ازدواج حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) یکی از رویدادهای مهم تاریخ اسلام است، چرا که نسل امامان معصوم (علیهمالسلام) ثمره این ازدواج است.
بنا بر گزارشهای تاریخی و روایی این ازدواج در سال دوم یا سال سوم هجرت انجام شده، اما در مورد روز و ماه آن اختلافنظر هست؛ بنا بر برخی نقلها این پیوند در روز اول ماه ذی الحجه واقع شده و در تقویم جمهوری اسلامی این روز به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است. پیش از امام علی (علیهالسلام)، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) خواستگاران زیادی داشت که همه آنها را پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رد کردند و مطابق روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امر الهی، دخترش را به ازدواج حضرت علی (علیهالسلام) درآورد و خودش خطبه آنها را خواند. و طبق برخی روایات این پیوند قبل از اینکه در زمین بسته شود در آسمانها بسته شده بود. بنا بر نقل مشهور مهریه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ۵۰۰ درهم بوده که مهرالسنه خوانده میشود و در شب ازدواج، مردم مدینه اطعام شدند.
بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) به دستور خدای متعال بوده و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور به اجرای آن بود. در این مقاله روایاتی را که دال بر الهی بودن این ازدواج میکند، با ذکر منابع آنها بیان شده است و این یکی از فضایل مشترک امام علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است.
امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) فضائل فراوانی دارند. تعدادی از مناقب آنها اختصاصی و پارهای مشترک میان هر دو است. یکی از برجستهترین ویژگیهای مشترک، پیوند آسمانی این دو بزرگوار است. بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) به دستور خدای متعال بوده است و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور به اجرای آن بود.
آنچه مسلّم است، اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند، و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود.
پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۱۱]
ابن شهر آشوب در «مناقب» خود از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد. از جمله عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند و به یکدیگر تفاخر می کردند؛ که پیغمبر از سخن آنان خشمناک شد....[۱۲]
در جایی دیگر آمده است: دختر پیغمبر(ص) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، علی بن ابی طالب(ع) را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است.»[۱۳]
ضحاک بن مزاحم نقل می کند، از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا(س) می فرمود: موقعی که من نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.[۱۴]
پیامبر خدا، نزد فاطمه علیها السلام رفت... و به او فرمود: اى فاطمه! پاسخ داد: بلى، چه مى خواهى، اى پیامبر خدا؟ فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟». فاطمه علیها السلام ساکت ماند ولی صورتش را برنگرداند و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست». پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۱۵]
حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهراء مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی. من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[۱۶]
همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض[۱۷]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود».
علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نکاح بر کفائت است - که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۱۸]
رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا (س) به نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم.[۱۹]
در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (س) مشخص شده است:
- مهریه عادی یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود:
- مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.[۲۰]
- مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.[۲۱]
البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند.
- مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.[۲۲] در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.[۲۳]
امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.[۲۴]
پس از تصدیق رسول خدا، حضرت علی (علیهالسّلام) درخواست نمودند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دخترش فاطمه را به عقد او در بیاورد. رسول خدا فرمودند: منتظر باش تا باز گردم. ایشان نزد فاطمه (علیهاالسّلام) رفت و درخواست علی (علیهالسّلام) را برای فاطمه بازگو کرد. فاطمه (علیهالسّلام) به خاطر حجب و حیا سکوت کردند، ایشان هم سکوت دخترشان را نشانه رضایت دیدند. در این هنگام ملکی نزد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرض کرد: من سبطائیل یکی از فرشتگان و قوائم عرش هستم و حامل این خبر هستم که مژده تزویج فاطمه و علی در آسمان را به عرض شما برسانم. هنوز سخن سبطائیل تمام نشده بود که جبرئیل بر ایشان نازل شد و پس از رساندن سلام خدا، پارچهای سفید از حریر بهشت به ایشان داد که دو سطر از نور بر آن نوشته شده بود پیامبر به جبرئیل فرمودند: این حریر و این خطوط نور چیست؟ جبرئیل گفت ای محمد خداوند بر پست و بلند زمین اشراف دارد و تو را آفرید و به رسالت برگزید و برای تو، برادر، صاحب، داماد و وزیری برگزید و او پسر عموی توست و به من امر فرمود تا فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی درآورم، من هم، فرشتگان را شاهد گرفتم و عقد آنها را بستم و این خطوط نور، شهادت فرشتگان بر این عقد است. و خداوند امر فرموده تا شما آن دو را در زمین به عقد هم دربیاورید. رسول خدا پس از شنیدن سخنان آن دو ملک، پیش علی (علیهالسّلام) آمدند. این مژده را به علی دادند آنگاه عقد را میان آن دو جاری کرده و برای هر دو دعا کردند.
پیغمبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.
حضرت علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.
پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن.
هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. على علیه السلام را خواست و فرمود یا على پروردگار مرا امر فرموده که فاطمه را براى تو عقد کنم به پانصد مثقال نقره آیا راضى هستى؟ عرض کرد: یا رسولاللَّه راضى هستم همه حضار مبارک باد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت خطبه عقد را ایراد فرمود.
پس از آن علی علیه السلام برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.
مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند.
در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند.
على علیه السّلام مى گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «على برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکلت على اللَّه»- یعنى: بر سفره برکت خدا مى نشینم، و راضى مى شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکل مى کنم و یارى مى طلبم. سپس مرا کنار فاطمه نشانید و گفت: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من مى باشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و برکت به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبى حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو مى سپارم.[۲۵]
جبرئیل امین به محضر رسول خدا رسید، گل لاله و میخک را به ایشان هدیه داده و عرض کردند، خداوند مهر فاطمه را پانصد درهم نقره، یک پنجم دنیا، دو ثلث بهشت، چهار نهر روی زمین، دجله، فرات، نیل، بلخ، قرار داده است، همچنین یازده امام معصوم را از نسل او قرار داده است، و فرشتگان را فرمان داده تا بهشت را زینت دهند، به حورالعینها هم دستور داده تا سوره یاسین، شوری و طه را قرائت کنند.
خطبه عقد علی(ع) و فاطمه را پیامبر(ص) خواند. بنا بر نظر مشهور مهریه حضرت فاطمه(س)، ۵۰۰ درهم (معادل ۱۵۰۰ گرم نقره خالص) ذکر شده که این مبلغ مَهرالسُّنة خوانده میشود. بر اساس روایات، امام علی(ع) زره خود را فروخت و پیامبر(ص) با پول آن جهیزیه حضرت فاطمه(س) را تهیه کرد. همچنین در شب ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، مردم مدینه، اطعام شدند.
حلبی، در مناقب آل ابیطالب[۱۰] [۱۱]
مینویسد: نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در هنگام تزویج فاطمه (سلاماللهعلیها) به علی (علیهالسّلام)، خطبهای ایراد کرد که آن را امام رضا (علیهالسّلام) و یحیی بن معین در امالیاش و ابن بطه در الانابه به صورت بیسند از انس بن مالک نقل کردهاند که آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«الحمدلله المحمود بقدرته، المطاع فی سلطانه، المرغوب الیه فیما عنده، الموهوب من عذابه، النافذ امره فی سمائه وارضه، خلق الخلق بقدرته ومیزهم باحکامه واعزهم بدینه واکرمهم بنبیه محمد. ان الله جعل المصاهرة نسبا لاحقا وامرا مفترضا وشبح بهاالارحام والزمها الانام. قال تعالی «هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا»[۱۲]
ثم ان الله تعالی امرنی ازوج فاطمه من علی، وقد زوجتها ایاه علی اربعمئة مثقال فضه (کذا) ان رضیت یا علی.» فقال علی (علیهالسّلام) رضیت یا رسول الله».
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن!
و بعد از او ابوبکر و عمار بن یاسر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.[۲۶]
از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود:
- یک پیراهن به قیمت هفت درهم
- روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد.
- یک قطیفه ی مشکی خیبری
- تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند.
- دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود.
- چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف
- پرده ای از جنس پشم
- حصیری بافت یمن
- یک آسیای دستی
- طشت مسی
- مشک آبی از جنس پوست
- ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند.
- ظرفی برای آبخوری
- آفتابه ای قیر اندود
- سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند.
- دو کوزه ی کوچک سفالی
هنگامی که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حمل کرده به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند. هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای اهل بیت مبارک کند.[۲۷]
ابن جوزی از بزرگان اهل سنت نقل میکند، رسول خدا پیراهنی را برای شب اول ازدواج فاطمه (علیهاالسّلام) تهیه کردند و به او دادند، همان شب، سائلی برهنه از ایشان تقاضای لباسی را نمودند. ایشان هم پیراهن عروسی خود را به سائل دادند و خودشان همان لباس کهنه را پوشیدند. وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سؤال کردند، که چرا پیراهن جدید را بر تن نکرده است، عرض کرد که: خواستم همانند شما باشیم و به این آیه شریفه عمل کرده باشیم: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛
به نیکی و بر نمیرسید مادامی که از آنچه خودتان آن را دوست دارید، انفاق نکنید.»
خوارزمی در المناقب مینویسد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به زنان کرد و گفت: «همانا دخترم را به پسر عمویم تزویج کردم و شما مقام و منزلت دخترم را نزد من میدانید و حال او را به علی (علیهالسّلام) سپردهام. پس برای او بهتر از دختران خویش اقدام کنید.»
زنان در اتاق فاطمه (سلاماللهعلیها) فرشی از لیف و یک بالش و پردهای خیبری و یک تشت لباسشویی گذاشتند و ام ایمن هم دربان شد. آنها برخواستند و بر حضرت زهرا زیورهایی آویختند و خوشبویش نمودند و رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بلال را فرا خواند و به او فرمود: «حال که ازدواج دخترم، با پسرعمویم است، دوست دارم که از سنتهای امت من این باشد که در ازدواج ولیمه (خوراک) بدهند. پس برو و یک گوسفند و پنج مد جو تهیه کن تا مهاجران و انصار را دعوت کنم» بلال آنها را آماده کرد و نزد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آورد و آن حضرت آن را جلوی خود گذارد. سپس فرمود: «ای بلال مردم را دعوت کن که دسته دسته به مسجد بیایند.»
مردم گروه گروه به مسجد آمدند و پس از غذا خوردن، میرفتند تا همگی اطعام شدند و مقداری غذا باقی ماند. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقداری از غذای باقی مانده را متبرک کرد و به بلال فرمود: «اینها را نزد زنان ببر و بگو: این غذا را بخورید و کسانی که با شما هستند را با آن اطعام کنید.»
سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه علی (علیهالسّلام) به خانهاش آمد و فاطمه را صدا زد. هنگامی که فاطمه (سلاماللهعلیها) جلو آمد، همسرش را دید که با رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وی فرمود: «نزدیک بیا»
فاطمه (سلاماللهعلیها) به پدر نزدیک شد. رسول الله دست او را و دست علی (علیهالسّلام) را گرفت و هنگامی که خواست دست فاطمه را در دست علی (علیهالسّلام) قرار دهد، دل فاطمه گرفت و اشک چشمانش جاری شد... پس آن حضرت سر خود را بالا گرفت و فرمود:
«چه چیز باعث گریه تو شده است؟ به خدا قسم که من در حق تو کوتاهی نکردهام و قدر تو را گرامی داشته و تو را به تزویج بهترین فرد خاندانم در آوردهام و به خدا سوگند که تو را به تزویج کسی در آوردهام که سید و آقای دنیا و آخرت و از صالحان میباشد.»
پس فاطمه (سلاماللهعلیها) آرام گرفت و دستش را در دست نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار داد و آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست او را در دست علی (علیهالسّلام) قرار داد و فرمود: «به سوی خانه خودتان بروید. خداوند این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و کارهایتان را اصلاح کند.
شما همچنان باشید تا دوباره برگردم»
سپس نبی اکرم مراجعت کرد و در زد. ام ایمن گفت: کیست؟ فرمود: «من رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستم» ام ایمن در حالیکه میگفت: پدر و مادرم فدایت باد، در را باز کرد. رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سؤال کرد: «آیا برادرم اینجاست ای ام ایمن؟» جواب داد: برادرت کیست؟ فرمود: «علی بن ابیطالب» عرض کرد: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیا او برادر تو است در حالیکه دامادت میباشد؟ فرمود: «بله» آنگاه ام ایمن گفت: ما حلال و حرام را از تو یاد میگیریم. آنگاه نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داخل شد و وقتی که زنان از پشت پرده او را دیدند از جای خود برخاستند و به سرعت خارج شدند و وقتی که (اسماء بنت عمیس) او را دید، آماده رفتن شد که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «تو در اینجا چه کاری انجام میدهی؟» گفت: من از دخترت محافظت میکنم. دختران جوان در شب ازدواج به همراهی احتیاج دارند تا اگر حاجتی داشتند، برایشان انجام دهند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود: «از خدا میخواهم که در همه حال نگهدار تو باشد و تو را از شر شیطان در امان نگه دارد. برایم ظرف آبی بیاور» اسماء برخاست و ظرفی را از آب پر کرد و آن را آورد. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت و پاهایش را با آن شست و مقداری از آنرا مضمضه کرد. سپس فاطمه را فرا خواند. فاطمه در حالیکه لباس بزرگ و نقابی بر چهره داشت نزد او آمد. آن حضرت مشتی از آب برداشت و آن را بر سرش پاشید و کف دیگری برداشت و بر دستهایش پاشید و آنگاه مقداری هم به گردن و بدنش پاشید. سپس فرمود: «خدایا فاطمه از من و من از فاطمه هستم. پس همانطوری که پلیدی را از من دور کردی و مرا تطهیر نمودی، او را هم تطهیر کن» پس از آن به او فرمود که از آن آب بخورد و رویش را با آن بشوید و با آن مضمضه و استنشاق کند. سپس ظرف دیگری از آب طلب کرد و علی (علیهالسّلام) را فرا خواند و همین عمل را انجام داد و برای او به همین صورت دعا کرد و آنگاه فرمود:
«خداوند دلهایتان را به هم نزدیک و مهربان کند و نسل شما را مبارک گرداند و کارهای شما را اصلاح کند.»
ر حدیثی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که حضرت فرمودند:
«وقتی رسول خدا، فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی (علیهالسّلام) درآورد، فرمودند، هر کس در خطبه ازدواج حاضر است، برای شام عروسی هم حضور داشته باشد. ایشان سه شبانه روز به مردم اطعام نمودند، هم اهل مدینه از آن شام خوردند، سه هزار مسلمان و سیصد نفر منافق.»
حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد. این خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود: در همین نزدیکى ، خانه اى را فراهم کن (اجاره کن ) تا همسرت را به تو تحویل دهم .
حضرت على (علیه السلام) عرض کرد: در این نزدیکى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نیست. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ایم ، و اکنون شرم مى کنیم که باز از او تقاضاى منزل کنیم! حارثه این سخن را شنید و به محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض کرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) براى او دعا کرد، به این ترتیب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عروسى به آن جا رفت.
پس از مدتى حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به خانه قبلى على (علیه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار مسجد النبى بود که محل آن اکنون به نام خانه زهرا (سلام الله علیها) معروف است.[۲۸]
از عایشه و ام سلمه روایت شده است که هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لی فها را از هم جدا نمودیم. سپس به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم.[۲۹]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.
لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.[۳۰]
شب که فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل هستند که به همراه گروهی از فرشتگان به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل تکبیر گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.[۳۳]
جابر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و حمزه، عقیل و جعفر و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.[۳۴]
نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.[۳۵]
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد.»
و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است.
و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم.
آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
🌿ازدواج امام علی با حضرت زهرا🌷
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
جابر جعفی از امام محمد باقر (علیهالسلام) نقل میکند:
وَ کانَ بَینَ تَزْوِیجِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ(ع) فِی السَّمَاءِ إِلَی تَزْوِیجِهِمَا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ یوْماً زَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنْ عَلِی أَوَّلَ یوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ رُوِی أَنَّهُ کانَ یوْمَ السَّادِسِ مِنْهُ .
بین تزویج امیرمؤمنان و فاطمه در آسمان و تزویج آنان در زمین 40 روز فاصله بود و رسول خدا فاطمه را روز اوّل ذی حجّه به ازدواج در آورد و در روایت دیگری آمده است ششم ذی حجّه به علی تزویج کرد.» (الهدایة الکبرى، ص378)
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
طبق روایات، مسئله پیوند امیر المؤمنین و فاطمه زهرا امری بود که مدتها پیش از آنکه در دنیا واقع شود، در آسمانها برپا شد و تنها خواست خدا بود که این پیوند را از مجرای رسول حق خود رقم زد.
به فراخور این اذن الهی، آسمانها مزیّن به حمد و تسیبح پروردگار شد و ملائک مأمور به پیوند این امر الهی شدند .
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
اُم أیمن در خبری از رسول گرامی اسلام (ص) نقل میکند:
وَ عَقَدَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ فِی السَّمَاء ... أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی جَبْرَئِیلَ زَوِّجِ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ کانَ الْوَلِی اللَّهَ وَ الْخَطِیبُ جَبْرَئِیلَ وَ الْمُنَادِی مِیکائِیلَ وَ الدَّاعِی إِسْرَافِیلَ وَ الناثِرُ عزْرَائِیلَ وَ الشهُودُ مَلَائِکةَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِین ...
خطبه ازدواج على و فاطمه را جبرئیل و میکائیل در آسمانها خواندند ... خدای بلند مرتبه به جبرئیل وحی کرد که نور را با نور تزویج کن؛ خدا (در این مراسم عقد) ولیّ و سرپرست بود، و خطبهخوان جبرئیل، و ندادهنده میکائیل و دعوت کننده اسرافیل و نثاردهنده عزرائیل و شاهدهای (عقد) ملائکه آسمان و زمین». (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج43، ص110)
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه فرمود: دخترم فاطمه، پسر عمویت علی از تو خواستگاری کرده است؛ پاسخ تو چیست؟ فاطمه با احترام عرض کرد نظر شما چیست؟ پیامبر اکرم فرمود: اَذِنَ الله فیهِ مِنَ السَّمَاءِ؛ خداوند از آسمان اجازه داده است. فاطمه سلام الله علیها در حالی که تبسّم بر لب داشت، پاسخ داد: رَضِیتُ بِمَا رَضِی اللَّهُ لی وَ رَسُولُه؛ خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
امام صادق علیه السلام فرمود: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِفَاطِمَةَ مَا کانَ لَهَا کفْوٌ عَلَی الْأَرْض؛ اگر خدا امیرمؤمنان را برای فاطمه خلق نکرده بود، برای او کفو و مانند روی زمین یافت نمیشد.
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
پیامبر (ص) در پاسخ به گلایه آن دست از متکبران قریش که با گستاخی به آن حضرت شکایت میبردند که چرا آنها را به تزویج فاطمه (س) در نیاورده است، میفرمود از خلقت آدم (ع) هیچ فردی همکفو با فاطمه جز علی نبود و اگر علی خلق نمیشد در شأن دخترم کسی پیدا نمیشد. با این حال آنها از دشمنی و حسادت خود دست بر نمیداشتند و با نیش و کنایه سعی در ناراحتی خاندان وحی داشتند.
💎🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
پیامبر (ص) در پاسخ به گلایه آن دست از متکبران قریش که با گستاخی به آن حضرت شکایت میبردند که چرا آنها را به تزویج فاطمه (س) در نیاورده است، میفرمود از خلقت آدم (ع) هیچ فردی همکفو با فاطمه جز علی نبود و اگر علی خلق نمیشد در شأن دخترم کسی پیدا نمیشد. با این حال آنها از دشمنی و حسادت خود دست بر نمیداشتند و با نیش و کنایه سعی در ناراحتی خاندان وحی داشتند.
🌺ازدواج امام علی با حضرت زهرا🌸
نقل است در اولین روزهای ازدواج این انوار مقدس الهی، پیامبر (ص) نزد دخترش فاطمه (س) رفت و فرمود:
کَیْفَ أَنْتَ یَا بُنَیَّةِ وَ کَیْفَ رَأَیْتِ زَوْجَکِ .
اى فاطمه حالت چطور است؛ شوهر خود را چطور دیدى؟
قَالَتْ لَهُ یَا أَبَتِ خَیْرُ زَوْجٍ إِلَّا أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیَّ نِسَاءٌ مِنْ قُرَیْشٍ وَ قُلْنَ لِی زَوَّجَکِ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ فَقِیرٍ لَا مَالَ لَهُ .
فرمود: اى پدر بزرگوار او بهترین شوهر است، اما زنان جفاپیشه قریش میآیند و از روى سرزنش به من میگویند که پدرت ترا به فقیرى داده که از مال و منال چیزى ندارد.
پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: دختر عزیزم، نه پدر تو فقیر است و نه شوهر تو؛ در حالی که گنجینههای زمین از طلا و نقره را بر من عرضه کردند و من آنچه نزد پروردگارم بود را قبول کردم .
فَقَالَ لَهَا یَا بُنَیَّةِ مَا أَبُوکِ بِفَقِیرٍ وَ لَا بَعْلُکِ بِفَقِیرٍ وَ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَیَّ خَزَائِنُ الْأَرْضِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَاخْتَرْتُ مَا عِنْدَ اللَّهِ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ .
اى دختر اگر بدانى آنچه پدر تو میداند، همه دنیا در چشم تو ناخوش آید .
یَا بُنَیَّةِ لَوْ تَعْلَمِینَ مَا عَلِمَ أَبُوکِ لَسُمِجَتِ الدُّنْیَا فِی عَیْنِک .
اى دختر من مبالغه نمىکنم در نصیحت تو ، اما شوهر تو مقدمتر بر خلایق است از جهت سلامت (دین) و علم و حلمش بیشتر از آنها است .
وَ اللَّهِ یَا بُنَیَّةِ مَا أَلَوْتُکِ نُصْحاً أَنْ زَوَّجْتُکِ أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَکْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً یَا بُنَیَّةِ .
اى دخترک من، حق سبحانه و تعالى نظر انداخت بر زمین از آنجا دو مرد را اختیار فرمود، یکى پدر تو، و یکى شوهر تو .
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا رَجُلَیْنِ فَجَعَلَ أَحَدَهُمَا أَبَاکِ وَ الْآخَرَ بَعْلَکِ .
اى دختر، نیکو شوهریست شوهر تو؛ نباید از امر او نافرمانى کنى.
یَا بُنَیَّةِ نِعْمَ الزَّوْجُ زَوْجُکِ لَا تَعْصِی لَهُ أَمْراً .
امیر المؤمنین (ع) میفرماید بعد از آن مرا صدا کرد و گفت: یا على. گفتم: لبیک یا رسول اللَّه. فرمود داخل بیا. چون رفتم، فرمود با فاطمه لطف فرماى و با وى رفق و احسان نما که او جزوی از من است. با ناراحتی او ناراحت و با شادیاش نیز شاد میشوم. از خدا براى شما طلب خیر میکنم و شما را به او مىسپارم.
ثُمَّ صَاحَ بِی رَسُولُ اللَّهِ یَا عَلِیُّ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ادْخُلْ بَیْتَکِ وَ الْطُفْ بِزَوْجَتَکِ وَ ارْفُقْ بِهَا فَإِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْلِمُنِی مَا یُؤْلِمُهَا وَ یَسُرُّنِی مَا یَسُرُّهَا أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ وَ أَسْتَخْلِفُهُ عَلَیْکُمَا . (کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج1، ص: 362)
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
خطبه عقد علی(ع) و فاطمه را پیامبر(ص) خواند. بنا بر نظر مشهور مهریه حضرت فاطمه(س)، ۵۰۰ درهم (معادل ۱۵۰۰ گرم نقره خالص) ذکر شده که این مبلغ مَهرالسُّنة خوانده میشود. بر اساس روایات، امام علی(ع) زره خود را فروخت و پیامبر(ص) با پول آن جهیزیه حضرت فاطمه(س) را تهیه کرد. همچنین در شب ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، مردم مدینه، اطعام شدند.
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
قبل از خواستگاری حضرت علی(ع)، چند تن از صحابه مانند ابوبکر بن ابی قُحافه و عُمر بن خطاب از فاطمه خواستگاری کرده بودند. پیامبر(ص) در پاسخ آنها، ازدواج فاطمه را بهدست خدا میدانست.
بربرپایه روایتی که در امالی شیخ طوسی از امام علی(ع) نقل شده است امام علی از پیامبر، فاطمه را خواستگاری کرد، پیامبر نتیجه را به نظر فاطمه موکول کرد. فاطمه در پاسخ پیامبر، سكوت کرد و پیامبر سکوت فاطمه را دلیل بر رضايتش دانست.
پس از اين جریان جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از او خواست فاطمه را به ازدواج على در بیاورد، زيرا خدا راضى است که زهرا براى على و على براى زهرا باشد.
پس از ازدواج حضرت علی با فاطمه برخی از مهاجران که پیشتر از فاطمه خواستگاری کرده بودند، از پیامبر گلایه کردند، پیامبر(ص) در پاسخ آنها ازدواج علی و فاطمه را بهدستور خدا دانسته است
بنابر نقل ابن شهرآشوب در مناقب آل ابیطالب، پیامبر(ص) در هنگام ازدواج فاطمه(س) و علی(ع) بر منبر رفت و خطبهای خواند و گفت: خداوند به من دستور داده است که فاطمه را به عقد علی درآورم و این کار را انجام داد.
🌷مهریه حضرت زهرا پول یک زره🌷
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
رسول اکرم (ص) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا (س) به نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم .
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
بنابر نقل شیخ طوسی در کتاب
امالی ، امام علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) زره خود را فروخت پیامبر (ص) مقداری از پول آن را به بلال حبشی داد تا برای فاطمه عطر تهیه کند. سپس باقیمانده آن را برای تهیه وسائل مورد نیاز زندگی، به ابوبکر داد که به همراهی عمار یاسر و چند تن از صحابه جهیزیه را تهیه کنند و آنها نیز زیر نظر ابوبکر، آنچه را لازم بود خریدرای کردند. ازجمله موارد جهیزیه حضرت فاطمه، پیراهنی بود که حضرت زهرا شب عروسی خود در پی تقاضای زنی مستمند، به او بخشید و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد .
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
بر اساس روایتی که شیخ طوسی در الامالی نقل شده، پیامبر(ص) و علی(ع) به تعداد زیادی از اصحاب ولیمه دادند. پیامبر گوشت و نان و علی خرما و روغن را تهیه کردند. پیامبر(ص) پس از ولیمه، دست فاطمه(س) را در دست علی(ع) گذاشت و برایشان دعا کرد و فرمود: ای علی! فاطمه خوب همسری است و به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علی خوب شوهری است سپس آن دو را به خانه خودشان فرستاد و نزدشان رفت و دعا کرد که خدا نسلشان را مبارک گرداند.
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
بر اساس منابع تاریخی، خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، چند روز پس از ازدواج به همسایگی پیامبر(ص) منتقل شد؛ چراکه دوری فاطمه برای پیامبر دشوار بوده است. پیامبر ابتدا به دنبال آن بوده که آن دو را در خانه خود جای دهد، اما حارثة بن نعمان از صحابه، خانه خود را که در همسایگی پیامبر بود، در اختیار او گذاشت تا خانه علی و فاطمه باشد.
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
در روایات مهریه حضرت فاطمه(س)، دوازده و نیم اوقیه، ۵۰۰ درهم، ۴۸۰ درهم و ۴۰۰ مثقال نقره ذکر شده است . به گفته ابن شهر آشوب محدث شیعه صحیحتر ۵۰۰ درهم است.
او علت اختلاف را روایاتی دانسته که بر اساس آنها مهریه حضرت فاطمه کتانِ بافت یمن، پوست دباغینشده و گیاهی خوشبو و طبق برخی دیگر، زره و پوست دباغینشده گوسفند یا شتر بوده است.
۵۰۰ درهم که مهریه همسران و دختران پیامبر(ص) بوده مهر السنه نامیده میشود. و معادل حدود ۱۵۰۰ گرم نقره خالص است.
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
مهریه آسمانی حضرت زهرا س : رسول الله(ص) فرمودند : مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است . در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نهر نیل، نهر وان و نهر بلخ.
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض : یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود .
🌷جهیزیه و عروس کشان🌷
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله «بلال ، ابوبکر و عمار» از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود :
یک پیراهن به قیمت هفت درهم ،
روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد ،
یک قطیفه ی مشکی خیبری ،
تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند ،
دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود ،
چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف ،
پرده ای از جنس پشم ،
حصیری بافت یمن ،
یک آسیای دستی ،
طشت مسی ،
مشک آبی از جنس پوست ،
ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند ،
ظرفی برای آبخوری ،
آفتابه ای قیر اندود ،
سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند ،
دو کوزه ی کوچک سفالی ،
«حضرت زهرا و علی علیهماالسلام الگوی شیعیان است »
«کسانی که ادعای پیروی از حضرت زهرا و علی علیهماالسلام را دارند به مهریه و جهیزیه توجه کنند»
«فقیرترین فقیران زمانه امام علی وحضرت زهرا علیهماالسلام وقتی که زندگی آن دو را اینگونه میدیدند به زندگی فقیرانه خود قانع بودند»
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد .
فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار مسجد النبى بود که محل آن اکنون به نام خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) معروف است .
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.
لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بی نوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است .
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
از عایشه و ام سلمه روایت شده است که هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لیفها را از هم جدا نمودیم. سپس به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند .
ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم .
🌷❅عروس کشان حضرت زهرا❅🌷
شب که فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرفته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل هستند که به همراه گروهی از فرشتگان به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل تکبیر گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
جابر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و حمزه، عقیل و جعفر و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.
نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران عبدالمطلب و زنان مها جرین و انصار دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد.»
و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است.
و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم.
آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.
🌷سرود خوانیها در عروس کشان🌷
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
دختران عبدالمطلب و بنی هاشم و زنان مهاجر و انصار و در پیشاپیش آنان، زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) عروس نور را در این راه همراهی میکردند. ام سلمه، عایشه، حفصه و معاذه برای این عروس و داماد شعر میخواندند. دیگران نیز اول بیت هر شعری را تکرار میکردند و تکبیر میگفتند .
این شعر زیبا را ام سلمه سروده است:
سرن بعون اللّه جاراتی - و اشکرنه فی کل حالات ،
و اذکرن انعم ربّ العُلی - من کشف مکروه و آفاتِ ،
فقد هدانا بعد کفر وقد - اَنْعَشَنا ربُّ السموات ،
و سرن مع خیر نساء الوری - تفدی بعمّات و خالاتِ ،
یا بنت من فَضَّلهُ ذو العلی - بالوحی منه و الرّسالاتِ ،
دوسـتـان و هـمـسـایگان! به یاری خدا، شادی کنید ، هـــمـــاره خـــدا را ســپــاس گــویــیــد ، نعمتهای فراوان پروردگار بزرگ را به یاد بیاورید ، که دشواریها و آفت های بسیاری از ما زدود ، پس از آن که کافر شده بودیم، خداوند ما را هدایت فرمود ، پــروردگـار آسـمــان ها، ما را شادمان ساخت , ای همراهان بهترین زنان جهان! شادی کنید , کـه عـمـههـا و خالههایشان به فدایشان گردند ، ای دختر پیامبری که خدای بزرگ او را
به وسیله وحی و رسالتهای آسمانی خود برتری داده است .
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
حفصه دختر عمر چنین میخواند:
فاطمه خیرالنساء البشر - و من له وجه کوجه القمر ،
فضلک الله علی کل الوری - بفضل من خص بای الزمر ،
زوجک الله فتی فاضلاً - اعنی علیاً خیر من فی الحضر ،
فسرن جاراتی بها انها - کریمه بنت عظیم الخطر ،
بهترین زنان از جنس بشر است ، و کیست مثل فاطمه که چهرهاش مانند ماه باشد ، خدایت برتری داد بر جهانیان ، به فضیلت پدری که مخصوص او گردانید آیات قرآن را ، تو را به ازدواج جوانمردی فاضل درآورد ، یعنی علی علیهالسلام که بهتر است از همگان ، پس ببرید ای هووهای من او را که بزرگوار است ، و دختر بهترین پیامبران و بزرگ بزرگان ،
مورخان از دیگر زنان و همسران پیامبر (ص) هم مطالبی را نقل کردهاند .
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
معاذه مادر سعد بن معاذ نیز چنین میخواند:
اقول قولاً فیه ما فیه - و اذکر الخیر و ابدیه ،
محمد خیر بنیآدم - ما فیه من کبر ولاتیه ،
بفضله عرفنا رشدنا - فالله بالخیر مجازیه ،
و نحن مع بنت نبی الهدی - ذی شرف قد مکنت فیه ،
فی ذروه شامخه اصلها - فما اری شیئاً یدانیه ،
سخنی جز آنکه باید نمیگویم ، و بجز راه نکو نمیپویم ، نیکو میگویم و نیکویی را فاش مینمایم ، محمد صلی الله علیه و آله بهترین فرزندان آدم است ، و از لاف و خودپسندی در امان است ، به برکت وجود آن حضرت ما راه رشد و درستکاری خود را دریافتیم ، خدا به نیکی پاداش میدهد ، و ما به همران دختر پیغمبر صاحب شرف ، شرافت و بزرگی در وجودش ریشه دارد ، صاحب بزرگی و جلال است ، کسی که همتای او را در جهان نمیبینم.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
در این مجلس و بزم شادی و عروسی و عروس کشونی نه ساز و دهل داشتند ، نه تار و تنبک داشتند ، نه غنا و لهو و لعب و خوانده و موسیقی داشتند ، نه رقاص و رقاصه داشتند ، نه زنهای عریان و نیمه عریان داشتند ، نه مزاحمت برای دیگران داشتند ، نه کار خلاف شرع داشتند ، نه سرو مشروب و شرب خمر داشتند ، نه ... و نه ...
پس چی داشتند ؟!
الله اکبر ، لااله الاالله ، الحمد لله ، ...
یعنی عروسی ای کاملا خدائی و خدا پسند و محمد پسند و علی پسند و زهرا پسند و ... ،
البته ملائکه و فرشتگان الهی و حوریان بهشتی را داشتند ، خوشنودی خدا را داشتند ، خوشنودی پیامبر را داشتند ، خوشنودی بهشت و بهشتیان را داشتند ...
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
منابع ازدواج حضرت علی و زهرا علیهماالسلام :
جعفر سبحانی، فروغ ولایت.
فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمد کاظم قزوینی، ترجمه و نگارش علی کرمی فریدنی، ۱۳۸۴.
زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه جلد ۴۳ بحارالأنوار)، محمدباقر مجلسی، ترجمه سیّد محمّدقائم فرد، ۱۳۸۹.
زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه و تحقیق جلد ۴۳ بحارالانوار)، محمد روحانی علی آبادی، ١٣٧٧ش.
۳۶۰ داستان از فضایل مصائب و کرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزیزی.
ارشاد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامیة، تهران،۱۳۸۰ ش.
فاطمه علیها السلام الگوی حیات زیبا، محمدجواد مروجی طبسی.
احادیث و روایات ازدواج و ازدواج امام علی و حضرت زهرا س
تهیه کننده : حجت الاسلام سید محمد باقری پور
کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
🌷🌿🌸🌿🌸🌿🌺🌸🌷
kalamenur@
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد
کوفه گشته غرقِ ماتَم
کوفه گشته، غرقِ ماتَم - غرقِ ماتَم، گشته عالَم
قد قُتِل اینَک آن میرِ ایمان - بنده یِ مُخلص و پاکِ یَزدان
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
چونکه آقا، بَست قامَت - گوئی آندَم، شُد قِیامَت
مَسجِدِ کوفه اَز غَم سِیَه پوش - چونکه آن ماهِ دین گشت خاموش
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
دَر صَلوةِ، صُبحِ صادِق -گَشته پَرپَر، آن شَقایِق
اِبنِ مُلجم قیامت بِپا کرد - فرقِ مولا علی را دو تا کرد
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
مَسجِد و مِحرابِ کوفه - مَردُمِ بی تابِ کوفه
جملگی گشته زین غَم عزادار - روزِشان گشته همچون شبِ تار
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
دَفن شُد چون، جِسمِ پاکَش - شُد نهان از، دیده خاکَش
مسجِدِ کوفه اکنون خَموش است - صوتِ اندوهِ یاران به گوش است
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
جُمله فرزندان زهرا - اَز غم جانسوزِ بابا
باقری اینَک هستند عزادار - جمله محزون و دلگیر و غَمبار
یاعلی یاعلی یاعلی جان - یاعلی یاعلی یاعلی جان
سروده شده شهادت امام علی علیه السلام بهار سال 1402
نُوزدهِ ماهِ مُبارک چون رسید
نُوزدهِ ماهِ مُبارک چون رسید - خون زِ فرقِ حَضرتِ مولا چکید
مسجد و محرابِ کوفه شُد غمین - اَز غَمِ مولا امیر المؤمنین
صُبحِ نوزده چون که شُد وقتِ اَذان - گفت اَذان، مولا اَمیرِ مؤمنان
گفت مولا چون اَذانِ صبح را - شُد زمین و آسمان نوحه سَرا
بَست قامت وانگَه اَز بَهرِ نماز - حمد و سوره خواند با راز و نیاز
چونکه شد خَم بَر رُکوع و ذِکرِ حق - گشت آغشته به خون رنگِ شَفَق
چونکه سَر بَرداشت مولا ناگهان - زلزله افتاد در هفت آسمان
ضربتی بر فَرقِ او آمد فرود - نَغمَه یِ فُزتُ و رَبِّ ال را سرود
ناگهان آوایِ غَم سَر داده شد - که شهید آن رهبرِ آزاده شد
وای، اَرکانِ هدایت شُد خَراب - زین جنایت شُد جهان در انقلاب
ضَربتی بر فَرقِ اَتقَی الاَتقِیا - زَد، کسی که، بود اَشقَی الاَشقِیا
تیغِ دُشمن فرق مولا را شکست - غُصّه و غَم بر دلِ زهرا نشست
صبحِ کوفه همچو صبحِ محشر است - در عَزا کوفه برایِ حیدر است
باقری، جِنّ و مَلَک شُد در عَزا - کوفه شد بهرِ علی ماتم سرا
سروده شده شهادت امام علی علیه السلام بهار سال 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
تشییع جنازه ودفن پنهانی امام امیرالمؤمنین علیه السلام
شیخ مفید به نقل از حبان بن علی العنزى میگوید: خادم امیرالمؤمنین (علیه السلام) براى من حکایت کرد: هنگامى که امام على (علیه السلام) در آستانه شهادت قرار گرفت، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمود: چون من از دنیا رحلت کردم، مرا بر سریرم (تخت و تابوتم) گذارده، طرف پاهاى سریر را به دوش بگیرید، جلوی آن، خود حرکت می کند. آن گاه جنازه را به جانب غریین[3] (نجف اشرف) ببرید، در آن جا سنگ سفید درخشانى به چشم شما میخورد، همان جا را حفر نموده، قبر ساخته (و آماده) خواهید دید، مرا در آن جا به خاک بسپارید.
راوی میگوید: چون امیرالمؤمنین (علیه السلام) از دنیا رفت، مطابق وصیت او، عقب سریر او را به دوش گرفتیم و جلو آن خود حرکت میکرد و ما همان وقت صداى زمزمهای میشنیدیم. همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم، به سنگ سفید نورانى برخوردیم، آن جا را حفر کرده، تخته چوبی دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح (علیه السلام) براى على بن ابی طالب (علیهما السلام) فراهم کرده است. ما بدن مطهر حضرت را دفن نموده و بازگشتیم، در حالی که از اکرامى که خداوند به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نموده بود، خوشحال بودیم.
در راه با گروهى از شیعیان على (علیه السلام) که بر جنازه او نماز نگزارده بودند ملاقات کردیم، جریان را به ایشان گفتیم و عنایات خداى منان را که به او نموده بیان کردیم. آنها گفتند: ما دوست داریم آن چه را شما دیدهاید مشاهده کنیم. گفتیم: چنانچه آن حضرت وصیت فرموده نشان قبر او ناپیدا شده است. آنها (به سخن ما توجهى نکرده برای دیدن قبر) رفتند. وقتی برگشتند، اظهار داشتند: هر چه کاویدیم اثرى از قبر ندیدیم.[4]
جابر بن یزید میگوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: على (علیه السلام) را در کجا دفن کردند؟ فرمود: پیش از طلوع فجر او را در غریین مدفون ساختند و حسنین و محمد حنفیه فرزندان او به اتفاق عبداللَّه جعفر در قبر داخل شدند.[5]
از ابن ابى عمیر روایت شده از حسین بن على (علیهما السلام) پرسیدند: پدر بزرگوارت را در کجا دفن کردید؟ فرمود: شبانه جنازه او را به مسجد اشعث بردیم، به پشت کوفه رسیده او را در غریین برده و مدفون ساختیم.[6]
بر حسب وصيت امام علی (علیه السلام)، قبر آن حضرت از مردم مخفی نگه داشته شد؛ زیرا امام (علیه السلام) از دشمنى بنى اميه و خوارج كاملا باخبر بود و مىدانست اگر آنان از محل قبر او باخبر شوند، از قدرت خود سوء استفاده نموده و هتک حرمت می نمایند. پنهان بودن مرقد همايونى آن حضرت همچنان ادامه داشت تا در دولت بنى عباس، امام صادق (علیه السلام) ابتدا اصحاب خاص خود را از مرقد آن جناب با خبر كرد و سپس خود ایشان، آن هنگام كه بر ابوجعفر منصور (دوانقی) كه آن روز در حيره بود وارد شد، به زيارت قبر آن حضرت تشرف يافت و شيعيان خود را مطلع نمود. از آن روز به بعد زيارت قبر مطهرش شیوع پیدا کرد.[7]
معاویه دستور لعن بر امیرالمومنین علیه السلام را داده بود و هر پسری که متولد میشد و نامش علی بود دستور قتلش صادر میشد لذا اگر قبر آشکار میشد جسارت از جانب معاویه بعید نبود.(کانت بنو امیه إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه.تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، السیوطی،ص۹۵۶.) البته این ترس در زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام تقریبا از بین رفت و ایشان مکان قبر مطهر حضرت را به شیعیان نشان دادند. بعدها در زمان هارون الرشید در یک واقعه معجزه آسا قبر حضرت آشکار شد و "همه مردم" قبر را رویت کردند.
با این وجود تا نیمههای قرن چهارم، با وجود آنکه حرم حضرت کاملا شناخته شده بود و مردم به زیارت ایشان می رفتند، اما نجف هنوز شهر نشده بود. در قرن چهارم دو حرم، یکی در حدود سال ۳۱۰ توسط ابوالهیجاء هَمْدانی و دیگری در سال ۳۶۹ توسط عضد الدوله دیلمی ساخته شد. با اقدامات عمرانی عضد الدوله علاوه بر ساخت حرم، مانند حفر قنات، ساخت بازار و ... به تدریج نجف تبدیل به شهر شد. در گزارشهای تاریخی تقریبا از آغازین سالهای قرن پنجم شواهد شهر بودن نجف کاملا مشخص است.
در مورد نحوه آشکار و علنی شدن مزار امیرالمومنین علیهالسلام در گزارشهای تاریخی نقل شده است که روزی هارون الرشید به شکار رفته بود، آهوانی دید و دستور داد بازهای شکاری و سگها برای شکار آهوان حمله کنند. آهوها به یک بلندی رفته و خود را بر آن انداختند. بازها خود را بر زمین انداختند و سگها بازگشتند. هارون از این وضعیت تعجب کرد. آهوان از آن بلندی بازگشتند و سگها و بازها به دنبال آنها رفتند. آهوها دوباره به آن بلندی پناه بردند و داستان تکرار شد. این کار سه بار انجام شد. هارون به اطرافیانش گفت: بروید و هرکسی را که در این اطراف دیدید برای من بیاورید. پیرمردی از قبیله بنی اسد را به نزد او آوردند. هارون گفت: (داستان)این بلندی چیست؟! پیرمرد گفت: اگر به من امان میدهی سخن بگویم؟! هارون گفت: با خدا عهد میبندم که تو را آزار ندهم. پیرمرد گفت: از پدرانم شنیدهام که این بلندی قبر امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که خدا آن را حرم امن قرار داده و هر کس به نزد آن پناه بیاورد، ایمن خواهد بود. هارون آب خواست و وضو گرفت و به زیارت قبر رفت. (شیخ مفید، الارشاد،ج۱،ص۲۵_۲۷)
پس از آن اتفاق هارون دستور داد بنایی کوچک بر قبر امیرالمؤمنین علی علیه السلام ساخته شود و مردم به زیارت قبر ایشان مشرف شدند. حمدالله مستوفی مورخ قرن هشتم هجری سال ساخت این حرم را در سال ۱۷۵ ه.ق نوشته است.(مستوفی، نزهه القلوب،ص۳۱و ۳۲)
بر مطهر مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع) صدها سال قبل از خودشان آماده اما مخفی بود؛ چرا که مدفن منور آن بزرگوار که توسط حضرت نوح نبی(ع) قرنها پیش ساخته شده و آن حضرت به محل واقف بود و أحدی غیر از این بزرگوار مطلع نبود و ضمن وصیتش رمزی فرمود تا محل آن برای فرزندانش روشن شود.
با روی کار آمدن حکومت شیعی آل بویه و تسلط کامل آنها در بغداد و شهرهای اطراف آن، زمینه را برای گسترش شهرهای مذهبی علویان از جمله نجف و رونق بخشیدن به حرم امام علی(ع) و کوچ علویان به آن شهر به تعمیر و ساختن بارگاه بر قبر امام علی(ع) و توسعه آن اقدام کردند و بر فراز مرقد مطهر امام گنبدی سفید بنا نهادند و در اطراف شهر دیوار کشیدند و برای اولین بار، برای حرم و بارگاه علوی چند حاجب و خادم تعیین کردند.
مام علي(عليه السلام) زمين مابين حيره و خورنق تا كوفه را به چهل هزار درهم از دهقان ها خريد. وقتي در مورد اين كار از او سؤال كردند فرمود: «از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) شنيدم كه از پشت كوفه هفتاد هزار نفر بدون حساب محشور مي شوند. خواستم كه آن ها از ملك و زمين من برانگيخته شوند.»
مسجد حنانه در محله حنانه، به فاصله ۲. ۵ کیلومتری از حرم امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، سمت شمال نجف، و در نزدیکی مرقد کمیل بن زیاد نخعی واقع است. در سدههای اخیر با گسترش شهر نجف، این مسجد جزو شهر نجف قرار گرفته است.براساس قول دیگر، [۴] [۵]
در این محل، میل یا ستونی وجود داشته است که به گفته «ابن شهرآشوب»، هنگام عبور جنازه مطهر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) از کوفه به نجف، به نشانه تاسف و ناراحتی، کج شد. [۶]
در این روایت، از ستون یا میل مورد نظر به نام «قائم مائل»، یاد شده است. ظاهراً مسجد حنّانه، در جایگاه همان ستون بنا شده است.
در روایتی آمده است که از امام صادق (علیهالسّلام) پرسیده شد این ستون که در راه نجف قرار دارد چیست؟
امام (علیهالسّلام) فرمود: «هنگامی که جنازه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را از اینجا عبور میدادند این ستون از اندوه بر درگذشت حضرتش خم شد، چنانکه تخت ابرهه هنگام ورود عبدالمطلب بر او خم شد.» [۷]
امام علی(ع) در سال ۴۰ قمری به شهادت رسید و بنا به وصیتش مخفیانه دفن شد.[۱] امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و محمد بن حنفیه فرزندان آن حضرت و عبدالله بن جعفر (همسرحضرت زینب(س)) او را در غریین (نجف کنونی) به صورت پنهانی دفن کردند.[۲] دلیل دفن مخفیانه امام علی(ع) جلوگیری از اهانت بنیامیه، خوارج و دشمنان آنحضرت به قبر و بدن وی گزارش شده است،[۳] چراکه ممکن بود باعث ایجاد درگیری میان آنان و بنیهاشم، کشتار و فتنه در میان مسلمانان شود.[۴]
قبر امام علی(ع) حدود صد سال مخفی بود. پس از افول قدرت امویان، سبب اختفای قبر حضرت علی(ع) از بین رفت و زمینه برای آشکاری قبر او فراهم شد؛[۵] اما زمان دقیق آشکار شدن قبر او مشخص نیست.[۶] برخی معتقدند بر اساس روایات متعدد و همچنین وقایع تاریخی بهویژه دیدار امام صادق(ع) با سفاح اولین خلیفه عباسی (خلافت از ۱۳۲ق تا ۱۳۶ق) در کوفه، امام صادق(ع) به احتمال قوی در همین دوران قبر حضرت علی (ع) را در نجف زیارت کرده است و در ضمن همین زیارت بوده که شیعیان نیز از محل قبر او اطلاع پیدا کردهاند.[۷]
برخی معتقدند زمان آشکار شدن قبر امام علی(ع) در زمان منصور (خلافت از ۱۳۷ - ۱۵۸ق) دومین خلیفه عباسی بوده است.[۸] اما همگان آشکار شدن قبر امام علی(ع) را توسط امام صادق(ع) میدانند.[۹]
صفوان جمال نقل کردهاست که با امام صادق(ع) به کوفه رسیدیم؛ امام فرمود: اینجا حرم جدم امیرالمؤمنین(ع) است. سپس به سوی آن حرکت کرد و به من فرمود: قدمهایت را کوتاه بردار و سرت را پایین بیانداز؛ زیرا برای هر قدمی، برای تو صد هزار حسنه نوشته میشود و صد هزار کار بد از تو پاک میگردد و صد هزار درجه بالا برده میشود و صد هزار خواستهات برآورده میشود و پاداش صدیق و شهید برای تو ثبت میگردد.[۱۵]
ابن طاووس در کتاب «فرحة الغری» روایتی از زیارت امام صادق(ع) از قبر امام علی(ع) نقل کرده است که در آن عنوان شده امام صادق(ع) مبلغی را به یکی از اصحاب خود به نام صفوان جمال برای بازسازی قبر امیرالمؤمنین دادند.[۲۱]
بر اساس برخی از روایتهای تاریخی نخستین بار هارون الرشید، دستور داد تا بنایی بر قبرامام علی(ع) ساخته شود؛ اما در مورد چگونگی این بنا اختلاف وجود دارد.[۲۴]
محل دفن امام علی(ع) در نجف است. قبر امام علی(ع) حدود یکصد سال مخفی بود. امام صادق(ع) در زمان حکومت عباسیان برای نخستینبار محل دفن حضرت را نمایان کرد. پس از آن بناهای مختلفی بر روی این قبر در زمانهای مختلف ساخته شد. عضدالدوله دیلمی و شاه صفی از افرادی بودند که بناهای باشکوهی برای آرامگاه علی (ع) بنا کردند.
تا سال ۱۴۰۴ق افراد سرشناس بسیاری در حرم امام علی(ع) دفن شدهاند. در سال ۱۴۰۴ق حکومت بعث دفن افراد را در حرم ممنوع اعلام کرد. در کتابهای مختلفی به اسامی مدفونان در حرم امام علی(ع) اشاره شده است.
حرم امام علی(ع) در عصر کنونی بنای بزرگی است که شامل چهار در، پنج ایوان، یک صحن بزرگ و یک روضه و ضریح است. بنای حرم بعد از سقوط صدام در عراق و حضور ایرانیان در حال پیشرفت و بزرگ شدن است. در سالهای اخیر، صحن حضرت فاطمه(س) در قسمت غربی حرم، در دست ساخت است که فضای کلی حرم را تا ۱۴۰ هزار متر مربع گسترش میدهد. بسیاری از فقها و علمای شیعه در این بنا دفن شدهاند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
- وصيتهاى حضرت علي علیه السلام در آخرین لحظات به امام حسن و امام حسین علیهمالسلام:[۴]
بسم اللَّه الرحمن الرحيم؛ اين آن چيزى است كه على بن ابى طالب وصيت مى كند. على به وحدانيت و يگانگى خدا شهادت مى دهد، و اقرار مى كند كه محمد بنده و پيغمبر خداست، خدا او را فرستاد تا مردم را هدايت كند و دين خود را بر اديان ديگر غالب گرداند ولو كافران كراهت داشته باشند. همانا نماز، عبادت، حيات و ممات من از خدا و براى خداست، شريكى براى او نيست من به اين دستور امر شده ام و تسليم خداوند هستم. اى پسرم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نامه به او برسد به امور زير توصيه و سفارش مى كنم:
- هرگز تقواى الهى را از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
- همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد و بر اساس ايمان به خدا متحد باشيد و از هم جدا نشويد، همانا از پيغمبر خدا شنيدم كه مى فرمود: اصلاحِ ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو و نابود مى كند فساد و اختلاف است، ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العليّ العظيم.
- «ارحام و خويشاوندان» را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى كند.
- خدا را، خدا را! درباره «يتيمان»، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.[۵]
- خدا را، خدا را! درباره «همسايگان» خوشرفتارى كنيد، پيغمبر آن قدر در مورد همسايه سفارش كرد كه ما گمان كرديم مى خواهد آنها را در ارث شريك كند.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «قرآن»، نكند ديگران در عمل به قرآن بر شما پيشى گيرند!
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «نماز» چرا كه نماز ستون دين شماست.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «كعبه» خانه پروردگارتان، مبادا حج تعطيل شود كه اگر كعبه خالى بماند و حج متروك شود مهلت داده نخواهيد شد و مغلوب دشمنان خواهيد شد.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره ماه «رمضان» كه روزه آن ماه سپرى است براى آتش جهنم.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «جهاد در راه خدا» از مال و جان خود در اين راه كوتاهى نكنيد.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «زكات مال» كه زكات، آتشِ خشمِ الهى را خاموش مى كند.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «امت پيامبرتان» مبادا مورد ستم قرار گيرند.[۶]
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «صحابه و ياران پيغمبرتان» زيرا رسول خدا درباره آنان سفارش كرده است.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «فقرا و تهيدستان» آنها را در زندگى خود شريك كنيد.
- از خدا بترسيد، از خدا بترسيد! درباره «بردگان و كنيزان» كه آخرين سفارش پيامبر صلی الله علیه و آله درباره اينها بود. على علیه السلام مجدداً سفارش نماز را كرد و فرمود: كارى كه رضاى خدا در آن است در انجام آن بكوشيد.
- با مردم به خوشى و نيكى رفتار كنيد همان طورى كه قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتيب اثر ندهيد.
- امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد، نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آن گاه هر چه نيكان شما دعا كنند دعاى آنها مستجاب نخواهد شد.
- بر شما باد كه بر روابط دوستانه ميان خود بيافزاييد، به يكديگر نيكى كنيد از كناره گيرى از يكديگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد.
- كارهاى خير را به مدد يكديگر و اجتماعاً انجام دهيد و از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مى شود بپرهيزيد: «تعاونوا على البرّ والتقوى...».
- از خدا بترسيد كه كيفر خدا شديد است: «واتقوااللَّهَ إنّ اللَّهَ شَديدُالعِقاب».
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پيغمبرش را در حق شما حفظ فرمايد، اكنون با شما وداع مى كنم و شما را به خداى بزرگ مى سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى خوانم.[۷]
در آخر اين وصيت در كافى آمده است كه پس از پايان وصيت حضرت پيوسته مى گفت: «لاإله إلاّاللَّه» تا وقتى كه روح مقدسش به ملكوت اعلى پيوست.[۸]
در نهج البلاغه است كه در پايان وصيت، امام علیه السلام فرزندان خود را مخاطب ساخت و به آنها فرمود: «يا بني عَبدُالمطّلب لايَلفِينَّكُم تَخُوضونَ دِماءَ المُسلمينَ خُوضاً تَقولون قُتِلَ أميرُالمؤمنين! ألا لايَقْتُلُنَّ بي إلاّ قاتلي، اُنظروا إذا اَنا مُتُّ مِن ضَربَتِهِ هذهِ فَاضربوهُ ضَربَةً، لايُمثَّل بالرَّجُلِ فإنّي سَمِعتُ رَسولَ اللَّه صلی الله علیه و آله يَقول إيّاكُم والمُثلة ولو بِالكلْبِ العَقور؛ اى فرزندان عبدالمطلب! نيابم شما را كه در خون مسلمانان فرورويد و دست به كشتار بزنيد به بهانه اين كه بگوييد اميرالمؤمنين كشته شده و بدانيد كه در برابر من جز كشنده من كسى نبايد كشته شود، نگاه كنيد چون من از ضربت او از دنيا رفتم به او يك ضربت بزنيد و او را مُثله نكنيد كه من از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: "از مُثلهكردن بپرهيزيد اگر چه به سگ گزنده و هار باشد"».[۹]
وصيت امام علیه السلام درباره كيفيت غسل و كفن و دفن
محمد بن حنفيه روايت كرده است: شب بيست و يكم ماه رمضان رسيد و شب تاريك شد. على علیه السلام همه فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود، سپس به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: «خداوند اين مصيبت را بر شما نيكو گرداند، همانا من از ميان شما مى روم و همين امشب به ملاقات خدا خواهم رفت و به حبيبم رسول خدا صلی الله علیه و آله همان طورى كه وعده ام داده، ملحق خواهم شد.
اى پسرم! وقتى من از دنيا رفتم مرا غسل ده و كفن كن، و به بقيه حنوط جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله كه از كافور بهشت است و جبرئيل آن را آورده بود مرا حنوط كن، بعد مرا بر روى سرير گذاريد. جلوى تابوت را كسى حمل نكند بلكه دنبال او را بگيريد، و به هر جانبى كه تابوت رفت شما هم برويد، و هر جا كه ايستاد بدانيد قبر من آن جاست، جنازه ام را آن جا زمين بگذاريد و تو اى پسرم بر جنازه ام نماز بگذار، هفت تكبير بگو، و بدان كه هفت تكبير به غير از من بر هيچ كس مشروع نيست جز بر فرزند برادرت حسين كه او قائم آل محمد و مهدى اين امت است و او كجى هاى خلق را راست خواهد كرد، وقتى تو از نماز بر من فارغ شدى، جنازه را از آن محل بردار و خاك آن جا را حفر كن، قبر كنده و لحدى ساخته و تخت چوبى نوشته شده خواهى يافت كه مرا در آن جا دفن مى كنى، وقتى خواستى از قبر خارج شوى اندكى صبر كن آن گاه نگاه كن مى بينى كه من در قبر نيستم، زيرا به جدت رسول خدا ملحق خواهم شد، چون هر پيغمبرى را در مشرق به خاك سپارند و وصى او را در مغرب دفن كنند حق تعالى بين روح و جسد آن دو را جمع نمايد، و پس از زمانى از هم جدا خواهند شد و به قبرهاى خويش برمى گردند، سپس قبر مرا با خاك پر كن و آن محل را از مردم پنهان دار».[۱۰]
آن گاه على با فرزندان خود اندكى صحبت كرد و آنان را از آينده اى كه حسن و حسين دارند آگاه نمود و آنها را به صبر و تقوى دعوت كرد، سپس لختى بيهوش شد چون به هوش آمد فرمود: «اينك رسول خدا، و حمزه عم بزرگوارم، و جعفر برادرم نزد من آمدند و گفتند: زود بشتاب كه ما مشتاق و منتظر تو هستيم» پس نگاهى به اهل بيت خود كرد و فرمود: «همه شما را به خدا مى سپارم، خداوند همه را به راه راست هدايت و از شر دشمنان محافظت نمايد، خدا خليفه من است بر شما و شما را كافى است براى خلافت و نصرت» سپس به فرشتگان خدا سلام داد و گفت: «لِمثلِ هذا فَلْيَعْمَلِ العامِلُون إنّ اللَّهَ مَعَ الّذينَ اتَقوَّا والَّذينَ هُم مُحسِنُون؛ از براى مثل اين مقام بايد عمل كنند عمل كنندگان، زيرا كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است».
سپس عرق بر پيشانى مباركش جارى شد، چشمهاى مبارك را بر هم گذاشت، دست و پا به جانب قبله كشيد و گفت: «أشهدُ أن لاإله الاّاللَّه وَحدهُ لاشَريكَ لَه و أشهدُ أنَّ محمّداً عَبدهُ و رَسولُه» اين را گفت و مرغ روحش به ملكوت اعلى در كنار پيغمبران و اولياء خدا پرواز كرد، صلوات اللَّه و سلامه و سلام ملائكته و انبيائه و رسله عليه، ولعنة اللَّه على قاتله. و بدين ترتيب مشعل هدايت و كانون عدالت خاموش شد، اين واقعه در شب جمعه بيست ويكم ماه رمضان سال چهلم هجرى بود.[۱۱]
امام حسن (علیهالسّلام) میفرماید: هنگام وفات پدرم نزدیک شد. شروع به وصیت کرده و چنین فرمودند: «این چیزی است که آنرا علی بن ابیطالب، برادر محمد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، و پسر عمو و وصی و همدم او، وصیت مینماید: اولین سفارش و وصیت من آن است که خدایی جز الله نیست، و همانا محمد رسول خدا و برگزیده اوست که او را با علم و دانش خود برگزید و بر دیگران فضل و برتری داد.
گواهی میدهم که خدا مردگان را از قبرها بر خواهد انگیخت و از اعمالشان سؤال خواهد کرد و او از درون سینهها آگاه است.
ای فرزندم حسن (علیهالسّلام)! تو را وصیت میکنم و میدانم تو، وصی خوبی برایم خواهی بود، تو را وصیت میکنم به آنچه رسول خدا مرا وصیت کرده است. ای فرزندم! هنگامی که از دنیا رفتم (اگر اصحاب من، با تو موافقت نکردند) پیوسته در خانه خود باش و بر گناهان خود گریه کن و دنیا را بزرگترین مقصود خود قرار نده.
ای فرزندم حسن (علیهالسّلام) تو را وصیت میکنم که نماز را در وقت فضیلتش به جای آوری و زکات را به موقع به اهلش برسانی و در هر چیز که برای تو مبهم و مشتبه است، خاموش باش. و در کارها، میانهرو بوده، و حالت خشنودی و غضب، با عدالت رفتار نمایی. و با همسایگان خود، به نیکی رفتار نموده و مهمان را گرامی بداری و بر اهل بلا، ترحم نمایی، و صله ارحام کنی.»
آنگاه امام به فرزند خود محمد حنفیه فرمودند: «آیا آن چه به این دو برادر وصیت کردم، به خاطر سپردی»؟
عرض کرد! آری. فرمودند: «تو را نیز به همانها، و بزرگداشت و احترام دو برادرت که حق بسیاری بر تو دارند، وصیت میکنم. پس از فرمان آنها پیروی کن و بدون نظر آن دو، اقدام به کاری نکن»
آنگاه به حسن و حسین (علیهالسّلام) فرمودند: «شما را نیز در حق برادرتان وصیت مینمایم، زیرا او جفت و پسر پدر شما است و میدانید پدرتان او را دوست میدارد.»[۷]
امام در وصیتهایی که به امام حسن و امام حسین نمودند خبر از آینده میدادند. حضرت به امام حسن (علیهالسّلام) فرمودند: «ای فرزندم صبر پیشه کن که به زودی فتنهها و آشوبهای منافقان از هر سو به طرف شما نشان میرود و از شما انتقام میگیرند. پس صبر پیشه کنید که عاقبت صبر نیکو است.»
به امام حسین (علیهالسّلام) فرمودند: «ای فرزند تو را شهید خواهند کرد. پس تقوای الهی را پیشه کن و بر بلای او صبر نما.»
حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه هاى دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».
سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه هاى بسیار واقع خواهد شد از جهت هاى مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: اى ابو عبد الله توئى شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوى و صبر بر بلا».[۲۱]
مشهور در میان علماى شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و در شب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع کرد و فرمود: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد».
امام سپس فرزندان و اهل بیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید مى ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن مى شود، عرق مى کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن مى شود». همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: «اى پدر به گونه ای سخن مى گوئى که گویا از خود ناامید شده اى».
امام فرمود: «اى فرزند گرامى یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهاى این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بجای من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزى کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعاى تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهند آورد، و اکنون سه شب گذشته است».
سپس امام فرمود: «اى حسن! تو را وصیت مى کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم». سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند و ایشان را وصیت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: «حق تعالى شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما مى روم و به حبیب خود محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق مى شوم، چنانچه مرا وعده داده است».[۱۸]
امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: اى حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیه حنوط رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل براى آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روى تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است. ... پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام براى من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روى آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهى یافت از خشتهاى بزرگ، آنها را بر روى من بچین، پس اندکى صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهى دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبرى بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصىّ او در مغرب باشد، حق تعالى روح و جسد او را با روح و جسد وصىّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا مى شوند، باز هر یک به قبرهاى خود برمى گردند. سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتى بر ناقه اى ببند، و سر آن ناقه را به کسى بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده ام.[۱۹]
در بعضى از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنى امیه محل قبر ایشان را نشناسند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.[۲۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
در۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری مصادف با ۲۷ ژانویه ۶۶۱ میلادی، علی در ۶۲ یا ۶۳ سالگی درگذشت.[۱] پس از مرگ علی، قاتل وی قصاص شد.[۴]
پیکر علی را جمعی از خویشان و اصحاب نزدیکش مخفیانه دفن کردند. در سال ۷۹۱ میلادی، در زمان هارونالرشید، خلیفهٔ عباسی، در فاصلهٔ چند کیلومتری از کوفه، محل مزارش مشخص و آرامگاهی در آنجا ساخته شد که بعداً زیارتگاه شیعیان شد. پس از آن، این منطقه نیز تبدیل به شهر نجف شد.
حسن، حسین، محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر پیکر علی را پس از مرگ غسل و کفن کردند و به همراه عبیدالله بن عباس و چند تن دیگر از اصحاب خاص علی مخفیانه در نزدیکی کوفه دفن کردند.[۱][۵]: 309 اما مزارش از ترس نبش قبر و بیحرمتی به آن پنهان نگه داشته شد.[۱] تا آنکه در زمان هارونالرشید، خلیفهٔ عباسی، در سال ۷۹۱ میلادی در فاصلهٔ چند کیلومتری از کوفه، محل مزارش مشخص و آرامگاهی در آنجا ساخته شد، که بعداً به زیارتگاه شیعیان مبدل گردید. بعداً این منطقه نیز به شهر نجف تبدیل شد.[۳][۹]: 69
مشهور در میان علماى شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و در شب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع کرد و فرمود: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد».
امام سپس فرزندان و اهل بیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید مى ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن مى شود، عرق مى کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن مى شود». همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: «اى پدر به گونه ای سخن مى گوئى که گویا از خود ناامید شده اى».
امام فرمود: «اى فرزند گرامى یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهاى این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بجای من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزى کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعاى تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهند آورد، و اکنون سه شب گذشته است».
سپس امام فرمود: «اى حسن! تو را وصیت مى کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم». سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند و ایشان را وصیت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: «حق تعالى شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما مى روم و به حبیب خود محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق مى شوم، چنانچه مرا وعده داده است».[۱۸]
سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: اى حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیه حنوط رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل براى آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روى تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است. ... پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام براى من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روى آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهى یافت از خشتهاى بزرگ، آنها را بر روى من بچین، پس اندکى صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهى دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبرى بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصىّ او در مغرب باشد، حق تعالى روح و جسد او را با روح و جسد وصىّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا مى شوند، باز هر یک به قبرهاى خود برمى گردند. سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتى بر ناقه اى ببند، و سر آن ناقه را به کسى بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده ام.[۱۹]
در بعضى از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنى امیه محل قبر ایشان را نشناسند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.[۲۰]
سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه هاى دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».
سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه هاى بسیار واقع خواهد شد از جهت هاى مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: اى ابو عبد الله توئى شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوى و صبر بر بلا».[۲۱]
پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوى تو». امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا مى سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید».
سپس گفت: «بر شما باد سلام اى رسولان وحى پروردگار من» و این آیه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْیعْمَلِ الْعامِلُونَ»[۲۲] براى مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل کنندگان، و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ»[۲۳] یعنی به درستى که خدا با آنهاست که پرهیزکارى کردند و آنها که نیکوکار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهاى مبارک خود را بسوى قبله کشید و شهادت به وحدانیت الهى و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.[۲۴]
لحظات آخر عمر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرا رسیده بود که دیدههای خود را گردانیدند و به تمام اهل بیت خود نگاه کردند و فرمودند: «همه را به خدا میسپارم خدا، همه را در راه حق و راست قرار دهد و از شر دشمنان حفظ نماید. خدا خلیفه و ناصر من بر شماست و خدا برای این امر کافی است.»
آنگاه فرمودند: «ای فرستادگان خدا! سلام من بر شما باد.»و فرمودند: «ولمثل هذا فلیعمل العاملون[۸] » «ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون[۹] »
«باید اهل عمل، برای چنین ثواب و منزلتی عمل کنند، به درستی که خدا با پرهیزکاران و نیکوکاران است»
آنگاه بر پیشانی آن حضرت عرق نشست و آن حضرت پیوسته به ذکر خداوند سبحان مشغول بودند و مدام «لا اله الا الله» میگفتند و شهادتین را بر زبان میآوردند.[۱۰] [۱۱]
کمی بعد، رو به قبله نمودند و دیدههای خود را بر هم نهادند و دستها و پاهای خود را به سوی قبله دراز کردند و برای شهادت به وحدانیت الهی و رسالت حضرت (علیهالسّلام) فرمودند: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له واشهد ان محمدا عبده و رسوله»
آنگاه با قدم شهادت، به سوی بهشت رفتند. پس در آن حال صدای شیون و گریه از خانه آن حضرت بلند شد، مانند روزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رحلت فرموده بودند. در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید. صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان و ملائکه الهی بود که در خفای کوفه به گوش مردم میرسید و آنها میدانستند که این صدای فرشتگان است که در آسمان پیچیده است.[۱۲] [۱۳]
پس از آنکه آن حضرت در اواخر شب ۲۱ رمضان به شهادت رسید، جنازه حضرت را امام حسن (علیهالسّلام) با کمک برادران غسل دادند و حنوط و کفن نموده و نماز خواندند و سپس در میان تابوت گذاشتند. دنبال تابوت را بلند کرده، جلو تابوت خود بلند شد و حسن و حسین (علیهالسّلام) و عبدالله بن جعفر و محمد حنفیه (همین چهار نفر) شبانه پیکر مطهر امام را به سرزمین نجف آوردند. ناگهان در آنجا سنگ سفید درخشانی یافتند؛ آنرا از جا کندند. ناگهان لوحی پیدا شد که در آن نوشته بودند «این قبری است که نوح (علیهالسّلام) آنرا برای علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) ذخیره کرده است.» جنازه را همانجا به خاک سپردند و زمین قبر را هموار ساخته به کوفه بازگشتند.[۱۴] [۱۵]
بدینسان آن پیکر پاک، بیش از سپیده دم به خاک سپرده شد و همانگونه که خود وصیت فرموده بودند قبرش را نهان ساختند تا از کینه کور گماشتگان تعصب و دشمنی ددمنشانه خوارج و دیگر تبهکاران در امان بماند.
امام علی(ع) توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر غسل داده شد.[۶۹] امام حسن(ع) بر جنازه امام نماز میت خواند.[۷۰] علی(ع) را شبانه دفن کردند و چند نقطه را برای دفن آن حضرت مهیا کردند تا مکان قبر مخفی بماند.[۷۱] محل دفن امام علی(ع) برای جلوگیری از نبشقبر توسط خوارج[۷۲] و دشمنی بنیامیه[۷۳] پنهان بود. تعداد اندکی از شیعیان محل دفن را میشناختند تا اینکه امام صادق(ع) در زمان حکومت بنیعباس، محل قبر را برای همگان آشکار کرد.[۷۴] محل دفن امام علی(ع)، در شهر نجف که در منابع با نامهای مختلفی از آن یاد شده،[۷۵] مورد اتفاقنظر میان شیعیان است.[۷۶]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
تحقيقى درباره توطئه گران ترور امام علی(ع)
آيا خوارجْ طراح اصلى ترور امام عليه السلام بوده اند و معاويه هيچ نقشى در آن نداشته است؟ آيا داستانسرايى هايى كه در ارتباط با نقش قطام در ترور امام شده است ، صحت دارد؟ و يا آن كه طراح اصلى ترور امام عليه السلام معاويه بوده و همه آنچه در تاريخ درباره عاملان ترور امام عليه السلام آمده ، ساختگى است و براى تبرئه كردن معاويه از قتل آن حضرت، جعل شده است؟
بر اساس گزارش مورّخان شيعه و اهل سنّت ، امام على عليه السلام با توطئه شمارى از بقاياى خوارج به شهادت رسيد. حاصل گزارش هاى مورّخان نخستين در اين باره اين است كه پس از پايان يافتن جنگ نهروان، جمعى از خوارج در مكّه گرد آمدند و ضمن سوگوارى بر كشته هاى خود ، در باره چگونگى انتقامجويى در اين ماجرا و چاره جويى براى حلّ مشكلات جارى جهان اسلام با يكديگر مشورت كردند و در نهايت به اين جمع بندى رسيدند كه همه فتنه ها به سه تن باز مى گردد: على عليه السلام ، معاويه و عمرو بن عاص، و تا اينان زنده اند ، نا به سامانى هاى امّت اسلام ، تداوم خواهد يافت. سه تن از آن جمع ، كشتن آنان را به عهده گرفتند.
عبد الرحمان بن ملجم از قبيله بنى مراد ، كشتن على عليه السلام را به عهده گرفت. بُرَك بن عبد اللّه از قبيله بنى تميم ، كشتن معاويه را، و عمرو بن بكر از همين قبيله كشتن عمرو بن عاص را. آنها تصميم گرفتند در يكى از شب هاى ماه رمضان كه هر سه نفر ناچار از آمدن به مسجد هستند ، و بنا بر مشهور نزد ما در شب نوزدهم ماه ، آنان را ترور كنند.
عمرو بن بكر كه مأمور كشتن عمرو عاص بود ، ديگرى را كه آن شب به نماز رفته بود كشت، بُرَك بن عبد اللّه ، معاويه را زخمى كرد؛ امّا ابن ملجم با تحريك زن زيبايى به نام قطام و با همكارى وردان بن مجالد و شبيب بن بجره، نيّت پليد خود را عملى ساخت و امام على عليه السلام را به قتل رساند.
آنچه ذكر شد ، مى توان گفت تقريبا مورد اتّفاق همه مورّخان اسلامى است؛ اما آيا به راستى داستانْ چنين بوده است و يا حقيقت ، چيزى ديگر است؟ آيا همان طور كه در متون تاريخى آمده است ، خوارجْ طراح اصلى ترور امام عليه السلام بوده اند و معاويه هيچ نقشى در آن نداشته است؟ آيا داستانسرايى هايى كه در ارتباط با نقش قطام در ترور امام شده است ، صحت دارد؟ و يا آن كه طراح اصلى ترور امام عليه السلام معاويه بوده و همه آنچه در تاريخ درباره عاملان ترور امام عليه السلام آمده ، ساختگى است و براى تبرئه كردن معاويه از قتل آن حضرت، جعل شده است؟
برخى از تاريخ نويسان معاصر ، طرفدار فرضيه اخير هستند و اصولاً دخالت خوارج را در قتل امام عليه السلام انكار مى كنند. دكتر سيّد جعفر شهيدى ، ضمن اشاره به اين نظريه مى نويسد:
من نمى خواهم همانند تاريخ نويس معاصر اباضى، شيخ سليمان يوسف بن داوود بگويم خوارج ، ياران على عليه السلام بودند و در كشتن او شركت نداشتند و قبيله بنى مراد ـ كه ابن ملجم از آنان بود ـ در شمار خوارج نيست و داستان پسر ملجم و آن دو تن ديگر ، برساخته قصه پردازان معاويه است تا حقيقت را بر مردم نهان سازند. بر چند جاى كتاب او، هم در حضور وى در الجزيره خُرده گرفتم و هم در نامه به وى نوشتم؛ امّا اگر كسى بگويد توطئه شهادت على عليه السلام چنان كه بر زبان ها افتاده است نيست، گفته اش را چندان دور از حقيقت نمى دانم.[۱]
و نيز پس از نقد برخى از متونى كه در شرح نقش قُطام در توطئه ترور آن حضرت است، مى نويسد:
مجموع اين تناقض ها ساختگى بودن اصل داستان را تأييد مى كند. گويا داستان قطام را ساخته و به كار آن سه تن پيوند داده اند تا بيشتر در ذهن ها جاى گيرد.[۲]
به نظر مى رسد براى آن كه پژوهشگر در ريشه يابى جريان توطئه ترور امام عليه السلام و شناسايى عوامل آن به حقيقتْ نزديك شود ، بايد نقش هر يك از خوارج، معاويه و قطام را در قتل امام عليه السلام به طور جداگانه مورد بررسى قرار دهد:
۱ . نقش خوارج
نقش شمارى از خوارج در توطئه قتل امام عليه السلام از مسلّمات تاريخ اسلام و غيرقابل انكار است. خود خوارج نيز به اين مطلبْ اذعان داشتند و بعضا آن را مى ستودند . عمران بن حطّان در ستايش از اقدام ابن ملجم ، چنين سروده است:
چه ضربتى از پروا پيشه! كه اراده نكرده بودجز رسيدن به رضايت خداى صاحب عرش را.
من روزى كه از او ياد مى كنم، از نظر وزنه عملاو را نزد خداوند ، برترينِ مردم مى پندارم.[۳]
همچنين ابن ابى ميّاس مرادى مى گويد:
ما بوديم كه ابو الحسن حيدر را ضربت زديم ، و فرقش شكافت .
ما بوديم كه با ضربت شمشيرى كه فرا رفت و با صلابت فرود آمد حكومت او را از نظامش برون آورديم .
بزرگانى هستيم در سحرگاه و عزيزانى هستيم آن گاه كه مرگ ، جامه و رداى مرگ به بركند.
بى ترديد ، اگر چنين مسئله اى ساخته و پرداخته داستان سرايان معاويه بود ، اين موضوع مهم تاريخى از ديد مورّخان و محدّثان ، پنهان نمى ماند. البته ميزان نقش خوارج در اين توطئه و اين كه آيا آنان مستقل عمل كرده اند و يا در اين اقدام پليد ، آلت دست معاويه و يا مزدوران او بوده اند و همچنين چگونگى اجراى توطئه، مسائلى است قابل تأمّل و بررسى.
۲ . نقش معاويه
از نظر تاريخى سندى كه بتواند به روشنى توطئه قتل امام عليه السلام را با معاويه مرتبط كند ، وجود ندارد ؛ امّا قراينى وجود دارد كه پژوهشگر با عنايت به آنها نمى تواند نقش او را در اين رابطه نفى نمايد.
ترديدى نيست كه معاويه در صدد قتل امام عليه السلام بوده است ؛ زيرا او خوب مى دانست كه تا على عليه السلام زنده است ، نمى تواند به خلافت برسد، و از سوى ديگر ، نه تنها قتل امام عليه السلام در ميدان نبرد ، عادتا ميسّر نيست ؛ بلكه تجربه واقعه صِفّين ثابت كرد كه اگر بار ديگر اين جنگ تكرار شود ، به شكست قطعى و نابودى معاويه خواهد انجاميد . بنابراين ، بهترين راه براى از ميان برداشتن امام عليه السلام ترور اوست ؛ راهى كه در مورد مالك اشتر، كارآمدترينِ نيروهاى همراه امام عليه السلام تجربه شده بود.
براى اجراى نقشه ترور ، بهترين راه آن است كه اين نقشه به دست ياران سابق امام عليه السلام (يعنى بقاياى خوارج كه به تازگى با ايشان درگير شده اند) اجرا شود كه در صدد خونخواهى همفكران خود هستند و براى اين اقدام خطرناك و پليد ، انگيزه كافى دارند . علاوه بر اين ، رديابى توطئه و رسيدن به طرّاح اصلى آن ، به سادگى امكان پذير نيست. شايد علّت عدم وجود سند تاريخى براى اثبات ارتباط اين ماجرا به معاويه همين مسئله باشد. اصولاً اين گونه تصميم گيرى هاى سرّى در حكومت ها چيزى نيست كه مورّخان از آنها مطّلع شوند و در تاريخ ثبت نمايند.
يكى ديگر از قراين قابل تأمّل ، نقش اشعث در اين ماجراست . او با امام عليه السلام قلبا همراه نبود ؛ بلكه امام عليه السلام را تهديد به ترور كرده بود .[۴]امام عليه السلام او را رسما منافق خواند ؛ امّا به دليل آن كه او رئيس قبيله كِنده بود و كنار گذاشتن وى اين قبيله بزرگ را از همراهى امام عليه السلام بازمى داشت، راهى جز مدارا و مماشات با وى نداشت.
نقش اشعث در تحميل حكميت بر امام عليه السلام و نيز حَكَم قرار دادن ابو موسى و جريان هاى پس از آن، حاكى از ارتباط مخفى او با معاويه است. بنابراين ، آگاه بودن وى از توطئه ترور امام عليه السلام پيش از وقوع آن و ارتباط ابن ملجم با او قبل از اقدام ، مى تواند ردّ پاى توطئه دمشق در اين ماجرا باشد.
ابن ابى الدنيا از استاد خود عبد الغفار نقل مى كند:
از بسيارى شنيدم كه ابن ملجم ، شب را نزد اشعث بود و چون سحرگاه شد ، بدو گفت: صبح ، آشكار شد![۵]
بسيارى از مورّخان نقل كرده اند كه ابن ملجم پيش از اقدام به ترور ، هنگامى كه در مسجد از جلوى اشعث مى گذشت، اشعث به او گفت: «بشتاب، بشتاب براى كار خود كه سپيده ، تو را شناسانْد» .[۶]
حجر بن عدى چون گفته او را شنيد ، احساس كرد كه مقصود او چيست. بدو گفت: اى لوچ! او را شهيد كردى؟ و فورا از مسجد خارج شد كه جريان را به امام عليه السلام بگويد كه ايشان از راهى ديگر وارد مسجد شد و حُجر ، هنگامى رسيد كه كار ، تمام شده بود.
اين قراين مى تواند مؤيّد نظريه دخالت دمشق در ترور امام عليه السلام باشد ؛ امّا نه به اين معنا كه خوارجْ دخالت نداشته اند؛ بلكه بدين معنا كه آنان (و لو به وسايطى) ، تحت
تأثير نيرنگ معاويه دست به اين اقدام زده اند . چنان كه همين احتمال در جريان تحميل حكميت بر امام عليه السلام نيز جارى است. تنها نكته اى كه ممكن است به اين نظريه خدشه وارد كند ، اين مسئله است كه اگر معاويه در طراحى توطئه ترور امام عليه السلام دخالت داشت، اين طرح ، شامل او و همكار نزديكش عمرو عاص نمى شد؟
در پاسخ اين شبهه مى توان گفت: اولاً اين احتمال هست كه جريان ضربت خوردن به ران معاويه مانند كشته شدن ديگرى به جاى عمرو عاص ، صحنه سازى سياسى باشد تا زمامدار آينده با مردم ، كم تر مشكل داشته باشد. ثانيا در توطئه هاى غيرمستقيم كه عوامل مخالفِ طرّاحانِ اصلىِ توطئه كارگردانان آن هستند، چه بسا آتش توطئه دامنگير طرّاحان اصلى آن نيز مى شود ، بويژه در آن عصر كه اطّلاع رسانى سريع ، امكان پذير نبود.
۳ . نقش قُطام
در مورد نقش قطام در قتل امام عليه السلام مورّخان دچار افراط و تفريط شده اند . برخى نقش او را در اين ماجرا پر رنگ كرده اند . شايد نخستين تاريخ نويسى كه داستان قطام را در توطئه قتل امام عليه السلام بزرگ كرد، ابن اعثم بود . علامه مجلسى نيز اين داستان را از كتابى ناشناخته به صورت يك رُمان عشقى نقل كرده است . همين داستان ، هنگامى كه به دست جُرجى زيدان (داستان نويس مسيحى عرب) مى افتد ، شاخ و برگ هاى فراوانى پيدا مى كند. در مقابل ، برخى از محقّقان معاصر با اشاره به ايرادات و تناقضاتى در اين داستان، اصل وجود چنين ماجرايى را در قتل امام عليه السلام زير سؤال برده اند.
به نظر مى رسد كه اصل وجود قطام و نقش او در توطئه ترور امام عليه السلام غيرقابل انكار است ؛ چنان كه داستان پردازى هايى كه در اين زمينه در الفتوح ابن اعثم[۷]و بحارالأنوار[۸]و نوشته جرجى زيدان[۹]آمده نيز غير واقعى است.
مؤلّفان مصادر كهن ، مانند: الطبقات الكبرى (م ۲۳۰ ق)، الإمامة والسياسة (م ۲۷۶ ق)، أنساب الأشراف (م ۲۷۹ ق)، الأخبار الطوال (م ۲۸۲ ق)، الكامل مبرَّد (م ۲۸۵ ق)، تاريخ الطبرى (م ۳۱۰ ق)، الفتوح (م ۳۱۴ ق) مُرُوج الذّهب (م ۳۴۶ ق) و مقاتل الطالبيين (م ۳۵۶ ق) بر نقش زنى به نام «قطام» كه پدر و برادر ، و در بعضى از متونْ عمويش ، در جنگ نهروان كشته شده بودند و از اين جهت ، كينه امام عليه السلام را به دل داشت ، در توطئه قتل امام عليه السلام و ارتباط او با ابن ملجم ، اتّفاق دارند . بنا بر اين، به آسانى نمى توان اصل داستان را انكار كرد ؛ امّا چگونگى آن ، قابل تشكيك است و آنچه در اين باره به صورت يك رُمان آمده ، قطعا باطل است . شايد نزديك ترين گزارش به واقع، متن أنساب الأشراف و الإمامة والسياسة باشد كه در آن آمده:
ابن ملجم به كوفه آمد و كار خود را پنهان داشت و با زنى به نام قُطام دختر علقمه ـ كه از خوارج بود و على عليه السلام در جنگ با خوارج، برادرش را كشته بودـ ازدواج كرد . ازدواج با او به اين شرط بود كه على عليه السلام را به قتل برساند . مدّتى نزد او ماند . روزى قطام به او ـ كه پنهان مى زيست ـ گفت : مدّتى طولانى است كه دوست دارى نزد خانواده ات بمانى و از كارى كه به خاطر آن آمده اى ، چشم پوشيده اى! گفت : با ياران خودم وقتى را قرار گذاشته ام كه از آن فرا نخواهم رفت .[۱۰]
[۱]على از زبان على : ص ۱۶۰.
[۲]على از زبان على : ص ۱۶۲.
[۳]شرح نهج البلاغة : ج ۵ ص ۹۳ .
[۴]ر . ك : ج ۱۰ ، ص ۴۳۸ ، ح ۴۷۰۶ .
[۵]مقتل الإمام أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب: ص ۳۶ .
[۶]ر . ك : ص ۳۱۹ (سپيده دم نوزدهم) .
[۷]الفتوح : ج ۴ ص ۲۷۵ ـ ۲۷۶ .
[۸]بحار الأنوار: ج ۴۲ ص ۲۲۸ .
[۹]كتاب ۱۷ رمضان .
[۱۰]أنساب الأشراف: ج ۳ ص ۲۵۰ و ۲۵۳ ، الإمامة والسياسة: ج ۱ ص ۱۷۹ و ۱۸۰ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
سه تن از خوارج تصمیم گرفتند علی و معاویه و عمرو عاص را ترور کنند
سه تن از خوارج به نام عبدالرحمن بن ملجم از قبیلهٔ کنده، برک بن عبدالله و عمرو بن بکر تمیمی همدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند. آنان پس از اتمام مراسم حج، سوگند یاد کردند که علی و معاویه و عمرو عاص را که به اعتقاد خوارج گمراه بوده و مسئول وضع اسفبار مسلمانان بودند، با انگیزهٔ انتقام از کشتار یارانشان در نبرد نهروان، بکشند. روز کشتن را ۱۷ رمضان تعیین نمودند و هر کسی به شهر قربانی خود رفت، عبدالرحمن به کوفه، برک به دمشق و عمرو به مصر.
بعد از واقعهئ نهروان ، گروههايى از خوارج در مكه جمع مى شدند و بر كشتگان جنگ نهروان مى گريستند. هر روز اجتماعى را بر پا مى كردند و بر اعمال ننگين گذشته خود اظهار ندامت و نگرانى مى كردند، لذا در طى جلساتى تصميم نهايى را اتخاذ نمودند. آنان مصمّم شدند كه سه نفر را به قتل برسانند كه عبارتند از حضرت امير(ع ) و معاويه و عمروبن عاص ، كه اگر اين سه نفر كشته شوند جامعه روى آرامش را به خود خواهد ديد. اما چه كسانى بايد اين طرح ترور را اجرا كنند به شور نهادند كه در اين ميان ، عبدالرحمن بن ملجم مرادى اظهار نمود كه من براى كشتن حضرت على آمادگى دارم و حجّاج بن عبداللّه كه معروف به برك بود، كشتن معاويه را كه در شام حكومت مى كرد به ذمّه خويش نهاد و شخصى ديگر به نام دادويه كه معروف به عمروبن بكر تميمى بود ترور عمروعاص را قبول كرد و همگى تصميم گرفتند كه در يك شب و ساعت معينى طرح را اجرا كنند، لذا قرار شد در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرت به اجراء درآورند. پس يكديگر را وداع كردند كه ابن ملجم ملعون به سوى كوفه حركت كرد و به بركت به سمت شام و عمروبن بن بكر به جانب مصر رهسپار شدند. و در شب حادثه هر يك آمادگى كامل يافتند كه برك در مسجد جامع شام در شب نوزدهم قبل از طلوع فجر وارد مسجد شد تا با شمشيرى كه به زهر آبديده كرده بود بر سر معاويه فرود آورد. ولى در عمل ، شمشيرش بر ران معاويه اصابت كرد كه معاويه بانگى برآورد و در محراب افتاد. مردم برك را دستگير نمودند و معاويه را به منزل وى انتقال دادند و طبيب حاذق آوردند. چون طبيب زخم ران او را ديد گفت اين ضربت از اثر شمشير زهرآلود است و رگ نكاح را قطع نموده ، اى معاويه اگر بخواهى جراحتت بهبود يابد و نسل تو منقطع نگردد بايد با آهن سرخ شده ، موضع جراحت را داغ نمايم و اگر از داشتن فرزندِ بيشتر مى پوشى با نوشيدن شراب مى توان معالجه كرد معاويه گفت : مرا تاب و تحمل داغ شدن بوسيله آهن گداخته نيست و لذا مرد دو فرزندم يزيد و عبداللّه بس است . پس طبيب تصميم گرفت كه زخم ران معاويه را با نوشاندن شراب عقاقير به او مداوا نمايد. طبيب توانست با اين روش او را از مرگ نجات دهد. پس معاويه برك را حاضر ساخت و امر كرد تا سرش را از تنش جدا كنند. برك گفت مرا امان دهيد تا شما را بشارت دهم ، چرا كه رفيقم براى قتل على به كوفه رفته است ، حال صبر كنيد تا نتيجه آن معلوم گردد كه اگر او موفق به كشتن على نشد من خود به سراغ مى روم تا او را به قتل برسانم . اكنون مرا محبوس كن تا امر براى تو مشخص شود. معاويه صبر كرد تا خبر شهادت حضرت را شنيد و به شكرانه قتل آن سرور مظلومان عالم ، برك را آزاد كرد. و اما عمروبن بكر چون داخل مصر شد صبر كرد تا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان فرا رسد و در شب نوزدهم به مسجد جامع رفت و در انتظار عمروبن عاص نشست . از قضا در آن شب عمروعاص را قلنجى عارض شد و نتوانست براى نماز صبح به مسجد بيايد. پس قاضى مصر كه خارجة بن ابى حبيبه نام داشت را به نيابت خود به مسجد فرستاد. از آنجايى كه عمرو بن بكر او را نمى شناخت شمشير را بر سر خارجه فرود آورد و او را در خون خود غوطه ور ساخت و مردم او را دستگير نمودند. عمروعاص به عيادت خارجه رفت و او كه هنوز نيمه جانى در وى باقى بود به عمروعاص گفت : همانا اين مرد اراده قتل تو را داشت ، عمرو گفت لكن خداوند اراده خارجه را نمود. سپس عمروعاص دستور داد كه ضارب كه عمرو بن بكر نام داشت را گردن بزنند. و اما عبدالرحمن بن ملجم مرادى لعنة اللّه عليه به قصد حضرت امير(ع ) و در محلّه بنى كنده كه قاعدين خوارج در آن جا بودند فرود آمد ولى طرح ترور را مخفى داشت . روزى به قصد ديدار يكى از دوستانش رفت كه در آنجا قطام بنت تميه را ملاقات نمود كه پدر و برادر او كه از خوارج بودند در نهروان به دست حضرت كشته شده بودند. ابن ملجم از قطام خواستگارى مى كند قطام گفت صداق من سه هزار درهم و كنيزكى و غلامى و كشتن على بن ابى طالب است . ابن ملجم گفت : از قضا ماءموريت من در كوفه براى قتل آن حضرت است . قطام جمعى از قبيله خود را با او همراه كرد تا او را يارى كنند. از جمله با شبيب بن بحره كه از قبيله اشجع بود و مذهب خوارج داشت آشنا شد و گفت اى شبير آيا مى توانى مرا در قتل على يارى كنى ؟ شبيرگفت در مسجد كوفه به انتظار مى نشينيم و با شمشير آبديده به زهر، فرق او را مى شكافيم و دل خود را شفا مى بخشيم . ابن ملجم را به نزد قطام برد، قطام گفت : شب نوزدهم به نزد من آييد. ابن ملجم با شبيب و وردان به نزد قطام كه در مسجد اعظم به اعتكاف مشغول بود رفتند. قطام ملعونه بافته هايى از حرير برداشت و بر سينه آنان بست و شمشيرهاى به زهر آبديده را به آنان داد. آن سه نفر وارد مسجد شدند و با اشعث بن قيس ملاقات كردند و اشعث با آرامى به ابن ملجم گفت كه شتاب كنيد تا دير نشود.
در اين لحظه حُجربن عدىّ رحمة اللّه عليه تا بزرگان شيعه بود متوجه گفتگوى آنان شد و احساس خطر نمود لذا سريع به منزل حضرت رفت تا او را از توطئه اى بزرگ خبر دهد كه از قضا حضرت از راه ديگرى از خانه به مسجد مشرّف شد و حُجر، دوان دوان خود را به مسجد رساند ولى صداى گريه شيعيان بلند شده بود. ابن ملجم ملعون در پشت سر حضرت در صف اول نماز ايستاد و انتظار مى كشيد تا حضرت نماز را شروع كنند و وقتى حضرت به نماز ايستاد و در ركعت اول قرار گرفت سجده اول را تمام نمود و تسبيح گويان سر از سجده اول برداشت كه شمشير جفا بر فرق مبارك آن اول مظلومِ عالم فرود آمد و نداى فزت و رب الكعبه را سر داد و به روايت شيخ مفيد و مسعودى ، آن سه نفر ملعون بر درِ مسجد كوفه ايستادند همين كه حضرت وارد مسجد شد بر حضرت حمله كردند و شمشير ابن ملجم بر فرق حضرت فرود آمد. حضرت را به منزل آوردند و طبيب حاذق حاضر كردند و با آزمايشى كه انجام داد گفت زهر در جان حضرت اثر كرد و چند روزى بييش ميهمان شيعيان نخواهد بود. تا اينكه در بيست و يكم ماه رمضان روح منوّرش به ارواح انبياء و اولياء الهى و لا سيّما به پيامبر مكرّم اسلام (ص ) و فاطمه زهرا(س ) ملحق گرديدند.
خاتمه : تصميم خوارج بر قتل على ، معاويه و عمروعاص بعد از جنگ نهروان
تحقيقى درباره توطئه گران ترور امام علی(ع)
فتنه خوارج در شهادت حضرت على علیهالسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
علی(ع)، شخصیتی با مصلحتگریزیهای آشکار به نفع عدالت
عدالت از منظر علی (ع) آن اندازه اهمیت دارد که وقتی از او میپرسند عدالت بهتر است یا ایثار و احسان، ایشان میگوید: عدالت . علی قدرت را هدف خود قرار نداده و شاید مهمترین تفاوت بین مکتب سیاسی علی (ع) با سایر مکاتب همین باشد. علی از مسالمت آمیزترین روش ها و مسیرها، قدرت را در دست میگیرد و شبها به خانه مهاجر و انصار برای نصیحت کردن میرفتند. قدرت برای علی وسیله ای برای رسیدن به هدف بوده و آن هدف نیز چیزی جز قسط و عدالت نیست.علی قدرت را قربانی عدالت کرد.
شعار سال: سال هاست میشنویم که هدف غایی اسلام هدایت انسان هاست و این امر از مسیر حکومتی اسلامی بر جهانیان میگذرد. هرچند این برداشت، برداشتی درست می تواند باشد، اما مقدمه و موخره ای دارد که چنانچه رعایت نشود، تعارض زا خواهد شد و آن، تاکید بر جایگاه عدالت در قدرت است. نگاهی به گفتار و کردار علی(ع)، نشان دهنده نوع گرایشات ایشان در تعادل بخشی و توازن یابی بین قدرت و عدالت است.
عدالت از رایجترین واژههای قرآنی بوده و با وجود آنکه، موضوع عدالت بسیار پسندیده و دلنشین است ،در عمل بشدت پیچیده و دشوار است. شیوه حکومتی علی(ع) چنان با عدالت درآمیخته که هر جا سخن از عدالت باشد، این سخن معروف به ذهن متواتر میشود که: «قتل علی فی محراب عبادته لشده عدله؛ علی(ع) در محراب عبادت خویش قربانی عدالتش گردید» . عدالت از دیدگاه حضرت علی(ع) همان مفهوم «وضع الشی فی موضعه» عدالت آن است که هر چیزی در جای خودش قرار گیرد و یا «العدل اعطاء کل ذی حق حقه» عدالت آن است که حق هر صاحب حقی، داده شود و... اهمیت عدالت اجتماعی در حکومت حضرت علی(ع) به گونهای است که در عهدنامه معروف مالک اشتر نیز به آن اشاره شده است.
شهید مطهری نیز عدالت اجتماعی را رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق هر ذیحقی تعریف میکند. امام علی(ع) معتقد است که عدالت، فقط وقتی ارزشمند و دارای اعتبار است که به عنوان رویکرد مقطعی و عارفی، در رفتار انسان، ظهور و بروز پیدا نکند بلکه به ملکه نفسانی، در نگرش و رفتار انسان، تبدیل گردد. به همین جهت است که حضرت علی(ع) آن را برترین خصلتها بیان میکنند: «العدل افضل سجیه» در دیدگاه امام علی(ع)، عدالت بر اساس مفهوم حق پایهریزی شده است.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود در دیدار با اقشار مختلف مردم مورخ 1387/4/26 در باب عدالت میفرمایند: «دنیاداران و کسانی که دلهاشان پر از هوس به دنیا و شئون مادی دنیاست، نمیتوانند عدالت را اجرا کنند. اجرای عدالت یک روح غنی، یک اراده قوی و یک قدم ثابت لازم دارد.
۱. عدالت در سخن و گفتار علی : علی میگوید اگر ماه و خورشید (حکومت جهانیان) را در اختیارم قرار دهند حاضر نیستم دانهای را از دهان موری بگیرم (نهج البلاغة (صبحی صالح)، خطبه۲۲۴) . چه حکومتی گستردهتر از حکومت بر تمام جهان؟ کدام حکومت عالیتر از حکومت علی؟ واقعا مصلحت حکم نمیکند که به خاطر صلاح تاریخ بشریت یک دانه بیارزش را بگیرد؟ سوال اینجاست که آیا ما بعنوان ارکان یا شهروندان نظام اسلامی، چنین گرایشاتی به عدالت داریم یا انکه قدرت برایمان بر رعایت عدالت ، رجحان دارد؟
۲. عدالت در کردار علی : حکومت کوتاه علی مالامال از مصلحتگریزیها به سود عدالتی فوری و حکومتبرانداز است ، بعنوان نمونه :
الف) در دورانی که خوارج مشغول ساماندهی و جمع آوری سلاح بودند به نظر مشاوران توجهی نکرد و تا دست به شمشیر نبردند سهم بیت المال شان را که صرف تجهیز میشد قطع نکرد (تاریخ طبری، ج۵، ص۷۳) .
ب) در جنگی که توسط دشمنش از آب محروم شده بود با دسترسی به آب آن را در اختیار دشمن گذاشت و از این موقعیت برای فشار به دشمن استفاده نکرد (مروج الذهب، ج۲، ص۳۷۷) .
ج) وقتی در شورای شش نفره پس از خلیفه دوم، عبدالرحمن ابن عوف از وی خواست که بگوید راه و رسم شیخین را دنبال میکند تا با او بیعت کنند حتی سخن دو پهلو در تایید آن نگفت و حکومت را به کسی سپرد که نطفه خلافت معاویه و فرزندانش در آن بسته شد (تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۲) .
د) در تعارضات با معاویه که نهایتا حکومتش را به پایان رساند، مکررا میگفت که طریقه تسلط بر جنگ روانی و فیزیکی معاویه را میداند ولی اسلام مانع اوست و چنین نخواهد کرد (نهج البلاغة (صبحی صالح)، خطبه۲۰۰).
هـ) نمونه دیگر اینکه وقتی امام علی را از نیت توطئه برخی از افراد آگاه میکنند و از ایشان میخواهند تا گردن آنها را بزنند، امام به آنها میگویند: «من با كسى كه به جنگ با من دست نزده و دشمنىاش را با من آشكار نكرده و رو در روى من نايستاده پيكار نمىكنم» (الغارات، ج۱، ص۳۷۲) .
جمعبندی:
روایت تاریخ از خلافت پنج ساله امیرالمؤمنین علی(ع) و تعامل آن حضرت با مخالفان، روایتی همراه با نهایت مدارا و شکیب است، تا آنجا که واژه مظلومیت را به ذهن متبادر میسازد. جز این هم نمیتواند باشد، چرا که آن حضرت از جایگاه امام و راهنمای بشر نسبتی هدایتگرانه با حکومت شوندگان برقرار کرده و از فرصت حکومت برای رشد فکری وکمال آحاد جامعه بهره میبرد.
علی با چنین اقداماتی حکومتی را رهبری کرد که کمتر از پنج سال به طول انجامید و بر هر شخص سیاسی آشکار است که همین اقدامات پیشگفته ، از عوامل اصلی شهادت او و سقوط حکومتش بودند. برا ین قاعده، به راحتی می توان متوجه شد که حکومت طریقیت دارد و باید پیگیر مصالح قدرتی باشیم که انشالله روزی به کار عدالت بیاید.
حاکمیت علی اخلاق بنیاد بود، از بیرون جهان اسلام نباید ترسید و از داخل باید هراس داشت
در نگاه علی «نقد حاکمیت» تکلیف شرعی مردم بوده و بستن زبان منتقد وجه شرعی ندارد
امامشناسی و مسیر صحیح زندگی در عصر غیبت
روایتی مستند از ضربت خوردن علی و توصیف آخرین لحظات زندگی
از منظر علی (ع) «رضایت مردم» تنها با حکمرانی «حق» و اجرای «عدل» شدنی است
نگاهی به زندگی امام علی (ع) از منظر اندیشمندان جهان
در برابر پیمانی که بستهای خود را سپر ساز!
برخورد حضرت علی با مسئولان خائن و مفسدان اقتصادی
برخورد حضرت امیرالمومنین با کارگزاران متخلف
امام علی(ع) مبدع و مجری اصلِ «از کجا آوردهای» بود
تأملی بر مشی اخلاقی و سیاستورزی حضرت علی(ع)
عاشورا حادثه ای تاریخ ساز و تحول بنیادین در مسیر جامعه بشر است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
قتل علی فی محراب عبادته لشدة عدله
در جنگ خندق هنگامی که امام علی (علیهالسّلام) مقابل جنگاور کفر و شرک «عمرو» قرار گرفت، با شمشیر «عمرو» که بر فرق سرش اصابت کرد، خون سر، تمام چهره و محاسن امام را رنگین ساخت. در حالیکه پیامبر با دستان مبارک خود فرق سر امام را پانسمان میکرد و خون چهره او را پاک میکرد، فرمودند: «این انا یوم یضربک اشقی الاخرین علی راسک ویخضب لحیتک من دم راسک» (امام علی علیهالسّلام از ولادت تا شهادت، ص۶۱۸)
«علی جان! آنگاه که شقاوت پیشهترین انسانها با شمشیر ستم و تجاوز فرقت را هدف قرار میدهد و محاسنت را به خون سرت رنگین میسازد من کجا هستم تا زخم سرت را چون امروز پانسمان کنم.» (منتهی الامال، ج۱، ص۱۶۹)
امام علی (علیهالسّلام) در شب نوزدهم ماه رمضان در خانه دخترش ام کلثوم میهمان بود. در آن شب نیز امام هنگام افطار بیش از سه لقمه غذا نخورد.
ام کلثوم دختر امیرالمومنین (علیهالسّلام) چنین میگوید: «وقتی افطار در شب نوزدهم ماه رمضان پدرم میهمان ما بود. برای آن حضرت طبقی که در آن دو قرص نان جو و کاسهای از شیر و نمک ساییده شده بود، گذاشتم. پس از آن که امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آنرا نگریستند، سر خود را با تاسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند. پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرع بودند. امام (علیهالسّلام) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت میکردند و در آن شب گاه و بیگاه از اطاق خویش بیرون میرفتند و با نگاه به آسمان میفرمود: «به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفتهام و از رسول خدا دروغ نشنیدهام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است.» (منتهی الامال، ج۱، ص۱۷۲)
در آن شب، سوره یس را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند: «خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده.»
بسیار میفرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
در ادامه دخترش چنین آورده است که: آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند: «عزیزانم امشب خوابی دیدم، میخواهم آن را برایتان وصف کنم.»
آنگاه فرمودند: «پیامبر را در عالم رویا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انک قادم الینا عن قریب» علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود.»
و نیز فرمودند: «شقاوت پیشهترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت. «وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیر لک وابقی» به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توام و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آنچه نزد ماست برای تو بهتر و پایندهتر است.» (منتهی الامال، ج۱، ص۱۷۳)
هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای ایشان را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آنها را دعوت به سکوت کردند، وقتی ساکت شدند، آنها را به خوبیها، سفارش و امر کرده و از بدیها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیکتر میشد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده میگشت. ترس ایشان از شان و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن!
شب نوزدهم به پایان رسید، امام، رفته رفته آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز شدند. هنگامی خروج حضرت از درب منزل، مرغابیها راه را بر امام بستند، تا امام به مسجد نرود. قلاب در به کمر ایشان گیر کرد و کمربند امام باز شده و به زمین افتاد. امام کمربند خویش را بست و راهی مسجد شد.
حضرت پس از ورود به مسجد کوفه، در تاریکی چند رکعت نماز خوانده مشغول تعقیبات نماز شدند. پس از آن به پشت بام مسجد ندای اذان سر داد و خفتگان در مسجد را بیدار نمود. سپس آرام آرام نزدیک محراب شد و با حضور قلب مشغول نماز شدند.
ابن ملجم در نقشه خائنانهاش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب به سهمگینترین جنایت تاریخ بشری دست یابد. هنگامی که امام سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آنرا آغشته به زهر ساخته بود، فرق امام را نشانه رفت. درست همان جایی را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر «عمرو عامری» هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد.
امام بر چهره به محراب افتاد در حالیکه زمزمهاش این بود: «بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله: فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم.
آنگاه فریاد زدند که: «به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد.» (امام علی علیهالسّلام از ولادت تا شهادت، ص۶۲۸، ترجمه و نگارش علی کرمی)
بدینترتیب امام (علیهالسّلام) با بیان نام و نشان از قاتل خود، خواست بیگناهی در آن شرایط بحرانی کشته یا زخمی و دستگیر نشود. ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محل سجده شکافته بود.
تا آن زمان تاریخ پیامبران به خود این موضوع را ندیده بود که در روز رحلت یا شهادت، جبرئیل ندای آسمانی سر دهد. اما از شگفتیهای عظمت و معنویت علی (علیهالسّلام) بود که با فرود آمدن شمشیر تاریک اندیشی و خشونت بر فرق سر آن امام در حالیکه هنوز زنده بود، فرشته وحی شهادت جان سوز او را اعلام کرد. خبر این جنایت سهمگین مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. زن و مرد، پیر و جوان، سالم و بیمار سراسیمه از خانههای خویش بیرون ریختند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (علیهالسّلام) را در پیش گرفتند. از سوی دیگر «مرادی» که آهنگ فرار داشت، به دست مردم اسیر گردید و وی را به مسجد آوردند. امام علی (علیهالسّلام) وقتی چشمان خود را گشودند و به "ابن ملجم" نگریستند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند:
«ای مرد، گناه بزرگی کرده ای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شده ای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا اینگونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمیگفتند تو را به قتل برسانم و.... اما به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه میدانستم حتما مرا خواهی کشت، اما میخواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ای فرومایه، میخواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ای شقیترین اشقیا.» (منتهی الامال، ج۱، ص۱۸۳)
بعد از سخن گفتن امام (علیهالسّلام) با امام ملجم، رو به فرزند خود کرد و در حق آن ملعون سفارش نمودند: «ای فرزندم با اسیر خود مدارا کن و با او مهربان باش و نیکی و شفقت و رحمت را در پیش گیر. پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و با یک ضربت بکش و او را با آتش نسوزان و او را مثله نکن.»
آن ملعون حرمت ماه خدا را در حق حجت او در برابر بندگان رعایت نکرد و در هنگامی آن حضرت در حضور حضرت حق بود، خون او را ریخت. فرشتگان آسمانها و ملکوت اعلی به او، خون گریه کردند و فرشته وحی با اندوه و زاری ندا داد که به خدا سوگند که بنیانهای هدایت فرو ریخت و خردمندان دریافتند که دیگر نه هشدار دهندهای هست و نه هدایتگر و روشنی بخشی. (شهید تنها، ص۱۲۱- ۱۲۰)
جرج جرداق مسیحی پنج جلد کتاب تحت عنوان «صوت العدالة الانسانیه» تألیف کرده است. در آن کتاب میگوید: «قتل علی فی محراب عبادته لشدة عدله؛ امام علی(ع) به دلیل شدت عدالتخواهی در محراب عبادت شهید شد».
نامه امام علی(ع) به مالک اشتر در سال 1382 به عنوان بهترین سند دادگستری و مرجع عدالت پروری در طول تاریخ، در سازمان ملل به ثبت رسید. امام علی(ع) بالاترین انگیزه خویش را در پذیرش زمامداری مسلمانان، اجرای عدالت و احقاق حقوق از دست رفته مسلمانان می داند و می فرماید: اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم (رها می کردم)...آن گاه می دیدید که دنیای شما در نزد من از آب بینی بز بی ارزش تر است (نهج البلاغه- خطبه 3) آن حضرت پاداش هیچ عملی را به اندازه عفو و عدالت نمی دانست و در این باره می فرماید: «شیئان لایوزن ثوابهما العفو و العدل» پاداش دو عمل را نمی توان محاسبه کرد: عفو و عدالت (غررالحکم، ص 446، ح 10214)
امام علی(ع) بر این باور بود که یک زمامدار عادل نمی تواند به احقاق حقوق شهروندان و اجرای کامل عدالت بپردازد مگر اینکه خودش را با پایین ترین طبقات جامعه یکسان بداند و زندگی اش را با محرومین همگون سازد، و می فرمود: خداوند متعال بر پیشوایان عادل واجب کرده است که سطح زندگی خود را با ضعیف ترین افراد جامعه یکسان کنند تا فقر و تنگدستی بر تهیدستان و بینوایان فشار نیاورد (نهج البلاغه- خطبه 209)
بدون تردید اشخاصی که در صفت عدالت ورزی شاخص و مشهور باشند، همواره از سوی فطرت های پاک و انسان های سلیم النفس مورد اقبال و پذیرش و محبوبیت قرار می گیرند، اما کسانی که در شرایط ناعادلانه منافعی داشته اند و مدتها از این منافع نامشروع و تبعیض آمیز بهره مند بوده اند، اگر کسی پیدا شود و بخواهد در مورد آنان عدالت را اجرا کند و آنها را به حق و حقوق واقعی خودشان برساند، در چنین شرایطی این افراد عکس العمل نشان داده و برای قطع منافعشان حتی حاضرند با تمام وجود بجنگند! همین افراد بودند که با تندی و عتاب از امام علی(ع) پرسیدند: چرا (همانند خلفای قبل) عطایای بیت المال را در میان مردم به یکسان تقسیم می کند و اشخاصی را که در اسلام سبقت داشتند و دارای شرافت و بزرگی بودند، برتری نمی دهد؟ امام علی(ع) در پاسخ این افراد فرمودند: آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود از جور ستم در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم استمداد جویم؟ (آری) بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است. این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی شود، ولی در آخرت موجب سرافکندگی است، در دنیا مردم گرامی اش می دارند، ولی نزد خداوند خوارش می سازند (نهج البلاغه- خطبه 126)
شیخ مفید در امالی آورده است که ربیعه و عماره و گروه دیگری از اصحاب علی(ع) می گویند: در آن زمانی که گروه کثیری از یاران علی(ع) از دور آن حضرت پراکنده شدند و نزد معاویه رفتند تا که نصیبی از دنیا ببرند، گروهی از یاران امام علی(ع) خدمت آن حضرت رسیدند و عرض کردند: ای امیرالمومنین! این همه اموال را که در نزد خود داری، بین یاران خود ببخش و این اشراف عرب و قریش و کسانی را که می ترسی زیربار تو نروند و تبعیت از تو نکنند و به سوی معاویه می گریزند، را بر سایر آزادشدگان و عجمیان ترجیح و تفضیل بده (تا به تو وفادار بمانند). امام علی(ع) فرمود: به من دستور می دهید که آنها را از راه ستم یاری کنم؟ نه به خدا سوگند تا خورشید می تابد و ستاره ای در آسمان می درخشد، دست به چنین کاری نمی زنم. به خدا سوگند! اگر این اموال از خود من بود هرآینه مساوات را در میان آنها مراعات می کردم، حال چه رسد به اینکه مال خود آنها است (بیت المال مسلمین) سپس لحظه ای سکوت و تفکر نمود و پس از آن فرمود: هرکس ثروتی دارد به طور جدی باید از فساد بپرهیزد که بخشش مال در غیر حقش تبذیر و اسراف است. هر کس بخواهد از آنچه خداوند به او ارزانی داشته نیکی نماید، باید به خویشاوندان و نزدیکان خود رسیدگی کند و مهمان نوازی کند و اسیری را آزاد کند و به ورشکستگان و در راه ماندگان و تهیدستان و جهادگران در راه خدا یاری رساند و باید بر مشکلات و سختی ها شکیبا باشد، که همانا دستیابی به این خصال، اشراف کرامت های دنیا و رسیدن به فضائل آخرت است. (امالی شیخ مفید، ص 36)
معاویه: هیهات هیهات عقمت النساء أن یلدن مثله. هیهات هیهات که بار دیگر زنان شخصیتی چون علی بن ابیطالب را به دنیا بیاورند! (شرح نهج البلاغه، ابن ابیالدحدید، جلد 11، ص254)
در نامه امام علی ـ علیه السلام ـ به مالک اشتر : امام علی ـ علیه السلام ـ بالاترین انگیزة خویش را در پذیرفتن زمامداری مسلمانان سیره و سخن علی ـ علیه السلام ـ بررسی کرده و می کوشد نمونه هایی عینی از زندگی آن آن حضرت بر این باور بود که یک زمامدار عادل نمی تواند به احقاق حقوق شهروندان و یکی از بزرگان عرب، برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ رفت. حسن ـ علیه السلام ـ فرمود: چرا غذا نمی خوری؟ آن مرد گفت: ساعتی قبل به فقیری نمی توانم چیزی بخورم، مگر اینکه شما دستور دهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر امام حسن ـ علیه السلام ـ فرمود: آن فقیر کیست؟ مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ با شنیدن این سخنان به گریه افتاد و فرمود: «او حضرت علی ـ علیه السلام ـ برای اجرای عدالت اجتماعی در زندگی شخصی کاملاً ساده سوید بن غفله می گوید: روزی نزد امام علی ـ علیه السلام ـ رفتم و دیدم در خانه علی ـ علیه السلام ـ آن چنان عدالت را در زندگی شخصی خود در زمان حکومت بر از مهم ترین دغدغه های علی ـ علیه السلام ـ توسعة عدالت در تمام ابعاد آن بود. روزی امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ پیرمرد فقیر و درمانده ای را سر راه خود . (دانشنامة امام علی ـ علیه السلام ـ ، ج 11، ص 198)
«این پنج سال حکومت، یا پنج- شش سال حکومت حضرت امیر، این با همه گرفتاریهایی که بوده است و با همه زحمتهایی که از برای حضرت امیر فراهم شد، سلبش عزای بزرگ است. و همین [دوره] پنج ساله و شش ساله، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای بسط عدالت، جشن برای حکومتی که اگر چنانچه در یک طرف از مملکتش، در یک جای از مملکتش، برای یک معاهد یک زن معاهد- یک زحمت پیش بیاید، یک خلخال از پای او درآورند، حضرت، این حاکم، این رئیس ملت، آرزوی مرگ بکند، که مرگ برای من- مثلًا- بالاتر از این است که در مملکت من یک نفر زنی که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند. این حکومتْ حکومتی است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگواری بنشینند؛ و برای همان پنج روز و پنج ساله حکومتش باید جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای خدا، جشن برای اینکه این حاکم حاکمی است که با ملت یکرنگ است بلکه سطحش پایینتر است در زندگی؛ سطح روحیاش بالاتر از همه آفاق است، و سطح زندگی اش پایینتر است از همه ملت.» (صحیفه امام، ج2، ص:360و 361)
در دعای جامعه که از معصوم نقل شده است، میخوانیم بکم فتح الله و بکم یختم ، بکم ینزل الغیث ، بکم صراط الاقوم و در دعای ندبه می خوانیم این السبب المتصل بین الارض و السماء، این باب الله الذی منه یوتی.
سخن آخر اينكه علي (ع) مربي و امامي است كه اهل ملل و اديان عالم به عظمت او اقرار ميكنند. اديب جهاني مسيحي، جرج جرداق لبناني، او را «صوت عدالت انساني» مينامد و پنج جلد كتاب بينظير درباره او مينويسد و دست تمنا به سوي تاريخ ميگشايد و به تاريخ خطاب ميكند:
آيا نميشود ـ به نام تكرار تاريخ ـ يك علي بن ابيطالب ديگر به بشريت ارزاني داري؟
صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را
تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد
اين لطافت که تو داري همه دل ها بفريبد
وين بشاشت که تو داري همه غم ها بزدايد
رشکم از پيرهن آيد که در آغوش تو خسبد
زهرم از غاليه آيد که بر اندام تو سايد
نيشکر با همه شيريني اگر لب بگشايي
پيش نطق شکرينت چو ني انگشت بخايد
گر مرا هيچ نباشد نه به دنيا نه به عقبي
چون تو دارم همه دارم دگرم هيچ نبايد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه
در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰ هجری قمری، ابن ملجم مرادى از بازماندگان خوارج، ضربتى را بر فرق مبارک امام علی علیه السلام وارد ساخت. اثر زخم و زهر شمشیر او، امام را ناتوان ساخته و در ۲۱ رمضان به شهادت رساند.
شب ضربتخوردن امام علی(ع) به شامگاه ۱۸ رمضان و شب ۱۹ رمضان گفته میشود. در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ق امام علی(ع)، امام اول شیعیان با ضربه شمشیر زخمی شد. این واقعه در مسجد کوفه توسط ابن ملجم مرادی اتفاق افتاد و به شهادت امام علی(ع) در روز ۲۱ رمضان انجامید.
آن حضرت در اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم مرادی در شب نوزدهم ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری هنگام اقامه نماز صبح، فرقش شکافته شد و بر اثر آن ضربت، در بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.
امام علی(ع) در شب ۱۹ رمضان میهمان دخترش ام کلثوم بود.[۱] ابنسعد از امام حسن مجتبی(ع) نقل کرده است که امام علی(ع)، در این شب پیامبر(ص) را در خواب دید و از ظلمهایی که به او شده بود، گلایه کرد. پیامبر(ص) به او سفارش کرد که مردم را نفرین کن و علی(ع) نیز چنین دعا کرد: خدایا بهجاى ايشان بهترين اشخاص را به من بده و بهجاى من بدترين كس را بر آنها بگمار»[۲] این روایت در نهجالبلاغه نقل شده است.[۳]
امام علی (علیهالسّلام) در شب نوزدهم ماه رمضان در خانه دخترش ام کلثوم میهمان بود. در آن شب نیز امام هنگام افطار بیش از سه لقمه غذا نخورد.
ام کلثوم دختر امیرالمومنین (علیهالسّلام) چنین میگوید: «وقتی افطار در شب نوزدهم ماه رمضان پدرم میهمان ما بود. برای آن حضرت طبقی که در آن دو قرص نان جو و کاسهای از شیر و نمک ساییده شده بود، گذاشتم. پس از آن که امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آنرا نگریستند، سر خود را با تاسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند. پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرع بودند. امام (علیهالسّلام) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت میکردند و در آن شب گاه و بیگاه از اطاق خویش بیرون میرفتند و با نگاه به آسمان میفرمود: «به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفتهام و از رسول خدا دروغ نشنیدهام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است.»[۴]
در آن شب، سوره یس را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند: «خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده.»بسیار میفرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
در ادامه دخترش چنین آورده است که: آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند: «عزیزانم امشب خوابی دیدم، میخواهم آن را برایتان وصف کنم.»
آنگاه فرمودند: «پیامبر را در عالم رویا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انک قادم الینا عن قریب» علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود.»
و نیز فرمودند: «شقاوت پیشهترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت. «وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیر لک وابقی» به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توام و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آنچه نزد ماست برای تو بهتر و پایندهتر است.»[۵]
هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای ایشان را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آنها را دعوت به سکوت کردند، وقتی ساکت شدند، آنها را به خوبیها، سفارش و امر کرده و از بدیها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیکتر میشد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده میگشت. ترس ایشان از شان و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن!
چنین روایت شده است که هرگاه وقت نماز فرا میرسید رنگ رخسار امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) تغییر میکرد و بدن ایشان میلرزید. به همین جهت، بار دیگر ام کلثوم به آن حضرت عرض کرد: امشب، بیداری و اضطراب شما برای چیست؟ فرمودند: «همانا اگر امشب را به صبح برسانم، کشته خواهم شد.» [۶]
شب نوزدهم به پایان رسید، امام، رفته رفته آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز شدند. هنگامی خروج حضرت از درب منزل، مرغابیها راه را بر امام بستند، تا امام به مسجد نرود. قلاب در به کمر ایشان گیر کرد و کمربند امام باز شده و به زمین افتاد. امام کمربند خویش را بست و راهی مسجد شد.
حضرت پس از ورود به مسجد کوفه، در تاریکی چند رکعت نماز خوانده مشغول تعقیبات نماز شدند. پس از آن به پشت بام مسجد ندای اذان سر داد و خفتگان در مسجد را بیدار نمود. سپس آرام آرام نزدیک محراب شد و با حضور قلب مشغول نماز شدند.
ابن ملجم در نقشه خائنانهاش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب به سهمگینترین جنایت تاریخ بشری دست یابد. هنگامی که امام سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آنرا آغشته به زهر ساخته بود، فرق امام را نشانه رفت. درست همان جایی را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر «عمرو عامری» هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد. امام بر چهره به محراب افتاد در حالیکه زمزمهاش این بود: «بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله: فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم.
آنگاه فریاد زدند که: «به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد.» [۷]
بدینترتیب امام (علیهالسّلام) با بیان نام و نشان از قاتل خود، خواست بیگناهی در آن شرایط بحرانی کشته یا زخمی و دستگیر نشود. ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محل سجده شکافته بود.
تا آن زمان تاریخ پیامبران به خود این موضوع را ندیده بود که در روز رحلت یا شهادت، جبرئیل ندای آسمانی سر دهد. اما از شگفتیهای عظمت و معنویت علی (علیهالسّلام) بود که با فرود آمدن شمشیر تاریک اندیشی و خشونت بر فرق سر آن امام در حالیکه هنوز زنده بود، فرشته وحی شهادت جان سوز او را اعلام کرد. خبر این جنایت سهمگین مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. زن و مرد، پیر و جوان، سالم و بیمار سراسیمه از خانههای خویش بیرون ریختند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (علیهالسّلام) را در پیش گرفتند. از سوی دیگر «مرادی» که آهنگ فرار داشت، به دست مردم اسیر گردید و وی را به مسجد آوردند. امام علی (علیهالسّلام) وقتی چشمان خود را گشودند و به "ابن ملجم" نگریستند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند:
«ای مرد، گناه بزرگی کردهای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شدهای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا اینگونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمیگفتند تو را به قتل برسانم و.... اما به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه میدانستم حتما مرا خواهی کشت، اما میخواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ای فرومایه، میخواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ای شقیترین اشقیا.» [۸]
به گزارش ابنسعد در الطبقات الکبری ابنملجم مرادی با بَرَک بن عبیدالله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی قرار گذاشتند که امام علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص را به قتل برسانند. ابنملجم به کوفه آمد و با زنی به نام قطام دختر شجنه بن عدی آشنا شد و از او خواستگاری کرد. قطام بخشی از مهریه خود را قتل امام علی(ع) قرار داد و ابنملجم نیز گفت که به همین منظور به کوفه آمده است. او شب ۱۹ را در منزل اشعث بن قیس کندی گذراند. شمشیر خود را زهرآلود کرد و در سحرگاه ۱۹ رمضان، در مسجد کوفه امام علی را مضروب کرد. در این کار شبیب بن بجره اشجعی نیز ابنملجم را همراهی میکرد.[۴] بنا به روایتی که در کتاب کَشف الغُمَّه نقل شده است ضربه ابنملجم به همان جایی از سر امام خورد که در جنگ خندق ضربه شمشیر عمرو بن عبدود اصابت کرده بود.[۵]
روایت شده که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیهالسلام، زمین به لرزه درآمد و دریاها مواج و آسمانها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سیاهی وزید به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند که می گفت: «تهدّمت والله ارکان الهدی، وانطمست أعلام التّقی، وانفصمت العروة الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصی المجتبی، قُتل علی المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛[۸] سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری برطرف گردید و عروة الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شد، سید الاوصیاء و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاهبختترین اشقیاء، یعنی ابن ملجم مرادی به شهادت رسانید».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
آیا شکاف کعبه محل ورود مادر حضرت علی (ع) است؟
هر سال در ۱۳ رجب فیلمهایی در فضای مجازی درباره شکاف کعبه و محل ورود مادر حضرت علی (ع) به کعبه منتشر میشود که ماموران سعودی آن محل را ترمیم میکنند تا این فضیلت امیرمومنان را بپوشانند در حالی که موضوع چیز دیگری است.
جوان آنلاین: امروز پنجم بهمن مصادف با ۱۳ رجب و سالروز تولد مولود کعبه است. آن حضرت در چنین روزی در سال ۳۰ عام الفیل در داخل کعبه دیده به جهان گشودند و افتخاری را نصیب خود کردند که نه قبل از آن حضرت و نه بعد از آن کسی به چنین کرامتی نائل نشد.
به گزارش ایرنا، در برخی منابع تاریخی درباره ولادت امیرمومنان علی (ع) آمده است: روزی عباس بن عبدالمطلب با یزید بن قعنب و با گروهی از بنی هاشم و جماعتی از قبیله بنی العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد درآمد، در حالی که درد زائیدن گرفته بود. پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت «پروردگارا! من ایمان آوردهام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستادهای و به هر کتابی که نازل کردهای و تصدیق کردهام به گفتههای جدم حضرت ابراهیم علیهالسلام که خانه کعبه را بنا کرده است. پس درخواست میکنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن میگوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت او را.»
عباس و یزید بن قعنب گفتند که، چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه شکافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل و از دیدههای ما پنهان شد، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما، چون خواستیم در خانه را بگشاییم چندان که سعی کردیم، در گشوده نشد. دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون کعبه ماند.
اهل مکه در کوچهها و بازارها این قضیه را نقل میکردند و زنها این حکایت را یاد میکردند و تعجب مینمودند. تا روز چهارم رسید، پس همان موضع از دیوار کعبه که شکافته شده بود، دوباره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد و فرزند خود علی بن ابیطالب علیهالسلام را در دست خویش داشت و میگفت «ای گروه مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش از من بودهاند... من فرزندی آوردهام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوهها و طعامهای بهشتی تناول کردم.»
بیش از هزار و ۴۰۰ سال از این کرامت میگذرد و هر سال که زائران برای انجام مناسک حج به مکه میروند و به دور خانه خدا میچرخند، هنگام عبور از رکن یمانی به یاد میلاد مولود کعبه میافتند و برخی تصور میکنند آن بخش از رکن یمانی که هر سال توسط ماموران عربستان ترمیم میشود، همان مکانی است که فاطمه بنت اسد از آنجا به داخل کعبه رفت و در ایام حج واجب هم شاهد پخش فیلمهایی با این روایت در فضای مجازی هستیم درحالی که واقعیت اینگونه نیست.
حجت الاسلام عمار ابوطالبی در گفتگو با خبرنگار معارف ایرنا گفت: طبق روایات مستجار یکی از مکانهایی در مسجد الحرام است که محل اجابت دعا و همچنین محل ورود فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی (ع) به کعبه است که در اینجا شکافی وجود ندارد و جای درِ کعبه در زمان قبل از پیامبر (ع) است.
وی افزود: به عبارت دیگر خانه خدا دو در داشته است. یکی همین در که الان وجود دارد و در دیگر روبروی آن بوده است. وقتی سیل، کعبه را خراب کرد، قریش پول نداشت در بسازد و لذا آن را تیغه کرد و جای آن مشخص است و همین جا را مستجار میگویند و هیچ اثری از شکاف روی کعبه نیست. برخی میگفتند شکاف مستجار را با نقره پر کردند که این مطلب هم صحت ندارد.
ابوطالبی تاکید کرد: برخی میگویند عربستان میخواهد این شکاف را پر کند، ولی نمیتواند در حالی که بارها کعبه تخریب و دوباره بازسازی شده است. در هیچ کتاب تاریخی و سفرنامهای هیچ کسی اشارهای نکرده که وقتی به مکه رفته، شکافی در کعبه دیده باشد. اگر این شکاف در طول تاریخ وجود داشت، حتما کسانی به آن اشاره میکردند.
این کارشناس تاریخ اسلام گفت: سال گذشته به همراه برخی افراد به منزل یکی از عالمان مکی رفته بودم که وهابی هم نبوده و تحقیقات فراوانی درباره مکه داشت و کتابی در این زمینه نوشته بود و زمانی که از وی سوال کردم که چرا رکن یمانی با سایر رکنها تفاوت دارد، پاسخ داد به خاطر زائران است که خیلی استلام میکنند و به مرور سنگ سائیده میشود و مجبور میشوند آن را ترمیم کنند.
وی افزود: پس از سیلی که ۴۰۰ سال پیش در مکه آمد، زین العابدین کاشانی، مجتهد شیعی توفیق بازسازی کعبه را پیدا کرد و در کتابی که به نام مفرحه الانام فی تاسیس بیت الله الحرام نوشته، هیچ اشارهای به این شکاف نکرده است. خانه خدا از سنگ بنا شده و دهها میلیون بار این سنگ استلام میشود و طبیعی است که به مرور ساییده شود و از بین برود، همانند ضریح ائمه که نقرهای و پر از نقش و نگار است و بعد از چندین سال صاف میشود و لذا آن را بازسازی میکنند.
ابوطالبی اضافه کرد: اگر میخواهیم فضیلتی برای امیرمومنان (ع) در مسجدالحرام نقل کنیم، نیازی به نقل این مطالب نیست. چون حضرت علی (ع) به قدری نشانههایی در خانه خدا دارند که نیازی به طرح این مسائل نیست.
وی به فیلمهایی که همچنان در فضای مجازی پخش میشود، اشاره کرد و گفت: محل تولد حضرت علی (ع) در مستجار بوده و جایی که کارگران مشغول ترمیم آن هستند، رکن یمانی است و فاصله آن تا مستجار یک متر است. تنها رکنی که همه زائران به طور مکرر استلام میکنند، رکن یمانی و حجر الاسود است. چون برای استلام این دو خیلی سفارش شده و ثواب بسیاری دارد، ولی چون حجر الاسود شلوغ است، معمولا زائران، رکن یمانی را استلام میکنند.
رهبر انقلاب: کشورهای اسلامی باید شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی را قطع کنند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار دستاندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید تهران بزرگ با انتقاد از عملکرد مسئولان کشورهای اسلامی در قبال موضوع بسیار مهم غزه گفتند: برخی مواقع موضعگیریها و اظهارات مسئولان کشورهای اسلامی اشتباه است زیرا درباره موضوعی همچون آتش بس در غزه صحبت میکنند که از اختیار آنها خارج است و در دست دشمنِ خبیثِ صهیونیستی است، مسئولان کشورهای اسلامی باید نسبت به موضوعاتی که در اختیار آنها است، اقدام کنند. آن موضوعی که در اختیار مسئولان کشورهای اسلامی است، قطع شریانهای حیاتی به رژیم صهیونیستی است، کشورهای اسلامی باید ارتباط سیاسی و اقتصادی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند و به این رژیم کمک نکنند.
دو ساعت درگیری با کشتی جنگی آمریکایی ؛ پیروزی یمنیها در جنگ نفس گیر دریایی با آمریکاییها
سخنگوی ارتش یمن از هدف قرار دادن یک فروند کشتی جنگی آمریکا خبر داده است.
به گزارش همشهری ٖٖآنلاین، سرتیپ یحیی سریع سخنگوی نیروهای مسلح یمن با انتشار بیانیهای اعلام کرد: امروز با تعدادی ناوشکن و کشتی جنگی آمریکایی در خلیج عدن و باب المندب درگیر شدیم.
وی در این بیانیه افزود: نتایج این درگیری هدف قرار دادن مستقیم کشتی جنگی آمریکایی بود.
در بیانیه ارتش یمن آمده است : یکی از نتایج این درگیری این بود که دو کشتی تجاری آمریکایی وادار به عقب نشینی شدند.
به گفته سخنگوی ارتش یمن، یکی دیگر از نتایج این درگیری این بود که تعدادی از موشکهای بالستیک با وجود تلاش ناوهای جنگی برای رهگیری آن به اهداف خود اصابت کردند.
سریع اعلام کرد که در این درگیری که بیش از دو ساعت به طول انجامید، نیروهای مسلح یمن از تعدادی موشک بالستیک استفاده کردند.
امیرعبداللهیان در نیویورک و انتقاد از عجز شورای امنیت
آغاز مذاکرات واشنگتن و بغداد درباره پایان حضور نظامی آمریکا و متحدانش در عراق
فایننشالتایمز: اسرائیل تاکنون ۱۱۰۰ ساختمان غزه را برای «منطقه حائل» منهدم کرده است
ایجاد موازنه وحشت در جبهه شمالی/اسراییل از کدام تسلیحات حزبالله هراس دارد؟
شکایت آفریقای جنوبی علیه نسلکشی صهیونیستها مورد تحسین همه آزادیخواهان است
نتانیاهو بدون حمایت آمریکا ۱۰دقیقه هم نمیتواند جنگ را ادامه دهد/ هیچ سلاحی به یمن ندادهایم
صد و یازدهمین روز جنگ غزه؛ بیمارستانهای خانیونس زیر آتش
جنگ غزه چگونه آمریکا را بازنده جنگ کریدورها کرد
توسعه عمودی با جمعیت چه میکند؟
پیروزی مردم غزه قطعی است در آینده نهچندان دور شاهد آن خواهیم بود
مولای مهربان روزت مبارک (یادداشت روز)
اخبار ویژه
یمنیها دستبردار نیستند انهدام دو کشتی آمریکایی و انگلیسی در خلیج عدن
حقوق کارمندانی که دریافتی پایینی دارند تا 40 درصد افزایش مییابد
روز سیاه اسرائیل هلاکت 24 افسر صهیونیست با یک شلیک
انبوهی از پهپادهای راهبردی به سازمان رزم ارتش ملحق شد
ایجاد تحول در کشور در گرو حرکت دانشگاههاست
تشییع پیکر شهدای حمله تروریستی اسرائیل در تهران، قم و کرمانشاه
برای اولین بار از صدای جهان پهلوان رونمایی شد تختی: به مردم تعظیم میکنم
برای اولین بار از صدای جهان پهلوان رونمایی شد تختی: به مردم تعظیم میکنم
رویارویی ایران و سوریه در مرحله حذفی جام ملتهای آسیا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
بچه بودم گفت بابم ياعلي
بچّه بودم گفت بابم ياعلي - در دو عالم شُد اِمامم ياعلي
چون بدنيا آمدم از بَطنِ مام - وقتِ زادن گفت مامَم ياعلي
در اذان و در اقامه در نماز - وقتِ صبح و ظهر و شامم یاعلی
چون فتادم گاهي از بالا و پَست - گفتمش میرس بدادم ياعلي
در گرفتاري و هنگامِ خطر - بر زبان ذكرِ مدامم ياعلي
اَشهَدُ اَنَّ اَميرَالمؤمنين - شد شِعارم در دوعالم ياعلي
هست از بعدِ علي يازده امام - بهرِ آنان من غلامم ياعلي
در قیامت هم عبورِ از صراط - در امانِ حق زِ نارم یاعلی
باقری گوید پس از ذکرِ خدا - گشته ذکرِ صبح و شامم یاعلی
سروده شده ماه رجب سال 1400
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
سیزدهمِ ماهِ رجب روزِ پدر شد
سیزدهمِ ماهِ رجب روزِ پدر شد - جملگی از روزِ پدر خُرَّم و شادیم
ماهَمَه شیعه یِ علی، مُحِبِّ اوییم - چونکه حلال زاده و پاک نهادیم
هر که بُوَد دوستِ علی حلال زاده است - دشمن او یقین بُوَد نُطفه یِ ناپاک
دوستیِ اِمام علی است رستگاری - دُشمنیِ اِمام علی است برسَرَش خاک
حُبِّ علی جُنَّه و همچون سِپَری هست - مقابلِ آتشِ دوزخ و جَهَنَّم
حُبِّ علی فَوز و فَلاح و رستگاری است - در دِلِ ما حُبِّ علی تا آخرین دَم
دشمنِ حضرتِ علی نُطفه یِ حیض است - نُطفه ی ناپاک و زنازاده و کافر
دشمنِ حضرتِ علی موقعِ مُردن - شَقی و بدعاقبت است در دَمِ آخر
باقریا مُحِبِّ او حلال زاده است - شیعه یِ او زِ مُفلِحون و فائِزون است
روزِ جزا بنوشد اُو زِ حوضِ کوثر - ماءِ مُعین برایِ جمله مؤمنون است
روزِ وِلادتِ علی روزِ پدرها - برهمه یِ ما مردها، باد مبارك
روز پِدر، روزِ بَسی بزرگی باشد - بر پِسَرا وَ دُختَرا، باد مبارک
بر نَوَه و نَبیره و عروس و داماد - روزِ پدر باشه یه روزِ خُرَّمُ و شاد
با دیدنِ پدرهاشان خوشحال و شادند - دخترا و پسرها و عروس و داماد
خوش بحال اونهایی که همراهِ بابا - سایه یِ بابایِ بُزُرگ بر سَرِشون هست
هَم پِدَر و پِدرِ بُزُرگ، باشند غمخوار - بابای بابا و بابای مادرشون هست
روزِ پِدَر، با دیدنِ پِدَر بُزُرگا - خوشحالشون میکُنه و میبَره غَم را
شکرِ خدا همیشه با دیدنِ اونها - زِیاد کُنِه شُکرِ حَق و ناز و نِعَم را
نِعمَتِ بابایی عَجَب نِعمَت و نازیست - قَدر بِدان نِعمَتِ بُودنِ پِدَر را
باقریا قدر بدان نِعمَتِ حق را - قدر بِدان بَخشش و هَم جودِ پِدَر را
سروده شده روز میلاد امام علی علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ میلادِ امیرِ مؤمنان است
روزِ میلادِ امیرِ مؤمنان است - روزِ شادی از برایِ شیعیان است
بهرِ میلادش چه جایی شد مهیا؟ - بهترین جا، از زمین تا عرشِ اعلا!
بهترین جا از زمینها تا سماوات - هست آن بیتِ خدا وَ فیهِ آیات
یِک از آن آیات باشد نورِ یزدان - آنکه باشد حرفِ اوتالیِ قرآن
هست او مولا علی قرآنِ ناطق - بنده یِ یکتایِ حق توحیدِ صادق
فاطمه بنتِ اسد که بود حامل - از شکافِ بیتِ حق گردید داخل
چونکه او بُد بنده یِ حق وَ مَعَ اللّه - وضعِ حملش شد درونِ بیتِ اَللّه
چونکه داشت او، در رَحِم، یک حقِّ مُطلَق- شُد سه روز او میهمانِ خانه یِ حق
شد پذیرایی از او وَ زاده یِ او - گشت حوری وَ مَلَک دِلداده یِ او
مردمِ مَکَّه تمامی مات و حیران - در تَحَیُّر جملگی از کارِ یزدان
اهلِ مکّه جمله گرمِ گفتگویند - جملگی از یکدگر در پرس و جویند
فاطمه در کعبه رفت اکنون ز دیوار - او درونِ کعبه دارد رازِ بسیار
او درونِ کعبه مهمانِ حبیب است؟ - او درونِ کعبه زاید؟ این عجیب است!
آری او مهمانِ صاحب خانه باشد - نزدِ حق او مهتر و فرزانه باشد
ناگهان دیدند اَندر روز سِوُّم - مام و نوزادش برون شُد بی تَکَلُّم
روزِ سِوُّم شد مُرَخَّص طفل و مامَش - حوریان صف بسته اندر اِحتِرامش
یک ندایی آمَدَش از سویِ جَبّار - شُد علی نامش، برو این نام بگذار
گشت شایع، که علی مولودِ کعبه است - یعنی اینکه، بودِ او با بودِ کعبه است
او که در بیتِ خدا آمد بِدنیا - شد قَسیم الجنةِ و النّارِ فردا
هست امامِ ما علی رغمِ حسودان - دشمنِ او هست مُلحق با یهودان
چون ولایَش اَعظمِ طاعات باشد - مُنکرِ او شَرِّ مخلوقات باشد
هر کسی داخل شَوَد در حِصنِ حیدر- باقری اِیمن شَوَد در روزِ محشر
سروده شده روز میلاد امام علی علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
ای که گویی سیزده نحس است، روزِ سیزده - آمده دنیا کسی که سیزده زو سَعد شُد
ای که گویی سیزده نحس است، روزِ سیزده - آمده دنیا کسی که سیزده زو سَعد شُد
سیزده ی ماهِ رَجَب آمد به دنیا چون علی - او امامِ مُسلِمین در هیجده و ما بعد شُد
شُد به صُبح نوزده فَرقَش دوتا اندر نماز - کارِ زشتی صادر از آن دُشمنِ بَد عَهد شُد
در شَبِ بیست و یکم او دَفن شُد اَندر نَجَف - قبله گاهِ اهلِ دل مولا علی از مَهد شُد
زاده شد در بیتِ حق، شُد رَفتَنَش هَم بیتِ حق - باقری مولا علی بَهرَش شَهادت شَهد شَد
سروده شده روز میلاد امام علی علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه ولادت امیرالمومنین علی (ع)
گزارشهای ولادت امام علی
امام علی (علیهالسلام) (۲۳ قبل از هجرت - ۴۰ق)، صحابی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام اول شیعیان است.
ولادت امیرالمومنین (علیهالسلام) در روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عامالفیل در مکه درون کعبه واقع شده است. ولادت درون خانه خدا، یکی از فضیلتهای منحصر به فرد آن حضرت بوده و گزارشهای متعددی در این زمینه از طریق منابع شیعه و اهلسنت وارده شده، اما برخی از اهلسنت آن را انکار کردهاند؛
حضرت علی (علیهالسّلام) در سیزده رجب سال سیام عام الفیل در خانه کعبه متولد شد.
نام مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت، آن حضرت در بیست و یکم ماه رمضان المبارک در سال چهل هجری در شهر کوفه به شهادت رسیده و در نجف به خاک سپرده شد.
در مورد تاریخ ولادت امام علی ـ علیهالسلام ـ مانند دیگر حوادث تاریخی اختلاف نظر وجود دارد؛ اما آنچه در میان مورخان مشهور است، همان روز ۱۳ رجب را روز تولد امام علی علیهالسلام میدانند.
چنانچه شیخ مفید در ارشاد میگوید: «... علی بن أبیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف... کنیته أبوالحسن ولد بمکة فی البیت الحرام یوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل و لم یولد قبله و لا بعده مولود فی بیت الله تعالی سواه»؛
علی بن ابیطالب بن هاشم بن عبد مناف.
.. کنیهاش ابوالحسن است، و در شهر مکه در خانه کعبه در روز جمعه سیزدهم ماه رجب در سال سیام عامالفیل
به دنیا آمد، و کسی پیش از آن حضرت و نه بعد از او در (خانه کعبه و) بیت اللَّه الحرام به دنیا نیامد.
همچنین شیخ طوسی معتقد است: «... عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ وَ هُوَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَلِیفَتُهُ... کُنْیَتُهُ أَبُو الْحَسَنِ ـ علیهالسلام ـ وُلِدَ بِمَکَّةَ فِی الْبَیْتِ الْحَرَامِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ لِثَلَاثَ عَشْرَةَ خَلَتْ مِنْ رَجَبٍ بَعْدَ عَامِ الْفِیلِ بِثَلَاثِینَ سَنَة»؛
علی بن ابیطالب بن هاشم بن عبد مناف، وصی و جانشین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله) ... کنیهاش ابوالحسن است، وی روز جمعه سیزدهم ماه رجب در سال سیام عامالفیل، در شهر مکه و در خانه کعبه متولد شد.
بر اساس روایت منابع اسلامی، در کودکی به دلیل بدهکار شدن پدرش، محمد سرپرستی او را بر عهده گرفت. پس از دعوت محمد، علی در حدود ۹ تا ۱۱ سالگی از نخستین ایمانآورندگان به اسلام گشت؛ پذیرش دعوت او را در یوم الدار علناً اعلام کرد. گفته میشود در لیلة المبیت به هجرت محمد کمک کرد و محمد پس از مهاجرت به مدینه و ایجاد پیمان برادری بین مسلمانان، او را به عنوان برادر خویش انتخاب کرد. او در مدینه در اغلب جنگها پرچمدار سپاه اسلام بود و به دلاوری مشهور گشت. مسئلهٔ خلافت پس از محمد منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد. گفته شده محمد در غدیر خم جملهٔ «هر که من ولی او هستم، این علی ولی او است» را به زبان آورده؛ اما مقصود او مورد اختلاف شیعه و سنی است. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب امامت و خلافت در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر میکنند. پس از درگذشت محمد، جمعی از مسلمانان در سقیفهٔ بنیساعده گرد آمدند و بعد از مشورت با یکدیگر، با ابوبکر بهعنوان خلیفه بیعت کردند. علی پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد. او در دوران خلافت سه خلیفهٔ اول در جنگها شرکت نکرد و جز در مورد انتخاب خلیفهٔ سوم فعالیت سیاسی نداشت. البته هرگاه خلفای سهگانه میخواستند، در امور دینی، قضایی، و سیاسی به آنها مشورت میداد.
اسم «علی» دلالت بر علوّ و والایی دارد. شکل وصفی آن معنای «متعالی» میدهد. این اسم در عربی کهن هیچگاه با حرف تعریف «ال» به کار نرفتهاست تا بشود از آن به عنوان اسم خاص و نه صفت، یاد کرد. به نقل از ابن شهرآشوب این اسم در آثار عربی پیشین وجود نداشتهاست و از این جهت بیهمتا بهشمار میآید. همچنین روایات زیادی اسم علی را که معنای علو و برتری دارد، به برتری علی در دانش، بزرگواری، تقوا، شجاعت، مهربانی و … مرتبط میدانند.[۵] صدّیق الاکبر،[پ] وصی، ولی، فاروق (جدا کننده حق از باطل) و یعسوبالدین (رهبر دین) از دیگر القاب علی میباشند. همچنین در اذان شیعیان از او به عنوان حجتالله و ولیّالله نام برده میشود.[۷] امین، هادی، شریف، خیرالبشر، سیدالعرب، حجةالله، بیضه البلد، انزع البطین، اذن واعیه[۸] سیدالمسلمین، اعلم الامه، یعسوبالمومنین، قائد الغر المحجلین و امام متقین از دیگر القاب گزارششده برای علی است.[۹] کنیههای علی در منابع چنین گزارش شدهاند: ابوالریحانتین، ابوالسبطین، ابوالحسن، ابوالحسین و ابوتراب.[۱۰] مشهورترین کنیه او، ابوتراب و ابوالحسن است.[۱۱] اسدالله و بهطور خاص در میان شیعه: امیرالمؤمنین و مولی المتقین از دیگر القاب علی است.[۱۲] شیعیان دوازدهامامی لقب امیرالمؤمنین را منحصر به علی میدانند.[۱۳] و با توجه به احادیثی، این لقب را اعطاشده از طرف خداوند به علی میدانند که بنا بر برخی گزارشهای تاریخی شیعی توسط پیامبر اسلام به او در غدیر خم ابلاغشده و از همگان خواستهشده تا با لقب امیرالمؤمنین بر او سلام گویند.[۱۴] همچنین عبارت «کرّم الله وجهه» بهطور انحصاری بعد از اسم علی قرار میگیرد. مولی المتّقین یا امام المتّقین (رهبر خداپرستان) و مرتضی (کسی که خدا از او راضی است) از دیگر القاب مهم علی میباشند.[۱۵]
نام کامل وی علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان گزارش شدهاست.[۱۶] ابوطالب، پدر علی بن ابیطالب یکی از سران بنیهاشم بود که ریاست این طایفه را پس از پدرش عبدالمطلب، عهدهدار شد. او علاوه بر این منصب، عهدهدار سقایت حاجیان نیز بود.[۱۷] بنیهاشم از دیرباز میراثدار امور عامالمنفعه در منطقه مکه بودند و جایگاه ویژهای را در نظر عامه مکیان داشتند. در میان امور عامالمنفعه بنیهاشم، مسئله حفر چاه زمزم توسط هاشم — پدربزرگ ابوطالب — تا سالها به عنوان نماد شرافت و نیکوکاری این خاندان محسوب میشد. بنیهاشم دارای شأن و جایگاه ویژهای در بین قبایل عرب بودند و همین امر سبب شد تا بر اساس فقه اسلامی، بنیهاشم از تصرف در صدقات منع بشوند.[۱۸] فرزندان از نسل ابوطالب را آل ابیطالب، طالبین، بنت ابیطالب و بنیهاشم طالبی گویند.[۱۹]
فاطمه بنت اسد، مادر علی بن ابیطالب[۲۰][۲۱] و تنها همسر ابوطالب بودهاست.[۲۲] وی آشکارا اسلام آورد و مورد توجه محمد بود و گفته میشود اولین کسی است که ولایت علی را به رسمیت شناخت.[۲۳] او پس از درگذشت ابوطالب در خانه علی زندگی کرد.[۲۴] از آن رو که مادر و پدر علی هر دو از بنیهاشماند، او را اولین شخص میداند که از هر دو سمت هاشمیتبار است.[۲۵]
۱ - امام علی قبل از هجرت
۲ - امام علی بعد از هجرت
۳ - امام علی بعد از وفات پیامبر
۴ - پانویس
۵ - منبع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
اسناد تاریخی درباره ولادت امام علی(ع) در کعبه/ نام امام علی(ع) در کجای قرآن آمده است؟
در این گزارش به روایات تاریخی 5 نویسنده و فقیه بزرگ شیعه و 8 مورخ و عالم اهل سنت درباره ولادت امیر مومنان حضرت علی (که درود خدا بر او باد) می پردازیم.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیزدهمین روز از ماه رجب با سالروز میلاد امام بزرگ انسانیت، حضرت امام علی(که درود خدا بر او باد) مصادف است، تنها بشری که در خانه خدا، کعبه متولد شد. ویژگی منحصر به فرد این امام بزرگوار تنها در شخصیت و رفتار ویژه اش خلاصه نمی شود بلکه روایت ولادت ایشان نیز متفاوت از همه انسان های دیگر است. از همین رو درباره تاریخ، مکان و شرایط تولد آن حضرت علما، راویان و نویسندگان شیعه و اهل سنت بسیار نوشته اند.
گزارش خبرآنلاین از برخی روایت ها و نقل قول های مختلف نوشته شده در طول تاریخ درباره زمان و مکان ولادت آن حضرت را در جدول زیر می خوانید.
عنوان کتاب
نویسنده
متن روایت
اصول کافی
شیخ کلینی
(فقیه و محدث شیعه)
حضرت امیرالمومنین در سال سی ام عام الفیل یعنی ۳۰ سال بعد از واقعه اصحاب فیل که در قرآن کریم نیز به این واقعه اشاره شده است، متولد شدند. پس از رحلت پیامبر گرامی، حضرت امام علی۳۰ سال در قید حیات بودند. به روایت امام صادق، رسول خدا و امیرالمومنین۳۰ سال با یکدیگر تفاوت سنی داشتند.
خصایص الامیرالمومنین
سیدشریف رضی
(عالم شیعه)
آن حضرت در سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل در بیت الحرام یعنی کعبه به دنیا آمدند.
ارشاد
شیخ مفید
(مفسر و فقیه شیعه)
حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سی سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وی کسی در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتی است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است .
تاریخ قم
حسن بن محمد قمی
(عالم امامی مذهب)
آن حضرت در ۱۳ رجب در سال سی ام عام الفیل و بنابر روایتی در سال ۲۸ عام الفیل در کعبه متولد شده اند. در کتاب مصباح المتجحد نیز این نقل از کتاب تاریخ قم روایت می شود که حضرت علی زمانی به دنیا آمدند که پیامبر اسلام ۲۸ساله بودند و امیرالمومنین ۱۲سال قبل از بعثت به دنیا آمدند. این قول از ابن عباس هم نقل شده است.
مناقب آل ابی طالب
ابن شهر آشوب
(مفسر و فقیه شیعه)
روایتی از قول رسول خدا به نقل از جابربن انصاری وجود دارد که می گوید: «وقتی از آن حضرت درباره ولادت امیرالمومنین (ع) سوال کردند ایشان پاسخ دادند: از من درباره بهترین مولود سوال کردید که در زمان ما شبیه عیسی (ع) متولد شد، مرد عابد زاهدی به نام مبرم بن روئیب زندگی می کرد که ۲۷۰سال خداوند را عبادت کرده در این مدت از خداوند حاجتی نخواسته بود پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و وقتی مبرم او را دید از جایش بلند شد و سر ابوطالب را بوسید. سپس او را در مقابل خود نشاند و از او سوال کرد که تو چه کسی هستی؟ ابوطالب پاسخ داد مردی از مردم تهامه هستم. آن مرد سوال کرد از کدام طایفه تهامه هستی، که ابوطالب جواب داد: از طایفه بنی هاشم؛ در این هنگام آن مرد زاهد عابد برای دومین بار سر ابوطالب را بوسید و گفت: همانا خداوند به من الهامی کرده است. ابوطالب سوال کرد چه الهامی؟ او جواب داد: از تو فرزندی متولد می شود که او ولی خداوند خواهد شد. پس در شبی که حضرت امام علی (ع) متولد شدند، زمین به نور وجود ایشان روشن شد و در این حال ابوطالب از خانه خارج شد و می گفت ای مردم ولی خدا عزوجل در کعبه متولد شده است.»
المستدرک علی الصحیحین
محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری
(عالم اهل سنت)
روایات متواتری وارد شده که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .
ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء
شاه ولی الله دهلوی
(عالم اهل سنت)
و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت.
تذکرة الخواص
سبط ابن جوزی
(عالم اهل سنت)
روایت شده است که فاطمه بنت أسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف میکرد، درد زایمان او را فراگرفت در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آورد.
مروج الذهب
علی بن الحسین مسعودی
(مورخ شافعی مذهب)
محل تولد علی علیه السلام، خانه کعبه است.
کفایة الطالب
حافظ گنجی شافعی (نویسنده شافعی مذهب)
امیر مؤمنان شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است .
الفصول المهمة
علی بن محمد ابن صباغ
(مالکی مذهب)
علی در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد. پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .
السیرة الحلبیة
علی بن برهان الدین حلبی
(عالم اهل سنت)
آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود .
سرح الخریدة الغیبة فی شرح القصیدة العینیّه
شهاب الدین محمود آلوسی
(مفسر و ادیب شافعی مذهب)
این مسأله که امیرمؤمنان علی در خانه خدا به دنیا آمد مسأله مشهور و معروف است و در کتابهای شیعه و سنی نقل شده است.
نام امام علی(ع) در کجای قرآن آمده است؟
امام رضا(ع) به صراحت و با ذکر آیه ای در سوره زمر تاکید می کنند که نام جدم علی(ع) در قرآن وجود دارد.
غلامعلی رجایی در گفت و گوی مشروحی با شفقنا با تأکید بر این که نگرش مسلمانان در مورد حضرت مهدی (عج) موافق با شیعه نیست و یکی از عوامل این مساله دوری از قرآن است، گفت: اغلب مسلمانان معتقدند حوادث پیامبر پس از ارتحال ایشان در قرآن گفته نشده است. مثلا حادثه کربلا و حتی نام امام علی و ولادت ایشان در قرآن وجود ندارد. آیا می شود پذیرفت حادثه با اهمیت عاشورا در قرآن نیامده باشد؟ در حالی که امام رضا(ع) به صراحت و با ذکر آیه ای در سوره زمر تاکید می کنند که نام جدم علی(ع) در قرآن وجود دارد.
از سویی دیگر، وقتی پیامبر در خطبه طولانی غدیر خم، در آن گرما و اجتماع صحبت می کند و بیش از پنج بار نام مبارک فرزندش مهدی را می آورد، آیا می توان گفت که مهدویت در قرآن نیست و ایشان فارغ از قرآن بر آن تاکید کرده است؟ لذا برای اینکه به پاسخ این مساله نزدیک شویم و مسلمانان در این مساله مهم با هم اتفاق نظر داشته باشند، باید با زبان قرآن آشنا شویم.
او افزود: خداوند در قرآن از بئر معطله (چاه معطل) و قصر مشید نام برده است. در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا قرآن را همه می فهمند؟ اگر بگوییم بله، پس همه باید بدانند که منظور از بئر معطله در قرآن چیست؟ اما اگر جواب به این سوال ها منفی باشد، باز هم این سوال مطرح می شود که پس این قرآن چه کتابی است که برای ناس آمده، اما ناس نمی تواند آن را بفهمد؟ بنابراین در اینجا وجود و علم اهل بیت (ع) به قرآن مطرح می شود که به ما بگویند که منظور از بئر معطله در قرآن همان امام علی(ع) است. چراکه در چاه، آب است و خاصیت آب سیرابی، سرسبزی، شادابی، کویرزدایی و رفع تشنگی است که همه این خصوصیات در امام علی وجود دارد به عبارت دیگر قرآن در یک پیش بینی از حوادث پس از رحلت پیامبر 25 سال خانه نشینی ایشان را به بئر معطله تعبیر کرده است.
این استاد دانشگاه هم چنین با اشاره به نحوه بیان داستان اصحاب کهف در قرآن، یادآور شد: چطور ممکن است که ما بپذیریم قرآن در مورد نحوه خوابیدن سگ اصحاب کهف که روی دو ساق دست خوابیده بوده است، تکیه می کند و می فرماید: و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید؛ اما در مورد مهدویت که موضوعی عام و مساله آخرالزمان، واقعه قیامت را به لحاظ زمانی شامل می شود، بی تفاوت می ماند؟! البته ممکن است بعضی بگویند که پیامبر به وقایع بعد از خود کاری نداشت و قرآن، بعد از پیامبر حرفی برای گفتن ندارد، زیرا مردم زمان پیامبر بر اساس آموزه های ایشان به یک بلوغ عقلی رسیده بودند اما قطعا این سخن مردود است زیرا در تاریخ داریم که هنوز پیامبر زنده بود که بحث اصحاب رده مطرح می شود و کسی ادعای پیامبری می کند و عده ای دیگر هم به او ایمان می آورند. مسایل خلافت بعد از پیامبر نیز نشان می دهد که این بلوغ محقق نشده است و راه همواری برای ادامه صحیح مسیر نبوت از طریق امامت علی و اولاد ایشان که آن همه مورد تاکید و تایید پیامبر بوده است، وجود نداشته است.
او با بیان اینکه قرآن یک زبان سمبلیک دارد که غالبا با این زبان حرف خود را می زند، به آیه 17 سوره حدید اشاره کرد و گفت: خداوند در این آیه می فرماید که؛ "اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها"؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده میکند. برخی معتقدند که این ایه در بیان باران است، اما قطعا منظور آیه مساله ای دیگر است که نیازی به بیان آن در لفافه نیست. اگر منظور قرآن از آب باران بود صریحا می فرمود مطر(باران) ولی این را نفرمود. امام کاظم(ع) هم صریحا می فرمایند که مراد آیه این نیست که خداوند زمین تشنه را با نزول باران زنده می کند، بلکه خداوند مردانی را بر می انگیزاند که عدالت را زنده می کنند و در نتیجه عدل زمین احیاء می شود. هم چنین می فرمایند: بدانید اجرای حدود احکام خدا در زمین از بارش 40 روز باران مفیدتر است، زیرا با اجرای حدود الهی ریشه فساد و دزدی و خلاف شرع در زمین قطع می شود.
امام باقر(ع) هم می فرمایند: خداوند به وسیله قائم ما زمین را زنده می کند، چراکه به وسیله کفر اهل زمین، زمین می میرد. هم چنین ابن عباس به عنوان بزرگ ترین شاگرد امیرالمومنین در تفسیر می گوید: « منظور از این آیه این است که زمین بر اثر ستم زمینیان می میرد» او معتقد بود عدل و داد موجب حیات زمین است.
2323
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
مولای مهربان روزت مبارک
حیات طیبه در سایه ولایت امیرمومنان
رونق بخشی به «تولید»در سیره امیر مومنان(ع)
چگونه از یاریکنندگان امیرالمؤمنین(ع) باشیم؟
بنویسید که مرا در کربلا و نجف دیدهاید!
بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین(ع) در کلام فرزندشان امام رضا(ع)
علی(ع) اعلم و افضل امت است
ویژه نامه ولادت امیرالمومنین علی (ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
یارَب بِحَقِّ پنج تَن ، ما را رهان از حاطِمه
حَقِّ علی و مُصطفی ، وَابناهُما و الفاطمه
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
ما اِنتِظارِ مَرحَمَت ، داریم نَک اَز پنج تَن
دَر وَصفِ اَصحابِ کسا ، گوئیم ما اِینَک سُخَن
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
با صِدقِ اِیمان و صَفا ، گوئیم از ژَرفایِ جان
دَر هَر گرفتارِیِ خود ، داریم این را بَر زبان
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
خوانیم ما با جان و دل ، در هَر مصیبت ، هَر بَلا
از بَهرِ رَفعِ درد و غَم ، حَدیثِ اَصحابِ کِسا
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
ای خواهَرَم، برادَرَم ، با شَوق و با رَغبت بگو
حاجاتِ خود خواه اَز خُدا ، بی ترس و بی خجلت بگو
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
با ذِکرِ یا زهرا رَها ، کُن خویش را از اِبتِلا
با نامِ پاکِ پنج تن ، خود را رَهان از هَر بَلا
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
یاری طَلَب کُن از خدا ، با یاحُسین و یاحَسَن
حاجاتِ خود را کُن طَلَب ، با ذِکر و یادِ پنج تن
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
بر مُصطفی و مُرتضی، وَ آلِ پیغمبر قَسَم
هرگز نَگَردم مَن جُدا ، زِ اهلِ کِسا تا زنده ام
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
اَز حُبِّ اَصحابِ کِسا - داریم بَر سَر اَفسَری
ریزه خورِ اَهلِ کِسا ، این جمع هَست و باقری
لِی خَمسةٌ اُطفِی بِهِم حَرَّ الجَحِیمِ الحاطِمة
اَلمُصطَفی وَ المُرتَضی وَ ابناهُما وَ الفاطِمة
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم اول حضرت محمدص ، معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
اميرالمؤمنين حيدر
اميرالمؤمنين حيدر _ امیرُالنَّحْلِ وُ السُّکّر _ امیر الجیش و هم لشکر _ امامُ الحق به بحر و بَر _ امامُ القَوم و مِهر آور _ ابو شُبیر و هم شُبّر _ ابوالنّورین و ذو افسر _ تويي عنوانِ هر دفتر _ به هر غزوه تويي صفدر _ به هر میدان تویی حیدر _ تویی داماد پیغمبر _ تو هستي شافعِ محشر _ تو هستي ساقيِ كوثر _ به هر شيعه تويي رهبر _ توهستی بر همه مولا .
تو هستي يارِ پيغمبر _ تویی بر دین حق یاور _ تويي مولايِ هر قنبر _ تویی بر مؤمنین رهبر _ سلوني گويِ هر منبر _ تو بر كندي در از خيبر _ تو كُشتي مرحبِ كافر _ بروز و شب تو در سنگر _ برایِ حفظِ پیغمبر _ توهستی بهترین داور _ به مظلومان تویی یاور _ زِمهر و مه تویی اَنوَر _ نزاید چون تویی مادر _ نیاید چون تویی دیگر _ نه در دنیا نه در عُقبی .
امام الصّالِحینی تو _ امام المتّقینی تو _ امام المـُخلِصینی تو _ امام المسلمینی تو _ امام المؤمنینی تو _ طَریقُ المُستقیمی تو _ عَمُود از بهرِ دینی تو _ اَنیسُ المُؤمنینی تو _ تو خود حَبْلُ المَتینی تو _ شفیعِ باقری نی تو _ تو هستی آیة العُظمی .
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور عید سعید غدیر تابستان 1400
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/emamali.htm
***
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/emamali.pdf
عید غدیر خم مبارک
طبق آیه30 سوره بقره ... وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ...حضرت آدم خلیفه الهی در زمین شد .
خلیفه الهی انسان کامل است .
خلیفه الهی دارای مقام نبوت و امامت و ولایت است .
مقام نبوت و امامت و ولایت از حضرت آدم قرار بودبه هابیل برسد که موردحسادت قابیل قرارگرفت و شهید شد .
پس ازشهادت هابیل این مقام به شیث هبة الله رسید.
و بعد از شیث نسلا بعد نسل از انبیا واولیا تا حضرت نوح به حضرت نوح رسید .
و بعداز نوح ظاهرا به سام رسید .
چون بعداز نوح فرزندان نوح سام، حام، یافث بودند و کنعان فرزند ناخلف بود که گرفتار طوفان وغرق شد «مورخان معتقدند که تمام نژادهای امروز کره زمین به سه فرزند نوح باز می گردد، از نژاد سام که در خاورمیانه و خاور نزدیک سکنی دارند و از نژاد حام که در منطقه آفریقا ساکنند و از نژاد یافث که ساکنان چین می دانند» . برخی از محققان با مطالعهی سوابق کوچها و نسلها گفته اند: «از نوح سه پسر ماند که نسل امروز بشر در کره زمین به آنها منتهى مىشوند، و نژاد “عرب و فارس و روم” را نژاد «سامى» بر شمردند، و نژاد «ترک» و گروهى دیگر را از اولاد «یافث»، و نژاد “سودان، سند، هند، نوبه، حبشه، قبط و بربر را از اولاد «حام» محسوب نمودند» .
این مقام بعد از نوح و سام نسلا بعد نسل به ابراهیم و سپس اسماعیل و عبدالمطلب رسید ازعبدالمطلب دو شاخه شد عبد الله و عمران «ابوطالب» .
ازعبد الله محمد ص و از عمران علی ع به دنیا آمدند .
حضرت محمدص پیامبر خدا شد و در روزهای آخر عمر حضرت محمد ص بدستور خدای متعال علی ع به جانشینی حضرت محمدص منصوب شد .
وعلی علیه السلام وارث تمام انبیاءواولیاءازآدم تاخاتم است
وبعدازعلی «ع» فرزندان او از فاطمه «ع» دخترپیامبریکی پس ازدیگری تا امام مهدی عج به امامت رسیدند .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : يا مَعشَرَ المُسلِمينَ، لِيُبَلِّغِ الشّاهِدُ الغائِبَ : اُوصي مَن آمَنَ بي وصَدَّقَني بِوِلايَةِ عَلِيٍّ، ألا إنَّ وِلايَةَ عَلِيٍّ وِلايَتي، ووِلايَتي وِلايَةُ رَبّي عَهدا عَهِدَهُ إلَيَّ رَبّي وأمَرَني أن اُبَلِّغَكُموهُ.(تفسيرالعيّاشي ج1ص334 ح 155)
درحدیث سلسلة الذهب : لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی.
در حدیث دیگر عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِیِّ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ عَنْ مِیکَائِیلَ عَنْ إِسْرَافِیلَ عَنِ اللَّوْحِ عَنِ الْقَلَمِ قَالَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی . (عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۴۶ ، بحارالأنوار ج 39 ص 246 باب 87) . (درجامع الأخبار 13 الفصل الخامس فی فضائل أمیر المؤمنین... أمن من ناری)
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ .
در مفاتیح الجنان ذکر شده که در روز عیدغدیر چون مؤمنى را ملاقات كند اين تهنيت را بگويد: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ .
و نيز بخواند : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِهَذَا الْيَوْمِ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِينَ بِعَهْدِهِ إِلَيْنَا وَ مِيثَاقِهِ الَّذِي وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِينَ وَ الْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ .
ونیز صد مرتبه بگويد : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمَالَ دِينِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ .
امام رضا علیه السلام در ضمن حدیثی فرموده است : «... وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِی أَكْمَلَ اللَّهُ بِهِ الدِّينَ فِی إِقَامَةِ النَّبِيِّ ع عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَماً وَ أَبَانَ فَضِيلَتَهُ وَ وِصَاءَتَهُ فَصَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ . وَ إِنَّهُ لَيَوْمُ الْكَمَالِ وَ يَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّيْطَانِ وَ يَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّيعَةِ . وَ هُوَ يَوْمُ التَّهْنِيَةِ يُهَنِّی بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَإِذَا لَقِيَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ ع ... وَ هُوَ يَوْمُ الزِّينَةِ فَمَنْ تَزَيَّنَ لِيَوْمِ الْغَدِيرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ خَطِيئَةٍ عَمِلَهَا صَغِيرَةً أَوْ كَبِيرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَائِكَةً يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَى قَابِلِ مِثْلِ ذَلِكَ الْيَوْم ...» (اقبال الاعمال،سیدبن طاووس،ص ۴۶۴؛زاد المعاد-مفتاح الجنان، علامه مجلسی، ص ۲۰۳).
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
مژده ای دوستان امیر آمد
مژده ای دوستان امیر آمد - شاد باشید شاد چون غدیر آمد
در بیابان جحفه بین مولا - بر نبی از خدا وزیر آمد
روز هیجده ز ماه ذی الحجه - بر محمّد یکی بشیر آمد
جبرئیل آمد از آسمان بزمین - آیه ای پاک و دل پذیر آمد
آیِ یا ایها الرّسول آمد - امر و فرمانِ بس کبیر آمد
یا محمّد بگوی بر امت - چون به احکام حق خبیر آمد
دوستان گشته شاد از این دستور - دشمنان بین چه سر بزیر آمد
سئل سائل ز قرآن خوان - بهر دشمن چنین نذیر آمد
بخّ بخٍّ گرفته صحرا را - شاد باشی در آن کویر آمد
گفت عُمر این چنین در آن صحرا - بهر قرآن و دین نصیر آمد
گشت اکمالِ دین امامت او - وه چه فرمانِ بی نظیر آمد
باقری شیعیان همه شادند - شادمانند چون غدیر آمد
*****
كیست امیر مؤمنان علی علی علی علی
كیست امیر مؤمنان علی علی علی علی - كیست امام شیعیان علی علی علی علی
كیست امیرمؤمنان غیر علی مرتضی - كیست امام شیعیان غیرعلی مرتضی
كیست امام مهربان غیر علی مرتضی - كیست امام انس وجان غیرعلی مرتضی
كیست شفیع مذنبین غیرعلی مرتضی - كیست امام متقین غیرعلی مرتضی
كیست وصی مصطفی غیرعلی مرتضی - كیست غرض زهل اتی غیرعلی مرتضی
كیست یلِ بدرواُحُد غیرعلی مرتضی - قاتل عمرو عبدود غیرعلی مرتضی
كیست امیرحیه در غیرعلی مرتضی - كیست دلیرونامور غیرعلی مرتضی
كیست مدیح هل اتی غیرعلی مرتضی - كیست امیرِلافتی غیرعلی مرتضی
كیست امام بت شكن غیرعلی مرتضی - كیست عدوی اهرمن غیرعلی مرتضی
كیست دلیل ورهنما غیرعلی مرتضی - كیست امام ومقتدا غیرعلی مرتضی
كی اسدالله بود امیرمؤمنان علی - كی حجة الله بود امیرمؤمنان علی
چه كس یدالله بود امیرمؤمنان علی - چه كس مع الله بود امیرمؤمنان علی
بهشت راچودرزنی دهدصدای یاعلی - به هركجاش سرزنی دهدصدای یاعلی
نغمه مرغان بهشت بود صدای یاعلی - به مسجدودیروكنشت بودصدای یاعلی
مظهرقدرت خداكیست علی مرتضی - جلال وشوكت خداكیست علی مرتضی
نمادهیبت خدا كیست علی مرتضی - شكوه عزت خداكیست علی مرتضی
علی اگرسجده كندفقط برای حق بود - علی اگر گریه كند فقط برای حق بود
علی اگرتیغ زندفقط برای حق بود - علی اگر جنگ كندفقط برای حق بود
زندگی و بودعلی فقط برای حق بود - سخاوت وجودعلی فقط برای حق بود
ركوع وسجده علی فقط برای حق بود - قیام وقعده علی فقط برای حق بود
بنده مخلص خداست امام علی مرتضی - شان نزول هل اتی است امام علی مرتضی
اویكه تاز جبهه هاست امام علی مرتضی - مردخطاب لافتی است امام علی مرتضی
علی بودكه عمرورا دونیمه ودوتاكند - علی بودكه جان خودبهرنبی فداكند
علی به خندق و احد قاتل مشركین شده - علی امیرورهنما برای مؤمنین شده
علی بودكه كعبه را زلوث بت رها كند - علی بودكه كردگار كعبه را ثناكند
علی پیام لافتی زلطف حق شنیده است - پیام حصرانّما به وی زحق رسیده است
سوره پاك هل اتی برای ایثارعلی است - دوستی راه خدا همیشه رفتارعلی است
آیه یِ انّما بود بشانِ شاهِ لافتی - سوره یِ هل اتی بود بشانِ میرِ هل اتی
علی بود صراطِ حق، صراطِ مستقیمِ او - علی بود بابِ نبی وَ دانشِ عظیمِ او
مردرزم و مرد جنگ است آن شه دلدل سوار - دردفاع ازدین زرنگ است آن شه دلدل سوار
دراحدازجبرئیل آمد به وصفش آشكار - لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار
باقری مولا علی آن مردمیدان عمل - دورباشد از غرورو كینه وكید و دغل
شد ولای اوقبولی یِ صلوة وصوم وحج - باقری ذکر علی حیَّ علی خیر العمل
ازکتاب مجموعه اشعار باقری
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
http://asharebageri.blogfa.com/category/5
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
هیجده یِ ذیحجّه بُوَد روزِ ولایت - غدیرِ خم را بنگر چه دل پذیره
ولایتِ امرِ علی حکمِ خدایی است - آیه یِ قرآنی میگه علی امیره
والی این ملکِ ولا علیِّ عالی است - عیدِ اطاعت شده و عیدِ غدیره
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
حکم خدا آمده در وادیِ جُحفه - ضِدِّ علی از غُصّه ها باید بمیره
آیه یِ بَلِّغ آمده در آن بیابان - جایِ علی را دیگه هیچ کسی نگیره
گفت نبی به مردمان مَن کُنتُ مَولاه - علی بُوَد ولیِّ حق عیدِ غدیره
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
حکمِ ولایت آمده بِدستِ مولا - بعدِ نبی امام علی جاشو میگیره
ولایتِ علی بُوَد حکمِ خدایی - مخالفِ ولایتش ذَنبِ کبیره
اَلیومَ اَکملتُ شد اِعلانِ ولایت - امانتِ خدا یی این عیدِ غدیره
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
علی چو هارون بُوَد از برایِ موسی - نبی، مُحَمَّد، آقامون علی وزیره
آنکه قبولش داره او چه سرفرازه - آنکه قبولش نداره چه سَر بِزیره
قبولیِ نمازِ ما ولایِ مولاست - قبولِ قد قامتِ ما عیدِ غدیره
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
امیرِ جمله مؤمنین علیِّ عالی است - امامِ جمله مُتَّقین چه دل پذیره
علی یگانه مَردِه بَینِ بنی آدم - کسی دیگه نمیتونه جاشو بگیره
جشن و چراغانیه در تمامِ ایران - شادی نما ای باقری عیدِ غدیره
عیدِ غدیرِه علی امیرِه
شادی کن و خنده نما دلت نگیره
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پورعید غدیر تابستان سال 1401
در جُحفه نازل آیه ی اِکمالِ دین شد - یعنی علی اینک امیر المؤمنین شد
شد اَمر بَلِّغ بر نبی نازل در آنجا - علم الیقین تبدیل بر عین الیقین شد
***
بلبل چنین گفت از سر شب تا سحرگاه - با حکمِ حق باشد علیًّا ولیّ الله
در هیجده ذیحجّه، در وادی جُحفه - از حق، علی شد جانشین رسول الله
عیدِ غدیر عیدِ ولایت بُوَد
عیدِ غدیر عیدِ ولایت بُوَد - کمالِ دینم به امامت بُوَد
وادیِ جُحفه شده پر اِزدِحام - بیعتِ مردم بِنِگَر با اِمام
غدیرِ خم گشته چه پُر غلغله - وادیِ جُحفه شده پُر هلهله
هوا چه گرم است و چه تاب و تبی است؟ - گوشِ همه بر سخنانِ نبی است
خواند نبی، خطبه در آن نیمروز - خطبه یِ پر شور و بسی دل فروز
توصیه هایی که به مردم نمود - شرحی از آیاتِ خداوند بود
توصیه یِ آخر آن ذوالکرام - بود زِ حق، بهرِ ولی و امام
گفت خداوند: اَیا ای رسول - دینِ خدا شد به ولایت قبول
هان برسان به مردمان این پیام - کمالِ دین شد به ولی و امام
کمالِ اسلام، ولایت بُوَد - توصیه یِ حق، به امامت بُوَد
هر آنکه را نبی است مولای او - از این زمان علی است، مولای او
علی امام است و ولیِّ خدا - بهرِ علی شویم ما جان فدا
نیست جدا دین زِ وَلایِ علی - جانِ دوعالَم به فدایِ علی
باقری اَر حُبِّ علی در دل است - از همه یِ عمر همین حاصل است
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پورعید غدیر تابستان سال 1401
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
http://hedayat.blogfa.com/category/307
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
مژده ای شیعیان غدیر آمد
مژده ای شیعیان غدیر آمد - بهرِ ما شیعیان اَمیر آمد
روزِ یا اَیُّهَا الرَّسول آمد - بهرِ حج، حاجیان، قبول آمد
حاجیان چون ز مَکّه بر گشتند - خاطراتی زِ مَکَّه بنوشتند
چون رسیدند به وادِیِ جُحفه - بر نبی آمد از حق یکی تُحفه
تُحفه بُد جانشین برایِ رسول - جانشینی به نزد حق مقبول
آیِ یا ایُّهَاالرَّسول آمَد - بَهرِ حج تُحفه یِ قبول آمَد
گفت: بَلِّغ اَیا رسولِ خدا - جانشینی برایِ خویش نما
جانشین کیست؟ آن علِیِّ ولی است - او وَلِیِّ خدایِ لم یزلی است
داد، فرمانِ ایست، در آن صحرا - آن بیابانِ گرمِ جان فرسا
در کنارِ غدیر جمع شُدند - جمع جمله به گرد شمع شُدند
منبری از جهازِ آن شترها شُد - در کنارِ غدیر برپا شُد
شُد مُحَمَّد فرازِ آن منبر - تا رساند پیامِ خدا به بَشَر
گفت: ای مردمان، مَنَم رسول خدا - که رَوَم عَن قریب از میانِ شما
بعد من جانشینِ مَن علی باشد - او که بهرِ خدای هَم، وَلی باشد
یارب، ای کردگار، والِ مَن والاه - وَ اخذُل ای کردگار، وَ عادِ مَن عاداه
از زن و مردِ حاجی زِ پیر و جوان - جمله گفتند: بَه بَه بِه سِرّ و عَیان
مرد و زن وانگهي به يِك هَيئَت - جمله در صف شدند بَر بَيعَت
بانگِ بَخٍّ بَخٍ در آن صحرا - شُد بلند، اَز زن و مرد و نامَردا
بود آن روز، هِجدَه، زِ ماهِ ذیحَجّه - که بُلند شد از آن مُنافقین ضِجَّه
سَاَلَ سائِلً: که این تکلیف - از کجا آمده به دینِ حَنیف؟
هست حکمِ خدای، یا که رسول؟ - یا که دستورِ حَق شُده است نُزول؟
کاین جوان را امیرِ ما کردی - رَهبَرِ جمله ماسوی کردی
آری، این اِعتراضِ نُعمان است - اعتراضی به حُکمِ رحمان است
که چرا رهبر و اِمام، علی است؟ - سِکّه یِ مُلک و دین بِنامِ علی است؟
عصر شُد، اِجتماع گَشت تَمام - حاجیان سویِ مُلکِ یَثرب و شام
آمد آیه ی دِگَر که امروز - گشت دین کامل و علی فیروز
دینِ ما کامل است با وَلایِ علی - ای سرو جان ما جملگی فدای علی
قِصّه شُد ماندگار دَر دِلها - نقل شُد قِصّه اش به محفلها
حاجیان جمله، راوی زِ بهرِ غدیر - نقل کردند جمله، از صغیر و کبیر
یکصد و سی هزار حاجی شُد – کَز بَرایِ غدیر، راوی شُد
باقری زنده است، با ولایِ علی - ای سرو جان، همه فدایِ علی
سروده شده عیدغدیر تیر 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhora-sanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
فضیلت و اعمال روز عید غدیر
روز هیجدهم، روز عید غدیر و عید اللّٰه الأکبر و عید آل محمّد(علیهمالسلام) و عظیمترین عید است و حقتعالی هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده جز آنکه این روز را عید کرده و حرمت آن را دانسته، نام این روز در آسمان روز «عهد معهود» و در زمین روز «میثاق مأخوذ» و «جمع مشهود» است. روایت شده است: که از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدند، آیا مسلمانان را غیر از جمعه و قربان و فطر عیدی هست؟ فرمود: آری عیدی است که احترامش از همه اعیاد بیشتر است، راوی گفت: کدام عید است؟ حضرت فرمود: روزی است که حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به جانشینی خود منصوب کرد و اعلام کرد: هرکه من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذوالحجّه است. راوی گفت: در آن روز چه کاری باید انجام داد؟ فرمود باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمّد و آل محمّد (صلیاللهعلیهوآله) را یاد آرید و بر ایشان صلوات فرستید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را وصیت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیت میکرد که این روز را عید کند. در حدیث ابن ابی نصر بزنطی از حضرت رضا(علیهالسلام) آمده: ای پسر ابی نصر هر کجا باشی، بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) حاضر شوی، به درستیکه در این روز، خداوند میآمرزد از هر مرد و زن مؤمن، گناه شصت سال ایشان را و از آتش دوزخ آزاد میکند، دو برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مؤمن، برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است و در این روز به برادران مؤمن احسان کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان؛ به خدا سوگند، اگر مردم برتری و مزیت این روز را چنانکه باید بدانند، هرآینه هر روز فرشتگان با ایشان ده مرتبه مصافحه کنند. در هر صورت بزرگداشت این روز برجسته و برتر لازم است و اعمال آن چندچیز است: اوّل: روزه که کفّاره شصت سال گناه است و در حدیثی است: روزه این روز برابر روزه تمامی عمر دنیا و معادل با صد حج و صد عمره است. دوّم: غسل. سوم: زیارت حضرت امیرمؤمنان(علیهالسلام) و شایسته است انسان هر کجا باشد، بکوشد که خود را به قبر مطّهر آن حضرت برساند و برای آن جناب در این روز، «سه زیارت» مخصوص روایت شده: که یکی از آنها زیارت معروف به «امینالله» است که هم از نزدیک و هم از راه دور خوانده میشود و آن از زیارات جامعه مطلقه است و در باب زیارات انشاءالله تعالی خواهد آمد. چهارم: تعویذی [ذکر مربوط به پناه جستن به خدا از ناملایمات و شرور] را که سید ابن طاووس در کتاب «اقبال» از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) روایت کرده بخواند. پنجم: دو رکعت نماز بجا آورد و به سجده رود و «صد مرتبه» شکر خدا گوید، آنگاه سر از سجده بردارد و بخواند: پخش صوت: محسن فرهمند آزاد پخش صوت . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ، وَأَنَّكَ واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً أَحَدٌ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِى شَأْنٍ كَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ بِأَنْ جَعَلْتَنِى مِنْ أَهْلِ إِجابَتِكَ وَأَهْلِ دِينِكَ وَأَهْلِ دَعْوَتِكَ، وَوَفَّقْتَنِى لِذٰلِكَ فِى مُبْتَدَءِ خَلْقِى تَفَضُّلاً مِنْكَ وَكَرَماً وَجُوداً، ثُمَّ أَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً، وَالْجُودَ جُوداً، وَالْكَرَمَ كَرَمَاً، رَأْفَةً مِنْكَ وَرَحْمَةً إِلىٰ أَنْ جَدَّدْتَ ذٰلِكَ الْعَهْدَ لِى تَجْدِيداً بَعْدَ تَجْدِيدِكَ خَلْقِى، وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً ناسِياً ساهِياً غافِلاً، فَأَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ بِأَنْ ذَكَّرْتَنِى ذٰلِكَ وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ وَهَدَيْتَنِى لَهُ، فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ أَنْ تُتِمَّ لِى ذٰلِكَ وَلَا تَسْلُبْنِيهِ حَتَّىٰ تَتَوَفَّانِى عَلَىٰ ذٰلِكَ وَأَنْتَ عَنِّى راضٍ، فَإِنَّكَ أَحَقُّ الْمُنْعِمِينَ أَنْ تُتِمَّ نِعْمَتَكَ عَلَىَّ؛ اللّٰهُمَّ سَمِعْنا وَأَطَعْنا وَأَجَبْنا داعِيَكَ بِمَنِّكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ، آمَنّا بِاللّٰهِ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ، وَبِرَسُو لِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَصَدَّقْنا وَأَجَبْنا داعِىَ اللّٰهِ وَاتَّبَعْنا الرَّسُولَ فِى مُوالاةِ مَوْلانا وَمَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ عَبْدِاللّهِ، وَأَخِى رَسُولِهِ، وَالصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ بَرِيَّتِهِ، الْمُؤَيِّدِ بِهِ نَبِيَّهُ وَدِينَهُ الْحَقَّ الْمُبِينَ، عَلَماً لِدِينِ اللّٰهِ، وَخازِناً لِعِلْمِهِ، وَعَيْبَةَ غَيْبِ اللّٰهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّ اللّٰهِ، وَأَمِينَ اللّٰهِ عَلَىٰ خَلْقِهِ، وَشاهِدَهُ فِى بَرِيَّتِهِ . اللّٰهُمَّ ﴿رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيْمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ، رَبَّنا وَآتِنا مَا وَعَدْتَنا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لَاتُخْلِفُ الْمِيعادَ﴾ فَإِنَّا يَا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ أَجَبْنا داعِيَكَ، وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصَدَّقْناهُ، وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ، فَوَلِّنا مَا تَوَلَّيْنا، وَاحْشُرْنا مَعَ أَئِمَّتِنا فَإِنَّا بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ، وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ، آمَنَّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ، وَحَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَرَضِينا بِهِمْ أَئِمَّةً وَقادَةً وَسادَةً، وَحَسْبُنا بِهِمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ اللّٰهِ دُونَ خَلْقِهِ لَا نَبْتَغِى بِهِمْ بَدَلاً، وَلَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيجَةً، وَبَرِئْنا إِلَى اللّٰهِ مِنْ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَالْأَوْثانِ الْأَرْبَعَةِ وَأَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَكُلِّ مَنْ والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ إِلىٰ آخِرِهِ؛ اللّٰهُمَّ إِنَّا نُشْهِدُكَ أَنَّا نَدِينُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، وَقَوْلُنا مَا قالُوا، وَدِينُنا مَا دانُوا بِهِ، مَا قالُوا بِهِ قُلْنا، وَمَا دانُوا بِهِ دِنَّا، وَمَا أَنْكَرُوا أَنْكَرْنا، وَمَنْ والَوْا والَيْنا، وَمَنْ عادَوْا عادَيْنا، وَمَنْ لَعَنُوا لَعَنَّا، وَمَنْ تَبَرَّأُوا مِنْهُ تَبَرَّأْنا مِنْهُ، وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَيْهِ تَرَحَّمْنا عَلَيْهِ، آمَنَّا وَسَلَّمْنا وَرَضِينا وَاتَّبَعْنا مَوالِيَنا صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ . اللّٰهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذٰلِكَ وَلَا تَسْلُبْناهُ وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا، وَلَا تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً، وَأَحْيِنا مَا أَحْيَيْتَنا عَلَيْهِ، وَأَمِتْنا إِذا أَمَتَّنا عَلَيْهِ، آلُ مُحَمَّدٍ أَئِمَّتُنا فَبِهِمْ نَأْتَمُّ وَ إِيَّاهُمْ نُوالِى، وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللّٰهِ نُعادِى، فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ، فَإِنَّا بِذٰلِكَ راضُونَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. باز به سجده رود و «صد مرتبه» «الْحَمْدُ لِلّٰهِ» و «صد مرتبه» «شُکْراً لِلّٰهِ» بگوید. روایت شده: هرکه این عمل را بجا آورد، ثواب کسی را داشته باشد که روز عید غدیر، خدمت حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) حاضر شده و با آن حضرت بر ولایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بیعت نموده باشد... تا پایان روایت. بهتر این است که این نماز را نزدیک به هنگام گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر بجا آورد که حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را در آن ساعت برای مردم به امامت و خلافت نصب فرمود. در این نماز در رکعت اول پس از سوره «حَمد» سوره «قدر» و در رکعت دوم سوره «توحید» را بخواند. ششم: غسل کند و نیم ساعت پیش از گذشتن خورشید از لحظۀ ظهر دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت سوره «حَمد» «یک بار» و سوره «توحید» «ده بار» و «آیتالکرسی» «ده بار» و «ده بار» «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» خوانده شود که برابر صد هزار حج و صد هزار عمره است و باعث برآورده شدن حوایج دنیا و آخرت او، به آسانی و عافیت از جانب خدای کریم است. هفتم: دعاى «ندبه» را بخواند. هشتم: این دعا را بخواند که سید ابن طاووس از شیخ مفید روایت کرده: پخش صوت: محسن فرهمند آزاد . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَعَلِيٍّ وَلِيِّكَ، وَالشَّأْنِ وَالْقَدْرِ الَّذِى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ خَلْقِكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ وَأَنْ تَبْدَأَ بِهِما فِى كُلِّ خَيْرٍ عاجِلٍ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ الْقادَةِ، وَالدُّعاةِ السَّادَةِ، وَالنُّجُومِ الزَّاهِرَةِ، وَالْأَعْلامِ الْباهِرَةِ، وَساسَةِ الْعِبادِ، وَأَرْكانِ الْبِلادِ، وَالنَّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ، وَالسَّفِينَةِ النَّاجِيَةِ الْجارِيَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ خُزَّانِ عِلْمِكَ، وَأَرْكانِ تَوْحِيدِكَ، وَدَعائِمِ دِينِكَ، وَمَعادِنِ كَرامَتِكَ، وَصَفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ، وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، الْأَتْقِياءِ الْأَنْقِياءِ النُّجَباءِ الْأَبْرارِ، وَالْبابِ الْمُبْتَلىٰ بِهِ النَّاسُ، مَنْ أَتاهُ نَجا وَمَنْ أَباهُ هَوىٰ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ وَذَوِى الْقُرْبَى الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ، وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ آثارَهُمْ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَما أَمَرُوا بِطاعَتِكَ، وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَدَلُّوا عِبادَكَ عَلَىٰ وَحْدانِيَّتِكَ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَنَجِيبِكَ، وَصَفْوَتِكَ وَأَمِينِكَ، وَرَسُولِكَ إِلىٰ خَلْقِكَ، وَبِحَقِّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، وَيَعْسُوبِ الدِّينِ، وَقائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ ، الْوَصِيِّ الْوَفِيِّ، وَالصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ، وَالْفارُوقِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ، وَالشَّاهِدِ لَكَ، وَالدَّالِّ عَلَيْكَ، وَالصَّادِعِ بِأَمْرِكَ، وَالْمُجاهِدِ فِى سَبِيلِكَ، لَمْ تَأْخُذْهُ فِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛ وَأَنْ تَجْعَلَنِى فِى هٰذَا الْيَوْمِ الَّذِى عَقَدْتَ فِيهِ لِوَلِيِّكَ الْعَهْدَ فِى أَعْناقِ خَلْقِكَ، وَأَكْمَلْتَ لَهُمُ الدِّينَ مِنَ الْعارِفِينَ بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرِّينَ بِفَضْلِهِ، مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النَّارِ، وَلَا تُشْمِتْ بِى حاسِدِى النِّعَمِ . اللّٰهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عِيدَكَ الْأَكْبَرَ وَسَمَّيْتَهُ فِى السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ، وَفِى الْأَرْضِ يَوْمَ الْمِيثاقِ الْمَأْخُوذِ وَالْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا، وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا ، وَلَا تُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَاجْعَلْنَا لِأَ نْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى عَرَّفَنا فَضْلَ هٰذَا الْيَوْمِ وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ، وَكَرَّمَنا بِهِ، وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ، وَهَدانا بِنُورِهِ . يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكُما وَعَلَىٰ عِتْرَتِكُما وَعَلَىٰ مُحِبِّيكُما مِنِّى أَفْضَلُ السَّلامِ مَا بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَبِكُما أَتَوَجَّهُ إِلَى اللّٰهِ رَبِّى وَرَبِّكُما فِى نَجاحِ طَلِبتِى، وَقَضاءِ حَوائِجِى، وَتَيْسِيرِ أُمُورِى . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هٰذَا الْيَوْمِ وَأَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبِيلِكَ لِإِطْفاءِ نُورِكَ، فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ . اللّٰهُمَّ فَرِّجْ عَنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَاكْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ الْكُرُباتِ . اللّٰهُمَّ امْلَاَ الْأَرْضَ بِهِمْ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً، وَأَنْجِزْ لَهُمْ مَا وَعَدْتَهُمْ إِنَّكَ لَاتُخْلِفُ الْمِيعادَ. نهم: چون مؤمنی را ملاقات کند این تهنیت را بگوید: پخش صوت: محسن فرهمند آزاد پخش صوت الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَالْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. و نیز بخواند: پخش صوت: محسن فرهمند آزاد پخش صوت الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي أَكْرَمَنا بِهٰذَا الْيَوْمِ وَجَعَلَنا مِنَ الْمُوفِينَ بِعَهْدِهِ إِلَيْنا وَمِيثاقِهِ الَّذِي واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِهِ وَالْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدِينَ وَالْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ. دهم: «صد مرتبه» بگوید: الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي جَعَلَ كَمالَ دِينِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: نـمــاز و دعــا و مـنــاجــات ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
عيد سعيدغديرخم و انتخاب اميرالمؤمنين امامعلي(ع) به جانشيني پيامبراسلام(18ذیحجه10ق)
پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد(ص) هنگام بازگشت از آخرين سفر حج خود، به امر خداوند،حضرت علي(ع) را به عنوان جانشين و وصي خود به مسلمانان معرفي نمود. اهميت انتخاب امام علي(ع) به جانشيني پيامبر اسلام به حدي است كه خداوند، انجام اين كار عظيم را، انجام كامل رسالتِ پيامبر(ص) عنوان نموده است. اين مراسم درمكاني به نام غدير خم، واقع در مسير مكه به مدينه برگزار شد. مسلمانان حاضر در غديرخم كه شمار آنان به دهها هزار نفر ميرسيد، پس از اين انتخاب، باشور و اشتياق بسيار، با امام علي(ع) بيعت كردند. خداوند، انتخاب امام علي(ع) را اكمال دين و اتمام نعمتها عنوان كرده و دين اسلام را براي امت برگزيد. با تمام سفارشي كه پيامبر اسلام به جانشيني امام علي(ع) نمود، ولي پس از رحلت ايشان، برخياز مهاجرين و انصار ولايت ايشان را نپذيرفته و ابوبكر بن ابي قحافه را به خلافت برگزيدند.
عید غدیر روز هجدهم ذیالحجه از بزرگترین اعیاد شیعیان است
حدیث غدیر در کلام اهل بیت علیهم السلام - حوزه نت
سخننگاشت | عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی - حوزه نت
دانستنی هایی درباره عید سعید غدیر خم
واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است
خطبه غدیر - ویکی شیعه
چهل حدیث درباره غدیر
رویداد غدیر خم
عید غدیر خم
عید غدیر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین
رسانه KHAMENEI.IR در آستانه فرارسیدن عید سعید غدیر خم، مجموعه سخننگاشت «عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
وقت نزول رحمت یزدانِ سرمَد است
در روز بزرگ «اکمال دین» و اعلام امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع)، به بررسی ابعاد اعتقادی این عید عظیم و نیز، انعکاس وقایع مربوط به آن، در فرازهایی از آثار برجسته دانشمندان جهان اسلام پرداختهایم
جواد نوائیان رودسری – واقعه «غدیر خم» و عید سعید غدیر، ترجمان یکی از کلیدیترین پیامها و دستورالعملهای دین مبین اسلام است؛ مسئله ولایت، یعنی تعیین تکلیف «ضمانت اجرا» برای احکام شرع مقدس و سپردن اداره امور جامعه اسلامی به فردی منصوب از جانب پروردگار. بدون درک این معنا و گرامیداشتن غدیر، صرفاً به منظور بزرگداشت روز رسمیت یافتن جانشینی امیرالمؤمنین(ع) پس از رسولخدا(ص)، جفایی است به مفهوم این واقعه بزرگ تاریخی. حضرت آیتا... خامنهای در فرازی از بیاناتی که در دیدار قشرهای مختلف مردم، به مناسبت عید غدیر (30 شهریور 1395) ایراد کردند، پس از ذکر مقدماتی، تصریح میکنند: «این که در بعضی از تعبیرات گفته شدهاست که عید غدیر عیدا...الاکبر و از همه اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله غدیر به مسئله دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیه معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمیت و اندازه مسئله غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که می تواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفان و کسانی که قضیّه غدیر را قبول ندارند، این آیه را به نحوی تأویل کردهاند؛ لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سوره مائده، قبل و بعد از این فقره آمده است، مگر چقدر اهمیت دارد؟ این تعبیر درباره نماز نیامده است، درباره زکات نیامده است، درباره جهاد نیامده است؛ درباره هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّه دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه رهبری جامعه اسلامی؛ قضیّه نظام حکومت و امامت در جامعه اسلامی.» به همین دلیل، امامان(ع) همواره بر بزرگداشت ویژه عید غدیر تأکید و آن را برتر از دیگر اعیاد اسلامی معرفی میکردند. شیخ حرّ عاملی – که رضوان خداوند بر او باد – در جلد پنجم «وسائل الشیعه»، روایتی را از امام صادق(ع) نقل میکند که مؤید این معنای عمیق است: «هُوَ عیدُا... ِالاْکْبَرُ، وَ ما بَعَثَ ا... نَبیّا اِلاّ وَ تَعَیَّدَ فِی هذَا الْیَومِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اِسْمُهُ فِی السَّماءِ یَوْمُ الْعَهْد الْمَعْهُود وَ فِی الاَرْضِ یَوْمُ الْمیثاقِ الْمأخُوذ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُود»؛ [روز غدیرخم] عید بزرگ خداست، پروردگار پیامبری را مبعوث نکرده، مگر اینکه [او] این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است. به همین دلیل، عید غدیر، به رغم برخی دیدگاههای سلیقهای، انعکاسی تمام در آثار اندیشمندان جهان اسلام، از قرون اولیه اسلامی تا امروز، داشته است و ما در ادامه، به بررسی برخی از گزارشهای مربوط به عید غدیر و بزرگداشت آن در کتابهای این اندیشمندان خواهیم پرداخت.
گزارش جالب توجه ابوریحان بیرونی
«ابوریحان بیرونی» در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» می نویسد:«روز هجدهم ماه ذی الحجه را غدیر خم می نامند و آن منزلی است که پیامبر(ص)، پس از حجة الوداع در آن جا فرود آمد، جهاز شتران را جمع کرد، بازوی علی بن ابی طالب(ع) را گرفت و از آن جهازها بالا رفت و فرمود: ای مردم! آیا من از شما نسبت به خودتان اولی تر نیستم؟ گفتند: آری! فرمود: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با دشمنش، دشمن باش. آنان که او را یاری می کنند، یاری کن و کسانی که خواری او را می خواهند، خوار گردان و در راهی که علی می رود، حق و حقیقت را همراهش کن. روایت کرده اند که پس از این گفتار، رسول خدا(ص) سر مبارک خود را به سوی آسمان بلند کرد و سه بار فرمود: خداوندا! آیا مأموریت خود را به انجام رساندم؟» به گواهی تاریخ، عید غدیرخم همواره از اعیاد بزرگ مسلمانان بوده است. صراحت «بیرونی» در بیان واقعه غدیرخم، که معاصر سلطانی شیعهستیز، مانند «محمود غزنوی» است و بخش زیادی از عمر خود را در دربار وی گذرانده، نشان دهنده آن است که مسلمانان، به این عید بزرگ و پرمنزلت، از ورای اعتقادات و باورهای مذهب خود می نگریسته و برای آن احترامی ویژه قائل بوده اند. به همین دلیل است که می توان اسناد و احادیث مربوط به واقعه غدیر را در تمام منابع روایی و تاریخی مسلمانان، اعم از شیعیان و اهل سنت، یافت و مطالعه کرد؛ نکته ای که دانشمند عالی قدر جهان اسلام، مرحوم علامه «سید عبدالحسین امینی»، آن را مورد توجه قرار داد و با مجاهدت ها و کوشش های خستگی ناپذیر خود در این عرصه، کتاب ارزشمند «الغدیر» را به رشته تحریر درآورد.
جلوه «غدیر خم» در آثار روایی، تاریخی و جغرافیایی
«احمد بن اسحاق یعقوبی»، مورخ و جغرافیدان نامور، در کتاب «البلدان» می نویسد: «از جحفه به قدر دو میل که دور شوی و در مسیر عادی طی طریق کنی، به غدیر خم می رسی.» غدیر خم، وادی خشکی بود که به علت نداشتن آب مناسب و چراگاه، قافله ای در آن توقف نمی کرد. با این حال، این بیابان سوزان، روز 18 ذی الحجه سال دهم هجری، شاهد یکی از شکوهمندترین اجتماعات مسلمانان در محضر پیامبراکرم(ص) بود. آن حضرت پس از انجام مناسک حج، مکه را به مقصد مدینه ترک کرده و به سرزمین «رابغ» وارد شده بودند که فرشته وحی نازل شد و پیام خدا را ابلاغ کرد: «یا أَیُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس؛ ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنی پیامش را نرساندهای. و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه میدارد»(مائده-67) «شیخ مفید» در «الارشاد» می نویسد:«پس رسول خدا(ص) در آن جا به خاطر دستوری که گفتیم فرود آمد و مسلمانان گرد او فرود آمدند و آن روز روزی بسیار گرم و طاقت فرسا بود ... چنان گرم که مردان نیمی از لباس خود را بر سر انداخته و نیمی دیگر را به پـای خـویـش پیچیده بودند.» پیامبرخدا(ص) در آن اجتماع هزاران نفری، خطبه ای غراء ایراد کردند. «احمد بن عبدا...» در کتاب «تاریخ اصبهان»، «احمد بن یوسف قرمانی» در «اخبار الدول و آثار الاول فی التاریخ»، «عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی» در «تاریخ الخلفاء» و بسیاری دیگر از علمای شیعه و اهل سنت، این خطبه را روایت کرده اند. «سیوطی» در کتاب خود از مجلسی بزرگ سخن می گوید که با حضور صحابه کبار رسول خدا(ص) در سال 35 هجری برگزار شد. او از «ابی طفیل» نقل می کند که ضمن بیان بخش هایی از خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم، گفت:«به خدا سوگند [در غدیر خم] از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست.» «علی بن محمد بن مغازلی» فقیه شافعی مذهب، در کتاب «البیان» خود آورده است که پس از خطبه پیامبرخدا(ص)، امین وحی نازل شد و این آیه را آورد:«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلام دیناً؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.»(مائده-3) پس از آن، حاضران در غدیر خم، به امیرمؤمنان(ع) تهنیت و شاد باش گفتند. «غیاث الدین خواندمیر» در کتاب «حبیب السیر فی اخبار افراد البشر» می نویسد:«پس امیرالمؤمنین علی ـ کرم ا... وجهه ـ به موجب فرموده حضرت رسالت (ص ) در خیمه نشست تا طوایف خلایق به ملازمتش رفته لوازم تهنیت به تقدیم رساندند.» مورخان مسلمان آورده اند که پس از بیعت مسلمانان با امیرمؤمنان(ع)، «حسان بن ثابت»، شاعر چیره دست عرب، برخاست و پس از کسب اجازه از رسول خدا(ص)، چکامه ای شیوا در وصف آن روز بزرگ سرود.
رسالت - یک جریان شناختهشده در داخل وجود دارد اگر یک ترقه در مسکو منفجر شود هزار تفسیر و تحلیل می کنند و دولت را در نگاه راهبردی به شرق مذمت می کنند، اما یک جنگ تمامعیار در فرانسه خیابانها در جریان باشد، حاضر نیستند از جنایات حقوق بشری و نقض حقوق بشر و نفی خشونت در فرانسه کلمهای بگویند.امروز ماکرون در چاهی سقوط کرده است که سرویسهای جاسوسی و امنیتی فرانسه در پاییز سال گذشته مشغول حفر آن در خیابانهای تهران بودند.
فرازهایی از زندگی آیتا... سیدجواد خامنهای و رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست»
اکمال دین و اتمام نعمت الهی در غدیر
بازاریابی مشاوران در حاشیه کنکور
آغاز طرح آمارگیری از معادن فعال کشور
بیانیه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به اردوگاه جنین
انعقاد قرارداد ساخت ۶ فروند کشتی در دریای خزر با روسیه
مجادله بر سر احداث پتروشیمی مازندران از سر گرفته شد
اخذ وجوه از مشتری به بهانه کارمزد کارتخوان ممنوع است
کاهش ۵ درصدی نرخ سود تسهیلات مسکن ملی
اجرای آزمایشی عرضه سوخت با کارت بانکی
آخرین مهلت تسلیم اظهارنامه مالیاتی ارزش افزوده
برنامه راهبردی توسعه صنعت پتروشیمی در دست تدوین است
اوجی: برای جذب ۲۵۰میلیارد دلار سرمایه در صنعت نفت ایران هدفگذاری کرده ایم
صنایع سیمان برق مورد نیاز خود را تأمین کند
وزیر ارتباطات: دولت از پیامرسانهای داخلی حمایت می کند
رئیسی خواستاراجرای سریعتر برنامه توسعه بندر چابهار و تکمیل مسیر شمال- جنوب شد
برگزاری «مهمونی غدیر» در ۲۴ استان و ۷۰ شهرستان
سلاجقه: تحریم ها مانع برخورداری کشورها از محیط زیست سالم است
امیرعبداللهیان :رفع اختلافات منطقه قفقازجنوبی از راه مسالمتآمیز ممکن است
وزارت امور خارجه: همچنان پیگیر سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده در لبنان هستیم
غریب آبادی:ایجاد سازوکار هیات حقیقت یاب مسائل ایران، اقدامی سیاسی است
طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی به زودی در صحن مجلس بررسی می شود
علیاف:اجازه نمیدهیم ازخاکمان تهدیدی علیه منطقه و ایران صورت گیرد
محاصره محل بستری «عمرالبشیر» توسط نیروهای «واکنش سریع» سودان
مقام آمریکایی: علاقه مند به دیدن مزایای توافق عربستان و ایران هستیم
طالبان پس از مدارس و ادارات آرایشگاه ها را نیز به روی زنان افغان بست
العربی الجدید: «مقتدا صدر» در حال بازگشت مجدد به صحنه سیاسی عراق است
روسیه مرکز فرماندهی ارتش اوکراین در لوهانسک را منهدم کرد
آغاز رزمایش مشترک ۶ روزه سوریه و روسیه
تظاهرات مردم یمن با شعار اعلام آمادگی برای شرکت در جنگ علیه اسرائیل
روسیه دهها هزار نیروی تازه نفس در شرق اوکراین مستقر کرد
حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان و شبکه آب و برق جنین
عادی شدن روابط مصر و ترکیه پس از ۱۳ سال؛ سفرای ۲ کشور تعیین شدند
همکاری آمریکا، مصر و ترکیه برای پایان دادن به حضور «واگنر» در لیبی
ایتالیا: نگرانیم اعتراضات فرانسه به سراسر اروپا گسترش یابد
صهیونیستها بیمارستان دولتی شهر جنین را تخریب کردند
عملیات گسترده الحشد الشعبی و ارتش عراق علیه داعش در نینوا
فرار دهها هزار محکوم از زندان های سودان در پی تشدید جنگ داخلی
افشای قتلِ ۸۰ غیرنظامی افغان توسط کماندوهای انگلیسی در سال ۲۰۱۰
وقوع ۳ انفجار در واشنگتن؛ آمریکا جایزه ۲۰هزار دلاری برای دستگیری عوامل حادثه تعیین کرد
دیلیمیل: رئیس واگنر ناپدید شده است
دستور رئیس سازمان ثبت اسناد برای رفع مشکل ثبتی ساکنان «اسلامآباد» کرج
تشکیل دفاتر حمایت از زنان و کودکان در دادگستریهای سراسر استان کرمان
تداوم ساخت کوره های آجرپزی به قیمت جان اصفهانی ها !
اعلام برنامههای حرم مطهر رضوی به مناسبت عید غدیر
معاون رئیس جمهوری : به دنبال رفع مشکلات مردم هستیم
تغییر کاربری اراضی کشاورزی، مانع دستیابی به امنیت غذایی است
درختان جنگلی شناسنامه دار می شوند
عملکرد بانکهای همدان در پرداخت تسهیلات قابل قبول نیست
رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست»؛ روایتی از زندگی آیت الله سید جواد خامنه ای(ره) در تبریز
ایران رتبه نخست آسیا در اهدای عضو را دارد
دستگاه قضایی در کنار حافظان امنیت است
دستور وزیر آموزش و پرورش برای رفع مشکل دانشآموز فلاورجانی
ایستگاههای اتوبوس در کرج در شأن شهروندان نیست
توان اقتصادی و زیرساختی هرمزگان پیشران اقتصاد ملی است
وزیر کار: نرخ بیکاری برای نخستین بار تک رقمی شده است
افتتاح بیمارستان ارتش در کنارک با حضور وزیر بهداشت
سرمایه گذاری ۶۰۰۰ میلیارد تومانی در حوزه گردشگری گیلان
عادیسازی روابط سوریه با اعراب و شکلگیری نظم جدید در خاورمیانه
تحلیلی بر میزان پایداری روابط بدون تنش بین ترکیه و یونان
پیامی که دیدار اسد و بن سلمان به جهان مخابره کرد
شکلگیری فضای جدید در روابط ترکیه و یونان
آیا جنگ اوکراین به یک رنسانس دیپلماتیک ختم می شود؟
تأثیر جنگ در اوکراین بر سیاست صنعتی تسلیحات لهستان
تحولات فرانسه در مسیر اصلاح ، تغییر یا جنگ داخلی
جهان نظارهگر فروپاشی درونی فرانسه مکرون است
بررسی روانشناسی شخصیتی «یوگنی پریگوژین» فرمانده «واگنر»
غرب به همان اندازه که از قدرت پوتین می ترسد، از ضعف او نیز در هراس است
آینده نیروهای واگنر در خاورمیانه و آفریقا چه خواهد بود؟
نیمه پر لیوان «شورش واگنر» برای مسکو
سوریه، نقطه آغاز اختلاف واگنر با ارتش روسیه
دیفنس نیوز:قاره سبز به آمریکا وابسته است
فارین پالیسی: ناتو خبر خوبی برای اوکراین ندارد
تسلیحات و تاکتیکهای جدید روسیه، چالشی تازه برای اوکراین
چین یا آمریکا؛ انتخاب سخت عربستان
غول خلیج فارس بیدار می شود؛منتظر تغییرات اساسی در جهان باشید
حل مشکلات تحمیلی بر بورس با رعایت حاکمیت شرکتی
عضویت در شانگهای، گامی مهم در تجارت ایران است
مشاغل خانگی؛ سهمی که در ایجاد اشثغال دارد
جایگاه ایران در کریدورهای بینالمللی
همکاری قوه قضائیه و سازمان بورس برای اصلاح مقررات بازار سرمایه
ترانزیت جهانی در گذر کریدورهای بین المللی
تکمیل نظام تأمین مالی و توسعه بازار اولیه در فرابورس
بازبینی معاملات اردیبهشت برای برخورد با رانت بورسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنْ مِيكَائِيلَ عَنْ إِسْرَافِيلَ عَنِ اَللَّوْحِ عَنِ اَلْقَلَمِ قَالَ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَلاَيَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي. عيون أخبار الرضا عليه السلام , جلد۲ , صفحه۱۳۶
پیامبر اکرم (ص) فرمود : ولاية علي بن ابي طالب حصني،فمن دخل حصني امن من ناري. ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود. منبع : جامع الاخبار: 52، ح 7.
مرحوم نراقی در کتاب شریف (خزائن) آورده است که این حدیث شریف را مرحوم صدوق در کتاب شریف (عیون اخبار الرضا) آورده است و پس از نقل سند فرموده: عن علی بن موسی الرضا،عن موسی بن جعفر بن محمد ، عن محمد بن علی ،عن علی بن الحسین ،عن حسین بن علی ،عن علی بن ابیطالب ،عن النّبیّ ،عَن جبرائیل ،عن اسرافیل ، عن میکائیل ،عن اللّوح،عن القلم قال :قال الله عزّ و جلّ (ولایَةِ علی ابنِ ابیطالِب حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مَن عَذابِی) . مرحوم سید نعمت الله جزائری مؤلف کتاب زهر الربیع فرموده است: این سند در خود روایت نیز وارد شده است و هر کس این روایت را بر مریض بخواند شفا یابد و اگر برمصروع بخواند بهبود یابد و این مسئله بارها به تجربه رسیده است و اگر آن را نوشته و با آب بشویند و بخورند برای دفع درد مفید و مجرّب است. منابع:خزائن ، ملا احمد نراقی و عیون الاخبار الرضا(ع) ،شیخ صدوق
در (عروة الوثقی) آمده بر کفن این دو حدیث را بنویسید کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی و هم روایت ولایة علی(ع) بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 607
حتما تا به حال با روایت «ولاية علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي» مواجه شده اید. روایتی مشهور که حتی آن را بر سر در خانه ها و نگین انگشترها می نویسند
ولایت، ركن توحید سخنرانی حضرت علامه مصباح یزدی
وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی - محمد حسین پویانفر
تواشیح: ولایه علی بن ابی طالب حصنی
ولایت علی بن ابیطالب(ع)؛دژخداوند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ازدواج اميرالمؤمنين امام علي(ع) و حضرت فاطمه ي زهرا(س)(1ذیحجه2 ق)
خواستگاران بسياري از شخصيتهاي بزرگ صدر اسلام، حضرت زهرا(س) را براي همسري خود، از پيامبر اكرم(ص) خواستگاري كردند. اما پيامبر(ص) به هيچ يك از آنها پاسخ مثبت نداد و از ايشان روي برميگردانيد. تا اين كه امام علي(ع) به محضر پيامبر(ص) آمد و خواستگاري نمود. پيامبر فرمود: يا علي! پيش از تو كساني از فاطمه خواستگاري كردهاند و او در همه، اظهار كراهت كرده است. اما تو منتظر باش تا برگردم. رسول اللَّه به اطاق حضرت زهرا رفت و فرمود: فاطمه جان، علي بن ابيطالب كسي است كه قرابت و فضل و اسلام او را شناختهاي. من از پروردگارم خواستهام، تو را به بهترين و محبوبترين خلقش تزويج كند. حال، علي از تو خواستگاري ميكند. نظرت چيست. فاطمه ساكت شد ولي روي برنگردانيد و رسول اللَّه در قيافهي فاطمه، نارضايتي احساس نكرد. آنگاه حضرت به پاخاست و فرمود: اللَّه اكبر. سكوت فاطمه حاكي از رضايت اوست. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: يا رسول اللَّه! فاطمه را به علي تزويج كن. خدا، فاطمه را براي علي و علي را براي فاطمه پسنديده است، آنگاه آن حضرت، فاطمه را به علي تزويج كرد. بعد از تهيهي مقدمات، آن دو بزرگوار با هم ازدواج كردند. مهريه حضرت زهرا (س) 500 درهم بود که علي (ع) با نيمي از آن براي خانه جهاز خريد. پيامبر در اين باره فرموده است: من فاطمه را به ازدواج علي(ع) در نياوردم مگر آن هنگام كه خدا، آن را به من فرمان داد. بدين ترتيب، نور به نور رسيد و صديقهي طاهره به منزل حضرت علي(ع) قدم گذاشت تا از آن وصلت مبارك، دو سيد جوانان اهل بهشت و زينَبين و پس از آنها ائمهي اطهار و راهنمايان توحيد، قدم به دنيا گذارند و ظلمت جهان را منور فرمايند.
سالروز ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س)مبارک
ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما ا لسلام
ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) - بلاغ
ازدواج امام علی و حضرت فاطمه - ویکی فقه
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) - ویکی شیعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، معصوم دوم حضرت علی ع ، معصوم سوم حضرت زهراس
ادامه مطلب را ببينيد