گفتگوی اول:
در روز سوم محرم الحرام سال 61 هجرى، "عمر بن سعد بن ابی وقاص" با چهار هزار و بنا بر روایتى شش هزار جنگاور وارد سرزمین كربلا شد و در برابر خیمه گاه حضرت امام حسین علیه السلام و فرزندانش، اردوگاه نظامی برپا نمود. عمر بن سعد که از جنگ با فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله به شدت كراهت داشت، در صدد بود تا مساله را به گونه مسالمت آمیز فیصله دهد، لذا شخصی به نام "قرة بن قیس حنظلی" را به سوی خیمه امام حسین علیه السلام فرستاد تا دلیل آمدن ایشان به سوی کوفه را از زبان مبارک آن حضرت جویا شود. هنگامی که فرستاده ابن سعد نزد امام علیه السلام آمد و پیغام وی را ابلاغ نمود، حضرت در پاسخ فرمود: «از طرف من به صاحبت بگو که من قصد این دیار را نداشتم، مردم شهر شما -کوفیان- برای من نامه نوشتند که پیش آنان بیایم تا با من بیعت کنند و از من دفاع کنند و یاری ام نمایند و مرا خار نکنند. حال اگر آمدنم را خوش ندارند از جایی که آمده ام، بر می گردم».(1)
وقتى قاصد، بازگشت و عمر بن سعد را از جریان مطلع ساخت، وی گفت: «امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین نجات دهد.» سپس کلام امام حسین علیه السلام (2) را به اطّلاع امیر کوفه عبیدالله بن زیاد رساند ولى او در پاسخ نوشت: «نامه تو به دستم رسید و از آنچه درباره حسین گفته بودی، مطلع شدم. چون نامه ام به دستت رسید، بیعت با امیرالمؤمنین یزید را بر او عرضه کن. اگر پذیرفت و چنین کرد که هیچ، اگر نه، او را پیش من بیاور، والسّلام.»
وقتی نامه ابن زیاد به دست عمر بن سعد رسید، گفت: «انا للَّه و انا الیه راجعون، عبیداللَّه عافیت را نمی پذیرد و خدا کمک کند.» و دیگر بیعت با یزید را به امام حسین علیه السلام پیشنهاد نکرد، زیرا می دانست هیچ گاه امام آن را نخواهد پذیرفت.(3)
و در جای دیگر نقل شده است که عمر بن سعد، متن نامه امیر کوفه را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد و حضرت فرمود: «لا أجیب ابن زِیاد بِذلک ابداً، فهل هو إِلاَّ الموت فمرحباً بِه» من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا نتیجه آن بالاتر از مرگ خواهد بود؟ در این صورت خوشا به چنین مرگى.(4)
همانطور که عمر بن سعد اذعان نموده و از سخنان سالار شهیدان علیه السلام نیز استفاده می شود، هیچ گونه رفتار و گفتاری از آن حضرت که نشان از تمایل ایشان به معامله با دستگاه فاسد بنی امیه بوده باشد، صادر نشده است. چنانکه امام حسین علیه السلام در خطبه تاریخی خود در روز عاشورا فریاد برآوردند که:
«اکنون بدانید که زنازاده فرزند زنازاده ـ عبیدالله بن زیاد-، مرا بین دو راهی قرار داده است: کشته شدن یا پذیرفتن ذلت. انتخاب راه پستی و ذلت از ما بعید است و خدا و رسولش آن را نمی پسندند. پدران پاک و مادران پاکدامن و آزادگان غیور و انسانهای عزّتمند، حاضر به اطاعت از انسانهای پست نیستند و آن را بر کشته شدن با کرامت ترجیح نمی دهند. من عذر خود را بیان کردم و هشدار دادم و با این خانواده کم با این که یاران -کوفیان دعوت کننده- بی وفایی کرده و تنهایم گذاشتند، ایستادگی خواهم کرد.»(5)
گفتگوی دوم:
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در صحنه های گوناگون حادثه عاشورا بارها به اتمام حجّت با مردمی که به دشمنی با آل رسول علیهم السلام صف کشیده بودند، پرداخت تا کسی نزد پروردگار، بهانه ای مبنی بر بى اطّلاعى از حقیقت ماجرا در دست نداشته باشد. علاوه بر اینکه آن حضرت تمام تلاش خود را نمود تا آتش جنگ و فتنه میان مسلمین را خاموش نماید، لکن تاریکیِ دنیاپرستی و نفسانیتی که بر دلهای آنان پرده افکنده بود مانع از پذیرش حق گردید.(6)
مرحوم شیخ مفید در کتاب «الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد» می نویسد امام حسین علیه السلام برای عمر بن سعد پیغامی فرستاد تا یکدیگر را ملاقات کنند.(7) پس شبانه یكدیگر را دیدار و مدتی طولانی با هم گفتگو كردند. اما در این روایت اثری از گفتگوهای صورت گرفته میان آن حضرت و عمر بن سعد وجود ندارد، و در تاریخ طبری و ابن اثیر نیز آمده است كه آن دو، زمان زیادی مذاكره كردند اما كسی ندانست چه گفتند، لکن پس از آن مردم چیزها گفتند و هر كس سخنان آنها را به نحوی تفسیر كرد.(8)
اما در برخی منابع (9) به بخشی از محتوای گفتگوهای امام حسین علیه السلام با عمر بن سعد اشاره شده است. (10) از جمله اینکه:
امام علیه السلام در ابتدای سخن، به ابن سعد فرمود: وای بر تو! آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست نمی ترسی؟ آیا با من می جنگی در حالی که می دانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و با من همراه شو که این تو را به خدا نزدیکتر می کند.
عمر بن سعد گفت: می ترسم خانه ام را خراب کنند.
حضرت فرمود: من برایت خانه ای تهیه می کنم.
ابن سعد گفت: اموالم را می گیرند.
امام علیه السلام فرمود: من با اموالی که در حجاز دارم بهتر از آن را برایت تهیه می کنم.
عمر بن سعد گفت: درباره زن و فرزندم از آنها هراس دارم.
حضرت فرمود: من سلامتشان را تضمین می کنم.
عمر ساکت شد و جوابی نداد. امام حسین علیه السلام از عمر بن سعد روی برگرداند و در حالی که آنجا را ترک می کرد، فرمود: خدا تو را به زودی بر بسترت بکشد و در روز قیامت تو را نیامرزد؛ به خدا سوگند که خیلی کم از گندم عراق خواهی خورد.
در این هنگام عمر بن سعد -با تمسخر و گستاخی- گفت: اگر گندم نباشد، جو خواهد بود! (11) سپس سوی لشکرش بازگشت.(12)
آنچه از گفتگوی مزبور فهمیده می شود تنها نصیحت، انذار و اتمام حجت با سرکرده گمراهانی است که در برابر ولیّ خدا خصومت ورزیده و قصد برپایی فتنه ای عظیم را دارند که آتش آن دامن تمام امت اسلامی را خواهد گرفت، نه مذاکره به معنای داد و ستد!
گفتگوی سوم:
آخرین باری كه حضرت امام حسین بن علی علیهما السلام با عمر بن سعد گفتگو كرد، بعد از خطبه دوم آن حضرت در روز عاشورا بود، كه ایشان پس از اتمام حجت با لشکریان دشمن، سراغ عمر بن سعد را گرفت و فرمود: به او بگویید بیاید. به او گفتند تا نزد امام آمد در حالی که مایل نبود با آن حضرت روبرو شود. امام حسین علیه السلام به او فرمود: ای عمر! تو می خواهی مرا بکشی و گمان می کنی زنازاده فرزند زنازاده -عبیدالله بن زیاد-، حکومت ری و گرگان را به تو خواهد داد؟ به خدا سوگند! هرگز به این آرزو نخواهی رسید. چنین مقرر شده است، حال هر چه می خواهی بکن که پس از من در دنیا و آخرت خوشی نخواهی دید. گویا سرت را می بینم که روی چوبی از نی در کوفه آویخته اند و بچه ها با آن بازی می کنند. عمر بن سعد از این سخنان خشمگین شد، پس رویش را از آن حضرت گرداند و به اطرافیانش گفت: منتظر چه هستید؟ حمله دسته جمعی کنید که طعمه ای بیش نیست.(13)
حال، شما پاسخ دهید
کلام را با سخنی از حجة الاسلام و المسلمین استاد فاطمی نیا به پایان می بریم که با طرح سوالی ساده، پاسخ شبهه مذکور را به عهده وجدان بیدار مومنین گذاشته است. وی در جمع عزاداران حسینی اظهار داشت: «شما یک لحظه به آن زمان برگردید و این طور تصور کنید که اگر نوه پیغمبر و نور چشم پیغمبر و ریحانه پیغمبر، سیدالشهداء علیه السلام با چنین آدمی (یزید بن معاویه -فردی فاسد که در جایگاه خلیفه مسلمین به شرابخواری و میمون بازی و تمسخر مقدسات اسلامی می پردازد- و اعوان و انصار او همچون عمر بن سعد) دست می داد آیا دیگر از اسلام اثری می ماند؟!!...
خطبه مظلومانه امام عاشورا برای هدایت...
كارنامه سه سال و نيم حکومت يزيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
برپایی عزاداری محرم در میانمار + تصاویر
شیعیان میانمار که تحت فشار بالای بوداییان نژادپرست این کشور به سختی زندگی میکنند، محرم امسال هم عزای حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) را در مسجد و تکایای خود برپا کردند.
گفته میشود که کشور میانمار با فاجعه انسانی آتش زدن مسلمانان توسط بوداییها نزد اذهان عمومی جهان شناخته شده است.








اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
نقش زنان کوفه در حمایت از نهضت امام حسین (ع)
مقدمه:
صحنة کربلا و روز عاشورا یکی از میدانهای بود که زنان در آن به ایفای نقش پرداختند و سربلند و موفق از آزمایشهای الهی بیرون آمدند. در سپاه امامحسین (ع) اقشار مختلف از زن و مرد، پیر و جوان حضور داشتند و این باعث شد که این سپاه با گروههای دیگر تفاوتهای اساسی داشتهباشد که در آن زمان و دورههای بعد عازم جنگ میشدند. در نهضت امامحسین(ع)، زنان بزرگ و شجاعی چون حضرتزینب (س) که پیامآور و زندهکنندة حقیقی نهضت عاشورا بود، بههمراه زنان دیگر حضور داشتند. بسیاری از این زنان مشوق اصلی همسران و فرزندانشان در همراهی با امامحسین (ع) بودند.
زنی که به مسلم بن عقیل پناه داد:
زمانی که مردم کوفه با ارسال نامه امامحسین (ع) را به شهر خود دعوت کردند، امام برای بررسی صحت دعوت آنان پسر عموی خود مسلمبنعقیل را به این شهر فرستادند. هدف ایشان این بود که مسلم از نزدیک اوضاع کوفه را بررسی کند.
پس از ورود مسلم به کوفه، بسیاری از مردم این شهر با ایشان بیعت کردند. مسلم نیز نامهای برای امام (ع) نوشت و ایشان را از حمایت مردم کوفه آگاه کرد؛ اما آمدن حاکم جدید، عبیدالله بن زیاد، وضع را عوض کرد و مردم کوفه که عجول و بیعتشکن بودند، مسلم را رها کردند و خیلی زود پیمان خود را به فراموشی سپردند. مسلم غریبوتنها در کوچههای کوفه سرگردان بود، تا به خانههای قبیلة بنیجبلة کنده رسید و در خانة مردی از سرشناسان کوفه به نام اسید خضرمی ایستاد. طوعه، همسر اسید، بهانتظار آمدن پسرش در کوچه ایستاده بود. طوعه، کنیز اشعثبنقیس بود و بعد از آزادشدن، با اسید خضرمی ازدواج کردهبود. مسلم از زن طلب آب کرد؛ اما بعد از نوشیدن آب هنوز ایستاده بود و با اصرار زن روبهرو شد که خواهان ترک محل بود. ناچار خود را معرفی کرد. زمانی که طوعه مسلم را شناخت به منزل دعوتش کرد و او را در اتاقی پناه داد؛ اما زمانی که پسر طوعه، بلال، به خانه آمد، متوجه حضور مسلم در آنجا شد و صبح زود به ماموران عبیدا... خبر داد. ماموران برای دستگیری مسلم، خانة طوعه را محاصره کردند. مسلم با رشادت با آنان مبارزه کرد؛ اما بعداز مدتی او را دستگیر کردند و بهشهادت رساندند (طبری، 1375، ج7: ۲۹۴۸ و ۲۹۴۹؛ فریشلر، ۱۳۵۶: 97).
طوعه از جمله زنانی بود که بهشکل غیرمستقیم از امام حسین (ع) و نهضت ایشان حمایت کرد. او جور نامردی و پیمانشکنی مردان کوفه را کشید و فرستادة امام (ع) را در شهرِ غربت تنها نگذاشت.
البته در کنار این زن دلیر، زنان دیگری نیز بودند که بعد از ورود عبیدالله به کوفه، بهدنبال فرزندان و شوهران خود فرستادند که هنوز در کنار مسلم بودند و آنان را به خانه برگرداندند (ابن اثیر، بیتا، ج۵: ۱۲۶ و ۱۲۷).
زنانی که همسران و فرزندان خویش را تشویق به جنگ با دشمن امامحسین (ع) می کردند:
امخلف:
این زن همسر مسلمبنعوسجه بود
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عاشورا حماسه جاویدان
سيد محمد شفيعى مازندرانى
پيشگفتار
مقدمه حضرت آيت الله العظمى فاضل لنكرانى(دام ظلّه العالى)
آگاهى امام حسين (عليه السلام) از شهادت خود و يارانش و اسارت اهل بيت
اشاره ها
مردان الگو
جلوه هاى تولّى و تبرّى
شكوفايى فطرت ولايت
عزادارى و آثار مثبت آن
بزرگترين مصيبت
بخش اوّل: تاريخ سازان عاشورا
امام حسين (عليه السلام)
هجرت تاريخ ساز
هجرت مسلم، سفير امام حسين (عليه السلام)
هجرت ابا عبدالله (عليه السلام)
عباس بن على (عليهما السلام)
حضرت على اكبر (عليه السلام)
على اصغر (عليه السلام)
قاسم بن حسن (عليهما السلام)
عبدالله بن حسن (عليه السلام)
عَوْن بن على (عليه السلام)
تاريخ سازان كربلا
1 و 2 ـ مسلم بن عوسجه و پسرش
3 ـ زهير بن قين
4 ـ حبيب بن مظاهر اسدى
5 ـ سعيد بن عبدالله انصارى
6 ـ جون يار وفادار حسين (عليه السلام)
7 ـ ابوثمامه صاعدى
8 و 9 ـ حرّ بن يزيد رياحى و پسرش
10 ـ عابس شاكرى
11 ـ شوذب
12 ـ وهب بن عبدالله كلبى
13 ـ سويد بن عمر
14 ـ محمد بن بشير حضرمى
15 ـ بُرَير بن خُضَير هَمْدانى مشرقى
16 ـ نافع بن هلال
17 ـ ابى شعثاء كندى
18 ـ موسى بن عمير
مترددان عاشورا
1 ـ هرثمة بن سليم
2 ـ ضحّاك بن عبدالله مشْرَقى
3 ـ مسروق وائل
4 ـ عبيدالله حرّ
عقب ماندگان از كاروان سعادت
1 ـ مرفّهين و پول داران
2 ـ حرام خواران [ربا خواران]
3 ـ حق الناس
پيش مرگان عاشورا
1 ـ مسلم بن عقيل
2 ـ طفلان مسلم: (ابراهيم ـ محمّد)
3 ـ هانى بن عروه
4 ـ قيس بن مسهّر صيداوى (عبدالله بن يقطر)
5 ـ ميثم تمّار
تاسوعا
عاشورا
اعمال شب عاشورا
تحليلى از مسأله «حل بيعت»
تعداد ياران امام حسين (عليه السلام) و شهداى كربلا
آغاز جنگ و شهداى گروه اول:
نماز در ظهر عاشورا
سكينه در كربلا
فاطمه بنت الحسين
سرهاى مبارك شهدا
رخدادهاى غم انگيز، پس از شهادت
جانبازان كربلا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد













































اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد



























اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عزاداری به روش اسلام آمریکایی/ مداحی زن برای مردان! +عکس
این روزها ویدئویی در فضای مجازی دست به دست می شود که در آن یک خانم منافق در حال نوحه خوانی برای گروهک تروریستی منافقین است.
به گزارش جام نیوز، گروهک تروریستی منافقین که از سال 1354 به بعد به طور کلی تغییر ایدئولوژی داد و از اسلام فاصله گرفت، در فرصت های مختلفی سعی داشته است با تغییر در احکام اسلام و ایجاد بدعت های مختلفی همچون ازدواج های سازمانی و گروهی و ... اسلام را مسخ کند.
حافظه تاریخی مردم مسلمان ایران هیچگاه خاطره روزی که مهدی ابریشم چی (که برادر ملعونش به تازگی به درک واصل گردیده) ، همسرش را در یک تجمع رسمی منافقین به مسعود رجوی بخشید از یاد نمی برد.
مریم رجوی بدون نگهداشتن عده به مسعود رجوی بخشیده شد. و اولین کسی که به هردو تبریک گفت و برایشان کف زد خود ابریشم چی بود . البته منافقین سعی می کنند همیشه تقیه را در پیش گرفته و هیچگاه به طور آشکار به مخالفت با اسلام نپردازند که همین امر هم نشان دیگری بر ماهیت چندگانه منافقین و تزویر آنهاست.
این روزها ویدئویی در فضای مجازی دست به دست می شود که در آن یک خانم منافق در حال نوحه خوانی برای گروهک تروریستی منافقین است.
جمعیتی که به سبک سوگواری های مرسوم این روزها با نوای نوحه خوان زن سینه می زنند.
اندکی تأمل در ماهیت اینگونه عزاداری نشان می دهد که منافقین براساس برداشت التقاطی خود از دین اسلام در بسیاری از موارد با تفسیر به رای مسائل و آموزه های اسلامی بی راهه ای را می پیمایند که یقینا سرنوشتی جز هلاکت و انحراف از خط مستقیم اسلام ندارد.
افزون بر این خواندن زیارت نامه به زبان فارسی، تأکید بر پرهیز از زبان اسلامی عربی و ایجاد بدعت هایی در مسائل اسلامی از جمله نشانه های انحراف گرفتن ایشان از اسلام است.
در کنار این مسائل و ترور مردان، زنان و کودکان ایرانی، کمک به صدام در جنگ و حمله به ایران، جاسوسی برای غرب در مسائل هسته ای و غیره جملگی مواردی هستند که ماهیت این گروه ضد دین و ضد ملت را نشان می دهند./ سراج 24
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عوامل مؤ ثر در پيروزى نهضت سيدالشهداء
1 - سيدالشهداء رهبر بى ترديد نهضت عاشورا
اهل بيت پيامبر راهنمايان ملائكه بوده اند
حديثى جالب در ابتداى خلقت اهل البيت عليهم السلام
توسل حضرت آدم به اهل البيت عليهم السلام
ميلاد سيدالشهداء و بشارت عجيب
تاريخچه مختصر حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام
خدا او را پاكيزه نموده است
آغاز ولادت و شفاعت
نام حسين از جانب خداوند تعيين گرديده است
گوشت امام حسين از گوشت پيامبر روئيد
جايگاه سيدالشهداء در قلب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
امام حسين ميوه دل پيامبر
چرا پيامبر اكرم نسبت به امام حسين اينهمه ابراز علاقه مى كرد؟
حسين منّى و انا من حسينى
نام سيدالشهداء بر درب بهشت و عرش نقشه بسته است
نمونه هائى از بيانات پيامبر اكرم در عظمت سيدالشهداء
سرچشمه علم در نزد خاندان عصمت است
علوم امام حسين عليه السلام از نظر شيعه
قدرت امام حسين عليه السلام از نظر شيعه
هرچه پيامبران الهى داشتند، اهل البيت همه را دارند
نمونه اى از قدرت و معجزه سيدالشهداء
سيدالشهداء از اسرار الهى به اصبغ نشان داد
سيدالشهداء، پيامبر و على و حسن را به جابر نشان داد
آمدن ملائكه و اجنه به كمك سيدالشهداء
بخش اول : فصل دوم : زمينه هاى قيام يا اسلام و سيدالشهداء
اهداف نهضت عاشورا
وضعيت اسلام و مسلمين از ابتدا تا زمان قيام سيدالشهداء
شروع انحرافات در زمان حيات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
سپاه اسامه و تمرد مخالفين
انحراف عظيم از بيعت روز غدير و امامت اميرالمؤ منين
مظلوميت اهل بيت در همان روزهاى اول
جنايات جنگى خالد ابن وليد و سكوت خليفه
ممانعت از تدوين و نشر احاديث پيامبر
خسارت جبران ناپذير
چرا با اميرالمؤ منين مشورت نكردند؟!
اجتهاد در مقابل فرمايش پيامبر!!
سيره شيخين يك سنت غير قابل ترديد شد!!
نامه معاويه به زياد و روش عمر در مورد عجم
انحرافات در زمان عثمان شدت گرفت
اهانت به صحابه پيامبر، عبدالله ابن مسعود
اهانت به عمار ياسر، صحابى بزرگ پيامبر
انحراف بزرگ و تبعيد ابوذر غفارى
انحراف بزرگ و جسارتى بزرگتر به اميرالمؤ منين
انحراف ديگر در بزرگداشت افراد پست
1 - مروان
حكم ابن عاص مورد عنايت خليفه مى شود.
وليد فاسق شرابخوار از خليفه هديه مى گيرد
ابوسفيان مورد عنايت خليفه مى شود
عنايات خليفه به عبدالله ابن سعد
بنى اميه در زمان عثمان بر مردم مسلط شدند
بنى اميه از نظر قرآن و حديث
خلافت حضرت امير و مشكلات به ارث رسيده
معاويه بيست سال امير و بيست سال خليفه بود
شناسنامه معاوية ابن ابى سفيان
سه نفر در مقابل سه نفر
رسوائى تا كجا؟
معاويه از نظر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
معاويه و شراب
معاويه و ربا
بدعت بزرگ معاويه
معاويه و پيامبر و پيامبرى
چرا به پيامبر احترام نمى گذارى ؟
آرزوى معاويه
معاويه از حديث پيامبر نهى مى كند
عكس العمل زشت در مقابل حديث صلى الله عليه و آله
خطرناكترين جنايت معاويه بر عليه السلام واهل البيت عليهم السلام
تهاجم فرهنگى دشمن رمز قيام سيدالشهداء روحى فداه
مزدوران معاويه در جعل حديث
سمرة ابن جندب كيست ؟
تلاش بيهوده و رسوائى بزرگ
نمونه اى از احاديث دروغين در مقابله با اهل البيت
اثر تبليغات سوء در مردم نسبت به اهل البيت عليهم السلام
جنايات معاوية و وضعيت شيعيان
در دوران امام حسن و امام حسين عليه السلام
جنايات بسر ابن ابى ارطاة از طرف معاويه
بخشنامه معاويه و جنايات زياد ابن ابيه
جسارت زياد ابن ابيه ملعون به امام مجتبى و حضرت امير عليهماالسلام
دشمنى بنى اميه حتى با نام على
بخشنامه معاويه و مظلوميت شيعيان
مبارزه امام حسين عليه السلام با تهاجم فرهنگى معاويه
مظلوميت اهل البيت عليهم السلام تا زمان سيدالشهداء
1 - انكار غدير خم
2 - مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها
در خانه وحى آتش افكند!!
3 - جسارتها و بدگوئيها
4 - دختر گرامى پيامبر اكرم در ناراحتى و غربت
حضرت على عليه السلام از آن دورانها مى گويد
پستى دنيا و مظلوميت اميرالمؤ منين عليه السلام
مظلوميت اميرالمؤ منين در دوران عثمان
مظلوميت امام مجتبى عليه السلام در دوران معاويه
ناسزاگوئى به اهل البيت بر فراز منبرها
دشمنى با اهل البيت ، افتخار و امتياز محسوب مى شد
پاسخ مناسب امام مجتبى عليه السلام به معاويه
مظلوميت اهل البيت هنگام شهادت
علت بى تفاوتى مردم نسبت به انحرافات دينى
وضعيت اقتصادى مسلمانان در دوران پيامبر اكرم
نمونه اى از وضعيت اقتصادى مردم در دوران خليفه دوم
تفاوت زمان حضرت امير با زمان خلفا
على عليه السلام اموال غارت شده را به بيت المال برگرداند
مردم بخاطر دنيا از اميرالمؤ منين اعراض كردند
گفتگوى مالك اشتر با اميرالمؤ منين عليه السلام
عقيل برادر حضرت امير نيز بخاطر دنيا از حضرت اعراض كرد
گنجينه ها و ثروتهاى بادآورده در زمان خلفا
نمودار حكام مسلمين تا زمان امام حسين عليه السلام
امام حسين تنها مدافع بزرگ اسلام در عصر منحط اموى
صلح با معاويه و جنگ با يزيد
خصوصيات معاويه كه مانع نهضت بود
اما يزيد مرد رسوائى بود
سيدالشهداء شخصيت شناخته شده عالم اسلام
هيچ موقعيتى همانند شرائط سيدالشهداء نبود
سيدالشهداء دلها را بيدار كرد و به هيجان آورد
فرياد عقل بى تاءثير بود، شور حسينى بايد
تاءثير عواطف و احساسات
مصيبتها و مظلوميتها رمز پيروزى و بقاى نهضت سيدالشهداء
بخش اول : فصل سوم : دشمن روياروى سيدالشهداء، شناسنامه يزيد ابن معاويه
شناسنامه يزيد و اعمال ننگين او
شهادت مردم مدينه در مورد يزيد
سيدالشهداء صفات يزيد را بيان مى كند
نامه امام حسين به معاويه و بر شمردن جنايات او
ولايتعهدى يزيد
سه سال حكومت و سه جنايت هولناك
نمونه اى از قساوت سپاه يزيد با مردم مدينه
آتش زدن و خراب كردن كعبه توسط سپاه يزيد
مدافعين يزيد!
تفتازانى در جواب امثال غزالى سخن جالبى دارد
اعترافات دشمنان به عظمت حضرت سيدالشهداء
عمر سعد به عظمت سيدالشهداء معترف است
مى دانم ، اما حكومت رى را چه كنم ؟
شبث ابن ربعى و اعتراف او
اعترافات قاتل سيدالشهداء به عظمت حضرت
وحشت ابن زياد و اعتراف عمر سعد و برادر ابن زياد
شبكه ضد دين و كودتاى خزنده
قرائن موجود در فعاليت يك شبكه بر عليه دين ، و به خطر افتادن اسلام در زمان امام حسين
عشق محمد بس است و آل محمد
شعشعه هستى از بقاى محمد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
بخش دوم : فصل اول : مظلوميت و پيروزى
مقدمه :
خداوند از پيامبر در مصائب اهل البيت پيمان گرفته است
خوش داشتند حرمت ميهمان كربلا
آغاز دعوت و بى وفائى با فرستاده امام
حضرت مسلم در كوفه غريب مى شود
هر كه فدائى ماست با ما حركت كند
سخنان محمد حنفية هنگام خروج حضرت
امام حسين بخاطر احترام خانه خدا خارج شد
از آب هم مضايقه كردند كوفيان
فرياد العطش ز بيابان كربلا
زاده ليلا مرا مجنون مكن
او كه به اين كودكى گناه ندارد
شب عاشورا و حوادث آن
سيدالشهداء عليه السلام همه اصحاب را مرخص كرد
سيدالشهداء خواهر را براى فردا آماده مى كند
بخود آئيد، آيا كشتن من و هتك حريم من به صلاح شماست ؟
سخنرانى پرشور سيدالشهداء در روز عاشورا
نوجوان قهرمان كربلا، حضرت قاسم
شهادت قمر بنى هاشم حضرت ابالفضل عليه السلام
شجاعت ، مظلوميت و بزرگوارى سيدالشهداء
وداع سيدالشهداء با اهل حرم
شهادت پسر امام مجتبى در دامن امام حسين عليه السلام
غارت لباسها و وسائل امام حسين عليه السلام
شاه را بردى و تنها زفرات آمده اى
تاراج حرم حسينى در عصر عاشورا
غروب عاشورا و مصيبت بزرگ اهل البيت
آتش زدن خيام حسينى
اسب تاختن بر پيكر پاك سيدالشهداء عليه السلام
حركت دادن حرم حسينى از كربلا به كوفه
وارد شدن اهل بيت به كوفه
جسارتهاى ابن زياد به سر مطهر امام حسين عليه السلام
خطبه زينب كبرى در شهر كوفه در ملامت مردم كوفه
اسيران آل محمد در شام
اهل بيت پيامبر در مجلس يزيد
خطبه كوبنده دختر اميرالمؤ منين در مجلس يزيد
جسارت مردى شامى به دختر امام حسين عليه السلام
بخش دوم : فصل دوم : عوامل مؤ ثر در حفظ عاشورا
سيدالشهداء محور بقاء اسلام گرديد
زيارت سيدالشهداء بر مرد و زن لازم است
ارزش فوق العاده زيارت سيدالشهداء
امام صادق زائر امام حسين عليه السلام را تشويق نمود
اگر مى دانستند از شوق جان مى باختند
زيارت امام حسين عليه السلام حج فقراست
بر دلم ترسم بماند آرزوى كربلا
هر روز ثواب يك حج و عمره ذخيره كنيد!
ثواب زيارت از راه دور
زيارت عاشورا را هر روز بخوانيد
سيدالشهداء سه بار به ديدن اين بانو آمدند
زيارت عاشورا بلا را دفع مى كند
زيارت عاشورا اميد و پناهگاه علماء
اى كاش امام حسين را زيارت مى كردم ولى حج ...
زيارت سيدالشهداء زيارت خداست
فهرست ايام مخصوصه زيارت امام حسين طبق روايات ، ((گلچين ايام ))
اگر از فضيلت زيارت سيدالشهداء بگويم ، حج را رها مى كنيد
فهرست فضيلت زيارت امام حسين طبق روايات
زيارت حسين ، تمناى انبياست
زيارت امام حسين را سبك نشماريد
فداى لب تشنه ات يا حسين - اين نعمت را غنيمت بشماريد
تربت امام حسين داروى بزرگ است
اى كه به عشقت اسير خيل بنى آدمند
عاشورا شعار شيعه است ، آن را زنده نگهداريد
دشمنان دين با عاشورا مبارزه مى كردند
متوكل عباسى مرقد مطهر سيدالشهداء را ويران نمود
اهل بيت پيامبر و عزادارى سيدالشهداء
ما عزادار حسينيم
امام صادق عليه السلام جلسه روضه خانگى بر پا مى كند
با حضرت فاطمه هم ناله شويد
عظمت مصيبت ابا عبدالله الحسين
سيدالشهداء اشك هر مؤ من
فضائل گريه كنندگان بر سيدالشهداء
در مصيبت امام حسين بايد ضجه و ناله و بى تابى كرد
بر مثل حسين بايد گريه كنند
همه موجودات بر سيدالشهداء گريستند
اين جوان كشته مى شود و هيچكس او را يارى نمى دهد
پيشگوئى حضرت امير عليه السلام و سؤال سعد
خوشا به حال عزاداران سيدالشهداء
عظمت قتل و شهادت سيدالشهداء
سيدالشهداء مقتداى انبياء است
عظمت مصيبت سيدالشهداء به خاطر عظمت شخصيت حضرت است
عزادارى و حوش بيابان در عزاى حسينى
خوشا به حال برپاكنندگان مجالس حسينى
تذكرات مخلصانه به عزاداران سيدالشهداء
فرزندان خود را حسينى و اهل جلسه قرار دهيد.
از جلسات حسينى حداكثر استفاده را ببريد، به كم قانع نباشيد
در عزادارى و مخارج افراط و تفريط نكنيد
در عزاى حسينى از خود سخاوت نشان دهيد
با امام حسين شريك شويد تا سود دنيا و آخرت را برده باشيد
خدمت به عزاى حسينى او را نجات داد
حضرت على عليه السلام فرمود: بخاطر من از او درگذر
اهل خير توجه كنند
سيدالشهداء فرمود: امسال اطعام را نصف كردى ؟
تنگ نظرى يا وسوسه شيطانى
بيمار را از طبيب و دارو، دور نكنيد
به همه اهل مجلس به عنوان عزادار حسينى نگاه كنيد
حضرت فاطمه سلام الله عليها به مجالس نظر دارند
عاقبت اهانت و بدگمانى به عزاداران حسينى
بارگاه حسينى بالا و پائين ندارد، همه محترمند
به علماء و وعاظ ايدهم الله تعالى بيشتر احترام بگذاريد
احترام عالم از اميرالمؤ منين عليه الصلاة و السلام
نمونه هاى عينى از نتايج توسلات و جلسات عزادارى سيدالشهداء عليه السلام
مرد فرانسوى ، براى روضه نذر مى كند
خدمتگزار مخلص عزاى حسينى شفا گرفت
پاى منبر در مجلس عزا، ميروى و سالم بر مى گردى ؟
نتيجه توسلات و عنايات اهل البيت عليهم السلام
خدمت به پدر و مادر و لطف سيدالشهداء
بت پرستى كه سينه و دست او نسوخت
قابل توجه فراوان عزاداران سيدالشهداء
عنايت سيدالشهداء بخاطر خدمت به بانوى علويه
براى سفر آخرت آماده شو! ده روز بيشتر از عمر تو نمانده است
يا جداه شفاى فلانى را مى خواهم
درس عبرتى كه ما شيعيان بايد از شيعيان اهل كوفه نسبت به انقلاب اسلامى بگيريم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
نقش زنان کوفه در حمایت از نهضت امام حسین (ع)
مقدمه:
صحنة کربلا و روز عاشورا یکی از میدانهای بود که زنان در آن به ایفای نقش پرداختند و سربلند و موفق از آزمایشهای الهی بیرون آمدند. در سپاه امامحسین (ع) اقشار مختلف از زن و مرد، پیر و جوان حضور داشتند و این باعث شد که این سپاه با گروههای دیگر تفاوتهای اساسی داشتهباشد که در آن زمان و دورههای بعد عازم جنگ میشدند. در نهضت امامحسین(ع)، زنان بزرگ و شجاعی چون حضرتزینب (س) که پیامآور و زندهکنندة حقیقی نهضت عاشورا بود، بههمراه زنان دیگر حضور داشتند. بسیاری از این زنان مشوق اصلی همسران و فرزندانشان در همراهی با امامحسین (ع) بودند.
زنی که به مسلم بن عقیل پناه داد:
زمانی که مردم کوفه با ارسال نامه امامحسین (ع) را به شهر خود دعوت کردند، امام برای بررسی صحت دعوت آنان پسر عموی خود مسلمبنعقیل را به این شهر فرستادند. هدف ایشان این بود که مسلم از نزدیک اوضاع کوفه را بررسی کند.
پس از ورود مسلم به کوفه، بسیاری از مردم این شهر با ایشان بیعت کردند. مسلم نیز نامهای برای امام (ع) نوشت و ایشان را از حمایت مردم کوفه آگاه کرد؛ اما آمدن حاکم جدید، عبیدالله بن زیاد، وضع را عوض کرد و مردم کوفه که عجول و بیعتشکن بودند، مسلم را رها کردند و خیلی زود پیمان خود را به فراموشی سپردند. مسلم غریبوتنها در کوچههای کوفه سرگردان بود، تا به خانههای قبیلة بنیجبلة کنده رسید و در خانة مردی از سرشناسان کوفه به نام اسید خضرمی ایستاد. طوعه، همسر اسید، بهانتظار آمدن پسرش در کوچه ایستاده بود. طوعه، کنیز اشعثبنقیس بود و بعد از آزادشدن، با اسید خضرمی ازدواج کردهبود. مسلم از زن طلب آب کرد؛ اما بعد از نوشیدن آب هنوز ایستاده بود و با اصرار زن روبهرو شد که خواهان ترک محل بود. ناچار خود را معرفی کرد. زمانی که طوعه مسلم را شناخت به منزل دعوتش کرد و او را در اتاقی پناه داد؛ اما زمانی که پسر طوعه، بلال، به خانه آمد، متوجه حضور مسلم در آنجا شد و صبح زود به ماموران عبیدا... خبر داد. ماموران برای دستگیری مسلم، خانة طوعه را محاصره کردند. مسلم با رشادت با آنان مبارزه کرد؛ اما بعداز مدتی او را دستگیر کردند و بهشهادت رساندند (طبری، 1375، ج7: ۲۹۴۸ و ۲۹۴۹؛ فریشلر، ۱۳۵۶: 97).
طوعه از جمله زنانی بود که بهشکل غیرمستقیم از امام حسین (ع) و نهضت ایشان حمایت کرد. او جور نامردی و پیمانشکنی مردان کوفه را کشید و فرستادة امام (ع) را در شهرِ غربت تنها نگذاشت.
البته در کنار این زن دلیر، زنان دیگری نیز بودند که بعد از ورود عبیدالله به کوفه، بهدنبال فرزندان و شوهران خود فرستادند که هنوز در کنار مسلم بودند و آنان را به خانه برگرداندند (ابن اثیر، بیتا، ج۵: ۱۲۶ و ۱۲۷).
زنانی که همسران و فرزندان خویش را تشویق به جنگ با دشمن امامحسین (ع) می کردند:
امخلف:
این زن همسر مسلمبنعوسجه بود
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عقیق: حجت الاسلام حمیدرضا مشفقی از محققین و پژوهشگران با تسلیت سالروز وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س) اظهارداشت: حضرت زینب(س) یکی از والاترین و با فضیلت ترین زنان تاریخ خلقت بشریت است؛ بانویی که امروز حتی در جهان تسنن نیز از جایگاه والایی برخوردار است. در ابتدا برای شناخت بیشتری از این حضرت به تاریخچه کوتاهی از زندگی پربار این حضرت می پردازیم؛
گروهی از محدثان و مورخان ،پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری و برخی نیز سال 6 هجری را سال ولادت ایشان می دانند.
پدر ایشان حضرت علی(ع) اولین مسلمان و مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» است که در شهر مدینه متولد شدند؛ واین بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. وی گفت: در نقل ها آمده است که پیامبر اکرم در زمان ولادت ایشان خبرهایی از مصیب های غمباری که سیدتنا زینب متحمل می شوند به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) دادند و برای ایشان اشک ریختند؛ بارها و بارها در زمان رشد و نمو ایشان نیز پیامبر چنین بیاناتی را بیان فرمودند و قصه یتیمی غم های زینب(س) را به حضرت زهرا(س) گفتند.
از ابتدای کودکی، خبر سرگذشت غمبار حضرت زینب(س) از سوی پیامبر(ص) و جبرییل (ع) به ایشان رسید تا حدی که در یکی از روزها، حضرت زهرا(س) به پیامبر عرض کرد که با این همه غم و رنجی که این کودک خواهد کشید آیا ثوابی برای گریه کنندگان بر او خواهد بود که پیامبر(ص) عرضه کردند پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند.
مقام حضرت زینب(س) به حدی است که امام سجاد(ع) که حجت خداوند بر روی زمین بودند نیز در مقام علم و فضیلت و بزرگی و جلال این بانوی بزرگ، خاضع بودند و ایشان را عالمه غیر معلمه نامیدند؛ ایشان در حدی از کمال بودند که امام حسین(ع) در سفر کربلا ایشان را به عنوان دست راست و تکیه گاه خود می دانستند و پس از اینکه تمام یاران خود را به میدان فرستادند و خود نیز به میدان رفتند تنها به امید حضور حضرت زینب(س) این کار را انجام دادند و خیام را به ایشان واگذار کردند.
*کرسی تدریس حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) دارای القاب متعددی از جمله «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم»، «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علی» اشاره کرد. این بانوی صبر و شهامت، تا زمانی كه امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی كردند و زمانی كه امیر المؤمنین (ع) پایتخت حكومت اسلامی را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند و در کنار پدر زندگی کردند؛ ولی ایشان در زمان حضور در کوفه شبکه ای آموزشی را در میان بانوان کوفه راه اندازی کردند که در این شبکه زنان از هر طبقه ای حضور می یافتند و از جمله این زنان می توان به کنیزان و اسرای جنگ هایی که در زمان خلفای گذشته به سرزمین های اسلامی آمده بودند، اشاره کرد.
ایشان در کوفه فعالیت های آموزشی و علمی و فرهنگی ویژه ای را برای زنان انجام می دادند و به جرات باید گفت که بسیاری از زنان آن روز کوفه در کرسی درس آموزش قرائت وتفسیر قرآن و فقه و احکام حضرت زینب(س) شرکت می کردند و به همین خاطر است که در زمانی که حضرت زینب(س) در سفر اسارت به کوفه بازگشتند زنان این شهر را به سبب قدرناشناسی سرزنش کردند و بسیاری از زنان نیز به همین خاطر شرمگین بودند.
حضرت زینب (س) در زمان شهادت پدر بزرگوار، تقریبا 35 سال بودند و حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن(ع) زیست کردند؛ بعد از شهادت امام حسن(ع) 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین(ع)زندگی كردند.
رقم زننده شکوه مندترین حوادث تاریخ بشریت
ایشان در زمان حضرت امام حسین(ع) و پس از شهادت امام حسن(س) دورانی تاریخی را در صدر اسلام سپری کردند؛ ایشان رقم زننده یکی شکوه مندترین حوادث تاریخ بشریت بودند؛ حضرت زینب(س) تنها کاروان سالار اسرای کربلا نبودند بلکه ایشان از ابتدای حرکت و قیام امام حسین(ع) مهمترین و کلیدی ترین عنصر قیام حضرت بودند که این مساله در طول سفر و پس از عاشورا خود را به خوبی نشان داد.
حضرت زینب(س) همچون حضرت زهرا(س) وظیفه انتقال جریان امامت را به عهده داشتند با این پیشفرض که در دوران حضرت زینب(س) بسیار سخت تر رود زیرا حضرت زهرا(س) وظیفه انتقال نبوت و امامت را ایفا کردند و در عین حال امام علی(ع) از وجاهت عمومی در جامعه بر خوردار بودند ولی دشمنان در زمان امام حسین(ع) یکه و تنها، تنها معصوم(ص) پس از حضرت امام حسین(ع) را محاصره کردند تا ایشان را به هر نحو ممکن به شهادت برسانند و در این شرایط بود که در ابتدا حضرت زینب(س) ضمن حفظ جان امام سجاد وظیفه اصلی را در به رسمیت دادن به امامت ایشان ایفا کردند.
یکی از مهمترین شگفتی هایی که شاید بسیاری از مردم از آن آگاه نباشند آن است که دشمنان سعی داشتند در عاشورا تمام اصحاب حضرت را نابود کنند تا اثری از بنی هاشم وجود نداشته باشد و امام حسین(ع) این مساله را به خواهرشان گوشزد کرده بودند ولی سیاست حکیمانه و علوی و مواضع سرسختانه و هوشمندانه و عرفانی حضرت باعث بر هم خوردن نقشه های دشمنان شد.
بدون شک اگر حماسه زینبی نبود امروز اثری از عاشورا وجود نداشت زیرا دشمنان پس از این فاجعه سعی کردند که با دروغ پردازی و سم پاشی رسانه ای و گفتاری در بین مردم و حتی تاریخ نگاری خائنان به بشریت جریان کربلا را تحریف کرده و همه چیز را برعکس جلوه دهند ولی ایشان کاری کردند که همه این توطئه ها نقش برآب شوند.
بدون شک حضرت زینب(س) با فضایل عظیمی که داشتند جزء برترین زنان تاریخ بشریت به شمار می روند و قطعا اگر در روایت خاص نبوی نامی از ایشان در بین چند زن برتر تاریخ نیست به این دلیل نیست که ایشان این فضایل را نداشتند بلکه به این دلیل بود که هر کدام از آن زنان در دوران خود بهترین بانو بودند و قطعا پس از حضرت زهرا(س) هیچ کسی به حد شان و مقام حضرت زینب(س) نمی رسد.
این بانوی بزرگوار «در شب یك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشتند؛ قول مشهور در خصوص رحلت ایشان همان 14 ماه رجب سال 62 هجری و یک سال و نیم پس از شهادت امام حسین(غ) است.
درباره مکان قبر مطهر حضرت زینب(س) سه احتمال وجود دارد؛ مدینه، شام و قاهره. هریک از این سه احتمال طرفدانی دارد که برای نظریه خود دلیل هایی آورده اند که البته امروزه مردم دمشق را به عنوان محل دفن حضرت می پندارند که البته مصریان به شدت از مدفون بودن حضرت در قاهره دفاع می کنند و البته به رغم سنی بودن این حرم را نیز بسیار محترم می شمارند و در شب ولادت حضرت ، 10 شب در این کشور جشن است و بسیاری از مردم مراسم جشن عروسی خود را در این روز و روزهای ولادت امام حسین(ع) می گیرند.
صبر، مهمترین ویژگی حضرت زینب(س)
صبر، مهمترین خصلتی است که تاریخ برای حضرت زینب(س) ذکر کرده است؛شهید مطهری در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن كسی كه بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب(س) بود».
ایشان مظهر کامل عبد و بنده خداوند بودند؛ ایشان در سخت ترین شرایط اسارت نیز دست از نماز شب و تهجد و شب زنده داری برنداشتند و هیچگاه هیچ اتفاقی نتوانست مانع از وصل او به معشوق شود.
دیگر خصلت استثنایی ایشان، سخن وری آن حضرت است که در این زمینه مورخان حتی مغرض نیز سخنوری ایشان را سخنوری علوی دانسته اند؛ سخنوری ایشان در شام باعث شد که دشمنان ایشان بیان کنند که گویی علی(ع) زنده شده است و در مقابل آنها ایستاده است.
عصمت علم و بزرگواری و حجب و حیا و حجاب و عفاف زینبی(س) همه و همه برگی است زرین از وجودی بی همتا دیگر در تاریخ تکرار نخواهد شد.
منبع:حوزه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، یکی از سوالات دینی که ممکن است برایمان پیش بیاید این است که چه کسی امام حسین را بعد از شهادتش دفن فرمود؟ چون کسی که امام معصوم را باید دفن کند خودش باید معصوم (امام دیگر) باشد؟
در این باره دیدگاه علما متفاوت است. یکی از نظریات ارائه شده در این باره مطابق آنچه در بعضی از روایات و کتب تاریخی آمده، چنین است: بدن مطهر امام حسین (ع) توسط فرزند گرامی شان امام زین العابدین (ع) در سرزمین کربلا به خاک سپرده شد؛ یعنی امام سجاد(ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(ع) به حکم این که «امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمیکند» از راه اعجاز از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و پیکرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
امامرضا (علیهالسلام) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (علیهماالسلام) امام بود؟ گفت: آری، امام فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام) پس امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این که آنها با خبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت. امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[۱]
با توجه به این حدیث می توان گفت امام سجاد (ع) بدن مطهر پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند.
..........................................
[۱] . موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص ۵۷۸؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج ۱، ص۲۴۳ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
وقتی آخوند صدای امریکا، قمه می زند/عکس

در روزهای اخیر تصاویری از مراسم قمهزنی او در فضای مجازی لسآنجلس منتشر شده است.
در سالهای اخیر این شبکه و مسئولان صدای آمریکا تلاش بسیار زیادی کردند تا موضوع قمهزنی را به عنوان یکی از سنتهای اسلامی معرفی کنند و این موضوع مورد استقبال دشمنان واقع شد. در یکی از این برنامهها، محمد هدایتی مدیر شبکه سلام و از کارشناسان دینی صدای آمریکاافزود: با نگاهی بر آیات قرآن می بینیم که ریشه قمه زنی در قرآن آمده است . این روحانی نما با تحریف آیاتی از کلام الله مجید تمام تلاش خود را برای تطبیق دادن موضوع قمه زنی با آیات قرآن به کار گرفت.
بیان این مسئله آنقدر سطحی بود که صدای کارشناس دیگر این برنامه را نیز درآورد. مهدی خلجی که با عنوان کارشناس امورد دینی در این برنامه حضور داشت نتوانست سکوت خود را در برابر سخنان بی مبنای روحانی واشنگتنی حفظ کند و بیان کرد: سخنان آقای هدایتی غلط می باشد و به نوعی تحریف قرآن است.
در ادامه این برنامه با معرفی قمه زنی به عنوان سنت قدیمی شیعیان، قمه زنی را عامل گسترش روحیه شجاعت و ایثار و فداکاری عنوان نمودند و اعلام داشتند که به همین منظور قمه زنی در آمریکا آزاد می باشد و شیعیان به راحتی می توانند در خیابان های آمریکا به عزاداری و قمه زنی بپردازند.
شیخ محمد هدایتی، مدیر شبکه سلام به به راه انداختن تشکیلاتی با عنوان «جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر» بیانیههای آتشینی در حمایت از جنبش سبز در کشور صادر کرده است که از جمله آنها میتوان حمایت از آشوبهای سال ۸۸ بهخصوص ۲۵ بهمن را نام برد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در شهریورماه ۹۲ در دیدار دستاندرکاران حج فرمودند: «بزرگان تشیع اعم از امام(ره) و دیگران همواره بر حفظ اتحاد امت اسلامی تأکید کرده اند، بنابراین آن تشیعی که با هدف دامن زدن به اختلافات، از رسانه هایی که در لندن و امریکا هستند، تبلیغ می شود، در مسیر شیعه واقعی نیست.»
رحیم پور ازغدی: تشیع لندنی به اندازه وهابیت خطرناک است/ در برخی هیات ها قلاده به گردن می اندازند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
ضریح که بر سَر دَرَش 120 لوح مزین به نام یاران امام حسین (ع) در واقعه کربلا نصب شده، آنقدرها بزرگ نیست و به دیواری تکیه کرده که میان شور و التهاب حرم پناه زائران گمگشته شده است.

از همان سال عملیات توسعه حرم آغاز میشود. به خواست سیدعلی طباطبایی و آیتالله شهرستانی برای تأمین رفاه زائران دیوار آن بقعه را برمیدارند و راهروی درِ ورودی رواق جنوبی به مزار شهیدان را میبندند و در قسمت شمالی آن، ضریحی از چوب ساج قرار میدهند، سپس دیوار حائل را برمیدارند و آن را به حرم متصل میکنند و به این صورت امکان طواف در اطراف مزار یاران امام حسین (ع) از بین میرود، اما فضا برای حضور زائران بازتر میشود.
در 1230 ق، ضریحی از برنج با کتیبهای نقرهای با شعرهای محتشم کاشانی بر آرامگاه شهیدان نصب و صندوقی از خاتم نیز در داخل آن قرار داده میشود.
اوایل قرن چهاردهم هجری قمری، انیسالدوله، همسر ناصرالدین شاه، ضریح نقرهای به طول حدود 80/ 4 در پنج شبکه و ارتفاع 70/ 1 به این آرامگاه تقدیم کرد. این ضریح جایگزین ضریح قبلی شد که حالا هم در آن مکان دیده میشود.
در 1361 ق، صندوق خاتمکاری این آرامگاه به کوشش «محمد صنیع خاتم شیرازی» تعمیر و دیوارهای اطراف ضریح به دست هنرمندان ایرانی آینهکاری شد.
و اکنون مزار آنها در داخل اتاقک دوازده متری که حاوی صندوقی خاتمکاری شده است، قرار دارد، پنجرهای از نقره به طول پنج متر نشانهای از این آرامگاه در حرم امام حسین (ع) است که بر سر دَرَش اسامی 120 تن از شهدای کربلا بر لوحهایی از کاشیهای آبی نقش بسته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در برابر عبیدالله
خطبه تاریخی حضرت زینب(سلام الله علیها) در کوفه
مسجدکوفه فعلی سمت راست آن خانه امام علی علیه السلام و...
اشعار هفتم شهدای کربلا سروده باقری پور
خطبه تاریخی و مهم حضرت زینب(سلام الله علیها) در دربار یزید
امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت
گفتگوی امام سجاد علیه السلام با پیرمرد شامی
خطبه حضرت سجاد علیه السلام در شام
13 عکس کم نظیر از قتلگاه امام حسین علیه السلام در کربلا
فضیلت زیارت امام حسین (ع): شافع قيامت
فضیلت زیارت امام حسین (ع): شفاعت
فضیلت زیارت امام حسین (ع): ملائكه گريان
کرامات امام حسین (ع): نظر حضرت
چرابعداز1400سال هنوزبرای امام حسین(ع)مجلس عزابرپامیکنیم؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

يـازدهم محرمالحرام سال ۶۱ هجرى قمرى |
حرکت کاروان اسيران |
عـصـر روز عـاشـورا ابـن سـعـد سـر مـبارك سيد الشهدا را به خولى سپرد تا به عبيداللّه بن زياد برساند. عـمـر بـن سعد تا روز يازدهم محرم يعنى يك روز پس از شهادت امام حسين (ع) در كربلا ماند. روزيـازدهم كشته هاى لشكر كوفه را جمع آورى كردند, بر آنها نماز خواندند و آنها را دفن كردند, ولـى جـنـازه حسين (ع) و يارانش را در صحرا بدون غسل و كفن رها كردند و زنان و خواهران و دختران امام حسين (ع) را با خود به طرف كوفه بردند . |
محرمالحرام سال ۶۱ هجرى قمرى |
ورود قافله اسيران به كوفه و خطبه حضرت زينب (س) |
عمر بن سعد با بازماندگان امام حسين (ع) آماده رفتن شد، گليمها بر جهاز شتران انداخته و كاروانيان به هنگام ترك سرزمين كربلا با آن همه داغها، مصيبتها و خاطراتي كه از عزيزان خود به خاطر داشتند، آن سرزمين را ترك مي كردند.
هنگام ورود كاروان امام حسين (ع) به كوفه، هنگامي كه زنان كوفه با مشاهده اوضاع و احوال كاروانيان حسيني زاري مي كردند و مردان مي گريستند حضرت زينب (س) پس از حمد و ستايش پروردگار و درود بر رسول خدا (ص) خطاب به مردم كوفه فرمودند: اي مردم كوفه! اي جماعت نيرنگ و افسون و بيبهرهگان از غيرت و حميت! اشك چشمتان خشك مباد و نالههايتان آرام نگيرد، مثل شما مثل آن زني است كه تار و پود تافته خود را درهم ريزد و رشتههاي آن را از هم بگسلد، شما سوگندهايتان را دستآويز فساد و نابودي خود قرار داريد. |
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مجموعه ای از فایل های صوتی سخنرانی و روضه خوانی شهید احمد کافی برای حضرت سیدالشهدا علیه السلام و سوگواری ماه محرم گردآوری شده که در ادامه آماده دریافت است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عقیق: مراسم عزاداری طویریج با حضور جمع میلیونی عزادران حسینی برگزار شد.
درباره این عزاداری حجت الاسلام قرائتی چندی پیش گفته بود: در كربلا سه چهار فرسخی یك منطقهای است به نام "طویریج". من یك مدت كمی طلبه نجف بودم، یكی دو تا عاشورا من كربلا بودم. دیدم كه همه میروند استقبال هیأت طویریج. گفتم: چیه؟ گفتند: این هیأت ریشه دارد. من خودم با همین دو تا چشم دیدم مجتهدینی كه عمامهشان را برمیدارند، مجتهد پیرمرد، عمامهاش را برمیدارد، پابرهنه میشود، پیراهنش را هم دكمههایش را باز میكند، به سرش میزند و عقب هیأت میرود.
از آنهایی كه الآن به خوبی یادم است، آیت الله شهید محراب آیت الله مدنی است. لخت میشد و سینه میزد. گفتم: مگر این چه هیأتی است كه آیت الله ها لخت میشوند سینه میزنند. گفتند: اینها مخلص هستند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

عقیق:روز سیزدهم محرم الحرام سال 61 ه. ق یعنی سه روز پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان در کربلا پس از آن که اسرا و سرهای مقدس آنها به کوفه برگردانده شد، ابن زیاد دستور داد سر مطهر امام را در برابرش قرار دهند و زنان و کودکان آن حضرت را هم به همراه امام سجاد (ع) در حالیکه اسیر هستند نزد او بخوانند.
حضرت زینب(س) در حالی که که مندرسترین لباس خود را به تن داشت به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد و در گوشهای از قصر نشست و زنان او را احاطه کردند. ابن زیاد پرسید: «این کیست که در آنجا با گروهی از زنان نشست؟» زینب(س) پاسخ نداد.
عبیدالله برای بار دوم و سوم سخن خود را تکرار کرد . یکى از آن زنان جواب داد: «این زن زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) است.» ابن زیاد رو به زینب(س) کرده، گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و در آن چه که گفته بودید دروغتان را آشکار ساخت؟»
زینب(س) فرمود: «سپاس خداوندى را که ما را به وسیله پیغمبرش محمد(ص) گرامى داشت و ما را از پلیدیها پاک کرد، فاسق است که رسوا میشود و نابکار است که دروغ میگوید و الحمدللَّه این شخص ما نیستیم، بلکه دیگری است.»
عبیدالله گفت: «کار خدا را با برادرت و اهل بیت(ع) خود چگونه دیدی؟» زینب(س) فرمود: «من چیزی جز نیکی و شایستگی از جانب خداوند ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته و در آن آرمیدهاند و خداوند و روز قیامت میان تو و آنان داوری خواهد کرد.»
پسر زیاد از این سخنان به خشم آمد و گویی تصمیم بر قتل زینب(س) گرفته بود، عمرو بن حریث به عبیدالله گفت: «او زن است و زن را بر سخنانش ملامت نکنند.»
پس ابن زیاد خطاب به زینب(س) گفت: «خداوند قلب مرا به کشتن حسین(ع) و خاندانش تسلّی داد.» زینب(س) از این سخن پسر زیاد به شدت دلش شکست و گریست، سپس فرمود: «به جان خودم سوگند که سرورم را کشتی و خاندانم را هلاک کردى و شاخه عمر مرا قطع کردی و ریشه مرا از جا در آوردی؛ پس اگر تسلی خاطر تو در این بوده است، پس به تسلای دلت رسیدهای.»
ابن زیاد گفت: «این زن سخن به سجع و قافیه میگوید به جان خودم سوگند که پدرش نیز سخن به سجع میگفت و شاعری ماهر بود.» زینب(س) فرمود: «زن را با سجع و قافیه سخن گفتن چکار؟ همانا مرا با سجع سخن گفتن کارى نیست، آن چه بر زبانم جاری شد، سوز سینهام بود.
*گفتوگوی امام سجاد(ع) و ابن زیاد
عبیدالله رو به امام سجّاد(ع) کرد و گفت: «تو کیستى؟» فرمود: «من على بن الحسین(ع) هستم.» ابن زیاد گفت: «مگر خدا علی بن الحسین(ع) را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادرى داشتم که نامش على بود و مردم او را کشتند.» عبیدالله گفت: «بلکه خدا او را کشت.» امام(ع) فرمود: «الله یتوفی الأنفس حین موتها؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند».
عبیدالله خشمگین شد و فریاد زد: «در پاسخ به من چنین با جسارت سخن میگویی؟ او را ببرید و گردن بزنید.» زینب(س) چون چنین شنید امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود: «ای پسر زیاد هر چه از خون ما ریختی تو را بس است به خدا از او جدا نخواهم شد، اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش.»
ابن زیاد به آن دو نگاهی کرد و گفت: «عجبا للرحم؛ علاقه به خویشاوند چه شگفت انگیز است به خدا قسم من این زن را چنین میبینم که دوست دارد من او را با این جوان بکشم؟ او را واگذارید که همان بیمارى که دارد او را بس است؟» امام(ع) رو به عمهشان فرمود و گفتند: «ای عمه بگذار تا من صحبت کنم آن گاه روی به ابن زیاد کرد و فرمود: «مرا از مرگ میترسانی، مگر نمیدانی که کشته شدن عادت ماست و شهادت در راه خدا برای ما گرامی است.»
پس از پایان این مجلس ابن زیاد دستور داد امام(ع) و اهل بیت(ع) را در گوشهای از کاخ دارالاماره و به نقلی دیگر به خانهای که جنب مسجد اعظم کوفه بود، انتقال دادند و سپس نامهای به یزید بن معاویه نوشت و شهادت امام حسین(ع) و یارانش را به اطلاع او رساند.
*قیام عبدالله بن عفیف ازدی
سپس عبیدالله بن زیاد از بیم تأثیر سخنان اهل بیت(ع) و جلوگیری از وقوع شورش احتمالی کوفیان، دستور داد تا مردم را در مسجد اعظمِ کوفه جمع کنند آن گاه بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی به ایراد سخن پرداخت و گفت: «سپاس خدای را که حق را آشکار و امیرالمؤمنین یزید و پیروان او را یاری کرد و دروغگو وپسر دروغگو حسین بن علی(ع) و شیعیانش را کشت.»
در این هنگام عبدالله بن عفیف ازدی از جای برخاست و گفت: «ای دشمن خدا همانا دروغگو تویی و پدرت و آن کس که تو و پدرت را بر این سمت گمارد. ای پسر مرجانه فرزندان پیامبران(ص) را میکشی و بر بالای منبر سخن راستگویان را میگویی؟»
ابن زیاد از این سخن به خشم آمد و گفت: «گوینده این سخن کیست؟» عبدالله گفت: «ای دشمن خدا من بودم؛ خاندان پاکی را که خداوند هر پلیدی را از آنان دور ساخته میکشی و گمان داری که مسلمانی؟ از این طغیانگر نفرین شده فرزند نفرین شده که پیامبر(ص) با زبان خود او را لعن کرد انتقام نمیگیرند؟»
ابن زیاد به مأمورانش دستور داد تا او را دستگیر کنند پس مأموران به سویش هجوم بردند و او را گرفتند عبدالله شعار استمدادخواهی قبیله اَزْد را فریاد زد و گفت: «یا مبرور؛ اى آمُرزیده.» در پی این شعار مردم قبیلهاش به پا خاستند و او را از دست مأموران نجات دادند و به خانه بردند.
ابن زیاد نیز به قصر برگشت و عمرو بن حجاج زبیدی و محمد بن اشعث و شبث بن ربعی و گروهی از یارانش را فرا خواند و به آنها دستور داد «بروید این کور ازد را که خدا قلبش را مانند چشمش کور کرده بیاورید.» ازدیان با خبر شدند، پس با قبایل یمنی ساکن کوفه متحد شدند تا از عبدالله دفاع کنند.
ابن زیاد هم قبایل را جمع کرد و به کمک محمد بن اشعث فرستاد جنگ سختی در گرفت و عده بسیاری کشته شدند. سرانجام مأموران عبیدالله موفق شدند خود را به در خانه عبدالله برسانند، پس درب خانه را شکستند و وارد خانه شدند. دختر عبدالله فریاد زد: «پدر دشمن وارد شد» عبدالله گفت: «ناراحت نباش برو شمشیرم را بیاور.»
عبدالله بن عفیف در حالی که رجز میخواند:
«انا بن ذی الفضل عفیف الظاهر عفیف شیخی و ابن امعامر
کم وارع من جمعکم و حاسر و بطل جدّلته مفادر
من پسر مرد با فضیلت و پاکم نام پدرم عفیف و زاده امعامر است. از گروه شما چه بسیار از مردان جنگاور دلاور با زره و بیزره را به خاک افکندم.»
به دفاع پرداخت. دخترش فریاد زد: «ای پدر کاش مردی بودم و با این فاجران و قاتلان عترت پاک پیامبر(ص) میجنگیدم.» عبدالله میجنگید و دخترش جهت حمله دشمن را به او اطلاع میداد.
تا این که دشمنان، عبدالله را محاصره کردند و از هر سو بر او حمله بردند سرانجام توانستند او را به اسارت در آورده نزد عبیدالله بن زیاد ببرند. ابن زیاد با دیدن ابن عفیف به او گفت: «سپاس خدای را که تو را خوار کرد.»
عبدالله گفت: «ای دشمن خدا، خدا به چه چیز مرا خوار کرد؟
و الله لو فرج لی عن بصری ضاق علیکم موردی و مصدری
به خدا قسم اگر چشمم بینا بود عرصه را بر شما تنگ میکردم و راه نفوذ را بر شما میبستم.»
عبیدالله گفت: «ای دشمن خدا نظرت درباره عثمان بن عفان چیست؟»
عبدالله گفت: «ای بنده بنی علاج، ای پسر مرجانه، تو را با عثمان چکار؟ بد بود یا خوب، خدا ولی مخلوقات خویش است و بین آنان و عثمان به حق و عدالت قضاوت خواهد کرد تو درباره خودت و پدرت و یزید و پدرش بپرس.»
عبیدالله گفت: «از تو دیگر چیزی نمیپرسم تا طعم مرگ را به تو بچشانم.»
عبدالله گفت: «خدا را شکر پیش از آن که تو متولد شوی از خداوند خواسته بودم که به دست ملعون ترین و مغضوب ترین بندگانش کشته شوم زمانی که چشمانم را از دست دادم از تحقق این آرزو ناامید شده بودم؛ ولی اکنون می بینم دعایم مستجاب شده و پس از ناامیدی شهادت نصیبم شده است.»
پس از این گفتگو مأموران ابن زیاد به دستور او عبدالله بن عفیف را گردن زدند و در سبخه کوفه به دار آویختند.
پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند.
بنابراین نخستین اعتراض آشکار نسبت به جنایت عبیدالله از سوی یکی از شیعیان کوفه به نام عبدالله بن عفیف صورت گرفت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

روز و کیفیت تدفین شهدای کربلا
در میان اقوال مورخان درباره تاریخ دقیق و چگونگی دفن حضرت سیدالشهداء و یاران باوفای آن حضرت اندک تفاوتی، دیده میشود. شیخ مفید پس از ذکر اسامی 17 نفر از شهیدان بنیهاشم که همگی از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسین(ع) بودند، میفرماید: آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند که هیچ اثری از آن نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام(ع) آنان را زیارت میکنند و علی بن الحسین(ع) (علیاکبر) از جمله آنان است، برخی گفتهاند: محل دفن علیاکبر نسبت به قبر امام حسین(ع) نزدیکترین محل است.
شیخ همچنین میگوید: پس از بازگشت عمر بن سعد از کربلا، جماعتی از بنیاسد که در غاضریه سکونت داشتند، آمده و بر پیکر امام حسین(ع) و یارانش نماز گذاردند و آن حضرت را همان جایی که الان قبر اوست، دفن کردند و علی ابن الحسین (علیاکبر ع) را در پایین پای پدر به خاک سپردند، سپس برای دیگر شهیدان از اهل بیت و اصحاب، حفیرهای کندند و همه آنان را در آن به صورت دسته جمعی دفن کردند و عباس بن علی(ع) را در راه غاضریه، در همان محلی که به شهادت رسید و اکنون قبر اوست به خاک سپردند.
به هر صورت مورخان در مورد روزی که پیکر مطهر شهدای کربلا دفن شده اند اختلاف نظر دارند. عدهای روز یازدهم و برخی دیگر هم روز سیزدهم محرم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده اند. علما و مورخان اهل سنت، بالاتفاق بر این باورند که مراسم تدفین امام حسین(ع) و یارانش در روز یازدهم محرم سال شصت و یک هجری صورت گرفته است.
سرشناسترین مورخان شیعه نیز با اهل سنت، در این که روز یازدهم محرم زمان دفن شهدای کربلا توسط طایفه بنیاسد است، موافقند. شیخ مفید در ارشاد و سید بن طاوس در لهوف و ابن شهر آشوب در المناقب از جمله بزرگانی هستند که این نظر را تأیید کردهاند. از جمع روایات نقل شده در این کتب، چنین برمیآید که دفن شهدا در همان روزی انجام گرفته که عمر بن سعد از کربلا خارج شد؛ یعنی روز یازدهم. در این صورت دفن شهدا در عصر آن روز صورت پذیرفته است؛ چرا که بنابر نقل تاریخ عمر بن سعد بعد از ظهر روز یازدهم راهی کوفه شده بود.
بنا بر برخی اقوال، پس از رفتن ابن سعد و یارانش، جماعتی از بنیاسد که در نزدیکی کربلا منزل داشتند به صحنه کربلا وارد شدند و چون آن بدنهای پاک و مقدس را به آن وضع دیدند دانستند که این بدنها، اجساد مطهر حسین(ع) و یاران اوست، پس صدا به شیون و زاری بلند کردند و در شب موقعی که ایمن از دشمن بودند بر امام حسین(ع) و یارانش نماز گذاردند و آنها را دفن نمودند. امام(ع) را در موضع فعلی آن و علی اصغر را پایین پای آن حضرت(ع) دفن کردند، قبری هم برای اهل بیت امام(ع) حفر نمودند و قبری نیز برای یاران امام(ع) در پایین پای حضرت(ع) در نظر گرفتند و آنان را در آنجا به خاک سپردند. بدن مبارک عباس(ع) را نیز در همان قبری که فعلاً قبر او شناخته میشود و در همان جایی که به شهادت رسیده بود دفن نمودند.
برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشته اند که: بنی اسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. شیخ مفید در این خصوص مینویسد: «... گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند، نزد اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش آمده و بر آنان نماز گذارده و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که حسین(ع) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش علیاصغر کنار پای حضرت است. برای شهیدان (از خاندان و یاران آن بزرگوار که اطرافش به زمین افتاده بودند) گودالی در پایین پای حسین(ع) کنده و همگی را گردآورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی(ع) را در همانجا که کشته شده بود، سر راه غاضریه (جایی که اکنون قبر اوست) دفن نمودند».
بر اساس این دیدگاه امام سجاد(ع) اجساد شهدا را دفن نکرده است. افزون بر آن اهل بیت(ع) هنوز به سوی کوفه و شام حرکت نکرده بودند.
برخی باور دارند که امام سجاد(ع) و بنی اسد اجساد شهدا را دفن کردهاند. بنی اسد فردای عاشورا پس از رفتن سپاه عمر سعد، عدهای از آنان برای دفن شهدای کربلا آمدند، و چون اجساد را نمیشناختند، متحیّر بودند. در آن هنگام حضرت سجاد(ع) آمد و پیکر اهل بیت و اصحاب را یک به یک به آنان شناساندند و آنان در دفن شهدا، حضرت را یاری کردند و برای خویش افتخار آفریدند.
طرفداران این مبنا باور دارند که در روز یازدهم محرم در هنگام حرکت اهل بیت به سوی کوفه بدن شهدا دفن شده بودند. اینان در برابر این پرسش که چگونه امام سجاد(ع) که اسیر بود، اجساد را دفن کردهاند، میگوید: امام سجاد(ع) با بهرهگیری از امدادهای غیبی به طور معجزآسا شهدا را دفن نموده است.
مرحوم مجلسی میگوید: از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام دربارة امامتش گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود. از امام پرسید: پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بیآنکه بفمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.
امام رضا(ع) فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.
مقرم نیز میگوید: چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند، نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند.
امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد. قبر حاضر و آماده و صندوقی شکافته آشکار شد. حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت: بسم الله و بالله وعلی ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم. امام به تنهایی بیآنکه بنی اسد در این کار همراهیاش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری میکند.
چون او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهای بریده نهاد و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا!
و بر قبر نوشت: این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.
آنگاه به طرف عمویش عباس رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمانها را دهشت زده، و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. خود را روی بدن مقدس او انداخت و رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت: پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد!
ضریح مطهر آقا اباعبدالله(ع)
برای او نیز قبری گشود و به تنهایی او را وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: با من کسانیاند که یاریام میکنند. آری، برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر مشارکت کنند. دو جا برای آنان تعیین کرد و فرمود دو گودال کندند؛ در اوّلی بنیهاشم را و در دیگری اصحاب را قرار دادند. اما حر ریاحی را قبیلهاش بردند، به جایی که هم اینک قبر اوست.
همچنین نقل است طایفه بنی اسد راضی نشدند که پسر عم خویش - حبیب بن مظاهر - با دیگر یاران امام(ع) دفن شود از اینرو او را در جایی جدا از دیگران و در محلی در بالا سر امام(ع) که امروز به قبر حبیب شناخته شده است دفن کردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
نماز بر شهدای کربلا و دفن آنها
هیچ کس جز امام معصوم نباید عهدهدار غُسل و کفن و دفن امام قبل از خود شود؛ پس از واقعه عاشورا نیز حضرت امام سجاد با معجزهی الهی به کربلا بازگشت و عهدهدار کفن و دفن حضرت امام حسین علیه السلام و سایر شهدای کربلا شد.
در تاریخ چنین آمده است که عدهای از قبیله بنی اسد به تشویق همسرانشان به کربلا رفتند تا بدن مطهر امام حسین علیه السلام و یارانشان را دفن کنند، اما چون همه اجساد بدون سر بود و بر اثر ضربات شمشیر پاره پاره شده بود و حتی لباسهایشان نیز به تاراج رفته بود، هیچیک از شهدا قابل شناسایی نبودند و بنیاسد متحیر مانده بودند چه کنند. در این هنگام اسبسواری ناشناس نزد آنها آمد و گفت:« برای چه به اینجا آمدهاید؟»
گفتند:« برای دفن این اجساد مطهر؛ ولی آنها را نمیشناسیم.»
آن سوار با شنیدن این سخن با صدای بلند گریه کرد و صدا زد:« وا اباعبدالله!» سپس به آنها فرمود:« من شما را راهنمایی میکنم.» آنگاه از اسب پیاده شد و از کنار پیکرهای پاره پاره عبور کرد تا ناگهان نگاهش به جسد مطهر حسین علیه السلام افتاد.
آن را در آغوش کشید و با چشمی گریان و حالی اندوهبار صدا زد:« ای پدر! با کشته شدن تو چشم مردم شام روشن شد و بنی امیّه شاد شدند. بعد از تو غم و اندوه ما بسیار طولانی خواهد بود. »
سپس مشتی خاک از کنار آن پیکر برداشت و ناگهان قبر آمادهای پدیدار شد. بدن پارهپارهی حسین علیه السلام را در قبر گذاشت و در حالی که به شدت گریه می کرد، فرمود:«آفرین بر آن زمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفته است. دنیا پس از تو تاریک و آخرت به نور تو روشن شده است. دیگر شبها خواب ندارم و اندوهم را پایانی نیست، تا اینکه خداوند اهل بیت تو را به تو ملحق گرداند و در ماوای تو جای دهد. درود من بر تو ای فرزند رسول خدا و رحمت خداوند بر تو باد. »
سپس روی خاک آن قبر مطهر نوشت:« هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلو عطشانا غریبا »
(این قبر حسین فرزند علی بن ابیطالب است که تشنه و غریب کشته شد.)
آن گاه بدن مقدس حضرت علی بن الحسین (علی اکبر علیه السلام) را پایین پای امام حسین به خاک سپرد و بعد دستور داد سایر شهدای اهل بیت علیه السلام را در نزدیکی قبر امام در یک محل دفن کردند و سپس به همراهی «بنی اسد » به کنار نهر علقمه رفت و بدن قطعه قطعه حضرت ابوالفضل علیه السلام را پیدا کرد. خود را روی آن بدن مطهر انداخت و در حالی که به شدت گریه میکرد، فرمود:« پس از تو ای ماه بنی هاشم، خاک بر دنیا ببارد! بر تو درود میفرستم و بر تو رحمت خداوند را میطلبم.»
سپس دستور داد قبری بکنند و آن بدن مطهر را نیز به خاک سپرد.
وقتی برخاست و سوار اسب شد تا برود، بنی اسد دامن او را گرفتند و گفتند:« تو را به حق این افرادی که به خاک سپردی، به ما بگو تو کیستی؟»
فرمود: «من علی بن الحسین هستم. آمدم تا بدن پدرم حسین علیه السلام و یارانش را دفن کنم و اکنون به زندان ابن زیاد بر میگردم.»
بنابر بعضی از روایات، ماجرای دفن شهیدان کربلا در روز سیزدهم محرم سال 61 هجری قمری رخ داده است.
باید توجه داشت که اگرچه در این روایات، از نماز حضرت سجاد بر اجساد شهدا یادی به میان نیامده، ولی حضرت سجاد علیه السلام قطعا بر بدن آنها نماز خوانده و سپس آنها را به خاک سپرده است. چرا که بنی اسد پس از آن روز تا سالیان سال بر سایر قبایل عرب فخر میکردند که «ما بر حسین علیه السلام و اصحابش نماز گزاردیم و آنها را دفن کردیم.»
منابع:
بحارالانوار،ج 48،ص 27 - معالی السبطین، ج 2، ص66 الی 70
(نفس المهموم، صفحه 388)
«کامل» شیخ بهائی
مراجعه شود به:
غسل امام توسط امام
امام سجاد علیه السلام در عصر عاشورا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
سرنوشت قاتلان سیدالشهدا (ع)
واقعه عاشورای سال 61 هجری هرگز از ذهن تاریخ پاک نخواهد شد، فرزند رسول خدا(ص) در این واقعه با نثار خون پاکش اسلام را نجات داد ولی ملعونانی که خون حسین(ع) را ریختند تا ابد منفور مانده و جزای جنایتشان را خواهند دید.
در این گزارش، فهرستی از اسامی کسانی که در واقعه عاشورا نقشآفرینی کرده و در قتل فرزند نوه رسول الله (ص) دخیل بودند را به همراه سرانجام و چگونگی مرگ آن ملعونین که منالازل و الیالابد مورد لعن و نفرین پیروان و محبین رسول الله (ص) و خلفای راستینش هستند، میخوانید.
* شمر ﺑﻦ ﺫﯼﺍﻟﺠﻮﺷﻦ
نقش وی درکربلا : ﻧﻘﺶﺁﻓﺮﯾﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼ، ﺻﺪﻭﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﯾﻮﺭﺵ ﻫﻤﻪﺟﺎﻧﺒﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ) ﻭ ﯾﺎﺭﺍن آن حضرت
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ، ﮔﺮﺩﻥﺯﺩﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺭﻭﻏﻦ ﺩﺍﻍ
* ﺣﺼﯿﻦ ﺑﻦ ﻧُﻤﯿﺮ
نقش وی در کربلا : ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯﺍﻥ ﻟﺸﮑﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻭ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ)
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﺍﺷﺘﺮ ﺟﺴﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺳﺮ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺱ ﻋﺒﺮﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ.
* ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ
نقش وی درکربلا : ﺩﺭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﮐﺮﺑﻼ، ﻫﻤﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺗﺤﻘﻖ ﯾﺎﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﺰﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﭼﮑﯿﺪﻥ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺑﺮ ﺭﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺯﺧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ، ﺟﺴﺪﺵ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ.
* ﺷﺒﺚ ﺑﻦ ﺭﺑﻌﯽ
نقش وی در کربلا : ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺯﺩ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﺍﻥﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﻣُﺮﺩ. ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ.
* ﺣﺮﻣﻠﺔ ﺑﻦ ﮐﺎﻫﻞ
نقش وی در کربلا : ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺗﯿﺮ ﺑﺮ ﮔﻠﻮﯼ ﻋﻠﯽﺍﺻﻐﺮ (ﻉ)
سرانجام و چگونگی مرگ : ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺗﯿﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪ.
* ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺣُﺼﯿﻦ
نقش وی در کربلا : ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ (ﻉ) ﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺑﯽﺷﺮﻣﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ(ع) ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺣﺴﯿﻦ! ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺟﺮﻋﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﭼﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﻤﯿﺮﯼ.
سرانجام و چگونگی مرگ: ﺑﻪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ) ﻣﺒﺘﻼ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﺳﺘﺴﻘﺎﺀ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪ، ﻫﺮﭼﻪ ﺁﺏ ﻣﯽﻧﻮﺷﯿﺪ ﺗﺸﻨﮕﯽﺍﺵ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﯽﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻼﮎ شد.
* ﯾﺰﯾﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ
نقش وی در کربلا : ﭼﻮﺏﺯﺩﻥ ﺑﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ)
سرانجام و چگونگی مرگ : ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻗﺺ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﻣﺘﻼﺷﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻗﯿﺮ ، ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪ.
* ﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﺣَﯿﻮﻩ ﺣﻀﺮﻣﯽ
نقش وی در کربلا : ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺗﺎﺧﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺑﺎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ (ﻉ) ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﭘﯿﺴﯽ ﻣﺒﺘﻼ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﯾﺨﺖ، ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﺶ ﺗﺎﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﻼﮐﺖ ﺭﺳﯿﺪ.
* ﺍﺣﺒﺶ ﺑﻦ ﻣﺮﺛﺪ (ﺍﺧﻨﺲ)
نقش وی در کربلا : ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﺑﺮ ﺑﺪﻥ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺗﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺗﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻤﺎﻥ، ﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ به درک واصل شد.
* ﺑَﺠﺪﻝ ﺑﻦ ﺳُﻠﯿﻢ
نقش وی در کربلا : ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺑﺮﯾﺪ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﻏﻠﺘﯿﺪ ﺗﺎ ﻫﻼﮎ شد.
* ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺣﺠﺎﺝ
نقش وی در کربلا : ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ(ﻉ) ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺴﺖ، ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ ) ﺭﺍ
ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﻧﺎﻣﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﺎﻣﻼﻥ ﺳﺮﻫﺎﯼ ﺷﻬﺪﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﻮﺩ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺑﻪ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ) ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﻼﮎ ﺷﺪ.
* ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ
نقش وی در کربلا : ﻣﺠﺮﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺳﻮﻡ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ.
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ.
* ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻦ ﻧُﺴﯿﺮ ﮐِﻨﺪﯼ
نقش وی در کربلا : ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ (ﻉ)
سرانجام و چگونگی مرگ : ﻗﻄﻊ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻓﻘﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪ.
* ﺍﺑﺤﺮ ﺑﻦ ﮐﻌﺐ
نقش وی در کربلا : ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﮔﻮﺵ کودکان
سرانجام و چگونگی مرگ : ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ، ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد

وبلاگ حضرت امام سجاد عليه السلام
شهادت امام سجاد (علیه السلام)۲۵محرم الحرام سال۹۴هجری
دوازده محرم شهادت امام سجّاد(ع)-سال95هجري قمري
ویژه نامه شهادت امام سجاد زین العابدین(ع)
ویژه نامه های شهادت زین العابدین ، امام سجاد (ع)
ویژه نامه شهادت زین العابدین ، امام سجاد (ع)
انگیزه های قتل امام سجاد علیه السلام
مسمومیت و شهادت امام سجاد علیه السلام
مسمومیت و شهادت امام سجاد علیه السلام
شهادت امام سجاد علیه السلام(1)
شهادت امام سجاد علیه السلام(2)
روایات متناسب : شهادت امام سجّادعليه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
شب یازدهم محرم، شب شام غریبان است و تو چه دانی که در دل زینب چه میگذرد؟ وقتی نام عاشورا به گوش میرسد، آتش سوزناكی از غم، دل را در بر میگیرد و اشك، امان را میبرد.
وقایع دردناك عاشورا تا بعد از ظهر كه هنگامه شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ بود یكسری جنایات را به خود دید و از شهادت امام حسین (علیه السلام) به بعد سرزمین كربلا شاهد فجایع و جنایاتی خاص در مورد اهل بیت پیامبر بود.
سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم لشكر یزید بعد از این كه امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.
آن نامردان به سوی خیمههای حرم امام حسین (علیهالسلام) روی آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهلبیت پاك با آن بیشرمان بر سر جامهای در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او میربودند.
دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حریم او از خیمهها بیرون آمده و میگریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری مینمودند.
بعد از این اموال اهلبیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از كنار پیكر امام حسین (علیهالسلام) گذراندند. وقتی نگاه اهلبیت به كشتهها افتاد فریاد كشیدند و بر صورت خود زدند.
بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد كشید: چه كسی حاضر است كه اسب بر پشت و سینه حسین (علیهالسلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیكر مطهر امام حسین(علیهالسلام) را با سمّ اسبان لگدكوب كردند.
در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارك امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به كوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع كرده (كه هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به كوفه فرستاد.
سپس شهداء را جمع كرده و دفن نمودند ولی پیکرهای بی سر و زیر پای اسبان لگدكوب شده امام حسین (علیهالسلام) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان كربلا بود تا این كه توسط قبیله بنیاسد و به راهنمایی امام سجاد (علیهالسلام) دفن شدند.
شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهلبیت در یك خیمه نیمسوخته سپری نمودند. در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهلبیت (علیهمالسلام) نقل نشده ولی میتوان تصور كرد كه چه شب سختی را بعد از یك روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمهها و اهانتها و ... داشتهاند.
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حركت از كربلا به سوی كوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین (علیهالسلام) را بر شتران بیجهاز سوار كرده و این امانتهای نبوت را چون اسیران كفّار در سختترین مصائب و غم و غصه كوچ میدهند.
شاعر عرب این مصیبت عظما را به رشته نظم درآورده: «یصلى على المبعوث من ...؛ این قضیه بسیار شگفتآور است كه مردم بر پیغمبر مبعوث كه از آل هشام است، تحیت و درود بر روح پاكش میفرستند و از طرف دیگر، فرزندان و خاندان او را به قتل مىرسانند!»
در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیكنم لحظهای را كه زینب دختر فاطمه (سلامالله علیها) را از كنار كشته بر خاك افتاده برادرش حسین عبور دادند كه از سوز دل مینالید ... و امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: ... من به شهدا نگریستم كه روی خاك افتاده و كسی آنها را دفن نكرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت كه نزدیك بود جانم بر آید و عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد كه بیتابی نكنم.
(گویا اسرای كربلا را دوبار به قتلگاه میآورند، یك دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیمهها و به درخواست خود اسرا و یك بار هم در روز یازدهم محرم هنگام كوچ از كربلا و به دستور عمر سعد و این كار عمر سعد شاید به خاطر این بود كه میخواست اهلبیت (علیهمالسلام) با دیدن جنازههای عریان و زیر آفتاب مانده شكنجه روحی به اسرا داده باشد.)
بعد از این كه روز یازدهم محرم اسرا را از كربلا به سوی كوفه حركت دادند به خاطر نزدیكی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه کردند؛ گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههای كوفه و بیرون شهر سپری كرده باشند.
در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین(علیهالسلام) و خارجی معرفی كردن آن حضرت، مردم كوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به كوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میكنند.
ولی با خطابههایی كه امام سجاد (علیهالسلام) و حضرت زینب(سلامالله علیها) و سایرین از اسرا ایراد میكنند و خودشان را به كوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین (علیهالسلام) اذعان میكنند، شادی كوفیان را به عزا تبدیل میكنند.
در مدتی كه در كوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حركت میكردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در كجاوهها جا داده شده بودند و آنان كه خیال میكردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میكردند، عدهای هم از نسب اسرا سؤال میكردند.
با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد كه حاكم كوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارك میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میكرد و كشته شدن امام حسین (علیهالسلام) را خواست خدا قلمداد مینمود، ولی با جوابهایی كه از جانب حضرت زینب و امام سجاد (علیهماالسلام) میشنید، بیشتر رسوا میشد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
شام غریبان
![]() مراسم شام غریبان
|
شام غریبان، در ادبیات و مرثیههای پارسیزبان به غروب آفتاب روز دهم محرّم، یعنی روز عاشورا گفته میشود. شیعیان در این شب به سوگواری برای امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) ایشان میپردازند. این مراسم در هر نقطه از ایران و جهان با آداب و رسوم خاصی برگزار میشود. یکی از آداب و رسومی که در غروب عاشورا و شام غریبان اجرا میشود، آتش زدن نمادین خیام و روشن کردن شمع و روضه خوانی است.
محتویات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
شهیدان | |
---|---|
اسیران | |
عاملان | |
سنتها و مراسمها |
|
پیامدها | |
مکانها | |
جستارهای وابسته |
|
کتابشناسی | |
دعا و زیارت |
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
شهیدان | |
---|---|
اسیران | |
عاملان |
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد