پیوندهای مرتبطعکس پوستریعکس پوستری
۱۳۹۷/۰۷/۳۰
در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه بیان شد:

سخنان رهبر انقلاب درباره شفافیت مسئولین با مردم و عدم پنهان‌کاری

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح دوشنبه گذشته (۹۷/۰۷/۲۳) در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه خود، در توضیح «نامه‌ی حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خطاب به مسئولان و فرماندهان نظامی»(۱) برخی وظایف آنان را برشمردند و این نامه را به مثابه دستورالعملی برای همه مدیران نظام اسلامی دانستند و با اشاره به فرازهایی از این نامه گفتند: در منطق حکومت علوی اگر کسی به خاطر مسئولیتش دارای امتیاز و احترامی شد، این موضوع نباید اخلاق و رفتار او را با مردم تغییر بدهد و او را از مردم دور کند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مسئولان نظام اسلامی بدانند شکر  نعمت مسئولیتشان در  این است که به بندگان خدا  نزدیکی بیشتری پیدا کنند، با آنان نشست و برخاست کنند و نسبت به آنها مهربانی و توجه بیشتری به خرج دهند.

ایشان سپس به فراز دیگری از این نامه درباره موضوع شفافیت مسئولان پرداختند: «اَلا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب».

ایشان در شرح این فراز از نامه حضرت علی (علیه‌السلام)  گفتند: «این نکته‌ی بسیار مهمّی است؛ این شفّافیّتی که حالا سر زبانها است که «آقا شفّاف، شفّاف»، در کلام امیرالمؤمنین است. بعضی‌ها عادت کرد‌ه‌اند هر چیز خوبی که در جامعه‌ی اسلامی است را نسبت بدهند به غربی‌ها. واقعاً انسان تعجّب میکند از کوته‌فکری بعضی‌ها! توجّه به مردم، آراء مردم، اهتمام به مردم، میگوید «ما از غربی‌ها یاد گرفتیم اینها را»؛... وقتی مراجعه به منابع اسلامی نمیکنید، وقتی کلمات امیرالمؤمنین و رسول مکرّم اسلام را نمیخوانید، بلد نیستید، خب بله، از غربی‌ها باید یاد بگیرید. میگویند بعضی‌ها، می‌شنوید که «بله، این شفّافیّت را هم آنها به ما یاد دادند»؛ نخیر، شفّافیّت را امیرالمؤمنین یاد داده؛ میگوید حقّ شما بر من -یعنی حقّی که شما پیش من دارید- [این است که] هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم، مگر در جنگ و مسائل جنگ و مسائلی که با دشمن طرف هستیم، اینجا نمیشود حرفها را زد؛ چون حرف را وقتی که گفتیم، شما شنفتی، دشمن هم می‌شنود. بله در این مسائل حرب -حرب، اعمّ از همین حرب به‌اصطلاح نظامی و مانند اینها است- در مسائل امنیّتی، در مسائل نظامی، در مسائل گوناگونی که جنگ داریم با دشمن، مقابله‌ی با دشمن داریم، بله اینجا جای افشاگری نیست، جای شفّافیّت نیست، امّا در غیر اینها، در مسائل عمومیِ مردم، اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً.»


رهبر انقلاب بر این نکته تأکید کردند که: مسئولان جز در موارد نظامی، امنیتی و اموری که با دشمن مقابله داریم، باید شفاف باشند و هیچ رازی را از مردم پنهان نکنند.


۱. نامه ۵۰ نهج‌البلاغه

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | 18:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ایرانیان از خاندان خاشقچی چه خاطراتی دارند؟

ایرانیان از خاندان خاشقچی چه خاطراتی دارند؟ ناپدید شدن روزنامه‌نگار مشهور عربستانی این روز‌ها موضوع اول رسانه‌های بین‌المللی شده است؛ جالب است که اگرچه جمال قاشقچی یک ضدایرانی مشهور بود، اما عمو و زن‌عمویش به همان اندازه در دلالی اقتصادی بین ایران و اروپا شهرت داشتند. منبع

تهديد اردوغان نتيجه داد/ جنازه خاشقجي به کنسولگري برگشت  خبرگزاری برنا

جديدترين روايت عربستان از قتل خاشقجي/جسد داخل فرش پيچيده شد!  اقتصاد نیوز

اعتراف بن سلمان به قتل خاشقجي به درخواست پمپئو بود  خبرگزاری دانشجو

توافق ترامپ و اردوغان پيرامون قتل خاشقچي  اقتصاد نیوز

در مورد خاشقچی چه چیزهایی نمی دانیم؟ - پایگاه خبری رخ

«مرگ جمال خاشقچی» پایانی بر «قدرت مطلقه» بن سلمان؟

توافق ترامپ و اردوغان پیرامون قتل خاشقچی - اقتصاد نیوز

نظافتچی 460 میلیارد دلاری برای پاکسازی آثار قتل خاشقچی

اره‌ای که بدن خاشقچی را با آن تکه‌تکه کردند+ عکس - مشرق نیوز

تردید اروپا در روایت ریاض درباره قتل خاشقچی| تهدید برلین به قطع معاملات تسلیحاتی

فوری/ رونمایی از ولیعهد جدید عربستان سعودی/ بن سلمان برکنار می شود

پیدا شدن تکه هایی از جسد خاشقجی در محوطه کنسولگری عربستان|

تیم ترور خاشقجی از قتل و مثله کردن جسد او تصویربرداری کرده اند!

جزئیات جدید از پرونده خاشقچی؛ "سر سگ را برای من بیاورید"

منابع ترکیه ای: تیم ترور خاشقجی از قتل و مثله کردن جسد او تصویربرداری کرده اند

پیدا شدن تکه های از جسد جمال خاشقچی در درون چاهی در کنسولگری عربستان

الجبیر: مسئولان قتل خاشقجی بازداشت می شوند!

رویترز افشا کرد: سر این سگ(خاشقجی) را بیاورید!

رویترز: دستیار بن سلمان نقشه قتل خاشقجی را اجرا کرد

انتشار وسیع شایعه کشف جسد خاشقچی در استانبول

ظریف: واکنش جهان به قتل خاشقچی دیر اما شدید بود

اردوغان: به ملک سلمان گفتم کنسول عربستان رفتار بی پروایی دارد

سعودی ها هرگز دوستان ما نبودند/ نقش بن سلمان در قتل خاشقجی

ایرانیان از خاندان خاشقچی چه خاطراتی دارند؟ - فرارو

ترامپ: مرگ خاشقچی طرحی بود که اشتباهی پیش رفت

یکی از اعضای تیم ترور "خاشقجی" با تصادف کشته شد

کشف مدارکی درباره قتل خاشقجی در کنسولگری عربستان

روایت عجیب منابع عربستانی از قتل سعود‌الفیصل

رئیس سیا برای بررسی مساله قتل خاشقچی به ترکیه رفت

معامله بر سر خون خاشقجي/ حکومت سعودي به اردوغان پيشنهاد رشوه داد

ترامپ از توضیح عربستان در مورد خاشقجی قانع نشد

کانادا هم روایت عربستان از قتل خاشقچی را رد کرد

الجبیر: قتل خاشقجی یک اشتباه بسیار بزرگ بود

اردوغان از زوایای پنهان قتل خاشقچی می گوید

موگرینی هم به قتل قاشقچی واکنش نشان داد

علت مرگ خاشقچی اعلام شد

عصبانيت ترامپ از خيانت سعودي

رئیس سیا به ترکیه رفت


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | 18:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
معاون اول قوه قضاییه خبر داد؛

سخنگوی قوه قضاییه تنها یک روز پس از این اعلام در حاشیه نشست مسئولان عالی قضایی کشور در مصاحبه با خبرنگاران از اسامی ۳ محکوم به اعدام رونمایی و عنوان کرد، درمنی، محمد سالم و مظلومین، سه اعدامی هستند.
کد خبر: ۸۴۴۸۵۰
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۱
تخریب سازه‌های عمرانی، حاصل امضاء فروشی مهندسین خاکستری است/ واگذاری پروژه‌های عمرانی به سرمایه داران، نتیجه‌ای جز تحویل پروژه ضعیف و نا ایمن ندارد نداردمعاون اول قوه قضاییه از تأیید حکم اعدام وحید مظلومین و محمد سالم، متهمان ردیف اول و دوم پرونده مفسدان اقتصادی، در دیوان عالی کشور خبر داد.

به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام محسنی اژه‌ای، معاون اول قوه قضاییه در گفت‌وگوی زنده آخرین وضعیت احکام صادره برای مفسدان اقتصادی را تشریح کرد.

وی افزود: رسیدگی به پرونده‌های مفسدان اقتصادی با سرعت و دقت و قاطعیت ادامه دارد. در تازه‌ترین اتفاقی که رخ داده‌، پرونده دو تن از افرادی که در دادگاه بدوی مفسد تشخیص داده شده بودند، در دیوان عالی رسیدگی شد.

معاون اول قوه قضاییه گفت: حکم اعدام این افراد از سوی شعبه رسیدگی کننده تأیید شد؛ این دو متهم «وحید مظلومین» و «محمداسماعیل قاسمی» با نام مستعار محمد سالم بوده‌اند.

سخنگوی قوه قضاییه گفت: همان طور که می‌دانید از روز تشکیل پرونده یعنی ۱۷ شهریور تا امروز ـ که ۲۹ مهر است ـ در مدت حدود ۴۳ روز پرونده به نتیجه رسید و امیدواریم با سرعت و دقت باقی پرونده‌ها هم رسیدگی شود.

بنا بر اطلاعات موجود، نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات باند مظلومین با حضور ۱۲ متهم در هفدهم شهریور ماه در دادگاه انقلاب تهران و به ریاست قاضی زرگر و علنی برگزار شد.

در آن جلسه کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرای تهران قرائت شد و سپس دادگاه به متهمان و وکلای آن‌ها اجازه دفاع از خود داد.

این در حالی است که در هشتم مهر ماه امسال حجت الاسلام محسنی اژه‌ای در حاشیه سفر به یکی از استان‌ها در جمع خبرنگاران، از صدور حکم اعدام برای ۳ تن از مفسدان اقتصادی خبر داد.

سخنگوی قوه قضاییه، تنها یک روز پس از این اعلام در حاشیه جلسه مسئولان عالی قضایی کشور در مصاحبه با خبرنگاران از اسامی ۳ تن محکوم به اعدام رونمایی و عنوان کرد، درمنی، محمد سالم و مظلومین سه اعدامی هستند.

حکم اعدام سلطان سکه و همدستش تایید شد

سکه اعدام مفسدان اقتصادی ضرب شد - خبروان

عاقبت سلطان سکه به اعدام رسید ! - اخبار تماشایی - تماشا

3 مفسد اقتصادی محکوم به اعدام را بهتر بشناسید - باشگاه ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | 18:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت آیه الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی از اجلّه علما و از مراجع تقلید در سن 83 سالگی در مشهد بدرود حیات گفتند

حضرت آیه الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی از اجلّه علما و از مراجع تقلید در سن 83 سالگی در مشهد بدرود حیات گفتند(1395ق)سید محمدهادی حسینی میلانی(۱۳۱۳-۱۳۹۵ق)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری. میلانی بیشتر عمر خود را در عراق گذارند و در آنجا از درس علمایی چون شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیا عراقی و میرزا محمد حسین نائینی بهره برد. وی از سال ۱۳۳۲ش در مشهد ساکن شد. سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران مدتی نزد وی شاگردی کرد. از میلانی آثاری از جمله محاضرات فی الفقه الامامیه و قادتنا کیف نعرفهم بر جای مانده است. آیت الله میلانی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نیز فعال بود. او از انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن و نهضت مردم عراق حمایت می‌کرد. وی در تأسیس مدارس علمیه از جمله مدرسه حقانی نقش داشت. با حضوری وی در مشهد، حوزه علمیه این شهر رونق گرفت.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ | 18:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

درگذشت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی ، رییس مجلس خبرگان رهبری (29مهر 1393 ش)

درگذشت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی ، رییس مجلس خبرگان رهبری ( 1393 ش)آیت الله محمدرضا مهدوی کنی در 14 مرداد 1310 در روستای کن – که در حال حاضر بخشی از شهر تهران است- به دنیا آمد. وی پس از طی دوره دبستان در کن، وارد مدرسه علمیه لرزاده در تهران شد و از محضر مرحوم آیت الله برهان بهره برد. او در سال 1327 درسن 17 سالگی برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت نمود و تا سال 1340 در محضر استادان مبرز آن زمان همچون حضرات آیات مشکینی، حاج شیخ عبدالجواد سده ای (جبل عاملی)، شهید صدوقی، سلطانی، مجاهدی، رفیعی قزوینی، شعرانی، علامه طباطبایی، آیه الله العظمی بروجردی، امام خمینی، آیه الله العظمی گلپایگانی و ... رضوان الله تعالی علیهم دروس عالی فقه، اصول فقه، تفسیر، حکمت و کلام را تلمذ کرد. آیت الله پس از بازگشت به تهران در سال 1340، در مدرسه مروی به تدریس علوم حوزوی مشغول شد و از سال 1342 امامت جماعت مسجد جدید التاسیس جلیلی در میدان فردوسی را پذیرفت. این مسجد پایگاه مناسبی برای فعالیت های اجتماعی و سیاسی ایشان شد. مبارزات آیت‌الله علیه حکومت طاغوت، باعث دستگیری های متعدد، تبعید، شکنجه و زندانی شدن ایشان گردید. ایشان آخرین عالمی است که در روزهای نزدیک پیروزی انقلاب اسلامی برای چندمین بار دستگیر و در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی آزاد شد. وی بعد از انقلاب اسلامی 1357، به عنوان سرپرست کمیته انقلاب اسلامی، وزیر کشور، سرپرست نخست وزیری نیز فعالیت کرد. ایشان همچنین علاوه بر ریاست مجلس خبرگان رهبری ، ریاست دانشگاه امام صادق و دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران را نیز برعهده داشت. آیت الله مهدوی کنی 14 خرداد 1393 به دلیل بیماری قلبی به کما رفت و در بیمارستانی در تهران بستری شد. سرانجام وی در صبح سه شنبه ، بدلیل ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.

مروری بر زندگي‌نامه مرحوم آيت‌الله محمدرضا مهدوي كني - مشرق نیوز

سوابق "آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی"؛ يار محجوب امام(ره)، ياور ...

زندگينامه مختصر حضرت آيت الله محمدرضا مهدوي کني(قدس سره)

نقش تاریخی آیت الله مهدوی کنی در انقلاب اسلامی - مشرق نیوز

زندگینامه آیت الله محمدرضا مهدوی کنی - پایگاه تخصصی مسجد

سايت اطلاع رساني شوراي نگهبان/آيت الله محمدرضا مهدوي كني

دولت موقت محمدرضا مهدوی کنی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی - دانشنامه‌ی اسلامی

محمدرضا مهدوی کنی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

زندگینامه آیت الله مهدوی کنی - اخبار تسنیم

محمدرضا مهدوی کنی - ويکی شيعه

آيت‌الله مهدوي كني - ایسنا


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ | 18:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وقوع جنگ نهروان بين سپاهيان امام علي(ع) و خوارج (9صفر38 ق)

وقوع جنگ نهروان بين سپاهيان امام علي(ع) و خوارج (38 ق)پس از پايان جنگ صفين ميان امام علي(ع) و معاويه بن ابي‏سفيان و تحميل حَكَميَّت بر امام، كوفيان كه خود را بازنده‏ي اين ماجرا مي‏دانستند، امام را براي جنگ دوباره با معاويه، تحريك كردند كه با مخالفت آن حضرت مواجه گرديدند. از آن پس عَلَم ناسازگاري با امام را برداشته و پس از ماجراهاي فراوان، در مقابل آن حضرت صف آرايى كردند. امام با نصيحت و هشدار، تعداد زيادي از آنان را از جنگ با آن حضرت منصرف ساخته و به بقيه مادامي كه دست به سلاح نبرده بودند، اجازه‏ي حضور در شهر را مي‏داد. ولي از آن زمان كه به جنايت و قتل دست زدند، امام به جنگ آنان شتافت و در جنگ نهروان، جز 9 نفر از سپاه چهار هزار نفري آنان، كسي زنده نماند. اين افراد را كه از دين برگشته و به امام اهانت كردند، خوارج يا خارجي مي‏گويند.

جنگ نهروان - پایگاه رسمی آستان قدس علوی

ماجراي جنگ نهروان چه بود؟ | فرهنگ نیوز

نبرد نهروان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جنگ نهروان - دانشنامه‌ی اسلامی

جنگ نهروان یا فتنه مارقین

جنگ نهروان - ويکی شيعه

جنگ نهروان - ویکی فقه

ماجرای جنگ نهروان

جنگ نهروان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ | 20:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهادت "عمارياسر" صحابي بزرگ پيامبر در جنگ صفين (9صفر37 ق)

شهادت رساترين سخن درباره‏ي شخصيت معنوي او حديث رسول خدا است كه فرمود: "عمار، از سر تا پايش آكنده از ايمان است و ايمان با گوشت و خون او عجين گرديده است". هم‏چنين، پيامبر به او فرموده بود: "تو را گروه ستمگري خواهد كشت در حالي كه تو آنان را به سوي حق و حقيقت دعوت مي‏نمايي". اين خبر غيبي كه يكي از دلايل نبوت و راستگويي پيامبر(ص) بود آنچنان كه فرموده بود نيز اتفاق افتاد و سرانجام عمار در نود سالگي در جنگ صفين در ركاب امام علي به دست هواداران معاويه كشته شد. عمار ياسر از مسلمانان راستين بود كه در راه اسلام سختي‏هاي فراواني را تحمل كرد و پدر و مادر او اولين شهداي راه اسلام بودند.

شهادت عمار ياسر در جنگ صفين - دانشنامه‌ی اسلامی

زندگینامه عمار یاسر(متوفی۳۷ه.ق) – علماوعرفا

عمار یاسر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عمار یاسر - دانشنامه‌ی اسلامی

عمار بن یاسر - ويکی شيعه

عمار یاسر - دانشنامه رشد

عمار یاسر - ویکی‌گفتاورد

عمار یاسر کیست؟

شهادت عمار یاسر


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ | 20:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تبعيد "رضاخان پهلوی" به جزيره موريس در جريان جنگ جهاني دوم توسط متفقين (27مهر1320 ش)

تبعيد نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی و پادشاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. پادشاهی رضاشاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران نظام پهلوی بود. پس از ورود متفقين به ايران و استعفاي اجباري رضاخان از سلطنت، وي در 25 شهريور 1320 ش به ناچار ايران را ترك كرد و به امر انگليس به جزيره موريس و سپس ژوهانسبورگ در آفريقاي جنوبي تبعيد شد تا اينكه در همان‏جا درگذشت. اگر رضاخان از ابتداي امر، به وسيله اجانب و به ويژه انگلستان روي كار نيامده بود و پايه‏هاي حكومت خود را بر روي افكار عمومي، عدالت و آزادي استوار مي‏ساخت، متفقين هرگز نمي‏توانستند به اين سهولت او را بركنار و از ايران تبعيد نمايند. او خوب مي‏دانست كه با تمام مخالفتي كه روس‏ها و انگليس‏ها با وي دارند، اما اگر قوايشان وارد تهران شود، به او و خانواده‏اش صدمه‏اي نخواهند زد و حداكثر شدت عمل آنها، بركناري از سلطنت و تبعيد وي خواهد بود. آنچه او را بيش از هرچيز نگران ساخته بود، بيم انتقام مردمي بود كه شانزده سال در زير فشار حكومت زور و استبداد قرار گرفته بودند. و اين نگراني سبب شد كه از سلطنت كناره بگيرد و از ايران خارج شود.

خلاصه ای از جنایات هولناک و خیانت‌های رضاخان - مشرق نیوز

پدر رضاخان پهلوی کیست؟! | سایت علمی ، فرهنگی ، تحلیل ...

خوبی ها و بدی های نظام پهلوی (قسمت اول) | طرفداری

پادشاهی رضاشاه پهلوی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

حقایقی از کارنامه ۱۶ ساله رضاخان - مشرق نیوز

اشتباهات رضاشاه عامل اشغال ایران شد - فرارو

(تصاویر) روزی که رضاشاه استعفا داد - فرارو

رضاشاه - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

رضا شاه پهلوی - مشروطه

کارنامه رضاشاه - تبیان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷ | 20:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

وفات "سلمان فارسي" صحابي بزرگوار پيامبر اسلام (8صفر35 ق)

وفات روزبه معروف به سلمان فارسي از اهالي منطقه‏ي جِي در اصفهان بود كه در ابتدا آيين زرتشتي و آتش‏پرستي داشت. وي بر اثر برخورد با دين مسيح به آن گرايش پيدا كرد و در راه عزيمت براي يافتن كيش برتر، راهي شام و سپس حجاز گرديد. او را در اين زمان به عنوان برده‏اي خريد و فروش كردند و سال‏ها قبل از هجرت پيامبر اكرم(ص)، در مدينه به كارگري براي يك يهودي مشغول بود. ساليان اوليه‏ي حضور پيامبر در مدينه نيز با اين ايام همراه بود و او توفيق حضور در جنگ‏هاي پيامبر(ص) را نيافت. سلمان فارسي سرانجام به دين اسلام مشرف شد و پس از آن كه پيامبر(ص) او را سلمان نام نهاد از نزديك‏ترين ياران رسول خدا گرديد. سلمان فارسي از صحابه‏ي بسيار نزديك پيامبر بزرگ اسلام(ص) و داراي علم ظاهر و باطن و بسيار فاضل و پرهيزكار بوده است. از كثرت تَقرُّبي كه نسبت به آن حضرت و خانواده‏ي عصمت و طهارت داشته، پيامبر(ص) درباره‏ي او فرموده است: "السَّلمانُ مِنّا اهل البيت" سلمان از ما اهل‏بيت است. طرح حفر خندق در جنگ احزاب از جانب اين صحابي بزرگ پيامبر اكرم(ص) بود. پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) در زمان خليفه‏ي دوم به حكومت مداين برگزيده شد و تا پايان عمر به مدت 19 سال در اين منصب بود. مرقد شريف اين صحابي بزرگ پيامبر اسلام در مدائن، در پنج فرسخي بغداد، نزديك طاق كسري قرار دارد.

سرگذشت خواندنی سلمان فارسی به روایت حضرت آیت‌الله مکارم ...

زندگینامه سلمان فارسی از زبان خودش صحابی حضرت رسول ...

سلمان فارسی از ابتدا تا پذیرش اسلام، چه مسیری را طی کرد و ...

سلمان فارسی داستان و زندگینامه سلمانی فارسی - نمناک

ایرنا - ویژگی های شخصیتی سلمان فارسی

سلمان فارسی‏ - مرکز اطلاع رسانی غدیر

در محضر سلمان فارسي - شرکت شمسا

سلمان فارسی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سلمان فارسی - دانشنامه‌ی اسلامی

سلمان فارسی - ویکی فقه

سلمان فارسی - ويکی شيعه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ | 11:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رحلت فقيه نامدار شيعه آيت ‏اللَّه العظمي "سيدابوالقاسم‏ خوئي" (8صفر1413 ق)

رحلت فقيه نامدار شيعه آيت ‏اللَّه العظمي آيت‏ اللَّه العظمي سيدابوالقاسم خويى فرزند حاج سيدعلي اكبر در شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 ق در خانواده‏ اي اهل علم و دانش و تقوي در شهرستان خوي ديده به جهان گشود و در 13 سالگي براي تحصيل علوم اسلامي عازم نجف شد. ايشان از كودكي و نوجواني به هوش و ذكاوت و استعداد معروف بود. آيت‏ اللَّه خويى در 21 سالگي به درس خارج مشغول شد و از بزرگاني همچون آيات عظام: كمپاني، عراقي، بلاغي، شيخ الشريعه‏ي اصفهاني و آقا سيدابوالحسن اصفهاني اجازه‏ي اجتهاد دريافت نمود. ايشان از جواني به تدريس همت مي‏ورزيد و پس از اخذ اجتهاد، درس خارج خود را آغاز كرد. محفل درس آيت‏ اللَّه خويى پرجمعيت‏ ترين درس حوزه‏ي نجف بود و فُضلاي بسياري در حلقه‏ي درس اين استاد بزرگوار حوزه پرورش يافتند. حضرات آيات عظام: ابوالفضل نجفي خوانساري، ميرزا جواد تبريزي، حسين وحيد خراساني، سيدعباس خاتم يزدي، سيدعبدالكريم موسوي اردبيلي، شهيد سيد محمدباقر صدر، سيدمحمود هاشمي شاهرودي، سيد محمدحسين فضل اللَّه و ده‏ها عالم بزرگ از جمله شاگردان اين مرجع بزرگ شيعه در طول بيش از 60 سال تدريس مي‏باشند. ايشان در تدريس بسيار چيره دست بود و با توانايى شگرفي آموزش مي‏داد. هنگام تدريس، شمرده، فصيح، منظم و مرتب سخن مي‏گفت و با پرهيز از زياده‏ گويى و حاشيه‏ پردازي، درس را فشرده و سنجيده ارايه مي‏كرد. از آيت‏ اللَّه خويى بيش از 25 دوره كتاب در موضوعات مختلف بر جاي مانده است كه مُعجَم رجالُ الحَديث و تَفصيل الطَّبقات الرُّواة در 23 جلد در علم رجال، نَفَحاتُ الاعجاز في رَدِّ حُسنِ الايجاز در علوم قرآني و تكمله‏ي منهاجُ الصّالحين و... از آن جمله‏ اند. معظمٌ‏ له هم‏چنين موسسات خيريه‏اي در شهرهاي مختلف دنيا داير كرده است كه شامل بناهاي مسكوني، مسجد، حسينه، كتابخانه، مدرسه و درمانگاه مي‏باشد. آيت‏ اللَّه خويي سرانجام در سن 96 سالگي در حالي كه از يك سال پيش از طرف حزب بعث خونخوار عراق در كوفه تبعيد بود، در 8 صفر 1413ق برابر با 17 مرداد 1371 ش دار فاني را وداع گفت و در مسجدالخضراء محل تدريس خود در نجف اشرف مدفون گرديد.

زندگانی من؛ به قلم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی - آیت ...

مردی که در حکومت صدام حوزه نجف را نجات داد+تصاویر - شبکه ...

زندگی نامه آیت الله خویی - نور مجرد, دانشنامه تخصصی علامه ...

ماجرای دیدار اجباری حضرت آیت الله خویی با صدام | من دستور - ...

جزییات ماجرای دستگیری حضرت آیت الله خویی و شهادت ...

مکاشفه آیت الله خویی به روایت خود ایشان - آوا - خبرگزاری ...

آیت الله سید ابوالقاسم خویی | دانشنامه پژوهه پژوهشکده ...

پاسخ به شبهات تاریخی پیرامون آیت‌الله سیدابوالقاسم خوئی/ ...

سید ابوالقاسم خویی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آیت الله سید ابوالقاسم خویی - دانشنامه‌ی اسلامی

سیدابوالقاسم موسوی خویی - ویکی فقه

سید ابوالقاسم خویی - ویکی‌گفتاورد

زندگی نامه آیت الله خویی - تبیان

سید ابوالقاسم خویی - ويکی شيعه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ | 11:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
۱۳۹۷/۰۷/۲۵

خط حزب الله ۱۵۵ | تشکیل اتاق جنگ اقتصادی

* خط حزب‌الله ۱۵۵ با عنوان «تشکیل اتاق جنگ اقتصادی» منتشر شد.

* خط حزب‌الله در این شماره بررسی می‌کند که با چه راهکاری دولت و مسئولین می‌توانند کشور را از شرایط خطیر کنونی عبور دهند؟ در بخشی از آن متن چنین می‌خوانیم: "از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، موضوع اتاق جنگ اقتصادی، با شدت و حدت بیشتری دنبال شده است. در همین راستا، ‌"گروه اقدام ایران‌" (IRAN ACTION GROUPE) به‌عنوان دومین اتاق جنگ اقتصادی آمریکا، به ریاست ‌"برایان هوک‌" در وزارت‌خارجه‌ی این کشور، از حدود سه ماه پیش تشکیل شد. این کارگروه ویژه‌ وظیفه‌ی خود را فشار حداکثری اقتصادی علیه ایران و قطع دسترسی کشور به منابع مالی خود در جهت براندازی یا هماهنگی ایران با سیاست‌های آمریکا تعریف کرده است. این گروه مطابق سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۱۵ آمریکا، ‌"تحریم‌" را ابزار اصلی اعمال قدرت خود قرار داده‌ و به ایران اعلام جنگ اقتصادی کرده است."

* دیدار امروز رهبر انقلاب با نخبگان علمی نیز حاوی حاشیه‌های جالبی بود که خط حزب‌الله در روایت ویژه این هفته‌ی خود بخش‌هایی از آن را منتشر کرده است.

* همچنین اطلاع نگاشت این هفته خط حزب‌الله اختصاص به بخش‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه معروف به دعای مکارم الاخلاق دارد که رهبر انقلاب با زاویه دید جدیدی به این دعا نگاه کرده‌اند.

* دیگر عناوین این شماره که خواندن این بخش‌ها نیز توصیه می‌شود بدین شرح است:
چه کسانی می‌توانند پرچم حق را بلند کنند؟ (روش تحلیل سیاسی)
اگر مغرور شویم، ناکام خواهیم ماند (حزب‌الله این است)
آدمی که تقوا ندارد، تصمیم‌هایش در اختیار خودش نیست (نهج‌البلاغه)
وقتی بیگانه به مسئولین کشور طمع می‌کند (کلام امام)
روش امام سجاد(ع) برای مبارزه (شرح حدیث)
برای کوه‌ رفتن مردم امکانات فراهم کنید (خاطرات رهبری)
بسیجی چه کسی است؟ (عکس‌نوشت)
با زن و فرزندتان با عدالت رفتار کنید (خانواده ایرانی)

* طبق رسم هفتگی خط حزب‌الله نیز شماره ۱۵۵ این هفته‌نامه به روح بلند شهید علی اقبالی، خلبان سرافراز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تقدیم می‌شود.

* نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.

 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید
نسخه‌ی تابلو اعلانات | دریافت "خط حزب‌الله" نسخه‌ی مطالعه (A۴) | دریافت نسخه‌ی چاپ (A۳)
http://130.185.75.67/ndata/news/weekly/files/198/%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-155.jpg

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 21:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پیوندهای مرتبطعکسعکسصوتصوت
۱۳۹۷/۰۷/۲۵

دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار با بیش از دو هزار نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، تلاش و فعالیت ده‌ها هزار نخبه در سراسر ایران را ترسیم‌کننده‌ی تصویری امیدبخش و واقعی از کشور خواندند و با اشاره به نقش و تأثیرگذاری نخبگان جوان در برنامه‌ریزی صحیح برای آینده، پیشرفت علمی ایران و جلو بردن مرزهای دانش بشری، «تعامل متقابل، دوجانبه و جدی‌تر نخبگان و نظام، مراقبت هوشمندانه و استفاده‌ی صحیح از گنجینه‌ی نیروی انسانیِ نخبه، و تقویت هویت ملی و آرمانخواهی در مجموعه‌ی نخبگان کشور» را ضروری خواندند و تأکید کردند: تصویرسازی غلط و منفی و ناامیدکننده از اوضاع ایران، مهم‌ترین دستور کار امروز دشمن است اما به فضل الهی تصویر واقعی کشور در مجموع، نقطه‌ی مقابل تصویرسازی نظام سلطه است.

رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود، دیدار با نخبگان جوان را امیدبخش و شادی‌آفرین خواندند و با اشاره به سخنان تعدادی از جوانان نخبه گفتند: این مطالب عمدتاً بسیار متین و متقن و کاملاً مورد تأیید بنده بود و مسئولان محترم باید با جدیت آن‌ها را پیگیری کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تأثیرگذاری ملی و فراملی نخبگان از زوایای مختلف، افزودند: وجود ده‌ها هزار نخبه، از یک منظر نشانگرِ «تصویر صحیح و واقعی از کشور» و مایه‌ی خرسندی و احساس امید است، ضمن آنکه با بهره‌مندی از نخبگان قطعاً چارچوب‌های برنامه‌ریزی برای مسائل کشور باید ارتقا یابد و از دیدگاه‌های آنان استفاده شود.

ایشان خاطرنشان کردند: از نظرات نخبگان جوان، فعال، دلسوز و بانشاط و پای‌کار در بخش‌های مختلف از جمله نفت، استفاده و برای تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد مستقل و دانش‌پایه و اقتصاد مقاومتی، برنامه‌ریزی شود.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأثیر نخبگان در «پیشرفت علمی کشور» گفتند: بهره‌گیری صحیح و مناسب از دانش و توانایی‌های نخبگان موجب پیشرفت علم در کشور و در نتیجه رسیدن به موضع عزت و اقتدار و کاهش آسیب‌پذیری‌ها خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: اگر از لحاظ علمی پیشرفت کنیم، تهدید دشمنانِ تمدنی و سیاسی و اقتصادی ما دائمی نخواهد بود و کاهش خواهد یافت...

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 21:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

كتاب موبايل ذکرخدا جاوا و آندروید

تهيه وتنظيم توسّط حجّة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور

درمؤسّسه فرهنگي هدايت

برگزیده دعاها و اذکارمورد نیازهرروزه مؤمنین ومؤمنات برگزیده ازمفاتيح الجنان وباقیات الصالحات وتوضیح المسائل وکتب اخلاقی

به ضمیمه آداب میّت،نمازمیّت وتلقین میّت و...که به لحاظ ابتلاء دوستان روحانی ما به آن اضافه شده است

كتاب موبايل ذکرخدا جاوا

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/zekrekhoda.jar

كتاب موبايل ذکرخدا آندروید

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/zekrekhoda.apk

خلاصه این کتاب موبایل چاپ شده است : فایل پی دی اف آنرا درلینک زیر مطالعه فرمائید

http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/zekrekhoda.pdf

كتاب موبايل اذكار وختومات هُـدا جاوا و آندروید

كتاب موبايل اذكار وختومات هُـدا حاوي اذكار و اوراد و ختومات و خواص سُوَر قرآن مجيدجهة آرامش دلها وبرآورده شدن حوائج ورفع گرفتاريها وداستانهايي ازاذكار وختوم ودستورالعملهاي عرفاء واساتيد اخلاق وعرفان

كتاب موبايل اذكار وختومات هُـدا جاوا

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/khotomathoda.jar

كتاب موبايل اذكار وختومات هُـدا آندروید

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/khotomathoda.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: کـتــاب مـوبــایــل بـاقــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کتاب زیارت رفتن پیاده

حاوی احادیث وحکایات واشعار در رابطه با زیارت رفتن پیاده

وارتش بیست ملیونی اربعین

تهیه وتنظیم توسّط حجّة الاسلام سیدمحمّدباقری پور

درمؤسّسه فرهنگی هدایت

برای دریافت فایل پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید

http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/zeyaratraftanpeyade.pdf



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کتاب حدیث زیارت

حاوی احادیث وحکایات واشعار در رابطه با زیارت امام رضا علیه السلام

تهیه وتنظیم توسّط حجّة الاسلام سیدمحمّدباقری پور

درمؤسّسه فرهنگی هدایت

برای دریافت فایل پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید

http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/hadithezeyarat.pdf



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

روایات پیاده ر فتن به کربلا

در روایات بسیاری بر فضیلت اربعین و پیاده روی به سوی حرم کربلای معلی و بارگاه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) تاکید شده است: از حسین بن سعید نقل شده است که از امام صادق(ع) درباره زائر قبر حسین(علیه السلام) سؤال شد. «فَقَالَ مَنِ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَی إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ(علیه السلام) کانَ لَهُ بِکلِّ قَدَمٍ یرْفَعُهَا وَ یضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِکهَا»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98،‌ص 147) حضرت در پاسخ فرمود: هر آن که در فرات غسل کند و سپس با پای پیاده به سوی مرقد حسین(علیه السلام) برود، به ازای هر قدمی که برمی دارد و بر زمین می گذارد، حجّی مقبول با تمام اعمال و مناسک برای او خواهد بود.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: یَا عَلِیُّ  زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَداً. (ابن قولویه، کامل الزیارات ص134) . کامل الزیارات: على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اى على قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد، یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى ‏فرماید، و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى ‏برد. و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏ فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد مى‏ باشد را ننویسند. و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏ گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.

حسین بن ثُویر از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: إِذَا أَتَیتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَاغْتَسِلْ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِیابَک الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِیاً فَإِنَّک فِی حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ بِالتَّکبِیرِ وَ التَّهْلِیلِ؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98،‌ص 152) زمانی که به زیارت ابا عبدالله(ع) رفتی، پس غسل کن در نهر فرات و سپس لباس های پاک بپوش؛ آن گاه با پای برهنه راه برو؛ پس تو در حرمی از حرم خدا و حرم پیامبرش هستی و بر تو باد به تکبیر و گفتن لا اله الّا الله.

حُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ قَالَ : قَالَ الصادق علیه السلام ‏ یَا حُسَیْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ «ص» إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَهً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ‏] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ «ص» یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى . حسین بن ثویر بن أبى فاخته می‌گوید، امام صادق (علیه السلام) فرمودند : اى حسین کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على علیهما السّلام باشد اگر پیاده رود خداوند منّان به هر قدمى که برمی‌‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار می‌دهد تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان رساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب می‌فرماید تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته‏‌ اى نزد او آمده و می‌گوید: «رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم سلام رسانده و به تو می‌فرماید: «از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌ ات آمرزیده شد.

عن الصادق علیه السلام : مَنْ‏ خَرَجَ‏ مِنْ‏ مَنْزِلِهِ یرِیدُ زِیارَةَ قَبْرِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی «ص» إِنْ کانَ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ‏] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکهُ کتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَک فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقْرِۆُک السَّلَامَ وَ یقُولُ لَک اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَک مَا مَضَى . امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابشان می‌فرمایند : کسی که به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله(علیه السلام) بر می‌دارد، یک حسنه برایش می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد. وقتی می‌خواهد بازگردد یک فرشته الهی در مقابل او قرار می‌گیرد و می‌گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به شما سلام می رساند، و پیغام می دهد که عمل را از سرگیر که گذشته ‌ات بخشیده شده است. (کامل الزیارات باب 49/ص132الی 135 ) (درباب 49 ،10 روایت درابن باب وجود دارد)

قدامة بن مالک از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: مَنْ زَارَ الْحُسَینَ مُحْتَسِباً لَا أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ کمَا یمَضَّضُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یبْقَی عَلَیهِ دَنَسٌ وَ یکتَبُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةٌ وَ کلَّمَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98،‌ص 19) کسی که حسین(ع) را برای رضای خدا زیارت کند، نه برای خوش گذرانی و تفریح و نه به جهت کسب شهرت (و فخر فروشی)، گناهانش فرو می ریزد، همان طور که لباس در آب شسته شده (و پاک می شود) و در نتیجه، هیچ آلودگی بر او باقی نمی ماند و با هر گامی که بر زمین می گذارد، حجّی برایش نوشته می شود و با هر قدمی که برمی دارد، عمره ای برایش ثبت می گردد.

ابن مشکان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: مَنْ زَارَ الْحُسَینَ(علیه السلام) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حَتَّی یغْفَرَ لَهُ کلُّ ذَنْبٍ وَ یکتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ یرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ . (بحارالانوار، ج 98، ص 25) هر که از شیعیان ما حسین(علیه السلام) را زیارت کند، بازنمی گردد، مگر این که همه گناهانش بخشیده می شود و به ازای هر قدمی که برمی دارد و هر دستی که به سوی آسمان توسط هرکسی بالا می رود، برایش هزار حسنه نوشته میشود و هزارگناهش پاک می شود و هزاردرجه بالا میرود.

بشیر دَهّان می گوید: در پایان یک گفت وگوی طولانی که با امام صادق(ع) داشتم، ایشان به من فرمود: وَیحَک یا بَشِیرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ وَ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ کتِبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ مَبْرُورَاتٌ مُتَقَبَّلَاتٌ وَ غَزْوَةٌ مَعَ نَبِی أَوْ إِمَامٍ عَادِلٍ؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج 98،‌ص 143) ای بشیر! به درستی که مؤمن زمانی که به زیارت حسین بن علی(ع) بیاید، در حالی که حقّش را بشناسد و (پیش از زیارت) در فرات غُسل نماید، به ازای هر قدمی، حج و عمره ای مقبول و یک جهاد در رکاب پیامبر یا امام عادل برایش نوشته می شود.

عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَهٍ مَغْفِرَهُ ذُنُوبِهِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَتَّى یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ ادْعُنِی أُجِبْکَ اطْلُبْ مِنِّی أُعْطِکَ سَلْنِی حَاجَهً أقضیها [أَقْضِهَا] لَکَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ . بشیر دهّان، می‌گوید؛ حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: شخصى که به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام می‌رود، زمانى که از اهلش جدا شد با اولین گامى که برمی‌دارد تمام گناهانش آمرزیده می‌شود سپس با هر قدمى که برمی‌دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد و هنگامى که به آنجا رسید حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و می‌فرماید : بنده من از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان اجابتت نمایم، از من طلب کن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم . راوى می گوید، امام علیه السّلام فرمودند: «و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید.»

ابوصامت از امام صادق(ع) نقل می کند: مَنْ أَتَی الْحُسَینَ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَیرِ فَکبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج 98،‌ص 143) هر کسی پیاده به زیارت قبر حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک می کند و رتبه اش هزار درجه بالا می رود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ پس وقتی به درب حَرَم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.

از رُفاعة بن موسی نقل شده است که امام صادق(ع) فرمود: إِنَّ مَنْ خَرَجَ إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ(ع) عَارِفاً بِحَقِّهِ وَ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ وَ خَرَجَ مِنَ الْمَاءِ کانَ کمِثْلِ الَّذِی خَرَجَ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِذَا مَشَی إِلَی الْحَیرِ لَمْ یرْفَعْ قَدَماً وَ لَمْ یضَعْ أُخْرَی إِلَّا کتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98،‌ص 147) به درستی کسی که (برای زیارت) به سوی مرقد حسین (بن علی)(ع) برود، در حالی که حقّش را می شناسد و (پیش از زیارت) در فُرات غسل کند و از آب خارج شود، مثل کسی است که از گناهانش خارج شود. پس هنگامی که به باب الحسین(ع) رسید، قدم از قدم برنمی دارد، مگر این که خداوند برایش ده حسنه می نویسد و ده گناهش پاک می گردد.

[منبع : کتاب زیارت رفتن پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور]



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مسافت مرزهای مختلف تا نجف اشرف

خسروی – نجف : فاصله مرز خسروی تا نجف اشرف حدود ۳۷۰ کیلومتر است. با توجه به اعلام مسئولین مربوطه، امسال با توجه به امنیت نسبی که در کشور عراق حاکم شده است، مرز خسروی بازگشایی شده است.خسروی در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی شهر قصرشیرین از توابع کرمانشاه قرار دارد. مرز خسروی شمالی ترین مرز رسمی عبور و مرور زائران ایرانی می باشد ضمن اینکه قدیمی ترین مرز اعزام زائران به عراق هم هست و در دوران قبل از سقوط صدام نیز، زائران از این طریق به عتبات عالیات اعزام می شدند به این دلیل دارای بهترین امکانات نسبت به سایر پایانه های مرزی است.زائران پس از خروج از ایران وارد منطقه مرزی منذریه و سپس شهر خانقین، مقدادیه، منطقه بعقوبه و سپس وارد بغداد و پس از آن به زیارت کاظمین مشرف می شوند. طول مسیر تا شهر کاظمین ۲۰۵ کیلومتر و تا کربلا ۳۱۵ کیلومتر است.

(خسروی تا کوت : ۳۴۱ – خسروی تا دیوانیه : ۳۹۵ – خسروی تا حله : ۳۰۵ – خسروی تا بغداد : ۱۹۰ – خسروی تا نجف : ۳۸۰ – خسروی تا خانقین : ۱۰ – خسروی تا مقدادیه : ۱۰۲ – خسروی تا بعقوبه : ۱۳۰-  خسروی تا کربلا: ۳۱۵ – خسروی تا کاظمین : ۲۰۳ – خسروی تا سامراء: ۳۲۶ – خسروی تا سید محمد:۲۹۱ – خسروی تا طفلان مسلم : ۲۸۱

مهران – نجف : فاصله مرز مهران تا نجف اشرف حدود ۲۹۸ کیلومتر است که البته با توجه به وضعیت راه ها و نیز شلوغی مسیر، احتمالا در اربعین حسینی این مسیر را طی زمان ۷ الی ۸ ساعت طی خواهید کرد.شهر مرزی مهران در منتهی الیه غربی استان ایلام قرار داشته و فاصله آن تا شهر ایلام ۸۵ کیلومتر می باشد. زائرانی که از این شهر وارد عراق می شوند پس از عبور از منطقه زرباطیه و شهر کوچک بدره وارد شهر کوت، نعمانیه، شوملی، دیوانیه و شامیه وارد شهر نجف می شود.طول این مسیر از پاسگاه مرزی زرباطیه تا بازرسی ورودی نجف ۳۰۲ کیلومتر می باشد. (مهران تا کوت: ۸۲ – مهران تا دیوانیه : ۲۲۷ – مهران تا حله : ۲۳۸ – مهران تا بغداد : ۲۵۵ – مهران تا نجف : ۳۰۳ – مهران تا کربلا:۲۷۹ – مهران تا کاظمین: ۲۸۳ – مهران تا سامراء : ۴۴۴ – مهران تا سید محمد: ۴۰۹ – مهران تا طفلان مسلم : ۲۷۲)

چزابه – نجف : از مرز چزابه تا نجف اشرف حدوداً ۳۹۰ کیلومتر فاصله است.تنگه چزابه در ۱۷ کیلومتری شمال غربی شهر بستان قرار دارد. زائران پس عبور از منطقه چزابه و شیب، مشرح، وارد شهر العماره، سپس شهر فجر و منطقه عفک، دیوانیه، شافعیه، شامیه و پس از بازرسی ابوصخیر وارد شهر نجف می شوند.

شلمچه – نجف : از مرز شلمچه تا نجف اشرف حدود ۴۷۷ کیلومتر فاصله است. منطقه مرزی در غرب خرمشهر و نزدیکترین نقطه مرزی به شهر بصره در کشور عراق می باشد. مرز شلمچه جنوبی ترین مرز زمینی ایران و عراق بوده و فاصله آن تا خرمشهر ۱۵ کیلومتر و تا بصره ۲۰ کیلومتر می باشد. زائرانی که از این مرز وارد عراق می شوند پس از عبور از منطقه شلمچه و تنومه وارد شهر بصره شده و پس از آن به سماوه و نجف می رسند.طول مسیر از شلمچه تا نجف تقریباً ۴۶۰ کیلومتر می باشد.(شلمچه تا بصره : ۲۰ – شلمچه تا نجف ۴۶۰ – شلمچه تا کربلاء ۵۴۹ – شلمچه تا کاظمین دارای دو مسیر ۵۷۵ و ۶۲۱ کیلومتر – نجف تا کربلا: ۷۸ – نجف تا بغداد : ۱۶۱ – نجف تا بصره : ۴۶۷ – نجف تا حله : ۶۱ – نجف تا رمادی :۲۷۱ – نجف تا بعقوبه : ۲۲۷- نجف تا دیوانیه : ۷۵ – نجف تا کاظمین : ۱۸۰ – نجف تا سامراء: ۲۸۷ – نجف تاسید محمد: ۲۴۹ – نجف تا طفلان مسلم : ۱۱۶)

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم - کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده است به تفسیر قیامت زینب - آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک در خون خدا می شکفد می بالد - آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم

تیغ در معرکه می افتد و برمی خیزد - رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر برگردیم - عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم ردا از توفان - راه ما از دل دریاست بیا تا برویم

کاش ای کاش که دنیای عطش می فهمید - آب مهریه زهراست بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده است چرا برگردیم - آخر راه همین جاست بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت - تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم

سروده ابوالقاسم حسینجانی...

[منبع : کتاب زیارت رفتن پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور]



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

گزارش از پیاده روی اربعین

محبة الحسین "خاطراتی از زائر پیاده ی کربلا در اربعین" تاریخ : یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ | نویسنده : سید رسول رمضانی : وقتی عمود 253 را رد کرده بودیم، دیگر واقعاً توانی برای حرکت نداشتم، آرزو می‌کردم بچه‌هایی که همراه بیرق، تقریبا صد متر جلوتر از ما حرکت می‌کردند، لحظه‌ای برای استراحت درنگ کنند تا با نوشیدن یک استکان چای عربی -كه هزاران زائر از آن استکان نوشیده بودند و آن مرد عراقی هر بار تنها آنرا در ظرف آبی فرو می‌کرد تا مثلاً آن را بشوید- توان دوباره‌ای برای راه رفتن بیابم. در همین حال ناگهان مرد میانسال عربی را دیدم که از شدت عرق ریختن در آن سرمای زمستانی، تمام یقه لباس مندرسش خیس شده بود. باور نمی‌کنی اگر بگویم با دیدن او تمام خستگی وجودم از بین رفت و جایش را به‌نوعی خجالت همراه با سرافکندگی داد. خودم را به او رساندم، برای اینکه بتوانم با او صحبت کنم کمی خم شدم، چون هر دو پایش معلول بود و در حالت نشسته با دست هایش راه می‌رفت، بعد از سلام و احوالپرسی از او پرسیدم: «حضرتکم من این؟»(اهل کجایی؟) و او در حالی که نفس نفس زنان خود را سانتی متر به سانتی متر به جلو می‌کشید جواب داد: «مِن دیوانیه»(اهل شهر دیوانیه هستم). من در حالی که بغض تمام گلویم را گرفته بود از او سوالاتی می‌پرسیدم و او همان‌طور که کشان کشان خود را به جلو می‌کشید، بریده بریده به همه آنها پاسخ می‌داد. کم کم این گفتگوی ما توجه عده‌ای از زائران را به خود جلب کرد و عده‌ای با دوربین‌های خود، متعجبانه، حرکت‌ آرام ولی عاشقانه این مرد میانسال عراقی را ثبت کردند. وقتی در پایان گفتگویم با او، از سختی‌های راه پرسیدم و اینکه چه عاملی او را به این راه صعب و دشوار کشانده است، لحظه‌ ای از حرکت باز ایستاد و به صورتم خیره شد، از عمق نگاه خسته‌اش می‌شد به صداقت لهجه ‌اش که از یک ایمان راسخ حکایت داشت، پی برد، با همان حالت گفت: «محبة الحسین».

واقعه ای شگفت انگیز از زائرین مشهد : مرحوم فاضل عراقی در دارالسلام نقل كرده است در سال 1298 هجری قمری این معجزه واقع گردیده و در مدارك معتبر موجود است و خلاصه اش آن است كه در سال مزبور كه نود و چند سال قبل است چند نفر از بحرین جهت زیارت حضرت رضا(ع) حركت می كنند عده ای از اهل اخلاص با زن و بچه به مشهد حضرت رضا می آیند و مدتی توقف می نمایند . خرجیشان برای برگشت تمام می شود تصمیم داشتند از مشهد به كربلا و بعد بصره بیایند و از طریق دریا به وطن خودشان (بحرین ) برگردند حالا چه كنند نمی توانند بمانند و نمی توانند برگردند . متوسل به حضرت رضا(ع ) می شوند كسی هم به آنها قرض نمی داد تا روز چهاردهم رجب هنگام ظهر می خواستند دسته جمعی به حرم مشرف شوند یك نفر به آنها گفت شما خیال كربلا ندارید گفتند چرا اما وسیله نداریم گفت من چند قاطر دارم در اختیارتان می گذارم . گفتند ما خرجی راه نداریم گفت آن را هم می دهم گفتند مقداری هم در همین جا بدهكاریم گفت بدهی را نیز می پردازم . همین امروز عصر درب دروازه سوار شوید . آماده شدند درب دروازه سوار شدند و به راه افتادند این طور كه ثبت كرده اند سه ساعت تقریبا حركت كردند گفت پیاده شوید همین جا نماز بخوانید و شامتان را بخورید من همین جا قاطرها را می چرانم و قدری استراحت می كنم . مسافرین پیاده شدند و كارشان را كردند مدتی گذشت خبری از آن شخص و قاطرهایش نشد . ناراحت شدند مردها این طرف و آن طرف گشتند شب مهتابی است لكن هیچ اثری از آن شخص و قاطرها نیست گفتند كلاه سر ما گذاشته چه كنیم ؟ هوا روشن شد نمازشان را خواندند این طور تصمیم گرفتند كه سه ساعت راه كه بیشتر نیامده اند به مشهد برمی گردند تا در بیابان نمیرند . بارشان را بستند حركت كردند مقداری كه رفتند چشمشان به نخل افتاد نخلستان كجا خراسان كجا! چشمشان به یك نفر عرب افتاد تعجب كردند لباس عربی اینجا ؟ ! پرسیدند اینجا كجاست ؟ گفت : كاظمین است . تعجب كردند پیشتر آمدند چشمشان به دو گنبد مطهر موسی بن جعفر و جوادالایمه افتاد شوق عجیبی پیدا كردند ضجه كنان وارد حرم شریف می شوند مردم خبردار می گردند و این قضیه تاریخی از مسلمات است .  (چهل داستان  نوشته اكبر زاهری)

روایتی از پیاده روی از نجف به کربلا در اربعین حسینی سال ۹۴ توسط احمد درزی 14 آذر ۱۳۹۴ : از روایت زن مسلمان شده آمریکایی تا کاروان کانادایی‌ها در مسیر کربلا : در مسیر کربلا هر کس در حد توانش عشق خود به حسین(ع) را نمایان می کند. داستان عاشقان حسینی در حماسه اربعین حسینی شنیدنی است . طریق الحسین(ع) این روزها یک مسیر بین المللی است و شیعیان از همه کشورهای اسلامی در این مسیر به چشم می خورند. در خانواده مسیحی به دنیا آمد و اهل آمریکا بود. بانوی مسیحی تازه مسلمان شده آمریکایی در موکب مسجدمقدس جمکران می گفت: «از زمان نوجوانی به کتاب علاقه زیادی داشتم و اهل مطالعه بودم و مادرم هم به مناسبت های مختلف کتاب برایم می خرید و بهترین هدیه اش برایم کتاب بود.» این خانم آمریکایی که «سمیرا کامر» نام دارد این داستان خواندنی زندگی خود را روایت می کند: «از آن دوران همیشه سعی می کردم مطالعات دینی ام را هم بالا ببرم و بارها در خصوص دین مسیحیت سوالات متعددی برایم پیش می آمد که جواب قانع کننده ای برای آنها نمی یافتم و همیشه این سوال برایم مطرح بود که چطور ممکن است خداوند دارای فرزند باشد تا اینکه با اسلام و مکتب شیعه آشنا شدم. حالا سمیرا در مسیر کربلا پیشانی بند مشکی یا مهدی (عج) بر سر بسته و از حس و حالش در طریق الحسین(ع) روایت می کند: «رسیدن به این جاده سختی های بسیاری برایم داشت تا اینکه به نجف رسیدیم ، اما وقتی حرکت خود را از سمت نجف اشرف به کربلای معلی آغاز کردیم چیزی جز زیبایی ندیدم. متاسفانه این جریان عظیم اربعین که میلیون ها نفر از شیعیان در آن حضور دارند از سوی شبکه های تلویزیونی و رسانه های کشورهای اروپایی و آمریکایی در بایکوت خبری است ، چرا که آنها می دانند اگر این عشق و ارادت به سیدالشهداء (ع) را به تصویر بکشند ؛ قطعا در اذهان سایر ادیان سوالات فراوانی در خصوص واقعه اربعین و عاشورا پدید می آید و عشق امام حسین (ع) بسیاری از دل ها را فتح خواهد کرد.»

کاروان صد نفره غربی ها در کربلا : هر کدام از زائران در رسیدن به طریق الحسین(ع) برای خودشان سرنوشت شنیدنی دارند و بیشتر زائران خارجی هم در قالب کاروان های چندن نفره راهی کربلا شده اند. «هنا الحاف» ۴۸ سال دارد که لبنانی الاصل مقیم کاناداست و ۲۸ سال در شهر مونترال زندگی می کند. هنا زائر اربعین حسینی است که از نجف با پای پیاده به سمت کربلا حرکت کرده است می گوید در کانادا رستوران دارد و به صورت خانوادگی این رستوران را می گردانند و خیلی از ایرانی ها هم به رستوانشان می روند. او ماجرای سفر به کربلا را اینچنین روایت می کند: «ما در کانادا یک موسسه به اسم موسسه امام حسین(ع) داریم که در روز عاشورا امام جماعت مسجد این موسسه در خصوص اهمیت زیارت اربعین سخنرانی کرد و گفتند که یکی از علائم مومنان همین زیارت اربعین است و از همان زمان تصمیم گرفتیم برای آمدن به کربلا در روز اربعین برنامه ریزی کنیم. همین سخنان باعث شد تا ما شیفته این مراسم پیاده روی اربعین شویم و البته از سال های گذشته نیز تصاویر این پیاده روی مردم را از نجف اشرف به سمت کربلا در شبکه های لبنانی دیده بودم و خیلی دلم می خواست در این جمع حضور داشته باشم.» بانوی کانادایی می گوید ما صد نفر شدیم و از سوی همین موسسه امام حسین(ع) از کانادا به عراق آمدیم و در جمع ما هم زائرانی از کشورهایی همچون فرانسه ، انگلیس ، لبنان و کانادا و آمریکا هم هستند. او از علاقه اش فراوانش به زیارت امام رضا(ع) هم می گوید و آرزو دارد بعد از زیارت امام حسین(ع) به ایران و زیارت امام رضا(ع) برود...

[منبع : کتاب زیارت رفتن پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور]



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حکایات زیارت امام حسین علیه السلام

اسم نصرانی درلیست زائرین : مرحوم علامه نوری از عالم بزرگوار و متقی و معدن علم و فضل، شیخ المشایخ شیخ جواد و او از پدر بزرگوارش عالم متقی شیخ حسین نجفی نقل می‌کند: مردی نصرانی در بصره تجارت داشت ‌سود بسیار از بازرگانی به دست آورد، به طوری که بصره را برای سکونت و تجارت خود مناسب ندید. همکاران و دوستانش برای او نوشتند به بغداد بیا، بصره برای تو سزاوار نیست. ناگزیر اموال خود را گرد آورده، به سوی بغداد حرکت کرد تا بتواند به کسب خود ادامه دهد. در راه دزدان به وی حمله کردند و اموالش را چپاول نمودند. تاجر بینوا با دست خالی و پای پیاده خود را به یکی از بادیه نشین‌ها رسانیده و به عنوان مهمان بر آن‌ها وارد شد. کم کم با اهل قبیله مأنوس گردید، و در تغییر مکان با آن‌ها همراه، و در کار و شغل زراعت با آن‌ها همکاری می‌نمود. پس از مدتی با خود گفت: گویا من بر این مردم تحمیل شده‌ ام. لذا روزی با جوانان و رفقا اندیشه خود را به میان گذاشت. به ا و گفتند: مطمئن باش تو بر ما تحمیل نشده‌ ای. زیرا بودجه روزانه معینی برای خوردن و آشامیدن میهمانان منظور است، و با بود و نبود تو تغییری در آن داده نمی‌شود، آسوده باش. تا این‌که عده ‌ای از آن‌ها قصد زیارت ائمه(علیهم‌السلام) کردند و جهت توشه راه، گندم و خرما تهیه کردند، این نصرانی هم شوق زیارت پیدا کرد و گفت: از تنهایی در اینجا خسته می‌شوم، اگر مانعی ندارد مرا هم با خود ببرید تا کمکی برای شما باشم. لذا آن نصرانی را هم با خود بردند. از توشه آن‌ها می‌خورد و مواظب اثاث آن‌ها بود، تا به نجف اشرف وارد شدند، زیارت کرده سپس عازم کربلا شدند. ایام عاشورا بود، چون داخل کربلا شدند، همه کربلا پر از ماتم و شور و گریه بود. کنار صحن منزل کردند و اثاثیه خود را پیش نصرانی گذاشتند و به او گفتند: همین جا بمان تا فردا بعد از ظهر ما نزد تو می‌آییم. شب عاشورا بود، نصرانی در آنجا ماند. چون مقداری از شب گذشت، سه بزرگوار دید که از حرم خارج شدند، یکی از آن‌ها به دیگری فرمود: نام زائرانی را که در این شهر آمده ‌اند در دفتر مخصوص ثبت کن. آن دو نفر جدا شدند و رفتند،‌ مدتی گذشت و برگشتند و صورت اسامی را تقدیم آقا نمودند. آقا نگاهی به دفتر کرد و فرمود:‌ هنوز از افراد زائر باقی مانده است. دوباره رفتند و برگشتند و گفتند: کسی باقی نمانده است. آقا فرمود: باز هم لیست کمبود دارد، آن را کامل کنید. برای سومین بار به همه جا مراجعه کردند،‌ برگشتند و گفتند: هیچ کس باقی نمانده است مگر این مرد نصرانی. فرمود:‌چرا اسم او ننوشته ‌اید؟ «اَلَیسَ قَد حُلَّ بِساحَتِنا؛ آیا او در حریم ما وارد نشده است؟» [دارالسلام: ج ۲، ص ۱۴۴] پس آن نصرانی از خواب کفر بیدار شد و نور ایمان در دلش تابید، و خداوند عوض اموال دنیوی نعمت‌های اخروی به او لطف فرمود.

چاووشی برای زوار : از فاضل صالح شیخ حسن مازندرانی نقل می‌شود که در مجلس بحث شیخ الفقهاء صاحب جواهر بودم که ایشان فرمود: دیشب در خواب دیدم مجلس بزرگی برپاست و در آن مجلس بسیاری از علماء حاضرند و دربان‌ها ایستاده ‌اند. من اجازه خواستم و داخل شدم، دیدم همه علماء‌ گذشته تشریف دارند، و در صدر مجلس علامه مجلسی نشسته است. از این‌که ایشان بر همه مقدم بودند تعجب کردم، علت آن را از نگهبانان پرسیدم،‌گفتند: علامه مجلسی نزد ائمه (علیهم‌السلام) به «باب الائمه» معروف است، و این مقام و منزلت را به خاطر اینکه چاوشی برای زوار مرسوم نموده به او داده‌ اند. مرحوم نوری می‌فرماید: با رایج شدن چاوش، مردم به زیارت ائمه(علیهم‌السلام) تشویق و ترغیب می‌شوند. و ممکن است مراد تألیفات آن بزرگوار باشد که موجب نشر احادیث و آثار اهل بیت(علیهم ‌السلام) و مردم به سوی خاندان عصمت راه یافتند.[دارالسلام: ج ۲، ص ۲۴۴]

زیارت عاشورا خواند اولاددار شد : مرحوم شیخ علی اکبر سعیدی که از بزرگان یزد بود نقل می‌کرد: ‌یک دختر زرتشتی اسلام آورد، و با مرحوم حاج ابوالقاسم بلور فروش ازدواج کرد، حدود بیست سال گذشت،‌ بچه‌ دار نمی‌شد به او پیشنهاد شد زیارت عاشورا بخواند، این زن مسلمان شده چهل روز زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام و دعای علقمه خواند، خداوند به او اولاد پسری عنایت کرد.

زیارت عاشورا به نیابت امام امام زمان عج : مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی نقل می‌کند که:‌ سید جلیل سید احمد اصفهانی معروف به خوشنویس،‌برایم نوشت که در روز جمعه در مسجد سهله درحجره نشسته بودم، ناگاه سید بزرگوار و معممی بر من داخل شد، به آنچه در زاویه حجره – یک فرش و تعدادی کتاب و ظرف– بود نظر کرد و فرمود: برای حاجت دنیا تو را کفایت می‌کند، تو هر روز صبح به نیابت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زیارت عاشورا می‌خوانی، بقدری کفایت معیشت هر ماهت را از من بگیر که اصلا محتاج به احدی نباشی، و قدری پول به من داد و گفت: این کفایت یک ماه تو را می‌نماید و رو به در مسجد رفت. و من به زمین چسبیده بودم و زبانم بند آمده بود وهر چه خواستم سخن بگویم و یا برخیزم نتوانستم، تا آن سید خارج شد، همین‌که بیرون رفت گویا قیودی از آهن بر من بود باز شد، ‌پس برخاستم از مسجد خارج شدم، آنچه جستجو کردم اثری از آن آقا ندیدم. [عیقری الحسان: ج ۱، ص ۱۱۳]

زیارت امام حسین بدعت است : از سلیمان اعمش نقل شده که گفت: همسایه ‌ای داشتم که با او رفت و آمد می‌کردم. شب جمعه ‌ای پیش او رفتم و درباره زیارت امام حسین(علیه‌ السلام) سؤال کردم، آن شخص گفت، بدعت است و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است. سلیمان گوید: با غیض و غضب از کنار او برخاستم و با خود گفتم: سحر پیش او می‌روم و برخی از فضایل حضرت حسین(علیه‌السلام) را برای او نقل می‌کنم،‌اگر بر عناد خود اصرار ورزید، او را می‌کشم. هنگام سحر سراغ او رفتم، درب خانه‌ اش را کوبیدم و او را با نام صدا زدم،‌همسرش گفت: شوهر به زیارت امام حسین(علیه‌السلام) رفته است. سلیمان گوید: دنبال او به زیارت آن حضرت رفتم، چون داخل حرم شدم او را در سجده دیدم که گریه می‌کند، و مشغول توبه و استغفار است. بعد از مدتی طولانی سر از سجده برداشت. به او گفتم: تو دیشب منکر زیارت امام حسین(علیه‌السلام) بودی و آن را بدعت می‌دانستی،‌اکنون خود به زیارت آمده‌ ای؟! در جواب گفت: ای سلیمان، مرا ملامت نکن. من تا دیشب ائمه(علیهم‌السلام) را قبول نداشتم،‌اما خوابی دیدم که مرا به وحشت انداخت:‌ مردی جلیل القدر را – با قامتی متوسط که از بزرگی جلالت و جمال و کمال قادر بر توصیف او نیستم– دیدم که گروهی اطراف او بودند، و در کنارش بزرگواری بود که تاجی بر سر داشت. از یکی از خدام پرسیدم: این‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: این محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و آن دیگری علی مرتضی(علیه‌السلام) – وصی او–  است، با دقت نگاه کردم ناقه ‌ای ازنور – که بین زمین و آسمان در حرکت بود– دیدم که بر او هودجی از نور بود و در آن دو زن نشسته بودند. گفتم: این ناقه از کیست؟ گفت: از خدیجه کبری و فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیهما) است. گفتم: این جوان کیست؟ گفت: حسن بن علی(علیه‌السلام) است. گفتم: به کجا می‌روند؟ گفت: به زیارت سیدالشهدا حسین بن علی(علیهما السلام) که در کربلا مظلوم شهید شده است. آن‌گاه خواستم به جانب هودجی که حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) در آن بود، بروم، دیدم رقعه‌هایی از اسمان فرو می‌ریزد. پرسیدم: این رقعه‌ها چیست؟ گفت: در این رقعه‌ها نوشته: «امان من الله لزوار الحسین(علیه‌السلام) لیله الجمعه؛ امان است از جانب خداوند برای زائرین امام حسین(علیه‌السلام) در شب جمعه». من هم از آن رقعه‌ها درخواست کردم. گفت: تو می‌گویی زیارت بدعت است، به تو داده نمی‌شود، تا معتقد به فضل و شرف آن بزرگوار باشی و به زیارت او بروی. (ناگاه هاتفی ندا کرد: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه‌ عالیه ‌ای از بهشت هستیم). پس با ترس و وحشت بیدار شدم و در همان ساعت اراده زیارت سید خودم امام حسین (علیه السلام) نمودم و اکنون به سوی پروردگار توبه می‌کنم. سوگند به خدا ای سلیمان، تا زنده‌ام زیارت آن حضرت را ترک نخواهم کرد.[دارالسلام: ج ۱، ص ۲۴۵ – نجم الثاقب: ص ۲۷۷ . به نقل از مزار ابن المشهدی و منتخب طریحی، بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۵۸ به نقل از مزار کبیر]

من با این ذلت و خواری دیگر به کربلا نمی‌روم؟ : مرحوم آخوند ملا عبدالحمید قزوینی گوید: در طول مدت مجاورتم زیارت مخصوصه حسینیه را مداومت نموده ‌ام. مگر آن ایام که تصمیم گرفتم چهل شب در مسجد سهله بیتوته کنم، همه آن‌ها را پیاده و غالبا از بیراهه می‌رفتم، و معمولا در ایوان اطاق‌های صحن مطهر و یا در خود صحن یا توابع آن منزل می‌نمودم، چون بضاعتی نداشتم قادر بر پرداخت کرایه منزل نبودم. اتفاقا روزی به اراده کربلا بیرون رفتم، چون به بلندی وادی‌ السلام رسیدم، جمعی از اعیان را دیدم که برای مشایعت آقا‌زاده ‌ای بیرون آمده ‌اند، پس او را با کمال احترام سوار کجاوه کردند،‌و دعای سفر در گوش او خواندند و قدری با او همراه شدند، و او با نوکر و لوازم سفر روانه گردید. چون این را دیدم و ذلت خود را مشاهده کرد، ملول و خجل شدم، و تصمیم گرفتم دیگر این‌گونه با ذلت و خواری به زیارت نروم، چون برگشتم بر همان اراده بودم. تا آنکه وقت زیارت مخصوصه رسید، چند نفر از طلاب از من خواستند با آن‌ها به زیارت بروم. من قبول نکردم و گفتم: کرایه مسافرخانه ندارم و پیاده هم نمی‌روم. گفتند: تو همیشه پیاده می‌رفتی! گفتم: دیگر نمی‌روم. گفتند: این دفعه که ما اراده پیاده رفتن داریم بیا که ما از راه باز نمانیم، بعد خود می‌دانی. بعد از اصرار، توشه راه خریدند و روانه شدیم. فردای آن روز، روز زیارت بود. صبح بیرون رفتیم تا ظهر در کاروانسرای شور بخوابیم و در شب به کربلا برسیم. کاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم و کسی نبود، به علاوه در آنجا خوف دزد هم بود. پس از صرف غذا خوابیدیم. من از همراهان زودتر بیدار شدم. و آفتابه برداشته برای وضو رفتم. در اثنای وضو که مشغول مسح پا بودم شخصی را دیدم در لباس اعراب، پیاده از در کاروانسرا داخل گردید، و با سرعت به نزد من آمد. گمان کردم دزد است، لکن نترسیدم چون چیزی با خود نداشتم. نزدیک آمد و متوجه من شد و گفت: ملا عبدالحمید قزوینی توهستی؟ چون بدون سابقه آشنایی نام مرا برد تعجب کردم گفتم: آری منم. گفت: تویی که گفتی من با این ذلت و خواری دیگر به کربلا نمی‌روم؟ گفتم: ‌آری، گفت: اینک آماده شو که مولای تو حضرت ابوالفضل و آقای تو حضرت علی بن الحسین(علیهما السلام) به استقبال تو آمده‌ اند، که قدر خود را بدانی و به زرق و برق بی‌اعتبار دنیا افسرده و مهموم نگردی. چون این سخن را شنیدم مات و مبهوت شدم که او چه می‌گوید: ناگاه دو نفر سوار با شمایل آن بزرگوار که شنیده و در کتب اخبار و متقل خوانده بودم دیدم، با آلات و اسلحه حرب، حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) در جلو و علی اکبر(علیه‌السلام) از پشت سر، از در کاروانسرا داخل صحن گردیدند. چون این واقعه را دیدم،‌ بی‌اختیار خود را از بالای صفه پایین انداختم، دویدم خود را به پای اسب‌های ایشان انداختم، بوسیدم، و به دور اسب‌های ایشان گردیدم، و زانو و رکاب و پایشان را می‌بوسیدم. با خود گفتم: خوبست رُفقا را هم بیدار کنم تا به خدمت آن دو فرزند حیدر کرار (علیه‌السلام) برسند، پس با سرعت به نزد ایشان رفتم و یکی را با دست حرکت دادم و گفتم: ملا محمد جعفر برخیز که حضرت عباس و علی اکبر(علیهما السلام) به استقبال آمده ‌اند. بیا به خدمت ایشان شرفیاب شو. ملا محمد جعفر چون این سخن را شنید گفت: آخوند چه می‌گویی؟‌شوخی می‌کنی! گفتم: نه والله! راست می‌گویم. بیا ببین هر دو تشریف دارند. چون این حالت و اصرار را از من دید دانست که چیزی هست، ‌برخاست، چون رفتیم کسی را ندیدیم،‌ و از در کاروانسرا هم بیرون رفته، اطراف صحرا را که هموار بود و تا مسافت بسیار دور دیده می‌شد مشاهده کردیم،‌ اثری یا غباری از آن پیاده و دو سوار ندیدیم. پس متأسف و متحیر برگشتیم. از عزم و اراده سابق نادم شدم و توبه کردم و تصمیم گرفتم که هرگز زیارت آن مظلوم را ترک نکنم، اگر چه از نظر ظاهر بر وجه ذلت و زحمت باشد.[دارالسلام عراقی: ص ۴۴۸. خلاصه‌از واقعه هفتم]

زیارت گروهى از آسمان : از حضرت ابى عبداللّه (ع) شنیدم كه فرمودند: مساحت قبر حسین بن على صلوات اللّه علیهما بیست ذراع در بیست ذراع بوده و آن باغى است از باغ هاى بهشت و از آنجا فرشتگان به آسمان عروج مى كنند و هیچ فرشته مقرّبى و نبّى مرسلى نیست ، مگر آنكه از خدا طلب زیارت آن حضرت را مى كند، لذا فوجى از آسمان به زمین آمده تا آن حضرت را زیارت كرده و فوجى پس از زیارت از زمین به آسمان مى روند.

زیارت فرشته ها و انبیاء : صفوان جمّال گفت : وقتى حضرت ابوعبداللّه (علیه السلام) به حیره تشریف آوردند به من فرمودند: آیا مایل به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) هستى؟ عرض كردم : فدایت شوم آیا قبر آن حضرت را زیارت مى كنى ؟ حضرت فرمودند: چگونه آن را زیارت نكنم و حال آن كه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین هبوط كرده و او را زیارت مى كنند. البتّه حضرت محمّد (صلی الله علیه واله) افضل انبیاء و ما افضل اوصیاء هستیم . (طبق فرموده مرحوم مجلسى مقصود از زیارت حق تعالى ، انزال رحمت هاى خاصه اش بر آن حضرت و زوّار آن جناب مى باشد). سپس صفوان عرض كرد: فدایت شوم پس ، هر شب جمعه قبر آن حضرت را زیارت كرده تا بدین وسیله زیارت پروردگار را نیز كرده باشیم ؟ حضرت فرمودند: بلى ، اى صفوان ملازم این باش برایت زیارت قبر حسین (علیه السلام) را مى نویسند و این تفضیلى است (یعنى زیارت قبر حسین (علیه السلام) این فضیلت را دارد كه در آن زیارت پروردگار نیز مى باشد)...

[منبع : کتاب زیارت رفتن پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور]



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم - آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِدکُم - به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم - می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم - اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

یَا هَلْشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی - ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

تِعْرُف رایَتَکْ بی مَن تُذَکِّرْنی؟ - می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

بِلکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْنی - به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی - و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْرَکْ - تیر هجرت کمرم را شکست

نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمرَکْ - بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ - سفارش این پرچم را به شما می‌کنم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِدکُم - به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم - می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم - اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْعِه تِجْریهْ - ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْچیهِ - حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

وَحَگ نَحرِالرِّضیع اِلحاجِه اَگضیهِ - قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْفیهِ - زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ - برادر زینب به خاطرتان شاد شد

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم - خوش آمدید صدایتان می‌زند

یُحَیّیکُم اَبو الغیره یْحَیّیکُم - مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِدکُم - به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم - می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم - اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی - زینب هنگامی که شما رامیبیندکه زیارتم میکنید، می‌گوید:

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی - کاش در جنگ حاضر می‌شدید

ما اَمْشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی - که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی - با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند

تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره - صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم - شما را بر این مصیبت می‌گریانم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من،‌ خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِدکُم - به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم - می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم - اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم - خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

آقایی می‌گفت: من در محل زندگی و اسکان و شهرم حال پیاده روی ندارم. گاهی با موتور و ماشین می‌روم. ولی برای آقا أباعبدالله حاضر هستم دهها و صدها کیلومتر پیاده بروم. زیر آفتاب با پاهای تاول زده بروم...

[منبع : کتاب زیارت رفتن پیاده نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور]



ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حركت اهلبیت ازشام بجانب مدینه

چون یزید ملعون دید كه مردم شام بر او لعنت نثار مى كنند و نزدیك است كه فتنه بپا شود، اهل بیت علیه السلام را بعد از تفقد، بین اقامت در شام و حركت به سوى مدینه مخیر ساخت . علیاه مخدره زینب علیه السلام فرمود:

ردنا الى المدینه فانها مهاجره جدنا رسول الله صلى الله علیه و آله

(ما را به مدینه كه هجرتگاه جد ماست باز گردان ) یزید لعین نعمان بن بشیر را، كه از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله به شمار مى رفت ، طلبید و سى نفر، و به روایتى پانصد نفر، از سپاهیان را نیز همراه او كرد و گفت : اهل بیت علیه السلام را به مدینه برسان . همچنین اسباب سفر آنها را، آنچه لازم بود، مهیا كرد و سفارش نمود كه به هر مكان كه خود آنها اختیار نمایند رهسپار باش و هرجا كه مى خواهند فرود آیند فرود آى و شما از آنها دورتر فرود آیید كه بر زنان دشوار نباشد.

یزید لعین سپس فرمان داد شتران را فراهم كردند و مالهاى بسیار روى آنها ریخت و گفت :  اى زینب و اى ام كلثوم علیه السلام این اموال را بگیرید تا عوض خون امام حسین علیه السلام بوده باشد.

علیا مخدره حضرت زینب كبرى علیه السلام فرمود:

(اى یزید و یلك ما اقل حیاءك و اقسى قلبك و اصلب وجهك تقتل اخى و تقول خذوا عوضه مالا، لا والله لا یكون ذلك ، فخجل یزید) فرمود: اى یزید، واى بر تو چقدر بى حیا و سنگ دل و بى آزرمى ، برادر مرا به قتل مى رسانى و در عوض آن مال به من میدهى نه به خدا قسم این هرگز نخواهد شد. یزید خجلت زده و شرمگین گردید .

ابو مخنف و بعضى دیگر گویند: آنوقت سر حضرت سیدالشهدا علیه السلام را با مشك و كافور خوشبو ساخته و به امام زین العابدین علیه السلام تسلیم كردند و ایشان آن سر مطهر را به كربلا رسانیدند و ملحق به جسد مطهر فرمودند. در امالى شیخ صدوق مى خوانیم : پس از قتل امام حسین علیه السلام آثار سماویه نمودار گشت و تا اهل بیت از شام بیرون نشدند و آن سر مطهر را به كربلا باز نگردانیدند، آن آثار سماویه و ارضیه مزبور مرتفع نگشت. ابو اسحاق اسفراینى در (نور العین) و جمعى دیگر نیز - چنانكه در طراز المذهب آنها را نام برده - مى گویند سر مطهر در كربلا به بدن ملحق گشت .

بالجمله ، یزید دستور داد تا محملهاى آنها را به انواع دیباى زر تار مزین كردند. آرى ، آن ملعون در ابتدا چندانكه توانست در زجرت و كربت اهل بیت علیه السلام كوشید و آل پیغمبر صلى الله علیه و آله را چندان در ویرانه توقف داد كه از رنج گرما و سرما چهره هاى مباركشان پوست انداخت و گوشت ایشان از زحمت شتر سوارى و زندان و صدمت آن مردم زشت بنیان آب شد و اندام شریفشان از كثرت آزار نزار گشت و هیچ گونه از مقتضیات عدوات و بغض و كین فرو گذار نكرد تا آتش دل پر كین خود را تسكین داد، تا اینكه رفته رفته مردم دنیا بر او شوریدند و او را مورد هزار گونه لعنت و شنعت قرار دادند، حتى فرزندان و غلامان و اهل بیت خود وى بر او شوریدند. چون این روزگار تاریك بدیده چاره ندید مگر آنكه با اهل بیت علیه السلام از در مهر درآید و آنها را با مال و عزت و حرمت به جانب مدینه مراجعت دهد. لذا شخصى را همراه ایشان فرستاد و به وى دستور داد كه دقیقه اى در احترام و احتشام ایشان كوتاهى نكند. وى اسباب سفر را به طور خوبى و شایسته مهیا ساخته زنان و دختران شام با لباسهاى سیاه به انتظار بیرون شدند و مردم شام براى مشایعت مهیا گردیدند. چون امام زین العابدین علیه السلام از مجلس یزید بیرون شد، اهل بیت علیه السلام را اجازه داد كه بیرون بیایند. بانوان عصمت از حرمسراى یزید بیرون آمدند. زنان آل ابوسفیان و دخترهاى یزید و متعلقات ایشان بیرون دویدند و از گریه و ناله صدا را به چرخ كبود رسانیدند. گویند: چون علیا مخدره زینب سلام الله علیها چشمش بر آن محملهاى زرتار افتاد ناله از دل بركشیده فرمود: مرا با محملهاى زرین چه كار؟ در نتیجه آن محملها را سیاه پوش كردند و با مشاهده آنها صداى شیون مردم بالا گرفت . زمانى كه اهل بیت علیه السلام خواستند سوار محمل شوند به یاد آن روزى كه از مدینه بیرون شدند افتاده ، ناله ها از دل بركشیدند و امام زین العابدین علیه السلام آنها را تسلیت مى داد و به صبر و شكیبایى امر مى فرمود. در آن روز به اهل بیت علیه السلام بسى دشوار گذشت و هریك به زبانى اظهار ناله و سوگوارى مى نمودند تا از دروازه شام بیرون رفتند. ناله مردم شام از شور قیامت خبر مى داد و آنان ساكت نشدند تا زمانى كه عمارى آنها از نظر مردم شام غایب گردید، در این وقت نالان و گریان با كمال افسوس به شهر بازگشتند. و اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسیر حركت هر طور كه مى خواستند طى طریق مى نمودند: هر جا مى خواستند فرود مى آمدند و درهر شهر و قریه ای نیز كه وارد مى شدند به مراسم عزادارى قیام مى كردند و خاك را با اشك خونین عجین مى ساختند. نعمان بن بشیر كمال توقیر و تكریم را نسبت به ایشان معمول مى داشت و در هر كجا فرود مى آمدند، با مردان خود، دور از ایشان منزل مى كرد تا اهل بیت علیه السلام با فراغت بال و امنیت خیال به حال خود باشند و چنین بود تا هنگامى كه به حوالى عراق نزدیك شدند.

از اینجا باید سیاست و كیاست الهى دختر رشید امیرالمومین علیه السلام را سنجید كه چگونه یزید را با خاك سیاه برابر كرد، چگونه مجلس عزا در عاصمه و پایتخت یزید بر پا كرد، چگونه فرمان داد كه هر زنى از زنان شام مى خواهد بیاید كسى او را منع نكند، چگونه مراثى حاوى مظلومیت آل پیغمبر صلى الله علیه و آله و مثالب و مطاعن بنى امیه را انشا كرد، و چگونه فرمان داد كه عماریها را و علمها را سیاه كنند؟ البته در هر منزلى زینب علیه السلام همى نداى حق مى زد و خط سیر خود را اعلاى كلمه حق قرار داده بود، و بدینگونه تمامى سعى خود را به كار برد تا به هدف رسید، و این خود نشانگر عظمت و جلالت و شرافت و علو همت و صبر و شكیبایى و علم و دانش خاص و كاملى بود كه خداوند متعال به زینب علیه السلام مرحمت كرده بود و در معنى ، این گوهر گرانبها را در خزینه خود براى احیاى دین حق ذخیره كرده بود.

با دل خونین و چشم پربكاء اى اهل شام

با دل خونین و چشم پربكاء اى اهل شام - مى‏روم امروز از شهر شما اى اهل شام

خانه آبادان كه بنمودید خوب از دوستى - میهماندارى بر آل مصطفى اى اهل شام

غیر اشگ دیده وخوناب دلدیگرچه بود - در شب و روز از براى ما غذا اى اهل شام

بیوفائى شما این بس پس ازقتل حسین - دست وپارنگین نمودید ازحنا اى اهل شام

با نو ا نى ر ا كه دربان بو د جبریل امین - از جفا دادید د ر ویرانه جا اى اهل شام

اندراین مدت كه ما رادرخرابه جاى بود - خاك بسترخشت بودى متكا اى اهل شام

مى‏رویم ا ینك بچشم ا شگبا ر اما بود - یك وصیت آورید ا و ر ا بجاى اى اهل شام

بر سر قبر صغیر ما كه د ر غربت بمرد - گاه بگذارید شمعى ا ز و فا اى اهل شام

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورجلددوم]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ | 20:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
پیوندهای مرتبط
۱۳۹۷/۰۷/۲۲
در پی تدوین الگوی پایه‌ی اسلامی ایرانی پیشرفت صورت گرفت؛

فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت

در پی تدوین الگوی پایه‌ی اسلامی ایرانی پیشرفت که در آن، اهم مبانی و آرمان‌های پیشرفت و افق مطلوب کشور در پنج دهه‌ی آینده، ترسیم و تدابیر مؤثر برای دستیابی به آن طراحی شده است، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، دستگاه‌ها، مراکز علمی، نخبگان و صاحب‌نظران را به بررسی عمیق ابعاد مختلف سند تدوین‌شده و ارائه‌ی نظرات مشورتی جهت تکمیل و ارتقای این سند بالادستی فراخواندند.

ایشان همچنین مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را موظف کردند که با مشورت مراجع مندرج در ابلاغ، نظرات و پیشنهادهای تکمیلی را دقیقاً بررسی و بهره‌برداری کند و نسخه‌ی ارتقایافته‌ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را حداکثر ظرف دو سال آینده برای تصویب و ابلاغ ارائه نماید، به‌طوری‌که از ابتدای قرن پانزده هجری شمسی اجرای این الگو با سرعت مطلوب، آغاز و امور کشور بر مدار آن قرار گیرد.

متن ابلاغ رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند جلّ و علا را سپاس میگزارم که با هدایت و توفیق او تلاش نظام‌مند چند هزار تن از صاحب‌نظران و استادان دانشگاهی و حوزوی و فرزانگان جوان برای طرّاحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پس از هفت سال در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به نتیجه رسید. این سند، اهمّ مبانی و آرمانهای پیشرفت را تدوین کرده و افق مطلوب کشور را در پنج دهه‌ی آینده ترسیم و تدابیر مؤثّر برای نیل به آن را طرّاحی کرده است که با تحقّق آن، که کاری عظیم و دشوار امّا ممکن و شیرین است، کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه‌ی مبارک تمدّن نوین اسلامی ایرانی در زیست‌بوم ایران رخ خواهد نمود. ان‌شاءالله...

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | 15:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
پیوندهای مرتبطبياناتبيانات
1397/7/17نسخه قابل چاپ
مروری بر نقش‌آفرینی جوانان در عرصه‌های جهاد در چهل سال انقلاب؛

علمداران جهاد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی به نقش جوانان در عرصه‌های مختلف جهاد در طول چهل سال انقلاب اسلامی اشاره کردند و این عرصه‌ها را برشمردند و فرمودند: «در همه‌ی این جهادها، جوانها جلو بوده‌اند، جوانها راه‌گشا بوده‌اند، جوانها نوک پیکان بوده‌اند.» ۱۳۹۷/۰۷/۱۲
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در جدول زیر این عرصه‌ها را مرور کرده است.

برچسب‌ها: جهاد؛ سازندگی کشور؛ جهاد سازندگی؛ جهاد علمی؛ جهاد اقتصادی؛ جهاد فرهنگی؛ جهاد فکری؛ مقاومت ملت ایران؛ مبارزه با رژیم پهلوی؛ تجزیه ایران؛ جریان تکفیری؛ جوان مؤمن انقلابی؛ مبارزه با توطئه دشمن؛ مبارزه با تروریسم؛ اطلاع‌نگاشت (اینفوگرافیک)؛ دیدار بسیجیان؛ اجتماع عظیم بسیجیان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | 14:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهادت عالم مجاهد "عطاءاللَّه اشرفي اصفهاني" پنجمين شهيد محراب در باختران (23مهر1361ش)

شهادت عالم مجاهد

آيت ‏اللَّه عطاءاللَّه اشرفي اصفهاني در سال 1283ش در خميني‏ شهر (سده) اصفهان به دنيا آمد و پس از تحصيل مقدمات در زادگاهش و اصفهان به قم عزيمت نمود. وي در آنجا از محضر استاداني چون حضرات آيات عبدالكريم حائري يزدي، سيد محمد حجت كوه كمره‏ اي، سيد صدرالدين صدر، سيد محمد تقي خوانساري و امام خميني(ره) بهره‏ مند گرديد و به اجتهاد رسيد. اين عالم رباني در سال 1335 حسب‏ الامر آيت‏اللَّه بروجردي به كرمانشاه مهاجرت كرد و در حوزه جديدالتأسيس آن به تدريس معارف اسلامي پرداخت. آيت‏ اللَّه اشرفي پس از قيام مردمي 15 خرداد 1342 و به تبعيت از امام خميني(ره)، مبارزات خود را در منطقه غرب كشور آغاز كرد و با نشر اعلاميه و نوار سخنراني، زمينه گسترش قيام را فراهم آورد. اين عالم مجاهد در هدايت مردم و روشنگري عليه رژيم طاغوت نقش مهمي ايفا كرد و رهبري نهضت را در منطقه غرب ايران برعهده گرفت. وي پس از پيروزي انقلاب به نمايندگي امام(ره) و امامت جمعه كرمانشاه منصوب شد و به امور شرعي، اجتماعي و فرهنگي مردم همت گماشت. ايشان همچنين با آغاز جنگ تحميلي، علي‏رغم كهولت سن، مسافت طولاني و راه‏هاي صعب‏ العبور را به عشق ديدار دلاورمردان جبهه توحيد مي‏پيمود و حضور ايشان، سبب دلگرمي رزمندگان مي‏گرديد. آيت‏ اللَّه اشرفي در طول دوران نمايندگي حضرت امام در استان كرمانشاه، دو بار مورد سوء قصد قرار گرفت و سرانجام در روز جمعه 23 مهر 1361 شمسي پس از هشتاد سال جهاد، تقوا، پرهيزگاري و خدمت، در محراب عبادت نماز جمعه به دست منافقين كوردل به شهادت رسيد. پيكر مطهر اين عالم مجاهد پس از تشييع باشكوه در كرمانشاه و خميني شهر، در گلزار شهداي تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.

زندگی نامه و سیره چهارمین شهید محراب آیت الله عطاءالله اشرفی ...

عطاء الله اشرفی اصفهانی - مجموعه تاریخی ، فرهنگی و مذهبی ...

ترور آيت الله اشرفي اصفهاني/جنايت وحشتناك منافقين + عكس

عطاءالله اشرفی اصفهانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عطاء الله اشرفي اصفهاني - شهرداری اصفهان

آیت الله شهید اشرفی اصفهانی که بود؟ - تابناک

شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی - بنیاد هابیلیان

عطاءالله اشرفی اصفهانی - ويکی شيعه

عطاءالله اشرفی اصفهانی - ویکی فقه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | 14:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عمليات كلاسيك دزفول توسط ارتش جمهوري اسلامي (23مهر1359ش)

عمليات كلاسيك دزفول توسط ارتش جمهوري اسلامي (1359ش)ارتش عراق از همان روزهاي نخست تجاوز، سعي در تصرف پايگاه مهم وحدتي (پايگاه هوايي) دزفول داشت كه با مقابله نيروهاي مردمي، آرزوهايش به ياس مبدل شد و براي تلافي شكست‏هاي خود در جبهه‏ هاي دزفول، اين شهر را زير آتش توپخانه خود گرفت. از اين رو، براي دور كردن آتش دشمن از شهر و در امان ماندن پايگاه نيروي هوايي، طرح حمله‏اي به صورت كلاسيك توسط نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران ريخته شد كه اين حمله در روز 23 مهر 1359، در غرب دزفول انجام شد. اين عمليات علي‏رغم فداكاري و جانبازي نيروهاي اسلام، به دليل عدم پشتيباني و شناسايي دقيق منطقه، به عقب‏نشيني قواي خودي منجر گشت ولي سربازان اسلام را به فكر عمليات‏هاي بعدي انداخت تا دشمن متجاوز را از خاك ميهن اسلامي عقب برانند.

عملیات کلاسیک دزفول توسط ارتش جمهوری اسلامی(1359هجری ...

عمليات كلاسيك دزفول توسط ارتش جمهوري اسلامي (۱۳۵۹ش) - ...

عاشقانه - عمليات كلاسيك دزفول توسط ارتش جمهوري اسلامي ...

عملیات کلاسیک دزفول توسط ارتش جمهوری اسلامی - سازمان ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی ، هشت سال دفاع مقدس

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | 13:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آغاز احداث راه آهن سراسري ايران (23مهر1306 ش)

آغاز احداث راه آهن سراسري ايران (1306 ش)راه آهن سراسری ایران نام راه آهنی است که در زمان پادشاهی رضا شاه پهلوی از جنوب تا شمال ایران کشیده شد. این راه آهن (بندر امام خمینی فعلی) در ساحل خلیج فارس را به (بندر ترکمن فعلی) در ساحل دریای مازندران وصل می‌کرد. در ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶ اولین کلنگ ساختمان راه آهن سراسری در تهران محل فعلی ایستگاه تهران برزمین زده شد و از همان وقت رسما ساختمان راه آهن از سه نقطه جنوب و مرکز و شمال آغاز گردید. راه آهن سراسری در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۱۷ بپایان رسیده و دو خط شمال و جنوب در ایستگاه سمیه به یکدیگر متصل و در روز سوم شهریورماه ۱۳۱۷ این خط با تشریفات خاصی رسما افتتاح و بهره برداری آن شروع شد.

سالروز آغاز احداث راه آهن سراسری ایران | انقلابی در حمل و نقل - ...

اولین راه‌آهن ایران را رضاخان نساخت، پس کی ساخت؟ - اخبار ...

ساخت راه آهن توسط رضاشاه؛ خدمت یا خیانت؟ - مشرق نیوز

آشنایی با تاریخچه احداث راه آهن در ایران - همشهری آنلاین

راه‌آهن سراسری ایران - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تاریخچه ساخت راه آهن در ایران در گفتگو با خسرو معتضد

اولین قطار در ایران+تصاویر - باشگاه خبرنگاران

داستان ورود قطار به ايران - روزنامه اطلاعات

اولین قطار در ایران/تصاویر - دنیای اقتصاد

عکسی تاریخی از اولین قطار ایران - تالاب

راه‌آهن ایران - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اولین قطار ایرانی (عکس) - عصرایران

خط راه‌آهن تهران-مشهد - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مروری بر تاریخچه راه آهن مشهد|مشهد فوری

تاریخچه راه آهن - تبیان

تاریخچه راه آهن - آفتاب

آشنایی با قطار و تاریخچه آن | آسمونی

تاریخچه ساخت راه آهن در آمریکا - کارناوال

تاریخچه پیدایش و تکامل قطارها - کانون فرهنگی آموزش

آغاز به کار اولین راه‌ آهن جهان در انگلستان - روزنامه دنیای اقتصاد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | 13:48 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خطبه امام سجادعلیه السلام درمسجدشام

یزید امر كرد جار زدند و مردم را خبردار كردند در مسجد جامع خطیبى اشدق و زبان ‏آور را گفت تا به منبر رود و خطبه كه مشتمل بر ذم شاه اولیاء باشد بخواند، فصعد الخطیب المنبر خطیب از سعادت بى نصیب از جاى برخاست اول حمد و ثناى الهى نمود، ثم اكثر الوقیعة فى على و الحسین (علیه السلام) پس در حق شاه اولیاء و سیدالشهداء زبان وقیعت آخت و لسان قباحت پرداخت و در تعریف معاویه و توصیف یزید فصلى چند ذكر كرد صفات جمیله از براى ایشان ثابت كرد و اولویت یزید و معاویه را بر خلافت و سلطنت نقل كرد امام زین العابدین (علیه السلام) بى طاقت شده فرمود: ویلك ایّها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق. واى بر تو اى خطیب رضاى مخلوق را به سخط خالق خریدى چه بد خطیبى بودى. پس آن حضرت از جاى برخاست و در نزد سجاده یزید ملعون بنشست و فرمود: اى یزید اءذن لى حتى اصعد هذه الاعواد. اذن بده تا بر این چوبها بروم و خطبه ‏اى كه رضاى خدا و رسول در آن باشد بخوانم و كلماتى كه مستمعان از او مأجور و مثاب شوند باز گویم؟ یزید پلید گفت رفتن تو به منبر حاجت نیست! اركان و امراء شام گفتند یا امیرالمومنین چه شود كه اذن دهى این جوان هاشمى نسب حجازى زبان منبر رود شاید سخنى از او بشنویم و الفاظ و عبارات او را بسنجیم تا فصاحت و بلاغت حجاز با شام تا چه مرتبه است؟ یزید علیه اللعنه گفت اى شامیان این طایفه افصح قبایلند بخدا منبر نمى‏رود و به زیر نمى ‏آید الّا آنكه مرا و تمام آل ابو سفیان را مفتضح و رسوا ‏سازد و بنى امیه را ناسزا گوید. فانّه من اهل بیت زقّوا العلم زقّا. اركان دولت گفتند اى امیر اصلحك الله این جوان خردسال كجا تواند در همچو مجلسى كه مشحون به صنوف خلایق است سخن گوید؟ هوس ما آنست كه ازجدخود پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) حدیثى نقل كند كه در آن ما را موعظه و تسكین باشد! یزید نتوانست التماس بزرگان را ردكند ناچار اجازت داد پس امام چهارم (علیه السلام) مانند روح پاك از روى زمین برخاست و قامت طوبى مثال را به سمت منبر روانه ساخت.

مكبر گر ببیند قد و قامت - به قد قامت بماند تا قیامت

پا به پله اول و دویم منبر نهاد و چون لمعه نورى بر عرشه قرار گرفت مردم از دور و نزدیك آمدند ببینند كه این شخص غریب كیست كه با روى انور بر منبر رفته! به به.

اندر فراز منبر هر كس بدید گفتا - به به طلوع كرده بر منبر آفتابى

پس درج درر و گنج گوهر گشود:

فحمدالله و اثنى علیه. حمد الهى و نعت جدش حضرت رسالت پناهى بیان فرمود حمدى كه تا آنروز احدى چنین حمدى نشنیده بود.

حمدى كه به دل خلعت جان پوشاند - شكر كه بجان جام طرف نوشاند

حمدى كه ره وصال جانان داند - تا كام دل مراد جان بستاند

ثم خطب خطبة بكى منها العیون و اوجل منها القلوب. پس خطبه‏ اى خواند كه همه چشم‏ها را گریان و دلها را لرزان نمود و بعد فرمود:

أَیهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ، ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است،

أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَالسَّمَاحَةَ وَالْفَصَاحَةَ وَالشَّجَاعَةَ وَالْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را،

وَفُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِی الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَمِنَّا الصِّدِّیقُ وَمِنَّا الطَّیارُ وَمِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا [صلی الله علیه و آله] [حمزه]، و امام حسن وامام حسین علیه السلام دوفرزندبزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد.

مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَمَنْ لَمْ یعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَنَسَبِی،[با این معرفی کوتاه] هرکس مرا شناخت که شناخت ، و برای آنان که مرانشناختند بامعرفی پدران وخاندانم خودرا به آنان میشناسانم.

أَیهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَمِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَالصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا، ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که رکن«حجر الاسود» را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،

أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ انْتَعَلَ وَاحْتَفَی، أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ طَافَ وَسَعَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ حَجَّ وَلَبَّی،  من فرزند بهترين انسانى هستم كه بر كره خاك جامه وجود پوشيده است.من فرزند برترين موحدى هستم كه برگرد كعبه طواف كرده و گام در مسير صفا و مروه نهاده و حج به جا آورده و خداى را لبيك گفته است.

أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِی بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،

أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،

أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَی، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم،

أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ بِسَیفَینِ وَطَعَنَ بِرُمْحَینِ وَهَاجَرَ الْهِجْرَتَینِ وَبَایعَ الْبَیعَتَینِ وَقَاتَلَ بِبَدْرٍ وَحُنَینٍ وَلَمْ یکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَینٍ، من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید،

أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَوَارِثِ النَّبِیینَ وَقَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَیعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَنُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَزَینِ الْعَابِدِینَ وَتَاجِ الْبَکَّائِینَ وَأَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَأَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگان و بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم،

 أَنَا ابْنُ الْمُؤَیدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد،

أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَقَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَالنَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد،

وَأَفْخَرِ مَنْ مَشَی مِنْ قُرَیشٍ أَجْمَعِینَ وَأَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَاسْتَجَابَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت،

وَأَوَّلِ السَّابِقِینَ وَقَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَمُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَسَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَی الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَةِ الْعَابِدِینَ، من پسراول سبقت گیرنده ای درایمان وشکننده کمرمتجاوزان و ازمیان برنده مشرکانم،من فرزندآنم که به مثابه تیری ازتیرهای خدابرای منافقان،وزبان حکمت عباد خداوند،

وَنَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِی أَمْرِ اللَّهِ وَبُسْتَانِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَعَیبَةِ عِلْمِهِ، و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.

سَمِحٌ سَخِی بَهِی بُهْلُولٌ زَکِی أَبْطَحِی رَضِی مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ، جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی ، بسیار نمازگزار بود.

قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَمُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ، او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید.

أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَأَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَأَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً، او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود

أَسَدٌ بَاسِلٌ یطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَیذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ، وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت.

لَیثُ الْحِجَازِ وَکَبْشُ الْعِرَاقِ، او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است،

مَکِّی مَدَنِی خَیفِی عَقَبِی بَدْرِی أُحُدِی شَجَرِی مُهَاجِرِی، مکی ، مدنی ، خیفی ، عقبی ، بدری ، احدی ، شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت

مِنَ الْعَرَبِ سَیدُهَا وَمِنَ الْوَغَی لَیثُهَا، او سید عرب است و شیر میدان نبرد.

وَارِثُ الْمَشْعَرَینِ وَأَبُو السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ،وارث دومشعر،وپدردو فرزند: حسن و حسین.

ذَاکَ جَدِّی عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است.

ثُمَّ قَالَ: أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیدَةِ النِّسَاءِ... آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. عصمتش سر به آسمان برده - سایه بر آفتاب گسترده - روز محشر پناه خلق جهان - دوستان را مقام امن و امان.

فلم یزل یقول انا انا حتى ضج الناس بالبكاء والنحیب، لا ینقطع معرفى خود مى‏كرد و متصل اشگ مردم جارى و ضجه‏ها بگریه و ناله بلند بود.

حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد.

یزیدترسیدمبادافتنه بپاشودلذادستورداد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.

وقتی مؤذن گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست.

هنگامی که مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.

موقعی که گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر گوئی جد من است«که هست!» پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟!  آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند. (کتاب بحارالانوار جلد 45؛ کتاب نفس المهموم)

جهانیان همه با پای جان به شام روید

جهانیان همه با پا ی جا ن به شا م روید - به مسجد اموی نغمه ی خدا شنوید

نهاد مسجدیان سخت آمده به خروش - صدای حضرت سجّاد می رسد بر گوش

درون سینه ی پاکش خروش خون خداست - تمام،گوش!که فریادسیّدالشّهداست

به ا هل شا م ، شد ه شا م ، تیره تر ا ز شام - فتاده طشت یزید و یزیدیان از بام

پس از ثنا ی خد ا و ند و نعت پیغمبر - به خلق د ا د ند ا آ ن ا ما م جنّ و بشر

که ای تمام خلایق بزرگ و کوچک شام - خدای داده به ما شش جلال وهفت مقام

هر آنچه داده به ما ذات قادرمتعال - کمال و علم وفصاحت،شجاعت است وجمال

هماره سینه ی پاکان به نور ما رخشیده - خدا محبّت ما را به مؤمنین بخشید

محمّد (ص) عربی ختم الانبیا  ا ز ماست - علی و لیّ خد ا شاه اولیا از ماست

زما ست جعفر طیّار و حمز ه شیر خدا - که گشته بو د ملقّب به سیّد الشّهدا

حسن، حسین دو سبط پیامبر از ماست - امید عترت مهدیِّ منتظَر از ماست

مرا اگر نشنا سید با شما گو یم - که کیست جدّ و پد ر، چیست نا م نیکویم

عزیز مکّه و دُ رد ا نه ی منا یم من - سلا له ی حرم و ز مز م و صفایم من

منم سلاله ی آن سروری کز امرخدا - بلند کردحجر را زجا به دست و ردا

منم عزیز گرامی ترین طواف کنان - که گفت تلبیه حجّ کرد بهتر ا ز همگان

منم سلاله ی آ ن رهبر بلند و قا ر - که شد  ز ا مر خد ا و ند  بر بر ا ق سوار

به سوی مسجداقصی زمکّه یا فت خروج - وزآن مقام به اوج فلک گرفت عروج

منم سلاله ی آنکس که برد جبراییل - به اوج سدره اش از امر ذات ربّ جلیل

منم سلا له ی آن پیشو ا ی ا هل نیا ز - که با ملا ئکه ی آسمان گذارد نماز

منم سلاله ی آن شهریار کشور دل - که وحی گشته زسوی خدا بر او نازل

مرا سلا له ی پا ک محمّد ی خوانند - مرا عز یز د ل مرتضی علی خوانند

منم سلاله ی آنکس که بین هر دو سپاه - رساند بینی اشرار را به خاک سیاه

همان کسی که به ا ثبا ت خا لق د ا د ا ر - گرفت با د م تیغش ز کافران اقرار

منم سلاله ی آن شیر قادر متعال - که با دو نیزه دو شمشیر کرده است قتال

منم سلاله ی آنکو دو بار هجرت کرد - دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت کرد

منم عزیز کسی کو به تیغ شعله فروز - به جنگ بدر و به جنگ حُنین شد پیروز

همان و لیِّ خد ا و ند قا د ر دادار - نگشت یک مژه بر هم زدن به شرک دچار

منم که و ا ر ث  پیغمبران بو د جدّ م - منم که ر ا هبر مؤ منا ن بو د جدّ م

به تیغ ، ریشه کن خیل مشرکین گردید - امیر کشو ر اسلام و مسلمین گردید

چراغ د ید ه ی ا هل جها د بو د علی - هما ره ز ینت کلِّ عبا د بو د علی

منم عز یز د ل ا فتخا ر بَکّا یین - ز صا بر ین جها ن بو د بر د با ر تر ین

به پیشگا ه خد ا و ند گا ر عزّ و جل - ز ا هل بیت نبی بود در نماز افضل

منم سلا له ی پاک مؤّ ید جبریل - که بو د یا و ر  ا و د ر نبرد میکا ییل

منم عز یز د ل حا می مسلمانان - که بو د د ر همه ا حو ا ل یا و ر آنان

به تیغ عدلش باخیل مارقین جنگید - به ناکثین زدوباخیل قاسطین جنگید

منم سلا له ی نیکو تر ین ا ما م قریش - که بود برتر و بالاتر از تمام قریش

منم سلا له ی ا وّ ل کسی که مؤ من بود - ره خد ا به کنا ر پیامبر پیمود

زمسلمین همه سبقت گرفت درایمان - ستمگران رابرداشت تیغ اوزمیان

منم سلاله ی مردی که تیر داور بود - همیشه حامل علم خدای اکبر بود

سخی، بزرگ، جوانمرد، ابطحی، زیبا - صبور و سیّد و صّوام بود و پاک و رضا

دریدریشه ی اصلاب کفررا ازهم - گسیخت یک سره شیرازه های ظلم وستم

به سان شیر ژیان با اراده ای محکم - درآن میانه که میخورد نیزه ها برهم

به دشمنان خداوند حمله ور گردید - چو دانه در وسط آسیابشان کوبید

به رزمگاه عراق و حجا ز شیر نبی - که مکّی و مد نی بو د خیفی و عقبی

نمود ماه جمالش هماره جلوه گری – مهاجری،احدی بود وبدری وشجری

به دودمان عرب مقتداورهبر بود - که از جلال وشرف وارث د و مشعربود

یگا نه شیر ا لهی به فتح بد ر و حنین - ابو ا لا ئمّه و لیِّ خد ا ا بو ا لحسنین

کسی که این همه داردجلال وفضل،علی است - امام خلق وولیِّ خدای لم یزلی است

منم سلا له ی ز هر ا شفیعه ی د و سرا – امینه ، فاطمه ، ا مّ ا لا ئمّة ا لنّجبا

زگریه کر ب و بلا ی د و با ره بر پا شد - دوباره مشت یزید و یزیدیان واشد

که ناگه از دل پُر درد ناله زد مولا - منم سلاله ی پاک شهید کرب و بلا

منم سلاله ی آنکس که شد به نی سراو - گلوی تشنه بریدند سر زپیکراو

منم سلاله ی آنکس که با دلی پردرد - وداع بازن وفرزندوخاندانش کرد

منم سلاله ی آنکس که شدبرهنه تنش - زدندزخم،بسی روی زخم،بربدنش

منم سلاله ی آنکو به خو نش آ غشتند - به قتل صبر نه یکبار با ر ها کشتند

منم سلاله ی آنکس که قلبش آزردند - سر بر ید ه ی او را به شهرها بردند

منم سلاله ی آنکواسیرشدحرمش - ستم شد ازهمه بر اهل بیت محترمش

اسیر کوفه و  شا م بلا شد یم همه - به ا بتلا ی نکو  مبتلا  شد یم همه

الاحقیقت اسلام ز ند ه ا ز سخنت - سرپدر زده ا ز د و ر بوسه بردهنت

پیام آ و ر فر یا د ها ی خو ن خدا - خطا به ا ت سند فتح سیّد الشّهدا

تو ا ز تما م شهید ا ن پیا م آوردی - قیام کرب و بلا ر ا به شا م آوردی

هزار«میثم»از عهده برنمی آید - که لب به وصف تووخطبه ی توبگشاید

استاد سازگار

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورجلددوم]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | 13:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بررسی شکایت دوم ایران از آمریکا در دادگاه لاهه

امروز در دادگاه لاهه درباره شکایت دوم ایران از آمریکا چه گذشت؟

کدخبر: ۲۴۳۴۶۳ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ ۱۰:۴۱:۰۴ لینک کوتاه 

بررسی شکایت دوم ایران از آمریکا در دادگاه لاهه

اقتصادنیوز: جلسات استماع رسیدگی به شکایت ایران از آمریکا در پرونده توقیف دارایی‌های بانک مرکزی تا ساعاتی دیگر در دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه هلند آغاز می‌شود.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، جلسات استماع رسیدگی به شکایت جمهوری اسلامی ایران از آمریکا در پرونده توقیف دارایی‌های بانک مرکزی از امروز (دوشنبه) 16 مهر ماه (هشتم اکتبر) تا جمعه بیستم مهر ماه (12 اکتبر) در محل کاخ صلح (Peace Palace) دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه برگزار می‌شود. 

در جلسه امروز دوشنبه که ساعت 10 به وقت محلی (11:30 به وقت تهران) طی دو نوبت صبح و عصر برگزار می‌شود، آمریکا استدلال‌های شفاهی خود را ارائه می‌دهد و روز چهارشنبه هم ایران در طی دو نوبت صبح و عصر به ارائه استدلال‌های خود به صورت شفاهی در خصوص این شکایت خواهد پرداخت.

دور دوم این جلسات هم در روزهای پنجشنبه و جمعه فقط در نوبت عصر برگزار خواهد شد که پنجشنبه به آمریکا اختصاص دارد و روز جمعه بیستم مهر ماه نیز به ایران.

براساس آئین دادرسی دیوان بین‌المللی دادگستری، جلسات استماع دفاعیات شفاهی دو طرف پس از تبادل لوایح تشکیل می‌شود. لایحه شکایت ایران در هشت فصل، بیش از دو هزار صفحه و چهار جلد تهیه شده است.

دولت جمهوری اسلامی ایران در سال 1395 دعوایی را علیه ایالات متحده آمریکا به دلیل ضبط و توقیف اموال بانک مرکزی به استناد عهدنامه مودت مورخ 1955 میلادی (1334 شمسی) مطرح کرد.

 شکایت دولت جمهوری اسلامی ایران علیه ایالات متحده آمریکا نزد دیوان از این رو صورت گرفته است که در عهدنامه 1955 تصریح شده که هر یک از طرفین می توانند اختلافات ناشی از تفسیر یا اجرای این عهدنامه را به دیوان بین المللی دادگستری ارجاع دهند.

چهارشنبه‌ هفته‌ای که گذشت (11 مرداد ماه 1397) نیز صحنه دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ (The International Court of Justice شاهد اعلام حکم و صدور قراری به اتفاق آراء بود در الزام آمریکا به برطرف کردن موانع ناشی از اقدامات این کشور در پی تصمیم هشتم می 2018 (18 اردیبهشت 1397) دولت ترامپ در خروج یکجانبه از برجام و این حکم توسط «عبدالقوی احمد یوسف» رئیس دادگاه در کاخ صلح لاهه  (Peace Palace)  قرائت شد.

دیوان بین‌المللی دادگستری در این جلسه ضمن احراز صلاحیت خود برای رسیدگی به دعوای اقامه شده علیه آمریکا از سوی ایران و اینکه قرار صادره الزام آور و لازم الاتباع بوده و موجد تعهدات بین المللی برای مخاطبین آن است، اعلام کرد که دولت ایالات متحده ملزم است طبق تعهدات بین المللی خود برطبق عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی مورخ 1334 شمسی (1955 میلادی)، موانع ناشی از اقداماتش به موجب تصمیم 8 می 2018 (18 اردیبهشت 1397) در ارتباط با صادرات اقلام دارو و تجهیزات پزشکی؛ اقلام غذایی و کشاورزی؛  قطعات و تجهیزات هواپیما و خدمات تامین و نگهداری لازم برای ایمنی هواپیمایی به جمهوری اسلامی را برطرف کند.

دیوان همچنین در قرار خود ایالات متحده آمریکا را ملزم کرد تضمین کند تا مجوزهای لازم برای موارد مشمول در بند فوق را صادر و پرداخت‌ها و معاملات مربوط به آنها انجام شود.

البته ساعاتی پس از صدور این قرار «مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا به این حکم واکنش نشان داد و مدعی شد که حکم دیوان بین‌المللی دادگستری شکستی برای ایران بوده و افزود: «اعلام می‌کنم عهدنامه مودت با ایران را فسخ می‌کنیم. این تصمیمی است که ۳۹ سال پیش باید انجام می شد.»

او تصریح کرد: «باید چندین دهه پیش از آن خارج می‌شدیم. امروز، روز موثری برای نشان دادن بی‌معنا بودن کامل پیمان مودت با ایران بود.»

پامپئو همچنین در واکنش به رأی دادگاه گفت: «متأسفیم که دادگاه نتوانست تشخیص دهد هیچ صلاحیتی در موضوع تحریم‌های مربوط به ایالات متحده ندارد.»

براساس ماده 23 عهدنامه مودت و روابط اقتصادی و حقوق کنسولی بین ایران و آمریکا مورخ 1334 شمسی (1955 میلادی)، این عهدنامه بعد از امضا به مدت 10 سال معتبر خواهد بود و پس از آن نیز‌ تا موقعی که به ترتیب مقرر در این عهدنامه خاتمه پذیرد به قوت خود باقی است.

بند سه این ماده عنوان می‌کند که هر یک از طرفین معظمین متعاهدین می‌تواند با دادن اخطار کتبی به مدت یک سال به طرف معظم متعاهد دیگر در انقضاء مدت 10 سال اول یا هر‌ موقع پس از آن این عهدنامه را خاتمه دهد (‌فسخ کند).

 گفتنی است خروج آمریکا حتی بعد از یک سال هم تاثیری بر روند رسیدگی دیوان بین‌المللی دادگستری به شکایت کنونی ایران از آمریکا نخواهد داشت، چرا که شکایت ایران از آمریکا مربوط به نقض تعهدات این کشور در زمانی است که هنوز از عهدنامه مودت خارج نشده بود. 

به گزارش فارس، دیوان بین المللی دادگستری واقع در شهر لاهه در کشور هلند، محکمه یک دادگاه بین‌المللی است که از سال 1945 تاکنون به شکایت کشورهای عضو منشور ملل متحد از یکدیگر رسیدگی می‌کند. این دیوان رکن قضایی اصلی سازمان ملل متحد است که از صلاحیت ترافعی در دعاوی بین الدولی و صلاحیت مشورتی در پاسخ به سؤالات حقوقی ارکان و آژانس‌های تخصصی ملل متحد برخوردار است. فقط دولت‌ها می‌توانند علیه دولت‌های دیگر نزد دیوان شکایت کنند، البته به شرطی که دیوان در خصوص آن شکایت، پیش از هر چیز صلاحیت خود را احراز کند.

برهمین اساس، آمریکا و هیچ کشور دیگری نمی‌توانند اعتبار و مشروعیت دیوان را زیر سؤال ببرند، چرا که رکن قضایی ملل متحد است و حکم و قراری که دیوان صادر می‌کند را نمی‌توان نادیده انگاشت.

 پیش از این جمهوری اسلامی ایران در دعوای سکوهای نفتی (1371) مبنای شکایت خود را عهدنامه مذکور اعلام کرده بودند و دیوان نیز برمبنای آن، ضمن احراز صلاحیت خود به دعوای طرفین رسیدگی کرده است. 

 قرار موقت صادره از سوی دیوان بین المللی دادگستری همانند آراء آن برای طرفین دعوا الزامی و لازمالاجراء است. در صورت عدم اجرای دستور دیوان توسط هر یک از طرفین دعوا، ارجاع موضوع به شورای امنیت از سوی طرف دیگر قابل بررسی است. در این صورت، شورای امنیت می‌تواند در صورت مقتضی، اقدام به صدور قطعنامه‌ای به منظور الزام طرف دیگر دعوا به اجرای دستور موقت دیوان کند. علاوه بر این کشورهای مخاطب رای دیوان، هزینه سیاسی و اعتباری زیادی را در سطح بین المللی در صورت عدم اجرای قرار موقت دیوان خواهند پرداخت. ضمن آنکه سایر دولت ها معمولاً در روابط بین المللی خود به ویژه رابطه با کشورهای طرف دعوا به تصمیمات اتخاذ شده از سوی دیوان در قرار موقت توجه خواهند داشت.

پایان دادگاه شکایت ایران از آمریکا

شکایت ایران به دادگاه لاهه علیه آمریکا

همه‌ی شکایات ایران و آمریکا علیه یکدیگر در دادگاه لاهه

بانک مرکزی توقیف دارایی دادگاه لاهه شکایت ایران از آمریکا

آغاز رسیدگی به شکایت دیگر ایران از آمریکا از فردا در…

پیگیری انگلیس برای اجرای رأی دادگاه لاهه توسط آمریکا

نظر طراح تحریم‌ای ایران در دولت اوباما درباره حکم دادگاه لا…

هوشنگ امیراحمدی: رای دادگاه لاهه بدون دستاورد ملموس است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | 13:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رقیه نازدانه امام حسین علیه السلام وخرابه شام

بى تابى نمودن فاطمه دختر سیدالشهداء (علیه السلام) براى پدر و از دنیا رفتنش در خرابه شام

چون اولاد رسول و ذرارى فاطمه بتول را در خرابه شام منزل دادند آن غریبان ستمدیده و آن اسیران داغدیده صبح و شام براى جوانان شهیدان خود در ناله و نوحه بودند و نیز ساعتى آسوده نبودند عصرها كه مى‏شد آن اطفال خردسال یتیم درب خرابه صف مى‏كشیدند مى‏دیدند كه مردم شامى خرم و خوشحال دست اطفال خود را گرفته آب و نان تحصیل كرده بخانه هاى خود مى‏روند آن اطفال خسته مانند مرغان پر شكسته دامن عمه را مى‏گرفتند كه اى عمه مگر ما خانه نداریم مگر ما بابا نداریم علیا مكرمه مى‏فرمود چرا نور دیدگان خانه‏هاى شما را مدینه و باباى شما به سفر رفته آن طفلان ویلان مى‏گفتند عمه جان.

مگر كسیكه سفر رفت بر نمى‏گردد - مگر كه شام غریبان سحر نمى‏گردد

در میان آن خانم كوچكها دختركى بود از امام (علیه السلام) فاطمه نام درد هجران كشیده و زهر فراق دوران چشیده گرسنگى‏ها و تشنگى‏ها خورده رنج سفر و داغ پدر و برادر دیده بر بالاى شتر برهنه كعب نیزه و تازیانه‏ها خورده دل از دنیا سیر و از عمر و زندگى بیزار گشته یتیمى و دربدرى بر آن دختر صغیره مظلومه خیلى اثر كرده گرد یتیمى بر سر و صورتش نشسته در شبى از شبها حزن و غم و اندوه این طفل فزونى یافت به شدت او را مضطرب نمود و بى اختیار به یاد پدر افتاد و آرزوى جمال آن حضرت را كرد این دختر اگر چه بر حسب ظاهر صغیره بود اما عقلش كامل و در حد بالغین قرار داشت، حضرت سیدالشهداء او را خیلى دوست مى‏داشت. فالسبط بها حبا فما زالت لدیه یشمها كالورد. یعنى محبت این دختر در دل امام (علیه السلام) منزل گرفته بود همیشه در كنار پدر مى‏نشست و دم به دم امام عالم آن دختر شیرین زبان را مانند دسته گل در بغل مى‏گرفت مى‏بوسید و مى‏بوئید و شبها هم در بغل امام (علیه السلام) مى‏خوابید از كجا معلوم مى‏شود از آنجائى كه چون بر سر نعش پدر آمد و فرق خود را از خون گلوى پدر رنگین نمود عرض كرد: یا ابه اذا اظلم اللیل فمن یحمى حماى. بابا جان حالا كه شب مى‏شود در بغل كه من بخوابم،

چون به شام خراب رسیدند مجلس یزید دیدند و ویرانه منزل كردند دل نازك آن دختر در خرابه به تنگ آمد دید نه فرشى نه چراغى نه آبى و نه غذائى روز براى آفتاب شب زنان در گریه و زارى و آنى آسوده نیستند در یك شبى شور دیدن پدر بسرش افتاد در كنج خرابه زانو بغل گرفت سر بى كسى بر زانو نهاد از هجران پدر اشگ مى‏ریخت و مى‏گفت:

بابا در این خرابه سازم به بینوائى

بابا در این خرابه سازم به بینوائى - چشم براه مانده شاید ز در در آئى

اى باب مهربانم شد آب استخوانم - بر لب رسیده جانم نزدم چرا نیائى

بازار شا م د ید م د شنا مها شنیدم - دشوارتر ندیدم از این خرابه جائى

روز اندر آفتابم شب روى خاك خوابم - غم نان و گریه آبم نه فرش و متكائى

این دختران شامى پر زیر سر گذارند - بالین من شده خشت غافل چرا ز مائى

بودى همیشه جا یم د ر ر و ى د ا من تو - از تو ندیده بودم اینگونه بى وفائى

از این مقوله با خیال پدر گفتگو داشت سر روى خاك غمناك نهاد آنقدر گریه كرد كه زمین از اشگ چشمش گل شد در این اثنا وى را خواب در ربود در عالم واقعه دید سر پدر میان طشت طلا در پیش روى یزید است و با چوب خود بر لب و دندان پدر مى‏زند و الرأس یستغیث الى رب السماء و مى‏بیند سر پدر در زیر چوب استغاثه به درگاه خدا مى‏كند آن صغیره مظلومه از دیدن سر پدر و خوردن چوب به فزع و جزع در آمد با وحشت از خواب بیدار شد تبكى و تقول وا ابتاه و اقرة عیناه وا حسیناه چنان صیحه كشید كه خرابه نشینان پریشان شدند فریاد مى‏كرد آه وا ابتاه وا قرة عیناه اى پدر غریب من اى طبیب دردهاى من عمه و خواهر به گرد وى حلقه زدند و سبب ضجه و اضطراب وى را پرسیدند آن صغیره مى‏گفت ایتونى بوالدى و قرة عینى الان پدر مرا بیاورید نور چشم مرا حاضر كنید تا توشه از جمالش بردارم لأنى رایت رأسه بین یدى یزید و هو ینكثه عمه الان در خواب دیدم كه سر بریده پدرم در حضور یزید است دارد چوب بر لبان وى مى‏زند و آن سر با خدا مى‏نالد من سر بابایم را مى‏خواهم آن اسیران هر چه خواستند او را ساكت كنند ممكن نشد بلكه ناله‏اش دم به دم بیشتر و زاریش زیادتر مى‏شد چون زنان نتوانستند وى را ساكت كنند امام زین العابدین (علیه السلام) پیش آمد و خواهر را در بر گرفت و به سینه خود چسبانید و تسلى مى‏داد كه نور دیده صبر كن و از گریه دل ما را مسوزان آن مظلومه آرام نمى‏گرفت و نوحه مى‏كرد.

خداى جان تو بابا برس بفریادم

خداى جان تو بابا برس بفریادم - دمى بدیدن رویت نماى دلشادم

تغافل ا ز من خو نین جگر مكن بابا - مرا بچشم یتیمى نظر مكن بابا

مگر نه دختر سردار عالمینم من - مگر نه دختر سلطان مشرقینم من

غریب و زار بمُردم زدرد بى پدرى - گرسنه جان بسپردم فغان زدربدرى

در این سیاهى شب جان رود از اعضایم - دگر محال كه بینم جمال بابایم

خوش آنزمان كه ز راه و فا بشام و سحر - بدى همى بسرم سایه جناب پدر

دوباره گربشوم روبرو به حضرت باب - ازاونه خواهش نان مىكنم نه خواهش آب

ا ین ا لحسین ا بى و غا یة مطلبى - و مد للى و مقبلى و مسكنى

كو پدر تا جدارم كو باباى بزرگوارم كو آن كسى كه همیشه مرا در آغوش مى‏گرفت و مى‏بوسید.

ز بابم بیوفائى كى گمان بود

ز بابم بیوفائى كى گمان بود - پدر با من بغایت مهربان بود

مگر عمه ز من رنجیده بابم - كه كرد ا ز آتش فرقت كبابم

اگر زنده ا ست با ب تاجدارم - چرا زد شمر سیلى بر عذارم

تو گوئى در سفر رفته است بابت - كند امروز و فردا كامیابت

كجا ما ر ا ا مید و صل باشد - گمانم ا ین سخن بى اصل باشد

آنقدر گریه كرد روى دامن امام زین العابدین (علیه السلام) حتى غشى علیها و انقطع نفسها. تا آنكه غش كرد و نفس وى قطع شد امام (علیه السلام) بگریه در آمد اهل بیت رسالت به شیون در آمدند فضجوا بالبكاء وجددوا الأحزان و حشوا على رؤسهم التراب و لطموا الخدود و شقوا الجیوب و قام الصیاح. آن ویرانه از ناله اسیران یك بقعه گریه شد دختر بیهوش افتاده مخدرات در خروش بر سر مى‏زدند و سینه مى‏كوبیدند خاك بسر مى‏كردند و گریبان مى‏دریدند كه صداى ایشان در بارگاه به سمع یزید رسید طاهر بن عبدالله دمشقى گوید سر یزید روى زانوى من بود بر او نقل مى‏گفتم سر پسر فاطمه هم میان طشت بود همینكه شیون از خرابه بلند شد دیدم سرپوشى از سر طبق بكنار رفت سر بلند شد تا نزدیك بام قصر بصوت بلند فرمود: اختى سكتى ابنتى. همشیره من زینب دخترم را ساكت كن طاهر گوید پس دیدم آن سر برگشت رو به یزید كرد فرمود یا یزید من با تو چه كرده بودم كه مرا كشتى و عیالم را اسیر كردى یزید از این ندا و از آن صدا سر برداشت پرسید طاهر چه خبر است گفتم ظالم نمى‏دانى در خرابه اسیران را چه اتفاق افتاده كه در جوش و خروشند و دیدم سر مبارك حسین را كه از طشت بلند شد و چنین و چنان گفت یزید غلامى فرستاد برو خبرى بیاور غلام آمد احوال پرسى كرد گفتند دخترى صغیره از امام (علیه السلام) در خواب جمال پدر دیده آرام ندارد بس كه گریه كرده غلام آمد و واقعه را به جهت یزید نقل كرد آن پلید گفت: ارفعوا راس ابیها الیها. بیائید سر پدرش را براى او ببرید تا آرام بگیرد پس آن سر مطهر را در میان طشت نهادند و رو به خرابه آوردند كه اى گروه اسیران سر حسین (علیه السلام) آمد: فاتوابها الطشت یلمع نوره كالشمس بل هو فوقها فى البهجة.

مژده زینب كه شب هجر بپایان آمد

مژده زینب كه شب هجر بپایان آمد - به خرابه سر سالار شهیدان آمد

چشم بگشا دمى اى عابد بیمار زهم - كه ترا بهر عیادت شه خوبان آمد

اى سكینه به نثار سر باب آور جان - كز فلك بانگ غم و ناله و افغان آمد

فجاؤا بالرأس الشریف و هو مغطى بمندیل دیبقى فكشف الغطاء. عنه سر مطهر را گرفتند آوردند در حضور آن مظلومه نهادند در حالتیكه پرده ‏اى به روى آن سر مطهر بود پرده را برداشتند آن معصومه پرسید ما هذا الرأس این سر كیست؟ گفتند این سر بابت حسین (علیه السلام) است. فانكبت علیه تقبله و تبكى و تضرب على راسها و وجهها حتى امتلاء فمها بالدم. یعنى خود را بر آن سر مطهر انداخت شروع كرد صورت پدر را بوسیدن و بر سر و سینه زدن آنقدر با دستهاى كوچك خود بدهانش زد كه مملو از خون شد.

مرحوم طریحى در منتخب مى‏نویسد: دخترك چشمش كه به سر بریده پدر افتاد، گفت: یا ابتاه من ذا الذى خضبك بدمائك یا ابتاه من ذا الذى قطع وریدیك؟ بابا جان ترا بخون كه خضاب كرد بابا جان رگهاى گلویت را كى برید؟ یا ابتاه من ذا الذى ائتمنى على صغر سنى یا ابتاه من للیتیمة حتى تكبر؟ پدر جان كدام ظالم مرا در كوچكى یتیم كرد بابا جان بعد از تو یتیمان ترا كه پرستارى كند تا بزرگ شوند؟ یا ابتاه من للنساء الحاسرات یا ابتاه من للأرامل المسبیات؟ پدر جان این زنان سر برهنه كجا بروند و این زنان بیوه را كه توجه نماید؟ یا ابتاه من للعیون الباكیات یا ابتاه من للشعور المنشورات یا ابتاه من بعدك واخیبتاه من بعدك واغربتاه؟ بابا جان این چشمهاى گریان و این جسمهاى عریان و این غریبان از وطن دور افتاده با موهاى پریشان چه كنند اى پدر جان بعد از تو داد از غریبى و نا امیدى؟ من یا ابتاه لیتنى كنت لك الفداء لیتنى كنت قبل هذا الیوم عمیاء یا ابتاه لیتنى و سدت الثرى ولا ارى شیبك مخضبا بالدماء، بابا جان كاشكى من فداى تو مى‏شدم پدر جان كاش كور مى‏بودم اى كاش در زیر گل فرو مى‏رفتم و ریش ترا غرق خون نمى‏دیدم.

من بودم و لطف تو صد گونه عزیزى - چون شد كه ترا دختر تو از نظر افتاد

از غصه سرم بر سر زانوست همه روز - در شام ز بس عشق پدر بر سرم افتاد

پیوسته آن ناز دانه نوحه گرى مى‏كرد و اشگ مى‏ریخت تا آنكه نفسش به شماره افتاده گریه راه گلویش را گرفت مثل مرغ سر كنده گاهى سر را به یمین مى‏نهاد مى‏بوسید بر سر مى‏زد و زمانى بر یسار مى‏گذارد مى‏بوسید ناله مى‏كرد دم به دم ریش پر خون پدر را مى‏گرفت و پاك مى‏كرد بس كه آن سر تر و تازه بود گویا تازه بریده ‏اند. كلما مسحت الدم من شیبه احمر الشیب كما كان اولا. هر چه خون گلو را پاك مى‏كرد دوباره رنگین مى‏شد. مى‏گفت: یا ابه من جز رأسك  یا ابى و من ارتقى من فوق صدرك قابضا لحیتك؟ زنها اطراف آن دختر را گرفته بودند همه پى بهانه مى‏گشتند كه براى آقا گریه كنند بهانه بهتر از آن دختر نبود همینكه آن معصومه صغیره مى‏گفت: یا ابتاه من للنساء الثاكلات؟ بابا جان این زنان جوان مرده چه كنند شیون از همه بلند مى‏شد. آه واویلاه ثم انها وضعت فمها على فمه الشریف و بكت طویلا. پس آن صغیره لب بر لب پدر نهاد در زمان طویلى از سخن افتاد و گریست. فناداها الرأس بنته الىّ الىّ هلمّى فانا لك بالانتظار. صدائى از آن سر مطهر بگوش آن دختر رسید كه نور دیده بیا بیا بسوى ما كه در انتظار توام. چون این صداى هوش ربا به سمع آن مخدره رسید. فغشى علیها غشوة لم تفق بعدها. غشى بر آن ضعیفه نحیفه طارى شد كه از نفس در افتاد و دیگر بهوش نیامد. فحركوها فاذا هى قد فارقت و روحها الدنیا. همینكه او را حركت دادند دیدند مرده صداى شیون از اهل بیت رسالت بلند شد.

زینب ز روى سینه آن طفل سینه چاك - دید اوفتاد آن سر انور بروى خاك

دست الم بهم زد و معجر ز سر كشید - چون رعد ناله از دل پر درد بر كشید

گفت اى غریب مرده عزیز برادرم - گشتم عجب معین تو اى خاك بر سرم

اى بلبل حرم ز چه خاموش گشته ‏اى - دیدى كدام جلوه كه مدهوش گشته ‏اى

اى طفل یاد از رخ اصغر نموده‏ اى - یا یاد گیسوى على اكبر نموده ‏اى

یاد آورم ز پاى پیاده دویدنت - یا سوزم از جراحت زنجیر گردنت

اسیران در آن خرابه ویران چنان شیون و افغان نمودند كه تمام همسایگان خبر شدند و رو به خرابه آوردند كه ببینند بر سر ایشان چه آمده همه با دختران فاطمه علیها السلام بگریه در آمدند مثل روز قتل امام حسین (علیه السلام) عزا بر سرپا نمودند محض خاطر خدا غساله آوردند و كافور و كفن حاضر نمودند چراغ آوردند تخته آوردند آن معصومه را برهنه كردند و روى تخته گذاردند تا غسلش دهند.

زبانحال علیا مخدره حضرت زینب سلام الله علیها با زن غساله در خرابه

بیا تو ا ى ز ن غسا له ا ز طر یق و فا - باین صغیره بد ه غسل ا ز بر ا ى خدا

مكن خیال كه او زاهل روم وتاتاراست - كه غسل دادن اوسخت برتودشواراست

سرور سینه سلطان عا لمین ا ست این - صغیره فاطمه مظلومه حسین است این

مگو كه ا ز چه رخ ا و چه كهر با با شد - ز د ا غ تشنگى د شت كر بلا باشد

مگو كه زخم به پایش برون بود از حد - به روى خار مغیلان دویده او بى حد

مگوچه شدكه به خوارى سپرده جان این طفل - شبى به شام به سیرى نخورده نان این طفل

رخ چه ما ه منیر ش ا گر بو د نیلى - به ر ا ه شا م بسى خو ر د ه ا ز جفا سیلى

اگر شكسته سر ا ین ند ید ه كا م بود - ز ضرب سنگ سر كو چه ‏ها ى شا م بود

جراحتى كه خود این طفل را به شانه بود - ز ضرب كعب نى و چوب و تازیانه بود

غساله مشغول غسل دادن و زنان به سر و سینه زدن بعد از غسل در همان پیراهن پاره كفن كردند و در همان خرابه به خاك سپردند ...

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر نوشته حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورجلددوم]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | 13:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |