فاطمه سیّده و سرورِ زنهایِ جهان است
فاطمه سیّده و سرورِ زنهایِ جهان است - فاطمه عالمه یِ جمله یِ اَسرارِ نِهان است
مریم اَر سیّده و سرورِ دورانِ خودش بود - فاطمه سیّده یِ جمله یِ اَدوار و زمان است
فاطمه اُمّ ابیها است به پیغمبرِ خاتم - فاطمه کوثری از جانبِ خلّاق جهان است
فاطمه بَضعةُ مِنّی است برایِ پدرِ خویش - فاطمه برترِ زنها زِ کَهان و ز مَهان است
فاطمه مادرِ بابا است بر آن ختمِ رسولان - فاطمه مادرِ سادات به هر دَور و زمان است
فاطمه کُفوِ علی گشت و علی همسرِ او شد - بهترین زوجه به حیدر شده از بینِ زنان است
فاطمه بحری از آن مجمعِ بَحرینِ کتاب است - فاطمه سوره یِ رحمن و شفیع همگان است
فاطمه سوره یِ قدر است زِ بینِ همه زنها - آری او هست همان لیله ی قدری که نهان است
فاطمه کوثرِ قرآن و بُوَد خیرِ کَثیری - هر که در سایه یِ او رفته به امن است و امان است
فاطمه کوکب دُرّی است وَ هم اُسوه یِ زنها است - فاطمه بهرِ زن و دخترِ ما روح و روان است
هیجده ساله بُد او که بِشد از زندگی محروم - در جوانی چه شد او را؟ که بهارش چو خزان است
گشت محروم زِحقِّ خود و مِلکِ فَدَکِ خویش - آری او هست که محرومِ زمان است و مکان است
در جوانی بِشد او همچو زنی پیر و زمین گیر - هیجده ساله ولی قَدِّ رشیدش چو کمان است
رفت در سنّ جوانی ز جهان، گشت شهیده - باقری قبرِ شریفش نشناسیم و نهان است
سروده شده دهه فاطمیه سال 1401
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
میلادِ زهرا دخترِ پیغمبرِ ماست - اُمِّ ابیهای نبی و مادرِ ماست
لطفِ مُدامِ او همیشه بر سرِ ماست - این لُطفِ دائم بر سرِ ماها مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
آمد به دنیا تحفه ای از جنّت و حور - آمد به دنیا سوره ای از کوثر و طور
زان احمد و هم مرتضی گردیده مسرور - این هدیه از سویِ خدا بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
آمد به دنیا حضرتِ اُمِّ ابیها - آمد به دُنیا مادرِ یاسین و طاها
دُختِ نبی، کُفوِ علی، آمد به دنیا - میلادِ کُفوِ مُرتضی بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
آنکو مُطَهَّر گشته است از جمله آفات - تسبیحِ او باشد بِه از جُمله عبادات
مامِ حسین و زینبین و جمله سادات - میلادِ مامِ مُجتبی بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
ای شیعیان گیرید جشن و شاد باشید - با لُطفِ حق از قیدِ غم آزاد باشید
آمد شفیعی بهرتان دلشاد باشید - شادی به اصحابِ هُدا بادا مُبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
ای شیعیان هنگامِ شادی گشته اکنون - داده به احمد تُحفه ای خَلّاقِ بیچون
این تحفه باشد کوثر و وَالتّین و زیتون - شادی به یارانِ خدا بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
ای باقری شادی نما زین طُرفه میلاد - از قید هر حُزن و غمی کُن خویش آزاد
چونکه محمّد با خدیجه هست دل شاد - شادی به اصحابِ کسا بادا مبارک
میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک - بر بنده و هم بر شما بادا مبارک
سروده شده ولادت حضرت زهرا علیهاسلام سال 1399
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
هَم بر مُحَمَّد، هَم بر خدیجه، هَم آلِ طاها، هَم جُمله سادات
هَم بَر علی و، هَم بَر اِمامان، هَم بَر شُماها، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
باشد مُحَمَّد، خوش حال اِمشب، از این ولادت، همچون خدیجه
هَم بر مُحَمَّد، هَم بر خدیجه، هَم آلِ طاها، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
بهرِ مُحَمَّد، گردیده اِمشب، خود بِهترین شب، چون شامِ اَسرا
بر جبرئیل و، هم بر مُحَمَّد، این شامِ اَسرا، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
گشته مدینه، تا عرشِ یَزدان، از این ولادت، اِمشَب چراغان
شد ماه و پروین، هَم شاد و خُرَّم، این شادمانی، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
هَم مُسلمین و، هَم شیعیان و، هَم دوستان و، هَم ما مُحِبّان
شادند و خُرّم، از این ولادت، این شادیِ ما، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
هَم برلَبانِ، یاسین وطاها، جاری شُد اِمشب، ذِکرِ یا زَهرا
تسبیحِ زهرا، شُد ذِکرِ ماها، این ذِکر بر ما، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
اِمشب خدیجه، شُد شاد و خَندان، هَم حیدر و، هَم اَحمد، وَ سلمان
چون شُد طُلوعِ، یِک ماهِ تابان، این ماهِ تابان، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
اِمشب خدیجه، چون زاده دختر، در خدمتش شُد، لَعیا و هاجر
هَم گشت نازِل، آیاتِ كوثر، میلادِ کوثر، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
اَز بَعدِ شامِ، میلادِ اَحمَد، در مَکّه امشب، شُد جشنِ دیگر
جشن و سرورِ، میلادِ زهراست، این جشنِ امشب، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
در شانِ زهرا، گردیده نازِل، از حَق تعالی، هم نور و کَوثَر
تَبَّت یدا بَر، اَعدایِ اَبتَر، این نور و کوثر، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
ای باقری شُد، میلادِ زهرا، آمد بِدنیا، اُمِّ ابیها
او بضعه ای بود، از بهرِ بابا، میلادِ زهرا، بادا مُبارَک
میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، ، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک
سروده شده به مناسبت میلاد حضرت زهرا علیهاسلام سال1401
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
بویِ خوشِ سوسن و یاسَمَن آمَد
بویِ خوشِ سوسن و یاسَمَن آمَد - روزِ زنِ مُؤمِن و مُؤتَمَن آمد
روزِ خوشِ مَولِدِ حضرتِ زهراست - روزِ خوشِ مادر و روزِ زَن آمد
روزِ زنِ فاطمی آمده اِمروز - روزِ خوشی بهرِ جان، بهرِ تَن آمد
روزِ خوشِ مادرِ نیک و خوش اخلاق - بهرِ تو و، هَم، مَن و، هَم، وَطَن، آمد
روز خوشِ مَولِدِ فاطمه آمَد - شاد از آن احمد و بوالحَسَن آمد
بَهرِ نَبی آمده اُمِّ ابیها - مادرِ بابایِ هَر مرد و زن آمد
چون به نبی داده شد هدیه یِ کوثر - شاد از آن اَحمَدِ مُؤتَمَن آمد
دشمنِ او اَبتَر و مُنقَطِعُ النَّسل - مُحِبِّ او شَمعِ این اَنجُمَن آمد
زنده بگوری دِگَر نیست بِدُنیا - جان ز تنِ رفتگان سویِ تَن آمد
باقری از مَکَّه و خانه یِ احمد - بویِ خوشِ سوسن و یاسَمَن آیـد
سروده شده به مناسبت میلاد حضرت زهرا علیهاسلام سال1401
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت فاطمه دختر حضرت محمّد ص (به عربی: فاطِمَةُ الزَّهراء بنت محمّد؛ ۲۰ جمادیالثانی بین ۳۵ تا ۴۵ عامالفیل برابر ۱۸ تا ۸ پیش از هجرت – ۱۳ جمادیالاول یا ۳ جمادیالثانی ۱۱ هجری قمری) ملقّب به زهرا، دختر محمّد و خدیجه، همسر علی بن ابیطالب، و مادر حسن بن علی و حسین بن علی است. او کوچکترین دختر محمّد و تنها فرزندش بود که از خود فرزندانی باقی گذاشت. این فرزندان با القابی چون «سید» یا «شریف» شناخته میشوند. در مورد تاریخ تولد فاطمه اختلاف بسیاری وجود دارد اما دو قول پنج سال پیش از بعثت و پنج سال پس از آن رایجتر است.
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) (۵ بعثت - ۱۱ ق)، دختر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) و همسر حضرت علی (علیهالسلام) است. ایشان یکی از چهارده معصوم و جزو پنج تن آل عبا میباشد.
در منابع تاریخی و روایی، درباره تاریخ تولد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اقوال مختلفی نقل شده است. قول مشهور این است که آن حضرت در بیستم ماه جمادیالثانی سال پنجم بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه معظمه به دنیا آمد. عدهای از اهل سنت نیز عقیده دارند که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) قبل از بعثت متولد شده است.
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، دختر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و محبوبترین فرد نزد رسول خدا بود. ایشان معصوم سوم و یکی از پنج بانوی قدسی جهان به شمار میرود. مشهورترین لقب آن حضرت «زهرا» است. کنیه ایشان امابیها بوده همچنین آن حضرت، دختر معصوم، همسر معصوم و مادر معصوم نیز هست.
از نگاه امامخمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام میدرخشد و تاکنون هیچکس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است. ایشان با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی، میگوید ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و طبق روایات، این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.
مصحف فاطمه(ع) مجموعه مطالبی است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت فاطمه(ع) به ایشان میگفت و فاطمه(ع) برای علی(ع) املا میکرد و ایشان آن را مینوشت. امامخمینی در وصیتنامه خود، یکی از افتخارات شیعه را «صحیفه فاطمیه» میداند و از اینرو آن را از نظر جایگاه در ردیف مناجات شعبانیه، دعای عرفه و صحیفه سجادیه ذکر میکند.
امامخمینی با اشاره به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت که به خلافت و فدک دستاندازی کرده بود و سخنرانی در حضور مهاجر و انصار در مسجد پیامبر(ص)، به زنان یادآور میشود در زهد، عفاف و مقابله با حکومتهای طاغوت و جهاد در راه خدا به فاطمه(ع) اقتدا کنند.
فاطِمه(س) مشهور به فاطمه زهرا (۵ بعثت -۱۱ق)، دختر پیامبر اسلام(ص) و خدیجه کبری(س) و همسر امام علی(ع) است. او یکی از پنجتن آلعبا (اصحاب کساء) است که شیعیانِ دوازده امامی آنها را معصوم میدانند. امام دوم و سوم شیعیان، زینب(س) و امکلثوم از فرزندان او هستند. زهرا، بَتول، سیدة نساء العالمین (برترین زن در دو عالم) از القاب وی و اُمّ اَبیها (مادر پدرش) کنیه مشهور او است. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر(ص) در روز مباهله با مسیحیان نجران بوده است.
سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بَضعه در شأن و فضیلت فاطمه نازل و نقل شدهاند. در روایات آمده است که پیامبر(ص)، فاطمه(س) را برترین زن در دو عالم معرفی کرده و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است.
درباره دوران کودکی و نوجوانی فاطمه(س) گزارشهای کمی وجود دارد. از این دوران فقط گزارشهایی درباره همراهی او با پیامبر(ص) در مقابل خشونتهای مشرکان، حضور او در شِعب ابیطالب و هجرت به مدینه همراه امام علی(ع) نقل شده است.
فاطمه(س) در سال دوم هجرت با امام علی(ع) ازدواج کرد. انجام فعالیتهای اجتماعی و همراهی با پیامبر اسلام(ص) در برخی از جنگها از جمله فتح مکه از جمله کارهای او بعد از هجرت بود.
فاطمه(س) در ماجرای سقیفه ضمن مخالفت با اقدام شورای سقیفه، خلافت ابوبکر را غاصبانه خواند و با او بیعت نکرد. او در جریان مصادره فدک و دفاع از خلافت امام علی(ع) خطبهای خواند که به خطبه فدکیه معروف است. وی اندکی پس از رحلت پیامبر(ص) و در جریان هجوم طرفداران ابوبکر به خانهاش، آسیب دید، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در ۳ جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه به شهادت رسید. پیکر دختر پیامبر(ص) به سفارش خودش، شبانه و مخفیانه تشییع و دفن شد و قبرش هیچگاه مشخص نشد.
تسبیحات حضرت زهرا(س)، مصحف فاطمه، خطبه فدکیه بخشی از میراث معنوی فاطمه است. مصحف فاطمه(س) کتابی است شامل سخنانی که فرشته الهی به او الهام کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است. این صحیفه بنابر روایات، در دست امامان بوده و هماکنون در دست امام زمان(عج) است.
شیعیان، فاطمه(س) را الگوی خود میدانند و در سالروز شهادت وی که به ایام فاطمیه مشهور است، عزاداری میکنند. در ایران سالروز ولادت فاطمه(س) (۲۰ جمادیالثانی)، روز زن و مادر نامگذاری شده و نام فاطمه و زهرا جزو بیشترین نامها برای دختران است.
۱ - ولادت حضرت زهرا
۲ - اسامی و القاب حضرت زهرا
۲.۱ - روایت در باب اسامی و القاب
۲.۲ - نامهای آسمانی حضرت
۲.۳ - لقبها و کنیههای حضرت
۲.۳.۱ - ام الائمه
۲.۳.۲ - ام ابیها
۲.۳.۳ - ام الحسن و ام الحسین
۲.۳.۴ - ام المحسن
۲.۳.۵ - بتول
۲.۳.۶ - حانیه و الحرة
۲.۳.۷ - حصان
۲.۳.۸ - حورای انسیه
۲.۳.۹ - راضیه
۲.۳.۱۰ - زکیه
۲.۳.۱۱ - زهرا
۲.۳.۱۲ - سماویه
۲.۳.۱۳ - سیدة نساءالعالمین
۲.۳.۱۴ - صدیقه کبری
۲.۳.۱۵ - طاهره
۲.۳.۱۶ - عذرا
۲.۳.۱۷ - فاطمه
۲.۳.۱۸ - مبارکه
۲.۳.۱۹ - محدثه
۲.۳.۲۰ - مرضیه
۲.۳.۲۱ - مریم کبری
۲.۳.۲۲ - منصوره
۲.۳.۲۳ - نوریه
۳ - فضائل حضرت زهرا
۴ - حجاب از دیدگاه حضرت زهرا
۴.۱ - حجاب حضرت زهرا
۵ - حقیقت زن از نظر حضرت زهرا
۶ - ازدواج حضرت زهرا
۷ - شروع زندگی علی و فاطمه
۸ - اولاد حضرت زهرا
۹ - حضرت زهرا در صحنههای مختلف
۱۰ - داستان غمانگیز فدک
۱۱ - دفاع از ولایت حضرت زهرا
۱۲ - تسبیحات حضرت زهرا
۱۳ - شهادت حضرت زهرا
۱۳.۱ - دفن حضرت زهرا
۱۴ - وصیتهای حضرت زهرا
۱۵ - زیارت حضرت زهرا
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت و زندگی حضرت فاطمه(س)
امداد غیبی در تولد حضرت فاطمه(س)
دلیل نامگذاری حضرت فاطمه(س) به «فاطمه»
علت نام گذاری حضرت فاطمه(س)، به «زهرا»
علت نام گذاری حضرت فاطمه(س) به «بتول»
عنایت ویژه به فاطمه(س) در نحوه صدا زدن پیامبر(ص)
«امّ ابیها» کنیه فاطمه زهرا(س)
سخن گفتن فاطمه(س) در رحم مادر از زبان علمای اهل سنت
روش زندگی فاطمه(س) در منابع اهل سنت
فضائل حضرت فاطمه(س)
فضایل فاطمه زهرا(س) در کلام ائمه معصومین(ع)
فضائل زهرا(س) در منابع اهل سنت
فاطمه(س) محبوبترین فرد نزد پیامبر(ص)
فاطمه سرور زنان عالم در منابع اهل سنت
حضرت زهرا(س) اوّل کسی که وارد بهشت می شود
فضائل فاطمه(س) از زبان «عایشه»
شعر «حسان» در فضائل فاطمه زهرا(س)
محبت رسول الله(ص) به حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(س) در بیان دیگران
شباهت فاطمه(س) به پیامبر(ص) از زبان عایشه
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام ابن صباغ مالکي
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام عبد الحميد ابن ابي الحديد
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام «توفيق ابوعلم»
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام عباس محمود عقٌاد مصري
شخصيت حضرت فاطمه (س) در کلام دکتر علي ابراهيم حسن
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام علامه اربلي
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام حافظ ابو نعيم اصفهاني
شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام علامه ابن شهر آشوب
حضرت فاطمه(س) را بیشتر بشناسیم
نزول غذای بهشتی برای فاطمه(س) در منابع اهل سنت
مهرورزی فاطمه(س) نسبت به رسول خدا(ص) در منابع اهل سنت
تسبیحات فاطمه(س) هدیه پیامبر(ص)
نتیجۀ دوستی فاطمه(س) در منابع اهل سنت
روایات اهل سنت درباره اینکه فرزندان فاطمه(س)، فرزندان پیامبرند
تجلی زهد در زندگی حضرت زهرا(س)
و لحظه ای درنگ...
موضع حضرت فاطمه زهرا(س) در مقابل انحراف خلافت از جایگاه خود
اعتراض حضرت فاطمه زهرا(ع) در برابر انحراف مسلمین
گلایه حضرت فاطمه(س) از سکوت انصار
خواستگاری عمر و ابوبکر از فاطمه(س)
کثرت مصائب فاطمه(س) بعد از پیامبر(ص) در منابع اهل سنت
فاطمه(س) و ردّ عذر خواهی ابوبکر و عمر
نارضایتی و خشم فاطمه(س) از ابوبکر
پاسخ به چند سوال:
شبهه برتری حضرت مریم(س) از حضرت فاطمه(س)
انگیزه ابوبکر از نپذیرفتن ادعای مالکیّت فاطمه زهرا(س) درباره فدک
روایت بیهقی در مورد رضایت فاطمه از شیخین!
استدلال به غیرت عرب نسبت به زنان برای انکار حمله به فاطمه(س)!
پشت در قرار گرفتن فاطمه زهرا(س) با وجود علي(ع)
انکار حدیث حرمت آتش بر فاطمه(ع) از روی حسادت
کِذب حدیث «یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک...»!!!
حکم طواف به نيابت حضرت فاطمه و اهل بيت(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
۲۰جمادي الثاني
۱-ولادت حضرت "فاطمه ي زهرا"(س) دختر بزرگوار حضرت محمد مصطفي(ص) (۵ بعثت)
۲-تولد رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني در خمين(۱۳۲۰ ق)
۳- روز زن و هفته ي بزرگداشت مقام مادر
شرح مناسبت:
۱. در روز بيستم جمادىِ آخر سال پنجم بعثت و در روزگار سخت و دشوار پيامبر(ص)، خانه کوچک محمّد و خديجه، شاهد تولّد دخترى بود که آينده وصايت بزرگ مردى چون پيامبر(ص) را رقم مى زد.
او فرزند ششم خانواده بود که پس از تولّد سه دختر به نام هاى اُمّ کلثوم، رقيّه و زينب و تولّد و مرگ دو پسر به نام هاى قاسم و عبد اللّه (طيب و طاهر) به دنيا مى آمد.
بر اساس گزارش هاى حديثى و تاريخى، ولادت فاطمه زهرا(ع) در غروب بيستم جمادى الآخره سال پنجم بعثت مطابق با دهم فروردين ماه بوده است.
محلّ ولادت فاطمه زهرا(ع) در شهر مکه و در نزديکى مَسعى بوده است؛ جايى که تا اواخر قرن چهاردهم، آثارى از آن باقى و با عنوان «مولد فاطمه» مشهور بود و در نيمه سده چهارده به دست وهّابيان، تخريب شد.
۲. به احترام بزرگ بانوی اسلام و برای الگوگیری از حضرت فاطمه زهرا(س) زادروز او به عنوان روز زن و بزرگداشت مقام مادر معرفی شده است.
۳. حضرت امام خميني(ره) در زادروز حضرت زهرا(س) در بیست جمادي الثاني ۱۳۲۰ ق برابر با اول مهر ۱۲۸۱ ش در خمين به دنيا آمدند. هنوز پنج ماه از تولد اين عزيز نگذشته بود که پدرشان، سيدمصطفي، از علماي آن ديار به دست خوانين منطقه به شهادت رسيد. آن حضرت پس از تحصيل مقدمات در خمين راهي اراک گرديد و از محضر حاج شيخ عبدالکريم حائري استفاده برد. با مهاجرت استاد به قم، حضرت امام نيز به قم رفتند و به تکميل تحصيلات خود پرداختند. پس از ارتحال آيت اللَّه بروجردي، زندگي سياسي امام، وارد مرحله جديدي شده و حوادث آينده، ايشان را به دشمن شماره يک رژيم پهلوي تبديل کرد.
ولادت حضرت زهراعليها السلام
قرآن کریم:
إنّا أعطَيناكَ الكَوثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر
همانا ما كوثر را به تو عطا كرديم پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن
كوثر ، آيه ۲ - ۱ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
فاطِمَةُ أَعَزُّ النّاسِ عَلَيَّ
فاطمه عزيزترين مردم نزد من است
بشارة المصطفي ، ص ۷۰ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن أَحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي
هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد ، در بهشت با من همراه خواهد بود
بحار الأنوار ، ج ۲۷ ، ص ۱۱۶ .
سخنان برگزيده
حضرت فاطمهعليها السلام :
مَن أصعَدَ إلَي اللَّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللَّهُ إلَيهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ
هر كه خداوند را بيپيرايه عبادت كند ، خداوند برترين مصلحتش را نثار او ميكند
بحار الأنوار ، ج ۷۰ ، ص ۲۴۹ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها :
فَرَضَ اللَّهُ الصَّلاةَ تَنزِيهاً مِنَ الكِبرِ
خداوند نماز را براي دوري از كبر واجب كرد
بحار الأنوار ، ج ۸۲ ، ص ۲۰۹ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها :
نَحنُ وَسيلَتُهُ في خَلقِهِ و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحَلُّ قُدسِهِ
ما [اهلبيت] دست آويز الهي مردمان ، بر گزيده خدا و منزلگاه قدس [و پاكي ]اوييم
شرح نهجالبلاغه ، ابن ابيالحديد ، ج ۱۶ ، ص ۲۱۱ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها :
فَجَعَلَ اللَّهُ . . . إطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أماناً لِلفُرقَةِ
خدا اطاعت از ما را رشته سامان ملّت ، و امامت ما را مايه ايمني از تفرقه قرار داده است
الإحتجاج ، ج ۱ ، ص ۱۳۴ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها : در جواب امام حسنعليه السلام كه پرسيده بود : چرا براي همسايگان و ديگران دعا ميكني و براي خود دعا نميكني؟ فرمود :
الجارُ ثُمَّ الدّارُ
اوّل همسايه ، سپس خانه خود
علل الشرائع ، ج ۱ ، ص ۱۸۳ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها :
خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم
بهترين شما كسانياند كه با مردم نرمترند و زنان خويش را بيشتر گرامي ميدارند
دلائل الإمامه ، ص ۷۶ .
حضرت فاطمه سلام الله عليها :
خَيرٌ لِلنِّساءِ أن لايَرَينَ الرِّجالَ و لايَراهُنَّ الرِّجالُ
براي زنان بهتر است كه [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبينند و نامحرمان نيز آنان را نبينند
بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۶ .
روز مادر
قرآن کریم:
و وصَّينَا الإنسانَ بِوالِدَيهِ إحساناً حَمَلَتهُ أُمُّهُ كُرهاً و وَضَعَتهُ كُرهاً)
ما به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند ؛ مادرش او را با رنج حمل كرد و با رنج بر زمين نهاد
احقاف ، آيه ۱۵ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ
بهشت زير قدمهاي مادران است
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۹۱ .
پيامبر صلي الله عليه وآله :
مَن سَرَّهُ أن يُمَدَّ لَهُ فِي عُمرِهِ و يُزادَ في رِزقِهِ فَليَبَرَّ والِدَيهِ
هركه خوش دارد عمرش دراز و روزياش بسيار شود ، به پدر ومادرش نيكي كند
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۷۱ .
امام عليعليه السلام :
بِرُّ الوالِدَينِ أكبَرُ فَريضَةٍ
نيكي به پدر و مادر بزرگترين فريضه است
ميزان الحكمه ، ح ۲۲۶۷۳ .
امام سجّادعليه السلام :
وَ أمّا حَقُّ اُمِّكَ فَأنْ تَعلَمَ أنَّها حَمَلَتكَ حَيثُ لايَحتَمِلُ أَحَدٌ أَحَداً و أعطَتْكَ مِن ثَمَرَةِ قَلبِها مالا يُعطِي أحَدٌ أحَداً
حقّ مادرت بر تو اين است كه بداني او تو را در جايي حمل كرده است كه هيچ كس ديگري را حمل نميكند و از ميوه دلش آن به تو داد كه هيچ كس به ديگري نميدهد
الأمالي ، صدوق ، ص۴۵۳ .
امام رضاعليه السلام :
إنَّ اللَّهَ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللَّهَ
خداوند به سپاسگزاري از خود و پدر و مادر فرمان داده است ؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزاري نكند ، خداوند را سپاس نگفته است
الخصال ، ص ۱۵۶ .
روز زن
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَليُكرِمها
هر كس همسري اختيار كند ، بايد او را گرامي بدارد
مستدرك الوسائل ، ج ۱ ، ص ۴۱۲ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إذا صَلَّتِ المَرأةُ خَمسَها و صامَت شَهرَها و أحصَنَت فَرجَها و أطاعَت بَعلَها فَلَتَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أيِّ أبوابٍ شاءَت
هرگاه زني نمازهاي پنجگانهاش را به جاي آورد ، و ماه رمضان را روزه بگيرد، و دامنش را پاك نگه دارد ، و از شوهرش فرمان ببرد ، از هر دري كه بخواهد وارد بهشت ميشود
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۴۴۱ .
امام عليعليه السلام :
إنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ و لَيسَت بِقَهرَماَنةٍ
زن گل است و لطيف ، نه دلير
نهج البلاغه ، نامه ۳۱ .
امام صادق عليه السلام :
أكثَرُ الخَيرِ فِي النِّساءِ
بيشتر خوبيها در زنان است
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۳۸۵ .
امام صادق عليه السلام :
إنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلمَرأةِ أن تَصبِرَ صَبرَ عَشرَةِ رِجالٍ
خداوند صبر و تحمّلِ ده مرد را به زن عطا كرده است
الكافي ، ج ۵۰ ، ص ۳۳۹ .
امام صادقعليه السلام :
لَيسَ لِامرَأةٍ خَطَرٌ لا لِصالِحَتِهِنَّ ولالِطالِحَتِهِنَّ
براي زن بهايي نميتوان تعيين كرد ، نه براي خوب آنها و نه براي بدشان
ميزان الحكمه ، ح ۷۸۴۷ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
ای هَمسَرِ تازه جوان - رفتی تو اَز دارِ جهان
دارم زِ غم آه و فَغان - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
پَرپَر شُدي اَي لاله اَم - اَي يارِ هجده ساله اَم
هَم دردِ اَشک و ناله اَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَي شاهِدِ غَمهایِ مَن - اَي کوثرِ والایِ مَن
يارِ دِلِ تنهایِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَی مَحرَمِ غَمهایِ مَن - اَی نَوگُلِ رَعنایِ مَن
باشَد چنین آوایِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَي اَز اَزَل هَم رازِ مَن - دَر روزِ غَم دَمسازِ مَن
پايانِ مَن آغازِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
خیز و بِبِین غَوغا شُده - شور و نَوا برپا شُده
دیگر علی تَنها شُده - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
با مَرگِ تُو اَی هَمسَرَم - اَی ناصر و اَی یاوَرَم
بشکسته رُکنِ دیگرَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
رَفتِی تُو بی یاوَر شُدَم - بی چاره و مُضطَر شُدَم
مُرغِ شِکَسته پَر شُدَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
از خونِ پَهلویَت اَثُر - مانده بَر آن دیوار و دَر
شُد مُنکَسِف شمس و قَمَر - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
پیراهَنِ اَز خون تَرَت - مانده بِه نَزدِ دُخترَت
گَریَد زِ هِجرَت هَمسَرَت - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اِینَک حُسَین بی یاوَر اَست - زَینَب بِه یادِ مادَر اَست
چِشمَش به مِسمارِ دَر اَست - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
گَر کِه حُسَینَت نیمه شب - اَز مَن کُنَد مادَر طَلَب
نامَت چِسان آرَم به لَب- زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
ای باقِری، حیدر چنین - گفتا با آوایِ حَزین
اَی دُخت خیرُ المرسلین - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
سروده شده دهه فاطمیه پائیز ۱۴۰۲
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
ای هَمسَرِ تازه جوان - رفتی تو اَز دارِ جهان
دارم زِ غم آه و فَغان - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
پَرپَر شُدي اَي لاله اَم - اَي يارِ هجده ساله اَم
هَم دردِ اَشک و ناله اَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَي شاهِدِ غَمهایِ مَن - اَي کوثرِ والایِ مَن
يارِ دِلِ تنهایِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَی مَحرَمِ غَمهایِ مَن - اَی نَوگُلِ رَعنایِ مَن
باشَد چنین آوایِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اَي اَز اَزَل هَم رازِ مَن - دَر روزِ غَم دَمسازِ مَن
پايانِ مَن آغازِ مَن - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
خیز و بِبِین غَوغا شُده - شور و نَوا برپا شُده
دیگر علی تَنها شُده - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
با مَرگِ تُو اَی هَمسَرَم - اَی ناصر و اَی یاوَرَم
بشکسته رُکنِ دیگرَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
رَفتِی تُو بی یاوَر شُدَم - بی چاره و مُضطَر شُدَم
مُرغِ شِکَسته پَر شُدَم - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
از خونِ پَهلویَت اَثُر - مانده بَر آن دیوار و دَر
شُد مُنکَسِف شمس و قَمَر - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
پیراهَنِ اَز خون تَرَت - مانده بِه نَزدِ دُخترَت
گَریَد زِ هِجرَت هَمسَرَت - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
اِینَک حُسَین بی یاوَر اَست - زَینَب بِه یادِ مادَر اَست
چِشمَش به مِسمارِ دَر اَست - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
گَر کِه حُسَینَت نیمه شب - اَز مَن کُنَد مادَر طَلَب
نامَت چِسان آرَم به لَب- زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
ای باقِری، حیدر چنین - گفتا با آوایِ حَزین
اَی دُخت خیرُ المرسلین - زَهرایِ مَن، زَهرایِ مَن
سروده شده دهه فاطمیه پائیز ۱۴۰۲
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
ای هَمسَرِ تازه جوان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
تو رَفته ای اَز این جَهان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
طِبقِ وَصِیَّتهایِ تو - قَبرِ تو مَخفی کردَه اَم
اَز جُمله یِ نامَحرمان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
گرچه نَباشَد جِسمِ تو - دَر خانه وَ دَر جَمعِ ما
یادِ تو اَم دَر دِل نهان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
مَن با یتیمانِ تو دَر - این خانه اَندَر نیمه شَب
دارَم بَسی آه و فغان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
گَر که نماید نیمه شَب - این کودکان، مادَر طَلَب
گویم چِه؟ اَی آرامِ جان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
تو رَفتی وَ راحت شُدی - اَز ظُلمَتِ این خاکدان
ماندَم مَن و این دشمنان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
ماندم مَن و این غاصِبین - بَعد اَز تو دَر این سَر زَمین
کور و کَرَند این مَردمان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
ای باقری، دَر نیمه شَب - مَولا زِ هِجرِ فاطمه
گویَد بِه صَد آه و فَغان - زَهرایِ مَن زَهرایِ مَن
سروده شده دهه فاطمیه پائیز ۱۴۰۲
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
زَهرا که گشته نیمه یِ شب دَفن اَز سِتَم - اَندَر عَزا وَ ماتَمِ او جَفّ شُده قَلَم
او با وَصِیَّتَش بِه عالم و آدم رسانده است - که گشته حَقِّ آلِ علی غَصب بیش و کَم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
شامِ غریبانِ حضرتِ زهرایه
شامِ غریبانِ حضرتِ زهرایه - شامِ غریبانِ اُمِّ ابیهایه
شامِ غریبانِ ذُرِّیه یِ زهراست - شامِ غریبانِ نورِ دلِ طاهاست
شامِ غریبانِ طفلانِ زهرا شد - شام غریبانِ حضرتِ مولا شد
شامِ غریبانِ زهرا بُوَد امشب - تنها و بی یاوَر مولا بُوَد امشب
تنهاترین تنها امشب علی باشد - تنها و بی یار و بی همدلی باشد
بُد فاطمه یار و پُشت و پناهِ او - در هر غم و دردی بُد تکیه گاه او
دیگر برای او پشت و پناهی نیست - در هر غم و دردِ او تکیه گاهی نیست
مولا چه سازد با طفلانِ بی یاوَر - گر نیمه هایِ شب خواهند از او مادر
ای باقری، امشب شام غریبان است - مولا علی امشب محزون و نالان است
سروده شده روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاسال 1401
روزِ عزایِ زَهرا - دو باره شُد عاشورا
http://asharebageri.blogfa.com/post/496
ای خاك بقیع امشب زهرا بتو مهمان است
http://asharebageri.blogfa.com/post/67
من درمدینه گشتم قبرتورا ندیدم
http://asharebageri.blogfa.com/post/68
بنشین ببالین من ای پسر عمو جان
http://asharebageri.blogfa.com/post/66
بگفتا با علی زهرایِ اطهر
http://asharebageri.blogfa.com/post/65
وبلاگ اشعارباقری | اشعارفاطمیه
http://asharebageri.blogfa.com/category/18
روزِ شهادتِ فاطِمَةُ الزَّهراست
http://asharebageri.blogfa.com/post/420
سَیِّدا، مامِ شما را کشتند
http://asharebageri.blogfa.com/post/415
طفلانِ زهرا ، با يادِ مادر ، گريان و نالان
http://asharebageri.blogfa.com/post/251
دیروز، پریروز؛ صدایِ مادری در پشتِ در بود
http://asharebageri.blogfa.com/post/248
حسن، حسین و زینب - دیگه مادر ندارَن
http://asharebageri.blogfa.com/post/247
وبلاگ اشعارباقری | اشعارفاطمیه
http://asharebageri.blogfa.com/category/18
شامِ غریبانِ حضرتِ زهرایه
http://asharebageri.blogfa.com/post/421
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ عزایِ زَهرا
روزِ عزایِ زَهرا - دو باره شُد عاشورا
دَر بَیتِ پاکِ حیدر - شُده عزایی برپا
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
به فاطمیّه بنگر - مُحَرّمی دیگر شُد
شالِ عزا بَر گَردَن - دَستِ عَزا بَر سَر شُد
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
میانِ دیوار و دَر - چه مَحشَری بَرپا شُد
ز ظُلمِ اَهلِ کینه - سقیفه عاشورا شُد
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
میانِ دیوار و دَر - گُلِ علی شُد پَرپَر
نَهالِ زهرا خَم شُد - علی شُده بی یاور
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
چه حالتِ مَحزونـی - چه صَحنه یِ غمگینی
بگفته او با ناله - یا فِضّةُ خُذینی
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
مُحسِنِ او قُربان شُد - فدایِیِ قرآن شُد
میانِ دیوار و دَر - شهید اَز طُغیان شُد
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
به کوچه هایِ یَثرِب - به غَم عَجین شُد زهرا
زِ کینه یِ آن ملعون - نَقشِ زَمین شَد زهرا
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
لحظه به لحظه باید - بِزَد به سینه و سَر
بگو به سوگِ زهرا - اَمان زِ قَلبِ حیدر
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
به نیمه یِ شَب آرام - بِشویَد آن جسمِ پاک
حَسَن، حَسَین و زینب - بُوَد اَز این غَم غَمناک
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
یکی بِگویَد مادَر - یکی دو دَستَش بَر سَر
یکی نماید، آرام - نِگَه به دیوار و دَر
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
ای باقری شُد مَخفی - تَغسیل و کَفنِ زهرا
در دِلِ آن شامِ تار - گردیده دَفنِ زهرا
زَهرا، زَهرا، یازَهرا - زَهرا، زَهرا، یازَهرا
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور فاطمیه پائیز سال 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
حَضرتِ مادر ، رفته زِ دُنیا
حَضرتِ مادر ، رفته زِ دُنیا - رفته زِ دُنیا ، اُمِّ ابیها
رفته زِ دُنیا ، حضرتِ زهرا - حَبیبَه یِ حق ، دُخترِ طاها
بَضعَةُ مِنِّی ، رفته زِ دُنیا - دُختِ پَیمبَر ، مادَرِ بابا
ماهِ جمادی ، ماهِ عزا شُد - بِراهِ حق، آن ، بانو فدا شُد
راحت شُد اَز آن ، غُصّه و غَمها - آسوده اَز آن ، ظُلم و سِتمها
حَضرتِ مادر ، رفته زِ دنیا - رفته زِ دنیا ، مادَرِ بابا
رفته زِ دُنیا ، یاوَرِ حَیدَر - مادَرِ بابا ، دُختِ پیمبر
چِراغِ خانه ، گردیده خاموش - گردیده حیدر ، با غَم هَم آغوش
علی ندارَد ، یاوَرِ دیگر - رفته زِ دستش ، دُختِ پیمبر
رفته زِ دنیا ، چِراغِ خانه - گردیده دَفنَش ، مَخفِی شبانه
رفته زِ دُنیا ، هَستِیِ حَیدَر - مانده کِنارَش ، اَطفاِل مُضطَر
اَز غَم بِزانُو ، سَر میگذارد - چون مِثلِ زَهرا ، یاری نَدارَد
حُسَین و زَینَب ، مادَر نَدارند - اَز غَم بِزانُو ، سَر میگذارند
دَر نیمه یِ شَب ، طفلانِ زَهرا - گریان و نالان ، بَر گِرد بابا
گویند بابا ، مادرِ ما کو؟ - تاجِ سرِ ما ، یاوَرِ ما کو؟
بابا دِگَر ما ، مادَر نداریم - دیگر چو مادَر ، یاوَر نَداریم
علی نماید ، در نیمه یِ شَب - آرام و ساکِت ، حُسَین و زَینب
علی گرفته ، طفلان در آغوش - نموده طِفلان ، آرام وخاموش
آن نیمه یِ شب ، ای باقری پور - شُد بَیتِ زهرا ، نُورٌ عَلَی نُور
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور فاطمیه پائیز سال 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
مادَر، ای مادَر، یازَهرا
فاطِمه، صِدّیقه، زَهرا - طاهره، اُمِّ اَبیها
راضیه و مرضِیّه هستی - نُورِ چشمِ آلِ طاها
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
رفته ای از دارِ دُنیا - بَعدِ بابِ خود پیمبر
رفته ای تُو دَر جَوانی - شُد عزادارِ تُو حیدر
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بعدِ بابِ خود پیمبر - بستری و زار گشتی
خانه اَت آتش زَدَند و - اَز سِتم بیمار گشتی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
کودکانت زار و نالان - دَر کنارِ بسترِ تو
بهرِ رازِ دِل نشسته - در کِنارَت همسرِ تو
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
او همیگوید که زهرا - تو چرا اینسان حَزینی
لَحظه ای با من سخن گو - کَلِّمِینی، کَلِّمِینی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
کَلِّمِینی فاطمه جان - اینقَدَر مَن را مرنجان
لحظه ای با من سخن گو - ای حبیبه ی حَیِّ سُبحان
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بَضعَةٌ مِنِّی تو بودی - بَهرِ بابِ خود پیمبر
فاطِمة بَضعَةُ مِنِّی - گفته آن رسولِ داوَر
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
گفته او که مَن اَذاها - دَر حقیقت او اَذانِی
لَعنتِ حَق بر کسی که - بَر اَذِیَّت گشت بانی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بَس اَذِیَّت دیده ای تو - اَندَر آن هفتاد و پنج روز
تا که شُد آن جِسمِ پاکِ - تُو نَحیف هَر روز و هَر روز
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
تا که دَر بَستر فتادی - تُو زِ ضَربِ تازیانه
عاقِبَت رَفتی زِ دُنیا - کَفن و دَفنت شُد شَبانه
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
گشته ای تو راحت از آن - ظُلمهایِ اِبنِ صَهّاک
نیمه شب شُد کفن و دَفنت - دور از آن چشمانِ نا پاک
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
شُد حَسَن گریان و نالان - نیمه یِ شب با حُسَینَت
در کِنارِ بَسترِ تو - ناله میزد زَینَبَینَت
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
دَر عَزایَ فاطِمِیّه - شیعیان و دوستانت
باقری و اهلِ مَجلِس - گریه دارند اَز بَرایت
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور فاطمیه پائیز سال 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
بگفتا با علي زهراي اطهر***دم آخر چنين دخت پيمبر
الا اي ابن عم با وفايم***روانه سوي عقبي از جفايم
حلالم كن حلالم كن عليجان***كه اينك عازمم بر كوي جانان
چو گشتم راحت از رنج زمانه***بده غسلم نما دفنم شبانه
نما مخفي توقبرم را علي جا ن***ازاين نامردمان وقوم عدوا ن
به تشييعم نيا يند اي پسرعم***نگيرند ازبرا يم بزم ما تم
كه من راضي نيم ازاين زما نه***كه بردند حق من راغاصبا نه
ترا خا نه نشين كردند ازكين***خلا ف حكم قرآن،دين وآئين
كنار قبر من از لطف و احسان***پس ازدفنم بخوان آيات قرآن
به اطفا ل يتيمم يا وري كن***بجا ي من به آنا ن ما دري كن
پدرهستي ازاين پس با ش ما در***چو مادربهرآنان با ش يا ور
غم وغصه ازآنان نيك بزداي***تودلجوئي ازآنا ن نيك بنما ي
ولي اي با قري درروزعا شور***نبوداين مادر غمگين ورنجور
كه بيند با حسين وآلش ازكين***چها كردند آن قوم بدآئين
فاطمه عليها السلام، پاره تن پيامبر صلي الله عليه و آله، سيده زنان عالم، همسر فداکار علي عليه السلام و کوثر امامت در سن جواني در بستر بيماري افتاده و روزهاي آخر عمر خود را مي گذراند، نزديک است آفتاب عمرش غروب کند و فريادهاي مظلومانه اش خاموش شود .
به شوهر مظلومش علي بن ابيطالب عليه السلام گفت: پسر عموي مهربان، آثار و علائم مرگ را در خودم مشاهده مي نمايم . گمان مي کنم به اين زودي به پدرم ملحق گردم . مي خواهم وصيت کنم . علي عليه السلام در کنار بستر فاطمه عليها السلام نشست و اطاق را خلوت کردند . فرمود: اي دختر پيغمبر! آنچه مي خواهي وصيت کن و يقين داشته باش که به وصيت تو عمل خواهم کرد . علي عليه السلام بر چهره پژمرده و چشمهاي فرو رفته همسرش نگاه مي کرد و اشک مي ريخت . فاطمه عليها السلام برگشت و با ديده هاي فرو رفته اش نگاهي به صورت غمناک شوهر مهربانش انداخت و فرمود: پسر عمو! تا کنون در خانه ات دروغ نگفته ام، مرتکب خيانت نشده ام، و هيچگاه از اوامر و دستوراتت تخلف نکردم .
علي عليه السلام فرمود: مقام خداشناسي و پرهيزکاري تو به قدري عالي است که احتمال خلاف درباره ات نمي رود . به خدا سوگند مفارقت و جدايي تو بر من بسيار گران است، اما چه کنم که مرگ را چاره اي نيست . به خدا قسم مصيبتهاي مرا تازه کردي، مرگ نا به هنگام تو حادثه دردناکي است، انا لله وانا اليه راجعون . چه مصيبت دردناک و جانسوزي است؟ به خدا سوگند اين مصيبت جانکاه را هرگز فراموش نخواهم کرد و هيچ چيزي نمي تواند تسلي بخش من باشد . آنگاه ساعتي را با هم گريستند . (15)
احساسات و عواطف دو يار مهربان چنان تحريک شد که نتوانستند از گريه خودداري کنند، به ياد زحمات طاقت فرسا و فداکاريها و گرفتاريهاي همديگر ناله کردند، آنگاه که آرام تر شدند، علي بن ابيطالب سر همسرش را در دامن گرفت و فرمود: هرچه مي خواهي وصيت کن که آنچه بفرمايي به عمل مي آورم .
فاطمه عليها السلام شروع به وصيت نمود و موضوعاتي را بيان فرمود . از جمله آن موضوعات مسئله تجهيز و دفن خود بود که در اين رابطه چنين فرمود: «حنطني وغسلني وکفني بالليل وصل علي وادفني بالليل . . . ; (16) مرا شبانه حنوط کن، غسل بده و کفن کن و شبانه بر من نماز بخوان و به خاک بسپار . اجازه نده اشخاصي که حقم را غصب کردند و اذيت و آزارم نمودند بر من نماز بخوانند و يا به تشييع جنازه ام حاضر شوند.»
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
پي نوشت:
15) بحارالانوار، ج 43، ص 178 .
16) همان، ص 192; بيت الاحزان، ص 152 .
$
##ياد آن روزي که ما هم سايه بر سر داشتيم
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
ياد آن روزي که ما هم سايه بر سر داشتيم
همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتيم
جدّ ما ـ پيغمبر ـ از ما چهره پنهان کرد و باز
يادگاري همچو زهرا از پيمبر داشتيم
مادر مظلومه ما نيز رفت از دست ما
مرگ او را کي به اين تعجيل باور داشتيم؟!
اندر آن روزي که آتش بر سراي ما زدند
ما در آن جا، حال مرغ سوخته پر داشتيم!
آمد و،رفت ازجهان محسن درآن غوغا، دريغ!
آرزوي ديدن روي برادر داشتيم
مادرما،خود زحق ميخواست مرگ خويش را
ورنه ما بهرش دعا با ديده تر داشتيم
روزهاي آخر عمرش ز ما رومي گرفت!
چون علي، ماهم ازين غم دلْ پراخگر داشتيم!
در شب دفنش به ما معلوم شد اين طُرفه راز
تا ز روي نيلگونش بوسه اي برداشتيم!
از کفن دستش برآمد، جسم ما دربرگرفت
جسم او را همچو جان ما نيز دربرداشتيم
از فراق روي مادر، با پدر هر روز و شب
دو برادر بزم ماتم با دو خواهر، داشتيم!
با فغان گويد مؤيد آنچه را ميثم بگفت:
اي خوش آن روزي که ما درخانه، مادر داشتيم!
آخرين لحظات عمر پربرکت کوثر امامت، و مادر ايمان و دخت نبوت است . به اسماء بنت عميس فرمود: آبي بياور . اسماء آب را حاضر نمود . حضرت زهرا عليها السلام با آن وضو ساخت و به روايتي غسل کرد . بوي خوش طلبيد و خود را خوشبو گردانيد و جامه هاي نو پوشيد . آنگاه فرمود: اسماء! جبرئيل هنگام وفات پدرم چهل درهم کافور از بهشت آورد . حضرت آن را سه قسمت کرد، قسمتي براي خود گذاشت و يک قسمت براي من و قسمتي هم براي علي عليه السلام . آن کافور را بياور که مرا به آن حنوط کنند . چون کافور را آورد فرمود: نزديک سر من بگذار .
پس پاي خود را به قبله کرد و خوابيد و جامه را بر روي خود کشيد و فرمود: اسماء مدتي صبر کن، بعد از آن مرا بخوان، اگر جواب نيامد علي را طلب کن و بدان که من به پدرم ملحق گرديده ام .
اسماء لحظاتي انتظار کشيد، آن گاه حضرت را ندا کرد و صدايي نشنيد . گفت: اي دختر مصطفي، اي دختر بهترين فرزندان آدم، اي دختر بهترين کسي که بر روي زمين گام نهاده است، اي دختر آن کسي که در شب معراج به مرتبه قاب قوسين او ادني رسيده است . چون جواب نشنيد جامه را از روي مبارکش برداشت، ديد مرغ روحش به رياض جنت پرواز کرده است، خود را به روي حضرت انداخت و او را مي بوسيد و مي گفت: سلام اسماء بنت عميس را به خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله برسان .
در اين حال حضرت امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام از در آمدند و گفتند: اي اسماء! مادر ما چرا در اين وقت به خواب رفته است؟
اسماء گفت: مادرتان به خواب نرفته، بلکه به رحمت الهي واصل گرديده است . امام حسن عليه السلام خود را به روي آن حضرت افکند و روي انور مادر را مي بوسيد و مي گفت: مادر با من سخن بگو، پيش از آنکه روحم از بدنم جدا شود . امام حسين عليه السلام بر روي پاي مادر افتاد و مي بوسيد و مي گفت: مادر منم حسين تو، با من سخن بگو، پيش از آنکه دلم شکافته شود و از دنيا مفارقت کنم .
اسماء گفت: اي دو جگرگوشه رسول خدا برويد و پدر بزرگوار خود را خبر کنيد و خبر وفات مادرتان را به او برسانيد . آن دو بزرگوار بيرون رفتند، چون نزديک مسجد رسيدند صدا به گريه بلند کردند، پس صحابه به استقبال ايشان دويدند و گفتند: اي فرزندان رسول خدا! چرا گريه مي کنيد؟ حق تعالي هرگز شما را گريان نگرداند . فرمودند: مادر ما از دنيا رفته است . چون حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام اين خبر جانسوز را شنيد بيهوش شد، آب به صورت آن حضرت پاشيدند تا به حال آمد و مي فرمود: بعد از تو خود را به که تسلي دهم؟ تا زنده بودي مصيبتم را به تو تسليت مي دادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گيرم؟ «بمن العزاء يا بنت محمد کنت بک اتغزي ففيم العزاء من بعدک » . (17)
پاسي از شب گذشته بود، دلاور خيبر مثل ابر بهاري مي گريد و در اوج غربت و تنهايي يادگار پيامبر را غسل مي دهد . اسماء آب مي ريزد و علي عليه السلام غسل مي دهد .
بريز آب روان اسماء//به جسم اطهر زهرا//بنال ازاين غم عظما//ولي آهسته آهسته//
همه خواب و علي بيدار//سرش بنهاده بر ديوار//بگريد با دل خونبار//ولي آهسته آهسته//
بعد از اتمام غسل آنگاه که بدن بي جان يار مهربانش را کفن مي کرد، وقتي که خواست بند کفن را ببندد صدا زد: «يا ام کلثوم يا زينب يا سکينة يا فضة يا حسن يا حسين هلموا تزودوا من امکم فهذا الفراق واللقاء في الجنة; اي ام کلثوم، زينب، سکينه، فضه، حسن، حسين، بيائيد از مادرتان توشه برگيريد که وقت فراق و جدايي است و ملاقات به قيامت موکول مي شود .»
حسن و حسين عليهما السلام آمدند و خود را بر روي جنازه مادر انداختند و صدا مي زدند: سلام ما را به جدمان رسول خدا صلي الله عليه و آله برسان . اميرمؤمنان مي فرمايد: «اني اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت يديها وضمتهما الي صدرها مليا; خدا را گواه مي گيرم که فاطمه ناله اندوهگيني کشيد و دستهاي خود را گشود و فرزندان را مدتي در آغوش گرفت .» آن حضرت ادامه داد: در همين حال شنيدم هاتفي در آسمان صدا زد: «يا ابا الحسن ارفعهما عنها فلقد ابکيا والله ملائکة السماء; (18) اي علي! حسن و حسين را از روي سينه مادرشان بلند کن که سوگند به خدا اين حالت آنها فرشتگان آسمان را به گريه انداخت .»
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
پي نوشت:
17) کشف الغمة، ج 2، ص 122، فصول المهمه، ص 148; منتهي الآمال، ج 1، ص 336 - 338 .
18) بيت الاحزان، شيخ عباس قمي، ص 154; سوگنامه آل محمد صلي الله عليه و آله، محمدي اشتهاردي، ص 34 - 35 .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
کدامين شب از آن شب تيره تر بود
که زهرا حايل ديوار و در بود
شبي کاندر هجوم تيغ بيداد
سرت را سينه زهرا سپر بود
زمان بر سينه خود سنگ مي کوفت
زمين از داغ زهرا شعله ور بود
عطش نوشان کوفي آتشين اند
که حتي کوثر آنجا بي اثر بود
شراب کوفيان خون حسين است
شراب فاطمه خون جگر بود
تو مي ديدي ولي لب بسته بودي
که آيين محمد (ص) در خطر بود
ندانستم که در چشم حقيقت
کدامين مصلحت مد نظر بود
گلويت استخواني آتشين داشت
که فريادت فقط در چشم تر بود
چرا ابليس را رسوا نکردي؟
عقاب تيغ تو بي بال و پر بود؟
فداي تيغ عريان تو گردم
کسي آيا ز تو مظلوم تر بود؟
روضه حضرت زهرا سلام الله عليها
بعد از آنکه عده اي در سقيفه با ابوبکر بيعت کردند ، عمر رو به ابابکر کرد و گفت : اي ابوبکر تو از علي (عليه السلام) بيعت نگيري چيزي بدست نياورده اي به دنبال او بفرست تا بيايد و با تو بيعت کند وگرنه اين مردم عوام هستند (و به هر سوئي ميروند) ابوبکر قنفذ را به در خانه علي (عليه السلام) فرستاد و پيغام داد بيا خليفه رسول خدا با تو کار دارد . قنفذ رفت و بعد از لحظاتي برگشت و به ابوبکر گفت : علي (عليه السلام) مي گويد : آيا در نزد تو کسي غير من جانشين رسول خداست؟
ابوبکر به قنفذ گفت : دوباره برگرد و به او بگو : بيا و جواب ابوبکر را بده زيرا مردم اجتماع کرده اند بر بيعت با او که مهاجرين و انصار و قريش با او بيعت نمودند و تو هم يکي از مسلماناني و براي توست آنچه براي مسلمين است و به ضرر توست آنچه به ضرر مسلمين است.
قنفذ رفت و بعد از لحظاتي برگشت و گفت : علي (عليه السلام) ميگويد: رسول خدا (صلي الله عليه و اله و سلم) به من فرموده که هرگاه او را به مقبره شريفش دفن نمودم از خانه خارج نگردم تا اينکه کتاب خدا را جمع آوري کنم زيرا کتاب خدا در چوب هاي نخل و استخوان هاي شتران نوشته شده.
عمر به ابوبکر گفت : برخيز تا ما به نزد او برويم. پس عمر و ابوبکر و عثمان و خالد بن وليد و مغيره بن شعبه و ابو عبيده قراح و سالم مولي ابي حذيفه و قنفذ و عده اي ديگر با هم حرکت کردند تا به درب خانه علي (عليه السلام) رسيدند.
فاطمه زهرا (سلام الله عليها) تا ايشان را ديد درب خانه را به روي آنها بست (زيرا او نمي خواست بدون اجازه اش وارد خانه اش گردند) .
عمر گفت : از خانه خارج شويد براي بيعت با خليفه رسول خدا . فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: ما را با تو چه کار اي عمر
عمر غضبناک گفت : ما را با زنها چه کار . سپس به کسانيکه اطرافش بودند امر کرد که برويد و هيزم بياوريد و خود عمر هم با آنها هيزم حمل ميکرد و هيزم ها را اطراف منزل علي و فاطمه و حسن و حسين (عليه السلام) قرار داد . پس با صداي بلند به گونه اي که علي (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) هم بشنوند گفت : بخدا قسم يا خارج ميشويد و با خليفه رسول خدا بيعت مي کنيد يا اينکه خانه را بر سرتان آتش ميزنم.
فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: (اي عمر) ما را با تو چه کار؟ عمر گفت : درب را باز کن وگرنه خانه را روي شما به آتش مي کشم. فاطمه (سلام الله عليها) فرمود : آيا از خدا نمي ترسي در داخل شدن (بي اجازه و زور) به خانه ما؟
فاطمه (سلام الله عليها) صدا به گريه بلند کرد و عده اي ناراحت شدند و برگشتند اما عمر برنگشت و دستور داد درب خانه را آتش زدند. فاطمه (سلام الله عليها) که پشت درب خانه بود و بر اثر گريه براي شهادت رسول خدا چشم مبارکش لاغر شده بود و دستمالي به سرداشت . در اين هنگام عمر با پاي خود به درب خانه کوبيد و درب خانه که نيم سوخته بود شکست و فاطمه (سلام الله عليها) در حاليکه مقنعه نداشت پشت در قرار گرفت و عمر هم در را فشرده و پشت درب خانه او را در فشار قرار داد.
فاطمه (سلام الله عليها) صيحه زد که : وا ابتاه يا رسول الله و فرزندش سقط گرديد.
سپس وارد خانه شدند و فاطمه (سلام الله عليها) صدا به ضجه و گريه بلند کرد و با صداي بلند مي گفت : وا ابتاه ، وارسول الله ، اي پدر چه بد کردند با ما ابوبکر و عمر در حاليکه هنوز چشم تو در قبر بسته نشده است.
سلمان مي گويد : خودم ديدم که ابوبکر و اطرافيانش به گريه افتادند و هر کس آنجا بود ترسيد ، مگر عمر و خالد بن وليد و مغيره بن شعبه و عمر مي گفت : ما از زنان نيستيم و راي و نظر آنان هم ارزشي ندارد. در اين هنگام علي (عليه السلام) برخاست و بسوي شمشير خود رفت اما آنها زودتر شمشير را گرفته و شکستند سپس حضرت لباس عمر را به شدت گرفت و او را به زمين زد و به بيني او کوبيده و گلوي او را فشرد به گونه اي که نزديک بود او را هلاک کند. سپس فرمود : اگر نبود نوشته اي که از قبل از جانب خدا آمده و با پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم) در اين باره عهد بسته شده به تو مي فهماندم که تو نميتوانستي داخل خانه من شوي.
آنها علي (عليه السلام) را از خانه خارج کردند در حاليکه فقط پيراهن عربي به تن داشت و طناب سياه رنگي به گردن او انداختند به جلوي درب خانه که رسيدند فاطمه (سلام الله عليها) بين آنها و علي (عليه السلام) فاصله شد (يعني خود را جلو انداخت و علي را گرفت تا نبرند) در اين هنگام تمام زنهاي هاشمي از خانه ها خارج شدند. عمر به قنفذ گفت : اگر علي (عليه السلام) را رها نمي کند او را بزن و قنفذ با شلاق به بازوي فاطمه (سلام الله عليها) زد.
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
ادامه مطلب قبلي
فاطمه (سلام الله عليها) به ابوبکر فرمود : آيا مي خواهي مرا از شوهرم جدا کني؟ اگر او را رها نکنيد موهاي خود را پريشان مي کنم و گريبان چاک نموده و به کنار قبر پدرم ميروم و پيراهنش را روي سرم مي اندازم و با شيون خدا را مي خوانم. پس دست مبارک امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) را گرفت و به سمت قبر مبارک رسول خدا حرکت نمود و رو به آنها کرده و فرمود : به خدا قسم حضرت صالح گرامي تر از پدرم نزد خدا نبود و شتر حضرت صالح هم گرامي تر از من نزد خداوند نيست و بچه شتر حضرت صالح هم گرامي تر از فرزندم نيست. سلمان مي گويد من نزديک فاطمه (سلام الله عليها) ايستاده بودم به خدا قسم ديدم که ستونهاي مسجد رسول خدا از زمين کنده شد به گونه اي که اگر کسي ميخواست از زير آن بخزد و عبور کند مي توانست.
در اين هنگام علي (عليه السلام) رو به سلمان نموده و فرمود: دختر پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم) را درياب من دو پهلوي شهر مدينه را مضطرب و در حرکت مي بينم والله اگر موهاي خود را پريشان کند و گريبان چاک کرده و کنار قبر رسول خدا با شيون خدا را بخواند به شهر مدينه و اهل آن مهلت داده نمي شود و همه در زمين فرو خواهند رفت.
سلمان (ره) به نزد فاطمه (سلام الله عليها) آمده و عرض کرد : اي دختر رسول خدا (صلي الله عليه و اله و سلم) خداوند پدر تو را براي رحمت فرستاد برگرد و نفرين نکن. فاطمه (سلام الله عليها) در جواب فرمود : اي سلمان آنها مي خواهند علي (عليه السلام) را بکشند و من در مورد علي (عليه السلام) نمي توانم صبر کنم. از پيش راهم کنار برو تا به نزد قبر پدرم بروم تا موهايم را پريشان کنم و گريبان چاک کرده و با شيون خدا را بخوانم. در اين هنگام سلمان عرض کرد : من مي ترسم در مدينه زلزله شود و زمين اهلش را فرو برد علي (عليه السلام) مرا فرستاده و به تو مي گويد که به خانه برگردي و نفرين نکني.
فاطمه (سلام الله عليها) فرمود : اگر چنين است (يعني اگر امر علي (عليه السلام) است) بر مي گردم و صبر مي کنم و حرفش را مي شنوم و اطاعت مي نمايم.
پس عمر و خالد بن وليد و عده اي ديگر علي (عليه السلام) را مي کشيدند و به سمت جلو به شدت هل مي دادند و به سمت ابوبکر مي بردند در حاليکه به گردن آنحضرت طناب بود و مردم او را تماشا مي کردند. وقتي علي (عليه السلام) را به سمت ابوبکر مي بردند او را از کنار قبر پيامبر (صلي الله عليه و اله وسلم) عبور دادند. آن حضرت به کنار قبر پيامبر که رسيد فرمود :
يابن ام ان القوم استضعفوني و کادوا ان يقتلونني (آيه 150 سوره اعراف)
يعني اي پسر مادرم قوم مرا ضعيف و خار کردند و نزديک بود مرا بکشند (شکايتي که حضرت هارون (عليه السلام) در شکايت از بني اسرائيل به حضرت موسي (عليه السلام) عرض کرد)
ابوبکر بر روي منبر نشسته بود که علي (عليه السلام) را به نزدش آوردند و عمر با شمشير کنارش ايستاده بود.
عمر رو به علي (عليه السلام) کرده و گفت : بيعت کن. علي (عليه السلام) در جواب فرمود : اگر بيعت نکنم چه؟ عمر در جواب گفت : بخدا قسم با ذلت و خواري گردنت را ميزنم.
علي (عليه السلام) فرمود: در اين صورت بنده خدا و برادر رسول خدا را کشته اي. عمر در جواب گفت : بنده خدا را آري اما برادر رسول خدا را نه و اين سوال و جواب سه بار رد و بدل شد.
بعد حضرت دلايلي در اثبات حق خود آورد و مردم را شاهد گرفت و در کفر و ارتداد آنها و وعده عذاب اخروي آنها از زبان پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم) مطلبي فرمود.
در اين هنگام عباس (عموي پيامبر (صلي الله عليه واله وسلم)) شتابان در حاليکه به سرعت راه مي رفت وارد شد و مي گفت : با پسر برادرم مدارا کنيد. بر من است که براي تو از او بيعت بگيرم. پس جلو آمده و دست (مبارک) علي (عليه السلام) را گرفته و به دست ابوبکر ماليد.
در اينجا روايت به دو صورت آمده :
سپس او را (علي (عليه السلام)) رها کردند در حاليکه غضبناک بود و سر مبارک را به سوي آسمان بلند نموده و فرمود : خدايا تو مي داني پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم) به من فرمود : اگر بيست نفر ياورت تمام بود با آنها جهاد کن که اين سخن تو در کتابت است که فرمودي :
ان يکن منکم عشرون صابرون قنغلبوا ماتين (سوره انفال آيه 65)
يعني اگر از شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر غلبه مي کنند.
پس فرمود : آنها بيست نفر نيستند و سه مرتبه اين جمله را تکرار کرد (آنها بيست نفر نيستند) سپس برگشت و رفت.
و بنابر بعضي روايات رو به ابابکر کرد و فرمود : اگر چهل نفر با من بودند جماعت شما را متفرق مي کردم و لکن خداوند لعنت کند قومهايي را که با من بيعت نکردند سپس بيعت ها را شکستند
منابع:
بيت الاحزان شيخ عباس قمي ص110 - بحارالانوار ج43 ص46 - ج28 ص206الاختصاص (شيخ مفيد) ص181 - مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص339 - خاتمه المستدرک (ميرزاي نوري) ج 3 ص287 - المسترشد (محمد جرير طبري) ص380الاحتجاج (شيخ طبرسي) ج1 ص113 - مناقب ال ابي طالب ج3 ص118 - جواهر التاريخ (شيخ علي کوراني) ج1 ص123مجمع النورين ص83 - موسوعه شهادت معصومين - لحبه الحديث في معهد باقرالعلوم ج1 ص164 - کتاب سليم بن قيس ص150 - الغدير(علامه اميني) ج5 ص372 - ج9 ص382افهام الاعداء ص5 - والحصوم ص86 - الامام علي بن ابي طالب(احمد رحماني همداني)ص709 - تفسير ابي حمزه ثمالي ص 175 - الوضاعون و احاديثهم ص495 - من حياه خليفه عمر بن خطاب (عبدالرحمان البکري) ص183 - الاستغاثه (ابوالقاسم کوفي) ج2 ص77 - المعه البيضاء (تبريزي انصاري) ص283 - انوار العلويه (شيخ جعفر نقدي ص 286 - حياه اميرالمومنين عن لسانه ج2 ص166 - مجمع النورين (شيخ ابوالحسن مرندي) ص98نفس الرحمان فب فضائل سلمان(ميرزا حسين نوري طبرسي) ص483 - مصباح الهدايه في اثبات الولايه (سيد علي بهبهاني) ص217 - بيت الاحزان (شيخ عباس قمي) ص83 - شرح احقاق الحق (سيد مرعشي) ج33 ص360الف سوال و اشکال (شيخ علي کوراني) ج2 ص465 - اسرار الفاطميه (شيخ محمد فاضل مسعودي)حوار مع فضل الله حول الزهراء (سلام الله عليها) (سيد هاشم هاشمي) ص250 - علي امامنا و ابوبکر امامکم (سيد محمد رضي الرضوي) ص 136 - ماساه الزهراء (سلام الله عليها) (سيد جعفر مرتضي) ج2 ص52 - مع رجال الفکر (سيد مرتضي رضوي) ج1 ص377نظره عابره الي صحاح السته (عبدالصمد شاکري) ص238 - نظريات الخليفتين (شيخ نجاح الطائي) ج1 ص164 - ج2 ص284 - نفحات الزهرا (سيد علي ميلاني) ج5 ص311فلک النجاه في الامامه و الصلاه (علي محمد فتح الدين حنفي) ص119 - بنور فاطمه اهتديت (عبدالمنعم حسن) ص97 - منهج في الانتماء مذهبي (صائب عبدالحميد) ص176
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
زيارت حضرت زهرا (س) در روز يکشنبه
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ
زيات حضرت زهرا عليها السّلام به روايتى ديگر:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً وَ نَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنَا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلايَتِهِمْ [بِوَلايَتِهِمْ] عَلَيْهِمُ السَّلامُ
زيارتنامه حضرت زهرا (س)
يَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِه أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِکِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّه السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا زَوْجَهَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَهُ الشَّهِيدَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّهُ الْمَرْضِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّهُ النَّقِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِيمَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً
$
##كس نداند مقام زهرا را
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
كس نداند مقام زهرا را
تا نداند مرام زهرا را
كس نداند در اقتدا به رسول
جز علي اهتمام زهرا را
كس به غير از خدا نميداند
درره دين قيام زهرا را
درره تربيت مگر بينند
زادگان كرام زهرا را
ميستايد به هل اتي يزدان
داستان صيام زهرا را
پاي ننهاده در جهان بشنيد
گوش مادر، كلام زهرا را
ديد چشم جهان پس از ميلاد
جلوه صبح و شام زهرا را
واي برحال آنكه بشكسته
در دارالسّـلام زهرا را
حضرت قائم از تبه كاران
مي كشد انتقام زهرا را
چـنـد روزي از رحلت پيامبر نگذاشته بود كه درب خانه زهرايش را آتش زدند، ومحسن ششماهه اش را سقط كردند، وحضرت زهرا براثراين ضربت مريضه شد ودربستربـيـمـاري افـتـاد، و آخـرالامـر شهيد شد و ازداردنيا رفت ، وفرزندان حضرت زهرا به درد بي مادري گرفتارشدند ، وبا زبان حال ميگفتند :
اي خوش آنروزي كه مادر خانه مادر داشتيم
ديده از ديدار رخسارش منوّر داشتيم
هر كسي جسم عزيزش روز بردارد ولي
ما كه جسم مادر خود را بشب برداشتيم
كاش آنروزي كه در ره مادر ما را زدند
يكنفر را در ميان كوچه ياور داشتيم
كاش محسن را نمي كشتند تا ما غنچه اي
يادگاري زان گل رعناي پر پر داشتيم
كاش آنساعت كه زهرا گفت پهلويم شكست
ما دم در حق حفظ جان مادر داشتيم
اين در و ديوار ميگريد بحال ما كه ما
مادري پهلو شكسته پشت اين در داشتيم
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
$
##مادرم زهراست من هم دختر اين مادرم
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
مادرم زهراست من هم دختر اين مادرم
گر دهي اذنم فدايت دست و پهلو مي کنم
حرمت گيسوي من مانند موي او بود
کوفه را من زير و رو با نام گيسو مي کنم
نذر کردي گوئيا رويت ببينم لاله گون
رحم کن بر دخترت امشب بيا مسجد نرو
هست در يادم هنوز آن صورت سرخ وکبود
اي قتيل مادر زينب بيا مسجد نرو
اي غريب کوچه ها ،اي حيدر بي فاطمه
مادرم زهرا براي تو هميشه کوه بود
در ميان کوچه،بين چل نفر آن روز هم
مادرم از پا نمي افتاد اگر قنفذ نبود
نگاه مبهمي امشب به آسمان داري
زينب داره مي گه
خدا به خير كند،نيتي نهان داري
چه ديده اي كه شدي سير از من و بابا
كه قصد شعله كشيدن به باغ مان داري
حسين اين طرف و آن طرف حسن
انگار خدا نكرده سر ترك اين و آن داري
همه بچه ها فهميدند فردا يه خبريه،آخه مادري كه قريب به هفتاد وپنج روز تو بستره،يه دفعه بلند شد،شروع كرد ،خونه رو جارو زدن،بخدا بچه ها من نمي دونم چرا امشب اين جوري شدم،ولي شايد برا شماهم اتفاق افتاده باشه،من مادرم روز آخراصلاً انگار جون گرفت،نمي دونم،انگار خدا يه جون ديگه اي مي ده،مي خواد لحظه آخر،كاراشو انجام بده،همه خوشحال بودند تو خونه مي گفتند ديگه خوب شده،ديگه سرحاله معلومه ديگه داره خوب ميشه،امروز زهرام تو خونش خودش نون پخت،خودش بچه هاشو حمام برد،لباس پوشوند،بگم يه چيزي ناله بزني، زينب مي گه ديدم برا اولين بار،بعد اين چند شب مادرم ايستاده داره نمازشو ميخونه،مادرم داره خوب ميشه،اما اينها همه علامت رفتنه،مادر مادر
حسين اين طرف و آن طرف حسن
انگار خدا نكرده سر ترك اين و آن داري
بس است،دسته ي دستاسمان* پر از خون شد
گرسنه ديدي ام وعزم پخت نان داري
نوازشم مكن
هر دختر ي آرزو داره مادر نوازش كنه ، اما زينب مي گه نوازشم نكن
نوازشم مكن از درد شانه ات پيدا ست
كنايه فهما زود بگيرند
نوازشم مكن از درد شانه ات پيدا ست
ميان سينه خود درد بي امان داري
كسي كه اين مجلس ومي بينه،كسي كه صداي اين مجلس و ميشنوه،مديونه اگه اين دو بيت آخرو غير شب شهادت جايي خرج كنه،اين دو بيت مال امشبه،اگه ناله داري بايد حقش و ادا كني،زينب داره روضه مي خونه،آخ مادر،بذار بايستم شايد امام زمان داره گريه مي كنه ،به احترام گريه مولا،سادات منو كمك كنند،
شكست دست تو را قنفذ و چنين مي گفت
واي واي واي برا حضرت زهرا بايد داد بزني
امام صادق عليه السلام گفت:خدا رحمت كنه اون شيعه اي كه برا مادر ما بلند بلند گريه مي كنه،
شكست دست تو را قنفذ و چنين مي گفت
هنوز نام علي بر زبان داري
گوش بده، روضه ي من همينه،علماء،بزرگان ،سادات بچه هيئتي ها،اون بي حياي حرو م زاده دومي،لعنت الله عليه، تو تاريخ نوشته وقتي نامه نوشت،نوشت من تو همه ي عمرم،مي زاري من روضه بخونم يا نه،بعضي ها يه جوري گريه مي كنند،ان شاءالله مدينه ببينمت، نوشت من تو همه ي عمرم،سه جا به علي حسوديم شد،با مني يانه،سه جا به علي حسادت كردم،اين حسادت تو دلم كينه شد،عقده شد،خدا عذابتو زياد كنه،بگم برات،دونه دونه بگم اصلاً روضه ام همينه،ميگه اولين باري كه به علي حسوديم شد،اون موقعي بود كه پيغمبر دست زهرا رو گذاشت تو دست علي،آي حرومزاده نامرد،يه حرفي بزنم زود رد شم سادات منو ببخشند،آخه اين بي حيام خواستگار زهرا بود،اي اُف به تو دنيا،زهرايي كه يه كُفو(هم شأن) داره اونم علي ه زهرايي كه يك همسر داره اونم علي ه،پيغمبر فرمود اگه علي همسر تو نمي شد،احدي تو اين عالم برابر تو وجود نداشت،هم كفو تو وجود نداشت،قربون تو آقا برم،يه جا حسودي كرد،وقتي دست زهرا رو تو دست علي گذاشت،مي گه بار دومي كه حسادت كرد،اون موقعي بود كه پيغمبر دست علي رو بلند كرد،گفت:من كنتم مولا فهذا علي ٌمولا ،بار سومي كه حسادت كرد،اون زماني بود كه پيغمبر دستور داد همه درها رو به مسجد ببندند،وسدالابواب الا بابه پيغمبر گفت:فقط در خونه علي باز باشه،اين حسادتا تو دل نعسش جمع شد،اين كينه ها تو دل نامردش جمع شد،مي دوني كي تلافي كرد،با من بيا،بدونه ناله نري ها،امشب رفتي خونه،صدات بگيره ها،مي گه،وقتي صداي زهرارو پشت در شنيدم، دلم به حال زهرا يه لحظه سوخت،دو سه قدم برگشتم،ديدم من با زهرا كاري ندارم، واي واي،يه دفعه ياد علي اُفتادم،خداكمكم كن اين ناله ها برسه مدينه،مي گه برگشتم،چنان لگدي به در زدم صداي شكستن استخونهاشو شنيدم،بگو يازهرا،ان شاءالله شب شهادتي مدينه باشيم،هركي كارش داره، اگه بچه هاي علي ،امشب همه آستين تو دهن گرفتن،اگه بچه هاي فاطمه امشب نتونستن داد بزنند،تو به جاشون داد بزن بگو يا زهرا....بگو من نمك و بپاشم،هنوز يه عده ناله نزدند،آره اين جا ياد علي افتاد لگد زد،كربلام حسينش تو گودال، يكي سنگ مي زنه،يكي شمشير ميزنه،حسين
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
منبع: متن روضه خواني به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)- سيد مهدي ميرداماد
$
##تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت
کعبه ويران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت
آه از آن پيمان شکن کز کينه خم غدير
آتشي افروخت تا هم خم و هم خمخانه سوخت
پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله در آن هنگامه غم و اندوه در حاليکه حضرت علي عليه السلام و خانواده اش مشغول تجهيز و تدفين پيامبر صلي الله عليه و آله بود، کودتاچيان منافق و دنياپرست در سقيفه جانشيني رسول اکرم صلي الله عليه و آله را غصب نمودند و از مردم بر اين خلافت ناميمون بيعت گرفتند . تنها پايگاهي که به آساني موفق به فتح آن نشدند خانه وحي بود . آنان خوب مي دانستند که خلافتشان بدون بيعت آنان استحکام ندارد و لذا تصميم گرفتند که ولي و جانشين بر حق پيامبر صلي الله عليه و آله را احضار و از او بيعت بگيرند .
بر اين اساس به «قنفذ» گفته شد: به نزد علي عليه السلام برو و بگو: خليفه رسول خدا صلي الله عليه و آله از تو خواسته که براي بيعت درمسجد حاضر شوي . قنفذ چندين مرتبه نزد حضرت علي عليه السلام رفت و آمد کرد، ولي آن حضرت از حضور نزد خليفه امتناع ورزيد . يکي از سرکردگان کودتا به اتفاق خالد بن وليد و قنفذ و جماعت ديگري رهسپار خانه حضرت زهرا شدند . او در خانه را کوفت و گفت: اي علي! در را باز کن . فاطمه عليها السلام با سر بسته و تن رنجور از مصيبت رحلت پدرش پشت در آمد و فرمود: با ما چکار داري؟ چرا نمي گذاري به کار خودمان مشغول باشيم؟ چرا دست از ما برنمي داري، با اينکه عزادار هستيم؟
او بانگ زد: در را باز کن والا خانه را آتش مي زنم . (11) فاطمه عليها السلام هر چه او را نصيحت کرد، او از تصميم خود منصرف نشد . سپس آتش طلبيد و در خانه را آتش کشيد، آنگاه در نيم سوخته را فشار داد و بدن نازنين فاطمه عليها السلام بين فشار در و ديوار قرار گرفت . (12) »
جريان جنايت را از زبان خود اين کودتاچي بشنويد: «به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علي از خانه [براي بيعت] بيرون نيايد، هيزم فراواني به اينجا بياورم و آتشي برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، و يا اينکه علي را براي بيعت به سوي مسجد مي کشانم . آنگاه تازيانه قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم و به خالد بن وليد گفتم تو و مردان ديگر هيزم بياوريد و به فاطمه عليها السلام گفتم خانه را به آتش مي کشم . . . هماندم دستش را از در بيرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده و با شدت در را فشار دادم و با تازيانه بر دستهاي او زدم تا در را رها کند، از شدت درد تازيانه، ناله کرد و گريست، ناله او به قدري جانکاه و جگرسوز بود که نزديک بود دلم نرم شود و از آنجا منصرف شوم . ولي به ياد کينه هاي علي و حرص او بر کشتن قريشيان (مشرکين) افتادم . با پاي خودم لگد بر در زدم، ولي او همچنان در را نگه داشته بود که باز نشود . وقتي که لگد بر در زدم صداي ناله فاطمه را شنيدم که گمان کردم اين ناله مدينه را زير و رو کرد . در آن حال فاطمه مي گفت: «يا ابتاه، يا رسول الله، هکذا يفعل بحبيبتک وابنتک، اه! يا فضة اليک فخذيني فقد والله قتل ما في احشائي من حمل; اي پدرجان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود . آه! اي فضه بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد .»
در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد ولي شدت خشم، مرا به گونه اي کرده بود که گويي پرده اي در برابر چشمم افتاده بود، چنان با سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد . . . . (13) »
تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت//کعبه ويران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت//
آه از آن پيمان شکن کز کينه خم غدير//آتشي افروخت تا هم خم و هم خمخانه سوخت//
بالاخره علي عليه السلام را دستگير کردند تا به جانب مسجد ببرند . حضرت زهرا عليها السلام هنگامي که به خود آمد، ديد علي عليه السلام را به جانب مسجد مي برند، شجاعانه پيش رفت، و دامنش را محکم گرفت و گفت: نمي گذارم همسرم را ببريد . قنفذ ديد دست از علي برنمي دارد، آنقدر با تازيانه به دست نازنين دختر پيامبر صلي الله عليه و آله زد که بازويش ورم کرد . (14)
نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد//مرغي که زمين خورده پرش را نزنيد//
ديديد اگر که دست مردي بسته//ديگر در خانه همسرش را نزنيد//
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
پي نوشت:
11) شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 56، ج 6، ص 48; عقد الفريد، ج 5، ص 12; انساب الاشراف، ج 1، ص 586 .
12) کتاب سليم بن قيس، بيت الاحزان، ص 90 .
13) سوگنامه آل محمد صلي الله عليه و آله، محمدي اشتهاردي، ص 27 به نقل از دلايل الامامه طبري، ج 2، و بيت الاحزان، شيخ عباس قمي، ص 96 و 97 .
14) بحارالانوار (چاپ اسلاميه، تهران)، ج 43، ص 198 .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
چهل حديث اخلاقي ازحضرت زهرا(س)
قالت فاطمة الزّهراء عليها السّلام:
1- موقعيت اهل بيت در نزد خدا
« وَاحْمَدُوا الَّذى لِعَظمَتِهِ وَ نُورِهِ يَبْتَغى مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ، وَ نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أَنـْبِيائِهِ.» خدايى را حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مىجويد، و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.
2- حرمت مست كننده ها
« قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): يا حَبيبَةَ أَبيها كُلُّ مُسْكِر حَرامٌ، و كُلُّ مُسْكِر خَمْرٌ» پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمود:اى دوستِ پدر! هر مست كننده اى حرام است، و هر مست كننده اى خمر است.
3- بهترين زنان
« قالَتْ فاطِمَةُ(عليها السلام) فى وَصْفِ ما هُوَ خَيْرٌ لِلنِّساءِ: خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لايَرينَ الرِّجالَ، وَ لا يَرَوْ نَهُنَّ» حضرت در وصف اين كه بهترين چيز براى زنان چيست، فرموده اند: اين كه زنان، مردان را نبينند، و مردان هم زنان را نبينند.
4- نتيجه عبادت خالص
« مَنْ أَصْعَدَ إِلَىاللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ أَهْبَطَ اللّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.» هر كه عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد، خداوند متعال برترين بهره و سودش را به سوى او پايين فرستد.
5- درخدمت مادر
« الْزَمْ رِجْلَها، فَإ نَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اءقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ» هميشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زير پاى مادران است ؛ و نتيجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود
6- بدترين امت
«قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)، شِرارُ أُمَّتى الَّذينَ غَذُّوا بِالنَّعِيم، الَّذينَ يَأكُلُونَ أَلْوانَ الطَّعامِ، وَ يَلْبَسُونَ أَلوانَ الثِّيابِ وَ يَتَشَدَّقُونَ فِى الْكَلامِ» رسول خداصلّي الله عليه وآله فرمود: بدترين امّت من كسانى هستند كه: از انواع نعمتها تغذيه مىكنند و خوراكى هاى رنگارنگ مىخورند، و لباسهاى گوناگون مىپوشند، و هر چه بخواهند مىگويند.
7- نزديكترين اوقات زن به خدا
« قالَتْ: سَأَلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)أَصْحابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ ماهِىَ؟ قالُوا: عَوْرَةٌ، قالَ: فَمَتى تَكُونُ أَدْنى مِنْ رَبِّها؟ فَلَمْ يَدْرُوا. فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(عليها السلام) ذلِكَ قالَتْ: أَدْنى ما تَكُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِها. فَقالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) از اصحابش پرسيد: زن چيست؟ گفتند: زن ناموس است. فرمود: زن چه موقع به خدايش نزديكتر است؟ اصحاب نتوانستند جواب گويند. چون اين سخن به گوش فاطمه(عليها السلام)رسيد، فرمود: نزديكترين اوقات زن به خداى خود هنگامى است كه در كُنج خانه خود باشد. پس از اين جواب، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: حقّا كه فاطمه پاره تن من است.
8- نتيجه صلوات بر زهرا(عليها السلام)
« قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) يا فاطِمَةُ مَنْ صَلّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بى حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من گفت: اى فاطمه! هر كه بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بيامرزد و به من، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.
9- على(عليه السلام)، رهبر و پيشوا
« قالَتْ: إِنَّ النَّبِىَّ(عليها السلام) قالَ: مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ، وَ مَنْ كُنْتُ إِمامَهُ فَعَلِىٌّ إِمامُهُ». پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:هر كه من سرپرست اويم، پس على سرپرست اوست و هر كه را من رهبر اويم، پس على رهبر اوست.
10- حجاب فاطمه
« قالَتْ: يا رَسُولَ اللّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرانى فَأَنَا أَراهُ، وَ هُوَ يَشُمُّ الرّيحَ. فَقالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله): أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّى» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همراه با مرد نابينايى به خانه فاطمه(عليها السلام) آمد، بلافاصله فاطمه(عليها السلام)خود را كام پوشاند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: چرا خود را پوشاندى با اين كه او تو را نمىبيند؟ فاطمه(عليها السلام) فرمود: اى پيامبر خدا! اگر او مرا نمىبيند، من كه او را مىبينم و او بوى مرا حس مىكند! پيامبر اكرم فرمود: گواهى مىدهم كه تو پاره دل منى.
11- دستور العملى جامع
« قالَتْ: دَخَلَ عَلَىَّ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ قَدْ إِفْتَرَشْتُ فِراشى لِلنَّوْمِ، فقالَ: يا فاطِمَةُ لا تَنامى إلاّ وَ قَدْ عَمِلْتِ أَرْبَعَةً:خَتَمْتِ القُرآنَ، وَ جَعَلْتِ الاَْنـْبِياءَ شُفَعائَكِ، وَ أَرْضَيْتِ الْمُؤْمِنينَ عَنْ نَفْسِكِ، وَ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ، قالَ هذا وَ أَخَذَ فِى الصَّلوةِ، فَصَبَرْتُ حَتّى أَتَمَّ صَلاتَهُ، قُلتُ: يا رَسُولَاللّهِ أَمَرْتَ بِأَرْبَعَة لا أَقْدِرُ عَلَيْها فى هذَا الْحالِ! فَتَبَسَّمَ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ قال:إِذا قَرَأْتِ قُل هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ثَلاثَ مَرّات فَكَأنَّكِ خَتَمْتِ القُرْآنَ، وَ إِذا صَلَّيْتِ عَلَىَّ وَ عَلَى الاَْنـْبِياءِ قَبْلى كُنّا شُفَعاءَكِ يَوْمَ الْقِيمَةِ، وَ إِذا اسْتَغْفَرْتِ لِلْمُؤْمِنينَ رَضُوا كُلُّهُمْ عَنْكِ، وَ إِذا قُلْتِ: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إِلَهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَكْبَرُ، فَقَدْ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ» در وقتى كه بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر من وارد شد، فرمود:اى فاطمه! نخواب مگر آن كه چهار كار را انجام دهى: قرآن را ختم كنى، و پيامبران را شفيعت گردانى، و مؤمنين را از خود راضى كنى، و حجّ و عمره اى را به جا آورى. اين را فرمود و شروع به خواندن نماز كرد، صبر كردم تا نمازش تمام شد، گفتم: يا رسول اللّه! به چهار چيز مرا امر فرمودى در حالى كه بر آنها قادر نيستم! آن حضرت تبسّمى كرد و فرمود:چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل اين است كه قرآن را ختم كردهاى، و چون بر من و پيامبران پيش از من صلوات فرستى، شفاعت كنندگان تو در روز قيامت خواهيم بود، و چون براى مؤمنين استغفار كنى، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگويى: سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اكبرُ، حجّ و عمره اى را انجام داده اى.
12- رضايت شوهر
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): وَيْلٌ لاِمْرَأَة أَغْضَبَتْ زَوْجَها وَ طُوبى لاِمْرَأَة رَضِىَ عَنْها زَوْجُها» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: واى به حال زنى كه شوهرش را خشمگين سازد، و خوشا به حال زنى كه شوهرش از او خشنود باشد.
13- ثواب انگشتر عقيق
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقيقِ لَمْ يَزَلْ يَرى خَيْرًا» كسى كه انگشتر عقيق به دست كند، هميشه خير مىبيند.
14- على(عليه السلام)، بهترين داور
«قالَتْ فاطِمَةُالزَّهراءُ(عليها السلام) عَنْ أَبيها(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ: إِنَّ نَفَرًا مِنَ الْمَلائِكَةِ تَشاجَرُوا فى شَىْء فَسَأَلُوا حَكَمًا مِنَ الاْدَمِيّينَ، فَأَوْحَى اللّهُ تَعالى إلَيْهِمْ أَنْ تَخَيَّرُوا، فَاخْتارُوا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالب» گروهى از فرشتگان درباره چيزى با يكديگر مشاجره نمودند، حاكم و داورى را از بنى آدم تقاضا كردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود كه خودتان انتخاب كنيد و آنان على ابن ابيطالب(عليه السلام) را برگزيدند.
15- شيعه كيست
« إ نْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اءمَرْناكَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَاءنْتَ مِنْ شيعَتِنا، وَ إ لاّ فَلا» اگر آنچه را كه ما اهل بيت دستور داده ايم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ايم خوددارى نمائى ، تو از شيعيان ما هستى وگرنه ، خير
16- شرايط روزه دار
« قالَتْ: ما يَصْنَعُ الصّائِمُ بِصِيام إِذا لَمْ يَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ» روزه دار چون زبانش و گوشش و چشمش و اعضايش را (از حرام) نگه ندارد، روزه دار نيست.
17- داناترين و نخستين مسلمان
« قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): زَوْجُكِ أَعْلَمُ النّاسِ عِلْمًا، وَ أَوَّلُهُمْ سِلْمًا، وَ أَفْضَلُهُمْ حِلْمًا» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: شوهر تو در دانش، داناترين مردم و نخستين مرد مسلمان و در بردبارى، برترين مردم است.
18- كمك به ذرارى پيامبر
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم): أَيُّما رَجُل صَنَعَ إِلى رَجُل مِنْ وُلْدى صَنيعَةً فَلَمْ يُكافِئْهُ عَلَيْها، فَأَنَا الْمُكافِئُ لَهُ عَلَيْها» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: هر كسى براى فردى از فرزندان من كارى انجام دهد و بر آن كار پاداشى نگيرد، من پاداش دهنده او خواهم بود.
19- على و شيعيان
« قالَتْ: إِنَّ أَبى(صلى الله عليه وآله وسلم) نَظَرَ إِلى عَلِىٍّ(عليه السلام) وَ قالَ: هذا وَ شيعَتُهُ فِى الْجَنَّةِ» پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) نگريست و فرمود: اين شخص و پيروانش در بهشت اند.
20- شيعه على در قيامت
« قالَتْ: إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ لِعَلِىٍّ(عليه السلام) : يا أَبَاالْحَسَنِ أَما إِنَّكَ وَ شيعَتُكَ فِى الْجَنَّةِ» پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) فرمود: اى اباالحسن! آگاه باش كه تو و پيروانت در بهشت هستيد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
چهل حديث اخلاقي ازحضرت زهرا(س)
21- قرآن و عترت در آخرين سخن پيامبر
« قالَتْ: سَمِعْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) فى مَرَضِهِ الَّتى قُبِضَ فيهِ يَقُولُ ـ و قَدِ امْتَلاََتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحابِهِ ـ أَيُّهَا النّاسُ يُوشِكُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضًا يَسيرًا، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَيْكُمْ، أَلا إِنّى مُخَلِّفٌ فيكُم كِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ وَ عِتْرَتى أَهْلَ بَيْتى. ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِىٍّ فقالَ: هذا عَلِىٌّ مَع الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِىٍّ لا يَفْتَرِقانِ حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَأَسْئَلُكُمْ مَا تَخْلُفُونى فيهِما» از پدرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در هنگام مرضى كه به سبب آن از دنيا رفت ـ و در حالى كه خانه، مملوّ از اصحاب بود ـ شنيدم كه فرمود:اى مردم! نزديك است كه به آسانى از ميان شما رخت بربندم، و به تحقيق سخنى كه عذر را بر شما تمام كند پيش فرستادم. بدانيد كه من در ميان شما، كتاب پروردگارم و عترتم، اهل بيتم را بر جاى مىگذارم. آن گاه دست على را گرفت و فرمود : اين على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمىشوند تا هر دو در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. من در قيامت از شما از آنچه درباره اين دو پس از من انجام دهيد، خواهم پرسيد.
22- ضرورت شستن دستها
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم)، لا يَلُومَنَّ إِلاّ نَفْسَهُ مَنْ باتَ وَ فى يَدِهِ غَمَرٌ» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: سرزنش نكند جز خود را، كسى كه شب كند، در حالى كه دستش چرب و بدبو باشد.
23- نتيجه گشاده رويى
« قالَتْ: أَلْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ» گشاده رويى در چهره مؤمن براى صاحبش، بهشت را سبب مىشود.
24- دوست داشتنيهاي دنيا
« حُبِّبَ إ لَيَّ مِنْ دُنْياكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ كِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْ نْفاقُ فى سَبيلِ اللّهِ.» فرمود: سه چيز از دنيا براى من دوست داشتنى است : تلاوت قرآن ، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و كمك به نيازمندان در راه خدا.
25- زيان بخل
« قالَتْ: قالَ لي رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِيّاكِ وَ الْبُخْلَ، فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا تَكُونُ فى كَريم. إِيّاكِ وَ الْبُخْلَ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِى النّارِ، وَ أَغْصانُها فِى الدُّنْيا، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها أَدْخَلَهُ النّارَ.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: از بخل ورزيدن بپرهيز، زيرا كه بخل آفتى است كه در شخص بزرگوار نيست. از بخل بپرهيز، زيرا كه آن درختى است در آتش دوزخ كه شاخه هايش در دنياست، هر كه به شاخه اى از شاخه هايش درآويزد، داخل جهنّمش گردانَد.
26- نتيجه سخاوت
« قالَتْ: قالَ لى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): وَ عَلَيْكِ بِالسَّخاءِ، فَإِنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، أَغْصانُها مُتَدَلِيَّةٌ إِلَى الاَْرْضِ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْها غُصْنًا قادَهُ ذلِكَ الْغُصْنُ إِلَى الْجَنَّةِ.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به من گفت: بر تو باد سخاوت ورزيدن، زيرا كه سخاوت درختى از درختان بهشت است كه شاخه هايش به زمين آويخته است، هر كه شاخه اى از آن را بگيرد، او را به سوى بهشت مىكشاند.
27- نتيجه سلام و تحيّت بر رسول خدا و دخترش زهرا
« قالَتْ: قالَ لي أَبى وَ هُوَ ذاحَىٍّ: مَنْ سَلَّمَ عَلَىَّ وَ عَلَيْكِ ثَلاثَةَ أَيّام فَلَهُ الْجَنَّةُ.» پدرم در زمان حياتش به من فرمود:هر كه بر من و تو تا سه روز تحيّت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گردد.
28- دعاموقع غروب
«قالَتْ عليها السلام : اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإ نْ رَأ يْتَ نِصْفَ عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأ عْلِمْنى حَتّى أ دْعُو» روز جمعه نزديك غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشيد غروب كرد مرا خبر كن تا براى خود و ديگران دعا كنم .{چون آن لحظه موقع استجابت دعاست}
29- پيامبر، پدر فرزندان زهرا
« قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ ذُرِّيَّةَ كُلِّ بَنى أُمٍّ عَصَبَةً يَنْتَمُونَ إِلَيْها إِلاّ وُلْدَ فاطِمَةَ(عليها السلام)فَأَنـَا وَليُّهُمْ وَ أَنـَا عَصَبَتُهُمْ.» فاطمه(عليها السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه فرمود:همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّيّه هر يك از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خويشاوندى قرار داده كه به وسيله آن ذرّيّه به او منسوب مىشوند، مگر فرزندان فاطمه(عليها السلام)كه من سرپرست و خويشاوند آنها هستم ( و به من منسوب مىشوند )
30- خوشبخت واقعى
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): هذا جَبْرَئيلُ(عليه السلام)يُخْبِرُنى: إِنَّ السَّعيدَ، كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِيًّا فى حَياتى وَ بَعْدَ وَفاتى.» فاطمه(عليها السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه فرمود: اين جبرئيل(عليه السلام)است كه مرا خبر مىدهد: همانا خوشبخت، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى، كسى است كه على را، در زندگى ام و پس از مرگم، دوست داشته باشد.
31- پيامبر در جمع اهل بيت
« قالَتْ: دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) فَبَسَطَ ثَوْبًا وَ قالَ لي: إِجْلِسي عَلَيْهِ، ثُمَّ دَخَلَ الْحَسَنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَها، ثُمَّ دَخَلَ الحُسَيْنُ فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُما، ثُمَّ دَخَلَ عَلِىٌّ(عليه السلام) فَقالَ لَهُ: إِجْلِسْ مَعَهُمْ، ثُمَّ أَخَذَ بِمَجامِعِ الثَّوْبِ فَضَمَّهُ عَلَيْنا ثُمَّ قالَ: أَلّلهُمَّ هُمْ مِنّى وَ أَنَا مِنْهُمْ أَلّلهُمَّ ارْضِ عَنْهُمْ كَما أَنّى عَنْهُمْ راض.» بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشين، در اين وقت حسن(عليه السلام) آمد، فرمود: نزد مادرت بنشين، بعداً حسين(عليه السلام)آمد. فرمود: با اينها بنشين. پس على(عليه السلام)آمد. فرمود: تو نيز با اينان بنشين، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود: خدايا! اينها از من اند و من از اينهايم، خدايا! از اينان راضى باش، همان طور كه من از اينها راضى ام. {نظيراين فقرات حديث شريف كساء: ...فلّما اكتملنا جميعاً تحت الكساء اخذ ابي رسول الله ص بطرفي الكساء و اومئ بيده اليمني الي السّماء و قال الّلهم انّ هؤلاء اهل بيتي و خاصّتي و حامّتي لحمهم لحمي و دمهم دمي يؤلمني ما يؤلمهم و يحزنني ما يحزنهم انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم و عدو لمن عاداهم و محبّ لمن احبّهم انِهم منّي و انا منهم فاجعل صلواتك و بركاتك و رحمتك و غفرانك و رضوانك عليّ و عليهم و اذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيرا فقال الله عزوجل يا ملائكتي و يا سكا ن سمواتي انّي ما خلقت سماء مبنيّة ولا ارضا مدحيّة و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئتة و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الّا في محبة هؤلاء الخمسة الذّينهم تحت الكساء فقال الامين جبرائيل يارب و من تحت الكساء فقال عزّوجلْ هم اهل بيت النبوة و معدن الرّسالة هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها...}
32- دعاى پيامبر در وقت ورود و خروج از مسجد
« قالَتْ: كانَ النَّبِىُّ إِذا دَخَلَ الْمَسْجِدَ يَقُول: «بِسْمِ اللّهِ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ اغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ رَحْمَتِكَ». وَ إِذا خـَرَجَ يَقـُولُ: «بِسْـم اللّـهِ، أَللّهُمَّ صَـلِّ عَلى مُحَمَّد وَاغْفِرْ ذُنُوبى وَ افْتَحْ لى أَبْوابَ فَضْلِكَ». پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) چون داخل مسجد مىشد مىفرمود: «به نام خدا، خدايا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بيامرز و درهاى رحمتت را برايم باز كن!» و چون خارج مىشد مىفرمود: «به نام خدا، خدايا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بيامرز و درهاى بخششت را برايم باز كن!»
33- سحر خيزى
« قالَتْ: مَرَّ بى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ أَنـَا مُضْطَجَعَةٌ مُتَصَبَّحَةٌ فَحَرَّكَنى بِرِجْلِهِ وَ قالَ يا بُنَيَّةُ قُومى فَاشْهَدى رِزْقَ رَبِّكِ وَ لا تَكُونى مِنَ الْغافِلينَ، فَإِنَّ اللّهَ يُقَسِّمُ أَرْزاقَ النّاسِ ما بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ.» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بر من گذشت، در حالى كه در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پايش تكان داد و فرمود: دخترم! برخيز شاهد رزق و روزى پروردگارت باش و از غافلان مباش، زيرا كه خداوند روزى هاى مردم را بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسيم مىكند.
34- مريض در پناه خدا
« قالَتْ: قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): إِذا مَرِضَ الْعَبْدُ أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِكَتِهِ أَنِ ارْفَعُوا عَنْ عَبْدِىَ الْقَلَمَ مادامَ فى وَثاقى، فَإِنّى أَنـَا حَبَسْتُهُ حَتّى أَقْبَضَهُ أَوْ أُخَلِّىَ سَبيلَهُ. كانَ أَبى يَقُولُ: أَوْحَى اللّهُ إِلى مَلائِكَتِهِ أُكْتُبُوا لِعَبْدى أَجْرَ ما كانَ يَعْمَلُ فى صِحَّتِهِ.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چون بنده خدا بيمار گردد، خداوند به فرشتگانش وحى مىكند: قلم تكليف را از بنده ام ـ تا وقتى كه در عهد و پيمان من است ـ برداريد، زيرا خودم او را بازداشت نموده تا جانش را بگيرم يا آزادش گذارم. پدرم مىفرمود: خداوند به فرشتگانش وحى فرستاد كه براى بنده بيمارم پاداش كارهايى را كه در وقت سلامتش انجام مىداد، بنويسيد.
35- نرمخويى در مقابل ديگران و احترام به زنان
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم): خِيارُكُمْ أَلْيَنُكُمْ مَناكِبَهُ وَ أَكْرَمُهُمْ لِنِسائِهِمْ.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده است: بهترين شما نرمخوترين شما به اطرافيان و بزرگوارترين شما به زنان است.
36- پاداش آزادى بردگان
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً كانَ لَهُ بِكُلِّ عُضْو مِنْها فَكاكُ عُضْو مِنَ النّارِ.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :هر كه بنده مؤمنى را آزاد كند، به اِزاى هر عضوى از آن بنده، عضوى از او از آتش جهنّم آزاد گردد.
37- زمان استجابت دعا
«عَنْ أَبيها رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) قالَتْ: قالَ: إِنَّ فِى الْجُمُعَةِ لَساعَةً لا يُوافِقُها عَبْدٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللّهَ تَعالى فيها خَيْرًا إِلاّ أَعْطاهُ إِيّاهُ، إِذا تَدَلّى نِصْفُ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ.» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : در روز جمعه ساعتى است كه بنده مسلمان در آن وقت چيزى از خدا نخواهد مگر آن كه خداوند به او عطا گرداند، و آن وقتى است كه نيمه خورشيد به سوى مغرب نزديك گردد.
38- سستى در نماز
« قالَتْ: سَأَلْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) لِمَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ. قال(صلى الله عليه وآله وسلم): مَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتَلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةً:يَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ عُمْرِهِ، وَ يَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ، وَ يَمْحُوا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ سيماءَ الصّالِحينَ مِنْ وَجْهِهِ، وَكُلُّ عَمَل يَعْمَلُهُ لا يُوجَرُ عَلَيْهِ، وَ لا يَرْتَفِعُ دُعاؤُهُ إِلىَ السَّماءِ، وَ لَيْسَ لَهُ حَظٌّ فى دُعاءِ الصّالِحينَ، وَ أَنّهُ يَمُوتُ ذَليلاً، وَ يَمُوتُ جائِعًا، وَ يَمُوتُ عَطْشانًا، فَلَوْ سُقِىَ مِنْ أَنْهارِ الدُّنْيا لَمْ يُرْوَ عَطَشُهُ، وَ يُوَكِّلُ اللّهُ مَلَكًا يَزْعَجُهُ فى قَبْرِهِ، وَ يَضيقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ وَ تَكُونُ الظُّلْمَةُ فى قَبْرِهِ، وَ يُوَكِّلُ اللّهُ بِهِ مَلَكًا يَسْحَبُهُ عَلى وَجْهِهِ، وَ الْخَلائِقُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ، وَ يُحاسَبُ حِسابًا شَديدًا، وَ لا يَنْظُرُ اللّهُ إِلَيْهِ وَ لا يُزَكّيهِ وَ لَهُ عَذابٌ أَليمٌ.» از پدرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)درباره مردان و زنانى كه در نمازشان سستى و سهل انگارى مىكنند، پرسيدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردى كه در امر نماز، سستى و سهل انگارى داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مىگرداند: 1ـ خداوند، بركت را از عمرش مىگيرد، 2ـ خداوند، بركت را از رزق و روزىاش مىگيرد، 3ـ خداوند، سيماى صالحين را از چهره اش محو مىكند، 4ـ هر كارى كه بكند بدون پاداش خواهد ماند، 5ـ دعايش مستجاب نخواهد شد، 6ـ برايش بهره اى از دعاى صالحين نخواهد بود، 7ـ ذليل خواهد مُرد، 8ـ گرسنه جان خواهد داد، 9ـ تشنه كام خواهد مرد، به طورى كه اگر با همه نهرهاى دنيا آبش دهند، تشنگىاش برطرف نخواهد شد، 10ـ خداوند، فرشته اى را برمىگزيند تا او را در قبرش ناآرام سازد، 11ـ قبرش را تنگ گرداند، 12ـ قبرش تاريك باشد، 13ـ خداوند فرشته اى را برمىگزيند تا او را به صورتش به زمين كشد، در حالى كه خلايق به او بنگرند، 14ـ به سختى مورد محاسبه قرار گيرد، 15ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاكيزه نگرداند و او را عذابى دردناك باشد.
39- شكست ظالم
« قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم): مَا الْتَقى جُنْدانِ ظالِمانِ إِلاّ تَخَلَّى اللّهُ مِنْهُما، فَلَمْ يُبالِ أَيُّهُما غَلَبَ، وَ مَا الْتَقى جُنْدانِ ظالِمانِ إِلاّ كانَتِ الدّائِرَةُ عَلى أَعْتاهُما.» پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده است: دو سپاه ستمگر به هم نرسند، مگر آن كه خداوند آن دو را به حال خود واگذارد، و باكى نداشته باشد كه كدام يك پيروز گردد. و دو سپاه ستمگر به هم نرسند، مگر آن كه هزيمت و شكست از آنِ سپاه ظالمتر باشد.
40- بخشى از خطبه زهرا(عليها السلام)
«قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهراءُ(عليها السلام) فى خُطْبَتِهَا المَعْرُوفَةُ:حضرت زهرا(عليها السلام) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود:
جَعَلَ اللّهُ الاِْيمانَ تَطْهيرًا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ : خداوند ايمان را براى تطهير شما از شرك قرار داد،
وَ الصَّلاةَ تَنْزيهًا لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ: و نماز را براى پاك شدن شما از تكبّر،
وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِى الرِّزْقِ: و زكات را براى پاك كردن جان و افزونى رزقتان،
وَ الصِّيامَ تَثْبيتًا لِلاِْخْلاصِ : و روزه را براى تثبيت اخلاص،
وَ الْحَجَّ تَشْييدًا لِلدّينِ : و حجّ را براى قوّت بخشيدن دين،
وَ الْعَدْلَ تَنْسيفاً لِلْقُلُوبِ : و عدل را براى پيراستن دلها،
وَ إِطاعَتَنا نِظامًا لِلْمِلَّةِ : و اطاعت ما را براى نظم يافتن ملّت،
وَ إِمامَتَنا أَمانًا لِلْفُرْقَةِ :و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه،
وَ الْجِهادَ عِزًّا لِلاِْسْلامِ :و جهاد را براى عزّت اسلام،
وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلىَ اسْتيجابِ الاَْجْرِ :و صبر را براى كمك در استحقاق مزد،
وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ :و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى،
وَ بِرَّ الْوالِدَيْنِ وِقايَةً مِنَ السُّخْطِ :و نيكى كردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم،
وَ صِلَةَ الاَْرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ : و صلهارحام را وسيله ازدياد نفرات،
وَ الْقِصاصَ حَقْنًا لِلدِّماءِ : و قصاص را وسيله حفظ خونها،
وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْريضًا لِلْمَغْفِرَةِ : و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن،
وَ تَوْفِيَةَ الْمَكاييلِ وَ الْمَوازينِ تَغْييرًا لِلْبَخْسِ : و به اندازه دادن ترازو و پيمانه را براى تغيير خوى كمفروشى،
وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزيهًا عَنِ الرِّجْسِ : و نهى از شرابخوارى را براى پاكيزگى از پليدى،
وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابًا عَنِ اللَّعْنَةِ : و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت،
وَ تَرْكُ السَّرِقَةِ إِيجابًا لِلْعِفَّةِ : و ترك سرقت را براى الزام به پاكدامنى،
وَ حَرَّمَ الشِّرْكَ إِخْلاصًا لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ : و شرك را حرام كرد براى اخلاص به پروردگارى او،
فَاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون بنابراين، از خدا آن گونه كه شايسته است بترسيد و نميريد، مگر آن كه مسلمان باشيد،
وَ أَطيعُوا اللّهَ فيما أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهاكُمْ عَنْهُ و خدا را در آنچه به آن امر كرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت كنيد،
فَإِنَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ زيرا كه «از بندگانش، فقط آگاهان، از خدا مىترسند.» (سوره فاطر آيه)
والسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
ای کشتی شکسته که پهلو گرفتهای با ما حدیث غربت آلکسا(ع) بگو
در آستانه سالروز شهادت جانگداز و غریبانه بانوی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س)، فرازهایی از سیره نورانی آن حضرت را به روایت زندهیاد علامه سیدجعفر شهیدی مرور کردهایم
گروه اندیشه - در میان آثاری که درباره سیره حضرت فاطمه(س)، به زبان فارسی نوشته شده، کتاب «زندگانی فاطمه زهرا(س)»، اثر علامه سیدجعفر شهیدی یکی از بهترینهاست. کتابی که به دلیل تسلط مؤلف آن بر متون تاریخ اسلام و نیز، احاطه وی بر دانش روایی و افزون بر این، تسلط بر زبان و ادبیات فارسی و عربی، میتواند منبعی درخور توجه برای شناخت و بررسی سیره حضرت زهرا(س) باشد. به همین دلیل، در ایام شهادت مظلومانه حضرت صدیقه طاهره(س)، برخی از فرازهای این اثر ماندگار را تقدیم دیدگان شما خوانندگان ارجمند و علاقهمندان و دوستداران مکتب اهل بیت(ع) میکنیم.
خانهای سرشار از زهد، قناعت و ایثار
اندک اندک، خاطره تلخ جنگ احد فراموش میشود. خانههای درهم ریخته، از نو سر و سامان میگیرد و زنان بیسرپرست به خانه شوی میروند. در شعبان سال چهارم، ولادت حسین (ع)، گرمی تازهای به خانه علی(ع) میدهد. به تدریج، وضع مالی مسلمانان تنگدست هم سر و سامانی پیدا میکند. قبیلههایی که پس از شکست اُحُد از پیغمبر(ص) جدا شده بودند، چون پایداری مسلمانان و پیروزیهای بعدی آنان را دیدند، دوباره از مکه بریدند و رو به مدینه آوردند یا لااقل، نسبت به مکه حالت بیطرفی در پیش گرفتند. غنیمتهای جنگی، مختصر گشایشی در کارها پدید آورد. اما خانه دختر پیغمبر(ص) همچنان تهی و بیپیرایه بود. علی(ع) و زهرا(س)، زهد، قناعت، ایثار و حتی گرسنگی را، شعار خود کردهبودند. ابن شهرآشوب می نویسد: «روزی علی(ع)، فاطمه(س) را گفت: خوردنی چیزی داری؟ پاسخ داد: نه به خدا سوگند، دو روز است که خود و فرزندانم حسن و حسین گرسنهایم. علی(ع) گفت: چرا به من نگفتی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: از خدا شرم کردم چیزی از تو بخواهم که توانایی آماده کردن آن را نداشته باشی. علی(ع) از خانه بیرون میرود و دیناری وام میگیرد. روزی گرم است و آفتاب سوزان بر همه جا میتابد. در آن هوای گرم، مقداد پسر اسود را با حالتی آشفته میبیند. علی(ع) از او میپرسد: مقداد چه شدهاست؟ چرا در این هوای گرم، بیرون از خانه ایستادهای؟ مقداد پاسخ داد: مرا از پاسخ دادن معذور بدار. علی(ع) اصرار کرد: نمی شود، باید مرا خبر دهی. مقداد گفت: حال که چنین است، بدان که گرسنگی مرا از خانه بیرون کشاندهاست، دیگر نمیتوانستم گریه فرزندانم را تحمل کنم. علی(ع) به او گفت: به خدا قسم من نیز برای همین از خانه بیرون آمدم. این دینار را وام گرفتهام. اما تو را بر خود مقدم میشمارم. علی(ع) آن پول را به مقداد داد.» در این مواسات، دختر پیغمبر(ص) هم سهیم بود. بلکه گاه، سهم بیشتری را به عهده میگرفت. یک روز، دو روز یا سه روز خود و فرزندانش گرسنه به سر میبردند و فاطمه(س)، شوهر را آگاه نمیکرد. چون علی(ع) مطلع می شد، میپرسید: چرا به من نگفتی که بچهها گرسنه هستند؟ زهرا(س)پاسخ میداد: پدرم فرموده است، چیزی از علی مخواه، مگر آنکه او خود برای تو آماده کند. در روایت ابنشهرآشوب آمده است که فاطمه(س) فرمود: از خدا حیا می کنم چیزی از تو بخواهم که بر فراهم آوردن آن توانایی نداشته باشی.
افتخارِ بانوی دو عالم
ابونعیم اصفهانی که از علمای سنت و جماعت است و در 430 هجری قمری در گذشته و کتابی در وصف برگزیدگان خدا، به نام «حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء»، در چند مجلد نوشته، فصلی را به فاطمه(س) اختصاص داده است. در ضمن این فصل، به اسناد خود از عمران بن حَصین، چنین مینویسد: «روزی پیغمبر(ص) به من گفت: با من به دیدن فاطمه نمیآیی؟ عرض کردم: چرا و با هم به خانه فاطمه(س) رفتیم. پیغمبر(ص) رخصت خواست و دخترش اجازه داد. با هم به درون حجره رفتیم. پیغمبر(ص) فرمود: دخترم چطوری؟ پاسخ داد: درد میکشم، به علاوه گرسنه هم هستم. پیغمبر(ص) با مهربانی به دخترش گفت: راضی نیستی که سیده زنان جهان باشی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: پدر جان! مریم دختر عمران، مگر او سیده زنان نیست؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: او سیده زنان عصر خود بود و تو، سیده همه زنانی و شوهرت، در دنیا و آخرت بزرگ است.» عُمران، که پیغمبر(ص) را تا خانه زهرا(س) همراهی کرده و شاهد این ماجرا بودهاست، از تیره خُزاعه و از کسانی است که پس از جنگ خیبر مسلمان شدند. از روایت وی نکته بسیار مهمی دانسته میشود و آن اینکه در این ملاقات که احتمالاً پس از فتح مکه یا اندکی پیش از آن است و وضع اقتصادی مسلمانان تا حدی بهتر از پیش شده بود، باز خانواده پیغمبر(ص) در سختی به سر می بردهاند.
بُریده از دنیا و زشتیهایش
ابونعیم در آغاز فصلی که برای دختر پیغمبر(ص) گشوده است، زهرا(س) را چنین می شناساند: «زشتی و آفتهای این جهان را دید و خود را از دنیا و آنچه در آن است برید.» روزی سلمان به خانه دختر پیغمبر(ص) می رود. فاطمه(س) چادری بر سر دارد که از چند جا پینه خورده است. سلمان به تعجب در آن چادر مینگرد و اندوهگین میشود. چرا باید چنین باشد؟ مگر او دختر پیشوای عرب و همسر پسر عموی رهبر مسلمانان نیست؟ سلمان حق دارد، نزد خود چنین بیندیشد. او زندگانی اشرافزاده های ایران و شکوه و جلال چشمگیر آنان را دیدهاست. چون فاطمه(س) به دیدن پدر میرود، میگوید: پدرجان! سلمان از چادر وصله خورده من تعجب کرد. به خدا پنج سال است من در خانه علی (ع) به سر میبرم، تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شترمان را بر آن علف میخورانیم و شب روی آن میخوابیم. او نه تنها در پوشاک و خوراک به حداقل قناعت میکرد و بر خود سخت میگرفت، بلکه کارهای خانه را نیز به عهده دیگری نمیگذاشت؛ از کشیدن آب تا رُفتن [جارو کردن] خانه، دستاس[آسیاب] کردن گندم، نگهداری کودک، همه را خود به عهده میگرفت. گاه با یک دست دستاس میکرد و با دست دیگر، طفلش را میخواباند. ابنسعد به سند خود از علی(ع) روایت میکند :«روزی که زهرا را به همسری گرفتم، فرش ما پوست گوسفندی بود که شب بر آن می خوابیدیم و روز شتر آبکش خود را بر آن علف میخوراندیم و جز این شتر، خدمتگزاری نداشتیم.
ذکری بهتر از خدمتگزار
علی(ع) به مردی از بنی سعد میگوید: «میخواهی داستانی از خود و فاطمه را برای تو بگویم؛ فاطمه، محبوبترین شخص در دیده پدر خود بود. او در خانه من چندان با مَشک آب کشید، که جای بند مشک بر شانه وی باقی ماند و چندان دستاس کرد که کف دست او پینه بست و چندان خانه را رُفت که جامهاش رنگ خاک گرفت. روزی به او گفتم: چه میشود که از پدرت خادمی بخواهی تا اندکی در برداشتن بار سنگین زندگی، تو را یاری دهد؟ زهرا نزد پدر رفت، اما شرمش آمد از او چیزی بخواهد. پیغمبر(ص) دانست دخترش برای کاری نزد او آمده است. بامداد دیگر به خانه ما آمد. سلام کرد و ما خاموش ماندیم، عادت او چنین بود که سه بار سلام میگفت و اگر رخصت ورود نمییافت، برمی گشت. ما سلام او را پاسخ گفتیم و از وی خواستیم تا به خانه درآید؛ به خانه آمد و نزد ما نشست و گفت: فاطمه! دیروز از پدرت چه میخواستی؟ من ترسیدم شاید وی آنچه را از او خواستهام، نگوید. این بود که گفتم داستان فاطمه این است و او از سختی کار خانه رنج می برد و این رنج بر جسم او اثر گذاشته است. از او خواستم نزد شما آید و خدمتکاری برای خود بخواهد. پیغمبر(ص) فرمود: آیا چیزی به شما نیاموزم که از خدمتگزار بهتر است؟ چون به جامه خواب رفتید، 33 بار خدا را تسبیح، 33 بار حمد و 34 بار تکبیر بگویید.» رسول خدا(ص)، چون صفات عالی انسانی را در فاطمه(س) میدید و تربیت اسلامی را در کردار و رفتار و گفتار او مشاهده میکرد، خوشحال می شد، او را میستود و درباره او دعای خیر میگفت و برای اینکه منزلت و رتبت او را به مسلمانان نشان دهد، میفرمود: «فاطمه، پاره تن من است، کسی که او را بیازارد، مرا آزرده است» و گاه، شدت محبت خود را به او، با برخاستن و بوسه بر سر و دست او زدن، نشان میداد. اما برای آنکه دیگران بدانند سرچشمه این محبت، تنها عطوفت پدری نیست و او فاطمه(س) را به خاطر دارا بودن صفاتی که از بانویی والامقام چون او، انتظار میرود، دوست میدارد، آنجا که باید، وی را به وظیفه سنگینی که بر عهده دارد، متوجه میکرد و پاداش او را به لطف پروردگار و رسیدن به نعمت های آن جهان حوالت میفرمود. نقل است که روزی به دیدن فاطمه(س) آمد. چون دخترش را دید که با یک دست، دستاس میکند و با دست دیگر، فرزندش را میخواباند، فرمود: دخترم! تلخی دنیا را بچش تا در آخرت شیرین کام باشی و زهرا(س) در پاسخ پدر میگفت: خدا را بر نعمتهای او سپاس میگویم.
رخت عزای فاطمی بر تن مشهدالرضا(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
شرح حدیثی درباره آخرین گفتگوهای پیامبر اعظم(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س)
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه روز دوشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۰۹ به بیان و شرح حدیثی درباره آخرین گفتگوهای پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله وسلم و حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها پرداختند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم این شرح حدیث را منتشر منتشر میکند.
شرح حدیثی درباره آخرین گفتگوهای پیامبر اعظم(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س)(KHAMENEI.IR)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
عَن عائِشَةَ بِنتِ طَلحَةَ عَن عائِشَةَ قالَت ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مِن فاطِمَةَ. کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها وَ قَبَّل یَدَیها وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِهِ فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیهِ وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِهِ فَسارَّها فَبَکَت ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت. فَقُلتُ کُنتُ اَریٰ لِهٰذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساءِ فَاِذا هِیَ امرَأَةٌ مِنَ النِّساءِ فَبَینَما هِیَ تَبکیٰ اِذ ضَحِکَت. فَسَأَلتُها فَقالَت اِنّی اِذَن لَبَذِرَةٌ. فَلَمّا تُوَفِّیَ رَسولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) سَأَلتُها فَقالَت اِنَّهُ اَخبَرَنی اَنَّهُ یَموتُ فَبَکَیتُ ثُمَّ اَخبَرَنی اَنّی اَوَّلُ اَهلِهِ لُحوقاً بِهِ فَضَحِکتُ.(۱)
عَن عائِشَةَ بِنتِ طَلحَة عَن عائِشَة قالَت ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مِن فاطِمَة
دختر جناب طلحه، به نام عایشه از زنهای معروف قریش بوده و [نقل میکند از] همسر محترم پیغمبر اکرم، که عایشه(۲) میگوید من ندیدم هیچ کس را که از حیث حرف زدن، از حیث صحبت کردن، شبیه باشد به پیغمبر به قدر جناب فاطمه (سلامالله علیها) -که این ایّام،(۳) مناسب با این بزرگوار است- حالا این روایت در مورد کلام و حدیث است؛ قبلها یک روایت دیگری من دیدم -آن هم از عایشه است- که در مورد راه رفتن و نگاه کردن و این خصوصیّات هم میگوید فاطمه (سلامالله علیها) اشبهالنّاس به پیغمبر بود.
کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها
بعد میگوید وقتی جناب فاطمه (سلامالله علیها) وارد بر منزل پیغمبر میشد، حضرت ترحیب میکردند، [یعنی] خوشامد میگفتند.
وَ قَبَّل یَدَیها
پیغمبر دست مبارک فاطمهی زهرا را میبوسید.
وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِه
او را در جای خودش مینشاند. احترامی که پیغمبر برای این دختر، این بانوی بزرگِ همهی دورانهای بشر قائل بوده، در این حد است.
فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیه
وقتی [هم که] پیغمبر وارد منزل او میشد، او بلند میشد، خوشامد میگفت، دست مبارک پیغمبر را میبوسید.
وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِه
فاطمه در [دوران] مریضی پیغمبر، در بیماریِ آخرِ پیغمبر، بر او وارد شد.
فَسارَّها فَبَکَت
با پیغمبر درگوشی صحبت کردند. فاطمه (سلامالله علیها) گریه کرد.
ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت
دوباره درگوشی با هم صحبت کردند، فاطمه (سلامالله علیها) لبخند زد و خندید.
فَقُلتُ کُنتُ اَریٰ لِهٰذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساء فَاِذا هِیَ امرَأَةٌ مِنَ النِّساء فَبَینَما هِیَ تَبکیٰ اِذ ضَحِکَت
عایشه میگوید با خودم گفتم این چه حالتی است. من این خانم را برتر از دیگر زنها میدانستم. معلوم میشود که ایشان هم زنی مثل زنهای دیگر است. یک بار گریه میکند، یک بار خنده میکند.
فَسَأَلتُها فَقالَت اِنّی اِذَن لَبَذِرَة
رفتم خدمتش سؤال کردم که قضیّه چه بود. فرمود نمیگویم به تو؛ اگر بگویم، افشاکننده هستم -به تعبیر رایج عوامانهی ما، دهنلق مثلاً- حضرت زهرا (سلامالله علیها) علّت این قضیّه را به من نگفت.
فَلَمّا تُوَفِّیَ رَسولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) سَأَلتُها
بعد از رحلت پیغمبر هم باز دوباره سؤال کردم از حضرت. آن وقت دیگر مانع برطرف شده؛ یعنی وقتی پیغمبر از دنیا رفته است، دیگر حالا این حرف [اگر] گفته بشود اشکالی ندارد.
فَقالَت اِنَّهُ اَخبَرَنی اَنَّهُ یَموتُ فَبَکَیتُ
فرمود: پیغمبر خبر از مردنِ خودش داد، این موجب گریهی من شد.
ثُمَّ اَخبَرَنی اَنّی اَوَّلُ اَهلِهِ لُحوقاً بِهِ فَضَحِکتُ
بعد اطّلاع داد به من که من اوّلین کسی از خانوادهی او خواهم بود که به او ملحق خواهم شد، این خوشحال کرد من را و خندیدم.
۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۴۰۰؛ «عایشه گوید: در میان مردم ندیدم که در گویش و گفتار کسی از فاطمه به رسول خدا شبیهتر باشد. وقتی او به نزد پیامبر میآمد، حضرت به او خوشامد میگفت و دستانش را میبوسید و در جای خودش مینشاند و وقتی پیامبر به نزد او میرفت، فاطمه برمیخاست و به ایشان خوشامد میگفت و دستانشان را میبوسید. فاطمه در بیماری پیامبر به نزد ایشان آمد و آن حضرت با او به نجوا سخن گفت و فاطمه گریست؛ سپس باز نجوا کرد و فاطمه خندید. نزد خودم گفتم من گمان میکردم که این زن بر دیگر زنان فضیلتی دارد و اکنون او را میبینم که چون زنان دیگر است، زیرا در میان گریه ناگاه میخندد. آن گاه در این باره از خودش پرسیدم، فرمود اکنون صلاح نیست که من جواب تو را بگویم. چون رسول خدا وفات کرد، در آن باره پرسیدم و او فرمود: ایشان به من خبر داد که در این بیماری وفات خواهد کرد، پس من گریستم؛ سپس فرمود من نخستین کسی از خاندان او هستم که به او خواهم پیوست، و من خندیدم.»
۲) عایشه بنت ابوبکر
۳) اشاره به ایّام شهادت حضرت زهرا (سلامالله علیها)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
خبر شهادت حضرت زهرا از زبان پیامبر: رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به وخامت گرایید، سرش را در دامان حضرت على علیه السلام گذاشت و بیهوش گشت. حضرت زهرا علیهاالسلام به صورت پدر نگاه میکرد و اشک میریخت و میفرمود: به برکت وجود پدرم باران رحمت نازل میشد. او دادرس یتیمان و بیوهزنان بود. صداى ناله زهرا علیهاالسلام به گوش رسول خدا رسید، دیده گشود و با صداى ضعیف فرمود: این آیه را بخوان: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکمْ».[۱]
از شنیدن این سخن، گریه زهرا بیشتر گردید، رسول خدا به فاطمه اشاره نمود که نزدیک شود. زمانى که صورتش را نزدیک پدر برد، حضرت رازى در گوش او گفت. حاضران دیدند صورت فاطمه برافروخته شد و تبسمی نمود. از فاطمه پرسیدند: چه چیز رسول خدا صلی الله علیه و آله به تو گفت که شادمان گشتى؟ گفت: پدرم فرمود مرگ تو نیز نزدیک است. تو اولین فردى هستى که به من ملحق خواهى شد.[۲]
حضرت زهرا سلام الله علیها در روزهاى آخر حیات خود، به امام على علیهالسلام چنین وصیت فرمود: «اى پسرعموى رسول خدا! وصیت میکنم که اولاً بعد از من با «امامه» ازدواج کن زیرا نسبت به طفلان من، مانند خودم مهربان است. مردها بدون زن نمیتوانند زندگى کنند. مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار، اجازه نده اشخاصى که حقم را غصب کردند و اذیت و آزارم نمودند بر من نماز بخوانند یا به تشییع جنازهام حاضر شوند زیرا دشمن من و دشمن رسول الله هستند. و براى من تابوتى تهیه کن که بدنم پیدا نباشد».[۷]
همچنین از ابن عباس روایت شده: زمانى که حضرت زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت، امام على علیهالسلام آمد و روپوش را کنار زد و کنار حضرت، وصیتنامه کتبى را مشاهده نمود: «بسم الله الرحمن الرحیم، این وصیتنامه فاطمه دختر رسول خدا است به یگانگى خداوند شهادت میدهم و شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، بهشت و دوزخ حق است و در وجود قیامت شکى نیست. خداوند مردگان را مبعوث میکند. یا على! خدا مرا همسر تو قرار داد تا در دنیا و آخرت با هم باشیم. اختیار در دست تو است. یا على! در شب مرا غسل بده و کفن کن و حنوط نما و به خاک بسپار، به احدى اطلاع مده اکنون با شما وداع میکنم. سلام مرا به فرزندانم که تا قیامت به وجود میآیند برسان».[۸]
آخرین لحظات زندگى حضرت زهرا : اسماء میگوید: هنگامی که وفات فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد به من فرمود: جبرئیل در زمان وفات پدرم قدرى کافور برایش آورد. آن را سه قسمت نمود، یک قسمت براى خودش برداشت و یک قسمت را براى على گذاشت و یک قسمت را به من داد که در فلان مکان گذاشتهام. اکنون بدان احتیاج دارم، آن را حاضر کن. اسماء کافور را آورد آن حضرت خود را شستشو داد و وضو گرفت و به اسماء فرمود: لباسهاى نمازم را حاضر کن و بوى خوش برایم بیاور. اسماء لباس ها را حاضر نمود پس لباسها را پوشید و بوى خوش استعمال کرد و رو به قبله در بسترش خوابید و به اسماء فرمود: من استراحت میکنم ساعتى صبر کن سپس مرا صدا بزن. اگر جواب نشنیدى، بدان که از دنیا رفتهام، على را زود خبر کن.
اسماء میگوید: قدرى صبر کردم، آنگاه به در حجره آمدم، زهرا را صدا زدم ولى جوابى نشنیدم. وقتى روپوش را از صورتش کنار زدم، دیدم که از دنیا رفته است. ناگاه حسن و حسین علیهماالسلام وارد شدند. احوال مادرشان را پرسیدند و گفتند: اکنون موقع خواب مادرمان نیست. گفتم: اى عزیزانم! مادرتان از دنیا رفته است. حسن و حسین روى جنازه مادر افتادند و آن را میبوسیدند و گریه میکردند. یتیمان زهرا به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از جریان باخبر کنند. زمانى که خبر مرگ زهرا به على رسید، از شدت غم و اندوه بىتاب گردید و فرمود: اى دختر پیامبر! وجود تو تسلىبخش من بود، بعد از تو از که تسلیت جویم![۹]
مراسم کفن و دفن حضرت زهرا : على بن عیسى در کشف الغمه مینویسد، امام على علیهالسلام گفت: یا اسماء! او را غسل بده و کفن کن، نیز حنوط کن. آنگاه بر او نماز خواندند و شبانه در بقیع دفن کردند. فاطمه سلام الله علیها بعد از نماز عصر فوت کرده بود.[۱۰]
مفضل میگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: چه کسى فاطمه را غسل داد، فرمود: امیرالمومنین علیهالسلام. من از این مطلب تعجب کردم، فرمود: گویا از آن چه به تو خبر دادم در شگفت شدى. عرض کردم: قربانت گردم! چنین است. فرمود: «او صدیقه (معصوم) است و جز معصوم نباید او را غسل دهد. مگر نمیدانى که مریم را جز عیسى غسل نداد».[۱۱]
امام على علیهالسلام چون خواست بند کفن را ببندد، صدا زد: یا زینب، یا امکلثوم، یا حسن، یا حسین! بیایید با مادرتان وداع کنید. دیگر او را نخواهید دید. یتیمان زهرا علیهاالسلام خود را روى جنازه مادر انداختند. او را میبوسیدند و میگریستند. على علیهالسلام یتیمان را از روى جنازه مادر برداشت.[۱۲] حسن و حسین علیهماالسلام، عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، عقیل، بُریده، حذیفه و ابن مسعود در تشییع جنازه شرکت نمودند.[۱۳]
امام على علیهالسلام هفت صورت قبر درست کرد تا بین آنها قبر حضرت زهرا مشخص نباشد. در روایت دیگر وارد شده که چهل صورت قبر درست کرد.[۱۴] عمر، ابوبکر و سایر مسلمانان به سوى خانه على علیهالسلام حرکت نمودند. مقداد گفت: بدن زهرا دیشب به خاک سپرده شد.
عمر به ابوبکر گفت: نگفتم که چنین میکنند. عباس گفت: چون خود آن حضرت وصیت نموده بود که شبانه دفنش کنند، ما هم طبق وصیت عمل نمودیم. عمر گفت: دشمنى و حسد شما بنىهاشم تمام شدنى نیست. من تصمیم دارم قبر فاطمه را بشکافم و بر او نماز بخوانم. امام على گفت: اى عمر! به خدا سوگند! اگر بخواهى چنین کارى انجام دهى، با شمشیر خونت را میریزم. وقتى عمر وضع را خطرناک دید، از تصمیمش منصرف گشت.[۱۵]
حسین بن على فرمود: «چون فاطمه وفات یافت، امیرمومنان او را مخفیانه به خاک سپرد و جاى قبرش را ناپدید نمود. سپس رو به جانب قبر رسول الله صلی الله علیه و آله نمود و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! از جانب من و از جانب دخترت و دیدار کنندهات و آن که در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود آمدن او را نزد تو برایش برگزیده است! یا رسول الله به همین زودى دختر از همدست شدن امت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد. همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را بخواه، زیرا چه بسا درددلهایى داشت که چون آتش در سینهاش میجوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت ولى اکنون میگوید و خداوند هم داورى میفرماید و او بهترین داوران است».[۱۶]
از وقایع مسلّم تاریخی است که منابع معتبر شیعه و اهلسنت بر صحت آن گواهی میدهند و برای هیچ شیعه و سنی منصف و غیرمتعصبی قابل انکار نیست.
طبق مستندات تاریخی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اندکی پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در جریان هجوم عدهای از صحابه به خانه حضرت و آتش زدن خانه و... آسیب دیده در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در مدینه به شهادت رسید. پیکر دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وصیت خودش شبانه و مخفیانه دفن شد و قبرش هیچگاه مشخص نشد. تاریخ شهادت آن حضرت دقیقا مشخص نیست و در روایات و منابع تاریخی، نقلهای مختلفی را ذکر کردهاند، عدهای آن را چهل روز، برخی ۷۲ روز، گروهی ۷۵ روز، عدهای ۹۵ روز، گروهی سه ماه، و پارهای دیگر شش ماه پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دانستهاند، اما بنا بر قول مشهور نزد شیعه، سوم جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری بوده است.
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پس از رحلت پدر گرانقدرش رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در جریان غصب خلافت و هجوم به خانه آن حضرت، توسط گروهی از صحابه، مورد ستم و آزار قرار گرفت که در اثر آن بیمار شد و در سیزدهم جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی سال ۱۱ هجری به شهادت رسید. حضرت فاطمه هنگام وفات به امام على (علیهالسلام) وصیت نمود که شبانه او را غسل و کفن و دفن کند، تا کسانى که حق او را غصب کرده و اذیت و آزار دادند، در نماز و تشییع جنازهاش حاضر نشوند.
حضرت فاطمه زهرا (علیهالسّلام) سرانجام پس از ۷۵ یا ۹۵[۱] [۲]
روز رنج و درد و محنت، با تنی رنجور و صدمه دیده از حوادث پدید آمده، به سوی ملکوت اعلا پر کشید و با شهادت او، امیر مؤمنان (علیهالسّلام) از داشتن یار غمخوار و همراه خویش محروم شد.
در روایت معتبری از کتاب الکافی، مدت حیات حضرت زهرا (علیهالسّلام) پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ۷۵ روز دانسته شده است [۳]
که با احتساب روز ۲۸ صفر، به عنوان روز رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، روز شهادت حضرت فاطمه (علیهالسّلام) سیزدهم جمادی الاولی سال یازدهم هجری [۴] [۵] [۶]
خواهد بود.
اگر مراد از ۷۵ روز، دو ماه و نیم باشد، روز سیزدهم جمادی الاولی روز شهادت حضرت زهرا (علیهاالسلام) خواهد بود، ولی اگر دقیقا ۷۵ روز مراد باشد، با توجه به کامل بودن یا نبودن ماههای قمری، محتمل است که روز شهادت، چهاردهم یا پانزدهم جمادی الاولی باشد زیرا وجود سه ماه متوالی سی روزه یعنی صفر، ربیع الاوّل و ربیع الآخر بسیار نادر است. مطابق با تقویمهای تطبیقی، که ماههای صفر و ربیع الاول را ۲۹ روزه نشان میدهند، ۷۵ روز بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مطابق با ۱۵ جمادی الاولی خواهد بود.[۷]
رسم آن است که به پاس قدردانی و بزرگداشت مقام حضرت زهرا (علیهالسّلام)، دو مراسم بزرگداشت با عنوان فاطمیه اول و فاطمیه دوم برپا میشود تا یاد و خاطره جانفشانی اولین شهید دفاع از ولایت علوی بیشتر مطرح شده و نسیم روحنواز فضائل فاطمی جامعه را بیشتر عطرآگین سازد.
شهادت حضرت فاطمه(س) از باورهای غالب و دیرینه در میان شیعیان است که بر اساس آن، حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای وارد شده از سوی برخی از صحابه پیامبر به شهادت رسیده است. اهلسنت درگذشت وی را ناشی از غم و اندوه رحلت پیامبر(ص) دانستهاند؛ اما شیعیان عامل اصلی شهادت او را عمر بن خطاب میدانند و در ایام فاطمیه به عزاداری برای فاطمه(س) میپردازند.
شیعیان برای شهادت حضرت زهرا(س) به مواردی استناد کردهاند؛ از جمله آنکه بنابر روایتی از امام کاظم(ع)، عنوان صِدّیقه شهیده برای فاطمه(س) بهکار رفته است. همچنین محمد بن جریر طبری، متکلم امامی قرن سوم هجری، در کتاب دلائل الامامه، روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده که در آن، علت شهادت فاطمه(س)، سقط جنین او در اثر ضربه دانسته شده است.
منابع شیعه و اهلسنت به جزئیاتی از وقایع منتهی به درگذشت حضرت فاطمه(س) اشاره کردهاند؛ از جمله هجوم به خانه فاطمه و امام علی(ع)، سقط شدن جنین (محسن) او و همچنین سیلیزدن و تازیانهزدن به وی. کهنترین منبعی که در این باره مورد استناد شیعیان قرار گرفته، کتاب سُلَیْم بن قیس هِلالی است که در قرن اول هجری قمری نگاشته شده است. شیعیان همچنین شهادت فاطمه(س) را مستند به روایاتی دانستهاند که در منابع اهلسنت نیز وجود دارد. کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه» در این باره روایاتی از ۸۴ راوی را در منابع اهلسنت نقل کرده است.
باور به شهادت حضرت زهرا(س) با شبهاتی مواجه شده و به آنها پاسخهایی نیز داده شده است؛ از جمله در پاسخ به اینکه خانههای مدینه در آن روزگار درب نداشته است، سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشته ۱۴۴۱ق) تاریخپژوه شیعه، به روایاتی استناد کرده که دَر داشتن خانههای مدینه، امری رایج بوده است. همچنین در پاسخ به اینکه اگر فاطمه(س) مورد حمله قرار گرفته است، چرا امام علی(ع) و دیگران سکوت کرده و از وی دفاع نکردهاند، علاوه بر بیان آنکه علی(ع) بهدستور پیامبر اسلام(ص) و برای حفظ مصالح مسلمانان مأمور به صبر و سکوت بوده، گفته شده است بنابر نقلی که در کتاب سلیم وجود دارد، پس از اقدام عمر بن خطاب، علی(ع) به وی حمله کرد و او را زمین زد، اما عمر از دیگران کمک خواست و آنان علی(ع) را بستند. نویسندگان اهلسنت مواردی از مناسبات مثبت میان امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) با خلفای سهگانه را مستندی برای ردّ شهادت وی دانستهاند؛ اما از نظر نویسندگان شیعه مشورت خلفا با علی(ع) دلیل بر همکاری و همدلی او با آنان نیست چرا که راهنمایی درباره احکام دین بر هر عالمی واجب است. همچنین خلفا، علی(ع) را منزوی کرده بودند و در مواردی از سرناچاری با او مشورت میکردند نه اینکه او مشاور آنها بوده باشد. همچنین شیعیان درباره ازدواج امکلثوم، دختر امام علی، با عمر بن خطاب، گفتهاند که این ازدواج با زور و اجبار صورت گرفته و نمیتواند نشانهٔ ارتباط نزدیک میان امام علی(ع) و خلفا باشد.
منظور از شهادت فاطمه زهرا(س)، درگذشت فاطمه دختر پیامبر اسلام(ص) نه به مرگ طبیعی، بلکه در اثر آسیبهای وارد شده از سوی برخی صحابه پیامبر(ص) است. موضوع شهادت یا مرگ طبیعی فاطمه(س) جزو موضوعات اختلافی بین شیعه و اهلسنت است.[۱] شیعیان با وجود برخی اختلافاتی که در نقل حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام دارند، غالباً معتقدند فاطمه زهرا(س) به شهادت رسیده و این رخداد را ناشی از ضربه به پهلو و سقط جنین او میدانند. در مقابل، اهلسنت معتقدند که وی به مرگ طبیعی و در اثر بیماری و ناراحتی از رحلت رسول خدا(ص) درگذشته است.[۲]
شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلاماللهعلیها) واقعیتی است که منابع حدیثی و تاریخ شیعه و سنّی بر آن گواه است. برخی به علت عدم آشنائی با حدیث و تاریخ، در این واقعیت تردید نمودهاند. از اینرو گوشهای از این شواهد را تنها از منابع معتبر اهلسنّت بیان میکنیم.
۱.۱ - روایاتی از پیامبر
قال رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «... فتکون اوّل من یلحقنی من اهل بیتی فتقدم علیّ محزونة مکروبة مغمومة مقتولة».[۱]
(فاطمه) اولین کسی از اهل بیتم میباشد که به من ملحق میگردد، پس بر من وارد میشود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول...
قال ابن عباس: انّ الرّزیّة کُلَّ الرّزیة، ما حال بین رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بین کتابه.[۲]
مصیبت تمام مصیبت آنگاه رخ داد که بین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نوشتارش حائل گردیدند.
۱.۲ - مقدمه شهادت
شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نهتنها از مسلّمات منابع معتبر شیعه، بلکه مهمترین منابع اهلسنت بر آن شاهدند.
صحیح بخاری (معتبرترین کتاب، پس از قرآن در نزد اهلسنت) طلیعه این مصیبت را از قول ابن عباس در ضمن حدیثی چنین توصیف میکند «الرزیّة کلّ الزریّة» مصیبت آن مصیبتی که بر هر مصیبتی برتری دارد، بلکه آن مصیبتی که همه مصائب را در بر میگیرد، زمینهسازی برای این مصیبت عظمی بود.
ابن عباس میگوید: چون بیماری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شدید گردید، فرمود: چیزی بیاورید تا بر آن برای شما نوشتهای بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیماری چیره گردیده، کتاب خدا در دست ماست ما را بس است، پس اختلاف کردند و جنجال بالا گرفت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: از نزد من برخیزید درگیری در حضور من سزاوار نیست. پس ابن عباس بیرون رفت و میگفت: مصیبت، تمام مصیبت آنگاه رخ داد که بین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نوشتارش حائل گردیدند.
«عن ابن عباس قال: لمّا اشتدّ بالنّبیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجعه، قال: ائتونی بکتاب اکتب لکم کتاباً لاتضلّوا بعده، قال عمر: انّ النّبیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) غلبه الوجع وعندنا کتاب اللَّه حسبنا، فاختلفوا و کثر الغلط، قال: قوموا عنّی و لاینبغی عندی التنازع، فخرج ابن عباس یقول: انّ الرزیّة کلّ الرزیّة ما حال بین رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بین کتابه». [۳] [۴] [۵] [۶]
۱.۳ - آتش زدن خانه حضرت زهرا
بنابر نقل اهلسنت عمر بن خطاب در ماجرای آتش زدن خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) خطاب به حضرت گفت: به خدا قسم خانه را با شما آتش میزنم. این ماجرا در منابع فراوانی از اهلسنت آمده که فقط بهچند نمونه آن اشاره میشود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت زهراعليها السلام تسلیت
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّ اللَّهَ يَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ و يَرضي لِرِضاها
به يقين خداوند با خشم فاطمه به خشم ميآيد و با خشنودي او خشنود ميشود
بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۲۰ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّ فاطِمةَ بَضعَةٌ مِنّي و هِي نورُ عَيني و ثَمَرَةُ فُؤادي ؛ يَسوؤُني ما ساءَها و يَسُرُّني ما سَرَّها و إنَّها أوَّلُ مَن يَلحَقُني مِن أهلِ بَيتي
فاطمه پاره تن من و روشني ديده و ميوه دل من است . آنچه او را ناراحت كند مرا ناراحت ميكند و آنچه شادش كند ، مرا شاد ميكند ؛ او نخستين كس از اهلبيت من است كه به من ميپيوندد
الأمالي ، صدوق ، ص ۵۷۵ .
امام علي عليه السلام :
إنَّ فاطِمَةَعليها السلام لَم تَزَل مَظلُومَةً ، مِن حَقِّها مَمنوعَةٌ و عَن مِيراثِها مَدفوعَةٌ
فاطمه همواره مظلوم و از حق و ميراث خود محروم بود
الأمالي ، طوسي ، ص ۱۵۵ .
امام مهدي عليه السلام :
إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِاللَّهِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ
دختر رسول خدا (فاطمه) براي من سرمشقي نيكو است
الغيبه ، طوسي ، ص ۲۸۶ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
إلزَم رِجلَها ؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها
در خدمت مادر باش ؛ زيرا بهشت زير قدمهاي مادران است
كنزالعمّال ، ح ۴۵۴۴۳ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيّصلي الله عليه وآله
آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم ، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد
إحقاق الحقّ ، ج ۱۹ ، ص ۱۲۹ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
إنْ كُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناكَ و تَنتَهي عَمّا زَجَرناكَ عَنهُ فَأنتَ مِن شيعَتِنا و إلّا فَلا
اگر به آنچه تو را به آن فرمان ميدهيم عمل كني و از آنچه برحذر ميداريم دوري كني ، از شيعيان مايي و الّا هرگز
بحار الأنوار ، ج ۶۸ ، ص ۱۵۵ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
حُبِّبَ إلَي من دُنياكُم ثَلاثٌ : تِلاوَةُ كِتابِ اللَّهِ و النَّظَرُ في وَجهِ رَسولِ اللَّهِ و الإنفاقُ في سَبيلِ اللَّهِ
از دنياي شما محبّت سه چيز در دل من نهاده شد : تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پيامبر خدا و انفاق در راه خدا
نهج الحياة ، ح ۱۶۴ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
يا أباالحَسَنِ! إنّي لأَستَحيي مِن إلهي أن اُكَلِّفَ نَفسَكَ مالاتَقدِرُ عَلَيهِ
اي علي! من از پروردگارم شرم دارم كه چيزي از تو درخواست كنم كه توان برآوردن آن را نداشته باشي
بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۵۹ .
حضرت فاطمه عليها السلام :
بِشرٌ في وَجهِ المُؤمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ
خوشرويي هنگام روبه رو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب ميكند
بحار الأنوار ، ج ۷۵ ، ص ۴۰۱ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ شهادتِ فاطِمَةُ الزَّهراست
روزِ شهادتِ فاطِمَةُ الزَّهراست - روزِ شهادتِ اِنسِیَّةُ الحوراست
روزِ شهادتِ پاره تنِ باباست - روزِ شهادتِ صِدّیقه یِ کُبراست
روزِ شهادتِ مادرِ ماهایِ - روزِ شهادتِ یاورِ ماهایِ
روزِ شهادتِ اُمِّ ابیهایِ - روزِ شهادتِ حامیِ بابایِ
روزِ شهادتِ یاورِ قرآنِ - روزِ شهادتِ حامیِ اَدیانِ
روزِ شهادتِ اُسوَه یِ ایمانِ - روزِ شهادتِ مامِ شهیدانِ
روزِ شهادتِ اُسوَه یِ زنهایِ - روزِ شهادتِ بانویِ تنهایِ
روزِ شهادتِ مِحوَرِ ایمانِ - روزِ شهادتِ مَکتب و قرآنِ
ما میزنیم اِمروز به سینه و برسَر - ما میشویم اِمروز به دینِ حق یاوَر
گریه کنیم اِمروز بهرِ یتیمانش - ما میشویم اِمروز یارِ عزیزانَش
همچو ِمُحَرَّم شد شَهادتِ زهرا - دوباره شد اِمروز چو روزِ عاشورا
شهیده شُد اِمروز چو مامِ پیغمبر - ما میزنیم اِمروز برسینه و بر سَر
ما همچو عاشورا اِمروز عزاداریم - بر ماتمِ زهرا اشک از بَصر باریم
ای باقری اِمروز مامردمِ ایران – ریزیم اشکِ غم جمله چنان باران
سروده شده روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سلامِ ما به تو زهرا، عزيزِ پيغمبر
سلامِ ما به تو زهرا، عزيزِ پيغمبر
سلامِ ما به تو زهرا، عزيزِ پيغمبر _ سلامِ ما به تو زهرا، حبیبه یِ داور
سلامِ ما به تو ای سیِّده، جلیله، ای زهرا _ سلامِ ما به تو ای بانویِ جمیله، ای زهرا
سلامِ ما به تو اي بضعه يِ رسولِ خدا _ سلامِ ما به تو اي اُسوه يِ عفاف و حيا
سلامِ ما به تو اي دخترِ رسولِ گرام _ سلامِ ما به تو اي یاورِ دوازده امام
سلامِ ما به تو مظلومتر زِ هر مظلوم _ سلام ما به تو ای مامِ یازده معصوم
سلامِ ما به تو اي مادرِ امام زمان _ سلامِ ما به تو ای شافعه به هر دو جهان
سلامِ ما به تو مامِ حسین و هم سادات _ سلام بر تو که پاکی زِ جمله یِ آفات
سلام بر تو که معصومه ای، کریمه ای، زهرا _ سلام بر تو که مظلومه ای، علیمه ای، زهرا
سلام بر تو که باشی عزیزِ ربّانی _ عمرت قلیل، همرهِ اندوه و حزنِ طولانی
مجهول قدرِ تو در آن زمانِ کوته بود _ روز و شبِ تو به اندوه و ناله همره بود
حاجت رواست هر که توسّل کند به تو، زهرا _ دردش دواست هرکه توکّل کند به تو، زهرا
مائیم غريق مرحمتِ بي كرانِ تو، بانو _ مائیم در آرزویِ دیدنِ قبرِ نهان تو، بانو
از ظلم و کینِ دشمنِ تو زار و خسته ایم، بانو _ در مجلسِ عزايِ تو ماها نشسته ایم، بانو
در فاطمیّه جمله عزادار و سینه زن هستیم _ هم باقری و جمله یِ یاران، زِ مرد و زن هستیم
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پوردر فاطمیه سال 1399
اَلسَّلامُ عَلَى السَّيِّدَةِ الْجَليلَةِ الْجَمِيلَةِ الْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ الْكَرِيمَةِ النَّبِيلَةِ الْمَكْرُوبَةِ الْعَلِيلَةِ ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ الرَّضِيَّةِ الْحَلِيمَةِ الْعَفِيفَةِ السَّلِيمَةِ الْمَجْهُولَةِ قَدْراً وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْراً الْمَدْفُونَةِ سِرّاً وَ الْمَغْصُوبَةِ جَهْراً سَيِّدَةِ النِّسَاءِ الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَبَاءِ النُّجَبَاءِ بِنْتِ خَيْرِ الْأَنْبِيَاءِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَةَ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الزَّهْرَاءِ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) . [اَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدَةِ الْجَليلَةِ الْجَمِيلَةِ الْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ الْكَرِيمَةِ النَّبِيلَةِ الْمَكْرُوبَةِ الْعَلِيلَةِ ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ الرَّضِيَّةِ الْحَلِيمَةِ الْعَفِيفَةِ السَّلِيمَةِ الْمَجْهُولَةِ قَدْراً وَ الْمَخْفِيَّةِ قَبْراً الْمَدْفُونَةِ سِرّاً وَ الْمَغْصُوبَةِ جَهْراً سَيِّدَةِ النِّسَاءِ الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَبَاءِ النُّجَبَاءِ بِنْتِ خَيْرِ الْأَنْبِيَاءِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ الْعَذْرَاءِ فَاطِمَةَ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الزَّهْرَاءِ (عَلَيْهَا السَّلَامُ)]
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
تاریخ شهادت حضرت زهراعلیهاسلام
درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها اکثر مورخان و سیرهنویسان شیعه متفقند که این حادثه جانسوز در ماه جمادی به وقوع پیوست، ولیکن در این که کدام یک از دو ماه جمادی الاول و جمادی الثانی بوده است، اتفاق نظر ندارند. زیرا برخی از آنان معتقدند که آن حضرت پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تنها ۷۵ روز زنده بود و برخی دیگر میگویند ۹۵ روز.
آنهایی که ۷۵ روز را برگزیدهاند، شهادتش را در روز سیزدهم جمادی الاول میدانند. ابن أبی ثلج بغدادی در "تاریخ الأئمة علیهمالسلام" در این باره گفت: و أقامَت (فاطمة الزهراء) مع امیرالمؤمنین علیهالسلام من بعد وفاة رسول الله صلی الله علیه و آله خمسة و سبعین یوما.[۱۷]
علامه طبرسی با این که میگوید: و بَقیت (فاطمه) بعده (رسول الله) خمسة و سبعین یوما، با این حال تاریخ شهادتش را در سوم جمادی الثانی میداند و در این باره گوید: توفّیت الزهرا سلام الله علیها فی الثالث من جمادی الآخرة سنة احدی عشرة من الهجرة.[۱۸]
به نظر میآید که علت اختلاف اقوال علما درباره تاریخ شهادت آن حضرت، از دو چیز سرچشمه گرفته است: اول: این که آن حضرت پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، هفتاد و پنج روز زنده بود یا نود و پنج روز؟ دوم: این که رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در چه تاریخی بوده است؟ آیا در روز ۲۸ صفر واقع گردیده و یا در روز ۱۲ ربیع الاول (آن طوری که اهل سنت نقل میکنند؟) هر یک از این دو قول، در تعیین روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تأثیر خواهد داشت.
به هر حال، شیعیان و محبان اهل بیت علیهمالسلام به خاطر عشق و علاقه به خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم در سیزدهم جمادی الاول و هم در سوم جمادی الآخره در سوگ آن بانوی بزرگ عالم اسلام، عزادار میباشند. بدین جهت، دو ایام فاطمیه را گرامی میدارند.
بنابر روایات شیعه، فاطمه وصیت کردهبود دوست ندارد افرادی که به او ستم کردند و اسباب خشم و غضب او را فراهم کردند، بر پیکرش نماز بخوانند و در تشییع او حاضر شوند؛ ازاینرو خواستهبود او را مخفیانه تشییع و دفن کنند و محل دفن او مخفی بماند. علی به کمک اَسماء بِنت عُمِیس، همسرش را غسل داد و خود بر پیکرش نماز خواند. بهجز علی چند نفر دیگر نیز در نماز شرکت کردند، که در مورد تعداد و نام افراد اختلاف وجود دارد. طبق نقلها، حسن مجتبی، حسین، عباس بن عبدالمطلب، مِقداد، سلمان، ابوذر، عمّار، حُذَیْفه، عَقیل، زبیر، عبدالله بن مسعود، بُرَیْده و فضل بن عباس در این نماز شرکت داشتند.[۳۶]
بهگفتهٔ ولیری، بیشتر منابع اوّلیه خاکسپاری فاطمه را شبانه، نهانی و بی حضور ابوبکر و عمر میدانند؛ ولی قولهایی نیز هست که ابوبکر در مراسم خاکسپاری حاضر بوده و نماز میت بر فاطمه خواندهاست.[۳۷] دنیس سوفی بر آن است که به خاطر تواتر روایتهای رنجش فاطمه از ابوبکر، چنین مینماید که مراسم کفن و دفن فاطمه بهخواستهٔ خودش شبهنگام برگزار شده تا ابوبکر، بهعنوان رئیس اجتماع اسلامی، نتواند در مراسم تشییعش دستی داشتهباشد.[۳۸]
بگفتهٔ قول غالب، مرگ او در آرامش بود. او خودش را با کمک همسرش شستشو میدهد و در آرامش به استقبال مرگ میرود. اما این در تضاد با روایتی است که در منابعی مانند یعقوبی آمدهاست. این منابع چنین میگویند که زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه میآیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، میگوید که از ورود آنان جلوگیری کنند؛ زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود. به مانند سایر اتفاقات زندگی خصوصی فاطمه، درگذشت او نیز در هالهای از ابهام است. به گفته دانشنامهٔ اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر میدانند. اما نقل قولهایی نیز وجود دارد که ابوبکر در مراسم تدفین حضور داشته و نماز میت را او بر فاطمه خواندهاست. تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شدهاست و به نوشته دانشنامهٔ اسلامی بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص میکنند. به نوشته این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیه (نام زنی که مسجد را بنا کردهاست) در گوشهدار عقیل (برادر علی)، به فاصلهٔ هفت ذراع از خیابان است. اما طبق گفته سایر منابع بعد از دفن یا مدتی بعد از آن دیگر محل دفن نامعلوم بود. المسعودی مینویسد که مقبرهای وجود داشتهاست که در کتیبه موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به عنوان صاحبان مقبره نوشته شده بود (مسعودی تنها کسی است که چنین جزئیاتی را بیان میکند). اما المقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکانهایی قرار میدهد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فی الحجره» دفن شده باشد.[۳۹]
بهگفتهٔ ولیری در دانشنامهٔ اسلام، تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شدهاست و بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص میکنند. بهنوشتهٔ این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیّه (نام زنی که مسجد را بنا کردهاست) در گوشهٔ خانهٔ عقیل — برادر علی — بهفاصلهٔ هفت ذِراع از خیابان است. اما طبق گفتهٔ سایر منابع بعد از دفن یا مدتی پس از آن، دیگر محل دفن نامعلوم بود. مسعودی مینویسد مقبرهای وجود داشتهاست که در کتیبهٔ موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی بهعنوان صاحبان مقبره نوشته شدهبود. اما مسعودی تنها کسی است که چنین جزییاتی را بیان میکند. در این مقبره سه امام شیعه آرمیدهاند و قبر دیگر، امروزه به فاطمه بنت اسد منسوب است. مقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکانهایی قرار میدهد که دربارهٔ آن اختلافنظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فِی الْحُجْره» (در خانهاش) دفن شدهباشد.[۴۰] در منابع شیعه احتمال دفن در بقیع از اهمّیّت کمتری برخوردار است. بهگفتهٔ سید مرتضی عسکری، آخرین احتمال دربارهٔ محل دفن فاطمه زهرا، خانهٔ اوست. این امکان با چندین سند معتبر پشتیبانی میشود. اسناد اصلی این ماجرا از اهل بیت دریافت میشود؛ زیرا آنان اعضای اصلی خانهٔ پیامبر هستند که دربارهٔ این موضوع بهتر از دیگران میدانند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که براساس حدیثی از پیامبر، فاطمه در روضهٔ نبوی، میان منبر و مدفن محمد، دفن است. این احتمال با احادیثی از جعفر صادق و علی بن موسی الرضا تقویت میشود.[۴۱] درمجموع، فقهای شیعه برای زیارت فاطمه زهرا سه مکان را در اولویت دانستهاند: نخست در روضهٔ نبوی میان قبر و منبر پیامبر، دوم در خانهٔ خود فاطمه زهرا که اکنون در مسجد قرار گرفتهاست؛ و سوم در قبرستان بقیع.[۴۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
مادَر، ای مادَر، یازَهرا
فاطِمه، صِدّیقه، زَهرا - طاهره، اُمِّ اَبیها
راضیه و مرضِیّه هستی - نُورِ چشمِ آلِ طاها
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
رفته ای از دارِ دُنیا - بَعدِ بابِ خود پیمبر
رفته ای تُو دَر جَوانی - شُد عزادارِ تُو حیدر
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بعدِ بابِ خود پیمبر - بستری و زار گشتی
خانه اَت آتش زَدَند و - اَز سِتم بیمار گشتی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
کودکانت زار و نالان - دَر کنارِ بسترِ تو
بهرِ رازِ دِل نشسته - در کِنارَت همسرِ تو
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
او همیگوید که زهرا - تو چرا اینسان حَزینی
لَحظه ای با من سخن گو - کَلِّمِینی، کَلِّمِینی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
کَلِّمِینی فاطمه جان - اینقَدَر مَن را مرنجان
لحظه ای با من سخن گو - ای حبیبه ی حَیِّ سُبحان
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بَضعَةٌ مِنِّی تو بودی - بَهرِ بابِ خود پیمبر
فاطِمة بَضعَةُ مِنِّی - گفته آن رسولِ داوَر
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
گفته او که مَن اَذاها - دَر حقیقت او اَذانِی
لَعنتِ حَق بر کسی که - بَر اَذِیَّت گشت بانی
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
بَس اَذِیَّت دیده ای تو - اَندَر آن هفتاد و پنج روز
تا که شُد آن جِسمِ پاکِ - تُو نَحیف هَر روز و هَر روز
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
تا که دَر بَستر فتادی - تُو زِ ضَربِ تازیانه
عاقِبَت رَفتی زِ دُنیا - کَفن و دَفنت شُد شَبانه
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
گشته ای تو راحت از آن - ظُلمهایِ اِبنِ صَهّاک
نیمه شب شُد کفن و دَفنت - دور از آن چشمانِ نا پاک
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
شُد حَسَن گریان و نالان - نیمه یِ شب با حُسَینَت
در کِنارِ بَسترِ تو - ناله میزد زَینَبَینَت
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
دَر عَزایَ فاطِمِیّه - شیعیان و دوستانت
باقری و اهلِ مَجلِس - گریه دارند اَز بَرایت
مادَر، ای مادَر، یازَهرا - مادَر، ای مادَر، یازَهرا
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور فاطمیه پائیز سال
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
یارَب بِحَقِّ پنج تَن ، ما را رهان از حاطِمه
حَقِّ علی و مُصطفی ، وَابناهُما و الفاطمه
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
ما اِنتِظارِ مَرحَمَت ، داریم نَک اَز پنج تَن
دَر وَصفِ اَصحابِ کسا ، گوئیم ما اِینَک سُخَن
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
با صِدقِ اِیمان و صَفا ، گوئیم از ژَرفایِ جان
دَر هَر گرفتارِیِ خود ، داریم این را بَر زبان
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
خوانیم ما با جان و دل ، در هَر مصیبت ، هَر بَلا
از بَهرِ رَفعِ درد و غَم ، حَدیثِ اَصحابِ کِسا
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
ای خواهَرَم، برادَرَم ، با شَوق و با رَغبت بگو
حاجاتِ خود خواه اَز خُدا ، بی ترس و بی خجلت بگو
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
با ذِکرِ یا زهرا رَها ، کُن خویش را از اِبتِلا
با نامِ پاکِ پنج تن ، خود را رَهان از هَر بَلا
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
یاری طَلَب کُن از خدا ، با یاحُسین و یاحَسَن
حاجاتِ خود را کُن طَلَب ، با ذِکر و یادِ پنج تن
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
بر مُصطفی و مُرتضی، وَ آلِ پیغمبر قَسَم
هرگز نَگَردم مَن جُدا ، زِ اهلِ کِسا تا زنده ام
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
اَز حُبِّ اَصحابِ کِسا - داریم بَر سَر اَفسَری
ریزه خورِ اَهلِ کِسا ، این جمع هَست و باقری
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم اول حضرت محمدص ، معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
ازدواج اميرالمؤمنين امام علي(ع) و حضرت فاطمه ي زهرا(س)(1ذیحجه2 ق)
خواستگاران بسياري از شخصيتهاي بزرگ صدر اسلام، حضرت زهرا(س) را براي همسري خود، از پيامبر اكرم(ص) خواستگاري كردند. اما پيامبر(ص) به هيچ يك از آنها پاسخ مثبت نداد و از ايشان روي برميگردانيد. تا اين كه امام علي(ع) به محضر پيامبر(ص) آمد و خواستگاري نمود. پيامبر فرمود: يا علي! پيش از تو كساني از فاطمه خواستگاري كردهاند و او در همه، اظهار كراهت كرده است. اما تو منتظر باش تا برگردم. رسول اللَّه به اطاق حضرت زهرا رفت و فرمود: فاطمه جان، علي بن ابيطالب كسي است كه قرابت و فضل و اسلام او را شناختهاي. من از پروردگارم خواستهام، تو را به بهترين و محبوبترين خلقش تزويج كند. حال، علي از تو خواستگاري ميكند. نظرت چيست. فاطمه ساكت شد ولي روي برنگردانيد و رسول اللَّه در قيافهي فاطمه، نارضايتي احساس نكرد. آنگاه حضرت به پاخاست و فرمود: اللَّه اكبر. سكوت فاطمه حاكي از رضايت اوست. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: يا رسول اللَّه! فاطمه را به علي تزويج كن. خدا، فاطمه را براي علي و علي را براي فاطمه پسنديده است، آنگاه آن حضرت، فاطمه را به علي تزويج كرد. بعد از تهيهي مقدمات، آن دو بزرگوار با هم ازدواج كردند. مهريه حضرت زهرا (س) 500 درهم بود که علي (ع) با نيمي از آن براي خانه جهاز خريد. پيامبر در اين باره فرموده است: من فاطمه را به ازدواج علي(ع) در نياوردم مگر آن هنگام كه خدا، آن را به من فرمان داد. بدين ترتيب، نور به نور رسيد و صديقهي طاهره به منزل حضرت علي(ع) قدم گذاشت تا از آن وصلت مبارك، دو سيد جوانان اهل بهشت و زينَبين و پس از آنها ائمهي اطهار و راهنمايان توحيد، قدم به دنيا گذارند و ظلمت جهان را منور فرمايند.
سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک
ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما ا لسلام
ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) - بلاغ
ازدواج امام علی و حضرت فاطمه - ویکی فقه
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) - ویکی شیعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد