تاريخ : چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱ | 5:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وبلاگ اشعار باقری

سروده های حجت الاسلام سیدمحمدباقری پور

مندرج در کتاب مجموعه اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کتاب مجموعه اشعار باقری

کتاب کشکول اشعار باقری

کتاب کشکول مدایح ومراثی یاقری


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ | 20:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

طفلانِ زهرا ، با يادِ مادر ، گريان و نالان

طفلانِ زهرا ، با يادِ مادر ، گريان و نالان - اندر عزايِ ، مامِ شهيده ، سر در گريبان

گويند مادر ، اي نورِ چشم و ، روح و روانم - جاي تو خالي ، در خانه شُد اي ، آرامِ جانم

بودي تو مادر ، نورِ دو چشم و ، تاجِ سرِ ما - بودي تو مادر ، بِهتَر كلامي ، در دَفترِ ما

بودي تو مادر ، آرامِشِ ما ، در زندگاني - نامِ تو مادر ، در دفترِ ما ، شد جاوداني

اي جانِ مادر ، جایِ تو خالي ، در خانه باشد - بي بال و پر اين ، طفلانِ تو چون ، پروانه باشد

بعد از تومادر ، مارا چه دستی؟ ، بر سر نَوازَد؟! - بعد از تو مادر ، این کودکانت ، بهر کِه نازَد؟!

رفتي تو مادر ، جايِ تو خالي ، در اين جهان است - اي مادر اَمّا ، روشن زِ نورِ ، رويت جَنان است!

گشتی شهیدِ ، ظلم و سِتم در ، فصلِ جوانی - اَندر جوانی ، گشته غروبَت ، این زندگانی

ای مادرِ ما ، با تازیانه ، بازوت خستند - پهلویِ تو با ، ضربِ غلافِ ، سیفی شکستند

با میخِ پُشتِ ، دَر سینه ات را ، مجروح کردند - ششماهه طفلت ، اندر رَحِم را ، بی روح کردند

بعدِ پیمبر ، گشتی مریضه ، از ظلم وکینه - رفتی زِ دنیا ، اندر جوانی ، ای بی قرینه

بعد پیمبر ، هفتادو پنج روز ، زهرایِ اَطهَر - بودی به دنیا ، با درد و رنج و ، با ظلمِ بی مَر

ای باقری رفت ، زهرایِ اَطهَر ، از دارِ دنیا - گشته یتیم و ، بی مادر اکنون ، طفلانِ زهرا

بهرِ حسین و ، بهرِ حسن وَ ، هَم زینبین است - روزِ مدینه ، چون شامِ تار و ، پُر شور و شین است

سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور دهه فاطمیه سال 1401

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

http://hedayat.blogfa.com/category/307


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ | 11:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فاطمه چارحرف دارد پربها

فاطمه چارحرف دارد پربها - چارحرفش فا و طا و میم و ها

«فا» نشانی از فضیلتهای اوست - «طا» نشانی از طهارتهای اوست

«مِ» نشانی از محبتهای اوست - «ها» نشان از کار و همتهای اوست

«زای» زهرا زَهره یِ گلها بود - یا که زُهره در زمینِ ما بود

«های» زهرا همت والا بود - هم هُدا و هادی و اِهدا بود

«رایِ» زهرا خود نشان از رافت است - هم نشان دیگری از رحمت است

ازلقبها را ضیه ، مرضیّه است - هم بتول و طاهره ، صدّیقه است

هم زکیّه ، حانیه ، ریحانه است - هم شریفه ، ساجده ، حنّانه است

هم سلیمه ، هم حلیمه ، صابره - هم فریده ، هم سعیده ، عالیه

هم جلیله ، هم جمیله ، راکعه - هم حبیبه ، هم تقیّه ، عارفه

هم عقیله ، هم رشیده ، فاضله - هم کریمه ، هم نقیّه ، صابره

هم صفیّه ، هم رضیّه ، ناعمه - هم علیمه ، هم عدیله ، والهه

هم شفیقه ، هم شهیده ، صادقه - طیّبه ، معصومه و هم طاهره

هم فهیمه ، هم رحیمه ، هم هُدا - هم کنند اورا به حوریه صدا

صادقه ، منصوره و هم نوریه - مهدیه ، دیگر حدیثه ، حوریه

زهره و حوریه و عذرا است او - بعداز آن انسیّة الحَوراست او

امّ اب هم کنیه یِ زهرا بود - فاطمه الگوی مادرها بود

کنیه دیگر بود امّ الحَسَن - عمر او بگذشت با رنج ومحن

کنیه ای دیگر بود امّ الحُسَین - یار بابا بود دربدرو حنین

هم بود بود امّ الائمّه فاطمه - او ندارد از مصائب واهمه

امّ الاخیاراست و بنت المصطفی - همسرپاک علی مرتضی

هم بود امّ الفضائل ، باقری - برهمه سادات دارد سروری

سروده شده دهه فاطمیه مقارن دهه فجر 1396

حروف فاطمه چار است یارا

حروف فاطمه چار است یارا - خصالی بس نکو زان آشکارا

بود «فا» یش نشانی از فضیلت - ز «طا» او طیّب است و با طهارت

به «میم»ش بین مواساة و محبت - مدارا با همه از لطف و رحمت

به «ها» بین همّتی والا و بالا - به راه بندگی یِ حقتعالی

بلی شد فاطمه با شیعیانش - جدا از دوزخ و از سوز آتش

بود در «زا»ی زهرا زهد بسیار - بود در «ها» از او همّت پدیدار

ز «را» رحم و رضایت آشکارا - بود اینها خصال نیک زهرا

لقبها راضیه مرضیه باشد - بتول و طاهره انسیه باشد

دگرصدیقه است و هم زکیّه - عزیزه فاضله و هم رضیه

سلیمه ساجده دیگرسعیده - رحیمه صابره دیگرصفیه

دگرحوراء و حوریه و عذرا - دگر حنانه و نوریه حسنا

جمیله با جلیله با فهیمه - عقیله عالمه دیگر علیمه

کریمه زهره ومنصوره باشد - فریده طیبه معصومه باشد

حکیمه حانیه دیگرحبیبه - منیره عالیه دیگرشریفه

حدیثه طیبه محبوبه باشد - نقیه والهه محموده باشد

رضیه کوکب و مرضیه باشد - وحیده عارفه مهدیه باشد

چقدرای باقری این کنیه زیباست - محمد گفته او امّ ابیهاست

به ظاهر دختر است او بهر احمد - ولی در اصل او مام محمّد

بُوَد اینها اسامی و لقبها - زبهر فاطمه ، مرضیه ، زهرا

سروده شده توسط دهه فاطمیه مقارن دهه فجر 1396

القاب حضرت زهرا علیهاسلام : انسیه، بتول، تقیه، جمیله، جلیله، حکیمه، حانیه، حبیبه، حدیثه، حُرَّه، حوراء، حوریه، حنانه، حسنا، راکعه، راضیه، رحیمه، رشیده، رضیه، ریحانه، زکیه، زهرا، زهره، ساجده، سعیده، سیده، سلیمه، شهیده، شریفه، شفیقه، صابره، صادقه، صدیقه، صدوقه، صفیه، طیبه، طاهره، عارفه، عالیه، عذراء، عزیزه،عالمه، علیمه، عدیله، عقیله، فائزه، فاضله، فریده، فهیمه، کریمه، کوثر،کوکب، مرضیه، مبشره، محموده، محبوبه، محدثه، مطهره، محترمه، معصومه، محتشمه، ملهمه، ممتحنه، منصوره، موفقه، منیره، مهدیه، مؤمنه، ناعمه، نقیّه، نوریه، والهه، وحیده و هُدی .

فاطمیه هست عاشوری دگر

فاطمیّه هست عاشوری دگر - بر سرِماها بود شوری دگر

فاطمیّه شرحِ درد فاطمه است - شرحِ آن ایّامِ سردِ فاطمه است

فاطمیّه شرحِ سیلی خوردن است - فاطمیّه اشک غم افشردن است

فاطمیّه شرحِ غصبِ حق بود - شرحِ آن ایّامِ بی رونق بود

فاطمیّه شرحِ آتش بر در است - شرحِ آن ایّام دود و آذر است

فاطمیّه شرحِ دردِ مرتضی است - شرح آتش بر درِ بیت الهدا است

فاطمیّه شرحِ اشک و غم بود - بهر شیعه موسمِ ماتم بود

فاطمیّه شرحِ غمها ، دردها است - شرحِ بی وجدانیِ نامردهاست

فاطمیّه شرحِ سقطِ یک جنین- زان عزادار آسمانها و زمین

فاطمیّه شرحِ تجدیدِ غم است - بارِ دیگر بهرِ ما محرّم است

فاطمیّه باز عاشورا شده - باقری حزنی دگر برپاشده

سروده شده فاطمیه سال 1396

من که پرورده یِ احسان شمایم زهرا

من که پرورده یِ احسان شمایم زهرا - دائمًا دست بدامانِ شمایم زهرا

هم شما محورِ اصحابِ کسائی، من هم - نوکرِ پنج تنِ آلِ کسایم زهرا

مدحِ اصحابِ کسا گفته خدا و باشد - بهرِاصحابِ کسا مدح و ثنایم زهرا

هم شما امّ ابیهایی و امّ الحسنین - من هم از بهرِ شما جان بفدایم زهرا

چون شما بندگیِ خاص الهی دارید - من غلامم به شما، عبد خدایم زهرا

چون شما مادرِسالارِ شهیدان باشی - من غلامی به امامِ شهدایم زهرا

هم شفیعِ عرصاتی به محبّانِ علی - هم شما در دو جهان راهنمایم زهرا

با ولایت بشود جمله یِ اعمال قبول - شافع قبر و قیامت تو برایم زهرا

با ولایت بشود صوم وصلوتم کامل - حج وهم عمره وهم سعی وصفایم زهرا

در همه حال من از جمله محبان شما - حالِ شادی و غم و فقروغنایم زهرا

فاطمیه است ومحبان همه درحالِ عزا - من هم از بهرِشما نوحه سرایم زهرا

باقری در غم زهرا و علی و حسنین - روضه خوان، مرثیه خوان بهرِشمایم زهرا

سروده شده دهه فاطمیه سال 1396

فاطمیه هست عاشورایِ ما

فاطمیّه هست عاشورایِ ما - شدشهید ازمیخِ درزهرایِ ما

میخِ دربرسینهِ زهرا نشست - از غمِ او پشتِ پیغمبر شکست

شعلهِ آتش بپا زان در شده - پشتِ آن در یک گلی پرپر شده

بینِ آن دیوارودرسقطِ جنین - گشت، پیغمبر از آن شد دلغمین

بین آن دیوارودر محسن شهید - گشت، ظلمی اینچنین عالم ندید

شد مریضه فاطمه زان میخِ در - دیده گریان شد از آن جن و بشر

از جنایتهایِ یک فردی پلید - فاطمه اندر جوانی شد شهید

بعد پیغمبرگذشت هفتادوپنج - فاطمه رفت از جهان با درد و رنج

با شهادت یافت عمرش خاتمه - فاطمیّه شد عزایِ فاطمه

فاطمیه شد لباسِ ما سیاه - ما عزادارانِ وی با اشک و آه

ماعزاداریم با سوز و گداز - سویِ بیتِ فاطمه دستِ نیاز

ما همی گوئیم با قلبِ ملول - اِشفعی یا فاطمه بنت الرّسول

نوحه خوان و روضه خوان و باقری - جمله دارند افتخارِ نوکری

سروده شده دهه فاطمیه سال 1397

فاطمه آن بضعهِ ختمِ رُسُل

فاطمه آن بضعه یِ ختمِ رُسُل - دخترِ پیغمبر آن هادیِ کُل

بعدِ پیغمبر بسی آزار دید - او از این امّت ستم بسیار دید

عدّه ای از کین حریق افروختند - بیتِ زهرا را به آتش سوختند

حق اورا غصب کردند از جفا - شدجفا برآلِ پاکِ مصطفا

آن سفارشها که پیغمبر نمود - نِی ز خود کز جانبِ حیِّ ودود

گفت مَن آذی به این زهرایِ من - در حقیقت میشود آذایِ من

لیک بعد از رحلت و دفنِ ِرسول - فاطمه پژمرده شد، زار و ملول

سینه اش مجروح و بازویش کبود - پهلویش بشکسته از شمشیر بود

محسنش در پشتِ در گشته شهید - اینچنین ظلمی نکرده جز یزید

حق او شد غصب با ظلم وستم - کینه ها شد آشکارا بیش و کم

بستری شد از ستمهایِ زیاد - رفت از این دنیا پس از عمری جهاد

چونکه شد پنج و نود بعد از نبی - فاطمه شد دفن درنیمه ی شبی

کفن و دفنش مخفیانه نیمه شب - قصّه یِ پر غُصّه ایست یا لَلعجب

باقری براین مصیبت ناله کُن - ناله بر زهرایِ هجده ساله کن

سروده شده دهه فاطمیه سال 1397

جماد الاوّل و آخرعزایِ حضرتِ زهرا

جماد الاوّل و آخرعزایِ حضرتِ زهرا - بود جانِ همه عالم فدایِ حضرتِ زهرا

بشد ماهِ جمادی و به هر کوی و به هربرزن - به هرجا مجلسی برپا برایِ حضرتِ زهرا

بشد هفتاد و پنج روز از عزایِ حضرتِ احمد - که برپا شد زنو بزمِ عزایِ حضرتِ زهرا

بشد پنج و نود روز از عزایِ حضرتِ احمد - که برپا شد زنو بزمِ عزایِ حضرتِ زهرا

پس از پیغمبرِ خاتم بشد نالان عزیزِ او - ولی افسوس نشنیدند صدایِ حضرتِ زهرا

پس از پیغمبرِ خاتم چه ظلمی شد به زهرایش - نترسیدند از قهرِ خدایِ حضرتِ زهرا

چه شد ازبعدِ پیغمبرکه زهرا را زکین خستند - بلند از پشتِ درباشد نوایِ حضرتِ زهرا

به بسترخفته آن بانو زضعف و فرطِ بیماری - که زینب از خدا خواهد شفایِ حضرتِ زهرا

بشدچون کفن ودفنِ اوبه یک نیمه شبی مخفی - علی در نیمه شب دارد نوایِ حضرتِ زهرا

زبانِ ما بود الکن زمدحِ دختِ پیغمبر - چو جبریل وخدا گوید ثنایِ حضرتِ زهرا

همه خواهان شفاعت ازشفیعه ی روزحشراستیم - همه باشیم دردنیا گدایِ حضرتِ زهرا

کسی نشناخت قدرش را اگرکه اندراین دنیا - تو در روزِ قیامت بین بهایِ حضرتِ زهرا

چو آید درصفِ محشرببینی حشمت و جاهش - فتد اعدایِ او آنگه بپایِ حضرتِ زهرا

شفیعِ دوستان گردد بیوم الحشر آن بانو - بود بردوستان لطف وصفایِ حضرتِ زهرا

بخواه ای باقری از حق که آید مهدیِ زهرا - بگیرد انتقام از دشمنایِ حضرتِ زهرا

سروده شده دهه فاطمیه سال 1397

هر دختری که ام ابیها نمیشود

همسر بُوَد زیاد به دنیا کنون ولی - هرهمسری خدیجه کبرا نمیشود

خواهر بُوَد زیاد به دنیا کنون ولی - هرخواهری که زینب کبرا نمیشود

مادر بُوَد زیاد به دنیا کنون ولی - هرمادری که حضرت زهرا نمیشود

دختر بُوَد زیاد به دنیا کنون ولی - هر دختری که ام ابیها نمیشود

بنما نگه به اُمّ ابیهایِ مصطفی - بعد از نبی چگونه بدید است ظُلمها

از بهرِ یک خلیفهِ ناحق پس از نبی - آتش زدند بعدِ نبی خانه یِ وَرا

کشتند بینِ آن درو دیوار مُحسنش - شش ماهه آن جنین شده است سقط از جفا

مجروح گشت سینه یِ زهرا زِ میخِ در - شد این ستم به فاطمه زان قومِ بی وفا

روز دگر میان کوچه زدش او به ظلم و کین - بازویِ او نمود وَرَم، ضربِ آن لعین

بیمار گشت مادرِ سادات و بستری - دَه هفته بعد گشت شهید او به راهِ دین

گشت او فدایِ دینِ نبی بعدِ رحلتش - رفت او از این جهان و بِشُد با پدر قرین

ای باقری بِشُد چه ستمها به فاطمه - بعد از نبی زِ دستِ یهودانِ مسلمین

سروده شده فاطمیه سال 1400

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | 21:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

من آمدم مدینه قبرتوراندیدم

من آمدم مدینه قبرتوراندیدم - هستی كجاتومدفون ای مادرِشهیدم

اندربقیع هستی یا روضه پیمبر - یاقبرتوست آنجاك محراب هست ومنبر

مظلومترنباشد ازتو بكلِّ دنیا - ای دخترمحمّد ای مادرابیها

بعدازپدرشدی تو تنها و هم غریبه - درپایتخت اسلام این امربس عجیبه

با اینكه بارها گفت بابای تومحمّد - این پاره یِ تنم هست محبوبِ حی سرمد

باشد اذیت اویعنی اذیتِ من - یارنج وزحمت او هم رنج وزحمت من

امّا پس از محمّد بافاطمه چه كردند - این مردمان چگونه نامردو پَستْ مردند

اندرسقیفه جمعند این مردمانِ دنیا - جمعند بهرِغصبِ حقّ علی وزهرا

بیت علی وزهرا درمعرضِ هجوم است - خورشید منكسف شد یا ریزشِ نجوم است

ازدربِ بیت زهرا یك شعله ای بپا شد - كزشعله اش فروزان آتش به كربلاشد

بیتِ علی وزهرا دربینِ شعله ها سوخت - زان خیمه حسینی دردشتِ كربلا سوخت

گرگشت بیت الاحزان اندر بقیع ویران - دردشتِ كربلا شد آثارِ آن نمایان

گشته بنای ظلمی اندرسقیفه ایجاد - شالوده یِ بنایش شدغصب و ظلم و بیداد

چون غصب حقّ زهرا هم شوهرش علی شد - مسلوب حاكمیت ازحجّت و ولی شد

ای باقری چو خشتی معمار كج گزارد - ازخاك تا ثریا دیوار كج سر آرد

سروده شده 6/4/91 درمدینه منوره

فاطمه زدنیا رفت

ازهجوم بیگانه - سوخت درب آن خانه

فاطمه زدنیا رفت - اوغریب و تنها رفت

یاعلی ویا زهرا - یاعلی ویازهرا

یاعلی ویا زهرا - یاعلی ویازهرا

شدعلی عجب تنها - بعدرحلتِ زهرا

یارحق پرستش رفت - فاطمه زدستش رفت

یاعلی ویا زهرا - یاعلی ویازهرا

یاعلی ویا زهرا - یاعلی ویازهرا

یافاطمه یافاطمه

امّ الحسن امّ الحسین - یافاطمه یافاطمه

ای مام پاك زینبین - یافاطمه یافاطمه

ای دخترخیرالبشر***ای مام شبیروشبر

توبسته ای بارسفر - یافاطمه یافاطمه

توسوی عقبامیروی - تونزدبابامیروی

باكوهِ غمهامیروی - یافاطمه یافاطمه

توبانوی غمدیده ای - بس رنج وغمهادیده ای

بس طعنه ها بشنیده ای - یافاطمه یافاطمه

ای دخترخیرالبشر - دربین آن دیوارودر

دادی تویك زیباپسر - یافاطمه یافاطمه

مظلومی یِ زهراببین - شدپشت درسقط جنین

محسن شهیدراه دین - یافاطمه یافاطمه

آتش گرفته خانه ات - آن محترم كاشانه ات

ازدشمنِ بیگانه ات - یافاطمه یافاطمه

گشته كبودآن روی تو - گشته سیه بازوی تو

مجروح شدپهلویِ تو - یافاطمه یافاطمه

توخودشفیع محشری - امّا چنان گل پرپری

مجروح از آن ضربِ دری - یافاطمه یافاطمه

ازظلم آلِ بولهب - دفنِ توشددرنیمه شب

باشدچرا؟یاللعجب - یافاطمه یافاطمه

مهدی بگیردانتقام - روزی ازآن قوم لئام

ای باقری برگومدام - یافاطمه یافاطمه

امّ الحسن امّ الحسین - یافاطمه یافاطمه

فاطمیّه گشته ایام عزا

فاطمیّه گشته ایامِ عزا - ازبرای مصطفی ومرتضی

فاطمیه وقتِ اشك وآه شد - غصه ها باسوزِدل همراه شد

فاطمیه قصّه ای ازرنجهاست - قصّه ای ازآه وسوزمرتضی است

فاطمیه وقتِ آه وناله است - ناله بر زهرایِ هجده ساله است

فاطمیه شرحِ دیواراست ودر - شرح آن مظلومی وخونِ جگر

فاطمیه گشته شیعه دلغمین - همچوعاشوراوروزاربعین

فاطمیه شدعزایِ دیگری - بهرِجمع فاطمی وحیدری

فاطمیه همچوعاشوراشده – درعزا ذرّیه یِ زهراشده

فاطمیه پرچمی بهرِعزا - گشته برپا برسرایِ اولیا

فاطمیه كرده خورشیدی غروب - كرده برپا شوروحزنی درقلوب

گرمحرم سبطِ زهرا كشته شد - فاطمیه دست حیدربسته شد

گرمحرّم گشته سرازتن جدا - فاطمیه گشته آن بی بی فدا

گرمحرّم خیمه ها برهم زدند - فاطمیه خیمه یِ ماتم زدند

گرمحرّم شد عزایِ فاطمه - فاطمیه شدعزابهرهمه

فاطمیه ماعزا برپا كنیم - ماعزاداری چوعاشوراكنیم

فاطمیه روضه خوانانیم ما - درعزا پیروجوانانیم ما

شیعیان هنگامه یِ شوروعزا - باردیگرآمده بهرشما

فاطمیه مجلسی برپا كنید - آه وناله همچوعاشوراكنید

مهدیِ صاحب زمان ای باقری - درعزاباشد چوما و رهبری

سروده شده درفاطمیه سال 1390

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

زهرای اطهر دختِ پیمبر - گردیده مجروح ازضربت در

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

با بیتِ زهرا بنگرچها شد - ازحقدوكینه آتش بپاشد

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

بایك تهاجم درراشكستند - دختِ نبی را ازكینه خستند

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

درراهِ خانه با تازیانه - گردیده مجروح آن كتف وشانه

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

ظلمًا وزورًا غصب فدك شد - آزرده ازآن جنّ وملك شد

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

از آن مصائب اندرجوانی - گشتی شهیده دفنت نهانی

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

جسم تو مجروح ازتازیانه - غسلت بداده مولا شبانه

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

شدكفن ودفنت درنیمه یِ شب - آهسته نالد كلثوم و زینب

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

بنگرچه ظلمی برشیعه ها شد - قبرتومخفی ازدیده ها شد

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

دنبال قبرت با چشم گریان - اندر مدینه گردیم نالان

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

خواهیم ازحق مهدی بیاید - آن تربتت را برما نماید

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

مهدی بیاید ای باقری پور - دنیا نماید نورعلی نور

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

آن قبرِ مخفی گرددهُویدا – مهدی نماید آن قبرپیدا

زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا - زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا

بگفتا با علی زهرایِ اطهر

بگفتا با علی زهرایِ اطهر - دمِ آخر چنین دختِ پیمبر

الا ای ابن عمّ با وفایم - روانه سوی عقبی از جفایم

حلالم كن حلالم كن علیجان - كه اینك عازمم بر كوی جانان

چو گشتم راحت از رنج زمانه - بده غسلم نما دفنم شبانه

نما مخفی توقبرم را علی جا ن - ازاین نامردمان وقوم عدوا ن

به تشییعم نیا یند ای پسرعم - نگیرند ازبرا یم بزم ما تم

كه من راضی نِیم ازاین زما نه - كه بردند حق من راغاصبا نه

ترا خا نه نشین كردند ازكین - خلا فِ حكم قرآن،دین وآئین

كنار قبر من از لطف و احسان - پس ازدفنم بخوان آیات قرآن

به اطفا ل یتیمم یا وری كن - بجا یِ من به آنا ن ما دری كن

پدرهستی ازاین پس با ش ما در - چو مادربهرآنان با ش یا ور

غم وغصّه ازآنان نیك بزدای - تودلجوئی ازآنا ن نیك بنما ی

ولی ای با قری درروزعا شور - نبوداین مادرِ غمگین ورنجور

كه بیند با حسین وآلش ازكین - چها كردند آن قوم بدآئین

بنشین ببالین من

بنشین ببالین من ای پسر عمو جان - عمرِ من اندر نوجوانی گشته پایان

گشتم شهید راه دین - من یا امیرالمومنین - مظلوم علی جان مظلوم علی جان

آتش زدند این مشركین كاشانه ام را - كشتند از كین محسن ششماهه ام را

از دشمنان دینِ حق - گشته كنون غصب فدك - مظلوم علی جان مظلوم علی جان

فضّه بود شاهد چه آمد بر سرِ من - از ضرب در كشتند و زیبا پسر من

این صورتم نیلی ببین - ازجای آن سیلی یِ كین - مظلوم علی جان مظلوم علی جان

میگفت از سوزِ جگر با چشم گریان - از بعد من جان تو و جان یتیمان

جان حسین وهم حسن - هم زینب و كلثوم من - مظلوم علی جان مظلوم علی جان

دارم وصیت با تو ای شاه زمانه - غسلم بده در شب علی جان مخفیانه

بنما تو كفن و دفن من - مخفی ز هر زاغ و زغن - مظلوم علی جان مظلوم علی جان

از گلزار شهدا و باقری پور

ای خاك بقیع امشب زهرا بتو مهمان است

ای خاك بقیع امشب زهرا بتو مهمان است - مهمانِ بقیع امشب آن نیر تابان است

ای خاك بقیع اینك با او تو مدارا كن - مهمانِ تو دلخسته از ظلم فراوان است

ای خاك بقیع بر تو زهرای جوانمرا - اینك سپرم امّا این مدفن پنهان است

ای خاك بقیع زهرا با پهلوی بشكسته - مهمان تو گردیده نك موقع احسان است

با صورت نیلی و بازوی ورم كرده - عازم بسوی جنّت این سید نسوان است

مخفی كنم از دشمن من مدفنِ زهرا را - او بضعه یِ پیغمبر محبوبه یِ یزدان است

اینك حسن و زینب،كلثوم و حسین من - بر مادر مظلومه غمدیده و نالان است

هم جنّ و ملك نالد بر ماتم زهرایم - هم باقری غمگین خونین دل و گریان است

من درمدینه گشتم قبرتورا ندیدم

من درمدینه گشتم قبرتورا ندیدم - این عقده ایست بردل ای وای نا امیدم

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

گه مسجدالنبی وگا هی بقیع رفتم - دنبا ل قبرمخفی اینجا وآنجا گشتم

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

امّا نگشت پیدا قبری كه گشته پنها ن - زین غصّه اشك ریزم من روزوشب بدا ما ن

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

قبرتوگشت مخفی ازجورنا كسا نی - شدكفن ودفن جسمت درنیمه شب نها نی

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

درانتظا ر روزی كه مهدیت بیا ید - آن قبرِمخفی یِ توبردوستا ن نما ید

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

گرددظهورمهدی قبرِتوآشكا را - یا رب رسا ن ظهورِ آن یا ردلربا را

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

ای با قری شودچون عصرِظهورِمهدی - دنیا ی تیره گردد روشن زنورِمهدی

زهرا زهرا یا زهرا - زهرا زهرا یا زهرا

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | 21:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-فاطمیه هست عاشوری دگر

فاطمیه هست عاشوری دگر

فاطمیّه هست عاشوری دگر - بر سرِماها بود شوری دگر

فاطمیّه شرحِ درد فاطمه است - شرحِ آن ایّامِ سردِ فاطمه است

فاطمیّه شرحِ سیلی خوردن است - فاطمیّه اشک غم افشردن است

فاطمیّه شرحِ غصبِ حق بود - شرحِ آن ایّامِ بی رونق بود

فاطمیّه شرحِ آتش بر در است - شرحِ آن ایّام دود و آذر است

فاطمیّه شرحِ دردِ مرتضی است - شرح آتش بر درِ بیت الهدا است

فاطمیّه شرحِ اشک و غم بود - بهر شیعه موسمِ ماتم بود

فاطمیّه شرحِ غمها ، دردها است - شرحِ بی وجدانیِ نامردهاست

فاطمیّه شرحِ سقطِ یک جنین- زان عزادار آسمانها و زمین

فاطمیّه شرحِ تجدیدِ غم است - بارِ دیگر بهرِ ما محرّم است

فاطمیّه باز عاشورا شده - باقری حزنی دگر برپاشده

سروده باقری پور فاطمیه سال 1396

فاطمیه هست عاشورایِ ما

فاطمیه هست عاشورایِ ما - شدشهید ازمیخِ درزهرایِ ما

میخِ دربرسینهِ زهرا نشست - از غمِ او پشتِ پیغمبر شکست

شعلهِ آتش بپا زان در شده - پشتِ آن در یک گلی پرپر شده

بینِ آن دیوارودرسقطِ جنین - گشت، پیغمبر از آن شد دلغمین

بین آن دیوارودر محسن شهید - گشت، ظلمی اینچنین عالم ندید

شد مریضه فاطمه زان میخِ در - دیده گریان شد از آن جن و بشر

از جنایتهایِ یک فردی پلید - فاطمه اندر جوانی شد شهید

بعد پیغمبرگذشت هفتادوپنج - فاطمه رفت از جهان با درد و رنج

با شهادت یافت عمرش خاتمه - فاطمیّه شد عزایِ فاطمه

فاطمیه شد لباسِ ما سیاه - ما عزادارانِ وی با اشک و آه

ماعزاداریم با سوز و گداز - سویِ بیتِ فاطمه دستِ نیاز

ما همی گوئیم با قلبِ ملول - اِشفعی یا فاطمه بنت الرّسول

نوحه خوان و روضه خوان و باقری - جمله دارند افتخارِ نوکری

سروده شده شب شهادت فاطمه زهراعلیهاسلام سال 1397

سروده های باقری پور فاطمیه 1390

من که پرورده یِ احسان شمایم زهرا

برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.htm

برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebagheri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | 13:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مدایح امّ الائمّه حضرت زهراعلیهاسلام

مدایح امّ الائمّه حضرت زهراعلیهاسلام

سروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

برفاطمه التجاگرفتیم - حاجات خودازخداگرفتیم

اوهست شفیع هردوعالم – ازمرحمتش عطاگرفتیم

*****

چون آینۀ جما ل حق فاطمه است - حبّش زبرای شیعه بهترین خاتمه است

شدخادمی اش مایه یِ فخر ملکوت - اوسیّده است وفضّه اش خادمه است

*****

ای نورخدا عصمتِ كبرا زهرا - ای دخت نبی امّ ابیها زهرا

بریازده امامِ ما توئی مادر و هم - از بهر علی همسر و همتا زهرا

*****

ای كوثرخا تم النّبیین زهرا - ای همسرسید الوصیین زهرا

محبوبۀ ذا ت ازلی باشی تو - ای مادرِ جمله آل یا سین زهرا

*****

زهرا كه وجودش سبب خلقتِ ماست - صد شكركه نورِمهرِ اوقسمتِ ماست

فرمود اما م عسكری درو صفش - ما حجّت خلق وَ فا طمه حجّتِ ماست

*****

دریا ست نبی و فا طمه گوهرِ اوست - مولا ست علی و فا طمه همسرِ اوست

مهدی که به یُمن او جهان برسرِ پاست - مهدیِّ همه است و فاطمه مادرِ اوست

*****

چون فا طمه دختری دگر نباشد - چون فاطمه مادرِ پدرنباشد

در صفحه یِ آسمانِ وحدت - چون او قمرِ دگر باشد

*****

ای برهمه اوصیا تو مادر - یك نكته زوصف تو است كوثر

كن دیده یِ ما همه محبّان - روشن تو به مهدیِ پیمبر

*****

در حریم فاطمیّه پرزندمرغ دلم - هست بهرِ فاطمیّه اشک و ناله حاصلم

ای خدا خواهم که گردم زائرش اندر بقیع - اشک با شد بهرِ زهرا هدیه یِ ناقابلم

*****

دیدار بقیع آرزویم باشد - این عقده مدام درگلویم باشد

هم دوستیِ کوثرِ احمد زهرا - هم حبّ علیست که در سبویم باشد

*****

عمریست که من غلامِ این درگاهم - من پیر غلامِ مامِ ثاراللّهم

هم مادرِ من کنیزِ زهرا باشد - هم من زِ ادب به مادرم همراهم

*****

اگرزهراكندبرما نگاهی - شوم آزاد من ازروسیاهی

زلطف فاطمه در روز محشر - خدا بخشد به من كوهی به كاهی

*****

سروده های باقری پور فاطمیه 1390

من که پرورده یِ احسان شمایم زهرا

برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.htm

برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.pdf

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebagheri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، دهه فاطمیه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | 0:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر: فاطمیه هست عاشوری دگر

فاطمیه هست عاشوری دگر

فاطمیّه هست عاشوری دگر - بر سرِماها بود شوری دگر

فاطمیّه شرحِ درد فاطمه است - شرحِ آن ایّامِ سردِ فاطمه است

فاطمیّه شرحِ سیلی خوردن است - فاطمیّه اشک غم افشردن است

فاطمیّه شرحِ غصبِ حق بود - شرحِ آن ایّامِ بی رونق بود

فاطمیّه شرحِ آتش بر در است - شرحِ آن ایّام دود و آذر است

فاطمیّه شرحِ دردِ مرتضی است - شرح آتش بر درِ بیت الهدا است

فاطمیّه شرحِ اشک و غم بود - بهر شیعه موسمِ ماتم بود

فاطمیّه شرحِ غمها ، دردها است - شرحِ بی وجدانیِ نامردهاست

فاطمیّه شرحِ سقطِ یک جنین- زان عزادار آسمانها و زمین

فاطمیّه شرحِ تجدیدِ غم است - بارِ دیگر بهرِ ما محرّم است

فاطمیّه باز عاشورا شده - باقری حزنی دگر برپاشده

سروده باقری پور فاطمیه سال 1396

فاطمیه هست عاشورایِ ما

فاطمیه هست عاشورایِ ما - شدشهید ازمیخِ درزهرایِ ما

میخِ دربرسینهِ زهرا نشست - از غمِ او پشتِ پیغمبر شکست

شعلهِ آتش بپا زان در شده - پشتِ آن در یک گلی پرپر شده

بینِ آن دیوارودرسقطِ جنین - گشت، پیغمبر از آن شد دلغمین

بین آن دیوارودر محسن شهید - گشت، ظلمی اینچنین عالم ندید

شد مریضه فاطمه زان میخِ در - دیده گریان شد از آن جن و بشر

از جنایتهایِ یک فردی پلید - فاطمه اندر جوانی شد شهید

بعد پیغمبرگذشت هفتادوپنج - فاطمه رفت از جهان با درد و رنج

با شهادت یافت عمرش خاتمه - فاطمیّه شد عزایِ فاطمه

فاطمیه شد لباسِ ما سیاه - ما عزادارانِ وی با اشک و آه

ماعزاداریم با سوز و گداز - سویِ بیتِ فاطمه دستِ نیاز

ما همی گوئیم با قلبِ ملول - اِشفعی یا فاطمه بنت الرّسول

نوحه خوان و روضه خوان و باقری - جمله دارند افتخارِ نوکری

سروده شده شب شهادت فاطمه زهراعلیهاسلام سال 1397


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | 0:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زینب است زینتِ تقوا و حجاب

زینب است زینتِ تقوا و حجاب - تربیت یافته زِ قرآن و کتاب

زینب است زینتِ ایمان و یقین - تربیت یافته زِ قرآنِ مبین

زینب است زینتِ تقوا و شَرَف - بهرِ تقوا و شَرَف همچو صدف

زینب است شیر زنِ کرببلا - دیده بس محنت و غم، رنج و بلا

زینب است عمّه یِ ساداتِ جهان - اُسوه ای هست برایِ هَمَگان

زینب است زینتِ اَب، زینتِ مام - زینتِ دین و کتاب و اسلام

زینتِ حیدر و احمد باشد - نوگلِ باغِ مُحمّد باشد

دخترِ دخترِ احمد بُوَد او - یادگاری ز محمّد بُوَد او

دخترِ حیدر و هم زَینِ اَب است - مایه یِ فخرِ امیرِ عرب است

دخترِ کوثرِ دین فاطمه است - شافعِ روزِ جزا بر همه است

بهترین زن به جهانِ اسلام - کَس ندیده است چِنو در اَیّام

هست او جلوه یِ تقوا و یقین - هست اُلگویِ زنان، زینتِ دین

باقری زینبِ زهرا و علی - هست نوری زِ خداوندِ جلی

سروده شده شام میلاد حضرت زینب علیهاسلام سال 1401

دخترِ بابا - زینتِ پدر

دخترِ بابا - زینتِ پدر - زینبِ عزیز - یادگاری از مادر

نورِ چشمِ ما - زینتِ جهان - هست بر سرِ - ما چنان افسر

نامِ او بُوَد - زینبِ علی - انتخابی از - حضرتِ داور

نامِ او شده - انتخابِ حق - گفته جبرئیل - بهرِ پیغمبر

اسمِ زینب است - بهرِ دختران - بهتر از همه - تویِ هر دفتر

او عقیله یِ - هاشمی بُوَد - بهرِ پنج تن - بهترین یاور

زینبِ علی - دُختِ فاطمه - شد به کربلا - بر همه مادر

او مُفَسِّری - بر کتابِ حق - عالمه به دین - گشته از داور

باقری بُوَد - خادمِ درش - دائمًا بُوَد - بهرِ او نوکر

سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور ولادت حضرت زینب سال ۱۴۰۱

زن زندگی آزادی ، باشد شعار زینب

زن ، زندگی ، آزادی ، باشد شعارِ زینب - آزادِیِ زن و مرد ، شد افتخارِ زینب

آزادی از بردگی ، از ظلم و از استبداد - از هرزگی و پوچی ، فِسق و فُجور و فساد

آزادی از فحشا و ، دریوزگی و خواری - از ذِلَّت و مَذَلَّت ، از تنبلی، بیعاری

آزادی از بیگاری در آلمان و آلبانی - در انگلیس، آمریکا ، در بلغار و رومانی

آزادِیِ اسلامی ، با احترامِ زنهاست - با احترامِ دین و عقیده و وطنهاست

آزادِیِ اسلامی ، آزادِیِ عقیده است - آزادِیِ تفکُّر ، نطق و بیان و ایده است

آزادِیِ اسلامی ، آزادِیِ زینبی است - این مکتبِ زینبی ، بهتر زِ هر مکتبی است

نطق و بیانِ زینب در کوفه و اندر شام - باشد پیامِ زیبا بهرِ زنان خوش نام

آری بُوَد باقری ، اُلگوی آزادگی - رهایی از بد نامی ، در یوزگی , بردگی

سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور ولادت حضرت زینب سال ۱۴۰۱

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ | 19:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعر-مدایح حضرت زینب علیهاسلام

زینب که دل و روح بلندی دارد

زینب که دل و روح بلندی دارد - درنزدخدا مقامِ ارجمندی دارد

اویافته ادب زجدوپدرومادرِ خویش - خودموعظه های سودمندی دارد

زینب که بود زین اب و مادرِخویش

زینب که بود زین اب و مادرِخویش - درراهِ خدا ز کَس ندارد تشویش

دریاری دین بود پس از مادرِ خود - در بینِ زنان همّتِ او از همه بیش

زینب که خود او اُسوه یِ تسلیم رضاست

زینب که خود او اُسوه یِ تسلیم و رضاست - ازبهرخدای خویش راضی به قضاست

او زینِ اب و محمّد است و زهرا - ازبهرِ تو باقری شفیعه در روزِجزاست

پنجم ماه جمادی زینت عرش برین

پنجم ماه جمادی زینت عرش برین - زدقدم درخانه یِ مولا امیرالمؤمنین

دختِ كبرایِ علی درخانۀ مولاعلی - پانهادوخانه ازنوررخش شدمنجلی

آنكه نامش را زلطف خودخدا زینب نهاد - نامِ زینب راخدا بردخت زهراهدیه داد

فاطمه خوشحال شدازدیدنِ رخساراو - بوسه زدبردیدگان و لعل گوهرباراو

شدامیرالمؤمنین خوشحال وشادازاین ولید - كردشكرحق ازاین میلاد و مولود سعید

شدحسن شادوحسین خوشحال ازاین مولودپاك - گشته است بیت ولایت ازفروغش تابناك

شدحسین بیش ازهمه دل بسته براین مه جبین - كس ندیده یك برادر،خواهری را اینچنین

بود زینب برحسینش یاور و پشت وپناه - خاصه اندر كربلا و كوفه و شام سیاه

گرنبودی زینب اندركربلا خونهای پاك - بی ثمرمیشد نمیشد همچنان خورتابناك

انقلابی بی هدف میشداگرزینب نبود - همچه درّی درصدف میشداگرزینب نبود

انقلاب كربلارانام زینب زنده كرد - باقری زینب یزید سفله راشرمنده كرد

مظهرِ صبر و شهامت زینب

مظهرِ صبر و شهامت زینب - دخترمجد و کرامت زینب

دختر فاطمه و بنت علی - زینبش نام نهاده است نبی

چشمه ای هست ازآن کوثرِپاک نام - نورچشمی است به شاهِ لولاک

دختر فاطمه و شاه نجف - یارِ هفتاد دو رزمنده یِ طف

پدرش بنده یِ اَلرّحمن است - مادرش کوثری ازقرآن است

هست او زینت بابش حیدر - چشمه ای گشته جدا از کوثر

یاور پنج تنِ آلِ عبا است - زینتِ هریک از اصحابِ کسا است

اوگُلِ بوته یِ گلزارِ نبی است - زینتِ خانه یِ زهرا وعلی است

هست اومظهری ازشوروشعور - پای تا سرهمگی عشق و حضور

چادر فاطمه او کرده به سر - هست تابنده چو خورشید و قمر

او که تفسیر کند قرآن را - سوره یِ کوثر و اَلانسان را

او که خود دخت ولیّ الله است - عمّه و اخت ولیّ الله است

اوعقیله است بنی هاشم را - عمّه است اکبرو هم قاسم را

خواهرحضرت عباس بود - عطرخوشبویِ گلِ یاس بود

یاوراست او به حسینِ زهرا - کربلا روزوشبِ عاشورا

زینب و زینِ اب است این بانو - همه علم وادب است این بانو

زینبیه به دمشق است مدام - همچوماهی که بتابد برشام

باقری زائر کویش باشد - صبح وشب روی به سویش باشد

ای عمّه یِ سادات ایا زینبِ کبرا

ای روح مناجات ایا زینبِ کبرا - ای قبله حاجات ایا زینبِ کبرا

انت جَبَلُ الصَّبرِعَلِی زینب کبرا - تو نورشبِ قدرِعَلِی زینب کبرا

ای نورِ دلِ فاطمه یِ امّ ابیها - وَ ای روشنیِ چشمِ نبی سیّدِ بطحا

ای مظهر صبرعلوی درهمه حالات - اي نوردل و روشني ارض وسماوات

ای زین اب و جلوه یِ رب دخترزهرا - ای بنت علی دختِ نبی آن شهِ بطحا

ای عالمه و فاضله، محبوبه ي طاها - اخت حسنینی تو و دردانه ي زهرا

نور دل حیدر توئی و دخت پیمبر- برصبرعلی حلم نبی گشته تو مظهر

مارابرسان برحرمت، عمه یِ سادات - کن حاجت ماراتورواقبله یِ حاجات

بنما تو نصیب باقری کرببلا را - هم سوریه و مدینه و بیت خدارا

ازکتاب مجموعه اشعارباقری-سروده های حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm

http://hedayat.blogfa.com/category/307


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ | 15:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مدایح امام عسکری علیه السّلام

امشب كه شب ولادت و میلا د است - این شامِ مبارکِ مبا ركبا د است

شا د است دل امامِ هادی امشب - هم قلبِ امامِ مهدیِ ما شا د است

***

آن مَه كه زهرنقص بری میبا شد - اولا یق تا جِ سروری میبا شد

گرشهرِ مدینه شددراین شب روشن - ازنوراما م عسكری میبا شد

***

خورشید سپهررهبری آمده است - احیا گرِ فِقهِ جعفری آمده است

تبریك به هادی همه گوئیم امشب - زیرا که اما م عسكری آمده است

***

فرزند نقی اما مِ مارهبرِ ماست - درهردوجها ن سیدوهم سرورماست

اویازدهمین اخترتا با ن ولاست - او دردوجهان شفیعِ ما یاورِ ماست

***

زمین رابس سروری باشد امشب - زمان راطاقِ نوری باشد امشب

مدینه درسرورو نورباشد - که یک زیبا پسر میآرد امشب

***

خوشا دلی که بُوَد داغ از غمِ تو - خوشا گلی که گرفته است ماتم تو

دلِ هزار سلیمان اسیرغم باشد - سلام برتو و هم مهدی مکرّم تو

***

عسکری حجت یزدان آمد

غنچه خندید که گل وا شده است - باغِ گل از گل طاها شده است

امشب آن حامیِ ایمان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد

جشن و شور است و سروری درخاک - نور باران ز زمین تا افلاک

یوسف است اینکه به کنعان آمد - عسکری حجّت یزدان آمد

قدسیان عطر طرب می پاشند - همگیشان زطرب بشّاشند

عرش تافرش چراغان آمد - عسکری حجت یزدان آمد

دین حق محکم از آن عترتِ اوست - عطرِ دین از اثر دولت اوست

یازدهم حامی قرآن آمد - عسگری حجت یزدان آمد

اهل دل جمله مناجات کنید - رو به آن قاضی حاجات کنید

امشب آن آیتِ غفران آمد - عسگری حجت یزدان آمد

اندر این شب همگی شاد شوید – همه ازقید غم آزاد شوید

باقری آن مَهِ تابان آمد - عسگری حجت یزدان آمد

یا امام العسكری

یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

خسروكون ومكانی یا امام العسكری - رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری

والدصاحب زمانی یا امام العسكری - بهرما روح وروانی یا امام العسكری

یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

سرورعالم تویی تویا امام العسكری - عالم واعلم تویی تو یا امام العسكری

نیراعظم تویی تویا امام العسكری - دردرامرهم تویی تویا امام العسكری

خسروكون ومكانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

هادی جنّ وبشرهستی توای مولای ما - كوكب فتح وظفرهستی توای مولای ما

رهبروهم راهبرهستی توای مولای ما - برامامت مفتخرهستی توای مولای ما

رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

نوگل بستان توباشدامام انس وجان - جانشین برحق تومهدی صاحب زمان

آنكه ازبعدتوشدازدیده های ما نهان - آنكه شددرابرغیبت همچوخورشیدی نهان

والدصاحب زمانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

شهرسامراشده زندانت ای جان جهان - گشته عسكرگاه دشمن ازبرای تومكان

رنج وآزارفراوان برتوشد ازدشمنان - زهركین معتمد گشته برایت خصم جان

توازآن آزرده جانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

هشتم ماه ربیع گشتی شهید اززهركین - شدسیه پوش ازبرایت انبیا ومرسلین

گشته است مهدی امت بهرتواندوهگین - شدعزادارازبرایت شیعیان ومسلمین

توسوی جنت روانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

گشته ای مدفون به سامرا توای جان جهان - دركنارباب خودهادی امام انس وجان

باقری ودوستانت بهرتو نوحه كنان - اندرآن صحن وسرایت شیعیان سینه زنان

توشفیع دوستانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی ای امامِ دین - این توئی پشت و هم پناهِ دین

توبه سامرا گشته ای محبوس - ازستمهای دشمنانِ دین

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

ازمدینه تو گشتی آواره - گشته ای دل خون زادهِ زهرا

تو بظلم و كین ازدیارِ خود - آمدی سوی شهرِ سامرّا

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

ازستمهای دشمنانِ دین - كرده ای آقا تركِ كاشانه

ازجفاهای معتمد بودی - تو به سامرّا دریكی خانه

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

تو به سامرّا گشته ای محبوس - هم درآنجا تو گشته ای مسموم

كُشتهِ یِ زهرِ معتمد گشتی - درغریبی تو ای شهِ مصوم

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

گشته ای مدفون تو به سامرّا - گشته سامرّا بارگاهِ تو

تو غریبی درشهرِ سامرّا - هم غریبانند در پناهِ تو

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

هم تو و بابت حضرتِ هادی - هم امیدِ ما مهدی دوران

كرده منزل در شهرِ سامرّا - شدحریمِ تو قبلهِ یاران

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

چون بود اینك شهرِ سامرّا - مدفنِ پاكان قبله گاهِ ما

شدامیدِ ما غایب ازآنجا - مخفی از دیده شمعِ راهِ ما

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

باقری روزی باظهورِاو - میشود روشن صبحگاهِ ما

میرسد بعد ازشامِ طولانی - نوبتِ صبح و هم پگاهِ ما

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

عَجِّل علي ظُهُورِكَ ياصاحِبَ الزَّمان

عَجِّل علي ظُهُورِكَ ياصاحِبَ الزَّمان - گشته شديد محنتِ ما اندراين زمان

گشته است تنگ باهمه وُسعت به ما زمين - گشته است سخت ازهمه دوران به ما زمان

بسکه ستم روا به ضعیفان شود کنون - گشته است بلند از همگان ناله و فغان

باز آی یار و یاورِ مظلوم و هم ضعیف - ظلم و ستم شده است فراگیر در جهان

شد دشمني ز بهرشيعه فراوان به روزگار - گشته است عظيم رنج و بلا بهر شيعيان

خوانيم ما دعاي فرج رابه صبح و شام - خواهيم از خداي فرج را به هر زبان

خواهیم ما کنون زخدا یک گشایشی - آسان شود ظهورِ تو یا صاحب الزّمان

گشته است دردناک چه اوضاعِ روزگار - بسکه طويل گشت غيبتت، آقاي مهربان

تو باغبانِ گلشن اسلام و شیعه ای - باز آی باغبان، که گلشن اسلام شد خزان

ای باقری بخوان دعای فرج را همی بگوی - اَلغوث و اَلعَجَل، تو اَیا صاحب الزمان

سروده شده ماه شعبان بهار سال 1399

از کتاب مجموعه اشعارباقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱ | 15:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تو بانویِ مظلومه ای

تو بانویِ مظلومه ای - فاطمه یِ معصومه ای

واژه یِ عشق و رحمتی - تو بهرِ دین منظومه ای

از دیدنِ برادرت - حیف، که تو محرومه ای

یا فاطِمَه یا فاطِمَه - یا فاطِمَه یا فاطِمَه

فدایِ خاکِ قَدَمت - لطف و عطا و کرمت

مَکتب و دارُ العُلما - عرش خدایه حرمت

چون حرمِ امام رضاست - آن حرمِ محترمِت

یا فاطِمَه یا فاطِمَه - یا فاطِمَه یا فاطِمَه

بر لبِ ما زمزمه ای - تو یاورِ ما همه ای

چو فاطمه تو کوثری - تو علی و فاطمه ای

چو فاطمه مادرِ خود - معصومه و مظلومه ای

یا فاطِمَه یا فاطِمَه - یا فاطِمَه یا فاطِمَه

یافاطِمَةُ اِشفَعِی - بردوستان روزِ جزا

بحَقِّ زهرا مادرت - حقِّ علیِّ مرتضی

حقِّ مُحَمَّدِ تَقِی - حقِّ برادرت رضا

یا فاطِمَه یا فاطِمَه - یا فاطِمَه یا فاطِمَه

بضعه یِ پاکِ کوثری - بنتِ موسی ابن جعفری

بهرِ رضا تو خواهری - محبوبِ حیِّ داوری

در موسمِ شهادتت - مدحِ تو گفته باقری

یا فاطِمَه یا فاطِمَه - یا فاطِمَه یا فاطِمَه

سروده شده ایام معصومیه سال 1401

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/zaerinemasome.htm

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtm/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ | 18:57 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

در ماهِ ربیع آمده بِدنیا - آن صادق و آن امیرِ دلها

در ماهِ ربیع آمده بِدنیا - آن صادق و آن امیرِ دلها

مولود شده امامِ صادق - یثرب شده باغی از شقایق

در هفدهمِ ربیعِ اَوَّل - شد شاد زُراره و مُفَضَّل

آمد به جهان رئیسِ مذهب - تابیده چو ماهِ در دلِ شب

روشن شده دِل زِ نورِ صادق - چون معتکف است به طورِ صادق

دریایِ معارف و معانی است - استادِ کتابِ آسمانی است

هَم کنزِ روایت است صادق - هَم میرِ هدایت است صادق

مفتاحِ نجات، مذهب اوست - اسلام، رهینِ مکتب اوست

هارونِ وی و تنور آتش - گل سبز کند زِ نور آتش

از مکتبِ او شده نمایان – اُستاد، چو جابربن حیّان

محصولِ مقدَّسِ بیانش - حَمران و مُفضّل و اَبانش

قرآنِ همیشه ناطقِ ما - تا حشر امامِ صادقِ ما

ای باقری از امامِ صادق - بشنو تو ز دین بسی حقایق

سروده شده میلاد حضرت صادق سال 1401

***

بر شیعه ز حق آمده یک رهبر لایق - تابید زحق برسرِ ما نورحقایق

از نسل محمد و علی، حضرتِ زهرا - امد ششمین رهبرِ ما حضرتِ صادق

***

امشب که صفا با دل و جان شد همراه - کرده است طلوع، آفتاب و هم ماه

هم جشن ولادتی است بر امامِ صادق - هم عید ولادتِ محمّد ابن عبداللّه

***

گل بپاشید که امشب شده عید - برشیعه شده است امشب این عید سعید

آمد به جهان جعفرِصادق ازآن - تابیده دراین شب نورِخلّاق مجید

***

امشب ز عنایات خداوند غفور - یثرب شده غرق در هاله یِ نور

ماغرق سروریم در این شامِ عزیز - جون حضرتِ باقرشده امشب مسرور

***

درهفدهمِ ماهِ ربیع المولود - دربرج ولا ستاره ای چهره گشود

غم از دل ما رفته در این شب زیرا - آمد ششمین حجّتِ خلّاقِ ودود

***

امشب گلی از گلشن طاها بدمید - که نورِ محبّتِ او به دلِ ما بوزید

او حضرتِ صادق است امامِ ششمین - که مذهب جعفری از او گشته پدید

***

انوار خدا تافته ازشهرِ مدینه - چون آمده مولودِ دگر بهرِمدینه

دل می‌برد از اهل ولا جعفرِ صادق - جاری شده یک جعفری ازنهرِ مدینه

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ | 15:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هفده ماه ربيع است ، شام ميلادِ محمّد

هفده ماه ربيع است ، شام ميلادِ محمّد

هم شب عيد و سرورِ، صادقِ آلِ محمّد

همزمان گشته طلوعِ ، ماه وخورشید اندراين شب

شام ميلادِ دو رهبر ، رهبرِ مكتب و مذهب

شامِ میلادِ محمّد ، رهبرِ مکتبِ اسلام

مکتبِ صلح و صفا را ، او زِ مکّه کرد اعلام

هم شبِ میلادِ صادق ، ششمین حجّتِ یزدان

رهبرِ مذهبِ شیعه ، او بُوَد بینِ امامان

شهرِ مكّه شده روشن ، امشب ازنورِ محمّد

شام ميلادِكسي كه ، گفته عيسي اِسمُه احمد

شهريثرب شده روشن ، زِ طلوعِ نورِ صادق

بيتِ باقر شده خوشبو ، امشب از عطرِ شقايق

دوتا رهبر دوتا سرور ، آمده امشب بدنيا

رهبرِ مكتب ومذهب ، هردوشان تاجِ سرِ ما

شهرِ مكّه تامدينه ، گشته امشب نورباران

شدچراغان جمله عالم ، اززمين تاعرش يزدان

باقري شاد است امشب ، مسلمینِ کلِّ دنیا

شاد باشد مهدی امشب ، آن امام و سرورِ ما

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور هفده ربیع سال ۱۳۹۸

ربیع الاول است عیدِ مسلمانانِ کشورها

ربیع الاول است عیدِ مسلمانانِ کشورها - زشیعه و زسنّی با عقایدها ومذهبها

رئیس مکتب و مذهب قدم بنهاده درعالم - زیمن مقدم آن دو جهانِ پیرشد بُرنا

رئیسِ مکتبِ ما شد محمّد آنکه درعالم - به هنگامِ قدومِ او شده یک غلغله برپا

رئیس مذهبِ ماجعفراست که شامِ میلادش - شده یثرب چراغانی وشادان پیرتابرنا

زمکّه تا بعرش اللّه شده یک جاده ای از نور - ملائک صف بصف آیند با اِقرء و انزلنا

شده مکّه شبِ میلادِ احمد هاله ای ازنور - شده مکّه شبِ میلادِ احمد شهرشادیها

شده مکّه شبِ میلادِ احمد آسمانی شهر - شده خیرالبلاد و طیّبه وَ شهربارکنا

صفا ومروه و زمزم، مقام و حجراسماعیل - همه در انتظارِ مقدمِ نورِ دلِ بطحا

شیاطین، بوقبیس آمد دژی از بهر این وادی - شود رانده از این وادی دگرابلیس وِ شیطانها

نباشد برشما راهی دگر برشهرِ بیت اللّه - شده ممنوع شیطان برصفا و مروه و مسعی

به عام الفیل آمد او که گوید ابرهه گُم شو - که این امّ القرا باشد و من هم وعدِ واعدنا

مدینه نیز دراین شب چراغانی است بر صادق - همان صادق که اوباشد زنسلِ حیدروزهرا

محله یِ بنی هاشم بسی شورو شعف دارد - تمامِ خانه ها شادی و خوشحالی بود برپا

زیثرب تا به مکه تا به عرش الله نورانی است - که آمد صادق آل محمّد اندر این دنیا

توهم ای باقری در این شبِ شادی بکن شادی - که شادی امشب ازمشهد بودتا یثرب و بطحا

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور روز میلاد حضرت محمد«ص» وصادق آل محمد«ع» سال 1397

هفدهِ ماه ربیع است، عیدِ میلاد مُحَمَّد

هفدهِ ماه ربیع است، عیدِ میلاد مُحَمَّد - خاتمِ پیغمبران است، آمده دنیا خوش آمد

آمده آنکو بشارت داده بر میلادِ پاکش - جمله یِ پیغمبران و جمله یِ اجدادِ پاکش

آمده آنکو بشارت داده است عیسی بنِ مریم - اِسمُهُ اَحمَد بیاید روشن از او گردد عالم

آمده آنکو هزاران وعده دادند از رسولان - که بود ختمِ رسالت در وجودِ او به دوران

آمده آنکو که بوده است اَوَّل از هر اَوَّلِینی - آنکه بوده در میانِ انبیاء دُرِّ ثَمینی

آنکه بوده است اَوَّلِینِ انبیاء او آخرین شد - آمده اینک به دنیا ختم جمله مرسلین شد

آمده آنکو که باشد نزدِ حق محمود و احمد - اِبنِ عبداللّه باشد نام او باشد مُحَمَّد

شهرِ مکّه نور باران گشته است از مقدمِ او - حَک شده نامِ محمّد زابتدا برخاتَمِ او

در شبِ میلادِ او شد بیتِ حق تا عرشِ یزدان - از زمین تا آسمانها نور باران و چراغان

در کنار خانه یِ حق بُت شکن آمد به دنیا - لحظه یِ میلادِ پاکش سر نگون گشتند بتها

چون شکست ایوانِ کسرا گشت کسرا در تَحَیُّر - پادشاهان و سلاطین اوفتادند از تَبَختُر

منع شد مکّه در آن شب از ورود آلِ شیطان - چونکه شد زاده در آن شب بهترین محبوبِ یزدان

شد فراموشی و نسیان عارض آن شب کاهنان را - گشت باطل سحر و جادو اندر آن شب ساحران را

تاج و تختِ پادشاهان اندر آن شب گشت لرزان - پادشاهان لال گشته کاخ ظالم گشته ویران

آمنه شد شاد و خرّم کامده محمود و احمد - باقری باشد مبارک عیدِ میلادِ محمد

سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور ولادت باسعادت حضرت محمد صلی الله علیه وآله سال 1399

ازکتاب مجموعه اشعارباقری اینجا مشاهده فرمائید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ | 13:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

از مکّه سرزد ، نورِ مُحَمَّد

از مکّه سرزد ، نورِ مُحَمَّد - ختم النّبییّن ، آمد خوش آمد

خورشید مکّه ، آمد بِدُنیا - نورِ هدایت ، آمد بِدُنیا

بهرِ هدایت ، از لطفِ داور - آمد بدنیا ، آخر پیمبر

آمد بدنیا ، خَتمِ نَبُوّت - در شهر مکّه ، بهرِ هدایت

ماهِ ربیع او ، آمد بدنیا - گشته جهانی ، از او مصفّا

نورِ خدائی ، از مکّه سر زد - بر کفر و شِرکِ ، عالَم شرر زد

مولود شد چون ، آن عالَم آرا - بشکافت آن دم ، نُه طاق کسرا

مولود شد چون ، آن نورِ رحمان - ازشهرِ مکّه ، شد رانده شیطان

شد اِستِراقِ ، سَمعِ شیاطین - ممنوع دیگر ، زان طورِ سینین

شد سِحر ساحِر ، آن دم فراموش - آتشکده ها ، گردید خاموش

شد تخت‌و تاجِ ، شاهان نگون سر - از راسِ شاهان ، افتاد افسر

از مَقدمِ او ، شد مکّه گلشن - عالم زِ نورِ ، او گشته روشن

مکّه در این شب ، وادیِ طور است - مامِ مُحَمَّد ، غرقِ سرور است

از بعد نوح و ، موسی و عیسا - ختمِ نبوّت ، آمد بدنیا

قرآنِ او بِه ، از هر کتاب است - گفتارِ نیکش ، فصل الخطاب است

تورات و انجیل ، عمرش سر آمد - قرآن کتابی ، بَس برتر آمد

او آیه ای از ، خُلق عظیم است - او اَکرَمٌ مِن ، کُلِّ کریم است

او هم بشير است ، وَ هم نذير است - اندر دو عالم ، او بي نظير است

حُبِّ نبی وَ ، آلش ثواب است - در بغضِ او وَ ، آلش عقاب است

او سوره ای چون ، نور و تبارک - میلادِ پاکش ، باشد مبارک

ای باقری باش ، شادان و خندان - کآمد بِدنیا ، آن روح و ریحان

سروده شده میلاد حضرت محمد ص سال 1401

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

http://hedayat.org


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ | 10:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عید امامت بهرما بادا مبارك

عیدِ امامت بهرِ ما بادا مبارك - برمصطفی وحیدر و زهرا مبارك

مهدی امامِ خلق عالم گشته امروز – برانبیا و اولیا بادا مبارك

هم بر من و هم بر شما بادا مبارک

برقامتِ مهدی ردایِ رهبری شد - در همچه روزی جانشینِ عسكری شد

خوشحال از آن هرمؤمن و هر شیعه باشد - تیری به چشمِ هرحسود وكافری شد

بر قامتِ او این ردا بادا مبارک

مهدی امامِ مسلمین گردیده امروز - برباطل و بُطلان كنون حق گشته پیروز

خوشحال و شاد از آن علی و مصطفی شد - شد دشمنانِ ابترِ زهرا سِیَه روز

روزِ علی و مصطفا بادا مبارک

برقامتِ مهدی ردائی از امامت – پوشیده شد هست آن ردائی تا قیامت

ناراحت از آن معتمدگردید وجعفر – خوشحال و شاد از این امامت گشته امّت

خوشحالی و شادی ما بادا مبارک

ماهِ ربیع الاوّل و روزِ نُهُم شد – اعلانی ازحق برخلایق بس مُهم شد

كامروز شد مهدی امامِ عصر و دوران – این حكم و دستوری بِخلق از ربّكم شد

روزِ امامت بهرِ ما بادا مبارک

ختم الوصیّین حضرتِ مهدِیِ ما شد – اوجانشینِ انبیا و اولیا شد

ای باقری اوجانشین برعسكری شد – جشنی بپا درجنت وعرش عُلا شد

این جشن و شادی بهرِ ما بادا مبارک

نهم ربیع اول مهدی شد امام ماها

نهم ربیع اول مهدی شد امام ماها - حافظ وجوداوباش ای خدایا بارالها

حضرت مهدی قائم شده خاتم الوصیین - همچنانكه جداوهم شده خاتم النبیین

نبوددگرازاین پس نه پیمبرونه مهدی - بشنوتوازمحمد(ص)كه وَلانَبِیَّ بَعدِی

بودآخرین وصی هم پس ازاو امام قائم - بوداوامام ماها كه اما متی است دائم

همه شیعیان دراین روز شده شاد ازاین امامت - همه دوستان مهدی شده شاد ازاین سعادت

همه شیعیان زده چنگ به ولایت تومهدی - همه دوستان بودشاد زامامت تومهدی

همه شادگشته اما توشدی زجمع غائب - زغیاب توجهان شد چوشب ای شهاب ثاقب

زفراق توست محزون همه دوستانت ای یار - توشدی مسافرعشق بودت خدانگهدار

چه خوش است روزوصلت كه توازسفربیایی - دهمت به هدیه جانم به نشان رونمایی

چه خوش است یابن زهرا كه ببینم ازتورویی - شنوم ازآن لبانت سخنی وگفتگویی

چه خوش است باظهورت شنوم ندای الحق - توبپاكنی بعالم علمی زعدل مطلق

چه خوش است آن ندارا شنوی توباقری پور - شنوی ندای الحق بشوی توشادومسرور

یابن الحسن كجایی

یابن الحسن كجایی - ما منتظر بیایی

عجّل علی ظهورك - ای حجت خدایی

دنیا پر از جهالت - گمراهی و ضلالت

عجّل علی ظهورك - بر پا نما عدالت

تو ای امامِ دوران - هستی چو ماه پنهان

پرده ز رخ بر افكن - تا كه شوی نمایان

ما منتظر براهت - از بهر یك نگاهت

بر چشم ما قدم نه - با لشكر و سپاهت

اندر دعای ندبه - گوئیم اَینَ اَینَ

آنكو امام هستی است - او شاهِ عالمینَ

آنروز كو بیاید - با خیل یاورانش

آنروز می شود كور - چشمان دشمنانش

آنروز شاد و خوشحال - آنكو در انتظار است

از بهر دوستانش - آنروز نوبهار است

آنروز رخت بندد - هر كینه و عداوت

آنروز جمع گردد - هر شادی و محبّت

آنروز هست نابود - هر پستی و رذالت

دنیا شود گلستان - در سایه یِ عدالت

آنروز گرگ با میش - در صلح و در صفایند

آنروز عهد و پیمان - در حیطه یِ و فایند

آنروز دشمنانِ - سلطان كربلا را

بینی تو دست بسته - آن خیل اشقیا را

گیرد امام مهدی - از دشمنان كافر

آنروز انتقامِ - خون علی اصغر

گیرد امام مهدی - از دشمن پلیدش

آنروز انتقامِ - آن مادر شهیدش

ای باقری خوشا كه - آنروز زنده باشی

اندر ركاب مهدی - سر باز و بنده باشی

از کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ | 16:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

یا ابا المهدی یا ابا المهدی

سامرا دارُ العزا شد

سامرا دارُ العزا شد - عسکری جانش فدا شد

مهدِیِ آلِ محمّد - بهرِ بابا در عزا شد

ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان

دیده است از ظلمِ اعدا - مهدیِ ما داغِ بابا

بی پدر گردیده مهدی - گشته او بی یار و تنها

ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان

با فغان و بی قراری - مهدی است با اشکِ جاری

در غمِ هجران بابا - میکند او سوگواری

ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان

ما که در شور و نوائیم - بهرِ مهدی جان فدائیم

باقری و جمله یاران - عاشقانِ سامرائیم

ای حسن جان ای حسن جان - ای حسن جان ای حسن جان

سروده باقری پور شهادت امام عسکری سال 1401

یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی ای امامِ دین - این توئی پشت و هم پناهِ دین

توبه سامرا گشته ای محبوس - ازستمهای دشمنانِ دین

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

ازمدینه تو گشتی آواره - گشته ای دل خون زادهِ زهرا

تو بظلم و كین ازدیارِ خود - آمدی سوی شهرِ سامرّا

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

ازستمهای دشمنانِ دین - كرده ای آقا تركِ كاشانه

ازجفاهای معتمد بودی - تو به سامرّا دریكی خانه

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

تو به سامرّا گشته ای محبوس - هم درآنجا تو گشته ای مسموم

كُشتهِ یِ زهرِ معتمد گشتی - درغریبی تو ای شهِ مصوم

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

گشته ای مدفون تو به سامرّا - گشته سامرّا بارگاهِ تو

تو غریبی درشهرِ سامرّا - هم غریبانند در پناهِ تو

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

هم تو و بابت حضرتِ هادی - هم امیدِ ما مهدی دوران

كرده منزل در شهرِ سامرّا - شدحریمِ تو قبلهِ یاران

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

چون بود اینك شهرِ سامرّا - مدفنِ پاكان قبله گاهِ ما

شدامیدِ ما غایب ازآنجا - مخفی از دیده شمعِ راهِ ما

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

باقری روزی باظهورِاو - میشود روشن صبحگاهِ ما

میرسد بعد ازشامِ طولانی - نوبتِ صبح و هم پگاهِ ما

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا ابا المهدی یا ابا المهدی - یا ابا المهدی یا ابا المهدی

یا امام العسكری

یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

خسروكون ومكانی یا امام العسكری - رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری

والدصاحب زمانی یا امام العسكری - بهرما روح وروانی یا امام العسكری

یا امام العسكری یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

سرورعالم تویی تویا امام العسكری - عالم واعلم تویی تو یا امام العسكری

نیراعظم تویی تویا امام العسكری - دردرامرهم تویی تویا امام العسكری

خسروكون ومكانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

هادی جنّ وبشرهستی توای مولای ما - كوكب فتح وظفرهستی توای مولای ما

رهبروهم راهبرهستی توای مولای ما - برامامت مفتخرهستی توای مولای ما

رهنمای ا نس وجانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

نوگل بستان توباشدامام انس وجان - جانشین برحق تومهدی صاحب زمان

آنكه ازبعدتوشدازدیده های ما نهان - آنكه شددرابرغیبت همچوخورشیدی نهان

والدصاحب زمانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

شهرسامراشده زندانت ای جان جهان - گشته عسكرگاه دشمن ازبرای تومكان

رنج وآزارفراوان برتوشد ازدشمنان - زهركین معتمد گشته برایت خصم جان

توازآن آزرده جانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

هشتم ماه ربیع گشتی شهید اززهركین - شدسیه پوش ازبرایت انبیا ومرسلین

گشته است مهدی امت بهرتواندوهگین - شدعزادارازبرایت شیعیان ومسلمین

توسوی جنت روانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

گشته ای مدفون به سامرا توای جان جهان - دركنارباب خودهادی امام انس وجان

باقری ودوستانت بهرتو نوحه كنان - اندرآن صحن وسرایت شیعیان سینه زنان

توشفیع دوستانی یا امام العسكری - یا امام العسكری یا امام العسكری

مهدی یا مهدی بی پدرگشتی

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

مهدی یا مهدی بی پدرگشتی - از غمِ بابا خون جگرگشتی

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

تو یتیم اینك گشتی ای شاها - تسلیت بادا برتو از ماها ما

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

ای امامِ ما حضرتِ صاحب - تو به سامرّا گشته ای غایب

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

ما به سردابِ غیبتت آئیم - ما به فرمانِ تو سراپائیم

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

ما به سامرا در حضورِتو - دردعا باشیم برظهورِتو

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

باقری خواهد از خدا هرروز - تا شود مهدی برهمه پیروز

مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی - مهدی یا مهدی مهدی یا مهدی

ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت

شعرشهادت امام حسن عسكری علیه السلام

سفرزیارتی سامرا روزشهادت سال 1389

نصف شعر سروده شده در مسیر رفت به سامرا

و براثر حملات خمپاره ای ونارنجكی دشمنان ومحروم شدن

از فیض زیارت از نزدیك نصف دیگرش دربرگشت از سامرا سروده شد

ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت - روزِعزا و ماتم مهدی سرت سلامت

روزعزاست امروز یابن الحسن كجائی - این شهرسامرا و صاحب عزا شمائی

این شهرِ سامرا و صاحب عزاست مهدی - روزِ عزای بابش بنگركجاست مهدی

ما زائرین مشهد(ایران)امروز سامرائیم - ازبهرِ عسكری ما درگریه و عزائیم

اماهزارافسوس سامره خون چكان شد - خون بردلِ زائرین یا صاحب الزّمان شد

درسالِ هشتاد و نُه روزِ شهادتِ او - محروم دشمنِ او شد از عنایتِ او

ماندیم اززیارت ما شیعیانِ مهدی - خون شد دلِ زائرین با یاورانِ مهدی

مهدی زهجرِ بابا درناله و فغان است - همناله اش تمامِ مخلوقِ این جهان است

آن یازدهم امامِ ما شیعیانِ عالم - امروزشد شهید و ما در عزا وماتم

از زهرِ معتمد آن یازدهمین ستاره - مسموم گشت ای وای شد بسته راهِ چاره

آقا به خانهِ خود مدفون شده است ای وای - مهدی او ازاین غم دل خون شده است ای وای

شد عسكری شهید و مهدی شده است - غائب اندر میانِ سرداب پنهان امام و صاحب

روزِ امامتِ آن دُرِّ ثمین رسیده - امّا هزار افسوس گشته نهان زدیده

روزِ شهادت او شد انفجاری از كین - جمعی شهید و زخمی گشتند در رهِ دین

افسوس بارگاهش شدمنفجرزكینه - رفتارِ ظلم و ظالم با دینِ حق همینه

آن گنبدش بدست ما شیعیانِ مهدی - از نو بنا شده با ما یاورانِ مهدی

آن خانه وحریمش از نو شده است بنیاد - ما شیعیانِ مهدی آن را كنیم آباد

صدبار اگر خرابی بار آورد عدویش - ما شیعیانِ مهدی داریم رو بسویش

با یك بنای بهتر سازیم ما حریمش - با صد امیدِ ماها از حضرتِ كریمش

سردابِ غیبتش را سازیم ما دوباره - ما حافظ حریمِ دین خدا هماره

ای باقری دعا كن روزِ ظهورش آید - دنیای تیرهِ ما روشن زنورش آید

ای نورچشم عالم مهدی سرت سلامت - روزِعزا و ماتم مهدی سرت سلامت

از کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ | 15:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد

شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد - بهرِ رضا امشب جواد اندر عزا شد

آقا جواد امشب غمِ بابا گرفته - گَردِ یتیمی چهره یِ او را گرفته

گوید پدر جانم رضا جانم رضا جان - دور از وطن در شهرِ غربت داده ای جان

جانِ پدر دور از وطن در شهرِ غربت - با زهرِ کین گشته نصیبِ تو شهادت

مامون تورا دور از وطن بنموده مسموم - کرده شهیدت آن پلید، ای شاهِ معصوم

با جبر و کین کرده جدایت از مدینه - ای ماهِ هشتم، ای امامِ بی قرینه

گشتی شهید اندر خراسان ای پدر جان - دور از عیال و خانمانت داده ای جان

در کودکی کردی یتیمم جانِ بابا - اندر دیارِ طوس تو بگرفته ماوا

باشد حریمِ تو بهشتی در خراسان - زوّار تو روزِ جزا نبود هراسان

زوّار قبرِ حضرتش نیکو سرشت است - ای باقری زوّارِ او جایش بهشت است

سروده شده شب شام غریبان امام رضاعلیه السلام سال 1401

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

حدیث امام جواد (ع) درباره زیارت امام رضا علیه السلام

عکس/حدیث امام جواد (ع) درباره زیارت پدر گرامی شان امام رضا علیه السلام



امام جواد علیه السلام: هرکس پدرم را با معرفت به حقش در طوس زیارت کند، نزد خدای تعالی بهشت را برایش ضمانت می کنم.
شیخ صدوق نقل کرده است:از ابو هاشم، داود بن قاسم جعفری روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا میان دو کوه طوس، قطعه ای است که از بهشت گرفته شده است؛ هر کس به آن در آید، در روز قیامت از آتش ایمن خواهد بود. [۱] .
و نیز گفته است: از عبدالرحمان بن ابی نجران روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: چه می فرمائید در پاداش کسی که پدر بزرگوارت را زیارت کند؟
حضرت فرمود: به خدا سوگند! بهشت است.[۲] .
همچنین آورده است:از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی روایت شده که گفت: در کتاب (نوشته ی) امام رضا علیه السلام خواندم که: به شیعیانم ابلاغ کن که زیارت من، نزد خدای متعال با هزار حج برابر است.
راوی گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: هزار حج؟!
حضرت فرمود: آری؛ به خدا سوگند! و برابر با هزار هزار حج است، برای کسی که با معرفت آن حضرت را زیارت کند. [۳] .
و نیز نقل کرده است:عبدالعظیم حسنی از امام جواد علیه السلام روایت کرده که فرمود: برای کسی که پدر بزرگوارم را با معرفت حقش در طوس زیارت نماید، بهشت را از جانب خدای متعال ضمانت می کنم. [۴] .
همچنین گفته است:از علی بن اسباط روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: پاداش کسی که پدر بزرگوارت را در خراسان زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: بهشت است؛ به خدا سوگند! بهشت است؛ به خدا سوگند! [۵] .
و نیز آورده است:از عبدالعظیم حسنی روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هیچ کس پدرم را زیارت نمی کند که آزار و اذیتی از قبیل باران، سرما، یا گرما به او برسد، مگر اینکه خدای متعال بدنش را بر آتش جهنم، حرام می فرماید. [۶] .
کلینی گفته است:از محمد بن سلیمان روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام راجع به مردی پرسیدم که حج واجب خود را به جای آورده و با احرام عمره ی تمتع، داخل حرم شده و خدای متعال او را در انجام عمره و حجش یاری کرده است؛ سپس به مدینه رفته، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم را زیارت نموده است؛ آنگاه با معرفت به حق شما و آگاهی از اینکه شما حجت خدا بر خلق او هستید و در ورودی به ساحت قدس ربوبی می باشید، خدمت شما رسیده و شما را زیارت کرده است؛ بعد از این، به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مشرف شده؛ سپس امام موسی کاظم علیه السلام را در بغداد زیارت نموده، آنگاه به شهر و دیار خود مراجعت کرده است.
پس چون موسم حج فرا رسیده، خدای متعال حج دوباره، روزی اش کرده است؛ اکنون بفرمائید فضیلت کدام یک بیشتر است؛ بعد از حج واجب، رفتن و حج دوباره (و مستحبی) به جای آوردن؛ یا به قصد زیارت پدر بزرگوارت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خراسان رفتن؟حضرت فرمود: (نه؛ بلکه) رفتن به خراسان و زیارت امام رضا علیه السلام برتر است؛ ولی باید این کار در ماه رجب صورت گیرد و زیارت آن حضرت، امروز (در ایام حج) روا نیست؛ زیرا این کار برای ما و شما از طرف حکومت، زشت و زننده تلقی می شود. [۷] .
ابن قولویه آورده است:از حمدان دسوایی روایت شده که گفت: بر امام جواد علیه السلام داخل شدم و عرض کردم: پاداش کسی که پدر شما را در طوس زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد.
حمدان گفت: مدتی بعد، ایوب بن نوح بن دراج را دیدم و به او گفتم: ای ابا الحسین! همانا من، از آقایم امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد.
ایوب گفت: آیا بیشتر از این، برایت بگویم؟
گفتم آری؛ او گفت؛ از وی (یعنی امام جواد علیه السلام) شنیدم که چنین فرمود و اضافه کرد که: چون روز قیامت فرا رسد، برای زائر قبر امام رضا علیه السلام، منبری مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نصب می شود، تا وقتی که حساب رسی مردم به پایان رسد [تا وقتی که خدای متعال، از حسابرسی خلایق فارغ گردد.] [۸] .
و نیز گفته است:علی بن ابراهیم به نقل از حمدان بن اسحاق گفت که: از امام جواد علیه السلام شنیدم، یا مردی از قول حضرت برایم نقل کرد که حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.
راوی گفت: بعد از زیارت حضرت، به حج مشرف شدم و ایوب بن نوح را دیدم و او به من گفت: امام جواد علیه السلام فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد و برای وی، منبری در مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم و علی علیه السلام قرار می دهد تا وقتی که خدای متعال، حسابرسی خلایق را به پایان برساند.
بعدها ایوب بن نوح را، در حال زیارت حضرت رضا علیه السلام دیدم که گفت: آمده ام، منبر را درخواست کنم. [۹] .
همچنین گفته است:از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: پاداش کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: پاداش او بهشت است؛ به خدا سوگند! [۱۰] .
و نیز آورده است:از داود بن صرمی روایت شده که گفت: در روایتی از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را زیارت کند، پاداشش بهشت است. [۱۱] .
—————————————————————————————————————————————–
پی نوشت ها: الخرائج و الجرائح ۱: ۳۸۳، ح ۱۳٫
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان ۱۳۸۷٫
برگرفته از کتاب دانشنامه امام جواد علیه السلام


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ | 20:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اي بَضعَةُ النّبي و اَيا هشتمين امام

اي بَضعَةُ النّبي و اَيا هشتمين امام _ باشی تو هشتمین ولِیِّ خداوندِ لایَنام

دار الشّفا حریم تو باشد به خاص و عام _ گيرد به يك نگاهِ تو هر زخم اِلتِيام

تو اي امامِ ثامن و اي ضامنِ غريب _ محبوبِ عالمي و هم از بهرِ ما حبيب

دار الشَّفايِ تو به مريضان بود طبيب _ آرند رو به درگهِ تو جمله يِ انام

‏ازشِدّتِ مصائب و از قِلَّتِ رجا _ آرند رو به بارگاهِ تو اربابِ التجا

گویند سلام جمله ز هر شهر و هرکجا _ خواهند از شما كه شوي شافع الانام

هر مستمند رو به پنجره فولادت آورد _ هرجا بُوَد مريض بهرِ شفا يادت آورد

مارا بيادِ زمزم، آبِ سنابادت آورد _ نوشیم ما زِ حوضِ طلا يت به صبح و شام

آن صحنهات هست چو صحنِ بهشتيان _ باشند خادمانِ تو، همه، حوران، فرشتگان

زیرا تویی وَلیِّ خداوندِ لا مکان _ باشد رواقها و مَضجَعِ تو مَلجَاءِ اَنام

هر زائری که روی کند سویِ آن حرم _ نزدِ خدای عزّ وجلّ هست محترم

دارد ثواب نزدِ خدا بهرِ هر قدم _ از هر کجا که سوي تو زائر كند سلام

گاهی ز دور و گاه زِ نزدیک زائران - گویند سلام سویِ حریمت زِ هر مکان

دارند امید زِ حضرتِ آقا جوابشان _ ای باقری امامِ رضا یَسمَعُ الكَلام

سروده شده پایان صفر سال 1399

مُلکِ خراسان را ببين دارد به سر هشت آسمان

هفت آسمان باشد بسر بهر تمام مردمان _ مُلکِ خراسان را ببين دارد به سر هشت آسمان

در مشهد و بين دو كوه هست آسماني هشتمین _ آن آسمان هشتمین، باشد امام شيعيان

آن آسمان هشتمين باشد علي موسي الرضا _ باشد مزارش روضه اي از هشت رضوان جنان

چونكه حريمش قطعه اي باشد ز اَقطاعِ بهشت _ شد خادمش روح الامين با جمله يِ كروبيان

ايران بود در سايه يِ لطفِ علي موسي الرّضا _ لطف خدا شد شاملِ ما جمله یِ ايرانيان

مشهد درخشد چون نگين در نقشه يِ ايران زمين _ ماهم در اين مشهد شديم همواره در دار الامان

محفوظ فرما اي خدا حقِّ علي موسي الرّضا _ اين باقري و جمله ي ايران و هم ايرانيان

سروده شده پایان صفر سال 1399

در خراسان هست خورشيدي عيان

گرچه هست هفت آسمان بالايِ سر _ كافريده خالِقِ كُلِّ جهان

بهر خود هر آسمان را عالمي است _ هريكي را هست خورشيدي عيان

زير آن هفت آسمان باشد زمين _ رُبعِ آن مسكون زِ بهرِ ساكنان

ساكنانش انس و جن و وحش وطير _ آدمي هم ساكن قسمي از آن

بهر انسانها بود یک رهنما _ بهرِ هر عصری به هر دور و زمان

هر زمانی رهنمایی لازم است _ تا نمايد راه و بي رَه را عيان

رهنما و هادي و هم مقتدا _ بهر انسانها بود پيغمبران

خاتمِ پيغمبران احمد بود _ او بُوَد پيغمبرِ كُلِّ جهان

بعد احمد نیست در دنیا نبی _ لیک باشد یک امامی هر زمان

جانشينِ مصطفی، شد مرتضي _ تا امامِ مهديِ صاحب زمان

از دوازده جانشين مصطفي _ در خراسان هست خورشيدي عيان

شد علي موسي الرضا شمس الشّموس _ بهرِ مشهد یک امامي مهربان

بَضعَةٌ مِنِّی علی موسی الرّضا _ شد حریمش بهرِ ما دار الامان

خفته اندر مشهد و بینِ دو کوه _ جنَّتی باشد حریمش مِن جَنان

خقته در ایران امامی بس رئوف _ خوش بحالِ جمله یِ ایرانیان

او پناه و ضامنِ این کشور است _ بیمه یِ ایران بُوَد در هر زمان

باقری و خاندانش جملگی است _ خادمی بر درگهِ شاهِ جهان

سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور پایان صفر سال 1399

شعر-شامِ وفاتِ هشتم امام است

شعر-درمشهد است خفته رضا هشتمین

شعر-امشب عزای شمس الشّموس است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ | 15:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امشب عزای شمس الشّموس است

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

امشب عزایِ شمس الشّموس است - وقت غروب خورشید طوس است

ای شیعیان شورونوای غربت کیست - ابن الرّضا امشب کنار تربتِ کیست

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

امشب عزادار ابن الرضا شد - چون که زبابا امشب جدا شد

او ازمدینه آمده اندر خراسان - جان دادن بابا کنون گردیده آسان

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

دور از مدینه چون که رضا شد - مشهد برایش کرب و بلا شد

غیر از رضا دور از وطن اینسان که باشد - بی تاب ومهجور از وطن اینسان که باشد

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

آمد به ایران فرزند احمد - نورخدائی آمد به مشهد

این سرزمین از مقدمش مینوسرشت است - درمشهد و بین دو کوه باغ بهشت است

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

او از مدینه چون که جدا شد - یعنی شهیدِ راه خدا شد

او بضعة منّی به گفت احمد آمد - بهر شهادت او به طوس و مشهد آمد

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

در طوس گشته مسموم کینه - با زهر مامون آن بی قرینه

مامون چرا با حضرتش جورو جفا کرد - مسموم از انگور جفا آن بی حیا کرد

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

خورشید دلها در شهر مشهد - خاموش گشته با ظلم بی حد

صحن و سرایش باقری باغ بهشت است - این آستان قدس او مینوسرشت است

جانم رضا جان ، جانم رضا جان - جانم رضا جان ، جانم رضا جان

شامِ وفاتِ هشتم امام است

شامِ وفاتِ هشتم امام است - امشب عزادار خیر الانام است

او بضعه یِ پاکِ رسولِ کردگار است - او هشتمین حجّت برایِ کردگار است

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

شاهِ خراسان مسموم گشته - امشب شهید آن معصوم گشته

از زهرِ مامون شد شهید اندر خراسان - در حجره یِ در بسته او تنها دهد جان

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

امشب محمّد باشد عزادار - زهرا و حیدر در غم گرفتار

گفتا محمّد بَضعةٌ مِنّی برایش - او بَضعه یِ احمد بود جانها فدایش

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

امشب عزایِ شمس الشّموس است - از شهرِ یثرب تا ملک طوس است

جن و ملک سینه زن از بهرِ رضا شد - اندر مدینه فاطمه صاحب عزا شد

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

امشب خراسان باشد سیه پوش - بیت الرّضا شد تاریک و خاموش

باب الجواد امشب سیه پوشِ رضاشد - در شهرِ یثرب هم تقی صاحب عزا شد

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

مشهد سراسر ماتم گرفته - شمس و قمر را هم غم گرفته

ای باقری بنگر پیاده سویِ مشهد - ازسنّی و شیعه روان باعشقِ بی حد

جانم رضا جانم رضا جانم رضا جان - ای یادگارِ مرتضی جانم رضا جان

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور آخرماه صفرسال 1398

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ | 15:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

من کیستم؟ گدای توام یا امام رضا

من کیستم؟ گدایِ توام یا امام رضا - شرمنده از عطایِ تو ام یا امام رضا

هرگز نمیروم ز درگهِ تو جایِ دیگری - تا هستم، آشنایِ تو ام یا امام رضا

من ریزه خوارِ خوانِ تو ام در تمامِ عمر - راضی به هرچه با رضایِ تو ام یا امام رضا

ای بضعه یِ رسولِ خدا در زمینِ خُور - در این دیار، جان فدایِ تو ام یا امام رضا

مهر تو شد ز روزِ ازل در سرشتِ من - سر زنده من به پایِ توام یا امام رضا

باب الرّضایِ تو باز است روز و شب - بِاین آستان گدایِ تو ام یا امام رضا

باب الجوادِ تو باز است بهرِ جود - من بهره منداز سخایِ توام یا امام رضا

دار الشفای تواست پذیرایِ هر مریض - من سالم از شفایِ توام یا امام رضا

دارم به لب ثنایِ تو هر صبح و ظهر و شام - من زنده با ثنایِ تو ام یا امام رضا

من، باقری، کُنمت دائماً سلام - من آن غلامِ با وفایِ تو ام یا امام رضا

سروده شده شهادت امام رضاعلیه السلام سال 1400

درمشهد است خفته رضا هشتمین

درمشهد است خفته رضا هشتمین امام - کَاز ما بر او درود هزاران به صبح و شام

این افتخار بس به ما که غلامیم و نوکرش - هستیم مشهدی و مجاور به آن امام

هر صبح رو کنیم ما به سویِ بارگاهِ او - گوئیم ای امام، زِما بر شما سلام

ماها کنارِ سفره یِ احسان نشسته ایم - هستیم ریزه خوارِ خانِ شما جمله خاص و عام

بینِ دوکوه، مشهدِ ما باشد از بهشت - این گفته ای است از امامِ جواد آن نُهُم امام

مشهد، نه؛ خراسان، نه؛ جمله یِ ایرانِ ما بُوَد - ملک رضا و خانه یِ او، ما همه غلام

هستند عدّه ای خَدومِ رضا با لباسِ فُرم - خدمت کنند در حرمش صبح و ظهر و شام

لیکن تمامِ مشهدیا بی لباس و آرم - در خدمتند بهرِ زائر آن شه علی الدّوام

در روزهایِ آخرِ ماهِ صفر همه - در خدمتند بهرِ زائرِ آقا زخاص و عام

این افتخار باقریا بس برای تو - باشی برایِ حضرتِ آن شه یکی غلام

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور آخرماه صفرسال 1398

زائرین پیاده وایستگاههای صلواتی

ایستگاه صلواتی که پذیرای شماست - بهر چای و استراحت این مکان جای شماست

خادمینِ صلواتی شب و روز آماده - بهر نیرویِ شما گرم غذاهای شماست

خادمین صلواتی همه در خدمتِ تان - اندر اینجا همگی واله و شیدای شماست

این شما پای پیاده همه رو سویِ امام - این علاقه به امام است که به دلهای شماست

این همه موکب و خادم همه در خدمت تان - سرمه دیده یِ شان خاک قدمهای شماست

این شما پای پیاده ز رهِ دور و دراز - شوق دیدار رضا جمله سرا پای شماست

این شما پای پیاده سوی مشهد شب و روز - یا رضا رضا رضا هست که به لبهای شماست

جملگی شاد و غزلخوان بسوی مشهد و طوس - یا علی مو سی الرّضا شعر و غزلهای شماست

این شما پای پیاده زشمال و زجنوب - جمله راههای خراسان زیر پاهای شماست

این شما نوحه کنان سویِ خراسان شب و روز - بلبلان گرد شما مست ز غوغای شماست

جملگیتان بسلامت سوی مشهد بروید - بارگاه رضوی مسکن و ماوایِ شماست

باقری بهر شما ها این چکامه بسرود - صله اینست که مشمول دعاهای شماست

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

کتاب مجموعه اشعارباقری را اینجا مشاهده فرمائید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ | 15:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ما پیاده میرویم به حرم امام رضا

ما پیاده میرویم به حرم امام رضا - كه شفاعت بكند امام رضا روزجزا

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

كوه دشت و میكنیم طی به امیدكرمش - میرویم ازراه دوری به طواف حرمش

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

عاشق امام رضا با پا نه كه باسرمیره - به امید كرمش دشت وكوه وكمر میره

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

زائرپیاده وقتی میرسه به حرمش - برای دین خدائی میشه ثابت قدمش

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

میره توی حرم ومیگه سلام آقا رضا - السّلام ای آقا جون ای شفیع روزجزا

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

میبوسه پنجره رومی اُفته روی قدمش - رازدلهاشومیگه با آقا توی حرمش

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

با آقا میگه آقا ازراه دوری اومدم - به امیدكرمت با یك غروری اومدم

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

اومدم كه دردم و دوا كنی ای آقا جون - اومدم حاجتم وروا كنی ای آقا جون

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

اومدم پیش خدا توبكنی شفاعتم - اومدم كه ازكرم روا كنی توحاجتم

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

باقری خادم تو نوكرزائرین تو - توبهشت میخواد بشه جزء مجاورین تو

آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

ازکتاب مجموعه اشعار باقری

کتاب مجموعه اشعارباقری را اینجا مشاهده فرمائید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ | 15:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زائرینِ پیاده

زائرینِ پیاده - سویِ مشهد روانند

بهرِ مولا رضاجان - جملگی نوحه خوانند

جمله گویند از جان - یارضا یارضا جان

یارضا یارضا جان - یارضا یارضا جان

زِ اصفهان و زِ شیراز - وَ از قم و یزد و کرمان

ساری و رشت و اهواز - زابل و تفت و گرگان

جمله گویند از جان - یارضا یارضا جان

یارضا یارضا جان - یارضا یارضا جان

آبله بر کفِ پا - مهرِ حق هست بر دل

خسته یِ راه امّا - عشقِ دیدار است حاصل

جمله گویند از جان - یارضا یارضا جان

یارضا یارضا جان - یارضا یارضا جان

گر چه باشند خسته - لیک شوقِ زیارت

باقری بهرِ آنان - بهتر از هر عبادت

جمله گویند از جان - یارضا یارضا جان

یارضا یارضا جان - یارضا یارضا جان

سروده شده آخرصفر مهر سال 1401

ما پياده ميرويم به حرم امام رضا
ما پياده ميرويم به حرم امام رضا***كه شفاعت بكند امام رضا روزجزا
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
كوه دشت و ميكنيم طي به اميدكرمش***ميرويم ازراه دوري به طواف حرمش
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
عاشق امام رضا با پا نه كه باسرميره***به اميد كرمش دشت وكوه وكمر ميره
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
زائرپياده وقتي ميرسه به حرمش***براي دين خدائي ميشه ثابت قدمش
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
ميره توي حرم وميگه سلام آقا رضا***السلام اي آقا جون اي شفيع روزجزا
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
ميبوسه پنجره رومي اُفته روي قدمش***رازدلهاشوميگه با آقا توي حرمش
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
با آقا ميگه آقا ازراه دوري اومدم***به اميدكرمت با يك غروري اومدم
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
اومدم كه دردم و دوا كني اي آقا جون***اومدم حاجتم وروا كني اي آقا جون
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
اومدم پيش خدا توبكني شفاعتم***اومدم كه ازكرم روا كني توحاجتم
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا
باقري خادم تو نوكرزائرين تو***توبهشت ميخواد بشه جزء مجاورين تو
آقاجون امام رضا آقا جون امام رضا

زائرین پیاده امام رضا علیه السلام وایستگاههای صلواتی

ایستگاه صلواتی که پذیرای شماست

بهر چای و استراحت این مکان جای شماست

خادمینِ صلواتی شب و روز آماده

بهر نیرویِ شما گرم غذاهای شماست

خادمین صلواتی همه در خدمتِ تان

اندر اینجا همگی واله و شیدای شماست

این شما پای پیاده همه رو سویِ امام

این علاقه به امام است که به دلهای شماست

این همه موکب و خادم همه در خدمت تان

سرمه دیده یِ شان خاک قدمهای شماست

این شما پای پیاده ز رهِ دور و دراز

شوق دیدار رضا جمله سرا پای شماست

این شما پای پیاده سوی مشهد شب و روز

یا رضا رضا رضا هست که به لبهای شماست

جملگی شاد و غزلخوان بسوی مشهد و طوس

یا علی مو سی الرّضا شعر و غزلهای شماست

این شما پای پیاده زشمال و زجنوب

جمله راههای خراسان زیر پاهای شماست

این شما نوحه کنان سویِ خراسان شب و روز

بلبلان گرد شما مست ز غوغای شماست

جملگیتان بسلامت سوی مشهد بروید

بارگاه رضوی مسکن و ماوایِ شماست

باقری بهر شما ها این چکامه بسرود

صله اینست که مشمول دعاهای شماست

همراه زائرین پياده به مشهدالرضا(ع( شعری از سیدمحمدباقری پور

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/zaerinepayadeemamreza.htm

کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ | 8:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ایکه شُدی شهید ظلم وجفا یا امام حسن

ایکه شُدی شهیدِ ظلم وجفا یا امام حسن - دیدی بسی سِتم بِه راه خدا یا امام حسن

گر کشته شد حسین تشنه کنارِ دو نهر آب - در آن زمینِ کرب و بلا یا امام حسن

لیکن تو گشته ای شهید با آبِ زهر آلود - مسموم ز آب رفته ای ز دارِ فنا یا امام حسن

بعد از تمامِ زخمِ زبانها که دیدی از دشمن - کشتند عاقبت تو را به زهر جفا یا امام حسن

تنها نه در زمان زندگی یِ خود ستم دیدی - بعد از شهادتت زدند تیرِ جفا یا امام حسن

مروانیان زدند بسی تیرها به تابوتت - پر خون جنازه ات بِشُد به رنج و عنا یا امام حسن

نَبوَد کسی به مِثلِ تو اینسان غریبِ وطن - دیدی ستم بسی تو از آن آشنا یا امام حسن

الآن هم از غریبیِ تو در بقیع حیرانم - کردند در حصار آن مزارِ تو را یا امام حسن

نی جراتی است که بگریم کنارِ تربتِ تو - نی رخصتی است که بگیرم عزا یا امام حسن

چون شمعِ سوخته گریند بی ‌صدا زوّار - بینند در بقیع چون مزارِ تو را یا امام حسن

جَنبِ مزارِ تو بسی طعنه بشنود شیعه - از شرطه ها شنوند بس ناسزا یا امام حسن

ای باقری برسد صاحب الزّمان به نزدیکی - آنروز دشمنان شود به فنا یا امام حسن

سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور آخر ماه صفر سال 1399

ای غریب اندر مدینه

ای غریب اندر مدینه - ازجفا وطلم وكینه

دوستانِ توهمیشه - زین مصیبت دل غمینه

تو امامِ مجتبایی - تو صبوراندربلایی

مصطفی را نورِ عینی - توگلِ باغِ ولایی

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

گشته ای بازهرِ كینه - تو شهیداندرمدینه

جعده كرده كارِ خودرا - شیوهِ دشمن همینه

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

گفتی ای خواهربیاور - طشتی اكنون دربرِمن

خونِ دلهایی كه خوردم - ریزداینك ازسرِمن

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

ای حسین جانِ برادر - ای ابا الفضلِ دلاور

میروم ازدارِدنیا – دركنارِجد ومادر

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

دربقیع اكنون غریبم - با غم و رنج عجیبم

من ندارم سایبانی - ازعدوی نا نجیبم

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

هركسی ازراهِ دوری - دربقیع آید سراغم

زیرِ نورِ مَه ببیند - قبرِ بی شمع وچراغم

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

زینتِ دوشِ نبی و - این همه ظلم وستمها

توبنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها

سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان

سروده شده 7/4/91درمدینه منوره

من امام مجتبایم

من غریبم در مدینه - از جفا و ظلم و كینه

دوستان من همیشه - زین مصیبت دل غمینه

من امام مجتبایم - من صبور اندر بلایم

مصطفی را نور عینم - من گل باغ ولایم

گشته ام با زهر كینه - من شهید اندر مدینه

جعده كرده كار خود را - شیوه یِ دشمن همینه

تو بیاور خواهر من - طشتی اكنون در بر من

خون دلهایی كه خوردم - ریزد اینك از سر من

ای حسین جان ای برادر - ای اباالفضل دلاور

میروم از دار دنیا - در كنار جد و مادر

در بقیع اكنون غریبم - گشته است غربت نصیبم

من ندارم سایبانی - از عدوی نانجیبم

هر كسی از راه دوری - در بقیع آید سراغم

زیر نور مه ببیند - قبر بی شمع و چراغم

زینت دوش نبی و - اینچنین ظلم و ستمها

تو بنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها

غبار غم بر چهره عالم

غبار غم بر چهره عالم نشسته - سبط نبی از این جهان چون دیده بسته

علی خورد خون جگر - زهرا كند پسرپسر

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

حسن ز جور آشنا خون در دلش شد***تا همسر نامهربانش قاتلش شد

از لب و لعل گهرش - برون بریزد جگرش

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

تا زنده بود از آل سفیان ظلمها دید - بعد شهادت زال مروان هم جفا دید

كنار قبر مادرش - شد تیر باران پیكرش

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن با دیدۀ تر

بودی تو یار و یاورم - بعد از علی و مادرم

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل، آن دیو و آن در

با قلب پر خون از جفا - رفتی تو از دارِ فنا

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

دیگر نگردی خونجگر از جورِ عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان

راحت شدی از حزن و غم - دیگر نمی بینی ستم

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

آیا شود من بر سرم روغن بمالم - عطرم زنم، شانه كنم، زیبا جمالم

باشد سرِ تو روی خاك - پر خاك و خون آن جسمِ پاك

ا لله ا كبر ا لله ا كبر - ا لله ا كبر ا لله ا كبر

من از غمِ تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعذارم

گرید برایت مؤمنین - هم باقری دلغمین

ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر

ناله سر قبر حسن سبط پیمبر

ناله سر قبر حسن سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن بادیده تر

راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن

دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان

راحت شدی تو از غصه و غم - دنیا برایت شد غرق ماتم

دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل آن دیو و آن در

با قلب پر خون رفتی ز دنیا - راحت شدی از رنج و المها

آیا شود من بر سرم روغن بمالم - یا كه زنم عطر و كنم زیبا جمالم

راس تو باشد بر خاك و خونین - ای یادگار طه و یاسین

من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعزارم

گرید برایت هر با سعادت - گریان نگردد روز قیامت

دنیا پس ازتوای برادرشا م تا راست - ازهجرتواین خواهرانت بی قراراست

هم نوحه گرشداین شیعیا نت - هم با قری پورهم دوستا نت

کتاب مجموعه اشعارباقری را اینجا مشاهده فرمائید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱ | 14:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد

بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد

مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد - مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد

بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد - کنم گریه برایت یا مُحَمَّد

بُوَد اِمروز روزِ رِحلَتِ تو - بُوَد روزِ یتیمی بهرِ اُمَّت

بُوَد روزِ یتیمی بَهرِ زهرا - شده زهرا عزادار از برایت

علی هم بی برادر گشته اِمروز - به تن رختِ عزا شد در عزایت

حسین و هم حسن هم زینبینت - شدند امروز محروم از لقایت

تو رفتی از میان دوستانت - دگر ناید صدایِ دلربایت

شده اندر عزا شهرِ مدینه شده - غمین اصحابِ خوب و با وفایت

خراسان تا مدینه شُد سِیَه پوش - همه سینه زنان اندر هوایت

چهارده قرن مانند چنین روز - تمام مسلمین گرید برایت

شده این باقری و جمله اُمَّت - سیه پوش و عزادارِ عزایت

سروده شده بوسط حجة الاسلام باقری پورآخر ماه صفر سال 1399

پیغمبر اكرم ز عالم دیده بسته

غبار غم بر چهره عالم نشسته - پیغمبر اكرم ز عالم دیده بسته

علی خورد خون جگر - زهرا كند پدر پدر - الله اكبر الله اكبر

رفت از جهان فانی آن ختم النّبیین - بنگر سرش برد امن خیر الوصیین

گشته علی زار و حزین - زهرا یتیم و دلغمین - الله اكبر الله اكبر

شهر مدینه در فراقش غرق ماتم - اوضاع عالم در عزایش گشته درهم

گریان حسین و هم حسن - پیر و جوان و مرد و زن - الله اكبر الله اكبر

زهرا خورد بعد پدر سیلی ز عدوان - آتش بگیرد خانه اش از ظلم و طغیان

بر دختر پاك نبی - كند اثر بی پدری - الله اكبر الله اكبر

حق علی و فاطمه مغصوب گردد - دخت نبی گریان چنان یعقوب گردد

علی شود خانه نشین - زهرا حزین و دلغمین - الله اكبر الله اكبر

گردد حسن بعد نبی مظلوم دوران - قلبش شود پر خون ز ظلم آل سفیان

در طشت ریزد از جفا - جگر سبط مصطفی - الله اكبر الله اكبر

بس نامه ها از كوفیان آمد به بطحا – که شد حسین سوی عراق آنگه مهیا

گردد ز جور اشقیا - شهید دشت كربلا - الله اكبر الله اكبر

بعد نبی بر مسلمین جور و جفا شد - ای باقری از مشركین بس ظلمها شد

اسیر آن مستكبرین - گشته كنون مستضعفین - الله اكبر الله اكبر

رفته از دارِ جهان ختمِ رُسُل

رفته از دارِ جهان ختمِ رُسُل - بیست و هشتِ صفر آن هادیِ کُل

پدرِ اُمّت از این دنیا رفت - زِ جهان او بِسویِ عُقبی رفت

اُمّت از بعدِ پدر گشته یتیم - از غمش این دلِ ما گشته دونیم

حضرتِ فاطمه در هجرِ پدر - میزند دستِ مصیبت بر سر

حسنین کرده گریبانها چاک - در غمِ رِحلتِ شاهِ لولاک

حیدر از غم شده در شور و نوا - او زِغم کرده به تن رختِ عزا

شهرِ یثرب شده روزش چون شب - زار و گریان حسنین و زینب

گشته جبریل عزادارِ رسول - زین مصیبت شده او زار و ملول

گشته سلمان و ابی ذر از غم - چون علی غرقِ عزا و ماتم

روز از غم چو شبِ تار شده - جمله افلاک عزادار شده

ماه و خورشید سیه پوشِ عزا - باقری هم شده در شور و نوا

سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور شب رحلت پیامبر اعظم سال 1398

دخت نبی امشب سه جا باشد عزادار

دخت نبی امشب سه جا باشد عزادار - میگرید و مینالد آن محزونه یِ زار

گاهی همیگوید پدر - گاهی رضا گاهی پسر - الله اكبر الله اكبر

اندر مدینه بر سر قبر محمّد (ص) - یا بر سر قبر حسن آن سبط احمد

با چشم گریان می رود - محزون و نالان می رود - الله اكبر الله اكبر

اندر خراسان بر سر قبر رضایش - گریان و نالان گشته است اندر عزایش

بر مشهد هشتم امام - باشد عزادار او مدام - الله اكبر الله اكبر

در كربلا بهر شهیدان و حسینش - برپا نماید او عزا و شور و شینش

نالد ز بهر اكبرش - عباس و عون و جعفرش - الله اكبر الله اكبر

از کتاب مجموعه اشعار باقری


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱ | 14:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هفته جنگ ودفاع ازميهن است

هفته جنگ ودفاع ازميهن است - هفته كوبيدن اهريمن است

هفته جنگ و دفاع ازدين بود - چون دفاع ازجمله آئين بود

هفته جنگ و دفاع ازانقلاب - خاطراتش هست در صدها كتاب

هفته ياد آور جانبازي است - هفته سرداري و سربازي است

هفته ياد آوري از ياوران - جمله همرزمان و آن هم سنگران

خاطرات هشت سال پرغرور - ميكنيم ازبعد جنگ اينك مرور

خاطرات ياوران ، هم سنگران - حفظ آن بس قيمتي هست و گران

يادي از ياران و همرزمان كنيم - يادي از گُردانِ هم پيمان كنيم

ياد قرآن و دعاها ياد باد - ناله ها در نيمه شبها ياد باد

ياد باد آن دوره هشت سال جنگ - آن دلاورهاي چون شيرو پلنگ

عابدان در شام تار جبهه ها - دائمًا در انتظار حمله ها

شامگاه حمله ها هم سنگران - الوداعي داشتند آن دلبران

ياد باد آن شام تار جبهه ها - ياد باد آن صبحهاي حمله ها

يادي از فتح المبينها ميكنيم - از رصدها و كمينها ميكنيم

ازطريق القدس ها يادي كنيم - بهر استقلال خود شادي كنيم

مطلع الفجر و همي والفجر تو - در طريق القدس طالع فجرتو

از طلائيه ز فكه ياد كن - از دوكوهه و هويزه ياد كن

از شلمچه هم زبستان ياد كن - قصرشيرين قصه از فرهاد كن

تنگه چزابه و بازي دراز - واكن از هور العظيم اينك تو راز

خيز و خونين شهر را آباد كن - در حسينيه نگر فرياد كن

چار زبر دشمن فتاده در كمين - بعد والفجر اين بود فتحي مبين

گاه درغرب و گهي هم درجنوب - خاطرات بچه ها باشد چه خوب

گاه در بيجار‏ و گاهي دهلران‏ - درمريوان و روانسر، چالدران

كشوري بين و بروجردي ببين - پيچك و صياد و شيرودي ببين

ياد سربازو بسيج مستقر - درنگهباني اطراف مقر

ياد غّرشهاي توپ از هرطرف - قلب دشمن درگِرا و در هدف

ياد همّتهاي همت ياد باد - ياد دوران و شريعت ياد باد

بالگردي بال ميزد در هوا - پر بُد ازشورو شعف در جبهه ها

غُرّش بوئينگ و ميگ از آسمان - از شجاعت بود دراحساس مان

با مسلسلها و ژ3 و كلاش - بود سرباز و بسيجي درتلاش

چون كه آر پي جي به دوش پاسدار - ميشد او آماده از بهرشكار

يادي از چزّابه و بازي دراز - يادي از ياران در راز و نياز

در هويزه ياد مجنون ميشود - در شلمچه قلبها خون ميشود

در طلائيّه زبستان ياد كن - دارخوين و فكّه را فرياد كن

ياد خونين شهر خرمشهرما - آن سه راهي شهادت بهرما

يادي ازفتح المبين والفجرها - در طريق القدس خوان والعصررا

هم تو از بيت المقدّس ياد كن - برسر دشمن بزن فرياد كن

يادي از همسنگران نامدار - يادي از نام آوران روزگار

يادي از نام آوران جبهه ها - يادي از دلدادگان حمله ها

يادي از تسبيح گويان سحر - از شهيدان چون رجائي ، باهنر

از حماسه آفرينان وطن - از عزيزان به تن كرده كفن

ياد اشترهاي ميدان جهاد - ياد بوذرها و سلمانهاي راد

ازجهان آرا و احمد يادكن - يادي از آويني و صياد كن

ازبرونسي و رفيعي ، باكري - از جهان آرا و كاوه ، باقري

يادي از فهميده آن شيرژيان - تانك دشمن دود كرد آن نوجوان

يادي از سردار خيبر ميكنيم - ياد آن شيردلاور ميكنيم

ياد ابراهيم همّت ميكنيم - كام دل را پر حلاوت ميكنيم

يادي از عباس دوران ميكنيم - يادي از صيّاد و چمران ميكنيم

ياد خرّازي ، شريعت ياد باد - ياد شيرودي و همّت ياد باد

ياد جانبازي كه شد بي پا ودست - در ره حق داده است او هر چه هست

آنكه با يك پا و با يك دست خويش - جبهه ها را پر نمود از هست خويش

يادغوّاصان بي نام و نشان - دل به كارون ميزدند آن مه وشان

يادي از جمله شهيدان وطن - در ره حق جملگي گلگون كفن

جان خود دادند در راه خدا - بهر استقلال و دين جانها فدا

یاد آن آزادگان نامدار - سالها بودند دور از این دیار

یاد اردوگاه موصل ، نهروان - کمپ الانبار و کمپ نهروان

الرّمادی بود همچون الرّشید - بچه ها بعضی شدند آنجا شهید

کمپ 1 و2 و3 و4 و پنج - بچه ها میسوختند همچون سپنج

کمپ 6 و 7 و 8 و9 و ده - بود بهر بچه ها ظلمتکده

کمپ 11 تا که 20 و یک وبیست - بود یک جائی که انسانی نزیست

درغُرَیب و دولتو و الرّشید - نان و حلوا آب و دارو کس ندید

بچه ها با صبر و با حلمی عجیب - دائمًا ذکر و دعا ام من یجیب

روز پر شورو غرور بازگشت - شد پر از لاله همه صحرا ودشت

خاطرات هشت سال پرغُرور - بعد چندین سال شد اینک مرور

استقامت هشت ساله پُرتوان - این چنین جنگی نبوده در جهان

آفرین بر غیرت مردان ما - شرق و غرب عالمی حیران ما

آفرین بر همّت شیرانِ نر - درس همّت داد بر نوع بشر

آفرین بر استقامت ، بَر تَوان - از بسیجیهای بی نام و نشان

از کمیته ، از جهاد ، از پاسدار - ارتشی و از صغار و از کبار

عزم آن فرمانده کلّ قُوا - عزم آن فرماند هان جبهه ها

عزم آن تازه جوان پر زشور - آرزوی دشمنان کرده بگور

آفرین بر غیرت و مردانگی - در ره حق بین چنین دلدادگی

در ره حق بین چنین عِزّ و شرف - ایستادن ، صبر کردن برهدف

آخر صبر و وفا بهروزی است - عاقبت للمُتّقین پیروزی است

مفلحون شد وعده بر حزب خدا - حزب حق از حزب شیطان شد جدا

باقری در شعر خود اینسان سرود - بر تمامی یاوران حق درود

هست برما از شهیدان این پیام - بر امام و رهبرم از ما سلام

سروده شده توسط حجّة الاسلام سيدمحمد باقري پور جهة ياد آوري رشادتهاي دليرمردان جانباز و آزاده و زنده و شهيد هشت سال دفاع مقدس درهفته دفاع مقدس سال 94

ازکتاب مجموعه اشعارباقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، هشت سال دفاع مقدس

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ | 7:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اربعين آمد اربعين آمد _ باز عزايِ آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد _ باز عزايِ آن شاهِ دين آمد

باز تجديدِ حزن و غم گشته _ گويي عاشورا باز بر گشته

نينوا از غم پُر شرر گشته _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

قبر پاكِ آن طيّب و طاهر _ شد پذيرايِ اوّلين زائر

اولين زائر گشته است جابر _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

او به قبرِ شَه یک اشارت كرد _ مرقدِ شه را او زيارت كرد

او زيارت را با طهارت كرد _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

با کمکهایِ خالقِ علّام _ شامیان گشتند عاقبت بد نام

اهلبیتِ شَه باز گشت از شام _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

اهلبیتش با زينب و سجّاد _ رسته از قیدِ ظلم و استبداد

از اسارتها گشته اند آزاد _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

زینب و سجّاد، باقر و کلثوم _ بر سرِ قبرِ آن شَهِ مظلوم

گریه ها دارند بهرِ آن معصوم _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

یادِ عاشورا باز شد زنده _ علقمه گشته باز شرمنده

نامِ شاهِ دین هست پاینده _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

شد چهل روز از قتلِ شاهِ دین _ اربعین شد یک سُنَّت و آئین

باقری بهرِ اربعین غمگین _ باز عزاي آن شاهِ دين آمد

اربعين آمد اربعين آمد

سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور اربعین سال 1399


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ | 17:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اربعين آمد عزا ازسر گرفت

اربعين آمد عزا از سر گرفت _ انس و جن را ماتمي ديگر گرفت

اربعين چون روزِ عاشورا شده _ بارِ ديگر در جهان غوغا شده

هر خيابان, هر محل, هرخانه اي _ گشته از بهرِ حسين غمخانه اي

روضه خوان و نوحه خوان و سينه زن _ جمله از پير و جوان و مرد و زَن

جملگي بر اهلبيتِ مصطفا _ روضه خوان و سينه زن, نوحه سرا

كربلا از بهر عبّاس و حسين _ جملگي از مرد و زن در شور و شين

با تویریجی ها دوان با هَروَلَه _ تا حَرَم سینه زنان در کَربَلَه

جملگی با هَروَلَه سویِ حرم _ در عزا بر آن امامِ محترم

جابرِ انصاری از آن راهِ دور _ آمده بهرِ زیارت در حضور

با عطیّه آمده در کربلا _ آن مُحِبِّ عاشقِ غم مبتلا

آمدند از شام هم، با شور و شين _ آن اسيران بر سرِ قبرِ حسين

آري آرى آمدند از شامِ غم _ بر سرِ قبرِ حسین، اهلِ حرم

با ورودِ اهلبيتِ مصطفا _ شد سرِ قبر حسين، غوغا بپا

دید زینب در محلِّ قتلگاه _ مرقدِ پاکِ حسین، با شور و آه

رویِ قبرش، پرچمی با سوز و ساز _ تا قیامت آن عَلَم در اهتزاز

در کنارش قبرِ هفتادو دو تن _ جملگی آسوده از رنج و محن

اهلبیتِ مصطفی خُرد و کلان _ در زمینِ کربلا شیون کُنان

شد مجدّد مجلسِ و بزمِ عزا _ بر شهیدان و حسین آندم بِپا

هر یکی بهرِ شهیدی نوحه گر _ نی نوا هم در عزا شد سَر بِسَر

دِجله هم گریان شده بهرِ فُرات _ هم بهشت و کوثر و آبِ حیات

آن زنان و کودکان، سینه زنان _ هر یکی بهرِ شهیدی نوحه خوان

آن يكي گويد، كجا بودي پدر _ بعد تو ماها اسير و در بدر

وان يكي گويد، به آه و شورو شين _ اي عزيزم، اي برادر اي حسين

وان يكي گويد كجايي اصغرم _ ديگري گويد علي، اي اكبرم

وان یکی گوید به عبّاسِ رشید _ مادرت شد از غمت مویش سپید

وان يكي گويد كه قاسم در كجاست _ حجله يِ قاسم کجایِ خيمه هاست

ناگهان زینب صدا زد «یا حسین» _ شد زمین و آسمان در شور و شین

هم نوا با زینبِ کبرا شدند _ عرش و فرش و جمله ما فیها شدند

اَلغَرَض اي باقري در كربلا _ اربعين برپا بُوَد بزمِ عزا

سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور ماه صفر سال 1399

کتاب مجموعه اشعار باقری را اینجا ببینید


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ | 17:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

همگامِ با زائرینِ پیاده (16)

چو زینب باز گشت از شام ویران

چو زینب باز گشت از شام ویران – بدشتِ کربلا با آه و افغان

بیامد بر سرِ قبر حسینش – بشد بر آسمان افغان و شینش

زسالار شهیدان جستجو کرد – کفی از خاکها برداشت بوکرد

شنید از خاکها بوی برادر – چه بوئی؟ شد از آن بی هوش خواهر

بناگه ناله زد هذا حسینی – کجائی تو؟ الا یا نور عینی

بگفت این تربت پاکت حسین است – هم اینجا تربت آن نورعین است

همینجا بود کاو را سربریدند – بظلم و کین سراز پیکربریدند

همینجا بود کاو از تیر و خنجر – فتاده بر زمین صد چاک پیکر

همینجا بود کاو فریاد میزد – چو پُتکی بر سرِ بی داد میزد

همینجا بود کاو چون شیرِ غرّان – همی تازید بر اولادِ سفیان

همینجا بود کاو مانند حیدر – بپا کرد از شجاعت شور محشر

همینجا بود کاو آزادگی را – حیاتی تازه داد و زندگی را

همینجا بود کان شمرِ ستمگر – بیامد برسرِ سبط پیمبر

خودم دیدم همینجا نور عینم – فتاده بر زمین آقا حسینم

خودم دیدم همینجا جسم صدچاک – فتاده بود او بر بسترِ خاک

خودم دیدم همینجا پاره پاره – فتاده زخمش افزون از ستاره

خودم دیدم همینجا بود بی تاب – طلب میکرد او یک جرعه یِ آب

خودم دیدم که اورا سر بریدند – لبِ تشنه سر از پیکربریدند

خودم دیدم که صحرا لاله گون شد – زمین کربلا دریای خون شد

خودم دیدم که عاشورا چه ها شد – چه ها درسرزمین کربلا شد

خودم دیدم که بهر جرعه ای آب – شده ششماهه درگهواره بی تاب

خودم دیدم که شد عباس و اکبر – بدشت کربلا درخون شناور

خودم دیدم که شد بی دست عبّاس – بشد پرپر تنش همچون گل یاس

خودم دیدم پرازخون اکبرم را – بخون غلطان گلانِ پرپرم را

خودم دیدم که قاسم غرق خون شد – زخونش غاضریه لاله گون شد

خودم دیدم حبیب و عون و جعفر – یکایک همچنان گلهای پرپر

خودم دیدم بدنهای شهیدان – یکایک غرقه خون در خاک غلطان

خودم دیدم بدنها غرق خون بود – مصیبتهای ما از حدفزون بود

خودم دیدم حریقِ خیمه هارا – پراکنده بصحرا بچّه ها را

خودم دیدم که بهر گوشواره – بشد بس گوشها مجروح و پاره

خودم دیدم که اندر آن شبِ تار – تمام اهلبیتِ ما گرفتار

خودم دیدم سری بالای نی بود – عیال و اهلبیت او زپی بود

بعاشوراخودم دیدم بلا را – بلای سرزمین کربلا را

بود اینها زبانِ حالِ زینب – برو ای باقری دنبالِ زینب

حسین جانم حسین جانم حسین جان - حسین جانم حسین جانم حسین جان

سروده باقری پور اربعین 1394

ازکتاب همگام با زائرین پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

برای اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه شود

http://hedayat.blogfa.com/category/380

برای دریافت فایل پی دی اف کتاب روی لینک زیر کلیک کنید

http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/zeyaratraftanpeyade.pdf


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، همگام بازائرین پیاده

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ | 17:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

به همراهِ سجّاد و زینب

به همراهِ سجّاد و زینب - سویِ کربلا ما روانیم

برایِ شهیدانِ عاشق - تمامی به آه و فغانیم

پیاده ببین اندر این راه - زن و مرد و پیر و جوان را

از این زائرینِ پیاده - ببین نوحه، آه وفغان را

همه نوحه خوانیم بهرِ - شهیدانِ دشتِ بلائی

همه عاشقانِ حسینیم - همه مؤمنانِ خدائی

بهِ همراهِ سجّاد و زینب - سویِ کربلا رهسپاریم

سرشگِ غم و اشکِ ماتم - بدامان زِ حسرت بباریم

ز شامِ سِیَه باز گشته – کنون آن اسیران، رهایند

پس از سی، چهل روزِ پُر غم - سرودِ رهائی سرایند

سویِ کربلا رهسپارند - در این روزها آن عزیزان

شوند اربعین بر مزارِ - حسین و علی و شهیدان

چِها دیده اند این چهل روز – عزیزانِ زهرا وحیدر

پس از قتلِ شاه شهیدان - چِها شد به آلِ پیمبر

کنون اربعینِ رهائی است - برایِ عزیزانِ زهرا

کنون زائرِ کربلایند - عزیزانِ اولادِ طاها

رها از قُیودِ اِسارت - شد ای باقری آن اسیران

پس از سی چهل روزِ ننگین - رها از قیودِ لعینان

سروده شده ایام زیارتی اربعین سال 1401

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، همگام بازائرین پیاده

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | 4:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |