دوری ازتحریفات درمجالس عزا
د رآغا زسخن قـبل ازهـرچیزی با ید به مواردی اشا ره كنیم كه آسیب عزاداریها ا ست وموجب تحریفا ت درمجا لس عزاداری میشود وبا ید ازآنها دوری كنیم،دراین رابطه
1- ازدروغ ودروغگوئی درنقل وقایع وخواندن مقاتل خودداری كنیم وسعی كنیم درنقل مطالب تحریف نكنیم ومطالب تحریف شده راهم نقل نكنیم وبرای گریاندن مردم به هروسیله ای متوسّل نشویم ولونقل مطالب ضعیف ودروغ وتحریف شده البته این رابدانیم كه چون سخن ازدل برآیدلاجرم بردل نشیند اگرمدّاح ومرثیه خوان وروضه خوان: الف-اخلاص داشته باشد،ب-هنرداشته باشد، باهمان مطالب صحیح ومتقن بهترمیتواندمستمعین رابگریاند دیگرنیاز به نقل مطالب دروغین وتحریف شده نیست
2- در خواندن اشعارومراثی ونوحه وسرودازخواندن اشعارسست وبی مایه وبی پایه واساس واحیانًا اشعاری كه بوی غلومیدهد پرهیزكنیم وجزء الشّعراء یتّبعهم الغاوون نباشیم كه امامان معصوم علیهم السّلام همانطوری كه ازنقل مطالب واشعاردروغ خوششان نمی آید ازغلوهم خوششان نمی آیدكه امام علی علیه السّلام فرمود: هلك فی اثنان محبّ غال ومبغض قال. این سخن خدای متعال را به حضرت عیسی بن مریم بیادداشته باشیم كه خدای متعال فرموده است: اانت قلت للنّاس اتّخذونی وامِّی الهین من دون الله...ایضًا خطاب به آنانیكه قائل به خدائی حضرت عیسی بودندفرموده است: وقال الله لاتتّخذوا الهین اثنین انّماهواله واحد...
3- ازتغنّی درنوحه خواندن ومرثیه خواندن پرهیزكنیم وسعی كنیم نوحه واشعاری كه درمصیبت امام حسین علیه السّلام میخوانیم شكل غنا وموسیقی پیدانكند وبا ریتم و ملودی وآهنگ غنا وموسیقی نخوانیم ومجلس امام حسین علیه السّلام راتبدیل به كنسرت موسیقی وخوانندگی نكنیم آنهم گاهی موسیقیهای مبتذل وبه اصطلاح لُس آنجلسی، اما چرابعضی مبادرت به نقل مطالب سست وبی پایه واساس ودروغ مینمایند ودرپی نقل مطالب تحریف شده هستند؟وچرابعضی اشعارونوحه های سست وبی پایه وبی مایه میخوانند؟وچرابعضی نوحه ومرثیه رابا تغنّی وآهنگ غنا وموسیقی میخوانند؟بخا طراینكه مریدهابیشترشوند وبه اصطلاح منبرشان یاروضه شان یانوحه شان بگیردكه مستمعین نگویند آقا اخلاص نداردیا صداندارد یاخوب نمی خواند یا صدایش گیرانیست ونمی تواندمستمعین رابگریاند ونمی تواند جوانهاراجذب كند ونمی تواندافرادراجمع كند وترس ازاینكه نكندمجلس دیگراورادعوت نكنند. امّا هیچیك ازاینها بهانه نیست كه یك مداح وروضه خوان ومرثیه خوان به هرحیله متوسل شود وجزءكسانی بشود كه میگویند برای رسیدن به هدف با ید به هروسیله ای دست زد وبه اصطلاح هدف وسیله رامباح میكند. واینرابا ید دانست كه برگزاری مراسم سوگواری اباعبدالله علیه السّلام برای فقط گریاندن نیست هرچند كه گفته شده: من بكی اوابكی اوتباكی وجبت له الجنّة.یا گفته شده: ان كنت باكیا فابك للحسین علیه السّلام. وایضًا گفته شده: گریه برهردردبی درمان دواست - چشم گریان چشمه فیض خداست - تانباردابركی خنددچمن - تانگریدطفل كی نوشدلبن. بلكه برگزاری مجالس عزاداری برای امام حسین علیه السّلام علاوه براینكه ذكرمصیبت شود وواعظ ومدّاح ومرثیه خوان وروضه خوان بگریدوبگریاند برای اینست كه مردم بیادخدابیفتند ومسائل واحكام اسلامی را بیاموزندویامتذكّرشوند وبا فلسفه قیام ونهضت حسینی آشناشوند كه گفته شده: همین نه گریه برآن شاه تشنه لب كافی است - اگرچه گریه برآلام قلب تسكین است - ببین كه مقصدعالی اوچه بود ای دوست - كه درك آن سبب عزّوجاه وتمكین است. وازدگرسو اگرواعظ وروضه خوان ومداح ومرثیه خوان اخلاص داشته باشدنیازبه نقل مطالب بی پایه واساس ندارد بلكه با اخلاص خود وبا نقل مطا لب متقن ومستحكم وایضًا با داشتن هنر مستمعین رامیگریا ند.پس نتیجةً با ید:الف-صدق درگفتارداشته باشد ومطالب صحیح ومتقن ومستحكم و با محتوا وبا معنی نقل كندوبخواندودرنقل مطالب ومخصوصًا احادیث وروایات رعا یت اما نت بشود ، ب-اخلاص درعمل داشته با شد وبی شا ئبه وبی ریا بگوید وبخواند،ج-با فن خطا به وبیان آشنا با شد وهنرتا ثیرگذاری داشته باشدكه بتواند بامطالب صحیح وبامحتوا وبدورازتغنّی و بدورازحركا ت زننده كه منا سب حا ل یك مدّ اح وروضه خوان ومنا سب حا ل مجلس ذ كرمصیبت و روضه خوانی و سینه زنی نیست درمستمعین اثربگذارد.
ودررابطه با آسیبها وتحریفا ت واقعه تاریخی عاشورا بایدبه این نكته توجّه شود كه تحریفا ت دردوشكل متفاوت بروزوظهوردارد
یكی تحریفات با شكل قدیمی آن كه نقل مطالب بی پایه واساس ودروغ است حال چه بصورت شعروچه نثر
و دیگری تحریفات باشكل جدید آن است كه تعریف ازخال لب وچشم سیاه وقدبلند وابروی كمانی وزلف مجعد ویا خداخواندن وقبله خواندن ویا سرودها ونوحه ها رابصورت ریتم وملودی وآهنگ موسیقیا ئی خواندن حال چه موسیقی پاپ وچه موسیقی سنّتی وچه موسیقی جا زو...وچه خواندن های به اصطلاح كوچه باغی وچه به شكل خواندنهای محلی ویا به اصطلاح دشتی ویا احیانًا مواردی دیده شده كه همراه با دستگاههای اُرگ وغیره خوانده شده یا خواننده حركات نامناسب كه بدورازشان یك مداح امام حسین علیه السّلام است داشته است كه اینگونه خواندنها وحركات بدورازشان امام حسین علیه السّلام وساحت مقدّس آن بزرگوارومجلس عزای آن بزرگواراست.
دراین قسمت انتقاد شدید علیرضا قزوه از برخی مداحی ها ازروزنامه خراسان 87.10.22
«علیرضا قزوه»، شاعر انقلاب اسلامی و عاشورا، با نوشتن یادداشتی به بعضی از مداحی های معاصر و پخش آن ها ا ز صد ا و سیما به شد ت ا نتقا د كرد.به گزارش فارس، قزوه كه ا كنون در هـند به سر می برد، صاحب د و كتا ب عا شورا یی به نام های «با كاروان نیزه»
و«من می گویم شما بگریید» است كه در مجموع 18بار در این سه سال تجدید چاپ شده است. همچنین كتاب «با كاروان نیزه» تقدیر شده در مراسم جایزه كتاب سال جمهوری اسلامی بوده است. وی در بخشی از این یادداشت آورده است:شعر این سال ها در عرصه آیینی و به خصوص عاشورایی چه به لحاظ كیفیت و فرم و محتوا و چه به لحاظ كمیت با یك رشد بالنده مواجه بوده است. اما مداحی در این سال ها به خصوص تیپ مداحان راك و رپ و كسانی كه بالا پایین می پرند و قرتی بازی و ادا و اصول در می آورند با یك افت وحشتناك روبه رو بوده است. در عرصه شعر هم ما این آدم ها را داشتیم اما با آن ها بحث كردیم و با نقد علمی جلو شان ایستادیم اما در عرصه مداحی به جای نقد ما حتی با نوازش این جماعت روبه رو بودیم. برای همین است كه من هنوز نوحه های «سلیم مؤذن زاده» و یا مرحوم كوثری را كه برای امام (ره) می خواند، بر همه این مداحی ها ترجیح می دهم. شعر عاشورایی در روزگار ما حركت های بسیار جدی كرده و با تلاش شاعرانی چون حسن حسینی و قیصر امین پور و دكتر گرمارودی و مجاهدی و شفق و انسانی و عزیزی و میرشكاك و كاكایی و فرید و خسرو احتشامی و نیكو و ساعد باقری و امیری اسفندقه و حسینجانی و محمد سعید میرزایی و جماعتی از شاعران جوان ... به بالندگی خوبی رسیده، متأسفانه مشكل، مشكل معرفی و عرضه است. به طوری كه همان طور كه چای ایرانی و برنج ایرانی بهترین محصول جهانی به لحاظ كیفیت و بدترین به لحاظ عرضه و بسته بندی است، صدا و سیما و رسانه های دیگر نیز با شعر شعرا مثل سیمان و گچ فله ای برخورد می كنند. از نظر صدا و سیما مداحی كه شعر می خواند و یك ریزه صدا دارد، بدون داشتن تفكر و سواد كافی است تا نیم ساعت وقت شبكه را بگیرد قربة الی ا.... و از این روست كه همیشه نتایج زحمات شاعر به حساب مداح ریخته می شود و مداح هم فكر می كند كه چه لطفی كرده كه شعر شاعر را خوانده است.یكی از نقاط تفوق و برتری شعر بر مداحی این است كه در روز عاشورا بیش از آن كه مداحی داشته باشیم، با شعر، آن هم شعر شعورمند روبه رو بودیم و متأسفانه این شعر شعورمند همان چیزی است كه بیشتر مداحان امروز ما با آن ارتباط برقرار نمی كنند. حتی یادم نمی رود كه چند سال پیش آقای ضرغامی مداحان و شاعران را جمع كرد در سالن صدا و سیما و علی معلم همین حرف ها را زد و یكی دو تا از مداحان به خصوص یكی كه سابقه تكفیر این و آن را دارد و به مریدانش زیاد می نازد سریع با او برخورد كرد. در صورتی كه حرف معلم حق بود و آن آقا در عرصه تفكر و سواد شاگرد معلم به حساب می آمد اما از بس به او در سیما تریبون داده بودند دیگر شمر هم جلودارش نبود! من در مورد مداحی معتقدم كه نوگرایی های بی ریشه و اساس، كار دست مداحی ما داده است. دوستی می گفت در یك فیلمی متن نوحه یك مداحی را كه مثل رقاص ها می خواند برداشته بودند و به جایش یك آهنگ تند رقص گذاشته بودند و مسخره می كردند! چرا باید كاری كنیم كه بتوانند ما را دست بیندازند از نظر من هنوز نوحه «امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود ...» چندین درجه بالاتر و هنری تر از مزخرفاتی است كه گاه و بی گاه توسط برخی مداحان كم سواد خوانده می شود. هنوز شعر «باز این چه شورش است...» غوغاترین شعر است كه اشك هر كس را در می آورد. البته من با بسیاری از مداحان مثل حاج سعید حدادیان و حاج صادق آهنگران و... دوستم و كارهایشان را هم دوست دارم و سطح سواد و انتخابشان را هم و این حرف ها را بارها به آن ها هم زده ام. اما معتقدم كه صدا و سیما باید با عدالت بیشتری از همه مداحان به خصوص مداحان سنتی استفاده كند. انتهی مطلب آقای قزوه
اینك مادردوفصل مطلب راادامه میدهیم ابتدا دررابطه باتحریفات باشكل قدیمی آن ودرادامه تحریفات باشكل جدیدآن راموردبررسی قرارمیدهیم
دراین قسمت فرما یشا ت استا د شهیدعلّا مه مرتضی مطهری (ره) دركتا ب حماسه حسینی بخش پنجم یادداشت تحریفات در واقعه تاریخی عاشورا ازپایان آن كتاب میآوریم
تحریف بر دو نوع است:لفظى و قالبى و پیكرى،دیگر معنوى و روحى،همچنانكه صنعت مغالطه نیز بر دو قسم است:لفظى و معنوى.
تحریف همان طور كه از نظر نوع بر دو قسم است:لفظى و معنوى،از نظر عامل یعنى محرف نیز بر دو قسم است:یا از طرف دوستان است یا از طرف دشمنا ن.به عبارت دیگر یا منشا ش جها لت دوستان است و یا عداوت دشمنا ن.همچنا نكه از نظر موضوع یعنى محرف فیه نیز بر چند قسم است :یا در یك امر فردى و بى اهمیت است مانند یك نامه خصوصى،و یا در یك اثر با ارزش ادبى است،و یا در یك سند تاریخى اجتماعى است مثل جعل كتابسوزى اسكندریه،و یا در یك سند اخلاقى و تربیتى و اجتماعى است...
تحریفات لفظى : الف.داستان شیر و فضه كه متاسفانه در كافى نیز آمده است. ب.داستان عروسى قاسم كه ظاهرا خیلى مستحدث است و از زمان قاجاریه تجاوز نمىكند. (از زمان ملا حسین كاشفى است.)ج.داستان فاطمه صغرى در مدینه و خبر بردن مرغ به او. د.داستان دختر یهودى كه افلیج بود و قطرهاى از خون ابا عبد الله به وسیله یك مرغ به بدنش چكید و بهبود یافت. ه.حضور لیلى در كربلا و امر حضرت به او كه برو در یك خیمه جداگانه موى خود را پریشان كن،و شعر: نذر- على لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طریق الطف ریحانا و اشعارى از این قبیل: لیلى ز غم اكبر... خیز اى بابا از این صحرا رویم نك به سوى خیمه لیلا رویم و.داستان طفلى از ابى عبد الله كه در شام از دنیا رفت و بهانه پدر مىگرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات كرد.(رجوع شود به نفس المهموم) ز.آمدن اسرا به كربلا در اربعین و اینكه به دو راهى عراق و مدینه رسیدند،از«نعمان بن بشیر»خواستند كه آنها را به كربلا ببرد، و اینكه آنچه در اربعین حقیقت دارد زیارت جابر است و عطیه عوفى.اما عبور اسرا از كربلا و ملاقات امام سجاد با جابر افسانه است. ح.هشتصد هزار نفر بودن لشكر عمر سعد بلكه یك میلیون و ششصد هزار نفر،هفتاد و دو ساعتبودن روز عاشورا،به یك حمله ده هزار نفر را كشتن،تا برسد به اینكه نیزه هاشم مرقال هجده گز و نیزه قاتل قاسم هجده گز و نیزه سنان شصت گز بود. ط.روضههایى كه در آنها اظهار تذلل پیش دشمن است،از قبیل التماس كردن براى آب. ى.داستان طفلى كه در حین اسارت گردنش را بسته بودند و سوار مىكشید تا طفل خفه شد.
اما تحریفات معنوى: الف.اولین تحریف این بود كه این حادثه را یك حادثه استثنائى و ناشى از یك دستور محرمانه و خصوصى دانستند.امام حسین فداى گناهان امت شد!او كشته شد تا گناهان امت بخشیده شود!بدون شك این یك فكر مسیحى است كه در میان ما نیز رایجشده است.این فكر است كه امام حسین را به كلى مسخ مىكند و او را به صورت سنگر گنهكاران در مىآورد،قیام او را كفاره عمل بد دیگران قرار مىدهد:امام حسین كشته شد كه گنهكاران از عذاب الهى بیمه شوند!جوابگوى معصیت معصیتكاران باشد .(به شخصى گفتند تو چرا نماز نمىخوانى،روزه نمىگیرى،مشروب مىخورى؟گفت من؟!شب جمعه در هیئت،سینه سه ضربه مرا ندیدى؟! آقاى بروجردى هر چه خواستند سر دستههاى قمى را از بعضى كارها منع كنند قبول نكردند،گفتند ما همه سال جز یك روز مقلد شما هستیم) چیزى كه هست فرق ما با مسیحیان این است كه مىگوییم یك بهانهاى لازم است،به قدر بال مگسى اشك بریزد و همان كافى است كه جواب دروغگوییها، خیانتها، شرابخواریها، ربا خواریها، ظلمها و آدم كشیها بشود!مكتب امام حسین به جاى اینكه مكتب احیاء احكام دین باشد، مكتب اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتیت الزكاة و امرت با لمعروف و نهیت عن المنكر با شد،و همان طور كه خودش فرمود: ارید ان امر با لمعروف و انهى عن المنكر،مكتب ابن زیاد سازى و یزید سازى شد. در این زمینه است كه افسانه ها ساخته شده از قبیل داستان مردى كه سر راه را مىگرفت و آدمها را مىكشت و لخت مىكرد،اطلاع پیدا كرد كه قافلهاى از زوار حسینى امشب از فلان نقطه عبور مىكنند،در گردنهاى كمین كرد و در حالى كه انتظار مىكشید خوابش برد و قافله آمد و گذشت و او متوجه نشد.قافله كه مىگذشت،گرد و غبار بلند شده بود و روى لباسها و بدن او نشست.در همین حال خواب دید كه قیامتبپا شده و او را هم كشان كشان به طرف جهنم مىبرند به جرم خونهاى ناحقى كه ریخته و مالهایى كه دزدیده و امنیتى كه سلب كرده است(زیرا از نظر اسلام اینها محارب خوانده مىشوند: انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله...ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم ... رجوع شود به تفسیر آیه و به بحث فقهى مطلب)ولى همینكه به نزدیك جهنم رسید،جهنم از قبول او امتناع كرد و امر شد او را بر گردانید زیرا این كسى است كه در وقتى كه در خواب بوده،غبار زوار حسینى بر روى او نشسته است! فان شئت النجاة فزر حسینا - لكى تلقى الاله قریر عین - فان النار لیس تمس جسما - علیه غبار زوار الحسین. پس وقتى كه غبار زوار حسین بر روى یك دزد جانى بنشیند او را نجات دهد،خود زوار چه مقام و درجهاى دارند!و حتما بالاتر از ابراهیم خلیل خواهند بود!به قول شاعر: من خاك كف پاى سگ كوى كسىام - كو خاك كف پاى سگ كوى تو باشد. و به قول شاعر اصفهانى مردى را در قیامت مىآورند و ملائكه غلاظ و شداد او را به محضرعدل الهى مىبرند وهى به گناهان او شهادت مىدهند و مورد توجه فرشته مامور رسیدگى [واقع] نمىشود، مىگویند:شكمها پاره كرده است،...دیوان مكرم صفحه 133: اگر این مرده اشكى هدیه كرده - ولش كن گریه كرده - عیا ن گر معصیت یا خفیه كرده - ولش كن گریه كرده - نما ز این بنده عاصى نكرده - مه حق روزه خورده - ولى یك نا له در یك تكیه كرده - ولش كن گریه كرده- اگر پستان زنها را بریده - شكمهاشان دریده - هزاران مرد را بى خصیه كرده - ولش كن گریه كرده - اگراز كودكان شیرخواره - شكمها كرده پاره - به دسته گریه هاى نسیه كرده - ولش كن گریه كرده - خوراك او هـمه ما ل یتیم است - گنا ه او عـظیم است - خطا درشهرو هم د رقریه كرده - ولش كن گریه كرده - اگر بر ذ مّه اوحق ناس است - خدا را ناشناس است - براى خود جهان را فدیه كرده - ولش كن گریه كرده - به دستخود زده قداره بر فرق - به خون خود شده غرق - تن خود زین ستم بى بنیه كرده - ولش كن گریه كرده - نمىارزد دو صد تضییع ناموس - به یك سبوح و قدوس - اگر اشكى روان بر لحیه كرده - ولش كن گریه كرده.
عامل تحریف چند چیز است:
الف.اغراض دشمنان این وقایع كه كوشش مىكنند اینها را قلب و تحریف كنند،چنانكه نمونه اش را قبلا دیدیم. ب.حس اسطوره سازى و قهرمان سازى خیالى كه در بشر وجود دارد كه قبلا به آن اشاره شد و آقاى دكتر شریعتى در سخنرانى عید غدیر،مبناى توجه بشر را به اساطیر به نحو احسن بیان كردند.و گفتیم همین حس است كه على را آنجا مىبرد كه جبرئیل از آسیب شمشیر على چهل روز نمىتواند با لا برود،و ضربت على آنچنا ن نرم و برنده صورت مىگیرد كه خود«مرحب»متوجه نمىشود و به عـلى مى گو ید:یا عـلى! اینهـمه كه ا ز تو تعریف مىكنند،هـمه زور و هـنر تو هـمین است؟ !على مىگوید خودت را یك تكان بده تا ببینى چه خبر است.تا تكان مىخورد نیمى به این طرف و نیمى به آن طرف مىافتد! ج.در خصوص حادثه عاشورا یك عامل خاصى هم دخالت كرده است و آن اینكه به خا طر فلسفه خا صى از طرف پیشوایان دین توصیه شده كه این جریان به عنوان یك مصیبت یا د آورى شود و مردم بر آن بگریند.فلسفه این تذكر و گریستن و گریاندن،احیاء این خاطره است و فلسفه ا حیا ء آن این است كه هدف كلى این نهضت براى همیشه زنده بما ند و امام حسین هـر سا ل در میا ن مردم به این صورت ظهور كند و مردم از حلقوم او بشنوند كه: الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهى عنه،مردم همیشه بشنوند: لا ارى الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما، مردم بشنوند این ندایى را كه با حماسه سروده شده است و ببینند این تاریخى را كه با خون نوشته شده است. ولى این مطلب بدون توجه به هدف گریستنها و گریاندنها،خود گریستن موضوع شده است، بلكه هنر مخصوص شده است.گریز زدن خود یك هنرى است در میان اهل منبر و روضه خوانها.قهرا براى اینكه مردم بهتر و بیشتر گریه كنند،و به ظاهر براى اینكه اجر و ثواب بیشترى پیدا كنند،روضههاى دروغ جعل شد.مردم ما هم فعلا مثل چایخورهایى كه به چاى پررنگ عادت كرده باشند كه چاى كمرنگ آنها را نمىگیرد،به روضههاى خیلى داغ و پرحاشیه عادت كردهاند و این خود عاملى شده كه اجبارًاعدهاى از اهل منبر براى اینكه مردم گریه بكنند،روضههاى دروغ و اگر بخواهیم محترمانه بگوییم روضههاى ضعیف مىخوانند. اینجا دو داستان دارم:مىگویند یكى از علماى آذربایجان همیشه از روضههاى بى اصلى كه خوانده مىشد رنج مىبرد و به اهل منبر اعتراض مىكرد.معمولا مىگفت این زهر مارها چیست كه شما مىخوانید؟!ولى كسى به سخنانش گوش نمىكرد،تا آنكه یك دهه خودش در مسجد خودش روضه گرفت و با نى هم خودش بود.با روضه خوان شرط كرد به اصطلاح خودش از آن زهر مارها قاطى نكند.روضه خوان گفت:آقا!من حرفى ندارم ولى بدانید كه مردم گریه نمىكنند.گفت:تو چكار دارى؟!در مجلس من نباید از آن زهر مارىها یعنى روضههاى دروغ خوانده شود.مجلس بپا شد.آقا خودش در محراب،و منبر هم كنار محراب. منبرى وارد روضه شد ولى هر چه خواستبا روضه راست مردم گریه كنند نشد.آقا خودش هم دست را به پیشانى گذاشته بود و دید عجب!مجلس خیلى یخ شد،و لابد با خود گفت الآن مردم عوام خواهند گفت علت اینكه روضه آقا نمىگیرد این است كه نیت آقا صاف نیست و مریدها خواهند پاشید.یواشكى سرش را به طرف منبر برد و گفت قدرى از آن زهر ما رىها قا طیش كن. داستا ن دیگر اینكه:در یكى از شهرستانها براى اولین با ر یك روضه مفصلى شنیدم در باره داستان زنى كه در زمان متوكل رفتبه زیارت ابا عبد الله علیه السلام،و مانع مىشدند و دست مىبریدند،تا عاقبت آن زن با شرح مفصلى كه یادم نیست،به دریا انداخته مىشود و فریا د مىكند: یا ابا الفضل!به فریا د م برس.سوارى پید ا مىشود و مى آ ید و به زن مىگوید : ركابم را بگیر!زن مىگوید:چرا دست دراز نمىكنى و مرا نمىگیرى؟مىگوید: آخر من دست در بدن ندارم. پس معلوم مىشود خود مردم هم عاملى براى این جعل و تحریفها هستند.بسیارى از زبان حالها زبان حال نیستند: اى خاك كربلا تو به من یاورى نما چون نیست مادرى تو به من مادرى نما. یعنى چه؟!نه امام چنین كلماتى به زبان آورده و نه شایسته شان امام است،بلكه شایسته هیچ مردى نیست.یك مرد پنجاه و هفتساله فرضا بخواهد از تنهایى و غربتبنالد،مادر را نمىخواند.مادر را خواندن در شان یك بچه است كه هنوز احتیاج به دامن مادر دارد.این سنین وقتى است كه معمولا فرزندان پناه مادران هستند.
كتاب لؤلؤ و مرجان كه در نوع خود كتاب بى نظیرى است و از یك تبحر واقعى مؤلف مرحومش حكایت مىكند،بحثخود را در دو قسمت قرار داده است و از عهده هر دو نیكو بر آمده است:اخلاص،صدق. در بحث صدق،صفحه 82،آیات مربوطه را نقل مىكند.اول آیه: «فویل للذین یكتبون الكتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما كتبت ایدیهم و ویل لهم مما یكسبون» .سپس آیا ت افتراى كذ ب را نقل مىكند كه زیا د ا ست. در صفحه 92 به بعضى دروغهاى روضه خوانها اشا ره مىكند از قبیل: ا لف.پس از رفتن على ا كبر به میدان و برگشتن، امام به ما د رش لیلى فـرمود برخیز و برو در خـلـوت دعا كن براى فـرزندت كه من ا ز جـدم شنیدم مىفرمود: دعاى مادر در حق فرزند مستجا ب مىشود. ب.حضرت زینب در حا لت احتضا ر آ مد به با لین امام فرمقها بطرفه فقال لها اخوه:ارجعى الى الخیمة فقد كسرت قلبى،و زدت كربى ! ج.امام چند با ر به دشمن حمله كرد و هر نوبت ده هزار نفر را كشت! در صفحه 142 اشتباه شیخ مفید را نقل مىكند در جراحتبر نداشتن على علیه السلام، و در صفحه149 داستان عبور اسرا را از كربلا در مراجعت از شام نقل مىكند كه لهوف متفرد به آن است و فقط پس از او«ابن نما»در مثیر الاحزان نقل كرده است.تالیف این كتاب،بیست و چهار سال بعد از وفات سید واقع شده است. در صفحه 163،از كتاب محرق القلوب آخوند ملا مهدى نراقى نام مىبرد كه مشتمل بر بعضى اكاذیب است از آن جمله : «چون بعضى از یاران به جنگ رفته شهید شدند،ناگاه از میان بیابان سوارىمكمل و مسلح پیدا شد،مركبى كوه پیكر سوار بود،خود عادى فولاد بر سر نهاده و سپر مدور به سر كتف در آورده و تیغ یمانى جوهردار چون برق لامع حمایل كرده و نیزه هجده ذرعى(!)در دست گرفته و سایر اسباب حرب را بر خود آراسته كالبرق اللامع و البدر الساطع به میان میدان رسید و بعد از طرید و جولان روى به سپاه مخالف كرد و گفت:هر كه مرا نشناسد بشناسد: منم هاشم بن عتبة بن ابى وقاص پسرعم عمرسعد.پس روى به امام حسین كرد و گفت: السلام علیك یا ابا عبد الله اگر پسر عمم عمر سعد...» در صفحه166 اشاره مىكند به كتابهاى برغانیهاى قزوینى كه مشتمل بر برخى اكاذیب است. در صفحه 167 مىگوید: «در ایام مجاورت كربلا و استفاده از محضر علامه عصر شیخ عبد الحسین طهرانى،سید عرب روضه خوانى از«حله»آمد و پدرش از این طایفه بود و اجزاء(جمع جزوه)كهنهاى از میراث پدر داشت.اول و آخر نداشت.در حاشیهاش نوشته بود از تالیفات فلان عا لم از علماى جبل عامل از شاگردان صاحب معالم است.غرض،آن سید استعلام حال آن كتاب نمود.مرحوم شیخ عبد الحسین اولا در احوال آن عالم كتابى در مقتل نیافت،ثانیا خود كتاب را مطالعه كرد و دید آنقدر اكاذیب دارد كه ممكن نیست از عالمى باشد.لذا آن سید را نهى كرد از نشر و نقل از آن. ولى بعد همین كتاب به دست مرحوم دربندى افتاد و مطالب آن را در كتاب اسرار الشهادة نقل كرد و بر عدد اخبار واهیه مجعوله بى شمار آن افزود.» در اسرار الشهادة مىنویسد:عدد لشكریان كوفه به ششصد هزار سواره و دو كرور پیاده(یك میلیون و ششصد هزار)مىرسیده است. در صفحه 168 مىگوید: «مرحوم دربندى مشا فهة نقل كرد كه من در ایام سابقه شنیدم كه فلان عالم گفتیا روایتى نقل كرد كه روز عاشورا هفتا د ساعت بود و من در آن وقت غریب شمردم و متعجب شدم از نقل آن و لكن حال كه تامل در وقایع روز عاشورا كردم خاطر جمع یا یقین كردم كه آن نقل، راست و آنهمه وقایع نشود مگر در آن مقدار از زمان.» در صفحه169: «شخصى در شهر كرمانشاه خدمت عالم كامل جامع فرید،آقا محمد على صاحب مقامع و غیره قدس الله روحه رسیده و عرض كرد:در خواب مىبینم به دندان خود گوشتبدن مبارك حضرت سید الشهداء علیه السلام را مىكنم.آقا او را نمىشناخت،سر به زیر انداخت و متفكر شد.پس به او فرمود:شا ید روضه خوانى مىكنى؟عرض كرد:بلى.فرمود:یا ترك كن یا از كتب معتبره نقل كن.» در صفحه 170 مقدمتا براى نقل نمونهاى از اكاذیب روضه خوانها جریان مسناى بنى اسرائیل و تلمود را كه سینه به سینه به یهودیان رسید و جمع آورى شد ذكر مىكند و تمثیل مىكند«به صدور الواعظین و لسان الذاكرین». در صفحه 174 عبارت و بیانى در دنبال مطلب فوق دارد،مىگوید: «لكن مسناى یهود كتاب معین و معهودى است كه به ملاحظه آن دو تفسیر(شرح مسنا) از زیادى و نقصان مصون و محروس است،و اما روایات مسناى این امت داراى قوه قویه نباتیه است كه چون از مجموعهاى به مجموعه دیگر نقل كند فورا نمو كند و با بركتشود و شاخهها و برگهاى تازه با طراوت و نضارت براى آن پیدا[شود]و چون در سیر به منزل منابر برسد و موسم نقل آنها برسد قوه حیوانیه در او ظاهر گردد و بال و پر پیدا كند و چون طیر خیال در هر لمحه به جهات مختلفه پرواز كند.و ما به جهت مثال به پارهاى از آنها اشاره كنیم به اینكه مختصرى از او نقل كنیم.» قبلا سه فقره نقل شد،لهذا از شماره 4 شروع مىكنیم: درصفحه 175:افسانهاى راجع به حضرت امیر پس از ضربتخوردن. ه.افسانه یكى از قاصدان كوفه كه نامهاى آورد براى امام حسین و جواب خواست.حضرت سه روز مهلت خواستند،روز سوم عا زم سفر شدند. آ ن شخص گفت : برویم ببینیم جلا لت شا ن پا د شا ه حجا ز را كه چگونه سوار مىشود. آ مد دید حضرت بر كرسى نشسته،بنى هاشم دورش را گرفته و مردان ایستاده و اسبان زین كرده و چهل محمل كه همه را به حریر و دیباج پوشانیدهاند...تا عصر عاشورا كه عمر سعد امر كرد شتران بى جهاز را حاضر كردند براى سوار شدن اسیران... درصفحه 177:حضرت زینب در شب عاشورا به جهت هم و غم و خوف از اعداء در میان خیمهها سیر مىكرد براى استخبار حال اقربا و انصار،دید حبیب بن مظهر اصحاب را در خیمه خود جمع كرده و از آنها عهد مىگیرد كه فردا نگذارند احدى از بنى هاشم قبل از ایشان به میدان برود...آن مخدره مسرورا آمد پشتخیمه ابوالفضل،دید آنجناب نیز بنى هاشم را جمع كرده و به همان قسم از ایشان عهد مىگیرد كه نگذارند احدى از انصار پیش از ایشان به میدان برود.مخدره مسرور در خدمتحضرت رسید و تبسم كرد.حضرت از تبسم او(در این وقت)تعجب كرد و سبب پرسید.آنچه دیده بود عرض كرد... ز.داستان اینكه در روز عاشورا بعد از شهادت اهل بیت و اصحاب،حضرت به بالین امام زین العابدین علیه السلام آمد.پس،از پدر حال معامله آنجناب را با اعداء پرسید.خبر داد كه به جنگ كشید.پس جمعى از اصحاب را پرسید.در جواب فرمود:قتل، قتل،تا رسید به بنى هاشم،و از حال جناب على اكبر و ابى الفضل سؤال كرد،به همان قسم جواب داد و فرمود: بدان در میان خیمهها غیر از من و تو مردى نمانده است. درصفحه 178: «این قصه است و حواشى بسیار دارد و صریح است در آنكه آنجناب از اول مقاتله تا وقت مبارزت پدر بزرگوارش ابدا از حال اقرباء و انصار و میدان جنگ خبرى نداشت.» ح.داستان عزم رفتن ابا عبد الله به میدان جنگ و طلب كردن اسب سوارى و[اینكه]كسى نبود اسب را حاضر كند: «پس مخدره زینب رفت و آورد و آن حضرت را سوار كرد.بر حسب تعدد منابر،مكالمات بسیار بین برادر و خواهر ذكر مىشود و مضامین آن در ضمن اشعار عربى و فارسى نیز در آمده و مجالس را به آن رونق دهند و به شور در آورند.» ظاهرا از آن جمله است اینكه حضرت زینب هنگام وداع،برادر را ایست داد و فرمود:وصیتى ا ز ما درم به یا دم افتا د.مادرم به من گفته در همچو وقتى حسینم را بگیر و از طرف من زیر گلویش را ببوس.از آن جمله است اینكه حضرت دید اسب حركت نمىكند،هر چه نهیب مىزند اسب نمىرود،یكمرتبه مىبیند طفلى خودش را روى سم اسب انداخته است.(اشعار معروف صفى علیشاه در بیان دو جاذبه عشق و عقل مربوط به جریان حضرت زینب در همین وقت است.)باید متوجه بود كه حضرت زینب حین وفات حضرت زهرا تقریبا پنجساله بوده است. درصفحه179:زینب آمد به بالین ابا عبد الله علیه السلام در قتلگاه و راته یجود بنفسه و مت بنفسها علیه و هى تقول:انت اخى،انت رجاؤنا،انت كهفنا،انتحمانا . درصفحه179:افسانه منسوب به«ابو حمزه ثمالى»كه در خانه امام سجاد را كوبید،كنیزكى آمد،چون فهمید ابو حمزه استخداى را حمد كرد كه او را رساند كه حضرت را تسلى دهد چون امروز دو مرتبه حضرت بیهوش شدند.پس ابو حمزه داخل شد و تسلى داد به اینكه شهادت در این خانواده موروثى است،جد،پدر،عم،...امام فرمود:بلى،ولى اسارت در این خانواده موروثى نبود.آنگاه شمهاى از حالت اسیرى عمهها و خواهران بیان كردند. یا.از هشام بن الحكم[مطلبى]نقل كردهاند كه خلاصهاش این است:«در ایامى كه امام صادق علیه السلام در بغداد بودند،هر روز مىبایست در محضر امام باشم.روزى یكى از شیعیان، هشام را به یك مجلس عزا دعوت مىكند و او معتذر مىشود كه باید در حضور امام باشم.او مىگوید:از امام اجازه بگیر،و هشام مىگوید:اسم این مطلب را پیش امام نمىشود برد كه منقلب مىشود.او گفت:بى اجازه بیا.هشام گفت:این هم ممكن نیست زیرا امام از من خواهد پرسید.آخر كار هر طور بود هشام را برد.روز بعد امام جویا شد و بعد از تكرار فاش كرد.امام فرمود:گمان مىكنى من در آنجا نبودم یا در چنین مجالسى حاضر نمىشوم؟!عرض كرد:شما را در آنجا ندیدم:فرمود:وقتى كه از حجره بیرون آمدى،در محل كفشها چیزى ندیدى؟عرض كرد:جامهاى در آنجا افتاده بود.فرمود:من بودم كه عبا بر سر كشیدم و روى زمین افتادم! نظیر این افسانه است افسانهاى در باره امام سجاد علیه السلام كه در یك مجلس عزادارى شركت كرده بود و چراغها را خاموش كردند و بعد كه مجلس ختم شد و چراغها روشن شد، دیدند امام كفشهاى عزاداران را جفت كرده است. در صفحه 183 مىگوید: «دو چیز است كه سبب تجرى این جماعتبلكه بعضى از ارباب تا لیف شـده د ر نقـل اخبا ر و حكا یا ت بى اصل و ما خذ، بلكه در با فـتن دروغ و جعـل ا خـبا ر و حكا یا ت: اول : گفـته اند در اخبار مدح ابكاء ننوشته كه به چه قسم بگریا نید و چه بخوانید،و از این ذكر نكردن معلوم مىشود هر چه سبب گریانیدن،وسیله سوزانیدن دل و بیرون آمدن اشك باشد ممدوح و مستحسن است.علیهذا اخبار منع كذب در غیر مقام تعزیه دارى است. به این بیان مىتوان بسیارى از معاصى كبیره را مباح بلكه مستحب كرد.مثلا اخبار فضیلت ادخال سرور در قلب مؤمن.پس مثلا غیبت یا بوسه و زناى با بیگانه یا لواط اگر موجب ادخال سرور بشود جایز است.» در صفحه186 مىگوید: «یكى از ثقات اهل علم یزد براى من نقل كرد كه وقتى از یزد پیاده رفتم به مشهد مقدس از آن راه بیابان(كویر)كه مشقتبسیار دارد.در مسیر منازل،وارد قریهاى از دهكدههاى خراسان شدم قریب نیشابور.چون غریب بودم رفتم به مسجد آنجا.چون مغرب شد اهل ده جمع شدند و چراغى روشن كردند و پیشنمازى آمد و نماز مغرب و عشاء را به جماعت كردند.آنگاه پیشنماز رفتبالاى منبر نشست،پس خادم مسجد دامن را پر از سنگ كرد و برد بالاى منبر نزد جناب آخوند گذاشت.متحیر ماندم براى چیست؟!آنگاه مشغول روضه خوانى شد.چند كلمه كه خواند خادم برخاست و چراغها را خاموش كرد.تعجبم بیشتر شد.در این حال دیدم بناى سنگ انداختن شد از بالاى منبر بر آن جماعت،و فریادها بلند شد،یكى مىگوید: اى واى سرم،دیگرى فریاد از بازو،سومى از سینه،و هكذا گریهها و شیونها بلند شد.قدرى گذشت، سنگ تمام و آخوند مشغول دعا شد و چراغ را روشن كردند.مردم با سر و صورت خونین و دیده اشكبار رفتند.پس به نزد پیشنماز رفتم و از حقیقت این كار شنیع پرسیدم.گفت:روضه مىخوانم و این جماعتبه غیر از این قسم عمل گریه نمىكنند.لا بد باید(براى اینكه به ثواب گریه بر ابا عبد الله برسند)به این نحو ایشان را بگریانم.» درصفحه 187: «دوم: استقرار سیره علما در مؤلفات خود بر نقل اخبار ضعیفه و ضبط روایات غیر صحیحه در ابواب فضائل و قصص و مصائب،و مسامحه ایشان در این مقامات،خصوص مقام اخیر چنا نكه مشاهد و محسوس است.» مرحوم حاجى بعدا وارد بحث در مساله تسامح در ادله سنن مىشود و فرق مىگذارد میان حدیث ضعیف و موهون،و مىگوید:آنچه قابل تسامح است احادیث ضعیفه است نه موهونه. در صفحه 193 مىگوید: «قصه زعفر جنى و عروسى قاسم در روضه كاشفى،و دومى در منتخب شیخ طریحى هم هست.منتخب طریحى مشتمل بر موهونهایى از قبیل زنده دفن كردن حضرت عبد العظیم در رى است.» درصفحه 194: «قصه عروسى،قبل از روضه كاشفى در هیچ كتابى دیده نشده است.اما قصه زبیده و شهربانو و قاسم ثانى در خاك رى و اطراف آن كه در السنه عوام دائر شده،پس آن از خیالات واهیه است...تمام علماى انساب متفقند كه قاسم بن الحسن عقب ندارد(بلكه صغیر بوده).» درصفحه 195،مىگوید: «مسعودى كه شیعه است و معاصر كلینى است،در اثبات الوصیة عدد كشتگان امام را به 1800 تن رسانده است آنهم به عبارت«و روى انه قتل بیده ذلك الیوم الفا و ثمانمائة»و محمد بن ابیطالب به هزار و نهصد و پنجاه نفر رسانده است.اما در كتابى كه هزار سال بعد نوشته شده(اسرار الشهادة در بندى)عدد مقتولین امام را به سیصد هزار و عدد مقتولین حضرت ابوالفضل را به بیست و پنج هزار و از سایرین نیز به بیست و پنج هزار نفر رسانده است.» اگر فرض كنیم امام در هر ثانیه یك نفر كشته باشد،سیصد هزار نفر مقدار هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت مىخواهد كه با روز هفتاد و دو ساعت نیز قابل اصلاح نیست،و بیست و پنج هزار نفر اگر هر نفر در یك ثانیه كشته شود،شش ساعت و پنجاه و شش دقیقه و چهل ثانیه وقت مىخواهد.به علاوه جمعیتیك میلیون و ششصد هزار نفر در صحراى كربلا جا نمىگیرد.وسائل و اسبابش از كجا فراهم مىشود؟آنهم همه از مردم كوفه بودند،از حجاز و شام كسى نبود .خداوند عقلى بدهد. در صفحه 202 اشاره مىكند به افسانه دیگرى كه ما نظر به آنچه قبلا نقل كردهایم آن را دوازدهم قرار مىدهیم: یب.روزى حضرت امیر در بالاى منبر خطبه مىخواند.حضرت سید الشهداء علیه السلام آب خواست.حضرت به قنبر امر فرمود آب بیاور.عباس در آن وقت طفل بود،چون شنید تشنگى برادر را،دوید نزد مادر و آب براى برادر گرفت در جامى و آن را بر سر گذاشت و آب از اطراف مىریخت.به همین قسم وارد مسجد شد.چشم پدر بر او افتاد،گریست و فرمود امروز چنین و روز عاشورا چنان... البته قصه باید در كوفه باشد زیرا سخن از خطا به و منبر است، و در آن وقت امام حسین یك مرد سى و چند سا له است و ممكن نیست در حضور جمع در حین خطبه پدر ا ز پد ر آ ب بخواهد.به علاوه در هیچ مدركى وجود ندارد. حضرت ابوالفضل در صفین هشتا د نفر را یكى پس از دیگرى به هوا انداخت كه هنوز اولى بر نگشته بود،و هر كدام بر مىگشتبا شمشیر دو حصه مىنمود... [مىگوید:]«براى ذریه طاهره دوشیزگانى بهم بافتند خصوص براى حضرت ابى عبد الله علیه السلام،بعضى را در مدینه گذاشتند و بعضى را در كربلا شوهر دادند و بعضى را به جهت صدق كلام جبرئیل(صغیرهم یمیتهم العطش)در كربلا از تشنگى بكشتند و بعضى را در قتلگاه شبیه عبد الله بن الحسن شهیدش كنند...» درصفحه 208: «خاتمه،در مذمت گوش دادن به اخبار كاذبه و حكایات و قصص دروغ مجالس تعزیه دارى. خداوند در مقام مذمتیهودان بلكه منافقین و بیان صفات خبیثه و افعال قبیحه ایشان مىفرماید: سماعون للكذب اكالون للسحت .در باره اهل بهشت مىفرماید: لا یسمعون فیها لغوا و لا كذابا .در باره اهل دوزخ كه در این جهان به دروغ عادت كردهاند و در آخرت و موقف نیز ترك نكنند مىفرماید: و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة كذلك كانوا یؤفكون .ایضا: یوم یبعثهم الله جمیعا فیحلفون له كما یحلفون لكم و یحسبون انهم على شىء الا انهم هم الكاذبون .ایضا: ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و الله ربنا ما كنا مشركین انظر كیف كذبوا على انفسهم و ضل عنهم ما كانوا یفترون. ایضا: واجتنبوا قول الزور .ایضا: والذین لا یشهدون الزور» درصفحه 213: «و نیز دلالت كند بر قبح و مذمت آن،استقراء غالب معاصى كه محل آن مانند غا لب اقسام دروغ،زبان است مثل غیبت و غنا و سب و بهتان و استهزاء و نظایر آنها،زیرا كه چنانكه غیبت در شرع حرام است،گوش دادن به آن نیز حرام است،خوانندگى حرام است،گوش دادن به آن نیز حرام است،سب اولیاء خداوند یا مؤمن كفر یا معصیت است،گوش دادن به آن نیز حرام است.خداى تعالى فرما ید: و قد نزل علیكم فى الكتاب ان اذا سمعتم ایات الله یكفر بها و یستهزا بها فلا تقعدوا معهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره انكم اذا مثلهم ...هر كس مرتكب گناهى شد،به آیه اى از آیات الهى استهزاء كرده است.» حال سزاوار است كه ارباب دانش و بینش،مجالس مصائب جدیده حضرت ابى عبد الله علیه السلام را ترتیب مىدادند و صدماتى كه بر آن وجود مبارك مىرسد از زائر و مجاور و خدام و حامل علوم آن حضرت و متعبدین و ناسكین و مامومین و غیر ایشان به انواع و اقسامش در شب و روز جمع كرده به دست دیندار دلسوزى دهند كه در مجالس اهل تقوا و دیانت و غیرت و عصبیتبخوانند و بسوزند و بگریند و از خداوند متعال تعجیل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و قامع كفر و نفاق و عدوان را بخواهند.
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
گریه آدم تا خاتم برای امام حسین علیه السلام
در تفسير آيه مبارکه و تلقّي آدم من ربه کلمات فتاب عليه آيه 36 سوره بقره ابوالفتوح نقل مي کند که چون خداي تعالي آدم را بيافريد و حيات او آفريد راست بنشست اوراعطسه فرود آمد حقتعالي اورا الهام داد گفت الحمد لله خدايتعالي او را گفت خدايتعالي بر تو رحمت کند و ترا براي رحمت آفريد واوبرساق عرش نگريست اشباح و تماثيلي ديد بر صورت خود كه نام هر يکي بالاي سراونوشته محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين آدم گفت بارخدايا پيش ازمن برصورت من خلقي آفريدي گفت نه گفت اينان کيانند گفت فرزندان تواند و اگر نبود ايشان ترا نيافريدم گفت بار خدايا گرامي تر بندگانند برتو گفت اي آدم اين نامها ياد گير تا در وقت درماندگي مرا به اين نامها بخواني تا بفريادت رسم آدم آن نامها ياد گرفت .
سپهر از کتاب در الثمين نقل مي کند آدم عليه السلام چند کلمه در ساق عرش نوشته ديد جبرئيل آن کلمات را که نام رسول خدا صلي الله عليه وآله وخاندان بزرگواراوبود بآدم ياد داد تا با آن نامها پناهنده شود ودرپيشگاه پروردگار بگويد آدم گفت يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطربحق فاطمه يا محسن بحق الحسن والحسين ومنک الاحسان و خداوند را باين نامهاي مقدس سوگند داد چون بنام حسين عليه السلام رسيد قلبش ازاندوه فشرده شد واشک ازديدگانش فرو ريخت علت اين اندوه و گريه را از جبرئيل جويا شد جبرئيل گفت اين فرزند تو به مصيبتي بزرگ مبتلا مي شود که تمام مصائب دربرابرآن کوچک است گفت آن مصيبت کدامست جبرئيل گفت حسين عليه السلام با حال تشنگي وغريبي و تنهائي و بي کسي کشته مي شود يا روياوري ندارد اي آدم اگراورا ببيني در حالي که مي گويد آه از تنشگي آه ازبي ياوري تا آنکه شدت تشنگي بين اووآسمان مانند دود حائل مي شود ولي هيچکس جوابش نگويد مگر با شمشير و شربت مرگ .
حضرت آدم عليه السلام هنگام گذشتن از کربلا غمناک و محزون شد و به زمين خورد و خون ازپاي مبارکش جاري شد ازمصدر وحي به او خطاب شد که وقوع اين حادثه بخاطر موافقت با خوني است که ازامام حسين عليه السلام دراين زمين ريخته مي شود .
هنگامي که کشتي نوح از کربلا مي گذشت زمين آنرا گرفته و به شدت به طرف خود جذب مي کرد بطوري که نزديک بودغرق شود و خوف و وحشت سرنشينان را فرا گرفت به حضرت نوح وحي شد که اينجا محل شهادت امام حسين عليه السلام است .
هنگام عبور حضرت ابراهيم عليه السلام از کربلا مرکب آن حضرت لغزيد و به زمين افتاد و سرمبارکش شکست وخون جاري شد به اووحي شد که براي همراهي با خوني که ازامام حسين عليه السلام درا ينجا ريخته مي شود اين قضيه پيش آمد .
حضرت اسماعيل عليه السلام هنگامي که گوسفندان خويش را براي چرا فرستاده بود چوپان ايشان خبر داد که گوسفندان مدتي است از آب فرات نمي آشامند سپس گوسفندان به اعجاز عرض کردند فرزندت حسين عليه السلام با لب تشنه در اينجا کشته مي شوند و ما چون ازاين قضيه محزون هستيم از نوشيدن آب فرات صرف نظر کرد ه ا يم .
حضرت يونس عليه السلام ازکربلا گذشتند بند کفش آن حضرت پاره شد و خار در پاي مبارکش رفته خون جاري شد سپس برايشان خطاب آمد که اينجا امام حسين عليه السلام به شهادت مي رسد به جهت همراهي با خون او پايت خون افتا د .
حضرت سليمان عليه السلام موقعي که بر فرش مخصوص (قاليچه سليمان) نشسته بود و باد آن را به حرکت درمي آورد به کربلا رسيد در آنجا باد سه مرتبه به شدت آن فرش را به دور خود چرخاند و نزديک بود سقوط کند سپس آرام شد و در کربلا فرود آمد خبر شهادت امام حسين عليه السلام را در آن سرزمين به آن حضرت اعلان کرد ند .
حضرت عيسي عليه السلام هنگامي که با حواريون ازکربلا گذشتند آهواني ديدند که اجتماع کرده گريه مي کنند آنها هم نشستند وگريه سردادند هنگامي که علت آن را از حضرت عيسي عليه السلام سئوال کردند فرمودند دراين سرزمين ميوه دل پيامبر خدا حضرت احمد صلي الله عليه وآله که فرزند حضرت طاهره بتول عليهاسلام که شبيه مادرمن است کشته خواهد شد و دراينجا خاک سپرده مي شود که از مشک خوشبوتر ا ست .
از امام صادق عليه السلام روايت است که ملائکه زيارت نمودند کربلا را هزار سال پيش از آنکه جدم حسين درآن ساکن شود .
سعد بن عبدالله اشعري که به محضر مبارک امام زمان عج شرفياب شده بيان مي کند که مولا در تاويل کهيعص فرمودند اين حروف رموز غيب است که خدا بنده خود ذکريا را بوسيله آن مطلع نمود چون ذکريا از پروردگارش خواست که نام پنج تن را به او بياموزد جبرئيل آنها را به او آموخت و زکريا هر وقت نام محمد و علي و فاطمه و حسن را مي برد دلش روشن مي گرديد واندوهش برطرف مي شد و همينکه نام حسين را مي برد گريه گلويش را مي فشرد وگيج مي گشت يکروزعرض کرد معبود من مرا چه شده که چون نام چهار تن را مي برم غمها از دلم مي رود و تسلي مي يابم و چون نام حسين را برزبان مي آورم اشکم مي ريزد ناله ام بلند مي شود خداي تبارک و تعالي سرگذشت اورا برايش د ر کلمه کهيعص گفت . کا ف کربلا- هاء هلا ک عترت – يا ء يزيد - عين عطش - صاد صبر.
سيد بن طاوس در لهوف مي گويد چون يک سال اززندگاني حسين عليه السلام گذشت دوازده فرشته بر رسول خدا صلي الله عليه وآله نازل شد که داراي صورتهاي مختلف و چهره هاي قرمز بودند و در حالي که پروبال خويش را باز کرده بودند گفتند يا محمد همان ستمي که از قابيل بر هابيل وارد آمد بر فرزندت حسين عليه السلام وارد خواهد شد ومانند اجري که به هابيل داده شده باو داده مي شود وعذاب وگرفتاري کشندگانش چون عذاب قابيل خواهد بود آن موقع در آسمانها فرشته مقربي نبود مگر آنکه بخدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله مشرف و آن حضرت را برکشته شدن حسين عليه السلام تسليت دادند و به آنچه خداوند درعوض شهادتش براي او معين فرموده اخبارمي کردند و تربت قبر حسين عليه السلام را بر رسول خدا صلي الله عليه وآله نشان مي دادند .
سيد بن طاووس در لهوف مي گويد چون حسين عليه السلام دو ساله شد سفري براي پيغمبر صلي الله عليه و آله پيش آمد در بين راه ناگهان آن حضرت ايستاد و فرمود انا لله و انا اليه راجعون واشک ازچشمانش سرازيرشد علت گريه را سئوال کردند فرمود اينک جبرئيل است به من خبر مي دهد از زميني که نزديک شط فرات است وآنرا کربلا مي گويند فرزندم حسين عليه السلام را درآن سرزمين مي کشند پرسيدند يا رسول الله کشنده او کيست فرمود شخصي است که او را يزيد مينامند و گويا اکنون جايگاه کشته شدن و محل دفن حسين را به چشم خويش مي بينم رسول خدا صلي الله عليه و آله ازآن سفرغمگين مراجعت نمود ...
در سال 36 هجري علي عليه السلام که به جنگ صفين مي رفت هنگامي که از سرزمين کربلا عبور کرد مقداري از خاک کربلا برداشت و بوئيد و فرمود خوشا بحال اين خاک که از اوگروهي بدون حساب به بهشت مي روند .
د ر تفسير آ يه شريه حملته امه کرها ووضعته کرها سوره احقاف آيه 14 حضرت صادق عليه السلام مي فرمايد آن انسان کاملي که خدا اورا توصيه فرموده به رعايت والدين حسين عليه السلام است حملته امه کرها و وضعته کرها يعني فاطمه زهرا عليها سلام حامله شد بحسين ازروي کراهت و زائيد او را از روي کراهت بعد حضرت مي فرمايد دردنيا ديده نشده است که مادري پسربزايد و کراهت داشته باشد ازوجود پسر لکن فاطمه عليها سلام کراهت پيدا کرد ازتولد حسين عليه السلام چون دانست او را شهيد مي کنند .
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارخويش روايت کرد که روزي حسين بن علي عليه السلام بمنزل برادرش حسن عليه السلام وارد شد و چون نگاهش به برادر افتاد اشک ازديدگانش سرازير گرديد حسن عليه السلام پرسيد چرا گريه مي کني گفت گريه ام ازظلم و ستمهائي است که بر شما وارد مي شود حسن عليه السلام فرمود ظلمي که بر من وارد خواهد شد همانا زهري است که در خفاء و پنهان مي نوشانند و بدان وسيله مرا مسموم و بقتل مي رسانند ولي لا يوم کيومک يا ابا عبدالله هيچ روزي را درعالم مانند روز شهادت تو نمي توان يافت .
ام سلمه رضي الله عنها روايت مي کند دروقتي که جناب امام حسين عليه السلام متوجه عراق بود عرض کردم يابن رسول الله رفتن شما را به عراق مصلحت نمي دانم زيرا که من ازرسول خدا شنيدم که مي فرمود فرزندم حسين عليه السلام ظلما مقتول مي گردد و قدري از خاک آن موضع که مقتل حضرت بود بمن داده و فرمود هرگاه مشاهده کني اين خاک مستحيل بخون شده باشد يقين بدان که حسينم شهيد شده و من آن خاک را درشيشه کرده ام والحال نزد من است حضرت فرمود بخدا سوگند يقين مي دانم که درعراق کشته خواهم شد مکررازجد بزرگوار و پدر عالي مقدارم شنيده ام که اگر بجانب عراق هم نروم کشته مي شوم بعد فرمود يا ام سلمه اگر مي خواهي آن موضع را که با من مقاتله کنند و خوابگاه من آنجا باشد بتو بنمايم پس دست به روي من کشيده رفع حجاب از نظرمن گرديده نگاه کردم صحرائي ديدم با هيبت که سگان چهارچشم براطراف آن وادي مي گرديدند و حضرت امام حسين عليه السلام از آن موضع قبضه اي خاک برداشته بمن داد آن را درشيشه اي کردم پس فرمود اي ام سلمه روزي که اين خاک منقلب بخون گردد مي داني که مرا شهيد کردند چون آن حضرت بجانب عراق رفت هر روزدرآن نگاه مي کردم چون روزعاشورا بعد از ظهر نگاه کردم خون را رنگين ديدم دانستم که آن حضرت را شهيد کرده اند .
در مکه عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبير خدمت امام حسين عليه السلام مشرف شدند و اظهار داشتند شما درمکه بمانيد فرمود من از رسول خدا صلي الله عليه و آله دستوري دارم که بايد آنرا انجام دهم ابن عباس ازنزد حسين عليه السلام بيرون آمد و در بين راه مي گفت و احسيناه پس ازآن عبدالله بن عمرآمد و گفت بهتر آنست که با اين مردم گمراه اصلاح کني واقدام بجنگ نفرمائي فرمود مگر ندانستي که از پستي دنيا بود که سر يحيي بن زکريا را براي سرکشي از سرکشان بني اسرائيل به هديه بردند آيا نمي داني که بني اسرائيل از طلوع فجر تا برآمدن آفتاب هفتاد پيامبر را مي کشتند و سپس به بازار آمده و به معاملات خود مشغول مي شدند و خريد و فروش مي کردند گويا هيچ کاري انجام نداده اند ولي خداوند در عذاب آنها تعجيل نکرد و به آنها مهلت داد و پس ازمهلت انتقام شديدي ازآنان گرفت .
هنگام حرکت از مکه محمد بن حنفيه آمد مهارناقه آنحضرت را گرفت و گفت برادر جان مگر تو بمن وعده ندادي که در سخن من تأملي کني فرمود بلي پرسيد پس براي چه دررفتن شتاب نمودي حسين عليه السلام گفت پس از رفتن تو رسول خدا صلي الله عليه و آله نزد من آمد و فرمود اي حسين برو بسوي عراق زيرا خدا مايل است ترا کشته ببيند ...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
امام رضا علیه السّلام: یا ابن شبیب! ان کنت باکیا لشی ء فابک للحسین بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) فانه ذبح کما یذبح الکبش. ای پسر شبیب! اگر بر چیزی گریه می کنی، بر حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند. بحارالانوار، ج 44، ص 286
امام صادق علیه السلام به یکى از گریه کنان امام حسین علیه السلام فرمودند: ...رَحِم َاللَّهُ دَمْعَتَک... خداوند این اشک هایت را رحمت نماید. منبع : «اشک حسینی سرمایه شیعه» به نقل از کامل الزیارات
امام صادق علیه السلام فرمودند: گریه کننده جدَّم از جاى خود برنمى خیزد، مگر اینکه مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان پاک است. منبع : کتاب الکسیر العبادات
حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند، من هم داخل بهشت میشوم. منبع : «اشک حسینی سرمایه شیعه» به نقل از البکا ص 86
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: خدا حیا مى کند گریه کننده بر حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید. منبع : «اشک حسینی سرمایه شیعه» به نقل از البکا ص 94
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: امام حسین علیه السلام دائماً به زوّار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر رحمت دارد. منبع: اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات
امام صادق علیه السلام فرمودند: براى هر چیزى ثوابى معین است؛ جز اشکى که براى ما ریخته مى شود که ثواب آن با خداست. منبع: اکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 99
امام صادق علیه السلام فرمودند: جدِّ ما حسین علیه السلام هنگامى که به گریه کنندگان خود نگاه مى کند٬ براى آنان استغفار مى کند و از جدّ و پدر و مادر و برادر خویش مى خواهد که آنها هم براى گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزاى او استغفار کنند. منبع: اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات
امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت امام حسین علیه السلام با حالى حزین و اندوه کشته شدند و سزاوار است، بر خدا که هیچ حزین و اندوهگینى به زیارت آن جناب نرود؛ مگر آنکه حق تعالى وى را مسرور و شادمان به اهلش برگرداند. منبع : کامل الزیارات باب 39
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کسى هنگام یاد ما اشک از چشمانش جارى شود، خدا آتش را بر صورت او حرام مى کند. منبع: اکسیر العبادات به نقل از کتاب کامل الزیارات
امام باقر علیه السلام بعد از آموختن زیارت عاشورا به علقمه فرمودند: هر کس این زیارت را بخواند (از دور یا نزدیک) و بر حسین علیه السلام ناله کند و امر کند اهل خود را که بدون تقیه بر حسین علیه السلام گریه کنند، من ضامن او مى شوم نزد خدا که ثواب هزار حج، هزار عمره و هزار غزوه براى او بنویسند. منبع : اکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 91
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
عزاداری و اقامه عزا
عزاداری و اقامه عزا و گریه كردن بر عزیزان از دست رفته، از جانب معصومین(ع) رایج بوده است، چنانكه حضرت فاطمه زهرا(س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدربزرگوارش، مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاحزان را به وجود آورده، دست حسن و حسین(ع) را می گرفت و برای عزاداری و گریه به آنجا می رفت. ائمه اطهار(ع) نیز برای امام حسین(ع) عزاداری و سوگواری می كردند.
شیخ جلیل كامل جعفر بن قولویه در كامل از ابن خارجه روایت كرده است كه گفت روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم و جناب امام حسین علیه السلام را یاد كردیم حضرت بسیار گریست و ما گریستیم، پس حضرت سر برداشت و فرمود كه امام حسین علیه السلام میفرمود: كه منم كشتة گریه و زاری، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی كند مگر آنكه گریان میگردد. و نیز روایت كرده است كه هیچ روزی حسین بن علی علیه السلام نزد جناب صادق علیه السلام مذكور نمیشد كه كسی آن حضرت را تا شب متبسم بیند و در تمام آن روز محزون و گریان بود و میفرمود كه جناب امام حسین علیه السلام سبب گریه هر مؤمن است.
و شیخ طوسی و مفید از ابان بن تغلب روایت كرده اند كه حضرت صادق علیه السلام فرمود كه نفس آن كسی كه به جهت مظلومیت ما مهموم باشد تسبیح است، و اندوه او عبادت و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان در راه خدا جهاد است. آنگاه فرمود كه واجب میكند این حدیث به آب طلا نوشته شود.
و به سندهای معتبره بسیار از ابوعماره منشد یعنی شعرخوان روایت كرده اند كه گفت روزی به خدمت جناب صادق علیه السلام رفتم حضرت فرمود كه شعری چند در مرثیه حسین علیه السلام بخوان چون شروع كردم به خواندن حضرت گریان شد و من مرثیه میخواندم و حضرت میگریست تا آنكه صدای گریه از خانة آن حضرت بلند شد.
و به روایت دیگر حضرت فرمود: به آن روشی كه در پیش خود میخوانید و نوحه میكنید بخوان، چون خواندم حضرت بسیار گریست و صدای گریه زنان آن حضرت نیز از پشت پرده بلند شد چون فارغ شدم حضرت فرمود كه هر كه شعری در مرثیه حضرت حسین علیه السلام بخواند و پنجاه كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه سی كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه بیست كس را. و هر كه ده كس را و هر كه پنج كس را. و هر كه یك كس را بگریاند بهشت او را واجب گردد. و هر كه مرثیه بخواند و خود بگرید بهشت او را واجب گردد. و هر كه او را گریه نیاید پس تباكی كند بهشت او را واجب گردد
و شیخ كشی (ره) از زید شحام روایت كرده است كه من با جماعتی از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم كه جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اكرام فرمود و نزدیك خود او را نشانید، پس فرمود یا جعفر عرض كرد لبیك خدا مرا فدای تو گرداند، حضرت فرمود بَلَغَنی اَنَكَ تَقُولُ الشّعِر فی الْحُسَینِ وَ تَجیدَ به من رسید كه تو در مرثیه حسین علیه السلام شعر میگویی و نیكو میگوئی عرض كرد بلی فدای تو شوم فرمود كه پس بخوان. چون جعفر مرثیه خواند حضرت وحاضرین مجلس گریستند و حضرت آنقدر گریست كه اشك چشم مباركش بر محاسن شریفش جاری شد. پس فرمود به خدا سوگند كه ملائكه مقربان در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را برای حسین علیه السلام شنیدند و زیاده از آنچه ما گریستیم گریستند. و به تحقیق كه حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمتهای آن از برای تو واجب گردانید و گناهان ترا آمرزید. پس فرمود ای جعفر میخواهی كه زیادتر بگویم؟ گفت بلی ای سید من، فرمود كه هر كه در مرثیه حسین علیه السلام شعری بگوید و بگرید و بگریاند البته حق تعالی بهشت را برای او واجب گرداند و بیامرزد او را...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
آداب عزاداری امام حسین علیه السلام
1- سیاهپوشی :
از نظر فقهی پوشیدن لباس سیاه مكروه است ولی در عزاداری امام حسین (علیه السلام) وائمه معصومین (علیهم السلام) استثناء شده است زیرا این كار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .
2- تسلیت گویی :
اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی كه بر كسی وارد شده در اسلام مستحب است.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هركس مصیبت دیده ای را تسلیت گوید ، پاداشی همانند او دارد. (سفینةالبحار، ج2، ص188)
این سنت در بین شیعیان رایج است و با جمله «اَعظَمَ اللهُ اُجُورَكُم» همدیگر را تسلیت می دهند.
امام باقر (علیه السلام) : وقتی شیعیان به هم می رسند در مصیبت ابا عبدالله (علیه السلام) این جمله را تكرار نمایند : «اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین (علیه السلام) وَ جَعَلَنا وَ اِیاكُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهمُ السَلامُ» خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین (علیه السلام) بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد (علیهم السلام ) قرار بدهد . (مستدرك الوسایل،ج2،ص216)
3- تعطیلی كار در روز عاشورا :
امام صادق (علیه السلام) : كسی كه روز عاشورا را تعطیل كند ، یعنی عقب كسب و كارش نرود و به كوری چشم بنی امیه كه روز عاشورا را متبرك می دانستند، اگر كسی برای معیشت روزانه اش هم فعالیتی نكند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را بر آورد و كسی كه روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فردای قیامت كه برای همه روز هول و ترس است برای او روز شادی خواهد بود.
(امالی شیخ صدوق ، ص129)
4- زیارت و زیارت خوانی :
علقمة بن حضرمی از امام باقر (علیه السلام) در خواست نمود كه مرا دعایی تعلیم بفرما كه از راه نزدیك یا دور و از خانه ام در این روز (روز عاشورا) بخوانم . امام فرمودند : ای علقمه ! هرگاه خواستی (دعا بخوانی) دو ركعت نماز بخوان بعد از آن این زیارت (عاشورا) را بخوان . پس اگر تو این زیارت را بخوانی ، دعا كرده ای به آنچه كه ، ملائكه برای زائر حسین (علیه السلام) دعا می كنند و خداوند صد هزار هزار درجه برای تو بنویسد و مثل كسی هستی كه با حسین (علیه السلام) شهید شده باشد تا مشاركت كنی ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوی مگر در جمله شهیدانی كه شهید شده اند با آن حضرت و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر كه زیارت كرده حسین (علیه السلام) را از روزی كه شهید شده است .(مصباح المتهجد ، ص714)
[اگر می توانید زیارت عاشورای معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانید و اگر وقت ندارید برای صد لعن و صد سلام ، زیارت عاشورای غیر معروفه را كه در اجر و ثواب با زیارت معروفه یكسان است ، هر روز بخوانید. (هر دو زیارت در مفاتیح الجنان هست.)]
5 - تباكی و گریستن :
در حدیث قدسی آمده كه خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرموند : ای موسی ! هر یك از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) (روز عاشورا) گریه كند یا حالت گریه به خود بگیرد و بر مصیبت سبط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تعزیت گوید همواره در بهشت خواهد بود.(مستدرك سفینه البحار، ج7، ص235)
6- برگزاری مجالس عزاداری :
امام صادق (علیه السلام) می فرماید : مجلس گرفتن شما را من دوست می دارم . در مجالس خود «امر ما را» زنده بدارید . خداوند رحمت كند كسی كه امر ما را زنده بدارد. (وسایل الشیعه، ج10، ص235)
7 – نماز جماعت ظهر عاشورا :
سید الشهداء و یاران با وفای او همه كشته راه نماز شدند.از این رو در زیار ت مطلقه امام حسین خطاب به امام می گوییم : اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتیت الزكاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر . (منابع 1 تا 7 – سوگنامه عاشورا ، ص 80- 67)
8 - باید مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشیدن و حتّى خوابیدن و گفتن بدست مىآید ترك نموده ( مگر آن كه لازم باشد ) و دیدار با برادران دینى را ترك كرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.و مانند كسى باشند كه پدر یا فرزند خود را از دست داده است .
امام صادق (علیه السلام) : در روز (عاشورا) از كارهای لذتبخش دوری شود و آداب و سنن سوگواری بر پا گردد و تا زوال خورشید از خوردن و آشامیدن خودداری شود و بعد از آن همان غذایی خورده شود كه سوگوارن می خورند.(میزان الحكمه ، ج8 ، ص3783) [یكی از علما می فرمودند : از روز 7 محرم كه آب را بر امام حسین (علیه السلام) بستند تا روز عاشورا سعی كنید آب نیاشامید، نوشیدنی های دیگر بیاشامید ولی به احترام آقا و اهل بیتش آب نیاشامید]
9- رعایت اخلاص:
عزاداری را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنیم این كارها را با نیتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا كار كوچكى كه با نیت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زیادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتى اگر چندین هزار برابر باشد. و این مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم علیه السّلام و شیطان فهمیده مىشود ، زیرا عبادتهاى چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى یك توبه حضرت آدم علیه السّلام باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد.
در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد كه ریاء و دوستىِ ستایش مردم در نیت او وارد نشود.
10- در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى ...اصلاح حال و پذیرش عزادارى را [از خداوند] خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد. (منابع 8 تا10 – ترجمه المراقبات ، ص53 – 47) (منبع: خبرگزاری – فارس) (سایت عاشورا محمدی)
احکام عزاداری امام حسین علیه السلام
امام خمینی رحمه الله: «عزاداری برای سیدالشهداء از افضل قربات و مایه تقویت روح ایمان و شهامت اسلامی و ایثار و فداکاری و شجاعت در مسلمین است .» (1) استفتائات امام خمینی، ج 2، ص 28 و استفتائات جدید آیت الله مکارم، ج 1، ص 158)
سؤال: آیا بر پا کردن مراسم عزاداری [توسط زن] بدون اذن شوهر جایز می باشد؟
آیت الله نوری همدانی: در صورتی که از اموال شوهر باشد جایز نیست . (هزار و یک مسئله، آیت الله نوری همدانی، ج 2، ص 180)
سؤال: گاهی برخی از دسته ها که وارد مسجد می شوند، با کفش وارد می شوند، که نوعی بی احترامی به مسجد محسوب می شود، لطفا بفرمائید که این مسئله چه حکمی دارد؟
آیت الله نوری همدانی: اگر موجب هتک شود اشکال دارد . (هزار و یک مسئله فقهی، ج 2، ص 40)
سؤال: در مورد زنجیر زنی که منجر به سیاه شدن یا مجروح شدن بدن می شود و همچنین غالبا پشت پیراهن افراد باز است و بیشتر درخیابان و معابر عمومی ظاهر می شوند، نظر شما چیست؟
امام خمینی رحمه الله: مانعی ندارد، مگر اینکه موجب ضرر فاحش بر بدن شود . (استفتائات امام خمینی، ج 3، ص 580)
سؤال: آیا برهنه شدن مردان با حضور زنان برای عزاداری عیب دارد یا خیر؟
آیت الله فاضل لنکرانی: مانعی ندارد و زنها نباید به بدن مرد اجنبی نظر کنند . (جامع المسائل، ج 1، ص 619، س 2162)
سؤال: در مجالس زنانه، زنان مداحی و سخنرانی می کنند و صدای آنها به گوش مردان رهگذر می رسد . آیا این عمل جایز است؟
آیت الله فاضل لنکرانی: شنیدن صدای ایشان اگر در معرض ریبه و التذاذ نباشد حرام نیست . (جامع المسائل، ج 1 ، ص 625، س 2183)
سؤال: سینه زدن با تیغ و یا زنجیر زدن با زنجیری که دارای چاقو و یا تیغ می باشد و منجر به زخمی شدن بدن و جاری شدن خون می شود چه حکمی دارد؟
آیت الله مکاری شیرازی: کیفیت عزاداری باید چنان باشد که بهانه ای به دست دشمنان اسلام ندهد و موجب سوء استفاده از آن نشود . (استفتائات جدید، ج 1، ص 158، س 57)
احکام علامت
سؤال: بسیاری از تکایا در ایام عزاداریهای مذهبی، اقدام به حمل «علاماتی» می کنند که به قیمت گزافی خریده شده و حمل آن نیز موجب اشکال است . این وسائل از نظر شرعی چه حکمی دارند؟
امام خمینی رحمه الله: اشکال ندارد . (استفتائات امام خمینی رحمه الله، ج 2، ص 28، س 72 )
سؤال: حکم علمهایی که در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام از آنها استفاده می شود و بعضی دارای نقش و نگارهایی نیز هستند چیست؟
آیت الله فاضل لنکرانی: استفاده از آنها در عزاداری جایز است . (جامع المسائل، ج 1، ص 623، س 2173)
سؤال: آیا جایز است پارچه و دستمالهایی را که در ایام محرم بر روی علم می بندند بفروش برسانند و در عزاداری و تعمیر حسینیه مصرف کنند؟
آیت الله فاضل لنکرانی: اگر در مراسم عزاداری محل حاجت نباشد و زاید بر متعارف باشد، می توانند بفروشند و به مصارف عزاداری و احتیاجات حسینیه ها برسانند . (جامع المسائل، ج 1، ص 623 ، س 2179)
احکام تعزیه و شبیه خوانی
امام خمینی رحمه الله: تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود، اشکال ندارد ولی بهتر ست به جای آن، مجالس روضه خوانی برپا کنند . (استفتائات امام خمینی رحمه الله، ج 2، ص 28، س 71 و ج 3، س 44 و 40 و 47 و 33)
سؤال: آیا تعزیه و شبیه خوانی در مراسم عزاداری جایز است؟
آیت الله فاضل لنکرانی: اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود مانعی ندارد . (جامع المسائل، ج 1، س 2165)
آیت الله گلپایگانی رحمه الله: اگر تعزیه خوانی مشتمل بر استعمال آلات موسیقی نباشد و غنا و دروغ نخوانند و مرد لباس مختص به زن نپوشد، اشکال ندارد. (مجمع المسائل، ج1،ص559،س 77)
سؤال: آیا تشبه به اهل بیت علیهم السلام در نمایش و تعزیه و غیر آن جایز است؟
امام خمینی رحمه الله: با مراعات احترام آنان جایز است . (احکام خانواده، عبدالرحیم موگهی، طبق فتوای امام خمینی رحمه الله، ص 336)
آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله صافی گلپایگانی: در صورتی که مستلزم اهانت نباشد مانعی ندارد . (جامع المسائل، آیت الله فاضل لنکرانی،ج1،س2166 وجامع الاحکام، آیت الله صافی،ج 2، ص 132)
آیت الله علوی گرگانی: اگر تعزیه و شبیه خوانی موجب هتک حرمت به ساحت مقدس بزرگان دین شود، باید اجتناب شود . (اجوبة المسائل، ص 365)
احکام استفاده از لباس سیاه
سؤال: آیا پوشیدن لباس سیاه در عزاداری امام حسین علیه السلام جایز است و آیا رجحان دارد؟
آیت الله فاضل لنکرانی: پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین علیه السلام و دیگر ائمه علیهم السلام چون از مصادیق تعظیم شعائر است، واجد رجحان شرعی می باشد و عملا بزرگانی چون مرحوم آیت الله بروجردی در روز عاشورا از قبای سیاه استفاده می کردند . (جامع المسائل، ج 1، ص 621، س 2170)
آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله نوری همدانی: پوشیدن لباس سیاه به عنوان اعلان حزن و اندوه در مصیبت امام حسین علیه السلام و ائمه علیهم السلام رجحان دارد . (جامع الاحکام، آیت الله صافی، ج2،ص130، س 1590؛ هزار و یک مسئله، آیت الله نوری همدانی، ج 2، ص180، س 602)
سؤال: آیا نماز خواندن با لباس سیاه بر عزاداران امام حسین علیه السلام مکروه است؟
آیت الله صافی گلپایگانی: چون لباس سیاه علامت عزاداران سیدالشهداء است و عزاداری آن حضرت کمال رجحان رادارد، لذانمازخواندن باآن نیزمکروه نمیباشد.(جامع الاحکام،ج2، ص130،س 1591)
احکام قمه زدن
علامه امین عاملی: «قمه زنی و اعمالی دیگر از این قبیل در مراسم عزاداری حسینی به حکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر، که نه سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذاء نفس است که خود در شرع حرام است و در مقابل این عمل، شیعه اهل بیت را در انظار دیگران مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشی قلمداد می کنند . شکی نیست که این اعمال ناشی از وساوس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت اطهار علیهم السلام نیست .» (اعیان الشیعه، ج 10، ص 363)
آیت الله حکیم رحمه الله: مرحوم آیت الله حکیم رحمه الله جواز قمه زنی را مقید به چهار شرط نموده است: 1- خوف ضرر وجود نداشته باشد . 2- عزاداری بر آن صدق کند . 3- باعث مسخره قرار گرفتن نشود . 4- عداوت و دشمنی دیگران را ایجاد نکند . (فتاوی العلماء والاعلام فی تشجیع الشعائر الحسینیه)
سؤال: قمه زدن در عزاداری امام حسین علیه السلام چه حکمی دارد؟
امام خمینی رحمه الله: اگر موجب ضرر نباشد مانع ندارد، ولی در این زمان این عمل نشود . (استفتاءات، ج 3، ص 581، س 38)
مقام معظم رهبری: اگر موجب وهن مذهب در زمان حاضر و یا مستلزم خوف خطر جان یا ضرر معتنی به باشد، جایز نیست . (بیانات رهبری واستفتائات آیات عظام پیرامون عزاداری عاشورا،ص35)
آیت الله جوادی آملی: چیزی که مایه وهن اسلام و مایه هتک حرمت عزادارای است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود . (بیانات رهبری و استفتائات آیات عظام پیرامون عزاداری عاشورا، ص 42)
سؤال: اگرقمه زدن درعزاداریهاموجب مرگ کسی شد،آیااین عمل خودکشی وگناه محسوب می شود؟
مقام معظم رهبری: اگر با خوف خطر جان اقدام کرده باشد، حکم انتحار دارد . (بیانات رهبری و استفتائات آیات عظام پیرامون عزاداری عاشورا، ص 35)
سؤال: آیا قمه زنی جایز است؟ چنانچه در این خصوص نذری وجود داشته باشد وظیفه چیست؟
آیت الله فاضل لنکرانی: با توجه به اینکه ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام شناخته می شود، و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام است، باید با سوگواری و عزاداری امام حسین علیه السلام به گونه ای عمل شود که موجب گرایش بیشتر به آن حضرت گردد .
مسئله قمه زدن نه تنها نقشی ندارد بلکه به علت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچگونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد . لذا لازم است شیعیان از آن خودداری کنند . و چنانچه دراین موردنذری وجودداشته باشدنذرصحیح نیست.(جامع المسائل، ج1،ص623،س2172)
آیت الله نوری همدانی: اشکال دارد . (هزار و یک مسئله، ج 2، ص 179، س 597)
احکام موسیقی
مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه در پاسخ به کسانی که می گویند غنا می تواند زمینه گریه کردن را فراهم نماید، می فرماید: چنین شیوه ای نمی تواند مقدمه مستحب یا مباح قرار گیرد و باید به عموم ادله حرمت غنا تمسک نمود . (مکاسب محرمه، رحلی، ص 39)
مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در منتهی الآمال می فرماید: عزاداران امام حسین علیه السلام بر وجهی سلوک کنند که زبان نواصب دراز نشود و از استعمال محرمات از قبیل غنا که غالبا نوحه ها خالی از آن نیست و حکایات ضعیفه مظنونة الکذب احتراز نمایند و شیطان را در این عبادت بزرگ راه ندهند . (منتهی الامال، ج 1، ص 468، آخر زندگی امام حسین علیه السلام)
سؤال: در رادیو مدح ائمه طاهرین علیهم السلام با واقعه کربلا را با وزن و ساز و با لحن خوب می خوانند . آیا استماعش جایز است یا خیر؟
امام خمینی رحمه الله: اگر غنا و موسیقی نباشد مانع ندارد . (استفتائات امام خمینی رحمه الله، ج 2، ص 16، س 36)
سؤال: هیئتهای نوازنده و کسانی که درمراسم تشییع جنازه شهداء موزیک عزا می زنند، از لحاظ شرعی چه حکمی دارد؟ و آیا خرید و فروش آن لوازم حرام است یا خیر؟
امام خمینی رحمه الله: خرید و فروش آلات لهو حرام است و موسیقی مطرب جایز نیست و صداهای مشکوک مانع ندارد . (استفتائات امام خمینی رحمه الله، ج 2، ص 16، س 18)
سؤال: آیا زدن طبل و شیپور در تعزیه حضرت سیدالشهداء علیه السلام جایز است یانه؟
امام خمینی رحمه الله: اگر از آلات لهو و لعب نباشد و وهن بر مذهب هم نشود مانع ندارد . (استفتائات امام خمینی رحمه الله، ج 3، ص 583، س 45)
سؤال: آیا در عزاداری سیدالشهداء استفاده از طبل و دهل جایز است؟
آیت الله فاضل لنکرانی: استفاده از آلات لهو و لعب حرام است ولی طبل و دهل و امثال آن جزء این آلات نیست . (جامع المسائل، ج 1، ص 623، س 2174)
احکام عاشورا
1- روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان مکروه است . در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: بنی امیه نذر کردند که اگر موفق به قتل امام حسین علیه السلام شوند، روز شهادت او را جشن بگیرند و مبارک بشمارند و روزه بگیرند و روزه در آن روز سنت آل امیه است، لذا ائمه اطهار علیهم السلام به جهت مخالفت با این طایفه تبهکار و عدم هماهنگی با آنان، روزه عاشورا را نهی کردند . (تحریر الوسیله، ج 1؛ جواهر، ج 7، ص 107)
2- در روز عاشورا مستحب است که انسان تا عصر بدون قصد روزه از خوردن و آشامیدن خودداری کند . (توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 906)
3- بسیار مناسب است که در روز عاشورا کار و کسب تعطیل شود، مگر در حد ضرورت .
امام رضا علیه السلام فرمود: «من ترک السعی فی حوائجه یوم عاشورا قضی الله له حوائج الدنیا و الاخرة؛ کسی که کار و تلاش برای برآوردن حوائج خود را در روز عاشورا ترک کند، خداوند نیازهای دنیا و آخرت او را برطرف می سازد» (عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ص 268)
سؤال: در ایام سوگواری امام حسین علیه السلام نماز مقدم است یا عزاداری؟
آیت الله فاضل لنکرانی: بهتر آن است که نماز را مقدم دارند، همانطور که امام حسین علیه السلام روز عاشورا هنگام ظهر نماز ظهر اقامه کردند . (جامع المسائل، ج 1، ص 623) (سایت حوزه منبع : مبلغان ، فروردین 1382، شماره 39 - سایت عاشورا محمدی)
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
ای درعزات آدم وحوا گریسته
ای در عزایت آدم و حوا گریسته - یا که ساکنان عالم بالا گریسته
پیمبران مرسل و ذرات کائنات - از هفت ارض تا به ثریا گریسته
این بس برای غریبیت ای باعث نجات - گبر و یهود و قوم نصاری گریسته
هم ساکنان معبد و هم واقفان دیر - هم جاثلیق پیر کلیسا گریسته
آن ظلمها که شد بتو در دشت کربلا - هم دوست گریه کرد و هم اعدا گریسته
حوران باغ خلد برین تو ای شهید - اندر جنان بهره لعیا گریسته
بر کشته تو ای شه بی غسل و کفن - مجنون وار زینب و لیلا گریسته
ما دام عمر، سیّد سجاد ناتوان - اندر عزات ای شه والا گریسته
چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است
چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است - اشک ما گوهر رخشان یم عرفان است
به همان آیه که خواندی به سر نیزه قسم - خون پاک تو، حیات دگر قرآن است
دین ز خون بدنت جامۀ گلگون پوشید - گرچه در دامن صحرا بدنت عریان است
حوض کوثر شود از اشک محبان تو پر - ساقی اش دست خدای اَحد منّان است
هرکه را نیست به دل داغ تو، داغش به جگر - هر کجا نیست عزاخانۀ تو زندان است
کفن عاشق تو، پیرهن سینه زنی است - خاک زنجیر زنت، درد مرا درمان است
آب تا روز قیامت جگرش می سوزد - که تو خود خضر حیاتی و لبت عطشان است
اولین روضۀ جانسوز تو را خوانده خدا - اولین گریه کن تو پدر انسان است
حَیَوان بهر تو گریند، خدا می داند - منکر گریه به تو پست تر از حیوان است
چه به دوزخ ببرندش، چه به گلزار بهشت - چشم "میثم" به جراحات تنت گریان است
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم - این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
اذن ورود ما به بهشت خداست اشک - ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم
اشک غم حسین بُود، خود بهشت ساز - ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم
آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک - دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم
ما در کفن ز تربت او نور می بریم - رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم
ما بی حسین پست ترینِ خلایقیم - با نام اوست رتبه ی برتر گرفته ایم
ما در میان روضه ی او تحت قُبه ایم - حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم
تا آب می خوریم صدا می زنیم حسین - این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود - لب با دم حسین هماهنگ میشود
تنها نه دل به یاد تو میسوزد ای حسین - از روضه هایت آب دل سنگ میشود
ای بهترین بهانه برای گریستن - بی تو حنای گریه چه بیرنگ می شود
کافیست لحظه ای دلم از تو جدا شود - دیگر کمیت زندگی ام لنگ میشود
جز در مسیر هیئت تو پا نی نهم - وقتی برای گریه دلم تنگ میشود
گریه دار است عجب نام اباعبدالله
گریه دار است عجب نام اباعبدالله - جان فدای عطش کام اباعبدالله
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم - چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست - چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر - با شهادت به سرانجام اباعبدالله
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم - ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من - می شود حوله ی احرام اباعبدالله
نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد - زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله
مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد - غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
قاسم نعمتی
دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است
دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است - یعنی که هر چه گریه برایت کنم کم است
شکر خدا که با همه ناقابلیمان - اشکی برای عرض ارادت فراهم است
دیوار کعبه گشت سیه پوش داغ تو - یعنی تمام سال خدا هم محرم است
زهرا به دست سینه زنت آب می دهد - هرکس که هست با تو در این خیمه محرم است
بگذار تا نفس بزنم در عزای تو - این آرزوی هر شب عیسی بن مریم است
یک گوشه از تمامی شش گوشه ات حسین - دارالشفای درد غریبان عالم است
بانی روضه هات خدا بود خود نوشت - هرکس که شد به عشق تو دیوانه آدم است
حسن لطفی
چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست
چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست - در حسینیه ی دل ، هیئت عشق تو به پاست
مَحرَم روضه ی تو مُحرِم بیت الله است - تا ابد پرچم سرخ حرمت قبله نماست
در شکوه و شرف و مرتبه و منزلتت - جز خدایی به خدا هر چه بگوئیم رواست
همه ی هستی خود را به میان آوردی - بی سبب نیست بهای تو و خون تو خداست
«کشتگان غم تو زنده ی جاویدانند» - بی گمان فانی عشق تو شدن عین بقاست
دل بریدن، پر ِ پرواز حسینیّون است - هر که از خود گذرد در سفر کرب و بلاست
یوسف رحیمی
همه جا شور عزاي تو بپا مي بينم
همه جا شور عزاي تو بپا مي بينم - عالم اندر غم تو غرق عزا مي بينم
همه جا نام دل آراي تو را مي شنوم - جلوه روي تو را در همه جا مي بينم
در هواي تو چنان ديده دل صافي شد - هر كجا مي نگرم ، كرب و بلا مي بينم
تو حسيني و محمد، تو حسيني و علي - بر رخت هاله اي از نور خدا مي بينم
عزيزان باز ايام عزا شد
عزيزان باز ايام عزا شد - لواي شاه دين از نو بپا شد
محرم آمد و ذرات عالم - عزادار شهيد كربلا شد
در اين مه به ابرو فرق اكبر - ز تيغ منقذ بي دين دو تا شد
گلوي اصغر بي شير پرخون - به روي دست بابش از جفا شد
دو دست حضرت عباس از تن - براي جرعه آبي جدا شد
چو ني نالد صغير از اين ستم ها - كه بر آل نبي در نينواشد
عزاي اشرف اولاد آدم است، بيا
عزاي اشرف اولاد آدم است، بيا - عزيز فاطمه! ماه محرّم است بيا
هلال ماه عزا ميدهد ندا به فلک - که ماه گريه و اندوه و ماتم است بيا
پريده رنگ ز رخسار مادرت زهرا - قد رسول خدا در جنان، خم است بيا
لواي سرخ حسيني ندا دهد همه دم - که غير تو چه کسي، صاحب دم است بيا
اگر شوند سماوات، چشمه چشمه اشک - به ياد قطره خون خدا کم است بيا
به زخمهاي تن پاره پاره شهدا - خدا گواست، که تيغ تو مرهم است بيا
هنوز غرقه به خون، ماه روي عباس است - هنوز نقش زمين، دست و پرچم است بيا
بيا که پر شده از ذکر «يا حسين» جهان - بيا که ولوله در خلق عالم است بيا
هر آن دلي که به ياد حسين ميسوزد - در آن شرارهاي از شعر «ميثم» است بيا
مرا اشک عزايت آبرو داد
مرا اشک عزايت آبرو داد - دلم را از سياهي شستشو داد
کجا مولاي ما فردا گذارد - غلام او در آتش پا گذارد
بود در موج آتش اين شعارم - خدايا من حسين را دوستدارم
ببازار عمل با دست خالي
ببازار عمل با دست خالي - من و مهر تو يا مولي الموالي
بدم اما حسين را دوستدارم - همين باشد مدال افتخارم
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روز اول محرم مصيبت مسلم بن عقيل
نامگذاری شبهای محرم به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه ذاکران اهل بیت (علیهمالسّلام) به تقلید از شبهای خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام گرفته است. به همین جهت نخستین شب ماه محرم را به پاس فداکاری و جانفشانیهای سفیر امام حسین (علیهالسّلام)، شب حضرت مسلم نام نهادهاند. جناب مسلم بن عقیل بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی (علیهالسّلام) است. وی فرزند عقیل، عموزاده و صحابی گرانقدر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و نوه ابوطالب، پدر گرامی امام علی (علیهالسلام) [۱] [۲] [۳] [۴] و کنیهاش ابو داود بود.[۵] مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه [۶] و به قولی ام کلثوم [۷] . دختر علی (علیهالسلام)، پیوند زناشویی بست. دومین ام کلثوم حاضر در کربلا که در منابع تاریخی از وی نام بردهاند، به احتمال قریب به یقین همسر مسلم بن عقیل است. وی از اجله بنیهاشم و کسی است که سید الشهداء (علیهالسّلام) او را به لقب ثقه ملقب فرمودند.[۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷] . حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام)، را میتوان نخستین شهید حماسه کربلا دانست؛[۱۸] . گرچه در کربلا حضور نداشت و شهادتش کمی پیشتر از حادثه کربلا[۱۹] . به تاریخ هشتم ذیالحجه سال شصت هجری در شهر کوفه رخ داده است.[۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] . در عظمت و جلالت وی، همین بس که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) درباره دلیل محبت خود نسبت به عقیل، خطاب به امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «والله إنی لأحبه حبين، ... و إن ولده مقتول في محبة ولدک؛ به خدا سوگند که من عقیل را به دو جهت دوست دارم ... و همانا فرزند عقیل در مسیر محبت و دوستی فرزند تو کشته خواهد شد.»[۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱]
با اعلام آمادگی گستردۀ کوفیان و ارسال نامههای فراوان، امام حسین (علیهالسّلام) پسر عمویشان، مسلم بن عقیل را فراخواندند و از او خواستند به کوفه برود و ایشان را از صحت و سقم آمادگی کوفیان آگاه گرداند.[۳۲] [۳۳] . هنگامیکه مسلم بن عقیل به کوفه رسید و مردم از ورود او آگاهی یافتند به سوی او شتافتند و ۱۲ هزار نفر با او بیعت کردند.[۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] . لذا وی را سفیر امام حسین (علیهالسّلام) دانستهاند.[۴۱] [۴۲] [۴۳] . با این بیعت و استقبال گسترده، مسلم به امام حسین (علیهالسّلام) نامه نوشت و امام را از دعوت کوفیان آگاه ساخت و از ایشان خواست تا به کوفه بیاید.[۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] . با ورود مسلم به کوفه و بیعت گستردۀ مردم با او، یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد را علاوه بر حکومت بصره به حکومت کوفه نیز منصوب کرد و از او خواست تا تا مردم را از بیعت حسین (علیهالسّلام) منع و آنان را متفرق ساخته و مسلم بن عقیل را دستگیر کند و به قتل برساند.[۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] قیام مسلم و بیعتشکنی کوفیانعبیدالله پس از ورود به کوفه به جستجوی مسلم بن عقیل پرداخت و با نفوذ یکی از کارگزارانش، به نام معقل در بین شیعیان کوفه، از محل اختفای مسلم در خانه هانی بن عروه مطلع گردید؛ لذا هانی را به خاطر میهمانی از مسلم دستگیر و [۵۴] [۵۵] . مسلم بن عقیل با شنیدن خبر دستگیری هانی بن عروه، به همراه چهار هزار نفر به سوی قصر عبیدالله حرکت کرد.[۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲] . هنگامیکه مسلم و یارانش به قصر عبیدالله رسیدند، با توطئه ابن زیاد سران قبایل و بزرگان کوفه، مردم را از ادامۀ اعتراض منصرف کردند. در این میان شمر بن ذی الجوشن از جمله افرادی بود که از طرف عبیداللّه بن زیاد، مامور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. او در سخنانی، مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.[۶۳] [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] . به این ترتیب با فرا رسیدن شب از آن چهار هزار نفر تنها سیصد نفر به همراه مسلم باقی ماندند؛[۶۸] [۶۹] . طبری تعداد این افراد را پانصد نفر ذکر کرده است.[۷۰] . البته آنها نیز در طول شب از او جدا شدند و پس از اقامه نماز تنها سی نفر به همراه مسلم ماندند.[۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴] [۷۵] . قیام مسلم در کوفه در روز سه شنبه هشتم ذی حجه سال شصت هجری واقع گردید.[۷۶]
در غربت و مظلومیت آن حضرت همین بس که بعد از ادای فریضه مغرب، از چهار هزار نفر کوفی حتی یک تن نیز با وی نماند.[۷۷] [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱] . مسلم، غریب و تنها در کوچههای کوفه حیران قدم میزد، تا اینکه زنی به نام طوعه را دید و از او تقاضای آب کرد؛[۸۲] [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷] [۸۸] . زن او را به خانه برد و محل استراحتی برای وی مهیا ساخت.[۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] [۹۳] [۹۴] . اما سرانجام مکان اختفای مسلم با خیانت پسر طوعه آشکار شد؛[۹۵] [۹۶] [۹۷] . سربازان ابن زیاد از پشت بامها دستههای نی را آتش میزدند و بر سر آن حضرت میریختند.[۹۸] [۹۹] [۱۰۰] . با ترفند امان دادن به مسلم، دشمن توانست وی را بعد از جراحتهای فراوان دستگیر کند.[۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] . مسلم تا آخرین لحظات عمر در فکر امام حسین و اهل و عیالش بود؛ لذا به ابن سعد وصیت کرد تا كسى را به سوى حسين بفرستد تا او را از آمدن به کوفه برحذر دارد.[۱۰۴]
وی همانند مولایش حضرت ابا عبدالله الحسین با لب خشکیده و در حال عطش به شهادت رسید. نقل است که وی را در حالی که خون، چهره و لباسش را فرا گرفته و مجروح و بسیار تشنه بود اسیر کردند.[۱۰۵] [۱۰۶] . در داخل قصر ابنزیاد کوزه آب سردی نیز در کنار درگاه به چشم میخورد. مسلم رو به آنها کرد و گفت: قدری از این آب به من بدهید. مسلم بن عمرو گفت: میبینی که چقدر سرد است؟ به خدا قسم هرگز از آن نخواهی چشید، مگر آن که پیش از آن، آب جوشان جهنم را بنوشی. مسلم بن عقیل گفت: وای بر تو، کیستی؟ گفت: من فرزند کسی هستم که حقّی را که تو انکار میکنی میشناسد و نصیحت پیشوایی را که تو با او دشمنی میورزی میپذیرد و در حالی که تو با او مخالفت میکنی، از او اطاعت میکند. من مسلم بن عمرو باهلی هستم. مسلم بن عقیل گفت: چه چیز تو را چنین ستمپیشه و سنگدل کرده است؟ ای فرزند باهله، تو برای رفتن به جهنم و نوشیدن آب جوشان سزاوارتری.[۱۰۷] . سپس مسلم به دیوار تکیه داد و نشست. عمارة بن عقبه غلامش را فرستاد و کوزه آبی آورد و قدری به مسلم داد. مسلم سه بار ظرف آب را بالا برد، ولی هر بار ظرف پر از خون شد. بار آخر دو دندان ثنایای مسلم در ظرف افتاد و او هرگز نتوانست آب بنوشد. آنگاه گفت: الحمدللّه، اگر این آب روزی من بود آن را مینوشیدم.[۱۰۸] [۱۰۹] . ابن زیاد به ابن حمران که در جنگ با مسلم مجروح شده بود دستور داد تا برای تشفّی دل خود کشتن مسلم را بر عهده بگیرد. بُکیر، مسلم را به بالای قصر برد. مسلم بن عقیل در آن حال تکبیر میگفت و استغفار میکرد و بر انبیا و ملائکه درود میفرستاد و میگفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند تو خود حکم بفرما. در بالای دار الاماره بکیر سر از بدن نازنیش جدا کرد و پیکرش را از بالای قصر به پائین انداخت.[۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] . سپس وحشتزده نزد عبیدالله بازگشت و گفت: هنگامی که مسلم را به قتل رساندم، ناگهان دیدم مردی سیاه چهره و زشت در برابرم ایستاده و انگشتان خود را به دهان گرفته است؛ من با مشاهده آن بسیار ترسیدم![۱۱۳] . سر مبارکش را همراه با سر هانی بن عروه به شام فرستادند. یزید دستور داد تا آنها را بر سردر یکی از دروازههای شهر دمشق آویختند.[۱۱۴] . پیکرش را نیز در بازار قصابهای کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همان جا به دار آویختند.[۱۱۵] [۱۱۶] . مسلم در سال ۶۰ هجری، روز چهارشنبه شهید شد.[۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰] [۱۲۱]
روضه شب اول مصيبت مسلم بن عقيل
جناب «مسلم» فرزند «عقيل بن ابي طالب» از بزرگان بنيهاشم و پسر عموي حضرت اباعبدالله الحسين علیه السلام بود.
امام حسين علیه السلام از مدينه خارج شده و در مكه بود كه نامه هاي مردم كوفه و دعوت از ايشان بسيار زياد شد. آخرين نامه كه به امام رسيد و تعداد نامهها كه به هزاران درخواست بالغ شد، امام بين ركن و مقام دو ركعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خير كرد. سپس مسلم را خواست و پاسخ نامه ها را نوشت و در آن آورد : «سخن شما اين است كه: "امامي نداريم، به سوي ما بيا شايد خدا به سبب تو ما را هدايت و متحد كند". من ، مسلم بن عقيل برادر و پسر عموي خود را كه مورد اطمينان من است به سوي شما فرستادم، پس اگر براي من نوشت كه رأي خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است كه در نامه هايتان خواندم بزودي نزد شما خواهم آمد... »
مسلم در نيمه رمضان از مكه خارج شد و به مدينه آمد. در مسجد پيامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و با خانواده خود وداع كرد و با چند راهنما و همراه به سوي كوفه رفت. شرايط اين سفر بسيار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم كردند و دو راهنما از تشنگي جان باختند. تا اينكه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به كوفه رسيد.
مردم كوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت علیه السلام را بر آنان خواند گريستند. سپس 18000 نفر از اهل كوفه با مسلم بيعت كردند. در نتيجه او نيز نامهاي به امام علیه السلام نوشت و بيعت اين تعداد را خبر داد و ايشان را به حركت به سوي كوفه ترغيب كرد.
هنگامي كه خبر اين بيعت به يزيد بن معاويه رسيد، وي عبيدالله بن زياد را كه حاكم بصره بود مأمور كرد تا حكومت كوفه را نيز عهدهدار گردد. عبيدالله با حيله به شهر وارد شد و حكومت را در دست گرفت و مردم را تهديد كرد. سپس «هاني بن عروة» كه از بزرگان كوفه بود و مسلم بن عقيل در منزل او پناه گرفته بود را شكنجه و زنداني كرد.
مسلم هنگامي كه خبر شكنجهشدن هاني را شنيد از كوفيان خواست كه به ياريش بشتابند. مردم به او پيوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعيت شد در حاليكه ياران عبيدالله بيش از پنجاه نفر نبودند.
عبيدالله چند نفر را بين قبايل مختلف كوفه فرستاد تا آنها را تهديد و تطميع كنند و عدهاي از اشراف كه در قصر او بودند را مأمور نمود كه از بامهاي دارالاماره مردمي كه قصر را محاصره كرده بودند بترساند يا فريب دهند.
اهل كوفه هنگامي كه سخن رؤسا و اشراف خود را شنيدند سست شدند. كم كم نجواي خناسان زياد شد كه به هر يك به ديگري مي گفتند : «برگرديم، ديگران هستند و كفايت مي كنند»!!
اندك اندك جمعيت از پيرامون مسلم پراكنده شد و تنها حدود سي نفر در مسجد براي ياري او باقي ماندند. مسلم كه با اين پيمان شكني روبرو شد به همراه آن سي نفر به سوي "ابواب كنده" حركت كرد. هنگامي كه به آنجا رسيد تنها ده نفر همراه وي باقي مانده بودند و چون از آن منطقه عبور كرد هيچكس همراه او نبود.
مسلم غريبانه به اين سو و آن سو نگاه كرد ولي حتي كسي نبود كه وي را راهنمايي كند و يا در خانهاش او را پنهان نمايد. سفير حسين سرگردان در كوچههاي تاريك كوفه راه ميرفت و نميدانست كجا برود.
تا اينكه به خانهاي رسيد كه پيرزني بر در آن ايستاده بود. نام اين زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود كه به همراه مردم از خانه بيرون رفته بود. مسلم بر زن سلام كرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره كه بيرون آمد مسلم را ديد كه بر در منزل نشسته است. گفت: «اي بنده خدا اگر آب نوشيدي نزد خانواده خود رو». مسلم خاموش ماند. زن ، دوباره و سهباره سخن خود را تكرار كرد. مسلم برخاست و گفت : «من در اين شهر خانه و خانوادهاي ندارم. من مسلم بن عقيلام. اين قوم به من دروغ گفتند و مرا فريب دادند و از مأمن خود بيرون آوردند.» پيرزن مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشي برايش گسترد و طعامي فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابيد و در عالم رؤيا عموي خود اميرالمؤمنين علي علیه السلام را ديد كه به وي گفت : «بشتاب كه تو فردا نزد ما خواهي بود».
از سوي ديگر، عبيدالله كه پراكنده شدن مردم را ديد جرأت پيدا كرد از قصر خارج شد و به مسجد آمد و براي پيدا كردن مسلم هزار دينار جايزه تعيين كرد.
فرزند طوعه كه به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبيدالله گروهي متشكل از دهها سپاهي را براي دستگيري او فرستاد.
مسلم مشغول عبادت بود كه لشگريان به منزل طوعه رسيدند. هنگامي كه وي صداي شيهه اسبان را شنيد دعاي خود را به شتاب تمام كرد و زره پوشيد و از طوعه تشكر كرد و به مقابله با لشگر شتافت مبادا كه خانه پيرزن را بسوزانند.
مسلم كه مردي جنگاور بود بيش از 40 نفر از نامردان كوفي را كشت تا اينكه آنان دسته جمعي بر او حمله كردند و از بامها نيز سنگ بر او ميزدند تا سرانجام بر اثر شدت جراحات و تشنگي و نيزهاي كه از پشت بر او فرود آمد بر زمين افتاد و اسير شد.
برخي از منابع نيز نقل كردهاند كه وقتي ديدند نميتواند آن جناب را دستگير كنند با نيرنگ به وي امان دروغين دادند و از اين طريق ايشان را به دارالحكومه بردند
مسلم بن عقيل هنگامي كه دربند شد گفت: «انا لله و انا اليه راجعون» و شروع به گريه كرد. يكي از لشگريان از گريستن ايشان ـ با آنهمه جنگاوري ـ تعجب كرد و از سبب آن برسيد. مسلم گفت : «به خدا سوگند كه از كشتهشدن باك ندارم و براي خود گريه نميكنم من براي خاندان پيامبر كه به اينجا ميآيند و براي حسين و آل او گريه ميكنم».
نام خوشت قرار دل بيقرار من *** روي تو شمع روشن شبهاي تار من
بيخانهام ولي به دلم كرده خانه غم *** نبود كسي به جز در و ديوار ، يار من
مسلم را به دستور عبيدالله بر بام قصر دارالاماره بردند، در حالي كه تسبيح خداوند ميگفت و استغفار ميكرد.
من انتظار ميكشم اما نميكشد *** غير از طناب دار، كسي انتظار من
هم خود به روي بامم و هم آفتاب عمر *** اي باغبان! بيا كه خزان شد بهار من
سپس او را گردن زدند و ابتدا سرش و سپس بدنش را از بام به زير افكندند تا مردم ببيند و سپس بدن مباركش را در انظار پيمانشكنان كوفه آويزان كردند.
من از فراز بام كنم جان نثار تو *** كوفي ز بام، سنگ نمايد نثار من
هاني را نيز كه پير مردي 89 ساله بود به بازار كوفه بردند و با وضعي دلخراش كشتند و به دار آويختند در حالي كه ياران خود را صدا ميكرد و هيچكس به ياري او برنخاست.
آنگاه ابن زياد سرهاي مبارك هاني و مسلم را به شام نزد يزيد فرستاد. بدن مسلمبنعقيل اولين بدن از بني هاشم بود كه آويخته گشت و رأس او اولين رأسي بود كه به دمشق فرستاده شد.
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون
منابع اصلي:
1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربی، 1378 .
روضه حر - ويکی شيعه - مرقد حر بن یزید ریاحی - ویکی حج - روایت مقتل های معتبر از شهادت حر ریاحی در ظهر عاشورا - حر بن یزید ریاحی - ویکی فقه - توبه حر بن یزید ریاحی - ویکی فقه - روضه حر بن یزید ریاحی درارشاد شیخ مفید - اشعار جدید شهادت حضرت حر بن یزید ریاحی - اشعار و نوحه هایی در مدح و رثای حرّ بن یزید ریاحی - اشعار مناسبتی- حر بن یزیدریاحی - كتاب موبايل محرم وصفر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز سال هجري قمري (اول محرم الحرام)
آغاز سال هجري قمري (اول محرم الحرام) گاهشماری هجری قمری، گاهشماری براساس چرخش ماه است که توسط مسلمانان و نیز در بسیاری از کشورهای اسلامی به عنوان سالنمای مذهبی یا در مواردی سالنمای مدنی استفاده میشود. از این سالنمای در بسیاری از آیینهای اسلامی، از قبیل روزه، حج، تعیین ماههای حرام، و عزاداری استفاده میشود. در زمان خلافت عمر بن خطاب خليفه دوم مسلمين به توصیه علی بن ابیطالب هجرت پيامبر اسلام از مكه به مدينه مبدأ اين تقويم قرار گرفت و مدون شد. قبل از جهانی شدن گاهشماری میلادی در بسیاری از کشورهای اسلامی و رسمی شدن گاهشماری هجری خورشیدی در ایران و افغانستان، سالنمای هجری قمری سالنمای اصلی سرزمینهای اسلامی بود و وقایع تاریخی در اکثر قریب به اتفاق موارد با این گاهشماری ثبت میشد. مبدأ گاهشماری هجری قمری مانند گاهشماری هجری خورشیدی، سال هجرت پیامبر اسلام، محمد، سال ۶۲۲ میلادی از مکه به مدینه می باشد. آغاز هجرت پیامبر اسلام از مکه روز دوشنبه (۱ ربیعالاول/ ۲۴ شهریور سال ۱ هجری) برابر با ۱۳ سپتامبر ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولیانی) و ۱۶ سپتامبر ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) و ورود پیامبر به مدینه روز ۸ ربیعالاول همان سال میباشد. سرآغاز گاهشماری هجری قمری روز جمعه «۱ محرم سال ۱ هجری قمری» (۲۷ تیر سال ۱ هجری شمسی) برابر با ۱۶ ژوئیه ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولیانی) و ۱۹ ژوئیه ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است.
تفاوت سال شمسی با سال قمری چیست؛ چه فرقی بین تقویم ...
تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي - گاهشماري در ديگر ...
فرق ماه قمری با شمسی - پرسمان - پرسمان دانشگاهیان
مباني تقويم - تقويم هجري شمسي - دانشگاه تهران
تفاوت سال شمسی با سال قمری چیست؟ - کانون
تقویم ایران چه زمانی هجری شمسی شد؟ - ایسنا
گاهشماری هجری قمری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تفاوت تقویم میلادی وشمسی وقمری در چیست؟
گاهشماری قمری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تقویم هجری قمری - دانشنامهی اسلامی
سال هجری قمری - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز هفته احيای امر به معروف و نهي از منكر (اول محرم الحرام)
آغاز هفته احيای امر به معروف و نهي از منكر (اول محرم) «امر» به معنای فرمان دادن و «نهی» به معنای بازداشتن و منع از انجام کاری است. «معروف»، هر آن چیزی است که عقل و دین، آن را به نیکی و خوبی می شناسند و معرفی می کنند و «منکر»، هر آن چیزی است که عقل و شرع، آن را ناپسند می دارند. پس امر به معروف، یعنی فرمان دادن به انجام کارهای نیک و نهی از منکر، به معنای بازداشتن از بدی و ناپسندی است. یکتاپرستی، نیکی به پدر و مادر، انفاق به خویشاوندان، کمک به مساکین و درماندگان، برپایی نماز، پایبندی به عهد، مبارزه با ظلم و ستم، امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت وجوهات شرعی و... نمونه هایی از معروف ها، و شرک به خداوند، زنا و فحشا، ربا، سرقت، دست درازی به اموال یتیمان، تکبر، اسراف و بدخویی، نمونه هایی از منکرهای ذکر شده در قرآن کریم می باشند. دستور قرآن کریم بر ضرورت و وجوب امر به معروف و نهی از منکر کاملا آشکار است. در آیه ای می خوانیم:«و باید از میان شما گروهی باشند دعوتگر به خیر که به نیکی (معروف) فرمان دهند و از ناشایستی(منکر) باز دارند و اینان رستگارانند». دراهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که در قرآن کریم، نام آمرین به معروف، در کنار نام پیامبران آمده است و کیفر قاتلان آنان، مثل کیفر قتل انبیاست. برای امر به معروف و نهی از منکر، سه مرحله را متذکر شده اند: نخست این که انسان، از بروز گناه، اندوهگین باشد و قلبا راضی از کار منکر نبوده و از آن متنفر باشد. در این مرحله هیچ کس معاف نیست و حتی افراد ناتوان نیز باید از گناه متنفر باشند؛ زیرا اگر کسی راضی به عمل قومی باشد، در عمل آنان شریک است. در مرحله دوم، آمر به معروف، با زبان به خلافکار هشدار می دهد و به خوبی ها سفارش می کند، و مرحله سوم آن است گه اگر بیان، اثر نکرد، با قدرت در برابر منکرات بایستد. این اِعمال قدرت و خشونت باید بسیار سنجیده و حساب شده باشد تا موجب بروز هرج و مرج در جامعه و ایجاد منکرهای بزرگ تر نگردد. آثار فردی و اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر، آن قدر فراوان است که در قرآن و روایات، حساب این دو فریضه پربرکت از دیگر فریضه ها جدا شده است. بهره مندی از الطاف خداوند، نجات از قهر و غضب الهی، وفور نعمت های اقتصادی، کسب حلال، عزّت و سرافرازی مؤمنین، سرکوبی و کنترل اشرار و برقراری نظم و انضباط اجتماعی، نمونه هایی از آثار و برکت های آن است. در بُعد فردی، کسی که آمر به معروف باشد، خود، اهل معروف خواهد شد و خواه ناخواه، به رستگاری خواهد رسید و در بُعد اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، ضامن بقای کلیه برکت های معنوی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مسلمین است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره آداب امر به معروف و نهی از منکر فرمود: آمر به معروف، نیازمند آن است که به حلال و حرام آگاه و از آن چه دیگران را امر و نهی می کند، خود، فارغ شده باشد. برای خلق، ناصح مهربان و با آنان رفیق باشد. با لطف و بیان خود، آنان را دعوت کند، اخلاق آنان را بشناسد تا با هر یک مناسب شأنش رفتار کند، به مکر نفس و نیرنگ های شیطان بینا و بر آن چه بدو رسد، شکیبا باشد و آنان را به سبب آن چه بدو رسیده، مکافات و از آنان شکایت نکند، خشونت نورزد و برای نفس خود خشمگین نشود. نیّت خود را برای خدا خالص گرداند و از او یاری بخواهد و در پی رضایت او باشد. پس اگر با او مخالفت و در حقش جفا کنند، صبر پیشه کند و اگر با او موافقت کنند و سخنش را بپذیرند، سپاس گزاری کند و کار خود را به خدایش واگذرد و به عیب خویش بنگرد».
امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (ع) - پرتال جامع ...
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام علی(ع) - ديگران - ...
أحکام أمر به معروف و نهی از منکر - توضیح المسائل - پایگاه ...
امر به معروف و نهی از منکر - توضیح المسائل جامع - پایگاه ...
امر به معروف و نهی از منکر - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
امر به معروف و نهی از منکر - پرتال امام خمینی
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر - تابناک
امر به معروف و نهی از منکر - ويکی شيعه
امر به معروف و نهی از منکر - ویکی فقه
چهل حديث « امر به معروف و نهی از منکر » - کتابخانه احادیث شیعه
احادیث موضوعی، حدیث، حدیث امر به معروف و نهی از منکر - شهید ...
آیات نورانی قرآن کریم با موضوع امر به معروف و نهی از منکر | ...
چهل حدیث درباره امر به معروف و نهی از منکر - مسجد هدایت
امر به معروف و نهی ازمنکر از دیدگاه امام صادق علیه السلام
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام علی (ع) - ایسنا
حدیث پیامبراکرم(ص) درباره امربه معروف و نهی ازمنکر
سخنان معصومین (ع امر به معروف و نهی از منکر)
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن - ویکی فقه
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم
امر به معروف در قرآن - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه های دهه اول محرم
روضه شب اول محرم - مصيبت مسلم بن عقيل
روضه شب دوم ـ ورود كاروان عشق به كربلا
روضه شب سوم محرم ـ حكايت حر ؛ حماسه توبه و تصميم
روضه شب چهارم محرم ـ مصيبت فرزندان و برادران زينب (س)
روضه شب پنجم محرم ـ مصیبت عبدالله بن حسن علیه السلام
روضه شب ششم محرم ـ مصيبت حضرت قاسم (ع)
روضه شب هفتم محرم ـ علياصغر (س) ؛ داغي بر دل اهلبيت
روضه شب هشتم محرم ـ مصيبت علياكبر علیه السلام
روضه شب نهم محرم ـ مصيبت ساقي لبتشنگان
روضه شب عاشورا ـ ذکر مصائب امام حسین (ع)
روضه شب يازدهم محرم ـ مصيبت شام غريبان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا اربعین
پنجاه روزعزاداری و پنجاه مجلس از اول محرم تا اربعین
مجلس ششم؛شاهزاده حضرت قاسم ابن الحسن
مجلس هفتم؛شاهزاده حضرت عبدالله ابن الحسن
مجلس هشتم؛شاهزاده حضرت علی اصغر
مجلس نهم؛شاهزاده حضرت علی اکبر
مجلس یازدهم؛حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه)
مجلس هیجدهم؛حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)
مجلس نوزدهم؛حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
مجلس بیستم؛حضرت رباب (سلام الله علیها)
مجلس بیست و یکم؛دو طفلان حضرت زینب (سلام الله علیهم اجمعین)
مجلس بیست و دوم؛حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
مجلس بیست و سوم؛حضرت سکینه (سلام الله علیها)
مجلس بیست و چهارم؛فضیلت زیارت امام حسین (سلام الله علیه)
مجلس بیست و پنجم؛سیدالشهدا (سلام الله علیه) برتر از کعبه
مجلس بیست و ششم؛امام حسین (سلام الله علیه) در صحرای محشر
مجلس بیست و هفتم؛اصحاب امام حسین (سلام الله علیه)
مجلس بیست و هشتم؛حضرت حبیب ابن مظاهر (سلام الله علیه)
مجلس بیست و نهم؛حضرت حر (سلام الله علیه)
مجلس سی ام؛حضرت جون غلام سیدالشهدا (سلام الله علیه)
مجلس سی و سوم؛خطبه امام سجاد در مسجد اموی
مجلس سی و چهارم؛خطبه حضرت زینب در مسجد اموی
مجلس سی و نهم؛حضرت رقیه (سلام الله علیها)
مجلس چهل و دوم؛سیدالشهدا(سلام الله علیه) و حضرت یحیی
مجلس چهل و سوم؛قرآن و سیدالشهدا(سلام الله علیه)
مجلس چهل و چهارم؛سخنان امام حسین(سلام الله علیه)
مجلس چهل و پنجم؛گزیده ای از اشعار سیدالشهدا(سلام الله علیه)
مجلس چهل و ششم؛گوشه ای از فضایل سیدالشهدا(سلام الله علیه)
مجلس چهل و هفتم؛گوشه ای از کرامات سید الشهدا(سلام الله علیه)
مجلس پنجاهم؛زیارت اربعین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پنجاه روز عزاداری از اول محرم تا اربعین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب و روز آخرذیحجه ـ حكايت حر ؛ حماسه توبه و تصميم
روضه حُرّ، از روضههای مجالس عزاداری شیعیان در دهه اول محرم. در این روضه از شخصیت حر بن یزید ریاحی، رویارویی او با امام حسین(ع)، توبه و سپس شهادت وی سخن گفته میشود و معمولاً علاوه بر عزاداری، حاضران به الگو گرفتن از حر در بازگشت به سوی خدا و توبه دعوت میشوند. حرّ بن یزید ریاحی منسوب به یکی از تیرههای قبیله تمیم است.[۱] او از مشهورترین جنگاوران کوفه بود.[۲] حر که به دستور ابن زیاد برای مقابله با امام حسین(ع) رهسپار شده بود، در ذی حُسم با امام حسین(ع) روبه رو شد.[۳] وی سپس از کار خود پشیمان شد و به امام حسین پیوست[۴] و جزو نخستین کسانی بود که در دفاع از آن حضرت در کربلا به شهادت رسید.[۵] معمولا روضه حر در شب و روز چهارم محرم خوانده میشود.[۶] این نام گذاریها جهت بزرگداشت شهدای کربلا است.[۷] بدین جهت گاه با اختلاف در شبهای اول محرم همراه بوده و گاهی روضه حر در شب سوم خوانده میشود.[۸] در مجلس روضه حر پس از بیان ویژگیهای شخصی وی اعم از شجاعت و ارادت به اهل بیت، به مواجهه وی با امام حسین(ع) در راه مکه و کوفه پرداخته داستان توبه حر بیان میشود. در این داستان که امام حسین(ع) با گشادهرویی توبه حر را قبول کند زمینه برای تشریح مسئله توبه و بخشندگی امام حسین(ع) فراهم میشود. در پایان ضمن بیان کیفیت شهادت حر و آمدن امام حسین(ع) بر بالای سر وی، گریزی به تنهایی امام در هنگام شهادت زده میشود.[۹][۱۰] همچنین در بعضی از این مجالس داستان نبش قبر حر توسط یکی شاهان صفوی و مواجه شدن با پیکر سالم حر نقل میشود.[۱۱]
روضه شب سوم ـ حكايت حر ؛ حماسه توبه و تصميم
داستان «حر» يكي از عجيبترين و عبرت آموزترين وقايع عاشوراست.
وي رادمردي پهلوان و سرداري نيرومند بود. برخي او را "دليرترين مرد كوفه" مي دانستند. اهميت اين لقب آنگاه معلوم مي شود كه بدانيم كوفه شهري نظامي بود كه به عنوان اولين دژ اسلام در برابر ابر قدرت اول آن زمان يعني امپراتوري ايران بنا شده بود؛ لذا بيشتر ساكنان آن را سپاهيان و سرداران نامي عرب و عجم تشكيل مي دادند.
هنگامي كه به عبيدالله خبر دادند كه امام حسين علیه السلام به عراق رسيده است وي «حر» را به همراه حدود 1000 سرباز فرستاد تا راه را بر ايشان ببندد و يا او را به دارالاماره ببرد.
هنگامي كه حر از قصر عبيدالله خارج شد صدايي از پشت سرش شنيد كه گفت: «حرّ! شادباش كه به سوي خير ميروي!». حر به سوي صدا برگشت و كسي را نديد. با تعجب از خود پرسيد : «اين چه بشارتي بود؟ و اين چه خيري است كه به جنگ حسين بروم؟».
در گرماي نيمروز، سپاه حر به كاروان امام رسيد. امام هنگامي كه تشنگي آنان را ديد به ياران فرمود : «به اين جماعت و اسبانشان آب دهيد» و وقتي مشاهده كرد كه يكي از سربازان نميتواند آب بخورد و آب از مشك بيرون ميريزد خود برخاست و با دستان مباركش وي را سيراب كرد.
اين مهر و عطوفت امام علیه السلام را ببينيد و با آنچه همين سپاهيان كوفه با وي كردند مقايسه كنيد. حسين اسبان آنان را سيراب كرد اما آنان آب را از فرزندان حسين دريغ كردند.
تا تمامي لشگريان آب نوشيدند وقت نماز شد. امام از خيمه بيرون آمد خطبهاي كوتاه خواند و گفت : «اي مردم! من نزد شما نيامدم تا وقتي كه نامههاي شما رسيد و فرستادگان شما آمدند و گفتند نزد ما بيا كه ما امامي نداريم. حال اگر بر همان عهد و پيمان هستيد بگوييد و اگر بر عهدتان نيستيد و آمدن مرا ناخوش داريد از همينجا باز ميگردم»
سپس به حر فرمود : ميخواهي با اصحاب خود نماز گزاري؟ گفت : نه، ما همه با تو نماز ميگزاريم.
امام پس از نماز به خيمه خود رفت و حر نيز به جمع سپاهيان خويش برگشت. هنگام نماز عصر، دوباره امام بيرون آمد و نماز خواند و سپس روي به كوفيان كرد و فرمود : «اي مردم! اگر از خدا بترسيد و حق را براي اهلش بدانيد خداي تعالي بيشتر از شما راضي ميگردد. ما اهل بيت محمد علیه السلام به تصدي امر خلافت از مدعياني كه اين مقام از آن آنها نيست و با شما به ستم رفتار ميكنند شايستهتريم. اما اگر ما را نميپسنديد و حق ما را نميشناسيد و رأي شما غير از آن چيزي است كه در نامهها فرستاديد و نمايندگان شما گفتند، از نزد شما برميگردم.» حرّ گفت : «سوگند به خدا كه من از اين نامهها و نمايندگان كه ميگويي چيزي نميدانم.» امام به يكي از همراهان گفت تا خورجيني را بياورد كه انباشته از نامههاي كوفيان بود. امام نامه ها به حر نشان داد. حر گفت : «من از كساني كه اين نامهها را نوشتند نيستم. به من دستور دادهاند كه وقتي تو را ديدم از تو جدا نشوم تا نزد عبيدالله به كوفه برويم». امام به ياران و نيز زنان كاروان دستور داد كه سوار شوند و فرمود : «باز گرديد.» اما سپاهيان حر راه برگشت را نيز سد كردند.
گفتگو ميان امام و سپاهيان كوفه به نتيجه نرسيد و سرانجام كاروان امام مجبور به فرود آمدن در سرزمين كربلا شد...
اما در روز عاشورا هنگامي كه حر، فرياد امام را شنيد كه ميفرمود : «اما من مغيث يغيثنا لوجه الله؟ اما من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله؟ ـ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري كند؟ آيا مدافعي هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟» نزد عمر سعد رفت و گفت : «آيا واقعا ميخواهي با اين مرد بجنگي؟» عمر پاسخ داد : «آري» حر پرسيد : «چرا پيشنهاد او را كه ميخواهد باز گردد نميپذيري؟» عمر گفت : «اگر كار به دست من بود ميپذيرفتم ولي عبيدالله به اين امر راضي نميشود».
اينجا بود كه حر فهميد يزيديان براي كشتن امام علیه السلام مصمم هستند. از اين فكر لرزه بر اندامش افتاد... در يك سوي ميدان، فرزند پيامبر صلی الله علیه و آله و خاندان وحي را ميديد و در سوي ديگر دشمنان رسول خدا را؛ در يك سوي ميدان بنده صالح خداوند را ميديد و در سوي ديگر خليفه غاصبي را كه علنا شراب مينوشيد و محرمات را حلال و حلال خدا را حرام ميكرد؛ در يك سوي ميدان عشق و شهادت را ميديد و در ديگر سوي آن پليدي و خيانت؛ در يك سو سعادت ميديد و در ديگر سو شقاوت...
حر تصميم نهايي خود را گرفت و در حاليكه فرمانده هزاران سوار بود بدنيا پشت پا زد و به بهانه آب دادن به مركب خود از لشگر يزيد دورتر و دورتر.و به خيمهگاه حق نزديكتر و نزديكتر شد.
«مهاجر بن اوس» كه همراه حر بود از وي پرسيد : «چه فكري در سر داري؟ آيا ميخواهي به حسين حمله كني؟» حر جواب نداد و لرزه تمام اندام او را گرفته بود. مهاجر گرفت : «به خدا سوگند كه تو را تا به حال در چنين حالتي نديدهام. اگر از من نام دليرترين اهل كوفه را ميپرسيدند از تو نميگذشتم» حر پاسخ داد : «والله خود را ميان بهشت و دوزخ مخير ميبينم، و اگر مرا پاره پاره كنند يا بسوزانند چيزي را بر بهشت نميگزينم». آنگاه اسب خويش را تازاند و به سوي كاروان امام علیه السلام شتافت.
حر، وقتي به امام علیه السلام رسيد با ندامت دست بر سر گذاشت و گفت : «اللهم اليك أنبت فتب علیّ فقد ارعبت قلوب اوليائك و أولاد بنت نبيّك ـ خداوندا به سوي تو بازگشتم پس توبه مرا بپذير زيرا من بودم كه هول و هراس در دل دوستان تو و فرزندان دختر رسول تو افكندم». سپس شرمگينانه به امام علیه السلام عرض كرد : «فداي تو شوم اي پسر رسول خدا! من بودم كه راه بازگشت را بر تو بستم و عرصه را بر تو تنگ كردم چرا كه هرگز فكر نميكردم اين مردم پيشنهاد تو را نپذيرند و كار را به اينجا بكشانند. به خدا سوگند كه اگر ميدانستم چنين ميشود هرگز راه را بر تو نميگرفتم. اينك پشيمانم و از كرده خويش نزد خداوند توبه ميكنم. آيا من امكان توبه دارم؟»
ميهمان بودي تو ، اول من به رويت راه بستم *** چون ندانستم نبايد راه بر مهمان بگیرم
آمدم اكنون كه قلب زينبت را شاد سازم *** تا كه از زهرا به محشر سرخط غفران بگیرم
آمدم تا اصغرت را عذرخواه خويش سازم *** آمدم تا اكبرت را دست بر دامان بگیرم
امام فرمود : «آري. خداوند توبه تو را بپذيرد! از اسب فرود آي.» حر عرض كرد : «چون من نخستين كسي بودم كه به رويارويي تو آمدم ميخواهم پيش از همه در مقابل تو كشته شوم، شايد كه در روز حساب دستم در دست جدت قرار گيرد».
دست رد بر سینه ام مگذار و بگذر از خطایم *** تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم
امام علیه السلام به حر اذن جهاد داد. حر در مقابل حضرت ايستاد و خطاب به لشگر كوفه فرياد زد : «اي اهل كوفه! اين بنده صالح خدا را دعوت كرديد و وقتي آمد او را رها كرديد؟! به او گفتيد ما در راه تو جانبازي ميكنيم و وقتي آمد شمشير بر او كشيديد و نميگذاريد در زمين پهناور خداوند به سويي رود؟ يهود و نصاري و مجوس از آب فرات مينوشند و شما او را و زنان و دختران و خاندان او را از آن محروم كردهايد؟ خداوند روز تشنگي بزرگ، شما را سيراب نكند چرا كه پاس حرمت محمد را نداشتيد». سپاه دشمن كه تاب و تحمل سخنان حر را نداشتند.او را تيرباران كردند. پس حر، رجز خواندن آغاز كرد و همراه با «زهير» به لشگر دشمن حمله نمود و بسختي جنگيد و عده زيادي از دشمنان را كشت تا اينكه دسته جمعي بر او حمله كردند و وي را به شهادت رساندند.
امام علیه السلام خود را به پيكر پاك حر رساند و خطاب به او گفت : «اي حر! براستي همانگونه كه نامت را نهادهاند در دنيا و آخرت حر هستي». آنگاه با دستمالي سر حر را كه از آن خون جاري بود بست.
آري؛ امام حسين علیه السلام خود را به هر كدام از يارانش كه شهيد ميشدند ميرساند و پيكر پاكشان را در آغوش ميگشيد اما دلها بسوزند و چشمان بگريند براي او كه تنها و بي كس در گودال قتلگاه افتاده و دشمن بر سينهاش نشسته بود...
الا لعنة الله علی القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
منابع اصلي:
1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 .
2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربی، 1378 .
روضه حر - ويکی شيعه - مرقد حر بن یزید ریاحی - ویکی حج - روایت مقتل های معتبر از شهادت حر ریاحی در ظهر عاشورا - حر بن یزید ریاحی - ویکی فقه - توبه حر بن یزید ریاحی - ویکی فقه - روضه حر بن یزید ریاحی درارشاد شیخ مفید - اشعار جدید شهادت حضرت حر بن یزید ریاحی - اشعار و نوحه هایی در مدح و رثای حرّ بن یزید ریاحی - اشعار مناسبتی- حر بن یزیدریاحی - كتاب موبايل محرم وصفر
روضه های محرم تا اربعین - روضه های دهه اول محرم |
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
حیّ علی العزاء * حیّ علی البكاء
حیّ علی العزاء * حیّ علی البكاء
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه عزاشده – شورونواشده - هركوی وبرزنی - بزم عزابپا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
ماه محرم است - اندوه وماتم است - درقلب شیعیان - برشاه اولیا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
اندرغمِ حسین - عالم بشوروشین - نام حسین بود - زینت برای ما
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
جنّ وملك شده - عرش وفلك شده - درماتم حسین - غرقِ غم وعزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
رختِ سیه ببر - شال عزابسر - بنما توباقری - دراین مَهِ عزا
حی علی العزاء - حی علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله
ماهِ خون ماهِ محرم آمده
ماهِ خون ماهِ محرم آمده - ماهِ اشك و آه و ماتم آمده
باز از نو روزِ عاشورا شده - دل پریشان حضرتِ زهرا شده
باز شد تجدیدِ حزن و اشك و آه - باز لعنت بر یزیدِ رو سیاه
ماهِ حزنِ آلِ احمد آمده - ماهِ غم بهرِ محمّد آمده
گفت صادق اینچنین یابن الشّبیب - باش محزون ازبرای آن غریب
شیعیان را آمده ماهِ عزا - برحسین آن یادگار مصطفی
شیعیان را آمده ماهی دگر - درعزای زادهِ خیر البشر
ماه ماهِ بی وفائیها بود - ماهِ ظلم و بی پناهیهابود
بی وفائی شد دراین مه آشكار - از گروهی بی وفای روزگار
بی وفائیها شده ازكوفیان - با حسین بعد از امیر مؤمنان
كوفیان كردند دعوت از حسین - ازبرای خنجرو تیرو سُنین
كوفیان بس نامه ها بنوشته اند - ریسمانها از خیانت رشته اند
چونكه شد از كوفیانِ بی وفا - نامه ها سوی عزیزِ مصطفی
شد حسین ویاوران سوی عراق - با زن وفرزند و با زین ویراق
آمد و آمد شهنشاهِ حجاز- طی نمود این راهِ بس دورو دراز
چون بنزدیكِ فرات آن شه رسید - زین طرف ده صد سوار از ره رسید
راهها بستند با صدها سوار - عاملانِ آن یزیدِ نابكار
راهِ پیش و پس نبود آنجا دگر - از برای زادهِ خیر البشر
آخرین منزل زمینِ كربلا - گشت طبقِ وعدهِ قالوا بلی
حال بنگر قصّهِ این میهمان - كامده با نامه های كوفیان
كوفیان با او چه كردند از عناد - دستِ بیعت داده با ابن زیاد
مُتّحد با شامیانِ رو سیاه - برعلیهِ آن غریبِ بی پناه
راهها بستند و آنگه آب را - سربریده تشنه لب میراب را
آب بُد مهریهِ دختِ نبی - تشنه لب اینك زن و مردو صبی
العطش گویان صغیر و هم كبیر - جمله از مرد و زن و بُرنا و پیر
چون صدای العطش درخیمه ها - شدبلندازشیرخوارو بچه ها
شدروان سقّا سوی شطِّ فرات - تا رساند خیمه زان آبِ حیات
كف بزیرِ آب برد آن با وفا - تا خورد یك جرعه آبی با صفا
لیك یادی كرد از لب تشنگان- كه بلند است آهشان بر آسمان
آب كف را داد ازكف بی درنگ - مشك را بردوش كردو شد به جنگ
بی مها با زد به قلبِ آن سپاه - برگروهِ بی حیای دین تباه
اسب را میتاخت سوی خیمه ها - تا رساند آب را بر بچه ها
لیك تیری از عدو بر مشك شد - چشمِ سقّا پرزخون و اشك شد
با كمینهائی زاعدای پلید - تشنه لب شد حضرتِ سقّا شهید
تشنه كامان همچنان در خیمه ها - تشنه لب ماندند با افغان و آه
درتلظّی اصغر است آن شیرخوار - واز عطش گریان چو ابرِ نو بهار
برد بابش سوی آن میدانِ تیر - تا دهند آبی برآن طفل صغیر
حرمله تیرِ سه شعبه دركمان - برگلوی اصغرآمد ناگهان
جای تیر از آب سیرابش نمود - اندر آغوشِ پدر خوابش نمود
تشنه لب اكبر به میدان میرود - سوی میدان او خرامان میرود
العطش گویان و با قلب كباب - باز گردد سوی خیمه نزد بابِ
جرعهِ آبی نباشد در خیام - تاخورد آن زادهِ خیر الانام
بازمیگردد سوی میدانِ كین - همرهِ او حضرتِ روح الامین
با لبِ تشنه همی رزمد علی - درفرار از پیشِ او هر پردِلی
عاقبت شد با لبِ عطشان شهید - نزد جدّش مصطفی شد رو سپید
سرورِ لب تشنگان در قتلگاه - رو كند با شامیانِ رو سیاه
مردمان یك جرعه یِ آبم دهید - محض جدّو مادرو بابم دهید
این فرات و آب مهرِ مادرم - هست و من ذرّیهِ پیغمبرم
لیك شد پاسخ زشمرِ روسیاه - تیغِ تیز و خنجرو حلقومِ شاه
سرورِ لب تشنگان لب تشنه رفت - آب خورد از تیغ تیزو دشنه رفت
عصرِ عاشورا سرِ آن نازنین - شدبریده ازبدن با ظلم وكین
تشنه لب راسش بریدند ازقفا - شدزمین درزلزله از آن جفا
قرصِ خورشید اندر آن دم خون گرفت - وحش وطیر از غم رهِ هامون گرفت
یك صدابینِ زمین و آسمان - شد بلند آمد بگوشِ مردمان
گفت با صوتی بلند و منجلی - قد قُتل اینك حسین بن علی
زینب و اهل حرم ازخیمه ها - جمله سركردند آه وناله ها
با صدای یا حسین و یا حسین - رو بسوی قتلگه با شورو شین
برسرو سینه زنان، نوحه كنان - خواهران ودختران و كودكان
باقری گوید به صبح وظهرو شام - برلبان تشنه ات ازما سلام
اَلسّلام ای زادهِ زهرا حسین - اَلسّلام ای نور چشم عالمین
اَلسّلام ای شاهِ بی غسل و كفن - اَلسّلام ای كشتهِ دور از وطن
اَلسّلام ای وارث عیسی ونوح - اَلسّلام ای شاهِ با فرّ و شكوه
اَلسّلام ای زادهِ خون خدا - اَلسّلام ای شاهِ مصباح الهُدا
وارث موسی و آدم اَلسّلام - وارث زهرا وخاتم اَلسّلام
ای حسین ای زادهِ خیرُ الاَنام - برتو تا صبح قیامت اَلسّلام
السّلام ای زاده یِ زهرا حسین - السّلام ای نورِ چشمِ عالمین
آمده باز محرم
آمده باز محرم – موسم عزا و ماتم
ماهِ مردانِ خداشد – موسمِ شور و نوا شد
ماهِ خون، ماهِ حسین است – ماهِ شاه عالمین است
ماهِ زینب، ماهِ عبّاس – ماهِ پر پر شدن یاس
ماهِ اکبر، ماهِ اصغر – ماهِ آن گلهای پرپر
ماه کلثوم و رُقیّه – ماهِ صغرا و سُکینه
ماهِ زین العابدین است – ماه قتل شهِ دین است
ماهِ صبر و استقامت – ماه مردی و شهامت
ماهِ جانبازی یاران – در ره یاریِ قرآن
ماهِ سرهایِ به نیزه – از عربهایِ عُنیزه
ماهِ خونین تنِ شاه است - در میانِ قتلگاه است
همه جا شورو نوا شد – همه جا روضه بپا شد
همه جا کشور ایران - شورِ عاشورا بپا شد
همگی گشته سیه پوش – علمِ حسینی بر دوش
همه عاشق حسینند – همه یارِ زینبینند
همگی غرقِ عزا یند - به هوایِ کربلا یند
همگی با چشمِ گریان – از ستمها همه حیران
همگان سینه زنانند – بر حسین ناله کنانند
همه جا مجلسِ روضه – گریه و ناله و نوحه
بر لبِ جمله ی ماها – نوحه و ذکر و دعاها
همه جا ذکرِ حسین است – یاد شاهِ عالمین است
برلبِ جمله عزیزان – یا حسین شاهِ شهیدان
باقری ماهِ محرّم – آمده با اشک و ماتم
آمده باناله و آه – آمده با اشکِ جانکاه
رخت عزا دربركنید
رختِ عزا دربركنید - ماهِ محرم آمده
خاكِ عزا برسركنید - ماهِ محرم آمده
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
ایام شادی رفته و - ایام ماتم آمده
ایام سوگِ اشرفِ - اولادِ آدم آمده
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
برسردرِهرخانه ای - یك پرچمی برپاشده
یعنی محرّم آمده - ایام عاشوراشده
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
بهرحسین بن علی - نوحه كنان زهراشده
درهرخیابان ومحل - یك مجلسی برپاشده
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
نوحه كنان، سینه زنان - با اشك وبا آه وفغان
هرمسجد و هرخانه ای - مردوزن و پیروجوان
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
ماه محرم آمده - برپاشده بزم عزا
ای باقری درهرمحل - بهرشهیدكربلا
جانم حسین جانم حسین - ای جان جانانم حسین
جانم حسین ، حسین ، حسین - جانم حسین ، حسین ، حسین
حسین،حسین،حسین،حسین
حسین،حسین،حسین،حسین
آمد محرّم = ایّام ماتم
آمد محرّم = ایّام ماتم - آمد بدشت كربلا یك كاروان غم
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
ماه عزاشد = ماتم بپاشد - سبط نبی وارد بدشت كربلاشد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
شاه شهیدان = باخیل یاران - با غصّه وغم واردِ دشت بلا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
باظلم وكینه = او ازمدینه - عازم بسوی مكّه وكرببلا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
قبل ازمحرم = آن شاه عالم - ازمكّه سوی سرزمینِ نینوا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
در راه جانان = بگذشته ازجان - ازملك ومال و خانمانِ خودجدا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
منزل بمنزل = یك كاروان دل - صد دل نموده یكدل و سوی خدا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
دردشت و صحرا = آن شاه بطحا - ای باقری با ظلم وكینه مبتلا شد
حسین حسین جان،حسین حسین جان - حسین حسین جان،حسین حسین جان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
برگوشهامان میرسد - آوایِ زنگِ قافله
برگوشهامان میرسد - آوایِ زنگِ قافله
این قافله تا کربلا - دیگر ندارد فاصله
طی کرده یک راهِ دراز - این قافله تاکربلا
از مکه تا کرببلا - طی کرده است این راه را
از مکّه راه افتاده اند - آنان بیوم التّرویه
راهی بسویِ کربلا - بعد از طواف و تلبیه
از هشتم ذیحجّه و - ازمکّه راه افتاده اند
لبِیکَ یا سبط النّبی - این عاشقان سر داده اند
ازمکّه تا کرببلا - این راه را پیموده اند
از خان و مان و زندگی - این جمله دل ببریده اند
از خان و مان بگذشته اند - این همرهانِ قافله
از مال و جان بگذشته اند - این مؤمنانِ کامله
هفتاد و دو یارانِ دین - بر گردِ آن حبل المتین
این راه را پیموده اند - بر یاریِ قرآن و دین
بر یاریِ دینِ خدا - تا پایِ جان اِستاده اند
این جمعِ انصار الحسین - سرها بکف بنهاده اند
ازشیرخواره تا جوان - مردان پیر و کودکان
تا بانوان و دختران - باشد میانِ همرهان
هم اصغر و هم اکبر و - عبّاس و قاسم تا حبیب
باشد میانِ قافله - با ذکرِ لب ام من یُجیب
از جعفر و عبداللّه و - جون و جناده تا بُریر
از حنظله تا خالد و - سعد و سعید و هم زُهیر
باشد میانِ قافله - همراهِ سبطِ مصطفی
همراهِ آن ثار اللّه و - آن نورِ چشمِ مرتضی
ای باقری هفتادودو - یاران وانصارِ حسین
در کربلا جان داده جُز - فرزندِ بیمارِ حسین
سروده شده توسط باقری پوراول محرم سال 1398
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت آيت اللَّه "ميرزا محمد ثقفي" پدر همسر حضرت امام خميني(ره) (18مرداد1364 ش)
آيت اللَّه ميرزا محمد ثقفي در حدود سال 1273 ش (1313 ق) در تهران تولد يافت. ايشان پس از گذراندن مقدمات علوم اسلامي، براي ادامه تحصيل، راهي حوزه علميه قم شد و از محضر استادان نامداري همچون سيدابوالحسن رفيعي قزويني و حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي بهره برد و از آنان اجازه اجتهاد و روايت گرفت. آيتاللَّه ثقفي پس از آن به تهران بازگشت و تا پايان زندگي به تاليف كتاب، ارشاد مردم و انجام وظايف شرعي پرداخت. از اين عالم رباني كه پدر همسر امام خميني(ره) ميباشد، تأليفات ارزندهاي به يادگار مانده است كه تفسير روان جاويد، حاشيه بر تقريرات منظومه سيدابوالحسن رفيعي و ديوان اشعار از آن جملهاند. سرانجام اين عالم بزرگوار در هجدهم مرداد سال 1364 ش برابر با 1405 ق در 91 سالگي دار فاني را وداع گفت و در رواق ابوالفتوح رازي در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) در ري مدفون شد.
محمد ثقفی تهرانی - ويکی شيعه
میرزا محمد ثقفی - ویکی فقه
میرزا محمد ثقفی تهرانی - دانشنامهی اسلامی
محمد ثقفی تهرانی (میرزا محمد ثقفی تهرانی) - فرهیختگان ...
رحلت آیت اللَّه "میرزا محمد ثقفی" پدر همسر حضرت امام خمینی(ره ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
عمليات ايذايي فتح 9 در منطقه خورمال در استان سليمانيه عراق (18مرداد1366 ش)
عمليات ايذايي فتح 9 در منطقه خورمال در استان سليمانيه عراق (1366 ش) از آن زمان كه همكاري با معارضان كرد عراقي، بهويژه "اتحاديه ميهني كردستان عراق" به رهبري جلال طالباني مد نظر فرماندهان عاليرتبه جنگ جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت و بهدنبال آن قرارگاه برونمرزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بهنام قرارگاه رمضان بدينمنظور تقويت شد، سلسله عملياتهاي «فتح» براي نفوذ و ضربه زدن در عمق جبهه و خاك دشمن بعثي طراحي شده و به اجرا درآمد. سال ۱۳۶۶ش بهعنوان هفتمين سال جنگ جمهوري اسلامي ايران و رژيم بعثي عراق، سال پركار و پر از فراز و نشيبي براي نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بهويژه قرارگاه برونمرزي «رمضان» در جبهه شمالي و كردستان عراق بود. يكي از دهها عمليات نامنظم و تهاجمي اين سال، عمليات نامنظم فتح ۹ بود. عمليات فتح ۹ در شامگاه ۱۸ مردادماه ۱۳۶۶ش و با رمز "يا رسولالله (ص)" آغاز شد. هدف طرح مانور عمليات، انهدام يگانهاي دشمن در عمق خاك كردستان عراق بود. اين طرح با هدايت و برنامهريزي قرارگاه عملياتي و برونمرزي رمضان از نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و همکاري معارضان كرد عراقي طي پنج روز در منطقه شهر خرمال عراق به انجام رسيد. در عمليات نامنظم فتح ۹ که عليه نيروهاي متجاوز عراقي صورت گرفت، نيروهاي خودي با شبيخونهاي متعدد، آرامش دشمن را سلب و روحيه آنها را بهشدت تضعيف کردند. در اين اقدام، ضمن اجراي عمليات رواني عليه دشمن، مناطق و تأسيساتي به شرح زير آزاد گرديدند: - روستاهاي "احمدآوار"، "زلم"، "بلانيه"، "حنورنوازان"، "بانيشار"، "ميرپور" و "آموزه". - بلنديهاي ۱۳۰۰، ۱۲۵۰، ۱۱۵۰، ۱۲۰۰، ۱۱۰۰، ۱۲۷۰، ۱۶۱۰، ۱۵۰۰ و ۱۶۴۲. همچنين نيروهاي خودي توانستند راه آسفالته سه شهر "سيدصادق"، "حلبچه" و "خرمال" را زير ديد و تيررس خود قرار دهند و با انهدام ۲۰ دستگاه خودروي نظامي، يك انبار مهمات بزرگ و شماري سلاح نيمهسنگين؛ تعداد ۴۰۰ نفر از نيروهاي دشمن را كشته و زخمي و ۴۰ نفر را اسير نموده، ۹ دستگاه خودرو نظامي را به غنيمت گرفته و به مواضع پدافندي خود بازگردند.
عمليات ايذايي فتح 9 (1366 ش)-18 مرداد - انهار
عملیات ایذایی فتح ۹ - دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
عملیات ایذایی فتح 9 در منطقه خورمال در استان سلیمانیه ... - ...
عملیات ایذایی فتح 9 در منطقه خورمال در استان سلیمانیه عراق .. ...
روزنامه جمهوری اسلامی - عملیات ایذایی فتح 9 در منطقه خورمال در ...
عمليات ايذايي فتح 9 در منطقه خورمال در استان سليمانيه عراق ...
عملیات ایذایی فتح 9 در منطقه خورمال در استان سلیمانیه عراق - ...
به مناسبت سالگرد عملیات ایذایی فتح 9 - قسم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
اولين سفر احمدشاه قاجار به اروپا (18مرداد1298 ش)
اولين سفر احمدشاه قاجار به اروپا (1298 ش) مسافرت شاهان به اروپا از زمان ناصرالدين شاه شروع شد. او و فرزندش مظفرالدين شاه هر كدام سه مسافرت پرهزينه و بيثمر به اروپا داشتند ولي محمدعلي شاه به دليل اوضاع بعد از انقلاب مشروطه و مدت كوتاه سلطنت، اين فرصت را پيدا نكرد. احمد شاه، آخرين شاه قاجار، هم به دليل سنتي كه ايجاد شده بود و هم به دليل جواني، آرزوي رفتن به اروپا را داشت و شايد اقامت در آنجا را بر سلطنت پر ماجرايي كه در ايران داشت ترجيح ميداد. اين مسافرتهاي چند ماهه در حالي صورت ميگرفت كه فقر و تبعيض در جامعه بيداد ميكرد. در نهايت در جريان سفرهاي بعدي احمدشاه، رضاخان توانست بر اوضاع تسلط يابد و شاه جوان را از كار بركنار كند.
اولين سفر احمدشاه قاجار به اروپا!! (1298 ش)-18 مرداد - انهار
فیلم | ۹۹ سال قبل، سفر احمد شاه قاجار به انگلیس - خبرآنلاین
شاهان ایرانی و دستاوردهای سفر به فرنگ | خبرگزاری فارس
دستاورد سفرهای آخرین شاهان قاجار به فرنگ - مشرق نیوز
مرگ احمدشاه قاجار آخرین پادشاه سلسله قاجاریه در پاریس
سفر احمدشاه قاجار به اروپا - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
فیلمی کمیاب از سفر احمد شاه قاجار به انگلیس - آپارات
آغاز سفرهای آخرین شاه قاجار به اروپا - روزنامه تعادل
فیلم کمیاب از سفر احمدشاه قاجار به انگلیس - تگ
تأثیرات سفرهای ناصرالدین شاه به خارج از کشور
دستاورد سفرهای آخرین شاهان قاجار به فرنگ
نگاهی به زندگی و مرگ احمد شاه قاجار - ایسنا
مرگ آخرین شاه قاجار - روزنامه دنیای اقتصاد
مظفرالدین شاه و شکار در فرانسه + تصاویر
احمدشاه قاجار - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سفر آخرین شاه قاجار به انگلیس - تابناک
سفرنامه دوم مظفرالدینشاه به فرنگ
آخرین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ
سفرهای ناصرالدینشاه قاجار به اروپا
ارمغان سفر شاهان قاجاری به غرب
سفرهای مظفرالدین شاه به اروپا
احمدشاه قاجار - تهران نامه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۳۰۰ | با مردم و در میان مردم باشید
شمارهی سیصدم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «با مردم و در میان مردم باشید» منتشر شد.
خط حزبالله به مناسبت برگزاری مراسم تنفیذ سیزدهمین دورهی ریاست جمهوری اسلامی ایران، نگاهی به توصیههای کلیدی رهبر انقلاب به رئیسجمهور محترم داشته است.
در آستانهی فرارسیدن ماه محرم الحرام و برپایی عزای سیدالشهداء علیهالسلام خط حزبالله مروری بر مهمترین توصیههای رهبر انقلاب به مداحان داشته است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید مدافع حرم محسن حججی تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
پیام رهبرمعظم انقلاب اسلامی به مدالآوران کشورمان در المپیک ۲۰۲۰ توکیو:از مدالآوران المپیک که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند تشکر میکنم
پیام به مدالآوران کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو
با پایان کار کاروان وزرشی ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از مدالآوران کشورمان تشکر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
از مدالآوران المپیک که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند، تشکر میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۶ مرداد ۱۴۰۰
کاروان ایران در المپیک ۲۰۲۰ توکیو موفق به کسب هفت مدال (۳ طلا، ۲ نقره و ۲ برنز) در رشتههای تیراندازی، کشتی آزاد و فرنگی، وزنه برداری و کاراته شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روایتی از دیدار سال ۹۱ اعضای مجمع تشخیص مصلحت با رهبر انقلاب
زنجیره بدعهدی غرب؛ از مصدق تا دولت دوازدهم
نگاهی به تجربه اعتماد به غرب در دولت یازدهم و دوازدهم؛
پایان رؤیای «بُرد-بُرد»
مروری بر تجربه اعتماد به غرب، همراه با بیانات منتشر نشده رهبر انقلاب؛
نماهنگ | عبرت آیندگان
ارزیابی تجربه سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم
دوگانه جعلی دموکرات و جمهوریخواه
ضرورت آگاهی ملی به کرونای سیاسی «اعتماد به غرب» در ایران معاصر
آسیبشناسی قبلهنمای غربی دولتمردان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
تهاجم وحشيانه ي سپاهيان يزيد بن معاويه و وقوع حادثهي دردناك "حَرّه" در مدينه(28ذیحجه63 ق)
تهاجم وحشيانه ي سپاهيان يزيد بن معاويه و وقوع حادثهي دردناك "حَرّه" در مدينه(63 ق) پس از واقعهي كربلا و شهادت امام حسين(ع) و ياران و نيز اسارت اهلبيت، عدهاي از مردم مدينه جهت آشنايى با رويّه و رفتار يزيد بن معاويه راهي شام شدند. آنان، زماني كه به شهر بازگشتند براي مردم مدينه از فسق و فجور يزيد گفتند. مردم مدينه نيز كارگزار يزيد، عثمان بن محمد بنابيسفيان و مروان بن حكم و ساير امويين را از مدينه بيرون كردند و با عبداللَّه بن حنظله، بيعت نمودند. چون اين خبر به گوش يزيد رسيد، مسلم بن عُقبَه معروف به مجرم و مُسرف را با لشكري فراوان به سوي مدينه فرستاد. لشكر شام در سنگستان بيرون مدينه معروف به "حرّه" كه در يك ميلي مسجدالنبي(ص) قرار دارد، با مردم مدينه وارد جنگ شد. مردم مدينه پس از دادن كشتههاي فراوان به مدينه گريختند. لشگر شام نيز در تعقيب آنها وارد مدينه شدند. مسرف بن عُقبه به مدت 3 روز جان و مال و ناموس مردم مدينه را براي لشگر خود حلال نمود و لشكريانش نيز از هيچ جنايتي (حتي زنا در مسجدالنبي) فروگذار نكردند. مسرف بن عقبه در مدينه كاري را براي يزيد انجام داد كه "بُسر بن اَرطاة" پيش از او در حجاز و يمن براي معاويه انجام داده بود. چند روز پس از اين واقعه، مسرف بن عقبه در راه مكه و در پي جنايتي ديگر به دَرَك اَسفَل شتافت. حملهي سپاهيان يزيد به كشتن شدن بيش از ده هزار نفر انجاميد و به واقعهي حره معروف گشت.
رازگشایی ناهمراهی امام سجاد(ع) با مردم مدینه در واقعه حره - شیعه ...
تهاجم وحشيانه ي سپاهيان يزيد بن معاويه و وقوع حادثهي دردناك "ح ...
تهاجم وحشیانه سپاهیان یزید بن معاویه و وقوع حادثه دردناک حَرّه ...
واقعه حره وحشتناك ترين جنايت امويان پس از فاجعه كربلا - ایرنا
«واقعه حرّه» برگی دیگر از جنایات قاتلان امام حسین(ع) - ایسنا
دلیل عدم دخالت امام سجاد(ع)در واقعه حرّه - عقیق
امام سجاد و واقعه حره - دانشنامهی اسلامی
اوضاع سیاسی دوران امامت حضرت سجاد(ع)
ویژه نامه واقعه حره و قتل عام مردم مدینه
نگاهی تحلیلی به فاجعة حَرَّه - میقات حج
واقعه حره از نگاه امام سجاد - ویکی فقه
ماجرای حره - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مسلم بن عقبه - ویکی حسین
واقعه حره - ويکی شيعه
علت قیام حرّه در مدینه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت "حاج ملاهادي سبزواري" فيلسوف عظيم و دانشمند شهير جهان اسلام(28ذیحجه1289 ق)
رحلت "حاج ملاهادي سبزواري" فيلسوف عظيم و دانشمند شهير جهان اسلام(1289 ق) ملاهادي سبزواري فرزند ميرزا مهدي طبيب از خانوادهاي متمول و اعيان سبزوار بود كه در سال 1212 ق به دنيا آمد. پس از فوت پدر و در سنين كودكي، تحت مراقبت ملاحسين به كسب معلومات مقدماتي پرداخته و جهت فراگيري حكمت اشراق به اصفهان مهاجرت نمود. ملاهادي درمحضر استاداني چون آخوند ملااسماعيل اصفهاني، آخوند ملاعلي نوري و آقا محمد علي نجفي كسب فيض نموده و به مدت 5 سال به تدريس فقه و اصول مشغول گرديد. آن گاه پس از سفر حج به سبزوار مراجعت و به تدريس حكمت پرداخت. آوازهي شهرتش موجب گشت كه تشنگان چشمهي حكمت از اقصي نقاط دنيا به سبزوار آمده و از محضر او بهره گيرند. اين شخصيت برجسته و اكسير بينظير حكمت، عليرغم تمّول خانواده، زندگي را در كمال زهد و قناعت سپري كرد و در كسوت تجرد، رنگ علايق را از لوح دل سترد. وي هيچگونه رياستي - حتي پيش نمازي - را نپذيرفت. حاج ملاهادي سبزواري مشهورترين فيلسوفي بود كه قرن سيزدهم هجري به خود ديده و در بين متفكران، مقام ارجمندي داشت. از اين بزرگوار حدود 36 كتاب و رساله بر جاي مانده كه از آن جمله اسرارالحكم، اصول دين، اسرارالعباده، الجبر و الاختيار، حواشي بر اسفار ملاصدرا، زبده الاصول شيخ بهايي، غررالفوايد (منظومه) و هدايه المسترشدين را ميتوان نام برد. سرانجام اين عالم بزرگ در زادگاهش در 78 سالگي بدرود حيات گفت و در همان جا به خاك سپرده شد.
حاج ملا هادی سبزواری و شرح منظومه حکمت - پرتال جامع علوم انسانی
دروس شرح منظومه حکیم متاله حاج ملا هادی سبزواری - ویکینور ...
آیینه اسرار ;درگذشت حکیم عارف حاج ملاّهادی سبزواری رحمه الله
پذیرایی از شاه با نان و نمک/ بازشناسی حکیم سبزوار، متضمن ...
مروری بر زندگانی و اندیشه حاج ملاهادی سبزواری - 2 | پایگاه ...
نگاهی به سلوک علمی و تأثیر حاج ملاهادی سبزواری - دائره ...
زندگینامه حاج ملا هادی سبزواری - فیلسوف - پرورش افکار
منظومه ملاهادی سبزواری؛ باب ورود به حكمت متعاليه
شرح منظومه سبزواری (کتاب) - دانشنامهی اسلامی
حکیم بلند مرتبه حاجی ملاهادی سبزواری - راسخون
منظومه ملاهادی سبزواری - السبزواري، الملا هادي
سبزواری، هادی - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی
حاج ملاهادی سبزواری - دانشنامهی اسلامی
ماجرای نانوسرکه ملاهادی سبزواری - شفاف
ملا هادی سبزواری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زندگی نا مه آ یة الله العظمی فقیه سبزواری
حکایت محاسبه نفس حاج ملا هادی - تبیان
ماجرای جالب ملاهادی سبزواری - تبیان
حاج ملاهادی سبزواری،فیلسوف بزرگ
ملا هادی سبزواری - عرفان و حکمت
د ر گذ شت حاج ملاّهادی سبزواری
داستانی از کرامات حکیم سبزواری
ملا هادی سبزواری - ويکی شيعه
ملاهادی سبزواری - ویکی فقه
وفات «ملا هادی سبزواری»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
روز خبرنگار و شهادت محمود صارمی؛ خبرنگار شهید (17مرداد1377ش)
• روز خبرنگار
به مناسبت شهادت محمود صارمي، خبرنگار اعزامي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف افغانستان توسط گروه افراطي طالبان، روز هفدهم مرداد در جمهوري اسلامي ايران به عنوان روز خبرنگار نامگذاري شده است.
• شهادت محمود صارمی؛ خبرنگار شهید (1377ش)
شهيد محمود صارمي در خردادماه ۱۳۴۷ش در شهرستان بروجرد در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود. وي تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه شهيد باهنر بروجرد سپري نمود و دوران متوسطه را نيز در دبيرستان حضرت رسول (ص) در رشته علوم انساني با موفقيت در سالهاي ۱۳۶۵-۱۳۶۶ش پشت سر نهاد. او همراه ...
• گروگانگيري و شهادت ديپلماتهاي كشورمان در افغانستان توسط گروهك طالبان (1377 ش)
پس از درگيرهاي فراواني كه بين دولت افغانستان و گروه طالبان در مناطق گوناگون اين كشور روي داد، سرانجام كابل پايتخت اين كشور به اشغال طالبان درآمد. از اينرو دفتر سفارت جمهوري اسلامي ايران در كابل به مزار شريف منتقل گرديد و امور مربوط به سفارت در آن شهر ادامه يافت. با حمله نيروهاي طالبان ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
ارتحال آيت اللَّه العظمي "سيدابوالقاسم خويي" زعيم بزرگ حوزه علميه نجف اشرف (17مرداد1371 ش)
آيت اللَّه العظمي سيدابوالقاسم خويي در سال 1278 ش (1317 ق) در شهرستان خوي به دنيا آمد. ايشان پس از تحصيل برخي مقدمات در زادگاه خود، راهي نجف اشرف گرديد و از محضر آيات عظام: شيخ الشريعه اصفهاني، ميرزاي ناييني، ضياءالدين عراقي، محمدحسين غروي اصفهاني، محمد جواد بلاغي و سيدمحمد حسين بادكوبه اي استفاده كرد. در حدود 30 سالگي آيت اللَّه خويي، بسياري از علماي زمان به اجتهاد ايشان گواهي دادند و از اين زمان بود كه حلقه درس خارج وي تشكيل شد و بيش از شصت سال ادامه يافت. در طول اين مدت طولاني هزاران شاگرد در محضر پرفيض اين عالم رباني پرورش يافتند كه هر يك به عنوان مرجعي در سراسر سرزمينهاي اسلامي منتشر شدهاند كه حضرات آيات: حسين وحيد خراساني، ميرزا جواد تبريزي، سيد عباس خاتم يزدي، سيد محمدحسين فضل اللَّه، سيد عبدالاعلي سبزواري، سيدعلي حسيني سيستاني، سيد محمد باقر صدر و محمد تقي جعفري از آن جملهاند. همچنين از اين عالم رباني آثار فراواني به يادگار مانده است كه ميتوان به معجم رجال و الحديث در علم رجال در 23 جلد، مصباح الفقاهه و تكمله منهاج الصادقين اشاره كرد. آيتاللَّه خويي در اواخر عمر به علت رهبري مردم در مبارزه با رژيم خونخوار بعث عراق به كوفه تبعيد شد تا اينكه سرانجام در 17 مرداد 1371 ش برابر با 8 صفر 1413 ق در 94 سالگي درگذشت. پيكر پاك اين عالم بزرگ در مراسمي خَفَقان بار و بدون حضور مردم، در مسجد الخضراء، محل تدريس ايشان در نجف اشرف، به خاك سپرده شد.
آیتاللهالعظمی خویی به همراه والد رهبر معظم انقلاب + عکس - ...
ناگفته هایی از زندگی آیت الله العظمی خویی « مباحثات
مکاشفه آیت الله خویی به روایت خود ایشان - آوا
سید ابوالقاسم خویی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید ابوالقاسم خویی - ویکیگفتاورد
سید ابوالقاسم خویی - ويکی شيعه
سیدابوالقاسم خویی - khamenei.ir
زندگی نامه آیت الله خویی - تبیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
درگذشت مرجع تقليد آيت اللَّه العظمي "سيدمحمدهادی ميلاني" در مشهد مقدس (17مرداد1354 ش)
آيت اللَّه العظمي سيد محمدهادي ميلاني در سال 1274 ش (1313 ق) در نجف اشرف متولد گرديد. ايشان پس از گذراندن مراحل مقدماتي علوم اسلامي، از محضر فقيهان نامداري چون ميرزاي نائيني، آقا ضياء عراقي، محمدحسين غروي اصفهاني و شيخ الشريعه اصفهاني بهره برد و پس از دريافت درجه اجتهاد، به تدريس روي آورد. جلسات درس ايشان در حوزه نجف، بسيار با شكوه بود و شاگردان فراواني در آن تربيت شدند. حضرات آيات: حسين وحيد خراساني، محمدتقي جعفري، سيدعباس صدر، مهدي نوقاني و كاظم مدير شانهچي و دهها عالم فاضل، از محضر درس آيتاللَّه ميلاني، استفاده كردند. وي پس از سالها اقامت در عتبات، در سال 1334 ش وارد شهر مقدس مشهد گرديد و به حوزه علميه مشهد، رونقي دوباره داد. ايشان در كنار تدريس، تاليف و نيز ارشاد مردم، از همراهي نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره) غافل نبود و حضوري مؤثر داشت. سرانجام اين فقيه جليل و مرجع عاليقدر در 17 مرداد سال 1354 ش مطابق با آخرين روز از ماه رجب سال 1395ق در 82 سالگي در مشهد مقدس درگذشت و در حرم مطهر رضوي به خاك سپرده شد.
زندگینامه آيت الله العظمي سيد محمد هادي ميلاني (ره) - راسخون
آیت الله سید محمدهادی میلانی در آئینه تصاویر - مشرق نیوز
حوزه نیوز :آیت الله میلانی در حال بیهوشی پرفسوربرلون را...
آیت الله سید محمد هادی میلانی از طلوع تا غروب - رضوی
ایت الله سید محمد هادی میلانی بایگانی - - حجره فقاهت
مرجع بیدار(درگذشت آیت اللّه سید محمد هادی میلانی)
سید محمدهادی میلانی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید محمدهادی میلانی - ويکی شيعه
آيت الله ميلانی - دانشنامهی اسلامی
سیدمحمدهادی میلانی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
امضاي قرارداد 1919 م وثوق الدوله بين ايران و انگليس (1298 ش)
امضاي قرارداد 1919 م وثوق الدوله بين ايران و انگليس (1298 ش) وثوقالدوله صدراعظم احمدشاه قاجار از نخستين روزهايي که زمام امور را در دست گرفت، بهطور محرمانه مذاکراتي را براي انعقاد يک قرارداد با نمايندگان دولت انگليس آغاز کرد که اين مذاکرات، بهصورت کاملاً سري، در حدود ۹ ماه به طول انجاميد. سرانجام در روز هجدهم مردادماه سال ۱۲۹۸ش يک روز پس از امضاي قرارداد ۱۹۱۹ درحاليکه شاه قاجار عازم اروپا بود، ناگهان و بدون زمينه قبلي، اعلاميه وثوقالدوله به ضميمه متن قرارداد در ايران منتشر شد و اعلام گرديد که اين قرارداد مورد تصويب هيئت وزيران قرار گرفته است. اين قرارداد شامل شش ماده و يک مقدمه و خلاصه آن عبارت بود از تعهدات انگلستان درباره احترام مطلق به استقلال و تماميت ايران، تأمين مستشاران انگليسي براي ادارات ايران و همکاري با ايران در زمينه احداث خطوط آهن و شبکه ارتباطي بههمراه اعطاي وام از طرف انگلستان. همچنين به موجب اين قرارداد، انگليس، زمام امور مالي، اقتصادي و ارتش ايران را در دست ميگرفت و ارتش متحدالشکل زير نظر فرماندهان انگليسي تشکيل ميشد. تعرفه گمرکي نيز در ظاهر براي حفظ منافع ايران و درحقيقت به سود بريتانيا تغيير مييافت. با انتشار اين بيانيه، موجي از مخالفت و موافقت در کشور برخاست و وثوقالدوله براي آرام کردن اوضاع، به مخالفان خود، مقادير زيادي رشوه داد. همچنين اين قرارداد در خارج از کشور، مورد مخالفت آمريکا و فرانسه که منافع خود را در خطر ميديدند قرار گرفت و سرانجام اين معاهده، بهعلت فشار شديد افکار عمومي، عملي نشد و پس از برکناري وثوق الدوله، لغو گرديد.
هفدهم مرداد سالروز امضای قرارداد 1919 بین ایران و انگلیس | - ...
جزئیات قرارداد جنجالی 1919 بین ایران و انگلیس- اخبار رسانه ...
قرارداد 1919 ايران وانگليس - موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي
روزنامه ايران94/5/17: امضاي قرارداد 1919توسط وثوق الدوله - ...
قرارداد 1919 ایران و انگلیس، زوال استقلال مالی و نظامی ما بود! ...
جزئیات قرارداد جنجالی ۱۹۱۹ بین ایران و انگلیس - ایسنا
امضاي قرارداد 1919 م وثوق الدوله بين ايران و انگليس (1298 ش ...
قرارداد استعماری 1919بین ایران و انگلیس | گروه تاريخ و ...
نگاهی موشکافانه به قرارداد 1919 :: روزنامه ستاره صبح
داستان قرارداد 1919 - روزنامه دنیای اقتصاد
قرارداد 1919 - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
قرارداد ۱۹۱۹ - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
امضای قرارداد 1919 - روزنامه تعادل
ماجرای 1919 - ایران آنلاین
قرارداد استعماری 1919 - تبیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
درگذشت "شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي" شاعر و استاد بزرگ ادب فارسي(27ذیحجه691 ق)
درگذشت "شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي" شاعر و استاد بزرگ ادب فارسي(691 ق) شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي، شاعر و استاد بزرگ شعر ونثر فارسي، پس از گذراندن مقدماتِ علوم ادبي و ديني در زادگاهش، شيراز، در جواني به بغداد رفت و در مدرسهي نظاميهي آن به آموختن علوم متداول آن دوران پرداخت. پس از تحصيل به سرزمينهاي شام، فلسطين، حجاز و روم و كشورهاي ديگر مسافرت كرد و با جوامع مختلف آشنا گرديد. سعدي در طي اين سفرها، باكمك ديدهها و شنيدههايش به همراه قريحهي شاعري، به سرودن اشعاري زيبا و ماندني پرداخت. وي سپس به شيراز بازگشت و به تأليف و تصنيف منظومههاي پندآموز كه نتيجهي سي سال تجربه، جهانگردي و مردمشناسي بود، دست زد. سعدي در سال 655 ق اثر بزرگ اخلاقي و تربيتي خود به نام بوستان را سرود و در 656 ق گلستان، يكي از شيواترين كتابهاي نثر فارسي را تدوين كرد كه در ضمن آن، از اشعار فارسي و عربي نيز استفاده شده است. همچنين ديوان سعدي و مجالس پنج گانه نيز از اوست. مدفن سعدي در شيراز، ميزبان خيل علاقهمندان زبان وادب فارسي از سراسر دنياست. سعدي به همراه فردوسي و حافظ، يكي از سه شاعر بسيار بزرگ و بلامنازع زبان و ادب فارسي است. در سخنِ او، غزل عاشقانه، آخرين حَدِّ لطافت و زيبايى را درك كرده و لطيفترين معاني در سادهترين و فصيحترين و كاملترين الفاظ آمده است. در حكمت و موعظه و ايراد حِكَم و امثال از هر شاعر پارسيگوي، موفقتر است و نثر مزّين و آراسته و شيرين و جذابِ او در گلستان، بهترين نمونهي نثرهاي فصيح پارسي است. سعدي به سبب تقدُّم در نثر و نظم، از قرن هفتم به بعد، همواره مورد تقليد و پيروي شاعران و نويسندگانِ فارسي گوي ايران و خارج از ايران بوده است.
آشنایی با آرامگاه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی - فارس - ...
وفات "شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي" شاعر و استاد بزرگ ادب ...
زندگی نامه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی +دانلود کتاب ... - ...
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی - پرتال جامع علوم انسانی
زندگینامه سعدی شاعر بزرگ و پر آوازه ایران زمین - آرگا
زندگینامه سعدی شیرازی + آثار سعدی و حکایت - تالاب
زندگینامه سعدی شیرازی - شاعر - پرورش افکار
زندگینامه سعدی شیرازی - شاعر - پرورش افکار
سعدی مصلح بن عبدالله شیرازی - ویکی فقه
زندگینامه سعدی شیرازی - تالاب
زندگی نامه سعدی - مردان پارس
سعدی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
انقراض دولت هزارماهه امویها پس از قتل "مروان حِمار" آخرين خليفه ي اُموي(27ذیحجه132 ق)
انقراض دولت بني اميه پس از قتل "مروان حِمار" آخرين خليفه ي اُموي(132 ق) دعوت عباسيان به قيام عليه امويان در ابتدا سري بود و آنان مردم را به اين نويد ميدادند كه پس از پيروزي، يكي از اولاد پيامبر(ص) را به خلافت برميگزينند. مردم نيز از روي علاقه به اهل بيت، با آنان همكاري كرده و به كمك ابومسلم خراساني ،قيام بر ضد امويان شكلي جدي و فراگير گرفت. سرانجام جنگي بين عبداللَّه بن علي، عموي سفاح و مروان حمار، آخرين خليفهي بني اميه روي داد كه با قتل مروان، حكومت غاصب هزار ماههي امويان سرنگون گرديد. از آن پس خاندان ظالمي ديگر بر مسلمانان حاكم شد كه حكومت آنان بيش از پنج قرن به طول انجاميد.
وَ الشَجَرهَ المَلعونَهَ فی القُرآنِ - این شجره ملعونه چیست؟
انقراض دولت بني اميه پس از قتل "مروان حِمار" آخرين خليفه ...
انقراض بنی امیه | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
بنی امیه حاکمان اسلامی یا شجره ملعونه
خلافت اموی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
انقراض بنی امیه - ویکی فقه
اموی - پرتال جامع علوم انسانی
بنی امیه - دانشنامهی اسلامی
بنیامیه - ويکی شيعه
اموی - تبیان
فیشهای تاریخ حکومتهای اموی و عباسی - Khamenei.ir
امویان و عباسیان - دانستنی های جالب تاریخی
شجره نامه بنی هاشم و بنی امیه و بنی عباس
خلافت عباسی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
خلافت امويان و عباسيان - راسخون
بنیعباس - ويکی شيعه
عباسیان - ویکی فقه
امویان و عباسیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
درگذشت عالم نيكوكار آيت اللَّه "سيدرضا فيروزآبادي" در ري (16مرداد1344 ش)
درگذشت عالم نيكوكار آيت اللَّه "سيدرضا فيروزآبادي" در ري (1344 ش) آيت اللَّه سيدرضابن سيدهاشم فيروزآبادي در حدود سال 1251 ش در فيروزآباد از نواحي اطراف شهر ري در خانوادهاي كشاورز به دنيا آمد. وي پس از گذراندن مقدمات علوم در تهران، راهي نجف اشرف شد و از محضر استاداني همچون آخوند خراساني و ميرزا حسين خليلي تهراني و در كربلا از درس آيت اللَّه سيد اسماعيل صدر بهره ها بُرد. آيت اللَّه فيروزآبادي سپس به ايران بازگشت و در زادگاهش به انجام وظايف ديني مشغول شد. وي از دوران كودكي در انديشه خدمت به خلق خدا بود و حتيالمقدور از آنان دستگيري ميكرد. ايشان در اوايل مشروطيت، چهار دوره، نماينده مجلس شوراي ملي بود. حضور وي در مجلس تنها براي دفاع از حقوق ملت را برعهده داشت، چنان كه يك ريال از حقوق ماهيانه آنجا را تصرف نكرد و حقوق جمع شده چندين ساله را با اجازه مراجع تقليد به بناي بيمارستاني در شهر ري اختصاص داد. آيتاللَّه فيروزآبادي تا اواخر عمر از رسيدگي به وضع بيماران كوتاهي نميكرد و حتي تا نيمههاي شب به قسمتهاي مختلف بيمارستان سركشي و از بيماران دردمند عيادت مينمود. از آثار خيريه اين عالم نيكوكار ميتوان به بيمارستان هزار تختخوابي در ري، زايشگاه، پرورشگاه و دارالايتام، مسجد جامع و مدرسه اشاره كرد. آيت اللَّه فيروزآبادي سرانجام در شانزدهم مرداد 1344 ش در 93 سالگي به جوار رحمت حق شتافت و در ميان حزن و اندوه دوستداران، در مقبره اي كه در كنار بيمارستان در ري براي خود بنا نموده بود، به خاك سپرده شد.
مروری بر زندگینامه خودگفته آیتالله سیدرضا فیروزآبادی- ...
آیت الله حاج سيد رضا فیروز آبادی - دانشنامهی اسلامی
درگذشت عالم نیکوکار آیت الله سیدرضا فیروزآبادی در ری
سید رضا فیروزآبادی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
زندگینامه آیت الله سید رضا فیروزآبادی
آیت الله حاج سید رضا فیروزآبادی
سید رضا فیروزآبادی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت دانشمند برجسته "بهاءالدين عاملي" معروف به "شيخ بهايي" (26ذیحجه953 ق)
ولادت دانشمند برجسته "بهاءالدين عاملي" معروف به "شيخ بهايي" (953 ق) شيخ بهاءالدين محمد عاملي معروف به شيخ بهايى از شاگردان شهيد ثاني و يكي از علماي بزرگ شيعه و از افتخارات جهان اسلام ميباشد. وي در سال 953 قمري در بعلبك لبنان به دنيا آمد و در طول حيات پربار خويش، مسافرتهاي زيادي به نقاط مختلف جهان داشت و از محضراساتيدي برجسته در رشتههاي گوناگون استفاده نمود. شيخ بهايى در بسياري از علوم مانند هيئت، نجوم، رياضيات، تفسير قرآن، فقه، اصول، علم حديث، ادبيات فارسي و عربي، طب و مهندسي متبحّر بود و در تمامي آنها كتبي را به رشتهي تحرير در آورد. وي اولين كسي است كه يك دوره فقه غير استدلالي به زبان فارسي نوشت. از صفات بارز شيخ بهايى بياعتنايى به دنيا و دوري از رياكاري است كه با وجود داشتن مقامات بالاي علمي و مناصبي چون شيخ الاسلامي، به سوي علايق مادي گرايش پيدا نكرد. از شاگردان او ميتوان به ملاصدرا، ملامحمد تقي مجلسي و محقق سبزواري اشاره نمود. شيخ بهايى دهها اثر ارزنده از خود به جاي گذاشته است كه: كشكول، اسرارُالبلاغه، اِثني عَشَريّات خَمْس، اَربعين حديثاً، جامع عباسي، عينُ الحيوة، بحرالحساب و... از آن جمله اند. آثار علمي و مهندسي شيخ بهايي را ميتوان در جاي جاي اصفهان مشاهده نمود. شيخ بهايي در 12 شوال 1030 قمري پس از يك بيماري چند روزه به سراي باقي شتافت و در مشهد مقدس به خاك سپرده شد.
زندگینامه محمد بهاءالدین عاملی شیخ بهایى (متوفاى ۱۰۳۰ ق ...
ماجرای طلسم شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(ع) - خبرگزاری ...
زندگینامه"کرامات شیخ بهایی"کارهای عجیب وغریب شیخ بهایی ...
چند روایت از زندگی علمی شیخ بهاءالدین عاملی - بنیاد ملی ...
کرامات شیخ بهایی/کارهای عجیب وغریب او/زنده کردن مردگان
شیخ بهاءالدین عاملى، اسطورهای تکرار نشدنی در تاریخ علم
تصاویری از عجایب حمام شیخ بهایی در اصفهان - تالاب
شیخ بهایی و کشف اسرار ماورا الطبیعه | فارا گشت
شیخ بهایی کیست؟ از کشکول تا زاینده رود - ایمنا
زندگینامه “شیخ بهایی” شاعر و عارف ایرانی - نمناک
زندگینامه و آثار شیخ بهایی را بشناسیم - پارس ناز
شیخ بهایی؛ عارفمشرب ضدصوفی - برترین ها
رده:آثار شیخ بهایی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شیخ بهاء الدین محمد عاملی شیخ بهائی
حواشى شیخ بهاء الدین عاملى بر کافى
تاليفات و آثار علمي شيخ بهايي - تبیان
مجموعه آثار شیخ بهایی قدس سره 2
فهرست آثار شیخ بهایی - ويکی شيعه
شیخ بهایی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بررسی مخلاة شیخ بهاء الدین عاملی
حکایاتی نغز از شیخ بهایی - تبیان
زندگی و آثار شیخ بهائی - ولایتی
بهاءالدین عاملی - ویکیگفتاورد
شیخ بهائی - ويکی شيعه
شيخ بهاء الدين عاملي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
عمليات كوچك ثاراللَّه در قصر شيرين توسط سپاه (15مرداد1361 ش)
عمليات كوچك ثاراللَّه در قصر شيرين توسط سپاه (1361 ش) عمليات ثارالله در چنين روزي از سال ۱۳۶۱ هجري شمسي با همكاري ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آغاز شد. عمليات ثارالله با هدف تصرف مناطقي از غرب كشور آغاز گرديد و با تصرف دو ارتفاع مهم قصر شيرين و به هلاكت رساندن ۲۰۰ تن از سربازان بعثي و منهدم ساختن يك تانك و ۳ خودرو به پايان رسيد، همچنين جاده تداركاتي عراق در محور پيروزخان به تنگ بيشگان در زير ديد نيروهاي ايراني قرار گرفت. • پس از عمليات رمضان و پي بردن فرماندهان ايران به تغيير شيوه استحكامات و خطوط پدافندي عراق، ميبايست تاكتيك مناسب و تازهاي براي ادامه نبرد با دشمن در پيش گرفته ميشد. عمليات محدود ثارالله در محور مياني قصر شيرين به اجرا درآمد. هدف، آزادسازي ارتفاعات مهم مشرف بر منطقه، تأمين كامل جاده قصر شيرين - سر پل ذهاب و تهديد جاده تداركاتي دشمن در محور پيروزخان به تنگه بشيرخان در خاك عراق بود. اين حمله در نيمه مردادماه ۱۳۶۱ش آغاز شد و طي آن دو ارتفاع مورد نظر آزاد و نيروهاي ايراني علاوه بر رسيدن به اين اهداف، دهها دستگاه تانك و نفربر زرهي و شماري مهمات و سلاح سنگين و نيمهسنگين دشمن را منهدم و ۲۹۰ تن از آنها را كشته و يا زخمي كردند. اين عمليات محدود و موفق با همكاري يگانهاي ارتش و سپاه به اجرا درآمد.
عمليات كوچك ثاراللَّه در قصر شيرين توسط سپاه/ قتل "شاپور ...
عمليات كوچك ثاراللَّه در قصر شيرين توسط سپاه/ قتل "شاپور ...
عمليات كوچك ثاراللَّه (1361 ش)-15 مرداد - انهار
عملیات ثارالله - خبرگزاری دفاع مقدس
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز عمليات قدس ۵ (15مرداد1364ش)
آغاز عمليات قدس ۵ (1364ش) عمليات قدس ۵ در چنين روزي از سال ۱۳۶۴ هجري شمسي به مرحله اجرا درآمد. عمليات قدس ۵ با هدف تصرف پاسگاه "اليج" و تكميل اهداف عمليات قدس ۱ و ۲ آغاز شد که طي آن، گردان سوم تيپ ۷۰۱ كماندويي حذيفه عراق در پاسگاه اليج، ۴۸ ساعت در مقابل نيروهاي ايراني مقاومت نمود. اين عمليات، در تاريخ ۱۵-۵-۱۳۶۴ش در ساعت ۲۳ با رمز «يا علي (ع) ادركني» در شرق "البوفيه" به اجرا درآمد. در يكي از محورها، تيراندازي دشمن مانع از پاكسازي منطقه تصرف شده گرديد كه پس از رفع مانع، عمليات ادامه يافت. در محور ديگري كه دشمن هوشيار شده بود، نيروهاي ايران به قصد فريب دشمن، تظاهر به پناهندگي كردند. در اين هنگام با سرعت عمل يكي از رزمندگان و مسلح شدن وي، درگيري آغاز شد و پاسگاه "اليج" به تصرف درآمد. عمليات قدس ۵ سرانجام با آزادسازي ۳۰ كيلومتر مربع از هور و به هلاكت رساندن ۵۱ نفر از عراقيان بعثي و به اسارت درآوردن ۱۸ نفر از سربازان بعث و به غنيمت گرفتن تعدادي سلاح ضد هوائي، تكلول و... به پايان رسيد.
عملیات قدس 5 با هدف آزادسازی پاسگاه «الیج» طرحریزی شد
گرم شدن تنور شکستهای ارتش بعثی با عملیات قدس ۵ ...
موشن گرافی/ عملیات «قدس ۵» - خبرگزاری دفاع مقدس
مروری بر نتایج عملیات «قدس ۵» - ایسنا
عمليات قدس 5 - عاشورا
عملیات قدس 5 - آوینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
سفر به استان خراسان رضوی تا اطلاع ثانوی ممنوع شد
دبیر ستاد مبارزه با کرونای استان خراسان رضوی گفت: با پیشنهاد مدیریت استان و موافقت ستاد ملی پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا، سفر به خراسان رضوی از مبدا تمام استانهای کشور ممنوع شد.
بهگزارش قدس آنلاین به نقل از اداره کل روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، سید حمید موسوی در حاشیه یکصد و نهمین جلسه ستاد پیشگیری و مقابله با مقابله با کرونا استان که در محل استانداری برگزار شد، اظهار داشت: با توجه به افزایش تعداد بستریها و فوتیهای استان نسبت به قبل از پیک، رئیس ستاد مقابله با کرونا استان علاوه بر صدور دستوراتی برای عبور از وضعیت موجود به دنبال گرفتن مجوزهای بیشتر برای مدیریت بهتر موضوع، از ستاد ملی بوده است.
دبیر ستاد مبارزه با کرونای خراسان رضوی اضافه کرد: با خیز جدید کرونای دلتا در استان، استاندار خراسان رضوی طی مکاتبهای از ستاد ملی خواستند تا سفر به خراسان رضوی از مبدا ممنوع و سفر اتباع خارجی هم محدود بشود که در همین راستا نهایتا ستاد ملی کرونا امروز با این درخواست استان موافقت و به تمام استانهای کشور ابلاغ کرد تا اطلاع ثانوی هیچ استانی مجوزی برای ورود به خراسان رضوی صادر نکند.
وی خاطرنشان کرد: این ممنوعیت و محدودیتها تا زمانی ادامه خواهد داشت که شرایط استان از وضعیت پیک خارج بشود و در این فاصله زمانی بتوانیم استان را در حوزه درمان و پیشگیری مدیریت بکنیم.
موسوی با اشاره به اینکه حوزه نظارت هم طبق دستور استاندار خراسان رضوی شدت بیشتری گرفته است و تیمهای بیشتری در این خصوص فعال شدهاند، ابراز کرد: همچنین به فرمانداریهای استان ابلاغ شده که صرفا برای موارد اضطراری مجوز تردد درون استانی صادر کنند تا از مبدا شهرستانهای داخل استان به شهر مشهد هم تردد در حداقل ممکن انجام شود.
دبیر ستاد مبارزه با کرونای خراسان رضوی با اشاره به نقش واکسیناسیون در پیشگیری از ابتلاء و شیوع بیماری کرونا، گفت: استاندار خراسان رضوی دستور ایجاد ۲۲ مرکز تجمیعی واکسیناسیون را در مشهد مقدس دادهاند که تاکنون ۱۶ مرکز راهاندازی و فعال شده است.
گفتنی است؛ کمک همه دستگاهها در حوزه آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و هشداردهی به مردم، ممانعت اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری از دعوت آژانسها و شرکتهای مسافرتی برای سفر به مشهد نیز از مصوبات امروز ستاد استانی بود.
واکسیناسیون ۱۶ درصد از جمعیت زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد
افزایش ظرفیت تولید «داروسازی ثامن» و «شیراز سرم» برای تامین سرم مورد نیاز بیماران کرونایی
مراجعه روزانه ۲۰ هزار نفر به درمانگاههای ۱۶ ساعته مشهد
کیت تشخیص سریع کرونا در مشهد طراحی شد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همه باهم کرونا را شکست بدهیم
ادامه مطلب را ببينيد
رئیسی در مراسم تحلیف: دولت سیزدهم، دولت وفاق ملی است/ از هر طرح دیپلماتیک که باعث لغو تحریمها شود استقبال میکنم
رییسجمهوری دولت سیزدهم را دولت مردمی و دولت رفاه و وفاق ملی توصیف کرد و گفت: دولت خستگی ناپذیر برای رسیدن به اهداف پیش خواهد رفت.
قدس آنلاین: حجت الاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی سیزدهمین رییس جمهوری اسلامی ایران در مراسم تحلیف که در محل مجلس شورای اسلامی برگزار شد، با خوشامدگویی به میهمانان داخلی و خارجی حاضر در این مراسم، اظهار کرد: طلوع انقلاب اسلامی در ایران فصل نوینی از آزادی مشارکت سیاسی و مردمسالاری را در تاریخ کشور به ثبت رساند و قانون اساسی به عنوان میثاق ملی همه نهادهای حاکمیتی را محصول اراده و رای مردم دانسته است و امروز بار دیگر این موضوع تحقق یافته است. اراده مردم به تحقق عدالت، پیشرفت، آزادی است.
وی افزود: ملت ایران به واسطه انقلاب اسلامی زنجیر زورگویان را پاره کرد و بر سرنوشت خود حاکم شد و ثابت کرد که مردمسالاری دینی میتواند نوع جدیدی از حکومت باشد.
رییسی یادآور شد: دولت جمهوری اسلامی امروز در جایگاهی ایستاده که قرنها سابقه تاریخی از ملت ایران را پشت خود دارد. در طلیعه قرن جدید و آغاز گام دوم انقلاب بسیار مفتخرم که به حفاظت از این میراث بزرگ انتخاب شدم.
رییس جمهوری تاکید کرد: جلوهای رشک برانگیز از مردمسالاری دینی را ملت ایران در جریان این انتخابات به رغم تبلیغات سهمگین دشمن و انتشار ویروس کرونا پدید آورد.
وی با بیان اینکه پیام رای مردم تحول خواهی و عدالت خواهی بود، اظهار کرد: ایستادگی در برابر قدرتهای بزرگ در عین تعامل سازنده با جهان و حفظ استقلال از جمله خواستههای مردم و در کنار آن تشکیل دولتی فسادگریز، مدافع حقوق انسانها در عالم، علمطلب، عدالتجو، برنامه محور را خواستار بودند.
رییسی با تاکید بر اینکه ما مدافع واقعی حقوق بشر در هر کجای دنیا هستیم، گفت: جوانان عزیز در این مرز و بوم از ما میخواهند که صدای ولی نعمتان و مستضعفین باشیم و از آزادیهای آنان حراست کنیم و وضعیت سفرههای آنان بهبود یابد و نشاط و شور اجتماعی در جامعه ایجاد شود. دولت در این مسیر خستگیناپذیر پیش خواهد رفت.
رییس جمهوری گفت: من امروز خادم همه جمهور و همه مردم ایران هستم. امروز نوبت ماست که ادای امانت کنیم. دولت مردمی دولت وفاق ملی است. در دولت مردمی جناحهای سیاسی و دستهبندیهای قومی و نژادی رنگ میبازد و همه برای خدمت به نظام دور هم جمع میشوند.
وی ادامه داد: امروز از همه اقوام و مذاهب و نژادها و اقشار و دانشجویان و پیر و جوان میخواهم که دولت مردمی را دولت خود بدانند. همه بیاییم تا دست در دست هم به پاخیزیم و آرمان ایران قوی را محقق کنیم.
رییسی با اشاره به مدیریت اقتصادی و توجه به تغییرات اقلیمی و توجه به وضعیت معیشتی مردم ، اظهار کرد: وعدههای دولت مردمی وعدههای صادق است. امیدوارم به فضل خدا ایرانی موفقتر و قویتر بسازیم.
رییس جمهوری با بیان اینکه از مردم و نمانیدگان مجلس میخواهیم به عنوان مصلحان دولت عمل کنند، گفت: این دو باید هرجا که نقدی یا پیشنهادی داشتند برای پیشبرد امور در اختیار بگذارند. ما به حضور مردم در صحنه و همراهی قوای سهگانه و نیروهای مسلح سرافراز نیاز داریم. به دلیل شرایط خاص امروز نیازمند همکاری و همراهی بیشتری میان مجلس و دولت هستیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: من دست دوستی و برادری به سوی همه کشورهای منطقه و به ویژه همسایگان دراز میکنم و دست آنان را به گرمی میفشارم. برنامه هستهای ایران کاملا صلح آمیز است و نظام جمهوری اسلامی بنا بر فتوای رهبر معظم خود سلاح اتمی را حرام میداند و در دکترین نظامی ایران این سلاح جایی ندارد.
رییسی با تاکید بر اینکه تحریمها باعث نمیشود که ملت ایران از حقوق هستهای خود دست بکشد، تصریح کرد: تحریمها علیه ملت ایران باید لغو گردد و از هر طرح دیپلماتیک که باعث انجام این امر شود استقبال میکند.
رییس جمهوری با تاکید بر اینکه ما خود را مکلف به آرمانهای انقلاب اسلامی میدانیم، گفت: ایجاد شفافیت حداکثری در اقتصاد، خشکاندن ریشههای فساد و رانتخواری، مقاومسازی اقتصاد در مقابل تکانهها، مهار تورم و گرانی، تقویت ارزش پول ملی، بازگرداندن ثبات به اقتصاد کشور، حمایت از تولید ملی، تلاش برای خودکفایی در تأمین نیازهای اساسی مردم، پیشرفت فناورانه و دانشبنیان، مدیریت همه منابع و معادن و نفت و گاز کشور و توجه به تغییرات اقلیمی و صیانت از محیط زیست، همه اینها را با قدرت دنبال خواهیم کرد.
وی افزود: به فضل الهی آیندهای درخشان و در شأن ملت و نیز ایرانی قویتر از گذشته را در دسترس میبینیم. دولت مردمی دولت مدیرانی خواهد بود و اهتمام اصلی آنها بسیج توانمندیهای آشکار و نهفته ملت بهویژه جوانان است تا آنان را به میدان کار و تلاش سازنده بیاموزند.
رییسی یادآور شد: اما لازمۀ تحول، نقدپذیری و تکریم نخبگان و صاحبنظران است. معتقدم که موفقیت ملت ایران فراتر از تدبیر دقیق و تلاش خستگیناپذیر هریک از قوا یا نهادها، نیازمند همکاری ملی و خِرَد جمعی است که تجلّی آن، در تعامل دولت با سایر قوا و همچنین تعامل وثیق با نخبگان و فرهیختگان خواهد بود.
وی با اشارهای به رویکردهای دولت خود در حوزه سیاست خارجی، تصریح کرد: در دولت مردمی، همه مؤلفههای قدرت ملی کشور تقویت خواهد شد و از همه ابزارهای قدرت ملی از جمله دیپلماسی و تعامل هوشمند با جهان، استفاده میکنیم تا منافع و مصالح ملی جمهوری اسلامی ایران را تأمین نماییم.
رییس جمهوری با بیان اینکه قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه، امنیتساز است، اظهار کرد: ظرفیتهای منطقهای ایران، حامی صلح و ثبات در کشورهاست و صرفاً برای مقابله با تهدید قدرتهای سلطهگر و ظالم، به کار گرفته میشود. بحرانهای منطقه، باید از طریق گفتوگوهای واقعی درونمنطقهای و بر اساس تأمین حقوق ملتها، حلوفصل شود.
وی با تاکید بر اینکه دخالت دولتهای بیگانه در منطقه مشکلی را حل میکند بلکه خود مشکلساز است، گفت: سیاست فشار و تحریم، موجب انصراف ملت ایران از پیگیری حقوق قانونی خود از جمله حق توسعه، نخواهد شد.
رییسجمهوری با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران، کشورها و ملتهای همسایه را خویشاوند خود میداند، ادامه داد: مهمترین و اصلیترین اولویت سیاست خارجی خود را، ارتقاء روابط با کشورهای همسایهی خود میدانیم و خواهان عزت و اعتلای آنها هستیم. دیپلماسی، باید ارتباط ملتهای منطقه را بیشتر و اشتراکات آنها را در حوزه اقتصاد، فرهنگ، علم و ورزش تقویت نماید.
رییسی تصریح کرد: جهان، در حال دگرگونی است و تأمین منافع ملتها، منوط به درک جهان جدید و تعامل راهبردی با قدرتهای نوظهور است و سیاست خارجی موفق، سیاست خارجی متوازن است.
وی در پایان تأکید کرد: با توجه به تاکید رهبری معظم انقلاب بر تشکیل هرچه زودتر کابینه، افراد مورد نظر را پیش از موعد مقرر به مجلس معرفی خواهیم کرد.
قالیباف: معرفی کابینه ابتدای هفته آینده انجام میشود
رئیسی: ایران خواهان عراقی قوی و
برقراری تعامل گسترده با کشورهای همسایه از اصول اولیه سیاست خارجی دولت ایران است
اژهای: قوه قضائیه برای کمک به دولت و گسترش عدالت جدیتر از همیشه خواهد بود
رئیسی در دیدار رئیس دومای روسیه: سند جامع همکاری میان ایران و روسیه برای گسترش همکاریها نهایی شود
آخرین وضعیت امنیت پایتخت در روز تحلیف؛ از آماده باش ۱۰۰ درصدی پلیس تا تشدید محدودیتهای تردد
سیاست ایران حمایت از تمامیت ارضی کشورها و دفاع از مظلومان جهان است
سوگند رئیسی در خانه ملت برای تشکیل دولت مردمی و احیاء امید
رئیسجمهور فرمانده میدان است ؛ نه کارمند دورکار(یادداشت روز)
تشکیل جلسه هیئت دولت به ریاست آیتالله رئیسی
استقبال نمایندگان مجلس از دیپلماسی خارجی آیت الله رییسی
رئیس جمهور فنلاند، انتخاب رئیسی را تبریک گفت
رؤسای جمهور پرتغال و بلژیک به رییسی تبریک گفتند
رئیسی : فهرست وزیران پیشنهادی ابتدای هفته آینده تقدیم مجلس میشود
رییس قوه قضاییه و دبیرشورای نگهبان سوگندنامه رییس جمهوری را امضا کردند
امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود/ ایران خواهان امنیت، رفاه و عزت مردم افغانستان است
هیچ گونه مانع و محدودیتی برای توسعه روابط تهران- بغداد در زمینه های مختلف وجود ندارد
موفقیت سیاست همسایگی در گرو توسعه و تعمیق پیوندهای چندجانبه میان ایران و ترکیه است
همکاری ایران و روسیه عاملی بازدارنده در برابر یکجانبه گرایی است
مراسم تحلیف رییس جمهور در امنیت کامل برگزار شد
عکس یادگاری مهمانان مراسم تحلیف با رئیسی، رئیس جمهور ایران
رئیسی : ایران از هر طرح دیپلماتیک برای لغو تحریمها حمایت میکند
رئیس قوه قضاییه: قدرت قانون و مسوولیت امانتی سپرده شده به رییس جمهور است
تاکید قالیباف و والودین بر ارتقای روابط اقتصادی ایران و روسیه
پوشش خبری مراسم تحلیف با حضور ۱۷۰خبرنگار
رئیسی سوگند یاد کرد/ رئیسجمهور: ایران از هرطرح دیپلماتیک برای لغو تحریمها حمایت میکند
رئیس جمهور: ایران برای تعمیق صلح و ثبات در منطقه از هیچ تلاشی دریغ نمیکند
رئیسی: پیام رای مردم در انتخابات تحول خواهی و عدالت طلبی بود/ تحریمها علیه ملت ایران باید لغو شود
رئیسی در روز اول به میان «مراجعین» رفت
اژهای: قوه قضائیه برای کمک به دولت و گسترش عدالت جدیتر از همیشه خواهد بود
دوره جدید مدیریتی دوره «کارآمدی» باشد/ بدون بهانهتراشی مشکلات را حل کنیم
آیت الله رئیسی: زنان و مردان الجزایر یادآور اراده و روحیه مقاومت در برابر نفوذ بیگانگان هستند
نخستین روز کاری رئیس جمهوری سیزدهم چگونه گذشت؟
تصاویر | حاشیه های مراسم تحلیف رئیسی در مجلس
ویدئو | لحظه ورود سید ابراهیم رئیسی به مجلس
۱۳ نکته از تحلیف سیزدهم | روحانی بالاخره به مجلس رفت | حضور اعضای احتمالی کابینه در مراسم
بازتاب گسترده مراسم تحلیف رئیسجمهور در رسانههای جهان
رئیسی زمان اعلام لیست کابینه را گفت
تصاویر | حاشیه های مراسم تحلیف رئیسی در مجلس
تصاویر | مراسم تحلیف ریاست جمهوری از آغاز تاکنون
درخواست وزیر خارجه بریتانیا از رئیسی
درخواست رئیسی ار رئیس جمهور عراق برای راه اندازی خط ریلی خرمشهر-بصره
سفر دیپلمات ارشد فرانسوی به تهران برای شرکت در مراسم تحلیف رئیسی
جزئیات مراسم تحلیف ریاست جمهوری
دولت مردمی؛ آرزویی در آستانه تحقق
چمران رئیس ششمین شورای شهر تهران شد
ایران و ونزوئلا از منافع و دشمن مشترک برخوردار هستند
رئیس جمهور در پیشگاه ملت سوگند یاد کرد/ نطق رئیسی پس از سوگند ریاست جمهوری
نخستین درخواست رئیسی ار رئیس جمهور عراق
جزئیات مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی/ روسای قوا سخنرانی میکنند
مقامات شرکتکننده در مراسم تحلیف رئیس جمهور سیزدهم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: انتخابات در ایران و دیگرکشورها ، اخبارسیاسی وانتخابات
ادامه مطلب را ببينيد