📚ولادت امام هادی علیه السلام📚
🌷امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذی الحجه سال 212 ق نزدیک شهر مدینه در روستای صریا (روستایی بوده که توسط موسی کاظم بنا شده) چشم به دنیا گشود و در ماه رجب سال 254 ق در سرّ من رأی (سا مرا) توسط معتز عباسی به شهادت رسید. ایشان پس از پدر بزرگوارش 33 سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند.[ارشاد، ص327]
📚 امام عَلیّ النَّقیّ و هادی، دهمین امامِ شیعیانِ دوازده امامی پس از پد رش محمد تقی و پیش از پسرش حسن
عسکری است. کنیه‌ اش «ابوالحسن»
است و برای اینکه با موسی کاظم و علی بن موسی الرضا — جد پدری و پدربزرگ که آنان نیز ابوالحسن نامیده می‌شدند — اشتباه نشود، او را «ابوالحسن ثالث» می‌ نامند. مادرش سمانه مغربیه، یک اُمِّ‌ وَلَد بوده‌ است.
📚 در احادیث شیعه از او با عنوان ابو جعفر نیز یاد می‌شود، و برای اینکه با
محمدباقر — امام پنجمِ شیعیان که او نیز ابوجعفر نامیده می‌شد — اشتباه نشود تاریخ‌ نو یسان به او «ابوجعفرِ ثانی» می‌گفتند.
📚 لقب‌های آن حضرت : هادی، نقی، مرتضی، فقیه، امین، طیب، نجیب، عالم، متقی، عسکری ناصح ،
📚 از امام هادی علیه السلام کرامات و معجزات زیادی نقل شده‌است که به اعتبارِ آن، بعضی غُلات از جمله محمد بن نُصَیر نُمَیری به او نسبتِ رُبوبیَّت داد ند. رساله‌ ای در جبر و اختیار و زیارت‌ ها یی چون «جامعهٔ کبیره» و «غدیریه» را به امام هادی نسبت می‌دهند. زیارت جا معه کبیره، توصیف بلند و بلیغی از جوا
نب مختلف اصل ولایت و امامت به عنو ان یکی از اصول پیشران جامعهٔ شیعی به حساب می‌آید و بر رهبری ائمهٔ شیعه به‌عنوان پیشوایان حکومت اسلامی تأکید دارد.
📚 به‌اعتقاد امامیه، امام هادی در کودکی پس از شهادت پدرش به
امامت رسید.
📚 مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال بود (۲۲۰ تا ۲۵۴ق)
📚 بر پایه گزارشی که در اثبات‌ الو صیه
نقل شده است پس از شهادت امام جواد، از سوی حکومت عباسی شخصی به نام ابوعبدالله جُنَیدی که متعصب و در دشمنی با اهل‌بیت زبانزد بود، مأمور شد تا امام هادی را تعلیم دهد و او را زیرنظر داشته باشد و از ارتباط شیعیان با او جلو گیری کند؛ اما پس از چندی این شخص تحت تأثیر علم و شخصیت امام قرار گرفت و شیعه شد.
📚 زیارت جامعه کبیره و زیارت غد یر یه از امام هادی(ع) نقل شده است.
زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌ شناسی می‌دانند. محور زیارت غدیریه
، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است.
📚 خلفای عباسیِ مقارن با امامت امام هادی عبارت بودند از معتصم عباسی، که از سال ۲۱۸ تا ۲۲۷ ه‍.ق حکومت کرد
. پس از او واثق تا ۲۳۲ ه‍.ق، متوکل عبا
سی تا سال ۲۴۷ ه‍. ق، سپس منتصر
به مدت یک سال، مستعین تا اواخر ۲۵۱ ه‍.ق ، و معتز تا سال ۲۵۵ ه‍.ق زمام حکومت را در دست داشت. امام هادی در دوران معتز از دنیا رفت.
🌷 متوکل به تحریکِ عده‌ ای مبنی برتصمیم امام هادی برای شورش، او
را به پایتخت خود سامَرّا، فراخواند تا در این شهرِ نظامی، او را از نزدیک زیر نظر گیرد. امام هادی در سامرا زندگیِ نسبتاً آزادی داشت اما برای ارتباط با شیعیانش ناگزیر به نامه‌ نگاری بود. این نامه‌ها به وکلایی ارسال می‌شد که هادی در سرزمین‌های مختلف برای ادارهٔ امور شیعیان ودریافتِ خُمس به‌ کار گماشته بود. از مهم‌ترینِ این وکلا عثمان بن سعید بود که بعدها به‌ عنوان اولین
نایبِ امام دوازدهمِ شیعیان شناخته شد.
🌷 امام هادی درسامرا به مناسبت‌
های مختلف مورد سوءظن و آزار متوکل قرار گرفت. بعد از متوکل، مُنتَصِر و مُستَعین دوران کوتاهی حکومت کردند که نسبتاً فشارِ کمتری به امام هادی وارد می‌کردند. سرانجام مُعتَزّ، بنابر اعتقاد شیعه، دستور مسمومیت امام هادی را صادر کرد. در جریانِ تشییعِ امام هادی به‌خاطر ازدحام جمعیت، تابو تش به منزلش بازگردانده و همان‌ جادفن شد
. جایی که بعدها پسرش، امام حسن عسکری نیز در جوارش دفن شد و «حرم عَسْکَریَّیْن» نام گرفت.
🌷 در میان خلفاء، متوکل بیشتر از همه هم‌ عصر امام هادی بود، و بیشترین کینه را نسبت به ایشان داشت.
🌷 متوکل نسبت به شیعیان و بنی هاشم بسیار خشن بود و آنان را با بد گمانی خودش متهم می‌کرد. وزیر او «عبید الله بن یحیی بن خاقان»، نیز در این زمینه او را یاری کرده و پیاپی از بنی هاشم نزد او بدگویی می‌نمود. تا جائی که متوکل در خشونت و احجاف، گوی سبقت را از تمامی خلفای بنی عبا س ربود. او در سال ۲۳۶ بارگاه امام حسین
(علیه‌ السّلام) را ویران کرده و به آب بست و از زیارت حضرت جلوگیری نمود. از جمله جنایات او،کشتن شیعیانی چون ابن سکیت و شکنجه بسیاری دیگر از شیعیان بود. او نسبت به امیر المو منین (علیه‌السّلام) و خاندانش کینه عجیبی داشت و به محض اطلاع از علاقه فردی به آن حضرت، اموال او را مصادره و او را به هلاکت می‌رساند.
🌷 اوضاع به قدری برای حضرت امام هادی (علیه‌ السّلام ) تنگ و دشوار بود که محمد بن اشرف نقل می‌کند: همراه
حضرت در مدینه راه می‌رفتم. حضرت
به من فرمود: تو پسر اشرف نیستی؟ عرض کردم: آری. آنگاه خواستم سئوالی بپرسم، که حضرت بر من سبقت گرفته و فرمودند: ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل برای طرح سئوال مناسب نیست»، بدین‌ترتیب حضرت در دوران خویش دائما تقیه می‌فرمودند.
🌷 محمد بن داود نقل می‌کند: اموالی را از قم خدمت امام می‌بردیم. در راه پیک امام رسید و گفت اکنون زمان مناسبی نیست. ما اموال را برگردانده و بعد از مدتی طبق دستور حضرت، آن‌ها را بر شترانی بار کرده و بدون ساربان فرستا دیم. مدتی بعد که خدمت امام رسیدیم، تمام اموال را به همان حال دیدیم.
🌷 نفوذ کلام حضرت به‌قدری بود که در بزم شراب متوکل با ایراد چند بیت حکمت، که به امام اصرار داشت، آن‌ چنان وی را منقلب کرد، که متوکل به سختی گریه کرد و تمام اهل مجلس نیز گریستند، سپس بساط شراب را جمع کرد و چهار هزار درهم تقدیم حضرت کرده و او را با احترام به منزلش باز گرداندند.
🌷 متوکل در اواخر عمر خود دستور داد که امام را به قتل برسانند ولی حضرت فرمو دند: بیش از دو روز نمی‌شود که متوکل کشته می‌شود و همین‌طور هم شد.

کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
🌷❇️🔻📚🌿🌺🌸💚🌷
kalamenur@
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع

تاريخ : جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳ | 11:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |