درامتداد تاریکی-کلاهبرداری میلیاردی با رسید جعلی پرداخت

توکلی - دو کلاهبردار حرفه ای که از طریق تهیه و ارسال رسید جعلی اقدام به کلاهبرداری به ارزش ۴ میلیارد کرده بودند ،به چنگ پلیس افتادند.به گزارش خراسان ،فرمانده انتظامی شهرستان کرمان بیان کرد:به دنبال افزایش تماس های مردمی با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر کلاهبرداری از طریق ارسال رسید جعلی واریز و پیامک جعلی، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستورکار ماموران کلانتری بازار شهر کرمان قرار گرفت. سرهنگ مهدی پورامینایی ادامه داد: بررسی‌های اولیه کارشناسان حکایت از این داشت که متهمان با شناسایی سوژه های خود از سایت دیوار با آن‌ها ارتباط برقرار و با شیوه‌های متقلبانه از طریق ارسال رسیدهای جعلی واریز، کالای مال باختگان را دریافت و فرار می کردند. وی گفت : با پایان یافتن تحقیقات مقدماتی پلیس، مخفیگاه متهمان شناسایی شد و با هماهنگی مقام قضایی در یک عملیات غافلگیرانه در شهر کرمان دو نفر از متهمان دستگیر شدند و در تحقیقات تکمیلی به چندین فقره کلاهبرداری از طریق ساخت رسید جعلی واریز اعتراف کردند. این مسئول انتظامی با بیان این که ارزش کلاهبرداری انجام شده توسط متهمان از سوی کارشناسان 4 میلیارد ریال برآورد شده است، تصریح کرد: با اقدامات انجام شده از سوی نیروهای کلانتری۱۱( بازار شهر کرمان) همه مال باختگان این پرونده شناسایی شدند.وی تاکید کرد: برای جلوگیری از این گونه موارد لازم است مردم از اعتماد بی جا به افراد ناشناس در فضای مجازی خودداری و در هنگام فروش کالا ابتدا حساب بانکی خود را بررسی کنند و در صورتی که پیامک موثق دریافت نکردند، حتما موجودی حساب خود را از طریق اینترنت‌ بانک، دستگاه‌های خود‌پرداز یا کارت خوان بررسی و پس از حصول اطمینان از واریز وجه، کالای مربوط را برای خریدار ارسال کنند. خراسان : شماره : 21216 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۳۱ ارديبهشت

ادعای جنون آنی در آخرین جلسه بازپرسی!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- تناقض گویی های متهم به قتل نوجوان کرولال مشهدی درباره انگیزه جنایت، به جایی رسید که او در آخرین جلسه بازپرسی مدعی شد هنگام قتل دچار جنون آنی شده است!

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عصر ششم اسفند سال گذشته، یکی از اعضای شورای اسلامی روستای قازقان ( از توابع مشهد) هنگام عبور از تپه های اطراف روستا، ناگهان جسد خون آلود نوجوانی را مشاهده کرد که کنار لوله های پلاستیکی انتقال آب افتاده بود. طولی نکشید که خبر کشف جسد پلیس و تعداد زیادی از اهالی روستا را به محل مذکور کشاند و مشخص شد جسد مربوط به نوجوان کرولال 14 ساله تحت پوشش بهزیستی است که از شب قبل گم شده و پدرش صبح روز بعد ماجرا را به پاسگاه انتظامی اطلاع داده بود.

دقایقی بعد با گزارش نیروهای انتظامی، قاضی ویژه قتل عمد مشهد به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم محل کشف جسد شدند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در حالی ادامه یافت که بررسی های مقدماتی نشان داد: نوجوان مذکور مورد هجوم فرد یا افراد ناشناس قرار گرفته و ضارب گلوی او را به طرز دلخراشی بریده است. در ادامه تحقیقات صفحه شکسته کیلومتر شمار و قاب کله چراغ یک دستگاه موتورسیکلت نیز در محل پیدا شد که نشان می داد احتمالا نوجوان 14 ساله (مقتول) با موتورسواران درگیر شده است و آن ها در یک نزاع خونبار وی را به قتل رسانده اند.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با این سرنخ مهم، رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان اداره جنایی با صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی دکتر صادق صفری به سوی جوان 22 ساله ای به نام «سجاد- ب» کشیده شد که آثار موتورسیکلت وی در صحنه جنایت وجود داشت. بنابراین گروهی تخصصی از کارآگاهان با نظارت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) تحقیقات گسترده ای را در روستاهای اطراف بخش رضویه مشهد آغاز کردند تا این که حدود 17 روز بعد، متهم به قتل فراری وقتی خود را در تنگنای محاصره پلیس دید، به ناچار تسلیم قانون شد و به قتل «رضا- ع» (نوجوان کرولال) اعتراف کرد.

«سجاد- ب» در اولین جلسه بازپرسی مدعی شد نوجوان مذکور به دلیل مصرف مشروبات الکلی حال طبیعی خود را از دست داده و به روی من چاقو کشید من هم قصد داشتم چاقو را از دست او خارج کنم که ناگهان به طور اتفاقی تیغه چاقو به زیر گلوی او خورد و آن را شکافت.

متهم 22 ساله در ادامه تحقیقات و در حالی که ادعا می کرد قصد کشتن «رضا- ع» را نداشته است به قاضی صفری گفت: آن شب در روستا مجلس عروسی بود که رضا از من خواست او را کنار تپه های اطراف روستای قازقان برسانم. به همین دلیل سوار بر موتورسیکلت شدیم به مکان مد نظر رفتیم آن جا او بطری مشروب را از داخل پیراهنش بیرون آورد و به من هم اصرار کرد که با او مشروب بخورم ولی من گفتم که توبه کرده ام و دیگر قصد مشروب خوری ندارم! اما او بعد از نوشیدن مشروب، با من درگیر شد که این حادثه رخ داد.

بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم به قتل با این اظهارات در حالی به مخمصه تناقض گویی افتاد که قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب از وی پرسید اگر به طور اتفاقی چاقو گلوی آن نوجوان را شکافت پس چرا با اورژانس تماس نگرفتید یا او را با موتورسیکلت به بیمارستان نبردید؟ یا حداقل چرا اهالی روستا را در جریان حادثه نگذاشتید؟ متهم پس از لحظاتی سکوت ادامه داد: من ترسیده بودم! ...

در همین حال متهم 22 ساله که همچنان در گرداب تناقض گویی هایش دست و پا می زد، ناگهان ادعای تعرض را انگیزه این جنایت وحشتناک بیان کرد و به قاضی ویژه قتل عمد گفت: من هم در کنار آن نوجوان مقداری مشروبات الکلی مصرف کردم به طوری که حال طبیعی خودم را از دست دادم در این شرایط بود که او به قصد تعرض و با چاقو به سوی من حمله ور شد که ضربه ای نیز به سرم زد ولی من چاقو را از وی گرفتم و ضربه ای به زیر گلویش زدم!

اما این ادعا نیز او را در حالی به مخمصه قضایی انداخت که قاضی پرسید اگر حال طبیعی نداشتی، پس چگونه سوار موتورسیکلت شدی و از محل فرار کردی؟

به گزارش روزنامه خراسان، متهم که دیگر پاسخی برای این ادعا نداشت به سکوت خود ادامه داد تا این که در آخرین جلسه بازپرسی و در ادامه تناقض گویی هایش مدعی شد: هنگام وقوع قتل، من دچار جنون آنی شدم و نفهمیدم که چه می کنم! با این حال قصد قتل او را نداشتم!

در همین حال قاضی دکتر صادق صفری، نظر کارشناسی پزشکی قانونی را به وی نشان داد که در آن سلامت روانی متهم به قتل تایید شده و پزشکان متخصص او را مسئول اعمال خویش دانسته بودند!

از سوی دیگر نیز استدلال های قضایی هیچ راه گریزی را برای انکار این جنایت وحشتناک باقی نگذاشته بود به همین دلیل قاضی ویژه قتل عمد مشهد، با استناد به مواد قانونی و انجام تحقیقات گسترده قضایی، کیفرخواست این پرونده جنایی را پس از آن صادر کرد که «سجاد- ب» جزئیات صحنه قتل نوجوان کرو لال را در حضور وی و سروان اسماعیل عظیمی مقدم ( افسر پرونده) به طور عملی بازسازی کرد و چگونگی ارتکاب جنایت را شرح داد.

در خور یادآوری است: این پرونده جنایی پس از تایید نماینده دادستان مشهد، به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و متهم به زودی پای میز محاکمه می نشیند. خراسان : شماره : 21218 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۲ خرداد

11 سال مجازات وحشتناک!

حدود 11 سال از زندگی مشترکم می گذرد اما فقط به دلیل این که دو هفته ارتباط و دوستی قبل از ازدواج با همسرم داشتم او به من سوء ظن دارد و مدعی است همان گونه که در آن زمان با او رابطه دوستی برقرار کردم الان هم می توانم با جوان نامحرم و غریبه دیگری ارتباط داشته باشم به همین دلیل مرا به گونه ای مجازات می کند که ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 30 ساله که پسر 4 ساله ای را در آغوش می فشرد با بیان این که 11 سال است مانند یک زندانی به زندگی مشترکم ادامه می دهم اشک ریزان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که در یکی از ادارات نیمه دولتی کار می کند و من اولین فرزند خانواده هستم که تا مقطع دیپلم درس خواندم اما از همان دوران کودکی و نوجوانی، دختر آزادی بودم و هیچ کس برای نوع پوشش یا رفتارهایم مرا سرزنش نمی کرد. به همین علت همواره با مانتو در کوچه و خیابان تردد می کردم و هیچ وقت چادر نپوشیدم. البته مقداری از موهایم را نیز به خاطر جلوه های زیبایی در دوران نوجوانی، بیرون از روسری می گذاشتم و این رفتارها را طبیعی می دانستم حتی پدر و مادرم اجازه می دادند بعضی از شب ها را در منزل یکی از دوستانم به سر ببرم که همکلاسی ام بود و در محله ما زندگی می کرد. در واقع خانواده ام به رفتارهای دوران نوجوانی ام ایرادی نمی گرفتند و من با هرکدام از دوستانم که ارتباط داشتم، بیرون می رفتم تا این که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید و با راهنمایی مادرم که دختر باید هنری داشته باشد به کلاس های ترمه دوزی رفتم. آن جا با «وحیده» که مربی ترمه دوزی بود آشنا شدم و ارتباط صمیمانه ای بین ما شکل گرفت تا حدی که او مرا برای برادرش خواستگاری کرد و قرار شد من و اسماعیل یکدیگر را در حضور خواهرش ملاقات کنیم. خلاصه این دیدارهای پنهانی حدود 2 هفته ادامه یافت و در این مدت من و اسماعیل چندین بار با هم بیرون رفتیم تا با اخلاق و رفتار یکدیگر بیشتر آشنا شویم. مادرم نیز نظر خاصی نداشت و معتقد بود که باید شوهر آینده ام را خودم انتخاب کنم. بعد از این ارتباط های تلفنی و دیدارهای خیابانی، اسماعیل تاکید کرد که چون خانواده اش تعصب خاصی به نوع پوشش دارند من باید «چادر» بپوشم! و او هم قول داد سیگار را ترک کند! بالاخره خانواده اسماعیل به خواستگاری ام آمدند ولی من در همان جلسه خواستگاری به او گفتم من با هیچ کس تاکنون ارتباط نداشته ام، مبادا برای همین دو هفته دیدارهای پنهانی، به من بدبین شوی! و مشکلی در زندگی ما به وجود بیاید! آن شب «اسماعیل» تاکید کرد که یک زندگی سراسر از عشق و محبت برایم می سازد.خلاصه با این قول و قرارها زندگی مشترک ما در حالی آغاز شد که من هم به قولم عمل کردم و از آن روز به بعد با «چادر» به بیرون از منزل می رفتم! ولی با این حال دیگر حتی نمی توانستم با برادرم شوخی یا روبوسی کنم چرا که «اسماعیل» ناراحت می شد و تا مدت ها با من قهر می کرد. وقتی ماجرا را برای مادرم بازگو کردم او با نصیحت مادرانه گفت: همه مردها غیرتی هستند، آرام آرام باید اعتماد همسرت را جلب کنی! در همین روزها بود که دخترم را باردار شدم و تا مدتی شاهین خوشبختی را بر شانه ام احساس می کردم ولی رفتارهای «اسماعیل» نه تنها تغییر نکرد بلکه سوء ظن های او بیشتر شد تا جایی که اجازه نمی داد حتی برای بررسی سلامت جنینم نزد پزشک بروم دیگر اسماعیل اعتمادی به من نداشت و اجازه خروج از خانه را هم نمی داد او مدعی بود همان گونه که با او قبل از ازدواج رابطه داشتم به راحتی با افراد غریبه دیگر هم ارتباط برقرار می کنم!

او هیچ گاه مرا کتک نمی زد اما با نیش و کنایه و حرف هایش به شدت مجازاتم می کرد در این شرایط دخترم به دنیا آمد اما یک هفته بیشتر زنده نماند و جان سپرد. بعد از این ماجرا «اسماعیل» دچار افسردگی شد اما بدبینی هایش پایانی نداشت تا این که دوباره باردار شدم و پسرم به دنیا آمد ولی رفتارهای «اسماعیل» سخت گیرانه تر شد. حالا او دوربین مخفی در خانه نصب می کرد و گوشی تلفن مرا نیز با خودش می برد و مدام آن را بررسی می کرد تا با کسی ارتباط نداشته باشم. در این مدت نزد مشاور هم رفتیم و او گفت در طول 11 سال زندگی مشترک هیچ گاه رفتار ناشایستی از من ندیده است ولی باز پاسخ می داد که همسرم زنی زرنگ است و طوری ارتباط هایش را پنهان می کند که من نتوانم این ماجرا را آشکار کنم! اکنون نیز 11 سال است که به سختی مجازات می شوم و هیچ چاره ای ندارم ...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: بررسی های روان شناختی و اقدامات مشاوره ای این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد « جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21218 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۲ خرداد

وحشت آفرینی قاتل در بازگشت به صحنه جنایت!

سیدخلیل سجادپور- جوان 22 ساله ای که مادرش را به طرز دلخراشی به قتل رسانده بود در حالی چند ساعت بعد از وقوع جنایت به وحشت آفرینی و چاقوکشی پرداخت که برای اطمینان از قتل مادرش به صحنه جرم بازگشته بود.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این جنایت وحشتناک سپیده دم روز گذشته در کوی گلشهر مشهد هنگامی رخ داد که جوان 22 ساله ای به نام «عباس» از منزل مجردی خود در خیابان شهید شفیعی 26 بیرون آمد و در حالی که کارد بزرگ آشپزخانه را در دست می فشرد به طرف منزل پدرش حرکت کرد.

او که تار و پود افکار پلیدش به هم ریخته بود و تصور می کرد مادر 62 ساله اش بین او و دیگر فرزندان تبعیض روا می دارد، قدم هایش را تندتر کرد تا به منزل ویلایی پدرش رسید. گوشی تلفن را از جیبش بیرون آورد و در حالی که کلید تماس با شماره تلفن مادرش را فشار می داد، در حیاط را با کلید یدکی باز کرد و به داخل حیاط قدم گذاشت. در همین حال مادر نیز در آن ساعت بامداد (5 صبح) کلید سبز رنگ پاسخ به تماس تلفنی را فشرد و چنین شنید که مادر بیرون بیا!

زن 62 ساله که حتی به منظور آسایش فرزندش، منزل مجردی را از حدود 6 ماه قبل و در نزدیکی محل اقامت خودشان برای او اجاره کرده بود، خواب آلود به طرف در ورودی رفت، اما ناگهان پسر ناخلف با چهره ای خشمگین، ضربات کارد را پی در پی بر پیکر مادرش فرود آورد. مادر به داخل پذیرایی گریخت، ولی باز هم از ضربات هولناک کارد در امان نماند و درحالی خون هایش، نقش و نگارهای قالی را رنگین کرد که یکی از فرزندانش با شنیدن صدای جیغ مادر، هراسان از سوئیت طبقه بالا به پایین آمد و با مشاهده صحنه ترسناکی که هنوز ادامه داشت، وحشت زده به طبقه بالا گریخت تا از ضربات وحشتناک کارد در امان بماند!

گزارش روزنامه خراسان حاکی است دقایقی بعد صدای جیغ و فریاد از منزل ویلایی مذکور، اهالی محل را به انتهای کوچه شهید شفیعی 56 کشاند و به این ترتیب با تماس اهالی، نیروهای انتظامی کلانتری گلشهر نیز به محل وقوع جنایت رسیدند و با حفظ صحنه جرم مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند. طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری و گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در این منزل، تحقیقات قضایی آغاز شد، اما از قاتل بی رحم خبری نبود و تنها آثار کفش های خون آلودش بر سنگ فرش ها و کاشی های منزل مسکونی خودنمایی می کرد.

هنوز دقایقی از شروع بررسی های جنایی نگذشته بود که با دستور مقام قضایی، گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری پسر 22 ساله مقتول آغاز کردند. این بررسی های ریزبینانه حکایت از آن داشت که مادر 62 ساله از چاقوکشی و درگیری های وحشتناک پسر 22 ساله اش عاصی شده بود؛ چراکه او به بهانه های تبعیض بین فرزندان، مدام به روی دیگر برادرانش که معلولیت جسمی یا ذهنی داشتند، چاقو می کشید!

ادامه تحقیقات نامحسوس نشان داد که مادر (مقتول) برای پیشگیری از وقوع نزاع های جبران ناپذیر، منزل مجردی را پنهانی برای پسر 22 ساله اش اجاره کرده بود تا در آسایش زندگی کند!

بنابر گزارش روزنامه خراسان، با به دست آمدن این سرنخ، بی درنگ کارآگاهان به سوی منزل مجردی وی رفتند، ولی متهم به قتل در آن جا نبود. ساعتی بعد جسد زن مذکور برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت و مشخص شد که او با 44 ضربه هولناک کارد به قتل رسیده است.

از سوی دیگر گروهی از کارآگاهان با راهنمایی های قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، شناسایی مخفیگاه قاتل فراری را با استفاده از فناوری های نوین پلیسی در دستور کار قرار دادند و به ردزنی او در مکان های مختلف پرداختند تا این که چند ساعت بعد خبری از حضور قاتل در صحنه جرم، کارآگاهان را به تکاپو انداخت. یک تماس تلفنی با سرهنگ مرادی (افسر پرونده) حکایت از آن داشت که عباس (متهم 22 ساله) با وحشت آفرینی و عربده کشی دوباره وارد حیاط منزل مادرش شده و اهالی منزل از ترس به داخل اتاق ها گریخته و در ورودی را قفل کرده اند، ولی «قاتل» که برای اطمینان از مرگ مادرش به صحنه جنایت بازگشته بود، با چرخاندن تیغه کارد در هوا از آنان می خواست که بیرون بیایند! در این هنگام بود که برخی از اهالی منزل، پشت پنجره قرار گرفتند و او وقتی لباس های سیاه را بر تن اعضای خانواده اش دید، بلافاصله از محل گریخت و به مکان نامعلومی رفت.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، از سوی دیگر گروه کارآگاهان عازم کوی گلشهر شدند و پس از جست وجوهای میدانی در خیابان های اطراف، به این نتیجه رسیدند که «قاتل» بعد از اطمینان از مرگ مادرش، قصد فرار از مشهد را دارد به همین دلیل و با دستورهای محرمانه قاضی ویژه قتل عمد، دوباره منزل مجردی «عباس» را به محاصره درآوردند و مشخص شد که در حیاط از داخل قفل شده است.

به همین دلیل کارآگاهان به یقین رسیدند که متهم تحت تعقیب در همین منزل حضور دارد، بنابراین تعدادی از افسران پلیس آگاهی از روی دیوار به داخل حیاط رفتند و متهم 22 ساله را در حالی دستگیر کردند که مشغول جمع آوری لوازم شخصی و مقداری پول بود تا به شهر دیگری بگریزد.

ساعتی بعد با انتقال پسر ناخلف به مقر انتظامی، بازجویی های تخصصی از وی با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز شد و او به قتل مادرش با انگیزه تبعیض در حالی اعتراف کرد که قصد داشت خود را بیمار روانی جلوه دهد. این تمارض وی لحظاتی بعد هنگامی لو رفت که او با شنیدن صدای خبرنگار روزنامه خراسان گفت: او خبرنگار است و من الان شرایط مناسبی برای مصاحبه ندارم!

این گزارش حاکی است تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از ابعاد دیگر این جنایت هولناک با دستورهای قاضی صفری ادامه دارد. خراسان : شماره : 21219 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ خرداد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ | 10:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |