8 توصیه کارشناس بهداشت محیط برای مسافرت و مهمانی
گفتوگو با یک کارشناس بهداشت محیط درباره باید و نبایدهای خوراکی که باید در سفر و مهمانیها رعایت کنیم
اکرم انتصاری | روزنامهنگار
تعطیلات نوروز برای خیلیها یک فرصت است تا به یک سفر کوتاه بروند یا به شهر و دیارشان سری بزنند. اگر شما هم مسافرید و با خودروی شخصیتان به گشتوگذار خواهید رفت به احتمال زیاد گذرتان به رستورانهای بینراهی یا اغذیهفروشی و رستوران شهرهای دیگر خواهدافتاد. رکسانا فرخی مهندس بهداشت محیط و کارشناس بهداشت محیط است و در صفحهاش در فضای مجازی از بازدیدهایی که به عنوان کارشناس بهداشت دارد پستهای آگاهیبخشی میگذارد. با او که 20 سال است در این شغل مشغول کار است گفتوگو کردیم تا از باید و نبایدهای بهداشت غذایی در ایام ماه مبارک رمضان و نوروز برایمان بگوید. توصیههای خانم فرخی را برایتان خلاصه کردهایم.
1تخلف را به سامانه 190 اطلاع دهید
در ایام نوروز کارشناسان بهداشت محیط کشیک هستند و آنلاین. پس اگر مشکل بهداشتی درباره مواد غذایی، کارکنان رستوران و ... دیدید، با سامانه 190 تماس بگیرید. همکاران این سامانه در هر نقطه از کشور که باشید ظرف 24 تا 48 ساعت به محل تخلف مراجعه و مشکل را برطرفمیکنند و اگر به پلمب نیازباشد حتما این کار را انجام خواهندداد.
2 استعلام نمک را هم بگیرید!
سعیکنید از هر جایی غذا تهیهنکنید. با توجه به تقلبها و تخلفهایی که ما میبینیم حتی در نمک که فکر نمیکنم چیزی ارزانتر از آن باشد، تقلب میشود. شاید باورتان نشود من هر ماه هفت برند نمک را در صفحهام معرفی میکنم تا مردم از آن نخرند. همهشان تقلبی و جعلی با بستهبندی شکیل هستند که گاهی پروانه بهداشت هم دارند! موقع خرید حتما استعلام پروانه بهداشت را از سامانه نظارت بر غذا و دارو و سامانه استعلام پروانه بهداشتی غذا و دارو بگیرید.
3 سالاد و سبزیجات سفارش ندهید
سبزیجات همیشه خط قرمز من و همکارانِ کارشناسم در بهداشت محیط است. سعیکنید در رستورانهای بینراهی از خوردن سبزیجات دوریکنید. از آنجایی که بیشتر سبزیجات با فاضلاب آبیاری میشود، شستوشو و گندزدایی دقیق سبزیجات توسط کارکنان و اغذیه فروشی انجام نمیشود. توصیه ما این است که ترجیحا سالاد و سبزی را از کنار غذایشان حذف کنند.
4 گوشت مرغ آلودگی کمتری دارد
اگر منوی رستوران را گرفتید و خواستید سفارش بدهید، یادتان باشد در میان گوشتها، گوشت مرغ امنتر است و به جای چلوکباب از گوشت مرغ و جوجه کباب استفادهکنید چون احتمال آلودگی و مسمومیت را کاهش میدهد. در یکی از بازدیدهای اخیرم دیدم گوشت چرخکرده را با شرایط فوقالعاده غیربهداشتی و وحشتناک داخل قارچهای نَشسته میگذاشتند و کباب میکردند. خاک و کودها هنوز به قارچها چسبیده بود. مردم فکر میکنند خاک و آلودگی با حرارت از بین میرود. در صورتی که ممکن است داخل آن خاک هزار عامل میکروبی و باکتریال وجود داشتهباشد.
5مراقب غذاهای شبمانده و هفتهمانده باشید
سعی کنید مواد غذایی فاقد مجوز و فله را اصلا نخرید. در بعضی از رستورانهای بینراهی گوشتها و مواد غذایی به دلیل نبود مشتری برای مدت طولانی منجمد میشوند. ما در خیلی از بازدیدهایمان با کمک دام پزشکی 150 کیلوگرم گوشت را هم دور ریختیم. به همین دلیل خیلی حواستان به مواد غذایی در سفر باشد چون شما پشت ویترین را نمیبینید و از آشپزخانه خبر ندارید.
6 مسمومیتتان را گزارش کنید
خیلی اتفاق میافتد که مسافر از یک رستوران بینراهی غذا میخرد و چون از آن شهر عبور میکند اگر مسمومیتی هم اتفاقبیفتد دیگر آن را پیگیری نمیکند. چون از رستوران شکایتی نمیشود تا حداقل متخلف تادیب شود و بازرسی برود و به موضوع رسیدگی کند. بیشتر باید خود مردم، حواسشان جمع باشد؛ اگر میتوانند برای بین راه غذا ببرند و اگر نمیتوانند مواد غذایی را از جای ایمن خریداری کنند.
7شیرینی و زولبیا و بامیه رنگی نخرید
از خرید زولبیا و بامیههایی که دانههای سیاهرنگ روی آنهاست و تیره هستند خودداری کنید. چون زولبیا و بامیه درون روغن سرخ میشود ممکن است از آن روغن چندین بار استفاده شود. میتوانیم با یک نگاه ساده به رنگ ماده غذایی تا حدود زیادی متوجه شویم داخلش چه چیزی هست. قنادهای متخلف از رنگهای قرمز و سبز استفاده میکنند تا شکل بهتری به زولبیا و بامیه بدهند در صورتی که در قنادی فقط استفاده از رنگهایی که پایه گیاهی دارند، مجاز است.
8 هرچه رنگ آجیل طبیعیتر، بهتر!
هرچه رنگولعاب آجیل عید بیشتر باشد نشاندهنده اضافهکردن رنگ به آن است. زمانی به آجیل رنگ اضافه میکنند که آجیل فاسد-کهنه باشد. برای این که بخواهند کهنگی و فساد آن را بپوشانند از رنگ و لعاب بیشتر و طعمدهنده استفاده میکنند. بههمین دلیل هر چه آجیل رنگی دیدید از آن پرهیز کنید. هرقدر آجیل طبیعیتر باشد، خام یا کمی بو داده یا تفتداده باشد به سلامت نزدیکتر است.
تقارن ماه رمضان و عید نوروز بهترین فرصت برای نو شدن است
گفتوگو با حجتالاسلام «ابوالحسن ایزدخواه»، روحانی که ویدئوی سخنرانیهایش با لهجه شیرین مشهدی در شبکههای اجتماعی پربازدید میشود
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
بسیاری از ما حجتالاسلام «ابوالحسن ایزدخواه»را با ویدئوهای طنزش در شبکههای اجتماعی میشناسیم. با او تماس میگیرم تا دقایقی کوتاه برای ما از فرصتهای تقارن ماه مبارک رمضان و عید نوروز بگوید.
نو شدن از فکر کردن شروع میشود
حجتالاسلام «ایزدخواه» در ابتدای صحبتهایش میگوید: «به موضوع بسیار جالبی اشاره کردید. امام رضا(ع) میفرمایند که عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به تفکر در کارهای خداوند متعال است. حالا که نوروز و ماه رمضان با یکدیگر همزمان شده و هر دو فرصتی برای تغییر، بهتر شدن و نو شدن است، باید از این ماجرا نهایت بهره را برد. تغییر هم ابتدا از تفکر و فکر کردن شروع میشود.»
انسان در تغییر است که رشد میکند
او ادامه میدهد: «یک سوال بینالمللی هست که در تمام ادیان و مذاهب باید به آن پاسخ داده شود و آن سوال این است که خداوند ما را برای چه آفریده است؟ خدایی که از گِل، گُل و از گُل، گلابی درست میکند، خدایی که کرم ابریشم را تبدیل به پروانه میکند، این خدا حتما از خلق انسان هدفی داشته است. در یک حدیث قدسی به این سوال پاسخ داده شده است و خداوند میفرماید خواستم قدرت خودم را نشان بدهم، انسان را آفریدم. بنابراین همانطور که قدرت، حکمت، دانایی، محبت و ... خداوند در انسان تجلی پیدا میکند، انسان هم در تغییر و تحول است که تجلی و رشد پیدا میکند.
ما هم مثل بهار باید لحظه به لحظه نو شویم
این کارشناس مذهبی میگوید: «جامعه سالم جامعهای است که افراد سالم داشته باشد و افراد سالم افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردار باشند و زمانی انسان سلامت روانی دارد که در رنج نباشد، با بخل و کینه و حسادت زندگی نکند و این خصلتهای ناپسند را نداشته باشد. در حال حاضر، همچنان که بهار نو میشود، ما هم باید در این فصل تغییر و تفکر را شروع کنیم و لحظه به لحظه نو شویم.»
رشد زیر سایه پاک سازی دل رخ میدهد
حجتالاسلام «ایزدخواه» درباره ضرورت پاک کردن دل میگوید: «خداوند 4 تا خانه دارد، کعبه، حرم ائمه، مساجد و قلب مومنان. بنابراین برای تغییر باید قلب و دل را پاک سازی کنیم و آن را از تمام حسادت و کینه و ... خالی کنیم تا زلال و آماده تغییر شود. در زیر سایه دل و قلب زلال و بدون آلودگی است که تغییر و رشد رخ میدهد».
چاشنی طنز باعث تاثیر بیشتر کلام میشود
از او میپرسم ویدئوهای بسیاری از شما در شبکههای اجتماعی پربازدید میشود که در عین انتقال مفاهیم درست و مهم با زبان طنزآمیزی مطرح میشود؛ آیا این ویدئوها واکنش منفی هم داشته است که میگوید: «نه، واقعا ندیدم. وقتی یک ویدئو از من در یک شب، 300 یا 400 هزار بازدید میخورد، یعنی مردم دنبال شنیدن حرف حق هستند، حالا با هر زبانی که گفته شود. چاشنی طنز باعث میشود تاثیر کلام بیشتر شود و مخاطب دقت بیشتری به آن داشته باشد. هرقدر بدون شیلهپیله، بدون بازی با کلمات و غرور بتوانیم حرف را بزنیم، حتما خریدار دارد».
شعر نوروزی
نهنگ آمد الا یا ایها الناس
رسید از راه موجی تازه و خاص
خداوندا در این دریای کشور
کمی ارزان شَوَد ای کاش اجناس
بهار نژند
دنیای شیرین 5قلوداری
گفتوگو با پدرومادر 5قلوهای گلستانی که 21 مرداد امسال به دنیا آمدند و حالوهوای دیگری به زندگی پدرومادرشان بخشیدند
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
تابستان 1402 برای خانواده آقای «قزلسفلو»، یکی از متفاوتترین فصلهای زندگیشان شد. او، همسر و پسر 6 سالهشان در 21 مرداد امسال، شاهد تولد 5قلوهایی بودند که تصاویرشان بعد از تولد به سرعت در شبکههایاجتماعی پربازدید شد. در آستانه سال نو، به سراغ پدر و مادر پنجقلوها به نامهای سارا، زهرا، مریم، احمد و محمد رفتیم و با آنها گپ زدیم که در ادامه خواهید خواند.
قبل از سونوگرافی به دلم افتاده بود که 5قلو باردارم
مادر 5قلوها درباره خودش میگوید: «فاطمه قرهسفلو هستم، ۲۵ساله. دیپلم تجربی دارم. 18 سالگی ازدواج کردم و الان امیرعباس که پسر بزرگم است، 6 ساله است. پنجقلوهایم متولد ۲۱مرداد 1402 هستند. روزی که فهمیدم پنج قلو باردارم، اتفاقات جالبی افتاد. اولین بار که رفتم سونوگرافی، گفتند که بچهها سه قلو هستند و من خیلی خوشحال شدم. همانجا وقتی دکتر بیشتر دقت کرد، گفت که ظاهرا چهار قلو هستند. سپس من پیش دکترم رفتم و او پیشنهاد داد یک بار دیگر سونوگرافی بروم. من از سونوگرافی اول تا سونوگرافی دوم، خیلی دعا میکردم که بچهها پنج قلو بشوند و به دلم افتاده بود که 5قلو هستند. وقتی برای دفعه دوم به سونوگرافی رفتم، گفتند که بچهها پنج قلو هستند و من خیلی خوشحال شدم چون به آرزوی قلبیام رسیده بودم».
نگرانیهای اطرافیان برایم مهم نبود
از او درباره واکنش اطرافیان وقتی متوجه شدند که 5قلو باردار است، میپرسم که میگوید: «وقتی به اطرافیان میگفتم که به زودی صاحب 5 فرزند میشوم، اولش همه شوکه و به قول معروف سورپرایز میشدند. یک جورهایی خوشحال هم میشدند اما بعدش میگفتند که میخواهید چهکار کنید برای این همه بچه؟ خیلی سخت است و از دردسرهایش میگفتند اما اینها اصلا برای من و شوهرم مهم نبود و ما فقط منتظر ساخته شدن دنیای شیرین و جدید در کنار پنج قلوهایمان بودیم».
از صبح تا شب فقط درگیر بچهها هستم
از خانم «قرهسفلو» درباره سختیهای رسیدگی به پنجقلوها میپرسم که میگوید: «من از صبح که بیدار میشوم تا شب که از خستگی خوابم میبرد، مشغول رسیدگی به بچهها هستم. یا در حال عوض کردن پوشکشان هستم یا عوض کردن لباس، یا درست کردن شیرخشک و غذا دادن به بچهها، شستن لباس هایشان و ... . واقعا فرصت برای هیچ کار دیگری ندارم و کلا وقتم با بچهها پر شده است. یک وقتهایی حتی فرصت نمیکنیم که غذا بخورم. اما هر بار که خسته میشوم و بهخاطر اذیت کردنهایشان، عصبی میشوم، یک لحظه به این فکر میکنم که اگر اینها را نداشتم، چه میشد؟ زندگیام چه حالی داشت؟ بعدش خدا را شکر میکنم که آنها را به من عطا کرده است».
همسرم در کمک به من کم نمیگذارد
مادر پنجقلوها درباره این که شوهرش چقدر به او در فرزندداری کمک میکند، میگوید: «همسرم در تمام کارهای خانه و بچهداری به من کمک میکند و در این باره، کم نمیگذارد. مثلا یک وقتهایی من غذا درست میکنم، او بچهداری میکند و یک وقتهایی او غذا درست میکند و من بچهداری میکنم. تقسیم کار کردیم تا بتوانیم از پس نگهداری و رسیدگی به آنها بربیاییم».
همسایهها آمدند و گفتند روی کمک ما حساب کنید
«وقتی در بیمارستان برای اولین بار پنجتایشان را با هم دیدم، خیلی حس خوبی بود، بهخصوص وقتی پنجتایشان را بغلم گرفتم». او با این مقدمه ادامه میدهد: «بعد از این که بچهها ترخیص شدند تعدادی از همسایهها در خانهمان آمدند و گفتند روی کمک ما حساب کنید. برای این که تعارف را کنار بگذاریم گفتند خودتان نوبت کمک بگذارید و بگویید چه روزی و چه ساعتی برای کمک بیاییم. من از همه همسایهها ممنونم. خانه ما تا قبل از بارداریام مینودشت بود. در دوران بارداری ۵قلوها برای مراقبتهای پزشکی به تهران آمدیم و کلا در این شهر ساکن شدیم. اما این از لطف همسایهها بود که اصلا احساس غربت نکردیم و انگار سالهاست که همدیگر را میشناسیم. حضور همسایهها برای کمک به منی که در این شهر غریبم و قوم و خویشی ندارم، خیلی باارزش است.»
پنجقلوها به زندگیام برکت آوردند
محمود قزلسفلو، 33 ساله است و کارشناسی کامپیوتر دارد. او درباره روزی که متوجه شده خانمش پنج قلو باردار است، میگوید: «بار اول که فهمیدم خیلی شوک زده شدم و برایم قابل باور نبود. با همسرم رفتیم سونوگرافی. من را صدا کردند داخل اتاق. خانم دکتر گفت یه خبر برات دارم. خانمت۵قلوحامله است. خندهام گرفت. باورم نمی شد. راستش را بگویم از آن زمان تا امروز هیچ وقت ته دلم خالی نشده. هیچوقت. من به کرامت خدا ایمان داشته و دارم. خدا خودش به ما این ۵ نعمت را داده بود، خودش سلامتی را میدهد، رزق و روزیشان را میدهد. همین طور هم شد. این ۵نوزاد برکتی به زندگیمان آوردند که باور نمیکنید. ما در شهر کوچکی زندگی میکردیم. کل شهر پر از شادی شد با خبر ۵قلو باردار بودن خانمم. دوست، فامیل، آشنای دور و نزدیک همه زنگ میزدند برای گفتن تبریک و خیلی جالب بود که همه داوطلب شدند برای آن که ما کم و کسری نداشته باشیم و همه به اندازه توان خودشان از کمک مالی هم دریغ نمیکردند.» پدر پنج قلوها در پایان میگوید: «من هم سر کار میروم و هم در کارهای خانه به همسرم کمک میکنم. طبیعی است که خیلی خسته بشوم ولی وقتی بچهها را نگاه می کنم، صدای خندهشان را میشنوم و ... خستگیام از تنم در میرود. من به بچههایم عشق میورزم چراکه آنها را هدیه خدا میدانم».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام