خط حزبالله ۴۳۷ | آغاز سالنو برای انسان مؤمن
چهارصد و سی و هفتمین شماره هفتهنامه خط حزبالله، با عنوان «آغاز سالنو برای انسان مؤمن» منتشر شد.
یادداشتهفته این شماره خط حزبالله، با عنوان«برادروار در کنار هم» به این پرسش، پاسخ داده است که وظیفه ما در قبال وحدتملی چیست و چگونه همدلیاجتماعی را تقویت کنیم؟
اینشماره خط حزب الله، با عنوان «آغاز سالنو برای انسانمؤمن» گذری بر بیانات رهبر انقلاباسلامی درباره جایگاه و اهمیت شبهای قدر، داشته است.
این شماره هفتهنامه خط حزبالله به روح مطهر شهید جاویدالاثر حسین املاکی، تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | تابلو اعلانات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسیزبان با رهبر انقلاب
محفل عاشقان ایران در انتهای خیابان کشوردوست
محمدصادق علیزاده
شعرخوانی برقعی که تمام میشود آقا میگویند: «قصیده بسیار خوبی بود. تشبیبش هم تشبیب جدیدی بود؛ تشبیب به انار!» بعد هم به مزاح که اینها هنر قمی بودن است و از قمیها بر میآید. برقعی فرصت را مناسب میبیند تا به تک موسوی گرمارودی پاتکی دوستانه بزند. روی هوا نخ را میگیرد: «قم است و انار و انجیر البته بدون کرونا!»
گرمارودی اولین نفری بود که شعر خواند. سرودهای از زمستان ۹۸ و یادآور روزهای اوج کرونا که در آن ایام توسلی هم به حضرت رضا علیهالسلام کرده بود؛ در توضیح یکی از ابیات اشارهای به این موضوع کرد که یکی از اولین جاهایی که عوارض کرونا همهگیر شد، شهر قم بود.
حالا آن تک با پاتک «قم و انار و انجیر و بدون کرونا»یِ برقعی مواجه میشود و جمع میزند زیر خنده. عقب نشستهام و نمیتوانم واکنش گرمارودی را ببینم.
هنوز خندهها فرود نیامده، قزوه هم بعدی را حواله میکند که قم قُنَبید هم دارد. آنهایی که شنیدند، خندهشان فرود نیامده، کف باند را لمس نکرده دوباره اوج میگیرند. بعداً که جستجویی میکنم معلومم میشود قنبید نوعی گیاه کممصرف از تیرهی کلمهاست که در قم بیش از سایر نقاط کشور کشت و مصرف میشود. گویا آبگوشت طبخ شده با آن هم فواید زیادی دارد. وسط نگارش روایت یک جلسهی مهم ادبی، یک شوخی قزوه کار را به کجا که میرساند. رها کنم...
شعرخوانی برقعی، سرودهای طولانی در مدح حضرت زهرا سلاماللهعلیها است. لابلای ابیات، اوج میگیرد و فرود میآید. فراز و فرودهای حسابشده در کنار مضمون و تعابیر استعاری و تشبیهات ابیات که به فراخور ماجرا گریزهایی هنرمندانه به بعضی وقایع تاریخی هم دارد، جمع را هم به وجد میآورد و صدای تشویق و احسنتها را هم بلند میکند.
فضا میرود به شعرخوانی هفده سال قبل خودش دربارهی واقعه عاشورا در همین حسینیه که کلی هم در زمانهی بلوتوث دست به دست شد. قبل از نماز و افطار که چند دقیقهای با هم گپ میزدیم، دلیل کمتر شعرخواندن چند سالهاش در این جلسه را فرصتی برای دیگر شاعران جوان دانست که بتوانند شعرخوانی داشته باشند. و دلیل این تصمیم را اتفاق خوشایندی میداند که برای خودش افتاده. اینکه اولین تجربه شعرخوانیاش در این مراسم، مسیر و راه و سرنوشت فضای شعری و ادبیاش را تغییر داده و او را در کانون و مرکز توجهات قرار داده. نگارندهی این سطور که در اواسط دهه ۸۰ دانشجویی بود در یکی از دانشکدههای فنی این مملکت برای اولینبار با نام و هنر برقعی در همین جلسه شعرخوانی رمضانی شعرا با رهبر انقلاب آشنا شد. حالا آقای شاعر میخواهد این تجربه شیرین برای دیگر شاعران جوانتر هم رقم بخورد. برای همین در چند سال گذشته ترجیح داده که این فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد. برای خیلیها، شعرخوانی که بماند حتی حضور در این جلسهی به تعبیر برقعی ادبی هم یک رویاست.
جمعیت اهل دخان نگسلد از هم
به جز وجه ادبی جلسه، اصولاً نماز و افطار این جلسه با هیچ جلسهی دیگری قابل قیاس نیست.
ما که در سر سفره به همراه یکی از رفقا سرمان به تأمین انرژی از دست رفتهی طول روز گرم بود؛ اما بچه زرنگهای حاضر در مراسم به نوبت میروند و کنار آقا زانو میزنند و زمانی ولو اندک را به گپ و گفت میگذرانند. به جز دادمان رئیس حوزهی هنری که سر سفره دقیقا کنار آقا نشسته، بیشترین زمان را وحید جلیلی به نام خود ثبت میکند. فضا آنقدری باز هست که به جز قائممقام فرهنگی صداوسیما، یکی مثل آن شاعر رِند بلوچ هم که با لباس محلی خودش را به جلسه رسانده در نهایت خودش را به آقا برساند و سند چفیه روی دوش رهبری را به نام بزند.
مکان برگزاری جلسه شعرخوانی در طبقه دوم حسینیه است. بعد از افطار و قبل از رفتن به طبقه دوم سری هم به فضای آزاد کنار حسینیه میزنم و بعضی از حضرات شعرایی که دست به قبضه شده و مشغول دود گرفتن شدهاند را از نظر میگذرانم؛ حقاً که جمعیت اهل دخان نگسلد از هم ولو در بیت رهبری! آن وسط دو سه نفری آشنا هم میبینم. تعارفکی هم به من میکنند! تشکر کرده و نکرده گِرد میکنم سمت حسینیه که توی تعارفشان مجبور نشوم تا ته سینهخیز بروم. حالا به وجوه خاص ادبی، نماز و افطار باید این چینش اهالی دخان را هم اضافه کرد. اتفاقی که فقط و فقط در همین دیدار میافتد.
بالاخره چِنان یا چِهسان!؟
بعد از نماز و قبل از رفتن سر سفرهی افطار با دکتر محمدرضا سنگری هم درباره جلسه صحبت کردم. او هم به مانند برقعی وجه فنی و ادبی این جلسه برایش اهمیت مضاعف دارد. این جلسه را یک جلسه جدی ادبی و آینه تمام نمای ادبیات و شعر انقلاب توصیف میکند. برای همین هم در ذهن و زبان و فکر حضرات شعرا یک محفل جدی تلقی میشود. بهخصوص که میزبان خودش اهل شعر و ادب و فن است و لابلای ابیات شاعران نظر فنی میدهد. اتفاقی که توی همین جلسه هم به دفعات افتاد. اوجش ریزبینی و نکتهبینی میزبان در زمان شعرخوانی حامد عسکری بود. عسکری معروفترین غزلش را میخواند:
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
شاعر میرود و میرود تا به بیتِ «با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد، با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد» رسید. آقا میآیند توی بیت که «چنان یا چهسان!؟» چند نفری - در این انتهای مجلس که نشستهام - تازه دوزاریشان میافتد که واژهی «چهسان» بهمعنای چطور و چگونه اینجا از نظر معنایی درستتر است و بهتر توی بیت جاگیر میشود.
جماعت دوزاریافتاده صدای آفرین و احسنتشان بلند میشود. خود عسکری هم بعد از لختی تامل در میآید که انتخاب من چنان بوده شما روی چهسان نظر دارید. لحنش معلوم نمیکند نظر میزبان را تأیید کرده یا روی نظر خودش ایستاده. دیگر شعرا «چهسان» را بیشتر پسندیدهاند گویا. عسکری قبل از شعرخوانیاش سلام دخترش و دو نفر سرباز که در خیابان کشوردوست منتهی به بیت رهبری او را دیدهاند را هم به آقا میرساند. آقا میگویند به هر سه نفرشان سلام مرا برسانید. این هم سهم سربازان خیابان کشوردوست از دیدار شعرا با رهبر انقلاب!
قول میدهم فارسی دوباره در هند رایج شود
این انجمن ادبی هرچند در انتهای خیابان کشوردوست برگزار میشود و عمدهی شرکتکنندگانش شاعران ایرانیاند اما در بطن خودش، بزرگداشت زبان و ادبیات فارسی هم محسوب میشود. لاجرم هر کسی که خود را بخشی از سپهر زبان فارسی میبیند هم در آن سهمی دارد.
فرقی هم ندارد خانم شاعری از روستای سیریزجانِ کازرون باشد یا خانم و آقای شاعری از هندوستان یا افغانستان. نمونهاش همین نجیب بارور شاعر افغان که حضرت آیتالله خامنهای را رهبر همهی فارسیزبانان خطاب میکند یا خانم ادیب پروفسور آذرمیدخت صفوی از هندوستان از اساتید برجستهی ادبیات فارسی آن دیار و قولی که به آقا داد: «سعی میکنم فارسی یکبار دیگر در هندوستان رشد و گسترش پیدا کند.»
اشارهی خانم ادیب به دورانی است که زبان فارسی در هند رواج داشت. عفونت استعمار انگلیس اما آن را از پیکرهی هند جدا کرد به مانند بسیاری چیزهای دیگر که از این سرزمین جدا شد. نخستوزیر وقت پاکستان در سفر اردیبهشت ۱۳۹۸ خود به ایران و در نشست خبری مشترک با رئیسجمهور وقت کشورمان هم جملهی مشابهی بر زبان رانده بود: «اگر دخالتهای انگلیسها در منطقه نبود ما با یکدیگر فارسی حرف میزدیم.» زخم عفونتزدهی استعمار طول میکشد تا بهبود یابد. مسیر بهبودیاش قطعا از مسیری میگذرد که پروفسور و ادیب هندوستانی را راهی دیدار جلسه شعرای فارسیزبان با رهبر جمهوری اسلامی ایران کرده است.
خانم صفوی لابلای فارسی صحبت کردن با لهجهی هندی نمیتواند ذوق خودش را از حضور در این جلسه پنهان کند: «این سعادت حاصل شد که امروز در این جلسه حضور پیدا کنم. جلسهای که همیشه آرزوی حضور در آن را داشتم. با چشم خودم دیدم که رهبر معظم چقدر با شعر و ادب ذوق دارند. نه فقط ذوق دارند بلکه تصحیح هم میفرمایند و تشبیهات و استعارات را کاملا متوجه میشوند. یک شخصیت منفرد هستند. سیاستمداران و کشورداران مختلف که امور اجتماعی و اقتصادی را در نظر دارند طرف امور ادبی و شعری توجه نمیدارند!» آقا با مزاح میآیند توی بحث: «عقلشان نمیرسد!» و شلیک خندهی جمع که رها میشود توی سالن!
این واکنش آنقدر برای خانم صفوی خوشایند است که شروع میکند به تشویق و دست زدن. دیگران هم در دوراهی تردیدِ اینکه دست بزنند یا نه در نهایت با او همراه میشوند. ادامه ماجرا و نظر آقا درباره فارسیدوستان خارج ایران، ماجرا را نه فقط برای خانم صفوی بلکه برای دیگر غیرایرانیان حاضر در مراسم هم شیرینتر میکند: «ما به امثال شما فارسیدوستانی که در هند سکونت دارید و هند از لحاظ تاریخی یکروزی در اوج قلهی زبان فارسی بوده، به وجود شما و انگیزههای شما برای زبان فارسی افتخار میکنیم.»
تعابیری که به شکل دیگری در مورد افغانستان هم تکرار شدند: «انشاءالله که شعر افغانستان به آن اوجی که در گذشتهی نهچندان دور ما سراغ داریم برسد. افغانستان محل زبان فارسی است. یکی از اصلیترین مراکز زبان فارسی همینجایی است که امروز به آن افغانستان میگویند. باید انشاءالله اوج بگیرد.» ذهن سیاستزده از درک معنای این عبارات عاجز است و آن را به حساب تعارفات دیپلماتیک میگذارد. ذهن فرهنگی اما آن را عین واقعیت میداند و زبان را نه صرفاً یک ابزار برای مبادلهی پیام بلکه آینهای میبیند که ارزشها و فرهنگ و زیست جوامع در آن منعکس میشود. زبان نه فقط حامل معنا بلکه خود یک معنا و جهانبینی است.
لاجرم جوامع و انسانهای همزبان هم، همجهانبین میشوند. بیهوده نیست که ماشین فرهنگ و تمدن فرنگی از هیچ ابزاری برای اینهمان کردن ابنای مختلف بشر روی کرهی خاکی ولو در حد همزبان کردن آنها با فرنگیان دریغ نمیکند. همزبان کردن ابنای مختلف بشر مقدمهی همجهانبینی کردن آنها و همارزش کردنشان و در نهایت همشکلی و یکسانسازیِ فرهنگی است که قرار است که به یکسانسازی اقتصادی و بهقول فرنگیها نئولیبرالیسم اقتصادی بینجامد که خودش شکل بزکشده و مدرن همان استعمار قرن هفده و هجدهمیِ انگلیسی و هلندی و فرانسوی است که آن فجایع و عفونتها را در دنیا آفریدند؛ از اندونزی و شرق آسیا تا شبهجزیرهی هند و حتی آفریقای امروز.
اگر توانستند جوامع را بفریبند که فبها المراد و اگر نتوانستند لاجرم به ضرب دگنک باید آنها را فرنگی کرد حالا نسخهاش یا میشود مدل رضاخانی و آتاتورکی یا لشکرکشیهای اروپایی-آمریکایی به جوامع جهان سوم از لیبی گرفته تا عراق و افغانستان به بهانه بسط و توسعه دموکراسی و این ارتشها نه نیروی اشغالگر بلکه سپاه توسعه دموکراسیاند. در این نگاه هر چیزی که حامل جهانبینی دیگری غیر از جهانبینی فرنگی باشد باید از ریشهی فرهنگ و تمدن بشری کنده شود و زبان خط مقدم این نزاع و یا به تعبیر دقیقتر و بهتر نبرد فرهنگیست. تأکیدی که در ادامه و در سخنرانی آخر دیدار رهبر انقلاب درمورد پاسداشت زبان فارسی و مقابله با تهاجم زبانهای غربی شد و نیز به ترجمه اشعار و انتقال آنها به دیگر جوامع شد هم از همین ناحیه قابل تحلیل است.
قرارگاه جهانی زبان فارسی
در این نگاه جلسه یک رهبر سیاسی با جمعی از شاعران فارسیزبان و تمجید از فارسیسرایان غیرایرانی را میتوان یک قرارگاه فرهنگی و تمدنی تعبیر کرد برای پاسداری از ذهن و زبان و اشراق شرقی. این شکلی نگاه کردن به موضوع، دیدار نیمهی رمضانی شعرا با حضرت آیتالله خامنهای را از یک محفل صرفاً ادبی خارج میکند. یک فارسیسرا یا شاعر، یک نیروی مؤثر پاسداری از مرزهای فرهنگی و تمدنی است و این دیدار آیین سالانهی مدافعان فرهنگ و تمدن شرق و فلات ایران است که در پاسداری از مرزهای آن همرای هستند.
عقربهها به ساعت ۲۳ نزدیک میشوند که شعرخوانیها تمام میشود. یادداشت میکنم شروع سخنرانی ۲۲:۵۳! برمیگردم به صفحات قبلی یادداشتهایم جایی که زمان شروع مراسم را ثبت کرده بودم: ۱۹ و پنجاه دقیقه! با یک حساب سر انگشتی چیزی حدود ۳ ساعت به شعرخوانی گذشته. ۴۲ نفر هم شعر خواندهاند. به تعبیر قزوه رکورد این جلسه را شکستهاند! ۳۸ نفر که از قبل توی فهرست بودند و افشین علا و علیمحمد مودب و محمدمهدی سیار و محمدکاظم کاظمی هم که به درخواست خود آقا شعرخوانی کردند. ۲ ساعت قبلی که به نماز و افطار و گپ و گفت گذشته است را هم به این ۳ ساعت اضافه کنیم یعنی اصل جلسه حدود ۵ ساعت طول کشیده.
تقریبا نه که تحقیقاً - در کنار دیدار قاریان و فعالان قرآنی - این جلسه طولانیترین جلسهی عمومی سالانهی حضرت آیتالله خامنهای است. جالب آنکه وسط این همه شلوغی، آقا بهعنوان میزبان و هم مهمانها یادشان نرفته که به تعبیر سیدحسن حسینی، عاشقی را رعایت و ز یاران عاشق حکایت کنند؛ از خود مرحوم سیدحسن حسینی که این روزها سالروز عروجش به دیار ابدی است تا حمید سبزواری، قیصر امینپور، محمود شاهرخی و دیگرانی که پرپر شده و گل کردند تا این گلستان بماند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
۱۴۰۳؛ سال نهنگ است یا اژدها؟
گذاشتن نام حیوانات بر هر سال هرچند که ارتباطی به تقویم ایرانیان ندارد و از قرن هفتم هجری به تقویم اضافه شده است، اما چند سالی است که بهویژه در بازه نوروز جدیتر گرفته میشود چرا که برخی افراد حتی هفتسین خود را هم بر اساس حیوانی که به آن سال نسبت داده میشود، میچینند!
جوان آنلاین: برخی سالها مانند سال ۱۴۰۳ بحث بر سر نامگذاری حیوانی بالا میگیرد، چنانچه عدهای امسال را سال اژدها میدانند، اما عده دیگری در توجیه این مطلب میگویند: «به تقویم ایرانی، سال نهنگ است».
به گزارش ایسنا، اما موضوع زمانی جالب میشود که بدانیم از اساس، نامگذاری سالها به این شکل در باور ایرانیان و سپس در تقویم آنها وجود نداشته است. گذاشتن نام حیوانات بر هر سال، روندی است که سر منشاء آن کشورهای آسیای شرقی بوده است. بعد از حمله قوم مغول به ایران و با توجه به مدت زمان طولانی حکومت آنها بر مردم، برخی باورها، سنتها و رسوم این قوم در ایران هم رواج یافت. موضوعی که یکی از نمودهای آن، راه یافتن گاهشمار حیوانی به تقویم ایرانی و باور ایرانیان است.
با این وجود بازهم گاهشمار جانوری که این قوم در ایران باب کردند دقیقا همان چیزی نیست که در چین، ژاپن، کره جنوبی و... رواج دارد. در واقع همین تفاوتها سبب شده است که به برخی سالها نام دو حیوان اطلاق شود.
اما در این رابطه ایرج ملک پور - منجم و استاد مؤسسه ژئوفیزیک نجوم و فیزیک فضا در یک گفتوگوی قدیمی اینگونه توضیح میدهد: تقویم با سال نام حیوانی، مربوط به تقویم ترکی مغولی است. این تقویم، پس از استیلای مغولها بر ایران، از قرن هفتم هجری به تقویم ایرانیان راه یافت.
او با اشاره به اینکه این تقویم یک تقویم شمسی _ قمری است، میگوید: بدین ترتیب که سال آن شمسی و ماههای آن قمری ۲۹ یا ۳۰ شبانروزی است. مبداء تاریخگذاری آن نیز سال ۶۸۰ هجری شمسی است.
او در این رابطه توضیح میدهد: تقویم ترکی مغولی دارای دوره ۱۲ ساله حیوانی است یعنی به هر سال، با ترتیب خاصی، نام یک حیوان داده میشود. این تقویم از دوره صفویه به طور رسمی در ایران پذیرفته شده و در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی جایگزین تقویم جلالی شد.
ملکپور با بیا اینکه این تقویم ۳۰ سال بعد یعنی در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی منسوخ میشود، ادامه میدهد:، ولی مستخرجین تقویم ایرانی، نامگذاری سال هجری شمسی به نام حیوانات را تا به امروز، به طور غیررسمی ادامه دادند.
او میگوید: اسامی ۱۲ حیوان تقویم ترکی مغولی شامل: مار، اسب، گوسفند، میمون، مرغ، سگ، خوک، موش، گاو، پلنگ، خرگوش و نهنگ است. لازم به یادآوری است که اسامی دوازدهگانه ذکر شده همواره، در ایران استفاده شده است ولی، در برخی از کشورها برای برخی سالها از اسامی دیگر استفاده میشود.
این استاد نجوم بیان میکند: در برخی کشورها از بز به جای گوسفند، خروس یا جوجه به جای مرغ، ببر به جای پلنگ، گربه به جای خرگوش و اژدها به جای نهنگ برای نامگذاری سالها استفاده میشود.
در نگاه کلی هرچند نامگذاری حیوانی بر سالها در تقویم ایرانیان وجود نداشته،، اما با توجه به پذیرش تقویم حیوانیِ مغولی از دوره صفویه و ادامه این نامگذاری غیررسمی تا روزگار فعلی، اگر قرار باشد امسال را نامگذاری کنیم باید بدانیم ۱۴۰۳ سال نهنگ است و نه اژدها!
پینوشت: گفتوگوی دکتر ملکپور که در این گزارش از بخشهایی از آن استفاده شده است، مربوط به ویژهنامه نوروزی روزنامه اطلاعات - سال ۱۳۹۷ است.
ابن سینا و زکریای رازی چه نظری دربارۀ «قهوه» داشتند؟
فیلم | جواب جالب رهبر انقلاب به بانوی شاعر هندوستانی
کدام خودروها مشمول معاینه فنی هستند؟
قانون وام ازدواج، فرزندآوری و مسکن ابلاغ شد
فیلم | روایت شهید مطهری از توصیه مهم پدر اقبال لاهوری
نکته عجیبی که پوتین بعد از حمله تروریستی گفت
یادداشت حسین شریعتمداری/ تصویری از واقعیت که واقعی نیست!
باید چند قدم برداریم تا ۳ سال به طول عمرمان اضافه کنیم؟
فیلم | توصیه آیتالله محمدعلی ناصری(ره) برای زمان افطار
استمرار مقاومت استیصال اسرائیل!
توصیفی از منظومه فکری رهبر انقلاب
نوبت به تعطیلی ایران اینترنشنال رسید!
واردات خودرو صرفا در چارچوب قانون مصوب صورت می پذیرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
گزارش تصویری I افطاری ۶ کیلومتری روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام در مسیر حرم رضوی
همزمان با روز میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام سفره افطار ۶ کیلومتری در مسیرحرم مطهر امام رضا علیه السلام در مشهد گسترده شد.
در این مراسم با مشارکت شهرداری مشهد و هیأتهای مذهبی ضمن برگزاری جشن میلاد در مهدیه مشهد از ۱۲ هزار روزه دار پذیرایی شد.
- گزارش تصویری I افطاری ۶ کیلومتری روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام در مسیر حرم رضوی
- فیلم I افطاری بزرگ 6 کیلومتری به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی(ع)
- اکران آنلاین «ورود و خروج ممنوع» از فردا در فیلمنت
- اعتراض استقلالی ها به ارزش گذاری ۱.۸ هزار میلیارد تومانی ۵۱ ...
- تمساح خونی، پیشتاز فروش اکران نوروزی در خراسان رضوی
- بازدید معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از سازمان فاوا شهرداری مشهد
- پسر نتانیاهو هم از فلسطین اشغالی مهاجرت کرد
- حمله ارتش رژیم صهیونیستی به بیمارستان «ناصر» در خانیونس
- طالبان حمله به شهروندان چینی در پاکستان را محکوم کرد
- برگزاری مراسم شبهای قدر در جوار گلزار مطهر شهدای بهشت رضا(ع) مشهد
- پیکر شهید جانباز ۷۰ درصد در مشهد تشییع شد
- حمله ارتش رژیم صهیونیستی به بیمارستان «ناصر» در خانیونس
- اقتصادخاندوزی: عوارض صادرات خام و نیمهخام همانند سال قبل است
- وزیر نفت: پالایشگاه جمعآوری گازهای میادین نفتی غرب کشور افتتاح میشود
- اذعان مقام آمریکایی به سوء استفاده جنسی سیستماتیک از زنان فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی
- توضیحات عضو شورای شهر مشهد در مورد هزینههای نور افشانی پارک کوهسنگی
- شمار جانباختگان حمله تروریستی در مسکو به ۱۴۳ نفر رسید
- سرویس امنیت روسیه: عاملان حمله مسکو با اوکراین تماس داشتند
- ماندگاری آرمان فلسطین با نامگذاری روز جهانی قدس
- ۶ عملیات جدید ارتش یمن علیه اهداف آمریکایی و انگلیسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه، با تجلیل از ایستادگی بینظیر نیروهای مقاومت فلسطین و همچنین مردم غزه تأکید کردند: صبر تاریخی مردم غزه در مقابل جنایتها و وحشیگریهای رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل غرب انجام میشود، یک پدیده عظیم است که حقیقتا به اسلام عزت بخشیده و موضوع فلسطین را علیرغم خواست دشمن، به مسئله اول جهان تبدیل کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه کشتار مردم غزه و نسلکشی در این منطقه هر انسان صاحب وجدانی را متاثر میکند، افزودند: جمهوری اسلامی ایران در موضوع حمایت از قضیه فلسطین و مردم مظلوم و مقاوم غزه هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع حمایت افکار عمومی بینالمللی و همچنین افکار عمومی جهان اسلام بهویژه دنیای عرب از مردم غزه را مهم ارزیابی کردند و گفتند: اقدامات تبلیغاتی و رسانهای مقاومت فلسطین تاکنون بسیار خوب و جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است و باید در این زمینه بیش از پیش اقدام شود.
ایشان همچنین یاد شهید «العاروری» از رهبران حماس را که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، گرامی داشتند و خاطر نشان کردند: این شهید بزرگوار شخصیت برجستهای بود که عاقبتِ مبارکِ شهادت، پاداش خداوند متعال به مجاهدتهای وی بود.
آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در این دیدار ضمن تشکر و قدردانی از حمایتهای مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران از قضیه فلسطین و بهخصوص مردم غزه، گزارشی از آخرین تحولات میدانی و سیاسی جنگ غزه ارائه کرد و گفت: صبر و ایستادگی مثالزدنی مردم غزه و نیروهای مقاومت در این شش ماه،که ناشی از ایمان راسخ آنان است موجب شده دشمن صهیونیستی به هیچ یک از اهداف راهبردی خود در جنگ غزه، دست نیابد.
رئیس دفتر سیاسی حماس با تأکید بر اینکه عملیات «طوفانالاقصی» اسطوره شکستناپذیری رژیم صهیونیستی را از بین بُرد و اکنون دشمن صهیونیستی بعد از گذشت شش ماه خسارتهای سنگینی را متحمل شده و هزاران نفر از نظامیان این رژیم کشته و زخمی شدهاند، افزود: جنگ غزه یک جنگ جهانی است و هیأت حاکمه آمریکا شریک اصلی جنایت صهیونیستها است زیرا رأسا هدایت جنگی رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد.
وی در پایان خطاب به رهبر انقلاب تأکید کرد: به جنابعالی اطمینان خاطر میدهم که بهرغم همه وحشیگیریها و جنایات و نسلکشی که در غزه در جریان است، مردم غزه و نیروهای مقاومت با قدرت ایستادهاند و به دشمن صهیونیستی اجازه نخواهند داد ذرهای به اهداف خود دست یابد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دکتر رئیسی در دیدار با رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس:
مقاومت و ایستادگی جانانه مردم غزه مسئله فلسطین را به مسئله جهان بشریت تبدیل کرده است/ شکستهای عملیات بزرگ و حماسی طوفان الاقصی برای رژیم صهیونیستی غیرقابل جبران است/ به حمایت خود از آرمان فلسطین افتخار میکنیم/ اسماعیل هنیه: رویکرد دینی و اعتقادی به حمایت از فلسطین ناشی از نگاه ریشهدار و عمیق مسئولان جمهوری اسلامی ایران است
شناسه خبر : 150856 چهارشنبه 8 فروردين 1403 - 14:23
رئیس جمهور تصریح کرد: امروز حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطین با رشادت و مجاهدت خود و کودکان مظلوم فلسطینی با خون پاک خود اثبات کردهاند که بزرگترین جنایت جنگی تاریخ و نسلکشی با حمایت آمریکا در غزه شکل گرفته است و محکوم است.
دکتر سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز چهارشنبه در دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و هیئت همراه ضمن تبریک ایام ماه مبارک رمضان و همچنین پیروزی و خلق حماسه بزرگ مردم غزه در شکست سیاستها و اهداف رژیم غاصب صهیونیستی، گفت: حقیقتاً امروز با مقاومت و ایستادگی جانانه مردم مظلوم و مقتدر غزه، مسئله فلسطین از جهان اسلام فراتر رفته و به مسئله جهان بشریت تبدیل شده و مردم دنیا با تمام وجود از رژیم جنایتکار صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی آمریکا تنفر دارند و نسبت به مردم مظلوم غزه عشق میورزند.
رئیس جمهور با بیان اینکه حرکت بزرگ و حماسی نیروهای مقاومت فلسطین در عملیات طوفان الاقصی رویدادی بینظیر بود که شکستهای آن برای رژیم صهیونیستی غیرقابل جبران است، تصریح کرد: آنچه امروز برای همه مردم دنیا به اثبات رسیده حقانیت مسئله فلسطین و موضع مدافعان آن از جمله جمهوری اسلامی است که رژیم جعلی و جنایتکار صهیونیستی ریشه همه ناامنیها در منطقه و یک موجودیت ضد صلح است.
دکتر رئیسی در ادامه هرگونه تحرک دیپلماتیک آمریکا و رژیم صهیونسیتی در منطقه را فریبکارانه دانست و با بیان اینکه امروز کشورهایی که به دنبال عادیسازی با این رژیم جنایتکار بودند در پیشگاه مردم خود سرافکنده و شرمگین هستند، افزود: وقایع اخیر غزه یک رسوایی بزرگ دیگر برای آمریکا و برخی کشورهای غربی در حمایت از رژیم کودککش صهیونیستی بود و در واقع ماهیت و چهره واقعی و بدون روتوش آمریکا و غرب را برای ملتهای دنیا عیان ساخت.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود در این دیدار به تلاشهای جامع جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد همافزایی در میان کشورهای اسلامی در حمایت از مردم مظلوم غزه پرداخت و ضمن انتقاد از انفعال و بیعملی سران برخی کشورهای اسلامی در قبال جنایتگریهای رژیم صهیونیستی تصریح کرد: امروز حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطین با رشادت و مجاهدت خود و کودکان مظلوم فلسطینی با خون پاک خود اثبات کردهاند که بزرگترین جنایت جنگی تاریخ و نسلکشی با حمایت آمریکا در غزه شکل گرفته است و محکوم است.
دکتر رئیسی با تأکید بر اینکه بیتردید پیروزی قطعی و نهایی از آن ملت فلسطین است و شکست فرجام رژیم صهیونیستی و حامیان آن خواهد بود از خدای متعال برای شهدای عالیقدر غزه علوّ درجات و برای مجروحین و بازماندگان شفای عاجل و صبر و بردباری مسئلت کرد و افزود: جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حقوق ملت فلسطین استوار است و همواره در کنار مردم فلسطین خواهیم بود و به حمایت خود از آرمان فلسطین افتخار میکنیم.
اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) نیز در این دیدار ضمن ابلاغ سلام مردم فلسطین، ساکنان غزه و مجاهدان در میدان نبرد با رژیم صهیونیستی به دولت و ملت ایران و قدردانی از تلاشهای جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، نگاه دینی و اعتقادی به حمایت از مسئله فلسطین را ناشی از نگاه ریشهدار و عمیق مسئولان جمهوری اسلامی ایران دانست.
رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در ادامه ضمن ارائه گزارشی مفصل از وقایع جاری و چشم انداز تحولات در غزه تصریح کرد: عملیات طوفان الاقصی دستاوردهای کمنظیری برای ملت فلسطین به همراه داشته است.
مشاهده همه اخبار
دکتر رئیسی در نشست با جمعی از خیرین: خیرین شریکی راهبردی برای دولت هستند و خود را موظف به حمایت از آنان میدانیم/ تاکید بر تسهیل مسیر انجام کارهای خیر از سوی همه دستگاههای اجرایی/ ضرورت رفع موانع مردمیسازی و مشارکت عمومی در امور خیر
سه شنبه 7 فروردين 1403
دکتر رئیسی در گردهمایی مدیران و کارگزاران دولت مردمی مطرح کرد: ایجاد و ارتقای امید در میان مردم ابر پروژه دولت مردمی/ زمان شناسی، نیازشناسی و سنجش دقیق ظرفیتها شرط تحول و لازمه خدمترسانی به مردم از سوی مسئولان است/ 20 دستور ویژه به مدیران و کارگزاران دولت مردمی برای تحقق جهش تولید با مشارکت مردم
دوشنبه 6 فروردين 1403
در اولین جلسه هیئت دولت در سال 1403 مطرح شد؛ دکتر رئیسی: مسئولان برنامه اجرایی دقیق تحقق شعار سال را با لحاظ ماموریتهای زیر مجموعههای خود، ارائه کنند/ تاکید بر نظارت بر روند قیمتگذاری و جلوگیری از هر گونه افزایش بیرویه قیمتها/ گزارش وزیر اقتصاد از بالاترین میزان تخصیص منابع عمرانی در سال 1402
يکشنبه 5 فروردين 1403
در نخستین روز کاری سال 1403 صورت گرفت؛ دیدار عیدانه مدیران و کارگزاران کشوری و لشکری با دکتر رئیسی
يکشنبه 5 فروردين 1403
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سیدعلی موسوی گرمارودی
از دغدغه بیقرار با خویشم
مانند سپند در دل مجمر
این لطف خداست بر بشر
که اینک در شکل بلا زند بدو نشتر
ای شمس حریم حضرت باری
ای کشتی عشق را مهین لنگر
ایران به جهان حریم قرآن است
با لطف کن آن یکی بدان بنگر
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدعلی مجاهدی
عشق متنیست که پرحاشیهتر از او نیست
گرچه هر قصه اباطیل خودش را دارد
عمر ما در شب یلدائی زلف تو گذشت
عشق ما و تو که تفصیل خودش را دارد
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای مصطفی محدثی خراسانی
گرچه در سایهی زلف تو پریشان هستیم
ما بر آن عهد که بودیم کماکان هستیم
ما نه تنها به نسیم سحری گل شدهایم
که شکوفاتر از آن در شب طوفان هستیم
مهر اگر میبُری و چند صباحی دوریم
منتظر باش که باز اول آبان هستیم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی دکتر هادی سعیدی کیاسری
گفتند برو عمر سفر کوتاه است
چون میروم و نمیرسم جانکاه است
از او تا من فاصله یک گام امّا
از من تا او هزار فرسخ راه است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای عباس شاه زیدی (خروش)
آمدم پیرانه سر امّا جوان برخاستم
این چنین با تو نشستم، آنچنان برخاستم
وه چه شبهایی که با زلف سیاهت مو به مو
از سر شب درد دل کردم، اذان برخاستم
زندگی بی عشق ما را تا کجاها برده بود
یک شب از این خوابِ غفلت ناگهان برخاستم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علیرضا قزوه
مقصد از عید تماشاست به دیدن برسیم
مثل یک سیب الهی به رَسیدن برسیم
مثل نوروز الهی نفسی تازه کنیم
دم به دم دل بدهیم و به دمیدن برسیم
خانقاهی است در این شور و در این جامهدران
کاش یک شب به تبِ جامه دریدن برسیم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم مائده هاشمی
چند بالش که چید دور و برش، تخت خوابش شبیه سنگر شد
دور این سنگر از عروسکهاش آنقَدَر چید تا که لشگر شد
چند خمپاره با مداد سیاه، چند تا موشک از مقوا ساخت
خواست بازی کند ولی کمکم جنگ یک جنگ نابرابر شد
موشک آمد خیال تختش را به همین سادگی پریشان کرد
دست بر دامن دلِ امنِ چادر گل گلی مادر شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم طیبه عباسی
واژهها را خطّ به خط خوش خط و خوانا مینویسد
زخمی است و درد دارد باز امّا مینویسد
صبح حتماً آفرین میگیرد از آموزگارش
آخرین مشق شبش را بس که زیبا مینویسد
او کلاس چندم است اینقدر آرام است و محکم
او وصیّتنامه نه، انگار انشاء مینویسد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سید حمیدرضا برقعی
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بیقرار او
آن نام را میآورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرّف به رستخیز
پیغمبران پیاده میآیند و او سوار
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حسین دهلوی
این جام دل ماست که بند است به مویی
ماییم و غم عشق ... چه سنگی! چه سبویی!
ای کاش امیدی به خوشیهای جهان بود
ای سکۀ اقبال! دریغا که دورویی
پنهان مکن ای دوست! مگر عشق گناه است؟
پیداست تو هم خسته ازین راز مگویی
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حامد عسکری
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود، دلارام جهان شد
در اوّل آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود، خزان شد
زخمی به گِل کهنهی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم مریم کرباسی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمی است در دل جاماندههای کرب و بلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم دکتر سیده اعظم حسینی
نشست آینهای روبروی آینهای
شب دهم، به بلندای تَل، تبلور ماه
که:«روی بیعت زینب حساب دیگر کن!
من و ادامهی این راه سخت ..بسمالله...»
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای مصطفی تبریزی
مترس از خشم طوفان و علم کن بادبانها را
دل ما کشتی نوح است سیر بیکرانها را
مترسانیدمان از هایوهوی پوچ این امواج
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جانها را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علی انسانی
باشد یکی قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر
تو با صلاح رفتی و او با سلاح رفت
تیغی دو دم گذاشت علی ذوالفقارتر
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای ناصر فیض
کنون که قرعه به نام حماس افتادست
به جان اهل سیاست هراس افتادست
یکی بر آمده بر بام خون علم بزند
بساط این همه تزویر را به هم بزند
چنان کند که جهان بشنود فلسطین را
به چشم صدق ببیند صلابت دین را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای حامد طونی
عارف بود و رسالهی توحیدش
واعظ بود و بشارت و تهدیدش
از گمشده خویش -خدا- میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدسعید میرزایی
تو ملّت شهادتی و ما چه قدر کم!
لبخند بیشمار تو از کربلا رسید
انگشتر تو عطر «اباالفضل» میدهد
این گریهها کنار تو از کربلا رسید
مشهد، سلام، آینه، گل، روضه، گندم، اشک
دست علیست بر سرتان آی مردم، اشک
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی ندیم سرسوی از ھندوستان
روزهدار فرصت عشقم که غیر از یاد یار
ھیچ کس در بزم خود دعوت به افطارم نکرد
دامن خورشید را آتش زدم با سوز دل
در زمین امّا کسی یاد از دل زارم نکرد
اشکهایم را ببین و آبرویم را مریز
هیچ کس جز تو رها از رنج بسیارم نکرد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سعید سلیمانپور
ای نوزده ساله قُرّة العین
ای گنده شده به طَرفة العین
آن روز که هفت ساله بودی
فارغ ز چک و حواله بودی!!
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی خانم عاطفه جوشقانیان
گمان کنم که صدای تو بود و اسم من آمد
مرا گرفته در آغوش، بیگمان، متفاوت
صدا صدای تو بود، اوّلین صدا که شنیدم
که بوسهات وسط نغمهی اذان، متفاوت
صدا زمینهی شور است، دستگاه تو نور است
تو روضه خواندی و میسوخت روضهخوان، متفاوت
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی خانم انسیه سادات هاشمی
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻭﺩﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭّﻝ ﻣﺴﯿﺮ ﻋﺸﻘﻤﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﭼﯿﺰﮐﯽ
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ: ﻣﻦ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﭘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ
ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﯽﻧﺸﺎﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم ندا نوروزی
با غمِ روزگار سَر میکرد
پدرم مثلِ کوه محکم بود
زندگی را برای ما میخواست
سهمش از روزگارِ خوش کم بود
میزد از خانه هر سحر بیرون
تا سلامی به آفتاب کند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدرضا رحیمی عنبران
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار
قرار از کف من رفت در هوای قرار
خوشا به عاقبت قطرهای که دریا شد
خوشا به عافیت راه رود! آخر کار
خوشا تلألو خورشید در صحاری شب
خوشا نسیم دلانگیز صبح گندمزار
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای عبدالحمید انصاری نسب
حتی گنجشکها در نطنز لانه دارند
و مرغابیان با آب سنگین اراک همسایهاند
اما کبوتران هیروشیما
هنوز لال به دنیا میآیند
و درختان ناکازاکی
میوههای تالاسمی میزایند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای جواد محمدزمانی
نداریم از سر خجلت زبان عذرخواهی را
کدامین توبه خواهد برد از ما روسیاهی را
ندیدم غیر تلخی در زبان با شکوِه وا کردن
شکرها در دهان دیدم شُکوه شکرخواهی را
نمیخواهند خوبان جز فقیری نعمتی از او
گدایان خوب میدانند قدر پادشاهی را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای احمد علوی
باید که در اوج تمام خستگیها مهربان باشم
تا سالها آموزگار "بچههای آسمان" باشم
گاهی برای دانشآموزان خوبم شعر میخوانم
گاهی تصوّر میکنم شاید یکی از کودکان باشم
یک تک درخت خشک را در غربت صحرا تصوّر کن
منهای جمع بچههای مدرسه، شاید همان باشم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سیدحکیم بینش از افغانستان
ما درختان سرو یک باغیم، یا دوتا گل که در دو گلدان است
ما دوتا ؛ شعبه های یک رودیم ما دوتا را دو جسم و یک جان است
کبک کاکل زری دری میخواند، تو به بنگاله قند میبردی
تو تعارف که کیک لاهیجان، من تبسّم که توت خنجان است
تکّهها را دوباره وصله بزن هر چه درز است بخیه خواهم کرد
پل بزن بین بلخ و نیشابور هر دو اقلیمِ یک خراسان است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای هادی جانفدا
چقدر صورتِ در آینه ست پیرتر از من
برای دیدن رویت، بهانهگیرتر از من
مگر تو گوش کنی! آینه شبیه به سنگی است
که از شنیدن این شِکوِههاست سیرتر از من
به ارتفاع تو و گنبدت قسم که نیامد
به خاکساری تو هیچکس حقیرتر از من
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای سورنا جوکار
بر زمین در خاک و خون غلتیده دیدم ماه را
کِی تحّمل میکند دل این غم جانکاه را
آنچنان اندوه دیدارش مرا از خویش برد
وقت برگشتن به خود پیدا نکردم راه را
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمدکاظم کاظمی
جهان در قرن نو بر صفحهی تقویم میرقصد
وطن آمادهی برگشتن تقویم خواهد شد
به قانون خدا نان حلالی مانده مردم را
که آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شد
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علی سلیمیان
به زعم خویش تا پایان دنیا زنده میماند
ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده میماند
برای قدس خوابی دیدهاند ابلیسها امّا
به رغم این همه کابوس، رؤیا زنده میماند
میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک
دلم قرص است این سروِ شکیبا زنده میماند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محسن کاویانی
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود
یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود
از چاههای نفت سهمِ ما علاءالدین
از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود
کفش دو خط میخی و آتاری و تیله
دار و ندارم کارتهای فوتبالی بود
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای نجیب بارور از افغانستان
گاه ما را رستم است و گاه ما را حیدر است
هفت خوان قصهی تاریخ یاران خیبر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای شهاب مهری
به گرمی غنچهای را مینوازد، مثل فرزندش
که از مهر و طراوت آفرید او را خداوندش
هوای خانه پاکیزهست در این شهر آلوده
هوای خانه را پاکیزه کرده دود اسپندش
کبوترهایی از نخ، جان گرفته با گرههایش
گلیمی بافته از آسمان، دست هنرمندش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم بشری صاحبی
فراتر است از ادارک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینهی ذات کبریاست صفاتش
کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل
که خطّ کوفی او بوده زینت کلماتش ...
کسی که خطبهی غرّاست واژه واژه سکوتش
کسی که حجّت بحث ولایت است زکاتش
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای افشین علا
تازگیها دفترم خالی ست
شعرها دیگر سراغم را نمیگیرند
واژههایم لال، سطرها آب دهان مرده را مانند
خودنویسم گرچه مالامال جوهرم خالیست
چون که جای مادرم خالیست
صبحها در ازدحام اینهمه آدم
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای علیمحمد مؤدب
آدمها همیشه بین شادی و غم میمانند
غم و شادی تنها جفتیاند که با هم میمانند
آنها که بین و غم و شادی باشند بهشتیاند
آنها که غرق یکی شوند تو جهنم میمانند
بعضی دردها را با گریه میگویی و خلاص میشوی
بعضی از غصهها هستند که با آدم میمانند
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی آقای محمد مهدی سیار
شب آمده با تمام تنهایی من
شب آمده هم کلام تنهایی من
شب آمده تنهایی تو نامش چیست
دلتنگی توست نام تنهایی من
دل آیهی ناگاهی و ناآگاهی است
دفترچهی خاطرات خاطرخواهی است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نیمه یِ ماهِ صِیام و شامِ میلادِ حَسَن شُد
نیمه یِ ماهِ صِیام و شامِ میلادِ حَسَن شُد - چهره یِ ماهِ حَسَن تابیده با وَجهِ حَسَن شُد
نیمه یِ ماه خُدا دُردانه یِ حیدر رسیده - مَظهَرِ صَبرِ خُدا وَ سِبطِ پیغمبر رسیده
روزه داران اَندر این شَب نورِ یزدان جلوه گر شُد - بنگرید ای عاشقان نَخلِ ولایت با ثَمَر شد
جشنِ میلادِ حَسَن در عرشِ اعلا گشته برپا - زین سبب هفت آسمان گشته است همچون شامِ اَسرا
آسمان سَطحِ زمین را کرده است اِمشب مُعَطَّر - چونکه در بَیتِ ولایت آمده سِبطِ پیمبر
بَیتِ حَیدَر روشن اِمشب شُد زِ نورِ حقتعالی - جشنِ میلادِ حَسَن برپا شده در عرشِ اعلا
دَر سِپِهرِ دینِ حَق ماهی هُوَیدا گشته است - مُصطفی و مُرتضی مَحوِ تماشا گشته است
این شبِ قَدر است یا روزِ وَصالِ قُربِ یَزدان - که از آن شُد شَهرِ یَثرِب چارسویش نورباران
رَحمَتِ بیمُنتهایِ دوست میبارَد به عالَم - چونکه میلادِ کریم است و رَسَد فیضِ دَمادَم
سَیّدِ خَیلِ جوانانِ بهشت آمد بِدنیا - مَجلسِ بزم و سروری گشته است اِمشب مُهیّا
نیمه یِ این مَه کُنَد بَر سایرِ شَبها سِیادَت - چونکه اِمشب تا صَباحَش هست با فیض و سَعادت
حَق عطا کرده زِ کوثر، گوهری مَر بندگان را - که از آن گوهر نموده زینتِ هفت آسمان را
شادی و شور و شَعَف اِمشب به دلها آمده اَست - نیمه یِ ماه صِیام و ماهِ زهرا آمده اَست
اَز درونِ خانه یِ حیدر کنون ماهی دمیده - اَز کَرامت، مَظهرِ جود و سخا امشب رسیده
اَوَّلین فرزندِ زهرا و علی دیده گشوده - بر رویِ دامان پیغمبر، حسن خَنده نموده
بَر لَبِ اهل وَلا امشب ببین این زَمزَمه اَست - سُفره دارِ ماهِ رَحمت نورِ چشم فاطمه اَست
دَر زمین وآسمان جَشن وطَرَب گشته است برپا - صاحبِ فرزند، در ماهِ خدا گردیده زَهرا
باقری، بس بَرکت وفَیض وسعادَت دارد اِمشب - لیلةُ القَدری است اِمشب، بس فضیلت دارَد اِمشب
سروده شده نیمه ماه مبارک بهار 1403
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب
دیشب و در شب ولادت با سعادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب فارسی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در این دیدار ۴۰ نفر از شاعران جوان و پیشکسوت سرودههای خود را در موضوعات مختلف دینی، اجتماعی و سیاسی قرائت کردند.
حضرت آیتالله خامنهای بعد از شعرخوانی شاعران، با ابراز خرسندی از استمرار پیشرفت و رو به اوج بودن شعر فارسی، شعر را رسانهای مهم و تأثیرگذار در دوران جنگ رسانهای خواندند و گفتند: در این عرصه باید از میراث کمنظیر شعر و ادب فارسی به عنوان رسانهای قدرتمند و اثرگذار و نافذ به بهترین وجه استفاده شود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته شرط اثرگذاری رسانهی شعر، هنری بودن آن است و هنری بودن نیز منوط به «الفاظ محکم و استوار»، «مضمونیابی» و «کیفیت بیان موضوع» است.
حضرت آیتالله خامنهای، انتخاب پیام مناسب و مفید را شرط دیگر برای اثرگذاری و ماندگاری شعر خواندند و گفتند: رسانهی شعر باید انتقال دهنده پیام «دین و اخلاق»، «تمدن» و«ایرانیگری» باشد.
ایشان پیام ایستادگی شجاعانه ملت ایران در مقابل ظلم و زیادهطلبی زورگویان جهانی و مظاهر آن یعنی آمریکا و صهیونیستها را از جمله پیامهای ممتاز و قابل انتقال دانستند و خاطر نشان کردند: پیام ایستادگی ملت ایران و بیان صریح و بدون ملاحظه مواضع در مقابل مستکبران، بسیار مهم و برای مردم دنیا شوقانگیز است که نمونههای استقبال از این مواضع در سفرهای خارجی رؤسای جمهور و سخنرانی آنها در اجتماعات مردمی وجود داشته است.
حضرت آیتالله خامنهای جلسه سالانه با شاعران را جلسهای خوب و با برکت خواندند اما تأکید کردند: این جلسه نباید جلسهای زینتی باشد بلکه ضروری است امتداد داشته باشد و با دنبال کردن مطالبی که در آن مطرح میشود به تأمین مقاصد و اهداف مورد نظر در زمینه اعتلای شعر کمک شود.
ایشان در ادامه به بیان چند توصیه خطاب به شاعران و دستاندرکاران شعر و ادب فارسی پرداختند و در توصیه اول با اشاره به ضعف ترجمه و برگردان اشعار خوب و قوی فارسی به دیگر زبانها گفتند: شعر خوب باید در معرض استفاده افکار عمومی دنیا قرار بگیرد بنابراین باید نهضت ترجمه ایجاد شود تا اشعار با نثر شاعرانه، گویا و قوی در اختیار دیگران قرار بگیرد که این کار مهم و سخت، کار دولت است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر ضرورت انس با شعر از دوران کودکی تا نوجوانی و جوانی، وارد کردن بیش از پیش اشعار در کتابهای درسی به عنوان بخشی از ابزار انتقال تمدن، فرهنگ و معارف را وظیفه وزارت آموزش و پرورش برشمردند.
«تقویت حافظه ادبی مردم و خلاق کردن ذهن جوانان در استفاده بجا و صحیح از اشعار و تأکید بر مطالعه و درسآموزی از آثار شعری شاعران برجسته دو توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای بود.
ایشان با ابراز تأسف از مظلوم واقع شدن زبان فارسی در برابر هجوم لغات بیگانه، در توصیهای دیگر، پاسداشت این زبان پُر کشش و قابل توسعه را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در مقابل این هجمه باید کلمات معادل فارسی که بعضاً بسیار زیباتر و استعمال آنها آسانتر است استفاده شود و با کاستن از لغات فرنگی، به خلوص زبان فارسی افزوده شود.
در ابتدای این دیدار جمعی از شاعران، سرودههای خود را که به صورت کتاب به چاپ رسیده، به رهبر انقلاب معرفی کردند.
از جمله اشعاری که در این دیدار قرائت شد، شعرهایی در وصف امام حسن مجتبی(علیهالسلام) و امام زمان(عج)، در توصیف مظلومیت مردم غزه بهویژه زنان و کودکان، در ستایش «پدر و مادر» و همچنین برخی موضوعات سیاسی و اجتماعی بود.
در ابتدای این دیدار نماز مغرب و عشاء به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه شد.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
تصویری که از شعر امروز در ذهن بنده هست و بود و سال گذشته هم آن را گفتم، امشب این تصویر روشنتر و تثبیتتر شد. شعر بحمدالله در کشور ما رو به پیشرفت و رو به اوج است، به معنای واقعی کلمه، نه به فقط به معنای کمیّت. این را باید قدر دانست و باید دنبال کرد.
شعر رسانه است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها، رسانهای است. بیش از آنچه که موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و اینها تأثیر بگذارند در عقبراندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است.
هر کس رسانهی قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ــ هر هدفی ــ موفقتر خواهد بود.
ما ایرانیها میراث شعریمان در دنیا کمنظیر است. با این میراث ادبی و شعری، سلاح رسانهای شعریمان قدرتمند و قوی و اثرگذار و نافذ است. هم مضمونیابی و هم لفظ استوار [در شعر] لازم است. یک نکتهی دیگر در مورد پیام است. ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ آن که میتواند پیام خوبی باشد پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدن است، پیام ایرانیگری ماست.
ما ایرانیها پیامهای تمدنی بیشماری ما داریم که معارف دینی ما، معارف اخلاقی ما، معارف ایرانی ما، ایستادگی شجاعانهی ملت ایران، اینها همه چیزهایی که است که قابل انتقال است اینها را بایستی در پیام [منتقل کرد]، الان یکی از مایههای اعتبار ملت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم در دنیاست، در مقابل زورگویی، زیادهطلبی که مظهرش حالا آمریکا و صهیونیستها و اینها هستند، صریح، بدون ملاحظه، بدون اجمال موضع خودش را بیان میکند، خب این خیلی چیز مهمی است، این در دنیا خیلی مطلوب است.
این جلسه جلسه خوبی است. آنچه که من در ذهنم هست این است که جلسه زینتی نباشد. میخواهیم این جلسه امتداد داشته باشد. یعنی کمک کند به مقاصدی که در زمینهی شعر وجود دارد. پیگیری بشود و حلقههای شعری، انجمنهای شعری، محافل شعری تشکیل بشود و این مطالبی که در این جلسه مطرح میشود، حالا به یک نحوی، چه شما مطرح میکنید در شعرتان، چه بنده مطرح میکنم در عرایضم، اینها امتداد پیدا کند.
حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است. یعنی در جاهای مناسب شعرهایی که باید به تناسب یادشان بیاید یادشان نمیآید یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند یا غلط میخوانند که گاهی در تلویزیون مجری یک شعری میخواند غلط که اعصاب انسان خرد میشود.
یک وقتی یک موسیقیدان پیرمردی به من میگفت که اینهایی که آواز میخوانند در دستگاهی و خارج [از دستگاه] میروند مثل این هست که یک میخی در گوش آدم فرو میکنند، این جوری آدم ناراحت میشود.
حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند گاهی اوقات این جوری است که مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرو میکنند. این نشان دهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است این راه دارد، باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر انس پیدا کنند آشنا بشوند.
حالاها متأسفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده. زبانهای اروپایی غربی انگلیسی بالخصوص هجومش زیاد شده، همچین بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد. بایستی معادلهای فارسی[استفاده شود]، ما هلیکوپتر را تبدیل کردیم به بالگرد. هم قشنگتر از هلیکوپتر است، هم آسانتر از هلیکوپتر است، هم ایرانی است، هم [معنی را ]نشان میدهد.
و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند.و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند. یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی وارد شود.
بیانات در دیدار شاعران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار شاعران
به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
تصویری که از شعر امروز در ذهن بنده هست و بود و سال گذشته هم آن را گفتم،(۲) امشب روشنتر و تثبیتتر شد. شعر بحمدالله در کشور ما رو به پیشرفت و رو به اوج است، به معنای واقعی کلمه، نه فقط به معنای کمّیّت؛ این را باید قدر دانست و باید دنبال کرد.
من چند نکته عرض میکنم. یکی اینکه شعر «رسانه» است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها چالشهای رسانهای است. بیش از آنچه موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و مانند اینها تأثیر بگذارند در عقب راندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است؛ هر کس رسانهی قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ــ هر هدفی ــ موفّقتر خواهد بود. بنابراین، تکلیف شعر و شعرا معلوم شد. میراث شعری ما ایرانیها در دنیا کمنظیر است. علّت اینکه نمیگویم «بینظیر»، چون من از خیلی از تمدّنها و مانند اینها خبری ندارم؛ تا آن مقداری که من میدانم، من نظیری برایش نمیشناسم از لحاظ میراث شعری، البتّه جز شعر عربی که آن هم خیلی برجسته و دارای اوج است. بنابراین، ما با این میراث ادبی و شعری، سلاحِ رسانهایِ شعریمان قدرتمند و قوی و اثرگذار و نافذ است.
نکتهی بعدی این است که این اثرگذاری شرط دارد؛ شرطش این است که شعر، به معنای واقعی کلمه هنر باشد، هنری ساخته شده باشد. شعرهایی داریم که اسمشان «شعر» است، لکن در آنها مایهی هنر یا نیست یا خیلی کم است؛ اینها اثرگذار نیستند. شعر بایستی اثر هنری باشد. در شعر فارسی، شما ببینید مثلاً شعر حافظ که در واقع در اوج شعر هنری ما است، روی گوته(۳) اثر میگذارد، روی اقبال(۴) اثر میگذارد، روی کسانی که فارسی را بلد نیستند اثر میگذارد. اقبال فارسی بلد نبوده؛ اقبالِ معروف که دیوان شعر فارسی دارد، هیچ وقت فارسی نخوانده بوده و خانوادهاش هم فارسی بلد نبودند؛ از طریق همین شعر حافظ و مانند اینها با فارسی آشنا شده که توانسته آن دیوان شعر مفصّل را به فارسی بسراید. این تأثیر شعر است؛ شعر هنری اینجور اثر میگذارد. یا گوته و بقیّهی کسانی که شماها کاملاً میشناسید.
خب حالا اگر بخواهیم شعر هنری باشد، روی چه چیزی بیشتر باید تکیه کنیم؟ معلوم است: روی جسم و روح، روی لفظ و مضمون. با الفاظ سست، با الفاظ نه چندان محکم و استوار و پُرمعنا، نمیشود اثر هنری ساخت. بنده گاهی در بعضی از روزنامهها شعرهایی را میخوانم که اگر انسان همهی آن قطعهی شعر را بخواند ــ که مثلاً غزل است یا هرچه هست ــ آخرش واقعاً عصبانی میشود؛ یعنی اثرش فقط عصبانی شدن و اوقاتتلخی آدم است، هیچ جنبهی هنریای الفاظ ندارد.
وانگهی مضمون؛ مضمون، هم از موضوع برمیخیزد، هم از کیفیّت بیان موضوع برمیخیزد. شما اگر چنانچه یک موضوعی را ــ که یک موضوع قابل توجّهی نیست ــ در شعر بیاورید امّا با نوع بیان بدیع و اثرگذاری آن را ذکر نکنید، این، شعر را اعتلا نمیبخشد. شما ببینید خیلی از موضوعاتی که در اشعار هندیگوهایی مثل صائب یا کلیم وجود دارد، در اشعار دیگران هم هست، منتها کیفیّت بیان اینها جوری است که مرتبهی شعر را بالا میبرد. بنابراین، هم مضمونیابی و هم لفظ استوار ــ این دو عنصر ــ لازمند.
یک نکتهی دیگر در مورد پیام است. خب حالا ما مضمون را انتخاب کردیم و الفاظ خوبی هم برایش انتخاب کردیم؛ ما چه پیامی میخواهیم به مخاطبمان بدهیم؟ حالا مثلاً فرض کنید پیام بعضیها عبارت است از همین شکوهی از وضع که غالب شعرای طولانی در طول تاریخ، همینجور بودند؛ یعنی کمتر شاعری را شما پیدا میکنید که از وضع زمانهی خودش گله و شکایت نکند؛ حالا بعضی شدیدتر، بعضی کمتر؛ [امّا] این پیامی نیست که برای مخاطب، یک معنای معتنابه و فایدهی قابل قبولی داشته باشد؛ بله، حالا بعضی از اینها یک مقدار تاریخ را نشان میدهد ــ به همین اندازه؛ بیشتر نیست ــ لکن آنچه مورد نظر است که میتواند پیام خوبی باشد، پیام دین است، پیام اخلاق است، پیام تمدّن است، [برای] ما ایرانیها پیام ایرانیگری ما است. ما خیلی پیام داریم، خیلی حرف داریم برای گفتن؛ ما پیامهای تمدّنی بیشماری داریم که معارف دینی ما، معارف اخلاقی ما، معارف ایرانی ما، پیام ایستادگی شجاعانهی ملّت ایران، اینها همه چیزهایی است که قابل انتقال است؛ اینها را بایستی در پیام [شعر بیاوریم]. الان یکی از مایههای اعتبار ملّت ایران ایستادگی شجاعانهی او در مقابل ظلم، در مقابل زورگویی و زیادهطلبی در دنیا است که حالا مظهرش آمریکا و صهیونیستها و مانند اینها هستند. [ملّت ایران] صریح، بدون ملاحظه، بدون اجمال، موضع خودش را بیان میکند؛ خب این مسئلهی خیلی مهمّی است، این در دنیا خیلی مطلوب است. عناصر سیاسی کشور ما [مثل] بعضی از رؤسای جمهور و دیگران، وقتی به کشورهایی رفتند، حالا با دولتها چندان نه، امّا با مردم وقتی در مساجد و در اجتماعات روبهرو شدند و از این حرفها زدند، مردم به هیجان آمدند. خود من در پاکستان(۵) یک سخنرانی در مقابل چند هزار [نفر کردم]، رئیسجمهورشان هم نشسته بود؛ این جلسه واقعاً جلسهای بود که مثل نبضی که تپش دارد و حرکت میکند، همینطور داشت حرکت میکرد! [این] به خاطر مطلب است، وقتی که استقامت ملّت ایران و ایستادگی ملّت ایران بیان میشود. و دیگرانی هم از همین قبیل بودهاند که ما شنیدهایم و اطّلاع داریم. بنابراین، اینها را باید منتقل کرد؛ پیام ما اینها است: پیام ایستادگی است، پیام تمدّن است، پیام اسلام است.
این جلسهی سالانهی ما جلسهی بسیار خوبی است، جلسهی بابرکتی است. برجستگانی هم در این جلسه بودند و به جلسه آبرو دادند؛ همین بزرگانی که آقایان اسم آوردند، مکرّر در این جلسه میآمدند، حضور پیدا میکردند، شعر میخواندند؛ جلسه، جلسهی خوبی است. آنچه در ذهن من هست این است که این جلسه زینتی نباشد؛ ما حالا نمیخواهیم بگوییم در جمهوری اسلامی مثلاً یک جلسهی شعریِ در این سطح تشکیل میشود! مسئله این نیست؛ میخواهیم این جلسه امتداد داشته باشد؛ یعنی کمک کند به مقاصدی که در زمینهی شعر وجود دارد، پیگیری بشود و حلقههای شعری، انجمنهای شعری، محافل شعری تشکیل بشود و این مطالبی که حالا به یک نحوی در این جلسه مطرح میشود ــ چه شما در شعرتان مطرح میکنید، چه بنده در عرایضم مطرح میکنم ــ امتداد پیدا کند.
من چند توصیه یادداشت کردهام که اینها خیلی خوب است. یکی مسئلهی ترجمه است؛ ما از لحاظ ترجمه ضعیفیم. بعضی از شعرای معروف عرب، در ایران شناختهشدهاند، همه میشناسند اینها را، چون شعرشان به فارسی ترجمه شده. ما از شعرای خودمان در کشورهای عربی، در کشورهای غیر عربی، ظاهراً اثری نمیبینیم؛ حالا ممکن است من خبر نداشته باشم، امّا تا آنجایی که من خبر دارم اثری نیست؛ چرا؟ خب این شعر، شعر خیلی خوبی است، این باید در معرض استفادهی افکار عمومی دنیا قرار بگیرد. به قول شاعر:
مِی نابی ولی از خلوت خُم
چو در ساغر نمیآیی چه حاصل؟(۶)
باید از این شعر و از این بیان شما استفاده بشود؛ باید دنیا استفاده کند، افکار استفاده کنند. بنابراین، ما باید یک نهضت ترجمهی شعر درست کنیم.
ترجمهی شعر هم با ترجمهی نثر فرق دارد؛ چون میدانید شعر معمولاً با شعر ترجمه نمیشود، با نثر ترجمه میشود. گاهی کسانی تلاش کردهاند که مثلاً شعر مولوی را به عربی ترجمه کنند و دیدهایم که نتوانستهاند. بنده یک کتاب ترجمهی عربی مثنوی را دارم و گاهی نگاه کردهام؛ عبدالعزیز جواهرکلام ــ برادر بزرگ جواهری معروف،(۷) شاعر بزرگ معروف عراق ــ که ساکن ایران بود، پیش بنده هم آمده بود و او را دیده بودم، ترجمه کرده مثنوی را، انصافاً شاعر خوبی هم هست، امّا نمیتواند. شعر را با شعر، خیلی دشوار میشود ترجمه کرد. مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم که از علمای قرن سیزدهم هجری است، وقتی که به مرجعیّت میرسند، سفر پیادهای از نجف میروند کربلا. علمای نجف گاهی این کار را میکردند که از نجف پیاده میرفتند کربلا؛ ایشان هم در اوّل مرجعیّت، یک سفر پیادهای میرود کربلا و یک عدّه همراهانش بودند. خود ایشان اهل شعر و اهل ذوق و شاعر بود ــ شاعر است و به زبان عربی و به زبان فارسی شعر میگوید ــ چند نفر شاعر هم با خودش برده بود. این هم یک نکتهای است که یک مرجع تقلیدی در سفر بین نجف و کربلا، بدون همراهی شاعر حرکت نمیکند؛ سه چهار شاعر [همراه ایشان] بودند. به یک منزلی میرسند، ایشان خسته میشود؛ دیگران میخواستند بروند، ایشان میگفته من دیگر نمیتوانم، بعد این بیت طالب آملی را میخواند:
از ضعف به هر جا که رسیدیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
این شعر را میخواند؛ آن شعرای عرب میگویند که معنای این چیست، ایشان برایشان توضیح میدهد، بعد اقتراح(۸) میکند میگوید این را بسازید. در کتابها، شعری که آنها ساختهاند هست؛ همین بیت طالب آملی را اینها به عربی ترجمه کردهاند و به صورت شعر ساختهاند، شعرای درجه یک عرب هم بودند، [امّا] وقتی آدم نگاه میکند، میبیند بین شعر آنها و شعر طالب آملی خیلی فاصله است. خود مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم هم میسازد؛ او هم ساخته، که در این کتابها هست. [ترجمهی شعر را] نمیشود با شعر ساخت؛ باید با نثر ساخت، منتها نثر شاعرانه، نثر گویا، نثر قوی. چه کسی میتواند این کار را بکند؟ کسی که به هر دو زبان مسلّط باشد و به نظر من، زبان [مقصد] مورد ترجمه زبان مادری او باشد؛ این[جوری] باید باشد. به نظر من این کار مهمّی است، کار دولت هم هست؛ یعنی این کار، کار آحاد مردم نیست، کار سختی است. بنابراین، یک توصیه، توصیهی ترجمه بود.
یک توصیهی دیگر، ورود شعر به کتابهای درسی است که این مربوط به وزارت آموزشوپرورش است؛ شعر را بیاورند داخل کتابهای درسی. البتّه هست، [امّا] بیشتر از این باید بیاید. کودک باید از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی، با شعر اُنس بگیرد؛ شعر بخش مهمّی از تمدّن ما و فرهنگ ما و معارف ما است؛ خیلی از معارف ما در شعر بیان شده.
یک نکتهی دیگری که من یادداشت کردهام، تحریک حافظهی ادبی مردم و خلّاق کردن ذهن مردم و جوانان است. حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است؛ یعنی در جاهای مناسب، شعرهایی که باید بهتناسب یادشان بیاید، یادشان نمیآید؛ یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند، غلط میخوانند، که گاهی در تلویزیون هم ما میشنویم؛ پای تلویزیون نشستهایم، مجری یک شعر غلط میخواند که اعصاب انسان خُرد میشود. یک وقتی یک پیرمردی که موسیقیدان بود، به من میگفت اینهایی که در یک دستگاهی آواز میخوانند و بعد خارج [دستگاه] میروند، مثل این است که یک میخی در گوش آدم فرومیکنند؛ اینجوری آدم ناراحت میشود. حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند، گاهی اوقات اینجوری است، مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرومیکنند. این نشاندهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است. این راه دارد؛ باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر اُنس پیدا کنند، آشنا بشوند.
یک توصیهی من به شعرای عزیزمان، بخصوص جوانها، مطالعهی آثار شعری و برجستگیهایی است که در شعرها وجود دارد. حالا لابد شماها مثلاً حافظ، شاهنامه یا خمسهی نظامی را میخوانید؛ لابد اینها را میخوانید ــ اگر بخوانید ــ امّا فقط اینها نیست. ما شعرای زیادی داریم که واقعاً شعرهای برجستهای دارند؛ همین شعرای سبک هندی، همین شعرای سبک وقوع، واقعاً شعرهایشان گاهی اوقات در اوج است؛ یعنی انسان حیرت میکند از زیبایی شعر؛ یعنی واقعاً انسان متحیّر میشود که این شعر چقدر زیبا و پُرنکته و خوشلفظ و پُرمعنا است. اینها را بخوانند: کارهایی که کردهاند، هنرهایی که به خرج دادهاند، همین مادّهتاریخهایی(۹) که بعضیها گفتهاند؛ واقعاً انسان تعجّب میکند. دُور همین صحن قدیم قم ــ بهاصطلاح، صحن کهنهی قم یا صحن کوچک قم ــ یک کتیبهای هست، اسمش «کتیبهی معجزیّه» است؛(۱۰) هر بیتِ این قصیده مادّهتاریخِ ساختِ این صحن است.(۱۱) هر بیتش مادّهتاریخ است، جزئیّات دیگری هم دارد که من حالا یادم نیست، مال قدیم است؛ [مثلاً] وقتی دو بیت را با هم جمع کنند یک جوری میشود، سه بیت را جمع کنند یک جور میشود! خب اینها خیلی مهم است. شعر هم شعر محکمی است؛ یعنی شعر سبُکی نیست، شعر بسیار خوبی است. قم دو صحن دارد؛ شما [اگر] الان بروید صحن قدیمی قم ــ صحن کوچک یا صحن کهنه که ایوان طلا و گنبد طلا در آن هست ــ این کتیبهای که در بالای [ایوان] نوشته شده همین قصیده است، اسمش را هم میگویند «قصیدهی معجزیّه»؛ یعنی واقعاً مثل معجزه میماند. خب اینها را ببینند شاعرهای جوان ما؛ این قدرتِ لفظ و معنای شاعر را نشان میدهد. نه اینکه بخواهیم توصیه کنیم که حتماً بروید مثلاً مادّهتاریخ بگویید؛ نه، توجّه کنید که این شاعر چقدر قوی است که لفظ قوی و معنای متین را با این محدودیّت به وجود میآورد و تولید میکند؛ این خیلی مهم است. این هم یک نکته که خواستیم عرض کنیم.
یک مسئله، مسئلهی پاسداشت زبان فارسی است. به نظر من زبان فارسی کاملاً دارد مظلوم واقع میشود. حالا این اواخر یک کارهایی دارد میشود، بعضیها در انجمنهایی یک کارهایی دارند انجام میدهند، امّا ما بیش از این احتیاج داریم به تقویت زبان فارسی. زبان فارسی زبان کششداری است، جزو زبانهایی است که میتواند توسعه پیدا کند، چون زبان ترکیبی است و ترکیبهای زیبا [دارد که] انسان برای بیانِ هیچ معنایی گیر نمیکند. معنای دقیق علمی، معنای دقیق روحی و هر مفهوم دقیق و ظریفی را با زبان فارسی میشود بیان کرد؛ با بعضی زبانها واقعاً نمیشود بیان کرد، امّا با این زبان [میشود]. بعضی از تعبیرات اصلاً قابل انتقال نیست. من یک وقتی گفتم:
شادم که از رقیبان، دامنکشان گذشتی
گو مشتِ خاکِ ما هم بر باد رفته باشد(۱۲)
خب این «دامنکشان گذشتی» را به عربی چه جوری معنا میکنیم؟ این «دامنکشان گذشتی» را میخواهیم ترجمه کنیم؛ بنده به عربی واردم؛ چه جوری میشود ترجمه کرد این را؟ نمیشود ترجمه کرد، اصلاً قابل ترجمه نیست، امّا این [شاعر] یک مفهومِ لطیفِ ظریفِ مهمّی را با همین کلمهی «دامنکشان» در این شعر آورده؛ یعنی یک چنین چیزهایی در زبان فارسی هست. ما از زبان فارسی داریم غفلت میکنیم. حالاها متأسّفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده؛ هجوم زبانهای اروپایی، غربی و بالخصوص انگلیسی زیاد شده، همینطور بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد؛ بایستی معادلهای فارسی [ترویج بشود]. ما «هلیکوپتر» را تبدیل کردیم به «بالگرد»؛ هم قشنگتر از «هلیکوپتر» است، هم آسانتر از «هلیکوپتر» است، هم ایرانی است، هم [معنا را] نشان میدهد. البتّه افغانها این را «چرخبال» معنا کرده بودند که درست نبود؛ «بالگرد» بهتر از «چرخبال» است. ما از این کارها خیلی زیاد میکنیم. چند نفر برای دیدار امشب نوشتههایی برای من فرستاده بودند، من در نوشتهی آقای فیض(۱۳) یک کلمهای دیدم که خیلی خوشم آمد: «رایانهسپهر». نمیدانم چه کسی این را تولید کرده؛ خب قشنگ است! به جای «فضای مجازی» [گفته] «رایانهسپهر». از این قبیل خیلی زیاد است. عجیب هم به نظر نیاید؛ یک مقداری که انسان عادت بکند، میبیند خیلی هم قشنگ است. به نظر من این کار هم بایستی انجام بگیرد و امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند؛ یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی، دیگر بیش از این بشود؛ یک مقداری از این کم کنند و به زبان فارسی یک خلوصی بدهند تا یک زبانِ نابِ فارسی باشد انشاءالله.
به هرحال، امشب شب خوبی بود. امیدواریم انشاءالله همهی دوستان موفّق باشند. آنهایی هم که توفیق پیدا نکردیم شعرشان را بشنویم، انشاءالله بعدها بتوانیم از شعرشان استفاده کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، جمعی از شاعران به قرائت اشعار خود پرداختند.
(۲ بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اساتید ادبیّات فارسی (۱۴۰۲/۱/۱۶)
(۳ نویسنده و شاعر آلمانی قرن هجدهم و نوزدهم
(۴ محمّد اقبال لاهوری (فیلسوف و شاعر پارسیگوی پاکستانی قرن بیستم)
(۵ سفر به کشور پاکستان در دیماه ۱۳۶۴
(۶ صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمیآیی چه حاصل / به چشمِ تر نمیآیی چه حاصل»
(۷ محمّدمهدی جواهری
(۸ درخواست به کار بردن قریحهی شاعری در سرودن شعر
(۹ کلمه، جمله، یا عبارتی که معمولاً قسمتی از یک شعر است و به حساب ابجد، تاریخ حادثهی مهمّی را نشان میدهد.
(۱۰ سرودهی میرزا محمّدصادق کاشی، متخلّص به «ناطق»
(۱۱ در منابع، ۶۲ بیت آمده. یکی از حضّار: ۲۵۶ بیت است.
(۱۲ حزین لاهیجی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد»
(۱۳ آقای ناصر فیض
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
انفاقهای کریمانه
حضرت آیتالله خامنهای: «یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.» ۸۶/۰۷/۲۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن نیمه ماه رمضان المبارک و میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیهالسلام، لوح «انفاقهای کریمانه» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مدایح امام حسن علیه السّلام
امشب شبِ خوبِ فخر و عزّت آمد - چون یوسف ما زِ آلِ عصمت آمد
امشب همه یِ اهلِ مدینه شده شاد - زیرا که كریمِ آل عترت آمد
***
امشب که جمال مجتبی پیدا شد - بررویِ همه دری ز رحمت وا شد
شد شاد علی زیُمنِ این مولودش - مسرور هم از آن محمّد و زهرا شد
***
امشب به جهان جلوه یِ دیگر آمد - هر مجلس و محفلی ازآن معطّر آمد
ازیُمنِ ولادتِ حسن سبط نبی - درمُلک و مَلَک جلوه سراسرآمد
***
چون نورجما ل مجتبی جلوه نمود - دربیتِ علی چو مجتبی رُخ بگشود
درنیمه یِ ماهِ رمضان ازیثرب - نوری ززمین به آسمان کردصعود
***
امشب که مدینه همچنان گلشن شد - تاریک ولی خانه یِ اهریمن شد
نوری زحریم مرتضی کرد طلوع - زان نور تمامِ این جهان روشن شد
***
هنگا م نزول بركا ت آمده است - برمحفلِ ما بذل حیا ت است
تبریك به زهراست زمیلا دِ حسن - هنگامِ نثارِ صلوا ت آمده است
***
شب میلادحسن زاده زهراباشد - آنكه مهرش زازل دردل ماها باشد
خلف پاك علی سبط محمد(ص)باشد - دومین رهبرآزاده بدنیا باشد
***
آمدآنكوكه حسن خلق نكویش باشد - چشم ارباب نظرجمله بسویش باشد
آرزوی همگان مدفن اوهست،بقیع - دل عشاق جهان جمله بكویش باشد
***
از صبر تو یا حسن جهان غرقه یِ غم - چون زائر عارف به حق تو شده كم
بس ظلم وستم دیدی و صبرِ توزیاد - از صبر تو مبهوت شده لوح وقلم
***
شب میلادحسن زاده زهراباشد - آنكه مهرش زازل دردل ماها باشد
خلف پاك علی سبط محمّد(ص)باشد - دومین رهبرآزاده بدنیا باشد
***
آمدآنكوكه حسن خلق نكویش باشد - چشم ارباب نظرجمله بسویش باشد
آرزوی همگان مدفن اوهست،بقیع - دل عشّاق جهان جمله بكویش باشد
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
نیمه یِ ماهِ صيام اي دوستان - باز با لطفِ خدا از ره رسید
گشت با میلادِ سبطِ مصطفی - بهرِ ما ایجاد در دل صد امید
نيمه یِ ماهِ صيام اي دوستان - گشت طالع چون به بيتِ مرتضي
مرتضي خوشحال گشت از اين طلوع - چون بِشُد طالع امامِ مجتبي
بدرِ كامل گشت چون ماهِ صيام - گشت روشن بيتِ زهرا و علي
آمد آن مَه كه بِشُد ماهِ خدا - از جمالِ همچو ماهش مُنجلي
شهر یثرب شد چراغان بهرِ او - شد چراغانی از آن هفت آسمان
اهلِ یثرب شاد از این میلادِ نور - در سُرور، اهلِ بهشت و حوریان
سیّد و سبط و زکی و هم تقی - مجتبی آن سبط اکبر آمده
جبرئیل آورد نامش از بهشت - نامِ او همنامِ شُبَّر آمده
سبطِ اکبر بود بهرِ مصطفی - آنکه بُد وجهش حَسَن خُلقش حَسَن
بود اخلاقش چو اخلاقِ نبی - جمع در او حُسنِ خُلق و حَسنِ ظَن
او کریم است وکریم ابن کریم - در کرم او شُهره در عالم شده
در کرم، در جود و بخشش، در عطا - افضل از کُلِّ بنی آدم شده
از وجودش شد حَسَن اندر حَسَن - اين مُبارك ماه، اين ماهِ صيام
بر حَسن، هم بر علي، هم فاطمه - گو سلام اي باقري، هر صبح و شام
سروده شده ماه مبارک رمضان بهار سال 1401
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
حسن بن علی بن ابیطالب نخستین فرزند امام علی(ع) و فاطمه(س) و نخستین نوه پیامبر اسلام(ص) است.[۱] نسب او به بنیهاشم و قریش میرسد.[۲]
واژه «حَسَن» به معنای نیکو است. این نام را پیامبر(ص) برای او برگزید.[۳] در روایاتی آمده است، این نامگذاری به فرمان الهی انجام شد.[۴] نامهای حسن و حسین معادل شَبَّر و شَبیر (یا شَبّیر)،[۵] نام پسران هارون است[۶] که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقهای نداشت.[۷]
کنیه او را «ابومحمد» و «ابوالقاسم» گفتهاند[۸] و برای او القابی همچون مجتبی (برگزیده) و سَیّد (سرور) و زَکیّ (پاکیزه) برشمردهاند.[۹] القابی نیز مشترک میان حَسَنَین است از جمله «سیّد شباب اهل الجنة» و «ریحانة نبیّ الله»[۱۰] و «سبط».[۱۱] در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «حسن یکی از اسباط است».[۱۲] واژه سبط را در روایات و برخی آیات قرآن به معنای امام و نَقیبی دانستهاند که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[۱۳]
حسن بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) دومین امام شیعه و بزرگترین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و سبط اکبر پیامبر بزرگوار اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بنابر قول مشهور در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت [۶] [۷] [۸] [۹] در شهر مدینه[۱۰] [۱۱] دیده به جهان گشود.[۱۲] [۱۳] [۱۴]
البته در اینباره در کتابهای شیعه و سنی اقوال دیگری هم نقل شده که خلاف مشهور است،[۱۵] [۱۶] مثلا برخی منابع تولد ایشان را سال دوم هجرت دانستهاند[۱۷] [۱۸] [۱۹]
از جمله سنتهای اسلامی درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست که رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، [۲۰]
و پس از اینکه او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفتند[۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] و در هفتمین روز ولادتش گوسفندی را عقیقه نموده و یک ران آن را به قابله دادند.[۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵]
از دیگر سنتهای نوزاد در اسلام تعویذ او به دعاست، یعنی برای سلامتی و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنی و انسی به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا میسپارند. طبق روایات بسیاری که در کتابهای شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) دو فرزند خود حسن و حسین (علیهماالسلام) را به این دعا تعویذ فرمود: «اعیذ کما بکلمات الله التامه من کل شیطان وهامه و من کل عین لامه؛ شما را پناه میدهم به کلمات تامه و کامله پروردگار از هر شیطان بدخواهی و از هر چشم زخمی.»[۴۲] [۴۳]
در سیره پیامبر و اهل بیت (علیهمالسّلام) انتخاب نام نیک و پسندیده برای فرزندان از حقوق اولیه آنان شمرده شده و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدان توصیه نموده بود. از این روبه هنگام ولادت سبط اکبر پیامبر همگی در فکر انتخاب زیباترین نام برای او بودند. در میان شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) به امر خدا، بوده و به دستور رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نام حسنین (علیهماالسّلام) برای امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) برگزیده شد. [۴۴] [۴۵]
به گفته برخی از منابع تاریخی و روایی: «مردم محیط جزیرة العرب پیش از آن با نام حسن و حسین آشنا نبودند تا فرزندان خود را به این دو اسم نامگذاری کنند و این دو نام از جانب خداوند بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وحی شد، تا آن حضرت بر فرزندان علی (علیهالسّلام) و فاطمه (علیهاالسّلام) این نامها را بنهد.» [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰]
در روایات بسیاری از طریق اهل سنت آمده که این دو نام شریف «حسن» و «حسین» در جاهلیت سابقه نداشته و از نامهای بهشتی است، و متن یکی از آن روایات که طبری در کتاب ذخائر العقبی روایت کرده، این گونه است که عمران بن سلیمان گفته: «الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنه، ما سمیت بهما فی الجاهلیه؛ حسن و حسین دو نام از نامهای اهل بهشت است که در زمان جاهلیت سابقه نداشته است.» [۵۱] [۵۲]
جلال الدین سیوطی از علمای معروف اهل سنّت در قرن دهم نقل کرده است که: «حسن و حسین دو نام از نامهای اهل بهشت است و مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نمینهادند». [۵۳] [۵۴]
ابن اثیر در کتاب اسد الغابه مینویسد: «مردم پیش از ولادت امام حسن و امام حسین (علیهالسّلام) با این نام آشنا نبودند تا فرزندان خود را به این دو نامگذاری کنند چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب خداوند بر پیامبر وحی شد، تا آن حضرت بر فرزندان علی (علیهالسّلام) و فاطمه (علیهاالسّلام) این نامها را بگذارد.» [۵۵]
در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که امام حسن (علیهالسّلام) متولد شد حضرت جبرییل (علیهالسّلام) بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرود آمد و گفت: «ای محمد! پروردگار عالم به تو سلام رساند و فرمود که علی (علیهالسّلام) برای تو به منزله هارون برای موسی است لیکن بعد تو نبی نیست پس مسمی کن این پسر خود را بنام پسرهارون، که فرزندانهارون: شبّر و شبّیر یعنی حسن وحسین نام داشتند.» [۵۶] [۵۷]
در مناقب ابن شهر آشوب از عمران بن سلیمان و عمرو بن ثابت نقل کرده که گفتهاند: «ان الحسن و الحسین اسمان من اسامی اهل الجنه و لم یکونا فی الدنیا؛ حسن و حسین دو نام از نامهای اهل بهشت است که در دنیا وجود نداشتند.» [۵۸]
محبّ الدین طبری به سندش از اسماء دختر عمیس نقل کرده که گفت: «فاطمه (علیهاالسّلام) فرزندش حسن را به دنیا آورد. پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بر او وارد شد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را نزد من آور. من او را در پارچهای زرد پیچیده و به حضرت دادم. حضرت آن پارچه را از او جدا کرد و فرمود: آیا به شما سفارش نکردم که هیچ مولودی را در پارچه زرد نپیچید؟! اسماء میگوید: فرزند را در پارچهای سفید پیچیدم. حضرت او را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه به علی (علیهالسّلام) فرمود: او را چه نام گذاردی؟ حضرت عرض کرد: من هرگز بر نامگذاری از شما سبقت نمیگیرم. پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود: من نیز از پروردگارم در این امر سبقت نمیگیرم. جبرییل در این هنگام نازل شد و عرض کرد: ای محمّد! پروردگارت تو را سلام میرساند و میفرماید: علی نزد تو به منزلههارون نزد موسی است، ولیکن پیامبری بعد از تو نیست. فرزندت را به اسم فرزندهارون نامگذاری کن. پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود: ای جبرییل! اسم فرزندهارون چه بوده است؟ جبرییل عرض کرد: شبّر. حضرت فرمود: زبان من عربی است؟ جبرییل عرض کرد: نام او را حسن بگذار. لذا حضرت او را حسن نامید.» [۵۹] [۶۰] [۶۱]
در برابر این روایت که مشهور بین شیعه و اهل سنت است، روایات دیگری هم وجود دارد به این مضمون که چون حسن (علیهالسّلام) به دنیا آمد، علی (علیهالسّلام) نام این نوزاد را «حرب» [۶۲] [۶۳] [۶۴] [۶۵] یا «حمزه»[۶۶]
گذارد و چون رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) اطلاع یافت به علی (علیهالسّلام) دستور داد آن نام را به «حسن» تغییر دهد.[۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] [۷۳] [۷۴]
ولی همان گونه که صاحب کشف الغمه گفته است، این مطلب بعید به نظر میرسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است که در روایت بالا ذکر شد، و باقر شریف در کتاب حیاة الحسین این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیلهایی بر این مطلب ذکر کرده است.[۷۵] [۷۶]
امام حسن شبیهترین مردم به رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) در خوی، رفتار و سیادت بودند. [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴]
از پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نقل شده است که فرمود: ای حسن، تو از جهت آفرینش (صورت) و اخلاق ( سیرت و رفتار) شبیه من هستی.[۱۰۵] او قامتی متوسط و محاسنی انبوه داشت[۱۰۶] و به رنگ سیاه خضاب میکرد.
ابن شهر آشوب روایتی نقل میکند که در آن امام مجتبی (علیهالسّلام) خود را شبیهترین فرد به حضرت خدیجه کبری (علیهاالسّلام) معرفی میکند و مینویسد: حسن بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در باره آیه شریفه «فی ایّ صوره ما شاءَ رکّبک؛[۱۱۷]
به هر صورتی که خواست، تو را ترکیب کرد.» فرمودند: خدای سبحان علی بن ابیطالب را در صُلب ابوطالب به صورت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آفرید، از این رو شبیهترین مردم به رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) علی بود و حسین بن علی شبیهترین مردم به فاطمه (علیهاالسّلام) است و من شبیهترین مردم به خدیجه کبری (علیهاالسّلام) هستم. [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰]
حسن بن علی بن ابیطالب (به عربی: ٱلْحَسَن ٱبْن عَلِيّ ٱبْن أَبِي طَالِب؛ ۱۵ رمضان ۳ هجری قمری / ۲۹ فوریهٔ ۶۲۵ میلادی – ۷ یا ۲۸ صفر ۵۰ هجری قمری / ۵ یا ۲۶ مارس ۶۷۰ میلادی) امام دوم شیعیان است و جدِّ مادری سلسلهٔ امامان شیعه دوازدهامامی از محمد باقر تا حجت بن الحسن و نیز امامان اسماعیلیه بهشمار میرود. او فرزندِ علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا و نوهٔ محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام، است. مسلمانان و به ویژه شیعیان از وی با عنوان امام حسن مجتبی یاد میکنند. کُنیهٔ وی ابومحمّد است. او از اهل بیت و نیز آل کسا بهشمار میآید. از دیدگاه برخی از اهل سنت همچون ابن کثیر و ابن حجر، او پنجمین و آخرین خلیفه از خلفای راشدین محسوب میشود.
هفت سال آغازین زندگی حسن همزمان با حیات پدربزرگش، محمّد، بود. گفتههایی از محمّد نقل شدهاست که نشان از علاقهاش به حسن و برادرش، حسین، دارد؛ مانند: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند». مهمترین رویداد روزگار کودکی حسن شرکت در رویداد مباهله و نامیده شدن به عبارت «ابناءَنا» در آیهٔ مباهله است. در دوران خلافت علی بن ابیطالب، حسن در رکاب پدرش بود و او را در جنگها همراهی میکرد. مفسران شیعه و سنی در شأن نزول آیات دیگری چون آیه اطعام، آیه تطهیر و آیه مودت؛ گزارشهایی را نقل کردهاند.
واژه «حَسَن» به معنای نیکو است. این نام را پیامبر(ص) برای او برگزید.[۳] در روایاتی آمده است، این نامگذاری به فرمان الهی انجام شد.[۴] نامهای حسن و حسین معادل شَبَّر و شَبیر (یا شَبّیر)،[۵] نام پسران هارون است[۶] که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقهای نداشت.[۷]
کنیه او را «ابومحمد» و «ابوالقاسم» گفتهاند[۸] و برای او القابی همچون مجتبی (برگزیده) و سَیّد (سرور) و زَکیّ (پاکیزه) برشمردهاند.[۹] القابی نیز مشترک میان حَسَنَین است از جمله «سیّد شباب اهل الجنة» و «ریحانة نبیّ الله»[۱۰] و «سبط».[۱۱] در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «حسن یکی از اسباط است».[۱۲] واژه سبط را در روایات و برخی آیات قرآن به معنای امام و نَقیبی دانستهاند که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[۱۳]
بنابر قول مشهور،[۲۱] ولادت امام حسن(ع)، ۱۵ رمضان سال سوم هجری است. کلینی و شیخ طوسی تولد وی را سال دوم هجرت دانسته است.[۲۲] او در مدینه به دنیا آمد[۲۳] و پیامبر در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفت[۲۴] و در هفتمین روز ولادتش، گوسفندی را برای او عقیقه کرد.[۲۵]
بر اساس پارهای از گزارشهای اهلسنت، امام علی(ع) پیش از آنکه پیامبر(ص) نام حسن را برای فرزند او انتخاب کند، نام حمزه[۲۶] یا حرب[۲۷] را برای او در نظر گرفته بود ولی وقتی پیامبر از نام او پرسید، گفت در نامگذاری فرزندش، بر رسول خدا پیشی نمیگیرد.[۲۸] باقر شریف قرشی از پژوهشگران شیعه دلایلی در رد این گزارشها برشمرده است.[۲۹]
از دوره کودکی و نوجوانی حسن بن علی(ع) اطلاع چندانی در دست نیست.[۳۲] او کمتر از هشت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد و از این جهت نام او در زمره آخرین طبقهٔ صحابه ذکر شده است.[۳۳] گزارشهای مربوط به محبت بسیار پیامبر(ص) به او و برادرش حسین(ع) در بیشتر منابع شیعه و اهلسنت آمده است.[۳۴]
از مهمترین حوادث این دوره، حضور او به همراه پدر و مادر و برادرش در ماجرای مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران است. او و برادرش، مصداق واژه «أَبْنَاءَنَا» در آیه مباهله بودند.[۳۵] به گفته سید جعفر مرتضی او در بیعت رضوان نیز حضور داشت و با پیامبر بیعت کرد.[۳۶] آیاتی از قرآن درباره او و دیگر اصحاب کساء نازل شده است.[۳۷] گفتهاند او در هفتسالگی در مجلس پیامبر(ص) حضور مییافت و آنچه بر پیامبر وحی میشد را برای مادرش بازگو میکرد.[۳۸]
از سُلَیم بن قَیس (درگذشته اواخر قرن اول هجری) نقل شده است پس از رحلت رسول خدا(ص) که ابوبکر خلافت را به دست گرفت، حسن بن علی به همراه پدر، مادر و برادرش، شبانه به درِ خانه انصار میرفتند و آنان را به یاری امام علی(ع)، فرامیخواندند.[۳۹] همچنین گفتهاند او به نشستن ابوبکر بر منبر پیامبر اعتراض داشت.[۴۰]
امامخمینی، امامحسن(ع) را سبط اکبر پیامبر(ص) خوانده و احتمال داده یکی از معانی «حمله عرش» در قرآن، حاملان علم و دانش هستند که چهار نفر از پیامبران گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل پیامبر اکرم(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع) و امام حسین(ع) حاملان آن باشند. امامخمینی، امامحسن(ع) را از اصحاب پیامبر(ص) خوانده و اینکه مانند دیگر امامان(ع) دارای ولایت کلی (تکوینی) و تشریعی است.
امامخمینی با اشاره به قیام امامحسن(ع) علیه معاویه و سپس به علل صلح آن حضرت با معاویه پرداخته و معتقد است حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن(ع) از علتهای صلح تحمیلی است. به گفته او ادامه تفکر خوارج و مقدسان نهروان که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات صلح تحمیلی امامحسن(ع) است که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن(ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای کربلا پیش نمیآمد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
امام حسن(علیه السّلام) در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد. پدر ایشان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) و مادر ایشان حضرت زهرا(علیها السلام) بود. آن حضرت شباهت زیادی به جدش رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) داشت.(1)
لقب مشهور حضرت، «مجتبى» و كنيه ايشان، «ابو محمد» است. برخى از فرزندان حضرت در كربلا به شهادت رسيدند. آن بزرگوار به همراه برادرش، امام حسين(عليه السّلام) در ماجراى مباهله پيامبر با مسيحيان نجران حضور داشت و در زمان خلافت پدرش، يار و ياور ايشان در همه صحنه هاى نبرد و زندگى بود. خلافت كوتاه حضرت مصادف با اقتدار حكومت امويان در شام و قوت گرفتن خوارج در عراق از يك سو و كاستى و سستى شيعيان از سوى ديگر بود. فرو پاشى سپاه سست رأى و ناهمگون عراق پس از حركت براى نبرد با معاويه، امام را به سردارى بى سپاه تبديل كرد و در پى آن امام براى حفظ اساس تشيع به صلح تحميلى تن در داد. حضرت بقيه دوران امامت نه ساله خود را در مدينه گذراند. برخى از خطبه ها و سخنان ايشان در كتاب «تحف العقول» آمده است.(2)
مقام و منزلت امام حسن مجتبی(ع)
امام حسن(علیه السّلام) یکی از پنج تن آل عبا و از جمله کسانى است که آیه تطهیر(3) و آیه مباهله(4) درباره آنها نازل شده است. امام حسن(علیه السلام) از کسانی می باشد که حدیث کساء درباره ایشان نازل شد. داستان حديث كساء در روايات فوق العاده فراوانى با تعبيرات مختلف وارد شده و قدر مشترك همه آنها اين است كه پيامبر(صلى الله عليه و آله) على(عليه السلام) و فاطمه و حسن و حسين را فرا خواند- و يا به خدمت او آمدند- پيامبر(ص) عبا- يا پارچه اى- بر آنها افكند و گفت: خداوندا! اينها خاندان من اند رجس و آلودگى را از آنها دور كن؛ و در اين هنگام آيه «انَّما يُريدُ اللَّهُ لِيَذْهَبَ عَنْكُمْ الرَّجْسَ اهْلَ الْبَيْتِ» نازل گرديد.(5)
اهل بيت پیامبر(صلى الله عليه و آله) مخصوصاً على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) مقام بسيار والایى دارند؛ زيرا: كسانى هستند كه موّدت آنها اجر و پاداش رسالت است؛ و نماز بدون درود و صلوات بر آنها باطل است، موقعيت آنها به عنوان صراط مستقيم شناخته شده است. آدم براى رهايى از خشم الهى كه به خاطر ترك اولى دامنگيرش شده بود خدا را به نامهاى آنها سوگند داد و توبه كرد تا توبه اش پذيرفته شد! و بالاخره موّدت آنها حسنه اى است كه هر فرد با ايمانى را از ترس و وحشت قيامت رهايى مى بخشد.(6)
رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان امام حسن(علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ»(7)؛ (خدایا من به او [امام حسن(ع)] عشق می ورزم، پس او را و هر کسی که او را دوست دارد دوست دارم)، «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ»(8)؛ (هر کس مرا دوست دارد او [امام حسن(ع)] را دوست داشته باشد و این نکته را حاضران به غائبان هم برساند)، «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی»(9)؛ (هر کس حسن و حسین را دوست دارد مرا دوست داشته و هر کس با آن دو دشمن باشد با من دشمنی کرده است)، «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ»(10)؛ (هر کس دوست دارد به سید جوانان اهل بهشت نگاه کند به حسن بن علی(ع) نگاه کند)، نمونه هایی از کلماتی است که رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) درباره فرزندشان [امام] حسن(علیه السّلام) فرموده است.(11)
ویژگی های عبادی حضرت
درباره ویژگی های عبادی امام حسن(ع) نیز مطالبی نقل شده است. از جمله درباره سفرهای حج آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ»(12)؛ (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که پیاده به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت.(13) «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است.(14)
ایشان در حالی پیاده به سفر حج می رفت كه مركب سوارى در اختيار داشت و حتی گاهی پابرهنه راهپيمايى مى كرد تا در پيشگاه پروردگار بيشتر ابراز ادب و خضوع كند.(15) در عصر او هيچكس از لحاظ كثرت عبادت و نيايش و توجّه به خدا به پايه او نمى رسيد و هرگاه نام خدا را مى برد و يا به ياد روز رستاخيز و عوالم پس از مرگ مى افتاد دگرگونى خاصّى به او دست مى داد. هنگام گرفتن وضو و موقع نيايش، حالت روحى و جذبه معنوى عميقى كه فقط در مردان الهى مى توان مشاهده نمود پيدا مى كرد و چون به منظور راز و نياز با خدا به مسجد مى رسيد، با سوز و گداز خاصّى زبان به مناجات و اعتذار به پيشگاه خدا باز مى كرد؛ او هرگز خدا را فراموش نمى نمود.(16) اين گوشه بسيار مختصرى از بزرگى ها و پاكى هاى پيشواى دوّم است كه به تفصيل در كتب مربوط به اين قسمت بيان شده است.(17)
امام حسن مجتبی(ع) الگوى انفاق
بذل و بخشش در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی امام حسن(علیه السلام) است که زبانزد خاص و عام بوده است. امام حسن مجتبى(ع) به كريم اهل بيت(عليهم السلام) معروف است و در طول عمر خود چند بار تمام اموالش را ميان خود و نيازمندان تقسیم نمود. كريم هنگامى كه آثار و نشانه هاى نياز را در شخصى مشاهده مى كند، فرصت سؤال و تقاضاى كمك نمى دهد، و قبل از آنكه نيازمند تقاضاى كمك كند، نياز او را برطرف مى سازد؛ این تعریفی است که خود امام حسن(ع) در پاسخ سؤال كسى كه از معناى كريم پرسيده بود، فرمودند: «الْابْتِداءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ»(18)؛ (كسى كه قبل از تقاضا كمك مى كند).(19)
امام حسن(ع) حتی به دشمنان خود نیکی و انفاق می کردند؛ چنانکه نقل شده است: «روزى يك مرد شامى امام حسن(ع) را در كوچه هاى مدينه ديد كه سوار بر مركب است شروع به لعن و ناسزا به آن حضرت كرد، امام پاسخى به او نمى گفت، هنگامى كه از لعن و ناسزا فراغت حاصل كرد، امام رو به او كرد و سلام فرمود و در چهره او خنديد و فرمود: اى مرد محترم گمان مى كنم كه تو در اين ديار غريبى و حقايق بر تو مشتبه شده است هرگاه از ما طلب عفو كنى، تو را مى بخشم و اگر چيزى بخواهى، به تو مى دهم، اگر راهنمايى بخواهى تو را راهنمايى مى كنم، و اگر مركبى از ما بخواهى در اختيارت مى گذارم، اگر گرسنه اى سيرت مى كنم، و اگر از جايى رانده شده اى پناهت مى دهم، هر حاجتى داشته باشى برآورده مى كنم. و اگر دعوت من را بپذيرى و به خانه من بيايى و ميهمان من بشوى، تا موقع حركت از تو پذيرايى مى كنم؛ من خانه بزرگى دارم و امكانات زيادى همراه با مال فراوان در اختيار دارم. هنگامى كه آن مرد اين سخن محّبت آميز را شنيد گريه كرد و گفت: گواهى مى دهم كه تو خليفة اللَّه در زمين هستى، خدا آگاه تر است كه نبوّت را در كدام خاندان قرار دهد. پيش از آن كه اين محبّت را از شما ببينم تو و پدرت مبغوض ترين خلق خدا در نزد من بودى، و اكنون محبوب ترين بندگان خدا در نظر من هستى، اين را گفت و به خانه امام آمد و تا روزى كه مى خواست از آنجا برود، ميهمان امام بود».(20)
در جریان دیگری نیز مرد عرب فقيرى خدمت امام حسن مجتبى(عليه السلام) رسيد و عرض كرد: هر چه داشتم هزينه زندگيم كردم و اكنون هيچ چيز ندارم تا شكم گرسنه زن و فرزندانم را سير كنم. تنها چيزى كه برايم باقيمانده و آن را به هر كس نمى فروشم، امّا شما را شايسته عرضه آن دانستم آبرويم است. آن را در معرض فروش گذاشته ام تا با پول حاصل از آن شكم زن و بچه ام را سير كنم. امام(عليه السلام) صندوقدار خود را فرا خواند و فرمود: چقدر پول داريم؟ عرض كرد: دوازده هزار درهم. فرمود: آن را به اين مرد فقير بده كه من از او خجالت مى كشم. عرض كرد: چيز ديگرى براى هزينه هاى خانه باقى نمى ماند. فرمود: آن را بياور تا به اين نيازمند بدهيم و نسبت به خداوند حسن ظن داشته باش، جبران خواهد كرد. صندوقدار دوازده هزار درهم را به امام(ع) داد. امام آن مرد فقير را طلبيد و پول را به او داد و از او عذرخواهى كرد و فرمود: ما حق تو را نداديم، لكن به مقدارى كه در اختيار داشتيم داديم، سپس فرمود: «فَخُذِ الْقَلِيلَ وَكُنْ كَأَنَّكَ لَمْ تَبِعْ ما صُنْتَهُ وَكَأنَّنا لَمْ نَشْتَرِ»(21)؛ (اين مال كم را بگير و اينطور فكر كن كه آنچه را [براى روز مبادا] ذخيره كرده بودى نفروختى و گويا ما هم چيزى از تو نخريديم).(22)
دوران حکومت امام حسن(ع)
پس از شهادت امام علی(علیه السلام) امام حسن مجتبى(عليه السلام)، حكومت اسلامى را به دست گرفت؛ امّا طولى نكشيد كه ظالمان خلافت را از مسير حق منحرف كرده و امام مجبور به صلح شد و از رأس حكومت كنار رفت. و دشمن نگذاشت بقيّه امامان اهل بيت(عليهم السلام) حكومت الهى را جهت پياده كردن فرامين پروردگار به دست بگيرند. البته امامت بُعد ديگرى نيز دارد، كه هدايت تكوينى است و همه ائمه در هر شرایطی این بعد را داشته اند.(23)
امام حسن(علیه السلام) گرچه مجبور شد صلح کند و حکومت را واگذار کند؛ اما اینگونه نبود که معاویه را شایسته حکومت بداند و مردم را به عواقب حکومت معاویه آگاه نکند. امام حسن(ع) در خطبه های متعددی به کوتاهی کردن مردم در قیام علیه معاویه هشدار دادند و حتی در نامه هایی که بین ایشان و معاویه رد و بدل می شد به شایستگی خود برای حکومت تصریح کردند. به عنوان نمونه در یکی از این نامه ها وقتی معاويه گفت: اين طور گمان ميكنم كه به مقام خلافت مايل باشى!؟ امام حسن(عليه السّلام) فرمود: «اى معاويه! واى بر تو! خليفه كسى است كه طبق سيره و دستور پيامبر اسلام(صلّى اللَّه عليه و آله) عمل نمايد، به جان خودم قسم كه ما علم هاى هدايت و گلدسته هاى تقوا هستيم، ولى تو اى معاويه! از آن افرادى مي باشى كه سنت هاى پيغمبر را نابود و بدعت را زنده ميكنى، بندگان خدا را حقير و دين خدا را بازيچه قرار مي دهى. چه بسا كه اين اسم و رسم تو دچار گمنامى خواهد شد، مختصرى زندگى مي كنى و مسئوليت هائى از اين زندگى را بعهده خواهى گرفت».(24)
صلح امام حسن(ع)
مهم ترین اتفاقی در زندگی سیاسی امام حسن(علیه السلام) افتاد جریان صلح ایشان با معاویه بود. پس از کشته شدن امام علی(علیه السلام) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ ه ق، مردم جهت بیعت با امام حسن(ع) روانه شدند.(25) در همان اوایل حکومت امام حسن(ع) معاویه شروع به فتنه انگیزی کرد. امام حسن(ع) خطبه اى خواند و مردم را براى جنگ بر ضدّ ياغيان شامى بسيج كرد. آن حضرت «عبيداللّه بن عبّاس» را به فرماندهى بخشى از لشكر خود منصوب ساخت و او را روانه جبهه نبرد كرد.
معاويه كه از ماجرا مطّلع شد، نامه اى خطاب به عبيداللّه بن عبّاس نوشت و از او خواست تا دست از امام(ع) بردارد و به او ملحق شود و در مقابل اين كار، يك ميليون درهم بگيرد و نصف آن را هم نقداً پرداخت كرد؛ عبيداللَّه نيز فريب خورد و با جمعى از لشكريانش شبانه به معاويه پيوست و صبحگاهان لشكريان ديدند، بى فرمانده شده اند.(26) بعد از این اتفاق افراد زیادی از لشکر حضرت ایشان را تنها گذاشتند و به صراحت از ترك جنگ سخن مى گفتند.(27)
در چنین شرایطی امام حسن(علیه السلام) مجبور به صلح شد. پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت: «در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما! معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم. به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد. هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت». آنگاه امام افزود: «اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکارى مى کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمى کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است....».(28)
اینکه حضرت بدون داشتن یاران باوفا اقدام به جنگ می کرد نیز ثمره ای جز کشته شدن نداشت. به گواهى همه تواريخ، معاويه مردى محافظه كار و مرموز بود و سعى مى كرد اعمال نارواى خود را در قالبهاى فريبنده و عوام پسند بريزد. داستان بر سر نيزه كردن قرآنها در جنگ صفّين و با اين حيله جلو شكست قطعى خود را گرفتن نمونه اى از اين موضوع است.(29) معاویه با سیاستی که داشت خود را خلیفه پیامبر(صلی الله علیه وآله) می دانست و برای رسیدن به حکومت برخی امور را رعایت می کرد و علنا به فسق و فجور نمی پرداخت. در چنین شرایطی هدف اصلي معاويه «وصول کم هزينه به هدف» (يعني همان حکومت) بود؛ زيرا می دانست صاحب اصلي حکومت امام حسن(ع) است و براي به دست آوردن حکومت بايد صاحب اصلی آن را قانع و متعهد بسازد و بهترين راه آن صلح بود. البته اگر صلح نمی شد نیز معاویه جنگ را تا کشتن شیعیان ادامه می داد بی آنکه دستاوردی برای آنها داشته باشد. لذا با پذيرش مصلحتي صلح از سوي امام حسن(ع) و به بيان ديگر پذيرش «ترک مخاصمه» دستاورد رفع مسئوليت در صورت قتل امام، از بين رفت و از خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و می خواست ریشه شیعه و شیعیان آل علی(ع) را به هر قیمتی نابود کند، جلوگیری شد؛ لذا می بینیم وقتی شيعيان بر امام حسن(ع) اینگونه سلام گفتند: «سلام بر تو اى خواركننده مؤمنان»! امام نيز در پاسخ آنها گفت: «من خواركننده مؤمنان نيستم بلكه عزيزكننده ايشانم؛ زيرا همين كه احساس كردم كه شما توان مقاومت در برابر ياران معاويه را نداريد، حكومت را به معاويه واگذار نمودم تا بتوانيم در ميان آنان بمانيم، اين اقدام من مانند اقدام آن عالم [همسفر موسى(عليه السّلام)] است كه به كشتى عيب و آسيب رساند تا براى صاحبان آن باقى بماند. رفتار من با شما نيز چنين است تا در ميان آنان زنده بمانيم».(30)
موضوع مهمّ ديگرى كه بايد بر آنچه گفته شد افزود، اين است كه طبق گواهى تاريخ وضع سياست خارجى مسلمانان در زمان معاويه ايجاب چنان صلحى را مى نمود؛ زيرا امپراطور روم شرقى كه جنگهاى داخلى مسلمانان را به دقّت تعقيب مى كرد، خود را آماده مى ساخت كه اگر جنگ ديگرى ميان امام حسن(عليه السلام) و معاويه در گيرد، بر مرزهاى كشورهاى اسلامى حمله كند و شكست هاى گذشته خود را جبران سازد و اگر چنين حادثه اى رخ مى داد، ممكن بود ضربه سختى بر پيكر اسلام و مسلمين وارد شود.
چنين شرايطى ايجاب مى كرد كه امام مجتبى(ع) صلح كند و دشمن را عملًا سرجاى خود بنشاند.(31)
افسانه ازدواج های مکرّر امام حسن(ع)
امام حسن مجتبی(علیه السلام) در طول زندگی رنج های فراوانی کشیدند و بعد از شهادت خود نیز مورد هجمه دشمنان بودند. یکی از این هجمه ها افسانه ازدواج های مکرّر می باشد و در برخی نقل ها بدون اینکه نامی از زن و قبیله او برده شود ادعا شده است ایشان ده ها همسر داشته و پس از شهادت حضرت، همه آن زنها، پاى برهنه در تشییع جنازه امام شرکت کردند!(32) این در حالی است که امام مجتبى(ع) پرورش یافته دامان حضرت علی(ع) و فاطمه(س)، از جهات مختلف، شخصیّتى برجسته داشت و در آن عصر هیچ کس از لحاظ کثرت عبادت به پایه او نمى رسید؛ لذا چنین نسبتی به ایشان قابل قبول نیست. ضمن اینکه جز عده معدودی از زنان، به عنوان همسر ایشان بیان نشده؛ و فرزندان حضرت معدود است و این تعداد فرزند با همسران زیاد تناسب ندارد. برخی از علما از جمله مرحوم شیخ مفید که در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً پانزده نفر (اعم از دختر و پسر) مى داند.(33)
این مسئله شایعه ای است که دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) برای کم کردن نفوذ آنها بیان کرده اند و اخباری که در این باره بیان شده نیز جعلی است. استاد شهید مطهری(ره) در این با می فرماید: در گردش خلافت از امویان به عباسیان، بنى الحسن یعنى فرزندزادگان امام حسن(علیه السلام) با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسین یعنى فرزندزادگان امام حسین(علیه السلام)- كه در رأس آنها در آن وقت امام صادق(علیه السلام) بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اینكه در ابتدا خود را تسلیم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى دادند و آنها را از خود شایسته تر مى خواندند، در پایان كار به آنها خیانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از میان بردند. آنها برای اینکه نفوذ بنی الحسن را از بین ببرند دست به هر کاری می زدند؛ از جمله اینکه قاضى انتصابى منصور دوانیقى به امر منصور مأمور بوده شایعه علاقه امام حسن(ع) به زنان را بپراكند.(34)
برفرض ایشان تعداد بیشتری همسر اتخاذ کرده باشند، باید بگوییم مسلمانان آن عصر به واسطه علاقه خاصّى که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داشتند، مى خواستند به افتخار خویشاوندى و قرابت با پیامبر نایل گردند و چون پیشواى دوّم، نوه بزرگ آن حضرت و فرزند ارشد امیرمؤمنان بود، گاهى دختران خود را داوطلبانه به حضرت مجتبى(علیه السلام) تزویج مى کردند و تنها به تشریفات عقد شرعى اکتفا مى نمودند.(35)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام
امام دوم شیعیان واولین فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بنا بر مشهور در پانزدهم رمضان سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به دستور خداوند، ایشان را حسن نام نهاد و گوسفندی قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد. آن حضرت در ۳۷ سالگی به امامت و خلافت رسید و در سال ۴۱ه.ق. مجبور به صلح با معاویه شد. دوره حکومت آن حضرت شش ماه و سه روز طول کشید. امام حسن پس از صلح، به مدینه رفت و ده سال تا هنگام شهادت در مدینه بود.
شناسنامه امام حسن مجتبی علیه السلام
در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیه السلام اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود. هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پربار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بود. پدر گرامی اش امام علی بن ابیطالب علیه السلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست.
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بی همتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: «این نوزاد را حسن بنامید.» آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام «خَلوق» به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و...
تنها کنیه امام مجتبی علیه السلام «ابومحمّد» است. ولی در القاب حضرت تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ. در نقش نگین انگشتری اش نیز اختلاف است. سیره نگاران، عبارات زیر را نقش نگین حضرت دانسته اند: «العزّة للّه وحده»؛ «العزّة للّه»؛ «اللّه اکبر»؛ «به نستعین» و «حسبی اللّه».
سیمای ظاهری امام حسن علیه السلام
امام مجتبی علیه السلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم با نظاره جمال و کمال او فرمود: 10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.» ابن صبّاغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّة» چهره شکوهمند امام مجتبی علیه السلام را این گونه به تصویر کشیده است: «امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونه هایش هموار، موی وسط سینه اش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پرمُو، بینی اش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانه هایش از یکدیگر دور، بود. انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب می کرد. مویش پر چین و کوتاه و قامتش رسا بود.»
همسران و فرزندان امام حسن علیه السلام
از امام مجتبی علیه السلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از:
-زید، امّ الحسن و امّ الحسین؛ از مادری به نام «بشیر» بنت ابی مسعود. -حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام «خولة» بنت منصور. -قاسم، عبداللّه و عمر؛ از مادر کنیز. -عبدالرحمن؛ از مادر کنیز. -حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام «امّ اسحاق» بنت طلحة بن عبداللّه. -فاطمه، رقیّه و امّ سلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است. بر اساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بوده اند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیه السلام نسلی باقی نمانده است.
زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام
امام حسن عليه السلام سال سوم هجرت در مدينه متولد شد و هفت سال و اندى جد خود را درك نمود و در آغوش مهر آن حضرت به سر برد و پس از رحلت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كه با رحلت حضرت فاطمه سه ماه يا شش ماه بيشتر فاصله نداشت تحت تربيت پدر بزرگوار خود قرار گرفت.
امام حسن عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصيت آن حضرت، به امامت و خلافت رسيد و نزديك به شش ماه به اداره امور مسلمين پرداخت و در اين مدت معاويه كه دشمن سرسخت امام على و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت جنگيده بود به عراق كه مقر خلافت امام حسن عليه السلام بود لشكر كشيد و جنگ آغاز كرد واز سوى ديگر سرداران لشكريان امام حسن را تدريجاً با پولهاى گزاف و نويدهاى فريبنده اغوا نمود و لشكريان را بر آن حضرت شورانيد. بالاخره آن حضرت به صلح مجبور شده خلافت ظاهرى را با شرايطى (به شرط اينكه پس از درگذشت معاويه دوباره خلافت به امام حسن عليه السلام برگردد و خاندان و شيعيانش از تعرض مصون باشند) به معاويه واگذار نمود. معاويه به اين ترتيب خلافت اسلامى را قبضه كرد و وارد عراق شده و در سخنرانى عمومى رسمى شرايط صلح را الغاء نموده و از هر راه ممكن استفاده كرده سختترين فشار و شكنجه را بر اهل بيت و شيعيان ايشان روا داشت. امام حسن عليه السلام در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد در نهايت شدت و اختناق زندگى كرد و هيچگونه امنى حتى درداخل خانه خود نداشت و بالاخره در سال پنجاه هجرى به تحريك معاويه بهدست همسر خود مسموم و شهيد شد. (برگرفته از شیعه در اسلام علامه طباطبایی(ره))
پیش از امامت
امام حسن هفت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد. امام حسن علاوه بر درک محضر پیامبر در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بود، مانند حادثه مباهله. آن حضرت مشمول حدیث کسا و آیه تطهیر شد که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن همراه برادرش حسین در بیعت رضوان حاضر بود. امام حسن به همراه برادرش، امام حسین، بالای سر آن حضرت هنگام رحلت حاضر بود. هنگامی که ابوموسی اشعری فرماندار کوفه با فرستادگان امام علی (ع) برای مقابله با شورش داخلی (برپاکنندگان جنگ جمل) همکاری نکرد، امام علی فرزند خود امام حسن را به همراه عمار یاسر با نامهای به کوفه اعزام کرد. آن حضرت با سخنرانی خود در مسجد کوفه توانست حدود ده هزار نفر را به میدان جنگ علیه ناکثین بکشاند.
امام حسن قبل از جنگ جمل سخنرانی کرد و امیرالمؤمنین وی را در این جنگ به میمنه (سمت راست) سپاه فرستاد. برخی گفتهاند که در این جنگ، حضرت علی (علیه السلام) به محمد حنفیه فرمود: این نیزه را بگیر و جمل [منظور شتر عایشه است که عده بسیاری در مقابل آن کشته شدند] را پی کن. محمد حنفیه رفت و از شدت تیرباران بازگشت. پس از او حسن نیزه را گرفت و شتر را پی کرد.(برگرفته از ویکی شیعه)
امامت و خلافت
امام حسن (ع) ، مسئولیت خلافت را در جوی مضطرب و نا آرام و در وضعی بسیار پیچیده و پر کشاکش که در پایان زندگانی پدر بزرگوارش امام علی (ع) بروز کرده و شعله ور شده بود به عهده گرفت. امام حسن (ع) حکومت خود را با مردمی شروع کرد که به مکتبی بودن مبارزه و هدفهای آن ، ایمان واضح و کاملی نداشتند و آنان را از جنبه دینی و اسلامی با خواسته های مبارزه هماهنگی نبود و در آن هنگام به چهار حزب تقسیم شده بودند که از این قرار بود :
الف - حزب امویان. این حزب از گروههای قومی تشکیل شده بود که از نفوذ بسیار بر خوردار بودند و پیروان فراوان داشتند . آنها در محیط شیعیان امام حسن برای پیروزی معاویه کار و فعالیت داشتند و به منزله جاسوسان و ماموران مخفی، حرکات امام را زیر نظر داشتند.
ب - خوارج. بیشتر اهل کوفه به جنگ اصرار داشتند تا جائی که وقتی می خواستند با امام حسن (ع) بیعت کنند، با آن بزرگوار شرط کردند که باید با این تجاوز کنندگان گمراه حکومت بجنگند اما امام نپذیرفت. سپس به خدمت امام حسین (ع) رفتند تا با او بیعت کنند و او به آنان گفت: «معاذ الله که تا حسن زنده است با شما بیعت کنم» . آنگاه چاره ای ندیدند جز آنکه با امام حسن بیعت کنند. آنان در زمینه توطئه گریهای خطرناک و مبارزه با برنامه و نقشه امام حسن (ع) با حزب اموی همکاری داشتند.
ج - شکاکان. آنان کسانی بودند که دعوت خوارج در آنان تاثیر گذاشته بود، بی آنکه از آنان باشند. اینان افرادی فرصت طلب و مذبذب بودند و خوی فرار بر طبیعت آنان غالب بود.
د - حمراء (سرخ). آنان پاسبانان «زیاد» بودند و میخواستند که سربازان شخص پیروز و شمشیرهای شخص غالب باشند. کارشان به جائی رسید که کوفه را بخود نسبت دادند و گفتند: «کوفه حمراء». اما پیروان امام حسن (ع) کسانی بودند که پس از شهادت پدر بزرگوارش علی (ع)، به بیعت با او شتافتند و در کوفه عده آنان بسیار بود. اما دسیسه ها و فتنه گری دیگران، پیوسته هر حرکتی را که از اینان سر می زد، با شکست روبرو میکرد و خنثی می نمود.
صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
یکی از کارهای مفید برای اسلام و مسلمین صلح امام حسن (ع) با معاویه است. این عمل مفید برای کسانی که آگاهی تاریخی و اسلامی ندارند، مورد شک است که چرا حضرت حسن با معاویه صلح کرد و چرا مثل امام حسین قیام ننمود؟!
مطلبی که قبل از هر چیز لازم می دانیم متذکر شویم، این است که قیام امام حسین (ع) بعد از گذشت بیست سال از صلح امام حسن واقع شده است. امام حسین، ده سال با حضرت امام حسن بود و باید تابع حضرت امام حسن باشد. او ده سال بعد از امام حسن، امام بود و در رهبری اختیار تام داشت؛ ولی قیام نکرد، و قیام ایشان پس از ده سال از امامت او به وقوع پیوست. اگر ایرادی باشد- که قطعاًنیست- بر هر دو وارد است. خود این مطلب دلیل است که قیام، زمینه و اقتضاء می خواهد و در آن بیست سال چنین زمینه و اقتضایی نبوده است.
امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از صلح
امام حسن مجتبی علیه السلام چند روز پس از امضای قرار داد صلح با معاویه و رفت و آمدهای مکرر از سوی دوستان و دشمنان، مصلحت را در آن دید که به همراه بعضی از یاران، از کوفه به مدینه جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله هجرت نمایند.
سبط اکبر پیامبر، این ناخدای بردبار تصمیم گرفت با فرو بردن خشم خود و صبر و تحمل، کشتی اسلام را از غرقاب حتمی حکومت معاویه نجات بخشد و نگذارد حکام بنی امیه با احادیث جعلی و نسبت های ناروا به پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و پدرش امیرمؤمنان علیه السلام و صحابه بزرگ، چهره واقعی اسلام را عوض کنند و به اسم اسلام بعد از پیامبر، اهداف شیطانی خود را بر امت اسلامی تحمیل نمایند و بدعت ها و سنت های جاهلیت را دوباره همانند اجدادشان احیا کنند.
حضرت ده سال در مدینه اقامت گزید و در این مدت همچون پدر و جد بزرگوارش، طبیب و معلمی دلسوز و پناهگاهی مطمئن برای مردم مدینه و مظلومان عالم بود و خورشید گونه بر همه زوایای تاریک عالم اسلام می تابید و با سخنان زیبای علی گونه و رفتار حلیمانه محمدی و حجب و تقوای فاطمه گونه اش مسلمین جهان را رهبری می کرد و در مقابل جبهه کفر تاویلی و همه اندیشه های شیطانی آنان در راستای مبارزه با باطل، راست قامتانه ایستادگی کرد و به نور الهی درخششی دیگر داد.
فضایل و مناقب امام حسن مجتبی علیه السلام
از برجسته ترین فضایل امام مجتبی علیه السلام این است که او جزو اصحاب کساء و آل عبا و از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است. آیه تطهیر از جمله آن آیات است: عمر بن ابی سلمه (پسر همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم) می گوید: پیامبر در خانه امّ سلمه حضور داشت که این آیه نازل شد: «انّما یُریدُ اللّه لیُذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد. در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواند و عبائی را بر سرآنها افکند و در حالی که علی پشت سر او ایستاده بود، فرمود: «اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاَذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً؛ پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان». امّ سلمه از آن حضرت پرسید: آیا من نیز جزو آنان هستم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ داد: «تو در جایگاه خودت هستی، جایگاه تو بسیار نیکو است».
حضور امام مجتبی علیه السلام در جریان «مباهله» نیز نشانه اعتبار و اهمیّتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای امام مجتبی علیه السلام قائل شده است. و نیز حضور آن حضرت در «بیعت رضوان» و بیعت نمودن پیامبر با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان می دهد.
سیره اخلاقی امام حسن مجتبی علیه السلام
روش، منش، رفتار و کردار امام مجتبی علیه السلام نمونه روزگار بود. در یک جمع بندی کلّی، می توان چنین نتیجه گرفت که تاریخ نویسان مهم ترین برجستگی های اخلاقی آن حضرت را «بخشنده ترین، بزرگمنش ترین، با سخاوت ترین، حلیم ترین، زاهدترین، راستگوترین، پارساترین، عابدترین، گرامی ترین، پرگذشت ترین و دارای گشاده ترین سینه در میان مردم» ثبت و ضبط کرده اند.
امام مجتبی علیه السلام بنده خاکسار خدا بود. در هنگام عبادت از قفس تنگ دنیا می رهید و تا شاخساران ملکوت پر می کشید. طعم عبادت، شهد دیگری در کامش می نشاند و جوهر جانش را قبضه می کرد. همواره در انتظار فرارسیدن ساعات نماز و لحظات عبادت می ماند و چون وقت فرایض نزدیک می شد، روح و روانش متغیّر می گشت و رنگ از رخسارش می پرید.
با آنکه مرکبهایی در اختیار داشت، مسافت 450 کیلومتری مدینه تا مکّه معظّمه را زیر اشعه سوزان آفتاب حجاز و روی سنگریزه های داغ بیابان، پیاده می پیمود و به این شکل 25 مرتبه پیاده به زیارت کعبه شتافت تا رضایت خدای خویش را بیشتر فراهم آورد.
کرامت و بخشندگی امام
امام مجتبی علیه السلام از خیل ستارگان پرفروغ است. او به «کریم اهل بیت» شهرت دارد. رفتار کریمانه او در سینه تاریخ موج می زند و جهانیان سرگشته درهم و دینار را به تحیّر وامی دارد. فردی از چادر نشینان خدمت امام مجتبی علیه السلام شرفیاب شد. قبل از آنکه اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هرچه در خزانه هست، به او بدهند. وقتی به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟ امام در پاسخش فرمود:
«ما گروهی هستیم که بخششهایمان تازه و بی درنگ صورت می گیرد.» امام مجتبی علیه السلام در جود و کرم از همگان سبقت گرفته بود؛ آن چنان که با بذل و بخششهای خداپسندانه، دست از دارایی های خویش می کشید و همه را در راه خشنودی خدا تقدیم می کرد. این، در واقع بیانگر بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا بود. در همین مورد نوشته اند: «امام مجتبی علیه السلام در طول عمر خود، دوبار تمامِ اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرد و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.» امام مجتبی علیه السلام نسبت به فقیرانِ فرهنگی و فریب خوردگان جاهل نیز قلب رئوف و دل مهربان داشت. گرچه آنها بر اثر فریب دشمنان با هتّاکی و بی حرمتی با امام برخورد می کردند؛ اما امام هیچگاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمی شد و با لطف و مهربانی آنها را نوازش می کرد و به رفع نیازهایشان همت می گماشت. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت می افتادند و در اندک مدّت از گفته های خویش ندامت می جستند و اظهار پیشمانی می کردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقر زدگان فرهنگی و دین باختگان بی هویّت، ملاقات با آن مرد شامی است که جریانش در متون تاریخی بیان شده است.
پرتوهایی از کلام نورانی امام
قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قال علیه السلام: کظم الغیظ و ملک النفس. از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است.
قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قال علیه السلام: اصطناع العشیرة؟وحمل الجریرة. از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
قیل له علیه السلام: فما المروة؟ قال علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، ولین الکنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق،والتحبب الی الناس. از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند: جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم.
قیل له علیه السلام: فما الکرم؟ قال علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل المسئلة و اطعام الطعام فی المحل. از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.
امام حسن مجتبی علیه السلام از نگاه دیگران
اظهار محبتّهای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسنین و علاقه وافر او به آن دو، قابل بیان و بررسی نیست. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در روایتی فرمود: «حسن منّی و انا منهُ، احبَّ اللّهُ مَن احبّهُ...؛ حسن از من است و من از حسن؛ کسی را که من دوست دارم خدا نیز دوست دارد.»
و نیز فرمود: «احبُّ اهل بیتی الیّ الحسن و الحسین...؛ محبوب ترین فرد از خاندانم، حسن و حسین است.» زید بن ارقم روایت می کند: «در مسجد، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نشسته بودم. در این هنگام فاطمه همراه حسن و حسین از خانه اش خارج شد و به سوی جایگاه پدر گرامی اش شتافت و به دنبال آنان علی علیه السلام نیز سر رسید. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رو به جانب من کرده، فرمود: هرکس این چند نفر را دوست بدارد، با من دوستی نموده است و هرکس با آنان دشمنی کند، با من دشمنی ورزیده است».
نیز می فرماید: «و هما خیر أهل الأرض؛ و آن دو (حسنین) بهترین فرد روی زمین هستند». «و هما سیّدا شباب اهل الجنّة؛ و آن دو سرور جوانان اهل بهشتند». «لو کان العقل رجلاً لکان الحسن؛ اگر عقل به شکل مردی مجسّم می شد؛ همانا حسن بود».
در آینه شعر و ادب
عجبا کار مسیحا کند این بوی نسیم
بارالها، زکجا می رسد این لطف عمیم
عطر گیسوی پیمبر بود این بویْ مگر
یا که از باغ بهشت آید و جنات نعیم
یا رب این معجزه ها از اثر مقدم کیست
که چنین باد صبا زنده کند عظم رمیم
مگر از راه رسد شاه جوانان بهشت
کاورد بوی بهشت از همه سو پیک نسیم
خاکیان غرق سرورند، چو آید به زمین
گوشواری که مزیّن شد از او عرش عظیم
تا که نور «حسن» از منزل «زهرا» سر زد
طور ثانی شده آن خانه به موسای کلیم
میزبان گشته خدا و، پی اتمام کرم
شد به ماه رمضان جلوه گر آن نور قدیم
برتر از معجز شق القمر این جا بنگر
کامد آن شمس ضحی، ماه خدا گشت دونیم
خال رخسار «حسن» نقطه «بسم اللّه» است
خلق نیکوش بود معنی «رحمان» و «رحیم»
بحر حلم و کرمش را نبود پایانی
چون که او مظهر اسماء «حلیم» است و «کریم»
نار نمرود اگر سرد شد از یمن خلیل
به خدا مهر «حسن» سرد کند نار جحیم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
رئیسی: تسهیل، تسریع و تکریم مردم وظیفه همه مدیران کشور است
تهران-ایرنا- رئیسجمهور گفت: تکریم مردم و کرامت انسانی در معطلی کار نیست، تکریم مردم در انداختن کار امروز به فردا نیست، تسهیل و تسریع و تکریم امر مردم باید در سازمان های اداری صورت گیرد ، مردم باید از سازمان های اداری رضایت داشته باشند.
به گزارش قدس آنلاین، آیت الله سید ابراهیم رییسی روز دوشنبه ۶ فروردین ماه ۱۴۰۳ در گردهمایی مدیران و کارگزاران دولت مردمی که در سالن اجلاس سران برگزار شد، گفت: باید نگاه تحولگرا داشته باشیم و از وضع موجود به وضع مطلوب حرکت کنیم. ما برای انجام خدمت باید به نیازهایی که امروز کشور دارد و به ظرفیتهایی که برای رفع نیازها وجود دارد، نگاه کنیم.
وی با طرح این سوال که آیا به میزان آنچه باید تلاش شده باید این تلاش مضاف شود؟ گفت: باید به آنچه در مقابل ما قرار گرفته و نمیخواهد کشور رشد کند، نگاه کنیم. آنها نمیخواهند کشور رشد کند و به قله برسد. با نگاه به این موارد باید بازنگاهی در خود و تلاش خود داشته باشیم؛ بنابراین این همان نگاه تحولی است، نگاه به وضع موجود و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب.
رئیسجمهور تاکید کرد: تکریم مردم و کرامت انسانی در معطلی کار نیست، تکریم مردم در انداختن کار امروز به فردا نیست، تسهیل و تسریع و تکریم امر مردم باید در سازمان های اداری صورت گیرد ، مردم باید از سازمان های اداری رضایت داشته باشند. باید برای حفط و ارتقای سلامت اداری تلاش کنیم. با هرگونه رابطه ناسالم بجنگید و اجازه ندهید کوچکترین فساد در مجموعه اداری رخنه کند.
- بارشهای رگباری در نواحی غربی خراسان رضوی شدت میگیرد
- تجاوز گروهی در بیمارستان شفا؛ راست یا دروغ؟
- پلمب ۱۴ مرکز نگهداری و عرضه فرآوردههای خام دامی در مشهد
- هشدار هواشناسی خراسان رضوی برای وزش باد و سیلاب از فردا ۶ فروردین ۱۴۰۲
- پلمب ۱۱ واحد فروش مواد غذایی متخلف در مشهد
- حال خوش سیری چند! / با بی حالی های تعطیلات عید چه کنیم؟
- انجام ۱۹۱۱ بازرسی از مراکز اقامتی و پذیرایی خراسان رضوی
- افزایش تعطیلات آخر هفته منتظر تصمیم مجلس است
- اورژانس ۱۱۵ مشهد هزار و ۳۵۵ مصدوم حوادث ترافیکی را امدادرسانی کرد
- افزایش ۲۴ درصدی تجارت خارجی در گمرک سرخس
- گزارش تصویری I جاری شدن آب در زاینده رود
- توضیحات عضو شورای شهر مشهد در مورد هزینههای نور افشانی پارک کوهسنگی
- شمار جانباختگان حمله تروریستی در مسکو به ۱۴۳ نفر رسید
- سرویس امنیت روسیه: عاملان حمله مسکو با اوکراین تماس داشتند
- طالبان: داعش به دنبال بدنام کردن اسلام است
- واکنش کنعانی به جنایات صهیونیستها در بیمارستان شفا
- مخبر: دولت توان خود را برای حل مشکلات اقتصادی بکار گرفته است
- آمار شهدای غزه به ۳۲۳۳۳ نفر رسید
- حمله روسیه به دفاتر سرویس امنیتی اوکراین با موشکهای هایپرسونیک
- ماجرای افشاگری شاهد عینی الجزیره از تجاوز نظامیان صهیونیست به زنان در غزه
- مقایسه طب سنتی و مدرن/ کدام درمان موثرتر است؟
- هشدار بارشهای رگباری و احتمال وقوع سیلاب در مناطق غربی کشور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دکتر رئیسی در گردهمایی مدیران و کارگزاران دولت مردمی مطرح کرد:
ایجاد و ارتقای امید در میان مردم ابر پروژه دولت مردمی/ زمان شناسی، نیازشناسی و سنجش دقیق ظرفیتها شرط تحول و لازمه خدمترسانی به مردم از سوی مسئولان است/ 20 دستور ویژه به مدیران و کارگزاران دولت مردمی برای تحقق جهش تولید با مشارکت مردم
شناسه خبر : 150840 دوشنبه 6 فروردين 1403 - 12:48
دکتر رئیسی زمان شناسی، نیازشناسی و همچنین سنجش دقیق ظرفیتها و امکانات را شرط تحول و لازمه خدمترسانی به مردم از سوی مسئولان دانست و تصریح کرد: این نگاه دقیق و ژرفی میطلبد که به همه شرایط توجه کنیم و کارها در زمان خودش صورت گیرد تا پس از اتمام دوره مسئولیت به پشیمانی دچار نشویم.
دکتر سید ابراهیم رئیسی صبح امروز دوشنبه در «گردهمایی مدیران و کارگزاران دولت مردمی در راستای جهش تولید با مشارکت مردم» با بیان اینکه بهترین حال در سال جدید میتواند با اراده، نگاه تحولی و نگاه به تغییر در ما ایجاد شود، خدمت به مردم را از جمله زمینههای موثر برای رسیدن به مقام قرب الهی عنوان کرد و افزود: در روایات ما هیچ امری بعد از انجام واجبات و ترک محرمات برای رسیدن به قرب پروردگار متعال بهتر از گرهگشایی از زندگی مردم وجود ندارد و امروز این زمینه برای همه ما فراهم شده که بتوانیم با خدمت به مردم به این مقام ارزشمند نایل شویم.
رئیس جمهور در ادامه نگاه به وضع موجود و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب را اساس تحول دانست و تصریح کرد: در مقابل کسانی که به دنبال توقف رشد کشور هستند و نمیخواهند این کشور به قلهها برسد، باید بازنگاهی در اقدامات انجام شده داشته باشیم و ببینیم آیا به میزان لازم تلاش صورت گرفته یا باید این تلاش مضاعف شود.
دکتر رئیسی زمان شناسی، نیازشناسی و همچنین سنجش دقیق ظرفیتها و امکانات را شرط تحول و لازمه خدمترسانی به مردم از سوی مسئولان دانست و تصریح کرد: این نگاه دقیق و ژرفی میطلبد که به همه شرایط توجه کنیم و کارها در زمان خودش صورت گیرد تا پس از اتمام دوره مسئولیت به پشیمانی دچار نشویم.
رئیس جمهور ادامه اتمام طرحهای نیمهتمام را از اولویتهای اصلی دولت عنوان کرد و افزود: دولت در این راستا در تلاش است که هم خود طرحها را نیمه تمام رها نکند و هم عقبماندگیها در به سامان رساندن طرحهای رها شده و نیمهتمام را جبران کند.
دکتر رئیسی در ادامه با تأکید بر ضرورت تسریع در انجام امور با کار و حرکت جهادی افزود: دشمن موفقیتهای جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف را بر نمیتابد اما به فضل خدای متعال و به برکت اخلاص مردم، خون مطهر شهدا و هدایتهای داهیانه رهبری معظم انقلاب اسلامی کشور در حال پیشرفت است و موفقیتهای بسیاری بدست آمده که لازمه استمرار آن حرکت جهادی و تسریع در به سامان رساندن کارهاست.
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش، تسهیل امور، مردمیسازی و تکریم مردم را سه موضوع مهم پیشروی مدیران و کارگزاران دولت عنوان کرد و گفت: یکی از مسئولیتهای مهم مدیران آن است که مردم از مراجعه به سازمانهای اداری راضی باشند و کارهایشان با سهولت، سرعت و حفظ کرامت انسانی انجام شود و حتی کارهایی که تنگناهای قانونی دارد، باید با تکریم، برای مردم روشن شود.
دکتر رئیسی با بیان اینکه در دوره جنگ ترکیبی دشمن، اولویت همه دستگاههای اجرایی و دستاندرکاران امور مردم، کار جهادی با اولویت حل مسئله است، تصریح کرد: غالباً بعد از سفرهای استانی، نشست حل مسئله برگزار میشود و در آن نشستها متوجه میشویم که بسیاری از مشکلات مطرح شده، توسط همان دستگاههای اجرایی استانی، حل شدنی است.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه همه دستگاههای اجرایی باید برای حل مسائل کشور تلاش کنند و این کار خارج از مأموریت و وظایف دولتمردان نیست، گفت: استانداران بدانند که بسیاری از مسائل در همین استانداریها قابل حل است و با همگرایی و هماندیشی میتوانند مسائل را حل کنند و استانها هم از اختیارات ویژهای بهرهمند هستند و مدیران ستادی و ملی، سفرا و استانداران را معطل پاسخدهی نگذارند.
دکتر رئیسی «پیگیری» را اصل مهم و رمز موفقیت در کارها عنوان کرد و افزود: با یک دستور صرف، کاری از پیش نمیرود و مسئولان باید پیگیری را در دستور کار خود قرار دهند.
رئیس جمهور با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در نخستین روز از سال جدید و تأکید معظم له بر پیگیری تفاهمنامههای خارجی و تبدیل آنها به معاهده دوجانبه یا چندجانبه خاطرنشان کرد: در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رسانهای، تفاهمنامههایی با کشورهای دنیا داریم و این تفاهمنامهها تا به معاهده تبدیل نشوند، هیچ انتفاعی از آنها نصیب کشور نمیشود.
دکتر رئیسی به بیانات رهبر انقلاب و تعیین شعار محوری و کلیدی جهش تولید با مشارکت مردم در سال جاری نیز اشاره کرد و گفت: اقتصاد مسئله محوری کشور و تولید هسته اصلی آن است. جهشی تولید، با توجه جدی مسئولان و استفاده از نیروی انسانی کارآمد جوان و ظرفیتهای کشور حتماً امکانپذیر است و با یک حرکت جهادی میتوانیم اشتغال، جهش تولید، صادرات، تجارت خارجی و اقتصاد مقاومتی را فعال کنیم.
رئیس جمهور تأکید کرد: دولت باید موانع پیش پای تولید و فعالان اقتصادی را بردارد. باید قانون رفع موانع تولید اجرا شود و زمینه کار برای بخش خصوصی و مردم فراهم شود و اگر دولت موانع پیش رو را بردارد، قطعاً بخش خصوصی فعالتر خواهد شد.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود از مدیران و کارگزاران دولت مردمی خواست بازنگاهی در مأموریت سازمانی خود داشته باشند و ببینید چه راهکار و ظرفیتی در سازمان اداریشان برای مردمیسازی دولت و همچنین نقشآفرینی مردم در حوزه تولید که مورد تأکید رهبری است، وجود دارد.
رئیس جمهور در ادامه با بیان اینکه همه مدیران باید با جامعه نخبگانی ارتباط داشته باشند و هر ماه یک بار نشستهای نخبگانی با هدف بهرهمندی از نظرات آنها را برگزار کنند، تصریح کرد: فعالسازی سامانههای جامع اطلاعاتی و توسعه دولت هوشمند به تسریع کار، کمک بسزایی میکند و در ایجاد شفافیت، پیشگیری از وقوع فساد و مقابله با آن، بسیار مؤثر است.
دکتر رئیسی، سیاست داخلی و خارجی را دو بال جهش تولید و به ثمر نشستن آن عنوان کرد و گفت: یاریرسانی بخشهای خارجی به بخشهای داخلی، شرط موفقیت کشورهای دنیاست و این موضوع باید مورد توجه همه کارگزاران نظام و سفرای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای خارجی باشد.
رئیس جمهور در ادامه با تاکید بر لزوم ارتقای سلامت اداری، خطاب به مدیران و کارگزاران دولت گفت: کوچکترین رابطه ناسالم را در دستگاهها برنتابید و با هرگونه رابطه ناسالم بجنگید و اجازه ندهید فساد در دستگاههای اجرایی رخنه کند.
دکتر رئیسی همچنین از مدیران دولت خواست از برگزاری همایشهای پرخرج که فقط اسم و رسم دارند و نتایج و اثری برای مردم ندارند، جلوگیری کنند.
رئیس جمهور در ادامه ضرورت توجه به مبارزه با قاچاق کالا در کنار رونق تولید از سوی مدیران دولت را مورد تأکید قرار داد و تصریح کرد: قاچاق کالا، هم مردم را رنج میدهد و هم خنجری از پشت بر کمر تولید است، لذا مبارزه با قاچاق کالا در کنار رونق تولید، اصل مهمی است که مسئولان باید به آن توجه کنند.
دکتر رئیسی، تأمین سرمایه در گردش برای واحدهای تولیدی را یکی از اولویتهای دولت سیزدهم عنوان کرد و گفت: باید جلوی کارهای غیرمولد، از جمله دلالی گرفته شود و کسانی که مأموریت تأمین و تولید کالا را دارند باید بر زنجیره تولید، تأمین و مصرف نظارت کنند تا کالاها، به درستی به دست مصرفکننده برسد.
رئیس جمهور افزود: ما باید حامی تولیدکنندگان باشیم و نباید کالایی بالاتر از قیمت نهایی، به دست مصرفکننده برسد و هر روز شاهد افزایش قیمت و چند قیمتی در بازار نباشیم.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش به ابلاغ سیاستهای دریامحور توسط رهبر انقلاب و ظرفیتهای مناسب در کشور برای بهرهمندی از این اقتصاد پرسود اشاره کرد و گفت: در حال حاضر بین 3 هزار و 700 تا 5 هزار کیلومتر با ساحل و دریا ارتباط داریم و باید با تکیه بر توان داخلی، اقتصاد دریا محور فعال شده و سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب، تحقق پیدا کند.
رئیس جمهور سپس به رشد کشور در حوزه معدن اشاره کرد و افزود: لازم است زنجیره ارزش افزوده معدن تکمیل شده و جلوی خامفروشی گرفته شود.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر اینکه با تلاش دولتمردان دولت مردمی، رشد نقدینگی کنترل شده و تورم کاهشی شده است، تصریح کرد: رشد اقتصادی و تولید افزایش یافته و باید تلاش کنیم تورم، کاهشیتر شود و این امر به دست مسئولان محقق میشود.
رئیس جمهور همچنین به موضوع وحدت و انسجام در کشور و همکاری همه قوای مقننه، مجریه و قضائیه اشاره کرد و گفت: مطلقاً نباید گرفتار حاشیهسازی شویم؛ نشاط سیاسی لازم است اما نزاع سیاسی، تخریب و اتهامزنی که شایسته نظام اسلامی نیست، هرگز نباید وجود داشته باشد.
دکتر رئیسی در ادامه، با بیان اینکه کارهای انجام شده دولت باید پیوست فرهنگی و رسانهای داشته باشد تا خدمات دولت در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها به اطلاع مردم برسد، تأکید کرد: دولت باید در جلوگیری از اسراف، تبذیر، بیانضباطی اجتماعی و بیقانونی، پیشقدم باشد و رسانه ملی و سایر رسانهها باید این موارد را برای اصلاح امور کشور، تبیین کنند.
رئیس جمهور با اشاره به اینکه آسیبهای اجتماعی، زیبنده نظام و کشور نیست و برای حذف این مشکلات، باید تلاش و برنامهریزی انجام شود، گفت: 6 نشست مهم درباره طلاق، اعتیاد و آسیبهای اجتماعی که زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست با حضور رهبر معظم انقلاب و کارگزاران نظام برگزار شد و همه مسئولان، باید در میدان، برای کاهش آسیبهای اجتماعی شامل فقر، اعتیاد و طلاق تلاش کنند.
دکتر رئیسی، ایجاد و ارتقای امید در مردم را ابرپروژه دولت سیزدهم دانست و تأکید کرد: روز به روز باید به اعتماد آحاد جامعه افزوده شود و وظیفه ما این است که ایمان و امید مردم را ارتقا دهیم.
رئیس جمهور با اشاره به اینکه امروز مأموریت خدمتگذاری به مردم، بر عهده دولتمردان نهاده شده است و کارنامه ما نزد ملت و رهبری مشخص است و باید تلاش کنیم تا کشور، در جایگاه بهتری قرار گیرد، تصریح کرد: تلاش برای اصلاح ساختار بودجه و رفع ناترازیها، انحلال موسسههای مالی متخلف، اصلاح اضافه برداشت از بانک مرکزی برای جلوگیری از مشکلات اقتصادی و نظارت بر بانک مرکزی براساس قانون جدید، نظارت جدی بر شرکتهای دانشبنیان و نزدیک شدن آنها به دستگاههای دولتی برای ادامه همکاری و تلاش دولت برای ایجاد اشتغال، تا رسیدن به وضعیت مطلوب ادامه دارد.
رئیس جمهور افزود: اشتغال، مسکن و ازدواج موارد مهمی هستند که زمینههای امید را در بین جوانان ایجاد میکند و دولت تمام تلاش خود را برای تحقق این موارد، به کار میگیرد.
دکتر رئیسی در بخش پایانی سخنانش، موضوع فلسطین و غزه را مهمترین سخن و موضوع روز دنیا عنوان کرد و گفت: درد بیعدالتی، بیاقدامی و بیتوجهی کشورها به نالههای کودکان، زنان و مظلومان مقتدر غزه در دنیا پیچیده است و مطمئناً خون شهدای غزه و فلسطین و ایستادگی در برابر ظلم صهیونیستها، به تغییر شرایط در دنیا کمک خواهد کرد تا در آیندهای نزدیک، نظم عادلانه بر این سرزمین حاکم گردد.
مشاهده همه اخبار
در اولین جلسه هیئت دولت در سال 1403 مطرح شد؛ دکتر رئیسی: مسئولان برنامه اجرایی دقیق تحقق شعار سال را با لحاظ ماموریتهای زیر مجموعههای خود، ارائه کنند/ تاکید بر نظارت بر روند قیمتگذاری و جلوگیری از هر گونه افزایش بیرویه قیمتها/ گزارش وزیر اقتصاد از بالاترین میزان تخصیص منابع عمرانی در سال 1402
يکشنبه 5 فروردين 1403
در نخستین روز کاری سال 1403 صورت گرفت؛ دیدار عیدانه مدیران و کارگزاران کشوری و لشکری با دکتر رئیسی
يکشنبه 5 فروردين 1403
در اولین نشست تیم اقتصادی دولت در سال 1403 مطرح شد؛ دکتر رئیسی: همه بخشهای تولیدی از جمله نفت، کشاورزی، نیرو و صنعت و معدن مخاطب شعار سال هستند/ بررسی راههای تحقق جهش تولید با فراهم کردن زمینههای مشارکت مردم
يکشنبه 5 فروردين 1403
پیام تبریک نوروزی سران روسیه، هند، آذربایجان، تاجیکستان و بلاروس به دکتر رئیسی
يکشنبه 5 فروردين 1403
دکتر رئیسی 3 قانون مصوب مجلس را برای اجرا ابلاغ کرد
يکشنبه 5 فروردين 1403
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رجب نام نهري است در بهشت
رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرموده اند : «رجب ماه بزرگ خداست و هيچ ماهي در حرمت و فضيلت به پايه آن نمي رسد و قتال با کافران در اين ماه حرام است، آگاه باشيد که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسي در ماه رجب حتي يک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهي از او دور ميگردد» . امام هفتم (عليه السّلام) فرموده اند : رجب نام نهري است در بهشت که از شير، سفيدتر و از عسل، شيرينتر است; هر کس يک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بياشامد. از امام صادق (عليه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود : رجب ماه استغفار امت من است، پس در اين ماه طلب آمرزش کنيد که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب» ميگويند زيرا که رحمت خداوند در اين ماه بر امت من بسيار ريخته ميشود پس بسيار بگوئيد استغفر الله و اسئله التوبة .
امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.
رجب«رجب الفرد الاصب»«شهرالله الأصمّ»«شهر الاستغفار»
در روايات منقول از پيامبر اکرم (ص) و اهل بيت (ع) نام هايي براي «رجب» ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب» مي باشد، زيرا در اين ماه رحمت الهي همچون باراني که از آسمان مي آيد بر بندگانش فرو مي ريزد، به اين ماه «اصم» هم گفته اند زيرا از نظر فضيلت کمتر ماهي به آن مي رسد و حتي در زمان جاهليت مورد تعظيم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه مي داشته اند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زيرا در اين زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سيئات فاصله مي گيرند و به رحمت الهي نزديک مي شوند و در واقع در اين جويبار روح و روان خويش را از هرگونه آلودگي منزه ساخته و رذائل و خباثت ها را از قلب خود مي زدايند، در برخي منابع روايي اين ماه را «شهر اميرالمؤمنين (ع)» ناميده اند يعني ماه ولايت زيرا در سيزدهم رجب ولادت آن امام متقين و پيشواي پرهيزگاران روي داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (ص) و رمضان را ماه خدا گفته اند، رجب را «حبل الهي » نيز ناميده اند، زيرا ريسمان رحمت الهي و لطف ربوبي براي بندگان از عالم ملکوت آويخته مي شود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهي يابد ، از خاتم رسولان روايت شده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشته اي به نام «داعي » است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامي ليالي آن از آغاز تا بامداد اين ملک چنين ندا مي دهد: ذاکران، مطيعان، مستغفران، توبه جويان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسي هستم که با من همنشين شود و مطيع کسي هستم که از من پيروي کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در اين ماه بخواند او را اجابت مي کنم و هر فردي که از من چيزي بخواهد خواسته اش را برآورده مي نمايم، هر کس از من راه بخواهد، هدايتش مي نمايم،
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود... حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.
پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: رجب براي امّت من ماه استغفار است پس در اين ماه به محضر پروردگار از گناهان خويش پوزش طلبيد که خداوند بخشنده اي مهربان است .
ماه رجب، به دليل برخورداري از مزاياي گوناگون و توجه به ابعاد معنوي آن، نامهاي ديگري نيز دارد؛ نامهايي مثل ماه آمرزش خواهي (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دليل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از ساير ماههاي حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دليل نزول سرشار رحمت الهي؛ ماه اميرمؤمنان (شهرُ اميرِالمؤمنين)، ريسمان الهي و اَصَمْ يعني برخوردار از فضيلتهاي بسيار .
در حديث است که حضرت نوح(عليه السّلام) روز اول اين ماه سوار بر کشتي شد و نجات يافت و فرمودند: کساني که با او هستند روزه بدارند و هر که اين روز را روزه بدارد آتش عذاب يک سال از او دور مي شود و نيز طبق سخن حضرت صادق(عليه السّلام) خواندن زيارت امام حسين(عليه السّلام) در روز اول اين ماه مستحب و تأکيد شده است .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
ماه رجب، يکي از چهار ماه حرام
ماه رجب، يکي از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خونريزي نهي شده است. تحريم جنگ در اين چهار ماه، يکي از راههاي پايان دادن به جنگهاي طولاني و وسيله اي براي دعوت به صلح و آرامش بود؛ زيرا هنگامي که جنگجويان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمين گذاشته و صداي چکاچک شمشيرها خاموش گردد و مجالي براي تفکر و انديشه به وجود آيد، احتمال پايان يافتن جنگ بسيار زياد است. اسلام در هر سال براي پيروان خود يک آتش بس چهارماهه اعلام ميدارد که اين خود نشانه روح صلح طلبي اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از اين قانون اسلامي سوء استفاده کند و حريم ماههاي حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.
ماههای حرام، ماههایی است که خداوند رعایت حرمت آنها را بر مؤمنان واجب کرده است. این ماهها عبارتند از: رجب، ذی القعده، ذیالحجه (پایان سال قمری قبلی) و محرم (آغاز سال قمری جدید) . از زمان حضرت ابراهیم، این ماهها دارای حرمت بودند. از جمله احکام فقهی ماههای حرام، حرمت جنگ و تشدید دیه قتل است.
در خطبه حجة الوداع که پیامبر (ص) در منا ایراد نمود، آمده است: «السّنة اثناعشر شهراً منها أربعة حُرُم، ثلاث متوالیات: ذوالقعدة و ذوالحجة و المحرّم و رجب مُضَر الّذی بین جمادی و شعبان: سال دوازده ماه است که چهار تای آن [ماههای] حراماند. سه تا پشت سر هماند: ذوالقعده، ذوالحجه و مُحرّم، و ماه رجب مُضَر که بین جمادی [الثانی] و شعبان قرار گرفته است».
برخى قائلند حرمت این ماهها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بود و عرب آن را به ارث برد و همواره حتی در زمان جاهلیت نیز حرمت آنها را حفظ می کرد؛ به طوری که به جهت حرمت این ماهها اگر قاتل پدر خود را در این دوره زمانی مشاهده میکرد، متعرض او نمی شد. این سنت ابراهیمی تا ظهور اسلام همچنان در میان عرب رایج و محترم بود تا اینکه قرآن کریم آن را تأیید و امضاء کرد.
در آیه ۳۶ سوره توبه بیان شده است: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّـهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّـهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ . در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب [علم] خدا، دوازده ماه است؛ از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است.
أين الرجبيّون؟
در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد.
گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.
بارى در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد. در اينجا حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: اين پاداش، براى كسى است كه گرچه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارد.
ليلة الرغائب شب جمعه اول ماه رجب
گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخى از اوقات آن، فضيلت ويژه اى دارد; مثلا اوّلين شب جمعه ماه رجب، داراى امتيازى بزرگ است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد; فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى يك سوم از شب گذشت، هيچ فرشته اى نيست مگر اينكه در كنار كعبه مشرفه آيد; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم! هرچه خواهيد از من بخواهيد. فرشتگان گويند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزى; خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.
و از براى آن عملى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وارد شده با فضيلت بسيار كه سيد در اقبال و علامه در اجازه بنى زهره نقل كردهاند از جمله فضيلت او آنكه گناهان بسيار به سبب او آمرزيده شود و آنكه هر كه اين نماز را بگزارد چون شب اول قبر او شود حق تعالى بفرستد ثواب اين نماز را به سوى او به نيكوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصيح پس با وى گويد اى حبيب من بشارت باد تو را كه نجات يافتى از هر شدت و سختى گويد تو كيستى به خدا سوگند كه من رويى بهتر از روى تو نديدم و كلامى شيرينتر از كلام تو نشنيدهام و بويى بهتر از بوى تو نبوييدم گويد من ثواب آن نمازم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب به نزد تو تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهايى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دميده شود من سايه بر سر تو خواهم افكند در عرصه قيامت پس خوشحال باش كه خير از تو معدوم نخواهد شد هرگز .
و كيفيت آن چنان است كه روز پنجشنبه اول آن ماه را روزه مىدارى چون شب جمعه داخل شود ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز مىگزارى هر دو ركعت به يك سلام و در هر ركعت از آن يك مرتبه حمد و سه مرتبه إنا أنزلناه و دوازده مرتبه قل هو الله أحد مىخوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مىگويى : اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] . پس به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مىگويى : سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ . پس سر از سجده بر مىدارى و هفتاد مرتبه مىگويى : رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْأَعْظَمُ . پس باز به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مىگويى : سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ . پس حاجت خود را مىطلبى كه إن شاء الله برآورده خواهد شد) .
و بدان نيز كه در ماه رجب زيارت حضرت امام رضا عليه السلام مندوب است و اختصاصى دارد چنانچه عمره در اين ماه فضيلت دارد و روايت شده كه تالى حج است در فضيلت و منقول است كه: جناب على بن الحسين عليهما السلام معتمر شده بود در ماه رجب و شبانه روز نماز در نزد كعبه مىگزاشت و پيوسته در سجده بود در شب و روز و اين ذكر از آن حضرت شنيده مىشد كه در سجده مىگفت عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال و دعاهای مشتركه ماه رجب
بخوانید در عقب نمازهاى روز و شب این دعا را که سيد بن طاوس روايت كرده از محمد بن ذكوان كه معروف به سجاد است براى آنكه آنقدر سجده كرد و گريست در سجود كه نابينا شد گفت: عرض كردم به حضرت صادق عليه السلام فداى تو شوم اين ماه رجب است تعليم بنما مرا دعايى در آن كه حق تعالى مرا به آن نفع بخشد حضرت فرمود بنويس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بگو در هر روز از رجب در صبح و شام در عقب نمازهاى روز و شب :
يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّنًا مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيَا وَ شَرِّ الآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ .
اى خدايى كه براى هر نيكى به تو اميد مىبندم و به هنگام هر بدى از خشم تو امان مىجويم. ى خدايى كه در برابر كم، بسيار مىبخشى، اى خدايى كه به هركس از تو نياز خواهد، بخشش مىكنى. اى خدايى كه به هركس از تو درخواست نكند و حتى تو را نشناسد، نيز از سر دلسوزى و مهرورزى بخشش مىكنى. اينك به من كه از تو نياز مىخواهم، همهى نيكىهاى دنيا و آخرت را عطا كن؛ و از من كه از تو درخواست مىكنم، همهى بدىهاى دنيا و آخرت را دور دار؛ زيرا آنچه تو بخشيدهاى كاستى نمىپذيرد و از افزونبخشىات، بهرهى مرا بيفزا، اى بزرگوار.
راوى گفت پس گرفت حضرت محاسن شريف خود را در پنجه چپ خود و خواند اين دعا را به حال التجا و تضرع به حركت دادن انگشت سبابه دست راست پس گفت بعد از اين :
يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرَامِ يَاذَا النَّعْمَاءِوَالْجُودِيَاذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتِى عَلَى النَّارِ
در تمام ايام ماه رجب بخوانید اين دعا را كه روايت شده حضرت امام زين العابدين عليه السلام در حجر در غره رجب خواند :
يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ ضَمِيرَ الصَّامِتِينَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِيدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَيَادِيكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
در هر روز ماه رجب بخوانيد اين دعا را كه حضرت صادق عليه السلام در هر روز ماه رجب مىخواندند :
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلّا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ اَللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَ لا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ .
در ماه رجب بخوانيد این دعارا که شيخ در مصباح فرموده معلى بن خنيس از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: بخوان در ماه رجب :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ اَللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى يَا قَوِىُّ يَا عَزِيزُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
هر روز اين دعا رابخوانيد که شيخ فرموده مستحب است بخوانند در هر روز اين دعا را :
اَللَّهُمَّ يَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الآ لاءِ الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِيمَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِيمَةِ وَ الْأَيَادِى الْجَمِيلَةِ وَ الْعَطَايَا الْجَزِيلَةِ يَا مَنْ لا يُنْعَتُ بِتَمْثِيلٍ وَ لا يُمَثَّلُ بِنَظِيرٍ وَ لا يُغْلَبُ بِظَهِيرٍ يَا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَى فَأَجْزَلَ وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ يَا مَنْ سَمَا فِى الْعِزِّ فَفَاتَ نَوَاظِرَ [خَوَاطِرَ] الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِى اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْكَارِ يَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمُلْكِ فَلا نِدَّ لَهُ فِى مَلَكُوتِ سُلْطَانِهِ وَ تَفَرَّدَ بِالآ لاءِ وَ الْكِبْرِيَاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فِى جَبَرُوتِ شَأْنِهِ يَا مَنْ حَارَتْ فِى كِبْرِيَاءِ هَيْبَتِهِ دَقَائِقُ لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاكِ عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ أَبْصَارِ الْأَنَامِ يَا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَيْبَتِهِ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خِيفَتِهِ أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِى لا تَنْبَغِى إِلّا لَكَ وَ بِمَا وَأَيْتَ بِهِ عَلَى نَفْسِكَ لِدَاعِيكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِمَا ضَمِنْتَ الْإِجَابَةَ فِيهِ عَلَى نَفْسِكَ لِلدَّاعِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِينَ يَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ اقْسِمْ لِى فِى شَهْرِنَا هَذَا خَيْرَ مَا قَسَمْتَ وَ احْتِمْ لِى فِى قَضَائِكَ خَيْرَ مَا حَتَمْتَ وَ اخْتِمْ لِى بِالسَّعَادَةِ فِيمَنْ خَتَمْتَ وَ أَحْيِنِى مَا أَحْيَيْتَنِى مَوْفُورا وَ أَمِتْنِى مَسْرُورا وَ مَغْفُورا وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِى مِنْ مُسَاءَلَةِ الْبَرْزَخِ وَ ادْرَأْ عَنِّى مُنْكَرًا وَ نَكِيرًا وَ أَرِ عَيْنِى مُبَشِّرًا وَ بَشِيرَا وَ اجْعَلْ لِى إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ [جَنَّاتِكَ] مَصِيرًا وَ عَيْشًا قَرِيرًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَثِيرا .
هر روز از ايام رجب بخوانيد این دعارا که شيخ روايت كرده كه: بيرون آمد از ناحيه مقدسه بر دست شيخ كبير ابى جعفر محمد بن عثمان بن سعيد رضى الله عنه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَعَانِى جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِكَ أَسْأَلُكَ بِمَا نَطَقَ فِيهِمْ مِنْ مَشِيَّتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَانًا لِتَوْحِيدِكَ وَ آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِى لا تَعْطِيلَ لَهَا فِى كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَيْكَ أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ فَبِذَالِكَ أَسْأَلُكَ وَ بِمَوَاقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بِمَقَامَاتِكَ وَ عَلامَاتِكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَزِيدَنِى إِيمَانًا وَ تَثْبِيتًا يَا بَاطِنًا فِى ظُهُورِهِ وَ ظَاهِرًا فِى بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِهِ يَا مُفَرِّقًا بَيْنَ النُّورِ وَ الدَّيْجُورِ يَا مَوْصُوفًا بِغَيْرِ كُنْهٍ وَ مَعْرُوفًا بِغَيْرِ شِبْهٍ حَادَّ كُلِّ مَحْدُودٍ وَ شَاهِدَ كُلِّ مَشْهُودٍ وَ مُوجِدَ كُلِّ مَوْجُودٍ وَ مُحْصِىَ كُلِّ مَعْدُودٍ وَ فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُودٍ لَيْسَ دُونَكَ مِنْ مَعْبُودٍ أَهْلَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْجُودِ يَا مَنْ لا يُكَيَّفُ بِكَيْفٍ وَ لا يُؤَيَّنُ بِأَيْنٍ يَا مُحْتَجِبًا عَنْ كُلِّ عَيْنٍ يَا دَيْمُومُ يَا قَيُّومُ وَ عَالِمَ كُلِّ مَعْلُومٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَى عِبَادِكَ الْمُنْتَجَبِينَ وَ بَشَرِكَ الْمُحْتَجِبِينَ وَ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْبُهْمِ الصَّافِّينَ الْحَافِّينَ وَ بَارِكْ لَنَا فِى شَهْرِنَا هَذَا الْمُرَجَّبِ الْمُكَرَّمِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ وَ أَسْبِغْ عَلَيْنَا فِيهِ النِّعَمَ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِيهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِيهِ الْقَسَمَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِى وَضَعْتَهُ عَلَى النَّهَارِ فَأَضَاءَ وَ عَلَى اللَّيْلِ فَأَظْلَمَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا تَعْلَمُ مِنَّا وَ مَا لا نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الذُّنُوبِ خَيْرَ الْعِصَمِ وَ اكْفِنَا كَوَافِىَ قَدَرِكَ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِحُسْنِ نَظَرِكَ وَ لا تَكِلْنَا إِلَى غَيْرِكَ وَ لا تَمْنَعْنَا مِنْ خَيْرِكَ وَ بَارِكْ لَنَا فِيمَا كَتَبْتَهُ لَنَا مِنْ أَعْمَارِنَا وَ أَصْلِحْ لَنَا خَبِيئَةَ أَسْرَارِنَا وَ أَعْطِنَا مِنْكَ الْأَمَانَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِحُسْنِ الْإِيمَانِ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ الصِّيَامِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَيَّامِ وَ الْأَعْوَامِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ.
درهرروز از رجب بخوانید این دعا را که شيخ روايت كرده كه: بيرون آمد از ناحيه مقدسه بردست شيخ ابوالقاسم رضى الله عنه اين دعادرايام رجب:
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِى رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الثَّانِى وَ ابْنِهِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِى رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلاىَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ] اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِى فِى هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الآخِرَةِ وَ مَا هِىَ إِلَيْهِ صَائِرَةٌ.
زيارت كن در هر مشهدى«وحرمی» كه باشى با این زیارت که شيخ روايت كرده از جناب ابو القاسم حسين بن روح رضى الله عنه كه نايب خاص حضرت صاحب الامر عليه السلام است كه فرمود: زيارت كن در هر مشهدى كه باشى از مشاهد مشرفه در ماه رجب به اين زيارت مىگويى چون داخل شدى :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِى رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ عَلَى أَوْصِيَائِهِ الْحُجُبِ اَللَّهُمَّ فَكَمَا أَشْهَدْتَنَا مَشْهَدَهُمْ [مَشَاهِدَهُمْ] فَأَنْجِزْ لَنَا مَوْعِدَهُمْ وَ أَوْرِدْنَا مَوْرِدَهُمْ غَيْرَ مُحَلَّئِينَ عَنْ وِرْدٍ فِى دَارِ الْمُقَامَةِ وَ الْخُلْدِ وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ إِنِّى [قَدْ] قَصَدْتُكُمْ وَ اعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِى وَ حَاجَتِى وَ هِىَ فَكَاكُ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ وَ الْمَقَرُّ مَعَكُمْ فِى دَارِ الْقَرَارِ مَعَ شِيعَتِكُمُ الْأَبْرَارِ وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ أَنَا سَائِلُكُمْ وَ آمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمُ التَّفْوِيضُ وَ عَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيضُ إِنِّى بِسِرِّكُمْ مُؤْمِنٌ [مُؤَمِّمٌ] وَ لِقَوْلِكُمْ مُسَلِّمٌ وَ عَلَى اللَّهِ بِكُمْ مُقْسِمٌ فِى رَجْعِى بِحَوَائِجِى وَ قَضَائِهَا وَ إِمْضَائِهَا وَ إِنْجَاحِهَا وَ إِبْرَاحِهَا [إِيزَاحِهَا] وَ بِشُئُونِى لَدَيْكُمْ وَ صَلاحِهَا وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ سَلامَ مُوَدِّعٍ وَ لَكُمْ حَوَائِجَهُ مُودِعٍ [مُودِعٌ] يَسْأَلُ اللَّهَ إِلَيْكُمُ الْمَرْجِعَ وَ سَعْيَهُ [سَعْيُهُ] إِلَيْكُمْ غَيْرَ [غَيْرُ] مُنْقَطِعٍ وَ أَنْ يَرْجِعَنِى مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَيْرَ مَرْجِعٍ إِلَى جَنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضِ عَيْشٍ مُوَسَّعٍ وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَى حِينِ [خَيْرِ] الْأَجَلِ وَ خَيْرِ مَصِيرٍ وَ مَحَلٍّ فِى النَّعِيمِ الْأَزَلِ وَ الْعَيْشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأُكُلِ وَ شُرْبِ الرَّحِيقِ وَ السَّلْسَلِ [السَّلْسَبِيلِ] وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لا سَأَمَ مِنْهُ وَ لا مَلَلَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ عَلَيْكُمْ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِى كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِى زُمْرَتِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال دیگر ماه رجب
هفتاد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْه
بخوانید در وقت صبح و در وقت پسین هفتاد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْه که روايت است: كسى كه در رجب در وقت صبح هفتاد مرتبه و در وقت پسين نيز هفتاد مرتبه بگويد أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ و چون تمام كرد دستها را بلند كند و بگويد اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ پس اگر در ماه رجب بميرد خدا از او راضى باشد و آتش او را مس نكند به بركت رجب .
صدمرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَه
بخوانید در هرروز از ماه رجب صد مرتبه أَسْتَغْفاری که از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده كه: هر كه در ماه رجب صد مرتبه بگويد : أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ و ختم كند آن را به صدقه ختم فرمايد حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگويد بنويسد براى او اجر صد شهيد .
هزار مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّه
بخوان در ماه رجب هزار مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّه که از حضرت رسول صلى الله عليه مروى است كه: كسى كه بگويد در ماه رجب هزار مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بنويسد خداوند عزوجل براى او صد هزار حسنه و بنا فرمايد براى او صد شهر در بهشت
هزار مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ذَا الْجَلالِ وَ...
بخوانید در ماه رجب هزار مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ذَا الْجَلالِ وَ... که کسی که در جميع اين ماه هزار مرتبه بگويد أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الآثَامِ تا خداوند رحمان او را بيامرزد .
ده هزار مرتبه قل هو الله أحد
بخوانید در ماه رجب ده هزار مرتبه قل هو الله أحد که سيد در اقبال فضيلت بسيار از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده براى خواندن قل هو الله أحد ده هزار مرتبه يا هزار مرتبه يا صد مرتبه در ماه و نيز روايت كرده كه: هر كه در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه قل هو الله أحد بخواند براى او نورى باشد در قيامت كه او را به بهشت بكشاند .
روزه و چهار ركعت نماز
روزه و چهار ركعت نماز در ماه رجب که سيد روايت كرده كه: هر كه در ماه رجب يك روز روزه بدارد و چهار ركعت نماز گزارد بخواند در ركعت اول صد مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم دويست مرتبه قل هو الله أحد نميرد تا جاى خود را در بهشت ببيند يا ديده شود براى او .
روز جمعه ماه رجب چهار ركعت نماز ما بين ظهر و عصر
روز جمعه ماه رجب چهار ركعت نماز ما بين ظهر و عصر که سيد روايت كرده از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه: هر كه در روز جمعه ماه رجب چهار ركعت نماز كند ما بين ظهر و عصر بخواند در هر ركعتى حمد يك مرتبه و آية الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه پس ده مرتبه بگويد أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ بنويسد حق تعالى براى او از روزى كه اين نماز را گزارده تا روزى كه بميرد هر روزى هزار حسنه و عطا فرمايد او را به هر آيه كه خوانده شهرى در بهشت از ياقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از در سفيد و تزويج فرمايد او را حور العين و راضى شود از او به غير سخط و نوشته شود ازعابدين و ختم فرمايد براى او به سعادت و مغفرت الخبر.
صد مرتبه قل هو الله أحد در دو ركعت نماز
صد مرتبه قل هو الله أحد در دو ركعت نماز که از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه: كسى كه در يك شب از ماه رجب بخواند صد مرتبه قل هو الله أحد در دو ركعت نماز پس گويا صد سال روزه گرفته در راه خدا و حق تعالى در بهشت صد قصر به او مرحمت فرمايد هر قصرى در جوار پيغمبرى از پيغمبران عليهم السلام .
در يك شب از شبهاى رجب ده ركعت نماز
در يك شب از شبهاى رجب ده ركعت نماز کند که از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه: هر كه در يك شب از شبهاى رجب ده ركعت نماز كند بخواند در هر ركعتى حمد و قل يأيها الكافرون يك مرتبه و توحيد سه مرتبه بيامرزد حق تعالى هر گناهى كه كرده الخبر .
در هر شب و هر روز ماه رجب سه مرتبه هر يك از حمد و
در هر شب و هر روز ماه رجب سه مرتبه هر يك از حمد و... که علامه مجلسى در زاد المعاد فرموده كه از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه: هر كه در هر شب و هر روز ماه رجب و شعبان و رمضان سه مرتبه هر يك از حمد و آية الكرسى و قل يأيها الكافرون و قل هو الله أحد و قل أعوذ برب الفلق و قل أعوذ برب الناس بخواند و سه مرتبه بگويد سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ و سه مرتبه بگويد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و سه مرتبه بگويد اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ و چهار صد مرتبه بگويد أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ خداوند تعالى گناهانش را بيامرزد اگر چه به عدد قطرههاى باران و برگ درختان و كف درياها باشد الخبر و نيز علامه مجلسى فرموده كه: در هر شب از شبهاى اين ماه هزار مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وارد شده است.
سه روز پنجشنبه و جمعه و شنبه روزه
سه روز پنجشنبه و جمعه و شنبه از ماه رجب روزه گرفتن كه روايت شده هر كه در يكى از ماههاى حرام اين سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنويسد .
شصت ركعت نماز
شصت ركعت نماز در تمام ماه رجب به اين طريق كه در هر شب آن دو ركعت بجا آورد بخواند در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل يأيها الكافرون سه مرتبه و قل هو الله أحد يك مرتبه و چون سلام دهد دستها را بلند كند و بگويد : لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَ آلِهِ . و بكشد دستها را به صورت خود از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه كسى كه اين عمل را بجا آورد حق تعالى دعاى او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فرمايد .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال شبها و روزهای ماه رجب
شب اول رجب شب شريفى است و در آن چند عمل است
1 : آنكه چون هلال را بيند بگويد اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ و نيز از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه: چون هلال رجب را مىديد مىگفت اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ
2 : غسل كند چنانكه بعضى از علما فرمودهاند از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه: هر كه درك كند ماه رجب را و غسل كند در اول و وسط و آخر آن بيرون آيد از گناهان خود مانند روزى كه از مادر متولد شده .
3 : زيارت كند حضرت امام حسين عليه السلام را .
4 : بعد از نماز مغرب بيست ركعت نماز كند به حمد و توحيد و بعد از هر دو ركعت سلام دهد تا محفوظ بماند خود و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بىحساب مانند برق بگذرد .
5 : بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز كند بخواند در ركعت اول حمد و أ لم نشرح يك مرتبه و توحيد سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و أ لم نشرح و توحيد و معوذتين را و چون سلام نماز داد سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بگويد و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بيامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده .
6 : آنكه بخواند سى ركعت نماز در هر ركعت حمد و قل يأيها الكافرون يك مرتبه و توحيد سه مرتبه .
7 : بجا آورد آنچه را كه شيخ در مصباح متهجد ذكر نموده [فرموده]. ذكر عمل شب اول رجب : روايت كرده است ابو البخترى وهب بن وهب از حضرت امام جعفر صادق از پدرش از جدش از حضرت امير المؤمنين عليه السلام كه: آن حضرت را خوش مىآمد كه فارغ سازد خود را چهار شب در تمام سال يعنى احيا بدارد آن شبها را به عبادت و آن چهار شب اول رجب و شب نيمه شعبان و شب عيد فطر و شب عيد قربان بود و روايت شده است از ابو جعفر ثانى حضرت امام محمد جواد عليه السلام كه فرمود : مستحب است كه هر آدمى بخواند اين دعا را در شب اول رجب [بعد از عشاء آخره] :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّى أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّى أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّى لِيُنْجِحَ [لِى] بِكَ طَلِبَتِى اَللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِى . پس سؤال كن حاجتت را .
و روايت كرده است على بن حديد كه: حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام بعد از فراغ از نماز شب در حال سجده مىگفت :
لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِى وَ لا لِغَيْرِى فِى إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَىْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَىْءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ اَللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِى الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِى عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِى مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِى مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِى النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِى بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِى عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِى حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّى فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِى مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِى السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِى وَ وَلَدِى وَ إِخْوَانِى فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِى وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِى مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ابن اشيم گفته: اين دعا بعد از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وتر است آنگاه سه ركعت وتر را بجا مىآورى پس چون سلام دادى بگو در حالتى كه نشسته باشى :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِىَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّى بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِى تَوْفِيرِ حَظِّى مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِى مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِى مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَىَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِى شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ .
روز اول رجب روز شريفى است و در آن چند عمل است
1 : روزه گرفتن روايت شده كه: حضرت نوح عليه السلام در اين روز به كشتى سوار شد و امر فرمود كسانى را كه با او بودند روزه بدارند هر كه اين روز را روزه بدارد آتش جهنم يك سال راه از او دور شود .
2 : غسل كند .
3 : زيارت امام حسين عليه السلام كند شيخ روايت كرده از بشير دهان از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: هر كه زيارت كند حسين بن على عليهما السلام را در روز اول رجب بيامرزد خداوند عالم او را البته .
4 : بخواند دعاى طويلى كه سيد در اقبال نقل فرموده .
5 : شروع كند به نماز سلمان رضى الله عنه بدين طريق كه ده ركعت نماز گزارد و بعد از هر دو ركعت سلام دهد و در هر ركعت يك مرتبه حمد و سه مرتبه سوره توحيد و سه مرتبه سوره قل يأيها الكافرون بخواند و بعد از هر سلام دستها را بلند كند و بگويد : لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِى وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ پس بگويد اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِىَ لِمَا مَنَعْتَ وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ . پس دستها را بر روى خود كشد و در روز نيمه ماه نيز اين نماز را به همين كيفيت بخواند لكن عوض اين دعا بعد از عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ بگويد : إِلَها وَاحِدا أَحَدا فَرْدا صَمَدا لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا . و در روز آخر ماه نيز چنين كند لكن بعد از عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ بگويد : وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ. پس دستها را بر روى خود بكشد و حاجت خود را بطلبد و از فوايد اين نماز نبايد غفلت نمود كه آن بسيار است . و بدانكه از براى حضرت سلمان نيز نماز ديگرى است در روز اول اين ماه ده ركعت در هر ركعت حمد يك مرتبه و توحيد سه مرتبه با فضيلت بسيار كه مجملش آمرزش گناهان و محفوظ بودن از فتنه قبر و عذاب روز قيامت و رفتن جذام و برص و ذات الجنب از خواننده آن است . و سيد نيز براى اين روز چهار ركعت نماز نقل كرده هر كه خواهد به اقبال مراجعه كند . و در اين روز بنا بر قولی سنه پنجاه و هفت بقولى ولادت حضرت باقر عليه السلام واقع شده و لكن مختار داعى شیخ عباس قمی در سوم صفر است .
روزدوم رجب
در روز دوم ماه رجب بنا بر قولى ولادت با سعادت حضرت امام على نقى عليه السلام است سنه 212 و شهادت آن حضرت درسوم سنه دويست و پنجاه و چهار در سر من رأى واقع شده .
روزدهم رجب
روز دهم بقول ابن عياش ولادت حضرت امام محمد تقى عليه السلام واقع شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
شب وروزسيزدهم رجب واعتکاف
شب سيزدهم رجب
بدانكه مستحب است در هر يك از ماه رجب و شعبان و رمضان آنكه در شب سيزدهم دو ركعت نماز بگزارند در هر ركعت حمد يكمرتبه و يس و تبارك الملك و توحيد بخوانند . و در شب چهاردهم چهار ركعت به دو سلام به همين كيفيت. و در شب پانزدهم شش ركعت به سه سلام به همين كيفيت . از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه هر كه چنين كند جميع فضيلت اين سه ماه را دريابد و جميع گناهانش غير از شرك آمرزيده شود .
روز سيزدهم رجب اول أيام البيض است
ثواب بسيارى براى روزه اين روز و دو روز بعد وارد شده و اگر كسى خواهد عمل ام داود بجا آورد بايد اين روز را روزه بگيرد و در اين روز بنا بر مشهور بعد از سى سال از عام الفيل ولادت با سعادت حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ميان كعبه معظمه واقع شده است .
سیزدهم ماه رجب و اعتکاف
از جمله فضيلت ماه رجب آن است که ايام البيض در آن واقع شده يعني روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف براي خدا و روزه داري، در آموزه هاي ديني بر آن تأکيد و سفارش شده است .
اعتكاف وثواب آن
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : "اعتکاف، در ده روز از روزهاي رمضان، معادل دو حج و دو عمره است". همچنين فرموده اند : "اعتکاف از روي ايمان و اخلاص باعث آمرزش گناهان گذشته مي شود". هم ايشان گفته اند : "فرد معتکفي که کليه گناهان را ترک کند؛ به او همچون کسي که همه کارهاي پسنديده را انجام داده، پاداش مي دهند". و در جاي ديگر نيز از ايشان نقل است : "خداوند متعال در هر روز صد و بيست رحمت بر خانه کعبه نازل مي فرمايد، شصت رحمت از آنِ طواف کنندگان، چهل رحمت از آن معتکفان و بيست رحمت از آن تماشاگران است".
اعتکاف، از نظر لغوي
اعتكاف مصدر باب افتعال از «عکف» است، که به معني درنگ کردن و ادامه دادن است. در دين اسلام، منظور از اعتکاف آن است که شخص به منظور عبادت در مسجد متوقف شود. اعتکاف کردن در صورت نذر بر شخص واجب ميگردد .
اعتکاف، در لغت به معناى توقف در جايى است و در اصطلاح احکام ، عبارت است از ماندن در مسجد به قصد عبادت خداوند، با شرايطى خاص .
در تصوف، اعتکاف عبارت است از خالي نمودن قلب از مشغوليات دنيوي و تسليم نمودن نفس .
غفلت از"خود" و "خداى خود"، بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پايگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پيوستن به زندگى پست و حيوانى است . اعتکاف، بستر مناسب انديشه ، تفکر و خردورزى است. اعتکاف، تلاشى است براى اينکه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمرگىها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى "خويش" و "خداى خويش" باز گردند . اعتکاف زمينه توبه و بازگشت است. بازگشت به قرآن و معنويت، بازگشت به دعا و استمداد از عالم غيب، بازگشت از"خودمدارى" به "خداگرايى" ، شک نيست آنها که مسئوليتهاى حساس تر و بزرگترى دارند، بيش از ديگران به اعتکاف و خودسازى نياز دارند . بى جهت نيست که شخص رسول الله پس از هجرت، همه ساله دهه اول يا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارک رمضان را به" اعتکاف" مى پردازد و به همه دست اندرکاران و کارگزاران و رجال سياسى و اجتماعى درس معنويت گرايى و ذکر و نياش و روزه و تلاوت قرآن مى دهد . اعتکاف، توقفى نا آگاهانه در مسجد نيست. صرف درنگ و مکث و"حبس خويشتن"درمسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نيست
مهم ترين ايام براي اعتكاف روزهاي سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم رجب و همچنين ده روز آخر ماه رمضان است. بنابر روايت اعتكاف بايد در مسجد جامع شهر صورت گيرد .
اقسام اعتكاف
اعتکاف بر دو نوع است : اعتکاف واجب که در اين صورت شخص بايد حتماً روزهدار باشد. و اعتکاف مستحب که روزه دار بودن ضرورتي ندارد . اعتکاف در اصل، يك عمل مستحبي است، ولي ممكن است به سببي واجب شود، كه از جمله اسباب وجوب اعتكاف، اين امور است : نذر، عهد يا قسم، مثلا انسان نذر كند يا با خداي خود عهد كند يا قسم بخورد كه اگر در فلان كار موفق شد، يا از فلان بيماري شفا پيدا كرد چند روز در مسجد معتكف شود. (در بحثهاي آينده خواهد آمد كه حداقل مدت اعتكاف سه روز است) . شرط ضمن عقد، مثلا هنگام قرار داد اجاره منزل، صاحب خانه شرط مي كند كه مستاجر هر سال پنج روز در مسجد معتكف شود و مستاجر نيز اين شرط را مي پذيرد . اجاره، مثلا شخصي اجير مي شود كه با دريافت مزد - يا بدون دريافت مزد- از طرف ميت در مسجد معتكف شود. (مانند نماز استيجاري) .
شرايط معتكف
1- عقل.(از ديوانه صحيح نيست) . 2- ايمان . (از غير مؤمن صحيح نيست) . 3- قصد قربت. (هر گونه ريا و خود نمايي، اعتكاف را باطل مي كند) . 4- روزه داري در ايام اعتكاف . 5- اجازه گرفتن از كسي كه اجازه او لازم است . در اعتكاف،بلوغ شرط نيست، بنابر اين اگر كودك مميز معتكف شود، صحيح است.
شرايط اعتكاف
1- از سه روز كمتر نباشد.(زمان) . 2- در مسجد جامع باشد.(مكان) . 3- ادامه ماندن در مسجد و خارج نشدن از آن . مدت اعتکاف حداقل سه روز است و در کمتر از آن صحيح نيست ولى در زياده حدى ندارد.ولى اگر پنج روز معتکف شود،روز ششم را نيز واجب است بماند، بلکه بنابر احتياط واجب، هرگاه دو روز اضافه کرد، روز سومش هم بايد بماند، پس اگر هشت روز معتکف شد،روز نهم هم واجب است. اعتکاف تنها در مسجد صحيح است، بنابر اين اگر کسى در خانه خود يا در تکيه، حسينيه يا در حرم معتکف شود صحيح نيست و از مساجد نيز تنها در مساجد جامع اعتکاف صحيح است .
اجازه اعتكاف
اين افراد بدون اجازه نمي توانند معتكف شوند : الف : زن بدون اجازه شوهرش، در صورتي كه اعتكاف موجب از بين رفتن حق او باشد، بنابر احتياط واجب اجازه او لازم است . ب : فرزند بدون اجازه والدين، در صورتي كه اعتكاف او موجب اذيت و آزار آنان باشد و اگر موجب اذيت و آزار آنان باشد و اگر موجب اذيت و آزار آنها هم نباشد احتياط مستحب است اجازه بگيرد . ج : كسي كه در استخدام ديگري است،مانند برخي از كارگران و كارمندان، در صورتي كه قرار داد اجاره به گونه اي است كه منفعت اعتكاف را نيز در بر مي گيرد، يعنى اعتكاف با عمل به اجاره منافات دارد .
احکام اعتکاف
سئوال 1. اعتکاف چيست؟
جواب _ اعتکاف، عبارت از ماندن در مسجد است، به قصد عبادت و تقرّب به درگاه الهي.
س 2. اعتکاف چه حکمي دارد؟
ج _ اين کار مستحب است و داراي اجر و ثواب بسيار زيادي مي باشد.
س 3. چه قسمتهايي جزء مسجد حساب مي شود؟
ج _ پشت بام مسجد، زير زمين و محراب آن جزء مسجد و هم چنين اگر مسجد توسعه پيدا کرده باشد.
س 4. در حين اعتکاف در چه وضعي بايد بود؟
ج _ فرقي نمي کند در حال اعتکاف ايستاده باشد يا نشسته، بيدار باشد يا خواب.
س 5. در چه اوقاتي، اعتکاف صحيح است؟
ج _ هر وقتي که روزه گرفتن صحيح باشد، اعتکاف نيز صحيح است.
س 6. بهترين اوقات اعتکاف چه هنگامي است؟
ج _ بهترين اوقات آن، ماه رمضان مي باشد.
س 7. در اعتکاف چند چيز شرط است؟
ج _ چند چيز در اعتکاف شرط مي باشد: 1. ايمان 2. عقل 3. نيت قربت 4. روزه گرفتن 5. کمتر از سه روز نباشد.
س 8. حکم روزه در اعتکاف چيست؟
ج _ روزه گرفتن در اعتکاف شرط است و حداقل آن سه روز مي باشد. چه روزه مستحب باشد و چه واجب.
س 9. آيا با روزه قضا و استيجاري اعتکاف صحيح است؟
ج _ حتي با روزه قضا و روزه استيجاري نيز اعتکاف صحيح است.
س 10. چه چيزهايي در اعتکاف لازم است؟
ج _ در اعتکاف اجازه پدر و مادر نسبت به فرزند در صوتي که اعتکاف باعث اذيت آنها شود و اجازه شوهر به زن و مولا به غلام خود لازم است.
س 11. حداقل اعتکاف چند روز است؟
ج _ حداقل اعتکاف سه روز است.
س 12. اگر فقط يک يا دو روز نيّت کند، اعتکاف چه حکمي پيدا مي کند؟
ج _ اعتکاف باطل است.
س 13. نيت بيش از سه روز اعتکاف چه حکمي دارد؟
ج _ بيشتر از سه روز اشکال ندارد.
س 14. انسان در مدت اعتکاف چه وظيفه اي دارد؟
ج _ در مدت اعتکاف، بايد در مسجد به قصد اعتکاف بماند، مگر براي انجام کاري لازم و ضروري يا براي کاري واجب مانند شهادت دادن يا کاري مستحب، مانند تشييع جنازه مؤمن يا صله ارحام بيرون رود.
س 15. اگر مکلف از روي ناداني و جهل در مدت اعتکاف از مسجد بيرون رود آيا اعتکاف او باطل مي شود؟
ج _ اگر از روي ندانستن مسأله يا فراموشي از مسجد بيرون برود اشکال ندارد.
س 16. بهترين مکان براي اعتکاف چه مکانهايي است؟
ج _ بهتر است اعتکاف در يکي از اين مساجد باشد: مسجد الحرام، مسجدالنبي، مسجد کوفه، مسجد بصره.
س 17. چند چيز معتکف حرام و اعتکاف را باطل مي کند؟
ج _ چهار چيز بر معتکف حرام است و اعتکاف را باطل مي کند.
س 18. اولين چيزي که باعث ابطال اعتکاف مي شود، چيست؟
ج _ جماع و بنابر احتياط در مدت اعتکاف مرد و زن نمي توانند يکديگر را ببوسند يا لمس کنند.
س 19. در هنگام اعتکاف، استمناء چه حکمي دارد؟
ج _ استمناء نيز حرام و بنابر احتياط اعتکاف را باطل مي کند.
س 20. دومين چيزي که باعث ابطال اعتکاف مي گردد و انجام آن حرام است چه مي باشد؟
ج _ بوئيدن عطر و چيزهاي خوشبو مانند گلها به منظور لذت.
س 21. سومين چيزي که بر معتکف حرام است، چه مي باشد؟
ج _ مجادله و بحث کردن، براي اظهار فضل، علم و برتري، اما اگر براي ثابت کردن حق باشد اشکال ندارد.
س 22. مورد چهارم که بر معتکف حرام مي باشد، چيست؟
ج _ خريد و فروش و بنابر احتياط واجب از هر نوع تجارت اجتناب نمايد، مگر براي کارهاي ضروري مانند خريد خوردني و آشاميدني براي خود.
س 23. آيا انجام چيزهايي که بر معتکف حرام است، در روز يا شب، باعث از بين رفتن حرمت آنها مي شود؟
ج _ چيزهاي که بر معتکف حرام است، فرقي نمي کند که شب مرتکب شود يا روز.
س 24. آيا چيزهايي که روزه را باطل مي کند، باعث ابطال اعتکاف نيز مي شود؟
ج _ چيزهايي که روزه را باطل مي کند و در احکام روزه بيان شد، اعتکاف را نيز باطل مي کند، چنانچه در روز مرتکب شود.
س 25. آيا مي توان اعتکاف مستحب را در دو روز اول قطع نمود؟
ج _ مي توان اعتکاف مستحب را در دو روز اول قطع نمود.
س 26. اگر دو روز اعتکاف مستحب گذشت، روز سوم چه حکمي پيدا مي کند؟
ج _ اگر دو روز گذشت، روز سوم واجب مي شود.
س 27. در هنگام نيت اعتکاف چه شرطي جايز است؟
ج _ جايز است در هنگام نيت اعتکاف شرط کند هر وقت خواست، حتي در روز سوم، از اعتکاف رجوع نمايد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
شب و روز نيمه ماه رجب
شب نيمه ماه رجب شب شريفى است و در آن چند عمل است
1 : غسل .
2 : احياء آن به عبادت شود .
3 : زيارت امام حسين عليه السلام .
4 : شش ركعت نماز كه در شب سيزدهم ذكر شد .
5 : سى ركعت نماز در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد و اين نماز را سيد از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده با فضيلت بسيار .
6 : دوازده ركعت نماز هر دو ركعت به يك سلام و در هر ركعت هر يك از سوره حمد و توحيد و فلق و ناس و آية الكرسى و قدر را چهار مرتبه بخواند و بعد از سلام چهار مرتبه بگويد : اَللَّهُ اَللَّهُ رَبِّى لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئا وَ لا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّا . و هر چه مىخواهد بخواند و اين نماز را بدين طريق سيد از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده و لكن شيخ در مصباح فرموده روايت كرده داود بن سرحان از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود: بجا مىآورى در شب نيمه رجب دوازده ركعت نماز مىخوانى در هر ركعت حمد و سوره و چون فارغ شدى از نماز مىخوانى بعد از آن حمد و معوذتين و سوره اخلاص و آية الكرسى را چهار مرتبه و مىگويى بعد از آن سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ چهار مرتبه پس مىگويى اَللَّهُ اَللَّهُ رَبِّى لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئا وَ مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ و بجا مىآورى در شب بيست و هفتم نيز مثل اين را .
روز نيمه رجب روز مباركى است و در آن چند عمل است
1 : غسل .
2 : زيارت حضرت امام حسين عليه السلام از ابن ابى نصر منقول است كه گفت: سؤال كردم از حضرت امام رضا عليه السلام كه در چه ماه زيارت كنيم امام حسين عليه السلام را فرمود در نيمه رجب و نيمه شعبان .
3 : نماز سلمان به نحوى كه در روز اول گذشت .
4 : چهار ركعت نماز بخواندوبعدازسلام دست خود را پهن كند و بگويد:
اَللَّهُمَّ يَا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ وَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ كَهْفِى حِينَ تُعْيِينِى الْمَذَاهِبُ وَ أَنْتَ بَارِئُ خَلْقِى رَحْمَةً بِى وَ قَدْ كُنْتَ عَنْ خَلْقِى غَنِيّا وَ لَوْ لا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهَالِكِينَ وَ أَنْتَ مُؤَيِّدِى بِالنَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِى وَ لَوْ لا نَصْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ يَا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ مُنْشِئَ الْبَرَكَةِ مِنْ مَوَاضِعِهَا يَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرِّفْعَةِ فَأَوْلِيَاؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ أَسْأَلُكَ بِكَيْنُونِيَّتِكَ الَّتِى اشْتَقَقْتَهَا مِنْ كِبْرِيَائِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِكِبْرِيَائِكَ الَّتِى اشْتَقَقْتَهَا مِنْ عِزَّتِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ الَّتِى اسْتَوَيْتَ بِهَا عَلَى عَرْشِكَ فَخَلَقْتَ بِهَا جَمِيعَ خَلْقِكَ فَهُمْ لَكَ مُذْعِنُونَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ . روايت است كه هر صاحب غمى اين دعا را بخواند حق تعالى او را از اندوه و غم آسايش بخشد) .
5 : عمل ام داود كه عمده اعمال اين روز است و براى برآمدن حاجات و كشف كربات و دفع ظلم ظالمان مؤثر است .
اعمال ام داوود درايّام البيض
يکي از عبادتها و دعاهاي معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکيد شده، اعمال ام داوود است. در کتب حديث نقل شده، جواني در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانيقي به مدت طولاني در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزي به خدمت امام صادق(عليه السّلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جويي نمود. حضرت فرمود: آيا ميداني اين ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت ميرسد آنچه را که ميگويم دقيقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهايي يابد...
و كيفيت آن در مفاتیح ذکر شده
روز بيست و پنجم رجب
سنه صد و هشتاد و سه شهادت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام به سن پنجاه و پنج سالگى در بغداد واقع شده و آن روزى است كه احزان آل محمد عليهم السلام و شيعيان ايشان تازه مىشود .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
شب و روز بيست و هفتم رجب
شب بيست و هفتم رجب شب مبعث
شب بيست و هفتم شب مبعث و از ليالى متبركه است و در آن چند عمل است .
روز بيست و هفتم رجب
از جمله اعياد عظيمه است و روزى است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله در آن روز به رسالت مبعوث گرديد و جبرئيل به پيغمبرى بر آن حضرت نازل شد و از براى آن چند عمل است :
1 : غسل .
2 : روزه . و آن يكى از چهار روزى است كه در تمام سال امتياز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال .
3 : بسيار صلوات فرستادن .
4 : زيارت حضرت رسول و امير المؤمنين عليهما السلام .
5 : شيخ در مصباح فرموده از ريان بن الصلت مروى است كه: حضرت امام جواد عليه السلام در زمانى كه در بغداد بود روز نيمه رجب و روز بيست و هفتم را روزه گرفت و جميع حشم آن حضرت روزه گرفتند و ما را امر فرمود كه بجا آوريم دوازده ركعت نماز كه خوانده شود در هر ركعت حمد و سوره و بعد از فراغ از نمازها خوانده شود هر يك از حمد و توحيد و معوذتين چهار مرتبه و لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ چهار مرتبه اَللَّهُ اللَّهُ رَبِّى لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئا چهار مرتبه لا أُشْرِكُ بِرَبِّى أَحَدا چهار مرتبه .
6 : و نيز شيخ روايت كرده از جناب ابو القاسم حسين بن روح رحمة الله عليه كه فرموده بجا مىآورى در اين روز دوازده ركعت نماز مىخوانى در هر ركعت حمد و سوره اى كه آسان باشد و تشهد مىخوانى و سلام مىدهى و مىنشينى و مىگويى بين هر دو ركعتى اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدا وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرا يَا عُدَّتِى فِى مُدَّتِى يَا صَاحِبِى فِى شِدَّتِى يَا وَلِيِّى فِى نِعْمَتِى يَا غِيَاثِى فِى رَغْبَتِى يَا نَجَاحِى فِى حَاجَتِى يَا حَافِظِى فِى غَيْبَتِى يَا كَافِىَّ فِى وَحْدَتِى يَا أُنْسِى فِى وَحْشَتِى أَنْتَ السَّاتِرُ عَوْرَتِى فَلَكَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ الْمُقِيلُ عَثْرَتِى فَلَكَ الْحَمْدُ وَ أَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتِى فَلَكَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِى وَ آمِنْ رَوْعَتِى وَ أَقِلْنِى عَثْرَتِى وَ اصْفَحْ عَنْ جُرْمِى وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِى فِى أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِى كَانُوا يُوعَدُونَ .
پس چون فارغ شدى از نماز و دعا مىخوانى هر يك از حمد و اخلاص و معوذتين و قل يأيها الكافرون و إنا أنزلناه و آية الكرسى را هفت مرتبه و بعد مىگويى لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ هفت مرتبه و بعد مىگويى هفت مرتبه اَللَّهُ اللَّهُ رَبِّى لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئا و مىخوانى هر دعا كه خواهى .
7 : در اقبال و در بعض نسخ مصباح است كه مستحب است در اين روز اين دعا را بخوانند :
يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ وَ التَّجَاوُزِ وَ ضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَ التَّجَاوُزَ يَا مَنْ عَفَا وَ تَجَاوَزَ اعْفُ عَنِّى وَ تَجَاوَزْ يَا كَرِيمُ اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَكْدَى الطَّلَبُ وَ أَعْيَتِ الْحِيلَةُ وَ الْمَذْهَبُ وَ دَرَسَتِ الآمَالُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلا مِنْكَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةً وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ لِمَنْ دَعَاكَ مُفَتَّحَةً وَ الاسْتِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مُبَاحَةً وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِدَاعِيكَ بِمَوْضِعِ إِجَابَةٍ وَ لِلصَّارِخِ إِلَيْكَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الضَّمَانِ بِعِدَتِكَ عِوَضا مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِى أَيْدِى الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ إِلَيْكَ عَزْمُ إِرَادَةٍ يَخْتَارُكَ بِهَا وَ قَدْ نَاجَاكَ بِعَزْمِ الْإِرَادَةِ قَلْبِى وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ دَعْوَةٍ دَعَاكَ بِهَا رَاجٍ بَلَّغْتَهُ أَمَلَهُ أَوْ صَارِخٌ إِلَيْكَ أَغَثْتَ صَرْخَتَهُ أَوْ مَلْهُوفٌ مَكْرُوبٌ فَرَّجْتَ كَرْبَهُ أَوْ مُذْنِبٌ خَاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ أَوْ مُعَافًى أَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ عَلَيْهِ أَوْ فَقِيرٌ أَهْدَيْتَ غِنَاكَ إِلَيْهِ وَ لِتِلْكَ الدَّعْوَةِ عَلَيْكَ حَقٌّ وَ عِنْدَكَ مَنْزِلَةٌ إِلا صَلَّيْتَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَضَيْتَ حَوَائِجِى حَوَائِجَ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ هَذَا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُكَرَّمُ الَّذِى أَكْرَمْتَنَا بِهِ أَوَّلُ أَشْهُرِ الْحُرُمِ أَكْرَمْتَنَا بِهِ مِنْ بَيْنِ الْأُمَمِ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ فَنَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِى ظِلِّكَ فَلا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى غَيْرِكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ وَ تَجْعَلَنَا مِنَ الْعَامِلِينَ فِيهِ بِطَاعَتِكَ وَ الْآمِلِينَ فِيهِ بِشَفَاعَتِكَ اللَّهُمَّ وَ اهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ السَّبِيلِ وَ اجْعَلْ مَقِيلَنَا عِنْدَكَ خَيْرَ مَقِيلٍ فِى ظِلٍّ ظَلِيلٍ فَإِنَّكَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ السَّلامُ عَلَى عِبَادِهِ الْمُصْطَفَيْنَ وَ صَلَوَاتُهُ [صَلاتُهُ] عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ وَ بَارِكْ لَنَا فِى يَوْمِنَا هَذَا الَّذِى فَضَّلْتَهُ وَ بِكَرَامَتِكَ جَلَّلْتَهُ وَ بِالْمَنْزِلِ [الْعَظِيمِ] الْأَعْلَى أَنْزَلْتَهُ صَلِّ عَلَى مَنْ فِيهِ إِلَى عِبَادِكَ أَرْسَلْتَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الْكَرِيمِ أَحْلَلْتَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً دَائِمَةً تَكُونُ لَكَ شُكْرا وَ لَنَا ذُخْرا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا يُسْرا وَ اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ إِلَى مُنْتَهَى آجَالِنَا وَ قَدْ قَبِلْتَ الْيَسِيرَ مِنْ أَعْمَالِنَا وَ بَلَّغْتَنَا بِرَحْمَتِكَ أَفْضَلَ آمَالِنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .
مؤلف «مفاتیح» گويد كه اين دعا را حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام خواند در آن روزى كه آن جناب را به جانب بغداد حركت دادند و آن روز بيست و هفتم رجب بود و اين دعا از مذخور ادعيه رجب است .
8 : سيد در اقبال فرموده بخواند اللهم إنى أسألك بالنجل الاعظم الدعاء... و اين دعا به روايت كفعمى در اعمال شب اين روز گذشت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دعاهای ماه رجب
ادامه مطلب را ببينيد
روزه بگیرید لَعَلَّکُم تَتَّقون و لَعَلَّکُم تَشکُرون
خداوند در باب فلسفه وجوب روزه میفرماید : ((لعلکم تتقون))
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ﴿بقره۱۸۳﴾
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما (واجب) نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند (واجب) نوشته شده بود؛ (پس روزه بگیرید) تا با تقوا و پرهیزکار شوید.
روزه بگیرید تا بر اثر روزه گرفتن روحیه تقوا در شما بوجود آید
و چشم و گوش و زبان و دست و پا و دل و جسم و روح شما با تقوا عجین شود .
یعنی این روزه، پلکانی به سمت تقوا و وسیلهیی برای تأمین آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا این است که انسان در همهی اعمال و رفتار خود مراقب باشد که آیا این کار مطابق رضای خدا و امر الهی است، یا نه. این حالت مراقبت و پرهیز و برحذر بودن دایمی، اسمش تقواست.
لعلکم تتقون یعنى تشریع این حکم, براى این است که شما پرهیزگار شوید, نه اینکه پروردگار به روزه گرفتن شما نیازمند باشد. کسى که ماه رمضان را روزه مى گیرد و در این یک ماه از ارتکاب گناه و اخلاق زشت اجتناب مى کند, مى تواند بعد از ماه مبارک رمضان نیز همین حال ترک گناه را ادامه دهد.
تقوا، از مصدر وقایه، در لغت به معنای «حفظ کردن و نگاه داشتن از بدی و گزند» است. مصدر اتّقاء از همین ریشه به معنای «ترسیدن و حذر کردن» است. اسم فاعل آن، تقیّ و متّقی به معنای «صاحب تقوا» است. همچنین گفته شده است که تقوا یعنی «مصون داشتن خویش از آنچه خوف آسیب و گزند آن وجود دارد».
در قرآن کریم واژه «تقوی '» هفده بار و مشتقات آن بیش از دویست بار آمده است...
تقوا نوعی حالت قلبی و ملکه نفسانی است که مایه بصیرت انسان به طاعت و معصیت (در مقام نظر) و پس از آن، محرک اراده او به رعایت اوامر و نواهی خداوند (در مقام عمل) است. حصول این معنا، منوط به تبعیت از اوامر و نواهی خداوند و مداومت بر آن است تا، به اصطلاح اخلاقیون، آن حال به ملکه (در عرفان : «مقام») تبدیل شود. به این ترتیب، عمل به طاعت و اجتناب از معصیت، شرط لازم برای رسیدن به تقواست. تعبیر «لَعلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یا «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»، در پایان آیاتی که احکام و حدود الاهی را بیان میکنند و مراقبت بر آنها توصیه میشود،
توصیه به تقوا در آیات بسیاری از قرآن کریم تکرار شده است، اما دو آیه، از نظر تأکید و وسعت و شمول حکم، از اهمیت ویژهای بر خور دارند. آیه ۱۰۲ سوره آل عمران، مؤمنان را به تقوای خداوند، آنگونه که حقِ تقوای اوست، توصیه کرده است : «... اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِه»، و آیه ۱۶ سوره تغابن، به مؤمنان امر کرده که به قدر استطاعتشان تقوا بورزند: «فَـاتَّقُوا اللّهَ مَاسْتَطَعْتُمْ».
به نظر آیة الله طباطبائی مفسر المیزان ره :
در آیه اول، حقِ تقوا آخرین مرتبه تقواست؛ یعنی، عبودیتی بری از اِنّیت و غفلت، طاعتی بدون معصیت و شکری بدون کفران. اما آیه دوم شامل تمام مراتب تقواست؛ یعنی، خداوند نخست همه مردم را به حقِ تقوا دعوت کرده و سپس فرموده است که هرکس به قدر استطاعت خویش در طی مراتب تقوا بکوشد.
تعبیر «مَااسْتَطَعْتُم» در جایی دیگر برای تأکید به کار رفته است. در این صورت آیه دوم را باید چنین معنا کرد: تا میتوانید نسبت به خداوند تقوا پیشه کنید.
در مجموع، مفهوم تقوا اهمیت و منزلت ویژه ای در قرآن کریم دارد. در آیه ۱۳ سوره حجرات آمده که (ان اکرمکم عند الله اتقیکم) گرامیترین شما نزد پروردگار، باتقواترین شماست . و بدین ترتیب، تقوا موجب برتری انسانی بر انسان دیگر نزد خداست. خداوند، متقین را دوست دارد و یار و مددرسان آنهاست...
خداوند در باب فلسفه وجوب روزه میفرماید : ((لعلکم تشکرون))
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿بقره ۱۸۵﴾
ماه رمضان [ماهی است] که در آن، قرآن به عنوان هدایت مردم و نشانههای روشن هدایت و معیار تمیز [حق از باطل] نازل شده است؛ پس هر که از شما در این ماه حضور داشت،(در وطن و محل زندگیش، و صحیح و سالم هم بود) روزه بگیرد؛ و هر که بیمار یا در سفر باشد، (روزه نگیرد و) به همان تعداد (روزهایی که روزه نگرفته) از روزهای دیگر (غیر ماه مبارک رمضان قضا کند) [روزهداری کند]. خدا برای شما آسانی میخواهد نه مشقّت؛ [این حکمِ قضای روزه را مقرّر کرد] تا [کار را بر شما آسان گیرد] و شما نیز تعداد آن را (که روزه نگرفته اید) کامل نمایید و خدا را به پاس اینکه شما را هدایت کرده است به عظمت یاد کنید، و بسا که با روزه گرفتن شکر گزار باشید...
روزه بگیرید تا بر اثر روزه گرفتن روحیه شکر گزاری در شما بوجود آید
و چشم و گوش و زبان و دست و پا و دل و جسم و روح شما با شکر گزاری عجین شود .
یعنی این روزه، پلکانی به سمت شکر گزاری و وسیلهیی برای تأمین آن در وجود و دل و جان شماست
شكر به معنای ثناگوئى در مقابل نعمت یا شكر اعتراف به نعمت است توأم با نوعى تعظیم یا اظهار نعمت است.
راغب گوید: شكر تصور نعمت و اظهار آن است و نقطه مقابل آن كفر است كه فراموشی نعمت و پوشاندن آن است.
خداوند متعال در قرآن کریم در موارد متعددی پس از بیان نعمتهای مادی و معنوی كه به بندگان عنایت فرموده است، سخن از شكر به میان میآورد تا همگان بدانند كه هر نعمتی را شكری لازم است.
((و بقول استاد سخن سعدی ره : هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که بر آید-کز عهدهٔ شکرش به در آید, اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور))
شكر بر سه قسم است؛ شکر زبانی، شکر قلبی، شکر عملی
حقیقت شكر آن است كه، نعمت در آن راهی كه برای آن آفریده شده است استفاده شود. شکر منعم از امور عقلی است و هر عاقلی حكم به آن مینماید، خداوند متعال نیز به بندگان دستور میدهد كه شكر نعمتها را بهجای آورند و از طرف دیگر از بندگان شكور، تعریف و تمجید نموده بندگان غیر شكور را مورد سرزنش قرار میدهد، شكر را موجب زیاد شدن نعمت و كفران را موجب حرمان نعمت میداند
توفیق شکرگزاری خودش نعمتی از جانب خداوند است .
• «قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی؛ حضرت سلیمان به خداوند عرض میکند: پروردگارا به من توفیق بده که شکر نعمتهای تو را که به من و پدر و مادرم عطا فرمودی به جای آورم.»
شكر باعث زیاد شدن نعمت و بازگشت آثار آن به خود انسان است.
• «واذ تاذن ربکم لـئن شکرتم لازیدنکم ولـئن کفرتم ان عذابی لشدید
و (به خاطر آرید) زمانى كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر شكر گزارید حتما بر (نعمتهاى) شما مىافزایم، و اگر کافر شدید یا ناسپاسى كردید البته عذاب من بسیار سخت است.»
• «و من شکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان ربی غنی کریم؛
هرکس سپاس گذار باشد، نفع شکر برای خودش میباشدو هرکس ناسپاسی کند، پروردگارم بی نیاز و بخشنده است.»
• «و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان لله غنی حمید؛
هرکس سپاس گذار باشد فائده شکر به خودش بازگشت دارد و هرکس ناسپاسی کند به درستی که خداوند بینیاز و ستوده است.»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 224 نهج البلاغه: عوامل بزرگی و سروری
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ، وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ، وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ، وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ، وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ، وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ، وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْهِ.
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
هفت فضيلت مهم اخلاقى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى به هفت نكته مهم از فضايل اخلاقى و اثر مثبت آنها اشاره مى كند.
نخست مى فرمايد: «كثرت سكوت، سبب ابهت و بزرگى است»; (بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ). مرحوم ابن میثم در شرح نهج البلاغه خود در اینجا نکته جالبى آورده مى گوید: دلیل کلام مولا این است که سکوت، غالباً نشانه عقل است و ابهت صاحبان عقل آشکار است و اگر به یقین دانسته شود که کثرت سکوت ناشى از عقل اوست، ابهت او بیشتر مى شود و اگر حال او شناخته نشود و این احتمال وجود داشته باشد که سکوتش ناشى از عقل است باز سبب ابهت اوست و گاه ممکن است سکوت، ناشى از ضعف و ناتوانى در کلام باشد و باز هم این امر سبب احترام شخص مى شود، زیرا از پریشان گویى پرهیز مى کند.(1)
اضافه بر اینها، سکوت، سبب نجات از بسیارى از گناهان است، زیرا غالب گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود تا آنجا که سى گناه کبیره را براى زبان شماره کرده ایم. بدیهى است هنگامى که انسان از این گناهان پرهیز کند ابهت و هیبت و شخصیت او بیشتر خواهد بود.
در حدیث جالبى از «هشام بن سالم» یکى از یاران خاص امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که مى فرماید: «پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مردى که خدمتش رسید فرمود: ألا أدُلّکَ عَلى أمْر یُدْخِلُکَ اللهُ بِهِ الْجَنَّةَ؟; آیا تو را به چیزى هدایت کنم که به وسیله آن وارد بهشت شوى؟» عرض کرد: آرى یا رسول الله.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أنِلْ مِمّا أنالَکَ اللهُ; از آنچه خداوند در اختیار تو قرار داده بذل و بخشش کن». عرض کرد: اگر من خودم محتاج تر از کسى باشم که مى خواهم به او بخشش کنم چه کنم؟
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «فَانْصُرِ الْمَظْلُومِ; به یارى ستم دیده برخیز».
عرض کرد: اگر من خودم از او ضعیف تر باشم چه کنم.
فرمود: «فَاصْنَعْ لِلاْخْرَقِ یَعْنی أشِرْ عَلَیْهِ; شخص نادان را راهنمایى کن و به او مشورت بده».
عرض کرد: اگر من از او نادان تر باشم چه کنم؟ فرمود: «فَأصْمِتْ لِسانَکَ إلاّ مِنْ خَیْر; زبانت را جز از نیکى خاموش ساز». و سرانجام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أما یَسُرُّکَ اَنْ تَکُونِ فیکَ خِصْلَةٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ تَجُرُّکَ إلَى الْجَنَّةِ؟; آیا تو را خشنود نمى سازد که یکى از این صفات نیک را داشته باشى و تو را به سوى بهشت برد؟».(2)
اضافه بر این، سکوت سبب نورانیت فکر و عمق اندیشه است، همان گونه که در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الْزِمِ الصَّمْتَ یَسْتَنِرْ فِکْرُکَ; ساکت باش تا فکرت نورانى شود».(3)
در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «أکْثِرْ صَمْتَکَ یَتَوَفّرْ فِکْرُکَ وَیَسْتَنِرْ قَلْبُکَ وَیَسْلَمِ النّاسُ مِنْ یَدِکِ; بسیار سکوت کن که فکرت فراوان و قلبت نورانى مى شود و مردم از تو در امان خواهند بود».(4)
البته همه اینها مربوط به سخنانى است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعلیم دانش و امر به معروف و نهى از منکر و امثال آن به یقین از آن مستثناست و همان گونه که سابقاً در حکمت 182 گفتیم در روایات آمده است که اگر کلام از آفات خالى باشد به یقین از سکوت برتر است، زیرا انبیا دعوت به کلام شدند نه به سکوت حتى اگر ما در فضیلت سکوت سخن مى گوییم از کلام کمک مى گیریم.(5)
سپس در دومین نکته مى فرماید: «انصاف مایه فزونى دوستان است»; (وَبِالنَّصَفَةِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ).
«نَصَفَة» به معناى «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اینجا به معناى دوست است.
حقیقت انصاف آن است که انسان، نه حق کسى را غصب کند و نه سبب محرومیت کسى از حقش شود، نه سخنى به نفع خود و زیان دیگران بگوید و نه گامى در این راه بردارد، بلکه همه جا حقوق را رعایت کند حتى در مورد افراد ضعیف که قادر به دفاع از حق خویش نیستند. بدیهى است کسى که این امور را رعایت کند دوستان فراوانى پیدا مى کند و جاذبه انصاف بر کسى پوشیده نیست.
در روایات اسلامى درباره اهمیت انصاف بحث هاى گسترده اى دیده مى شود از جمله تنها در اولین باب از ابوابى که در کتاب میزان الحکمه درباره اهمیت انصاف ذکر شده 20 حدیث کوتاه و پرمعنا از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است; از جمله مى فرماید: «الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ; برترین فضیلت ها انصاف است».(6)
در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاْنْصافِ; برترین ثواب الهى ثواب انصاف است».(7)
نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «الاْنْصافُ یَرْفَعُ الْخِلافَ وَیُوجِبُ الاْئْتِلافَ; انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود».(8)
بالاخره در حدیثى دیگرى مى فرماید: «عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ; با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار».(9)
از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن مى شود; انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم و ایثار آن است که دیگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماریم.
از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر مى شود. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان مى کند، مى فرماید: «وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیَّةَ; یکى دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است».(10)
گاه بعضى تصور مى کنند که اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین مى آید در حالى که قضیه عکس است. امام باقر(علیه السلام) در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «ألا إنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً; کسى که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او مى افزاید».(11)
در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ).
«افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است هر کمکى که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهاى سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است.
در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است مى خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ; کسى که در احسان کوتاهى کند ذلیل مى شود و کسى که جود و بخشش پیشه کند بزرگ مى شود».(12)
شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او مى شوند و سیل محبت مردم به سوى او سرازیر مى گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان مى شود.
همان گونه که در حدیثى در غررالحکم مى خوانیم: «بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ; به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان مى شوند».(13)
حتى اگر چنین شخصى داراى عیوبى باشد، احسان و بخشش مى تواند پرده بر عیب او بیفکند، چنان که در حدیث غررالحکم آمده است: «بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیُوبُ».
سپس در چهارمین نکته مى فرماید: «با تواضع نعمت (الهى) کامل مى گردد»; (وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ).
رابطه تواضع با اتمام نعمت از اینجاست که هم خداى متعال کسانى را که از نعمت هایش برخوردار مى شوند و گرفتار کبر و غرور نمى گردند، بلکه در برابر خلایق تواضع بیشترى مى کنند مشمول لطف و رحمت خاصش مى گرداند و بر نعمتش مى افزاید و هم بندگان خدا وقتى چنین حالتى را در او ببینند که کثرت نعمت باعث فزونى تواضع او شده او را لایق سربلندى و سرپرستى و پیشوایى جامعه مى بینند و عظمت او در چشم مردم بیشتر مى شود.
در حدیثى در اصول کافى آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال به موسى(علیه السلام) خطاب کرد: اى موسى! آیا مى دانى چرا تو را مخاطب خود ساختم و با تو تکلم کردم و دیگران را چنین افتخارى ندادم؟ موسى عرض کرد: پروردگارا براى چه بود؟ خداى متعال وحى فرستاد که اى موسى! من تمام بندگانم را بررسى کردم احدى را از تو متواضع تر نیافتم تو هنگامى که نماز مى خوانى صورت خود را بر خاک مى نهى (از این حدیث شریف روشن مى شود که در نمازهاى قبل از اسلام به هنگام نماز و عبادت صورت بر خاک نمى گذاردند، موسى بن عمران براى ابراز نهایت تواضع این کار را انجام مى داد)».(14)
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ أفْضَلَ النّاسِ عَبْداً مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَة; برترین بندگان خدا کسى است که در عین بزرگى و عظمت تواضع کند».(15)
در حدیثى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «التَّواضُعُ زَکاةُ الشَّرَفِ; زکات مقام و شرافت تواضع است».(16)
اصولا یکى از فلسفه هاى عبادات اسلامى مخصوصاً نماز و زیارت خانه خدا پرورش روح تواضع در انسان است.
در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم: روزى به یارانش فرمود: «مالی لا أَرى عَلَیْکُمْ حَلاوَةَ الْعِبادَةِ; چرا شیرینى عبادت را در شما نمى بینم؟ قالوا وما حلاوة العبادة; عرض کردند: شیرینى عبادت چیست؟ «قالَ: التَّواضُعُ; فرمود: تواضع است».(17)
در بحارالانوار آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام)مى فرمود: «بِالتَّواضُعِ تُعْمَر الْحِکْمَةُ لا بِالتَّکَبُّرِ وَکَذلِکَ فِى السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لا فِی الْجَبَلِ; بوسیله تواضع علم و دانش آباد مى شود نه با تکبر، همان گونه که زراعت در زمین نرم و هموار مى روید نه بر کوه هاى (بلند)».(18)
در روایات اسلامى نشانه هایى براى تواضع ذکر شده است; از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «التَّواضُعُ الرِّضا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَأنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ وَأنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَإنْ کُنْتَ مُحِقّاً; تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشى و هر کس را ملاقات کردى به او سلام کنى و مشاجره را با دیگران رها سازى، هر چند حق با تو باشد».(19)
این سخن را با حدیثى از رسول خدا پایان مى بریم آنجا که فرمود: «إنَّ أحَبَّکُمْ إلَىَّ وَأَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَةِ مَجْلِساً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَأشَدُّکُمْ تَواضُعاً وَإنّ أبْعَدَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنّی الثَّرْثارُونَ وَهُمُ الْمُسْتَکْبِرُونَ; محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت کسى است که از همه اخلاقش بهتر و از همه متواضع تر باشد و دورترین شما از من روز قیامت مستکبرانند».(20)
در پنجمین نکته حکیمانه مى فرماید: «با پذیرش هزینه ها (و رنج ها ومشکلات) عظمت وسرورى حاصل مى گردد»; (وَبِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدَدُ).
«مُؤَن» جمع «مؤنه» به معناى هزینه و «سُؤْدَد» به معناى بزرگى و سرورى است.
زندگى دنیا آمیخته با انواع مشکلات است مخصوصاً براى رسیدن به مقامات والا مشکلات بیشترى را باید تحمل کرد و نازپروردگان متنعم به جایى نمى رسند.
نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست *** عاشقى شیوه رندان بلاکَش باشد
مرحوم مغنیه در شرح این جمله مى گوید: کسى که بارهاى سنگین مردم را بر دوش کشد مردم او را بر سر خود مى نشانند و او را اهل رهبرى و ریاست مى بینند، دین و رنگ و نَسَبش هر چه باشد ولى کسانى که مردم از آنها بهره مند نمى شوند به آنها همانند موجودى نگاه مى کنند که هیچ ثمره اى ندارد، هر چند دنیا را از علم و دانش خود پر کند.(21)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کانَ سَیِّداً کَظْمُ الْغَیْظِ وَالْعَفْوُ عَنِ الْمُسیءِ وَالصِّلَةُ بِالنَّفْسِ وَالْمالِ; سه چیز است در هر کس باشد ریاست و سرورى پیدا مى کند: فرو بردن خشم و عفو خطاکاران و خدمات و جانى و مالى به دیگران».(22)
در حدیث مشروحى که امام کاظم(علیه السلام) خطاب به «هشام بن حَکَم» مسائل مهمى را بیان فرموده و مرحوم کلینى آن را در صدر جلد اول کتاب کافى قرار داده است در بخشى از آن مى خوانیم که امام(علیه السلام) مى فرماید: «یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَإِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّةِ وَنَظَرَ إِلَى الاْخِرَةِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّةِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا; اى هشام! عاقل نظرى به دنیا و اهلش افکند و دانست آن را جز با مشقت نمى توان به دست آورد و نگاهى به آخرت کرد و دانست آن نیز جز با مشقت به دست نمى آید از این رو با تحمل مشقت، آن را که بقاى بیشترى داشت (آخرت) طلب نمود».(23)
در حدیثى که در مستدرک الوسائل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، آمده است: «طَلَبْتُ الرِّیاسَةَ فَوَجَدْتُها فِی النَّصیحَةِ لِعبادِ اللهِ; به سراغ سرورى رفتم آن را در خیرخواهى به بندگان خدا یافتم».(24)
این بحث را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم: «أرْبَعُ خِصال یَسُودُ بِهَا الْمَرْءُ: الْعِفَّةُ وَالاْدَبُ وَالْجُودُ وَالْعَقْلُ; چهار خصلت است که انسان به وسیله آن به سرورى و بزرگى مى رسد: خویشتن دارى در برابر گناه و ادب و بخشش و عقل».(25)
سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»; (وَبِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ).
«مُناوىء» به معناى «دشمن» از ریشه «مناواة» به معناى «دشمنى» است، زیرا دشمن هنگامى موفق به کار خود مى شود که دستاویزى پیدا کند. کسى که روش عادلانه دارد، دستاویزى به دست دشمن نمى دهد و همین باعت مقهور شدن اوست.
افزون بر این کسى که روش عادلانه اى دارد طرفداران زیادى در میان مردم پیدا مى کند و آن کس که طرفداران زیاد دارد دشمنش مقهور مى شود.
افزون بر همه اینها چنین کسى مورد الطاف الهى است و خداوند چنین بنده عدالت پیشه اى را در برابر دشمنانش تنها نمى گذارد و او را پیروز مى گرداند و به گفته شاعر:
دشمن به کین نشسته مولا نمى گذارد *** الطاف بى کرانش تنها نمى گذارد
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْعَدْلُ جُنَّةٌ واقِیَةٌ وَجَنَّةٌ باقِیَةٌ; عدالت سپر نگهدارنده و بهشت جاودان است».(26)
در روایت دیگرى از غررالحکم مى خوانیم: «اِعْدِلْ تَدُمْ لَکَ الْقُدْرَةُ; عدالت پیشه کن تا قدرت تو پایدار ماند».(27)
اصولاً عدالت اساس نظام تکوین و تشریع است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ; به وسیله عدالت و نظم، آسمان و زمین برپاست».
در حدیث دیگرى نیز از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است: «الْعَدْلُ حَیاةُ الاْحْکامِ; عدالت روح و حیات احکام است».(28)
بنابراین کسى که روش عادلانه را در زندگى خود برگزیده است، هماهنگ با نظام هستى و همگام با شریعت اسلام است و چنین کسى به یقین بر دشمنانش پیروز مى شود. در ذیل خطبه 216 نیز شرحى در این زمینه داشتیم.(29)
در هفتمین و آخرین جمله این کلام حکیمانه مى فرماید: «با حلم و بردبارى در برابر سفیهان، یاوران انسان بر ضد آنها زیاد مى شوند»; (وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ).
شبیه همین معنا در حکمت 206 گذشت.
بى شک در هر جامعه اى افراد سفیه و کم خردى هستند که کار آنها خرده گیرى بر بزرگان و گاه پرخاشگرى است و هرگونه درگیرى با آنان سبب وهن افراد باشخصیت و جرأت و جسارت سفیهان مى گردد، بنابراین بهترین روش در مقابل این گونه افراد همان گونه که در آیات فراوانى از آیات قرآن مجید آمده و در کلام نورانى بالا اشاره شد، بردبارى و تحمل و بى اعتنایى به گفتار و سخنان آنهاست. از آنجا که آنها حریم افراد باشخصیت را مى شکنند و جسورانه سخن مى گویند، این تحمل و بردبارى سبب مى شود چهره مظلومیت به خود بگیرند و مردم فهمیده جامعه به یارى آنها بر ضد سفیهان و بى خردان برخیزند و آنها را ساکت کرده بر جاى خود بنشانند.
سیره رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) و بسیارى از بزرگان دینى همین بوده است.
حقیقت «حلم» همان گونه که در حدیثى از امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده است: «کَظْمُ الْغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ» است یعنى حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خویش است به گونه اى که عکس العملى نشان ندهد.(30)
در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و تعبیرات ناروایى نثار مى کردند و حتى گاه با شخص حضرت درگیر مى شدند; اما آن حضرت تحمل مى کرد و به حل مشکلاتشان مى پرداخت. داستان امام حسن مجتبى(علیه السلام) و آن مرد شامى نیز معروف است.
در کتاب أسد الغابه در سرگذشت «قیس بن عاصم» مردى که بزرگ قبیله خود و مورد احترام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) بود مى خوانیم: «او بسیار به حلم و بردبارى مشهور بود; از جمله این که «احنف بن قیس» صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من حلم را از «قیس بن عاصم» آموختم; روزى دیدم در کنار خانه اش نشسته و بر غلاف شمشیرش تکیه کرده بود و براى قومش سخن مى گفت. ناگهان مردى را دست بسته همراه با بدن مقتولى نزد او آورده گفتند: این مرد دست بسته فرزند برادر توست که فرزندت را کشته است. «احنف» مى گوید: «قیس» کلام خود را قطع نکرد تا زمانى که تمام شد بعد رو به فرزند برادرش که قاتل بود کرد و گفت: اى پسر برادر! کار بسیار بدى کردى، خدا را عصیان نمودى، رحِمَت را قطع کردى و پسر عمویت را کشتى و در واقع تیر به پیکر خود زدى و از گروه یارانت کاستى. سپس فرزند دیگرى داشت به او گفت: بر خیز بازوهاى پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و یکصد شتر به عنوان دیه فرزند به مادرت بده چرا که او در این دیار غریب است.(31)
علما و بزرگان دین نیز این روش را از پیشوایان معصوم آموخته بودند; در حالات یکى از فقهاى بزرگ نجف نقل مى کنند: روزى شخصى نیازمند و خشمگین، نامه بسیار توهین آمیزى به او نوشته بود که من مى خواهم سرپناهى تهیه کنم و باید نصف قیمت آن را شما بپردازید. آن فقیه برجسته نامه توهین آمیز و هتاکانه را خواند بعد بى آنکه عکس العمل نامناسبى نشان بدهد به دوستان حاضرش فرمود: اگر ما نصف سرپناه او را تهیه کنیم، نصف دیگرش را چه کسى تهیه مى کند.(32)
البته در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً وَإذا لَمْ تَکُنْ حَلیماً فَتَحَلَّمْ; براى یارى انسان، حلم و بردبارى کافى است و اگر واقعا بردبار نیستى خود را به صورت بردباران در آور».(33)
در حدیث دیگرى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «جَمالُ الرَّجُلِ حِلْمُهُ; زیبایى انسان در حلم اوست».(34)
اشتباه نشود. حلم این نیست که انسان بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پیشه کند و بدى هایى را که به او شده به خاطر بسپارد تا به موقع خود انتقام گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإذا قَدَرَ انْتَقَمَ إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفى; کسى که به خاطر عجز و ناتوانى اقدام به کارى نکند و به هنگام توانایى انتقام گیرد حلیم و بردبار نیست. حلیم کسى است که به هنگام توانایى عفو کند».(35)
این سخن را با داستان دیگرى از حلم امیرمؤمنان(علیه السلام) پایان مى دهیم. بعد از جنگ جمل «صفیه» دختر «عبدالله خزاعى» رو به امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد و گفت: خدا زنانت را بى شوهر کند آن گونه که زنان ما را بى شوهر کردى، بچه هایت را یتیم کند آن گونه که فرزندان ما را یتیم کردى. جمعى برخاستند که به او حمله کنند. امیرمؤمنان فرمود: «دست از این زن بردارید» آنها دست نگه داشتند. کسانى که سخن آن زن را شنیده بودند از حلم على(علیه السلام) نسبت به او تعجب کردند.(36) در ذیل حکمت 206 شرح بیشترى در مورد مسئله «حلم» آمده است.(37)
*****
پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 602.
(2). کافى، ج 2، ص 113، ح 5.
(3). غررالحکم، ح 4248 .
(4). غررالحکم، ح 4252 .
(5). براى توضیح بیشتر به ذیل حکمت 182 و 71 و به جلد اول تفسیر موضوعى اخلاق در قرآن، ص 298 مراجعه شود.
(6). غررالحکم، ح 9096 .
(7). غررالحکم، ح 9106 .
(8). همان، ح 9116 .
(9). همان، ح 9109 .
(10). کافى، ج 1، ص 21 .
(11). همان، ج 2، ص 114 .
(12). بحارالانوار، ج 74، ص 278، ح 1.
(13). غررالحکم، ح 8561 .
(14). اصول کافى، ج 2، ص 123، ح 7.
(15). بحارالانوار، ج 74، ص 179.
(16). غررالحکم، ح 5132 .
(17). محجة البیضاء، ج 6، ص 222 .
(18). بحارالانوار، ج 72، ص 121 .
(19). همان، ج 75، ص 176.
(20). همان، ج 68، ص 385، ح 26.
(21). شرح نهج البلاغه مغنیه، ج 4، ص 351 .
(22). بحارالانوار، ج 75، ص 230 .
(23). کافى، ج 1، ص 18.
(24). مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 .
(25). بحارالانوار، ج 1، ص 94 .
(26). همان، ج 74، ص 166 .
(27). غررالحکم، ح 7760 .
(28). همان، ح 1702 .
(29). پیام امام امیر المؤمنین(علیه السلام) ، ج 8، ص 245.
(30). بحارالانوار، ج 75، ص 102، ح 2.
(31). أسد الغابه، ج 4، شرح حال «قیس بن عاصم».
(32). این رخداد مربوط به مرحوم آیة الله سید عبدالهادى شیرازى است.
(33). کافى، ج 2، ص 112.
(34). غررالحکم، ح 6392 .
(35). غررالحکم، ح 6437 .
(36). بحارالانوار، ج 40، ص 103. این روایت به طور مشروح ترى در ذیل نامه 14 در جلد نهم از همین کتاب آمده است.
(37). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: این گفتار حکیمانه ترکیبى از گوهرهاى گرانبهایى است که در کتب مختلف پخش شده و در روایت سید رضى یکجا آمده است از جمله آن کتب عیون الاخبار ابن قتیبه، عقد الفرید ابن عبد ربه، ربیع الابرار زمخشرى، ریاض الاخیار ابن قاسم، مطالب السؤول ابن طلحه شافعى، غررالحکم آمدى و سراج الملوک طرطوشى است و قابل توجه این که عبارات آنها در پاره اى از موارد با سید رضى متفاوت است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 178)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد
نکته عجیبی که پوتین بعد از حمله تروریستی گفت
اولین جملات پوتین بعد از حمله تروریستی تالار کروکوس حاوی نکته عجیب و مهمی بود؛ اما چرا پوتین چنین جملهای را به زبان آورد؟
به گزارش جوان آنلاین، علیرضا تقوینیا در کانال شخصی خود در پیامرسان ایتا نوشت:
از اولین جملات پوتین بعد از حمله تروریستی تالار کروکوس این بود: «از وتو کردن قطعنامه شورای امنیت و حمایت از مردم غزه پشیمان نیستیم، حتی اگر به ما ضربه بزنید.»
چرا پوتین حمله تروریستی اخیر در مسکو را مرتبط با وتوی روسیه بر پیش نویس قطعنامه پیشنهادی آمریکا در خصوص آتش بس فوری در غزه میداند؟
واقعیت ماجرا این است که آمریکا کوشش دارد با ایجاد آتش بسی که مفادش به نفع اسرائیل باشد، نبرد غزه را فریز کند تا با خیال راحت بتواند بر جنگ اوکراین تمرکز کرده و توان خود را برای شکست ارتش پوتین بسیج کند.
روسیه و چین نیز که دست آمریکا را خوانده بودند، برای این که ایالات متحده نتواند بر جبهه اوکراین معطوف شود و همزمان در جبهه غزه نیز درگیر باشد، پیش نویس قطعنامه واشنگتن را وتو کردند. البته این وتو را که در اصل برای منافع خودشان بود، به حماس و مردم غزه فروختند.
این روزها آمریکا در ۲ جبهه درگیر است؛ اول جبهه نبرد درغزه (که اسرائیل به اهداف خود نرسیده و از طرفی نتانیاهو نیز از دستورات بایدن و بلینکن سرکشی میکند و عزم حمله به رفح دارد) و دوم جنگ بزرگ اوکراین.
یانکیها نیک میدانند روسیه تا ۲ ماه دیگر حمله بزرگی را انجام خواهد داد و آنها باید برای عدم موفقیت دشمن شان کاری کنند و ایضا ملتفت اند که نتانیاهو دارد برخلاف منافع ایالات متحده عمل میکند و نبرد در غزه را کِش میدهد.
پس باید هر طور که شده بحران غزه را (ولو برای چند هفته) خاموش کنند والا در میدان اوکراین روسها یکه تازی خواهند کرد؛ اما مشکل اصلی نتانیاهوست که نه توانسته نبرد را به سود اسرائیل پایان دهد و نه از دستورات بایدن پیروی میکند. احتمالا آمریکا طی هفتههای آتی باید برای مدیریت این چالش ها، تصمیمات سختی بگیرد.
اختلافنظر در رژیم صهیونیستی بر سر موضعگیری حماس در مورد توافق
گریفیث: قحطی در غزه نزدیک است
واکنش روسیه به اصرار آمریکا بر نقش داعش در حمله تروریستی مسکو
تاکتیکهای تهاجمی فرانسه و انگلیس علیه قایقهای مهاجران
هلاکت یک افسر و سه نظامی صهیونیست در طولکرم در کمین گردانهای قدس
حمله کوبنده مقاومت عراق به وزارت جنگ اسراییل/تشدید حملات در رمضان
حزبالله با ۶۰ راکت مواضع ارتش اسرائیل را هدف قرار داد
شمار شهدای غزه به 32 هزار و 226 نفر افزایش یافت
گزارش هولناک از جنایات اشغالگران در بیمارستان الشفاء غزه
رسوایی جدید دولت آمریکا در نقض حریم خصوصی کاربران شبکههای اجتماعی
رایگیری قطعنامه شورای امنیت درباره غزه به تعویق افتاد
سرطان «کیت میدلتون»؛ ضربه سنگین دیگر بر خاندان سلطنتی انگلیس
نکته عجیبی که پوتین بعد از حمله تروریستی گفت
شهدای غزه از مرز ۳۲ هزار نفر گذشت/ دورنمای مبهم مذاکرات آتشبس
رخنه گروه هکری به اطلاعات سرورهای دیمونا
حمله حزب الله لبنان به پادگان «رامیم»
گوترش در رفح: مسدود کردن ورود کمکها به غزه توهین به اخلاق است
سرویس امنیت روسیه: عاملان حمله مسکو با اوکراین تماس داشتند
پوتین: عاملان حمله تروریستی مسکو مجازات خواهند شد
حملات توپخانهای و پهپادی مقاومت لبنان به مواضع صهیونیستها در الجلیل غربی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
منابع خبری از مقابله پدافند هوایی سوریه با حمله رژیم صهیونیستی به حومه دمشق خبر دادند.
به گزارش قدس آنلاین، خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) بامداد امروز (یکشنبه) گزارش داد که پدافند هوایی ارتش این کشور حملات موشکی رژیم صهیونیستی را به اطراف دمشق دفع و بیشتر این موشکها را منهدم کرده است.
بنابر این گزارش به دنبال این حمله صدای چندین انفجار در اطراف دمشق٬ پایتخت سوریه شنیده شده است.
رسانههای محلی در سوریه اعلام کردند که متجاوزان اسرائیلی به اطراف دمشق حمله کردند و به دنبال این حمله پدافند هوایی ارتش سوریه با موشکهای متجاوز مقابله و تعدادی از آنها را ساقط کرد. در حالی که رسانههای سوری از دفع حملات رژیم صهیونیستی خبر داده اند، جروزلم پست گزارش داده که نیروی هوایی اسرائیل تاسیساتی را در کوههای قلمون در شمال دمشق هدف قرار داده است.
تجاوزهای هوایی رژیم اسرائیل در حالی است که دولت سوریه با ارسال نامه به سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل این حملات را محکوم و خواستار توقف آن شده است.
وزیر اقتصاد: بیانضباطیهای بانکی، پولی و نقدینگی کنترل میشود
- وضعیت آب سدهای خوزستان به خوبی مدیریت شد
- ترکیه در اندیشه لشکرکشی به خاک عراق است؟ / فرار از مشکلات درونی به سبک اردوغان
- آغاز فعالیت بانکها و ادارات از امروز ۵ فروردین ۱۴۰۳
- کارگری در کیش انگشتر ۵ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند
- چالش برق تجدیدپذیر صنعت با بانکهای خراسان رضوی
- متهم به سرقت کابلهای مخابرات در غرب مشهد دستگیر شد
- کاماوینگا: وینیسیوس به من امر و نهی میکند!
- سود سهام عدالت جاماندگان سال ۱۴۰۱ امسال واریز میشود
- پلیس در نوروز با رانندگان متخلف بدون اغماض برخورد میکند
- فراخوان مشمولان متولد سال ۱۳۸۵ برای تعیین تکلیف وضعیت خدمت سربازی
- آماده باش ۱۸۰۰ نیروی امدادی و حراستی برای تامین گاز زائران حضرت رضا (ع) در نوروز ۱۴۰۳
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد