محمدعلی رجایی ۱۳۱۲-۱۳۶۰ش سیاستمدار شیعه و دومین رئیسجمهور ایران بود. او در دولت مهدی بازرگان وزیر آموزش و پرورش، نخست وزیر دولت سید ابوالحسن بنیصدر و نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نیز بود. پس از عزل بنیصدر از مقام ریاستجمهوری، رجایی با به دست آوردن ۸۸ درصد آرای مردم رئیسجمهور شد. رجایی ۲۸ روز پس از شروع ریاست جمهوری اش، بر اثر انفجار در دفتر نخست وزیری به همراه نخستوزیرش محمدجواد باهنر به شهادت رسید. گفته شده عامل انفجار مسعود کشمیری، دبیر وقت شورای امنیت ملی و از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در دستگاههای اجرایی ایران نفوذ کرده بود. رجایی قبل از انقلاب با گروههای ضد حکومت پهلوی با گرایشهای مختلف، مانند جمعیت فدائیان اسلام، نهضت آزادی ایران و مؤتلفه اسلامی همکاری داشت. او با بنیانگذارانِ سازمان مجاهدین خلق ایران نیز تا قبل از تغییر ایدئولوژیک آنها از اسلام به مارکسیسم، همکاری میکرد. رجایی در سال ۱۳۵۳ش توسط ساواک دستگیر و ۱۴ ماه شکنجه شد. رجایی ولایتفقیه را جوهره انقلاب اسلامی میدانست و برای برقراری عدالت اسلامی، معتقد به پیاده کردن اقتصاد اسلامی بود. امام خمینی رجایی را فردی دانسته که از زمان دست فروشی تا ریاستجمهوری تغییری در او ایجاد نشده است. بیش از بیست کتاب درباره رجایی نوشته شده است.
زندگینامه
محمدعلی رجایی در ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ش[۱] در قزوین به دنیا آمد. پدرش عبدالصمد در بازار مغازه خرازی داشت و از اعضای انجمن منتظرین امام زمان عج [یادداشت ۱] در قزوین بود.[۲] رجایی در چهار سالگی پدرش را از دست داد و اداره زندگی او به عهده مادر، دایی و برادرش بود.[۳] .
کار، تحصیل، ازدواج
رجایی تحصیلات خود را در قزوین تا ششم ابتدایی ادامه داد و پس از آن در مغازه خرازی دایی خود، شاگردی کرد. وی در حدود چهارده سالگی[۴] در سال ۱۳۲۶ش برای یافتن کار به تهران مهاجرت کرد و نزدیک دو سال به دستفروشی و شاگردی در بازار پرداخت.[۵] او در هجده سالگی،[۶] در سال ۱۳۲۸ش وارد نیروی هوایی شد و همزمان دیپلم ریاضی گرفت.[۷] . رجایی پس از چهار سال از نیروی هوایی ارتش استعفا داد[۸] و در سال ۱۳۳۳ش وارد شغل معلمی شد. وی در سال ۱۳۳۸ش از دانشسرای عالی نهادی عمومی و دولتی برای تربیت دبیران دبیرستان [۹] در رشته ریاضی مدرک کارشناسی گرفت.[۱۰] او در رشته آمار نیز کارشناسی ارشد دریافت کرد.[۱۱] . رجایی در سال ۱۳۴۱ش با عاتقه صدیقی "پوران رجایی" ازدواج کرد.[۱۲] به گفته رجایی، او همسرش را از سال ۱۳۴۹ش وارد فعالیتهای ضد حکومت پهلوی کرد.[۱۳] عاتقه صدیقی پس از انقلاب نماینده دور دوم[۱۴] و سوم مردم تهران[۱۵] در مجلس شورای اسلامی بود.
پیش از انقلاب
رجایی هنگامی که در مدرسه احمدیه تهران، از مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی [یادداشت ۲] درس میخواند، در گروهی به نام شیعیان عضو شد. گروه شیعیان توسط برخی از دانشآموزان مدرسه احمدیه تأسیس شده بود و به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی میپرداخت.[۲۳]
آشنایی با آیت الله طالقانی
رجایی همزمان با ورود به نیروی هوایی ۱۳۲۸ش با جلسات سید محمود طالقانی در مسجد هدایت تهران آشنا شد و نزدیک به ۲۷ سال در جلسات او شرکت کرد.[۲۴] از دلایل جذب رجایی به طالقانی، تطبیق مسائل روز دنیا با ارزشهای اسلامی توسط طالقانی دانسته شده است.[۲۵] . رجایی در جلسات سید محمود طالقانی، با مهدی بازرگان و یدالله سحابی، از فعالان سیاسی ضدِّ حکومت پهلوی، آشنا شد و در سال ۱۳۳۹ش در دبیرستان کمال تهران به ریاست یدالله سحابی به معلمی پرداخت.[۲۶] دبیرستان کمال در مناسبتهای مذهبی از فعالان سیاسی ضد حکومت پهلوی مانند سید محمد حسینی بهشتی، مرتضی مطهری، مهدی بازرگان و محمد تقی شریعتی برای سخنرانی دعوت میکرد.[۲۷] رجایی در سال ۱۳۴۶ش به خاطر اختلاف نظر با یدالله سحابی در اداره مدرسه، همکاری خود با دبیرستان کمال را قطع کرد.[۲۸] . رجایی همچنین همراه با گروهی دیگر، در سالهای نزدیک به ۱۳۵۳ش، جلسهای هفتگی و خصوصی با سید محمد بهشتی داشت.[۲۹]
همکاری با گروههای ضد حکومت پهلوی
محمدعلی رجایی با گروههای سیاسی مخالف حکومت پهلوی با گرایشهای مختلف همکاری داشت. جمعیت فدائیان اسلام: رجایی در زمان خدمتش در نیروی هوایی (۱۳۲۸–۱۳۳۲ش) با جمعیت فدائیان اسلام آشنا شد و در جلسات آن شرکت کرد.[۳۰] به گفته رجایی او جذب این شعارهای فدائیان اسلام شد که میگفتند: «همه کار و هم چیز تنها برای خدا» و اسلام برتر از همه چیز [است]، و هیچ چیز برتر از اسلام نیست .[۳۱] به گفته وی آن روزها بیشترین مبارزه مذهبیها با حزب توده ایران بود که او نیز در این زمینه فعالیت داشت.[۳۲] . نهضت آزادی ایران: محمدعلی رجایی جزء اولین افرادی بود که پس از تأسیس نهضت آزادی ایران ۱۳۴۰ش در آن عضو شده و به یکی از اعضای فعال آن تبدیل شد.[۳۳] رجایی یکی از عوامل انتشار اعلامیههای نهضت آزادی در قزوین بود.[۳۴] او در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ش توسط ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) شناسایی و در قزوین دستگیر شد. وی پس از ۴۸ روز،[۳۵] بعد از اینکه تعهد داد از نهضت آزادی استعفا دهد آزاد شد.[۳۶] او از این به بعد، فعالیتهای سیاسی ضد پهلوی و همکاری با جریانهای سیاسی را ادامه داد، ولی هیچگاه به عضویت رسمی حزب و گروهی در نیامد. برخی دلیل آن را داشتن آزادی بیشتر برای ادامه فعالیتها دانسته اند.[۳۷] . سازمان مجاهدین خلق ایران: رجایی با بیشتر بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق از دوره دانشگاه و بعد از آن در جلسات سید محمود طالقانی آشنا بود. سال ۱۳۴۷ش سعید محسن یکی از مؤسسان سازمان مجاهدین به رجایی پیشنهاد عضویت در آن سازمان را داد؛ ولی به گفته رجایی، به علت اختلافاتی که دربرداشت آنها نسبت به مبارزه وجود داشت، عضویت در سازمان را نپذیرفت.[۳۸] رجایی هیچگاه به عضویت سازمان مجاهدین خلق درنیامد، ولی در برخی امور به آنها مشورت میداد.[۳۹] به گفته صدیقه عاتقی همسر وی، سازمان بهعنوان یک واسطه مهم روی او حساب میکرد؛[۴۰] البته رجایی پس از مشاهده نشانههایی از تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم، همکاری خود را با آنان قطع کرد.[۴۱]
تشکیل مؤسسه فرهنگی و امداد رفاه
رجایی پس از کناره گیری از دبیرستان کمال در سال ۱۳۴۶ش،[۴۲] با کمک اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، بقایای هیئت مؤتلفه،[یادداشت ۳] و گروهی از تاجران، مؤسسه خیریه رفاه و تعاون را تأسیس کرد.[۴۳] هدف از تشکیل آن در ظاهر کمک به نیازمندان؛ ولی در حقیقت کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی بود.[۴۴] . این مؤسسه شامل مدارس سه گانه دبستان، راهنمایی و دبیرستان بود و بیشتر اعضای هئیت مدیره و معلمان آن، دارای گرایشهای سیاسی بودند و علیه حکومت پهلوی فعالیت سیاسی داشتند. رجایی از اعضای هیئت مدیره،[۴۵] و مدیر مدرسه رفاه بود.[۴۶] این مدرسه در پی بازجوییهای حکومت پهلوی، در سال ۱۳۵۳ش منحل شد.[۴۷] . از مدرسه رفاه در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برای بازداشت و نگهداری سران حکومت پهلوی و نیروهای ساواک استفاده میشد.[۴۸] .
زندان و شکنجه
رجایی در آذرماه ۱۳۵۳ش به دلیل ارتباط با بنیانگذران سازمان مجاهدین خلق توسط ساواک دستگیر شد.[۴۹] او از افشای نام مخالفان حکومت پهلوی خودداری کرد و به مدت ۱۴ ماه شکنجه شد[۵۰] اکبر هاشمی رفسنجانی او را نمونه ای کم نظیر در تحمل شکنجه ها و افشا نکردن اسرار مبارزان دانسته است.[۵۱] . رجایی پس از دوران شکنجه، محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شد و بر اثر گسترش مبارزات علیه حکومت پهلوی، در آبان ۱۳۵۷ش آزاد شد.[۵۲] او پس از آزاد شدن، وارد تشکیلات انجمن اسلامی معلمان شد و دوباره به مدرسه رفاه رفت.[۵۳] .
پس از انقلاب
محمدعلی رجایی پس از انقلاب در کمیته استقبال از امام خمینی حضور داشت.[۵۴] او در دولت موقت ایران، مشاور وزیر آموزش و پرورش بود[۵۵] و در ۸ مهر ۱۳۵۸ش به عنوان وزیر آموزش و پرورش نصب شد.[۵۶] . رجایی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی ایران ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ش ، در لیست حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و بهعنوان نماینده تهران انتخاب شد.[۵۷]
نخست وزیری
مجلس شواری اسلامی ایران نامزدهایی که سید ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت، برای نخستوزیری معرفی کرد را نپذیرفت. به پیشنهاد بنیصدر هیئتی از نمایندگان شکل گرفت تا فردی که صلاحیت نخست وزیری دارد به بنیصدر معرفی شود. این هیئت رجایی را معرفی کرد[۵۸] و مجلس نیز در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ش، او را بهعنوان نخستوزیر تأیید کرد.[۵۹] بنی صدر ابتدا با نخست وزیری وی مخالفت کرده و در نهایت پذیرفت؛[۶۰] ولی با وی اختلافنظر داشت. او از میان ۲۱ وزیر پیشنهادی رجایی، تنها ۱۴ نفر را تأیید کرد.[۶۱] اختلافات آن دو ادامه یافت و هیئت سه نفری[یادداشت ۴] برای حل اختلاف مأموریت یافت. امام خمینی بر اساس گزارش این هیئت، بنیصدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد.[۶۲] . سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و نماینده مجلس وقت، نخستین کسی بود که رجایی را برای نخست وزیری پیشنهاد داد.[۶۳]رجایی اولین مقام بلند پایه ایرانی نخست وزیر بود که بعد از انقلاب اسلامی به سازمان ملل رفت.(۲۶ مهر ۱۳۵۹ش) رجایی برای شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود.
شهادت
رجایی در ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ش، در زمان ریاست جمهوری خود، با انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری به همراه محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت ، به شهادت رسید.[۱۶] . به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، عامل انفجار مسعود کشمیری[۱۷] دبیر وقت شورای امنیت ملی بود.[۱۸] کشمیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در دستگاههای اجرایی ایران نفوذ کرد و مورد اعتماد محمدعلی رجایی نیز قرار گرفت؛[۱۹] البته سازمان مجاهدین هیچگاه مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفت.[۲۰] . رجایی پس از تشییع،[۲۱] در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران، دفن شد. بر روی قبر وی و شهیدان واقعه هفتم تیر، آرامگاهی ساخته شده است.[۲۲] . امام خمینی یک روز پس از این فاجعه در جمع قشرهای مختلف مردم به تفصیل درباره این جنایت سخن گفت و با ستایش از رجایی و باهنر تأکید کرد ملتی را که در برابر قدرتهای عالم و برای اسلام و خدا قیام کردهاست، به وسیله ترور شخصیتها نمیتوان عقب راند و در مواقعی که جامعه شهید دادهاست ملت ایران منسجمتر از پیش شد. ایشان از رجایی تجلیل کرد و او را رئیسجمهور مکتبی و ارزشمند نامید؛ همچنین از همراهی بیست ساله رجایی با باهنر ستایش کرد و شهادت آنان را در کنار هم، خواسته الهی شمرد. ایشان تحمل ازدست دادن رجایی و باهنر را برای خود بسیار مشکل شمرد و از رسیدن آنان به درجه رفیع شهادت و آرامش یاد کرد. ایشان رجایی و باهنر را اشخاص ارزنده ای برای ملت و جمهوری اسلامی شمرد و رجایی را رئیسجمهوری خواند که مردم او را از خود میدانستند و عزاداری گسترده مردمی برای آن دو را نشانه محبوبیت بالا و پایگاه مردمی آنان دانست.[۵۴] . امام خمینی یک روز پس از این نیز در دهم شهریور درباره این فاجعه سخن گفت و بر لزوم وحدت و مقاومت تأکید کرد و با ستایش دوباره از رجایی و باهنر، به دادگاه ها و دست اندرکاران هشدار داد که مبادا وقوع چنین شرارتهایی ازجمله شهادت اینان باعث شود آنان بیاختیار شوند و در برخورد با مخالفان و زندانیان از حدود شرعی فراتر روند. ایشان تأکید کرد که دست اندرکاران باید با پرهیز از خشم و شتاب و با حفظ موازین اسلامی و قانونی و بدون شدت عمل با زندانیان رفتار کنند و حتی رفتار با کسانی که قاتل شناخته شدند نیز در عین شدت عمل، باید رفتاری اسلامی باشد و تعدی از حدود نشود.[۵۵] ایشان ضمن پاسخ به پیامهای تسلیت رئیسان کشورهای مختلف،[۵۶] در جمع خانواده شهدای هشت شهریور، با ابراز اینکه تنها چیزی که موجب تسلی شهادت رجایی و باهنر است این است که کار برای خدا است و چیزی که برای خدا است محفوظ است، آنان را متعهد به اسلام و مفید برای جامعه دانست؛[۵۷] چنانکه رجایی را سربازی گرانقدر و رئیسجمهوری خدمتگزار و متعهد دانست[۵۸] که شهادت او برای کشور ضرر بودهاست، اما مردم با عمل خود شهادت داده اند که او مقبول مردم بوده و هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکردهاست.[۵۹] . پیکر رجایی به همراه پیکر باهنر و دیگر شهدای انفجار، در روز نهم شهریور ۱۳۶۰ در تهران پس از تشییع باشکوه، از محل مجلس شورای اسلامی به بهشت زهرا س انتقال داده شد و در جوار مزار شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به خاک سپرده شد.(ببینید: هشت شهریور و هفت تیر)
الگوهای رفتاری
به برخی از الگوهای رفتاری شهید رجایی اشاره میشود.
ساده زیستی
یکی از اصول مهم در زندگی شهید رجایی سادهزیستی بود. ایشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب ثابت کردند که اگر یک مسئول بخواهد مردمی باشد و الگویی برای دیگران باشد، باید همه اعمال و رفتارش شباهت به اکثریت مردم جامعهاش باشد. به همین خاطر است که در زندگی ایشان نشانی از تجمل و زرق و برق یافت نمیشد. ساده زیستی و سادهپوشی ایشان به گونه ای بود که بعضا در دیدارهای مردمی، همراهان او را به جای وی اشتباهی می گرفتند.[۱۰] .
مردم داری
از جمله ویژگیهای رفتاری ایشان که در تمامی دوران حیات سیاسی و اجتماعی، نمود زیادی داشت، خصلت مردم داری و مردمباوری ایشان بود. ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب برای مردم اهمیت زیادی قائل بودند و بر این اعتقاد بودند که بدون مردم، هیچ کاری نمیتوان کرد. وی چه زمانی که یک دستفروش بودند و چه زمانی که بر مسند نخست وزیری و ریاست جمهوری تکیه زدند، فاصله شان با مردم هیچ تغییری نکرد و در هر فرصتی از توان و اندیشه خود در راه خدمت به مردم و پیشبرد امور و نیازهای مردم استفاده میکرد. در راستای پیاده کردن لوازم این ویژگی در جامعه، وی اقداماتی نظیر خلق نهادهای رسیدگی کننده به مشکلات مردمی، (تشکیل دفتر پیگری مشکلات مردم.) توصیه اکید مبتنی بر نزدیک تر شدن مسئولین عالیرتبه به مردم به منظور درک راحتتر مشکلات آنان و پرهیز از هرگونه راحت طلبی و تشریفات و پرهیز از دریافت حقوق بیش از حد معمول را سرلوحه کارهای خود قرار دادند.
قناعت
قناعت و صرفه جویی و به تبع آن از خود گذشتگی و انفاق از دیگر مولفههایی ذهنی شهید رجایی بودند. ایشان با صرفه جویی و بهره گیری از حداقل زندگی، از اینکه دیگران از امکانات او بهره ببرند، لذت میبردند. [۱۱] . و این رویه را هم در خانه و هم در صحنه اجتماع از خود نشان میداد. شهید رجایی، صرفهجویی، هزینه و مصرف کمتر را، به ویژه در آن شرائط زمانی انقلاب، برای تداوم انقلاب ضروری میدانستند و بر نیاز انقلاب به کار و تولید بیشتر از یک سو و مصرف و هزینه کمتر از سوی دیگر، جهت نیل به خودکفایی، در قالب صدور بخشنامه های اداری تاکید میکرد.[۱۲]
قانونگرایی
شهید رجایی دولتمردی قانون گرا بود که همیشه به پیاده کردن اصول قانون اساسی تاکید داشت و تبلیغاتش در زمان انتخابات ریاست جمهوری حول همین شعار بود. اصرار وی بر اجرای قانون اساسی و تاکید وی بر نقش شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی یکی از اختلافات اساسی وی با بنی صدر بود.[۱۳] . وی راه مبارزه با فرهنگ به ارث رسیده از نظام شاهنشاهی را در پیوند قانونگرایی به انقلابی بودن عنوان میکرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد
مواضع فکری و سیاسی
شهید رجایی در طول حیات سیاسی، در قبال حوادث مختلف موضعگیریهای گوناگونی داشتند که ولایت فقیه، اعتقاد به صدور انقلاب و تاکید بر سیاست نه شرقی و نه غربی، اصول بنیادینی هستند که نظم دهنده دیگر عناصر و مولفه های ذهنی ایشان میباشند. ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانده ایم. [۱۴] . وی صدور انقلاب را اینگونه بیان میدارد که : نفع جمهوری اسلامی در این است که انقلاب اسلامی اش را به دنیا صادر کند، گرچه لازم باشد در این راه سرمایه گذاری کند. [۱۵] . طبیعتا با داشتن چنین ایده ای خط و مشی سیاسی کشور نه بر اساس تکیه به هیچ قدرت غربی و شرقی که بر اساس استقلال و خود محوری میباشد. خط نه شرقی و نه غربی، محور حرکت ماست و... توانمان را به کار میبریم که روی خط اسلام، مستقل از شرق و غرب حرکت کنیم. [۱۶]
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری
رجایی در دوره کوتاه مدت ریاستجمهوری خود (۲۸ روز)، راه و خط و مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست وزیری در پیش گرفته بود، ادامه داد. تنها تفاوت آن در این بود که در دوره ریاست جمهوری، نخست وزیر و اعضای دولت نیز هم فکر و هم رأی با او بودند و برخلاف دوره پیش، این دوره از انسجام و هماهنگی بسیار بالایی برخوردار بود.[۳۴] وی در زندگی خود بسیار ساده، قانع و صرفه جو بود؛ پس از برعهده گرفتن منصب نخستوزیری، همان ساختمان قدیمیِ وزارت آموزش و پرورش در میدان بهارستان را برای این منصب برگزید و معتقد بود اگر محل کار، تشریفاتی باشد، آدمی را اسیر پُست و مقام میسازد. وی با همین نگاه به زندگی، در فضایی صمیمی با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار میکرد و سر سفره آنان مینشست.[۳۵] سادگی و صمیمیت او باعث میشد مردم گاه او را با افراد معمولی اشتباه میگرفتند و تشخیص نمیدادند که او نخست وزیر یا رئیسجمهور است.[۳۶] وی در عین نرم خویی و مهربانی ذاتی، در حذف تشریفات اداری، قهرمانپروری، مبارزه با خلافها و اهمالکاریها قاطع بود.[۳۷] .
دیدگاهها
رجایی خود را سرباز امامخمینی میدانست و بر پیروی صادقانه و مداوم از رهبری ایشان تأکید میورزید و باور داشت در همهحال چه رفاه و چه گرفتاری، باید به حمایت از ایشان پرداخت.[۳۸] وی خود را مقلد امامخمینی میدانست و معتقد بود هرگاه ایشان تشخیص دهد امری مخالف اسلام است، دولت موظف به اصلاح آن است و هرگاه مردم تشخیص دهند که دولت پیرو خط ایشان نیست، آن دولت باید کنار برود.[۳۹] او پیوند ملت با رهبری امام خمینی را پیوند اعتقادی و نه پیوند سیاسی میدانست؛ از اینرو شناخت جایگاه امامخمینی و مواضع ایشان را مهم و بنیادی برمیشمرد.[۴۰] وی پیوند عمیق میان مردم مستضعف و محروم با امامخمینی را ستایش میکرد و ایشان را انسان بینظیر قرن و امام مستضعفان میشمرد.[۴۱] . او که در برابر مردم متعهد شد تا از آرمانها و دستورهای امامخمینی با تمام توان حمایت کند،[۴۲] در مناسبتهای مختلف از صداقت و سادگی و شخصیت امام خمینی ستایش میکرد و سیره ایشان را الگوی رفتار خود قرار داده بود.[۴۳] وی صراحتاً اعلام میکرد آنچه او با خود عهد کرده و آنچه وزیران با او تعهد کردهاند، پیروی از خط امامخمینی است و معیار انقلابیبودنِ اشخاص را قبولداشتنِ تفکر ایشان در همه ابعاد میدانست.[۴۴] . رجایی درباره ولایت فقیه و رهبری امامخمینی معتقد بود مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید بهدرستی شناخته شود. از نظر او رهبری نه در شخص امامخمینی، بلکه در موضوع امام و مرجع تقلید متقوم است و جایگاه مرجع تقلید با رهبران سیاسی فرق میکند. او با این نگاه به جایگاه امامخمینی، همه حرکات خود را مبتنی بر نگاهی شرعی میدانست که یک مرجع تقلید مشخص میکند. او به مخاطبان خود تأکید میکرد پیوند خود با امام خمینی و مرجعیت را به درستی درک کنند؛ زیرا این پیوند، پیوند اعتقادی است نه پیوند سیاسی، بلکه پیوند سیاسی یک بعد از ابعاد رهبری است.[۴۵] . امام خمینی نیز به مناسبتهای مختلف از کارکرد و صداقت و ساده زیستی رجایی دفاع[۴۶] و از ساده زیستی و پشتوانه مردمی وی ستایش میکرد.[۴۷] ایشان در برابر برخی نقدهای بنیصدر که جایگاه علمی او را زیر سؤال میبرد، عقل رجایی را بیشتر از علم او شمرد[۴۸] و او را انسانی زجردیده و برآمده از میان توده مردم دانست.[۴۹] ایشان، رجایی را فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه میدانست که در خدمتگزاری هیچگاه کوتاهی نکرد[۵۰] و با کردارش، معلم اخلاق به شمار میرفت.[۵۱] به باور ایشان، رجایی گرچه از دست فروشی به ریاستجمهوری رسید؛ اما مشاغل مهم بر روحیه او اثر منفی نداشت و او عزت نفس بالایی داشت.[۵۲]
...شهید رجایی در دوره کوتاه مدت ریاست جمهوری خود (28 روز) راه و خط مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست وزیری در پیش گرفته بود ادامه داد و بر خلاف دوره قبل، ریاست جمهور و نخست وزیر هم فکر و هم رأی با هم بودند. لکن این همفکری دیری نپایید تا اینکه در تاریخ هشتم شهریور ماه در جلسه شورای امنیت کشور، بمبی آتش زا منفجر و دو یار و در هم رزم ، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند و روح بلندو ملکوتی آنان به سوی معبود لایزال به پرواز در آمد. و این واقعه نیز بسان سایر حوادث ابتدایی انقلاب، باعث یک سویه شدن و خالص شدن جریان انقلاب، اثبات مجدد قام به ذات بودن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، پیدایش ذهنیت منفی نسبت به احزاب و نظام حزبی در میان مردم به دلیل تاکتیک ها و عملکرد غیر اصولی و غیر دموکراتیک و اقدامات تروریستی بعضی از جریانات سیاسی، ترجیح ثبات نظام به نظام حزبی ، حضور فعالانه مردم رد صحنههای دفاع از نظام اسلامی و انقلاب و انزوای کامل تفکرات موسوم به لیبرال اشاره کرد... و این واقعه نیز بسان سایر حوادث ابتدایی انقلاب، باعث یک سویه شدن و خالص شدن جریان انقلاب، اثبات مجدد قام به ذات بودن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، پیدایش ذهنیت منفی نسبت به احزاب و نظام حزبی در میان مردم به دلیل تاکتیک ها و عملکرد غیر اصولی و غیر دموکراتیک و اقدامات تروریستی بعضی از جریانات سیاسی، ترجیح ثبات نظام به نظام حزبی ، حضور فعالانه مردم رد صحنههای دفاع از نظام اسلامی و انقلاب و انزوای کامل تفکرات موسوم به لیبرال اشاره کرد.
براي رجايي ساده زيستي فقط يك روش شخصي نبود بلكه در حكومت هم آن را اعمال ميكرد.
مرام حكومتي، نه فقط روش شخصي براي رجايي سادهزيستي فقط يك روش شخصي نبود بلكه در حكومت هم آن را اعمال ميكرد. اولين نصيحت ايشان به من پس از اين كه مدير كل آموزش و پرورش تهران شدم اين بود كه برو سعي كن اين اتاق را كوچكتر و كمتر كني نه اين كه زيادش كني...
خاطراتی از شهید رجایی که برای اولین بار منتشر می شوند
از بازی در تئاتر و خرید از دستفروش ها تا پاسخ تند به یکی از نزدیکان اشرف پهلوی و برگزاری جلسات نق زنی برای مدیران!
نماز و معنویات در زندگی شهید محمدعلی رجایی : وی از توجه شهید رجایی به نماز می گوید: حتما شنیده اید و ما هم دیده ایم که شهید رجایی در هر جلسه ی کاری که بود، در وقت اذان اولویت او نماز اول وقت بود تا جایی که همسر شهید نقل میکند؛ در شرایط نادر اگر به خاطر شرایط خاصی نماز اول وقت ایشان ترک میشد آقای رجایی دو روز روزه میگرفتند و این یکی از ویژگیهای خاص رجایی بود که در امور دینی و معنوی بسیار برای خود سخت گیری میکرد. امام خمینی(س) فرمودند، رجایی یک ملّت است و یا شهید بهشتی در توصیف شهید رجایی گفته بودند؛ رجایی بر روی ما تأثیر عملی میگذارد. یعنی عملکرد او برای ما و دیگر اطرافیان ایشان نوعی درس و آموزش است، یکبار هم وقتی وارد مدرسه رفاه میشدم دیدم مرحوم رجایی بیرون مدرسه قدم میزند به ایشان گفتم جلسه هیئت امنا شروع شده شما تشریف نمیبرید؟ در پاسخ گفت: دوستان برای شروع جلسات یک سری تشریفاتی دارند که من موافق این تشریفات نیستم و خوب به آنها هم گفته ام. میخواهم این تشریفات تمام شود و بعد می روم.
آخرين وصيت : بيست روز قبل از شهادت، قبل از ترك خانه براي شركت در جلسهاي مهم، همسر رجايي به او گفت: پيشنهاد ميكنم وصيت نامه ي جديدي بنويسيد. وصيت نامه قبلي را سالها پيش نوشته ايد. رجايي به يادآورد كه در سال 1352 قبل از اينكه به زندان برود، وصيتنامه اي نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصيت نامه ميگذشت. كمي فكر كرد. سپس كاغذي خواست تا وصيت نامه اي جديد بنويسد. او بر روي يك برگ كاغذ دفتر مشق بدون اين كه پاكنويس كند خوش خط و خوانا و بدون خط خوردگي و روان و ساده وصيت نامه اي نوشت و آن را به همسرش داد. نكاتي كه در اين چند خط به آنها اشاره شده، بسيار قابل تأمل است .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد
شهید محمد جواد باهنر
محمد جواد باهنر در ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ش در حالیکه در جلسه شورای امنیت کشور شرکت کرده بود، در اثر انفجار بمب، همراه با محمدعلی رجایی، رییس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران، و چند تن دیگر به شهادت رسید. سومین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران و از شاگردان آیت لله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی بود. باهنر در مبارزات علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت. او عضو شورای انقلاب و نخست وزیر محمدعلی رجایی بود. محمد جواد باهنر در ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ش در حالیکه در جلسه شورای امنیت کشور شرکت کرده بود، در اثر انفجار بمب، همراه با محمدعلی رجایی، رییس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید. محمدرضا باهنر برادر اوست. در سال ۱۳۱۲ش در کرمان متولد شد. او تحصیلات حوزوی را از ۱۱ سالگی در مدرسه معصومیه کرمان آغاز کرد و به موازات آن در مدارس جدید نیز تحصیل کرد. در ۱۳۳۲ش برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم رفت و پس از تکمیل درسهای سطح، در درس خارج فقه آیتالله بروجردی به مدت شش سال و در درس فقه و اصول امام خمینی به مدت هفت سال شرکت کرد. او در این ایام در درس اسفار و تفسیر علامه طباطبایی نیز حاضر میشد. باهنر مدتی نیز در حوزه علمیه نجف از درس استادان آن حوزه استفاده کرد. باهنر در قم تحصیلات دبیرستانی را نیز ادامه داد. او در سال ۱۳۳۷ش به دانشکده الهیات دانشگاه تهران راه یافت، دوره کارشناسی این دانشکده را به پایان رساند و دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی را نیز در دانشگاه تهران با موفقیت گذراند. سپس به ادامه تحصیل در دوره دکتری همان دانشکده پرداخت.[۱] . سال ۱۳۴۲ به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمد و علاوه بر تدریس با دفتر تحقیقات و برنامهریزی وزارتخانه همکاری داشت و برنامههای تعلیمات دینی کلاسهای مختلف تحت نظر وی تهیه و تنظیم میشد. کتابهای دینی تألیف وی نقش چشمگیری در آگاهسازی جوانان و نوجوانان قبل از انقلاب ایفا نمود. شهید باهنر با سخنرانیهای خود در مساجد، مجالس روضه، هیئتها و حسینیهها ضمن ابلاغ اندیشههای امام خمینی و برنامههای نهضت، مقدمات آمادگی اعتقادی مردم ایران را برای مبارزه با حکومت پهلوی فراهم میکرد.[۲] .
فعالیتهای مبارزاتی
فعالیتهای مبارزاتی باهنر از سال ۱۳۳۷ آغاز شد و در این سال به سبب سخنرانی علیه رژیم پهلوی که اسرائیل را به رسمیت شناخته بود، دستگیر شد.[۹] همکاری جدی وی در انتشار مجلّه مکتب تشیع در سال ۱۳۳۸ از دیگر فعالیتهای وی بهشمار میرود.[۱۰] نوشتن سرمقاله در مکتب تشیع به عهده باهنر گذاشته شد؛ گرچه وی از سر تواضع از درج اسم خود پرهیز داشت[۱۱] همچنین سرمقاله نخستین شماره مجله بعثت را باهنر نوشت.[۱۲]
باهنر در سال ۱۳۴۱، از سوی برخی بزرگان حوزه علمیه قم، مأمور به تبلیغ در ژاپن شد؛ ولی به دلیل آغاز مبارزات در تهران ماند.[۱۳] در خرداد ۱۳۴۲، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک وی را به سبب سخنرانیهای ضد استبدادی در همدان دستگیر کرد؛ ولی به دنبال اعتراض مردم، آزاد و به تهران فرستاده شد.[۱۴] وی در اواخر اسفند همین سال در محکومساختن فاجعه فیضیه در مسجد جامع بازار تهران، بیاناتی ایراد کرد که منجر به بازداشت و زندانی شدن او تا خرداد ۱۳۴۳ شد.[۱۵] سخنرانی در مسجد هدایت و حسینیه ارشاد تهران، برگزاری جلسات هفتگی[۱۶] توزیع جزوه های درسهای نجف امام خمینی[۱۷] همکاری با هیئتهای مؤتلفه و تأسیس مسجد الجواد ،[۱۸] از فعالیتهای او در این دوره بود.
باهنر در سال ۱۳۴۴، به آموزش و پرورش راه یافت و مبارزه فرهنگی مؤثری را آغاز کرد.[۱۹] او در طول سالهای حضور در آموزش و پرورش بههمراه تعدادی از شخصیتهای دینی ازجمله سیدمحمد حسینی بهشتی و علی گلزاده غفوری کتابهای درسی تعلیمات دینی را برای سالهای مختلف دبستان و دبیرستان و برای مراکز تربیت تألیف کرد.[۲۰]
باهنر با گروهی از علمای مبارز و یاران امام خمینی در تهران، پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، خطاب به امام خمینی اعلامیه تسلیت صادر و مجلس ختمی در مسجد ارک تهران برگزار کردند.[۲۱] همچنین اعلامیه وی با گروهی از روحانیان تهران به مناسبت یادبود حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در اسناد ساواک گزارش شده است.[۲۲] افزون بر آن وی برای هم نوایی با امامخمینی عید نوروز ۱۳۵۷ را تحریم و بر مبارزه با استبداد تأکید کرد.[۲۳] در ضمن به مناسبتهای چهلم شهدای ۲۹ بهمن تبریز،[۲۴] شهدای یزد،[۲۵] سالگرد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،[۲۶] جشنهای نیمه شعبان و فساد و استبداد رژیم پهلوی،[۲۷] محکومکردن سرکوب اعتصاب کارکنان صنعت نفت،[۲۸] محکومکردن محاصره خانه امامخمینی در نجف و هجرت ایشان به فرانسه،[۲۹] چهلمین روز فاجعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تهران،[۳۰] فراخوان مردم برای شرکت در راهپیمایی سرنوشتساز تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ تهران[۳۱] و پشتیبانی از اعتصاب بازاریان تهران[۳۲] با دیگر روحانیان مبارز اعلامیه های مهمی صادر و از مبارزات امامخمینی پشتیبانی کرد.
باهنر پس از دستگیرشدنِ سران هیئت مؤتلفه، به سبب ترور نخست وزیر وقت؛ حسنعلی منصور ، برای ادامه مبارزه در ایجاد «بنیاد رفاه و تعاون اسلامی»، کانون توحید و دفتر نشر فرهنگ اسلامی نقش داشت.[۳۳] وی به همراه، سیدمحمد حسینی بهشتی و علی غفوری اعضای هیئت علمی دفتر نشر فرهنگ اسلامی را تشکیل میدادند[۳۴] راه اندازی نهادهای یادشده برای تقویت نهضت امامخمینی بود.[۳۵] به گزارش ساواک از جلسه ختم ناصر هندی (پسندیده)، برادرزاده امام خمینی، گروهی ازجمله باهنر هنگام سخنرانی محمدتقی فلسفی و نام بردن از امام خمینی، تکبیر گفتند.[۳۶]
باهنر طی سالهای ۱۳۵۲–۱۳۵۷، پنج بار دستگیر و در این سالها ممنوع المنبر شد.[۳۷] در ۱۳۵۶، با عالمان هم فکر خود جامعه روحانیت مبارز تهران را تأسیس کرد[۳۸] و در دی ماه ۱۳۵۷، در تنظیم اعتصابها و طراحی راهپیماییها نقش مهمی داشت و از سوی امام خمینی، عضو منتخب کمیته ساماندهی اعتصابها گردید.[۳۹] او در تحصن روحانیان در دانشگاه تهران در اعتراض به جلوگیری شاپور بختیار از ورود امامخمینی به ایران شرکت داشت.[۴۰] در زمان بازگشت امامخمینی به تهران، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، عضو فعال کمیته استقبال از ایشان بود.[۴۱]
مبارزه علیه حکومت پهلوی
در پی اظهارات باهنر در سال ۱۳۵۰ در خصوص جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی؛ توسط ساواک احضار و سپس ممنوع المنبر گردید.باهنر در دوران ممنوعالمنبر بودن فعالیتهای فرهنگی بسیاری از جمله تأسیس دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تأسیس مدرسه راهنمایی مفید، تأسیس و بنای کانون توحید و تأسیس مکتب امیرالمؤمنین(ع) را در کارنامه خود دارد. سال ۱۳۵۶ همزمان با گسترش تظاهرات و مخالفتهای مردم علیه رژیم پهلوی، باهنرهمگام با روحانیون متعهد دیگر به تلاشهای خود برای افشای چهره واقعی حکومت افزود و سخنرانی وی در شیراز منجر به دستگیریاش شد. تشکیل روحانیت مبارز و سازماندهی تظاهرات و اعتصابات از جمله اقدامات ایشان در آن برهه به شمار میرود.
امام خمینی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور سازماندهی انقلاب و هدایت نیروها دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر و شهید مرتضی مطهری، شهید شهید بهشتی، شهید باهنر، عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته اولیه آن شورا تعیین نمودند. این شورا در دی ۱۳۵۷ شکل گرفت و با توجه به وضعیت خاص کشور در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش مهمی در هدایت و برنامهریزی امور انقلاب ایفا نمود. اهداف کلی از تأسیس شورای انقلاب پاسداری از ثمرات مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، اجرای اهداف انقلاب، تأسیس نهادهای سیاسی جدید و ایجاد حکومت جمهوری اسلامی در ایران بود. باهنر در ۲۰/۶/۱۳۵۹ در کنفرانسی خبری و رادیو تلویزیونی گزارش کاملی از عملکرد و فعالیتهای این شورا ارائه کرد. اعضای شورای انقلاب مانند حلقههایی پیوند قوای سهگانه را با شورای انقلاب میسر میکردند.[۳]
محمدجواد باهنر و سید محمد حسینی بهشتی به همراه جمعی از شخصیتهای دیگر به تأسیس حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ اقدام کردند. نقش باهنر در حزب تعیین کننده بود. پس از شهادت بهشتی، باهنر به دبیرکلی حزب انتخاب شد و این مسئولیت را تا زمان پذیرش پست نخست وزیری بر عهده داشت. در پی برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی به عنوان رئیسجمهور، در سال ۱۳۶۰ دکتر باهنر به عنوان نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. عمر کابینه او بسیار کوتاه بود زیرا ۸ شهریور ۱۳۶۰ دفتر ریاست جمهوری توسط سازمان مجاهدین خلق ایران"منافقین" منفجر شد و محمدعلی رجایی رئیسجمهور و باهنر نخستوزیر و عدهای دیگر به شهادت رسیدند.[۴]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد
شهید باهنر و فعالیتهای پس از انقلاب
عضو گروه مأمور بازگشایی مدارس و تطبیق وضع آموزش و پرورش با مقتضیات پیروزی انقلاب اسلامی . همکاری با سید محمد حسینی بهشتی و چند نفر از روحانیان مبارز در تأسیس حزب جمهوری اسلامی . دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی پس از شهادت آیت الله بهشتی در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی . عضو ستاد انقلاب فرهنگی . نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی . مشارکت در تشکیل نهضت سوادآموزی . مشارکت در بنیانگذاری فعالیتهای موسوم به «امور تربیتی» با همکاری شهید رجایی . نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی . وزیر آموزش و پرورش در کابینه محمدعلی رجایی . آخرین سمت وی پیش از شهادت پست نخستوزیری در دولت محمدعلی رجایی[۵]
باهنر ازجمله افرادی بود که امامخمینی اعتماد کامل به او داشت.[۴۲] وی با حکم امام خمینی عضو شورای انقلاب شد.[۴۳] همچنین در ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ از سوی ایشان، عضو کمیته بازگشایی و مدیریت واحدهای آموزشی کشور گردید.[۴۴] یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همراه بهشتی و دیگر همفکران خود در اعلام تشکیل حزبِ جمهوری اسلامی مشارکت کرد. "ببینید: حزب جمهوری اسلامی"[۴۵] نقش باهنر در تهیه و تدوین اساسنامه حزب جمهوری اسلامی بسیار برجسته بود.[۴۶] وی سعی میکرد طیفهای روشنفکر، حزب اللهی، جوانان و دانشجویان را به حزب جمهوری اسلامی پیوند بدهد و حزب را جامعیت ببخشد.[۴۷] . او در خرداد ۱۳۵۸، از جانب مردم کرمان به نمایندگی مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی برگزیده شد.[۴۸] در سال ۱۳۵۹ نیز به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.[۴۹] . فعالیتهای مبارزاتی باهنر غالباً صبغه فرهنگی داشت؛ زیرا او به تحولات فرهنگی در عرصه های سیاسی معتقد بود.[۵۰] باهنر عشق و تلاش زیاد در احیای فرهنگ اسلام راستین داشت و معتقد بود تنها فرهنگ اصیل اسلام است که جوانان را به حرکت و رشد و کمال میرساند.[۵۱] او حتی در تشکیلات سیاسی یا گروههای مبارز میکوشید مسئولیت فرهنگی و فکری را بپذیرد. وی پس از پیروزی انقلاب نیز برای اسلامیکردن محیط آموزشی در دانشگاه و آموزش و پرورش و محوریشدنِ تزکیه و تربیت در این مراکز کوشید و معاونت امور تربیتی در وزارت آموزش و پرورش را بنیان گذاشت.[۵۲] با توجه به اختلاف شدید نیروهای مکتبی با ملیگرایان، وی با بردباری و منطق با مخالفان ازجمله سیدابوالحسن بنیصدر برخورد میکرد[۵۳] به همین دلیل مؤسسان حزب جمهوری اسلامی ازجمله باهنر نامه هایی به امام خمینی نوشته و از کارشکنی و برخورد بنیصدر شکایت کردهاند.[۵۴]
حجة الاسلام دکتر محمدجواد باهنر
عالم مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان امام خمینی و علامه طباطبایی بود. او از اعضای اصلی شورای انقلاب اسلامی و دومین نخست وزیر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. شهید باهنر به همراه شهید رجایی، در واقعه بمبگذاری هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ توسط منافقین به شهادت رسید.
محمدجواد باهنر از روحانیون اندیشمند و مبارز و نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران. وی در 1312ش در خانواده ای کم بضاعت و پرعائله در کرمان متولد شد. تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و از یازده سالگی به طلبگی در مدرسه معصومیه پرداخت و به موازات آن در مدارس جدید نیز تحصیل میکرد. در 1332 برای ادامه تحصیلات دینی به قم عزیمت کرد و پس از تکمیل دروس سطح، در درس خارج فقه آیت الله العظمی بروجردی به مدت شش سال شرکت جست و شش سال نیز از درسهای فلسفه (اسفار) و تفسیر علامه سید محمدحسین طباطبائی بهره مند شد، مدتی نیز در حوزه نجف از درس استادان آن حوزه استفاده کرد. در قم تحصیلات دبیرستانی را نیز ادامه داد و به اخذ گواهینامه پایان تحصیلات دبیرستانی موفق شد. پس از آن در 1337 به دانشکده الهیات دانشگاه تهران راه یافت. دوره کارشناسی این دانشکده را به پایان رساند و به ادامه تحصیل در دوره دکتری همان دانشکده پرداخت. همچنین دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی را نیز در دانشگاه تهران با موفقیت گذراند. باهنر نه فقط به درسها، بحثها و مسائل حوزههای علمیه توجه و اهتمام داشت، بلکه به لزوم آشنایی طلاب با آموزشهای دبیرستانی و دانشگاهی نیز معتقد بود و خود عملاً به صورت یکی از روحانیانی درآمد که پیونددهنده حوزهها با مجامع فرهنگی و دانشگاهی بیرون از حوزهها بودند. او سعی داشت که مشکلات اعتقادی جوانانی را که در دبیرستانها و دانشگاهها تحصیل میکردند، بشناسد و این مشکلات و راهحل آنها را در حوزهها مطرح سازد. او توانست برای تفهیم حقایق و معارف اسلامی به جوانانی که با اصطلاحات و شیوههای حوزوی آشنا نبودند، زبان مناسبی پیدا کند و به همین سبب فعالیتهای اصلی او در طول زندگی، صبغه فرهنگی و تبلیغی داشت و عمدتاً از طریق انتشار کتاب و مقاله و ایراد سخنرانی بود. باهنردر همه فعالیتهای اجتماعی خود، با حکومت پهلوی و استبداد و استعمار در ستیز بود. پس از آنکه نهضت اسلامی در 1342 به رهبری امام خمینی آغاز شد، وی در مسیر این نهضت به تبلیغ و مبارزه پرداخت و با نزدیک شدن به تشکیلات هیئتهای مؤتلفه، در آموزش مبارزان جوان و ترویج اندیشههای متعلق به نهضت در میان توده مردم، نقش فعالی ایفا کرد. از 1341 تا 1357 علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی همراه با یاران روحانی و غیرروحانی همفکر خود به تأسیس مؤسساتی از قبیل مدرسه و بنگاه نشر و مساجد و کانونهای تبلیغ در تهران اقدام کرد و مخصوصاً توانست با همکاری آیتالله سید محمدحسین بهشتی و دیگران برنامه ریزی و تألیف کتابهای دینی مدارس را در وزارت آمورش و پرورش برعهده گیرد. با استفاده از این فرصت توانست افکار انقلاب اسلامی را در قالب این کتابها از سال اول ابتدایی تا پایان دورة متوسطه، و در دورههای تربیت معلم برای نسل جوان تنظیم و تحریر کند و البته یکی از منابع مهم آشنایی نسل جوان با مکتب اسلام همین کتابها بود که در مدارس تدریس میشد. باهنر از چندین سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تحت تعقیب و مراقبت پلیس وقت بود و چندین بار بازداشت شد و به زندان افتاد. در مبارزات سیاسی که در 1357 به اوج خود رسید از ارکان مبارزه محسوب میشد و از آغاز تشکیل شورای انقلاب در آن عضویت داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دستور امام خمینی در کمیته اعتصابات عضویت یافت و در روزهای اول پس از پیروزی همراه با عدهای دیگر از جمله محمدعلی رجایی، مأمور بازگشایی مدارس و تطبیق وضع آموزش و پرورش با مقتضیات پیروزی انقلاب اسلامی شد. علاوه بر این، در تأسیس حزب جمهوری اسلامی با بهشتی و تنی چند از روحانیون مبارز همکاری کرد و در این حزب از بدو تأسیس تا پایان حیات خویش حضور و فعالیت داشت و پس از واقعه 7 تیر 1360، سمت دبیرکلی این حزب را عهده دار شد. باهنر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در صحنههای مختلف انقلاب اسلامی فعالانه حضور داشت. در اردیبهشت 1359 به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و در مجلس خبرگان قانون اساسی به نمایندگی مردم کرمان شرکت کرد و در تشکیل نهضت سوادآموزی و نیز در بنیانگذاری فعالیتهای موسوم به «امور تربیتی» (با همکاری شهید رجایی) سهم بسزایی داشت. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی مردم تهران به مجلس راه یافت. در مهر 1359 در دولت محمدعلی رجایی تصدی وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفت و پس از آنکه رجایی به ریاست جمهوری انتخاب شد در 15 مرداد 1360 به نخست وزیری منصوب گردید و در 8 شهریور همان سال در حالی که در جلسه شورای امنیت کشور شرکت کرده بود، بر اثر انفجاری که دشمنان انقلاب در اتاق شورا پدید آوردند، همراه با رجایی و چند تن دیگر به شهادت رسید. باهنرمردی خوش فکر، صبور، سلیم النفس، کمادعا و پرکار بود. آثار قلمی او متعدد است. اهمّ آنها آثار او عبارتند از: یک دوره تعلیمات دینی برای سالهای دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی؛ یک دوره تعلیمات دینی برای سالهای اول، دوم و سوم راهنمایی و دبیرستان؛ شناخت اسلام، یک دوره درسهایی از قرآن مجید، با ترجمه و شرح فارسی برای سالهای سوم تا ششم دبیرستان؛ یک دوره درس قرآن برای سالهای اول و دوم و سوم راهنمایی؛ تربیت و تعلیم دینی و روش تدریس قرآن و مسائل دینی، برای سال اول تربیت معلم دوره راهنمایی و تربیت معلم یک ساله و دانشسرای مقدماتی روستایی و عشایری؛ تعلیمات دینی و روش تدریس آن، برای دانشکده مکاتبهای، خداشناسی با همکاری علی گلزاده غفوری و سید رضا برقعی؛ مقاله «جهان در عصر بعثت» با همکاری اکبر هاشمی- رفسنجانی، در کتاب محمد خاتم پیامبران. پس از شهادت، بسیاری از مقالات و سخنرانیهای وی با نامهای «انسان و خودسازی»، «گفتارهای تربیتی»، «فرهنگ انقلاب اسلامی»، «اسلام برای نوجوانان»، «مواضع ما در ولایت رهبری» و «گذرگاههای الحاد» از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی در تهران به چاپ رسیده است. به نقل از دانشنامه جهان اسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شهیدان رجائی و باهنر
ادامه مطلب را ببينيد
وفات حضرت سکینه علیها السلام
«سُکَینه» لقب یکی از دختران امام حسین علیه السلام است که در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را عبدالله بن حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد. در برخی منابع رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده؛[۱] همچنین از بلاغت و تسلط او بر ادبیات عرب، سخن به میان آمده است. سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) را از برترین، باهوش ترین و نیکوسرشت ترین زنان عصر خویش دانسته اند.[۸۳] [۸۴] . او در فضل و کمال به اندازه ای بود که به فرموده پدرش امام حسین (علیه السلام) غالباً غرق در ذات الهی بود. [۸۵] [۸۶] . در کتب و مصادر روایی و رجالی از سکینه بنت الحسین (علیه السلام) به عنوان یکی از راویان و محدثان ثقه و مورد اطمینان یاد شده است. [۸۷] . او از راویان حدیث پدر بزرگوارش اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به شمار آمده [۸۸] [۸۹] [۹۰] . و افرادی چون سلمی عمه یعلی [۹۱] . و فائد مدنی و سکینه دختر اسماعیل بن ابیخالد و سکینه دختر قاضی ابی ذر نیز از جمله راویانی دانسته شده اند که از او روایت نقل کرده اند. [۹۲] [۹۳] . از ویژگیهای شخصیتی دیگر سکینه میتوان به تسلط او بر فنون و ادب اشاره کرد. سکینه در بلاغت و فصاحت نصیبی عظیم داشت. گرچه اهل بیت (علیه السلام) از شعر و امثال آن دوری جسته اند؛ اما به جهت حزن و اندوه و مصیبت یا به واسطه رسیدن به اجر و ثواب مصیبت امام حسین (علیه السلام) اشعاری را سروده اند. سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) دارای اشعار و قصاید بسیاری در رثای پدر است که از جمله این اشعار قصاید زیر است : لا تعذلیه فهم قاطع طرقه - فغینه بدموع ذرف غدفه... ان الحسین غداة الطف یرشقه - ریب المنون فما ان یخطی الحدقه... بکف شر عبادالله کلهم نسل البغایا - و جیش المرق الفسقه... یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم غذا - و جلکم بالسیف قد صفقه . کسی را سرزنش مکن که راهش را گم کرده است؛ زیرا از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین علیه السلام پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم امام (سجاد (علیه السلام) دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و حرامزاده و خارج از دین و فاسق بودند. ای بدترین امت، دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید . [۹۴] [۹۵] .
ولادت و نسب - حضور در کربلا - کاروان اسرا در شام - وفات - - اصل و نسب - وجه تسمیه - تاریخ تولد - ازدواج - مورد علاقه امام حسین - حضور در کربلا - ایام اسارت - ورود اسرا به شام - بازگشت به مدینه - گفتوگو با دختر عثمان - افشای جنایتهای بنیامیه - خصوصیات اخلاقی - ازدواج - همراه با كاروان حسينى - صحبت امام حسین با سکینه از قتلگاه - ملاقات با جسد پدر - در اسارت - جاماندن از کاروان اسرا - در مجلس يزيد - جسارت مرد شامى - خواب سكينه در شام - اقدامات در طول اسارت و پس از آن - پاىبندى به حجاب و عفاف - اعتراض به يزيد و دفاع از اهلبيت - عزادارى و زيارت قبر پدر - در مدينه - اشعاری در رثای پدر - وفات
آمنه یا امیمه یکی از دختران حسین بن علی بود که مادرش به وی لقب سکینه داده بود. مادر وی رباب بنت امرء القیس بوده است. وی متولد سال ۴۸ یا ۴۹ هجری قمری بوده و در جنگ کربلا در حالیکه به سن بلوغ نرسیده بود، حضور داشت. او در سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه از دنیا رفت.[۱] . در منابع مختلف نام اصلی او را أمینه، اُمَیمه[۲] و آمنه را ذکر کردهاند. مورخان دربارهٔ سکینه گفتهاند، این لقبی است که مادرش به دلیل سکون و آرامش او بر او نهاده بود.[۳] . در کتاب تذکرة الشهدا، حبیب الله شریف کاشانی تعداد فرزندان حسین بن علی را ۸ دختر و ۱۳ پسر گزارش میکند و نامهای آنها را فاطمه کبری، فاطمه صغری، زبیده، زینب، سکینه، ام کلثوم، صفیه و رقیه (به نقلی زبیده) ذکر میکند.[۷] علی بن عیسی اربلی، در کشف الغمه فی معرفه الائمه برای حسین بن علی از چهار دختر (زینب، سکینه و فاطمه) یاد کرده است که احتمالاً دختر چهارم همان رقیه بنت حسین باشد.[۸][۹] حسین بعد از درگذشت حسن بن علی، با اُمّ اسحاق دختر طَلحه — صحابی مشهور محمد — ازدواج کرد. و از وی صاحب دختری به نام فاطمه شد. به گفته مادلونگ برخلاف برخی گزارشها، سکینه باید از فاطمه بزرگتر باشد.[۱۰] درحالیکه حاج منوچهری دختر کوچکتر حسین را سکینه از رباب بنت امرء القیس میداند.[۱۱] . سکینه دختر امام حسین علیه السلام را از باهوش ترین، زیباترین، خوش اخلاق ترین، باتقوا ترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانسته اند.[۲۶] امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.[۲۷] . سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر حج برادرش امام سجاد علیه السلام را پرداخته است.[۲۸] . در کتابهای رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که کوفیان از او روایت کردهاند.[۲۹] سکینه همراه خواهر خود فاطمه از راویان حدیث پدر خود امام حسین علیه اسلام به شمار میآیند[۳۰] و راویانی همچون عبیدالله بن ابیارفع، فائد مدنی، سکینه دختر اسماعیل بن ابیخالد و سکینه دختر قاضی ابیذر از او روایت نقل کردهاند.[۳۱] . همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارشهای او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است. شعر زیر از جمله این اشعار است: لا تعذلیه فهم قاطع طرقه - فعینه بدموع ذرف غدقه... ان الحسین غداة الطف یرشقه - ریب المنون فما ان یخطئ الحدقه... بِکَفِّ شر عبادالله کلهم - نسل البغایا و جیش المرق الفسقه... یا اُمَّة السوء هاتوا ما احتجاجکم - غداً و جُلُّکم بالسیف قد صفقه . ترجمه: او را سرزنش مکن؛ چرا که آنها راه را بر او بستند. و او از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طَف عاشورا تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم او دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و از نسل ظالمان و از سپاهیان فاسق بودند.ای بدترین امت! دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید. [۳۲] . بر اساس گزارشات تاریخی تسلط سکینه بر ادبیات عرب باعث شد برخی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی و سنجش اشعار خود، آنها را به سکینه ارائه میدادند تا مورد داوری قرار بگیرد.[۳۳] . از دیگر تاثیرگذاریهای اجتماعی سکینه میتوان به دفاع او از اهل بیت(ع) اشاره کرد. برای نمونه ابوالفرج اصفهانی درباره نقل می کند که وی در مجلس عزایی بود ودختر عثمان هم در آن مجلس بود و میگفت من شهید زاده ام. سکینه خاموش بود تا این که موذن بانگ برداشت و گفت: (اشهد انَّ محمداً رسول الله.) سکینه گفت: این پدر من است یا تو؟ دختر عثمان گفت: من دیگر هرگز بر شما فخر نمیفروشم. [۳۹] . نمونه دیگر آنکه روزی خالد بن عبدالملک؛ امیر مدینه(امارت: ۱۱۴-۱۱۸ق) طبق عادتش، بر فراز منبر، امام علی(ع) را دشنام گفت، سکینه که به همراه کنیزانش در مجلس حضور داشت، مقابله به مثل کرد که ماموران حکومتی، کنیزانش را مورد ضرب و شتم قرار دادند.[۴۰] .
از کتب تاریخی چنین بر میآید که آمنه در کاروان حسین بن علی در نبرد کربلا حضور داشته است. در منابع آمنه از جمله زنانی است که از او گزارشها و نقل قولهایی دربارهٔ وقایع عاشورا و نبرد کربلا ذکر شده است.[۱۴][۱۵] ابن شهرآشوب در کتاب مناقب آل ابیطالب نقل میکند، در آخرین وداع حسین با خانواده اش، او سکینه را به صبوری توصیه کرد.[۱۶] به نقل از سید بن طاووس در لهوف، در روز یازدهم محرم در هنگام وداع اسیران با جنازه کشته شدگان، سکینه پس از سخنان زینب جنازه پدرش را در آغوش گرفت اما سربازان عمر سعداو را به زور از بدن پدرش جدا کردند.[۱۷] همچنین گزارشهای متعددی از آمنه در روایتهای مربوط به این نبرد، از جمله هنگام کشته شدن علیاکبر و شب عاشورا، آورده شده است.[۱۵][۱۴] . پس از پایان نبرد کربلا، سربازان عمر بن سعد، بازماندگان کاروان حسین را اسیر کردند و نام آمنه نیز در بین اسیران ذکر شده است.[۱۸] بر اساس منابع در روز یازدهم محرم، سپاه عمر سعد پس از دفن کشتگان خود، اسیران را به سمت کوفه بردند.[۱۹] شیخ مفید در ارشاد تاریخ ورود اسیران به کوفه را دوازدهم محرم نقل میکند.[۲۰] مورخان گزارش کردهاند، مأموران اسیران را درحالیکه بر شترهای بیمحمل سوار و با طناب بسته شده بودند پس از عبور دادن اسیران از بازار کوفه، آنها را وارد قصر عبیدالله بن زیاد کردند.[۲۱][۲۲] بلاذری در کتاب انساب الاشراف گزارش میکند، اسیران از کوفه به همراه شمر، به سمت شام حرکت داده شدند. مسیر دقیق حرکت کاروان از کوفه تا شام مشخص نیست. در روایتهای مربوط به اسارت چند مرتبه به سکینه اشاره شده است. ابن فهد حلی در کتاب مثیر الأحزان، از سهل بن سعد ساعدی نقل میکند روز ورود اسیران به شام در بابالساعات دختری که بر شتری بیمحمل سوار بود و خود را سکینه بنت حسین معرفی کرده بود از او خواست به آنها کمک کند تا نیزه داران سرهای کشته شدگان یاران حسین را از آنها دور کند تا نامحرمها کمتر به آنها نگاه کنند. ساعدی با پرداخت مقداری دینار خواسته او را برآورده کرده است.[۲۳] شیخ صدوق در کتاب الأمالی صدوق و محمدباقر مجلسی در کتاب بحارالانوار از سکینه در مجلس یزید روایت کردهاند که در پاسخ به سخن مردم شام که اسیرانی نیکوتر از اینان ندیدهایم، گفت: ما اسیران خاندان پیامبریم.[۲۴][۲۵] . سکینه پس از اسارت همراه با کاروان اسیران پس از عبور از کربلا، به مدینه بازگشت. در منابع تاریخی از زندگی او در مدینه تا هنگام مرگ گزارشهای زیادی به جز ذکر برخی مناظرات و مجالس علمی در دسترس نیست.[۳۳] در چگونگی وفات و محل دفن آمنه بین مورخان اختلاف وجود دارد. نقل مشهور، تاریخ درگذشت او را ۵ ربیعالاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه ذکر کرده اند. بر اساس این منابع محل دفن او در قبرستان بقیع است.[۳۴][۳۵] قبری در قبرستان بابالصغیر در دمشق[۳۶] و قبری در قاهره نیز در بعضی منابع به وی منسوب دانسته اند.[۳۷] . قاضی نعمان در جلد سوم کتاب شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار،[۲۸] محمد حسن شُرَّاب در کتاب نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار،[۲۹] مزینانی در نقش زنان در حماسه عاشورا،[۳۰] علی محمد علی دخیل در کتاب سکینه دختر امام حسین[۳۱] و ابوالفرج اصفهانی در کتاب الاغانی[۳۲] و برخی منابع دیگر نقل مشهور را اینگونه دانسته اند که او بعد از عاشورا دیگر ازدواج نکرد. آرامگاهی منتسب به سکینه در قبرستان بابالصغیر ابتدای در اصلی و دارای گنبدی بزرگ به رنگ سبز است که دو گنبد دیگر نیز اطراف آن هستند. بر فراز این مرقد منارهای نیز برنگ سبز دیده میشود. مقبره سکینه و ام کلثوم زینب صغری دختر علی بن ابیطالب هر دو داخل یک حجره و شبستان بزرگی است. نمای این مرقد از قبل از دوران عثمانی است که به احتمال زیاد در آن دوران تجدید بنا شده و بر اساس تابلویی که بر در ورودی نصب گردیده در سال ۱۳۳۰ ه.ق نیز مرمت شده است.[۳۸] . برخی کتب این آرامگاه را متعلق به سکینه دختر یکی از پادشاهان[۳۹] یا سکینه دختر حسین ذیالدمعه دانسته اند.[۴۰] آرامگاه دیگری در قاهره، مصر و آرامگاهی در طبریه، فلسطین نیز به سکینه منتسب است.[۴۱] . سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در مدینه تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است.[۱۸] چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را ۵ ربیعالاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه نقل کردهاند.[۱۹] بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله(حاکم وقت) بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. برخی نیز گفتهاند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت.[۲۰] و در قبرستان باب الصغیر در دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عدهای نیز گفته اند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعه ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.[۲۱] .
سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.
سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262) ،
آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص ۲۶۳)
رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود:
«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210)
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
«هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر آن حضرت، رباب، برایش مجلس سوگواری برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گریه کرد که اشک چشمانش خشک گردید.»(تذکرةالخواص، ص 150)
مورخان درباره ازدواج سکینه اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام حسین(ع) سکینه را به ازدواج پسر عمویش عبدالله بن حسن درآورد؛[بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵؛ اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶]
اماشیخ مفید، عبدالله بن حسن را در زمان واقعه کربلا کودکی که به سن بلوغ و ازدواج نرسیده، توصیف میکند.[مفید، الارشاد، ۱۳۸۰ش، ص۴۶۵]
برخی مورخان معتقدند قبل از آن که ازدواج آنان به زفاف بینجامد، عبدالله در واقعه کربلا به شهادت رسید.[مغربی، شرح الاخبار، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۰۵؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۱۸]
سکینه دختر امام حسین(ع) را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.[زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۶؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۹۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۲۰۰۰م، ص۱۸۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۵۷]
امام حسین(ع) سکینه را بنده ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.[المقرم، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۹۷۹م، ص۳۴۹]
سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر حج برادرش امام سجاد(ع) را پرداخته است.[صفدی، الوافی بالوفیات، ۲۰۰۰م، ج۱۵، ص۱۸۳]
علی بن عیسی اربلی، در کشف الغمه فی معرفه الائمه برای حسین بن علی از چهار دختر (زینب، سکینه و فاطمه) یاد کرده است که احتمالاً دختر چهارم همان رقیه بنت حسین باشد.[وکیلی، «رقیه بنت الحسین»، دانشنامه جهان اسلام،۲۰: ۲۴۴–۲۴۵. بیضون، موسوعة کربلاء، ۲: ۳۵۹]
خاندان رسالت پس از بازگشت از شام سه روز در كربلا عزاداری كردند. وقتى امام سجّاد (علیهالسلام) فرمود: شترها و محملها را آماده كنيد، سكينه گريهكنان، بانوان را به وداع با قبر شريف پدر طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكينه، قبر پدر را در آغوش گرفت و گريه سختى كرد و چنين مرثيه خواند:
الا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً ••• بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفينا،،،الا يا كربلاء نُودِّعُكَ روحاً ••• لأحمد و الوصى مع الأمينا ،[الدمعة الساكبه، ج۵، ص۱۶۳ ↑ تحقيقى درباره اوّل اربعين حضرت سيّدالشهدا علیهالسلام، ص۲۹۷] هان اى كربلا! با تو در مورد پيكرى وداع مىكنيم كه بدون غسل و کفن در اين مكان دفن شد. هان اى كربلا! ما همراه امين خود امام سجاد (علیهالسلام) با تو در مورد حسين كه روح پيامبر (صلی الله علیه وآلهوسلم) و روح وصيّش بود وداع مىكنيم . شبيه اين ماجرا درباره رقیه (علیهاالسلام) نيز ذكر شده است. [فاضل دربندی، آقا بن عابد، اسرار الشهاده، ج۳، ص۷۱۵]
چون سكينه به مدینه بازگشت در منزل پدر مظلومش، خانهاى كه امام سجاد (علیهالسلام) هميشه در آن مىگريست و شب و روز نمىشناخت اقامت گزيد و فريادش لحظهاى قطع نگرديد. [موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۸۳]
او با زنان بنی هاشم لباس سياه پوشيد و مجلس عزا به پا كرد. غذايشان نيز توسط جوانمردان آل عبدالمطلب و امام سجّاد (علیهالسلام) تهيّه مىشد. [برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۲۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
آمریکا، ایران و ظاهربینان!
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR که از روزهای آغازین جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران با مأموریتی که ذکر شد آغاز به کار کرد، حال و در زمان توقف آتش سعی دارد تا بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورهای مهم و مرتبط را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و وضعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها.
شصت و چهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سیفی آوارسین تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره شصت و چهار
سرمقاله
آمریکا، ایران و ظاهربینان!
این بار نه با ۵+۱ مذاکره میکردیم و نه با پیغام کشورهای حافظ منافع و دیگر روشها؛ جمهوری اسلامی پنج دور غیرمستقیم با فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا مذاکره کرد. امّا درست در همان میانه، باند جنایتکار و نیابتی آمریکا در منطقه به خاک ایران و خانههای شهروندان حمله کردند و برخی از مسئولان و فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای را شبانه ترور کردند. ترامپ هم وقیحانه در مصاحبه با سی.ان.ان با افتخار و رضایت گفت: «مذاکرهکنندگانی که من پیشتر در ایران با آنها سر و کار داشتم، همگی کشته شدهاند!» این جمله روشن کرد که آمریکا مذاکره را نه برای حل مسائل که برای تسلیم کردن طرف مقابل به کار میگیرد.
مذاکره در سیاست خارجی ابزاری شناختهشده است و جمهوری اسلامی نیز با مجوز رهبر انقلاب در مقاطع مختلف از آن بهره برده است، اما تجربه چهلوپنج ساله نشان میدهد هیچ مذاکرهای قادر به پایان دادن به دشمنی بنیادین آمریکا با ایران نبوده و نخواهد بود.
علت روشن است: دشمنی آمریکا نه به بهانه حقوق بشر است و نه به خاطر فناوری هستهای و امثال اینها؛ اینها صرفاً پوششاند. ریشه ماجرا چیز دیگری است. ایران حاضر نیست به خواسته آمریکا برای «تسلیم بیقید و شرط» تن بدهد. این ایستادگی است که آمریکا را خشمگین میکند و همین استقلال است که دشمنی را ماندگار ساخته است. کسانی که میگویند «شعار ندهید علیه آمریکا که عصبانی میشوند» یا کسانی که تحلیل میکنند «چرا با آمریکا مستقیم مذاکره نمیکنید تا مسائل حل شود»، بهواقع دچار ظاهربینیاند؛ چون باطن قضیه این نیست.
مذاکره و اقدامات دیپلماتیک با کشورهای غیرمتخاصم منافعی را در پی خواهد داشت همانطور که تحرکات دیپلماتیک وزیر محترم خارجه کشور در روزهای قبل و بعد جنگ در همسویی کشورها با جمهوری اسلامی موثر بود اما باید دانست این کلید، قفل دشمنی آمریکا را باز نخواهد کرد. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که تنها راه عقبنشاندن دشمن از تجاوز و توقف حملاتش، قوی شدن و بازدارندگی است؛ نه بستن با کدخدا. دنیای امروز فقط زبان قدرت را میفهمد. نمونه روشن دیگر این حقیقت، اوکراین است؛ کشوری که خواست خود را عضوی از ناتو و بازوی نظامی آمریکا تعریف کند و همه ظرفیتش را در اختیار غرب گذاشت. اگر قرار بود همپیمانی با آمریکا مشکلات را حل کند، اوکراین باید در بالاترین سطح حمایت میشد. امّا نهتنها حمایت واقعی ندید، بلکه پشتش خالی شد و گرفتار جنگی عمیقتر و ویرانگرتر گردید و امروز در کاخ سفید سر مقدار خاک تقدیمی به روسیه باید چانه بزند.
بخشی از ظاهربینها دچار ترس نیز هستند و سعی می کنند ترس خود از دشمن را پشت نقاب ادعای عقلانیت پنهان کنند. البته مشکل آنها در ترسیدن نیست، مشکل اینجاست که برای مواجهه با این ترس نسخه «خودکشی» را تجویز می کنند. آنان خیال می کنند با دادن برخی امتیازات و خالی کردن دست ایران از عناصر قدرت، دشمنی آمریکا تمام میشود در حالی که چنین نسخهای نتیجهای جز افزایش فشار و تهدید امنیت ملی ندارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
انرژی اتمی، از زندگیسازی با دانش داخلی تا ایستادن در برابر زیادهخواهی خارجی
سه روز پیش از حمله ویرانگر آمریکا به سایتهای هستهای ایران، رئیس سازمان انرژی اتمی، دانش هستهای را علمی زندگی ساز توصیف کرد. توصیفی که به نظر میرسد با توجه به بومیبودن این دانش و تولید آن توسط فرزندان ایران همچنان زندگیبخش مردم و کشور خواهد بود.
جوان آنلاین: یک سال پیش در چنین روزهایی محمد اسلامی از سوی مسعود پزشکیان برای چهار سال دیگر به ریاست سازمان انرژی اتمی انتخاب شد. نگاه صنعتمحور به انرژی هستهای که اسلامی پیش از این در دستور کار سازمان انرژی اتمی قرار داده بود، بار دیگر در دولت چهاردهم هم مورد توجه قرار گرفت تا پروژههای گذشته و طرحهای آینده در مسیر ارتقای توان کشور در حوزه هستهای متمرکز و شتابان پیگیری شود. سازمان انرژی اتمی در یک سال گذشته با فرازونشیبهای متعددی از رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا بمباران تأسیسات هستهای روبهرو بود، با این همه، اما در نهایت آنچه برای این سازمان به عنوان برنامهای غیرقابل عدول و توقف در دستور کار قرار دارد، تاثیرگذاری مثبت در زندگی مردم است، از تامین رادیوداروهای مورد نیاز بیماران سرطانی تا تولید هزاران مگاوات برق هستهای.
زندگیسازی در مرز دانش
ملموس سازی دانش هستهای در زندگی عادی مردم، از مهمترین اهداف سازمان انرژی اتمی در چند سال اخیر بود و این فرآیند از آغاز دولت چهاردهم شدت و سرعت بیشتری گرفت و این سازمان به طور ویژه در تولید برق هستهای، خدمات پرتودهی و تولید دارو تلاش کرده است تا استاندارهای زندگی در ایران را برای مردم ارتقا دهد.
الف) تولید برق هستهای: سازمان انرژی اتمی به منظور بهبود شرایط برقرسانی به مردم، توانست از واحد یکم نیروگاه اتمی بوشهر بهرهبرداری و ۶۸۵۰ میلیون کیلووات ساعت برق وارد شبکه توزیع کند که ۱۴۳۰ میلیون کیلووات ساعت آن از ابتدای سال ۱۴۰۴ تانیمه مرداد ماه بود که نتیجه این تلاش کاهش انتشار انواع گازهـای آلاینده زیستمحیطـی در نتیجـه تولید برق هستـهای، به میزان ۷۹.۷۶ میلیون تن بوده است
ب) خدمات پرتودهی: سازمان انرژی اتمی در راستای ارتقا سلامت محصولات پزشکی و غیرپزشکی در سایتهای مختلف، اقدامات زیر را انجام داده است.
-پرتودهی محصولات غیرپزشکی در سایتهای تهران و بناب ۱۱.۶۸۱ مترمکعب در سال ۱۴۰۳ و ۲.۰۶۲ مترمکعب از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-پرتودهی محصولات و تجهیزات پزشکی در سایتهای تهران و بناب ۶.۲۵۰ مترمکعب در سال ۱۴۰۳ و ۸۹۵ مترمکعب از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-پرتودهی محصولات غیرپزشکی در سایتهای یزد و قزوین ۱۶۴.۵۴۲ کارتن در سال ۱۴۰۳ و ۶۸.۹۸۸ کارتن از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-پرتودهی محصولات و تجهیزات پزشکی در سایتهای یزد و قزوین ۴۳.۷۱۳ کارتن در سال ۱۴۰۳ و ۱۴.۵۹۵ کارتن از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-پرتودهی پلیمر رول حرارتی سیم و کابل در سایتهای یزد و قزوین ۴.۹۵۴.۶۴۳ متر در سال ۱۴۰۳ و ۶۵۰.۰۷۰ متر از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-پرتودهی ۳۰۰ تن محصولات کشاورزی شامل حبوبات و غلات و ... توسط سامانه پرتودهی اصفهان تا آخر خرداد سال ۱۴۰۴
انرژی اتمی، از زندگیسازی با دانش داخلی تا ایستادن در برابر زیادهخواهی خارجی
ج) تولید رادیو داروها و رادیوایزوتوپها: در نهایت مهمترین و ملموسترین اقدام و دستاورد سازمان انرژی اتمی تولید داروهای مورد نیاز بیماران با استفاده از توان هستهای کشور بوده است که در این زمینه رادیوداروها و ایزوتوپهای آمده از مهمترین محصولات این توان بومی محسوب میشوند.
-ژنراتورهای مولیبدن-تکنسیوم ۱۹.۰۷۴ عدد در سال ۱۴۰۳ و ۴.۶۹۵ عدد از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-رادیوداروی FDG ۲۹.۴۳۷ سرنگ در سال ۱۴۰۳ و ۶.۴۲۲ سرنگ از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-رادیوداروی گالیم-۶۸ در سال ۱۴۰۳ مقدار ۲.۲۷۶ ویال و از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه ۷۵۹ ویال.
-رادیوداروی ید-۱۳۱ در سال ۱۴۰۳ به مقدار ۱۹.۴۹۷ ویال و از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه به مقدار ۵.۶۲۷ ویال.
-رادیوداروی لوتشیم-۱۷۷ در سال ۱۴۰۳ به مقدار ۲.۹۷۵ ویال و از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه ۹۹۲ ویال.
-سایر رادیوداروهای راکتور در سال ۱۴۰۳ به مقدار ۲۳۲ ویال و از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه به مقدار ۵.۵۲۶ ویال.
-سایر رادیوداروهای سیکلوترون ۱۳ ویال در سال ۱۴۰۳ و ۷ ویال از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-کیت سرد ۲۱۱.۱۶۶ ویال در سال ۱۴۰۳ و ۵۱.۶۲۶ ویال از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-انواع چشمههای صنعتی ۴۳۱ عدد در سال ۱۴۰۳ و ۶۲ عدد از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-انواع تجهیزات پایش و سنجش هستهای ۶۱ عدد در سال ۱۴۰۳ و ۱۴ عدد از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا انتهای تیرماه.
-رونمایی ازخط تولید نیمهصنعتی پودر تلوریم دیاکسید غنیشده از ایزوتوپ پایدار تلوریم۱۳۰ به عنوان ماده اولیه رادیوداروی درمان پرکاری تیروئید و سرطان تیروئید.
-درمان سرطانهای شایع پوستی با تولید کرم پوستی رنیوم-۱۸۸.
-رونمایی از گالیوم فاپی جدیدترین رادیوداروی تشخیص ۳۰ نوع سرطان در کشور.
-رونمایی از لوتشیم فاپی رادیوداروی درمان سرطان.
د) سامانههای پرتودهی افتتاح شده در سال ۱۴۰۳: سازمان انرژی اتمی همچنین در یک سال گذشته سامانههای پرتودهـی اصفهـان، سامانه پرتودهـی یـزد، سامانه خودحفاظ گاما استـان خوزستـان را افتتاح کرده است.
ه) پروژههای جاری در حوزه توسعه فعالیتهای پلاسما، کوانتوم و لیزر: سازمان انرژی اتمی همچنین به رغم تمام اتفاقات تلخی که در ماههای اخیر تجربه کرده، همچنان به تداوم و تکمیل پروژههای زندگیمحور خود ادامه داده است که موارد زیر از مهمترین آنها هستند: استقرار سامانه پلاسمای سرد برای درمان سرطان، ایجاد کلینیکهای زخم در سطح کشور با استفاده از پلاسماتراپی برای درمان زخم، استفاده از پلاسما برای دفع آفت پسیل بجای استفاده از سموم کشاورزی، افتتاح نخستیـن کارخانـه فرآوری خشکبـار و دفع آفت آفلاتوکسین با استفـاده از فنـاوری پلاسمـا در رفسنجان، صنعتی سازی فرآیند استفاده از فنـاوری پلاسمـا برای تصفیه پسابهای صنعتی با قابلیـت بازچرخانـی آب و استفاده مجدد از آن، انعقاد قرارداد احداث تصفیهخانه پساب صنعتی منطقه ویژه اقتصادی و شهر صنعتی کاوه با فناوری پلاسمای سرد، کامپیوتر کوانتومی، رمزنگاری کوانتومی در بستر فیبر نوری (در مهرماه سال ۱۴۰۳ به اتمام رسیده است)، نویز رادار و لیدار کوانتومی، ناوبری کوانتومی اتم پایه، انجام تستهای نهایی رمزنگـاری کوانتومـی در بستـر فیبـرنـوری و تایید نهایی این پروژه، طراحی و ساخت لیزر دیسک، طراحی و ساخت لیزر فیبر.
این سازمان همچنین طراحی و ساخت لیزر نیمه نیمه هادی، صنعتی، پالسی، قطعات اپتیکی، سامانههای ضد پرند، رزوناتور زیر ۱۰۰ فمتو ثانیه تیتانیوم سفایر، سوراخکاری لیزری، طراحی و ساخت ماشین برش لیزری کارتزین، تجهیز پرنده بدون سرنشین به سامانههای لیزری، طراحی و ساخت سامانه شناسایی و اختلال در عملکرد ماهوارههای متخاصم (فاز۱)، تست میدانی سامانه توزیع کلید کوانتومی مابین تهران و کرج به مسافت ۵/۵۳ کیلومتر، ساخت دستگاه تولید کلید بر اساس الگوریتم پساکوانتومی بهینهشده را در دستور کار قرار دارد.
طراحی پردازنده کوانتومی ۴ کیوبیتی فوتونیک مجتمع و ساخت برخی از اجزاء آن، ساخت نویزرادار کوانتومی امن و فروش آن به جهاد خودکفایی، طراحی و ساخت (Fabless)، رونمایی از خط تولیـد دستگـاه منحصـر به فـرد لیـزر برش فلـزات رنگـی در ایران، رونمایی از خط تولیـد لیـزر فیبـر ۲۵۰۰ وات در پنجمین نمایشگاه لیزر، فوتونیک و کوانتوم، بهرهبرداری از لیـزر نیمـههـادی و ارائه در نمایشگاه لیزر و فوتونیک هم از مهمترین اقدامات سازمان انرژی اتمی بوده است. تولیدات محصولات دوتره و تولید مداوم باکیفیـتتریـن آبسنگیـن دنیـا در ایران هم از مهمترین نقاط قوت در کارنامه سازمان انرژی اتمی است.
ایستادن بر سر اصول و آغاز راهی نو
مجموع اقدامات سازمان انرژی اتمی چه در یک سال دولت چهاردهم و چه در تمام چهل سال گذشته، به نوعی گام نهادن در محدودههایی بود که رژیم صهیونیستی حضور ایران در آن حدود را تهدید خود میدانست و شماری از کشورهای غربی هم چندان راضی به این دستیابی نبودند. رسیدن به تکنولوژی ساخت و ارتقا سانتریفیوژهای پیشرفته و دستیابی به غنای مورد نیاز در راکتورهای اتمی، به همت و حتی خون جوانان دانشمند ایران حاصل شد و این موفقیت ابتدا تلآویو و به تبع آن آمریکا را نگران ساخت، از این رو مهمترین بهانه حمله به ایران، همین توان هستهای بود. بامداد ۲۳ خرداد سال جاری، اسرائیل با ادعای مضحک دفاع پیشدستانه در برابر ایران، به تهران و شمار دیگری از شهرها حمله کرد و بسیاری از فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران را به شهادت رساند.
سازمان انرژی اتمی در میانه جنگ و درحالی که داغدار و سوگوار دانشمندان خود بود، با حمله هوایی آمریکا به سایتهای فرود، نظز و اصفهان روبهرو شد؛ اتفاقی بیسابقه در تاریخ همکاری کشوری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی. نهادی که یک روز پیش از حمله نظامی رژیم اسرائیل به ایران؛ در قطعنامهای سیاسی و فاقد هرگونه استدلال حقوقی ایران را متهم به عدم همکاری کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نه در آن مقطع بلکه در کل یک سال گذشته از دولت چهاردهم با اقدامات سوگیرانه خود، پرونده همکاری با تهران را هر روز پیچیدهتر ساخت. آغاز این پیچیدگی هم آذرماه سال گذشته بود که شورای حکام این نهاد در نشست خود ضمن ارائه قطعنامهای علیه ایران، از رافائل گروسی مدیرکل این نهاد خواستند تا گزارشی جامع از نحوه همکاری ایران تهیه کند. گروسی این گزارش را در سیاسیترین شکل ممکن، خرداد ماه سال جاری منتشر و موجب قطعنامهای که شد که بهانه لازم برای تلآویو را فراهم ساخت.
اکنون، اما و با وجود تمام آسیبهای سنگین و سختی که سایتهای هستهای ایران در حملات اخیر متحمل شده و با وجود تمام تهدیدات دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، انرژی صلحآمیز و آمیخته با زندگی هستهای در ایران با تمام قوا به حرکت خود ادامه خواهد داد.
پاسخ تهدید غرب تهدید است نه مذاکره و انفعال
هفته دولت؛ حمایت واقعبینانه، نقد منصفانه (یادداشت روز)
اخبار ویژه
تهدید ابومحمد جولانی و ژوزف عون به ترور از سوی صهیونیستها
ایران جزو 10 کشور برتر در حوزه داروهای بیوتکنولوژیک بهشمار میآید
هلاکت 13 تروریست و آزادسازی گروگان در سیستان و بلوچستان
تغییر پارادایم در لبنان نتیجه داد! نماینده آمریکا لبنانیها را حیوان خواند
تلآویو در تسخیر مخالفان نتانیاهو صهیونیستها خواستار توافق با حماس هستند
صدای هيچ خروسی حريف خواب نشد! (نکته)
بررسی میزان پیشرفت سه طرح مهم نفتی و تأمین کالای اساسی با حضور رئیسجمهور
حفظ تمکن اقتصادی مردم از ابزارهای اصلی حفظ انسجام ملی است
پارادایم «فرصتِ نعمتها» به پیشرفت کشور و نزدیکتر شدن به افقها شتاب بیشتری میدهد
شما مرد این میدان نیستید(مقاله وارده)
افزایش ۴درصدی زائران اربعین امسال نسبت به سال گذشته
قدردانی رئیسجمهوری از تلاشهای وزیر و وزارت امورخارجه
میراث ملی سدی ماندگار در برابر ایرانهراسی است
ماجرای رأی دیوان عدالت اداری چه بود؟
موتورسواری زنان قانونی میشود؟
پزشکی خانواده نسخه ملی عدالت درمانی
57 زن حکم فرماندار و بخشدار گرفتهاند
هیچ کس از بیرون نباید برای دانشگاه تصمیم بگیرد
10% کاهش تعداد بیکاران زن در بهار امسال نسبت به بهار 1403
برجستهسازی اختلافها خطای راهبردی است
ارمنستان اجازه حضور نیروهای آمریکا را در قفقاز جنوبی نمیدهد
علی اف: کریدور زنگزور به هیچ وجه تهدیدی برای ایران نیست
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رئیس سازمان انرژی اتمی: همکاری با آژانس منوط به توافق براساس قانون مجلس و تصمیم شعام است
رئیس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه ارزیابی خسارات هستهای جنگ تحمیلی ادامه دارد، گفت: همکاری با آژانس منوط به توافق بر اساس قانون مجلس و تصمیم شورای عالی امنیت ملی است.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
محمد اسلامی با اشاره به ابعاد خسارات تأسیسات هستهای در جریان جنگ تحمیلی، اظهار داشت: کارشناسی و ارزیابی خسارات در دست تهیه است.
وی ادامه داد: با توجه به شرایط امنیتی محیطهای آسیب دیده این اقدام به طور طبیعی زمان بر است در عین حال برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران از الزامات توسعه علمی کشور است و ادامه خواهد داشت.
رئیس سازمان انرژی اتمی در مورد آخرین وضعیت همکاری با آژانس افزود: بر مبنای رایزنی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با وزیر امور خارجه کشورمان چنانچه آژانس برای ترتیبات تداوم فعالیت(arrenge ments) با جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون مجلس به توافق برسد، آن زمان شورای عالی امنیت ملی در خصوص همکاری با آژانس تصمیم گیری خواهد کرد.
• فوري/ بيانيه مهم سپاه/ به عمليات رواني و ماجرا سازيهاي رسانهاي بدخواهان ايران توجه نمي کنيم افکار نیوز
• مجادله شديد در آمريکا بر سر ايران مثلث آنلاین
• سپاه آماده پاسخ کوبنده به اسرائيل شد نامه نیوز
• شمارش معکوس مکانيسم ماشه آغاز شد/ بايد مسير جديدي براي ديپماسي پيدا کنيم اطلاعات
• ۷۰ شليک موشک به بهاي ۴۰ جان ، ناگفته هاي پايگاه موشکي خرم آباد نامه نیوز
• ايران آماده ورود جنگنده هاي سوخو ۳۵ پارس نیوز
• ناکامي موساد در ترور رئيس ستاد ارتش اين کشور + عکس | شکست دوباره اسرائيل همشهری آنلاین
• نماينده مجلس: خروج از NPT و بستن تنگه هرمز براي زماني است که هيچ راه ديپلماتيکي نمانده باشد/ در اين خصوص عجله نميکنيم اقتصاد نیوز
• ناقوس جنگ اسرائيل و ايران در شهريور به صدا درخواهد آمد؟ تازه نیوز
• شوک سياسي در اسرائيل؛ شکست کابينه نتانياهو اکوایران
• آمادگي چين براي ارسال نيرو به اوکراين؛ ماجرا چيست؟ اطلاعات
• جزئيات ساخت اولين مزرعه لانچر پرتاب موشک زيرزميني ايران نامه نیوز
• تصويري از سخنراني صبح امروز رهبر معظم انقلاب ؛ يکشنبه ۲ شهريور همشهری آنلاین
• پرواز هواپيماي هستهاي آمريکا بر فراز گرينلند/ پشت پرده چه خبر است؟ دنیای اقتصاد
• لحظه حمله اراذل و اوباش به خانه مرد اسلامشهري + ويدئو همشهری آنلاین
• ادعاي اسرائيل درباره استفاده يمن از موشک بالستيک «خوشهاي» دنیای اقتصاد
• هشدار تند رهبري درباره آمريکاييها تازه نیوز
• شنيدهها از تغييرات جديد در تيم اقتصادي دولت؛ فرزين و عليآبادي در آستانه خداحافظي؟ /دلايل جدايي احتمالي هر کدام چيست؟ اقتصاد ایرانی
• معامله ضد انساني اسرائيل با مصر ؛ معاوضه آب و مردم غزه نامه نیوز
• درخواست فوري ارمنستان از ايران سرانه
• کراسوخه پيشرفته ترين سامانه جنگ الکترونيکي روسي وارد ايران شد + عکس مثلث آنلاین
• حمله اسرائيل و ناتو به ايران کليد خورد؟ نامه نیوز
• آمادگي تهران براي کاهش سطح غنيسازي اورانيوم!/ هشدار جدي ايران افکار نیوز
• زمان فعال سازي مکانيسم ماشه اعلام شد نامه نیوز
• سردار احمديمقدم: در جنگ ۱۲ روزه موشکهاي خود را تست کرديم/ شايد در جنگ بعدي نهايت با ۱۰۰ موشک به اهداف خود برسيم اقتصاد نیوز
• رسانه آمريکايي: يمن شديدترين درگيري دريايي را براي آمريکا رقم زد مشرق نیوز
• ناقوس درگيري زده شد،دبيرکل حزبالله لباس رزم پوشيد نامه نیوز
• چراغ سبز چين به ايران در دقيقه ۹۰ | آمريکا و اروپا رسماً کيش و مات شدند گسترش نیوز
• مراقب پيششماره ۰۰۹۱ باشيد! + ويدئو | آشنايي با روش هاي خاص منافقين براي تخليه تلفني مردم همشهری آنلاین
• ۸ تروريست عامل شهادت مأموران پاسگاه دامن در ايرانشهر به هلاکت رسيدند اطلاعات
• پس لرزه بازگشت بازرسان آژانس به ايران/ نماينده مجلس معترض شد: کداميک از شرايطي را که ما مصوب کردهايم رعايت شده است؟ اقتصاد نیوز
• ارتش ايران مقتدرترين ارتش خاورميانه مي شود مثلث آنلاین
• متن توافق ايران و آژانس ثابتي را عصباني کرد/ جنگ بعدي حتمي است +ويديو تازه نیوز
• توضيحات عراقچي درباره علت ورود بازرسان آژانس به ايران خبرگزاری تسنیم
• گروسي: اولين گروه از بازرسان وارد ايران شدهاند/ کدام مراکز هسته اي ايران بازرسي خواهند شد؟ اقتصاد نیوز
• به نام حمايت از دولت به کام اسرائيل و آمريکا! مشرق نیوز
• اظهارات تازه علي اف درباره کريدور زنگزور/مرز ايران و ارمنستان قطع شد؟ دنیای اقتصاد
• تمديد قطعنامه ۲۲٣۱ جاي فعال شدن مکانيسم ماشه/ گزينهاي کمتر بدتر دنیای اقتصاد
• پاسخ قاليباف به نقدعلي درباره حضور بازرسان آژانس انرژي اتمي در کشور خبرگزاری تسنیم
• نتيجه مذاکرات ايران و اروپا چه شد ؟ پارس نیوز
• واکنش ايران به راي مثبت شوراي امنيت مبني بر تمديد مکانيسم ماشه + ويدئو | بقايي: مواضعمان را خيلي صريح، روشن و قاطع بيان کرديم همشهری آنلاین
• ساعت مذاکرات ايران و آمريکا امروز ۴ شهريور ۱۴۰۴ / موضوع مذاکره اعلام شد اکوایران
• فوري/ بيانيه مهم ارتش +جزئيات افکار نیوز
• اتهام زني استراليا عليه ايران/ سفارت تهران در کانبرا در آستانه تعطيلي قرار گرفت دنیای اقتصاد
• قاليباف: حرف از عدمکفايت رئيسجمهور و بيانيههاي کذايي بازي در زميندشمن است خبرگزاری تسنیم
• واکنش وزارت امور خارجه به اخراج سفير ايران از استراليا اکوایران
• ماجراي ترور ابراهيم رئيسي واقعيت دارد؟/ سخنگوي وزارت خارجه پاسخ داد اطلاعات
• محمدرضا فرزين برکنار شد؟ اکوایران
• قدرت اقتصادي جهان ماشه را به نفع ايران کشيد گسترش نیوز
• اسرائيل و آمريکا تحت چه شرايطي جنگ با ايران را آغاز مي کنند؟ اقتصاد نیوز
• مصاحبه عراقچي با رسانه سعودي/ آيا احتمال رويارويي با اسرائيل وجود دارد؟ اقتصاد نیوز
• افشاگري سپاه: جنگندههاي اسرائيل از آسمان عراق به ايران حمله کردند اطلاعات
• روسيه پيشنويس قطعنامهاي براي تمديد «مکانيسم ماشه» را ارائه کرد تازه نیوز
• پزشکيان: گردن کلفتها ما را تکه تکه کردند و به اين روز انداختند مثلث آنلاین
• واکنش تلآويو به استقرار گسترده نظاميان مصري در صحراي سينا مشرق نیوز
• افشاگري سپاه: جنگندههاي اسرائيل از آسمان عراق به ايران حمله کردند اطلاعات
• جنگنده هاي اسرائيلي در جنگ از طريق کدام کشور به ايران آمدند؟ اکوایران
• رسانه عبري : ايران به اسرائيل حمله خواهد کرد افکار نیوز
• آغاز مجدد مذاکرات هستهاي ايران و اروپا | تختروانچي فردا به ژنو ميرود همشهری آنلاین
• تاکتيکهاي جديد نظامي ايران رونمايي شد اطلاعات
• انگشت اروپا روي ماشه/ آمادگي ايران براي کاهش سطح غني سازي؟ اقتصاد نیوز
• باهنر: پزشکيان در ابتداي کار نميدانست رياست جمهور انقدر سخت است دنیای اقتصاد
• تمام کارمندان بخوانند اقتصاد آنلاین
• روسيه اطلاعات مراکز پدافندي ايران را به اسرائيل داد!/ قرارداد ۲۰ ساله کشک است! افکار نیوز
• تلآويو: يمنيها تکنولوژي جديدي دارند؛ رهگيري موشکها سختتر ميشود مشرق نیوز
• حضور پزشکيان بر مزار سردار شهيد حاجي زاده+ عکس دنیای اقتصاد
• آنچه بايد درباره حمايت رهبري از پزشکيان دانست/ سپاه حرف آخر را زد؛ هم امنيت، هم سازندگي مشرق نیوز
• نقشه جديد آمريکا براي سوريه؛ نظام بايد تغيير کند! تازه نیوز
• لحظه روبه رو شدن پزشک غزهاي با پيکر نيمه جان فرزندش در بيمارستان+ ويدئو همشهری آنلاین
• ايران قرارداد F.A.T.F را اجرايي کرد اطلاعات
• اولين پرتاب زير زميني موشک در ايران + جزئيات همشهری آنلاین
• سورپرايزهاي نظامي ايران امتحان شد؟ | موشکي براي تأسيسات زيرزميني اسرائيل و پايگاه هاي دوردست آمريکا همشهری آنلاین
• انتقاد تند حزبالله از اقدام غيرملي دولت لبنان در آزاد کردن اسير صهيونيست مقابل هيچ خبرگزاری تسنیم
• فوري/ بيانيه مهم سپاه/ به عمليات رواني و ماجرا سازيهاي رسانهاي بدخواهان ايران توجه نمي کنيم افکار نیوز
• مجادله شديد در آمريکا بر سر ايران مثلث آنلاین
• سپاه آماده پاسخ کوبنده به اسرائيل شد نامه نیوز
• شمارش معکوس مکانيسم ماشه آغاز شد/ بايد مسير جديدي براي ديپماسي پيدا کنيم اطلاعات
• ۷۰ شليک موشک به بهاي ۴۰ جان ، ناگفته هاي پايگاه موشکي خرم آباد نامه نیوز
• يارانه کارگران قطع شد اقتصاد آنلاین
• ايران آماده ورود جنگنده هاي سوخو ۳۵ پارس نیوز
• ناکامي موساد در ترور رئيس ستاد ارتش اين کشور + عکس | شکست دوباره اسرائيل همشهری آنلاین
• نماينده مجلس: خروج از NPT و بستن تنگه هرمز براي زماني است که هيچ راه ديپلماتيکي نمانده باشد/ در اين خصوص عجله نميکنيم اقتصاد نیوز
• ناقوس جنگ اسرائيل و ايران در شهريور به صدا درخواهد آمد؟ تازه نیوز
• شوک سياسي در اسرائيل؛ شکست کابينه نتانياهو اکوایران
• آمادگي چين براي ارسال نيرو به اوکراين؛ ماجرا چيست؟ اطلاعات
• جزئيات ساخت اولين مزرعه لانچر پرتاب موشک زيرزميني ايران نامه نیوز
• تصويري از سخنراني صبح امروز رهبر معظم انقلاب ؛ يکشنبه ۲ شهريور همشهری آنلاین
• پرواز هواپيماي هستهاي آمريکا بر فراز گرينلند/ پشت پرده چه خبر است؟ دنیای اقتصاد
• ادعاي اسرائيل درباره استفاده يمن از موشک بالستيک «خوشهاي» دنیای اقتصاد
• هشدار تند رهبري درباره آمريکاييها تازه نیوز
• معامله ضد انساني اسرائيل با مصر ؛ معاوضه آب و مردم غزه نامه نیوز
• درخواست فوري ارمنستان از ايران سرانه
• کراسوخه پيشرفته ترين سامانه جنگ الکترونيکي روسي وارد ايران شد + عکس مثلث آنلاین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
من کیستم؟ گدایِ توام یا امام رضا
من کیستم؟ گدایِ توام یا امام رضا - شرمنده از عطایِ تو ام یا امام رضا
هرگز نمیروم ز درگهِ تو جایِ دیگری - تا هستم، آشنایِ تو ام یا امام رضا
من ریزه خوارِ خوانِ تو ام در تمامِ عمر - راضی به هرچه با رضایِ تو ام یا امام رضا
ای بضعه یِ رسولِ خدا در زمینِ خُور - در این دیار، جان فدایِ تو ام یا امام رضا
مهر تو شد ز روزِ ازل در سرشتِ من - سر زنده من به پایِ توام یا امام رضا
باب الرّضایِ تو باز است روز و شب - بِاین آستان گدایِ تو ام یا امام رضا
باب الجوادِ تو باز است بهرِ جود - من بهره منداز سخایِ توام یا امام رضا
دار الشفای تواست پذیرایِ هر مریض - من سالم از شفایِ توام یا امام رضا
دارم به لب ثنایِ تو هر صبح و ظهر و شام - من زنده با ثنایِ تو ام یا امام رضا
من، باقری، کُنمت دائماً سلام - من آن غلامِ با وفایِ تو ام یا امام رضا
سروده شده شهادت امام رضاعلیه السلام سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دهم امام رضاع
ادامه مطلب را ببينيد
پس از دفن بدن مطهر حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله
دفن بدن مطهر حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله . هجوم به خانه وحی . هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها . واقعه سقیفه بنیساعده . واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها . واقعه سقیفه . واقعه فدک .
در نیمه شب اول ربیع الاول بدن مطهر خاتم الانبیاء و المرسلین (صلی الله علیه و آله ) توسط حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام ) دفن شد (طبقات ابن سعد: ج 2 ص 78. مسند احمد: ج 6 ص 62، 242، 274، سنن بیهقی: ج 3 ص 409. السیره النبویه (ابن کثیر): ج 4 ص 538) . مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) از یک طرف و بی احترامی به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر، داغهایی بود که بر دل مبارک امیر المؤ منین(علیه السلام) (خصال: ص 372. اختصاص: ص 171) سنگینی می کرد. چنانکه با یاد تلخ آن روزها فرموده اند: (آیا بدن شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) را رها می کردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع می کردم (احتجاج: ص 74)؟. شیخ مفید نقل می کند: «اکثر مردم در دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود (ارشاد مفید: ج 1 ص 189) . اعمش می گوید: پیامبرشان از دنیا رفت و مردم هم و غمی نداشتند جز آنکه عده ای بگویند: «امیر از ماست » و طایفه دیگری بگویند: «امیر از ماست »(تقریب المعارف: ص 256) . هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مغیره خطاب به ابوبکر و عمر گفت : اگر بعداً با مردم کاری دارید آنها را دریابید. لذا ابوبکر و عمر هنگام دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حاضر نبودند، بلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود، امیر انتخاب می کردند، و قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد(المصنف: ص 14، 568. جامع الاحادیث : ج 13 ص 267) . عبد الله بن حسن می گوید: به خدا قسم ابوبکر و عمر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد، ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند(تقریب المعارف: ص 251) . حضرت باقر (علیه السلام ) می فرمایند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز می خواندند، و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیر المؤ منین (علیه السلام) بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد(مناقب ابن شهر آشوب: ج 1 ص 297. بحار الانوار: ج 22 ص 524) . عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است: (بخدا قسم ما از دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله ) با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم)، یعنی بعد از دفن متوجه شدیم (9تاریخ الاسلام (ذهبی ): ج 1 ص 582. السیره النبویه (ابن کثیر): ج 4 ص 538. مسند احمد: ج 6 ص 62، 242، 274) . باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسید : آیا سقیفه در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و به سفارش حضرت بود یا غدیر؟ آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا درباره غدیر؟ آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر؟ آیا در سقیفه همه مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتی زنها هم بیت کردند؟
اول ربیع یادآور رویدادهای تلخ و شیرینی است، یکی از تلخ ترین حادثه های اتفاقی در این روز هجوم به خانه امیر المؤ منین(علیه السلام) بود. هنگامی که امیرالمؤ منین(علیه السلام)، متوجه غسل و کفن و دفن پیامبر شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع بود، بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) متوجه جمع آوری قرآن شد. آن حضرت فرموده بودن: (علی جان تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن ...) تفسیر فرات: ص 398. در توحید صدوق: ص 73 هفت روز و در امال طوسی: ج 1 ص 263 نه روز است.
در این ایام سه بار به منزل آن حضرت هجوم آورده اند: بار اول در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیر المؤمنین(علیه السلام) شبها صدیقه طاهره و حسنین(علیهم السلام) را بر در منازل اصحاب می بردند و طلب یاری می نمودند. کتاب سلیم: ص 128. احتجاج : ص 75 - 190.
بار دوم هفت روز بعد از دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود که زبیر و عده ای دیگر در منزل امیر المؤ منین (علیه السلام ) جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد . توحید صدوق: ص 73. احتجاج : ج 1 ص 95 - 111. بحار الانوار: ج 28 ص 321.
بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صدیقه طاهره (علیها السلام ) و کشتن حضرت محسن (علیه السلام )، امیر المؤ منین (علیه السلام ) را با دست بسته بیرون بردند . کتاب سلیم: ص 82 - 249. الکوکب الدری: ج 1 ص 194. الجمل : ص 117. کامل ابن اثیر: ج 2 ص 326. تاریخ طبری: ج 3 ص 203.
اشعار صالح کواز حلی
برای نمونه در اشعار شیخ صالح کواز حلی آمده است : الواثبین لظلم آل محمد•••والقائلین لفاطم آذیتنا - والقاطعین اراکة کیما تقیل•••ومجمعی حطب علی البیت الذی - والهاجمین علی البتولة بیتها•••والفائدین امامهم بنجاده - خلوا ابن عمی او لاکشف الله الدعا•••ما کان ناقة صالح وفصیلها - ورنت الی القبر الشریف بمقلة•••قالت واظفار المصاب بقلبها - ابتاه هذا السامری وعجله•••ایّ الرزایا اتقی بتجلدی - فقدی ابیام غصب بعلی حقه•••ام اخذهم ارثی وفاضل نحلتی - قهروا یتیمیک الحسین وصنوه•••ومحمد ملقی بلا تکفین - فی طول نوح دائم وحنین•••بظلم اوراق لهم وغصون - لم یجتمع لولاه شمل الدین•••والمسقطین لها اعز جنین - والطهر تدعو خلفه برنین•••راسی واشکو للاله شجونی - بالفضل عند الله الا دونی•••عبری وقلب مکمد محزون - غوثاه قل علی العداة معینی•••تبعا ومال الناس عنهارون - هو فی النوائب مذ حییت قرینی•••ام کسر ضلعیام سقوط جنینی - ام جهلهم حقی وقد عرفونی•••وسئلتهم حقی وقد نهرونی . [۴] . در این شعر، همه حوادث عطف به یکدیگر شده و در ذهن چنین تداعی میکند که این حوادث پشت سر هم بوده است.
روزهای پس از رحلت رسول خدا صلی اللهعلیه وآله وسلّم از مهمترین برهههای تاریخ اسلام است. با رحلت رسولخدا (صلی اللهعلیه وآله وسلّم) جریان سقیفه شکل گرفت که آثار و پیامدهایی داشت؛ از تلخترین آثار این رخداد، هجمه به خانه حضرت فاطمه سلام اللهعلیها به منظور بیعت گیری برای ابوبکر بود. در این هجمه، حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) دچار صدمات جسمی و روحی شد و فرزندش محسن را سقط کرد. از جمله پرسشهای کلیدی درباره این واقعه، تاریخ رخداد آن است، زیرا با روشنشدن پاسخ این پرسش، هم میتوان تاریخ شهادت محسن را به دست آورد، هم تاریخ اخذ بیعت اجباری از امام علی علیه السّلام و هم طول مدت بیماری و بستری شدن حضرت فاطمه (سلام اللهعلیها) را که به شهادت ایشان منجر شد. در این بحث، شواهدی ارائه میشود تا ببینیم آنچه گفته و مشهور شده که هجمه به خانه فاطمه (سلام اللهعلیها) در روزهای آغازین پس از رحلت رسولخدا… صلی اللهعلیه وآله وسلّم) بوده، صحیح است یا خیر؟ ابتدا نکته ای را درباره شهادت محسن بن علی علیه السلام یادآور میشویم.
هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
امام جوینی که استاد ذهبی و متوفای ۷۳۰ هـ است، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین نقل می کند : روزی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بود، که حسن بن علی بر او وارد شد، نگاه پیامبر که بر حسن افتاد، اشک از چشمانش سرازیر شد. سپس حسین بن علی وارد شد، و پیامبر اکرم مجدداً گریه کرد. در پی آن دو، فاطمه و علی (علیهما السلام) وارد شدند، بنی مکرم اسلام با دیدن آن ها هم به گریه افتاد. وقتی از پیامبر پرسیدند که چرا بر فاطمه گریه کردی؟ فرمود : «وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی» (زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه ای افتادم که بعد از من برای وی رخ خواهد داد) «کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا» (هم اینکه او را می بینم در حالی که ذلّت وارد خانه ی او شده، حرمتش شکسته شده، حقش غصب شده، از ارث خود منع شده، پهلویش شکسته شده و فرزند داخل رحمش سقط شده). «وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ …» (ای فریاد سر می دهد و ندای وا محمدا سر می دهد، اما کسی جوابش را نمی دهد. از مردم طلب کمک می کند، امّا کسی به یاریش نمی شتابد) «فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة» (او اوّلین شخصی از اهل بیت من است که به من ملحق می شود، و در حالی مرا می بیند که محزون، گرفتار، غمگین و شهید است». و من در اینجا میگویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده ، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند). (فرائد السمطین ج۲ ، ص ۳۴ و ۳۵ .)
ابن ابی شیبه که استاد محمد بن اسماعیل بخاری و متوفای سال ۲۳۹ هـ است، می گوید: أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله) کان علی و الزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فیشاورونها و یرتجعون فی أمرهم . بعد از رسول خدا که با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه ی فاطمه به گفتگو و مشاوره نشسته بودند . فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة .وقتی این خبر به عمر بن خطاب رسید خود را به خانه ی فاطمه رساند. فقال : یا بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) ! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک ، و ما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک ، گفت ای فاطمه! به خدا قسم نزد ما کسی محبوب تر از پدرت نیست. و بعد از پدرت کسی محبوب تر از تو نزد ما نیست! وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت. به خدا سوگند این محبت مانع از آن نمی شود که این جماعت را در خانه ی تو جمع کنم و به آن ها دستور دهم تا خانه را به آتش بکشند! . قال: فلما خرج عمر جاؤوها . وقتی عمر از خانه خارج شد، علی و زبیر به خانه بازگشتند . فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءنی و قد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت و أیم الله لیمضین لما حلف علیه … دختر پیامبر اکرم به علی (علیه السلام) زبیر فرمود: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را به آتش می کشم. به خدا فسم آن چه را که قسم خورده انجام خواهد داد. المصنف ، ج۸ ، ص ۵۷۲ .
علامه بلاذری متوفای ۲۷۰ هـ می گوید: «إن أبابکر أرسل إلی علی یرید البیعة، فلم یبایع»، (ابوبکر برای بیعت به دنبال علی (علیه السلام) فرستاد. اما علی از بیعت با او سرپیچی کرد.) «فجاء عمر و معه فتیلة. فتلقته فاطمة علی الباب» (عمر به دنبال علی (علیه السلام)، به شعله ی آتشی به خانه ی فاطمه آمد. و با فاطمه روبرو شد) «فقالت فاطمة: یابن الخطاب! أتراک محرّقا علیّ بابی؟! (فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) فرمود: این پسر خطاب! آیا قصد داری خانه ی رما به آتش بکشی؟!) قال: نعم، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک» (عمر گفت: بله. این کار از آن چه که پدرت آورده مهم تر است)! (انساب الاشراف، بلاذرى، ج۱، ص۵۸۶٫)
ابن قتیبه دینوری متوفای ۲۷۰ هـ ق می گوید: «و إن أبابکر رضی الله عنه تفقد قوما تخلفوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه ، فبعث إلیهم عمر ، فجاء فناداهم وهم فی دار علی ، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب وقال : والذی نفسه عمر بیده . لتخرجن أو لأحرقنها علی من فیها ، فقیل له : یا أبا حفص ، إن فیها فاطمة ؟ فقال : وإن» (همانا ابوبکر به دنبال افرادی فرستاد که حاضر به بیعت با وی نشدند و نزد علی (علیه السلام) اجتماع کرده بودند. عمر به را به سوی آن ها فرستاد و عمر آن را که در خانه ی علی (علیه السلام) بودند صدا زد. آن ها از خانه خارج نشدند اعتنایی نکردند. عمر هیزم طلبید و گفت: قسم به کسی که جانم در دست اوست، یا از خانه خارج می شوید و یا این که خانه را با اهلش به آتش می کشم! به عمر گفتند ای اباحفص! فاطمه در این خانه است! عمر گفت: هر چند که فاطمه در آن خانه باشد!!!) «فی روایة أن عمر جاء إلى بیت فاطمة فی رجال من الأنصار و نفر قلیل من المهاجرین». (در روایت دیگری آمده است: عمر با عده ی زیادی از انصار و افراد کمی از مهاجرین درب خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمده بود) (الامامة والسیاسة – ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری – ج ۱ – ص ۳۰) . ابن قتیبه» مى افزاید: در روایت دیگری آمده است که وقتی فاطمه (سلام الله علیها) صدای آن ها را شنید، با صدای بلند فرمود: «یا ابتِ یا رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابى قحافه …» (ای پدر جان! ای رسول خدا! ما پس از تو چه ظلم ها که از عمر بن خطاب و ابوبکر بن قحافه دیدیم!!!) (الامامة و السیاسة، ابن قتیبه، ج۱، ص ۳۰) .
مسعودی شافعی، متوفای ۳۴۵ هـ می گوید: «فهجموا علیه و أحرقوا بابه، و استخرجواه منه کرهاً، و ضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً». (به علی هجوم بردند. در خانه ی او را به آتش کشیدند و او را به اجبار از خانه بیرون آوردند. سرور زنان را با در خانه آن چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد.) (اثبات الوصیة ، ص۱۴۳) . توجه: علمای وهابی که در برابر این بیان صریح، حرفی برای گفتن ندارند، مسعودی را شیعه معرفی کرده اند و حال آن که نقی الدین سبکی در کتاب، الطبقات الشافعیه، نام وی را در ردیف علمای شافعی ذکر کرده است. (الطبقات الشافعیة ج۳ ، ص ۴۵۶ و ۴۵۷ ، رقم ۲۲۵، چاپ دار احیاء الکتب العربیة)
ابن عبد ربّه، متوفای ۴۶۳ هـ می گوید: «الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بکر: علىّ و العباس، و الزبیر، و سعد بن عبادة، (کسانی که از بیعت با ابوبکر سرپیچی کردند، علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده بودند) فأمّا على و العباس و الزبیر فقعدوا فى بیت فاطمة (اما علی و عباس و زبیر، در خانه ی فاطمه نشسته بودند) حتّى بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتلهم. (ابوبکر به عمر بن خطاب مأموریت داد که برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت کردند و از بیرون آمدن خوددارى کردند، با آنان جنگ کن.) فأقبل عمر بقبس من نار على أن یضرم علیهم الدار فلقیته» (عمر با شعله آتشى که همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه (علیها السلام) برداشته بود، به سوى آن ها حرکت کرد.) «فاطمة فقالت: یابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟» (فاطمه (علیها السلام) گفت: اى پسرخطاب! آتش آورده اى خانه مرا بسوزانى؟) «قال : نعم أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة فخرج علی حتى دخل على أبی بکر» (گفت: بلى، مگر این که به آنچه امت در آن داخل شده اند (بیعت با ابوبکر) شما هم داخل شوید)
ابن عبدالبر قرطبی متوفای ۴۶۳ می گوید: «فقالت لهم: إن عمر قد جاءنی و حلف لئن عدتم لیفعلن و ایم الله لیفین بها» (پس فاطمه به ایشان گفت : عمر به نزد من آمد و قسم خورد که اگر دوباره به اینجا آمدید قسم به خداوند که چنین و چنان می کنم . و قسم به خدا که وی چنین خواهد کرد) (الاستیعاب، ابن عبدالبر قرطبى، ج۳، ص۹۷۵ ؛ المصنف، ابن ابى شیبه، ج۸، ص۵۷۲)
مقاتل بن عطیة (۵۰۵هـ) : «ان ابابکر بعد ما اخذ البیعة لنفسه من الناس بالارحاب و السیف و القوة ارسل عمر، و قنفذاً و جماعة الى دار على و فاطمه (علیهما السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمة (علیها السلام) و احرق باب الدار» (هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت ، عمر ، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه (علیها السلام) فرستاد ، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد) (الامامة و الخلافة، مقاتل بن عطیه ، ص۱۶۰ و ۱۶۱ که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، مؤسّسة البلاغ)
ابی الفداء متوفای ۷۳۲ در تاریخ خود می نویسد: ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة رضی الله عنها» (ابو بکر، عمر را به نزد علی و همراهیان وی فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد) «و قال إن أبوا فقاتلهم» (و گفت اگر ممانعت کردند پس با ایشان جنگ بنما) «فأقبل عمر بشئ من نار على أن یضرم الدار» (پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد تا خانه را به آتش بکشد) «فلقیته فاطمة رضی الله عنها و قالت إلى أین یا بن الخطاب (پس فاطمه (علیها السلام) او را دید و گفت به کجا می روی ای فرزند خطاب؟!) أجئت لتحرق دارنا (آیا آمده ای که خانه ما را به آتش بکشی؟) قال نعم أو تدخلوا فیما دخل فیه الأمة (گفت: آری! مگر این که همان کاری را بنمایید که مردم کردند) (تاریخ ابوالفداء، ج۱، ص۱۵۶ طبع مصر بالمطبعة الحسینیة)
صفدی متوفای ۷۶۴ می گوید: «انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.» (عمر در روز بیعت، به شکم فاطمه ضربه ای زد که منجر به سقط شدن محسن از شکمش شد) (الوافى بالوفیات ، ج۵ ، ص۳۴۷)
ابن حجر عسقلانی (۸۵۲هـ) و شمس الدین ذهبی (۷۴۸هـ ): «إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.» (عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید) (لسان المیزان ، ج۱ ، ص۲۶۸٫)
ابو ولید محمد بن شحنه حنفی (۸۱۷هـ): «ثم إن عمر جاء إلى بیت علی لیحرقه على من فیه فلقیته فاطمة ( علیها السلام ) . فقال : ادخلوا فیما دخلت فیه الأمة» (عمر به خانه علی آمد تا آن را با کسانی که در آن بودند به آتش بکشد ، پس فاطمه او را دید؛ عمر به او گفت: در آن چیزی که همه امت در آن وارد شدند، وارد شوید) (روضة المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر ( هامش الکامل لابن الأثیر ) ، ج۱۱ ، ص ۱۱۳ ( ط الحلبی ، الأفندی سنة ۱۳۰۱ ))
محمد حافظ ابراهیم (۱۲۸۷-۱۳۵۱هـ): محمد حافظ ابراهیم ، شاعر مصری که به شاعر نیل شهرت دارد ، دیوانی دارد که در ده جلد چاپ شده است . وی در قصیده ی معروف به «قصیده عمریّة»، یکی از افتخارات عمر بن خطاب این دانسته که در خانه علی (علیه السلام) آمد و گفت: اگر بیرون نیایید و با ابوبکر بیعت نکنید، خانه را به آتش میکشم هر چند دختر پیامبر در آن جا باشد . جالب آن است که وی قصیده اش را در یک جلسه ی بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند؛ بلکه تشویق کردند و به وی مدال افتخار نیز دادند!!! وی در این قصیده میگوید: و قولة لعلی قالها عمر أکرم - بسامعها أعظم بملقیها *** حرقت دارک لا أبقی علیک بها - إن لم تبایع و بنت المصطفى فیها *** ما کان غیر أبی حفص بقائلها - أمام فارس عدنان وحامیها . و گفتاری که عمر آن را به علی گفت، به چه شنونده ی بزرگواری و چه گوینده ی مهمی ؟! به او گفت : اگر بیعت نکنی ، خانهات را به آتش میکشم و احدی را در آن باقی نمیگذارم؛ هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد. جز ابو حفص (عمر) کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت . دیوان محمد حافظ ابراهیم ، ج۱ ، ص۸۲ .
آن چه که از متون تاریخی شیعه و سنی به دست می آید این است که اندکی بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله)، عمر بن خطاب به همراه گروهی از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت به خانه ی وحی هجوم بردند و آن جا را به آتش کشیدند. آن ها به خوبی می دانستند که بانوی زن های دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آن خانه است. آن ها می دانستند که آن جا خانه ی جوانان اهل بهشت، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) است. آن ها می دانستند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شش ماه تمام هر روز که برای اقامه ی نماز صبح به مسجد می رفت، کنار آن خانه می ایستاد و ضمن توصیه ی آن ها به نماز، آنان را به عنوان اهل بیت خود خطاب می فرمود. و به خوبی می دانستند که منظور از اهل بیت، همان کسانی هستند که خدای متعال در قرآن کریم، آن ها را به تطهیر و عصمت ستوده است. آن ها نه تنها چنین خانه ای را به آتش کشیدند، بلکه به تنها دختر نبی مکرم اسلام هم جسارت کردند و با ضرباتی که به آن حضرت وارد کردند، محسن، فرزند شش ماهه ی آن حضرت را به شهادت رساندند. و در نهایت، آن بانوی بزرگوار هم بعد از گذشت مدت کوتاهی از آن واقعه، بر اثر جراحات ناشی از آن به شهادت رسید.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی می فرماید: «إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَة» همانا فاطمه؛ همانا فاطمه ی زهرا (که درود خداوند بر او باد) صدیقه ی شهیده است.» (الکافی، جلد۱، صفحه ی۴۵۸ (دارالکتب) / ج۲، ص۴۸۹ (دارالحدیث)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله در صفر سال یازدهم هجری، عده ای بر خلاف بیعتی که با ایشان و امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در غدیر خم کرده بودند، خلافت را از مسیر اصلی خود خارج کرده و آن را غصب نمودند. عده ای از اصحاب باوفای رسول خدا نیز به این عمل اعتراض کرده و در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام تحصّن کردند. به دنبال این تحصّن، هواداران ابوبکر به دستور او به صورت مسلحانه به درب خانه حضرت علی آمده و ساکنان آن خانه را تهدید و ارعاب نمودند که این عمل منجر به شکست تحصن به فرمان امام علی برای جلوگیری از پیشامد ناگوار شد. باز به دستور دستگاه خلافت و با هدف بیعت گرفتن از امام علی علیه السلام، به خانه ایشان هجوم برده شد که در این هجوم، درب خانه آتش زده شد و حضرت فاطمه که پشت درب بودند در اثر ضربه به در توسط عمر بن خطاب مجروح شده و جنینی که در رحم داشتند سقط نمودند. همچنین امام علی علیه السلام را به زور از خانه خارج نموده و به مسجد برای بیعت اجباری بردند. بنابراین، نقلهای «هجوم به بیت حضرت فاطمه علیهاالسلام» به دو گروه تقسیم میشود: یکی هجوم اول که منجر به شکست تحصن شد؛ و دیگری، هجوم اصلی که منجر به سوزاندن خانه اهل بیت و جسارت به دختر پیامبر و خارج کردن به زور امیرالمؤمنین از خانه شد.
واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها
حضور عمر بن خطاب و همراهانش جلوی خانه حضرت فاطمه س برای فراخواندن علی بن ابیطالب و دیگر حاضران در خانه برای بیعت با ابوبکر اشاره دارد. بنابر نقل منابع شیعه و سنی، این واقعه که پس از رحلت پیامبر ص در ۲۸ صفر سال ۱۱ق رخ داد، عمر بن خطاب تهدید کرد که اگر اهل خانه بیرون نروند خانه را آتش خواهد زد. در کتاب سلیم بن قیس هلالی، اثبات الوصیة و تفسیر عیاشی از منابعِ نخستین شیعه، آمده است که در این واقعه که به شکستن و آتش زدن درِ خانه انجامید، محسن جنین فاطمه س ، سِقط شد و پس از مدتی، فاطمه (س) به شهادت رسید. منابع اهل سنت آتش زدنِ در و آسیب دیدن فاطمه را انکار کرده و راویان آن را به رافضی بودن متهم کرده اند. درباره عوامل بروز این واقعه گفته شده است که ابوبکر نیازمند بیعت امام علی ع بود تا جایگاه خلافت خود را مستحکم سازد. به گفته محمدهادی یوسفی غروی زاده ۱۳۲۷ش ، پژوهشگر تاریخ اسلام، این واقعه حدود ۵۰ روز پس از رحلت پیامبر ص رخ داده است. بنابر نقل کتاب سلیم و کتاب الامامة و السیاسة، فاطمه(س) در ملاقاتی که ابوبکر و عمر با او داشتند، با یادآوری حدیث بَضعة خدا را گواه گرفت که آن دو نفر او را آزرده و خشمگین کردهاند. در منابع اهلسنت از ابوبکر نقل شده که در آخرین لحظات عمرش گفت: کاش دستور ورود به خانه فاطمه را نداده بود.
پس از رحلت پیامبر ص ، عده ای از مهاجران و انصار در اجتماعی که در سقیفه بنیساعده تشکیل شد، بر خلافت ابوبکر توافق و با او بیعت کردند.[۹] بهگفته ابنکثیر، بیعت با ابوبکر پیش از تدفین پیامبر انجام شد؛[۱۰] در ساعاتی که امام علی(ع) مشغول آماده ساختن پیکر پیامبر برای دفن بود.[۱۱] . بنابر نقل یعقوبی، مورخ قرن سوم، در واقعه سقیفه بنیساعده برخی صحابه همچون عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر و براء بن عازب از بیعت با ابوبکر خودداری کردند.[۱۵] به گفته سید مرتضی عسکری، تاریخ پژوه قرن پانزدهم هجری قمری، همان کسانی که با ابوبکر بیعت نکردند، همراه با امام علی(ع) در خانه حضرت فاطمه س تَحَصُّن کردند.[۱۶] طبری طلحه و زبیر را نیز جزو تحصنکنندگان نام برده است.[۱۷]
اهل بیت و خانه فاطمه سلام الله علیها
ماجرای هجوم به خانه فاطمه پس از واقعه سقیفه و با هدف بیعت گرفتن از امام علی ع برای خلافت ابوبکر رخ داد،[۱] به شهادت فاطمه س انجامید،[۲]
دستور ابوبکر به بیعت گرفتن از علی(ع) و همراهانش
ابوبکر پس از پایان بیعت سراغ برخی از صحابه را گرفت که با او بیعت نکرده بودند.[۱۸] بنابر نقل کتاب الامامة و السیاسة، منسوب به ابنقتیبه، ابوبکر در چهار نوبت عمر و قنفذ را به خانه حضرت فاطمه س فرستاد تا علی(ع) و متحصنان در خانه او را برای بیعت خوانند.[۱۹] بر اساس این نقل، در نوبت اول، مردانی که در خانه بودند پس از تهدید عمر بیرون آمدند و بیعت کردند، غیر از امام علی(ع) که گفت سوگند خورده است تا زمانی که قرآن را جمعآوری نکرده از خانه خارج نشود. ابوبکر در نوبت دوم و سوم قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد که او نیز پاسخ منفی شنید.[یادداشت ۱] در نوبت چهارم عمر با همراهی عدهای به خانه فاطمه رفت، علی(ع) را بیرون آورد و نزد ابوبکر برد.[۲۱] به گفته محمدهادی یوسفی غروی، پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع، ابوبکر سه بار افرادی را به خانه امام علی(ع) فرستاد و درخواست بیعت کرد؛ در نوبت اول و دوم امام آنها را بازگرداند و بار سوم خلیفه و طرفدارانش شدت عمل به خرج دادند.[۲۲] . امام علی(ع) درباره حوادث پس از رحلت پیامبرص فرمود: و چون خدا فرستاده خود را نزد خویش برد، گروهی به گذشته برگشتند و با پیمودن راههای گوناگون به گمراهی رسیدند و به دوستانی که خود گزیدند پیوستند و از خویشاوند گسستند. از وسیلتی که به دوستی آن مأمور بودند جدا افتادند و بنیان را از بن برافکندند و در جای دیگر بنا نهادند. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، ترجمه شهیدی. در کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید، آمده است که وقتی علی(ع) را به سمت مسجد میبردند، زبیر که جزو حاضران در خانه فاطمه(س) بود شمشیر کشید و گفت: ای فرزندان عبدالمطلب! آیا شما زنده اید و با علی اینگونه برخورد میشود؟! او به سمت عمر حمله کرد، ولی خالد بن ولید به سمت او سنگی پرتاب کرد و شمشیر از دست او افتاد. عمر شمشیر را برداشت و بر سنگی کوبید و شمشیر شکست.[۲۳] بنابر نقل طبری، مورخ قرن سوم قمری، زبیر هنگام بیرون آمدن از خانه فاطمه پایش لغزید و شمشیر از دستش افتاد.[۲۴] . پس از آن علی(ع) را نزد ابوبکر بردند و او را تهدید کردند که اگر بیعت نکند گردنش زده خواهد شد.[۲۵] در کتاب سلیم آمده است که علی(ع) در آن جمع به احتجاج پرداخت و سخنان پیامبر(ص) در روز غدیر و موارد دیگر درباره جانشینی خود را برای حاضران یادآوری کرد، ولی ابوبکر گفت از پیامبر شنیده است که نبوت و خلافت در اهلبیت او جمع نمیشود.[۲۶] . به گفته شیخ مفید، امام علی روز سقیفه با ابوبکر بیعت نکرد ولی درباره اینکه آیا بعدها بیعت کرده یا نه، نقلهای مختلفی وجود دارد؛ از جمله اینکه پس از چهل روز یا شش ماه یا پس از شهادت فاطمه س بیعت کرد. شیخ مفید معتقد است که علی(ع) هیچ گاه بیعت نکرد.[۲۷] . بنابر روایتی وقتی علی(ع) را تهدید کردند که اگر بیعت نکند گردنش زده خواهد شد، عباس عموی پیامبر برای نجات علی(ع) دست او را گرفت و بر دست ابوبکر کشید و آنان نیز علی(ع) را رها کردند،[۲۸] ولی بنابر نقل الامامة و السیاسة ابوبکر گفت علی را تا زمانی که فاطمه در کنار اوست، مجبور به بیعت نمیکند.[۲۹]
واکنش فاطمه سلام الله علیها
پس از آنکه فرستادگان ابوبکر در نوبت اول برای بردن علی ع و همراهانش به خانه فاطمه رفتند، فاطمه(س) کنار در رفت و گفت: هیچ قومی سراغ ندارم که حضورشان بدتر از شما باشد؛ شما جنازه رسول خدا ص را در مقابل ما رها کردید و تصمیم خود [درباره خلافت] را گرفتید و نظر ما را نپرسیدید و حق ما را به ما واگذار نکردید. [۳۰] . در نوبت چهارم که عمر برای بردن امام علی رفت، فاطمه(س) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه چهها کشیدیم!» عده ای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.[۳۱] . به گفته یعقوبی فاطمه خطاب به کسانی که به زور وارد خانه اش شده بودند گفت: «به خدا سوگند اگر بیرون نروید، به سوی خدا فریادِ دادخواهی سر خواهم داد.» با این سخن فاطمه، همه کسانی که در خانه بودند بیرون رفتند.[۳۲] ابوبکر جوهری (درگذشت ۳۲۳ق) در کتاب «السقیفة و فدک» آورده است که وقتی عمر علی(ع) را به زور از خانه بیرون برد، فاطمه کنار درِ خانه رفت و خطاب به ابوبکر گفت: چه زود بر اهلبیت رسول خدا حملهور شدید! به خدا سوگند با عمر سخن نخواهم گفت تا خدا را ملاقات کنم. [۳۳][یادداشت ۲]بنابر همین روایت، ابوبکر بعدها نزد فاطمه(س) رفت و برای عمر شفاعت کرد و فاطمه از او راضی شد.[۳۴] با این حال بر پایه روایتی که در صحیح بخاری آمده، فاطمه از ابوبکر به دلیل مصادره فدک نیز خشمگین بود و تا زنده بود از او راضی نشد و با او سخن نگفت.[۳۵] . در تفسیر عیاشی نیز آمده است وقتی علی(ع) را از خانه بیرون بردند، فاطمه(س) نزد ابوبکر رفت و گفت اگر علی را رها نکنید نزد قبر پیامبر خواهم رفت و با موی پریشان به خدا شکایت خواهم برد. امام علی ع سلمان را نزد فاطمه(س) فرستاد تا او را از این کار بازدارد. فاطمه چون پیام علی(ع) را شنید به خانه بازگشت.[۳۶] .
تهدید به آتش زدن خانه
بنابر آنچه در برخی منابع اهلسنت، از جمله العقد الفرید،[۳۷] تاریخ طبری،[۳۸] انساب الاشراف،[۳۹] المصنَّف،[۴۰] و الامامة و السیاسة[۴۱] ذکر شده، عمر بن خطاب به فرمان ابوبکر به خانه فاطمه رفت تا علی(ع) و همراهانش را برای بیعت ببرد، و وقتی با خودداری اهالی خانه روبهرو شد، دستور جمعآوری هیزم داد و تهدید کرد که خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. بهگفته ابنعبدربه، ادیب و مورخ قرن سوم و چهارم هجری قمری، ابوبکر به عمر گفت اگر اهل خانه از بیرون آمدن خودداری کردند با آنان بجنگ. عمر در حالی که مشعل آتشی در دست داشت، تهدید کرد اگر اهل خانه بیعت نکنند خانه را آتش خواهد زد.[۴۲] بنابر نقل الامامة و السیاسة وقتی عمر چنین تهدیدی کرد به او گفتند فاطمه در این خانه است و عمر در پاسخ گفت: اگرچه او در خانه باشد. [۴۳] . در منابع تاریخی، نام برخی کسانی که عمر را در این هجوم همراهی میکردهاند آمده است؛ از جمله اُسَید بن حُضَیر، سَلَمَة بن سَلامة بن وقش،[یادداشت ۳] ثابت بن قَیس بن شَمّاس خزرجی،[۴۴] عبدالرحمان بن عوف، محمد بن مَسلَمه[۴۵] و زید بن اَسلم.[۴۶] . سید جعفر شهیدی معتقد است تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه که در انساب الاشراف[۴۷] و العقد الفرید[۴۸] از منابع اهلسنت نقل شده، نمیتواند جعلی و ساخته هواخواهان شیعه یا دستههای سیاسی موافق آنان باشد؛ چرا که آنان در سدههای نخست قدرتی نداشتند و در اقلیت بودند. بهعلاوه این گزارش در منابع مغرب اسلامی که شیعیان در آن حضور نداشتند نیز ثبت شده است.[۴۹] شهیدی بر این باور است که حاضران در سقیفه بیشتر دغدغه حکومت داشته اند تا دغدغه دین.[۵۰]
آتشزدنِ در، آسیب دیدن فاطمه(س) و سِقط شدن محسن
در برخی منابع قدیمی شیعه نقل شده است که در واقعه هجوم به خانه فاطمه، درِ خانه را آتش زدند و فاطمه(س) آسیب دید و جنینش سِقط شد. در کتاب سلیم بن قیس آمده است که عمر بن خطاب تهدید خود را عملی کرد و درِ خانه فاطمه(س) را آتش زد و وارد خانه شد و وقتی با مقاومت فاطمه(س) روبهرو گردید با غلاف شمشیر به پهلوی او زد.[۵۱] همچنین در کتاب اثبات الوصیه منسوب به علی بن حسین مسعودی مورخ قرن چهارم هجری قمری آمده است: «به خانه هجوم بردند و درِ آن را آتش زدند و علی(ع) را به زور بیرون بردند و سرور زنان را پشت در فشار دادند، بهطوری که محسن سِقط شد.»[۵۲] در نقل دلائل الامامة آمده است که عمر به قنفذ دستور داد فاطمه(س) را بزند.[۵۳] . عیاشی، محدث شیعه در عصر غیبت صغرا نیز گفته است که عمر با لگد به درِ خانه، که از شاخه های نخل درست شده بود، کوبید و آن را شکست و وارد خانه شد و علی(ع) را کتف بسته بیرون برد.[۵۴] .
زمان واقعه
محمدهادی یوسفی غروی، پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع، بر اساس شواهدی معتقد است زمان هجوم به خانه فاطمه(س) بلافاصله پس از واقعه سقیفه و بیعت با ابوبکر نبوده، بلکه حدود ۵۰ روز یا بیشتر پس از رحلت پیامبر ص رخ داده است.[۵۵] یکی از شواهد وی آن است که فردی به نام بُرَیدة بن حُصَیب اَسلمی که همراه سپاه اسامه به سوی موته رفته بود، پس از بازگشت به مدینه و خبردار شدن از ماجرای سقیفه، همراه با عده ای از افراد قبیله خود به طرفداری امام علی ع پرداختند و گفتند تا علی بیعت نکند ما بیعت نمیکنیم. پس از این ماجرا بود که خلیفه و اطرافیانش به فکر بیعت گرفتن از امام علی(ع) افتادند. بهگفته یوسفی غروی با توجه به زمان رفت و برگشت سپاه و حوادث قبل و بعد از آن، ماجرای هجوم حدود ۵۰ روز پس از رحلت پیامبر رخ داده است.[۵۵]
ناخشنودی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر
در کتاب سلیم بن قیس و الامامة و السیاسة و دلائل الامامة آمده است که پس از واقعه هجوم به خانه فاطمه، ابوبکر و عمر درصدد عذرخواهی و جلب رضایت فاطمه برآمدند و به ملاقات او رفتند. فاطمه سلام الله علیها آنها را نپذیرفت، ولی آن دو امام علی(ع) را واسطه قرار دادند و با فاطمه دیدار کردند. در این دیدار فاطمه(س) از آن دو روگرداند و این سخن پیامبرص که فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است، به آنها یادآوری کرد، سپس گفت من خدا را گواه میگیرم که شما دو نفر مرا آزرده و خشمگین کردید.[۵۶][یادداشت ۴]
در برخی منابع اهلسنت همچون تاریخ مدینة دمشق[۵۸] تألیف اِبنعَساکِر، اَلمُعْجَمُ الکَبیر[۵۹] تألیف طَبَرانی و تاریخ الاسلام[۶۰] تألیف ذَهَبی آمده است که ابوبکر در آخرین ساعات عمر خود از انجام سه کار ابراز تأسف و پشیمانی کرد، و از جمله گفت که کاش دستور ورود به خانه فاطمه را نداده بود.[یادداشت ۵]
در ادبیات
در اشعار شاعران نمونههایی از تشریح حوادث مرتبط با زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها مشاهده میشود. اشعار محمدحسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی یکی از این نمونهها است: تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت - کعبه ویران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت *** شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه - شد چنان کز دود آهش سینۀ کاشانه سوخت *** آتشی در بیت معمور ولایت شعله زد - تا ابد زان شعله هر معمور و هر ویرانه سوخت *** آه از آن پیمان شکن کز کینۀ خُمِّ غدیر - آتشی افروخت تا هم خُمّ و هم پیمانه سوخت *** لیلی حُسنِ قِدَم چون سوخت از سر تا قَدَم - همچو مجنون، عقل رهبر را دل دیوانه سوخت *** گلشن فرّخْ فَر توحید آندم شد تباه - کز سُموم شرک آن شاخِ گلِ فرزانه سوخت *** گنج علم و معرفت شد طعمۀ افعی صفت - تا که از بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت *** حاصل باغ نبوت رفت بر باد فنا - خرمنی در آرزوی خام آب و دانه سوخت *** کرکس دونْ پنجه زد بر روی طاوس ازل - عالَمی از حسرت آن جلوۀ مستانه سوخت *** آتشی آتش پرستی در جهان افروخته - خرمن اسلام و دین را تا قیامت سوخته[۷۲] .
واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها *** واقعه سقیفه *** واقعه فدک *** ایام محسنیه
محسن بن علی علیه السلام، شهادت حضرت فاطمه س ، و ایام محسنیه . قدیمیترین منبعی که سقط شدن محسن(ع) در ماجرای هجوم به خانه را نقل کرده، کتاب سلیم بن قیس از منابع قرن نخست هجری است و بیشتر منابع بعدی شیعه همچون الاحتجاج تألیف احمد بن علی طبرسی، غایة المرام تألیف سید هاشم بحرانی و بحارالانوار تألیف علامه مجلسی این خبر را به نقل از آن آورده اند.[۵۷] .
وقایع قبل از هجوم *** طلب یاری امام علی از اصحاب پیامبر *** خانه نشینی امام علی و جمع آوری قرآن *** ادعای ابیبکر بر مقام و القاب خاص*** اتمام حجت امام علی با انصار ***تحصن کنندگان در خانه حضرت زهرا *** دستور ابوبکر به شکستن تحصن *** تهدید عمر به آتش زدن خانه *** هجوم اول *** هجوم دوم ***هجوم سوم *** هجوم اصلی و جسارت به حضرت زهرا *** هجوم اصلی به روایت سلمان فارسی *** هجوم اصلی در روایات شیعه *** وقایع بعد از هجوم *** شهادت حضرت محسن *** قاتل حضرت محسن در منابع شیعه *** ترور حضرت علی *** غصب فدک *** غضب فاطمه بر ابیبکر *** شهادت حضرت زهرا
در روایتی از شیعه و سنی آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله خانه فاطمه و علی را از بهترین مصادیق خانه هایی معرفی میکرد که در این آیه آمده است : فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَن تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ؛ در خانههایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن خانهها هر بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند [۶] . در منابع شیعه و اهلسنت، شأن نزول آیاتی از قرآن مرتبط با اهالی خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام ، فاطمه سلام الله علیها ، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السام دانسته شده است، از جمله آیه اطعام[۷] و آیه تطهیر.[۸] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
زمان شهادت محسن
محسن در ماجرای هجوم به خانه فاطمه س سقط شده است.[۵] محمدهادی یوسفی غروی متولد ۱۳۲۷ش پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است که محسن در ایام اول ماه ربیع که به ایام محسنیه مشهور است به شهادت نرسیده؛ چراکه هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها با فاصله پنجاه روز یا بیشتر پس از رحلت پیامبر ص رخ داده است.[۶] او برای اثبات این مطلب با استناد به گزارشهای تاریخی، شواهدای ارائه کرده از جمله آنها طرفداری بُرَیدة بن حُصَیب اَسلمی از امام علی(ع) است. بریده همراه سپاه اسامه به سوی موته رفته بود، پس از بازگشت به مدینه و خبردار شدن از ماجرای سقیفه، همراه با عده ای از افراد قبیله خود به طرفداری امام علی علیه السلام پرداختند و گفتند تا علی بیعت نکند ما بیعت نمیکنیم. پس از این ماجرا بود که خلیفه و اطرافیانش به فکر بیعت گرفتن از امام علی(ع) افتادند. به گفته یوسفی غروی با توجه به زمان رفت و برگشت سپاه اسامه و حوادث قبل و بعد از آن، ماجرای هجوم حدود پنجاه روز پس از رحلت پیامبر رخ داده است.[۷]
ایام مُحسنیه
روزهای اول ماه ربیعالاول که برخی شیعیان به مناسبت شهادت محسن بن علی علیه السلام فرزند امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها، در آن مراسم عزاداری برپا میکنند. عزاداری در این ایام، سابقه چندانی ندارد از این رو مورد تأیید برخی از مراجع تقلید قرار نگرفته است. محمدهادی یوسفی غروی پژوهشگر تاریخ اسلام، با استناد به گزارشهای تاریخی و ارائه شواهدی واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها و سقط محسن را پنجاه روز یا بیشتر پس از رحلت پیامبرص ۲۸ صفر دانسته است این دیدگاه با شهادت محسن در اوایل ربیعالاول سازگار نیست.
برخی شیعیان، روزهای اول ربیعالاول را ایام شهادت محسن فرزند حضرت فاطمه سلام الله علیها میدانند از اینرو این روزها را ایام محسنیه نامیده و در آن مراسم عزاداری برپا میکنند.[۱] دفتر سید محمدصادق روحانی در اطلاعیه ای، محبان اهلبیت(ع) را به برگزاری عزاداری در ایام پس از صفر تا نهم ربیعالاول تشویق کرده و دلیل آن را روایتی از امام صادق علیه السام، سیره مستمره علما و توصیه اکید این مرجع تقلید اعلام کرده است. همچنین در این اطلاعیه آمده که اتفاقات هفته اول پس از ماه صفر، ریشه همه مصائب جهان اسلام است و کسانی که برای تضعیف و بیاهمیت جلوه دادن این ایام تلاش میکنند، مرتکب گناهی بزرگ هستند.[۲] . برگزاری مراسم در ایام محسنیه در شیعه سابقه چندانی ندارد. از این رو به گفته ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید بهتر است که مراسم ایام محسنیه برگزار نشود، چراکه این مراسم در شیعه سابقه نداشته و باعث کمرنگ شدن برنامه های اصلی میشود.[۳] همچنین آیت الله شبیری زنجانی از مراجع تقلید ترویج دهه های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزاداری اهلبیت دانسته است.[۴] .
نظر مقام معظم رهبری در باره ایام دهه محسنیه
امام خامنه ای درباره ایام دهه محسنیه و اضافه کردن ایامی به سایر ایام عزاداری روضه خواندن و گريه كردن مربوط به همه ائمه نيست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا يك وقت در جمع و مجلسى كسى روضهاي مىخواند، عدهاي دلشان نرم مىشود و گريه مىكنند؛ اين عيبى ندارد… اصلاً عزادارى كردن يك حرف است، روضهخوانى و سينهزنى راه انداختن يك حرف ديگر است. روضهخوانى و سينهزنى راه انداختن، مخصوص امام حسين است؛ حداكثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به اين وسعت … مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۲/۱۳
یکی از مسایلی که چند سال است در اوایل ماه ربیع در تعدادی از محافل و مجالس مجازی و حقیقی محل بحث است، دهه ی به نام محسنیه است که برخی برای رونقبخشی به آن از مراجع هزینه میکنند. این در حالی که این انتساب ریشه درستی ندارد و حتی بسیاری از علما آسیبهایی را بر آن ذکر میکنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، از سال ۹۲ در برخی محافل مداحی به ویژه در قم، تهران و مشهد سخن از گرفتن عزاداری برای حضرت محسن(ع) آن هم با عنوان هفته و دهه به میان آمد و نقل مجالس رسانهای و خبری شد اما هنوز نطفه این طرح منعقد نشده بود که واکنشهای مختلفی نسبت به آن بروز و تا حدودی اقامه عزا با عنوان «دهه» و «هفته» ا در این ایام در نطفه خفه کرد.
شاید حسن رحیم پور ازغدی که طی ماه های اخیر در محافل دینی و مذهبی خبرساز شده است، اولین کسی بود که واکنش شدیدی نسبت به دههسازی برای عزاداری و مناسک تراشی و خلق ایام نشان داد؛ وی گفته بود: سالی که شش ماهش عزاداری است، آن عزاداری دیگر ارزشی ندارد، مدام ایام خلق میکنند؛ ایام محسنیه جدیداً خلق شده است. آن روز دیدم یک کتاب قطور برای حضرت محسن نوشته اند، کسی که به دنیا نیامده است! بعد از همان شخص پرسیدم شما کل کتابهایی که برای حضرت زهرا(س) چاپ کردهاید به این قطر نمیرسد، چطور برای حضرت محسن با این قطر کتاب درآوردید؟ این جور که شما ایام درست میکنید آقاجان باید کل سال که عزاداری کنیم و مردم به کارشان نمیرسند… اگر نصف سال را در تقویم به بهانه های مختلف شروع کنیم به عزاداری، کمترین ضررش این است که کسی رغبتی برای آمدن در مجلس عزاداری نخواهد داشت و برایش عادی میشود. این موضوع از ایام اهل بیت(ع) قداستزدایی میکند. چیزی که نادر نباشد، دیگر مرغوب نیست. به نظر بنده این وهن اهل بیت(ع) است. باید کاری کنیم تا گفتیم مراسم عزاداری شخص بدود، نه اینکه بگوید ای بابا باز هم مجلس عزا!.
اما با گذشت اندک زمانی بعد از آن برخی از مراجع نیز وارد این مسئله شدند و در پاسخ به استفتائاتی که از ایشان شد یا در دیدارها و دروس خارج فقه نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند؛ آیتالله مکارم شیرازی از جمله این مراجع معظم بود که در سخنانی نسبت به آن واکنش نشان داده و با تأکید بر اصل عزاداری برای خاندان اهل بیت(ع) بر لزوم پرهیز از برنامهها و ایامی که در شیعه سابقه نداشته، تاکید کرد.
همچنین آیتالله شبیری زنجانی نیز در این باره بیان کردند که افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد و جامعه نمیتواند نسبت به همه عزاداریهای پیاپی مراقبت داشته باشد. این مرجع تقلید گفت: همینطور پشت سر هم دهه درستکردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان، زمینه انکار مجموعه عزاداریها را به وجود میآورد. افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد. ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عده ای امروزه با افراط در عزاداریها، زمینه هتک حرمت را فراهم میکنند، فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولاند. آیا واقعاً کسی که مدعی محب اهل بیت علهم السلام بودن است موظف به چنین کارهایی است! این فقیه وارسته با تأکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص میدهد و مسئله ای شرعی نیست، بیان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداریها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهل بیت(ع) خلاف شرع است، اما اینکه چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند. ایشان افزود: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت میشود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع برعهده عرف است جامعه مشخص میکند تاچه زمانی بایدعزانگه داشته شود.
امروزه برخی از منبریها و بعضی از مداح های بی تقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج میکنند، نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند؛ البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعاً موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟ . اما این روزها و با شروع ایام ربیعالاول مجدداً در برخی محافل به ویژه مجازی سخن از این دهه و هفته است و علی الخصوص در شهر مقدس قم برخی به همین مقدار اقامه عزا میکنند. البته همان طور که مراجع فرمودند اقامه عزا فی نفسه برای خاندان اهل بیت(ع) نه تنها جائز بلکه مستحب مؤکد است ولی نکته اعجاب آور آن است که برخی اقامه عزا در این ایام را به برخی مراجع از جمله آیت الله وحید خراسانی منتسب میکنند.
آیتالله وحید خراسانی از مراجع پیشگام در اقامه عزا برای اهل بیت(ع) هستند و در ایام شهادت حضرت زهرا(س) و امام صادق(ع) و برخی ائمه(ع) دیگر آئین پیاده روی با پای پیاده از منزل تا حرم حضرت معصومه(س) را به راه انداخته اند. با این وجود با تماسی که خبرگزاری ایکنا؛ با دفتر این مرجع تقلید داشت، دفتر ایشان با صراحت اعلام کردند که ایشان هیچ نظری در مورد اقامه عزا در ایامی به نام محسنیه(ع) نداشته اند.
آیت الله شبیری زنجانی نیز که سخنان ایشان در عبارات فوق ذکر شد، تنها طبق روال همه ساله روز اول ربیع الاول را به دنبال روزهای پایانی صفر مراسم میگیرند و انتساب چنین ایامی به برخی بزرگان از موضوعات عجیب فرهنگی در کشور هست.
حکم برگزاری ایام محسنیه طبق نظر آيت الله مكارم شيرازي
پرسش : نظر شما در مورد برگزاری ایام محسنیه چیست؟ . پاسخ :توسل به ذیل عنایت معصومین (علیهم السلام) و فرزندان آنها کار بسیار خوبی است، ولی بهتر این است که برنامه های جدیدی که در میان شیعه سابقه نداشته است ترتیب داده نشود تا برنامه های موجود کم رنگ نگردد.
پرسش : نظر حضرتعالی در مورد برگزاری مراسم ایام محسنیه چیست؟ . پاسخ :توسل به ذیل عنایت معصومین (علیهم السلام) و فرزندان آنها کار بسیار خوبی است ولی بهتر این است که برنامه های جدیدی که در میان شیعه سابقه نداشته است ترتیب داده نشود. منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات حضرت آيت الله العظمی مكارم شيرازي.
مطابق نظر آيت الله شبيري زنجاني
آیت الله العظمی شبیری زنجانی: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد . حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. از آنجا که جامعه نمی تواند نسبت به همه عزاداری های پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میاورد.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. از آنجا که جامعه نمی تواند نسبت به همه عزاداری های پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میاورد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی شبیری زنجانی، این مرجع عالی قدر عصر روز چهارشنبه (۲۱/۱۲/۹۲) در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانستند و گفتند: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری ها را به وجود می آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد.
این فقیه وارسته با تاکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص می دهد و مسأله ای شرعی نیست، خاطرنشان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری ها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- خلاف شرع است، اما این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.
ایشان افزودند: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت می شود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.
ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عده ای امروزه با افراط در عزاداری ها زمینه هتک حرمت را فراهم می کنند فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولند.آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به چنین کارهایی است؟!
امروزه برخی از منبری ها و بعضی از مداح های بی تقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج می کنند نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا ما باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟. منبع: سایت هدانا برگرفته از سایت رسمی حضرت آيت الله العظمی شبیری زنجانی
آیت الله حسینی زنجانی به پرسشی در خصوص دهه محسنیه و هفته اول ماه ربیعالأول پاسخ داد.
به گزارش شفقنا، متن پرسش و پاسخ به شرح زیر است : با عرض سلام و ادب؛ چنانچه مستحضر هستید با شروع ماه ربیعالأول، عدهای از اهل تدین هلول این ماه را تبریک و شادباش میگویند، و عدهای دیگر از مؤمنین نیز به دلیل اینکه در هفته ی اول این ماه "یعنی تا روز هشتم ربیع" وقایعی همچون هجوم به خانه ی حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت حضرت محسن بن علی علیه السلام، تشکیل سقیفه بنی ساعده و غصب خلافت حقه امیرالمؤمنین علیه السلام رخ داده است، از تبریک گفتن خودداری کرده و عزاداری خود را ادامه میدهند؛ لذا از محضر مبارک حضرتعالی تقاضامندیم که نظر شریفتان را در این خصوص تبیین بفرمایید که اولاً آیا با توجه به این وقایع رخ داده در هفته اول ماه ربیع، تبریک گفتن کار صحیحی است؟ و ثانیاً آیا عدم عزاداری در این هفته موجب اهانت به خاندان رسالت علیهم السلام میباشد؟ . بسمه تعالی : به طور کلی به ما دستور داده اند که در ایام حزن آلالله، محزون و در ایام سرور، مسرور بشویم. دهه محسنیه هیچ مانعی ندارد اما چون در ماه ربیع، میلاد پیامبر و امام صادق و امامت حضرت صاحب العصر علیهمالسلام و عجل الله له الفرج میباشد، شایسته است جشن و سرور برپا کنند؛ از طرفی اسم یکی از دهه های فاطمیه علیهاالسلام را اختصاص به دهه محسنیه علیه السلام بدهند، مناسب است. العلم عندالله . محمد الحسینی الموسوی الزنجانی
سند شهادت حضرت زهرا در منابع اهل سنت
سند شهادت حضرت محسن در منابع اهل سنت
پيشگويي پیامبر ص از ظلم بر حضرت زهرا س
شکایت حضرت فاطمه س از ظالمان به خداوند
شکایت حضرت فاطمه س از ابوبکر و عمر
غصب حق فاطمه عليها السلام در روایات
ايام محسنيه . ایام محسنیه تسلیت . ایام محسنیه چه ایامی است . ایام محسنیه چه روزی است ایام محسنیه چه زمانی است . ایام محسنیه چه موقع است . ایام محسنیه چیه . دهه محسنيه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
وقایع ماه ربیعالاول سومین ماه سال هجری قمری
ربیع از ماده «ربع» و معنای اصلی این ماده به عدد چهار بازمیگردد و عرب به فصل بهار که یک چهارم سال است، ربیع گفته است. از آنجا که ماه ربیع الاول و ربیع الآخر در آغاز این فصل جای گرفته اند به نام این فصل موسوم شده اند.[۱] مسعودی مینویسد: سالی که این نامگذاری انجام شده مقارن با فصل بهار بودهاست.[۲] و روییدنیهای زمین در این فصل زیاد بوده است. [۳] . این ماه در بین شیعیان به ماه شادی و سُرور معروف است ولادت پیامبر اکرم. میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، ولادت امام صادق ، امام صادق علیه السلام و آغاز امامت حضرت مهدی عج در این ماه واقع شده اند. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات مینویسد: این ماه همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماهها است، بهجهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه، ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در این ماه است و میتوان ادعا کرد از اول آفرینش زمین، رحمتی مانند آن بر زمین فرود نیامده است زیرا برتری این رحمت بر سایر رحمتهای الهی مانند برتری رسول خدا بر سایر مخلوقات است.[۴] .
وقایع ماه ربیع الاول : ولادت "پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله" رسول خدا(ص (۱۷ربیع الاول ۱ع [۶] . ازدواج "حضرت محمدامین صلی الله علیه و آله" با "حضرت خديجه بنت خویلد سلام الله علیها" ، حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر حضرت زهرا سلام الله علیها نخستین زنی که مسلمان شد ۱۰ربیع الاول ۲۵ع [۷] . لیلة المبیت و هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در اول ربیع الاول سال ۱ ق. لیلة المبیت و هجرت پیامبرصلی الله علیها ۱ ربیع الاول ۱ق [۸] . ولادت امام جعفر صادق علیه السلام ششمین امام شیعیان اثنیعشری و پنجمین امام اسماعیلیه ۱۷ ربیع الاول ۸۳ق [۹] . درگذشت سکینه دختر امام حسین علیه السلام در مدینه ۵ ربیع الاول ۱۱۷ق [۱۰] . ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم ۲۳ ربیع الاول ۲۰۱ق [۱۱] . شهادت امام حسن عسکری اول ربیع الاول و آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه طبق نقل علامه مجلسی در زاد المعاد از شیخ طوسی در مصباح [۱۲] . شهادت امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان اثناعشری ۸ ربیع الاول ۲۶۰ق [۱۳] . آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه ۹ ربیعالاول ۲۶۰ق [۱۴] . صلح "امام حسن علیه السلام" و "معاویه" در ۲۵ ربیعالاول سال ۴۱ ق. آغاز قیام توابین به رهبری "سلیمان بن صرد خزاعی" در اول ربیع الاول سال ۶۵ ق. قيام مختار در ۱۲ ربیعالاول سال ۶۶ ق. میلاد مسعود "امام جعفر صادق علیه السلام" در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ ق. وفات "حضرت سكينه بنت الحسين" در ۵ ربیع الاول سال ۱۱۷ ق. ورود "حضرت معصومه علیهاالسلام" به شهر مقدس قم در ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ ق. شهادت "امام حسن عسکری علیه السلام" و آغاز غیبت صغری "امام زمان عجل الله تعالی فرجه" در اول یا ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰ ق.
روز اول ربیعالاول: علما گفته اند مستحب است به شکرانه هجرت موفقیت آمیز رسول خدا صلى الله علیه وآله، این روز را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند،[۱] و همچنین زیارت آن بزرگوار، در این روز مناسب است. مرحوم «سید بن طاووس»، دعایى را براى این روز در کتاب اقبال نقل کرده است.[۲] .
روز دوازدهم ربیعالاول : در این روز دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اول بعد از سوره حمد، سه مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحید» خوانده شود.[۳] .
روز هفدهم ربیعالاول: این روز مطابق نظر مشهور علماى امامیه، روز ولادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و همچنین ولادت امام صادق علیه السلام است و روز بسیار مبارکى است و داراى اعمالى مى باشد: غسل; به نیت روز هفدهم ربیع الاول.[۴] . روزه; که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمه علیهم السلام آمده است: کسى که این روز را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یک سال را مقرر مى فرماید.[۵] . هنگامى كه روز بالا آمد، دو ركعت نماز بجا آورد كه در هر رکعت پس از سوره حمد ده مرتبه سوره قدر و ده مرتبه سوره توحيد بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشيند و اين دعا را بخواند: «اللّهمّ انت حىّ لاتموت...». هر كه خواهان است، به زادالمعاد علامه مجلسی مراجعه كند. دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مؤمنان و به زیارت مشاهد مشرفه رفتن.[۶] . زیارت رسول خدا صلى الله علیه وآله از دور و نزدیک; در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم بسوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور بسوى من سلام بفرستید.[۷] . زیارت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق علیه السلام در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت وى را زیارت کرد.[۸] . تکریم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست؛ مرحوم سید بن طاووس، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اول عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبى اکرم صلى الله علیه وآله سفارش بسیار کرده است.[۹] .
صَفَر رفت و ربیعُ الاَوَّل آمد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
صَفَر رفت و ربیعُ الاَوَّل آمد
صَفَر رفت و ربیعُ الاَوَّل آمد - که شادیها به صَدرِ جَدوَل آمد
ربيعُ الاَوَّل آمد نور آمد - نُهُم روزَش دُري مستور آمد
دَهُم آغازِ مولائِیِ مهدي - بَهارِ ما تَوَلّائِیِ مهدی
به هِفده میشوَد میلادِ دِلبر – وَ جشنِ پاکِ میلادِ پیمبر
وَ هِفده میشوَد میلادِ صادق - مُبارک ماهِ رویِ حَیِّ ناطِق
دو ماهِ غم، محرّم با صَفَر بود - غَمِ هَر یِک از آن دیگر بَتَر بود
غَمِ آقا حسین و زینبِ زار - مُنَقَّش بود بَر هَر دَر وَ دیوار
غَمِ عاشور بود و اربعین بود - که مَرد و زن از آن غَم دِل غَمین بود
غَمِ موتِ رسولُ اللّهِ خاتَم - کَز آن غَم دل غمین حَوّا و آدَم
غَمِ قتلِ حسن بود و رِضا بود - کَز آن غمگین عَلِیِّ مُرتضی بود
مُحَرّم با صَفَر چون یافت پایان - بِشُد از چهره ها شادی نمایان
ربیع، یعنی بهار روح و جان است - وَلی، غَم، باز هَم در آن نهان است
بُوَد آن غَم، غَمِ مهدِیِّ زهرا - که سرگردان بُوَد در کوه و صحرا
خدایا میرسان روز ظُهورش - شَوَد روشن دِلِ عالَم زِ نورَش
بِخواه ای باقری، از کِردگارش - همین زودی نَمایَد آشکارَش
دُعایِ عَجِّلِ اللّهُمَّ برخوان - به هر صُبحی، چِنان مُرغِ غَزل خوان
سروده شده اول ربیع ۱۴۴۷ شهریور ۱۴۰۴
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، وقایع ربیع الاول
ادامه مطلب را ببينيد
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد - بهرِ رضا امشب جواد اندر عزا شد
آقا جواد امشب غمِ بابا گرفته - گَردِ یتیمی چهره یِ او را گرفته
گوید پدر جانم رضا جانم رضا جان - دور از وطن در شهرِ غربت داده ای جان
جانِ پدر دور از وطن در شهرِ غربت - با زهرِ کین گشته نصیبِ تو شهادت
مامون تورا دور از وطن بنموده مسموم - کرده شهیدت آن پلید، ای شاهِ معصوم
با جبر و کین کرده جدایت از مدینه - ای ماهِ هشتم، ای امامِ بی قرینه
گشتی شهید اندر خراسان ای پدر جان - دور از عیال و خانمانت داده ای جان
در کودکی کردی یتیمم جانِ بابا - اندر دیارِ طوس تو بگرفته ماوا
باشد حریمِ تو بهشتی در خراسان - زوّار تو روزِ جزا نبود هراسان
زوّار قبرِ حضرتش نیکو سرشت است - ای باقری زوّارِ او جایش بهشت است
سروده شده شب شام غریبان امام رضاعلیه السلام سال 1401
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد - بهرِ رضا امشب جواد اندر عزا شد
https://hedayat.blogfa.com/post/15047
اشعار امام رضاعلیه السلام سروده های باقری پور
https://hedayat.blogfa.com/post/2932
اشعار امام رضاعلیه السلام سروده های باقری پور
ای آنکه بود جهان زبهر توغمین
هم جن و هم انس درعزای تو حزین
ما در غم و حزن تو حزینیم زیرا
مهر تو به آب و گل ما گشته عجین
حدیث امام جواد (ع) درباره زیارت امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام: هرکس پدرم را با معرفت به حقش در طوس زیارت کند، نزد خدای تعالی بهشت را برایش ضمانت می کنم.
شیخ صدوق نقل کرده است:از ابو هاشم، داود بن قاسم جعفری روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا میان دو کوه طوس، قطعه ای است که از بهشت گرفته شده است؛ هر کس به آن در آید، در روز قیامت از آتش ایمن خواهد بود. [۱] .
و نیز گفته است: از عبدالرحمان بن ابی نجران روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: چه می فرمائید در پاداش کسی که پدر بزرگوارت را زیارت کند؟
حضرت فرمود: به خدا سوگند! بهشت است.[۲] .
همچنین آورده است:از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی روایت شده که گفت: در کتاب (نوشته ی) امام رضا علیه السلام خواندم که: به شیعیانم ابلاغ کن که زیارت من، نزد خدای متعال با هزار حج برابر است.
راوی گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: هزار حج؟!
حضرت فرمود: آری؛ به خدا سوگند! و برابر با هزار هزار حج است، برای کسی که با معرفت آن حضرت را زیارت کند. [۳] .
و نیز نقل کرده است:عبدالعظیم حسنی از امام جواد علیه السلام روایت کرده که فرمود: برای کسی که پدر بزرگوارم را با معرفت حقش در طوس زیارت نماید، بهشت را از جانب خدای متعال ضمانت می کنم. [۴] .
همچنین گفته است:از علی بن اسباط روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: پاداش کسی که پدر بزرگوارت را در خراسان زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: بهشت است؛ به خدا سوگند! بهشت است؛ به خدا سوگند! [۵] .
و نیز آورده است:از عبدالعظیم حسنی روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هیچ کس پدرم را زیارت نمی کند که آزار و اذیتی از قبیل باران، سرما، یا گرما به او برسد، مگر اینکه خدای متعال بدنش را بر آتش جهنم، حرام می فرماید. [۶] .
کلینی گفته است:از محمد بن سلیمان روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام راجع به مردی پرسیدم که حج واجب خود را به جای آورده و با احرام عمره ی تمتع، داخل حرم شده و خدای متعال او را در انجام عمره و حجش یاری کرده است؛ سپس به مدینه رفته، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم را زیارت نموده است؛ آنگاه با معرفت به حق شما و آگاهی از اینکه شما حجت خدا بر خلق او هستید و در ورودی به ساحت قدس ربوبی می باشید، خدمت شما رسیده و شما را زیارت کرده است؛ بعد از این، به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مشرف شده؛ سپس امام موسی کاظم علیه السلام را در بغداد زیارت نموده، آنگاه به شهر و دیار خود مراجعت کرده است.
پس چون موسم حج فرا رسیده، خدای متعال حج دوباره، روزی اش کرده است؛ اکنون بفرمائید فضیلت کدام یک بیشتر است؛ بعد از حج واجب، رفتن و حج دوباره (و مستحبی) به جای آوردن؛ یا به قصد زیارت پدر بزرگوارت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خراسان رفتن؟حضرت فرمود: (نه؛ بلکه) رفتن به خراسان و زیارت امام رضا علیه السلام برتر است؛ ولی باید این کار در ماه رجب صورت گیرد و زیارت آن حضرت، امروز (در ایام حج) روا نیست؛ زیرا این کار برای ما و شما از طرف حکومت، زشت و زننده تلقی می شود. [۷] .
ابن قولویه آورده است:از حمدان دسوایی روایت شده که گفت: بر امام جواد علیه السلام داخل شدم و عرض کردم: پاداش کسی که پدر شما را در طوس زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد.
حمدان گفت: مدتی بعد، ایوب بن نوح بن دراج را دیدم و به او گفتم: ای ابا الحسین! همانا من، از آقایم امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد.
ایوب گفت: آیا بیشتر از این، برایت بگویم؟
گفتم آری؛ او گفت؛ از وی (یعنی امام جواد علیه السلام) شنیدم که چنین فرمود و اضافه کرد که: چون روز قیامت فرا رسد، برای زائر قبر امام رضا علیه السلام، منبری مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نصب می شود، تا وقتی که حساب رسی مردم به پایان رسد [تا وقتی که خدای متعال، از حسابرسی خلایق فارغ گردد.] [۸] .
و نیز گفته است:علی بن ابراهیم به نقل از حمدان بن اسحاق گفت که: از امام جواد علیه السلام شنیدم، یا مردی از قول حضرت برایم نقل کرد که حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.
راوی گفت: بعد از زیارت حضرت، به حج مشرف شدم و ایوب بن نوح را دیدم و او به من گفت: امام جواد علیه السلام فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد و برای وی، منبری در مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم و علی علیه السلام قرار می دهد تا وقتی که خدای متعال، حسابرسی خلایق را به پایان برساند.
بعدها ایوب بن نوح را، در حال زیارت حضرت رضا علیه السلام دیدم که گفت: آمده ام، منبر را درخواست کنم. [۹] .
همچنین گفته است:از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: پاداش کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: پاداش او بهشت است؛ به خدا سوگند! [۱۰] .
و نیز آورده است:از داود بن صرمی روایت شده که گفت: در روایتی از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را زیارت کند، پاداشش بهشت است. [۱۱] .
—————————————————————————————————————————————–
پی نوشت ها: الخرائج و الجرائح ۱: ۳۸۳، ح ۱۳٫
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان ۱۳۸۷٫
برگرفته از کتاب دانشنامه امام جواد علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دهم امام رضاع
ادامه مطلب را ببينيد
ما اهلِ مشهدیم و خادمِ تو یا امام رضا
ما اَهلِ مشهدیم و خادِمِ تو یا امام رضا - هستیم روز و شب مُلازمِ تو یا امام رضا
ماها کنارِ سفره یِ عامَت نشسته ایم - ماها دخیل، به پنجره فولاد بسته ایم
باشیم ما تَمامِ مشهدِیا در پَناهِ تو - همسایگانِ تو، وَ ریزه خورِ بارگاهِ تو
هَر صُبح و ظُهر و شب به شما میکنیم سَلام - هَر روز و شب سَلامِ ما به شما اَیُّها الاِمام
مائیم غلام و نوکرِ خاصَت زِ خاص و عام - ما را مَران زِ درگهِ خویش اَیُّها الاِمامِ
روزِ جزا زِ لُطف به ما یک ندا بِده - از راهِ لُطف هرچه پسندی به ما بِدِه
شاهِ رئوف و ضامن آهو توئی اِمام - کُن رافت و عنایتِ بَر ما زِ خاص و عام
همسایه ایم ما اگرچه بدیم ای اِمامِ ما - هستیم ما غُلام و هست غُلامی مَرامِ ما
داریم ای اِمام، چَشمِ شفاعت زِ سَروری - بَهرِ مُجاورین وَ جُمله یِ زُوّار و باقری
سروده شده پایان ماه صفر آغازشهریور ۱۴۰۴
وبلاگ اشعار باقری
https://asharebageri.blogfa.com
دَر بینِ حُجره، جان میسپارَم
دَر بینِ حُجره، جان میسپارَم - اَندَر خراسان، یاری ندارَم
بر خاکِ حجره در غریبی سَر نهادم
یارب رسان اکنون کنارِ مَن جوادم
این خاک غربت، شُد قتله گاهم - اَندرکجاهست آن قرصِ ماهم
آید جواد این لحظه هایِ آخرینم
تا لحظه ای آن رویِ ماهش را ببینم
مأمون مرا کُشت، با زهرِ انگور - او گشته زین کار، خوشحال و مسرور
در شهرِ غُربت در خراسان جان سپردم
تنهایِ تنها در میانِ حجره مُردم
مأمون مرا کُشت، از حِقد و کینه - اندر خراسان، دور از مدینه
معصومه جان اینک مَنَم تنهایِ تنها
دور از مدینه میروم از دارِ دنیا
هم باقری پور، هم سینه زنها - هم اهلِ مجلس، هم نوحه خوانها
امروز هَمه باشد عزادارت رضا جان
باشند هَمه یار وفادارت رضا جان
سروده شده شهادت امام رضا علیه السلام اول شهریور۱۴۰۴
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دهم امام رضاع
ادامه مطلب را ببينيد
حضور و سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم عزاداری شهادت امام رضا علیهالسلام
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در سالروز شهادت امام رئوف حضرت علیبن موسیالرضا(ع) در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، «انتشار فوقالعاده مکتب اهل بیت» و «شتاب یافتن انتشار مسئله عاشورا و فلسفه قیام امام حسین در دنیای اسلام» را مهمترین برکات سفر امام هشتم به خراسان خواندند و با تبیین نکات مهمی درباره مسائل روز تأکید کردند: دشمنان ایران از «ایستادگی و اتحاد مقتدرانه ملت، مسئولان و نیروهای مسلح» و «تحمل شکست سخت در حملات نظامی» فهمیدهاند که ملت ایران و نظام اسلامی را نمیتوان با جنگ به زانو درآورد و گوش بهفرمان کرد؛ بنابراین، اکنون این هدف را با «ایجاد اختلاف در کشور» دنبال میکنند که در مقابل، همه مردم و مسئولان و صاحبان حرف و قلم باید با همه وجود «سپر پولادین اتحاد مقدس و عظیم ملت» را حفظ و تقویت کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش نخست سخنانشان، امام هشتم را ولینعمت همه عالم وجود بهخصوص ایرانیان خواندند و با تسلیت شهادت امام رئوف در بیان تأثیر برجسته سفر آن امام هُمام به خراسان، گفتند: مکتب اهل بیت که بعد از شهادت سیدالشهدا(ع) منزوی و مظلوم بود، در پرتو نتایج آن سفر از انزوا خارج شد و شیعیان روحیهای یافتند که آن روحیه توانست شیعه را در تاریخ حفظ کند و پیروان مکتب اهل بیت را هر روز گسترش دهد.
ایشان، ایجاد جهش در ترویج مسئله عاشورا را دومین نتیجه مهم سفر امام هشتم به خراسان دانستند و افزودند: حضرت علی بن موسیالرضا(ع) با جلب توجه دلهای مردم به قیام عاشورا، فلسفه و اهداف آن یعنی «مبارزه با بیعدالتی» و «تحمل نکردن فُجّار و فاسقان در جامعه اسلامی» را در کانون اذهان مردم قرار دادند و زمینهساز طرح و تبیین و ترویج بسیاری از معارف اجتماعی اسلام شدند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دوم سخنانشان در باب مسائل روز، ایستادگی ملت در کمال قوت و قدرت را در جنگ تحمیلی دوم، باعث عظمت ویژه و عزت مضاعف ملت ایران در چشم جهانیان برشمردند و با طرح یک سوال مهم گفتند: واقعاً علت دشمنی مستمر همه دولتهای آمریکا با ایران در ۴۵ سال اخیر چیست؟
ایشان در پاسخ به این سوالِ ظاهراً ساده اما پیچیده، افزودند: آمریکاییها در گذشته علت حقیقی این دشمنی را زیر عناوینی مانند تروریسم، حقوق بشر، دموکراسی، مسئله زن و مسائل مشابه پنهان میکردند یا آبرومندانه میگفتند میخواهیم رفتار ایران را عوض کنیم اما این فردی که امروز در آمریکا سر کار است، علت حقیقی خصومت با ایران را لو داد و گفت «میخواهیم ایران به حرف ما گوش کند»؛ یعنی در واقع میخواهیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی گوش بهفرمان ما باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اهمیت درک عمیق این هدف شوم آمریکاییها گفتند: آنها میخواهند ایران با این تاریخ بزرگ و ملت با این همه عزت و افتخار، گوش به فرمان آمریکا باشد.
ایشان کسانی را که میگویند علت عصبانیت و دشمنی آمریکا شعار های ملت ایران است، افرادی ظاهربین خواندند و افزودند: کسانی هم که میگویند «چرا با آمریکا مذاکره مستقیم و مسائل را حل نمیکنید»، ظاهربین هستند؛ چرا که باطن قضیه این نیست و در سایه هدف واقعی آمریکا از دشمنی با ایران، این مسائل حل نشدنی است.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان و اقدامات مقامات آمریکایی برای به زانو درآوردن و گوش بهفرمان کردن ملت ایران را اهانت به ایرانیان خواندند و تأکید کردند: ملت از چنین توقع زشتی بشدت رنجیده است و در مقابل این خواسته با قدرت میایستد.
ایشان علت حقیقی جنگ اخیر را هم همین توقع و هدف خباثتآمیز دانستند و افزودند: رژیم صهیونیستی را تحریک و کمک کردند تا به خیال خود کار جمهوری اسلامی را تمام کنند؛ چرا که تصور نمیکردند ملت در مقابل آنها بایستد و آنچنان مشتی بزند که آنها پشیمان شوند.
رهبر انقلاب با اشاره به گرد هم آمدن عدهای از عوامل مزدور آمریکا در اروپا، یک روز پس از آغاز جنگ، برای بحث درباره تعیین حکومت بعد از جمهوری اسلامی، گفتند: اینقدر متوهم و از تحقق اهداف سخیفشان خاطرجمع بودند که یک روز پس از شروع حمله برای تعیین حکومت بعدی جلسه گذاشتند و پادشاه هم تعیین کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور یک ایرانی در جمع آن ابلهان، گفتند: خاک بر سر آن ایرانی که علیه کشور خود و به نفع یهود، صهیونیسم و آمریکا فعالیت میکند.
رهبر انقلاب تصور خام فاصله میان مردم و نظام را از دیگر توهمات دشمنان و مزدورانشان خواندند و گفتند: ملت اما با ایستادگی در کنار نظام، نیروهای مسلح و دولت مشت محکمی به دهان همه آنها زد.
ایشان قدرتنمایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را باعث تغییر معادلات خواندند و افزودند: ما و همه ملت ایران از کار بزرگ نیروهای مسلح تشکر میکنیم و پس از این نیز روز به روز و قدرت توانایی ایران و نیروهای مسلح آن افزوده خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای جمعبندی دشمن از حوادث اخیر را ناتوانی در از به زانو درآوردن ایران با جنگ و حمله نظامی دانستند و گفتند: جمهوری اسلامی با وجود این دشمنیها در ۴۵ سال گذشته هر روز قویتر شده و دشمن هم دریافته است که راه عقب راندن جمهوری اسلامی، بکارگیری ابزار و وسایل خشن نیست بلکه باید در داخل کشور اختلاف و نفاق ایجاد کند.
ایشان عوامل داخلی آمریکا و صهیونیسم در گوشه و کنار کشور و گویندگان و نویسندگان غافل را عاملان ایجاد اختلاف و چندصدایی برشمردند و افزودند: امروز بحمدالله مردم متحدند و با وجود اختلاف سلایق سیاسی و اجتماعی، برای دفاع از نظام و کشور و ایستادگی در برابر دشمن یکپارچهاند که این اتحاد مانع تجاوز و تعرض دشمنان است و به همین دلیل هم در پی نابود کردن این وحدت هستند.
رهبر انقلاب صیانت از اتحاد ملی را وظیفهای همگانی دانستند و گفتند: اتحاد مقدس، اجتماع عظیم و سپر پولادینِ دلها و ارادههای مردم نباید مخدوش شود و حفظ آن وظیفه اهل بیان و قلم و تحقیق، کسانی که توئیت میزنند و همه مردم و مسئولان کشور بخصوص مسئولان قوای سهگانه است که بحمدالله آنها نیز امروز در کمال اتحاد و همدلی با یکدیگر کار میکنند.
ایشان حمایت از خدمتگزاران کشور را ضروری خواندند و افزودند: مردم از خدمتگزاران از جمله رئیسجمهور که پر کار، پر تلاش و پیگیر است حمایت کنند؛ چرا که از چنین عناصری باید قدرشناسی کرد.
حضرت آیتالله خامنهای حفظ اتحاد بین «آحاد مردم با یکدیگر»، «مردم و دولت»، «آحاد مسئولان نظام با یکدیگر» و «مردم و نیروهای مسلح» را ضرورتی قطعی برشمردند و افزودند: علائم و قرائن حاکی از آن است که امروز بیشترین تلاش دشمن بر خدشهدار کردن این همصدایی و همدلی و همکاری است.
ایشان با تأکید بر اینکه وجود نظرهای گوناگون در مسائل مختلف هیچ اشکالی ندارد، گفتند: اهل فکر توجه کنند که ارائه فکری نو که مکمّل موجودیِ ملت باشد با تخریب و اهانت کردن متفاوت است و نباید مبانی جمهوری اسلامی را که باعث رشد ملت و ارتقاء کشور و قدرت ملی است تخریب کرد. این کار خواست دشمن است اگرچه تکمیل مبانی اشکالی ندارد.
رهبر انقلاب رژیم صهیونیستی را منفورترین رژیم و حکومت دنیا نزد ملتها خواندند و خاطرنشان کردند: امروز حتی دولتهای غربی همچون انگلیس و فرانسه هم که همواره حامی رژیم صهیونی بودند آن را محکوم میکنند؛ البته این محکومیتها زبانی و بیفایده است.
ایشان جنایات کنونی رؤسای رژیم صهیونیستی همچون قتل کودکان به وسیله گرسنگی و تشنگی دادن و به رگبار بستن آنها در صف غذا را در تاریخ بشر بیسابقه خواندند و افزودند: در مقابل این جنایات منزجرکننده باید ایستاد؛ البته ایستادگی با زبان و محکومیت فایدهای ندارد، بلکه باید همچون اقدام مردم شجاع یمن کاری کرد که راههای کمک به رژیم صهیونیستی از همه طرف بسته شود.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان با اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای انجام هر اقدام ممکن در این زمینه، ابراز امیدواری کردند خداوند متعال با برکت دادن به حرکت ملت ایران و همه حقخواهان عالم، ریشه این سرطان عمیق و مهلک را از منطقه بکَند و ملتهای مسلمان را بیدار و با یکدیگر متحد سازد.
در این مراسم، حاضران همراه مداحان اهل بیت آقایان حمید دادوندی و مجید بنیفاطمه، با قرائت زیارت امینالله و نوحه سرایی به سوگواری در سالروز شهادت امام هشتم(ع) پرداختند. آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
یک سؤالی در اینجا مطرح است که دشمنی آمریکا با ایران به خاطر چیست؛ این سؤال، سؤال آسانی به نظر میرسد لکن سؤال پیچیدهای است.
جواب این سؤال، جواب مهمی است. جواب پیچیدهای است. مال امروز هم نیست این دشمنی، ۴۵ سال است که دولتهای آمریکا از انواع و اقسام افراد و اشخاص و احزاب گوناگون آمریکا که سر کار آمدند، همین دشمنی را، همین تحریم را، همین تهدید را نسبت به جمهوری اسلامی و ملت عزیز ایران داشتهاند. علت چیست؟
در گذشته این علت را کتمان میکردند، تحت عناوین گوناگونی به عنوان تروریسم، به عنوان حقوق بشر، به عنوان مسئله زن، به عنوان دموکراسی، تحت این عنوان، یا اگر هم میگفتند، به شکل آبرومندانه، میگفتند رفتار ایران میخواهیم عوض بشود؛ گذشتهها اینجور حرف میزدند.
این آقایی که امروز سر کار است در آمریکا، مسئله را لو داد؛ آن هدف حقیقی را روشن کرد؛ گفت «ما مقابلهمان با ایران، با ملت ایران، برای این است که ایران گوشبهفرمان آمریکا باشد.»؛ ما ملت ایران باید این را درست بفهمیم؛ این مسئله مهمی است. البته تعبیر او ممکن است یک مقداری با اینی که من گفتم متفاوت باشد؛ مثلاً: «حرفگوشکن باشد»، «ایران، حرفگوشکن [باشد]»؛ به این تعبیر گفته باشد.
یعنی یک دولتی، یک قدرتی پیدا شده در دنیا که نسبت به ایران- ایران با این تاریخ، ایران با این عزت ایران، ایران با این ملت- این توقع را دارد که این کشور، این تاریخ، این ملت بزرگ، با همه افتخاراتش، گوشبهفرمان او باشد؛ این دشمنیها بهخاطر این است. روز بیست و سوم خرداد به ایران حمله شد، یک روز بعد، یعنی روز بیست و چهارم خرداد، یک عده از عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند و شروع کردند بحث کردن بر روی جایگزین جمهوری اسلامی.
شنیدم این را در تلویزیون هم دو سه روز پیش گفتند. این را همان وقت به ما اطلاع دادند. یعنی اینقدر خاطر جمع بودند به اینکه این حمله، اساس جمهوری اسلامی را در کشور متزلزل خواهد کرد، خاطر جمع بودند که مردم را در مقابل جمهوری اسلامی نگه میدارد.
اینقدر مطمئن بودند که یک روز بعد از شروع حمله، اینها نشستند و بحث کردن که حالا بعد از جمهوری اسلامی کدام حکومتی و چگونه حکومتی بر ایران حکومت کند، پادشاه هم معین کردند، شاه هم معین کردند، فلان کس پادشاه ایران بشود. اینها اینجور درباره ایران خیال میکردند.
تصور میکردند با این حمله بین نظام و بین مردم فاصله خواهد افتاد، نظام ضعیف خواهد شد و خواهند توانست بر مقصود سخیف و خباثتآمیز خودشان مسلط بشوند و توجه بکنند و این کار را انجام بدهند.
این را من اصرار دارم، بارها گفتیم، اصرار دارم تکرار کنم، ملت ایران با ایستادگی خود در کنار نیروهای مسلح، در کنار دولت، در کنار نظام مشت محکمی به دهان همهی اینها زد.
در بین این جمع ابلهی که نشستند که جایگزین برای جمهوری اسلامی در ایران پیدا کنند، یک ایرانی هم بود، خاک بر سر آن ایرانی! این اتحاد مقدّس، این اجتماع عظیم، این سپر پولادین از دلهای مردم و ارادههای مردم، این نباید خدشهدار بشود. امروز بحمدالله اتحاد وجود دارد. این اتحاد را مردم حفظ کنند. مسئولان کشور بهخصوص مسئولان سه قوه که بحمدالله امروز آنها هم در کمال اتّحاد و همدلی دارند با هم کار میکنند، این را حفظ کنند. خدمتگزاران کشور را مردم حمایت کنند. رئیسجمهور را حمایت کنند. رئیسجمهور پُرکار و پرتلاش و پیگیر است. عناصری اینجور که پرکار باشند، پرتلاش باشند، پیگیر باشند، اینها را باید قدرشناسی کرد. اتحاد بین ملت و دولت، بین آحاد مسئولین گوناگون نظام، بین نیروهای مسلح و مردم، بین آحاد مردم، این چیزی است که بایستی حفظ بشود با همهی وجود. این توصیهی قطعی من است.
امروز دشمن ما، آن دشمنی که در مقابل ما قرار دارد، یعنی رژیم صهیونی منفورترین رژیم دنیا است، منفورترین حکومت دنیا است. ملتها هم از حکومت صهیونی منزجرند، از او متنفرند، دولتها هم حتی آن را محکوم میکنند. دولتها هم این حکومت را، حکومت صهیونی را محکوم میکنند. یعنی شما ببینید رؤسای دولتهای غربی که همیشه حامی رژیم صهیونی بودند، امروز آنها را محکوم میکنند. البته محکومیت زبانی است. این کم است، محکومیت زبانی فایدهای ندارد، جنایتی که امروز رؤسای حکومت صهیونی دارند انجام میدهند به گمان من در تاریخ بیسابقه است. کودکان را با گرسنگی و تشنگی بکشند، کودکان را با تشنگی و گرسنگی به قتل برسانند. کودکانی که برای گرفتن غذا به یک جایی آمدند اینها را به رگبار ببندند، این در دنیا تا آنجایی که بنده اطلاع دارم از تاریخ، چیز بیسابقهای است. این ملتها را منزجر کرده. باید در مقابل این ایستاد، ایستادگی هم به زبان نیست که دولتها بگویند که ما مخالفیم، محکوم میکنیم؛ حتی دولت فرانسه، دولت انگلیس و دیگران هم محکوم کردند، این فایدهای ندارد، بایستی راه کمکرساندن به رژیم صهیونیستی بسته بشود. راه کمک به آنها بسته بشود.
این کاری که امروز مردم شجاع یمن انجام میدهند کار درست است، کار درست آن است. در مقابل جنایتی که سران رژیم صهیونی انجام میدهند هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه راههای کمک به آنها به کلی از همه طرف مسدود بشود.
ما البته آمادگی کامل برای هر کاری که برای جمهوری اسلامی ممکن باشد، هر کاری که امکان داشته باشد، آمادگی آن را داریم و امیدواریم انشاءالله خدای متعال به حرکت ملت ایران و حرکت حقخواهان عالم برکت بدهد و ریشهی این سرطان عمیق مُهلک را از این مهلکه بکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دستگیری و اخراج چند معلم در استان کردستان به دلیل فعالیتهای ضدامنیتی و ارتباط با تروریستها
اخراج چند معلم در استان کردستان با واکنشهایی در فضای مجازی همراه شد؛ در حالی که حامیان آنها این اقدام را ناشی از «انتقاد کردن» میدانند، یکمنبع آگاه از فعالیتهای ضد امنیتی و ارتباط آنها با گروهک تروریستی پژاک خبر داد.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس طی روزهای اخیر موضوع اخراج چند نفر از معلمان استان کردستان در فضای مجازی منتشر شده که برخی فعالان شبکههای اجتماعی و انجمنهای غیرقانونی جرم این معلمها را «انتقاد کردن» عنوان کرده و سعی در مظلومنمایی برای آنها دارند؛ در حالی که بررسی مستندات از تخلفات امنیتی جدی این افراد حکایت میکند.
اتهامات مطرحشده؛ از لیدری اغتشاشات تا همکاری با گروهک تروریستی
یک منبع آگاه با بیان اینکه پروند تخلف این افراد از سال ۱۴۰۱ تشکیل شد، گفت: بر اساس اعتراف این معلمها و اسناد موجود این معلمان نهتنها در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نقشآفرینی کردهاند، بلکه با گروهک تروریستی پژاک در ارتباط بوده و اقداماتی از جمله تهیه آذوقه و تجهیزات برای این گروه انجام دادهاند.
این منبع تصریح کرد: مستندات مکتوب و تصویری، که پیشتر در اختیار مراجع ذیصلاح قرار گرفته، این موضوع را تأیید میکند.
وی تاکید کرد: این افراد با سوءاستفاده از موقعیت شغلی خود، تلاش کردهاند با تعطیلی مدارس، تهدید سایر معلمان و تحصنهای غیرقانونی، زمینه اغتشاش و اختلال در روند آموزشی را فراهم کنند. علاوه بر این، اتهامات دیگری همچون ارتباطگیری و شرکت در جلسات گروهک پژاک در مناطق کوهستانی دیواندره، از جمله کوههای سلطان، دوبرا و روستای نرگسله، در مستندات موجود ذکر شده است.
ادعاهای متناقض و مطالبه افکار عمومی برای شفافسازی
بررسی اسناد فعالیت این افراد نشان میدهد آنها در زمینه کشف حجاب، تحریک دانشآموزان به ترک کلاسها و حتی تهیه پنلهای خورشیدی و اقلام موردنیاز برای عناصر مسلح نیز نقش داشتهاند.
فرصتهای قانونی برای اعتراض
بر اساس پیگیری ها این افراد پیش از صدور حکم، چندین بار تذکر گرفته و حتی فرصت بازگشت و توبه داشتهاند، اما از این فرصتها استفاده نکردهاند. در حال حاضر نیز امکان اعتراض به رأی صادره از طریق دیوان عدالت اداری برای آنان وجود دارد.
• ايران آماده ورود جنگنده هاي سوخو ۳۵ پارس نیوز
• جزئيات ساخت اولين مزرعه لانچر پرتاب موشک زيرزميني ايران نامه نیوز
• جاسوس آمريکا براي پيدا کردن اورانيوم غنيشده ايران افکار نیوز
• ورود هواپيماي کانستنت فينيکس آمريکا براي کشف اورانيوم غني شده ايران مثلث آنلاین
• سلاطين پدافند هوايي | کدام کشورها بهترين سيستم هاي دفاعي را دارند؟ اقتصاد نیوز
• واکنش ترامپ به هدف قرارگرفتن کارخانه آمريکايي از سوي روسيه/ تماس غيررسمي رئيس جمهور آمريکا با پوتين دنیای اقتصاد
• شرط ايران براي فعال شدن کريدور زنگزور مثلث آنلاین
• اخطار ايران : فورا از NPT خارج مي شويم مثلث آنلاین
• بعيد است تا مهر جنگي رخ دهد اکوایران
• دستگيري و اخراج چند معلم در استان کردستان به دليل فعاليتهاي ضدامنيتي و ارتباط با تروريستها همشهری آنلاین
• فوري؛ افشاي پايگاه موشکي هستهاي سري در نقطه مرزي + عکس هوايي | اين پايگاه ميتواند خاک آمريکا را تهديد کند همشهری آنلاین
• اولين خبر از نتيجه نشست ايران و آژانس اتمي فرارو
• فرود هواپيماهاي باري روسي از پايگاه سوخو ۳۵ در ايران مثلث آنلاین
• درآمدتان بيشتر از اين مبلغ باشد از دريافت يارانه خط ميخوريد! سرانه
• يک پلتفرم ديگر رفع فيلتر ميشود؟ دنیای اقتصاد
• تصوير جديد «ترامپ» جنجال برانگيز شد +عکس مشرق نیوز
• حکم آقاي وزير جنجالآفرين شد | قباديان کيست؟ همشهری آنلاین
• ضربالاجل تازه ترامپ براي پوتين اقتصاد نیوز
• سقوط پياپي جنگندههاي F۱۸ در کمتر از ۲۴ ساعت! + فيلم همشهری آنلاین
• اوضاع براي ترکيه سختتر شد سرانه
• درخواست فوري ارمنستان از ايران سرانه
• اين انفجار بزرگ آمريکا را تکان داد اطلاعات
• احتمال خيانت چين و روسيه به ايران/ شرط موفقيت گفتوگوها با اروپا مذاکره با آمريکا است اطلاعات
• اين تهديد امنيتي بلاي جان ايران شده/ هر گوشي همراه يعني نتايناهو و ترامپ همراهتان است! تازه نیوز
• اوضاع ترکيه وخيم شد اقتصاد آنلاین
• رزمايش موشکي ايران اسرائيليها را به وحشت انداخت اطلاعات
• معلمان کردستان به اتهام همکاري با تروريستها از کار برکنار شدند صد آنلاین
• ساداتيان: اسرائيل و آمريکا در تدارک جنگ ديگري هستند/ اهميت ندادن به مکانيسم ماشه در سخنان لاريجاني مشهود بود اقتصاد نیوز
• ورود هواپيماي کانستنت فينيکس آمريکا براي کشف اورانيوم غني شده ايران مثلث آنلاین
• سلاطين پدافند هوايي | کدام کشورها بهترين سيستم هاي دفاعي را دارند؟ اقتصاد نیوز
• ترامپ و پوتين سر ايران معامله هم کرده باشند، فقط روي هستهاي است نامه نیوز
• الهام علياف: نيروهاي مسلح ما هر لحظه براي جنگ آماده باشند اکوایران
• شليک موشکهاي برد بلند ايران/ پايان رزمايش موشکي اقتدار پايدار ۱۴۰۴ نيروي دريايي ارتش دنیای اقتصاد
• وزير جنگ اسرائيل درباره جنگ دوباره با ايران هشدار داد اطلاعات
• برادر «شيخ جنگي» تهديد کرد: سليمانيه ويران خواهد شد/ درگيري شديد در سليمانيه عراق اقتصاد نیوز
• اين دعا در جيب ابومهدي المهندس پيدا شد +عکس اطلاعات
• ايران و اسرائيل در آستانه رويارويي جديد؟ مثلث آنلاین
• فيلم/ سليمانيه عراق به ميدان جنگ تبديل شد مشرق نیوز
• ايران يک موشک اتمي آزمايش کرد! مثلث آنلاین
• توقف پروازها به مقصد ايران به صورت موقت تازه نیوز
• تبريک ؛ دروازه تجارت ايران به غرب باز شد گسترش نیوز
• درگيري شديد در سليمانيه عراق/ محل اقامت «شيخ جنگي» محاصره شد اطلاعات
• حمله اوباش به يک بيمارستان در کرج و درگيري با کادر درمان! +جزئيات تازه نیوز
• خبر فوري عراقچي درباره مذاکره با آژانس در وين اقتصاد نیوز
• دونالد ترامپ تکليف جنگ به زودي مشخص ميشود اطلاعات
• موشک کوچک ايراني چه بر سر منطقه بتيام آورده+فيلم افکار نیوز
• ثروت عظيم ترکيه رونمايي شد اقتصاد آنلاین
• دستمان روي ماشه است/ نميتوان به وعده آمريکا اعتماد کرد افکار نیوز
• وزير جنگ اسرائيل درباره جنگ دوباره با ايران هشدار داد اطلاعات
• گزارش جديد نيويورکتايمز از تأثير حمله آمريکا به فردو/بمب ۳۰ هزار پوندي آمريکا چه محدوديت هايي دارد؟ دنیای اقتصاد
• فوري/ ويتکاف به لاريجاني پيام داد؟ +جزئيات خبر افکار نیوز
• ادعاي حادثه امنيتي در تبريز؛ اطلاعيه ارتش همهچيز را فاش کرد نامه نیوز
• چراغ سبز تاريخي همسايه مسلمان به رژيم صهيونيستي گسترش نیوز
• اوکراين تفاهم خود با ايران را رسما فسخ کرد همشهری آنلاین
• عمليات فريب ۲ ؟ تصوير ماهواره اي پايگاه ديهگو گارسيا مثلث آنلاین
• ثروت عظيم ترکيه رونمايي شد اقتصاد آنلاین
• خدمت سربازي اختياري شد !+ جزئيات بيشتر پارس نیوز
• ايران قدرت موشکي جديد خود را به رخ جهان کشيد +ويديو تازه نیوز
• روسيه به اين کشور جنگنده سوخو فروخت اکوایران
• زلنسکي مهرههاي بازي را تغيير داد/ پيش شرط جديد براي ديدار با پوتين اقتصاد نیوز
• همسايه وفادار روسيه به ايران چک سفيد امضا داد گسترش نیوز
• ترکيه رسما وارد يک پروژه آبي بزرگ شد سرانه
• انهدام اهداف توسط موشکهاي «نصير»، «قدير» و «قادر» در رزمايش موشکي خبرگزاری تسنیم
• شهادت معاون جوان پاسگاه به دست قاتل فراري + عکس و جزئيات همشهری آنلاین
• خبر فوري عراقچي درباره مذاکره با آژانس در وين اقتصاد نیوز
• اخراج مقام ايراني- آمريکايي وزارت خارجه آمريکا به دليل جنگ غزه خبرگزاری تسنیم
• رئيس جمهوري کلمبيا: آمريکا ميتواند ونزوئلا را به سوريه اي ديگر تبديل کند مشرق نیوز
• بازگشت تنشها به مرزهاي لبنان و سوريه/ آماده باش در مرزها دنیای اقتصاد
• کمک ۲ قدرت جهاني به ايران در شمال؛ آذربايجان و ارمنستان خلع سلاح مي شوند گسترش نیوز
• قدرت نمايي موشکهاي «نصير»، «قدير» و «قادر» / اهداف منهدم شد دنیای اقتصاد
• چرا آب درياي خزر کم شد؟/ قزاقزستان بيشترين متضرر از کاهش آب خزر دنیای اقتصاد
• موشکهاي جديد ايران بر روي لانچرها آماده شليک مثلث آنلاین
• ناجي برق ايران رسما آمد سرانه
• متأسفيم ؛ ۲ نيروگاه مهم کشور از دست رفت گسترش نیوز
• کمک ۲ قدرت جهاني به ايران در شمال؛ آذربايجان و ارمنستان خلع سلاح مي شوند گسترش نیوز
• ادعاي موساد درباره مليت جاسوسانش در ايران مثلث آنلاین
• نقشه نتانياهو و ترامپ براي نابودي ايران افکار نیوز
• خروج ايران از ليست سياه؛ مذاکره در مادريد قطعي شد گسترش نیوز
• اقدام زشت وزير افراطي اسرائيل در محل نگهداري اسرا | ويدئو همشهری آنلاین
• در اولين حمله اسرائيل فهميد که ايران چه تسليحات پيشرفته اي دارد نامه نیوز
• همکاري چين با ايران در بازسازي پدافند هوايي صحت دارد؟ اقتصاد نیوز
• آيا دوباره جنگ ميشود؟ مشرق نیوز
• سيگنال خروجي آمريکاييها از پايگاه ديهگو گارسيا؛ پايان عمليات فريب؟ اکوایران
• عراقچي: گاهي هزينه مذاکره از جنگ بيشتر است/ نميتوانيم همکاري با آژانس را به صورت کامل قطع کنيم+ فيلم دنیای اقتصاد
• جديدترين موضع گيري روسيه درباره برنامه هستهاي ايران دنیای اقتصاد
• دوست نزديک آمريکا دروازه بهشت را براي ايران باز کرد گسترش نیوز
• ترس و وحشت آمريکا از قدرت نظامي يمن/ عربستان و امارات جرأت جنگ با يمن را ندارند دنیای اقتصاد
• انتخابهاي سرنوشتساز؛ سه سناريو براي آينده ايران فرارو
• تصاوير ديدني از چالش حمايت از قدرت موشکي ايران اين بار در مکه | ويدئو همشهری آنلاین
• ارتش رژيم صهيونيستي به دنبال خريد ۵ هزار پهپاد انتحاري خبرگزاری تسنیم
• منبع انگليسي: امارات و عربستان جرأت درگيري مستقيم با يمن را ندارند مشرق نیوز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
در سوگ عالم آل محمد (ص)، میراثدار علوم نبوی و الهی
حجتالاسلام دکتر امیر علی حسنلو، استاد سطوح عالی حوزه علمیه
در شب شهادت امام رضا(ع)، یاد «عالم آل محمد (ص)» که با دانش بیکران الهی، مسیر هدایت را روشن ساخت، گرامی میداریم. یادداشت زیر به واکاوی ابعاد اقیانوس دانش آن امام همام میپردازد، با ما همراه باشید.
زمان مطالعه: ۵ دقیقه
در گستره تاریخ اسلام، نام امام علی بن موسی الرضا(ع) نه تنها به عنوان هشتمین پیشوای شیعیان، بلکه به عنوان نمادی از دانش بیکران و حکمتی الهی میدرخشد. امشب، در شب شهادت این امام همام، که با زهر کین به دیدار معبود شتافت، یاد و خاطره علم بینظیر ایشان بیش از پیش در دلها زنده میشود. ایشان، ملقب به "عالم آل محمد (ص)"، تجلیگاه علم لدنی و وارث راستین علوم پیامبر اکرم(ص) بودند که با فعالیتهای علمی و فرهنگی گسترده، نه تنها شبهات را پاسخ گفتند، بلکه پرده از حقایق غیبی برداشتند و مسیر هدایت را برای امت اسلامی روشن ساختند. این یادداشت به واکاوی ابعاد این اقیانوس دانش و جلوههای بینظیر آن میپردازد.
سرچشمه دانش امامت: وراثت از نور نبوی
دانش ائمه اطهار (علیهم السلام) از منبعی فراتر از اکتساب بشری سیراب میشود؛ دانشی که امام کاظم (ع) آن را از سه سوی "گذشته، آینده و آنچه پدید میآید" برشمردند. اما حقیقت آن است که شالوده اصلی این علوم، میراثی گرانبهاست که از پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) و سپس به امامان معصوم (ع) منتقل شده است. این انتقال، صرفاً شامل فروع فقهی نیست، بلکه تمامی علوم الهی و اسرار هستی را در بر میگیرد. امام صادق (ع) به صراحت فرمودهاند: "هیچ علمی را خدا به محمد نیاموخت جز اینکه او را فرمان داد تا به علی (ع) آن علم را بیاموزد." این دانش، ویژگی منحصر به فرد مقام امامت است و تنها کسی که در جایگاه فعلی امامت قرار دارد، از آن بهرهمند است، چرا که در زمان حیات پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع) نیز همچون سایر مسلمانان، برای فراگیری علوم به ایشان مراجعه میکردند.
«عالم آل محمد (ص)»: لقبی از ازل تا ابد
لقب پر افتخار "عالم آل محمد (ص)"، عنوانی است که سالها پیش از تولد امام رضا (ع)، توسط پیامبر اکرم (ص) بر تارک وجود ایشان نقش بسته بود. امام موسی کاظم (ع) نیز فرزندان خود را به رجوع به برادرشان، علی (امام رضا)، در مسائل عقیدتی و دینی توصیه میفرمودند و از قول امام صادق (ع) نقل میکردند که "عالم آل محمد از فرزندان توست." این لقب، اگرچه در دوران امام رضا (ع) و با مناظرات و فعالیتهای علمی گسترده ایشان در گستره وسیع اسلامی بروز و ظهور یافت و بسیاری از مسلمانان و غیرمسلمانان از دانش حضرت بهرهمند شدند، اما ریشهای عمیق در تقدیر الهی داشت. حتی مأمون عباسی، دشمن قسمخورده حضرت، به علم بینظیر ایشان اعتراف کرده و فرموده است: "من فکر میکنم کسی در روی زمین، داناتر از این مرد وجود ندارد." این لقب، نشانهای از جامعیت و برتری علمی مطلق امام رضا (ع) در میان تمامی عالمان عصر خود بود.
رسالت علمی و فرهنگی: ستونهای هدایت
امام رضا (ع) در دوران پر تلاطم خود، رسالت علمی و فرهنگی خویش را در چندین محور اساسی متمرکز ساختند:
صیانت از عقاید و پاسخ به شبهات: ایشان با هوشیاری کامل، به حراست از عقاید مردم، به ویژه شیعیان، در برابر هجمه شبهات علمی و عقیدتی پرداختند.
مناظرات کلامی و علمی: حضور فعال و پیروزمندانه در مناظرات با رهبران فرقههای اسلامی و ادیان مختلف، که به ابتکار مأمون برگزار میشد، نه تنها علمیت امام را بر تمام دنیا اثبات کرد، بلکه بسیاری از دانشمندان را به برتری شخصیت ایشان رهنمون ساخت.
تبیین جایگاه امامت: دفاع از منصب الهی امامت در برابر فرقههایی چون واقفیه که امامت ایشان را نمیپذیرفتند.
تربیت شاگردان متخصص: پرورش نسلی از عالمان در علوم گوناگون، که هر یک خود چراغی برای هدایت جامعه بودند.
بیان احکام و دفاع از اصول دین: تبیین دقیق احکام اسلامی و دفاع مستدل از اصول مسلم دین.
نشر معارف اهل بیت (ع): بیان صدها روایت در موضوعات کلامی، فقهی، بهداشتی، اجتماعی و اخلاقی، و برگزاری مجالس ذکر فضائل اهل بیت (ع) به عنوان ضرورتی برای نجات از فتنههای آخرالزمان.
جامعیت علمی و معجزات دانش
احاطه امام رضا (ع) بر تمام علوم و دانشها، امری مورد اتفاق مورخان و راویان است. ایشان نه تنها در فراائض دینی، بلکه در علومی چون طب و فلسفه نیز سرآمد زمان خود بودند. عبدالسلام هروی شهادت میدهد که هرگز کسی را داناتر از ایشان ندیده است. این جامعیت، در جلوههایی شگفتانگیز خود را نشان میداد:
تسلط بر زبانها: امام (ع) قادر به تکلم به تمامی زبانها بودند. ابواسماعیل سندی از هند و اباصلت هروی روایت کردهاند که امام با مردم به زبان خودشان سخن میگفتند و این را حجتی از سوی خدا بر خلق میدانستند، چرا که "خدا حجتی را که با زبان مردم آشنا نباشد، برای آنها تعیین نمیکند." این توانایی، خود معجزهای آشکار از علم لدنی ایشان بود.
پیشگوییهای غیبی: امام رضا (ع) بسیاری از حوادث را پیش از وقوع پیشبینی میکردند که این پیشگوییها، سند محکمی بر علوم باطنی و الهامات غیبی ایشان است. از جمله این پیشگوییها: خبر از قتل امین توسط مأمون. پیشبینی سرنوشت قیام محمد بن جعفر الصادق (ع). آگاهی از آینده جعفر بن محمد علوی و ثروتمند شدن او. خبر از شهادت خود در غربت و دفن در کنار هارون الرشید: این پیشگویی که بارها پیش از سفر به خراسان بیان فرمودند و سرانجام به دست مأمون عباسی محقق شد، اوج علم غیب و مظلومیت ایشان را نشان میدهد. آگاهی از هلاکت برامکه و سرنوشت یحیی بن خالد برمکی. اطلاع از جزئیات خواب ابوحبیب نباجی و تعبیر آن. پیشبینی دوقلو بودن فرزند جعفر بن صالح و جنسیت آنها. این موارد، تنها گوشهای از دریای بیکران علم امام رضا (ع) است که نشان از ارتباط عمیق ایشان با منبع لایزال الهی دارد و یادآور مظلومیت عالمی است که دانشش را در راه هدایت بشریت فدا کرد.
در نهایت میتوان گفت:
امام رضا(ع)، تجسم عینی «عالم آل محمد (ص)»، نه تنها میراثدار علوم ظاهری و باطنی پیامبر اکرم (ص) بودند، بلکه با جامعیت علمی، تسلط بر زبانها و پیشگوییهای غیبی، حجت الهی را بر همگان تمام کردند. ایشان با فعالیتهای علمی و فرهنگی بیوقفه، پاسخگویی به شبهات و تربیت شاگردان، چراغ هدایت را در دوران خود فروزان نگاه داشتند و میراثی از علم و معرفت بر جای گذاشتند که تا ابد راهنمای تشنگان حقیقت خواهد بود. دانش ایشان، نه اکتسابی، بلکه موهبتی الهی بود که مقام شامخ امامت را به اوج رساند و نشان داد که ائمه (ع) تنها پیشوایان دینی نیستند، بلکه اقیانوسهای بیکران علم و حکمت الهیاند. امشب، در شب شهادت این امام همام، در کنار اندوه فقدان جسمانی ایشان، عظمت علمی و معنوی آن حضرت را گرامی میداریم و از درگاه الهی میخواهیم که ما را از پیروان راستین مسیر پر نور ایشان قرار دهد.
فیلم | آیین قرائت خطبه شب شهادت امام مهربانیها
مراسم خطبه خوانی شب شهادت امام رضا (ع)
فیلم | آیین شمعگردانی در مراسم خطبهخوانی با حضور قالیباف، عراقچی و اژهای
منازل مشهدیها در خدمت زائران امام رضا(ع)
فیلم | آیین شمعگردانی در مراسم خطبهخوانی با حضور قالیباف، عراقچی و اژهای
مراسم خطبه خوانی شب شهادت امام رضا (ع)
فیلم | آیین قرائت خطبه شب شهادت امام مهربانیها
مقدمات سفر ۲۰ میلیون «علوی» کشور ترکیه برای زیارت امام رضا(ع) فراهم شد
چگونه دعبلوار مورد عنایت امام رضا(ع) قرار گیریم؟
«مشهدالرضا(ع)» و راهی که باید میرفتیم
فرهنگ رضوی؛ رمز مقاومت، اقتدار و امیدآفرینی در ایران اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
پیامک جعلی«مامور پست هستم» ۲۰۰ میلیون تومان برای شهروند کرمانی آب خورد
فرمانده انتظامی سیرجان از کلاهبرداری از یک شهروند با پیامک جعلی «مامور پست هستم»، خبر داد. به گزارش خراسان سرهنگ خواجه پور اظهار کرد: به دنبال شکايت يک شهروند مبنی براين که از طریق دریافت یک پیام حاوی لینک«مامورپست هستم» وارد لینک ارسالی شده اما بعد از ورود، بیش از۲میلیاردریال از حسابش برداشت شده، موضوع در دستورکار ماموران قرارگرفت. وی افزود: با اقدامات کارشناسان پليس فتا، درگاه و مالک کارت های مقصد که اين وجه صرف خرید اینترنتی کالا و شمش طلا از یک شرکت شده بود، شناسايی شد و خریدهای اینترنتی لغو و مبالغ مسدودشده درحساب شرکت، به حساب شاکی برگشت داده شد .رئيس پليس فتا استان کرمان هم با اشاره به وقوع کلاهبرداری۴۰۰ ميليون ريالی با ترفند برنده شدن در مسابقات و قرعهکشی کذايی يک بار ديگر در خصوص اين گونه تماس ها يا پیام ها از طریق شبکههای اجتماعی هشدار داد.سرهنگ قهاری گفت:درپی شکايت يک شهروندکرمانی مبنی برکلاهبرداری۴۰ميليون تومانی مشخص شد کلاهبرداران با تماس تلفنی با شاکی و اعلام برنده شدن درقرعه کشی خوش حسابی اپراتورهمراه اول اقدام به دريافت اطلاعات بانکی و خالی کردن حسابش کرده اند .این مسئول انتظامی درخصوص پيشگيری از کلاهبرداری های مربوط به اعلام دروغين برنده شدن در مسابقات و قرعه کشی ها اظهارکرد:هرگونه تماس تلفنی، پيامکی يا پيام در شبکههای اجتماعی به بهانه برنده شدن درمسابقات وقرعه کشی ها و درخواست اطلاعات حساب بانکی وکد پيامک شده با هدف کلاهبرداری بوده و لازم است با جديت ازپاسخ گويی و ارسال کد خودداری کنيم.رئيس پليس فتای استان کرمان درپايان تاکید کرد: اگر رمز شخصی ارسالی ازسوی بانک که معمولا با عنوان محرمانه نيز ارسال می شود تحت اختيار هيچ فردی قرار نگيرد، درصد زيادی ازجرايم مالی کاسته خواهد شد و با رعايت همين نکته، ازمتضررشدن هموطنان به صورت گسترده پيشگيری خواهد شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۵۰۷ | اتحاد و ایستادگی؛ رمز پیشرفت حکومت اسلامی در نظام نبوی
پانصد و هفتمین شماره نشریه الکترونیکی خط حزبالله با عنوان «اتّحاد و ایستادگی رمز پیشرفت حکومت اسلامی در نظام نبوی» منتشر شد.
سرمقاله خط حزبالله، به مناسبت سالروز رحلت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به این دو سؤال پاسخ داده است که هر دو نظام حکومت نبوی و جمهوری اسلامی با چه چالشهایی روبرو بودهاند و راز موفقیت آنها چیست.
«روایت» این شماره، نگاهی به سیره سیاسی امام حسن مجتبی و امام رضا علیهماالسلام براساس بیانات رهبر انقلاب داشته است.
نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور میتوانند در چاپ و توزیع این نشریه در مساجد و هیئتهای مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
این شماره خط حزبالله به روح مطهر شهید محمّد زهرابی، شهیدی کە پیکر پاکش در روز زیارتی مخصوص حضرت امام رضا علیهالسلام پیدا شد، تقدیم شده و فرازی از وصیتنامه این شهید را مرور کرده است.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
شیعهی تنوری
عکس امام و رهبری را بالأخره بالای تختهسیاه کلاس نصب کردیم. همه دلهره داشتیم که با توجه به حال و هوای ناهمراه بچههای کلاس بغلی و همراهی برخی مسئولان مدرسه با آنها، این کار ما چه واکنشی خواهد داشت. حاجآقا لاجوردی که از تصمیم ما خبر شده بود، از کار ما استقبال کرده بود و گفته بود که هزینهی قابها را خواهد داد. تازه قابها را به دیوار زده بودیم که مدیر مدرسه وارد کلاس شد و خبر آورد که «سید اسدالله لاجوردی را چند دقیقه پیش شهید کردند.» نگاهمان روی آن دو قاب عکس ماند که حالا یادگاری بودند از آن شهید بر دیوار کلاس. [بخشی از وصیتنامهی شهید لاجوردی]
ذرهای منحرف نشد
خلوص او را از نزدیک دیده بودیم. برایمان عجیب نبود وقتی که رهبر فرزانهی انقلاب در جمع خانوادهی آن شهید فرمودند: «ایشان از اول انقلاب تا همین شهادتشان همیشه در صراط مستقیم حرکت کرد و ذرهای از طریق مستقیم و خط صحیح انحراف پیدا نکرد. ایشان کار را برای خدا میکرد. اهل تظاهر و اهل نشان دادن نبود. کار را برای خدا قبول میکرد و برای خدا انجام میداد. برای همین بود که هیچ ملاحظهای نمیکرد. بعضیها در کار ممکن است ملاحظهی وجهه را بکنند، ملاحظهی شأن و آبرو را بکنند. بعضیها هستند که این ملاحظه را نمیکنند و شهید عزیز ما شهید لاجوردی از این قبیل بود.»
اما هنگامی که بیشتر دربارهی او تحقیق کردم، فهمیدم که نام شهید سید اسدالله لاجوردی برای کسانی که او را از نزدیک میشناسند، ولایتپذیری حقیقی را تداعی میکند. این دلدادگی او به ولایت از هنگام طلوع خورشید امام در آسمان سیاست و فقاهت ایران اسلامی آغاز شده بود. خود حاجسید اسدالله در خاطراتش میگوید: «وقتی که مسئلهی امام مطرح شد، واقعاً مثل خورشیدی که تمام زوایای تاریک را روشن میکند، برای من امام اینگونه بود. بهطوری که اصلاً دید و بینش من نسبت به مسائل سیاسی به صورت دیگری در آمده بود.»
شهید لاجوردی اولین بار نام امام را در جمع برادران مسجد «شیخ علی» شنید و دربارهی او از مرحوم شاهچراغی تحقیق کرد. او و برادران این مسجد دائماً به محضر امام میرسیدند و همین سبب شده بود که شهید لاجوردی به معنی حقیقی کلمه عاشق امام شود. خلوص او و یارانش نیز اعتماد امام را به آنان جلب کرد. سرانجام به دستور حضرت امام خمینی (ره) جمع او و یارانش در کنار دو گروه مبارز دیگر قرار گرفتند و «جمعیت مؤتلفهی اسلامی» را تشکیل دادند. دوران فعالیت او در مؤتلفهی اسلامی دوران اعتماد مکرر امام به او و یارانش و وفاداری مکرر ایشان به امام بود. شهید لاجوردی در خصوص آغاز به کار مؤتلفه و همراهی با افراد دیگر گروهها میگوید: «خیلی سریع توانستیم با اینها جوش بخوریم و ائتلاف کنیم و این به خاطر توصیههای مکرر امام بود.»
امام در آن مقطع برای مصالح نظام سکوت فرمودند، اما وقتی زمان مناسبش رسید، به بهانهی دفاع از مرحوم حاج احمدآقا در برابر اتهام همفکری او با منافقین، لاجوردی را به عنوان سنگ محک مقابله با منافقین مطرح فرمودند.
روزهای زندان و شکنجه
ولایتمداری حاجسید اسدالله در روزهای مبارزه کاملاً آشکار بود. تا آنجا که لاجوردی پس از تبعید امام به ترکیه و به جهت منکوب کردن عاملان این توهین به ولایت و با اجازهی نمایندگان امام در مؤتلفهی اسلامی، شهیدان آیتالله مطهری و آیتالله دکتر بهشتی، پای در راهی نهاد که مترادف با زندان و حتی شهادت بود. او در شرایطی که فرزندی دوساله در خانه داشت، به تیم مسلحانهی مؤتلفهی اسلامی پیوست و در ترور حسنعلی منصور شرکت کرد.
پس از اجرای حکم الهی دربارهی حسنعلی منصور، روزهای مکرر بازجویی و شکنجه و زندان او آغاز شد؛ روزهایی که بارها تا پیروزی انقلاب به دلایل ثابتقدمی او تکرار شد. تا آنجا که رهبر معظم انقلاب سالها بعد، در 14 اردیبهشت 1377 و کمتر از چهار ماه پیش از شهادت وی در اینباره گفتند: «من قصد داشتم از زحمات آقای لاجوردی صمیمانه تشکر کنم. ایشان ده سال است که این بار سنگین را بر دوش گرفتهاند و با همان روحیهی خود آقای لاجوردی که ما از درون مبارزات سراغ داشتیم. واقعاً من ایشان را در دورهی مبارزات به عنوان مرد پولادین میشناختم. در بین دوستان آن کسی که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و بیرون آمدن و دوباره رفتن خسته نمیشد، آقای لاجوردی بود. در دورهی کار و تلاش برای حکومت اسلامی هم الحمدالله ایشان همینطور عمل کردند.»
شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با پیشنهاد شهید آیتالله دکتر بهشتی و اعتماد بنیانگذار کبیر انقلاب، به یکی از پرخطرترین سنگرها برای حفظ نظام اسلامی رفت و دادستانی انقلاب اسلامی مرکز را بر عهده گرفت. او بهرغم بیمهری برخی مسئولان، اما با حمایتهای امام، به کوتاه کردن دست منافقین از انقلاب پرداخت و تلاش کرد که فریبخوردگان را به دامان اسلام بازگرداند. سرسختی او در سفارشناپذیری و برخوردش با تمام متهمان، بدون در نظر گرفتن وابستگی آنها باعث شد که چهرههایی همچون آقای منتظری و برخی از مسئولان قضایی به دنبال عزل او برآیند.
شناخت جریان نفاق
این در حالی بود که او به سبب کارهایی مورد انتقاد بود که اغلب آنها را به دستور مستقیم امام انجام داده بود، ولی بهرغم آنکه رهبر فقید انقلاب خود فرموده بودند که به شورای عالی قضایی بگوید این دستور از جانب ایشان است، لاجوردی معتقد بود که او باید سپر بلای رهبر باشد و نه بالعکس؛ موضوعی که بعدها یادگار امام به آن شهادت داد.
جان کلام لاجوردی در این مراسم تودیع چنین بود: «شما هم میدانید که من آدمی نیستم که کوتاه بیایم. فقط یک جا کوتاه میآیم که این را هم بارها گفتهام؛ امام اگر به من بگویند برو در آتش. من دلم میخواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند. اگر آتش روشن بکنند این وسط هم به من بگویند برو در آتش، بدون پروا میروم در آتش.»
شهید لاجوردی در دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با پیشنهاد شهید آیتالله دکتر بهشتی و اعتماد بنیانگذار کبیر انقلاب، به یکی از پرخطرترین سنگرها برای حفظ نظام اسلامی رفت و دادستانی انقلاب اسلامی مرکز را بر عهده گرفت.
امام در آن مقطع برای مصالح نظام سکوت فرمودند، اما وقتی زمان مناسبش رسید، به بهانهی دفاع از مرحوم حاج احمدآقا در برابر اتهام همفکری او با منافقین، لاجوردی را به عنوان سنگ محک مقابله با منافقین مطرح فرمودند: «و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی [نسبت به منافقین] از او [حاج احمدآقا] میدیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیهی زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی میشد و مخالفتهایی میشد، [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه میدانست.»
سابقهی آشنایی
رهبر معظم انقلاب از سابقهی دوستیشان با شهید لاجوردی چنین یاد میکنند: «من خودم از وقتی که آشنایی با مرحوم شهید لاجوردی را به یاد میآورم که خیال میکنم از نزدیک و به صورت مشخص از اواسط دههی چهل بود، ایشان را در حال مبارزهی صادقانه به یاد میآورم. من یادم هست که آن وقتها جریانی اتفاق افتاده بود و مرحوم لاجوردی و اینها به جایی حمله کرده بودند. قبل از آن هم ایشان زندان بود و بعدش هم بعد از مدت کوتاهی دستگیر شدند. در جمع دوستان ما گفته میشد که این مرد، مرد پولادین است. آدم خستهنشو است. تصویری که از آقای لاجوردی در ذهن ما بود، تصویر یک انسان خستهنشو، صادق و بااستقامت بود. البته دوستان ما در آن زمان خیلی بودند و آدمهای صادق، مؤمن و ثابتقدم در این میانه کم نبودند، [اما] مرحوم لاجوردی چهرهی برجستهای بود. بعد از انقلاب هم همینطور بود.»
شهید لاجوردی پس از پیروزی انقلاب و پیش از رهبری معظمله نیز ارتباط نزدیکی با ایشان داشت که یکی از مظاهر آن حضور در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود. او تا آخرین لحظهی عمر پربرکتش نیز به توصیه دربارهی رهبر معظم انقلاب پرداخت. کسی که هنگام لحظههای عروج حاجاسدالله با او بود، نقل میکند که او در پاسخ به شهید رئیس اسماعیلی که از برخی برخوردها در جهت تضعیف رهبری در آستانهی انتخابات خبرگان گلایه میکرد، گفت: «همهی این گروههایی که بهظاهر همصدا شدهاند، هیچکدام یکدیگر را قبول ندارند و بهقدری تضاد در بین اینها هست که اگر این استوانهای که علیه آن شوریدهاند، نباشد، اینجا بدتر از افغانستان خواهد شد. (اشاره به جنگ داخلی گروههای افغان در سال 1377) آقا خیلی با اینها مدارا کردهاند و تلاش کردهاند تا بهنحوی همه را جذب کنند و بهنوعی از همهی گروهها استفاده شود. وجود ایشان است که همه را حفظ کرده است.»
عملکرد لاجوردی در طول حیات پربرکتش آنچنان بود که رهبر معظم انقلاب دربارهاش فرمودند: «حقیقتاً اخلاصی که ایشان داشت، اخلاص خیلی بالایی بود.»
حدود یکماهونیم پس از شهادت او نیز رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از بانوان و به مناسبت میلاد حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: «شهید عزیزمان آقای لاجوردی [...] حقّاً و انصافاً شخص خیلی برگزیده و انسان والا و پاکیزهای بودند. اخلاصی را که قبلاً یکی از خانمها صحبت میکردند، مظهرش مرحوم شهید لاجوردی بود.»
کار لاجوردی در مراحل اخلاص و کمال به حدی رسید که مقتدایش به او ابراز غبطه کرد و فرمود: «حاصل مطلب این است که سرنوشت افتخارآمیزی که آقای لاجوردی پیدا کردند، سرنوشتی است که مورد حسرت و غبطهی همهی کسانی است که در این راه بودند. بنده از شهادت آقای لاجوردی خیلی متأثر شدم. از دست دادن و فقدان ایشان برای ما سنگین بود. یک عنصر مؤمن، کارآمد، صادق، ریشهدار در دین و زمینهی انقلابی و مبارزات. امثال ایشان واقعاً عناصر بسیار کمیاب و مغتنمی هستند و از دست دادنشان سخت است ولیکن در عین حال به نظرم رسید که حیف بود آقای لاجوردی جور دیگری از دنیا برود [...] آقای لاجوردی شایستهی این مقام والای شهادت بود.»
مرد میدانهای سخت
رهبر انقلاب در پیام تسلیت رسمی خود نیز بسیار فشرده شاخصههای این شهید والامقام را برشمردند؛ ویژگیهایی همچون «سرباز دیرین اسلام»، «مبارز سختکوش راه آزادی»،«اخلاص»، «روشنبینی»، «حضور در میدانهای سخت»، «خدمتگزاری برای مردم»، «با قدرت و ایثار و بهدور از مطامع مادی ادای وظیفه کردن»، «خستگیناپذیر»، «مؤمن» و ... این مراد برای مریدش دعا نمود که خداوند روح مطهر او را با اجداد طاهرینش محشور فرماید. [متن کامل پیام تسلیت رهبر انقلاب] این داغ اما فروکش ننمود و در اردیبهشت سال 1378، هنگامی که سردار دیگری به دست نفاق به آرزوی شهادتش رسید، در رثای او و در پیام تسلیتشان بار دیگر یادی از لاجوردی نیز فرمودند: «کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روزبهروز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا همچون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد.»
رهبر انقلاب: هیچ ملاحظهای نمیکرد. بعضیها در کار ممکن است ملاحظهی وجهه را بکنند، ملاحظهی شأن و آبرو را بکنند. بعضیها هستند که این ملاحظه را نمیکنند و شهید عزیز ما شهید لاجوردی از این قبیل بود.
از نکات مهم زندگی شهید لاجوردی، مظلومیت او بود. رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعهی تاسوعای 1379 اینگونه فرمودند که: «من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یکسالونیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید -کسی که چهرهی بسیار درخشانی بود و بسیار کسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد، چه زندانهایی کشید و چه زحمتهایی متحمل شد. بعد از انقلاب نیز بیتظاهرترین کارها را که سختترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد- یکی از روزنامههای آلمان نوشت ترور لاجوردی، ترور نیست! یعنی آنها عنوان ترور را هم عوض کردند. چرا؟ چون بهوسیلهی ناراضیان داخلی انجام گرفته است! تبلیغات رسانههای دنیا این است.»
مظلومیت لاجوردی در رسانههای داخلی نیز کمتر نبود، اما گویا رهبری همانگونه که لاجوردی در آخرین لحظات گفته بود، چشمشان را بر رسانههای داخلی همداستان با رسانههای خارجی بستند و باز هم با آنها مدارا کردند. مظلومیت لاجوردی همچنان ادامه دارد و منافقین انقلاب به سبب کینهای که از افشاگریهای او در سینه دارند، همچنان این راه را در رسانههاشان دنبال کردهاند و حتی پس از دوازده سال از شهادت او، کینهشان افزونتر هم شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
تولد نسل نوی ایران
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
چهل و پنجمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید پارسا منصور هزارجریبی تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره چهل و پنجم
سرمقاله
تولد نسل نوی ایران
در دوازده روزی که ایران در برابر تهاجم مستقیم رژیم صهیونیستی و همراهی بیپرده آمریکا ایستاد، اتفاقی فراتر از یک رویارویی نظامی روی داد؛ یک دگرگونی عمیق در ذهن نسل جوان ایرانی. نسلی که جنگ را ندیده، انقلاب را نزیسته، و بسیاری از آنچه را نسلهای قبل تجربه کرده بودند، صرفاً از لابهلای روایتهای رسانهای شنیده بود، اکنون با حقایقی عریان و البته عمیق روبهرو شد.
در این جنگ، جوان ایرانی با چهرهی واقعی دشمن مواجه شد؛ دشمنی که دیگر کسی نمی توانست آن را برای او در پوشش توهم توطئه انکار کند. حالا دیگر تمام قساوت، فریب و خشونتش از نزدیک قابل لمس بود. اگر پیش از این عدهای از جوانان با تردید درباره وجود دشمن حرف میزدند، حالا با چشم خود دیدند که دشمن چگونه به راحتی از مذاکره به موشک و از لبخند به حمله، عبور میکند.
اما این تنها آغاز بود. جنگ، مقاومت را هم ملموس کرد. گفتمانی که سالها از سوی برخی، با برچسب توهم و تعصب تخطئه میشد، حالا به مثابهی یک استراتژی عقلانی و ضروری از سوی افکار عمومی مورد تأیید و حتی مطالبه قرار گرفت. اینبار نه فقط دینداران و متدینین، بلکه همه ایرانیان با گرایشها و سلایق مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی، گرد مفهوم مقاومت جمع شدند. مقاومت، به مثابهی روح فراگیر ملی.
نسل جوان، به جای لبخندهای دیپلماتیک غرب، حالا قدرت را میفهمد. دیگر نمیشود با بزک چهرهی آمریکا، فریبشان داد. آنچه را شاید دهها میزگرد و مستند و مقاله نمیتوانست بگوید، جنگ گفت؛ بیواسطه و بینقاب، هرچند پرهزینه.
از سوی دیگر، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی – با تمام رشادت و جانفشانیشان – به الگویی از احترام و افتخار بدل شدند. آنگونه که افکار عمومی در داخل و حتی ایرانیان خارج از کشور، با افتخار از مدافعان وطن یاد کردند و برخی حتی خواهان مشارکت مردمی در حمایت از جبهه دفاع ملی شدند؛ از نذر نظامی گرفته تا مطالبه افزایش توانمندی فنی و تجهیزاتی.
سرانجام، این دگرگونی به جایی رسید که حتی سناریوهایی همچون تجهیز به سلاح بازدارنده – ولو در سطح افکار عمومی – به مطالبه بدل شد. نه از سر علاقه به جنگ، بلکه به خاطر درک عمیقتری از ماهیت ناامن جهان امروز.
در دنیایی که قانون جنگل حاکم است، نسل جوان ایرانی به یک نتیجه واقعی رسیده: میزان امنیت هر کشور و جامعهای را قدرت آن تعیین میکند و بس. و این مهمترین پیام جنگ دوازدهروزه بود؛ نقطه عطفی در شکلگیری واقعگرایی دفاعی، بازتعریف مفهوم دشمن، و تقویت همبستگی ملّی حول محور مقاومت.
میتوان گفت این تغییر نگرش عمیق و جدی در نسل جوان ایرانی، منشاء تغییراتی مهم در آینده اجتماعی و سیاسی ایران خواهد شد. تغییراتی که به هیچ وجه مطلوب آمریکا و رژیم اسرائیل نیست، هر چند خود آنها با حماقت حمله به ایران آن را رقم زدند.
· 1404/06/01 ديگران - گزارش - جنگهای مدرن و آینده صنعت دفاعی ایران
· 1404/05/30 ديگران - گزارش - ضامن امنیت و استقلال
· 1404/05/29 ديگران - گزارش - قابی برای عبرت
· 1404/05/28 ديگران - گزارش - سوغات آمریکا؛ یک چمدان کودتا
· 1404/05/27 ديگران - گزارش - خشاب دشمن را پر نکنید
· 1404/05/26 ديگران - گزارش - ایران فرشچیان؛ تار ایمان و پود ملیت
· 1404/05/25 ديگران - گزارش - خطرناکتر از بمب
· 1404/05/24 ديگران - گزارش - از تهران تا بیروت؛ زنده باد مقاومت
· 1404/05/23 ديگران - گزارش - ریشه یک رویارویی
· 1404/05/22 ديگران - گزارش - زائران امروز کربلا فاتحان فردای قدس
· 1404/05/21 ديگران - گزارش - الگوی علمیِ الهامبخش
· 1404/05/20 ديگران - گزارش - شلیک به حقیقت
· 1404/05/19 ديگران - گزارش - کابوس باند جنایتکار
· 1404/05/18 ديگران - گزارش - شکست پیمانکاران در ساعت صفر
· 1404/05/17 ديگران - گزارش - رزمندگان نبرد روایتها
· 1404/05/16 ديگران - گزارش - «اول آمریکا» بعد از اسرائیل!
· 1404/05/15 ديگران - گزارش - پنجگانه امنیت ملی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
هنر فرمانده
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
چهل و چهارمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رضا درودیان تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره چهل و چهارم
سرمقاله
هنر فرمانده
در جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، آنچه بیش از همه چشمها را پر کرد، انسجام ملّی و کارکرد واقعی رهبری بود. این انسجام، نه از جنس وحدتهای موسمی در بلایای طبیعی، بلکه جلوهای از کارکرد حقیقی نظام ولایی بود؛ انسجامی که ریشه در «دستگاه محاسباتی» رهبر انقلاب دارد.
برای تحلیل نقش رهبری، باید فهمی دقیق از این دستگاه داشت؛ دستگاهی متشکل از متغیرهایی راهبردی که تصمیمهای کلان نظام بر مبنای آن اتخاذ میشود. نخستین متغیر، میدان نبرد و مختصات اطلاعاتی آن است. ماجرا نباید صرفاً از لحظه جنگ تحلیل شود، بلکه خروجی یک برنامهریزی بلندمدت در جبهه مقاومت است؛ برنامهای که در ۷ اکتبر به نقطه انفجار رسید و افسانههای صهیونیسم را فرو ریخت. حمله رژیم صهیونیستی به ایران، نه از موضع قدرت، که از سر استیصال بود.
متغیر دوّم، خود ساختار ولایی نظام است. رهبری نه بهمثابه فرماندهی دستوری در نقطهای منفک از جامعه، بلکه بهعنوان معمار و هادی یک نظام فعال عمل میکند. نظامی که از ظرفیتهای مشورتی مانند شورای عالی امنیت ملّی، مجمع تشخیص و نهادهای اجرایی استفاده میبرد. هنر رهبر انقلاب، پیش بردن کار با همین مردم و مسئولانی است که برخاسته از رأی ملتاند. این مشارکتپذیری و اقناعسازی، یکی از ارکان محاسبات رهبری در بحرانهاست.
متغیر سوّم، افکار عمومی داخلی است. رهبر انقلاب انسجام را صرفاً بهمثابه آرایش سیاسی نمیبینند، بلکه آن را برآمده از اراده ایمانی ملت میدانند. ارادهای که از تصویر ذهنی، به شوق، ایمان، و در نهایت به کنش و هزینه دادن میرسد. این عمق روانی جامعه، نقطه افتخار رهبری است. انسجام ملّی، بروز و ظهور همین اراده است.
چهارمین متغیر، جایگاه حقوقی بینالمللی است. برخلاف تصورات رایج، دیپلماسی و پیگیری حقوقی در نظام محاسباتی رهبری جایگاه کلیدی دارد. پیگیری جنایات دشمن در دادگاههای بینالمللی، بخشی از تثبیت مشروعیت و دفاع مشروع ایران است. در حالی که دشمنان، هیچ اعتنایی به قواعد حقوقی ندارند، جمهوری اسلامی تلاش دارد از همین بسترهای رسمی، حقانیت خود را تثبیت کند.
در نهایت، پنجمین متغیر، روایت کلان است: تقابل تمدنی. رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان در مراسم چهلم شهدای جنگ، صحنه نبرد را بخشی از جنگ تمدنی دانستند؛ نزاعی میان نظمی که بر تلفیق دین و دانش ملتها بنا شده با جبههای که آمده تا این دو را نابود کند. این ابرروایت، مبنای تحلیل جایگاه ایران در نظم نوین جهانی است. باید دانست که ما نه در مرحله صلح و حتی آتش بس، بلکه در متن یک جنگ مستمر قرار داریم.
در این دستگاه محاسباتی، هر فردی صاحب نقش است. با شناخت این سازوکار، مدل نقد، مطالبه و حتی اقدام نیز تعیین و اصلاح میشود. آنگاه فهم دقیقی از نسبت خود با نظام و ولیفقیه خواهیم داشت؛ نسبتی فعال، مشارکتجو و تمدنساز.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
حضور در منطقه ممنوعه
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
چهل و سومین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیدان علیرضا و محمدرضا نادرخمسه تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره چهل و سوم
سرمقاله
حضور در منطقه ممنوعه
یکی از مهمترین تفاوتهای الگوی علمی جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها، ترکیب دین و دانش در ساختار و فلسفهی تولید علم است. این پیوند، محصولی متفاوت از الگوهای متداول جهانی ارائه میدهد؛ الگویی که ریشه در معارف اسلامی و تجربه تمدنی جهان اسلام دارد و برخلاف تصور رایج در غرب، نه مانع علم بلکه محرک و معنابخش آن است.
در منظومه اسلام، «طلب علم» یک فریضه است؛ همانگونه که احکام و اخلاق واجباند، علمآموزی نیز وظیفهای دینی است. این نگاه، جریان علمی را در جمهوری اسلامی، هم از نظر غایت و جهتدهی و هم از نظر محتوا و برنامهریزی، واجد ساختار معنوی میکند. علمی که در مرزهای دانش حرکت میکند، درونزا و متصل به هدفهای انسانی و الهی است، و در عینحال با جهان بیرونی در تبادل است؛ اما همواره با رعایت مرزهای اخلاقی و ارزشی.
ترکیب علم و دین، آنگونه که در جمهوری اسلامی ایران متجلی شده، برای نظام سلطه جهانی تهدیدی جدی به شمار میرود. دلیلش ساده اما عمیق است: چون علم در ذات خود قدرت میآورد، و اگر این قدرت تحت مهار اخلاق دینی و عقلانیت توحیدی قرار گیرد، دیگر در خدمت استکبار نخواهد بود.
اسلام، با آن تفسیری که از قرآن میگیریم، هرگز اجازه نمیدهد که علم، بدون اخلاق، افسارگسیخته، و در خدمت ظلم به کار گرفته شود. دین، علم آموزی را عبادت میداند؛ ابزار خدمت به انسانیت، نه ابزار استعلا و استکبار. از اینرو، در منطق دشمنان، با هر دینی که با پیشرفت و علم مخالف باشد مشکلی ندارند، بلکه گاه ترویجش هم میکنند؛ چون خطری ندارد. اما با دینی که علمساز است، جهتدهنده علم است، و علم را در خدمت تعالی بشریت قرار میدهد، دشمنی میورزند.
همین است که وقتی ایران با مدل علمی مبتنی بر دین، با جهتگیری اخلاقی و مردمی، دستاوردهایی تولید میکند، بلافاصله دشمن فعال میشود: این فناوریها، ممنوعهاند! هستهای، کوانتوم، هوش مصنوعی، نانو و حتی فناوریهای کم و بیش ساده، «منطقهی ممنوعه» اعلام میشوند. چون نگراناند این علم، در خدمت ملتهای مستقل و در مسیر بیداری جهان اسلام قرار گیرد. به همین خاطر، آپارتاید علمی برقرار کردهاند.
از آنسو، همین قدرتها، نخبگان و مغزهای جهان را جذب میکنند؛ نهفقط برای استفاده، بلکه برای کنترل. چون اگر این دانشمندان در کشورهای خودشان، با یک الگوی دینی مثل جمهوری اسلامی رشد کنند، آنگاه دیگر نهفقط قدرت تولید خواهند کرد، بلکه با فلسفهای دیگر به خدمت انسانیت درمیآیند؛ فلسفهای که در آن زکات علم، نشر آن است، نه احتکار و انحصار.
در حالی که غرب علم را بدل به ابزار سلطه کرده، جمهوری اسلامی، علم را مقدمهی عبودیت و شکوفایی میداند. پیشرفت برای یک مسلمان، تازه آغاز سیر در مسیر خلقت است: خودشناسی، خداشناسی، انسانشناسی. در این منطق، علم حرمتی دارد، چون در خدمت کمال انسان است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران
ادامه مطلب را ببينيد
ایرانیها «تسلیمبشو» نیستند
حضرت آیتالله خامنهای، در مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی اخیر رژیم صهیونی علیه ایران طی سخنانی بار دیگر به روایت آنچه در این جنگ دوازده روزه رخ داد، پرداختند و پیروزی ملت ایران در این نبرد را افتخاری بزرگ دانستند و تأکید کردند: «این حوادث برای جمهوری اسلامی بیسابقه نبود؛ از اوّل انقلاب بارها از این حوادث برای کشور رخ داده؛ علاوهی بر جنگ تحمیلیِ هشتساله، فتنهانگیزیها، کشاندن افراد سستعنصر در مقابل ملّت، فتنههای گوناگونِ نظامی، سیاسی، امنیتی و غیره، کودتا و امثال اینها رخ داده؛ امّا جمهوری اسلامی بر همهی اینها فائق آمد؛ جمهوری اسلامی توانست در طول این بیش از ۴۵ سال همهی توطئههای دشمن را با تحمّل سختیهایش خنثی کند، و توانست بر همهی دشمنان در این زمینهها فائق بیاید. آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم که ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند؛ به همین دلیل هم، دین مردم و دانش جوانان ما، توانستهاند در بسیاری از میدانهای مختلف دشمن را وادار به عقبنشینی کنند. بعد از این هم همینجور خواهد بود.» ۱۴۰۴/۰۵/۰۷
از این رو، رسانه KHAMENEI.IR برای روایت و تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی و نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در هدایت کشور، پروندهی «روایت فتح» را مشتمل بر تحلیل کارشناسان عرصههای مختلف کشور در این باره، تدوین و منتشر کرده است. در این بخش از پرونده: آقای دکتر علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب، دبیر شورای عالی امنیّت ملّی و نماینده رهبری در این شورا، در گفتوگویی تفصیلی با رسانه KHAMENEI.IR، به روایت رخدادهای دوران توقف آتش با رژیم و مسائل و چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در این ایام و نحوه مدیریت آنها مانند مذاکرات هستهای، وظایف شورای عالی امنیت ملی، مسئله جبهه مقاومت، ماجرای مکانیزم ماشه، توافق آذربایجان و ارمنستان، مسئله رفع نواقص دفاعی و تقویت بنیه آفندی نظامی، عملکرد جریانهایی سیاسی و رسانهای و اولویت اصلی کشور برای حل مشکلات مردم پرداخته است که متن کامل آن به شرح زیر منتشر میشود.
به عنوان اوّلین سؤال، میخواهم از شما بپرسم در شرایط فعلی که این مسئولیّت جدید را بر عهده گرفتید، چه وظیفهی مهمّی بر عهدهی شورای عالی امنیّت ملّی است؛ چون چالشها متنوّع است و میشود ترتّب هم برایش قائل بود و آیا با وجود این چالشها قرار است که تغییرات ساختاری، روشی یا رویکردی در این زمینه اِعمال بکنید یا نه؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. باید بگویم مهمترین وظیفهای که این شورا دارد این است که طوری چالشها را مدیریّت کند که برآیند آن یک فضای آرام برای توسعهی ملّی کشور بشود و مردم بتوانند یک زندگی قابل پیشبینی داشته باشند، چون چالشها همیشه هست؛ حالا ممکن است امروز جنگ و یا موضوعات دیگر باشد، دیروز امور دیگر بوده، مسائل منطقهای هست، مسائل بینالمللی هم هست. در نهایت، فنّانیّت کار در حوزهی دیپلماسی و شرایط نیروهای مقاومت و نیروهای نظامی باید ممزوج شدن اینها باشد که منافع ملّی کشور استیفاء بشود و در واقع، یک مسیر توسعه یا پیشرفت متوازنی برای کشور و دولت فراهم بشود. طبعاً الان چون ما درگیر یک جنگ هستیم و فعلاً یک قطع آتش شده، بنابراین، این موضوعِ مهمّی است که باید به آن توجّه کنیم و ظرفیّتهایی ایجاد کنیم که دشمن هوس اقدام مجدّد را نداشته باشد؛ ضمناً، این موضوع حواشیای هم از جنس مسائل هستهای، موضوعات منطقهای و مسائل دیگر در پی دارد. تدابیر شورا برای این آمادگی چیست؟ شاید بهتر باشد اینطوری بگوییم: احتمالاً این روزها افرادی هم که به نحوی به شما دسترسی دارند، اوّلین سؤالشان این است که آیا دوباره جنگ میشود یا نه ــ سؤال رایج امروز این است دیگر ــ و بعد از اینکه جنگ میشود یا نمیشود، دوّمین سؤال این است که ما چقدر برای آن آمادهایم؟
پاسخ دادن به این سؤال یک مقدار به ما مربوط است، یک مقدار هم به دشمن مربوط است، چون همهی امور در دست ما نیست؛ ولی مهمترین مسئله این است که ببینیم با اقداماتی که میشود کرد، چگونه میشود جنگ را پس زد. تصوّر من این است که چند عامل میتواند در این قضیّه مؤثّر باشد.
اوّلین مسئله انسجام ملّی است، همانطور که در جنگ دوازدهروزه هم مسئلهی انسجام ملّی واقعاً خیلی مؤثّر بود. اینکه ایرانیها در آن ایّام از یک درک بالایی برخوردار بودند و دشمن و حریف را درست تحلیل کردند و با همهی اختلافنظرهایی که وجود داشت، قبول داشتند که باید از ایران و منافع ایران دفاع بکنند، این خیلی هوشمندی بزرگی است. البتّه باید از این صیانت بشود؛ به این معنی که دولت، ملّت و همه باید تلاش بکنیم که این همبستگی و انسجام حفظ بشود. این یک نکته است. در یکی از این سفرهایی که ما داشتیم، یکی از رهبران کشورها گفته بود دنیا این انسجام ملّی ایرانیها را درک کرد! لذا این یک سرمایهی ملّی است و حفظ و صیانتش عوامل مختلفی دارد که حالا من نمیخواهم وقتتان را بگیرم.
نکتهی دوّم این است که یکی از عوامل مهم برای پایداری عبارت است از اینکه مردم از یک حدّاقلّی در زندگی برخوردار باشند. درست است که جنگ است، ولی بههرحال باید ادارهی امور زندگی مردم طوری باشد که بتوانند پایداری داشته باشند. این یکی از موضوعاتی است که الان ما داریم بحث میکنیم و فکر میکنم دولت و خود آقای رئیسجمهور هم خیلی به این مسئله مقیّدند و توجّه دارند و بخشی از عدالت را این میدانند. بنابراین، یک پایهای از نیازهای مردم باید بهخوبی تأمین بشود که این در شرایط غیر جنگ یک جور است، در شرایط جنگ هم جور دیگری است. این هم نکتهی دوّم است که به نظر من باید تمهید بشود.
نکتهی بعدی حفظ و ارتقاء عِدّهوعُدّهی امکانات نظامی است. بههرحال، ما از امکانات خوبی برخوردار بودیم که دشمن علیرغم اینکه خودش جنگ را شروع کرد، به دستوپا زدن برای پایان جنگ افتاد. حالا درست است که در بیرون تبلیغ میکنند که ما خیلی توفیق داشتیم، ولی تقریباً اکثر کشورهای مهم و ملّتها این موضوع را درک کردند که دشمن ما در این جنگ شکست راهبردی خورد، که البتّه دلایل مختلفی در این زمینه وجود دارد. این مسئله، هم برای ایران مفید است، هم میتواند برای دشمن وسوسهانگیز باشد؛ چون دشمنی که از نظر راهبردی موفّق نشده باشد، طبعاً دنبال این است که یک جوری مجدّداً بتواند موفّقیّت را به دست بیاورد. چطور میشود او را ناامید کرد؟ باید امکانات نظامی و امکانات امنیّتی کشور و بعضی از اشکالاتی که در کارمان بوده رفع بشود. بنابراین، یک مقدار از وقت ما صرف این میشود که اشکالات ما کجا بوده، با دقّت و واقعبینی آنها را ببینیم و بعد هم اشکالات را رفع کنیم و امکانات خودمان را قویتر کنیم. پس این هم یک بخش دیگری از کارها است.
البتّه یک بخش از کارها هم تعاملات بینالمللی، منطقهای و توازنهایی است که میشود به وجود آورد؛ یعنی گفتوگوهای دقیقتر در صحنهی بینالمللی ــ خارج از این عرفهایی که معمولاً تعارفات در آنها زیاد است ــ باید بخشی از کار ما باشد.
توصیهی من واقعاً این است که در داخل کشور به این نکته توجّه بشود که جنگ ما هنوز خاتمه پیدا نکرده؛ هم جریانهای سیاسی، هم افرادی که تریبون دارند، باید توجّه داشته باشند که ما در یک موقعیّت مهم هستیم. البتّه ظرفیّت بازدارندگی ایران هم خیلی بالا است. من نمیگویم الان جنگ بالفعل وجود دارد، ولی بدانیم که جنگی شروع شده و این جنگ الان فقط به قطع آتش بسنده کرده؛ پس ما باید آماده باشیم و همبستگیمان را حفظ بکنیم.
بههرحال، یکی از نکات مهم در این جنگ تدابیر رهبری بود. ایشان از روز اوّل خیلی با دقّت مسائل را دنبال کردند، تدبیر کردند، فرماندهان را نصب کردند، پیگیر جنگ بودند و با مردم سخن گفتند. بنابراین، در این شرایط، این راهنما را باید کاملاً مورد حمایت قرار داد که البتّه وجه عقلی این موضوع هم خیلی قوی است. ممکن است افراد در یک سری موضوعات سیاسی نظرات مختلفی هم داشته باشند، ولی وقتی ما در یک بحران بزرگ هستیم باید حتماً حمایتمان از کسی که پیشوا است و در واقع دارد جنگ را راهبری میکند، قوی باشد؛ لذا نباید سایش ایجاد کنیم. به نظرم این بخشی از فهم مهمّ شرایط زمانه است. من نمیگویم اختلافنظر نیست؛ ممکن است در جامعه اختلاف نظرات زیاد باشد، سیاسیّون هم اختلاف داشته باشند، احزاب هم اختلاف داشته باشند؛ مسئله این است که نباید به شرایط زمان و مکان و وضعیّتی که مردم در آن قرار دارند بیتوجّه بود، چراکه اینها گاهی سایشهایی ایجاد میکند که دشمن را به عملیّات علیه ما حریص میکند. بنابراین، این جهت هم به نظر من مهم است و باید به آن دقّت کرد. آیا ممکن است شورای عالی امنیّت ملّی از این جهت هم به نحوی به مسائل ورود بکند؟
شورای عالی امنیّت ملّی همیشه در این زمینه سازوکارهایی داشته، مصوّباتی هم داشته؛ لذا لزومی ندارد که جدیداً مصوّبهای داشته باشد، زیرا از قبل بوده و من اطّلاع دارم در ایّام گذشته هم کارهایی در این جهت میکردند؛ یعنی مهم این است که این سازوکار، فعّالیّتش را انجام بدهد؛ یعنی با صاحبنظران، با روزنامهنگاران و با اصحاب قلم ارتباط داشته باشد و آنها را توجیه کند. ما در گذشته هم این جلسات را میگذاشتیم و شرایط را برایشان توضیح میدادیم. البتّه من فکر میکنم این بلوغ فکری در اکثر این افراد هم وجود دارد؛ وقتی شرایط برایشان خوب ترسیم بشود، آنوقت تصمیمات بهقاعدهای میگیرند. آقای دکتر! علیرغم اینکه دشمن در این جنگ دچار شکست راهبردی شد، امّا ما هم در میدان تاکتیک و واقعیّت خلأهایی در زمینهی مسائل نظامی و برخی مسائل دیگر داشتیم. از آنجایی که برنامهی نظام در این خصوص در شورای عالی امنیّت ملّی متمرکز است، شاید الان افکار عمومی طالب باشند که در حدّ ممکن، گزارشی دریافت کنند از اینکه برای پُر کردن این خلأهای امنیّتی و نظامی و دفاعی و رسانهای تا پیش از دُور بعدی درگیری احتمالی ــ اگر در پیش باشد ــ چه اتّفاقاتی دارد میافتد.
در بُعد دفاعی، یک تصمیم مهمّی در شورای عالی امنیّت ملّی گرفته شد و آن ایجاد شورای دفاع بود. این شورای دفاع، بخش اقماری شورای عالی امنیّت ملّی است و وظیفهاش فقط مسئلهی دفاع و رفع اشکالات نیروهای مسلّح و تدبیر در این امور است که سازوکارش هم فراهم شده و مشغول کارند، یک جلسهاش هم تشکیل شد و کارها مرتّب دارد پیگیری میشود. در این راستا، ستاد کلّ نیروهای مسلّح یک وظایفی را بر عهده گرفته و در حال دنبال کردن است، وزارت دفاع در تأمین نیازها فعّال است و همه مشغولند؛ مخصوصاً فرمانده سپاه و فرمانده هوافضا، همه در حال تلاش هستند که اگر اشکالاتی را ما در این مسیر دیده بودیم، تا آنجا که ممکن است رفع کنیم. و مخصوصاً از ظرفیّت افراد صاحبنظر و جوانان مستعد و متخصّص هم بهخوبی دارد استفاده میشود. ما در دبیرخانه هم به دلیل اینکه واقعاً وارد دورهی جنگهای مدرن شدهایم، یک معاونت فنّاوری در بُعد دفاعی ایجاد کردهایم که روی این موضوع تمرکز دارد و مشغول کار هستند. بنابراین، در این زمینه اقداماتی را شروع کردهایم و من شخصاً خیلی امیدوارم، زیرا بسیاری از نیروهای متخصّص دانشگاهها به این روند پیوند خوردهاند. اگر ممکن است، یک مقدار مصداقیتر و جزئیتر این مسئله را تشریح بفرمایید.
مثلاً فرض کنید در حوزهی پدافند و رادارها ما یک نقایصی داشتیم که الان در این امور متمرکزند و دارند کار میکنند؛ یا همینطور بعضی از مسائلی که به این موضوعات ربط دارد. البتّه لزومی ندارد که الان من همهی ریزهکاریها را بگویم؛ فقط بدانید که در حالت کلّی روال کار از این قرار است. البتّه ما در این جنگ نقاط قوّت زیادی هم در بُعد موشکی و مانند آن داشتیم که خب اینها کمر دشمن را شکاند؛ لذا این باید همچنان تقویت بشود و در این زمینه هم در حال کار هستند. بنابراین، بُعد دفاعی دارد پیگیری میشود و انشاءالله که خوب هم خواهد بود؛ یعنی دورنمای آن الحمدلله خوب است. در این زمینه، آیا موضوع خریداری تجهیزات جدید هم مطرح بوده؟
بله، آن هم بوده؛ بههرحال، تکیهی ما بیشتر بر مسائل داخلی است، ولی از کمکهای دیگران هم استفاده میکنیم.
یک بُعد دیگر هم رفع اشکالاتی است که در بخشهای امنیّتی وجود داشته که جلساتی هم در این زمینه دارد برگزار میشود؛ این یک اشکالی است که حتماً باید رفع بشود. البتّه فقط هم جنبهی نیروی انسانی نیست؛ یعنی مثلاً وقتی ما میگوییم «نفوذ»، تصوّر نشود که حتماً یک عوامل انسانی دخیل هستند؛ بله، این هم هست ــ نمیگویم نیست ــ امّا عوامل دیگری هم هست. اتّفاقاً میخواستم بگویم یکی از ابهامات و چالشهای افکار عمومی ما در داخل که پاسخ مناسبی هم به آن داده نشده و در حوزهی تبلیغات هم مایهی سوءاستفادهی دشمن شده، این است که یک گزارش شفّافی از میزان و عمق «نفوذ» به مردم خودمان و افکار عمومی خودمان داده نمیشود. من نمیدانم امکان این هست که مسئول امنیّت کشور راجع به این موضوع مشخّصتر صحبت کند یا نه؛ اگر امکانش وجود دارد، لطفاً قدری دراینباره توضیح دهید.
البتّه لزومی ندارد که خیلی ریز بشویم، چون حتماً میتواند مضر باشد؛ امّا حتماً باید این موارد پیگیری بشود. مهم این است که به این مسئله توجّه شده و در حال پیگیری است. منتها تصوّر ابتدایی این است که همهی مسئله این عواملی هستند که مثلاً در خیابان یا جای دیگر ولو هستند و به دشمن اطّلاعات میدهند، درحالیکه اینجور نیست؛ یعنی وقتی صحنهی نفوذ را شما میبینید، متوجّه میشوید که تکنولوژیهای جدید و تقاطع اطّلاعات زیاد با هم، خیلی فراتر از اینها میتواند به سرویسهای خارجی کمک بکند. لذا تسلّط فنّاورانه به اطّلاعات خیلی میتواند در این زمینه کمک بکند و این بخش، بیشترین مسئله است. بنابراین، آن کاری که دیگران میکنند فقط فرستادن نیروی انسانی به آن طرف نیست؛ این مال متد قدیمی است ــ که البتّه این هم هست، نه اینکه نیست ــ ولی مهمتر این است که سرویسهای جاسوسی از مجموع اطّلاعاتی که به دست میآید و از تقاطعش میتوانند یک دریافتهایی بکنند و از آنها بهترین استفاده را برای عملیّات داشته باشند. بنابراین، به این بُعد قضیّه خیلی بیشتر باید توجّه بشود. و البتّه یک بخشی از خلأهای ما هم روایتهای رسانهای است.
البتّه من در کل، وضع رسانههای ایران را بد نمیدانم؛ یعنی خیلیها دارند در این زمینه زحمت میکشند، مقاله مینویسند و در رادیوتلویزیون و جاهای دیگر صحبت میکنند. با توجّه به اینکه این جنگ برای همه یک جنگ غیرمترقّبه و تا حدّی غافلگیرانه و ناجوانمردانه بود ــ یعنی با فریب همراه بود ــ باید قبول بکنیم که بخش رسانهایمان هم آن موقع دچار یک سکتهی آنی شد، ولی به خود آمد و در واقع شروع کرد به کنشگری.
امّا الان مسئلهی مهم این است که ظرفیّتهای رسانهایمان را، هم افزایش بدهیم و هم تکنیکیتر کنیم. به نظرم رفتار رسانهای ما یک کمی تخت است و این خیلی تأثیر نمیگذارد؛ یعنی مخاطب احتیاج دارد به اینکه اطّلاعات بستهبندیشدهی کوتاه و دقیق را که مورد نیازش است، دریافت بکند. البتّه من نمیگویم همیشه اینطور است؛ ممکن است یک مطلبِ موسّع و طولانی را هم اگر جذّاب بداند، گوش بدهد، ولی علیالعموم تکّههای کوتاه را بهتر میپسندد.
یک مقدار زیادش هم صادقانه بودن پیام است؛ یعنی همه قبول دارند که به خاطر مسائل امنیّتی، همهی حرف را نمیشود زد، ولی حرف خلاف هم نباید زد؛ یعنی مردم حتماً باید احساس بکنند که رسانهها دروغ نمیگویند، خلاف نمیگویند. ممکن است شما بگویید ما بعضی از مسائل را الان نمیتوانیم بگوییم؛ خب بگویید «الان نمیتوانیم بگوییم»، همه میپذیرند این را؛ ولی اگر خلاف گفتید، از درجهی اعتبار میافتید. این باید سرلوحهی کار باشد. مخصوصاً در شرایط جنگ، همانقدر که تکیهگاه مردم به رهبری است برای اینکه پیش ببرد اهداف را، همانقدر هم تکیهگاهشان باید به رسانهها از نظر صدق باشد تا بپذیرند شرایط زمانه را و بتوانند خودشان را تنظیم کنند. آقای دکتر! احتمالاً شما در این مدّت، جلساتی را هم با رهبر انقلاب داشتید و دارید. میخواهم از شما بپرسم که در اوّلین دیدار و اوّلین جلسهای که بعد از به عهده گرفتن این مسئولیّت و پست جدید با ایشان داشتید، مهمترین خواستهی ایشان از شما چه بود و چیست؟
خواستهی اصلی ایشان این بود که در کل، تمام تلاشمان را بکنیم که منافع ملّی کشور بهخوبی صیانت بشود و امنیّت پایداری پیدا بکنیم که خب این یک عرض طولانی دارد و شامل موضوعات مختلف داخلی و منطقهای و بینالمللی میشود. نظر ایشان اصلاً این است که با استقامت و پایداری و صلابت، این کار دنبال بشود. سلوک ایشان هم همینطور است. من در طول این دوران جنگ هم هیچ زمانی کوچکترین تردیدی در ایشان در راهی که دارند میپیمایند ندیدم. شما در آن دوره هم با ایشان ارتباط داشتید؟
بله، ارتباط داشتم و کاملاً رهنمودهایشان به ما میرسید. ما یک جلساتی هم داشتیم، نظراتمان را هم مستمرّاً برای ایشان ارسال میکردیم، بازخوردش هم به ما میرسید و کاملاً مشهود بود؛ الان هم که بعد از جنگ، ارتباطات ما بیشتر است.
ایشان در راهشان خیلی بااطمینان گام برمیدارند و این رفتارشان خیلی شبیه به امام است. امام در پاریس که بودند، یک وقتی مرحوم شهید مطهّری رفته بودند دیدار ایشان و چند روزی خدمت امام بودند؛ وقتی که برگشتند، من و همین علی آقای مطهّری با هم رفتیم فرودگاه برای اینکه ایشان را بیاوریم؛ در راه، ما از ایشان پرسیدیم چه جور دیدید امام را، فرمودند که من ایشان را مؤمن به راه و مؤمن به مردم و مؤمن به خدا و متوکّل به خدا دیدم. ایشان بعداً در یک کتابی[۱] هم این مطلب را آوردند که چهار «آمَنَ» داشت: آمِن به هدف، آمِن به راه، آمِن به ملّت، آمِن به خدا. در این قضایا هم من چنین حالی را در حضرت آیتالله خامنهای دیدم؛ یعنی گامهایشان با کمال اطمینان است و خب این از خصوصیّات رهبرانی است که مسیر الهی را طی میکنند و هدفگرا هستند. خب، برویم سراغ یک فضای دیگر. همانطور که حالا شما هم یک اشارهی گذرایی کردید، ما در میانهی مذاکرات بودیم که دشمن عملاً میز مذاکره را بمباران کرد و لذا قطعاً نگاه ما و رویکرد ما به مذاکره در شرایط فعلی با پیش از بیستوسوّم خرداد متفاوت است. به نظر شما هنوز هم ممکن است دیپلماسی در این شرایط کار بکند و اگر میکند، با چه شرطوشروطی است؟
توصیهی من همیشه این است که ایران هیچ وقت دیپلماسی را ترک نکند، چون دیپلماسی خودش یک ابزار است. رهبری معظّم هم یک بار فرموده بودند همیشه پرچم مذاکره در دستتان باشد؛ این کاملاً درست است. در واقع، دیپلماسی یک بخشی از کار حکومت است و معنی ندارد که آن را ترک بکند؛ مهم این است که چه زمانی و چگونه از آن استفاده بکنیم. اگر صحنهی دیپلماسی را دشمن تبدیل بکند به یک صحنهی تئاتر و نمایش، از این دیپلماسی چیزی درنمیآید. یا اگر مقصودش این باشد که از دیپلماسی برای توجیه یک کار دیگر استفاده کند، خب معلوم است که این دیپلماسی بماهو دیپلماسی مورد توجّه نبوده و در واقع نمیخواسته از آن استفاده کند. امّا اگر دیپلماسی برای این باشد که ما از جنگ بهرهای نمیبریم، حالا میخواهیم صلح کنیم، اینجا دیگر جای دیپلماسی است و این دیپلماسی واقعی است. من الان شرایط را اینگونه نمیبینم؛ یعنی احساس میکنم دیپلماسیای که اینها دارند، دیپلماسی برای بهانه ایجاد کردن است؛ ولی درعینحال نباید بگوییم ما دیپلماسی را قطع میکنیم.
اینکه شرایط مذاکره مثلاً چگونه باشد و چه وقتی ثمر میدهد، مذاکره وقتی ثمر میدهد که طرف مقابل بفهمد جنگ خاصیّتی ندارد و مثلاً بخواهد از راه مذاکره مسائل را حل بکند؛ امّا اگر بخواهد مذاکره را بهانه کند برای یک عملیّات دیگر، خب این یک مذاکرهی صحیحی نیست. بنابراین، در این زمینه شرط ما این است که مذاکرهی واقعی بکنیم. اگر دنبال جنگید، بروید کارهایتان را بکنید، هر وقت پشیمان شدید بیایید برای مذاکره؛ امّا اگر واقعاً به این نتیجه رسیدید که این ملّتِ نستوه و مقاوم را نمیتوانید با جنگ تسلیم کنید ــ این حرفهای چرندی که میزنند که ما حتماً باید فشار بیاوریم تا ایران تسلیم بشود، که رهبری هم پاسخشان را دادند و در این جنگ هم متوجّه شدند که «ایرانیها تسلیمبشو نیستند»؛ شرط انجام مذاکره واقعی این است که این را درک کنید. آقای دکتر! چشمانداز جمهوری اسلامی راجع به گروهها و جبههی مقاومت پس از جنگ دوازدهروزه چگونه خواهد بود؟ شما یک سفر به عراق داشتید، یک سفر هم به لبنان داشتید. الان در لبنان فشارهای سنگینی به حزبالله لبنان دارد وارد میشود، مبنی بر زمین گذاشتن سلاحش که اسرائیلیها در جنگ مستقیم نظامی به آن نرسیدند! از آن طرف هم در فضای رسانهای در حوزهی بینالملل، این تحلیل وجود دارد که گروههایی که جمهوری اسلامی به عنوان «جبههی مقاومت» حمایتشان میکرد، در حال تضعیف شدن هستند.
خب اگر تضعیف شدند، چرا اینقدر اینها روی آن اصرار دارند و فشار میآورند؟ اگر تضعیف شدند، خب تضعیف شدند دیگر. معمولاً به جایی فشار میآورند که قوی است؛ وقتی ضعیف است، خب ضعیف است دیگر. به نظر من، این از آن حرفهای عجیبوغریب است. اگر برگردیم به رسانهها مثلاً در چهار پنج سال پیش و قبل از این حوادث، آن موقع بحث تضعیف نبود؛ درست است؟ ولی ببینید راجع به مقاومت و رابطهی ایران با مقاومت چه میگفتند: میگفتند ایران اشتباه میکند، اینها چیزی نیستند، اینها همه هزینه برای ایران است! ادبیّاتشان غالباً این بود که اینها چیز مهمّی نیستند و ایران خودش را بیخود خرج اینها دارد میکند و اینها اصلاً عددی نیستند! الان میگویند جبههی مقاومت ضعیف شده است، امّا آن موقع که به زعم آنها ضعیف نبود هم همین حرف را با یک ادبیّات دیگرمیگفتند. حالا هم میگویند اینها ضعیفند؛ خب اگر ضعیفند، رهایشان کنید، ولشان کنید دیگر؛ چرا اینقدر طرّاحی میکنید برایشان؟
به نظر من، اینها در این دو سال اخیر برای خودشان و برای مردم منطقه خیلی زحمت ایجاد کردند؛ مردم را کشتند، مردم را زخمی کردند، برای مردم گرسنگی ایجاد کردند، امّا اینها جنایتهای یک رژیمی است که برای خودش هیچ خطّ قرمزی ندارد، همه کاری میکند و دنیای غرب هم این توحّش را پذیرفته.
بعد، سؤال این است: شما که میگویید حماس را از بین بردهاید، پس الان چرا میترسید آن غزّه را بگیرید؟ مردم را کشتید و شهید کردید، مردم را گرسنگی دادید، ولی نتوانستید حماس را از بین ببرید. چرا از بین نمیرود؟ دست خودشان است؛ وقتی شما آدمها را میکشید و از بین میبرید، اینها خانواده دارند، جوان دارند؛ شما آنها را میاندازید روی موضعی که باید با شما مقابله کنند. حزبالله چه زمانی به وجود آمد؟ حزبالله وقتی به وجود آمد که اسرائیل آمد یکسره بیروت را گرفت؛ وقتی بیروت را گرفت، خب علیالاصول مردم کدام کشور آمادگی دارند که سیطرهی یک کشور دیگر را با اشغال بپذیرند؟ لذا یک عدّه از جوانها گفتند باید از خودمان دفاع کنیم و این هستهی اصلی حزبالله شد. حالا میگویند حزبالله را ایران به وجود آورد! نه، خود اینها با رفتارشان حزبالله را به وجود آوردند. بله، ما کمک کردیم؛ ما دروغ نمیگوییم، میگوییم کمک کردیم، کمک هم میکنیم، ولی اصل حزبالله را خود ملّت لبنان به وجود آوردند و این یک سرمایهای برایشان شد؛ یعنی یک کشور کوچک توانست در مقابل اسرائیل مقاومت کند.
حماس هم همینطوری است؛ وقتی شما آمدید یک کشور را گرفتید و بعد هم میگویید شما هیچ جایگاهی ندارید، سرزمینهایتان را باید بدهید به دیگران، خب مردم هم مقابلتان میایستند. همین وضع در عراق هم به وجود آمد؛ وقتی آمریکاییها آمدند عراق را اشغال کردند، جریانات مقاومت به وجود آمد؛ چون اشغال کردید و به مردم ستم کردید، آن هم با آن رفتار احمقانهای که سربازهایشان داشتند. در یمن چرا مقاومت به وجود آمد؟ حوثیها همیشه بودند و با حکومت نزاع داشتند؛ ولی وقتی شروع کردند به بمباران یمن، خب اینها گفتند پس دیگر باید مقاومت بکنیم و جریان مقاومت شکل گرفت.
بنابراین، مقاومت به وسیلهی رفتار خودشان به وجود میآید و اینها هرچه فشار را بیشتر کنند، مقاومت عمیقتر میشود. میگویند ما مثلاً ضربه زدیم؛ بله، ضربه زدند، درست است؛ به حزبالله ضربه زدند، امّا سؤال این است که آیا حزبالله خودش را بازسازی کرد یا نکرد؟ اینقدر نیروهای جوانِ مجاهد در آنها بود که شروع کردند خودشان را بازسازی کردن. این آقای برژینسکی که زمانی مشاور امنیّت ملّی آمریکا بود، یک کتابی دارد ــ بعضی اشعار مثلاً هنرمندها را هم آنجا میآورد و استناداتی هم به آنها میکند ــ که در آن میگوید ما در خاورمیانه با یک پدیدهای مواجهیم و آن هُشیاری سیاسی جوانها و نفرت نسبت به آمریکا است؛ بعد مثال میزند که مثلاً یک شاعر سنگالی اینجوری شعر گفته. این یک واقعیّت است. وقتی آمریکاییها فشار میآورند و میگویند تئوری ما صلح از راه زور است، «صلح از راه زور» یعنی چه؟ معنیاش چیست؟ این را روی زمین ترجمه کنید. یعنی تسلیم.
یا تسلیم یا جنگ. کدام آدم باغیرتی این تسلیم را میپذیرد؟ آنوقت این نتانیاهوی احمقتر از او هم همین را تکرار میکند میگوید من هم این نظر را دارم! حالا میخواهد خودش را قاطی آن صحنه بکند. خب هم آن نتیجه را میدهد، هم این نتیجه را میدهد که وقتی نتانیاهو میگوید من به عنوان یک کشور کوچک میخواهم صلح را از راه قدرت ایجاد کنم، یعنی به کشورهای منطقه از قبیل عربستان، مصر، اردن یا کویت میگوید همهی شماها باید یا تسلیم من بشوید یا بجنگید! خب اینجوری همه را روی حسّاسیّت میاندازد و لذا الان شرایط منطقه اینطور است که همه نسبت به اسرائیل یک حالت گارد دارند. البتّه ممکن است با ما هم اختلافنظر داشته باشند ــ من نمیگویم مثل ما فکر میکنند ــ ولی نسبت به رفتار اسرائیل معترضند و میفهمند که ایران سدّی مقابل او است. خب، این یک نکته است. لذا به نظر من، مقاومت، هم زنده است و هم در حال حرکت است. سیاست جمهوری اسلامی بعد از جنگ دوازدهروزه نیز همان سیاست سابق حمایت و تقویت جریان مقاومت است؟
ببینید! در اینکه همیشه باید متناسب با زمان تصمیم گرفت، تردیدی نیست؛ ولی جمهوری اسلامی همیشه از مقاومت حمایت میکند، چون آن را یک جریان اصیل و یک سرمایه میداند. مگر آنها دست از اسرائیل برداشتند؟ الان آمریکا دست از اسرائیل برداشته؟ همچنان از اسرائیل دارد حمایت میکند. اگر ایران از ظرفیّتهای موجودی که میگویند ما از منافع اسلام حمایت میکنیم و دلسوز ایران هستیم حمایت نکند، یک نوع کمعقلی سیاسی است. ایران باید از ظرفیّتهای خودش استفاده کند. وقتی دشمن از همهی ظرفیّتهای کوچک و بزرگ خودش استفاده میکند، چرا ما از ظرفیّتهای خودمان استفاده نکنیم؟
من دیدم گاهی میگویند مقاومت کاری برای ما نکرده! در واقع، میخواهند روی ذهن شما کار کنند و به شما القا کنند که اینها مثلاً وبال گردن شما هستند و برایتان هزینهزا هستند، ولشان کنید، میشود صلح کرد. در همین ایّام اخیر، یک وقتی من با یکی از این رهبران دنیا صحبت میکردم که حالا عضو شورای امنیّت هم هستند؛ گفتم این مقرّرات بینالمللی را شما برای چه گذاشتهاید؟ وقتی به ما حمله میکنند و شماها هم که عضو شورای امنیّت هستید کاری نمیکنید، پس این مقرّرات بینالمللی برای چیست؟ گفت این مقرّرات مزخرف است، به خاطر اینکه صحنهی بینالمللی یعنی قدرت! اینجوری است؛ اگر شما از قدرتهایتان صیانت نکنید، ضربه میخورید. خیلی چیز بدی است؛ صحنهی بینالمللی اینگونه است، مثل جنگل است، ولی یک واقعیّتی است که وجود دارد. حالا میخواهید بپذیرید یا نه؛ اگر نپذیرید، بیشتر ضربه میخورید.
پس شما باید عناصر قدرتتان را تقویت کنید. در داخل، مردمتان مهم هستند؛ مردم را باید داشته باشید، انسجامشان را داشته باشید، نیازهایشان را تأمین کنید، با مردم رفیق باشید، آمرانه با مردم حرف نزنید و بتوانید احساساتشان را درک کنید. در منطقه هم امکاناتی دارید؛ با امکاناتتان در منطقه متّحد باشید. اینکه فکر بشود مثلاً حزبالله یا نیروهای مقاومت سربار ما هستند، یک اشتباه راهبردی است. به نظر من، هم آنها به کمک ما نیاز دارند، هم ما باید از کمک آنها استفاده کنیم؛ چون انزوا ایجاد کردن به نفع امنیّت ملّی ایران هم نیست. شما در سفری که به لبنان داشتید، با آقای شیخ نعیم قاسم هم دیدار کردید؛ یک مقدار غیردیپلماتیکتر و کلّیتر بفرمایید که در آن سفر و دیدارهایی که داشتید، ارزیابیتان از تجدید حیات و تجدید سازمان حزبالله چیست؟
من قبلاً هم در این زمینه صحبت کردهام. من واقعاً نیروهای حزبالله را و رهبر آن را در راهشان بسیار مصمّم دیدم. حالا هم کادر رهبری حزبالله و جوانهایشان همه مصمّمند. در مراسم استقبال یا در مضجع شهید نصرالله که برایشان صحبت کردیم، شما آن نسل را دیدید که البتّه این فقط یک نمایی از آن بود؛ کسی هم اینها را دعوت نکرده بود، بلکه خودشان آمده بودند. روحیّهشان این است؛ احساس میکنند دارد به ایشان ظلم میشود، لذا جانشان را گذاشتهاند برای دفاع از لبنان. حالا یک عدّه آمدهاند میگویند شما باید بروید تسلیم شوید! برای چه تسلیم بشویم؟ در مقابل چه کسی تسلیم بشویم؟ ناراحتند.
موضع ما هم همیشه این بوده که اینها در یک گفتوگوی ملّی، خودشان مسائلشان را حل کنند و هنوز هم ما همین قاعده را داریم. البتّه ما هیچ وقت به نیروهای مقاومت چیزی را تحمیل نکردهایم. حالا میگویند اینها با ایران مرتبطند؛ بله، مرتبطند، چون برادر ما هستند، نه به معنای اینکه امربر ما هستند. روش ما اصلاً این نیست و معتقدیم که آنها خودشان از یک بلوغی برخوردارند و میتوانند تصمیم بگیرند. تفاوت رفتار ایران با رفتار دیگران دقیقاً در همین نقطه نهفته است؛ استراتژی آنها این است که یا در مقابل ما تسلیم بشوید یا جنگ، امّا نظر ما این است که باید به رشد عقلی اینها احترام بگذارید. ما میگوییم نهفقط ما باید قوی باشیم، بلکه منطقه هم باید مستقل و قوی باشد، دولت لبنان هم باید قوی باشد، دولت عراق هم باید قوی باشد، دولت سعودی هم باید قوی باشد. ما نمیگوییم اینها در درجهی پایین باشند و ما مسلّط باشیم؛ ما دنبال تسلّط نیستیم؛ ما یک رفتار برادرانه و همکاری عاقلانه را قبول داریم و به دولتهای مستقل و قدرتمند در منطقه باور داریم.
ما همیشه از مقاومت حمایت میکنیم و راهبرد جمهوری اسلامی حمایت از مقاومت است. اگر موافق باشید، برویم سراغ مسئلهی انرژی هستهای. شما از قدیم یک تجربهی مفصّلی در زمینهی پروندهی هستهای و سروکلّه زدن با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارید. ارزیابیتان از عملکرد آژانس در این ماجراهای اخیر و در اتّفاقات این جنگ چیست و بفرمایید که جمهوری اسلامی چه برنامهای برای برخورد با این موضوع از لحاظ مختلف در تعامل با آژانس و حتّی پیگیریهای حقوقی دارد؟
من تا آنجایی که اطّلاع دارم، از زمان آقای البرادعی و نسل بعدیاش که رسید به این آقا، واقعاً آژانس هیچ وقت به این وضعِ مخرّبِ امروز نبوده! یعنی یک مختصر عقلی بر ایشان حاکم بود؛ درست است که تحت سلطهی غرب عمل میکنند، ولی یک قدری هم مناسبات بینالمللی را رعایت میکردند. این شخص مثل اینکه چک سفید داده به دشمن صهیونیستی و آمریکا؛ یعنی آتشبیار معرکه بود در این قضیّهی جنگ. خجالتآور است که در مقرّرات پادمان آمده که آژانس باید دفاع بکند از کشورهایی که عضو اِنپیتی هستند، باید فوراً جلسهی شورای حکّام بگذارد و نتیجه را ببرد شورای امنیّت؛ امّا ایشان ایستاد تماشا کرد و حتّی محکوم هم نکرد! آیا چنین فردی لیاقت مدیرکلّی آژانس را دارد؟ آقای البرادعی که بود، خیلی عاقلانه عمل میکرد؛ بههرحال، فشار بینالمللی همیشه روی اینها هست، ولی با یک تدبیری حیثیّت یک مرکز حرفهای را تا حدّی رعایت میکرد. حالا من نمیگویم صددرصد، امّا تا حدّی رعایت میکرد که حدّاقل بُروز و ظهورش یک قدری باشد که اجمالاً نشان دهند دارند کارشناسی میکنند. این شخص کلّاً ول کرد و تسلیم شد. جنگ آخر کار است؛ با ما جنگ شد، محلهای هستهای ما را بمباران کردند، آژانس حتّی یک بیانیّه نداد که محکوم کند! واقعاً فضاحتبار است.
به نظر من، اوّل باید یک فکری به حال خود این آژانس بکنند که این آژانس چه خاصیّتی دارد. الان واقعاً برای کشورها این سؤال به وجود آمده که آژانس چه خاصیّتی دارد. ما عضو اِنپیتی هستیم؛ چه فایدهای دارد که ما با آژانس کار میکنیم؟ من نمیگویم ما از اِنپیتی خارج بشویم؛ میگویم این یک سؤال منطقی برای مردم ما و برای همهی کشورها است. آیا خروج از اِنپیتی (NPT) یکی از گزینههای جمهوری اسلامی است؟
این فرض همیشه وجود دارد. البتّه من نمیگویم الان کسی این را انجام میدهد، چون خود این هم باید با تدبیر انجام بشود و ببینیم خاصیّتی دارد یا نه. ما که دنبال بمب نیستیم؛ یک وقتی یک کشوری دنبال بمب است، خب اِنپیتی را نباید بپذیرد؛ وقتی دنبال بمب نیست، اِنپیتی را باید بپذیرد و دلیلی ندارد که نپذیرد. ولی واقعیّت این است که اِنپیتی هیچ خاصیّتی برای ما نداشته.
ببینید! هر وقت شما در مقابل این امور با قدرت عمل بکنید، کارتان پیش میرود ــ صحنهی بینالمللی اینجوری است ــ امّا اگر بخواهید فکر بکنید که مثلاً در صحنهی دیپلماسی با بغلگیری مشکلی حل میشود، نه، چنین چیزی وجود ندارد. شما اگر قدرت داشته باشید، کارتان پیش میرود؛ بنابراین، ایران باید برود دنبال قدرت. ترجمهی این حرف الان در سیاست هستهای ما چه میشود؟
ترجمهاش در سیاست هستهای ما این است که شما مذاکره را هیچ وقت رفع نکنید، ولی در مذاکره تسلیم هم نشوید، بلکه راهحلهای عقلایی ارائه بدهید. من نمیگویم انعطاف نباید داشت، امّا در جایی باید انعطاف داشت که قصدشان حلّ مسئله باشد. مثلاً یک وقتی آقا هم فرموده بودند «نرمش قهرمانانه»؛ این برای جایی است که طرف مقابل هم بخواهد این کار را بکند؛ امّا اگر طرف مقابل بگوید باید تسلیم بشوید، اینجا نباید تسلیم شد، باید ایستادگی کرد. آقای دکتر! در هفتههای پیش رو، ما با ماجرای مکانیسم ماشه (اسنپ بک) مواجه هستیم که مباحثش از چندین ماه قبل شروع شده. در ماجرای مکانیسم ماشه، اروپاییها نقش اصلی را دارند و با ابزار تهدید در برابر ایران، دارند این را بهکارگیری میکنند. ارزیابی شما از این ابزار و رفتار اروپاییها در این زمینه چیست؟
رفتار اروپاییها که معلوم است دارند چه کار میکنند، احتیاج به ارزیابی ندارد و اظهر من الشّمس است؛ اینها یک بخشی از عملیّات آمریکا را دارند انجام میدهند، ولی در این زمینه اختلافنظر هست. خیلی از کشورها مثل روسیه و چین بیانیّه هم دادند و معتقدند که این مکانیسم ماشه برای زمانی گذاشته شده که یکی از طرفین به مقرّرات برجام مقیّد نباشد. چه کسی مقیّد نبوده؟ تأسیسات ما را بمباران کردند؛ خب چرا علیه ما دارید مکانیسم ماشه را به کار میبرید؟ از نظر رعایت حقوق بینالمللی، اصلاً صحنه خیلی غمانگیز است. یک شعری هست که میگوید «تیر مژگان تو از عینک پشت / زد به قلب اخوی بنده رو کشت»! یعنی یکی دیگر این کار را کرده، این یکی را دارد میزند. این صحنهی بینالمللی واقعاً چیز عجیبوغریبی است و از این حوادث غمبار در آن هست. بنابراین، اختلافنظر وجود دارد.
اختلافنظر بعدی این است که شما اگر میخواهید از مکانیسم ماشه استفاده کنید، فوراً نمیتوانید بروید شورای امنیّت؛ ابتدا باید تقاضایتان را بدهید، یک هیئت کارشناسی دارد، بعد یک هیئت وزرا دارد، بعد اینها باید ارزیابی بشود، بعد برود شورای امنیّت. اینها یکمرتبه رفتهاند شورای امنیّت!
نکتهی بعدی این است که خب آمریکا خارج شده؛ حالا چند نفر میمانند؟ شش نفر میمانند؛ یعنی ایران هست، روسیه هست، چین هست و سه کشور اروپایی؛ خب این میشود سه به سه. چهجوری میخواهید تصمیم بگیرید؟ بنابراین، اگر هفت کشور بودند، اکثریّت معنی داشت؛ حالا که سه به سه است. یعنی اگر بخواهند بهقاعده عمل بکنند، به این سادگی نیست.
راه منطقیاش این بود که از طریق مذاکره بیایند مسئله را حل بکنند، امّا اینها میخواهند با فشار حل بکنند. فشار هم دو جور است: یکی روش آمریکاییها است که بمباران کردند، یکی هم روش اینها است که این را بالای سر ما عَلَم کردهاند که یا این کار را میکنیم یا فلان! ولی آنچه در متن هست این است؛ لذا در آن اختلافنظر وجود دارد. آقای دکتر! شما یک سابقهای هم در ماجرای همکاری و توافق استراتژیک با چین دارید. در شرایط فعلی، ارتباط ما با چین و روسیه چطور است و چطور دارد پیش میرود؟ حالا یک بحثهایی هم مطرح میشود ــ البتّه من الان نمیخواهم قضاوت بکنم ــ که اینها آنطور که باید و شاید هم مثلاً در این جنگ ظاهر نشدند. میخواهم ارزیابی خودتان را بگویید که ما در ارتباط با این دو کشور در چه وضعیّتی هستیم و به چه سمتی حرکت میکنیم؟
در کل، روابط ما با این دو کشور خوب است و با ایشان مراودات سیاسی خیلی خوبی داریم، مراودات تجاری خیلی خوبی داریم، همکاریهای نظامی و همکاریهای امنیّتی هم داریم. و اینکه کشورها بر اساس تدابیر خاصّ خودشان با ما کار میکنند، ما هم همینجوریم؛ یعنی به نظر من نباید توقّع داشت که هر کشوری همانجور که ما میخواهیم با ما کار کند. هر کسی برای فرآیند همکاریاش به یک مختصّاتی قائل است و در یک چهارچوبی این کار را میکند.
خب وقتی کشورهای غربی با ما کار نمیکنند، ما چه کار باید بکنیم؟ کسانی که میگویند با اینها کار نکنیم، یعنی معتقدند که ما باید تنهایی بِایستیم؟ خب وقتی غربیها با ما کار نمیکنند، ما با چین کار میکنیم، با کشورهای دیگر کار میکنیم. حالا چون آنها در روابط با ما خیلی طاقچهبالا گذاشتند، ما رفتیم با اینها روابط راهبردی ایجاد کردیم و انصافاً هم با ما همکاری کردند. بههرحال، در این مدّت تحریم، ما با همین کشورها و کشورهای همسایهمان کار کردیم. در عالم سیاست، به عدد کشورها راهحل وجود دارد. اینجور نیست که غربیها احساس بکنند اگر مثلاً اَخموتَخمی به ایران کردند، ایرانیها عقلشان را میگذارند کنار میگویند «خواهش میکنیم، تسلیمیم، بفرمایید»! خب ایران هم میرود یک راه دیگر پیدا میکند.
و به نظرم ایران کار درستی کرد که رفت از همسایهها استفاده کرد، از کشورهای دیگر استفاده کرد و عملاً تا حدّی مشکل تحریم را رفعورجوع کرد. من نمیگویم همهی ابعاد تحریم از بین رفت، زیرا طبعاً یک اثراتی هم در اقتصاد ما دارد؛ ولی بههرحال نباید نشست تا آنها به ما فشار بیاورند و ما هیچ کار نکنیم. لذا تصمیماتی که کشور گرفته، به نظر من درست بوده؛ حالا ممکن است یک کشوری با ما کمتر کار کرده باشد، یک کشوری هم بیشتر کار کرده باشد. یک تصوّری از پیش از جنگ در یک سال اخیر بود، در اواخر جنگ هم دوباره مطرح شد و الان که یک مقدار از جنگ فاصله گرفتهایم، دوباره باز زمزمههایش دارد میآید راجع به اینکه دیپلماسی و میدان چقدر با هم هماهنگ و سازگارند و آیا یک پروژه را جلو میبرند یا هر کدام دارند طناب را به سمت خودشان میکشند. من میخواهم نظر آقای لاریجانی را دراینباره بدانم.
اصلاً این دو مقوله از هم جدا نیست، بلکه اینها همه عناصر قدرت ملّی است. در یک سال اخیر، تصوّر این بود که مثلاً دیپلماسی یک چیزی را خواستار است، میدان چیز دیگری را خواستار است راجع به برخورد و نوع مواجهه با اسرائیل.
همین را میخواهم بگویم؛ اصلاً اینها دو امر مجزّایی نیستند که بگوییم دیپلماسی فی حدّ ذاته یک چیزهایی میخواهد و میدان یک چیزهای دیگری. کشورها که دنبال قدرت ملّی خودشان هستند، در واقع همیشه همهی اینها را با هم میبینند و حتّی اقتصاد را هم در آنها میبینند. خب طبعاً اینها را متوازن میکنند؛ میگویند ما مثلاً اینجا این گام را برمیداریم، زیرا برای قدرت ملّیمان لازم است؛ دیپلماسی تو این کار را بکن، میدان تو این کار را بکن، اقتصاد این کار را بکن، فرهنگ این کار را بکن. پس آن عمل یا کنش اصلی، حرکت به سمت منافع ملّی و قدرت ملّی است و سایهاش در میدان، سایهاش در دیپلماسی، سایهاش در اقتصاد، سایهاش در فرهنگ و اجتماع را تبیین میکنند. یک کشور موفّق آن است که وقتی کنش اصلیاش را در حوزهی قدرت ملّی تعریف کرد و گام صحیح را میخواهد بردارد، ترجمانش را در این عرصهها درست ارائه کند و گامهایش را بهموقع تعریف کند. یعنی برای ما اینها با هم هماهنگ بودهاند؟
همیشه هماهنگ بودهاند، الان هم هماهنگند. ما مشکلی در این زمینه نداریم و اینها دوشادوش همدیگر حرکت میکنند. مخصوصاً وظیفهی اصلی شورای عالی امنیّت ملّی همینها است که ببینیم اگر یک امری برای امنیّت ملّی ضرورت دارد، دیپلماسی چه کار بکند، میدان چه بکند، حوزهی اقتصاد چه بکند. در قانون اساسی، شورای عالی امنیّت ملّی محلّی است که حوزهی اقتصاد و دفاع و دیپلماسی را با هم باید ببیند؛ لذا در ترکیب اعضای شورای عالی امنیّت ملّی، همهی عناصر نظامی، اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی وجود دارد. آقای دکتر! ارزیابی شما از توافق اخیر ارمنستان و آذربایجان در آمریکا چیست؟ آیا این میتواند برای ما تهدیدآمیز باشد؟ تدابیر احتمالی ما برای این مسئله چیست؟
در کل، این ذیل یک طرّاحی بزرگتر است که فقط مال ایران نیست؛ ذیل استفادهی زیاد از آسیای مرکزی و قفقاز است که آمریکا و ناتو و مانند اینها حتماً یک نگاه ریبآمیزی هم دارند؛ یک نوع فشار به روسیه هم هست، فشار به ما هم هست. لکن سؤال این است که آیا این عمل میتواند یک خفگی ژئوپلتیکی برای ایران ایجاد بکند یا نه. این بستگی دارد به اینکه ما با این مسئله چه نسبتی داریم. تا آنجایی که دبیر شورای امنیّت ملّی ارمنستان با من تماس گرفت و توضیح داد و با وزارت خارجه تماس گرفتند، با رئیسجمهور تماس گرفتند و توضیح دادند، من نمیگویم این عملشان دقیق بوده یا نه؛ میتوانستند دقیقتر عمل کنند، ولی حرفشان این است که ما یک کار تجاری کردیم و میخواهیم یک سری راههای مختلف را فراهم کنیم برای اینکه این مسیر هموار بشود و به هیچ وجه نمیخواهیم راه شمال ـ جنوب را قطع کنیم. البتّه این باید مدوّن بشود. این الفاظ تلفنی کفایت لازم را ندارد. امّا اگر این مدوّن بشود و به توافق برسد، نمیتواند خفگی ژئوپلتیکی برای ما ایجاد کند؛ آن یک چیز است، این یک چیز دیگر است؛ امّا اگر مانع بشود، میتواند. پس بستگی دارد به اینکه با این پدیده چگونه عمل بشود و این همین حرفی است که الان بین ما و آنها در جریان است. یعنی این اتّفاقی که دارد روی زمین میافتد، بهخودیِخود تهدید ذاتی برای ما محسوب نمیشود؟
بله، فی حدّ ذاته الان میتواند تهدید نباشد، به شرطی که آن کار صورت بگیرد. البتّه مراقبتهایی هم همیشه لازم دارد؛ من نمیگویم هیچ است. در دستگاه تحلیلی جمهوری اسلامی، الان مصداق خفگی ژئوپلتیک در آن منطقه را چگونه تعریف میکنید که بگوییم اگر این بشود، ما با این مخالفیم؟
خفگی ژئوپلتیک در این قسمت اینجوری است که در این مقطع، راه شما به ارمنستان قطع بشود. اگر راه شما قطع بشود و دسترسی نداشته باشید، خفگی در این زمینه درست است؛ ولی این توضیحاتی که ارمنستان دارد به ایران میدهد، بیانگر این مطلب نیست. اگر آن خفگی باشد، ما حتماً باید مقابله کنیم؛ امّا تا اینجا توضیحاتشان دالّ بر این است که این موضوع در میان نیست. البتّه این باید خیلی دقیقتر بشود و من فکر میکنم سفر آقای رئیسجمهور به آنجا تا حدّ زیادی این مسئله را روشن میکند. نسبت ما با یکی از کشورهای همسایه و نوع تعاملاتی که داریم، با توجّه به حرفوحدیثهایی که راجع به همکاری آنها با اسرائیلیها در تجاوز نظامی به کشور ما وجود دارد، برای افکار عمومی قدری محلّ سؤال است. اگر ممکن است، توضیحی دراینباره بدهید.
اینکه اگر آنها با اسرائیل همکاری کرده باشند، حتماً مورد توقّع ما نبوده. یعنی الان جمهوری اسلامی به این اطمینان رسیده که آنها در جنگ دوازدهروزه با اسرائیلیها همکاری داشتند؟
ما تابهحال هیچ نشانهای در این زمینه نداشتهایم. ببینید! ما باید مستند حرف بزنیم. برخی حرفهایی میزنند، ولی باید برای ما استناد دقیق بیاورند. ما هنوز استنادی نداریم؛ خود دولت آذربایجان با صراحت میگوید چنین چیزی نبوده، ما هم هنوز دلالتی نداریم که بگذاریم روی میز. ضمناً توجّه داشته باشید کشور آذربایجان یک کشور مسلمان همسایهی ما است و از نظر ارتباطات فرهنگی به ما خیلی نزدیک است و دوست ما است. حالا در یک قسمتی با ما اختلافنظر دارد، کمااینکه در مناطقِ جنوبیِ ما هم کشورهایی هستند که این مناسبات را دارند. البتّه ما در دوستی با کشورها حتماً به این عامل هم توجّه داریم. دوستی هم یک امر مشکّک است؛ شما میتوانید با یک کشوری در خیلی جاها دوست باشید، در خیلی جاها هم به دلایلی میتوانید ترتّب قائل باشید. همین کشورهای بزرگ مثل روسیه و چین هم که ما با آنها ارتباط داریم، با اسرائیل ارتباط دارند؛ ولی ما در این قضیّه دنبال منافع خودمان هستیم. باید بپذیریم که در دنیای امروز، این تکثّر هست و آن تلقّیای را که ما نسبت به رژیم صهیونیستی داریم، خیلی از کشورها ندارند. البتّه بعضیها هم این تلقّی را دارند ــ مثلاً عراق و برخی کشورهای دیگر ــ و مثل ما فکر میکنند. سؤال من راجع به نوع نگاهشان نبود؛ راجع به این بود که مبدأ اقدام ضدّامنیّتی علیه ما باشند.
این همیشه بالقوّه ممکن است، امّا الان نبوده؛ یعنی توضیحاتی که دولت آذربایجان داده، دالّ بر این نبوده که اقدامی علیه ما کردند. حدّاقل ما الان در شورای امنیّت استناد قویای در این زمینه نداریم و باورمان هم این است که دولت آذربایجان که دولت همسایه و مسلمان و دوست ما است، این کار را نمیکند. تا اینجا که ما بررسی کردهایم، استنادی در این خصوص نداریم؛ حالا اگر یک روزی چیزی پیدا کردیم، جور دیگری باید عمل کرد، امّا فعلاً مدرکی نداریم و نمیتوانیم با حرفهای بیاساس اقدام کنیم. آقای دکتر، در زمینه بحث قبل، به نظر میرسد که مکانیسم ماشه اجرایی میشود و این را میچکانند. در این صورت، پاسخ ایران چه خواهد بود؟
در این زمینه الان در داخل در حال بررسی هستند و تا آنجا که من اطّلاع دارم هم بعضی از کشورها تلاشهایی دارند میکنند برای مذاکره که این کار نشود، روسیه و چین هم یک موضع دیگری دارند که مانعند. اگر پیشنهاد تمدید بدهند، ایران میپذیرد؟
در اینجا اختلافنظر وجود دارد. نظر ما این نیست. بعضی از کشورها این پیشنهاد را دادهاند، امّا ایران قائل به این نیست؛ یعنی معتقد است که این هم یک ترتیب جدیدی میشود که هرازگاهی بیایند بگویند خب حالا شش ماه شد، دفعهی بعد یک سال بشود. ما یک توافقی داشتیم که ظرف ده سال این باید تمام میشد؛ دیگر بنا نیست به قول معروف جرزنی کنند و دوباره به آن اضافه کنند. ایران واقعاً قائل به این نیست. البتّه بعضیها هم در داخل گفتند خوب است که مثلاً این شش ماه را بپذیریم؛ ولی در کل، ما این را قبول نداریم. یعنی شورای امنیّت هنوز دراینباره تصمیم نگرفته؟
نه، راههایی برای این مسئله در شورای امنیّت وجود دارد که آنها را باید طی کرد. عرض کردم که در مورد نحوهی استفاده از مکانیسم ماشه اختلافنظر هست و کشورهای مهمّی هم این اختلافنظر را دارند. اگر به شورای امنیّت برود، تازه آنجا هم محلّ بحث است؛ در آنجا میتوانند تصمیم بگیرند که این را فعّال کنند یا نه. خب اگر این اتّفاق بیفتد، تدبیر جمهوری اسلامی برای این مسئله چیست؟ گویا این بدترین حالت ممکن است!
حالا آن موقع هم تدبیر میکنیم. شما بدترین حالت را در نظر میگیرید، امّا حالا تا آن موقع فاصله داریم. در پایان، اگر فکر میکنید نکتهای لازم است که اضافه بکنید، خودتان بفرمایید.
تصوّر من واقعاً این است که در شرایط فعلی، اهتمام همهی ما باید رفع نیازهای مردم باشد؛ این مهمترین مسئلهای است که الان برای ما دردآور است. به نظر من راهحلهایی هم وجود دارد؛ یعنی باید همّت کرد. اینکه در کشور مثلاً مردم در رفع نیازهای اوّلیّهشان دچار مشکل هستند، این بیشتر از هر چیزی زجردهنده است و باید حل بشود. حالا بعضی چیزها هم هست مثل مشکل برق و گاز و مانند اینها که قابل حل است. اهتمام باید کرد؛ یعنی نباید بگذاریم کارخانجات ما بخوابد. کارخانجات وقتی که خوابید، یعنی ثروت ملّیتان پایین میآید. الان در ایران نباید اینطور بشود. حالا یک مقداری هم در این گفتوگوهای با کشورها، دولت دارد کار میکند که بتواند این چالشها و ناترازیها را حل بکند. شاید این نقطه، نقطهی کانونی است که همه باید در این زمینه همّت بکنیم. البتّه کار بیشتر بر دوش دولت و مجلس است، ما هم بخش امنیّت ملّیاش را بر عهده داریم؛ ولی دغدغه داریم، چون این به پایداری مردم لطمه میزند.
(۱ ر.ک: آیندهی انقلاب اسلامی ایران، ص ۵۰ تا ۵۲
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد