زيارت حضرت زهرا (س) در روز يکشنبه
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ
زيات حضرت زهرا عليها السّلام به روايتى ديگر:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً وَ نَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنَا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلايَتِهِمْ [بِوَلايَتِهِمْ] عَلَيْهِمُ السَّلامُ
زيارتنامه حضرت زهرا (س)
يَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِه أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِکِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّه السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا زَوْجَهَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَهُ الشَّهِيدَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّهُ الْمَرْضِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّهُ النَّقِيَّهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِيمَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً
$
##كس نداند مقام زهرا را
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
كس نداند مقام زهرا را
تا نداند مرام زهرا را
كس نداند در اقتدا به رسول
جز علي اهتمام زهرا را
كس به غير از خدا نميداند
درره دين قيام زهرا را
درره تربيت مگر بينند
زادگان كرام زهرا را
ميستايد به هل اتي يزدان
داستان صيام زهرا را
پاي ننهاده در جهان بشنيد
گوش مادر، كلام زهرا را
ديد چشم جهان پس از ميلاد
جلوه صبح و شام زهرا را
واي برحال آنكه بشكسته
در دارالسّـلام زهرا را
حضرت قائم از تبه كاران
مي كشد انتقام زهرا را
چـنـد روزي از رحلت پيامبر نگذاشته بود كه درب خانه زهرايش را آتش زدند، ومحسن ششماهه اش را سقط كردند، وحضرت زهرا براثراين ضربت مريضه شد ودربستربـيـمـاري افـتـاد، و آخـرالامـر شهيد شد و ازداردنيا رفت ، وفرزندان حضرت زهرا به درد بي مادري گرفتارشدند ، وبا زبان حال ميگفتند :
اي خوش آنروزي كه مادر خانه مادر داشتيم
ديده از ديدار رخسارش منوّر داشتيم
هر كسي جسم عزيزش روز بردارد ولي
ما كه جسم مادر خود را بشب برداشتيم
كاش آنروزي كه در ره مادر ما را زدند
يكنفر را در ميان كوچه ياور داشتيم
كاش محسن را نمي كشتند تا ما غنچه اي
يادگاري زان گل رعناي پر پر داشتيم
كاش آنساعت كه زهرا گفت پهلويم شكست
ما دم در حق حفظ جان مادر داشتيم
اين در و ديوار ميگريد بحال ما كه ما
مادري پهلو شكسته پشت اين در داشتيم
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
$
##مادرم زهراست من هم دختر اين مادرم
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
مادرم زهراست من هم دختر اين مادرم
گر دهي اذنم فدايت دست و پهلو مي کنم
حرمت گيسوي من مانند موي او بود
کوفه را من زير و رو با نام گيسو مي کنم
نذر کردي گوئيا رويت ببينم لاله گون
رحم کن بر دخترت امشب بيا مسجد نرو
هست در يادم هنوز آن صورت سرخ وکبود
اي قتيل مادر زينب بيا مسجد نرو
اي غريب کوچه ها ،اي حيدر بي فاطمه
مادرم زهرا براي تو هميشه کوه بود
در ميان کوچه،بين چل نفر آن روز هم
مادرم از پا نمي افتاد اگر قنفذ نبود
نگاه مبهمي امشب به آسمان داري
زينب داره مي گه
خدا به خير كند،نيتي نهان داري
چه ديده اي كه شدي سير از من و بابا
كه قصد شعله كشيدن به باغ مان داري
حسين اين طرف و آن طرف حسن
انگار خدا نكرده سر ترك اين و آن داري
همه بچه ها فهميدند فردا يه خبريه،آخه مادري كه قريب به هفتاد وپنج روز تو بستره،يه دفعه بلند شد،شروع كرد ،خونه رو جارو زدن،بخدا بچه ها من نمي دونم چرا امشب اين جوري شدم،ولي شايد برا شماهم اتفاق افتاده باشه،من مادرم روز آخراصلاً انگار جون گرفت،نمي دونم،انگار خدا يه جون ديگه اي مي ده،مي خواد لحظه آخر،كاراشو انجام بده،همه خوشحال بودند تو خونه مي گفتند ديگه خوب شده،ديگه سرحاله معلومه ديگه داره خوب ميشه،امروز زهرام تو خونش خودش نون پخت،خودش بچه هاشو حمام برد،لباس پوشوند،بگم يه چيزي ناله بزني، زينب مي گه ديدم برا اولين بار،بعد اين چند شب مادرم ايستاده داره نمازشو ميخونه،مادرم داره خوب ميشه،اما اينها همه علامت رفتنه،مادر مادر
حسين اين طرف و آن طرف حسن
انگار خدا نكرده سر ترك اين و آن داري
بس است،دسته ي دستاسمان* پر از خون شد
گرسنه ديدي ام وعزم پخت نان داري
نوازشم مكن
هر دختر ي آرزو داره مادر نوازش كنه ، اما زينب مي گه نوازشم نكن
نوازشم مكن از درد شانه ات پيدا ست
كنايه فهما زود بگيرند
نوازشم مكن از درد شانه ات پيدا ست
ميان سينه خود درد بي امان داري
كسي كه اين مجلس ومي بينه،كسي كه صداي اين مجلس و ميشنوه،مديونه اگه اين دو بيت آخرو غير شب شهادت جايي خرج كنه،اين دو بيت مال امشبه،اگه ناله داري بايد حقش و ادا كني،زينب داره روضه مي خونه،آخ مادر،بذار بايستم شايد امام زمان داره گريه مي كنه ،به احترام گريه مولا،سادات منو كمك كنند،
شكست دست تو را قنفذ و چنين مي گفت
واي واي واي برا حضرت زهرا بايد داد بزني
امام صادق عليه السلام گفت:خدا رحمت كنه اون شيعه اي كه برا مادر ما بلند بلند گريه مي كنه،
شكست دست تو را قنفذ و چنين مي گفت
هنوز نام علي بر زبان داري
گوش بده، روضه ي من همينه،علماء،بزرگان ،سادات بچه هيئتي ها،اون بي حياي حرو م زاده دومي،لعنت الله عليه، تو تاريخ نوشته وقتي نامه نوشت،نوشت من تو همه ي عمرم،مي زاري من روضه بخونم يا نه،بعضي ها يه جوري گريه مي كنند،ان شاءالله مدينه ببينمت، نوشت من تو همه ي عمرم،سه جا به علي حسوديم شد،با مني يانه،سه جا به علي حسادت كردم،اين حسادت تو دلم كينه شد،عقده شد،خدا عذابتو زياد كنه،بگم برات،دونه دونه بگم اصلاً روضه ام همينه،ميگه اولين باري كه به علي حسوديم شد،اون موقعي بود كه پيغمبر دست زهرا رو گذاشت تو دست علي،آي حرومزاده نامرد،يه حرفي بزنم زود رد شم سادات منو ببخشند،آخه اين بي حيام خواستگار زهرا بود،اي اُف به تو دنيا،زهرايي كه يه كُفو(هم شأن) داره اونم علي ه زهرايي كه يك همسر داره اونم علي ه،پيغمبر فرمود اگه علي همسر تو نمي شد،احدي تو اين عالم برابر تو وجود نداشت،هم كفو تو وجود نداشت،قربون تو آقا برم،يه جا حسودي كرد،وقتي دست زهرا رو تو دست علي گذاشت،مي گه بار دومي كه حسادت كرد،اون موقعي بود كه پيغمبر دست علي رو بلند كرد،گفت:من كنتم مولا فهذا علي ٌمولا ،بار سومي كه حسادت كرد،اون زماني بود كه پيغمبر دستور داد همه درها رو به مسجد ببندند،وسدالابواب الا بابه پيغمبر گفت:فقط در خونه علي باز باشه،اين حسادتا تو دل نعسش جمع شد،اين كينه ها تو دل نامردش جمع شد،مي دوني كي تلافي كرد،با من بيا،بدونه ناله نري ها،امشب رفتي خونه،صدات بگيره ها،مي گه،وقتي صداي زهرارو پشت در شنيدم، دلم به حال زهرا يه لحظه سوخت،دو سه قدم برگشتم،ديدم من با زهرا كاري ندارم، واي واي،يه دفعه ياد علي اُفتادم،خداكمكم كن اين ناله ها برسه مدينه،مي گه برگشتم،چنان لگدي به در زدم صداي شكستن استخونهاشو شنيدم،بگو يازهرا،ان شاءالله شب شهادتي مدينه باشيم،هركي كارش داره، اگه بچه هاي علي ،امشب همه آستين تو دهن گرفتن،اگه بچه هاي فاطمه امشب نتونستن داد بزنند،تو به جاشون داد بزن بگو يا زهرا....بگو من نمك و بپاشم،هنوز يه عده ناله نزدند،آره اين جا ياد علي افتاد لگد زد،كربلام حسينش تو گودال، يكي سنگ مي زنه،يكي شمشير ميزنه،حسين
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
منبع: متن روضه خواني به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)- سيد مهدي ميرداماد
$
##تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت
اَ لسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَ تَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَىْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِى لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت
کعبه ويران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت
آه از آن پيمان شکن کز کينه خم غدير
آتشي افروخت تا هم خم و هم خمخانه سوخت
پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله در آن هنگامه غم و اندوه در حاليکه حضرت علي عليه السلام و خانواده اش مشغول تجهيز و تدفين پيامبر صلي الله عليه و آله بود، کودتاچيان منافق و دنياپرست در سقيفه جانشيني رسول اکرم صلي الله عليه و آله را غصب نمودند و از مردم بر اين خلافت ناميمون بيعت گرفتند . تنها پايگاهي که به آساني موفق به فتح آن نشدند خانه وحي بود . آنان خوب مي دانستند که خلافتشان بدون بيعت آنان استحکام ندارد و لذا تصميم گرفتند که ولي و جانشين بر حق پيامبر صلي الله عليه و آله را احضار و از او بيعت بگيرند .
بر اين اساس به «قنفذ» گفته شد: به نزد علي عليه السلام برو و بگو: خليفه رسول خدا صلي الله عليه و آله از تو خواسته که براي بيعت درمسجد حاضر شوي . قنفذ چندين مرتبه نزد حضرت علي عليه السلام رفت و آمد کرد، ولي آن حضرت از حضور نزد خليفه امتناع ورزيد . يکي از سرکردگان کودتا به اتفاق خالد بن وليد و قنفذ و جماعت ديگري رهسپار خانه حضرت زهرا شدند . او در خانه را کوفت و گفت: اي علي! در را باز کن . فاطمه عليها السلام با سر بسته و تن رنجور از مصيبت رحلت پدرش پشت در آمد و فرمود: با ما چکار داري؟ چرا نمي گذاري به کار خودمان مشغول باشيم؟ چرا دست از ما برنمي داري، با اينکه عزادار هستيم؟
او بانگ زد: در را باز کن والا خانه را آتش مي زنم . (11) فاطمه عليها السلام هر چه او را نصيحت کرد، او از تصميم خود منصرف نشد . سپس آتش طلبيد و در خانه را آتش کشيد، آنگاه در نيم سوخته را فشار داد و بدن نازنين فاطمه عليها السلام بين فشار در و ديوار قرار گرفت . (12) »
جريان جنايت را از زبان خود اين کودتاچي بشنويد: «به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علي از خانه [براي بيعت] بيرون نيايد، هيزم فراواني به اينجا بياورم و آتشي برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، و يا اينکه علي را براي بيعت به سوي مسجد مي کشانم . آنگاه تازيانه قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم و به خالد بن وليد گفتم تو و مردان ديگر هيزم بياوريد و به فاطمه عليها السلام گفتم خانه را به آتش مي کشم . . . هماندم دستش را از در بيرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده و با شدت در را فشار دادم و با تازيانه بر دستهاي او زدم تا در را رها کند، از شدت درد تازيانه، ناله کرد و گريست، ناله او به قدري جانکاه و جگرسوز بود که نزديک بود دلم نرم شود و از آنجا منصرف شوم . ولي به ياد کينه هاي علي و حرص او بر کشتن قريشيان (مشرکين) افتادم . با پاي خودم لگد بر در زدم، ولي او همچنان در را نگه داشته بود که باز نشود . وقتي که لگد بر در زدم صداي ناله فاطمه را شنيدم که گمان کردم اين ناله مدينه را زير و رو کرد . در آن حال فاطمه مي گفت: «يا ابتاه، يا رسول الله، هکذا يفعل بحبيبتک وابنتک، اه! يا فضة اليک فخذيني فقد والله قتل ما في احشائي من حمل; اي پدرجان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود . آه! اي فضه بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد .»
در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد ولي شدت خشم، مرا به گونه اي کرده بود که گويي پرده اي در برابر چشمم افتاده بود، چنان با سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد . . . . (13) »
تا در بيت الحرم از آتش بيگانه سوخت//کعبه ويران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت//
آه از آن پيمان شکن کز کينه خم غدير//آتشي افروخت تا هم خم و هم خمخانه سوخت//
بالاخره علي عليه السلام را دستگير کردند تا به جانب مسجد ببرند . حضرت زهرا عليها السلام هنگامي که به خود آمد، ديد علي عليه السلام را به جانب مسجد مي برند، شجاعانه پيش رفت، و دامنش را محکم گرفت و گفت: نمي گذارم همسرم را ببريد . قنفذ ديد دست از علي برنمي دارد، آنقدر با تازيانه به دست نازنين دختر پيامبر صلي الله عليه و آله زد که بازويش ورم کرد . (14)
نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد//مرغي که زمين خورده پرش را نزنيد//
ديديد اگر که دست مردي بسته//ديگر در خانه همسرش را نزنيد//
صَلَّي اللهُ عَلَيْك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء
يا الله به عظمت بي بي دوعالم درد هامان دواكن ، حاجتهامان رواكن ، گرفتاريهامان برطرف كن ، عاقبت امرمان ختم بخيركن ، خدمتگذاران به اسلام وانقلاب ياري كن ، امام زمانمان ازخطرات وبلاها حفظ كن ، مريضها - معلولين - مجروحين - جانبازان - ملتمسين - منظورين - لباس عافيت وصحت وسلامت بپوشان ، اموات - شهدا - امام شهدا - غريق رحمتت بفرما ، رَحِمَ اللهُ مَن قَرَءَ الفاتِحَةَ مَعَ الصَّلَوات
پي نوشت:
11) شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 56، ج 6، ص 48; عقد الفريد، ج 5، ص 12; انساب الاشراف، ج 1، ص 586 .
12) کتاب سليم بن قيس، بيت الاحزان، ص 90 .
13) سوگنامه آل محمد صلي الله عليه و آله، محمدي اشتهاردي، ص 27 به نقل از دلايل الامامه طبري، ج 2، و بيت الاحزان، شيخ عباس قمي، ص 96 و 97 .
14) بحارالانوار (چاپ اسلاميه، تهران)، ج 43، ص 198 .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، معصوم سوم حضرت زهراس