ویژه نامه حضرت امام موسی كاظم عليه السلام
زندگینامه حضرت امام کاظم علیه السلام
شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام
معجزات حضرت امام کاظم علیه السلام
فضائل و مناقب حضرت امام کاظم علیه السلام
اشعار مدح ومرثيه حضرت امام کاظم علیه السلام
پیامکهای شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام
مولودی و مداحی صوتی تصویری حضرت امام کاظم (ع)
مرثیه و مداحی صوتی تصویری حضرت امام کاظم (ع)
تصاویرحضرت امام کاظم علیه السلام
زندانی شدن امام کاظم علیه السلام
احاديث وروايات حضرت امام کاظم عليه السلام
حدیث عقل وجهل امام کاظم علیه السلام
همسروفرزندان حضرت امام کاظم علیه السلام
امام هفتم ازدوازده امام موسی بن جعفر(کاظم)
خلفای زمان حضرت امام کاظم علیه السلام
انشعابات برخی از شیعیان در زمان حیات امام
اصحاب و راویان امام کاظم علیه السلام
آستان مقدس کاظمين علیهما السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه عمه سادات حضرت زینب علیهاسلام
رحلت یا شهادت حضرت زینب علیهاسلام
فضائل ومناقب حضرت زینب علیها السلام
معجزات و کرامات حضرت زینب علیهاسلام
اشعارمدایح حضرت زینب علیها سلام
اشعارمراثی حضرت زینب علیها سلام
ازدواج حضرت زینب (س) وعبدالله جعفر
حضرت زینب علیهاسلام در سوگ مادر
مطالب ، مقالات و موضوعات گوناگون
سخنرانیهای حضرت زینب ورسوایی قاتلان امام حسین(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
۲۰ ویژگی زندگی امیرالمؤمنین
امیر همیشهی مؤمنان
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR صفاتی از سلوک شخصی و اجتماعی-حکومتی امیرالمومنین علیهالسلام را که میتوان به آنها اقتدا نمود، بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای مرور میکند.
سلوک شخصی
۱) شجاعت و ایستادگی در دین با وجود آماج بلا
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت میکنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری میکنند، شاعر مسخره میکند، خطیب مسخره میکند، پولدار مسخره میکند، آدم پست و رذل اهانت میکند؛ ولی انسانی نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه میایستد و میگوید: «من خدا و این راه را شناختهام» و برآن پافشاری میکند. شجاعت این است. در تمام مراحل زندگی امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، این شجاعت نمایان بود.(۱)
۲) تلاش برای پیشرفت اسلام
همه وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر میخواهد و خدا را خشنود میکند. امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام هیچ مایهای برای شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حیات پیغمبر - امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هر کاری که کرد، برای پیشرفت اسلام بود. این که میبینید میگفتند فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همین است. والّا این جوان اگر به فکر کاسبی بود، میتوانست بهتر از هر کاسبی، به کسب بپردازد.(۲)
۳) مراقبت از افعال، گفتار و ذهنیات
وجود مقدّس مولی الموحّدین و امیرالمؤمنین و امام المتّقین، علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام در گفتار و کردار خود، تقوا را مجسّم فرمود. حقیقتاً او امام متّقین و مجسّمه تقوا و پرهیزکاری است. من به شما برادران و خواهران نماز گزار و به همه ملّت، توصیه میکنم که دنباله روی و تبعیّت از آن بزرگوار را، بیش از همه چیز در زمینه تقوا و پرهیز از گناه و مراقبت از افعال و گفتار و حتّی ذهنیّات و آنچه در دل خطور میکند، پیشه کنید و تقوا را رعایت نمایید.(۳)
۴) عبادت عاشقانه
ابودرداء نقل میکند: در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در نیمههای شبی دیدم در یکی از نخلستانهای مدینه صدای مناجات و تضرع و ناله میآید. نزدیک رفتم، دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) است که به مناجات و دعا مشغول است و به شدت میگرید، بعد هم از کثرت گریه و مناجات و دعا غش کرد و در همان جا افتاد. در حالی که متوحش بودم و فکر میکردم که علی از دنیا رفته است، رفتم و به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) خبر دادم. اما فاطمه زهرا (علیها السلام) به قدر من دست پاچه نشد، چون این مطلب را از علی (علیهالسلام) بارها تجربه کرده بود.(۴)
۵) حاکمیت اخلاص در کارها
آن نکتهیی که من امروز میخواهم بر روی آن قدری تکیه بکنم، اخلاص امیرالمؤمنین است. ما باید این را جوهر و روح کارهای خودمان قرار بدهیم؛ کمااینکه شاید در زندگی علی بن ابی طالب هم اخلاص جوهر و روح کار آن حضرت بود؛ یعنی کار را فقط برای رضای خدا و برطبق تکلیف الهی و اسلامی و بدون هیچ انگیزهی شخصی و نفسانی و امثال اینها انجام میداد. به گمان اینجانب، در باب شخصیت امیرالمؤمنین، اصل قضیه این است.(۵)
۶) ایثار و گذشتن از خودخواهیها
این خلاصهی زندگی امیر المؤمنین (علیه السلام) است، از اول زندگی و نوجوانی در راه انجام وظیفه با مجاهدت، و ایثار جان، و با ایثار همهی امکانات و با ندیدن خود و فدا کردن خود در همهی میدانها ظاهر شد، تا آن روزی که مشکلات مهم و بزرگی برای حکومت آن حضرت پدید آمد، و حضرت با همهی این مشکلات ساخت تا بتواند جامعهی اسلامی را طبق الگوی قرآن بنا نماید.
امروز نیز جامعهی اسلامی به اینگونه ایثارها و اغماضها و از خودگذشتگیها احتیاج دارد. باید از هواها، هوسها، منیت، و خودخواهیها بگذریم، تا گرهها باز شود. تا منیت و خودیت را زیر پا نگذاریم مشکلات از سر راه برداشته نخواهد شد. امروز کلید حل همهی مشکلات در دنیای اسلام و در جامعه خود ما همین درس بزرگی است که امیر المؤمنین (علیهالسلام) به ما داده است، و در این راه جانش را فدا کرده است.(۶)
۷) بیاعتنایی نسبت به مظاهر دنیا
زهد، یعنی بیاعتنایی به دنیا. بیاعتنایی به دنیا به معنی بیاعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین علیهالسّلام در دنیا پرتلاشتر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیهالسّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بیرغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. کسی که بیرغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمتها را میکشد، مجاهده میکند، مبارزه میکند، خود را در میدانهای مبارزه حتّی به خطر هم میاندازد، تا پای جان هم پیش میرود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم - اگر دارد - در راه ساختن دنیای خوب مصرف میشود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا میرسد، کم برمیدارد. این، معنای زهد است.(۷)
۸) ترحم و عطوفت در زندگی
در امیرالمؤمنین عطوفت و ترحّم و رقّت قلب در حدّ اعلاست که واقعاً برای انسانهای معمولی، چنین حالتی کمتر پیش میآید. مثلاً کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ یک روز و دو روزش نباشد - کار همیشهی او باشد - ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم کور و نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند و البته کمک هم بکند و بلند شود، فقط امیرالمؤمنین است. شما در بین انسانهای رحیم و عطوف، چند نفر مثل این طور انسان پیدا میکنید؟ امیرالمؤمنین در ترحّم و عطوفتش، اینگونه است.
او به خانهی بیوه زن صغیردار که میرود؛ تنورش را که آتش میکند، نان که برایش میپزد و غذایی را که برایش برده است، با دست مبارک خود در دهان کودکانش میگذارد، بماند؛ برای اینکه این کودکان گرفته و غمگین، لبخندی بر لبانشان بنشیند، با آنها بازی میکند، خم میشود آنها را روی دوش خود سوار میکند، راه میرود و در کلبهی محقّر آنها سرگرمشان میکند، تا گل خنده بر لبان کودکان یتیم بنشیند! این، رحم و عطوفت امیرالمؤمنین است، که یکی از بزرگان آن وقت گفت: آن قدر دیدم امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خودش، عسل در دهان بچههای یتیم و فقیر گذاشت که «لوددتُ انی کنت یتیما»؛ در دلم گفتم، کاش من هم بچهی یتیمی بودم که علی این طور مرا مورد لطف و تفضّل خود قرار میداد! این، ترحّم و رقّت و عطوفت امیرالمؤمنین است.(۸)
۹) صبر و بصیرت در کارها
امیرالمؤمنین علیهالسّلام از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ، دو صفت «بصیرت» و «صبر» - بیداری و پایداری - را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و کلمه «لاالهالااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علیبن ابیطالب علیهالسّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛...بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهای نفس انسانی - که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا میخواند - نشدن، نکته مهمی است.... این دو خصوصیت در امیرالمؤمنین علیهالسّلام قابل تقلید و قابل پیروی است. کسی نمیتواند بگوید که اگر امیرالمؤمنین علیهالسّلام صبر و بصیرت - یعنی بیداری و پایداری - داشت به خاطر این بود که امیرالمؤمنین بود. همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین علیهالسّلام نزدیک کنند؛ هر چه همت و استعدادشان باشد.(۹)
۱۰) انتخاب سختترین کارها
سختترین کارها همیشه بر دوش امیرالمؤمنین بود، پرخطرترینش را همیشه آن بزرگوار قبول میکرد. همهی جاهایی که دیگران عقب میکشیدند حضرت جلو بود، جایی که اسم و رسم و نان و آب تویش بود که علاقمند و داوطلب داشت امیرالمؤمنین جلو نمیرفت، آن جایی که خطر داشت قهرمان ها و پهلوانها هم وقتی برایشان مطرح میشد «کأنّ على رؤسهم الطیر» سرها را پایین می انداختند تا چشمشان به چشم پیغمبر نیفتد تا نبادا پیغمبر بگوید هان فلانی شما چه طور میروی؟ تمام این جور جاها به عهدهی امیرالمومنین علیه السلام بود.(۱۰) سلوک اجتماعی-حکومتی
۱۱) حضور در خطوط مقدم در تمام زمینه ها
در جنگهایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دوران ده ساله مدینه با گروههای مختلف داشت، همه جا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در صفوف مقدم بود. دیدگاه این فکر برای علی (علیهالسلام) پیدا نشد که من بمانم تا برای آیندهی اسلام مفید باشم، همیشه در خطوط مقدم خطر جان خودش را در کف دست گرفت و در آمادگی کامل برای نثار جان خود تردیدی به خود راه نداد.(۱۱)
۱۲) اقامه حق و دوری از قدرت طلبی
یکی از شاخصههای حکومت امیرالمؤمنین، برخاسته از اراده مردم و خواست مردم است. «تغلّب» - یعنی از راه غلبه و زور بر مردم حاکم شدن - در منطق امیرالمؤمنین نیست. با این که خود را بر حق میدانست، اما کنار نشست، تا وقتی مردم آمدند، اصرار کردند، ابرام کردند، شاید گریه کردند، التماس کردند که آقا شما بیا زمام امور ما را در دست بگیر. آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت که اگر مردم نیامده بودند؛ اگر مردم اصرار نمیکردند، اگر این طلب جدّی مردم نبود، من علاقهای به این کار نداشتم. قدرت در دست گرفتن و اعمال اقتدار، برای امیرالمؤمنین جاذبهای ندارد. قدرتطلبی برای کسانی جاذبه دارد که میخواهند خواهشهای نفسانی و هواهای نفسانی خودشان را ارضا کنند، نه برای امیرالمؤمنین. او دنبال تکلیف شرعی است؛ دنبال اقامه حقّ است.(۱۲)
۱۳) جهاد مخلصانه
سرتا پای زندگی امیر المؤمنین جهاد مخلصانه است. از هنگام نوجوانی که اسلام آورد تا شصت و سه سالگی که به شهادت رسید، یک لحظه زندگی چنین فارغ از تلاش مخلصانه نیست، و قطعا شخصیتی با این همه تلاش در تاریخ اسلام وجود ندارد. در طول ده سالی که امیر المؤمنین (علیهالسلام) در خدمت پیامبر در مدینه بود، در دهها جنگ شرکت کرد و هرگز اتفاق نیفتاد که چند ماه با خانواده ی خود و در شهر خود، با آسایش زندگی کند... در دوران ۲۵ ساله ی زندگی امیر المؤمنین از رحلت پیامبر تا رسیدن به خلافت... امتناع حضرت از بیعت در اول کار، و بیعت در مرحله بعد، مواجهه مثبت و سازنده و یاری رسانی به خلفا در موارد متعدد، برخورد انتقادی و معترضانه در طول این دوره حفظ اسلام ناب واقعی در طول این مدت، و بالاخره محور بودن برای حرکتهای اصیل و عمیق فکری اسلام در تمام این مدت، سرفصلهای جهاد مخلصانه امیرالمومنین علیه السلام دراین دوران ۲۵ ساله میباشد.(۱۳)
۱۴) خودنمایی شجاعانه در مقابل دشمنان
در مورد امیر المؤمنین فقط یک جا این بزرگوار مثل یک آدم قهرمان، خودنمایی و جلوه فروشی شجاعانه کرده و آن وقتی است که به جنگ عَمرو بن عبدود می رود. سرش را بالا گرفته بود، شمشیرش را به دست گرفته بود و می رفت. پیغمبر نگاه کرد و گفت: هذه مشیة؛ این[نوع] راه رفتنی است که خدا در غیر چنین موردی که او راه می رود، در همه جا آن را مبغوض می دارد. ببینید، یک جا خودنمای هست؛ آن هم درست - به قول معروف - به خال میزند؛ همان نقطه ای که باید خودنمایی کرد....یعنی خودنمایی کردن در مقابل دشمن؛ جلوه فروشی در مقابل دشمنی که اساس شخصیت و هویت او اصلا تکبر و غرور است.(۱۴)
۱۵) خدمتگزاری برای مردم
مسؤولان سطوح بالای سازمان ارتش هم به عنوان سرداران شجاع و پاکدامن میتوانند رفتار علوی را الگوی خودشان قرار دهند. وجود امیرالمؤمنین به عنوان یک رئیس، یک فرمانده و یک مسؤول، مظهر پاکی و شفّافیت و صداقت بود. او آسودگی را به خودش راه نداد؛ نسبت به زیردستان تفرعن نفروخت؛ خود را همه جا بنده خدا و خدمتگزار مردم دانست و مخلصانه - بدون چشمداشت به دنیا - کار کرد. این میتواند در رفتار ما و رفتار هر کسی که در هر مجموعهای مسؤول است، به عنوان رفتار علوی خود را نشان دهد.(۱۵)
۱۶) صریح و صادق با مردم
امیرالمؤمنین، هم مظهر تقوا و امانت و هم دارای صدق و صراحت بود. آن بزرگوار با اینکه یک سیاستمدار و رئیس دنیای اسلام بود و تدبیر امور یک جمعیت عظیمِ چند ده میلیونی آن زمان، با نبود وسایل امروزی برای ارتباط، بر دوش او بود و جامعه و امّت اسلامی را اداره میکرد، اما سیاستمدارىِ علی موجب این نمیشد که از جاده صداقت و صراحت کنار رود. علی، صادق و صریح بود؛ آنچه میگفت، به آن معتقد بود و برای او راهنمای عمل بود.(۱۶)
۱۷) طرفداری از مردم به معنای واقعی
امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود - نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردمسالاری، نام صلح، نام قداست - اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچگونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیرالمؤمنین هم بود؛... خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است - که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند - از هرچه غارتگر بینالمللی است - که امروز پشت صحنه قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند - از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند!...امیرالمؤمنین نام مردم را میآورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود.(۱۷)
۱۸) مراقبت از اموال عمومی
نزدیکترین انسانها به امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام)، جناب عبدالله بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محب واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او می شود، برداشته و به مکه رفته بود؟ - امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام) چنان نامه ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو بر تن انسان راست می ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) در نامه، خطاب به عبدالله بن عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن گاه می فرماید: «فانک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثم امکننی الله منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لأعذرن الى الله فیک» پیش خدا درباره ی تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی میکنم به خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «و لأضربنک بسیفی الذی ما ضربت به احدا الا دخل النار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هر کس این شمشیر را زدم، وارد جهنم شد! (۱۸)
۱۹) نهراسیدن از دشمن در راه حق
این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانی وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچکس نبود. میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود بهکار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بود... از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما دادهاند و مهریه زنانتان قرار دادهاید، یا با پول فروش آن، کنیز خریدهاید، ملاحظه نمیکنم و همه آنها را برمیگردانم. آنگاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها بهوجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که میتوانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه احدی را نکرد. این شجاعت است.(۱۹)
۲۰) تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی
معناى عدل اجتماعى این است که قانون، مقرّرات و رفتارها نسبت به همهى افراد جامعه یکسان باشد و کسى امتیاز ویژهاى بدون دلیل نداشته باشد. این معناى عدل اجتماعى است. امیر المؤمنین این کار را کرد. اساس دشمنتراشى على علیهالسّلام این بود. آن کسى هم که آن همه شعر براى امیر المؤمنین و علیه دشمنان او گفته بود و آن همه محبّت کرده بود- نجاشى شاعر- وقتىکه حدّ خدا را در روز ماه رمضان شکست، امیر المؤمنین حد خدا را بر او جارى کرد...آمدند که: آقا! ایشان این قدر براى شما شعر گفته، این قدر به شما محبت کرده است؛ این قدر دشمنهاى شما دنبالش آمدند، سراغ دشمنهاى شما نرفت؛...فرمود (به این مضامین): بله، بماند- مثلًا- قدمش روى چشم؛ اما باید حدّ خدا را جارى کنم. حدّ خدا را جارى کرد. او هم بلند شد و پیش معاویه رفت... اینکه گفته شده است: «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»...حرف درستى است، عدالت امیر المؤمنین موجب شد کسانى که صاحبنفوذ بودند، نتوانند او را تحمّل کنند.(۲۰)
۱) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲) بیانات در دیدار جمعی از مداحان- ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
۳) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
۴) بیانات در دیدار با خانواده های شهدای هفتم تیر ۱۳۶۲/۴/۱۲ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۰۶.
۵) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۰/۰۱/۱۶
۶) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم روز ۲۹ رمضان ۱۳۷۰/۱/۲۶ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۱۲۳.
۷) بیانات در دیدار کارگزاران نظام- ۱۳۷۱/۱۰/۱۷
۸) بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران- ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
۹) بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان- ۱۳۷۷/۰۸/۱۲
۱۰) بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۶۳/۴/۱ به نقل از جاودانه تاریخ ص ۱۵۷.
۱۱) بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران ۱۰/۱۰/ ۱۳۸۷ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۱۷.
۱۲) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم- ۱۳۸۱/۰۶/۳۰
۱۳) بیانات در شب ۱۲ ماه مبارک رمضان ۱۳۶۶/۲/۳۰ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۶۶.
۱۴) بیانات در خطبه های نماز جمعه ۱۳۶۸/۲/۸ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۹۱.
۱۵) بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش- ۱۳۸۰/۰۱/۲۸
۱۶) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۷) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۸) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۱۹) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲۰) بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مسعود مولاى متّقیان على علیهالسّلام- ۰۵/ ۰۹/ ۱۳۷۵
برچسبها: شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ صفات امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت امام علی علیه السلام
زندگینامه امام علی علیه السلام
ویژه نامه ولادت امام علی علیه السلام
بانک پیامک های میلاد امام علی علیه السلام
اشعار مدح امام علی علیه السلام
صوتی وتصویری امام علی علیه السلام
ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا(س)
اس ام اس و پیامک های ضربت خوردن حضرت علی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
آرامگاه موسی کاظم و محمد تقی واقع در کاظمین عراق
امام جواد (علیهالسّلام) ، ابوجعفر محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، امام نهم از امامان دوازدهگانه ونهمین پیشوای شیعیان است. یکی از چهاردهمعصوم میباشد.نهمین امام شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش علی بن موسی الرضا و پیش از پسرش هادی میباشد. محمد تقی در سال ۱۹۵ ه.ق در مدینه به دنیا آمد و در دوران کودکی، پدرش را از دست داد. مادرش کنیزی از نوبیا در شمال آفریقا، یا از امپراطوریِ رومِ شرقی بود. به دلیل اشتراک کنیه آن حضرت با کنیه امام محمدباقر علیهالسلام، در منابع رجال و حدیث شیعه از وی با کنیه ابوجعفر ثانی یاد شده است.[۱][۲][۳][۴][۵] . کنیه خاص آن حضرت ابوعلی است.[۶][۷][۸][۹] . علاوه بر لقب مشهور جواد،[۱۰][۱۱][۱۲] . القاب فراوان دیگری نیز به ایشان نسبت داده شده است، از جمله تقی، زکی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرضی، متقی، منتجب، عالم ربانی و هادی.[۱۳][۱۴][۱۵] . طبق روایتی،[۱۶] . امام رضا علیهالسلام او را صادق، صابر، فاضل، قرة اعین المؤمنین، و غیظ الملحدین خوانده است. [۱۷] . امامجواد علیهالسلام در میان مردم به اعجوبه اهل البیت ، نادرة الدهر، بدیع الزمان، عیسی ثانی، و ذوالکرامات نیز شهرت داشته است. امام جواد (علیه السلام) در مدینه به دنیا آمد.[۱] آن حضرت در سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمد،[۲] اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. شیخ کلینى، شیخ مفید و شیخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۳] ولی در دعایی که شیخ طوسی در مصباح آن را به واسطه ابن عیاش از شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام؛ از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألک بالمولودین فی رجب: محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتخب؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمد بن على دوم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمد برگزیده (امام هادى علیه السلام)».[۴] و ابن عیاش خود میگوید ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۵] . در خانواده امام رضا علیه السلام و در محافل شیعه، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مىشد. چنانکه ابو یحیى صنعانى مىگوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است».[۶] پدرحضرت جواد علیه السلام : علی بن موسی الرضا ثامن الائمه (علیهالسّلام). مادر آن حضرت سبیکه [سکینه] نوبیه و به روایت دیگر، خیزران بوده که او را از خانواده امّ المؤمنین ماریه قبطیه دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده اند.[۷] . امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى، به او مژده بده که پسرى امین، ماءمون و مبارک برایش متولد خواهد شد. او به تو خبر میدهد که تو مرا ملاقات کردهاى، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز رسول خدا است. اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى) برسان[۸] و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانو دارد. همسران آن حضرت: حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانید . ام الفضل فرزندی نیاوردهاست . فرزندان امام جواد همه از سمانه خاتون هستند، و عبارتند از : امام علی النقی علیه السلام و ابواحمد موسی مبرقع: ایشان جد سادات رضوى است که الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زیاد هستند و بسیارى از سادات نسبشان به او می رسد. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند. حکیمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل عبادت و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام مادر حضرت مهدی علیه السلام روایاتى از ایشان نقل شده است. بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۰] . امامت امام جواد علیهالسلام : در سال ۲۰۳ که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[۱۱] این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مىدانستند.[۱۲] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل: نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.[۱۳] . اشاره به جانشینى سلیمان از داود علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که عبّاد و علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مىکردند.[۱۴] . نبوت یحیى بن زکریا علیه السّلام در کودکی.[۱۵] . شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۶] . از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد: مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان . مناظره با یحیی بن اکثم . مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد. امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود، با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (۱۹۳ - ۲۱۸) و «معتصم» (۲۱۸ - ۲۲۷) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا علیه السلام به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[۱۷] . امام محمدتقی علیهالسلام، بنا به درخواست مأمون عباسی در محرم سال ۲۱۵ قمری وارد بغداد شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بیهمتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا علیهالسلام در خراسان داده بود، دختر خود "امالفضل" را به عقد ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام درآورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از عباسیان و علویان گرامی شمرد و برای وی احترام ویژهای قائل گردید.[۱۹] هنگامی که مأمون در برابر خردهگیریهای عباسیان کینهتوز، نسبت به ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی علیهالسلام، قد اخترته لتبریزه علی کافة أهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه، والأعجوبة فیه بذلک.[۲۰] یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی علیهالسلام را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی است. او نابغه و شگفتی دوران است. مأمون در هفده رجب سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۰) یا شعبان سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۱) مُرد و برادرش معتصم به قدرت رسید. او که از نظر شخصیت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خلیفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور فیزیکى امام نهم شیعیان جهان را نداشت تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار تشیع را شاهد باشد. بسیارى از اصحاب امام جواد علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد: حضرت عبدالعظیم حسنی: او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه احادیث اهل بیت ]] در این دیار رو به گسترش نهاد. ابوهاشم جعفری (داود بن قاسم): یکى دیگر از اصحاب امام جواد علیه السّلام است. او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجستهترین یاران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در کتب رجال از وى به نیکى یاد شده است. علی بن مهزیار : او از امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام هر دو روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژهاى داشتهاند.[۲۷] روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.[۲۸] . احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى: وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. ابن ندیم از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مىباشد یاد کرده و دو کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.[۲۹] . زکریا بن آدم: اهل قم و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود. در روایتی آمده است: در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید آنان یاران با وفاى من هستند.[۳۰] . فضل بن شاذان : اهل نیشابور و از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تألیفات عدیده که بعضى، آثار وى را ۱۸۰ جلد کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (امام رضا و امام جواد و امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهم السلام) بوده است. امام جواد علیه السلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىکرد. در سراسر قلمرو حکومت عباسى، امام علیه السلام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مىکرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتى شیعه یعنى کوفه و قم پخش شده بودند. امام جواد علیه السلام به هواداران خود اجازه مىداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده، مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمى مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود. خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که کشى از او یاد کرده است.[۳۱] ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.[۳۲] . شیخ کلینى نقل مىکند که حضرت جواد علیه السلام، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامهاى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند.[۳۳] . معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر در آخرین روزهای ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۴۳] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمودند، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس فرمودند و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمودند: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند. مرقد امام جواد علیه السلام در کاظمین در جوار جدشان امام کاظم علیه السلام است : امام جواد علیه السلام بر اثر شدت زهر، در ۲۵ سالگی در آخرین روز ماه ذی القعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید.[۴۴] آن حضرت را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش امام موسى بن جعفر (علیه السلام) -که هم اکنون معروف به کاظمین است- به خاک سپردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه امام جواد علیه السلام
زندگینامه امام جواد علیه السلام
معجزات وکرامات امام جواد علیه السلام
فضائل و مناقب امام جواد علیه السلام
اخلاق و مناقب امام جواد علیه السلام
اشعارمدح ومولودی امام جواد علیه السلام
مرثیه صوتی تصویری امام جواد علیه السلام
مولودی صوتی تصویری امام جواد علیه السلام
داستانها و حکایات امام جواد علیه السلام
همسروفرزندان امام جواد علیه السلام
نرم افزاروکتابخانه امام جوادعلیه السلام
خیزران مادر حضرت امام جواد علیه السلام
خلفای معاصر امام جوادعلیه السلام
مناظرات علمی امام جواد (علیه السلام)
برخورد امام جواد (ع) با فرقه ها
ارتباط امام جواد (ع) با شیعیان
اصحاب ویاران امام جواد علیه السلام
اثبات امامت امام جواد علیهالسلام
امام جواد عليه السلام و شبکه ارتباطی وکالت
اندیشه های تفسیری امام جوادعلیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت امام هادی علیه السلام
زندگینامه حضرت امام هادی علیه السلام
ولادت حضرت امام هادی علیه السلام
شهادت حضرت امام هادی علیه السلام
فضائل و مناقب حضرت امام هادی علیه السلام
معجزات وکرامات حضرت امام هادی علیه السلام
اشعارمدح ومولودی حضرت امام هادی علیه السلام
اشعارمدح ومرثیه حضرت امام هادی علیه السلام
پیامکهای ولادت حضرت امام هادی علیه السلام
پیامکهای شهادت حضرت امام هادی علیه السلام
احادیث و روایات حضرت امام هادی علیه السلام
صوتی تصویری حضرت امام هادی علیه السلام
کتاب و کتابخانه حضرت امام هادی علیه السلام
کتب موبایلی ونرم افزار حضرت امام هادی علیه السلام
همسروفرزندان حضرت امام هادی علیه السلام
اصحاب ویاران حضرت امام هادی علیه السلام
تصاویرحرم حضرت امام هادی علیه السلام
شيعيان و امام علی النقی علیه السلام
امام هادي علیه السلام وخلفاي عباسي
سامراء محل زندگی وشهادت امام هادی علیه السلام
شبكه ارتباطى وكالت درزمان امام هادی علیه السلام
انتقال امام هادی از مدينه به سامراء
آگاهی كامل امام از همه ی زبان های معاصر خویش
حکایات وداستانهای امام هادی علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
زندگینامه امام هادی علیهالسلام
امام هادی (علیهالسلام) پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذیحجه سال ۲۱۲ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان پیشوای نهم شیعیان، امام جواد (علیهالسلام) و مادرش «سمانه مغربیه» است که کنیزی با فضیلت و باتقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند. علم و دانش امام هادی (علیهالسلام) همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و پدران بزرگوارش دریافت مینمود. امام هادی (علیهالسلام) در سال ۲۵۴ هـ . ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند. «زیارت جامعه کبیره» از مشهورترین دعاهای برجای مانده از امام هادی علیه السلام است. از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیه السلام، زیارت غدیر است که در آن هم خصوصیات و ویژگی های حضرت علی علیه السلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است. نامه آن حضرت در رد معتقدان به جبر و تفویض و اثبات عدل و امر بین الامرین که در تحف العقول آمده است.[۲۶] . ۹.۲ - دوم . پاسخهای آن حضرت به سؤالات یحیی بن اکثم، که آن نیز در تحف العقول نقل شده است. [۲۷] . ۹.۳ - سوم . گوشهای از احکام دین، که ابن شهر آشوب در «مناقب» به آن اشاره کرده است: «و خرج من عند ابیمحمد (علیهالسلام) فی سنة خمس و خمسین و مائتین کتاب ترجمة فی جهة رسالة المقنعة یشتمل علی اکثر علم الحلال و الحرام و اوله اخبرنی علی بن محمد بن موسی و ذکر الحمیری فی کتاب سماه مکاتبات الرجال عن العسکریین من قطعة و من احکام الدین».[۲۸] . حضرت امام هادی علیه السلام در نیمه ماه ذی الحجه سال ۲۱۲ ق (به روایتی دیگر در ۵ رجب) در شهر صریا (واقع در مدینه) دیده به جهان گشود.[۱] پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه مغربیه است.[۲] نام مبارک ایشان، علی است و از القابشان هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، موتمن، طیب و متوکل می باشد. کنیه آن حضرت نیز ابوالحسن بوده و به ایشان «ابوالحسن ثالث» می گفتند.[۳] . پس از شهادت امام جواد (علیهالسلام) در سال ۲۲۰هـ . ق فرزندش امام هادی (علیهالسلام) که هنوز بیش از هشت سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی، مشکل بلوغ امام دربارۀ امام جواد (علیهالسلام) را پشت سر گذاشته بودند، در زمینۀ امامت امام هادی (علیهالسلام) تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد.[۲۱] . امام جواد (علیهالسلام) فرمود: «(پس از من) امر امامت به امام علی النقی (علیهالسلام) واگذار خواهد شد، در صورتی که او پسر بچهای است. دوباره فرمود: آری و کمتر از هفت ساله، چنانکه حضرت عیسی بن مریم (علیهالسلام) نیز چنین بود».[۲۲][۲۳] . همچنین آن حضرت فرمود: «امام بعد از من پسرم علی است. دستور او دستور من و سخنش سخن من است. فرمانبرداری از او فرمانبرداری از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود...».[۲۴] . امام علی النقی الهادی علیه السلام در سال ۲۲۰ ق در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری نمود و ضمن بهره رسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی می کردند تا این که متوکل (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار علیهم السلام مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند، زیرا احساس می کرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود، اما «متوکل» منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر می کرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل می شد. متوکل جوّ بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال می کرد. همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی می داد تا در اشعار خود به ائمه علیه السلام بی احترامی کنند و اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه السلام بود. اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانی هایی می کردند که به گواهی تاریخ، هزینههای مربوط به آنها بی سابقه بوده است. مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله در زمان امام هادی علیه السلام رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می شد که موضع گیری امام هادی علیه السلام و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولا اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می داد و ثانیا مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می کرد. تعداد دست پروردگان و اصحاب امام هادی علیه السلام و کسانی که از آن حضرت در زمینه های مختلف علوم اسلامی روایت نقل کرده اند، بالغ بر ۱۸۵ نفر می شود که در میان آنان چهرههای برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند دیده می شود.[۴] . در میان شاگردان امام هادی (علیهالسلام)، چهرههای درخشان علمی و معنوی و شخصیتهای برجستهای (مانند فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی دورقی، ایوب بن نوح، حسن بن راشد (مکنی به ابوعلی غلام آلهلب بغدادی)، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی و عثمان بن سعید عمری) به چشم میخورند که برخی از ایشان شاگرد ائمه دیگر نیز بوده و دارای آثار و تألیفات ارزشمند در زمینههای مختلف علوم اسلامی هستند . برخی از شاگردان مشهور آن حضرت عبارتند از: فضل بن شاذان: از متکلمان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است. حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام: از سادات جلیل القدری است که نسب شریفش به امام حسن علیه السلام می رسد. او از نظر علمی و عقیدتی مورد تایید امام هادی علیه السلام بود. علی بن مهزیار اهوازی: از فقها و محدثان و دانشمندان نامور شیعه و از اصحاب سه امام یعنی امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام می باشد. علی بن جعفر همانی: وی مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام را بر عهده داشت . عثمان بن سعید عمروی: او معتمد در نزد امام علىالنقى و امام حسن عسکری علیهماالسلام و وکیل ایشان در زمان حیات ایشان بود و اولین از نواب اربعه امام زمان (عج) است. حسین بن سعید اهوازى: او یکی از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام می باشد. وی از مشایخ جلیل القدر روایتی بشمار می آید و روایات وی از اعتبار و شهرت خاصی در میان فقهای شیعه برخوردار است. ایوب بن نوح: او وکیل امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام بود و روایات زیادی از امام هادی علیه السلام نقل کرده است. امام هادی علیه السلام در مورد او به عمرو بن سعید مدائنی فرمود: ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل بهشت بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر.[۵] . حسن بن علی ناصر . ابراهیم بن عبده نیشابورى: او از اصحاب امام هادى علیه السلام و پس از آن حضرت وکیل امام حسن عسکری علیه السلام در نیشابور بود . ابراهیم بن محمد همدانى . حسن بن راشد، مکنّی به ابوعلی . ابراهیم بن داود هاشمى یعقوبی . امام هادی علیه السلام در شهر سامرا در سال ۲۵۴ ه.ق به شهادت رسیدند. در مورد شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل آن حضرت اختلاف است؛ برخی معتمد عباسی را قاتل آن حضرت می دانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است)؛ و به عقیده برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل آن بزرگوار را صادر و معتمد آن را اجرا کرد (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است). می توان گفت با توجه به تاریخ شهادت امام (۲۵۴ ه.ق) و زمان خلافت معتز عباسی (۲۵۱-۲۵۵ ق)، قول دوم صحیحتر است. پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر خویش نماز گزارد و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند. بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین شریفین (مکه و مدینه) بود، دربارۀ امام هادی (علیهالسلام) به متوکل نوشت: اگر به مکه و مدینه نیاز داری، علی بن محمد را از این دو شهر بیرون ببر؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کردهاند. بر اثر سخنچینیها و بدگوییهای پیدرپی بریحه، متوکل، امام هادی (علیهالسلام) را از کنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تبعید کرد. هنگامی که امام (علیهالسلام) از «مدینه» به سمت «سامرا» در حرکت بود، بریحه نیز او را همراهی کرد. در بین راه بریحه رو به حضرت کرد و گفت: تو خود میدانی که عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهای محکم و استوار، سوگند میخورم که چنانچه شکایت مرا نزد حاکم عباسی یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمام درختانت را در مدینه آتش میزنم و بردگان و خدمتکارانت را میکشم و چشمههای مزارعت را کور خواهم کرد و بدان که این کارها را خواهم کرد. امام (علیهالسلام) متوجه او شد و فرمود: «نزدیکترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و چون شکایت تو را بر خدا عرضه کردم، پس نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد». بریحه چون این سخن را از امام (علیهالسلام) شنید، به دامن حضرت افتاد و تضرع کرد و از او تقاضای بخشش نمود. امام (علیهالسلام) فرمود: تو را بخشیدم.[۳۴] . میان امام هادی (علیهالسلام) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود، مسئلۀ وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا (علیهالسلام) و پس از آن امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند، علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازندهای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار میگرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند.[۳۵] . وکلای ائمه (علیهمالسلام) بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمدهای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی نامههایی به شیعیانشان میرسید که به نقل از نامهها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است. علی بن جعفر یکی از وکلای امام هادی (علیهالسلام) و از اهالی همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن، او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امام هادی (علیهالسلام) رهسپار مکه گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد.[۳۶] . خلاصه اینکه امام هادی (علیهالسلام) که در سامرا تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد (علیهالسلام) اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یادشده را تأمین میکرد . امام هادی (علیهالسلام) به دستور متوکل و به اجبار او وارد سامرا شد.[۳۹][۴۰] . حضرت هنگام ورود به سامراء، با استقبال مردم مواجه شد و در خانۀ خزیمة بن حازم سکنا داده شد.[۴۱] . اما به نقل شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروانها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.[۴۲] . یحیی بن هرثمه میگوید: وقتی در سر راهمان وارد بغداد شدیم، اسحاق بن ابراهیم طاهری را دیدم که والی بغداد بود. او دربارۀ امام به من چنین گفت: ای یحیی! این مرد فرزند رسول خداست؛ با توجه به وضعیت اخلاقی متوکل ـ که خود بدان آشنایی کامل داری ـ اگر دربارۀ او گزارش تحریکآمیزی به خلیفه بدهی، او را میکشد؛ و اگر چنین شود، در روز قیامت کارت با رسول خداست. هنگامی که به سامرا رسیدیم، نخست وصیف ترکی را دیدم و خبر ورود امام را به اطلاع وی رساندم. او گفت: اگر یک مو از سر این مرد کم شود، بازخواست خواهی شد. سپس پیش متوکل رفتم و گزارشی دادم که حاکی از حسن سیرت و ورع و زهد امام بود و بدو گفتم که در جریان تفتیش از منزل او، چیزی جز چند کتاب علمی و مصحف نیافتم.[۴۳][۴۴] . متوکل از خودکامهترین خلفای عباسی، در این روزگار حکومت میکرد و دشمنی و کینه ویژهای با خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) داشت.
در عهد او شیعیان به سختی میزیستند و بیحرمتیها و ستمهای فراوانی بدانان روا میشد. متوکل آشکارا به ساحت مقدس علی بن ابیطالب (علیهالسلام) اهانت کرد و حرم شریف حضرت حسین بن علی (علیهالسلام) را ویران ساخت و امام هادی (علیهالسلام) را به سختی زیر نظر داشت و به هر بهانهای ایشان را احضار میکرد و آزار میداد. او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، به سختی عقوبت میشد. وضعیت مالی شیعیان بسیار بغرنج بود به گونهای که گفتهاند زنان علوی برای نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود میگرداندند و به نوبت نماز میگزاردند.[۴۷] . هر چند امام هادی (علیهالسلام) در این ایام به گونه پیوسته در زندان نبود، حکومت به سختی از ایشان مراقبت میکرد و رفتار آن حضرت را به صورتی دقیق زیر نظر داشت. مأموران حکومتی بارها به ناگاه خانه امام (علیهالسلام) را میجستند تا شاید بهانهای برای آزار ایشان بیابند. حکومت عباسی از این گذر میخواست بر شخصیت امام (علیهالسلام) آسیب زَنَد و ایشان را از چشم مردم بیندازد و با آزار یاران و شیعیان امام (علیهالسلام) مکتب تشیع را از پیشرفت باز دارد . با الهام از تعالیم امام هادی (علیه السلام) بود که برخی علویان، علیه عباسیان میشوریدند و حکومت را به زحمت میانداختند.[۴۹] امام هادی (علیه السلام) با فداکاری و کوشش پیوسته، اسلام راستین را از گزند تحریف و تصحیف مصون داشت و مشتاقان تعالیم دینی را از آن بهرهمند ساخت و جایگاه والای امامت در آیین اسلام را برای مؤمنان عصر خویش تبیین کرد. امام خمینی همه ائمه از جمله امامهادی (علیهالسلام) را انسان کامل معرفی میکند[۵۶] . و امامهادی (علیهالسلام) را هدایتگر مردم و از ابرار و افراد خیراندیش و حجت خدا بر زمین میداند. ایشان در اشعار خود از حضرتهادی (علیهالسلام) به عنوان نقی و دارنده حشمت یاد کرده است [۵۷] . و در گفتههای تفسیری و فقهی در موارد گوناگون از جمله برای حرمت قمار، [۵۸] . بیع ما لایملک، اموال متعلق به منصب امامت و حکومت[۵۹] . به احادیث امامهادی (علیهالسلام) استناد کرده است. امام خمینی روز چهارشنبه را متعلق به امامهادی (علیهالسلام) دانسته و معتقد است در تعقیب نماز صبح برای در امان ماندن از شیطان و نفس اماره به امامهادی (علیهالسلام) توسل و در قبولی عبادات ناقص، به آن ذات مقدس شفاعت جسته شود.[۶۰] . ایشان به زیارت جامعه کبیره بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی مبارک و معتبر دانسته است.[۶۱] . امام خمینی در گفتهها و نوشتههای خود با استناد به زیارت جامعه به تبیین اصول عقاید و معارف مربوط به توحید و جایگاه ائمه اطهار (علیهمالسّلام) پرداخته است.[۶۲][۶۳] . امام خمینی معتقد است امامهادی (علیهالسلام) در این جایگاه اهل بیت (علیهمالسّلام) را به مردم شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه (علیهمالسّلام) انسانهای کامل هستند و رجوع به انسان کامل، رجوع به خداست و برابر آیات قرآن و احادیث، انسان کامل فانی مطلق و باقی به بقاء الله است و از خود تعین و انیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از اسماء حسنی و اسم اعظم خداوند است.[۶۴] . ایشان در پاسخ به شبههای که در جمله «من اراد الله بدء بکم» که وهابیان این زیارت را شرک شمردهاند، این جمله را چنین تفسیر میکند که اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد یا اطاعت خدا کند، باید تعلیمات دینی را از ائمه (علیهمالسّلام) فرا گیرد.[۶۵][۶۶] . خلفای عباسی معاصر با امام هادی : دورۀ امامت حضرت هادی (علیهالسلام) در زمان چند تن از خلفای عباسی بود که به ترتیب زمان، عبارتاند از: ۱. معتصم، برادر مأمون (۲۱۷ ـ ۲۲۷). ۲. واثق، پسر معتصم (۲۲۷ ـ ۲۳۲). ۳. متوکل، برادر واثق (۲۳۲ ـ ۲۴۸). ۴. منتصر، پسر متوکل (۶ ماه). ۵. مستعین، پسر عموی منتصر (۲۴۸ ـ ۲۵۲). . معتز، پسر دیگر متوکل (۲۵۲ ـ ۲۵۵).[۳۷] [۳۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
اخلاق و فضائل امام محمد باقر(ع)
امام باقر(ع)، در میان خاندان پیامبر(ص) نخستین کسی بود که هم پدر و هم مادر وی فاطمی و علوی بودند؛ زیرا پدر او امام زین العابدین(ع) فرزند امام حسین(ع) و مادرش فاطمه (مکنی به ام عبدالله) دختر امام حسن مجتبی(ع) بود که از زنان با فضیلت و دانشمند بنی هاشم به حساب می آمد.
- «ابوجعفر محمد بن علی علیه السلام» ملقب به «باقر العلوم»، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم است. تولد امام باقر علیه السلام در سال ۵۷ هجری و وفات آن حضرت در ۱۱۴ است و مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال است. شهرت آن حضرت به لقب «باقر» که برگرفته از روایت جابر انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، نشان از مقام بلند علمی ایشان دارد. «مسند الامام الباقر علیه السلام»، از جمله آثاری است که درباره امام باقر (علیه السلام) و احادیث ایشان، تألیف شده است.
امام باقر علیه السلام در یکم رجب سال ۵۷ هجرى قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.[۱]
نام آن حضرت «محمد»، کنیه اش «ابوجعفر» و لقبش «باقر العلوم» یعنى «شکافندهى دانشها» است.
نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت على و حضرت زهرا علیهم السلام مى رسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب دادهاند.[۲] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است.
همسر حضرت باقر علیه السلام «اُمّ فَروه» است که او مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد.
امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[۳]
پس از شهادت امام حسین علیه السلام آن حضرت ۳۷ سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد.
دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمر بن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزید بن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود.
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السّلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب (متوفّی ۹۴)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[۴]
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السّلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السّلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[۵]
در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.[۶]
«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد.[۷]
شیخ صدوق (ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفى که براى چه امام محمّدباقر علیه السّلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علّت آن که «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و أظهره اظهارا»، شکافت علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنى، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبد اللّه انصارى که شنید از رسول خدا(ص) که فرمود: اى جابر! تو زنده مىمانى تا ملاقات مىنمایى پسرم محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردى او را از جانب من او را سلام برسان.[۸]
همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود.
«عبدالله بن عطاء مکى» مى گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود.[۹]
شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى» به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[۱۰]
شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت مینویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کردهاند. به نوشته او، امام اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت میکرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنّت رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله حدیث میآموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل میکرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن مینوشتند.
در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله:
۱- «ابان بن تغلب»: ابان از شخصیتهاى علمى عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه و... تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوى بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.[۱۹]
۲- «زرارة بن اعین»: زراره از قرائت و فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود. [۲۰]
۳- «محمد بن مسلم»: او فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود، او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.
۴- معروف بن خَرَّبوذ: مرحوم کشّی در رجال خود او را از اصحاب اجماع و از فقهای برجسته شیعه دانسته و می گوید سجده های طولانی او ضرب المثل بوده است.
۵- بُرَید بن معاویه: از وجوه فقهاى اصحاب و ثقه و جلیل القدر و از براى او مکانت عظیم است نزد ائمه اطهار علیهمالسلام و از اصحاب اجماع بود.
۶- فُضَیل بن یسار: فضیل ملقب به لقب فقیه شیعه است و تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق، علم و دانش او تاکید دارند.
۷- ابوبصیر اسدی: شخصی مورد وثوق و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام و راوی روایات آن دو بزرگوار است.
هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد، از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[۲۱]
گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[۲۲][۲۳]
امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
- پیامبر و اهل بیت (ع)
- امام باقر علیه السلام
- معرفی امام محمد باقر (ع)
- دوران امامت امام محمد باقر (ع)
- شهادت امام محمد باقر (علیه السلام)
- اخلاق و فضایل امام محمد باقر (ع)
- سیره ی عملی امام محمد باقر (ع)
- شخصیت و آثار علمی امام محمد باقر (ع)
- توصیه هایی از امام باقر علیه السلام
- اصحاب و شاگردان امام محمد باقر (ع)
- امام محمد باقر (ع) از نگاه اهل بیت
- امام محمد باقر (ع) از دید گاه اندیشمندان
- امام محمد باقر(ع) در آینه شعر و ادبیات
- امام محمد باقر(ع) در آینه پرسش و پاسخ
- امام محمد باقر(ع) در آینه پژوهش
- ویژه نامه امام محمد باقر(ع)
- امام باقر علیه السلام ، رسانه و اینترنت
- قدرِ «رجب» در کلام «رجبیّون»
- سیمای دعا در سیره باقرالعلوم(ع)
- اذکاری برای همه روزهای ماه رجب
- 3 توصیه مهم برای درک بهتر فضایل ماه رجب
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه ولادت حضرت امام باقر عليه السلام
ولادت حضرت امام باقر عليه السلام
زندگاني حضرت امام باقر عليه السلام
كرامات و معجزات حضرت امام باقر عليه السلام
اخلاق ، صفات حضرت امام باقر عليه السلام
فضائل و مناقب امام باقر علیه السلام
اشعارمدح ومولودی حضرت امام باقر عليه السلام
اشعار مدح ومرثيه حضرت امام باقر عليه السلام
گالري عكس و تصوير حضرت امام باقر عليه السلام
احاديث وروايات حضرت امام باقر عليه السلام
داستانها و حكايات حضرت امام باقر عليه السلام
پيامكهاي ولادت حضرت امام باقر (ع)
پيامكهاي شهادت حضرت امام باقر (ع)
اصحاب وشاگردان امام باقر عليه السلام
جايگاه علمي و عملي امام باقر عليه السلام
سياست و زندگي اجتماعي امام باقر عليه السلام
كتابها و مقالات حضرت امام باقر عليه السلام
نرم افزار و كتاب موبايل حضرت امام باقر عليه السلام
كتابخانه امام باقر عليه السلام
خلفای معاصر امام باقرعلیه السلام
همسروفرزندان امام باقر علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
جایگاه زن ومادر در اسلام
در قرآن که کتاب آسمانی ما مسلمانان است،جایگاه زن به گونه ای زیبا در قالبهای فصاحتی، بلاغتی، هنری، و فرهنگی بیان گردیده که هر انسانی را شگفت زده می نماید،
آیه های آرامش (روز زن)
حدیث در مورد زن و جایگاه زنان
ارزش و مقام زن در قرآن - تبیان
احترام به مقام زن در سیره نبوی
30 حدیث با موضوع زن و جایگاه زن
جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی (ره)
احادیث معصومین(ع) درمورد ارزش زن
زن در اسلام - چهل حديث در مورد زن
ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها، روز زن
فیش های الگوی اسلامی زن - Khamenei
دیدگاههای امام خمینی (س) در مورد جایگاه زنان
جایگاه زن د ر اسلام و عظمت آن د ر قرآن - نمناک
40 آموزه مهم درباره همسرداری از زبان ائمه - شیعه نیوز
نگاهی به جایگاه مادر در کلام معصومین (ع) - شبکه الکوثر
اهمیت شیر مادر در قرآن و روایات؟! - سازمان تامین اجتماعی
احادیثی خواندنی درباره مقام مادر از منظر معصومین
اهمیت شیر مادر در قرآن و روایات؟! | ضیاءالصالحین
حقوق مادر در حیات و مرگش | خبرگزاری فارس
جایگاه مادر در اندیشه اسلامی – الشیعه
روز مادر، نمودی از عمری در خدمت مادر
حدیث زیبا درباره مادر - حدیث نگاری
مقام و منزلت مادر در قرآن
جایگاه و منزلت مادر
ارزش و جایگاه مادر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام (۵ بعثت - ۱۱ قمری)، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه، همسر امام علی علیه السلام و مادر امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام است. تاریخ ولادت آن حضرت در بیشتر منابع اهل سنت ۵ سال پیش از بعثت و در زمانی که قریش مشغول مرمت خانه کعبه بودند، ذکر شده است؛ [۱] [۲] ولی در بیشتر منابع شیعی، سال ولادت ایشان ۵ سال پس از بعثت ذکر شده است. [۳] . شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و اکثر عُلما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادی الاخر بوده و گفتهاند که در روز جمعه سال دوّم از بعثت بوده و بعضی سال پنجم از بعثت گفتهاند [۴] و علامه مجلسی (رحمهالله) در «حیاة القلوب » فرموده که صاحب «عُدَدْ» روایت کرده است که پنج سال بعد از بعثت حضرت رسالت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) از حضرت خدیجه متولد شد. حضرت فاطمه سلام الله علیها در دین اسلام جایگاه بسیاری رفیعی دارد و به ویژگی های متعددی ممتاز است. آن حضرت معصومه است و یازده نفر از ائمه شیعه از نسل آن حضرت هستند. سوره و آیاتی از قرآن کریم همچون سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان اهل بیت رسول خدا (ص) خوانده شده اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم (ص)، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را سیدة نساء العالمین (بزرگ بانوی زنان جهانیان) نامیده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمدهاست. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۱] در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۲] . ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده است که حضرت صادق (علیهالسلام) فرموده که فاطمه (علیهاالسلام) را نُه نام است نزد حقتعالی: فاطمه (علیهاالسلام) و صدیقه و مبارکه و طاهره و زکیه و راضیه و مرضیه و محدّثه و زهراء. پس حضرت فرمود که آیا میدانی که چیست تفسیر فاطمه؟ یونس گفت، گفتم: خبر ده مرا از معنی آن ای سید من؛ حضرت فرمود: فُطِمَتْ مِنَ الشَّر؛ یعنی بریده شده است از بدیها، پس حضرت فرمود که اگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تزویج نمینمود اورا، کفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روز قیامت نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند. [۸] . علامه مجلسی (رحمهالله) در ذیل ترجمه این حدیث فرموده که «صدیقه» به معنی معصومه است، و «مبارکه» یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد کرام و «طاهره» یعنی پاکیزه از صفات نقص و «زکیه» یعنی نموّ کننده در کمالات و خیرات و «راضیه» یعنی راضی به قضای حق تعالی و «مرضیه» یعنی پسندیده خدا و دوستان خدا و «محدّثه» یعنی ملک با او سخن میگفت و «زهراء» یعنی نورانی به نور صُوری ومعنوی. این حدیث شریف دلالت میکند بر اینکه امیرالمؤ منین (علیهالسلام) از جمیع پیغمبران و اوصیای ایشان به غیر از پیغمبر آخر الزّمان افضل میباشد بلکه بعضی استدلال بر افضلیت فاطمه زهرا ((علیهاالسّلام)) بر ایشان نیز کرده اند.[۹] و در احادیث متواتره از طریق خاصّه و عامّه روایت شده است که آن حضرت را برای این فاطمه نامیدهاند که حق تعالی او را و شیعیان اورا از آتش جهنم بریده است.[۱۰] [۱۱] روایت شده که از حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) پرسیدند که به چه سبب فاطمه را بتول مینامی؟ فرمود: برای آنکه خونی که زنان دیگر میبینند اونمیبیند، دیدن خون در دختران پیغمبران ناخوش است.[۱۲] [۱۳] پس آن حضرت دارای القاب فراوانی مانند: "زهرا"، "صدیقه"، "طاهره"، "بتول"، "زکیه"، "راضیه"، "مرضیه" و غیره میباشد. مشهورترین لقب حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم)، زهرا میباشد.[۱۴] زهرا در لغت به معنی درخشنده و روشن میباشد.[۱۵] . نامهای آسمانی حضرت : این در حالی است که برای بانو حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) نامها و القابی است که برخی آسمانیاند و از سوی آفریدگار تعیین شده و بعضی از سوی برگزیدگان الهی. اما نامهای آسمانی نه اسم است که در حدیث ذیل آمده است. امام جعفر صادق (علیهالسّلام) فرمود: برای فاطمه (سلاماللهعلیها) نزد خدای (عزّوجلّ) نه اسم است: «فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا»[۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰] . آنچه این نامها را برای حضرت فضیلت قرار داده اینکه نامهای حضرتش حاکی از صفتی والاست که در وی وجود داشته است و چون نامهای دیگر افراد نیست که صاحب نام از معنی نام خود هیچ بهرهای نبرده باشد. لقبها و کنیههای حضرت : ام الائمه ، ام ابیها ، ام الحسن و ام الحسین ، ام المحسن ، بتول ، حانیه و الحرة ، حصان ، عفیفه ، حورای انسیه ، راضیه ، زکیه ، زهرا ، سماویه ، سیدة نساءالعالمین ، صدیقه کبری ، طاهره ، عذرا ، فاطمه ، مبارکه ، محدثه ، مرضیه ، مریم کبری ، منصوره ، نوریه . فضائل حضرت زهرا : شیخ صدوق (رحمهالله) به سند معتبر روایت کرده است که چون حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) از سفری مراجعت میفرمود اوّل به خانه حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) تشریف میبردند و مدتی میماندند و بعد از آن به خانه زنان خود میرفتند؛ پس در بعضی از سفرهای آن حضرت جناب فاطمه (علیهاالسلام) دو دست بند و گلوبند و گوشواره از نقره ساخت و پرده بر دَرِ خانه آویخت، چون آن جناب مراجعت فرمود به خانه فاطمه (علیهاالسّلام) تشریف برد و اصحاب بر در خانه توقف نمودند چون حضرت داخل خانه شد و آن حال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود، غضبناک بیرون رفت و به مسجد درآمد و به نزد منبر نشست، حضرت فاطمه دانست که حضرت برای زینتها چنین به غضب آمدند، پس گردنبند و دست بندها و گوشوارهها را کند و پردهها را گشوده و همه را به نزد آن جناب فرستاد و به آن شخص که آنها را میبرد گفت به حضرت بگو که دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدا بده. چون آنها را به نزد آن حضرت آوردند سه مرتبه فرمود: کرد فاطمه آنچه را که میخواستم پدرش فدای اوباد! دنیا از برای محمد و آلمحمد نیست اگر دنیا در خوبی نزد خدا برابر پشه ای بود خدا در دنیا کافران را شربتی آب نمیداد؛ پس برخاست و به خانه فاطمه علیهاالسلام داخل شد.[۹۶] شیخ مفید و شیخ طوسی از طریق عامه روایت کردهاند که حضرت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود که فاطمه پاره تن من است هرکه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هرکه او را آزرده کند مرا آزرده است، فاطمه (علیهاالسلام) عزیزترین مردم است نزد من.[۹۷] [۹۸] شیخ طوسی از عایشه روایت کرده است که میگفت: ندیدم احدی را که در گفتار و سخن شبیهتر باشد از فاطمه به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون فاطمه به نزد آن حضرت میآمد او را مرحبا میگفت و دستهای او را میبوسید و در جای خود مینشاند، چون حضرت به خانه فاطمه میرفت برمیخاست و استقبال آن حضرت میکرد و مرحبا میگفت و دستهای آن حضرت را میبوسید.[۹۹] در «قُرْبالاسناد» به سند معتبر از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت کرده است که حضرت رسالت (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) مقرر فرمود که هر چه خدمت بیرون در باشد از آب و هیزم و امثال اینها حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به جا آورد و هر چه خدمت اندرون خانه باشد از آسیاکردن و نان و طعامپختن و جاروبکردن و امثال اینها با حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) باشد.[۱۰۰] . ابن بابویه به سند معتبر از امام حسن (علیهالسلام) روایت کرده است که آن حضرت فرمود که در شب جمعه مادرم فاطمه (علیهاالسلام) در محراب خود ایستاده و مشغول بندگی حقتعالی گردید و پیوسته در رکوع و سجود و قیام و دعا بود و تا صبح طالع شد شنیدم که پیوسته دعا میکرد از برای مؤمنین و مؤمنات و ایشان را نام میبرد و دعا برای ایشان بسیار میکرد و از برای خود دعائی نمیکرد، پس گفتم: ای مادر! چرا از برای خود دعا نکردی چنانکه از برای دیگران کردی؟ فرمود: «یا بُنَی! الْجارُ ثُمَّ الدّار؛ ای پسر جان من، اوّل همسایه را باید رسید و آخر خود را.» [۱۰۱] . ثعلَبی از حضرت صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که روزی حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) به خانه فاطمه (علیهاالسّلام) درآمد فاطمه را دید که جامه پوشیده از جُلهای شتر و به دستهای خود آسیاب میگردانید و در آن حالت فرزند خود را شیر میداد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده کرد آب از دیده های مبارکش روان شد و فرمود: ای دختر گرامی، تلخیهای دنیا را امروز بچش برای حلاوتهای آخرت. پس فاطمه (علیهاالسّلام) گفت: یا رسول اللّه حمد میکنم خدا را بر نعمتهای او و شکر میکنم خدا را بر کرامتهای او؛ پس حق تعالی این آیه را فرستاد:«وَلَسوْفَ یعطیک ربُّک فَتَرْضی؛[۱۰۲] یعنی حق تعالی در قیامت آن قدر به تو خواهد داد که راضی شوی.»[۱۰۳] [۱۰۴] و از حسن بَصْری نقل شده که میگفت: حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) عابدترین امت بود و در عبادت حقتعالی آن قدر بر پا میایستاد که پاهای مبارکش ورم میکرد.[۱۰۵] و از «حلیه ابو نُعَیم » روایت شده که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) آن قدر آسیاب گردانید که دستهای مبارکش آبله پیدا کرد و از اثر آسیاب دستهای مبارکش پینه کرد.[۱۰۶] . حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از رحلت پیامبر اسلام از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب به خانهاش (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به شهادت رسید. وصیتهای حضرت زهرا : شیخ طوسی و کلینی به سندهای معتبر از حضرت امام زین العابدین و امام حسین علیهماالسّلام روایت کرده اند که چون حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بیمار شد وصیت نمود به حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که کتمان کند بیماری او را و مردم را بر احوال او مطلع نگرداند و اعلام نکند اَحدی را به مرض او؛ پس حضرت به وصیت اوعمل نموده خود متوجّه بیمارداری او بود و اسماء بنت عمیس آن حضرت را در این امور معاونت میکرد و در این مدت احوال او را پنهان میداشتند از مردم، چون نزدیک وفات آن حضرت شد وصیت فرمود که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خود متوجه غسل و تکفین او شود و در شب او را دفن نماید و قبرش را هموار کند؛ پس حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خود متوجّه غسل و تکفین و امور او گردید و او را در شب دفن کرد و اثر قبر او را محو نمود و چون خاک قبر آن حضرت را با دست خود فشاند حزن و اندوه آن حضرت هیجان کرد آب دیده های مبارکش بر روی اَنْوَرش جاری شد و رو به قبر حضرت رسالت (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) گردانید و گفت: اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ.[۱۴۶] . شهادت حضرت زهرا : در روز وفات آن حضرت اختلاف بسیار است و اظهر آن است که وفات آن حضرت در سوم جمادیالاخر واقع شده چنانکه مختار جمعی از بزرگان علماء است و شواهدی است بر این مطلب. علامه مجلسی در جلاءالعیون این قول را اصح واَشْهَر میان علمای امامیه دانسته است.[۱۳۷] . رحلت پدر بزرگوار، مظلومیت همسر، از دست رفتن حق، فشارهای جسمیو روحی و مهمتر از همه دگرگونیهایی که در جامعه مسلمان به فاصله کوتاهی از زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت، روح و جسم فاطمه را سخت آزرد. در حالی که تاریخ نشان میدهد، ایشان قبل از رحلت پدر بزرگوارش هیچگونه بیماری جسمینداشت.[۱۳۸] او در اثر این مرارتها و بیماریها به شهادت رسید. پس بقای آن حضرت بعد از پدر بزرگوار خود، نود وپنج روز بوده. واگرچه در روایت معتبر وارد شده است که مدت مکث مخدّره ،۷۵ روز، پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.[۱۳۹] لکن میتوان وجهی برای آن ذکر کرد به بیانی که مقام ذکرش در اینجا نیست ولکن خوب است عمل شود به هر دو طریق در اقامه مصیبت و عزای آن حضرت چنانکه فعلاً معمول است. و برخی هم ۳ ماه و ۶ ماه[۱۴۰] پس از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سن ایشان را ۲۹ سال[۱۴۱] در روز سوم ماه رمضان سال ۱۱ هجری و ۱۸ سال در روز ۱۳ ربیعالاخر سال ۱۱ هجری میدانند.[۱۴۲] با این حساب علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) حدود ۹ سال با هم زندگی کردند. در «کشفالغمه» وغیر آن روایت کرده اند که چون وفات حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نزدیک شد اسماء بنت عمیس را فرمود که آبی بیاور که من وضو بسازم، پس وضو ساخت و به روایتی غسل کرد نیکوترین غسلها و بوی خوش طلبید و خود را خوشبو گردانید و جامههای نو طلبید و پوشید و فرمود که ای اسماء جبرئیل در وقت وفات پدرم چهل درهم کافور آورد از بهشت، حضرت آن را سه قسمت کرد یک حصه برای خود گذاشت و یکی از برای من و یکی از برای علی (علیهالسلام)، آن کافور را بیاور که مرا به آن حنوط کنند چون کافور را آورد فرمود که نزدیک سر من بگذار پس پای خود را به قبله کرد و خوابید و جامه بر روی خود کشید و فرمود که ای اسماء ساعتی صبر کن بعد از آن مرا بخوان اگر جواب نگویم علی (علیهالسلام) را طلب کن، بدان که من به پدر خود ملحق گردیدهام، اسماء ساعتی انتظار کشید بعد از آن، آن حضرت را ندا کرد و صدائی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن کسی که در شب معراج به مرتبه «قابَ قَوْسَین اَوْ اَدْنی» رسیده است، چون جواب نشنید جامه را از روی مبارکش برداشت دید که مرغ روحش به ریاض جنّات پرواز کرده است پس بر روی آن حضرت افتاد آن حضرت را میبوسید و میگفت: چون به خدمت حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) برسی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، در این حال حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تشریف آوردند. در روایت دیگر است که اسماء گریبان خود را چاک زد و از نزد فاطمه (علیهاالسّلام) بیرون شد، حسنین علیهماالسلام اورا ملاقات کردند فرمودند: ای اسماء، مادر ما کجا است؟ اسماء سکوت کرد، آن دوبزرگوار داخل بیت شدند و دیدند که مادرشان خوابیده است، جناب امام حسین (علیهالسلام) نزدیک شد و حرکت داد آن حضرت را دید که از دنیا رفته است «فَقالَ یا اَخا آجَرَ اللّه فی الْوالِدَة؛ گفت: ای برادر، خدا اَجر دهد ترا در مصیبت والده.» پس امام حسن (علیهالسلام) خود را روی مادر افکند. دفن حضرت زهرا : چون پاسی از شب گذشت و دیده ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند حضرت امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهماالسلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنیهاشم و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) نماز کردند و در همان شب او را دفن کردند. حضرت امیر (علیهالسلام) بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن حضرت کدام است. وبه روایتی دیگر، چهل قبر دیگر را آب پاشید که قبر آن مظلومه در میان آنها مشتبه باشد، و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد. اینها برای آن بود که عین موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر او نماز نکنند و خیال نبش قبر آن حضرت را به خاطر نگذرانند و به این سبب در موضع قبر آن حضرت اختلاف واقع شده است. بعضی گفتهاند که در بقیع است نزدیک قبور ائمه بقیع (علیهماالسّلام) و بعضی گفتهاند ما بین قبر حضرت رسالت (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) و منبر آن حضرت مدفون است؛ زیرا که حضرت رسول (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: ما بین قبر من و منبر من باغی است از باغهای بهشت و منبر من بر دری است از درهای بهشت.[۱۴۳] و بعضی گفتهاند که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند و این اَصَحّ اقوال است چنانکه روایت صحیحه بر آن دلالت میکند.[۱۴۴] صاحب منتهی الآمال گوید که من مصائبی که بر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) وارد شده در کتاب مخصوصی ایراد کردم و آن را «بَیتُ الاَحْزان فی مَصائِبِ سَیدَةِ النِّسْوان» نامیدم. همچنین در کتاب «مفاتیح الجنان» و «هدیة الزایرین» ثواب زیارت و اختلاف در قبر آن حضرت و کیفیت زیارت آن مظلومه را ذکر کرده ام.[۱۴۵] محل دفن محل دفن فاطمه زهرا : بهگفتهٔ ولیری در دانشنامهٔ اسلام، تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شدهاست و بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص میکنند. بهنوشتهٔ این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیّه (نام زنی که مسجد را بنا کردهاست) در گوشهٔ خانهٔ عقیل — برادر علی — بهفاصلهٔ هفت ذِراع از خیابان است. اما طبق گفتهٔ سایر منابع بعد از دفن یا مدتی پس از آن، دیگر محل دفن نامعلوم بود. مسعودی مینویسد مقبرهای وجود داشتهاست که در کتیبهٔ موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی بهعنوان صاحبان مقبره نوشته شدهبود. اما مسعودی تنها کسی است که چنین جزییاتی را بیان میکند. در این مقبره سه امام شیعه آرمیدهاند و قبر دیگر، امروزه به فاطمه بنت اسد منسوب است. مقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکانهایی قرار میدهد که دربارهٔ آن اختلافنظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فِی الْحُجْره» (در خانهاش) دفن شدهباشد.[۱۱۱] در منابع شیعه احتمال دفن در بقیع از اهمّیّت کمتری برخوردار است. بهگفتهٔ سید مرتضی عسکری، آخرین احتمال دربارهٔ محل دفن فاطمه زهرا، خانهٔ اوست. این امکان با چندین سند معتبر پشتیبانی میشود. اسناد اصلی این ماجرا از اهل بیت دریافت میشود؛ زیرا آنان اعضای اصلی خانهٔ پیامبر هستند که دربارهٔ این موضوع بهتر از دیگران میدانند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که براساس حدیثی از پیامبر، فاطمه در روضهٔ نبوی، میان منبر و مدفن محمد، دفن است. این احتمال با احادیثی از جعفر صادق و علی بن موسی الرضا تقویت میشود.[۱۱۲] درمجموع، فقهای شیعه برای زیارت فاطمه زهرا سه مکان را در اولویت دانستهاند: نخست در روضهٔ نبوی میان قبر و منبر پیامبر، دوم در خانهٔ خود فاطمه زهرا که اکنون در مسجد قرار گرفتهاست؛ و سوم در قبرستان بقیع.[۱۱۳] . فرزندان : حسن مجتبی در سال دوم ه.ق زاده شدهاست که در این صورت ازدواج فاطمه نمیتواند بعد از غزوه بدر بودهباشد. یا بهروایتی در نیمهٔ رمضان سال سوم ه.ق بودهاست. فاطمه حسین را پنجاه روز پس از تولد حسن باردار شد و در اولین روزهای شعبان بهسال چهارم ه.ق بهدنیا آورد. در کنار این دو پسر و فرزند مردهبهدنیاآمده مُحسِن یا مُحَسَّن، فاطمه دو دختر بهدنیا آورد که بهنام دو تن از عمههایشان زینب و اُمّکلثوم نامگذاری شدند.[۱۱۴] حسن بزرگترین پسر علی و فاطمه زهرا و دومین امام شیعه است که طبق روایات در ۶۲۵ م در مدینه بهدنیا آمد. بعد از کشته شدن علی، برای مدت کوتاهی در کوفه بر بخشی از سرزمینهای مسلمانان خلافت کرد و سپس طبق عهدنامهٔ صلح با معاویه از قدرت کناره گرفت. او در ۶۷۰ م در مدینه مسموم شد و درگذشت.[۱۱۵] حسین دومین پسر علی و فاطمه زهرا و سومین امام شیعه است که طبق بیشتر روایات در ۶۲۶ م در مدینه بهدنیا آمد. وی در سال ۶۸۰ م علیه یزید قیام کرد و در نبرد کربلا به همراه یارانش کشته شد.[۱۱۶] نسل علی از فاطمهٔ زهرا بهعنوان «شریف» یا «سَیِّد» شناخته میشوند. آنها بهعنوان تنها نسل بازمانده از محمّد، مورد احترام شیعه و سنی هستند.[۱۱۷] علی تا زمانی که فاطمه زنده بود همسر دیگری نداشت، اما پس از او با زنان متعددی ازدواج کرد. بهجز چهار فرزندی که از فاطمه داشت، بقیهٔ فرزندانش از همسران دیگر او بودند.[۱۱۸] . زیارت حضرت زهرا : شیخ شهید اول (رحمهالله) در کتاب المزار الدروس الشرعیه گوید که مستحب است زیارت حضرت فاطمه دختر رسول خدا (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) و زوجه امیرالمؤمنین و مادر حسن و حسین علیهماالسّلام. و روایت شده که آن مخدّره فرمود خبر داد مرا پدر بزرگوارم که هرکه بر او و بر من سه روز سلام کند حقتعالی بهشت را بر او واجب گرداند. گفتند به حضرت فاطمه (علیهاالسلام) که آیا در حیات شما؟ فرمود بلی، و همچنین است بعد از ممات ما. وهرگاه زائر خواست آن حضرت را زیارت کند در سه موضع زیارت کند: در خانه آن حضرت و در روضه و در بقیع. ولادت آن حضرت واقع شد پنج سال بعد از مبعث، وبه رحمت خدا واصل شد بعد از پدر بزرگوار خود قریب به صد روز.[۱۴۷] علامه مجلسی گوید: سید بن طاوس (علیهالرحمه) روایت کرده است که هرکه آن حضرت را زیارت کند به این زیارت که بگوید: اَلسَّلامُ علَیک یا سیدَةَ نساءِ العالَمین اَلسَّلامُ عَلَیک یا والِدَةَ الْحُجُجِ عَلَی النّاسِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیک اَیتُهَا الْمَظْلوُمَةُ الْمَمنوُعَةُ حَقُّه. پس بگوید: اَللّهمَّ صلِّ علی اَمتک وَابنةِ نبیک وَ زَوْجةِ وَصی نبیک صَلوةً تَزْلفُها فَوْقَ زُلْفی عِبادِک الْمُکرَمینَ مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الارَضَینَ. پس طلب آمرزش کند از خدا، حقّتعالی گناهان او را بیامرزد و او را داخل بهشت کند. واین زیارت مختصر معتبری است و همه وقت میتوان انجام داد.[۱۴۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فاطمیه ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
زندگینامه حضرت زینب علیها سلام
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) (۵ یا ۶ ق - ۶۲ ه.ق)، سومین فرزند علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و همسر عبدالله بن جعفر بود. ایشان را با القاب عقیله بنیهاشم، ام المصائب، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، یاد کردهاند. زینب کبری (سلاماللهعلیها) مکنای به امالحسن و امکلثوم[۱] . حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بن عبدالمطلب، قریشی هاشمی است. چنانکه منابع در معرفی وی چنین نوشتهاند: «زینب بنت علی بن ابیطالب بن عبد المطلب الهاشمیة سبطة رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امها فاطمة الزهراء قال ابن الاثیر انها ولدت فی حیاة النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)...»[۱۹] . مادرش فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)[۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷][۲۸]. جدش رسول خدا حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جدهاش خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است. دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه منوره به دنیا آمد.[۲] [۳] [۴] . حضرت زینب توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نامگذاری شد. بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، توسط پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولّد وی، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرمود: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این امر پیشی نمیگیرم در آن هنگام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسافرت بودند. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سفر مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام) وارد گشتند. امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشتهایم.[۱۳۱] . سپس پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است.»[۱۳۲] [۱۳۳] . سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بكى عليها، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها.»[۱۳۴] [۱۳۵] . بنابر آنچه که بیان شد انتخاب نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از جانب خدا و از طریق وحی بوده که این خود فضیلتی برای ایشان میباشد. در معنای لغوی زینب دو نظریه عنوان شده است: ۱. زینب یک کلمه ترکیبی از «زین» و «اب» به معنای «زینت پدر» میباشد. [۱۳۶] ۲. زینب کلمهای بسیط بوده و نام «درخت» و یا «گل» میباشد. در لسان العرب آمده: «زینب درختی زیبا و خوشبو است از اینرو این نام برای دختران انتخاب میگردد.[۱۳۷] [۱۳۸] . در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ و نفیس به «درخت» تشبیه میشود مانند: «مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ»[۱۳۹] . و یا حدیث «اَنا و علیٍّ من شجرهٍ واحدهٍ»[۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] . در هر صورت قدر متیقن از این دو نظریه این است که زینب نامی زیبا و پر معناست. برخی گفتهاند زینب کبری (سلاماللهعلیها) به نام و یاد زینب، دختر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که وفات کرده بود، «زینب» نامگذاری شده است. چنانکه در احادیث آمده است مردی از اهل قم از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کرد: آیا زنان میتوانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آری! زینب دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وفات یافت و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با تعدادی از زنان رفتند و بر جنازه او نماز گزاردند.» «کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) فَسَاَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تُصَلِّی النِّسَاءُ عَلَی الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام): اِنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ النَّبِیِّ تُوُفِّیَتْ وَ اِنَّ فَاطِمَةَ (سلاماللهعلیها) خَرَجَتْ فِی نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَی اُخْتِهَا»[۱۵۲] . القاب متعددی نیز برای آن حضرت نقل شده است، از جمله: عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاضله، کامله، عابده آل على. القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشههایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. ولیة الله - عالمة غیر معلمه - عابدة آل علی - عصمة الصغری - صدّیقة الصغری - عفیفة کریمه - فصیحة بلیغه - صابرة محتسبه - لبوة الهاشمیّه - ایثار و گذشت . پنج تن آل عبا، امام سجاد و امام باقر (علیهماالسّلام) را درک کرده است - حضرت زینب و پیامبر - زمان امام علی - زمان امام حسن - زمان امام حسین - زمان امام سجاد . حضرت امیرالمؤمنین (ع) بعد از جنگ جمل روز دوشنبه دوازدهم رجب سال 36 هجری قمری به کوفه تشریف بردند. جعده پس از هجرت به مدینه، مدتی در آن جا ماند و سپس به کوفه رفت و در کوفه مسکن گرفت. و موقعی که حضرت علی علیه السلام از جنگ جمل به کوفه وارد شد، در منزل او مسکن گزید. حضرت پس از مدتی جعده را به خراسان فرستاد، و سپس از خراسان بازگشت و در کوفه ماند و همواره ملازم امیرالمؤمنین علیه السلام بود.روزی حضرت می خواست سخنرانی کند، جعده سنگی گذاشت و حضرت در حالی که لباس پشمی به تن داشت و شمشیر خود را با لیف خرما حمایل کرده بود و پیشانی اش پینه بسته بود، بالای آن سنگ رفت و برای مردم سخنرانی کرد. این در حالی است که روز بیست و پنجم ذی الحجه سال 35 هجری با امام علی(ع) دست بیعت داده بودند ، و در واقع حدود 6 ماه و هفده روز بعد از آنکه مسلمانان در مدینه با حضرت بیعت کردن آن حضرت حکومت اسلامی را به کوفه انتقال دادند. و امام (ع) در آن وقت 58 سال و چند ماه از عمر مبارکشان گذشته بود . [i] . در زمان حضور امیرالمومنین (علیهالسّلام) در کوفه به زنان کوفه، تفسیر قرآن آموزش میداد. پدرش او را به عقد برادرزادهاش عبدالله بن جعفر درآورد. حاصل این ازدواج ۵ فرزند به نامهای علی، عون، عباس، محمد و امکلثوم بود.[۸] [۹] [۱۰] [۱۱] «عبداللَّه بن جعفر» همسر زینب[۵۷۳] یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان بنام و معروف است. نام پدر عبدالله، جعفر بن ابیطالب، از مسلمانان شجاع و دلیر صدر اسلام و برادر علی (علیهالسّلام) بود و مادرش اَسماء بنت عُمَیْس بود. زندگی زینب همواره آمیخته با مصائب بود. در پنج سالگی جدش محمد بن عبدالله را از دست داد، چند ماه نگذشته بود که مادرش فاطمه زهرا را بر اثر حوادثی از دست داد، حدوداً بیست و نه سال بعد پدرش علی بن ابی طالب را از دست داد (که بدست ابن ملجم مرادی به قتل رسید)، و بعد شاهد جان دادن برادرش حسن مجتبی بود تا رسید به کربلا و حوادث روز عاشورا و اسارت به سمت شام و هزاران هزار مصائب بسیار که یکی از آنها از دست دادن هجده تن از محارم و نزدیکان در کمتر از یک روز، لذا زینب را امالمصائب می خوانند.[۲] . حضرت زینب (سلاماللهعلیها) همراه با خمسه طیّبه در مسائل سیاسیـاجتماعی شرکت فعّال داشت. ایشان همراه برادرش امام حسین (علیهالسّلام) در واقعه کربلا حضور پیدا کرد. بعد از شهادت امام حسین به اسارت درآمد و سرپرستی اسرای کربلا را به عهده گرفت. شاهد حکومت کوتاه پدر و برادرش امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) و در نهایت شهادت آن بزرگواران بود. با حرکت امام حسین (علیهالسّلام) از مدینه در بیست و هشتم رجب[۱۲] [۱۳] [۱۴] و به نقلی سوم شعبان سال ۶۰ هجری،[۱۵] [۱۶] . حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیز به همراه فرزندان و بسیاری از خویشاوندان از جمله برادران، خواهران و برادرزادهها، رهسپار مکه شد.[۱۷] [۱۸] . در سفر طولانی مدینه تا مکه، مکه تا کربلا، کربلا تا کوفه، کوفه تا شام، شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه، همراه برادر شهیدش امام حسین (علیهالسّلام) و اسیران کوفه و شام بود. تلخترین صحنهها و مصیبتها را در ظهر عاشورا شاهد بود. حضرت زینب در کربلا : با حرکت امام حسین (علیهالسّلام) از مدینه در ۲۸ رجب[۶۴۴] [۶۴۵] [۶۴۶] . و به نقلی ۳ شعبان سال ۶۰ هجری،[۶۴۷] [۶۴۸] . زینب (سلاماللهعلیها) نیز به همراه بسیاری از خویشاوندان امام (علیهالسّلام) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزادههای آن حضرت (علیهالسّلام)، رهسپار مکه شد[۶۴۹] و سپس از آنجا تا سرزمین کربلا برادر را همراهی کرد. پاسارت زینب در روز یازدهم : در بعد از ظهر روز یازدهم محرم عمر بن سعد و یارانش در حالی که اجساد بیسر و مطهر امام (علیهالسّلام) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده و امام سجاد (علیهالسّلام) را با همان حال بیماری، زنان و دختران و خواهران و اطفال سالار شهیدان را که امانتهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) در میان امتش بودند در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده بر شترهای برهنه و بیجهاز سوار کردند و همانند اسیران ترک و روم و در حالی که در اوج مصیبت و غم و اندوه به سر میبردند به سوی کوفه حرکت دادند.[۶۹۹] [۷۰۰] [۷۰۱] [۷۰۲] [۷۰۳] [۷۰۴] [۷۰۵] . به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند، البته در برخی از منابع آمده که عبور اسرا از میان قتلگاه به درخواست خود اسرا بوده است. [۷۰۶] وقتی زینب (سلاماللهعلیها) از کنار قتلگاه برادرش میگذشت میگفت: «یا محمداه! یا محمداه! هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء. یا محمداه! و بناتک سبایا و ذریتک مقتله تسفی علیها الصبا! یا محمداه! یا محمداه!؛ این همان حسین است زیر آسمان قرار گرفته و به خاک و خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه شده است. یا محمداه! دخترانت اسیر گردیده، فرزندانت کشته شدهاند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان میگستراند!» پس هر دوست و دشمنی به گریه افتاد! به طوری که زنان صیحه زده بر صورتهای خویش سیلی میزدند.[۷۰۷] [۷۰۸] [۷۰۹] [۷۱۰] [۷۱۱] [۷۱۲] [۷۱۳]. بر اساس نقل مقاتل و منابع دوست و دشمن از دیدن این ماجرا به گریه افتادند.[۷۱۴] [۷۱۵] [۷۱۶] [۷۱۷] . حوادث دلخراش کوفه و شام موهایش را سفید و قامتش را خمیده کرد. با این وجود، هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهدای کربلا فرو نبست و افشاگر حاکمان مستبد عصر خود بود تا آنجا که خطبههای دشمنشکن وی در کوفه و شام معروف است. خطبههای ایشان در کوفه و شام علیه یزید و امویان معروف است. با خطبههای خود یزید و یزیدیان را رسوا نموده و پرده از چهره ظالمانه و ننگین حکومت اموی برداشت و پیام امام حسین (علیهالسّلام)، را به مردمان آن زمان رسانید. بارزترين بعد زندگى حضرت زينب (سلاماللهعلیها)، نقش ویژه او در واقعه کربلا و دوران اسارت پس از این واقعه است. به خاطر صبر و پایداری در واقعه عاشورا علیرغم از دستدادن عزیزترین کسانش از او به عنوان اسوه صبر، یاد کردهاند. هجرت دوباره به شام : عمرو بن سعید اشرق که از سوی بنیامیه به عنوان حاکم مدینه منصوب شده بود طی نامهای به یزید، مطلب را به اطلاع او رساند و او را از ماجرای برپایی مجالس عزا با خبر کرد. در نامه او به یزید چنین آمده بود: «همانا که وجود زینب در میان مردم مدینه اذهان را میآشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقام خون حسین را بگیرد.» یزید در پاسخ به او دستور داد که میان حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مردم مدینه جدایی اندازد. او نیز به آن حضرت اعلام کرد که از مدینه خارج شود و در هر جای دیگری که مایل است، زندگی کند. حضرت زینب (علیهاالسّلام) به ناچار مدینه را در روزهای پایانی ذیالحجه سال ۶۱ هجری در حالی که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود به همراه با دختران امام حسین (علیهالسّلام) (فاطمه و سکینه) و فضه خادم (علیهاالسّلام) ترک کرد و به سوی شام روانه شد.[۱۲۴۶] [۱۲۴۷] [۱۲۴۸][۱۲۴۹] . حضرت زینب (سلاماللهعلیها) سرانجام در ۵۷ سالگی و در سال ۶۲ قمری پس از گذشت حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، در دمشق شام چشم از جهان فروبست. درباره مزار حضرت زینب (سلاماللهعلیها) اختلاف است ولی مشهور قائل هستند که ایشان در دمشق دفن شدهاند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه عمه سادات حضرت زینب علیهاسلام
فضائل ومناقب حضرت زینب علیها السلام
معجزات و کرامات حضرت زینب علیهاسلام
اشعارمدایح حضرت زینب علیها سلام
ازدواج حضرت زینب (س) وعبدالله جعفر
حضرت زینب علیهاسلام در سوگ مادر
مطالب ، مقالات و موضوعات گوناگون
سخنرانیهای حضرت زینب ورسوایی قاتلان امام حسین(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)، دختر امام موسی کاظم (علیهالسلام)، یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت (علیهمالسّلام) میباشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا (علیهالسّلام) میباشد؛ نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات کمنظیر تاریخ بشریت است.[۱] .[۲] .[۳] .[۴] .[۵] . حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) بعد از پدر، در سال ۱۷۹ تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا (علیهالسلام) قرار گرفت و تا سال ۲۰۰ (ه. ق) یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و عرفانی و اخلاقی دست یافت.درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال ۱۷۹ هارون الرشید امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) پدر حضرت معصومه (علیهالسّلام) را از مدینه به بغداد برد و در آنجا در ماه رجب ۱۸۳ از دنیا رحلت فرمود. [۶] . و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از ۲۳ سال کمتر است، نمیتواند بعد از سال ۱۷۹ باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود.
پس تاریخ ولادت آن حضرت بهطور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال ۱۷۳ نقل میکنند.[۷] . با گذشت ایام، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و در این سالها محل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا (علیهالسّلام) بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده.
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد. دختر موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان و نجمه خاتون است. نام اصلی وی فاطمه است ولی به معصومه ملقب است. وی در دوران حکومت عباسیان و در خلافت هارون الرشید، امین و مأمون زندگی میکرد. برادر وی، پس از انتصاب به ولایتعهدی مأمون، از مدینه به مرو رفت و این فراق سبب شد تا فاطمه معصومه پس از یک سال، به سمت برادر خویش علی بن موسی الرضا عزم مرو نماید. برخی معتقدند که علی بن موسی الرضا طی نامهای از فاطمه معصومه خواست تا به مرو عزیمت کند. کاروان فاطمه معصومه که به همراهی فرزندان و نوادگان موسی کاظم شکل گرفته بود و عددش را ۲۳ نفر گزارش کردهاند، به گزارش عباس قمی در منتهی الآمال، با رسیدن پیک علی بن موسی و دعوت از فاطمه معصومه به عزیمت به خراسان، فاطمه معصومه مهیا سفر شد.[۴۵] قرشی و سجادی تاریخ حرکت فاطمه معصومه از مدینه را در سال ۲۰۱ ه.ق گزارش میکنند.[۴۶][۴۷] در این سفر چند تن از برادران فاطمه معصومه: فضل، جعفر، هادی، زید و قاسم و تعدادی از برادرزادههای و جمعی از غلامان و کنیزان وی را همراهی کردند.[۴۸][۴۹] از آنجا که برای موسی کاظم، فرزندی به نام هادی گزارش نشدهاست، احتمالاً نام این فرزند، هارون بوده که در تصحیف به هادی مبدل شدهاست. همینطور وجود زید که به زیدالنار شهره است در کاروان فاطمه معصومه امکان ندارد؛ چرا که وی به سبب قیامی که در بصره به راه انداخته بود، دستگیر و به مرو فرستاده شده بود.[۵۰] علاوه بر برادران، زنانی نیز با وی همسفر بودهاند که عبارتند از دختران موسی کاظم به نامهای: میمونه، فاطمه صغری و خدیجه خاتون و سلطان موصلیه، خادمه شخص فاطمه معصومه. همچنین منابع از یک خواهر دیگر که همراه دختران موسی کاظم همسفر بودهاست یاد کردهاند اما نام وی را گزارش ننمودند.[۵۱] جعفر مرتضی عاملی، تعداد افراد کاروان فاطمه معصومه را ۲۳ نفر گزارش میکند؛ اما همو مینویسد که تعداد افراد کاروان، تا ۴۰۰ نفر نیز یاد شدهاست.[۵۲] . یکی از فرازهایی که بیانگر اوج عظمت و مقام حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) است، زیارتنامهای است که حضرت رضا (عیهالسلام) در مورد آن حضرت بیان فرمودهاند. در فرازی از آن چنین آمده است: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنه فانِِّ لک عندا... شأناً من الشأن؛[۹] ای فاطمه مرا در مورد ورود به بهشت شفاعت کن؛ چرا که در پیشگاه خداوند دارای مقامات و درجات بسیار ارجمندی هستی.» . امام صادق (علیهالسلام) این روایت را قبل از ولادت امام کاظم (علیهالسلام) فرمود: «وستدفن فیها امرأةٌ من اولادی تسّمی فاطمهٌ فمن زارها وجبت له الجنَّه؛[۱۰] . به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود. کسی که مرقد او را زیارت کند بهشت برای او واجب گردد.» . در سال ۲۰۰ (هـ. ق) زمانی که یگانه برادر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به اجبار مأمون مجبور به هجرت به خراسان شدند، حضرت حدود یک سال به دور از برادر خود در مدینه زندگی کرد. مأمون عباسی در سال ۲۰۱ (هـ. ق) حضرت امام رضا (علیهالسلام) را به عنوان ولیعهد خود تعیین نمود. در این هنگام آن حضرت برای بستگان خود در مدینه و خصوص برای حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) نامهای نوشت و آنها را به خراسان دعوت نمود. حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به مجرد خواندن نامه امام (علیهالسلام) برای دیدار برادر عازم خراسان شد و با گروه بسیاری از امامزادگان و بستگان به سوی خراسان حرکت نمودند.[۱۲] . امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...»[۲۶] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در میگذرد که او دختر موسی است...». امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی دیگر پیش از اینکه این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن میگوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه میدهد و میفرماید «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون میشود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت میشود...»[۲۷] . همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام میباشد. بیشک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم (علیهالسّلام) دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آنها این بانوی مکرم است که مثل ستارهای درخشان میدرخشد و در میان فرزندان امام کاظم (علیهالسّلام) بعد از امام رضا (علیهالسّلام) هیچکدام همسنگ او نمیباشد. یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) زیارتنامهای است که به خصوص، حضرت رضا (علیهالسّلام) در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) است و هیچیک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد. جعفر مرتضی عاملی مینویسد: «حضرت معصومه در راس یک قافله ۲۲ نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (علیهالسّلام) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید».[۱۳] . البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود ۴۰۰ نفر نوشتهاند و قائلند ۲۳ نفر از آنان در ساوه کشته شدند.[۱۴] . ورود به ساوهپس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، ماموران حکومتی با آنها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: ۱۰ فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن[۱۵] . بیماری حضرت برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[۱۶] . در ساوه غذای حضرت توسط یک زن نابکار زهرآلود گشت. به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد.[۱۷] . محمدی اشتهاردی مینویسد: «مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد».[۱۸] .[۱۹] . برخی بیماری حضرت را در اثر غم و اندوه دانستهاند: «وقتی حضرت معصومه بدنهای پاره پاره برادران و برادرزادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد» . حرکت به سوی قم هنگامی که خبر ورود حضرت به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید، آل سعد به اتفاق به استقبال آن حضرت رفته و در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری مهار شتر او را گرفت و او را به شهر قم دعوت نمود. به هنگام ورود به قم محبان اهل بیت استقبال کمنظیری از خواهر امام رضا (علیهالسلام) کردند که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا (علیهالسلام) تداعی میکرد.[۲۰] . از این امر چنین استنباط میشود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود. در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردهاند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد.[۲۱] . از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است. حضور در بیتالنور . پس از ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) به قم در روز ۲۳ ماه ربیع الاول،[۲۲] آن حضرت ۱۷[۲۳] یا ۱۹[۲۴] روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود.
در این چند روزی که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در قم به سر می بردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلّل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیّه ستّیّه در محلّ میدان میر قم خوانده می شود.[۲۵] . این عبادتگاه را بیتالنور نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست. سرانجام آن حضرت بعد از شانزده یا هفده روز که در خانه موسی بستری بود، از دنیا رفت.[۳۴] . شیخ قرنی در کتاب خود چنین آورده است:«فکانت فیها سبعة عشر یوِماً حزینةً باکیةً علی اخیها وفارقت الدّنیا؛ [۳۵] . حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هفده روز در قم بود و در این روزها به یاد برادرش حضرت رضا (علیهالسلام) غمگین و گریان بود تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.) . نویسنده کتاب قم مینویسد: «روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند». پس از رحلت حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) زنان آل سعد بی بی فاطمه معصومه را غسل دادند و کفن کردند.[۳۶] . آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.[۳۷] .[۳۸] .[۳۹] .[۴۰] . برخی از محققان احتمال دادهاند که این دو سوار امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) بودهاند.[۴۱] .[۴۲] .[۴۳] . اقوال در روز وفات حضرت : قول مشهور این است که حضرت معصومه پس از آنکه در ۲۳ ماه ربیع الاول وارد قم شدند، ۱۷ روز بیشتر زنده نبودند. بنابراین رحلت آن حضرت باید دهم ماه ربیع الثانی صورت گرفته باشد. علی اکبر مهدیپور مینویسند: «روز رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری بوده است».[۴۴] . برخی از محققان نیز دوازدهم ربیع الثانی[۴۵] را به عنوان روز رحلت ذکر کردهاند. محمدی اشتهاردی مینویسد: «همانگونه که برخی از بزرگان گفتهاند، انصاف این است که برای جمع کردن بین قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بانوی بزرگوار سه روز ۱۰، ۱۱، و ۱۲ ماه ربیع الثانی را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم برگزار شود».[۴۶] تاریخ وفات : بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً ۲۰۱ هـ نقل کردهاند ولی در اینکه در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف میباشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی میدانند.[۴۷] .[۴۸] .[۴۹] .[۵۰] . سن حضرت هنگام وفات : با توجه به اینکه ولادت حضرت معصومه اول ذی القعده سال ۱۷۳[۵۱] هجری میباشد. و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال ۲۰۱ هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات ۲۸ سال بوده است. مرقد مطهر : زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد، از باغهای ساحلی موسی بن خزرج اشعری بود.موسی بن خزرج سقف و سایبانی از حصیر و بوریا بر سر قبر برافراشت تا هنگامی که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دختر امام جواد (علیهالسلام) وارد قم شد، قبهای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.[۵۲] بر مدفن فاطمه معصومه در قم، ابتدا سایبان و سپس قُبّهای بنا کردند.[۴۰] این مدفن بهتدریج بهاندازهای گسترش یافت که امروزه بعد از آستان قدس رضوی، باشکوهترین و مشهورترین آرامگاه ایران است.[۴۱] آستانه فاطمه معصومه، از حرم حضرت معصومه، ساختمانها، موقوفات و تشکیلات اداری وابسته به آن تشکیل شده است که بیشترشان در شهر قم قرار گرفتهاند.[۴۲] . زیارت حضرت معصومه : فضیلت زیارت : در مورد فضیلت زیارت آن بانوی مجلّله احادیث متعددی از ائمه (علیهمالسلام) وارد شده است که نمونههایی از آن احادیث ذکر میگردد: قال الرضا (علیهالسّلام) : «مَنْ زَارَ المعصومة بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛[۵۳] کسی که معصومه را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت کرده است.» همچنین امام صادق (علیهالسّلام) در زمان حضور خود فرموده است: «مَنْ زارها فلَه الجَنَّة[۵۴] .[۵۵] ؛ کسی که او را زیارت کند برای او بهشت است.» در حدیثی دیگر از همان امام همام به مقام شفاعت و عظمت آن بانوی مکرّمه پی میبریم: «تدخُل بِشفاعَتِها شِیَعتی الجنّة بِاَجْمَعِهِم[۵۶] .[۵۷] ؛ شیعیان ما همگی به سبب شفاعت او داخل بهشت میگردند.» ابن قولویه در کتاب بسیار ارزشمند «کامل الزیارات» که یکی از معتبرترین کتابهای قرن چهارم است، با سند معتبر از امام جواد (علیهالسّلام) روایت کرده است که فرمود: «من زارَ عَمّتی بِقُم فَلَهُ الجنَّه» هر کس عمهام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.[۵۸] . شیخ حسن قمی در کتاب ارزشمند «تاریخ قم» از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که فرمودند: «اِنَّ زیارتَها تَعادِل الجنَّه» زیارت حضرت معصومه همسنگ بهشت است.[۵۹] . در بعضی از کتب نیز روایاتی از خانم فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) نقل گردیده است.[۶۰] .[۶۱] . علی بن ابراهیم از پدرش از سعد از امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: ای سعد! ما نزد شما قبری داریم! عرض کرد فدایت شوم، قبر فاطمه دختر امام موسی علیهماالسلام را میفرمایی؟ فرمود: آری، هر که او را با معرفت زیارت کند بهشت سزاوار اوست. هر گاه (به حرم مشرف شده و) قبر را دیدی بالای سر (حضرت) رو به قبله بایست و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی وسه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوَهِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی نوُح نَبِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی ا ِبْراهیمَ خَلیل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی موُسی کَلیم ِاللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی عیسی روُح ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقَ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِیَّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمّدَ بْنَ عَبْد ِاللّه ِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلیَّ بْنَ اَبی طالِب، وَصِیَّ رَسوُل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا فاطِمَهُ سَیِّدَهَ نِساءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَه ِ، وَ سَیِّدَیْ شَباب ِ أَهْل ِ الْجَنَّه ِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْن ِ، سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّهَ عَیْن ِ النّاظِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، باقِرَ الْعِلْم ِ بَعْدَ النَّبِیِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّاد ِقَ الْبارَّ الْامینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَی بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیِّ بْنَ موُ سَ ی الرِّضَا الْمُرْتَضی، اَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی التَّقِیَّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیِّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِیَّ النّاصِحَ الْأَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، اَلسَّلامُ عَلَی الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِه ِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَلِیِّکَ، وَ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ ولیّت عَلی خَلْقِکَ. اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ رَسوُل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ فاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ اَمیر ِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْن ِ اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ موُسَی بْن ِ جَعْفَر، وَ رَحْمَهُ اللّه ِ وَ بَرَکاتُهُ. اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّه ِ، وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوَرَدْنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْس ِ جَدِّ کُمْ مِنْ یَد ِ عَلِی ِّ بْن ِ اَبی طالِب، صَلَواتُ اللّه عَلَیْکُمْ، أَسْئَلُ اللّه أَنْ یُر ِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاکُمْ فی زُمْرَه ِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد، صَلَّی اللّهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْر ِ فَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِیِّ قَدیرٌ. أَتَقَرَّبُ إِلَی اللّه ِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرإَه ِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَ التَّسْلیم ِ إِلَی اللّه ِ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَ عَلی یَقین ِ ما أَتی مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهِکَ یا سَیِّدی، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الْآخِرَهِ. یا فاطِمَهُ ا ِشْفَعی لی فِی الْجَنَّه ِ، فَا ِنَّ لَکَ عِنْدَاللّْه ِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن ِ اَللّْهُمّ ا ِنی اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَه ِ، فَلاتَسْلُبْ مِنّی ِ ما أَنَا فیه ِ،وَ لاحُولَ وَ لا قُوَهَ إِلا بالّله الْعَلِیِّ الْعَظیم ِ. اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّی الّلهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت معصومه علیهاسلام
زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام
ولادت حضرت معصومه علیها السلام
کرامات حضرت معصومه علیها السلام
اشعار مدح حضرت معصومه علیها السلام
اشعار ولادت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای ولادت حضرت معصومه علیها السلام
اشعار رحلت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای رحلت حضرت معصومه علیها السلام
عکسها وتصاویرحرم مطهرحضرت معصومه علیهاسلام
صوتی وتصویری حضرت معصومه علیها السلام
فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه(ع) در قم
احادیث و روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی درقم
فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) (۲۳۲-۲۶۰ق)، فرزند امام هادی (علیهالسّلام)، پدر امام زمان (علیهالسّلام) و یازدهمین امام شیعیان اثنیعشری است که به مدت شش سال امامت شیعیان را عهدهدار بود. اسم امام یازدهم، حسن و کنیهاش ابومحمد و لقبش زکی و عسکری بود.[۱] . در ربیع الثانی سال دویست و سی و دو هجری در مدینه به دنیا آمد و در جمعه هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسید[۲] . و در سامرا به خاک سپرده شد.[۳] . بیشتر منابع تولد ایشان را در مدینه دانستهاند[۱۶] با این حال از تولد او در سامرا نیز سخن رفته است.[۱۷] بیشتر منابع متقدم امامیه ولادت حضرت را در ربیعالثانی سال ۲۳۲ق دانستهند.[۱۸] در روایتی به نقل از امام حسن عسکری نیز همین تاریخ ذکر شده است.[۱۹] برخی دیگر از منابع امامیه و اهلسنت ولادت حضرت را در سال ۲۳۱ق نیز نوشتهاند.[۲۰] شیخ مفید در «مسار الشیعة» ولادت امام را ۱۰ ربیعالثانی آورده است.[۲۱] در قرن ششم قمری این قول به حاشیه رفت و تولد حضرت در ۸ ربیعالثانی شهرت یافته است[۲۲] که قول مشهور نزد امامیه نیز هست. در سنین کودکیِ امام حسن عسکری(ع)، پدرش امام هادی(ع) به اجبار به عراق فراخوانده شد و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان، تحتنظر قرار گرفت. در این سفر امام عسکری(ع) نیز همراه پدر بود. مسعودی زمان این سفر را سال ۲۳۶ق[۴۵] و نوبختی سال ۲۳۳ق[۴۶] گفتهاند. امام حسن عسکری(ع) با هشت واسطه به علی بن ابیطالب(ع) نخستین امام شیعیان میرسد.[۱] پدرش امام هادی(ع)، دهمین امام شیعیان اثناعشری است. به نقل از منابع شیعی، مادرش کنیز بود و حُدیث یا «حدیثه» نام داشت.[۲] در برخی از منابع نام او «سوسن»،[۳] «عسفان»[۴] و سلیل[۵] نیز ثبت شده است. امام عسکری(ع) برادری به نام جعفر داشت که به جعفر کذاب معروف است. او پس از شهادت امام عسکری(ع)، ادعای امامت کرد و با انکار تولد فرزندی برای او، به عنون تنها وارث او مدعی میراث آن حضرت شد.[۶] سید محمد و حسین دیگر برادران او بودهاند.[۷]. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی معاصر و در سامرا تحت مراقبت شدید حکام وقت قرار داشت، لذا به عسکری ملقب شدند؛ در آن مدت از طریق نمایندگان، با شیعیان در ارتباط بودند. ابومحمد حسن بن علی (علیهالسّلام) (۲۳۲-۲۶۰ ق)، ملقب به عسکری، نقی، زکی، فاضل و امین، فرزند امام علی هادی (علیهالسلام)، پدر حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و یازدهمین پیشوای شیعیان است. آن حضرت بعد از شهادت پدرش در ۲۲ سالگی به امامت رسید و به مدت ۶ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال ۲۵۴، امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. روایاتی که در وصیت امام هادی علیه السّلام درباره امامت فرزندش وارد شده، در بسیاری از کتب حدیث و تاریخ شیعه، به چشم می خورد.[۳۰] امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می فرمایند: «فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهره ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد».[۳۱] . امامت ایشان در زمان خلفای عباسی و تحت کنترل شدید حکومت وقت قرار داشت، اما با همۀ فشارها و پی جوییهای پیوستۀ حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام میداد؛ دفاع از اسلام و رد شبهات و تربیت شاگردان برجسته، گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان، رهبری فعالیتهای سیاسی سری، آگاهیبخشی سیاسی نسبت به رجال مهم شیعه، پشتیبانی مالی از شیعیان، معرفی حضرت مهدی (علیهالسّلام) به عنوان جانشینی خود، آمادهسازی شیعیان برای دوران غیبت و موارد دیگر از جمله فعالیتهای آن حضرت بود. حضرت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) با چندین خلیفه عباسی معاصر بودند، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعمین، معتز، مهتدی و معتمد، که معتز، مهتدی و معتمد همزمان با مدت امامت ایشان بودند. همه آنان آن بزرگوار را مورد آزار قرار میدادند. حضرت عسکری (علیهالسّلام) در آن مدت شش سال امامت یا در زندان بود و یا تحت مراقبت بودند. خلفای عباسی برای اینکه امامان معصوم (علیهالسّلام) را تحت نظر بگیرند و بر فعالیتهای فکری و سیاسی آنان احاطه داشته باشند، از آنان درخواست میکردند تا از مدینه منوره (که مرکز علم و دین بود) به بغداد و سامراء و خراسان (که پایتختهای دستگاه حاکمه بود) نقل مکان نمایند. به همین جهت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) تقریبا تمام عمر را یا در زندان بود یا در تبعید. دو ساله بود که به همراه پدرش به تبعیدگاه رفت و مدت بیست سال همراه با آن حضرت در تبعید بود. پس از شهادت امام هادی (علیهالسّلام)، تا شهادتش که شش سال طول کشید، در زندان یا تبعید به سر برد. به همین جهت، اصحاب نمیتوانستند خدمت ایشان برسند ولی امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، با ایجاد تشکیلات سری، پیروان خود را سازماندهی کرد.[۴]. امام تنها از طریق وکلا با شیعیان ارتباط داشت و آنها مسوولیت رد و بدل کردن نامههای شیعیان به امام یا وکیل ارشد آن حضرت و همچنین جمع آوری اموال مربوط به امام از تمامی مناطق شیعه نشین و رساندن آن به امام را بر عهده داشتند. عثمان بن سعید، شخصیت موجّه و شناخته شده شیعی، وکیل ارشد امام بود و همه اموال به دست او می رسید.[۳۶] فرزند او محمّد بن عثمان نیز منصب وکالت را به عهده داشت.[۳۷] احمد بن اسحاق اشعری، از عالمان بزرگ قم و از اصحاب خاص امام حسن عسکری علیه السلام وکیل آن حضرت در ناحیه قم بود.[۳۸] و از وکلای بغداد می توان به ریان بن صلت بغدادی خراسانی اشعری اشاره کرد.[۳۹] وکیل آن حضرت در کوفه، ایوب بن نوح بن دراج بود[۴۰] و علی بن جعفر همانی برمکی از وکلای مکه[۴۱] و عبداللّه بن حمدویه بیهقی از وکلای حضرتش در بیهق و نیشابور بود.[۴۲] [۴۳] . خلفای معاصر با امام عسکری : متوکل (۲۳۲ تا ۲۴۶) منتصر (۲۴۶ تا ۲۴۸) مستعین (۲۴۸ تا ۲۵۲) معتز (۲۵۲ تا ۲۵۵) مهتدى (۲۵۵ تا ۲۵۶) معتمد (۲۵۶ تا ۲۷۹) . سرانجام امام حسن در تاریخ هشتم ربیع الاول ۲۶۰ قمری به دستور معتمد عباسی مسموم و به شهادت رسید و در همان شهر سامرا و در کنار مزار پدرشان به خاک سپرده شد و امروزه دارای حرم و بارگاهی است که محل زیارت و عبادت زائران است. در زمان امام حسن عسکری (علیهالسّلام) شیعیان در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در مناطق و نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، مستلزم وجود سازمان ارتباطی منظمی بود تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو، و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد. این نیاز از زمان امام نهم احساس میشد، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی مورد اجرا گذاشته میشد. این برنامه در زمان امام عسکری (علیهالسّلام) نیز دنبال شد. امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، نمایندگانی از میان چهرههای شاخص و شخصیتهای برجسته شیعیان برگزید و در مناطق متعدد منصوب کرد و از این طریق با پیروان خویش در ارتباط بود.[۶] . [۷] . امام از طریق اعزام پیکها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این راه مشکلات آنان را برطرف میکرد. به عنوان نمونه میتوان از فعالیتهای «ابوالادیان» یکی از نزدیکترین یاران امام یاد کرد، او نامهها و پیامهای امام را به پیروان آن حضرت میرساند، و متقابلا نامهها، سؤالها، مشکلات و وجوه ارسالی شیعیان را در سامراء به محضر امام میرساند.[۸] . عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان(عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار میرفت. امام حسن عسکری با وجود اختناق حاکم به تربیت شاگردان زیادی پرداخت.[۷۵] احمد بن محمد برقی و شیخ طوسی نام جمعی از اصحاب و شاگردان حسن عسکری را در کتب رجالی خود ذکر کردهاند، که مشهورترین آنها به شرح زیر هستند:[۷۶][۷۷] : ۱) ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری (نائب اول مهدی) ۲) احمد بن اسحاق قمی ۳) ابراهیم بن مهزیار ۴) ابو هاشم داود بن قاسم جعفری ۵) محمد بن حسن صفار قمی ۶) محمد بن عثمان بن سعید عمروی (نائب دوم مهدی) ۷) عبدالله بن جعفر حمیری ۸) احمد بن محمد بن مطهّر ۹) ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی ۱۰) محمد بن صالح بن محمد همدانی ۱۱) علی بن مهزیار اهوازی ۱۲) فضل بن شاذان ۱۳) احمد بن محمد برقی ۱۴) عبدالعظیم حسنی ۱۵) سعد بن عبدالله اشعری ۱۶) محمد بن حسین کوفی ۱۷) محمد بن صالح ارمنی ۱۸) هارون بن مسلم کاتب ۱۹) سهل بن زیاد آدمی ۲۰) داوود بن عامر اشعری ۲۱) محمد بن عیسی یقطینی ۲۲) محمد بن علی تستری ۲۳) احمد بن محمد سیاری ۲۴) علی بن محمد سمری ۲۵) اسماعیل بن اسحاق نیشابوری ۲۶) ابراهیم بن عبده نیشابوری ۲۷) ابراهیم بن محمد نیشابوری ۲۸) احمد بن حماد محمودی ۲۹) احمد بن ادریس قمی ۳۰) حسین بن اشکیب مروزی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت امام صادق علیه السلام

امام صادق (علیهالسّلام) فرزند امام باقر (علیهالسّلام)، ششمین امام شیعیان است. درباره سال و روز ولادت آن حضرت اختلاف است، ولی طبق قول مشهور در سال ۸۳ هجری قمری همزمان با سالروز ولادت پیامبر گرامی اسلام بوده است.
امام صادق علیهالسلام در روز جمعه به هنگام طلوع فجر و به روایتى در روز دوشنبه، هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ قمرى[۱] یا سال ۸۰ قمری[۲] در مدینه دیده به جهان گشود.
پدر ارجمندش امام محمدباقر علیهالسلام وى را به نام عموى نیاکانش جعفر طیار، "جعفر" نام نهاد. مادر گرامى امام جعفرصادق علیهالسلام، "فاطمه" مکنّی به "اُمفروه" دختر "قاسم بن محمد بن ابی بکر"، از زنان نیکوسرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوى باتقوا و متدین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود بشمار مى آمد و امام صادق علیهالسلام در شأن و مقام وى فرمود: مادرم از زنانى بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکارى مى نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.[۳] . حضرت جعفر بن محمد علیهالسلام داراى یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه دیگر به نام هاى "ابواسماعیل" و "ابوموسى" بود. همچنین داراى القابى چند بود که معروف ترین آن ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.[۴] . امام جعفرصادق علیهالسلام به مدت دوازده سال، حیات بابرکت جد گرامى اش امام زین العابدین علیهالسلام را درک کرد و از مکتب تربیتى و علمى وى بهره وافر یافت. همچنین آن حضرت به مدت ۳۲ سال از وجود شریف پدرش امام محمدباقر علیهالسلام برخوردار بود و در تمام رویدادهاى مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفرصادق علیهالسلام ۳۳ سال و ده ماه (از ذی الحجه سال ۱۱۴ تا ۲۵ شوال سال ۱۴۸ قمرى) بود و در ایام زندگى بابرکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفاى اموى و دو تن از خلفاى عباسى معاصر بود. چون آن امام بزرگوار در انتهاى دوران خلافت ستمکارانه امویان و در آغاز خلافت فریب کارانه عباسیان مى زیست، فرصت مناسبى بدست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت علیهمالسلام را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیا سازد. آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانى مبرز چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفى در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد. به همین جهت، ایشان را پایهگذار مذهب "امامیه" دانسته و شیعیان امامى اثناعشرى را "شیعه جعفری" مى گویند.[۵] . از جمله مهمترین القاب امام صادق (علیهالسّلام) میتوان به صابر، فاضل، طاهر و صادق اشاره کرد. «صادق» مشهورترین لقب آن حضرت است، که توسط رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ایشان داده شد. امام سجاد (علیهالسّلام) در روایتی از پدرش سپس از جدش و او از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «وقتی فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) به دنیا آمد، او را «صادق» بنامید. چرا که در اولاد او فردی همنام اوست که ادعای امامت خواهد کرد، «اشاره به جعفر کذاب، فرزند امام هادی (علیهالسّلام) که ادعای نیابت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) را داشت.» در حالی که حقی در این رابطه ندارد و کذاب نامیده میشود».[۸] . در زمان ولادت امام صادق (علیهالسّلام) امویان بر قلمرو اسلامی حاکمیت داشتند. امویان تا سال ۱۳۲ هجری حکومت کردند. امام صادق (علیهالسّلام) در سال ۱۱۴ هجری به امامت رسید و تا سال ۱۴۸ هجری که مصادف با حکومت منصور عباسی بود، امر پیشوایی شیعیان را بر عهده داشت. سپس در همین زمان به دستور خلیفه عباسی به شهادت رسید.
زندگی نامه امام جعفر صادق(ع) از ولادت تا شهادت - باشگاه خبرنگاران جوان
زندگینامه امام جعفر صادق(ع) از ولادت تا شهادت - برنا
ولادت امام صادق علیه السلام - دانشنامه اسلامی
ویژه نامه ولادت امام جعفر صادق علیه السلام
جعفر صادق - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ولادت حضرت امام جعفر صادق (ع)
میلاد امام صادق علیه السلام
ولادت امام صادق - ویکی فقه
ولادت امام جعفر صادق (ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه امامت و غیبت حضرت امام زمان عجل الله فرجه
امام مهدی، امام زمان و حجت بن الحسن، مهدی، قائم، بقیة الله، منتقم، موعود، صاحب الزمان، خاتم الاوصیاء، منتَظَر، حجة الله، منتقم، احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، خاتم الائمه، خلف یا خلف صالح، خلیفة الله، صالح، صاحب الامر.[۷] [یادداشت ۲] لقب «قائم» در منابع اهل سنت بهندرت یافت میشود.[یادداشت ۳][۸] دوازدهمین و آخرین امام شیعیان امامی است که دوره امامتش پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری آغاز شد[۱۳۰] و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت. توقیعاتی از سوی امام زمان(ع) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط میشد. استدلالی که امام زمان(ع) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کرده، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری(ع) و خالی نبودن زمین از حجت الهی است.[۱۵۰] . ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده است: جانشینان و اوصیای من و حجتهای خدا پس از من دوازده نفر هستند: اولین آنها برادرم است و آخرینشان فرزندم. گفتند ای رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب. پرسیدند فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را پر از عدل و داد میکند..[۱۲۴] . پدر امام زمان(عج)، امام حسن عسکری(ع)، امام یازدهم شیعیان دوازده امامی است که به مدت شش سال، از شهادت امام هادی(ع) در سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰هـ، که به دست معتمد عباسی به شهادت رسید، امامت شیعیان را بر عهده داشت.[۹] . به باور شیعیان، او همان مهدی موعود است که پس از دوره طولانی غیبت، ظهور خواهد کرد. حکومت عباسی در دوره امامت امام حسن عسکری(ع) درصدد یافتن فرزند وی به عنوان مهدی و جانشین پدر بود و از این رو تولد امام زمان مخفی نگه داشته شد و جز چند تن از یاران خاص امام یازدهم شیعیان کسی او را ندید . پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، خلیفه عباسی گروهی را به خانه امام(ع) فرستاد و این گروه علاوه بر مهر و موم کردن خانه و اموال امام(ع)، به جستجوی فرزند وی پرداختند و زنان و کنیزان او را نیز از جهت بارداری مورد بررسی قرار دادند[۵۹] و کنیزی به نام ثقیل را که مشکوک به بارداری بود، به همراه خود بردند و به مدت دو سال تحت نظر داشتند و پس از آن وی را رها ساختند.[۶۰] . پس از شهادت امام عسکری(ع)، بسیاری از شیعیان دچار تردید شدند و فرقههایی در جامعه شیعه پدید آمد و گروهی از شیعیان، از جعفر کذاب، عموی امام زمان، پیروی کردند. در این شرایط توقیعات امام زمان که عموماً خطاب به شیعیان نوشته میشد و توسط نائبان خاص به اطلاع مردم میرسید، موجب تثبیت دوباره تشیع گردید؛ تا جایی که در قرن چهارم هجری از میان فرقههایی که پس از امام یازدهم از شیعه منشعب شده بودند، تنها شیعه دوازدهامامی باقی مانده بود. امام زمان پس از شهادت پدرش، در غیبت صغری به سر برد و در این مدت به واسطه چهار نائب خاص با شیعیان ارتباط داشت. با آغاز غیبت کبری در سال ۳۲۹ق، ارتباط مردم با امام زمان(عج) از راه نایبان خاص نیز پایان یافت. در اعتقاد شیعیان، مهدی(عج) زنده است تا زمانی که به همراه حضرت عیسی(ع) ظهور کند. در اینکه غیبت صغری از چه زمانی آغاز شده، اختلافاتی وجود دارد. برخی همچون شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) در کتاب الارشاد،[۱۵۴] و طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) در کتاب اعلام الوری[۱۵۵] معتقدند این غیبت با تولد امام زمان در سال ۲۵۵ هجری قمری شروع شده که بر این اساس مدت آن ۷۴ سال بوده است. برخی دیگر بر این عقیدهاند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ قمری بوده که در این صورت طول آن ۶۹ سال میشود.[۱۵۶] . در طول غیبت صغری، امام مهدی از طریق چهار نایب خاص خود (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى، علی بن محمد سمری) با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حلّ و فصل میکرد. این امور، علاوه بر مسائل عقیدتی و فقهی، شامل مسائل مالی نیز میشد.[۱۵۷] . دوره غیبت کبرا از سال ۳۲۹ق. آغاز شد.[۱۵۸] آخرین نائب خاص امام مهدی(ع) در دوره غیبت صغرا، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان ۳۲۹ق. درگذشت. یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی امام خطاب به وی صادر شد: «ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچکس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید...[۱۵۹] . پس از درگذشت سمری، ارتباط از طریق نواب خاصه نیز خاتمه یافت و غیبت وارد مرحلهای جدید شد. این دوره از غیبت در منابع متأخر، غیبت کبری نامیده شده است. اکثر منابع شیعی سال وفات نایب چهارم را سال ۳۲۹ه.ق. میدانند، ولی شیخ صدوق و فضل بن حسن طبرسی آن را در سال ۳۱۸ه.ق. ثبت کردهاند.[۱۶۰]. علمای شیعه درباره دلایل و جزئیات عمر طولانی امام زمان، تبیینهایی ارائه کردهاند. به اعتقاد شیعیان، حجت بن الحسن(عج) در آخرالزمان ظهور میکند و به همراه یارانش حکومتی جهانی برپا میسازد و دنیا را که پر از ظلم و ستم شده است، آکنده از عدل و داد مینماید. در روایات اسلامی، توصیه مسلمانان به انتظار فرج مورد تأکید فراوان قرار گرفته و شیعیان این روایات را به معنای انتظار ظهور امام زمان میدانند. برخی روایات به نامعلوم بودن محل زندگی امام زمان (عج) در دوران غیبت اشاره دارند. با این حال در روایات دیگر از مکانهایی مانند ذی طوی[۸۳] کوه رَضْویٰ،[۸۴] و طیبه(مدینه)[۸۵] به عنوان محل زندگی امام زمان(ع) در دوران غیبت یاد شده است. از آنجا که در دوران غیبت صغری نواب اربعه با او در ارتباط بودهاند، میتوان گفت حداقل بخشی از این غیبت را در عراق گذرانده است . برخی منابع بر اساس داستانی، جزیره خضراء را محل زندگی امام زمان در دوران غیبت کبری معرفی کردهاند[۸۶] که از سوی برخی عالمان شیعی مورد تردید جدی قرار گرفته و آثاری در نقد آن نگاشته شده است.[یادداشت ۶] . درباره محل ظهور امام زمان (عج) اطلاع دقیقی در دست نیست. او بر پایه روایتی، در منطقه ذی طوی ظهور میکند. سپس با ۳۱۳ نفر از یارانش به مکه میرود، به حجر الاسود تکیه میدهد و پرچم خود را به اهتزاز درمیآورد.[۸۸] بر اساس این روایت و روایات دیگر[۸۹] آغاز قیام امام زمان(ع) از مسجدالحرام است و یاران او بین رکن و مقام با او بیعت میکنند.[۹۰] در برخی روایات از تهامه (منطقهای در غرب شبه جزیره عربستان) به عنوان نقطه آغاز قیام امام زمان(ع) یاد شده است[۹۱] به مکه که جزئی از این سرزمین است نیز تهامه گفته میشود. برخی روایات، شهر کوفه را مرکز حکومت،[۹۷] مسجد کوفه را محل قضاوت،[۹۸] و مسجد سهله را محل زندگی[۹۹] و تقسیم بیت المال[۱۰۰] توسط حضرت پس از قیام ذکر کردهاند.مکانهایی به امام مهدی(ع) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکانها حاضر میشوند: سرداب غیبت: محل عبادت امام هادی(ع)، امام عسکری(ع) و امام زمان(ع). مسجد جمکران: در نزدیکی روستای جمکران در قم، که بنابر قول معروف، به دستور امام زمان (عج) توسط حسن بن مثله جمکرانی ساخته شده است. مسجد سهله: مقامی در این مسجد، منسوب به امام زمان(ع) است که در قسمت میانی مسجد و در بین مقام امام سجاد(ع) و مقام حضرت یونس قرار دارد. برخی روایات محل زندگی امام زمان(ع) را پس از ظهور، این مکان معرفی کردهاند.[۱۰۱] . ذی طوی: نام منطقهای در مکه است که در داخل حرم مکی قرار دارد و طبق برخی روایات، حضرت مهدی(ع) در آنجا زندگی میکند. در برخی روایات، محل ظهور و مرکز تجمع یاران وی نیز همین منطقه یاد شده است. بر اساس روایتی، پیش از آنکه امام دوازدهم قیام خود را از کنار کعبه آغاز کند، در این مکان منتظر ۳۱۳ یار خود است.[۱۰۲] . کوه رضوی: برخی روایات، محل زندگی امام زمان(ع) را در دوران غیبت، کوه رضوی ذکر میکند.[۱۰۳] رضوی از کوههای تهامه در میان مکه و مدینه است. وادی السلام: مقام امام زمان در این قبرستان، گنبد و بارگاهی دارد که در سال ۱۳۱۰ق توسط سید محمدخان پادشاه سند ساخته شده است. ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم (متوفای ۱۲۱۲ق) تجدید بنا شده بود. در محراب مقام حضرت مهدی(ع)، سنگی موجود است که زیارتنامهای بر آن حک شده است. تاریخ کندهکاری این سنگ، نهم شعبان ۱۲۰۰ق است. جزیره خضراء: مکانی منسوب به امام زمان (عج) که بنابر برخی روایات، فرزندان امام زمان(ع) در آنجا زندگی میکنند. داستان این جزیره در برخی منابع آمده و دو دیدگاه درباره آن وجود دارد؛ برخی آن را پذیرفته و برخی دیگر افسانه دانستهاند و آثاری در نقد آن نگاشتهاند.[۱۰۴] . طیبه: از مکانهایی که بنابر برخی روایات، محل زندگی امام زمان در دوران غیبت است. گفته شده است مراد از آن مدینه است.[۱۰۵]
زندگی حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
غیبت صغرای حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
غیبت کبرای حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
فضائل ومناقب حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
کرامات ومعجزات حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اشعار درفراق حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
تصاویر مر تبط با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
کتابها ومقالات حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
کتابهای موبایلی حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دعاها وزیارات حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
مقالات و مطالب گوناگون درباره امام زمان عجل الله فرجه
نشانههای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
زنان در حكومت امام زمان، عجّل اللَّه تعالى فرجه
منکرین وجود نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه
آیات و روایات حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شرایط ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
چگونه با امام زمان (عج)ارتباط پیداکنیم
در زمان غیبت باید به ولی فقیه مراجعه کرد
تشرّفات به محضر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه
امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
مدایح صوتی تصویری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
دیدگاه وهابیت پیرامون امام زمان (عج)
نام، القاب و کنیه امام زمان عج
ظهور، قیام و تشکیل حکومت جهانی امام زمان عجل الله
پسآیند اعتقاد به امام دوازدهم در طول تاریخ
نرجس یا نرگسخاتون مادر امام زمان عج
حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
ملاقات کنندگان با امام زمان (عج)
سفيران و جانشينان امام در عصر غيبت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم ، مهدویت و مدعیان دروغین ، مــهــدویت و آخــرالــزمــان ، مــهـــدویـت و شــبــهــات
ادامه مطلب را ببينيد
حرم امامین عسکریین(ع)درسامرا
تصویری جدید از گنبد حرم مطهر امامین عسکریین، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) در شهر سامرای عراق را مشاهده میکنید.
بیشتر افراد، به امید زیارت حرم مطهر عسکریین به سامرا سفر می کنند، به امید بازدید از سرداب غیبت که طبق روایات محلی است که امام زمان غیب صغری خود را در آن آغاز کرده اند. البته سامرا به جز جاذبه های مذهبی، جاذبه ای تاریخی به نام مسجد جامع سامرا دارد که از قرن نهم تا به امروز پابرجاست. قصرهای سامرا یکی از بناهای تاریخی مشهور شهر هست که دیدن آن و شنیدن داستانش خالی از لطف نیست. مسجد جامع حسن پاشا ، و مرقد محمد بن علی الهادی (ع) هم از دیگر جاذبه های مذهبی شهر سامرا هستند.
سامرا (Samarra) مرکز استان صلاحالدین در عراق است و در شرق رودخانه دجله قرار دارد. این شهر از شرق به کرکوک، از شمال به استان نینوا، از غرب به استان الانبار و از جنوب به بغداد (با شمال بغداد ۱۲۵ کیلومتر فاصله دارد) منتهی میشود. جمعیتی بالغ بر ۳۴۸,۷۰۰ در این شهر ساکن هستند که به زبان عربی صحبت میکنند و ۷۰ درصد آنها اهل تسنن و ۳۰ درصد شیعه هستند.
در سال ۲۲۱ هجری قمری در دوران حکومت معتصم عباسی فرزند هارون عباسی، پایتخت از بغداد به سامرا منتقل شد. علت این انتقال، وجود عظیم سپاهیان ترکی بود که معتصم آنان را به خدمت گرفته بود و چون شهر بغداد ظرفیت این تعداد سرباز را نداشت و باعث مزاحمت مردم میشد، تصمیم گرفت تا جای مناسبی را در نظر بگیرد و سامرا را انتخاب کرد. وی آنجا را آباد کرد و دارالخلافه خواند و نظامیان ترک را در آن اسکان داد. سامرا در دوران معتصم به اوج قدرت و آبادانی رسید و کاخها، گردشگاهها، بازارها، مساجد و عمارتهای عظیم در آن ساخته شد. این شکوه و عظمت تا دوران معتمد عباسی (حکومت ۲۵۶ - ۲۷۹ق) ادامه داشت تا اینکه وی پایتخت را به بغداد بازگرداند.
پس از اینکه میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ هجری قمری در سامرا درگذشت، شیعیان هم کمکم سامرا را ترک کرده و به سمت دیگر شهرهای شیعهنشین، بهویژه در جنوب عراق یعنی کربلای معلی و نجف اشرف کوچ کردند. بر همین اساس، سامرا آرامآرام به یک شهر سنینشین تبدیل شد. چند دهه پس از حکومت حزب بعث، تقریبا حضور شیعیان در سامرا به صفر رسید.
با این حال سامرا بین مسلمانان شیعه اهمیت مذهبی زیادی دارد، چرا که مدفن دو تن از امامان شیعه، امام حسن عسگری (ع) و امام علی نقی (ع) است، اين بقعه که قلب شهر امروزی را تشکيل میدهد در دوران زندگانی دو امام خانه مسکونی آنان بود و پس از شهادت در آنجا دفن شدند. علاوه بر این، شیعیان معتقدند که مهدی موعود نیز در این شهر زاده شده است.
دیدنی های سامرا عبارتند از: مسجد جامع سامرا از بناهای مهم شهر که مناره آن شهرت ویژهای دارد، مسجد و حرم عسگریین حرم امام هادی (ع) و امام عسگری (ع) که مهمترین مکان زیارتی شهر سامرا محسوب میشود، مرقد مطهر نرجس خاتون همسر امام حسن عسگری و مادر مكرمه حضرت مهدی که قبر مطهر آن بانوی بزرگوار در پشت ضريح امام حسن عسگری (ع) قرار دارد، مرقد حكيمه خاتون دختر امام جواد که در پايين پا و چسبيده به ضريح عسگريين مدفون است، قبر مطهر حسين بن علی الهادی، مرقد سيد محمد (ع) فرزند بزرگوار امام علی النقی، قبر امامزاده محمد دری از نوادگان امام كاظم، سرداب مقدس که طبق روایات امام مهدی (عج) بارها در زمان حیات پدر و پس از آن در این مکان دیده شده و علت نامگذاری این مکان به سرداب غیبت همین است و آرامگاه ابراهيم بن مالك اشتر.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
بررسی سیره مبارزاتی امام حسن عسکری (ع)
امام عسکری (ع) شیعه را برای عصر غیبت آماده کرد
تحلیل تاریخ زندگی ائمه معصومین علیهمالسلام همواره دارای درسها و عبرتهای ارزشمندی برای پیروان و شیعیان ایشان است. دوران زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام یکی از مقاطع مهم امامت است. رهبر انقلاب در اینباره میفرمایند: «حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، میفهمیم اینها چهکار میکردند. ... حضرت عسکری در بیستوهشت سالگی به شهادت میرسند؛ اینها همه نشاندهندهی حرکت عظیم ائمه علیهمالسّلام و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه خلفا، دستگاه پلیسیِ با شدت عمل بود، درعینحال ائمه علیهمالسّلام اینگونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید.» (۱۳۸۲/۲/۲۰)
تبیین زندگی امام حسن عسکری علیهالسلام و تشریح دورهی زمانی منتهی به غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف موضوع گفتوگویی است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با حجتالاسلاموالمسلمین مجتبی کلباسی، استاد حوزهی علمیه قم انجام داده است.
از منظر رهبر انقلاب دوران زندگی ائمه مانند زندگی «انسان ۲۵۰ساله» است؛ یعنی ائمه از هم جدا نیستند و در واقع «کلهم نور واحد» هستند. در اینباره برایمان توضیحاتی بفرمایید.
ائمهی معصومین علیهمالسلام همه نور واحدند. وقتی منشأ و مقصد یکی باشد، طبیعتاً، کلیات مسیر با هم تطبیق میکند. خداوند میفرماید انبیاء الهی مصدق یکدیگرند. این تعبیر بارها در قرآن مثل آیهی «مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیل» هم تکرار شده است. این تصدیق پیامبر نسبت به انبیاء گذشته است. گاهی هم از انبیاء گذشته این تصدیق ذکر شده است؛ چون تمام انبیاء از یک منبع مبعوث شدند، پس، همه از یک منبع پیام میگیرند و رسالتشان هم دارای هدفی مشترک است. البته بهجز اموری که به بستر آن زمان مربوط میشود. مثلاً، معجزات حضرت موسی علیهالسلام با معجزات سایر انبیاء متفاوت است. این تفاوت در وسایل و ابزارها و امکاناتی است که بهکار میگیرند، و الّا مقصد، مبدأ و منشأ یکی است. عین همین سخن دربارهی ائمهی معصومین هم هست. امامانی که ما انتخاب میکنیم طبیعتاً بهدلایل مختلف حتی در مقاصد و اهداف با هم متفاوت هستند؛ امّا امامی که خدا انتخاب میکند، باید با امام دیگر از نظر اهداف، مقاصد و منشأ یکسان باشد. البته بهدلیل اقتضائات و شرایطی که در هر زمان وجود داشت، ائمه تفاوتهایی در شیوه و عمل داشتند؛ چون آنان تحت هدایت الهی بودند.
کیفیت ارتباط و حتی محدثبودن ائمه علیهمالسلام به این معناست که از جانب خداوند برای آنها الهاماتی مشخص و معین بیاید. میفرماید اگر علم ما در هر هفته تجدید نشود، ما دچار نقصان میشویم. علوم ما هر هفته تجدید میشد تا علوم و معارف متناسب با شرایط زمان باشد. این حقیقت واحد در مورد همهی ائمه هم وجود دارد. ما در بین ائمه تفاوتهای فردی هم داریم. مثلاً، ما امامی داریم که در سنین سی یا چهل سالگی به امامت رسیده است. ائمه سنین و شرایط مختلفی داشتند، ولی در مجموع آنان برای تمامی زمانها الگو هستند. مثل الگوی غیبت که در زمان امامین عسکریین علیهمالسلام این الگو به نقطهی کمال رسید و جامعهی شیعه برای ورود به عصر غیبت آماده شد. بنابراین، ائمه علیهمالسلام مثل انبیاء از نظر اصول و مبانی همانند یکدیگرند. احادیث و احکام شرعی چه از امام صادق علیهالسلام، یا از امام باقر علیهالسلام و یا از امام عسکری علیهالسلام باشد، هیچ فرقی برای ما نمیکند؛ چون سیره و شیوهی آنان با همهی تنوعش در انتها یک معنا دارد. ما باید بتوانیم در هر زمان با تحلیل سیرهی معصومین در زمان خودشان راه خودمان را پیدا کنیم. لطفاً زندگی و فضایل امام حسن عسکری علیهالسلام و مقام آن حضرت را توصیف بفرمایید.
دربارهی سیرهی امام عسکری علیهالسلام در دورهی حیاتشان چند نکته قابل توجه است. اوّل اینکه دوران امامت حضرت شش سال بیشتر نبود؛ یعنی از بیستودو سالگی تا بیستوهشت سالگی امامت شیعیان را بر عهده داشتند. خب، این کوتاهی دوران امامت این نتیجه را میدهد که ما آثار، کلمات و وقایعی که از حضرت در دست داریم به نسبت ائمهی دیگر بسیار کم است خصوصاً اینکه دوران امامت حضرت با شش خلیفهی عباسی تلاقی دارد. این قضیه از نظر سیاسی و اجتماعی وضعیت ویژهای بهوجود میآورد. این اوضاع ویژه، نشانهی بیثباتی و بیقراری و در نتیجه عدم امکان فعالیتهای دامنهدار است. خلفای عباسی از زمان سفاح با بنیالحسن بیعت داشتند که آن بیعت را هم برهم زدند و خودشان خلافت و زعامت امور مسلمین را بهدست گرفتند. آنان از همان زمان، امامان شیعه را از نظر فکری و مشروعیت رقیب خود میدانستند. امامان از زمان امام هشتم، بهنحوی در چهارچوب سیاسی حکومت قرار گرفته بودند؛ چون امام هشتم سِمَت ولایتعهدی داشتند، آنها هم نگاه ویژهای به ایشان داشتند. آنها به امامان بعد از امام هشتم هم نگاه ویژهای پیدا کردند. این سیاست عباسیان بود که باید همواره در کنترل و مراقبت از امامان مُصر باشند؛ حتی قبل از امام هشتم، برای اینکه امام کاظم علیهالسلام تحت نظر و مدیریت خودشان باشد، ایشان را به بغداد آوردند. امام هشتم را هم که مأمون به مرو آورد و به شهادت رساند. بقیهی ائمه هم به شکلهای مختلفی تحت نظر بودند. به همین خاطر سیره و روش ائمه بهخصوص امام عسکری علیهالسلام با وجود اینکه تحت نظر بودند و گاهی هم به زندان میافتادند، خاص است. مثلاً، در کوفه نهضتی بهراه افتاد و بلافاصله امام عسکری علیهالسلام را به زندان منتقل کردند؛ یعنی حضرت در خود سامرا علاوه براینکه در حصر محیطی بودند، به زندان هم منتقل میشدند.
حالا امام در این شرایط چگونه باید امامت کند؟ چگونه پیام خود را به مردم برساند؟ یکی از شیوههای حضرت فردسازی بود؛ یعنی مأموران حکومتی و محافظان حضرت گاهی در زندان و در محیطهای دیگر غالباً تحت تأثیر اخلاق و رویهی حضرت قرار میگرفتند، بهطوریکه آنها از ارادتمندان حضرت میشدند. مثلاً، انفاق امام بهگونهای بود که نیاز فرد را برطرف میکرد و زندگیاش را زیرورو میکرد؛ یعنی اگر نیازمند بود، نیاز او بهطور کلی برطرف میشد.
جایگاه امام عسکری علیهالسلام در همان شرایط بسیار سخت بود. در زمان امام هادی علیهالسلام شیعیان فکر میکردند که محمدبنعلی (امامزاده سیدمحمد) امام است، ولی ایشان قبل از شهادت امام هادی علیهالسلام از دنیا رفت و امام عسکری علیهالسلام بهعنوان جانشین حضرت در مدت کوتاهی معرفی شدند. واقعاً شرایط اجتماعی بسیار سختی برای حضرت بود. ایشان را به سامرا بردند تا دائماً تحت نظر باشد و اجازهی فعالیت اجتماعی و جمعکردن شیعیان دور خودش را نداشته باشد. ایشان نمیتوانستند مثل بسیاری از ائمه به معارف و مسائل اجتماعی و سیاسی ورود پیدا کنند. امام عسکری علیهالسلام و پدرشان مصلحت دیدند که اینگونه شیعه و تفکر اهل بیت را حفظ کنند.
علوی از ارادتمندان و شیعیان حضرت در سامرا میگوید یک روز که فهمیدیم امام عسکری علیهالسلام میخواهند از خانه بیرون بیایند، به همراه چند نفر از شیعیان بر سر راه حضرت ایستادیم تا ایشان را زیارت کنیم. همینطور که منتظر بودیم، قاصدی نامهای برای ما آورد. در آن نامه نوشته شده بود که امروز هیچکس بر من سلام نکند و با دست اشاره نکند. شما امروز در امان نیستید و خطر شما را تهدید میکند. ببینید شرایط برای امام عسکری علیهالسلام چگونه بوده است. وقتی علیبنعاصمِ نابینا نزد حضرت میآید و اعلام ولایت و برائت از دشمنان میکند و میگوید بهخاطر محدودیتها و فشارها نمیتوانیم عقایدمان را ابراز کنیم، حضرت به نقل از پیامبر میفرمایند کسی که نتواند ما را یاری کند و در خلوت از دشمنان ما بیزاری جوید و کسی که مخفیانه دشمنان ما را نفرین کند، صوت و صدایش به همهی ملائکه میرسد و ملائکه برای او دعا میکنند.
در این شرایط، حضرت در رفع و رد شبهات و همچنین حفظ جان شیعه بسیار تلاش میکردند؛ حتی همان زمان هم حضرت با این مسئله روبهرو بودند که عدهای از شیعیان، تشیع و پیروی از معصومین را صرفاً در مبارزات سخت و با سلاح و شمشیر میدانستند، درحالی که تقریباً هیچکدام از آنها نتوانستند در تاریخ و در آن زمان توفیقی بهدست بیاورند و جز افزودن مصیبت و ناراحتی و گرفتاری برای شیعیان چیزی نداشت؛ حتی خود امام عسکری علیهالسلام را بهخاطر نهضتی که در کوفه پدیدار شده بود، زندانی کردند. لذا، حفظ تفکر و جان شیعه از جمله مسائلی بود که امام با مدیریت سازمان وکالت در بلاد مختلف شیعیان، این اقدامات را راهبری میکردند.
حضرت نرجس خاتون مادر حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف چه فضائلی دارند و از منظر تاریخی، چگونه ایشان به عقد ازدواج حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام درآمدند؟
در مورد مادر امام عصر و همسر امام عسکری علیهالسلام هم چند نکته قابل توجه است. نکتهی اوّل اینکه مادر بسیاری از ائمه کنیز بودند. این نهتنها نقص نیست، بلکه از ویژگیهای مکتب اهل بیت است؛ چون کسی که حر یا آزاد است، تفاوتی در شأن و مقامش نمیکند. مهم آن اصالت، طهارت و صفاتی است که باید امام در او ببیند. نکتهی دوم اینکه امام عسکری علیهالسلام در زمانی بودند که جنگها و نبردهای مختلفی در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی و جهان اتفاق میافتاد. یکی از آثار این جنگها اسرایی بود که طبق قوانین آن زمان این اسرا در اختیار مسلمانان قرار میگرفتند و طبق شرایط فقهی این کنیزان با مبالغی به فروش میرسیدند و وارد خانههای مسلمانان میشدند. نکتهی سوم، موضوع ازدواج امام عسکری علیهالسلام است. قطعاً همسر ایشان کنیز بودند و در این شکی نیست، امّا اینکه او از روم شرقی بوده و نامش ملیکاست یا از نوبه بوده (شمال سودان) و رنگین پوست است، با قطعیت نمیتوان دربارهی آن اظهارنظر کرد؛ چون ولادت امام عصر و دوران حمل امام عصر و حتی ازدواج امام عسکری علیهالسلام با کنیزشان مسئلهای کاملاً پنهان است. البته شیخ صدوق در کتاب «کمالالدین و تمامالنعمه» و همچنین شیخ طوسی در «کتاب الغیبة»، داستانی را نقل میکنند که این کنیز از روم بوده و بعد رؤیایی میبیند و در بازار بردهفروشان به فروش میرسد و خریدار او نمایندهی امام عسکری علیهالسلام است. اینکه سند این اخبار صحیح است یا صحیح نیست، جای تأمل دارد؛ امّا این احتمال هم داده میشود که ممکن است کنیزی از روم باشد. البته اسنادی وجود دارد که او از نسل انبیاء بنیاسرائیل بوده و اجداد او شخصیتهای بزرگ مذهبی مسیحیت بودند و نسبشان به انبیاء میرسد. این هم فضیلتی است؛ امّا اینکه ما بتوانیم بهصورت قطعی اظهارنظر کنیم و بگوییم که قطعاً اینچنینبوده، امکانپذیر نیست. بهدلیل اینکه این اخبار چندان از نظر فنی مورد اعتماد نیست. ممکن است که مادر حضرت همان ملیکا باشد که بنت یشوع، نوهی دختری قیصر است که نسب مادرش به شمعون یکی از حواریون حضرت عیسی علیهالسلام میرسد. یا اینکه در موارد دیگری او را کنیز حکیمه خاتون میدانند. اقوال دیگری هم هست، ولی این بحث و اختلاف برای ما ثمری ندارد و صرفاً نقلهای تاریخی است و نمیتوان با قطعیت نسبت به آن اظهارنظر کرد.
مهمتر از همهی اینها، مسائلی است که بهصورت پنهانی انجام شده است؛ حتی ولادت حضرت بهنحوی بوده که عدهای انکار کردند و گفتند که امام عسکری علیهالسلام فرزندی نداشتند. این خفاء ولادت همانند خفاء ولادت حضرت موسی علیهالسلام بود که بهصورت کاملاً پنهانی و دور از چشمان بود؛ حتی زمانی که حضرت موسی علیهالسلام به سنی رسیدند که دیگر نمیشد ولادت حضرت را پنهان کرد، در کاخ فرعون با آن داستانی که در قرآن مجید هم آمده بزرگ شد، درحالیکه او همان حضرت موسی علیهالسلام موعود بود. ائمه معصومین علیهمالسلام بهخصوص امامین عسکریین چه نقشی در آمادهسازی شیعیان برای ورود به مرحلهی غیبت امام معصوم داشتند؟
موضوع غیبت نیز یکی از سنن الهی است. شیخ صدوق در کتاب «کمالالدین و تمامالنعمة» این مطلب را توضیح داده است. یکی از برنامههایی که خداوند متعال در اعصار مختلف پیادهکرده، بحث غیبت است. لذا، در قرآن مجید و در روایات، غیبتهای متعددی از انبیاء و اولیاء الهی اثبات شده است. مانند غیبت حضرت موسی علیهالسلام از قوم خود و یا حضرت یونس علیهالسلام که مدتی از میان مردمش غایب بود. این سنت که در روایات بهعنوان سنن انبیاء ذکرشده، در امت اسلام هم وجود دارد.
در رأس همه، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسبت به پدیدهی غیبت سخن گفتهاند؛ همان حدیث انتفاع بالشمس که از پیامبر نقلشده که میفرمایند وقتی خورشید کامل پشت ابر میرود و قرص آن مشخص نیست، ولی حرارت و نور آن موجود است و کار خود را انجام میدهد. امیرالمؤمنین علیهالسلام هم بارها به مسئلهی غیبت پرداختهاند. ما در نهجالبلاغه و در سایر کلمات حضرت میبینیم که ایشان میفرمایند باید حجتی در بین مردم باشد. حالا حجت ظاهر یا مستتر فرقی نمیکند. عین عبارت «غائبالمستور» در احادیث هست. ائمهی دیگر هم بحث غیبت را مطرح کردهاند؛ حتی امام عسکری علیهالسلام و پدر بزرگوارشان امام هادی علیهالسلام بهخاطر شرایط و فضایی که در آن زمان ایجاد شده بود و امکان حضور عادی در بین مردم را نداشتند، غیبت را به شیعه تعلیم دادند. یکی از پیشبینیهای مختلف آنان در غیبت امام، بحث سازمان وکالت بود؛ یعنی ارجاع امور به کسانی که خبیر به امورند. شیعه دوران تمرینی را طی کرد تا بتواند بدون حضور امام وظایف و تکالیف خود را در مقولهی اعتقاد و عمل انجام بدهد.
البته نهتنها امامین عسکریین علیهمالسلام، بلکه امام موسیبنجعفر علیهالسلام هم با آن زندانهای مکرر و طولانی در نوع غیبت نسبی هستند. درست است که امام سجاد علیهالسلام، امام مجتبی علیهالسلام و حتی سیدالشهداء علیهالسلام در مدینه بودند، امّا اینطور نبود که مردم بهراحتی با آن حضرات در ارتباط باشند. مثلاً، یونسبنالرحمان میگوید من بارها خدمت امام صادق علیهالسلام رفتم تا دربارهی حضرت حجت سؤال کنم. حضرت نکاتی فرمودند که ناگهان فردی اموی وارد شد و حضرت کلام را قطع کردند. میگوید چندین بار رفتم که ادامهی کلام حضرت را بشنوم، امّا موفق نشدم تا اینکه برای بار چندم حضرت ادامهی آن کلمات را برای من فرمودند و من شادمان شدم. گویا در تمام عمرم نتوانستم از این موهبت بالاتر حاصل کنم. بنابراین، آن حضرات هم در غیبتی نسبی قرار داشتند. ویژگی شبکه وکلایی که در زمان امامین عسکریین علیهمالسلام ایجاد شد، چه بود؟ این شبکه چگونه در عصر غیبت صغری و در ادامه در عصر غیبت کبری امتداد پیدا کرد؟
ائمه علیهمالسلام در گذشته از روش وکلایی استفاده میکردند. امام صادق علیهالسلام، امام موسیبنجعفر علیهمالسلام و امام جواد علیهالسلام از روش وکلایی استفاده میکردند که بسیاری از آن وکلا هم مشترکاند؛ یعنی اگر بعضی از وکلا عمرشان اقتضا میکرد، وکیل چند امام بودند. خب، به این وسیله هم به مسائل شیعیان پاسخ داده میشد و هم تبلیغ و دفاع از مکتب اهل بیت در حد توان صورت میگرفت. این وکلا عاملان ائمه بودند که در شهرها و مناطق مختلف به امور شیعیان میپرداختند. آن نمایندگان در عراق فعلی، بصره، اهواز، خراسان، یمن و مصر حضور داشتند. طبق اسناد، امام هادی علیهالسلام چهارده وکیل و امام عسکری علیهالسلام بیستویک وکیل داشتند.
امام عسکری و امام هادی علیهمالسلام وکلای مشترک زیادی مانند حسنبنراشد بغدادی، ایوببننوح، علیبنجعفر همدانی، جعفربنسهیل، عثمانبنسعید عمری (وکیل امام عصر)، ابراهیمبنعبده نیشابوری، احمدبناسحاق رازی، احمدبنمطهربنمحمد، احمدبنعلی رازی، جعفربنسبیل، عروهبنیحیی، قاسمبنعطا و محمدبناحمدبنجعفر داشتند، که بعضیشان وکیل چند امام و بعضی فقط وکیل یک امام بودند. آنها نمایندگان و وکلای حضرات معصومین علیهمالسلام بودند و در شهرها و مناطق مختلف حضور داشتند و امور را رتقوفتق و احکام را تبیین میکردند؛ حتی گاهی داوری و قضاوت بین شیعیان و تبلیغ اصول و مبانی در حد مقدور و میسور توسط آنها انجام میگرفت و گاهی ملاقات حضوری هم داشتند. البته با شیوههایی مثل فروشندگی با حضرات معصومین علیهمالسلام ملاقات میکردند. عمدتاً هم بهوسیلهی نامه ارتباط برقرار میشد که ردوبدلشدن نامهها هم بسیار مخاطرهآمیز بود؛ چون بلافاصله متهم میشدند و مورد تعرض و آزار و اذیّت خلفای عباسی و ایادیشان قرار میگرفتند.
هر کسی به حضرات معصومین علیهمالسلام تمایل پیدا میکرد، مجرم محسوب میشد و همین تمایل کافی بود که فردی را ساقط و او را از بسیاری از جریانات عادی امور برکنار کنند. بهخاطر همین، سازمان وکالت ترتیباتی داشت؛ یعنی خود حضرات معصومین علیهمالسلام وکلا و جانشین آنان را مشخص میکردند و میگفتند تا زمانی که وکیل قبلی زنده هست، شما حق اظهار مطلب ندارید. با این کار هم اختلاف بهوجود نمیآمد و هم دشمن بهسرعت آگاهی پیدا نمیکرد. بنابراین، سازمان وکالت برای حل مشکل غیبت مثل یک دارو بود. این وکالت در زمان امام عصر هم ادامه پیدا کرد. البته ما گاهی بهعنوان وکیل و گاهی بهعنوان نایب خاص از آنها یاد میکنیم که چهار نفر بودند و با رحلت آخرین نماینده و وکیل امام عصر، کار نیابت و وکالت به پایان رسید و دوران غیبت کبری شروع شد. با عصر غیبت کبری، دوران جدیدی آغاز شد. البته در دوران غیبت کبری، حضرت وکیل و نایب معینی ندارند. در این دوران، بنابر ادلهی قرآنی، روایی و عقلی، فقیهان کار پیشوایی و حل مشکل شیعیان و بیان مسائل و استخراج مسائل و احکام شرعی را به عهده دارند.
برچسبها: حضرت امام حسن عسکری (علیهالسلام)؛ حضرت امام حجة ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ انسان ۲۵۰ ساله؛ تاریخ عصر غیبت و دوران علما؛
در اين رابطه بخوانید :
بيانات / بیانات پس از مراسم روضه حضرت امام حسن عسکری (ع)
ديگران - يادداشت / سیره امام حسن عسکری (ع)؛ الگوی جوانان
عکس پوستری / همرزمان حسین علیهالسلام | امام حسن عسکری و برادران امام...
عکس پوستری / نامه امیدبخش امام عسکری علیهالسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
زندگی امام حسن عسکری علیه السلام
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
کرامات ومعجزات امام حسن عسکری علیه السلام
فضائل ومناقب امام حسن عسکری علیه السلام
اشعار وپیامکهای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
کتابها ومقالات امام حسن عسکری علیه السلام
تصاویرحرم امام حسن عسکری علیه السلام
سامرا و امام حسن عسکری علیه السلام
خلفای عباسی وامام حسن عسکری علیه السلام
همسر امام حسن عسکری علیه السلام
فرزندان امام حسن عسکری علیه السلام
امامت امام حسن عسکری علیه السلام
نام، کنیه و القاب امام حسن عسکری (ع)
سیره عملی واجتماعی امام حسن عسکری(ع)
امام حسن عسکری (ع) و رسیدگی به محرومان
امام حسن عسکری (ع) و توجه به پیروان
امام حسن عسکری (ع) و فرقه ها انحرافی
سیره فرهنگی امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری (ع) مرجع پاسخگویی
امام حسن عسکری (ع) و تربیت شاگردان شایسته
تفاوت شیعه و محب در کلام امام حسن عسکری (ع)
امام حسن عسکری (ع) از نگاه اندیشمندان
امام حسن عسکری (ع) و امام بعد از او
عبادات امام حسن عسگری (علیه السلام)
امام حسن عسگري (ع) و سفر به گرگان
زیارت امام حسن عسکری علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت امام هادی علیه السلام
زندگینامه حضرت امام هادی علیه السلام
ولادت حضرت امام هادی علیه السلام
فضائل و مناقب حضرت امام هادی علیه السلام
معجزات وکرامات حضرت امام هادی علیه السلام
اشعارمدح ومولودی حضرت امام هادی علیه السلام
پیامکهای ولادت حضرت امام هادی علیه السلام
احادیث و روایات حضرت امام هادی علیه السلام
صوتی تصویری حضرت امام هادی علیه السلام
کتاب و کتابخانه حضرت امام هادی علیه السلام
کتب موبایلی ونرم افزار حضرت امام هادی علیه السلام
همسروفرزندان حضرت امام هادی علیه السلام
اصحاب ویاران حضرت امام هادی علیه السلام
تصاویرحرم حضرت امام هادی علیه السلام
شيعيان و امام علی النقی علیه السلام
امام هادي علیه السلام وخلفاي عباسي
سامراء محل زندگی وشهادت امام هادی علیه السلام
شبكه ارتباطى وكالت درزمان امام هادی علیه السلام
انتقال امام هادی از مدينه به سامراء
آگاهی كامل امام از همه ی زبان های معاصر خویش
حکایات وداستانهای امام هادی علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به امام محمدِ باقر(ع) (۵۷-۱۱۴ق) پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش امام سجاد(ع) است. مشهورترین لقب او «باقر» به معنای شکافنده است که برپایه حدیث لوح، این لقب را پیامبر اسلام(ص) پیش از ولادتش به او داد. امام باقر(ع) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ق تا ۱۱۴ق) را برعهده داشت که با پنج تن از خلفای بنیامیه همزمان بود: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک. امام در ۵۷ سالگی در ۷ ذیالحجه سال ۱۱۴ق به شهادت رسید. برخی هشام بن عبدالملک و بعضی ابراهیم بن ولید را عامل شهادت او دانستهاند. طبق منابع تاریخی، امام باقر(ع) هنگام واقعه کربلا خردسال بود و در این واقعه حضور داشت. مادرش، فاطمه بنت حسن دختر حسن مجتبی است؛ و بنابراین او اولین امام شیعه، از نسل هر دو نوهٔ پیامبر، حسن و حسین است. ازینرو در حقّ او گفتهاند: علویی بود که از دو سوی علوی بود و فاطمیی بود که از دو سوی فاطمی بود.[۴] . مادرش فاطمه بنت الحسن ، که به امّعبداللّه (یا امّعبد ، یا امّحسن ) شهرت داشت، بانویی جلیل القدر بود و از حضرت صادق علیهالسلام درباره او نقل شده است که «او صدّیقه بود و در آل حسن زنی چون او نبوده است».[۵] . بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب دادهاند.[۲] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است. زندگی محمد باقر مصادف با حکومت ده تن از خلفای اموی به نامهای معاویه، یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود. محمد باقر در سالهای آخر حیاتِ معاویه، مصادف با زمانی که معاویه میکوشید برای فرزندش، یزید بیعت بگیرد، در مدینه بهدنیا آمد. بهنوشتهٔ یعقوبی محمد در سن کودکی در نبرد کربلا حضور داشتهاست. همسر حضرت باقر علیه السلام «اُمّ فَروه» است که او مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد. امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[۳] . پس از شهادت امام حسین علیه السلام آن حضرت ۳۷ سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد. دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمر بن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزید بن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود. بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السّلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب (متوفّی ۹۴)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[۴] . در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السّلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السّلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[۵] . در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.[۶] . «باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد.[۷] . شیخ صدوق (ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفى که براى چه امام محمّدباقر علیه السّلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علّت آن که «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و أظهره اظهارا»، شکافت علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنى، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبد اللّه انصارى که شنید از رسول خدا(ص) که فرمود: اى جابر! تو زنده مىمانى تا ملاقات مىنمایى پسرم محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردى او را از جانب من او را سلام برسان.[۸] . همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود. «عبدالله بن عطاء مکى» مى گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود.[۹] . شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى» به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[۱۰] . شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت مینویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کردهاند. به نوشته او، امام اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت میکرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنّت رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله حدیث میآموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل میکرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن مینوشتند. در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله: ۱- «ابان بن تغلب»: ابان از شخصیتهاى علمى عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه و... تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوى بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.[۱۹] . ۲- «زرارة بن اعین»: زراره از قرائت و فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود. [۲۰] . ۳- «محمد بن مسلم»: او فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود، او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند. ۴- معروف بن خَرَّبوذ: مرحوم کشّی در رجال خود او را از اصحاب اجماع و از فقهای برجسته شیعه دانسته و می گوید سجده های طولانی او ضرب المثل بوده است. ۵- بُرَید بن معاویه: از وجوه فقهاى اصحاب و ثقه و جلیل القدر و از براى او مکانت عظیم است نزد ائمه اطهار علیهمالسلام و از اصحاب اجماع بود. ۶- فُضَیل بن یسار: فضیل ملقب به لقب فقیه شیعه است و تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق، علم و دانش او تاکید دارند. ۷- ابوبصیر اسدی: شخصی مورد وثوق و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام و راوی روایات آن دو بزرگوار است. هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد، از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[۲۱] . گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[۲۲][۲۳] . امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
امام باقر علیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست. بعضی مینویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک ( پسر برادرزادة هشام ) آن حضرت را مسموم نمود.
و بعضی مینویسند: زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین است مالید و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونهای که رانهایش متورّم شد، و سه روز در بستر سخت بیماری افتاد و سرانجام به شهادت رسید. آن حضرت ساعات آخر عمر، کفنهای خود را که پارچه سفیدی که با آن احرام به جا آورده بود مشخص نمود. یا امام باقر (ع)! شما اگر روی اسب مسموم شدید، دیگر مثل عمویتان حضرت عباس (ع) از روی اسب با بدنی بی دست و پر از تیر، با صورت به زمین نخوردید، دیگر سرتان را از بدن جدا... امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم هنگام وفات آنچه در اطرافش ( از کتب و سلاح و نشانههای امامت ) بود به من سپرد و فرمود: گواهانی نزد من بیاور، من چهار نفر از قریش را که نافع عبدالله بن عمر در میان آنها بود، حاضر کردم، پس فرمود: بنویس : « این است آنچه حضرت ( ابراهیم و ) یعقوب علیه السلام به پسرانش وصیت کرد: یا بَنِیَّ اِنَّ اللهَ اصطفی لَکُمُ الدِّنَ فلا تموتُنَّ الا و انتم مُسلمون. « فرزندان من، خداوند این آئین پاک را برای شما برگزیده و شما جز به آئین اسلام (تسلیم در برابر فرمان خدا) نمیرید. و محمد بن علی علیه السلام به جعفر بن محمد علیه السلام وصیت کرد او را در بُردی ( لباسی ) که نماز جمعه را با آن میخواند کفن کند و با عمامه خودش او را عمامه پوشد و قبرش را چهار گوش سازد، و به مقدار چهار انگشت از زمین بالا آورد، و هنگام دفن بندهای کفن را بگشاید». سپس فرمود: گواهان بروند، آنها رفتند، به پدرم عرض کردم: این وصیت چه احتیاجی به گواه داشت؟ فرمود: « پسر جانم! نخواستم که تو (در امر امامت) مغلوب باشی و مردم بگویند به او وصیت نکرده است، خواستم حجت داشته باشی »... امام باقر (ع) در این وصیت فرمودند: هنگام دفن بندهای کفن مرا بگشا و باز نما... امام صادق (ع) طبق وصیت عمل نمودند. اما در مورد حضرت زهرا (ع) یک وقت دیدند بندهای کفن خود به خود باز شد. حسن و حسین (ع) را در آغوش گرفت ... امام صادق (ع) بر جنازه ی پدرش نماز خواند و غسل و کفن کرد و با احترام به خاک سپرد و بعد در حجره ای که آن حضرت، در آن حجره وفات یافته بود، هر شب چراغی می افروخت، و بنا به وصیت حضرت تا ده سال بعد از وفات، مراسم سالگرد می گرفتند و بر مظلومیت امام باقر (ع) می گریستند اما « لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» بدن ابا عبدالله (ع) سه روز بدون غسل و کفن زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند...
من ذاکر انا الیه راجعونم - من خاطرات جانگداز دشت خونم - در کربلا بودم صغیری پنج ساله - همراه بابایم مرا بردند اسیری - دیدم پرستوهای دین را پر بریدند - در قتلگه جدم حسین را سر بریدند .
آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود، عاشورا را دیده، قتلگاه را دیده امام باقر، کوفه را دیده امام باقر، اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود، مردم با سر و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن انداخته، بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند، مردم تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را، اما دلهای آماده: ولی از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود اما بدن مادرش چند نفر بیشتر نبودند غریبانه بدن زهرا را تشییع کردند غریبانه دفن کردند با همین حال صدا بزنید یا زهرا
دل دیوانه من گشته گریزان امشب - شده در وادی غم بی سر و سامان امشب - به امیدی که برد ره به بیابان بقیع - سر نهاده است به هر کوی و بیابان امشب - می رود تا که ببیند به کجا در دل خاک - پیکر حضرت باقر شده پنهان امشب - بشتابید در آن مدفن بی شمع و چراغ - کند از آتش دل شمع فروزان امشب - سبط سبطین نبی با تن مجروح ز کین - شده بر جده ی خود فاطمه مهمان امشب - اثر زهر به زین تعبیه بر پیکر او - داده بر زندگیش یکسره پایان امشب .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه شهادت حضرت امام باقر عليه السلام
زندگاني حضرت امام باقر عليه السلام
شهادت حضرت امام باقر عليه السلام
كرامات و معجزات حضرت امام باقر عليه السلام
اخلاق ، صفات حضرت امام باقر عليه السلام
فضائل و مناقب امام باقر علیه السلام
اشعار مدح ومرثيه حضرت امام باقر عليه السلام
گالري عكس و تصوير حضرت امام باقر عليه السلام
احاديث وروايات حضرت امام باقر عليه السلام
داستانها و حكايات حضرت امام باقر عليه السلام
پيامكهاي شهادت حضرت امام باقر (ع)
اصحاب وشاگردان امام باقر عليه السلام
جايگاه علمي و عملي امام باقر عليه السلام
سياست و زندگي اجتماعي امام باقر عليه السلام
كتابها و مقالات حضرت امام باقر عليه السلام
نرم افزار و كتاب موبايل حضرت امام باقر عليه السلام
كتابخانه امام باقر عليه السلام
خلفای معاصر امام باقرعلیه السلام
همسروفرزندان امام باقر علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
معروف ترین زیارتگاه های مشهد به جز حرم مطهر امام رضا (ع)
مشهد جدای از حرم مطهر امام رضا (ع) مرکز تجمع برخی دیگر از نقاط زیارتی و مقبره های تاریخی است که در این پست به صورتی کلی به تک تک آن ها اشاره خواهیم کرد. به صورتی کلی می توان چنین گفت که زائرین تور مشهد پس از زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) در صورت امکان به زیارت معروف ترین زیارتگاه های مشهد هم می پردازند. اما آنچه روشن است میزان محبوبیت دیدنی ترین زیارتگاه های مشهد در بین مردم محلی شهرها و مناطقی است که برترین زیارتگاه های مشهد در آن ها قرار گرفته اند.
1) آرامگاه پیر پالاندوز
این مقبره متبرکه در بین برترین زیارتگاه های مشهد به مقتدی متوفی که در سال 956 وفات کرد و ششمین قطب از سلسله عرفای برجسته ذهبیه بود، تعلق دارد. در حال حاضر کتاب قرآن دست نوشته ای از این شخص روحانی موجود است. این مقبره توسط خواهر زاده پیرپالاندوز پس از فوت ایشان در منطقه احداث گردید. این آرامگاه چهار ضلعی دارای گنبدی زیبا و ایوان هایی آجری است. صحن این آرامگاه با وسعت 2400 متر مربع در اختیار زائرین قرار گرفته و از محبوب ترین اماکن زیارتی مسافرین تورهای مشهد محسوب می شود.
2) آرامگاه محمد بن طاهر
این مقبره در راستای خیابان طبرسی واقع شده است. این مقبره در بین دیدنی ترین زیارتگاه های مشهد بر کتیبه های موجود پس از وفات شاهرخ تیموری در این منطقه احداث شد. این بنا پس از حرم متبرکه اما رضا (ع) قدیمی ترین بارگاه زیارتی در مشهد است. این شخص از سادات موسوی مشهد بود. این طایفه از قرن 6 تا 9 به عنوان اداره کنندگان حرم امام رضا (ع) شناخته می شدند. اعتبار این خاندان تا حدی است که نام چند تن از این افراد در کتیبه های موجود در حرم مطهر آمده است. این خاندان پس از به قدرت رسیدن ایلخانان مغول شیعه به عنوان حکام مشهد شناخته می شدند. در حال حاضر بقعه محمد بن طاهر شامل سردابی با دو سنگ قبر است. این بقعه با 4 ایوان در چهار سو و همچنین 8 پنجره در زیر گنبد زیبایی خاصی را به زائرین تورهای مشهد ارائه می دهد. کتبیه های فوق العاده و تزئینات زیبای قرآنی از دیگر جذابیت های این آرامگاه است. این آرامگاه هر روزه توسط مسافرین تورهای مشهد مورد بازدید قرار می گیرد.
3) آرامگاه محمد مومن
این بارگاه در بین معروف ترین زیارتگاه های مشهد متعلق به محمد مومن یکی از عرفای معروف استرآباد است که در سال 904 دار فانی را وداع گفت. پس از آن ساختمان اصلی این بارگاه به دستور شاه عباس اول در سال 981 احداث شد. شاه عباس دوم بنای این ساختمان را تکمیل کرد. منطقه ای که این آرامگاه در آن احداث شده قبرستان میر همام و آرامگاهی متعلق به صوفیان و خانقاه این سلسله بوده و پس از آن به عنوان بارگاه محمد مومن شناخته می شود. این آرامگاه با گنبد سبز خود یکی از زیباترین آرامگاه های دوران صفوی است. جالب است بدانید گنبد سبز به عنوان یکی از مشخصه های معماری عهد صفویه به شمار می آمده است. احداث بناهای هشت ضلعی کاشیکاری های زیبا و همچنین ایوان های 4 گوشه جزیی از معماری دوران صفوی است. امروزه این آرامگاه تحت حفاظت میراث فرهنگی است و از محبوب ترین زیارتگاه های مشهد به حساب می آید که هر روزه توسط مسافرین تورهای مشهد مورد زیارت قرار می گیرد.
حاج قاسم به همراه همرزمانش در حرم امام رضا(ع)
معروف ترین پارک های مشهد و لذت بودن در دامان پاک طبیعت
سفری کوتاه به شهرستان گلمکان خراسان رضوی | شهر سلسله غارها
سفری کوتاه به شهرستان بردسکن خراسان رضوی، شهر باستانی دوهزار ساله
سفری کوتاه به تایباد خراسان رضوی، شهر فرهنگ و تاریخ
سفری کوتاه به تایباد خراسان رضوی، شهر فرهنگ و تاریخ
دیدنی های شهر تربت جام خراسان رضوی | معرفی جاذبه های گردشگری مشهد
سفر به شهرستان فردوس در استان خراسان جنوبی
سفری کوتاه به شهرستان فردوس | شهر تپه های تاریخی
سفری کوتاه به شهرستان قصر شیرین و بررسی ابعاد مختلف آن
سفری کوتاه به شهرستان فردوس | شهر تپه های تاریخی
سفر به شهرستان فردوس در استان خراسان جنوبی
دیدنی های شهر فریمان، زیبایی بکر در خراسان رضوی
سفری جذاب به شهرستان بهاباد در استان یزد
سفر به شهرستان سرباز | سفری دیدنی و پر از رمز و راز
آثار باستانی شهرستان بجنورد | سفر به دنیایی کهن
شهر بلقیس | شهری باستانی در شهرستان اسفراین
تاریخچه شهر سوخته، سفری حیرت انگیز به 6000 سال قبل
سفری به شهر تاریخی سبزوار | سبزوار شهری با قدمت 12هزار سال
دیدنی های درگز | آشنایی با کهن ترین شهر خراسان رضوی
سفری به شهر تاریخی سبزوار | سبزوار شهری با قدمت 12هزار سال
سفری کوتاه به تایباد خراسان رضوی، شهر فرهنگ و تاریخ
سفر به شهرستان تاریخی ابر کوه در استان یزد
سفری جذاب به شهرستان بهاباد در استان یزد
سفر به شهرستان سرباز | سفری دیدنی و پر از رمز و راز
سفر به استان گلستان و شهرستان های مختلف آن!
سفری مجازی به مقاصد گردشگری شهرستان خاتم یزد
سفری کوتاه به چند روستای گردشگری ایران
معرفی جاذبه های گردشگری شهر بابل در استان مازندران
گنبد هارونیه | یکی جاذبه گردشگری استان خراسان رضوی
دیدنی ترین جاذبه های گردشگری مشهد و عالمی متنوع
معرفی جاذبه های گردشگری دیدنی و ناشناخته شیراز
در سفر به خراسان جنوبی به دیدار چه مکان هایی برویم؟
طبس | شهری کویری در استان خراسان جنوبی
آثار باستانی شهرستان بجنورد | سفر به دنیایی کهن
سفری کوتاه به شهرستان گلمکان خراسان رضوی | شهر سلسله غارها
دیدنی های درگز | آشنایی با کهن ترین شهر خراسان رضوی
سفری کوتاه به تایباد خراسان رضوی، شهر فرهنگ و تاریخ
روستای خرو نیشابور | طبیعتی بکر در دل خراسان رضوی
سفری کوتاه به شهرستان قصر شیرین و بررسی ابعاد مختلف آن
تنگ بستانک فارس | بهشت گمشده و مرموز !!
تهران گردی| سفری رویایی به بوستان گلابدره، بهشت شمال تهران
سفری حیرت انگیز به ساحل چمخاله در استان گیلان!
آبشار آلوچال، شگفتی بی مثال شاهرود!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه ولادت حضرت امام رضاعلیه السلام
اشعار امام رضاعلیه السلام سروده های باقری پور
شعر ایستگاه صلواتی که پذیرای شماست
شعر ما پياده ميرويم به حرم امام رضا
پنج مناظره خواندنی از امام رضا(ع)
مناظره امام رضا با جاثلیق (دانشمند بزرگ مسیحی)
همگام با امام رضا(ع) از نیشابور تا مرو
امام رضا علیه السلام در سناباد وکوه سنگی
همگام با امام از نیشابور تا مرو
حضور حضرت ثامنالائمه در نیشابور، نقطه عطفی در تاریخ اسلام و تشیع
امام در نیشابور و مهمترین یادگار امام در نیشابور
شرح سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو
مسیر حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به سوی خراسان
حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو – 200 ه ق
سفر امام رضاعلیه السلام به خراسان
ویژه نامه شهادت(ثامن الائمّه)امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام
مناظره امام رضا علیه السلام با علمای ادیان مختلف
نماز عید امام رضاعلیه السلام درمرو
برکات حضور امام رضا (ع) در ايران
برخوردهای دوگانه مامون پس از ولایتعهدی امام رضا علیه السلام
برخوردهای دوگانه مامون پس از ولایتعهدی امام رضا علیه السلام
بحثی مفصل درباره چرایی پذیرش ولایتعهدی مامون توسط امام رضا(ع)
ولایتعهدی مأمون پس از استقرار امام در مرو
سفر امام به خراسان ازمدینه تامرو
منزل امام رضا (ع) در مرو/ تصاویر
به همراه تصاویری از منزل حضرت رضا در مرو
منزل امام رضا (ع) در مرو ترکمنستان+تصاویر
همگام با امام رضا علیه السلام از نيشابور تا مرو
عکس منتشرنشده از مزار مادر امام رضا(ع) در مدینه
نگاهی به زندگانی مادر ثامنالحجج
بیان نورانی امام رضا(ع) درباره صفت و فضائل امام(1)
بیان نورانی امام رضا(ع) درباره صفت و فضائل امام(2)
احادیث تصویری امام رضاعلیه السلام(11)
مباحثات امام رضا علیه السلام درباره امامت
امام رضا علیه السلام و فرهنگ ولایت
احادیث تصویری امام رضاعلیه السلام(10)
احادیث تصویری امام رضاعلیه السلام(9)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(6)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(7)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(8)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(5)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(4)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(3)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(2)
حدیث تصویری امام رضاعلیه السلام(1)
چهل حدیث « گهرهای رضوی » علیه السلام
یاران خاص امام رضا (علیه السلام) در زمان حیات ایشان
نام برخي از ياران و اصحاب امام رضا علیه السلام
70 هزار عاشق امام رضا(ع) در جاده هاي برفي +عكس
تصاویر هوایی از زائران پیاده امام رضا(ع)
منتخب مداحي هاي شهادت امام رضا (ع) + دانلود
تصاویر حرم مطهر امام رضا علیه السلام
صلوات خاصه امام رضا(ع) به همراه ترجمه فارسی
داستاني از شفاعت و خاطراتي از كرامات امام رضا (ع)
«فراشان امام رضا(ع) »13 سال است که میزبان زائران پیاده در ورودی غرب مشهد
من، با خودِ خودِ امام رضا کار دارم!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
زندگی نامه حضرت معصومه علیهاسلام
حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دختر امام کاظم علیهالسلام و خواهر تنی امام رضا علیه السلام است. آن بانو پس از حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام الله علیهما با فضیلت ترین بانوان خاندان اهل بیت علیهم السلام می باشد. مرقد ایشان در شهر قم واقع است و در روایات بر فضیلت زیاد زیارت ایشان تاکید شده است. پدر بزرگوار حضرت معصومه سلام الله علیها، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -امام هفتم شیعیان- و مادر گرامی ایشان «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام می باشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه های تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است. درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) آنچه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال ۱۷۹ هارون الرشید امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) پدر حضرت معصومه (علیهالسّلام) را از مدینه به بغداد برد و در آنجا در ماه رجب ۱۸۳ از دنیا رحلت فرمود.[۶] و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از ۲۳ سال کمتر است، نمیتواند بعد از سال ۱۷۹ باشد چون در آن سالها پدرش در زندان بود.پس تاریخ ولادت آن حضرت بهطور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال ۱۷۳ نقل میکنند.[۷] در منابع قدیمی شیعه، تاریخهای ولادت و وفات فاطمه معصومه بیان نشده است. بهگفته رضا استادی، نخستین کتابی که در آن، تاریخی ذکر شده است، نورالآفاق نوشته جواد شاهعبدالعظیمی است[۵] که در سال ۱۳۴۴ق منتشر شد.[۶] در این کتاب، تاریخ ولادت حضرت معصومه ۱ ذیالقعده سال ۱۷۳ق و تاریخ وفات او ۱۰ ربیعالثانی سال ۲۰۱ق ذکر شده و از آن کتاب به دیگر کتابها راه یافته است.[۷] از اینرو در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز اول ذیالقعده به عنوان روز دختران نامگذاری شده است.[۸] برخی از علما مانند آیتالله مرعشی نجفی،[۹] آیتالله شبیری زنجانی،[۱۰] رضا استادی[۱۱] و ذبیحالله محلاتی[۱۲] با این نظر شاهعبدالعظیمی مخالفت کرده و تاریخهای ذکر شده در این کتاب را ساختگی دانستهاند. معصومه و کریمه اهل بیت لقبهای مشهور فاطمه دختر امام کاظم(ع) اند.[۱۳] گفتهاند «معصومه» از روایتی منتسب به امام رضا(ع) اخذ شده است.[۱۴] در این روایت که در زادالمعاد، نوشته محمدباقر مجلسی آمده است، امام رضا(ع) از او با نام معصومه یاد کرده است.[۱۵] فاطمه معصومه(س) را امروزه «کریمه اهل بیت» هم میخوانند.[۱۶] میگویند این لقب به خوابی مستند است که سید محمود مرعشی نجفی، پدر آیتالله مرعشی نجفی دیده و در آن یکی از ائمه(ع) حضرت معصومه را کریمه اهلبیت خوانده است.[۱۷] . درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) و اینکه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمة الکبری و فاطمة الصغری.[۸] حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا (علیهالسّلام) از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد. با گذشت ایام، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و در این سالها محل رشد آن حضرت خاندانی از علم و معرفت بود. ولی بیش از ده بهار از عمرش نگذشته بود که پدرش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید. در این ایام، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا (علیهالسّلام) بود که ناگهان مامون وجود امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد. برپایه کتاب تاریخ قم، حضرت معصومه در سال ۲۰۱ قمری برای دیدار برادرش امام رضا(ع) از مدینه راهی ایران شد.[۲۴] بر اساس نقلی که باقرشریف قَرَشی تاریخپژوه شیعه، از کتاب «جوهرة الکلام فی مدح السادة الاعلام» آورده، دلیل مسافرت حضرت معصومه(س) به ایران نامهای بود که امام رضا(ع) برای وی فرستاده بود و در آن از او خواسته بود به نزدش در خراسان برود.[۲۵] در آن زمان ولیعهد مأمون خلیفه عباسی بود و در خراسان سکونت داشت. حضرت معصومه در میان راه بیمار شد و درگذشت.[۲۶] به باور سید جعفر مرتضی عاملی، حضرت معصومه(س) در ساوه مسموم و شهید شده است.[۲۷] درخصوص علت رفتن او به قم دو گزارش وجود دارد: طبق گزارش نخست، وی در ساوه بیمار شد و از همراهانش خواست او را به قم ببرند.[۲۸] بنابر گزارش دوم که نویسنده تاریخ قم آن را درستتر دانسته، خود قمیها از او خواستند به قم برود.[۲۹] پس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، ماموران حکومتی با آنها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: ۱۰ فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن.[۱۳] . برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید. [۱۴] در ساوه غذای حضرت توسط یک زن نابکار زهرآلود گشت. به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد. [۱۵] . محمدی اشتهاردی مینویسد: «مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد» . [۱۶][۱۷] برخی بیماری حضرت را در اثر غم و اندوه دانستهاند: «وقتی حضرت معصومه بدنهای پاره پاره برادران و برادرزادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد». هنگامی که خبر ورود حضرت به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید، آل سعد به اتفاق به استقبال آن حضرت رفته و در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری مهار شتر او را گرفت و او را به شهر قم دعوت نمود. به هنگام ورود به قم محبان اهل بیت استقبال کمنظیری از خواهر امام رضا (علیهالسلام) کردند که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا (علیهالسلام) تداعی میکرد. [۱۸] از این امر چنین استنباط میشود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود. در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجلیل و احترام به قم آوردهاند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد. [۱۹] از این نقل معلوم میشود که حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است. پس از ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) به قم در روز ۲۳ ماه ربیع الاول، [۲۰] آن حضرت ۱۷ [۲۱] یا ۱۹ [۲۲] روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود. در این چند روزی که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در قم به سر میبردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هماکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلّل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیّه ستّیّه در محلّ میدان میر قم خوانده می شود. [۲۳] این عبادتگاه را بیتالنور نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست. حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) دارای شخصیتی رفیع و والا مقام میباشد بطوری که ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کردهاند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه (علیهمالسّلام) آمده و از مقام والای او سخن گفتهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود. امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...» [۲۴] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در میگذرد که او دختر موسی است...». امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی دیگر پیش از اینکه آن حضرت متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن میگوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه میدهد و میفرماید «و ستدفن فیها امرأةٌ من اولادی تسّمی فاطمهٌ فمن زارها وجبت له الجنَّه؛ شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون میشود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت میشود...» [۲۵][۲۶] یکی از فرازهایی که بیانگر اوج عظمت و مقام حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) است، زیارتنامهای است که حضرت رضا (عیهالسلام) در مورد آن حضرت بیان فرمودهاند. در فرازی از آن چنین آمده است: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنه فانِِّ لک عندا... شأناً من الشأن؛ ای فاطمه مرا در مورد ورود به بهشت شفاعت کن، چرا که در پیشگاه خداوند دارای مقامات و درجات بسیار ارجمندی هستی.» [۲۷] همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام میباشد. یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای حضرت معصومه است. بیشک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم (علیهالسّلام) دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آنها این بانوی مکرم است که مثل ستارهای درخشان میدرخشد و در میان فرزندان امام کاظم (علیهالسّلام) بعد از امام رضا (علیهالسّلام) هیچکدام همسنگ او نمیباشد. مقام عصمت که عالیترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: ۱. معصوم از خطاء ۲. معصوم از گناه. حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) مانند حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در یکی از درجات عصمتند، گرچه در درجات چهارده معصوم (علیهمالسّلام) نباشد. روایت شده حضرت رضا (علیهالسّلام) فرمودند «من زار المعصومه بقم کمن زارنی» [۳۰] کسی که معصومه را در قم زیارت بکند مانند آن است که مرا زیارت کرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم (علیهالسّلام) شاید اشارهای باشد که حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا (علیهالسّلام) به فاطمه کبری (سلاماللهعلیها) داده است. وگرنه نام آن حضرت معصومه نمیباشد. عد از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) نمیرسد. که امام جعفر صادق (علیهالسّلام) در این رابطه میفرماید: «تَدخل بِشفاعتها شیعتنا الجنته باجمعهم». [۳۱] با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند. یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) زیارتنامهای است که به خصوص، حضرت رضا (علیهالسّلام) در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) است و هیچیک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد. در مورد فضیلت زیارت آن بانوی مجلّله احادیث متعددی از ائمه (علیهمالسلام) وارد شده است که نمونههایی از آن احادیث ذکر میگردد: قال الرضا (علیهالسّلام) : «مَنْ زَارَ المعصومة بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛ [۵۳] کسی که معصومه را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت کرده است.» همچنین امام صادق (علیهالسّلام) در زمان حضور خود فرموده است: «مَنْ زارها فلَه الجَنَّة؛ [۵۴][۵۵] کسی که او را زیارت کند برای او بهشت است.» در حدیثی دیگر از همان امام همام به مقام شفاعت و عظمت آن بانوی مکرّمه پی میبریم: «تدخُل بِشفاعَتِها شِیَعتی الجنّة بِاَجْمَعِهِم؛ [۵۶][۵۷] شیعیان ما همگی به سبب شفاعت او داخل بهشت میگردند.» ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات که یکی از معتبرترین کتابهای قرن چهارم است، با سند معتبر از امام جواد (علیهالسّلام) روایت کرده است که فرمود: «من زارَ عَمّتی بِقُم فَلَهُ الجنَّه» هر کس عمهام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست. [۵۸] شیخ حسن قمی در کتاب تاریخ قم از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که فرمودند: «اِنَّ زیارتَها تَعادِل الجنَّه» زیارت حضرت معصومه همسنگ بهشت است. [۵۹] در بعضی از کتب نیز روایاتی از خانم فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) نقل گردیده است. [۶۰][۶۱] علی بن ابراهیم از پدرش از سعد از امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: ای سعد! ما نزد شما قبری داریم! عرض کرد فدایت شوم، قبر فاطمه دختر امام موسی (علیهماالسلام) را میفرمایی؟ فرمود: آری، هر که او را با معرفت زیارت کند بهشت سزاوار اوست. هرگاه (به حرم مشرف شده و) قبر را دیدی بالای سر (حضرت) رو به قبله بایست و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: السلام علی آدم صفوه الله، السلام علی نوح نبی الله، السلام علی ابراهیم خلیل الله، السلام علی موسی کلیم الله، السلام علی عیسی روح الله. السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا خیر خلق الله، السلام علیک یا صفی الله، السلام علیک یا محمد بن عبدالله خاتم النبیین، السلام علیک یا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب وصی رسول الله، السلام علیک یا فاطمه سیده نساءالعالمین، السلام علیکما یا سبطی نبی الرحمه و سیدی شباب اهل الجنه، السلام علیک یا علی بن الحسین سید العابدین و قره عین الناظرین، السلام علیک یا محمد بن علی باقر العلم بعد النبی، السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق البار الامین، السلام علیک یا موسی بن جعفر الطاهر الطهر، السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی، السلام علیک یا محمد بن علی التقی، السلام علیک یا علی بن محمد النقی الناصح الامین، السلام علیک یا حسن بن علی، السلام علی الوصی من بعده اللهم صل علی نورک و سراجک و ولی ولیک و وصی وصیک و حجتک علی خلقک. السلام علیک یا بنت رسول الله، السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه، السلام علیک یا بنت امیر المؤمنین، السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین، السلام علیک یا بنت ولی الله، السلام علیک یا اخت ولی الله، السلام علیک یا عمه ولی الله، السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمهالله و برکاته. السلام علیک عرف الله بیننا و بینکم فی الجنه و حشرنا فی زمرتکم و اوردنا حوض نبیکم و سقانا بکاس جدکم من ید علی بن ابی طالب صلوات الله علیکم. اسئل الله ان یرینا فیکم السرور و الفرج و ان یجمعنا و ایاکم فی زمره جدکم محمد (صلّیاللهعلیهوآله) و ان لا یسلبنا معرفتکم انه ولی قدیر. اتقرب الی الله بحبکم و البرائه من اعدائکم و التسلیم الی الله، راضیاً به غیر منکر و لا مستکبر، و علی یقین ما اتی به محمد و به راض، نطلب بذلک وجهک یا سیدی اللهم و رضاک والدار الاخره. یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه، فان لک عند الله شاناً من الشان. اللهم انی اسئلک ان تختم لی بالسعاده، فلا تسلب منی ما انا فیه، و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. اللهم استجب لنا و تقبله بکرمک و عزتک و برحمتک و عافیتک. و صلی الله علی محمد و آله اجمعین و سلم تسلیماً یا ارحم الراحمین.[۶۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت معصومه علیهاسلام
زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام
ولادت حضرت معصومه علیها السلام
کرامات حضرت معصومه علیها السلام
اشعار مدح حضرت معصومه علیها السلام
اشعار ولادت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای ولادت حضرت معصومه علیها السلام
اشعار رحلت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای رحلت حضرت معصومه علیها السلام
عکسها وتصاویرحرم مطهرحضرت معصومه علیهاسلام
صوتی وتصویری حضرت معصومه علیها السلام
فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه(ع) در قم
احادیث و روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی درقم
فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
امام جعفرصادق (علیهالسلام) (۸۳-۱۴۸ ه ق)، ششمین امام و پیشوای شیعیان اثنی عشری و دوازده امامی بعد از پدرش امام باقر(ع) است. در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در مدینه متولد شد. آن حضرت در سالهای پایانی حکومت عبدالملک بن مروان (۶۵ - ۸۶) به دنیا آمد. و تا پیش از امامت ایشان، پنج نفر دیگر از حاکمان بنی امیه بر سر کار آمدند. پدر ایشان امام باقر (علیهالسّلام) و مادرش ام فروه است. امام صادق علیهالسلام مدت ۱۲ تا ۱۵ سال (بنابر اختلاف) با جد بزرگوارش امام زین العابدین علیهالسلام و بعد از شهادت ایشان، مدت ۱۹ سال با پدرش امام باقر علیهالسلام زندگى کرد.[۹] . امام صادق در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت بنیامیه و اوایل حکومت بنیعباس. نام مبارکش «جعفر» و مشهورترین کنیه آن حضرت «ابوعبدالله»، و مشهورترین لقبش، «صادق» است.[۶] . از امام سجاد (علیهالسّلام) پرسـیدند: امـام بعد از شما کیست؟ فرمود: محمدباقر که علم را میشکافد. پرسیدند: امام بعد از او چه کسی خواهد بود؟ پاسـخ داد: جعفر که نام او نزد اهل آسمانها «صادق» است! حاضران با شگفتی پرسیدند: شما همه راسـتگو و صادق هستید؛ چرا او را «بـخصوص» بـهاین نام میخوانید؟ امام سجاد (علیهالسّلام) به سخنی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره کرد و فرمود: «پدرم از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرد که: وقتی فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین متولد شد، او را صادق بنامید؛ زیرا فرزند پنجم از او جعفر نـام خواهد داشت و ادعای امامت خواهد کرد؛ به دروغ و از روی افترا به خدا، او نزد خدا جعفر کذاب افترا زننده برخداست.»[۹] . امام صادق (علیهالسّلام) مدت ۱۲ تا ۱۵ سال بنا بر اختلاف با امام سجاد (علیهالسّلام) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت ۱۹ سال با امام باقر (علیهالسّلام) زنـدگی کـرد و توانست به مقدار لازم از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشهچینی نماید. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول انجامید[۱۰] [۱۱] که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی بوده است. [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] . در سال ۱۱۴ قمری امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و امامت به امام صادق منتقل شد. مطابق با ارشاد شیخ مفید، امام باقر علیه السلام آن حضرت را آشکارا و علنی به امامت منصوب نمود. هشام بن سالم از آن حضرت نقل کرده است که چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر به تو سفارش می کنم که نسبت به اصحاب من خوش رفتار باشى. عرض کردم چنان در پیشرفت و تعلیم و تربیت آنها می کوشم که هر کدام از برجستهترین افراد جامعه شوند و احتیاجى به دانش دیگران نداشته باشند.[۱۰] . امامت آن حضرت ۳۴ سال به طول انجامید[۱۱] که ۱۸ سال در دوره اموى و ۱۶ سال در دوره عباسى بوده است.[۱۲] . دوران زندگی صادق مصادف با ده تن از خلفای اموی به نامهای عبدُالْمَلِک بن مَروان، وَلید بن عبدالملک (ولید اول)، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدُالْعَزیز، یزید دوم، هُشام بن عبدالملک، ولید دوم، یزید سوم، ابراهیم بن ولید، مروان دوم و دو تن از خلفای عباسی به نامهای سَفّاح و منصور بود.[۱۳] . خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق علیهالسلام در دوران امامت ایشان به ترتیب عبارتند از: هشام بن عبدالملک (۱۰۶-۱۲۵) (امامت امام از سال ۱۱۴ و همزمان با این خلیفه آغاز شد.) ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶-۱۲۵) یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶) ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶) مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۳۲-۱۲۶). خلفاى عباسى معاصر امام علیهالسلام عبارتند از: ابوالعباس سفاح (عبدالله بن محمد) (۱۳۷-۱۳۲) ابوجعفر منصور دوانیقى (۱۳۷-۱۴۸). امام صادق علیه السّلام در میان بنى هاشم به عنوان یک شخصیت معنوى منحصر به فرد مطرح بود.[۲۱] او در زمان منصور از شهرت علمى برخوردار بوده و مورد توجه بسیارى از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبیعى بود که منصور با توجه به کینه شدیدى که نسبت به علویان داشت، آن حضرت را به شدت زیر نظر گرفته و اجازه زندگى آزاد به او نمى داد. فعالیتهاى امام به طور عمده در پنهانى انجام مىگرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت علیهم السّلام دستور مى داد.[۲۲] امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور - جز در مواردی- سرباز مى زد و به همین سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار مى گرفت.[۲۳] چنانکه روزى به آن حضرت گفت: چرا مانند دیگران به دیدار او نمى رود؟ امام در جواب فرمود: کارى نکردهایم که به جهت آن از تو بترسیم؛ و از امر آخرت پیش تو چیزى نیست که به آن امیدوار باشیم؛ و این مقام تو در واقع نعمتى نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتى براى خود نمىدانى که تو را دلدارى بدهیم، پس پیش تو چهکار داریم؟[۲۴] آن حضرت عالمانى را که به دربار شاهان رفت و آمد داشتند، از این کار بیم داده و مى فرمود: فقیهان امناى پیامبران اند، اگر فقیهى را ببینید که پیش سلاطین رفت و آمد دارد، او را متهم کنید.[۲۵] . عصر امـام صـادق (علیهالسّلام)، یکی از دورانهای پرشکوه و طلایی در تاریخ تشیع است. در این عصر، تشیع گسترش چشمگیری نمود و بر تعدد شیعیان افزوده گـشت و در اثر آزادی نسبی روابط شیعیان با امام صادق (علیهالسّلام)، آن حضرت توانست فقه و کلام شیعه را توسعه دهـد و اصول و مبانی آن را روشن کـند. نـقش آن حضرت در معرفی مبانی شیعه به حدیبود که مذهب شیعه به نام آن جناب و «مذهب جعفری» شهرت یافت. بعد از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دیگران در جایگاه آن حضرت نشستند و علی (علیهالسّلام) در حاشیه ماند. با اینحال تـعداد زیادی از بزرگان صحابه تنها آنجناب را امام بر حق میدانستند؛ حذیفة بن یمان میگفت: «هر کس که طالب دیدار امیرالمؤمنین برحق است، علی را ملاقات نماید.»[۷۴] . عبدالله بن مسعود میگفت: «در قرآن خلفا چهار تن هستند: آدم، هارون، داوود و عـلی (علیهمالسّلام) »[۷۵] این بزرگان کاملا با امامشان در ارتباط بودند ولی تشکل جداگانهای از سایر مسلمانان نداشتند. اما بعد از قتل عثمان و آغاز خلافت علی (علیهالسّلام) همانطور که طرفداران بنیامیه شکل حزبی به خود گرفتند و عثمانیان نـامیده شـدند، شیعیان نیز صف خویش را از دیگران جدا نمودند و آزادانه تشیع خود را اعلام کردند. ولی این وضع دیری نپایید و با حاکمیت بنیامیه، شیعهگری جرمی سنگین بهشمار آمد؛ معاویه طی بخشنامهای به عمال و فرماندارانش در سـراسر کشور نـوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند که شخصی از دوستداران علی و خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف کنید و حقوق و مقرری او را قطع نمایید.»[۷۶] و با وجود حکمرانی سفاکانیچون: زیاد، ابن زیاد و حجاج بن یوسف، ارتـباط شیعیان با رهبرانشان بهنهایت درجـه کـاهش یـافته بود. لذا اخباری بدین مضمون به چشم میخورد که بعد از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تنها چهار تن در کنار امام سجاد (علیهالسّلام) ماندند.[۷۷] و شخصی چون سعید بن جبیر بـهجرم رابطه داشتن با امام زینالعابدین (علیهالسّلام) بالای دار مـیرود.[۷۸] تـا اینکه با پایان یافتن قرن اول هجری و شروع دعوت عباسیان و قیامهای طالبیان، وضع عوض میشود و توجه بنیامیه بهجـای دیـگر معطوف مـیگردد و شیعیان نفس راحتی میکشند و توان اینرا مییابندکه با امامانشان رابـطه برقرار نمایند که اینمطلب در عصر امامصادق (علیهالسّلام) به اوج خود رسید . شاگردان نهضت علمی امام صادق علیه السلام : در شمار راویان و شاگردان نامبُردار در منابع اهل سنت می توان اینان را برشمرد: از مدینه، مالک بن انس، ابوضمرۀ مدنی، حاتم بن اسماعیل حارثی، سلیمان بن بلال تیمی، محمد بن اسحاق بن یسار، اسماعیل بن جعفر، سعید بن سفیان اسلمی، عبدالعزیز بن عمران زهری، عبدالعزیز بن محمد دراوردی و عبدالله بن عمر عمری؛ از مکه، ابن جریج، سفیان بن عیینه، عبدالله بن میمون قداح و مسلم بن خالد زنجی؛ از کوفه، ابوحنیفه، سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، حفص بن غیاث نخعی، حسن بن صالح بن حی، حسن بن عیاش، معاویة بن عمار، زید بن حسن انماطی و محمد بن میمون زعفرانی؛ از بصره، عبدالوهاب بن عبدالمجید ثقفی، وهیب بن خالد باهلی، عثمان بن فرقد عطار، محمد بن ثابت بنانی، ابوعاصم ضحاک بن مخلد نبیل، روح بن قاسم عنبری و عبدالعزیز بن مختار دباغ؛ و از خراسان، ابراهیم بن طهمان و زهیر بن محمد تمیمی. در منابع امامیه نیز طیف وسیعی از رجال به عنوان اصحاب حضرت معرفی شدهاند. عـدهای از بـزرگان شیعه چون هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، مفضل بن عمر، جابر بن حیان و ... از شاگردان و تربیتشدگان محضر آن حضرت بودند که تعداد شاگردان ایشان را عدهای از محققان و دانـشمندان شـیعه چـهار هزار تن دانستهاند و تنها از جواب سوالهایی که از آن حضرت میشد، چهارصد رساله نگارش یـافته اسـت.[۷۹] . بـعضی از شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند، بهعنوان نمونه هشام بن حکم سـی و یـک جلد کتاب نوشته[۸۰] [۸۱] و جابر بن حیان نیز بیش از دویست جلد کتاب در زمینههای گوناگون به خـصوص رشتههای عـلوم عـقلی، طبیعی، فیزیک و شیمی تصنیف کرده بود.[۸۲] ابان بن تغلب در مسجدالنبی جلسه درس داشت و آنگاه کـه وارد مـسجد میشد ستونی را که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکیه میداد، برای او خالی میکردند.[۸۳] شاگردان امـام صـادق (علیهالسّلام) مـنحصر به شیعیان نبودند، بلکه پیروان سنت و جماعت نیز از مکتب آن حضرت برخوردار میشدند؛ پیشوایان چهارگانه اهلسنت بلاواسطه یـا بـا واسطه شاگرد امام صادق (علیهالسّلام) بودند. ابوحنیفه در راس این پیشوایان قرار دارد که به گـفته خودش، دو سـال شـاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از این دو سال است.[۸۴] . شاگردان امام از نقاط مختلف همچون: کوفه، بصره، واسط، حجاز و سایر مناطق و نیز از قبایل گوناگون مانند: بنیاسد، مخارق، طی، سلیم، غطفان، ازد، خزاعه، خثعم، مخزوم، بنی ضبه، قریش به ویژه بنیحارث بن عبدالمطلب و بنی الحسن بودند که به مکتب آن حضرت پیوستند.[۸۵] . بـه گـفته ابن حجر عسقلانی، فقها و محدثانی همچون: شعبه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، مالک، ابن جریح، ابوحنیفه، پسر وی موسی، وهیب بن خـالد، قـطان، ابـوعاصم و گروه انبوه دیگری از آن حضرت حدیث نقل کردهاند.[۸۶] . امـام صـادق (علیهالسّلام) هر یک از شاگردان خود را در رشتهای که با ذوق و قریحه او سازگار بود، تشویق و تعلیم مـینمود و در نـتیجه هر کدام از آنها در یک یـا دو رشـته از علوم مـانند: حدیث، تفسیر و علم کلام تخصص پیدا میکردند. کوفه یـکی از مـهمترین کانونهای تجمع شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) بود؛ حسن بن علی بن زیاد وشـاء کـه از شاگردان امام رضا (علیهالسّلام) بوده، نقلکرده کـه در مسجد کوفه نهصـد نـفر استاد حدیث مشاهده کردم کـه همگی از جـعفر بن محمد (علیهالسّلام) حدیث نقل میکردند.[۸۷] . امام در رشته هاى مختلف، شاگردان بزرگى همچون «هشام بن حکم کندى»، «محمد بن مسلم»، «ابان بن تغلب »، «هشام بن سالم»، «معلى بن خنیس»، «محمد بن على بن نعمان بجلى کوفى» معروف به «مؤمن الطاق»، «مفضل بن عمر»، «ثابت بن دینار» معروف به «ابو حمزه ثمالى»، «زرارة بن اعین»، «جابر بن یزید جعفى کوفى»، «صفوان بن مهران جمال اسدى کوفى» معروف به «صفوان جمال»، «عبدالله بن ابى یعفور»، «حمران بن اعین شیبانى»، «حمزه طیار»، «برید بن معاویه عجلى»، و... تربیت نمود.[۳۴] . در میان اصحاب حضرت، ۱۲ تن به عنوان فقهای اصحاب وی و به اصطلاح رجالیان شیعه، به عنوان «اصحاب اجماع» شناخته شدهاند که فقاهت و وثاقت آنان مورد تأکید امامیه بوده، و از دیدگاه امامیه، آنان معتبرترین مروجان تعالیم حضرت محسوب بودهاند. مکتبهاى مختلف فقهى : مدینه، کوفه، بصره و حتى اندلس، هر کدام مرکزى بشمار مى رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و... رهبرى آن را بر عهده داشتند.[۳۹] امام با روسای مکاتب انحرافی بحث و محاجه علمی می نمود، به عنوان نمونه احتجاجات بسیار مفصل و طولانى آن حضرت با زنادقه به راستى اعجاب آور است. به عنوان نمونه کتاب «توحید مفضل» در اثر یک مباحثه با یک نفر دهرى مسلک و رجوع مفضل به امام صادق علیهالسلام پدید آمده است. امام صادق علیه السلام همچنین برخی از شاگردان خود را چون هشام بن حکم برای بحث و مناظره با روسای مکاتب انحرافی تربیت خاص می کرد. و آنان خود به بهترین صورت در بحث ها بر مخالفین چیره می شدند. در باب نحله هاى فقهى هم، مکتبی که امام صادق علیهالسلام بنیانگذاری نمود، قوى ترین و نیرومندترین مکتب هاى فقهى آن زمان بوده، به طورى که اهل تسنن هم به آن اعتراف نمودند. ابوحنیفه[۴۰] و مالک[۴۱] شخصاً از محضر امام استفاده کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام مى رسید و از وجود ایشان استفاده مى برد. شافعى و احمد بن حنبل نیز از شاگردان امام هستند.[۴۲] . از امام جعفر صادق علیهالسلام هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند که عبارتند از: اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترین فرزند وی است. اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت. پس از شهادت حضرت صادق علیه السلام، عده ای از کجاندیشان به امامت اسماعیل و عده ا ی به امامت فرزند اسماعیل محمد پیوستند که آنان را اسماعیلیه می گویند. عبدالله افطح: وی همیشه با خواسته های پدر مخالفت میکرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نیز امامت وی را پذیرفتند که آنان را فطحیه مینامند. بعدها چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند. امام موسی کاظم علیه السلام . اسحاق بن جعفر صادق علیه السلام، شخص جلیلالقدر و اهل فضل و تقوی بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و به امامت برادرش امام موسی علیه السلام قائل بود. محمد دیباج بن جعفرصادق علیهالسلام. این شخص والا از سخیترین و شجاعترین مردمان عصر خود بود و در تمام سال یک روز در میان روزهدار بود. در سال یکصد و نود و نه به مأمون عباسی به خاطر ظلمها و حقکشیهای وی خروج کرد و مأمون نیز یکی از سرداران سپاه خود به نام عیسی جلودی را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در این جنگ سپاهیانش را فراری دادند و خود ایشان را نیز دستگیر کردند. وقتی که به مرز خراسان رسیدند در محلی به نام «فرقان چاپی» که امروزه معروف به لطف آباد است دار فانی را وداع گفت. عباس بن جعفر صادق علیه السلام است که سید جلیل القدر و دانشمند و فاضلی بوده است. علی بن جعفر علیه السلام، شخصی کثیر الفضل و پرهیزگار و صاحب عقیده صادق بود. این بزرگوار تحت تربیت برادرش حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به مقامات عالی علمی و عملی نایل شد. دختران امام صادق علیه السلام: ام فروه که همنام مادرش بود. این ام فروه عروس زید بن علی بن الحسین بود. اسماء. فاطمه. امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع[۴۳] قرار دارد.[۴۴] . به گزارش طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام، با شنیدن خبر مرگ صادق، منصور قصد نمود تا به امامت امامان شیعه خاتمه دهد؛ بر همین اساسنامهای به حاکم مدینه نوشت و از او خواست به خانهٔ صادق برود تا وصیتنامهاش را مطالعه نماید و هر که در آن وصیت، به عنوان جانشینش ذکر شدهاست گردن بزند. اما حاکم مدینه با خواندن وصیتنامه مشاهده کرد که صادق چهار نفر را به جانشینی خویش انتخاب کردهاست؛ خلیفه وقت، حاکم مدینه، عبدالله افطح — بزرگترین فرزند صادق — و فرزند کوچکترش موسی کاظم.[۸۱] . هنگام شهادت، آن حضرت به دو مورد تاکید بسیار فرمودند: ۱) صله رحم؛ ۲) نماز. قال الصادق (علیهالسّلام): «ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوة». شفاعت ما به او نرسد که نماز را سبک شمرد.[۱۷۹] . دربارهٔ مراسم تجهیز جعفر صادق از فرزندش موسی کاظم روایت شدهاست که بنا به سفارش پدرش شخصاً او را غسل داد، کفن کرد و دفن نمود. بر اساس روایتی در منابع شیعه، امام را فقط امامی دیگر غسل میدهد.[۸۲] جعفر صادق در قبرستان بقیع — قبرستان مشهور مدینه — در کنار قبر پدرش محمد باقر، و جدش سجاد و حسن دفن شد.[۸۳] تا اوایل قرن بیستم میلادی قبر صادق محل زیارت زائران بود، تا آنکه در سال ۱۹۲۶ میلادی، وهابیها پس از فتح مدینه، ساختمان همه قبور و مقبرههای موجود در شهر را — به استثناء مقبره پیامبر اسلام — تخریب کردند.[۸۴][۸۵].
جایگاه والای امام صادق(ع) در منظر علمای نامدار اهلسنت
ابعاد آشنایی جهان اسلام معاصر با مکتب امام صادق(ع)
امام صادق(ع)، پایه گذار فرهنگ و تمدن اسلامی
ویژگیهای مکتب علمی و تربیتی امام صادق(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد