رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 14 سپتامبر 2023 )
• تصرف صربستان توسط امپراتوري عثماني (1389م)
صربستان از سدههاي ششم و هفتم ميلادي با ورود صربها از اسپانيا، شكل گرفت و پس از سالها جنگ داخلي، در سال 1217م كشور مستقل صربستان به وجود آمد. با اين حال، با آغاز ضعف صربستان در يك قرن بعد، اين كشور جولانگاهي براي حملات پراكنده نيروهاي عثماني گرديد. در اين ميان، نبردهايى بين صربستان ...
• استفاده از بالن براي نخستين بار در مطالعات هواشناسي در فرانسه (1804م)
بالن ها از ابتدایی ترین هواگردها هستند که بر اساس ایده ی پرواز سبکتراز هوا ساخته شده اند. بالن ها بر دو نوع بالن های گازی و بالن های هوای گرم هستند اما همه آنها بر اساس قانون شناوری کار میکنند.بالن های گازی که اغلب در هواشناسی و مطالعات علمی کاربرد دارند از گاز هلیوم یا هیدروِژن پر ...
• تصرف مسكو پايتخت روسيه توسط "ناپلئون بُناپارت" (1812م)
حمله ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه به روسيه در 24 ژوئن سال 1812م، آغازي بر پايان اقتدار ناپلئون به شمار ميآيد. سرعت پيشروي نيروهاي فرانسوي در آغاز اين حمله، حتي با وسايل و تجهيزات امروزي هم عجيب و باورنكردني است. او فاصله مرزهاي آن روز روسيه با لهستان را در كمتر از سه ماه پيمود ...
• ترور "ويليام مَكْ كينْلي" بيست و پنجمين رئيس جمهور امريكا (1901م)
ويليام مَكْ كينْلي، بيست و پنجمين رئيس جمهور امريكا در 29 ژانويه 1843م در ايالت اوهايو امريكا به دنيا آمد. وي در ابتدا كارمند پستخانه بود ولي بعدها وكيل شد و سپس به فرمانداري ايالت اوهايو دست يافت. مك كينلي پس از چندي در انتخابات رياست جمهوري سال 1896م شركت جست و با پيروزي در اين ...
• مرگ "جوسيا رويز" فيلسوف امريكايي (1916م)
جوسيا رويْسْ، فيلسوف امريكايى در بيستم نوامبر 1855م در كاليفرنياي امريكا به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود در فلسفه، به تدريس مشغول شد و ضمن مطالعات و تحقيقات خود، به بيان افكار خويش پرداخت. او به خدا به عنوان يك ناظر بيطرف و تماشاگر دنياي صلحآميز يا سراسر جنگ و گناه، معتقد نبود ...
• ورود نيروهاي امريكايي به شبه جزيره كُره در جريان جنگ دو كره (1950م)
جنگ كره كه از روز 25 ژوئن 1950م با حمله نيروهاي كره شمالي به كره جنوبي آغاز شد، نخستين برخورد نظامي بين شرق و غرب بعد از جنگ جهاني دوم به شمار ميرود. اين امر واكنش سازمان ملل متحد را برانگيخت و نيروهاي ملل متحد براي دفع تجاوز كره شمالي، متشكل از سربازان شانزده كشور، راهي شبه جزيره ...
• امضاي منشور سازمان كشورهاي صادر كننده نفت موسوم به اوپك (1960م)
منشور سازمان كشورهاي صادر كننده نفت موسوم به اوپك، در ابتدا در چهاردهم سپتامبر 1960م به امضاي پنج كشور ايران، عربستان، عراق، كويت و ونزوئلا رسيد. اين سازمان به منظور مقابله با كمپانيهاي بزرگ نفتي غرب به وجود آمد كه انحصار اكتشاف، استخراج و فروش نفت را در سطح جهان در اختيار داشتند ...
• قتل "بشير جُميِّل" رئيس جمهور فالانژيست لبنان (1982م)
بشير جُميِّل رئيسجمهور فالانژيست لبنان، در 10 نوامبر 1947م در خانوادهاي اهل ورزش و سياست به دنيا آمد و تحصيلات خود را تا دريافت دو درجه دانشگاهي در رشتههاي حقوق و علوم سياسي ادامه داد. وي پس از تكميل تحصيلاتش در واشينگتن و تگزاس امريكا، به وكالت روي آورد و پس از بازگشت به لبنان ...
• مرگ "ويليام مكْ كينْلي" بيست و پنجمين رئيس جمهور امريكا (1901م)(ر.ك: 14 سپتامبر)
ویلیام مککینلی بیست و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود. او در روز ۲۹ ژانویه سال ۱۸۴۳ به دنیا آمد و در ۱۴ سپتامبر ۱۹۰۱ در سن پنجاه و هشت سالگی توسط یک آشوب طلب به قتل رسید. بعد از او ریاست جمهوری آمریکا را تئودور روزولت بر عهده گرفت. ویلیام مککینلی در روز یکشنبه ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 23 شهریور 1402 )
تجمع سوگواران شهداي 17 شهريور در بهشت زهرا و تظاهرات آنان عليه رژيم پهلوي (1357ش)
به دعوت جامعه روحانيت مبارز تهران، مراسم شب هفت شهداي هفدهم شهريور، در بهشت زهرا و با حضور دهها هزار نفر از مردم انقلابي برپا شد. رژيم كه سعي داشت از حضور مردم در بهشتزهرا جلوگيري نمايد، موفق نشد و مردم، عليرغم برقراري حكومت نظامي در تهران و تلاش گسترده ماموران حكومتي، وارد بهشتزهرا ...
افتتاح خانه عكاسان ايران (1373 ش)
درگذشت استاد "مرتضي راوندي" پژوهشگر و مورخ نامي معاصر (1378 ش)
استاد مرتضي راوندي در سال 1292 ش در تهران چشم به جهان گشود و پس از پايان تحصيلات، در رشته قضايي دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. وي پس از عهده دار شدن كارهاي گوناگون به دليل داشتن حسِّ ميهن دوستي و دلبستگي به تاريخ اين مرز و بوم و مشتاقياش به سنتها و آداب زندگي مردمان اين ديار، به ...
درگذشت آيت اللَّه "شيخ عبدالكريم زنجاني" از علمای برجسته ايراني مقيم نجف (1347 ش)
آيت اللَّه شيخ عبدالكريم زنجاني، در حدود سال 1264 ش (1303 ق) در يكي از روستاهاي اطراف زنجان، به دنيا آمد. وي فقه، اصول، علوم رياضي، فلسفه و الهيات را در زنجان آموخت و پس از آن در تهران به تكميل تحصيلات فلسفي پرداخت. آيت اللَّه زنجاني در 23 سالگي راهي نجف اشرف شد و در آن جا به تحصيلات ...
درگذشت شيون فومنی؛ شاعر مشهور گيلانی (1377ش)
ميراحمد سيدفخري نژاد مشهور به شيون فومني، از شاعران محبوب و مشهور شمال ايران است. او در سال ۱۳۲۵ش در شهرستان فومن ديده به جهان گشود. او تحصيلات ابتدايي و سه ساله خود را در رشت سپري کرد و بعد از آن به کرمانشاه کوچ کرد و سه ساله دوم دبيرستان را تا اخذ ديپلم طبيعي (۱۳۴۵ش) در آنجا گذراند. شيون ...
زادروز سردار شهيد برونسی؛ فرمانده تيپ ۱۸ جوادالائمه (ع) (1321ش)
عبدالحسين برونسي در تاريخ بيست و سوم شهريورماه سال ۱۳۲۱ هجري شمسي در گلبوعلياي كدكن تربت حيدريه چشم به جهان گشود. از آنجايي كه علاقه وافري به درس داشت، وارد مدرسه شد اما بهواسطه بيحجابي معلمش از رفتن به مدرسه امتناع كرد و در مكتبخانه روستا به فراگيري کلامالله مجيد پرداخت. ورود ...
شهادت شهيد منصور كاويان پور (1364ش)
درسال 1342 در روستاي كاسگرمحله از توابع شهرستان نور استان مازندران چشم به جهان گشود.او همچون سايركودكان روستا با طنين آواي پرندگان و حركات موزون شاخسار درختان و جاري شدن نهرآب و كشتزار و هواي پاك مأنوس شد وقتي پاي در كوچهپس كوچههاي محل نهاد دست دوستي در دستان كودكان محل گذاشت. كمكم ...
مجمع عمومی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در انجمن شهر تشکیل شد. (1349ش)
در این مجمع دکتر باقر عاقلی مجدداً به مدیریت عامل شرکت واحد انتخاب شد و خسرو ارداقی، عبدالحمید معینی، حسین رفعتی و اکبر عمرانی اعضاء هیئت مدیره شدند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول و دوم
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول
حاوی روضه های شب آخرذیحجه تا شب یازدهم محرم
روضه های آماده برای روضه خوانان سخنرانان، مداحان وذاکرین اهل البیت علیهم السلام
طبق مناسبتهای ماه محرم وماه صفر
تهیه وتنظیم توسّط حجّة الاسلام سیدمحمّدباقری پور
درمؤسّسه فرهنگی هدایت
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
برای دریافت فایل پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/rozehayemoharramosafar1.pdf
کتاب روضه های محرم وصفر جلد دوم
حاوی روضه های روز یازدهم محرم تا آخرماه صفر
روضه های آماده برای روضه خوانان سخنرانان، مداحان وذاکرین اهل البیت علیهم السلام
طبق مناسبتهای ماه محرم وماه صفراست
تهیه وتنظیم توسّط حجّة الاسلام سیدمحمّدباقری پور
درمؤسّسه فرهنگی هدایت
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
برای دریافت فایل پی دی اف روی لینک زیر کلیک کنید
http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/rozehayemoharramosafar2.pdf
http://hedayat.blogfa.com/category/419?p=6
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، کتاب نوشته های باقری ، معصوم اول حضرت محمدص ، معصوم چهارم امام حسن ع ، معصوم پنجم امام حسین ع
ادامه مطلب را ببينيد
ایکه شُدی شهید ظلم وجفا یا امام حسن
ایکه شُدی شهیدِ ظلم وجفا یا امام حسن - دیدی بسی سِتم بِه راه خدا یا امام حسن
گر کشته شد حسین تشنه کنارِ دو نهر آب - در آن زمینِ کرب و بلا یا امام حسن
لیکن تو گشته ای شهید با آبِ زهر آلود - مسموم ز آب رفته ای ز دارِ فنا یا امام حسن
بعد از تمامِ زخمِ زبانها که دیدی از دشمن - کشتند عاقبت تو را به زهر جفا یا امام حسن
تنها نه در زمان زندگی یِ خود ستم دیدی - بعد از شهادتت زدند تیرِ جفا یا امام حسن
مروانیان زدند بسی تیرها به تابوتت - پر خون جنازه ات بِشُد به رنج و عنا یا امام حسن
نَبوَد کسی به مِثلِ تو اینسان غریبِ وطن - دیدی ستم بسی تو از آن آشنا یا امام حسن
الآن هم از غریبیِ تو در بقیع حیرانم - کردند در حصار آن مزارِ تو را یا امام حسن
نی جراتی است که بگریم کنارِ تربتِ تو - نی رخصتی است که بگیرم عزا یا امام حسن
چون شمعِ سوخته گریند بی صدا زوّار - بینند در بقیع چون مزارِ تو را یا امام حسن
جَنبِ مزارِ تو بسی طعنه بشنود شیعه - از شرطه ها شنوند بس ناسزا یا امام حسن
ای باقری برسد صاحب الزّمان به نزدیکی - آنروز دشمنان شود به فنا یا امام حسن
سروده شده توسط حجة الاسلام باقری پور آخر ماه صفر سال 1399
ای غریب اندر مدینه
ای غریب اندر مدینه - ازجفا وطلم وكینه
دوستانِ توهمیشه - زین مصیبت دل غمینه
تو امامِ مجتبایی - تو صبوراندربلایی
مصطفی را نورِ عینی - توگلِ باغِ ولایی
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گشته ای بازهرِ كینه - تو شهیداندرمدینه
جعده كرده كارِ خودرا - شیوهِ دشمن همینه
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گفتی ای خواهربیاور - طشتی اكنون دربرِمن
خونِ دلهایی كه خوردم - ریزداینك ازسرِمن
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
ای حسین جانِ برادر - ای ابا الفضلِ دلاور
میروم ازدارِدنیا – دركنارِجد ومادر
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
دربقیع اكنون غریبم - با غم و رنج عجیبم
من ندارم سایبانی - ازعدوی نا نجیبم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
هركسی ازراهِ دوری - دربقیع آید سراغم
زیرِ نورِ مَه ببیند - قبرِ بی شمع وچراغم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
زینتِ دوشِ نبی و - این همه ظلم وستمها
توبنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
سروده شده 7/4/91درمدینه منوره
من امام مجتبایم
من غریبم در مدینه - از جفا و ظلم و كینه
دوستان من همیشه - زین مصیبت دل غمینه
من امام مجتبایم - من صبور اندر بلایم
مصطفی را نور عینم - من گل باغ ولایم
گشته ام با زهر كینه - من شهید اندر مدینه
جعده كرده كار خود را - شیوه یِ دشمن همینه
تو بیاور خواهر من - طشتی اكنون در بر من
خون دلهایی كه خوردم - ریزد اینك از سر من
ای حسین جان ای برادر - ای اباالفضل دلاور
میروم از دار دنیا - در كنار جد و مادر
در بقیع اكنون غریبم - گشته است غربت نصیبم
من ندارم سایبانی - از عدوی نانجیبم
هر كسی از راه دوری - در بقیع آید سراغم
زیر نور مه ببیند - قبر بی شمع و چراغم
زینت دوش نبی و - اینچنین ظلم و ستمها
تو بنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها
غبار غم بر چهره عالم
غبار غم بر چهره عالم نشسته - سبط نبی از این جهان چون دیده بسته
علی خورد خون جگر - زهرا كند پسرپسر
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
حسن ز جور آشنا خون در دلش شد***تا همسر نامهربانش قاتلش شد
از لب و لعل گهرش - برون بریزد جگرش
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
تا زنده بود از آل سفیان ظلمها دید - بعد شهادت زال مروان هم جفا دید
كنار قبر مادرش - شد تیر باران پیكرش
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن با دیدۀ تر
بودی تو یار و یاورم - بعد از علی و مادرم
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل، آن دیو و آن در
با قلب پر خون از جفا - رفتی تو از دارِ فنا
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
دیگر نگردی خونجگر از جورِ عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی از حزن و غم - دیگر نمی بینی ستم
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - عطرم زنم، شانه كنم، زیبا جمالم
باشد سرِ تو روی خاك - پر خاك و خون آن جسمِ پاك
ا لله ا كبر ا لله ا كبر - ا لله ا كبر ا لله ا كبر
من از غمِ تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعذارم
گرید برایت مؤمنین - هم باقری دلغمین
ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر - ا للّه ا كبر ا للّه ا كبر
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن بادیده تر
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی تو از غصه و غم - دنیا برایت شد غرق ماتم
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل آن دیو و آن در
با قلب پر خون رفتی ز دنیا - راحت شدی از رنج و المها
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - یا كه زنم عطر و كنم زیبا جمالم
راس تو باشد بر خاك و خونین - ای یادگار طه و یاسین
من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعزارم
گرید برایت هر با سعادت - گریان نگردد روز قیامت
دنیا پس ازتوای برادرشا م تا راست - ازهجرتواین خواهرانت بی قراراست
هم نوحه گرشداین شیعیا نت - هم با قری پورهم دوستا نت
کتاب مجموعه اشعارباقری را اینجا مشاهده فرمائید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت امام حسن علیه السلام
زیارت امام حسن (ع) در روز دوشنبه
روز دوشنبه روز امام حسن و امام حسین علیهما السّلام است،در زیارت حضرت امام حسن علیه السّلام میگویى:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِینَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نُورَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صِرَاطَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا السَّیدُ الزَّكِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الْبَرُّ الْوَفِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الْهَادِی الْمَهْدِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا التَّقِی النَّقِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
غرق احسان حسین و حسنم
غرق احسان حسین و حسنم - بر سر خوان حسین و حسنم
بلبل عشق مر ا نا م د هد - تا غز ل خو ا ن حسین و حسنم
هر نم ا شک مر ا ا و ج د هد - محو عرفان حسین و حسنم
فا ر غ ا ز عا لم سر گشتگی ا م - تا پر یشا ن حسین و حسنم
نان خو رسفر ه سبطین شد م - شکر مهمان حسین و حسنم
قِدمت عشق من امروزی نیست - نسل سلمان حسین و حسنم
هر د و غر بت ز د ه و مظلومند - دیده گریان حسین و حسنم
بنو یسید به ر و ی کفنم - ا ز غلا ما ن حسین و حسنم
زهرای اطهر نشسته بو د ، دید حسین دارد می آید ، بغض راه گلویش را گرفته (معمولاً اگر مادر ببیند بچه اش وارد خانه شود ناراحت بود می پرسد چرا گریانی ؟ که ترا اذیت کرده ؟) اشکهای چشمش را پاک کرد زهرای اطهر فرمود : میوة دلم حسینم چرا منقلبی ؟ چرا گریه می کنی ؟ عرضه داشت مادر : امروز من و برادرم حسن ، رفتیم برای زیارت جدمان پیغمبر ، پیغمبر تا ما را دید خوشحال شد ما را در آغوش گرفت ، ما را می بوسید و می بوئید . مرا روی یک زانو نشاند وبرادرم حسن را روی یک زانو ، گاهی دست به سر و روی من می کشید ، گاهی دست به سر و روی برادرم حسن ، گاهی منُ می بوسید گاهی حسن را می بوسید ، مادر فقط یک فرق بود، وقتی من می بوسید زیر گلوی من می بوسید مادرلبهایش را روی لبهای حسن می گذاشت .
گفت مادر : چرا زیر گلوی برادرم حسن را نبوسید ؟ فرمود : حسینم غصه نخور ، ناراحت نباش ، الان می رویم خدمت پیغمبر ، پیغمبر دید زهرا دارد میاد ، دست حسین گرفته ، قضیه را به بابایش گفت . یک وقت زهرا دید پیغمبر منقلب شد ، گریه کرد . فرمود : دخترم جبرئیل به من خبر داد حسن را با زهر مسموم می کنند از این رو من لبان او را که محل تماس با زهر می باشد بوسیدم .
زهرا جان با شمشیر سر حسین را از تن جدا می کنند لذا من گلوی او را که محل تماس شمشیر است بوسیدم. رحمت خدا بر این گریه ها ، اینجا پیغمبر زیر گلوی حسین بوسید اما کربلا ، زینب لبهایش را روی رگهای بریده برادر گذاشت ، همه صدا بزنید حسین
مهرت به کاینات برابر نمی شود
مهر ت به کا ینا ت بر ا بر نمی شو د - داغی زماتم تو فزونترنمی شود
ازداغ جانگدازتوای گوهروجود - سنگ است هردلی که مکدّرنمی شود
ظلمی که بر تو رفت زبیداد اهل ظلم - بر صفحه خیال مصوّر نمی شود
تنها جنازه تو شد آماج تیرکین - یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن - مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرموددیده ای که کند گریه برحسن - آن دیده کورواردمحشرنمی شود
د ا ر م ا مید بو سه قبر تو د ر بقیع- امّا چه می توان که میسرّ نمی شود
با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید - ویران چرا بنای ستمگر نمی شود
آن راچه دوستی است"موّید"که دیده اش - ازخون دل زداغ حسن،ترنمی شود
مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه، نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و امام حسن (علیه السّلام) مجتبی سبّ و ناسزا می گفت: یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا بود، در پای منبر مروان نشسته بود، این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السّلام) رفته و عرض کرد: الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ناسزا گفت. لمّا سمع الامام امتلات عیناه بالدم (چشم های حضرت مانند دو کاسه ی خون شد) شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت کرد. نگهبانان و غلامان مروان هنگامی که حالت امام حسین (علیه السّلام) را دیدند: (کالاسد الهجوم و القضاء المحتوم) مانند شیری که می آید، بر خود ترسیدند، آن حضرت وارد مسجد شد، مروان را از گریبانش گرفته و از منبر پایین کشید، عمامه ی او را به گردنش پیچید و نزدیک بود، روح از بدنش بیرون رود. سپس مروان رو کرد به امام حسن (علیه السّلام) گفت: یا ابا محمد! یا حسن بن علی ! ترا به عصمت مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به فریاد من برس و مرا از دست برادرت حسین (علیه السّلام) نجات بده. امام مجتبی تا نام مادر را شنید از جا برخاست به نزد برادر آمده، فرمودند: برادر به جان من دست از مروان بردار. امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: مرا به عصمت مادر قسم داد مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت زهرا (سلام الله علیها) قسم بدهد هر حاجتی که داشته باشد برآورده می شود. امام حسین (علیه السّلام) دست از مروان برداشت و او را به خاطر قسمی که به مادرش داده بودرها کردند. (ریاض القدس، ج 1، ص 20 منبع:كتاب گلواژه های روضه)
عالم از فیض تو می گردد گلستان یا حسن
عالم از فیض تومی گردد گلستان یا حسن - خار را فیض توسازدلاله باران یاحسن
تو کر یم ا هل بیتی ا ی کر یم ا هل بیت - خلق عا لم بر درت محتاج احسان یا حسن
دشمنت کزدشمنی درپیش رودشنام داد - شدخجل ازجودت ای دریای غفران یا حسن
خا ک گیرد حا ئر ت با گرد ر ا ه ز ا ئر ت - درد بی درمان عالم راست درمان یاحسن
گرشو م بهر گد ا یی سا کن با ب ا لبقیع - می فر و شم نا ز بر ملک سلیمان یا حسن
دوست دارم چون چراغ لاله سوزم دربقیع - آب گردم شمع سان درآن بیابان یا حسن
دوست دارم روی بگذارم به روی تربتت - گرچه مانع می شود خصم تو از آن یا حسن
گفت پیغمبرکه هرچشمی بگریددرغمت - نیست در روز جزا آن چشم گریان یا حسن
(پیغمبرفرمود : هرچشمی كه برحسنم گریه كندروزقیامت گریان نمیشود)
مصطفی در کو د کی بو سید لبها ی ترا - رازها در سینه ات می دید پنهان یا حسن
هر کسی ا ز د شمنا ن آ ز ا ر بیند لیک تو - دیده ای ا ز دوستان رنج فراوان یاحسن
گرچه عمری با جفا ی همرهانت ساختی - سوختی هرروز چون شمع شبستان یا حسن
روزوشب خون شددلت تا همسرت شدقاتلت - ریخت درکامت شراراززهرسوزان یا حسن
آنچه تو ا ز یا ر د ید ی دشمن از دشمن ندید - ای غریب خانه ، ای مظلوم دوران یا حسن
از همین جا دلها مون را روانه مدینه کنیم ، ناله بزنیم برای غریب مدینه ، درسته علی اوّل مظلوم عالم است ،اما دل علی خوش بود همدمی مثل زهرا داشته ، تا چشمش به زهرا می افتاد غم های دلش برطرف می شد ، اما بمیرم برات امام حسن ، هر وقت می آمد خانه قاتلش روبرویش بود . آری همان دشمن خانگی عاقبت مسمومش كرد. تا زهر اثر کرد فرمود: بروید خواهرم زینب را خبر کنید ، زینب آمد تا حال برادر دید ،دوید در خانه ابی عبدالله ، حسین جان بیا ، عباسم بیا ، همه آمدند کنار بستر امام حسن . نمی دانم اینجا به زینب خیلی سخت گذشت یا آن ساعت که آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته ها را کنار زد ،نیزه شکسته ها را کنار زد لبهایش را بر آن رگهای بریده گذاشت همه بگوییم یا حسین .
صَلَّی اللهُ عَلَیكَ یا مولای یا حسن بن علی
کنید عالمیان گریه در عزای حسن
کنید عالمیان گریه در عزای حسن - که شد بلند به ماتم ز نو لوای حسن
اگر گذشت محر م رسید ما ه صفر - حسینیا ن بخر و شید د ر عزای حسن
پی تسلّی ز هر ا خو ش آ نکه می گرید - گهی بر ا ی حسین و گهی برای حسن
غمی که داشت دردل غمگین شرحش را - زمن مجوکه حسن داند وخدای حسن
بحال ا و بنگر ، جو ر چر خ و طغیا نش - که بعد قتل ، عد و کر د تیر با ر ا نش
دانشمند توانا شهید حاج شیخ احمد كافى رضوان اللّه تعالى علیه فرمود یكى از منبرى هاى مهم تهران مرحوم حاج شیخ على اكبر ترك بود خیلى منبر خوبى بود او دو خوبى داشت یكى آدم رشید بود دوم آدم متدینى بود، عالى بود، حاج شیخ على اكبر تبریزى آن سال كه من نجف بودم ایام فاطمیه عراق مى آمد فاطمیه اول را كربلا منبر مى رفت فاطمیه دوم نجف، من از خودش شنیدم.
مرحوم حاج شیخ على اكبر تبریزى مى گفت: من جوان بودم تبریز منبر مى رفتم ماه رمضان تا شب بیست و هفتم ماه رمضان پیش نیآمد ما شبى نامى از آقا امام حسین ع ببریم غرضى هم نداشتم زمینه حرف جور نشد منبراست گفت همان شب بیست و هفتم رفتم خانه خوابیدم در عالم رؤ یا مشرف شدم محضر مقدس بى بى فاطمه سلام اللّه علیها سلام كردم حضرت كِدرانه جوابم داد. گفتم بى بى جان من از آن نوكرهاى بى ادب نیستم اسائه ادبى خیال نمى كنم از من سر زده باشد كه از من كدر شده باشید. چرا این طور جواب مرا مى دهید؟ حضرت فرمود: حاج شیخ مگر حسن پسر من نیست ؟ فهمیدم كار از كجا آب خورده چرا یادى از حسنم نمى كنى ؟ حسنم غریب است حسنم مظلوم است. قربان غربتت بروم آقا ، چقدر آزار و اذیت کردند فرزندان فاطمه را ، بعد باباش علی ، دوم مظلوم عالم است امام حسن ، بعد شهادت هم بدن مطهرش را تیر باران کردند بدن امام حسن را در بقیع دفن کردند امام حسین کنار قبر برادر نشستند اما برادران دیگر آمدند زیر بغلهای حسین را گرفتند ا کنار قبر برادر جداساختند . اما آی دلهای آماده ، کنار نهر علقمه ، کنار بدن عباس حسین تنها بود ، کسی نبود زیر بغلهایش را بگیرد ، دستها را به کمر گرفتند فرمودند : اَلانَ اِنکسَر ظَهری وَقَلَّت حیلَتی ...
شهى كه بود ز جانها لطیف تر بدنش
شهى كه بود ز جانها لطیف تر بدنش - شدى بسان زمرد ز زهر كینه تنش
امام دوم و سبط رسول و پو ر بتول - كه ذوالجلال بنامید از ازل حسنش
روا نبود كه آ بش بز هر آ لا یند - كسى كه فاطمه دادى زجان خو د لبنش
فلك بد ست حسن د ا د تا كه كا سه ز هر - بر یخته جگر پا ره پا ره در لنگش
چه حرفهاكه شنیداززبان دشمن ودوست - كه سخت تربدى اززخم نیزه بربدنش
زبسكه جام بلانوش كرد و صبر نمود - فزون زجد و پدر بود گوئیا محنش
كمان جو ر كشید ند بر جنا ز ه ا و - كه پا ره پا ره ز پیكا ن تیر شد كفنش
عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند، باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم! آه جگرم! شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریك است همه كنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار! آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند.
بر غربت من آسمانها گریه کرده
بر غربت من آسمانها گریه کرده - مرغ هوا ماهی دریا گریه کرده
خون شد د ل د هر ازغربت من - درکوچه دشمن،درخانه دشمن
آه ای مدینه تو بمان با کوچه هایت - با خاطرات قصه های مجتبایت
بنگر که جا نم بر لب رسیده - با ا شک و نا له ز ینب ر سید ه
درجام صبرم جرعه جرعه فتنه ها بود - صلحم برای خاطردین خدا بود
ای غم که عمر ی بو د ی کنا ر م - د یگر ا مید ما ند ن ندارم
عوض لا له و گل بر بد نت - چو به ی تیر نشسته به تنت
پیش چشمان حسین و عباس - خون بریزد زحجاب کفنت
بدن امام مجتبی را به طرف حرم پیغمبر حرکت دادند زینب منتظر بود .
مدینه چطور بدن برادر را تشییع کنند . هی از حجره بیرون میاد هی برمی گردد ، خواهر علاقه خاصی به برادر دارد . خدایا کی حسینم بر می گردد ، کی عباسم بر می گردد از تشییع جنازه حسن ، یک وقت نگاه کند ببیند عباس دارد میاد ، همین که زینب را دید صدای گریه عباس بلند شد ، گفت عباسم حق داری گریه کنی ، آخر داغ برادر دیدی . صدا زد ، زینبم درسته ، اما نبودی ببینی بدن برادر را تیر باران کردند . امام حسین چوبه های تیر را در می آورد ناله می کرد ، صدا می زد : غارت زده به کسی نمی گویند که مالش را بردند ، غارت زده منم که داغ برادری مثل تو را دیدم ، برادر دیگر بعد تو محاسنم را خضاب نمی کنم ، همه حرفها را اینجا زد اما یک حرف را گذاشت برای علقمه ، آنجا دید فرق عباس شکافته صدا زد : حالا دیگر کمرم شکست .
یا حسن ای شیر خدا را پسر
یا حسن ای شیرخدا راپسر - همچو نبی ازهمه کس خوب تر
ای یکمین فرد بنی فا طمه - سر و ر ذ ر یه ز هر ا همه
درره دین سخت ترین امتحان - بودهمان صلح توبادشمنان
دشمن ازاین صلح تورسوا شده - مشت عدوپیش همه واشده
دوست وَدشمن به توتهمت زدند - درحرمت دست به غارت زدند
با غم د ل سو ختی و سا ختی - پر چم د ین تا که بر ا فر ا ختی
ای پسرفاطمه روحی فداک - شدجگرت درره دین چاک چاک
قربان غربتت بروم آقا ، نامش غریب ، قبرش غریب ، تو خانه غریب ، در مسجد غریب ، در میان یارانش غریب ، پای منبر می نشست خطیب نا جوان مردانه تعریف ابوسفیان و معاویه می کرد جسارت به علی و فرزندان علی و فاطمه می کرد همه را امام حسن می شنید ، غربت از این بالاتر برای یک مرد می شود مگر، حتی در خانه محرم ندارد ، رحمت خدا بر این گریه هاتون ، آخر فاطمه خریدار اشک های شماست .
نقل می کنند: زائری از مدینه آمد مشهد ، حرم امام رضا ،دم در ایستاد .گفت : امام رضا در مدینه بودم به من گفتند امام رضا غریبه ، با هزار زحمت آمدم مشهد ، حالا می بینم حرم با صفایی داری ، این همه زائر، این همه خادم ، باز هم می گویند تو غریبی . آقا اگر می خواهی غریب ببینی پاشو بریم مدینه ، چهار تا قبر غریب نشانت بدهم . غریب امام مجتبی است حتی یک شمعی هم کنار قبرش روشن نیست .
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا - تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
من کبوتربقیع ام باتوخیلی فرق دارم - سرموبه جای گنبد روی خاکها میذارم
خو نه ی قشنگ تو کجا و ا ین خونه کجا - گنبد طلا کجا قبر ا ی ویرونه کجا
اونجاهرکی میپره طائرافلاکی میشه - اینجا هرکی میپره بال وپرش خاکی میشه
ا ند ر ا و نجا خا د ما با ز ا ئر ا مهر بو نن - اینجا زائرا رو از کنا ر قبر ا می رونن
تو که هر شب می سوزه چلچراغا دوروبرت - به امام رضابگوغریب تویی یا مادرت
***
مدینه موج اشک وآه دارد
مدینه مو ج ا شک و آ ه دارد - غم هجر رسو ل ا لله د ا ر د
مدینه در عزا بنشسته امشب - در شادی به مردم بسته امشب
مدینه شاهد داغی گران است - که سوگ خاتم پیغمبران است
ز دست خلق پریشان است زهرا - ز قطع وحی گریان است زهرا
حسن قبری ملا ل انگیز دارد - حسن صبری شهادت خیز دارد
سلام ما به قبر بی چراغش - قلو ب شیعیا ن سو ز د ز د ا غش
شب رحلت خاتم الانبیا ، شب شهادت میوه ی دلش امام حسن مجتبی است،امشب هم برای پیغمبر گریه کنیم، هم برای کریم اهل بیت،با پای دل برویم خانه امام مجتبی،کاش امشب مدینه بودیم کنار قبر ویرانش می نشستیم برای غربتش اشک می ریختیم .
(یاد امام ، شهدا،اموات فیض ببرند)مرد هر مشکلی دارد، هر گرفتاری برایش پیش بیاید به محرم خانه اش می گوید ، فدای غربتت یا امام مجتبی در خانه محرم نداشتی ، چه کرد زهر با بدن امام مجتبی ، یک مرتبه صدای ناله آقا بلند شد آه جگرم.
یک لحظه ریخت در طشت - یک عمرخون دل را
چو ن آ ب کو ز ه نو شید - فر ز ند پا ک ز هر ا
امام حسن آمد ، ابوالفضل آمد ،همه دور بستر امام حسن ، یک مرتبه دیدند زینب هی دست روی دست می زند می گوید : وای برادرم . من نمی دانم اینجا خیلی به زینب سخت گذشت وقتی در میان طشت خونابه جگر امام حسن را دید یا شام،در مجلس یزید ، وقتی نگاه کند ببیند سر بریده حسین میان طشت قرآن تلاوت می کند و ...
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید - روز ملال و غصه و رنج و محن رسید
از ز هر همسرش جگرش پاره پاره شد - بس تیرها که لحظه دفنش به تن رسد
بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین - بیش ازهزار زخم ورا بر بدن رسید
بر پیکری که بود پر از بوسه رسول - از گرد وخاک و نیزه شکسته کفن رسید
از جا مه ها ی یو سف کر ببلا فقط - بر ز ینب ستم ز د ه یک پیر هن رسید
پاداش آ ن نصا یح زیبا ا ز آن گروه - تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید
"میثم"بگوبه فاطمه زآن خیمه هاکه سوخت - یک کربلاشراره آتش به من رسید
مرثیه خو ا ن خا مس آ ل عبا منم - د ر خیمه ها ی سوخته ا ش سوخت دامنم
استاد حاج غلامرضا سازگار
مرحوم آقا سید علی اکبر تبریزی یکی از منبریهای معروف می گوید: یک ماه رمضان به تبریز رفتم. تا شب بیست و هفتم ماه رمضان پیش نیامد تا توسلی به امام حسن (ع)پیدا کنم. آن شب بعد از منبرم رفتم خانه خوابیدم. در عالم رویا بی بی فاطمه (ع) را دیدم. به حضرت زهرا (س) سلام کردم. دیدم حضرت زهرا (س) مکدرانه به من جواب داد. گفتم: بی بی جان! من از خودم خاطر جمع هستم، در نوکریم خیانت نکردم، صاف هستم. چرا من سلام می کنم و شما مکدرانه به من جواب می دهید؟ یک مرتبه خانم صدا زد: حاج شیخ! مگر حسن پسرم نیست؟ پیغمبر (ص) فرمود: هر چشمی که برای حسنم گریه کند فردای قیامت کور وارد محشر نمی شود. من می گویم: چرا این همه چراغانی کرده اید؟ به رفقا بگویید یکی از این چراغ ها را بردارند و به قبرستان بقیع،سر قبر امام حسن(ع) بروند. آی مدینه رفته ها! قبرش تاریک است. اسمش غریب است،خودش غریب است.
امام دوم و سبط رسول و پور بتول - که ذوالجلال بنامید از ازل حسنش
چه حرفهاکه شنیداززبان دشمن ودوست - که بودسخت تراززخم نیزه بربدنش .
ای خدا! امام حسن (ع) را زهرش دادند. بمیرم آقا روزه بود. زنش زهر را داخل شربت ریخته بود و برای آقا آورد. همین که امام حسن (ع)مقداری از آن شربت را خورد،همین که از گلویش پایین رفت، زهر بر بدن مبارک آقا اثر کرد. آقا!من برایت بمیرم که در خانه ات هم غریب بودی
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
از تاب رفت وطشت طلب کردوناله کرد - و آن طشت رازخون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد درهمه عمر ازگلو بریخت - خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام - عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نو شت قصه د رد و مصیبتش - ور نه توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب د ر ید معجر و آ ه از جگر کشید - کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کردسیل خون - هردختری که بود پریشان کُلاله کرد
یارب به اهلبیت ندانم چه سان گذشت - آن روزشدعیان که رسول ازجهان گذشت
وصال شیرازی
وصال شیرازی شعرهای زیادی دارند، در باب آقا اباعبدالله در عالم رویا صدیقه طاهره را دید، بی بی فرمود: همش برا حسین (علیه السّلام) شعر گفتی چرا برای حسنِ غریب من شعر نمی گی، وصال این چند خط را گفت: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد - آن طشت را ز خون جگر پر ز لاله کرد - خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت - دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد (منبع:كتاب گلواژه های روضه)
***
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین - علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تاکه خدایی شوم،کرب وبلایی شوم - می زنم ازدل صدا،یا حسن ویاحسین
بانی اشک دوچشم،رحمت جاری حق - آبروی چشم ها،یا حسن ویاحسین
قبله حا جا ت ما ، اوج عبادات ما - روح مناجات ما ، یا حسن و یا حسین
یکی بدون حرم، یکی بدون کفن - سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین
هردوشهیدمادر، هردوغریب مادر - کشته یک ماجرا، یا حسن و یا حسین
حسن امام حسین،حسین اسیرحسن - هردوبه هم مبتلا،یا حسن ویاحسین
تاب و قرار زینب ، ذ کر فرار زینب - در وسط شعله ها ، یا حسن و یا حسین
بر غربت من آسمانها گریه کرده
بر غربت من آسمانها گریه کرده - مرغ هوا ماهی دریا گریه کرده
خون شد دل دهراز غربت من - درکوچه دشمن ، درخانه دشمن
آه ای مدینه توبمان باکوچه هایت - باخاطرات قصه های مجتبایت
بنگر که جا نم بر لب ر سید ه - با ا شک و نا له ز ینب ر سید ه
درجام صبرم جرعه جرعه فتنه هابود - صلحم برای خاطردین خدا بود
ای غم که عمر ی بو د ی کنا ر م - د یگر ا مید ما ند ن ند ا رم
ای پسر اول زهرا حسن
ای پسر ا و ل ز هر ا حسن - سیـد نا سیـد نا یا حسن
صورت تو سوره فرقان ونور - چشم بدازروی دل آرات دور
عفو خد ا شیفته یا ر بت - عا شق «العفو» نما ز شبت
وصف توممکن نبوَدبا سخن - تو حسنی توحسنی توحسن
طلعت زیبا ت شد ه با غ گل - ا ز ا ثـر بـو سه ختـم رسل
جای تو آغوش رسول خداست - مرکب تودوش رسول خداست
بهر تو ا ی مهر تو خیرالعمل - دوش محمّد شد ه «نعم الجمل»
تا تونهی پای به پشتش،رسول - مانده خم وسجده خودداده طول
آنکه دهد شهد به وحی از دولب - ازلب شیرین تـو نـوشدرطب
روی تو آیینه حسـن آفرین - یک حسن واین همه حسن؟آفرین!
چارم آن پنجی و د ر چشم من - پنـج تنـی پنـج تنـی پنج تن
جو د تو ا ز چشمه بی ابتداست - سفره تو مُلک و سیع خداست
ای همه بادشمن خودگشته دوست - خنـده تـوپاسخ دشنام اوست
خشم عدو تا به تو شدّت گرفت - مهر تو از خشم تو سبقت گرفت
هر که شرف از کرم آرد به کف - دست تو بخشیده کرم را شرف
نیست به وصف تو رسا صحبتم - غـرق شـد م در عـرق خجلتم
خالـق خـلقی و خـدا نیستی - فوق ملَک، فوق بـشر، کیستی؟
صبرتوشایسته ترین ابتلاست - صلح تویک نهضت کرب وبلاست
حیف که کشتند تو را دوستان - خـار ستـم در جـگرِ بوستان
شیر خد ا ر ا پسری یـا حسن - ا ز همه مظلومتری یـا حسن
ای تـو جگر پا ره یِ پا ره جگر - در بغـل مـا د ر و جـد و پدر
«جعده»ات ارچه دشمن جانی است - قاتـل تـو«مغیره»و«ثانی»است
قلب تو در کوچه شد ای جان پاک - چون سندِ باغ فدک چاک چاک
سـوز درون ا ز سخنت ریـخته - خـون دلـت از دهـنت ریـخته
آه تـو ا ز بـس شر ر ا فر و خته - زهر ز سو ز جگرت سوخته
نخل وجودت به تب و تاب شد - آب شد و آب شد و آب شد
حلم ز د ا غ تو زمینگیر شـد - لالـه تشییع تنـت ، تیـر شـد
آن همـه تیـر ا ی پسر فاطمه - رفـت فـرو در جگـر فاطمه
خارچوبربرگ گل یاس ریخت - خون دل ازدیده عباس ریخت
ای سند غر بت تـو قبـر تـو- صبر شد ه خو نْ جگر از صبر تو
اشک بد ه تا کـه نثـا ر ت کنم - گریه چو شمع شب تارت کنم
خـاک رهِ میثمتـان، «میثـمم» - باغمتان دردوجهان خرّمم
من جگر پاره ی زهرایم و پاره جگرم
من جگر پاره ی زهرایم و پاره جگرم - همه را یارم وخود از همه مظلومترم
خانـه ا م قتلگـه و یـا ر ستمگر قا تل - سوخته ا ز شر ر ز هر ، ز پا تا به سرم
عمرمن بودمحرّم، همه روز و همه شب - قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فر و بستم و دیدم که اهانت میکرد - قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم
با وجودی که خزان کُشت بهارانم را - طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم
من که طاووس بهشتم به چه جرم وگنهی - سوخته ازشرردوزخیان بال وپرم؟
قسمتم بو د به مسجد که ز طفلی هر روز - قاتل مادر خو د ر ا سر منبر نگرم
تادرآن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود - تیره شد صورت خورشیدبه پیش نظرم
مضطرب بودم ولرزیدم وحیران بودم - که چسان مادرخود رابه سوی خانه برم
درهمان لحظه که شدمادرمن نقش زمین - من نگه کردم واوگفت خدایا پسرم
«میثم»ازآه توگرسوخت جهان،نیست عجب - از شرارجگر و سوز دلت بـا خبرم
ای غریب وطن یابن رسول الله
ای غریب وطن یابن رسول الله - سیدی یا حسن یابن رسول الله
ای که خون شد دلت همسرت قاتلت - یا حسن یا حسن امام مظلوم
تو که حکم خدا از سخنت ریخته - ز چـه خون دلت از دهنت ریخته
ای به ما ه صفر پا ره پا ره جگر - یا حسن یا حسن امام مظلوم
توکه جزلطف وجزکرم نداری حسن - درمدینه چراحرم نداری حسن
شاهد صبر تو غربت قبر تو - یا حسن یا حسن امام مظلوم
غمت ا ز کو د کی آ تشِ دلها شده - شاهـدم چادر خاکی زهرا شده
دردل کوچه ها با دلت شد چه ها - یا حسن یا حسن امام مظلوم
روز تشییع تو خو ن د ل یاران شده - تنت ازتیرکینه لاله باران شده
پیش چشم حسین آن شه عالمین - یا حسن یا حسن امام مظلوم
قبر بی ز ا ئرت شد سند غربتت - اشک مهدی روان درحرم خلوتت
شیعه گوید مدام به مزارت سلام - یا حسن یا حسن امام مظلوم
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید - روز ملال و غصه و رنج و محن رسید
از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد - بس تیرها که لحظه دفنش به تن رسد
بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین - بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید
بر پیکری که بود پر از بوسه رسول - از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید
از جا مه ها ی یو سف کر ببلا فقط - بر ز ینب ستم ز د ه یک پیر هن رسید
پاداش آ ن نصایح ز یبا ا ز آ ن گروه - تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید
"میثم"بگوبه فاطمه زآن خیمه هاکه سوخت - یک کربلاشراره آتش به من رسید
مرثیه خو ا ن خا مس آ ل عبا منم - در خیمه ها ی سوخته ا ش سوخت دامنم
استاد حاج غلامرضا سازگار
امام دوم و سبط رسول و پور بتول
امام د و م و سبط رسو ل و پو ر بتول - که ذ و الجلال بنامید از ازل حسنش
چه حرفهاکه شنیداززبان دشمن ودوست - که بودسخت تراززخم نیزه بربدنش .
یا فاطمه چیدند گل یاسمنت را
یا فا طمه چید ند گل یا سمنت را - تا ر ا ج نمو د ند عقیق یمنت را
آن قوم که پهلوی توراهم بشکستند - کشتندپس ازکشتن محسن،حسنت را
داغ جان سوز حسن بسکه حسن انگیز است
داغ جان سوزحسن بسکه ملال انگیزاست - عالم ازماتم او صحنه رستاخیزاست
نه همین شرح غمش خاطرما كرده ملول - یادمظلومی اونیزملال انگیزاست
جعده ر ا همسری اوش ندارد ثمری - باد پاییز به هر جا که وزد گلریز است
بدنش کوثر و از سوز عطش می سوزد - لگنش دربروازخون جگرلبریز است
دل زینب زغم مرگ برادر خون است - چشم قاسم زغم باب چه گوهرریزاست
مجتبی سر حلقه اهل نیاز
مجتبی سر حلقه ا هل نیا ز - نیمه شب بید ا ر شد ا ز خواب ناز
خسته دل آشفته حال و بی قرار - تشنگی افكنده بر جانش شرار
خسته بود اما به آب سلسبیل - این عطش او را به قتل آمد دلیل
كوزه ر ا برداشت آن عالیجناب - پس بیاشامید از آن یك جرعه آب
آب ا و شد آ تش ا فر و خته - خرمن جا نش ا ز آ ن شد سوخته
ازگلو تا ناف اوشد چاكچاك - گشت غلطان همچوماهی روی خاك
آه ازآنساعت كه باصدشوروشین - شدبه بالین حسن گریان حسین
د ید د شمن د ست ظلم افروخته - ز هر كینش بی برادر ساخته
گلزار شهدا
ببار طشت كه بانك رحیل می آید
ببار طشت كه بانك رحیل می آید - صدای وا حسن از جبرئیل بر آید
یقین كه سا قی كو ثر به آ ب د ید ه خود - پی تسلّیم از سلسبیل میآید
طلب نمود حسین را بیا بوقت وداع - ببین كه بوی فراق از خلیل می آید
ز سبز ی ر خ گلفا م ا ز ا ین جها ن فنا - د لیل مرگ ز حی جلیل میآید
بیا ببین كه چه خونها ز راه حلقومم - بسان موج كه از رود نیل می آید
جواب د ا د خد ا ی د و چشم گر یا نت - ید بسیط ز نعم الوكیل می آید
خوشابه حال تومحزون زشعرجانكاهت - مدام اجرتوبی شك جزیل می آید
خزائن الشهداء
***
ای داغدیده خواهرم خواهر برس فریاد من
ای داغدیده خواهرم خواهربرس فریاد من- ای یادگار مادرم خواهر برس فریاد من
آهسته تر آهسته تر بیدار شو از خواب ناز - طشتی بیاوردربرم خواهر برس فریاد من
بر تو دخیلم خواهرا یك لحظه بالینم بیا - ای نسل جد اطهرم خواهر برس فریاد من
هفتادودو پاره جگر زین آب كوزه شد مرا - دردل فتاده آذرم خواهربرس فریاد من
بنما حسینم ر ا خبر ا ما د می آ هسته تر - تا آید آن تاج سرم خواهر برس فریاد من
آمدحسین بالین وی چون جان درآغوشش كشید - گفتانشین زینب برم خواهربرس فریادمن
كه ای برادر با جان و دل برابر من
كه ای برادرباجان ودل برابر من - بیاكه مرگ حسین ریخت خاك برسرمن
بیا كه شد دل زینب ز غصه ریش آخر - بیا كه كرده معاویه كار خویش آخر
هنو ز هجر نبی آ و ر د بفر یا د م - هنو ز ما تم ز هر ا نر فته ا ز یا د م
هنوز دیده خونبار در سراغ علیست - هنوز لاله دل داغدار داغ علیست
زمانه رخت سیه تا ز ه د ر بر م كرده - بیا بیا كه فلك بی برادرم كرده
گلزار شهدا
شنیدستم كه در شهر مدینه
شنید ستم كه د ر شهر مد ینه - امام مجتبی آ ن بی قرینه
ز زهر جعده چون از پا در افتاد - برآورد از جگر افغان وفریاد
كه ای محنت نصیب ای خواهرمن - بیاورطشتی اكنون دربرمن
دلم ا ز ز هر كین شد پا ره پا ره - مصیبا تم فزون شد از شماره
برو ز ینب حسینم ر ا خبر كن - سیه ا ز ما تم مر گم به بر كن
بدان خو ا هر وداع آخرین است - دگر دیدار روز واپسین است
بگو با ا هلبیت مضطر من - بیا یند ا ین ز ما ن ا ند ر بر من
كه من درحال نزع واحتضارم - درایندم جان به جانان می سپارم
كجا ئی قا سم ز ا ر حز ینم - كه یكبا ر د گر ر و یت ببینم
بیا با با و صیت با تو د ا ر م - تر ا د ست عمو یت می سپارم
بقربان تو و روی نكویت - نهال من مكش دست از عمویت
بیا با با ببو سم ر و ی ما هت - بكن یا ر ی ز عم بی پناهت
چنان بگرفته خون راه گلویم - كه نتوانم غم د ل با تو گویم
دم مر د ن به صد ا فغا ن و شینم - همی یا د غر یبی حسینم
مصیبات حسن بس گریه خیزاست - كه دردیوان شرمی لاله ریزاست
بیا ای زینب ای روح روانم
بیا ای زینب ای روح روانم - که زد زهر جفا آتش به جانم
بیا ای خواهر غم پرور من - تو باشی غم گسار و یاور من
ببالینم نشین یکدم زیاری - مکن در ماتمم افغان و زاری
حسینم را از این ماتم خبر کن - توکل بر خدای دادگر کن
بیاور طشتی ای خواهر ز احسان - مکن درمرگ من گیسو پریشان
مکن شیون که من در بستر خواب - شدم مسموم کین با قطره آب
کند د ر کر بلا با کا م عطشان - حسینم ر ا به ر ا ه د و ست قربان
مرا گشته جگر ا ز ز هر پا ره - فزون ز خم حسین ا ست ا زشماره
بد شت کر بلا ا ی نو ر عینم - نبا شد جز تو غمخو ا ر حسینم
محمد علی مردانی
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
عالم امر و ز پر ا ز ما تم و ر نج و محن است - ابر غم بر سر هر محفل و هر ا نجمن است
این چه شوراست که برپا شده درارض وسماء - این چه سوز است که درسینه هرمرد و زن است
هر که ر ا می نگر ی رخت عز ا کرد ه به بر - کوزه پر آ ب و جگر خو ن و سیه پیرهن است
بانگ و فر یا د به گو ش آ ید ا ز ا فلا ک مگر - رحلت ختم رسو لا ن و عز ا ی حسن است
عصمت پا ک خد ا حضرت ز هر ا ی بتو ل - در جنا ن بز م عز ا چید ه و غر ق محن است
بیا بنشین دمى خواهر، كنار بسترم امشب
بیابنشین دمى خواهر،كناربسترم امشب - نظركن حالت محزون وچشمان ترم امشب
حسینم را بگو آید، كنارم لحظه اى ا ز غم - كه گویم درد دل با یادگار مادرم امشب
بهارعمرم آخرشد،خزان از زهرملعونه - زظلم اوست بى تاب و توان در بسترم امشب
نظركن خواهرا اكنون، ببین حال پریشانم - زجا برخیز و رُوْ طشتى بیاوردربرم امشب
بیا خو ا هر دم آخر، مرا دیگر حلالم كن - كه مهمانم به جنّت نزد جدّ اطهرم امشب
شدم راحت من ولیكن دچارغم شودقاسم - به فکرآن جوان،بى كَسُ وبى یاورم امشب
(شاعر محترم خاكبازان)
هرگز دلى ز غم چو دل مجتبى نسوخت
هرگزدلى ز غم چو دل مجتبى نسوخت - ور سوخت اجنبى دگراز آشنا نسوخت
هر گلشنى كه سوخت ز باد سموم سوخت - از باد نو بها رى و نسیم صبا نسوخت
چندان دلش زسرزنش دوستان گداخت - كزدشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت
هرگز بر ا د ر ى به عز ا ى بر ا د ر ى - د ر ر و ز گا ر چون شه گلگون قبا نسوخت
آن دم كه سوخت حاصل دوران زسوزدهر - درحیرتم كه خرمن گردون چرانسوخت
تا شد ر و ا ن عا لم ا مكا ن ز تن ر و ا ن - جنبند ه ا ى نما ند كز ین ماجرا نسوخت
(مرحوم كمپانى)
زهر جفا نیلی نموده پیکر من
زهر جفا نیلی نمو د ه پیکر من - یعنی رسید ه لحظه ها ی آ خر من
دربین حجره برخودم می پیچم ازدرد - این چه بلایی بودآمدبرسرمن
چشمم نمی بیند،زمین خوردم دوباره - این ضعف بسیارم شده دردسرمن
درد کمر آ خر ا ما نم ر ا بر ید ه - تا ز ه شبیه تو شد م ا ی مادر من
از روضه های«تازیانه»،«میخ»،«سیلی» - آتش زبانه میکشد از باور من
با هرنفس خون جگر می ریزد ا ز لب - آ لا له می بارد کنار بستر من
شکرخدا این جا نبوده تا ببیند - این صحنه ی جان کندنم راخواهرمن
تصو یر ی ا ز گو د ا ل و تلّ ز ینبیه - ا فتا د ه بین قلب چشمان ترمن
محمد فردوسی
ای یادگارمادرم زینب ای زینب
ای یادگار مادرم زینب ای زینب - اكنون بیا اندر برم زینب ای زینب
دراین دل شب لحظه ای نزد من بنشین - اندركناربسترم زینب ای زینب
ای خواهر غم پرورم زینب ای زینب - طشتی بیاوردر برم زینب ای زینب
شدقاتل من همسرم دردل این شب - اینك گذشت آب ازسرم زینب ای زینب
گشتم شهیداززهركین زینب ای زینب - اكنون شدم زاروحزین زینب ای زینب
شدبی وفایاران من،من شدم بی یار - من با غم ومحنت قرین زینب ای زینب
من میروم ازاین جهان زینب ای زینب - ازاین جهان سوی جنان زینب ای زینب
باپاره ها یی ا زجگر رفتم ا ز د نیا - رفته مر ا ا ز كف عنان زینب ای زینب
ای خواهرغمدیده ام زینب ای زینب - هستی تونوردیده ام زینب ای زینب
ازمردمان بی و فا بس جفا دیدم - رنج و مصیبت دیده ام زینب ای زینب
تومیروی در كربلا زینب ا ی زینب - با محنت و ر نج و بلا زینب ای زینب
تو میر و ی ا ی خواهرم همره سجاد - د ر كوفه و شا م بلازینب ای زینب
ای كه تو ئی د ر شا م تا ر آ فتا ب من - بو د ی كنار بستر جد و با ب من
اكنون كنا ر بستر من نشستی تو - ا ی محر م ا سر ا ر من ما هتا ب من
آمدچوعباس وحسین دردل آن شب - دیدند حسن اززهركین شدبتاب وتب
رفت ازجهان سوی جنان سبط پیغمبر - ای باقری غمگین شده حضرت زینب
ای غریب اندر مدینه سروده شده 7/4/91درمدینه منوره
ای غریب ا ند ر مد ینه - ازجفا وظلم و كینه
دوستانِ توهمیشه - زین مصیبت دل غمینه
تو ا ما مِ مجتبا یی - تو صبو ر ا ند ر بلا یی
مصطفی ر ا نو رِ عینی - تو گلِ با غِ و لا یی
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گشته ا ی با ز هرِ كینه - تو شهید ا ند رمدینه
جعده كرده كارِ خود را - شیوهِ دشمن همینه
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
گفتی ای خواهربیاور - طشتی اكنون دربرِمن
خونِ دلها یی كه خوردم - ریزد اینك ازسرِمن
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
ای حسین جانِ برادر - ای ابا الفضلِ دلاور
میروم ا ز د ا رِد نیا - د ركنا رِجد و ما د ر
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
در بقیع اكنون غریبم - با غم و ر نج عجیبم
من ند ا ر م سا یبا نی - ا ز عد و ی نا نجیبم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
هركسی ازراهِ دوری - دربقیع آید سراغم
زیرِ نورِ مَه ببیند - قبرِ بی شمع وچراغم
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
زینتِ دوشِ نبی و - این همه ظلم وستمها
توبنال ای باقری پور - زین مصیبت زین المها
سیدی مولا حسن جان - سیدی مولا حسن جان
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر
ناله سر قبر حسن سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن بادیده تر
بو د ی تو یا ر م ا ز بعد با با - بعد ا ز تو گشتم بی یا ر و تنها
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شد ی تو ا ز غصه و غم - د نیا بر ا یت شد غرق ماتم
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
دیدی توازدنیاپرستان ظلم بیحد - دیدی جفازان كینه دل آن دیووآن دد
با قلب پر خون رفتی ز د نیا - راحت شد ی ا ز رنج و المها
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - یا كه زنم عطر و كنم زیبا جمالم
راس تو با شد بر خا ك و خونین - ای یادگار طه و یا سین
راحت شدی تو از ظلم و عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعزارم
گرید بر ا یت هر با سعا د ت - گر یا ن نگردد روز قیا مت
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
دنیا پس ازتوای برادرشا م تا راست - ازهجرتواین خواهرانت بی قراراست
هم نو حه گر شد ا ین شیعیا نت - هم با قری پور هم دوستا نت
راحت شدی تو از ظلم عدوان - مظلوم حسن جا ن مظلوم حسن جا ن
غبار غم بر چهره عالم نشسته
غبار غم بر چهره عالم نشسته - سبط نبی از این جهان چون دیده بسته
علی خورد خون جگر/زهرا كند پسرپسر - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
حسن ز جور آشنا خون در دلش شد - تا همسر نامهربانش قاتلش شد
از لب و لعل گهرش/برون بریزد جگرش - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
تا زنده بود از آل سفیان ظلمها دید - بعد شهادت زال مروان هم جفا دید
كنار قبر مادرش/شد تیر باران پیكرش - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر
ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر - گوید برادر یا حسین با دیده تر
بودی تو یار و یاورم/بعد از علی و مادرم - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بیحد - دیدی جفا زان كینه دل آن دیو و آن در
با قلب پر خون از جفا/رفتی تو از دار فنا - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی ازحزن وغم/دیگرنمی بینی ستم - الله اكبر الله اكبر/الله اكبر الله اكبر
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - عطرم زنم شانه كنم زیبا جمالم
باشدسرتوروی خاك/پرخاك وخون آن جسم پاك - الله اكبر الله اكبر/الله اكبر الله اكبر
من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعذارم
گرید بر ا یت مؤمنین/هم با قر ی د لغمین - ا لله ا كبر ا لله ا كبر/ا لله ا كبر ا لله ا كبر
اندر بقیع غبار حزن و غم نشسته
اندر بقیع غبا ر حز ن و غم نشسته - محزون و غمگین ما د ر ی پهلو شكسته
گاهی كند پدر پدر/گاهی بنالد بر پسر - مظلوم حسن جان/ مظلوم حسن جا ن
حسن ز جو آشنا خون در دلش شد - تا همسر نامهربانش قاتلش شد
از لب و لعل گهرش/برون بریزد جگرش - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
تا زنده بود از آل سفیان ظلمها دید - بعد شهادت زال مروان هم جفا دید
كنار قبر مادرش/شد تیره باران پیكرش - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
ناله سر قبرش حسین سبط پیمبر - گوید برادر یا حسن با دیده تر
بودی تو یار و یاورم/بعد از علی و مادرم - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
دیدی تو از دنیا پرستان ظلم بی حد - دیدی جفا زان كینه دل آن دیو و آن دد
با قلب پر خون از جفا/رفتی تو از دار فنا - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
دیگر نگردی خونجگر از جور عدوان - دیگر نبینی ظلمها از آل سفیان
راحت شدی ازحزن وغم/دیگرنمی بینی ستم - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
آیا شود من بر سرم روغن بمالم - عطرم زنم شانه كنم زیبا جمالم
باشدسرتوروی خاك/پرخاك وخون آن جسم پاك - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
من از غم تو ای برادر بی قرارم - گریم شب و روز از غمت ای گلعذارم
گرید برایت مؤمنین/هم باقری دلغمین - مظلوم حسن جا ن/مظلوم حسن جا ن
من غریبم در مدینه/از جفا و ظلم و كینه
من غریبم درمدینه/ازجفا وظلم و كینه - دوستان من همیشه/زین مصیبت دل غمینه
من امام مجتبایم/من صبور اندر بلایم - مصطفی را نور عینم/من گل باغ ولایم
گشته ام با زهر كینه/من شهید اندر مدینه - جعده كرده كار خود را/شیوه دشمن همینه
تو بیاورخواهر من/طشتی اكنون در بر من - خون دلهایی كه خوردم/ریزد اینك از سرمن
ای حسین جان ای برادر/ای اباالفضل دلاور - مردم از دار دنیا/در كنار جد و مادر
در بقیع اكنون غریبم/گشته است غربت نصیبم - من ندارم سایبانی/از عدوی نانجیبم
هر كسی از راه دوری/در بقیع آید سراغم - زیر نور مه ببیند/قبر بی شمع و چراغم
زینت دوش نبی و/اینچنین ظلم و ستمها - تو بنال ای باقری پور/زین مصیبت زین المها
مراثی در باره بقیع
بَقیع یا بقیع الغرقد یا جنتالبقیع گورستانی تاریخی درمدینه است که عده بسیاری ازاهل بیت و صحابه پیامبر اسلام ازجمله چهار تن از امامان شیعه در این قبرستان مدفون هستند. پیشینهٔ تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام میرسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشدهاست. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آنجا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنیحرام» و «بنیسالم» و گاهی نیز در خانههایشان دفن میکردند و در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبر اسلام و توسط مسلمانان صدر اسلام ساخته شد. اولین کسی که در آنجا به توصیه پیامبر دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و علی بن ابیطالب به شمار میرفت؛ علی در سخنانش از عثمان بسیار یاد میکرد. حضرت محمد صلی الله علیه وآله برخی از کشتهشدگان جنگ اُحُد (زخمیهایی که در مدینه درگذشته بودند) و یکی از فرزندانش بنام ابراهیم را در آنجا به خاک سپرد. به نوشته تاریخ طبری بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودیهای مدینه به نام حش کوکب دفن شد، بنیامیه اما بقیع را به قدری وسعت داد که قبر عثمان در بقیع قرار گرفت. بقیع هماینک مدفن چهار امام شیعه (حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق) است. همچنین قبر زنان پیامبر (غیر از خدیجه) و نیز عباس عموی پیامبر، فاطمه بنت اسد، مادر علی ابن ابی طالب، امالبنین (مادر ابوالفضل العباس) و برخی دیگر از بزرگان اسلام در این گورستان قرار دارد. قبرستان بقیع در چند قدمی مسجد النبی قرار دارد. تقریبا تمامی صحابه پیامبر و شخصیت های صدر اسلام در این گورستان دفن شده اند. با این وجود تعداد اندکی از قبرها دارای محل دقیق و شناخته شده هستند. قبور ۲۴ نفر از خاندان پیامبر اسلام (اهل بیت) دارای قبر مشخص هستند. این افراد عبارتند از:
حلیمه مادر رضاعی پیامبر؛ تمامی همسران پیامبر (غیر از خدیجه که در گورستان ابوطالب مکه مدفون است): جویریه، امسلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، امحبیبه، عایشه؛ ابراهیم پسر محمد؛ همه دختران پیامبر: زینب، رقیه و امکلثوم. فاطمه زهرا نیز گرچه به ظن قریب به یقین در بقیع دفن شده ولی محل دقیق دفن وی مورد اختلاف است؛ چهار امام شیعیان امام حسن مجتبی، امام زین العابدین علی بن الحسین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام، فاطمه بنت اسد مادر امام علی و عباس عموی پیامبر؛ ام البنین همسر امام علی و مادر حضرت ابوالفضل، صفیه و عاتکه عمههای پیامبر؛ عقیل بن ابیطالب و عبدالله بن جعفر؛
بجز قبر اهل بیت، قبر چهار تن از شخصیتهای صدر اسلام نیز مشخص است. این افراد عبارتند از:
عثمان، ابوسعید خدری؛ مالک بن انس؛ نافع مدنی.
تا پیش از حمله وهابیان به حجاز، بر قبور ائمه و برخی دیگر از بزرگان مدفون در این قبرستان، بارگاه و گنبدهایی وجود داشت. بسیاری از این بناها، در ۱۲۲۰ق. در حمله اول وهابیان به مدینه ویران شدند، ولی مدتی بعد به دستور عبدالحمید دوم، سلطان عثمانی، بازسازی شدند. سرانجام، در یومالهدم (۸ شوال سال ۱۳۴۴ق./۱۳۰۴ش.) پس از حمله دوم وهابیان، همه بناهای موجود در بقیع به دست امیرمحمد حاکم مدینه و به دستور پدرش عبدالعزیز آل سعود ویران شدند. در حال حاضر نیز مقابر بقیع بدون گنبد و بارگاهاند. روی قبرها سنگهایی نصب کرده اند که هیچ نوشته و کتیبه ای ندارند. روتر که در ۱۳۰۵ش، یعنی اندکی پس از دومین غلبه وهابیان از بقیع دیدن کرده، آن را به ویرانههای شهری تشبیه میکند که گرفتار زلزله شده است. در ۱۳۳۳ش بر اثر فشار مراجع دینی و اقدامات سیاسی به دستور سعود بن عبدالعزیز گذرگاههایی از سیمان ساختند تا آمد و شد زائران را تسهیل کند. در زمان فیصل بن عبدالعزیز نیز درِ بزرگی برای آن تهیه شد و سالها بعد سایهبانی در ضلع غربی بقیع ساخته شد. (تاریخ حرم ائمه بقیع / ص۶۱ - سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۲۳۸ - رحله ابن جبیر، ص۱۷۳ - «قبور ائمه بقیع چگونه تخریب شد؟». پایگاه خبری افکارنیوز- پايگاه اطلاع رساني رسا - آثار اسلامی در مدینه و مکه رسول جعفریان)
همزمان با انتشار اخبار هجوم وهابیها به مدینة النبی و تخریب آثار تاریخی اسلامی، سید اشرف الدین گیلانی معروف به «نسیم شمال»، محبوبترین و معروفترین شاعر ملی انقلاب مشروطه، شعری در رثای این واقعه سرود. بخشی از این شعر که در روزنامه «نسیم شمال» منتشر شده به شرح زیر است:
ازبرای رفع دشمن سربسرهمت کنید - ای مسلمانان،وهابی راهمه لعنت کنید
ازوهابی شاخ لعنت سبزشددرکوهسار - مذهب شمرازوهابی شد دوباره آشکار
هر مسلما نی شد ا ز ظلم و ها بی بی قرار - با ز داغ کربلا را تازه کرده روزگار
از جفاهای وهابی گشته د لها داغدار - ای مسلما نا ن بر ا ی د فع ا و همت کنید
این جسارت درمدینه کس ندیده تاکنون - گشت اندرمسجدومحراب جاری جوی خون
بارگاه حمزه شد ا ز توپ ظا لم سر نگو ن - طا لع ا هل مد ینه سر بسر شد واژگون
زان جسارت مردوزن هم کشته شدازحد فزون - ای مسلمانان برای دفع اوهمت کنید
از برای خویش دشمن از خدا پروا نه کرد - باز همچون بت پرستان یاد از بتخانه کرد
خویش ر ا ا ز بهر دنیا غرق د ر افسانه کرد - مسجد پا ک رسول الله را ویرانه کرد
ای مسلمانان برای دفع او همت کنید
از وهابی در جهان منسوخ شد نام یزید - چونکه یک ملیان یزید بی حیا گشته پدید
از برای شیعه حال کربلا گشته جدید - همچو ظلمی را کسی هرگز ندید و نه شنید
ای مسلمانان برای دفع او همت کنید
منظورازشاخ لعنت«شاخ شیطان»است. نماد شاخ (به انگلیسی: Sign of the horns) به شیوهٔ قرار گرفتن انگشتان یک دست بهصورتی گفته میشود که انگشت اشاره و کوچک باز بمانند و دو انگشت میانی به حالت مُشت جمع شوند.
در شرح السنة از عقبة بن عمر روايت مى كند كه گفت : پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با دست خود به طرف يمن كرد و فرمود: آگاه باشيد كه آن جا پربركت است . بدانيد و آگاه باشيد كه قساوت و سنگ دلى در ميان شتر دارانى است كه در زير دم شتران هستند، جايى كه شاخ شيطان از آن جا بيرون مى آيد. آن حضرت از يمن تعريف و از نجد بدگويى كرده و مى گويد: جاى زلزله و فتنه ها و فساد نجد است ، قساوت و سنگدلى در ميان شترداران است كه همان نجد باشد، و شاخ شيطان از آن جا بيرون مى آيد. حضرت فرقه وهابى را تعبير به شاخ نموده ؛ چون شاخ حيوانات براى انسان و ديگر حيوانات بسيار خطرناك مى باشد. - ممكن است انسان به وسيله شاخ زدن حيوان از بين برود. مى گويند: نجدى هاى مهاجم يعنى سربازان عبدالعزيز بن مسعود و پيروان محمد بن عبدالوهاب روى قبر پيامبر صلى الله عليه و آله قهوه مى كوبيدند و فرياد مى زدند: محمد! ((قم قم !! انت قلت النجد قرن الشيطان )) يعنى اى محمد! برخيز، برخيز! تو گفتى كه نجد شاخ شيطان است !؟ از جمله عقايد وهابى ها (شاخ شيطان ) اين است كه : 1. خدا را جسم ميدانند، براى او دست و پا، صورت و اعضا در نظر مى گيرند؛ 2. همه مسلمانان را به غير از خودشان كافر و مشرك دانسته و قتل و غارت آنان را جايز مى دانند؛ 3. خراب كردن قبر امامان و پيغمبران را واجب دانسته ؛ 4. زيارت كردن را حرام و شرك مى دانند. در زمان خودمان شمه اى از جنايات و قتل و كشتار آنها را ديديم و شنيديم كه چگونه در جمعه خونين مكه در چهارم ديحجه الحرام مطابق نهم مرداد سال 66 حمله كردند و صدها نفر از زايران خانه خدا را قتل عام كرده و هزاران نفر را مجروح ساختند. موحدين و يگانه پرستان را مشرك دانسته و حتى آخوندهاى دربارى آنان ، فرياد مى زدند و مى گفتند ((اقتل المجوس اقتل المشركين )) مجوس و مشركين را بكشيد. درحج خونین سال 1394 هم درمسجدالحرام به بهانه سقوط جرثقیل و هم در منا به بهانه...صدها حاجی را به خاک وخون کشیدند، و...
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
بشکند د ستی که و یر ا ن کرد ا ین گلخانه را - در عزا بنشا ند ا و ، شمع و گل و پروانه را
بشکنددستی که هتک حرمت این خانه کرد - شیعه راسوزاندوخون درقلب صاحبخانه کرد
درون قلب جهان ، ا نقلا ب گشته بیا - نفس ، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فر ا سو ی مدینه و ببین - حرم به د ست حر ا می خراب گشته بیا
این گلستان نبی با ر دگر ویران شده - چشمها ی منتقم ، با ر د گر گریان شده
بعدتخریب بقیع واین ستم درآن دیار - گشت روشن،ازچه قبرفاطمه پنهان شده
خوش آن نسیم كه مى آید از كنار بقیع
خوش آن نسیم كه مى آید ازكنار بقیع - خوشاهواى روان بخش ومُشكباربقیع
فرشتگان ز زمین مى برند سو ى بهشت - براى غا لیه ی حوریان غبار بقیع
اگر كه طو ر تجلّى ز صد ق مى طلبى - بیا به گلشن روحانى دیار بقیع
دریغ و درد كه از ظلم دشمنان خدا - خراب شد همه آثار بى شمار بقیع
ایا كه غیرت دین دارى و ولایت آل - ببار خون، عوض اشك در كنار بقیع
خراب كرد ستم، مشهد چهار امام - كز آن شرف به سما یافت خاكسار بقیع
نخست مرقد سبط نبى ا ما م حسن - بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع
مزار حضرت سجا د ، اسوه عبّاد - ا مین ا عظم حق ، ركن استوار بقیع
مزار حضرت باقر، عزیز پیغمبر - كه بر فزوده به ا جلا ل و اشتهار بقیع
مزارحضرت صادق رییس مذهب ودین - جهان علم وعمل،نوركردگاربقیع
قبور منهدم دیگر از تبار رسول - فزوده است بر اوضاع رنج بار بقیع
زظلم فرقه وهّابیان ناكس دون - بیا ببین كه خزان گشته نوبهار بقیع
سعودیان عَمیل یهو د و صهیونیسم - ز ظلم ، هتك نمودند اعتبار بقیع
قبور آل پیمبر، خراب و ویران است - فرشتگان همگان اند سوگوار بقیع
دراین مصائب عظمى ولىّ عصربوَد - شكسته خاطرومحزون وداغدار بقیع
كندظهوروجهان پركند زدانش و داد - زند به ریشه خصم ستم شعار بقیع
قیام باید ومردانگىّ وهمّت وعزم - كه بر طرف كند ا ین و ضع ناگوار بقیع
وگرنه تانشود قطع دست استعمار - جهان شیعه بو د ز ا ر و دل فكار بقیع
حرامیان به حرم تاكه حاكم اندرواست - كه مسلمین همه باشندشرمساربقیع
سلام بى حد و بسیار بر پیمبر و آ ل - د ر و د و ا فر و بى ا نتها نثار بقیع
ز یاد مرقد ویران اولیاى خدا - همیشه«لطفى صافى»است بى قرار بقیع
آیت الله صافی گلپایگانی
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش
سلام من به مدینه ، به آستان رفیعش - به مسجد نبوی و به لاله های غریبش
سلام من به علی و به حلم و صبرعجیبش - سلام من به بقیع وچهارقبرغریبش
نشسته با ز د لم پشت درب بسته آنجا - گرفته با ز دلم بهر قبر مخفی زهرا
سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش
سلام ما به بقیع وبُقاع ویرانش - به آن حریم که باشد مَلَک نگهبانش
سلام ما به بقیع آ ن تجسُّم غر بت - گو ا ه بر سخنم تر بت ا ما ما نش
بقیع تربت پاک چهار معصوم است - چهار نور خدا می دَمَد ز دامانش
یکی است حضرت باقرازآن چهارامام - که داغ او زده آتش به قلب یارانش
غریب اوست که درموسم زیارت حجّ - مدینه وآنهمه زایرکه هست مهمانش
شب شها د ت ا و یک نفر نمیما ند - که ا شک غم بفشا ند به قبر ویرانش
شهید شد ز جو ر هشا م آ ن مظلوم - بزهرتَعبِیه درزین که آب شد جانش
سید رضا مؤید
غربت آباد دیار آشنایى ها، بقیع
غربت آ با د د یا ر آ شنا یى ها ، بقیع - همدم د یر ینه یِ غمها ى نا پید ا ، بقیع
درتوحتّى لحظه ها هم بى قرارى مى كنند - اى تمام واژه هاى اشك را معنى بقیع
درتو،خون دیده هادریاشدوصاحبدلان - جرعه جرعه عشق نوشیدند از این دریا بقیع
سنگ فرش كوچه هایت داغ هاى سینه سوز - شمع فانوس نگاهت چشم خون پالا بقیع
تو بلو ر ر وشنا یى ها ى شهر یثربى - چون نگینى ما ند ه د ر ا نگشتر بطحا بقیع
هم صد ا با قرنها مظلو مى آ ل رسول - حنجرى كو ؟ تا د ر این غربت كند آوا، بقیع
وسعت تنها یى ا ت دل ها ى ما را مى برد! - تا خد ا ، تا عشق ، تا تنها یى مولا بقیع
قصّه مظلومى اش راباتوگفت آن شب كه داشت - در گلو، بُغضِ غریب ماتم زهرا، بقیع
در هجوم تیرگى ها، در شب سرد سكوت - حسرتى مى بُرد خورشید جهان آرا بقیع
اى مز ا ر هرچه خو ر شید ا ز د یا ر روشنى - اى شكو ه نو ر د ر آ ئینه غبر ا بقیع
كاش چشمى بودواشكى،اشتیاق مویه اى - با تومى ماندیم ، تا موعود ، تا فردا بقیع
اى بهشت آ ر ز و ، گم كر د ه د لها ى پا ك - اى زیارتگاه یك عالم د ل شیدا بقیع
سیل اشك عاشقان بگذار تا دریا شود - چشمه اى از چشم جان بیدلان بگشا بقیع
دارم امّید آنكه در محشر پناهم مى دهد - سایه دیوار این «آشفته»حالى ها بقیع
جعفر رسول زاده _ آشفته
باز كن بر روى من آغوش جان را اى بقیع
باز كن برروى من آغوش جان را اى بقیع - تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع
خاكى ا ما بر تر ا ز ا فلا ك دارى جایگاه - در تو مى بینم شكو هِ آسمان ر ا ا ى بقیع
پنج خورشیدِ جهانافروز در دامان تست - كردهاى رشك فلك این خاكدان را اى بقیع
مىرسیم از گرد ره با كوله با ر اشك و آه - بار د ه ا ین كاروانِ خسته جان را اى بقیع
جزتو غمهاى على را هیچ كس باور نكرد -مىكشى بردوش خودبارى گران را اى بقیع
باز گو با ما، مزار كعبه ی دلها كجاست - د ر كجا كردى نها ن آ ن بىنشان را اى بقیع
قطرهاى، اما در آغوش تو دریا خفته است - كرده ا ى پنهان تو موجى بیكران را اى بقیع
چشم توخون گریدو«پروانه»مىداندكجاست - چشمه ی جوشان این اشكِ روان را اى بقیع
محمّد على مجاهدى «پروانه»
جلوه جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
جلو ه جنت به چشم خا کیا ن دارد بقیع - یا صفا ى خلو ت افلاکیان دارد بقیع
گرحصا رکعبه ر ا جبر یل دربانى کند - صدچو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گرچه با شمع و چر ا غ ا ین آستان بیگانه است- الفتى با مهرو ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است - یک چمن گل نیزدرآغوش جان داردبقیع
گرچه مى تا بد بر ا و خو ر شید سو ز ا ن حجاز - از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتو ا ن گفت ا ز گلا ب گریه ا هل نظر - بى نها یت چشمه ا شک ر و ا ن دارد بقیع
بشکند با ر ا ما نت گرچه پشت کو ه را - قد ر ت حمل چنین با ر گران دارد بقیع
تا سرو کارش بو د با عترت پاک رسول - کى عنایت با کم و کیف جها ن دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجتبنور ماه نیست - در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال - هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه - پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد عباس عم ، ا م ا لبنین - اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع
در پنا ه مجتبى د ر ظل ز ین ا لعا بد ین - ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبى و صا د ق آ ل رسول - خفته ا ند آ نجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز - داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع
کس نمید ا ند چرا یا قرة عین الرسول - منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع
آخر اینجا قصه گوى رنج بى پایان تست - غصه وغم کاروان درکاروان دارد بقیع
خفته بین منبر و محرابى اما باز هم - ا ز تو ا ى ا نسیه حو ر ا نشان دارد بقیع
راز مخفى بودن قبر تر ا با ما نگفت - تا بکى مهر خمو شى بر د ها ن دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلو ت ر و حا نى اش - این مد ینه ا نتظا ر میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است ودربرروى مردم بستهاست - زائرى چون مهدى صاحب زمان داردبقیع
کا ش با شد قبضه خاکم د ر آ ن وادى «شفق» - چون ز فیض فا طمه خط ا ما ن دارد بقیع
محمدحسین بهجتى «شفق»
بس كه پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع
بس كه پنها ن گشته گل د ر ز یر دامان بقیع - بوى گل مى آ ید ا ز چاك گریبان بقیع
مرغ شب درسوگ گلهایى كه براین خاك ریخت - ازسرشب تاسحر،باشدغزلخوان بقیع
ناله ها ى حضرت زهرا هنو ز آ ید به گوش - ا ز فضا ى حسرت آ لو دِ غم افشان بقیع
گوش د ه تا گریه ی ز ا ر على ر ا بشنوى - نیمه شب ها ا ز دل خونین و حیران بقیع
این حریم عشق دارد عقده ها پنهان به دل - شعلهها سر مىكشد از جان سوزان بقیع
از د ل هر ذ رّ ه بینى جلو ه گر صد آ فتا ب - گر شكافى ذ رّه ذ رّه خا كِ رخشان بقیع
هرگل اینجاداردازخون جگرنقش ونگار - وه چه خوش رنگ است گلهاى گلستان بقیع
بسته ا م پیمان ا لفت با مز ا ر عا شقا ن - خورده عمق جا ن من پیو ند با جان بقیع
اى ولىّ حق ، تسلاّ بخشِ د ل ها ى حز ین - خیز و سا ما ن د ه به گلزار پریشان بقیع
سینه این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد - كوش اى غمخوار رنجوران به درمان بقیع
اى جها ن آ با د كن ، برخیز و مهر و د ا د كن - با ز كن آ با د ا ز نو ، كوى ویران بقیع
چون ببیندهرغروبش مات وخاموش وغریب - سیلِ خون ریزد«شفق»ازدل به دامان بقیع
محمدحسین بهجتى «شفق»
یه بار میشه بقیعت و بیام زیارت آقاجون
یه با ر میشه بقیعت و بیا م ز یا ر ت آقاجون - کنارِ قبرِ ما د ر و عرض ارادت آقاجون
سرم پایین،چشمای توتاج روی سرم میشه - بی سروسامونت میشم با یه عبارت آقاجون
میشه یه روزبگن به من خاکِ بقیع وسرمه کن - خاکِ بقیع وخونِ چشم،توونظارت آقاجون
اون روز میدونم که دیگه گمشده ام پیدامیشه - چون توبه من نشون میدی بایه اشارت آقاجون
عمرم د ا ر ه میگذره و هنوز بقیع رو ندیدم - آقا به فر یا د م برس جو نم نثا ر ت آقا جون
نذارچشام بسته بشه حسرت به دل مونده برم - نذاربا این همه دعا، باشم خمارت آقاجون
تو مکتب تشیعت، شیعه شدم رهام نکن - نذار که دشمنات کنند دلم رو غارت آقاجون
اى راهیان شهر نور این جا بقیع ست
اى راهیان شهر نور این جا بقیع ست - این خاك عنبربوى مشك آسا، بقیع ست
این جا هزاران داستان نا گفته دارد - این جا د و صد سرّ نهان بنهفته دارد
سوز جگرها بس د ر ا ین خاك بقیع ست - بیرون ز حدّ عقل ادراك بقیع ست
آیینه آیین حق را قبر این جاست - خاكش عجین با زهر تلخ و صبر این جاست
این خاك تا عرش خدا ره توشه دارد - ركن و حطیم و كعبه در هر گوشه دارد
بیمارعشق سرمدى راتربت اینجاست - یك شهرنى،یك دهرحزن وغربت اینجاست
این جا به «كرّمنا بنى آدم» طرازست - از این زمین تا عرش رحمان راه، بازست
ایمان و عشق و سرّ حق راجوهر اینجاست - انهار نور و چشمه ساركوثراینجاست
روح عروج «اِرجعى» پویاست ا ین جا - خا كش قر ین با تربت زهراست این جا
عطرى ز بوى بقعه زهرا در این جاست - حزنى ز اندوه شب مولا در این جاست
داناى اسرار نها نِ ا ین جهان كو - فر ز ند ز هر ا ، مهد ى صاحب زمان كو
كو آن كه از هر بى نشان دارد نشانه؟ - كو آن كه با شد آگه از دفن شبانه؟
كو آن كه ریزد ا شك و ا ز سیلى بگوید - با سو ز د ل از صورت نیلى بگوید
تا ا ز مز ا ر مخفى ما د ر بگو ید - تا ا ز جفا ى خصم بد گو هر بگوید
اى دست حق،وى حجّت خلاّق دادار - زنجیروغُل ازگردن بیمار بردار
محمّد آزادگان
برگشا مهر خموشى از زبانت اى بقیع!
برگشا مهر خموشى ا ز ز با نت ا ى بقیع! - جا ى زهرا را بگو با زائرانت اى بقیع
دیده ى گریان ما ر ا بنگر و ، با ما بگو - د ر كجا خوابیده آن آرام جانت اى بقیع
لطف كن! گم كرده ى ما را نشان ما بده - بشكن این مهر خموشى از زبانت اى بقیع
گر د هى بر من نشان از قبر ز هر ا ، تا ابد - بر ندارم سر ز خا ك آ ستا نت اى بقیع
گفت مولا: راز این مطلب مگو با هیچكس - خوب بیرون آمدى از امتحانت اى بقیع
گر ندارى ا ذ ن ا ز مو لا كه سازى بر ملا - لا اقل با ما بگو ا ز داستانت اى بقیع
فاطمه با پهلوى بشكسته شد مهمان تو - ده خبر ما را ز حال میهمانت اى بقیع
آرزو دارد به دل(خسرو)كه تا صاحب زمان - برملا سازد مگر راز نهانت اى بقیع
محمد خسرو نژاد
ای جانِ جهانیان فدایت
ای جانِ جهانیان فدایت - «هستی»همه سائل وگدایت
ای تکیه گه گنا ه کاران - د یو ا ر بقیع با صفا یت
گریان نبود به روزمحشر - چشمی که بگریدازبرایت
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
آخریه روزشیعه برات حرم میسازه - حرم برای توشه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم - شبیه گنبد امام رضا می سازیم
***
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
بشکند دستی که ویران کرد ا ین گلخانه را - در عزا بنشاند او، شمع و گل و پروانه را
بشکنددستی که هتک حرمت این خانه کرد - شیعه راسوزاندوخون درقلب صاحبخانه کرد
در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع
درجهان،هم شأن وهمتائی کجاداردبقیع - چونکه یک جا،چارمحبوب خداداردبقیع
نور چشمان رسول و، پو ر د لبند بتول - صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع
گرچه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ
گرچه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ - همچو ایوانِ نجف نوروصفا دارد بقیع
سر به دیوارش زند هر کس از این جا بگذرد - در سکوتش نالهها وگریهها دارد بقیع
درون قلب جهان، انقلاب گشته بیا
درون قلب جهان، انقلاب گشته بیا - نفس، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین - حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
بشنو از این قبرها بانگ اناالمظلوم را
بشنو از این قبرها بانگ انا المظلوم را - تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع
تاشودثابت که نورحق نمیگرددخموش - گرچه ویران شد،جلال کبریاداردبقیع
این گلستان نبی بار دگر ویران شده
این گلستان نبی با ر د گر ویران شده - چشمهای منتقم، بار دگر گریان شده
بعدتخریب بقیع واین ستم درآن دیار - گشت روشن،ازچه قبرفاطمه پنهان شده
شب كه تنها میشود با خلوت روحانی اش
شب كه تنها میشود با خلو ت روحانی ا ش - این مدینه انـتظار میهمان دارد بـقـیـع
شب كه تاریك است ودربرروی مردم بسته است - زائری چون مهدی صاحب زمان داردبقیع
یا رب چه حكمتىست در این قطعه شریف
یا رب چه حكمتىست دراین قطعه شریف - مهمان غریب وبارگه میزبان،غریب
یا رب كرامتى! كه زنم بوسه بر بقیع - سر را نهم به خاك و بگریم بر آن غریب
دریغ و درد كه از ظلم دشمنان خدا
دریغ ودرد كه از ظلم دشمنان خدا - خراب شد همه آثار بى شمار بقیع
خراب كرد ستم،مشهدچهارامام - كز آن شرف به سما یافت خاكساربقیع
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم چهارم امام حسن ع
ادامه مطلب را ببينيد
روضه رحلت جانسوز خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله
زیارت حضرت رسول (ص) در روز شنبه
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّیتَ الَّذِی عَلَیكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِینَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِینَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِیائِكَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِیكَ وَ أَمِینِكَ وَ نَجِیبِكَ وَ حَبِیبِكَ وَ صَفِیكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ خَالِصَتِكَ وَ خِیرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الْوَسِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاما مَحْمُودا یغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ اَللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابا رَحِیما» إِلَهِی فَقَدْ أَتَیتُ نَبِیكَ مُسْتَغْفِرا تَائِبا مِنْ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِی یا سَیدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَیتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّی لِیغْفِرَ لِی، آنگاه سه بار بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ. سپس بگو: أُصِبْنَا بِكَ یا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِكَ حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ یا سَیدَنَا یا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكَ وَ عَلَى آلِ بَیتِكَ [الطَّیبِینَ] الطَّاهِرِینَ هَذَا یوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ یوْمُكَ وَ أَنَا فِیهِ ضَیفُكَ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی فَإِنَّكَ كَرِیمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَحْسِنْ ضِیافَتِی وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ عِنْدَ آلِ بَیتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِینَ.
زیارت تعلیم داده شده به بزنطى
[زیارت تعلیم داده شده به بزنطى] به گونه اى كه با سند صحیح روایت شده چنین است: ابن ابى نصر خدمت حضرت رضا علیه السّلام عرض كرد: پس از نماز چگونه بر حضرت پیامبر صلى اللّه علیه و آله صلوات و سلام فرستاد؟فرمود میگویى:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خِیرَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِینَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَجَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّكَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ فَجَزَاكَ اللَّهُ یارَسُولَ اللَّهِ أَفْضَلَ مَاجَزَى نَبِیًّا عَنْ أُمَّتِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَآلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
زیارت حضرت رسول اکرم (ص)زیارت ازبعید
اَشْهَدُ اَنْلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَ اَنَّهُ سَیّدُ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، وَاَنَّهُ سَیدُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَعَلى اَهْلِ بَیتِهِ الأَئِمَّةِ الطَّیبینَ. پس بگو: اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خَلیلَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَبِىَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَحْمَةَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خِیرَةَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبیبَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَجیبَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خاتَمَ النَّبِیینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَیدَ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا قآئِماً بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا فاتِحَ الْخَیرِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَعْدِنَ الْوَحْىِ وَالتَّنْزیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُبَلِّغاً عَنِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا السِّراجُ الْمُنیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُبَشِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَذیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُنْذِرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذى یسْتَضآءُ بِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَعَلى اَهْلِ بَیتِكَ الطَّیبینَ الطَّاهِرینَ الْهادینَ الْمَهْدِیینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَعَلى جَدِّكَ عَبْدِ المُطَّلِبِ وَعَلى اَبیكَ عِبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلى اُمِّكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهَبٍ اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ حَمْزَةَ سَیدِ الشُّهَدآءِ اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالمُطَّلِبِ، اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ وَكَفیلِكَ اَبیطالِبٍ، اَلسَّلامُ عَلى ابْنِ عَمِّكَ جَعْفَرٍ الطَّیارِ فى جِنانِ الْخُلْدِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُحَمَّدُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَحْمَدُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، وَالسَّابِقَ اِلى طاعَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالْمُهَیمِنِ عَلى رُسُلِهِ، وَالْخاتَمَ لِأَنْبِیآئِهِ، وَالشَّاهِدَ عَلى خَلْقِهِ، وَالشَّفِیعَ اِلَیهِ، وَالْمَكینَ لَدَیهِ، وَالْمُطاعَ فى مَلَكُوتِهِ، الْأَحْمَدَ مِنَ الْأَوْصافِ، الْمُحَمَّدَ لِسآئِرِ الْأَشْرافِ، الْكَریمَ عِنْدَ الرَّبِّ، وَالْمُكَلَّمَ مِنْ وَرآءِ الْحُجُبِ، الْفآئِزَ بِالسِّباقِ، وَالْفائِتَ عَنِ اللِّحاقِ، تَسْلیمَ عارِفٍ بِحَقِّكَ، مُعْتَرِفٍ بِالتَّقْصیرِ فى قِیامِهِ بِواجِبِكَ غَیرِ مُنْكِرٍ مَا انْتَهى اِلَیهِ مِنْ فَضْلِكَ، مُوقِنٍ بِالْمَزیداتِ مِنْ رَبِّكَ مُؤْمِنٍ بِالْكِتابِ الْمُنْزَلِ عَلَیكَ، مُحَلِّلٍ حَلالَكَ مُحَرِّمٍ حَرامَكَ، اَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ مَعَ كُلِّ شاهِدٍ، وَاَتَحَمَّلُها عَنْ كُلِّ جاحِدٍ، اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ، وَنَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وَجاهَدْتَ فى سَبیلِ رَبِّكَ، وَصَدَعْتَ بِاَمْرِهِ، وَاحْتَمَلْتَ الْأَذى فى جَنْبِهِ، وَدَعَوْتَ اِلى سَبیلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ الْجَمیلَةِ، وَاَدَّیتَ الْحَقَّ الَّذى كانَ عَلَیكَ، وَاَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنینَ وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرینَ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیكَ الْیقینُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ اَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمینَ، وَاَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبینَ، وَاَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلینَ، حَیثُ لا یلْحَقُكَ لاحِقٌ، وَلا یفُوقُكَ فائِقٌ، وَلا یسْبِقُكَ سابِقٌ، وَلا یطْمَعُ فى اِدْراكِكَ طامِعٌ، اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذىِ اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الْهَلَكَةِ، وَهَدانا بِكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَنوَّرَنا بِكَ مِنَ الظُّلْمَةِ، فَجَزاكَ اللَّهُ یا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ مَبْعُوثٍ، اَفْضَلَ ما جازى نَبِیاً عَنْ اُمَّتِهِ، وَرَسُولاً عَمَّنْ اُرْسِلَ اِلَیهِ بَاَبى اَنْتَ وَاُمّى یا رَسُولَ اللَّهِ، زُرْتُكَ عارِفاً، بِحَقِّكَ مُقِرّاً بِفَضْلِكَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ، وَخالَفَ اَهْلَ بَیتِكَ، عارِفاً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتَ عَلَیهِ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى وَنَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَوَلَدى، اَ نَا اُصَلّى عَلَیكَ كَما صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ، وَصَلّى عَلَیكَ مَلائِكَتُهُ وَاَنْبِیآؤُهُ وَرُسُلُهُ، صَلوةً مُتَتابِعَةً وافِرَةً مُتَواصِلَةً لاَ انْقِطاعَ لَها، وَلا اَمَدَ وَلا اَجَلَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ وَعَلى اَهْلِ بَیتِكَ الطَّیبینَ الطَّاهِرینَ، كَما اَنْتُمْ اَهْلُهُ. پس دستها را بگشا و بگو: اَللّهُمَّ اجْعَلْ جَوامِعَ صَلَواتِكَ، وَنَوامِىَ بَرَكاتِكَ، وَفَواضِلَ خَیراتِكَ، وَشَرآئِفَ تَحِیّاتِكَ وَتَسْلیماتِكَ، وَكَراماتِكَ وَرَحَماتِكَ، وَصَلَواتِ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبینَ، وَاَنْبِیآئِكَ الْمُرْسَلینَ وَاَئِمَّتِكَ الْمُنْتَجَبینَ، وَعِبادِكَ الصَّالِحینَ، وَاَهْلِ السَّمواتِ وَالْأَرَضینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَشاهِدِكَ، وَنَبِیكَ وَنَذیرِكَ، وَاَمینِكَ وَمَكینِكَ، وَنَجِیكَ وَنَجیبِكَ، وَحَبیبِكَ وَخَلیلِكَ، وَصَفیكَ وَصَفْوَتِكَ، وَخاصَّتِكَ وَخالِصَتِكَ، وَرَحْمَتِكَ وَخَیرِ خِیرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَخازِنِ الْمَغْفِرَةِ، وَقآئِدِ الْخَیرِ وَالْبَرَكَةِ، وَمُنْقِذِ الْعِبادِ مِنَ الْهَلَكَةِ بِاِذْنِكَ، وَداعیهِمْ اِلى دینِكَ الْقَیمِ بِاَمْرِكَ، اَوَّلِ النَّبِیینَ میثاقاً، وَآخِرِهِمْ مَبْعَثاً الَّذى غَمَسْتَهُ فى بَحْرِ الْفَضیلَةِ، وَالْمَنْزِلَةِ الْجَلیلَةِ، وَالدَّرَجَةِ الرَّفیعَهِ وَالْمَرْتَبَةِ الْخَطیرَهِ، وَاَوْدَعْتَهُ الْأَصْلابَ الطَّاهِرَةَ، وَنَقَلْتَهُ مِنْها اِلَى الْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لُطْفاً مِنْكَ لَهُ، وَتَحَنُّناً مِنْكَ عَلَیهِ اِذْ وَكَّلْتَ لِصَوْنِهِ وَحِراسَتِهِ، وَحِفْظِهِ وَحِیاطَتِهِ مِنْ قُدْرَتِكَ عَیناً عاصِمَةً، حَجَبْتَ بِها عَنْهُ مَدانِسَ الْعَهْرِ، وَمَعآئِبَ السِّفاحِ، حَتَّى رَفَعْتَ بِهِ نَواظِرَ الْعِبادِ، وَاَحْییتَ بِهِ مَیتَ الْبِلادِ، بِاَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتارِ، وَاَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ، اَللّهُمَّ فَكَما خَصَصْتَهُ بِشَرَفِ هذِهِ الْمَرْتَبَةِ الْكَریمَةِ، وَذُخْرِ هذِهِ الْمَنْقَبَةِ الْعَظیمَةِ، صَلِّ عَلَیهِ كَما وَفى بِعَهْدِكَ، وَبَلَّغَ رِسالاتِكَ، وَقاتَلَ اَهْلَ الْجُحُودِ عَلى تَوْحیدِكَ، وَقَطَعَ رَحِمَ الْكُفْرِ فى اِعْزازِ دینِكَ، وَلَبِسَ ثَوْبَ الْبَلْوى فى مُجاهَدَةِ اَعْدآئِكَ، وَاَوْجَبْتَ لَهُ بِكُلِ اَذًى مَسَّهُ، اَوْ كَیدٍ اَحَسَّ بِهِ مِنَ الْفِئَةِ الَّتى حاوَلَتْ قَتْلَهُ، فَضیلَةً تَفُوقُ الْفَضآئِلَ، وَیمْلِكُ بِهَا الْجَزیلَ مِنْ نَوالِكَ، وَقَدْ اَسَرَّ الْحَسْرَةَ، وَاَخْفَى الزَّفْرَةَ، وَتَجَرَّعَ الْغُصَّةَ، وَلَمْ یتَخَطَّ ما مَثَّلَ لَهُ وَحْیكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَعَلى اَهْلِ بَیتِهِ صَلوةً تَرْضاها لَهُمْ، وَبَلِّغْهُمْ مِنَّا تَحِیةً كَثیرَةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ فى مُوالاتِهِمْ فَضْلاً وَاِحْساناً، وَرَحْمَةً وَغُفْراناً، اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ. پس چهارركعت نماز زیارت بكن به دو سلام با هر سوره كه خواهى صاحب فضل بزرگ و چون فارغ شوى تسبیح فاطمه زهراعلیها السلام را بخوان پس بگو: اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ لِنَبِیّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیه وَ الِهِ «وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» وَلَمْ اَحْضُرْ زَمانَ رَسُولِكَ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، اَللّهُمَّ وَقَدْ زُرْتُهُ راغِباً تائِباً مِنْ سَیّىِ عَمَلى، وَمُسْتَغْفِراً لَكَ مِنْ ذُنُوبى، مُقِرّاً لَكَ بِها، وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّى، وَمُتَوَجِّهاً اِلَیكَ بِنَبِیّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، صَلَواتُكَ عَلَیهِ وَ آلِهِ، فَاجْعَلْنِى اللّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیتِهِ عِنْدَكَ وَجیهاً فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یا نَبِىَّ اللَّهِ، یا سَیّدَ خَلْقِ اللَّهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلىَ اللَّهِ رَبِّكَ وَرَبّى، لِیغْفِرَ لى ذُنُوبى، وَیتَقَبَّلَ مِنّى عَمَلى، وَیقْضِىَ لى حَوآئِجى، فَكُنْ لى شَفیعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبّى، فَنِعْمَ الْمَسْئُولُ الْمَوْلى رَبّى، وَنِعْمَ الشَّفیعُ اَنْتَ، یا مُحَمَّدُ عَلَیكَ وَعَلى اَهْلِ بَیتِكَ السَّلامُ، اَللّهُمَّ وَاَوْجِبْ لى مِنْكَ الْمَغْفِرَةَ وَالرَّحْمَةَ، وَالرِّزْقَ الْواسِعَ الطَّیبَ النَّافِعَ، كَما اَوْجَبْتَ لِمَنْ اَتى نَبِیكَ مُحَمَّداً صَلَواتُكَ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَهُوَ حَىٌّ فَاَقَرَّ لَهُ بِذُنُوبِهِ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُ رَسُولُكَ عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ، فَغَفَرْتَ لَهُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمْ الرَّاحِمینَ، اَللّهُمَّ وَقَدْ اَمَّلْتُكَ وَرَجَوْتُكَ، وَقُمْتُ بَینَ یدَیكَ وَرَغِبْتُ اِلَیكَ عَمَّنْ سِواكَ، وَقَدْ اَمَّلْتُ جَزیلَ ثَوابِكَ، وَاِنّى لَمُقِرٌّ غَیرُ مُنْكِرٍ، وَتائِبٌ اِلَیكَ مِمَّا اقْتَرَفْتُ، وَعآئِذٌ بِكَ فى هذَا الْمَقامِ مِمَّا قَدَّمْتُ مِنَ الْأَعْمالِ التَّى تَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فیها، وَنَهَیتَنى عَنْها، وَاَوْعَدْتَ عَلَیهَا الْعِقابَ، وَاَعُوذُ بِكَرَمِ وَجْهِكَ اَنْ تُقیمَنى مَقامَ الْخِزْىِ وَالذُّلِّ، یوْمَ تُهْتَكُ فیهِ الْأَسْتارُ، وَتَبْدُو فیهِ الْأَسْرارُ وَالْفَضائِحُ، وَتَرْعَدُ فیهِ الْفَرایصُ، یوْمَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ یوْمَ الْأفِكَةِ، یوْمَ الْأزِفَةِ، یوْمَ التَّغابُنِ، یوْمَ الْفَصْلِ، یوْمَ الْجَزآءِ، یوْماً كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ اَلْفَ سَنَةٍ، یوْمَ النَّفْخَةِ، یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ، یوْمَ النَّشْرِ، یوْمَ الْعَرْضِ، یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ، یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخیهِ وَاُمِّهِ وَاَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ، یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ وَاَكْنافُ السَّمآءِ، یوْمَ تَاْتى كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها، یوْمَ یرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ فَینَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا، یوْمَ لا یغْنى مَوْلىً عَنْ مَوْلىً شَیئاً وَلا هُمْ ینْصَرُونَ، اِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ، اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ، یوْمَ یرَدُّونَ اِلى عالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهادَةِ، یوْمَ یرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقِّ، یوْمَ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً، كَاَنَّهُمْ اِلى نُصُبٍ یوفِضُونَ، وَكَاَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ، مُهْطِعینَ اِلَى الدَّاعِ اِلَى اللَّهِ، یوْمَ الْواقِعَةِ یوْمَ تُرَجُّ الْأَرْضُ رَجّاً، یوْمَ تَكُونُ السَّمآءُ كَالْمُهْلِ، وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ، وَلا یسْئَلُ حَمیمٌ حَمیماً، یوْمَ الشَّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ، یوْمَ تَكُونُ الْمَلائِكَةُ صَفّاً صَفّاً، اَللّهُمَّ ارْحَمْ مَوْقِفى فى ذلِكَ الْیوْمِ، بِمَوْقِفى فى هذَا الْیوْمِ وَلا تُخْزِنى فى ذلِكَ الْمَوْقِفِ بِما جَنَیتُ عَلى نَفْسى، وَاجْعَلْ یا رَبِّ فى ذلِكَ الْیوْمِ مَعَ اَوْلِیآئِكَ مُنْطَلَقى وَفى زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیتِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ مَحْشَرى، وَاجْعَلْ حَوْضَهُ مَوْرِدى، وَفِى الْغُرِّ الْكِرامِ مَصْدَرى، وَاَعْطِنى كِتابِى بِیمینى، حَتّى اَفُوزَ بِحَسَناتى، وَتُبَیضَ بِهِ وَجْهى، وَتُیسِّرَ بِهِ حِسابِى، وَتُرَجِّحَ بِهِ میزانى، وَاَمْضِىَ مَعَ الْفآئِزینَ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحینَ اِلى رِضْوانِكَ وَجِنانِكَ اِلهَ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ تَفْضَحَنى فى ذلِكَ الْیوْمِ بَینَ یدَىِ الْخَلایقِ بِجَریرَتى، اَوْ اَنْ اَلْقَى الْخِزْىَ وَالنَّدامَةَ بِخَطیئَتى، اَوْ اَنْ تُظْهِرَ فیهِ سَیئاتِى عَلى حَسَناتى، اَوْ اَنْ تُنَوِّهَ بَینَ الْخَلائِقِ بِاسْمى، یا كَریمُ یا كَریمُ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ، السَّتْرَ السَّتْرَ، اَللّهُمَّ وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ یكُونَ فى ذلِكَ الْیوْمِ فى مَواقِفِ الْأَشْرارِ مَوْقِفى، اَوْ فى مَقامِ الْأَشْقیآءِ مَقامى، وَاِذا مَیزْتَ بَینَ خَلْقِكَ فَسُقْتَ كُلّاً بِاَعْمالِهِمْ زُمَراً اِلى مَنازِلِهِمْ، فَسُقْنى بِرَحْمَتِكَ فى عِبادِكَ الصَّالِحینَ، وَفى زُمْرَةِ اَوْلِیآئِكَ الْمُتَّقینَ اِلى جَنّاتِكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ، پس وداع كن آن حضرت را و بگو: اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا الْبَشیرُ النَّذیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا السِّراجُ الْمُنیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا السَّفیرُ بَینَ اللَّهِ وَبَینَ خَلْقِهِ، اَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِى الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِیةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها، وَاَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَنّى مُؤْمِنٌ بِكَ، وَبِالْأَئِمَّةِ مِنْ اَهْلِ بَیتِكَ، مُوقِنٌ بِجَمیعِ ما اَتَیتَ بِهِ راضٍ مُؤْمِنٌ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَیتِكَ اَعْلامُ الْهُدى، وَالْعُرْوَةُ الْوُثقى، وَالْحُجَّةُ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ نَبِیكَ عَلَیهِ وَ الِهِ السَّلامُ، وَاِنْ تَوَفَّیتَنى فَاِنّى اَشْهَدُ فى مَماتى عَلى ما اَشْهَدُ عَلَیهِ فى حَیوتى، اَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَكَ لاشَریكَ لَكَ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ، وَاَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَیتِهِ اَوْلِیآؤُكَ وَاَنْصارُكَ، وَحُجَجُكَ عَلى خَلْقِكَ، وَخُلَفآؤُكَ فى عِبادِكَ، وَاَعْلامُكَ فى بِلادِكَ، وَخُزَّانُ عِلْمِكَ، وَحَفَظَةُ سِرِّكَ، وَتَراجِمَةُ وحْیكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَبَلِّغْ رُوحَ نَبِیكَ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ فى ساعَتى هذِهِ وَفى كُلِّ ساعَةٍ تَحِیةً مِنّى وَسَلاماً، وَالسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلیمى عَلَیكَ.
زیارت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَآله درحرم آن حضرت
امّا كیفیت زیارت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله پس چنین است هرگاه وارد شدى انشاءاللّه تعالى مدینه پیغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله پس غسل كن براى زیارت و چون خواستى داخل مسجد آن حضرت شوى بایست نزد در و بخوان آن اذن دخول اوّل را و داخل شو از در جبرئیل و مقدّم دار پاى راست را در وقت دخول پس صد مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ بگو پس دو ركعت نماز تحیت مسجد بگذار و برو به سمت حجره شریفه و دست بمال بر آن و ببوس آن را و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَبِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خاتِمَ النَّبِیینَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیكَ الْیقینُ فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیكَ وَرَحْمَتُهُ وَعَلى اَهْلِ بَیتِكَ الطّاهِرینَ.
پس بایست نزد ستون پیش كه از جانب راست قبر است رو به قبله كه دوش چپ به جانب قبر باشد و دوش راست به جانب منبر كه آن موضع رسول خداصلى الله علیه و آله است و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ وَاَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ وَنَصَحْتَ لاُمَّتِكَ وَجاهَدْتَ فى سَبیلِ اللّهِ وَعَبَدْتَ اللّهَ حَتّى اَتیكَ الْیقینُ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَاَدَّیتَ الَّذى عَلَیكَ مِنَ الْحَقِّ وَاَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنینَ وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرینَ فَبَلَّغَ اللّهُ بِكَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذىِ اِسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَالضَّلالَةِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ مَلاَّئِكَتِكَ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیاَّئِكَ الْمُرْسَلینَ وَعِبادِكَ الصّالِحینَ وَاَهْلِ السَّمواتِ وَالاْرَضینَ وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِیكَ وَاَمینِكَ وَنَجِیكَ وَحَبیبِكَ وَصَفِیكَ وَخآصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَخِیرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ اَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفیعَةَ وَآتِهِ الْوَسیلَةَ مِنَ الْجَّنَةِ وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ وَالآخِرُونَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً وَاِنّى اَتَیتُكَ مُسْتَغْفِرًا تآئِباً مِنْ ذُنُوبى وَاِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلَى اللّهِ رَبّى وَرَبِّكَ لِیغْفِرَ لى ذُنُوبى. و اگر تو را حاجتى باشد بگردان قبر مطهّر را در پشت كتف خود و رو به قبله كن و دستها را بردار و حاجت خود را بطلب بدرستى كه سزاوار است كه برآورده شود اِنْشاءَاللّهُ تَعالى.
و ابن قولویه به سند معتبر روایت كرده از محمّد بن مسعود كه گفت دیدم حضرت صادق علیه السلام را كه به نزد قبر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله آمد ودست مبارك خود را بر قبر گذاشت و گفت : اَسْئَلُ اللّهَ الَّذِى اجْتَباكَ وَاخْتارَكَ وَهَداكَ وَهَدى بِكَ اَنْ یصَلِّىَ عَلَیكَ. پس فرمود: اِنَّ اللّهَ وَمَلاَّئِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا صَلّوُا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیما.
شیخ در مصباح فرموده كه چون فارغ شدى از دعاء در نزد قبر شریف پس برو به نزد منبر و دست بر آن بمال و بگیر دُو قبّه پائین منبر را كه مثل انار مى ماند و به مال صورت و چشمهاى خود را به آن پس بدرستى كه در آن شفاى چشم است و بایست نزد منبر و حمد و ثناى الهى بجا آور و حاجت خود را بطلب پس بدرستى كه رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله فرمود كه مابین قبر و منبر من باغى است از باغهاى بهشت و منبر من بر درى است از درهاى بهشت پس مى روى به مقام نبى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله و نماز مى كنى در آنجا آنچه خواهى و نماز بسیار كن در مسجد پیغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله پس بدرستى كه نماز در آن معادل با هزار نماز است و هرگاه داخل مسجد مى شوى یا بیرون مى روى صلوات بفرست بر آن حضرت و نماز گذار در خانه فاطمه صَلَواتُ اللّه عَلَیها و برو در مقام جبرئیل علیه السلام و آن در زیر ناودان است پس بدرستى كه محلّ ایستادن جبرئیل علیه السلام در وقت اذن دخول خواستن از پیغمبرصلى الله علیه و آله آنجا بوده و بگو: اَسْئَلُكَ اَىْ جَوادُ اَىْ كَریمُ اَىْ قَریبُ اَىْ بَعیدُ اَنْ تَرُدَّ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ.
وصایاى رسول خداصلی الله علیه وآله به جانشینش علی علیه السلام
حضرت باقر العلوم علیه السلام حكایت فرماید: در آخرین روزهاى عمر پر بركت پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، در همان بیمارى و ناراحتى كه در اثر زهر وارد شده بود و منجر به شهادت حضرتش گشت ، امام علىّ علیه السلام كنار بستر رسول خدا حضور داشت و سر مبارك آن حضرت را بر زانوان خود نهاده بود. و مهاجرین و انصار در منزل آن حضرت حضور داشتند و برخى از ایشان اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند كه ناگهان چشم هاى نازنین خویش را گشود و خطاب به جانشین خود امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام كرد و فرمود: برادرم ! آیا وصیت مرا مى پذیرى ؟ و وعده ها و توصیه هاى مرا انجام مى دهى ؟ امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام در پاسخ ، اظهار داشت : بلى ، یا رسول اللّه ! و شروع به گریستن كرد به طورى كه از شدّت گریه و غم و اندوه نزدیك بود بیهوش گردد. پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله به بلال فرمود: اى بلال ! شمشیر و كلاه خود و زره و اسب و شتر و پارچه اى كه در هنگام عبادت بر شكم خود مى بستم بیاور. پس بلال حبشى دستور حضرت را اطاعت كرد و آن وسایل را به حضور ایشان آورد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: یا علىّ! این وسایل و اسباب ، مختصّ تو است ، آن ها را بردار و به خانه ات بِبَر، كه پس از من بر تو مضایقه نكنند. لذا امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام آن وسایل را برداشت ؛ و در حضور حاضران بر چشم و سر خود مالید و سپس آن ها را به خانه خود برد. (چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عبداللّه صالحى - همراه با چهارده معصوم یک ازمؤلّف باقری پور
قالَ صلّى اللّه علیه و آله : وَ عَظَنی جِبْرئیلُ علیه السلام : یا مُحَمَّدُ ، اءحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإ نَّكَ مُفارِقُهُ، وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَإ نَّكَ مُلاقیه، جبرئیل مرا موعظه و نصحیت كرد: با هر كس كه خواهى دوست باش ، بالا خره بین تو و او جدائى خواهد افتاد. هر چه خواهى انجام ده ، ولى بدان نتیجه و پاداش آنرا خواهى گرفت .
بشارت به ظهور پیامبر آخرالزمان.
همانطور که خدا در قرآن کریم از زبان حضرت مسیح می فرماید: وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ من فرستاده خدا به سوی شمایم در حالی كه كتاب آسمانی قبل از خود یعنی تورات را تصدیق دارم و به آمدن رسولی بعد از خودم كه نامش احمد است بشارت میدهم (سوره صف، آیه 6)
بعد از حضرت مسیح تقریبا بیش از 500 سال گذشت تا اینکه رسول خدا مبعوث شدند. سالهای اوّلیه بعثت پر از سختی و دشواری بود تا اینکه موفّق شدند یک پایگاه اسلامی نسبتا قوی در مدینه تشکیل بدهند. ده سال از هجرت پیامبر از مکه به مدینه می گذشت که رسول خدا برای اوّلین بار، مسیحیان نجران را به پذیرفتن آخرین دین و کامل ترین دین خدا دعوت کرد. اگر چنانچه انجیل تحریف نشده بود، قطعاً مسیحیان آن زمان بهتر می توانستند راه راست رو پیدا کنند. قطعاً زودتر از اینها به حضرت رسول گرویده و ایمان می آوردند. امّا پیامبر مجبور شدند برای اثبات حقّانیت خود، با آنها مباهله کند، این مباهله انجام نشد، به این دلیل که مسیحیان با دیدن رسول خدا که با عزیزترین افراد خانواده اش آمده، پا پس کشیده و شهادت به حقّانیت او دادند. پس اهلبیت رسول خدا در اوّلین دیدار و ارتباطی که با مسیحیان داشتند، موجب هدایت آنها شدند. شاید این تقدیر الهی است که اهلبیت پیامبر همواره چراغ راه هدایت و سفینه نجات (منجی) انسانها باشند.
رحلت آخرین پیامبر صلی الله علیه وآله
همه باهم به سما دست دعابازکنید - خون فشانید زچشم وبه خدارازکنید
مهر غم نقش به بال و پرتان می گردد - مرگ دورسرپیغمبرتان میگردد
پیک غم ا ز حر م خو ا جه ا سر ا آ ید - خبر ا ز فا جعه محشر کبر ا آ ید
کا ر و ا ن ا جل ا ز جا نب صحر ا آ ید - نگذ ا ر ید كه د رِ خا نه زهرا آید
رحلت آخرین پیامبر خدا، بی تردید از بزرگترین مصایب روزگار هست. از این باب که پایانی بر ارتباط وحیانی خدا با انسانها و ابتدایی بر مصایب اهلبیت ایشان است. مصایب اهلبیت هر کدام کتابی است مفصّل، یکی از آنها غربت امام حسن علیه السلام است. کریم اهلبیت که مورّخان نوشته اند هیچ مستمند و فقیری از ایشان سوالی نکرد مگر اینکه مشمول فیض و کرامت ایشان شد، حتّی بیش از آنچه خواسته بود. غربت از این بیشتر نمی شود؛ حضرت که رسول خدا رو درک کرده و شاهد زحمات و تلاش های ایشان برای عاقبت به خیر کردن امّتش بودند، حالا شاهد روی کار آمدن یک عدّه آدم سودجو هستند که راه امّت را کج کرده و به بیراهه می برند. آن هم در شرایطی که سکوت و صلح تنها راه چاره است. این قطعاً یکی از بدترین دوران زندگی اهلبیت پیامبر علیهم السلام بوده است. در نهایت هم غریبانه از دست کسی زهر نوشیدند که قاعدتا باید محرم رازهای ایشان باشد، باید همسر و همدم و هم غم و هم غصّه ایشان باشد، امّا به وعده ای ناچیز امام و مولای خودش را به شهادت رسانید.
خیره مانده چشم هایت سوی در - داغ آن کوچه هنوزت برجگر
تا زمانی که به دنیا زیستی - دیگر از آن کوچه ننمودی گذر
این مظلومیت همچنان در طول تاریخ با امام مجتبی علیه السلام همراه هست، قبری بی نام و نشان، بدون گنبد و ضریح در مدینه (درست مثل زمان حیات ایشان) و از آن بدتر، همنشینی با کسانی که از اسلام فقط خم و راست شدن رو به قبله و خواندن قرآن بدون تدبّر رو فهمیدند، آنها که خود را مسلمان می دانند در حالی که سنّی هم نیستند، از مذهبی ساختگی و پایه ریزی شده با ستونهای اغوا و زر و زور پیروی می کنند.
پیغمبری که دید ستم های بی شمار
پیغمبری که دیدستم های بی شمار - از کس نخواست اجررسالت به روزگار
چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع - تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار
گو یا ند ا شت شهر مد ینه درخت و گل - کآن را کنند در قدم فاطمه نثار
بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل - رنگ شرارت از رخشان بود آشکار
با بی که بو د ز ا ئر آ ن سید ر سل - آ تش ز د ند عا قبت آن قوم نا به کار
برروی دست وسینه آن بضعة الرسول - تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار
سیلی و تا ز یا نه و ضرب غلا ف تیغ - ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار
آید صد ا ی فا طمه ازپشت دربگوش - تا صبح روزحشرمباد این صدا خموش
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمان داد: كاغذى بیاورید كه رهنماى مكتوبى برایتان بگذارم تا پس از من گمراه نشوید. معلوم بود كه پیامبرصلى الله علیه وآله در چه موردى مىخواهد سند بگذارد. عمر ممانعت كرد و كاش فقط ممانعت مىكرد! فریاد زد: ان الرَّجُلَ لَیهْجُر و حَسبنا كِتابُ اللَّه (صحیح بخارى). این مرد هذیان مىگوید كتاب خدا براى ما كافى است. پیامبرصلى الله علیه وآله را مىگفت! این نسبت را به كسى مىداد كه وحى مطلق بود. خدا درباره ى او تصریح كرده بود كه ما ینطِقُ عن الهوى إن هو الّا وحى یوحى»؛ پیامبرصلى الله علیه وآله جز به زبان وحى سخن نمىگوید. جز به دستور خدا حرف نمىزند و جز حرف خدا را منتقل نمىكند. پیامبرصلى الله علیه وآله با شنیدن این حرف دلش شكست و اشك در چشمانش نشست؛ ولى ماجرا را پى نگرفت. پنجهى انكارى كه مىتواند حنجرهى وحى را بفشارد، كاغذ را بهتر مىتواند مچاله كند؛ چنانچه بعداً هم نشان داد كه مىتواند. در كوچههاى بنىهاشم، جلو مادر سادات را گرفت. سند فدك را به من رد كن! این كاغذ چیست؟ آن را به من بده!... نمىگویم كاغذ را چطور گرفت و مچاله كرد. همین قدر بگویم:
چون غبار كوچه بنشست برزمین - حق تعالى دیدوجبریل امین
بر رخ مِىْ یك نشا ن پنجه بو د - ا ز د ل سا قى ا ثر با قى نبود
آمد ا ز كو چه برون زهرا ولى - زیر لب با هر قد م مىگفت على
با سرچادر به چشمش مىكشید - از كناردیده اش خون مىچكید
تا قدم د ر خا نه ى حیدر نهاد - زینب او را دید و زد از غصّه داد
چا د ر ت ما د ر چر ا خا كى شده - پنجه بر روى تو حكاكى شده
ازچه رومادرچنین غم دیده اى - روى خود ازمن چراپوشیده اى؟
(منبع: گریزهای مداحی،محمد هادی میهن دوست،ص34.)
رو در جنان چو خاتم پیغمبران گذاشت
رودرجنان چوخاتم پیغمبران گذاشت - داغی گران به سینه اهل جهان گذاشت
او بُد همای قدسی و عالم بر او قفس - بگشود بال و روی برآن آشیان گذاشت
در راه سر بلندی دین و رضای حق - کوشید تا که بر سر این کار جان گذاشت
راحت بشد از شماتت و آزاردشمنان - رفت وغمش به سینه عالم نشان گذاشت
رفت ا ز میا ن ا مت و د ر بین مسلمین - از خود به یادگار دو شیءگران گذاشت
هست آن دوشیءعترت وقرآن که امتش - نه حداین شناخت ونه حرمت برآن گذاشت
او د ر گذ شت و فا طمه ی د ل شکسته را - تنها میا ن ا مت نا مهر با ن گذاشت
زهر ا مگرنبو د ز عتر ت که خصم دون - بس دردوداغ بردل آن نوجوان گذاشت
شیر خد ا ا ما م ز ما ن بو د و فا طمه - جان را به راه حفظ امام زمان گذاشت
سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسین و ببینه و گریه نكنه،می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد،صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگا ش به حسینش می افتاد، اشك از كوشه چشمش جاری می شد،پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه،پیغمبری كه اجازه نداد حسین و از روی سینش جدا كنند،اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشو بوسه زد،پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسین،پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین، اون پیغمبری كه حسین جاش رو دوشش بود،بالا منبر داشت خطبه می خوند،یه مرتبه دیدند،نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد،شوق و شور تو چهره پیغمبر نمایان شد،دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه،می خواد بیاد تو بغل پیغمبر،قرار بگیره،حواسش تو صورت پیغمبره،پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین،پیغمبر خطبشو قطع كرد،سراسیمه از بالا منبر امد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو درآورد، هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا،جایی از بدنت درد نگرفت، جایت زخم نشد، گفتند: یا رسول الله ما حسین و بلند می كردیم ، شما خطبه تونو ادامه می دادید،پیغمبر فرمود خاموش، وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد،آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو،آسمونیها طاقت ندارن حسین زمین بیفته،جان....رحمت خدا به این نالت، روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم،من میگم روضه پیغمبر این دو بیته
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت - نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید - عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
به امر حق به دارالملک هستی
به امر حق به دارالملک هستی - محمدکرد دانشگاه تاسیس
علی داماد خود استاد کل را - درآنجا نصب کرد از بهر تدریس
بود برنامه اش تبیان قرآن - بر این استاد واین برنامه تقدیس
اگر خواهی شوی انسان کامل - به دانشگاه احمد نام بنویس
پیامبر(ص) با شروع بعثتش دانشگاه انسان ساز خود را تاسیس کرد. زحمات زیادی کشید وخون دل های فراوانی خورد تا این دانشگاه رونق گرفت. اساتید دانشگاه را نسل در نسل معرفی کردوفرمود از شما اجری نمی خواهم، مگرمودت و دوستی و احترام به اساتید دانشگاه. اما بعد رسول الله، شاگردان منافق، کینه ها حسادت ها وعقده های خود را نمایان کردند. دور این دانشگاه را محاصره کردند. هیزم آوردند و در دانشگاه راآتش زدند و احترام اساتید خود را با سیلی و تازیانه وغلاف شمشیر به جای آوردند. دانشگاه به حالت نیمه تعطیل در آمد. نسل در نسل همین احترام ها رابا اساتید دیگر دانشگاه هم به جای آوردند . بعضی را مسموم، بعضی راشهید وبعضی را در زندان اسیر کردند.کاری کردند که الان اکثر مردم از فیض دیدار امام و مرادو استاد خویش محروم هستند وفقط عده ای محدود از شاگردان خصوصی سعادت دیدار با او را دارند .«اللهم العن امّة اسست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت».
لعنت حق باد برآن قوم پست - کز عداوت عهد وپیمان راشکست
رخنه د ر کار رسالت کرده اند - با ستم غصب خلافت کرده اند
پس گرفتند از شما این اصل را - پاره کردند رشته های وصل را
لعن حق برآن گروهی کز ستم - بهر قتلت کرده قامت را علم
اسب هاشان را به زین آراستند - بهر ذبح تو ز جا بر خواستند
آن یکی می زد تو را تیر خدنگ - دیگری می زد تو را ظلمانه سنگ
آن یکی با نیز ه می شد حمله و ر - تیغ ز هر آ لو د در دست دگر
از سنان و خنجرو شمشیر تیز - جملگی بودند با تو در ستیز
مدینه شهر ناله های رسول
مدینه شهرناله های رسول - شهرلاله های سرسبز بتول
تو بهشتی و لی بها ر ت كو - ا ی قر ا ر همه قرارت كو
شكو ه بر د ر گه خد ا داری - نا له و ا محمد ا داری
شهراحمدكجاست احمدتو - ازچه خاموش شدمحمدتو
آسما نها همه خراب شوید - كوهها در شراره آب شوید
ناله ها ، آ ه ا ز جگر خیز ید - اختران بر زمین فرو ریزید
لحظه هامحشری عظیم شُدید - امت مصطفی یتیم شُدید
ای جها ن وجود هستت رفت - خاتم الانبیاء زدستت رفت
گرد غم بر رُ خ فلك بنشست - پشت شیر خد ا ی را بشكست
گرد غربت مدینه را به سر است - از مدینه علی غریب تر است
دیگه كسی رو نداره علی،یه پیغمبر بود حامی علی بود،دیگه یه مدینه می مونه، یه زهرا و علی،اونم زهرایی كه از رنگ و روش پیداست دیگه نمی دونه.
او كه بار بلای امت برد - او كه پا بر نجات خلق فشرد
نزدمردم دوتاودیعه سپرد
جگرش را زطعنه چنگ زدند - بر جبینش زكینه سنگ زدند
بر قدم ها ش خا ر افشاندند - كاذبش گفته ساحرش خواندند
بارهاجان خویش داد ازدست - تا كه گردد بشرخدای پرست
چقدرپیغمبروشكنجه وآزاردادند،چقدربرای این مردم خون دل خورد،
وقت ر فتن نخو ا ست ا ز ا مت - ا جرٌ اِ لّا مو دّ ت عتر ت
استاد ما قشنگ می گفت:می فرمود مودت با محبت فرق می كنه،مودت یه درجه بالاتر از محبته، این همه پیغمبر به مودت ذوی القربی تاکید كرد. لحظه های آخر امیرالمؤمنین علیه السلام با سختی زیر بغل های پیغمبر و گرفت،اُورد تو مسجد،اشاره كرد،تأكید كرد بر مودت،محبت یعنی اینكه اگه كسی رو دوست داشته باشی می تونی تو دلت نگه داری بهش نگی، اما مودت یعنی كسی رو كه دوست داری بهش ابراز كنی،مودت یعنی ،علاقه خودتو بهش نشون بدی، این مردم دارن آماده می شن ،محبت خودشونو به زهرا نشون بدن،اما رسم مدینه ایها فرق داره، آخ بمیرم.سالی یه شب می خوای برا ی پیغمبر گریه كنی ، پیغمبری كه رحمت للعالمینه ، سنگ تموم باید بذاری،
وقت رفتن نخواست از امت - اجرٌ اِلّا مودّت عترت
بود روی زمین جنازه او
خیلی این حرف سنگینه،گفت:علی جان،تا بدن منو غسل ندادی، تا بدن منو خودت كفن نكردی،تا با دستای خودت منو تو خاك نگذاشتی،از كنار من تكون نخور،یعنی علی اگه منو رها كنی ،این مردم سراغ من نمیان،مردم اسیر دنیاشونن،وای وای از این مدینه
بود روی زمین جنازه او - كه شكستند ، عهد تازه ی او
منكر آیه شریفه شدند - بانی فتنه ی سقیفه شدند
چیره شد دست ظلم بر مظلوم - غصب شد حق چهارده معصوم
همه اهلبیت حقشون توی این یه بیت غصب شده
از سقیفه ستم به مولا رفت - آتش از بیت وحی بالا رفت
زخم شمشیر بر سر حیدر - گشت اجر رسالت دیگر
حمله بر حجت خدا كردند - فرق او را زهم دوتا كردند
بعد قتل علی امام حسن - گشت همچون علی غریب وطن
ریخت یك آسمان بلا به سرش - خون شد از غیر و آشنا جگرش
آسمان بس كه خون به جامش ریخت - جگرش خون شدوزكامش ریخت
روز تشییع در بر یاران - پیكرش شد به تیر گلباران
بارش تیر و پیكر یار كجا - یاس زهرا و نیش خار كجا
آل هاشم اگر كه خون جگرید - این خبر را به خواهرش نبرید
سوز زخم درون بس است - دیدن طشت خون بس است
یوسف فاطمه حسین عزیز - این قدر اشك از دو دیده نریز
مجتبی هم به غربت توگریست - اما هیچ روزی به سان روزتونیست
حسین
ای تشنه لب حسین
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
ز هر ا به خا نه و ملک ا لمو ت پشت د ر - ظاهرشده زمرگ به بابش نبی اثر
ملك الموت ازبهرقبض روح شریف پیامبر پشت در ایستاده اذن ورود میخواهد
از هیچ کس نکرده طلب اذ ن و ا ی عجب - بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه - در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم ا و به سو ی ا جل چشم دیگرش - محو نگاه آخر خود بود بر پدر
اشک حسن چکید ه به رخسار مصطفی - روی حسین نهاده به قلب پیام بر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار - بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن - از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه - گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
شیخ صدوق (ره) در كتاب نصوص از حبش بن معتمر از أبى ذر غفارى حدیث كند كه گفت: وارد شدم بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در همان مرضى كه بوسیله آن از دنیا رحلت فرمود، پس به من فرمود: اى ابا ذر دخترم فاطمه را نزد من آر، ابو ذر گوید: برخاستم و نزد فاطمه آمده عرض كردم: اى بانوى زنان پدرت رسول خدا اجابت فرما. حضرت لباس خود را پوشید و بیرون آمد تا بر آن حضرت وارد شد، چون رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را (در آن حال) دید خود را به روى او انداخت و گریست، از گریه او پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله نیز گریست و فاطمه را به خویش چسباند و فرمود: اى فاطمه پدرت به فدایت گریه مكن زیرا تو اولین كسى هستى كه در حالى كه به تو ستم شده و حقّت غصب شده و به ناحق گرفته شده به من ملحق شوى، و به همین زودى كینهها و عداوتهاى نفاق آشكار گردد، و جامه دین را در بر گیرد، پس تو اولین كسى هستى كه نزد حوض (كوثر) بر من وارد شوى، عرض كرد: اى پدر كجا ملاقاتت كنم؟ فرمود: نزد حوض كوثر، و من شیعیان و دوستانت را سیراب كنم و دشمنانت و كسانى كه تو را به غضب درآوردهاند از حوض دور كنم، عرض كرد: اى رسول خدا اگر نزد حوض ملاقاتت نكردم (كجا دیدارت كنم)؟ فرمود: نزد میزان. عرض كرد: اگر نزد میزان ملاقاتت نكردم؟ فرمود: نزد صراط (ملاقاتم كنى) و من به خدا عرض كنم: پروردگارا شیعه على را (از آتش و عذاب) سالم نگهدار ابو ذر گفت: دل زهرا (از این كلام) آرام شد، سپس رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به من توجه فرموده گفت: اى ابا ذر این (فاطمه) پاره تن من است هر كه او را بیازارد مرا آزرده، هر آینه او بانوى زنان عالمیان است، و شوهرش سید اوصیاء است، و دو فرزندش آقایان اهل بهشتند، و همانا آن دو امام و پیشوایند چه آنكه قیام كنند و چه آنكه در خانه بنشینند، و پدرشان از آن دو بهتر است؛ و به زودى خداوند از صلب حسین نه نفر پیشوایان و امامان امین و معصوم كه به عدل قیام كنند بیرون آورد، و از ما است مهدى این امّت، ابو ذر گفت: عرض كردم: اى رسول خدا! امامان بعد از شما چند نفرند؟ فرمود: به عدد نقیبان بنى اسرائیل. (بنی اسرائیل 12طائفه بودند) (الإنصاف فى النص على الأئمة (ع) ترجمه رسولى محلاتى ص: 206و207)
دخترم روشنی چشم تَـرَم زهرا جان
دخترم روشنی چشم تَـرَم زهرا جان - پیشتر آی و ببین بیشترم زهرا جان
سفرمرگ به پیش آمده وبایدرفت - زین جهان روبه جهان دگرم زهراجان
جان سپا ر م من و ا ز فتنه ا یا م ترا - بخداوند جهان می سپرم زهرا جان
دخترم اینهمه درماتم من گریه مکن - آتش ازاشک مزن برجگرم زهراجان
بعد من عمر توکم باشد و از عترت من - زود ترازهمه آئی به بـرم زهـرا جان
ناگزیرم که دراین امت بی مهرتورا - می گذارم من وخود می گذرم زهراجان
خاتم الانبیاء رسول خدا
خاتم الانبیاء رسول خدا - كه جهانش هزار باد فدا
كرد ا علا م بر سر منبر - به خلا ئق ز ا صغر و ا كبر
كه من ای مسلمین نیك خصال - دیدم آزارها به بیست وسه سال
كرده ام روز و شب حمایت تان - سنگ خوردم پی هدایت تان
ساحرم خو ا ند ه ا ید و جادوگر - بر سرم ریختید خاكستر
گا ه كرد ید سنگبا ر ا نم - گه شكستید دُ ر د ند ا نم
مثل من ا ز منا فق و كفّا ر - هیچ پیغمبری ند ید آزار
حال من می روم ازاین دنیا - اجرومزدی نخواستم زشما
دوامانت مراست بین شما - طاعت ازاین دو هست،دَین شما
پیغمبر وقتی كه از مسیر همیشه گیش می رفت ، هر روز یه یهودی خاكستر رو سرش می ریخت،یه روز داره می ره، دید رفیق هر روزه نیست،در خونش و زد،خانم خونه در و باز كرد تعجب كرد، شما! اینجا چی می خواید!پیغمبر متبسم بود،فرمود دیدم رفیق هر روزم نیومده،خاكستر رو سرم نریخته،گفتم یا مریضه برم عیادتش ،یا سفره،اگر مشكلی داره،من برا خانوادش مشكل و حل كنم، گفت آقا صبر كن ،آمد پیش شوهرش گفت بلند شو ببین كی امده،همون كه هر روز خاكستر رو سرش می ریختی،آی چهل و هشتم،اینها دو ماه برای پاره های تن پیغمبر گریه كردند، دو ماه نه یه عمر،ایناه خدا بچه كه بهشون می ده ، می گردند،تو اسمای بچه های پیغمبر، ببینند كدوم اسمو بگذارم. طرف به خود اُمد، حالا چه كنم،زنه گفت بذار بیا بالینت، بسه دیگه ،پیغمبر با لبخند اُمد، یا رسول الله بالین منم میای،میشه نیاد، ما هر گناهی كه كردیم ، خاكستر به آینه قرآن كه نریختیم،لبخند زد،رفیق دیدم امروز نیومدی دلم هواتو كرد،گفتم یا مریضی یا سفر رفتی، یهودیه یه نگاه كرد،گفت: اشهدان لا اله الا الله،و انك رسول الله، سرش تو دامن پیغمبر بود جون داد، ببین چه جوری خدا یه نفرو مفتی می آمرزه،تو دامن پیغمبر، جون داد، رفت بهشت،كار پیغمبر اینه، كار حجتشم همینه، اون مرد زیدی مذهب بود چهار تا پسر داشت شیعه اثی عشری،داوزده امامی، یه روز گفت: اگه شما راست می گید امام زمانی دارید:بیاد منو شفا بده،منم بشم دوازده امامی، یه دل شب داد زد،بچه ها بیاید،سید شما، مولاتون،آقاتون، بچه ها آمدند،چی شده بابا، بخدا آقاتون اُمد،منو شفا داد گفت حرف این بچه ها تو گوش كن،آقا جان شما به یه چشم به هم زدن آدم درست می كنید،من یه عمر دارم میام،یه بار یه نگاه كن،دو سه روز دیگه این سیاهی هارو جمع می كنند،یابن الحسن از نو مسلمانم كن،بیا بالینم،بگم اشهدانك حجةالله،
كرده ام روز و شب حمایت تان - سنگ خوردم پی هدایت تان
اُحد وقتی فاطمه سلام الله علیها رسید دید داره، از لب مبارك بابا خون می ریزه، حسیر آتش زد، با خاكستر حسیر زخم بابا رو التیام بخشید،جلو خون ریزی رو گرفت،وقتی پیغمبر رو سنگباران می كردند، خدیجه سلام الله علیها می اُمد ، جلوی سنگ ها ، سپر بلای پیغمبر می شد،سنگ ها رو به جان می خرید، یعنی زهرا جان، زینب جان،یاد بگیرید.
ساحرم خوانده اید و جادوگر - بر سرم ریختید خاكستر
گاه كرد ید سنگبا ر ا نم - گه شكستید دُ ر د ند ا نم
مثل من ا ز منا فق و كفّا ر - هیچ پیغمبری ند ید آ ز ا ر
حال چون می روم ازاین دنیا - اجرومزدی نخواستم زشما
جز كه با عترتم مودت تان - حرمت و طا عت و محبت تان
دوامانت مراست بین شما - طاعت ازاین دوهست،دین شما
این دو ا ز ا مر د ا و ر منا ن - یكی عترت بود، یكی قرآن
این دوباهم چواین دوانگشتند - تا ابدمتصل به یك مشتند
كافر است آن كسی كه در اقرار - یكی ازاین دوراكند انكار
چون پیمبر زدار دنیا رفت - روح او در بهشت اعلی رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام - تا به زهرا د هند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند - جـای گل، بار هیزم آوردند
گلشان شعله های آذر بود - حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند - بـر تـن وحی تازیانه زدند
اولین اجر مصطفی این بود - حمله بربیت آل یاسین بود
اجر د و م نصیب مو لا شد - کُشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چوشمع میشدآب - رُخش ازخون سرگرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک - مثل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش - تیرباران شد از جفا بـدنش
اجر چا ر م بد شت کر ببلا - بر حسینش رسید و آ ل عبا
از این جا رو می خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها بخونم. دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید، بالین بابا،دیگه داشت،دق می كرد،خدانكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد،اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بالین پیغمبر گریه كرده،اینقدر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته،یا بقیة الله، یه وقت دید یكی در زد، اَمد پشت در ، تو كی هستی،عرضه داشت یه عرب هستم،اُمدم دیدن پیغمبر،فرمود حال بابام وخیمه،امروز ملاقاتی نداریم،رفت،ساعتی دیگه دق الباب، همون پیرمرد،خانم اجازه بدید، بیام بالین پیغمبر، فرمود تو رو خدا برو،بابام هیچ حالش خوب نیست داره به خودش می پیچه،بار سوم كه آمد،پیغمبر فاطمه رو صدا زد،دخترم این ملكوت موته، از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره،فاطمه جان برات حرمت قائله،چی شد ، من دارم مدح می گم،آخ یه عده ریختند در خانه، یا بقیة الله، تو خودت دیگه هرچی روضه بلدی بخون.
ملكوت الموت مزن شعله به زخم جگرم - وای من گر تو مدارا نكنی با پدرم
سئوال ، آیا سكینه هم بالای گودی از این حرفا زده یا نه.
ختم رسل امشب بار سفر بسته
ختم رسل ا مشب با ر سفر بسته - از ما تمش گر یا ن ز هر ا ی دلخسته
از رحلت بابا زهراسیه پوش است - آن اسوه ی تقوا از گریه مدهوش است
امشب فلک ا ز د ل شو ر و نو ا دارد - خیل ملک برسر دست عز ا دارد
شب رحلت جانگداز رسول خدا است ، شب شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ، عاشقان مدینه دلها را روانه مدینه منوره کنیم ، یا رسول الله اگر چه این عاشقان مدینه نیستند اما به یاد شما در این جا اقامه عزا گرفتند . میان بستر قلب عالم خلقت افتاده ،اطراف بستر عزیزانش نشسته اند . (پدر چراغ خانه است) پیغمبر گاهی از هوش می رود گاهی به هوش می آید ، علی گریه می کند ، فاطمه گریه می کند ، وقتی پیغمبر اشکهای چشم دخترش فاطمه را دید فرمود : گریه نکن دخترم اوّل کسی که به من ملحق می شود تویی بابا . امّا کربلا ،روز عاشورا وقتی میوه ی دلش حسین به میدان می رفت دید سکینه نار دانه اشک می ریزد ابی عبد الله از ذوالجناح پیاده شد صدا زد دخترم با اشکهای چشمت قلبم آتش مزن همه بگوئیم حسین ...
پیغمبر اكرم ز عالم دیده بسته
پیغمبراكرم زعالم دیده بسته - زهراوحیدرگشته امشب زاروخسته
على خو رد خو ن جگر - زهرا كند پدر پدر - بقیه الله ، بقه الله
روز عزاى رحمة للعالمین است - آغاز غربت امیرالمؤمنین است
شام عزاى رحمة للعالمین است - آغاز غربت امیرالمؤمنین است
على خورد خون جگر - زهرا كند پدر پدر - بقیه الله ، بقه الله
درمرگ پیغمبر بو د خون قلب آ لش - بانگ اذان دیگرنیایدازبلالش
على خو رد خو ن جگر - ز هر ا كند پد ر پد ر - بقیه الله ، بقیه الله
ماتم گرفت حال و هوای مدینه را
ماتم گرفت حا ل و هو ا ی مد ینه را - پوشید کعبه رخت عزای مدینه را
خاکم بسر که دست اجل تیشه بر گرفت - وزپا فکند نخل رسای مدینه را
رکن علی شکست ز فقد ا ن مصطفی - در بر گرفت خاک صفای مدینه را
آدم گریست تاکه ملائک بروی دست - بردندسوی سدره همای مدینه را
روزهای آخر عمر مبارک پیغمبر بود فرمود : بلال مردم خبر کن بیایند مسجد ،بلال فریاد زد مردم بیائید پیغمر می خواهد وداع کند امروز ، مردم آمدند مسجد، یک وقت دیدند زیر بغلها پیغمبرگرفتند وارد شد در حالیکه رنگ صورت حضرت پریده ،بالای منبر رفت ، شروع به صحبت کرد در بین سخنانش فرمود : مردم هر کسی حقی بر من دارد بیایید قصاص کند دیدند یک مرد عربی ( سوادة بن قیس ) از میان جمعیت بلند شد . گفت : یا رسول الله از سفر طائف می آمدی مردم به استقبال شما آمدند من هم در میان جمعیت بودم عصا بدستت بود عصا را بلند کردی به مرکب بزنید به بدن من اصابت کرد حالا می خواهم قصاص کنم . فرمود : بلال برو خانه فاطمه ، عصای مَمشوق مرا بیاور ، بلال از مسجد بیرون آمد در حالیکه فریاد می زد آی مردم پیغمبر شما ، خودش را در معرض قصاص قرار داده ، کسی تو خانه نماند . بلال آمد د رخانه زهرا ، بابایت پیغمبر عصای ممشوق می خواهد . قضیه را بلال شرح داد صدای ناله زهرا بلند شد بلال به فرزندانم حسن و حسین بگو نزد آن مرد بروند تا قصاص شوند بلال عصا را آورد خدمت پیغمبر ، مردم دارند گریه می کنند ، عصا را پیغمبر به مرد عرب داد . گفت : یا رسول الله وقتی عصا به بدن من اصابت کرد بدن من برهنه بود شما هم باید بدنتان را برهنه کنید حضرت وضع قصاص ( شکم مبارک ) را برهنه کرد . یک وقت دیدند سواده آمد گفت یا رسول الله خیلی وقتها دنبال بهانه می گشتم بدن مبارک شما را ببوسم خم شد بدن مطهر پیغمبر را بوسه داد پیغمبر در حقش دعا کرد. یا رسول الله ، کربلا هم زینب خم شد لبها را گذاشت بر آن رگهای بریده ...(شمس الدین ، مهدوی ، در عزای مظلومان ،شفق ، قم ،ص 21-22 . دشتی ، محمِّد ، فرهنگ سخنان فاطمه،ص 48)
مدینه، چه کردی رسول خدا را
مد ینه ، چه کر د ی ر سو ل خدا را - گرفتی ز ما خا تم الانبیا را
چه بیدادگربود،این چرخگردون - که خاک یتیمی،به سرریخت مارا
د ر یغا که روح د عا ، ر فت د ر خاک - گرفتند از ما روان دعا را
به سوگ محمّد ، بگریید ، یاران - که زهرا ببیند ، سرشک شما را
بیا ر ید گل برد ر بیت ز هر ا - که همد ر د با شید ، خیرالنسا را
ا لهی ا لهی که ا هـل مد یـنـه - نبینند ، تـنـها یـی مر تـضـا را
الهی نبینم که ز هـر ا به صحـرا - دهد آب با اشک خود نخلها را
مبا د ا که د ر بـیـت و حی ا لهی - بدون طها ر ت ، گذارید پا را
ببوسید،روی حسین وحسن را - تسلّا دهید این دو صاحبْ عزا را
خدا را چه شد، آن طبیب دو عالم - که آورد،برزخم جانها،دوا را
نه لب بر گلو ی حسینش نها د ه - نه بو سید ه لعل لب مجتبا را
سلامی نداده است، براهلبیتش - زیارت نکرده است، بیت الولا را
زنان مدینه، چو جان در بر خود - بگیرید، دخت رسول خدا را
مبا د ا مبا د ا ، گذ ا ر ید تنها - در این روزها، عصمت کبریا را
ز نا ن مدینه ، به جا ن پیمبر - بگو یید ا سر ا ر ا ین ما جرا را
چرا شعله از بیت زهرا بلند است - ببینید، آتش زدند آن سرا را
دریغا! دریغا! که درپشت آن در - شکستند،ارکان ارض و سما را
بیا یید ، د ر آ ستا ن و لا یت - که کشتند ، ر یحا نة المصطفا را
خطاکار ، آ ن بو د ، ا ی ا هل عالم - کز اوّل رها کرد، تیرخطا را
خدا ر ا د ر بیت تو حید و آتش؟ - یهودند این جانیان، یا نصارا؟
یهود و نصارا به پیغمبر خود - روا داشت کی این چنین ناروا را؟
کسی کو ز ند ، لطمه برروی زهرا - به قرآن که کفرش بود آشکارا
نه سهمی،زقرآن واسلام دارد - نه دیده است،یک لحظه رنگ حیارا
ندیده است، پیغمبری، جز محمّد - ز امّت،چنین ظلم وجوروجفارا
شراری ، ز بیت ا لو لا ر فت با لا - که بگرفت در کام خود کربلا را
عدو ، آ تشی ز د به بیت ولایت - که بگرفت، تاحشر،دودش فضا را
ز ما م سخن ر ا نگهد ا ر «میثم» - که آتش زدی ، قلب اهل ولارا
حاج غلامرضا سازگار
دخترم روشنی چشم تَرَم زهرا جان
دختر م ر و شنی چشم تَرَ م زهرا جان - پیشتر آی و ببین بیشترم زهرا جان
سفرمرگ به پیش آمده و باید رفت - زین جهان رو به جهان دگرم زهرا جان
جا ن سپا ر م من و ا ز فتنه ا یا م ترا - بخداوند جهان می سپر م زهرا جان
دخـترم اینهمه درماتم من گریه مکن - آتش ازاشک مزن برجگرم زهراجان
بعد من عمر تو کم باشد و از عترت من - زودتر از همه آئی به برم زهرا جان
ناگزیرم که دراین امت بی مهرتو را - می گذارم من وخود میگذرم زهراجان
مدینه شهر رسالت محیط غمها بود
مدینه شهر رسا لت محیط غمها بود - بکوچه کوچه آ ن ناله بود و غوغا بود
حکایت از غم هجران مصطفی می کرد - قیامتی که به شهر مدینه بر پا بود
نَفَس نَفَس ز د نش بو د پیک رحلت ا و - که از وجود وی ، آثار ضعف پیدا بود
به خانه اشک عزا، در سقیفه طرح نفاق - به خانه شور غم ودرسقیفه شورا بود
بنا له ا مت ا سلا م ، جمع گشته و لی - میا ن جمع علی بو د ، آ نکه تنها بود
تما م بر سر یک حرف متفق گشتند - که آ ن گر فتن حق علی و ز هر ا بود
مدینه مدفن پیغمبر ماست
مدینه مدفن پیغمبر ماست - که خاکش سرمه چــشم تر ماست
مدینه مَهبط جبرئیل بوده است - مدینه مَرقد چار اختر ماست
مدینه سرفراز و سر بلند است - مدینه داغدار و دردمند است
ز دیوار و ز مین و کوچه ها یش - صدای ناله زهرا بلند اســت
بقیع دل خراش ما د ر اینجاست - قبور اولیای ما در اینجاست
درونش قبربی نام ونشانی است - که میگویند آنجا قبر زهراست
مدینه شهر ا یثا ر و ر شا د ت - مدینه مد فن زهر ا ی ا طهر
مدینه شهر ز یبا ی پیمبر - مد ینه مد فن ز هر ا ی ا طهر
مدینه گشته ای ازظلم واندوه - بـه مثل کربلا درروزعاشور
مدینه شهر خون،شهرقیامی - مدینه مدفن چندین امامی
مدینه کی شو د مهد ی بیا ید - بیا ید قبر ز هر ا را بیا بد
ز داغ من ببر رَخت عزا کن ای علی جان
زداغ من ببررَخت عزا کن ای علی جان - خدا حافظ برای من دعا کن ای علی جان
پس ا ز من زخم ها ی کینه سروامیکند بَهرت - بروخودرامهیای بلاکن ای علی جان
بــدستت میسپارم هستی خودراگل خود را - زجان ودل،غم اورادواکن ای علی جان
بگوآیدحسن تامن زنم بوسه به لبهایش - تو پاک اشک ازعذارمجتبی کن ای علی جان
نهدبرسینه ام تاسربگیرم بوسه ازحنجر - توعشقم راحسینم را صدا کن ای عــلی جان
برای ماندن نهضت پس ا زخون حسین من - تو زینب راسفیرکربلا کن ای علی جان
مقررگشته برتو صبروغربت،ورنه میگفتم - که اول میخ را ازدرجدا کن ای علی جان
منبع : باب الحرم
ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید - شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
همه با هم به سَماء دست دعابازکنید - خون فشانید زچشم و به خدا راز کنید
مهر غم نقش به با ل و پرتان می گردد - مرگ دور سر پیغمبرتان می گردد
پیک غم ا ز حر م خو ا جه ا سر ی آ ید - خبر ا ز فا جعه محشر کبر ی آ ید
کا ر و ا نِ ا جل ا ز جا نب صحر ا آ ید - نگذ ا ر ید د ر خا نه ز هر ا آ ید
قا صد مرگ کجا ، کعبه مقصو د کجا - ملک ا لموت کجا ، خا نه معبو د کجا
اجل ایستاده هراسان به دربیت رسول - پشت درلحظه به لحظه طلبداذن دخول
لرزد ا ز ز مز مه یِ او دل زهرای بتول - فاطمه سوی پدر آمده محزون و ملول
كِای پدر پیکی غریب است تو را می خواند - کیست کزهرسخنش قلب مرا لرزاند
گفت د ر پا سخِ زهرا ، پدر، ای پاک سرشت - دست تقدیر برای تو غمِ تازه نوشت
پدرت می ر و د امروز به گلزار بهشت - آسمانْ کوه بلا ر ا به سر دوش تو هِشت
فلک امروز پُر ا ز نا له جبر ا ئیل است - این غریبی که بود پشت در عزرائیل است
این،نه آنست که ازکس طلبداذن دُخول - این اجل باشدوبربردن جانهاست عَجول
اذن ناکرده طلب ، جز به د ر بیت رسول - پاسداری کند ا ز حُرمت زهرای بتول
ای فدای تو و خون دل و اشک بَصرت - بازکن دَرکه شود خاک یتیمی به سرت
فا طمه برد به با با سر تسلیم فر و د - د رِ کاشانه به سو ی ملک الموت گشود
چون به دارالشرف وحی اجل یافت ورود - به ادب روی به پیغمبراسلام نمود
کی تنت جان جهان گر دهی اذنم، ز کرم - آمدم روح تو در جنت اعلی ببرم
گفت ای دوست کمی صبر و تحمل باید - که مرا پیک خداحضرت جبریل آید
رنگ ا ند و ه ز آ ئینه د ل بز د ا ید - غُصه ا ز سینه پر غُصه من بگشاید
جبرئیل آمد و گفت ای به فدایت گردم - باغ جنت را از بهر تو زینت کردم
گفت ای پیک خدا،حامل فیض ورحمت - سخنی گوکه زقلبم بِـرُبائی محنت
غم من نیست غم حو ر و قصو ر و جنت - چه کند روز جزا خالق من با امت
گفت جبرئیل که فرموده چنین معبودت - آنقدربرتوببخشم که کنم خوشنودت
ای به دوشت غم امت،همه دم درهمه حال - بُرده برشانه خودکوه غم ودردوملال
امت ا جر تو عطا کرد به قر آ ن و به آل - حُرمت هر دو کنار حَرمت شد پامال
کرده غصب فد ک و حق علی را بُردند - پهلوی فاطمه ا ت را ز لگد آزردند
برلب خلق هنوزاز غم توزمزمه بود - شعله هادرجگرواشک به چشم همه بود
شهر ا ز فتنه ا یا م پُر ا ز و ا همه بود - اولین اجر رسالت ، زدن فاطمه بود
گشت ا ز حق کُشی یِ امت بیدادگرت - کشتن محسن مظلوم تو اجر دگرت
با سر ا نگشت خزان سخت ورق برگردید - غنچه و لا له خونین تو پرپرگردید
سومین اجرتو زخم سرِحیدرگردید - به حَسن ازهمه کس،ظلم فزون ترگردید
بعد ا ز آ ن زهر که برنوردو عینت دادند - اجرهابودکه امت به حسینت دادند
گرگها بر بد ن یو سف تو چنگ زدند - بررُخ چرخ ، ز خونِ دل او، رنگ زدند
دست بگشوده به پیشانی او سنگ زدند - تهمت کفربه آل تو ، به نیرنگ زدند
شعر: استاد غلامرضا سازگار
باز هنگام غم و ناله و افغان آمد
با ز هنگا م غم و نا له و ا فغا ن آ مد - با ز ا ر كا ن فلك ز ا ر و پر یشا ن آمد
عرش وفرش وقلم وكرسی وجنات برین - زین عزاجمله سیه پوش وپریشان آمد
از غم رحلت آ ن پا د شه كو ن و مكان - جبرئیل ناله كنان زار و نواخوان آمد
آدم و نوح و سلیمان و شعیب و یعقوب - سر زنان از غم سرخیل رسولان آمد
خضرو الیاس وخلیل عیسی وموسی جلیل - سر كنان خاك عزاچاك گریبان آمد
مرتضی شال به گردن به عزا بادل ریش - سر زنان ناله كنان همچو یتیمان آمد
فاطمه موی پریشان شده ازمرگ پدر - گشت چون خاك زمین پیكربی جان آمد
حسن ازمرگ پیمبرشده لرزان چون بید - سر زنان ناله كنان زاروجگرخون آمد
زین ا لم چا ك گریبان شه بی غسل و كفن - بر سر جد كبارش به صد افغان آمد
شهربطحا شده بیت الحزن از بهررسول - خاك غم بر سر مرد و زن دوران آمد
با ر ا لها تو عز ا د ا ر ی ما ا ز كرمت - كن قبول چون به عزای شه خوبان آمد
با ر ا لها بر سا ن قا ئم د ین پو ر حسن - كه بسا فتنه و آ شو ب فر ا و ا ن آمد
مرحوم غلامرضا اصلاح پذیر
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب - گریان، زغمی دیده عالم شده امشب
آهنگ سرشکم،که رسد برلب مژگان - با این دل سودازده همدم شده امشب
پا یا ن شب آ خر ما ه صفر ا ست ا ین - یا آ نکه ز نو ما ه محرّ م شده امشب
مهتاب ، رخ خویش نهان کرد زماتم - چون رحلت پیغمبر خاتم شده امشب
از د ا غ جگر سو ز نبی سید ا بر ا ر - نخل قد زهرا و علی خم شده امشب
شدکارفلک،خون جگرخوردن ازاین غم - گردون،زمحن بارخ درهم شده امشب
سیمای جهان ، غرقه یِ خون دل«یاسر» - در سوگ رسول اللّه اعظم شده امشب
محمود تاری «یاسر»
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
کم گریه کن که گر یه ا ما نت بر ید ه است - گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری ازغمش به سروسینه میزنی - چون مثل اوکسی به دو عالم ندیده است
در ر و ز آ خر ش چه شده این چنین نبی - جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند - اشکش برای هردو زغمها چکیده است
بر گو که مر تضی چه شنید ه کنا ر ا و - رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
اینجا همه بر ا ی شما گر یه می کنند - چون ا ز سقیفه بوی جسارت وزیده است
این ر و ز ها به پشت د ر خانه ات مرو - گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین وجان حسن جان مرتضی - کم گریه کن که گریه امانت بریده است
سروده ی کمال مومنی
از سراپای مدینه گِل غم میریزد
از سراپای مدینه گِل غم میریزد - اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد
از نگا ه نگر ا ن ، برق الم میریزد - خوب پیداست که باران ستم میریزد
سایه خنده ازاین گلکده کم کم برود - یا قراراست که پیغمبر اکرم برود؟
نور ا ز خند ه لب ها ی تَرَ ش می بارید - از گرفتاری امت به جزا میترسید
دربه در ، د ر پی ا ر شا د بشر میگردید - مثل اوهیچ رسولی غم واندوه ندید
دردلم شورعجیبی ست نمیدانم چیست - درگلوبغض عجیبی ست نمیدانم چیست
دخترت ز ا ر به سرمیز ند ا ی و ا ی دلم - در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم
پد ر م حر ف سفر میز ند ا ی و ا ی دلم - حرف از داغ پسر میز ند ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست - بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست؟
این جوان کیست که ازدیدن رویش دردل - غصه داخل شده وخنده زلب شدزائل
گفت : با لحن غر یبا نه و لی چو ن سا ئل : - با ا جا ز ه بگذ ا ر ید بیا یم داخل
با ا د ب آ مد و د ر پیش پد ر ز ا نو زد - پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد
مژده ای رحمت رحمان که سحرنزدیک است - ای رسول مدنی وقت سفرنزدیک است
شب بیچا ر گی نسل بشر نز د یک ا ست - به علی هم بر سا ن ر و ز خطر نزدیک است
پدر آ ما د ه ر فتن به سما و ا ت و لی - نگر ا ن است بر ا ی غم فر د ا ی علی
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد - نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آ ه ا ز سینه ا فلا ک بر آ مد هیها ت - به علی فا طمه ر ا با ز ا ما نت میداد
این همه بی کسی ای وای سرم دردگرفت - دل سرشارغم شعله وَرم دردگرفت
اوزفردای حسین وحسنش داشت خبر - ازخزان گشتن باغ وچمنش داشت خبر
از به آ تش ز د ن یا سمنش د ا شت خبر - از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد - پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد
ختم رسل امشب بار سفر بسته
ختم رسل ا مشب با ر سفر بسته - از ما تمش گر یا ن زهر ا ی د لخسته
از رحلت بابا زهراسیه پوش است - آن اسوه ی تقوا از گریه مدهوش است
امشب فلک ا ز د ل شو ر و نو ا دارد - خیل ملک بر سر دست عز ا دارد
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است - دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه - تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است
گرد ملا ل بر رخ ا سلا م و مسلمین - اشک عز ا به د ید ه زهرای اطهر است
گفتم چه ر و ی داده که زهرا زند به سر - دیدم که روز،روزعزای پیمبر است
پا یا ن عمر سید و مو لا ی کا ئنا ت - آغاز دور غر بت ز هر ا و حید ر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر - اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیواربی کسی - چشم حسن به اشک دوچشم برادراست
ای د ل بیا و گریه ز ینب نظا ره کن - ما نند پیر هن جگر خو یش پا ره کن
ماتم جهانسوز خاتم النبیین است
ماتم جهانسوز خاتم النبیین است - یا كه آخرین روز صادر نخستین است
روزنوحه قرآن درمصیبت طاها است - روز ناله فرقان ازفراق یاسین است
خاطری نباشد شاد د ر قلمرو ایجاد - آه وناله وفریاد درمحیط تكوین است
كعبه راسزدامروزرونهد به ویرانی - زآنكه چشم زمزم راسیل اشك خونین است
صبح آ فر ینش ر ا شا م تا ر با ز آ مد - تیره اهل بینش را دیده جهان بین است
رایت شریعت ر ا نو بت نگونساری است - روزغربت اسلام روز وحشت دین است
شاهدحقیقت راهردوچشم حق بین خفت - آه بانوی كبری همچو شمع بالین است
هادی طریقت ر ا ز ند گی به سر آ مد - گمرهان ا مت ر ا سینه ها پر ا ز كین است
شاهبازوحدت را بندغم به گردن شد - كركس طبیعت را دست وپنجه رنگین است
شد همای فرخ فربسته بال و بی شهپر - عرصه جهان یكسر صیدگاه شاهین است
خا تم سلیمان ر ا ا هرمن به جا د و برد - مسند سلیما نی مركز شیا طین است
شب زغم نگیردخواب،چشم نرگس شاداب - لیك چشم هرخاری شب به خواب نوشین است
پشت آ سما ن شد خم ز یر با ر ا ین ما تم - چشم ا بر شد پر نم د ر مصیبت خا تم
رحلت رحمت للعالمین آمده
رحلت رحمت للعالمین آمده - ناله از قلب جبریل امین آمده
از ملایک همـه، آید این زمزمه - السلام علیک، یا رسول الله
آه و واویلتا محشر کبری شده - روز تنهایی حیدر و زهرا شده
حضرت فاطمه، دارد این زمزمه - السلام علیک، یا رسول الله
اهل عالم عزای خاتم الانبیاست - همه جاکربلای خاتم الانبیاست
زین بلای عظیم، گشته امت یتیم - السلام علیک، یا رسول الله
درسقیفه بپا فتنه دیگرشده - بعدختم رسل،ستم به حیدرشده
غربت حیدراست،جان پیغمبراست - السلام علیک، یا رسول الله
بر در خانه دختر ختم رسل - هیزم آورده اند عوض دسته گل
شد ز بیت خدا، دود آتش به پا - السلام علیک، یا رسول الله
یا محمّد بیا بلای دیگر ببین - خانه وحی را طعمه آذر ببین
گشته حقّت ادا،شده محسن فدا - السلام علیک، یا رسول الله
سوخته قلب علی مرتضی
سوخته قلب علی مرتضی - حضرت زهرا شد ه صا حب عزا
بر پـدر و بـر حسن و بر رضا - آجرک ا... بقیه ا...
پیکـر پـاک خاتم المرسلین - مانده میان حجره روی زمین
جـان محمّد شده خانه نشین - آجرک ا... بقیه ا...
خون شد ه ا ز غم جگر فاطمه - رفتـه ز دنیـا پـد ر فاطمه
رخت عزا شد به بر فاطمه - آجرک ا... بقیه ا...
گشته جهان بزم عزای حسن - جان دو عالم به فدای حسن
گریه کن ای دیده برای حسن - آجرک ا... بقیه ا...
غریب خانه دروطن کشته شد - بگـو امـام ممتحـن کشته شد
یوسف فاطمه حسن کشته شد - آجرک ا... بقیه ا...
شهرخراسان همه جامحشر است - برجگر شیعه غم دیگراست
قتـل جگـر پـاره پیغمبـر است - آجرک ا... بقیه ا...
فاطمه را خون چکد از هر دو عین - بیشتر ا ز همه برای حسین
داغ حسیــن است غـم عالمین - آجرک ا... بقیه ا...
در ماتم فراق پدر گریه میکنم
در ماتم فراق پدر گریه میکنم - همراه شمس و نجم و قمرگریه میکنم
شب ها و ر و ز ها ز غمش مویه میکنم - تا آخرین توان بصر گریه میکنم
خواب شبا نه ا زسر ز هر ا پریده است - مانند شمع تا به سحر گریه میکنم
داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر - با لحن جانگدازی اگر,گریه میکنم
پیغمبر طو ا یف ا هل بکا ء شد م - قد ر تـمـا م ا شـک بشر گـر یه میکنم
خشکداگرکه چشمه اشکم دوباره من - بادیده های سرخ جگرگریه میکنم
وحید قاسمی
ای جان من فدای تو یا ایّها الرسول
ای جان من فدای تو یا ایّها الرسول - حاتم بود گدای تو یا ایّها الرسول
صدمرده همچومن بخدازنده میشود - از لعلِ جان فزای تو یا ایّهاالرسول
در سر هو ا ی غیرِ تو ما ر ا ر و ا مباد - در سر بود هوای تو یا ایّها الرسول
سوگندمیخورم که توراتا به روزحشر - نشناخت جز خدای تو یا ایّها الرسول
خالق اراده کردوجهان راخوش آفرید - آن هم فقط برای تو یا ایّها الرسول
زهرا که جا نِ عا لم و آ د م فد ا ش باد - نالیده در عزای تو یا ایّها الرسول
شاعر : سیروس بداغی
پيغمبر اكرم ز عالم ديده بسته
غبار غم بر چهره عالم نشسته - پيغمبر اكرم ز عالم ديده بسته
علي خو ر د خو ن جگر - زهرا كند پدر پدر - الله اكبر الله اكبر
رفت ازجهان فاني آن ختم النبيين - بنگرسرش بردامن خير الوصيين
گشته علي ز ا ر و حز ين - زهرا يتيم و دلغمين - الله اكبر الله اكبر
شهر مدينه در فراقش غرق ماتم - اوضاع عالم در عزايش گشته درهم
گريان حسين و هم حسن - پيروجوان و مرد و زن - الله اكبر الله اكبر
زهراخوردبعد پدرسيلي ز عدوان - آتش بگيرد خانه اش ازظلم وطغيان
بر دختر پا ك نبي - كند ا ثر بي پد ر ي - الله اكبر الله اكبر
حق علي وفاطمه مغصوب گردد - دخت نبي گريان چنان يعقوب گردد
علي شود خا نه نشين - زهرا حزين و دلغمين - الله اكبر الله اكبر
گرددحسن بعد نبي مظلوم دوران - قلبش شود پرخون زظلم آل سفيان
در طشت ريزد از جفا - جگر بسط مصطفي - الله اكبر الله اكبر
بس نامه ها از كوفيان آيد به بطحا - گردد حسين سوي عراق آنكه مهيّا
گردد ز جور اشقيا - شهيد دشت كربلا - الله اكبر الله اكبر
بعد نبي برمسلمين جوروجفا شد - اي باقري ازمشركين بس ظلمها شد
اسير آن مستكبرين - گشته كنون مستضعفين - الله اكبر الله اكبر
دخت نبي امشب سه جا باشد عزادار
دخت نبي امشب سه جا باشدعزادار - ميگريدومينالد آن محزونه زار
گاهي همي گو يد پد ر - گاهي رضا گاهي پسر - الله اكبر الله اكبر
اندر مدينه بر سر قبر محمّد - يا بر سر قبر حسن آن سبط احمد
باچشم گريان مي رود - محزون ونالان مي رود - الله اكبر الله اكبر
اندرخراسان بر سرقبررضايش - گريان و نالان گشته است اندرعزايش
بر مشهد هشتم امام - باشد عزادار او مدام - الله اكبر الله اكبر
د ر كر بلا بهر شهيد ا ن و حسينش - برپا نما يد ا و عز ا و شور و شينش
نالد ز بهر اكبرش - عباس و عون و جعفرش - الله اكبر الله اكبر
در جبهه ها محز و ن بو د بهر شهيد ا ن - از بهر مفقو د ا لا ثر ها و اسيران
بنمايد او از مهتري - رزمندگان را رهبري - الله اكبر الله اكبر
يا فاطمه درياي خون اين سرزمين است - از ظلم بعثي لاله گون ايران زمين است
شد لاله گون دشت و دمن - بهر شهيدان وطن - الله اكبر الله اكبر
يا فا طمه گشته ا ست ايران غرقه د رخون - مستكبرين ا ين خا ك را كردندگلگون
شد باقري و مسلمين - آزرده از مستكبرين - الله اكبر الله اكبر
سروده شده درزمان جنگ تحميلي
اي مسلمين رفت از جهان پيغمبر ما
يا مصطفي كن يك نظر بر ملت ما - از غم رها كن بر طرف كن ذلّت ما
استاد دانشگاه دين و علم و دانش - كن يك نظر بر ما بده ايمان و بينش
فرما نر و ا ي ا ين جها ن آ فر ينش - با عزّ تت كن برطر ف ا ين ذلت ما
اي مسلمين ر فت ا ز جها ن پيغمبرما - آن مهر با نتر ا ز پد ر تاج سر ما
آن پيشو ا ي ا مت و آ ن ر هبر ما - جا ر ي شد ا شك غم ز چشم ملت ما
اي مسلمين رفت ازجهان آن شاه لولاك - آنكو بدي فرمانروابرجمله افلاك
سوي جنان بگشود پر زين عالم خاك - رفت از جهان آن رهگشاي عزّت ما
سبط پيمبرمجتبي با قلب پرخون - گشته روان سوي جنان باحال محزون
بهرش بريزاشك ازبصر چون رود جيحون - زائر شدن مرقدپاكش لذّت ما
اندرجنا ن زهرای ا طهر مو پريشان - گه نالد و گويد پدر گاهي رضا جان
گاهي بگويد يا حسين اي روح ريحان - برحال زهرا نوحه گرشدملّت ما
از ا ين مصيبت كن برادر آه و زاري - اي باقري بر فاطمه كن سوگواري
از دين و قرآن و وطن كن پاسداري - هم از خميني رهبر اين ملت ما
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
شد رحلت پيمبر ز هر ا بو د عز ا د ا ر - بر سر زنان ملائك با ديدگان خونبار
شهر مدينه از غم ماتم سراست امشب - در ماتم پيمبر دل غمسراست امشب
فاطمه ناله سركرد رخت عزا به بر كرد
خيل ملك ا ز ا ين غم با ا شك و آه و ناله - دارند داغ بر دل از غصه همچو لاله
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
بهر پد ر سيه پو ش گشته بتو ل عذرا - داغ پسر شر ر ز د بر جسم و جان زهرا
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
اي غم رسيد ه زهرا بي بي سرت سلامت - بر تو چها رسيده از ظلم و جور امت
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
از زهرجعده دون خونين جگرحسن شد - لعل لبش خدايا چون برگ ياسمن شد
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
الماس ريزه ها زد تا بر د لش شر ا ر ه - بهر علاج د ر د ش شد بسته راه چاره
فاطمه ناله سر كرد رخت عزا به بر كرد
علي سهرابي (صفا)
آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
آه و واویلا ، که چشمان پیمبر بسته شد - باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه،بازشدبازوی حیدربسته شد - هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست
دریغا که روح دعا، رفت در خاک
دریغا که روح دعا ، رفت در خاک - گرفتند از ما روان دعا را
به سوگ محمّد، بگریید، یاران - که زهرا ببیند، سرشک شما را
جان جهان ز پیکر هستی جدا شده
جان جهان زپیکر هستی جدا شده - خاموش، شمع محفل نورالهدی شده
ملک خد ا ست غر ق د ر اندوه و اضطراب - واویلتا عزای رسول خدا شده
ای امت رسول، قیامت بپا کنید
ای امت رسول، قیامت بپا کنید - لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید
در ما تم پیمبر و تنها یی علی - با ید بر ا ی حضر ت زهرا دعا کنید
آه و واویلتا محشر کبری شده
آه و واویلتا محشر کبری شده - روز تنهایی حیدر و زهرا شده
حضرت فاطمه ، دارد این زمزمه - السلام علیک ، یا رسول الله
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است - دیدم شروع محشرکبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه - تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است
پیامبر اکرم(ع)-مقتل-بشارت به فاطمه(س)
فاطمه تو اولین نفر از عترتم هستی که به من ملحق می شوی!
پس از اینکه بیماری پیغمبر شدت پیدا كرد و وفات او نزدیك شد، در آخرین لحظات حیات به على بن ابى طالب علیه السّلام فرمود: اینك سرم را روى دامن خود بگذار زیرا امر خداوند نزدیك شده و آخرین دقائق زندگى من در این جهان در رسیده است. هر گاه جان از كالبدم بیرون شد او را در دست بگیر و به صورت خود بكش پس از این مرا بطرف قبله برگردان و غسل و تكفین مرا خود انجام ده، و بر من نماز بگذار، و تا آنگاه كه بدن مرا در زیر خاك پنهان نساختهاى از من مفارقت نكن، و در همه این امور از خداوند استعانت بجوى. در این هنگام امیر المؤمنین علیه السّلام سر مبارك حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله را در دامن خود گذاشت، و آن جناب از فشار مرض از حال رفت، حضرت زهرا سلام اللَّه علیها در چهره پدرش مینگریست و گریه میكرد و این شعر را قرائت می نمود: «و أبیض یستسقى الغمام بوجهه - ثمال الیتامى عصمة للأرامل» حضرت رسول دیدگان مباركش را باز كرد و با صوت ضعیف گفت: اى دخترك من این بیت گفته عمویت ابو طالب است، شما به جاى او این آیه را از قرآن قرائت كنید: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ. در این هنگام حضرت زهراء سلام اللَّه علیها مدتى گریه كرد پدر بزرگوارش او را نزدیك خود طلبید و مطالبى را در نهانى با او در میان گذاشت كه در اثر آن چهرهاش از هم باز شد و آثار خوشحالى در وى ظاهر گردید. بعد از این مذاكرات كه با حضرت زهراء سلام اللَّه علیها انجام پذیرفت جان پاكش از كالبد شریفش بیرون شد و در این حال دست امیر المؤمنین علیه السّلام در زیر گلوى آن جناب قرار داشت و جان شریف او در دست علی علیه السّلام قرار گرفت و آن حضرت او را بالاى سر خود بردند و پس از آن بصورت خود كشیدند پس از اینكه حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله از دنیا رفتند امیر المؤمنین علیه السّلام طبق وصیت آن جناب بدن مبارك او را بطرف قبله كشیدند و تشریفات تغسیل و تكفین او را فراهم كردند. از حضرت زهرا سؤال شد پدرت در نهانى چه موضوعاتى با شما در میان نهاد؟ فرمود: پدرم بمن اطلاع داد كه من اول كس از اهل بیت او خواهم بود كه بوى ملحق میگردم، و این قضیه در همین نزدیكىها انجام خواهد گرفت، و بهمین جهت من خوشحال شدم. (منابع: ارشاد المفید 1: 181 - إعلام الورى، الطبرسی،ج1،267 - بحار الأنوار 12: 465/ 19)
دخترم روشنی چشم ترم زهرا جان
دخترم روشنی چشم ترم زهرا جان - پیشتر آی و ببین بیشترم زهرا جان
تا در این لحظه آخر نگرم رویت سیر - یک زمان دور مشو از نظرم زهرا جان
سفر مرگ به پیش آمده و باید رفت - زین جهان رو به جهان دگرم زهرا جان
جان سپارم من و از فتنه ی ایام ترا - به خداوند جهان میسپرم زهرا جان
افسوس پس از وفات احمد
افسوس پس از وفات احمد - از جور و جفا و ظلم بی حد
پهلوش ز ضرب بر شکستند - بازوش ز تازیانه خستند
برروی چو ماه انوار او - برگ گل و روی اطهر او
از کینه عدو نواخت سیلی - وز سیلی کین بگشت نیلی
در ماتم فراق پدر گریه میکنم
در ما تم فر ا ق پدر گریه میکنم - همراه شمس و نجم و قمرگریه میکنم
شب ها و ر و ز ها زغمش مویه میکنم - تا آخرین توان بصر گریه میکنم
خواب شبا نه ا ز سر زهرا پریده است - مانند شمع تا به سحر گریه میکنم
داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر - با لحن جانگدازی اگرگریه میکنم
پیغمبر طـو ا یـف ا هل بـکـا ء شـد م – قد ر تما م ا شک بشر گر یه میکنم
خشکداگرکه چشمه ی اشکم دوباره من - با دیده های سرخ جگرگریه میکنم
وحید قاسمی
فاطمه زهرا(س ) در بقیع زیر درختچه اى در فراق رسول خدا (ص ) نوحه سرایى مى كردند، چون آن درختچه را قطع كردند، على (ع ) در خارج مدینه در بقیع ، خانه اى براى فاطمه زهرا(س) ساخت كه براى نوحه سرایى در آن ماءوا مى گرفت ، این خانه همان بیت الاءحزن خوانده مى شود. این خانه مزار همه نسل هاى امت بود، صبح گاهان حسنین (ع ) را پیش روى خود حركت داده و را چشم گریان به بقیع رفته و در بین قبرها تا غروب گریه مى كرد. شبانگاه امیرالمؤ منین (ع ) نزد آن حضرت آمده ایشان رابه منزل مى برد.
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم اول حضرت محمدص
ادامه مطلب را ببينيد
بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد
بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد
مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد - مُحَمَّد یا مُحَمَّد یا مُحَمَّد
بُوَد روزِ عزایت یا مُحَمَّد - کنم گریه برایت یا مُحَمَّد
بُوَد اِمروز روزِ رِحلَتِ تو - بُوَد روزِ یتیمی بهرِ اُمَّت
بُوَد روزِ یتیمی بَهرِ زهرا - شده زهرا عزادار از برایت
علی هم بی برادر گشته اِمروز - به تن رختِ عزا شد در عزایت
حسین و هم حسن هم زینبینت - شدند امروز محروم از لقایت
تو رفتی از میان دوستانت - دگر ناید صدایِ دلربایت
شده اندر عزا شهرِ مدینه شده - غمین اصحابِ خوب و با وفایت
خراسان تا مدینه شُد سِیَه پوش - همه سینه زنان اندر هوایت
چهارده قرن مانند چنین روز - تمام مسلمین گرید برایت
شده این باقری و جمله اُمَّت - سیه پوش و عزادارِ عزایت
سروده شده بوسط حجة الاسلام باقری پورآخر ماه صفر سال 1399
پیغمبر اكرم ز عالم دیده بسته
غبار غم بر چهره عالم نشسته - پیغمبر اكرم ز عالم دیده بسته
علی خورد خون جگر - زهرا كند پدر پدر - الله اكبر الله اكبر
رفت از جهان فانی آن ختم النّبیین - بنگر سرش برد امن خیر الوصیین
گشته علی زار و حزین - زهرا یتیم و دلغمین - الله اكبر الله اكبر
شهر مدینه در فراقش غرق ماتم - اوضاع عالم در عزایش گشته درهم
گریان حسین و هم حسن - پیر و جوان و مرد و زن - الله اكبر الله اكبر
زهرا خورد بعد پدر سیلی ز عدوان - آتش بگیرد خانه اش از ظلم و طغیان
بر دختر پاك نبی - كند اثر بی پدری - الله اكبر الله اكبر
حق علی و فاطمه مغصوب گردد - دخت نبی گریان چنان یعقوب گردد
علی شود خانه نشین - زهرا حزین و دلغمین - الله اكبر الله اكبر
گردد حسن بعد نبی مظلوم دوران - قلبش شود پر خون ز ظلم آل سفیان
در طشت ریزد از جفا - جگر سبط مصطفی - الله اكبر الله اكبر
بس نامه ها از كوفیان آمد به بطحا – که شد حسین سوی عراق آنگه مهیا
گردد ز جور اشقیا - شهید دشت كربلا - الله اكبر الله اكبر
بعد نبی بر مسلمین جور و جفا شد - ای باقری از مشركین بس ظلمها شد
اسیر آن مستكبرین - گشته كنون مستضعفین - الله اكبر الله اكبر
رفته از دارِ جهان ختمِ رُسُل
رفته از دارِ جهان ختمِ رُسُل - بیست و هشتِ صفر آن هادیِ کُل
پدرِ اُمّت از این دنیا رفت - زِ جهان او بِسویِ عُقبی رفت
اُمّت از بعدِ پدر گشته یتیم - از غمش این دلِ ما گشته دونیم
حضرتِ فاطمه در هجرِ پدر - میزند دستِ مصیبت بر سر
حسنین کرده گریبانها چاک - در غمِ رِحلتِ شاهِ لولاک
حیدر از غم شده در شور و نوا - او زِغم کرده به تن رختِ عزا
شهرِ یثرب شده روزش چون شب - زار و گریان حسنین و زینب
گشته جبریل عزادارِ رسول - زین مصیبت شده او زار و ملول
گشته سلمان و ابی ذر از غم - چون علی غرقِ عزا و ماتم
روز از غم چو شبِ تار شده - جمله افلاک عزادار شده
ماه و خورشید سیه پوشِ عزا - باقری هم شده در شور و نوا
سروده شده توسط حجة الاسلام سیدمحمد باقری پور شب رحلت پیامبر اعظم سال 1398
دخت نبی امشب سه جا باشد عزادار
دخت نبی امشب سه جا باشد عزادار - میگرید و مینالد آن محزونه یِ زار
گاهی همیگوید پدر - گاهی رضا گاهی پسر - الله اكبر الله اكبر
اندر مدینه بر سر قبر محمّد (ص) - یا بر سر قبر حسن آن سبط احمد
با چشم گریان می رود - محزون و نالان می رود - الله اكبر الله اكبر
اندر خراسان بر سر قبر رضایش - گریان و نالان گشته است اندر عزایش
بر مشهد هشتم امام - باشد عزادار او مدام - الله اكبر الله اكبر
در كربلا بهر شهیدان و حسینش - برپا نماید او عزا و شور و شینش
نالد ز بهر اكبرش - عباس و عون و جعفرش - الله اكبر الله اكبر
از کتاب مجموعه اشعار باقری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم اول حضرت محمدص
ادامه مطلب را ببينيد
رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ ...(سوره فتح آیه 29)محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ ...(سوره آل عمران آیه 44)محمد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟
مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب بن هاشم . ولادت حضرت محمد(ص) در عام الفیل (عام الفیل–۱۱ق) پیامبر اسلام، از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی [مُحمّد بن عبداللّه بن عبدالمطّلب (شَیبة الحمد، عامر) بن هاشم (عَمروالعُلی) بن عبدمَناف (مُغیرة) بن قُصَی (زید) بن کلاب (حکیم) بن مُرّة بن کعب بن لُؤی بن غالب بن فِهر (قریش) بن مالک بن نَضر (قَیس) بن کنانة بن خُزَیمة بن مُدرکة (عمرو) بن الیاس بن مضر بن نِزار (خلدان) بن مَعَدّ بن عدنان.[۱]] . مادر پیامبر اسلام، آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهرة بن کلاب است. شیعیان بر ایمان آمنه دختر وهب و عبدالله بن عبدالمطلب و اجداد رسول خدا تا آدم(ع) اجماع دارند.[۲] . کنیه حضرت محمد (ص)، ابوالقاسم و ابوابراهیم است.[۳] برخی از القاب پیامبر اسلام عبارتند از: مصطفی، حبیب الله، صفی الله، نعمة الله، خیرة خلق الله، سیدالمرسلین، خاتم النبیین، رحمة للعالمین، نبی امّی.[۴] . روز ولادتش از نظر مشهور شیعه، ۱۷ ربیعالاول و از نظر مشهور اهل سنت، ۱۲ ربیعالاول است.[۶] . در شب میلادش نقل کردهاند که به ارهاصات یا هشدارها مشهور شده است.[۷] برخی از این رخدادها عبارتند از: لرزیدن طاق کسری و سقوط ۱۴ کنگره آن، خاموش شدن آتش در آتشکده فارس پس از هزار سال، خشکیدن دریاچه ساوه و همچنین خواب عجیب موبدان و پادشاه ساسانی.[۸]. مکان ولادتش در شعب بنیهاشم[۹] یا شعب ابیطالب[۱۰] و در خانه عقیل بن ابیطالب [خانه عبدالله در شعب بنیهاشم که بعدها به شعب ابیطالب یا شعب علی معروف گشت[۱۱۵]] . آنجا امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود.[۱۲۰] [۱۲۱] . علامه مجلسی عالم قرن یازدهم نقل میکند که در زمان او مکانی به نام مولد النبی در مکه وجود داشته و مردم آنرا زیارت میکردند.[۱۲] . اکنون محل ولادت رسول خدا (ص) در مکتبة المکة المکرمة در سوق اللیل مشهور است . در چهل سالگی به پیامبری رسید پس از ۱۳ سال دعوت به اسلام در مکه، به مدینه رفت و این هجرت، مبدأ تاریخ اسلامی شد . [هجرت پیامبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت. رسول خدا(ص) هنگام توقف در قبا مسجدی بنا کرد که مسجد قبا نام گرفت.[۳۹]] . در ۲۵ سالگی با خدیجه ازدواج کرد و حدود ۲۵ سال با او زندگی کرد. پس از وفات خدیجه، پیامبر با همسران دیگری ازدواج کرد. فرزندان پیامبر از خدیجه و ماریه بودند و همه آنها جز فاطمه(س) در زمان حیات پیامبر از دنیا رفتند. طبق عقاید شیعه حضرت محمد (ص) نبی و رسول است و چون خاتم الانبیاء بوده، هیچ پیامبری بعد از آن حضرت نخواهد آمد. حضرت محمد (ص) جزو انبیای اولوالعزم است و شریعتی نوین از جانب خداوند برای بشر آورده است. پیامبر(ص) اولین نفر از چهارده معصوم است. ایشان نه فقط در دریافت و ابلاغ وحی بلکه در تمام ساحتهای زندگی عصمت داشته است. همچنین از پیامبر(ص) معجزاتی نقل شده است که مهمترین آنها قرآن است.(نک: معجزات پیامبر(ص)) . پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت[۱] پس از ده سال حضور در مدینه رحلت کرد وفات پیامبر(ص) در ۲۸ صفر سال ۱۱ق، در ۶۳ سالگی روی داد. چنانکه در نهج البلاغه آمده است، هنگام جان دادن، سر پیامبر(ص) میان سینه و گردن امام علی(ع) بوده است.[۷۵] . در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه(س) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر(ص) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(ص) را حضرت علی(ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داده و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل مسجد النبی است به خاک سپردند . (در تاریخ وفات پیامبر اکرم احتمال زیادی بیان شده است و این بنابر قول مشهور علمای شیعه است)[۲] [۳] . پس از چهارده روز بیماری[۴] . و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تاسیس کرده بود، به خاک سپرده شد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی (علیهالسّلام) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی (علیهالسّلام) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»[۵] [۶] . پس به علی (علیهالسّلام) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»[۷] . در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»[۸] . در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهیی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند.هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود او رفیق من در بهشت خواهد بود.[۲۱] . سپس به علی (علیهالسّلام) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.[۲۲] . پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»[۹] [۱۰] . پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از این هشدار به منزل "امسلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.[۱۱] . سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟» ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.[۱۲] [۱۳] . رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که دربارهی فرماندهی "اسامه" میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است.رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید.[۱۴] . پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «نفذ و اجیش اسامه» «وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»[۱۵] [۱۶] . سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند.لحظاتی بعد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند.که عمر گفت: بیماری بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید.قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.[۱۷] . حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».[۱۸] . پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حضور جمع، رو به حضرت علی (علیهالسّلام) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی (علیهالسّلام) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی (علیهالسّلام) را ندید.به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» "امسلمه" فرمود: «علی (علیهالسّلام) را میطلبد، به او بگوئید بیاید».[۱۹] . علی (علیهالسّلام) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند.وقتی از علی (علیهالسّلام) پرسیدند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه گفت؟ در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد.[۲۰] . در لحظات آخر عمر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فاطمه (سلاماللهعلیهم) بسیار گریان بود.پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه (سلاماللهعلیهم) گریهاش شدت یافت.آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد.ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت (علیهالسّلام) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم.[۲۳] . در لحظات واپسین عمر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرش در دامان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) قرار داشت.[۲۴] [۲۵] . هنگامه فوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خلیفهی دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی (علیهالسّلام) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این آیه را خواند:«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل افان مات او قتل...»[۲۶] . علی (علیهالسّلام) جسد مطهر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد[۲۷] . و این شخص جز علی کسی نیست.سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود.فرمود: «پدر و مادرم فدایتای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید...اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».[۲۸] . سپس در قبری که توسط "ابوعبیده جراح" و "زید بن سهل" آماده شده بود و در همان حجرهای که وفات یافته بود، در خانهی خودش به خاک سپرده شد.[۲۹] . رسول اكرم صلی الله علیه و آله در آخرين سفر حج (در عرفه)، در مكه، در غدير خم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران يا در ضمن سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. آن حضرت در حجة الوداع در هنگام رمى جمرات فرمود: مناسك خود را از من فراگيريد، شايد بعد از امسال ديگر به حج نيايم. هرگز مرا ديگر در اين جايگاه نخواهيد ديد. هنگام بازگشت نيز در اجتماع بزرگ حاجيان فرمود: نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمايم. عبدالله بن مسعود گويد: پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله يك ماه قبل از رحلت، ما را از وفات خود آگاه نمود... عرض كرديم: اى رسول خدا! رحلت شما در چه موقع خواهد بود؟ فرمود: فراق نزديك شده و بازگشت به سوى خداوند است. زمانى نيز فرمود: نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمايم و من دو چيز گران در ميان شما مى گذارم و مى روم: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم... و خداوند لطيف و آگاه به من خبر داد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. پس خوب بينديشيد چگونه با آن دو رفتار خواهيد نمود. روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين و نگرانند. پيامبر در حالى كه به فضل بن عباس و امام علی بن ابى طالب علیه السلام تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: به من خبر دادهاند شما از مرگ پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم پيوست و شما نيز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد... در فرصتى ديگر مردم را به رعايت حقوق انصار سفارش و در خطاب به انصار فرمود: اى گروه انصار، زمان فراق و هجران نزديك است، من دعوت شده و دعوت را پذيرفته ام... بدانيد دو چيز است كه از نظر من بين آن دو هيچ تفاوتى نيست. اگر بين آن دو مقايسه شود به اندازه تارمويى بين آن دو فرقى نمى گذارم. هر كس يكى را ترك كند مثل اين است كه آن ديگرى را هم ترك كرده است... آن دو كتاب آسمانى و اهل بيت رسالت هستند... سفارش مرا در مورد اهل بيت من رعايت كنيد و... نيز فرمود: آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه اگر بدان چنگ زنيد، پس از آن هرگز به ضلالت نيفتيد؟ گفتند: بلى، اى رسول خدا. فرمود: آن (چيز) على است. با دوستى من دوستش بداريد و به احترام و بزرگداشت من، او را محترم و بزرگ بداريد. آن چه گفتم جبرئيل از طرف خداوند به من دستور داده بود. ابن حجر هيثمى گويد: پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در بيمارى خود كه به رحلتش انجاميد. فرمود: مرگ من به همين زودى فرا مى رسد و من سخن خود را به شما رساندم و راه بهانه و عذر را بر شما بستم. آگاه باشيد، من كتاب پروردگارم و اهل بيت خود را در ميان شما مى گذارم و مى روم. سپس دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: اين شخص على بن ابى طالب است كه همراه با قرآن است و قرآن با على است و از يكديگر جدانشوند تا روز قيامت كه با من ملاقات نمايند. در روز دوشنبه آخرين روز از زندگى رسول اكرم صلی الله علیه و آله آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: اى مردم! آتش فتنه ها شعله ور گرديده و فتنه ها همچون پاره هاى امواج تاريك شب روى آورده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالى جان سپرد كه سر در دامن على بن ابى طالب علیه السلام داشت. على علیه السلام شيون كنان، رحلت پيامبر صلی الله علیه و آله را به اطرافيان خبر داد. در اين زمان ابوبكر به محل سكونت خود در«سنح » رفته بود و عايشه به دنبال وى فرستاد تا بى درنگ به شهر آيد.[۱۱] . پیکر مطهر پیامبر(ص) را حضرت علی(ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داده و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل مسجد النبی است به خاک سپردند. در حالیکه علی بن ابی طالب (ع) و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیغمبر بودند، بعضی از بزرگان مردم مدینه (انصار) و سه نفر از مهاجرین بیتوجه به آن که دو ماه پیش پیغمبر در واقعه غدیر چه گفته است، در جایی به نام سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و بر سر تعیین خلیفه جدل کردند و سرانجام به خلافت ابوبکر رضایت دادند. پس از آن این افراد شروع به گرفتن بیعت اجباری از مسلمانان حاضر در شهر مدینه کردند.[۷۷] . ابن ابى الحديد مى نويسد: عمر با اين اقدام مى خواست فرصتى براى رسيدن ابوبكر به محل فراهم آورده باشد; زيرا او در فرداى «سقيفه » قبل از سخنرانى ابوبكر در مسجد، ضمن عذرخواهى از اظهارات روز گذشته در انكار وفات پيامبر صلی الله علیه و آله، گفت: وقتى فهميدم رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است، ترسيدم بر سر زمامدارى، جنجال و آشوب به پا شود و انصار و ديگران، زمامدارى را به دست گيرند يا از اسلام برگردند.[۱۲] . پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالى كه عده اى از سران و سياست مداران مهاجر و انصار در سقيفه بنى ساعده گردآمده و درباره جانشينى آن حضرت به مجادله و منازعه پرداخته بودند، حضرت على علیه السلام به اتفاق برخى از عموزادگان خويش به غسل دادن و كفن كردن بدن مطهر پيامبر صلی الله علیه و آله پرداخت. امام باقر(ع)دراین زمینه چنین میفرمایند: « مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندند، و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین (ع)بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد.[۱۳] . اهل بيت علیهم السلام و وابستگان آن حضرت و بزرگان صحابه درباره مكان تدفين بدن مطهر آن حضرت به گفت وگو پرداختند و هر كدام پيشنهاد خاصى ارائه كردند. حضرت على علیه السلام كه متكفل تجهيز بدن آن حضرت و از نزديكترين مردان به آن حضرت بود، فرمود: إنّ اللّه لم يقبض روح نبيه إلّا فى أطهر البقاع و ينبغى أن يدفن حيث قبض؛[۱۴] به درستى كه خداى سبحان، جان پيامبرى را نمى گيرد مگر در پاكيزه ترين مكان، و سزاوار است در همان مكانى كه قبض روح شد، در همان جا دفن گردد. گفتار مستدل و روح نواز اميرمؤمنان على ابن أبى طالب علیه السلام مورد پسند همگان قرار گرفت و بدن مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله را در همان مكانى كه جان به جان آفرينان تسليم كرده بود، دفن نمودند. طبرى، پيشنهاد دفن پيامبر صلی الله علیه و آله را، در همان مكانى كه وفات يافت، به ابوبكر منتسب كرد و از او نقل كرد: ما قبض نبىٌ إلّا يدفن حيث قبض؛ هيچ پيامبرى از دنيا نخواهد رفت، مگر اين كه در همان مكانى كه قبض روح شد دفن گردد.[۱۵] . هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت در داخل مسجد النبى صلی الله علیه و آله قرار دارد و زيارت گاه مسلمانان و مشتاقان آن حضرت از سراسر عالم است. رحلت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله براي امام علی علیه السلام حادثه اي سخت و جان سوز بود. چنان كه مي فرمايد: «بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ...؛ پدر و مادرم فدايت اي پيامبر خدا، با مرگ تو رشته اي پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّي دهنده است يعني پس از مصيبت تو ديگر مرگ ها اهميتي ندارد. و از طرفي اين يك مصيبت همگاني است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايي فرموده اي و از بي تا بي نهي نموده اي آن قدر گريه مي كردم كه اشك هايم تمام شود. و اين درد جان كاه هميشه در من مي ماند و حزن و اندوهم دائمي مي شد. كه همه اين ها در مصيبت تو كم و ناچيز است».[۱۶] . همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد مي زد». [۱۷] .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم اول حضرت محمدص
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 28 صفر 1445 )
• رحلت جانسوز پيامبر گرامي اسلام "حضرت محمد (ص)" (11 ق)
پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) در سن شصت و سه سالگي پس از 23 سال رسالت و نبوت به لقاي معبود شتافت. دين اسلام در مكه به كندي پيش ميرفت و آزار مشركان مانع رشد اسلام بود اما درمدينه، تحول بزرگي در نشر اسلام حاصل شد و اسلام، تمام جزيرةالعرب را فرا گرفت. هرچندرسول خدا(ص) تلاش فراواني ...
رحلت جانسوز پيامبر گرامي اسلام "حضرت محمد (ص)" (28صفر11 ق)
پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) در سن شصت و سه سالگي پس از 23 سال رسالت و نبوت به لقاي معبود شتافت. دين اسلام در مكه به كندي پيش ميرفت و آزار مشركان مانع رشد اسلام بود اما درمدينه، تحول بزرگي در نشر اسلام حاصل شد و اسلام، تمام جزيرةالعرب را فرا گرفت. هرچندرسول خدا(ص) تلاش فراواني در حفظ نظم و انضباط ديني مردم انجام دادندولي پس از رحلت آن بزرگوار، مردم به بزرگترين وصيت حضرتش كه پيروي از اميرالمؤمنين(ع) بود، عمل نكردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
بر بال ملائک از مدینه تا مشهد/ توصیف پیامبر اکرم(ص) در کلام امام رضا(ع)
فیلم| تاکنون ۲ میلیون زائر وارد مشهد شده و ۶ میلیون نفر دیگر در راه مشهد هستند
فیلم| تحلیلگر بیبیسی: بخش مهمی از موضوعاتی که در یک سال اخیر خبرساز شد، ساختگی بود
فیلم| اشکها روایت میکنند
فیلم| بدون مرز با امام رئوف
کلیپ| پیش بینی حضور 8 میلیون زائر به مشهد الرضا (ع) در دهه پایانی صفر
بر بال ملائک از مدینه تا مشهد/ توصیف پیامبر اکرم(ص) در کلام امام رضا(ع)
جهانی و همگانی بودن رسالت پیامبر اسلام(ص)
زیارت امام رضا(ع) توحید را در ما تقویت میکند
تکالیف دولت و ملت برای خادم الرضا شدن
مقید بودن ثواب زیارت به معرفت
پیامبر(ص)، اسوه اخلاق مداران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، معصوم اول حضرت محمدص
ادامه مطلب را ببينيد
ناله سر داده جهان، ماتم خیرالبشر(ص) است - با غم هجر رضا(ع) و حسن(ع) آزرده سوگی دگر است
گروه اندیشه - خورشید روزهای پایانی ماه صفر، در حالی در افقی خون رنگ ناپدید میشود که مسلمانان، سوگوار یتیمی خویش اند؛ سوگوار عروج رسولی که پدرانه در فکر آن ها بود و با مهربانی اش، غبار غم را از صورت مؤمنان پاک میکرد. ای رحمت خداوند بر آدمیان! با کدام کلمه میتوان ماتم فقد تو را توصیف کرد؟ کدام واژه است که در برابر سنگینی غم معراج همیشگیات، زانو نزند؟ کدام دلی است که در فراقت از تپش باز نماند؟ این شبها، بر کوچههای مدینه گرد غریبی پاشیدهاند. در این لحظات غم افزا، فاطمه(س) سوگوار است و امیدوار؛ سوگوار از وداع با مهربان پدری که چتر محبتش بر سر همه ابنای بشر گسترده است و امیدوار از اینکه مدتی بعد، نخستین فرد از خاندان رسالت است که با خیرالبشر(ص) دیدار میکند. ای والا پیامدار! ای مهربان پیامبر! نمیدانیم در غم هجران تو مویه کنیم یا در داغ جگر صدپاره فرزندت، سبط اکبر، حسنالمجتبی(ع) ناله سر دهیم؟ اما این دو مصیبت عظما، پایان محنت نیست که فراقی دیگر در راه است؛ در غربت توس، در محاصرهای که فرزند هارون برای عالم آل محمد(ص) تدارک دیده، علی بن موسیالرضا(ع)، چشم انتظار آخرین دیدار با فرزند دلبند است و پس از آن، عروج و ملاقات با معبود. این غم جانفرسا، این ماتم جانکاه، این فراق جانسوز را چگونه میتوان تحمل کرد؟ آجرک ا... یا صاحبالزمان(عج)
آخرین روزهای حیات آخرین پیامبر(ص)
دغدغههای پیامبرخدا(ص) در واپسین ایام حیات ظاهریاش چه بود و چه سفارشهایی به اطرافیان کرد؟ در آن روزها، چه اتفاقاتی در مدینه رخ داد و چرا رسولاکرم(ص) از حرکت نکردن سپاه اسامه برای نبرد با رومیان نگران و ناراحت بود؟ اینها پرسشهایی است که در نوشتار پیش رو و با استناد به منابع تاریخی، به دنبال پاسخ آن ها هستیم
جواد نوائیان – رحلت جانسوز حضرت خیرالانام، خاتمالانبیا، حضرت محمد مصطفی – که درود خداوند بر او باد – بیشک بزرگ ترین سوگ تاریخ بشر و عظیمترین مصیبت همه اعصار است و چگونه میتوان درباره آن فخر کائنات جز این گفت که حضرت خالق او را دارنده «خُلق عظیم» دانست و در حقش فرمود: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیم» (قلم -4). رحلت آخرین پیامبر، آغاز یتیمی انسانیت است، هنگام عزای آدم در فقد چراغ روشنیبخشی که پروردگار او را از سر رحمت، برای راهنمایی بندگانش فرستاد. قلم، در رثای این مصیبت، قادر به مرثیه نوشتن نیست؛ به همین دلیل، باید در ذکر این واقعه دردناک، به مرور تاریخ بسنده و آن داغ بزرگ را در قالب روایتی تاریخی بازگو کنیم. آنچه در ادامه خواهید خواند، واگویهای مختصر و تاریخی است به نقل از منابع و مصادر قابل اعتماد و اعتنا.
شدت گرفتن بیماری خاتمالانبیا (ص)
بیماری پیامبراکرم(ص)، شدت گرفته بود. بدن رسول مهربانیها در آتش تب میسوخت. وداع با این جهان و دیدار معبود، هر لحظه نزدیکتر میشد. لحظه وصلی که او، مشتاقانه انتظارش را میکشید، اما اخباری که از گوشه و کنار به اطلاع رسولخدا(ص) میرسید، آن حضرت را نگران میکرد. هنوز مدت زیادی از بیعت مسلمانان با علی(ع) در «غدیر خم» نگذشته بود و نگرانی از نحوه تبعیت مسلمانان از امیرمؤمنان(ع)، در گفتار و رفتار پیامبر رحمت به چشم میخورد. افزون بر این، برای رسولخدا(ص) خبر آوردند که در «یمامه»، منطقهای در شرق عربستان، فردی به نام «مسیلمه» ادعای نبوت کرده است. او با نگارش نامهای به پیامبرخدا(ص)، مدعی شده بود که در امر نبوت با آن حضرت شریک است. «مسیلمه» که 10 سال پس از هجرت، به مدینه آمده و اسلام آورده بود، حالا، با سوءاستفاده از اختلافات قبیلهای باقیمانده از دوره جاهلیت، میخواست برای خود جایگاهی دست و پا کند و با استفاده از موقعیتی که به علت بیماری رسولخدا(ص) پیش آمده، نیت شوم خود را برای گمراه کردن سادهلوحان و دنیا دوستان، عملی کند. با این حال، «مسیلمه» تنها مدعی دروغینی نبود که حکومت نوپای اسلام و ایمان تازه مسلمانان را تهدید میکرد؛ در جنوب عربستان و در سرزمین یمن نیز، «اسود عَنَسی» همین ادعا را داشت.
تهدیدهای رومی
اما نگرانیهای پیامبرخدا(ص) به اینها خلاصه نمیشد. خطری بزرگ از جانب شمال، حکومت اسلامی را تهدید میکرد. گزارشهای رسیده حاکی از آن بود که رومیان، در مرزهای سرزمینهای اسلامی دست به تحرکاتی زدهاند. آن ها که خود را زعیم جهان مسیحیت میدانستند، از پیوستن مسیحیان نجران به حکومت اسلامی، سخت آزرده خاطر شده و به همین دلیل، در پی محدود کردن نفوذ قدرت و تفکر اسلامی بودند. پیامبراکرم(ص) از جانب رومیان احساس خطر میکرد. آن حضرت میدانست که پس از پیروزی روم بر ایران، توجه امپراتور به سوی مرزهای عربستان جلب شده است. مسلمانان یک بار در جنگ موته، با سپاهیان رومی روبهرو شده بودند؛ جنگی سخت و سنگین که با شکست و عقب نشینی مسلمانان به پایان رسید و در آن، تعدادی از اصحاب نامدار پیامبرخدا(ص)، مانند «زید بن حارثه»، پسرخوانده حضرت، «جعفر بن ابوطالب»، برادر امیرمؤمنان(ع) و نیز «عبدا... بن رواحه» به شهادت رسیده بودند. به همین دلیل، رسولخدا(ص) در ماههای رجب و شعبان سال نهم هجری، در آخرین غزوه خود، «تبوک»، در رأس یک ارتش 30 هزار نفری از مسلمانان، به طرف مرزهای روم حرکت کرد تا مانع گسترش نفوذ و حملات پراکنده رومیان به سرزمینهای اسلامی شود؛ غزوهای که جنگی در پی نداشت، اما باعث عقبنشینی موقت رومیان و کاهش دستاندازیهای آن ها به سرزمینهای اسلامی شد.
تجهیز سپاه اسامه
پیامبراکرم(ص)، پس از بازگشت از حجةالوداع، درصدد بود تا سپاه انبوهی، مرکب از مهاجرین، انصار و تازه مسلمانان تشکیل دهد و به سوی مرزهای روم بفرستد؛ هرچند این مهم، با آغاز بیماری آن حضرت، به تأخیر افتاد، اما پیامبر اکرم(ص)، لحظهای از اندیشه مرزهای شمالی سرزمین اسلامی، غافل نبود؛ به همین دلیل و با وجود بیماری و ضعف جسمانی، «اسامه» پسر «زید بن حارثه» را که جوانی 19 ساله بود، به نزد خود فرا خواند؛ با دست مبارکش پرچمی برای او بست و صحابه کبار را به مشارکت در سپاه اسامه دعوت فرمود. اردوی سپاه اسلام، در «جُرف»، جایی بیرون از مدینه و مسیر شام، برپا شد. پیامبرخدا(ص) به این نیز اکتفا نکرد و خطاب به اسامه، در حالی که بزرگان اصحاب، آن حضرت را احاطه کرده بودند، فرمود:«به نام خدا و در راه خدا نبرد کن، با دشمنان خدا بجنگ و صبحگاهان بر اُنبا[منطقهای در سرزمین سوریه امروزی] بتاز و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آنکه خبر حرکت تو به آن جا برسد، خود و سربازانت به آن جا رسیده باشید.» پیامبرخدا(ص) با وجود شدت گرفتن بیماریاش، بر اعزام سپاه اسامه اصرار داشت؛ برخی معتقدند که این اصرار، افزون بر تهدید رومیان، ریشه در وجود جریانهایی در مدینه داشت که رسولاکرم(ص) از حضور آن ها در شهر، در لحظات حساس و سرنوشتساز پس از رحلتش نگران بود؛ موضوعی که نیاز به کند و کاو تاریخی بیشتری دارد.
ناراحتی پیامبر(ص) از تأخیر حرکت سپاه
برخی از اصحاب، از انتخاب اسامه خشنود نبودند. آن ها که در مجاهدت، سوابقی داشتند و در غزوات، رسولخدا(ص) را همراهی کرده بودند، نمیتوانستند فرماندهی جوانی نوخاسته را بپذیرند. با این حال، پیامبر اکرم(ص) به طعنهها و انتقادهای آن ها، توجهی نکرد و مسلمانان را ملزم به شرکت در سپاه اسامه و نبرد با رومیان کرد. در این میان، بیماری پیامبرخدا(ص) شدت گرفت. اخباری که درباره تخلف و تردید برخی از اصحاب، برای شرکت در سپاه اسامه به آن حضرت میرسید، پیامبر(ص) را واداشت تا با وجود ضعف جسمانی و مستولی شدن بیماری بر بدن مطهرش، راه مسجد را در پیش بگیرد و با مسلمانان سخن بگوید:«هان ای مردم! من از تأخیر حرکت سپاه اسامه ناراحتم. گویا فرماندهی اسامه بر گروهی از شما گران آمده است و زبان به انتقاد گشودهاید، ولی اعتراض و سرپیچی شما تازگی ندارد. قبلاً از فرماندهی پدر او، زید، انتقاد میکردید. به خدا سوگند، هم پدر او شایسته این منصب بود و هم فرزندش برای این مقام لایق و شایسته است.» پیامبر اکرم(ص) از ناخشنودی خود سخن میگفت، اما گروهی از اصحاب خیالات دیگری در سر میپروراندند. بیماری شدید پیامبر(ص)، احتمال رحلت را هر لحظه بیشتر میکرد و این، برای برخی، زمانی مناسب و حساس برای پیگیری اهداف و نقشههایشان بود. با وجود این و در پی اصرار رسولخدا(ص) بر حرکت سپاه اسامه، جمع زیادی از اصحاب، حتی آن ها که مخالف فرماندهی اسامه بودند، مدینه را به مقصد «جُرف» ترک کردند، اما در این منطقه منتظر ماندند تا اخباری که منتظر شنیدنش بودند، برسد.
تا بقیع همراهیام کن ...
سه روز پس از راهی کردن سپاه اسامه به «جُرف»، حال پیامبر(ص) اندکی بهبود یافت، اما این موضوع، موقتی بود. شب هنگام، دوباره آثار تب در چهره رسولحق(ص) آشکار شد، اما انگار کاری باقی مانده بود که باید انجام میداد.نیمههای شب، علی(ع) را نزد خود طلبید. به او لبخندی زد و فرمود:«دستم را بگیر و مرا تا بقیع همراهی کن.» امیرمؤمنان(ع)، رسولخدا(ص) را تا بقیع همراهی کرد. این آخرین بار بود که بقیع صدای گامهای رسول مهربانیها را میشنید. پیامبر اکرم(ص)، با تنی تب دار و صدایی که آثار ضعف در آن نمایان بود، رو به جانب قبور بقیع کرد و فرمود:«سلام من بر شما! ای کسانی که زیر این خاکها آرمیدهاید. حالتی که در آن قرار دارید، بر شما خوش و گوارا باد. فتنهها مانند پارههای شب تاریک، روی آورده و یکی به دیگری پیوسته است.» آنگاه کلام خود را قطع کرد، به امیرالمؤمنین(ع) که با چشمانی مضطرب نظارهگر و شنونده کلام رسولخدا(ص) بود، نگاهی کرد و سپس دوباره به سوی بقیع نگریست و برای افراد مدفون در آن، طلب مغفرت کرد.
نور دیدهام! قرآن بخوان
در سکوت پر اندوه منزل پیامبرخدا(ص)، فاطمه(س)، دختر بزرگوارش بر بالین پدر نشسته بود، پیشانی او را نوازش میکرد و با صدایی غمگین و گرفته میخواند:«وابیض یستسقی الغمام بوجهه/ ثمال الیتامی عصمة للارامل؛ چهره روشنی که به احترام آن، باران از ابر درخواست میشود/ شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است.» با شنیدن این شعر، پیامبر(ص) چشمان خود را گشود و به چهره دختر دلبندش نگریست، آن گاه لبخندی زد و فرمود: «این شعری است که ابوطالب درباره من سروده است؛ اما دخترم! سزاوار است به جای آن، این آیه را تلاوت کنی: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزی اللَّهُ الشَّاکِرینَ؛ و محمد، جز فرستادهای که پیش از او [هم] پیامبرانی [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمیگردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرساند و به زودی خداوند سپاس گزاران را پاداش میدهد.»(آلعمران-144) رسول رحمت، طاقت مشاهده اندوه فاطمه(س) را نداشت. باید برای فرزند دلبندش رازی را آشکار میکرد؛ رازی که از اندوه او بکاهد و فراق پدر را برایش قابل تحملتر کند، به همین دلیل، به فاطمه(س) اشاره کرد تا نزدیکتر بیاید و در گوش دخترش چیزی گفت. حاضران دیدند که ناگاه دختر گرامی رسول خدا(ص) منقلب شد و به سختی گریست. پیامبر(ص) بلافاصله دخترش را پیش خواند و دوباره کلماتی را در گوش او نجوا کرد. این بار اما، در چهره فاطمه(س) آثار شادی و خوشحالی آشکار شد. بعد از رحلت پیامبر(ص)، وقتی از فاطمه(س) درباره گفت و گوی رسولخدا(ص) با وی، در آخرین لحظات حیات پرسیدند، فرمود که بار اول، پیامبرخدا(ص) خبر رحلت قریبالوقوع خود را به من داد، اما در بار دوم، فرمود که من، زودتر از دیگر اهلبیتش، به او ملحق خواهم شد.نیمروز دوشنبه، 28 ماه صفر، فرا رسید. آثار احتضار در چهره مبارک حضرت ختمی مرتبت(ص) آشکار شد. در این لحظات، او سر بر سینه امیرالمؤمنین(ع) نهاده بود و در همان حال، روح ملکوتیاش به سوی پروردگار عروج کرد.
منابع: فروغ ابدیت، جلد دوم، آیتا... جعفر سبحانی / تاریخ یعقوبی، جلد یک، احمد بن ابی یعقوب / تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده / الکامل فی التاریخ، ابن اثیر / مُروجالذَهَب و معادنالجوهر، علی بن حسین مسعودی
گزارش تاریخی از چگونگی شهادت ثامنالحجج(ع)
سوگنامه رضوی
رودسری - امام(ع) در آخرین روزهای حیات پربرکتش، بارها درباره شهادت خود با اباصلت سخن گفت. امام رضا(ع) در شبی که فردای آن، آخرین روز ماه صفر بود، اباصلت را نزد خود فرا خواند. با او کمی صحبت کرد و سپس فرمود: «ای اباصلت! من فردا از سوی این مرد فاجر و تبهکار، فرا خوانده میشوم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم را با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.» اباصلت منقلب شد، سیلاب اشک از دیدگانش فروریخت. امام(ع) او را به آرامش و صبر سفارش کرد و سپس به نماز ایستاد. اباصلت از محل عبادت امامرضا(ع) بیرون آمد، اما چنان اضطرابی بر وجودش مستولی شده بود که قادر نبود قدم از قدم بردارد؛ به ناچار، همانجا نشست و در خلوت شبانه، به آخرین عبادتهای علیبنموسیالرضا(ع) نگریست و اشک ریخت. اباصلت آرزو میکرد کاش هیچ وقت صبح فرا نرسد، اما انگار خورشید روز آخر ماه صفر، زودتر از روزهای دیگر در آسمان ظاهر شد. خروسخوان بود که درِ اتاق محل اقامت امام رضا(ع) را به شدت کوبیدند. اباصلت سراسیمه برخاست و در را گشود. یکی از غلامان مأمون بود؛ پیامی برای امام(ع) داشت: «خلیفه شما را احضار کرده است، باید همراه من بیایید.» اباصلت نگران و مضطرب، به چهره مولایش نگریست. امام(ع) لبخندی پرمهر بر لب داشت. آرام برخاست و عبایش را بر دوش افکند، کفشهایش را پوشید و در پی غلام به راه افتاد.
امام(ع) عبا را بر سر کشید
مأمون به ظرف انگوری که مقابلش بود، نگاه کرد؛ سپس کوشید تا صحبت با امام رضا(ع) را آغاز کند:«پسر عموی عزیز! چرا کمتر به ما سر میزنید؟» پرسش خلیفه آنقدر بیربط بود که امام(ع) دلیلی برای پاسخ دادن به آن، ندید. مأمون آشکارا مضطرب بود. او میدانست که قصد جان چه کسی را کرده است. مأمون، کرامات علیبنموسیالرضا(ع) را دیده بود. او از مقام علمی پسر رسول خدا(ص) آگاهی داشت، میدانست که دست به جنایتی غیرقابل بخشش میزند، اما قدرت و ثروت، چیزی نبود که فرزند هارون بتواند از آن بگذرد. او بنیان این حکومت را بر خون برادرش، امین، استوار کرده بود و حالا حاضر نبود حقی را که غصب کرده است، به آسانی وانهد. مأمون خوشهای انگور برداشت. دانههای درشت انگور در نور خورشیدی که از پنجره به داخل تالار میتابید، برق میزد. خلیفه عباسی، انگور را به امام رضا(ع) تعارف کرد و گفت: «ای پسر رسول خدا! تاکنون انگوری بهتر از این ندیدهام، خواهش میکنم از آن میل کنید.» امام(ع) تبسم کرد و آرام فرمود:«ای بسا که انگورهای بهشت بهتر از این انگور باشد»؛ آن گاه ادامه داد: «میلی به خوردن انگور ندارم، مرا معاف کن.» مأمون دوباره اصرار کرد،اما امام(ع) باز هم نپذیرفت. خلیفه عباسی، در حالی که صدایش میلرزید، فریاد زد:«هیچ چارهای ندارید؛ باید از این انگور میل کنید!» آن گاه با دستش اشارهای کرد و از پشت ستونها، تعدادی مأمور شمشیر به دست ظاهر شدند. امام رضا(ع) مقداری از آن انگور تناول کرد و از جای خود برخاست. مأمون فریاد زد: «قصد دارید به کجا بروید؟» امام(ع) پاسخ داد:«به همان جا که مرا فرستادی.» خلیفه عباسی به مأموران دستور داد مانع خروج حضرت نشوند. علیبن موسی الرضا(ع) از اتاق بیرون آمد و مسافت تالار تا در خروجی را از میان دالانی طولانی پیمود. در انتهای دالان و کنار در، اباصلت انتظار مولایش را میکشید، ناگاه دید که امام(ع) میآید، در حالی که عبایش را بر سر کشیده است. اباصلت همه چیز را فهمید؛ بدون آنکه کلامی بگوید، در حالی که آرام میگریست، در پی مولایش حرکت کرد. وقتی به محل اقامت رسیدند، امامرضا(ع) رو به اباصلت کرد و فرمود:«در را ببند». سپس در بستر افتاد و یار وفادارش را به نزد خود فراخواند:«اباصلت! مأمون مرا مسموم کرد. نگذار این راز در پرده بماند. شیعیان را از حقیقت شهادت من مطلع کن. امشب منتظر باش، فرزندم، محمد، به بالینم خواهد آمد.»
روایت غمفزای تشییع پیکر امام مجتبی(ع)
مظلومیت پس از شهادت
آنچه در ادامه میخوانید، گزارشی است که رسول جعفریان در کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)» از ماجرای تلخ تشییع پیکر مطهر امام مجتبی (ع) نقل کرده است:
جنایت معاویه
از جنایات غیرقابل بخشش معاویه، به شهادت رساندن امامحسن(ع) است که از نظر تاریخی، کوچک ترین تردیدی در آن وجود ندارد. معاویه با ترتیب دادن توطئهای، امام را به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس، به شهادت رساند. در سال 63 ه.ق در واقعه حره، وقتی اموال مردم مدینه غارت شد، اموال این زن نیز به تاراج رفت، اما به پاس خوش خدمتی او در به شهادت رساندن همسرش، اموالش را به او بازگرداندند. منابع بیشماری خبر به شهادت رسیدن امام(ع) توسط جعده و با توطئه معاویه را گزارش کرده اند. هیثم بن عدی گفته است که مسمومیت امام حسن(ع) به تحریک معاویه صورت گرفته است. آن حضرت، 40 روز پس از مسمومیت، بیمار بود تا آن که به شهادت رسید. ام بکر، دختر مسور میگوید: بارها به امام(ع) سم خورانده شد و هر بار از آن رهایی مییافت تا آن که بار آخر، سم به قدری شدید بود که پارههای جگر امام(ع) از گلویشان خارج میشد.پس از شهادت امام(ع)، طبق وصیت آن حضرت، خواستند ایشان را در کنار مرقد رسول خدا(ص) به خاک بسپارند، اما دشمنان مانع از این کار شدند. مروان هم اعلام کرد که اجازه چنین کاری را نخواهد داد. امام حسن(ع) سفارش کرده بودند که اگر مشکلی پیش آمد، آن حضرت را در کنار مادرشان در بقیع دفن کنند. ابوسعید خدری و ابوهریره به مروان گفتند: آیا از دفن پیکر حسن(ع) در کنار جدش ممانعت میکنی، در حالیکه رسولخدا(ص) او را سید جوانان بهشت نامیده است؟ مروان به تمسخر به آن ها گفت: اگر امثال شما حدیث پیامبر(ص) را روایت نمیکردند [چنین توقعی به وجود نمیآمد!]. محمد بن حنفیه میگوید: زمانی که امام حسن(ع) به شهادت رسید، مدینه یکپارچه عزادار شد و همه گریه میکردند. مروان خبر شهادت حضرت را به معاویه داد و گفت: آن ها می خواهند پیکر حسن بن علی را در کنار پیامبر(ص) دفن کنند، اما تا من زنده هستم به این مقصود نخواهند رسید. در همین زمان، امام حسین(ع) به کنار مرقد پیامبر(ص) رفت و فرمود: این جا را حفر کنید. سعید بن عاص که حاکم مدینه بود خود را کنار کشید، اما مروان، بنی امیه را آماده کرد و مسلح شدند. مروان گفت: چنین چیزی هرگز نخواهد شد. امام حسین(ع) فرمود: به تو چه ارتباطی دارد، مگر تو والی شهر هستی؟ مروان گفت: نه، اما تا من زنده هستم اجازه این کار را نخواهم داد. شماری از مردم از امام(ع) خواستند به خاطر وصیت خود امام حسن(ع)، اگر قرار است خونی ریخته شود، پیکر حضرت در بقیع و کنار مادر بزرگوارشان دفن شود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، معصوم اول حضرت محمدص
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه برنامه های عزاداری ایام سوگواری دهـه آخر صفر اعلام شد
عکس: میثم دهقانی - آرشیو
تفریحی/ مشهدالرضا (ع)، پایتخت جان های شیفته و چشمان به باران نشسته است، تختگاه دل هایی که با دلدار از محبت به مودت رسیده است. آری، دیده هایی که هفته پیش در کربلا، با اربعین به فهم تازه ای از ولایت رسیدند و جهان را به درسی تازه در کلاس نشاندند، این بار در کلاسی تازه، خود به معرفت متعالی تر می رسند و جهان را به تماشای جلوه ای نو از عشق به اهل بیت (ع) دعوت می کنند. مشهدالرضا (ع) این روزها، حالی ملکوتی دارد. این جا می شود به شنیدن آیت حق نشست و برای عمل به آن برخاست. مردم آمده اند، به عشق هم آمده اند، برای دیدن این شکوه، یک نگاه کافی است. این روزها مشهدالرضا (ع) کانون عزاداری های دهه آخر صفر است؛ عزاداری هایی که با سوگواری رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) پر شور و شعور شده و با سوگواری شهادت امام رضا (ع) به اوج خواهد رسید. مشهد این روزها میزبان حضور گسترده زائران علی بن موسی الرضا (ع) است که از جای جای این کره خاکی قصد سفر کرده اند و به عشق عزاداری و سوگواری های دهه آخر صفر، در صحن و سرای حرم امام مهربانی ها، راهی مشهد شده اند؛ یکی سواره خود را به مشهد رسانده است و یکی پیاده. آن ها سوگوارانه زائر آقا شده اند. در این روزها که به سالروز شهادت امام علی بن موسی الرضا (ع) نزدیک می شویم، مشهد یکپارچه عزادار شده و بارگاه منور رضوی با حضور گسترده عزاداران، بیش از همیشه حال و هوای سوگواری و عزای اهل بیت (ع) به خود گرفته است.
اجتماع عظیم عزاداران در حرم مطهر رضوی
حرم مطهر رضوی نیز به عنوان میعادگاه اصلی عزاداران دهه آخر صفر برنامه های عزاداری و سوگواری ویژه ای را تدارک دیده است. بنا بر اعلام آستان قدس رضوی، به مناسبت فرا رسیدن سالروز رحلت رسول مکرم اسلام حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)، اجتماع عظیم عزاداران نبوی و حسنی به همت معاونت تبلیغات اسلامی حرم مطهر رضوی در بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) برگزار میشود. این اجتماع 23 شهریور ماه ساعت 12 در صحن پیامبر اعظم(ص) برپا میشود. همچنین مراسم عزاداری شب رحلت خاتم النبیین(ص) و حسن بن علی(ع) چهارشنبه 22 شهریور ماه ساعت 18:30 آغاز میشود و زائران و مجاوران پس از آن، از شعرخوانی آیینی و سخنان حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی بهرهمند خواهند شد. مدیحه سرایی حاج مجید بنی فاطمه پایان بخش این مراسم خواهد بود. بخش دوم این محفل نیز با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان ادامه و با مداحی و نوحه خوانی حاج مهدی رسولی خاتمه مییابد. ویژه برنامه عزاداری ظهر رحلت و شهادت پنج شنبه 23 شهریور ماه ساعت 12 شروع میشود، شعر خوانی آیینی از دیگر بخشهای این مراسم است، سخنران این مراسم آیت ا... علم الهدی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد است. در پایان نیز امیر عارف به روضه خوانی خواهد پرداخت. مراسم شام رحلت نبی مکرم اسلام و شهادت امام حسن(ع) پنج شنبه 23 شهریور ماه ساعت 18:30 آغاز می شود، پس از آن زائران و مجاوران از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی بهرهمند خواهند شد و در بخش پایانی این محفل، عزاداران از مرثیه سرایی مجید بنی فاطمه مستفیض می شوند و به قرائت دعای کمیل با نوای گرم مهدی سلحشور گوشجان خواهند سپرد. همچنین به مناسبت فرا رسیدن سالروز رحلت رسول مکرم اسلام حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)، مراسم سنتی چهارپایه خوانی غروب 23 شهریور ماه با مداحی حاج مهدی رسولی و احمد واعظی در بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) برگزار میشود. مراسم عزاداری شب شهادت حضرت شمس الشموس(ع) جمعه 24 شهریورماه ساعت 18:30 با قرائت زیارت امین ا... آغاز میشود و زائران و مجاوران پس از آن، از شعرخوانی آیینی و سخنان حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی بهرهمند خواهند شد و مدیحه سرایی حاج مجید بنی فاطمه پایان بخش این مراسم نورانی خواهد بود. ویژه برنامه عزاداری ظهر شهادت امام رئوفمان نیز شنبه 25 شهریور ماه ساعت 12 شروع میشود، این سوگواره با اجرای گروه سرود گلدستههای حرم و شعر خوانی آیینی ادامه مییابد، پس از آن حاج جعفر ملائکه در وصف مظلومیت و غربت امام رضا(ع) به نوحه خوانی و روضه خوانی میپردازد و شهادت نامه خوانی آیت ا... علم الهدی پایان بخش این محفل نورانی است. بخش اول مراسم شام شهادت ولی نعمتمان حضرت ثامن الحجج(ع) شنبه 25 شهریور ساعت18:30 با قرائت زیارت امین ا...آغاز می شود، پس از آن عاشقان اهلبیت(ع) از شعرخوانی شاعران آیینی و سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی بهرهمند خواهند شد و در بخش پایانی این محفل نورانی، عزاداران از مرثیه سرایی حاج احمد واعظی مستفیض خواهند شد. بخش دوم این محفل نیز با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان آغاز می شود و با مداحی حاج مهدی رسولی پایان مییابد.
جزئیات مراسم خطبه خوانی شب شهادت حضرت اَنیس النفوس
مراسم خطبه خوانی شب شهادت امام رضا(ع) با شعار «آرام جانها» جمعه 24 شهریور ماه همزمان با شب شهادت ولی نعمتمان حضرت ثامن الحجج(ع) ساعت 18:30 با قرائت آیات نورانی کلام ا... وحی در صحن پیامبر اعظم(ص) شروع میشود. پس از دور تفقد تولیت آستان قدس رضوی، مهدی رسولی از مداحان برجسته کشورمان به مرثیه سرایی میپردازد و سپس خدام بارگاه نورانی امام رئوفمان و حاضران از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی تولیت آستان قدس رضوی بهره مند میشوند. در بخش پایانی این مراسم، عزاداری و شمع گردانی خدام با نوحه خوانی احمد ابراهیمی انجام و خطبه شب شهادت توسط حجت الاسلام والمسلمین جعفر اسلامی قرائت میشود.
مراسم شام غریبان غریب توس
مراسم شام غریبان شهادت حضرت رضا (ع) نیز شنبه 25 شهریور ماه پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا، با پیاده روی و عزاداری خدام بارگاه ملائک پاسبان حضرت امام رضا(ع) ساعت18:30 از چهارراه شارستان خیابان نواب صفوی به سوی حرم مطهر آغاز میشود، پس از ورود خدام به حرم مطهر، خدمه در صحن انقلاب اسلامی گرداگرد یکدیگر جمع می شوند و با مدیحه سرایی حاج مهدی سروری در سوگ شهادت ارباب خویش به عزاداری و سینه زنی میپردازند.
برپایی ۶۳ موکب توسط اوقاف برای خدمت به زائران پیاده
معاون فرهنگی اجتماعی اداره کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی نیز گفت: در طرح قدم های آسمانی تا امام مهربانی ۶۳ موکب با ۲۲۰ خادم و مبلغ تمام خدمات مورد نیاز زائران امام رضا(ع) از جمله اسکان، پذیرایی، توزیع آب معدنی، فرهنگی و درمانی را ارائه می کنند. به گزارش روابط عمومی اداره کل اوقاف، حجت الاسلام جمال ایزدی اظهارکرد: در این ایستگاه ها خدمات بهداشتی درمانی انجام می شود و در ۸ ایستگاه ۸ پزشک خدمات درمانی ارائه خواهند داد. اسکان هم در موکب های منتهی به مشهد و هم در اماکن موقوفه داخل مشهد از جمله حسینیه ها و در صورت نیاز مهدیه امام خامنه ای(مدظله العالی) اداره اوقاف در این دهه انجام خواهد شد؛ همچنین برای اسکان زائرانی که در مسیر هستند از تمام ظرفیت میقات الرضا استفاده خواهد شد.
آغاز اسکان شبانه زائران در پارکینگ های حرم رضوی
اسکان زائران دهه آخر صفر در دو فضای مجهز شده واقع در پارکینگهای زیرسطحی حرم مطهر رضوی نیز آغاز شده است. در کنار برپایی شش موکب اسکان در اطراف حرم مطهر رضوی، این آستان مقدس در داخل حرم مطهر رضوی نیز فضایی با ظرفیت ۶ هزار نفر را برای اسکان شبانه موقت زائران اختصاص داده است. با توجه به حضور گسترده زائران دهه آخر صفر و هیئات مذهبی در صحنها و رواقهای حرم مطهر و برپایی محافل عزاداری تا پاسی از شب و همچنین با در نظر گرفتن شرایط جوی، اختصاص رواقها و صحنها برای اسکان زائران امکانپذیر نبوده و به همین دلیل دو فضا با ظرفیت ۶ هزار نفر در پارکینگهای شماره یک و 3 به مکان استراحت شبانه زائران حرم مطهر اختصاص داده شده است. زائران امکان مراجعه به این دو استراحتگاه را دارند و میتوانند از مسیر صحنهای پیامبر اعظم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) به این دو پارکینگ مراجعه کنند.
آمادهباش ناوگان حمل و نقل عمومی مشهد برای خدمت رسانی به زائران
ناوگان حمل و نقل عمومی مشهد نیز برای خدمت رسانی به زائران دهه آخر صفر در آماده باش است. بنا بر اعلام پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد، فلاح سرپرست سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهرداری مشهد در این زمینه گفت: در حوزه نظارت و بازرسی بر عملکرد تاکسیرانان گشتهای خودرویی و موتوری درایام پایانی صفر در حال آمادهباش و فعالیت هستند. وی بابیان این که بازرسان سازمان همهروزه تا ساعت ۱۲ شب و در شبهای شهادت تا هنگام سحر فعال خواهند بود اظهار کرد: درمجموع دراین ایام حدود ۱۰ هزار تاکسی در ناوگان تاکسیرانی مشهد در آمادهباش کامل به سر میبرند. شهردار مشهد نیز از ارائه خدمات داوطلبانه صلواتی ۲۰۰ تاکسیران مشهدی به زائران دهه پایانی صفر در اطراف حرم مطهر رضوی خبر داد. همچنین زمانیان وحیدی مدیرعامل شرکت بهره برداری قطارشهری مشهد از سرویس دهی رایگان مترو در سه روز پایانی دهه آخر صفر خبرداد و گفت: سرویس دهی خطوط یک و دو قطارشهری مشهد در روزهای عادی تعطیل از ساعت 7 صبح شروع می شود اما خدمت رسانی قطارشهری مصادف با شب رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) تا پایان ماه صفر از ساعت ۶ صبح آغاز می شود و تا 23 ادامه خواهد داشت. اتوبوسرانی هم در سه روز پایانی ماه صفر سرویس دهی رایگان خواهد داشت. بنابراعلام غلامی سرپرست سازمان اتوبوسرانی مشهد، 11 خط منتهی به حرم در روزهای 28، 29 و 30 صفر بهصورت صلواتی ارائه خدمات خواهند کرد، این خطوط شامل مسیرهای 800، 801، 802، 830، 831، 12، 50، 62، 82، 86 و 210 است.
امروز؛ آغاز محدودیت 3 روزه تردد و توقف خودروها در اطراف حرم
رئیس پلیس راهور مشهد از آغاز طرح محدودیت تردد و توقف خودروها در معابر منتهی به حرم رضوی به مدت ۳ روز خبر داد. سرهنگ عباس عابدینی در گفتوگو با ایسنا اظهارکرد: در خیابانهای امام رضا (ع)، شیرازی، طبرسی، نواب صفوی و همچنین خیابانهای آیت ا... بهجت و آیت ا... خزعلی، محدودیتها آغاز خواهد شد. از عصر چهارشنبه ۲۲ شهریور ماه حدود ساعت ۱۳ به بعد، محدودیت تردد و همچنین در ساعات پایانی چهارشنبه نیز محدودیت توقف در کلیه معابر به سمت حرم مطهر اجرا میشود. وی افزود: محدودیتهای توقف وسایل نقلیه مستلزم عدم پذیرش پارکینگهای زیرگذر حرم مطهر خواهد بود، بنابراین شهروندان به بنرهای نصب شده در طول معابر که توسط شهرداری اطلاع رسانی خواهد شد توجه ویژهای داشته باشند و از توقف خودروهای خود در حاشیه معابر یاد شده و همچنین توقف یا عدم خروج خودروهای خود در پارکینگهای زیرگذر بعد از آغاز طرح اعلام شده پرهیز کنند.
امکان استفاده از ناوگان اتوبوسرانی برای بازگشت زائران به مقاصد درون استان
شهردار مشهد گفت: در صورت نیاز و ضرورت از ناوگان اتوبوسرانی شهرداری مشهد برای بازگشت زائران به مقاصد درون استان و شهرهای نزدیک استفاده خواهیم کرد. قلندر در گفت و گو با «خراسان آنلاین» افزود: در باره حملو نقل درون شهری نیز امکانات کاملا مهیاست؛ ناوگان اتوبوسرانی با ۲۵۰ دستگاه اتوبوس در هسته مرکزی تقویت شده است. در باره قطار شهری هم سرفاصله را کاهش و زمان خدمات دهی را افزایش دادیم. وی تصریح کرد: از مبادی ورودی هم برای زائران پیادهای که مشکل دارند، سرویسهای به صورت مبدا و مقصد و رایگان در نظر گرفتیم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دولت بایدن مجوز انتقال 6میلیارد دلار پول ایران به قطر را صادر کرد، همزمان امیرعبداللهیان گفت: آماده مذاکره بر مبنای سند سپتامبر هستیم
هادی محمدی – این روزها در وین اتریش نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در جریان است و به نظر می رسد اگرچه خبری از قطعنامه ضد ایرانی نیست اما 3 کشور اروپایی و آمریکا در حال پخت و پز بیانیهای تند و تیز علیه ایران هستند. با این حال در تنها توافق میان ایران و آمریکا در چند سال اخیر وضعیت بهاری است و 2 طرف خبرهای خوب مخابره می کنند. روز گذشته خبرگزاری آمریکایی آسوشیتد پرس خبر داد دولت بایدن برای انتقال ۶ میلیارد دلار از داراییهای مسدودشده ایران در کره جنوبی به قطر، معافیت تحریمی صادر کرده و این یعنی این پول بدون ترس از تحریم آمریکا می تواند در حسابهای ایران در قطر بنشیند و هم زمان توافق تبادل 5 زندانی آمریکایی با 5 زندانی ایرانی هم انجام شود. آسوشیتدپرس همچنین خبر داده به اطلاعاتی دست یافته که بر اساس آن «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا معافیت تحریمی را اواخر هفته گذشته و یک ماه پس از اینکه مقامهای ایرانی و آمریکایی بر سر این موضوع به توافق رسیدند، امضا کرده بود اما کنگره تا روز دوشنبه گذشته از این تصمیم مطلع نشده بود. مفاد کلی توافق پیش از این اعلام شده بود و انتظار میرفت معافیت تحریمی بر این اساس اعلام شود اما در این اطلاعیه، برای اولین بار بود که دولت آمریکا خبر داد 5 زندانی ایرانی را بر اساس توافق با تهران آزاد میکند؛ با این حال نام این زندانیان اعلام نشده است. این معافیت تحریمی به معنای آن است که بانکهای مستقر در اروپا، منطقه غرب آسیا و همچنین آسیا برای انتقال داراییهای مسدودشده ایران از کره جنوبی به بانک مرکزی قطر، درگیر تحریمهای آمریکا نخواهند شد؛ داراییهایی که بهمنظور «خرید کالاهای بشردوستانه» برای ایران نگهداری خواهد شد. هرچند این رسانه آمریکایی از اصطلاح کالاهای بشر دوستانه استفاده کرده و اما شنیده های معتبر خراسان حاکی است آنچه در سند توافق درج شده و مورد موافقت طرف ایرانی قرار گرفته «کالاهای غیرتحریمی» بوده که سبد بزرگتری از کالاها را شامل می شود؛ اما همزمان با پیشرفت خوب اجرای توافق تبادل میان ایران و آمریکا حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نشست هماندیشی با جمعی از استادان رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاهها، با اشاره به مذاکرات هسته ای گفت: «ما امروز در نقطه توافق موقت قرار نداریم و آنچه اتفاق افتاده، بازپسگیری عزتمندانه داراییهای ملت ایران در 2 نوبت، از انگستان و کره جنوبی بوده است.» وی خاطرنشان کرد: «جمهوری اسلامی ایران آماده است تا با حفظ خطوط قرمز، برای احقاق حقوق حقه ملت ایران و لغو تحریمها بر مبنای سند سپتامبر مذاکره کند اما به آن اکتفا نکرده و همزمان به صورت جدی بیاثر کردن تحریمها را در دستور کار خود قرار داده است.» همزمان رئیسجمهوری کشورمان در گفتوگویی اختصاصی با شبکه «انبیسی نیوز» به سوالاتی درباره توافق تبادل زندانیان با آمریکا پاسخ داد که آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی به عنوان بخشی از آن انجام شد. رئیسی به «لستر هولت» مجری این رسانه آمریکایی گفت: دولت جمهوری اسلامی ایران درباره چگونگی هزینه کردن ۶ میلیارد دلار از پولهای آزادشده ایران از کره جنوبی تصمیمگیری خواهد کرد که به عنوان بخشی از توافق با آمریکا برای تبادل زندانیان انجام شد. رئیسی گفت که این مبالغ «هر کجا که نیاز باشد، هزینه خواهد شد».آنچه در سپتامبر 2023 با مرور روند مذاکرات قبلی و چارچوب پیشنویس توافق 2022 روشنتر میشود، این است که از «برجام» یا «سند سپتامبر» نامی بیش باقی نمانده و در واقع این اصطلاحات فقط مظهر تمایل به توافق هستند که برای تأکید بیشتر بر لزوم مذاکره استفاده میشوند. به نظر میرسد هر ابتکار جدید مبتنی بر ادامه مذاکرات نهتنها درباره نقاط اختلاف قبلی، بلکه درباره نقاط اختلاف جدید است. در رأس همه موضوعات، اختلاف درباره مسائل پادمانی قرار دارد. موضوع دیگر به تضمین لغو تحریمها و بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی توافق بازمیگردد. در مجموع زیربنای این مانورهای پیچیده دیپلماتیک یک واقعیت قرار دارد: طرفین به مذاکره و دیپلماسی تمایل دارند. مذاکراتی که شاید تنها راه برای ازسرگیری و تداوم ان اجرای گامهای متقابل و خاموش در چندین مرحله است تا اینکه پس از انتخابات آمریکا (در صورت انتخاب مجدد بایدن) بتوانند به سرعت مجموع اقدامات را احیانا تجمیع کنند. برخی هم معتقدند اکنون نیز چهبسا مذاکراتی در جریان است که معامله حاصل از آن به یکباره رونمایی میشود.
خطیب: امسال 200 تروریست توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدهاند
حجتالاسلام سیداسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات با بیان اینکه امسال حدود ۴۰۰ بمب در سراسر کشور توسط وزارت اطلاعات کشف و خنثیسازی شده است، افزود: امسال حدود 200 تروریست نیز دستگیر شدهاند که ۲۰ درصد آن در تهران اتفاق افتاده است؛ تروریستهایی که اختصاص به داعش ندارند و تروریستهای نوپدید و مخلوق غربیها هستند.
صبح نو- چیزی که روحانی و یاران از آن بهصورت خودخواسته غافلاند، این است که با وساطت مکرون، فریب پرزرقوبرق الیزهنشینان را خوردهاند و عملا صنعت هستهای کشور را تا مدتی به مرز تعطیلی کشاندهاند و حالا از نزدیکی بیرخصت به آمریکا و ترامپ پیوست تاریخی میدهند. جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی میگوید: آقای روحانی فریب بزرگی از مکرون خورد و نمیتواند کتمانش کند که تا همیشه بهعنوان نقطهای منفی و تاریک در کارنامهاش باقی خواهد ماند.
جماران خبرداد: وزیرجنگ اسرائیل در ادامه ادعاهای تکراری و واهی روزهای اخیر مقامات ارشد این رژیم علیه کشورمان مدعی شد ایران در تلاش برای ساخت یک فرودگاه در جوار مرزهای فلسطین اشغالی به منظور حمله به اسرائیل است.گالانت مدعی شده است که این فرودگاه فقط ۲۰ کیلومتر با مرزهای اسرائیل فاصله دارد.
الف نوشت: سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد: اتهام مهدی یراحی تشویش اذهان عمومی و ساخت و انتشار فیلمهای برخلاف عفت عمومی است. پرونده نامبرده پس از تفهیم اتهام و تحقیقات مقدماتی با صدور قرار جلب دادرسی و متضمن کیفرخواست به دادگاه صالح ارسال شده است.
چندثانیه مدعی شد: پایگاه بیزینس رکوردر نوشت: آژانس اطلاعات داخلی پاکستان اعلام کرده که سالانه ۲.۸۱ میلیارد لیتر سوخت از ایران به پاکستان قاچاق میشود و ۹۹۵ پمپ بنزینِ پاکستانی سوخت قاچاقشدۀ ایران را میفروشند. این گزارش نشان میدهد که ۹۰ مقام دولتی و ۲۹ سیاستمدار پاکستانی در قاچاق سوختِ ایران به پاکستان دخالت دارند.
سخنگوی قوه قضاییه: ۱۰۵ متهم حقیقی و حقوقی پرونده سازمان منافقین برای معرفی وکیل به دادگاه معرفی شدند
سیاست/وزیر اطلاعات: بهرغم تمهیدات دشمن امسال شاهد اشراف امنیتی خواهیم بود / مشارکت مردم؛ عامل اقتدار کشور
اسلامی: تا رفع کامل تحریمها روند فعلی را ادامه میدهیم/ قطعنامه جدیدی صادر نمیشود
رئیسجمهور:نباید اجازه دهیم در آموزههای تمدنساز انقلاب اسلامی عقبگرد صورت گیرد
آزادسازی ۶ میلیارد دلار دارایی مسدودشده ایران آب سرد آمریکا روی سر اپوزیسیون
اسنادی از نخستین روزهای مبارزه آشکار رهبر انقلاب با رژیم پهلوی+عکس
رئیسی: دارایی آزاد شده ایران را هر کجا که نیاز باشد هزینه میکنیم
بدهی 550 هزار میلیارد تومانی روحانی ساخت، رئیسی پرداخت
یازده سپتامبر و برجام و اغتشاشات را پیشگویی کرده بودند!
واشنگتن: آن ۶ میلیارد دلار، پول خود ایران است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رقابت زردچوبه و امپرازول در درمان سوءهاضمه!
شاید درمان سوءهاضمه شما از قبل در قفسه ادویههایتان باشد. به گزارش سی ان ان، پژوهشی که نتایج آن روز دوشنبه در مجله پزشکی بیامجی منتشر شد، نحوه واکنش بدن بیش از ۱۵۰ فرد مبتلا به سوءهاضمه را به داروی امپرازول و زردچوبه که حاوی ترکیب کورکومین است و نیز ترکیبی از این دو را مقایسه کرده است. بنا بر اعلام کلینیک مایو، امپرازول یک داروی رایج است که برای کاهش اسید معده و نیز درمان برخی مشکلات قلبی و مری استفاده میشود. افراد شرکتکننده در این پژوهش با توجه به علایمشان که میتواند درد معده، نفخ، تهوع یا احساس سیری اولیه باشد، در روزهای بیست و هشتم و پنجاه و ششم درمان از طریق بررسی شدت سوءهاضمه با پرسش نامهای که این شدت را ارزیابی میکرد، تحت بررسی قرار گرفتند. بر اساس این پژوهش، محققان در علایم گروههایی که دارو، زردچوبه یا ترکیبی از این دو را استفاده کرده بودند، هیچ تفاوت قابلتوجهی نیافتند. دکتر کریت پونگپیرول، سرپرست تیم تحقیق، میگوید: «به گفته کتابخانه ملی پزشکی، استفاده دارویی از زردچوبه به صدها سال قبل بازمیگردد. مردم آسیای جنوبشرقی برای درمان ناراحتی معده و سایر مشکلات التهابی از زردچوبه استفاده میکردند.» دکتر یوئینگ لو، متخصص گوارش، گفت: «پژوهشها برای بررسی تاثیر زردچوبه بر سوءهاضمه کاملا منطقی است چرا که این ادویه حاوی کورکومین است که در طیف گستردهای از شرایط التهابی از جمله بیماری التهاب روده و آرتریت توصیه میشود.» در پاسخ به این سوال که آیا برای هضم بهتر باید زردچوبه را به رژیم غذایی خود اضافه کنیم، دکتر لو میگوید که باید «با پزشکتان مشورت کنید». بنا به توصیه او، درباره کورکومین و آسیب کبدی ناشی از آن مطالعات موردی کمی انجام شده و مهم است که مطمئن شوید زردچوبه با هیچ یک از داروهای دیگری که مصرف میکنید، تداخل ندارد. مصرفکنندگان همچنین باید از عوارض جانبی عصاره کورکومین مانند آلرژی و خطر خونریزی آگاه باشند، به ویژه برای کسانی که از داروهای ضدانعقاد یا ضدپلاکت استفاده میکنند. البته به طور کلی مصرف کورکومین و زردچوبه در مقداری که معمولا در مواد غذایی یافت میشود، خطری ندارد. در نهایت مثل همیشه به خاطر داشته باشید خوددرمانی با مصرف این ادویه توصیه نمیشود و مصرف آن بیشتر از حد رایج در غذا میتواند عوارضی داشته باشد پس با پزشکتان مشورت کنید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام
ادامه مطلب را ببينيد
پلیس مبارزه با مواد مخدر اصفهان از رواج مصرف ماده مخدر «کمیکال» خبر داده که تا 800 برابر از حشیش مخربتر است
کارشناس پلیس مبارزه با مواد مخدر استان اصفهان با اعلام اینکه ماده مخدر «کمیکال» که بهتازگی رواج یافته و متقاضیان آن افزایش پیدا کرده تا ۸۰۰ برابر از مواد سنتی مانند حشیش قویتر است و اثرگذاری مخربتری دارد و متأسفانه اکنون بهصورت فلهای و در بستهبندیهای دستساز در بازار قاچاق مشاهده میشود، گفته: «این ماده در اولینبار مصرف، فضای بیوشیمی مغز مصرفکننده را دچار تغییر میکند. ماده روانگردان «کمیکال» از طبقه مواد جدید روانگردان موسوم به «ان، پی، اس»هاست، ازآنجا که این ماده بسیار قدرتمند و قوی عمل میکند، وعدههای مصرفی آن برای انسان در حد میکروگرم تعریف شده است، از اینرو چون میکروگرم در حد میکروسکوپ است و با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست برای فروش مجبور هستند که آن را روی گیاهان یا مواد دیگر اسپری کنند. این ماده مخدر کاملاً سنتزی و شیمیایی و توسط انسان با فرمول جدیدی تهیه شده است. گفته میشود که افراد آن را بهعنوان ماده گیاهی خریداری و مصرف میکنند، به همین دلیل کمیکال ظاهری گیاهگونه دارد ولی در اصل مادهای شیمیایی است که روی گیاههای متفاوتی اسپری و گاهی اوقات با عنوانهای رایحهدرمانی در بستهبندیهای 3 گرمی به بازار قاچاق عرضه میشود.» در پرونده امروز زندگیسلام از عوارض کوتاهمدت و بلندمدت این ماده مخدر جدید، مراحل سهگانه و بسیار سخت ترک آن، علایم مصرف آن و ... گفتیم. همچنین باتوجه به اینکه بیشترین مصرف کننده این نوع مواد مخدر نوجوانان و جوانان هستند، چند توصیه به والدین برای پیشگیری از اعتیاد فرزندشان به کمیکال داریم.
عوارض مرگبار کوتاهمدت و بلندمدت کمیکال
کمیکال جزو دسته مواد روانگردان محسوب میشود که به صورت دانههای ریز قهوهای رنگ تولید میشود. در خصوص ترکیبات کمیکال نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که این ماده نوعی ماریجوانای صنعتی و دستساز است که از ترکیب ماریجوانای سنتی و برخی مواد شیمیایی به دست میآید. اما آنچه در بررسیها بهوضوح به آن اشاره شده، شدت تخریب و عوارض بسیار شدید آن است. نحوه مصرف این ماده در داخل سیگار و به صورت تدخین صورت میگیرد و فرد در اوایل مصرف با مقدار و دوز بسیار کمی از آن دچار حالات بسیار سنگینی از مصرف مواد مخدر میشود. از عوارض این ماده میتوان به اعتیادآوری قدرتمند و روانگردان شیمیایی نام برد که مستقیم بر سلولهای خاکستری مغز تاثیر بسیار مخربی دارد. در ادامه به دیگر عوارض کوتاهمدت و بلندمدت مصرف این ماده مخدر اشاره خواهد شد.
از سرگیجه تا فرورفتن در کمای کوتاهمدت
تاثیر اولیه مصرف این ماده عبارت است از افزایش فشارخون، افزایش تعداد ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، خشکی دهان و حالت پریشاناحوالی و ناآرامی. عوارضی مانند سرگیجه، حالت تهوع، توهم دیداری و شنیداری، سفر در مکان و زمان، احساس سرخوشی، خندههای زیاد، زندگی را آرام دیدن، شل شدن اعضای بدن، خوابهای کوتاه و بریده بریده، تعادل نداشتن در صحبت و رفتار فیزیکی، صحبتهای نابهجا، افزایش فشار خون و فرورفتن در کمای کوتاه مدت از عوارض کوتاهمدت مصرف این ماده مخدر به حساب میآید.
از تغییر در دیانای تا مرگ
عوارض بلندمدت این ماده مخدر بسیار خطرناک و برای اطرافیان مصرف کننده بسیار آزاردهنده است که شامل کاهش قدرت حافظه، اختلال در به خاطر آوردن خاطرات و وقایع، کاهش قدرت عکسالعمل افراد، اختلالات روانی، انزوا، نبود مسئولیتپذیری، کاهش روابط اجتماعی و ... میشود. کمیکال در دوز بالا میتواند ریسک اوردوز و مرگ را بالا ببرد. همچنین مصرف طولانی مدت این ماده باعث تغییراتی در دیانای میشود و مردان در صورت مصرف طولانی مدت دیگر قادر به فرزندآوری نیستند. در ضمن، مصرف کمیکال باعث بروز بیماریهای شدید روانی از جمله اسکیزوفرنی خواهد شد و حتی در اولینبار مصرف فضای بیوشیمی مغز مصرفکننده را دچار تغییر میکند و حالات روانی و رفتاری آن را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد.
نشانههای مصرف کمیکال و چند توصیه به والدین
جامعه هدف برای مصرف چنین مواد مخدر جدیدی، بیشتر نوجوانان و جوانان هستند؛ بنابراین نقش والدین در این زمینه برای پیشگیری از اعتیاد فرزندشان پررنگ است. در ادامه از نشانهها و زنگخطرهای مصرف این ماده مخدر خواهیم گفت و سخنی هم با پدر و مادرها در همین باره داریم.
علایم مصرف کمیکال
نشانههای مصرف این ماده مخدر توسط فرد عبارتاست از: کنارهگیری از خانواده و دوستان، دریافت بستههای مشکوک از طریق پست، وجود مواد گیاهی بر روی لباس یا اثاث خانه و ...، الگوهای خواب نامنظم، تغییرات در اشتها، رفتارهای غیرقابل پیشبینی و ناهماهنگ با شخصیت فرد، نوسانات خُلقی، از دست دادن علاقه به فعالیتهای محبوب گذشته، افت عملکرد تحصیلی یا شغلی و ... .
مهارت « نه گفتن» را به فرزندتان بیاموزید
همانطور که گفته شد نوجوانان و جوانان از گروههای سنی بهشدت در معرض خطر استفاده از کمیکال قرار دارند؛ بنابراین والدین باید با آموزش مهارت «نه گفتن»، فرزندانشان را در برابر اعتیاد واکسینه کنند. یافتهها نشان میدهد که اغلب افراد برای اولین بار در بین گروه همسالان و دوستان، استعمال مواد داشتهاند. خیلی از مواقع با یک تعارف ساده، نوجوان به دلیل ترس از طرد شدن از سوی گروه همسالان یا نیاز به تایید توسط این گروه در دام اعتیاد گرفتار میشود. حال اگر مهارت نه گفتن به نوجوان آموزش داده شود، بهراحتی میتواند در برابر فشار گروه همسالان مقاومت کند. آموزش و انتقال صحیح این مهارت توسط والدین، داشتن رابطه صمیمانه و عاطفی و به دور از هر گونه تحقیر و سرزنش با نوجوان است. در صورت نیاز در خصوص کسب و انتقال این ویژگی میتوانید از یک درمانگر متخصص در حوزه نوجوان کمک بگیرید.
یکهو دنیای چشممان تیره و تار شد
یک مصرف کننده از نحوه آشنایی و تجربیاتش بعد از اولین مصرف کمیکال میگوید
مصطفی نجمی | پژوهشگر اعتیاد
دو نکته بسیار مهم در خصوص کمیکال وجود دارد. نکته اول این که بر خلاف تصور برخی از افراد، کمیکال اعتیادآور است و با توجه به عوارض شدید آن، ترک آن راحت نیست و فرد مصرف کننده به منظور ترک کمیکال نیازمند حمایتهای حرفهای و تخصصی در حوزههای روان پزشکی و روان درمانی است. نکته دوم این است که جامعه هدف اصلی این نوع ماده نوجوانان و جوانان هستند. بررسیها نشان میدهد که مصرف این ماده در مهمانیها و دورهمیهای گروههای نوجوان و جوان بیشتر یافت میشود؛ بنابراین به نظر میرسد که به منظور پیشگیری از آلوده شدن این قشر از جامعه نیازمند برنامههای آگاهسازی و کسب مهارتهای لازم در مقابله با فشار گروه همسالان برای مصرف هستیم. در ادامه، توجه شما را به گفتوگویی کوتاه با یکی از مصرفکنندگان کمیکال جلب میکنم. رضا 22 ساله و مشهدی است. انواع مواد از جمله تریاک، حشیش و کریستال را مصرف کرده و هم اکنون بیشتر حشیش مصرف میکند. او تجربه مصرف کمیکال را هم داشته و از او میخواهم که درباره تجربه مصرف این ماده کمتر شناخته شده بگوید.
بعد از 3 بار مصرف کمیکال، ترسیدم ادامه دهم
از او میپرسم چند سال است که مصرف کننده مواد هستی؟ که میگوید: «حدود 4 سال». و اینکه آیا تا حالا کمیکال مصرف کرده که اینطور پاسخ میدهد: «راستش را بخواهید، فقط3 یا 4 بار. بعدش ترسیدم که دوباره مصرف کنم. آنقدر ترسیدم که دیگر سمتش نرفتم و هر وقت یادم میآید، مو به تنم سیخ میشود».
مرگ را به چشم خودم دیدم
این مصرف کننده درباره تجربه مصرف این ماده مخدر میگوید: «تجربه بسیار عجیب و غریبی بود. من قبلا تجربه مصرف مواد از جمله حشیش را داشتم ولی کمیکال بسیار عجیب و ترسناکتر بود.» از او میخواهم که بیشتر توضیح دهد که مصرف کمیکال چه تفاوتی با عوارض حشیش داشت که میگوید: «اول این که اثر مصرف به سرعت ظاهر شد، در حد چند ثانیه. بعدش احساس میکردم که اطرافم را به شکل خاصی میبینم. یکهو همه چیز تار شد. صداهای اطراف به شکل عجیب و ترسناکی در سرم میپیچید. جالب است که با اولین پک، دچار این حالت شدم، احساس کردم قلبم دارد از جایش در میآید. یکهو حالت تهوع وحشتناکی به من دست داد و انگار داشت تمام خاطراتم در ذهنم مرور میشد. تا اندازهای سرگیجه پیدا کردم که دیگر نمیتوانستم روی پایم بایستم. هر لحظه فکر میکردم که در آستانه مرگ هستم. خیلی هم ترسیده بودم چون شنیده بودم یک نفر کمیکال کشیده و کف از دهانش بیرون آمده و تشنج کرده است. مرگ را به چشم خودم دیدم».
در یک دورهمی دوستانه با کمیکال آشنا شدم
چطور با کمیکال آشنا شدید؟ این مصرفکننده پاسخ میدهد: «من مصرفکننده جدی کمیکال نیستم اما الان در خیلی از پارکها، کمیکال میفروشند. من خودم 2 تا از پارکها را میشناسم که این کار را میکنند. من در دورهمی دوستانه با کمیکال آشنا شدم، در یک میهمانی بود که به من تعارف زدند و مصرف کردم. این را هم بگویم که من فقط 3 یا 4 بار کشیدم و ادامه ندادم و به نظرم عوارض حشیش، خیلی کمتر از این ماده مخدر است. ولی حتما اعتیادآور است چون یک تعدادی را میشناسم که با دانستن این همه خطر و دیدنش، نمیتوانند دست از مصرف بردارند.»
مراحل بسیار سخت و سهگانه ترک کمیکال
با اینکه بهوضوح مشخص است که فرد بعد از چند بار مصرف به این ماده اعتیاد پیدا میکند اما معمولا تمایل چندانی به ترک نشان نمیدهد. شاید یکی از دلایل این مسئله باور غلط عموم جوانان درباره کمیکال است که تصور میکنند این ماده مخدر، اعتیادآور نیست یا ترک آن درد و خماری ندارد، در حالی که این عوارض با شدت بیشتری بروز پیدا میکند. متأسفانه بهخاطر وسعت آسیب و حمله کمیکال به بخش هوشیاری مغز و تواناییهای مغزی مصرفکنندگان کارشناسان معتقدند که درمان آن بسیار مشکل و عوارض حاصل از آن تقریباً غیرقابلبازگشت و درمان است.
اولین دردسرهای ترک کمیکال
از مهمترین و سختترین علایم و دردسرهای اولیه ترک این ماده مخدر میتوان به این موارد اشاره کرد: غصه خوردن، تشنج، گریههای طولانیمدت، افسردگی ناشی از مصرف، گوشهگیری، تکرار صحبتهای عامیانه و کلمات غیرمنطقی. یکی از مسائلی که برای ترک اعتیاد به کمیکال باید در نظر گرفت این است که ترک این ماده بهتنهایی کاری دشوار و طاقتفرسایی است؛ زیرا تنهایی و انزوا و نداشتن اطلاعات کافی وسوسه مصرف را شدیدتر میکند و فرد بعد از مدت کوتاهی دوباره به مصرف این ماده روی میآورد. به همین دلیل کارشناسان حوزه مواد مخدر توصیه می کنند فرد مصرف کننده تحت نظر کارشناسان امر مراحل ترک را طی کنند. ترک کمیکال از آنجا که ماده تشکیلدهنده آن ماریجوانای صنعتی است، شبیه ترک ماریجونا است. برای ترک این مخدر حدود ۶ هفته زمان نیاز داریم تا آثار این ماده از جسم بیمار خارج شود. بسته به میزان مصرف و شدت اعتیاد میتواند تا ۱۰ هفته هم طولانی شود. با شروع دوره ترک و درمان اعتیاد باید بهطور کامل مصرف کمیکال قطع شود در غیر این صورت همه تلاشها بیفایده است. ترک این مواد تقریبا 3 مرحله دارد.
1- سم زدایی بدن
سمزدایی اولین قدم برای ترک کمیکال است. سمزدایی فرایندی است که به بدن اجازه میدهد مخدرهای موجود در آن را خارج کند. این مواد به گیرندههایی که ماده مخدر کمیکال به آنها متصل میشد، وصل شده و با قطع اتصال آنها از گیرندهها، باعث خروج آن از سیستم میشود. هدف از سمزدایی مدیریت ایمن علایم ترک در صورت قطع مصرف مواد مخدر توسط فرد معتاد است. هر فردی تجربه متفاوتی با سمزدایی دارد. نوع دارو و مدت زمان استفاده از آن بر نحوه سمزدایی تأثیر میگذارد. در این مرحله نشانههای فیزیکی و جسمانی ترک کمیکال خود را نشان خواهد داد. این دوره تقریبا تا 12 روز هفته ادامه دارد که سختترین مرحله است و این احتمال وجود دارد که مصرف کننده به دلیل شدت نشانهها دوباره به سمت مصرف کشیده شود.
2- علایم روحی و روانی
مرحله دوم ترک کمیکال تا هفته سوم ادامه داد. در این دوره فرد دچار احساسات منفی و بدبینی میشود و استفاده از رژیم غذایی مناسب، ورزش و بررسی علایم و مشکلات میتوان عملکرد بهتری داشته باشد. همچنین ادامه جلسات رواندرمانی در این دوره بسیار مهم است و به بهبود عملکرد کمک میکند؛ علایمی که در این دوره بروز میکند عبارت است از ناتوانی در انجام امور روزمره، نداشتن تعادل، ناتوانی در بروز احساسات، وسوسه مصرف دوباره.
3- آثار روانی و اجتماعی
مرحله سوم ترک کمیکال بهنوعی شروع دوباره برای بیمار به حساب میآید. در همین مرحله است که تأثیرات روحی، روانی و اجتماعی خود را نشان میدهد. فرد در این مرحله به شناخت جدیدی از خود میرسد و باید با افزایش انگیزه و اعتماد به نفس به مسیر درمان اعتیاد خود ادامه دهد تا به طور کامل، آن را کنار بگذارد. افراد بعد از این دوره به جامعه بازگردانده میشوند چراکه اعتیاد آنها را منزوی کرده است.
منابع این پرونده: ایسنا، ایندیپندنت فارسی، سلامتنیوز، ایمنا و ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
در جلسه امروز هیئت دولت مطرح شد؛
گزارش وزیر جهادکشاورزی از وضع سلامت نهادهای دامی در سیلوهای همدان/ قول وزیر نفت برای مهار گاز 52 مشعل منطقه شرق کارون تا دو سال آینده/ دکتر رئیسی: همه امور اجرایی در استانها باید تحت اشراف استاندار باشد
شناسه خبر : 146584 چهارشنبه 22 شهريور 1402 - 12:34
رئیس جمهور ضمن تقدیر از گزارش وزارت نفت درباره تلاش برای به صفر رساندن سوزاندن گازهای سمی در مشعلها، خواستار تسریع در به نتیجه رسیدن هر چه سریعتر این طرح عظیم، ماندگار و موثر در صیانت از سرمایههای ملی و نیز حفاظت از محیطزیست شد.
در جلسه صبح امروز چهارشنبه هیئت دولت که به ریاست دکتر سید ابراهیم رئیسی برگزار شد، محمدعلی نیکبخت وزیر جهادکشاورزی با اشاره به شائبههای مطرح شده در روزهای اخیر درباره مشاهده آلودگی در انبارهای نگهداری نهادههای دامی، گفت: نهادههای دامی و از جمله ذرت علاوه بر اینکه قبل از خرید از مبداء خارجی مورد آزمایش قرار میگیرند، در داخل کشور نیز قبل از ترخیص از گمرک مجددا به لحاظ اطمینان از فقدان آلودگی و فساد، آزمایش میشوند.
وزیر جهادکشاورزی در مورد سیلوهای همدان نیز گفت: بهدنبال مسائل مطرح شده در اینباره، این محموله سه بار از سوی اداره دامپزشکی مورد آزمایش قرار گرفت و علاوه بر آن، یک نمونه هم توسط دادگستری استان برای آزمایشگاه به مرجع استاندارد استان اصفهان ارسال شد که نتیجه همه آزمایشها حاکی از فقدان آلودگی بود و فقط در یکی از سیلوها وجود قارچ بیش از حد مجاز مشاهده شد که محصول آن سیلو نیز با انجام فرآیندهای لازم قابل استفاده در تهیه خوراک دام خواهد بود.
وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش به واردات سالیانه 450 میلیون دلار موز و نیز واردات بخش عمده کود شیمیایی مورد نیاز کشور اشاره کرد و اظهار داشت: بر اساس برنامهریزیهای انجام شده، خودکفایی در تولید موز از مهر امسال با زیر کشت بردن 1500 هکتار زمین آغاز و در مدت 3 سال سطح زیر کشت موز به 5 هزار هکتار خواهد رسید تا موز مورد نیاز کشور در داخل تولید شود. همچنین طبق برنامهریزی انجام شده در تولید کود فسفات و پتاس نیز طی 2 سال آینده به جایگاه مطلوب خواهیم رسید.
دکتر رئیسی ضمن قدردانی از پیگیریهای صورت گرفته، بر ضرورت شفافسازی دقیق، جامع و بههنگام نسبت به شائبهآفرینیها تاکید و تصریح کرد: در استانها همه مسائل در حوزه اجرا، باید با هماهنگی استاندار به عنوان نماینده عالی و تامالاختیار دولت پیگیری شود. استانداران وظیفه دارند به مسائل و مشکلات همه بخشهای اجرایی مستقر در استان نظارت و اشراف داشته و آنها را تا رسیدن به نتیجه پیگیری کنند.
در ادامه جلسه مهندس جواد اوجی وزیر نفت نیز در گزارشی با اشاره به دستور رئیس جمهور برای توقف روند سرمایهسوزی در مشعلهای میادین گازی خاطرنشان کرد: در دولت مردمی برای توقف این روند که محیطزیست را نیز به شدت آلوده میکرد، 42 قرارداد با 17 پیمانکار منعقد شد که تا کنون با مهار گازهای مشعل در میادین غرب کارون، 21 مشعل خاموش شده و مجموع کار 54 درصد پیشرفت داشته است.
وزیر نفت در ادامه با بیان اینکه هنوز روزانه مقادیر قابل توجهی گاز در مشعلهای منطقه شرق کارون سوزانده میشود، قول داد تا دو سال آینده همه مشعلهای این منطقه نیز جمعآوری شود.
رئیس جمهور نیز ضمن تقدیر از تلاش برای به صفر رساندن سوزاندن گازهای سمی در این مشعلها، خواستار تسریع در به نتیجه رسیدن هر چه سریعتر این طرح عظیم، ماندگار و موثر در صیانت از سرمایههای ملی و نیز حفاظت از محیطزیست شد.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از این جلسه با اشاره به طی روند بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی، بر ضرورت همکاری بیش از پیش دولت و مجلس برای تفاهم در بخشهای مختلف این لایحه با هدف برنامهریزی برای حل و فصل مشکلات کشور تاکید کرد.
رئیس جمهور همچنین با اشاره به نزدیک شدن ایام بازگشایی مدارس و دانشگاهها، از وزرای «آموزش و پرورش»، «علوم، تحقیقات و فناوری» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» خواست که همه مقدمات لازم برای آغاز بانشاط سال تحصیلی جدید را تمهید و فراهم کنند.
در بخش دیگری از جلسه امروز دکتر محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در گزارشی که به مناسبت روز ملی سینما ارائه شد، از افزایش 33 درصدی سالنهای فعال سینمایی و رسیدن سالنهای سینما از 500 به بیش از 700 واحد خبر داد و افزود: در حالی که در ابتدا در مقابل تلاش دشمن برای تعلیق فعالیتهای هنری در کشور، سیاست عادیسازی را دنبال میکردیم، امروز شاهد رونق چشمگیر فعالیتهای هنری در کشور هستیم.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جلسه روز دوشنبه شورایعالی سینما به ریاست معاون اول رئیس جمهور اشاره کرد و اظهار داشت: در این جلسه احداث سینما در همه شهرهای بالای 100 هزار نفر، کلنگزنی شهر هنر در پرند برای بیش از 2 هزار هنرمند و خبرنگار و نیز تاسیس بنیاد پویانمایی بررسی و به تصویب رسید.
دکتر اسماعیلی همچنین از حمایتهای دولت در تحقق وعدههای رئیس جمهور به هنرمندان در زمینه بیمه بیکاری و تامین مسکن بهویژه برای هنرمندان پیشکسوت قدردانی کرد.
در ابتدای جلسه امروز دکتر رئیسی در سخنانی با تسلیت فرارسیدن ایام رحلت رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) و نیز سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) تصریح کرد: همانگونه که خداوند تاکید میکند که امت پیامبر نباید از آموزههای عملی و اخلاقی ایشان عقبگرد داشته باشد، ما نیز نباید اجازه دهیم آموزههای تمدنساز انقلاب اسلامی که امام راحل بنیان گذاشت و توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی دنبال میشود، عقبگرد صورت گیرد.
رئیس جمهور گفت: امروز دشمن در حال تبدیل ضد ارزشها به ارزش و تطهیر افراد فاسدی چون خاندان پهلوی و متهم کردن کسانی است که تمام وجودشان را برای اعتلای انقلاب اسلامی فدا کردند؛ مناسبتهایی همچون سالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام باید ما را وادار به تفکر در این زمینه و محاسبه و مراقبه کند.
مشاهده همه اخبار
در پی وقوع طوفان و سیل در لیبی صورت گرفت؛ ابراز همدردی دکتر رئیسی با دولت و ملت لیبی/ اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای امدادرسانی به مردم مناطق آسیبدیده
سه شنبه 21 شهريور 1402
دکتر رئیسی در مراسم تجلیل از مدالآوران ورزش: قهرمانان ما علاوه بر کسب عنوان برای خود، موجب افتخار کشور و جمهوری اسلامی نیز هستند/ دولت مردمی رویکرد صرف به کارکردهای حرفهای و تفریحی ورزش را به کارکردهای تربیتی، سلامتافزا، اقتصادی و دیپلماسی بسط داده است/ از احداث یک ورزشگاه آبرومند در شأن قهرمانان ایران و همچنین میزبانی شایسته از میهمانان خارجی حمایت میکنیم
دوشنبه 20 شهريور 1402
دکتر رئیسی در جلسه هیئت دولت مطرح کرد؛ قدردانی از همه نقشآفرینان تبدیل مناسک معنوی اربعین به حماسهای تمدنساز/ تلاش برای تسهیل تشرف مردم به زیارت امام رئوف در روزهای پایانی ماه صفر/ ضرورت حمایت مالی و حقوقی دستگاههای دولتی از شرکتهای دانشبنیان
يکشنبه 19 شهريور 1402
دکتر رئیسی در اولین همایش «اقتصاد تعاونی ایران»: حمایت از بخش تعاونی یکی از جلوههای روشن مردمیسازی حکمرانی و دولت است/ سند تعاون پس از 11 سال وقفه در این دولت بازنگری و نهایی شد/ با عزم دولت در ارتقای مراودات بینالمللی، زمینه نقشآفرینی تعاونیها در بازارهای بینالمللی فراهم شده است
يکشنبه 19 شهريور 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»
هزاران نفر از مردم شریف استانهای «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» با حضور در حسینیه امام خمینی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR برشهایی از بیانات رهبر انقلاب را در این مجموعه سخننگاشت مرور میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 27 صفر 1445 )
• رحلت فقيه اصولي "ابوالمعالي كلباسي اصفهاني" (1315 ق)
محمد بن حاج محمد ابراهيم كلباسي، از بزرگان علماي اماميهي اوايل قرن چهاردهم هجري است. وي از نظر علمي، مراتب بلندي داشته و داراي تأليفات بسياري است. از جمله آثار او ميتوان به كتب: شرح كفايهي سبزواري، شرح خطبهي الدمشقيه و الجبر و التَفويض اشاره كرد. وي همچنين دربارهي محدثان بزرگ ...
• درگذشت "صلاح الدين ايوبي" سردار شجاع مسلمان در جنگهاي صليبي (589 ق)
الملک الناصر صلاحالدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان (به کردی: سهلاحهدین ئهیوبی، Selah'edînê Eyubî) فرمانروای ایوبی و فرمانده مسلمان در جنگهای صلیبی بود.ایوبیان دودمانی کردتباربودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتختهای ایشان دمشق و قاهره ...
• مأموريت "اسامة بن زيد" از سوي پيامبر براي تجهيز سپاه جهت نبرد با روميان (11 ق)
پيامبر اكرم(ص) پس از بازگشت از حجةالوداع، در آخرين روزهاي عمر شريف خود جهت نبرد با روميان كه از شمال غربي شبه جزيرهي عربستان در صدد لشكركشي به سرزمينهاي مسلمانان بودند، سپاهي منظم از مهاجران و انصار مدينه ترتيب داد وبه همگان فرمان داد تا در آن شركت جسته و با روميان متجاوز به جهاد ...
• تولد "ابن ماجه" محدث ايراني و مؤلف كتاب السُّنَنَ (209 ق)
ابن ماجه محدث و عالم بزرگ مسلمان در قزوين به دنيا آمد. او پس از گذراندن دروس مقدماتي ديني در زادگاه خويش به نقاط مختلف سرزمين پهناور اسلامي آن روز سفر كرد و از علماي بزرگي حديث شنيد. او مجموعهي اين احاديث را در كتابي كه سنن ابن ماجه خوانده ميشود، گردآوري كرد. اين اثر، يكي از كتب ...
• رحلت فقيه بزرگوار آيتاللّه العظمي "سيد عبدالاعلي موسوي سبزواري" (1414 ق)
آيتاللَّه حاج سيدعبدالاعلي فرزند سيدعلي رضا موسوي سبزواري از علماي نجف اشرف در صفر سال 1328 ق در سبزوار تولد يافت و پس از تحصيل مقدمات و سطوح در سبزوار و خراسان به نجف اشرف مهاجرت نمود. وي در نجف از محضر درس آيات عظام: ميرزاي نائيني، آقا ضياء الدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 22 شهریور 1402 )
شهادت فقيه امامي آيت اللَّه "حاج ميرزا ابراهيم خويي" (1286ش)
آيتاللَّه حاج ميرزا ابراهيم بن حسين خويي معروف به علامه خويي در حدود سال 1210ش (1247ق) در شهر خوي به دنيا آمد. وي پس از طي مقدمات و سطوح، راهي حوزه علميه نجف اشرف شد و در محضر عالماني همچون شيخ مرتضي انصاري و سيدحسين كوه كمرهاي، به مدارج والايي در علم دست يافت. علامه خويي همچنين ...
پيوستن ايران به اعلاميه ملل متحد (1322 ش)
در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او -محمدرضا- ...
مرگ "مهدي قلي هدايت" معروف به "مُخبرالسَّلطنه" نخست وزير دوران پهلوي (1334 ش)
مهدي قلي هدايت معروف به مُخبر السَّلطنه در سال 1243 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از اتمام دورس خود در دارالفنون، به رياست گمرك و پست آذربايجان رسيد و پس از مدتي به عنوان مترجم آلماني در دربار مظفرالدين شاه مشغول به كار گرديد. مهديقلي پس از صدور فرمان مشروطه به وزارت علوم رسيد و پس ...
شهادت شهيد حسن قربانی (1365ش)
شهيد حسن قرباني در سال ۱۳۴۲ش در شهر اصفهان پا به عرصه گيتي نهاد. وي تعاليم دين مبين اسلام را در نزد خانواده فرا گرفت، سپس براي آموختن علم به مدرسه رفت و تحصيلاتش را با موفقيت به پايان رساند. با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و براي مبارزه با ضد انقلاب ...
درگذشت حافظ محمد يوسف سَديدی ازاستادان خوشنويسي پاكستان (1365ش)
حافظ محمد يوسف سَديدي ازاستادان خوشنويسي پاكستان در لاهور درگذشت. وي درسال1920ميلادي درچكوال بدنيا آمد و درنوجواني هنرخوشنويسي و خطاطي را نزد استاداني چون محمد شريف و تاجُ الدّين زرّين قلم آموخت. عمده ترين كاراستاد سديدي درزمينه اين هنر، خوشنويسي كتيبه هاي مينيارپاكستان درلاهوراست ...
هویدا نخست وزیر در کادر وزیران تغییراتی داد(1350ش)
وزرای جدید را به این شرح معرفی کرد: دکتر منوچهر کلالی وزیر مشاور، عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه، حمید رهنما وزیر اطلاعات، صادق احمدی وزیر دادگستری، دکتر محمد سام وزیر کشور، دکتر ایرج وحیدی وزیر آب و برق، منصور روحانی وزیر کشاورزی و سرپرست منابع طبیعی، دکتر ولیان وزیر تعاون و امور ...
سیل در صومعه سرا و طوالش خسارات زیادی به بار آورد(1352ش)
یک آتش سوزی بزرگ در تبریز دویست میلیون ریال خسارت بر جای گذاشت(1352ش)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای شمسی
ادامه مطلب را ببينيد
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 13 سپتامبر 2023 )
• وقوع نبرد "منصوره" در جريان جنگ هاي صليبي بين فرانسه و مصر (1250م)
هفتمين مرحله از جنگهاي صليبي در اوت سال 1248م آغاز گرديد و در جريان آن، پادشاه فرانسه كه سه سال در پي تدارك اين جنگ بود به سوي قبرس به حركت درآمد و پس از توقفي چند ماهه، به سوي مصر حركت كرد. پادشاه فرانسه بر اين باور بود كه مصرْ كليدِ بيتالمقدس ميباشد. بنابراين با نيرويى كه نزديك ...
• اختراع آسانسور در امريكا (1780م)
"آسانسور "اختراع شد و مبتكر اولين دستگاه بالارونده ،يك آمريكايي به نام" جان بيكبارت "بود .اولين آزمايش آسانسور در اين روز در شهر شيكاگو در آمريكا انجام گرفت و عبارت از جعبهاي چوبي در ارتفاع صد فوتي بود كه زن و مرد در آن مينشستند و پايين و بالا ميرفتند .اولين آسانسور برقي در سال 1889 ...
• حمله ارتش ايتاليا به كشور ليبي در جريان جنگ جهاني دوم (1940م)
بنیتو موسولینی (در ایتالیایی: Benito Amilcare Andrea Mussolini) رهبر ایتالیای فاشیست طی دوران جنگ جهانی دوم بود. وی در جریان جنگ به کشور لیبی حمله کرد. موسولینی در پایان جنگ جهانی دوم در حالی که به اتفاق همسرش در حال فرار از نیرو های متفقین بودند در مزرعه ای توسط پارتیزان های ایتالیایی ...
• فرود اولين سفينه مه نورد شوروي به نام لونيك 2 در سطح كره ماه (1959م)
در سال 1959م(1338 ه ش) سفینه اتحاد شوروی به نام (لونیک 2) مشخص نمود که ماه عملا فاقد میدان مغناطیسی عمومی مانند زمین است . ولی مناطقی در سطح ماه وجود دارد که اثراتی از چنین میدان هایی در آن یافت می شود . مثلا فضانوردان آپلو 160 در آزمایشات و پژوهش های خود در منطقه ای بنام NORTHRAGCRANTER ...
• پايان جنگهاي 24 ساله بين امپراتوري ايران و روم (627م)
خسروپرويز پادشاه ساساني در چند لشكركشي متوالي، بينالنهرين، سوريه، فلسطين، مصر و آسياي صغير را تسخير كرد و فتوحات خود را تا استانبول فعلي گسترش داد. در سال 591 م، طي قراردادي بين خسرو پرويز و امپراتوري روم، صلح برقرار شد اما خلع و قتل امپراتور حامي خسرو، دست او را در يورش به قلمرو ...
• امضاي توافقنامه سازش ميان ساف - تل آويو (1993م)
بعد از جنگهاي چهارگانه اعراب و اسرائيل و عدم موفقيت كشورهاي عرب در حذف رژيم اسرائيل و نيز اوجگيري اختلافات در ميان سران اسلامي، طرح صلح با اسرائيل مطرح گرديد. دولت مصر به رهبري انور سادات در سال 1979م اين طرح را عملي نمود. چند سال بعد از آن، ياسر عرفات نيز سلاح را زمين نهاد و به ...
• مرگ "ميشل مونتيني" شاعر و فيلسوف معروف فرانسوي (1592م)
ميشل دو مونتيني، نويسنده و فيلسوف معروف دوره رُنسانس، در 28 فوريه 1533م در منطقهاي در جنوبغربي فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در جواني خويشتن را وقف حقوق و سياست نمود و به تفكرات فلسفي پرداخت. مونتيني، به عنوان يك اشراف زاده فرانسوي، سفرهاي بسيار كرد و كتب زيادي نوشت ...
• مرگ دانته اليگيری؛ اديب و شاعر بلندآوازه ايتاليايی (1321م)
دانته آليگيري اديب شهير و نامدار ايتاليايى در ۶ ژوئيه ۱۲۶۵م در شهر فلورانس ايتاليا بهدنيا آمد و تحصيلات خود را در دانشگاه زادگاه خود به پايان رساند. وي سپس وارد ارتش شد و پس از مدتي با فعاليت در مشاغل سياسي به مدارج بالايى دست يافت اما با توطئهچيني دشمنانش، از كارها بركنار شد. ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای میلادی
ادامه مطلب را ببينيد
وعده اصلی
یکی از غذاهای خوشمزه و کمدردسر برای پخت نذری عدسپلو است. هرچند پخت این غذا هم نکته و ریزهکاریهایی دارد که دانستن و انجامدادن آن باعث میشود نذریمان خوشمزهتر شود. در این مطلب طرز تهیه عدسپلو برای 100نفر را خواهیمگفت.
مواد لازم برای 100 نفر:
برنج: 15 تا 16کیلوگرم
عدس: 5تا 6کیلوگرم
پیاز: 5کیلوگرم
گوشت چرخکرده: 4 تا 5کیلوگرم
روغن: 2کیلوگرم
ادویه پلویی: به مقدار لازم
زعفران دمکرده برای تزیین: به مقدار لازم
کشمش پلویی برای تزیین: 3 کیلوگرم
کره: 1تا 2کیلوگرم
نان لواش: به مقدار لازم
طرز تهیه:
مرحله اول: برنجها را پاککنید، چند بار بشویید و بسته به نوع آن در مقدار مناسبی نمک خیسکنید.
مرحله دوم: پیازها را به 2 بخش تقسیمکنید. بخش اول را نگینی ریز خردکنید و بخش دوم را به صورت خلالی. پیازهای نگینی را به همراه روغن سرخکنید. سپس گوشت چرخکرده، زعفران دم کرده و ادویه پلویی را به آن اضافهکنید و بعد از تفتدادن کنار بگذارید. پیازهای خلالی را در تابه جداگانه با کمی کره و روغن سرخ کنید. (این پیاز را برای تزیین کنار بگذارید.)
مرحله سوم: عدسها را پاککنید و خوب بشویید و در قابلمه متناسبی بریزید و اجازه دهید بپزد. در قابلمه را باز بگذارید تا عدسها هنگام پخت از هم جدا نشوند. بهتر است عدسها به طور کامل نپزند و قبل از پخت کامل، آن را از روی حرارت بردارید و آبکش کنید.
مرحله چهارم: آبجوش برای برنج آمادهکنید. وقتی آب به جوش آمد، آبی را که برنج در آن خیس خورده، دور بریزید و برنجها را به آب در حال جوش اضافهکنید. حرارت را بالا ببرید و در قابلمه را نیمکش بگذارید تا پختن برنج سرعت بگیرد. بهتر است برنج را بهاصطلاح جوانتر آبکشکنید و چند دقیقه قبل از فرایند آبکش کردن عدسها را به برنج اضافهکنید.
مرحله پنجم: قابلمه برنج را خوب بشویید و روی حرارت بگذارید. کمی روغن به آن اضافهکنید و بعد از داغشدن نان لواش را به عنوان تهدیگ کف قابلمه بچینید. برنج و عدس آبکششده و گوشت و پیاز سرخشده را به صورت لایهلایه داخل قابلمه بریزید و اجازه دهید با شعله کم دمبکشد.
مرحله ششم: کشمشها را خوب بشویید و داخل آبکش بریزید. در یک قابلمه با حرارت متوسط مخلوطی از کره و روغن بریزید و کشمشها را چند دقیقه در آن تفتدهید و برای تزیین کنار بگذارید. میتوانید از کمی زعفران دمکرده هم استفادهکنید.
مرحله هفتم: بعد از دمکشیدن و گذشت چند ساعت میتوانید عدسپلو را در طرف مناسب سرو و با پیاز خلالی و کشمش سرخشده و تهدیگ تزیینکنید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر انقلاب با بیان این که آمریکا مجموعه ای برای بحران سازی در کشورها از جمله ایران ایجاد کرده است، مطرح کردند:
دشمن 2 نقطه اساسی یعنی وحدت و امنیت ملی را هدف قرار داده و باید در مقابلش ایستاد
گروه سیاسی-حضرت آیتا... خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استانهای «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»، با قدردانی از همراهی دیرینه و مستمر مردم مومن و علمای شیعه و اهل تسنن این مناطق، مراقبت و هوشیاری ملت ها و مسئولان کشورها را بهخصوص در دوران تحولات بزرگ جهانی کاملاً ضروری خواندند و با اشاره به نقشه دشمن برای تحریک نقاط بحرانساز در ایران گفتند: تخریب وحدت ملی و تضعیف امنیت ملی دو هدف اساسی و جدی آن هاست اما ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم و اطمینان داریم دشمنان ایران عزیز، به شرط مراقبت، بیداری و هوشیاری ملت و مسئولان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند...
عصرایران نوشت : رئیس سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل (موساد) گفت:«آزار و اذیت اسرائیلیها منجر به عملیات در قلب تهران میشود.» الجزیره نوشت: «دیوید برنیاع» تهدید کرد در واکنش به هدف قرار گرفتن اسرائیلی ها، سران و مقامات ارشد ایران ترور خواهند شد. این موضوع در بیانیهای از سوی دفتر نخست وزیری اسرائیل منتشر شده است.
رهبرانقلاب:این برنامهی آمریکا است، و «شتر در خواب بیند پنبهدانه»! دشمن در دشمنی خود جدی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بحمدا... ملت ما بیدار است و بنده به این بیداری ملت بسیار خوشبین و امیدوار هستم البته این خوشبینی، شعار و رجزخوانی نیست بلکه به خاطر تجربه و مشاهدات چهل و چند ساله و وجود نشانههای برجسته و امیدآفرین همچون تواناییهای جوانان و محبتها، وفاداریها، اخلاصها و حضورهای خوب مردم از جمله در اربعین امسال است.ایشان استمرار حرکت ملت در مسیر پر افتخار انقلاب با همین توان و انگیزه و ایمان را ضروری خواندند و با تأکید بر این که بدون پشتیبانی مردم، مسئولان هیچ کشوری نمیتوانند کار بزرگ و مهمی انجام دهند، گفتند: دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم.
هم میهن - به نظر میرسد، اسرائیلیها از مدتها قبل خود را برای چنین سناریویی آماده کردهاند تا از طریق جمهوری آذربایجان و برخی تحریکات قومی، ایران را بیثبات سازند. در این سناریوی مخوف همه چیز توطئهآمیز به نظر میرسد. این سناریو بیش از آن که علیه جمهوری اسلامی باشد علیه سرزمین ایران است بنابراین همۀ ایرانیها باید درباره ابعاد خطرناک آن کاملاً هوشیار باشند.
صبح نو- این روزنامه از عملکرد رسانههای داخلی در برابر اغواگری و فریبکاری رسانههای فارسیزبان خارجی انتقاد کرد و نوشت : متأسفانه رسانههای داخلی در مواقع بحران به کمترین میزان کارایی خود میرسند و نمیتوانند با روایت بهموقع، اعتماد افکار عمومی را کسب کنند، درحالیکه اطلاعرسانی بهموقع رسانههای داخلی، ارتباط مستقیم با امنیت ملی دارد.
همشهری - این روزنامه با اشاره به این که آخرین نظرسنجی دانشگاه تهران میگوید 84درصد مردم معتقد به حجاب دینیاند؛ نوشت : ضدانقلاب که نمیفهمد و در این جهل خواهد ماند و خودشان و خواستهشان به خاک کشیده میشوند، اما در داخل دچار برداشت اشتباه از مردم نشویم، وگرنه در فراز و نشیب روزگار مدام شگفتزده میشویم و قدرت پیشبینی را از دست میدهیم و ناامید. خاصه اگر مسئول باشیم دچار خطاهای تودرتو میشویم.
وطن امروز - مسئولان باید خود را متولی تولید روایتهای صحیح بدانند. در این شرایط هیچ چیز خطرناکتر از وعدههایی نیست که مردم مابهازای آن را در زندگی واقعی خود مشاهده نمیکنند. به جای وعده، باید روی نتیجه اقدامات ولو کوچک تمرکز کرد که نهایی شده و قابل لمس باشد. نتیجهگرا بودن در تبلیغات یکی از روشهای ساده ولی بسیار موثر در خنثیسازی عملیاتهای شناختی از طریق افزایش اعتماد جامعه و کاهش ضریب تحریکپذیری است.
رئیسجمهور: منابع مالی آزادشده ایران به نیازهای مردم اختصاص خواهد یافت / بشردوستانه یعنی هر چیزی که ملت ایران احتیاج داشته باشد
سیاست/وزیر اطلاعات: بهرغم تمهیدات دشمن امسال شاهد اشراف امنیتی خواهیم بود / مشارکت مردم؛ عامل اقتدار کشور
از بدو تحصیل، یک وعده غذا با فراغ بال نخوردهام! / ماجرای خواجه عبدالله انصاری که برای شیخ علی اکبر نهاوندی نیز پیش آمد
سفیر روسیه در ایران: با تلاشهای مشترک تهران و مسکو، حذف عناصر سلطه آمریکا امکانپذیر است
بررسی راهکارهای تامین و تولید کالاهای اساسی در کمیسیون شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا
متهم ردیف اول حمله به حرم شاهچراغ (ع): هیچکس تصور نمیکرد دستگیر شوم
ایران میخواهد ما را از منطقه اخراج کند توان موشکی ایران تهدیدکننده آمریکاست
رئیسی: تهران ۶ میلیارد دلار آزاد شده را هر کجا که نیاز داشته باشد، هزینه میکند
دوراهی «جنگ و صلح» در آنسوی ارس/ علت حساسیت ایران بر قفقاز چیست؟
مرندی : آمریکا در زمینه تبادل زندانیان واقعبینانهتر از گذشته عمل کرد
"دریافت پول نقد و سکه" ترفند پزشکان زیرمیزیبگیر برای دورزدن قانون!
رئیسی: ایران تصمیم میگیرد که منابع بلوکه شده خود را چگونه هزینه کند
دستگیری عاملان تولید و انتشار دوربین مخفی توهینآمیز در شاهین شهر
کاروان زائران پیاده اهل سنت تربت جام عازم مشهد الرضا (ع) شدند
انتقادعلی باقری، معاون سیاسی وزارت خارجه از مخالفان مذاکره
پیش بینی بارشهای سنگین و سیلآسادر پاییز و زمستان
قضاوت خبرگان درباره عملکرد رهبر انقلاب چیست؟
آخرین خبرها از توافق تبادل زندانیان ایران و آمریکا
زائران پیاده از ماسک استفاده کنند
چنبره بانک ها بر سپرده های جدید
در جاده قدم زدن به یادت زیباست
بحران زایی آمریکا برای ایران
ادعاهای تکراری گروسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
دشمن 2 نقطه اساسی یعنی وحدت و امنیت ملی را هدف قرار داده و باید در مقابلش ایستاد
گروه سیاسی-حضرت آیتا... خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استانهای «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»، با قدردانی از همراهی دیرینه و مستمر مردم مومن و علمای شیعه و اهل تسنن این مناطق، مراقبت و هوشیاری ملت ها و مسئولان کشورها را بهخصوص در دوران تحولات بزرگ جهانی کاملاً ضروری خواندند و با اشاره به نقشه دشمن برای تحریک نقاط بحرانساز در ایران گفتند: تخریب وحدت ملی و تضعیف امنیت ملی دو هدف اساسی و جدی آن هاست اما ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم و اطمینان داریم دشمنان ایران عزیز، به شرط مراقبت، بیداری و هوشیاری ملت و مسئولان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
جهان امروز در آستانه تحول و از برخی زوایا در حال تحول است
حضرت آیتا... خامنهای در بحث اصلی خود در این دیدار، به ضرورت مراقبت کامل و چند برابری ملت ها و مسئولان کشورها در دوران تحولات بزرگ جهانی پرداختند.ایشان تسلط استعماری انگلیس در قرن ۱۸ بر مناطق مهمی از آسیا از جمله شبه قاره هند و تسلط غربیها بر مناطق وسیعی از غرب آسیا بعد از جنگ جهانی اول را نتیجه خواب و غفلت ملت ها و دولت های این مناطق خواندند و افزودند: ملت های مناطق یاد شده بعدها رنجهای فراوانی کشیدند تا بتوانند از سلطه چپاولگرانه استعمارگران رهایی یابند.حضرت آیتا... خامنهای جهان امروز را هم در آستانه تحول و از برخی زوایا در حال تحول دانستند و تضعیف قدرت های استعماری و برآمدن قدرت های جدید منطقهای و جهانی را دو خصیصه این تحولات بزرگ برشمردند.ایشان با استناد به حرف های برخی منابع غربی، شاخصهای اقتدار آمریکا از جمله در زمینه اقتصاد را در حال تنزل خواندند و گفتند: قدرت آمریکا برای تغییر دادن دولت ها نیز افول محسوسی کرده است.
آحاد مردم و مسئولان باید بیدار و مراقب باشیم
رهبر انقلاب در همین زمینه گفتند: روزگاری آمریکا با اعزام یک مامور با یک چمدان پول به ایران، کودتای ۲۸ مرداد را سازمان داد اما امروز در هیچ کشوری، این امکان قدرتنمایی را ندارد و به همین دلیل به جنگ پرهزینه ترکیبی روی آورده اما در این مسیر نیز ناکام مانده است.ایشان ناکامی در سوریه و فرار ذلتبار از افغانستان را دو نمونه مشهود افول قدرت آمریکا خواندند و گفتند: بقیه مستکبران نیز به همین رویه دچار شدهاند همچنان که این روزها در کشورهای مختلف آفریقایی علیه فرانسه به عنوان استعمارگر دیرین این قاره قیام میشود و مردم هم از این قیام ها حمایت میکنند.رهبر انقلاب گفتند: البته این که میگوییم دشمن در حال ضعیف شدن است به معنی ناتوانی او از مکر و نقشهکشی و ضربه زدن نیست. بنابراین ما یعنی آحاد مردم و مسئولان باید بیدار و مراقب باشیم.
آمریکا مجموعهای برای بحرانسازی در کشورها از جمله ایران ایجاد کرده است
حضرت آیتا... خامنهای نقشهکشیهای آمریکا را منحصر به ایران ندانستند و گفتند: آمریکا امروز در منطقه، برای عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و حتی برای کشورهای خلیج فارس که دوستان قدیمی و سنتی آن هستند، برنامه دارد.ایشان در تبیین نقشه آمریکا گفتند: معلومات اطلاعاتی ما نشان میدهد دولت آمریکا مجموعهای برای بحرانسازی در کشورها از جمله ایران ایجاد کرده که مأموریت آن یافتن و تحریک نقاطی است که به نظر آن ها میتواند باعث بحران شود.رهبر انقلاب گفتند: از نظر آن ها، تفاوتها و اختلافهای قومی و مذهبی و مسئله جنسیت و زن جزو نقاط بحرانساز در ایران است که میخواهند با تحریک آن ها به کشور عزیز ما ضربه وارد کنند اما شتر در خواب بیند پنبه دانه!ایشان با اشاره به این که برخی آمریکاییها میخواهند در ایران وضعیتی مانند سوریه و یمن ایجاد کنند، افزودند: آن ها بدون تردید نمیتوانند چنین کاری کنند مشروط به این که ما مراقب و حواسجمع باشیم، راه را خطا و اشتباه نرویم، حق را با باطل اشتباه نگیریم، روشهای دشمن را بشناسیم، در هیچ حرف و اقدام و حرکتی به دشمن کمک نکنیم و دچار خواب و غفلت نشویم چرا که در حالت خواب، حتی یک بچه میتواند به شما ضربه بزند چه برسد به یک دشمن مسلح و آماده کار.
باید مراقب باشیم حرفی که میزنیم در جهت نقشه دشمن نباشد
حضرت آیتا... خامنهای با تشریح ملاک و معیار قرآنی برای تشخیص راه حق از باطل، گفتند: قرآن میفرماید پیامبر و کسانی که با او همراه هستند، در مقابل کفار با شدت عمل میکنند. بنابراین اگر پیمودن راهی موجب خوشحالی کفار شد، آن راه، مسیر همراهی با پیامبر نیست اما اگر مسیر و اقدامی باعث ناراحتی و عصبانیت استکبار و قدرت های ضد دین و ضد اسلام شد، راهی خوب و همراهی با پیامبر است.ایشان همگان را به مراقبت کامل گفتار و رفتار و پرهیز از همسویی با نقشه دشمن فراخواندند و تأکید کردند: باید مراقب باشیم حرفی که میزنیم در جهت نقشه دشمن نباشد و جدول او را کامل نکند چراکه گاهی کسی بر اثر غفلت با حرف یا عمل خود جدول دشمن را کامل میکند که این خطرناک است.
کسانی که امنیت ملی را تهدید میکنند، دشمن ملت هستند
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ناکامی چهل و چند ساله دشمنان به علت پیروی ملت از رهنمودهای امام خمینی، انگشت اشاره و جهتگیریهای امام بزرگوار را امری مغتنم برای استمرار حرکت موفقیتآمیز ملت ایران دانستند و گفتند: دشمن دو نقطه اساسی یعنی «وحدت ملی» و «امنیت ملی» ایرانیان را هدف گرفته است.حضرت آیتا... خامنهای، وحدت را به معنی کنار هم بودن اقوام و مذاهب مختلف و کنار گذاشتن اختلافهای سیاسی، مذهبی، قومی و گروهی در جایی که پای منافع ملی در میان است، خواندند و افزودند: نگذارید دشمن وحدت ملی را به هم بزند.ایشان امنیت ملی را نقطه آماج دیگر بدخواهان ایران دانستند و گفتند: کسانی که امنیت ملی را تهدید میکنند، دشمن ملت هستند و دانسته یا نادانسته برای دشمن کار میکنند.
دشمن در دشمنی خود جدی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بحمدا... ملت ما بیدار است و بنده به این بیداری ملت بسیار خوشبین و امیدوار هستم البته این خوشبینی، شعار و رجزخوانی نیست بلکه به خاطر تجربه و مشاهدات چهل و چند ساله و وجود نشانههای برجسته و امیدآفرین همچون تواناییهای جوانان و محبتها، وفاداریها، اخلاصها و حضورهای خوب مردم از جمله در اربعین امسال است.ایشان استمرار حرکت ملت در مسیر پر افتخار انقلاب با همین توان و انگیزه و ایمان را ضروری خواندند و با تأکید بر این که بدون پشتیبانی مردم، مسئولان هیچ کشوری نمیتوانند کار بزرگ و مهمی انجام دهند، گفتند: دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم.
تشکر صمیمانه از ملت و دولت عراق برای پذیرایی از ۲۲ میلیون زائر اربعین
حضرت آیتا... خامنهای در بخش پایانی سخنان شان با اشاره به حضور خوب ملت در مراسم اربعین و با تشکر صمیمانه از ملت عراق به خاطر پذیرایی و مهماننوازی ارزشمند و با همه وجود از ۲۲ میلیون زائر اربعین، و همچنین تشکر از دولت و مسئولان عراقی و نیروهای انتظامی عراق و به خصوص از حشدالشعبی در تأمین امنیت این رویداد بزرگ، افزودند: از نیروی انتظامی خودمان هم صمیمانه تشکر میکنیم که در رفت و آمدها و مرزها انصافاً فکرشده و شبانهروزی، کارهای ارزشمند و خوبی کرد و باید قدردان این نیروهای فداکار و جوانان خوب در بخشهای مختلف باشیم.
خط آهن شمال به جنوب در سیستان و بلوچستان و تامین حق مردم در زمینه آب از جمله کارهای ضروری است
حضرت آیتا... خامنهای همچنین در آغاز سخنانشان در بیان آشنایی ۶۰ ساله خود با مردم سیستان و بلوچستان و مناطق جنوب خراسان گفتند: اولین مبارزه آشکار بنده با رژیم طاغوت در محرم ۱۳۴۲ در بیرجند انجام و با همراهی محبتآمیز علما و مردم روبه رو شد، در رمضان همان سال نیز در زاهدان این حرکت با حمایت علمای هوشیار شیعه و سنی و مردم مومن منطقه ادامه یافت.ایشان با اشاره به دوران تبعید در ایرانشهر و خاطرات شیرین و پرمعنای مراودات با علمای اهل سنت و مردم خونگرم سیستان و بلوچستان افزودند: این مناطق در همه حوادث از جمله مبارزه با منافقین و تروریستها، دفاع مقدس، برقراری امنیت و ایجاد وحدت، شهدای گران قدری اعم از شیعه و سنی تقدیم اسلام کردهاند که این واقعیت، شناسنامه درخشان این مناطق است.رهبر انقلاب وضع فعلی سیستان و بلوچستان را با قبل از انقلاب، غیر قابل مقایسه خواندند اما تاکید کردند: با وجود کارهای فراوان انجام شده، مسئولان باید با جدیت، خدمترسانی به منطقه را قوت و گسترش دهند که ایجاد خط آهن شمال به جنوب در استان و تامین حق مردم در زمینه آب از جمله کارهای ضروری است.ایشان افزودند: البته اگر مصوبات سفر اوایل دهه ۸۰ به سیستان و بلوچستان، کامل اجرا و دچار بیتوجهی و غفلت نمیشد چهره امروز استان متفاوت بود که امیدواریم این دولت با کار و تلاش جدی، مشکلات را کاهش دهد.
روایت دلبستگی ریشهدار رهبر انقلاب با مردم سیستانوبلوچستان
تاریخچه علاقه ویژه رهبر انقلاب به مردم سیستان و بلوچستان به سال ۱۳۵۶ باز میگردد. زمانی که رژیم پهلوی، ایشان را به «ایرانشهر»، در جنوب استان سیستان و بلوچستان، تبعید کرده بود. جایی که امروز دیگر تبعیدگاه نیست.
رهبر معظمانقلاب در دیدار مردم سیستانوبلوچستان و خراسانجنوبی:در مقابله با دشمن بهشدت جدی هستیم
دشمن 2 نقطه اساسی را هدف گرفته است وحدت و امنیت ملی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
دکتر رئیسی در مراسم تجلیل از مدالآوران ورزش:
قهرمانان ما علاوه بر کسب عنوان برای خود، موجب افتخار کشور و جمهوری اسلامی نیز هستند/ دولت مردمی رویکرد صرف به کارکردهای حرفهای و تفریحی ورزش را به کارکردهای تربیتی، سلامتافزا، اقتصادی و دیپلماسی بسط داده است/ از احداث یک ورزشگاه آبرومند در شأن قهرمانان ایران و همچنین میزبانی شایسته از میهمانان خارجی حمایت میکنیم
شناسه خبر : 146554 دوشنبه 20 شهريور 1402 - 12:40
رئیس جمهور اظهار داشت: دولت مردمی رویکرد صرف به کارکردهای حرفهای و تفریحی ورزش را به کارکردهای تربیتی، سلامتافزا، اقتصادی و دیپلماسی بسط و تعمیم داده و امروز بخش مهمی از این اقدامات آغاز شده است.
دکتر سید ابراهیم رئیسی پیش از ظهر امروز دوشنبه، در مراسم تجلیل از قهرمانان و مدالآوران ورزش کشور و همچنین بدرقه کاروان ورزشی اعزامی به بازیهای آسیایی، قدردانی و تجلیل از قهرمانان کشور را که پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران را به اهتزاز درآوردند، وظیفهای همگانی دانست و گفت: قهرمانان کشورمان نیز در مقابل وظیفه دارند، در جایگاه قهرمانی تلاش خود را افزون کنند تا در نقطهای که قرار دارند متوقف نشده و علمافزایی و ارتقای سطح فنی و تکنیکی خود برای برتر شدن در سطوح مختلف جهانی را در دستور کار قرار دهند.
رئیس جمهور جوانمردی، شجاعت و منش پهلوانی امیرالمومنین (ع) را الگو و الهامبخش برای همه قهرمانان و نامآوران توصیف کرد و افزود: اینکه شخصیتی مانند حضرت امام علی (ع) در مقابل مستضعفین چگونه با تواضع و فروتنی برخورد و شجاعت و جوانمردی خود را خرج دفاع از مظلوم و نهیب زدن به ظالم میکند، برای قهرمانان ما الهامبخش است.
دکتر رئیسی با بیان اینکه قهرمانی مردان و زنان مدالآور ما صرفا ایستادن بر سکوی قهرمانی نیست، بلکه به اهتزاز درآوردن پرچم کشوری است که در دنیا حقطلبی و عدالتخواهی را پیشه کرده است، اظهار داشت: این افتخارآفرینی در شرایطی که دشمنان حقطلبی و عدالتخواهی نظام مقدس جمهوری اسلامی را برنمیتابند و خار چشم زیادهخواهان و سلطهطلبان در عالم شده، بسیار ارزشمند است.
رئیس جمهور در ادامه افزود: امروز قهرمانان و مدالآوران ما علاوه بر کسب عنوان قهرمانی برای خود، موجب افتخار کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز هستند که باید همواره قدردان آنها بود.
دکتر رئیسی در ادامه هویتبخشی، وحدت اجتماعی، ایجاد همبستگی و فضای امید و نشاط در جامعه را از جمله اثرات بسیار مهم ورزش دانست و گفت: برای گسترش ورزش همگانی و حرفهای کارهای بسیاری صورت گرفته و از این پس نیز تلاشها و اقدامات بسیار دیگری صورت خواهد گرفت.
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به مطالبات بانوان ورزشکار با بیان اینکه بانوان ما برای کشور در حوزههای علمی، پژوهشی، اجتماعی و ورزشی افتخارات زیادی آفریدهاند، تاکید کرد: ورزش بانوان حتما باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد و موانع و مشکلات بر سر راه بانوان ورزشکار برطرف شود.
دکتر رئیسی با تاکید بر ضرورت بهروزرسانی تجهیزات ورزشی در همه رشتههای ورزشی، اظهار داشت: تمامی تجهیزاتی که برای تمرین و ارتقای سطح فنی ورزشکاران مورد استفاده قرار میگیرد، باید بهروز باشد.
رئیس جمهور همچنین با تأکید بر لزوم رعایت عدالت در بهرهمندی ورزشکاران مختلف از امتیازات، تصریح کرد: امتیازاتی که برای ورزشکاران المپیکی بهویژه در زمینه تحصیل در نظر گرفته میشود، باید به قهرمانان پاراالمپیکی نیز تعلق گیرد.
دکتر رئیسی در ادامه با بیان اینکه گسترش ورزش در جامعه موجب از بین رفتن خمودگی و بینشاطی و باعث امید و نشاط در جامعه خواهد شد، بر ضرورت توجه ویژه به عرصه ورزش همگانی و همچنین ارتقای توانمندی فنی و تکنیکی فعالان بخش ورزش قهرمانی تأکید کرد.
رئیس جمهور اهمیت اخلاق در ورزش حرفهای را مورد تأکید قرار داد و گفت: اگر امروز مرحوم جهان پهلوان تختی در میان ورزشکاران به عنوان الگو مطرح است، بهخاطر داشتن روحیه پهلوانی، جوانمردی و اخلاقمداری است که باید از سوی ورزشکاران ما مورد توجه قرار گیرد.
دکتر رئیسی با اشاره به ضرورت تسهیلگری در امر ورزش اعم از ورزش همگانی، قهرمانی و باستانی، افزود: یکی از مصادیق تسهیلگری در امر ورزش تسهیل قوانین و مقررات در مدیریت ورزشی است و باید کاری کرد که فعالین جامعه ورزشی کشور با موانع مواجه نباشند.
رئیس جمهور در ادامه مسئله مهم اقتصاد ورزش را مورد تأکید قرار داد و گفت: نباید اجازه داد اقتصاد ورزش به دست جریانات سوداگر و دلال بیفتد تا این مسئله مهم را قربانی منافع و سودجویی خود کنند.
دکتر رئیسی همچنین بر لزوم استفاده از ظرفیت مجموعههای دانشبنیان برای بهروز کردن دانش و تجهیزات ورزشی تاکید و تصریح کرد: دانشبنیان شدن رشتههای ورزشی ما مسئله بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد و در رشتههایی که با بخش دانشبنیان و فناورانه ارتباط گرفتهاند نیز این توانمندیها باید در بهروز کردن تجهیزات و دانش ورزشی مورد استفاده قرار گیرد.
رئیس جمهور در ادامه افزود: دولت مردمی رویکرد صرف به کارکردهای حرفهای و تفریحی ورزش را به کارکردهای تربیتی، سلامتافزا، اقتصادی و دیپلماسی بسط و تعمیم داده و امروز بخش مهمی از این اقدامات آغاز شده است.
دکتر رئیسی با اشاره به اولویتدهی دولت به تکمیل طرحها و پروژههای نیمه تمام، اظهار داشت: امروز و در دوسالگی دولت عرض میکنم که حدود 2 هزار پروژه نیمه تمام ورزشی در کشور به نتیجه رسیده و تکمیل پروژههای نیمه تمام باقیمانده نیز در دستور کار دولت است.
رئیس جمهور با بیان اینکه بنای دولت از ابتدا کلنگزنی پروژهها و طرحها نبوده است، تصریح کرد: البته بنده با احداث یک ورزشگاه آبرومند در شأن و منزلت قهرمانان ملت ایران و همچنین میزبانی شایسته از میهمانان خارجی در تهران موافق هستم و معتقدم هزینه کردن در چنین مواردی نوعی سرمایهگذاری است که از سوی وزارت ورزش و سازمان برنامه و بودجه پیگیری و دنبال خواهد شد.
دکتر رئیسی در ادامه توجه به معیشت، بیمه و شرایط شغلی قهرمانان و پیشکسوتان را از جمله موارد مهم و حائز اهمیت دانست و گفت: توجه به این مسائل موجب میشود که قهرمانان برای پیمودن مسیر قهرمانی مصممتر و دیگر ورزشکاران نیز نسبت به آینده خوب و مطمئن قهرمانی دلگرم شوند.
رئیس جمهور با بیان اینکه نگاه متوازن و عادلانه به توسعه و توزیع منابع و اعتبارات در ورزش استانها و شهرستانها مورد تأکید و توجه دولت بوده است، افزود: همچنین حمایت گسترده از ورزش اقشار خاص از جمله جانبازان، نابینایان و ناشنوایان برای ما حائز اهمیت است.
دکتر رئیسی از مسئولان و روسای فدراسیونها خواست مسائل، مشکلات و مطالبات ورزشکاران و قهرمانان را به گونهای مورد توجه قرار دهند که قهرمانان فقط دغدغه قهرمانی داشته باشند.
رئیس جمهور در ادامه اهدای مدال قهرمانی به آستان مقدس رضوی و همچنین رهبر معظم انقلاب از سوی ورزشکاران را نشاندهنده عمق هویت دینی و فرهنگی قهرمانان ایرانی دانست و گفت: آنچه که ورزش ما را از دیگر کشورها متمایز میکند هویت دینی و فرهنگی قهرمانان ماست که باید با جدیت از آن صیانت کرد.
دکتر رئیسی افزود: آن مدالآوری و قهرمانی ماندگار خواهد بود که خرج دین، دفاع از مظلوم و ارزشهای الهی و انسانی شود، نه خرج خواسته بیگانگانی که انسانها برایشان تاریخ مصرف دارند.
رئیس جمهور در ادامه اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی را مهمترین داشته دولت دانست و گفت: آنچه که از سرمایههای مالی و مادی در اختیار دولت است نیز متعلق به مردم است که در جهت رشد و بالندگی عمومی از جمله در زمینه ورزش هزینه خواهد شد.
دکتر رئیسی در ابتدای سخنان خود از زحمات و خدمات دکتر سید حمید سجادی وزیر پیشین وزارت ورزش و جوانان در دوران تصدی این مسئولیت قدردانی و از خدای متعال برای وی آرزوی سلامتی و بهبودی کامل کرد.
همچنین در این مراسم با حضور رئیس جمهور از قهرمانان رشتههای مختلف ورزشی از جمله کشتی، وزنهبرداری، تکواندو، کاراته، هندبال، والیبال و همچنین قهرمانان ناشنوا تجلیل به عمل آمد.
مشاهده همه اخبار
در پی وقوع طوفان و سیل در لیبی صورت گرفت؛ ابراز همدردی دکتر رئیسی با دولت و ملت لیبی/ اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای امدادرسانی به مردم مناطق آسیبدیده
سه شنبه 21 شهريور 1402
دکتر رئیسی در جلسه هیئت دولت مطرح کرد؛ قدردانی از همه نقشآفرینان تبدیل مناسک معنوی اربعین به حماسهای تمدنساز/ تلاش برای تسهیل تشرف مردم به زیارت امام رئوف در روزهای پایانی ماه صفر/ ضرورت حمایت مالی و حقوقی دستگاههای دولتی از شرکتهای دانشبنیان
يکشنبه 19 شهريور 1402
دکتر رئیسی در اولین همایش «اقتصاد تعاونی ایران»: حمایت از بخش تعاونی یکی از جلوههای روشن مردمیسازی حکمرانی و دولت است/ سند تعاون پس از 11 سال وقفه در این دولت بازنگری و نهایی شد/ با عزم دولت در ارتقای مراودات بینالمللی، زمینه نقشآفرینی تعاونیها در بازارهای بینالمللی فراهم شده است
يکشنبه 19 شهريور 1402
پیام تبریک دکتر رئیسی به مناسبت افتخارآفرینی تکواندوکاران نونهال دختر و پسر کشورمان
يکشنبه 19 شهريور 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»
[دریافت PDF]
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
اوّلاً خوشامد عرض میکنم به یکایک برادران و خواهران که از این راه دور طیّ طریق کردید، اینجا تشریف آوردید و با نفَس گرم خودتان و دلهای پُر مهر و محبّتِ خودتان به این حسینیّهی ما صفا دادید. از همهی شما برادران و خواهران خیلی متشکّریم.
برای من دیدار شما عزیزان خاطرهانگیز است؛ هم مردم بیرجند و خراسان جنوبی، هم مردم سیستان و بلوچستان. اینها را که عرض میکنم، نه برای اینکه فقط یک بخشی از تاریخ را گفته باشم بلکه بیشتر برای اینکه میخواهم آن تصویر غلطی را که دشمنان این ملّت از برخی از مناطق کشور ارائه میکنند باطل کنم؛ من میخواهم حقیقت را برای افکار عمومی در زمینهی برادرانمان در بخشهای مختلف کشور روشن کنم.
بنده اوّلین مبارزهی آشکار با رژیم طاغوت را در بیرجند انجام دادم. قبل از آن کارهایی داشتیم، [ولی] برخورد آشکار و علنی نبود. اوّلین برخورد علنی در بیرجند بود در ماه محرّم سال ۱۳۴۲، یعنی شصت سال پیش؛ اکثر شما جمعیّت آن روز نبودید. دوّمین برخورد در زاهدان بود؛ آن کِی [بود]؟ آن هم در ماه رمضان همان سال ۱۳۴۲. پس ببینید، سابقهی خاطرهی ما از این منطقهی شما به کجا برمیگردد؛ بحث ده سال و بیست سال نیست؛ بیش از نیم قرن است.
در بیرجند در روز تاسوعا بنده را بازداشت کردند، بردند بازداشتگاه شهربانی نگه داشتند. مردم بیرجند میخواستند روز عاشورا به شهربانی حمله کنند و بنده را از آنجا بیرون بیاورند؛ به این نتیجه رسیده بودند. درایت مرحوم آقای تهامی،(۱) عالِم برجسته و درجهی یک بیرجند ــ که [ایشان] ملّای بزرگی بود و کسی بود که اگر در حوزهی قم یا نجف بود، قطعاً مرجع تقلید میشد؛ [امّا] آمده بود بیرجند مانده بود ــ نگذاشت که این اتّفاق بیفتد؛ گفت این موجب ایجاد مشکل برای فلانی میشود و جلوی مردم را گرفت. منظور چیست؟ منظور این است که آن روز مردم و علما با این حرکت همراه بودند؛ ما تنها نبودیم. بنده تنها رفته بودم بیرجند امّا یک بیرجند با همهی مردمش، با علمای بزرگش، با ما همراه شدند. این مربوط به بیرجند.
ماه رمضان همان سال بنده رفتم زاهدان. در زاهدان دو عالِم بزرگ بودند: عالِم درجه یک شیعه مرحوم آقای کفعمی(۲) بود؛ عالِم درجه یک سنّی مرحوم مولوی عبدالعزیز ملّازهی بود. آنجا هم بنده را دستگیر کردند؛ در نیمهی ماه رمضان بنده را در زاهدان گرفتند و به تهران آوردند و به [زندان] قزلقلعه بردند. مرحوم کفعمی علناً از ما حمایت کرد، مرحوم مولوی عبدالعزیز [هم] یک حکمی در جهت همان حرفهای ما صادر کرد. البتّه من یادم نیست دقیقاً تاریخ آن حکم با زمان حضور بنده در زاهدان چه نسبتی دارد، چقدر بعد از آن بوده یا چقدر همزمان بوده، لکن این حکم در جهت همان کاری بود که ما میکردیم؛ که حالا تفصیل این حکم طولانی است، و نمیخواهم وارد بشوم. این خاطرهی ما است از این مجموعه. یعنی اوّلین حرکت آشکاری که خود این حقیر در مقابلهی با دستگاه طاغوت انجام دادم، با همراهی این دو مرکز مهم که امروز مرکز دو استانند، با مردمش و با علمائش انجام گرفت.
البتّه فقط این نبود. این قضایا مربوط به پانزده سال قبل از پیروزی انقلاب در سال ۴۲ است. اندکی قبل از پیروزی انقلاب، بنده به ایرانشهر تبعید شدم.(۳) [همچنین] بعد از پیروزی انقلاب، ما با علمای اهل سنّت سرتاسر بلوچستان ارتباط پیدا کردیم. بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، امام (رضوان الله تعالی علیه) بنده را فرستادند بلوچستان و سیستان که بروم آنجا با وضع مردم و اوضاع آنجا آشنا بشوم، بیایم به ایشان گزارش بدهم و به آن کارهای آنجا برسیم؛(۴) چون یک آشنایی قبلی داشتیم. در این سفر فراموش نمیکنم کمک علمای اهل سنّت بلوچستان را، که آن روز این کار جرئت میخواست. مرحوم مولوی عبدالعزیز ساداتی، پیرمرد ملّای بزرگ سراوان صریحاً علناً از ما حمایت کرد و در خطّ انقلاب قرار گرفت؛ اینها شناسنامه است؛ اینها شناسنامهی استان است، شناسنامهی مردم است. دشمن دوست ندارد که این حقایق در یاد من و شما بماند؛ میخواهد اینها فراموش بشود. در چابهار، در سراوان، در ایرانشهر، در خود زاهدان و در سیستان هم که به معنای واقعی کلمه مرکز دلاوران زابلی است، مردم دلاور، مردم وفادار؛ این سابقهی کار در آنجا است.
شهدای برجستهای هم دادهاند؛ غیر از شهدای جنگ تحمیلی در این دو استان، شهدای برجستهای هم در مبارزهی با منافقین در حوادث گوناگونِ [دفاع از] امنیّت از آن روز تا امروز مرتّباً تقدیم انقلاب شده است. امروز هم شهید میدهیم، سال ۶۰ هم شهید دادیم؛ مرحوم سیّدمحمّدتقی حسینیطباطبائی(۵) از زابل، مرحوم مولوی حسینبُر(۶) از مولویهای اهل سنّت که اینها مال سال ۶۰ است، تا این آخر باز این برادران برجستهی ما مثل مرحوم سردار شهید شوشتری(۷) یا شهید عبدالواحد ریگی،(۸) مولویِ [شهرستان] خاش و از این قبیل؛ یعنی منطقه، منطقهی انقلاب است، منطقهی شهید دادن است، منطقهی حرکت در راه خدا است. دشمن نمیتواند این را ببیند، نمیتواند تحمّل کند. هم شهید وحدت داریم، هم شهید دفاع مقدّس داریم، هم شهید در راه امنیّت داریم که اسم بعضیهایشان را من بردم و عرض کردم.
خب، یک نکتهای اینجا در حاشیه بگوییم که البتّه نکتهی اساسی و مهمّی است و آن اینکه مسئولان قدر این مردم را باید بدانند و باید خدمت کنند. البتّه در سیستان و بلوچستان خیلی خدمت شده، خیلی کار شده. بلوچستانی که شما امروز میبینید، بلوچستان دورهی طاغوت نیست؛ بنده آن روز را دیدهام، مردم هیچ چیز نداشتند. از روز اوّل، از روزهای اوّل کار در این منطقه شروع شد؛ هم در آنجا، هم در زابل و سایر مناطق استان؛ امروز هم دارد کار میشود. باید این کارها با قوّت ادامه پیدا کند.
این مسئلهی خطّ آهن خیلی مهم است؛ اینکه شمال و جنوبِ شرق کشور با خطّ آهن متّصل بشود، خیلی اهمّیّت دارد؛ هم برای استان و استانهای در بین راه اهمّیّت دارد، هم برای اصل کشور اهمّیّت دارد. مسئلهی آب زابل خیلی اهمّیّت دارد. همهی کارها، همهی راهها باید پیموده شود برای اینکه حقّ مردم در مورد آب تأمین بشود و انشاءالله خواهد شد؛ این کارها خواهد شد. کارهای زیادی انجام گرفته؛ کارهای زیادی هم پیش روی ما است که باید انجام بگیرد. اگر دولتها به آن مصوّباتی که در اوایل دههی ۸۰ که بنده آمدم بلوچستان(۹) و تصمیمگیری شد، عمل میکردند، امروز چهرهی استان فرق میکرد. از طرف بعضی از دولتها تنبلی شد، بیتوجّهی شد. امروز بحمدالله مشغولند، کار میکنند، تلاش میکنند. بنده امیدوارم و انشاءالله که این امید به نتیجه برسد. خب، این مسائلی بود مربوط به این منطقه.
یک مطلب کلّیای وجود دارد که این مربوط به همه است؛ و از خود این حقیر تا آحاد ملّت ایران و تا آحاد مسئولین باید به این توجّه داشته باشند؛ آن چیست؟ آن نکته که من مایلم بخصوص جوانها خیلی به آن توجّه کنند این است: وقتی در دنیا تحوّلات بزرگ به وجود میآید یا آغاز میشود، ملّتها و مسئولین کشورها موظّفند مراقبت خودشان را چند برابر کنند. حالا بیشتر شرح خواهم داد. اگر این مراقبت انجام گرفت، سر ملّتها کلاه نخواهد رفت و ملّتها ناچار نخواهند شد که به راهی ضدّ منافع خودشان حرکت کنند. اگر این مراقبت انجام نگرفت و غفلت شد، ضربههای بلندمدّتی به ملّتها وارد خواهد شد. مثال بزنم:
یک مثال مربوط به دوران اوج استعمار است، مثلاً فرض کنید در قرن هجدهم، که استعمار انگلیس آمد در این منطقهی ما و کشورهای زیادی بخصوص در منطقهی مرکزی آسیا و شرق آسیا تحت تسلّط قرار گرفت؛ [چون] ملّتها خواب بودند، مسئولین بیتوجّه بودند. انگلیسها آمدند تدریجاً منابع حیاتی ملّت را در شبهقارّهی هند و در کشورهای آن طرف شرق و غرب هند در دست گرفتند ــ حالا هند که من میگویم، یک نمونه است وَالّا در آفریقا هم همین بود، در آمریکای لاتین هم همینجور بود، در آمریکای شمالی هم بود ــ سررشتهی منافع این ملّتها را در دست گرفتند و اینها را استعمار کردند؛ اینها را دهها سال یا بیشتر، شاید دویست سال عقب انداختند؛ این ملّتها با چه زحماتی توانستند خودشان را از استعمار نجات بدهند. انگلیسها به عنوان یک نمونه گفته شد؛ فرانسه همین کار را کرد، پرتغال همین کار را کرد، بلژیک همین کار را کرد و کشورهای دیگر اروپایی کم و بیش این کارها را کردند. وقتی حرکت استعمار به دلایل خاصّ خود از اروپا آغاز شد، ملّتها باید بیدار میبودند، مسئولین کشورها باید هوشیار میبودند، حواسشان باید جمع میبود، [امّا] نبود؛ نتیجه شد گرفتاری به استعمارِ دو سه قرنیِ یک منطقهی عظیمی از دنیا. این یک نمونه.
نمونهی نزدیکترش بعد از جنگ بینالملل اوّل است؛ عمدتاً بعد از جنگ جهانی اوّل و اندکی هم بعد از جنگ جهانی دوّم در همین منطقهی خود ما، یعنی منطقهی غرب آسیا ــ همان جایی که اروپاییها دوست دارند بگویند: خاورمیانه که این تعبیر غلط است، و باید بگوییم غرب آسیا ــ بلایی که سر این منطقه آوردند، اگر ملّتهای ما در این منطقه، در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا، بیدار بودند، نمیتوانستند این بلا را سرشان بیاورند؛ انگلیس یک جور، فرانسه یک جور، ایتالیا [هم] یک جور. منطقهی ما اقلّاً صد سال از کاروان تمدّن و کاروان پیشرفت عقب افتاد. پس ببینید! وقتی یک تحوّلی در دنیا آغاز میشود، ملّتها باید هوشیار باشند که این تحوّل به ضرر آنها تمام نشود، مسئولین کشورها باید هوشیار باشند؛ البتّه مسئولین بدون پشتیبانی ملّتها کاری نمیتوانند بکنند.
عرض من این است: من میگویم امروز یک تحوّل بزرگی در دنیا، یا دارد آغاز میشود یا آغاز شده است. امروز روزی است که ملّتهای منطقه نباید دچار غفلتی بشوند که در دوران استعمار یا بعد از جنگ اوّل جهانی شدند؛ باید ملّتهای منطقه بیدار باشند. من خواهش میکنم درست توجّه کنید به مطلبی که من عرض میکنم؛ بخصوص جوانهای عزیزمان. گفتیم دنیا در آستانهی یک تحوّل است یا در آغاز یک تحوّل است. این تحوّل چیست؟ چه اتّفاقی در دنیا دارد میافتد که ما از آن تعبیر میکنیم به «تحوّل»؟ خطوط اصلیاش چند چیز است: در درجهی اوّل، ضعیف شدن قدرتهای استکباری دنیا؛ این یکی از خطوط اصلی تحوّلی است که دارد اتّفاق میافتد. قدرت استکباری آمریکا ضعیف شده است و دارد ضعیفتر میشود ــ من حالا این را توضیح میدهم ــ همچنین بعضی کشورهای اروپایی؛ این یکی از خطوط اصلی این تحوّل است. یکی دیگر از خطوط اصلی این تحوّل، برآمدن قدرتهای جدید منطقهای و جهانی است؛ قدرتهای جدیدی دارند به وجود میآیند که یا قدرتهای منطقهایاند یا قدرتهای جهانیاند؛ خب [این] تحوّل است.
خب؛ گفتیم آمریکا در حال ضعیف شدن است، یا قدرتهای غربی، قدرتهای استکباری در حال ضعیف شدنند. این یک شعار نیست، این یک واقعیّت است و حرفی است که خود آنها میزنند؛ خود آنها میگویند شاخصهای اقتدار آمریکا در دنیا رو به تنزّل است. مثل چه شاخصهایی؟ مثل اقتصاد؛ یکی از مهمترین شاخصهای اقتدار آمریکا اقتصاد قوی آمریکا بود که میگویند رو به تنزّل است. یکی مسئلهی امکان دخالت در دولتها بود؛ آمریکا در دولتهای گوناگون دخالت میکرد، امروز این حالت رو به افول است؛ اروپاییها یک جور، دیگران یک جور. میشنوید دیگر؛ در مطبوعات و در خبرهای رادیوتلویزیون و خبرهای دنیا میشنوید؛ اعتراف میکنند. یکی از شاخصهای اقتدار در آمریکا توانایی تغییر دادن دولتها و کشورها بود. توجّه کنید! اینها مهم است. یک روز آمریکا یک مأموری را فرستاد ایران با یک ساک پول، دلار، اسم آن مأمور هم ثبت شده و همه میشناسند: کیم روزولت؛ اسمش کیم روزولت بود. اینها چیزهای پنهانی نیست؛ اینها یک چیزهایی است که آن روز پنهان بود، بعدها آشکار شده. یک مأمور را با یک کیف پول، با یک چمدان پول میفرستد ایران، یک کودتایی مثل کودتای بیستوهشتم مرداد را به وجود میآورد! با توطئهی آمریکا و انگلیس، مشترکاً، و به دست یک مأمور آمریکایی که پول آورد اینجا و بین اراذل و اوباش و افراد گوناگون تقسیم کرد، کودتای بیستوهشتم مرداد را درست کردند، یک دولتی مثل دولت مصدّق را سرنگون کردند.
یک روز آمریکا اینجوری بود؛ آیا امروز هم آمریکا این کار را میتواند بکند؟ ابداً! نه در مورد ایران، که در مورد هیچ کشور دیگری [هم] نمیتواند بکند. امروز آمریکا مجبور است برای ضربه زدن به دولتهایی که میخواهد به آنها ضربه بزند، جنگ ترکیبی ایجاد کند؛ که جنگ ترکیبی برای او بسیار هزینهزا است، آخرش هم به نتیجه نمیرسد. [آیا] با وجود پیشرفت فوقالعادهی ابزارهای اطّلاعاتی و امنیّتی ــ که در اختیار آمریکا بیشتر از جاهای دیگر هم هست ــ شما در این ده سال اخیر سراغ دارید که آمریکا توانسته باشد با همین جنگهای ترکیبی، در یک کشوری یک دولتی را سرنگون کند، یک دولتی را به جایش بیاورد؟ ده سال در سوریه توطئه کردند، نتوانستند کاری بکنند؛ بیست سال در افغانستان جا خوش کردند، همهی ابزارهای نظامیشان را آوردند، [ولی] دیدید با چه ذلّتی از افغانستان خارج شدند. وقتی میگوییم آمریکا ضعیف شده، معنایش اینها است.
در مورد اروپا هم وضع بهتر از این نیست. شما خب این روزها مسائل آفریقا را میشنوید؛ کشورهایی که تحت نفوذ فرانسه بودند، یکی پس از دیگری دارند علیه فرانسه قیام میکنند و حکومتهای دستنشاندهی فرانسه را ساقط میکنند؛(۱۰) [آن هم] مردم! البتّه ارتشیهایشان مشغولند لکن مردم پشتیبان آنها هستند. یعنی قدرتهای غربی، که در رأسشان آمریکا است و بعد هم اروپا، امروز آن قدرت سابق را ندارند، رو به ضعفند؛ این ضعف روزبهروز بیشتر میشود. خب قدرتهای جدیدی هم دارند سر بلند میکنند، که من دیگر نمیخواهم اسم آن قدرتها را بیاورم، وارد آن نمیخواهم بشوم. این تحوّل بزرگ جهانی است.
خب حالا این تحوّل دارد اتّفاق میافتد. بنده گفتم، در هنگام وقوع تحوّلات بزرگ جهانی، ملّتها باید مراقب باشند، مسئولان کشورها باید مراقب باشند. این همان روزی است که ما در آن قرار داریم؛ باید مراقب باشیم. اینکه میگوییم دشمن دارد ضعیف میشود معنایش این نیست که نمیتواند مکر کند، نمیتواند دشمنی کند، نمیتواند ضربه بزند؛ میتواند؛ مشغول نقشهکشیاند. ما باید خوابمان نبرد، ما باید غافل نشویم. ما یعنی چه کسانی؟ یعنی مسئولین و آحاد مردم. عرض کردم، بدون پشتیبانی مردم، مسئولین هیچ کشوری نمیتوانند کار بزرگی و مهمّی انجام بدهند؛ مردم باید پشت سرشان باشند، مردم باید بیدار باشند. مسئولین [هم] باید غفلت نکنند، باید بیدار باشند. امیرالمؤمنین فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛(۱۱) اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگرِ خودش خوابش برده؛ نه، ممکن است او بیدار باشد، ممکن است او متوجّه شما باشد، ممکن است او از خواب شما استفاده کند؛ این، آن مسئلهی اساسی است: نباید غفلت کرد.
باید مراقب نقشهی دشمن بود. دشمن نقشه دارد؟ بله، دشمن نقشه دارد، برنامه دارد؛ نه فقط برای ما؛ آمریکا امروز در این منطقه برای عراق برنامه دارد، برای سوریه برنامه دارد، برای لبنان برنامه دارد، برای یمن برنامه دارد، برای افغانستان برنامه دارد، برای کشورهای [حاشیهی] خلیج فارس ــ که دوستان سنّتیِ قدیمیاش هستند ــ برنامه دارد! برای اینها برنامه دارد. ما حالا به برنامهای که دربارهی آنها دارند کاری نداریم، [امّا] برنامهاش راجع به ما چیست؟ ما بیاطّلاع نیستیم؛ بیاطّلاع نیستیم. معلومات اطّلاعاتی ما به ما میگوید که دولت آمریکا در آمریکا یک مجموعهای را درست کرده است که اسم این مجموعه «گروه بحران» است؛ کارش چیست؟ مأموریّت این گروه، بحرانسازی در کشورها است، از جمله در کشور ما. مأموریّت این گروه این است که بحرانسازی کنند؛ بگردند نقاطی را که به نظر آنها موجب میشود در کشور بحران به وجود بیاید، پیدا کنند و این نقاط را تحریک کنند؛ این، مأموریّت این گروه بحران آمریکا است. آنها نشستهاند فکر کردهاند، مطالعه کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که در ایران چند نقطهی بحرانساز وجود دارد که باید آنها را تحریک کرد، آن نقاط را فعّال کرد؛ یکیاش اختلافات قومی است، یکیاش تفاوتهای مذهبی است، یکیاش مسئلهی جنسیّت و مسئلهی زن است؛ اینها را باید در ایران تحریک کنند تا اینها بحران درست کند و از طریق بحران بتوانند به کشور عزیز ما ضربه وارد کنند؛ این برنامهی آمریکا است، و «شتر در خواب بیند پنبهدانه»!
تصریح کردند! تصریح کردند که میخواهند در ایران وضعیّتی مثل وضعیّت سوریه و یمن به وجود بیاورند؛ این را تصریح کردند. البتّه غلط کردند! نمیتوانند؛ در این تردیدی نیست؛ لکن مشروط بر اینکه ما مراقب باشیم، حواسمان جمع باشد. اگر شما خواب بودید، یک بچّه هم میتواند به شما ضربه بزند، چه برسد به یک دشمن مسلّح و آمادهی کار. نباید دچار غفلت بشویم، نباید خواب بمانیم. باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم، راه را اشتباه نرویم، اشتباه نکنیم. اگر مراقبت کردیم، دشمن را شناختیم، روشهای دشمن را شناختیم، سعی کردیم در حرفمان، در منطقمان، در عملمان، در هر اقداممان کمک به نقشهی دشمن نکنیم، دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند. باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم، اشتباه نکنیم، حق را با باطل عوضی نگیریم.
قرآن به ما معیار داده. قرآن میفرماید که «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَهِ وَ الَّذینَ مَعَه»؛ کسانی که با او هستند. بحث ما سر این است که آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم ــ راه این است دیگر ــ علامت دارد: وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار؛(۱۲) اگر شما دیدید این راهی که داریم میرویم، راهی است که کفّار را خوشحال میکند، بدانید که «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» نیستید، پس «مع رسول الله» نیستید، همراه پیغمبر نیستید؛ [امّا] اگر دیدید نه، این راهی که دارید میروید، استکبار را، دولتهای قاهر ضدّ دین و ضدّ اسلام را ناراحت میکند، عصبانی میکند، خب خوب است؛ این «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» است. این شد ملاک و معیار. حواسمان باید جمع باشد، بدانیم چه کار میکنیم، بدانیم چه میگوییم؛ حرفی که میزنیم در جهت نقشهی دشمن نباشد، جدول دشمن را کامل نکند. گاهی ممکن است کسی غفلت بکند، یک حرکتی بکند، یک حرفی بزند که جدول نقشهی دشمن را کامل کند؛ این خطرناک است. باید مراقبت کرد که این اتّفاق نیفتد. اگر ما مراقب باشیم، دشمن هیچ غلطی نمیتواند انجام بدهد، هیچ کاری نمیتواند بکند. در این چهل و چند سال، بارها و بارها همین دشمنان امروز و دشمنانی که قبلاً بودند و از بین رفتند، مثل شوروی سابق که اینها هم با ما بد بودند، هر کار توانستند کردند، ملّت ایران بیدار بود، هشیار بود، خطّ مورد نظر امام را دنبال کرد. انگشت اشارهی امام امروز برای ما مغتنم است؛ ببینید امام چه میگفت، چه میخواست، ما را به چه سمتی حرکت میداد. ملّت این کار را کردند، [لذا] تا امروز موفّق شدند؛ امروز هم همینجور است؛ امروز هم بایستی مراقبت کرد.
دشمن دو نقطهی اساسی را هدف گرفته: یکی وحدت ملّی، یکی امنیّت ملّی. وحدت ملّی مهم است؛ نگذارید وحدت را به هم بزنند. وحدت یعنی چه؟ یعنی در مسائل اساسی کشور، آنجایی که پای منافع ملّت در میان است، اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، اختلافات گروهی، اختلافات قومی باید به کنار گذاشته بشود، همه باید در کنار هم باشند؛ اقوام مختلف در کنار هم، مذاهب مختلف در کنار هم؛ آنجایی که یک جهتگیری مشخّصی هست، این وحدت مهم است. و امنیّت؛ آن کسانی که امنیّت ملّی را تهدید میکنند دشمن ملّتند، برای دشمن کار میکنند؛ چه خودشان بفهمند، چه نفهمند. گاهی کاری میکنند، نمیفهمند چه کار میکنند! پس بنابراین، این دو نقطه مهم است. دشمن این دو نقطه را، یعنی وحدت را و امنیّت را، آماج حملهی خودش قرار داده که باید در مقابلش ایستاد.
بحمدالله ملّت ما هم بیدار است. بنده به بیداری ملّت عزیزمان خیلی خوشبین و امیدوار هستم، به خاطر تجربهی چهل و چند ساله ــ نه به خاطر شعار و رجزخوانی و مانند اینها، که تجربه کردهایم، دیدهایم ــ و به خاطر آنچه انسان در جوانهای این کشور میبیند: این وفاداریها، این محبّتها، این اخلاصهایی که نشان داده میشود، این حضورهای خوب [مثل] این اربعین که حالا من یک کلمه در باب اربعین هم عرض خواهم کرد؛ اینها نشاندهندهی امید است. باید با همین قوّه، با همین انگیزه، با همین ایمان پیش رفت. دشمن در دشمنی خودش و در نقشهکشی خودش جدّی است، ما هم در مقابلهی با دشمن بشدّت جدّی هستیم.
من در پایان عرایضم لازم میدانم از ملّت عراق به خاطر پذیرایی و میهماننوازی ارزشمندشان در این قضیّهی اربعین تشکّر کنم؛ شوخی نیست! عراقیها از بیش از ۲۲ میلیون زائر، در بین راه نجف و کربلا یا کاظمین و کربلا، در طول چندین روز پذیرایی کنند، میزبانی کنند، دار و ندارشان را بگذارند؛ این واقعاً تشکّر دارد. بنده صمیمانه از برادران و خواهران عراقی تشکّر میکنم؛ از مسئولین عراقی [هم] همین طور؛ بخصوص از حشدالشّعبی تشکّر میکنم؛ از نیروهای انتظامی عراق تشکّر میکنم؛ از دولت عراق که توانستند امنیّت را برقرار کنند تشکّر میکنم؛ [اینها] کارهای بزرگی را انجام دادند. از نیروی انتظامی خودمان هم صمیمانه تشکّر میکنم. نیروی انتظامی خودمان در این رفت و آمدها، در قضیّهی مرز انصافاً کار کردند، فکرشان را به کار انداختند، شب و روز نشناختند؛ اینها خیلی ارزش دارد، خیلی قیمت دارد. قدر این نیروهای فداکار، این جوانان خوب را در بخشهای مختلف بایستی بدانیم؛ همدیگر را حفظ کنیم، برای همدیگر ارزش قائل باشیم، به همدیگر رحم کنیم، خدا هم به ما رحم خواهد کرد، انشاءالله.
پروردگارا به حقّ محمّد و آل محمّد برکات و رحمت خودت را بر ملّت ایران و بر مردم این دو استان نازل بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ آیتالله سیّدحسن تهامی
(۲ آیتالله محمّد کفعمی خراسانی
(۳ ۲۷ آذر ۱۳۵۶
(۴ صحیفهی امام، ج ۶، ص ۴۲۹؛ حکم به آقای خامنهای جهت رسیدگی به مشکلات مردم سیستان و بلوچستان (۱۳۵۸/۱/۹)
(۵ نمایندهی مردم زابل در اوّلین دورهی مجلس شورای اسلامی که در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
(۶ مولوی فیضمحمّد حسینبُر، از برجستهترین علمای اهلسنّت در منطقهی گشت سراوان و از طرفداران و مروّجان انقلاب اسلامی در این منطقه بود که در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ توسّط عناصر ضدّانقلاب و اشرار، در منزل خود به شهادت رسید.
(۷ شهید نورعلی شوشتری، فرمانده قرارگاه قدس سپاه، که در ۱۳۸۸/۷/۲۶ بر اثر انفجار به همراه جمعی دیگر به شهادت رسید.
(۸ امامجمعهی اهل سنّت شهرستان خاش که از مروّجان وحدت بین شیعه و سنّی بود که پس از ربوده شدن توسّط افراد ناشناس در تاریخ ۱۸/۹/۱۴۰۱ به شهادت رسید.
(۹ سفر یازدهروزهی معظّمٌله به استان سیستان و بلوچستان در دوّم اسفند ۱۳۸۱
(۱۰ از جمله میتوان به کودتای نظامیان کشور نیجر علیه دولت دستنشانده و طرفدار فرانسه در اوایل مردادماه (۱۴۰۲/۵/۴) و در کشور گابن در اوایل شهریورماه (۱۴۰۲/۶/۸) اشاره کرد.
(۱۱ نهجالبلاغه، نامهی ۶۲
(۱۲ سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹؛ «محمّد (صلّی الله علیه و آله) پیامبر خدا است؛ و کسانى که با او هستند، بر کافران، سختگیرند ...»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
منطقه انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای: منطقه سیستان و بلوچستان، منطقهی انقلاب است، منطقهی شهید دادن است، منطقهی حرکت در راه خدا است. ۱۴۰۲/۰۶/۲۰
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «منطقه انقلاب» را منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
روایت اول | دشمن به هدفش برای تفرقه قومی و مذهبی در سیستان و بلوچستان نرسید
روایت اول | دشمن به هدفش برای تفرقه قومی و مذهبی در سیستان و بلوچستان نرسید(KHAMENEI.IR)
روایت اول | دشمن به هدفش برای تفرقه قومی و مذهبی در سیستان و بلوچستان نرسید(KHAMENEI.IR)
هزاران نفر از مردم شریف استانهای «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» با حضور در حسینیه امام خمینی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در حاشیه این دیدار گفتوگویی با مولوی عبدالصمد ساداتی امام جمعه اهلسنت سراوان داشته است:
مولوی ساداتی:
رهبر معظم انقلاب قبل از انقلاب در استان سیستان و بلوچستان حضور داشتند و ارتباط ایشان با عموم مردم و علمای منطقه ارتباط بسیار محبت آمیزی بوده است.
وحدت میان جمعیت شیعه و سنی استان سیستان و بلوچستان با قوت تمام وجود دارد.
امروز رسانههای دشمن زیاد شدهاند و میخواهند ایجاد تفرقه کنند. امکانات و تبلیغات مختلفی که شما در دنیای امروز مشاهده میکنید دلیل بر این است که دشمن میخواهد مسلمانان وحدت و قدرت نداشته باشند.
دشمنان تلاش و سرمایهگذاری میکنند تا اقوام و مذاهب اسلامی را از یکدیگر جدا کنند اما نتوانستند به اهدافشان برسند.
رسانهی KHAMENEI.IR، در حاشیه دیدارهای رهبر انقلاب، در گفتگو با کارشناسان و مدعوین دیدار در قالب بسته تصویری #روایت_اول به تبیین و تحلیل بیانات رهبر انقلاب میپردازد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نماهنگ | مصوباتی برای پیشرفت سیستان و بلوچستان
نماهنگ | مصوباتی برای پیشرفت سیستان و بلوچستان(KHAMENEI.IR)
نماهنگ | مصوباتی برای پیشرفت سیستان و بلوچستان(KHAMENEI.IR)
حضرت آیتالله خامنهای؛ امروز: «کارهای زیادی انجام گرفته؛ کارهای زیادی هم پیش روی ما است که باید انجام بگیرد. اگر دولتها به آن مصوّباتی که در اوایل دههی ۸۰ که بنده آمدم بلوچستان و تصمیمگیری شد، عمل میکردند، امروز چهرهی استان فرق میکرد. از طرف بعضی از دولتها تنبلی شد، بیتوجّهی شد...»
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در نشست هیأت دولت وقت که شش روز پس از سفر تاریخی حضرت آیتالله خامنهای در اسفندماه ۸۱ به استان سیستان و بلوچستان برگزار شده بود را برای نخستینبار منتشر میکند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
درامتداد تاریکی-دستگیری نگهبانی که صاحب باغ را کشت
توکلی -نگهبانی که صاحب باغ پسته را با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسانده بود درکمتر از یک هفته به چنگ پلیس افتاد.به گزارش خراسان،فرمانده انتظامی شهرستان زرند در تشریح جزئیات این حادثه بیان کرد:به دنبال وقوع یک فقره قتل به دلیل تنش بین نگهبان و صاحب باغ پسته در سیزدهم شهریور امسال در محدوده روستای یزدان آباد شهرستان زرند موضوع در دستورکار نیروهای پلیس آگاهی قرارگرفت.سرهنگ صمدا... ترابی با اشاره به شناسایی هویت قاتل در همان روزهای نخست وقوع قتل ادامه داد: به رغم تلاش پلیس برای دستگیری متهم، اقدامات پلیسی در همان روزهای اولیه به نتیجه نرسید و مشخص شد متهم از روستا به مقصد نامعلومی گریخته است.این مسئول انتظامی افزود:تلاش ماموران برای دستگیری قاتل همچنان ادامه داشت تا این که سرنخی از حضور متهم در یکی از روستاهای زرند پیدا شد و با انجام کار اطلاعاتی، مخفیگاه این متهم شناسایی و در یک عملیات منسجم و ضربتی پلیس دستگیر شد.فرمانده انتظامی شهرستان زرند با اشاره به کشف سلاح شکاری به کار رفته و مقادیری مهمات در قتل خاطرنشان کرد: متهم در مواجهه با مستندات پلیس به انجام قتل اعتراف و علت و انگیزه قتل را اختلاف شخصی با صاحب باغ ذکر کرد.شایان ذکر است متهم پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضایی شد. خراسان : شماره : 21304 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
تا خربزه هست از خواصش استفاده کنید
خربزه میوه تابستانی خوشمزهای است که خواص بینظیرش زیر سایه مزه ویژه آن قرار گرفته و کمتر به آنها پرداخته میشود. این میوه دوست داشتنی، به دلیل داشتن فیبر بالا و اثرات خنککنندگی، حرکات دستگاه گوارش به ویژه رودهها را تنظیم میکند و نقش موثری در دفع سنگ کلیه دارد و برای دفع سنگ کلیه و مثانه بسیار مفید است. بد نیست بدانید انواع ویتامینهای A، D، C، K و E ،همچنین سلولز، فیبر، پتاسیم، فسفر و کلسیم در خربزه یافت میشود و با تحریک گلبولهای سفید خون، سیستم ایمنی را تقویت و با عفونتهای داخلی بدن مبارزه میکند. اما اینها تمام خواصش نیست، در ادامه به نقل از «برنا» با دیگر خواص آن آشنا میشوید:
۱. تنظیم فشار خون| از آنجا که خربزه حاوی حجم پایینی از سدیم و حجم بالاتری از پتاسیم است و فیبر غذایی بالایی را هم در خود جای داده، بنابراین مصرف آن میتواند به تنظیم فشار خون کمک کند.
۲. کمک به کاهش وزن| خربزه آب فراوانی را در بافتش جای داده است و مصرف آن کالری محدودی به بدن میرساند. از اینرو، افرادی که در رژیم کاهش وزن هستند، میتوانند از خربزه بهعنوان یک میانوعده کمکالری و مغذی کمک بگیرند.
۳. افزایش قدرت سیستم ایمنی| از آنجا که خربزه دارای مقادیر قابل توجهی از ویتامین C، ویتامین B 6، اسید پانتوتنیک و پتاسیم است، بنابراین مصرف منظم آن میتواند به بهبود عملکرد سیستم ایمنی و بهبود خونرسانی در بدن کمک کند.
۴. کمک به تنظیم کلسترول خون| خربزه دارای کالری پایین و فیبر غذایی بسیار بالایی است. مصرف روزانه خربزه میتواند از طریق کاهش سطح LDL خون به پیشگیری از بالا رفتن کلسترول خون کمک کند و راهی برای تنظیم سطح کلسترول خون، بهخصوص در بیماران قلبیـ عروقی باشد.
۵. کمک به تنظیم قند خون| بسیاری از افراد مبتلا به دیابت از مصرف خانواده ملونها به بهانه قند بالای آنها خودداری میکنند. اما بهتر است بدانید که مصرف متعادل خربزه نهتنها باعث افزایش قند خون نمیشود بلکه بهدلیل داشتن فیبر و آب فراوان میتواند به تنظیم قند خون هم کمک کند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زندگی سلام
ادامه مطلب را ببينيد