رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 10 مرداد 1402 )

تجاوز نظامي امپراتوري عثماني به مرزهاي غربي ايران (1286 ش)

تجاوز نظامي امپراتوري عثماني به مرزهاي غربي ايران (1286 ش)


دولت عثماني در آغاز مشروطيت و زماني كه دولت ايران درگير مسائل داخلي و مبارزه با آزادي خواهان و مشروطه‏طلبان بود، با فرصت‏طلبي، چند منطقه از نواحي مرزي ايران را مورد تجاوز قرار داد و برخي مناطق را به اشغال خود درآورد. در اين ميان، بر اثر اعتراض شديد روسيه و انگلستان، عثماني مجبور به ...

عمليات نصر 6 در ميمك توسط ارتش (1366 ش)

عمليات نصر 6 در ميمك توسط ارتش (1366 ش)


عمليات نصر 6 در تاريخ دهم مرداد 1366 ش با رمز مبارك يا اباعبداللَّه الحسين(ع)، به منظور پاسخگويي به شرارت‏هاي آمريكا درخليج فارس و همسويي با آمادگي مدافعان خليج فارس و با هدف انهدام نيروهاي دشمن و بيرون راندن بقاياي آنها از منطقه عملياتي ميمك، توسط رزمندگان نيروي زميني ارتش جمهوري ...

پاكسازي سومار و قصر شيرين از لوث وجود دشمن توسط رزمندگان اسلام (1367 ش)

پاكسازي سومار و قصر شيرين از لوث وجود دشمن توسط رزمندگان اسلام (1367 ش)

آغاز به كار اولين خط كشتيراني ايران در درياي خزر (1368 ش)

آغاز به كار اولين خط كشتيراني ايران در درياي خزر (1368 ش)


اولين خط كشتيراني ايران در درياي خزر با حضور وزراي راه و ترابري، اقتصاد و دارايي، جهاد سازندگي و برخي مسؤولان محلي در دهم مرداد ماه 1368 ش آغاز به كار كرد. با ايجاد اين خط كشتيراني در آب‏هاي خزر، قدرت صادرات و واردات كالا از طريق اين آبراه مهم افزايش چشمگيري يافت. با شروع به كار اين ...

رحلت فقيه جليل آيت‏اللَّه

رحلت فقيه جليل آيت‏اللَّه "سيد احمد روضاتي" عالم تهراني (1380 ش)


حاج میر سید احمد روضاتى اصفهانى بن مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج سید محمد باقر بن مرحوم علامه فقیه آیت‏اللَّه آقا میرزا جلال‏الدین روضاتى ابن مرحوم علامه كبیر شهیر آیت‏اللَّه اقا سید محمد مسیح بن مرحوم علامه مشهور در آفاق آیت‏اللَّه العظمى آقا سید محمد باقر خونسارى صاحب كتاب معروف ...

خروج اشرف پهلوی از ایران به دستور دکتر مصدق (1331ش)

خروج اشرف پهلوی از ایران به دستور دکتر مصدق (1331ش)


دكتر مصدق در چنين روزي از سال ۱۳۳۱ هجري شمسي دستور به خروج اشرف پهلوي از ايران داد. به دستور دكتر محمد مصدق نخست‏وزير وقت، يکم اوت ۱۹۵۲م (دهم مرداد ۱۳۳۱ش) اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه خائن، ايران را ترك كرد و روانه اروپا شد. دكتر مصدق با مداخله بستگان و نزديكان شاه در امور كشور شديداً ...

تولد حسین محجوب ، بازيگر مشهور سينما، تئاتر و تلويزيون ايران (1327ش)

تولد حسین محجوب ، بازيگر مشهور سينما، تئاتر و تلويزيون ايران (1327ش)


حسين محجوب بازيگر مشهور سينما، تئاتر و تلويزيون ايران در چنين روزي از سال ۱۳۲۷ هجري شمسي زاده شد. حسين محجوب، دهم مردادماه ۱۳۲۷ش در رشت متولد شد. وي در سال ۱۳۴۷ش در گروه هنر ملي زير نظر عباس جوانمرد، بهرام بيضايي و داريوش آشوري دوره‏هاي عملي بازيگري را طي كرد. در همين سال، نمايش ...

شهادت شهيد خليل عليكائی  (1360ش)

شهادت شهيد خليل عليكائی (1360ش)


شهيد خليل عليکائي در روستاي قلعه نو در ورامين در سال ۱۳۳۰ش ديده به جهان گشود. خلیل، دوران ابتدائي را در همان روستاي زادگاهش گذراند و تحصيلات دوره متوسطه را در پيشوا به اتمام رساند. وي پس از اخذ مدرک ديپلم در آموزش و پرورش اشتغال یافت. خلیل در سال ۱۳۶۰ش به جبهه‌هاي جهاد علیه رژیم بعثي ...

شهادت شهيد محمد پرورش (1336ش)

شهادت شهيد محمد پرورش (1336ش)


شهيد محمد پرورش در تاريخ یازدهم دي‌ماه سال ۱۳۳۶ش در خانواده‌اي مذهبي و سرشار از عرفان و معرفت پا به عرصه وجود گذاشت. در دوران کودکي، مادر محمد به ديار باقي شتافت و او با از سر گذراندن مشکلات فراواني به تحصيلات خود ادامه داد و موفق به اخذ مدرک ديپلم گردید. محمد سپس به استخدام نيروي ...

بزرگ ترین موافقتنامه اقتصادی ایران و شوروی امضاء و مبادله شد.(1349ش)

بزرگ ترین موافقتنامه اقتصادی ایران و شوروی امضاء و مبادله شد.(1349ش)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ | 17:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 1 آگوست 2023 )

تولد

• تولد "ژان لامارْكْ" زيست شناس و طبيعي دان معروف فرانسوي (1744م)

ژان باتيست پيِر آنتوان دومونه لامارْكْ دانشمند زيست شناس و طبيعي دان فرانسوي در 1 اوت 1744م درفرانسه به دنيا آمد. وي در نوجواني به نظام پيوست اما پس از چند سال اين كار را رها كرد. لامارك چون در باغ پادشاهي رفت و آمد داشت، به جمع‏آوري گياهان علاقه زيادي پيدا كرد. وي هم‏چنين سالياني ...

تولد

• تولد "هرمان مِلْويل" داستان‏نويس و شاعر برجسته امريكايي (1819م)

هِرْمان مِلْويل، اديب معروف امريكايى در اول اوت 1819م از پدري انگليسي و مادري هلندي در نيويورك امريكا به دنيا آمد. ورشكستگي و مرگ پدر و عطوفت مبالغه‏آميز مادر موجب شد كه ملويل سراسر عمر را در كشمكش‏هاي روحي - احساسي به سر بَرَد و اين مسائل در آثارش انعكاس يابد. هرمان از نوجواني داراي ...

تولد

• تولد "ماری آنْتْوانْتْ" ملکه فرانسه و همسر لویی شانزدهم (1755م)

ملکه ماری آنتوانت همسر لویى شانزدهم پادشاه فرانسه و دختر ملکه اتریش در اولین روز اوت 1755 متولد گردید و پس از گذراندن دوران کودکی، بنابر مصالح سیاسی، قبل از آنکه به پانزده سالگی برسد، به عقد لویى شانزدهم که ولی‏عهد فرانسه بود، درآمد. در واقع این ازدواج، ضمانتی برای حفظ اتحاد میان ...

مرگ

• مرگ "شارل بودلر" شاعر و اديب فرانسوي (1867م)

شارْلْ پيِر بودْلِر، شاعر معروف فرانسوي در 28 اوت 1821م در پاريس به دنيا آمد. پدرش نقاش و هنردوست بود و ذوق هنري را از كودكي در پسر ايجاد كرد. شارل پيِر در كودكي پدر را از دست داد و با ازدواج مجدد مادر، طبعي ناسازگار و عاصي و هيجان زياده از حد كه گاه به مرز ديوانگي مي‏رسيد، در بودلر ...

اعلان جنگ آلمان به روسيه در آغاز جنگ جهاني اول (1914م)

• اعلان جنگ آلمان به روسيه در آغاز جنگ جهاني اول (1914م)

دو روز پس از حمله اتريش به صربستان و آغاز جنگ جهاني اول در 28 ژوئيه 1914م، دولت روسيه اعلام داشت كه از استقلال و تماميت ارضي صربستان در مقابل اتريش حمايت خواهد كرد. از اين رو، در 31 ژوئيه همين سال، كشور روسيه و اتريش، هر دو اعلام بسيج عمومي كردند. روز بعد در اول اوت 1914م، آلمان كه ...

انحلال فدراسيون عربي شامل كشورهاي عراق و اردن (1958م)

• انحلال فدراسيون عربي شامل كشورهاي عراق و اردن (1958م)

اوج‏گيري شخصيت جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر در جهان عرب به عنوان يك شخصيت ضداستعماري و فراخواني وي مبني بر اتحاد كشورهاي عربي، در گام نخست به تأسيس جمهوري واحدي متشكل از مصر و سوريه و يمن انجاميد. با توجه به حضور انگلستان در منطقه و خطري كه از يك‏پارچگي جهان عرب و امت اسلامي عليه ...

روز ملي استقلال كشور افريقايي

• روز ملي استقلال كشور افريقايي "بنين" از استعمار فرانسه (1960م)

كشور جمهوري خلق بنين با 112/622 كيلومتر مربع وسعت در غرب افريقا در كنار خليج بنين و در همسايگي كشورهاي نيجر، ولتاي عليا، توگو و نيجريه واقع شده است. جمعيت بنين بيش از 6 ميليون نفر است كه اكثراً از نژاد سياه و پيرو آيين مسيحيت و بقيه پيرو باورهاي قبيله‏اي و مذاهب بومي مي‏باشند. پايتخت ...

روز جهاني شير مادر

• روز جهاني شير مادر

استفاده گسترده از شير خشک و غذاهاي کودک در ايام پس از جنگ جهاني دوم به‌خصوص در کشورهاي توسعه‌يافته رشد چشم‌گيري يافت که همين امر، باعث نگراني جوامع جهاني گرديد. ترويج تغذيه با شير مادر و افزايش آگاهي عموم از خواص منحصر به فرد اين شير در سلامتي کودک و حفظ و تداوم شيردهي مادران، نيازمند ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ | 17:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زینب(س) و امام سجاد و اهلبیت علیهم السلام د ركا خ ا بن زیا د

زینب(س) د ركا خ ا بن زیا د

ابن زیاد در کاخ دار الاماره نشست و اذن ورود بعموم مردم داد سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و مقابل او گذاشتند و اهل بیت حسین علیه السلام و فرزندان اوراهم بمجلس وارد کردند فجلست زینب بنت علی متنکرة زینب بطور ناشناس وارد شد و در گوشه ای نشست ، فقا ل ابن زیا د

من هذه المتنکرة او متکبرة ، ابن زیاد گفت این زن ناشناس یا متکبره کیست که بمن سلام نکرد؟ قیل له ابنة امیرالمؤمنین زینب العقیلة ، گفته شد او زینب دختر علی است. خواست دل داغدیده او را بیشتر بسوزاند گفت : الحمدلله الذی فضحکم و قتلکم و اکذب احدوثتکم. حمدخدا را كه شما را رسوا كرد ودروغ شما را آشكا ر كرد. فقالت الحمد الله الذی اکرمنا بنبیّه محمّد(صلی الله علیه و آله) وطهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا. علیا مخدّره فرمود:حمد خد ا و ند را كه ما را گرامی داشت به محمد (ص) پیا مبرش وپا ك وپا كیزه داشت ما را ازهرپلیدی وآلایشی جزاین نیست كه رسوا میشود فا سق ودروغ میگوید فا جر و اوغیرازما است وما نیستیم. قا ل(الملعون) کیف رأیت صنع الله باخیک؟ ابن زیا دگفت:چگونه دیدی كا رخدا را با برادرواهلبیت خودت؟ قا لت علیها السلام: ما رأیت الّا جمیلا هؤلاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم و تتحاج وتتخا صم عنده وانّ لک یا بن زیا د موقفا فاستعدّ له جوابا وانّی لک به فا نظر لمن الفلح یومئذ ثکلتک امّک یا بن مرجا نة. علیا مخدّره فرمود ندیدم ازخدا جزنیكی وجمیل را چه آل رسول جما عتی بودند كه قربت محل ورفعت مقا م حكم شهادت برایشا ن نگا شته لا جرم آنچه خداوند برا ی ایشا ن اختیا ركرده اقدام كرده و بجا نب مضجع وخوا بگا ه خویش شتا ب كردند ولكن زود با شد كه خداوند ترا و ایشا نرادرمقا م پرسش باز دارد و ایشا ن با تو احتجا ج ومخا صمت كنند وهما نا ای ابن زیا د برای توبزودی درروزقیا مت موقفی است درپیشگا ه خداوند كه آنجا محا كمه خوا هی شد آنوقت است كه ببینی غلبه ازبرای كیست و رستگاری كراست؟ پس خودت را آما ده كن برای جوا ب آن روز وكجا ست جوا ب تو، ما د رت بعزا یت بنشیند ای پسرمرجا نه. فغضب ابن زیا د وکأ نّه هم بها، قال عمروبن حریث: یا بن زیا د انّها امرأه لاتؤخذ بشیئ من منطقهافا نصرف (ابن زیا د) و توجّه الی زینب و قال لقد شفی الله قلبی من طاغتیک الحسین. پس ابن زیا ددرخشم شد آنچنا ن كه گویا تصمیم داشت آن با نو را اذیت كند یا بقتل برسا ند. عمروبن حریث كه درآنجا حا ضربود و اند یشه ابن زیا د بـقـتـل با نو را دریا فت زبا ن بعذرخوا هی گشود وگفت ای پسرزیا د او زنی است وزن كه درسخـن گـفـتـن مؤاخـذه نمی شود پس ابن زیا د ازغضب با زایستا د ومجدّداً متوجّه آن با نوشد وگفت خداوند شفا داد قلب مرا از برادرطاغی تو حسین. فبکت (زینب س) وقا لت:لعمری لقد قتلت کهلی وابرزت اهلی وقطعت فرعی واجتثت اصلی فا ن کا ن هذا شفا ئک فقد اشتفیت. پس آن با نو با چشم گریا ن گفت بجا ن خودم سوگند كه توبزرگ ما را كشتی وپردگیا ن مرا ازپرده بیرون آوردی واصل وفرع مرا قطع كردی وازریشه بركندی اگردرهمین است شفا ی قلب توپس شفا یا فتی[امّا شفا ی قلب حریص وطمّا ع تودراینها نیست بلكه درآتش دوزخ است] قا ل ابن زیا د(لع) هذه شجاعة اوسجّا عة ولعمری لقد کان ابوک سجاعاً شاعرًا. ابن زیا دگفت عجب شجا عتی دارداین زن یا این زن سجّا عه است[وسخن با سجع وقا فیه میگوید]بجا ن خودم سوگند كه پدرتو نیزمردسجّاع وشاعری بود. علیا مخدّره فرمود اوّلاً مرا حا لت وفرصت سجع وقا فیه پردازی نیست وثا نیاً اگرمن سجّاع با شم شگفت نیست بلكه شگفت ازكسی است كه شفا ی قلب او بكشتن اما م خود حا صل میشود وحا ل آنكه میداند در آن جها ن ازوی انتقام میكشند ... «وقایع عاشوراج2ص102به نقل ازلهوف ص70ونا سخ ص313-نهضت حسینی ج2ص92به نقل ازبحارج10ص230-زندگا نی امام حسین(ع)ص598به نقل ازتاریخ طبری ج3ص262ولهوف ص90وروضة الواعظین ص163وابن اثیرج4ص33»

اسیرا ن دربرانظا ربردند

اسیرا ن دربرانظا ربردند - میا ن مجلس اغیا ربردند

علی بن الحسین وعمّه اش را - ببزم دون اسا رت واربردند

حضرت زینب(س) د ركا خ ا بن زیا د

ابن زیاد در کاخ دار الاماره نشست و اذن ورود بعموم مردم داد سر مقدس حسین علیه السلام را آوردند و مقابل او گذاشتند و اهل بیت حسین علیه السلام و فرزندان اوراهم بمجلس وارد کردند فجلست زینب بنت علی متنکرة زینب بطور ناشناس وارد شد و در گوشه ای نشست ، فقا ل ابن زیا د من هذه المتنکرة او متکبرة ، ابن زیاد گفت این زن ناشناس یا متکبره کیست که بمن سلام نکرد ؟ قیل له ابنه امیرالمؤمنین زینب العقیله ، زینب دختر علی است. خواست دل داغدیده او را بیشتر بسوزاند گفت : أَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی فَضَحَکُمْ وَ أَکْذَبَ أُحْدُوثَتَکُمْ. حمدخدا را كه شما را رسوا كرد ودروغ شما را آشكا ر كرد. فَقالَتْ: اَلحَمدُلِلهِ الّذی اَکرَمَنابِنَبِیِّهِ مُحَمّد «صلی الله علیه وآله» وَ طَهَّرَنا مِنَ الرِّجسِ تَطهیرا اِنَّما یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُوَ هُوَ غَیْرُنا. علیا مخدّره فرمود:حمد خد ا و ند را كه ما را گرا می داشت به محمد (ص) پیا مبرش وپا ك وپا كیزه داشت ما را ازهرپلیدی وآلایشی جزاین نیست كه رسوا میشود فا سق ودروغ میگوید فا جرو او غیر ازما است وما نیستیم. فَقالَ ابْنُ زِیادٍ(الملعون): کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللّهِ بِأَخیکَ وَ أَهْلِ بَیْتِکَ؟ ابن زیاد گفت:چگونه دیدی كا رخدا را با برادرواهلبیت خودت؟ فَقالَتْ: ما رَأَیْتُ الا جَمیلاً، هولاءَ قَوْمُ کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتَلَ، فَبَرَزُوا الی مَضاجِعِهِمْ، وَ سَیَجْمَعُ اللّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، فَتَحاجُّ وَ تُخاصَمُ عِندَهُ وَانّ لَکَ یَابنَ زیاد مَوقِفًا فَا ستعدّ له جوابًا وانّی لک به فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلَحُ یَوْمَئِذٍ، ثَکَلَتْکَ أُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَةَ. علیا مخدّره فرمودندیدم ازخدا جزنیكی وجمیل را چه آل رسول جما عتی بودند كه قربت محل ورفعت مقا م حكم شها دت برایشان نگا شته لا جرم آنچه خداوند برا ی ایشا ن اختیا ركرده اقدام كرده وبجا نب مضجع وخوا بگا ه خویش شتا ب كردند ولكن زو.د با شد كه خداوند تراوایشا نرادرمقا م پرسش با زداردوایشا ن با تواحتجا ج ومخا صمت كنند وهما نا ای ابن زیا دبرای توبزودی درروزقیا مت موقفی است درپیشگا ه خداوند كه آنجا محا كمه خوا هی شد آنوقت است كه ببینی غلبه ازبرای كیست ورستگا ری كراست؟ پس خودت را آما ده كن برای جوا ب آن روزوكجا ست جوا ب توما د رت بعزا یت بنشیند ای پسرمرجانه.

قَالَ الرّاوی: فَغَضِبِ(ابن زیاد)وَ کَأَنَّهُ هَمَّ بِها فَقالَ لَهُ عِمْرو بْنُ حُرَیْثٍ: اَیُّهَا الاْمیرُ اِنَّها اِمْرَاَةُ، وَالْمَراَةُ لاتُوْخَذُ بِشَیءٍ مِنْ مِنْطِقِها. فا نصرف (ابن زیا د). پس ابن زیا ددرخشم شد آنچنا ن كه گویا تصمیم داشت آن با نو را اذیت كند یا بقتل برسا ند.عمروبن حریث كه درآنجا حا ضربود و اند یشه ابن زیا د بقتل با نو را دریا فت زبا ن بعذرخوا هی گشود وگفت ای پسرزیا د او زنی است وزن كه درسخن گفتن مؤاخذه نمی شود پس ابن زیا دازغضب با زایستا د. وتوجّه الی زینب، فَقالَ: لَهَا ابْنُ زِیاد: لَقَدْ شَفَی اللَّهِ قَلْبی مِنْ طاغِیَتِکَ الْحُسَیْنِ وَ الْعُصاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ. ومجدّداً متوجّه آن با نوشد وگفت خداوند شفا داد قلب مرا از برادرطاغی تو حسین. فبکت (زینب س)وَقالَتْ: لَعَمْری لَقَدْ قَتَلْتَ کَهْلی، وابرزت اهلی، وَقَطَعْتَ فَرْعی وَاجْتثَثْتَ أَصْلی فَإن کانَ هذا شِفاؤُکَ فَقَدِ اشْتَفَیْتَ. پس آن با نو با چشم گریا ن گفت بجا ن خودم سوگند كه توبزرگ ما را كشتی وپردگیا ن مرا ازپرده بیرون آوردی واصل وفرع مرا قطع كردی وازریشه بركندی اگردرهمین است شفا ی قلب توپس شفا یا فتی[امّا شفا ی قلب حریص وطمّاع تودراینها نیست بلكه درآتش دوزخ است] فَقالَ اِبْنُ زِیادٍ: هذِهِ سَجَّاعَةُ، وَلَعَمْری لَقَدْ کانَ أَبُوکَ سجاعاشاعِراً. ابن زیا دگفت عجب شجا عتی دارداین زن یا این زن سجّا عه است [وسخن با سجع و قافیه میگوید] بجا ن خودم سوگند كه پدرتو نیزمردسجّاع وشاعری بود. فَقالَتْ: یَابْنَ زِیادٍ ما لِلْمَرأَةِ وَالسَّجاعَةِ. علیا مخدّره فرمود اوّلاً مرا حالت وفرصت سجع وقا فیه پردازی نیست وثا نیاً اگرمن سجّاع با شم شگفت نیست بلكه شگفت ازكسی است كه شفا ی قلب او بكشتن اما م خود حا صل میشود وحا ل آنكه میداند درآن جها ن ازوی انتقا م میكشند ...«وقایع عاشوراج2ص102به نقل ازلهوف ص70ونا سخ ص313-نهضت حسینی ج2ص92به نقل ازبحارج10ص230-زندگا نی امام حسین(ع)ص598به نقل ازتاریخ طبری ج3ص262ولهوف ص90وروضة الواعظین ص163وابن اثیرج4ص33»

زینب بکوفه جا چوبدار الاماره کرد

زینب بکوفه جا چوبدار الاماره کرد - بی صبر شد چنانکه بتن جامه پاره کرد

لب پر ز خنده دید بهر کس که بنگرید - کف پر خضاب دید بهر سو نظاره کرد

پوشید رخ ز موی پریشان در آه و اشک - گردون سیاه وخرمن مه پرستاره کرد

ابن زیاد روی بزینب نمود و گفت – حرفی که رخنه ها بدل سنگ خاره کرد

دیری نبود تا زغم کشتن حسین - منت خدایرا که غمم زود چاره کرد

امام زین العابدین(ع)دركاخ ابن زیا د

ثُمَّ الْتَفَتَ ابْنُ زِیادٍ اِلی عَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ «ع» فَقالَ: مَنْ هذا؟ پس از آن ا بن زیا د متوجه علی بن الحسین (زین العا بدین ع) شد پرسید این جوان کیست ؟ فَقیلَ: عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ. گفتند : علی ا بن الحسین است. فَقالَ: أَلَیْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهِ عَلیً بْنَ الحُسَیْنِ؟! گفت شنیدم خداعلی ن الحسین رادرکربلا کشت ، فَقالَ عَلِیُّ بن الحسین «ع»: قَدْ کانَ لی أَخُ یُسَمَّی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَتَلَهُ النَّاسُ. حضرت فـرمود : آری برادری داشتم که نام او هم علی بن الحسین بود ومردم اوراکشتند. ابن زیا د گفت بلکه اوراخدا کشت ، حضرت آیه مبا رکه راخواند: الله یتوفّی الانفس حین موتها والّتی لم تمت فی منا مها فیمسک الّتی قـضی علیها الموت ویرسل الاخری الی اجل مسمّی انّ فی ذالک لآیا ت لقوم یتفکّـرون. ابن زیا دغضبناک شد و گفت سخت درپا سخ من جسوری! وگفت اورا ببرید بیرون گردن بزنید. زینب ازشنیدن این سخن سراسیمه گشت، وقالت یا بن زیا دحسبک من دمائنا واعتنقته وقالت والله لاافارقه فان قتلته فا قتلنی معه. قال ابن زیاد: واعجبا ه للرّحم والله انی لأظنّها تودّ ان اقتلها دونه دعوه فا نّه اراده لما به مشغول. حضرت سجا د روکردبعمه اش فرمودعمه جا ن سا کت با ش تا با او سخن بگویم پس رو کرد به ابن زیا دوفرمود: ابا القتل تهدّدنی یابن زیا د اما علمت انّ القتل لنا عا دة وکرامتنا من الله الشّهادة. ابن زیا د از بیم انقلاب ترسید. قال للشّرطیة والحجب خـلّـصونی من مکا لمة هؤلاء ومبالغتهم فیها واذهبوا بهم الی السّجن. ثمّ امرابن زیا د بعلی بن ا لحسین واهله الی دارجنب المسجدالاعظم. فقا لت (زینب س) لایدخلن علینا عربیّة الّا امّ ولد اومملوکة فا نّهنّ سبین کما سبینا . «وقایع عاشوراج2ص104به نقل ازنا سخ ص314-نهضت حسینی ج2ص93به نقل ازوقایع محلّا تی ص268وبحارج10ص231وتذكرة الشّهداء ص399-زندگا نی امام حسین(ع)ص598»

زیدبن ارقم دركا خ ابن زیا د

عبید الله زیاد مردم کوفه را اذن عام داد لذا مجلس پر شده امر کرد سرها را حاضر کنند نخستین سری که آوردند سر میوه دل پیغمبر بود که در طبق زرین نهاده بودند و نزد عبیدالله زیاد گذاشتند پسر مرجانه از دیدن سر مبارک امام حسین ع بسیار شاد و فرحناک شد و با تبسم چوبی که در دست داشت بر لب و دندان آن سرور می زد می گفت : انه کان حسن الثغر : وه چه دندان در غلطان است این - وه چه دندان لعل و مرجان است این - وه چه خوش دندان و خوش لب بوده ای - پس چرا با خاک و خون آلوده ای. زید بن ارقم که از صحابه کبار رسول خدا بود در آن مجلس حاضر بود چون این حرکات زشت را از عبید زیاد بدید گفت: ارفع قضیبک عن هاتین الشفتین فوالله الذی لا اله الا هو لقد رأیت رسول الله یقبّل موضع قضیبک من فیه. زیدبن ارقم بسیارگریست و ناله کرد. ابن زیاد گفت: تبکی ابکی الله عینیک یا عدو الله یوم بیوم بدر. گریه میكنی خدادوچشمت رابگریا ند ای دشمن خدا این روزدرمقا بل روزبدر، اگرپیری فرتوت نبودی وخرف نشده بودی گردنت را میزدم. زید گفت ای پسرمرجانه حدیثی برای تو از پیغمبر نقل می کنم که از آنچه گفتم بر تو ناگوار تر آید. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم حسن را بر زانوی راست و حسین را بر زانوی چپ جا داده و دست بر سر آن دونهاده می فرماید: اللهم انی استودعک ایاهما وصالح المؤمنین. هان ای پسر زیاد باودیعه رسول خدا چه کردی؟ این راگفت وباگریه وناله بیرون شد و با صدای بلند گفت: ای مردم پسر فاطمه راکشتید وپسرمرجانه را به سلطنت سلام دادید تا اخیار شما را بکشد و اشرار شما را بنده گیرد و رضا شدید ذلیل شوید و روزگار به سختی بسر برید از رحمت خدا دور باد آنکه ننگ را شعار کند وعا ررا فخر نما ید. «وقایع عاشوراج2ص99به نقل ازلهوف ص70وقمقا م ص527-نهضت حسینی ج2ص97به نقل ازروضة الصفا ص172»

برخسا ری كه پیغمبرببوسید

برخسا ری كه پیغمبر ببو سید – مكرّرحیدر صفدر ببوسید

مزن با چوب خزرا ن بر لب او - بپیش دخترا ن و زینب او

نمی بینی سكینه هست نا ظر - علی بن الحسینش هست حاضر

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 19:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنرانى فاطمه صغرى و سخنرانی ام‌کلثوم و سخنرانى امام سجاد علیهم السّلام

سخنرانى فاطمه صغرى سلام الله علیها

زید بن موسى بن جعفر علیه السّلام گفت : پدرم به من خبر داد كه از جدم روایت نموده بود كه چنین فرمود: فاطمه صغرى پس از آنكه از كربلا به شهر كوفه رسید، خطبه اى به این مضمون خواند:

الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ زِنَةَ الْعَرْشِ إِلَى الثَّرَى أَحْمَدُهُ وَ أُومِنُ بِهِ وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ‏ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ أَوْلَادَهُ ذُبِحُوا بِشَطِّ الْفُرَاتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْلٍ وَ لَا تِرَات‏. حمد و سپاس می‌گویم خداوند را به‌شماره شنها و ریگها، و هم سنگ جهان از عرش تا خاک او را ستایش مى‌‏کنم، و به او ایمان آورده‌‏ام و توکّل بر او کردم‏ و گواهى مى‌‏دهم که نیست معبودى غیر خداوند یگانه بى‌‏شریک و اینکه محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) بنده و فرستاده اوست و اینکه اولاد او را کنار فرات سر بریدند با آنکه کسى را نکشته بود تا قصاص خواهند از وى.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَرِیَ عَلَیْکَ الْکَذِبَ وَ أَنْ أَقُولَ عَلَیْکَ خِلَافَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ أَخْذِ الْعُهُودِ لِوَصِیِّهِ عَلِیِّ‌بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ الْمَسْلُوبِ حَقُّهُ الْمَقْتُولِ مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ کَمَا قُتِلَ وُلْدُهُ بِالْأَمْسِ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللَّهِ تَعَالَى فِیهِ مَعْشَرٌ مُسْلِمَةٌ بِأَلْسِنَتِهِمْ. بار خدایا به تو پناه مى‏برم از اینکه دروغ بر تو بندم و خلاف آنچه بر رسول خدا فرستادى سخنى بگویم. رسول تو پیمان گرفت براى وصىّ خویش علىّ‌بن ابى‌طالب علی السّلام امّا مردم حقّش را غصب کردند و بیگناه او را کشتند، باز فرزند او را دیروز در خانه ‌اى از خانه‏هاى خدا گروهى از مسلمانان به ‌زبان شهید کردند.

تَعْساً لِرُءُوسِهِمْ مَا دَفَعَتْ عَنْهُ ضَیْماً فِی حَیَاتِهِ وَلَاعِنْدَ مَمَاتِهِ حَتَّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ مَحْمُودَ النَّقِیبَةِ طَیِّبَ الْعَرِیکَةِ مَعْرُوفَ الْمَنَاقِبِ مَشْهُورَ الْمَذَاهِبِ لَمْ‌یَأْخُذْهُ اللَّهُمَّ فِیکَ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَا عَذْلُ عَاذِلٍ هَدَیْتَهُ یَا رَبِّ لِلْإِسْلَامِ صَغِیراً وَ حَمِدْتَ مَنَاقِبَهُ کَبِیراً وَلَمْ‌یَزَلْ نَاصِحاًلَکَ وَ لِرَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَتَّى قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا غَیْرَ حَرِیصٍ عَلَیْهَا رَاغِباً فِی الآخِرَةِ مُجَاهِداً لَکَ فِی سَبِیلِکَ رَضَیْتَهُ فَاخْتَرْتَهُ وَ هَدَیْتَهُ‏ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم‏. که نیست باد چنان مسلمانى و تا آن حضرت زنده بود آبش ندادند و هنگام شهادت تشنگى او را فرو ننشاندند تا تو اى خداوند او را به جوار خود بردى. ستوده‌خوى پاک‌ سرشت هنرهاى وى شناخته و روش او روشن، از نکوهش کسى باک نداشت و از ملامت احدى نترسید، او را از کوچکى به اسلام راه نمودى و در بزرگى خصائل وى را ستودى پیوسته با تو پیغمبرت دل راست داشت تا او را به جوار رحمت خود بردى. در دنیا زهد داشت نه حرص به دنیا و نسبت به آن حریص نبود. بلکه راغب در آخرت بود. در راه تو کوشش کرد، او را پسندیدى و او را به راه مستقیم هدایت کردی.

أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْمَکْرِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخُیَلَاءِ. اى اهل کوفه، اى اهل مکر و غدر و خودپسند!

فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ ابْتَلَانَا اللَّهُ بِکُمْ وَ ابْتَلَاکُمْ بِنَا فَجَعَلَ بَلَاءَنَا حَسَناً وَ جَعَلَ عِلْمَهُ عِنْدَنَا وَ فَهْمَهُ لَدَیْنَا. ما اهل بیتى هستیم که خدا ما را به‌وسیله شما امتحان و شما را هم به‌وسیله ما آزمایش کرد. امتحان ما را نیکو قرار داد، علم خود و فهم آن را به ما عطا فرمود.

فَنَحْنُ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ وِعَاءُ فَهْمِهِ وَحِکْمَتِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی الْأَرْضِ لِبِلَادِهِ وَلِعِبَادِهِ. سینه ما صندوق علم خدا و ظرف فهم و حکمت آن است. در زمین ما حجت خداییم براى بلاد و عباد او؛

أَکْرَمَنَا اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ فَضَّلَنَا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِیلًا بَیِّناً. خدا ما را به‌کرم خود گرامى داشته است. خدا ما را به‌وسیله پیامبرش محمد(ص) بر بیشتر خلق روشنى و فضیلت و برترى عطا فرموده است،

فَکَذَّبْتُمُونَا وَ کَفَّرْتُمُونَا وَ رَأَیْتُمْ قِتَالَنَا حَلَالاً وَ أَمْوَالَنَا نَهْباً کَأَنَّا أَوْلَادُ تُرْکٍ أَوْ کَابُلَ. اما شما ما را تکذیب و تکفیر کردید. کشتن ما و غارت کردن اموال ما را حلال دانستید. گویا ما از فرزندان ترک یا کابل بودیم.

کَمَا قَتَلْتُمْ جَدَّنَا بِالْأَمْسِ وَ سُیُوفُکُمْ تَقْطُرُ مِنْ دِمَائِنَا أَهْلَ الْبَیْت لِحِقْدٍ مُتَقَدِّمٍ‏. همان طور که جد ما را دیروز شهید کردید، از شمشیرهاى شما خون ما اهل بیت (به‌علت حسودیهاى قبلى) می‌چکد.

قَرَّتْ بِذَلِکَ عُیُونُکُمْ وَ فَرِحَتْ قُلُوبُکُمْ افْتِرَاءً مِنْکُمْ عَلَى اللَّهِ وَ مَکْراً مَکَرْتُمْ‏ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِین‏. چشم شما براى این جنایاتى که مرتکب شدید روشن و قلب‏هاى شما خوشحال شد. خوشحالى شما افترائى است که به خدا می‌زنید و مکرى است که به کار بردید، اما خدا بهترین چاره‌‏جویان است.

فَلَاتَدْعُوَنَّکُمْ‏ أَنْفُسُکُمْ إِلَى الْجَذَلِ بِمَا أَصَبْتُمْ مِنْ دِمَائِنَا وَ نَالَتْ أَیْدِیکُمْ مِنْ أَمْوَالِنَا. مبادا نفستان شما را براى این خونهایى که از ما ریختید و اموالى که از ما به یغما بردید به خوشحالى دعوت کند،

فَإِنَّ مَا أَصَابَنَا مِنَ الْمَصَائِبِ الْجَلِیلَةِ وَ الرَّزَایَا الْعَظِیمَةِ «فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لایُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور» (حدید 22 و 23). زیرا این مصیبت‏هاى جلیل و بزرگى که نصیب ما شده است، «قبلاً در نامه اعمال ما براى ما مقدر شده است. این عمل براى خدا سهل و آسان است. ناراحت نباشید و براى آنچه به شما داده شده فرحمند نشوید، خدا هر کسى را که خودپسند و فخریه‏کننده باشد دوست ندارد».

تَبّاً لَکُمْ فَانْظُرُوا اللَّعْنَةَ وَ الْعَذَابَ- فَکَأَنْ قَدْ حَلَّ بِکُمْ وَ تَوَاتَرَتْ مِنَ السَّمَاءِ نَقِمَاتٌ فَیُسْحِتُکُمْ بِمَا کَسَبْتُمْ. مردن بر شما باد، در انتظار لعنت و عذاب خدا باشید که گویا: بر شما نازل شده باشد. عذاب و نکبت‏هایى از آسمان به طور تواتر بر شما نازل مى‏‌شود. و شما را به علت اعمال زشتى که دارید ریشه کن خواهد کرد،

‏«وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ»‏ ثُمَّ تَخْلُدُونَ فِی الْعَذَابِ الْأَلِیمِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِمَا ظَلَمْتُمُونَا «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ». و اذیت و آزار بعضى از شما را بر بعضى دیگر نصیب می‌کند، سپس روز قیامت به علت ظلمى که به ما کردید دچار عذابى دردناک و دائمى خواهید شد. آگاه باشید که لعنت خدا بر افراد ستمکار خواهد بود.

وَیْلَکُمْ أَ تَدْرُونَ أَیَّةُ یَدٍ طَاعَنَتْنَا مِنْکُمْ؟ أَوْ أَیَّةُ نَفْسٍ نَزَعَتْ إِلَى قِتَالِنَا؟ أَمْ بِأَیَّةِ رِجْلٍ مَشَیْتُمْ إِلَیْنَا؟ تَبْغُونَ مُحَارَبَتَنَا. واى بر شما! آیا میدانید چه دستى از شما بر ما نیزه زد؟ و چه شخصى به جنگ ما آمد؟ با چه پایى به سوى ما آمدید و حرب با ما را برگزیدید؟

قَسَتْ قُلُوبُکُمْ وَ غَلُظَتْ أَکْبَادُکُمْ وَ طُبِعَ عَلَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ خُتِمَ عَلَى سَمْعِکُمْ وَ بَصَرِکُمْ وَ سَوَّلَ لَکُمُ الشَّیْطَانُ وَ أَمْلَى لَکُمْ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِکُمْ غِشَاوَةً فَأَنْتُمْ لَا تَهْتَدُونَ. قلب‏هاى شما قسى و جگرهای شما سفت شده است، دل‏هاى شما مهر خورده‏‌اند: گوش شما نمی‌شنود و چشم شما نمى‏‌بیند. شیطان اعمال زشت شما را به نظرتان جلوه داده و پرده جلو چشم شما کشیده است. لذا شما هدایت نخواهید شد.

تَبّاً لَکُمْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ کَمْ تِرَاتٍ لِرَسُولِ اللَّهِ ص قِبَلَکُمْ وَ ذُحُولَهُ لَدَیْکُمْ. اى اهل کوفه هلاک و نابود شوید! چه بسیار خونهایى که از رسول خدا(ص) به گردن شما است و چه کینه‌‏هایی که از او نزد شما است.

ثُمَّ غَدَرْتُمْ بِأَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع جَدِّی وَ بَنِیهِ عِتْرَةِ النَّبِیِّ الطَّیِّبِینَ الْأَخْیَارِ. چه عنادهایی که با برادرش على بن ابى طالب که جد من است و فرزندان وى که عترت اخیار پیامبرند ورزیدید!

وَ افْتَخَرَ بِذَلِکَ مُفْتَخِرٌ فَقَالَ- نَحْنُ قَتَلْنَا عَلِیّاً وَ بَنِی عَلِیٍ‏ - بِسُیُوفٍ هِنْدِیَّةٍ وَ رِمَاحٍ‏ - وَ سَبَیْنَا نِسَاءَهُمْ سَبْیَ تُرْکٍ‏ - وَ نَطَحْنَاهُمْ فَأَیَّ نِطَاحٍ. و شخصى از شما فخریه کرده و این شعر را گفته است: ما على و فرزندان او را با شمشیرهاى هندى و نیزه‏‌ها شهید کردیم - و زنان آنان را مثل اسیران ترک اسیر کردیم و آنان را پایمال کردیم چه پایمال کردنى.

فَقَالَتْ بِفِیکَ أَیُّهَا الْقَائِلُ الکَثْکَثُ‏ وَلَکَ الْأَثْلَبُ‏ افْتَخَرْتَ بِقَتْلِ قَوْمٍ زَکَّاهُمُ اللَّهُ وَ طَهَّرَهُمْ وَ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ. پس بانو فرمود: اى گوینده این شعر! خاک و سنگریزه بر دهانت باد! تو به کشتن گروهى که خدا آنان را پاک و پاکیزه قرار داده و پلیدى را از ایشان بر طرف کرده است افتخار می‌کنى؟!

فَاکْظَمْ وَ أَقْعِ کَمَا أَقْعَى أَبُوکَ وَ إِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ حَسَدْتُمُونَا وَیْلًا لَکُمْ عَلَى مَا فَضَّلَنَا اللَّهُ. خشم خود را فرو ببر و نظیر سگ بر سر دم خود بنشین آن طور که پدرت نشست. جز این نیست که براى هر مردى همان جزایى است که پیشاپیش به دست خود فرستاده است. واى بر شما! شما با ما راجع به این فضیلت و برترى که خدا بما عطا کرده حسودى کردید.

فَمَا ذَنْبُنَا أَنْ جَاشَ دهر [دَهْراً] بُحُورُنَا وَ بَحْرُکَ سَاجٍ لَا یُوَارِی الدَّعَامِصَا «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ». سپس به این شعر متمثل شد: ما چه گناهى داریم که دریاى فضائل و مناقب ما به تلاطم آمده و دریاى تو به قدرى بى‌‏آب و ساکن مانده است که دعموص‏ها[دعموص (كرم سیاه )] را نمى‏‌پوشاند. «این یک فضیلتى است که خدا به هر کسى بخواهد عطاء میکند، خداست که صاحب فضل بزرگ است کسى که خدا برایش نورى قرار ندهد، نورى نخواهد داشت»

قَالَ فَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ بِالْبُکَاءِ وَ قَالُوا حَسْبُکِ یَا بِنْتَ الطَّیِّبِینَ فَقَدْ أَحْرَقْتِ قُلُوبَنَا وَ أَنْضَجْتِ نُحُورَنَا وَ أَضْرَمْتِ أَجْوَافَنَا. راوى میگوید: صداها به گریه بلند شد و مردم گفتند: اى دختر بهترین پیامبران و امامان همین مقدار سخنرانى کافى است، زیرا قلب‏هاى ما را آتش زدى، گلوى ما را به وسیله غصه سوزاندى، آتش ندامت را در باطن‏هاى ما روشن کردى‏.

فَسَکَتَتْ، سپس آن بانوى مصیبت زده آرام شد.

عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ جَدِّهَا السَّلَام. براووبرپدرش وجدش درودباد.

سخنرانی ام‌کلثوم علیهاسلام

قالَ: وَ خَطَبَتْ اءُمُّ كُلْثُومٍ اِبْنَةُ عَلِی ع فی ذَلِكَ الْیوْمِ مِنْ وَراءِ كِلَّتِها، رافِعَةً صَوْتَها بِالْبُكاءِ، فَقالَتْ: آن‌گاه ام‌کلثوم - دختر امیرالمؤمنین علی علیه السلام- در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی می‌گریست به سخنرانی پرداخت و گفت:

یا اءَهْلَ الْكُوفَةِ، سُوْءا لَكُمْ، ما لَكُمْ، ای مردم کوفه، بدا به حالتان چه کردید؟

خَذَلْتُمْ حُسَینا وَقَتَلْتُمُوُهُ وَانْتَهَبْتُمْ اءَمْوالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ وَ سَبَیتُمْ نِساءَهُ وَنَكَبْتُمُوهُ؟! فَتَبّا لَكُمْ وَ سُحْقا. به حسین علیه السلام خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آن‌گاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما،

وَیلَكُمْ، اءَتَدْرونَ اءَی دَواةٍ دَهَتْكُمْ؟ وَاءَی وِزْرٍ عَلى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟ وَاءَی دِماءٍ سَفَكْتُمُوها؟

آیا می‌دانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شده‌اید؟ هیچ می‌دانید که چه خون‌هایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دل‌هایتان برداشته شده است؟

قَتَلْتُمْ خَیرَ رِجالاتٍ بَعْدَ النَّبِی ص ، وَنُزِعَتِ الرَّحْمَةُ مِنْ قُلُوبِكُمْ، شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتید؛

اءَلا اِنَّ حُزْبَ اللّهِ هُمُ الغالِبُونَ وَ حِزْبُ الشَیطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ. با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیان‌کار.

سپس آن مخدره مكرمه خاموش گردید،

ثُمَّ قالَتْ: آن‌گاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:

قَتَلْتُمْ اءَخى صَبْرا فَوَیلٌ لامِّكُمُ، برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان - سَتُجْزَوْنَ نارا حَرُّها یتَوَقَّدُ، که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد - سَفَكْتُمْ دِماءً حَرَّمَ اللّهُ سَفْكَها، خون‌هایی را ریختید که خداریختنش را حرام کرده بود، - وَحَرَّمَهَا الْقُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ، وقرآن و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیزآن را محترم شمرده و حرام کرده بودند - اءَلا فَاءبْشِروا بِالنّار اِنَّكُمْ غَدا، شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا - لَفى سَقَرٍ حَقّا یقینا تَخَلَّدُوا. به یقین در آن جاویدان خواهید ماند.

من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است، می‌گریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از بهترین مردان روزگار بود. من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانه‌های درشت و بی‌شمار اشکم از گونه‌هایم خشک نخواهد شد.» در این هنگام صدای گریه و زاری مردم، به آسمان برخاست.[لهوف سیدبن طاووس]

سخنرانى امام سجاد علیه السّلام ازلهوف

ثُمَّ أَنَّ زَیْنَ الْعابِدینَ ع أَوْمأ الَی النّاسِ أَنِ اسْکُتُوا، فَسَکَتُوا، سپس امام سجاد علیه السّلام به اهل كوفه اشاره نمود كه ساكت باشید. پس ‍ همه ساكت شدند.

فَقامَ قائِماً، فَحَمَدَ اللّهَ وَ أَثْنی عَلَیْهِ وَ ذَکَرَ النَّبِیِّ بِما هُوَ أَهْلْهُ فَصَلّی عَلَیْهِ، ثُمَّ قالَ: پس امام سجاد علیه السّلام ایستاد وحمد و ثناى الهى به جا آورد و نام نامى رسول گرامى صلى الله علیه و آله بر زبان راند و درود نامحدود بر روان احمد محمود صلى الله علیه و آله فرستاد؛ سپس فرمود:

أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَنی فَقَدْ عَرَفَنی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنی فَأَنَا أُعَرِّفُهُ بِنَفْسی: اى مردم ! هر كس مرامىشناسد كه مىشناسد وآنكه نمى شناسد حسب ونسب مراپس من خود را براى اومعرفى مىكنم :

أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ. أَنَا ابْنُ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْلٍ وَ لا تِراتٍ. منم على بن حسین بن على بن ابى طالب ! منم فرزند آن كسى كه او را در كنار نهر فرات سر از بدن جدا نمودند بودن آنكه گناهى مرتكب شده باشد یا آنكه سبب قتل كسى گردیده باشد؛

اءَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِكَ حَریمُهُ وَسُلِبَ نَعیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَسُبِىَ عِیالُهُ. من فرزند كسى هستم كه حریم او را هتك كردند، و اموالش را ربودند و دارایى اش را غارت كردند و خانواده او را اسیر گرفتند.

اءَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْرا وَكَفى بِذلِكَ فَخْرا. منم فرزند آن کسی که به شکل صبر او را کشتند. و همین افتخار براى ما بس!

اءَیهَا النّاسُ، ناشَدْتُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّكُمْ كَتَبْتُمْ الى اءَبى وَخَدَعْتُمُوهُ وَاءَعْطَیتُمُوهُ مِنْ اءَنْفُسِكُمْ الْعَهْدَ وَالْمیثاقَ وَالْبَیعَةَ وَقاتَلْتَمُوهُ وَخَذَلْتُمُوهُ؟! اى مردم، شما را به خدا سوگند مىدهم آیا جز این است كه شما به پدرم نامه نوشتید و او را فریب دادید؟ و با او عهد و پیمان و بیعت بستید و سپس با او جنگیدید و او را یارى نكردید؟

فَتَبّا لِما قَدَّمْتُمْ لانْفُسِكُمْ وَسَوْءا لِرَاءیكُمْ. پس نابود باد آن چه پیش فرستادید! و چه زشت است رأى و نظر شما!

بِاءَیةِ عَینٍ تَنْظُرونَ الى رَسولِ اللّه ص اذْ یقُولُ لَكُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتى وَانْتَهَكْتُمْ حُرْمَتى فَلَسْتُمْ مِنْ اءُمَّتى ؟! با كدام چشم به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خواهید نگریست، آن هنگام كه به شما خواهد گفت: «اهل بیت مرا كشتید و حریمم را هتك نمودید، پس شما جزو امّت من نیستید.»

قَالَ الرّاوى : فَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُ مِنْ كُلِّ ناحِیةٍ، وَ یقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: هَلَكْتُمْ وَما تَعْلَمُونَ. راوى مىگوید: در این هنگام صداى گریه مردم بلند شد و یكدیگر را نفرین مىكردند و مىگفتند: ندانسته به هلاكت و گمراهى مبتلا شدید.

فَقالَ: رَحِمَ اللّهُ امْراء قَبِلَ نَصیحَتى وَ حَفِظَ وَصِیتى فِى اللّهِ وَ فى رَسُولِهِ وَ اءَهْلِ بَیتِهِ، فَانَّ لَنا فى رَسُولِ اللّهِ ص اءُسْوَةُ حَسَنَةُ. آن گاه حضرت على بن حسین (علیه السلام) فرمود: «رحمت خداوند بر كسى كه نصیحت مرا بپذیرد و سفارشم را در (راه خشنودى) خدا و رسول خدا و اهل بیت او حفظ كند؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) الگوى نیكو براى ما است.»

فَقالُوا بِاءَجْمَعِهِمْ: نَحْنُ كُلُّنا یابْنَ رَسُولِ اللّهِ سامِعُونَ مُطیعُونَ حافِظُونَ لِذِمامِكَ غَیرَ زاهِدینَ فیكَ وَلاراغِبینَ عَنْكَ، مردم کوفه همگی گفتند: «اى فرزند رسول خدا! ما همه گوش (به فرمان) و مطیع توایم، و پیمان خود با تو را حفظ مىكنیم، و از تو روى برنگردانده و دست نمىكشیم، پس فرمان بده، خداوند رحمتت كند! كه ما با هر كس كه با تو سر ستیز داشته باشد، سر ستیز داریم، و با هر كس كه با تو آشتى كند، آشتى مىكنیم. ما قطعاً انتقام خون تو و خود را از كسانى كه به تو و ما ستم كردند، خواهیم گرفت.»

فَمُرْنا بِاءَمْرِكْ یرْحَمُكَ اللّهُ، آنچه امر است رجوع بفرما، خدایت رحمت کند؛

فَاِنّا حَرْبُ لِحَرْبِکَ وَسِلْمُ لِسِلْمِکَ، لَنَأْخُذَنَّ یَزیدَ وَنَبْرَأُ مِمَّنْ ظَلَمَکَ وَ ظَلَمنا. مابادشمنانت دشمنیم و با دوستانت دوستیم ما یزید پلید را به فتراک بسته به خدمت آوردیم و از آن کسی که بر تو و در حقیقت بر ما ستم روا داشت از او بیزاری می جوییم

فَقالَ ع: هَیْهاتَ هَیْهاتَ، أَیَّتُها الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ، حیلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ شَهْواتِ أَنْفُسِکُمْ، أَتُریدُونَ أَنْ تَأْتُوا الَیَّ کَما أَتَیْتُمْ الی أَبی مِنْ قَبْلُ؟! امام سجاد علیه السّلام فرمود: هیهات هیهات....؟! یعنی هیهات هیهات! ای مردم غدار مکار، آنچه نفس شما به آن میل نموده، نخواهید رسید؛ تصمیم دارید همانطور که به پدرانم ستم نمودید بر من نیز همان سلوک روا دارید؟

کَلا وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ، فَانَّ الْجَرْحَ لَمّا یَنْدَمِلُ، قُتِلَ أَبی ص بِالامْسِ وَأَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، به پروردگار شتران هروله کننده سوگند! که چنین امری واقع نخواهد شد؛ زیرا هنوزم جراحت مصیبت پدر بهبودی نیافته دیروز پدرم با یارانش به دست شما کشته شد

ولَمْ یُنْسَ ثَکْلُ رَسُولِ اللّهِ ص وَثَکْلُ أَبی وَبَنی أَبی، وَ وَجَدَهُ بَیْنَ لِهاتی وَ مِرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِری وَحَلْقی، وَغُصَصُهُ تَجْری فی فِراشِ صَدْری. هنوز مصیبت شهادت رسول صلی الله علیه و آله و علی علیه السّلام و فرزندان پدرم فراموشم نگردیده و این غم غضه ها هنوز در کام من باقی است و تلخی آن راه نفس و گلویم را گرفته و در سینه ام گره بسته

وَ مَسأَلَتی أَنْ لا تَکونُوا لَنا وَ لا عَلَیْنا. اکنون در خواستم آن است که نه یاور من باشید و نه دشمن ما.

ثُمَّ قالَ: لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ - قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْنٍ وَ أَکْرما - فَلا تَفْرَحُوا یا أَهْلَ کُوفانَ بِالَّذی - أَصابَ حُسَیْناً کانَ ذلِکَ أَعْظَما - قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ رُوحی فداؤُهُ - جَزَاءُ الَّذی أَرْداهُ نارُ جَهَنَّما. آنگاه امام سجاد علیه السّلام این ابیات را خواند: لا غرو ان...؛ یعنی عجب نیست اگر حسین علیه السّلام را کشتند؛ زیرا پدر او علی علیه السّلام را نیز که بهتر از او بود به شهادت رساندند. پس خشنود نباشید ای کوفیان که حسین علیه السّلام شهید شد؛ زیرا گناه این خوشحالی و خشنودی بسیار بزرگ است فرزند رسول صلی الله علیه و آله در کنار نهر فرات به شهادت نائل آمد، جانم به فدایش باد! جزای آن کس که او را شهید کرده، آتش جهنم است.

ثُمَّ قالَ: رَضینا مِنْکُمْ رَأْساً بِرأْسٍ، فَلا یَوْمَ لَنا و لا عَلَیْنا. سپس امام سجاد علیه السّلام فرمود: رضینا....؛ ما خشنودیم از شما سر به سر، نه به یاری ما باشید و نه به ضرر ما.

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 19:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنرانی زینب کبرا علیهاسلام دربا زاركوفه ازلهوف

روایت ا زجذ لم بن كثیرا ست كه كه گفت وارد كوفه شـد م درمحرّم سا ل 61 هـجـری موقـعی بود كه علی بن الحسین عـلیه السلام ازكربلا بكوفه میآ مد و آنها را با لشكریا ن بسیا رد ید م كه مرد م برا ی تما شا پست وبـلـنـد را گرفـته بـودنـد وچـون پیش رفـتم دیـدم عـلی بن الحسین را برشتربی روپوش سواركرده زنا ن كوفه برآنها گریا نند وشنیدم علی بن الحسین با یك ضعف ونا توا نی درحا لتی كه غل جا معه بگردن اوبود ودستها ی اورا بگردنش بسته بودند میفـرمود این زنا ن برما گریه میكنند مگرنه مردا ن آنها ما را كشتند .

وقالَ بَشیرُ بْنُ خزیم الاسْدى : وبشیر بن خزیم اسدی گوید :

وَ نَظَرْتُ الى زَیْنَبَ اِبْنَةِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ، زینب دختر علی را در آن روز دیدم،

فَلَمْ اءَرْ خَفِرَهً قَطُّ اءَنْطَقَ مِنْها، به خدا سوگند زن با حیایی را تا آن روز سخنورتر از او ندیدم؛

کَاءَنَّها تُفْرَغُ مِنْ لِسانِ اءَمِیرِ الْمُؤ مِنینَ ع ، گویا که کلمات را بازبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام جاری می نمود،

وَ قَدْ اءَوْمَاءَتْ الَى النّاسِ اءَنِ اسْکُتُوا، حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کرد که ساکت شوید.

فَارْتَدَّتِ الانْفاسُ وَ سَکَنَتِ الاجْراسُ، ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.

ثُمَّ قالَتْ: اءَلْحَمْدُ لِلّهِ، وَ الصَّلاهُ عَلى جَدّى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الاخْیارِ. آنگاه فرمود :ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکو کارش.

اءَمّا بَعْدُ: یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ، یا اءَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ، اما بعد : ای مردم کوفه ، ای مردمان حیله گر و خیانت کار !!

اءَتَبْکُونَ؟! فَلارَقَاءَتِ الدَّمْعَهُ، وَلا هَدَاءَتِ الرَّنَّهُ، آیاگریه می کنید ؟؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.

اِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ اءَنْکاثا، همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست.

تَتَّخِذونَ اءَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ ، شما سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید.

اءَلا وَهْلْ فیکُمْ الّا الصَّلَفُ وَالنَّطَفُ، وَالصَّدْرُالشَّنِفُ، وَمَلَقُ الاماءِ، وَغَمْزُ الاعْداءِ؟! آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، وسینه های آکنده از کینه ، ودو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟

اءَوْ کَمَرْعى عَلى دِمْنَهٍ. یاگیاهى را مانید که در منجلابها مى روید که قابل خوردن نیست

اءَوْ کَفِضَّهٍ عَلى مَلْحُودَهٍ، یا به نقره اى مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند.

اءَلا ساءَ ما قَدَّمْتُمْ لِاءَنْفُسِکُمْ اءَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیْکُمْ وَ فى الْعَذابِ اءَنْتُمْ خالِدوُنَ. چه بدتوشه ای برای آخرت فرستاده اید؛توشه ای که همان خشم وسخط خدا است و درعذاب جاویدان خواهید بود.

اءَتَبْکُونَ وَ تَنْتَحِبونَ؟! آیاگریه می کنید؟ وزار می زنید؟

اِیْ وَاللّهِ فَابْکُوا کَثیرا، وَاضْحَکُوا قَلیلا. آری به خدا سوگندکه بایدگریه کنید،پس بسیاربگرییدوکمتربخندید.

فَلَقَدْ ذَهَبْتُمْ بِعارِها وَشَنارِها، وَلَنْ تَرْحَضُوها بِغَسْلٍ بَعْدَها اءَبدا. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.

وَ اءَنّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتَمِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسالَهِ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اءَهْلِ الْجَنَّهِ، و چگونه می توانیدننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)،خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید ؟

وَ مَلاذِ خِیَرَتِکُمْ، وَ مَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ، وَ مَنارِحُجَّتِکُمْ، وَمِدْرَةِ سُنَّتِکُمْ.کسی که پناه مومنان شما، وفریادرس در بلایای شما، ومشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت، و زبان و پیشوای سنت در میان شما بود.

اءَلا ساءَ ماتَزِرونَ، وَبُعْداً لَکُمْ وَسُحْقاً، چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید ، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد.

فَلَقَدْ خَابَ السَّعْیُّ، وَتَبَّتِ الایْدی ، وَخَسِرَتِ الصَّفْقَهُ، که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است،

وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ، وَضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ. و خود را به خشم خدا گرفتار نموده اید، وخواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.

وَیْلَکُمْ یا اءَهْلَ الْکُوفَهِ، وای بر شما ای مردم کوفه !

اءَتَدْرُونَ اءَیَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّه فَرَیْتُمْ؟! آیا می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید ؟

وَاءَیَّ کَریمَهٍ لَهُ اءَبْرَزْتُمْ؟! وچه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده اید ؟!

وَاءَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ؟! وچه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته اید؟!

وَاءَیَّ حُرْمَهٍ لَهُ انْتَهَکْتُمْ؟! و چه حرمتی از او شکسته اید؟!

لَقَدْ جِئْتُمْ بِها صَلْعاءَ عَنْقاءَ سَوْداءَ فَقُماءَ خَرْقاءَ شَوْهاءَ، کَطِلاعِ الارْضِ وَ مِلاءِ السَّماءِ. شما این جنایت فجیع را بی پرده و آشکار به انجام رسانید؛جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بوده ، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.

اءَفَعَجِبْتُمْ اءَنْ مَطَرَتِ السَّماءُ دَما، آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می کنید؟

وَلَعَذَابُ الاخِرَهِ اءَخْزى وَاءَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ، در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.

فَلایَسْتَخِفَّنَّکُمْ الْمَهْلُ، پس مهلت هایی که خدای متعال به شما می دهد موجب خوشی شما نگردد،

فَاءنَّهُ لا یَحْفُزُهُ البِدارُ وَ لا یَخافُ فَوْتَ الثّارِ، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد.

وَ انَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمَرْصادِ. و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

قَالَ الرّاوى : فَوَ اللّهِ لَقَدْ رَاءَیْتُ النّاسَ یَوْمَئِذٍ حِیارى یَبْکُونَ، وَقَدْ وَضَعُوا اءَیْدیهُمْ فى اءَفْواهِهِمْ. روای گوید : به خدا سوگند در آن روز مردم را دیدم که حیرت زده گریه می کردند و گاه دست در دهان گرفته و پشت دست به دندان می گزیدند.

وَرَاءَیْتُ شَیْخا واقِفا الى جَنْبى یَبْکى حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ، از ان میان پیرمردی در کنار من ایستاده و می گریست ، چنانکه محاسن او از اشکش تر شده بود.

وَهُوَ یَقُولُ: بِاءَبى اءَنْتُمْ وَاءُمّى کُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ، وَشَبابُکُمْ خَیْرُ الشَّبابِ وَنِساؤ کُمْ خَیْرُ النِّساءِ، وَنَسْلُکُمْ خَیْرُ نَسْلٍ، لایُخزى وَلایَبْزى . بود او می گفت : پدر و مادرم فدای شما باد !! پیران شما بهترین پیران ، جوانان شما بهترین جوانان، زنان شما بهترین زنان ونسل شمابهترین نسل است؛ هر گز خوار نشده وپذیرای شکست نمی گردید.

فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ یا عَمَّةِ اسْكُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ الله عَالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَالْحَنِینَ لَا یرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَكَتَتْ... امام سجاد(ع) خطاب به زینب(س) فرمود: «ای عمه خاموش باش؛ باقی ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمند و گریه و ناله رفتگان را باز نمی‌گرداند.»

لغا ت مشكله- ختل:لاف زدن. غـدر:پیما ن شكستن. اَیما ن:سوگندها. دخـل:بمعنا ی دغـل. با طن بخلاف ظاهـر. صلف:مردلاف زن،خوراک بی مزه،ابركم با را ن پررعـد. نطف:آ لودگی به ننگ.عیب وبدی،آلودگی بعیب،پلید،مردفریبنده. شـنف:دشـمنی وكینه،دشمن دار. مـلـق:چا پلوسی کردن، بزبان بخشیدن نه بدل، غمزبا لعین:بچشم اشا رت کردن، غمزبالرجل:شتا فـتن ببدی وسخن چینی کردن.

ترجمه خطبه به شعر

درآن لحظه كه بودی ازدحا می - یكی گریا ن یكی درشاد كا می

زهرجا نب صدای جا ن خرا شی - زهرگوشه خروش واغتشا شی

اشا ره كرد تا خا موش با شید - بگفتا رم سرا پا گوش با شید

نفسها دردرون سینه برگشت - دوچشما ن سوی زینب خیره ترگشت

پس ازحمدوسپا س خا لق پا ك - درودی برمحمد شا ه لو لا ك

بگفت ای كوفیا ن سست پیما ن - كه اهل خدعه اید واهل خذلا ن

برای ما زدیده اشك با رید - زسینه نا له وفریا دآرید

الهی اشكتا ن جاری بما ند - شما را شیون وزاری بما ند

شما ما نند آن پیره زن هستید - كه هرچه با فتید ازهم گسستید

شما كه رشته ایما ن ببستید - چه شد آن عهدوپیما ن را شكستید

دوبا ره سوی كفروشرك رفتید - ندای خصم را لبّیك گفتید

شما را خصلتی جزادّعا نیست - بجزخودخوا هی وكبروریا نیست

چنا ن با شیدبرما اشك ریزا ن - تملّق گوی ما نند كنیزا ن

شما با شید ما نند علفها - كه دارد سبزی ودارد شغفها

ولی درمزبله روئیده با شد - زریشه رشه اش پوسیده با شد

ویا چون گچ كه تنها روبنا ئید - به آن آلایش قبری نما ئید

چه بد توشه برای خودنها دید - بدا م كا رهای خود فتا دید

شما را خشم حق گردید لازم - كه با دوزخ روی با شد ملازم

قسم برذا ت آ ن خلّا ق جبّار - كه میبا شید برگریه سزاوار

كنون كه ره به اهلبیت بند ید - بسی گریه كنیدوكم بخندید

شما تا با حقیقت درنبردید - بعیب وعا رخود آلوده گردید

كه با شد انعكا سش با زتا بی - نخوا هد شست لوشش هیچ آ بی

چه چیزی میتوا ن سا زد تلا فی - چنین جرم وجنا یا ت وخلا فی

چه جبرا ن میكند قتل امامی - كه آتش زد دل خیر الأنا می

جگرگوشه بختم المرسلین بود - امیدی بررسول راستین بود

ولی ذا ت حق نیكوسرشت است - كه سید برجوا نا ن بهشت است

پنا ه تكیه گا ه هربلا بود - نشا نه درمسیر راهها بود

چراغ روشن هرانجمن بود - زعیم وپیشوا ئی مؤتمن بود

زبا ن راستین حجّت حق - ولی الله اعظم نورمطلق

شما را بودمأ من درحوادث - طرازوملجا ی درهرحوا دث

ازاودین وشریعت برگرفتید - كه راه ورسم پیغمبرگرفتید

شما را بهرروزی كه خطیره - عجب وزربزرگی شد ذ خیره

فروافتید آخردرفلا كت - سرانجا م شما با شدفلا كت

بصورت دردل دوزخ بیفتید - ازاین راهی كه بد بختا نه رفتید

زكوششها ی خودنومید گردید - اسیرآنچه میترسید گردید

شما را دستها ببریده بادا - حیا ت وزندگی برچیده با دا

كن.ن عهدی كه با دشمن ببندید - بجزخسران دگرخیری نبینید

بخشم كبریا برگشته با شید - همیشه واله وسرگشته با شید

شما را ننگ وذلّت شد فراگیر - كجا جبران شود این جرم وتقصیر

بدا برحا لتا ن ای وای ای وای - با هل البیت بنمودید ایذای

چه قلبی ازپیمبرپا ره كردید - عیا ل الله را آوا ره كردید

چه خونی ریختید ازوی روی خا ك - هزارافسوس ازاین وضع اسفنا ك

چه گلها ئی كه پژمرده نمودید - برون افكنده ازپرده نمودید

عجب كا رتا سّف با ركردید - چه بد برخورد درانظا ركردید

كه نزدیك است ازآثا رآنها - شكا فد كهكشا نها آسما نها

زمین وكوهها صد پا ره گردد - بلا نا زل بسی هموا ره گردد

زظلمی كه بآ ل الله رفته - زمین وآسما نها را گرفته

عجب كردید زین كا ری كه دارید - زسقف آسما نها خون ببا رید

سزای آنچه بنمودید اكنون - كه قلب عا لمی گشته پرازخون

قیا مت آ ن عذا بی را ببینید - بسی رسوا ترازآنچه كه دیدید

بدین را ه بدی كه درتلا شید - مبا دا خوشدل ومغروربا شید

خدا تعقیب بنما ید جنا یا ت - شتا ب هرگزنسازد درمكا فا ت

ندارد وحشت ونبود منا مش - رود ازدست وقت انتقا مش

همیشه تا خدا واین جها ن است - خدا اندر كمین عا صیا ن است

عبدالحسین اشعری:درعزای مظلوم ص183

بحر طویل خطبه حضرت زینب س در کوفه

کوفه شهری است پر از فتنه و آشوب و بلا صحنه ای از کرب و بلا، خلق ز اطراف و ز اکناف روان گشته سوی شهر، گروهی به جگر سوز و گروهی به بصر اشک و گروهی زخوارج همه خشنود زخشم احد قادر معبود، همه منتظر عترت پیغمبر اسلام، به کوفه شده اعلام که از جور و جفا و ستم و گردش ایام، رسیدند به آیین اسارت حرم الله به عز و شرف و جاه، به اشک و شرر و آه ستادند و گشودند همه چشم تماشا، که ببینند اسیران شه کرب و بلا را.

در آن هلهله و شور، گروهی شده محزون و گروهی شده مسرور، گروهی زخدا دور، در آن عرصه ی محشر صدف بحر ولایت، ثمر نخل ولا، دخت علی، شیر خدا جلوه ی مصباح، هدا، شیرزن کرب و بلا، زینب کبرا، به همان شیوه ی حیدر، به همان عزت مادر، به بلندای مقام دو برادر، به فصاحت، به بلاغت، به شهامت، به شجاعت، چو یکی کوه مقاوم، به خروش دل دریا، به نهیبی که صلای علوی داشت به نام احد قادرمنان به چنین خطبه سخن گفت که دیدند به نطق اش نفس شیر خدا را.

بعد حمد احد و نعت محمد همه دیدند که آن عصمت دادار ندا داد که ای وای بر احوال شما مردم غدارِ ستم پیشه ی مکارِ جنایت گرِ بی عار، عجیب است که دارید بدین ننگ به دل ناله به رخ اشک الهی نشود اشک شما خشک و بگریید به این ننگ که بردامن آلوده نهادید، شما آن زنی استید که بگسیخت همه رشته ی خود را و شما سبزی فاسد شده در مزبله هایید، شما همچو گچ روی مزارید، ندارید به جز زشتی و پستی و دورویی که خود آراسته مانند زنان در اجنبیانید، بگریید که پستید نخندید که مستید همین لکه ی ننگی که نهادید به دامن، به خدایی خدا پاک به صد بحر نگردد، نتوان شست به آب دو جهان ننگ شما را.

وای بر حال شما مردم کوفه! به جگر پاره ی پیغمبر اسلام چه کردید که از آن، جگرِ ختمِ رسل پاره شد و سوخت، بدانید که از آتش بیداد شما سوخت دل فاطمه آن بضعه ی پیغمبر اکرم، به خود آیید و ببینید چه خون های شریفی زِ دم تیغ شما ریخته برخاک، چه تن های لطیفی که زشمشیر شما شد همه صدچاک، چه بی باک کشیدید به آتش حرم آل نبی را و کشاندید به صحرا و در و دشت زن و دختر و اطفال صغیری که نهادند سر از کثرت وحشت به بیابان و دویدند روی خار مغیلان و زدید از ره بیداد به کعب نی و سیلی ستم در حرم آل علی فاطمه ها را به خدا پیش تر از این ستم و ظلم و جنایت چه به مکه چه مدینه چه سر کوچه و بازارندیدند ندیدند قدو قامت ما را.

گر از این ظلم و ستم ابر شود آتش وباران همه خون گردد و چون سیل ببارد به زمین یا که سماوات شوند از همه سو پاره و ریزند زافلاک به روی کره ی خاک و یا باز شود کام زمین و بکشد در دل پر آتش خود خلق جهان را عجبی نیست، شما نامه نوشتید که فرزند پیمبر به سوی کوفه بیاید، در رحمت به سوی خلق گشاید، همه گفتید که باید پسر فاطمه برما ره توحید نماید، به چه تقصیر کشیدید به رویش ز ره کینه وتزویر همه نیزه و شمشیر، گه از سنگ و گهی تیر، کجا رفت جوانمردی و قدر و شرف و غیرت و مردانگی افسوس که کشتید پس از کشتن هفتاد و دوتن مثل علی اکبر و عباس نهادید به نی رأس امام شهدا را.

کوفه رفته است فرو یکسره درننگ، از این خطبه شده زاده ی مرجانه دگر شیشه ی عمرش هدف سنگ، که ناگاه سر یوسف زهرا به سرِنیزه عیان گشت همان روبه روی محمل زینب همه گفتند امان از دل زینب، به جبین خون و به رخ زخم و به لب آیه ی قرآن، چه دل انگیز صدایی، چه ندایی، چه نوایی که زمام سخن از زینب مظلومه گرفته نه همین برد دل خواهر خود را که دل دشمن خود را نه دل دشمن خود را که دل قاتل خود را همه گشتند در آن جلوه گری محو جمالش، همه مبهوت جلالش، همه دادند به انگشت نشانش، نگه او به روی زینب و زینب نگه افکند به رویش که هلالم! چه قَدَر زود غروبِ تو سیه کرد همه ارض و سما را.

گل احمد، گل حیدر، گل زهرا، همه ی آرزوی من به سر و صورت خونین و به پیشانی بشکسته ولب های به خون شسته و چشمان خدابین و به اشکی که روان است زچشمت به رگ پاره و خونی که روان است ز رگ های گلویت، نگهم کن، نگهم کن، نگهم کن که دلم پاره شد از نغمه ی قرآنِ سرت بر سر نیزه، عجبا فاطمه می گفت به من قصه ی داغ تو، نمی گفت که روزی به سر نیزه سر پاک تو بر محمل من سایه کند، لب بگشا ای به لبت آیه ی قرآن نه به من با گل نورسته خود حرف بزن، در تب و در تاب شده، بر تو دلش آب شده، تا ز تنش روح نرفته است بخوان بار دگر آیه ی قرآن و بگو ذکر خدا را. غلامرضا سازگار

دربین اینكه آن با نوبا اهل كوفه سخن میگفت ومردم منقلب وهیجا ن زده شده بودند عمرسعد دید اوضاع واحوال دگر گون میشود وبیم فـتنه میرود به شمرگفـت سرامام حسین (علیه السلام) را ببرنزدیك محمل زینب آرام میگیرد، نا گها ن شیون مردم بلند شد نگا ه كردند د ید ند سـرها ی شهدا نمو د ا ر شد پیشا پیش سرمبا رك ا ما م حسین(ع) بود وهو راس زُهـریّ قـمریّ اشـبه الخـلق برسول الله (ص)ولحیته كسواد السبح قد ا تّصل بها الخضا ب ووجهه دارة قمرطا لع والـرّیح یلعب بها یمینا وشما لا. چشم با نو زینب(س) به آن سرمطهّـرا فتا د د ید محا سنش پرخون ا ست. اشكش جا ری وبی تا ب شد سخن را قطع نمود، فـنطحـت جبینها بمقدم المحمل حتّی راینا الدّ م یخـرج من تحت قناعها. سرخود زدچنا ن بر چوب محمل - كه ازخون نا قه اش بنشست درگل. واومات الیه بحرقة وجعلت تقول - یا هلا لاً لما استتمّ كما لاً - غا له خسفه فا بدا غروبا - ما توهّـمت یا شقـیق فؤادی - كا ن هـذ ا مقـدّ را مكتوبا - یا اخی فا طم الصّغیرة كلّم - ها فقد كا د قلبها ان یذوبا - یا اخی قلبك الشّفیق علینا - ما له قـد قـسی وصارصلـیبا - یا اخی لوتری عـلـیـا عـلی الأسر - مع الیتم لایطیق وُجوبا - كلّما اوجعوه با لضّرب نا دیك - بذلّ یفـیض دمعا سكوبا - یا اخی ضُمّه الیك وقـَرِّبه - وسكِن فؤاده المرعـوبا - ما ا ذَ لّ الیتیمَ حین اُنا دی - بأ بیه ولا یرا ه مُجیبا. «نهضت حسینی ج2ص76به نقل ازلهوف ص46-وقایع عاشوراج2ص82به نقل ازلهوف ص64-زندگا نی امام حسین(ع)ص566»

چون به روی نی دید راس شاه دین را

چون به روی نی دید راس شاه دین را - گفت ای برادر من چه دل غمینم

توبروی نیزه خوش بصوت قرآن - من به پای نیزه پنجه بر جبینم

قسمت من وتو از ازل چنین بود - تو بلا نشان و من بلا نشینم

تو شهید دشت كربلا شدستی - من اسیراین قوم با مَحَن قرینم

توبروی نیزه همچنان هلالی - من میان محمل اینچنین حزینم

یا بیا جلو رو تا مرا نبینی - یا بیا عقب رو تا ترا نبینم

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنا ن ا ما م ز ین ا لعا بد ین علیه السلام در بازار كوفه

خذیم بن شریک گوید حضرت سجّا دزین العا بد ین علیه السلام درب دروازه كوفه ازدحا م شگفتی مشا هده كردوسخنا ن نا روائی نسبت بسرمقدّس واهلبیت بواسطه تبلیغا ت سوء میشنید یكمرتبه حضرت اشا ره کرد به سکوت همه سا کت شدند بطرزی كه قدرت برتكلّم كرد ن ندا شتند (و متوجه کلمات زین العا بد ین علیه السلام شدند) سپس فرمود :

فحمدالله واثنی علیه و ذکرالنّبی فصلّی علیه ثمّ قال:

اَیُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَاَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اى مردم! هر کس مرا شناخت که مى داند من کیستم، ولى آن کس که مرا نمى شناسد بداند که من على فرزند حسینم، همان کس که بدون هیچ جرم و گناهى کنار شطّ فرات [با لب تشنه] سر بریده شد.

اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَسُلِبَ نَعِیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَسُبِیَ عِیالُهُ، من فرزند کسى هستم که حریمش مورد بى حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانواده اش به اسارت گرفته شد.

اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. من پسر کسى ام که با آزار و شکنجه به شهادت رسید و همین افتخار ما را کافى است!

اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَخَدَعْتُمُوهُ، اى مردم! شما را به خداسوگند! آیا قبول دارید که همین شما بودید که به پدرم نامه نوشتید [و او را براى آمدن به کوفه دعوت کردید] ولى با او به نیرنگ عمل کردید.

وَاَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَالْمِیثاقَ وَالْبَیْعَهَ ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَخَذَلُتمُوهُ؟ با او با جان خویش عهد و پیمان بستید و بیعت نمودید، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پیکار کردید؟!

فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَنْفُسِکُمْ وَ سَوْاةً لِرَاْیِکُمْ، خداوند شما را به خاطر توشه بدى که براى خود از پیش فرستادید و تصمیم بدى که [در زندگى] گرفتید، نابود کند.

بِاَیَّةِ عَیْن تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَانْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی. شما با چه چشمى مى خواهید به پیامبر خدابنگرید آن زمان که [در قیامت] به شما مى گوید: شما خاندان مرا کشتید و حریم مرا مورد هتک و بى احترامى قرار دادید، شما از امت من نیستید.

قَالَ الرّاوى : فَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُ مِنْ كُلِّ ناحِيَةٍ، وَيَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: هَلَكْتُمْ وَما تَعْلَمُونَ.

«حذیم» مى گوید: با این خطابه، صداى گریه مردم بلند شد و مردم به یکدیگر مى گفتند: نابود و بدبخت شدید، ولى خودتان نمى دانید!»

فَقالَ: (رَحِمَ اللّهُ امْراء قَبِلَ نَصيحَتى وَحَفِظَ وَصِيَّتى فِى اللّهِ وَفى رَسُولِهِ وَاءَهْلِ بَيْتِهِ، فَانَّ لَنا فى رَسُولِ اللّهِ ص اءُسْوَةُ حَسَنَةُ). امام سجاد(علیه السلام) در ادامه فرمود: «خداوند بیامرزد، آن کس که نصیحت و اندرز مرا بپذیرد و سفارش مرا درباره تقواى الهى و درباره رسولش و اهل بیتپیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر بسپارد؛ چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى ما اسوه و سرمشق نیکو و ارزشمندى است».

فَقالُوا بِاءَجْمَعِهِمْ: نَحْنُ كُلُّنا يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ سامِعُونَ مُطيعُونَ حافِظُونَ لِذِمامِكَ غَيْرَ زاهِدينَ فيكَ وَلاراغِبينَ عَنْكَ، مردم همگى فریاد زدند: اى فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) همه ما گوش به فرمان و مطیع توایم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستیم؛ هرگز از شما روى گردان نیستیم،

فَمُرْنا بِاءَمْرِكْ يَرْحَمُكَ اللّهُ، فَانّا حَرْبُ لِحَرْبِكَ وَ سِلْمُ لِسِلْمِكَ، به ما فرمان بده ـ خدایت رحمت کند ـ که ما با هر کس تو بجنگى، مى ستیزیم و با هر کس که آشتى نمایى، صلح مى کنیم،

لَنَاءْخُذَنَّ يَزيدَ وَنَبْرَاءُ مِمَّنْ ظَلَمَكَ وَ ظَلَمنا. و کسانى که به شما و ما ستم کردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهیم نمود!!

فَقالَ ع : هَيْهاتَ هَيْهاتَ، اءَيَّتُها الْغَدَرَةُ الْمَكَرَةُ، حيلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ شَهْواتِ اءَنْفُسِكُمْ، امام سجاد(علیه السلام) فرمود: هیهات! اى گروه پیمان شکن حیله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمینانى نیست زیرا] میان شما و خواسته هایتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افکنده شده؛

اءَتُريدُونَ اءَنْ تَاءْتُوا الَيَّ كَما اءَتَيْتُمْ الى اءَبي مِنْ قَبْلُ؟!آیا با همان حال و هوایى که ازقبل به سراغ پدران ما رفتید، مى خواهید به سراغ من بیایید [که فقط وعده مى دهید و عمل نمى کنید؟!]؛

كَلا وَرَبِّ الرّاقِصاتِ، فَانَّ الْجَرْحَ لَمّا يَنْدَمِلُ، به خداىِ مرکب هاى تندرو که زایران خانه خدارا به سوى منا مى برند سوگند! که هرگز چنین نخواهد شد [و من فریب وعده هاى شما را نمى خورم]؛ چرا که هنوز آن زخمها بهبود نیافته.

قُتِلَ اءَبى «ص» بِالامْسِ وَاءَهْلُ بَيْتِهِ مَعَهُ، وَلَمْ يُنْسَ ثَكْلُ رَسُولِ اللّهِ «ص» وَثَكْلُ اءَبى وَبَنى اءَبى ، همین دیروز بود که پدرم و جمعى از خاندانش به شهادت رسیده اند و هنوز داغ مرگ رسول خدا (صلى الله علیه وآله) را فراموش نکرده بودم که داغ مرگ پدر و فرزندان پدر و جدم اختیار از من ربود.

وَ وَجَدَهُ بَيْنَ لِهاتى وَمِرارَتُهُ بَيْنَ حَناجِرى وَحَلْقى ، وَغُصَصُهُ تَجْرى فى فِراشِ صَدْرى. تلخى اندوه آن را در گلوگاهم احساس مى کنم و درد جانکاهش در سینه ام جارى است.

وَ مَساءَلَتى اءَنْ لا تَكونُوا لَنا وَ لا عَلَيْنا. خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید "ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".

ثُمَّ قالَ: آنگاه امام زین العابدین(علیه السلام) با این ابیات سخنش را پایان داد:

لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَشَيْخُهُ، قَدْ كانَ خَيْرا مِنْ حُسَيْنٍ وَاءَكْرما، جاى شگفتى نیست اگر حسین(علیه السلام) و پدرش که از او بزرگوارتر و بهتر بود کشته شدند.

فَلا تَفْرَحُوا يا اءَهْلَ كُوفانَ بِالَّذى، اءَصابَ حُسَيْنا كانَ ذلِكَ اءَعْظَما، اى کوفیان به آنچه که به حسین رسید و بسیار هم مصیبت بزرگى بود، شادمان نباشید.

قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ رُوحى فداؤُهُ،جَزَاءُ الَّذى اءَرْداهُ نارُ جَهَنَّما، جانم فداى آن کشته اى که کنار شط آب [با لب تشنه] به شهادت رسید، ولى کیفر آن کس که وى را شهید کرد، آتش دوزخ است.

ثُمَّ قالَ: رَضينا مِنْكُمْ رَاءْسا بِراءْسٍ، فَلا يَوْمَ لَنا و لا عَلَيْنا. سپس فرمود: ماازشما سربه سر راضی هستیم، «خواسته من از شما این است که» نه از ما باشید و نه برما «همین مقدارکه مجددا با ما به جنگ و ستیز برنخیزید خوب است»"ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".

داستان این خطبه نشان مى دهد که کوفیان با ضرباتى که خطبه کوبنده امام سجاد (علیه السلام) بر روحشان وارد کرد چنان به هیجان آمدند که آماده پیکار با دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى کربلا شدند، ولى امام (علیه السلام) که مى دانست آنها «که فعلا احساساتی شده اند» بى وفایى خود را بارها نشان داده اند و سست تر از آن هستند که قیام همه جانبه اى بر ضد جانیان بنى امیه کنند، سخنان آنها را رد کرد و فرمود: به این بسنده مى کنم که بر ضد ما گامى بر ندارید که به خیر شما امیدى نیست اى سیاه رویان! (احتجاج طبرسى، ج 2، ص 117 - 119 و بحارالانوار، ج 45، ص 112 – 113- گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث جلد شانزدهم ص ۱۱۹ - بحارالانوار،ج 45،ص 112 - منتهی الامال، ج 1،ص 208 - لهوف سید بن طاووس، ص 187- وقایع عاشورا ج2 ص94 - زندگا نی امام حسین(ع) ص576- نهضت حسینی ج2ص83 به نقل ازمحرق القلوب وذریعة النّجا ة واحتجا ج)

ببین د ر کوفه زین العابدین را - امام و اهل بیت طاهرین را

غل و زنجیر برگردن ولیکن - ببین آن خطبه های آتشین را

میا ن ا ز د حا م ا هل کوفه - تو بنگر آن ا ما م چارمین را

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 14 محرم 1445 )

تولد

• تولد "ابن حجاج" شاعر معروف شيعي عرب (330 ق)

حسين بن احمد بن حجّاج كاتب بغدادي معروف به ابن الحجّاج و از معاصران سيد مرتضي و سيدرضي بود. او در عهد ديالمه زندگي مي‏كرد و از شعراي بزرگ دوستدار اهل‏بيت رسالت(ع) به شمار مي‏رفت. اشعار ابن حجاج، طبيعي و خالي از تكلّف بود، به طوري كه مورخان مشهور مسلمان، مانند ابن خلكان، او را در اين ...

رحلت فقيه، اصولي و رجالي شيعه آيت‏اللّه

• رحلت فقيه، اصولي و رجالي شيعه آيت‏اللّه "سيدصدرالدين عاملي اصفهاني" (1263 ق)

سيدمحمد صدرالدين عاملي فرزند سيد صالح از فقهاي بزرگ و علماي قرن سيزدهم هجري قمري است. وي علاوه بر فقه، اصول، حديث و رجال، در ادبيات و شعر، توانا بود و اشعار زيبايى سروده است. سيد صدرالدين از حوزه‏ي درس سيد جواد عاملي، سيد بحرالعلوم و پدر زن خويش شيخ جعفر كاشف الغطاء استفاده نموده ...

درگذشت فقيه و مفسر

• درگذشت فقيه و مفسر "سيدابوالقاسم لاهوري" (1324 ق)

ابوالقاسم بن حسين بن نقي رضوي تقوي لاهوري، فقيه و مفسّري بود كه در كشمير متولد شد. وي از مشاهير علماي هند و عالمي فقيه، فاضل، مفسر متبحّر و داراي تاليفات متعددي است. او در لاهور مدفون مي‏باشد. آثار ابوالقاسم لاهوري عبارتند از: برهانِ شَقُّ القَمَر و رَدُّالنير الاكبر، الصراطُ المستقيم ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 9 مرداد 1402 )

رحلت عالم امامي و فقيه اصولي آيت ‏اللَّه

رحلت عالم امامي و فقيه اصولي آيت ‏اللَّه "ملااحمد بن علي اكبر فاضل مراغي" (1271ش)


آيت‏اللَّه ملااحمد فاضل مراغي در اواسط قرن سيزدهم هجري قمري به دنيا آمد. وي در اصل از اهالي مراغه و ساكن تبريز بود. ايشان پس از طي تحصيلات مقدماتي علوم اسلامي، راهي حوزه علميه نجف اشرف گرديد و از محضر استاد اعظم، شيخ مرتضي انصاري و سيد حسين كوه كمره‏اي و ديگر بزرگان استفاده نمود. ...

اعلام طرح پرچم رسمي جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي(1359 ش)

اعلام طرح پرچم رسمي جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي(1359 ش)


پس از گذشت بيش از يك سال از شكل‏گيري و تثبيت نظام جمهوري اسلامي ايران، از طرف دولت وقت، مشخصات فني و ظاهري پرچم رسمي كشور اعلام شد. اين طرح كه پيش از اين، در نيمه تيرماه 59 از تصويب شوراي انقلاب و رييس جمهور گذشته بود، پرچم كشور را در رنگ‏هاي سبز در بالا، سفيد در وسط و سرخ در پايين ...

شهادت حجت‏الاسلام

شهادت حجت‏الاسلام "كامياب" نماينده مردم مشهد توسط منافقين (1360 ش)


حجت‏الاسلام كامياب در سال 1329 ش در يكي از روستاهاي گناباد چشم به جهان گشود و از جواني به تحصيل علوم حوزوي پرداخت. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تلاش‏هاي قابل توجهي از خود نشان داد. سرانجام يك هفته پس از انتخاب از سوي مردم مشهد به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي در نهم مرداد 1360 در ...

وقوع حادثه جمعه خونين مكه (1366 ش)

وقوع حادثه جمعه خونين مكه (1366 ش)


در روز نهم مردادماه 1366 شمسي برابر با ششم ذيحجّه سال 1407 قمري، هزاران زائر ايراني و تعدادي از زائران ديگر كشورهاي اسلامي در مكه معظّمه و خانه خدا، در حال انجام فريضه الهي برائت از مشركين بودند كه به دست ماموران دولت وهابي عربستان سعودي مورد تهاجم وحشيانه قرار گرفته و به شهادت رسيدند. ...

ديدار تاريخي مقام معظم رهبري از صدا و سيما (1375 ش)

ديدار تاريخي مقام معظم رهبري از صدا و سيما (1375 ش)


در تاريخ نهم مرداد 1375، مقام معظم رهبري، حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي، از سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بازديد كردند و ضمن آشنايي با فعاليت‏هاي گوناگون اين سازمان، رهنمودهايي براي ارتقاي كاري اين مجموعه بيان فرمودند. ايشان در اولين مرحله از بازديد، از نمايشگاه ويژه‏اي تحت عنوان ...

روز صدا و سيما


براي گراميداشت نهم مرداد 1375، سالروز بازديد تاريخي رهبر معظم انقلاب اسلامي از سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، اين روز با عنوان روز صدا و سيما نامگذاري گرديد. حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي، مقام معظم رهبري، در بازديد سيزده ساعته خود از اين سازمان، پس از آشنايي با واحدهاي گوناگون ...

روز اهداي خون

روز اهداي خون


در مرداد سال 1353 ش سازمان انتقال خون ايران با هدف سامان بخشيدن به وضع آشفته خون رساني و به منظور ترويج فرهنگ اهدا، تهيه و تأمين خون و فرآورده‏ هاي سالم و مطمئن و رايگان براي رفع نياز بيماران نيازمند، به خصوص مبتلايان به تالاسمي، هموفيلي و لوسمي به وجود آمد. از آن تاريخ به بعد، ...

شهادت شهيد خليل واحدی (1367ش)

شهادت شهيد خليل واحدی (1367ش)


شهيد خليل واحدي در يکي از روزهاي بهاري خردادماه سال ۱۳۴۸ش در روستاي زيباي «وندرني عليا» از توابع شهرستان کامياران استان کردستان پا به عرصه هستي نهاد. دوران پرنشاط کودکي را در دامان پرمهر خانواده‌اي زحمت‌کش و مهربان گذراند و با معارف پاک اسلامي آشنا شد. خليل، تحصيلات خود را تا پايان ...

شهادت شهيد علي شهابی  (1364ش)

شهادت شهيد علي شهابی (1364ش)


شهید علي شهابي در بيست و چهارم دي‌ماه سال ۱۳۱۹ش در تهران متولد شد. پدر پس از قرائت اذان و اقامه در گوشش نام او را علي نهاد. دوران كودكي را در آغوش گرم خانواده سپري كرد و با ورود به سنين نوجواني به جلسات سخنراني مسجد راه يافت و با انديشه‌هاي اسلامي و ظلم و ستم حكومت فاسد پهلوي آشنا ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 31 جولای 2023 )

تولد

• تولد "شارل آگوستين كولِنْ" فيزيك‏دان برجسته فرانسوي (1736م)

شارْلْ آگوستين كولِنْ، فيزيك‏دان فرانسوي، در 31 ژوئيه 1736م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد و پس از اتمام تحصيلات خود، به تحقيق در رشته‏هاي الكتريسيته و مغناطيس پرداخت. كولن در طي سال‏هاي بعد تاليفات متعددي نگاشت و قوانين فراواني وضع كرد كه امروزه در فيزيك مورد استفاده قرار مي‏گيرند. ...

مرگ

• مرگ "آنتوان اگزوپري" نويسنده فرانسوي (1944م)

آنتوان دو سِنْتْ اگزوپِري داستان‏نويس فرانسوي در 27 ژانويه 1900م در شهر لئون فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود به نيروي هوايى فرانسه پيوست و در كنار آن به نويسندگي پرداخت. اگزوپري در 29 سالگي اولين اثر خود را با الهام از وقايع زندگي خود در كتابي به نام پيك جنوب منتشر كرد ...

انحلال وزارت مستعمرات انگليس (1966م)

• انحلال وزارت مستعمرات انگليس (1966م)

از نيمه هزاره دوم ميلادي كشورهايي چون انگلستان، هلند، پرتغال و اسپانيا به واسطه برخورداري از نيروي دريايي پيشرفته، موفق به كشف و تصرف مناطق گوناگون جهان شده و به استعمار و بهره‏كشي ظالمانه از ساكنانِ بومي و منابع طبيعي آن مي‏پرداختند. در اين ميان، توسعه و گستردگي دامنه مستعمراتِ كشور ...

تشکيل دولت سياهپوستان آمريکا  توسط الیجا محمد (1960م)

• تشکيل دولت سياهپوستان آمريکا توسط الیجا محمد (1960م)

اليجا محمد رئيس جنبش مسلمان سياهپوست ايالات متحده كه جنبش او رنگ ناسيوناليستي به خود گرفته بود، ۳۱ ژوئيه ۱۹۶۰م خواهان تشكيل دولتي از سوي سياهپوستان در چهارچوب اين كشور شد. اليجا محمد با ‌نام اصلي «اليجا پول» در دهم اكتبر ۱۸۹۸م در جورجيا متولد شد. اليجا در سن ۲۶ سالگي به شهر ديترويت ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

درامتداد تاریکی-طعمه ای در چنگ رمال!

بارها شنیده بودم که رمال ها، موجوداتی حیله گر و شیاد هستند که برای «پول» زندگی های زیادی را نابود کرده اند اما نمی دانم چرا وقتی نوبت به خودم رسید،فکر کردم حتما این رمال با دیگران فرق دارد! من برای حل مشکلات اندک خانوادگی ام نزد او رفتم ولی فقط در چند ساعت زندگی ام تباه شد و ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 31 ساله ای که با شکایت خواهر شوهرش و به اتهام سرقت به مقر انتظامی هدایت شده بود، اشک ریزان از ماجرای تکان دهنده ای پرده برداشت که روزگارش را به تباهی کشانده بود. این زن جوان درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: زندگی خوبی داشتم، 5 سال قبل وقتی پسرم به دنیا آمد دیگر هیچ کمبودی را احساس نمی کردم به طوری که با هر لبخند فرزندم جانی دوباره می گرفتم و آن قدر بر چهره زیبایش بوسه می زدم که خودم خسته می شدم اما من هم مانند بسیاری از خانواده ها، برخی اوقات با همسرم به مشاجره می پرداختم. آرام آرام همین جر و بحث های جزئی به موضوع اساسی و مشکلات حاد خانوادگی تبدیل شد، دوست نداشتم کسی به خواسته هایم بی توجهی کند ولی ناسازگاری ها و مشاجره های ما هر روز شدت می گرفت تا این که روزی ماجرای مشکلات خانوادگی ام را برای یکی از دوستان نزدیکم بازگو کردم اما ای کاش زبانم در دهان نمی چرخید و اسرار زندگی خصوصی ام را به درد دل نمی نشستم. آن روز وقتی سیر تا پیاز مشکلاتم را برای «فریده» گفتم، او مرا به یک «رمال» معرفی کرد که «نسخه هایش دشمنان را به یکدیگر پیوند می دهد!» او که مدعی بود رمال 60 ساله تاکنون گره مشکلات خانوادگی بسیاری را با وردهای شفابخش گشوده است، پیشنهاد کرد که به آن مرد «رمال» شک نکنم و مشکلاتم را برایش بازگو کنم. این بود که راهی خانه آن مرد حیله گر شدم. زن جوان که دیگر اشک هایش پهنای صورتش را پوشانده بود، با بغضی ترکیده و در میان گریه ادامه داد: آن روز پول زیادی به مرد رمال دادم و او هم با بیان این که وردها و نوشته هایش تضمینی است پای درد دل هایم نشست و بعد هم گفت: بقیه اش را خودم فهمیدم! سپس از من خواست یک جلسه دیگر هم نزد او بروم! از سوی دیگر نه تنها هیچ گرهی از مشکلات زندگی من باز نشد بلکه رفتارها و مشاجره های من با همسرم شدیدتر شد به همین دلیل چند روز بعد، پسر 3 ساله ام را نزد دوستم گذاشتم و این بار خودم به تنهایی عازم منزل آن مرد شیاد شدم که ای کاش پایم می شکست و قدم در آن «جهنم تباهی» نمی گذاشتم. خلاصه زمانی به خود آمدم که پسرم را رها کرده و از شوهرم طلاق گرفته بودم. عزیزترین موجود زندگی ام را در 3 سالگی اش به فراموشی سپردم و به عقد موقت مرد 60 ساله رمال درآمدم! زندگی شیرینم را از دست دادم و از دو سال قبل همراه و همدم رمال شدم. همه این اتفاقات در مدت کوتاهی رخ داد و من به دره نابودی سقوط کردم. اکنون نیز حدود 3 ماه است که از خانه آن مرد شیاد فرار کرده ام که زنان و دختران جوان را فریب می داد و زندگی آن ها را نیز مانند من به تباهی می کشاند. بعد از فرار به خانه مادرم رفتم چرا که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم و دچار بیماری های روحی و روانی شده بودم. وقتی می دیدم بسیاری از زنان فریب حیله گری و چرب زبانی های مرد 60 ساله را می خورند و به خاطر سن و چهره ظاهری اش به او اعتماد می کنند، رنج می کشیدم چرا که می دانستم آن ها از درون این موجود کثیف اطلاعی ندارند و او نیز به راحتی از اعتماد آن ها سوء استفاده می کند به طوری که زندگی های زیادی را نابود کرده است و طعمه هایش به خاطر ترس از رسوایی و آبروریزی شکایت نمی کنند چرا که پای خودشان در میان است و چاره ای جز سکوت ندارند!

با این حال، از روزی که به خانه مادرم رفتم و باطن پلید رمالی های او را فاش کردم، خواهرش را فرستاد تا از من به اتهام سرقت اموالش شکایت کند. «سپیده» هم حکم جلب مرا گرفت و بدین ترتیب نیروهای انتظامی به سراغم آمدند و ...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت موضوع و ادعاهای زن جوان، بی درنگ گروه کارآزموده ای از افسران دایره اطلاعات و امنیت عمومی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) وارد عمل شدند و تحقیقات نامحسوس خود را با هماهنگی های قضایی برای دستگیری مرد رمال آغاز کردند.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21272 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۸ مرداد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:52 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حلوای شعریه؛ دسر جذاب عربی

حلوا

نویسنده : فهیمه میرزایی| ‌ مدرس آشپزی

حلوای شعریه یکی از دسرهای خوشمزه و پرطرفدار عربی است که آماده‌کردنش زیاد طول نمی‌کشد. نام این حلوا را از ماده‌ اصلی آن یعنی رشته‌های شعریه گرفته‌اندکه نوعی رشته ترد و نازک است و از آن برای تهیه کنافه، باقلوای ترکی و چند شیرینی دیگر هم استفاده‌می‌کنند. رشته‌های شعریه به نام‌های کارادیف، عربی یا پاکستانی هم شناخته‌می‌شوند و می‌توانید از فروشگاه‌های لوازم قنادی آن را تهیه کنید.
طرز تهیه:
بهتر است اول شربت یا شهد حلوا را آماده‌کنید. شکر، آب، زعفران و گلاب را در یک قابلمه روی حرارت بگذارید. شربت را خوب هم‌ بزنید تا مخلوط یک‌دست شود. حالا نوبت مرحله‌ بعدی ا‌ست. شعریه‌ها را درون یک تابه خرد‌ کنید و روی حرارت ملایم بگذارید. روغن را اضافه‌کنید و هم زدن را تا زمانی که رشته‌ها تغییررنگ بدهند، ادامه‌بدهید. باید رشته‌ها را مدام هم‌ بزنید تا نسوزد و دو رنگ نشود. شعریه‌های تفت‌‌داده را به شهد اضافه‌کنید تا آب آن تبخیر و حلوا جمع‌ شود. به همین سادگی یک حلوای خوشمزه داریم.
نکته‌ها:
میزان روغن، تقریبی است و در هنگام پخت شاید به 5قاشق غذاخوری هم برسد.
رشته‌های شعریه را روی حرارت کم تفت‌دهید و آن را تاجایی ادامه‌دهید که بوی خامی رشته‌ها گرفته‌شود.
در هنگام خرید شعریه به تاریخ تولید آن دقت‌کنید تا رشته‌ها، قدیمی نباشند چون رشته مانده، به حلوا بوی کهنگی می‌دهد.
در ضمن به جای شربت یا شهد می‌توانید از شیرعسلی استفاده کنید.

مواد لازم
شعریه: یک بسته
شکر: 5تا6 قاشق غذاخوری
روغن مایع: 2قاشق غذاخوری
آب: یک پیمانه
زعفران دم‌کرده، هل و گلاب: به مقدار دلخواه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هتک حرمت قران کریم مقابل پارلمان سوئد

پس از صدور مجوز از سوی پلیس سوئد، اهانت به قرآن کریم بار دیگر در این کشور تکرار شد.

هتک حرمت قران کریم مقابل پارلمان سوئد

اقدامات مشابهی هم در هتک حرمت قرآن کریم در دانمارک انجام شده است

اعتمادآنلاین خبر داد: خبرگزاری فارس نوشت: طی روزهای گذشته تصاویری از کشف حجاب کارمندان شرکت ازکی (خرید بیمه‌نامه) منتشر شد و در پی این هنجارشکنی، نهاد ناظر ورود کرده و پس از بررسی همه جوانب این ماجرا تصمیم گرفت که فعالیت این شرکت تا بررسی نهایی موضوع متوقف شود.

هران - دمشق به دنبال نقشه راه اقتصادی

پیام شکایت ایران از کره جنوبی!

زیر پوست انفجارهای زینبیه

اخبار داخلی

سردار طلایی‌نیک:‌ ارتقای توان موشکی اولویت وزارت دفاع است

شناسنامه حذف می‌شود

هوانیروز ارتش به تسلیحات روز دنیا مجهز شده است

تامین امنیت زائران اربعین، در اولویت است

سیستان و بلوچستان درگیر مخاطرات جوی بعد از گرد وغبار ، نوبت سیل رسید!

ایران حقوق خود را درباره میدان آرش پیگیری می‌کند

آغاز مرحله دوم ساماندهی مشاوران املاک

گلایه بازنشستگان از سقف پایین پوشش بیمه تکمیلی

تدوین آیین‌نامه واردات خودرو تا ۱۰روز آینده

اخبار

سوءاستفاده و بهره‌کشی از کودکان در فعالیت‌های اقتصادی کشور

ثبت بیش از۳۳۸ هزار تولد درکشور طی ۴ ماه

دلایل ردصلاحیت‌ها محرمانه به افراد اعلام می‌شود

اخبار

امیرعبداللهیان:روابط ایران و عراق مبتنی همکاری همه جانبه است

تملک کارخانه ها ازسوی بانک‌ها خلاف است

اخبار

هرمخالفی را بپذیر و از گفتگو محروم نکن ،روش اسلام است

اعضای شورای شهر سده خواف استعفاء کردند

مرگ روزانه ۶۰نفر در تصادفات در سایه تولیدخودروهای نا ایمن

اخبارايران وجهان

حمله اوکراین با ۲۵ پهپاد به مسکو و کریمه

احتمال ترور رهبران مقاومت برای فرار از بحران

اخبار

سخنرانی عاشورایی نصرالله ارتش صهیونیستی را به حال آماده باش درآورد

پسر رئیس‌جمهوری کلمبیا بازداشت شد

طالبان: ترویج موسیقی فساد است

پوتین: برای درگیری با آمریکا در سوریه آماده‌ایم

انفجار در «باجور» پاکستان با ۵۰کشته و ۲۰۰زخمی

کمک نظامی ۳۴۵ میلیون دلاری آمریکا به تایوان

پوتین با ۴۰کشور آفریقایی قرارداد نظامی امضا کرد

از زندان نامزد انتخابات آمریکا خواهم شد

اخبار

شورای امنیت کودتا در نیجر را محکوم کرد

«وانگ یی» خواستار اصلاح حکمرانی جهانی شد

پوتین از اردوغان خشمگین است

نصرالله: اهانت به مقدسات را تحمل نمی‌کنیم

طالبان عزاداران حسینی در «غزنی» را به رگبار بست

انفجار در تاسیسات نظامی رژیم صهیونیستی

حمله تروریستی به عزاداران در حرم حضرت زینب(س)

اخبار

اخبارشهرستانها

اخبار

توسعه غیرعلمی کشاورزی؛ بلای جان بام ایران

صادرات ۱۲۰ هزار تُن محصولات گلخانه‌ای

۳۰۰۰واحد مسکن ملی در ایلام ساخته می شود

رونمایی از کتیبه هیات «هنر و رسانه» قم

چشم اصفهان به زاینده‌رود روشن شد

آبرسانی به روستاهای شمالی اراک

ویزیت رایگان ۲۳۹۲ نفر از بیماران مناطق محروم

افتتاح مرکز تصویربرداری MRI بیمارستان شهدا

برگزاری آیین سنتی «بنی اسد» در پیشوا

اهدای ۱۰۰ ویلچر به توانخواهان بهزیستی

راه اندازی ۷۲ نیروگاه خورشیدی در خوانسار

ناگفته های تاریخی هسته مرکزی مشهد و حرم مطهر رضوی

افزایش قیمت نان ، اجرای عدالت نیست

اخبار

قطعی آب شرب در کشور نداشته ایم

۷اثر تاریخی یزد ثبت ملی شد

۴۰۰ معلم در هرمزگان جذب می شوند

ثبت فرونشست در ۸ دشت اصفهان

تولید ۶۰هزار میلیارد محصولات کشاورزی در کردستان

روابط بين المللی

آیا هوش مصنوعی ترسناک است؟

واکاوی جهانِ پساهسته ای

فرانسه‌ با معضلی پیچیده روبروست

چرا فرانسه بیش از دیگر کشورهای اروپایی، دستخوش شورش می شود؟

دسترسی به سوخت‌های فسیلی حیاتی است

آیا واشنگتن می تواند سطح بحران در روابط با پکن را مدیریت کند؟

واشنگتن در پی شکستن قدرت پوتین است

برتری هوایی ، برگ برنده روسیه در شکست ضدحمله اوکراین

حزب الله لبنان قدرتمند و جنگ با آن اجتناب ناپذیر است

پیام ۶ دقیقه‌ای حزب‌الله، خواب را از چشم صهیونیست‌ها ربود

پیام ترکیه به کرملین چیست؟

آیا «اردوغانیسم» سیاسی کاملا به روسیه پشت کرده است؟

قطع روابط و تحریم در انتظار استکهلم

«آزادی بیان»؛ دستاویزی برای حمله غرب به مسلمانان

اوکراین و غرب با شکست مخربی مواجه شده‌اند

آمریکا از روند ضد‌حملات ارتش اوکراین ناامید شده است

اهداف و موانع چین در مسیر تقویت صلح در خاورمیانه

روابط واشنگتن ـ پکن به کدام سو می رود ؟

نبردی که ریشه در جنگ سرد دارد

تسلیحاتی که اوکراین تاکنون از غرب دریافت کرده است

اقتصاد روز

سهام نوزادان تا ۲۴ سالگی مسدود است

رشد کیفی تحلیل‌ها با افشای اطلاعات شرکت‌های بازار سرمایه

هشدار درباره تبعات بلاتکلیفی بهای گاز صنایع بورسی

سازمان شانگهای بورس تهران را بین المللی می کند

نخستین حراج اوراق مالی اسلامی ۱۴۰۲برگزارمی شود

آغاز آموزش سواد مالی در مدارس

شفافیت بازار سرمایه به نفع سهامداران افزایش می یابد

انتظارات بازار سرمایه از لایحه برنامه هفتم توسعه

صندوق‌های بازنشستگی تکمیلی بورسی به کمک بازنشستگان می آیند

بورس نفت، راهی برای خنثی کردن تحریم ها است

افزایش ۳۴۰ واحدی شاخص کل بورس

عملکرد سرد بورس در نخستین ماه تابستان

بورس سرانجام سبزپوش شد

رسیدگی تخصصی به جرائم بازار سرمایه

ابلاغ چگونگی افشای اطلاعات شرکت های بازار سرمایه

استمرار کاهش شاخص کل بورس دراولین روز مرداد

وثیقه گذاری سهام برای دریافت تسهیلات در۳ بانک اجرایی می شود

شناسایی استفاده کنندگان از رانت افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها

خبر اقتصادی

اخبار


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 18:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دکتر رئیسی در جلسه هیئت دولت مطرح کرد؛

تاکید بر پیگیری جدی مصوبات و توافق‌های صورت گرفته در سفرهای داخلی و خارجی دولت/ افزایش حمایت‌ها از تیم‌های ورزشی برای تداوم موفقیت‌ها/ پیگیری مطالبات گندم‌کاران و اطلاع‌رسانی درباره برنامه‌های دولت برای رونق بورس

شناسه خبر : 145844 يکشنبه 8 مرداد 1402 - 19:12

پیگیری نحوه پرداخت مطالبات کشاورزان به‌ویژه گندمکاران و مکلف شدن وزیر امور اقتصادی و دارایی برای ایجاد شفافیت و اطلاع رسانی اقدامات و برنامه‌های دولت در راستای تقویت ثبات و رونق بورس اوراق بهادار برای مردم و به‌ویژه سهام‌داران خرد، از تاکیدات رئیس جمهور در جلسه امروز هیئت دولت بود.

تاکید بر پیگیری جدی مصوبات و توافق‌های صورت گرفته در سفرهای داخلی و خارجی دولت/ افزایش حمایت‌ها از تیم‌های ورزشی برای تداوم موفقیت‌ها/ پیگیری مطالبات گندم‌کاران و اطلاع‌رسانی درباره برنامه‌های دولت برای رونق بورس

دکتر سید ابراهیم رئیسی در جلسه هیئت دولت که بعد از ظهر امروز یکشنبه برگزار شد، با تبریک مجدد موفقیت تیم‌های ورزشی و ورزشکاران کشورمان، افزایش حمایت‌های صورت گرفته را در راستای تداوم این موفقیت‌ها خواستار شد.

رئیس جمهور همچنین با تاکید بر پیگیری جدی مصوبات و توافق‌های صورت گرفته در سفرهای دولت چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، گفت: در عرصه داخلی مردم و در عرصه خارجی مسئولان کشورهای طرف توافق، مجدانه پیگیر اجرای این مصوبات و توافقات هستند و لذا تسریع در اجرای این توافقات و مصوبات، به‌ویژه آن بخش که ناظر به اجرای طرح‌های عام‌المنفعه هستند، باید دستور کار اصلی مسئولان مربوطه باشد.
پیگیری نحوه پرداخت مطالبات کشاورزان به‌ویژه گندمکاران، مکلف شدن وزیر امور اقتصادی و دارایی برای ایجاد شفافیت و اطلاع رسانی اقدامات و برنامه‌های دولت در راستای تقویت ثبات و رونق بورس اوراق بهادار برای مردم و به‌ویژه سهام‌داران خرد و همچنین سرعت و جدیت بیشتر مسئولان مربوط در پیگیری و اجرای طرح‌های ملی و منطقه‌ای از دیگر تاکیدات رئیس جمهور در جلسه امروز هیئت دولت بود.
رئیس جمهور در بخش ابتدایی سخنان خود با تسلیت سالروز شهادت امام سجاد (ع) به جایگاه ایشان در معرفت‌آفرینی و تبیین حقایق قیام عاشورا اشاره کرد و اظهار داشت: مردم در محرم امسال شکوه عظیمی خلق کردند و جلوه حضور آنها و به‌خصوص جوانان و نوجوانان بسیار چشمگیر و زیبا بود.

مشاهده همه اخبار

ابراز همدردی دکتر رئیسی با ملت و دولت پاکستان به دنبال انفجار تروریستی در این کشور

در پیامی به شهباز شریف صورت گرفت؛ ابراز همدردی دکتر رئیسی با ملت و دولت پاکستان به دنبال انفجار تروریستی در این کشور

دوشنبه 9 مرداد 1402

تداوم و تسریع اقدامات صورت گرفته در واگذاری زمین و ساخت مسکن/ پرداخت به‌موقع تسهیلات ساخت مسکن/ استمرار بازرسی‌ها از مشاورین املاک، به منظور برخورد به‌موقع با متخلفین و افزایش نظارت بر بازار اجاره‌بهای مسکن به‌ویژه در پایتخت

رئیس جمهور در جلسه شورای‌عالی مسکن تاکید کرد: تداوم و تسریع اقدامات صورت گرفته در واگذاری زمین و ساخت مسکن/ پرداخت به‌موقع تسهیلات ساخت مسکن/ استمرار بازرسی‌ها از مشاورین املاک، به منظور برخورد به‌موقع با متخلفین و افزایش نظارت بر بازار اجاره‌بهای مسکن به‌ویژه در پایتخت

يکشنبه 8 مرداد 1402

ابلاغ اصلاحیه موادی از قانون انتخابات مجلس از سوی دکتر رئیسی

در نامه‌ای خطاب به وزارت کشور صورت گرفت؛ ابلاغ اصلاحیه موادی از قانون انتخابات مجلس از سوی دکتر رئیسی

يکشنبه 8 مرداد 1402

پیام تسلیت دکتر رئیسی در پی درگذشت پدر شهیدان پناهی

پیام تسلیت دکتر رئیسی در پی درگذشت پدر شهیدان پناهی

يکشنبه 8 مرداد 1402

پیگیری اجرای به ‌موقع قوانین مصوب مربوط به اشتغال از سوی دستگاه‌های مرتبط/ هیچ واحد تولیدی نباید به دلیل بدهی به نظام بانکی تعطیل شود/ کمک شورای اشتغال به تقویت هنرستان‌ها به عنوان یکی از زمینه‌های موثر ایجاد اشتغال

رئیس جمهور در جلسه شورای‌عالی اشتغال تاکید کرد؛ پیگیری اجرای به ‌موقع قوانین مصوب مربوط به اشتغال از سوی دستگاه‌های مرتبط/ هیچ واحد تولیدی نباید به دلیل بدهی به نظام بانکی تعطیل شود/ کمک شورای اشتغال به تقویت هنرستان‌ها به عنوان یکی از زمینه‌های موثر ایجاد اشتغال

يکشنبه 8 مرداد 1402


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ | 17:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-باشد عزایِ سوّم شاهِ شهیدان باشد

باشد عزایِ سوّم شاهِ شهیدان

باشد عزایِ سِوّمِ شاهِ شهیدان - باشد سِیه پوش از برایش عرشِ یزدان

تن پاره پاره رویِ خاکِ کربلا شد - سر برفرازِ نی به کوفه در نوا شد

جسمش به دشتِ کربلا افتاده برخاک - راسش به کوفه رویِ نی باشد چه غمناک

جسمش بدشتِ کربلا مجروح و عریان - راس شریفش کوفه اندر چنگ عدوان

جسمش بدشتِ کربلا درخاک و خون است - راسش به چنگِ دشمنِ خوار وزبون است

جسمش چو دشتِ لاله دارد صد شکوفه - قرآن بخواند راسِ پاکِ او به کوفه

جسمش به زیرِ آفتاب و پاره پاره - راسش به رویِ نی وَ یا دار الاماره

جدّش پیمبر بهرِ او گریان و نالان - زهرایِ اطهر مادرش زار و پریشان

اندر کنارِ جسمِ او بنشسته مادر - بهرِ حسینش میزند بر سینه و سر

از قتلِ او در کربلا عالم پریشان - آدم جگر خون، حضرت حوّا در افغان

موسی و عیسی بهرِ او اندر نوایند - گریان و نالان در زمینِ کربلایند

اندر عزایش نوحه گر یحیی و ایّوب - همچون خلیل و هم ذبیح و نوح و یعقوب

ای باقری عالم پریشانِ حسین است - جنّ و ملائک زار ونالان حسین است

قوم اَسَد از بهرِ دفنِ جسمِ پاکش - آمد به میدان، دید جسمِ تابناکش

افتاده در میدان و گِردَش جمله یاران - افتاده بی سر جمله یِ آن جان نثاران

اندر میانِ قتلگاه اندر تَحیّر - از بهرِ دفنِ آن بدنها در تفکُّر

کامد امامِ چارمین از بهرِ یاری - از بهرِ دفنِ آن عزیزِ ذاتِ باری

گفتا که ای قومِ اسد یاری نمائید - از بهرِ دفنِ این بدن کاری نمائید

این جسمِ عریان را به تن یک پیرهن نیست - یک بوریا آرید چون اینجا کفن نیست

با بوریا جسمِ عزیزش را کفن کرد - در بوریا پنهان تنِ آن یاسمن کرد

بنمود دفن، آن جسمِ پاک پورِ حیدر - ای باقری شد دفن، آن سبطِ پیمبر

سروده شده سوّم شهادت امام حسین علیه السلام سال 1401

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اسرای کربلا وارد شهر کوفه شدند.
به گزارش آوا، رخدادهای سیزدهم ماه محرم سال ۶۱ ه- ق به شرح زیر است:
۱. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد
پس از آن‌که اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند.
۲. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه
پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند.
۳. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت.
۴. شهادت عبدالله بن عفیف
"عبدالله بن عفیف ازدی" از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود که در جنگ‌های جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید پسر زیاد به امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام نسبت کذب و دروغگویی می‌دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: "ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا، فرزندان پیامبر (ص) را می‌کشی و در منابر مومنین این چنین سخن می‌گویی؟"
ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادت‌های او و دخترش، دستگیر شده و همان‌طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.» منبع: - تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷

اقامت اسیران کربلا در کوفه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه روز دوازدهم محرم اهل بیت(ع) در کوفه

اقامت اهلبیت امام حسین کربلا در کوفه

بازماندگان واقعه کربلا که به اسارت لشکر عمر سعد درآمدند. اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به شام و دربار یزید فرستاد. پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشته‌های خود را روز یازدهم محرم دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱] مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورت‌هایشان می‌زدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) می‌گذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲] گزارش‌های مورخان درباره تعداد و اسامی اسرای اهل بیت و بازماندگان اصحاب امام حسین(ع)، مختلف است؛ تا آنجا که برخی تعداد اسرا را تا ۲۵ نفر هم ذکر کرده‌اند.[۴] از این میان مردان و زنانی که در منابع ذکر شده‌اند، عبارت است از: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، محمد و عمر دو پسر امام حسین(ع)، زید پسر و محمد نوه امام حسن(ع)،[۵] و همچنین حضرت زینب، فاطمه، و ام کلثوم از دختران امام علی(ع).[۶] چهار دختر از امام حسین (ع) به نام‌های سکینه، فاطمه، رقیه و زینب نیز در منابع آمده است.[۷] همچنین رباب همسر امام حسین (ع)[۸] و فاطمه دختر امام حسن (ع)، در میان اسیران کربلا حضور داشته‌اند.[۹] بنابر آنچه ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز، به کوفه برده شده و مردم به تماشای آنها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کرده‌اند.[۱۰] درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، می‌توان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست.[۱۱] ماموران عمر سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچه‌های کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفتگوهای تندی بین حضرت زینب و عبیدالله گزارش شده است.[۱۲] همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد(ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب (س) و نیز سخنان تند امام سجاد(ع)، ابن زیاد از کشتن وی صرف‌نظر کرد.[۱۳] پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)[۴۹]، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کرده‌اند.[۵۰] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبه‌هایی را در کوفه دشوار دانسته است.[۵۱] خطبه‌هایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع)[۵۲] و ام کلثوم دختر حضرت علی نسبت داده شده است.[۵۳]

چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهدا را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و پیش ‍ روى اهل بیت ببرند و با هم به شهر درآورند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود مردم کوفه چون از ورود اهل بیت خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند و زنان کوفه براى تماشا بالاى بام ها رفته بودند زنى از بام صدا زد من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید گفتند نحن اسارى آل محمدصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت آورد و برایشان پخش نمود مخدرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند. به روایت مسلم گجکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر در روى آنها زنان و اطفال بودند و سید سجادعلیه‌السلام مریض بر شتر برهنه نشسته و خون از رگهاى گردنش جارى بود اهل کوفه گریه مى کردند ضرت با صداى ضعیف مى فرمود شما بر ما گریه مى کنید پس ما را چه کسى کشت. سهل گوید چون وارد کوفه شدم دیدم بوقها زده مى شد و پرچم ها افراشته ناگاه لشکر وارد شد صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند آوردند در پیش سرها سر مبارک امام حسین مثل ماه مى درخشید. امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نموده ام حسبت انّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا، سهل گوید گریه کنان گفتم یابن رسول الله رأسک اعجب یعنى تکلم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است پس جناب زینب مردم را امر به سکوت نمود و خطبه اى شروع کرد در حالی که همه خاموش بودند . زینب دختر امام علی(ع) به سوی مردم اشاره کرد و خطبه ای ایراد کرد که مشروح آن را اینجا خواهید خواند . و فریاد زد که خاموش باشید! دم‌ها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایت‌گر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخن‌تر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن می‌راند. او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانه‌شان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب، مردم حیران شده بودند و دست‌ها به دندان می‌گزیدند.[۱] امام سجاد(ع) خطاب به زینب(س) فرمود: «عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه مانده‌اند مايه عبرت است. تو به حمدالله ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمندی. گريه و زارى، آنان را كه رفته‌اند به ما باز نمى گرداند». با اين سخنِ امام چهارم(ع)، زينب(س) آرام گرفت و سکوت کرد.[۲] سپس خطبه ای فاطمه صغری در کوفه ایراد کرد . و خطبه ای هم امام سجاد (ع) در کوفه ایراد کرد . هنگامی که اسیران کربلا وارد کوفه شدند، پس از خطبه حضرت زینب(س)، فاطمه صغری و ام‌کلثوم[یادداشت ۱]، امام سجاد(ع) نیز خطبه‌ای در سرزنش مردم این شهر ایراد کرد.[۱]

راوی می گوید امام را بر شتری لاغر و برهنه (بی حجاز) سوار كرده بود و دیده بانان در پشت سر او و اطراف اسرا حلقه وار با نیزه های كشیده محافظت می كردند و اگر از هر كدام از اسرا اشكی سرازیر می شد سرش را با نیزه می كوفتند و خون از پاهای امام سجاد جاری بود. همینطور روایت شد سواری كه سر حضرت عباس (ع) را به گردن اسبش آویخته بود زیباترین مردم بوده است كه رویش مثل قیری سیاه شد و خودش می گوید هر شب دو مامور مرا در آتش می اندازند و به بدترین حالت مرد. ابن سعد اسیران را آورد و چون نزدیك كوفه رسیدند مردم كوفه به تماشای آنها جمع شدند. اهل كوفه از وضع آنها شیون سر دادند امام سجاد (ع) فرمود برای ما شیون می كنید؟ پس چه كسی ما را كشت؟ امام حالش خیلی بد بود .

مسلم جصاص گچکار روایت گفت: عبیدالله بن زیاد مرا برای تعمیر دارالاماره نزد خود خوانده بود. من سرگرم سفیدکاری دارالاماره بودم که ناگهان فریادهایی از دور شنیدم.
از کارگری که همراه ما بود پرسیدم چه شده است که کوفه را پر از ناله و فریاد می بینم.
گفت:« هم اکنون سر یک خارجی را که بر یزید شوریده، می‌آورند.» پرسیدم:« نامش چیست.» گفت: حسین بن علی. منتظر ماندم تا کارگر برای انجام کاری رفت. من از شدت ناراحتی، چنان با دست خود به صورت خود نواختم که ترسیدم چشمم آسیب دیده باشد. دست از گچکاری کشیدم، دستان خود را شستم و از راهی که در پشت قصر قرار داشت از دارالاماره بیرون آمدم و خود را به اجتماع مردم رساندم. در آنجا دیدم مردم در انتظار اسیران و سرهای کشته‌شدگان هستند. در این بین چهل محمل را مشاهده کردم که بر روی چهل شتر حمل می‌شد. در آن محمل‌ها اهل بیت رسول خدا و دختران فاطمه زهرا قرار داشتند. ‏‏‏‏‏‏ناگهان امام سجاد را مشاهده کردم که بر روی شتر برهنه و خالی از جهاز شتران سوار بود و از رگهای گردنش به دلیل زنجیری که بر گردنش بود، خون جاری بود. او می گریست و این اشعار را می‌خواند: ای امت بد کردار. بر خانه هایتان باران نبارد. ای امتی که حرمت جد ما را رعایت نکردید! اگر روز قیامت ما و رسول خدا گرد آییم، شما چه پاسخی به رسول خدا دراین باره خواهید داد؟! ما را بر شتران عریان سوار می کنید و می گردانید! گویی ما همان کسانی نیستیم که دین را در میان شما محکم ساختیم! آیا جد ما، رسول خدا، مردم دنیا را از گمراهی نجات نداد و به راست هدایت نکرد ؟! ای حادثه کربلا! مرا اندوهگین کردی. خداوند متعال پرده از روی کار بدکاران بر خواهد داشت و آنان را رسوا خواهد کرد. مردم کوفه به کودکان گرسنه ای که در محمل‌ها نشسته بودند، نان و خرما و گردو دادند. اما ام کلثوم از مشاهده این منظره، فریاد بر آورد که: ای مردم کوفه! صدقه بر ما خاندان حرام است. و نان و خرما را از دست و دهان کودکان گرفت. مردم اشک می ریختند. ام کلثوم باز سر از محمل بیرون کرد و بر آنان نهیب زد که:ای مردم کوفه! مردانتان ما را می کشند و زنانتان به حال ما می‌گریند؟! خدا، در میان ما و شما، داور است و روز قیامت بین ما و شما داوری خواهد کرد. در این میان صدای شیونی بلند شد. دیدم سرهای مقدس شهدای کربلا را که سر امام حسین علیه السلام در پیشاپیش آنها بود، به سوی ما می‌آورند. سر امام همانند ماه بود و به روشنایی ستاره زهره می‌درخشید و شبیه‌ترین مردم به رسول خدا بود. محاسن مبارکش با خون خضاب شده بود، سیمای نورانی‌اش به‌سان قرص ماه که از افق دمیده شده باشد، جلوه‌گری می‌کرد و باد موهای محاسن او را به جانب راست یا چپ می‌برد.

در این هنگام چشم زینب کبری بر آن سر نورانی افتاد و پیشانی خود را چنان به چوب محمل زد که خون از زیر مقنعه ای که بر سر داشت جاری شد. آن گاه به آن سر نورانی اشاره کرد و گفت : ای هلال من که به کمال خود رسیدی، ولی خسوف تو را فرا گرفت و غروب کردی! هرگز گمان نمی‌کردم که چنین روزی در سرنوشت ما رقم خورده باشد. ای برادر من! با این دختر کوچک خود، فاطمه، صحبت کن که نزدیک است از شدت این مصیبت قالب تهی کند. برادرم! دلت با ما مهربان بود، چه شد آن مهربانی که با ما داشتی؟! برادرم! کاش پسر خود، علی، را به هنگام اسارت می‌دیدی که با یتیمان تو یارای سخن گفتن نداشت. هر گاه او را می زدند، صدایت می‌زد و سیل اشک از چشمانش سرازیر می‌شد. ای برادرم! او را در آغوش خود بفشار و به نزد خود فرا خوان. دلش را که سخت رنجیده است به‌دست آر. چه اندازه خوار و ذلیل است آن یتیمی که پدر خود را بخواند، ولی جواب پدر نشنود. عبیدالله بن زیاد پس از گذشت یک روز از حضور کاروان اسرا در کوفه فرمان داد سر حسین علیه السلام را در کوچه های کوفه و در میان قبایل مختلف شهر بگردانند. زید بن ارقم روایت می‌کند که: من در بالاخانه خود نشسته بودم که دیدم آن سر مقدس را بر نیزه‌ای زده‌اند و از کوچه عبور می‌دهند. وقتی سر در برابر من رسید، شنیدم که آیه 9 سوره کهف را می‌خواند:« اَم حسبت انّ اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا »؛ ( آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از آیه‌های شگفت ما بودند.) به خدا سوگند از ترس موهای تنم راست شد. فریاد زدم:« به خدا ای پسر رسول خدا، داستان سر تو شگفت تر و حیرت‌انگیزتر است.» (یعنی اصحاب کهف و رقیم اگر چه داستان شگفت انگیزی داشتند، لکن پس از مرگ سخن نگفتند، و داستان سر تو شگفت انگیزتر است که پس از بریده شدن از بدن، قرآن تلاوت می‌کند.) پس از ورود کاروان اسرا به کوفه و خطبه‌ی امام سجاد علیه السلام، سر مقدس حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد در کاخ دارالاماره بردند و پیش روی او گذاشتند. آن گاه اهل بیت امام حسین علیه السلام وارد شدند. زینب کبری نیز بی‌آنکه چیزی بگوید، همراه اسرا وارد شد و در گوشه ای نشست. ابن زیاد پرسید:« این زن که بود؟» گفتند:« او زینب، دختر علی علیه السلام، است.» عبیدالله رو به سوی زینب کرد و گفت:« خدا را سپاس که شما را رسوا و دروغ‌های شما را آشکار کرد.» زینب فرمود:« مردمان فاسق و فاجر رسوا می شوند و ما فاسق نیستیم.» ابن زیاد گفت:« دیدی خدا با برادرت چه کرد؟» زینب گفت:« جز نیکویی چیزی ندیدم؛ زیرا آل پیامبر جماعتی هستند که خداوند حکم شهادت را برای آنان نوشته است. آنان به سوی آرامگاه همیشگی خود شتافتند؛ ولی به همین زودی خداوند تو و ایشان را با هم برای حسابرسی جمع می کند و آنان با تو احتجاج می کنند. آن گاه خواهی دید که رستگاری برای کیست، مادرت بر تو بگرید ای پسر مرجانه!» ابن زیاد سخت برآشفت و بنا به روایتی تصمیم به کشتن زینب گرفت،ولی « عمرو بن حریث » که در مجلس حاضر بود، او را از این تصمیم بر حذر داشت . ابن زیاد گفت:« خداوند دل مرا از قتل حسین طغیانگر و بقیه‌ی سرپیچان شفا بخشید.» زینب فرمود:« به جان خودم قسم، بزرگان ما را کشتی و نسب ما را بریدی. اگر شفای تو این است، پس قطعا شفا یافته ای.» ابن زیاد گفت:« زینب زنی است که شاعرانه سخن می گوید. به جانم سوگند که پدرش، علی، نیز شاعر و قافیه‌پرداز بود.» زینب گفت:« ای ابن زیاد، مرا را با شعر و قافیه چه کار؟»
پس از آن ابن زیاد متوجه علی بن الحسین علیه السلام شد. و پرسيد اين جوان كيست؟ گفتند: علي فرزند حسين است، ابن زياد (لعين) گفت مگر علي بن الحسين نبود كه خداوند او را كشت، حضرت فرمود كه مرا برادري بود كه او نيز علي بن الحسين نام داشت لشكريان او را كشتند، ابن زياد (لعين) گفت بلكه خدا او را كشت، حضرت فرمود اَللهُ يَتَوفيّ الاَنْفُسَ حينَ مَوْتِها خدا مي‌ ميراند نفوس را گاهي كه مرگ ايشان فرا رسيده، ابن زياد (ملعون) در غضب شد و گفت ترا آن جرأتست كه جواب به من دهي و حرف مرا رد كني بيائيد او را ببريد و گردن زنيد. جناب زينب سلام الله عليها كه فرمان قتل آن حضرت را شنيد سراسيمه و آشفته به آن جناب چسبيد و فرمود اي پسر زياد كافي است ترا اين همه خون از ما ريختي دست به گردن حضرت سجاد عليه السلام در آورد و فرمود به خدا قسم كه از وي جدا نشوم اگر مي‌ خواهي او را بكشي مرا نيز با او بكش.
ابن زياد (ملعون) ساعتي به حضرت زينب و امام زين العابدين عليهماالسلام نظر كرد و گفت: عجبست از علاقة‌ رحم و پيوندي خويشاوندي به خدا سوگند كه من چنان يافتم كه زينب از روي واقع مي‌ گويد و دوست دارد كه با او كشته شود، دست از علي بازداريد كه او را همان مرضش كافي است. و به روايت سيد بن طاوس حضرت سجاد عليه السلام فرمود كه اي عمه خاموش باش تا من او را جواب گويم. و به ابن زياد فرمود كه مرا بكشتن مي‌ ترساني مگر نمي‌ داني كشته شدن عادت ما است و شهادت كرامت و بزرگواري ما است. نقش شده كه رباب دختر امرء القيس كه زوجه امام حسين عليه السلام بود در مجلس ابن زياد سر مطهر را بگرفت و در برگرفت و بر آن سر بوسه داد و آغاز ندبه كرد و گفت: اًقصَدتْهُ اَسِنَّهُ الاَدْعِياءِ - لاسَقَي الله جانِبَيْ كَرْبَلاء - و احُسَيْنا فَلا نَسيتُ حُسَيْناً - غادَرُوهُ بِكَر‌ْبَلاءِ صَريعا . حاصل مضمون آنكه واحسيناه من فراموش نخواهم كرد حسين را و فراموشي نحواهم نمود كه دشمنان نيزه‌ ها بر بدن او زدند كه خطا نكرد، و فراموش نخواهم نمود كه جنازه او را در كربلا روي زمين گذاشتند و دفن نكردند، و در كلمه لاشقي الله جانبي كربلاء اشاره به عطش آن حضرت را فراموش نكرد چنانچه در فصل آخر معلوم خواهد شد. راوي گفت پس ابن زياد (ملعون) امر كرد كه حضرت علي بن الحسين (ع) را با اهلبيت بيرون بردند و در خانه‌ اي كه در پهلوي مسجد جامع بود جاي دادند. جناب زينب (س) فرمود كه به ديدن ما نيايد زني مگر كنيزان و مماليك چه ايشان اسيرانند و ما نيز اسيرانيم. قُلْتُ وَ يُنناسِبُ في هذَا الْمَقامِ اَنْ اَذْكُرَ شِعْرَاَبي قَيْسِ بْنِ الاسْلَتِ الاَوْسي: وَ تَعْتَلُّ عَنْ اِتْيا نِهِنَّ فَتُعْذَرُ - وَلِكنَّها مِنْهُنَّ تَحْيي وَ تَخفْرُ - وَ يُكرِمُها جاراتُها فَيَزُرْتَها - وَ لَيْس لَها اَنْ تَسْتَهينَ بِجبارَهٍ . پس امر كرد ابن زياد (ملعون) كه سر مطهر را در كوچه‌ هاي كوفه بگردانند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: از پدرم، علی بن الحسین علیه السلام، پرسیدم او را چگونه او را از کوفه به شام بردند. فرمود:« مرا بر شتری عریان و بی‌جهاز سوار کردند. سر مقدس پدرم امام حسین علیه السلام را بر نیزه‌ای زده بودند. زنان کاروان را پشت سر من سوار قاطر‌ها کردند و سربازانی نیزه به دست، ما را احاطه کردند. هرگاه یکی از ما می‌گریست، آنها با نیزه به سر او می کوبیدند. و بدین گونه وارد دمشق شدیم.» .

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آلِ نبی به كوفه برده شدازكربلا

آلِ نبی به كوفه برده شدازكربلا

آلِ نبی به كوفه برده شدازكربلا - كوفه پرازمحنت غم است ورنج وبلا

حسین به كرببلا به دعوت كوفیان - آمده ازمدینه شده دچارخسان

كشته شده مردها اسیراهل وعیال - اهل وعیال حسین اسیرگرگ وشگال

ببین چه كردندبااهل وعیال وحسین - بحالت اسارت بگریه وشوروشین

زكربلامیبرند به كوفه بی وفا - به قصرابن زیاد برده شدند ازجفا

سرِ حسین مظلوم میان طشت زرّین - به قصركوفه نزدِابن زیادِبی دین

باسرِسبط نبی میان طشت طلا - نموده اواهانت نكرده شرم ازخدا

مقابلِ دیدۀ اهل وعیال حسین - همی زندچوب كین برآن لبان حسین

همان لبی كه بوسه برآن زده مصطفی - شده كنون معرضِ چوب ستم ازجفا

گفت یكی زان میان چوب مزن این لبان - این بودآن كس كه شدملائكش پاسبان

ببین براین سركه او منوّ ر و باصفاست - این لب ودندان او بوسه گهِ مصطفی است

چوب مزن ای لعین برلب ودندان او - كززدنت لرزه ای است بعرش یزدان او

گركه زنی بی حیا به پیش خواهرمزن - پیش زن وبچه اش به پیش دخترمزن

ولیك آن بی حیا نكرده شرم ازخدا - باقریا چوب كین همی زداوازجفا

ازکتاب مجموعه اشعار باقری

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اقامت اهلبیت امام حسین ع در کوفه

اقامت اسیران کربلا در کوفه

بازماندگان واقعه کربلا که به اسارت لشکر عمر سعد درآمدند. اسرا به دستور عمر سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، ابتدا به کوفه نزد ابن زیاد برده شدند و سپس عبیدالله بن زیاد، گروهی از جمله شمر و طارق بن مُحَفِّز را همراه اسیران به شام و دربار یزید فرستاد.

پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشته‌های خود را روز یازدهم محرم دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱]

مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورت‌هایشان می‌زدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) می‌گذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲]

گزارش‌های مورخان درباره تعداد و اسامی اسرای اهل بیت و بازماندگان اصحاب امام حسین(ع)، مختلف است؛ تا آنجا که برخی تعداد اسرا را تا ۲۵ نفر هم ذکر کرده‌اند.[۴] از این میان مردان و زنانی که در منابع ذکر شده‌اند، عبارت است از: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، محمد و عمر دو پسر امام حسین(ع)، زید پسر و محمد نوه امام حسن(ع)،[۵] و همچنین حضرت زینب، فاطمه، و ام کلثوم از دختران امام علی(ع).[۶] چهار دختر از امام حسین (ع) به نام‌های سکینه، فاطمه، رقیه و زینب نیز در منابع آمده است.[۷] همچنین رباب همسر امام حسین (ع)[۸] و فاطمه دختر امام حسن (ع)، در میان اسیران کربلا حضور داشته‌اند.[۹]

بنابر آنچه ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز، به کوفه برده شده و مردم به تماشای آنها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کرده‌اند.[۱۰]

درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، می‌توان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست.[۱۱]

ماموران عمر سعد، پس از گذر دادن اسیران از کوچه‌های کوفه، آنان را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند. گفتگوهای تندی بین حضرت زینب و عبیدالله گزارش شده است.[۱۲] همچنین عبیدالله دستور کشتن امام سجاد(ع) را صادر کرد، اما پس از اعتراض حضرت زینب (س) و نیز سخنان تند امام سجاد(ع)، ابن زیاد از کشتن وی صرف‌نظر کرد.[۱۳]

پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)[۴۹]، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کرده‌اند.[۵۰] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبه‌هایی را در کوفه دشوار دانسته است.[۵۱] خطبه‌هایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع)[۵۲] و ام کلثوم دختر حضرت علی نسبت داده شده است.[۵۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:34 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خطبه حضرت زینب وامام سجاد علیهماالسلام در کوفه

در شهر کوفه امام سجاد(ع) خطبه‌ای را ایراد کردند و در ابتدا فرمودند: آیا این شما هستید که نوحه‌سرایی می‌کنید و گریه سر داده‌اید؟ پس چه کسی ما را کشت؟ حضرت سجاد(ع) با اشاره‌ای به مردم آنها را ساکت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند، پیامبر(ص) را نام برد و چنین فرمود: «ای مردم، هرکس که مرا شناخت که به من معرفت دارد و مرا می‌شناسد و آنکه نمی‌شناسد بداند که من علی پسر حسین(ع) فرزند علی ابن ابیطالب(ع) هستم. من پسر کسی هستم که حرمت او را شکستند، من پسر کسی هستم که او را با کینه در کنار شطّ فرات سر بریدند و همین افتخار برای او کافی است.

ای مردم، شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا شما نبودید که برای پدرم نامه‌ها نوشتید و در این کارتان حیله و نیرنگ نمودید؟ با او پیمان‌ها بسته و بیعت نمودید، اما به جنگ او برخاستید. ننگ بر نظر و رأیتان باد. با چه چشمی می‌توانید به صورت رسول خدا(ص) نگاه کنید؟ آنگاه که آن حضرت از شما بپرسد: «شما از امت من نیستید؛ زیرا عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید». آن طور که در کتب تاریخی نقل شده در این هنگام صدای مردم به هوا برخاست، آن‌ها خطاب به هم می‌گفتند: نابود شده‌اید و بی‌خبرید. سپس حضرت(ع) فرمودند: «خداوند بیامرزد کسی را که به پند من گوش دهد و سفارش مرا درباره خدا و رسول او و اهل بیت آن حضرت حفظ کند. زیرا که رسول خدا(ص) برای همگی ما اسوه و الگوی نیکویی است». کوفیان همگی گفتند: ای پسر رسول خدا(ص)، ما همگی گوش به فرمان و مطیع تو هستیم، نگهدار و حافظ احترام و عزت و آبروی توایم. ما به تو علاقه داریم. هر امر و دستوری که داری بگو، خداوند تو را رحمت کند. ما می‌جنگیم با دشمن تو و صلح می‌کنیم با دوستان تو، مسلّم بدان که ما از یزید که خداوند او را لعنت کند، بازخواست خواهیم کرد و از هرکس که نسبت به تو و ما ستم کرده بیزاری می‌جوییم. امام سجاد(ع) در این هنگام فرمودند: «هیهات هیهات. ای مردم حیله‌گر. هرگز به خواسته‌های نفسانی خود نخواهید رسید، آیا می‌خواهید مرا نیز همچون پدرانم که از پیش فریب دادید، فریب دهید؟ به خدای شتران رهوارِ سفر حج، سوگند می‌خورم که این امر هرگز صورت تحقق به خود نمی‌گیرید. هنوز جراحت دل ما بهبود و التیام نیافته است، شما همین دیروز بود که پدرم را به همراه اهل بیتش به شهادت رساندید. هنوز که هنوز است مصیبت داغ رسول خدا(ص) و مصیبت پدرم و پسران پدرم، فراموش نشده است. هنوز که هنوز است این درد راه گلوی من را بسته است و این غم و غصه‌ها در دلم در حال جوشش و غلیان است. من از شما تقاضا می‌کنم که نه با ما باشید و نه علیه ما». در بین اسرا علاوه بر زنان، مردانی نیز حضور داشتند که می‌توان به زید و عمرو، دو تن از فرزندان امام حسن(ع) اشاره کرد که آنان نیز جزو کاروان اسرا بودند. اما علاوه بر خطبه‌ای که امام سجاد(ع) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) نیز خطبه‌ای خواندند که در بخش‌هایی از آن آمده است که ایشان در ابتدا فرمودند: حمد و سپاس مخصوص خداوند است. سلام و درود بر پدرم حضرت محمد(ص) و خاندان طیب و برگزیده او باد. اما بعد، ای اهل کوفه، ای گروه دغل‌باز و بی‌وفا. آیا برای مصیبتی که بر ما وارد شده است، می‌گریید؟ چشمه اشکتان خشک نشود و ناله‌هایتان تمامی نپذیرد. مثل شما مثل آن زنی است که پس از تابیدن رشته‌های خود آن‌ها را باز می‌کرد. ای کوفیان، شما جز سخن بیهوده و گزاف و ناپاک و سینه‌های مالامال از کینه و خشم و ظاهری چون کنیزان چاپلوس و باطنی چونان دشمنان سخن‌چین، چه فضیلت دیگری را دارایید؟ شما همانند سبزه‌ای هستید که در میان زباله‌ها و منجلاب‌ها رشد کرده یا همانند نقره‌ای هستید که برای آراستن قبور مردگان استفاده می‌شود. بدانید و آگاه باشید که بد توشه‌ای را برای آخرت خویش از پیش فرستادید؛ زیرا که شما دچار خشم و غضب الهی شده و در عذاب او جاویدان خواهید ماند. آیا گریه می‌کنید و شیون و زاری بر پا کرده‌اید؟ آری، به خدا سوگند که باید بسیار گریه کنید و کمتر شاد شوید، زیرا دامان شما آلوده به ننگی شده که هرگز نمی‌توانید آن را بشویید. چگونه می‌توانید خون پسر خاتم انبیا(ص) و معدن رسالت را از دامان خود پاک کنید؟ خون سید و آقای جوانان اهل بهشت را؟ و پناهگاه نیکانتان را؟ و ملجأ حوادث ناگوارتان را؟ و مناره حجتتان را؟ و پیشوا و رهبر قوانین را؟ بدانید و آگاه باشید که بد جنایتی مرتکب شدید. از رحمت الهی به دور باشید. بمیرید که تلاش ما را بیهوده ساختید. دستانتان بریده باد، در معامله‌ای که کردید، زیانکار شدید و به غضب الهی دچار شدید و ذلت و بیچارگی را برای خود رقم زدید. وای بر شما ای کوفیان. آیا می‌دانید که جگر رسول خدا(ص) را پاره پاره کردید و پرده‌نشینان حرمش را آشکار نمودید؟ آیا می‌دانید که چه خونی را از او ریختید و چه اندازه حرمت او را شکستید؟ اما کار به همین جا ختم نمی‌شود، بلکه کاروان اسرا به قصر ابن زیاد می‌روند که در اینجا بین پسر زیاد و حضرت زینب(س) و همچنین امام سجاد(ع) صحبت‌هایی رد و بدل می‌شود. برای نمونه در لحظه‌ای نگاه ابن زیاد متوجه امام سجاد(ع) شد و گفت: این کیست؟ گفتند او علی(ع) پسر امام حسین(ع) است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین(ع) را نکشت؟ امام سجاد(ع) فرمودند: «من برادری داشتم که نام او نیز علی ابن الحسین(ع) بود و این قوم او را کشتند» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت. امام سجاد(ع) فرمودند: «خداوند است که جان‌ها را هنگام مرگ آنها می‌گیرد و کسانی را که نمرده‌اند به هنگام خواب قبض روح می‌فرماید.» ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرئت داری که جواب مرا بدهی؟ این را بیرون برده و گردنش را بزنید. حضرت زینب(س) به محض شنیدن این فرمان قبیح فرمودند: «ابن زیاد. تو که دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حال اگر می‌خواهی او را بکشی، پس مرا نیز همراه او بکش».«وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ»؛ (به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان).ابن زياد به زينب و امام سجاد(عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ»؛ (شگفتا از مهر خويشاوندى!). سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: امام سجاد(عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود: «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ»؛ (اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست). پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد على بن الحسين و همراهانش را درخانه اى كنار مسجد اسكان دهند. پس از این رویداد‌ها، ابن زیاد سر مقدس امام حسین(ع) را با سه نفر به سمت یزید فرستاد و دستور داد تا زنان و کودکان را آماده سفر کنند و بر گردن علی ابن الحسین(ع) غل و زنجیر بزنند و آنها را همراه شمر و محفر ابن ثعلبه به دربار یزید حرکت دهند.

ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است، اسیران کربلا، سوار بر مرکب‌هایی بدون جهاز، به کوفه برده شدند و مردم به تماشای آن‌ها پرداختند و در همین حال زنان کوفی از دیدن اسرا گریه می‌کرده‌اند.

کاروان اسرای کربلا بنا بر نقلی که از شیخ مفید موجود است در روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند. مأموران عمر سعد خبیث که چهره افراد پیروز در جنگ را به خود گرفته بودند، خانواده سیدالشهدا(ع) را از میان کوچه‌های کوفه عبور دادند و به قصر عبیدالله بن زیاد رساندند. بر اساس آنچه شیخ مفید در «ارشاد» گزارش کرده است، در قصر عبیدالله گفت و گوی سختی بین او و حضرت زینب(س) در گرفته است. لشکر کوفه و شام سعی کردند هر چه می‌توانند اسیران کربلا را تحقیر کنند اگرچه اهل بیت(ع) و اولیای خدا و مؤمنان به هیچ وجه به ذلت باطنی دچار نمی‌شوند و همه این‌ها ظاهر کار است. خطبه حضرت زینب کبری(س) بر دروازه کوفه مردم خواب‌زده این شهر را بیدار کرد و موجب نگرانی مأموران عبیدالله شد. آن‌ها به سرعت کاروان اسرا را به سمت دارالاماره بردند. در آنجا تعبیر این است که «دخلت زینب(س) علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکره»؛ یعنی حضرت زینب کبری(س) بر ابن زیاد وارد شد در حالی که خود را مخفی می‌کرد و کهنه‌ترین لباس‌ها را بر تن کرده بود. اینجاست که آن سؤال و جواب تاریخی بین پسر مرجانه و دختر امیرالمؤمنین(ع) رخ می‌دهد. ابن زیاد سؤال کرد که این کیست؟ وقتی گفتند که این بانو زینب کبری(س) است شروع کرد به بددهنی کردن و حرف‌هایی را به اهل بیت (ع) نسبت دادن و زخم زبان زدن، از جمله اینکه به زینب کبری(س) گفت: «کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ؟» کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟ دختر امیرالمؤمنین(ع) با شجاعت و قاطعیت فرمودند: «ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا» یعنی هیچ چیز غیر از زیبایی ندیدم! «مَا رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلًا هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَتُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ هَبَلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَهَ» . این جمله‌ای است که تاریخ را تکان می‌دهد و نه تنها رعشه بر اندام ابن زیاد می‌اندازد و او را در حالت انفعالی قرار می‌دهد بلکه زمینه‌ای می‌شود برای افشاگری‌های بعدی زینب کبری(س) و پسر برادرش حضرت سجاد(ع). همین جاست که به نوشته ابن اعثم کوفی در «الفتوح» تلاش ابن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) با واکنش قاطع زینب کبری(س) مواجه می‌شود و او از این جنایت بزرگ، صرف نظر می‌کند.

ورود کاروان اسرای خاندان امام حسین به کوفه - خطبه زینب سلام الله علیها در کوفه - خطبه فاطمه « دختر امام علیه السلام » در کوفه - خطبه ام کلثوم « خواهر امام » در کوفه - خطبه حضرت زینب در کوفه - ويکی شيعه - متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه - متن خطبه امام سجاد (ع) در کوفه - خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه | موسسه تحقیقات و ... - متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه- اخبار رسانه ها - اخبار ... - شجاعت حضرت زینب(س) در مجلس ابن زیاد - آیت الله العظمی ... - متن کامل خطبه حضرت زینب در کاخ ابن زیاد چه بود؟ | مرکز ملی ... - واکاوی خطبه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در کوفه از ... - مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد - ويکی شيعه - شرح خطبه ی حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه - مجلس شوم ابن زیاد چگونه سپری شد؟ - متن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه - خطبه حضرت زینب در کوفه - ويکی شيعه - خطبه تاریخی و ماندگار امام سجاد (ع) در کوفه - رضوی - خطبه کوبنده امام سجاد(ع) در کوفه - حج | خبر فارسی - خطبه امام سجاد(ع) در کوفه - سربازان اسلام - متن خطبه امام سجاد (ع) در کوفه - خطبه امام سجاد در کوفه – الشیعه - خطبه امام سجاد(ع) در کوفه - جواب دندان شکن امام سجاد(ع)به ابن زیاد در دارالاماره کوفه - «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَابْنَ زِیاد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَهُ»؛


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روضه شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)

شهادت "حضرت امام زين ‏العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است

حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین (علیه‌السلام) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهم‌السلام) شد.[۱۳] [۱۴] . و دیگری واقعه حرّه در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . امام سجاد و زین العابدین : (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.

بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،‌ابولقاسم و ابوعبداللّه گزارش شده[۹] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی‌اکبر است.[۱۰] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نام‌های «علی‌الخیر»، «علی‌الاصغر» و «علی‌العابد» شهرت داشته است.[۱۱] امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفته‌اند.[۲۴] . امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۵] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۶] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانسته‌اند.[۲۷] . پس از مراجعت از اسارت، مواریث امامت را از ام‌سلمه تحویل گرفت، چنان که در روایات آمده که امام حسین (علیه‌السلام) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به ام‌سلمه سپرد،[۱۲۷] . مواریث امامت به دست امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.[۱۲۸] [۱۲۹] . امامت حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری می‌دانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. آن حضرت بعدازشهادت در قبرستان بقيع در كنار قبر مطهر عمويش امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام به خاك سپرده شد.[۲۱] . تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۲] و برخی دیگر ۹۴ق دانسته‌اند.[۱۳] درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۴] ۱۲ محرم،[۱۵] و ۲۵ محرم.[۱۶] گزارش‌های دیگری نیز از جمله ۱۸،[۱۷] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده می‌شود.[۱۸] . سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۱] . تعداد فرزندان امام سجاد(ع) پانزده نفر ذکر شده که یازده نفر آنها پسر و چهار نفر دختر بوده‌اند.[۲۲] نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید و طبرسی چنین است:[۲۳] . حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶).[۲۸] . امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به قتل برسانند،[۲۹] عده‌ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند.[۳۰] . پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۳۱] . بنابر برخی گزارش‌ها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبه‌ای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بی‌رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می‌سازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. ازاین‌رو احتمال می‌رود که با گذشت زمان راویان حادثه‌ها را با هم آمیخته باشند.[۳۲]

در فاصله ورود کاروان اسیران کربلا به شهر کوفه تا هنگام دخول به کاخ عبیدالله گه به واسطه شرایط استثنایی آن روز و ازدحام بیش از حد جمعیت، موقعیت مناسبی برای انجام رسالت الهی در راستای تداوم نهضت عاشورا و روشنگری‌های لازم فراهم آمده بود، خاندان اهل بیت عصمت و طهارت هر کدام بهترین استفاده را نموده و خطبه‌های بسیار گرم و افشاگرانه‌ای را ایراد نمودند. حضرت زینب، حضرت ام‌کلثوم، حضرت فاطمه بنت حسین (علیه‌السلام) و بالاخره حضرت سجاد (علیه‌السلام) هر کدام خطابه‌های بدیعی انشاء فرمودند که در ترتیب آن بین روایات اختلاف است. در اینجا متن خطبه حضرت سجاد (علیه‌السلام) که در بحارالانوار نقل شده است بیان می‌گردد:
پس حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) با اشاره، مردم را به سکوت دعوت فرمود، نفس‌ها در سینه‌ها ماند و سکوت مطلق همه‌جا را فراگرفت. آنگاه امام سجاد (علیه‌السلام) این‌گونه خطبه تاریخی خود را ایراد فرمود: پس از حمد و ثنای الهی، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یاد کرد و بر او درود فرستاد و خطاب به مردم گفت: ای مردم! هر کس مرا می‌شناسد، می‌داند که من کیستم و آنکه مرا نمی‌شناسد، بداند که من علی فرزند حسینم که او را در کنار فرات بدون هیچ گناهی و یا اینکه از او خونی طلب داشته باشند، از دم شمشیر گذراندند. من فرزند آن کس هستم که پرده حریم حرمت او را دریدند، و اموال او را به غارت بردند و افراد خانواده او را به زنجیر اسارت کشیدند. من فرزند آن کس هستم که او را با زجر و شکنجه کشتند (انا ابن من قتل صبرا؛ قتل صبر این است که موجود زنده‌ای را نگه دارند و بر او شمشیر، نیزه، سنگ و امثال آن بزنند تا بمیرد) و همین افتخار ما را بس است.
‌ای مردم! شما را به خدا سوگند آیا به خاطر دارید که به پدرم نامه‌ها نوشتید و او را دعوت کردید ولی با او نیرنگ باختید؟ با او پیمان وفاداری بستید و با او (و نماینده او) بیعت کردید ولی به هنگام حادثه، او را تنها گذاشتید و با او به پیکار برخاستید و او را مخزول نمودید؟ پس شما را هلاکت و نابودی باد! چه بد توشه‌ای برای خود پیش فرستادید!! و برای شما چه زشت و ناپسند بود. به من بگوئید با کدام چشم می‌خواهید به روی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بنگرید هنگامی که به شما بگوید: عترت مرا کشتید و حریم حرمت مرا شکستید. پس شما دیگر از امت من به حساب نمی‌آئید. راوی می‌گوید: هنگامی که سخن امام بدین‌جا رسید، از هر طرف صدای آن جماعت بیشمار به گریه بلند شد و به همدیگر می‌گفتند: نابود شدید، آیا می‌دانید؟![۳۷۶] [۳۷۷] [۳۷۸] . این خط به حاوی نکات متعدد جالبی است که با تامل عمیق در آن قابل استفاده است. به هر تقدیر و با هر رنج و مشقت و مصیبتی بود، فاصله دروازه کوفه تا قصر دارالاماره طی شد، ابن‌زیاد که در قصر خود جلوس کرده بود، اذن عام داده بود تا همه برای مشاهده فتوحات او حاضر شوند. قبلا سر مقدس حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) نیز در برابر او حاضر شده بود و او با چوب‌دستی خود به آن جسارت می‌کرد. در این حال کاروان اسرا وارد قصر شدند و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با جمعی از کنیزان در گوشه‌ای نشستند و بین ایشان و ابن‌زیاد سخنانی رد و بدل شد که بسیار عالی است.[۳۷۹] [۳۸۰] . بعد از آن ابن‌زیاد به سوی علی بن حسین (علیه‌السلام) نگاه کرد و گفت: این کیست؟ گفته شد: علی بن حسین است. ابن‌زیاد گفت: مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟ علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمودند: مرا برادری بود که نام او علی بن حسین بود و مردم او را کشتند. عبیدالله گفت: بلکه خدا او را کشت!! علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمود: الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها؛[۳۸۱] . خداوند جان‌ها را به هنگام مرگ‌شان می‌گیرد.
ابن‌زیاد خشمگین شد و گفت: در پاسخ من با جسارت سخن می‌گوئی؟! او را گردن بزنید. زینب (سلام‌الله‌علیها) چون چنین دید، امام سجاد (علیه‌السلام) را در آغوش خود کشید و گفت: ‌ای پسر زیاد هر چه از خون ما ریختی، تو را بس است. به خدا از او جدا نخواهم شد. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش!! ابن‌زیاد لحظه‌ای به زینب و علی بن حسین (علیهماالسلام) نگریست و گفت: خویشی چه شگفت‌انگیز است. به خدا سوگند که این زن دوست دارد با برادر زاده‌اش کشته شود. گمان می‌کنم که این جوان با همین بیماری درگذرد. علی بن حسین (علیه‌السلام) رو به عمه‌اش زینب (سلام‌الله‌علیها) کرد و گفت: ‌ای عمه بگذار تا من با او صحبت کنم. آن‌گاه روی به ابن‌زیاد کرد و فرمود: ابالقتل تهددنی یابن زیاد؟! اما علمت ان القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؛ آیا مرا به قتل تهدید می‌کنی؟! مگر نمی‌دانی که کشته شدن عادت ماست و شهادت در راه خدا برای ما کرامت است؟![۳۸۲] [۳۸۳] [۳۸۴] [۳۸۵] . پس از پایان یافتن مجلس عبیدالله بن زیاد، دستور داد تا امام سجاد (علیه‌السلام) و اهل بیت را به خانه‌ای که جنب مسجد اعظم کوفه قرار داشت، برده و در آنجا جای دهند، و آن منزل زندان این بزرگواران بود.[۳۸۶] . در این خلال که آنان در این زندان به سر می‌بردند عبیدالله توسط قاصدان خبر قتل امام حسین (علیه‌السلام) را در همه‌جا منتشر کرد[۳۸۷] . و در ضمن نامه‌ای به یزید نوشت و با اطلاع آنچه گذشت، کسب تکلیف کرد که دستور آمد، اسرا را با سرها به شام گسیل کند.[۳۸۸] [۳۸۹] . حال مدت وقوف در این زندان چقدر طول کشیده و حال حضرت سجاد (علیه‌السلام) و بقیه اسرا و خاندان اهل بیت چگونه بوده است؟ به‌صورت مشخص در تاریخ چیزی نیامده است. تنها واقعه‌ای که مربوط به حضرت زین‌العابدین است و شاید در اوایل ورود به این زندان، به صورت اعجاز رخ داده است، همان بازگشت حضرت سجاد (علیه‌السلام) به صحرای کربلا برای گزاردن نماز و دفن اجساد پاره پاره پدر و سایر شهداست. ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد . هنگامی که کاروان اسیران را به درب مسجد شام آوردند، یک پیرمرد شامی به نزدیک زنان و اهل بیت حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) آمد و گفت: خدا را سپاس می‌گویم که شما را کشت و نابود کرد!! و یزید را به شما مسلط ساخت! و شهرها را از مردان شما رهایی بخشید!! (در همین قسمت در الامالی شیخ صدوق آمده است که پیرمردی از شیوخ اهل شام جلو آمد و گفت: حمد خدای را که شما را کشت و هلاک کرد و شاخ فتنه را قطع نمود و بعد هرچه می‌توانست ناسزا گفت)[۳۹۷] [۳۹۸] . پس چون کلامش تمام شد علی بن حسین (علیه‌السلام) به او فرمود: ‌ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری. فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛[۳۹۹] . پیرمرد گفت: آری تلاوت کرده‌ام. امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: ما قربی هستیم، ‌ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کرده‌ای؟ و اعلموا انما غنمتم من شی‌ء فان الله خمسه و للرسول و لذی القربی؛[۴۰۰] . گفت: آری. علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمود: قربی ما هستیم، ‌ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کرده‌ای؟ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛[۴۰۱] . آن پیرمرد گفت: آری. علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمود: ‌ای پیرمرد! ما اهل بیتی هستیم که به آیه طهارت اختصاص داده شدیم! راوی می‌گوید: آن پیرمرد ساکت ماند و از آن سخنی که گفته بود پشیمان شد. آنگاه روی به علی بن حسین (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به خدا سوگند شما همان خاندان هستید؟! علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمود: به خدا سوگند بدون شک ما اهل بیت عصمت طهارت هستیم و به حق جدمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ما همان خاندانیم. در این هنگام آن پیرمرد گریست و عمامه‌اش را از سر گرفته و به زمین زد و سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد خواه از انسیان باشند و یا از جنیان، به درگاه تو بیزاری می‌جویم. سپس به حضرت عرض کرد: آیا برای من توبه‌ای هست؟ علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمود: آری اگر توبه کنی خدا بر تو می‌بخشاید و تو با ما خواهی بود. آن پیرمرد گفت: من از آنچه گفتم توبه‌ای می‌کنم. بعد که خبر این برخورد پیرمرد به یزید رسید دستور داد تا او را بکشند و کشته شد.[۴۰۲] [۴۰۳] . در شام اسیران با وضعیتی دردناک در مقابل یزید ایستادند امام چهارم (علیه‌السلام) در حالی که با یازده نفر دیگر به هم زنجیر شده بودند، به یزید فرمودند: تو را به خدا سوگند می‌دهم اگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ما را در این حالت ببیند، گمان داری با تو چه خواهد کرد؟ بعد هم دختر امام حسین فریاد زد: ای یزید! آیا دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باید این‌گونه به اسارت گرفته شوند؟ اهل مجلس با شنیدن این جمله از دختر امام حسین (علیه‌السلام) به گریه افتادند به گونه‌ای که صدای گریه ایشان شنیده می‌شد. یزید چون وضعیت را به این صورت دید به ناچار دستور داد دست‌های امام چهارم را باز کنند. و ریسمان‌ها را بریده و غل‌ها را بردارند. چون علی بن حسین (علیه‌السلام) به سوی یزید برده شد او تصمیم به قتل حضرت گرفت. پس دستور داد حضرت در مقابل او بایستد و با ایشان صحبت کند تا از او کلمه‌ای بشنود که موجب قتل او گردد. و حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) بر حسب آنچه که او صحبت می‌کرد، جوابش را می‌دادند. و این در حالی بود که در دستشان تسبیح کوچکی بود که با انگشتانشان آن را دور می‌چرخاندند و صحبت هم می‌کردند. یزید گفت: من با تو صحبت می‌کنم و تو جوابم را می‌دهی در حالی که با انگشتانت تسبیح را دور می‌چرخانی؟ چگونه این ممکن است؟ حضرت فرمود: پدرم به من گفت از جدم که هر کس هنگامی که نماز صبح خواند قبل از اینکه رویش را برگرداند، صحبت نکند مگر اینکه تسبیح را در دست بگیرد و بگوید: اللهم انی اصبحت اسبحک و امجدک و احمدک و اهللک بعدد ما ادیر به سبحتی. و تسبیح را بگیرد و آن را بچرخاند بعد بدون اینکه تسبیح بگوید، به آنچه دوست دارد حرف بزند، برای او ثواب تسبیح و ذکر محسوب می‌شود و این حرزی است برای او تا اینکه به بستر برود. پس هرگاه به بسترش رفت، همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالشت خود بگذارد تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا محسوب می‌گردد. من هم این کار را به عنوان اقتدای به جدم انجام دادم. در این موقع یزید گفت: با هیچکدام از شماها سخنی نگفتم مگر اینکه مرا جواب می‌دهید به آنچه که به آن پناه می‌برم. پس او را عفو کرد و صله عطا نمود و دستور داد تا حضرت را آزاد کنند.[۴۲۵] [۴۲۶] . یزید امر کرد زنان و نسوان امام حسین (علیه‌السلام) را با حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) در زندانی حبس کنند که آن زندان نه آنها را از گرما حفظ می‌کرد و نه از سرما. تا اینکه پوست‌های آنان ورق ورق شد و پوست‌ انداخت. (در دنباله روایت آمده است که در آن ایام در بیت المقدس هیچ سنگی را برنداشتند مگر اینکه زیر آن خون تازه بود و مردم به خورشید که نگاه می‌کردند آن را بر روی دیوارها به‌صورت سرخی می‌دیدند کان خورشید به ملحفه‌های زرد رنگ می‌ماند تا اینکه علی بن حسین (علیه‌السلام) به همراه نسوان از آن زندان خارج شدند و سر حضرت امام حسین (علیه‌السلام) به کربلا برگردانیده شد.)[۴۳۳] [۴۳۴] . ملاقات امام سجاد (علیه‌السلام) با منهال : منهال گفت: عرضه داشتم آقای من اکنون کجا می‌روید فرمود: آنجایی که ما در آن هستیم، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوا را در آنجا نمی‌بینیم، فعلا به جهت ضعف بدن بیرون آمده‌ام و از آنجا فرار می‌کنم تا لحظه‌ای استراحت کنم و زود برگردم چرا که بر زنها می‌ترسم، پس در این حال که با آن حضرت تکلم می‌کردم و او با من حرف می‌زد دیدم ندای زنی بلند شد و آن جناب را صدا زد که کجا می‌روی‌ ای نور دیده، و آن زن جناب زینب دختر علی مرتضی (سلام‌الله‌علیه) بود. پس حضرت برگشت و من از او منصرف شدم و من پیوسته او را یاد می‌کنم و گریه می‌کنم.[۴۳۵] .[۳۳] خطبه امام سجاد (ع) در شام و خطبه امام سجاد در شام (متن) . امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبه‌ای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعت‌هایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر جدّ خود برساند.[۳۴] . پس از گذشت مراسم غمباری که در کاخ یزید برگزار شد و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) با برخوردهای سنجیده و صحبت‌های قاطع و کوبنده خود، بخش زیادی از نقشه‌های دستگاه اموی و شخص یزید برای هدم نام دین و جریان امامت حق را نقش بر آب نمودند، در این حال یزید تصمیم گرفت در روز جمعه که روز اجتماع گسترده مسلمین در مسجد جامع شهر است از راه خطبه‌های نماز جمعه که توسط یکی از علماء سوء و خطباء خود فروخته دستگاه اموی قرائت می‌شد، کار تبلیغی گسترده‌ای بر ضد خاندان وحی و نبوت بویژه حضرت علی و امام حسین (علیهماالسلام) انجام دهد. و این البته در تداوم حدود چهل سال کار تبلیغی مداوم علیه خاندان امامت و ولایت بود که در شام انجام می‌شد. از این‌رو چون روز جمعه فرا رسید، یزید یکی از خطبای برجسته خود را به منبر فرستاد و دستور داد آنچه می‌توانی در مذمت حسین و پدرش بیان کن و او چنین کرد و بعد در تعریف و تمجید از یزید و معاویه بسیار طولانی صحبت کرده و برای آنها از بیان هیچ خوبی و زیبایی فروگذار نکرد. و این در حالی بود که یزید حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) را با خود به مسجد برده بود. حضرت که این سخنان را شنید فریاد برآورد: ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضاة المخلوق بسخط الخالق فبتوا مقعدک من النار. وای به تو‌ ای سخنران!! رضایت مخلوق را به قیمت سخط و ناراحتی خالق خریداری نمودی (و برای خشنودی یک مخلوق، خدا را بر خود خشمناک ساختی) پس جایگاهت آتش دوزخ خواهد بود!! سپس حضرت به یزید فرمودند: ای یزید به من اجازه بده تا بر این چوبها بالا رفته و چند کلمه سخن بگویم که موجب خشنودی خداوند باشد. و این حضاری که در مجلس نشسته‌اند (نیز از آن بهره‌مند شده) به اجر و ثوابی نائل گردند. یزید از این کار شدت ابا داشت. مردم و اطرافیان او به او گفتند: یا امیرالمؤمنین بگذار تا بر منبر بالا رود شاید چیزی از او بشنویم. یزید که از صلاحیت‌های علمی و مقام حضرت بخوبی آگاه بود گفت: اگر او بر منبر بالا رود، پائین نمی‌آید مگر اینکه مرا و آل ابی‌سفیان را مفتضح نموده و رسوا سازد. به او گفتند: این جوان بیمار و شکست خورده چگونه چنین قدرتی خواهد داشت؟ یزید گفت: او از خانواده‌ای که علم و دانش را به کام خود کشیده‌اند و از شیرخوارگی بمانند مرغی که به جوجه‌هایش دانه می‌دهد، به آنها علم و کمال تعلیم شده است ولی مردم دست از اصرار برنمی‌داشتند و پیوسته از یزید می‌خواستند که موافقت کند. در بعضی روایات آمده که فرزند یزید نیز با اصرار از پدر می‌خواست که با این خواسته موافقت کند تا بالاخره او رضایت داد و حضرت بر منبر بالا رفتند و شروع به ایراد خطبه‌ای نمودند که نقش اول را در بقاء و تداوم نهضت حسینی بازی کرد و اگر این خطبه نبود چه بسا اهداف و ماهیت این نهضت مخفی می‌ماند، و ستمکارانی که دست به این جنایت بزرگ زده بودند رسوا نمی‌گردیدند. حضرت بر بالای منبر ابتدا حمد و ثنای الهی را بجا آورد و بعد خطبه‌ ای غراء خواند که همه مردم گریستند تا بیقرار شدند و بشدت عواطف آنها تحت تاثیر قرار گرفت. فرمود: ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است. به ما علم و بردباری و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین ارزانی داشت و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر برگزیده اسلام حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ماست. صدیق (حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)) از ماست، جعفر طیار از ماست، شیر خدا و شیر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (حضرت حمزه) از ماست، امام حسن و امام حسین همان دو سبط بزرگوار این امت از ماست و مهدی این امت (که دجال را می‌کشد) از ماست.
حال هر کس مرا شناخت که شناخت و برای آنان که مرا نمی‌شناسند خاندان خود و حسب و نسبم را بیان خواهم کرد.

امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود،[۳۶] همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.[۳۷] . شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق (ع) روایت کرده: «الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّةِ... أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ‌ «انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ» إِنِّی مَا أَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة.» یعنی افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد (ص) و علی بن الحسین (ع). حضرت علی بن الحسین (ع) مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی ‏گذاشتند مگر اینکه گریان می‏ شد. کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می‏ ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی! فرمود: چاره‏ ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می‏ دانم که شما نمی ‏دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه (س) نمی‏ شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می‏ کند. همچنین از یکی از غلامان آن حضرت روایت شده است که گفت: روزی امام سجاد (ع) به صحرا تشریف برد. من نیز پشت سر حضرت بیرون رفتم. حضرت سجده طولانی کرد. سپس سر از سجده برداشت. دیدم گریه بسیاری کرده است. عرض کردم: آقای من! آیا وقت آن نشد که اندوه شما تمام شده و گریه شما کم شود؟ فرمود: وای بر تو! یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت. خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد. او از حزن و اندوه مفارقت آن پسر، موی سرش سفید شد. پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد. حال آن که پسرش در دنیا زنده بود؛ ولی من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت خود کشته و سر بریده دیدم؛ پس چگونه حزن من به غایت رسد و گریه‌ام کم شود؟ در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می‌برد و عرض می‌کرد بفرمایید، حضرت می‌فرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً - قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» فرزند رسول خدا، گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا، تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.» با این حال که داغ مصائب کربلا بر امام سجاد(ع) بسیار سخت و جانکاه بود اما آن حضرت رسالت روشنگری خود را در بعد از واقعه عاشورا به خوبی به انجام رساند و در هر فرصتی به ایراد خطبه برای آشکار کردن ماهیت پلید بنی امیه می پرداخت. در ادامه این نوشتار به دو خطبه امام در کوفه و شام مروری خواهیم داشت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می‌برد، حضرت می‌فرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۳۸] مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند.[۴۴] . ابن عبد ربّه نیز می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»[۴۵] . همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۴۶] صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینه‌ای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن می‌توان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می‌بیند و می‌شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان ها از آلایش؛ گویی امام می‌خواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[۵۸] . رساله حقوق، یکی از آثار امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۵۹] دعای ابوحمزه ثمالی را امام زین‌العابدین در سحرهای ماه رمضان می‌خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است.[۶۰] این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است. زیارت امین الله زیارتنامه‌ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.[۶۱] این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا(از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) می‌توان آن را خواند.[۶۲] . یاران و شاگردان امام سجاد علیه السلام : ابوحمزه ثُمالی: راوی، محدّث و مفسّر امامی قرن دوم که از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود.[۶۴] . ابوخالد کابلی: ملقب به كَنْكَر،[۶۵] از رجال شیعی سده اول قمری و از اصحاب امام سجاد(ع) و امام باقر (ع). اَبان بن تَغْلِب:[۶۶] ادیب، قاری، فقیه، مفسّر و از محدّثان بنام امامیه که محضر امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را درک کرد . جابر بن عبدالله انصاری: صحابی پیامبر اسلام(ص) است[۶۷] که در بسیاری از غزوه‌ها و سرایا شرکت کرد. جابر، راوی حدیث لوح است - که دربردارنده نام امامان شیعه از زبان پیامبر(ص) است. جابر را از اصحاب امام علی (ع) و ائمه تا امام باقر (ع) دانسته‌اند . سُلَیم بن قیس هلالی: از اصحاب خاصّ چهار امام نخست شیعه(ع) که محضر امام باقر(ع) را هم درک کرده است. او از قدیمی‌ترین علمای شیعه و بزرگان اصحاب ائمه(ع) و مورد وثوق آنان بوده و نزد ایشان از محبوبیت خاصّی برخوردار بوده است. ابراهیم و حسن فرزند محمد بن حنفیه؛[۶۸] . سعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی:[۶۹] از صحابه که امام سجاد(ع) او را داناترین مردم زمان خودش نامیده است.[۷۰] . یحیی بن اُمّ طُوَیل[۷۱] . سعید بن جُبَیر: مفسر و از تابعین.[۷۲] . محمد بن جُبَیر بن مُطعِم.[۷۳]

نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - کسی که چهل سال بر سیدالشهدا گریست/ مروری بر خطبه‌های امام سجاد(ع) - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیه‌السلام - امام سجاد علیه‌السلام - امامت امام سجاد - زندگانی حضرت امام علی بن الحسین زین‌العابدین سجاد (ع) - ... - ماجرای زخم کتف حضرت سجاد (ع) که تا زمان شهادت خوب نشد - ... - نحوه شهادت امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا/ دلیل دیدارهای مکرر ... - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت حضرت امام سجاد (ع) - خلاصه زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام - علی بن حسین - خلاصه ای از زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیه‌السلام - شهادت امام زین العابدین (ع) - سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت... - شهادت امام زین العابدین (ع) - زندگی‌نامه حضرت امام سجاد (علیه السلام) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیه‌السلام - امام سجاد علیه‌السلام - حضرت زين العابدين(عليه السلام) - سجاد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

سیزدهم محرم؛ اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اسرای کربلا وارد شهر کوفه شدند.
به گزارش آوا، رخدادهای سیزدهم ماه محرم سال ۶۱ ه- ق به شرح زیر است:
۱. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد
پس از آن‌که اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند.
۲. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه
پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند.
۳. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت.
۴. شهادت عبدالله بن عفیف
"عبدالله بن عفیف ازدی" از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود که در جنگ‌های جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید پسر زیاد به امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام نسبت کذب و دروغگویی می‌دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: "ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا، فرزندان پیامبر (ص) را می‌کشی و در منابر مومنین این چنین سخن می‌گویی؟"
ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله‌اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادت‌های او و دخترش، دستگیر شده و همان‌طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.» منبع: - تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://hedayat.blogfa.com/post/14551


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا

تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا

عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا در روز یازدهم محرم اجساد کشته‌های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری کرد و آنان را دفن نمود و در حالی که کشته‌های اهل بیت علیهم‌السلام و بدن مقدس امام حسین علیه‌السلام و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد.
گروهی از قبیله بنی‌ اسد که در "غاضریه" در نزدیکی کربلا ساکن بوده و به کشته شدن امام حسین علیه‌السلام و یارانش بدست سپاه حکومتی امویان اطلاع یافتند، در روز سیزدهم محرم وارد کربلا شده و پیکرهای مقدس شهیدان را گردآوری نمودند و سپس بر آنان نماز گزارده و در همان جا به خاک سپردند.
بدین گونه، بدن مطهر ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام را در همین مکانی که اکنون معروف است، دفن کرده و فرزند رشیدش حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام را در پایین پای پدر به خاک سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین علیه‌السلام، قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند. غیر از بدن‌های مطهر حضرت عباس بن علی علیه‌السلام، حبیب بن مظاهر و حر بن یزید ریاحی که هر یک را در مکانی دیگر به خاک سپردند.[الارشاد (شیخ مفید)، ص 470؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 405].

شعر-روزِدفنِ شُهداست

دفن امام حسین(ع) و اصحاب شهیدش

۱۱ محرم[۳۳] یا ۱۳ محرم[۳۴] را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده‌اند. بنابر برخی گزارش‌ها، پس از بازگشت عمر سعد و یارانش، گروهی از بنی اسد که در نزدیکی کربلا سکونت داشتند در موقعی از شب بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند.[۳۵] . بیشتر شهدا در آرامگاه جمعی شهدای کربلا، پایین‌تر از قبر امام حسین(ع) دفن شده‌اند. علی اکبر پایین پای امام و علی اصغر نیز بنا به قول مشهور در کنار امام دفن شده است. آرامگاه عباس بن علی(ع) نزدیک نهر علقمه و آرامگاه حر بن یزید ریاحی به فاصله کمی بیرون از شهر کربلا قرار دارد. قبیلهٔ بنی‌ اسد که ساکن قریهٔ غاضریه بودند، پس از یک روز از شهادت امام و یاران باوفایش به کربلا آمدند و بر بدن مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش نماز گزاردند و آنان را دفن کردند. پس از آنکه عمر سعد به همراه سپاهش کشته‌های خود را دفن کرده و کربلا را به قصد کوفه ترک کرد، قبیلهٔ بنی اسد که ساکن قریهٔ غاضریه بودند، پس از یک روز از شهادت امام و یاران باوفایش، (بلعمی، مورخ قرن چهارم، تنها مورخی است که گفته است بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) به همراه دیگر شهدا، سه روز، روی خاک کربلا افتاده بود.[۱] . وی برای گفته خود، هیچ سندی ارائه نکرده است؛ اما به نظر می‌رسد تلقی ایرانیان در این‌باره در قرن چهارم چنین بوده است که بلعمی آن را اختیار و گزارش کرده است. همچنین او مدعی است که بدن مطهر امام بدون پا نیز بوده است، که به نظر می‌رسد با توجه به اسب تاختن دشمن بر بدن مطهر امام (علیه‌السّلام)، بعضی از اعضای بدن حضرت، از هم جدا شده باشد، چنانکه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز بر سر جنازهٔ برادر، وی را «مقطع الاعضاء» وصف کرد.) به کربلا آمدند و بر بدن امام و یارانش نماز گزاردند[۲] [۳] [۴] . (بعضی از منابع، مسئله نماز بر آنها را متذکر نشده‌اند.[۵] [۶] [۷] ) و آنان را دفن کردند. تفصیل دفن شهدا را چنین آورده‌اند: چون عمر سعد (از کربلا) رفت، قومی از بنی اسد که در غاضریه ساکن بودند، به سوی امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش آمدند و بر آنان نماز خواندند و پیکر پاک امام حسین (علیه‌السّلام) را همان جایی که اکنون قبرش است، دفن کردند. پسرش علی بن الحسین (حضرت علی اکبر) را پایین پای او به خاک سپردند. (ابن قولویه قمی در آغاز زیارت حضرت علی اکبر، به این نکته اشاره کرده است: ثم صر الی قبر علی بن الحسین فهو عند رجلی الحسین بن علی....[۸] ) برای شهدای اهل بیت و اصحاب امام (علیه‌السّلام) که در اطراف او افتاده بودند، گودالی را کندند و همه را جمع کردند و با هم در آن دفن کردند. عباس بن علی (علیه‌السّلام) را در جایی که کشته شده بود، سر راه غاضریه، همان جایی که اکنون قبرش است، دفن کردند.[۹] [۱۰] [۱۱] عمادالدین طبری می‌گوید: بنی اسد بر قبایل عرب افتخار می‌کردند که ما بر حسین نماز خواندیم و او و یارانش را به خاک سپردیم.[۱۲] سبط بن جوزی می‌نویسد: (هنگام دفن امام) مشاهده کردند که آثار سیاهی بر پشت امام (علیه‌السّلام) هست؛ از علت آن پرسیدند، گفته شد. (علت این سیاهی آن است که) حضرت، شب‌ها بر پشتش طعام برای فقرای مدینه حمل می‌کرد.[۱۳] [۱۴] شیخ مفید پس از اشاره به تفصیلی که ذکر شد، می‌افزاید: همگی آنان (شهدا) در پایین پای امام حسین (علیه‌السّلام) دفن هستند. برای آنان گودالی کنده شد و همه را در آن دفن کردند و بر آنان خاک ریختند، جز عباس بن علی (علیه‌السّلام) که او را در قتلگاهش بر روی بلندی، بر سر راه غاضریه دفن کردند و قبر او آشکار است. برای قبرهای برادران و خاندانش که نامشان را بردیم، هیچ نشانه‌ای نیست...گفته می‌شود که مدفن علی بن الحسین (علیه‌السّلام) نزدیک‌تر به مدفن (امام) حسین (علیه‌السّلام) است. اما یاران حسین (علیه‌السّلام) که با وی کشته شدند، در اطراف آن حضرت دفن شدند و قبرهای آنان به تحقیق و تفصیل معلوم نیست، جز آنکه تردیدی نیست که حائر، (در اینکه محدوده حائر تا کجاست، اقوال گوناگون نقل شده است: ۱. آن مقداری که دیوار مشهد (حسینی) و مسجد، آن را احاطه کرده است[۱۵] ؛ ۲. تنها زیر قبه، ۳. روضه مقدسه؛ ۴. آنچه دیوارهای صحن آن را احاطه کرده است[۱۶] ؛ ۵. تمام صحن.[۱۷] طبعا مقصود شیخ مفید از «حائر»، محدوده حائر در زمان اوست (قرن چهارم هجری). جهت آگاهی بیشتر درباره حائر، تاریخچه و حد آن، مراجعه کنید به کتاب عبدالجواد کلیدار، تاریخ کربلاء و حائر الحسین (علیه‌السّلام) [۱۸] و فضل علی قزوینی، الامام الحسین (علیه‌السّلام) و اصحابه. [۱۹] ) آنان را دربر دارد.[۲۰] (طبرسی نیز به پیروی از شیخ مفید، این مطلب را آورده است.[۲۱] [۲۲] . اگر در منابع حدیثی شیعه روایتی نقل شده است که حاکی از وجود قبور متعدد برای شهداست، چنان‌که طبق حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) ‌ام سلمه، شبی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در خواب می‌بیند در حالی که حضرت پژمرده و رنگ پریده است؛ چون او سبب را از حضرت جویا می‌شود، می‌فرماید: دیشب تا سحر برای حسین (علیه‌السّلام) و یارانش قبرهایی را می‌کندم،[۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] به نظر می‌رسد مربوط به عالم معناست.) از برخی گزارش‌ها استفاده می‌شود که هنگام دفن، بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) بر بوریایی قرار شده است، چنان‌که وقتی ابراهیم دیزج در عصر متوکل، مامور ویران کردن قبر مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) می‌شود، هنگام نبش قبر، بوریای تازه‌ای می‌بیند که بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) بر روی آن قرار گرفته است.[۲۷] این امر حاکی از آن است که گویا بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) پس از تحمل آن همه تیر، نیزه و ضربهٔ شمشیر و در نهایت، لگدمال شدن آن توسط اسبان لشکر عمر سعد، دیگر به صورت عادی، قابل حمل و دفن نبوده است. نکته دیگر در این‌باره است که روایاتی داریم که تصریح دارند اینکه امور غسل، کفن و دفن امام (علیه‌السّلام) را تنها امام (علیه‌السّلام) متکفل می‌شود.[۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] (مرحوم صدوق در توجیه و تفسیر روایات مربوط به غسل امام توسط امام بعدی می‌نویسد: توسط ائمه (علیه‌السّلام) نهی شده است که امام را جز امام غسل دهد؛ اما اگر کسی این کار را کرد، امامت امام بعدی باطل نمی‌شود و هرگز ائمه نفرموده‌اند که حتماً هر کس امام قبلی را غسل داد، او امام است.[۳۳] . برای آگاهی بیشتر در مسئلهٔ لزوم غسل و دفن امام به وسیلهٔ امام بعدی، و سیر تاریخی این مسئله در میان متکلمان و محدثان بزرگ شیعه، مراجعه شود به ترجمه کتاب نفس المهموم، مرحوم آیت‌الله میرزا ابوالحسن شعرانی. [۳۴] ) بر این اساس امام سجاد (علیه‌السّلام) مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است، چنان‌که علامه مجلسی پس از نقل گزارش شیخ مفید (که گذشت) می‌نویسد: به حسب ظاهر چنین بود، اما در واقع، امام را به غیر از امام دفن نمی‌کند. حضرت امام زین العابدین (علیه‌السّلام) به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد،[۳۵] . چنان‌که در جریان شهادت امام رضا (علیه‌السّلام) که در طوس به شهادت رسید،امام جواد (علیه‌السّلام) به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.[۳۶] . البته دربارهٔ دفن سایر شهدا توسط امام سجاد (علیه‌السّلام)، سندی وجود ندارد، و چنان‌که گذشت بنابر برخی روایات، تنها دفن بدن امام حسین (علیه‌السّلام) توسط امام سجاد (علیه‌السّلام)، صورت پذیرفته است.

شمار دقیق شهیدان کربلا مشخص نیست؛ در بیشتر منابع تاریخی، تعداد شهدای کربلا ۷۲ نفر ذکر شده است. اعداد دیگری مانند ۷۸ نفر، ۸۷ نفر و ۱۴۵ نفر نیز ذکر شده است. ۱۸ نفر از شهیدان واقعه کربلا از بنی‌هاشم بودند. امام حسین(ع)، عباس بن علی و علی اکبر، شناخته‌شده‌ترین شهدای بنی‌هاشم و حر بن یزید ریاحی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از بارزترین شهدای غیرهاشمی‌اند. شهدا به دست گروهی از قبیله بنی اسد دفن شدند. همه شهدا به جز حر بن یزید، در کربلا مدفونند. اماکن زیارتى کربلا عبارتند از:حرم امام حسین علیه السلام، حرم ابوالفضل العباس علیه السلام . قبر مطهر امام حسین علیه السلام و دو فرزندش حضرت على اصغر و حضرت على اکبر . در جنوب آن پنجره اى نقره اى قرار دارد. این جا آرامگاه قسمت اعظم شهیدان واقعه کربلا است . قتلگاه، جایگاهى است در نزدیکى آرامگاه حبیب بن مظاهر اسدى . تل زینبیه، در فاصله ۲۰ مترى از سمت غرب صحن مطهر . حرم منور و پاک ابوالفضل العباس علیه السلام، در فاصله ۳۵۰ مترى شمال شرقى حرم امام حسین علیه السلام . آرامگاه حبیب بن مظاهر اسدى، او یکى از شهداى روز عاشورا است که در سن ۸۰ سالگى به یارى امام حسین علیه السلام شتافت و شهید گردید و در فاصله ۱۰ مترى از ضریح مطهر و در رواق جنوب غربى مدفون است و داراى ضریح کوچکى است. خیمه گاه، در جنوب صحن مطهر امام حسین علیه السلام و در فاصله ۲۵۰ مترى واقع است. مزار حُر، شهرکى است در جنوب غربى کربلا که در فاصله ۹ کیلومترى از شهر واقع شده و نام آن برگرفته از نام حر بن یزید ریاحى است. قبر حبیب بن مظاهر اسدی‏، در سمت غربی رواق جنوبی حرم امام حسین(ع)، در کربلا، در کشور عراق قرار دارد. گفته شده مشهورترین آمار شهدای بنی‌هاشم که در بسیاری از منابع آمده، بدون احتساب امام حسین(ع) ۱۷ نفر است.[۱۴] البته آمار شهدای بنی‌هاشم مختلف بوده و از ۹ نفر تا ۳۳ نفر ذکر شده است.[۱۵] برخی شهدای بنی هاشم را ۳۳ نفر دانسته‌اند؛ امام حسین(ع)، سه نفر از فرزندان امام حسین(ع)، نه نفر از اولاد امام علی(ع)، چهار نفر از فرزندان امام حسن(ع)، دوازده نفر از فرزندان عقیل و چهار نفر از فرزندان جعفر.[۱۶] برخی شهادت ۱۷ نفر از بنی هاشم در کربلا را اجماعی و ده نفر دیگر را غیریقینی دانسته‌اند[۱۷] که جمعا ۲۷ نفر می شود. همچنین گفته شده نام ۱۷ تن از اولاد ابی طالب در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است.[۱۸] فرزندان امام علی(ع) به جز امام حسین(ع)، که در کربلا شهید شدند، عبارتند از: حضرت عباس، عبدالله، عثمان، ابوبکر ،محمد، جعفر و عمر.[۱۹] شیخ عباس قمی برآن است که مشهور میان مورخین آن است که عمر بن علی بن ابی طالب امام حسین(ع) را همراهی نکرد و در کربلا شهید نشده است.[۲۰] . فرزندان امام حسن(ع) : قاسم، ابوبکر، عبدالله[۲۱] و عمر بن حسن[۲۲] . فرزندان امام حسین(ع) : علی اکبر[۲۳] و عبدالله بن حسین[۲۴] مشهور به علی اصغر.[۲۵] البته گفته شده در مقاتل هم از عبدالله بن حسین و هم از علی اصغر یاد شده و در اینکه آیا دو کودک بودند یا یکی، اختلاف هست.[۲۶] . سایر بنی‌هاشم ک جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل، عبدالله بن عقیل، محمد بن ابی‌سعید بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن عبدالله بن جعفر، و عون بن عبدالله بن جعفر.[۲۷] . نام‌های ۴۲ نفر از بنی‌هاشم به عنوان شهدای کربلا، فقط در برخی از منابع ذکر شده است. صحابه شهید : اَنَس بن حارث . عبدالرحمان بن عبد ربّ انصاری[۲۹] . مُسلم بن عَوسَجه اسدی . هانی بن عروه مرادی . عبدالله بن بُقطُر . عَمّار بن ابی‌ سَلامه دالانی همدانی . ‌نُعَیْم بن عَجْلان انصاری[۳۰] . از اصحاب امام علی(ع) : ابوثُمامه عمرو بن عبدالله صائِدی . حبیب بن مُظاهِر اسدی . زاهر، غلام عمرو بن حَمِق . عمار بن ابی سلامه دالانی . سعد بن حارث خُزاعی، غلام علی(ع) . عبدالله بن عُمَیر کَلْبی . کَردوس بن زهیر . نافع بن هلال بجلی[۳۱] . اصحاب امام حسین(ع) : ابراهیم بن حُصَین اسدی . برادرزاده حُذَیفة بن اَسید غِفاری . ابوهَیاج . اَدهَم بن امیه . انیس بن مَعقِل اَصبَحی . بُرَیر بن خُضَیر . بشیر بن عمرو حضرمی . جابر بن حَجّاج . جبلة بن علی شیبانی . جُنَادة بن حارث . جُندَب بن حجیر . جون غلام ابوذر . جوین بن مالک . حارث بن اِمرؤ القیس . حارث بن نبهان . غلام حمزة بن عبدالمطلب . ابوالحتوف بن حرث انصاری . حجاج بن زید . حَجّاج بن مَسروق . حُرّ بن یزید ریاحی . حلّاس بن عمرو . نُعمان بن عمرو . حَنظَلة بن اسعد . رافع، هم‌پیمان بنی شنده . رُمَیث بن عمرو . زُهَیر بن بِشْر خَثعَمی . زُهَیر بن سلیم اَزْدی . زُهَیر بن قَین بَجَلی . زید بن مَعقِل . سالم . سعد بن حنظله تمیمی . سعید بن عبدالله حنفی . سعید بن کَردَم . سلیمان بن رزین . سلیمان بن ربیعه . سوّار بن ابی‌حِمیر . سُوَید بن عمرو بن ابی مُطاع . سیف بن حارث جابری . شَبیب بن عبدالله نَهشَلی . سیف بن مالک . ضَرغامة بن مالک . شَوذَب . ضُباب بن عامر . عابس بن ابی شبیب شاکری . عامر بن مسلم عبدی . سالم غلام عامر بن مسلم . عباد بن ابی‌مهاجر . عبدالرحمان بن عبدالله اَرحَبی . عبدالله بن قیس غِفاری . عبدالرحمان بن قیس غِفاری . عُقْبة بن صَلت . عمّار بن حسّان طایی . عمران بن کعب . عمر بن اَحدوث حَضرَمی . عمرو بن خالد صَیداوی . سعد غلام عمرو بن خالد صیداوی . عمرو بن خالد ازدی . خالد بن عمرو اَزْدی . عمرو بن ضُبَیعَه . عمرو بن عبدالله جُندَعی . عمرو بن قَرَظَه انصاری . غلام ترک . قارِب، غلام امام حسین(ع) . قاسم بن حبیب اَزْدی . قَعنَب بن عمرو نَمِری . کِنانة بن عتیق . مالک بن عبدالله بن سریع . مُجَمِّع بن زیاد . مُجَمّع بن عبدالله عائِذی . پسر مُجَمّع بن عبدالله عائذی . مسعود بن حَجّاج . عبدالرحمان بن مسعود . مسلم(/ اَسلَم) بن کثیر . مُنجِح، غلام امام حسین(ع) . نَعیم بن عَجْلان . هَفهاف بن مُهَنَّد راسِبی . هَمّام بن سَلَمه قانِصی (قایضی) . وَهْب بن وهب . یحیی بن سلیم مازِنی . یزید بن زیاد بن مُهاصِر . یزید بن نبیط عبدی . عبدالله بن یزید بن نَبیط عبدی . عبیداللّه بن یزید بن نَبیط عبدی[۳۲]

دفن امام حسین(ع) و اصحاب شهیدش (12محرم61 ه. ق) - دفن شهدای کربلا - ویکی فقه - دفن امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟ - چه کسانی و در چه روزی پیکرهای شهدای کربلا را دفن کردند؟ - چه کسانی پیکر شهدای کربلا را دفن کردند؟ - دفن امام حسین (ع) و دیگر شهدای کربلا - دانشنامه‌ی اسلامی - اجساد شهدای کربلا پس از چند روز و توسط چه کسانی دفن شدند ... - اجساد شهدای کربلا را چه کسی کفن و دفن کرد؟ - دفن امام حسین(ع) سومین امام شیعیان(ع) و شهدای واقعه عاشورا - شهدای کربلا - روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا - «کربلا» محل شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب وفادارش - تعدادشهدای کربلا - شهدای کربلا - تصاویر لیست اولیه اسامی شهدا و مصدومان حادثه امروز کربلا ... - فهرست کشته‌شدگان سپاه حسین در نبرد کربلا - ویکی‌پدیا، ... - اسامی شهدای دشت کربلا و نحوه شهادت آنان فایل - پیام خبر - نام و تعداد دقیق شهدای کربلا جدول | خبرگزاری فارس - نام و تعداد دقیق شهدای کربلا جدول - اسامی دقیق فقط شهدای بنی هاشم در کربلا - شهدای کربلا - دانشنامه‌ی اسلامی - لیست شهدای کربلا - راسخون - شهدای کربلا - ويکی شيعه

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]

روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 13 محرم 1445 )

وفات محقق شهير

• وفات محقق شهير "شيخ محمدصالح مازندراني" داماد علامه‏ ي مجلسي (1080 ق)

ملامحمد صالح بن احمد سروي مازندراني ملقب به حسام الدين، داماد علامه محمدتقي مجلسي بود. همسر وي آمنه بيگم، بانوي بسيار فاضل، عالم و پرهيزكار بوده و ملاصالح را در حل مسايل علمي ياري مي‏كرد. وي در نزد استادان بزرگواري مانند محمدتقي مجلسي، شيخ بهايى و ملاعبداللَّه شوشتري كسب علم كرد. ...

شهادت

• شهادت "عبداللَّه بن عفيف" به دست "عبيداللَّه بن‏زياد" (61 ق)

نخستين اعتراض آشكار نسبت به جنايت عبيدالله بن زياد در شهادت امام حسين(ع)، از سوي يكي از شيعيان كوفه، به نام عبدالله بن عفيف اَزدي برخاست. عبيدالله بن زياد، پس از آن كه اسيران واقعه‏ي كربلا را در مجلس خود با كلمات درشت و خشن، مورد اذيت و آزار قرار داد و آنان را سرزنش كرد، عبدالله بن ...

رحلت

• رحلت "عمر صوفي رازي" منجم و رياضي‏دان (376 ق)

ابوالحسين عبد الرحمن بن عمر صوفي رازي (396ـ 291ه.ق) مقدمات علوم را در ري آموخت. در سال 337ه.ق در اصفهان به خدمت ابن عميد (ابوالفضل محمدبن حسين ) وزير معروف آل بويه به سر مي برد. در سال349در دربار عضد الدوله ديلمي در اصفهان مي زيست و درسال 359ه.ق شيراز به رصد پرداخت. وي منجم دربار ...

درگذشت

• درگذشت "ملاعبداللَّه شوشتري" عالم و فقيه مسلمان (1021 ق)

ملاعبداللَّه شوشتري، سال‏ها در حوزه‏ي علميه‏ي نجف تحصيل كرد و از محضر اساتيد برجسته‏ي اين مركز ديني بهره برد. او سپس به ايران مراجعت نمود و به تدريس و تربيت شاگردان پرداخت. ملاعبداللَّه شوشتري در زهد و تقوا شهرت فراواني داشت و در ساده‏زيستي زبانزد خاص و عام بود. او بر كتاب‏هاي مختلف ...

تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا

• تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا

عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا در روز یازدهم محرم اجساد کشته‌های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری کرد و آنان را دفن نمود و در حالی که کشته‌های اهل بیت علیهم‌السلام و بدن مقدس امام حسین علیه‌السلام و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، کربلا را ...

اسراى اهل بیت (ع) در مجلس ابن زیاد

• اسراى اهل بیت (ع) در مجلس ابن زیاد

پس از آن که اسرا و سرهاى مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین علیه‌السلام را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد علیه‌السلام در حالی که به طناب بسته بودند، وارد مجلس نموده و در برابر تخت آن ملعون ایستاده ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 8 مرداد 1402 )

ارسال چهارمين نامه صدام به مسؤولان ايران پس از پايان جنگ (1369 ش)

ارسال چهارمين نامه صدام به مسؤولان ايران پس از پايان جنگ (1369 ش)

درگذشت

درگذشت "سيد جلال الدين مجتبوي" استاد برجسته و پژوهشگر شهير علوم عقلي (1378 ش)


استاد دكتر سيد جلال الدين مجتبوي از استادان گرانقدر دانشگاه تهران و پژوهشگران برجسته علوم عقلي در سال 1307 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه، مقطع ليسانس و سپس دكترا را به پايان برد و در فلسفه فارغ التحصيل گرديد. از جمله استادان ايشان در اين رشته مي‏توان ...

روز بزرگداشت عارف شهيد

روز بزرگداشت عارف شهيد "شيخ شهاب‏الدين سهروردي" معروف به "شيخ اشراق"


ابوالفتوح يحيي بن حَبش ابن اميرَك سُهروردي، حكيم، متكلم، اديب و فيلسوف شهير، معروف به شيخ اشراق، در سال 549 ق در سهرورد در حوالي زنجان به دنيا آمد. وي پس از آن كه حكمت و اصول فقه را فرا گرفت در علوم حكمت و فلسفه سرآمد همگان شد و بر اثر تيزهوشي، قوت حافظه و نيك‏انديشي، در بسياري از ...

تولد سردار شهيد محسن وزوايي (1339ش)

تولد سردار شهيد محسن وزوايي (1339ش)


سردار شهيد محسن وزوايي در روز هشتم مردادماه سال ۱۳۳۹ش در شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در ميان كوچه پس‌كوچه‌هاي صميمي زادگاهش سپري كرد. او تحصيلاتش را تا پايان مقطع دبيرستان ادامه داد، و به‌علت علاقه‌اش به زبان انگليسي آموزش آن را نيز آغاز نمود. محسن پس از اخذ مدرك ديپلم، ...

رحلت آيت‏ اللَّه

رحلت آيت‏ اللَّه "شهاب الدين اشراقي" داماد مكرم حضرت امام خميني(ره) (1360 ش)


آيت‏اللَّه شيخ شهاب‏الدين اشراقي، در سال 1302 ش (1342 ق) در شهرستان قم به دنيا آمد. وي پس از گذراندن دروس مقدماتي و سطح نزد پدرش، به محفل درس خارج استادان نامداري همچون سيد محمد محقق داماد، سيدحسين طباطبايي بروجردي و حضرت امام خميني(ره) حاضر شد و به مقام والاي اجتهاد دست يافت. وي ...

ادامه عمليات رمضان  (1361ش)

ادامه عمليات رمضان (1361ش)


اجراي عمليات خاطره‌انگيز رمضان در چنين روزي از سال ۱۳۶۱ هجري شمسي در محورهاي عملياتي پي گرفته شد. • صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسري اسرائيل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتياز خرمشهر را براي خود نگه دارد. از سوي ديگر فرماندهان ايراني با اطلاع از اين ...

رحلت  عالم بزرگوار آيت‌الله شيخ علي‌اکبر مشکيني (1386ش)

رحلت عالم بزرگوار آيت‌الله شيخ علي‌اکبر مشکيني (1386ش)


آيت‌الله علي‌اکبر فيض معروف به مشکيني در سال ۱۳۰۰ش در روستايي از توابع بلوک مشکين و در ميان خانواده‌اي متدين و اهل علم چشم به جهان گشود. پدرش از اهالي علم بود و در کسوت روحانيت به تحصيل علم و رتق و فتق امور مردم مي‌پرداخت. وي هنگامي که همراه با پدر در نجف اشرف مقيم بود، به مکتبخانه ...

درگذشت ايرج گل‌افشان تدوين‌گر باسابقه سينماي ايران(1385ش)

درگذشت ايرج گل‌افشان تدوين‌گر باسابقه سينماي ايران(1385ش)


ايرج گل‌افشان در بيست و يکم خردادماه سال ۱۳۱۷ش در سنندج متولد شد و در سال ۱۳۳۹ش مدرك ديپلم را اخذ نمود. وي در سن ۶۸ سالگي درگذشت؛ ۴۰ سال از اين دوران را او در يک اتاق کوچک، پشت يک ميز گذراند. در اتاقي تاريک که با لامپ کوچک موويلا روشن مي‌شد و او پلان‌هاي سياه و سفيد و رنگي را کنار ...

شهادت شهید شهيد عيسی حق‌ وردی (1362ش)

شهادت شهید شهيد عيسی حق‌ وردی (1362ش)


شهيد عيسي حق‌وردي در سال ۱۳۳۸ش در شهرستان بيجار از توابع استان کردستان قدم بر کره خاکي نهاد. پنج سال بيش‌تر نداشت که گرد يتيمي بر چهره‌اش نشست و در غم از دست دادن پدر و مادر، اشک‌ها ريخت و سرپرستي او به خواهرش سپرده شد. عیسي در سن ۷ سالگي به مدرسه رفت و علوم جديد را آموخت. عیسي بعد ...

شهادت شهید شهيد فرج‌الله احمدی (1362ش)

شهادت شهید شهيد فرج‌الله احمدی (1362ش)


روستاي حناء از توابع شهرستان جهرم در سال ۱۳۴۱ش اولين گريه‌هاي فرج‌الله را به نظاره نشست. او دوران كودكي را در آغوش پرمهر خانواده سپري كرد و تحصيلاتش را تا پايان سال پنجم دبستان در روستا به پايان رساند؛ سپس همراه پدر در جست‌وجوي رزق حلال، كار كشاورزي را آغاز نمود. تا اين‌كه پير فرزانه ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 30 جولای 2023 )

آغاز نفوذ سياسي و استعماري هلند در كشور اندونزي (1602م)

• آغاز نفوذ سياسي و استعماري هلند در كشور اندونزي (1602م)

اندونزي از قديم الايام محل سكونت و تجارت بود و در قرن سيزدهم ميلادي، اسلام را پذيرا شدند. در نيمه نخست قرن شانزدهم، پرتغالي‏ها در اين جزاير مستقر شدند و اين آغازي بود بر حضور استعمارگرانِ اسپانيايى و هلندي. هلندي‏ها در 30 ژوئيه 1602 وارد اين جزاير شده و ابتدا كمپاني هند شرقي هلند ...

تولد

• تولد "ژوزف ايشِنْدْروف" شاعر و اديب معروف آلماني (1788م)

ايشِنْدْروف شاعر و اديب آلماني در 30 ژوئيه 1788م متولد گرديد. وي كه نام كاملش "ژوزف فري لور بارون فون ايشندروف" بود در خانواده‏اي اشرافي رشد و نمو نمود. خانواده وي با اعتقادات عميق مذهبي به مشاغل مهم سياسي نيز رسيده بودند اما وي با روحيه لطيف و شاعرانه‏اي كه داشت از خانواده جدا شد ...

مرگ

• مرگ "هربرت ماركوزه" متفكر و فيلسوف برجسته آلماني (1979م)

هربِرْتْ ماركوزه متفكر آلماني در 19 ژوئيه 1898م در يك خانواده اشرافي در برلينِ آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسط، در دانشگاه برلين و فرانكفورت به تحصيل فلسفه پرداخت و از فيلسوفاني هم‏چون مارتين هايْدْگر بهره برد. ماركوزه پس از چندي، به اتفاق تعدادي از هم فكران، مؤسسه پژوهش ...

روز ملي و استقلال

• روز ملي و استقلال "وانوآتو" (1980م)

كشور جمهوري وانْوآتو، جزايري است با وسعت 12/190 كيلومتر مربع كه در مركز قاره اقيانوسيه در اقيانوس آرام و در شرق استراليا واقع شده است. جمعيت آن 200 هزار نفر بود كه اكثراً مسيحي و از نژاد وانوآتويي مي‏باشند. مردم وانوآتو به 3 زبان رسمي انگليسي، فرانسوي و بيسلاما صحبت مي‏كنند. پايتخت ...

کودتای ژنرال حمادي تكريتي در بغداد (1986م)

• کودتای ژنرال حمادي تكريتي در بغداد (1986م)

پس از استقرار حكومت بعثي عراق توسط حسن البكر، ژنرال حمادي تكريتي در چنين روزي از سال ۱۹۶۸ ميلادي به‌منظور در هم شكستن اين كودتا به بغداد حمله و این شهر را محاصره کرد. ژنرال حمادي تكريتي بغداد را محاصره نمود اما حسن البكر با صدور اعلاميه‏اي از راديو بغداد، مردم را از محاصره شهر آگاه ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

چند روش جالب برای تزیین آ ش رشته

ترفند

تزیین آش رشته باید زمانی انجام شود که مقداری سرد شده باشد. حتما یک ربع قبل از سرو، آش را بکشید و کنار بگذارید. وقتی سطح آش کمی خنک می‌شود یک لایه (مانند سرشیر) روی آن ایجاد می‌شود که روند تزیین آش را راحت‌تر می‌کند. بعد می‌‌‌‌‌‌‌‌توانید از این ایده‌‌‌‌‌‌‌‌ها برای تزیین استفاده کنید.

1) استفاده از نعناع داغ، پیاز داغ و سیر داغ
همان‌‌‌‌‌‌‌‌طور که در بالا ذکر شد، ساده‌‌‌‌‌‌‌‌ترین روش تزیین آش استفاده از نعناع داغ، پیاز داغ و سیر داغ است. با خطوط فرضی شروع کنید. می‌توانید به صورت یکی در میان و دایره‌ای از نعناع داغ و سیر داغ روی آش بریزید.
2) کشک زعفرانی، عطر و بوی ایرانی
استفاده از کشک زعفرانی، عطر و بوی بسیار خوبی به آش رشته می‌دهد. علاوه بر آن رنگ زرد زعفران در کنار رنگ سبز آش، ترکیب زیبایی ایجاد می‌کند.
3) بته جقه و نقش های اسلیمی
از آن جایی که آش رشته یکی از غذاهای سنتی است، استفاده از بته جقه و نقش‌های اسلیمی یکی از بهترین انتخاب‌ها برای تزیین آن است. برای ساده‌تر شدن تزیین آش، می‌توانید از شابلون‌ یا قیف استفاده کنید.
4) تزیین آش رشته با خلال دندان
اغلب ظرف‌هایی که آش رشته در آن سرو می‌شود، دایره ای شکل است. شما می‌توانید چند دایره درون آش با نعناع داغ و کشک بکشید. برای این تزیین بهتر است که کشک و نعناع داغ مقداری رقیق باشند. سپس با استفاده از یک خلال دندان از روی شعاع دایره‌ها خطوط آرامی از خارج دایره به داخل آن بکشید. در روش بعدی همین کار را بکنید ولی این بار خطوط را یکی در میان یکی از داخل دایره به خارج و یکی از خارج به داخل بکشید. با این کار طرح زیبایی مانند گل خواهید داشت.
5) تزیین آش با قسمت بندی مربعی
این تزیین بسیار ساده و شیک است. به این صورت که با کشک خط‌های موازی افقی و عمودی می‌کشیم تا قسمت بندی‌های مربعی روی سطح ایجاد شود. سپس داخل مربع‌ها را با نعناع داغ، پیاز داغ، کشک رنگی و بُنشن تزیین می‌کنیم.
6) تزیین آش با قیف و ماسوره
یک روش زیبا و شیک برای تزیین استفاده از ماسوره‌های مختلف است. می‌توانیم با استفاده از کشک غلیظ و ماسوره روی آش را شکوفه یا گل‌های بزرگ و کوچک بزنیم.
7) استفاده از کشک‌های رنگی
یکی از بهترین راه‌ها برای تزیین آش استفاده از کشک است. قبل از شروع تزیین، کشک را در چند کاسه کوچک تقسیم کنید و به آن زردچوبه، نعناع یا رنگ خوراکی اضافه کنید. حال با کشک‌های رنگی شروع به طراحی روی آش کنید. اگر می‌خواهید آش را با رنگ‌های خوراکی طبیعی تزیین کنید ما برای شما ایده‌های خوبی داریم. استفاده از آب لبو و ترکیب آن با کشک به شما یک رنگ یاقوتی بسیار زیبا می‌دهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هروله اهالی طویریج ازسال ۶۱ هجری قمری

وقتی خبر واقعه کربلاء به اهالی روستای طویریج رسید آنان دوان‌دوان به‌قصد یاری حسین بن علی (ع) به سمت کربلاء دویدند، اما به‌موقع نرسیدند. از آن پس، اهالی این روستا هرسال این اقدام را تکرار می‌کند و برای سوگواری شهدای کربلاء، هروله کنان مسیر ده کیلومتری هندیه تا کربلا را طی می‌کنند.

62684120

62684120

62684125

62684133

عکس/ حال و هوای شیعیان عمانی در ایام محرم

پاسخ عربستان به درخواست آمریکا برای توقف ارتباط با ایران

دادگاه کیفری یک تهران از منافقین خواست برای دفاع از خود وکیل معرفی کنند/ ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق متهم این پرونده هستند

ایمانی: رهبری با ایستادن مقابل مردم در موضوع حجاب مخالفند / مسئولان در آستانه انتخابات، تنش الزام به حجاب را در جامعه دامن نزنند

سخنگوی دولت صادقانه گفت وقتی کالایی گران میشود رئیسی خوابش نمی برد، چرا مسخره می کنید؟

توضیحات سخنگوی دولت درباره فیلم منتشر شده از وی درخصوص گرانی ها و واکنش رئیسی

حمله آشوبگران به نمادهای مذهبی و فرهنگی+ عکس و فیلم

تهران پرونده راهزنی سئول را به دادگاه می کشاند

نصرا... : اهانت به مقدسات را تحمل نمی کنیم

شکایت ۷میلیارد دلاری ایران از کره جنوبی

معمای انتقال پول ایران به عمان!

آب دریاها وارد کشور می‌شود

رجانیوز خبرداد: پس از آن که تصاویر بی‌حجاب و هنجارشکنانه کارکنان اپلیکیشن «طاقچه» منتشر شد، کاربران فضای مجازی با راه‌اندازی پویشی با حذف و تحریم این اپلیکیشن، انزجار خود را از قانون‌شکنی این مجموعه نشان دادند.شایان ذکر است تاکنون بیش از ۴۰ ناشر قطع همکاری خود را با طاقچه اعلام کرده اند و برای کارکنان بی‌حجاب آن پرونده قضایی تشکیل شده است.

همشهری - اگر زینبی روایت نکنیم... در جنگ روایت‌ها شکست بخوریم باز هم خون‌ها ریخته می‌شود. خون عجمیان‌ها، آرمان‌ها، رضازاده‌ها و زینال‌زاده‌ها ثمره تسلط موقت روایت دشمن در فضای مجازی بود. برخی مسخ شدند و خون بهترین‌ها را ریختند.هرکس هرجا هست قیام کند. قیام امروز روایت حق است و منحصر به رسانه‌ها و منبری‌ها نیست. جنگ روایت‌ها، جنگ توده‌هاست. هرکس هرجا نشسته، بایستد... وگرنه عاشوراها رقم می‌خورد.

اخبار داخلی

اخبار

هرمخالفی را بپذیر و از گفتگو محروم نکن ،روش اسلام است

اعضای شورای شهر سده خواف استعفاء کردند

مرگ روزانه ۶۰نفر در تصادفات در سایه تولیدخودروهای نا ایمن

قطع بیمه ۳۰۰هزار کارگر ساختمانی

انتظار طرح های مسکن برای دریافت تسهیلات بانکی

اخبار

دبیرکل کانون صرافان کشور: دلار در بازار ۷ نرخی شد

ضعف مالی برنامه مهارت ورزی سربازان

لایحه جدید عفاف وحجاب با ۷۰ماده تدوین شد

۳۰ درصد پرونده‌های دادسراها مربوط به تصادفات است

مشکل«رتبه‌بندی معلمان بازنشسته» حل شد

امام حسین(ع) بیش از عزادار پیرو می‌خواهد

اخبار

رئیس مجلس قانون اصلاح انتخابات را ابلاغ کرد

اخبار

تجهیزات نیروهای مسلح درمرزها کامل است

راه اندازی گشت‌ ویژه در فضای سایبری

پلیس ، ایمن‌سازی خودروها را خواستار شد

مبارزه با فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اولویت است

اخبارايران وجهان

کمک نظامی ۳۴۵ میلیون دلاری آمریکا به تایوان

پوتین با ۴۰کشور آفریقایی قرارداد نظامی امضا کرد

از زندان نامزد انتخابات آمریکا خواهم شد

اخبار

شورای امنیت کودتا در نیجر را محکوم کرد

«وانگ یی» خواستار اصلاح حکمرانی جهانی شد

پوتین از اردوغان خشمگین است

نصرالله: اهانت به مقدسات را تحمل نمی‌کنیم

طالبان عزاداران حسینی در «غزنی» را به رگبار بست

انفجار در تاسیسات نظامی رژیم صهیونیستی

حمله تروریستی به عزاداران در حرم حضرت زینب(س)

اخبار

خِرَد شما را تحسین و اسلام هراسی را محکوم می‌کنم

تحویل اسناد محرمانه آمریکا به ایران

نخست‌وزیر کانادا ۳۰ وزیر را برکنار کرد

دولت آمریکا سفینه‌های فرازمینی در اختیار دارد

کودتا در نیجر و بازداشت رئیس جمهوری

تظاهرات گسترده یمنی ها در «صنعا»

حمله تروریستی به پایگاه‌ نظامی در پایتخت سومالی

۴۳۵ کودک در درگیری های سودان کشته شده اند

اخبارشهرستانها

افزایش قیمت نان ، اجرای عدالت نیست

اخبار

قطعی آب شرب در کشور نداشته ایم

۷اثر تاریخی یزد ثبت ملی شد

۴۰۰ معلم در هرمزگان جذب می شوند

ثبت فرونشست در ۸ دشت اصفهان

تولید ۶۰هزار میلیارد محصولات کشاورزی در کردستان

خدمات رایگان به ۴۵۰ بیمار در خوانسار

ضرورت تسریع در اجرای پروژه سد «نرماب»

رونمایی از سومین قرآن بزرگ خطی کشور در شهرستان ری

شعبه تخصصی رسیدگی به استاندارد تشکیل شد

اجرای بازیابی پنتان پلاس در پتروشیمی خارگ

تردد کامیون‌ها و تریلر از مهران ممنوع می‌شود

تأمین اعتبار پروژه‌های فرهنگی خراسان‌جنوبی

کسی که کشف حجاب می کند، اجازه فعالیت در سینما ندارد

قراردادهای مالک و مستاجر در سامانه ثبت و استعلام شود

ساخت ۱۲۳ کیلومتر بزرگراه در شمال سیستان و بلوچستان

فرصت سیستان و بلوچستان برای تصدی نقش بازرگانی ملی

اخبار

ضرورت حضور دانشگاه‌ها در کشاورزی و صنعت

روابط بين المللی

فرانسه‌ با معضلی پیچیده روبروست

چرا فرانسه بیش از دیگر کشورهای اروپایی، دستخوش شورش می شود؟

دسترسی به سوخت‌های فسیلی حیاتی است

آیا واشنگتن می تواند سطح بحران در روابط با پکن را مدیریت کند؟

واشنگتن در پی شکستن قدرت پوتین است

برتری هوایی ، برگ برنده روسیه در شکست ضدحمله اوکراین

حزب الله لبنان قدرتمند و جنگ با آن اجتناب ناپذیر است

پیام ۶ دقیقه‌ای حزب‌الله، خواب را از چشم صهیونیست‌ها ربود

پیام ترکیه به کرملین چیست؟

آیا «اردوغانیسم» سیاسی کاملا به روسیه پشت کرده است؟

قطع روابط و تحریم در انتظار استکهلم

«آزادی بیان»؛ دستاویزی برای حمله غرب به مسلمانان

اوکراین و غرب با شکست مخربی مواجه شده‌اند

آمریکا از روند ضد‌حملات ارتش اوکراین ناامید شده است

اهداف و موانع چین در مسیر تقویت صلح در خاورمیانه

روابط واشنگتن ـ پکن به کدام سو می رود ؟

نبردی که ریشه در جنگ سرد دارد

تسلیحاتی که اوکراین تاکنون از غرب دریافت کرده است

حمایت آنکارا از درخواست عضویت سوئد در ناتو

آیا اردوغان به هدفش می‌رسد؟

اقتصاد روز

سازمان شانگهای بورس تهران را بین المللی می کند

نخستین حراج اوراق مالی اسلامی ۱۴۰۲برگزارمی شود

آغاز آموزش سواد مالی در مدارس

شفافیت بازار سرمایه به نفع سهامداران افزایش می یابد

انتظارات بازار سرمایه از لایحه برنامه هفتم توسعه

صندوق‌های بازنشستگی تکمیلی بورسی به کمک بازنشستگان می آیند

بورس نفت، راهی برای خنثی کردن تحریم ها است

افزایش ۳۴۰ واحدی شاخص کل بورس

عملکرد سرد بورس در نخستین ماه تابستان

بورس سرانجام سبزپوش شد

رسیدگی تخصصی به جرائم بازار سرمایه

ابلاغ چگونگی افشای اطلاعات شرکت های بازار سرمایه

استمرار کاهش شاخص کل بورس دراولین روز مرداد

وثیقه گذاری سهام برای دریافت تسهیلات در۳ بانک اجرایی می شود

شناسایی استفاده کنندگان از رانت افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها

خبر اقتصادی

اخبار

تغییر رئیس سازمان خصوصی سازی

آغازحمایت از معاملات بورس با کمک صندوق توسعه بازار سرمایه

عشقی: نگرانی جدی درباره وضعیت بورس نداریم


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 20:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صحیفه سجادیه، راه اصلاح سبک زندگی

آمنه مستقیمی| نمی‌شود از امام‌سجاد(ع) و آنچه برای هدایت امت انجام داده‌اند، سخن گفت و از میراث گران‌بهای‌ ایشان یعنی «صحیفه‌سجادیه» چشم پوشید؛ چون در آن خفقان شدید و اوضاع سخت پس از واقعه عاشورا، این کتاب و دعا‌هایش بود که برای حضرت زین‌العابدین(ع)، فرصت راهبری شیعیان و نشان دادن نقشه راه را فراهم کرد. در سالروز شهادت آن حضرت در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین هادی عجمی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه، پژوهشگر و استاد فقه تربیتی و نویسنده مقالاتی همچون «آثار تربیتی گرفتاری‌های زندگی از نگاه امام‌سجاد(ع)(با تأکید بر دعا‌های صحیفه‌سجادیه)»، برخی ابعاد این گنجینه عظیم را بررسی کرده‌ایم که در ادامه می‌آید.

*صحیفه‌سجادیه درمیان سبک‌های مرسوم و متداول زندگی، می‌کوشد چه سبکی از زندگی را به مخاطب خود عرضه کند؟
صحیفه سجادیه تنها کتابی است که یک امام معصوم، املا کرده‌اند و امام دیگری آن را نوشته‌اند و دراختیار ما قرار گرفته است. دیگر کتاب‌ها همچون نهج‌البلاغه با سلیقه و انتخاب علما، جمع‌آوری شده‌ است. اینکه محتوایی را امام معصوم خود جمع‌بندی کرده باشند، به‌عنوان بسته تربیتی می‌تواند برای ما کاربردی باشد؛ چون وظیفه امام، هدایت و تربیت است، لذا اگر کتاب و محتوایی را امام تولید کند، ابتدا و انتها دارد و در این بسته محتوایی، همه‌چیز دیده شده است و تفاوت دارد با کتابی که غیرمعصوم از سخنان معصوم جمع‌آوری کرده باشد، از این‌رو پس از قرآن کریم، صحیفه‌سجادیه میراثی گران‌بها نزد شیعه و عموم مسلمانان است.با این ویژگی و نقش هدایتگری امام، در این کتاب بسته جامع هدایت و تربیت ارائه شده است که براساس اینکه در این بسته چه نکاتی آمده و چه نکاتی نیامده است، می‌توانیم مکتب تربیتی را استخراج کنیم که در پژوهش‌های تربیتی و روان‌شناختی، می‌تواند منبعی مهم برای کشف مکتب تربیت اسلامی و سبک زندگی باشد.
صحیفه‌سجادیه درکل یک سبک زندگی توحیدی را به مردم معرفی می‌کند؛ البته همه اهل‌بیت(ع) چنین آموزه‌ای دارند اما صحیفه به‌دلیل آنکه از ابتدا تا انتها توسط امام‌سجاد(ع) انشا شده است، با آن آموزه‌ها فرق می‌کند. در این کتاب، توحید موج می‌زند. از همان آغاز تا میانه و سپس انتها، سبک زندگی توحیدی بر آن غلبه دارد. در صحیفه‌سجادیه اصلاح نگاه به زندگی دنبال می‌شود؛ چون اصلاح این نگاه، اصلاح سبک زندگی را هم درپی دارد. امروز مشاوران روان‌شناسی در همه دنیا اذعان دارند که اگر نوع نگاه به مشکلات تغییر کند، به‌مرور مشکلات اعم از اضطراب و... حل می‌شود. صحیفه‌سجادیه، کتاب تغییر نگرش ما به سبک زندگی است.
آیا صحیفه‌سجادیه صرفا زبان دعا و بیان حوائج و خواسته‌هاست یا در زبان دعا، حقیقتی دیگر را نیز بازگو می‌کند؟ این حقیقت چیست؟
قالب ارائه مهم نیست، اصل با محتواست. قرآن کریم برخی آموزه‌ها را درقالب قصه و داستان بیان کرده است و تأکید می‌کند که این‌ها برای تفکر و تأمل است. امام‌سجاد(ع) از قالب دعا بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که انبیای الهی نیز چنین استفاده‌ای از دعا کرده‌اند؛ همچون داوود(ع) در زبور. دعا قالب گفت‌وگو با خداست که مفاهیمی را در خود نهفته دارد؛ برای مثال امام در دعایی که برای هنگام بیماری انشا کرده‌اند، به خدا می‌‌‌گویند: «نمی‌دانم تو را برای این بیماری، شکر کنم یا برای زمان‌هایی که سالم بوده‌ام؟» سپس خوبی‌های ایام بیماری را می‌گویند و این دید را درباره بیماری تغییر می‌دهند. در درمان، روحیه، اصلی مهم است؛ برای مثال در دوره کرونا مردم به این نتیجه رسیدند که اصلی‌ترین نکته در درمان، روحیه بیمار است؛ چنان‌که برخی بیماران به‌دلیل وضعیت بد روحی فوت کردند.
*رقیب امروزی سبکی از زندگی که صحیفه‌سجادیه ارائه می‌کند، چه‌ اندیشه و مکتبی است و غلبه آن چه اثر و عواقبی دارد؟
امروزه در گفتمان غرب، سبک زندگی انسان‌محور یا اومانیستی تبلیغ می‌شود که خروجی این سبک از زندگی، اتفاقا فراموش کردن خود است. خدای متعال پاسخ این مسئله را در آیه۱۹ سوره مبارک حشر می‌دهد و می‌فرماید: «نَسُوا ا... فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛ یعنی انسان وقتی خدا را فراموش کند، خدا کاری می‌کند که خود را هم فراموش کند؛ چنان‌که انسان امروز، خوبی و بدی خود را نمی‌داند؛ درحالی‌که صحیفه‌سجادیه، خدا و توحید را یادآوری می‌کند و می‌کوشد آن را بر سبک زندگی حاکم کند. در صحیفه، موضوعات متنوع اعم از دعا در حق پیامبر(ص) و یارانشان تا دعا برای فرزندان، والدین، سربازان، دعای هنگام قرض، بیماری و بروز مشکلات و... وجود دارد؛ یعنی همه حالات انسان را متصور شده و برای آن‌ها دعایی بیان کرده است و در آن حالت درپی تربیت انسان است، حتی در وضعیت بروز بیماری و کوشش برای اصلاح نگرش انسان.
در حوزه تربیت و میان‌بر‌های آن، صحیفه‌سجادیه چه راهی را پیش پای ما می‌گذارد؟
تربیت در صحیفه‌سجادیه در دو بخش، بررسی‌شدنی است؛ یکی تغییر نگاه به مسائل و دوم پیشنهاد راهکار؛ برای مثال امروز در برخی کشور‌ها والدین حق تنبیه فرزند خود را ندارند.
اگرچه این قانون درظاهر برای حمایت از بچه‌هاست، در باطن به روابط فرزندان و والدین آسیب می‌زند. ما نمی‌گوییم که والدین به فرزندانشان ظلم کنند اما این روش نیز جواب نداده است. امام‌سجاد(ع) در صحیفه‌سجادیه از خدا می‌خواهند که ابهت پدر و مادر را در دلشان جای دهد. اسلام، ابهت پدر و مادر را اصل می‌داند.
در ادامه همین دعا، حضرت از خدا افزایش عشق و علاقه به پدر و مادر را طلب می‌کنند و راهکار می‌دهند که هنگام خدمت به پدر و مادر باید احساس لذت داشته باشیم، در عین اینکه ابهت آن‌ها هم در دل ما باشد. باید ببینیم در دروس و آموزش‌ها اصل بر ابهت پدر و مادر است یا محبت آن‌ها که هریک تأثیر خود را برای تربیت دارد. صحیفه‌سجادیه به هر دوی این ابعاد توجه می‌کند.
در مهندسی فکری صحیفه‌سجادیه، گرفتاری‌ها و بلاهایی که انسان به آن‌ها مبتلا می‌شود، چه آثار تربیتی دارد؟
صحیفه‌سجادیه گرفتاری‌ها و بلاها را از روش‌های تربیتی می‌داند. ما دو نوع روش تربیتی داریم؛ یک نوع که انسان جایز به انجام آن‌هاست و یک نوع که خاص خداست؛ برای مثال می‌توان فرزند را امتحان کرد اما ابتلا به گرفتاری‌ها و بلاها که از روش‌های الهی است، در دایره اختیار والدین نیست. اتفاقا در دعا‌های صحیفه تصریح شده است که بلاها برای رشد انسان است؛ یعنی امکان ندارد انسان بدون بلا رشد کند؛ برای مثال امام‌حسین(ع) با مصائب و بلایایی که در کربلا دیدند، مقامی ویژه حتی در بین ائمه(ع) یافته‌اند؛ یعنی این ابتلا اثری ویژه داشته است.بسیاری از استعداد‌های دنیایی انسان در مصائب، شکوفا شده است؛ تاجایی‌که بسیاری از پیشرفت‌ها و اختراعات به‌علت گرفتاری‌های بشر بوده است و بر اثر شیوع برخی بیماری‌ها، واکسن‌ها و دارو‌ها کشف و اختراع شده‌اند، لذا سختی‌های دنیا بخشی از فرایند رشد استعداد‌ها را تأمین می‌کند. نوع نگاه صحیفه‌سجادیه به بلایا این‌چنین است. اگر این نگاه تبیین شود، بسیاری از ناآرامی‌ها و اضطراب‌ها و سرگشتگی‌های انسان در مواجهه با مشکلات، برطرف می‌شود.
*عرفانی که صحیفه عرضه می‌کند، با عرفان‌های رایج و بشری چه تفاوت‌هایی دارد؟
عرفان‌های متعدد و متکثری وجود دارد مثل عرفان هندی که در کشوری مثل آمریکا فراوان و رایج است. در این عرفان‌ها، آرامش کلیدواژه است و درقالب مدیتیشن و در برخی مواقع نیز از طریق تمرکز و برخی اذکار و اعمال، مطرح می‌شود که گاه آرامش نسبی را فراهم می‌کنند اما وقتی درجه بالاتر از عرفان عرضه می‌شود، آرامش هم حداکثری می‌شود. صحیفه‌سجادیه درپی آرامش پایدار است نه آرامشی مقطعی و زودگذر؛ برخی اعمال و مکاتب، آرامش زودگذر را عرضه می‌کنند اما وقتی انسان با خدا مرتبط می‌شود، به منبع لایزال آرامش می‌رسد. این آرامش، رهاورد تغییر نگاه به مسائل، رعایت راهکار‌های دینی و مهم‌تر از همه اتصال به منبع وحیانی است.
لذا در جوامع اسلامی، معضلاتی مثل خودکشی آمار بسیار ناچیزتری در مقایسه با کشور‌های به‌اصطلاح پیشرفته مادی و اقتصادی دارد؛ خودکشی زمانی رخ می‌دهد که انسان در اوج ناامیدی قرار می‌گیرد اما می‌بینیم که یک مسلمان در اوج مشکلات و مصائب، بازهم‌ امیدوار است. مسلمان هرگز به بن‌بست نمی‌رسد و می‌داند که این مصائب و مشکلات برای دوره کوتاه دنیاست و با توسل و توکل، حل‌شدنی است. این نگاه صحیفه‌سجادیه با نگاه دیگر مکاتب، بسیار متفاوت است.
*رهاورد این جنس از عرفان و تفکر عرفانی برای انسان چیست و سبک زندگی او را دستخوش چه تغییرات مثبتی می‌کند؟
با این نگاه، انسان هرگز به بن‌بست و ‌ایستگاه خودکشی نمی‌رسد؛ چون بخشی از رشد ما در حل نشدن مشکلات است. این نگاهی واقع‌بینانه است در مقابل سوسیالیسم عرفانی که صرفا به جنبه‌های زیبایی ظاهری زندگی بشری توجه می‌کند یا نگاه اشتباه عرفان مسیحی که بعد ظاهری زندگی را مدنظر قرار می‌دهد تا ابعاد واقعی آن را.
برای مثال مدتی است در فضای روان‌شناسی دربرابر موضوع حجاب، موضع‌گیری و بر آن تأکید می‌شود. افراد باید آنچه هستند، در اجتماع عرضه کنند و این نکته به تأیید برخی روان‌شناسان هم رسیده است. اگر همین را به صحیفه عرضه کنیم، درمی‌یابیم با نگاه اومانیستی، آزادی اصل می‌شود، درحالی‌که قرآن کریم، عبودیت و توحید را مقدم بر آزادی می‌داند. در نگاه توحیدی صحیفه‌سجادیه، انسان قرار است آنچه مورد رضایت خداست، بروز دهد.در این عرفان، رفتار‌های بیرونی به‌مرور بر درون ما اثر می‌گذارد و رشدمان را رقم می‌زند؛ چنان‌که‌ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:‌ «تظاهر به حلم، شما را حلیم می‌کند». صحیفه‌سجادیه نیز می‌کوشد با اصلاح رفتار بیرونی، درون انسان را اصلاح کند.

صحیفه سجادیه ( ترجمه استاد حسین انصاریان )

صحیفه سجادیه (کتاب) - دانشنامه اسلامی

صحیفه سجادیه - ویکی شیعه

صحیفه سجادیه - ویکی فقه

رسالة الحقوق - ویکی فقه

رسالة الحقوق - ویکی شیعه

متن رساله حقوق امام سجاد علیه السلام - دانشنامه اسلامی

خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام (متن عربی و فارسی) - حوزه نت

خطبه امام سجاد(ع) در کوفه - ویکی شیعه

خطبه امام سجاد در شام - ویکی شیعه

خطبه امام سجاد در دمشق - ویکی فقه

خطبه امام سجاد در کوفه - ویکی فقه

خطبه امام سجاد )ع( در کوفه - نفس المهموم

خطبه امام زین العابدین (ع) در کوفه - حدیث نت

خطبه آتشین امام سجاد علیه السلام و گریه مردم کوفه - حوزه نت

احادیث امام سجاد علیه السلام


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 9:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خط حزب‌الله ۴۰۳ | اتصال الهی حسین (علیه‌السلام)

* چهارصد و سومین شماره هفته‌نامه‌ خط‌حزب‌الله، با عنوان «اتصال الهی حسین(علیه السلام)» منتشر‌ شد.

* خط حزب‌الله به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی، بیانات منتشر نشده سال ۱۳۶۴ رهبر انقلاب درباره جایگاه و نقش دعا در قیام امام حسین(ع) را برای نخستین بار منتشر کرده است.

* گزارش هفته این شماره خط‌حزب‌الله با عنوان «بازی شکست‌خورده اسلام‌ستیزی غربی» به این پرسش پاسخ داده است که علی‌رغم اقدامات تلخ و توطئه‌آمیز جسارت به مقدسات، چرا حرمت و شوکت قرآن مجید بیشتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد؟

* شماره‌ این هفته خط حزب‌الله به روح مطهر شهیدان مأمور پلیس راه، استواریکم رضا اسماعیلی، استواریکم محمد رضا شیخی، استواریکم حسن وحیدی و ستوان یکم مهدی الله‌پور، تقدیم می‌شود.

دریافت «خط حزب‌الله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ | 9:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |