درامتداد تاریکی-راز جسد سوخته در چشمه قُلقلی!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- سرایدار یک باغ در مشهد که مرد عاشق کوهنوردی را با همدستی همسر وی به قتل رسانده و جسد او را در منطقه چشمه قُلقلی شاندیز به آتش کشیده بود، روز گذشته لب به اعتراف گشود و راز قتل مرد خال گوشتی را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم خرداد گذشته، پسر جوانی به پلیس آگاهی خراسان رضوی مراجعه و پلیس را از گم شدن پدر 62 ساله اش مطلع کرد. او گفت: پدرم که عاشق کوهنوردی است روزهای پایانی هفته را به همراه گروهی از دوستانش به کوهنوردی می رود و مدتی را درون چادر در کوه های اطراف مشهد سپری می کند اما او این بار به خانه بازنگشته است و همه ما نگرانیم...
در پی اظهارات این مرد جوان با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) پرونده ای در دایره فقدانی های پلیس تشکیل شد و ماجرا تحت بررسی قرار گرفت. در همین حال با گزارش مشخصات «ابراهیم – ص» به مراکز انتظامی، مشخص شد که روز سوم خرداد جسد سوخته مردی در منطقه چشمه قُلقلی شهرستان طرقبه شاندیز کشف شده است.
بررسی های هویتی نشان داد که جسد کشف شده پوشش منزل دارد و هیچ گونه لوازم کوهنوردی نیز به همراهش نیست. با وجود این جسد در پزشکی قانونی مورد بررسی های دقیق تر قرار گرفت و خال گوشتی روی کتف چپ وی نمایان شد. در عین حال آزمایش های ژنتیکی برای مشخص شدن هویت واقعی جسد مذکور ادامه یافت.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در همین حال خبری با عنوان «کشف جسد سوخته مرد خال گوشتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان به چاپ رسید و تلاش کارآگاهان برای شناسایی جسد وارد مرحله جدیدی شد. در همین حال یکی از بستگان نزدیک مرد گم شده با مراجعه به کارآگاهان اداره جنایی، ادعا کرد که برادر وی در کتف چپ خود خال گوشتی دارد. این موضوع روند تحقیقات را سرعت بخشید و کارآگاهان با دستورهای ویژه قاضی «محمود عارفی راد» کنکاش های نامحسوس را در این باره آغاز کردند چرا که براساس تجربیات قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان، احتمال وقوع جنایت خانوادگی وجود داشت اما تناقض در پوشش جسد سوخته، تحقیقات را به سوی همسر ابراهیم (مقتول) کشاند.
واکاوی های پلیس، بیانگر آن بود که جنایت در منزل مسکونی رخ داده است به همین دلیل تعدادی از دوستان کوهنورد ابراهیم شناسایی شدند اما آن ها با صراحت اعلام کردند که در روزهای منتهی به کشف جسد سوخته، هیچ گونه برنامه کوهنوردی نداشته اند. این سرنخ مهم از کلاف پیچیده این جنایت بیرون کشیده شد و پیگیری آن به همسر مقتول رسید چرا که فرزند وی براساس ادعاهای مادرش از عزیمت او به کوه خبر داده بود.
طولی نکشید که گروهی از افسران کارآزموده با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) به ریشه یابی این پرونده جنایی پرداختند و با راهنمایی های قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، همسر 51 ساله مقتول را به پلیس آگاهی احضار کردند. این زن که سعی می کرد خود را عاشق همسرش نشان دهد ناگهان از اختلافات خانوادگی دیرینه خود با ابراهیم پرده برداشت و مدعی شد که شوهرش او را کتک می زد و اذیت می کرد به همین دلیل هم در کشاکش طلاق بودند اما در این میان ابراهیم راضی به طلاق نبود!
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با لو رفتن این اختلافات خانوادگی، دیگر همه تحقیقات بر «جنایت خانوادگی» متمرکز شد و دو گروه از کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) بررسی های تخصصی را در حالی ادامه دادند که مقام قضایی در دستورهای محرمانه خود بر نقش افراد دیگری در این پرونده جنایی تاکید داشت چرا که اظهارات همسر مقتول همچنان ضد و نقیض بود و هر بار با انجام رصدهای اطلاعاتی، روزنه ای دیگر از جنایت خانوادگی نمایان می شد. از سوی دیگر تجزیه و تحلیل های کارشناسی و اطلاعاتی پای مرد 55 ساله ای را به این پرونده جنایی باز کرد که سرایدار باغ پدری همسر مقتول بود به همین دلیل ارتباط تلفنی و پیامکی وی با همسر مقتول، در مرحله تحقیق قرار گرفت و قطعات دیگری از این پازل جنایی پیدا شد.«حسن – ج» (مرد 55 ساله) که سرایدار چندین باغ در اطراف بزرگراه آسیایی مشهد – چناران بود، در یک عملیات ضربتی و با صدور دستوری از سوی قاضی «عارفی راد» دستگیر شد و به مقر انتظامی انتقال یافت.
وی که با مشاهده شواهد و اسناد و مدارک انکارناپذیر، هیچ چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل مرد 62 ساله با همدستی همسر وی اعتراف کرد و گفت: راضیه (همسر مقتول) همواره از اختلافات شدید خانوادگی خود با همسرش سخن می گفت. او مدام گریه می کرد و نزد من اشک می ریخت چرا که مدعی بود شوهرش او را کتک می زند و تفاهم اخلاقی ندارند!
من هم که مردی احساسی و عاطفی هستم دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم در قتل شوهرش با او همکاری کنم. به همین دلیل در تاریخ 1402.2.28 «راضیه» تعدادی قرص خواب آور به شوهرش خوراند ولی به دلیل جثه ورزشکاری ابراهیم نقشه قتل عملی نشد. این بود که بار دیگر در دوم خرداد این نقشه شوم را تکرار کرد و من شبانه به خانه آن ها در بولوار پیروزی 61 رفتم. آن ها در طبقه همکف سکونت داشتند، وقتی دیدم شوهر او در خواب خروپف می کند، دست هایش را با سیم مفتولی بستم و او را با کیسه زباله خفه کردم، سپس جسد را درون پراید خودم انداختم و در منطقه چشمه قُلقلی با بنزین به آتش کشیدم.
به گزارش روزنامه خراسان، در همین حال همسر 51 ساله مقتول نیز گفت: آن شب حدود ساعت 22:30 بود که تعدادی قرص خواب آور را درون شربت خاکشیر ریختم و لیوان شربت را روی اپن آشپزخانه گذاشتم که همسرم آن را نوشید و به خواب رفت. اگرچه او سند منزل را چندین ماه قبل به نام من ثبت کرده بود تا ماجرای طلاق را فراموش کنم ولی اختلافات خانوادگی ما خیلی شدید بود، به همین دلیل هم تصمیم به قتل او گرفتم. وی در ادامه اعترافاتش افزود: وقتی «حسن – ج» به خانه آمد هنوز همسرم کاملا بیهوش نشده بود و صدای خروپفش به گوش می رسید که بعد هم حسن او را خفه کرد.
براساس این گزارش، تحقیقات بیشتر کارآگاهان درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی با دستورهای قاضی ویژه قتل عمد به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) درحالی آغاز شده است که ریشه یابی تخصصی این ماجرا همچنان در دستور کار قرار دارد. خراسان : شماره : 21259 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۲ تير
کلاهبرداری با فروش خودروهای اجاره ای
کرمانی- اعضای یک باند کلاهبرداری که اقدام به فروش خودروهای اجاره ای از تهران در سایر استان های کشور می کردند، به چنگ پلیس کرمان افتادند. به گزارش خراسان، جانشین فرمانده انتظامی استان کرمان اظهارکرد: در پی طرح شکایت های متعدد کلاهبرداری و فروش مال غیر در پلیس آگاهی استان کرمان، موضوع تحت بررسی ماموران اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری قرار گرفت و مشخص شد متهمان مرتبط در این پرونده ها با هویت های جعلی، خودروهای لوکس را از تهران اجاره و با درج آگهی در سایت های معتبر اقدام به فروش آن ها در استان های جنوبی کشور با جعل سند و قیمت های پایین تر می کنند.سردار عبدالعلی روانبخش ادامه داد: در این زمینه نیروهای پلیس آگاهی با توجه به حساسیت موضوع بااقدامات اطلاعاتی و تحقیقات پلیسی سه ماهه، سرکرده اصلی این باند را شناسایی و دستگیر کردند که این متهم با توجه به اسناد و مدارک موجود به جرم انتسابی و همچنین کلاهبرداری از مردم در قالب پیش فروش ساختمان و اقلام خوراکی با همکاری دیگر همدستانش اقرار کرد.جانشین فرمانده انتظامی استان کرمان خاطرنشان کرد: در ادامه نیز با اشراف اطلاعاتی پلیس، پنج همدست این متهم که در زمینه جعل اسناد هویتی و مالکیتی، جعل عنوان و ثبت شرکت های کاغذی فعالیت داشتند، در استان های فارس، تهران و کرمان شناسایی و دستگیر شدند. خراسان : شماره : 21259 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۲ تير
زندگی زجرآور!
بعد از آن که همسرم با شکایت من به پرداخت نفقه محکوم شد دیگر نتوانستیم زندگی آرامی داشته باشیم، لجبازی های او برای شکنجه های روحی من و فرزندانمان به جایی رسید که زندگی برایمان زجرآور شد و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 49 ساله ای است که برای شکایت از رفتارهای نامتعارف شوهرش وارد مرکز انتظامی شده بود. این زن که مدعی بود هرکدام از اعضای خانواده یک آب پاش برای خنک کردن خودشان دارند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: همسرم کارمند بازنشسته یکی از ادارات دولتی است اما اختلافات شدید ما از حدود 3 سال قبل، زمانی آغاز شد که او بعد از بازنشستگی دیگر در پرداخت هزینه ها و مخارج زندگی سخت گیری می کرد و به همین دلیل زندگی ما دچار مشکل شده بود. وقتی مشاجره ها و گفت وگوهای ما به نتیجه نرسید به ناچار از او شکایت کردم و همسرم به پرداخت ماهانه یک میلیون و 600 هزار تومان نفقه محکوم شد ولی متاسفانه از آن روز به بعد اوضاع زندگی ما بدتر شد تا حدی که شوهرم به خاطر لجبازی دیگر همان اندک مخارج را هم نمی داد و به طور کلی پرداخت های زندگی را به همان مبلغ قانونی موکول کرد. حالا دیگر مواد غذایی در یخچال نبود و حتی سفره مان خالی از نان شده بود چرا که این مبلغ به هیچ وجه کفاف زندگی من و فرزندانم را نمی داد و ما مدام در حالی نان و بادمجان سرخ کرده می خوردیم که شوهرم برای خودش از رستوران غذا سفارش می داد و چلوخورشت و کباب برگ مصرف می کرد. فرزندانم چشم به غذای پدرشان می دوختند و با بغض و اشک، نان خالی می خوردند. او حتی به این مورد هم بسنده نکرد و برای کاهش هزینه های گاز و آب و برق ، آبگرمکن را خاموش می کرد و فقط هفته ای یک بار اجازه استحمام می داد. به همین دلیل من و فرزندانم به بهانه استحمام به خانه خواهرم می رفتیم و او هم که از وضعیت زندگی ما خبر داشت یک وعده غذای گوشتی تهیه می کرد تا به این طریق به ما محبت کند. حتی برخی مواقع به خانه مادرم در شهرستان می رفتیم تا این زندگی زجرآور را تجربه نکنیم ولی باز هم همسرم دست بردار نبود. او در فصل زمستان هم شوفاژ و بخاری را خاموش می کرد و من برای گرم کردن منزل از منقل برقی به صورت کرسی استفاده می کردم که یک روز جعبه پلاستیکی روی منقل آتش گرفت و خانه ام دچار آتش سوزی شد که با حضور سریع همسایگان به خیر گذشت و کسی آسیب ندید. الان هم که روزهای داغ تابستان را می گذرانیم او کولر را خاموش می کند و من مجبور شده ام تا برای هرکدام از فرزندانم یک آب پاش بخرم تا خودشان را خنک کنند. این درحالی است که یکی از دخترانم در دانشگاه تحصیل می کند و پسر دیگرم در مقطع دبیرستان درس می خواند و من با آن که قبلا با کارکردن در یک کارگاه هزینه های تحصیل آنان را می پرداختم ولی اکنون دیگر توان کارکردن ندارم و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در پی شکایت این زن 49 ساله، همسر وی نیز به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری دعوت شد و دلیل رفتارهایش را تمکین نکردن همسرش دانست و گفت: همسر و فرزندانم بدون اجازه من بیرون می روند و همسرم برای مدتی منزل را ترک می کند و به شهرستان یا منزل بستگانش می رود که من این گونه رفتارها را نمی پسندم و ...
بنابراین گزارش، به دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) واکاوی روان شناختی و بررسی های کارشناسی این ماجرا توسط مشاوران زبده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد تا این زوج میان سال به زندگی شیرین گذشته خود بازگردند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21259 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۲ تير
جنایت در مسیر دادگاه!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- تصور می کرد اگر پای شوهرش به جلسه دادگاه برسد، قانون مو را از ماست بیرون می کشد و این گونه شاید نتواند از رسوایی خود دفاع کند. به همین دلیل تصمیم وحشتناکی گرفت تا ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، صبح دوازدهم شهریور سال گذشته، قرار بود جلسه رسیدگی به پرونده شکایت مرد 40 ساله از همسرش در یکی از شعبه های کیفری یک خراسان رضوی برگزار شود. «حمید – ر» که از مدت ها قبل با همسرش دچار اختلافات شدید خانوادگی شده بود، با طرح شکایتی در دادگستری مدعی شد که همسرش بدون اجازه وی، منزل را ترک کرده و مسیر نامتعارفی را در زندگی مشترک در پیش گرفته است، به همین دلیل هنوز ساعتی به برگزاری جلسه محاکمه باقی مانده بود که مرد 40 ساله سوار موتورسیکلت خود شد و از مسیر بولوار توس به سمت دادگستری استان خراسان رضوی حرکت کرد. او در حالی گاز موتورسیکلت را می فشرد و آسفالت بولوار را پشت سر می گذاشت که نمی دانست دو جوان موتورسوار چشم به وی دوخته اند و در تعقیبش هستند، وقتی از میدان معراج به طرف میدان شهید فهمیده عبور کرد همچنان در افکار خود غرق بود که ناگهان موتورسواران تعقیب کننده در کنارش قرار گرفتند و در این میان ترک نشین موتورسیکلت شمشیری را بالا برد و ضربه ای هولناک بر سر موتورسوار 40 ساله فرود آورد و راکب نیز بدون توقف در حالی به مسیر خود ادامه داد که «حمید – ر» به دلیل اصابت ضربه شمشیر، کنترل موتورسیکلت را از دست داد و در وسط بولوار نقش بر زمین شد. لحظاتی بعد شهروندان که تصور می کردند با یک حادثه رانندگی روبه رو شده اند، با امدادگران اورژانس تماس گرفتند ولی موتورسوار مذکور جان خود را از دست داده بود. هنوز مدت زیادی از مرگ موتورسوار 40 ساله نمی گذشت که کروکی صحنه حادثه توسط افسر راهنمایی و رانندگی نیز ترسیم شد و پیکر «حمید – ر» به پزشکی قانونی انتقال یافت. اگرچه بسیاری از شاهدان صحنه مرگ موتورسوار، او را در حال سقوط از موتورسیکلت دیده بودند و همه شواهد از یک حادثه ترافیکی حکایت داشت اما با اظهارنظر پزشکی قانونی مبنی بر وجود زخم عمیق ناشی از اصابت جسم برنده، این ماجرا از اهمیت ویژه ای برخوردار شد. طولی نکشید که قاضی ویژه قتل عمد مشهد برای بررسی این حادثه مرگبار وارد عمل شد و حادثه مذکور رنگ و بوی جنایی به خود گرفت چرا که هیچ نوع شیء برنده ای در محل واژگونی موتورسیکلت وجود نداشت. به همین دلیل «قاضی محمود عارفی راد» براساس تجربیات قضایی تحقیقات میدانی گسترده ای را در محل وقوع حادثه آغاز کرد اما همچنان رهگذران و شاهدان بر حادثه رانندگی تاکید داشتند تا این که اظهارات سرنشین یک دستگاه کامیونت، تحقیقات این پرونده را وارد مرحله جدیدی کرد. او مدعی بود از آینه بغل کامیونت دو جوان موتورسوار را دیده است که هنگام عبور از کنار موتورسوار 40 ساله، رفتار نامتعارفی داشتند و حتی ترک نشین موتورسیکلت شیئی شبیه شمشیر را بین خود و راکب موتورسیکلت گذاشته است. همین سرنخ کافی بود تا قاضی «عارفی راد» دستورات ویژه ای را برای واکاوی دقیق ماجرا صادر کند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با این سرنخ مهم، گروه تخصصی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) به تجزیه و تحلیل این حادثه مرگبار پرداختند و در اولین مرحله از تحقیقات پلیسی با راهنمایی های قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد، بازبینی دوربین های ترافیکی منطقه را آغاز کردند. آنان پس از ساعت ها کنکاش بالاخره به دو جوان موتورسوار رسیدند که در مسیر حرکت مرد 40 ساله، او را تعقیب می کردند. بدین ترتیب فرضیه جنایی قوت گرفت و پرونده با شناسایی اولیای دم، وارد مرحله حساسی شد چرا که بررسی های غیرمحسوس کارآگاهان از اختلافات شدید خانوادگی بین مرد موتورسوار و همسرش حکایت داشت. در همین حال «معصومه» (همسر مرد 40 ساله) که زیر ذره بین تحقیقات قرار داشت به قاضی ویژه قتل عمد گفت: از مدت ها قبل با همسرم اختلاف داشتیم چرا که او به مصرف مواد افیونی روی آورده بود و همین موضوع به اختلافات ما دامن می زد تا این که من از منزل خارج شدم و همسرم از من به دلیل این رفتار غیراخلاقی شکایت کرد. آن روز صبح هم قرار بود در جلسه دادگاه حاضر شویم که من به دادگستری رفتم و منتظر «حمید» ماندم اما او به جلسه دادگاه نیامد تا این که فهمیدم در مسیر دادگاه دچار حادثه شده و جان خود را از دست داده است.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، در پی اظهارات این زن جوان، گروه ویژه کارآگاهان با هدایت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی) به دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی تقسیم شدند و با بهره گیری از تجربیات قضایی قاضی پرونده های جنایی، رصدهای پلیسی را برای شناسایی موتورسواران مشکوک ادامه دادند، تا این که چند ماه بعد کارآگاهان با استفاده از فناوری های نوین پلیسی به سرنخ هایی از دو جوان موتورسوار دست یافتند و محل سکونت آنان را شناسایی کردند. آنان پس از شناسایی مالک تبعه خارجی موتورسیکلت، به سراغ وی رفتند اما او ادعا کرد روز دوازدهم شهریور، موتورسیکلت را به برادرش امانت داده بود. بدین ترتیب «مجید – ج» جوان 23 ساله افغانستانی دستگیر شد و به مقر انتظامی انتقال یافت. این جوان که سعی داشت خود را بی خبر از ماجرای مرگ موتورسوار مذکور نشان دهد، وقتی تصاویر دوربین مدار بسته را دید، به ناچار حقیقت ماجرا را بیان کرد و گفت: یکی از دوستانم به نام «ابوالفضل – الف» از من خواست تا موتورسوار دیگری را که از بستگانش بود تعقیب کنیم، من هم به خواسته اش عمل کردم ولی بعد فهمیدم که او قصد کشتن مرد موتورسوار را دارد.
به گزارش روزنامه خراسان، به دنبال اعترافات این جوان افغانستانی، بلافاصله گروه ویژه عملیاتی به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم، (افسر پرونده)دامنه تحقیقات را به خیابان توس 97 کشاندند و در یک عملیات ضربتی جوان 25 ساله ای را به دام انداختند که پسر عموی معصومه (همسر مقتول) بود.«ابوالفضل – الف» هنگامی که به اتاق بازجویی هدایت شد و «مجید» را دید، تازه فهمید که دیگر راه گریزی ندارد و همه ماجرا لو رفته است.بنابراین او به قتل شوهر دختر عمویش اعتراف کرد و گفت: من و معصومه از خردسالی با یکدیگر بزرگ شده ایم و در مجاورت هم سکونت داریم، به همین دلیل در جریان اختلافات خانوادگی او با همسرش (حمید) بودم و می دانستم که او را اذیت می کند. «معصومه» هم از شکایت همسرش به من گفته بود و من از ماجرا خبر داشتم،تا این که دختر عمویم با پرداخت چند میلیون تومان از من خواست شوهرش را در مسیر دادگاه به قتل برسانم تا نتواند در جلسه محاکمه حضور یابد. «معصومه» نگران بود که اگر او به دادگاه برسد شاید رای قاضی به ضررش باشد و این گونه رسوا شود. من هم که نیاز مالی داشتم پیشنهادش را پذیرفتم و موضوع را با دوستم «مجید» درمیان گذاشتم. او هم موتورسیکلت برادرش را به امانت گرفت و ما منتظر ماندیم تا او صبح از خانه بیرون آمد.من که شمشیر را با خودم حمل می کردم پشت سر مجید روی ترک موتورسیکلت نشستم و منتظر فرصتی بودم تا ضربه ای به حمید بزنم! وقتی به سمت میدان فهمیده رفت و خیابان خلوت تر شد، «مجید» گاز موتورسیکلت را فشرد و من هم که در کنار او قرار گرفته بودم با شمشیر ضربه ای به سرش زدم و بلافاصله از محل فرار کردیم. در همین حال همسر مقتول که دوباره به اتاق بازجویی هدایت شده بود با قبول پرداخت وجه برای جلوگیری از حضور همسرش در دادگاه مدعی شد: من فقط از پسر عمویم خواستم او را زخمی کند و کتک بزند ولی پیشنهاد قتل ندادم...
بنابر گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر در این باره با دستورات مقام قضایی همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21258 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۱ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی