجی دخیل در کودتا، نقش خود را در این اقدام نپذیرفته، امکان ندارد. انگلیسیها برای ساقط کردن حکومت مصدق، همه نیرو و ظرفیتی را که طی حدود یک قرن در ایران به دست آورده بودند، به میدان آوردند و تمام اهرمهای سیاسی و بینالمللی خود را به کار گرفتند. حذف دسترسی آنها به نفت ایران، فقط یک شکست اقتصادی یا حتی سیاسی نبود؛ این اتفاق میتوانست مانند یک دومینو، به تمام کشورهایی که انگلیس در آنها صاحب منافع استعماری بود، تسرّی یابد و اقتدار جهانی استعمار پیر را که در پی جنگ جهانی دوم و ضربات سنگین آلمان هیتلری، در وضعیت به شدت آسیبپذیری قرار داشت، یک گام دیگر به فروپاشی نزدیک کند. بنابراین، هنگام اجرای کودتای 28 مرداد، انگلیس در شرایط خاصی قرار داشت؛ موضوعی که باید در بررسی این واقعه مهم تاریخ معاصر ایران و تحلیل چرایی و چگونگی وقوع آن، مورد توجه جدی قرار گیرد و ما را به پاسخ این پرسش تاریخی و کلیدی برساند که چرا انگلیس با گذشت 70 سال از کودتای 28 مرداد، حاضر نیست مسئولیت خود را در آن گردن بگیرد و اسناد مربوط به این واقعه تاریخی را منتشر کند؟
آمریکا برنده اصلی کودتا بود، اما ...
همین چند روز قبل بود که «دیوید اوئن»، وزیر خارجه اسبق انگلیس از نقش کشور متبوعش در کودتای 28 مرداد 1332 صحبت کرد و از لندن خواست که این نقش را بپذیرد، اما انگلیسیها هنوز هم از اعتراف به این موضوع طفره میروند. مسئله اصلی پذیرش نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد نیست؛ این نقش آشکارتر از آن است که بخواهیم برای یافتن ادلّه مربوط به آن، سرگردان شویم. آنچه اهمیت دارد، چگونگی و کیفیت این نقش است. طی 70 سال گذشته، همواره نقش اجرایی آمریکاییها در انجام کودتا، به دیگر بخشهای آن تعمیم داده و سعی شدهاست که انگلیس به عنوان یک شریک درجه 2 در فرایند طراحی و اجرای کودتا نمایانده شود. تردیدی نیست که آمریکاییها برنده اصلی کودتای 28 مرداد بودند؛ آن ها بعد از سقوط دولت دکتر مصدق، سهم عمدهای را از کنسرسیوم نفتی که به اسم مشارکت در استخراج نفت ایران، ثروت ملی ایرانیان را غارت میکرد، به دست آوردند. آمریکاییها با نفوذ گسترده در بدنه حاکمیت رژیم پهلوی، شاه را به بخشی از برنامههای منطقهای خود تبدیل کردند؛ یکی از اقمار یانکیها در غرب آسیا! طی کمتر از یک دهه بعد، دهها هزار آمریکایی با عنوان مستشار، در بخشهای مختلف اداری، اقتصادی، نظامی و... به کار گرفته شدند؛ مستشارانی که علاوه بر حقوق بالا و سنگین، در سال 1343 حق کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) را هم به دست آوردند. بنابراین، ما در این که آمریکاییها برنده اصلی کودتا بودهاند، نمیتوانیم تردید کنیم، اما انگلیسیها چه؟ آیا آن ها بر سر حقوق آمریکا یا سلطنت شاه چانه میزدند و برای خودشان چیزی نمیخواستند؟ سادهلوحانه است اگر چنین باوری داشته باشیم. گاهی آنقدر سرگرم بررسی نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد میشویم که فراموش میکنیم به نتایج این کودتا، دستکم در حوزه نفتی، نگاه دقیقی بیندازیم؛ کنسرسیومی موسوم به «هفتخواهران» که غولهای نفتی آن دوران محسوب میشدند، منافع نفتی ایران را بعد از کودتا، به صورت 50–50 در اختیار گرفتند؛ سهم شرکت نفت «انگلیس و ایران» که نامش به «بریتیش پترولیوم» تغییر کرده بود، در این کنسرسیوم به 40 درصد بالغ میشد. 40 درصد سهام نیز، از آن پنج شرکت نفتی آمریکایی بود، اما از 20 درصد باقیمانده، 6 درصد به «توتال انرژیز» رسید که یک شرکت فرانسوی بود و 14 درصد بقیه، از آن شرکت «رویال داچ شل» شد؛ شرکتی که ملیتی هلندی – انگلیسی داشت و البته، بخش عمده سهام آن، از آن بریتانیاییها بود. معنای این تقسیم بندی، بدون تردید، حفظ دست برتر انگلیس در منافع نفتی ایران است؛ آن هم بعد از ساقط کردن دولتی که برخاسته از تحولات مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت بوده. افزون بر این، شرکت «بریتیش پترولیوم» بابت خلع ید، غرامت سنگینی از ایران گرفت؛ خسارتی که برخی آن را معادل کل منافع به دست آمده برای انگلیس، از آغاز قرارداد دارسی تا زمان ماجرای خلع ید میدانند. به دیگر سخن، انگلیسیها در جریان کودتا، پشت سر آمریکاییها پنهان شدند تا با ایجاد یک شراکت راهبردی، از تداوم سهم خود از چپاول نفت ایران، به صورتی نسبتاً پایدار مطمئن باشند.
ترغیب آمریکاییها به شراکت
وجود شرکای متعدد، این امکان را به انگلیسیها میداد که در صورت تکرار وقایعی مانند نهضت ملی شدن صنعت نفت، بتوانند در ایجاد یک اتحادیه جهانی ضدایرانی، موفقتر و سریعتر عمل کنند. این مسئله به عنوان یکی از نتایج تجربی آنها در جریان مقابله با مبارزات ضداستعماری مردم ایران، بسیار جدی گرفته شد. آنها طی سالهای 1330 تا 1332، برای راضی کردن آمریکا به همکاری و برقراری شراکت در این زمینه، با چالشهای زیادی روبهرو شدند. واشنگتن معتقد بود اگر بتواند بدون نیاز به همکاری با انگلیس، اختیار منابع نفتی ایران را، مانند عربستان، از طریق نزدیک شدن به مصدق و دوستانش به دست آورد، چه نیازی است به همراهی با لندن؟! عبور کاخ سفید از این تصور و رسیدن به باوری که انگلیس به پذیرش آن نیاز داشت، مدتها طول کشید. اسناد تاریخی میگوید که لندن برای این پروژه، روی ترس عمیق واشنگتن از نفوذ کمونیسم در ایران حساب باز کرده بود. راهپیماییهای حزب توده در حمایت از مصدق، آن هم در ماههای منتهی به کودتا، نقش مهمی در تغییر رویه آمریکا ایفا کرد؛ راهپیماییهایی که بعدها معلوم شد نقش تودهایهای انگلیسی در آنها، بسیار پررنگ بوده است. لندن همزمان با طرح همراه کردن آمریکا با جریان براندازی، خود به یک جنگ ترکیبی علیه دولت دکتر مصدق دست زد.
«جنگ هیبریدی» علیه نهضت مردم ایران
سال 2007 بود که فرانک.جی.هافمن، پژوهشگر مؤسسه مطالعات سیاسی «پوتاماک» در آرلینگتونِ ویرجینیا، طی مقالهای پژوهشی، برای نخستین بار از اصطلاح «Hybrid War» رونمایی کرد؛ اصطلاحی که در زبان فارسی، «جنگ آمیخته» یا «جنگ ترکیبی» ترجمه شد. جنگ ترکیبی، یک راهبرد نظامی است، اما در آن شیوههای گوناگون جنگ با فضا و ارزشهای متفاوت به کار گرفته میشوند؛ اقدامات نظامی کلاسیک، جنگ در فضای مجازی، خبررسانیهای دروغین و... . هرچند جعل این اصطلاح جدید است، اما کاربری میدانی آن، قدمت زیادی دارد. انگلیس در تقابل با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، عملاً از نوعی جنگ ترکیبی بهره برد؛ در بُعد سیاسی، آنها تمام نمایندگان طرفدار خود را در مجلس شورای ملی به خط کردند و همه تلاش خود را برای به ضعف و شکست کشاندن نهضت به کار بستند. تهدیدات نظامی انگلیسیها و آمدن ناوهای جنگی به سواحل ایران در خلیج فارس و نزدیکی آبادان، رویکرد نظامی کلاسیکِ آنها در این جنگ ترکیبی بود. بخش مهم دیگری از این جنگ، در قالب تزریق شبهه و ایجاد موج مطبوعاتی و رسانهای علیه دولت دکتر مصدق و ناکارآمد نشان دادن آن برنامهریزی شد. شبکه «بدامن» به عنوان یکی از بازوهای اصلی این پروژه، فعالیت گستردهای داشت. بدامن که در ارتباط مستقیم با اینتلیجنس سرویس انگلیس بود، در برههای از فعالیت خود، توانست از امکانات مالی سازمان سیا نیز برخوردار شودو دلیل این برخورداری، رویکردهای ضدکمونیستی شبکه و تلاش برای عقب راندن تودهایها از فضای سیاسی کشور بود؛ چیزی که آمریکاییها به آن حساسیت داشتند. در بُعد ایجاد ناامنی در کف جامعه، انگلیسیها از شبکه ایرانیان وابسته به خودشان، بهره زیادی بردند. این اتفاق، به ویژه در وقایع روز کودتا، بیشتر به چشم آمد. نقش شاپور ریپورتر، مأمور ویژه انگلیس در ایران، برای انسجام بیشتر این اقدامات، محوری و غیرقابل انکار بود.
آیا کودتا، اقدامی ضدکمونیستی بود؟
تمام این مقدمات چیده و حتی در آبان سال 1331، برای اجرایی شدن طرح کودتا تلاش شد، اما واقعیت آن بود که انگلیسیها میخواستند برای اجرا کردن چنین طرحی که قطعاً تبعات داخلی و بینالمللی بسیاری داشت، جوانب احتیاط را به طور کامل رعایت کنند. پیوندهای سیاسی و منافع مشترک آنها با آمریکاییها، این احتمال را که در صورت همراهی واشنگتن، هزینههای مالی و سیاسی کودتا به حداقل میرسد، افزایش میداد. انگلیس به دلیل سابقه طولانی در استعمار ملتهای شرق، به عنوان یک دولت استعمارگر شهرت فراوانی داشت و اگر کودتا به تنهایی و با اتکا به برنامهریزی و حمایت مالی لندن انجام میگرفت، ذیل عنوان تلاش استعمار برای بازگشت به ایران تعبیر میشد و این میتوانست هزینههای سنگین و غیرقابل پیشبینی ایجاد کند. از سوی دیگر، انگلیسیها از عطش کاخ سفید برای نفت ایران و واهمه آمریکاییها از نفوذ کمونیسم در این کشور خبر داشتند؛ پس چرا در تلاش برای ایجاد این شراکت راهبردی درنگ کنند و کودتا را یک اقدام ضدکمونیستی جلوه ندهند؟! این رویکرد، ما را به یاد تحلیل «باری روبین» در کتاب «جنگ قدرتها در ایران» میاندازد که نوشت: «برخلاف آمریکاییها که بیش از اندازه در جریان سقوط مصدق و بازگشت شاه به مسند قدرت سر و صدا راه انداختند، انگلیسیها درباره نقش حساسی که در این کار داشتند سکوت اختیار کردند و گناه همه مسائل و مشکلات بعدی را به گردن آمریکاییها انداختند. همانطور که میدانیم طرح اصلی سرنگونی مصدق که به طرح آژاکس معروف شد از طرف انگلیسیها تهیه شده بود ولی وقتی کرمیت روزولت میخواست کتابی درباره جریان وقایع سال 1953 در ایران بنویسد، به او توصیه شد به نقش انگلیس در این ماجرا اشاره نکند[!]»
جام جم-توافق ایران و آمریکا و پیشبینیها درخصوص باز شدن قفل بسته مذاکرات هستهای و اخراج چندباره منافقین از مقرهایشان بر کینه صهیونیستها علیه ایران افزوده است و آن ها با شدت و حدت بیشتری درصدد القای ناامیدی و ایجاد ناامنی در کشورمان هستند و به یقین برنامههای مختلفی را برای هفتههای آینده که به سالگرد اغتشاشات نزدیک میشویم، تدارک دیدهاند.
تابناک نوشت: وزارت اطلاعات با انتشار بیانیهای نوشت: در مجموعه عملیاتهای معطوف به واقعه سال گذشته حرم شاهچراغ،۲۶ عامل تکفیری دستگیر شدند که همگی، غیرایرانی و از ملیت های جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان بودند. بدین سان از حادثه اول تا دوم حرم مطهر، ۱۹۶ تروریست تکفیری معدوم یا بازداشت شدند. کلیدیترین عنصر پشتیبانی عملیات تروریستی اخیر و مرتبط مستقیم با سرکردگان داعش بازداشت شد.
الف نوشت: سردار رادان فرمانده کل انتظامی کشور گفت:درخصوص امنیت مردم شوخی نداریم، اگر کسی روی امنیت اسلحه بگیرد، کمترین مزدش، افتادنش در کنار همان اسلحه است.هر کسی که بخواهد از امنیت مردم عبور کند، با حکم قانون از روی او عبور خواهیم کرد.طی امسال ۴۰ نفر از نیروهای ما به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
فیلم| رهبر انقلاب: ما به قلهها نزدیک شدهایم و نباید خسته بشویم، امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست
فرمانده نیروی زمینی سپاه: برنامه تروریستها را در تاسوعا و عاشورا خنثی کردیم
سردار قاآنی: اسرائیل غاصب امروز در شرایط سختی قرار دارد
عبرت های کودتای 28 مرداد برای روزگار ما
امروز محصول آب سنگین ایران در جهان متقاضی فراوانی دارد
بازداشت 196 تروریست تکفیری بین دو حادثه حرم شاهچراغ(ع)
ویدئو | بدون تعارف با خادمی که تروریستِ شاهچراغ را زمینگیر کرد
عزم بنیاد شهید برای احیای کوهستان پارک شادی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد