سیرچ، بهشتی در کنار جهنم شهداد کرمان
از بهشت تا جهنم ایران تنها 40 کیلومتر فاصله است! +تصاویر
سیرچ، بهشتی در کنار جهنم شهداد کرمان
تشکوه، کوه همیشه شعله ور رامهرمز
ماخونیک، روستای 300 ساله ی خراسان جنوبی
دشت دریاسر، بهشت زمینی در میان کوه های سرپوشیده از برف
ایستا، روستای عهد قاجار طالقان
کوه اژدها، نادرترین پدیده زمین شناسی گرمسار
تنها قنات دو طبقه جهان در اردستان
گورستان تاریخی اردبیل، عجیب ترین گورستان ایران در شهر یئری
دژ قهقهه، از مهم ترین دژهای دوران در اردبیل
هوتو ، غار هفت هزار ساله در بهشهر
چشمه پلنگ خیل، چشمه ی تاریخی بهشهر
معدن نمک سالار، منطقه شور سمنان که به شیرینی میزند
تنگه براق، شکافی عمیق تا بهشت فارس
دره ویژدرون ، واقعیت خیالی ایلام
کوهره، بلندترین آبشار ایران در قلب آمل
دره ی هفت غار در میان ارتفاعات نیشابور
دریاچه مارمیشو، دریاچه ای ناشناخته در ارومیه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سیــاحت و ایــران گــردی
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز هفته دفاع مقدس (31شهریور)
31 شهريور سالروز شروع جنگ تحميلي از سوي رژيم بعث عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاري شده است. دوران هشت سال دفاع مشروع امت سلحشور ايران در حفظ و اعتلاي نظام مقدس اسلامي و حراست از مرزهاي عزّت و شرف اين مرز و بوم، به مثابه يكي از حساسترين و بارزترين برهههاي حيات راستين اين ملت، همچون نگيني تابناك، تا هميشه زمان، بر تارَكِ تاريخ حماسه و ايثار و پايداري آزادگان جهان ميدرخشد. دفاع امت اسلامي ايران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاريخ افتخارآفريني مبارزات حقطلبانه يك ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پايداري ايران اسلامي كه برخاسته از روح وحدت و ايمان بود، در سايه هدايتهاي رهبر انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) شكل گرفت و باعث احياي يك مكتب سازنده و نهضتهاي آرمانگرا و ايدئولوژي جهانگير شد. دفاع مقدس ما در زمينههاي مختلف سياسي، نظامي، اجتماعي، فرهنگي و... توانست معادلات جهاني معمول را بر هم زَنَد و تحليلهاي مادي دنياپرستان را نقش بر آب سازد. اين حادثه عظيم، بيشك در ياد ملت بزرگ ايران خواهد ماند و غرور و سرافرازي و حماسهآفريني را در نسلهاي بعد بر جاي خواهد گذاشت. جنگ تحميلي عراق عليه ايران 2887 روز به طول انجاميد كه طي آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت كه 793 روز حمله از سوي رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوي ارتش متجاوز بعثي. در طول جنگ شمار 381 هزار و 680 نفر از نيروهاي دشمن كشته و يا زخمي شدند و 72 هزار نفر به اسارت نيروهاي اسلام درآمدند. در اين هشت سال 371 فروند هواپيما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانك و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامي به غنيمت ايران درآمد و پنج هزار و 758 دستگاه تانك و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه خودرو نظامي دشمن منهدم گرديد. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخاير ارزي عراق كه در ابتداي جنگ، حدود سي ميليارد دلار بود، پس از شكست در عمليات بيتالمقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پايان جنگ، اين كشور بيش از هفتاد ميليارد دلار بدهي داشته باشد.
حمله رژيم بعث عراق به جمهوري اسلامي ايران و آغاز جنگ تحميلي هشت ساله (31شهریور1359 ش)
در بعد از ظهر 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق پس از بيست ماه مقدمهچيني، مرزهاي ايران اسلامي را مورد تجاوز قرار داد. در اين روز، سه فروند ميگ 23 عراق، فرودگاه بينالمللي مهرآباد تهران را مورد حمله قرار دادند و بدين ترتيب، جنگ و تجاوز عراق عليه ايران به اشاره و حمايت آمريكا و دولتهاي غربي آغاز شد. هرچند عراق تا قبل از 31 شهريور، با 736 مورد تجاوز به حريم جمهوري اسلامي ايران، خوي توسعه طلبانه خود را آشكار كرده بود. همزمان با تهران، فرودگاههاي نظامي و بينالمللي تبريز، شيراز، همدان، دزفول و اصفهان نيز مورد حمله هواپيماهاي دشمن قرار گرفت. در آن زمان، طه ياسين رمضان در مجله "الثوره" ارگان حزب بعث عراق اعتراف نمود كه: "هدف از جنگ، مسأله چند صد كيلومتر زمين نيست، بلكه هدف، سرنگوني و انهدام جمهوري اسلامي ايران است". جنگ تجاوزگرانه رژيم بعثي عراق عليه ايران نزديك به هشت سال ادامه يافت و سرانجام در روز 29 مرداد 1367 شمسي بدون آن كه رژيم عراق به اهدافش رسيده باشد، آتشبس رسمي بين ايران و عراق برقرار گرديد.
چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس می نامیم؟ - راسخون
چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس می نامیم؟ » پایگاه اطلاع رسانی ...
هفته دفاع مقدس - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد هفته دفاع مقدس - مشرق نیوز
چرا می گوییم هفته دفاع مقدس ؟ - راه دانا
ویژه آغاز هفته دفاع مقدسهفته دفاع مقدس - ایسنا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی ، هشت سال دفاع مقدس
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)" به روايتي (12محرم 95 ق)
شهادت امام سجاد(ع) در برخي نقلها سال 92 ق و در نقلي ديگر سال 94 و در منابعي ديگر سال 95 ذكر شده است. همچنين در روز شهادت آن حضرت اختلاف وجود دارد. در برخي منابع، شهادت ايشان را در روز 22 18 و 25 ماه محرم نيز ذكر كردهاند. زمان حضرت امام سجاد(ع) پُر از اختناق و تقيّه بود و كسي در برابر جاسوسان بنياميه، مجال نفس كشيدن نداشت؛ با اين حال، امام سجاد(ع) از ارشاد و نشر احكام اسلام فروگذاري نكرد. ايشان به هر نحوِ ممكن، مسائل اسلامي را بيان مينمود و در هدايت مردم ميكوشيد. از جمله آثار امام سجاد(ع) صحيفهي سجاديه است كه مشتمل بر 54 دعا از دعاهاي آن حضرت ميباشد. مدت عمر آن امام، 57 سال و زمان امامت آن بزرگوار 34 سال بود. آن امام همام، سرانجام به دستِ هشام بن عبدالمَلِك در زمان خلافت وليد بن عبدالملك مسموم شد و به شهادت رسيد. پيكر مطهر امام سجاد(ع) در قبرستان بقيع و در كنار مرقد مطهر عموي گراميش حضرت امام حسن مجتبي(ع) واقع است.
شهادت امام زین العابدین علیه السلام
نحوه شهادت امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا/ دلیل دیدارهای مکرر ...
شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام - شهید آوینی
تاریخ شهادت امام سجاد (ع) چه روزی است؟ | ستاره
تاريخ دقیق شهادت امام سجاد (عليه السلام) - شیعه نیوز
زمان شهادت امام سجاد علیه السلام - دانشنامه رشد
شهادت حضرت امام سجاد (ع) - موسسه در راه حق
تقویم: شهادت حضرت سجاد - دانشنامهی اسلامی
تاریخ شهادت امام سجاد | ام الکتاب، پایگاه تخصصی زین ...
سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن ...
تاريخ دقیق شهادت امام سجاد (عليه السلام) - شیعه نیوز
امام سجاد علیه السلام - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه (12محرم61 ق)
در روز دوازدهم محرم سال 61 قمري، كاروان اسيران كربلا كه شامل زنان و كودكان شهيدان قيام كربلا بود، وارد شهركوفه شد. سرپرستي اين كاروان را امام سجاد(ع) فرزند امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) خواهر آن امام، بر عهده داشتند. اين دو بزرگوار، با وجود سختيها و ناملايمات فراوان كه از سپاهيان يزيد ديده بودند، در كوفه باشجاعت و صراحت، ستمها و جنايات حكومت اموي را افشاء و مردم اين شهر را به خاطر ياري نكردن امام حسين(ع) و مقابله با ايشان سرزنش كردند. امام سجاد(ع) و حضرت زينب در مدت اقامت در كوفه، وظيفه و رسالت خود را مبني بر ابلاغ و نشر پيام امام حسين(ع) در جامعه، به شايستگي انجام دادند.
12 محرم | ورود اهل بیت (ع) به کوفه - کرب و بلا- سایت ...
ورود کاروان اسرای خاندان امام حسین به کوفه - دانشنامه رشد
فرستادن سرها به کوفه و وارد شدن اهل بیت به دارالاماره/ خطبه های ...
با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ - خبرآنلاین
ورود اسرای اهل بیت(ع) به کوفه (2)
ورود اهل بیت به کوفه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۱۵۱ | حسینیهای که دشمن از آن سیلی محکم خورد





نسخهی تابلو اعلانات | دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه (A۴) | دریافت نسخهی چاپ (A۳)

برچسبها: مراسم عزاداری امام حسین (علیهالسلام)؛ نشریه خط حزبالله؛ حسینیه جماران؛ حسینیه امام خمینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
با حضور رهبر انقلاب، عموم مردم و جمعی از مسئولان برگزار شد؛
آخرین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی
در این مراسم که جمعی از مسئولان و هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم حضور داشتند، حجتالاسلام والمسلمین خاتمی جملهی «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را روح سخنان و قیام حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) خواند و گفت: مفهوم این عبارت، ریشهی قرآنی دارد و به معنای جانبداری از موضع حق و ایستادگی در مقابل باطل، حجتمداری، ذلتناپذیری و هزینه دادن برای دین خدا است.
حجتالاسلام خاتمی با بیان اینکه حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) بیشترین هزینه را برای بقای دین خدا داد، افزود: دینمداری هزینه دارد و امت عاشورایی ایران نیز به پیروی از سالار شهیدان، در راه عاشورا هزینه خواهد داد و سربلند خواهد شد.
همچنین در این مراسم آقایان مرتضی طاهری و سعید حدادیان به مرثیهخوانی و نوحهسرایی بر مصائب حضرت سیدالشهدا و امام سجاد (علیهماالسلام) پرداختند.
اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی
دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی
سومین شب عزاداری ایام محرم ۱۴۴۰ در حسینیه امام خمینی
چهارمین شب عزاداری ایام محرم ۱۴۴۰ در حسینیه امام خمینی
پنجمین شب عزاداری ایام محرم ۱۴۴۰ در حسینیه امام خمینی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزیازدهم محرم حركت اهلبیت ازكربلا[قسمت اول]
بر حربگاه چو ره آن كاروان فتاد
اَ لسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
برحربگاه چون ره آن كاروان فتاد - شور نشو ر و و ا همه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه،غلغله درشش جهت فکند - هم گریه برملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بو د آهو ئی ا ز دشت پا کشید - هرجا که بو د طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت بباد رفت - چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد - بر زخمهاى كارى تیر و كمان فتاد
ناگاه چشم د ختر ز هر ا د ر آن میان - بر پیكر شریف امام زمان فتاد
بى اختیار نعره هذا حُسَین از او - سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بَضْعَة البتول - رُو در مدینه كرد كه یا اَیهَّا الرَّسوُل
این كشته فتاده به هامون حسین تست - وین صیددست وپا زده درخون حسین تست
این ماهى فتاده به دریاى خون كه هست - زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست
این خشك لب فتاده و ممنوع از فرات - كز خون او زمین شده جیحون حسین تست
این شاه كم سپاه كه با خیل اشك و آه - خرگاه از این جهان زده بیرون حسین تست
پس ر و ى د ر بقیع و به زهرا خطاب كرد - مرغ هو ا و ما هى دریا كباب كرد
كاى مونس شكسته دلان حال ما ببین - مارا غریب و بى كس و بى آشنا ببین
اولاد خو یش ر ا كه شفیعان محشرند - در و رطه عقو بت ا هل جفا ببین
تن هاى كشتگان همه در خاك و خون نگر - سرهاى سروران همه در نیزه ها ببین
آن تن كه بود پرورشش در كنار تو - غلطان به خاك معركه كربلا ببین
بالجمله ؛ چون عمر سعد سر امام حسین علیه السّلام را به خولى سپرد امر كرد تا دیگرسرها را كه هفتاد و دو تن به شمار مى رفت از خاك و خون تنظیف كردند و به همراهى شمر بن ذى الجوشن و قیس بن اشعث و عمرو بن الحجّاج براى ابن زیاد فرستاد و به قولى سرها را در میان قبایل كِنْدَه و هَوازِن و بنى تَمیم و بنى اسد و مردم مَذْحِج و سایرقبایل پخش كرد تا به نزد ابن زیاد برند و به سوى او تقرّب جویند. و خود آن ملعونبقیه آن روز را ببود و شب را نیز بغنود و روز یازدهم را تا وقت زوال در كربلا اقامت كرد و بر كشتگان سپاه خویش نماز گزاشت و همگى را به خاك سپردو چون روز از نیمه بگذشت عمر بن سعد امر كرد كه دختران پیغمبر صلى اللّه علیه و آلهو سلّم را مُكَشَّفات الْوُجُوه بى مقنعه و خِمار بر شتران بى وطا سوار كردند و سید سجّادعلیه السّلام را (غُل جامعه) بر گردن نهادند. ایشان را چون اسیران ترك وروم روان داشتند چون ایشان را به قتلگاه عبور دادند زنها را كه نظر بر جسد مبارك امام حسین علیه السّلام و كشتگان افتاد و لطمه بر صُورت زدند و صدا را به صیحه و ندبه برداشتند. صاحب (معراج المحبّة ) گفته :
چُه بر مَقْتل رسیدند آن اسیران
چُه بر مَقْتل رسیدند آن اسیران - به هم پیوست نیسان و حزیران
یكى مویه كنان گشتى به فرزند - یكى شد مو كنان بر سوگ دلبند
یكى از خون به صورت غازه مى كرد - یكى داغ على را تازه مى كرد
به سو گ گُلرخان سَروْ قامت - به پا گرد ید غو غا ى قیامت
نظر ا فكند چو ن د خت پیمبر - به نو ر د ید ه ساقىَ كوثر
بناگه نا له هذ ا اَ خى زد - به جان خلد نا ر د و ز خى زد
ز نیر نگ سپهر نیل صو ر ت - سیه شد روزگار آ ل عصمت
ترا طاقت نباشد از شنیدن - شنیدن كى بود مانند دیدن
مَه جَبینان چون گسسته عقد دُرّ
مَه جَبینان چون گسسته عقد دُرّ - خود بر افكندند از پشت شتر
حلقها از بهر ماتم ساختند - شور محشر در جهان انداختند
گشت نالان بر سر هر نوگلى - از جگر هجران كشیده بلبلى
زینب آمد بر سر بالین شاه - خاست محشر از قِران مهر وماه
دید پیدا زخمهاى بى عدید - زخم خواره در میانه ناپدید
هر چه جُستى مو به مو از وى نشان - بود جاى تیر و شمشیر و سِنان
حركت اهلبیت ازكربلا
ای همسفرزینب رفتیم خداحافظ - ای تاج سرزینب رفتیم خداحافظ
ماندی تو وسردارت، عباس علمدارت - ماهمره بیمارت رفتیم خداحافظ
عمر سعد دستور داد یک عده عرب آمدند و محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا بروید زن ها را سوار کنید. تا جلو آمدند که زنها را سوار کنند، زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید ما خودمان دو تا خواهریم این زن و بچه را سوار می کنیم. تمام زن و بچه را این دو خواهر سوار کردند حالا همه نگاه می کنند ببیند این دو خواهر چه می کنند؟ یک وقت دیدند زینب(س) خواهرش را صدا کرد. حالا همه نگاه می کنند ببینند زینب فاطمه(س) چه می کند؟ یک وقت دیدند زینب(س) صدا زد: وا غربتاه! وا حسیناه! ای داد از غریبی!
خواهر است، کنار بدن برادر است اگر گریه نکند چه کند؟ جا داشت یک عده بیایند دلداریش بدهند، به او تسلیت بگویند و از بدن حسین (ع) جدایش کنند. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.
مبریدم، نزنیدم در این دشت مرا کاری هست
گر چه گل نیست ولی زمن گلزاری هست
آخر از کوی تو با دیده ی گریان رفتم
آخر از کوی تو با دیـده ی گـریان رفتم - آمدم با تو و با لشگر عدوان رفتم
گر تو با جـمله شهیدان سوی جنت رفتی - من سوی شام به همراه اسیران رفتم...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزیازدهم محرم حركت اهلبیت ازكربلا[قسمت دوم]
عبور قافله اسیران از قتلگاه
از دشوارترین لحظات تاریخ کربلا، که در عظمت و سنگینى با همه آسمانها و زمین برابرى مىکند، لحظه وداع جانسوز قافله اسیران با بدنهاى پاره پاره شهیدان است.
دشمنان، اسیران دلسوخته را از کنار آن پیکرهاى پاک شهیدان عبور دادند، همان پیکرهاى غرقه به خونى که یکجا همه عزّت و مظلومیت را در خود جمع و خلاصه کرده بودند.
برابر بعضى از نقلها، اسیران خود چنین درخواستى داشتند تا براى وداع با آن عزیزان شهیدشان از کنار قتلگاهشان عبور کنند.
ناگفته پیداست که ترک سرزمین کربلا در آن وضعیت غمبار و وحشتناک براى آن دلسوختگان بسیار دشوار و سخت بوده است. به ویژه آنکه دشمن اجساد پلید سربازانش را دفن کرده بود ولى پیکرهاى ذرارى پیامبر صلى الله علیه و آله به خصوص پیکر پاک سرور جوانان بهشت بىغسل و کفن در بیابان رها شده بود. دشمن بدکینه نه خود به دفن آنها اقدام نمود و نه اجازه تدفین آنها را به کسى داد.
مشاهده آن صحنههاى دلخراش با آن بدنهاى پاره پاره و پایمال سمّ اسبان که عمدتاً قابل شناسایى نبودند، مىتوانست هر بینندهاى را از پاى درآورد ولى طمأنینه و آرامشى که در زینب کبرى علیهاالسلام، یادگار صبر و شکوه على علیهالسلام ظهور کرد و صلابت و استحکامى که در کلمات دلنشین او موج مىزد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شکست و آن را براى آل رسول قابل تحمل کرد.
زنان حرم چون چشمشان به آن بدنهاى پاره پاره افتاد، فریادشان به ناله و شیون بلند شد و بر صورت خود لطمه زدند.
زینب که مىدانست دشمن در انتظار است تا با دیدن کوچکترین نشانهاى از ضعف وپشیمانى درخاندان پیامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با دیدن پیکر به خون آغشته برادر، رو به آسمان کرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!».
این جمله چون پتکى بر سر دشمن فرود آمد و کوس رسوایى آنها را به صدا در آورد.
راوى مىگوید: هر چه را فراموش کنم، هرگز کلمات زینب دختر فاطمه زهرا علیها السلام را فراموش نخواهم کرد، به خدا سوگند بىقرارىها و سخنان زینب هر دوست و دشمن را به گریه واداشت.
او با دلى شکسته و صدایى محزون چنین گفت: وامُحَمَّداه! صَلّى عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ، یا مُحَمَّداه! بَناتُکَ سَبایا وَذُرِّیَّتُکَ مُقَتَّلَة، تَسْفى عَلَیْها ریحُ الصَّبا، هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ، مَجْزُورُ الرَّأسِ مِنَ الْقَفا، مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ؛ اى محمد صلى الله علیه و آله! درود فرشتگان آسمان بر تو باد! این حسین توست که در خون غلتیده است و پیکر او پاره پاره شده است. اى محمد صلى الله علیه و آله! دختران تو اسیر شدهاند و فرزندانت کشته گشتهاند و باد صبا بر پیکرهایشان مىوزد. این حسین توست که روى خاک افتاده، سرش را از قفا بریده اند، عمامه و رداى او را به یغما بردهاند.
زینب علیهاسلام همچنان سخن مىگفت و دوست و دشمن مىگریستند.
زینب علیهاسلام که گویا سخنگوى آن صحنه عجیب بود چنین ادامه داد: بِأَبِی مَنْ [أَضْحى] عَسْکَرُهُ فی یَوْمِ الإثْنَیْن نَهْباً، بِأَبی مَنْ فُسْطاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرى، بِأَبِی مَنْ لا هُوَ غائِبٌ فَیُرْتَجى وَلا جَریحٌ فَیُداوى، بِأَبِی مَنْ نَفْسی لَهُ الْفِداءُ، بِأبِی الْمَهْمُومَ حَتّى قَضى، بِأبی الْعَطْشانَ حَتّى مَضى، بِأَبِی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّماءِ؛ پدرم فداى آن کسى باد که (خیمهگاه) سپاهش روز دوشنبه غارت شد. پدرم فداى آن کس باد که طنابهاى خیمهاش بریده و بر زمین افتاد. پدرم فداى آن که نه سفر رفته است تا امید بازگشتش باشد و نه چنان زخمى برداشته که امید مداوایش باشد. پدرم فداى آن کس که جانم فداى او باد. پدرم فداى آن کس که با دل پرغصّه جان سپرد، پدرم فداى آن کس که با لب تشنه شهید شد، پدرم فداى آن کس که از محاسنش خون مىچکد».
دلها مىرفت که از سینهها بیرون بزند، باران اشک به احدى مجال نمىداد، زینب این بار اصحاب جدّش را مخاطب ساخت و گفت: یا حُزْناه! یا کَرْباه! الْیَوْمَ ماتَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ، یا أَصْحابَ مُحَمَّد هؤُلاءِ ذُرِّیَّةُ الْمُصْطَفى، یُساقُونَ سَوْقَ السَّبایا؛ امروز گویا جدم رسول خدا از دنیا رفته، اى اصحاب محمد صلى الله علیه و آله! اینان فرزندان پیامبر برگزیدهاند که آنان را همانند اسیران مىبرند.
در اینجا بود که سکینه قدم پیش نهاد، پیکر پاک پدر را در آغوش گرفت، هر چه تلاش کردند وى را جدا کنند ممکن نشد، جماعتى از اعراب آمدند و سکینه را کشان کشان از پیکر پدرش جدا ساختند (ثُمَّ إِنَّ سُکَیْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ).
ناگهان زینب علیهاالسلام سنگ صبور اهل کاروان، که با نوحه سرائى بجا و به موقعش تا حدودى باعث تخلیه بغضهاى فرو خفته در گلو شده بود، متوجه على بن الحسین علیه السلام شد که مىرفت از سر بىقرارى قالب تهى کند، زینب علیهاالسلام خود را به امام سجاد علیه السلام رساند و گفت: «مالِی أَراکَ تَجُودُ بِنَفسِکَ یا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَإخْوَتی؛ تو را چه شده، اى یادگار جدّ و پدر و برادرانم! مىبینم که مىخواهى جانت را تسلیم کنى؟!».
امام سجاد علیهالسلام پاسخ داد: چگونه بىتابى نکنم در حالى که مىبینم پدر و برادران و عموها و عموزادگان و کسان من بر زمین افتاده و در خونشان غلتیده، سرهایشان جداشده، لباسهایشان به غارت رفته است، نه کفنى دارند، نه دفنى و کسى به آنها توجهى ندارد.
زینب علیهاالسلام پاسخ عجیبى داد: فرزند برادرم! نگران مباش، به خدا سوگند این پیمانى است که پیامبر خدا از جد و پدر و عمویت گرفته است و آنان نیز آن را پذیرفتهاند.
خداوند از جماعتى از این امت که گردنکشان زمین آنها را نمىشناسند ولى فرشتگان آسمان آنان را مىشناسند، عهد گرفته است که این پیکرهاى پاره پاره و پراکنده را جمع کنند و به خاک بسپارند، در آینده در این سرزمین بر مرقد پدرت حسین علیهالسلام پرچمى به اهتزاز در مىآید که هیچگاه کهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران کفر هرچه در محو آن تلاش کنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.
زینب دختر شجاع امیرمؤمنان علیهالسلام با این پیشگویى عجیب و شگفتآورش، فرزند برادر خود را تسلى بخشید و آینده کربلا و عاشورا را آنگونه که ما امروز بعد از حدود 14 قرن مىبینیم دقیقاً ترسیم کرد، آرى قلب نازنین زینب علیهاالسلام مىدانست که این آغاز کار است هر چند تاریکدلان بنىامیّه و منافقان آن را پایان کار مىپنداشتند.
گفت زینب بادوصدآه وفغان
گفت زینب بادوصدآه وفغان – سوی شامم میبرند این کوفیان
میبرندم کوفیان باشوروشین – ازکنارنورچشمانم حسین
میبرندم اززمین کربلا – اززمین محنت ورنج وبلا
میبرندم بادوصد افغان و آه – کوفیان وشامیان روسیاه
میبرندم همره زجرلعین – سوی شام وکوفه ازاین سرزمین
میبرندم همره شمروسنان – سوی شام کوفه با آه وفغان
میبرندم ازکنارقتلگاه – سوی شام اززیر نورمهروماه
میبرندم با دوصدآه وفسوس – آن سنان وشمرو بن سعدعبوس
کربلا یاکربلا یاکربلا – ای زمین محنت ورنج وبلا
ای زمین کربلا رفتیم ما – باشهیدان الوداع گفتیم ما
ای زمین کربلا باصدفغان – ماشدیم اکنون بشام غم روان
میرویم ازسرزمینت کربلا – سوی شام وکوفه بارنج وبلا
دوم ماه محرم آمدیم – با غم و اندوه وماتم آمدیم
هفته ای بودیم ما مهمان تو – مانخوردستیم زاب ونان تو
ما بهمراه جوانان آمدیم – ازمدینه برتومهمان آمدیم
قاسم وعباس واکبرداشتیم – عون وعبدالله وجعفرداشتیم
لیک اکنون نیست برما یاوری – نه اباالفضل ونه عون وجعفری
جملگی درخاک وخون افتاده اند – پیش چشم من کنون افتاده اند
ما بسوی شام ویران میرویم – لیک ما باجسم بی جان میرویم
روح ماها قاسم وعباس بود – بهرما دسته گلی ازیاس بود
کربلا امشب حسین تنها بود – گرگهایی اندراین صحرابود
کربلا مگذارآزارش کنند – ناروایی با تن زارش کنند
کربلا گهواره شوبراصغرم – آب ده برنورچشمان ترم
آفتابت ای زمین سوزان بود – جسم صدچاک حسین عریان بود
خویش رابهرحسین سجاده کن – سایه ای بهرحسین آماده کن
ای زمین رفتیم باصدشوروشین – بعدما جان تو وجان حسین
باقری رفتند باشورو نوا – اهلبیت ازسرزمین کربلا...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
ادامه مطلب را ببينيد
آغاز حركت اسرا و اهلبيت "امام حسين"(ع) به شام (11محرم61 ق)
با پايان يافتن روز دهم محرم سال 61 قمري و شهادت امام حسين(ع) و ياران با وفايش، يزيديان به غارت كاروان حسيني پرداختند. آنان خيمههاي امام را سوزانده و از به يغما بُردن جزئيترين وسايل دريغ نكردند. سرانجام كاروان امام حسين(ع) اين بار به رهبري امام سجاد(ع) و حضرت زينب كبري(س) در شامگاه روز يازدهم محرم به طرف كوفه حركت داده شدند و نهضت حسيني، به شكلي ديگر ادامه يافت. هرچند، دشمن توانسته بود نيروهاي امام را در ظاهر شكست دهد ولي رسواييهاي حكومت جور بنياميه و افشاگريهاي امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) روي امويان را در تاريخ سياه كرد و قيام امام حسين(ع) و راه پاك او را جاودانه ساخت.
یازدهم محرم؛ حرکت کاروان اسرا از کربلا - ایسنا
يازدهم محرم؛ حركت كاروان اسرا از كربلا - ایسنا
بعد از عاشورا بر اهل بیت امام حسین (ع) چه گذشت؟ - باشگاه ...
بعد از واقعه عاشورا چه بر سر اهل بیت امام حسین (ع) آمد؟
هجرت پرتلاطم اهل بیت حسین (ع) از کربلا تا کوفه
اسیران کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
شب یازدهم محرم شام غریبان اهلبیت
شام غریبان حسین امشب است امشب است
شام غریبان حسین امشب است امشب است - زاری طفلان حسین امشب است امشب است
طفل صغیری ز حسین گمشده ساربان - قامت زینب ز الَم خم شده ساربان
ادامه ی نوحه:
زینب غمدیده به غم مبتلا بانوا - بود گرفتار ِ کف ِ اشقیا از جفا
جمله یتیمان به بغل داده جان از وفا - غم سرغم آمده افزون شده ساربان
گفت که ای خواهر محزون زار بی قرار - از غم عباس تویی داغدار اشک بار
محنت عالم شده بر ما دچار این دیار - کودک زارم سوی هامون شده ساربان
شب شده عالم همه خوف از سپاه دین تباه - طفلک نالان به دل پر ز آه بی پناه
رو سوی هامون شده با سوز وآه بی گناه - درد یتیمیش فراوان شده ساربان
گر کند از من شه ِبی کس سؤال زین مقال - خواهر محزونه ام ای خوش خصال با کمال
خوش شده ای حافظ طفلان به حال در مآل - طفلکم از هجر پریشان شده ساربان
آتش زدن خیام
در این هنگام دشمن براى سوزاندن خمیههاى اهلبیت علیهم السلام اقدام نمود در حالى كه زنان و فرزندان در خیام بودند، پس شعلههایى از آتش آوردند در حالى كه یكى از آنها فریاد مىزد: «احرقوا بیوت الظالمین!!»؛ «سراپرده ظالمین را بسوزانید!!» و ایشان آتش در خیمهها افكندند! دختران رسول خدا از خیمهها خارج شده و مىگریختند در حالى كه آتش آنها را از پشت سر تعقیب مىكرد! بعضى از كودكان یتیم دامن عمه را گرفته تا از آتش محفوظ بمانند و از ظلم دشمنان در امان باشند، و بعضى در بیابان متوارى و برخى به آن ستمگرانى كه دلهایشان خالى از مهربانى و عطوفت بود استغاثه مىكردند.
دشمن در غارت خیمههاى حسینى بر یكدیگر سبقت مىگرفتند به گونهاى كه چادر از سر زنان مىكشیدند، دختران آل رسول از سراپرده خود بیرون آمده و همه مىگریستند و از فراق عزیزان و بزرگان خویش شیون مىكردند.
امام سجاد علیهالسلام در طول حیاتش بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام هرگاه خاطرههاى تلخ روز عاشورا را به یاد مىآورد با اشك و اندوه فراوان مىفرمود: به خدا سوگند هیچ گاه به عمهها و خواهرانم نظر نمىكنم جز این كه بغض گلویم را مىگیرد و یاد مىكنم آن لحظات را كه آنها از خیمهاى به خیمه دیگر مىگریختند و منادى سپاه كوفه فریاد مىزد كه: خیمههاى این ستمگران را بسوزانید!
حمیدبن مسلم مىگوید: عمر بن سعد نزدیك خیمههاى امام آمد، زنان برخاسته و رو در روى او فریاد بر آوردند و گریستند، پس او به اصحابش گفت: كسى حق ندارد كه در خیمههاى این زنان در آید و متعرض این جوان مریض (امام سجاد) شود. زنان از او خواستند تا لباسهاى غارت شده آنان را به ایشان باز گرداند تا خود را بپوشانند، عمر بن سعد گفت: كسى كه از متاع این زنان چیزى برداشته بازگرداند؛ به خدا سوگند احدى از آن گروه چیزى را باز پس نداد، پس عمر بن سعد گروهى را به خیمه و سراپرده زنان گماشت و دستور داد آنها را نگهدارى كنند تا كسى از خیمهها خارج نگردد و آنان را آزار ندهند، آنگاه عمر بن سعد به چادر خود بازگشت.
مؤلف كتاب «معالى السبطین» نقل كرده است كه: شامگاه روز عاشورا دو طفل در اثر دهشت و تشنگى جان سپردند، و چون زینب كبرى براى جمع عیال و اطفال جستجو مىكرد آن دو طفل را نیافت تا این كه آنها را در حالى كه دست در گردن یكدیگر داشتند پیدا كرد كه آنها از دنیا رفته بودند. (منابع: حیاة الامام الحسین، 3/298. - 16- ارشاد شیخ مفید، 2/113. - 17- وسیلة الدارین، 297. - 19- انساب الاشراف، 3/205. - 20- حیاة الامام الحسین، 3/303. - 22- الملهوف، 56. - 23- الامام الحسین و اصحابه، 367. - 24- اثبات الهداة، 2/588 - منبع:قصّه كربلا- به ضمیمه قصّه انتقام، على نظرىمنفرد)
آتش زدن خیمه ها
از جنایتهای سپاه عمر سعد ، آتش زدن خیمه های امام حسین (ع) و اهل بیت او در روز عاشورا بود . پس از آنکه امام به شهادت رسید ، کوفیان به غارت خیمه ها پرداختند ، زنها را از خیمه ها بیرون آوردند ، سپس خیمه ها را به آتش کشیدند . اهل حرم ، گریان و پابرهنه در دشت پراکنده شدند و به اسارت در آمدند . امام سجاد (ع) در ترسیم آن صحنه فرموده است : به خدا قسم هرگاه به عمه ها و خواهرانم نگاه می کنم ، اشگ در چشمانم می دود و به یاد فرار آنها در روز عاشورا از خیمه ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگر می افتم ، که آن گروه فریاد می زدند : خانه ظالمان را بسوزانید ! این آتش ، امتداد همان آتش زدنی بود که پس از رحلتِ پیامبر ، در خانه زهرا علیها السلام با آن سوخت و آتش کینه هایی بود که از بنی هاشم و اهل بیت در سینه ها داشتند . به یاد این حادثه ، در مراسم عاشورا در برخی مناطق رسم است که خیمه هایی به نشان خیام اهل بیت برپا می کنند ، ظهر عاشورا به آتش می کشند ، تا احیاءگر یاد آن ستمی باشد که روز عاشورا بر خاندان رسالت رفت . آتش به آشیانه مرغی نمی زنند - گیرم که خیمه ، خیمه آل عبا نبود (منبع : بحارالانوار ، ج 45 ، ص 58 . - حیاة الامام الحسین ، ج 3 ، ص 299)...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
شرح حال پس از شهادت امام حسین علیه السلام
چون حضرت سیدالشهداء علیه السلام به درجه رفیعه شهادت رسید اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطید و سرو كاكل خود را به آن خون شریف آلایش داد و به اعلی صوت بانگ واویلی برآورد و روانه به سوی سراپرده شد چون نزد خیمه آن حضرت رسید چندان صیحه كرد و سر خود را بر زمین زد تا جان داد دختران امام علیه السلام چون صدای آن حیوان را شنیدند از خیمه بیرون دویدند دیدند اسب آن حضرتست كه بیصاحب غرقه به خون میآید پس دانستند كه آن جناب شهید شده آن وقت غوغای رستخیز از پردگیان سرادق عصمت بالا گرفت و فریاد واحسیناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در این مقام گفته:
وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ - ینوُحُ وَ ینعْی الظّامِی الْمُتَرَمِلا
خَرَجْنَ بُنَیاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً - فَعاینَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
فاَدْمَینَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ - وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَیسَ یصْطَلی
بناگه زفرق معراج آنشاه - كه با زین نگون شد سوی خرگاه
پر و بالش پر از خون دیده گریان - تن عاشق كشش آماج پیكان
برویش صیحه زد دخت پیمبر - كه چون شد شهسوار روز محشر
كجا افكندیش چونست حالش - چه با او كرد خصم بدسگالش
سوی میدان شد آن خاتون محشر - كه جویا گردد از حال برادر
ندانم چون بدی حالش در آنحال - نداند كس بجز دانای احوال
راوی گفت پس ام كلثوم دست بر سر گذاشت و بانگ ندبه واویلی برداشت و میگفت:
وا مُّحَمَّداه وا جَدّاه وا نبیاه وا اَبَا الْقاسِماه وا عَلِیاه وا جَعْفَراه وا حَمْزَتاه وا حَسَناه هذا حُسَینٌ بِالْعَرآءِ صَریحٌ بِكَرْبَلا مَحُزوزُ الرَّاسِ مِنَ الْقَفا مَسْلوُبُ الْعِمامَهِ وَ الرّداء.
و آنقدر ندبه و گریه كرد تا غش كرد. و حال دیگر اهلبیت نیز چنین بوده و خدا داند حال اهلبیت آن حضرت را كه در آن هنگام چه بر آنها گذشت كه احدی یارای تصور و بیان تقریر و تحریر آن نیست.
وَ فی الزّیارَهِ الْمَرْویهِ عَنِ النّاحِیهِ الْمُقَدَّسَه.
وَ اسْرَع فرسُك شارداً الی خیامك قاصداً مُهمْهِما باكیاً فلمّا رَاَین النساءُ جوادك مخزْیاً و نظرْن سرجك علیهِ ملوِیا برزْن من الخدور ناشرات الشُعور علی الخدود لاطِمات و عن الوُجوه سافِرات و باْلعَویل داعیات و بعدَ العِزّ مُذِلَّلاتٍ و الی مَصْرعك مبادرات و الشِمرُ جالسٌ علی صدرك مُوْلعٌ سیفه علی نَحرك قابضٌ علی شَیبتكِ بیده ذابحٌ لك بمُهَّنده قد سكنت حواسُّك و خفیت انفاسك و رفع علی الْقناه رَاسُك.
شرح مآل پر ملال ذوالجناح
چون بانوان محترمه و مخدرات مكرمه دور اسب امام (علیه السلام) حلقه زدند و جملگى گریبان چاك زده و خاك غم بر سر پاشیدند هر كدام با زبانى و با حالى از آن حیوان تشنه كام حالت امام غریب (علیه السلام) را پرسیده و مىگفتند:
اى اسب تو كه با صاحبت وفادار بودى چرا آقا را بردى و نیاوردى.
سکینه بانگ بر آورد که یا جواد ا َبی -سوار دشت بلا را چرا نیاوردی
کجاست راکبت ای ذوالجناح ؟ بابم را - چرا ز معرکه کربلا نیاوردی
میان این همه دشمن نهادیش تنها - چه شد که شرط وفا را به جا نیاوردی
کس آب داد بر آن تشنه کام یا که نداد؟ - بر این سؤال جوابی چرا نیاوردی
به غیر کاکل رنگین ز خون او دیگر - چرا نشانه ز خون خدا نیاوردی
تو شیهه می زنی و سر به خاک می کوبی - که آن ودیعه ما را به ما نیاوردی...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
عاشوراي حسيني و شهادت "امام حسين"(ع) به همراه ياران وفادارش در صحراي كربلا توسط سپاه يزيد(10محرح61ق)
امام حسين(ع) پس از حركت به سوي كوفه، با پيمانشكني مردم آن سامان مواجه گرديد. سپاهيان يزيد كه به دستور عبيداللَّه بن زياد و به فرماندهي عمر بن سعد وارد صحراي كربلا شده بودند، مانع از رفتن امام از آن مكان گرديدند. سرانجام در دهم محرم سال 61 هجري دستان خود را به خون پاك فرزند رسول(ص) آغشته ساخته و يارانش را به شهادت رساندند. امام حسين(ع) در هنگام شهادت 57 سال داشتند و يازده سال از امامت ايشان گذشته بود. امام حسين(ع) از روز نخست از مدينه با شعار امر به معروف و نهي از منكر حركت كرد. از اين ديدگاه، منطق امام حسين(ع) منطق اعتراض و تهاجم بر حكومت ضد اسلامي بود، منطق او اين بود كه چون جهان اسلام را منكرات و فساد و آلودگي فراگرفته و حكومت وقت به صورت سرچشمهي فساد درآمده است، او به حكم مسؤوليت شرعي و وظيفهي الهي خود، بايد قيام كند.
فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر عموم شیعیان تسلیت ...
عاشورا چه روزی است و داستان کامل وقایع روز عاشورا همراه با ...
واقعه کربلا (روز عاشورا)-ویژه نامه امام حسین علیه السلام - ...
عکس های زیبا مخصوص محرم و عاشورای حسینی - پارس ناز
واقعه عاشورا چیست؟ جزئیات واقعه کربلا به زبان ساده و ...
روایتگران واقعه عاشورا چه کسانی بودند؟ - مشرق نیوز
ساعت به ساعت روز عاشورا چگونه گذشت؟ - العالم
روز عاشورا چه روزی است؟ - باشگاه خبرنگاران
مهمترین وقایع روز عاشورا - مشرق نیوز
عاشورا چه روزی است ؟ | آسمونی
تاسوعا و عاشورای حسینی - ایسنا
نبرد کربلا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عاشورا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عاشورا چه روزی است؟ - تبیان
خلاصه واقعه عاشورا | ستاره
واقعه کربلا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزدهم محرم روزعاشورا
لوکان یدری یوم عا شوراء
لوکان یدری یوم عا شوراء - ما کان یجری فیه من بلاء
ما لاح فجره و لا ا ستنا را - ولا ا ضا ئت شمسه نهارا
ا گر دانست عاشورا که در روزش چها گردد - چه طغیا نها چه ا ستمها چسان جورو جفا گردد
چه خونهائی که میریزد در آن صحرای تفتید ه - چه پیکرها شود مجروح چه سرها که جدا گردد
سخن امام حسين عليه السلام صبح عاشورا
صَبْراً يا بَنِى الكِرامِ فَمَا الْمَوتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَالضَّرّاءِ اِلَى الْجِنانِ الواسِعَةِ وَالنِّعَمِ الدّائمةِ فَاَيكُمْ يكْرَهُ اَنْ ينْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ اِلى قَصْرٍ وَما هُوَ لاِ عْدائِكُمْ اِلاّ كَمَنْ ينْتَقِلُ من قَصْرٍ اِلى سِجْنٍ وَعَذابٍ اِنَّ اَبِى حَدَّثَّنى عَنْ رَسُولِاللّهِ اِنَّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤ مِنِ وَجَنَّةُ الْكافِر والْمَوْتُ جِسْرُ هُؤُلاءِ اِلى جِن انِهِمْ وَجِسْرُ هؤ لاءِ اِلى جَحيمِهِمْ ما كُذِبْتُ وَلا كَذِبْتُ.
بنا به نقل ابن قولويه و مسعودى حسين بن على عليهما السلام آنگاه كه نماز صبح را بجاى آورد، رو به سوى نمازگزاران نموده پس از حمد و سپاس خداوند به آنان چنين فرمود: (اِنَّ اللّه تَعالى اَذِنَ...) خداوند به كشته شدن شما و كشته شدن من در اين روز اذن داده است و بر شماست كه صبر و شكيبايى در پيش گرفته و با دشمن بجنگيد.
(صبرا يا بنى الكرام...) اى بزرگ زادگان صبر و شكيبايى به خرج دهيد كه مرگ چيزى جز يك پل نيست كه شما را از سختى و رنج عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهاى هميشگى آن مى رساند، چه كسى است كه نخواهد از يك زندان به قصرى انتقال يابد و همين مرگ براى دشمنان شما مانند آن است كه از كاخى به زندان و شكنجه گاه منتقل گردند. پدرم از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر من نقل نمود كه مى فرمود: دنيا براى مؤ من همانند زندان و براى كافر همانند بهشت است . مرگ پلى است كه اين گروه مؤ من را به بهشتشان مى رساند و آن گروه كافر را به جهنمشان . آرى ، نه دروغ شنيده ام و نه دروغ مى گويم.
خطاب به يارانش هنگام شروع جنگ
قُومُوا اَيهَا الْكِرامُ اِلَى المَوْتِ الَّذى لابُدَّ مِنْهُ فَاِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ القَوْمِ اِلَيكُمْ فَوَاللّهِ ما بَينَكُمْ وَبَينَ الْجَنَّةِ وَالنّارِ اِلاالْمَوْتُ يعْبُرُ بِهؤُلا ءِ اِلى جِنانِهِمْ وَبِهؤُلا ءِ اِلى نير انِهِمْ.
پس از خطابه و سخنرانى عمومى امام عليه السلام و گفتگوى آن حضرت با عمربن سعد و برگشت او به سوى لشكريانش ، عمرسعد مجددا از ميان صفوف لشكريانش بيرون آمده و تيرى به سوى خيمه هاى حسين بن على رها كرد و خطاب به سپاهيانش چنين گفت : (اِشْهَدوا لى عِنْدَالا مير اَنِّى اَوَّلُ مَنْ رَمى) در نزد امير گواهى بدهيد كه من اول كسى بودم كه به سوى خيمه هاى حسين بن على تيراندازى نمودم.
مردم كوفه با ديدن اين صحنه تيرها را به سوى خيمه ها رها كردند و چوبه هاى تير از سوى دشمن مانند قطرات باران به خيمه ها سرازير گرديد كه مى گويند در اين لحظه از ياران امام عليه السلام كمتر كسى باقى ماند كه از رسيدن تير به بدنش مصون بماند.
در اينجا بود كه امام عليه السلام به ياران خويش چنين فرمود: (قُومُوا اَيهَا الْكِرامُ...) برخيزيد اى كرام ! اى بزرگ منشها برخيزيد به سوى مرگ كه چاره اى از آن نيست كه اين تيرها پيكهاى مرگ است از طرف اين مردم به سوى شما.
سپس فرمود: و به خدا سوگند! در ميان اين مردم با بهشت و دوزخ فاصله اى نيست مگر همين مرگ كه پل ارتباطى است ،شما را به بهشت مى رساند و دشمنانتان را به دوزخ.
و بنابه نقل لهوف ، در اين هنگام ياران امام عليه السلام يك حمله دستجمعى آغاز نمودند و جنگ شديدى درميان سپاه حق و باطل به وقوع پيوست و آنگاه كه اين حمله خاتمه يافت و گردوخاك فرونشست پنجاه تن از ياران امام عليه السلام به شهادت رسيده بودند.
مقدمه: شب عاشورا به پایان رسید شبی كه شاید بعضی زبانحالشان این بود كه ای كاش خورشید آن روز طلوع نكند. امام نماز صبح خواندند به اصحاب فرمودند همه شما كشته خواهید شد جز علی بن الحسین كسی زنده نمیماند لشكر خود را آراست. زهیر را درمیمنه و حبیب بن مظاهر را در میسره قرار داد پرچم جنگ را به دست پُرتوان برادرش ابالفضل سپرد شب عاشورا دور خیمه ها خندق زده بودند و از هیزم پر كرده بودند برای محافظت از اهل حرم صبح دستور دادند هیزمها را آتش زدند كه دشمن دور خیمهها نیایدآنگاه دست به دعا برداشت اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی كُلِّ كَرْبٍ وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی كُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِی فِی كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ...
از طرفی هم لشكر عمر سعد آمادهی حمله شدند. ابتداء امام موعظه فرمودند وخود را معرفی كردند پیرمردان كوفه از بالای بلندی بر امام گریه می كردند و دعا می كردند اللهم اَنزِل نَصرَك ولی به یاری حضرت نیامدند اولین تیر را عمر سعد به سمت لشكر گاه پرتاپ كرد وجنگ آغاز شد اصحاب یكی پس از دیگری به میدان آمدند و به شهادت رسیدند. نوبت به بنی هاشم رسید گلهای باغ نبوت، اولاد امیر المومنین و اولاد جعفر و عقیل و فرزندان امام حسن مجتبی علیهم السلام با یكدیگر وداع كردند نقل شده اول شاهزاده علی اكبر و بعد از ایشان یكی پس از دیگری روانهی میدان شدند. داغ دل سید الشهدا زیادتر شد تا آنكه یكوقت ببینند همه یاران به شهادت رسیدند صدا زد اما من معینٍ یعیننا اما من ذابٍّ یذبّ عن حرم رسول الله هل من ناصر ینصرنی... كسی جواب نداد نگاه به سمت قتلگاه كرد به نقلی همهی یاران خود را صدا زد یا مسلم بن عقیل یا حبیب بن مظاهر یا مسلم بن عوسجه... ولی جوابی نیامد. به سمت خیمه ها آمد؛ وداع كرد، سوار بر ذوالجناح روانه میدان شد...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روز عاشورا (وداع سید الشهداء علیه السلام) (ظهر)
یكی از جانسوزترین مصائب مصیبت وداع است كه حتی بزرگان دین هم هنگام وداع تاب نیاوردند وزاری وشیون كردند: لولاالدموع وفیضهن لاحرقت - ارض الوداع حراره الاكباد
اگر نبود اشكها فوران انها درهنگامه وداع سوز جگرها سرزمین وداع رابه اتش می كشید
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران - كز سنك ناله خیزد روز وداع یاران
با ساربان بگوییداحوال اشك چشمم - تابر شتر نبندد محمل بروز باران
امیر المومنین در وقت وداع با فاطمه علیها السلام بی تابی میكند ودر فراق اومی گوید
نفسی علی زفراتها محبوسة - یالیتها خرجت مع الزفرات
یعنی جان علی با ناله ی او محبوس است ای كاش جان علی با ناله او بیرون اید امام مجتبی (ع) لحظه اخر گریه كردند روزعاشورا هم وقتی سید الشهداء (ع) تنهایی خود را دید امد سمت خیام حرم برای وداع
لحظه آخر امام (ع) به سمت خیام حرم صدا زد سكینه یا فاطمه یا زینب یا ام كلثوم علیكم منی السلام. سكینه عرض كرد یا ابه استلمت للموت؟ یعنی بابا ایا تسلیم مرگ شدی فرمود چگونه تن ندهد كسی كه یاور ومعینی ندارد عر ض كرد پدر پس مارا به حرم جدمان برسان فرمود اگر صیاد مرغ قطا رابه حال خود گذارد ارام می گیرد یعنی دخترم صیادان مرا به حال خود نمی گذارند زنه صدا به گریه بلند كردند حضرت ایشان را ساكت كرد مرحوم شیخ عباس قمی می فرماید همه مصائب امام حسین (ع) دلها را بریان می كند لكن مصیبت وداع شاید اثرش زیادتر باشد به خصوص زمانی كه بچه های كوچك دور اقا جمع شدند وگریه می كردند حضرت زهرا سلام الله علیها در عالم روءیا فرمود به علامه مجلسی بگویید اذكرا المصائب المشتمله علی وداع ولدی الحسین یعنی مصیبتی بخوان كه روضه وداع داشته باشد
حضرت وصیتها فرمودند اسرار امامت را به امام سجاد(ع) وبعضی رابه دخترشان فاطمه وخواهرشان زینب سپردند خدا می داند چه می گذشت
ایافاطم الطهرانظری ارض كربلا - عزیزك فرد قد حوت حوله النساء
نشرن شعورا ویصرخنبا لبكاء - حسینك حی قد اقیم له العزاء
یعنی ای فاطمه به سر زمین كربلا كن كه عزیز تو تنها مانده است وزنها دور اورا گرفته اند برای او مو پریشان كرده وصدا وناله بلند كرده اند هنوز حسین تو زنده است كه برای او عزا گرفته اند
پس از وداع با اهل حرم از خیمه بیرون امد وسوار بر ذوالجناح وروانه میدان شد
رو می كند به میدان ارام جان زینب - از اتش جدایی سوزد روان زینب
ده فرصتی برادر تاپر كشم به سویت - جای مادر ببوسم ان نازنین گلویت
شیخ طریحى در منتخب شهادت عبدالله را قبل از مقاتله نقل مىنماید و مىفرماید: ودع اهله و اولاده وداع مفارق لا یعود و كان عبدالله بن الحسن الزكى واقفا بازاء الخیمة هو یسمع وداع الحسین (علیه السلام) فخرج فى اثره و یبكى و یقول والله لا افارق الخ یعنى چون امام (علیه السلام) اهالى خیام و مخدرات محترمه را وداع كرد و با اولاد و دختران خود خداحافظى نمود كه دیگر برنگردد عبدالله یتیم امام حسن (علیه السلام) فرمایشات عمو را مىشنید كه مىفرمود: اى بانوان دیگر مرا نمىبینید و نیز صورت مرا نمىشنوید زیرا مىروم و دیگر بر نمىگردم.
عبدالله از عقب سر عمو روانه شد و مىگریست و نیز گریان گریان مىگفت: بخدا قسم من از عموى خود جدا نیم شوم، عمو جان هر كجا كه مىروى مرا همراه ببر، پدر كه ندارم، عمویم كه رفت من چه كنم و از عمو جدا نشد تا كشته شد.
البته اكثر از اهل خبر و اثر واقعه شهادت عبدالله را در حال مجاهده امام نقل مىكنند نه در حال افتادن به روى خاك چنانچه در السنه ذاكرین عوام معروف است.
بلى، مىشود كه حضرت پیاده بوده و در حال پیادگى مشغول دفاع و جنگ بوده، گاهى مىایستاد و خستگى مىگرفت و گاهى حمله مىكرد، در همچو حالى عبدالله خود را به عمو رسانیده است.
از روایت مرحوم سید بن طاووس در لهوف این طور استفاده مىشود كه حضرت در حال پیادگى بوده و ایستاده بود تا خستگى بگیرد فلبثوا هنیئة ثم عادوا الیه، لشگر هم چند دقیقه صبر كردند ولى دوباره بر آن حضرت حمله آوردند و آن سرور را در میان گرفتند فخرج عبدالله بن الحسن بن على سلام الله علیهما پس در این حال عبدالله خردسال از خیمه خارج شد.
مرحوم سید در لهوف مىنویسد: فلحقته زینب بنت على لتحبسه فابى و امتنع امتناعا شدیدا زینب علیها السلام دوید عبدالله را گرفت، هر چه خواست او را در خیمه نگهدارد آن كودك آرام نمىگرفت و برخاسته روى بمیدان آورد.
خواهر و عمه و عم زاده به شور افتادند - همچو پروانه بر آن لمعه نور افتادند
التماس مىكردند كه مرو، عبدالله راضى نمىشد و مىگفت: بخدا دست از دامن عمو بر نمىدارم، هر جا كه او رفته من هم مىروم، در این وقت كه صداى شیون از خیام حرم بلند شد امام (علیه السلام) را ضعف و فتور عارض گردیده بود بطورى كه به روى خاك نشست و چشم مبارك بطرف خیمهها دوخت و گوش فرا داد، صداى شیون زنان را استماع فرمود و التماس عبدالله را شنید كه پیوسته تقاضا و درخواست مىكرد او را رها كنند تا بمیدان نزد عمو رود ولى حضرت علیا مخدره زینب كبرى علیها دست عبدالله را گرفته و بسمت خیمهها مىكشید و از رفتن او بطرف میدان مخالفت مىفرمود بالاخره عبدالله دست خود را از دست عمهاش كشید و در آورد و دوان دوان خود را به عمو رسانید وقتى رسید كه دید ابجر بن كعب از بالاى زین خم شده با شمشیر قصد قتل عمویش را دارد بانگ زد و فرمود: ویلك یابن الخبیثة، أتقتل عمى آیا تو مىخواهى عمویم را بكشى؟
دست خود حائل نمودى چون پسر - برد پیش تیغ و گفت اى خیره سر
تو نخواهى داشت دست از كشتنش - من نخواهم داشت دست از دامنش
فضربه بالسیف فاتقاها الغلام بیده فاطنها الى الجلد آن مردود شمشیر را فرود آورده بدست عبدالله رسید و دست آن طفل را برید و بپوست آویخت، شاهزاده فریاد كشید: یا اماه اى مادر بفریادم برس.
امام (علیه السلام) عبدالله را در آغوش گرفت و فرمود: نور دیده صبر كن.
در این هنگام فرماه حرملة بسهم فذبحه و هو فى حجر عمه حرمله ملعون تیرى بطرف او رها كرد و آن تیر عبدالله را در حالى كه در دامن عمو بود ذبح كرد و در همان حال جان داد...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شب دهم محرم شب عاشورا
شب قتلست و امشب عرش را بنیاد می لرزد
شب قتلست و امشب عرش را بنیاد می لرزد - ملک و نه فلک وامانده از اوراد می لرزد
شب قتلست و امشب تا سحر ز اندیشه فردا - دل زینب چو صید اندر کف صیاد می لرزد
شب قتلست بادا باد می گویند جانبازان - غریبان را دل از تشویق باداباد می لرزد
شب قتلست و مشکل باشد امشب راز دل گفتن - که طفلان را ز خوف اندر گلو فریاد می لرزد
شب قتلست و داند جبرئیل این ظلم از امت - بعید، اما چو بید از فرط استبداد می لرزد
شب قتلست در پای پدر زین العبالرزان - بلی چون سایه کز شاخی به خاک افتاد می لرزد
شب قتلست کلثوم از یزید و شمر می نالد - از آن نمرود می ترسد از آن شداد می لرزد
شب قتلست می گوید سکینه با پدر هر دم - که سر تا پایم از اندیشه بیداد می لرزد
شب قتلست و امشب نو عروس از حجله قاسم - گرفته دامن داماد و چون داماد می لرزد
شب قتلست و زین العابدین از ضعف بیماری - چو مظلومی به زیر خنجر جلاد می لرزد
شب قتلست خواهد خون چکاند جوهری از دل - ولیکن خامه اش چون نشتر فصاد می لرزد
در شب عاشورا نه تنها انسانهای متعهد بلکه پرندگان نیز که گویا بر واقعه روز عاشورا پیش آگاهی داشتند نگران از اتفاقی ناگوار، زانوی غم به بغل گرفته و می گریستند. آن عاشقان شاهد محبت چنان از جام شهد شهادت وارادت به پروردگار سرمست بودند، که به شوق نوید وصال، آن شب خواب به چشم ایشان نیامد و حتی بعضی از یاران لطیفه می گفتند و خوشحال و سرمست و شادمان به امید رسیدن فردا بودند.
فرزند زهرای مرضیه در آن شب برادران و عموزاده ها و سایر اقوام و اصحاب جان نثار وفادار خویش را دور خود جمع نمود و فرمود: به راستی که من یارانی از یاران خود وفادارتر ندیدم. همانطور که می بینید بلا بر من نازل شده است، بیعت خود را از شما بر می دارم و شما را مرخص می کنم، اکنون که سیاهی شب روشنایی روز را فرا گرفته است، به هر کجا که می خواهید بروید، این قوم چون مرا بیابند با دیگری کاری ندادند.
عباس و اولاد مسلم بن عقیل و بعضی دیگر از اقوام و یاران برخاسته و وفاداری خود را اعلام کردند و چنین گفتند: ای عزیز روح و روان پیامبر، بر زندگانی دنیا بعد از تو لعنت باد برادران همه یکباره گریه سر دادند و زبان به عجز و لابه گشودند و با گریه و زاری گفتند: اگر قبول کنی ما بر درگاه تو بنده و خدمتگزاریم و دیگری ملتمسانه گفت: من پسر عموی تو نیستم، بلکه تو سرور من هستی و من خادم خانه زاد توام. هر کدام از یاران و نزدیکانش به طریقی در برابر آن بزرگوار اظهار بندگی و خاکساری و جان نثاری کردند و نیز اصحاب وفادار و یاران جان نثار، هر یک از جا بر خاسته اظهار اخلاص و جانفشانی نمودند. از آن جمله مسلم ابن عوسجه عرض کردند: که ای سید و مولای من، به خدا قسم اگر بدانم که هزار مرتبه کشته می شوم و پس از کشته شدن مرا می سوزانند و خاکستر مرا بر باد می دهند، از تو مفارقت نمی کنم.
زهیر بن قیس عرض کرد: ای فرزند رسول الله، اگر دنیا همیشه برای ما باقی می ماند هر آینه شهادت در رکاب ترا بقای ابدی دنیا بر می گزیدم، در حالیکه زندگانی دنیا چند روزی بیش نیست. بریر بن خضیر گفت: فدای تو شوم، خداوند بر ما منت نهاده که در حضور تو جهاد کنیم و اعضای ما پاره پاره شود، و جد تو شفیع ما باشد.
هر یک از آن جوانمردان از این گونه سخنها بسیار گفتند.
یکی گریست که جان را چه قدری و چه وجودی - ز جان عزیزتری گر بدی نثار تو بودی
یکی از یارانش به پای وی افتاد، بوسه داد و فغان کرد که بی تو زندگی نتوان کرد.
جمعی دیگر از همراهان ضعیف الایمان که زندگی دنیوی را بر سعادت ابدی اختیار کردند، بر مرکبان خویش سوار شده رفتند. آن حضرت بی وفایی ایشان را ملاحظه نمود و فرمود: ای دنیا پرستان و بندگان دنیا دین شما تنها بر زبانهای شماست، نه بر قلبهایتان، شمایید که آخرت را به نفع زندگی دنیا می فروشید، بروید! که زندگی دنیا بر شما ارزانی باد.
چون آن امام بزرگوار، خاصه یاران خود را در وفاداری ثابت قدم یافت، فرمود: اکنون که شما در محبت و وفاداری نسبت به من ثابت قدم هستید! پس نگاه کنید منازل و قصرهای خود را در بهشت. امام با دست مبارک خود اشاره فرمود:
برداشت پرده را ز پس پرده حجاب - حور و قصور خلد عیان شد چو آفتاب
بر هر یکی نمود که این قصر جای تو است - این حور و این قصور کمین خونبهای تو است
یاران از مشاهده این حال چنان به شوق وصال بهشتیان، آغوش جان گشودند و به نحوی دل از دست دادند، که آن شب، که نمونه ای از صبح محشر بود، آن عاشقان را شب دراز هجران می نمود؛ هر یک به منزل خویش رفتند، تا خویشان را وداع و پروردگار را عبادت نماید. آن حضرت نیز به خیمه خلوت خویش در آمد تا بعد از ادای نماز شب، اسلحه و آلات جنگی خویش را آماده و در صورت نیاز اصلاح نماید. (از مدینه تا نینوا نویسنده : دکتر عباس علاقه بندیان)...
منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
جواب ردّ حضرت ابوالفضل العباس (ع) به امان نامه ي شمربن ذي الجوشن (9محرم61ق)
شمر بن ذي الجوشن در عصر روز نهم محرم، چون ديد كه عمربن سعد مهيّاي نبرد با امام حسين(ع) است، به نزديك خيام حسيني آمد و بانگ زد كه: فرزندان خواهرم كجايند؟ منظورش حضرت عباس و سه برادرش به نامهاي عبداللَّه، جعفر و عثمان بود كه از فرزندان فاطمهي امالبنين(س) بودند. آن مجلّله از قبيلهي بنيكلات و شِمر هم از همين قبيله بود. امام حسين(ع) كه صداي شمر را شنيد به برادرانش دستور داد كه جواب شمر را بدهيد، اگرچه او فاسق است وليكن با شما قرابت و خويشي دارد. حضرت عباس(ع) به همراه سه برادرش به نزد شمر رفتند. شمر براي آنان، امان نامهاي آورده بود، مشروط بر اين كه از ياري حسين(ع) دست بردارند و سپاهش راترك گويند. حضرت عباس(ع) فرمود: بريده باد دستهاي تو و لعنت باد بر اماني كه براي ما آوردهاي. اي دشمن خدا! ما را امر ميكني كه دست از برادر و مولاي خويش برداريم و سر در طاعت ملعونان برآوريم. آيا ما را امان ميدهي ولي براي پسر رسول خدا(ص) اماني نيست؟ شمر از شنيدن اين پاسخ دندانشكن، خشمناك شد و به لشكرگاه خويش برگشت. در اين شب، امام حسين(ع) برادر خود حضرت اباالفضل را به اردوگاه دشمن فرستاد كه آن شب را مهلت بخواهد، براي اين كه امام و يارانش به نماز و راز و نياز با خداوند بپردازند.
حوادث روز تاسوعای حسینی چه بود آمدن شمر به کربلا/ ردّ اماننامه/ ...
رسیدن شمر همراه یک امان نامه به سرزمین کربلا/ آمادگی ... - خبر ...
ورود شمر به کربلا/ روایت لهوف از رد اماننامه شمر از سوی حضرت ...
رسیدن شمر همراه یک امان نامه به سرزمین کربلا/ آمادگی ... - ...
جواب ردّ حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) به امان نامه ی ...
امان نامه - کرب و بلا- سایت تخصصی امام حسین علیه السلام
دو امان نامه برای فرزندان ام البنین (س) - کرب و بلا- سایت ...
ورود شمر ملعون به کربلا/ اماننامه برای حضرت ابوالفضل ...
جواب ردّ حضرت ابوالفضل العباس (ع) به امان نامه ش ...
دو امان نامه برای فرزندان ام البنین (س) - مشرق نیوز
در روز تاسوعا در کربلا چه وقایعی رخ داد؟ - تابناک
امان نامه ي شمر براي برادران حضرت عباس
ماجرای امان نامه - تبیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
تاسوعاي حسيني (9محرم61 ق)
روز تاسوعا یا روز نهم ماه محرم آخرین روزی است که حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان و یارانش شبانگاه آن را درک کردهاند و این روز به شب عاشورا پیوند خوردهاست. این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار است. شیعیان این روز را منتسب به عباس بن علی (ع) نیز میدانند، و این روز را بسان روز عاشورا گرامی داشته و در آن به سوگواری می پردازند. تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامت های اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.
تاسوعا چه روزی است و مروری کامل بر واقعه تاسوعا حسینی در ...
تاسوعا چه روزی است | مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
وقایع روز تاسوعا | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
روز تاسوعا چه روزی است؟ - ازهر زمان ازهرمکان
مروری بر وقايع روز تاسوعا - شیعه نیوز
وقایع روز تاسوعا - دانشنامهی اسلامی
روز تاسوعا چگونه گذشت؟ - خبرآنلاین
تاسوعا چه روزی است؟ | آسمونی
تاسوعا - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاسوعا چه روزی است؟ | ستاره
مروری بر وقايع روز تاسوعا
روز تاسوعا - ويکی شيعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا ، روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه نهم محرم روزتاسوعا
این شام تاسوعاست – یامحشرکبراست
این شام تاسوعاست – یامحشرکبراست - درکربلا امشب – بس ناله وغوغاست
قحطی آب امشب درکربلا باشد – شورونوا امشب درنینوا باشد
اهل حرم نالان ازقحطی آب است – اصغربگهواره امشب چه بی تاب است
غوغای محشرشد درکربلا امشب – درکربلا برپا شورونوا امشب
لشکر پیِ لشکربرابن سعد آمد – بردشمنی خود دشمن بیفزاید
ازبهر شاه دین یاری نه یارانی – دارد امام دین هفتاد قربانی
یاران شاه دین جمعی قلیل اما – دشمن هزاران شد درشام تاسوعا
دارد عطش غوغا درخیمه ها امشب – قحطی آب آمد درکربلا امشب
سقاوسرداراست چون حضرت عباس – میروسپهداراست چون حضرت عباس
آب آورطفلان درکربلا باشد – اویاورطفلان درخیمه ها باشد
سرداروسقا و میروسپهداراست – ازبهرجندالله عباس علمداراست
سقاکنار آب لب تشنه جان داده – صدجان دیگراو براین جهان داده
ای باقری آندم صدشوروشین آمد – تابرسرعباس آقا حسین آمد
این شام تا سوعا است کرببلا غوغا است
این شام تا سوعا است کرببلا غوغا است - در کربلا امشب بس شورشی برپا است
درصورتی که روز تاسوعا خوانده شود شام تبدیل به روز شود
این روز تا سوعا است کرببلا غوغا است - در کربلا امروز بس شورشی برپا است
شمر شریر آ مد با نا مه ا ی ا ز خـو ن - د شت بلا سا ز د با تیغ خو د گـلگون
در کربلا گر د ید بس شو ر شی بر پا - شد ما تم و حـز ن آ ل عـلی ا فـزون
ا ز کـو فـه و ا ز شا م لشکـر پی لشکـر - با ا بن سـعـد و شـمـر با خـو لی کا فـر
با نیز ه و شـمـشیر د ر کـر بلا آ مد - بر كشتن سـبط ز هر ا و پـیـغـمـبـر
ا ین سوی صحـرا بین فـرزند زهـرا را - آن بی کس و یا و رمظلوم و تنها ر ا
رفـتند هـمـر ا هـا ن ا ز گـرد آ ن مظلوم - هـفـتاد ود و یا رش د ر روز عاشورا
دهها هزار آنسوی استاده صف در صف - مشغول خـمّا ری کوبند کف د ر کف
هـفتاد و د و تن را ا ین سوی صحرا بین - اندر منا جا ت و در دستشان مصحف
زینب بود محزون ا ز بی کس و یا ری - بهر حسین نا ید یک یار و غمخواری
کن یک نظر ا ی د ل کـرببلا بـنگـر - کلثو م و لیلا بین د ر نا له و ز ا ری
کر ببلا ا کنـو ن کـوی مـنـا با شـد - کو ی مـنـا بـهـر آ ل عـبا با شد
ا و لا د پـیـغـمـبـر د ر حا ل احرا مند - آنجا حسین ا کنون ا ند ر د عـا با شد
ا ی با قـر ی بنگر بر قا سم و ا کبر - برعون و هم عبا س عبدالله و ا صغر
از بهر قربانی در روز عاشورا - آما د ه ا ند ا کنون ا ز ا کبر واصغر
این شام تاسوعابود
درصورتی که روز تاسوعا خوانده شود، بگوئید : "امروزتاسوعابود"
این شام تاسوعابود - دركربلاغوغابود
بركودكان تشنه لب - نوحه كنان زهرابود
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
پرپرزبی آبی بود - گلهای باغ مصطفا
ششماهه اصغرازعطش - شدناله اش اندرسما
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
ای باغبان تشنه لب - فكری برای آب كن
این بلبلان تشنه را - باجرعه ای سیراب كن
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
اما ندارد باغبان - راهی به آن آب روان
راه شریعه بسته شد - باحكم جلاد زمان
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
عمروبن حجاج لعین - مامورگشته برفرات
بهرحسین و یاوران - گشته حرام آب حیات
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
بستند برآل نبی - راه فرات وآب را
بشنوزخیمه ناله - آن اصغربی تاب را
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
گو ید سكینه باعمو - ازتشنگی وازعطش
آبی بیاوربهرما - كه شیرخواره كرده غش
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
سقاكنارعلقمه - خودتشنه لب گشته شهید
دستش جدافرقش دوتا - ازظلم یاران یزید
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
اصغردرآغوش پدر - تیری به حلقومش رسید
تشنه لب آن شیرین زبان - دردست باباشدشهید
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
درعصرعاشوراحسین - اندرمیان قتلگاه
گفتاكمی آبم بده - ای شمردون روسیاه
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
اما نداد او جرعه ای - آب روان برآن امام
ای باقری شدتشنه لب - شاه شهیدان والسلام
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
ای تشنه لب حسین حسین - اندرتعب حسین حسین
ای بی كفن حسین حسین - صدپاره تن حسین حسین
مولای من حسین حسین - آقای من حسین حسین
حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله
حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله
حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
شهیدكربلا حسین - غریب نینوا حسین
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
شهیدكربلا حسین - سرازبدن جدا حسین
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
شهیدكربلا حسین - قتیل اشقیا حسین
روزتاسوعاست امروز – کربلا غوغاست امروز
روزتاسوعاست امروز – کربلا غوغاست امروز
درنوا وشوروشین – حضرت زهراست امروز
روزتاسوعاست امروز – غم دراین دلهاست امروز
روزتاسوعاست امروز – غم دراین دلهاست امروز
درخیمه های حسین – ناله وغوغاست امروز
روضه نهم محرم بیاداباالفضل العباس علیه السلام
شام تاسوعا شام عباس است - درشکوفایی آن گل یاس است
حضرت عباس یاوردین است - حامی قرآن، دین وآئین است
روزعاشورا او علمداراست - دین وایمان را یاور و یاراست
آل عصمت را حامی است عباس - اوچوسرداری نامی است عباس
بهرسربازی کربلا آمد - همره آقا از وفا آمد
شدسپهدارلشکرقرآن - حامی دین شد از دل و ازجان
دین و قرآن را یار و یاورشد - اوعلمداری بر برادر شد
او که سرداری با وفا باشد - ساقی دشت کربلا باشد
روزعاشورا ناله طفلان - العطش گویان جملگی گریان
جملگی گویندای عمو سقا - ماهمه تشنه درلب دریا
العطش گویان زاکبر و اصغر - از عطش نالد طفل و هم مادر
شدروان سوی شط آب عباس - تا که آب آرد بر رباب عباس
شد جدا دست از پیکرعباس - چون علی منشق شد سر عباس
باقری عباس شد شهید ازکین - روز عاشورابهر حفظ دین
امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس ، مریض دارها بگویند عباس، دردمندها بگویند عباس ، دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ، میوه دل ام البنین ، باب الحوائج است . کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ، فرج امام زمان را از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان ترا بخوانم حود عباس فرمود : روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد حایل می کند تا صورت صدمه نخورد . اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست . تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب . زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :
تو مرا سید و سرور خواندی - چه شد این بار برادر خواندی...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
انتقاد جمهوری اسلامی از سبک عزاداری صداوسیما: حس حس یا سین سین
یکی از سفارشها و توصیههای اکید امام خمینی این بود که «لازم است در نوحهها و اشعار مرثیه و مدح ائمه معصومین علیهمالسلام علاوه بر رعایت حرمت و شان اولیای الهی، به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمکاران هر عصر یادآوری شوند و یزید و یزیدیان زمان در مراسم مذهبی و عزاداری معرفی گردند و ملت با آگاهی و شناخت کافی از آنان به مقابله و استقامت و مبارزه با آنان بپردازند. امروز که یزیدیان زمان در قالب سیاستگذاران دولتهای استعمارگر و مستبد مانند آمریکا، دولت صهیونیستی، رژیم آل سعود و دیگر همپالگیهای آنان در اقصی نقاط جهان به ستمگری و قتل و تجاوز مشغولند، رسانه ملی ما تا چه حد توانسته است در برنامههای مذهبی و عزاداری خود این مفهوم را معرفی و تبیین نماید؟ آیا این مهم میتواند در قالب مداحیهایی که با هزار بار تکرار کردن «سینسین»، «حوسحوس» به جای خواندن نوحهها و مرثیههایی با مضمون عالی و هدایتگر پخش میگردد، محقق شود؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
ادامه مطلب را ببينيد
شرق تا غرب آناتولی عزادار سالار شهیدان
مراسم عزاداری دهه اول محرم از سه شنبه شب در مساجد شیعیان ترکیه در شهرهای ایغدیر در شرق، آنکارا در مرکز و استانبول در غرب فلات آناتولی آغاز شد و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به سوگواری سرور و سالار شهیدان پرداختند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج به نقل از الکوثر: حسن فاخری: عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) دیشب در شهرهای ایغدیر، آنکارا، استانبول، چوروم، ازمیر و بورسا عزاداری کردند.
شهر استانبول به عنوان کانون تحولات فرهنگی و مذهبی شیعیان ترکیه امسال نیز همچون سال های گذشته شاهد گسترده ترین مراسم عزاداری امام سوم شیعیان است و برای این منظور از شب گذشته عزاداری و سینه زنی در 34 مسجد در شهر استانبول آغاز شده است.
در همه این مساجد از جمله در مسجد زینبیه، ایرانیان(والده خان) و مساجد اهل بیت(ع)، امام صادق(ع)، حضرت ابوطالب، امام زین العابدین(ع) و سایر مساجد عزاداری شیعیان ترکیه با شور بیشتری برگزار می شود.
نوحه خوان ها و سخنرانان در این مساجد همراه با عزاداری، به تبیین و تشریح فلسفه قیام عاشورا می پردازند و علاوه بر این امسال به دعوت رایزنی فرهنگی سرکنسولگری ایران در استانبول، چهار نفر از مداحان اهل بیت(ع) از ایران برای نوحه سرایی در این اجتماع های حسینی دعوت شده اند.
همچنین امسال حجت الاسلام پورسیدآقایی رئیس موسسه آینده روشن در مسجد ایرانیان(والده خان) هر شب دهه اول محرم برنامه سخنرانی دارد و در کنار آن برنامه های عزاداری شبانه نیز در محل مسجد کنسولگری ایران در استانبول با حضور شیعیان و ایرانیان برپا می شود.
باشکوه ترین اجتماع عاشقان امام حسین (ع)در ترکیه نیز روز عاشورا در بزرگترین سالن سرپوشیده این کشور در منطقه شیعه نشین هالکالی استانبول از سوی بنیاد جعفری قرار است برگزار شود.
امسال همچنین علاوه بر استانبول، در هفت مسجد شیعیان در شهر ازمیر و در سه مسجد شیعی شهر بورسا نیز برنامه عزاداری سرور و سالار شهیدان در حال برگزاری است.
مراسم بزرگداشت ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از دیشب با حضور محمدابراهیم طاهریان فرد سفیر کشورمان در ترکیه و جمعی از ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت در رایزنی فرهنگی سفارت ایران در آنکارا برگزار شد.
قرار است برای 10 شب حجت الاسلام محمد انصاری درباره قیام عاشورا و تبیین اهداف متعالی امام حسین ع در قیام علیه حکومت ظلم و حادثه انسان ساز عاشورا سخنرانی کند و کنار آن برنامه روضه خوانی و نوحه سرایی مداح اهل بیت(ع) و سینه زنی عاشقان امام سوم شیعیان در فضای معنوی اجرا می شود.
این برنامه ها، هر شب تا شب عاشورا، در محل خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در آنکارا با حضور دوستداران اهل بیت(ع) و ایرانیان برگزار می شود و علاوه بر مداحی و سینه زنی، حجت الاسلام انصاری در خصوص فلسفه قیام امام حسین(ع) و تبیین اهداف نهضت عاشورا به سخنرانی می پردازد.
مراسم عزاداری مردمی و اهالی شیعه ساکن پایتخت ترکیه نیز از دیشب در مسجد محمدیه، وقف باب علی(ع)، مسجد الله اکبر، مسجد امام علی(ع) سینجان آنکارا و مسجد شهر چوروم آغاز شد و شیعیان حاضر در سوگ سرور و سالار شهیدان اشک ماتم ریختند.
برنامه مساجد پایتخت ترکیه به مدت 10 شب و تا شب عاشورا ادامه می یابد و شیعیان و دوستداران اهل بیت در سوگ امام حسین(ع) و شهدای کربلا اشک ماتم می ریزند.
علاوه بر مناطق غربی و مرکزی ترکیه، در شهرهای شرقی ترکیه از جمله در ایغدیر در مرز ایران و قارص نیز شیعیان بومی منطقه با شور و حال باشکوهی که یادآور عزاداری آذربایجانی های ایران است، به نوحه خوانی، سینه زنی و سوگواری می پردازند و در واقع عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) از شرق تا غرب فلات آناتولی امسال نیز همچون سال های گذشته جریان دارد.
رایزن فرهنگی کشورمان در آنکارا با تاکید بر جایگاه ویژه محرم و واقعه عاشورا و حب اهل بیت(ع) در جامعه ترکیه، محرم و عاشورا را عامل همبستگی، وحدت و تقریب اسلامی بین دو کشور ایران و ترکیه دانست.
محمود صدقی زاده، برپایی عزاداری های محرم و عاشورا در ترکیه و نیز فعالیت های شیعیان در این کشور را موجب تعامل علمای دینی دو کشور ایران و ترکیه در ترویج آیین های دینی و مذهبی دانست.
وی ادامه داد: حب اهل بیت علیهم السلام جزو ارزش های اجتماعی و دینی مردم ترکیه و خصلت و خصوصیت ارزشمند جامعه این کشور به شمار می رود که مختص شیعیان نیست و سایر مذاهب اسلامی نیز دوستدار سلاله پاک نبی مکرم اسلام هستند.
صدقی زاده گفت: ترک ها 'محرمیات' که شامل آثار ادبی و اشعاری در وصف اهل بیت(ع) و محرم و واقعه کربلا و عاشورا است، جایگاه ویژه ای دارد که این امر منشا تاریخی و فرهنگی دارد و نشان دهنده همزیستی و تبادل فرهنگی و ارزشی جمعیت قابل توجه علویان و شیعیان در ترکیه است.
صدقی زاده افزود: وقتی محرم آغاز می شود، بحث کربلا و امام حسین(ع) در اذهان برجسته می شود که این امر مختص به شیعیان و یا علویان ندارد عموم مردم و دولتمردان ترکیه هم به این مساله توجه دارند.
وی به وجود سنت 'نذر عاشوره' در ایام عاشورا که در میان اهل سنت ترکیه رواج دارد، اشاره کرد و گفت: نذر عاشوره اطعامی است که از نام عاشورا گرفته شده و به عنوان غذا و سنتی ملی در ترکیه رایج شده و حتی نوع صنعتی و آماده آن در سوپر مارکت ها در این ایام فروخته می شود.
به گزارش ایرنا، تعدادی از شیعیان ترکیه که در چند دهه اخیر برای تحصیل علوم دینی به حوزه های علمیه و مراکز علمی ایران و عراق رفته اند، در قالب برنامه های مناسبت دهه محرم در مساجد شیعه که شمار آنها در ترکیه به بیش از 150 مسجد رسیده، به عزاداری و سوگواری می پردازند.
عاشورا به عنوان نماد محبت اهل بیت و مناسبتی برای وحدت بین اهل سنت با شیعه در ترکیه برجسته شده و به یکی از نمادهای فرهنگی این کشور تبدیل شده است به طوری که مردم همه ساله با شکوه بسیار در مراسم دهه محرم شرکت کرده و ارادت خود را به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین(ع) نشان می دهند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شیعیان ترکیه
ادامه مطلب را ببينيد
عمليات كوچك ظفر 1 در استان دهوك عراق توسط سپاه (27شهریور1366 ش)
عمليات ظفر 1 در تاريخ 27 شهريور 1366 در عمق دويست كيلومتري خاك عراق در استان دهوك و سليمانيه عراق با هدف انهدام مراكز نظامي رژيم بعثي عراق به اجرا درآمد. رزمندگان تحت امر قرارگاه رمضان، با حمله به شهرهاي اين منطقه، موفق به آزادسازي آنها شده و نيروهاي دشمن را منهدم ساختند. رزمندگان در ادامه، 60 پايگاه دشمن را به آتش كشيدند و پس از آن، منطقهاي به وسعت 30 كيلومتر مربع را تحت كنترل خود درآوردند. رزمندگان اسلام در شب دوم عمليات، مرحله دوم حمله را با يورش به قرارگاهها، پلها و محلهاي استقرار دشمن در عمق 200 كيلومتري خاك عراق آغاز كردند و ضربات سنگيني به دشمن وارد نمودند. در اين حال نيروهاي بعثي براي بازپسگيري مناطق از كف داده، با پشتيباني تعداد زيادي تانك، هواپيما، هليكوپتر و بهرهگيري از نيروهاي ويژه وارد عمل شدند كه با مقابله شديد رزمندگان اسلام، تعداد زيادي كشته و زخمي و اسير بر جاي گذاشتند. در اين عمليات علاوه بر انهدام دهها دستگاه تانك و نفربر و تعدادي خورو و انواع سلاح سبك و نيمه سنگين و چندين انبار مهمات، تعداد هزار نفر از نيروهاي دشمن كشته و زخمي و پانصد تن ديگر به اسارت قواي اسلام درآمدند.
عمليات كوچك ظفر 1 در استان دهوك (1366 ش)-27 شهریور - انهار
عملیات کوچک ظفر 1 در استان دهوک عراق توسط سپاه(1366هجری ...
عملیات کوچک ظفر در استان کرکوک و دیاله عراق توسط سپاه ...
عمليات ظفر 1 (ايذايي) جزيره مينو - سایت مرجع هوانوردی و ...
عملیات ظفر 1
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی ، هشت سال دفاع مقدس
ادامه مطلب را ببينيد
عمليات كوچك شهيد مدني در غرب سوسنگرد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (27شهریور1360 ش)
عمليات شهيد مدني در تاريخ بيست و هفتم شهريورماه ۱۳۶۰ هجري شمسي بهمنظور انهدام توان رزمي دشمن در منطقه عمومي سوسنگرد، بهصورت محدود صورت گرفت. عليرغم مخالفت لشگر ۱۶ زرهي با اين درخواست، قرارگاه مقدم دستور اکيد و لازمالاجرايي مبني بر اجراي عمليات در سريعترين زمان ممکن صادر کرد. لذا عمليات شهيد مدني در دو مرحله و طي سه روز طراحي و درنهايت اجرا گرديد. فرمانده لشگر ۱۶ زرهي، دليل مخالفت خود را کمبود شديد مهمات و نبود آتش توپخانه بيان کرده بود. هدف از اين عمليات، تحقق کامل اهداف از پيش تعيين شده "عمليات طراح" بوده است که محقق نشده بود؛ بهدليل آنکه پيشروي عناصر لشگر زرهي ارتش در عمليات طراح ناقص بوده و اين نقصان باعث شده بود که قسمتي از جناح جنوبي لشگر ۹۲ زرهي ايران زير آتش ديدهباني عراق قرار بگيرد و قدرت هرگونه تحرک از اين نيرو گرفته شود و هر روزه تلفات سنگيني به نفرات و تجهيزات تيپ ۳ اين لشگر وارد گردد. در همين راستا، فرمانده لشگر ۹۲ از قرارگاه مقدم - که مرکز فرماندهي عملياتهاي ارتش در جبهه جنوبي بود - درخواست کرد تا دستوري به لشگر ۱۶ زرهي نيروي زميني ابلاغ شود و آن لشگر در کرانه جنوبي کرخه تا پل سابله پيشروي و با از بين بردن مواضع عراق، جناح جنوبي لشگر ۹۲ را از ديد و تير مستقيم ارتش عراق دور نگه دارد. اين عمليات، آخرين اقدام محوري ايران در سال اول جنگ بهشمار ميرفت که طي اين يورش كوتاهمدت، نيروهاي سپاه و ارتش توانستند با ياري يكديگر، ضمن ۲ كيلومتر پيشروي و جلو بردن مواضع خودي، ۵۰ دستگاه تانك دشمن را منهدم و ۱۶۹۰ تن از افراد دشمن بعثي را كشته، زخمي و يا اسير نمايند.
عملیات کوچک شهيدمدني درغرب سوسنگرد(1360ش)-27 شهریور
عملیات کوچک شهید مدنی در غرب سوسنگرد توسط سپاه ...
عملیات کوچک شهید مدنی در غرب سوسنگرد توسط سپاه ...
عملیات شهید مدنی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سالروز اجرای عملیات «شهید مدنی» - ایسنا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی ، هشت سال دفاع مقدس
ادامه مطلب را ببينيد
با حضور رهبر انقلاب، عموم مردم و جمعی از مسئولان برگزار شد؛
اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی
در این مراسم که جمعی از مسئولان و هزاران نفر از مردم حضور داشتند، حجتالاسلام والمسلمین صدیقی در سخنانی با بیان اینکه مؤمن باید دائماً مراقبه داشته باشد، گفت: انقلابی بودن به معنای آمادگی برای فداکاری در راه دین خداست و این روحیه موجب میشود تعلقات دنیوی، تعصبات غیرالهی و وسوسههای اهل باطل نتواند مؤمنان را سست و از مسیر انقلاب جدا کند.
در این مراسم همچنین آقایان بنیفاطمه و ارضی به ذکر مصیبت و نوحهخوانی در رثای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اولاد مظلوم ایشان پرداختند.
برچسبها: مراسم عزاداری امام حسین (علیهالسلام)؛ منصور ارضی؛ کاظم صدیقی؛ سیدمجید بنیفاطمه؛ محرم ۹۷
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزهشتم محرم بیاد علی اكبرعلیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ وَ اَ لسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلِی الاكبر
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید مادرش لیلا بیا ید - تما شای علی اکبر نما ید
زمین کربلا در شور و شین است - سر اکبر به دامان حسین است
پدر از دیدگانش خون روان بود - پسر از گیسوانش خون روان بود
تیر به گلو یش زدن، یه ضربه به فرقش، اسب رفت وسط لشگر هر کی ضربه می زد
جای بر گشتن به خیمه رفت سوی کوفیان - گوییا این بوده تنها آرزوی کوفیا ن
راه وا کردن تا که اکبر بیاید بینشان - عقده ای دیرینه وا شد از گلوی کوفیان
جزر و مد تیغ و شمشیر عدو بی سا بقه است - شد پر از خون علی اکبر سبوی کوفیان
بعد از آنکه جای سالم در تنش دیگرنماند - صحبت از مرگ حسین شد گفتگوی کوفیان
دشمنی با هر که رنگ و بویی از حید ر گرفت - برعلی سوگند بوده خلق و خوی کوفیان
گوییا زهرا به دنبال علی در کوچه هاست - دخت حیدر، می دود گریان به سوی کوفیان
رفت تو دل لشگر بدنش را ریز ریز کردند، رو زمین افتاد بابا رو صدا کرد، ابتا جدم مرا سیراب کرد، حسین مثل باز شکاری، کنار علی رفت از اسب پایین اومد لحظه های آخر علی بود، با انگشت لخته خون را در آورد، علی نفس کشید، سر رو تو بغل گرفت، بابا رفتی غریب شدم، ولدی علی، صورت به صورت علی گذاشت ،صدا نیومد، کف زدن کنار حسین تمام شد یه وقت دیدن خانمی میاد، میگه وای برادرم وای پسر برادر،م گفتن یقین مادرش گفتن نه عقیله بنی هاشم زینبه :گفت داداش قربونت پا شو، خدا صبرت بده، (حسین هم به امام حسن گفت کنار مادر) نگاه کرد به زینب، افتاد رو زمین، علی چرا بدنت این جور شده، ابی عبدالله دست برد بدن را بردارد، دید نمیشه ،اربا اربا شده، گفت جوانان بنی هاشم بیا یید
خیز بابا تا از این صحرا رویم - تا به سوی خیمه ها بابا رویم
این بیابان جای خواب ناز نیست - ایمن از صیاد تیر انداز نیست
خیز بابا آبرویم را بخر - عمه را از بین نا محرم ببر
متن روضه شهادت حضرت علی اكبر علیه السلام-مرحوم فلسفی
عمرسعد دچار شکنجه وجدان شد، روزش را سیاه کرد، به بیماری روانی گرفتار شد، در رختخواب کشتنش، امام حسین علیه السلام نفرینش کرد، علی اکبر رفت میدان امام فرمود: خدایا شبیه ترین مردم به پیامبر را فرستادم ،عمر سعد خدا رحم تو را قطع کند، زمانی كه ابی عبدالله الحسین علیه السلام صدای ابتا علی اكبر را وسط میدان شنید، آقا با عجله کنار کشته علی رسید، نشست خون از دهان علی پاک کرد، خم شد و صورت به صورتش گذاشت، علی جان:رفتی و من تنها شدم، روز عا شورا مصا ئب برای امام حسین لحظه ای بود، ولی غم علی سخت بود، چون اول شهید آل هاشم است، لشگر دید صورت حسین روی صورت علی است چرا آقا نعش علی را به خیمه نبرد، رو کرد به خیمه جوانان بنی هاشم بیایید علی را به خیمه ببرید، بعضی میگن پدر ناتوان بود، ولی حسین قوی تر از این حر فها است، با همه حوادث منطقش را از دست نداد، عذر شرعی پیدا کرد که بدن را نیاورد، دو بدن را به خیمه نبرد یکی علی اکبر علیه السلام ویکی اباالفضل علیه السلام چرا اباالفضل علیه السلام را نبرد. بنی اسد به امام سجاد علیه السلام عرض کردند،بدنی کنار علقمه چاک چاک است، نمی شود برداشت ،هر طر فی برداریم طرف دیگر می افتد، قبر عبا س همان جا بود که به زمین افتاد ، علی اکبر هم قطعه قطعه بود، ارباً اربا شد، این کار یک نفر نبود، لذا فرمود جوانان همه بیایید بدن علی را به خیمه ببر ید.
قربان اسماعیل ذبیح کربلا
امام حسین(ع) ایستاده، صحابه همه کشته شده اند. فقط جوان های بنی هاشم مانده اند یک وقت آن شاهزاده جوان جلو امد،اجازه میدان خواست. اول شهید از دودمان آل هاشم در کربلا این پسر است. هر کس می امد و از امام حسین(ع) اجازه میدان می گرفت آقا مقداری او را معطل می کرد. اما تا پسرش گفت: بابا بروم؟ صدا زد: علی! برو بابا! چون برای خداست از بنی هاشم اول پسرش برود. روانه میدان شد. جوان های بنی هاشم می گویند: همین که این آزاده رفت،یک وقت دیدم حسین(ع) بی اختیار از میان بیرون آمد، یک نگاه به قد و بالای پسرش کرد. این پیرمرد محاسنش را به دست گرفت و فرمود: خدایا! شاهد باش پسری به جنگ دشمن می رود که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً شبیه ترین مردم به پیغمبرت(ص) است.
سرو بالایی به صحرا می رود - قامتش بین تا چه زیبا می رود
می رود بر راه و در اجزای خاک - مُرده می گوید مسیحا می رود
علی طرف میدان رفت. این شیر بیشه شجاعت،شمشیر به دست گرفت و صد وبیست نفر از شجاعان دشمن را روی خاک انداخت. مگر آنها دستهایشان را با زنجیر بسته بودند که علی اکبر برود و به راحتی آنها را بکشد؟ آقا! آنها هم شمشیر داشتند این جوان چقدر شجاع است! صد و بیست تن را به خاک ریخته است. برگشت سوی خیمه ها، صدا زد: بابا! تشنگی مرا کشت؛ العطش قد قتلنی و ثقل الحدید أجهدنی. امام حسین(ع) فرمود: بُنی هات لِسانَک؛ پسرم! زبانت را جلو بیاور! اما از اینجا به بعد ارباب مقاتل نوشته: امام حسین(ع) انگشتر عقیقش را در آورد و روی زبان علی(ع) گذاشت و فرمود: بابا! بمک تشنگی ات کم می شود.
مرحوم محتشم کاشانی این را به شعری در آورده است: بودند دیو و ددّ همه سیراب و می مکید - خاتم زقطح آب،سلیمان کربلا...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزهفتم محرم بیاد علی اصغرعلیه السلام
مقدمه: روز هفتم ماه محرم روزی است كه لشكر عمر سعد آب را بر روی اهل بیت بستند مرحوم شیخ مفید(ره) نقل فرموده عبیدالله نامه ای به ابن سعد نوشت میان حسین واصحاب او ومیان آب فرات حائل شو وكار رابر ایشان سخت بگیر ونگذار كه یك قطره اب بچشند همینكه نامه رسید عمر سعد عمربن حجاج را با پانصد سوار بر شریعه موكل كرد مبادا حضرت واصحابش آب بیاشامند
روضه:
از آب هم مضایقه كردند كوفیان - خوش داشتند حرمت میهمان كربلا را
بودند دیوو دد همه سیراب ومی مكید - خاتم زقحط آب سلیمان كربلا
زان تشنگان به عیوق می رسد - هنوز فریاد العطش زبیابان كربلا
به آواز بلند صدا می زدند ای حسین آیا این آب را می بینی كه صاف وزلال است به خدا قسم قطره ای از آن نخواهی چشید تابا لب تشنه جان دهی. امام اورا نفرین كردند: اللهم اقتله عطشانا ولا تغفر له. راوی می گویدبعد از واقعه كربلا در بیماری آن شخص عیادتش رفتم دیدم آنقدر آب می خورد كه شكمش پرمی شد ولی هچنان فریا د میز د تشنه ام وبا همین مریضی از دنیا رفت
خدا می داند چقدر تشنگی در حرم اثر گذاشته بود
روز عاشورا آب را در شیشه های بلوری می كردند صدا می زدند حسین می بینی این آب خوشگوار فرات را قطره ای از آن به تو نخواهیم داد. چندر وز محاصره بی آبی در ان هوای گرم طبعا بچه ها تشنه تر می شوند سكینه می گوید عصر تاسوعا آمدم كنار خیمه عمه ام زینب از تشنگی شكایت كنم متوجه شدم برادر خردسالم را بغل گرفته گاهی بر می خیزد وگاه می نشیند می گوید: صبرا صبرا یابن اخی. یعنی صبركن آرام بگیر پسر برادرم ولی عمه ام جواب خودش را داد، وكیف تصبر وانت علی هذه حالت المشئومه. یعنی چگونه می توانی آرام بگیری وحال آنكه به چنین حالت غم انگیزی هستی تا این را شنیدم گریه كردم عمه ام صدای مرا شنید فرمود سكینه جان تو هستی گفتم بلی آمدم از تشنگی خودم شكایت كنم وضع برادر خردسالم مرا از تشنگی فراموشم داد
مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را میخوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.
حوریان محو رخ مه پاره ات – کعبه ی خیل ملک گهواره ات
گردش چشمان تو عشق آفرین - رشتهی قنداقه ات حبلالمتین
زینت آغوش و دامان رباب - آینهگردان رویت آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو - بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موی تو نجات - تشنهی لبهای تو آب حیات
کودکی ، اما به معنا پیر عشق - روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق
تلخترین لحظات تاریخ نزدیک میشد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.
امام علیه السلام چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».
صدای این کمک خواهی امام که به خیمهها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمهها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند ؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه اش «عبدالله بن الحسین» ــ که به علی اصغر معروف بود ــ را شنید که از شدت تشنگی میگریست.
علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمهها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.
امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت ؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمیکنید بر این طفل ترحم نمایید ... » ...
اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام علیه السلام به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعلهور بود ای پدر - پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر
شد گلویم روی دستت ذبح ، میدانی چرا؟ - پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر
امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله ـ تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را میبیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت میکنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم میکنند»...
اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت - یارای سخن با من دلتنگ نداشت
یا رب! تو گواه باش، ششماههی من - شد کشتهی ظلم و با کسی جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند ؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد...
به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر علیه السلام از سختترین و جانگدازترین مصیبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشیر اسدی» میگوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنیاسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.
همچنین آوردهاند که پس از قیام «مختار بن ابی عبیده ثقفی» هنگامی که خبر انتقام از قاتلان کربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال کرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». این نمونهها، نشان دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل بیت علیه السلام مانده است...
و این داغ بر دل ما نیز هست ؛ و بر دل انسانیت نیز ؛ تا زمانی که مهدی آلمحمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند... (منابع : شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم - سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف - شیخ عباس قمی ؛ سفینة البحار)...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
روضه روزهفتم محرم بستن آب بروی اهلبیت
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا حُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَیهَا الشَّهِیدُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یا سَیدَنَا وَ مَوْلانَا اِ نَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَینَ یدَىْ حَاجَاتِنَا یا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
ای آب تو بی ادب نبودی - تو خود مگر از عرب نبودی
رسم عرب است و كیش تازی - در بادیه میهمان نوازی
این رسم تو در میان نهادی - خود آب به میهمان ندادی
چندان همه رنج راه بردند - در بادیه تشنه كام مردند
آنها همه تشنه رفته در خواب - و ز حله به كوفه می رود آب
از كرده نگشته ای پشیمان - ای سخت كمان سست پیمان
مهان تو تشنه كام و بی آب - این بود وفای عهد احباب
گر داوری از عطش بمیرد - هرگز كفی از تو برنگیرد
لب تشنه به خاك و خون نشستن - بهتر كه ز سفله آب جستن
(داوری وصال)
هفتم محرم از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد ماموریت داده شد كه بایستى حسین از من اطاعت كند و الا میان او و آب مانع شو. من آب را بر یهود و نصارا حلال كردم و بر حسین و اهل او حرام نمودم . عمربن سعد طبق دستور ابن زیاد، عمرو بن حجاج با پانصد نفر را بر آب مامور كرد كه نگذارند امام حسین و كسانش از آب استفاده نمایند. در این روز عبیدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد. عمر بن سعد نیز فورا عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت . در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه : اى حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید. به خدا سوگند كه قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى .امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا! او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده .حمید بن مسلم مى گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست ، دیدم كه عبدالله بن حصین آن قدر آب مى آشامید تا شكمش بالا مى آمد، و آن را بالا مى آورد و باز فریاد مى زد: العطش باز آب مى خورد تا شكمش آماس مى كرد ولى سیراب نمى شد. و چنین بود تا جان داد. سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم با شدت تمام از آب فرات مراقبت مى كردند و مانع دسترسى یاران امام حسین علیه السلام به آن شدند. ولیكن على رغم تلاش پى گیر آنان ، یاران امام حسین علیه السلام تا شب عاشورا از تاریكى شب استفاده كرده و خود را به رود فرات رسانده و آب خیمه ها را تامین مى كردند.
از جمله عباس علیه السلام در این كار پیش قدم بود.
ابوالفضل العباس علیه السلام در غیرت و وفادارى، ضرب المثل دوست و دشمن است ، هرگاه صداى ضجه كودكان تشنه لب را مى شنید. از خود بى خود مى گردید و دل به دریا مى زد. آن دلاور هاشمى، در شب همان روزى كه آب را بر روى آنان بسته بودند، به همراه پنجاه نفر از یاران امام حسین علیه السلام وارد شریعه فرات شد و به اندازه لازم ، براى خیمه گاه آب آوردند.
در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام علیهالسلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شكمش بالا میآمد و آن را بالا میآورد و باز فریاد میزد: العطش! باز آب میخورد، ولی سیراب نمیشد. چنین بود تا به هلاكت رسید.
أو تشتكی العطش الفواطم عنده - و بصدر صعدته الفرات المفعم
و لو استقی نهر المجرة لارتقی - و طویل ذابله الیها سلم
و لو سد ذوالقرنین دون وروده - نسفته همته بما هو أعظم
فی كفه الیسری السقاء یقله - و بكفه الیمنی الحسام المخذم
مثل السحابة للفواطم صوبه - فیصیب حاصبه العدو فیرجم
(غروی نجفی)
هفتم محرم است
السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی
هفتم محرم است * روزاندوه وغم است - بسته شد آب روان * روزحزن وماتم است
العطش دركربلا * شدبلندازخیمه ها - چون شده قحطی آب * ناله اندرسما
بسته شدراه فرات * برعزیز مصطفی - آب راممنوع كرد * ابن سعدبی حیا
بین دوآب روان * گشته است قحطی آب - گشته دشت كربلا * ازعطش همچون سراب
شدموكل برفرات * عده ای ازشامیان - برحسین واهلبیت * بسته شدآب روان
نامه های بی شمار * برحسین ازكوفیان - كرددعوت تاحسین * شدبرآنها میهمان
شدچوسبط مصطفی * وارد آن سرزمین - لیكن ازآن كوفیان * نقض پیمان راببین
احترام میهمان * هست فرمان رسول - لیك براین میهمان * شدازآن فرمان عدول
كس ندیده درجهان * میهمانی تشنه لب - لیك شداین میهمان * تشنه لب یاللعجب
كوفیان برمیهمان * تیغ تیزافراختند - میهمانان تشنه لب * كربلاجان باختند
اكبرواصغرببین * شدلب تشنه شهید - دركنارنهرآب * وای ازاین ظلم یزید
روزعاشوراحسین * درمیان قتلگاه - گفت مردم تشنه ام * بافغان وسوزوآه
پاسخی نشنیدجز * دشنه شمرپلید - تشنه لب ای باقری * شدحسین ماشهید
السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی - السلام ای تشنه لب یاحسین بن علی
یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین
یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله - یاحسین یاثارالله
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله - حسین حسین ثارالله - آقا اباعبدالله
حسین حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
هفتم ماه محرم شمردون بی حیا
السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا
هفتم ماه محرم شمردون بی حیا - باپیامی ازیزید آمدبدشت كربلا
آب رابرگبرونصرانی نمودم من حلال - لیك آن ممنوع میگردد به آل مصطفی
یابن سعداین نامه بنمایدبتوحجت تمام - تابگیری ازحسین ویاورانش انتقام
همچنانكه تشنه لب شدكشته عثمان آن زمان - كشته گردداین زمان لب تشنه یاران امام
آب شدمهریه زهرابامركردگار - درزمان ازدواجش باشهِ دلدل سوار
لیك فرزندان اوگشتندممنوع ازفرات - شدبه فرزندان زهراظلم اینسان آشكار
بین دوآب روان اینك شده قحطی آب - دركنارعلقمه ازتشنگی دلها كباب
العطش گویان سكینه با تمام كودكان - شدزفرط تشنگی دشت بلاهمچون سراب
رفت عباس آورد آب ازكنارعلقمه - واردآب روان شدشیرحق بی واهمه
آب ناخورده روان شداوبسوی خیمه گاه - اوفتاداندرمیان قوم عدوان همهمه
لیك شدآندم شهید آن تشنه لب دربین راه - دستهایش شدجدا باحمله های آن سپاه
فرق اوبشكافته با یك عمودآهنین - شدحسین آندم به قتلش درفغان وسوزو وآه
تشنه لب شدكشته آخراكبرتازه جوان - شیرخواره تشنه لب شدكشته آب روان
اوبروی دست بابا درفغان وسوزوآه - حرمله تیرسه شعبه زدبه حلقش ناگهان
باقری شد شاه دین آخرلبِ تشنه شهید - وه چه ظلم ازمیزبانان گشت با امریزید
با لب تشنه حسین اندرمیان قتلگاه - بهرقتلش گشته عازم شمرملعون پلید
السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا - السلام ای تشنه كامان دردیاركربلا
یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین - یاحسین و یاحسین یاحسین و یاحسین
هفتم ماه محرم
هفتم ماهِ محرم - كربلاشد وادی غم
شمردون آمده، زان رو - كربلاشد دشت ماتم
چون شمر بد اختر بایك سپاه آمد - با نامه ای خونبار آن روسیاه آمد
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتم ماهِ محرم - بستنِ آبِ فرات است
به روی حسینِ مظلوم - كه سفینة النّجاة است
چونكه یزید دون كرده است منع آب - با آنكه حیوانات گردند از آن سیراب
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرم - كربلا قحطی آب است
درحرم آب نباشد - تشنه لب طفلِ رباب است
عمروبن حجّا ج و پانصد سوارِ او - آبِ روان بستن شد افتخارِ او
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرم - العطش ذكرِ لبان است
چون شده قحطی آب و - ناله ها برآسمان است
اهلِ حرم نالان چون آب شد كمیاب - اصغربه گهواره گرید برای آب
جانم حسین جانم - جانم حسین جانم
هفتمِ ماهِ محرم - تشنه لب اصغرِ بی شیر
همه اطفالِ حسینی - زعطش درغم و دلگیر
اندر تلظّی شد اصغر زبی آبی - ای باقری اصغر نالان زبی تابی
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه های دهه اول محرم تا آخر صفر
ادامه مطلب را ببينيد
دشت دریاسر، بهشت زمینی در میان کوه های سرپوشیده از برف
بهشتی زمینی در میان کوههای سرپوشیده از برف ایران + تصاویر
دشت دریاسر یکی از مناطق طبیعی ایران است که امکان تماشای دشت پر از گل، جنگلهای انبوه و قلههای پوشیده از برف را در یک لحظه برای شما فراهم میکند. این دشت در فصل بهار پر از گلهای بابونهی زرد رنگ میشود و گویی پا در نقطهای در بهشت گذاشتهاید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: سیــاحت و ایــران گــردی
ادامه مطلب را ببينيد
وقوع زلزله شديد در طبس (25شهریور1357 ش)
در غروب روز 25 شهريور 1357، زلزله شديدي شهرستانهاي جنوب استان خراسان را به لرزه درآورد. اين زمين لرزه بيش از 20000 كشته و مجروح بر جاي گذاشت. همچنين غير از شهر طبس كه با خاك يكسان شد، نزديك به يكصد روستاي بزرگ و كوچك به كلي از بين رفت و 90 درصد ساكنان آن مجروح يا كشته شدند.
• مقارن ساعت 19 و 36 دقیقه و 49 ثانیه بعد از ظهر زلزله شدیدی شهرستانهای جنوب خراسان را به لرزه درآورد(1357ش)
و بیش از ده هزار کشته و مجروح برجای گذشت و شهر طبس و بسیاری از روستاهای آن به صورت ویرانه ای درآمدند. از طرف دولت کمیته ای ویژه مرکب از وزیر مشاور در امور اجرائی، وزیر کشور، وزیر کشاورزی، وزیر شهرسازی و مسکن، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و مدیرعامل شیر و خورشید برای کمک به آسیب ...
روزنامه اعتماد :: ۲۵ شهريور يادبود زلزله طبس
فجیعترین زلزله های 50 سال اخیر ایران+عکس - خبرگزاری میزان
رفتار خاندان پهلوی با مردم زلزله زده طبس چگونه بود؟ + فیلم - ...
مروری بر تلفات و خسارات زلزله در 50 سال اخیر | پایگاه خبری ...
خاطراتی از تابستان 57 و زلزله طبس - روزنامه دنیای اقتصاد
زلزله ای که هنوز کشتههای خود را رو نکرده است! - ایسنا
زلزلههای بزرگ و مخرب تاریخ در تهران، ایران و جهان - فردا
بزرگترین زلزله های صد ساله اخیر ایران - خبرآنلاین
زمینلرزه ۱۳۵۷ طبس - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بزرگترین زلزله های یک قرن اخیر ایران کدامند؟
کاملترین اطلاعات مربوط زلزله طبس
زلزله طبس - عصرایران
انتشار پيام حضرت "امام خميني" به مناسبت وقوع زلزله طبس (1357 ش)
پس از وقوع زلزله شديد طبس در 25 شهريور 1357، رژيم پهلوي در اقدامي رياكارانه، به اين مناسبت عزاي عمومي اعلام كرد. حضرت امام خميني(ره) پس از اين اقدام دستگاه، ضمن صدور پيامي از نجف و ارسال پيام تسليت و همدردي براي بازماندگان حادثه، نقشه دربار را افشا نمودند. ايشان در مورد پيام عزاي ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
وفات عالم و محدث شهير شيعه "سيد رضي" گردآوردنده ي نهج البلاغه (6محرم406 ق)
محمد بن حسين، معروف به سيدرضي در سال 359 قمري ديده به جهان گشود. پدرش ابواحمد حسين بن موسي نام دارد كه نَسَبَش با چهار واسطه به امام موسي بن جعفر(ع) ميرسد. سيدرضي از بزرگان شيعه و داراي مقام و منزلت در دولت بنيعباس و دولت آلبويه بود و برادرش، سيد مرتضي، از بزرگان علما و فقهاي شيعه در قرن پنجم هجري قمري و صاحب تأليفات فقهي و اصولي است. سيدرضي از همان اوايل كودكي با اشتياق فراوان به محضر درسِ شيخ مفيد حاضر شد و به همراه برادر، مراتب ترقي و كمال را پيمود. وي علاوه بر جدّيت و پشتكار زياد، از نبوغي ذاتي و خدادادي برخوردار بود كه پيشرفتهاي علمي و ادبي او را سرعت ميبخشيد. سيدرضي از بزرگترين صاحبان فصاحت و بلاغت بود كه از دركي صحيح و ذوقي سليم بهره داشت. او در 9 سالگي چنان مهارتي در شعر از خود نشان داد كه باعث شگفتي همگان گرديد. وي در 30 سالگي، كل قرآن را در مدت كوتاهي حفظ نمود. سيد، همهي خلفاي بنيعباس را غاصبان خلافت و ولايت و حكومت اسلامي ميدانست و با اشعار خود، سعي در بيان حقايق و طرح عقايد انقلابي خود داشت. او در كنار فعاليتهاي سياسي، به تدريس و تاليف همت گماشت و شاگرداني فاضل و آثاري ماندگار از خود به جاي گذاشته است. شيخ طوسي، مفيد نيشابوري، مهيار ديلمي و ابوالحسن هاشمي و... از شاگردان سيدرضي هستند. معاني القرآن، تَلخيصُ البَيان عن مجازاتِ القرآن از جمله تاليفات اوست. شريف رضي در اقدامي بينظير، كلمات، خطابهها، نامهها و مواعظ امام علي(ع) را گردآوري كرد و با نام "نهج البلاغه" به جامعهي بشري اهدا نمود. سيدرضي اولين كسي است كه مكاني براي تحصيل طلاب علوم ديني تهيه كرد و آن را دارالعلم ناميد. سيدرضي از جمله علماي جامع شيعه است كه در زمينههاي مختلف علمي و اسلامي، مجتهد مسلّم و صاحب نظر بود و در شعر و ادبيات عربي، هماورد نداشت. سرانجام، سيدرضي اين عالم شهير اسلامي در محرم سال 406 قمري در 47 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد. بدن پاك سيد را پس از تشييعي با شكوه در منزلش به امانت به خاك سپرده و بعدها به حرم امام حسين(ع) در كربلا منتقل كردند.
معرفی مفاخر و بزرگان شیعه/ «سید رضی» عالمی که سخنان ...
سید شریف رضی و نهجالبلاغه | مقالات نهج البلاغه | پایگاه ..
پایان زندگی طوفانی سید رضی (ره) | مقالات نهج البلاغه | ...
زندگینامه سید رضی در یك اثر داستانی - خبرگزاری میزان
مرقد سيدرضي در كجاست؟+تصاویر - عقیق
خواب شیخ مفید و عظمت مقام سید مرتضی
درنگی بر شخصیت والای سیدرضی - تبیان
آرامگاه سید مرتضی و رضی - کجارو
سید رضی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید رضی - دانشنامهی اسلامی
سید رضی - ويکی شيعه
سید رضی - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
اطلاعنگاشت | ۱۴ راهکار عملی برای حل مشکل اقتصاد

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد