توعبّاسی که با دشمن عبوسی
توعبّاسی که با دشمن عبوسی - ولی بهرِ حسینت دست بوسی
توشیرِ شرزه ای در جنگهائی - تو دادی دوست از دشمن رهائی
توبعد از حیدری بحرِ شجاعت - تو در صفین نشان دادی رشادت
به صفین بوده ای تو نو جوانی - که برپا کرده ای شوروفغانی
دوازده ساله بودی شیرمردی - که با دشمن نمودی تو نبردی
به مالک چونکه تو کردی نگاهی - زترس آمد به چشمانش سیاهی
لبانِ تشنه را تو یاد کردی - فرات از دشمنان آزاد کردی
تو یارانِ علی سیراب کردی - علی را سرخوش و شاداب کردی
تو راهِ عشق را پیمائی عبّاس - بدشت کربلا سقّائی عبّاس
ابو القربه توئی و هم سقائی - برادر را تو یارِ با وفائی
تو دیدی آب را و خنده کردی - نخوردی، آب را شرمنده کردی
لبانِ تشنه برگشتی تو از آب - که اطفالِ حرم گردند سیراب
توئی ماه بنی هاشم ابا الفضل - هم عبّاس و ابوالقاسم ابا الفضل
ابوفاضل فضیلت را تو بابا - عمودِ خیمه یِ فضل از تو برپا
توئی باب الحوائج بابِ حاجات - شبِ عاشور مشغولِ مناجات
شبِ عاشورکردی پاسداری - به دورِ خیمه ها با آه و زاری
ابا الفضل کاشف الکرب حسینی - نگاهی کن به یارانِ خمینی
به تاسوعا امانی برتو دادند - زِدنیا یک نشانی بر تو دادند
بگفتندت برو دنبالِ دنیا - به صحراها بکن یک خیمه برپا
رها کن زحمت و رنج و محن را - نکن بهرِ خود آماده کفن را
رها کن تو حسین و کربلا را - بکن دور از خودت رنج و بلا را
منم شمرو امانی بر تو دارم - زدنیا یک نشانی برتو دارم
امان نامه بگیر و در امان باش - برای خویش سلطانِ زمان بش
ولی عکس العمل را بین زِعبّاس - کنون خیرالعمل را بین زِعبّاس
جوابش شمر را بیچاره کرده - امان نامه گرفته پاره کرده
بگفت ای شمردون ای دشمنِ دین - منم بهرِحسین یک یارِ دیرین
کنم من بر حسین و دین خیانت؟ - زحق لعنت بتو هم بر امانت
منم ثابت کنون بر عهد و پیمان - شوی ای شمر از این کارت پشیمان
بلی ای باقری این کارِ عبّاس - بُوَد کاری بسی زیبا و حسّاس
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پورتاسوعای سال 1398
يا ابوفاضل علمدار شه كرببلائي***پاسداري و اميري و سقا صاحب لوائي
ياور و يار حسيني حضرت عباس نامت***هم لقب باب الحوائج تو عزيز كبريائي
اي سقاي تشنه كامان تشنه آب فراتيم***كن نصيب ما تو زان آب فرات ايكه سقائي
حاجت ما را روا كن حاجت بسيار داريم***ما همه محتاج آن درگاه و تو حاجت روائي
مشكل بسيار داريم حل نما تو آن مشاكل***مشكل ما را تو بگشا ايكه تو مشكل گشائي
اي طبيب دردمندان درد ماها را دوا كن***ايكه خاك در گهت باشد به هر دردي دوائي
كاشف الكربي تو عن وجه الحسين يا كاشف الكرب***برطرف بنما گرفتاري بده بر ما صفائي
باقري بر درگه لطف تو از غم ايستاده***از كرم ياري كنش بنما نصيبش كربلائي
***
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
اندركنارعلقم**پشت حسين شده خم***بانازنين برادر**گويدچنين دمادم
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
كي اين ستم بماكرد**برماچنين جفاكرد***كي ازبدن بدينسان**دست توراجداكرد
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
كي پشت من شكسته**شدراه چاره بسته***دست توراجداكرد**دست مراهم بسته
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
شدروزماتم عباس**برمن دمادم عباس***برقلب من نشسته**غمهاي عالم عباس
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
بي ياروياورم من**هم بي برادرم من***اي باقري ببين كه**بي عون وجعفرم من
كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس***كودستهايت عباس**جانم فدايت عباس
شعر-روزِ تاسوعا یوم العبّاس است
روزِ تاسوعا یوم العبّاس است
روزِ تاسوعا یوم العبّاس است - روزِ مخصوصِ آن گلِ یاس است
روزِ ایثار و هم جوان مردی - امتحان آمد روزِ حسّاس است
با امان نامه آمده چون شمر - شمر دون شیطان یا که نسناس است
پشتِ پا زد او بر امان نامه - قل اعوذ از جنّ هم من النّاس است
وسوسه اینسان میکند شیطان - آری آن شیطان اُمّ وسواس است
نا امید از او گشته شمرِ دون - چون که بر دستش خنجر و داس است
خنجر و داسی زد به قلبِ شمر - بنگر از عبّاس این چه احساس است
شامِ عاشورا پاسدار است او - بهرِ او این شبِ نوبتِ پاس است
باقری این کار اوجِ ایثار است اوجِ ایثارِ آن گلِ یاس است
سروده حجة الاسلام باقری پور شام تاسوعا سال1398
امروزتاسوعابود
امروزتاسوعابود – دركربلاغوغابود - بركودكانِ تشنه لب - نوحه كنان زهرابود
پرپرزبی آبی بود - گلهای باغ مصطفی - ششماهه اصغرازعطش - شدناله اش اندرسما
ای باغبانِ تشنه لب - فكری برایِ آب كن - این بلبلانِ تشنه را - باجرعه ای سیراب كن
امّا نداردباغبان - راهی به آن آب روان - راهِ شریعه بسته شد - باحكم جلّاد زمان
عمروبن حجّاجِ لعین - مامورگشته برفرات - بهرحسین و یاوران - گشته حرام آب حیات
بستند برآل نبی - راه فرات وآب را - بشنوزخیمه نالۀ - آن اصغربی تاب را
گو یدسكینه باعمو - ازتشنگی وازعطش - آبی بیاوربهرما - كه شیرخواره كرده غش
سقّاكنارِعلقمه - خودتشنه لب گشته شهید - دستش جدافرقش دوتا - ازظلمِ یاران یزید
اصغردرآغوش پدر - تیری به حلقومش رسیدلب - تشنه لب آن شیرین زبان - دردست باباشدشهید
درعصرعاشوراحسین - اندرمیان قتلگاه - گفتاكمی آبم بده - ای شمردونِ روسیاه
امّانداداوجرعه ای - آب روان برآن امام - ای باقری شدتشنه لب - شاه شهیدان والسّلام
سروده باقری پور در کتاب مجموعه اشعار باقری
سقّايِ دشت كربلا اباالفضل***اي ياورِ دينِ خدا اباالفضل
ياری عزيزی فاطمه اباالفضل***از توعدو در واهمه اباالفضل
يابن علي شيرِ خدا اباالفضل***اي يارِ سبطِ مصطفي اباالفضل
عباس يا عباس يا اباالفضل***عباس يا عباس يا اباالفضل
عباسم و آب آورِ حسينم***در كربلا من ياورِ حسينم
اندر حرم طفلان در انتظارند***چشم انتظاري بهرِ آب دارند
باشد حسين از تشنگي چو بي تاب***لب تشنه ام امّا نمي خورم آب
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
يانفس من بعدالحسين هوني***و بعده لاكنت ان تكوني
هذالحسين شارب المنون***و تشربين الباردالمعين
هيهات ماهذا فعال ديني***و لافعال صادق اليقين
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
يك مشك آبي كرده ام مهيّا***كانرا رسانم من به آل طاها
اصغر ميانِ خيمه هست بي تاب***طفلان در انتظارِ جرعه اي آب
من ياورِ آن شاهِ راستينم***حتّي شوَد ببريده اين يمينم
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
و الله ان قطعتموايميني***انّي اُحامي ابدًا عن ديني
و عن امام الصادق اليقين***نجل النّبي الطاهرالامين
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
دست چپم گر از بدن جدا شد***دستم فدايِ دين مصطفا شد
اين آب را من ميبرم بدندان***در خيمه گه بهرِ لبان عطشان
يارب مراكن ياوري در اين راه***من يك تن و اين مردمانِ گمراه
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
يانفس لاتخشي من الكفّار***وابشري برحمة الجبّار
مع النّبي سيّدالمختار***قد قطعوا ببغيهم يساري
فاصلهم ياربّ حرّالنّار***انّي انا العبّاس والاباالفضل
چشمانِ من شد غرقه خون خدايا***شد پيكرِ من لاله گون خدايا
ياسيّدي اينك برس بدادم***چونكه زِ زين من برزمين فتادم
جان برادر يا اخا زِ احسان***يك لحظه بالينم بيا به ميدان
انّي انا العبّاس والاباالفضل***انّي انا العبّاس والاباالفضل
آمدحسين آندم كنارِ عباس***بيند كه پرپر گشته آن گلِ ياس
دستي نهاده بركمر همي گفت***جانِ اخا كي ازجفا ترا كُشت
پشتم شكسته بسته راهِ چاره***آيا شود بينم ترا دو باره
انّي اخاك يا اخا اباالفضل***انّي اخاك يا اخا اباالفضل
برخيز و بين اندر ميانِ صحرا***گشتم غريب و بي معين و تنها
يكسو زِ داغِ قاسم و هم اكبر***يكسو غمِ طفلانم اي برادر
اندر حرم طفلان در انتظارند***چشم انتظاري بهرِِ آب دارند
گويم چي با اهل حرم برادر***با اهلبيتِ محترم برادر
جويد اگر از من ترا سكينه***گويم چي پاسخ بهرِ آن حزينه
انّي اخاك يا اخا اباالفضل***انّي اخاك يا اخا اباالفضل
ميخواست تا عبّاس را زِ ميدان***حملش نمايد سويِ خيمه گاهان
اما چنان پرپر بُد آن گل ياس***ممكن نشد حمل جنابِ عباس
پشت حسين از اين جفا دوتا شد***چونكه زِِ عبّاس آن زمان جداشد
اي باقري بنگر كه شاهِ بطحا***بي ياور و آب آور است و تنها
عباس ياعباس يا اباالفضل***عباس ياعباس يا اباالفضل
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرم
http://hedayat.blogfa.com/post/14429
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری