چهل حدیث رضوی

۱. كمـال ايمـان

قال الرضا عليه السلام: لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الايمـانِ حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثـَلاثٌ: اَلتـَفـَقـُّهُ فى الدّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ وَالصَّبْرُ عَـلَى الرَّزايا.

امام رضا عليه السلام فرمود: هيـچ بنده اى به كمال حقيقى ايمان نمى رسد، تا اينكه اين سه خصلت در او باشد: دين شـناسى. اندازه و برنامه ريزى در زندگى. شكيبايى بر سختيها و ناملايمات.

[تحف العقول، ص 446.]

۲.ایمان

الامام الرضا (علیه‌السلام): الإیمانُ: عَقدٌ بِالقَلبِ؛ ولَفظٌ بِاللِّسانِ؛ وعَمَلٌ بِالجَوارِحِ، لا یکونُ الإیمانُ إلاّ هکذا.

امام رضا (علیه السلام) :ایمان، عبارت است از: باور قلبى، اظهار به زبان و عمل با اندام ها. ایمان، جز این گونه نیست.

(معانی الأخبار: ص ۱۸۶ ح ۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۸۰)

۳.بهـترين بنـدگان

سُئِلَ عَنْ خِيارِ الْعِبادِ، فَقالَ عليه السلام: اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.

از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان پرسيدند. حضـرت فـرمــود: آنان كه هرگاه نيكى مى كنند، خوشحال مى شوند، هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند، هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند، هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند، و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.

[مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1 ص 284.]

۴.نـكوهش مـال انـدوزى

عَنِ الرِّضا عليه السلام: لا يَجْتَمِعُ الْمالُ اِلاّ بِخِصالٍ خَمْسٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ وَ اَمَلٍ طَويلٍ وَ حِرْصٍ غالِبٍ وَقطيعَةِ الرَّحِمِ وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَى الآخِرَةِ.

از سخنان امام رضا عليه السلام: هـرگز ثروت جمع و اندوخته نمى گردد، مگر بـا پنـج خـصلت: بخـل شـديد، آرزوى دور و دراز، حـرصِ غالب، قطع رحـم و برگزيدن دنيا بر آخـرت.

[كشف الغمّه، ج 3، ص 84.]

۵.سه ويژگى برجسته مؤمن

عَنِ الرِّضا عليه السلام: لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.

(تحف العقول،ج2 ، ص308 - اصول کافی ، ج 3 ، ص (339)

۶.بسم الله

الامام الرضا (علیه‌ السلام): (بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ) أقرَبُ إلَى الاِسمِ الأَعظَمِ مِن سَوادِ العَینِ إلى بَیاضِها.

امام رضا (علیه السلام) :(بِسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ)، به اسم اعظم خدا، نزدیک تر از سیاهىِ چشم به سفیدى آن است. (عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج۲ ص۵ ح۱۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۱۰۴)

۷. نقش انگشتر حضرت موسی(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): کانَ نَقشُ خاتَمِ موسى(علیه السلام) حَرفَینِ اشتَقَّهُما مِنَ التَّوراةِ: اصبِر تُؤَر، اُصدُق تَنجُ.

امام رضا (علیه السلام) :نقش انگشتر موسى(علیه السلام) دو جمله بود که آنها را از تورات گرفته بود: شکیبا باش تا مزد بگیرى، راستگو باش تا بِرَهى.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): (ج ۲ ص ۵۵ ح ۲۰۶، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۱۸۶)

۸.نقش انگشتر حضرت عیسی(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): کانَ نَقشُ خاتَمِ عیسى(علیه السلام) حَرفَینِ اشتَقَّهُما مِنَ الإِنجیلِ: طوبى لِعَبدٍ ذُکرَ اللّهُ مِن أجلِهِ، ووَیلٌ لِعَبدٍ نُسِی اللّهُ مِن أجلِهِ.

امام رضا (علیه السلام) :نقش انگشتر عیسى(علیه السلام) این دو جمله بود که آنها را از انجیل برگرفته بود:خوشا به حال بنده اى که موجب یاد خدا شود و واى به حال بنده اى که باعث فراموشى خدا گردد.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج ۲ ص ۵۵ ح ۲۰۶، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۱۹۸)

۹.نماز شب

الامام الرضا (علیه‌السلام): عَلَیکم بِصَلاةِ اللَّیلِ! فَما مِن عَبدٍ یقومُ فی آخِرِ اللَّیلِ فَیصَلّی ثَمانِی رَکعاتٍ ورَکعَتَینِ لِلشَّفعِ ورَکعَةً لِلوَترِ؛ ثُمَّ قَنَتَ وَاستَغفَرَ اللّهَ فی قُنوتِهِ سَبعینَ مَرَّةً، إلاّ اُجیرَ مِن عَذابِ القَبرِ وعَذابِ النّارِ.

امام رضا (علیه السلام) :بر شما باد خواندن نماز شب؛ زیرا هیچ بنده اى نیست که در آخرِ شب بر خیزد و هشت رکعت “نماز” و دو رکعت “نماز” شَفع و یک رکعت “نماز” وَتر بگزارد، سپس قنوت بخواند و در قنوتش هفتاد بار از خدا آمرزش بخواهد، مگر آن که از عذاب قبر و از عذاب آتش “دوزخ”، پناه داده مى شود.

(الدعوات: ص۲۷۲ ح۷۷۸، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۴۰)

۱۰. تفاوت مؤمن و کافر در قیامت

دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَى أَبِی الحَسَنِ(علیه السلام) وَ عِندَهُ جَمَاعَةٌ، فَقَالَ أَبُو الحَسَنِ(علیه السلام): أَیهَا الرَّجُلُ! أَ رَأَیتَ إِن کانَ القَولُ قَولَکم ـ وَ لَیسَ هُوَ کمَا تَقُولُونَ ـ أَ لَسنَا وَ إِیاکم شَرَعاً سَوَاءً؛ لاَ یضُرُّنَا مَا صَلَّینَا وَ صُمنَا وَ زَکینَا وَ أَقرَرنَا ؟ فَسَکتَ الرَّجُلُ. ثُمَّ قَالَ أَبُو الحَسَنِ(علیه السلام): وَ إِن کانَ القَولُ قَولَنَا ـ وَ هُوَ قَولُنَا ـ أَلَستُم قَد هَلَکتُم وَ نَجَونَا؟!

جماعتى در خدمت امام رضا(علیه السلام) بودند که زندیقى وارد شد. امام(علیه السلام) به او فرمود: ) اگر سخن شما درست باشد ـ که نیست ـ، در این صورت، آیا نه این است که ما و شما یکسان هستیم و نماز و روزه و زکات و ایمان ما زیانى به ما نمى رسانَد؟(. آن زندیق، خاموش مانْد. سپس امام رضا(علیه السلام) فرمود: واگر سخن ما درست باشد ـ که هست ـ آیا شما به هلاکت درنیفتاده اید و ما نجات نیافته ایم؟!.

(الکافی: ج۱ ص۷۸ ح۳، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۴۴)

۱۱. طلب بهشت بدون عمل!

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ وَلَم یصبِر عَلَى الشَّدائِدِ، فَقَدِ استَهزأَ بِنَفسِهِ.

امام رضا (علیه السلام) :کسى که از خدا بهشت بخواهد، امّا در برابر سختى ها شکیبا نباشد، خود را ریشخند کرده است.

(کنز الفوائد: ج۱ ص۳۳۰، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۴۸)

۱۲.پاداش کمترین آزار برای زیارت امام رضا(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): ما مِن مؤمن یزورُنی فَیصیبُ وَجهَهُ قَطرَةٌ مِنَ الماءِ، إلاّ حَرَّمَ اللّهُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.

امام رضا (علیه السلام) :هیچ مؤمنى نیست که مرا زیارت کند و قطره اى از آسمان بر چهره اش بیفتد، مگر آن که خداوند متعال، بدن او را بر آتش، حرام مى گردانَد.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج ۲ ص۲۲۷ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۵۰)

۱۳.تبسم به برادر مؤمن

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن تَبَسَّمَ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ کتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً؛ ومَن کتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً لم یعَذِّبهُ.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس به روى برادر مؤمنش لبخند بزند، خداوند، برایش یک ثواب مى نویسد و کسى که خدا برایش ثوابى بنویسد، عذابش نمى کند.

(مصادقة الإخوان: ص۱۵۷ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۵۰.)

۱۴. نجات موحدان گناه کار

الامام الرضا (علیه‌السلام): مُذنِبو أهلِ التَّوحیدِ لا یخَلَّدونَ فِی النّارِ ویخرُجونَ مِنها، وَالشَّفاعَةُ جائِزَةٌ لَهُم.

امام رضا (علیه السلام) :گنه کارانِ یکتاپرست، در آتش، جاویدان نمى مانند؛ بلکه “سرانجام” از آن، رهایى مى یابند و شفاعت در حقّ آنان، رواست.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج ۲ ص۱۲۵ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۵۲)

۱۵.کسی که امامی ندارد

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن ماتَ ولَیسَ لَهُ إمامٌ ماتَ میتَةً جاهِلیةً.

امام رضا (علیه السلام) :کسى که بمیرد و امامى نداشته باشد، به مرگ جاهلى مُرده است.

(کمال الدین: ص۶۶۸ ح۱۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۷۰)

۱۶.مراد از اهل ذکر در قرآن

الامام الرضا(علیه السلام) ـ فی قَولِهِ تَعالى: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ـ: نَحنُ أهلُ الذِّکرِ، ونَحنُ المَسؤولونَ.

امام رضا(علیه السلام)ـ در باره آیه شریفِ: پس اگر نمى دانید، از اهل ذکر بپرسید ـ: اهل ذکر، ما هستیم و از ما باید پرسیده شود.

(الکافی: ج ۱ ص ۲۱۰ ح ۳، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۷۸)

۱۷. دین امامان(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): إنَّ مِن دینِهِم “أی الأَئِمَّةِ(علیه السلام)”: الوَرَعَ، وَالعِفَّةَ، وَالصِّدقَ، وَالصَّلاحَ، وَالاِجتِهادَ، وأداءَ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ، وطولَ السُّجودِ، وَالقیامَ بِاللَّیلِ، وَاجتِنابَ المَحارِمِ، وَانتِظارَ الفَرَجِ بِالصَّبرِ، وحُسنَ الصُّحبَةِ، وحُسنَ الجِوارِ، وبَذلَ المَعروفِ، وکفَّ الأَذی، وبَسطَ الوَجهِ، وَالنَّصیحَةَ، وَالرَّحمَةَ لِلمؤمنینَ.

امام رضا(علیه السلام): از دینِ آنان ـ یعنى امامان(علیه السلام) ـ است: پارسایى، پاک دامنى، راستى، درستى، سخت کوشى، باز گرداندن امانت به نیکوکار و تبه کار، سجده طولانى، عبادت شبانه، دورى از حرام، انتظار فرج با شکیبایى، حُسن همنشینى، حُسن همسایگى، نیکى کردن، بى آزارى، گشاده رویى، خیرخواهى و مهربانى با مؤمنان.

(تحف العقول: ص ۴۱۶، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۸۰)

۱۸. کمال دین

الامام الرضا (علیه‌السلام): کمالُ الدّینِ: وَلایتُنا، وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا.

امام رضا (علیه السلام) :کمال دین، “پذیرفتن” ولایت ما و برائت جستن از دشمن ماست.

(مستطرفات السرائر: ص ۱۴۹ ح ۳، بحار الأنوار: ج ۲۷ ص ۵۸ ح ۱۹. گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۸۲)

۱۹.دست کشیدن از غذا پیش از سیری کامل

الامام الرضا (علیه‌السلام): اِرفَع یدَیک مِنَ الطَّعامِ وبِک إِلَیهِ بَعضُ القَرَمِ؛ فإنَّهُ أصَحُّ لِبَدَنِک، وأذکى لِعَقلِک، وأخَفُّ عَلى نَفسِک إن شاءَ اللّهُ.

امام رضا (علیه السلام) :در حالى که هنوز اندک اشتهایى دارى، دست از غذا بکش؛ زیرا این کار، به خواست خدا جسم تو را سالم تر، فکرت را تیزتر و روانت را سبک تر مى دارد.

(طبّ الامام الرضا(علیه السلام): ص ۱۴، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۵۰۰)

۲۰. گریه بر أهلبیت (علیهم‌السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن تَذَکرَ مُصابَنا وبَکى لِما ارتُکبَ مِنّا کانَ مَعَنا فی دَرَجَتِنا یومَ القیامَةِ.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس مصیبت ما را به یاد آورد و براى ستم هایى که بر ما رفته است، بگِرید، روز قیامت، با ما در یک درجه خواهد بود.

(الأمالی للصدوق: ص ۱۳۱ ح ۱۱۹، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۹۲)

۲۱. گریستن و گریاندن بر أهلبیت (علیهم‌السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن ذَکرَ بِمُصابِنا فَبَکى وأبکى لَم تَبک عَینُهُ یومَ تَبکی العُیونُ.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس مصیبت ما را یاد کند و بگِرید و بگریانَد، در آن روزى که چشم ها مى گِریند، چشم او نمى گِرید.

(الأمالی للصدوق: ص ۱۳۱ ح ۱۱۹، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۹۲)

۲۲.شرکت در مجلس أهلبیت (علیهم‌السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن جَلَسَ مَجلِساً یحیى فیهِ أمرُنا لَم یمُت قَلبُهُ یومَ تَموتُ القُلوبُ.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس در مجلسى بنشیند که یاد و نام ما در آن زنده مى شود، در آن روزى که دل ها مى میرند، دل او نمى میرد.

(الأمالی للصدوق: ص ۱۳۱ ح ۱۱۹، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۹۲)

۲۳. همسایه ‌داری

الامام الرضا (علیه‌السلام): لَیسَ مِنّا مَن لمَ یأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ.

امام رضا (علیه السلام) :از ما نیست کسى که همسایه اش، از بدى هاى او در امان نباشد.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج ۲ ص ۲۴ ح ۳، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۹۴)

۲۴. ویژگی های شیعیان

الامام الرضا (علیه‌السلام): شیعَتُنا: المُسَلِّمونَ لِأَمرنا، الآخِذونَ بِقَولِنا، المُخالِفونَ لِأَعدائِنا؛ فَمَن لَم یکن کذلِک فَلَیسَ مِنّا.

امام رضا (علیه السلام) :شیعیان ما، تسلیم فرمان ما هستند، از سخن ما پیروى مى کنند و با دشمنان ما مخالف اند. پس هر که چنین نباشد، از ما نیست.

(صفات الشیعة: ص ۸۲ ح ۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۲۹۶)

۲۵. امامان بعد از امام رضا(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): الإمامُ بَعدی مُحَمَّدٌ ابنی، وبَعدَ مُحَمَّدٍ ابنُهُ عَلی، وبَعدَ عَلی ابنُهُ الحَسَنُ، وبَعدَ الحَسَنِ ابنُهُ الحُجَّةُ القائِمُ المُنتَظَرُ فی غَیبَتِهِ، المُطاعُ فی ظُهورِهِ.

امام رضا (علیه السلام) :امامِ پس از من، پسرم محمّد است، و پس از محمّد، پسرش على است و پس از على، پسرش حسن و پس از حسن، پسرش حجّت قائم که در غیبتش منتظر او هستند و در ظهورش، همه فرمان بردارش .

(کمال الدین: ص۳۷۲ ح۶، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۳۷۰)

۲۶.قائم(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): إنَّ القائِمَ هُوَ الَّذی إذا خَرَجَ کانَ فی سِنِّ الشُّیوخِ ومَنظَرِ الشُّبّانِ، قَویاً فی بَدَنِهِ، حَتَّى لَو مَدَّ یدَهُ إلَى أعظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجهِ الأَرضِ لَقَلَعَها! ولَو صاحَ بَینَ الجِبالِ لَتَدَکدَکت صُخورُها! یکونُ مَعَهُ عَصا موسَى وخاتَمُ سُلَیمانَ علیهماالسلام، ذاک الرّابِعُ مِن وُلدی، یغَیبُهُ اللّهُ فی سِترِهِ ما شاءَ، ثُمَّ یظهِرُهُ فَیملأُ بِهِ الأَرضَ قِسطاً وعَدلاً کما مُلِئَت جَوراً وظُلماً.

امام رضا (علیه السلام) :قائم، کسى است که وقتى ظهور مى کند، در سنّ پیران و سیماى جوانان است، بدنى چنان نیرومند دارد که اگر دستش را به طرف بزرگ ترین درخت روى زمین ببرد، آن را از ریشه در مى آورد و اگر در کوهستان فریاد زند، صخره ها در هم مى ریزند. عصاى موسى و انگشتر سلیمان را با خود دارد. او چهارمین از نسل من است، خداوند براى مدّتى او را در پس پرده خود پنهان مى سازد، سپس آشکارش مى گرداند و به وسیله او زمین را همچنان که از ظلم و ستم آکنده شده است، از عدل و داد پر مى کند.

(کمال الدین: ص۳۷۶ ح۷، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۳۷۲)

۲۷. اگر مردم زیبایی های کلام أهلبیت (علیهم‌السلام) را می دانستند

الامام الرضا (علیه‌السلام): إِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کلامِنا لاَتَّبَعونا.

امام رضا (علیه السلام) :اگر مردم زیبایى هاى سخنان ما را مى دانستند، از ما پیروى مى کردند.

(معانی الأخبار: ص۱۸۰ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۳۸۴)

۲۸. اطاعت از خدا حتی بدون وعده به بهشت و جهنم

الامام الرضا (علیه‌السلام): لَو لَم یخَوِّفِ اللّهُ النّاسَ بِجَنّةٍ ونارٍ، لَکانَ الواجِبُ أن یطیعوهُ ولا یعصوهُ؛ لِتَفَضُّلِهِ علَیهِم وإحسانِهِ إلَیهِم، وما بَدأهُم بهِ مِن إنعامِهِ الَّذی ما استَحَقّوهُ.

امام رضا (علیه السلام) :اگر خداوند، مردم را به بهشت و دوزخى هم وعده و وعید نمى داد، باز واجب بود که از او اطاعت کنند و نافرمانى اش نکنند؛ زیرا به آنان تفضّل و نیکى فرموده و نعمت هایش را در اختیارشان گذاشته است، بى آن که “به سبب انجام عملى،” استحقاق آن را داشته باشند.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج ۲ ص ۱۸۰ ذیل ح ۴، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۳۸۶)

۲۹. گناهان کوچک، راهی به سوی گناهان بزرگ

الامام الرضا (علیه‌السلام): الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الکبائرِ، ومَن لَم یخَفِ اللّهَ فِی القَلیلِ لَم یخَفهُ فِی الکثیرِ.

امام رضا (علیه السلام) :گناهان کوچک، راه هایى به سوى گناهان بزرگ اند و کسى که از خداوند در اندک، ترس نداشته باشد، در زیاد نیز از او نمى ترسد.(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج۲ ص۱۸۰ ح۴، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۸۴)

۳۰. اهمیت اذان و اقامه برای نماز

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن أذَّنَ وأقامَ صَلّى وَراءَهُ صَفّانِ مِنَ المَلائِکةِ، وإن أقامَ بِغَیرِ أذانٍ صَلّى عَن یمینِهِ واحِدٌ وعَن شِمالِهِ واحِدٌ.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس اذان و اقامه بگوید، دو صف از فرشتگان، پشت سرش نماز مى گزارند و هر کس اقامه بگوید و اذان نگوید، تنها یک فرشته در سمت راست او و یکى در سمت چپ او مى ایستد.

(کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۱ ص ۲۸۷ ح ۸۸۸، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۳۹۲)

۳۱. دست کشیدن از غذا پیش از سیری کامل

الامام الرضا (علیه‌السلام): اِرفَع یدَیک مِنَ الطَّعامِ وبِک إِلَیهِ بَعضُ القَرَمِ؛ فإنَّهُ أصَحُّ لِبَدَنِک، وأذکى لِعَقلِک، وأخَفُّ عَلى نَفسِک إن شاءَ اللّهُ.

امام رضا (علیه السلام) :در حالى که هنوز اندک اشتهایى دارى، دست از غذا بکش؛ زیرا این کار، به خواست خدا جسم تو را سالم تر، فکرت را تیزتر و روانت را سبک تر مى دارد.

(طبّ الامام الرضا(علیه السلام): ص ۱۴، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۵۰۰)

۳۲. سجده شکر بعد از نماز

الامام الرضا(علیه السلام) : السَّجدَةُ بَعدَ الفَریضَةِ شُکراً للّهِ ـ تَعالى ذِکرُهُ ـ عَلى ما وَفَّقَ العَبدَ مِن أداءِ فَرضِهِ، وأدنى ما یجزی فیها مِنَ القَولِ أن یقالَ: )شُکراً للّهِ، شُکراً للّهِ(، ثَلاثَ مَرّاتٍ.

امام رضا (علیه السلام) :سجده شکر گزاردن پس از نماز واجب، در برابر توفیقى است که خداوند متعال به بنده داده تا واجبش را انجام دهد و کمترین چیزى که از گفتار در آن کفایت مى کند، این است که سه مرتبه “شکرا للّه ” گفته شود.

(علل الشرائع: ص۳۶۰ ح ۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۰۰)

۳۳. زیارت امام رضا(علیه السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): ألا وإنّی لَمَقتولٌ بِالسَّمِّ ظُلماً، ومَدفونٌ فی مَوضِعِ غُربَةٍ، فَمَن شَدَّ رَحلَهُ إلى زِیارَتی استُجیبَ دُعاؤهُ وغُفِرَ لَهُ ذَنبُهُ.

امام رضا (علیه السلام) :بدانید که من با زهر ستم، کشته خواهم شد و در خاک غربت، دفن خواهم شد. پس هر که براى زیارت من بارِ سفر بربندد، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده مى شود.

(الخصال: ص۱۴۴ ح۱۶۷، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۳۲)

۳4. دوری از آتش بدون عمل

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ولَم یترُک الشَّهَواتِ، فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ.

امام رضا (علیه السلام) :هر که از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد، امّا ترک شهوات نکند، در واقع، خود را ریشخند کرده است.

(کنز الفوائد: ج۱ ص۳۳۰، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۴۰)

۳5. صلوات بر پیامبر و خاندان او زائل کننده گناهان

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن لَم یقدِر عَلى ما یکفِّرُ بِهِ ذُنوبَهُ، فَلیکثِر مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ؛ فإِنَّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً.

امام رضا (علیه السلام) :هر کس توانایى دادن کفّاره براى گناهانش را نداشت، بر محمّد و خاندان او فراوان صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را به کلّى از بین مى برد.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج۱ ص۲۹۴ ح۵۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۴۲)

۳6. اهمیت زیارت أهلبیت (علیهم‌السلام)

الامام الرضا (علیه‌السلام): إنّ لِکلِّ إمامٍ عَهداً فی عُنُقِ أولِیائهِ وشیعَتِهِ، وإنَّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بالعَهدِ وحُسنِ الأداءِ زیارَةَ قُبورِهِم، فَمَن زارَهُم رَغبَةً فی زیارَتِهِم وتَصدیقاً بما رَغِبوا فیهِ کانَ أئمَّتُهُم شُفَعاءَهُم یومَ القِیامَةِ.

امام رضا (علیه السلام) :هر امامى به گردن دوستان و شیعیان خود، عهدى دارد که وفاى کامل به این عهد، و به جا آوردن نیکوى آن، با زیارت قبر آنان است. پس کسانى که با رغبت و علاقه به زیارت ایشان و باور داشتن به آنچه آنان ترغیب کرده اند، زیارتشان کنند، امامانِ آنها در روز قیامت، شفیعشان خواهند بود.

(الکافی: ج۴ ص۵۶۷ ح۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۴۶)

۳7. اهمیت زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

الامام الرضا(علیه السلام) ـ لمَّا سَأَلَهُ سَعدُ بنُ سَعیدٍ عَن قَبرِ فاطِمَةَ بِنتِ موسَى بنِ جَعفَرٍ(علیه السلام) ـ: مَن زارَها فَلَهُ الجَنَّةُ.

امام رضا(علیه السلام) ـ در پاسخ سؤال سعد بن سعید، در باره “ثواب زیارت” قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر(علیه السلام) ـ: هر کس او را زیارت کند، پاداشش بهشت است.

(ثواب الأعمال: ص۱۲۴ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۴۶)

۳8. اطاعت از پدر و مادر

الامام الرضا (علیه‌السلام): بِرُّ الوالِدَینِ واجِبٌ وإن کانا مُشرِکینِ، ولا طاعَةَ لَهُما فی مَعصیةِ الخالِقِ.

امام رضا (علیه السلام) :اطاعت از پدر و مادر واجب است، اگر چه مشرک باشند؛ ولى در معصیت خالق، از آنان نباید اطاعت کرد.

(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج۲ ص۱۲۲ ح۱، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۵۴)

39. رفاه برای خانواده

الامام الرضا (علیه‌السلام): صاحِبُ النِّعمَةِ یجِبُ عَلَیهِ التَّوسِعَةُ عَلى عِیالِهِ.

امام رضا (علیه السلام) :برخوردارِ از نعمت، باید خانواده اش را در رفاه قرار بدهد.

(الکافی: ج۴ ص۱۱ ح۵، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۶۰)

۴0. تشکر در قبال خوبی مردم

الامام الرضا (علیه‌السلام): مَن لَم یشکرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقینَ لَم یشکرِ اللَهَ عزوجل.

امام رضا (علیه السلام) :هر که در قبال خوبى مردم تشکر نکند، از خداوند عز و جل هم تشکر نکرده است.(عیون أخبار الرضا(علیه السلام): ج۲ ص۲۴ ح۲، گزیده حکمت نامه رضوی، صفحه: ۴۶۶)

https://eitaa.com/joinchat/1422066813C0b0d42bc43


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 15:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مناظره‌های علی بن موسی الرضا

مناظره‌های علی بن موسی الرضا، یا به تعبیر دیگر، مجالس الرضا، مناظرات الرضا و احتجاج الرضا؛ به مجموعه مناظره‌هایی گفته می‌شود که علی بن موسی الرضا (۱۴۸ه‍.ق مدینه – ۲۰۳ه‍.ق خراسان) امام هشتم شیعیان دوازده‌امامی، با علمای مذاهب مختلف اعتقادی و کلامی، برگزار کرد. مهم‌ترین این مناظره‌ها که توسط منابع روایی شیعه با دقت بیشتری گزارش شده‌است، مربوط به مناظره‌ها در بین سال‌های ۲۰۱ تا ۲۰۳ ه‍.ق است که توسط وی در شهر مرو و در کاخ مأمون — خلیفه عباسی — رخ داد. وی در این دوران، به منصب ولایتعهدی مأمون منسوب بود. علاوه بر مناظره‌های وی در دوران ولایتعهدی، منابع شیعی برای او مناظره‌هایی در بصره و مدینه نیز گزارش کرده‌اند.

مناظره‌هایی که علی بن موسی الرضا در کاخ مأمون برگزار می‌کرد، به درخواست و تدارک مأمون فراهم شده بود. در چرایی تدارک این جلسات توسط مأمون که مخالفت اعتقادی با علی بن موسی الرضا داشت، اختلاف‌هایی وجود دارد؛ معتزلی مسلک بودن مأمون، شیعه‌گری او، همزمانی با نقطه اوج نهضت ترجمه، تخریب چهره علمی علی بن موسی الرضا و دلایل سیاسی، از جمله اهداف و غرایضی است که برای تدارک این جلسات گزارش شده‌است. به هر حال، علی بن موسی الرضا در این دوران مناظراتی با جاثلیقِ مسیحی، رَأسِ جالوتِ یهودی، بزرگِ هیربَدانِ زَرتُشتی و مناظره‌ای با عِمرانِ صابی داشته‌است. از دیگر مناظراتی که برای علی بن موسی الرّضا گزارش شده‌است، مناظره‌ای با سلیمانِ مَرْوَزی و مناظرهٔ دیگری با علی بن محمد بن جَهْم که هر از مسلمانان بودند، می‌باشد.

مناظره‌های پیش از ولایتعهدی

به گزارش دایرةالمعارف فارسی، علی بن موسی الرضا پیش از ولیعهدی مناظره‌هایی را با اهل ادیان و متکلمان زمان خویش داشته‌است؛[۲۰] که از این میان مناظره‌ای در بصره را می‌توان یاد کرد.[۲۱] محمدباقر مجلسی، محدث شیعه در کتاب بحارالانوار، مناظره علی بن موسی در بصره را مربوط به پیش از ولایتعهدی و عزیمت به سوی خراسان دانسته‌است. این مناظره‌ها بیشتر بر محور رد شبهات، رفع اختلاف‌های درون‌دینی و اشاعه معارف مکتب شیعه بوده‌است.[۲۲] در این خصوص مادلونگ تنها به نقل از منابع شیعه از دیدارهایی معجزه‌گونه در گردهمایی‌های پیروانش در بصره و کوفه یاد می‌کند.[۲۳]

در مناظره‌ای که در بصره برای علی بن موسی گزارش شده‌است، او ابتدا با استناد به گواهی پیامبران پیش از پیامبر اسلام به حقانیت و بعثت محمد، به دنبال اثبات اصل حقانیت اسلام در قبال سایر ادیان است و در ادامه به اثبات جایگاه امامت از منظر تشیع می‌پردازد. او در این مناظره شرایطی را برای امام تشریح می‌کند؛ اعم از اینکه امام پس از پیامبر باید با همه امت‌ها و فِرَق با کتاب خودشان گفتگو کند و عالم به همه زبان‌ها باشد. او همچنین در این مناظره عصمت را لازمه امامت می‌داند و صفات عدالت، انصاف، حکمت و گذشت و درستکاری را از القاب امام برمی‌شمرد.[۲۴] به گزارش فتاحی، مناظره وی در بصره توسط منابعی، در دوران ولایتعهدی او گزارش شده‌است.[۲۵]

بنابر عقیده جعفر سبحانی، نویسنده شیعه، محمد بن عبدالله خراسانی، خادم علی بن موسی الرضا نقل می‌کند که مردی از مادی‌گرایان نزد علی بن موسی آمد و در میان او و علی بن موسی، مناظره‌ای درگرفت. در این گفتگو بحث‌هایی در خصوص وجود خدا و صفاتش صورت گرفت. این مناظره به شکل پرسش و پاسخ گزارش شده‌است و علی بن موسی در آن به تمام سوالات او پاسخ می‌دهد.[۲۶]

مناظره‌ها پس از ولایتعهدی

به‌گفتهٔ مادلونگ در دانشنامه ایرانیکا، ارتباطِ مأمون و علی بن موسی در مرو، نزدیک و صمیمی بود. مأمون به‌طور علنی می‌خواست تا علی بن موسی مستقیماً در همهٔ تصمیمات و مراسم‌های رسمی شرکت کند؛ اما گزارش شده‌است که علی بن موسی تصریح می‌کرد تا در امور دولت دخالت نداشته‌باشد. خلیفه در قضاوت‌ها و فتواهایش به او وابسته بود و مناظره‌هایی را میان او و دانشمندان مسلمان و نیز بزرگانِ جوامع دینیِ دیگر ترتیب می‌داد.[۲۷] به گزارش جعفریان، مناظره‌های علی بن موسی، به جهت انتصاب به ولایتعهدی مأمون، و با توجه به اهداف متعدد مأمون در برقراری جلسات مناظرات و اصرار به آن، بیشتر نمود داشته‌است.[۲۸] از مناظره‌های علی بن موسی الرضا با نام‌های مجلس الرضا، احتجاج الرضا و مناظرات الرضا نیز یاد شده‌است.[۲۹] وی در دورانِ ولایتعهدیِ خود، مناظره‌هایی با جاثلیقِ مسیحی، رَأسِ جالوتِ یهودی، بزرگِ هیربَدانِ زَرتُشتی و عِمرانِ صابی داشت.[۳۰][۳۱][۳۲] به نوشته مکارم شیرازی، از دیگر مناظره‌هایی که برای علی بن موسی الرّضا گزارش شده، مناظره‌ای با سلیمانِ مَرْوَزی و مناظرهٔ دیگری با علی بن محمد بن جَهْم است.[۳۳] به گزارش قرشی، این مناظره‌ها مورد توجه انجمن‌ها در خراسان قرار گرفت.[۳۴] جعفریان مدعی‌است این مناظره‌ها در حالی برگزار می‌شدند که بسیاری از شیعیان به جهت سخت‌گیری حاکمان عباسی، ارتباط خویش را با امامانشان از دست دادند و همین امر، موجب اهمیت این گفتگوهای کلامی در نزد شیعه شده‌است.[۳۵]

مناظره با جاثلیق مسیحی

مکان این مناظره در دربار مأمون عباسی در شهر مرو عنوان شده‌است.[۵۵][۵۶][۵۷] به گزارش مکارم شیرازی، در اولین جلسه مناظره‌ای که مأمون تدارک دیده بود، مأمون پس از معرفی علی بن موسی الرضا به حاضران، از جاثلیق مسیحی به شرط انصاف و عدم خروج از مسیر عدالت، تقاضای مناظره با علی بن موسی را مطرح کرد.[۵۸] به گزارش منابع شیعه، مناظره با ایراد جاثلیق به شیوه و مفاد مناظره آغاز شد. جاثلیق به درخواست مأمون جهت شروع مناظره با علی بن موسی می‌گوید: «ای امیر مؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که او به کتابی استدلال می‌کند که من منکر آنم و به پیامبری تمسک می‌جوید که من به او ایمان نیاوردم.» در این‌جا علی بن موسی شروع به سخن می‌کند و به وی اطمینان می‌دهد که استدلال‌هایش از روی انجیل و مطالب مسیحیان است و سپس از او می‌خواهد تا سوالاتش را بپرسد. از مفاد سخنان جاثلیق برمی‌آید که وی قصد داشته‌است از قبول نبوت نزد مسلمانان، در اثبات نبوت عیسی استفاده نماید. به همین جهت سه مرتبه از عیسی در جمله ابتدایی خود یاد می‌کند. علی بن موسی نیز در پاسخ، با پذیرش نبوت عیسی به اثبات نبوت محمد می‌پردازد.[۵۹] رضا در این مناظره از واژگان حقانیت برای اثبات ترجیح اسلام بر ادیان پیشین استفاده می‌کند و در این مناظره از دلایل اثبات نبوت محمد سخن به میان می‌آورد. علی بن موسی در جایی از این مناظره از نام فارقلیطا برای اشاره به پیامبر اسلام در کتاب‌های سایر ادیان استفاده می‌کند.[۶۰] بر اساس آنچه مکارم شیرازی گزارش می‌کند، مسیحی در نهایت از اعتقاد به تثلیث دست برداشت و به حقانیت توحید معترف شد.[۶۱] بر اساس تحلیل‌ها، از آنجا که مرکز زندگی مسیحیان در عصر مأمون، بغداد بوده‌است، باید جاثلیق از بغداد فراخوانده شده باشد تا به مرو آمده باشد.[۶۲]

این مناظره در قالب پرسش و پاسخ صورت گرفته‌است و در آن از برهان خلف استفاده شده‌است.[۶۳] یکی از فنون مورد استفاده در این مناظره، دانش به مبنای فکری–اعتقادی طرف مقابل و استفاده از این دانش در جهت خاموش‌کردن طرف مقابل است. از دیگر فنون مورد استفاده در این مناظره، استفاده از مقبولات طرف مقابل در راستای نتیجه‌گیری به نفع خویش است. در این راستا، علی بن موسی الرضا پس از آنکه از مسیحی، اعتراف در عبودیت مسیح و عبادت کردن او به جانب خدا گرفت؛ بر علیه خود او و برای انکار تثلیث، برهان اقامه شد.[۶۴]

مناظره با راس جالوت

پس از پایان مناظره با جاثلیق مسیحی، علی بن موسی رو به رأس جالوتعالم یهودیرو کرد و از وی خواست تا سؤال مطرح کند؛[۶۵] به گزارش منابع شیعی، پس از سؤال و جواب‌های رأس جالوت دربارهٔ نبوت محمد و نبوت عیسی، سرآخر رأس جالوت به دین اسلام و مذهب علی ابن موسی الرضا ایمان پیدا می‌کند.[۶۶] نراقی گزارش می‌کند که بر این حدیث، شرح‌های بسیاری نوشته شده‌است که قدیمی‌ترین آن‌ها متعلق به قاضی سعید قمی است. میرزای قمی و ملا عبدالصحاب محمد ابن احمد نراقی نیز بر این حدیث شروحی نوشته‌اند.[۶۷] در این مناظره از روش دیالتیکی استفاده شده‌است و از جزئیات به کلیات و قیاس ختم می‌شد.[۶۸]

مناظره با بزرگ هیربدان

قرشی و مکارم شیرازی گزارش می‌کنند؛ پس از ایمان رأس جالوت، علی بن موسی رو به بزرگ زرتشتیان حاضر در جلسه کرد و از وی دربارهٔ زرتشت و دلیل ایمان به وی سؤالی پرسید که با بی‌پاسخ ماندن سؤال، علی بن موسی به مناظره خاتمه داد.[۶۹][۷۰] استدلال مورد استفاده در این مناظره، همان استدلال مورد استفاده در مناظره با راس جالوت و جاثلیق بوده‌است.[۷۱] برندق نام مناظره‌کننده را هربد یا هربذ اکبر گزارش می‌کند.[۷۲]

مناظره با عمران صابی

به گزارش منابع شیعی، پس از بازماندن بزرگ هیربدان، علی بن موسی از جمع حاضر درخواست کرد که اگر کسی نسبت به اسلام نقدی دارد، بدون هراس آن را مطرح کند.[۷۳][۷۴] عمران صابی که در مناظره با دانشمندان شهره بود و به ادعای خودش در نزد مأمون، کسی تا آن لحظه نتوانسته بود او را راضی کند؛ شروع به صحبت نمود و سوال‌هایی دربارهٔ توحید و خلقت مطرح کرد. مکارم شیرازی گزارش می‌کند که پس از یک گفتگوی طولانی و بیان سخنان مفصل، عمران صابی شهادتین بر زبان جاری کرد و مسلمان شد و سجده نمود. با اسلام آوردن عمران صابی، جلسه به پایان رسید و همگان متفرق شدند.[۷۵] پس از اسلام آوردن عمران صابی، علی بن موسی وی را به عنوان شاگرد نزد خود نگاه‌داشت و پس از آموزش‌های لازم، به عنوان استاد مناظره به شهرهای مختلف فرستاد.[۷۶]

علی بن موسی در این مناظره، به بیان صفات خدا و تشریح آن صفات پرداخته‌است.[۷۷] عمران صابی، فیلسوف و روحانی قبیله صابی بود. محمدتقی جعفری، در توصیف این مناظره آورده‌است که این مناظره از مهم‌ترین مناظره‌ها در زمینه فلسفه است و حاوی مبهم‌ترین سوالات حکمت دربارهٔ عقل است. غالباً سوالات در این زمینه سبب سوالات مبهم دیگری می‌شوند اما پاسخ‌های علی بن موسی الرضا به سوالات عمران، روشنگرانه بوده‌است.[۷۸] بر اساس روایتی که قرشی آن را گزارش می‌کند، محمد بن جعفر صادقعموی علی بن موسی — پس از این مناظره از دانش او در خصوص حکمت و فلسفه متعجب شد و نسبت به سلامتی علی بن موسی نگران شد و این نگرانی را به حسن بن محمد نوفلی منتقل کرد. او در گفتگویی که با نوفلی داشت، از بیم خود نسبت به حسادت مأمون یاد می‌کند که ممکن است منجر به خطر جانی برای علی بن موسی الرضا بشود.[۷۹] علی بن موسی در این مناظره نیز از فن تشبیه استفاده کرد.[۸۰] زندگی صائبیان، همواره در کنار رودخانه گزارش شده‌است؛ با این وصف، احتمالاً عمران صابی اهل خراسان نبوده‌است و برای مناظره به این شهر فراخوانده شده بود.[۸۱]

مناظره با سلیمان مروزی

به گزارش منابع شیعه، در ایام داغ مناظره‌های کلامی در مرو بود که سلیمان مروزی، متلکم بزرگ خراسان، به مرو آمد و مأمون از وی دعوت کرد تا تن به مناظره با علی بن موسی دهد؛ اما سلیمان به دلیل اینکه نمی‌پسندد علی بن موسی را نزد عموم مغلوب سازد، پیشنهاد مأمون را رد کرد. با این حال مأمون او را راضی به مناظره کرد. در نهایت در روز ترویه تدارک مناظره دیده شد و مناظره با ادعای سلیمان مبنی بر انکار بداء آغاز شد؛ سپس بحث اراده الهی به میان آمد و علی بن موسی با استدلال‌های فراوان سلیمان را قانع کرد که اشتباه می‌اندیشد. پس از مغلوب شدن سلیمان در مناظره، جلسه به پایان رسید و افراد متفرق شدند.[۸۲][۸۳][۸۴] علی بن موسی الرضا در این مناظره با مقایسه ادعای او و ادعای یهودیان، به ابطال مدعای او پرداخت.[۸۵] برندق دین سلیمان را قبل از مناظره، اسلام گزارش کرده‌است.[۸۶]

مناظره با علی بن محمد بن الجهم

به گزارش منابع شیعی، در یکی از جلسات مناظره، علی بن محمد الجهم دربارهٔ مقوله عصمت پیامبران سوال‌هایی را مطرح کرد و علی بن موسی نیز پاسخ او را به شکلی مفصل داد. در نهایت علی بن محمد بن الجهم از اعتقادش نسبت به عصمت پشیمان شد و توبه کرد.[۸۷][۸۸] در این مناظره نیز همچون مناظره با جاثلیق از برهان خلف در رد برخی از اعتقادات علی بن محمد استفاده شده‌است.[۸۹] بنابر آنچه شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا گزارش می‌کند، علی بن محمد در این مناظره، آیاتی را در خصوص رد عصمت ادعایی علی بن موسی الرضا اقامه کرد و به آیه ۱۲۱ سوره طه، آیه ۸۷ سوره انبیاء، آی ۲۴ سوره یوسف، آیه ۲۴ سوره ص و آیه ۳۷ سوره احزاب استناد کرد. سپس علی بن موسی پاسخ داد و علی بن محمد از جواب‌های وی قانع شد.[۹۰] از علی بن محمد نیز به عنوان یکی از مسلمانان مناظره‌کننده با علی بن موسی الرضا یاد شده‌است.[۹۱] با این حال شخصیت او در علم رجال، مجهول توصیف شده‌است. این مناظره را شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا گزارش کرده‌است و منبع احتمالی آن از جانب اثباتی، کتاب وفاة الرضای اباصلت هروی عنوان شده‌است.[۹۲]

مناظره با زندیق

برای علی بن موسی، مناظره‌ای با یک زندیق گزارش شده‌است.[۹۳][۹۴] در این مناظره، زندیق گفتگویی در خصوص وجود خدا را آغاز نمود. این مناظره بحثی طولانی است که نسخهٔ کامل آن در کتاب محمد حسین طباطبایی گزارش شده‌است. در بخشی از این مناظره، علی بن موسی برای اثبات وجود خدا، استدلالی عقلی اقامه می‌کند و می‌گوید: «نمی‌بینی که اگر حق با تو باشد (خدایی نباشد) ما و شما برابریم؟ هر چه نماز خواندیم، روزه گرفتیم، یا اعتقاد محکمی داشتیم آسیبی به ما نخواهد رساند. اما اگر حق با ما باشد در آن صورت آیا ما نجات پیدا نخواهیم کرد و تو هلاک نخواهی شد؟»[۹۵][۹۶] به گزارش قرشی، در پایان این مناظره، زندیق به سخنان علی بن موسی باور پیدا کرد و مسلمان شد.[۹۷]

این استدلال علی بن موسی الرضا در مناظره‌اش با زندیق، بر مبنای استدلال احتیاط اندیشانه‌ای است که امروزه به شرطیه پاسکال مشهور است. پاسکال بر اساس این استدلال، با وجود اعتقاد به عدم درک انسان به وجود خدا، معتقد است که انسان باید برای وجود خدا، شرط ببندد و در این شرط‌بندی، آنچه کسب می‌شود (در صورت وجود خدا) نسبت به آنچه از دست می‌رود (در صورت نبود خدا) قابل مقایسه نیست.[۹۸]

مناظره با ابوقره

قرشی گزارش می‌کند که ابوقره از خراسان برای پرسش سوالاتی از علی بن موسی الرضا در خصوص حلال‌ها و حرام‌ها و برخی تکالیف دینی به دربار مأمون وارد شد. او از صفوان بن یحیی وقت ملاقاتی با علی بن موسی طلب کرد و سپس در موعدی مقرر نزد وی حاضر شد و به گفتگو با او پرداخت. در این گفتگو، از موضوعاتی چون وجود و ماهیت خدا، کتاب‌های الهی و خلقت آنها، مکان خدا، ملائکه و صفت غصب خدا سخن گفته شد. پس از اتمام پاسخ‌های علی بن موسی الرضا، وی که از مخالفان علی بن موسی بود، از جلسه گریخت و دلایل علی بن موسی را نپذیرفت.[۹۹] برندق او را از مسلمانانی می‌داند که پیش از مناظره، اعتقادات خاص در میان فرقه‌های اسلامی داشته‌است.[۱۰۰] سبحانی در مطالبی، مذهب ابوقره را مجسمه گزارش می‌کند. او گزارش می‌کند که بر اساس نقل صفوان، ابوقره که از همکاران فقیهان عراقی به نام شبرمه بود. سبحانی اتفاقات این جلسه را چنین گزارش می‌کند که ابوقره از مسائل بسیاری در خصوص مسائل ارث پرسید و در نهایت سؤال‌ها به اصول اعتقادی رسید. در گفتگوی اعتقادی آن دو، از مسائلی چون شیوه سخن گفتن خداوند با موسی و اساساً نوع کلام خدا با پیامبران سخن به میان آمد. علی بن موسی در این مناظره برای حادث بودن قرآن استدلال‌هایی را ارائه کرد. در این مناظره جایگاه و مکان خدا، چرایی معراج پیامبر، امکان دیدن خداوند و صفات خدا مورد سؤال قرار گرفت و پس از پاسخ‌های علی بن موسی، ابوقره از ادامه گفتگو درماند و جلسه را ترک کرد. متن این مناظره در کتاب بحارالانوار، و اصول کافی، گزارش شده‌است.[۱۰۱]

ابوقره و شبرمه، هر دو در منابع رجالی، افرادی ناشناخته هستند و برخی گزارش کرده‌اند که ابوقره، از مستبصرین است و به همین دلیل او را با صفت محدث گزارش کرده‌اند. ابن حجر در کتاب التقریب گزارش می‌کند که موسی بن طارق که کنیه‌اش ابوقره بود، از محدثان طبقه نهم است و هم عصر علی بن موسی الرضا زیست می‌کرد. در خصوص شبرمه نیز گزارش شده‌است که او در عصر جعفر صادق زندگی می‌کرده و علی بن موسی رضا را درک نکرده‌است.[۱۰۲] صدوق این روایت را احتمالاً از کتابی از کتاب‌های صفوان بن یحیی گزارش شده‌است و به از جهت سندی، مورد وثوق منابع شیعه قرار گرفته‌است.[۱۰۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اشعار ولادت امام رضا«ع»

روزِ میلادِ رضا شُد، نور باران گشته مشهد

روزِ میلادِ رضا شُد، نور باران گشته مشهد - در مَهِ ذیقعده آمد عالِمِ آلِ مُحَمّد

آمده دنیا به یثرب، عالِمِ آلِ پیمبر - شاد و خندان از قُدومش حضرتِ موسَی بنِ جعفر

زین ولادت مادرِ او نجمه باشد شاد و خندان - اهلِ یثرب شاد و خُرَّم کامده شاهِ خراسان

آمده دنیا به یثرب، آن وَلِیِّ حق تعالی - شد چراغان از قُدومش ارضِ اَقدَس، عرشِ اعلا

روزِ میلادِ رضا و مشهدش غرقِ سُرور است - هر قَدَمگاه از خُراسان تا مدینه غرقِ نور است

روزِ میلادِ رضا و شهرِ مشهد پُر زِ زائر - غرقِ شادی دَر حریمَش، هَم مُسافر هَم مُجاور

شهرِ مشهد را نگه کُن، مرکزِ جشن و سُروراست - صحنها و غُرفه هایَش همچنان وادِیِ طور است

میزند پَر مُرغ دِلها در هوایِ کویِ جانان - گَه رَوَد سویِ مدینه، گَه رَوَد سویِ خراسان

هشتمین ماه ولایت، حُجَّتِ پاکِ خدایی - جشنِ میلادَش بِپا شُد درحریمِ کبریایی

آمده دریایِ عِلم وعالِمِ آلِ پیمبر - شادمان در جَنَّتِ حق، مرتضی، زهرایِ اطهر

افتخارِ ما بُوَد که، او بُوَد مهمانِ ایران - چشمِ امیدِ مریدان، جملگی سویِ خراسان

چشمِ امیدِ مریدان، جملگی سویِ حریمَش - تا بگیرد دستِ مارا، شاه، با دستِ کریمش

دارد امیدِ شفاعت، زائرین و هم مُجاور - یا وجیهًا عِندَ اَللّه، طَیِّب و معصوم و طاهِر

ای طبیبِ دردِ جانها، کعبۀ دل، جان جان ها - آفتابِ آسمانها، مهربانِ مهربانها

تو رضایی، تو رضایی، نور چشمِ مرتضایی - هَم جمالِ کبریایی، هَم اِمامِ انبیایی

زادۀ موسَی بنِ جعفر، هَم مبارک، هَم مُطَهَّر - بر همه مولا و رهبر، سَیِّد و سالار و سرور

تو همـان باب المرادی، سَیِّدی، اَبَاالجوادی - قلبِ ما راجلوه دادی، پا به چشمِ ما نهادی

تو به تن جان جهانی، در زمین، هَم آسمانی - شهریارِ اِنس و جانی، هَم توروحـی، هَم روانی

نورِ ذاتِ حَیِّ سرمد، شمعِ بزمِ آلِ احمد - عالِمِ آلِ محمّد، بِضعۀ رسولِ اَمجَد

یاوجیهًا عِندَ اَللّه، شافِعِ روزِ قیامت - درصراط و نزدِ میزان، دستگیری کُن زِ اُمَّت

دستگیرِ جَمعِ حاضِر، باقری و شیعیانَت - هَم مُحِبّانِ جوادت، هَم تمامِ دوستانت

دَفع کُن سیل و کن بلاها، هَم زِمشهد، هَم زِ ایران - رَفع کُن کُلِّ بلایا، یا رِضاجان، اَز مُحِبّان

سروده شده درایام ولادت سلطان سریرارتضا حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام درروزهای تلخ سیل و خرابی مشهد بهار1403

ما دَرد نَگُفتیم و مُداوا شُده رفتیم - اینهَم زِ عِنایاتِ رضا ضامِنِ آهو است

ما دَرد نَگُفتیم و وَلِی باز دَوا کَرد - اینهَم زِ کراماتِ رضا ضامِنِ آهو است

***

شاه سَلامٌ عَلَیک ، ماه سَلامٌ عَلَیک

اِمامِ هشتم رضا ، نورِ ولایت تویی

نبیره یِ مُرتضی ، شَمعِ هِدایَت تویی

به آسمانِ وَلا ، ماهِ امامت تویی

شاه سَلامٌ عَلَیک ، ماه سَلامٌ عَلَیک

***

زائِرِ اِمام رِضا، خوش آمدی - قَدَمات رو چِشمِ ما، خوش آمدی

آمدی تو اَز رَهِ دور و دراز - خَسته یِ این هَمه را، خوش آمدی

***

خوشا بَر مَشهد و هَشتُم اِمامَش - که سُلطانِ خراسان شُد بِنامَش

تُو اَی زائِر که آیی اَز رَهِ دور - به مَشهَد چون رَسی بینی هَمه نُور

***

ای آستانِ قدسِ رضا ای پناهِ ما - هر صبح و شام سویِ تو باشد نگاهِ ما

بوسیم چون حریمِ تو را از سرِ نیاز - پیچد در آن فضایِ حرم، سوز و آهِ ما

***

رضاجانم رضا - رضا جانم رضا

مَهِ ذیقعده است - مَهِ میلادِ تو

به ذکرِ یارضا - کنم من یادِ تو

***

من کیستم؟ گدایِ توام یا امام رضا - شرمنده از عطایِ تو ام یا امام رضا

هرگز نمیروم ز درگهِ تو جایِ دیگری - تا هستم، آشنایِ تو ام یا امام رضا

***

هفت آسمان باشد بسر بهر تمام مردمان _ مُلکِ خراسان را ببين دارد به سر هشت آسمان

در مشهد و بين دو كوه هست آسماني هشتمین _ آن آسمان هشتمین، باشد امام شيعيان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امام رضا علیه‌السلام

علی بن موسی الرّضا به عربی: عَلیُّ بْنُ موسَی الرِّضا؛ زادهٔ ۱۱ ذی‌قعدهٔ ۱۴۸ هجری قمری / ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی – درگذشتهٔ آخر صفر ۲۰۳ هجری قمری / ۵ سپتامبر ۸۱۸ میلادی)، فرزندِ موسی بن جعفر و نجمه خاتون و از نسل محمد، پیامبر اسلام، است. او امام هشتم شیعیان دوازده‌امامی بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش محمد تقی است. هرچند منابع در علت و چگونگی ملقب شدن وی به‌عنوان «رضا» دچار اختلاف هستند، اما همگی بر شهره بودن او به این لقب، اتفاق دارند. کنیه او ابوالحسن ذکر شده که به‌جهت هم کنیه بودن با پدرش، ابوالحسن ثانی خوانده شده‌است.

علی بن موسی بن جعفر(ع) معروف به امام رضا (۱۴۸۲۰۳ق) هشتمین امام مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی است. او، از سال ۱۸۳ق، به‌مدت بیست سال، امامت شیعیان را برعهده داشت و دورهٔ امامتش با خلافت هارون عباسی، محمدِ امین و مأمون عباسی هم‌زمان بود.

مشخصات امام رضا

نام مبارکش علی می باشد و به سال ۱۴۸ه.ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ارجمندش موسی بن جعفر(علیه السلام) امام هفتم است و مادرش، نجمه- ام البنین. مشهورترین لقبش رضا است و کنیه‌اش ابوالحسن. [۱]

ولادت: امام رضا علیه‌السلام

امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، فرزند امام کاظم (علیه السلام)، بنا به قول بسیارى از مورّخان، در سال ۱۴۸ قمری[۲] و بنا به قول اندکى دیگر از آنان، در سال ۱۵۳ قمری[۳] در ۱۱ ذى‌ القعده یا ذى الحجه و یا ربیع الاول در شهر مدینه به دنیا آمد. نام مادر گرامی آن حضرت -که «ام ولد» )کنیز) بوده است- در برخی روایات، نجمه[۴] و در برخى تُکتَم[۵] ذکر شده است. حمیده خاتون)مادر امام کاظم علیه السلام) می‌گوید: وقتی که نجمه به خانه ما راه یافت، پیامبر اسلام را در عالم خواب دیدم که به من فرمود: «ای حمیده! نجمه را به پسرت موسی ببخش» و همسر او کن و فرمود: «فانه سیُولد منها خیر اهل الارض؛ همانا بزودی بهترین فرد روی زمین، از او متولد می‌شود.» من به این دستور عمل کردم، و نجمه را همسر فرزندم کاظم نمودم و از او حضرت رضا به دنیا آمد.[۶]

همسران و فرزندان: امام رضا علیه‌السلام

همسر حضرت رضا، بانویی با فضیلت به نام سبیکه(از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله) است، که مادر امام جواد علیه السلام نیز می باشد.[۷] همسر دیگری که برای امام ذکر شده، ام حبیبه از دختران مأمون است که به پیشنهاد مأمون با امام ازدواج کرد.

در شماره و اسامى فرزندان امام علیه السّلام نیز اختلاف است، گروهى آنها را پنج پسر و یک دختر نوشته ‌اند، به نام هاى محمّد، قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه. امّا شیخ مفید بر این باور است، که امام هشتم علیه السّلام را، فرزندى جز امام محمّد جواد علیه السّلام نبوده است[۸]، و ابن شهرآشوب و طبرسى در اعلام الورى، نیز بر همین اعتقاد مى ‌باشند.[۹] . همسر امام رضا(ع) سَبیکهٔ نوبیّه [۲۲]یا خَیزُران[۲۳] نام داشت که مادر امام جواد(ع) بود.[۲۴] در منابع تاریخی و حدیثی، از همسر دیگری هم برای امام رضا سخن آمده و گفته شده دختر مأمون بوده است.[۲۵] به گزارش شیخ صدوق، پس از آن‌که مأمون، امام رضا(ع) را ولیعهد خود کرد، دخترش ام‌حبیب را به عقد او درآورد.[۲۶] . شیخ صدوق، شیخ مفید، ابن‌شهرآشوب و طبرسی نوشته‌اند امام رضا(ع) تنها یک فرزند داشته که امام جواد(ع) بوده است؛[۲۷] بااین‌حال، به‌نوشتهٔ سید محسن امین نویسندهٔ اَعیانُ‌الشیعه، در برخی از منابع، فرزندان دیگری هم برای او ذکر شده است.[۲۸] . در قزوین، آرمگاهی به نام امام‌زاده حسین وجود دارد که مستوفی، مورخ قرن هشتم قمری، او را فرزند امام رضا(ع) دانسته است؛[۲۹] البته کِیاء گیلانی، نسب‌شناس، نسب او را به جعفر طَیّار رسانده است.[۳۰] در برخی از منابع هم او برادر امام رضا(ع) خوانده شده است.[۳۱]

خواهران و برادران امام رضا علیه‌السلام

ابراهیم، شاهچراغ ، حمزه، اسحاق از جمله برادران و فاطمهٔ معصومه و حکیمه از خواهران امام رضا(ع) هستند.[۳۲] از میان خواهران و برادران امام رضا(ع)، شناخته‌ترینشان فاطمهٔ معصومه است که عالمان شیعه جایگاه والایی برای او قائل‌اند و روایاتی درخصوص منزلت او و اهمیت زیارتش نقل می‌کنند.[۳۳] او در ایران و در قم دفن شده است. حرم حضرت معصومه را باشکوه‌ترین و مشهورترین آرامگاه ایران، پس از حرم امام رضا می دانند.[۳۴]

القاب و کنیه‌های امام رضا علیه‌السلام

برای علی بن موسی، القابی چون رضا، صابر، رضی، وفی و زکی ذکر کرده‌اند.[۷] برپایهٔ حدیثی از کتاب اِعلام‌الوری، نوشتهٔ فضل بن حسن طبْرسی، امام کاظم(ع) لقب عالم آل‌محمد را هم دربارهٔ او به کار برده است.[۸] امام رضا را با القابی چون ضامن آهو،[۹] امام رئوف،[۱۰] غریبُ‌الغُرَبا،[۱۱] ثامن‌الحُجَج (هشتمین حجت) ،[۱۲] ثامنُ‌الائمة (هشتمین امام) [۱۳] نیز می‌خوانند. مشهور‌ترین لقب وی «رضا» است.[۱۴] سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق)، از عالمان اهل‌سنت گفته این لقب را مأمون، خلیفهٔ عباسی به او داد؛[۱۵] اما طبق حدیثی که شیخ صدوق، محدث شیعهٔ قرن چهارم قمری نقل کرده، امام جواد(ع) این سخن را نادرست شمرده و ملقب‌شدن پدرش به «رضا» را به این دلیل دانسته که او به خداوندی خدا در آسمان و نبوت پیامبر و امامت امامان در زمین راضی بود. در این حدیث، از امام جواد می‌پرسند دیگر امامان هم که این‌گونه بوده‌اند. پس چرا از بینشان پدر شما به «رضا» ملقب شده است؟ امام جواد پاسخ می‌دهد چون دوست و دشمن از او راضی بودند و این در خصوص هیچ‌یک از امامان دیگر صدق نمی‌کند.[۱۶] . کنیهٔ امام رضا ابوالحسن بوده است.[۱۷] طبق حدیثی که شیخ صدوق نقل کرده، امام کاظم(ع) این کنیه را که لقب خودش هم بوده، به او داده است.[۱۸] برای تمایز او از امام کاظم، به امام رضا ابوالحسن ثانی (دوم) نیز می‌گفتند.[۱۹] امام رضا کنیه‌های دیگری چون ابوعلی[۲۰] و ابومحمد[۲۱] هم داشته است. امام کاظم علیه السّلام کنیه «ابوالحسن» را به ایشان عنایت فرمودند[۱۰] و به على بن یقطین گفتند: اى على، این پسرم (با اشاره به امام رضا علیه السّلام) آقاى فرزندان من است و من کنیه خویش را به او داده‌ ام.[۱۱] بدین جهت امام کاظم علیه السّلام را «ابوالحسن اوّل» و امام رضا علیه السّلام را «ابوالحسن ثانی» مى ‌نامند. امام رضا (علیه اسلام) دارای القاب متعددی می باشند؛ برخى از القاب آن حضرت عبارتند از: رضا، صابر[۱۲]، زکیّ[۱۳]، وافی[۱۴]، سراج اللّه‌[۱۵]، قرّة عین المؤمنین‌[۱۶]، مکیدات الملحدین‌[۱۷]، صدیق[۱۸]، فاضل.[۱۹]

نقش انگشتری امام رضا علیه‌السلام

بر انگشتر حضرت رضا حک شده بوده است «ولى اللّه»[۲۰] و انگشتر دیگرى داشته اند که بر آن نوشته شده: «العزّة للّه».[۲۱] برخی نیز نقش انگشتر ایشان را «ما شاء الله و لا حول و لا قوّة الّا بالله» نوشته اند.[۲۲] .

دوران امام رضا

از عهد امام رضا (علیه السلام)، عصر جدیدی از شکوفایی و بالندگی فرا روی شیعه پدیدار گشت و این به سبب کوشش‌ها و رنج‌های امامان پیشین بود. پدید آمدن پایگاه‌های عظیم مردمیِ شیعه‌گرا از پیامدهای این کوشش‌ها بود. شیعیان به نیرویی رسیده بودند که می‌توانستند حکومت را در دست گیرند. امّا این وضعیت، حاکمان عباسی را به هراس انداخت و به چاره‌جویی واداشت. واگذاری منصب ولایت‌ عهدی به امام رضا (علیه السلام) از چاره‌هایی‌ بود که برای گریز از خطر شیعه یافتند. بدین سان، می‌توان دوران امامت امام رضا (علیه السلام) را به دو دوره پیش و پس ازولایت‌عهدی تقسیم کرد. مدت امامت ایشان پیش از پذیرش ولایت عهدی، هفده سال بود که ده سال از این سال‌ها را در عصر هارون، پنج سال را در عصر امین و دو سال را در عهد مأمون و در مدینه سپری کرد. چون پدر گرامی‌اش به شهادت رسید، در مدینه بود و رسیدگی به امور شیعیان را آغاز کرد. شاگردان پدر را پیرامون خویش گرد آورد و به تعلیم معارف ناب دینی پرداخت. در این سال‌ها شیعیان بهره‌ها از او برگرفتند و هدایت‌ها یافتند و معارف دینی نشو و قوام و دوام پیدا کردند. شخصیت ممتاز و برجسته امام در مدینه چنان جلوه می‌نمود که سراسر حجاز آن روزگار در همه مسائل مادی و معنوی خویش از او مدد می‌گرفت.

امامت امام رضا علیه‌السلام

با وجود اینکه وضعیت مسأله امامت در اواخر زندگى موسى بن جعفر علیه السّلام به دلیل زندانی بودن امام، بسیار پیچیده و سخت بود، اما بیشتر اصحاب امام کاظم علیه السّلام جانشینى امام رضا علیه السّلام را از طرف آن حضرت پذیرفتند. شیخ مفید نام دوازده تن از این اصحاب ائمه را که روایاتى در موضوع تعیین امام رضا علیه السّلام به جانشینى پدر بزرگوارش نقل کرده‌ اند، ذکر مى‌کند که مهمترین آنها: داود بن کثیر الرقّى، محمد بن اسحاق بن عمّار، على بن یقطین و محمد بن سنان مى‌ باشند.[۲۳] . با این حال باز به دلیل تقیه و نیز فرصت طلبى اشخاصى که اموالى از طرف‌ امام کاظم علیه السّلام از شیعیان گرفته بودند،[۲۴] و همچنین وجود برخى از روایات نادرست که در آنها علایمى را براى منحرف ساختن اذهان از امام علیه السّلام، شناسانده بودند، مشکلاتى به وجود آمد. شیخ طبرسی اشکال اصلی را مربوط به کسانی می داند که در آخرین حبس امام کاظم که منجر به شهادت آن حضرت شد، اموالی نزدشان جمع شده بود.[۲۵] این اشخاص با پول هایی از امام که نزد خود داشتند و متعلق به امام بود، خانه و غلّات خریدند و وقتى خبر رحلت امام علیه السّلام به آنها رسید، وفات آن حضرت را انکار کرده و در میان شیعه شایع کردند که امام کاظم علیه السّلام نمرده است؛ زیرا او قائم آل محمّد است.[۲۶] . پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام، دو گرایش عمده به نامهاى «قطعیه» و «واقفیه» پدید آمد. قطعیه رحلت امام کاظم علیه السّلام را تأیید کرده و امامت امام رضا علیه السّلام را پذیرفت.[۲۷] اما گرایش واقفیه به بهانه باور نداشتن به درگذشت امام کاظم علیه السّلام بر اعتقاد به امامت یا مهدویت آن حضرت باقى ماند.[۲۸] [۲۹] ا‌مام رضا علیه السّلام در روایتى سرنوشت واقفیه را اینگونه بیان فرمودند: «در حیرت زندگى مى‌کنند و نهایت در حال کفر مى ‌میرند[۳۰]

سفر امام رضا علیه‌السلام به بصره و کوفه

مطابق با روایتی که راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح نقل نموده است، بعد از شهادت امام کاظم علیه السّلام، امام رضا علیه السّلام به منظور معرفى خود و اثبات امامتش، به بصره و کوفه با طیّ الارض سفر نمود و در جلسه هایی با حضور شیعیان و دانشمندان آنجا به اثبات امامت خود و احتجاج پرداخت. امام در بصره در منزل حسن بن محمد علوى سکونت گزید و در آنجا با گروهى از مسلمانان جلسه‌اى برگزار کرد. در این جلسه امام به زبانهای مختلف با تعدادی از افراد حاضر در کوفه از ملیت های مختلف به زبان خود آنها سخن گفتند و به سؤالاتشان پاسخ دادند. امام همچنین در آن جلسه جاثلیق مسیحى و رأس الجالوت (رئیس یهودیان) را شرکت دادند و با آنها مناظره نمودند.[۳۱]

خلفای معاصر امام رضا علیه‌السلام

طول مدت امامت حضرت رضا علیه‌السلام مقارن بود با خلافت این سه خلیفه عباسی: هارون الرشید، امین و مأمون.

در عصر هارون الرشید: آنگونه که از روایات تاریخی بر می آید، دستگاه حاکم به زودی به امامت امام رضا علیه السلام پس از امام کاظم علیه السلام پی می برد و حتی کسانی که در توطئه دستگیری و قتل امام کاظم شرکت داشتند، سعی در تحریک هارون به قتل امام رضا می کنند. به عنوان نمونه در کتاب "عیون اخبار الرضا" آمده است، یحیی بن خالد که زمینه توطئه قتل امام کاظم علیه السلام را نزد هارون فراهم ساخت، روزی به هارون گفت: این علیّ فرزند موسی بن جعفر جانشین پدر شده و مدّعی امامت است. هارون گفت: آنچه به پدرش کردیم برای ما بس نیست؟ تو می خواهی همه آنان را بکشیم؟[۳۲] . زمانی که هارون الرشید امام موسى بن جعفر علیه السلام را کشت، عده‌اى از جاسوسان و رجال امنیتى کشور را براى بررسى امر امام رضا علیه السلام فرستاد تا تمایلات و علایق حضرت را به اطلاع او برسانند. با این حال امام رضا علیه السلام مشغول نشر احکام الهى و تعالیم اسلام و توضیح مطالب پیرامون امامت شد. در این حال بعضى از بزرگان شیعه ترسیدند مبادا از طرف هارون الرشید به او آسیبى برسد. محمد بن سنان می گوید: «من به ابوالحسن الرضا علیه السلام در روزگار هارون گفتم: تو خودت را به این امر شهرت دادى (یعنى اظهار امامت کردى) و جاى پدرت نشستى در حالى که خون شما از شمشیر هارون مى‌ چکد. امام علیه السلام پاسخ داد: مرا بر این کار جرأت داد آنچه که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «اگر ابوجهل بتواند یک مو از سر من کم کند من پیغمبر خدا نیستم.» و من به شما مى‌ گویم اگر هارون بتواند یک مو از سر من کم کند شاهد باشید که من ام-م نیستم[۳۳] . مطابق با برخی روایات، برامکه در ابتلاى امام کاظم و امام رضا علیهما السلام به گرفتاری ها، نقش مهمی داشتند، زیرا آنها هارون الرشید ستمگر را به کینه ‌جویى نسبت به این دو امام واداشتند. امام رضا علیه السلام کاملا از طرح توطئه آنها آگاه بود، از این رو بر ضدّ آنها از خدا استمداد کرد. محمد بن فضیل نقل کرده «در سالى که هارون الرشید برامکه را قتل عام کرد و بلا بر آنها نازل شد، ابو الحسن الرضا علیه السلام در عرفات ایستاده بود و دعا مى‌ کرد، سپس سرش را خم کرد. در این باره از او سؤال شد، فرمود: من خدا را علیه برامکه نسبت به آنچه با پدرم کردند مى‌ خواندم، امروز خداى متعال دعایم را در باره آنها استجابت کرد. طولى نکشید که بلا بر جعفر و یحیى فرود آمد و احوالشان دگرگون شد[۳۴] . همچنین هارون الرشید پس از آنکه جلودى را به جنگ محمد بن جعفر بن محمد (دیباج) که بر ضدّ خلیفه شورش کرده بود فرستاد، به او دستور داد که به خانه‌ هاى علویان حمله برد و تمام جامه ‌ها و جواهرات زنانشان را غارت کند و براى آنها هیچ جامه‌اى را باقى نگذارد مگر یک جامه براى هر کدام از آنها. جلودى به خانه امام رضا علیه السلام حمله کرد. پس امام ایستاد و همه زنان علوى را گرد آورد، از جمله دختران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و خانواده‌ اش را در یک اطاق، سپس دم در خانه ایستاد. جلودى به امام گفت: راه فرارى نیست، من باید وارد خانه شوم و لباس آنها را غارت کنم، درست همان گونه که هارون الرشید دستور داده است. امام پاسخ داد: من جامه و جواهرات آنها را به تو مى‌دهم. من به خدا قسم مى‌خورم که همه چیزهایى را که پوشیده‌ اند بگیرم. امام به سخنان خود با جلودى ادامه داد تا او آرام گرفت، سپس وارد خانه شد و جامه ‌ها و زینت آلات و حتى گوشواره‌ ها و خلخال ها و دکمه ‌هاى زنان علوى را جمع‌ آورى کرد و به دست جلودى داد تا آنها را به هارون الرشید تسلیم کند.[۳۵]

در عصر امین عباسی: محمد امین عباسی پس از مرگ پدرش هارون، عهده ‌دار رهبرى مسلمانان شد، و طبق رأى قاطع مورّخان، او صلاحیت چنین پست بالایى را نداشته است. وی به شدت متمایل به لذات و شهوات نفسانی بوده و از علم و علم آموزی کراهت داشته است. به دلیل اختلافی که او با مأمون بر سر حکومت پیدا کرد، امام رضا علیه السلام فرصتی پیدا کردند تا در آزادی بیشتر به انجام وظایف سنگین امامت بپردازند.

در عصر مأمون عباسی: مأمون را می توان از قدرتمندترین و دانشمندترین خلفای عباسی دانست. خلیفه‌ای که برخلاف پیشینیانش که راه عیش و نوش را در پیش گرفته بودند، علاقه‌ی وافری به علم و ترویج آن داشت. با این حال مأمون نیز مانند دیگر خلفای غاصب عباسی می‌دانست که وجود ائمه اطهار علیهم السلام برای بقای قدرت او خطرناک است و باید در برابر آنها اقداماتی انجام داد. اما او برخلاف پدرانش که سعی می‌کردند با زندانی کردن و تحت فشار قرار دادن ائمه آنها را کنترل کنند، راه دیگری را انتخاب کرد و آن راه واگذاری ولایتعهدی به امام رضا علیه السلام بود. با رجوع به سخنان مأمون در جمع معترضان از خاندان عباسی به این اقدام مأمون و نیز سخنان خود امام رضا علیه السلام در این مورد، می توان اهداف مأمون از انجام این عمل را در موارد زیر خلاصه کرد: جذب یاران و شیعیان امام به طرف خود، پذیرفتن مشروعیت حکومت عباسیان توسط علویان، کنترل اعمال و رفتار امام رضا علیه السلام، کاسته شدن مقام و منزلت امام در نزد شیعیانشان و سرکوب قیام های علویان.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ولایتعهدی امام رضا(ع)

ولایتعهدی امام رضا(ع) را مهم‌ترین رویداد دورهٔ زندگی سیاسی او دانسته‌اند.[۴۸] این رویداد یکی از مسائل بحث‌برانگیز در تاریخ اسلام است که هم از نظر سیاسی و هم از نظر کلامی (منافات‌داشتن پذیرش ولایتعهدی با عصمت امام) [۴۹] اهمیت دارد.[۵۰] . به‌هرحال، به‌دستور مأمون، امام رضا از مدینه به مرو در خراسان، پایتخت حکومت مأمون انتقال داده شد. مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا به‌شدت از پذیرش آن خودداری کرد. سپس از او خواست ولیعهد شود و تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن آن، او را قتل می‌رساند. امام رضا هم به‌ناچار پذیرفت؛ اما شرط کرد که در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.[۵۱] . عالمان شیعه می‌گویند مأمون برای زیرنظرگرفتن امام رضا،[۵۲] خاموش‌کردن انقلاب علوی‌ها[۵۳] و مشروعیت‌بخشیدن به خلافت خود[۵۴] او را ولیعهد کرد. مأمون در ۷ رمضان سال ۲۰۱ق، مراسم ولایتعهدی را برگزار کرد و مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند.[۵۵] از آن پس، به‌دستور مأمون، خطبه‌ها را به نام امام خواندند و سکه‌ها را به نامش ضرب کردند.[۵۶] می‌گویند امام رضا(ع) از موقعیت پیش‌آمده به‌نفع تشیع بهره برد و توانست بسیاری از معارف اهل‌بیت(ع) را برای عموم مردم بیان کند.[۵۷]

سفر امام رضا علیه‌السلام به خراسان

شیخ کلینی از یاسر خادم و ریّان بن صلت نقل کرده که: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت مأمون استقرار پیدا کرد، او نامه ای به امام علیه السّلام نوشت و از آن حضرت خواست تا به خراسان بیاید. امام رضا علیه السلام به عللى تمسک مى‏ فرمود و عذر می خواست، اما مأمون پیوسته به آن حضرت نامه می نوشت تا آن حضرت دانست که چاره ‏اى ندارد و او دست بردار نیست، لذا از مدینه بیرون شد.[۳۶]

وداع امام رضا علیه‌السلام با خانواده

شیخ صدوق از معول سجستانى آورده: «زمانى که براى بردن امام رضا علیه السّلام به خراسان پیکى به مدینه آمد، من در آنجا بودم. امام به منظور وداع از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) وارد حرم شد، او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون مى ‌آمد و دوباره به سوى مدفن پیغمبر بازمى‌ گشت و با صداى بلند گریه مى‌ کرد. من به امام نزدیک شده و سلام کردم و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم. در جواب فرمودند: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت.»[۳۷] . افزون بر این، وقتی که امام علیه السّلام می خواست به خراسان برود، هیچ کدام از افراد خانواده اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست. از حسن بن على وشّاء نقل شده که امام به او فرمودند: «موقعى که مى‌خواستند مرا از مدینه بیرون ببرند، افراد خانواده‌ام را جمع کرده و دستور دادم براى من گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم. سپس در میان آنها دوازده هزار دینار تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوى شما باز نخواهم گشت[۳۸] . چنین برخوردهایى بى‌ تردید مى ‌توانست کسانى را که درک درستى داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام بودند متوجه سازد که امام به اجبار این مسافرت را پذیرفته است‌.[۳۹] . امام پیش از رفتن به خراسان به داخل مسجد پیامبر وارد شد و دستش را بر قبر شریف نهاد و فرزندش امام جواد علیه السلام را به قبر چسباند و نزد جدّش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله طلب حفاظت براى او کرد و سپس به فرزندش گفت: «به تمام وکلا و خدمتکارانم گفته‌ ام که از تو شنوایى داشته باشند و پیرویت کنند.» و به اصحابش او را معرفى کرد که جانشین وى خواهد بود.[۴۰]

مسیر حرکت امام رضا علیه‌السلام به مرو

مسیر حرکت امام رضا و همراهانشان طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه) یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.[۴۱] . مطابق با نقل رجاء بن ابى ضحاک که از طرف مأمون به بردن امام رضا علیه السلام به مرو مامور شده بود، امام رضا علیه السلام در مسیر حرکت خود به عبادت و تهجد و موعظه مردم و روشنگری و پاسخ به سوالات آنها می پرداختند. در گزارش مفصلی که او از برنامه روزانه امام در زمان اقامت در شهرها ارائه می دهد آمده است که امام از موقع بالا آمدن آفتاب تا ظهر به مردم رو می نمود و آنها را موعظه نموده برایشان حدیث می گفت. او همچنین می گوید: ایشان در هیچ شهری فرود نمى ‏آمد مگر آنکه مردم به نزد او می آمدند و معالم دین خود را از او می پرسیدند و او به آنها جواب می داد و بسیار از پدرانش حدیث نقل می کرد.[۴۲]

امام رضا علیه السلام در نیشابور

از اتفاقات مهم مسیر سفر امام رضا علیه السلام، بیان حدیث سلسلة الذهب است. مطابق با نقلی از این حدیث که اسحاق بن راهویه راوی آن است، هنگامی که حضرت رضا علیه السلام به نیشابور آمد و خواست که از نیشابور بسوى خراسان و نزد مأمون بیرون رود، اصحاب حدیث گرد او اجتماع کرده و عرض کردند: یا ابن رسول اللَّه، تو از نزد ما کوچ میکنى و حدیث نمیکنى ما را بحدیثى که ما آن حدیث را از تو استفاده و ضبط کنیم؟ آن جناب در میان عمارى نشسته بود سر از عمارى بیرون کرد و فرمود: از پدرم موسى بن جعفر)علیه السلام) شنیدم که می فرمود از پدر بزرگوارم جعفر بن محمد )علیه السلام) شنیدم که می فرمود از پدر بزرگوارم محمد بن على (علیه السلام) شنیدم که می فرمود از پدر بزرگوارم على بن الحسین (علیه السلام) شنیدم که می فرمود از پدر بزرگوارم حسین بن على)علیه السلام) شنیدم که می فرمود از پدر بزرگوارم على بن ابى طالب (علیه السلام) شنیدم که می فرمود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود از جبرئیل(سلام الله) شنیدم که می فرمود از خداوند عز و جل شنیدم که می فرمود: «کلمة لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی؛ لا اله الا الله‏ قلعه من است، پس هر کسى داخل شود در قلعه من ایمن است از عذاب من» و چون راحله قدرى راه پیمود، آن جناب فرمود: بشروط لا اله الا الله‏ و منم از شروط لا اله الا الله». [۴۳] . ابن صباغ می گوید: نویسندگانِ صاحب قلم و دوات که این حدیث را آنروز می نوشتند شمارش کردند، بیشتر از بیست هزار نفر بوده اند.[۴۴] .

بیان حدیث حدیث سلسلةالذهب

به‌نقل محدثانی چون شیخ صدوق و شیخ طوسی، در سفر امام رضا به مرو، هنگام عبور از نیشابور، به‌درخواست عالمان این شهر، حدیثی قدسی گفت[۵۸] که به حدیث سلسلةالذهب (یعنی زنجیرهٔ طلایی) مشهور شده است.[۵۹] احتمال داده‌اند علت شهرت این حدیث به سلسلةالذهب این باشد که تمام سلسله‌سندش تا خدا معصوم‌اند یا این‌که به این علت است که یکی از امیران سامانی حدیث را با طلا نوشته و امر کرده بود وقتی مرد، آن را با او دفن کنند.[۶۰] حدیث سلسلةالذهب، برپایهٔ نقل شیخ صدوق، به این شرح است: اللَّه َ عَزَّ وَ جَلّ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا ....خداوند عَزَّوَجَل می‌فرماید: «لا اله الا الله» دژ و حصار من است. هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. زمانی که مَرکب به راه افتاد، امام رضا(ع) گفت: البته با شرایطش، و من جزو شرایط آنم.[۶۱] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:34 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام

مهمترین فصل تاریخى زندگى امام رضا علیه السّلام، جریان ولایتعهدى آن حضرت است. جریانی که به موجب آن، حضرت رضا مجبور شدند از شهر مدینه به مرو خراسان سفر کنند. پس از آنکه امام به مرو رسیدند، مأمون دستور داد تا از امام استقبال رسمى شود، بنا بر این نیروهاى مسلح با بقیه مردم براى استقبال از او خارج شدند در حالى که مأمون در صفّ مقدم استقبال کنندگان بود و با او سهل بن فضل و بقیه وزرا و مستشاران او بودند. پس از مستقر شدن امام در مرو، مأمون رسما خلافت را به امام عرضه کرد و از حضرت درخواست کرد که آن را به عهده بگیرد. اما امام کاملا از قصد مأمون آگاهى داشت؛ چرا که مأمون براى رسیدن به خلافت، برادرش امین را کشته بود و بغداد را خراب کرده بود. به همین دلیل امام رضا به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنى و لباسى را که خدا به تو پوشانده به دیگرى بدهى، و اگر خلافت مال تو نیست، چیزى که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهى.»[۴۵] . پس از نپذیرفتن خلافت توسط امام، مأمون به امام پیشنهاد ولایتعهدی را داد. اما امام این پیشنهاد مأمون را نیز نپذیرفتند. لیکن به هر روى اصرار مأمون در مسأله پذیرش ولایتعهدى از طرف امام رضا علیه السّلام توأم با تهدید قتل آن حضرت در صورت مخالفت، امام را در وضعیتى قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود.[۴۶] امام انگیزه مأمون را در دیدار با او، این چنین بیان می کنند: «از این طریق تو (مأمون) مى ‌خواهى مردم بگویند که على بن موسى الرضا خود را از دنیا کنار نکشید، بلکه دنیا بود که خود را از او کنار کشید، آیا نمى‌ بینید چگونه ولیعهدى را به طمع رسیدن به خلافت قبول کرد؟». مأمون پس از رد پیشنهاد ولایتعهدی از طرف امام رضا (علیه السلام) عصبانی شد و به حضرت گفت: «تو همیشه مرا به کارى وادار مى‌ کنى که از انجامش متنفرم، و گویى از قدرت و شوکت من باک ندارى و خود را ایمن مى ‌دانى. به خدا قسم باید ولیعهدى را قبول کنى، یا اینکه تو را به قبول آن مجبور مى ‌کنم. تو باید این کار را بکنى وگرنه گردنت را می زنم».[۴۷] . نهایتاً امام با این شروط ولایتعهدی مأمون را پذیرفتند: امام احدى را به عنوان والى در کار دولتى منصوب نکند؛ هیچ کس را عزل نکند؛ هیچ رسمى را نقض نکند و در امور دولتى مشاورى از دور باشد.[۴۸] . ولایت‏عهدى بین امام رضا علیه السلام و مأمون در اسنادی رسمى هم نوشته شد و امام و مأمون آن را امضا کردند و بزرگان و دولتمردان شاهد آن بودند و به وسیله گروهى از مورخین نقل شده است.[۴۹] (مراجعه شود به سند ولایتعهدی امام رضا علیه السلام) . پس از آن مأمون مجلسی ترتیب داد که در آن مجلس بزرگان و درباریان و مردم با امام رضا (علیه السلام) بیعت کردند و مامون دستور داد که لباس سیاه که شعار عباسیان بود را از تن در آورده و لباس سبز بپوشند. مأمون سپس دستور داد سکه به نام آن حضرت زدند و به مبارکى آن روز، دختر عموى اسحق بن موسى را به همسرى اسحاق درآورد و به او فرمان داد تا به عنوان امیر الحاجى با عده ای از مردم به خانه خدا مشرف شده و در هر شهرى که وارد مى ‏شود برای مردم خطبه بنام آن حضرت بخواند.[۵۰] . در زمان ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) اتفاقاتی به شرح زیر رخ داد: دیدار امام با شعرای معروف زمان مانند دعبل خزاعی . بخشیدن و انفاق هر آنچه عباسیان در خراسان به حضرت رضا داده بودند به فقرا و محرومین . شورش زید بن موسی بن جعفر ملقب به زیدالنار و دستگیره شدن او. مأمون به سبب امام رضا (علیه السلام) او را بخشید. مأمون دانشمندان دیگر ادیان را جمع مى کرد و آنگاه امام رضا علیه‌السلام را نیز برای مناظره با ایشان احضار مى کرد. آنان از امام پرسش مى کردند و آن حضرت یکى پس از دیگرى آنان را در مباحثات علمی شکست مى داد. در سال ۲۰۱ هجری، مأمون به امام اصرار کرد تا نماز عید فطر آن سال را با مردم، ایشان بخوانند. امام به شرط خواندن نماز به شیوه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه اسلام) پذیرفتند. در روز عید، امام با شیوه رسول خدا راهی نماز عید شدند، درحالی که تمام مردم شهر و بزرگان کشوری و لشکری ایشان را تکبیر گویان همراهی می کردند. مامون از جمعیتی که همراه امام شده بودند، به هراس افتاد و به توصیه وزیرش سهل، امام را در نیمه راه بازگرداند.

طلب باران

طلب باران برای مردم با خواندن نماز باران به همراه مردم، در سالی که خشکسالی شده بود. این عمل امام، ترس مأمون و عباسیان از جایگاه امام در نزد مردم را بیشتر کرد. پس از این عمل، مأمون دادن ولایتعهدی به امام را یک اشتباه دانست و گفت: «... حال که او را ولیعهد خود کردیم و مرتکب خطایى شدیم و با بلند نمودنش، خود را مشرف بر هلاک کردیم، اکنون جایز نیست در امر او سستى به خرج دهیم و احتیاج داریم که اندک اندک فرودش آریم تا در نظر ملت جلوه دهیم که او لیاقت این امر را ندارد، سپس فکرى به حالش کنیم که بلا را از ما قطع کند و از فکرش خلاص شویم‌‌[۵۱]

نماز عید فطر

ماجرای نماز عید فطر امام رضا(ع) در کتاب‌های حدیثی‌‌ای چون کافی و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا گزارش شده است.[۶۲] طبق این گزارش، پس از ولایتعهدی امام رضا، مأمون از او خواست نماز عید فطر را اقامه کند؛ اما او شرطش از پذیرش ولایتعهدی، مبنی بر دخالت‌نکردن در امور خلافت را به مأمون یاد آورد و آن را نپذیرفت؛ اما پس از اصرار مأمون، امام به او گفت پس من مانند رسول خدا و امام علی(ع) به نماز خواهم رفت و مأمون پذیرفت.[۶۳] . صبح روز عید، امام رضا(ع) غسل کرد، عمامه سفید بر سر بست و همراه با یارانش، با پای برهنه بیرون آمد و شروع به تکبیرگفتن کرد. سپس راه افتاد و مردم با او همراه شدند. هر ده قدم که برمی‌داشت می‌ایستاد و سه بار تکبیر می‌گفت. تمام شهر تحت تأثیر این رفتار امام، به گریه و ضجه افتاده بود. خبر به گوش مأمون رسید. فضل بن سهل، وزیر مأمون، به او گفت اگر رضا با این حالت به محل نماز برسد، مردم شهر با او همراه می‌شوند و برضد تو می‌شورند. مصلحت آن است که از او بخواهی تا برگردد. بدین ترتیب، مأمون کسی را نزد امام فرستاد و از او خواست برگردد. امام هم کفش‌هایش را پوشید و به خانه برگشت.[۶۴] . رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، این داستان را یکی از دلایل تیرگی رابطهٔ مأمون با امام رضا(ع) دانسته است.[۶۵]

انگیزه مأمون از ولایت‌عهدی امام رضا

مأمون برای فریب مردم و در حقیقت نظارت بیش‌تر بر امام (علیه السلام)، ایشان را به پایتخت خویش آورد و واداشت تا منصب ولایت‌عهدی را بپذیرد. [۱۶] . مأمون از این کار چند هدف را پی می‌جست: الف. راضی ساختن شیعیان؛ ب. فروکش ساختن قیام‌های علویان؛ ج. استوار کردن پایه‌های حکومت خویش از گذر ربط آن به امام رضا (علیه السلام)؛ د. ترساندن و تنبیه عبّاسیان متمرّد؛ ه. لکه‌دار ساختن شخصیت معنوی امام (علیه السلام) به آلودگی‌های حکومت. [۱۷] [۱۸]

شروط امام رضا برای پذیرفتن ولایت عهدی

هر چند امام رضا (علیه السلام) چاره‌ای جز پذیرفتن ولایت‌عهدی در پیش نداشت، امّا شرط‌هایی برای آن نهاد که مأمون را در رسیدن به اهداف خویش ناکام ساختند. شرطهای امام (علیه السلام) این بود که: ۱. در امر و نهی حکومت دخالت نکند؛ ۲. فتوا ندهد؛ ۳. قضاوت نکند؛ ۴. در عزل و نصب شرکت نجوید؛ ۵. امور و سنن دینی را جابه جا نکند. [۱۹] . در نظر تاریخ نگاران، بر نهادن چنین شرطهایی برای حکومت از نپذیرفتن ولایت‌عهدی، ناگوارتر بود؛ زیرا از نامشروع بودن حکومت حکایت می‌کردند و اینکه امام رضا (علیه السلام) به دخالت در چنین حکومتی رغبت نشان نمی‌دهد. از سوی دیگر امام (علیه السلام) فرصتی یافت تا به وظایف آسمانی خویش با فراغ بال بیش‌تری بپردازد و از جمله، با علما و بزرگان به مناظره بنشیند و حتی شخص مأمون را در مناظره شکست دهد و او را مجبور به اظهار عجز کند. برگزاردن نماز پرشکوه عید فطر به امامت امام رضا (علیه السلام) که مأمون چاره‌ای ندید جز آنکه اقامه نماز را در همان آغاز ممنوع سازد و نماز باران امام (علیه السلام) که به بارش باران انجامید و آتش محبّت ایشان را بیش از پیش در دل مشتاقان شعله‌ور ساخت، از فعّالیت‌های این دوره است.

فعالیت امام رضا در زمان ولایت‌عهدی

یکی از فعّالیت‌های امام (علیه السلام) در این دوران آن بود که به شهرهای متعدّدی سفر کرد و مردم را به دیدار خویش برخوردار ساخت. آن امام همام (علیه السلام)، پیش از سفر، کسانی را به مقصد می‌فرستاد تا مردم را آگاه کنند و مقدمات سفر را آماده سازند. این تدبیر امام موجب می‌گشت که کسان بیش‌تری از وجود امام بهره‌مند شوند و از آن سو نیز حکومت به هراسی بیش‌تر افتد. [۱۴] . ولایت‌عهدی امام رضا (علیه السلام) سه سال [۱۵] . طول کشید که همه آن در عصر مأمون بود.

تأثیر امام رضا بر گسترش شیعه در ایران

امام رضا(ع) تنها امام از امامان شیعه است که در ایران دفن شده است.[۶۶] رسول جعفریان آمدن امام رضا به ایران را یکی از عوامل گسترش شیعه در این کشور می‌داند. او از شیخ صدوق نقل می‌کند که امام رضا در مسیر حرکتش از مدینه به مرو، در هر شهری از ایران که اقامت می‌گزید، مردم سراغش می‌آمدند و سؤالاتشان را از او می‌پرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آن‌ها را براساس احادیثی می‌داد که راویانِ سندشان امامان پیش از او تا امام علی(ع) و پیامبر(ص) بودند و همین ارجاع به امامان، از عوامل توسعهٔ تفکر شیعی بود.[۶۷] . به‌گفته وی، وجود امام در خراسان باعث آشنایی بیشتر مردم با شخصیت او به‌عنوان امام شیعیان شد و همین، علاقمندان شیعه را روزبه‌روز بیشتر کرد. او، جایگاه علمی امام و علوی‌بودن او را مهم‌ترین عامل در توسعهٔ مذهب شیعه در ایران می‌شمارد.[۶۸] . همچنین شرکت امام در مناظراتی که مأمون میان امام و مخالفانش در زمینه‌های امامت و نبوت برپا می‌کرد و برتری امام در آن‌ها شخصیت علمی امام را به مردم نشان می‌داد. یکی از شواهد در این زمینه حدیثی است که شیخ صدوق نقل کرده و طبق آن، به مأمون خبر دادند امام رضا جلسات کلامی برگزار می‌کند و مردم جذب او شده‌اند و مأمون دستور داد مردم را از جلسه امام بیرون کنند.[۶۹] . در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی همچون مسجد و حمام و قدمگاه، به‌نام امام رضا نام‌گذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و جعفریان این را از شواهد تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران در گسترش شیعه در این کشور می‌داند.[۷۰] از جملهٔ این بناها مسجد امام رضا در شهر اهواز، قدمگاه‌های منسوب به او در شهرهای مختلف همچون شوشتر، دزفول، یزد، دامغان و نیشابور و نیز حمام رضا در نیشابور است.[۷۱] او می‌نویسد هرچند ارتباط برخی از این مکان‌ها با امام رضا ممکن است درست نباشد، علاقهٔ شیعی مردم ایران را نشان می‌دهد.[۷۲]

اخلاق امام رضا علیه‌السلام

در مورد آن حضرت گفته اند: ایشان از عابدترین مردم در زمان خود و بالاترین آن‌ها در پارسایی و تقوی بود، تا جایی که دشمنان آن حضرت هم بدان معترف بودند و نمی‌توانستند آن را انکار کنند.[۵۳] . از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که گفت: «هیچ کس را فاضل تر از ابوالحسن رضا علیه‌السلام ندیده و نشنیده ام. از او چیزهایى دیده ام که از هیچ کس ندیدم: هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسى جفا کند؛ ندیدم کلام کسى را قطع کند، تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود؛ هیچ‌گاه حاجتى را که مى توانست برآورده سازد رد نمى کرد؛ هرگز پاهایش را پیش روى کسى که نشسته بود دراز نمى کرد؛ ندیدم به یکى از دوستان یا خادمانش دشنام دهد؛ هرگز ندیدم در خنده اش قهقهه بزند، بلکه خنده او تبسم بود؛ اگر تنها بود و غذا برایش مى آوردند، غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خویش مى نشانید و با آن‌ها غذا مى خورد؛ شب‌ها کم مى خوابید و بسیار روزه مى گرفت؛ سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى داد و مى فرمود: این سه روز برابر با روزه یک عمر است؛ و بسیار صدقه پنهانى مى داد».[۵۴] .

مناظرات امام رضا(ع)

به‌گفته رسول جعفریان، در دورهٔ امام رضا(ع) مباحث کلامی میان مسلمانان بسیار گسترش یافته بود و میان گروه‌های مختلف فکری اختلاف‌نظر بسیار وجود داشت. خلفای عباسی هم، به‌ویژه مأمون، وارد این مباحثات می‌شدند. به همین علت، بسیاری از روایاتی که از امام رضا(ع) نقل شده در زمینهٔ کلام است که به‌صورت پرسش‌وپاسخ و یا مناظره صورت گرفته است. مباحث مربوط به امامت، توحید، صفات خدا، و جبر و اختیار از جمله این مباحث بوده است.[۹۷] . پس از آمدن امام رضا(ع) به مرو، مأمون جلسات علمی متعددی با حضور عالمان مختلف برگزار می‌کرد و از امام رضا(ع) می‌خواست که در آن‌ها شرکت کند.[۹۸] در این جلسات، امام رضا مناظراتی با عالمان ادیان و مذاهب مختلف انجام داده که متنشان در کتاب‌های حدیثی شیعه، همچون کافی نوشتهٔ کلینی، توحید و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا نوشتهٔ شیخ صدوق و احتجاج نوشتهٔ احمد بن علی طَبرسی آمده است. برخی از این مناظرات بدین شرح‌اند: مناظره دربارهٔ توحید؛[۹۹] - مناظره با سلیمان مَرْوزی دربارهٔ بِدا و ارادهٔ خدا؛[۱۰۰] - مناظره با ابوقُرّه دربارهٔ جسم‌بودن یا نبودن خدا؛[۱۰۱] - مناظره با جاثَلیق نصرانی دربارهٔ نبوت پیامبر اسلام(ص) و بشربودن عیسای نبی؛[۱۰۲] - مناظره با رأس‌الجالوت دربارهٔ نبوت پیامبر اکرم(ص)؛[۱۰۳] - مناظره با عالم زرتشتی دربارهٔ اثبات نبوّت حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص)؛[۱۰۴] - مناظره با عِمران صابی دربارهٔ وجود خدا و صفات او.[۱۰۵] . از شیخ صدوق نقل می‌کنند که هدف مأمون از برپایی این جلسات مناظره آن بود که امام رضا(ع) در تقابل با بزرگان فرقه‌های مختلف شکست بخورد و منزلت علمی و اجتماعی‌اش تضعیف شود؛ اما هرکه با امام رضا(ع) مناظره می‌کرد، در نهایت، به منزلت علمی وی اقرار می‌نمود و استدلال او را می‌پذیرفت.[۱۰۶]

اصحاب امام رضا(ع)

شیخ طوسی در کتاب رجالش، نام حدود ۳۲۰ نفر را به‌عنوان اصحاب امام رضا(ع) ذکر کرده است.[۸۸] در برخی دیگر از منابع، رقم‌های دیگری در این زمینه ذکر شده است.[۸۹] محمد مهدی نجف، در کتاب اَلجامعُ لِرُواةِ اَصحابِ الامامِ الرّضا، از منابع مختلف شیعه، نام ۸۳۱ نفر را به‌عنوان راوی و اصحاب امام رضا(ع) گرد آورده است.[۹۰] برخی از اصحاب وی، به‌نقل شیخ طوسی عبارت‌اند از: یونس بن عبدالرحمن - صفوان بن یحیی - محمد بن ابی‌عمیر - عبدالله بن مغیره - حسن بن محبوب - احمد بن ابی نصر بزنطی - حماد بن عثمان - احمد بن محمد بن عیسی اشعری - اسحاق بن موسی بن جعفر - ابراهیم بن هاشم قمی - علی بن مهزیار اهوازی - زکریا بن آدم - زکریا بن ادریس اشعری قمی - دعبل خزاعی - علی بن اسماعیل میثمی - ریان بن صلت.[۹۱] . محمد بن عمر کَشّی، از رجالیان شیعه در قرن چهارم قمری، شش تن از اصحاب امام رضا(ع) را جزو اصحاب اِجماع دانسته که بدین شرح‌اند: یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، اِبن‌اَبی‌عُمَیر، عبدالله بن مُغَیره، حسن بن محبوب و احمد بن اَبی‌نصر بَزَنطی.[۹۲]

حرم امام رضا(ع)

پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون، او را در باغ یا دارالامارهٔ حُمَید بن قَحطَبهٔ طائی از فرماندهان عباسی، نزدیک روستای سناباد دفن کرد. پیش از آن، هارون‌ خلیفهٔ عباسی، پدر مأمون در آنجا دفن شده بود و ازاین‌رو به بقعهٔ هارونیه شهرت داشت.[۸۴] امام رضا تنهاامامی است که در ایران دفن شده است.[۸۵] . نوشته‌اند در طول قرن‌ها، مزار امام رضا موردعلاقهٔ همه مسلمانان مناطق خراسان بوده و افزون بر شیعیان، اهل‌سنت نیز به زیارت او می‌رفتند.[۸۶] . آرامگاه امام رضا به‌تدریج به یکی از زیارتگاه‌های جهان اسلام و به‌ویژه شیعه تبدیل شد. زیارت امام رضا یکی از باورهای مهم در زندگی مردم است. محل دفن امام رضا به مَشهدُالرّضا شهرت یافت و امروزه شهر مشهد نامیده می‌شود. می‌گویند به‌علت استقبال فراوان به زیارت امام رضا، شهر مشهد دومین شهر زیارتی جهان شناخته می‌شود.[۸۷]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کرامات امام رضا علیه السلام

روایتی از خدیجه دختر حمدان

از خدیجه دختر حمدان نقل شده است که گوید: وقتی حضرت در نیشابور در محله غزو به خانه ما وارد شد، در کنار خانه درخت بادامی کاشت. آن درخت رویید و بزرگ شد و در همان سال میوه داد و مردم خبردار شدند و از میوه‌اش برای شفای مریض‌ها می‌بردند. هرکه به دردی مبتلا می‌شد، برای تبرک و شفا از آن می‌خورد و سلامتی خود را باز می‌یافت. هرکه چشمش درد می‌گرفت از میوه آن به چشم می‌مالید، صحت می‌یافت و زن آبستن که زاییدنش دشوار می‌شد از آن می‌خورد، به‌آسانی وضع حمل می‌کرد. برای قولنج حیوانات چوب آن را به شکم آنها می‌مالیدند، خوب می‌شد. پس از مدتی درخت خشک شد، جد من حمدان شاخه‌های آن درخت را برید و کور شد. پسرش عمرو آن را از بیخ کند، تمام مالش که هفتاد الی هشتاد هزار درهم بود. از بین رفت...[۱] [۲]

روایتی از شیخ صدوق

شیخ صدوق روایت کرده چون امام رضا ـ علیه‌السلام ـ داخل نیشابور شد، در محله‌ای فرود آمد که او را «فوزا» می‌گفتند و آنجا حمامی بنا نمود و آن حمام امروز به «گرمابه رضا» معروف است و نیز در آنجا چشمه‌ای بود که آبش کم شده بود، حضرت کسی را برای تعمید آن گماشت، تا اینکه آب آن چشمه بسیار شد و در بیرون دروازه حوضی ساخت که چند پله پایین می‌رفت، حضرت داخل آن حوض شد و غسل کرد و بیرون آمد و بر پشت آن نماز گزارد و مردم می‌آمدند به آن حوض و غسل می‌کردند و از آب آن می‌آشامیدند و در آنجا دعا می‌خواندند و حوائج خود را از خدا می‌خواستند و حوائج آنها روا می‌شد و آن چشمه را «عین کهلان» می‌نامند و مردم تا به امروز به آن چشمه می‌آیند.[۳]

روایتی از ابوصلت

شیخ صدوق و ابن شهر آشوب از ابوصلت روایت کرده‌اند که چون امام رضا ـ علیه‌السلام ـ به ده سرخ رسید، گفتند: یا بن رسول‌الله! ظهر شده است، نماز نمی‌خوانید؟ حضرت پیاده شد و فرمود: آب بیاورید، گفتند: آب نداریم؛ پس با دست مبارک خود خاک زمین را کنار زد، چشمه‌ای جوشید، حضرت و همراهانش وضو گرفتند و اثرش هنوز باقی است و چون به سناباد رسید، پشت مبارک خود را به کوهی گذاشت که دیگ‌ها را از آن می‌تراشند و گفت: خدایا! نفع ببخش به این کوه و برکت ده در هرچه در ظرفی گذارند که از این کوه تراشند و فرمود که برایش دیگ‌ها از سنگ تراشیدند و فرمود که غذایش را نپزند مگر در آن دیگ‌ها. پس از آن روز مردم دیگ‌ها و ظرف‌ها از آن تراشیدند و برکت یافتند.[۴] [۵] [۶] [۷]

روایتی از ابوهاشم جعفری

از ابوهاشم جعفری نقل کرده‌اند که گفت: وقتی رجاء بن ابی‌ضحاک، امام رضا ـ علیه‌السلام ـ را از طریق اهواز به سمت خراسان می‌برد، چون خبر تشریف‌فرمایی امام به من رسید، خودم را به اهواز رساندم و خدمت حضرت شرفیاب شدم، آن موقع زمان اوج گرمای تابستان بود و ایشان نیز بیمار بودند. آن حضرت به من فرمودند: طبیبی برای ما بیاور! حرکت کرده و طبیبی حاذق را به خدمتشان آوردم؛ امام گیاهی را برای طبیب توصیف کرد، طبیب از آن همه اطلاعات امام متعجب شد و گفت: هیچ‌کس را جز شما سراغ ندارم که این گیاه را بشناسد؛ امام فرمود: پس نیشکر تهیه کن، طبیب گفت: یافتن نیشکر در این فصل از آنچه در ابتدا نام بردید، دشوارتر است؛ چراکه در این وقت سال نیشکر یافت نمی‌شود؛ امام فرمود: هر دو در سرزمین شما و در همین زمان موجود است، آنگاه امام به من ـ ابوهاشم ـ اشاره کرد و فرمود: با او همراه شو و به آن سوی آب بروید، پس خرمنی انباشته می‌یابید، به‌سوی آن بروید، مردی سیاه را خواهید دید، از او محل روییدن نیشکر و آن گیاه را بپرسید. ابوهاشم می‌گوید: من با آن طبیب به همان نشانی که امام فرموده بود رفتیم، سپس آن گیاه و نیشکر را تهیه کرده و به خدمت آن حضرت آوردیم، طبیب که از آن همه اطلاعات و علم غیب آن حضرت شگفت زده شده بود، از من پرسید: این مرد کیست؟... چون خبر این واقعه و کرامت امام به گوش رجاء بن ضحاک رسید، او فوراً به یاران خود دستور داد امام را حرکت دهند.[۸] [۹]

روایتی از ابوالحسن صائع

و نیز ابوالحسن صائع از عمویش نقل می‌کند که گفت: با حضرت رضا ‌ـ علیه‌السلام ـ به خراسان می‌رفتیم و چون به اهواز رسیدیم، امام به مردم اهواز فرمود: نیشکری برای من تهیه کنید، بعضی از بی‌خردان آنجا گفتند: این اعرابی و بادیه‌نشین است، نمی‌داند که نیشکر در فصل تابستان پیدا نمی‌شود؛ عرض کردند: سرور ما! این فصل نیشکر پیدا نمی‌شود، حضرت فرمود: جست‌وجو کنید، می‌یابید؛ اسحاق بن ابراهیم گفت: به خدا، سرور من چیز غیر موجود نخواست، به همه اطراف فرستادند؛ رعایای اسحاق آمده و گفتند: ما مختصری داریم برای بذر گذاشته‌ایم که بکاریم.[۱۰]

روایتی از صفوانی

از عبدالرحمان معروف به صفوانی نقل کرده‌اند که گفت: قافله‌ای از خراسان به کرمان می‌رفت، دزدان، راه آنها را بستند و یکی از آنها را به ثروتمندی متهم کرده و گرفتند و مدتی شکنجه دادند تا اینکه مالی بدهد و خود را آزاد کند، او را در برف نگه داشتند و دهنش را از برف پر کردند تا اینکه یکی از زنان دزدان به وی رحم کرده و آزادش کرد، او فرار کرد، ولی زبان و دهانش فاسد شد؛ به‌طوری که قدرت حرف زدن نداشت. به خراسان آمد و شنید که امام رضا ـ علیه‌السلام ـ در نیشابور است، پس در خواب دید گویا کسی به او می‌گوید: پسر رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ وارد خراسان شده، علت خود را از او بپرس...؛ پس آن مرد از خواب بیدار شد و فکر نکرد در آن خوابی که دیده بود، تا اینکه به دروازه نیشابور رسید. به او گفتند: امام رضا ـ علیه‌السلام ـ از نیشابور کوچ کرده است و در رباط سعد است. در خاطر مرد افتاد که نزد آن حضرت رود و حکایت خود را به ایشان بگوید، شاید که نفع بخشد؛ پس به رباط سعد آمد و به آن حضرت داخل شد و قضیه را گفت؛ و از حضرت خواست که دوایی تعلیم دهد، که از آن سود برد؛ امام فرمود: آنچه در خواب گفتم، و تعلیم کردم، انجام بده؛ آن مرد می‌گوید: به دستور حضرت عمل کردم و عافیت یافتم.[۱۱] [۱۲] [۱۳]

روایتی از احمد بن محمد

از احمد بن محمد ابی‌نصر نقل کرده‌اند که گفت: وقتی امام رضا ـ علیه‌السلام ـ را به خراسان می‌بردند، به قادسیه که رسیدند، آن حضرت را وارد کوفه نکردند؛ بلکه از راه بیابان به بصره بردند، حضرت قرآنی برای من فرستاد، چون باز کردم سوره بینه آمد، دیدم طولانی‌تر و بیشتر از سوره‌ای است که در سایر قرآن‌هاست، مقداری از آن را حفظ کردم، مسافری با دستمال و مهر و گلی وارد شد و گفت: قرآن را بیاور، آن را در دستمال گذاشت و گل بر آن نهاد و مهرش کرد و برد، بعد از آن هرچه حفظ کرده بودم از یادم رفت، و هرچه کوشیدم یک کلمه از آن هم یادم نیامد.[۱۴] [۱۵]

روایتی از علی بن احمد وشا

از علی بن احمد وشا نقل کرده‌اند که گفت: از کوفه به خراسان می‌رفتم، دخترم به من گفت: پدر این حله را بگیر و بفروش و از پولش یک فیروزه برای من بخر؛ حله را گرفتم و داخل یکی از لباس‌ها گذاشتم، چون وارد مرو شدم، در کاروان‌سرایی منزل کردم، دیدم غلامان علی بن موسی‌الرضا ـ علیه‌السلام ـ آمدند، و گفتند: حله‌ای می‌خواهیم، غلامی مرده در آن دفن کنیم، گفتم که من حله ندارم، رفتند و دوباره برگشتند، گفتند که مولای ما سلام می‌رساند و می‌فرماید: در فلان چمدان و داخل لباس‌ حله‌ای داری که دخترت داده و گفته: از پولش برایم فیروزه‌ای بخر، این پول حله است. پس من حله را به آنها دادم.[۱۶] [۱۷] [۱۸]

اثبات ادعای دروغین زینب

از دیگر کرامات آن حضرت اینکه نقل شده: در خراسان زنی به نام زینب ادعا کرد که من از نسل فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌علیها ـ هستم، وقتی گفته این زن به امام رضا ـ علیه‌السلام ـ رسید، حضرت فرمود: هرکه به حقیقت از نسل علی ـ علیه‌السلام ـ و فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ باشد، گوشتش بر درندگان حرام است، تا اینکه مجلسی در حضور مأمون و مردم تشکیل شد، امام به آن زن فرمود: اگر در ادعای خود صادق هستی، به میان درندگان برو، آن زن به امام ـ علیه‌السلام ـ فرمود: تو خودت نزد آنها برو، اگر راست می‌گویی که آنها به تو آسیبی نمی‌رسانند. امام رضا ـ علیه‌السلام ـ دیگر با آن زن سخن نگفت و برخاست و به طرف قفس درندگان رفت تا اینکه حضرت داخل قفس شد، همه درندگان روی دم نشستند، حضرت نزدیک رفت و دست به سر و صورت آنان کشید، در این هنگام همه مردم و ناظران با تعجب به حضرت نگاه می‌کردند. سپس حضرت از داخل قفس بیرون آمدند، و بعد آن زن را وارد قفس درندگان کردند و او طعمه درندگان شد.[۱۹]

آشنایی با همه زبان‌ها

ابوالصلت هروی گوید: حضرت رضا(ع) با افراد به زبان خودشان گفتگو می‌کرد، و به خدا قسم فصیح‌ترین مردمان و عالم‌ترین اشخاص به هر زبان و لغتی بود، روزی به حضرتش عرض کردم: یا ابن رسول الله! من در شگفتم از اینکه شما به تمام لغات با اختلافاتی که دارند این طور تسلط و آگاهی دارید، خطاب به من فرمود: «أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ[۲].

چشمه آب در بیان خشک

"محمد بن حفص" گوید: غلام موسی بن جعفر)ع) برایم نقل کرده گفت در خدمت حضرت رضا(ع) بودیم با چند نفر دیگر در یک بیابان؛ تشنگی شدیدی بر ما و چارپایان مستولی شد که ترس از تلف شدن داشتیم. حضرت رضا(ع) محلی را توصیف نمود فرمود: به آنجا بروید آب خواهید یافت به آن محل رفتیم آب بود خودمان و چارپایان سیراب شدیم و هر که در قافله بود سیرآب شد. بعد کوچ کردیم فرمود: بروید همان چشمه را پیدا کنید هر چه جستجو کردیم اثری از چشمه نبود جز فضله شتران چیزی نیافتیم[۳].

· مجازات منکر اعجاز

بعد از آنکه امام رضا(ع) با خواندن نماز باران باعث تعجب همگان شد، حمید بن مهران در مجلس مأمون از روی حسد و کنیه کرامت امام رضا(ع) را مورد انکار قرار داد و گفت بارانی که خداوند به موقع می‌فرستد را برای خود معجزه گرفته‌ای مثل اینکه معجزه ابراهیم خلیل را انجام داده‌ای، آنگاه با اشاره به نقش دو شیر کرد که روی پشتی مأمون بود و بر آن تکیه داشت گفت: اگر راست می‌گوئی در این ادعا، این دو شکل و صورت را زنده کن و بر من مسلط گردان آن وقت معجزه و نشانه‌ای درست خواهد بود. علی بن موسی الرضا(ع) خشمگین شده فریاد زد: "دُونَكُمَا الْفَاجِرَ"؛ این مرد پست را بگیرید و اثری از او باقی نگذارید. در این موقع آن دو تجسم پیدا کرده و دو شیر شدند او را پاره پاره کردند و خوردند و خونش را از روی زمین لیسیدند و به حضرت رضا(ع) گفتند یا ولی چه دستور می‌دهی همین بلا را بر سر این دیگری نیز می‌آوریم اشاره به مأمون کردند. مأمون از شنیدن این کلام بیهوش شد حضرت رضا (ع) فرمود: صبر کنید. بعد از به هوش آمدن مامون باز دو شیر گفتند اجازه می‌دهید این ظالم را هم به دوستش ملحق کنیم؟ فرمود برگردید به محل اول خودتان همان طور که بودید دو مرتبه برگشتند به پشتی و دو نقش شدند. مأمون گفت خدا را شکر که شر حمید بن مهران را از سر من رفع کرد[۴].[۵]

سخن گفتن امام(ع) با حیوانات

سلیمان جعفری می‌گوید: «در میان باغ در خدمت امام رضا (ع) بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال اضطراب جلوی آن حضرت نشست و مرتب داد می‌زد و فریاد می‌کشید. حضرت به من فرمودند: میدانی این گنجشک چه می‌گوید؟ گفتم: خیر! فرمودند: می‌گوید؛ ماری می‌خواهد جوجه‌های مرا بخورد. سپس فرمودند: این عصا را بردار و حرکت کن و در فلان درخت مار را بکش! سلیمان می‌گوید: عصا را برداشتم و به طرف درختی که امام (ع) نشانی داده بودند رفتم. دیدم ماری به سوی جوجه‌ها در حرکت است؛ او را کشته و به خدمت امام برگشتم»[۶].

عباد الله بن سمره که در ابتدا از مخالفان امامت امام رضا(ع) بود، می‌گوید: «روزی امام رضا(ع) رو به صحرا روان شد. من به همراه دوستانم از عقب ایشان رفتیم و سخنان بی‌ادبانه نسبت به ایشان می‌گفتیم. در همین اثنا، چند آهو دیدم که در رکن صحرا چرا می‌کردند، پس آن حضرت به بره آهویی اشاره کرد و بره آهو دوان دوان به نزد آن حضرت آمد. حضرت دست مرحمت بر سر آن بره آهو کشید و آن را به غلام خود سپرد. در این حال بره آهو شروع به بی‌تابی کردن نمود. امام (ع) بره آهو را به نزد خود ‌طلبید و دوباره دست بر سرش کشید و سخنی به او گفت که ما نفهمیدیم، دیدم که بره آهو آرام گرفت. حضرت که متوجه ما گردیدند، فرمودند: یا عبدالله! دانستی که ما اهل بیت رسالت هستیم و وحوش و طیور و جمیع اهل عالم امر و حکم ما را مطیع و فرمانبردارند. گفتم: بلی یا سیدی، تو حجت خدا بر اهل عالم و جمیع خلق خدا هستی. پس آن حضرت به غلام خود فرمودند: این بره آهو را رها کن. آهو در حالی که از چشمانش اشک می‌ریخت، به جانب امام(ع) دوید. باز حضرت برای تسلی آن بره آهو دست مرحمت بر سرش کشید، و آن آهو با زبان خود کلماتی به آن حضرت عرض کرد و رو به صحرا روان گردید. حضرت به من فرمودند: ای عبدالله! دانستی که این آهو چه می‌گفت؟ عرض کردم: نه، فرمودند: این آهو می‌گفت: وقتی که مرا به حضور خویش‌طلبیدی، من به این امیدوار بودم که تو مرا ذبح کرده، چیزی از گوشت بدنم غذای بدن شریف تو گردد، پس مرا ناامید رها کردی. من او را دلجویی و نوازش کردم، تا به چراگاه خود رجوع نمود»[۷].

مأمون، چند شیر درنده داشت و هر کس را که می‌خواست شکنجه کند، به قفس آن شیرها می‌انداخت، او را دریده و می‌خوردند. روزی مأمون به امام رضا(ع) عرض نمود: «یا ابا الحسن، می‌خواهم به قفس شیران بروی و با آنها مکالمه نمایی!» آن سرور قبول نموده و به قفس شیرها رفتند. وقتی چشم شیرها به امام (ع) افتاد، به قدرت کامله الهی و اعجاز آن بزرگوار، به تکلم درآمدند و اظهار اعزاز و احترام نمودند و عرض کردند: «یا ابن رسول الله (ص) را به چه جهت خود را به دست دشمن داده‌ای؟ ما را اذن بده که دشمنان تو را از صفحه دین براندازیم». آن سرور فرمودند: «پدران بزرگوارم به من خبر داده‌اند که رسول خدا(ص) فرمودند: مرا مأمون شهید خواهد کرد و ما تسلیم امر خدا و رسولش هستیم و از ظلم‌هایی که از دشمنان به ما می‌رسد راضی و شاکریم. پس از میان شیرها، شیر لاغر و ضعیفی برخاست و عرض کرد: «یا سیدی! مأمون هر روز برای خوراک ما، گاو و گوسفند می‌آورد و این شیر‌های جوان و پر قدرت و قوی هستند و من پیر و لاغر هستم، این شیرها به من ظلم و ستم می‌کنند و چیزی به من نمی‌دهند و همه را خودشان می‌خورند. امام به آن شیر‌های جوان حکم فرمودند: اول بگذارید، آن شیر ضعیف طعمه خود را بردارد، بعد از آن شما شروع به خوردن کنید، همه شیران عرض کردند: سمعاً و طاعتاً» و چون مأمون این امر را امتحان نمود، چنان که آن حضرت مقرّر فرموده بود، شیر‌های جوان به جا آوردند[۹].[۱۰]

شیخ ابوالفضل محمد بن علی شادان قزوینی از قول یکی از یاران امام رضا(ع) می‌گوید: «در خدمت امام رضا(ع) بودم و مردمان در خدمت آن حضرت خضوع می‌کردند. بعضی می‌گفتند که او صلاحیت امامت ندارد. پدرش تصریح و وصیت نکرده و او را ولی‌عهد خود نساخته است. در آن وقت شنیدیم از مرکبی که آن حضرت سوارش بود، به کلام فصیح گفت: که او امام من و امام جمیع خلایق است، و به درستی که آن بزرگوار به مسجد مدینه تشریف برد شنیدم، که دیوارهای مسجد و چوب‌های آن، به حضرت سلام کردند و سخن گفتند[۸].

ماجرای ضمانت برای آهو در سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو رخ داده است. این اتفاق در مکانی در حد فاصل سمناندامغان روی داده است و این منطقه با نام آهوان شناخته می‌شود.[۲] گفته شده است آهوان، جایی است که امام هشتم(ع) ضامن آهو شد و به این جهت آنجا را آهوان نامیده‌اند.[۳] در وجه تسمیه این منطقه به آهوان، نقل‌های دیگری نیز مطرح است.[یادداشت ۱] چون حضرت رضا(ع) به نواحی دامغان که درحال حاضر به آهوان مشهوراست رسید، چند آهو به خدمت آن حضرت رسیدند و عرض کردند یابن رسول الله! مخالفان قصد کشتن شما را دارند خوب است که باز گردید. آن حضرت فرمود: از اجل نتوان گریخت و برای آن‌ها دعای خیر فرمود و بدین جهت آن محل را آهوان می‌گویند. میرآقایی، ضامن آهو و تجلی آن در شعر فارسی، ۱۳۹۱ش.

پناه بردن آهو به حرم امام رضا(ع)

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا داستانی را نقل می‌کند که پس از شهادت امام رضا(ع) و در اطراف حرم ایشان اتفاق افتاده است و ربطی به آنچه که در میان مردم شهرت یافته ندارد. بر اساس نقل شیخ صدوق، آهویی از ترس شکار به دیوار حرم امام رضا(ع( پناه می‌برد. صدوق می‌نویسد: ابو منصور بن عبد الرزاق... گفت... در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد(مرقد امام رضا(نداشتم و در راه، به غارت زائران می‌پرداختم، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد.
هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی‌رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می‌گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم: آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم.. از آن پس، هر گاه دشواری و مشکلی در زندگی پیدا می کردم، بدین مشهد پناه می آوردم و آن را زیارت، و از خدای تعالی در آن جا حاجت خویش را طلب می کردم و خداوند نیاز مرا بر طرف می کرد. من از خدا خواستم که پسری به من عنایت فرماید، خدا پسری به من مرحمت فرمود. چون آن پسر بچه به حد بلوغ رسید، کشته شد. من دوباره به مشهد برگشتم و از خدا مسئلت کردم که پسری به من عطا فرماید، و خداوند پسر دیگری به من ارزانی فرمود. هیچ گاه از خداوند در آن جا حاجتی نخواستم، مگر آن که حاجتم روا گشت. این از جمله برکات این مشهد است که بر ساکنش سلام(خدا) باد. که بر شخص من آشکار شد و برای خودم روی داد.[۸] [یادداشت ۴]

مجلسی در بحار الانوار، گزارش دیگری نیز با همین مضمون آورده است که طبق آن در زمان سلطان سنجر، فرزند سلطان که بیمار بود به شکار رفته بود. آهو به حرم پناه می‌برد و شاه زاده با دیدن این صحنه خود را به روی قبر می‌اندازد و شفا می‌یابد. در اثر این شفا، سلطان سنجر بارگاهی بر روی قبر می‌سازد.[۹]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دهم امام رضاع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پیام حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم

«حوزه پیشرو و سرآمد»

حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، به‌روز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند و تأکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه «بلاغ مبین» است که از برترین مصادیق آن ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی و تبیین و ترویج و فرهنگ‌‌سازی آن در جامعه است.
متن کامل پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

[نسخه چاپ A4] [نسخه مطالعه ویژه فضای مجازی]

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و افضل الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد المصطفی و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی العالمین.

برآمدنِ حوزه‌ی مبارک قم در طلیعه‌ی قرن چهاردهم هجری شمسی، پدیده‌ای بی‌نظیر بود که در میانه‌ی حوادثی بزرگ و سهمگین رخ داد؛ حوادثی که فضای منطقه‌ی غرب آسیا را تیره‌وتار و زندگی ملّتهای آن را دستخوش آشفتگی و تباهی کرده بود.

منشأ و علّت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالتهای دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اوّل بود که با هدف تصرّف و تسلّط بر این جغرافیای حسّاس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همه‌ی ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طرّاحی‌های سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیله‌ی ممکن دیگر، توانستند هدفهای خود را تحقّق بخشند.

در عراق، یک حکومت انگلیسی و سپس یک دولت پادشاهی دست‌نشانده بر سر کار آوردند؛ در منطقه‌ی شامات، از سویی انگلیس و از سویی فرانسه، تصرّفات استعماری خود را با ایجاد نظام طائفی در بخشی و حکومت خاندان دست‌نشانده‌ی انگلیس در بخشی دیگر، و ایجاد اختناق و فشار بر مردم بخصوص مسلمانان و علمای دینی در سراسر آن گستردند؛ در ایران، یک قزّاق بی‌رحم و طمّاع و بی‌شخصیّت را بتدریج برکشیده و به صدارت و سپس پادشاهی رساندند؛ در فلسطین، کوچ تدریجی عوامل صهیونی و تسلیح آنها را آغاز و با حرکتی آرام، زمینه را برای ایجاد غدّه‌ی سرطانی در قلب دنیای اسلام آماده کردند. هر جا ــ چه در عراق و چه در شام و فلسطین و چه در ایران ــ‌ مقاومتی در برابر نقشه‌های گام‌به‌گام آنها وجود داشت، سرکوب کردند، و در برخی شهرها همچون نجف کار را به دستگیری دسته‌جمعی علما و حتّی به تبعید اهانت‌آمیز مراجع بزرگی همچون میرزای نائینی و سیّدابوالحسن اصفهانی و شیخ مهدی خالصی رساندند و برای دستگیری مردان مجاهد، تفحّص خانه‌به‌خانه راه انداختند. ملّتها دهشتزده و سرگشته و افقها تاریک و نومیدکننده شدند. در ایران، مجاهدانِ گیلان و تبریز و مشهد را به خاک‌وخون کشیدند و مباشرانِ قراردادهای خائنانه در رأس امور قرار گرفتند.

در میانه‌ی چنین حوادث تلخ و چنین شب بی‌فروغی بود که ستاره‌ی قم طلوع کرد. دست قدرت الهی، فقیهی بزرگ و پرهیزکار و مجرّب را برانگیخت تا با هجرت به قم، حوزه‌ی مندرس و تعطیل‌شده را دوباره جان بخشد و نهالی تازه و مبارک در سنگلاخ آن زمانه‌ی ناسازگار، در مجاورت حرم دُخت مطهّر حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیهم السّلام) و در آن زمین مستعد بنشاند.

قم در هنگام ورود آیت‌الله حائری از علمای بزرگ خالی نبود؛ بزرگانی چون آیات‌الله میرزا محمّد ارباب و شیخ ابوالقاسم کبیر و تعدادی دیگر در این شهر میزیستند، ولی هنر بزرگ تشکیل حوزه‌ی علمیّه یعنی پرورشگاه علم و عالِم و دین و دَیّن(۱) با همه‌ی ظرافتها و تدبیرهایش فقط از شخصیّت مؤیَّدی چون آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (اعلی الله مقامه فی الجنان) برمی‌آمد.

تجربه‌ی هشت‌ساله‌ی تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی پُررونق در اراک، و سالها پیش از آن، معاشرت نزدیک با رهبر بزرگ شیعه، میرزای شیرازی در سامرّا و ملاحظه‌ی تدابیر ایشان در تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی آن شهر، به او رهنمایی میدادند؛ و درایت و شجاعت و انگیزه و امید در او، وی را در این راه دشوار به پیش میبردند.

حوزه در سالهای آغازین، با پایداری مخلصانه و متوکّلانه‌ی او از زیر تیغ آخته‌ی رضاخانی که برای محو نشانه‌ها و پایه‌های دین، به صغیر و کبیر رحم نمیکرد، به سلامت جَست؛ ستمگر خبیث نابود شد، و حوزه‌ای که سالها زیر فشار حدّاکثریِ او بود، ماند و رشد کرد؛ و از آن، خورشیدی چون حضرت روح‌الله سر برآورد. حوزه‌ی علمیّه‌ای که یک روز طلّابش برای حفظ جان خود از سحرگاه به زوایایی در بیرون شهر پناه میبردند و به درس و بحث میپرداختند و شبانگاه به حجره‌های تاریک در مدرسه‌ها بازمیگشتند، در چهار دهه پس از آن، کانونی شد که شعله‌های مبارزه با دودمان خبیث رضاخان را به سراسر ایران میفرستاد و دلهای افسرده و ناامید را برمی‌افروخت و جوانان منزوی را به میانه‌ی میدان میکشاند.

و همین حوزه بود که چندی پس از درگذشت مؤسّسش، با قدوم مرجع عظیم‌الشّأن، آیت‌الله بروجردی، قلّه‌ی علمی و تحقیقی و تبلیغیِ تشیّع در سراسر جهان شد. و سرانجام همین حوزه بود که در کمتر از شش‌دهه، قدرت معنوی و وجهه‌ی مردمی خود را به آنجا رساند که توانست رژیم خائن و فاسد و فاسق پادشاهی را به دست مردم ریشه‌کن کند و پس از قرنها، اسلام را در جایگاه حاکمیّت سیاسیِ کشوری بزرگ و بافرهنگ و دارای همه‌گونه استعداد بنشاند.

متخرّج همین حوزه‌ی پُربرکت بود که ایران را الگوی اسلام‌خواهی در جهان اسلام، بلکه پیشروِ دین‌گرایی در سراسر جهان ساخت؛ با خطاب پیامبرانه‌ی او خون بر شمشیر پیروز شد؛ با تدبیر او جمهوری اسلامی متولّد شد؛ با شجاعت و توکّل او ملّت ایران در برابر تهدیدها سینه سپر کرد و بر بسیاری فائق آمد؛ و امروز با درسها و مواریث او کشور در بسیاری از ابعاد زندگی، مانعها را درمینوردد و پیش میرود.

رحمت و رضوان پیوسته‌ی خدا بر بنیان‌گذار این حوزه‌ی پُربرکت و باعظمت و این شجره‌ی طیّبه‌ی پُرثمر؛ انسان والا و دانا و مبارک، عالِم دین و آراسته به آرامشِ یقین، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری.

اکنون لازم است درباره‌ی چند موضوع که گمان میرود به کار امروز و فردای حوزه‌ی علمیّه خواهد آمد، سخنانی گفته شود، به امید آن که حوزه‌ی موفّق کنونی را در راهِ رسیدن به حوزه‌ای «پیشرو و سرآمد» کمک کند.

نخستین موضوع، عنوان «حوزه‌ی علمیّه» و محتوای عمیق آن است.

ادبیات رایج در این باره، کوته و نارسا است. حوزه برخلاف آنچه این ادبیّات نشان میدهد، صرفاً یک مؤسّسه‌ی تدریس و تدرّس نیست، بلکه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است. ابعاد گوناگون این واژه‌ی پُرمعنا را عمدتاً میتوان این‌گونه فهرست کرد:
۱- یک مرکز علمی با تخصّصهای معیّن؛
۲- مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه؛
۳- خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛
۴- مرکز تولید و تبیین اندیشه‌ی اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به اداره‌ی کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومه‌ی ارزشی اسلام؛
۵- مرکز و شاید قلّه‌ی نوآوری‌های تمدّنی و آینده‌نگری‌های لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام.
این سرفصل‌ها است که واژه‌ی «حوزه‌ی علمیّه» را معنی میکند و عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن و به تعبیری «انتظارات» از آن را نشان میدهد؛ و همینها است که تلاش برای تقویت و پیشرفت آنها، میتواند حوزه را به معنی واقعی «پیشرو و سرآمد» نماید و چالشها و تهدیدهای محتمل پیش رو را علاج کند.

درباره‌ی هر یک از این سرفصل‌ها واقعیّات و نیز نظراتی وجود دارد که به اجمال میتوان این‌گونه بیان کرد:

اوّل ـ مرکز علمی:
حوزه‌ی قم، وارث سرمایه‌ی سترگ علمی شیعه است. این ذخیره‌ی در نوع خود بی‌نظیر، محصول اندیشه‌ورزی و پژوهشگریِ هزاران عالِم دینی در دانشهایی همچون فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث، در طول هزار سال است.

تا پیش از اکتشافات علوم طبیعی در قرنهای اخیر، حوزه‌های علمی شیعه، عرصه‌ای برای پرداختن به علوم دیگر نیز به‌شمار میرفته؛ ولی در همه‌ی ادوار، محور اصلیِ بحث و تحقیق در حوزه‌ها، «علم فقه» و پس از آن با فاصله‌ای، «کلام و فلسفه و حدیث» بوده است.

پیشرفت تدریجی علم فقه در طول این دوره‌ی طولانی، از زمان شیخ طوسی تا عصر محقّق حلّی، و از آنجا تا شهید، و از آنجا تا محقّق اردبیلی، و از آنجا تا شیخ انصاری و تا دوران کنونی برای اهل فن محسوس است. معیار در پیشرفت فقه، افزودن به داشته‌ها یعنی تولیدات علمی فاخر و ارتقاء سطح علم و یافته‌های جدید است؛ ولی امروز با نگاه به تحوّلات سریع و شدید فکری و عملی در دورانهای معاصر، مخصوصاً در سده‌ی اخیر، انتظاراتی بیش از این را در زمینه‌ی پیشرفت علمی حوزه باید مورد توجّه قرار داد.

در خصوص علم فقه این نکات درخور ملاحظه است:
اوّلاً فقه، پاسخ دین به نیازهای عملی فرد و جامعه است. با عقلانیّت تحوّل‌یافته‌ی نسلها، این پاسخگویی باید امروز بیش از گذشته دارای پشتوانه‌ی فکری و علمی استوار و در عین حال قابل فهم و هضم باشد.

دیگر اینکه پدیده‌های پیچیده و پُرتعداد در زندگی امروز مردم، سؤالهای بی‌سابقه‌ای را پیش می‌آورد که فقه معاصر باید پاسخ آنها را آماده داشته باشد.

دیگر اینکه امروز با تشکیل نظام سیاسی اسلام، سؤال اصلی، چگونگی نگاه کلان شارع به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر و پایه‌های اصولی آن است؛ از نگاه به انسان و جایگاه انسانی و هدفهای زندگی او، تا نگاه به شکل مطلوب جامعه‌ی بشری، و نگاه به سیاست و قدرت و روابط اجتماعی و خانواده و جنسیّت و عدالت و دیگر ابعاد زندگی. فتوای فقیه در هر مسئله باید نشان‌دهنده‌ی بخشی از این نگاه کلان باشد.

الزام مهم برای دست یافتن به این خصوصیّات، اوّلاً آشنایی فقیه با همه‌ی ابعاد و معارف دینی در همه‌ی زمینه‌ها، و ثانیاً آشنایی مناسب با یافته‌های امروز بشر در عرصه‌ی علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان است.

باید پذیرفت که ذخیره‌ی انباشته‌ی علم در حوزه این ظرفیّت را دارد که طلبه را به این حدّ از توانایی‌های علمی برساند، مشروط بر اینکه برخی نکته‌ها در شیوه‌ی کار کنونی با چشم باز دیده و با دست توانا علاج شود.

یکی از این نکته‌ها، طولانی بودن دوره‌ی تحصیل است. دوره‌ی متن‌خوانی طلبه به شیوه‌ای سؤال‌برانگیز میگذرد؛ طلبه ناگزیر است کتاب قطور و محقّقانه‌ی یک عالِم بزرگ را به عنوان کتاب درسی بیاموزد. این کتاب در واقع مربوط به هنگام ورود او به مرحله‌ی تحقیق اجتهادی است و سپردن آن به او پیش از این مرحله، تنها اثرش، طولانی کردن زمان متن‌خوانی است. کتاب درسی باید حاوی مطلب و زبان مناسب طلبه برای دوران محدود پیش از ورود به مرحله‌ی تحقیق باشد. تلاش موفّق یا ناموفّق بزرگانی همچون آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و حاج سیّدصدرالدّین صدر برای جایگزین کردن کتابهایی چون قوانین و رسائل و فصول، با کفایه و دررالفوائد و خلاصة‌الفصول، با نگاه به همین ضرورتِ مهم بوده است. با اینکه آنها در زمانی زندگی میکردند که طلبه با انبوه واردات ذهنی و تکالیف عملی مانند امروز روبه‌رو نبود.

نکته‌ی دیگر، مسئله‌ی اولویّتهای فقهی است. امروز با تشکیل نظام اسلامی و مطرح شدن حکمرانی به شیوه‌ی اسلام، موضوعات مهمّی برای حوزه اولویّت یافته که در گذشته مطرح نبوده است؛ مسئله‌هایی از قبیل روابط دولت با مردمش و با دولتها و ملّتهای دیگر، موضوع نفی سبیل، نظام اقتصادی و پایه‌های اصولی آن، پایه‌های اصولی نظام اسلامی، منشأ حاکمیّت از نظر اسلام، نقش مردم در آن و موضع‌گیری در قضایای مهم و در مقابل نظام سلطه، مفهوم و محتوای عدالت، و ده‌ها موضوع اساسی و بعضاً حیاتی دیگر، برای امروز و فردای کشور دارای اولویّت و منتظر پاسخ فقهی است. (برخی از آنها دارای جنبه‌ی کلامی نیز میباشد که در جای خود باید بحث شوند.)

در شیوه‌ی کار کنونیِ حوزه، در بخش فقهی، توجّه کافی به این اولویّتها دیده نمیشود. گاه می‌بینیم برخی مهارتهای علمی که عموماً جنبه‌ی آلی و مقدّماتی برای رسیدن به حکم شرع را دارد یا بعضی موضوعات فقهی یا اصولی خارج از اولویّتها، فقیه و محقّق را با شیرینی وسوسه‌انگیز خود، چنان در خود غرق میکند که ذهن او را بکلّی از آن مسائل اصلی و اولویّت‌دار منصرف میسازد و فرصتهای بی‌جایگزین و سرمایه‌های انسانی و مالی را فدا میکند، بی‌آنکه در وانفسای هجوم کفر، کمکی به تبیین سبک زندگی اسلامی و هدایت جامعه برساند.

اگر هدف کار علمی، اظهار فضل و سُمعه‌ی(۲) علمی و مسابقه در فاضل‌نما شدن باشد، مصداق فعل مادّی و دنیاگرایانه و «اِتَّخَذَ اِلٰهَهُ هَواه»(۳) خواهد بود.

دوّم ـ تربیت نیروی مهذّب و کارآمد
حوزه نهادی برونگرا است. خروجی حوزه در همه‌ی سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسانها است. حوزه موظّف به «بلاغ مبین» است. دامنه‌ی این بلاغ، گستره‌ای عظیم است از معارف والای توحیدی تا وظایف شخصی شرعی، و از تبیین نظام اسلامی و شاکله و وظایف آن تا سبک زندگی و محیط زیست و حمایت از طبیعت و از حیوان، و بسی عرصه‌ها و زوایای دیگر حیات بشری.

حوزه‌های علمیّه از دیرباز به این وظیفه‌ی سنگین پرداخته و کسان بسیاری از متخرّجان(۴) آنها در سطوح مختلف علمی به شیوه‌های گوناگونِ تبلیغ دین روی آورده و عمری در آن گذرانده‌اند. پس از انقلاب، نهادهایی برای نظم بخشیدن و احیاناً قوام دادن به محتوای این حرکتهای تبلیغی در حوزه پدید آمد. خدمات باارزش آنان و دیگر متحرّفان(۵) امر تبلیغ دین نباید نادیده گرفته شود.

آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آورده‌های تبلیغی با واقعیّتهای فکری و فرهنگی در میان مردم بویژه جوانان است. در این بخش حوزه دچار مشکل است. این صدها مقاله و مجلّه و گفتارهای مجلسی و تلویزیونی و امثال آن، در برابر سیل القائات مغالطه‌آمیز، نمیتواند وظیفه‌ی بلاغ مبین را چنان‌که نیاز و شایسته است، به انجام رساند.

جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب».

رساندن پیامی که به‌روز و پُرکننده‌ی خلأ و برآورنده‌ی هدف دین باشد، حتماً نیازمند آموزش و فراگیری است. دستگاهی باید متصدّی این مأموریّت شود و قدرت اقناع، آشنایی با شیوه‌ی گفتگو، آگاهی از نوع تعامل با افکار عمومی و فضای رسانه‌ای و مجازی، انضباط در مواجهه با عنصر مخالف را به طلبه بیاموزد و با تمرین و ممارست، در دوره‌ای محدود، او را آماده‌ی ورود به این میدان کند. از سویی با استفاده از ابزارهای فنّی روز، تازه‌ترین و شایع‌ترین القائات و آفتهای فکری و اخلاقی را گردآوری و بهترین و رساترین و قوی‌ترین پاسخ را در قالب ادبیّات متناسب با زمان برای آن فراهم کند، و از سوی دیگر لازم‌ترین دانستنی‌های دینی متناسب با وضع فرهنگی و فکری روز را به صورت بسته‌های مناسب اندیشه و فرهنگ نسل جوان و نوجوان و خانواده‌ها تدوین نماید. این مجموعه‌ی شکلی و محتوایی، مهم‌ترین موضوع تعلیم در این بخش است.

در کار تبلیغ، موضع ایجابی و حتّی تهاجمی، از موضع دفاعی مهم‌تر است. آنچه درباره‌ی دفع و رفع شبهه‌ها و القائات گفته شد، نباید دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلّمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان و احیاناً در کشور ما، به غفلت بکشاند. فرهنگ تحمیلی و القائی غرب، با سرعتی روزافزون، رو به کج‌رَوی و انحطاط است؛ حوزه‌ی فلسفه‌دان و متکلّم، به دفاع در برابر شبهه‌انگیزی بسنده نمیکند بلکه در قبال این کج‌رَوی و گمراهی، چالشهای فکری می‌آفریند و مدّعیان گمره‌ساز را مجبور به پاسخگویی میکند.

تدارک این دستگاهِ آموزش‌دهنده از جمله اولویّتهای حوزه است؛ این، پرورشِ «مجاهد فرهنگی» است و با توجّه به تحرّک دشمنان دین که بجد در حال نیروپروری بخصوص در برخی عرصه‌های مهم میباشند، شایسته است بسیار جدّی شمرده شود و شتاب بگیرد.

تهذیب، ضرورت دیگری در کنار تعلیم است. تهذیب به معنیِ منزوی‌پروری نیست. بخش عمده‌ای از گستره‌ی فعّالیّت مجاهد فرهنگی، دعوت به تهذیب نفْس و اخلاق اسلامی است، و این بدون برخورداریِ دعوت‌کننده از آنچه بدان دعوت میکند، کاری بی‌اثر و بی‌برکت است. حوزه نیازمند تحرّکی بیش از گذشته در تأکید بر توصیه‌های اخلاقی است.

شما طلّاب و فضلای جوان به طور حتم قادرید به مدد دل پاک و ناآلوده و زبان صادقِ خود، وظیفه‌ی تهذیب اخلاقی نسلِ جوان امروز را به سرانجام برسانید، مشروط بر اینکه نخست از خود شروع کنید. اخلاص در عمل و بستن راه بر وسوسه‌ی مال و نام و مقام، کلید ورود به فضای دلنواز معنویّت و حقیقت است؛ و چنین است که کار دشوار مجاهدت فرهنگی،‌ وظیفه‌ای شیرین و حرکتی اثرگذار خواهد شد. سختی‌های طلبگی در چنین وضعی به جای آنکه مانع رفتار مجاهدانه‌ی تبلیغ شود، به وسیله‌ای برای اراده‌ی محکم و عزم راسخ تبدیل خواهد شد.

تأکید میکنم که به صحنه‌ی تبلیغ دین هرگز به چشم یک میدان بی‌رقیب نباید نگریست و از مقابله با ابهامها و مغالطاتی که پی‌درپی به صحنه فرستاده میشود، لحظه‌ای نباید غفلت کرد.

در این بخش، در کنار تربیت نیرو برای بلاغ مبین، باید تربیت نیرو برای وظایف خاصّ در نظام و اداره‌ی کشور و نیز تربیت نیرو برای سامان دادن به درون حوزه‌ی علمیّه و انجام دادنِ وظایف آن نیز مورد توجّه قرار گیرد، که مستلزم بحث جداگانه است.

سوّم ـ خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمن در عرصه‌های گوناگون
این یکی از ناشناخته‌ترین ابعاد حوزه‌های علمیّه و کارکرد مجموع‌ علمای دین است. بی‌شک هیچ حرکت اصلاحی یا انقلابی در ۱۵۰ سال اخیر را در ایران و عراق نمیتوان یافت که علمای دین آن را رهبری نکرده یا در خطوط مقدّم آن حضور نداشته‌اند. این نشانه‌ی مهمّی از سرشت حوزه‌های علمیّه است.

در طول این دوران، در همه‌ی مواردِ سیطره‌جویی استعمار و استبداد، تنها علمای دین بودند که ابتدائاً وارد میدان شده و در بسیاری موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند. هیچ کس جز آنان جرئت دم زدن نداشت و یا مسئله را بدرستی درک نمیکرد و پس از فریاد علما بود که شاید دیگرانی هم صدایی بلند میکردند.

کسروی که از معاندین سرسخت علمای دین به شمار میرود، اعتراف میکند که آغاز جنبش مشروطه از همراهی بخردانه‌ی دو سیّد بهبهانی و طباطبائی پدید آمد. آری، آن روزها که غول استبداد در ایران پرچم افراشته بود، هیچ کس جز مراجع و علما جرئت دم زدن نداشت.

قراردادهای ننگین در طول این مدّت با مخالفت و ممانعت علما بود که ابطال شد؛ قرارداد رویتر با جلوگیری حاج ملّاعلی کنی، عالِم بزرگ تهران؛ قرارداد تنباکو با حکم میرزای شیرازی، مرجع اعلیٰ، و همراهی علمای بزرگ ایران؛ قرارداد وثوق‌الدّوله با افشاگری مدرّس؛ مبارزه با منسوجات خارجی با ابتکار آقانجفی اصفهانی و همراهی علمای اصفهان و پشتیبانی علمای نجف؛ و مواردی دیگر.

در همان سالهای مقارن با تشکیل حوزه‌ی قم، بخشهایی از عراق و مرزهای ایران، با مرکزیّت نجف و کوفه، صحنه‌ی جنگ مسلّحانه‌ی علما با قوای اشغالگر انگلیس بود؛ نه‌تنها طلّاب و مدرّسین، که برخی علمای معروف همچون سیّدمصطفیٰ کاشانی و بعضی فرزندان مراجع در این درگیری‌ها شرکت داشتند، که برخی شهید و بسیاری پس از آن به نقاط دوردست مستعمرات انگلیس تبعید شدند.

فعّالیّت مراجع بزرگ در مسئله‌ی فلسطین نیز ــ چه در اوایل قرن که سیاست کوچ و تسلیح صهیونیست‌ها در فلسطین اجرا میشد، و چه در دهه‌ی سوّم آن که بخش مهمّ فلسطین رسماً به صهیونی‌ها سپرده و دولت جعلی صهیونی اعلام شد ــ از بخشهای افتخارآمیز حوزه‌های علمیّه است. نامه‌ها و بیانیّه‌های آنان در این باره، در شمار ارزشمندترین اسناد تاریخی است.
نقش بی‌بدیل حوزه‌ی قم و سپس دیگر حوزه‌های علمیّه در ایران در ایجاد نهضت اسلامی و بر پا کردن انقلاب و توجیه افکار عمومی و به میدان آوردن عموم مردم نیز از برجسته‌ترین نشانه‌های هویّت جهادی حوزه‌های علمیّه است. تحصیل‌کردگان حوزه با ذهنهای فعّال و زبانهای گویا از نخستین کسانی بودند که به غریو دشمن‌شکنِ امام مجاهد پاسخ گفته و با سرعت و جدّیّت و همراه با تحمّل صدمات، وارد میدان شده و به گسترش مفاهیم انقلابی و توجیه افکار عمومی پرداختند.

با آگاهی از این حقایق است که امام راحل (رضوان الله علیه) در پیام پُرمحتوا و تکان‌دهنده‌ی خود به حوزه‌های علمیّه،(۶) روحانیّت را پیش‌کسوت شهادت در همه‌ی انقلابهای مردمی و اسلامی دانسته‌، و متقابلاً راه شهدا و کار آنها را رسیدن به حقیقت تفقّه شمرده‌اند. در تعبیری دیگر علما را پیش‌گام در میدان جهاد و حمایت از میهن و حمایت از مظلومان معرّفی کرده‌اند. برای آینده‌ی حوزه هم بیشترین امید خود را به طلّاب و فضلائی بسته‌اند که دغدغه‌ی نهضت و مبارزه و انقلاب، آنها را به تحرّک واداشته است، و از کسانی که فارغ از این مسائل حیاتی، فقط به کتاب و درس خود اکتفا میکرده‌اند، گلایه‌مندی خود را نشان داده‌اند. در این پیام بارها به تحجّرگرایان اشاره شده و نسبت به نفوذ دشمن با استفاده از غفلت آنان هشدار و درباره‌ی شیوه‌های تحوّل‌یافته‌ی دین‌فروشی اعلام خطر شده است. به نظر صائب امام بزرگوار،‌ شکارچیان استعمار در سراسر جهان در کمین شیردلان روحانی سیاست‌شناس نشسته و برای مبارزه با مجد و عظمت و نفوذ مردمی روحانیّت برنامه‌ریزی میکنند.

در آن متنِ خردمندانه که با احساساتی عارفانه و عاشقانه به نگارش درآمده است، دلواپسی امام بزرگوار از اینکه جریان تحجّر و تقدّس‌نمایی، حوزه‌ی علمیّه را دچار وسوسه‌ی جدایی دین از سیاست و فعّالیّتهای اجتماعی کند و راه درست پیشرفت را مسدود سازد، آشکار است. این دغدغه ناشی از ترویج جریان خطرناکی است که دخالت حوزه در مسائل اساسی مردم و ورود در فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی و مبارزه‌ی آن با ظلم و فساد را منافی با قدسیّت دین و حریم معنوی آن وانمود میکند و روحانیّت را به صلح کل بودن و دوری کردن از مخاطرات ورود در سیاست سفارش میکند.

ترویج این توهّم باطل، بزرگ‌ترین هدیه به عوامل استعمار و استکبار است که همواره از حضور و ورود علمای دین در معرکه‌ی مبارزه‌ با آنان زیان دیده و در موارد متعدّد شکست خورده‌اند؛ و بزرگ‌ترین هدیه به عوامل نظام فاسد و فاسق و مزدوری است که با حرکت ملّت ایران به رهبری یک مرجع تقلید، ریشه‌کن و ازاله شد.

قدسیّت دین بیش از همه‌جا در میدانهای جهاد فکری و سیاسی و نظامی بُروز میکند و با فداکاری و جهادِ حاملانِ معارف دین و نثار خون پاک آنان تثبیت میشود. قدسیّت دین را در سیره‌ی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید دید که در هنگام ورود به یثرب اوّلین اقدامش تشکیل حکومت و تنظیم نیروی نظامی و یکپارچه کردن عرصه‌ی سیاست و عبادت در مسجد بود.
حوزه‌ی علمیّه برای حفاظت از اعتبار معنوی و وفاداری به فلسفه‌ی وجودی‌اش باید از مردم و جامعه و مسائل اساسی آن هرگز جدا نشود و جهاد را در همه‌ی گونه‌هایش در هنگام نیاز، وظیفه‌ی قطعی خود بداند.

این همان سخن مهمّی است که امام بزرگوار بارها با حوزه و پیشکسوت‌ها و بزرگان و به گونه‌ی ویژه با طلّاب و فضلای جوان آن در میان گذاشته و بر آن تأکید کرده‌اند.

چهارم ـ مرکز مشارکت در تولید و تبیین نظامات اجتماعی
کشورها و جوامع بشری در همه‌ی شئون اجتماعیِ خود با نظامات مشخّصی اداره میشوند؛ شکل حکومت، شیوه‌ی حکمرانی (استبداد، مشورت و . .)، نظام قضائی و داوری در اختلافات و تخلّفات و موضوعات حقوقی یا جزائی، نظام اقتصادی و مالی و مسئله‌ی پول و غیره، نظام اداری، نظام کسب و کار، نظام خانواده، و دیگرها و دیگرها، همه در شمار شئون اجتماعی کشورند که در جوامع عالم به شیوه‌های گوناگون و در قالب نظامهای گوناگون اداره میشوند.

بی‌شک هر یک از این نظامها متّکی بر یک پایه‌ی فکری ــ چه برآمده از ذهن متفکّران و صاحب‌نظران، و چه زاییده از سنّت‌ها و عادتهای بومی و ارثی ــ و برخاسته از آن است.

در حکومت اسلامی این مبنا و قاعده طبعاً باید برگرفته از اسلام و متونِ معتبر آن باشد و نظامات اداره‌ی جامعه از آنها استخراج شود.

فقه شیعه اگرچه جز در برخی موارد ــ همچون باب قضا ــ به گونه‌ی کافی به این کار نپرداخته، ولی به برکت قواعد گسترده‌ی فقهیِ مستفاد از کتاب و سنّت، و نیز به مدد عناوین ثانویّه، کفایت لازم را برای طرّاحی نظامهای گوناگون اداره‌ی جامعه دارا است.

در باب اصل و منشأ حکومت، کار برجسته‌ی امام راحل در مباحث «ولایت فقیه» در هنگام تبعید به نجف، آغازی مبارک بود و راه تحقیق را به روی فضلای حوزوی گشود، و پس از تشکیل جمهوری اسلامی، ابعاد گوناگون آن در نظر و عمل تکامل یافت؛ ولی این کار در بسیاری از نظامات اجتماعی کشور همچنان نافرجام و بی‌سامان باقی مانده است. این خلأ را حوزه باید پُر کند؛ این در شمار وظایف حتمی حوزه‌ی علمیّه است. امروز با حاکمیّت و استقرار نظام اسلامی، وظیفه‌ی فقیه و فقاهت سنگین است. امروز نمیتوان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امّت‌ساز، محدود به حد و اندا‌زه‌ی احکام عبادی و وظایف فردی نیست.

البتّه حوزه برای طرّاحی و تنظیم نظامات اجتماعی نیاز دارد که با یافته‌های امروز جهان درباره‌ی این نظامات به اندازه‌ی لازم آشنایی داشته باشد. این آشنایی، فقیه را قادر خواهد ساخت که با بهره‌برداری از درست و نادرست این یافته‌ها، حضور ذهن لازم برای استفاده از تصریحات و اشارات کتاب و سنّت بیابد و شاکله‌ی نظامات اجتماعی را برای اداره‌ی جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشه‌ی اسلامی طرّاحی کند.

در کنار حوزه، دانشگاه کشور نیز در این زمینه، دارای توان و تکلیف است؛ این میتواند یکی از موارد همکاری حوزه و دانشگاه باشد. کار بزرگ دانشگاه آن است که در علوم انسانیِ مرتبط با نظامات حاکمیّتی و مردمی، به کمک نگاه محقّقانه و نقّاد، درست و نادرست نظرات رایج دانش جهان را مشخّص کند و با همکاری حوزه، محتوای اندیشه‌ی دینی را در قالبهای متناسب ارائه کند.

پنجم ـ نوآوری‌های تمدّنی در چارچوب پیام جهانی اسلام
این برجسته‌ترین انتظار از حوز‌ه‌ی علمیّه است. شاید بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی شود. در آن شب تاریخیِ پس از حمله به فیضیّه در سال ۴۲ که امام راحل در خانه‌ی خود پس از نماز عشاء، برای جمع محدود و مرعوب طلّاب سخن میگفت، شاید این تعبیر بلند که «اینها میروند و شما میمانید»، به نظر بعضی از ما بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی میشد، امّا گذر زمان نشان داد که ایمان و صبر و توکّل، کوه موانع را از جا میکَند و کید دشمنان در برابر سنّت الهی ناکارآمد است.

«استقرار تمدّن اسلامی» برترین هدف دنیایی انقلاب است، یعنی تمدّنی که در آن، علم و فنّاوری و منابع انسانی و منابع طبیعی و همه‌ی توانایی‌ها و همه‌ی پیشرفتهای بشری، و حکومت و سیاست و نیروی نظامی و هر آنچه در اختیار بشر است، در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و کاستن از فواصل طبقاتی و افزودن بر پرورش معنوی و ارتقاء علمی و شناخت روزافزون طبیعت و استحکام ایمان به کار میرود.

تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیّت و جغرافیا ــ است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصه‌های گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه‌ی میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.

تمدّن اسلامی در نقطه‌ی مقابل تمدّن مادّی کنونی است. تمدّن مادّی از آغاز با استعمار، با تصرّف سرزمین‌ها و تحقیر ملّتهای ضعیف، با کشتارهای دسته‌جمعی بومیان، با استفاده از علم برای سرکوب دیگران، با ظلم، با دروغ، با ایجاد درّه‌های طبقاتی، با زورگویی شروع شد و بتدریج فساد و انحراف از مبانی اخلاقی و تحفّظ‌های جنسی نیز در آن راه یافت و رشد کرد.

امروز نمونه‌های آشکار و کامل‌شده‌ی این بنای کج‌نهاد را در کشورهای غربی و دنباله‌روان آنها می‌بینیم: قلّه‌های ثروت در کنار درّه‌های فقر و گرسنگی؛ زورگویی شیفتگان قدرت به هر آن کس که بتوان به او زور گفت؛ به‌کارگیری علم برای کشتارهای عمومی؛ کشاندن فساد جنسی به داخل خانواده‌‌ها و تا کودکان و نونهالان؛ ظلم و قساوت بی‌نظیر در نمونه‌هایی همچون غزّه و فلسطین؛ تهدید به جنگ به خاطر دخالت در امور دیگران در نمونه‌هایی مانند رفتار دولتمردان آمریکا در دورانهای اخیر.

بدیهی است که این تمدّنِ باطل رفتنی است و ازاله خواهد شد؛ این، سنّت حتمی آفرینش است: «اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً»؛(۷) «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً».(۸) وظیفه‌ی امروز ما اوّلاً کمک به ابطال این باطل و ثانیاً تدارک تمدّن جایگزین در نظر و عمل به قدر توانایی است. اینکه بگویند: «دیگران نتوانستند، پس ما هم نمیتوانیم»، مغالطه است. دیگران هر جا با ایمان و با محاسبه و با استقامت حرکت کردند، توانستند و پیروز شدند. نمونه‌ی واضح و پیش چشم ما: انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی.

در این مبارزه آسیب‌ها و ضربه‌ها و دردها و فقدانهایی هست که باید تحمّل شود. در این صورت پیروزی حتمی است. پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله‌ و ‌سلّم) شبانه و مخفیانه از مکّه و از میان حلقه‌ی بت‌پرستان بیرون آمد و در غار پنهان شد، ولی پس از هشت سال با شکوه و اقتدار به مکّه قدم نهاد و کعبه را از بتها و مکّه را از بت‌پرستان پیراست. در این هشت سال رنج بی‌حساب برد و یارانی چون حمزه را از دست داد، ولی پیروز شد.

دفاع مقدّس هشت‌ساله‌ی ما هم در برابر ائتلاف جهانیِ قدرتمندان ظالم و دروغگو نمونه‌ای دیگر است. حوزه‌ی بزرگ و کارآمد امروز قم هم که در آغاز با آن محنتها روبه‌رو بود، نمونه‌ی جلوی چشم ما است؛ و از این نمونه‌ها فراوان میتوان یافت.

حوزه‌‌ی علمیّه در این بخش وظیفه‌ای ارزشمند بر دوش دارد، و آن در درجه‌ی اوّل، ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی است، و سپس تبیین و ترویج و فرهنگ‌سازی آن در جامعه است. این از جمله‌ی برترین مصادیق «بلاغ مبین» است.
در باب ترسیم شاکله‌ی تمدّن اسلامی، فقه به نوعی، و علوم عقلی به نوعی نقش دارند. فلسفه‌ی اسلامی ما باید برای مسائل اصلی خود، امتداد اجتماعی ترسیم کند. فقه ما هم با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدیدِ چنین تمدّنی را احصاء و احکام آن را معیّن نماید.

بیان روشن امام بزرگوار درباره‌ی فقاهت و روش آن در حوزه‌ی علمیّه راه‌گشا است. در این بیان، شیوه‌ی استنباط همان روش فقه سنّتی و به تعبیر ایشان، اجتهاد جواهری است؛ با این حال، «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. ممکن است موضوعی در گذشته حکمی داشته ولی با تغییر روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد، اکنون حکم جدیدی یافته باشد. این تغییر حکم ناشی از آن است که موضوع هر چند در ظاهر همان موضوع قبلی است ولی با توجّه به تغییر روابط سیاسی و اجتماعی و غیره، در واقع تغییر کرده و موضوع جدیدی شده است، پس حکم جدیدی میطلبد.

افزون بر این، حوادث پی‌درپی جهانی و پیشرفتهای علمی و غیره در مواردی میتواند فقیه ماهر را در یک مدرک از کتاب و سنّت، به فهم تازه‌ای برساند و حجّت شرعی برای تغییر حکم شود؛ همچنان که در تبدّل رأی مجتهدان غالباً اتّفاق می‌افتد. در هر حال، فقه باید فقه بماند و نوفهمی تبدیل به ناخالص‌سازی شریعت نشود.

درباره‌ی تعریف و تفسیر از عنوان حوزه‌ی علمیّه و محتوای عمیق آن به آنچه گفته شد بسنده میکنم و سخنی کوتاه درباره‌ی حوزه‌ی قم که اکنون به صد‌سالگی رسیده است میگویم.

حوزه‌ی قم امروز حوزه‌ای زنده و بالنده است. حضور هزاران مدرّس و مؤلّف و محقّق و نویسنده و گوینده و متفکّر در معارف اسلامی و انتشار مجلّات علمی و تحقیقی و نگارش مقالات تخصّصی و عمومی، مجموعاً ثروت بزرگی برای امروز جامعه و ظرفیّت عظیمی برای فردای کشور و امّت به شمار میرود. رواج درسهای تفسیر و اخلاق و افزایش مراکز و دروس علوم عقلی، نقطه‌ی قوّت برجسته‌ای است که حوزه‌ی پیش از انقلاب به آن دسترسی نداشت. حوزه‌ی قم هرگز این تعداد طلّاب و فضلای صاحب فکر به خود ندیده بود. حضور فعّال در همه‌ی میدانهای انقلاب و حتّی در میدان نظامی و تقدیم شهدای گرانقدر در دوران دفاع مقدّس و پیش و پس از آن، از افتخارات بزرگ حوزه و در شمار حسنات بی‌شمار امام راحل است. گشودن راه به عرصه‌ی تبلیغات جهانی و تربیت هزاران طالب علم از ملّتهای گوناگون و حضور دانش‌آموختگان آن در بسیاری از کشورها کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی دیگری است که باید از آن تقدیر کرد. توجّه فقهای تازه‌نفَس به مباحث مبتلا‌به معاصر و دروس فقهی مربوط به آنها نیز آینده‌ی مطلوبی را در پیشرفت و تحوّل علمی نوید میدهد. اقبال فضلای جوان به دقّت در نکات معرفتیِ متون معتبر اسلامی بویژه کلام‌الله مجید نیز مبشّر ‌مطرح شدن بیشتر قرآن در حوزه‌ی علمیّه است. تشکیل حوزه‌های علمیّه‌ی بانوان هم ابتکار مهم و اثرگذاری است که پاداش دائمی آن به روح مطهّر امام راحل واصل میشود. حوزه‌ی قم با این نگاه، مجموعه‌ای زنده و پویا است و امیدهایی را زنده میکند.

با این حال، این انتظار منطقی که حوزه‌ی قم حوزه‌ای پیشرو و سرآمد باشد، فاصله‌ی قابل توجّهی با وضعیّت کنونی دارد. توجّه به نکات زیر میتواند این فاصله را کاهش دهد:
ــ حوزه باید به‌روز باشد؛ به طور دائم با زمان پیش برود، بلکه حتّی جلوتر از زمان حرکت کند.

ــ به تربیت نیرو در همه‌ی بخشها اهمّیّت داده شود. مسیر حرکت این ملّت و آینده‌ی انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه‌ی علمیّه تربیت میشوند.

ــ حوزویان رابطه‌ی خود را با مردم افزایش دهند. برای حضور فضلای حوزه در میان مردم و رابطه‌ی صمیمی میان آنان برنامه‌ریزی شود.

ــ مدیران حوزه با تدبیر مناسب، القائات مغرضانه‌ای را که طلّاب جوان را از آینده ناامید میکند، خنثی کنند. امروز اسلام و ایران و شیعه در جهان از عزّت و حرمتی برخوردار است که هرگز در گذشته دارا نبوده است. طلبه‌ی جوان با این احساس درس بخواند و رشد کند.

ــ به نسل جوان جامعه با چشم خوش‌بینی نگریسته و با این نگاه با آنان تعامل شود. بخش مهمّی از جوانان امروز با ضریب هوشی بالا، با وجود همه‌ی القائات مخرّبِ فکر و احساس دینی، وفادار به دین و مدافع آنند و بسیاری دیگر هم به‌هیچ‌رو با دین و انقلاب بر سر عناد نیستند. اقلّیّت بسیار اندکِ مُعرض از ظواهر دینی، حوزه را دچار تحلیل غیرواقع‌بینانه نکند.

ــ برنامه‌های درسی حوزه به گونه‌ای نوشته شود که فقه روشن‌بین و پاسخگو و به‌روز، و البتّه فنّی و متّکی به شیوه‌ی اجتهادی، همراه با فلسفه‌ی روشن و دارای امتداد اجتماعی و صاحب‌نظر در شاکله‌ی زندگی جامعه، در کنار دانش کلام رسا و استوار و دارای قدرت اقناع، به وسیله‌ی استادان ماهر تدریس شود و این هر سه در پرتو فهم قرآن و درسهای تفسیر، جلا و نورانیّت و عمق یابد.

ــ زهد، تقوا، قناعت، استغناء از غیر خدا، توکّل، روحیه‌ی پیشرفت، آمادگی برای مجاهدت، توصیه‌های همیشگی امام بزرگوار و بزرگان اخلاق و معرفت به طلّاب جوان بوده و اکنون نیز شما جوانان عزیز حوزه‌ی علمیّه مخاطبِ همین توصیه‌هایید.

ــ درباره‌ی مدارک تحصیلی حوزه، سفارش همیشگی و کنونی اینجانب آن است که مدرک را خود حوزه ــ و نه مرکزی بیرون از آن ــ ‌باید به دانش‌آموخته‌ها بدهد. البتّه میتوان رتبه‌های حوزوی را به جای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، نامگذاری‌های شناخته‌شده در مراکز علمی کشور و دنیا قرار داد، مثلاً: کارشناسی، کارشناسی ارشد، کارشناسی تحقیقی (دکتری) و امثال آن.

سخن را در اینجا به پایان میبرم و از خداوند متعال عزّت و شوکت روزافزون اسلام و قوّت و استحکام روزافزون امّت اسلامی و پیشرفت و سعادت روزافزون ملّت ایران و سربلندی و کارآمدی روزافزون حوزه‌های علمیّه و نصرت بر دشمنان و بدخواهان و معاندان را مسئلت میکنم.

سلام خدا بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه و عجّل الله ‌فرجه) و درود خالصانه‌ی ما بر ارواح شهیدان و روح مطهّر امام امّت باد.


والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۴/۲/۸

(۱ دین‌دار، پرهیزکار

(۲ شهرت، آوازه

(۳ سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۴۳

(۴ فارغ‌التحصیلان، تحصیلکرده‌ها

(۵ شاغلان حرفه‌ای

(۶ صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۲۷۳؛ پیام به روحانیّون، مراجع، مدرسین، طلّاب و ائمّه‌ی جمعه و جماعات (۱۳۶۷/۱۲/۳)

(۷ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۱؛ «... آری، باطل همواره نابودشدنی است.»

(۸ سوره‌ی رعد، بخشی از آیه‌ی ۱۷؛«... امّا کف، بیرون افتاده از میان میرود ...»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اطلاع‌نگاشت | حوزه پیشرو و سرآمد

حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش «یکصدمین سال‌گشت بازتأسیس حوزه علمیه قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، به‌روز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند. به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در این اطلاع‌نگاشت، مروری بر محورهای اصلی و توصیه‌های رهبر انقلاب در این پیام داشته است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مهم‌ترین وظیفه حوزه، بلاغ مبین و زمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی است

رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم» بیان کردند: مهم‌ترین وظیفه حوزه، بلاغ مبین وزمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی است.

جوان آنلاین: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، به‌روز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند و تأکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه «بلاغ مبین» است که از برترین مصادیق آن ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی و تبیین و ترویج و فرهنگ‌سازی آن در جامعه است.

متن کامل پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و افضل الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد المصطفی و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی العالمین.

برآمدنِ حوزه‌ی مبارک قم در طلیعه‌ی قرن چهاردهم هجری شمسی، پدیده‌ای بی‌نظیر بود که در میانه‌ی حوادثی بزرگ و سهمگین رخ داد؛ حوادثی که فضای منطقه‌ی غرب آسیا را تیره‌وتار و زندگی ملّتهای آن را دستخوش آشفتگی و تباهی کرده بود.

منشأ و علّت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالتهای دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اوّل بود که با هدف تصرّف و تسلّط بر این جغرافیای حسّاس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همه‌ی ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طرّاحی‌های سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیله‌ی ممکن دیگر، توانستند هدفهای خود را تحقّق بخشند.

در عراق، یک حکومت انگلیسی و سپس یک دولت پادشاهی دست‌نشانده بر سر کار آوردند؛ در منطقه‌ی شامات، از سویی انگلیس و از سویی فرانسه، تصرّفات استعماری خود را با ایجاد نظام طائفی در بخشی و حکومت خاندان دست‌نشانده‌ی انگلیس در بخشی دیگر، و ایجاد اختناق و فشار بر مردم بخصوص مسلمانان و علمای دینی در سراسر آن گستردند؛ در ایران، یک قزّاق بی‌رحم و طمّاع و بی‌شخصیّت را بتدریج برکشیده و به صدارت و سپس پادشاهی رساندند؛ در فلسطین، کوچ تدریجی عوامل صهیونی و تسلیح آنها را آغاز و با حرکتی آرام، زمینه را برای ایجاد غدّه‌ی سرطانی در قلب دنیای اسلام آماده کردند. هر جا ــ چه در عراق و چه در شام و فلسطین و چه در ایران ــ‌ مقاومتی در برابر نقشه‌های گام‌به‌گام آنها وجود داشت، سرکوب کردند، و در برخی شهرها همچون نجف کار را به دستگیری دسته‌جمعی علما و حتّی به تبعید اهانت‌آمیز مراجع بزرگی همچون میرزای نائینی و سیّدابوالحسن اصفهانی و شیخ مهدی خالصی رساندند و برای دستگیری مردان مجاهد، تفحّص خانه‌به‌خانه راه انداختند. ملّتها دهشتزده و سرگشته و افقها تاریک و نومیدکننده شدند. در ایران، مجاهدانِ گیلان و تبریز و مشهد را به خاک‌وخون کشیدند و مباشرانِ قراردادهای خائنانه در رأس امور قرار گرفتند.

در میانه‌ی چنین حوادث تلخ و چنین شب بی‌فروغی بود که ستاره‌ی قم طلوع کرد. دست قدرت الهی، فقیهی بزرگ و پرهیزکار و مجرّب را برانگیخت تا با هجرت به قم، حوزه‌ی مندرس و تعطیل‌شده را دوباره جان بخشد و نهالی تازه و مبارک در سنگلاخ آن زمانه‌ی ناسازگار، در مجاورت حرم دُخت مطهّر حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیهم السّلام) و در آن زمین مستعد بنشاند.

قم در هنگام ورود آیت‌الله حائری از علمای بزرگ خالی نبود؛ بزرگانی چون آیات‌الله میرزا محمّد ارباب و شیخ ابوالقاسم کبیر و تعدادی دیگر در این شهر میزیستند، ولی هنر بزرگ تشکیل حوزه‌ی علمیّه یعنی پرورشگاه علم و عالِم و دین و دَیّن(۱) با همه‌ی ظرافتها و تدبیرهایش فقط از شخصیّت مؤیَّدی چون آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (اعلی الله مقامه فی الجنان) برمی‌آمد.

تجربه‌ی هشت‌ساله‌ی تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی پُررونق در اراک، و سالها پیش از آن، معاشرت نزدیک با رهبر بزرگ شیعه، میرزای شیرازی در سامرّا و ملاحظه‌ی تدابیر ایشان در تشکیل و اداره‌ی حوزه‌ی علمیّه‌ی آن شهر، به او رهنمایی میدادند؛ و درایت و شجاعت و انگیزه و امید در او، وی را در این راه دشوار به پیش میبردند.

حوزه در سالهای آغازین، با پایداری مخلصانه و متوکّلانه‌ی او از زیر تیغ آخته‌ی رضاخانی که برای محو نشانه‌ها و پایه‌های دین، به صغیر و کبیر رحم نمیکرد، به سلامت جَست؛ ستمگر خبیث نابود شد، و حوزه‌ای که سالها زیر فشار حدّاکثریِ او بود، ماند و رشد کرد؛ و از آن، خورشیدی چون حضرت روح‌الله سر برآورد. حوزه‌ی علمیّه‌ای که یک روز طلّابش برای حفظ جان خود از سحرگاه به زوایایی در بیرون شهر پناه میبردند و به درس و بحث میپرداختند و شبانگاه به حجره‌های تاریک در مدرسه‌ها بازمیگشتند، در چهار دهه پس از آن، کانونی شد که شعله‌های مبارزه با دودمان خبیث رضاخان را به سراسر ایران میفرستاد و دلهای افسرده و ناامید را برمی‌افروخت و جوانان منزوی را به میانه‌ی میدان میکشاند.

و همین حوزه بود که چندی پس از درگذشت مؤسّسش، با قدوم مرجع عظیم‌الشّأن، آیت‌الله بروجردی، قلّه‌ی علمی و تحقیقی و تبلیغیِ تشیّع در سراسر جهان شد. و سرانجام همین حوزه بود که در کمتر از شش‌دهه، قدرت معنوی و وجهه‌ی مردمی خود را به آنجا رساند که توانست رژیم خائن و فاسد و فاسق پادشاهی را به دست مردم ریشه‌کن کند و پس از قرنها، اسلام را در جایگاه حاکمیّت سیاسیِ کشوری بزرگ و بافرهنگ و دارای همه‌گونه استعداد بنشاند.

متخرّج همین حوزه‌ی پُربرکت بود که ایران را الگوی اسلام‌خواهی در جهان اسلام، بلکه پیشروِ دین‌گرایی در سراسر جهان ساخت؛ با خطاب پیامبرانه‌ی او خون بر شمشیر پیروز شد؛ با تدبیر او جمهوری اسلامی متولّد شد؛ با شجاعت و توکّل او ملّت ایران در برابر تهدیدها سینه سپر کرد و بر بسیاری فائق آمد؛ و امروز با درسها و مواریث او کشور در بسیاری از ابعاد زندگی، مانعها را درمینوردد و پیش میرود.

رحمت و رضوان پیوسته‌ی خدا بر بنیان‌گذار این حوزه‌ی پُربرکت و باعظمت و این شجره‌ی طیّبه‌ی پُرثمر؛ انسان والا و دانا و مبارک، عالِم دین و آراسته به آرامشِ یقین، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری.

اکنون لازم است درباره‌ی چند موضوع که گمان میرود به کار امروز و فردای حوزه‌ی علمیّه خواهد آمد، سخنانی گفته شود، به امید آن که حوزه‌ی موفّق کنونی را در راهِ رسیدن به حوزه‌ای «پیشرو و سرآمد» کمک کند.

نخستین موضوع، عنوان «حوزه‌ی علمیّه» و محتوای عمیق آن است.

ادبیات رایج در این باره، کوته و نارسا است. حوزه برخلاف آنچه این ادبیّات نشان میدهد، صرفاً یک مؤسّسه‌ی تدریس و تدرّس نیست، بلکه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است. ابعاد گوناگون این واژه‌ی پُرمعنا را عمدتاً میتوان این‌گونه فهرست کرد:
۱- یک مرکز علمی با تخصّصهای معیّن؛
۲- مرکز تربیت نیروی مهذّب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقیِ جامعه؛
۳- خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛
۴- مرکز تولید و تبیین اندیشه‌ی اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به اداره‌ی کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومه‌ی ارزشی اسلام؛
۵- مرکز و شاید قلّه‌ی نوآوری‌های تمدّنی و آینده‌نگری‌های لازم در چارچوب پیام جهانی اسلام.
این سرفصل‌ها است که واژه‌ی «حوزه‌ی علمیّه» را معنی میکند و عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن و به تعبیری «انتظارات» از آن را نشان میدهد؛ و همینها است که تلاش برای تقویت و پیشرفت آنها، میتواند حوزه را به معنی واقعی «پیشرو و سرآمد» نماید و چالشها و تهدیدهای محتمل پیش رو را علاج کند.

درباره‌ی هر یک از این سرفصل‌ها واقعیّات و نیز نظراتی وجود دارد که به اجمال میتوان این‌گونه بیان کرد:

اوّل ـ مرکز علمی:
حوزه‌ی قم، وارث سرمایه‌ی سترگ علمی شیعه است. این ذخیره‌ی در نوع خود بی‌نظیر، محصول اندیشه‌ورزی و پژوهشگریِ هزاران عالِم دینی در دانشهایی همچون فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث، در طول هزار سال است.

تا پیش از اکتشافات علوم طبیعی در قرنهای اخیر، حوزه‌های علمی شیعه، عرصه‌ای برای پرداختن به علوم دیگر نیز به‌شمار میرفته؛ ولی در همه‌ی ادوار، محور اصلیِ بحث و تحقیق در حوزه‌ها، «علم فقه» و پس از آن با فاصله‌ای، «کلام و فلسفه و حدیث» بوده است.

پیشرفت تدریجی علم فقه در طول این دوره‌ی طولانی، از زمان شیخ طوسی تا عصر محقّق حلّی، و از آنجا تا شهید، و از آنجا تا محقّق اردبیلی، و از آنجا تا شیخ انصاری و تا دوران کنونی برای اهل فن محسوس است. معیار در پیشرفت فقه، افزودن به داشته‌ها یعنی تولیدات علمی فاخر و ارتقاء سطح علم و یافته‌های جدید است؛ ولی امروز با نگاه به تحوّلات سریع و شدید فکری و عملی در دورانهای معاصر، مخصوصاً در سده‌ی اخیر، انتظاراتی بیش از این را در زمینه‌ی پیشرفت علمی حوزه باید مورد توجّه قرار داد.

در خصوص علم فقه این نکات درخور ملاحظه است:
اوّلاً فقه، پاسخ دین به نیازهای عملی فرد و جامعه است. با عقلانیّت تحوّل‌یافته‌ی نسلها، این پاسخگویی باید امروز بیش از گذشته دارای پشتوانه‌ی فکری و علمی استوار و در عین حال قابل فهم و هضم باشد.

دیگر اینکه پدیده‌های پیچیده و پُرتعداد در زندگی امروز مردم، سؤالهای بی‌سابقه‌ای را پیش می‌آورد که فقه معاصر باید پاسخ آنها را آماده داشته باشد.

دیگر اینکه امروز با تشکیل نظام سیاسی اسلام، سؤال اصلی، چگونگی نگاه کلان شارع به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر و پایه‌های اصولی آن است؛ از نگاه به انسان و جایگاه انسانی و هدفهای زندگی او، تا نگاه به شکل مطلوب جامعه‌ی بشری، و نگاه به سیاست و قدرت و روابط اجتماعی و خانواده و جنسیّت و عدالت و دیگر ابعاد زندگی. فتوای فقیه در هر مسئله باید نشان‌دهنده‌ی بخشی از این نگاه کلان باشد.

الزام مهم برای دست یافتن به این خصوصیّات، اوّلاً آشنایی فقیه با همه‌ی ابعاد و معارف دینی در همه‌ی زمینه‌ها، و ثانیاً آشنایی مناسب با یافته‌های امروز بشر در عرصه‌ی علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان است.

باید پذیرفت که ذخیره‌ی انباشته‌ی علم در حوزه این ظرفیّت را دارد که طلبه را به این حدّ از توانایی‌های علمی برساند، مشروط بر اینکه برخی نکته‌ها در شیوه‌ی کار کنونی با چشم باز دیده و با دست توانا علاج شود.

یکی از این نکته‌ها، طولانی بودن دوره‌ی تحصیل است. دوره‌ی متن‌خوانی طلبه به شیوه‌ای سؤال‌برانگیز میگذرد؛ طلبه ناگزیر است کتاب قطور و محقّقانه‌ی یک عالِم بزرگ را به عنوان کتاب درسی بیاموزد. این کتاب در واقع مربوط به هنگام ورود او به مرحله‌ی تحقیق اجتهادی است و سپردن آن به او پیش از این مرحله، تنها اثرش، طولانی کردن زمان متن‌خوانی است. کتاب درسی باید حاوی مطلب و زبان مناسب طلبه برای دوران محدود پیش از ورود به مرحله‌ی تحقیق باشد. تلاش موفّق یا ناموفّق بزرگانی همچون آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و حاج سیّدصدرالدّین صدر برای جایگزین کردن کتابهایی چون قوانین و رسائل و فصول، با کفایه و دررالفوائد و خلاصة‌الفصول، با نگاه به همین ضرورتِ مهم بوده است. با اینکه آنها در زمانی زندگی میکردند که طلبه با انبوه واردات ذهنی و تکالیف عملی مانند امروز روبه‌رو نبود.

نکته‌ی دیگر، مسئله‌ی اولویّتهای فقهی است. امروز با تشکیل نظام اسلامی و مطرح شدن حکمرانی به شیوه‌ی اسلام، موضوعات مهمّی برای حوزه اولویّت یافته که در گذشته مطرح نبوده است؛ مسئله‌هایی از قبیل روابط دولت با مردمش و با دولتها و ملّتهای دیگر، موضوع نفی سبیل، نظام اقتصادی و پایه‌های اصولی آن، پایه‌های اصولی نظام اسلامی، منشأ حاکمیّت از نظر اسلام، نقش مردم در آن و موضع‌گیری در قضایای مهم و در مقابل نظام سلطه، مفهوم و محتوای عدالت، و ده‌ها موضوع اساسی و بعضاً حیاتی دیگر، برای امروز و فردای کشور دارای اولویّت و منتظر پاسخ فقهی است. (برخی از آنها دارای جنبه‌ی کلامی نیز میباشد که در جای خود باید بحث شوند.)

در شیوه‌ی کار کنونیِ حوزه، در بخش فقهی، توجّه کافی به این اولویّتها دیده نمیشود. گاه می‌بینیم برخی مهارتهای علمی که عموماً جنبه‌ی آلی و مقدّماتی برای رسیدن به حکم شرع را دارد یا بعضی موضوعات فقهی یا اصولی خارج از اولویّتها، فقیه و محقّق را با شیرینی وسوسه‌انگیز خود، چنان در خود غرق میکند که ذهن او را بکلّی از آن مسائل اصلی و اولویّت‌دار منصرف میسازد و فرصتهای بی‌جایگزین و سرمایه‌های انسانی و مالی را فدا میکند، بی‌آنکه در وانفسای هجوم کفر، کمکی به تبیین سبک زندگی اسلامی و هدایت جامعه برساند.

اگر هدف کار علمی، اظهار فضل و سُمعه‌ی(۲) علمی و مسابقه در فاضل‌نما شدن باشد، مصداق فعل مادّی و دنیاگرایانه و «اِتَّخَذَ اِلٰهَهُ هَواه»(۳) خواهد بود.

دوّم ـ تربیت نیروی مهذّب و کارآمد
حوزه نهادی برونگرا است. خروجی حوزه در همه‌ی سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسانها است. حوزه موظّف به «بلاغ مبین» است. دامنه‌ی این بلاغ، گستره‌ای عظیم است از معارف والای توحیدی تا وظایف شخصی شرعی، و از تبیین نظام اسلامی و شاکله و وظایف آن تا سبک زندگی و محیط زیست و حمایت از طبیعت و از حیوان، و بسی عرصه‌ها و زوایای دیگر حیات بشری.

حوزه‌های علمیّه از دیرباز به این وظیفه‌ی سنگین پرداخته و کسان بسیاری از متخرّجان(۴) آنها در سطوح مختلف علمی به شیوه‌های گوناگونِ تبلیغ دین روی آورده و عمری در آن گذرانده‌اند. پس از انقلاب، نهادهایی برای نظم بخشیدن و احیاناً قوام دادن به محتوای این حرکتهای تبلیغی در حوزه پدید آمد. خدمات باارزش آنان و دیگر متحرّفان(۵) امر تبلیغ دین نباید نادیده گرفته شود.

آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آورده‌های تبلیغی با واقعیّتهای فکری و فرهنگی در میان مردم بویژه جوانان است. در این بخش حوزه دچار مشکل است. این صدها مقاله و مجلّه و گفتارهای مجلسی و تلویزیونی و امثال آن، در برابر سیل القائات مغالطه‌آمیز، نمیتواند وظیفه‌ی بلاغ مبین را چنان‌که نیاز و شایسته است، به انجام رساند.

جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب».

رساندن پیامی که به‌روز و پُرکننده‌ی خلأ و برآورنده‌ی هدف دین باشد، حتماً نیازمند آموزش و فراگیری است. دستگاهی باید متصدّی این مأموریّت شود و قدرت اقناع، آشنایی با شیوه‌ی گفتگو، آگاهی از نوع تعامل با افکار عمومی و فضای رسانه‌ای و مجازی، انضباط در مواجهه با عنصر مخالف را به طلبه بیاموزد و با تمرین و ممارست، در دوره‌ای محدود، او را آماده‌ی ورود به این میدان کند. از سویی با استفاده از ابزارهای فنّی روز، تازه‌ترین و شایع‌ترین القائات و آفتهای فکری و اخلاقی را گردآوری و بهترین و رساترین و قوی‌ترین پاسخ را در قالب ادبیّات متناسب با زمان برای آن فراهم کند، و از سوی دیگر لازم‌ترین دانستنی‌های دینی متناسب با وضع فرهنگی و فکری روز را به صورت بسته‌های مناسب اندیشه و فرهنگ نسل جوان و نوجوان و خانواده‌ها تدوین نماید. این مجموعه‌ی شکلی و محتوایی، مهم‌ترین موضوع تعلیم در این بخش است.

در کار تبلیغ، موضع ایجابی و حتّی تهاجمی، از موضع دفاعی مهم‌تر است. آنچه درباره‌ی دفع و رفع شبهه‌ها و القائات گفته شد، نباید دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلّمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان و احیاناً در کشور ما، به غفلت بکشاند. فرهنگ تحمیلی و القائی غرب، با سرعتی روزافزون، رو به کج‌رَوی و انحطاط است؛ حوزه‌ی فلسفه‌دان و متکلّم، به دفاع در برابر شبهه‌انگیزی بسنده نمیکند بلکه در قبال این کج‌رَوی و گمراهی، چالشهای فکری می‌آفریند و مدّعیان گمره‌ساز را مجبور به پاسخگویی میکند.

تدارک این دستگاهِ آموزش‌دهنده از جمله اولویّتهای حوزه است؛ این، پرورشِ «مجاهد فرهنگی» است و با توجّه به تحرّک دشمنان دین که بجد در حال نیروپروری بخصوص در برخی عرصه‌های مهم میباشند، شایسته است بسیار جدّی شمرده شود و شتاب بگیرد.

تهذیب، ضرورت دیگری در کنار تعلیم است. تهذیب به معنیِ منزوی‌پروری نیست. بخش عمده‌ای از گستره‌ی فعّالیّت مجاهد فرهنگی، دعوت به تهذیب نفْس و اخلاق اسلامی است، و این بدون برخورداریِ دعوت‌کننده از آنچه بدان دعوت میکند، کاری بی‌اثر و بی‌برکت است. حوزه نیازمند تحرّکی بیش از گذشته در تأکید بر توصیه‌های اخلاقی است.

شما طلّاب و فضلای جوان به طور حتم قادرید به مدد دل پاک و ناآلوده و زبان صادقِ خود، وظیفه‌ی تهذیب اخلاقی نسلِ جوان امروز را به سرانجام برسانید، مشروط بر اینکه نخست از خود شروع کنید. اخلاص در عمل و بستن راه بر وسوسه‌ی مال و نام و مقام، کلید ورود به فضای دلنواز معنویّت و حقیقت است؛ و چنین است که کار دشوار مجاهدت فرهنگی،‌ وظیفه‌ای شیرین و حرکتی اثرگذار خواهد شد. سختی‌های طلبگی در چنین وضعی به جای آنکه مانع رفتار مجاهدانه‌ی تبلیغ شود، به وسیله‌ای برای اراده‌ی محکم و عزم راسخ تبدیل خواهد شد.

تأکید میکنم که به صحنه‌ی تبلیغ دین هرگز به چشم یک میدان بی‌رقیب نباید نگریست و از مقابله با ابهامها و مغالطاتی که پی‌درپی به صحنه فرستاده میشود، لحظه‌ای نباید غفلت کرد.

در این بخش، در کنار تربیت نیرو برای بلاغ مبین، باید تربیت نیرو برای وظایف خاصّ در نظام و اداره‌ی کشور و نیز تربیت نیرو برای سامان دادن به درون حوزه‌ی علمیّه و انجام دادنِ وظایف آن نیز مورد توجّه قرار گیرد، که مستلزم بحث جداگانه است.

سوّم ـ خطّ مقدّم جبهه‌ی تقابل با تهدیدهای دشمن در عرصه‌های گوناگون
این یکی از ناشناخته‌ترین ابعاد حوزه‌های علمیّه و کارکرد مجموع‌ علمای دین است. بی‌شک هیچ حرکت اصلاحی یا انقلابی در ۱۵۰ سال اخیر را در ایران و عراق نمیتوان یافت که علمای دین آن را رهبری نکرده یا در خطوط مقدّم آن حضور نداشته‌اند. این نشانه‌ی مهمّی از سرشت حوزه‌های علمیّه است.

در طول این دوران، در همه‌ی مواردِ سیطره‌جویی استعمار و استبداد، تنها علمای دین بودند که ابتدائاً وارد میدان شده و در بسیاری موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند. هیچ کس جز آنان جرئت دم زدن نداشت و یا مسئله را بدرستی درک نمیکرد و پس از فریاد علما بود که شاید دیگرانی هم صدایی بلند میکردند.

کسروی که از معاندین سرسخت علمای دین به شمار میرود، اعتراف میکند که آغاز جنبش مشروطه از همراهی بخردانه‌ی دو سیّد بهبهانی و طباطبائی پدید آمد. آری، آن روزها که غول استبداد در ایران پرچم افراشته بود، هیچ کس جز مراجع و علما جرئت دم زدن نداشت.

قراردادهای ننگین در طول این مدّت با مخالفت و ممانعت علما بود که ابطال شد؛ قرارداد رویتر با جلوگیری حاج ملّاعلی کنی، عالِم بزرگ تهران؛ قرارداد تنباکو با حکم میرزای شیرازی، مرجع اعلیٰ، و همراهی علمای بزرگ ایران؛ قرارداد وثوق‌الدّوله با افشاگری مدرّس؛ مبارزه با منسوجات خارجی با ابتکار آقانجفی اصفهانی و همراهی علمای اصفهان و پشتیبانی علمای نجف؛ و مواردی دیگر.

در همان سالهای مقارن با تشکیل حوزه‌ی قم، بخشهایی از عراق و مرزهای ایران، با مرکزیّت نجف و کوفه، صحنه‌ی جنگ مسلّحانه‌ی علما با قوای اشغالگر انگلیس بود؛ نه‌تنها طلّاب و مدرّسین، که برخی علمای معروف همچون سیّدمصطفیٰ کاشانی و بعضی فرزندان مراجع در این درگیری‌ها شرکت داشتند، که برخی شهید و بسیاری پس از آن به نقاط دوردست مستعمرات انگلیس تبعید شدند.

فعّالیّت مراجع بزرگ در مسئله‌ی فلسطین نیز ــ چه در اوایل قرن که سیاست کوچ و تسلیح صهیونیست‌ها در فلسطین اجرا میشد، و چه در دهه‌ی سوّم آن که بخش مهمّ فلسطین رسماً به صهیونی‌ها سپرده و دولت جعلی صهیونی اعلام شد ــ از بخشهای افتخارآمیز حوزه‌های علمیّه است. نامه‌ها و بیانیّه‌های آنان در این باره، در شمار ارزشمندترین اسناد تاریخی است.
نقش بی‌بدیل حوزه‌ی قم و سپس دیگر حوزه‌های علمیّه در ایران در ایجاد نهضت اسلامی و بر پا کردن انقلاب و توجیه افکار عمومی و به میدان آوردن عموم مردم نیز از برجسته‌ترین نشانه‌های هویّت جهادی حوزه‌های علمیّه است. تحصیل‌کردگان حوزه با ذهنهای فعّال و زبانهای گویا از نخستین کسانی بودند که به غریو دشمن‌شکنِ امام مجاهد پاسخ گفته و با سرعت و جدّیّت و همراه با تحمّل صدمات، وارد میدان شده و به گسترش مفاهیم انقلابی و توجیه افکار عمومی پرداختند.

با آگاهی از این حقایق است که امام راحل (رضوان الله علیه) در پیام پُرمحتوا و تکان‌دهنده‌ی خود به حوزه‌های علمیّه،(۶) روحانیّت را پیش‌کسوت شهادت در همه‌ی انقلابهای مردمی و اسلامی دانسته‌، و متقابلاً راه شهدا و کار آنها را رسیدن به حقیقت تفقّه شمرده‌اند. در تعبیری دیگر علما را پیش‌گام در میدان جهاد و حمایت از میهن و حمایت از مظلومان معرّفی کرده‌اند. برای آینده‌ی حوزه هم بیشترین امید خود را به طلّاب و فضلائی بسته‌اند که دغدغه‌ی نهضت و مبارزه و انقلاب، آنها را به تحرّک واداشته است، و از کسانی که فارغ از این مسائل حیاتی، فقط به کتاب و درس خود اکتفا میکرده‌اند، گلایه‌مندی خود را نشان داده‌اند. در این پیام بارها به تحجّرگرایان اشاره شده و نسبت به نفوذ دشمن با استفاده از غفلت آنان هشدار و درباره‌ی شیوه‌های تحوّل‌یافته‌ی دین‌فروشی اعلام خطر شده است. به نظر صائب امام بزرگوار،‌ شکارچیان استعمار در سراسر جهان در کمین شیردلان روحانی سیاست‌شناس نشسته و برای مبارزه با مجد و عظمت و نفوذ مردمی روحانیّت برنامه‌ریزی میکنند.

در آن متنِ خردمندانه که با احساساتی عارفانه و عاشقانه به نگارش درآمده است، دلواپسی امام بزرگوار از اینکه جریان تحجّر و تقدّس‌نمایی، حوزه‌ی علمیّه را دچار وسوسه‌ی جدایی دین از سیاست و فعّالیّتهای اجتماعی کند و راه درست پیشرفت را مسدود سازد، آشکار است. این دغدغه ناشی از ترویج جریان خطرناکی است که دخالت حوزه در مسائل اساسی مردم و ورود در فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی و مبارزه‌ی آن با ظلم و فساد را منافی با قدسیّت دین و حریم معنوی آن وانمود میکند و روحانیّت را به صلح کل بودن و دوری کردن از مخاطرات ورود در سیاست سفارش میکند.

ترویج این توهّم باطل، بزرگ‌ترین هدیه به عوامل استعمار و استکبار است که همواره از حضور و ورود علمای دین در معرکه‌ی مبارزه‌ با آنان زیان دیده و در موارد متعدّد شکست خورده‌اند؛ و بزرگ‌ترین هدیه به عوامل نظام فاسد و فاسق و مزدوری است که با حرکت ملّت ایران به رهبری یک مرجع تقلید، ریشه‌کن و ازاله شد.

قدسیّت دین بیش از همه‌جا در میدانهای جهاد فکری و سیاسی و نظامی بُروز میکند و با فداکاری و جهادِ حاملانِ معارف دین و نثار خون پاک آنان تثبیت میشود. قدسیّت دین را در سیره‌ی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید دید که در هنگام ورود به یثرب اوّلین اقدامش تشکیل حکومت و تنظیم نیروی نظامی و یکپارچه کردن عرصه‌ی سیاست و عبادت در مسجد بود.
حوزه‌ی علمیّه برای حفاظت از اعتبار معنوی و وفاداری به فلسفه‌ی وجودی‌اش باید از مردم و جامعه و مسائل اساسی آن هرگز جدا نشود و جهاد را در همه‌ی گونه‌هایش در هنگام نیاز، وظیفه‌ی قطعی خود بداند.

این همان سخن مهمّی است که امام بزرگوار بارها با حوزه و پیشکسوت‌ها و بزرگان و به گونه‌ی ویژه با طلّاب و فضلای جوان آن در میان گذاشته و بر آن تأکید کرده‌اند.

چهارم ـ مرکز مشارکت در تولید و تبیین نظامات اجتماعی
کشورها و جوامع بشری در همه‌ی شئون اجتماعیِ خود با نظامات مشخّصی اداره میشوند؛ شکل حکومت، شیوه‌ی حکمرانی (استبداد، مشورت و . .)، نظام قضائی و داوری در اختلافات و تخلّفات و موضوعات حقوقی یا جزائی، نظام اقتصادی و مالی و مسئله‌ی پول و غیره، نظام اداری، نظام کسب و کار، نظام خانواده، و دیگرها و دیگرها، همه در شمار شئون اجتماعی کشورند که در جوامع عالم به شیوه‌های گوناگون و در قالب نظامهای گوناگون اداره میشوند.

بی‌شک هر یک از این نظامها متّکی بر یک پایه‌ی فکری ــ چه برآمده از ذهن متفکّران و صاحب‌نظران، و چه زاییده از سنّت‌ها و عادتهای بومی و ارثی ــ و برخاسته از آن است.

در حکومت اسلامی این مبنا و قاعده طبعاً باید برگرفته از اسلام و متونِ معتبر آن باشد و نظامات اداره‌ی جامعه از آنها استخراج شود.

فقه شیعه اگرچه جز در برخی موارد ــ همچون باب قضا ــ به گونه‌ی کافی به این کار نپرداخته، ولی به برکت قواعد گسترده‌ی فقهیِ مستفاد از کتاب و سنّت، و نیز به مدد عناوین ثانویّه، کفایت لازم را برای طرّاحی نظامهای گوناگون اداره‌ی جامعه دارا است.

در باب اصل و منشأ حکومت، کار برجسته‌ی امام راحل در مباحث «ولایت فقیه» در هنگام تبعید به نجف، آغازی مبارک بود و راه تحقیق را به روی فضلای حوزوی گشود، و پس از تشکیل جمهوری اسلامی، ابعاد گوناگون آن در نظر و عمل تکامل یافت؛ ولی این کار در بسیاری از نظامات اجتماعی کشور همچنان نافرجام و بی‌سامان باقی مانده است. این خلأ را حوزه باید پُر کند؛ این در شمار وظایف حتمی حوزه‌ی علمیّه است. امروز با حاکمیّت و استقرار نظام اسلامی، وظیفه‌ی فقیه و فقاهت سنگین است. امروز نمیتوان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امّت‌ساز، محدود به حد و اندازه‌ی احکام عبادی و وظایف فردی نیست.

البتّه حوزه برای طرّاحی و تنظیم نظامات اجتماعی نیاز دارد که با یافته‌های امروز جهان درباره‌ی این نظامات به اندازه‌ی لازم آشنایی داشته باشد. این آشنایی، فقیه را قادر خواهد ساخت که با بهره‌برداری از درست و نادرست این یافته‌ها، حضور ذهن لازم برای استفاده از تصریحات و اشارات کتاب و سنّت بیابد و شاکله‌ی نظامات اجتماعی را برای اداره‌ی جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشه‌ی اسلامی طرّاحی کند.

در کنار حوزه، دانشگاه کشور نیز در این زمینه، دارای توان و تکلیف است؛ این میتواند یکی از موارد همکاری حوزه و دانشگاه باشد. کار بزرگ دانشگاه آن است که در علوم انسانیِ مرتبط با نظامات حاکمیّتی و مردمی، به کمک نگاه محقّقانه و نقّاد، درست و نادرست نظرات رایج دانش جهان را مشخّص کند و با همکاری حوزه، محتوای اندیشه‌ی دینی را در قالبهای متناسب ارائه کند.

پنجم ـ نوآوری‌های تمدّنی در چارچوب پیام جهانی اسلام
این برجسته‌ترین انتظار از حوزه‌ی علمیّه است. شاید بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی شود. در آن شب تاریخیِ پس از حمله به فیضیّه در سال ۴۲ که امام راحل در خانه‌ی خود پس از نماز عشاء، برای جمع محدود و مرعوب طلّاب سخن میگفت، شاید این تعبیر بلند که «اینها میروند و شما میمانید»، به نظر بعضی از ما بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی میشد، امّا گذر زمان نشان داد که ایمان و صبر و توکّل، کوه موانع را از جا میکَند و کید دشمنان در برابر سنّت الهی ناکارآمد است.

«استقرار تمدّن اسلامی» برترین هدف دنیایی انقلاب است، یعنی تمدّنی که در آن، علم و فنّاوری و منابع انسانی و منابع طبیعی و همه‌ی توانایی‌ها و همه‌ی پیشرفتهای بشری، و حکومت و سیاست و نیروی نظامی و هر آنچه در اختیار بشر است، در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و کاستن از فواصل طبقاتی و افزودن بر پرورش معنوی و ارتقاء علمی و شناخت روزافزون طبیعت و استحکام ایمان به کار میرود.

تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیّت و جغرافیا ــ است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصه‌های گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه‌ی میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.

تمدّن اسلامی در نقطه‌ی مقابل تمدّن مادّی کنونی است. تمدّن مادّی از آغاز با استعمار، با تصرّف سرزمین‌ها و تحقیر ملّتهای ضعیف، با کشتارهای دسته‌جمعی بومیان، با استفاده از علم برای سرکوب دیگران، با ظلم، با دروغ، با ایجاد درّه‌های طبقاتی، با زورگویی شروع شد و بتدریج فساد و انحراف از مبانی اخلاقی و تحفّظ‌های جنسی نیز در آن راه یافت و رشد کرد.

امروز نمونه‌های آشکار و کامل‌شده‌ی این بنای کج‌نهاد را در کشورهای غربی و دنباله‌روان آنها می‌بینیم: قلّه‌های ثروت در کنار درّه‌های فقر و گرسنگی؛ زورگویی شیفتگان قدرت به هر آن کس که بتوان به او زور گفت؛ به‌کارگیری علم برای کشتارهای عمومی؛ کشاندن فساد جنسی به داخل خانواده‌ها و تا کودکان و نونهالان؛ ظلم و قساوت بی‌نظیر در نمونه‌هایی همچون غزّه و فلسطین؛ تهدید به جنگ به خاطر دخالت در امور دیگران در نمونه‌هایی مانند رفتار دولتمردان آمریکا در دورانهای اخیر.

بدیهی است که این تمدّنِ باطل رفتنی است و ازاله خواهد شد؛ این، سنّت حتمی آفرینش است: «اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً»؛(۷) «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً».(۸) وظیفه‌ی امروز ما اوّلاً کمک به ابطال این باطل و ثانیاً تدارک تمدّن جایگزین در نظر و عمل به قدر توانایی است. اینکه بگویند: «دیگران نتوانستند، پس ما هم نمیتوانیم»، مغالطه است. دیگران هر جا با ایمان و با محاسبه و با استقامت حرکت کردند، توانستند و پیروز شدند. نمونه‌ی واضح و پیش چشم ما: انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی.

در این مبارزه آسیب‌ها و ضربه‌ها و دردها و فقدانهایی هست که باید تحمّل شود. در این صورت پیروزی حتمی است. پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله‌ و ‌سلّم) شبانه و مخفیانه از مکّه و از میان حلقه‌ی بت‌پرستان بیرون آمد و در غار پنهان شد، ولی پس از هشت سال با شکوه و اقتدار به مکّه قدم نهاد و کعبه را از بتها و مکّه را از بت‌پرستان پیراست. در این هشت سال رنج بی‌حساب برد و یارانی چون حمزه را از دست داد، ولی پیروز شد.

دفاع مقدّس هشت‌ساله‌ی ما هم در برابر ائتلاف جهانیِ قدرتمندان ظالم و دروغگو نمونه‌ای دیگر است. حوزه‌ی بزرگ و کارآمد امروز قم هم که در آغاز با آن محنتها روبه‌رو بود، نمونه‌ی جلوی چشم ما است؛ و از این نمونه‌ها فراوان میتوان یافت.

حوزه‌ی علمیّه در این بخش وظیفه‌ای ارزشمند بر دوش دارد، و آن در درجه‌ی اوّل، ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی است، و سپس تبیین و ترویج و فرهنگ‌سازی آن در جامعه است. این از جمله‌ی برترین مصادیق «بلاغ مبین» است.
در باب ترسیم شاکله‌ی تمدّن اسلامی، فقه به نوعی، و علوم عقلی به نوعی نقش دارند. فلسفه‌ی اسلامی ما باید برای مسائل اصلی خود، امتداد اجتماعی ترسیم کند. فقه ما هم با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدیدِ چنین تمدّنی را احصاء و احکام آن را معیّن نماید.

بیان روشن امام بزرگوار درباره‌ی فقاهت و روش آن در حوزه‌ی علمیّه راه‌گشا است. در این بیان، شیوه‌ی استنباط همان روش فقه سنّتی و به تعبیر ایشان، اجتهاد جواهری است؛ با این حال، «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. ممکن است موضوعی در گذشته حکمی داشته ولی با تغییر روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد، اکنون حکم جدیدی یافته باشد. این تغییر حکم ناشی از آن است که موضوع هر چند در ظاهر همان موضوع قبلی است ولی با توجّه به تغییر روابط سیاسی و اجتماعی و غیره، در واقع تغییر کرده و موضوع جدیدی شده است، پس حکم جدیدی میطلبد.

افزون بر این، حوادث پی‌درپی جهانی و پیشرفتهای علمی و غیره در مواردی میتواند فقیه ماهر را در یک مدرک از کتاب و سنّت، به فهم تازه‌ای برساند و حجّت شرعی برای تغییر حکم شود؛ همچنان که در تبدّل رأی مجتهدان غالباً اتّفاق می‌افتد. در هر حال، فقه باید فقه بماند و نوفهمی تبدیل به ناخالص‌سازی شریعت نشود.

درباره‌ی تعریف و تفسیر از عنوان حوزه‌ی علمیّه و محتوای عمیق آن به آنچه گفته شد بسنده میکنم و سخنی کوتاه درباره‌ی حوزه‌ی قم که اکنون به صدسالگی رسیده است میگویم.

حوزه‌ی قم امروز حوزه‌ای زنده و بالنده است. حضور هزاران مدرّس و مؤلّف و محقّق و نویسنده و گوینده و متفکّر در معارف اسلامی و انتشار مجلّات علمی و تحقیقی و نگارش مقالات تخصّصی و عمومی، مجموعاً ثروت بزرگی برای امروز جامعه و ظرفیّت عظیمی برای فردای کشور و امّت به شمار میرود. رواج درسهای تفسیر و اخلاق و افزایش مراکز و دروس علوم عقلی، نقطه‌ی قوّت برجسته‌ای است که حوزه‌ی پیش از انقلاب به آن دسترسی نداشت. حوزه‌ی قم هرگز این تعداد طلّاب و فضلای صاحب فکر به خود ندیده بود. حضور فعّال در همه‌ی میدانهای انقلاب و حتّی در میدان نظامی و تقدیم شهدای گرانقدر در دوران دفاع مقدّس و پیش و پس از آن، از افتخارات بزرگ حوزه و در شمار حسنات بی‌شمار امام راحل است. گشودن راه به عرصه‌ی تبلیغات جهانی و تربیت هزاران طالب علم از ملّتهای گوناگون و حضور دانش‌آموختگان آن در بسیاری از کشورها کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی دیگری است که باید از آن تقدیر کرد. توجّه فقهای تازه‌نفَس به مباحث مبتلابه معاصر و دروس فقهی مربوط به آنها نیز آینده‌ی مطلوبی را در پیشرفت و تحوّل علمی نوید میدهد. اقبال فضلای جوان به دقّت در نکات معرفتیِ متون معتبر اسلامی بویژه کلام‌الله مجید نیز مبشّر ‌مطرح شدن بیشتر قرآن در حوزه‌ی علمیّه است. تشکیل حوزه‌های علمیّه‌ی بانوان هم ابتکار مهم و اثرگذاری است که پاداش دائمی آن به روح مطهّر امام راحل واصل میشود. حوزه‌ی قم با این نگاه، مجموعه‌ای زنده و پویا است و امیدهایی را زنده میکند.

با این حال، این انتظار منطقی که حوزه‌ی قم حوزه‌ای پیشرو و سرآمد باشد، فاصله‌ی قابل توجّهی با وضعیّت کنونی دارد. توجّه به نکات زیر میتواند این فاصله را کاهش دهد:
ــ حوزه باید به‌روز باشد؛ به طور دائم با زمان پیش برود، بلکه حتّی جلوتر از زمان حرکت کند.

ــ به تربیت نیرو در همه‌ی بخشها اهمّیّت داده شود. مسیر حرکت این ملّت و آینده‌ی انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه‌ی علمیّه تربیت میشوند.

ــ حوزویان رابطه‌ی خود را با مردم افزایش دهند. برای حضور فضلای حوزه در میان مردم و رابطه‌ی صمیمی میان آنان برنامه‌ریزی شود.

ــ مدیران حوزه با تدبیر مناسب، القائات مغرضانه‌ای را که طلّاب جوان را از آینده ناامید میکند، خنثی کنند. امروز اسلام و ایران و شیعه در جهان از عزّت و حرمتی برخوردار است که هرگز در گذشته دارا نبوده است. طلبه‌ی جوان با این احساس درس بخواند و رشد کند.

ــ به نسل جوان جامعه با چشم خوش‌بینی نگریسته و با این نگاه با آنان تعامل شود. بخش مهمّی از جوانان امروز با ضریب هوشی بالا، با وجود همه‌ی القائات مخرّبِ فکر و احساس دینی، وفادار به دین و مدافع آنند و بسیاری دیگر هم به‌هیچ‌رو با دین و انقلاب بر سر عناد نیستند. اقلّیّت بسیار اندکِ مُعرض از ظواهر دینی، حوزه را دچار تحلیل غیرواقع‌بینانه نکند.

ــ برنامه‌های درسی حوزه به گونه‌ای نوشته شود که فقه روشن‌بین و پاسخگو و به‌روز، و البتّه فنّی و متّکی به شیوه‌ی اجتهادی، همراه با فلسفه‌ی روشن و دارای امتداد اجتماعی و صاحب‌نظر در شاکله‌ی زندگی جامعه، در کنار دانش کلام رسا و استوار و دارای قدرت اقناع، به وسیله‌ی استادان ماهر تدریس شود و این هر سه در پرتو فهم قرآن و درسهای تفسیر، جلا و نورانیّت و عمق یابد.

ــ زهد، تقوا، قناعت، استغناء از غیر خدا، توکّل، روحیه‌ی پیشرفت، آمادگی برای مجاهدت، توصیه‌های همیشگی امام بزرگوار و بزرگان اخلاق و معرفت به طلّاب جوان بوده و اکنون نیز شما جوانان عزیز حوزه‌ی علمیّه مخاطبِ همین توصیه‌هایید.

ــ درباره‌ی مدارک تحصیلی حوزه، سفارش همیشگی و کنونی اینجانب آن است که مدرک را خود حوزه ــ و نه مرکزی بیرون از آن ــ ‌باید به دانش‌آموخته‌ها بدهد. البتّه میتوان رتبه‌های حوزوی را به جای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، نامگذاری‌های شناخته‌شده در مراکز علمی کشور و دنیا قرار داد، مثلاً: کارشناسی، کارشناسی ارشد، کارشناسی تحقیقی (دکتری) و امثال آن.

سخن را در اینجا به پایان میبرم و از خداوند متعال عزّت و شوکت روزافزون اسلام و قوّت و استحکام روزافزون امّت اسلامی و پیشرفت و سعادت روزافزون ملّت ایران و سربلندی و کارآمدی روزافزون حوزه‌های علمیّه و نصرت بر دشمنان و بدخواهان و معاندان را مسئلت میکنم.

سلام خدا بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه و عجّل الله ‌فرجه) و درود خالصانه‌ی ما بر ارواح شهیدان و روح مطهّر امام امّت باد.


والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۴/۲/۸

۱ دین‌دار، پرهیزکار

(۲ شهرت، آوازه

(۳ سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۴۳

(۴ فارغ‌التحصیلان، تحصیلکرده‌ها

(۵ شاغلان حرفه‌ای

(۶ صحیفه‌ی امام، ج ۲۱، ص ۲۷۳؛ پیام به روحانیّون، مراجع، مدرسین، طلّاب و ائمّه‌ی جمعه و جماعات (۱۳۶۷/۱۲/۳)

(۷ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۱؛ «... آری، باطل همواره نابودشدنی است.»

(۸ سوره‌ی رعد، بخشی از آیه‌ی ۱۷؛«... امّا کف، بیرون افتاده از میان میرود ...»

رهبر معظم انقلاب: مهمترین وظیفه حوزه، زمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی است

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در پیامی به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه‌ قم، تاکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه، بلاغ مبین وزمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب: مهمترین وظیفه حوزه، زمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی است

مراکز علمی تلاش کنند نظامات تازه‌ای را بر اساس گفتمان الهی به بشر عرضه نمایند

دو نیاز حکومت اسلامی که حوزه باید تأمین کند

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: حوزه علمیه خود را با تحولات علمی دنیا به‌روز کند

مجتهدپروری در تراز جامعه دینی/ گفت‌وگو با مدیر مدرسه عالی فقاهت عالم آل‌محمد(ع)

وهابیت در پاکستان ١۵هزار پایگاه علمی دارد/ هویت جوانان، هدف گفتمان غرب


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ساعت کاری جدید ادارات دولتی از شنبه ۶ صبح الی ۱۳ است

سخنگوی دولت ساعت کاری جدید ادارات و سازمان‌های دولتی را اعلام کرد.

جوان آنلاین: فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت طی نوشتاری در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس(توییتر سابق) ساعت کاری جدید ادارات و سازمان‌های دولتی را اعلام کرد.

وی نوشته‌است:

"زمان کار ادارات و سازمان‌های دولتی ازشنبه ۲۰ اردیبهشت از ساعت ۶ صبح الی ۱۳ خواهد بود. "

دولت پیش‌تر اعلام کرده بود برای مدیریت مصرف انرژی و ناترازی‌ها قصد دارد ساعت کاری را به‌نحوی تعیین کند که بیشتر از روشنایی روز استفاده شود زیرا این اقدام کمکی به مدیریت مصرف انرژی خواهد بود.

دولت هم‌چنین اخیراً در لایحه‌ای دوفوریتی خواستار به‌دست گرفتن اختیار این تعیین ساعت بود که مجلس با بررسی فوریت‌دار ان موافقت نکرده بود.

درماندگی مقابل یمن دشمن را به جنون کشاند

دستگاه رسانه‌ای دولت آب به آسیاب دشمن نریزد (یادداشت روز)

اخبار ویژه

عیادت خادمان حرم مطهر رضوی از مصدومان حادثه انفجار بندر شهید رجایی

گلایه‌های مردم از خاموشی‌های بی‌برنامه

امام رضا‌(ع) دین را با منطق معرفی می‌کرد ما نیز باید با زبان عقل و برهان با نسل جوان سخن بگوییم

حمله موشکی به بن‌گوریون‌، ضربه‌ای استراتژیک به توهم افول ‎مقاومت بود

جنگ یمن ارتباطی با مذاکرات ایران و آمریکا ندارد

ترامپ: حملات آمریکا به یمن متوقف می‌شود

دولت در جریان پیامک‌های حجاب قرار گرفته است

دور بعدی مذاکره با ایران اوایل هفته آینده برگزار می‌شود

برجــام و خـطای راهبـــردی

اخراج در پنتاگون به سطح درجه‌دارها رسید؛ 20 درصد ژنرال‌ها باید بروند

انفجار بندر شهید رجایی از حریق یک لیفتراک و بر اثر بی‌احتیاطی به‌وجود آمد

دولت و دانشگاه؛ از حمایت تا دخالت

تهران و بحران کشمیر دیپلماسی برای ثبات

جنگ‌طلبان طرد می‌شوند

ویژگی‌های بسته مدیریت بازار اجاره

آمادگی نیروگاه‌های حرارتی برای عبور از پیک تابستان

ادامه بی‌رحمانه سیاست گرسنگی

لغو متقابل روادید میان کشورهای اسلامی در حال توسعه

پیام تبریک پزشکیان به مناسبت قهرمانی تیم ملی وزنه‌برداری نوجوانان

وزیر اقتصاد تا یکشنبه به مجلس معرفی می‌شود


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

توان عملیاتی ناوشکن سهند از هشت فروند موشک، به دوازده فروند ارتقاء یافت

فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: نیروی دریایی ارتش،توانسته است طی عملیاتی سنگین و شبانه‌روزی، فرآیند شناورسازی مجدد ناوشکن‌ غیرعملیاتی این نیرو را تنها در مدت زمان قریب به ده روز به سرانجام برساند.

توان عملیاتی ناوشکن سهند از هشت فروند موشک، به دوازده فروند ارتقاء یافت

زمان مطالعه: ۱ دقیقه


امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش، با حضور در بیست و پنجمین دوره‌ هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی، با اشاره به نقش این نیرو در نابودی توان و قدرت بحری دشمن در دوران جنگ تحمیلی اظهار کرد: نیروی دریایی ارتش از همان نخستین روزهای وقوع جنگ تحمیلی، با قدرت در مقابل نیروهای متخاصم دشمن وارد عمل شده و توانست از طریق مجموعه‌ای از عملیات‌ها و اقدامات دریایی، توان عملیاتی و اجرایی دشمن را نابود و مضمحل سازد.
وی ادامه داد: اخیراً نیروی دریایی ارتش، توانسته است طی یک عملیات سنگین و شبانه‌روزی، فرآیند شناورسازی مجدد ناوشکن‌ غیرعملیاتی این نیرو را تنها در مدت زمان قریب به ده روز به سرانجام برساند؛ امری که در دیگر کشورهای جهان کم‌نظیر بوده و حتی ممکن است برای این عمل، نیاز به چندین ماه زمان داشته بااشد.
فرمانده نیروی دریایی ارتش ضمن اشاره به ارتقای توان رزم ناوشکن‌های این نیرو تأکید کرد: ناوشکن سهند ضمن ارتقای توان عملیاتی خود از هشت فروند موشک، به دوازده فروند، از یک به سه تایپ موشکی و ان‌شاءالله در آینده‌ای نزدیک با عملیاتی‌سازی دو سامانه پدافندی صیاد 3 و نواب بر روی این ناوشکن، قادر خواهد بود عزت، نبوغ و قدرت نظام اسلامی و متخصصان و صنعت‌گران نیروی دریایی ارتش را به همگان اثبات کند.
امیر دریادار ایرانی در پایان خاطر نشان کرد: تمامی اقدامات نیروی دریایی ارتش در راستای عظمت بخشیدن به اسلام و مسلمین است تا این نیرو، به عنوان بخشی از بدنه نیروهای مسلح کشور، بتواند مصداق «حصون الرعیه» باشد و در مقابل دشمن هوشیارتر، مقتدرتر و عزتمندتر از هر زمانی باشد.

رونمایی از اولین ناودسته پهپادبر نیروی دریایی راهبردی ارتش

تقدیر سازمان ملل متحد از نیروی دریایی ارتش

نیاز به حضور هیچ مهمان ناخوانده‌ای در منطقه نیست

درگیری ناوشکن «جماران» با مهاجمان

ارتقاء توان رزم نیروی دریایی در حوزه پهپاد موجب افزایش اقتدار دریایی ایران شده است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:18 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سخنگوی وزارت خارجه: پیشنهاد عمان برای دور بعدی مذاکره در هفته آینده در حال بررسی است

اسماعیل بقائی گفت: اطلاع‌رسانی در خصوص دور بعدی گفتگوهای غیرمستقیم ایران-آمریکا به محض قطعی شدن زمان و مکان آن، توسط میانجی عمانی اعلام خواهد شد.

سخنگوی وزارت خارجه: پیشنهاد عمان برای دور بعدی مذاکره در هفته آینده در حال بررسی است

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

قدس آنلاین: سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح کرد: تا این لحظه تاریخ قطعی برای دور بعدی گفتگوها تعیین نشده است اما پیشنهاد عمان برای برگزاری گفتگوها در اوایل هفته آینده در دست بررسی قرار دارد.

‌اسماعیل بقایی با اشاره به اعلام این موضوع از سوی وزیر امور خارجه عمان، تصریح کرد تعویق گفت‌وگوها بنا به پیشنهاد وزیر امور خارجه عمان بوده و در مورد تاریخ احتمالی بعدی، متعاقباً اطلاع‌رسانی خواهد شد.

بقایی با تاکید بر اراده جمهوری اسلامی ایران برای بهره‌گیری از دیپلماسی جهت تأمین منافع مشروع و قانونی ملت ایران و خاتمه‌دادن به تحریم و فشار اقتصادی که حقوق انسانی و رفاه تک‌تک ایرانیان را نشانه گرفته است، خاطرنشان کرد که هیأت نمایندگی ایران از ابتدای ورود به گفت‌وگوها با حسن نیت، چارچوب‌های مشخصی را بر اساس مواضع اصولی کشورمان وفق حقوق بین‌الملل در حوزه استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای و خاتمه تحریم‌های غیرقانونی تعیین و جدیت خود را برای گفت‌وگوهایی نتیجه‌محور جهت نیل به تفاهمی عادلانه، معقول و پایدار نشان داده و در این مسیر با قوت و قدرت ثابت‌قدم خواهد ماند.

ترکیب هیئت ایرانی در مذاکرات عصر امروز با آمریکا

مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در عمان آغاز شد

سخنگوی وزارت خارجه: انتظار نداریم این دور از مذاکرات ایران و آمریکا طولانی باشد

عارف: فرهنگ ایرانی نشان داده است اهل گفت وگو و مذاکره هستیم

واکنش اولیانوف به مذاکرات عمان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تحلیلگر مطرح عراقی: هیچ کشوری حق ندارد نام رسمی «خلیج فارس» را تغییر دهد

یک روزنامه‌نگار و تحلیلگر مطرح عراقی با انتقاد از کاربرد واژه جعلی درباره خلیج فارس در مسابقات کشورهای عربی در بصره تاکید کرد: «خلیج فارس» نامی رسمی و ثبت شده در سازمان ملل است، هیچ کشوری حق ندارد آن را تغییر دهد.

تحلیلگر مطرح عراقی: هیچ کشوری حق ندارد نام رسمی «خلیج فارس» را تغییر دهد

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، «احمد عبدالساده» تحلیلگر و روزنامه‌نگار عراقی از اقدام غیرقابل توجیه مقامات ورزشی و حتی سیاسی عراق از جمله دفتر نخست وزیری این کشور در استفاده از واژه جعلی و ساختگی «خلیج ع ر ب ی» برای خلیج همیشه فارس در مسابقات کشورهای عربی در بصره انتقاد و تاکید کرد هیچ کشوری حق ندارد نام رسمی و ثبت شده خلیج فارس را تغییر دهد.

وی در توئیتی نوشت:«ایران به دریای عمان مشرف است، اما آن را خلیج ایران نمی‌خواند، هند هم به دریای عرب مشرف است، اما آن را دریای هند نمی‌خواند، اندونزی هم به اقیانوس هند مشرف است، اما آن را اقیانونس اندونزی نمی‌خواند.چرا؟ به خاطر اینکه این نامگذاری‌ها، رسمی و در سازمان ملل متحد هم رسما ثبت شده است. بنابراین، «خلیج فارس» نام رسمی و ثبت شده است و هیچ کشوری حق ندارد آن را تغییر دهد».

افشاگری آسوشیتدپرس از قصد شوم ترامپ برای خلیج فارس

گواهی اسناد تاریخی خلیج فارس در مستند «خلیج فارس»

واکنش عراقچی به توطئه ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس

تحلیلگر مطرح عراقی: هیچ کشوری حق ندارد نام رسمی «خلیج فارس» را تغییر دهد

امیر دریادار سیاری: موقعیت استراتژیک خلیج فارس مسیری برای احیای تمدن دریایی است

دری نجف‌آبادی: نام خلیج فارس واقعیتی انکار ناپذیر است

یادگارهایی از «خلیج‌فارس» در آستان مبارک رضوی

اقتدار دریایی ایران برای حفظ ثبات در خلیج فارس است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 14:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شوک رژیم صهیونیستی از اعلام آتش‌بس ترامپ در یمن

اعلام آتش‌بس در یمن از سوی رئیس جمهور آمریکا، محافل رژیم صهیونیستی را دچار شوک کرده است.

شوک رژیم صهیونیستی از اعلام آتش‌بس ترامپ در یمن

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

قدس؛ «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد حملات هوایی را در یمن متوقف می‌کند، خبری که نوعی شوک به محافل رژیم صهیونیستی وارد کرد تا جایی که شبکه ۱۴ رژیم صهیونیستی گزارش کرد سطح سیاسی رژیم از این خبر ترامپ چه در مورد یمن یا «بیانیه بسیار مهمی» که قرار است صادر کند، غافلگیر شده است.

این شبکه گزارش کرد محافل سیاسی رژیم صهیونیستی دچار حیرت شده است و مقامات تلاش می‌کنند مفهوم این موضع جدید آمریکا را درک کنند، به ویژه که ترامپ رژیم صهیونیستی را از قبل از این تصمیم مطلع نکرده بود و حتی پس از این اعلام هم نگفت که به محافظت از رژیم صهیونیستی در برابر حملات یمن ادامه خواهد داد.

رسانه‌های صهیونیستی اعلام ترامپ را بمبی توصیف کردند که معادلات را برهم زد، به ویژه که ساعاتی پس از حمله رژیم صهیونیستی به یمن اعلام شد. امری که نشانگر اختلاف زیاد میان رویکردهای دو طرف است.

شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی گزارش کرد این اعلام ترامپ، پیامی قوی برای کل منطقه دارد و آن اینکه هرگونه که خواستید با رژیم صهیونیستی رفتار کنید.

دیگر رسانه‌های صهیونیستی نیز گزارش کردند هنوز مشخص نیست که آیا رژیم صهیونیستی مشمول این توافق بین آمریکا و یمن می‌شود یا خیر. این رسانه‌ها احتمال دادند کاخ سفید توضیحی درباره آتش‌بس میان واشنگتن و صنعا صادر کند و در آن به رژیم صهیونیستی هم بپردازد.

همچنین، تحلیلگر مسائل عربی در شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی گفت اظهارات ترامپ ممکن است به این معنی باشد که آمریکایی‌ها به دنبال یک «توافق آرام» با یمن هستند. او افزود توقف حملات آمریکا به یمن، رژیم صهیونیستی را به دردسر می‌اندازد و آن را در مقابله با یمنی‌ها تنها می‌گذارد. مسأله تنها به حمله به کشتی‌ها مربوط نمی‌شود، بلکه اکنون حمله مستقیم به رژیم صهیونیستی مطرح است.

ترامپ دیروز سه‌شنبه پس از اینکه مدعی شد کشورش «وعده‌ای» از سوی یمنی‌ها مبنی بر توقف حملات به کشتی‌ها در دریای سرخ دریافت کرده است و آن را «اخباری خوب» توصیف کرد، اعلام کرد آمریکا حملات هوایی خود را به یمن متوقف خواهد کرد.

او گفت واشنگتن علی‌رغم عدم وجود یک توافق رسمی،‌ وعده یمنی‌ها را درباره توقف حملات در ازای توقف فوری حملات آمریکا باور می‌کند.

رئیس جمهور آمریکا همچنین بدون بیان توضیحات بیشتر اعلام کرد پیش از سفرش به خاورمیانه در ماه میلادی جاری، بیانیه بسیار مهمی صادر خواهد کرد. او قرار است ۱۳ تا ۱۶ مه به عربستان، قطر و امارات سفر کند.

واکنش عراقچی به توطئه ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس

عباس عراقچی با انتشار تصویری تاریخی از نقشه خلیج فارس از کتابخانه کنگره آمریکا نوشت: اغراض سیاسی برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس، نشان‌دهنده نیت خصمانه علیه ایران و مردم آن است

واکنش عراقچی به توطئه ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس

افشاگری آسوشیتدپرس از قصد شوم ترامپ برای خلیج فارس

عطوان: توقف تجاوزات آمریکا علیه یمن، پیروزی نظامی و دیپلماتیک برای صنعاء است

انصارالله: تنها کشتی‌های اسرائیلی را هدف قرار می‌دهیم

اذعان نشریه آمریکایی به ناتوانی آمریکا وشرکای عرب درمهار ارتش یمن

آمریکا تشکیل نیروی دریایی مشترک منطقه‌ای را اعلام می‌کند

پنتاگون: بیش از ۲۰ کشور به ائتلاف دریایی جدید در دریای سرخ پیوسته‌اند

ارتش یمن: حمله به کشتی‌های رژیم صهیونیستی را متوقف نخواهیم کرد

نماینده سابق آمریکا در امور ایران خطاب به بایدن: مرگ توافق هسته‌ای را اعلام کن!

آمریکا به دنبال ایجاد پدافند منطقه‌ای در برابر موشک‌ها و پهپادهای ایران

ناتوی منطقه‌ای یا دیوار دفاعی کشورهای عربی برای اسرائیل؟

خاورمیانه در آستانه یک دگرگونی است

مضحکه‌ای به نام ناتوی غرب آسیا

تل‌آویو، ایران را به دست داشتن در حمله به کشتی‌های اسرائیلی متهم کرد

انصارالله: تنها کشتی‌های اسرائیلی را هدف قرار می‌دهیم

مقام یمنی: به قوانین بین‌المللی و کشتیرانی پایبند بوده و شریک تامین امنیت آن هستیم

۴ دلیل شکست آمریکا و انگلیس در غزه/ هذیان‌گویی نتانیاهو پس از تلفات سنگین

نتانیاهو ، یمن را تهدید کرد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 13:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بیانات در دیدار دست‌اندرکاران حج

[دریافت PDF]

در آستانه‌ی برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز! چه حجّاج و چه خدمتگزاران. به همه‌ی شما تبریک عرض میکنم؛ هم به کسانی که عازم حجّید ــ توفیق بزرگی است، نعمت بزرگی است، عطیّه‌ی الهی است به شما، باید قدر بدانید و ان‌شاء‌الله این سفر بر شما مبارک باشد ــ و هم به خدمتگزاران حج؛ چه دستگاه‌های دولتی که اسم آوردند، وزارتخانه‌ها، دستگاه‌ها، سازمانها، بخشهای مختلف کشور که هر کدام به نحوی در این کار بزرگ شرکت دارند، و چه مسئولین کاروانها و دستگاه‌های اجرائی و سازمان حج و بعثه و دیگران؛ به شما هم تبریک عرض میکنم به خاطر اینکه خداوند متعال نعمت خدمت به حجّاج را به شما ارزانی داشته؛ این را هم باید قدر بدانید و ان‌شاء‌الله آن را به بهترین وجهی انجام بدهید.

حالا قبل از آنکه شروع کنم در آن مطلبی که آماده کرده‌ام برای اینکه به شما عرض بکنم، لازم میدانم یک بار دیگر به حادثه‌ی تلخ بندرعبّاس(۲) اشاره کنم و به خانواده‌های جان‌باختگان و آسیب‌دیدگان تسلیت عرض کنم. حقیقتاً حادثه‌ی تلخی بود و مصیبتی شد برای همه‌ی ما به خاطر خانواده‌ها. خب، حوادث گوناگون برای دستگاه‌ها پیش می‌آید؛ زلزله، آتش‌سوزی، تخریب، عمدی، سهوی، همه‌جور پیش می‌آید، [امّا] جبران میشود. اینجا هم اگر مشکلی برای دستگاه‌ها پیش آمده باشد، ان‌شاء‌الله با فوریّت، با قدرت، با تواناییِ دستگاه‌های اجرائی سرحال و توانا و جوان ما جبران خواهد شد؛ آنچه دل انسان را میسوزاند، خانواده‌ها هستند؛ خانواده‌ی جان‌باختگان که عزیزانشان از دستشان رفته‌اند. به آنها تسلیت عرض میکنیم؛ و عرض میکنیم که اگر ماها در مصائب گوناگون زندگی صبر کنیم، ارزش و اهمّیّت اجری که خدای متعال به خاطر این صبر به ما خواهد داد، هزاران برابر بیشتر است از تلخی آن مصیبت. اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم؛(۳) آنهایی که صبر میکنند، خدای متعال بر آنها صلوات میفرستد؛ این خیلی مهم است. و ان‌شاء‌الله خدای متعال دلهایشان را آرام کند و سکینه و آرامش به آنها بدهد.

و امّا راجع به حج؛ خب ما توصیه‌هایی داریم در مورد برگزاری حج، چه آنهایی که مربوط به حاجی است، چه آنهایی که مربوط به کارگزاران است؛ بارها اینها را گفته‌ایم و باز هم ان‌شاءالله تکرار خواهیم کرد. آنچه من امروز میخواهم عرض بکنم، اینها نیست؛ معرفت به این عملی است که میخواهید انجام بدهید: شناخت خود حج. شما که حاجی هستید و حاجی میشوید ان‌شاءالله، بدانید چه کار دارید میکنید.

این یک سفر زیارتیِ معمولی نیست؛ این یک سفر گردشی نیست. این مسافرت شما برای حج و عمل حجّ شما، مشارکت در یک اقدام بسیار مهمّی است که خدای متعال برای اداره‌ی بشریّت ــ نه‌فقط اداره‌ی مؤمنین و مسلمین ــ این دستگاه را، این تشکیلات را مقرّر کرده. حج برای اداره‌ی بشریّت است. لذا می‌بینید در قرآن خطاب به ابراهیم میفرماید: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ؛(۴) «فِی النّاس»، همه‌ی مردم، مردم عالم؛ اکثر آنها آن روز ایمان به ابراهیم نداشتند امّا اَذان حج، اعلام حج، دعوت به حج، مال همه‌ی بشریّت است. جَعَلَ اللَهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قِیاماً لِلنّاس؛‌(۵) خدای متعال این خانه‌ی شریف را محلّ قوام و قیام بشریّت قرار داده؛ این[جور] است. یا آن آیه‌ی شریفه‌ی دیگر: اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّة؛(۶) این خانه‌ای که ما در مکّه قرار دادیم، در بکّه قرار دادیم، «وُضِعَ لِلنّاس»، مال بشریّت است. با این چشم نگاه کنید. عمل شما، رفتن شما، طواف شما، زیارت شما نسبت به این خانه، عملی است که سود آن و عایدی آن به بشریّت برمیگردد؛ البتّه به شرط اینکه درست انجام بگیرد، به شرط اینکه با شرایطش انجام بگیرد، که در این پیامها مکرّر در مکرّر این شرایط را عرض کرده‌ایم. حجّ درست، خدمت به بشریّت است؛ فقط خدمت به خودتان نیست، خدمت به کشورتان نیست، خدمت به امّت اسلامی فقط نیست؛ خدمت به بشریّت است. حالا ببینید حج چقدر مهم است. شما دارید در این کار شرکت میکنید. این یک.

دوّم اینکه این فریضه‌ی حج یک فریضه‌ای است، و شاید بشود گفت تنها فریضه‌ای است که شکل و هیئت ظاهری آن،‌ ترکیب آن، صد درصد سیاسی است. [اینکه] مردم را در مکان واحد، در زمان واحد، هر سال ــ برای هر کسی که بتواند ــ یک جا جمع بکنند، این چیست؟ اجتماع مردم، گرد آمدن مردم دُور هم، نفْس این کار یک ماهیّت سیاسی دارد؛ یعنی بنابراین ماهیّت حج، برخلاف تلاش و گفتار و رفتار بعضی‌ها که خدشه میکنند در این حرفها، ماهیّت سیاسی است؛ شکلش شکل سیاسی است؛ ترکیبش ترکیب سیاسی است؛ این هم یک خصوصیّت.

یک خصوصیّت دیگر این است که این ترکیب سیاسی، این قالب سیاسی، محتوایش صد درصد عبادی است؛ محتوای این قالب، صد درصد عبادی است. از اوّل احرام که شروع میکنید [میگویید] «لبّیک»، شروع میکنید با خدای متعال عرضِ حاجت کردن، اظهار ارادت کردن؛ لَبَّیکَ اَللهُمَّ لَبَّیک. بعد به احرام وارد میشوید؛ احرام است، دعا است، ذکر است، عبادت است، هر چه هست، جنبه‌ی معنوی و عبادی دارد؛ یعنی این قالب سیاسی دارای محتوای عبادیِ محض است. خب، ببینید اینها همه جوانب گوناگون حج را نشان میدهد. حالا باز هم ادامه دارد.

یک نکته‌ی دیگر این است که حالا همین مُفاد عبادی، همین محتوای عبادی، هر کدام یک اشاره‌ی نمادینی به زندگی انسان دارد. همه‌ی این کارهای عبادی که در حج هست، هر کدامشان، یک جنبه‌ی نمادین است ــ به تعبیر فرنگی که نمیخواهم معمولاً بیان بکنم، سمبولیک ــ و اشاره دارد به یک مطلب انسانی و بشری.

مثلاً «طواف» که شما میکنید، درس طواف، گردش گِرد مرکزیّت توحید است. به بشریّت یاد میدهد که حرکت زندگی‌ات باید این‌جور دُور مرکز توحید باشد: زندگی، زندگیِ توحیدی؛ حکومت، حکومتِ توحیدی؛ اقتصاد، اقتصادِ توحیدی؛ رفتار با برادران و خواهران، رفتارِ توحیدی؛ خانواده توحیدی؛ همه‌ی امور زندگی بر محور توحید بایستی باشد. این اشاره‌ی طواف، به یک درس زندگی است؛ این درس است. البتّه ما خیلی فاصله داریم؛ حالا ماها که مسلمانیم و مؤمنیم و به خیال خودمان در راه خدا حرکت میکنیم، خیلی فاصله داریم؛ آنهایی که خدا را نمی‌شناسند که هیچ! اگر چنانچه بشریّت توفیق پیدا کند که زندگی‌اش، حکومتش، درسش، جنگش،‌ صلحش، رفاقتش، دشمنی‌اش بر محور خدا انجام بگیرد، دنیا گلستان خواهد شد. اگر توحید ملاک باشد، این خودخواهی‌ها، این بی‌رحمی‌ها، این قساوتها، این قتلها، این کودک‌کشی‌ها، ‌این استعمارها، این دخالتها در کشورهای دیگر، از بین خواهد رفت. طواف به شما این را یاد میدهد؛ میگوید: درس زندگی، توحید است. [و این] مال همه‌ی بشر است؛ فقط مال مؤمنین نیست: اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجّ؛ قِیامًا لِلنّاس.

«سعی» بین صفا و مروه عبادت است؛ در آن ذکر میگویید، دعا میخوانید امّا اشاره‌ی نمادین دارد؛ [یعنی] همیشه بین کوهِ مشکلات زندگی، حرکت کنید، تلاش کنید. «سعی» یعنی راه رفتن تند. وَ جاءَ مِن اَقصَى المَدینَةِ رَجُلٌ یَسعىٰ؛(۷) میدَوید. «سعی» یعنی تند حرکت کردن. بین کوه مشکلاتی که در زندگی وجود دارد، هیچ وقت متوقّف نمانید، هیچ وقت معطّل و متحیّر نمانید؛ حرکت کنید، سرعت به خرج بدهید؛ درس سعی، اشاره‌ی نمادین سعی این است. حرکت به عرفات، به مشعر، به منا، معنایش این است که شما که آمدید مکّه، چند روز در خود مکّه [هم] ساکن نباشید. «سکون» برخلاف خواست خدای متعال برای بشر است. بشر برای «حرکت» آفریده شده. دست دارید، پا دارید، زبان دارید، عقل دارید، توانایی دارید، قوّت دارید، باید حرکت کنید؛ حرکت. رفتن به عرفات، رفتن به مشعر، رفتن به منا.

«قربانی» اشاره‌ی نمادین دارد که گاهی اوقات انسان بایستی از عزیزترین چیزهای خودش هم بگذرد، قربانی کند. مثال کامل و تامّ و تمامش قربانی کردن اولیا‌ است، قربانی کردن ابراهیم است اسماعیل را؛ فَلَمّا اَسلَما وَ تَلَّهُ لِلجَبین؛(۸) شوخی است؟ دست و پای بچّه‌ی جوانش را، نوجوانش را ببندد، او را بیندازد به زمین، کارد را بکشد به گلویش، چون خدا گفته؛ قربانی. یک جاهایی باید قربانی کرد، یک جاهایی باید قربانی داد، یک جاهایی باید قربانی شد؛ اشاره‌ی نمادین است.

«رمی جمرات» [یعنی] شیطان را بزن، هر جا بود، هر جور بود؛ در هر نقطه‌ای که شیطان را پیدا کردی، بکوب شیطان را؛ شیطان را بشناس و بزن. شیطان هم، شیطان اِنس داریم، شیطان جن داریم؛ وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یُوحی بَعضُهُم اِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۹) [زدن] شیطان. ببینید، همه‌ی اینها درس است. همه‌ی این حرکات، این کارهایی که در حج هست، این عبادتهایی که گفتیم محتوای حج را تشکیل میدهد، همه‌ی اینها درس است.

«احرام» درس است. احرام در مقابل خدای متعال خشوع است؛ لباسها و زینتها و آرایه‌های گوناگون زندگی را برکنار کردن با یک تکّه پارچه، عبادت است، خشوع است، امّا درس است؛ این کار را اوّل‌ثروتمند جهان و فقیرترین فرد موجود [که] در حجّند، هر دو مثل هم باید انجام بدهند، فرقی بینشان نیست؛ پادشاه هم باشد، همین است؛ رعیّت هم باشد، همین است؛ هر کسی باشد، همین است؛ یکسان‌سازی انسانها در مقابل خدای متعال.
ببینید؛ پس این نکته‌ی سوّمی که عرض کردیم، این است که این محتوایی که همه‌اش عبادت بود، در عین حال اشاره و نمادهایی است برای مسائل زندگی انسان، هر کدام به یک نحوی، که حالا من مختصرش را عرض کردم.

نکته‌ی بعدی: این اجتماع اصلاً‌ برای منافع انسانها است: لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم.(۱۰) این «لام» در «لِیَشهَدوا» علی‌الظّاهر لامِ تعلیل است. مردم جمع بشوند در مکّه، در بیت‌الله‌الحرام، در مناطق گوناگون حج، برای چه؟ لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛ برای اینکه منفعتهایشان را پیدا کنند. حالا بعضی خیال میکنند، این منفعت فقط عبارت از مثلاً یک دادوستد است؛ نه، هر چه اسمش «منفعت» است. امروز این منفعت چیست؟ «اتّحاد امّت اسلامی». به نظر من، برای امّت اسلامی هیچ منفعتی بالاتر از اتّحاد نیست. اگر امّت اسلامی با هم متّحد باشند، دست در دستِ هم بگذارند، هماهنگی کنند، هم‌افزایی کنند، غزّه اتّفاق نمی‌افتد، فلسطین اتّفاق نمی‌افتد، یمن این‌جور تحت فشار قرار نمیگیرد. وقتی ما از هم جدا هستیم، [رژیم‌های] استعماری ــ آمریکا یک جور، رژیم صهیونیستی یک جور،‌ بعضی از کشورهای دیگر اروپایی و غیر اروپایی یک جور ــ منافع خودشان و مطامع خودشان را غلبه میدهند بر منافع ملّتها؛ میشود مثل این کشورهایی که زیر فشارِ اینها قرار گرفته‌اند که می‌بینید چه اتّفاقاتی دارد می‌افتد؛ میشود غزّه. وقتی اتّحاد بود، امنیّت می‌آید؛ وقتی اتّحاد بود، پیشرفت می‌آید؛ وقتی اتّحاد بود، هم‌افزایی می‌آید. ما میتوانیم به فلان کشور اسلامی کمکهایی بکنیم که خودش آن را ندارد؛ ما میتوانیم کمک کنیم، او هم میتواند به ما کمک کند، همه از هم استفاده میکنند، همه به هم کمک میکنند؛ این منفعت است. لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛ حج را با این چشم نگاه کنید.

به هر حال، حج را بشناسیم. اینهایی که بنده عرض کردم، بخشی از نکات شناختی برای حج است. بدانید کجا میخواهید بروید، بدانید چه کار میخواهید بکنید. البتّه دولتهای اسلامی نقش زیادی دارند؛ دولتِ مهمان‌دارِ حج، نقش بسیار زیادی دارد، تکلیف بزرگ و سنگینی دارند؛ مسئولین کشورها، علما، روشنفکران، نویسندگان، گویندگان، کسانی که جایگاه تأثیرگذار در بین مردم دارند و حرفشان اثر میگذارد، همه‌ی اینها نقش دارند؛ اینها میتوانند درباره‌ی حقیقت حج برای مردم توضیح بدهند،‌ مردم را تفهیم کنند و بر روی افکار عمومی مردم اثر بگذارند.

از خدای متعال کمک بخواهید. واقعاً از همین آغاز حرکت بگویید «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛(۱۱) از خدا کمک بخواهید که ورود شما در این کار بزرگ به کمک الهی و‌ خروج شما [هم] مورد رضای الهی باشد. درست حرکت کنید، ان‌شاءالله خدای متعال هم برکت خواهد داد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

(۱ در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدعبدالفتّاح نوّاب (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجّاج ایرانی) و آقای علیرضا بیات (رئیس سازمان حج و زیارت) گزارشهایی ارائه کردند.

(۲ حادثه‌ی انفجار در بندر شهید رجائی بندرعبّاس در ششم اردیبهشت سال جاری، به کشته و مجروح شدن شماری از افراد منجر شد. ر.ک: پیام در پی حادثه‌ی بندر شهید رجائی (۱۴۰۴/۲/۷)

(۳ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۷

(۴ سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۲۷؛ «و در میان مردم برای [اداء] حج بانگ برآور ...»

(۵ سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۹۷

(۶ سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۹۶

(۷ سوره‌ی یس، بخشی از آیه‌ی ۲۰؛ «و [در این میان] مردی از دورترین جای شهر دوان‌دوان آمد ...»

(۸. سوره‌ی صافّات، آیه‌ی ۱۰۳؛ «پس وقتى هر دو تن دردادند [و همدیگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پیشانى بر خاک افکند.»

(۹ سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم؛ بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا میکنند ...»

.(۱۰سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۲۸؛ «تا شاهد منافع خویش باشند ...»

(۱۱ سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۰؛ «... پروردگارا! مرا [در هر کارى] به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز ...»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ترامپ: هدف از مذاکره برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است!

رئیس‌جمهور آمریکا در گزافه‌گویی جدید هدف از مذاکرات را برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران عنوان کرد.

دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای مفصل با کریستن ولکر، مجری برنامه «میت د پرِس» از شبکه NBC، گفت هدفش در مذاکرات با ایران، «برچیدن کامل» برنامه هسته‌ای آن کشور است.

وی در گزافه‌گویی جدید خود اظهار داشت: «که حاضر است به استدلال‌هایی درباره اجازه به ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای گوش دهد، به شرط پایان دادن به برنامه تسلیحات هسته‌ای آن.»

ترامپ همچنین گفت: «فکر می‌کنم گوش دادن به آن برایم قابل قبول است، می‌دانید؟ انرژی غیرنظامی، اسمش این است. اما می‌دانید، انرژی غیرنظامی اغلب به جنگ‌های نظامی ختم می‌شود. و ما نمی‌خواهیم آن‌ها سلاح هسته‌ای داشته باشند. این یک توافق بسیار ساده است.»

ترامپ، رئیس‌جمهور قمارباز و ماجراجوی ایالات متحده، که اکنون در صدمین روز از دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش، در کاخ خودخوانده‌اش در مارالاگو لم داده و با ژستی متکبرانه درباره «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران» سخن می‌گوید، گمان می‌کند که با زبان تهدید، تحریم و شارلاتانیسم سیاسی می‌تواند ایران را مجبور به معامله‌ای نابرابر بکشاند.

وی که سابقه‌اش در خروج یکجانبه و غیرقانونی از برجام همچون داغ ننگ دیگری بر پیشانی تاریخ مفصل خدعه‌های دیپلماسی آمریکا حک شده، حالا در حالی دم از مذاکره و توافق می‌زند که تنها در 100 روز گذشته، 182 تحریم جدید علیه ایران وضع کرده است! کدام عقل سلیمی این تناقض آشکار را نمی‌بیند؟! همزمان دعوت به گفت‌وگو می‌کند و با همان دست، طناب تحریم بر گردن ملت ایران می‌اندازد! این است تعریف آمریکایی از «دیپلماسی»؟!

وقتی رئیس‌جمهور آمریکا با لحنی مزورانه می‌گوید «اجازه می‌دهد ایران از انرژی صلح‌آمیز استفاده کند، به شرطی که...» در واقع نقاب از چهره نژادپرستانه و استکباری نظام حاکم بر واشنگتن برمی‌دارد. کسی که در همان مصاحبه می‌گوید انرژی غیرنظامی اغلب به جنگ‌های نظامی ختم می‌شود، نشان می‌دهد که نه تنها چیزی از منطق، حقوق بین‌الملل یا اصول عدم اشاعه نمی‌فهمد، بلکه با وقاحت تمام، خواست ملت‌ها برای پیشرفت را تهدیدی برای خود تلقی می‌کند.

آقای ترامپ! ایران کشوری است با تمدنی چند هزار ساله و ملتی که در برابر امپراتوری‌ها ایستاده و هرگز زیر بار سلطه نرفته است. شما و مشاورانتان اگر نیم‌نگاهی به تاریخ بیندازید، خواهید دید که این ملت با زور و تزویر پای میز تسلیم ننشسته و نخواهد نشست. «دیپلماسی» مورد ادعای شما، زمانی معنا دارد که مبتنی بر احترام، منطق و تعامل متقابل باشد، نه باج‌خواهی، تحریم‌گری و تهدید.

اگر خیال کرده‌اید با تکرار همان سیاست‌های پوسیده، می‌توانید ما را از حقوق مشروع‌مان در استفاده صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای محروم کنید، سخت در اشتباه‌اید. ما نه چشم امید به لبخند گرگ داریم و نه هراسی از نعره‌های توخالی او. این ملت، بارها در برابر چنین هیاهوهایی ایستاده و نشان داده که تنها زبانی که بلد است، زبان مقاومت است، نه التماس.

مذاکره؟ بله، اما با کسی که بداند با ملت ایران نمی‌توان به زبان تهدید حرف زد.

کیهان پیش از این نیز در شماره روز شنبه 13 اردیبهشت و در گزارش تیتر یک خود عنوان کرده بود که «ترامپ با چه زبانی بگوید حسن نیت ندارد؟!» این موضع‌گیری جدید از ترامپ به شکلی واضح درستی این گزاره را نشان داد.

در همین راستا گفته بودیم که ۱۸۲ تحریم در ۱۰۰ روز؛ یعنی هر ۱۳ ساعت یک اقدام خصمانه جدید علیه ملت ایران. این اعداد به‌خوبی نشان می‌دهند که ادعای «پنجره دیپلماسی» از سوی دولت ایالات متحده، جز پرده‌ای برای پنهان‌کردن استمرار فشارها و زیاده‌خواهی‌ها نیست. تجربه سال‌های گذشته نیز به‌وضوح ثابت کرده است که لبخند دیپلماتیک در قاموس سیاست آمریکایی، هیچ‌گاه به معنای تغییر رویکرد نبوده، بلکه تنها تاکتیکی برای تحمیل خواسته‌های بیشتر بوده است.

در شرایطی که 100 روز از بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید گذشته است رویکرد وی و دولتمردانش در این بازه زمانی به‌خوبی این نکته را گوشزد می‌کند که تیم مذاکره‌کننده ایران بایست با نهایت هوشمندی، ضمن حفظ آمادگی برای گفت‌وگویی نتیجه‌محور و عادلانه، از افتادن در دام مذاکرات فرسایشی و وقت‌گیر پرهیز کند.

نیویورک‌تایمز:

روبیو در واشنگتن می‌ماند

ویتکاف مسئول مذاکره با ایران است

رسانه آمریکایی نوشته روبیو در کاخ سفید و وزارت امور خارجه خواهد ماند، در حالی که ویتکاف مسئولیت یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و غزه و دستیابی به توافقی با ایران را بر عهده ‌دارد.

«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پس از برکناری «مایک والتز» مشاور امنیت ملی پیشین خود در پنج‌شنبه هفته گذشته، «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه را با حفظ سمت جایگزین او کرد که دیدگاه متعادل‌تری نسبت به روسیه داشته و آماده است تا با رویکرد سیاست‌ خارجی او درباره ایران، غزه و چین همراه شود.

به گزارش ایسنا،‌ روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی با این مقدمه نوشت: ترامپ با انتخاب روبیو به عنوان مشاور ارشد سیاست خارجی در کاخ سفید علاوه ‌بر مسئولیت‌ اصلی‌اش به عنوان وزیر امور خارجه،‌ به رقیب سیاسی خود روی آورد که سه ماه اول دولت را به عنوان یک پیاده‌نظام جهانگرد و انعکاس قابل اعتماد رئیس‌جمهور گذرانده است.

دو روی سکه در افزایش مسئولیت‌ها و اختیارات «مارکو روبیو»

اکنون روبیو هم از کاخ سفید و هم از وزارت امور خارجه به اجرای این دستورکار کمک خواهد کرد، در حالی که «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه کاخ سفید که مذاکره‌کننده اصلی آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن و مذاکرات صلح اوکراین است، مسئولیت یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و غزه و دستیابی به توافقی با ایران درباره برنامه هسته‌ای آن را بر عهده‌ دارد.

در ادامه این مطلب آمده است: «لسلی وینجاموری» مدیر برنامه ایالات متحده و قاره آمریکا در اندیشکده تحقیقاتی «چتم‌هاوس» در این باره گفت: مارکو روبیو آماده همسو شدن و در پیش گرفتن مسیر از جایی است که ترامپ در آن قرار دارد. برداشت ما این است که در این دولت، وفاداری اولویت اول است، وفاداری به شخص(ترامپ) و وفاداری به ماموریت.

با این حال، او افزود که ترامپ با تجمیع این اندازه از قدرت در یک شخص در حوزه سیاست خارجی، با خطر از دست دادن فردی روبه‌روست که ممکن است چشم‌اندازهای سیاسی یا مشاوره متفاوتی ارائه دهد.

مسئولیت جدید روبیو اغلب اوقات ایجاب می‌کند که او به عنوان مشاور امنیت ملی در کاخ سفید و نزدیک رئیس‌جمهور بماند که توان او برای سفر به سراسر جهان به عنوان دیپلمات ارشد آمریکا را کاهش خواهد داد. این موضوع فضا را برای ویتکاف با تجربه اندک در حوزه سیاست خارجی افزایش می‌دهد تا مذاکراتش در جهان را پیش ببرد اما روبیو احتمالا مجبور خواهد بود بیشتر اوقات در دسترس رئیس‌جمهور آمریکا باشد.

نیویورک تایمز نوشت: بعید است که روبیو درباره روسیه بیشتر از والتز ترامپ را به چالش بکشد که دیدگاه‌های سنتی‌تر و تندتری داشت. یک منبع مطلع گفت که والتز اخیرا تلاش می‌کرد رئیس‌جمهور آمریکا را قانع کند در صورتی که روسیه از توافق در زمینه صلح اوکراین خودداری کند، تحریم‌های شدیدی از سوی واشنگتن علیه مسکو اعمال شود. اگرچه، ترامپ حداقل به طور علنی، تمایل کمی به این گزینه نشان داده است.

سه منبع مطلع نزدیک به ترامپ گفتند که تفکر جنگ‌طلبانه و افراطی والتز، انتقادهای او از «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور آمریکا و حمایتش از «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین در گذشته، باعث شده بود شبهات عمیقی درباره او در دولت شکل بگیرد.

بدون «مایک والتز»، دولت ترامپ

در سیاست خارجی یکصداتر عمل می‌کند

این رسانه نوشت: بدون والتز، یک نفر از مقام‌های ارشدی که به عنوان کانال غیررسمی ارتباط با ترامپ برای رهبران خارجی استفاده می‌شد، کم می‌شود. اما در حوزه اوکراین، خاورمیانه، روسیه و چین، ارتقای روبیو تاکیدی بر عزم رئیس‌جمهور آمریکا برای حفظ یکصدایی در دولت است.

روبیو به عنوان سناتوری از فلوریدا یکی از منتقدان صریح روسیه و از حامیان پرشور زلنسکی پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ بوده است اما او به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا هم‌صدا با دیگر مقام‌های دولت هشدار داده که ترامپ ممکن است به طور نامحدود زمان و منابع آمریکا را به مذاکرات صلح اوکراین اختصاص ندهد که ظاهرا برای اوکراین به عنوان کشوری جنگ‌زده، سخت‌تر خواهد بود.

روبیو همچنین از خط مشی رئیس‌جمهور آمریکا در ارتباط با جنگ میان رژیم صهیونیستی و حماس در غزه پیروی کرده و بارها گفته است «حماس باید ریشه‌کن شود».

او پس از پیشنهاد ترامپ مبنی بر کوچ اجباری فلسطینیان از غزه به بهانه بازسازی این منطقه جنگ‌زده، در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «آمریکا آماده است رهبری را برای زیبا کردن دوباره غزه بر عهده بگیرد.»

او هم مانند رئیسش گفته چین «بزرگ‌ترین تهدید» آمریکاست و از حامیان سرسخت علاقه ترامپ به خریداری و الحاق‌گرینلند و کنترل دوباره کانال پاناما بوده است.

او در زمینه سیاست ایران نیز با وجود تکرار ادعای رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر وجود اهداف نظامی در برنامه هسته‌ای ایران و ضرورت جلوگیری از دستیابی ایران به یک سلاح اتمی، از خواست ترامپ برای رسیدن به توافقی دیپلماتیک در این زمینه پیروی کرده که از به کار بستن گزینه نظامی جلوگیری خواهد کرد.

«هال برندز» استاد دانشگاه جان‌هاپکینز می‌گوید: این نشان می‌دهد والتز با ترامپ هماهنگ نبود، او درباره مسائلی از جمله اوکراین و ایران زیادی تندرو و جنگ‌طلب بود.

رسانه عبری: گزارش واشنگتن‌پست

درباره هماهنگی نتانیاهو با والتز درست است

روزنامه یدیعوت آحارونوت صحت گزارش واشنگتن پست درباره هماهنگی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با «مایکل والتز» مشاور برکنار شده امنیت ملی آمریکا درباره پرونده ایران را تأیید کرد.

شامگاه شنبه رسانه آمریکایی به نقل از مقام‌های رسمی و منابع مطلع نوشته یکی از دلایل اصلی برکناری مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا حمایت او از به کار بستن گزینه نظامی علیه ایران و هماهنگی فشرده با رژیم صهیونیستی در این زمینه بود. در همین راستا منابع آگاه به نشریه آمریکایی «واشنگتن‌پست» گفتند برکناری مایک والتز مرتبط با هماهنگی‌های فشرده او با «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی درباره به کار بستن گزینه نظامی علیه ایران پیش از سفر اخیر نتانیاهو به کاخ سفید بوده است. این روزنامه درباره دلایل برکناری والتز نوشت: تصمیم «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا برای برکناری والتز در نتیجه افزایش تدریجی نارضایتی و ناامیدی از او بود که بیشتر از رئیس خود در اتاق بیضی به استفاده از قدرت نظامی تمایل داشت.

واشنگتن پست نوشت: به گفته دو نفر از منابع مطلع، والتز همچنین پس از سفر نتانیاهو به کاخ سفید در اوایل فوریه با اعلام این که او هم نظر نخست‌وزیر اسرائیل را دارد که زمان اقدام نظامی علیه ایران

فرا رسیده است، موجب مایوس شدن رئیس‌جمهور آمریکا شد. این منابع همچنین گفتند که ظاهرا والتز پیش از دیدار نتانیاهو و ترامپ در «اتاق بیضی» کاخ سفید تعامل و هماهنگی فشرده‌ای با نتانیاهو درباره به کار بستن گزینه نظامی علیه ایران داشته است. یکی از این منابع گفت: والتز می‌خواست سیاست آمریکا را به سمت و سویی سوق دهد که ترامپ احساس خوشایندی به آن نداشت، چراکه آمریکا هنوز یک راهکار دیپلماتیک را امتحان نکرده بود. این موضوع به ترامپ گزارش شد و او از آن راضی نبود.

با این وجود، شامگاه شنبه، نشریه چاپ فلسطین اشغالی «تایمز اسرائیل» گزارش کرد که دفتر نتانیاهو با انتشار بیانیه‌ای، گزارش واشنگتن‌پست را رد کرده است.

در بیانیه ادعایی دفتر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی آمده است: «نخست‌وزیر اسرائیل در ماه فوریه، پیش از دیدار نخست‌وزیر با رئیس‌جمهور ترامپ در کاخ سفید، دیدار گرمی با مایک والتز و استیو ویتکاف در بلر‌هاوس داشت. مایک والتز همچنین قبل از ترک واشنگتن، در جلسه‌ای با نخست‌وزیر به معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس، پیوست. از آن زمان، نخست‌وزیر، مشاور سابق امنیت ملی و استیو ویتکاف یک مکالمه تلفنی داشتند که در آن به ایران پرداخته نشد. ما به آقای والتز به خاطر انتصاب مهمش در سازمان ملل تبریک می‌گوییم.»

براساس گزارش روزنامه یدیعوت آحارونوت، منابع آگاه از روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی عمیقا نگران آسیب‌هایی هستند که این رژیم در نتیجه ذکر نامش در این جنجال متحمل خواهد شد چراکه به این صورت این رژیم به گونه‌ای نشان داده می‌شود که درحال بازی کردن با ترامپ برای کشاندن وی به جنگ با ایران است.

این روزنامه نوشت به رغم هماهنگی مستحکم میان رژیم صهیونیستی و آمریکا تنش‌ها بین دو طرف همچنان باقی است. مذاکرات با ایران درباره توافق هسته‌ای جدید، تصمیم خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه و نزدیکی آمریکا با ترکیه برخی از ادله این تنش‌ها است. این روزنامه نوشت برکناری والتز و کاهش جایگاه وی خبر خوبی برای رژیم صهیونیستی نیستند با توجه به این حقیقت که وی به طور کامل در پست خود حامی این رژیم بوده است.

مقاومت یمن با‌ هایپرسونیک «بن گوریونِ» تل‌آویو را شخم زد

اگر امت اسلامی متحد باشند فجایع غزه اتفاق نمی‌افتد

رويا به پايان رسيد! مشرق نیوز

ائتلاف غافلگيرکننده ايران در راه است اطلاعات

کشتي‌ها برگشت خوردند/ تنش بزرگي در راه است؟ سرانه

شکست سد 60 ساله ميان هند و پاکستان/ دهلي نو خود را براي رويارويي تمام عيار آماده کرده است؟ اقتصاد نیوز

لحظه برخورد موشک هايپرسونيک يمن به فرودگاه بن‌گوريون نامه نیوز

شکار جديد وزارت اطلاعات +بيانيه افکار نیوز

ترکيه پاي رفاقت با ايران تاوان داد سرانه

عمليات جستجو و نجات در بندر شهيد رجايي به پايان رسيد اقتصاد نیوز

شروط ايران براي مذاکره با آمريکا اعلام شد نامه نیوز

رسانه مشهور آمريکايي قدرت انفجار بندر ايران را اعلام کرد مثلث آنلاین

بازي چهارم! ؛ دليل تعويق مذاکرات امروز ايران و امريکا | لجستيک برکناري؟! همشهری آنلاین

جزئيات آتش سوزي نيروگاه قائم کرج پارس نیوز

انتقاد به عراقچي شروع شد مثلث آنلاین

آب پنير را به هيچ عنوان دور نريزيد/ خواص آب پنير براي سلامتي چيست؟ صد آنلاین

آمريکا راه ورود سرمايه ميلياردي اعراب به ايران را بست گسترش نیوز

چرا پوتين پيشنهاد آمريکا درباره ايران را نپذيرفت؟ افکار نیوز

واکنش شديداللحن قطر به ياوه‌گويي‌هاي نتانياهو + جزئيات همشهری آنلاین

آمريکايي ها از جنگنده F-35C رونمايي کردند +عکس اطلاعات

واضح ترين تصاوير از لحظه اصابت موشک يمن به اطراف فرودگاه بن‌ گوريون |‌ ويدئو همشهری آنلاین

در برابر ترامپ ايستادگي مي‌کنيم خبرآنلاین

حزب الله: ايران تنها کشور منطقه است که با کمک خداوند و نه مستکبرين رو به جلو حرکت مي‌کند دنیای اقتصاد

«دلقک‌بازي» تازه ترامپ صداي جوامع مذهبي غرب را درآورد+ عکس همشهری آنلاین

واکنش تند قطر به ياوه‌گويي نتانياهو مشرق نیوز

انفجار صنعتي در سيستان و بلوچستان | کشف ۵۰ تن طلا رسماً تاييد شد گسترش نیوز

پارچ آبي که اطلاعات سپاه دست نتانياهو داد افکار نیوز

ترامپ به آرزوي خود رسيد؛رئيس‌جمهور آمريکا پاپ شد!/عکس خبرآنلاین

درخواست خارج از قاعده آمريکا؛ ايران بايد سايت‌هاي نظامي خود را باز کند! | خطر ارسال‌ سيگنال‌هاي اشتباه درباره مذاکرات همشهری آنلاین

دارايي بلوکه شده ايران چقدر است ؟ | سهم هر ايراني از اين سرمايه عظيم گسترش نیوز

مذاکرات براي مدت تا معلومي به تعويق افتاد مثلث آنلاین

سخنگوي دولت: وارد مذاکرات شديم چون دلمان مي‌خواهد به نتيجه مثبت برسيم/ وزير دفاع عربستان حامل پيام مهمي بود اقتصاد نیوز

تلويزيون الجزاير، امارات را «کشورک جعلي» خواند مشرق نیوز

تعظيم پدر ترامپ در مقابل شاه ايران؟+ تصاوير | ماجرا چيست؟ همشهری آنلاین

اوليانوف: عراقچي کاملاً درست مي‌گويد؛ نمي‌توان حقوق کشورهاي عضو ان‌پي‌تي را زير سوال برد نامه نیوز

ضربه کاري ترامپ به پوتين+ فيلم دنیای اقتصاد

هشدار سي‌ان‌ان درباره حمله نظامي؛ جنگ در منطقه به راه مي‌افتد؟ اطلاعات

اين فرد عامل تعويق مذاکرات ايران و آمريکاست + اثرات اقتصادي سرانه

شديدترين حمله هوايي اسرائيل به سوريه + فيلم اکوایران

هنوز ياد نگرفتيم از کشته‌هاي يک انفجار عکس منتشر نکنيم! خبرآنلاین

نقشه تل‌آويو براي نزديک شدن به مرزهاي ايران؛ پشت پرده خيز علي‌اف براي پيوستن به کمپ بي‌بي اکوایران

واکنش روسيه به اظهارات تند عراقچي خطاب به وزير خارجه آمريکا همشهری آنلاین

هديه ويژه بن سلمان براي سفر دونالد ترامپ به رياض مشرق نیوز

سقوط بورس در شوک تعويق مذاکرات | اخبار مهم براي فعالان بازار سرمايه اعلام شد گسترش نیوز

عمليات جسورانه تمام ايراني +عکس و فيلم مشرق نیوز


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رهبر معظم انقلاب اسلامی: حج تنها فریضه‌ای است که شکل و ظاهر و ترکیب آن صد در صد سیاسی است + ویدئو (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴)

رهبر معظم انقلاب اسلامی: حج تنها فریضه‌ای است که شکل و ظاهر و ترکیب آن صد در صد سیاسی است + ویدئو (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴)

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در آستانه برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی در دیدار با مسئولان بعثه رهبری و سازمان حج و زیارت و جمعی از کارگزاران حج و زائران بیت‌الله الحرام فرمودند: حج تنها فریضه‌ای است که شکل و ظاهر و ترکیب آن صد در صد سیاسی است.

به گزارش شهرآرانیوز، حضرت آیت الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار دست‌اندرکاران حج و جمعی از زائران بیت‌الله الحرام، هدف پروردگار از مقرر کردن فریضه حج را ارائه الگویی کامل و جهت‌دهنده برای اداره بشریت خواندند و افزودند: ترکیب و هیأت ظاهری این فریضه، کاملاً سیاسی و محتوای اجزای آن کاملاً معنوی و عبادی است تا منافع همه بشریت تأمین شود و امروز بزرگترین منفعت امت اسلامی «اتحاد و هم‌افزایی» برای حل مشکلات جهان اسلام است که اگر این اتحاد بود، مسائلی، چون غزه و یمن رخ نمی‌داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آغاز سخنانشان با تسلیت مجدد به خانواده‌های جان‌باختگان حادثه حقیقتاً تلخ بندرعباس، برای این هموطنان و خانواده‌های آسیب‌دیدگان صبر و آرامش مسئلت و تأکید کردند: پروردگار در مقابل صبری که انسان در حوادث گوناگون از خود نشان می‌دهد، اجری هزاران برابر پر ارزش‌تر به او عنایت می‌کند.ایشان آسیب‌دیدن دستگاه‌ها در حوادث طبیعی و غیرطبیعی را به مدد تلاش و توانایی دیگر دستگاه‌ها، قابل جبران دانستند و افزودند: آنچه دل انسان را می‌سوزاند، «خانواده‌های عزیز از دست داده» هستند که این حادثه را به مصیبتی برای ما و همه تبدیل کرد.

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، معرفت و شناخت اهداف و ابعاد مختلف حج را برای زائران بیت‌الله، مقدمه ادای صحیح این فریضه بسیار مهم خواندند و با استناد به آیات متعدد قرآن کریم افزودند: استفاده از تعبیر «ناس» در بسیاری از آیاتِ مرتبط با حج نشان می‌دهد پروردگار این فریضه را برای اداره امور همه مردم -نه فقط مسلمانان- مقرر کرده است؛ بنابراین برگزاری درست حج، خدمت به بشریت است.ایشان در تبیین نکات شناختی حج، آن را تنها فریضه‌ای خواندند که شکل و ترکیبش صددرصد سیاسی است؛ چرا که مردم را هر سال در یک مکان و زمان واحد برای اهداف خاص گرد می‌آورد که نفس این کار ماهیت سیاسی دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: در کنار شکل و ترکیب سیاسی حج، محتوای اجزای آن صددرصد معنوی و عبادی است و هر کدام اشاره‌ای نمادین و درس‌آموز به مسائل و ضروریات گوناگون زندگی بشر دارد.ایشان در تبیین این نمادها، درس «طواف» را ضرورت گردش حول محور و مرکزیت توحید خواندند و افزودند: طواف به بشریت می‌آموزد که حکومت، زندگی، اقتصاد، خانواده و همه مسائل زندگی باید حول توحید بنا شود که در این صورت، دیگر از این قساوت‌ها، کودک‌کشی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها خبری نخواهد بود و دنیا گلستان می‌شود.رهبر انقلاب «سعی بین صفا و مروه» را اشاره‌ای به این ضرورت دانستند که انسان باید مدام بین کوه مشکلات تلاش کند و هیچگاه متوقف، معطل و متحیر نماند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «حرکت به سمت عرفات و مشعر و مِنا» را درسی برای حرکت دائم و پرهیز از سکون دانستند و افزودند: قربانی نیز اشاره نمادین به این حقیقت است که انسان گاه باید از عزیزترین کسان خود بگذرد، قربانی بدهد و یا حتی قربانی شود.ایشان «رمی جمرات» را تأکید پروردگار بر این نکته خواندند که انسان باید شیاطین جن و انس را بشناسد و هرجا شیطان را یافت، بزند و بکوبد.

رهبر انقلاب «پوشیدن لباس احرام» را هم نشانه خشوع و یکسان‌سازی انسان‌ها در مقابل پروردگار برشمرند و افزودند: همه این اعمال جهت‌دهی به زندگی بشریت است.

رهبر انقلاب با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم، هدف «اجتماع» حج را درک و دستیابی به انواع منافع انسانی خواندند و گفتند: امروز هیچ منفعتی بالاتر از اتحاد برای امت اسلامی وجود ندارد و در صورت وجود اتحاد و هماهنگی و هم‌افزایی امت اسلامی، فجایع کنونی در غزه و فلسطین اتفاق نمی‌افتد و یمن اینگونه تحت فشار قرار نمی‌گیرد.

ایشان جدایی و تفرقه امت اسلامی را زمینه‌ساز تحمیل منافع و مطامع استعمارگران، آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر زیاده‌خواهان بر ملت‌ها دانستند و افزودند: با اتحاد امت، امنیت و پیشرفت و هم‌افزایی کشور‌های اسلامی و کمک‌های آنها به یکدیگر ممکن می‌شود و به فرصت حج باید به این چشم نگاه کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقش و وظیفه دولت‌های اسلامی بخصوص دولت میهماندار در تبیین حقیقت و اهداف حج را بزرگ و برجسته دانستند و گفتند: مسئولان کشورها، علما و روشنفکران، نویسندگان و افراد تأثیرگذار بر افکار عمومی موظفند حقایق حج را برای مردم تبیین کنند.

پیش از بیانات رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام سید عبدالفتاح نواب نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی، شعار حج امسال را «حج؛ سلوک قرآنی، همگرایی اسلامی و حمایت از فلسطین مظلوم» برشمرد و برنامه‌های این نهاد را برای حج‌گزاران در سال جاری تشریح کرد.آقای بیات رئیس سازمان حج و زیارت نیز در گزارشی گفت: امسال ۸۶ هزار ایرانی در قالب ۵۷۴ کاروان از ۱۲۳ ایستگاه پروازی به سرزمین وحی مشرف خواهند شد.«انجام ۲۱۰هزار عمره مفرده در ۸ ماه گذشته»، «افزایش بهره‌وری نیرو‌های ستادی و خادمان حجاج»، «تخصیص ۲ کاروان برای ایرانیان خارج از کشور در حج امسال» و «آمادگی کامل کارگزاران و خادمان حج برای خدمت‌رسانی هرچه بهتر به حاجیان ایرانی» از جمله محور‌های سخنان مسئولان حج در ابتدای این دیدار بود.

در آستانه برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی، مسئولان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت و جمعی از کارگزاران حج و زائران بیت‌الله الحرام کشورمان، صبح یکشنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند.

هر سال در مناسبت‌های روز کارگر و روز معلم، جمعی از کارگران و معلمان سراسر کشور با رهبر انقلاب دیدار می‌کردند؛ اما امسال به دلیل تقارن این روز‌ها با آغاز اعزام حجاج به سرزمین وحی، ابتدا کارگزاران حج مهمان حسینیه امام خمینی (ره) خواهند بود و دیدار‌های کارگران و معلمان تا پایان اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود.ادامه دارد ...

رهبر انقلاب هم‌اکنون در آغاز دیدار کارگزاران حج، مجدداً به حادثه تلخ بندر شهیدرجایی بندرعباس اشاره کردند و به خانواده‌های جانباختگان و آسیب‌دیدگان این حادثه تسلیت گفتند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

یمن با یک موشک اسرائیل را بی‌دفاع کرد

مقاومت یمن روز یک‌شنبه بار دیگر صهیونیست‌ها را غافلگیر کرد و این‌بار با موشک فراصوت، فرودگاه بن‌گوریون را هدف قرار داد. صهیونیست‌ها که از عبور این موشک از چهار لایه دفاعی و سامانه‌های پدافندی «تاد» و «آرو» خشمگین شده‌اند، تهدید به انتقام کرده‌اند

جوان آنلاین: مقاومت یمن روز یک‌شنبه بار دیگر صهیونیست‌ها را غافلگیر کرد و این‌بار با موشک فراصوت، فرودگاه بن‌گوریون را هدف قرار داد. صهیونیست‌ها که از عبور این موشک از چهار لایه دفاعی و سامانه‌های پدافندی «تاد» و «آرو» خشمگین شده‌اند، تهدید به انتقام کرده‌اند.

روز یک‌شنبه، اراضی اشغالی بار دیگر هدف موشک‌های یمن قرار گرفت. سرتیپ یحیی سریع در این مورد بیانیه‌ای صادر و یک بار دیگر اعلام کرد که این حمله هم پاسخ به تداوم حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و در حمایت از ملت فلسطین و به وسیله یک فروند موشک بالستیک فراصوت صورت گرفت که فرودگاه بن‌گوریون در منطقه اشغالی یافا (تل‌آویو) را هدف قرار داد. سخنگوی نیرو‌های مسلح یمن ضمن هشدار درباره ادامه فعالیت‌های شرکت‌های هواپیمایی بین‌المللی در فرودگاه بن‌گوریون، گفت که موشک با موفقیت به هدف اصابت کرده و موجب توقف کامل فعالیت‌های فرودگاه برای بیش از یک ساعت شده است و این فرودگاه دیگر برای پرواز‌های غیرنظامی ایمن نیست. یحیی سریع گفت: «سامانه‌های پدافندی اسرائیل و امریکا موفق به رهگیری این موشک نشده‌اند و بیش از ۳ میلیون نفر از ساکنان اسرائیل به پناهگاه‌ها گریخته‌اند.» وی ادامه داد: «همچنین در عملیات جداگانه‌ای که شامگاه گذشته صورت گرفت، یک هدف حیاتی رژیم صهیونیستی در منطقه عسقلان با پهپاد تهاجمی نوع «یافا» هدف قرار گرفت.» در پی این حمله پرواز‌های فرودگاه بن‌گوریون به طور کامل متوقف شده است و شرکت‌های هواپیمایی بین‌المللی از جمله سوئیس و استرالیا تصمیم به لغو پرواز‌های خود به مقصد اسرائیل گرفته‌اند. همچنین کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل به نقل از منابعی گزارش داد که برخی از این شرکت‌ها خواستار توضیح فوری از مقامات اسرائیلی درباره شرایط امنیتی فرودگاه شده‌اند. فرودگاه پس از یک ساعت بازگشایی شد، اما اکثر خطوط هوایی خارجی پرواز‌های خود را به حالت تعلیق درآوردند.

تهدیدی استراتژیک
امریکا پیش از این دو بار سیستم‌های تاد را به اسرائیل ارسال کرده است، اولین بار در سال ۲۰۱۹ و دومین بار پس از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳. گفته می‌شود، تاد یکی از مؤثرترین سیستم‌های دفاع موشکی بالستیک محسوب می‌شود که قادر به سرنگونی همزمان ۷۲موشک بالستیک است. اگرچه فرودگاه بن‌گوریون، از لحاظ پدافندی یکی از مستحکم‌ترین مکان‌های فلسطین اشغالی است و دست کم چهار سامانه دفاع ضد موشکی از آن محافظت می‌کند، اما رادیو ارتش اسرائیل گفته که سامانه‌های دفاع هوایی «تاد» امریکایی و «آرو» اسرائیلی از رهگیری موشک‌ها عاجر ماندند و تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که نقص سیستم رهگیری یا سقوط قطعات موشک‌های پدافند هوایی باعث انفجار در محدوده فرودگاه شده است و این یکی از جدی‌ترین حملات به فلسطین اشغالی از زمان آغاز جنگ صهیونیستی در منطقه بوده است. رسانه‌ها و ناظران صهیونیست، اصابت موشک شلیک شده از یمن به بن‌گوریون را شکست پدافند‌های امریکایی تاد و حیتس ۳ این رژیم قلمداد کردند. رادیو ارتش رژیم صهیونیست در این باره گزارش داد که انصارالله یمن از بین نرفته است و به نظر می‌رسد این هدف (نابودی و تضعیف این جنبش) بعید است که محقق شود. این رسانه صهیونیستی همچنین نوشت، با وجود صد‌ها حمله امریکا در هفته‌های اخیر، یمن همچنان هر ساعت یا هر روز، موشک و پهپاد به سمت اراضی اشغالی پرتاب می‌کند. کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی گزارش داد که کلاهک جنگی موشک یمنی بسیار بزرگ بوده و همین امر موجب وقوع موج انفجار‌های بزرگ شده است. جروزالم‌پست نوشت: «واضح است که یک موشک، یا یک قطعه موشک، یا حتی قطعاتی از یک رهگیر، که در نزدیکی یک فرودگاه بزرگ سقوط کند، یک تهدید استراتژیک است. حمله ۴مه (دیروز) می‌تواند یک تغییر دهنده بازی باشد. سیاستمداران اسرائیلی تهدیدات معمول را مطرح کرده‌اند. با این حال، مشخص نیست که آیا می‌توان حوثی‌ها را به راحتی متوقف یا منصرف کرد یا خیر. ما در مورد این چالش چه می‌دانیم؟» روزنامه امریکایی نیویورک‌تایمز هم با اشاره به عبور موشک بالستیک یمن از چند لایه دفاعی پیشرفته و اصابت به عمق تل‌آویو، آن را یکی از شکست‌های جدی برای اسرائیل ارزیابی کرد. این در حالی است که اراضی اشغالی در جریان عملیات‌های وعده صادق یک و ۲ نیز از موشک‌های ایرانی در امان نماند و، اما و اگر‌های قابل‌توجهی را متوجه کارآمدی سامانه‌های پدافندی صهیونیست‌ها کرد.

چشم تل‌آویو به کاخ سفید
به دنبال این اقدام یمنی‌ها، جنگنده‌های امریکایی دیروز منطقه «خب و الشعف» واقع در استان الجوف در شمال شرقی یمن را دو بار هدف قرار دادند. موجی از واکنش‌ها در اراضی اشغالی به راه افتاد. کانال ۱۴ صهیونیست‌ها به برنامه مقامات امنیتی رژیم در جهت تهیه طرح بمباران یمن اشاره کرد. کانال ۱۲ هم از لزوم ترور رهبر حوثی‌ها دم زد. یسرائیل‌کاتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی دیروز در حساب کاربری خود در ایکس نوشت که «هر کس به ما حمله کند و ضربه‌ای بزند، ما هفت برابر آن ضربه خواهیم زد.» در حالی‌که محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی انصارالله یمن در اظهاراتی اعلام کرد: «هدف قرار دادن فرودگاه بن‌گوریون دلیلی برای اثبات توانایی ما در هدف قرار دادن سایت‌های مستحکم در داخل سرزمین‌های اشغالی است.» وی گفت که در مقابله با رژیم صهیونیستی، امریکا و انگلیس هیچ خط قرمزی ندارند. روزنامه اسرائیل‌هیوم نوشت: «به‌رغم حمله موشکی صبح یک‌شنبه به فرودگاه بن‌گوریون، مقامات اسرائیلی فعلاً به تصمیم خود مبنی بر اجازه دادن به ایالات متحده برای ادامه مدیریت تهدید سازمان تروریستی حوثی در طول زمان پایبند هستند. اما دولت اکنون باید تصمیم بگیرد که آیا با توجه به تأثیر استراتژیک حمله در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی اصلی اسرائیل، این استراتژی همچنان پابرجاست یا خیر.» این روزنامه افزود: «در حالی که اعضای اپوزیسیون (در اسرائیل) شروع به ارائه پیشنهاد‌های مختلف برای واکنش‌های نظامی کرده‌اند، تصمیم‌گیرندگان ارشد آشکارا سکوت کرده‌اند. از یک سو، چنین حمله مهمی نمی‌تواند بی‌پاسخ بماند. از سوی دیگر، اورشلیم با دقت در حال سنجش هر گام در رویارویی گسترده‌تر با حوثی‌ها و جمهوری اسلامی ایران است، گام‌هایی که به سیگنال‌ها و تصمیمات کاخ سفید نیز بستگی دارد.»
نابودی توهم امنیت دروغین
«ابو عبیده» سخنگوی گردان‌های عزالدین القسام (شاخه نظامی جنبش حماس) دیروز در کانال تلگرامی خود نوشت: «درود بر یمن، برادر فلسطین که به مبارزه با وحشی‌ترین نیرو‌های ظلم ادامه می‌دهد و با وجود حملاتی که به آن می‌شود، تسلیم نمی‌شود.» ابوعبیده در تقدیر از یمن اظهار کرد: «یمن در حال تشدید حملات خود علیه قلب رژیم صهیونیستی است و با عبور از پیشرفته‌ترین سامانه‌های [پدافندی]جهان اهداف خود را به صورت دقیق مورد اصابت قرار می‌دهد.» کمیته‌های مقاومت فلسطین در بیانیه‌ای اعلام کرد: «حملات موشکی یمن که آخرین آن حمله به فرودگاه بن‌گوریون بود توهم امنیت دروغینی را از بین می‌برد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر جنایتکار اسرائیل به دنبال تبلیغ آن است. این حملات بیانگر تجاوز امریکا علیه یمن است.» در این بیانیه آمده است: «ملت و دولت یمن اهل وفاداری، صداقت و پشتیبان ملت فلسطین هستند. شجاعت و خلاقیت یمنی پایه‌های مرحله‌ای است که عنوان آن ناتوانی رژیم صهیونیستی و دشمن امریکایی است. ما به ملت یمن و نیرو‌های مسلح آن که به رغم بهای سنگین به پشتیبانی از ملت و مقاومت ادامه می‌دهند درود می‌فرستیم.» مقاومت لبنان هم در تمجید از عملیات نیرو‌های مسلح یمن در هدف قرار دادن فرودگاه بن‌گوریون در قلب رژیم صهیونیستی اعلام کرد: «حزب‌الله از عملیات بی‌نظیر نیرو‌های مسلح یمن که فرودگاه بن‌گوریون را در قلب رژیم صهیونیستی هدف قرار داد و با عبور از تمام سامانه‌های دفاعی صهیونیستی و امریکایی، با دقت بالا به هدف خود رسید و هیبت این رژیم را در هم شکست، قدردانی می‌کند.» حزب‌الله بیان کرد: «این حمله قهرمانانه بار دیگر بر شکست تجاوز امریکایی- انگلیسی به یمن و ناتوانی آن در شکستن اراده استوار ملت یمن یا وادار کردن آنها به عقب‌نشینی از موضع شرافتمندانه‌شان در حمایت از غزه و لغو محاصره آن و مقابله با جنگ ویرانگر دشمن صهیونیستی علیه غیرنظامیان بی‌گناه مهر تأیید زد.» در بیانیه حزب‌الله لبنان تأکید شده است: «موضع قاطع و استوار ملت عزیز یمن و رهبری حکیمانه و شجاعانه آنها در حمایت از غزه و مردم مقاوم آن، به‌رغم تجاوزات مستمر و محاصره خفقان‌آور تحمیل شده بر آن، مایه افتخار همه آزادگان امت است. این حجتی برای همه کشور‌ها و ملت‌های عربی و اسلامی است و همه را، صرف‌نظر از شرایط، موظف می‌کند که تمام توانایی‌های خود را برای حمایت از غزه و مردم آن به کار گیرند.»

رهبر انقلاب: هیچ منفعتی برای امت اسلامی بالاتر از اتحاد نیست، اگر امت اسلامی متحد باشند غزه اتفاق نمی‌افتد و یمن تحت فشار قرار نمی‌گیرد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار کارگزاران حج: این اجتماع اصلاً برای منافع انسان‌هاست؛ «لیشهدوا منافع لهم». «لیشهدوا»، این لام، لامِ تعلیل است علی‌الظاهر. «لیشهدوا»: جمع بشوند مردم در مکه، در بیت‌الله‌الحرام، در مناطق گوناگون حج؛ برای چه؟ «لیشهدوا منافع لهم»؛ برای اینکه منفعت‌هایشان را پیدا کنند. حالا بعضی خیال می‌کنند این منفعت فقط عبارت است از یک دادوستدِ مثلاً اینجوری؛ نه! دیگر هرچیزی که اسمش منفعت است. امروز این منفعت چیست؟ اتحاد امت اسلامی؛ به نظر من برای امت اسلامی هیچ منفعتی بالاتر از اتحاد نیست. اگر امت اسلامی با هم متحد باشند، دست در دست هم بگذارند، هماهنگی کنند، هم‌افزایی کنند، غزه اتفاق نمی‌افتد، فلسطین اتفاق نمی‌افتد، یمن این‌جور تحت فشار قرار نمی‌گیرد. وقتی ما از هم جدا هستیم، استعمار - آمریکا یک‌جور، رژیم صهیونیستی یک‌جور، بعضی از کشورهای دیگر اروپایی و غیراروپایی یک‌جور- منافع خودشان، مطامع خودشان را غلبه میدهند بر منافع ملت‌ها؛ می‌شود مثل این کشورهایی که زیر فشار اینها قرار گرفته‌اند که می‌بینید چه اتفاقاتی داره می‌افتد، می‌شود غزه.

رهبر انقلاب: مشکلات پیش آمده برای دستگاه‌ها در حادثه بندرشهید رجایی، ان‌شاءالله با فوریت جبران خواهد شد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در آغاز دیدار کارگزاران حج: لازم می‌دانم یک بار دیگر به حادثه تلخ بندرعباس اشاره کنم و به خانواده‌های جان‌باختگان و آسیب‌دیدگان تسلیت عرض کنم.حقیقتاً حادثه‌ی تلخی بود و مصیبتی شد برای همه ما به خاطر خانواده‌ها. حوادث گوناگون برای دستگاه‌ها خب پیش می‌آید: زلزله، آتش‌سوزی، تخریب؛ عمدی، سهوی، همه جوری پیش می‌آید؛ جبران می‌شود. اینجا هم اگر مشکلی برای دستگاه‌ها پیش آمده باشد، ان‌شاءالله با فوریت، با قدرت، با توانایی دستگاه‌های اجرایی سرحال و توانا و جوان ما جبران خواهد شد، آنی که دل انسان را می‌سوزاند خانواده‌ها هستند. خانواده‌ی جانباختگان، عزیزان‌شان از دست‌شان رفتند؛ به آنها تسلیت عرض می‌کنیم و عرض می‌کنیم که اگر ماها در مصائب گوناگون زندگی صبر کنیم اجری که خدای متعال به خاطر این صبر به ما خواهد داد، هزاران برابر ارزشش و اهمیتش بیشتر است از تلخیِ آن مصیبت؛ «اولئک علیهم صلوات من ربهم» آنهایی که صبر می‌کنند، خدای متعال بر آنها صلوات می‌فرستد؛ این خیلی مهم است. و ان‌شاءالله خدای متعال دل‌هایشان را آرام کند و سکینه و آرامش به آنها بدهد. ۱۴۰۴/۲/۱۴

گویی موشک یمنی‌ها به لندن خورد!

بی‌بی‌سی فارسی که امام هر شب قبل از خواب رادیوی آن را می‌شنید، کجا و این بی‌بی‌سی فارسی خوار و ضعیف و زار و زبون کجا؟! من بر این باورم که یک سردبیر یا مسئول نفوذی سال‌هاست به این شبکه وارد شده و الحق خوب پدر صاحب کار را درآورده است .

اگر امت اسلامی متحد باشند فجایع غزه اتفاق نمی‌افتد

نقشه راه دولت: درس‌های روحانی و رئیسی (یادداشت روز)

اخبار ویژه

ترامپ: هدف از مذاکره برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران است!

مقاومت یمن با‌ هایپرسونیک «بن گوریونِ» تل‌آویو را شخم زد

نبرد ترکیه و رژیم صهیونیستی بر سر گوشت قربانی سوریه!

بدون حل مشکل سلامت مالی بانک‌ها رفع تمام تحریم‌ها نیز چاره‌ساز نیست

آینده کشور به دست معلمان ساخته می‌شود

در چله دوم انقلاب بیش از پیش به علوم انسانی اسلامی نیاز داریم

شهید رئیسی بازگشت به مردم را کلید حل مشکلات می‌دانست

واکاوی قدرت دفاعی ایران؛ از شهرهای موشکی تا موقعیت استراتژیک

بازداشت ۷ تبعه ایرانی با ادعای دست داشتن در جرائم تروریستی در انگلیس

اسلامی: در مسیر استقلال به جایگاهی رسیده‌ایم که مورد پذیرش نظام سلطه نیست

پیام‌های نزدیکی شرقی ریاض- تهران برای غرب

روابط با کشورهای منطقه از جمله پاکستان و هند برای ما بسیار مهم است

لغو گسترده پروازهای خارجی به سرزمین های اشغالی

ایده خلع‌سلاح حزب‌الله یعنی خلع‌سلاح لبنان

اتحاد امت اسلامی کلید رهایی غزه و یمن

حادثه بندرعباس مصیبتی برای ما و همه بود

سمت و سوی مسکن‌سازی حمایتی

باید فرزندان خود را برای ایران تربیت کنیم

راه مهار مهاجرت

پهلوان پنبه‌های مجازی شهر رویا

وقتی آدم‌ها به سادگی می‌مردند

خودروهای بدون بیمه در صف دریافت خسارت

این یمن مهارنشدنی

بازداشت دو مدیر دولتی و خصوصی در ارتباط با حادثه بندر

بازنگری نحوه توزیع محدودیت‌های تأمین برق


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آتشبار روایت‌های غیررسمی پشت خط مذاکره

خبر به تعویق افتادن دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا کافی بود تا رسانه‌های طرف مقابل علامت لازم را برای کلید زدن یک عملیات روانی و تبلیغاتی در خصوص گره خوردن گفت‌وگوها به راه بیندازند.

آتشبار روایت‌های غیررسمی پشت خط مذاکره

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

همزمان با این جریان رسانه‌ای، مقامات آمریکایی و به‌طور خاص مارک روبیو، وزیر خارجه بار دیگر و این بار تندتر و تهدیدآمیزتر پشت تریبون قرار گرفته و از ضرورت غنی‌سازی صفر در ایران و حذف برنامه دفاع موشکی و حمایت ایران از آنچه گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه خواند، سخن گفت.برخلاف این لحن تند و تأکید بر عبور مذاکرات از خطوط قرمز از پیش اعلام ‌شده ایران، خبرگزاری رویترز روز گذشته با انتشار روایتی از مذاکرات به نقل از منابع آگاه، خط خبری متفاوتی ارائه داد و مدعی شد روی میز رسمی پیشنهادهای آمریکا کاملاً متفاوت و با رویکردی معتدل، سطح مشخصی از غنی‌سازی را برای ایران به رسمیت شناخته و مدعی شد ایران هم در خصوص رقیق‌سازی، انتقال یا فروش اورانیوم خود حاضر به گفت‌وگو است. این خبرگزاری انگلیسی همچنین مدعی شد ایران آماده است دسترسی‌های گسترده‌ای را به تأسیسات خود برای اعتمادسازی ارائه دهد. منظور از دسترسی که از اظهارات وزیر خارجه آمریکا می‌توان دریافت دسترسی به تأسیسات و پایگاه‌های نظامی ایران است، آن ‌هم نه ‌فقط برای آژانس که برای بازرسان آمریکایی هم این دسترسی مطالبه شده است!
البته مشخص نیست این جزئیات چگونه به دست رویترز رسیده چون این خبرگزاری عملاً منبع رسمی و قابل ‌بررسی برای گزارش خود ارائه نداده، اما آنچه از مرور این گزارش قابل‌ برداشت است اینکه در آن تلاش شده بر پایه اطلاعات‌ درست مانند ‌اینکه مبنای پیشنهادها و مذاکره همان محتوای برجام است که تهران نیز بارها بدان تأکید کرده و در دل اطلاعاتی درست برخی خطوط عملیات روانی و رسانه‌ای برای نفوذ به افکار عمومی عمدتاً ایرانی‌ها طراحی شود.
به همین دلیل هم حسین رنجبران، مشاور عراقچی در واکنش به این گزارش‌ها در پستی نوشت: با اطلاع اعلام می‌کنم خبرهایی که طی این دو روز خبرگزاری رویترز با استناد به منبع آگاه یا مقام ارشد ایرانی در حوزه هسته‌ای منتشر و ادعاهای عجیبی در مورد موضوعات هسته‌ای مطرح می‌کند
دروغ محض و گمراه‌کننده است. برای نمونه کاملاً بدیهی است که بازرسی از تأسیسات هسته‌ای ایران مختص بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.حتی خود عراقچی هم نتوانست به لفاظی‌های روبیو و عملیات رسانه‌ای او بی‌تفاوت باشد و در شبکه ایکس خطاب به او با کنایه نوشت: من به‌ طور اصولی از ارائه استدلال در مورد عناصر کلیدی مذاکره از طریق رسانه‌ها اجتناب می‌کنم ولی آنچه می‌خواهم بگویم این است که تکرار دروغ، واقعیت‌های بنیادین را تغییر نمی‌دهد. وی افزود: ایران به‌عنوان یکی از امضاکنندگان مؤسس معاهده ان‌پی‌تی کاملاً حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد علاوه بر این، چند عضو ان‌پی‌تی وجود دارند که اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند در حالی‌ که سلاح‌های هسته‌ای را هم کاملاً رد می‌کنند. این باشگاه به‌ غیر از ایران شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی نیز می‌شود. وی اظهار کرد: از موضع‌گیری حداکثری و لفاظی‌های تحریک‌کننده چیزی به‌ جز نابود کردن شانس موفقیت حاصل نمی‌شود.

پیوست تبلیغاتی آمریکا و دو هدف کوتاه و میان‌مدت
آنچه مسلم است اینکه منابع رسمی تاکنون هیچ جزئیاتی از مذاکرات را علنی نکرده‌اند و عملیات رسانه‌ای و تریبونی طرف آمریکایی برای آن است که در جنگ روایت‌ها به شکل غیررسمی خودش را جلو بیندازد.
دکتر هادی محمدی می‌گوید: این جنگ روانی و تبلیغاتی همزمان با مذاکرات بوده که هدف اصلی آن تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی درون ایران است. این کارشناس دیپلماسی هسته‌ای با اشاره به اینکه طرف مقابل یک پیوست تبلیغاتی برای مذاکرات با ایران طراحی کرده، می‌افزاید: آنچه در قالب گزارش‌های رسانه‌ای یا سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مقامات آمریکایی گفته می‌شود معمولاً پشت میز رسمی مذاکره بیان نمی‌شود، چون می‌دانند خواسته‌های حداکثری مثل برچیدن غنی‌سازی ایران یا مسائل موشکی و دفاعی مواردی است که ایران به‌ هیچ ‌وجه مذاکره در مورد آن‌ها را نمی‌پذیرد.محمدی افزود: این بیان رسانه‌ای تند و حداکثری از سوی آمریکایی‌ها برای آن است که در افکار عمومی جلو بیفتند، البته یک هدف میان‌مدت هم دارند که اگر مذاکرات به هم خورد ایران را مقصر شکست مذاکره جلوه دهند.

خطوطی که تغییرناپذیرند
وی در خصوص اطلاعات ضد و نقیض و متفاوت در منابع غربی درباره مذاکره هم یادآور می‌شود: نخستین خط قرمزی که در جواب ایران به نامه ترامپ مورد تأکید قرار گرفت توان موشکی و روابط منطقه‌ای ایران بود. تهران همچنین اعلام کرده غنی‌سازی در خاک ایران هم خط قرمز ماست. جالب است رسانه‌های غربی هم به نقل از دیپلمات‌های خودشان گفته‌اند آمریکا غنی‌سازی صفر یا خارج از خاک را روی میز نگذاشته زیرا این پیشنهاد می‌تواند اختلاف‌برانگیز باشد و مذاکرات را به هم بزند. دکتر محمدی می‌گوید: در صورت پذیرش غنی‌سازی ایران، مسائل بعدی و دیگر مانند درصد و حجم آن، حجم ذخایر اورانیوم یا انتقال آن‌ها به‌ ویژه اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصد قابل گفت‌وگو و توافق است و جزو خطوط قرمز ما نیست. همچنین نوع ماشین‌ها و تعداد به ‌کارگیری آن‌ها هم قابل ‌مذاکره است. وی تأکید می‌کند: در نقطه امروزی سند برجام می‌تواند پایه مذاکره قرار گیرد. محمدی در خصوص ادعای موافقت ایران با دسترسی‌های گسترده به تأسیسات خود هم با یادآوری اینکه دسترسی‌هایی که ایران حاضر است بپذیرد متناسب با حقوق او در معاهده ان‌پی‌تی و عضویت در آژانس باشد، می‌گوید: ایران گفته حاضر به اعتمادسازی و شفاف‌سازی بیشتر است اما این اتفاق در چارچوب مقررات آژانس خواهد افتاد.این استاد روابط بین‌الملل با تأکید بر اینکه هیچ کشوری و هیچ عضو آژانس حاضر به مذاکره و دادن دسترسی به اماکن نظامی و راهبردی خود نیست، خاطرنشان می‌کند: حتی در اساسنامه آژانس هم آمده در مواردی که موضوع امنیت ملی کشورها در میان باشد آن‌ها مختار و مجاز هستند اجازه دسترسی به آژانس را ندهند و اساساً هیچ کشوری چنین سطحی از دسترسی را به کشورهای دیگر نداده است. هادی محمدی می‌افزاید: در صورت حصول یک توافق جدید حداکثر و در شرایطی خاص ایران ممکن است اجرای پروتکل الحاقی و دادن دسترسی بیشتر به بازرسان آژانس را تنها در مورد تأسیسات هسته‌ای خود قبول کند.

تازه های مطبوعات

فرهیختگان - دقیقاً یک روز قبل از حضور ویتکاف در عمان و دیدار با سید عباس عراقچی در مذاکرات غیرمستقیم، پیشنهادهای آمریکا در حوزه مواد غنی شده ایران به مسکو ارائه شد که با مخالفت جدی کرملین روبه‌رو شد....گفتنی است یکی از نقش‌های مهمی که روسیه می‌تواند در روند اجرای توافق جدید هسته‌ای ایران و آمریکا ایفا کند، میزبانی از ذخایر اورانیوم غنی‌ شده ایران است. با این‌حال لغو گفت‌وگوی کارشناسی روز چهارشنبه دو هفته پیش نیز به دلیل عدم جمع‌بندی نهایی بین سلطان هیثم و رئیس‌جمهور روسیه در زمینه انتقال مواد غنی‌ شده صورت گرفت و مشخص کرد که همچنان روسیه بنای همراهی با راهبرد ضدایرانی آمریکا را ندارد.
کیهان - آذری جهرمی در تازه ترین اظهاراتش خواستار تغییر چینش کابینه پزشکیان شده است. جهرمی با وجود این که در چیدن کابینه نقش‌آفرین بوده، رویش نشده که بگوید کدام وزرا و معاونین ضعیف و ناکارآمد هستند و باید تغییر بکنند و این در حالی است که دولت، پس از دو ماه نتوانسته جایگزین همتی برای وزارت اقتصاد را معرفی کند و برنامه اقتصادی چندان روشنی هم ندارد که بر اساس آن، از وزرا و معاونین مطالبه مسئولیت شود. به عبارت دیگر، مادام که تکلیف برنامه دولت از جمله در حوزه اقتصاد مشخص نشود، تغییر وزرا به خودی خود عایدی چندانی در پی نخواهد داشت.
جوان- عبدا... گنجی درباره مذاکرات تهران - واشنگتن نوشت: در فضای بی‌اعتمادی بین دو طرف، روند به صورتی است که گویی تله تحریک اجتماعی رخ‌نمایی می‌کند. ریزش قیمت‌ها ایجاد نگاه مثبت اجتماعی به مذاکره بود.حال با رگبار تحریم بین هر دور از مذاکرات و طرح خواسته‌هایی که ابتدا از آن عقب‌نشینی کرده بودند، ممکن است فرایند قفل شدن روند مذاکرات کلید بخورد و با معکوس کردن مطالبات و درگیر شدن با خطوط قرمز ایران، معکوس شدن قیمت ارز و طلا -در یک شرایط شرطی‌شده- را رقم بزنند و با عبور قیمت‌ها از سطح قبل از مذاکره به سمت صعود نوعی عدم تاب‌آوری اجتماعی همراه با «مقصر‌سازی ایران» را رقم بزنند.
هم میهن - نیروهایی که در داخل کشور دنبال چوب گذاشتن لای چرخ مذاکرات هستند را می‌شناسید... یکی از آن ها در آخرین موضع علیه مذاکرات خبر مهمی را لو داد و گفت: «در دولت قبل هم مذاکره وجود داشت؛ ولی جامعه از آن خبر نداشت و نسبت به آن شرطی نشده بود.» سیاست خوب و بد را هم باید با معیار روشن سنجید.این طور نباشد که هر کار دولت مطلوب و اقوام خود را درست دانست و در دولت دیگران خیانت نامید.

جماران خبرداد: نماینده ولی فقیه در سپاه اظهار کرد: فرمانده کل سپاه با اقتدار، قدرت، توانمندی و با برنامه، محکم و استوار در حال فعالیت است و شایعات هیچ تاثیری در فعالیت ایشان و سازمان پرقدرت سپاه ندارد.
مشرق نیوز نوشت: ستاد انتخابات کشور اعلام کرد: انتخابات هفتمین دوره شوراها و میان‌دوره‌ای‌های مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۵ برگزار می‌شود.
انتخاب نوشت: باراک راوید، خبرنگار اکسیوس مدعی شد: دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا روز شنبه در رم برگزار خواهد شد.
شفقنا نوشت: پلیس متروپولیتن انگلیس اعلام کرد که پلیس مبارزه با تروریسم این کشور ۸ مرد، از جمله ۷ تبعه ایرانی را در چندین حمله در سراسر انگلیس دستگیر کرده است.
رویداد ۲۴ نوشت: میدل ایست آی مدعی شد: عربستان سعودی پیش از سفر رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ و هیئت همراهش به این کشور در ماه می، یک اصل بنیادین تعیین کرده است: صحبت درباره عادی‌سازی روابط با اسرائیل باید کاملاً از دستور کار خارج شود. به گفته منابع، عربستان سعودی تلاش کرده است سفر ترامپ به ریاض را با تمرکز بر سه پرونده مدیریت کند: توافق‌های نظامی، برنامه هسته‌ای ایران و اقتصاد.

واجب تر از نان شب برای مسلمانان

از آتش حادثه تا آتشبار شایعه

رونمایی از موشک بالستیک «قاسم بصیر»؛ جدیدترین دستاورد دفاعی ایران

رونمایی از موشک بالستیک «قاسم بصیر»؛ جدیدترین دستاورد دفاعی ایران

موشک بالستیک «قاسم بصیر» جدیدترین دستاورد دفاعی ایران رونمایی شد.

یحیی سریع پس از اصابت موشک مافوق صوت یمنی به فرودگاه بن گوریون و عبور آن از سامانه‌های پدافندی: این فرودگاه دیگر امن نیست

یحیی سریع  پس از  اصابت موشک مافوق صوت یمنی به فرودگاه بن گوریون و عبور آن از سامانه‌های پدافندی: این فرودگاه دیگر امن نیست

در یکی از بی‌سابقه‌ترین تحولات نظامی در عمق سرزمین‌های اشغالی، موشک یمنی‌ها به ۱۰۰متری برج مراقبت فرودگاه بن‌گوریون تل‌آویو، یکی از به‌اصطلاح امن‌ترین تأسیسات زیرساختی رژیم صهیونیستی اصابت کرد.

نتانیاهو ایران و انصارالله یمن را تهدید به حمله قوی کرد

نتانیاهو ایران و انصارالله یمن را تهدید به حمله قوی کرد

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به یاوه گویی علیه ایران و انصارالله یمن پرداخت.

یمن محاصره هوایی فراگیر علیه رژیم صهیونیستی اعمال کرد

یمن محاصره هوایی فراگیر علیه رژیم صهیونیستی اعمال کرد

نیروهای مسلح یمن از اعمال محاصره هوایی فراگیر علیه رژیم صهیونیستی خبر دادند.

حمله اوکراین به کارخانه تجهیزات نظامی روسیه در «بریانسک»

حمله اوکراین به کارخانه تجهیزات نظامی روسیه در «بریانسک»

ارتش اوکراین مدعی شد که در آخرین حمله به تجهیزات نظامی روسیه، یک کارخانه تولید کننده ادوات الکترونیکی در منطقه بریانسک را هدف قرار داده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رهبر معظم انقلاب: ماهیت حج سیاسی است/ اگر امت اسلامی اتحاد کنند، قضایای فلسطین اتفاق نمی‌افتد

در آستانه برگزاری کنگره عظیم حج ابراهیمی، مسئولان بعثه رهبری و سازمان حج و زیارت و جمعی از کارگزاران حج و زائران بیت‌الله الحرام کشورمان، صبح یکشنبه با رهبر انقلاب دیدار کردند.

رهبر معظم انقلاب: ماهیت حج سیاسی است/  اگر امت اسلامی اتحاد کنند، قضایای فلسطین اتفاق نمی‌افتد

رهبر انقلاب ضمن تأکید بر لزوم شناخت ابعاد و ماهیت اعمال حج، اتحاد اسلامی را تنها راه پیشرفت و امنیت دانستند

منافع اتحاد

اگر امت اسلامی متحد باشند غزه اتفاق نمی‌افتد و یمن تحت فشار قرار نمی‌گیرد

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران حج و جمعی از زائران بیت‌ا... الحرام، هدف پروردگار از مقرر کردن فریضه حج را ارائه الگویی کامل و جهت‌دهنده برای اداره بشریت خواندند و افزودند: ترکیب و هیئت ظاهری این فریضه، کاملاً سیاسی و محتوای اجزای آن کاملاً معنوی و عبادی است تا منافع همه بشریت تأمین شود و امروز بزرگ ترین منفعت امت اسلامی «اتحاد و هم‌افزایی» برای حل مشکلات جهان اسلام است که اگر این اتحاد بود، مسائلی چون غزه و یمن رخ نمی‌داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای روز گذشته در آغاز سخنانشان با تسلیت مجدد به خانواده‌های جان‌باختگان حادثه حقیقتاً تلخ بندرعباس، برای این هموطنان و خانواده‌های آسیب‌دیدگان صبر و آرامش مسئلت و تأکید کردند: پروردگار در مقابل صبری که انسان در حوادث گوناگون از خود نشان می‌دهد، اجری هزاران برابر پر ارزش‌تر به او عنایت می‌کند.
ایشان آسیب‌دیدن دستگاه‌ها در حوادث طبیعی و غیرطبیعی را به مدد تلاش و توانایی دیگر دستگاه‌ها، قابل جبران دانستند و افزودند: آن چه دل انسان را می‌سوزاند، «خانواده‌های عزیز از دست‌ داده» هستند که این حادثه را به مصیبتی برای ما و همه تبدیل کرد.
شناخت اهداف حج، مقدمه ادای صحیح آن
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان، معرفت و شناخت اهداف و ابعاد مختلف حج را برای زائران بیت‌ا...، مقدمه ادای صحیح این فریضه بسیار مهم خواندند و با استناد به آیات متعدد قرآن کریم افزودند: استفاده از تعبیر «ناس» در بسیاری از آیاتِ مرتبط با حج نشان می‌دهد پروردگار این فریضه را برای اداره امور همه مردم -نه فقط مسلمانان- مقرر کرده است؛ بنابراین برگزاری درست حج، خدمت به بشریت است.
شکل و ترکیب حج؛ صددرصد سیاسی
ایشان در تبیین نکات شناختی حج، آن را تنها فریضه‌ای خواندند که شکل و ترکیبش صددرصد سیاسی است؛ چرا که مردم را هر سال در یک مکان و زمان واحد برای اهداف خاص گرد می‌آورد که نفس این کار ماهیت سیاسی دارد.
محتوای حج؛ صددرصد معنوی و عبادی
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای افزودند: در کنار شکل و ترکیب سیاسی حج، محتوای اجزای آن صددرصد معنوی و عبادی است و هر کدام اشاره‌ای نمادین و درس‌آموز به مسائل و ضروریات گوناگون زندگی بشر دارد.
ایشان در تبیین این نمادها، درس «طواف» را ضرورت گردش حول محور و مرکزیت توحید خواندند و افزودند: طواف به بشریت می‌آموزد که حکومت، زندگی، اقتصاد، خانواده و همه مسائل زندگی باید حول توحید بنا شود که در این صورت، دیگر از این قساوت‌ها، کودک‌کشی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها خبری نخواهد بود و دنیا گلستان می‌شود.
رهبر انقلاب «سعی بین صفا و مروه» را اشاره‌ای به این ضرورت دانستند که انسان باید مدام بین کوه مشکلات تلاش کند و هیچ گاه متوقف، معطل و متحیر نماند.
رمزگشایی از مناسک حج
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای «حرکت به سمت عرفات و مشعر و مِنا» را درسی برای حرکت دایم و پرهیز از سکون دانستند و افزودند: قربانی نیز اشاره نمادین به این حقیقت است که انسان گاه باید از عزیزترین کسان خود بگذرد، قربانی بدهد یا حتی قربانی شود.
ایشان «رمی جمرات» را تأکید پروردگار بر این نکته خواندند که انسان باید شیاطین جن و انس را بشناسد و هرجا شیطان را یافت، بزند و بکوبد.
اعمال حج و جهت دهی به زندگی بشر
رهبر انقلاب «پوشیدن لباس احرام» را هم نشانه خشوع و یکسان‌سازی انسان‌ها در مقابل پروردگار برشمردند و افزودند: همه این اعمال جهت‌دهی به زندگی بشریت است.
رهبر انقلاب با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم، هدف «اجتماع» حج را درک و دستیابی به انواع منافع انسانی خواندند و گفتند: امروز هیچ منفعتی بالاتر از اتحاد برای امت اسلامی وجود ندارد و در صورت وجود اتحاد و هماهنگی و هم‌افزایی امت اسلامی، فجایع کنونی در غزه و فلسطین اتفاق نمی‌افتد و یمن این گونه تحت فشار قرار نمی‌گیرد.
نتیجه تفرقه در امت اسلامی، سوء استفاده استعمارگران
ایشان جدایی و تفرقه امت اسلامی را زمینه‌ساز تحمیل منافع و مطامع استعمارگران، آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر زیاده‌خواهان بر ملت ها دانستند و افزودند: با اتحاد امت، امنیت و پیشرفت و هم‌افزایی کشورهای اسلامی و کمک‌های آن ها به یکدیگر ممکن می‌شود و به فرصت حج باید به این چشم نگاه کرد.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای نقش و وظیفه دولت‌های اسلامی به خصوص دولت میهماندار در تبیین حقیقت و اهداف حج را بزرگ و برجسته دانستند و گفتند: مسئولان کشورها، علما و روشنفکران، نویسندگان و افراد تأثیرگذار بر افکار عمومی موظف اند حقایق حج را برای مردم تبیین کنند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام سید عبدالفتاح نواب نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی، شعار حج امسال را «حج؛ سلوک قرآنی، همگرایی اسلامی و حمایت از فلسطین مظلوم» برشمرد و برنامه‌های این نهاد را برای حج‌گزاران در سال جاری تشریح کرد.
آقای بیات رئیس سازمان حج و زیارت نیز در گزارشی گفت: امسال ۸۶ هزار ایرانی در قالب ۵۷۴ کاروان از ۲۳ ایستگاه پروازی به سرزمین وحی مشرف خواهند شد.
«انجام ۲۱۰هزار عمره مفرده در ۸ ماه گذشته»، «افزایش بهره‌وری نیروهای ستادی و خادمان حجاج»، «تخصیص ۲ کاروان برای ایرانیان خارج از کشور در حج امسال» و «آمادگی کامل کارگزاران و خادمان حج برای خدمت‌رسانی هرچه بهتر به حاجیان ایرانی» از جمله محورهای سخنان مسئولان حج در ابتدای این دیدار بود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حزب الله: ایران تنها کشور منطقه است که با کمک خداوند و نه مستکبرین رو به جلو حرکت می‌کند

مهر : السید تصریح کرد: این یک کشور قدرتمند است و اگر در این مذاکرات دستاوردی داشته باشد به اذن خداوند بوده است.

حزب الله: ایران تنها کشور منطقه است که با کمک خداوند و نه مستکبرین رو به جلو حرکت می‌کند

ابراهیم امین السید رئیس شورای سیاسی حزب الله لبنان تاکید کرد که ایران تنها کشور منطقه است که با کمک خداوند و نه مستکبرین رو به جلو حرکت می‌کند.

وی در ادامه افزود: این احتمال وجود دارد که تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی علیه لبنان با هدف تحت الشعاع قرار دادن مذاکرات ایران و آمریکا صورت پذیرد چرا که تل آویو نسبت به این مذاکرات ناراضی است.

السید تصریح کرد: این یک کشور قدرتمند است و اگر در این مذاکرات دستاوردی داشته باشد به اذن خداوند بوده است. این در حالی است که در جهان این گونه جا افتاده که هیچ دستاوردی بدون اجازه ابر قدرت‌ها محقق نمی‌شود.

خبر مرتبط

واکنش جدید محسن رضایی به مذاکرات ایران و آمریکا

واکنش جدید محسن رضایی به مذاکرات ایران و آمریکا

فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی گفت: ایران جدیت و اراده خود برای مذاکره و توافق را نشان داده است اما ترامپ و تیم او متأثر از نتانیاهو و نئوکان‌ها هنوز در سردرگمی و آشفتگی به سر می‌برند.

رويا به پايان رسيد! مشرق نیوز

ائتلاف غافلگيرکننده ايران در راه است اطلاعات

کشتي‌ها برگشت خوردند/ تنش بزرگي در راه است؟ سرانه

شکست سد 60 ساله ميان هند و پاکستان/ دهلي نو خود را براي رويارويي تمام عيار آماده کرده است؟ اقتصاد نیوز

لحظه برخورد موشک هايپرسونيک يمن به فرودگاه بن‌گوريون نامه نیوز

شکار جديد وزارت اطلاعات +بيانيه افکار نیوز

ترکيه پاي رفاقت با ايران تاوان داد سرانه

عمليات جستجو و نجات در بندر شهيد رجايي به پايان رسيد اقتصاد نیوز

شروط ايران براي مذاکره با آمريکا اعلام شد نامه نیوز

رسانه مشهور آمريکايي قدرت انفجار بندر ايران را اعلام کرد مثلث آنلاین

بازي چهارم! ؛ دليل تعويق مذاکرات امروز ايران و امريکا | لجستيک برکناري؟! همشهری آنلاین

جزئيات آتش سوزي نيروگاه قائم کرج پارس نیوز

انتقاد به عراقچي شروع شد مثلث آنلاین

آب پنير را به هيچ عنوان دور نريزيد/ خواص آب پنير براي سلامتي چيست؟ صد آنلاین

آمريکا راه ورود سرمايه ميلياردي اعراب به ايران را بست گسترش نیوز

چرا پوتين پيشنهاد آمريکا درباره ايران را نپذيرفت؟ افکار نیوز

واکنش شديداللحن قطر به ياوه‌گويي‌هاي نتانياهو + جزئيات همشهری آنلاین

آمريکايي ها از جنگنده F-35C رونمايي کردند +عکس اطلاعات

واضح ترين تصاوير از لحظه اصابت موشک يمن به اطراف فرودگاه بن‌ گوريون |‌ ويدئو همشهری آنلاین

در برابر ترامپ ايستادگي مي‌کنيم خبرآنلاین

حزب الله: ايران تنها کشور منطقه است که با کمک خداوند و نه مستکبرين رو به جلو حرکت مي‌کند دنیای اقتصاد

«دلقک‌بازي» تازه ترامپ صداي جوامع مذهبي غرب را درآورد+ عکس همشهری آنلاین

واکنش تند قطر به ياوه‌گويي نتانياهو مشرق نیوز

انفجار صنعتي در سيستان و بلوچستان | کشف ۵۰ تن طلا رسماً تاييد شد گسترش نیوز

پارچ آبي که اطلاعات سپاه دست نتانياهو داد افکار نیوز

ترامپ به آرزوي خود رسيد؛رئيس‌جمهور آمريکا پاپ شد!/عکس خبرآنلاین

درخواست خارج از قاعده آمريکا؛ ايران بايد سايت‌هاي نظامي خود را باز کند! | خطر ارسال‌ سيگنال‌هاي اشتباه درباره مذاکرات همشهری آنلاین

دارايي بلوکه شده ايران چقدر است ؟ | سهم هر ايراني از اين سرمايه عظيم گسترش نیوز

مذاکرات براي مدت تا معلومي به تعويق افتاد مثلث آنلاین

سخنگوي دولت: وارد مذاکرات شديم چون دلمان مي‌خواهد به نتيجه مثبت برسيم/ وزير دفاع عربستان حامل پيام مهمي بود اقتصاد نیوز

تلويزيون الجزاير، امارات را «کشورک جعلي» خواند مشرق نیوز

تعظيم پدر ترامپ در مقابل شاه ايران؟+ تصاوير | ماجرا چيست؟ همشهری آنلاین

اوليانوف: عراقچي کاملاً درست مي‌گويد؛ نمي‌توان حقوق کشورهاي عضو ان‌پي‌تي را زير سوال برد نامه نیوز

ضربه کاري ترامپ به پوتين+ فيلم دنیای اقتصاد

هشدار سي‌ان‌ان درباره حمله نظامي؛ جنگ در منطقه به راه مي‌افتد؟ اطلاعات

اين فرد عامل تعويق مذاکرات ايران و آمريکاست + اثرات اقتصادي سرانه

شديدترين حمله هوايي اسرائيل به سوريه + فيلم اکوایران

هنوز ياد نگرفتيم از کشته‌هاي يک انفجار عکس منتشر نکنيم! خبرآنلاین

نقشه تل‌آويو براي نزديک شدن به مرزهاي ايران؛ پشت پرده خيز علي‌اف براي پيوستن به کمپ بي‌بي اکوایران

واکنش روسيه به اظهارات تند عراقچي خطاب به وزير خارجه آمريکا همشهری آنلاین

هديه ويژه بن سلمان براي سفر دونالد ترامپ به رياض مشرق نیوز

سقوط بورس در شوک تعويق مذاکرات | اخبار مهم براي فعالان بازار سرمايه اعلام شد گسترش نیوز

عمليات جسورانه تمام ايراني +عکس و فيلم مشرق نیوز


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

درخواست خارج از قاعده آمریکا؛ ایران باید سایت‌های نظامی خود را باز کند! | خطر ارسال‌ سیگنال‌های اشتباه درباره مذاکرات

برخی از افراد با تعبیرهای اشتباه و زودهنگام و وارد کردن مسائل داخلی آمریکا به روند مذاکرات، سیگنال‌های اشتباه به جامعه می‌دهند.

ويتكاف عراقچي

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا که قرار بود در روز شنبه در رم ایتالیا برگزار شود به تعویق افتاد. به نظر می‌رسد این مذاکرات به درخواست طرف آمریکایی صورت گرفته است؛ چراکه «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت خارجه کشورمان عنوان کرده که به پیشنهاد وزیر امور خارجه عمان این مذاکرات به تعویق افتاده است. این درحالی است که عمان به عنوان میانجی و میزبان تاکنون به خوبی در این حوزه عمل کرده است.

«بدر البوسعیدی»، وزیر خارجه عمان روز پنجشنبه یکم مه (۱۱ اردیبهشت) با اعلام خبر تعویق این مذاکرات در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: « «به دلایل تدارکاتی، نشست ایران و آمریکا که به‌طور موقت برای شنبه ۳ مه برنامه‌ریزی شده بود، به زمان دیگری موکول شده است. تاریخ جدید پس از توافق متقابل اعلام خواهد شد.»
بلافاصله بعد از اعلام این موج اخباری درباره اختلافات در میان تیم ترامپ مطرح شده است. هرچند که این کشمکش‌ها در درون تیم ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد اما این موضوع نباید به عنوان وسیله‌ای برای مذاکرات و بروز تکنیک‌های پلیس خوب و بد مورداستفاده شود.

در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» نیز شبیه به این مسئله مطرح می‌شد که جمهوری خواهان مخالف مذاکرات و توافق برجام هستند و بعضا از پس همین دوگانگی تحریم‌ها علیه ایران تشدید و همچنین سبب نقض آشکار برجام می‌شد که دولت وقت این تحریم‌ها را به عنوان نقض «روح برجام» تعبیر می‌کرد.

موضوعی که بلافاصله برخی از اصلاح‌طلبان درباره آن صحبت کرده و دلیل این تاخیر را حذف تندروها از گروه مذاکره کننده آمریکا و به نفع مذاکرات تعبیر کرده‌اند که با توجه به اینکه بعضا جایگزین این افراد، شخصیت‌های سیاسی دیگری با همان رویه و علیه کشورمان هستند این موضوع نمی‌تواند تعبیر چندان درستی باشد.

هر چند نمی‌توان اختلافات درونی را کتمان کرد اما این موضوعات با توجه به اینکه همه چیز حول محور منافع آمریکا می‌گردد نمی‌تواند ارتباطی با منافع ایران داشته باشد.
خصوصا اینکه با کنار گذاشتن «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی از سوی ترامپ «مارک روبیو» وزیر خارجه آمریکا جایگزین وی شد که چندان در ساختار همراهان ترامپ تغییر ماهوی ایجاد نکرده است.

این در حالی است که افرادی چون «سید عباس آخوندی» با انتشار مطالبی که سیگنال اشتباه به جامعه می‌دهد نوشت: « فرسته پسر ترامپ پایانی بود بر تمامی این شایعات. او به خوبی نشان داد که هم چون درون ایران، گروهی وابسته به نئوکان‌ها و همچنین بنیاد دفاع از دموکراسی که جمعیتی به شدت طرفدار اسرائیل است، در آمریکا پی کارشکنی جدی هستند.»

روبیو اخیرا طی اظهاراتی سطح خواسته‌های آمریکا را دوباره افزایش داده و گفته است: «اگر ایران واقعا به دنبال انرژی صلح آمیز است، نباید از شفاف‌سازی بترسد؛ بسیاری از کشورها انرژی هسته‌ای دارند اما نه غنی‌سازی می‌کنند و نه موشک دوربرد دارند.»

وی در درخواستی خارج از قاعده خواهان باز شدن در سایت‌های نظامی ایران نیز شده است! روبیو هشدار داده که ایران باید بین موشک‌های بالستیک و جنگ یکی را انتخاب کند.
با این سخنان روبیو معلوم نیست برخی از اصلاح‌طلبان از کجا به این نتیجه رسیده‌اند که اتفاقات مذاکرات به نفع ایران بوده و به تعبیر این افراد «پاس گل طلایی» به کشورمان بوده است.

عجیب است که این افراد تحریم‌های جدید آمریکا علیه کشورمان را نمی‌بینند اما از اختلافات داخلی این کشور که ارتباطی به منافع ایران ندارد تعبیرهای مثبت می‌کنند!

تحریم‌هایی که جدیدا هفت نهاد ایرانی و غیرایرانی که در تجارت محصولات نفتی و پتروشیمی ایران مشارکت داشته‌اند را شامل شده و به فهرست بلندبالای تحریم‌های آمریکا افزوده شده است.

با این تحریم‌های جدید وزارت خزانه داری آمریکا علیه ایران این کشور نشان داد که دلبسته تحریم‌هاست و نه تنها آنرا کاهش نمی‌دهد بلکه بر آن می‌افزاید. موضوعی که هر روز مذاکرات را سخت تر می‌کند و این سئوال را به وجود می‌آورد که آمریکا که به قول «محمد جواد ظریف» معتاد تحریم است دست از این عادت بد خود بر می‌دارد؟

به نظر می‌رسد این سیگنال‌های اشتباهی بیشتر از اینکه کمکی به مذاکرات اخیر کند با ایجاد فضای غیر واقعی مذاکرات غیر مستقیم را دچار خوشبینی‌های کاذب می‌کند.
اگرچه تیم مذاکره کننده کشورمان به کار حرفه‌ای خود در این حوزه اقدام می‌کند اما این موارد ارسال پیام‌های اشتباهی است که اگر مذاکرات به نتیجه نرسید ممکن است به تیم مذاکره کننده ایران ضرر برساند و اذهان عموم نسبت به تیم ایرانی خدشه‌دار شود.

بنابراین این نوع تعبیرها که با واقعیت اعمالی آمریکا منافات است نه تنها به تیم مذاکره کننده ایرانی کمکی نمی‌کند بلکه نقش دوستی خاله خرسه را نیز ایفا می‌کند که خود را دوست و همراه تلقی می‌کند اما به افراد آسیب می‌رساند.

بر همین اساس اختلافات درونی آمریکا ارتباطی به ایران ندارد و آمریکا برای اینکه در مذاکرات حضور یابد باید نظر یکسانی داشته باشد وگرنه این موضوع به کلیت مذاکرات و نتیجه آن ضربه جدی وارد می کند و نگاه شفاف و نظر واحد آمریکا از بدیهیات و موارد ضروری مذاکرات است و نمی‌توان آنرا به عنوان یک امتیاز برای ایران تلقی کرد و در غیر این صورت باید شکست مذاکرات را از همین امروز اعلام کرد.

لحظه برخورد موشک هایپرسونیک یمن به فرودگاه بن‌گوریون

یمنی ها صبح امروز اسرائیل را هدف حمله موشکی قرار دادند. تصاویری از لحظه برخورد موشک به منتشر شد.

لحظه برخورد موشک هایپرسونیک یمن به فرودگاه بن‌گوریون

ائتلاف غافلگیرکننده ایران در راه است

تهران سرگرم مطالعه و اقدام برای رسیدن به یک ائتلاف منطقه ای، هرچند موقت، با برخی از همسایگان در خلیج فارس ودر منطقه است.

احتمال توافق اندک است | دولت پالس‌های اشتباه به آمریکا داد | به اصرار پزشکیان با مذاکرات موافقت شد

نقشه ای علیه ایران که نقش بر آب شد | چرخش به سمت ایران از کجا کلید خورد؟

پوتین پیشنهاد آمریکا درباره ایران را نپذیرفت + جزئیات | میانجیگری مستقیم سلطان عمان هم جواب نداد| مسئله‌ای که می‌تواند به برگ برنده تهران تبدیل شود

ایران به آمریکا و اسرائیل هشدار داد؛ عزم قاطع فرزندان ایران برای...| این انتساب به ایران ادعایی گمراه‌کننده است

جزئیات سفر عراقچی به پاکستان

ژنرال آمریکایی در فاکس‌نیوز: ناکامی کارزار ۵۰ روزه ترام‍پ علیه حوثی‌ها در یمن

بازگشت ترامپ به تنظیمات کارخانه/ فشار صهیونیست‌ها و نئوکان‌ها نتیجه داد

افشای پشت‌پرده برکناری مشاور امنیت ملی کاخ سفید در ارتباط با ایران توسط واشنگتن‌پست

چرا سخنان وزیر خارجه آمریکا گزافه گویی بود؟

چرا آمریکا فرمان مذاکرات را چرخاند؟ | بلاتکلیفی ترامپ یا لابی ضدایرانی؟

در جنگ اخیر یک میلیون جمعیت اسرائیل آواره شدند

استقبال فلسطینی‌ها از حمله تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

احمد بن موسی بن جعفر

احمد بن موسی کاظم مشهور به شاهچراغ[۲]، پسر ارشد موسی کاظم، هفتمین امام شیعیان امامی و یکی از فقهای شیعه و از راویان حدیث است.[۳] احمد بن موسی و محمد بن موسی از یک مادر که ام احمد خوانده می‌شد متولد گردیدند[۴]. وی برادر علی ابن موسی الرضاست.[۵][۶] . احمد بن موسی بن جعفر ملقب به شاهچراغ و مشهور به سید السادات الاعاظم، از فرزندان امام کاظم(ع( است. او از امامزادگان مشهور در ایران است که در زمان خلافت مأمون به ایران سفر کرد و با شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع)، در شیراز ماند و در همان‌جا به شهادت رسید. مقبره وی در شیراز، مدت‌ها مخفی بود.

احمد بن موسی بن جعفر، از فرزندان امام موسی کاظم(ع)، معروف به «سید السادات» و «شاه‌چراغ» است و اطلاعاتی درباره تولد، درگذشت و حتی نسب مادر او در دست نیست. درباره درگذشت یا شهادت او هم روایت‌های مختلفی در منابع تاریخی ذکر شده است. بنابر منابع تاریخی، احمد بن موسی در زمان ولایتعهدی امام رضا(ع) و مدتی پیش از درگذشت امام هشتم، به همراه جماعتی به سمت ایران حرکت کرد تا به برادرش بپیوندد.[۱] در این منابع آمده است که عامل مامون در نزدیکی شیراز با او جنگید و یاران احمد پس از آگاهی از شهادت امام رضا(ع)، از اطراف او متفرق شدند.

منابع درباره ادامه حیات تا زمان وفات[۲] و یا کشته شدنش توسط ماموران دولتی[۳] اختلاف دارند. بنابر نقل علی بن زید بیهقی در کتاب لباب الانساب، احمد در بغداد ساکن بود و پس از دریافت خبر درگذشت ناگهانی امام رضا(ع) به خونخواهی برادرش و انتقام از مامون، خروج کرد و در قم و ری با سپاهیان مامون جنگید و سرانجام به خراسان رفت و نزدیک اسفراین در جنگ با سپاه مامون کشته و در همان جا دفن شد.[۴]

درباره تولد، طول عمر و درگذشت احمد بن موسی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما برخی منابع تاریخی، درگذشت او را در سال ۲۰۳ق تخمین زده‌اند.[۵] علاوه بر اقوال مختلف تاریخی درباره زمان کشف مزار احمد بن موسی، داستان‌های مختلفی هم درباره شیوه یافته شدن مزار او نقل شده است.

مجلسی در کتاب «مراة العقول» در شرح حدیث پانزدهم می‌گوید: ام احمد مادر بعضی اولاد موسی کاظم بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی‌ترین زنهایش بود که اسرار خود را به او می‌سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می‌نهاد.

در کتاب اصول کافی در باب «امام در چه زمانی می‌داند امام است» آمده‌است که موسی کاظم امانت سربه‌مهری به ام احمد سپرد و گفت بعد از مرگ من هر کس از فرزندان من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از کشته‌شدن موسی، علی بن موسی به نزد ام احمد آمد و امانت پدر را طلبید. ام احمد به گریه افتاد و دانست که موسی کشته شده. پس امانت را بر حسب وصیت همسرش به وی داد و با او به عنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد[۷][۸].

ویژگی‌های امامزاده

احمد بن موسی، در عبادت حق، پرهیزکاری، زهد، کرامت نفس و جوانمردی زبانزد همگان بود و بزرگواریش سبب گردید، در طول حیاتش مردم دو بار به عنوان امام با او بیعت کنند و در هر دو بار او مردم را به مسیر صحیح هدایت کرد.

پس از هجرت حضرت رضا (علیه‌السّلام) چون تحمل فراق برادر برایش ناگوار شد، با عده زیادی راهی ایران شد و نزدیکی شیراز گرفتار حیله گری‌های مامون شد و احمد پس از نبردی نابرابر به شهادت رسید و به دلیل خفقان موجود تا سال‌ها قبرش بر شیعیان مخفی ماند،
تا این که در زمان «عضدالدوله دیلمی» و در پی واقعه‌ای شگفت، قبر آن بزرگوار آشکار شد.
از آن زمان تا کنون، شیعیان، به ویژه فارس‌نشینان به سان پروانگان به گرد بارگاه نورانی آن حضرت در طوافند. کراماتی که شیعیان با توسل به این بزرگوار مشاهده کرده‌اند موجب شده است تا علاقه‌مندان آن حضرت از راه‌های دور و نزدیک به زیارت او بیایند و کسب فیض نمایند. مردم فارس نیز از این که پذیرای زیارت‌کنندگان اویند، همیشه بر خود می‌بالند.

جایگاه و مقام

نقل شده که احمد بن موسی(ع) کریم بود و امام کاظم(ع) او را بسیار دوست می‌داشت.[۱] . شیخ مفید نیز از احمد با بزرگی و عظمت یاد کرده، می‌گوید: احمد بن موسی(ع) فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می‌کرد. امام کاظم(ع) مزرعه خویش را که به «‌یَسیره»[یادداشت ۱] معروف بود به او بخشید و گفته شده که احمد بن موسی بن جعفر(ع) هزار بنده را آزاد کرد.[۲]

شیخ مفید همچنین روایتی از اسماعیل بن موسی بن جعفر)ع) نقل می‌کند: در سفری بیست نفر از خادمان پدرم با احمد بودند و او را احترام می‌کردند. هرگاه احمد برمی خاست و می‌نشست آنان هم به احترامش بلند شده و می‌نشستند؛ پدرم همواره به احمد عنایت داشت و از وی غافل نمی‌گردید و چشم از او بر نمی‌داشت و با گوشه چشم نگاه‌های محبت‌آمیز به او داشت بی آن که او متوجه بشود.[۳]

کشی، احمد بن موسی را یکی از فضلای عصر خود نام برده، او را در زمره محدثانی می‌شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است و می‌نویسد: احمد بن موسی به دست مبارک خود قرآن کریم را نوشته است.[۴]

امامت پس از شهادت امام کاظم(ع)

هر چند پس از شهادت امام هفتم، عده‌ای به گمان امامت احمد بن موسی(ع) جلوی منزل اُمِّ احمد(مادر احمد بن موسی و یکی از همسران امام کاظم) اجتماع کردند، احمد بن موسی با صراحت اعلام کرد: آن چنان که شما در بیعت من هستید، من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا هستم و او ولیِّ خدا، پیشوا و جانشین پس از پدرم است. سپس همگان با علی بن موسی(ع) بیعت کردند و امام رضا(ع) در حق برادرش دعا کرد.[۶] با این حال برخی فرقه‌نویسان و کتب ملل و نحل، از فرقه‌ای با عنوان «‌احمدیه‌» و پیروان احمد بن موسی(ع) نام برده که پس از شهادت امام کاظم(ع) قائل به امامت وی شدند.[۷]

قیام احمد بن موسی(ع)

بعضی از منابع، به قیام احمد بن موسی(ع) بر ضد خلفای عباسی اشاره کرده، ولی نسبت به جزئیات و چگونگی آن نپرداخته‌اند. این گزارش‌های تاریخی، حاکی از حضور احمد در قیام ابن طباطبا بوده است.[۸]

هجرت به ایران

احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد،[۹] دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است: خون خواهی برادرش علی بن موسی(ع) که به دست مأمون به شهادت رسید.[۱۰] . برای دیدار علی بن موسی الرضا(ع) که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.[۱۱]

امام رضا (علیه‌السّلام) در سال ۱۸۳ ق. و در ۳۵ سالگی عهده دار امامت شیعیان شد. دوره امامت ایشان که بیست سال بود، مصادف با خلافت‌ هارون‌الرشید، محمد امین و مامون بود. بعد از مرگ محمد امین پس از کشمکش‌ها و شورش‌های مختلف خلافت به دست مامون افتاد. اما او از ناحیه علویان هراس داشت و دلیل اصلی آن نیز موقعیت معنوی امام رضا (علیه‌السّلام) بود. مامون تصمیم گرفت، حکومت خود را از ناحیه علویان در امان نگه دارد. مطمئن‌ترین راه نزدیکی به امام رضا (علیه‌السّلام) و آرام نگه‌داشتن علویان، را انتخاب کرد.
او در سال ۲۰۰ هجری قمری امام رضا (علیه‌السّلام) را بر خلاف میل قلبی اش مجبور کرد تا از مدینه به مرو هجرت کند. عموم شیعیان نیت باطنی مامون را نمی‌دانستند و همین جهل عمومی، سبب گردید سیل هجرت سادات و علویان به سوی ایران سرازیر شد. در این میان دو کاروان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. یکی کاروانی که سرپرستی آن به عهده حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بود و دیگری، کاروانی که به کاروانسالاری احمد بن موسی (علیه‌السّلام) روانه ایران شد. تعداد جمعیت کاروان احمد بن موسی (علیه‌السّلام) ظاهراً قابل توجه بوده است. در برخی منابع جمعیتشان را تا پانزده هزار نفر هم نوشته‌اند. تعداد زیادی از سادات و نزدیکان امام هشتم علاوه بر احمد و محمد و حسین از فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) در این کاروان حضور داشتند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهادت احمد بن موسی(ع) و یاران

قُتلُغ خان، حاکم شیراز و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آنجا در جریان جنگ به شهادت رسید.[۱۲]

آشکار شدن قبر

در منابع تاریخی، چند قول مختلف درباره یافته شدن مزار احمد بن موسی دیده می‌شود: تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، نقلی مبنی بر آگاهی از محل دفن احمد بن موسی در منابع وجود ندارد.[۱۳] برخی منابع مانند ریاض الانساب ملک الکتاب شیرازی و بحر الانساب تیموری، از کشف مزار احمد بن موسی در قرن چهارم و در زمان عضدالدوله دیلمی (۳۷۲ – ۳۳۸) خبر داده‌اند. برخی از منابع مدعی شده‌اند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی یافته شد.[۱۴] . بنابر نقل ملحقات انوار النعمانیه از لباب الانساب بیهقی، و نقل سید محسن امین از لب الانساب نیشابوری، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی در شیراز، در اوایل قرن پنجم هجری رخ داده است.

منابع دیگری مانند «شدّ الآزار»، سفرنامه ابن بطوطه و «نزهة القلوب»، که همگی در قرن هشتم نوشته شده‌اند، پیدا شدن مدفن او را در قرن هفتم و هشتم آورده‌اند.[۱۵] برخی منابع گفته‌اند که آشکار شدن مزار احمد بن موسی، در زمان امیر مقرب الدین از وزرا و نزدیکان اتابک ابوبکر (۶۵۸ – ۶۵۳([۱۶] بوده است و جنازه او را از روی انگشتری وی که نگینش به عبارت «‌العزّة لله احمد بن موسی‌» منقوش بود شناخته‌اند.[۱۷]

انتساب لقب شاهچراغ

منشأ این لقب داستان‌ها و افسانه‌ها و کتب متأخر است و در منابع متقدم هیچ اشاره‌ای به آن نشده است.[۱۸] در برخی کتاب‌ها آمده است: تا زمان عضدالدوله، کسی از مدفن شاه‌چراغ(ع) اطلاع نداشت و مکان حاضر، تل گلی بیشتر نبود که در اطراف آن خانه‌های متعدد وجود داشت. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح نورش به نظر می‌رسد. چند شب جمعه مراقب بود و روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید این مکان قبر یکی از امام زادگان یا اولیای خدا باشد و بهتر است که امیر عضدالدوله را بر این وضع آگاه نماید. هنگام روز به همین قصد به سرای عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آن چه را دیده بود، به عرض رسانید. امیر و حاضران از بیانش در تعجب شدند. درباریان که چنین موضوعی را خلاف می‌دانستند، هر کدام با سلیقه خود چیزی بیان کردند. یکی گفت: پیرزن به علت ضعف قوا، شب خوابش نمی‌برد. و هر کس سخنی می‌گفت. عضدالدوله گفت: «نباید چنین باشد که شما می‌گویید. سخنان این زن در دل من اثری نیکو باقی گذاشت؛ زیرا می‌گوید که این چراغ، فقط در شب‌های جمعه، آن هم در ثلث آخر شب دیده می‌شود نه همه شب‌ها و نه تمام شب جمعه. با توجه به این موضوع، بایستی دقت بیشتری داشت؛ باشد که سرّی از اسرار مکشوف گردد.» به هر حال قرار شد که اولین شب جمعه آینده، شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را معاینه و مشاهده کند. چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد. چون ثلث آخر شب شد، چشمش را متوجه سمتی نمود که چراغ را به او نشان می‌داد، وی آشکارا نور چراغ را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به سرای خویش بازگشت و با خود گفت: «این آثار و علایم چگونه و از کجا می‌تواند باشد و آیا آن چه را دیده‌ام، خواب بوده است یا بیداری؟» در همین تحیر و تفکر، به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگوار و جلیل القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمد بن موسی الکاظم(ع) هستم و برای اطمینان خاطر خود، کسی را در همین محل نزد ما بفرست تا انگشتری به جهت تو بفرستم.» و چون عضدالدوله چنین بدید و بشنید، شادمان از خواب بیدار گردید...[۱۹]

بیعت با امام رضا

در برخی کتب متأخر نقل شده که پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام)، مردم مدینه به لحاظ شخصیت و سن احمد، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیشِ جمعیت به مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) رفت و خطبه‌ای خواند و به مردم گفت: «ای کسانی که با من بیعت نموده‌اید! بدانید که من خودم با برادرم علی)امام رضا(بیعت کرده‌ام و او واجب الاطاعه است. بر من و شماست که از او اطاعت کنیم». سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند. [۱۴]

مادر احمد

سید جعفر آل بحرالعلوم (۱۳۷۷ ق)، درباره مادر ایشان نقل کرده است: مادر احمد بن موسی، از زنان بسیار محترم بود که او را ام احمد می‌نامیدند. حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، به او علاقه زیادی داشت، وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت‌های امامت را به او سپرده، فرمود: «هر کس در هر موقع آمد و این امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنیا رفته‌ام و او جانشین من است و امامی ‌است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است». [۵] .
وقتیهارون، امام کاظم (علیه‌السلام) را در بغداد مسموم کرد، حضرت رضا (علیه‌السلام)، از‌ ام احمد امانت‌ها را خواست. ‌ام احمد گفت: وای پدرت شهید شد؟ فرمود: «آری؛ اکنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌هایی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور، من جانشین او و امام به حق بر جن و انس هستم». ‌ام احمد گریبان چاک‌زده، امانت‌ها را تحویل داد و با آن‌جناب به امامت بیعت کرد. [۶]

فضیلت مادر

سید جعفر آل بحرالعلوم)۱۳۷۷ ق)، درباره مادر ایشان نقل کرده است: مادر احمد بن موسی، از زنان بسیار محترم بود که او را ام احمد می‌نامیدند. حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، به او علاقه زیادی داشت، وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت‌های امامت را به او سپرده، فرمود: «هر کس در هر موقع آمد و این امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنیا رفته‌ام و او جانشین من است و امامی ‌است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است». [۵] . وقتیهارون، امام کاظم (علیه‌السلام) را در بغداد مسموم کرد، حضرت رضا (علیه‌السلام)، از‌ ام احمد امانت‌ها را خواست. ‌ام احمد گفت: وای پدرت شهید شد؟ فرمود: «آری؛ اکنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌هایی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور، من جانشین او و امام به حق بر جن و انس هستم». ‌ام احمد گریبان چاک‌زده، امانت‌ها را تحویل داد و با آن‌جناب به امامت بیعت کرد. [۶]

کشف مزار احمد ابن موسی

تارنمای خبرآنلاین به نقل از صفحه ۱۹۲ کتاب قیام سادات علوی تألیف علی اکبر تشید می‌نویسد: «تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مقبره احمد ابن موسی اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی‌رسید که در اطراف آن، خانه‌های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می‌بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر گفت:اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می‌روم تا از موضوع آگاه شوم. چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ». و از آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید[۱۲][۱۳]

روز بزرگداشت

در سال ۱۳۸۶ با تصمیم شورای فرهنگ عمومی استان فارس، ۶ ذی‌القعده در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد فاطمه معصومه و علی ابن موسی الرضا به‌عنوان روز بزرگداشت احمد بن موسی شاهچراغ تعیین شد.[۱۴][منبع نامعتبر؟]

حرم احمد بن موسی مشهور به شاه‌چراغ

مجموعه آرامگاهی در مرکز شیراز است که بنا بر اعتقاد شیعیان، احمد بن موسی، پسر ارشد موسی کاظم، امام هفتم شیعیان و همچنین محمد بن موسی، از برادران علی بن موسی الرضا در آن دفن شده‌اند.[۱] این حرم پس از حرم علی بن موسی و فاطمه معصومه، سومین حرم پراهمیت برای شیعیان در ایران به‌شمار می‌آید.[۲] او در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر نمود ولی توسط افراد مأمون عباسی در شهر شیراز کشته شد.[۳] . آرامگاه محمد بن موسی برادر احمد ابن موسی نیز در صحن جامع شاهچراغ قرار دارد که به سبک معماری آذری بنا شده‌است.[۴][۵] . خیابان‌هایی که به حرم دسترسی دارد خیابان‌های لطفعلی‌خان زند، سه راه احمدی و ۹ دی می‌باشد.

فرزندان احمد ابن موسی

بسیاری از علمای انساب احمد بن موسی را بدون فرزند دانسته‌اند[۹]؛ اما بر خلاف آنان بعضی وی را دارای فرزند دانسته‌اند، ضامن بن شدقم برای وی چهار فرزند به نام‌های محمد، علی، عبدالله و داود نقل کرده‌است.[۱۰] عباس فیض قمی امامزاده ابراهیم مدفون در قم را فرزند احمد بن موسی می‌داند.[۱۱] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امامزاده ها و زيارتگاه های شهرستان شيراز

در شهر شیراز امامزاده های معروفی اعم از شاه چراغ، شاه میر علی بن حمزه، بی بی فاطمه بن الحسن، بی بی نقره پوش، آرامگاه علی بن حمزه بن موسی کاظم، سید علاء الدین حسین، شاه داعی الی الله، سید میر محمد، امامزاده زنجیری، شاهزاده قاسم و ... وجود دارند.

شاه میر علی بن حمزهامامزاده زنجیری شاه چراغ سید میر محمد بی بی فاطمه بنت الحسنسید علاء الدین حسینامامزاده رضاسید تاج الدین غریب شاه قیس امامزاده شاه علیامامزاده جمال الدینشاهزاده محمد امامزاده بی بی دخترانامامزاده ابوطالب سید جعفر شاهزاده قاسم بی بی نقره پوش سید صادقبقعه شاه داعی الله سید محمد سید میر آخر نور محمد .

دو امامزاده دیگری که در حرم شاهچراغ مدفون اند

تصاویر از حرم مطهر حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) که در شیراز به سید میر محمد مشهور است. محمد بن موسی کاظم(ع) که در شیراز به سید میر محمد مشهور است فرزند امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر(ع)است. وی با برادرش احمد بن موسی(ع) از یک مادرند. او در بین شیعیان به فردی قائم اللیل، صائم النهار، اهل فضل و صلاح و تقوی شناخته شده. در زمان خلافت مأمون عباسی به همراه برادرش احمد بن موسی و شیعیان و نزدیکان اهل بیت به قصد دیدار برادرشان امام رضا(ع)از مدینه به سمت توس حرکت می‌کنند و در جنگ سختی که بین ایشان با سپاه قتلغ حاکم عباسی فارس در گرفت از بنی هاشم عده‌ای کشته و عده‌ای هم موفق می‌شوند به شیراز رفته و آنجا مخفی شوند، سید میر محمد از جمله افرادی بود که توانست در این وقایع مخفی شود. سرانجام محمد بن موسی کاظم(ع) در سال 202 قمری به شهادت می رسد. آنچه مسلم است وی در خفا به کتابت قرآن مشغول بوده‌است و از همین راه بندگان زیادی را آزاد فرمودند. چنانکه گویی از کثرت عبادت به «محمد عابد» مشهور گردیدند. در کنار ضریح مطهر حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) ضریح کوچکی نیز وجود دارد که متعلق به حضرت سید ابراهیم(ع) است. به روایتی سید ابراهیم(ع) مشهور به فرزند حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) است.

امامزاده سید میرمحمد شیراز

امامزاده «سید میرمحمد بن موسی» معروف به سید میرمحمد عابد، فرزند امام موسی کاظم (علیه‌السلام) است، که مزارش در شیراز و در نزدیکی آرامگاه برادرش احمد بن موسی (شاهچراغ) قرار دارد. محمد بن موسی بن جعفر مشهور به سید میر محمد عابد از فرزندان امام کاظم(ع) و امامزادگان مورد توجه در ایران است که به همراه تعدادی از بنی‌هاشم برای دیدار امام رضا(ع) از مدینه به ایران رفت، اما به دستور مامون عباسی کاروانشان در شیراز متوقف شد و در آنجا به شهادت رسید و مدفون شد. مقبره وی، در نزدیکی حرم شاه‎چراغ قرار دارد. تاریخ ولادت وی مشخص نیست. پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان است. وی و احمد بن موسی و حمزه بن موسی از یک مادر به نام ام احمد هستند.[۱] . او به محمد عابد معروف است به گفته سید محسن امین این لقب را امام کاظم(ع) به وی داد، زیرا وی اهل نماز و تهجد بود و بیشتر روزها را روزه می‌گرفت.[۲] . طبق بعضی از گزارش‌ها محمد بن موسی همیشه باوضو، اهل شب‌زندهداری و عبادت بوده است.[نیازمند منبع] از هاشمیه کنیز رقیه موسی بن جعفر(ع) نقل شده که هر وقت وی را می‌دیدم آیه «کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون؛ و از شب اندکی را به خواب می‌رفتند»[نیازمند منبع] به خاطرم می‌آمد.[۳] . به گفته طبرسی او مردی پرهیزکار و صالح بود.[۴] عبدالله مامقانی رجال‌نویس شیعه، او را از راویان احادیث اهل‌بیت(ع) شمرده است.[۵]

نسب و شخصیت

طبق منابع تاریخی و کتاب­های انساب و رجال، سید میرمحمد بن موسی، احمدبن موسی و حمزه از یک مادر هستند و مادر گرامی آن­ها "امّ احمد" است. ابونصر بخاری در «سرّالسلسلة العلویة» و ابن عنبه در «عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب»، می­ نویسند در نَسَب و اعقاب محمد بن موسی(ع) هیچ اختلافی نزد علمای انساب و مورخان وجود ندارد. حضرت سید میر محمد بن موسی (ع)، اهل تهجد و روزه، و اهل فضل و صلاح و تقوی بود و به سبب کثرت عبادت به "میرمحمد عابد" مشهور شد. برخی نیز وی را "صالح" نامیده ­اند.[۱] صاحب «اعلام الوری» در فضیلت و منقبت وی می ­گوید: "او مردی پرهیزکار و صالح بود."[۲] . شیخ مفید در «الارشاد» می­ گوید: "محمد بن موسی ­الکاظم (ع) شخصیتی بزرگوار و صاحب بخشش و خیر و نیکی ­بود. خبر داده است مرا ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی که او گفت: بیان کرده است برایم جدم بر اینکه هاشمیه کنیز رقیه دختر موسی بن جعفر)ع) گفته است: محمد بن موسی(ع) دائم الوضو می ­بود و اکثر اوقات را به نماز می­ گذرانید. ساعات شب او در تجدید وضو و یا در اقامه نماز بسر می برد، زیرا پیوسته شنیده می­ شد صدای ریزش آب وضو که به صورت می­ ریخت. مقداری از شب را به نماز اشتغال داشت، پس ساعتی ساکت و آرام شده باز برمی­ خواست و صدای ریختن آب جهت تجدید وضو به گوش می­ رسید و به نماز می ­ایستاد و این جریان همچنان تا صبح ادامه داشت و چون آن حضرت را ملاقات می ­کردم بلافاصله به یادم می­ آمد قول خدای تعالی را که می ­فرماید: صاحبان تقوی را عادت چنین است که کمی از شب را خوابیده و بعد از آن به عبادت و بندگی پروردگار خود می­ پردازند."[۳] . مرحوم سلطان الواعظین می­ گوید: "سید میر محمد عابد فرزندانی داشت که مهمترین آنها از نظر علم و زهد و پرهیزکاری، «ابراهیم مُجاب» بوده که مفتخر به جواب سلام گردید.[۴] سید مجاب بعد از وفات پدر بزرگوارش به عزم زیارت اجداد طاهرین، به خصوص حضرت امیرالمؤمنین)ع) که قبر مبارکش تازه کشف شده و در آن اوان شهرت تامی پیدا نموده بود، عازم عتبات گردید".[۵]

هجرت به ایران

میر محمد بن موسی(ع) و احمد بن موسی)ع) در زمان خلافت مأمون عباسی به همراه شیعیان و نزدیکان اهل بیت به قصد دیدار برادرشان حضرت رضا(ع) از مدینه به سمت طوس حرکت می ­کنند و وارد شیراز می شوند که با جنگی نابرابر از سوی حاکم آن منطقه رو به رو گردیدند. آن­ها پس از مقابله و کشمکش­هایی و بعد از شهادت عده ­ای از بنی هاشم، به طور پراکنده در زوایایی مخفی شدند. سید میرمحمد عابد(ع) نیز همچون برادرش احمد بن موسی(ع) به زندگی مخفی روی آورد. از بررسی برخی متون به جای مانده مانند «الارشاد»، «الأصیلی» و «تنقیح المقال»، روشن می­ شود که حضرت سید محمد عابد(ع) در خفا به کتابت قرآن مشغول بود و از همین طریق بندگان زیادی را آزاد کرد. همچنین او زاهدی عالم و راوی حدیث بوده است. علامه مامقانی، وی را از جمله راویان احادیث اهل بیت می ­شمارد.[۶] . درباره چگونگی رحلت و یا شهادت سید میر محمد عابد، اقوال متفاوتی وجود دارد. برخی از منابع بر شهادت وی پس از جدال و کشمکش حاکم فارس با یاران احمد بن موسی(ع) تأکید دارند و برخی از منابع از رحلت و درگذشت وی با مرگ طبیعی حکایت می­ کنند. چنانکه صاحب «شب­های پیشاور» می ­نویسد: "جناب سید امیر محمد عابد که در گوشه انزوا اشتغال به عبادت داشت، به أجل طبیعی از دنیا رفت."[۷] . صاحب «ریاض الأنساب» نیز می ­نویسد: سید میر محمد بن موسی الکاظم(ع) از جمله برادران و همراهان شاهچراغ است. وقتی که امامزادگان را به تزویر داخل شهر شیراز کردند و تفرقه میان آن­ها انداختند، سید میرمحمد را در همین موضع که مدفن آن بزرگوار است نزدیک "بازار بزرگ آقا" که بازار بین ­الحرمین نیز می­ گویند شهید کردند و در همان موضع مدفون ساختند و آن بزرگوار را قدری رفیع و آثاری بدیع است.[۸]

مخفی بودن در شیراز

بعضی گفته‌اند وی به دلیل ظلم وستم عباسیان به شیراز متواری شده و در آنجا به کتابت قرآن مشغول بود و در آمد حاصل از آن را صرف آزادسازی بردگان می‌کرد. گفته‌اند هزار برده از این طریق توسط وی آزاد شد.[۶]

شهادت

سید محمد به همراه شاه‎چراغ و تعداد دیگری از شیعیان و بنی‌هاشم، از مدینه به قصد دیدار با امام رضا(ع)، به سوی ایران حركت کردند، چون خبر ورود قافله آنان به مامون رسید، به دستور مأمون کاروان در شیراز متوقف شد و پس از شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع) در سراسر ایران متفرق شدند.[۷] اما سید محمد در شیراز ‌ماند. برخی از منابع از شهادت وی به همراه برادرش شاه‌چراغ در درگیری که بین آنها و کارگزار مامون به نام قتلغ خان در شیراز رخ داد، خبر دادهاند.[۸] با این وجود برخی از منابع از درگذشت وی با مرگ طبیعی حکایت می‌کنند.[نیازمند منبع]

آشکار شدن قبر محمد بن موسی

حدود سنه ۷۲۵ ه.ق. میرزا عنایت الله دستغیب، نوری در خانه خویش مشاهده می­ کند و بعد از جستجو به لوح قبری برمی­ خورد و مشخص می­ شود که جسد مطهر حضرت سید امیرمحمد در این خانه مدفون است. میرزا عنایت ­الله دستغیب بانی بارگاه این بزرگوار می­ شود و چندین خانه از اطراف خریده و آن را توسعه می­ دهد و بعد هم مقداری املاک بر آن وقف می­ نماید.

در برخی از منابع آمده است که قبر مطهر محمد بن موسی(ع) همچون دیگر برادرانش سال­ها مخفی بود تا اینکه در زمان "اتابک بن سعد زنگی" در محله "باغ قتلغ" در همان محلی که حضرت احمد بن موسی)ع) به شهادت رسیده بود قبر ایشان نیز آشکار شد.

بارگاه حضرت سید میرمحمد(ع)، در قسمت شرقی حرم مطهر احمد بن موسی(ع) واقع است. در عهد نادرشاه افشار و به حکم وی، این بقعه مرمت شده است. در سال ۱۲۹۶ ه. ق. به دست سلطان نادر خان و پس از او در سال ۱۳۰۶ ه.ق. به دستور شاهزاده اویس میرزا فرزند فرهاد میرزا (عموی ناصرالدین شاه)ضریحی زیبا از نقره ساختند و بر روی قبر مطهر محمد بن موسی(ع) نصب نمودند. صحن بارگاه این امامزاده والامقام همچون صحن و بیوتات حرم احمد بن موسی با چینشی هنرمندانه آیینه کاری شده است. خطاطان هنرمند با خطوط نسخ و ثلث جلوه معنوی دیگری به حرم مطهر محمدبن موسی(ع) بخشیده اند.

مدفن محمد بن موسی(ع)

شیراز: مجلسی در بحارالانوار به نقل از حمدالله مستوفی در نزهة القلوب و جزایری در النعمانیة، مدفن محمد بن موسی(ع) را در شیراز ذکر کرده‌اند.[۹] در فاصله ۲۰۰متری شرق امامزاده شاهچراغ قرار دارد.[۱۰]

اراک:در روستای میقان اراک، امامزاده‌ای به نام محمد عابد مدفون است که به اعتقاد اهل محل، مدفن محمد بن موسی(ع) است،[۱۱] اما فیض قمی معتقد است در این بقعه محمد بن احمد بن هارون بن موسی(ع) دفن شده‌است.[۱۲]

گناباد: در شهر کاخک ۲۴ کیلومتری شهر گناباد، امامزاده‌ای مدفون است که به اعتقاد برخی متعلق به محمد بن موسی(ع) است اما بنا بر اقوال متواتر مدفون در این بقعه محمد بن موسی بن احمد بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی(ع) است.[۱۳]

تفرش: بقعه‌ای در تفرش نزد اهالی آن به امامزاده محمد بن موسی(ع) معروف است، اما بنا بر قراینی شخصیت مدفون در آنجا یکی از نوادگان امام سجاد(ع) است.[۱۴]

دیگر شهرها: همچنین در شهرهای شهرضا، شهرستان نور، دامغان، خرم‌آباد، همدان، دزفول (معروف به سبز قبا(، ساوه و بابل امامزادگانی مدفونند که نزد اهالی منتسب به محمد بن موسی(ع) هستند.[نیازمند منبع]

حرم محمد بن موسی در شیراز

حرم محمد بن موسی قبلاً دارای صحن و حیاط مستقل بوده است که از طریق بازار بین الحرمین به صحن مطهر حضرت شاهچراغ(ع) ارتباط داشته است. از اوایل دهه شصت، به حرم ایشان نیز توجه خاص معطوف گردید و تعمیرات اساسی در آن انجام شد. با توجه به کمبود فضای سرپوشیده حرم مطهر حضرت سید میر محمد(ع)، سالن جدید بالای سر ضریح مطهر احداث گردید و مورد بهره برداری قرار گرفت.هم‌چنین بازار بین این دو حرم نیز تخریب شد و آرامگاه سید میر محمد(ع)، برادر شاهچراغ(ع)، در ضلع شمال شرقی حرم احمد بن موسی(ع) قرار گرفت.[نیازمند منبع] ایوان حرم محمد بن موسی نیز وسعت یافت و نوسازی شد. این ایوان چهار ستون دارد و ایوان حرم شاه چراغ ۱۰ ستون دارد.[نیازمند منبع] . ساخت اولین گنبد را به زمان ظهیرالدوله نسبت می‌دهند و در عهد نادر شاه افشار چون بنای خرابی داشته است همزمان با بقعه مرمت می­گردد. سطح گنبد حدود ۲۵۲ متر مربع، ارتفاع آن ۱۲ متر و حداکثر قطرش ۱۰ متر می­‌باشد که به شکل بسیار زیبایی با کاشی تزیین گردیده است.[نیازمند منبع] . در سمت چپ قبر او، مرقد کوچکی است و در آن لوحی که بر روی آن نقش است: ابراهیم بن محمد بن موسی و می­گویند فرزند آن حضرت است.

معروف‌ترین فرزند وی ابراهیم معروف به سید ابراهیم مجاب است که در حرم امام حسین(ع) مدفون است.[۱۹]

امامزاده سید تاج الدین غریب شیراز

«امامزاده سید تاج‌الدين غریب» از نوادگان امام علی علیه‌السلام، در محله‌ی دروازه کازرون، در شهر شیراز واقع شده است. نسب شریف سید تاج‌الدین با شش واسطه از طریق حضرت عباس علیه‌السلام به امام علی علیه‌السلام می‌رسد؛ نسب ایشان چنین است: سید تاج‌الدین بن جعفر بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام. سید تاج‌الدین غریب از عموزادگان احمد بن موسی علیه‌السلام (شاهچراغ) بود که همراه با کاروان ایشان وارد شهر شیراز می‌شود، و سرانجام در مکان فعلی -که اکنون آرامگاه اوست- به شهادت می‌رسد. روزهای سه‌شنبه روز زیارتی این امامزاده بزرگوار است؛ شیرازی‌ها این امامزاده را حاجی سید غریب می نامند. این بقعه شریفه محل استجابت دعاست و مردم در منازعه و مرافعه به آن تربت رفته و قسم می خورند. مرقد آن بزرگوار همواره محل گره گشایی از مشکلات مردم و حوائج زائران بوده است. بنای اولیه این بقعه که دارای گنبدی نیلوفری است در سال های قبل از روی کار آمدن قاجار ساخته شده و این بنا در ۱۱ دی‌ماه ۱۳۸۰ به عنوان یکی از آثار ملی به ثبت رسیده است است. ورودی حرم در بزرگ چوبی قرار دارد که بعد از یک دالان کوتاه به یک حیاط کوچک می‌رسد. در سردر ورودی نیز کاشی هفت‌رنگ استفاده شده و بر روی آن‌ها تصاویر گل و بوته نقش بسته است. بر روی برخی از آن‌ها آیات قرآنی و احادیث به خط ثلث نگاشته شده و بر روی برخی دیگر تصاویر وقایع کربلا نقش بسته است. بر روی در ورودی که چوبی و منبت‌کاری شده نیز احادیثی به صورت منبت نقش بسته است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صالح بن موسی کاظم (ع)؛ امامزاده‌ای با کرامات فراوان

پنجم ذیقعده و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) است.

حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) فرزند بلافصل امام هفتم شیعیان و برادر گرامی حضرت امام رضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (ع) است.

آن حضرت از جمله سادات عالی رتبه و از امامزادگان صحیح النسبی است که پس از توطئه مامون عباسی در فراخواندن امام رضا (ع) به مرو، با دستور امام رضا(ع) و با چند هدف از جمله دیدار با مردم و شیعیان و همچنین دیدار و زیارت امام رضا (ع) و با همراهی حدود 100 نفر از شیعیان و دوستداران امام رضا (ع)، از مدینه به سمت خراسان حرکت می‌کنند که در راه گذر از دشت بزرگ ساوجبلاغ -که در آن روزگار از مناطق ری و در راه عراق به مرو قرار داشته است-، دچار شبیخون دشمنان شده و شماری به شهادت می‌رسند و گروهی متواری می‌‌شوند.

از جمله افرادی که در این تعقیب و گریز به شهادت می‌رسند، حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) است که مردم و علاقه‌مندان به خاندان عصمت و طهارت، پس از این واقعه جانسوز، پیکر مطهر ایشان را در همان منطقه و در کنار درختی کهنسال به خاک می‌سپارند که امروزه با نام بارگاه امامزاده صالح در منطقه تجریش تهران، زیارتگاه مومنین و مومنات و یکی از باشکوه‌ترین و مشهورترین امامزاده‌های ایران اسلامی و از شلوغ‌ترین و پر مراجعه‌ترین زیارتگاه‌های پایتخت است.

می‌گویند درگذشته‌های دور و به دلیل عدم دسترسی به وسیله نقلیه و صعب العبور بودن تجریش در زمستان، زائران آن مکان مقدس، با خود نمک می‌آوردند و در مسیر می‌پاشیدند تا راه را برای خود و دیگر زائران باز کنند که از آن تاریخ به بعد، نمک هم جزو نذریات آن بقعه شد و زائرانی که استطاعت مالی نداشته و ندارند، نمک را نذر امامزاده صالح (ع) می‌کنند.

باید گفت بنای اولیه و اصلی بقعه و بارگاه این برادر بزرگوار حضرت معصومه(س)، در قرن پنجم هجری قمری ساخته شده است که البته چند بار توسط دشمنان و معاندان اهل بیت و حتی یک‌بار در زمان حمله مغول، ویران شد؛ اما دوباره با همت مریدان و شیعیان اهل بیت (ع) تجدید بنا شد و در زمان صفویه هم به وسعت این امامزاده افزوده شد.

همچنین در داخل حریم وسیع امامزاده، صندوقی چوبین وجود دارد که متعلق به دوران صفویه یا افشاریه است و بسیار جلب توجه می‌کند.

این بارگاه منور پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم، وسعت بیشتری یافت و گنبد بزرگتری هم برای آن ساخته شد و همچنین دو گلدسته هم از دهه 80 به بعد، به صحن آن اضافه شده است.

لازم به ذکر است که از شاخصه‌های این امامزاده واجب التعظیم، حضور فراوان دختران جوان به عنوان زائر در این مکان مقدس است که بارگاه برادر حضرت معصومه (س) را برای طلب حاجتشان بر می‌گزینند و با اهدای نان و پنیر و سبزی و یا خرما و یا نذر نمک، آن حضرت را واسطه خود و خدا قرار می‌دهند تا ان شاء الله به خواسته‌های خود دست یابند.

جمعی از خاندان حضرت ثامن الحجج (ع) شامل تعداد زیادی از خواهران و برادران آن حضرت و همچنین تعدادی از دوستداران و شیعیان اهل بیت (ع)، از مدینه به سمت مرو حرکت کردند که به گواهی تاریخ، در ابتدای مسیر با هم بودند و پس از ورود به ایران، در قالب کاروان‌های مختلف و در مسیرهای متنوع، به سوی مرو حرکت کردند تا هم دیدار بیشتری با عموم مردم داشته باشند و هم احتمال دسترسی دشمنان به همه آنان کمتر شود. حضرت معصومه (س) به ساوه آمد و سپس راهی قم شد

حضرت صالح بن موسی (ع) هم مسیر ری و دشت ساوجبلاغ را در پیش گرفت

البته این احتمال هم داده شده است که دلیل جدایی افراد حاضر در کاروان برادران و خواهران امام رضا (ع)، حمله‌های متعدد دشمنان به آنها بوده است که عملا موجب متفرق شدن آنان شده است.

با سنگدلی حاکمان عباسی در ایران، بسیاری از خواهران و برادران امام رضا (ع) در ایران مورد تعقیب قرار گرفتند و در سفر به مرو، رحلت کردند یا به شهادت رسیدند که با همت برخی از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، امامزاده‌های متعددی از خاندان حضرت موسی بن جعفر (ع) و از خواهران و برادران امام رضا (ع) در ایران بنا شد که حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم، حرم مطهر حضرت احمد بن موسی(ع) در شیراز و حرم مطهر حضرت صالح بن موسی (ع) در تهران از آن جمله است.

حضرت صالح بن موسی کاظم (ع)فرزند امام موسی کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع)و حضرت معصومه (س)بوده اند و در شمار سادات با منزلت و عالی رتبه به شمار می‌آمدند که گفته می‌شود در اواخر قرن دوم به سمت ایران حرکت کردند و هنگام رسیدن به شمیران، به شهادت رسیدند و در همان منطقه دفن شدند و ساکنان آن جا به خاطر این که ایشان منتسب به ائمه اطهار (ع) بودند برای ایشان بارگاه و مرقد بنا می‌کنند و در ایام سال، به آن جا پناه می‌برند و به ایشان متوسل می‌شوند.

سید مرتضی علم الهدی رازی، یکی از فقهای شیعه نوشته است: «امام موسی بن جعفر (علیه السلام) دارای فرزندان زیادی بوده اند. یکی از آنان صالح ابن موسی الکاظم (علیه السلام) است که در اواخر قرن دوم از عراق به سمت ایران کوچ می‌کند. گویا شخصی به نام حسن بهبهانی در پل کرخ، که امروز به کرج مشهور است در تعقیب امامزاده بوده و، چون خدای تعالی درجه شهادت برای ایشان نوشته بود، در باغ جنت گلشن، زیر درخت چنار بزرگی نزدیک چشمه ساری ایشان را به شهادت می‌رسانند

درباره حادثه تلخ و شهادت امامزاده صالح (ع)، گزارش‌های متفاوتی در روایات اسلامی آمده است. در یک گزارش آمده که امامزاده صالح به همراه ۱۰۰ تن از یاران امام رضا (ع) از مدینه به‌سوی ایران حرکت کردند. در مسیر سفر، در منطقه ساوجبلاغ امام زاده صالح به طرز ناگهانی مورد حمله قرار گرفتند. در جریان این درگیری، حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) به درجه شهادت نائل شد و جسم ایشان به منطقه تجریش منتقل شده و در آنجا به خاک سپرده شد.

در یک گزارش دیگر ذکر شده که امامزاده دیگری با نسبت به امامزاده صالح (ع)در اردبیل وجود داشته و او در این شهر زندگی می‌کرده است. بعد از شهادت، سر این امامزاده به حکومت فرستاده شد و دوستداران اهل‌بیت این سر را به یک روستای نزدیک به ری، یعنی تجریش، برای دفن ارسال کردند؛ ازاین‌رو، برخی اعتقاد دارند که بدن امامزاده صالح در اردبیل و سر ایشان در تجریش دفن شده باشد.

روایت سوم این‌گونه است که حضرت صالح بن موسی (ع) پس از شنیدن خبر ولیعهدی امام رضا (ع) در اواخر قرن دوم هجری قمری، از عراق به‌سوی ایران حرکت کرد. او که به سمت شمیرانات حرکت می‌کرد، در باغ گلشن در تجریش، زیر چناری بزرگ، نزدیک به یک چشمه‌سار، به دست حسن بهبهانی شهید شد. اهالی متدین تجریش به احترام اهل‌بیت ایشان را در همان نقطه به خاک سپردند که در طول زمان، منبع برکت و خیراتی برای ساکنان این منطقه شد.

مسئولان و مدیران امامزاده صالح تجریش، پنجم ذی‌القعده را به‌عنوان روز بزرگداشت این امامزاده تعیین کرده‌اند و هر سال در این تاریخ مراسمی جشنی برگزار می‌کنند. در مجموع، نسبت به شهادت امامزاده صالح (ع)، گزارش‌های متفاوتی وجود دارد که هرکدام از آنها نشان‌دهنده ارتباط این مقام با اهل‌بیت اسلام هستند.

در کتاب کنز الانساب دربارهٔ نسب امامزاده صالح آمده‌است: «امامزاده صالح فرزند امام موسی کاظم و متولد پنجم ماه ذی‌القعده است؛[۹] که به شهرری آمده و در روستای تجریش ایشان را به قتل رسانده‌اند.» در زیارت‌نامه وی نیز بدین موضوع اشاره شده‌است. همچنین کتیبه قدیمی ای که در گذشته بر سردر ورودی رواق نصب بوده‌است، این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد.

طبق اسناد موجود در کتب تاریخی علم انساب این امامزاده در اردبیل می‌زیسته‌است که پس از کشته‌شدن سر او از تن جدا و برای حاکم ری فرستاده می‌شود و شیعیان، سر این امامزاده را در روستایی نزدیک شهرری)تجریش امروزی) به خاک سپرده و همینک این امامزاده دارای دو زیارتگاه می‌باشد.[۱۰]

گفته شده‌است که فرزندان وی نیز به همراه او به ری آمده‌اند و بدین‌جهت برخی بقعه‌ها در تهران به او منسوب است.[۱۱]

کتاب مراقد المعارف[۲۶] و بحر الانساب، امامزاده صالح(ع) را فرزند امام موسی کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) دانسته است که پس از اعلام ولایتعهدی امام رضا(ع)، به همراه دیگر برادرانش از بغداد به‌سمت خراسان حرکت کردند، تا آنکه وارد شمیران شد و در تجریش به‌دست شخصی به شهادت رسید.[۲۷] پایگاه جامع امامزادگان نیز به استناد کتاب‌های ریاض الانساب، کنز الانساب، حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ناسخ التواریخ، انوار المشعشعین، منتخب التواریخ، آثار تاریخی تهران و جغرافیای تاریخی شمیران، امامزاده صالح(ع) را فرزند بلافصل موسی بن جعفر(ع) به شمار می‌آورد.[۲۸]

عظیمی‌پور در مقاله امامزاده صالح در دانشنامه فرهنگ مردم ایران، این نظریه را نیز مطرح می‌کند که احتمال دارد امامزاده صالح(ع) نه فرزند امام موسی کاظم(ع)، بلکه یکی از نوادگان وی باشد و نام پدران در نسب‌نامه افتاده باشد.[۲۹] محمد شریف‌رازی نویسنده کتاب اختران فروزان ری و طهران ذکر می‌کند که برای این امامزاده شجره‌نامه‌ای نیافته، ولی او را به صورت اجمال، از اولاد پاکان دانسته است.[۳۰] .

در میدان عالی‌قاپوی اردبیل نیز فردی با نام امامزاده صالح دفن است که با نام صالح بن موسی‌الکاظم(ع)از او یاد می‌گردد. گفته می‌شود که او همان امامزاده صالح تجریش است که بدنش در اردبیل و سرش در تجریش دفن شده است.[۳۱]

مرقد امامزاده صالح در کنار میدان تجریش،[۲۱] واقع در ضلع جنوب شرقی،[۲۲] از امامزاده‌های منطقه شمیران و شمال تهران است. ورودی شمال، شمال غربی[۲۳] و شرقی امامزاده به بازار تجریش باز می‌شود و از آنجا به تکیه تجریش راه دارد و ورودی غربی رو به پایانه حمل‌ونقل شهری است.[۲۴] در شمال صحن نیز مسجدی به مساحت یکصد متر مربع وقف شده است.[۲۵]

تا کنون حدود 10 هزار و پانصد مقبره امامزادگان در ایران شناسایی شده است و البته از این تعداد 8 هزار مقبره فاقد شناسنامه و شجره نامه هستند و امید است نامگذاری این روز به نام تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه منشأ خیر و برکات برای ملت مسلمان ایران و شیعیان باشد و زمینه بهره‌مندی هر چه بیشتر آحاد مختلف مردم از فیوضات معنوی و روحانی بقاع متبرکه امامزادگان فراهم شود.تاریخ دقیق روز بزرگداشت امامزاده صالح (ع) و تجلیل از امامزادگان

حضور امامزادگان در ایران سبب ترویج قرآن و عترت و اسلام شده است. در ایام دهه کرامت در ۳۱۷ امامزاده کل کشور ما همایش تجلیل و بزرگداشت امامزادگان را با حضور گسترده مردم و با سخنرانی خطبا و علما و ارائه مقالات پژوهشگران و مداحان داریم.

درباره اینکه چرا این همه امامزاده در ایران وجود دارد ؟ باید گفت : علتِ آن، خفقان و ظلمی بود که به آن ها روا می شد. همچنین دستور امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) به فرزندان و نوادگان شان دلیل دوم است و دلیل سوم به خاطر هجرتی بود که علی بن موسی الرضا (ع) به ایران داشتند. همچنین مردم ما از همان ابتدا نسبت به اهل بیت (ع) و خاندان آنها یک محبت خاصی داشتند. در کشورهای دیگری مثل عراق و عربستان نیز امامزاده وجود دارد، اما به خاطر حاکمیت ظالم عربستان اجازه نمی دهند که آنها برای مردم معرفی شود، وگرنه در تاریخ وجود امامزادگان کاملا مشخص و ذکر شده است. از این تعداد امامزاده ای که در ایران وجود دارد، همه آن ها جزو فرزندان امامان نیستند؛ بلکه برخی از آنها جزو نوادگان و چند نسل بعدتر آنها هستند. حتی برخی از فرزندان ائمه (ع) هیچ گنبد و بارگاهی در ایران ندارند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام زاده صالح ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زیارت نامه امامزاده صالح

السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ، اَلطّاهِرُ الوَلِیُّ، وَالدّاعِی الحَفِیُّ؛ اَشهَدُ اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً، حَقّاً، وَنَطَقتَ حَقّاً وَصِدقاً، وَدَعوتَ اِلی مَولایَ وَمَولاکَ، عَلانِیَةً وَسِرًّا، فازَ مُتَّبِعُکَ، وَنَجا مُصَدِّقُکَ، وَخابَ وَخَسِرَ مُکَذِّبُکَ، وَالمُتَخَلِّفُ عَنکَ، اَشهَد لی بِهذهِ الشَّهادَةِ، لِاَکونَ مَنَ الفائِزینَ بِمَعرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ، وَتَصدیقِکَ وَاتِّباعَکَ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدی وَابنَ سَیِّدی. اَنتَ بابُ اللهِ المُؤتی مَنهُ، وَالمَأخوذُ عَنهُ، اَتَیتُکَ زائِراً، وَحاجاتی لَکَ مُستَودِعةً، وَها اَنَا ذا اَستَودِعُکَ دینی وَاَمانَتی، وَخَواتیمَ عَمَلی، وَجَوامِعَ اَمَلی اِلی مُنتَهی اَجَلی، وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُه.

سلام بر تو ای آقای پاک و پاکیزه و سرور من و ای دعوت کننده (به حق) به مهربانی، گواهی دهم که تو حق گفتی و به حق و راستی سخن کردی و (مردم را) آشکارا و نهان بسوی مولای من و مولای خودت دعوت فرمودی رستگار شد پیرو تو و نجات یافت تصدیق کننده ات و نومید و زیانکار شد تکذیب کننده ات و آن کس که با تو مخالفت کرد گواه باش برای من این گواهی را تا من بوسیله معرفت و اطاعت تو و تصدیق و پیروی کردنت از زمره رستگاران باشم و سلام بر تو ای آقای من و ای فرزند آقای من توئی درگاه خدا که از آن درآیند و (معالم دین را) از آن بگیرند آمده ام به درگاهت برای زیارت و حاجتهای خود را به تو سپرده ام و من اکنون به تو می سپارم دینم و امانتم و سرانجام کارهایم و همه آرزوهایم را تا پایان عمرم و بر تو باد سلام و رحمت خدا و برکاتش.

از یکی از قدیمی‌های شمیران که نه تنها خودش بلکه نسل در نسل او متعلق به این منطقه بوده و ارادت خاصی به ایشان داشته اند، نقل است: مشکلی مالی شدیدی پیدا کرده بودم و آه در بساط نداشتم و از طرفی هم، بدهکار بودم و باید بدهی ام را می‌پرداختم، چند بار از طلبکارم مهلت گرفتم و باز پول جور نشد. تا این که یک روز چهارشنبه به طلبکارم قول دادم شنبه صبح اول وقت پول را پرداخت کنم، تا روز جمعه هیچ خبری نشد، من بلند شدم لباس پوشیدم و به خانمم گفتم که می‌روم زیارت، وقتی از خانه بیرون می‌آمدم فقط ۴۷۰ تومان پول داشتم و با دل شکسته، ولی امیدوار به حرم حضرت صالح ابن موسی الکاظم علیه السلام آمدم. حدود اذان ظهر بود که رسیدم. نماز خواندم و بعد هم نماز حضرت موسی ابن جعفر (ع) را خواندم و با زبان خودمانی شروع کردم به راز و نیاز، و مشکلم را گفتم و به آقا عرض کردم که برای شنبه صبح اول وقت قول داده ام، شما به من کمک کن که مشکلم حل شود و بتوانم سر قولم بمانم. وقتی از حرم می‌آمدم بیرون بسیار سبک شده بودم و آرامش عجیبی داشتم و به خانه آمدم و ساعت ۱۲ شب، یکی از آشنایانی که من به هیچ عنوان مشکل مالی ام را با او در میان نگذاشته بودم، تلفن کرد و گفت: شما پول احتیاج داشتی چرا به من نگفتی؟ من یک مبلغی پول دارم اگر بیشتر لازم داری بگو. وقتی این خبر را به من داد خیلی منقلب شدم، گفتم: آقاجان ما از کرم شما خیلی شنیده ایم، خیلی دیده ایم، و حالا هم با تمام وجود حس کرده ایم. من به شما گفتم شنبه اول وقت و شما در اولین ساعات صبح شنبه پول را به من رساندید.

پیمان قدرتی هر سال برای ادای نذر مادرش به حرم امامزاده صالح(ع) می‌رود

ماجرای شفا گرفتن جوانی که قطع نخاع شده بود : پدرم مجبور شد برای پزشكان فیلیپینی ماجرا را توضیح دهد و بگوید برای شفای پسرمان به بزرگواری به نام امامزاده صالح(ع) متوسل شده‌ایم...

عقیق: معجزه‌های کوچک و بزرگ زيادی در مسیر زندگی هر یک از ما اتفاق می‌افتد اما بدون آنکه متوجه باشیم به‌راحتی از کنار بسیاری از آنها می‌گذریم؛ اتفاقاتی که ممکن است سبب نزدیکی بیشتر ما با خدا بشوند. در این بین شفای بیماران لاعلاج که خارج از يافته‌هاي علم پزشکی است، معجزه‌ای بیش نمی‌تواند باشد. یکی از این معجزات شفاي کودکی است که به لطف و کرم آقا صالح بن موسی الکاظم(ع) شفا گرفته. داستان بهبودی «پیمان قدرتی» پر از نکته‌هايی است که می‌تواند برای بسیاری از ما آموزنده و جالب باشد. او اکنون سال‌هاست که نوزدهم ماه مبارک رمضان به آستان مقدس امامزاده صالح(ع) می‌آید تا نذر مادرش را ادا کند.

همه چیز از یک تصادف مرگبار شروع شد؛ تصادفی که «پیمان قدرتی» را به کما برد. پیمان در آن زمان کودکی چندساله بود. به همین دليل حادثه‌ای را که برایش اتفاق افتاده به یاد نمی‌آورد اما برادر بزرگ‌تر پیمان (پژمان) که شاهد آن روزهای سخت بود تعریف می‌کند: «در آن زمان در محله خوش، خیابان طوس تهران زندگی می‌کردیم. مادرم من و پیمان را برای خرید به سوپر مارکت آن طرف خیابان طوس فرستاد. در همان هنگام ماشینی با سرعت زياد در خیابان باریک و یک‌طرفه طوس حرکت می‌کرد. من کمی جلوتر از پیمان در حرکت بودم که ناگهان صدای ترمز ماشین بلند شد. به عقب كه برگشتم، پیمان را ديدم كه بين آسمان و زمین بود و چند متر جلوتر پرتاب شد. این آخرین صحنه‌ای بود که از آن حادثه به‌یاد دارم. بعد از آن پدر و مادرم سراسیمه و آشفته پیمان را به بیمارستان لولاگر رساندند اما کادر پزشکی آنجا وضعیت او را حاد تشخیص داد و با آمبولانس او را به بیمارستان سینا فرستادند. پزشکان بیمارستان سینا نیز شرایط پيمان را بد تشخیص دادند و او را پذيرش نکردند. کم‌کم علائم حیاتی پیمان به حداقل می‌رسید، تا اینکه به کمک یکی از مسئولان بیمارستان سینا و نامه‌ای که به رئیس بیمارستان پارس نوشت، پیمان را به اين بیمارستان واقع در بلوار کشاورز منتقل کردند. در آن زمان بيشتر پزشکان بیمارستان پارس خارجی و فیلیپینی بودند و بیماران اورژانسی را پذيرش می‌كردند. در نهایت درمان پیمان از همانجا شروع شد. کادر پزشکی قوی‌اي از پزشکان فیلیپینی تشکیل شد. آنها سعی کردند او را از شرایط اضطراری و حادی که داشت نجات دهند و به زندگی برگردانند». پیمان قدرتی که کنار ضریح حرم امامزاده صالح(ع) نشسته، با چهره‌ای منقلب به حرف‌های برادر بزرگ‌ترش پژمان گوش می‌دهد. گویا برای نخستین بار است که این ماجرا را می‌شنود. پژمان قدرتی که خود را در تصادف برادرش مقصر می‌داند صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «وضعیت حیاتی پیمان تا سه روز بسیار حاد بود و تمام علائم حیاتی‌اش به‌حداقل ممکن رسیده بود. از ناحیه نخاع به‌شدت آسیب دیده بود. مادرم برای بهبود پیمان هر نذر و نيازی که بلد بود انجام می‌داد. تا اینکه پس از سه یا چهار روز پزشکان موفق شدند با تجهیزات پزشکی و شوک‌ الکترونیکی تنفس پیمان را تا حدودی برگردانند. اما تا مدت‌ها ضربان قلب و سطح هوشیاری‌اش بسیار کم بود و سيستم عصبي‌اش از کار افتاده بود. پیمان با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بعد از چند روز که دیگر از طریق سرم هم امکان تغذیه به پیمان نبود و دستگاه تنفسی‌اش مشکل پیدا کرده بود، پزشكان در پایین گلویش سوراخی ایجاد کردند تا تنفس و تغذیه از طریق این سوراخ انجام شود. این وضعیت تا یک‌ماه ادامه داشت. بعد از آنکه پیمان از وضعيت حاد و اضطراری خارج شد، او را از بخش مراقبت‌هاي ویژه منتقل کردند. تا دو ماه یا بیشتر در حالت کما بود و هیچ تغییری در وضعیتش پیدا نشد. با گذشت سه ماه از این ماجرا، پزشکان قطع امید کردند و گفتند نگهداری او در این وضعیت امكان‌پذير نیست. می‌توانید او را به بیمارستان دیگری منتقل کنید. پدرم که در آن زمان کارمند وزارت بهداشت بود توانست با صحبت با چند نفر، پیمان را در همان بیمارستان نگه‌دارد». به گفته مادر پیمان، زمانی که او در کما بود و همه پزشکان از او قطع امید کرده بودند به پیشنهاد یکی از اقوام که خادم امامزاده صالح‌(ع) بود راهی آستان مقدس امامزاده صالح می‌شوند و او در آنجا به آقا متوسل می‌شود. رازونیازهاي مادر پیمان با خدا در حرم امامزاده صالح جواب می‌دهد و بعد از آنکه مادر برای عیادت پیمان به بیمارستان می‌رود، می‌بینند كه پیمان بعد از چهار ماه چشمانش را برای اولین بار باز کرده. از آن روز «پیمان قدرتی» وضعیت عمومی‌اش رو به ‌بهبود رفت اما اعضای بدنش همچنان ‌درست کار نمی‌کردند. پژمان می‌گوید: «بعد از بهبود نسبی پیمان که پس از 10‌روز از کما خارج شده بود او را با تمام وسایلی که به بدنش وصل بود از بیمارستان مرخص کردند و به خانه آوردند. پيمان به‌دليل آسيب‌ديدگي نخاع کاملا فلج شده بود و تنها عضوی که حرکت می‌داد چشمانش بود. تا آن زمان هنوز از طریق همان سوراخ زیر گلو و لوله‌ای که در مری‌اش ایجاد کرده بودند تغذيه می‌شد. یادم می‌آید زمانی که او را از بیمارستان مرخص می‌کردیم یکی از پزشکان به مادرم گفته بود کاری از دست ما برنمی‌آید. دعا کنید که خدا بچه دیگری به شما بدهد. وضعیت سختي بر فضای خانه ما حاکم بود. پدر و مادرم سختی‌های زیادی را متحمل شدند تا اختلالی در وضعیت خانه ایجاد نشود. مادرم به پیشنهاد اقوام‌ همچنان برای توسل و گرفتن شفای پیمان به امامزاده صالح می‌رفت. گویا مادرم نذر خاصی در حرم داشت. آن‌طور که خودش می‌گوید در حالی که بلند گریه می‌کرده به آقا گفته اگر پسرم را شفا دهی خودم او را می‌آورم و دور حرمت می‌چرخانم». پژمان قدرتی درحالی که سعی می‌کرد بغضش را پنهان کند، ادامه می‌دهد: «نزدیک یک‌سال از بیماری پیمان می‌گذشت. در وضعیت حرکتی او اثري از بهبودی پیدا نشده بود و مادرم با ناله‌ها و راز و نیازهای شبانه، شفای پیمان را از خدا می‌خواست. یک شب درحالی که مادرم خواب بود، پدرم بالای سرم آمد و از خواب بیدارم کرد. در چهره‌اش تعجب و شگفتی موج می‌زد. گویا هر کاری کرده نتوانسته بود مادرم را از خواب بیدار کند. پیمان از خواب بیدار شده و از پدرم آب ‌خواسته بود. هیچگاه آن شب را فراموش نمی‌کنم. پیمان با لیوان آن هم از طریق دهان آب نوشید و سپس خوابید. بعد از این ماجرا مادرم از خواب بیدار شد و وقتی پدرم این قضیه را برایش تعریف کرد باور نمی‌کرد. او فکر می‌کرد پدرم قصد دلداری‌اش را دارد و حتی شهادت من را هم قبول نداشت. صبح آن روز پدر و مادرم پیمان را خارج از دوره چک‌آپ هفتگی به بیمارستان پارس بردند. پزشکان تغییراتی را در آزمایشات و عکس‌های پیمان متوجه شدند. به همین دلیل با تعجب پرونده پزشکی او را بررسی کردند. حتی پزشك ارشد تیم پزشکی پیمان شخصا به دیدن او آمد و با دیدن عکس‌هايش گفت هیچ توضیحی برای این اتفاق ندارد. ضایعه نخاعی پيمان ترمیم يافته بود و علائم حیاتی‌اش نسبت به چند روز قبل متفاوت شده بود. حتی از مادرم پرسید شما چه کار کرده‌اید و چه چیز خاصی به فرزندتان داده‌اید؟ به‌عبارتي به‌دنبال آن بودند که ببینند از منظر علمی و پزشکی چه اتفاقی افتاده. در نهایت پدرم مجبور شد برای پزشكان فیلیپینی ماجرا را توضیح دهد و بگوید برای شفای پسرمان به بزرگواری به نام امامزاده صالح(ع) متوسل شده‌ایم. آنها گفتند مگر اینکه چنین اتفاقی افتاده باشد چراکه از لحاظ پزشکی هیچ توضیحی وجود ندارد». «پژمان قدرتی» درحالی که از خدا و آقا تشكر می‌کند، می‌گوید: «بعد از بررسی وضعیت پیمان توسط پزشکان، آنها به پدر و مادرم گفتند باید فرض کنید نوزادی یک یا دو ماهه دارید و باید حرف زدن و راه رفتن را به او از نو یاد بدهید. علاوه بر این، او را هر هفته برای بازبینی وضعیتش به بیمارستان بیاورید. حتی پرستار به مادرم گفته بود خداوند همان بچه دیگری را که دکتر گفته بود به شما داده. بعد از آن پیمان به فیزیوتراپی می‌رفت. او آرام‌آرام نسبت به همه چیز عکس‌العمل نشان می‌داد، می‌نشست و با دهان غذا می‌خورد. گویا واقعا پیمان تازه متولد شده بود چراکه نحوه صحبت کردن، اخلاق و حرکاتش عوض شده بود. پیمان قبل از این ماجرا بچه با‌انرژی و پرتحرکی بود. تا اینکه به‌همراه خانواده در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان برای ادای دین و نذورات به حرم امامزاده صالح(ع) رفتیم. صحنه عجیبی رخ داد که همه را شگفت‌زده و متاثر کرد». برادر پيمان درحالی که اشکش را پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «پیمان که بغل پدر بود، وقتی به داخل حرم رسیدیم خود را به زمین می‌اندازد و چهار دست و پا دو دور، ضریح امامزاده صالح(ع) را طواف می‌کند. مردم داخل حرم همه منقلب شده بودند و غوغایی در حرم ایجاد شد. یادم می‌آید مادرم می‌گفت نذر کرده بودم اگر پسرم شفا یابد، با دست خودم او را به دور حرم امامزاده صالح بگردانم اما او با دست و پای خودش دین من را ادا کرد. از آن به بعد هر سال خانواده ما روز نوزدهم ماه مبارک رمضان در این آستان مقدس سفره نذری پهن كرده و شکرگزاری می‌کنند». پیمان که شفایافته امامزاده صالح(ع) است بعد از صحبت‌های برادرش می‌گوید: «امامزاده صالح، امین، پزشک و بزرگ خانواده ماست ودر تمام زندگی‌مان ملجا و مأمن درد دل‌های ما بوده. زندگی مذهبی خود را مدیون آقا هستم». پژمان قدرتی نیز می‌گوید: «اتفاقی که برای پیمان افتاد به ما یاد داد که ناراحتی‌ها و اتفاقات تلخ همیشه در مسیر زندگی وجود دارند اما آنچه مهم است حکمت‌ها و نتایجی است که در آن نهفته است. توسل و ارتباط مستحکم ما با ائمه اطهار(عليهم‌السلام) و به‌خصوص امامزاده صالح(ع) از حکمت‌های این اتفاق بود». اکنون پیمان قدرتی یکی از معلمان نمونه دبستان پسرانه حمزه سیدالشهدا(ع) در منطقه 10 تهران است و شاگردان بسیاری زیر نظر او پرورش پیدا کرده‌اند. او حتی به‌طور خصوصی به بچه‌های توانبخشی درس می‌دهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام زاده صالح ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ترجمه و شرح حکمت 194 نهج البلاغه: پرهیز از خشم و انتقام

متن نهج البلاغه

نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )

وَ كَانَ (علیه السلام) يَقُولُ: مَتَى أَشْفِي غَيْظِي إِذَا غَضِبْتُ؟ أَ حِينَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ، فَيُقَالُ لِي لَوْ صَبَرْتَ؛ أَمْ حِينَ أَقْدِرُ عَلَيْهِ، فَيُقَالُ لِي لَوْ عَفَوْتَ؟

و فرمود (ع): هنگامى كه خشمگين مى شوم، چه هنگام خشم خود را فرو نشانم. آيا زمانى كه از انتقام عاجز آمده ام كه مى گويند صبر كن. يا آن گاه كه بر انتقام توانايم كه مى گويند، اگر عفو كنى، بهتر؟

شرح

شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )

از انتقام بپرهيز:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش به ترك انتقام و در پيش گرفتن روش صبر و عفو دعوت مى كند و مى فرمايد: «من كى آتش خشمم را فرو نشانم آيا هنگامى كه از انتقام ناتوانم كه به من مى گويند: اگر صبر كنى (تا توانا شوى) بهتر است يا هنگامى كه قادر بر انتقامم كه به من گفته مى شود: اگر عفو كنى بهتر است»; (مَتَى أَشْفِي غَيْظِي إِذَا غَضِبْتُ؟ أَحِينَ أَعْجِزُ عَنِ الاِنْتِقَامِ فَيُقَالُ لِي لَوْ صَبَرْتَ؟ أَمْ حِينَ أَقْدِرُ عَلَيْهِ فَيُقَالُ لِي: لَوْ عَفَوْتَ).
اين يك واقعيت است كه انسان خشمگين در برابر ظلم و ستمى كه بر او مى رود دو حالت دارد: گاه مى خواهد انتقام بگيرد; اما توان آن را ندارد و چه بسا به پرخاشگرى و گفتن سخنان درشت و تهديد شخص ظالم بر خيزد و گاه با او گلاويز شود; اما هنگامى كه ناتوانى خود را مى بيند عقب نشينى مى كند. در اين هنگام همه به او مى گويند: اگر مى خواهى انتقام بگيرى بگذار توانايى پيدا كنى و اين گونه كه مايه رسوايى و آبروريزى است به ميدان دشمنت مرو، بنابراين در چنين حالتى مردم، او را به صبر و شكيبايى دعوت مى كنند; اما اگر توان بر انتقام داشته باشد و طرف مقابل در برابر ضعيف و ناتوان گردد همين كه دست به انتقام بلند مى كند مردم به او مى گويند: شايسته است عفو كنى كه زكات قدرت عفو است. به اين ترتيب در هيچ حال، انتقام جويى عاقلانه و صحيح نيست.
امام(عليه السلام) با اين تعبير لطيف مى خواهد مردم را به ترك انتقام فراخواند همان چيزى كه آتش هايى بر مى فروزد و گاه سرچشمه جنگ هاى خونين و گسترده و دامنه دار مى شود. خود امام(عليه السلام) نمونه كاملى از اين معنا بود: در داستان جنگ جمل هنگامى كه بر دشمنان پيروز شد فرمان عفو آنها را صادر كرد و عايشه را كه از گردانندگان اصلى اين جنگ بود با احترام به مدينه باز گرداند. داستان عفو امام(عليه السلام) از «عمرو بن عاص» هنگامى كه در ميدان صفين در چنگ او گرفتار شده بود و براى نجات خويشتن خود را برهنه و عريان ساخت معروف است. از آن معروف تر داستان توصيه هاى او درباره قاتل خويش «عبدالرحمان ملجم مرادى» كه به فرزندان خود سفارش كرد آب و غذا و وسيله استراحت اين زندانى را فراهم كنند و فرمود: اگر زنده بمانم خود مى دانم با او چگونه رفتار كنم و اگر شما هم عفو كنيد بهتر است و اگر (مصلحت عموم مردم ايجاب كرد كه) لازم بدانيد او قصاص شود تنها را با يك ضربه وى را قصاص كنيد همان گونه كه او يك ضربه بر من وارد كرد.
اميرمؤمنان على(عليه السلام) اين درس را از استادش پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آموخته بود كه نمونه روشن آن عفو عمومى حضرت در داستان فتح مكه است، در حالى كه آنها قاتلان اصحاب و ياران پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بودند و در سيزده سال كه حضرت در مكه بود ظلم و جنايت فراوانى در حقش روا داشتند و در ساليانى كه در مدينه بود آتش جنگ هايى بر ضدش برافروختند; ولى حضرت با يك فرمان عمومى، همه را عفو كرد و حتى «وحشى» قاتل معروف عمويش «حمزه» را كه جنايتى بسيار وحشتناك انجام داده بود بعد از پذيرش اسلام بخشيد و هنگامى كه به مدينه آمد و خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد و اسلام را ظاهراً پذيرفت حضرت او را عفو كرد ولى فرمود: در اينجا نمان، زيرا ديدن تو خاطره شهادت عمويم حمزه را در نظرم زنده مى كند. «وحشى» از آنجا به شام رفت و در آنجا ماند.(1)
قرآن مجید یکى از صفات بهشتیان و پرهیزگاران را کظم غیظ (فرو خوردن خشم) و سپس عفو و گذشت مى شمارد و مى فرماید: «(وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ); و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمان ها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است. (همان) کسانى که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند; و خشم خود را فرو مى برند; و از خطاى مردم درمى گذرند; و خدا نیکوکاران را دوست دارد».(2)
مسئله عفو و گذشت در اسلام به قدرى اهمیت دارد که علاوه بر آیات فراوانى از قرآن، در روایات معصومان نیز بازتاب گسترده اى دارد; از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نادى مُناد: مَنْ کانَ أجْرُهُ عَلَى اللهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ; کسى که پاداش او بر خداست وارد بهشت شود» «فَیُقالُ: مَنْ ذَا الَّذی أجْرُهُ عَلَى اللهِ; گفته مى شود چه کسى است که پاداش او بر خداست» «فَیُقالُ الْعافُونَ عَنِ النّاسَ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب; گفته مى شود کسانى که مردم را عفو کرده اند و آنها بدون حساب وارد بهشت مى شوند».(3)
در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «الْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ; عفو و گذشت تاج فضائل اخلاقى است».(4)
البته عفو و گذشت در مورد کسانى است که از عفو سوء استفاده نکنند و بر جنایات خود نیفزایند، همان گونه که در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «الْعَفْوُ عَنِ الْمُقِرِّ لا عَنِ الْمُصِرِّ; عفو درباره کسى است که اقرار به گناه خود کند (و پشیمان باشد) نه از کسى که اصرار مى ورزد»(5). (6)
*****
پی نوشت:
(1). استیعاب، ج 4، ص 1564 شرح حال «وحشى بن حرب».
(2). آل عمران، آیات 133 و 134.
(3). مجمع البیان، ج 10، ص 379، ذیل آیه 40 سوره شورى.
(4). شرح غررالحکم، ح 520.
(5). بحارالانوار، ج 75.
(6). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه، این گفتار حکیمانه از کتاب سراج الملوک طرطوشى با تفاوتى نقل شده و در آن کتاب ذکرى از نام گوینده آن نشده است و در غرر الحکم عین تعبیرى که در نهج البلاغه ذکر شده آمده است. (البته مى دانیم غررالحکم غالباً منابعى غیر از نهج البلاغه در اختیار داشته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 162)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ایران حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد

وزیر امور خارجه کشورمان با بیان اینکه تکرار دروغ‌ واقعیت‌های بنیادین را تغییر نمی‌دهد، گفت: ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان مؤسس معاهده NPT، حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد.

جوان آنلاین: سید عباس عراقچی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: من به طور اصولی از ارائه استدلال در مورد عناصر کلیدی مذاکره از طریق رسانه‌ها اجتناب می‌کنم.

وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران افزود: ولی آنچه می‌خواهم بگویم این است که تکرار دروغ واقعیت‌های بنیادین را تغییر نمی‌دهد. ایران به عنوان یکی از امضاءکنندگان مؤسس معاهده ان. پی. تی کاملاً حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد علاوه بر این، چند عضو NPT وجود دارند که اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند در حالی که سلاح‌های هسته‌ای را هم کاملاً رد می‌کنند. این باشگاه به غیر از ایران شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی نیز می‌شود.

وی اظهار کرد: از موضع گیری حداکثری و لفاظی‌های تحریک‌کننده چیزی بجز نابود کردن شانس موفقیت حاصل نمی‌شود.

عراقچی خاطر نشان کرد: یک توافق معتبر و پایدار در دسترس است، تنها چیزی که لازم است اراده سیاسی قاطع و نگرش منصفانه است.

تعویق مذاکرات ایران و امریکا به دلیل لجستیکی جابه‌جایی در تیم امنیت ملی ترامپ است یا نارضایتی ایران از تحریم‌های جدید؟!

بازی چهارم!

تهران و واشینگتن اعلام کردند که دور چهارم مذاکرات هسته‌ای را که قرار بود امروز در رم، پایتخت ایتالیا برگزار شود، به تعویق انداخته‌اند.

المیادین ادعای رویترز درباره جزئیات توافق هسته‌ای احتمالی را رد کرد

منابع سیاسی در گفتگو با المیادین ادعای خبرگزاری رویترز درباره جزئیات توافق هسته‌ای احتمالی را رد کردند.

آیا مواضع ضدایرانی مشاور امنیت ملی ترامپ باعث حذف او شد؟

روزنامه «واشنگتن پست» در گزاشی نوشت: «مایکل والتز» از حامیان جدی (رژیم) اسرائیل محسوب می‌شد و مواضعی سخت‌گیرانه علیه روسیه، چین...

امریکایی‌های بدعهد بار اولشان نیست

ظاهراً تهدید وزیر دفاع امریکا و بازنشر تهدید ایران توسط ویتکاف عامل تعویق مذاکرات ایران و امریکا است، ایالات متحده نمی‌تواند هم...

ایران از حق هسته‌ای خود نخواهد گذشت

دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان که برای شرکت در اجلاس امنیتی بریکس به برزیل سفر کرده است، در نخستین نشست این اجلاس، ضمن تأکید...

182 تحریم در 100 روز ترامپ با چه زبانی بگوید حسن نیت ندارد؟!

اخبار ویژه

از این واضح‌تر؟!(یادداشت روز)

زنده باد «باد» که نگذاشت آتش خاموش شود

پاکسازی میدان تولید داخلی از میـن‌های قاچاق

دلجویی نماینده ویژه رهبر انقلاب از مجروحین و حادثه‌دیدگان بندر شهید رجایی

گزارش کیهان از روزهای پُرکار یمن از سرنگونی جنگنده آمریکا تا شلیک به قلب حیفا

واگذاری دارایی‌ها، ادغام یا انحلال 3 راهکار برای حل بحران بانک‌های خصوصی

کارگزاران حج با رهبر معظم انقلاب دیدار می‌کنند

معیشت معلمان باید در شأن جایگاه واقعی آنها باشد

دستگیری ۱۵۰ تروریست در سیستان و بلوچستان

اهرم غنی‌سازی خط قرمز ایران، کابوس ترامپ(نگاه)

شبه جزیره کریمه به روسیه رسید معادن اوکراین به آمریکا


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |